پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۵۶ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

۰۹
دی

                       بسم الله الرحمن الرحیم

              اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

             الف باء کتاب هفت گذینه: میم .کاف . گاف 21                         

  1. 7- هفت‏ دریا مرکب کلمات ‏: اشاره به بسیارى دریا باشد، همان گونه که در آیه 26 سوره لقمان مى‏خوانیم: اگر آب هفت‏ ‏ دریا مرکّب شود و با آن، کلمات خدا نوشته شود، آبها تمام مى‏شود ولى کلمات خدا تمام نمى‏شود، که مراد از هفت‏ ‏ دریا تنها عدد هفت‏ ‏ نیست، بلکه دریاهاى زیاد است. و درهاى ورودى بهشت هشت در است.)
  2. 7- هفت گناهان کبیره : در بعضى از این روایات (روایت سوم و هشتم)، هفت‏ ‏ گناه به عنوان گناه کبیره، و در برخى از روایات (روایت 24) نوزده گناه به عنوان گناهان کبیره، شمرده شده است.

 

  1.  7-هفت رمز کار وتلاش : چنانکه آمارهاى جنایات و اعتیاد نشان مى‏دهد سطح جرایم هنگام تعطیلات و بیکارى گاهى تا هفت‏ ‏ برابر بالا مى‏رود. بر همین اساس در روایات اسلامى به کار و کوشش سفارش اکید شده و از سستى و بى حوصلگى نهى شده است
  2. 7- هفت‏ ‏سال پى در پى کشت :  یوسف گفت: هفت‏ ‏ سال پى در پى کشت کنید و آنچه را درو کردید، جز اندکى را که مى‏خورید، در خوشه‏اش کنار بگذارید.
  3. 7- هفت‏ جلد کتاب عبقات‏ :حامدحسین چندین دوره کتاب‏هاى مختلف نوشته که حدود صد جلد مى‏شود که اکثر کتاب‏هاى ایشان چاپ نشده است و از سى جلد عبقات‏ فقط هفت‏ ‏ جلد چاپ شده است.
  4. 7-هفت دریا وهفت دربا کلمات : اگر آنچه درخت در زمین است، قلم شوند، و دریا و از پسِ آن هفت‏ ‏ دریا به کمک آیند، (و مرکّب شوند تا کلمات خدا را بنویسند،) کلمات خدا به پایان نرسد، همانا خداوند شکست‏ناپذیر و حکیم است.
  5. 7-شاید مراد هفت‏  کثرت باشد : ممکن است که آیه‏ خَلَقَ الارْضَ فِی یَوْمَیْنِ‏ فصلت/ 9. مربوط به تمام این هفت‏ ‏ زمین باشد، احتمالی هم که درباره هفت‏ ‏ آسمان داده شده که شاید مراد از عدد هفت‏ ‏ کثرت باشد درباره زمین نیز هست و الجواب الجواب.
  6. 7-کتابی درباره عدد هفت‏ ‏: در باره عدد هفت کتابی از(صفدی از دانشمندان مصر) نوشته شده است.
  7. 7-این کودک هفت‏ ‏ سال داشت، ازشهدای خاندان بنی هاشم‏  وقتى شهادت عبدالله بن حسن را دید خیلى متأثر شده بود ؛ غروب‏ عاشورا وقتى لشکر عمر سعد خیمه‏ها را آتش زدند بچه‏ها فرار کردند، ده نفر به دنبال‏ این بچه افتاده بودند تاگوشواره او را برداشته، آنگاه اورا بکشند، بالاخره به طرز نا جوانمردانه‏اى او را کشتند.
  8. 7-کوفه دارای هفت‏ ‏ بخش و محله : و هشتاد هزار خانه بود. معجم البلدان‏. همین که حضرت امیر (علیه السلام)حاکم شد، بیشتر کارگزاران قبلی را برکنار کرد و از طبقات مردم محرومان را که ایرانیان و بردگان حبشی جزء آن‏ها بودند به‏کارهای حساس گمارد. مسلم بن عقیل، ص 120. مغیره می‏گوید: تمایل حضرت امیر به موالی (عجم‏ها و بردگان و ضعفا) بیشتر بود، در حالی که‏ خلیفه دوم تمایل به عرب داشت. مسلم بن عقیل، ص 122.
  9. 7-عنوان هفت خود کفا : ارتش مکتبى، عناوینى که داریم: یک مسئله آمادگى، دو نظم که این‏ها را شما بهتر از من مى‏دانید کلًا من آیه‏اش را مى‏گویم. سه انسجام، چهار خودساخته این‏ها همه آیه دارد در قرآن، پنج عاشق، شش اطاعت از فرماندهى، هفت‏ ‏ خودکفا، هشت شجاع، نه مقاوم، ده معتقد، یازده رازدار، دوازده آموزش دیده، سیزده هدف دار، چهارده روحیه و ...
  10. 7-هفت نکته  درسوره کَوْثَرَ: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»1. نماز، بهترین نمونه‏ى شکر خداوند است. خداوند به پیامبرش مى‏فرماید: به شکرانه‏ى این‏که ما به تو «کوثر» و خیر کثیر دادیم، نماز بر پا کن. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»
  11. 2-اما گاهى آیه در مقام بیان عظمت خداوند و شرافت نعمت است که در این موارد ضمیر جمع همچون «إِنَّا» به کار مى‏رود، چنانکه در این آیه مى‏فرماید: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» زیرا عطاى الهى به بهترین خلق خدا، آن هم عطاى کوثر، به گونه‏اى است که باید با عظمت از آن یاد شود.
  12. 3-«إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» ما به تو کوثر عطا کردیم.هدیه کننده خداوند، هدیه گیرنده پیامبر و هدیه شده فاطمه است. لذا عبارت «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» به کار رفته که بیانگر عظمت خداوند و بزرگى هدیه اوست.
  13. 4-زیرا علاوه بر ضمیر کاف «ک» «أَعْطَیْناکَ‏»، در خطاب «صل» و «لِرَبِّکَ» دو بار و در عبارت «انْحَرْ» و «شانِئَکَ» نیز دو بار، پیامبر مخاطب است. «أَعْطَیْناکَ‏، فَصَلِّ، لِرَبِّکَ، انْحَرْ، شانِئَکَ»
  14. 5-در عطاى کوثر بشارت است: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» و در تکاثر تهدیدهاى پى در پى. «کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ»
  15. 6-هدیه اشرف معبود به اشرف مخلوق چیزى جز کوثر نمى‏تواند باشد. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ»
  16. 7-عطا بى‏نظیر است، چون کوثر است؛ سوره بى‏نظیر است، چون کوچک‏ترین سوره قرآن است و الفاظ بى‏نظیرند، چون کلمات «اعطینا»، «الْکَوْثَرَ»، «صلِ»، «انْحَرْ»، «شانِئَکَ» و «ابتر» تنها در این سوره به کار رفته و در هیچ کجاى قرآن شبیه ندارد.
  17. 7-هفت‏ ‏ جلد کتاب راجع به هر امام : یکى از مراجع تقلید براى امام هادى (علیه السلام)کتاب نوشته است و شاید بشود گفت تنها مرجع تقلیدى که، تا آن جایى که ما مى‏شناسیم، تنها مرجع تقلیدى که راجع به امام هادى (علیه السلام)کتاب نوشته است آیت الله العظمى میلانى بود که در مشهد مقیم بودند ایشان هفت‏ ‏ جلد کتاب نوشته است به نام «قدتنا کیفاً عرفهم» بخشى راجع به هر امام نوشته است در هفت‏ ‏ جلد من به صورت فهرست براى شما مى‏خوانم.
  18. 7-سرکه هفت‏ ‏ساله و کینه هفتاد ساله : آدم مى‏آید مسجد کینه دارد. ما سرکه هفت‏ ‏ساله داریم و کینه هفتاد ساله. ده سال است با فلانى آشتى نکرده قهر قهر است دل پر کینه مى‏آید مسجد مى‏گوید خدایا بده. چه بده؟ روحش پاک نیست باید روح را پاک کرد باید ظرف پاک باشد تا در آن شیر ریخت. در ظرف کثیف که شیر نمى‏ریزند. اگر مى‏خواهیم در شب قدر در نصف شب خداوند شیر بریزد در ظرف‏مان، باید ظرف‏مان را بشوییم. با دل پر کینه و عقده که نمى‏شود.خداوند دل صاف می خواهد.
  19. 7-سرکه هفت‏ ‏ ساله، کینه چهارده ساله، کینه‏هاى بیست ساله، اگر خصلت‏ها، همان خصلت‏هاست. بعضى‏ها، حج رفتنشان اگر اثر تربیتى ندارد، حج بعضى و حج بعضى خیلى فرق دارد. حج چیست؟ آثار تربیتى، آن دل کندن از دنیا است.
  20. 7-کینه هفت ساله : کینه بد است ؛ کینه هفت ساله  بدتر است کینه بیست وهفت ساله را به خدا باید پناه برد ؛ اگر اسیر شدى، اسیر همسر، اسیر بچه، اسیر شغل، اسیر کارخانه، نمى‏توانى. اسیر هیچ چیز نباش. بنده عمامه را شسته‏ام. خیس است. مى‏گویند: «قدقامت الصلاه» یک عرق چین بگذارم و به نماز بروم. نماز بدون عمامه نمى‏شود؟ نماز جماعت ثوابش بیشتر از عمامه است. با عرق چین برو. یک وقت‏هایى اسیر عمامه است. یا مثلا مى‏گویند: من دو دفعه به دیدن ایشان رفتم. ایشان به بازدید نیامده است. تا ایشان بازدید من نیاید من دیدنشان نمى‏روم. دو تا بزرگوار به هم رسیدند. حالا دوبزرگوار درست نیست. دو تا کوچک وار به هم رسیدند. چون بزرگوارى که اخلاقش فاسد باشد، کوچک است. کوچکى که بزرگ است. ما کوچک هایمان بزرگ هستند. یک نفر با یکى دست داد. تا رفت دست بدهد، دستش را گرفت. این عوض آن که بیست و هفت‏ ‏ سال پیش دیدنت آمدم، بازدید من نیامدى. چقدر این ذلیل است. چقدر این اسیر است. بیست و هفت‏ ‏ سال این کینه را در دل داشته است. من بیست و هفت‏ ‏ سال پیش دیدنت آمدم تو بازدید من نیامدى. حالا تو دست بده. بعضى از افراد خیلى ذلیل هستند. اول او سلام بکند.
  21. 7-کافرى کمتر از هفت ساعت وارد بهشت شد و یک رکعت نماز هم نخوانده :  کافرى وارد مدینه شد مثلًا ساعت هفت‏ ‏ صبح گفت مدینه خلوت است گفتند بله. مردم مدینه مسلمان هستند رفتند جنگ احد، گفت ماجرا چیست؟ گفتند کفار مکه هستند و جنگ است. الان هم پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) و مسلمان‏ها در جنگ هستند. گفت: برویم تحقیق، احد هم پشت مدینه یک فرسخى مدینه است. آقاى کافر خودش را به احد رساند نزد پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) گفت: آقا حرف حساب شما چیست؟ ما حرف‏مان این است و این‏ها حرف‏شان این است. گفت: حق با شما است حالا من چه کنم؟ «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» شهادتین را گفت و ساعت نه مسلمان شد. شمشیر به دستش گرفت رفت جبهه و ساعت یازده شهید شد، بعد در تاریخ داریم، «لَمْ یُصَلِّ لِلَّهِ رَکْعَهً دَخَلَ الْجَنَّهَ غَیْرَه» (بحارالأنوار/ ج 20/ ص 55) تنها کسى که وارد بهشت شد یک رکعت نماز هم در عمرش نخواند به نماز نرسید، این وقت که آفتاب زده بود و آن وقت که ظهر نشده بود. آن وقت این را بگذار کنار کسى که چند لیتر گریه کرده است یا حجت بن الحسن! دعاى ندبه زارزار گریه کردند: اى امام زمان! تو چرا نمى‏آیى؟ بعد نایبش حضرت امام آمد، صدام جنایتکار به مملکت امام زمان حمله کرد مردى که چند لیتر گریه مى‏کرد پایش را جبهه نگذاشت. آخر خوش انصاف!!!
  22. 7-هفت‏ ‏میلیون جلد کتاب به ده زبان : در این چند ساله پانصد عنوان کتاب نماز چاپ شده است،ستاد اقامه نماز با لطف خداوند متعال تا حالا هفت‏اد عنوانش را خودش چاپ کرده است، حدود ده زبان ترجمه شده است. بعضى از کتابها و بالاى هفت‏ ‏ میلیون جلد تقریباً چاپ شده است، هفت‏ ‏ میلیون جلد، پانصد عنوان، حدود ده زبان ترجمه. ما دیگر در ایران شاید شاعر کم داشته باشیم که براى نماز شعر نگوید. چون هر شاعرى احساس دارد که تو چه شاعرى هستى که براى عمود دین شعر نسرایى، الآن فیلمسازها احساس مى‏کنند خودشان مسلمان هستند، پدر و مادرشان هم مسلمان هستند، تو چه هنرمندى هستى که توى فیلم‏هایت اشاره‏اى به نماز نمى‏کنى، مگر بچه مسلمان نیستى. الان یک رقابتى در فیلمها افتاده است، ما مفتخریم به این نمازمان، و باید نمازمان جلو برود. «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ».

گاف+

  1. هفت گاو شاه مصر:  خدا خواب را کوچک  می کند تا انسان جرآ ت پیدا کند جهت پیشرفت وشکوفایی ؛  شاه مصر خواب دید هفت‏ ‏ گاو لاغر دارند هفت‏ ‏ گاو چاق را مى‏خورند یعنى هفت‏ ‏ سال قحطى دارند هفت‏ ‏ سال که هر چه ذخیره شده مى‏خورند هفت‏ ‏ سال گندم خیلى خوب بود هفت‏ ‏ سال هم قحطى شد آن هفت‏ ‏ سال که قحطى شد به عنوان گاو لاغر، هفت‏ ‏ گاو لاغر گاو چاق را بخورند این خواب هم تعبیر شد، خواب‏هایى که در قرآن آمده، پیغمبر خواب دید که در بدر کفار کم هستند، کفار تو بدر خیلى بودند اما پیغمبر خواب دید کم هستند قرآن مى‏فرماید که‏ «إِذْ یُریکَهُمُ اللَّهُ فى مَنامِکَ قَلیلًا» (انفال/ 43) خدا تو خواب نشان دادند که این‏ها کم هستند، و اگر تو خواب خیلى مى‏دیدید مى‏ترسیدید بروید به جنگ، تو خواب جمعیت دشمن را براى شما کم نشان داد شما دیدید جمعیت کم است رفتید جلو پیروز شدید اگر از اول مى‏دانستید جمعیت زیاد است جرأت حمله نداشتید. بزرگ را کوچک مى‏کند تا انسان جرأت پیدا کند.
  2. 7-از هفت گروه در سابه عرش خدا گریه کناند :  گریه کلید رحمت الهى‏ است امام على (علیه السلام)فرمود: «الْبُکَاءُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ یُنِیرُ الْقَلْبَ وَ یَعْصِمُ مِنْ مُعَاوَدَهِ الذَّنْبِ» (مستدرک/ ج 11/ ص 245)
  3. 1-گریه از ترس خدا قلب را نورانى مى‏کند کسانى که گریه مى‏کنند در جاى خاصى از بهشت هستند
  4. 2-گریه نشانه احساس، رقت قلب، هست. هر یک قطره اشک یک خانه در بهشت پاداش دارد حدیث است. اگر اشکتان جارى شد سریع دعا کنید که در حال گریه دعا مستجاب مى‏شود «الْبُکَاءُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ مِفْتَاحُ الرَّحْمَهِ وَ عَلَامَهُ الْقَبُولِ وَ بَابُ الْإِجَابَه» (مستدرک/ ج 5/ ص 207)
  5. 3-گریه کلید رحمت خداست اگر کسى اشکش در نمى‏آید لااقل قیافه‏اش قیافه افراد ناراحت باشد تباکى بکند.
  6. 4- گریه باعث رحمت خداست‏ «وَ عَبْرَهَ مَنْ بَکَى مِنْ خَوْفِکَ مَرْحُومَه» (وسائل‏الشیعه/ ج 14/ ص 395)
  7. 5-در زیارت امین الله داریم کسى که گریه‏اش جارى شد اشکش جارى شد مورد رحمت قرار مى‏گیرد امام باقر (علیه السلام)فرمود «وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً بَکَى فِى أُمَّهٍ لَرَحِمَهَا اللَّهُ‏ تَعَالَى» (مستدرک/ ج 5/ ص 205)
  8. 6-اگر یک نفر در یک جامعه گریه کند خدا به خاطر اشک یک نفر لطفش را به کل جامعه سرازیر مى‏کند.
  9. 7-دو قطره‏ خیلى‏ عزیز است‏ قطره اشک، قطره خون شهید، پیغمبر فرمود هفت گروه هستند که در سایه عرش خدا هستند یکى از آنها کسانى است که از خوف خدا اشکش جارى بشود حضرت فرمود خوشا به حال کسى که خدا به او توجه مى‏کند او دارد گریه مى‏کند بر گناهى گریه مى‏کند که جز خدا کسى را سراغ ندارد
  10. 7-هفت  نوع  گریه  1-گریه بر فرزند، اما گریه‏ بر فرزند اشکال ندارد. بعضى خیال مى‏کنند اگر در داغ فرزند گریه کنند زشت است. گریه‏ بر فرزند اشکال ندارد. پیامبر اکرم بچه‏اى به نام ابراهیم داشت که از دنیا رفت و پیغمبر زار زار گریه مى‏کرد.
  11.  2-گریه یتیم ، حدیث داریم قَالَ الصَّادِقُ (ع): «إِذَا بَکَى الْیَتِیمُ اهْتَزَّ لَهُ الْعَرْشُ» (من‏لایحضره‏الفقیه، ج 1، ص 188) اگر یتیمى گریه کند، عرش خدا به لرزه در مى‏آید.
  12.  3- گریه بر امام حسین، (علیه‏السلام)، عامل نجات و سعادت‏ گریه ی حضرت رسول بر حسین حضرت رسول الله  بر همه ی امور صبر کرد  لکن گریه بر حسین (علیهالسلام) می نمود، چون آن منافی صبر نیست بلکه لازمه ی شفقت و رقت است، و شنیده نشده که آنحضرت وقتی مصیبت خود را با یکی از اهل بیت خود ذکر نموده باشد و گریه کند، مگر نسبت به حسین (علیهالسلام) که هر وقت او را میدید یا به یاد میآورد گریه بر او غالب میشد،
  13.  4- گریه وقت قرآن خواندن در آیات عذاب گریه از خوف جهنم ، و درآیات بشارت گریه شوف نماید ،
  14. 5- گریه فراغ . آدم گاهى در فراغ یک نفر گریه مى‏کند. حضرت یعقوب در فراغ یوسف گریه کرد.
  15. 6-گریه شوق حدیث داریم دهها هزار نفر مردم نیشابور، تا حضرت را دیدند، گریه کردند
  16.  ،7- گریه به حال خود برای از دست‏ دادن‏ انسانیّت است. گریه برای درد بی درمان خودمان  در سوره اعراف آیه‏ى 179 مى‏خوانیم: «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ» آنان دل دارند، ولى نمى‏فهمند، چشم دارند ولى نمى‏بینند، گوش دارند ولى حقّ را نمى‏شنوند، این گروه همچون چهارپایان بلکه از آنها پست‏تر و گمراه‏ترند، ایشان غافل هستند. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۹
دی

                          بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

الف باء کتاب هفت گذینه: قاف گذینه 20                    

  1. 7-یک زن هفت‏ ‏ قلو زایید : آیا حالا تو مى‏خواهى شیرش بدهى؟ یا اقیانوس آرام چند متر است میخواهی پیاده بروی ؟  یا فیلم های مافیایی می بینی می خواهی از زمین بپری بالا ؛ اینها را می بینم و میخونم ؛ اما نخواندم که با کى رفیق بشوم، با کى رفیق نشوم، کی دلسوزم ؛کی حقه باز و کی شلاتان ؛ «سَبیلًا» مى‏دانى یعنى چه؟ یعنى راه، مى‏گوید این یک راه است، مى‏گوید» یا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلًا «، «سَبیلًا» یعنى یک راه. حضرت رسول فرمود : من براى رسالتم از شما مزدى نمى‏خواهم، جز آن که مى‏خواهد راهى به سوى خدا انتخاب کند. ِ سَبِیلًا» یعنى عبادت در دل شب راه خداوند است، هرکس مى‏خواهد آن را بپیماید. الّا من شاء ان یتّخذ الى ربّه سبیلا یعنی نه افرا ط . نه تفریط ؛ نه زیاده خواهی و نه تنبلی وبیحالی . سبیلا یعنی انتخاب حد وسط ؛ «لَا یَجْعَلُوا لِلشَّیْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِیلا» یعنى‏ شیطان را در روحشان نفوذ ندهند.
  2. 7-براى هفت‏‏ پشتت بس است قمه‏اى مى‏زنید!!! : دروغ و مبالغه از آفات عزادارى‏ : مبالغه، غلو. ما همه غرق گناهیم و یک حسین داریم. خوب این حرفى که مى‏زنى یعنى عزادارها را مى‏خواهى مرید خودت کنى و اینها را جسور مى‏کنى که هرچه گناه مى‏خواهید بکنید، همین قمه‏اى که مى‏زنید براى هفت‏‏ پشتت بس است. ولذا مى‏بینى همه کارى مى‏کند و سینه هم مى‏زند. مردم را جسور مى‏کنیم براى این. تنقیص، یعنى گاهى ائمه را مى‏آوریم پایین، ذلیلشان مى‏کنیم. تنقیص.آهنگ‏هاى نامناسب، اینها دیگر جزء آفات است،

 

  1. 7- هفت تنقیص اهل بیت 1- دروغ گویی : در روایات مى‏خوانیم: اگر شخصى حدیثى را جعل کند و به امامان معصوم علیهم السلام نسبت دهد در حقیقت به خداوند دروغ‏ بسته است، زیرا سخن اهل‏ بیت‏ علیهم السلام از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سخن پیامبر از خداست.؛
  2. 2- مبالغه حرام است، خواب‏ها، شعرها، قصه‏ها تاریخ‏هایى که چند درصدش درست و چند درصدش بافتنى است شعرهایى که بعضى درست و بعضى غلو و مبالغه‏ است خواب‏هایى که بعضى صادقانه و بعضى، شتر در خواب بیند پنبه دانه، به جاى چیزهایى که چند در صد درست و چند در صد نادرست است بیاییم سر سرچشمه واقعى و از قرآن استفاده کنیم.
  3. 3- تنقیص اهل بیت ، ناقص مى‏کنیم، یعنى اینها را پایین مى‏آوریم، یعنى یک مسلمانى را تحقیر کنیم، تنقیص‏ کنیم بخندیم، خنده به این قیمت؟ نه! ما افتخار مى‏کنیم که فلانى به زبان فلانى حرف مى‏زند و مردم را مى‏خنداند. خوب حالا ... «اتَّبِعْ مَنْ یُبْکِیکَ وَ هُوَ لَکَ نَاصِح» حدیث داریم با کسى رفیق شو که خیرخواه تو باشد، ولو تلخ باشد. با چه کسى رفیق شویم؟ حضرت عیسى (ع) فرمود: «جَالِسُوا مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّه رُؤْیَتُه» (مستدرک .../ ج 12/ ص 203) با کسى رفیق شوید که یک: نگاهش که مى‏کنى، یاد خدا بیافتى، حرف که مى‏زند علم تو زیاد مى‏شود. از سخن‏چینى دور باشد.
  4. 4-  آهنگ‏هایى که مربوط به موسیقى هاست. آهنگ‏هاى تحریک‏آمیز و مبتذل بر اعصاب، بر کسى پوشیده نیست. در کتاب تأثیر موسیقى‏ بر روان و اعصاب، نکات مهمّى از پایان زندگى و فرجام بدِ نوازندگان آلات موسیقى‏ و گرفتارى آنها به انواع بیمارى‏هاى روانى و سکته‏هاى ناگهانى و بیمارى‏هاى قلبى و عروقى و تحریکات نامطلوب ذکر شده که براى اهل نظر قابل توجّه و تأمّل است.
  5. 5- مزاحمت براى مردم، روز عاشورا گاهى خیابان را مى‏بندند، کوچه را مى‏بندند، بابا ممکن است یک کسى مریض است، زن زائو است، پرواز فرودگاه دارد، دلش شور مى‏زند، عصبانى است پشتِ فرمان ماشین، از آن طرف هم رویش نمى‏شود به امام حسین چیزى بگوید، شما هم عزادار هستید، آخر چرا مردم را در محاصره قرار مى‏دهید؟ اینها همه حرام است،
  6. 6- سدّ معبر، از یک کنارى عزادارى کنید که بتواند این تاکسى برود، در مورد سد معبر که گناه همه‏ى کسانى است که دوبله پارک کنند و اگر کسى دوبله پارک کند و ترافیک ایجاد کند، ضامن همه‏ى خسارات و افرادى است که معطل شده‏اند
  7. 7-صداى بلندگو، بنده آخوند بغل مسجد خانه نمى‏خرم، بابا، عمه تو مرده من چه خاکى به سرم کنم؟ یک بار براى اربعینش، یک بار براى  هفته اش ، یک بار براى فاتحهاش، یک بار براى چلهاش، صداى بلندگو ...

 

  1. 7-هفت‏ ‏هشت تا بخور قرآن : توى قرآن داریم «کُلُوا» توى قرآن داریم اما بخور خالى نیست یک جا
  2. 1-گفته‏ «کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُوا لِلَّهِ» (بقره/ 172) بخورید و شکر کنید یک جا مى‏گوید.
  3. 2- وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏ کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُون‏ البقرة : 57
  4. 3- «فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا» (حج/ 28) بخورید به دیگران‏ بدهید هم بدهید
  5. 4- کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدین (بقره 60 )
  6. 5- یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین : (2) البقرة : 168
  7. 6..و کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْر... (2) البقرة : 187
  8. 7- «کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلَا تَطْغَوْا» (طه/ 81) بخور طغیان نکن خلاصه بخور بخور خالى در قرآن نداریم هفت‏ ‏ تا «کلوا» است پشت سر هر رزقى ... یعنى انسان وقتى رزق دارد مسئولیت هم دارد.

 

  1. 7-صد تومانى هفتم را قدر دانید : یکى از مراجع تقلید سید ابوالحسن اصفهانى بود. مراجع تقلید هم کارشان از هفت‏ادسالگى شروع مى‏شود. پیرمرد بود. عید خانه مراجع شلوغ مى‏شد. آقا هم رسمش بود به کسى که بچه دار مى‏شد و خانمش زایمان مى‏کرد یک صد تومانى مى‏گذاشت کف دستش بنا شد آقا را امتحان کنند. در یک سال در اوج شلوغى مى‏رفتند مى‏گفتند آقا دیشب خدا به ما بچه‏اى داد و یک پولى مى‏گرفتند. بعد از دو ماه دیگر یک عید دیگر و یک تولد دیگر، و یک صدتومانى دیگر شش، هفت‏ ‏ تا صدتومانى گرفت. گفت دیدى آقا دیگر حالیش نمى‏شود. دیگرى گفت به خدا آقا مى‏فهمد منتها بزرگوار است و به روى خودش نمى‏آورد. صدتومانى هفتم  را که داد آقا تنگ گوش مرد گفت: برو قدر خاتمت را داشته باش. یک سال است که هفت‏ ‏ تا بچه براى تو زائیده است و «یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ». مى‏گفتند پیغمبر گوش است. ساده است به منافقین بگو پیغمبر گوش مى‏دهد اما آدم هارا خوب مى‏شناسد.

 

 

  1. 7-قهرمثل سرکه هفت‏ ‏ساله‏ نیست : بگو من از حق پدرى‏ام مى‏گذرم. تو هم از حق خدایى خودت بگذر. در شب اول قبر او را راحت کن. اگر مى‏خواهید که خدا شما را ببخشد بگویید: خدایا هرکس غیبت مرا کرده است یا به من تهمت زده است، من او را مى‏بخشم. هرکس به من ظلم کرده است، من او را مى‏بخشم. تو هم من را ببخش. قرآن مى‏گوید: «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ» از سر تقصیر همدیگر بگذرید. اگر مى‏خواهى خدا تو را ببخشد، کینه نداشته باش. نگو مى‏خواهیم چند سال با هم قهر باشیم. مگر سرکه است که مى‏گویى هفت‏ ‏ ساله‏اش خوب است. بعضى آدمها هستند که چهل سال، سى سال با همدیگر قهر هستند. پیغمبر فرمود: اگر دو مسلمان سه روز با هم قهر کنند و در روز چهارم با هم آشتى نکنند، هیچکدام مسلمان نیستند.

 

  1. 7- هفت آیه معادل قرآن : سوره حمد معادل قرآن است با آنکه عدد آیات آن هفت‏ ‏ مى‏باشد. «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ»
  2. 7-هفت‏ ‏ بطن قرآن : علاء الدولة سمنانى در مقدمه تأویلات النجمیه گوید: براى هر آیه‏اى هفت‏ بطن‏ هست که هر بطنى مغایر بطن دیگر است (عجبا لحلم اللّه) آنگاه هفت‏ بطن‏ را چنین نام مى‏برد. بطنى مخصوص طبقه قالب بطنى مخصوص لطیفه نفسانى و هم چنین لطیفه قلبى، سرى، روحى، خفیه، و حقیه، بطور مثال در قوله تعالى‏ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى‏ النساء 43.

 

  1. 7- هفت‏ بطن‏ یا هفت‏ حرف : بعید نیست که مراد از «سبع‏ المثانى» همان هفت‏ بطن‏ یا هفت‏ حرف قرآن‏ باشد و خداوند آن را به صورت یک عطیّه به پیامبر خود بخشیده و فرموده است: «و لقد آتیناک سبعاً من المثانى و القرآن العظیم» به این بیان که منظور از مثانى همه قرآن است که هفت‏ بطن یا هفت‏ وجه از آن به پیامبر داده شده و ممکن است قرآن بطون دیگرى هم داشته باشد که نزد خداست و اختصاص به او دارد.

 

  1. 7- هفت‏ صورت قبر‏ یا چهل قبر تازه : علی (علیه السلام)از ترس دشمن قبر فاطمة (علیها السلام ) را با خاک یک سان نمود و صورت هفت‏ ‏ یا چهل قبر تازه در نقاط مختلف درست کرد تا جای حقیقی آن شناخته نشود.

 

  1. 7-هفت‏ ‏ رنگ و هفت‏ قلم : آه مظلومین مى‏گیرد آنجا که بچه‏ها همه لباس نو دارند. هر بچه‏اى که لباس کهنه مى‏پوشد و مى‏آید مى‏بیند بچه‏هاى همسایه لباس نو مى‏پوشند آه مى‏کشد و این آه عامل یک سرى چیزها مى‏شود. نگویید دلار چه شد؟ سکه چه شد؟ بچه‏ى شما هفت‏ ‏ رنگ پوشید، بچه‏ى همسایه دید سوخت. این سوخت، خیلى چیزها را آتش مى‏زند. شما هفت‏ ‏ رقم میوه و او یک کیلو پرتقال نداشت. سوز دلش ما را آتش مى‏زند. مواظب باشیم مظلومین را دریابیم. محرومین را دریابیم. کارى نکنیم که شهدا بگویند ما خون دادیم براى این کارها؟ یک کارى کنیم اگر ما را نشان دادند خیس عرق نشویم. خدایا به آن هایى که محرومین با عشق و محبت به مظلومین مى‏رسند، چهار دست مى‏خرد دو دست هم براى بچه همسایه مى‏خرد. یا پول مى‏دهد مى‏گوید: تو برو بخر. خدایا کسانى که حق الناس را اداء حق شهداى انقلاب را اداء مى‏کنند.خدایا به آبروى امام زمان ایشان را از یاران مهدى قرار بده. آن هایى که حق الناس را مى‏خورند و لبشان را پاک مى‏کنند بى خیالند، همه‏اش رفاه طلب، عیاش، پر توقع و لوس هستند و همه‏اش مى‏گویند تقصیر کى تقصیرکى است به آن‏ها هم انصاف مرحمت بفرما.

 

 

  1. 7-هفت مسجد ساختند شکرانه قتل حسین : شبث بن ربعى یا رُبعى بود. این یک جانورى بود. قصه‏اش خیلى مهم است. اول از اصحاب على (علیه السلام)بود. رزمنده، شجاع و صدیق بود. جزء خوارج شد. ضد على شد. در زمان امام حسن، جزء لشکر معاویه شد. بعد از معاویه جزء حزب اللهى‏ها شد. جزء انقلابیون کوفه شد. به امام نامه نوشت که بیا و ما جزء انقلابیون هستیم. در کربلا دوباره چپ شد. جزء لشکر عمرسعد شد و به شکرانه اینکه توانست امام حسین را بکشد در کوفه یک مسجد ساخت. هفت‏ ‏ تا مسجد در کوفه ساختند به شکرانه اینکه توانستند امام حسین را بکشند.

الف باء کتاب هفت گذینه: کاف .گاف  گذینه  20                         

  1. -هفت‏ ‏ کلمه آداب سفر : را شمردم، در کتاب وسائل الشیعه داریم که اگر خواستید مسافرت بروید، 1-با یک کسى مسافرت بروید که خرجى خودتان را خودتان بدهید،
  2. 2-با یک آقا بالا سرى مسافرت نروید، چون او که خرجى تو را داد، شما باید کفشهایش را جفت کنى و
  3. 3-در پستى را هم قبلًا برایش باز کنى و همین کار تو را ذلیل مى‏کند.
  4. 4-با هم بروید که هم در پول دادن شریک باشید.
  5. 5-و هم در کار کردن شریک، شریکى که شد ذلتى نیست. دنبال آن کسى مى‏روى که خرج ما را مى‏دهد، این ذلیل مى‏شوى
  6. 6-و روایتى داریم که ناراحتى‏هاى خودتان را نقل نکنید، خودتان را خورد مى‏کنید.
  7. 7-حدیث داریم مسلمان‏ «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِى وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِى قَلْبِهِ» (نهج‏البلاغه، حکمت 333) ناراحتى هایتان در درون باشد، در ظاهر باید وقتى کسى شما را دید، بشاش به نظر برسید، باید قوى باشید.

 

  1. 7-کرنش آسمان‏ هاى هفت‏ ‏ گانه شاعر مى‏گوید: کربلا زمین است، اما زمینى که حتى آسمان‏هاى هفت‏ ‏ گانه پهلوى این زمین کرنش مى‏کنند. ما باید یاد کربلا را زنده نگه داریم. خود خدا در قرآن روضه خوانده و تاریخ انبیاى پیشین را نقل کرده است. «وَ اذْکُر»، «وَ اذْکُر»، «وَ اذْکُر» یاد بیاور فلان تاریخ را، یاد بیاور فلان تاریخ را، زنده نگه داشتن تاریخ ایثارگران، روضه است.

 

 

  1. 7-آفتابه لگن هفت‏ ‏ دست‏ : ما از آب و خاکمان به طور صحیح استفاده نکردیم حدیث (رسول اکرم فرمودند از هدر رفتن آب جلوگیرى کنید و جلوى آن را سد ببندید ما هم آب و زمین را هدر مى‏دهیم و... و....اصلًا اگر وزارت کشاورزى کل وزارتخانه را با همه تشکیلات به خوزستان ببرد و در آن جا کار کنند خود خوزستان مى‏تواند گندم تمام ایران را تأمین کند ما از سرزمینمان درست استفاده نمى‏کنیم و در مرکز تشریفات هم زیاد شده است.زمین کشاورزى خوزستان ما هنوز نیروهایمان به کار نیفتاده‏اند خیلى نیرو داریم مملکت ایران خوب کشورى است آفتابه لگن هفت‏ ‏ دست‏  شام ونهار هیچی .. حتى در عالم آخوندها هم تشریفات دارد زیاد مى‏شود . آنقدر کشورها هستند که مثلًا یا نفت ندارند یا جنگل یا دریا و بسیارى از کشورها نیرو ندارند یا همت ندارند مملکت ما مملکت خوبى است منتها در دوره سربازى باید از این نیروها خوب استفاده کرد و در مورد یک سرى چیزها خط شکنى لازم است.

 

  1. هفت شیء کلی : لکلّ شی‏ء زکاة 1- و زکاة الدّار بیت الضّیافة. هر چیزى را زکاتى هست و زکات خانه اطاق مهمانخانه است.
  2. 2- لکلّ شی‏ء عماد و عماد هذا الدّین الفقه. هر چیزى را ستونى هست و ستون این دین دانائى است.
  3. 3- لکلّ شی‏ء مفتاح و مفتاح السّموات قول «لا إله إلّا اللَّه» : هر چیزى را کلیدى هست و کلید آسمانها گفتار «لا اله الا اللَّه» است.
  4. 4- لکلّ شی‏ء مفتاح و مفتاح الجنّة حبّ المساکین و الفقراء هر چیزى را کلیدى هست و کلید بهشت دوستى مستمندان و فقیران است.
  5. 5- لکلّ  عبد میت: فإذا کان صالحا وضع فی الأرض و إن کان سیّئا وضع فی الأرض هر بنده‏اى شهرتى دارد اگر نیک باشد در زمین رود و اگر بد باشد در زمین رود.
  6. 6- لکلّ غادر لواء یوم القیامة یعرف به. هر خیانتکارى روز قیامت پرچمى دارد که بدان شناخته شود.
  7. 7- لکلّ شی‏ء طریق و طریق الجنّة العلم. هر چیزى راهى دارد و راه بهشت دانش است.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۸
دی

                             بسم الله الرحمن الرحیم

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

الف باء کتاب هفت گذینه:عین . غین گذینه 19                      

  1. 7-هفت‏‏ کیلو عزت و هفت‏‏ کیلو هم ذلت برای تعادل :  تعادل میان عزت ظاهرى و ذلت باطنى‏ : «اللَّهُمَّ ... لَا تُحْدِثْ لِى» احداث نکن، بوجود نیاور، «اللَّهُمَّ ... لَا تُحْدِثْ لِى» براى من، «عِزّاً ظَاهِراً» عزت ظاهرى، خدایا عزت ظاهرى براى من بوجود نیاور، إِلَّا أَحْدَثْتَ لِى» مگر اینکه احداث کنى، بوجود بیاورى، «ذِلَّهً بَاطِنَهً عِنْدَ نَفْسِى بِقَدَرِهَا» (صحیفه‏ى سجادیه/ ص 92) خدایا عزت ظاهرى اگر براى من در جامعه بوجود آوردى، در مقابلش ذلت باطنى، چقدر؟ «بِقَدَرِهَا» به همان مقدار. یعنى اگر هفت‏‏ کیلو عزت به من مى‏دهى در جامعه، هفت‏‏ کیلو هم ذلت درونى به من بده. مریض مى‏شویم، عصبانى مى‏شویم، خدا، فورى مى‏گوییم آقا ببین این همه سالم بودى، حالا یک ساعت هم مریض شدى. این چه زندگى است؟ خانم، این شوهر شما، آقا، این همسر شما خیلى خدمت کرده، حالا یک بار هم یک چیزى گفتى نخرید، یک بار هم‏اش را سوزاند، این همه غذاى خوب پخته، حالا دو بار هم، یعنى تعادل پیدا کنید. یکى از همسرهاى پیغمبر با پیغمبر بد حرف زد، گفتند یا رسول الله این بد زبان است طلاقش را بده، فرمود آخر ایشان خدماتى هم داشته، ما نباید بخاطر یک مرتبه، از جرقه جریان درست نکنیم. بنابراین یکى از وظایف ما این است که در معاشرت‏ها مواظب باشیم. حضرت عیسى داشتند مى‏رفتند یک سگى را دید، یکى گفت اه، چه کثیف، اه، چه سیاه، اه، اه، همه اه اه گفتند، حضرت عیسى گفت به به چه دندان‏هاى سفیدى دارد، همه کلاغ پرش مى‏کنند. خوب یک نقطه قوتى هم دارد که، خلاصه این تعادل. هم در خودمان هم در جامعه هم نسبت به ...
  2. 7-هفت‏ ‏دست آفتابه لگن بدون عشق : یک نجارى که عشق دارد به آقا، وقتى در مى‏سازد براى آقا، چوبى مى‏سازد که گلوله توش نمى‏رود یک نجارى که طبق مزایده و مناقصه، اضافه حقوقى و بازنشستگى و جمع بندى و هماهنگى و ذى حسابى و آفتابه لگن هفت‏ ‏ دست است. آخرش هم درى ساخت یک مشت به آن بزنى با پایه بلند مى‏شود. عشق نباشد، صدها از این تبصره‏ها زور ندارد چاه باید خودش آب داشته باشد، چاه خشک را با سطل نمى‏شود آبش کرد. نظام باید بر اساس محبت باشد..
  3. 7-هفت بار تکرار عمل :  غذا و آب مادر و کودک تمام شد. کم کم شیر مادر هم خشک گردید، نوزاد دست و پا مى‏زد، مادر سراسیمه روى کوه صفا آمد، آبى ندید به سوى کوه مروه رفت خبرى نشد، دوباره به سراغ صفا آمد تا شاید از پرنده‏اى یا درختى خبر آبى بگیرد ولى چیزى نیافت و این عمل را هفت‏ ‏ بار تکرار کرد. ولى در- پایان کار دید از زیر انگشتان کودک آبى مى‏جوشد! (آب زمزم). امروز هر حاجى باید هفت‏ ‏ مرتبه میان دو کوه صفا و مروه راه برود، از صفا شروع کند و به مروه پایان دهد.
  4. 7- هفت سنگ اولین عمل : پرتاب کردن هفت‏ ‏سنگ‏ریزه‏اى است که شب قبل در مشعر جمع آورى کرده‏اند، این عمل را در اصطلاح «رمى جمره» مى‏نامند.
  5.  7-روز هفتم عقیقه : پیامبر در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت. فرشته وحى از طرف خدا پیام آورد که نام او را حسین بگذارید. پس از هفت‏‏ روز تولد گوسفندى براى نسل خود (حسن و حسین علیهما السلام) عقیقه‏ مى‏کرد وذبح و گوشت او را همراه مقدار وزن موى نوزادان نقره به فقیر مى‏داد.
  6. 7-هفت عضو واجب در نماز : لازم است در سجدهى نماز، هفت‏ ‏ عضو بدن؛ یعنى پیشانى، کف دو دست، سر زانوها و نوک انگشتان بزرگ پا را بر زمین گذاشته و پیشانى را روى خاک یا سنگ یا چیزهاى دیگرى از زمین بگذاریم.
  7. 7- هفت دیدن در خواب ، عمل در بیداری : (فرستاده شاه، وارد زندان شد و گفت:) اى یوسف! اى مرد راستگوى! درباره‏ى (این خواب که) هفت‏ ‏ گاو فربه هفت‏ ‏ گاو لاغر را مى‏خورند و هفت‏ ‏ خوشه‏ى سبز و (هفت‏ ‏ خوشه‏ى) خشکیده دیگر، به ما نظر بده تا به سوى مردم برگردم، شاید آنان (از اسرار خواب) آگاه شوند. (یوسف در جواب) گفت: هفت‏ ‏ سال پى‏درپى کشت کنید و آنچه را درو کردید، جز اندکى را که مى‏خورید، در خوشه‏اش کنار بگذارید.سپس بعد از آن، هفت‏ ‏ سال سخت مى‏آید که مردم آنچه را برایشان از پیش ذخیره کرده‏اید خواهند خورد جز اندکى که (براى بذر) حفظ مى‏کنید.
  8. 7- عدد هفت‏ در بی نهایت است : بعضی گمان کرده‏اند که مراد از هفت‏ ‏ عدد معین بیش از 6 و کمتر از 8 نیست، بلکه برای کثرت است، مانند آیه‏ وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الارْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللّهِ‏ لقمان/ 27. نظریه فوق قابل قبول نیست و اگر قرینه‏ای در کار نباشد این عدد را برای تکثیر گرفتن خلاف ظاهر است و در آیه قرینه داریم و در مقام بیان علم بی نهایت خداوند هستیم.
  9. 7- هفت‏ روز عشق است : ارتش در بینش اسلامى مقدس است. حنظله اولین شب دامادیش پیام جهاد که آمد حرکت کرد و از حجله به قتلگاه، این عشق است. در سایه ایمان مى‏تواند مطرح باشد در همین نظام جمهورى اسلامى یک جوان لیسانسه هفت‏ ‏ روز دیگر مانده بود به پایان خدمتش فرمان امام آمد که سرباز فرار کن، با اینکه احتمال خطر را هم مى‏داد فرار کرد و حال آنکه مى‏دانست تا کارت پایان خدمت نداشته باشد او را استخدام نمى‏کنند این عشق است.
  10. 7- هفت‏ بار در سنت و عقل : پیغمبر فرموده سنت من است‏ «فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِى فَلَیْسَ مِنِّى» اگر کسى گوش به حرفت ندهد... بگوید کجاى این قرآن نوشته طواف دور خانه خدا هفت‏ ‏ بار است. فرمود: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلًا» (آل عمران/ 97) یعنى هرکس مستطیع است برود مکه اما هفت‏ ‏ بار، هفت‏ ‏ بارش دیگر درقرآن نیست. جواب : لازم نیست همه چیز در قرآن نوشته باشد. یک دلیل ما قرآن است. یک دلیل ما هم رسول است. اگرچیزى در قرآن نیست اما در کلام رسول هست باید انجام بدهیم یک دلیل ما عقل است. کجاى قرآن نوشته هروئین حرام است. پس یکى از دلیل‏ها عقل است یکى قرآن است، یکى حدیث است و دیگرى اجماع است.
  11. 7-هفت‏ روز  برکت یک عمر: قصه‏اى از شهید : حدود 500 سال است که تمام روحانیون و طلبه‏هاى حوزه‏هاى علمیه کتابى را به نام کتاب «لُمعه» مى‏خوانند. این لمعه را یکى از علمایى که حدود 500 سال پیش شهید شد به نام مرحوم شهید اول، ابومحمد مکى، ابو عبدالله نوشت. 22 کتاب نوشته است، که متن کتاب لمعه را هفت‏ ‏ روزه نوشته است. در زندان هم نوشته است. ولى وقتى خدا مى‏خواهد به عمر کسى‏ برکت بدهد، به هفت‏ ‏ روزش به قدرى برکت مى‏دهد که هفت‏صد سال تمام دانشمندان و اسلام شناسان از این هفت‏ ‏ روز تغذیه مى‏کنند. این را برکت عمر مى‏گویند.
  12. 7-هفت‏ ‏ سخنرانى عاشورا : از صبح تا ظهر عاشورا هفت‏ ‏ سخنرانى انجام شد. یک سوم وقت صرف تبلیغات شد و این خودش به جبهه‏هاى جنگ خط مى‏دهد که یک سوم نیرو و بودجه باید صرف بالا بردن روحیه‏ها، دادن فکر و مکتب باشد و یک کارشناس مى‏خواهد که این سخنرانىهاى امام حسین را دسته‏بندى کند. سخنرانى اول امام حسین، یک حال و هوایى داشت. سخنرانى دوم یک حال و هوایى و سخنرانى سوم امام حسین یک حال و هواى دیگرى داشت. امام حسین در سه تا سخنرانى کانال عوض مى‏کرد، اولین سخنرانى استدلال بود. به چه دلیل من را مى‏کشید؟ آیا دعوت نکردید؟ عجله نکنید، مى‏دانید من پسر پیغمبر هستم. حلالى را حرام کردم؟ استدلال شما چیست؟ حجت شما چیست؟ در روز قیامت جواب شما چیست؟ با استدلال به نتیجه‏اى نرسید. دو مرتبه که آمدند در کانال عاطفه بود. فرمود: مى‏دانید که عمامه‏اى که سر من است عمامه‏ى پیغمبر است. مى‏دانید این لباس و شمشیر براى پیغمبر است. مى‏دانید این اسب، اسب پیغمبر است. مى‏دانید روى کره‏ى زمین، نوه‏ى پیغمبر غیر از من وجود ندارد. و از پیغمبر مایه گذاشت که بلکه مردم عواطفشان تحریک شود، زحمات پیغمبر «إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى» (شورى/ 23) آیه‏ى تطهیر، آیه‏ى مباهله، بازهم فایده‏اى نکرد. بعد سخنرانى سوم، حال و هوایى دیگر دارد. یکى از چیزهایى که مهم است این که در سخنرانى اول حضرت عقلى و کلى گفت. در سخنرانى دوم عاطفى و کلى گفت. اما در سخنرانى سوم جزء به جزء گفت. آقاى فلان مگر شما دعوت نکرده بودید؟ فلانى تو، فلانى تو، با امضاى تو نامه به دست من رسید. یعنى همه نوع حجت را تمام کرد.
  13. 7-هفت‏ ‏ساعت روز عرفه دست هایش بالا بود :  درشب شهادت امام باقر (علیه السلام)حدیث داریم: امام باقر (علیه السلام)روز عرفه ظهر که شد دست هایش را بالا برد غروب که شد دست هایش را آورد پایین. هفت‏ ‏ ساعت دست هایش بالا بود براى دعا، خیلى است!!!
  14. 7- هفت پیام ازعلم سوره علق :  الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (4) 1- اوّلین معلّم خداست: عَلَّم‏ : شغل معلمی و تعلیم و تربیت، بسیار مقدّس و کاری الهی است.2-اکرم بودن خداوند به خاطر معلّم بودن است.3- علم و دانش اولین پیام آسمانی قرآن است و به همین دلیل بود که مسلمین تا قرن‏ها پیش تاز علم و دانش بودند 4-خداوند کار خود را با خلق کردن آغاز و با آموختن ختم فرمود. معلوم می‏شود هدف از آفرینش معرفت است. نوین‏. مفسّرین‏ لِیَعْبُدُونِ‏ را (لیعرفون) معنا کرده‏اند. وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الانْسَ إِلا لِیَعْبُدُونَ‏ ذاریات/ 56.5-حفظ و انتشار و بسط و تکثیر و تعمیم و بقای علم با قلم است. تمدّن بشری، علوم گسترده و فرهنگ‏های مختلف در طول سالیان دراز به خاطر قلم است که به دست ما رسیده است.6-دینی که آغازش با خواندن و قلم است، برای مسلمین ننگ است که بی سواد یا کم‏سواد باشند. خداوند سوره‏ای به نام قلم در قرآن آورده و به قلم و نوشته قسم یاد کرده است: ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُون‏ قلم/ 1.7- از تعبیر اکرم و القلم  می‏فهمیم که هیچ مقامی و هیچ نعمتی بالاتر از مقام علم نیست، حتّی هستی و آفرینش با علم برابری نمی‏کند، چون که در سوره انفطار می‏خوانیم: ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ الَّذی خَلَقَکَ فَسَوّاکَ فَعَدَلَکَ‏ انفطار/ 7- 6.
  15. 7-هفت کلمه ازعدالت  : 1-در این آیه، سه بار سخن از برقرارى صلح و اصلاح میان مردم بر اساس عدالت به میان آمده است: «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» اصولًا، آفرینش بر اساس حقّ وعدل است. «بالعدل قامت السماوات» «1» و بعثت انبیا براى آن بوده است که مردم به عدالت قیام کنند. «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» در جوامع امروزى، تحقّق عدالت ملازم قانون‏مدارى و بى‏عدالتى مرادف قانون گریزى است. امّا کدام قانون؟ قانونى که ساخته دست بشرى همچون خودماست؟ قانونى که هر روز در حال تغییر و تحوّل است؟
  16. 2-عدالت در بهره‏گیرى و مصرف‏ : در مقدار مصرف نیز همگان باید عدالت را مراعات کنند، قرآن صریحاً در آیاتى چند چنین مى‏فرماید: «کُلُوا مِن ثَمَرِهِ اذا اثْمَر و آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِه»  همین که درختان، میوه دادند، هم از آن استفاده کنید و هم سهم محرومان را در همان روزِ چیدن میوه‏ها بپردازید. «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» بخورید و بیاشامید ولى اسراف نکنید.«کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لا تَطْغَوا فیهِ»  از غذاهاى دل پسندى که روزىِ شما کردم استفاده کنید و در بهره‏گیرى، راه طغیان و تجاوز را پیش نگیرید.
  17. 3-جایگاه عدالت در اسلام‏: با سیرى کوتاه در آیات و روایات به وضوح در مى‏یابیم که فضاى اسلام، فضاى عدالت است. آیات و روایات فراوانى مردم را به عدالت و پاسدارى از آن توصیه و امر مى‏کند و از ظلم و ستم و خیانت باز مى‏دارد. اسلام مکتب عدل و اعتدال است و امّت اسلامى، امّت میانه و وسط است، نظام آن عادلانه است.
  18. 4- عدالت خواهی فطری است. عدالت هم از چیزهایى است که انسان فطرتاً آن را دوست دارد و به همین دلیل حتّى ستمگران ظلم خود را توجیه مى‏کنند و سعى دارند کار خود را عادلانه جلوه دهند.گاهى چند نفر با یکدیگر شریک مى‏شوند و دست به یک دزدى مى‏زنند ولى بعد از آنکه اموال سرقت شده را به مکان دیگرى انتقال دادند، در زمان تقسیم مى‏گویند: بیایید اموال را عادلانه تقسیم کنیم! این سخن گاهى ناخود آگاه گفته مى‏شود و اگر هم به زبان نیاورند قلباً تقسیم عادلانه را دوست دارند و اگر یکى از آنان بخواهد سهم زیادترى بردارد ناراحت مى‏شوند.
  19. 5- سنگینى عدالت‏: میوه عدالت به کام کسى که عدالت به نفع اوست بسیار شیرین ولى در کام کسى که اجراى عدالت به ضرر اوست تلخ است. لذا اسلام پیوسته مردم را متوجّه جایگاه و اهمیّت عدالت مى‏سازد و آنها را به جهاد با نفس و مبارزه با هوا و هوس دعوت مى‏نماید، زیرا تا انسان بر تمایلات درونى وهوا و هوس خود غالب نشود، تن به عدالت نخواهد داد و زمینه‏اى براى اجراى عدالت نیز فراهم نخواهد شد. آرى، توصیف عدالت بسیار آسان، امّا تشخیص موارد آن مشکل و پیاده کردن و اجراى آن به مراتب سخت‏تر است.
  20. 6- فرق عدالت ومساوت : عدالت‏ یعنى‏ حق هر کس را به او بدهند حق یک کسى شانزده است حق یک کسى بیست است حق یک کسى ده است اگر معلم حق هر کسى را به او داد این معلم عادل است ولو حق یکى شانزده است یک پزشک مى‏آید توى اتاق چهارتا مریض خوابیده‏اند به هر مریضى مى‏گوید یک غذا یک آمپول در عین حال پزشک عادل است عدالت گاهى به معناى مساوات‏ است اما همه جا عدالت به معناى مساوات‏ نیست یعنى هر کسى در چه شرایطى ... سلول استخوان یک جور است سلول چشم یک جور دیگر است عدالت‏ یعنى‏ هر چیزى را در جایگاه خودش این معناى عدالت است.
  21. 7- عدالت در اظهار محبّت‏ : در مورد اظهار محبّت به فرزندان نیز پدران و مادران باید دقیق باشند، زیرا محبّت بیش از انداره، سبب لوس شدن فرزند مى‏شود.پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: واى بر پدران و مادران آخر الزّمان که علاقه زیاد و راحت‏طلبى آنها براى فرزندان خود، باعث خودخواهى و بیزارى فرزندان مى‏شود. «2»

غین+

 

  1. 7-برا هفت‏‏ تا غسالخانه ولی برا هشتاد تا سالن ندارند !!! در روستا زکات جمع مى‏شود. غسّالخانه مى‏سازند. مى‏پرسیم آقا ببخشید، در این روستا چند نفر پارسال تا به حال مرده است؟ مى‏گوید: هفت‏نفر! مى‏گوییم: هفت‏‏ تا پیرزن و پیر مرد مردند. این هفت‏‏ تا غسالخانه مى‏خواهد. آنوقت در این روستا هشتاد تا بچه مى‏خواهند نماز بخوانند سالن ندارد. یعنى براى نماز واجب هشتاد تا نسل نو نمى‏سازند، براى هفت‏‏ تا پیرزن و پیر مرد، براى مرده پیرها مى‏سازند. براى زنده‏ى نسل نو نمى‏سازند. ببینید اولویت چیست؟ قرآن مى‏گوید: زکات اولین سهمش‏ «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکین» (توبه/ 60) خرج اول باید خرج گرسنه‏ها شود. زکات را بدهیم پنج هزار تا دختر را عروس کنیم. پنج هزار تا جوان را داماد کنیم. یک مشکلاتى را حل کنیم. زمین ورزش تربیت بدنى بودجه دارد بسازد. حفظ قرآن واجب نیست. ما پول بدهیم مثلًا قرآن حفظ کند. آموزش قرآن مهمتر از حفظ قرآن است.
  2. 7-هفت غضب ؛ هشت رحمت :  امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انّ لِلجَنَّةِ ثَمانِیَة ابوابٍ» براى بهشت هشت باب است و درهاى بهشت بیشتر از درهاى جهنّم که هفت‏ ‏ در است، «لها سبعة ابواب» مى‏باشد، زیرا راه نجات و قرب به خدا بیشتر و لطف و رحمت او نیز از غضب و عدلش بیشتر است.
  3.  7-  مغضوب درآیه هفت‏‏ سوره حمد : «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ‏ عَلَیْهِمْ‏» و «لَا الضَّالِّینَ‏» : بیزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مى‏دارد و ابراز تنفر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامى را در برابر پذیرش حکومت آنان، مقاوم و پایدار مى‏کند. فراریان از جبهه، مورد خشم وغضب خدا قرار دارند، وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ ... فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ و از جمله‏ى کسانى هستند که در هر نماز از آنان برائت مى‏جوییم. با برائت از رهبران فاسد، پرهیز از منحرفان و غضب شدگان را در «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ‏ عَلَیْهِمْ‏». نام دیگر این سوره، فاتحةالکتاب است، زیرا قرآن با این سوره آغاز مى‏شود. این سوره هفت‏ ‏ آیه دارد و بنا به روایت جابربن عبداللّه‏انصارى از رسول‏اکرم صلى الله علیه و آله بهترین سوره‏هاى قرآن است.
  4. 7- هفت‏ ‏ روز است غذا ندارد: یک قصه  آیت الله بروجردى ایشان یک جدى داشت از مراجع تقلید به نام سید بحرالعلوم که گاهى خدمت حضرت مهدى (عج) مى‏رسید. سید بحرالعلوم یک شب خادمش را مى‏فرستد در خانه یکى از علما بنام آیت الله سید جواد عاملى، عاملى جبل عامل، خادم این آیت الله در خانه آن آیت الله رفت. در را زد و گفت: که بحرالعلوم ایشان را کار دارد. ایشان هم غذا نخورده آمد. سید بحرالعلوم گفت: مى‏دانید همسایه شما هفت‏ ‏ روز است غذا ندارد. فقط نان و خرما مى‏خورد و امشب رفته است دکان خرما فروش خرما بخرد به او گفته‏اند حسابت زیاد شده دیگر نسیه به تو نمى‏دهیم. سرش را پایین انداخته و خجالت کشیده است، به خانه آمده است. تو رویت مى‏شود که تو آیت الله غذا بخورى و حال آنکه همسایه‏ات نان هم براى خوردن ندارد؟ ایشان گفت: خبر نداشتم! فرمود: اگر خبر مى‏داشتى کافر بودى! این جمله آیت الله سید بحرالعلوم است. گفت: حالا چه کنم؟ گفت: این طبق غذا را خادم من مى‏آورد تا پشت در خانه آن همسایه فقیر آنجا به تو مى‏دهد و خادم بر مى‏گردد. تو برو بگذار آنجا بگو امشب مى‏خواهم با هم غذا بخوریم. آیت الله طبق را مى‏برد در خانه همسایه را مى‏زند و مى‏گوید: امشب مى‏خواهم با هم شام بخوریم. بعد همسایه نگاه مى‏کند، مى‏بیند عجب سفره‏اى عجب طبقى چه غذاهاى خوبى کسى که امشب نان و خرما هم نداشت بخورد. بعد مى‏گوید: این غذا را که پخته است؟ باید به من بگویى! این قضیه طبیعى نیست. بالاخره ماجرا را مى‏گوید. مى‏گوید: هیچ احدى جز خدا خبر نداشت. این معلوم مى‏شود که آیت الله سید بحرالعلوم یک رابطه‏هایى با عالم معنا داشته است. بعضى از اولیاى خدا با خدا کد دارند.
  5. 7-هفت‏ روز غفلت از همسابه : منتها در مهمانى گاهى باید مواظب باشیم غفلت نشود. یکى از علما که خدمت امام زمان (علیه السلام)مى‏رسیده، جد آقاى بروجردى بوده است. حدود دویست سال پیش آیت الله بروجردى که مرجع تقلید بود چند جد قبل از آن سید بحرالعلوم، فورى پیغام مى‏دهد به یکى از علما که بلند شو و بیا. آن عالم آمد و سید بحرالعلوم به او گفت: دارى غذا مى‏خورى و هفت‏ ‏ روز است که همسایه‏ات هیچ ندارد بخورد. تو آیت الله هستى؟ گفت: آقا من نمى‏دانستم. گفت: اگر مى‏دانستى و کارى نمى‏کردى که کافر بودى. سریع یک ظرف طبق غذا درست کن و یک نفر همراهت تا لب خانه‏ى آن فرد بیاورد. و در را بزن و غذا را ببر آن جا و بگو مى‏خواهیم امشب شام را با هم بخوریم. وقتى رفت پیش صاحب خانه یعنى آن فقیر، گفت: احدى روى کره‏ى زمین از فقر من خبر نداشت که ماجرا چیست. بعد گفت: سید بحر العلوم خبر داشت. مرد گفت: پس حتماً سید بحرالعلوم یک رابطه‏ى معنوى دارد، چون هیچ کس از این مسائل خبر نداشت.

 

فاء+

 

  1. 7-فقهای هفت‏ ‏ گانه : در زمان امام سجّاد (علیه السلام)عبد الله بن زبیر حکومت حجاز را به دست گرفت و در مدت 9 سال حکومتش با بنی امیّه گیرودار داشت. امام سجّاد (علیه السلام)در این درگیری ها هیچ داخل نمی‏شد مردم هم چند دسته شدند گروهی رفتند دنبال مسائل سیاسی و گروهی دنبال مسائل علمی و دینی و احتجاجات و مناظرات در همین زمان بود که در مدینه فقهای هفت‏ ‏ گانه فتوا می‏دادند که 2 تن از آنان شیعه و از تربیت شدگان ائمه بودند، ولی تقیّه می‏کردند:  الف: قاسم بن محمد ابی‏بکر که از حواریون امام سجاد (علیه السلام)بود. ب: سعیدبن‏مسیّب‏
  2. 7- هفت‏ دینار سهم فقراء : رسول اکرم در آستانه رحلت چند بار از هوش رفت و به هوش آمد و در هر دفعه فرمود: هفت‏ ‏ دینار نزد عایشه است که سهم فقراء است، سریعا بپردازید این سه بار و در سه نوبت تکرار شد. تا حضرت علی (علیه السلام)پول را از عایشه گرفت و میان فقرا تقسیم کرد. رسول الله (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمودند: الان طاب لی الموت‏ کمره‏ای، مسلم بن عقیل، ص 65.
  3. 7-هفت‏ سال فیلم برداری : بیایید بچه‏تان را با حق، و با صداقت، با قرآن و با عدالت و تقوا آشنا کنید و بهترین راه آشنا کردن این است که خودت آشنا باشى و خودت با تقوا باشى. اگر جلوى بچه به شوهر توهین کردى، بچه نگاه مى‏کند. بچه هفت‏ ‏ سال با چشم هایش فیلم بردارى مى‏کند و بعد از هفت‏ ‏ سال تمام کارهایش عکس العمل آن فیلم‏هاى هفت‏ ‏ سال است. توهین پدر به مادر، به زن، جلوى بچه، پسر نیز توهین کننده بار مى‏آید و توهین زن به شوهر جلوى بچه، بچه هم توهین کننده بار مى‏آید. اگر مى‏خواهید مادرانى باشید که بعد از مرگتان لحظه به لحظه خیر و برکت برایتان بیاید، بچه هایتان را خوب تربیت کنید.
  4. 7-هفت فرق : 1- فرق میان خودکشى و شهادت‏طلبى‏ :  کسانى که در اثر خودنمایى و هوسها و لذتهاى زودگذر و یا مشهور شدن در عملیاتى انتحارى یا پرتاب از بلندى و جاهاى خطرناک یا در رانندگى و یا ... شرکت کرده و گرفتار سانحه و مرگ مى‏شوند، اینها نیز خودکشى است. خودکشى حرام است. حتى کسانى که در تحصیل و کار و عبادت و ورزش دست به یکسرى کارهاى خلاف عادت مى‏زنند، اگر کشته شوند، این یک نوع خودکشى به حساب مى‏آید. کسانى که خود را از چاله بیرون مى‏آورند و به چاه مى‏اندازند. و اما شهادت‏طلبى، آن است که انسان به خاطر رسیدن به یک هدف برتر، براى رضاى خدا، دفاع از وطن و دین حق و مؤمنان جان خود را فدا کند و از هیچ تهدیدى نهراسد. مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجیح دهد. آن گونه به استقبال خطر رود که‏ دشمن را خلع سلاح کند، ترسوها را شجاع و وجدان‏ها را بیدار کند و با استقبال از مرگ و عملیات شهادت طلبانه، خواب را از چشم دشمن ببرد، همان‏گونه که حضرت على علیه السلام جاى پیامبر اکرم خوابید و امام حسین علیه السلام به استقبال شهادت رفت.
  5. 2-. فرق مخلِصین و مخلَصین‏1. معنای لغوی‏ : فرق مخلِص و مخلَص:مخلِص؛ یعنی کسی که در راه رسیدن به اخلاص کوشش می‏کند و این در قرآن زیاد استعمال شد.فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ‏ عنکبوت/ 65.

وَ ما أُمِرُوا إِلا لِیَعْبُدُوا اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ بینه/ 5.مخلَص: کسی است که به درجه والای اخلاص رسیده است، هم چون انبیا و اولیا و این کمتر در قرآن استعمال شده است.إِلا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ‏ ص/ 83.

3-. فرق نگذاشتن بین فقیر وغنی‏ : تواضع در برابر ثروتمندان بخاطر ثروت آنان ضایع کننده ایمان است. امام رضا (علیه السلام)فرمود: هر کس در سلام کردن به مسلمان فقیری به گونه‏ای‏ غیر از سلام کردن به افراد مرفه سلام کند، روز قیامت خداوند بر او خشمگین می‏شود. قَالَ الرِّضَا ع: مَنْ لَقِیَ فَقِیراً مُسْلِماً فَسَلَّمَ عَلَیْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَی الْغَنِیِّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ هُوَ عَلَیْهِ غَضْبَانُ‏ أمالی‏ صدوق، ص 442.

  1. 4- . فرق تکبر وعجب‏ : عجب بزرگ شمردن خود است یا با حساب یا بیخود و مغرور به کمال واقعی باشد یا کمال خیالی و بزرگوار دانستن خود کافی است. در معنای عجب اگر این بزرگی را بر دیگری نیز می فروشد کبر است و اگر فقط پیش خود خود را بزرگ می دید عجب است پس پس فرق میان کبر و عجب معلوم شد. در کبر احتیاج به 2 نفر است به خلاف عجب. عجب وقتی است که کمال یا نعمت را منسوب به خود بداند، لکن خوشحالی که از کمال و نعمت پیدا می شود را از خدا بداند و خوشحالی او بر تفضل و ترحم خدا باشد. اگر از این تفضل و ترحم الهی استنباط کند که پس ما نزد خدا آبرومندیم این ادلال است و از عجب بالاتر است، زیرا هر مدلی معجب است، دون‏العکس.
  2. 5-. فرق شفاعت در دنیا وآخرت‏: در دنیا شفیع از طرف مجرم انتخاب و برانگیخته می‏شود، در آخرت از طرف مشفوع عنه (خدا).در دنیا ممکن است گناهکار در هر وضعی که باشد مشمول شفاعت شود، ولی در آخرت مشمولان شفاعت شرائطی دارند.شفاعت ها در دنیا گاهی بر اساس ظلم صورت می‏گیرد، اما در آخرت نه.
  3. 6-. فرق فطرت وغریزه‏ اگر میل بدون واسطه عقل و شعور به سراغ چیزی رفت می‏گویند غریزه.امّا اگر میل درعقل و اندیشه اثر گذاشت و انسان را هل داد، می‏گویند فطرت.
  4. 7-. فرق برّ وخیر: قال الطبرسی ره: البر أصله من السعة و منه البر خلاف البحر و الفرق بین البر و الخیر أن البر هو النفع الواصل إلی الغیر ابتداء مع القصد علی ذلک و الخیر یکون خیرا و إن وقع عن سهو و ضد البر العقوق و ضد الخیر الشر أی لن تدرکوا بر الله لاهل الطاعة. بحارالانوار، ج 71، ص 40. برّ هم در عقائد است، هم اعمال، هم اخلاق
  5. 7-هفت کلمه از فروع دین : 1--: نماز :  نماز اوّل وقت وسط جنگ‏ ابن عباس مى‏دید که حضرت على علیه السلام گاهى در وسط جنگ به آسمان نگاه مى‏کند.جلو آمد و پرسید: چرا به آسمان نگاه مى‏کنید؟حضرت فرمود: براى اینکه نماز اوّل وقت از دستم نرود.گفت: الآن شما در حال جنگ هستید. حضرت فرمود:از نماز اوّل وقت نباید غفلت شود، حتّى در میدان جنگ. «2» . بقیه در حرف  نون ؛ نماز آمده...
  6. 2-  روزه فروع دین: پایه‏هاى دین پنج تاست، «بُنِىَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ» (کافى/ ج 2/ ص 18) یعنى گنبد اسلام روى پنج پایه است، نماز، زکات، روزه، حج، رهبرى معصوم، ولایت امیرالمؤمنین. یعنى روزه یکى پایه‏هاى دین است. بقیه در حرف  زاء .روزه آمده...
  7. 3- خمس فروع دین : «وَ اعلَموا أنّما غَنِمتُم مِن شَى‏ءٍ فَانّ لِلّهِ خُمُسَه و لِلرَّسولِ ولِذِى القُربى‏ وَ الیَتامى‏ والمَساکینِ وابنِ السَّبیلِ ان کُنتُم آمَنتُم بِاللّه ...» « الأنفال/41» نگاهى به آیه خمس اهمیّت آن را نشان مى‏دهد زیرا:. بقیه در حرف  خاء . خمس آمده.....
  8. 4- زکات فروع دین: 1-زکات مخصوص اسلام نیست، بلکه در ادیان پیشین نیز بوده است. حضرت عیسى علیه السلام در گهواره به سخن آمد وگفت: «أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ» «2» و حضرت موسى علیه السلام خطاب به بنى‏اسرائیل مى‏فرماید: «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ».. بقیه در حرف  زاء .  زکات آمده......
  9. 5-جهاد فروع دین: فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَی الْقاعِدینَ أَجْراً عَظیماً نساء/ 95.جهاد مالى در کنار جهاد با جان مطرح است، چون بدون پشتوانه‏ى مالى، جبهه ضعیف مى‏شود. «بِأَمْوالِهِمْ‏ وَ أَنْفُسِهِمْ‏» خدمات و تلاش هر کس محترم است و به خاطر شرکت کسانى در جبهه، نباید ارزش‏هاى دیگران یا کمک مالی به جهاد گران را نادیده گرفته شود. بقیه در حرف جیم . جهاد آمده......
  10. 6-حج فروع دین : «وللّه على الناس حجّ البیت من استطاع الیه سبیلًا و من کفر فانّ اللّه عنىٌّ عن العالمین» « آل عمران/ 97حق خداوند بر مردم این است: آنان که استطاعت و توان دارند، آهنگ زیارت خانه او نمایند، یعنى کسانى که توان مالى و فکرى و جسمى دارند و مسافرت لطمه‏اى به زندگى و امرار معاش آنان نمى‏زند و پس از مراجعت از حج، قدرت بر ادامه و اداره زندگیشان را دارند و در مسیر راه، خطرى آنان را تهدید نمى‏کند و راه به رویشان باز است، (که همه اینها در استطاعت نهفته است) بقیه در حرف  حاء . حج آمده......
  11. 7- امربه معروف فروع دین: یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ‏ لقمان/ 17. وجود امربه معروف درغیر انسانها : امر و نهی مخصوص به انسان نیست؛ هشدار در حیوانات نیز هست: قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ‏ نمل/ 18  بقیه در حرف  الف. امرآمده ......
  12. 8-نهی ازمنکر فروع دین : در حرف  نون. منکرآمده ... 1 گروهی خود را معاف می‏دانند به خاطر آنکه می‏گویند نهی از منکر موجب ضرر ما می‏شود در حالی که حدیثی از سنی و شیعه و از رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) نقل‏شده که: اذا اجتمعت حرمتان ترکت الصغری لکبری‏..9و10 تولی تبری فروع دین : اوّلین کلمه اسلام تبرّی است: لا إِلهَ‏ کافی، ج 2، ص 127. درخرف تاء . تولی تبری آمده است.
  • حسین صفرزاده
۰۸
دی

                                                بسم الله الرحمن الرحیم

    1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                                         الف باء کتاب هفت گذینه: ضاد 18

 

  1. ضاد : ضمیر متکلم وحده . خودم . فرق بین دعا و سؤال ++++++++++++++++++++++
  2. 1-7-هفت‏ ‏ مرتبه ضمیر متکلم وحده به کار برده یعنی من نزدیک شمایم و نفرموده فقل بلکه‏ فرموده فَإِنِّی قَرِیبٌ‏ بقره/ 186
  3. 2-7-هفت مرتبه با ضمیر متکلم فرموده خودم : در این آیه خداوند هفت‏ مرتبه مى‏فرماید: خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم و لذا علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مى‏فرماید لطیف ترین و شیرین‏ترى آیات است. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادى عَنِّى فَإِنِّى قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لى وَ لْیُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» (بقره/ 186).
  4. و چون بندگان من از تو سراغ مرا مى‏گیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعاکنندگان را اجابت مى‏کنم البته در صورتى که مرا بخوانند پس باید که آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند (186).
  5. بیان آیه‏ 1- وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی 2-عَنِّی 3-فَإِنِّی قَرِیبٌ  4- أُجِیبُ  دَعْوَةَ الدَّاعِ 5- إِذا دَعانِ" 6- فَلْیَسْتَجیبُوا لى7- ْیُؤْمِنُوا بى
  6. [نکات و دقایقى که در آیه شریفه بکار رفته و فرق بین دعا و سؤال‏]این آیه در افاده مضمونش بهترین اسلوب و لطیف‏ترین و زیباترین معنا را براى دعا دارد.
  7. اولا: اساس گفتار را بر تکلم وحده (من چنین و چنانم) قرار داده، نه غیبت (خدا چنین و چنان است)، و نه سیاقى دیگر نظیر غیبت، و این سیاق دلالت دارد بر اینکه خداى تعالى‏
  8. نسبت به مضمون آیه کمال عنایت را دارد.
  9. وثانیا: تعبیر فرموده به (عبادى بندگانم)، و نفرمود (ناس مردم) و یا تعبیرى دیگر نظیر آن و این نیز عنایت یاد شده را بیشتر مى‏رساند.
  10. و ثالثا: واسطه را انداخته، و نفرموده: (در پاسخشان بگو چنین و چنان) بلکه فرمود:
  11. (چون بندگانم از تو سراغ مرا مى‏گیرند من نزدیکم).
  12. و رابعا: جمله: (من نزدیکم) را با حرف (ان) که تاکید را مى‏رساند مؤکد کرده و فرموده: (فانى قریب) پس به درستى که من نزدیکم.
  13. و خامسا: نزدیکى را با صفت بیان کرده و فرموده: (نزدیکم) نه با فعل، (من نزدیک مى‏شوم) تا ثبوت و دوام نزدیکى را برساند.
  14. و سادسا: در افاده اینکه دعا را مستجاب مى‏کند تعبیر به مضارع آورد نه ماضى، تا تجدد اجابت و استمرار آن را برساند.
  15. و سابعا: وعده اجابت یعنى عبارت (اجابت مى‏کنم دعاى دعا کننده) را مقید کرد به قید (اذا دعان- در صورتى که مرا بخواند) با اینکه این قید چیزى جز خود مقید نیست، چون مقید خواندن خدا است و قید هم همان خواندن خدا است و این دلالت دارد بر اینکه دعوت داعى بدون هیچ شرطى و قیدى مستجاب است
  16. نظیر آیه:" ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ" و این هفت نکته همه دلالت دارد بر اینکه خداى سبحان به استجابت دعا اهتمام و عنایت دارد.
  17. از طرفى در این آیه با همه اختصارش هفت مرتبه ضمیر متکلم (من) تکرار شده، و آیه‏اى به چنین اسلوب در قرآن منحصر به همین آیه است.

طاء : طواف .طلبه  . تربیت . میوه .+++++++++++++++++++++++++++++++++++++

  1. 7-هفت سالم بود پدرم روی دوش خود طوافم داد : در مکه جوان رشیدى را دیدم که پدرش را سوار ویلچر کرده بود داشت طواف مى‏داد گفتم این پدرت است که دارى طواف مى‏دهى؟ گفت بله، من بچه بودم هفت‏ ‏ سالم بود بابام من را روى دوش گرفته بود داشت طواف مى‏داد حالا هم من او را طواف مى‏دهم.
  2. 7-هفت‏ ‏، هشت سال تربیت سیصد تا طلبه  : براى حوزه، عرض کنم به حضور شما که روایت داریم که دوره‏ى آخرالزمان علم از نجف در هم پیچیده مى‏شود و از قم سر برمى‏آورد. این هم روایت است. در نجف علم مثل طومارى در هم مى‏پیچید و در قم سربرمى‏آورد. بیش از دویست مرکز فرهنگى در قم است. که این دویست مرکز فرهنگى شاخه‏هاى حوزه هست. سه چهار تا از مرکز فرهنگى‏ها را خود بنده جزء مؤسسین آن بودم. مثلًا تخصصى مهدویت. ما الآن سیصد تا طلبه داریم، که بالاى ده سال در حوزه درس خواندند بعد آمدند سه چهار سال تخصصى مهدویت، پارسال هزار سفر داشتند. هزار سفر به دانشگاه‏هاى کشور و دبیرستان‏ها و مناطق دیگر. در یک خانه‏ى ساده‏ى خشتى سیصد تا طلبه در این هفت‏‏، هشت سال تربیت شدند. فقط پارسال هزار تا سفر داشتند.
  3. 7-طلبگى بعد از هفت‏‏ سال میوه مى‏دهد :  مراجع ما بعد از هفت‏اد سالگى کارشان شروع مى‏شود ما تازه وقتى ده سال درس خواندیم تازه طلبه‏ى نو هستیم قدردانى از اینها بشود نه ما توقعى از شما داریم طلبهها هم نباید توقع داشته باشند که همه‏ى مردم گوش بدهند قرآن آیات زیادى دارد که به پیغمبر مى‏گوید حرفت را بزن‏ «وَإِنْ تَوَلَّوْا» (بقره/ 137) یعنى ممکن است حرف بزنى ولى عده‏اى گوش ندهند اگر گوش ندادند غصه نخورید نه ما باید توقع داشته باشیم که همه‏ى مردم باید مرید ما بشوند هم مردم نباید توقع داشته باشند که ما فرشته هستیم ما هم آدم هستیم. ما رفتیم خانه‏ى یک کسى خوابیدیم گفتم آقا ما را براى نماز صبح صدا بزن گفت به به به به به! امام (ره) زنده بود من هم نماینده امام بودم در نهضت سواد آموزى، گفت تو نماینده امام هستى خوابت مى‏برد؟! گفتم خوابم که نماینده امام نیست خودم نماینده امام هستم این فکر مى‏کند که من که نماینده امام هستم اتوماتیک سحر مى‏پرم بالا، نه آقا من هم اگر ماست بخورم یا دیر بخوابم خوابم مى‏گیرد ممکن است نماز صبح‏ام قضا بشود مردم فکر مى‏کنند که طلبهها نژادى هستند فرشته، ما هم مثل باقى نه مردم از ما توقع اضافى داشته باشند و نه ما از مردم توقع اضافى داشته باشیم نصف مشکلات زن و شوهرهایى که با هم دعوا مى‏کنند این است که از هم توقع بى جا دارند اگر توقع بى جا نداشته باشیم هم زندگى خانوادگى شیرین مى‏شود هم زندگى توى مسجد شیرین مى‏شود.

 

طاء +

  1. 7-هفت طبقه آسمان : قرآن در باره آسمان‏ها مى‏فرماید: «سَبعَاً شِداداً» ما هفت‏ ‏ آسمان محکم را براى شما بنا کردیم و در جاى دیگر مى‏فرماید: «سَبعَ سَمواتٍ طِباقاً» ما هفت‏ ‏ آسمان را به صورت طبقه طبقه روى هم آفریدیم.
  2. 7-هفت طبفه طبفه  آسمان :  در قرآن معمولًا نام آسمان قبل از زمین و به صورت جمع آمده و تعداد آن هفت‏ ‏ و روى هم و به صورت طبقه طبقه مطرح شده است. «سبع السّموات طباقاً»
  3. - هشت طبقه آسمان : در اهمیت جهاد و شهادت‏ : فسم به حمله صبحگاهان که گرد و غبار به پا کردند «فَالْمُغیراتِ صُبْحاً» (عادیات/ 3) صبحگاهان به لشکر هجوم مى‏برند «فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً» (عادیات/ 4) چنان هجوم بردند که گرد وغبار به پا کردند. شعرى هست که مى‏گوید: ز سُمّ ستوران در این پهن دشت... زمین شد شش وآسمان گشت هشت‏ ..مى‏خواهد بگوید یک طبقه زمین خاک شد و رفت بالا آسمان هفت‏ ‏ طبقه شد هشت آن وقت از زمین یک طبقه کم شد. حالا این شعر را براى چه کسى گفته خدا مى‏داند ! اما در قرآن مى‏فرماید این رقمى شد مى‏خواهد بگوید مسلمان باید چابک باشد 1- نخوابیدند 2- تیز و چابک بودند.

خطا و ظلم‏ +

  1. 7-هر هقت سال سلولها عوض شود اما خطا و ظلم‏ چه طور ؟ : در 14 سالگى خطا و ظلم‏ کرده و در 80 سالگى او را قصاص مى‏کنند، با اینکه هر هفت‏ سال سلولها عوض مى‏شود با قضاوت بر این است که این فرد در 80 سالگى همان انسان 14 ساله است که خطا کرده، روح مستقل است مثل کسى که سوار ژیان خطایى کرده و بعد سوار پیکان شود مى‏گوییم همان است کار به وسیله نداریم، با لباس و ماشین و سلول عوض شدن هویت انسان عوض نمى‏شود، یک لحظه شیشه را مى‏شکنى تا ابد شکسته است.
  2. 7-سفره هفت‏ سین  و ظلم به حیوان : در لحظه سال تحویل ماهى سرخ را مى‏کند توى تنگ مى‏گذارد سر سفره هفت‏ سین آخر فکر نمى‏کند خدا که به این ماهى بال داده براى اینکه شنا کند من چرا سال تحویل حق شنا را از یک حیوان بى زبان مى‏گیرم آخر ظلمه یعنى در آستانه سال تحویل به حیوان هم ظلم‏ مى‏کند به انسان هم ظلم مى‏کند.
  3. 7-سرکه هفت ساله و ظلم و کینه : بابا ما سرکه هفت‏ ساله شنیده بودیم، کینه یازده ساله؟ ایشان عقد من نیامد، کادو نیاورد، پشت سر من این حرف را زد، ول کنید بابا، شاید ماه رمضان آخر ما باشد. حدیث داریم نماز که مى‏خوانى فکر کن نماز آخَر تو است، بهترین راه توبه این است: خدایا ما مردم را ببخشیم. من مى‏گویم شما هم نیت کنید، به زبان هم آوردید طورى نیست، خدایا بخاطر، هدیه کنیم ما که چیزى نداریم هدیه کنیم، بگویم خدایا ما محبین اهل بیت را مى‏بخشیم، حالا فحشى، غیبتى، تهمتى هر چیزى بوده، مردم را ببخشیم، بخشش ثواب دارد، بعد ثواب این بخشش را هدیه کنیم به روحِ امیرالمؤمنین. آخر ما یک هدیه‏اى باید ببریم دیگر. همین الان، «بسم الله الرحمن الرحیم»، خدایا کسانى که به من ظلم‏ کردند، حالا چرتى، پرتى، جوکى، تحقیرى، فحشى، متلکى، غیبتى، ول کن بابا دیگر، ول کن دیگر، ببخش. چهل و سه تا رادیو به امام جسارت مى‏کرد، امام فرمود چیزى نیست. روح باید بزرگ باشد
  4. 7-در ظلم یک و سه و هفت  و عدد ملاک نیست: هستند و سه نفر هم سیگار نمى‏کشند، آیا مى‏توانند بگویند که اکثریت با ماست، شما سه نفر بیرون بروید. مى‏گوییم: نه خیر! شما هفت‏ نفر بیرون بروید، چون اینجا عددى و کیلویى نیست، و حق تنفس با هواى سالم است. شما که مى‏خواهى با دود نفس بکشید، شما بیرون بروید. اگر در یک اتاقى هفت‏ نفر سیگارى هستند و دو نفر سیگارى نیستند، آن هفت نفر باید بیرون بروند و سیگار بکشند. نه اینکه به این سه نفر بگویند چون اقلیت هستید، بیرون بروید. یعنى در محیط زیست همیشه حق با اکثریت نیست. آیا پدر و مادر حق دارند در خانه‏اى که بچه شیرخواره است، سیگار بکشند؟ قطعاً ظلم‏ مى‏کنند، چون هواى اتاق را آلوده پر از دود مى‏کند و این نوزاد در گهواره خوابیده است، و پدر و مادر حق طبیعى بچه را مى‏گیرند و ظلم‏ مى‏کنند. در تجاوز به حریم هوایى‏
  5. 7-هفت آیه از بزرگترین ظلم‏ها هستند‏ :1-(2) البقرة : 114 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ فی‏ خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ‏ : - گاهى ظلم فرهنگى، بزرگترین ظلم‏هاست                                                                    .2-(6) الأنعام : 21 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ‏:- ظلم به تفکر و فرهنگ انسان‏ها، بدترین ستم‏هاست. شرک، افترا به خدا، ادّعاى نبوّت دروغین، بدعت، تفسیر به رأى، همه نمونه‏اى از این گونه ظلم‏هاست.
  6. 3- (11) هود : 18 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلى‏ رَبِّهِمْ وَ یَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذینَ کَذَبُوا عَلى‏ رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ :- افترا بر خداوند، بزرگ‏ترین ظلم‏هاست. نویسندگان و گویندگان مذهبى، مراقب گفتار و نوشتار خود باشند‏
  7. 4-(18) الکهف : 57 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها وَ نَسِیَ ما قَدَّمَتْ یَداهُ إِنَّا جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فی‏ آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى‏ فَلَنْ یَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً : - بى‏اعتنایى به آیات الهى و درنگ نکردن در آنها، بزرگ‏ترین ستم است.
  8. 5-(29) العنکبوت : 68 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَیْسَ فی‏ جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْکافِرینَ‏ :- - بدترین ظلم، ظلم فرهنگى است که به تسلیم شدن انسان در برابر حقّ ضربه وارد مى‏کند.
  9. 6-(32) السجدة : 22 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمینَ مُنْتَقِمُونَ‏ :- بى‏اعتنایى گنهکار به تذکّر، بدتر از گناه است.
  10. 7-(61) الصف : 7 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُوَ یُدْعى‏ إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین‏ :- افترا بر خدا و دین خدا، بدترین نوع افتراست.
  11. قحطی وعزت بوسف ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
  12. هفت‏ عدد اعمال حج رمز است‏ :هفت‏ بار دور کعبه مى‏گردند من هم نمى‏فهمم هفت‏ چى است، من صدها میلیون چیز بلد نیستم این عدد هفت‏ یک چیزهایى در آن است و نمى‏دانم چه چیزهایى در آن است، سوره حمد هفت‏ آیه دارد، آسمان‏ها هفت‏ تا است، عدد ایام هفت‏ه هفت‏ تا است، سعى صفا و مروه هفت‏ تا است، طواف دور کعبه هفت‏ تا است. چه سرى توى هفت‏ است من نمى‏دانم یک چیزى است ولى من نمى‏دانم آن چیست، حاجى‏ها هفت‏ مرتبه دور کعبه مى‏گردند، عدد هفت‏ ‏،  پرتاب سنگ به شیطان‏نیز مى‏باشد.
  13. 7-در هفت‏ ‏سال  قحطی وعزت بوسف : بابردارها گفت: «قالَ لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ» (یوسف/ 92)، یک روز یوسف وقتى نشسته بود با برادرانش غذا مى‏خورد برادرها خجالت کشیدند گفتند داداش جاى دیگر غذا بخور پهلوى ما غذا مى‏خورى وقتى نگاه مى‏کنیم به تو خجالت مى‏کشیم از همچین غلطى که کردیم، ما خواستیم تو نباشى خدا خواست تو باشى ما خواستیم تو ذلیل شوى خدا خواست تو عزیز شوى، ما شرمنده هستیم، شما اجازه بده ما یک جاى دیگر بنشینیم یوسف گفت که من افتخار مى‏کنم که با شما غذا مى‏خورم براى این که قبلًا خیال مى‏کردند که من یک بچه‏اى هستم که از چاه آمدم بیرون، پدرى، جدى، نیاکانى برادرى کسى ندارم این‏ها گفتند خدا شکر یک برده‏اى که از چاه آمده بیرون به حکومت رسید اما الآن که شما آمدید فهمیدند ما ده، دوازده تا برادر دارم، من پسر یعقوب هستم، یعقوب پیغمبر است، فهمیدن بر یک ریشه‏اى و خاندان اصیل دارم شما به من عزت دادید من افتخار مى‏کنم یوسف فرمود من افتخار مى‏کنم که با شما هستم مردانگى و فتوت خیلى ارزش دارد یوسف قصه‏اى شیرین دارد.
  14. 7-هفت‏‏ هزار جلد کتاب که آدم را عالم نمی کند  : ما فکر مى‏کنیم که اگر مثلًا کتابخانه خیلى مدرن بود باسواد مى‏شویم. حاج احمد آقا مى‏گفت: امام کتاب‏هایش هیچ‏وقت از 200 تا بیشتر نشد. با دویست تا کتاب هم رهبر شد، هم مرجع. من الآن هفت‏‏ هزار جلد کتاب دارم. یکى را نشان نمى‏دهم ... مُهر که آدم را نمازخوان نمى‏کند. بعضى‏از آدم‏ها هستند، سجاده‏شان به اندازه‏ى یک بقچه‏ى حمام وزن دارد. ناخنگیر، شانه، مسواک، یک پارچه از مکه، یک پارچه از مدینه، چطور دوختن، مُهر یک وجب در یک وجب! نمى‏دانم ... نماز هم خواندى یا سجاده‏ات ...
  15. 7-عبدالعظیم حسنى با هفت‏‏ هشت امتیاز: ایشان در مدینه به دنیا آمد و به سامرا رفت و چهار امام را درک کرد. خدمت امام رضا (علیه السلام)رسید. که حالا پیام امام رضا را براى شما مى‏خوانم. بعد از امام رضا خدمت امام جواد رسید. خدمت امام هادى رسید، خدمت امام عسگرى هم رسید. اینکه مى‏گویند: عبدالعظیم حسنى چون از نسل امام حسن مجتبى است. و به قول مرحوم صدوق شهید شد، تحت تعقیب بود. غریب بود. هفت‏‏ هشت امتیاز ایشان دارد. 1- غریب بود. چون فرارى بود. 2- محرمانه کار مى‏کرد. 3-و پرچم‏دار مکتب اهلبیت بود.4- بسیارى از علوم ما و روایات ما از طریق حضرت عبدالعظیم حسنى به ما رسیده است. یعنى واسطه‏ى فرهنگى و میراث فرهنگ ما است. 5-عالم بود  6-و محدث بود. 7- شهید شد، تحت تعقیب بود.این خصوصیات ایشان است. و کسى هم نمى‏شناخت ایشان چه کسى است. فقط وقتى رفتند بدنش را در خاک کنند، بعد از شهادت دست در کیسه‏اش کردند. یک کاغذى درآوردند. در کاغذ نوشته بود من چه کسى هستم. یعنى این رقمى در خفا مکتب را ترویج مى‏کردند.
  16. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۸
دی
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                               الف باء کتاب هفت گذینه:سین و شین .صاد 17

  1. 7-. پدر سه شهید : پیرمردى نزد امام خمینى (ره) آمد و گفت: «سومین فرزند شهیدم را با دست خود دفن کردم و الان عازم جبهه هستم. خداحافظ.» امام فرمود: «از شجاعت این پیرمرد حالى به من دست داد که اراده کردم دست این مرد را ببوسم. اما او در کف حیات بود، لب من نمى‏رسید.» ناقل موسوى اردبیلى در جمع خانواده شهداء هواپیمایى‏
  2. 7- هفت  شهید  روحانی : 1- . آیت الله سید حسن مدرس : در 11 سالگی پدر را از دست داد و در 13 سالگی ملبّس شد. در مبارزات علیه دین‏ زدایی شهید شد. شبی رضاخان ده هزار تومان برای مرحوم مدرّس فرستاد پیشخدمت رضاخان پول را زیر نمد سید گذاشت. مدرس گفت: به رضاخان بگو بخدا قسم این ده هزار تومان را خرج نابودی خودت می‏کنم اگر راضی هستی فبها وگرنه پیشخدمت را بفرست تاپول را بردارد!
  3.  2-.آیت الله سعیدی : . مرحوم شهید سعیدی‏ بالای منبر، بود آقای خزعلی وارد شد ایشان از منبر پائین آمده و به مردم گفت: ایشان از من با سوادتر هستند، از ایشان استفاده کنید. او را دیدند بدون عبا از مسجد برگشت و به خانه آمد سؤال کردند، فرمود: شخصی از سرما می‏لرزید چیز دیگری نداشتم عبایم را به او دادم. ه آیت الله شهید سعیدى‏، آیت الله غفارى در زندان زمان شاه زیر شکنجه شهید مى‏شوند
  4. 3-.آیت الله استاد شهید مطهری : فرمود: نهج البلاغه‏ها را ببندید. نمى‏دانم شما نماز شب مى‏خوانید یا نمى‏خوانید، ولى تقاضا مى‏کنم امشب همه شما نماز شب بخوانید. و من هم نماز شب مى‏خوانم. من همه شما را دعا مى‏کنم. شما هم مرا دعا کنید. منتهى من دلم مى‏خواهد مرا اینطور دعا کنید. گفت: «دعا کنید من در رختخواب نمیرم. من مى‏خواهم شهید شوم.» سى سال پیش چنین مى‏گوید. این توفیقى بسیار عالى است.
  5. 4- . آیت الله شهید دکتر بهشتی : فرمودند ما ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت. حضرت امام ره فرمودند بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما (مجاهدین خلق )بود که دشمنی سرسختانه داشتید، با بیش از 70 نفر بی‏گناه که بسیاری از ایشان از بهترین خدمت گزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان کشور و ملت بودند چه دشمنی داشتید.
  6. 5-. آیت‏ الله‏ شیخ حسن غفّاری: در 6 سالگی پدر را از دست داد. قبل از 15 خرداد وارد صحنه انقلاب شد و پس از چند مرتبه زندان رفتن شهید شد.
  7. 6-. آیت‏ الله‏ شهید سیّد محمّد باقر صدر سه ساله بود که پدرش را از دست داد و سرپرستی او به عهده برادر دانشمندش سیّد اسماعیل صدر افتاد. پس از مدّتی حبس و شکنجه به دستور صدّام، شهید شد.
  8. 7-. آیت‏ الله‏ حاج آقا مصطفى خمینی را که شهید کردند حضرت امام  ره فر مودند این لطف خدا بود .
  9. 7-هفت‏ ‏شاهد داریم :  که یوسف معصوم بود، همه عوامل گناه بود اما یوسف پاک بود.
  10. 1- ازشاهدان خداوند فرماید که‏ «لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ» (یوسف/ 24) ما گناه را از یوسف دور کردیم‏ 2- ازشاهدان  یوسف هم مى‏گوید «أَنِّى لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ» (یوسف/ 52). من خیانت نکردم به عزیز مصر.. حاضرم زندان بروم ولى گناه نکنم. «أَنِّى لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ» یعنى من خیانت نکردم به او
  11. 3- ازشاهدان  زلیخا: خود زلیخا گفت من با او مراوده حرف و سازش را شروع کردم.«فَاسْتَعْصَمَ» (یوسف/ 32) ولى یوسف عصمت به خرج داد، اواز گناه دورى کرد من مقصرم.
  12. 4- ازشاهدان عزیز مصر دید که یوسف بطرف در مى‏دود و همسرش پشت او مى‏دود گفت یوسف تو شتر دیدى ندیدى یعنىی فهمید گناهکار خانم است.«وَ اسْتَغْفِرى لِذَنْبِکِ» (یوسف/ 29) به خانومش گفت تو استغفار کن.     
  13. 5- ازشاهدان اون مشاورى که همراه عزیز مصر بود او هم گفت که نگاه کنید پیراهن از کجا پاره شده‏ «وَ إِنْ کانَ قَمیصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقینَ» (یوسف/ 27) پیراهنت کجا پاره شده.
  14. 6- ازشاهدان زنان مصر یوسف را گفتند: «ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً» (یوسف/ 25) یعنى او هیچ گناهى نکرده‏ «ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَکٌ کَریمٌ» (یوسف/ 31) فرشته‏اى بزرگواربی که دامنش آلوده به گناه نیست.
  15. 7- ازشاهدان ابلیس: شیطان گفت به عزت تو همه مردم را گمراه مى‏کنم‏ «إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» (حجر/ 40) مگر مردم مخلص را قرآن مى‏گوید یوسف مخلص بود یعنى شیطان حریف یوسف نمى‏شد.
  16. صاد+: صبر. صدقه . صفت .صلوات
  17. 7- هفت نکته پیرامون صبر
  18. منشأ و سرچشمه صبر را از خداوند بدانیم. «وَ ما صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ» « نحل، 127»
  19. مقصد و هدف از صبر را نیز رضایت الهى قرار دهیم، نه خوشنامى و نه هیچ چیز دیگر. «وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ» « مدثر، 7.»
  20. صبر از صفات انبیا است. «کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ» « انبیاء، 85»
  21. صبر کلید بهشت است. أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ‏ ... « بقره، 214.»
  22. صبر در بلاها و آزمایشاتِ الهى، محک و ملاک شناخت و روشن شدن چهره‏ى مجاهدان و صابران است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرِینَ» « محمد، 31.»
  23. صبر سبب دریافت صلوات خداوند است. «أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» « بقره، 157.»
  24. (شاید یکى از علل صلوات بر پیامبر و اهل‏بیت او این است که آنها صابرترین مردم بودند.)
  25. صبر نسبت به ایمان، به منزله سر براى بدن است. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «الصبر من الایمان کالرأس من البدن» « بحار، ج 9، ص 203.» 8. صبر، میزان درجات بهشتیان است. «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ»، «أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِماصَبَرُوا» «1»، «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً» «2»

 

  1. 7-  با هفت صفت برجسته : عیسى علیه السلام با هفت‏ ‏ صفت برجسته و دو برنامه معرّفى شده است؛ امّا صفات برجسته‏ى او:1- الف: بنده‏ى خدا بودن. «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ» 2- ب: آوردن کتاب آسمانى. «آتانِیَ الْکِتابَ» 3-  ج: پیامبرى. «وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا» 4- د: مبارک بودن. «وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً» 5- ه: نیکى به مادر. «وَ بَرًّا بِوالِدَتِی» 6- و: جبّار و شقى نبودن. «لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیًّا» 7- ز: متواضع، حقّ شناس و سعادتمند بودن. وَ السَّلامُ عَلَیَ‏ ...
  2. 7- هفت صلوات بر اهل بیت 1- صلوات در نماز تمامى فِرَق مسلمان، اعم از شیعه و سنى، در تشهد نماز بر پیامبر و آل او صلوات مى‏فرستند. حتى صلوات برادران اهل سنت پر رنگ‏تر از صلوات ما شیعیان است. آنان مى‏گویند:«الّلهم صلّ على محمّد و على آل محمّد کما صلّیتَ على ابراهیم و على آل ابراهیم» روزى در مسجد الحرام نماز مى‏خواندم. پس از سلام یکى از برادران اهل سنت که کنار من نشسته بود، به من گفت: این چه صلوات غلطى بود که فقط مى‏گویى: «اللهم صلّ على محمّد و آل محمّد» گفتم: چرا؟ گفت: این صلوات شما ابتر و ناقص است. آنگاه صلوات فوق را به من یادآورى کرد.
  3. 2- صلوات نماز بدون سلام بر اهل بیت نماز نیست.امام شافعى یکى از ائمه چهارگانه اهل سنت، شعر جالبى دارد که در کاشى‏کارى‏هاى ایوان نجف نیز درج شده است. او مى‏گوید: یا اهل بیت رسول اللّه حبّکم..... فرض من اللّه فى القرآن انزله..... کفاکم من عظیم الشأن انّکم..... من لم یصلّ علیکم لا صلوة له ....اى اهل بیت رسول خدا علیهم السلام، خداوند دوستى شما را در کتابش واجب کرده است. در علوّ مقام و شأن شما همین بس که هر کس بر شما صلوات نفرستد، نماز نگزارده است‏
  4. 3- صلوات‏ «اللَّهمّ صلّ على محمّدٍ و آلِ محمّد» بدنبال شهادت به توحید و رسالت، بر محمّد و آل او صلوات مى‏فرستیم.
  5. 4-صلوات، نشانه محبّت، مؤدّت و وفادارى به خاندان پیامبر گرامى اسلام است، که قرآن آنرا اجر رسالت پیامبر دانسته است.
  6. 5-صلوات، صیقل‏دهنده روح زنگار گرفته انسان است‏  و نفاق را از بین مى‏برد.
  7. 6-صلوات، عاملى براى محو گناهان‏  وسیله‏اى براى گشایش درهاى آسمان‏  سبب استفغار و دعاى فرشتگان در حق انسان‏ وسیله‏اى براى تقرّب به پیامبر در قیامت و دریافت شفاعت اوست.
  8. 7- صلوات خوش عاقبت کسى است که آخرین کلامش در دنیا صلوات باشد. خداوند ابتدا خود بر پیامبر صلوات مى‏فرستد و سپس به ما دستور صلوات مى‏دهد:«انَّ اللَّهُ وَ مَلائکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلىَ النَّبِى یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً»  یعنى همانا خداوند و فرشتگان بر محمّد صلوات‏ ..
  9. 7-هفت آیه ؛ حدیث ؛ نکته درصدقه وانفاق :  مصرف صدقه  :1-وَ لا تَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکینِ‏ فجر/ 18. ..
  10. 2-أَوْ إِطْعامٌ فی یَوْمٍ ذی مَسْغَبَة بلد/ 14...
  11. 3-وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ‏ ذاریات/ 19....
  12. 4-إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطین‏ اسراء/ 27. ما أَغْنی عَنِّی مالِیَهْ هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ‏ حاقه/ 29- 28....5
  13. 5- جواز عبور در صراط با صدقه است. طَلَبْتُ الْجَوَازَ عَلَی الصِّرَاطِ فَوَجَدْتُهُ فِی الصَّدَقَةِ....
  14. 6-- گستره انفاق و صدقه‏ : روایات زیادى داریم که چند مورد را مى‏نویسم. «إِنَّ الصَّدَقَهَ تَقْضِى الدَّیْنَ وَ تَخْلُفُ بِالْبَرَکَهِ» (کافى، ج 4، ص 9) به درستى که صدقه، وقتى مى‏گویند: صدقه، در ذهنتان 1 قران، 2 قران که به فقیر مى‏دهیم، نیاید، در فرهنگ ما خیلى چیزها صدقه است، حتى لبخند به یک مؤمن صدقه است، خار را اگر از جاده برداریم صدقه است، این پلیس‏هایى که در خیابان مى‏ایستند و دم چهارراه مسافران را راهنمایى مى‏کنند
  15. 7- آداب و شرایط انفاق و صدقه دادن‏ صدقه را با دست خودتان بدهید و از سائل بخواهید که در حقتان دعا کند. آن قدر صدقه بدهید که مردم بگویند زیادش است، اسراف کردى. بعضى وقت‏ها 2 ریال مى‏دهند مى‏ایستند و مى‏گویند 1 ریال آن را بده، بده و برو. یعنى جورى صدقه بده که در ذهنت بیاید که زیادش است. نگو آقا خودم عیال وار هستم، پیرى و کورى دارم، افرادى هستند که یک عمر گدا هستند براى این که یک وقت گدا نشوند. یعنى یک عمرى براى پیرى نگه مى‏دارند، شصت سال زندگى فقیرانه مى‏کنند، شصت سال فقیر هستند از ترس فقر. آن قدر صدقه بده که گمان شود اسراف است، ولى در صدقه نگاه نکن که مال کم است یا زیاد، اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
  • حسین صفرزاده
۰۸
دی
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                 الف باء کتاب هفت گذینه: سین و شین 16.

  1. 7-هفت‏ ‏ سال دفاع مقدس : آمریکایی‏ها نه تنها نتوانستند ایران را از اقدام تلافی‏جویانه بازدارند، بلکه به هیچ‏گونه موفقیتی نیز برای پایان بخشیدن به جنگ دست نیافتند.برخلاف خواسته آمریکا، این ایران بود که آخرین اقدام را انجام داد. در مرحله بعد آمریکا تلاش‏های گسترده‏ای را برای تحریم تجاری ایران به انجام رساند به نتیجه‏ای نرسید تحریم اقتصادی همه‏جانبه بی‏نتیجه ماند و تنها تحریم تسلیحاتی ایران بر اثر فشارهای مستمرآمریکا تشدید شد. با انجام عملیات نصر 8 در شمال سلیمانیه عراق، جنگ در زمین مجددا رونق گرفت. ارتش عراق و تقویت ماشین جنگی این کشور بود که با توجّه به برتری ایران در صحنه نبرد، موازنه تسلیحات استراتژیک به سوی عراق سرازیر شد. ، انبوه تانک هند نفربر، قبضه‏های توپ، هلی‏کوپتر و ... از سوی آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه، آلمان و ... پس از هفت‏ ‏ سال جنگ، عراق را به مراتب از شروع جنگ توانمندتر ساخت. اخبار غیرآشکار نیز حاکی از آن بود که عراق در آستانه دستیابی به بمب اتمی است. همچنین در زمینه تهیه سلاح شیمیایی، حمایت بی‏دریغ کشورهای اروپایی از عراق، موجب شد این در حالی بود که ایران برای خرید ابتدایی‏ترین مایحتاج تسلیحاتی هم دچار مشکل بود و قیمت‏هایی سرسام‏آور برای خریدهای نظامی خود می‏پرداخت و سقوط وحشتناک قیمت نفت به شدت پشتیبانی مالی و تسلیحاتی سپاه و ارتش را تحلیل می‏برد و به نفع عراق و به زیان کشورمان. فشارهای بین‏المللی جنگ عراق و ایران پایان یافته است پس از حدود هشت سال در آستانه تعیین سرنوشت قرار دارد.
  2. 7-هفت‏ ‏بار فرمان سجده تکرار شده : به یاد آور هنگامی را که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده (و خضوع) نما. آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبّر ورزید و از کافران بود. (ماجرای فرمان سجده و انکار ابلیس د ر قرآن  هفت‏ ‏ بار تکرار شده است.)
  3. 7-هفت‏ ‏ کلمه آداب سفر : را شمردم، در کتاب وسائل الشیعه داریم که اگر خواستید مسافرت بروید، 1-با یک کسى مسافرت بروید که خرجى خودتان را خودتان بدهید، 2-با یک آقا بالا سرى مسافرت نروید، چون او که خرجى تو را داد، شما باید کفشهایش را جفت کنى و 3-در پستى را هم قبلًا برایش باز کنى و همین کار تو را ذلیل مى‏کند. 4-با هم بروید که هم در پول دادن شریک 5-و هم در کار کردن شریک، شریکى که شد ذلتى نیست. دنبال آن کسى مى‏روى که خرج ما را مى‏دهد، این ذلیل مى‏شوى 6-و روایتى داریم که ناراحتى‏هاى خودتان را نقل نکنید، خودتان را خورد مى‏کنید. 7-حدیث داریم مسلمان‏ «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِى وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِى قَلْبِهِ» (نهج‏البلاغه، حکمت 333) ناراحتى هایتان در درون باشد، در ظاهر باید وقتى کسى شما را دید، بشاش به نظر برسید، باید قوى باشید.
  4. 7-سفره هفت‏ ‏سین : بچینیم مى‏گفتند اگر خواستى سال به تو خوش بگذرد باید هفت‏ ‏ تا سین داشته باشى بعد هم مى‏گفتند کلام الله مجید، قرآن ما در اعیاد طاغوتى میان سرکه بود و سبزى، وقتى اینقدر به قرآن ما توهین شد مسلمان آن هم من مى‏شوم و تو، خانه‏هاى طاغوتى را که رفتند گرفتند توى همه خانه‏ها قرآن‏هاى بزرگ بوده وجود قرآن سر سفره هفت‏ ‏ سین دلیل بر .. همه عروسها را که مى‏برند یک قرآن در جهازیه شان هست خانه‏هاى نو را که مى‏خرند اول قرآن مى‏برند خیلى از کشاورزها متاسفانه دو شاخ گاوشان آیه قرآن مى‏نویسند که شیر آن زیاد بشود، بودن قرآن شده استفاده تشریفاتى شدن..سفره هفت‏ ‏ سین کنار آن قرآن یک کار تجملاتى است و سزاوار اسلام نیست، ما عید نوروز را مى‏پذیریم چون طبیعت این عید را پذیرفته.
  5. 7- هفت‏ بار در سنت وعقل : پیغمبر فرموده سنت من است‏ «فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِى فَلَیْسَ مِنِّى» اگر کسى گوش به حرفت ندهد... بگوید کجاى این قرآن نوشته طواف دور خانه خدا هفت‏ ‏ بار است. فرمود: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلًا» (آل عمران/ 97) یعنى هرکس مستطیع است برود مکه اما هفت‏ ‏ بار، هفت‏ ‏ بارش دیگر درقرآن نیست. جواب : لازم نیست همه چیز در قرآن نوشته باشد. یک دلیل ما قرآن است. یک دلیل ما هم رسول است. اگرچیزى در قرآن نیست اما در کلام رسول هست باید انجام بدهیم یک دلیل ما عقل است. کجاى قرآن نوشته هروئین حرام است. پس یکى از دلیل‏ها عقل است یکى قرآن است، یکى حدیث است و دیگرى اجماع است.
  6. 7-هفت‏ سال خادم ؛ سجده ‏هاى طولانى:  یک قصه ، یک روز پیغمبر به یکى از افرادى که در خانه هاش بود صدایش زد. گفت بیا، آمد و گفت تو هفت‏ ‏ سال است در خانه ما دارى کار مى‏کنى بالاخره یک چیزى از من بخواه. یک تقاضایى بکن. این خادم هم یک مقدار فکر کرد و گفت اجازه بده بروم فکرکنم. بحث فکر است دیگر. تا فردا فکر مى‏کنم. رفت و فردا آمد و گفت فکرهایم را کردم. گفت چى؟ گفت از خدا بخواه عمرم که تمام شد، از خدا بخواه در جنت من پهلوى تو باشم. در بهشت پیش تو باشم. پیغمبر فرمود از کجا فهمیدى این را؟ گفت فکر کردم. گفت خوب تو در قیامت پهلوى من هستى مشروط بر این که سجدههاى طولانى انجام بدهى. «أَعِنَّا بِطُولِ السُّجُود» (کافى، ج 3، ص 266)
  7. 7-روزه از هفت‏ سالگی به شرط طاقت  : العابدین (علیه السلام)در ماه رمضان سعى مى‏کرد که غیر از دعا و تسبیح و استغفار و الله اکبر چیز دیگرى نگوید. زن اگر خواست روزه‏ى مستحبى بگیرد، شوهرش مى‏بایست راضى باشد و در مورد مهمان هم صاحب خانه باید راضى باشد. امام صادق (علیه السلام)در مورد بچه‏ها فرمود: «نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصِّیَامِ إِذَا کَانُوا أَبْنَاءَ سَبْعِ سِنِینَ مَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ إِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ» (من‏لایحضره‏الفقیه، ج 1، ص 280) یعنى ما فرزندانمان را وادار مى‏کنیم روزه بگیرند از هفت‏ ‏ سالگى، البته تا جایى که طاقت داشته باشند نه این که گرسنه نشوند، یعنى به ضرر کشیده نشود. برخى فقط شکمشان روزه است ولى برخى چشم و گوش و فکرشان هم روزه است.
  8. 7-هفت‏ ‏ دى نهضت سوادآموزى : روزى است که امام بزرگوار، پیامى براى تاسیس نهضت سواد آموزى دادند. یک بخشى از قانون اساسى این است که هر کجا آموزش و پرورش نمیتواند برود نهضت میرود. بیش از صد نفر داریم که از نهضت سوادآموزى شروع کرده‏اند و الان در دانشگاه درس میخوانند و یونسکو هم یک مدالى براى نهضت سوادآموزى  فرستاده ,. زنان روستایى در جمهورى اسلامى با سوادهایشان سه برابر شدهاند. یک آموزشیار که وارد میشود مثل اینکه پیغمبر وارد شده. وقتى میخواسته برود، چقدر گریه کردهاند.ما آموزشیارهایى داریم که نماز روستا را آموزشیار ما یاد داده. مسائل انقلابى، کمک به جبهه، پیام انقلاب، دعوت به خدا. بنابراین حضور فرهنگى هم هست، نه فقط حضور سوادآموزى. انگیزه: در غرب انگیزه این است که با سواد کنیم تا بیشتر تولید کنیم. اما ما میگوییم با سواد کنید چون خود سواد رشد است. تولید مرحلهى دوم است.غرب مردم را براى خودشان نمیخواهند. مردم را براى تولد میخواهند. اما اسلام وقتى میگوید سواد منظورش این است که سواد براى رشد خودش خوب است. سواد براى قرب به خدا، سواد براى نجات، فرق است سواد براى استثمار یا سواد براى نجات.» دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ» (انفال/ 24) به هر حال یکى از برکات نقلاب نهضت سوادآموزى بود که امام آنرا تاسیس کرد.
  9. 7-هفت‏ ‏ سخنرانى عاشورا : از صبح تا ظهر عاشورا هفت‏ ‏ سخنرانى انجام شد. یک سوم وقت صرف تبلیغات شد و این خودش به جبهه‏هاى جنگ خط مى‏دهد که یک سوم نیرو و بودجه باید صرف بالا بردن روحیه‏ها، دادن فکر و مکتب باشد و یک کارشناس مى‏خواهد که این سخنرانىهاى امام حسین را دسته‏بندى کند. سخنرانى اول امام حسین، یک حال و هوایى داشت. سخنرانى دوم یک حال و هوایى و سخنرانى سوم امام حسین یک حال و هواى دیگرى داشت. امام حسین در سه تا سخنرانى کانال عوض مى‏کرد، اولین سخنرانى استدلال بود. به چه دلیل من را مى‏کشید؟ آیا دعوت نکردید؟ عجله نکنید، مى‏دانید من پسر پیغمبر هستم. حلالى را حرام کردم؟ استدلال شما چیست؟ حجت شما چیست؟ در روز قیامت جواب شما چیست؟ با استدلال به نتیجه‏اى نرسید. دو مرتبه که آمدند در کانال عاطفه بود. فرمود: مى‏دانید که عمامه‏اى که سر من است عمامه‏ى پیغمبر است. مى‏دانید این لباس و شمشیر براى پیغمبر است. مى‏دانید این اسب، اسب پیغمبر است. مى‏دانید روى کره‏ى زمین، نوه‏ى پیغمبر غیر از من وجود ندارد. و از پیغمبر مایه گذاشت که بلکه مردم عواطفشان تحریک شود، زحمات پیغمبر «إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى» (شورى/ 23) آیه‏ى تطهیر، آیه‏ى مباهله، بازهم فایده‏اى نکرد. بعد سخنرانى سوم، حال و هوایى دیگر دارد. یکى از چیزهایى که مهم است این که در سخنرانى اول حضرت عقلى و کلى گفت. در سخنرانى دوم عاطفى و کلى گفت. اما در سخنرانى سوم جزء به جزء گفت. آقاى فلان مگر شما دعوت نکرده بودید؟ فلانى تو، فلانى تو، با امضاى تو نامه به دست من رسید. یعنى همه نوع حجت را تمام کرد.
  10. 7- هفت‏ ساله پسر و دختر: مسأله خواب بچه ها است. مثلا داریم که بچه ها که هفت‏ ‏ سالشان شد، پدر و مادرها، رختخوابشان را جدا کنند. دو تا دختر هفت‏ ‏ ساله و دو تا پسر هفت‏ ‏ ساله پیش هم نخوابند.
  11. 7- ساعت هفت‏ ‏ او را مى‏کشتند :  اگر امام حسین یار نداشت، صبح عاشورا ساعت هفت‏ ‏ او را مى‏کشتند، یارها تلاش کردند و امام حسین (علیه السلام)بعد از ظهر شهید شد. نقش یاران امام حسین (علیه السلام)این بود. نصف روز امام حسن (علیه السلام)را زنده نگه داشتند. اگر امام حسین (علیه السلام)یار داشت و یا اگر یار نداشت در هر دو صورت شهید مى‏شد، اما اگر یار نمى‏داشت اول وقت شهید مى‏شد ولى چون یار داشت هنگام ظهر شهید شد. بیش از چند ساعت یاران امام حسین مقاومت نکردند، اما تا عمر داریم، سر قبرشان مى‏رویم. نه ما بلکه مراجع تقلید مى‏گویند «یا لیتنا کنا معکم» اى کاش ما هم با شما بودیم.
  12. 7- هفت‏ ‏ سطر خطبه : یکى از کارهاى انبیا افشاگرى است. «وَ لِتَسْتَبینَ سَبیلُ الْمُجْرِمینَ» (انعام/ 55) پیغمبر یکى از وظایف و کارهایت این است که باید راه مجرمین را براى مسلمین بیان کنى. «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ» (بقره/ 256) چقدر خوب است در دبیرستان‏هاى دخترانه، این سخنرانى متن کتابهاى دینى شود. یک دختر دبیرستانى بتواند این هفت‏ ‏ سطر خطبه را حفظ کند. چون خطبه نیست. انفجار است. سخنرانى زینب کبرى (علیها السلام ) را بگویم.
  13. 7- هفت‏ ‏ ساعت گوشى خدا را دیر برمى داریم : ظهر مى‏گویند «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» نیم ساعت به غروب گوشى را برمى داریم. هفت‏ ‏ ساعت گوشى خدا را دیر برمى داریم و معذرت هم نمى‏خواهید. چرا انسان اینطور شده است؟
  14. 7-هفت‏ ‏ سنگ شیطان : عزادارى زنده کردن خاطرات است. یک زن چند هزار سال پیش در مکه براى پیدا کردن مقدارى آب دوید، به همه حاجیها مى‏گویند بین صفا و مروه بدوید. یاد اون هاجر زنده باشد. چرا حاجى‏ها باید هفت‏ ‏ تا سنگ کوچولو بیاندازد بخاطر اینکه ابراهیم هفت‏ ‏ تا سنگ پرتاب کرد. چرا حاجى در منا باید گوسفند بکشد، براى اینکه ابراهیم بچه‏اش را خواباند که بکشد.
  15. 7-سرکه هغت ساله و بند به دنیا : گویند اسلام مثلثى است که یک ضلع آن قدرت است. ایثارهاى اصحاب و شمشیر امیرالمؤمنین. یک سمت آن مکنت یعنى امکانات مالى که حضرت خدیجه است و یک سمت آن رسالت یعنى رسالت بدون مکنت و بدون قدرت قابل عمل نیست. و اسلام در این مثلثى است که یک ضلع آن مثلث سرمایه خدیجه کبرى است این همه از دنیا انتقاد مى‏کنند دنیا خوب است مشفق دنیا بد است. اگر از ما بپرسند دنیا چیست؟ ‏گوییم قرآن درباره دنیا سه تعریف دارد. 1- دنیا خیر است. «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ» (بقره/ 180) دنیا زینت است‏ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» (کهف/ 46) دنیا مال است. مى‏گوید وقتى نماز جمعه را خواندید «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاهُ فَانْتَشِرُوا فِى الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» (جمعه/ 10) بلند شوید و بروید دنبال کاسبى و پول درآوردن. دنیا فضل است پس این که مى‏گویند دنیا بد است چیست؟ عشق به دنیا بد است‏ «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ» (عادیات/ 18) بد است‏ «وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلًا لَمًّا» (فجر/ 19) بد است که آدم ارثى را بخورد و حساب نکند که براى چه کسى است‏ «حُبًّا جَمًّا» (فجر/ 20) آن بد است. دنیا خوب است اما بند به دنیا بد است. البته کار هر کسى نیست. هرکسى دنیا دارد بند به دنیا هم همست. یک نفر گفت. سرکه هفت‏ ‏ ساله دارى گفت بله دارم. گفت یک لیوان آن را به من بده. گفت اگر مى‏خواستم به تو یا امثال تو بدهم که هفت‏ ‏ سال نمى‏ماند.
  16. 7-هفت نکته  درسوره کَوْثَرَ: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»1. نماز، بهترین نمونه‏ى شکر خداوند است. خداوند به پیامبرش مى‏فرماید: به شکرانه‏ى این‏که ما به تو «کوثر» و خیر کثیر دادیم، نماز بر پا کن. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»2-اما گاهى آیه در مقام بیان عظمت خداوند و شرافت نعمت است که در این موارد ضمیر جمع همچون «إِنَّا» به کار مى‏رود، چنانکه در این آیه مى‏فرماید: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» زیرا عطاى الهى به بهترین خلق خدا، آن هم عطاى کوثر، به گونه‏اى است که باید با عظمت از آن یاد شود.3-«إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» ما به تو کوثر عطا کردیم.هدیه کننده خداوند، هدیه گیرنده پیامبر و هدیه شده فاطمه است. لذا عبارت «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» به کار رفته که بیانگر عظمت خداوند و بزرگى هدیه اوست.4-زیرا علاوه بر ضمیر کاف «ک» «أَعْطَیْناکَ‏»، در خطاب «صل» و «لِرَبِّکَ» دو بار و در عبارت «انْحَرْ» و «شانِئَکَ» نیز دو بار، پیامبر مخاطب است. «أَعْطَیْناکَ‏، فَصَلِّ، لِرَبِّکَ، انْحَرْ، شانِئَکَ»5-در عطاى کوثر بشارت است: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» و در تکاثر تهدیدهاى پى در پى. «کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ»6-هدیه اشرف معبود به اشرف مخلوق چیزى جز کوثر نمى‏تواند باشد. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ»7-عطا بى‏نظیر است، چون کوثر است؛ سوره بى‏نظیر است، چون کوچک‏ترین سوره قرآن است و الفاظ بى‏نظیرند، چون کلمات «اعطینا»، «الْکَوْثَرَ»، «صلِ»، «انْحَرْ»، «شانِئَکَ» و «ابتر» تنها در این سوره به کار رفته و در هیچ کجاى قرآن شبیه ندارد.
  17. 7- هفت پیام سوره علق :  الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (4) 1-اوّلین معلّم خداست: عَلَّم‏ : شغل معلمی و تعلیم و تربیت، بسیار مقدّس و کاری الهی است.2-اکرم بودن خداوند به خاطر معلّم بودن است.3-علم و دانش اولین پیام آسمانی قرآن است و به همین دلیل بود که مسلمین تا قرن‏ها پیش تاز علم و دانش بودند.
  18. 4-خداوند کار خود را با خلق کردن آغاز و با آموختن ختم فرمود. معلوم می‏شود هدف از آفرینش معرفت است. نوین‏. مفسّرین‏ لِیَعْبُدُونِ‏ را (لیعرفون) معنا کرده‏اند. وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الانْسَ إِلا لِیَعْبُدُونَ‏ ذاریات/ 56.
  19. 5-حفظ و انتشار و بسط و تکثیر و تعمیم و بقای علم با قلم است. تمدّن بشری، علوم گسترده و فرهنگ‏های مختلف در طول سالیان دراز به خاطر قلم است که به دست ما رسیده است.
  20. 6-دینی که آغازش با خواندن و قلم است، برای مسلمین ننگ است که بی سواد یا کم‏سواد باشند. خداوند سوره‏ای به نام قلم در قرآن آورده و به قلم و نوشته قسم یاد کرده است: ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُون‏ قلم/ 1.
  21. 7- از تعبیر اکرم و القلم  می‏فهمیم که هیچ مقامی و هیچ نعمتی بالاتر از مقام علم نیست، حتّی هستی و آفرینش با علم برابری نمی‏کند، چون که در سوره انفطار می‏خوانیم: ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ الَّذی خَلَقَکَ فَسَوّاکَ فَعَدَلَکَ‏ انفطار/ 7- 6.
  22. 7-در سجده هفت‏ ‏مرتبه «یا ارحم الراحمین» دعا کن: روایت داریم که امام صادق (علیه السلام)فرمود هر وقت گیر کردى سجده بجا بیاور و در سجده هفت‏ ‏ مرتبه بگو: «یا ارحم الراحمین» دعا کن خدا گیر تو را حل مى‏کند دیگر نیازى به نماز هم نیست.
  23. 7-سالى هفت‏‏ بار در جبهه : همه ازدواج‏هاى پیغمبر بعد از پنجاه و دو سالگى بود. پیغمبر براى هوس و عیاشى ازدواج نکرد، چون اگر کسى خواسته باشد براى هوس ازدواج کند، در جوانى‏هایش داماد مى‏شود. پیغمبر از 52 سالگى تا 63 سالگى چند سال مى‏شود؟ 11 سال، هفت‏اد دفعه هم جبهه داشت توى ده سال، ده سال هفت‏اد تا جبهه، میانگین مى‏شود سالى هفت‏‏ تا، یک کسى که سالى هفت‏‏ بار باید برود جبهه یا خودش حضور داشته باشد یا مدیریت کند، سنش هم بالاى 52 سال است، به همین خاطر پیغمبر از هیچ کدام هم بچه‏دار نشد. زن‏هاى داغدیده، شوهرکرده، یتیم‏دار،
  24. شین +: شفاعت .شهید روحانی . شهید دفاع مقدس .شیطان
  25. 7هفت‏ تا نمره داشت سه نمره شفاعت هم ارفاق ده قبولش کنند: چون انسان در دنیا به یازده بند وصل است. یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت‏‏، هشت، نه، ده، یازده! همه‏ى نخ‏ها پاره مى‏شود. یکى از نخ‏ها شفاعت است. در دنیا یک کسى مى‏آید و شفاعت مى‏کند. واسطه مى‏شود. قیامت براى افرادى شفاعت نیست. آن کسى که نماز نخواند، امام صادق (علیه السلام)فرمود: ما شفاعت نمى‏کنیم. آن کسى که در دنیا به سراغ قرآن نرفته است، ما شفاعت نمى کنیم. از شفاعت محروم است. «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَهُ الشَّافِعینَ» (مدثر/ 48) شفاعت هست، اما به این نمى‏رسد. نخ شفاعت پاره مى‏شود. شفاعت هست، اما به این نمى‏رسد. شفاعت‏ مى دانید یعنى چه؟ یعنى کسى که توى راه است کمک مى خواهد یک خورده کمک بکن، معناى شفاعت این نیست که اولیا خدا بیایند بروند تو قهوه خانه قنبر شیره خانه این را بکشند ببرندش بالا، شفاعت یعنى اگر کسى هفت‏ تا نمره داشت چند تا نمره هم کنار آن جفت مى کنند ده و قبولش مى کنند اما اگر نمرش صفره آن هم قد در قورى! کسى که یک نمره صفر دارد با چى جمع بشود، صفر با چیزى قابل جمع نیست، شفاعت یعنى مریض یک نفسى دارد یک نفسى مى آید و مى رود بالاخره زنده است منتها پزشک مى آید در کنارش پزشک بعلاوه مریض مساوى با سلامتى اما شفاعت معناش این نیست که مرده بعلاوه پزشک، آخر پزشک با مرده چه کند؟
  26. 7- هفت شیء کلی : لکلّ شی‏ء زکاة 1- و زکاة الدّار بیت الضّیافة. هر چیزى را زکاتى هست و زکات خانه اطاق مهمانخانه است.2- لکلّ شی‏ء عماد و عماد هذا الدّین الفقه. هر چیزى را ستونى هست و ستون این دین دانائى است.3- لکلّ شی‏ء مفتاح و مفتاح السّموات قول «لا إله إلّا اللَّه» : هر چیزى را کلیدى هست و کلید آسمانها گفتار «لا اله الا اللَّه» است. 4- لکلّ شی‏ء مفتاح و مفتاح الجنّة حبّ المساکین و الفقراء هر چیزى را کلیدى هست و کلید بهشت دوستى مستمندان و فقیران است. 5- لکلّ  عبد میت: فإذا کان صالحا وضع فی الأرض و إن کان سیّئا وضع فی الأرض هر بنده‏اى شهرتى دارد اگر نیک باشد در زمین رود و اگر بد باشد در زمین رود.6- لکلّ غادر لواء یوم القیامة یعرف به. هر خیانتکارى روز قیامت پرچمى دارد که بدان شناخته شود. 7- لکلّ شی‏ء طریق و طریق الجنّة العلم. هر چیزى راهى دارد و راه بهشت دانش است.
  27. 7- هفت ویژگی شهید : در روایات آمده است که شهید، هفت‏ ‏ ویژگى اعطایى از جانب خداوند دارد: 1- اوّلین قطره‏ى خونش، موجب آمرزش گناهانش مى‏گردد. 2- سر در دامن حورالعین مى‏نهد. 3- به لباس‏هاى بهشتى آراسته مى‏گردد. 4- معطّر به خوش بوترین عطرها مى‏شود. 5- جایگاه خود را در بهشت مشاهده مى‏کند. 6- اجازه‏ى سیر و گردش در تمام بهشت به او داده مى‏شود. 7- پرده‏ها کنار رفته و به وجه خدا نظاره مى‏کند.
  28. 7- هفت بار شیطان را راندن :  پرتاب هفت‏ ‏ سنگریزه به جایگاه شیطان که آن را «رمى جمره» مى‏گویند.
  29. 7-هفت سنگ ترد شیطان : حضرت ابراهیم علیه السلام براى انجام فرمان الهى و قربانى فرزندش اول به سرزمین مشعر الحرام آمد، شیطان به دنبال او شتافت او به محل جمره اول آمد، شیطان هم آمد، حضرت هفت‏ ‏ سنگ به او پرتاب کرد.
  30. 7-سه هفت سال هرگز شکم سیر نبود :  در روایتى از امام رضا علیه السلام آمده است: یوسف علیه السلام در هفت‏ ‏ سال اوّل، گندم‏ها را جمع‏آورى و ذخیره مى‏کرد و در هفت‏ ‏ سال دوّم که قحطى شروع شد، آنها را به تدریج و با دقّت در اختیار مردم، براى مصارف روزمره زندگى‏شان قرار مى‏داد و با دقت و امانتدارى، کشور مصر را از بدبختى نجات داد. یوسف در هفت‏ ‏سال سوم دوره‏ى قحطى، هرگز با شکم سیر زندگى نکرد، تا مبادا گرسنگان را فراموش کند.
  31. 7-شهید هفت‏ ‏تیر نوشته :  دکتر پاک نژاد است و جزو 72 تن است و کتابى نوشته تحت عنوان اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، در این کتاب ایشان ذیل این آیه قرآن «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» (بقره/ 187) مى‏فرماید: «ببینید لباس چگونه خودش را باهوا تطبیق مى‏دهد، زن و شوهر هم باید همینطور باشند، اگر مرد عصبانى و داغ است، زن خوش اخلاق باشد و اگر مرد دید زن لباس شسته و بچه‏ها دعوا کردند و زن عصبانى است، مرد کوتاه بیاید و مثل لباس که با دما و گرمى و سردى هوا منطبق مى‏شود، زن و شوهر هم باید در مقابل همدیگر همینطور باشند. و اینطور نباشد که مرد عصبانى است، زن هم عصبانى شود.» خدا لعنت کند منافقین را که این عزیزان را از ما گرفتند. خدا رحمت کند شهداى هفت‏ ‏ تیر را.
  32. 7-شهید هفت‏ ‏ ساله داریم : شبانه خود را به کربلا مى‏رساند و در یارى امام حسین (علیه السلام)شهید مى‏شود.چه آدم‏هایى داریم که یک پایشان در بهشت است و یک پایشان در دنیاست. مى‏گویند گام بزرگ بردار، گام از این بزرگ‏تر نمى‏شود که یک قدم آدم در بهشت باشد، یک قدم آدم در آخرت باشد و یک قدمش در دنیا باشد. چه قدم‏هاى بزرگى برمى دارند. ما در کربلا شهداى کوچک داریم، شهید هفت‏ ‏ ساله داریم. وقتى امام حسین (علیه السلام)را شهید کردند، یک بچه‏ى کوچک هفت‏ ساله بیرون خیمه هاج وواج ایستاده بود، چون بعد از کشتن امام حسین (علیه السلام)آمدند و خیمه‏ها را آتش زدند و او گیج شد. همینطور این طرف و آن طرف را نگاه مى‏کرد، یک نفر رسید و تا دید این بچه‏ى هفت‏ ‏ ساله از دودمان حسین (علیه السلام)است، چنان شمشیر بر سر او زد که او را به دو نیم کرد. شهید هفت‏ ‏ ساله داریم که در این لجظه دردنیا  ولحظه دیگر درآخرت.
  33. 7-هفت‏ ‏ سنگ شیطان : عزادارى زنده کردن خاطرات است. یک زن چند هزار سال پیش در مکه براى پیدا کردن مقدارى آب دوید، به همه حاجیها مى‏گویند بین صفا و مروه بدوید. یاد اون هاجر زنده باشد. چرا حاجى‏ها باید هفت‏ ‏ تا سنگ کوچولو بیاندازد بخاطر اینکه ابراهیم هفت‏ ‏ تا سنگ پرتاب کرد. چرا حاجى در منا باید گوسفند بکشد، براى اینکه ابراهیم بچه‏اش را خواباند که بکشد.
  34. 7-هفت شهید دفاع مقدس : 1- . مى‏گفت: که این پسر 21 ساله من که شهید شد، عرض کنم که پاسدارى بود از 10 سالگى نماز شب مى‏خواند. یکبار خانه من نماز مى‏خواند، گفت: چون امسال سهم امام و خمست را ندادى، من در این خانه نماز نمى‏خوانم روى تشک نمى‏خوابید و مى‏گفت تا رزمنده‏ها روى تشک نخوابند، من هم نمى‏خوابم. یک آدم عجیب و غریبى بود.
  35.  2-. گذشت یک شهید : گفت بنده یک پسر هم در این عالم بیشتر نداشتم آن یک پسرم هم معلم بود. آن هم شهید شد، اما از پسر معلم شهیدم یک قصه بگویم. در محله‏مان سر کوپن و تعاونى و این حرف‏ها یک نفر ناراحت مى‏شود، در محله، آب دهانش را پرتاب مى‏کند به ریش پسر من، پسر من معلمى بود که ریش داشت. آب دهن مى‏اندازد به ریش پسر من! بچه‏هاى محله و کمیته و سپاه و مسجدى‏ها مى‏خواهند بریزند بزنند. مى‏گوید: آقا نزنید این عصبانى بود. چیزى نیست. آب دهن است من پاک مى‏کنم تمام شد و رفت. ناراحتش نکنید، همین پسر که معلم‏  بود وآب دهان براو انداختند رفت جبهه شهید شد وگذشت او در افکار عموم باقی ماند.. وقتی پدر شهید این مطلب را عنوان کرد یک ربع دیگر از دنیا رفت جان به جان آفرین تسلیم کرد
  36. 3-. خاطره شهید خندان : گفتند: یک کتابى دارد و گاهى هم شعر مى‏گفته و مناجات مى‏کرده است. دفتر مناجاتش را طلب کردیم؟ دفتر مناجاتش را آوردند و خواندیم. یک لحظه متوجه شدیم که یکى از جملاتش این است: «خدایا مرا طورى کن که وقتى سرم را به لحد مى‏گذارم، بخندم.» آنجا دیگر من تمام پیچ و مهره‏هاى بدنم از هم باز شد، هر کارى کردم خودم را نگه دارم نشد. جوان 20 ساله به چنین مقامى برسد.
  37. 4- . در قفس را باز کرد و کبوتر را آزاد کرد. گفت: خدایا او را آزاد کردم. بعد گفت: خود من هم در این دنیا در قفس زندانى هستم، رفت مسجد و پایگاه مقاومت بسیج اسمش را نوشت و دوره‏ى رزمى دید، رفت جبهه و از بچه‏ى خود خبر نداشتیم. مدت‏ها طول کشید، یک روز دیدم کبوتر پسرم آمده روى دیوار و مرتب صدا مى‏کند، کمى خیره شدیم. دیدیم باز هم صدا مى‏کند. همین طور بیش‏تر متحیر و هیجان زده شدیم. کبوتر دور خانه چرخ زد و چرخ زد. ما بیش‏تر کلافه شدیم. آمد داخل اتاق و ده، بیست بار دور اتاق هم چرخ زد. ما آتش گرفتیم، رفت روى طاقچه اتاق نشست و گردنش را به عکس پسرمان مالید، تا گردنش را به عکس پسرمان مالید، گفتیم بچه‏ى ما شهید شده است. این کبوتر که چند ماه پیش رفته است، معنا ندارد بیاید روى دیوار این قدر بخواند و ده، بیست بار دور خانه و بعد اتاق طواف کند. بعد بیاید و سرش را به عکس پسر ما بمالد. ساعت را دیدیم و روز را معین کردیم. همان روز و همان ساعت بچه‏ى ما در جبهه شهید شده بود.
  38. 5-. شهید نامجو اولین نظامى‏اى که نماینده شخص امام شد قبل از انقلاب مقلد امام بود ایشان مى‏گفت نظامى خسته نمى‏شود یک روز دیدم که دانشجوهایش را آورده بود فیضیه و تا یک هفته قبل از شهادت توى خانه‏اى اجاره‏اى نشستن وقتى هم درجه بالاترى به او دادند گفت من با همین درجه‏اى که دارم مى‏توانم کار بکنم حواس من را پرت‏ درجه و اینها نکنید بگذارید... «لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ» (أنفال/ 4) وقتى درجه را اعلام کردند ایشان درجه را قبول نکرد.
  39. 6-. ما بابایى داشتیم با اینکه تحصیل کرده آمریکا بود زنش را آورد پاى هواپیما و گفت حج و جبهه بر من واجب است اما فکر مى‏کنم جهاد از حج واجب‏تر است زنش را فرستاد مکه و خودش نرفت. اسم اینها را باید در دانشگاها نگه داشت آیه داریم اسم آدمهاى خوب را نگه دارید «وَاذْکُرْ فِى الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» (مریم/ 41) در قرآن خیلى (واذکر) داریم یعنى پیغمبر یادت نرود یاد اینها را زنده نگه دار.اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۸
دی
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    3. الف باء کتاب هفت گذینه: زاء . سین 15.
  1. 7- هفت‏ جزء از اجراء زکات واجب خداوند : وَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام  لِکُلِ‏ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ :
  2. وَ زَکَاةُ الْعِلْمِ أَنْ یُعَلِّمَهُ أَهْلَه بخشش علم و دانش آنست که باهل و شایسته آن یاد داده مى‏شود.
  3. 2-  زکاة العقل. احْتِمَالُ الْجُهَّالِ امام على «علیه السلام »: زکات عقل، تحمّل کردن جاهلان است..
  4. 3- و زکاة الدّار بیت الضّیافة. زکات خانه، اطاق مهمان است.
  5. 4-کاة الظّفر: الاحسان. پیروزى زکات آن احسان و نیکو کارى است.
  6. 3- زکاة الیسار: العبرت از آنچه مایه عبرت است، بهره‏مند گردد. آن گاه راه واضح را سیر کند،..
  7. 5 - زکاة الصحه. العاعة . زکات صحّت بدن کوشیدن در طاعت خداست. هل ینتظر أهل غضاضة الصّحّة إلّا نوازل السّقم.
  8. 6- زکاة الجمال : العفاف. زکات زیبایى ، عفّت  و پاکدامنى باز ایستادن از محرمات است.
  9. 7- زکاة البدن . وَ زَکَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّیَام‏ لِکُلِ‏ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْجَسَدِ صِیَامُ النَّوَافِلِ- زکات بدن روزه  و نماز نافله است. .جلوه‏هاى‏حکمت ص 403
  10. 7- هفت بار دور گره زمین : نور، بالاترین سرعت را در جهان ماده داراست و با سرعت سیصد هزار کیلومتر در ثانیه مى‏تواند در یک چشم بر هم زدن (یعنى کمتر از یک ثانیه) کره زمین را هفت‏ ‏ بار دور بزند، به همین دلیل مسافت‏هاى فوق‏العاده عظیم و سرسام‏آور نجومى را فقط با سرعت نور مى‏سنجند و واحد سنجش آنها سال نورى است، یعنى مسافتى که نور در یک سال مى‏پیماید.
  11. 7- هفت‏ ‏ زمین حصار دار : موقوفات پیامبر (صل الله علیه وآله وسلم ) عبارت بودند از هفت‏ ‏ زمین حصار دار (باغ و قلعه) که حضرت برای فاطمه (علیها السلام ) وقف کرده بودند که یکی از آنها فدک است. در جلد 22 بحار ص 297.
  12. ژاء+

 

  1. سین : سخن .سنگ .سال .سفر. سجده . سخنرانی. +
  2. 11. -هفت سال حال گیری : یک تاجرى چند تا بچه داشت. بچه‏هایش هم ماشاءالله خوشتیپ و خوشگل! هم چند تا کارخانه، براى بچه‏هایش هم کارخانه، هم بچه‏هاى پولدار، هم باسواد، یک خانه‏ى بسیار سلطنتى هم ساخت. در خانه چه استخرى و مى‏گفت: من با این وضعى که بچه‏هاى من از لحاظ شکلى دارند، و سرمایه، و خانه‏اى که دارند، اصلًا ابرویشان را تکان بدهند، دخترها زنش مى‏شوند. ایشان شش، هفت‏‏ سال است دنبال دختر مى‏گردد و دائم هرجا مى‏روند، نزدیک عقد یک چیزى پیش مى‏آید به هم مى‏خورد. آنوقت کارگرها با حقوق کم نان و سیب‏زمینى مى‏خورند، تند تند پسرهایشان را داماد مى‏کنند، دخترهایشان را ... مى‏گفت: خدا مى‏خواهد به من بگوید: آقا حواست جمع باشد، میگفت: خدا دارد حال مرا مى‏گیرد. چون در دلم آمد من با این وضع زود عروس گیرم مى‏آید. خدا مى‏گوید: با همین وضع چنان تو را تاب مى‏دهم، و کارگرهاى خیلى ساده، دختر و پسرشان عروس و داماد مى‏شوند، تا حال تو را بگیرم. تا دیگر نگویى من .. من هم هستم. مثل ماشین‏هاى تعلیم رانندگى است. در تعلیم رانندگى گرچه گاز و ترمز زیر پاى شما است، ولى یک گاز و ترمز هم آن طرف است. ممکن است تو گاز بدهى، نمى‏رود. او نمى‏خواهد! اینطور نیست که حالا اگر چنین شوید، چنین شوید، چنین شوید.
  3. 12. هفت‏ تا کلمه در آداب سخن گفتن :  در قرآن می فرماید «قَوْلًا مَیْسُوراً»، اگر پول ندارى یک کلام نرمى به اون بگو، «قَوْلًا مَیْسُوراً». برو دیگه حوصله ندارم، آقا اینطور نگو، حالا که پول ندارى بگو اقا جان خدا انشاءالله به شما مى‏ده، من براى شما توى فکرم، براى شما تلاش مى‏کنم، دعا، «قَوْلًا مَیْسُوراً» در قرآن راجع به حرف زدن هفت‏ ‏ تا کلمه داریم، یک اینجا مى‏گوید 1-«قَوْلًا مَیْسُوراً»، آیه دیگر مى‏گوید 2- «قَوْلًا لَیِّناً» (طه/ 44)، لین یعنى حرف بزن، یعنى نرم، آیه دیگر خواندیم مى‏گوید 3-«قَوْلًا کَریماً» (اسراء/ 23)، حرفت کریمانه باشه. آیه دیگر مى‏گوید 4-«قَوْلًا سَدیداً» (نساء/ 9)، حرفت منطقى باشد، محکم باشد، آیه دیگه مى‏گوید 5- «قَوْلًا مَعْرُوفاً» (بقره/ 235)، طورى حرف بزن که مردم بفهمند چى مى‏گى، آیه دیگر مى‏گه‏ 6-«قَوْلًا بَلیغاً» (نساء/ 63)، حرفت رسا باشه، مبهم نباشد، ببینید آداب حرف زدن، چگونه حرف بزنیم،7- سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ‏ (المزمل / 5) در قرآن یک آیاتى است این آیات اگر به بچسبانیم این مى‏شود آداب سخن گفتند.
  4. 7-هفت‏‏ ساله شد ، نبوسید. رعایت پوشش: بچه شش ساله که شد، دیگر دو بچه‏ى شش ساله را پهلوى هم نخوابانید. تا پنج سالگى با هم بخوابند، همین که شش ساله شد، رختخواب‏هایشان جدا باشد. ببینید این تربیت جنسى است. دختر هفت‏‏ ساله که شد، دیگر نبوسیدش. بچه‏ى دختر را مى‏آورند، احوالت چطور است آقاجان، چند سالت است؟ اگر تا پنج سالش بود، اگر قصد شهوت باشد که دو ساله را هم نمى‏شود بوسید! بدون قصد شهوت هم تا شش سالگى، دختر کوچولو تا شش سالگى ... هفت‏‏ سالش شد، نبوسید. پوشش در برابر بچه‏ى ممیز! بچه هنوز به تکلیف نرسیده است، الان ممیز است، مى‏فهمد چه کسى خوشگل است، چه کسى قشنگ است، مى‏فهمد که چه کسى مثلًا ... به هر حال سرش مى‏شود. بچه‏هایى که ممیز هستند، مى‏فهمند. آن‏هایى که مى‏فهمند عرض کنم به حضور شما که روبروى آن‏ها هم حجاب داشته باشید و نگویید حالا این نمى‏فهمد.
  5. 7-هفت‏‏ سال داشت سخنرانشان  تمرین کنید : یکبار امام حسن بر دوش پیغمبر بود کسى گفت: اى امام حسن میدانى کجا سوار شده اى میدانى پایت را کجا گذاشته اى بر دوش پیغمبر سوار شده اى، فرمود که او افتخار مى‏کند پایش را بر دوش من گذاشته و من هم افتخار مى‏کنم او بر دوش من است. یکبار امیر المؤمنین به امام حسن گفت: سخنرانى کن هفت‏‏ سال داشت، گفت: آقا در حضور شما من سخنرانى کنم شما باشید من نمى‏توانم، فرمودند: من بیرون مى‏روم به اهل خانه گفت همه جمع شوید به امام حسن گفت‏  برو منبر سخنرانى کن امام حسن سخنرانى کرد، حضرت على رفت پشت پرده گوش داد ببیند چگونه سخنرانى مى‏کند. با بچه‏ها تمرین کنید، ما بچه داریم 85 کیلو است به او مى‏گوییم بگو الله اکبر خجالت مى‏کشد. گاهى بچه‏ها جوان‏ها 120 کیلو الله اکبر خجالت مى‏کشند بگویند. بچه هفت‏ ساله چنان سخنرانى کرد امیر المؤمنین از پشت پرده آمد صورت امام حسن را بوسید گفت: «ذریه بعضها من بعض» شما از نسل فاطمه هستید، از سینه‏ى زهرا شیر خورده اید. دختر او هم همینطور است زینب کبرى طورى سخنرانى کرد که رژیم بنى امیه را رسوا کرد.
  6. 7-هر هفت‏ ‏ سال سلولها ی بدن عوض مى‏شود : در 14 سالگى خطا و ظلم کرده و در 80 سالگى او را قصاص مى‏کنند، با اینکه هر هفت‏ ‏ سال سلولها عوض مى‏شود با قضاوت بر این است که این فرد در 80 سالگى همان انسان 14 ساله است که خطا کرده، روح مستقل است مثل کسى که سوار ژیان خطایى کرده و بعد سوار پیکان شود مى‏گوییم همان است کار به وسیله نداریم، با لباس و ماشین و سلول عوض شدن هویت انسان عوض نمى‏شود، یک لحظه شیشه را مى‏شکنى تا ابد شکسته است.
  7. 7-سؤال‏ بیخود ؟ بچه هفت‏‏ کله باشد!  من را بگویند سواد ندارد بهتر از این است که بگویند دین ندارد چیزى که بلد نیستیم بگوییم بلد نیستیم. سؤال‏هاى مردم هم همه‏اش سؤال‏هاى به درد بخور نیست بسیارى از سؤال‏هاى مردم بیخود است اصلّا وجود خارجى ندارد آقا اگر کسى زنش زایید و بچه‏اش هفت‏‏ تا کله داشت بعد این بچه هم مرد خواست غسل کند از کدام کله غسل کند؟ حالا کى بچه زاییده که هفت‏‏ تا کله داشته باشد؟
  8. 7-هفت سال زندان :  «بِضْعَ» به عدد زیر ده گفته مى‏شود و اکثر مفسّران مدّت زندان حضرت یوسف را هفت‏ ‏ سال گفته‏اند.
  9. 7- هفت‏ ‏سهم قسمت هر طایفه : مقدارى از اموال عمومى را خدمت حضرت على علیه السلام آوردند، مردم براى گرفتن آن هجوم کردند، امام براى آنکه حیف و میلى پیش نیاید با طناب، دور اموال مانعى ایجاد کرد و فرمود: از اموال فاصله بگیرید سپس خود امام تمام اموال را میان نمایندگان قبایل تقسیم نمود، در پایان کار نگاه حضرت به نانى افتاد که در یکى از ظرف‏ها باقى مانده بود امام علیه السلام دستور داد این نان را هم همچون تمام بیت‏المال به هفت‏ ‏ قسمت تقسیم نمایند و به هر طایفه سهمى بدهند.
  10. 7- هفت سالگی حضرت عیسی : امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت عیسى علیه السلام در سن هفت‏ ‏ سالگى به آنچه مردم در خانه ‏هایشان مصرف یا ذخیره مى‏کردند، خبر مى‏داد.
  11. 7-هفت سال گفته اند : کلمه‏ى «بضع‏» به عدد زیر ده گفته مى‏شود و اکثر مفسرین مدّت زندان حضرت یوسف را هفت‏ ‏ سال گفته‏اند. (واللَّه اعلم)
  12.  7- هفت موضع سجده : هفت ‏موضعى که هنگام سجده بر زمین نهاده مى‏شود مخصوص خداست پیشانی . دو کف دست  . دو سر انگشتان پا . و سجده براى غیر خدا ممنوع است. «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّه‏
  13.  7- هفت‏ ‏ مرتبه سوره قدر : امام رضا علیه السلام فرمود: اگر به هنگام زیارت قبر مؤمن هفت‏ ‏ مرتبه سوره قدر خوانده شود، هم میّت و هم کسى که به زیارت او آمده مورد عفوّ و بخشش خداوند قرار مى‏گیرد.
  14. 7- هفت‏ ‏ سنگ دیگر : هنگامى که به جمره دوم رسید باز شیطان را مشاهده نمود، هفت‏ ‏ سنگ دیگر بر او انداخت تا به جمره عقبه آمد، هفت‏ ‏ سنگ دیگر زد و بالاخره ابلیس را از خود مأیوس کرد.
  15. 7-هفت بار سعی با صفا : اگر هاجر هفت‏ ‏ بار با هیجان و پریشانى میان کوه صفا و مروه به تلاش نمى‏پرداخت، آب زمزم از زیر انگشتان اسماعیل علیه السلام نمى‏جوشید.
  16. 7- هفت‏ سال یا دوازده سال ‏ ادعایی ندارد!! : وقتى مقام معظم رهبرى در دورانى که رئیس جمهور بودند تشریف بردند آفریقا در هیأتى که بنده هم افتخار داشتم که جزو آنها بودم در یکى از کشورهاى آفریقایى رهبرش برگشت گفت من هفت‏ ‏ سال زندان بوده‏ام. توى این هیأت یک شخصى بود از روحانیون و دوازده سال در زندان بود در زمان شاه و بعد مقام رهبرى گفت بیا گفت: چند سال زندان بودى گفت هفت‏ سال گفت مگر در آفریقا سابقه ندارد کسى هفت‏ ‏ سال زندان باشد؟ گفت این آقا را مى‏بینى دوازده سال زندان بوده است، یک مرتبه آن آفریقایى زد به گاراژ. گفت ما آدمهاى عادیمان دوازده سال زندان بودند ادعایى هم ندارند.
  17. 7- هفت‏ ‏سال پى در پى کشت :  یوسف گفت: هفت‏ ‏ سال پى در پى کشت کنید و آنچه را درو کردید، جز اندکى را که مى‏خورید، در خوشه‏اش کنار بگذارید.

 

  1.  7-بی احترامی هفت‏ ‏ساله  : به یکى از مساجد کاشان رفتم، در صف اوّل نمازجماعت ایستاده بودم که پیرمردى مرا به عقب هل داد و گفت: بچه صف اوّل نمى‏ایستد! و این در حالى بود که با بى‏احترامى هم جایى را غصب کرد و هم ذهن کودکى را نسبت به نماز و مسجد منکدر کرد.
  2.  7- هفت‏ ‏ سال سختی :  یوسف فرمود : بعد از آن، هفت‏ ‏ سال سختی مى‏آید که مردم آنچه را برایشان از پیش ذخیره کرده‏اید خواهند خورد جز اندکى که (براى بذر) حفظ مى‏کنید.
  3. 7- هفت‏ ‏ مرتبه سوره قدر :  امام رضا علیه السلام فرمود: کسى که در زیارت قبور مؤمنین، سوره قدر را هفت‏ ‏ مرتبه بخواند، خداوند آن مردگان و کسى که این سوره را تلاوت کرده است، مى‏آمرزد.
  4. 7- هفت‏ ‏ مورد در سوره رم :  «وَ مِنْ ءَایَاتِهِ» به‏کار رفته که هفت‏ ‏ مورد آن در سوره روم است.در قرآن، یازده مورد آمده
  5. 7- هفت‏ ‏ اصل آداب سلوک : نورالهدایة. شیخ نجیب الدین رضا. (تهران، چاپخانه علمی. 1325). کتاب در آداب سلوک است و بر یک مقدمه و هفت‏ ‏ اصل و یک خاتمه مرتب است. (فهرست پیشین، ص 480 و 581).
  6. 7-هفت‏ ‏ ساله بود  امام حسن مجتبی : که صدای جبرئیل را می‏شنید و حفظ می‏کرد و برای مادرش بازگو می‏کرد، همین که فاطمه مطالب را برای همسر نقل می‏کرد حضرت امیر پرسید:" از کجا می‏دانی؟!" فرمود:" فرزندم حسن علیه السلام برایم گفته".
  7. 7- خالی از هفت‏ ‏حرف  سوره حمد : قیصر روم از خلیفه عباسی پرسید در انجیل دیده‏ایم هر که سوره‏ای بخواند که خالی از هفت‏ ‏ حرف باشد خداوند جسدش را به آتش جهنم حرام‏ کند. آن هفت‏ حرف: ثا، جیم، خاء، زاء، شین، ظا، فاء، ما در تورات و انجیل این سوره را نیافتیم. آیا شما در قرآن چنین سوره‏ای دارید؟ خلیفه از هر کدام از علماء و دانشمندان پرسید نتوانستند جواب‏ بگویند. تا خدمت امام هادی رسیدند. حضرت فرمود: سوره حمد است.و این حروف که در این سوره نیست هر کدام رمز وعلامت چیزی است. ث: ثبور، ج: جحیم، خ: خبیث، ز: زقوم، ش: شقاوت، ظ: ظلمت، ف: فرقت.پاسخ را برای قیصر روم نوشتند. به محض خواندن شاد شد و همان جا به اسلام گروید. منتخب التواریخ،
  8. 7-امر در هفت‏ سالگی : رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمودند: به کودکان خود در هفت‏ ‏ سالگی امر کنید نماز بگزارند.
  9. 7-در هفت‏ سالگی بگو وضو بگیر: امام باقر (علیه السلام)در حدیثی می‏فرمایند: در سه سالگی کلمه توحید (لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ) و در چهار سالگی (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ) را به کودکان یاد دهند و در پنج سالگی رویش را به قبله متوجّه کنند و به او بگویند سر به سجده بگذارد. در شش سالگی رکوع و سجود صحیح را به او بیاموزند و در هفت‏ ‏ سالگی به طفل بگویند وضو بگیر و نماز بگذار.

  10. اللهم صل علی محمد وآل وحمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۷
دی

            بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 الف باء کتاب هفت گذینه: از دال  تا. تاء 14

  1. 7-هفت در جهنم و هشت درب بهشت : از درب های جهنم وارد شوید هفت تا دارد و این هم نشانه‏ى این است که: «سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ» (مصباح‏المتهجد/ ص 442) رحمت خدا بر غضبش برترى و سبقت دارد.
  2. 7-هفت‏‏ دقیقه با خدا حال حرف زدن نداریم : یک سرى علوم است که اگر آدم بداند چشمش باز مى‏شود. عجب! ما این را نمى‏دانستیم. ما این را نمى‏دانستیم. یک دعایى است، سحرهاى ماه رمضان مى‏خوانند به نام دعاى ابوحمزه ثمالى! امام سجاد (علیه السلام)مى‏گوید: من هر وقت سر نماز مى‏روم، فکر مى‏کنم که حالا دارم به خدا وصل مى‏شوم، خوابم مى‏گیرد، چرا خوایم مى‏گیرد؟ مى‏گوید: یازده دلیل دارد که چرا ما حال عبادت را نداریم. دو ساعت مى‏نشینیم و یک بازى را در تلویزیون مى‏بینیم، اما تا مى‏گویند: نماز بخوان! سنگین است. دو ساعت به دنبال توپ بلژیک رفتیم، هفت‏‏ دقیقه با خدا حال حرف زدن نداریم. چرا؟
  3. 7-هفت شرط دستور العمل : 1- دستورالعمل باید قاطعانه و شفاف باشد، یعنى در دستور مردم گیج نشوند. این یک.
  4. 2- دوم، دستور دهنده خودش هم به دستورش عمل کند، اگر رئیس پلیس مى‏گوید موتور سواران عزیز کلاه ایمنى سرگیرند، خودِ پلیس هم اگر سوار موتور شد باید کلاه بگذارد.
  5. 3- مطرح کردن دیگران، دیگران را طرح کن، بگو آقا جان این قانون را دیگران هم عمل کرده‏اند. تمام کشورهاى پیشرفته موتورسوارهایش کلاه ایمنى دارند. آتش نشانى بیاید بگوید در تمام خانه‏هاى فلان، کپسول آتش‏نشانى است. محیط زیست بیاید بگوید در تمام دنیا کشورهاى پیشرفته اگر درخت جنگلى را یا درختى را قطع کند باید جریمه شود، یعنى بگویید دیگران هم به این عمل کرده‏اند. آخر یک وقت مى‏گویى همه بچه‏ها ناخنشان را گرفته‏اند، تو چرا نگرفتى؟ همه جوراب پا کردند، تو چرا نکردى؟ اگر گفتى دیگران عمل کردند، این هم عمل مى‏کند. پس طرح کن که دیگران هم عمل کرده‏اند که مردم تشویق شوند.
  6. 4- با احترام نام ببر. نگو هوى، یک لیوان آب بده، بگو آقا جان، سلام علیکم حالتان خوب است؟ محبت کنید یک لیوان آب بدهید. حسن، پاشو نماز بخوان، بگو حسن جون، فاطى! فاطى چى است؟ فاطمه خانم. با احترام اسم ببرید، اگر مى‏خواهى مردم گوش به حرفت بدهند، به مردم احترام بگذار.
  7. 5- مقابله به مثل؛ اگر خواستى مردم به حرفت گوش بدهند، بگو تو این کار را بکن، من‏ هم براى تو این کار را مى‏کنم. تو بیا منزل ما، من هم مى‏آیم خانه‏تان. این تلفن من است زنگ بزن، خودم تلفنى جوابت را مى‏دهم. بگو من هم مى‏آیم خانه‏تان، من هم با تو حرف مى‏زنم. تو مشکل من را حل کن، من هم مشکل تو را حل مى‏کنم.
  8. 6- دستور باید جامع باشد، اینطور نباشد که سرش تمیز شود پایش بو بدهد، پایش را بشوید سرش بو بدهد، دستور باید جامع باشد. بدنش تمیز است، لباسش کثیف، لباسش تمیز است، بدنش کثیف، دستور باید جامع باشد. فیزیکش خوب است، اما نماز نمى‏خواند، نماز مى‏خواند، شانزده تا تجدیدى دارد. جامع باشد.
  9. 7- دستور باید عاشقانه عمل بشود نه با زور.

                          ذال+:

  1. 7-هفت‏ ‏مرتبه این ذکر را بگوید : خلاصه در عالم اسرار زیادى پنهان است و مرگ ما مخفى است و زمانش معلوم نمى‏باشد و ما نیز نمى‏دانیم که کدام عملمان قبول شده اگر بعد از نماز رو به قبله ده مرتبه یا الله بگوئیم خداوند لبیک مى‏گوید و به ما جواب مى‏دهد همینطور هر که هفت‏ ‏ مرتبه «یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ» بگوید یا ده مرتبه (یا رب) بگوید خداوند به او لبیک مى‏گوید.

 

           راء +: رنگ . رزق . روزی . روزه . رمز. رحمت  

  1. 7-هفت کلمه از روزه فروع دین: پایه‏هاى دین پنج تاست، «بُنِىَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ» (کافى/ ج 2/ ص 18) یعنى گنبد اسلام روى پنج پایه است، نماز، زکات، روزه، حج، رهبرى معصوم، ولایت امیرالمؤمنین. یعنى روزه یکى پایه‏هاى دین است.
  2. 1- در حدیث آمده : «دَعْوَهً لَا تُرَد» (مستدرک‏الوسائل/ ج 7/ ص 361) یعنى وقتى مى‏خواهد افطار کند یک دعا مستجاب دارد.
  3. 2- حدیث داریم: اگر کسى با میل روزه بگیرد حتى اگر زمین را پر از طلا کنند اجرش داده نمى‏شود.کسى با عشق روزه بگیرد، بعضى‏ها، اصلًا عاشق ماه رمضان هستند.
  4. 3- فضیلت ماه رمضان و مقام روزه دار در روایات‏ امام سجاد (علیه السلام)یک دعایى دارد مى‏گوید: ماه رمضان نیامده منتظرت بودم، نرفته دلتنگت شدم،  با پذیرایى شب قدر و دعاى مستجاب، هماهنگى با فقراى گرسنه، تقویت عاطفه، تقویت تقوى، نقویت اراده، نزول قرآن.
  5. 4- یک روز پیغمبر به جابر گفت: اى جابر این ماه رمضان است. هر کس روزش را روزه بگیرد و شبهایش را هم اهل عبادت باشد و شهوت و زبانش را حفظ کند، همینطور که از ماه خارج مى‏شود از گناه خارج مى‏شود. حضرت فرمود: چند تا عیب و خصلت و حالت است، که روزه را مى‏شکند. غیبت کردن، سخن چینى، نگاه به شهوت کردن، قسم دروغ، اینها روزه را از اثر مى‏اندازد. لامپ است اما آن رشته داخلش پاره مى‏شود. روزه هست ولى آن اثر را از دست مى‏دهد. زکات بدن روزه است.
  6. 5- حدیث: حضرت فرمود. همه کارها که انسان مى‏کند مال خودش است، روزه جزایش را خودم مى‏دهم. «وَ أَنَا أَجْزِى بِهِ» (من‏لایحضره‏الفقیه/ ج 2/ ص 75)
  7. 6- حدیث داریم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَکَّلَ مَلَائِکَتَهُ بِالدُّعَاءِ لِلصَّائِمِین» (کافى/ ج 4/ ص 64) خداوند به فرشته‏ها گفته براى اینها که روزه مى‏گیرند دعا کنید.
  8. 7-امام صادق (علیه السلام)فرمود: آدم روزه دار دو لحظه شادى دارد: یکى لحظه‏اى که مى‏خواهد افطار کند و یکى لحظه‏اى که مى‏خواهد از دنیا برود. لحظه‏اى که مى‏خواهد افطار کند یک شادى دارد ویک شادی هم در لحظه مرگ ،چون دستور خدا را عمل کرده.
  9. هفت‏‏ رکعت  «سبحان الله والحمدلله»  : موضوع بحث تربیت، بهترین شیوه، محبّت. قرآن مى‏گوید: «الرَّحْمَانُ، عَلَّمَ الْقُرْءَانَ» یعنى چه؟ یعنى اگر مى‏خواهى تعلیم قرآن بدهى، آموزش قرآن همراه با محبّت. روزى شصت بار باید کلمه رحمت بر زبانمان جارى شود. هفده رکعت نماز مى‏خوانیم. هفت‏‏ رکعتش‏ «سبحان الله والحمدلله» است. ده رکعتش حمد و «قل هو الله» است. در هر حمد و «قل هو الله» شش تا کلمه‏ى رحمت است. «بسم الله الرحمن الرحیم» دوباره مى‏گوییم: «الرحمن الرحیم» باز براى‏ «قل هوالله» مى‏گوییم. «بسم الله الرحمن الرحیم» ده شش تا شصت تا. قرآن مى‏فرماید: «کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَه» (انعام/ 12) خداوند بر خودش رحمت را واجب کرده است. کلمه‏ى‏ «رَؤُفٌ رَحیمٌ» هم راجع به خدا آمده است، هم راجع به پیغمبر. رئوف و رحیم است.
  10. 7- هفت‏ عدد رمز و راز‏، عدد آسمان‏ها، ایام هفت‏ه، طواف، سعى بین صفا و مروه و عدد سنگ‏هایى‏است که به شیطان زده مى‏شود. هفت‏ عدد رمز و راز‏ بین عابد و معبود است.
  11. 7- هفت از رموز اعدد است. رار و هفت‏ ‏ چه مطلبى است؟ ما نمى‏دانیم! ولى مى‏دانیم که آسمان‏ها، هفت‏گانه هستند زمین هم هفت‏گانه است، سعى صفا و مروه هم هفت‏ ‏ بار است.
  12. 7- از هفت تا بیست و پنج بار رزق وروزی : در قرآن هفت‏ ‏ بار آمده: «رزقناکم» «ما به شما روزى دادیم» و سیزده بار آمده: «رزقناهم» «ما به آنها روزى دادیم» و پنج بار آمده: «یرزقکم» «خداوند به شما روزى مى‏دهد».
  13. 7-هفت‏ ‏ روز ایّام هفت‏ه :شنبه  متلق به نبی اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه وآله ؛ بکشنبه علی مرتضی وحضرت فاطمه الزهراء علیهما اسلام ؛ دوشنبه امام حسن مجتبی وامام حسین علیهما السلام ؛ سه شنبه امام زین العابدین و محمد باقر وجعفر الصادق علیهم اسلام ؛ چهارشنبه متعلق به چهار امام موسی بن جعفر وعلی بن موسی الرضا ومحمد علی بن محمد تقی وعلی بن محمد نقی علیم السلام و پنجشنبه متعلق به امام حسن عسگری وروز جمعه روز خاصه حضرت ولی عسر عجل الله تعالی الشریف روحی فدا است.
  14. 7-هفت‏ ‏ رنگ بد حجابی : حجاب نمایش لباسهای هفت‏ ‏ رنگ- بی حجابی در قالب حجاب روسری اسلامی، مدل سوئیسی جمع بین اسلام و غرب.
  15. 7-هفت‏ ‏ رنگ و هفت‏ قلم : آه مظلومین مى‏گیرد آنجا که بچه‏ها همه لباس نو دارند. هر بچه‏اى که لباس کهنه مى‏پوشد و مى‏آید مى‏بیند بچه‏هاى همسایه لباس نو مى‏پوشند آه مى‏کشد و این آه عامل یک سرى چیزها مى‏شود. نگویید دلار چه شد؟ سکه چه شد؟ بچه‏ى شما هفت‏ ‏ رنگ پوشید، بچه‏ى همسایه دید سوخت. این سوخت، خیلى چیزها را آتش مى‏زند. شما هفت‏ ‏ رقم میوه و او یک کیلو پرتقال نداشت. سوز دلش ما را آتش مى‏زند. مواظب باشیم مظلومین را دریابیم. محرومین را دریابیم. کارى نکنیم که شهدا بگویند ما خون دادیم براى این کارها؟ یک کارى کنیم اگر ما را نشان دادند خیس عرق نشویم. خدایا به آن هایى که محرومین با عشق و محبت به مظلومین مى‏رسند، چهار دست مى‏خرد دو دست هم براى بچه همسایه مى‏خرد. یا پول مى‏دهد مى‏گوید: تو برو بخر. خدایا کسانى که حق الناس را اداء حق شهداى انقلاب را اداء مى‏کنند.خدایا به آبروى امام زمان ایشان را از یاران مهدى قرار بده. آن هایى که حق الناس را مى‏خورند و لبشان را پاک مى‏کنند بى خیالند، همه‏اش رفاه طلب، عیاش، پر توقع و لوس هستند و همه‏اش مى‏گویند تقصیر کى تقصیرکى است به آن‏ها هم انصاف مرحمت بفرما.
  16. 7-روزه از هفت‏ سالگی به شرط طاقت  : العابدین (علیه السلام)در ماه رمضان سعى مى‏کرد که غیر از دعا و تسبیح و استغفار و الله اکبر چیز دیگرى نگوید. زن اگر خواست روزه‏ى مستحبى بگیرد، شوهرش مى‏بایست راضى باشد و در مورد مهمان هم صاحب خانه باید راضى باشد. امام صادق (علیه السلام)در مورد بچه‏ها فرمود: «نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصِّیَامِ إِذَا کَانُوا أَبْنَاءَ سَبْعِ سِنِینَ مَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ إِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ» (من‏لایحضره‏الفقیه، ج 1، ص 280) یعنى ما فرزندانمان را وادار مى‏کنیم روزه بگیرند از هفت‏ ‏ سالگى، البته تا جایى که طاقت داشته باشند نه این که گرسنه نشوند، یعنى به ضرر کشیده نشود. برخى فقط شکمشان روزه است ولى برخى چشم و گوش و فکرشان هم روزه است.
  17. 7-راز و رمز عدد هقت در قرآن و حدیث را نمی دانم :  کلمه‏ى فاتحه الکتاب آدم مى‏تواند بفهمد که سوره‏ى حمد هفت‏ ‏ آیه دارد. در عدد هفت‏ ‏ رمزى است. چون براى آسمان هم عدد هفت‏ ‏ را داریم. سوره حمد هم هفت‏ ‏ آیه دارد. ایام هفت‏ه هم هفت‏ ‏ روز است. طواف دوره کعبه هم هفت‏ ‏ بار است. سعى بین صفا و مروه هم هفت‏ ‏ بار است. سنگ زدن به خانه‏ى شیطان در مکه براى حاجى‏ها هفت‏ ‏ بار است. در هفت‏ ‏ یک چیزى وجود دارد. درباره‏ى سوره‏ى حمد روایاتى داریم که اگر کسى از دنیا برود و سوره حمد را براى او بخوانند و او زنده شود، تعجب نکنید.
  18. 7-هفت‏ ‏نعمت و رحمت : بچه هدیه است و آمدنش بشارت است.بچه پسر نعمت است ودختر رحمت «ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً» (آل عمران/ 38) طیبه یعنى دلپسند، «بِغُلَامٍ عَلِیمٍ» (حجر/ 53) «بِغُلَامٍ حَلِیمٍ» (صافات/ 101) «لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا» (مریم/ 19)، گاهى وقتها مى‏گویند شش تا نان خور داریم مثل اینکه مى‏گویند هفت‏ ‏ رأس گوسفند داریم کلماتى که راجع به بچه گفته مى‏شود سنگین و پرمعنا است. ما اگر بچه دختر باشد مى‏گوییم بدبخت هفت‏ ‏سر عائله دارد یعنى ما به بچه‏دار مى‏گوییم بچه دار بدبخت است بلکه هفت سر عیال هفت نعمت و رحمت است.  
  19. 7-در هفت‏  رمزى هست : یاران پیغمبر در احد هفت‏اد و دو نفر بودند. در حزب جمهورى هفت‏اد و دو نفر بودند. شاید رمزى دارد. مثل اینکه در عدد هفت‏ ‏ هم رمزى وجود دارد. مثلًا طواف دورخانه‏ى خدا هفت‏ ‏ بار است. تعداد آیه‏هاى سوره‏ى حمد هم هفت‏ ‏ تا است. آسمان‏ها هم هفت‏ ‏ تا است. عدد ایام هم هفت‏ ‏ روز است. سعى بین صفا و مروه هم هفت‏ ‏ بار است. اینها رمزى دارد. سه عدد هفت‏ ‏، هفت‏اد و دو و چهل رمزى دارند.

 

زاء : زمین .نور. زندان . زکات .زیتون ++++++++++++++++

  1.  7- هفت کلمه از زکات فروع دین: 1-زکات مخصوص اسلام نیست، بلکه در ادیان پیشین نیز بوده است. حضرت عیسى علیه السلام در گهواره به سخن آمد وگفت: «أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ» «2» و حضرت موسى علیه السلام خطاب به بنى‏اسرائیل مى‏فرماید: «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»
  2. 2- آثار فردى زکات‏ : درمان بخل‏ بعیبى است که عیوب دیگرى را به دنبال مى‏آورد. بى‏اعتنایى به مردم، سنگدلى، عذرتراشى، دروغ پنداشتن ادعاى فقرا، از دست دادن دوستان خوب، سخت‏گیرى نسبت به خود و بستگان، سوءظن به وعده‏هاى خداوند، تحقیر شخصیّت خود در جامعه، به جاى توکل بر خدا توکل بر مال خود، گوشه‏اى از آثار بخل است.
  3. 3- زکات، وسیله تقرّب انسان به خداوند است. «الزّکاة جعلت مع الصّلوة قرباناً لأهل الاسلام» «2»
  4. 4-زکات، بعد از شناخت دین و نماز، بالاترین ارزش‏هاست. «ما من شى‏ء بعد المعرفة و الصلاة یعدل الزّکاة» «4»
  5. 5-زکات، نشانه بندگى خداست. «للعابد ثلاث علامات: الصّلوة و الصّوم و الزّکاة» «5»
  6. 6- زکات، پل اسلام است. «الزّکاة قنطرة الاسلام»  و موجب رستگارى است. «قد أفلح من تزکّى‏» «6»
  7. 7-  آثار اجتماعى زکات‏ برادرى‏ : قرآن در یک جا مى‏فرماید: مؤمنان با یکدیگر برادرند: «انّما المؤمنون اخوة» «3» و در جایى دیگر مى‏فرماید: هر گاه مخالفان شما توبه کنند و نماز به پا دارند و زکات بپردازند، آنها هم برادر دینى شما مى‏شوند: «فان تابوا و اقاموا الصلوة و اتوا الزکاة فاخوانکم فى الدین» «4» بنابراین شرط برادرى، در کنار توبه و نماز، پرداخت زکات است.
  8. 7-زیتون هفت‏‏ بار اسمش در قرآن آمده :  از غذاهایى  که  اسم آن در قرآن آمده میتوان  9 درخت را  نام برد. این 9 درخت چیست؟ زیتون است. انجیر است. انار است. انگور است. نمى‏دانم خرما است. این درخت‏هایى که در قرآن آمده است. دلیل امتیاز این 9 میوه برباقى میوه‏ها چیست؟ موز هم در قرآن آمده است. «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ» (واقعه/ 29) «طَلْحٍ» یعنى موز. مثلًا آبشار در قرآن آمده است. «وَ ماءٍ را یکبار اسم برده، زیتون را هفت‏‏ بار، «وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ» (تین/ 1) «التِّینِ» یکبار زیتون هفت‏‏ بار. اینها راحساب کنیم که ...خدا رحمت کند یک مدیر حوزه‏اى در حوزه‏ى علمیه‏اى که درست کرده بود، در باغچه‏اش آن 9 درخت را مى‏کاشت. مى‏گفت: مى‏خواهم درخت‏هایى که اسمش در قرآن است، در این باغچه چون اینجا مرکز حوزه‏ى علمیه طلبه‏ها است
  9. 7-هفت سال زندان :  «بِضْعَ» به عدد زیر ده گفته مى‏شود و اکثر مفسّران مدّت زندان حضرت یوسف را هفت‏ ‏سال گفته‏اند.
  10. 7- هفت مرتبه نام زکریا : نام «زکریّا» هفت‏ ‏ مرتبه در قرآن آمده است، او از انبیاى بنى‏اسرائیل و از فرزندان هارون، برادر موسى است.
  11. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۷
دی

                               بسم الله الرحمن الرحیم

                      اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                            الف باء کتاب هفت گذینه: تاء 13

  1. 7-هفت‏ خواب توى قرآن هست : یا حضرت ابراهیم خواب دید که بچه‏اش را قربونى کند، هفت‏ ‏خواب توى قرآن هست که خوابهایى است که خداوند نقل مى‏کند که این‏ها همه خواب بود و تعبیرش درست بود بنابراین خواب کانالى است براى اطلاعات، کانال اطلاعات یکى کامپیوتر یکى کتاب، یکى استاد است، گاهى خواب افکار روز است،
  2. 7-خواب هفت ،حضرت یوسف شاه شد، عزیز شد؟ جوانى بود معرفت و شناخت داشت، شاه مصر خوابى دید، گیج شد خواب یعنى چه؟ خواب دید هفت‏ ‏ تا گاو لاغر هفت‏ ‏ تا گاو چاق را مى‏خورند. لاغر چاق را مى‏خورد؟ قاعده‏اش این است که چاق لاغر را بخورد. ولى نه، دید گاو لاغر گاو چاق را مى‏خورد. بلند شد گفت نمى‏دانم این خواب چى است؟ کسى نتوانست تفسیر کند، یوسف در زندان بود تفسیر کرد. گفت هفت‏ ‏ تا گاو لاغر هفت‏ ‏ تا گاو چاق را مى‏خورند، یعنى هفت‏ ‏ سال قحطى مى‏شود، هفت‏ ‏ سال هم محصولات زیاد مى‏شود، این هفت‏ ‏ سالى که قحطى است آن هفت‏ ‏ سالى که پر درآمد بوده، هرچى که توى آن هفت‏ ‏ سال پر درآمد جمع شده است و چاق شده است این هفت‏ ‏ سال قحطى آنها را مى‏خورد یعنى این هفت‏ ‏ ساله هرچى پس انداز کرده‏اید مى‏خورد. بخاطر همین تعبیر خواب از زندان آزادش کردند و کم کم رسید به حکومت. یعنى علم یوسف را به حکومت مى‏رساند. شناخت و علم یوسف را عزیز مصر مى‏کند، به حکومت مى‏رساند.
  3. 7-  خودم هفت مرتبه فرموده: در این آیه خداوند هفت‏ مرتبه مى‏فرماید: خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم و لذا علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مى‏فرماید لطیف ترین و شیرین‏ترى آیات است. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادى عَنِّى فَإِنِّى قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لى وَ لْیُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» (بقره/ 186).
  4. 7-هفت واجب خمس :  فقها، خمس را در هفت‏ ‏ چیز واجب مى‏دانند: 1. سود و منفعت کسب و درآمد سالیانه، 2. گنج، 3. معادن، 4. گوهرهایى که از غوّاصى به دست مى‏آید، 5. مال حلال مخلوط به حرام، 6. زمینى که کافر ذمّى از مسلمان بخرد، 7. غنیمت جنگى. «3»
  5. 7 –خواب هفت گاو :  (روزى) پادشاه (مصر) گفت: من هفت‏ ‏ گاو فربه که هفت‏ ‏ گاو لاغر آنها را مى‏خورند و هفت‏ ‏ خوشه سبز و (هفت‏ ‏ خوشه) خشکیده‏ى دیگر را (در خواب) دیدم، اى بزرگان قوم! اگر تعبیر خواب مى‏کنید درباره‏ى خوابم به من نظر دهید. «/یوسف 43»
  6. 7-  هفت‏ ‏ خوشه  از یک دانه : دانه‏اى است که هفت‏ ‏ خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد.
  7. 7- خمس در هفت‏ ‏چیز :  فقها خمس را در هفت‏ ‏ چیز واجب مى‏دانند: 1. سود و منفعت کسب و درآمد سالیانه، 2. گنج، 3. معادن، 4. گوهرهایى که از غوّاصى به دست مى‏آید، 5. مال حلال مخلوط به حرام، 6. زمینى که کافر ذمّى از مسلمان بخرد، 7. غنیمت جنگى.
  8. 7-هفت‏ ‏ خواهر در خانه : پدر جابر که در احد شهید و مثله شده بود به یک یهودی بدهکار بود. رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) که حامی مستضعفان و خانواده شهدا بود و از سوی دیگر جابر 7 خواهر در خانه داشت، به جابر گفت: به یهودی بگو بدهی تو را هنگام خشک شدن خرما می‏دهم و همین که خرماها خشک شد مرا خبر کن. جابر هنگام خشک شدن خرما . رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) را خبر کرد. حضرت به نخلستان آمد و از هر نوع خرما مشتی برداشت و دوباره روی آن ریخت و فرمود: یهودی را خبر کن. طلبکار یهودی آمد. رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود از کدام نوع خرماها طلب خود را وصول می‏کنی؟ گفت: به قدری بدهکاری زیاد است که تمام انواع خرماها هم کافی نیست. حضرت (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود کار نداشته باش. یهودی نوعی را انتخاب کرد. حضرت با کلمه بسم الله با دست مبارکش با کیل آنقدر به یهودی خرما داد تا تمام بدهکاری پدر جابر پرداخت شد و همچنان خرماها کم نشد، سپس به جابر که فرزند شهید و هفت‏ ‏ خواهر در خانه داشت فرمود: خرماها را به منزل ببر که خداوند در آن برکت قرار داده است. جابر می‏گوید: از خرماها خوردیم و بخشیدیم و فروختیم تا سال بعد. الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 153.
  9. 7-هفت‏ سال خادم ؛ سجده ‏هاى طولانى:  یک قصه ، یک روز پیغمبر به یکى از افرادى که در خانه هاش بود صدایش زد. گفت بیا، آمد و گفت تو هفت‏ ‏ سال است در خانه ما دارى کار مى‏کنى بالاخره یک چیزى از من بخواه. یک تقاضایى بکن. این خادم هم یک مقدار فکر کرد و گفت اجازه بده بروم فکرکنم. بحث فکر است دیگر. تا فردا فکر مى‏کنم. رفت و فردا آمد و گفت فکرهایم را کردم. گفت چى؟ گفت از خدا بخواه عمرم که تمام شد، از خدا بخواه در جنت من پهلوى تو باشم. در بهشت پیش تو باشم. پیغمبر فرمود از کجا فهمیدى این را؟ گفت فکر کردم. گفت خوب تو در قیامت پهلوى من هستى مشروط بر این که سجدههاى طولانى انجام بدهى. «أَعِنَّا بِطُولِ السُّجُود» (کافى، ج 3، ص 266)
  10. 7- هفت‏ ‏امام را درک کرد خانم نمونه : حبابه از زنهاى خوب نمونه ، زنى بود که عمر طولانى داشت یک روز حبابه رفت خدمت امام على (علیه السلام)و گفت علامتى نشان من بده که بعد از تو خلفاى حق را بشناسم، حضرت امیر (علیه السلام)رمزى را به ایشان داد و فرمود هر کس اینچنین بود او امام حق است، امام‏هاى دیگر به او حبابه احترام مى‏گذاشتند امام حسین (علیه السلام)مى‏رفت منزل این خانم حبابه براى او دعا مى‏کردند تا امام هشتم را درک کرد و وقتى هم از دنیا رفت امام رضا (علیه السلام)پیراهن‏اش را براى این بانو فرستاد که دفن کنند یک همچین زنى بود که عمر با برکتى را در خدمت اهل بیت بود.
  11. 7-هفت خصلت  امام ره 1- : نظم در عبادت بزرگترین روز در تاریخ ایران روزى نداریم که شاه ایران گریه کنان فرار کند چند صد خبرنگار آمدند پاریس دور امام (ره) بعد هم گفتند امروز شاه فرار کرده آنچه شما مى‏گویید مستقیم به دنیا مخابره مى‏شود شما دارید با کره زمین حرف مى‏زنید امام (ره) مرتبه گفت احمد!؟ گفت ظهر شده؟ گفت آقا ظهر شرعى الآن است تا گفتند الآن است پیاده شد رفت گفتند آقا شما الآن دارید با کره زمین حرف مى‏زنید فرمود ولش کن نماز، خدا خالق کره زمین است..
  12. 2-دید یک بچه طلبه دارد مطالعه مى‏کند. فرمود: یک نفر و صد نفر نزد خدا فرقى ندارد. گفت: ما هر روز زودتر مى‏آمدیم. امروز او زودتر آمده است و نوبت ایشان است. گفت: در فیضیه قدم بزنید. اگر او رفت، ما مى‏رویم و درس را مى‏دهیم. امام راه مى‏رفت. یک عده از طلبه‏ها هم به دنبال او خلاصه آن روز امام به شما درس داد؟
  13. 3-  دانش همراه با خضوع و فروتنى‏ فرمود من دست مراجع را مى‏بوسم  بعد فرمود من آن دفعه گفتم دست مراجع را مى‏بوسم امروز مى‏گویم دست بقال‏ها را هم مى‏بوسم ..بعد فرمود به من خدمتگزار بگویید بهتر از اینست که رهبر بگویید رهبر من همان بچه 13 ساله‏اى است که به خودش نارنجک بست بعد فرمود رهبر من زنهاى خیابان چهارمردان هستند ..بعد فرموداى کاش یک پاسدار بودم یعنى هر چه مرجعیت اش گل مى‏کرد و عظمتش بیشتر مى‏شد تواضع اش بیشتر مى‏شد.
  14. 4- سلمان رشدى‏ : البته آنجایى که شرعى بود کار به قوانین نداشت مى‏گفت: حکم خدا این است. سلمان رشدى باید اعدام شود. آمدند یک عده از سیاسیون خدمت امام که آقا. این فتواى اعدام سلمان رشدى با قوانین بین المللى نمى‏خورد. آدم از این طرف دنیا به آن طرف دنیا بگوید بکشید. شما هر زمین و زمانى و مرز و همه را پاره کردید. این با قوانین بین المللى نمى‏خورد. فرمود: به درک، آبروى رسول الله را برد.
  15. 5- نامه امام به گورباچف: باید به حقیقت رو آورد.  مشکل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست. همان مشکلى که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلى شما مبارزه طولانى و بیهوده با خدا و مبدأ هستى و آفرینش است... براى همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‏هاى تاریخ سیاسى جهان جست‏وجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوى هیچ نیازى از نیازهاى واقعى انسان نیست؛ و جواب آن‏ . امام سریع نامه مى‏نوشت ولى گورباچف وقتى مى‏خواست که جواب امام را بدهد یک گروه کارشناس سى، چهل روز کار کردند تا جواب امام را بدهند. وقتى آمد و نشست و امام را دید زبانش گرفت. تپق زد
  16. 6- تواضع و فروتنى امام (ره) حرکت پانزده خرداد و شهادت مردم‏ : به بعضى از افرادى که دورش بودند فرمود: این جا کلمه‏ى من از دهانم آمد بیرون. باید بگویم خدا. و من به خاطر این که گفتم «من» بیست سال کارم عقب افتاد.
  17. 7- امام (ره) دل و روح آرام داشت‏ وقتى دوازده بهمن امام در هواپیما مى‏نشیند احتمال مى‏دهند هواپیما سرنگون شود در هواپیما سؤال مى‏کنند چه احساسى داره؟ مى‏فرماید: هیچى یعنى هواپیما برگشت که برگشت. در وصیت نامه‏اش مى‏نویسد: با دلى‏ آرام‏ و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوى جایگاه ابدى سفر مى‏کنم. و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم. و از خداى رحمان و رحیم مى‏خواهم که عذرم را در کوتاهى خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد.

 

دال: درخواست ابراهیم . بهترین لذات دنبا . درب دوزخ . هفت‏ ‏دختر. درک هفت‏ امام . سرکه هغت ساله . هفت‏ ‏درجه دین . دوستی . شرط دستور العمل .++++++++++++++++++++++++++

 

  1. 7- هفت درخواست: حضرت ابراهیم در این سوره خوانده‏ایم، او از خداوند هفت‏ ‏ درخواست دارد: 1- امنیّت مکّه، 2- دور ماندن از بت‏پرستى، 3= توجّه قلوب 4- و افکار مؤمنان نسبت به فرزندان  و مکتب او، 5- بهره‏مند شدن ذریّه‏ى او از ثمرات، 6- توفیق اقامه‏ى نماز، 7- قبول شدن‏

 

  1. 7- هفت‏ چیز بهترین لذات دنبا : امام باقر(علیه السلام) به جابر بن عبدالله فرمود:" لذات دنیا خلاصه می‏شود در هفت‏ چیز؛ خوردنی، نوشیدنی، پوشیدنی، همسر، مرکب، شنی 1- مطعوم عسل بهترین خوردنی عسل است که بزاق حشره‏ای است. 2-مشروب آب بهترین نوشیدنی آب است که همه جا فراوان است.3- ملبوس دیبا بهترین پوشیدنی ابریشم است که ترشح یک کرم است. 4-منکوح بول در بول بهترین منکوح‏ همسر است که نکاح خلاصه می‏شود در دخول آلتی در آلتی. 5- مرکوب اسب بهترین مرکب اسب است که قاتل انسان است یا هروسیله نقلیه. 6- مشموم مشک است که از خون آهو بهترین بوییدنی مشک است که از ناف یک حیوان است. 7- بهترین شنیدنی غنا و ترانه است که گناه است. نمی ارزد که انسان به چنین دنیایی دل ببندد.

 

  1. 7-هفت درب دوزخ :  دوزخ براى آن هفت‏ ‏ در است، براى هر در بخشى از آن گمراهان تقسیم شده‏اند. لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ « الحجر /44»

 

  1. 7- هفت درب جهنم : درهاى متعدّدى دارد. «ابوابها» (در جاى دیگر مى‏خوانیم: «لها سبعة ابواب» جهنّم داراى هفت‏ ‏ در است.)

 

  1. 7-هفت درب پرتاب به دوزخ : قرآن مى‏فرماید: «لَها سَبعَةُ ابوابٍ لِکلّ بابٍ مِنهُم جُزءٌ مَقسُومٌ» دوزخ هفت‏ ‏ در دارد و براى ورود از هر درى، گروه معینى از مجرمان تقسیم شده که از همان در به دوزخ پرتاب مى‏شوند.

 

  1. 7-دقت در عدد هفت لازم است:  پاسخ: اگر آمار، ساده و عادّى بیان شود، ممکن است یا فراموش شود و یاشنونده به آن توجّه خاص نکند. مثلا اگر بیمارى به پزشک بگوید: من چهار ساعت در نوبت نشسته‏ام، یا بگوید چهار ساعت هفت‏ ‏ دقیقه کم، در توجّه پزشک تفاوت دارد. زیرا ارقام گاهى براى بیان کم و زیاد است و خیلى درآن دقّت نیست، ولى اگر ریز و دقیق بیان شود، شنونده را جذب مى‏کند. لذا درباره مدّت تبلیغ حضرت نوح مى‏فرماید: هزار سال مگر پنجاه سال، تا اعلام کند ارقام دقیق است. در این آیه نیز مى‏فرماید: سیصد سال و سپس مى‏فرماید: نه سال اضافه. تا بگوید آمار دقیق است.

 

  1. 7-هفت‏ ‏ دختر درخانه : رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) از جابر پرسید: ازدواج کرده‏ای؟ گفت: بله. پرسید با کی؟ گفت: با فلانی که زن بیوه‏ای است. فرمود: چرا باکره نگرفتی؟ گفت پدرم در جبهه شهید شده و هفت‏ ‏ دختر در خانه گذاشته. اگر دختر می‏گرفتم مسائلی و سبک ‏مغزی‏ هایی در خانه رخ می‏داد، ولی آن زن بیوه به خاطر مدیریتی که دارد هم آهنگی به وجود می‏آورد. هَذِهِ أَجْمَعُ لامْرِی‏ مکارم‏الاخلاق، ص 20.

 

  1. 7- درک جابر هفت‏ امام را : ازکسانی که تا آخرین نفس خوب بودند، یکى از آنها جابر بود و آخرین نفر از ایشان بود. خدایا به آبروى جابرهاى تاریخ که در طول عمر لحظه‏اى کج نشدند، خودت ما را لحظه‏اى دچار هیچ نوع انحراف نفرما و این خیلى ارزش است حسن عاقبت. ما چند معصوم داریم. جابر هفت‏ ‏ تا از امامان را درک کرد. یعنى زمان رسول الله بود. تا امام باقر هم زنده بود. یعنى پیغمبر و حضرت زهرا و پنج امام را درک کرد. همینطور نگوییم در اربعین پیرمرد کورى بود. دستش را گرفتند، آمد زیارت امام حسین. ببینیم جابر که بود؟

 

  1. 7-سرکه هغت ساله و بند به دنیا : گویند اسلام مثلثى است که یک ضلع آن قدرت است. ایثارهاى اصحاب و شمشیر امیرالمؤمنین. یک سمت آن مکنت یعنى امکانات مالى که حضرت خدیجه است و یک سمت آن رسالت یعنى رسالت بدون مکنت و بدون قدرت قابل عمل نیست. و اسلام در این مثلثى است که یک ضلع آن مثلث سرمایه خدیجه کبرى است این همه از دنیا انتقاد مى‏کنند دنیا خوب است مشفق دنیا بد است. اگر از ما بپرسند دنیا چیست؟ ‏گوییم قرآن درباره دنیا سه تعریف دارد. 1- دنیا خیر است. «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ» (بقره/ 180) دنیا زینت است‏ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» (کهف/ 46) دنیا مال است. مى‏گوید وقتى نماز جمعه را خواندید «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاهُ فَانْتَشِرُوا فِى الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» (جمعه/ 10) بلند شوید و بروید دنبال کاسبى و پول درآوردن. دنیا فضل است پس این که مى‏گویند دنیا بد است چیست؟ عشق به دنیا بد است‏ «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ» (عادیات/ 18) بد است‏ «وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلًا لَمًّا» (فجر/ 19) بد است که آدم ارثى را بخورد و حساب نکند که براى چه کسى است‏ «حُبًّا جَمًّا» (فجر/ 20) آن بد است. دنیا خوب است اما بند به دنیا بد است. البته کار هر کسى نیست. هرکسى دنیا دارد بند به دنیا هم همست. یک نفر گفت. سرکه هفت‏ ‏ ساله دارى گفت بله دارم. گفت یک لیوان آن را به من بده. گفت اگر مى‏خواستم به تو یا امثال تو بدهم که هفت‏ ‏سال نمى‏ماند.
  2. 7-دعای ساعت هفت‏ ‏، هشت، نه : شخصى از من پرسید: آقا توى مفاتیح نوشته دعاى ساعت اول روز، دعاى ساعت دوم روز، دعاى ساعت سوم روز، این یعنى صبح تا شب بنشینیم دعا بخوانیم. گفتم: نه. این مثل ترمینال است که مى‏گوید: اتوبوس ساعت هفت‏ ‏، ساعت هشت، ساعت نه، نه اینکه همه‏اش را برویم و بیاییم. یعنى هر کسى هر ساعتى خواست برود ماشین هست. اگر صبح ساعت اول دوم سوم کار داشتى، براى ساعت چهارم که بى کارى، براى ساعت چهارم هست.
  3. 7-هفت‏ ‏درجه دین نباید تشر بزند : حضرت (علیه السلام)فرمود: نگو دین ندارند بگو یک یا دو مرحله از دین را ندارند، بعد فرمود ایمان ده درجه است و کسى که هفت‏ ‏ درجه دارد نباید تشر بزند به کسى که شش درجه دارد. یکى نماز شب و یکى نماز صبح مى‏خواند، زود نگویید فلانى ضد ولایت فقیه است، مسلمان است ولایت فقیه را هم قبول دارد و تقلید مى‏کند، مسلمان که نمى‏تواند تقلید نکند ولى درجه‏ها فرق مى‏کند، هر کسى یک جورى یک آقایى را دوست دارد. یکى آنقدر من را دوست دارد که به من افطارى مى‏دهد، نماز هم پشت سر من مى‏خواند. یکى افطارى نمى‏دهد ولى نماز مى‏خواند و یکى نماز هم (نمازهاى یومیه) نمى‏آید ولى نماز عید را مى‏آید. به هر حال کسانى که در جهت خدا هستند، مؤمن هستند منتها درجات متفاوت دارند.
  4. 7-دقت در هفت‏ ‏صدم هم لازم است : دنیا، دنیاى دقت است ، آمپولى که باید در رگ زده شود اگر یک میلیمتر در گوشت زده شود طرف را میکشد. و گاهى در ترکیبات که باید هفت‏ ‏صدم باشد اگر هشت صدم شود چیز دیگرى میشود، این نظام دقیق است. مکانى روضه خوانى بود فرش‏هاى مسجد را به حسینیه بردند، آقاى شهر گفت: چیزى که وقف مسجد است نباید ونمیشود به حسینیه برد. هر کدام کدى دارد یک شهر 021 و شهر دیگر 031 است.
  5. 7-عدد هفت‏ و سوره حمد ‏چه رازى هست : آیه‏اش این است‏ «آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانى وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ» (حجر/ 87) اى پیامبر من به تو «سبع مثانى» داده‏ام و قرآن سبع مثانى را همه گفته‏اند سوره حمد است. سبع شاید به خاطر این است که هفت‏ ‏ آیه دارد حالا سوره حمد هفت‏ ‏ تا است و در عدد هفت‏ ‏ چه رازى هست. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» در عدد هفت‏ ‏ چه رازى هست نمى‏دانم؟ آسمانها هفت‏ ‏ تاست، طواف کعبه هفت‏ ‏ تاست و سعى بین صفا و مروه هفت‏ ‏ تاست، در سجده هفت‏ ‏ جاى بدن ما به خاک مى‏افتد، عدد هفت‏ه، عدد طواف، آسمانها، سوره حمد، هفت‏ ‏ عضو بدن ما در سجده، در هفت‏ ‏ یک چیزى است، نمى‏دانم چیست؟ مثانى دو تا دو تا چرا؟ چون در حمد، در هر نمازى دو بار سوره حمد خوانده مى‏شود. خیلى از کلماتش دو تاست، رحمن، رحیم، «ایاک» دو تاست نمى‏دانم چیست؟
  6. هفت‏ عدد اعمال حج رمز است‏ :هفت‏ بار دور کعبه مى‏گردند من هم نمى‏فهمم هفت‏ چى است، من صدها میلیون چیز بلد نیستم این عدد هفت‏ یک چیزهایى در آن است و نمى‏دانم چه چیزهایى در آن است، سوره حمد هفت‏ آیه دارد، آسمان‏ها هفت‏ تا است، عدد ایام هفت‏ه هفت‏ تا است، سعى صفا و مروه هفت‏ تا است، طواف دور کعبه هفت‏ تا است. چه سرى توى هفت‏ است من نمى‏دانم یک چیزى است ولى من نمى‏دانم آن چیست، حاجى‏ها هفت‏ مرتبه دور کعبه مى‏گردند، عدد هفت‏ ‏،  پرتاب سنگ به شیطان‏نیز مى‏باشد.
  7. 7-دوستی هفت ساله ارزش است : دوستى، یک چیزى نیست که آدم راحت با یک کسى قهر کند. اگر دو تا دوست، سه روز با هم قهر کنند، روز چهارم با هم آشتى نکنند، رسول اکرم (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود: هیچکدام مسلمان نیستند. سرکه هفت‏ ‏ساله‏اش، ارزش داشته باشد. کینه، سرطان اخلاقى است. و جالب اینکه بعضى‏ها احتمال سرطان بدهند، وحشت مى‏کنند و سرطان اخلاقى دارند بد تر است
  8. 7-هفت‏ کار برای دعای مستجاب : گنج در 34 مترى است اگر شما 35 متر بکنى به گنج نمى‏رسى. دعا مثل آمپول است اگر تو رگ بزنى مهم است اما اگر کمى اینورتر بزنى مى‏رود توى گوشت. باید ببینیم چگونه دعا کنیم. امام فرمود: اگر مى‏خواهى دعایت مستجاب شود هفت‏ ‏ تا کار کن:
  9. 1- از خدا تعریف کن. اگر عربى بلد نیستى فارسى تعریف کن: خدایا! عزیزى، قدرت دارى، علم دارى، مهربانى دارى، لطف دارى، رحمانى، رحیمى، ربّى، الهى، نورى و ...
  10. 2- نعمتهاى خدا را بشمار: خدایا خیلى چیزها به من دادى. خیلى عیبهاى مرا پوشاندى. هرکس عیوب مرا مى‏دانست از آنها کپى مى‏گرفت ...
  11. 3- شکر: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» (فاتحه/ 2) وقتى الحمدلله مى‏گویید؛ بگویید: الحمدلله به عدد هر ذرّه، به عدد هر اتم، به عدد آنچه به آن علم دارى. براى هر نعمتى الحمدلله.
  12. 4- صلوات‏ اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  13. 5- بعد از صلوات بر پیغمبر و آل او عیبهاى خودت را بشمار. منتها طورى نگو که کسى بفهمد. لغزشهایت را بشمار....
  14. 6- بعد از عذرخواهى باز هم صلوات بر پیغمبر و آل او. ‏ اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  15. 7- یکى از چیزهایى که در دعا اثر دارد این است که: انسان خودش هم از دارایى‏اش بدهد. من یادم نمى‏رود در زمان شاه یک جوانى مرد. پدر محترمى داشت. وقتى آن جوان را در قبر گذاشتند، پدر گفت: خدایا این پسر من خیلى مرا اذیت کرد! خیلى گردن کلفتى کرد و مرا سوزاند. اما حالا دیگر مرده است، من از حقّ پدرى‏ام مى‏گذرم، تو هم از حقّ خدایى‏ات بگذر...حدیث داریم: سجده کردن بر خاک قبر امام حسین (علیه السلام) پرده‏هاى هفت‏ ‏ گانه را کنار مى‏زند (یعنى نماز قبول مى‏شود) اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۷
دی

                    بسم الله الرحمن الرحیم

               اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

    1. الف باء کتاب هفت گذینه: تاء 12
  1. 7- هفت‏ ‏دریای نفس وجهنم‏ : یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلاتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ ق/ 30.

           هفت‏ ‏دریا را در آشامد هنوز ...کم نگردد سوزش آن خلق سوز...

          هم نگردد ساکن از چندین غذا... تا زحق آید مر او را این ندا ...

         سیر گشتی؟ سیر؟ گوید نی هنوز...

          چون که جزو دوزخ است این نفس ما... طبع ؛ کل دارد همیشه جزء ها...

  1. 7- جابرهفت‏ امام را درک کرد : ازکسانی که تا آخرین نفس خوب بودند، یکى از آنها جابر بود و آخرین نفر از ایشان بود. خدایا به آبروى جابرهاى تاریخ که در طول عمر لحظه‏اى کج نشدند، خودت ما را لحظه‏اى دچار هیچ نوع انحراف نفرما و این خیلى ارزش است حسن عاقبت. ما چند معصوم داریم. جابر هفت‏ ‏ تا از امامان را درک کرد. یعنى زمان رسول الله بود. تا امام باقر هم زنده بود. یعنى پیغمبر و حضرت زهرا و پنج امام را درک کرد. همینطور نگوییم در اربعین پیرمرد کورى بود. دستش را گرفتند، آمد زیارت امام حسین. ببینیم جابر که بود؟
  2. 7-هفت جانباز صبور و مقاوم  و پر تلاش :  1- . جانباز جانبازی، پیش مرگی‏: وقتى مقام معظم رهبرى ترور شد انفجار در ضبط صوت که جانباز شد امام (ره) فرمود هر روز لحظه به لحظه حال ایشان را به من گزارش بدهید.
  3. 2- وقتى مرحوم شهید سعیدى شهید شد امام (ره) 40 روز در نجف فاتحه گرفت و 40 روز در فاتحه‏اش شرکت کرد.)  آیت الله ابراهیم امینى مى‏گفت یک طلبه گمنام بودم یک ماه مریض بودم هر چهارشنه امام (ره) عیادت ما مى‏آمد. اصلا آن کسى که حوزه را حوزه مى‏کند کتابخانه و کامپیوتر و کاشى کارى نیست‏
  4. 3-. رفتم عیادت جانبازى که از گردن تا نوک پا انگشتش فلج بود و فقط سرش تکان مى‏خورد! 16 سال است که روى تختخواب است! رفتم به دیدنش. یک چیزى گفت که من در آنجا پکیدم و کلافه شدم و نزدیک بود از پله‏ها بیفتم! گفت: من براى سلامتى فلانى که به درد اسلام مى‏خورد تمام جمعه‏ها صدقه مى‏دهم! جانباز در همه دنیا هست اما جانبازى که 16 سال است که از تخت پیاده نشده، تازه دارد براى سلامتى فلانى صدقه مى‏دهد! این در جاى دیگر نیست. خیلى از این خاطرات هست منتها این خاطرات باید جمع شوند. مردم ما بهترین کتابخانه‏اند! خود سیما اگر بخواهند فیلمهایش خوب شود نیازى ندارد که پول بدهد و سناریو برایش بنویسند به مردم بگوید: هر خاطره شیرین‏
  5. 3-. و افتخارى که جانبازان ما دارند افتخارى است که 10 هزار دانشجو دارند این عوامل غیرت است براى آنهایى که درس نمى‏خوانند آن آقا با سلامتى کامل درس نمى‏خواند در دبیرستان 16 تا تجدیدى مى‏آورد اینها با نداشتن دست و پا 10 هزار تا وارد دانشگاه مى‏شود 3 هزار تا طلبه دارد این باعث شرمندگى طالبه‏هایى مثل من میشود اگر درس نخوانند که این طلبه جانباز درس مى‏خواند. ده نفر داریم که کل قرآن را حفظ هستند و سه سال پى در پى قهرمان دنیا شده‏اند و 11 سال در والیبال نشسته قهرمان دنیا شده‏اند. اخیراً مسابقه‏اى براى 4 تا از کتابهاى شهید مطهرى گذشته‏اند 70 هزار نفر جانبازان و خانواده هایشان شرکت کرده‏اند، در مسابقات قرآن 60 هزار نفر شرکت کرده‏اند در کل دنیا دو نفر قارى نفر اول شده‏اند این چهره فرهنگى شماست، چهره نظامى شماست 8 سال دفاع مقدس، چهره فرهنگى شماست این رو سفیدى است.
  6. 4- . جانباز جورى است که آدم وقتى نگاهش مى‏کند یک دوره تاریخ انقلاب به ذهنش مى‏آید یعنى مثل اینکه صد جلد بحار به عنوان یک دیسکت وارد کامپیوترمى شود، کوچک مى‏شود. ولى این یک دریایى است یک قاشق ماست. یک قاشق است اما 10 دیگ شیر را تبدیل به ماست مى‏کند. یک قطره عطر یکوقت مى‏بینى فضایى را معطر میکند. خلاصه قرائتى باید مطالعه کند داد بزند شاید اثر کند شاید اثر نکند، ولى جانباز بدون فکر کردن و بدون داد زدن نگاهش که مى‏کنى تنبه بوجود مى‏آید.
  7. 5-. الحمدالله هوش ایرانى هم نشان داد، خدا لطف مى‏کند، این سال‏ها همینطور جهش داشته‏ایم، ما در ایام جنگ توى این هشت سال عملیاتمان ما را روسفید کرد وقتى جنگ قطع شد خداوند گاهى به ما یک شیرینى مى‏دهد آزادى اسرایمان بعد از جنگ یک شیرینى بود. هر سال ما در مسابقات بین المللى قرآن اول و دوم مى‏شویم در دنیا یک شیرینى است، ورزشکاران جانباز ما صد و بیست و چند مدال به دست آوردند این خیلى شیرین بود، در دنیا در رشته‏هاى فیزیک وشیمى و علومى که دانشجویان و محصل‏هاى ما مى‏روند کسب مدال مى‏کنند خیلى شیرین است.
  8. 6-. کربلا دو جانباز شهید داشته که بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)به‏ شهادت رسیده‏اند: سواربن منعم نهمی که اسیر شد و بر اثر جراحات بعد از 6 ماه کشته شد.
  9. 7- کربلا دو جانباز شهید داشته که بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)به‏ شهادت رسیده‏اند: موقع بن ثمامه که ظرف یک سال بعد از اسارت کشته شد.
  10. 7-هفت‏ ‏جوانمرد  : امام رضا مى‏فرماید: یک روز نزد پیغمبر از یک کسى بدگویى مى‏کردند. گناهان آن فرد را مى‏گفتند. حضرت فرمود: ایشان خوش عاقبت است و اهل بهشت است. گفتند: با این همه گناه که انجام داده است، چطور اهل بهشت است؟ فرمود: همین مردى که از او صحبت مى‏کنید، یکبار از کوچه عبور مى‏کرده است. مردى را مى‏بیند که خواب است و لباسش کنار رفته است. این مرد را مى‏پوشاند و به او هم چیزى نمى‏گوید. این مرد بعدها مى‏فهمد که فلانى او را پوشانده است. مى‏گوید: خدا جزاى خیر به شما بدهد. خدا خوش عاقبتت کند. دعاهایى که از جگر این مرد بیرون آمد در حق او مستجاب شد. حضرت فرمود: به خاطر همین عمل صالح خدا باقى گناهان او را بخشید. او آبروى مسلمانى را حفظ کرد. آن افراد رفتند و ماجرا را به او گفتند. خدا گناهان تو را بخشید و ما بخشش گناه تو را از پیغمبر شنیدیم. این شخص گنه کار تکان مى‏خورد و مى‏گوید: این خدا عجب خداى خوبى است که با یک عمل همه‏ى گناهان را مى‏پوشاند. گفت: پس اگر خدا با یک عمل این چنین محبت مى‏کند، چرا من خدایى نشوم؟ من از حالا خدایى مى‏شوم. این شخص یکى از یاران خوب پیامبر شد. زمانى یک گروه از اشرار به مدینه حمله کردند. حضرت فرمود: یک گروه کمى از اشرار به مدینه حمله کردند. اگر ما هفت‏ ‏جوانمرد داشته باشیم. مى‏توانند این اشرار را شکست دهند. چه کسى حاضر است که براى مقابله برود؟ یکى از کسانى که بلند شد همان جوانى بود که گنه کار بود و خدایى شد. این جوان در درگیرى شهید شد. گناه کرد. ولى به خاطر این که آبروى یک مؤمنى را حفظ کرد، دعا بر او مستجاب شد و جز یاران پیامبر گردید.
  11. 7-سالى هفت‏‏ بار در جبهه : همه ازدواج‏هاى پیغمبر بعد از پنجاه و دو سالگى بود. پیغمبر براى هوس و عیاشى ازدواج نکرد، چون اگر کسى خواسته باشد براى هوس ازدواج کند، در جوانى‏هایش داماد مى‏شود. پیغمبر از 52 سالگى تا 63 سالگى چند سال مى‏شود؟ 11 سال، هفت‏اد دفعه هم جبهه داشت توى ده سال، ده سال هفت‏اد تا جبهه، میانگین مى‏شود سالى هفت‏‏ تا، یک کسى که سالى هفت‏‏ بار باید برود جبهه یا خودش حضور داشته باشد یا مدیریت کند، سنش هم بالاى 52 سال است، به همین خاطر پیغمبر از هیچ کدام هم بچه‏دار نشد. زن‏هاى داغدیده، شوهرکرده، یتیم‏دار،

                            چاء +

  1. 7-هفت‏ ‏ شاخه و چشم و هم چشمى : رقابت نباشد که هیچ ارزشى ندارد. من حدیث آبگوشت را برایتان خواندم، کسى شترى را نحر کرد، از گوشت شتر آبگوشتى درست کرد. آبگوشت را قابلمه، قابلمه به در خانه‏ها فرستاد. رییس یکى از این هیأتها بهش برخورد که من خودم توى این مملکت یک کسى هستم تو براى من آبگوشت مى‏فرستى لگد زیر قابلمه و کاسه آبگوشت رفت هوا، به مریدانش گفت حالا که این هیأتها شترى کشتند ما باید دو تا شتر بکشیم. چطور علامت آنها هفت‏ ‏ شاخه دارد، مال ما باید 14 شاخه داشته باشد. اگر آن 3 تا چرخ زد زیر علامت، ما باید شانزده تا چرخ بزنیم. چشم و هم چشمى اون دو تا شتر کشته پس ما چهارده تا رسید رقابت به اینکه صد تا شتر آبگوشت درست کردند.

            حاء +

  1. 7. - هفت کلمه ازحج فروع دین : «وللّه على الناس حجّ البیت من استطاع الیه سبیلًا و من کفر فانّ اللّه عنىٌّ عن العالمین» « آل عمران/ 97» حق خداوند بر مردم این است: آنان که استطاعت و توان دارند، آهنگ زیارت خانه او نمایند، یعنى کسانى که توان مالى و فکرى و جسمى دارند و مسافرت لطمه‏اى به زندگى و امرار معاش آنان نمى‏زند و پس از مراجعت از حج، قدرت بر ادامه و اداره زندگیشان را دارند و در مسیر راه، خطرى آنان را تهدید نمى‏کند و راه به رویشان باز است، (که همه اینها در استطاعت نهفته است) حج به صورت یک بدهى الهى لازم شمرده شده و هرکس آن را نپردازد و از حج سرباز زند، کافر محسوب مى‏شود. در حدیث مى‏خوانیم، کسانى که تا لحظه مرگ، حج را رها کرده و از انجام آن سرپیچى کنند، روز قیامت با یهودیان و مسیحیان محشور مى‏شوند. در پایان مى‏فرماید: خدا از همه جهانیان بى‏نیاز است.
  2. 1- سیماى حج‏ = حج، یک بسیج عمومى و مانور موحدین است.
  3. 2- حج، چهره‏ى زیباى عشق و تعبد است.
  4. 3- حج، زنده نگاه داشتن خاطرات وخدمات پیامبرانى همچون ابراهیم واسماعیل و محمّد است. (درود خداوند بر همه‏ى آنان باد)
  5. 4- حج، مرکز اجتماعات بین المللى مسلمانان است.
  6. 5- حج، مرکز ارتباطها و تبادل اخبار و اطلاعات جهان اسلام است.
  7. 6-حج، پشتوانه‏ى اقتصاد مسلمانان وایجاد اشتغال براى ده‏ها هزار مسلمان است.
  8. 7- حج، بهترین فرصت و زمان براى تبلیغات اسلامى، افشاگرى توطئه‏ها، حمایت از مظلومان، برائت از کفّار و ایجاد رعب و وحشت در دل آنان است.
  9. 7-هفت‏‏ تا بودند مشکلی را حل نمی کند : علم خوب است ولى چه علمى؟ اصلًا بعضى علم‏ها مضر است. آیه‏اش را بخوانم. «وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُم» (بقره/ 102) قرآن مى‏گوید. هر اطلاعاتى خوب نیست. مى‏نشیند سایت‏ها را نگاه مى‏کند چه کسى چه گفته است. چه کسى چه گفته است. من معاون وزیر هستم. شاید قدیمى‏ترین معاون وزیر در جمهورى اسلامى بنده باشم. از اول انقلاب معاون وزیر بودم. هنوز هم هستم. براى معاون وزیر یک بولتن‏هاى محرمانه مى‏آید. یک چیزهاى محرمانه در کشور هست، که این را مثلًا براى استاندارها و براى وزرا و براى معاونین وزیر. صبح مى‏آمدم در نهضت سوادآموزى مى‏دیدم که اوه یک بولتن محرمانه از وزارت اطلاعات آمد. یکى از مجلس آمد. یکى از حوزه‏ى علمیه قم آمد. مى‏خواندم قاطى مى‏کردم. گفتم: آقا اگر ما اینها را ندانیم طورى است؟ همه‏ى بولتن‏ها را کنار گذاشتم، به جاى بولتن‏ها یک دور تفسیر نوشتم. یک دور تفسیر گفتم. یک دور تفسیر مطالعه کردم. آخر گوشت این قیمت را آدم بخورد بحث لغو گوش بدهد. اصحاب کهف شش تا بودند، هفت‏‏ تا بودند. ببخشید آقا یک سؤال. مقام جبرئیل بالاتر است یا میکائیل؟ به تو چه! الآن مشکلى با جبرئیل دارى؟ الآن مشکل جامعه‏ى ما میکائیل است؟ این واجب است بدانیم؟ مستحب است بدانیم؟ دقیقه‏هاى عمر، بحث‏ها کاربردى باشد.
  10. 7- حادثه هفت‏ تیر، خاطراتى از شهید بهشتى وهفت‏اد ودو یارنش ؛ هفتاد و دو تن هم یک چیزى است که براى من از اسرار است. چون در احد هم هفتاد و دو تن بودند. در کربلا هفتاد و دو نفر بودند. در هفت‏ تیر هم هفتاد و دوتن هستند. یک سرى در این است. که این‏ها با چه وضعى شهید شدند. چرا حزب جمهورى در هفت‏ تیر منفجر شد؟ پس معلوم است که آنها مهم بودند که این چنین آنها را شهید کردند. پس معلوم مى‏شود که افرادى مثل بهشتى، دیالمه، محمد منتظرى خیلى مهم بودند. هرکدام از اینها در یک چیزى اوج داشتند. یکى در زهد اوج داشت. یکى در مدیریت اوج داشت. یکى در سیاست اوج داشت. یکى در بیان اوج داشت. هفتاد و دو نفر شهید شدند که رییس همه‏ى آنها شهید بهشتى بود. این تاوان دادن است. باید تاوان داد.
  11. 7- هفت‏ اعمال حج رمز است:‏ هفت‏ بار دور کعبه مى‏گردند من هم نمى‏فهمم هفت‏ چى است، من صدها میلیون چیز بلد نیستم این عدد هفت‏ یک چیزهایى در آن است و نمى‏دانم چه چیزهایى در آن است، سوره حمد هفت‏ آیه دارد، آسمان‏ها هفت‏ تا است، عدد ایام هفت‏ه هفت‏ تا است، سعى صفا و مروه هفت‏ تا است، طواف دور کعبه هفت‏ تا است. چه سرى توى هفت‏ است من نمى‏دانم یک چیزى است ولى من نمى‏دانم آن چیست، حاجى‏ها هفت‏ مرتبه دور کعبه مى‏گردند، عدد هفت‏ ‏،  پرتاب سنگ به شیطان‏نیز مى‏باشد
  12. 7-هفت حق مومن بر مومن :  امام صادق علیه السلام فرمود: «لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ سَبْعَةُ حُقُوقٍ واجِبَةٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهِ: الْاجْلالُ فِی عَیْنِهِ، وَالْوُدُّ لَهُ فِی صَدْرِهِ، وَالْمُواساتُ لَهُ فی مالِهِ، وَانْ یُحَرِّمَ غَیْبَتَهُ، وَانْ یَعُودَهُ فِی مَرَضِهِ، وَانْ یُشَیَّعَ جِنازَتَهُ، وَانْ لایَقُولَ فِیهِ بَعْدَ مَوْتِهِ الّا خَیْراً؛ هر مؤمنى بر مؤمن دیگر هفت‏ حق‏ دارد که از سوى خداوند واجب شده است:1. احترامش را حفظ کند (تحقیرش نکند، به او توهین ننماید، حرمتش را هتک نکند).2. محبّت او را در دل داشته باشد.3. نسبت به او مواسات مالى داشته باشد (یعنى او را در امکاناتش شریک کند).4. غیبتش را بر خود حرام بداند (و در غیابش هم حرمت او را نگه دارد).5. به هنگام بیمارى از وى عیادت کند (و اگر نیاز به کمک مالى یا چیز دیگر دارد دریغ نکند).6. در تشییع جنازه‏اش شرکت نماید.7. و پس از مرگش جز ذکر خیرش نگوید».( بحارالانوار، ج 71، ص 222.) خلاصه اینکه مؤمن باید در ظاهر وباطن، در حضور و غیاب، از نظر مالى و غیر مالى، و در حیات و ممات به فکر برادر مؤمنش باشد. واجب‏ترین آنها گفتن حقّ است،گرچه به زیان خود و بستگانش تمام شود. برهان، ج 1، ص 258
  13. 7-ساعت هفت حکم تکلیف : حسابش با اخلاق. اسلام مى‏گوید: با دشمن سر سخت، آقا یک اعدامى است، مخترع هرویین را گرفته‏ایم. بخاطر اینکه هزارها جوان را هرویینى کرده است، مى‏خواهیم اعدامش کنیم. فردا مى‏خواهیم اعدامش کنیم، ولى امشب پتو و ملحفه به آن بده، اصلش اگر امشب گفت: مى‏خواهم پیراهنم را اتو کنم، اتو هم به آن بده تا هفت‏ ‏، ابن ملجم راگرفتند حضرت امیر فرمود: مقدارى شیر به آن بدهید. بابا، قاتل است فرمود: قاتل است، فردا هم اعدامش کنید. ولى امشب مهمان است. اخلاق حتى در جنگ، حتى در ایام طلاق، حتى با دشمن، با کسى قهر مى‏کنید، حقوقش را قطع نکنید.
  14. خاء +: هفت‏ سال خادم . هفت کلمه ازخمس . هفت‏‏ میلیارد خرج . درخرج ودخل.
  15. 7- هفت کلمه ازخمس فروع دین : «وَ اعلَموا أنّما غَنِمتُم مِن شَى‏ءٍ فَانّ لِلّهِ خُمُسَه و لِلرَّسولِ ولِذِى القُربى‏ وَ الیَتامى‏ والمَساکینِ وابنِ السَّبیلِ ان کُنتُم آمَنتُم بِاللّه ...» « الأنفال/41» نگاهى به آیه خمس اهمیّت آن را نشان مى‏دهد زیرا:
  16. 1- در کمتر آیه‏اى مربوط به احکام، این همه تأکید پى در پى آمده است. کلمات «واعلموا، انّما، من شى، فانّ، للّه خُمُسه‏ (بجاى «خمسه للّه‏») و ان کنتم آمنتم‏» نشان تأکید است.
  17. 2- براى تهییج مردم مى‏فرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید. بنابراین پرداخت آن از لوازم ایمان شناخته شده است.
  18. 3- جمله «فانّ للّه خُمُسه‏» (که به اصطلاح جمله اسمیّه است) بیانگر این است که این حکم دائمى است، نه موقّت و موسمى. به علاوه چیزى که نشانه ایمان است نمى‏تواند موقّت باشد.
  19. 4- کلمه‏ «واعلموا» در اول آیه به معناى آن است که باید خمس دادن باورتان بیاید و مسئله را جدى بگیرید. راستى عجیب است که شرکت در جبهه، کنار پیامبر بودن، اهل نماز و روزه بودن، عقاید سالم داشتن، از مهاجرین، انصار و سابقین بودن، مجروح شدن و بالاخره بر سپاه کفر پیروز شدن به تنهایى کافى نیست، زیرا با آن همه کمالات باز هم قرآن مى‏فرماید: اى رزمندگان پیروز! اگر ایمان دارید خمس غنائم را بپردازید.اگر به بعضى از دستورات مثل جهاد و نماز عمل کردید، ولى به دستور خمس عمل نکردید، ایمان واقعى ندارید.
  20. 5-محرومیّت زدایى، از برنامه‏هاى اسلام است و باید از ثمره‏ى جهاد و غنائم به سود فقرا گام برداشت. «وَ الْمَساکِینِ‏ وَ ابْنِ‏ السَّبِیلِ‏»
  21. 6-نشانه‏ى ایمان کامل، خمس دادن است. بعد از بیان ایمان، عبادت، هجرت و جهاد مى‏فرماید: لِلَّهِ‏ خُمُسَهُ‏ ... إِنْ‏ کُنْتُمْ‏ آمَنْتُمْ‏ ... بنابراین خمس، واجب دائمى ومستمرّ است، نه موسمى و موقّت، چون شرط ایمان است.
  22. 7- دل کندن از مال، آن قدر دشوار است که گاهى رزمندگان هم در آن مى‏مانند.غَنِمْتُمْ‏ ... إِنْ کُنْتُمْ‏ ...
  23. 7-هفت‏‏ میلیارد خرج کرد ولی اسمش را ندانستم : رسیدگى به محرومان به صورت ناشناس‏ از بهترین ساختمان‏هاى استان قم آنجاست. در این چند ماه بالاى صد هزار دانشجو آمده و رفته است. و بانى هم خودش را به ما معرفى نکرد. با اینکه من مؤسس بودم، به آن رابط گفته بود من راضى نیستم بداند من چه کسى هستم. هفت‏‏ میلیون تومان براى امام زمان (علیه السلام) خرج کرد. نه خمس، نه سهم امام، نه پول دولت. هفت‏‏... میلیارد .. هفت‏‏ میلیارد خرج کرد و اسمش را به من نگفت. و آدم‏هایى هستند که اگر اسمشان را نگویى ناراحت مى‏شوند. من دو تا آدم سراغ دارم. یک آدم سراغ دارم که بیست سال است به من کمک مى‏کند. هروقت وقت داشت. گاهى هم نمى‏تواند کمک کند. اگر وقت داشته باشد، مثلًا به او مى‏گویم یک چنین بحثى دارم کمک مى‏کند. یکبار من اسمش را در تلویزیون بردم، شب تا صبح از غصه خوابش نبرد. گفتم: فلانى به من کمک کرده است. آدم هم هست یک حدیث در مکه به من گفت؛ من در تلویزیون گفتم، گفتم: یکى از آقایان در مکه گفت. گفت: چرا نگفتى آن آقا که بود؟ باید بگویى من بودم. یعنى آدم هست که اگر یک حدیث بگوید، توقع دارد تمام ایران اسمش را بشنوند. آدم هم هست بیست سال کار مى‏کند، و مى‏گوید: نمى‏خواهم.
  24. 7-هفت‏‏ نفر شربک یک نفرمشغول خدمات اجتماعى : مردان خدا، در پى خدمت به مردم هستند بعضى شرکت‏ها هستند چند نفر شریک هستند یه کارخانه و موسسه و تشکیلاتى دارند چه‏ اشکالى‏ داره که بگویداى شریک ما هفت‏ نفریم تو برو مشغول خدمات اجتماعى‏ باش ما سهم تو را مى‏دهیم. بعضى شرکت‏ها هستند چند نفر شریک هستند یه کارخانه و موسسه و تشکیلاتى دارند چه اشکالى داره که بگویداى شریک ما هفت‏نفریم تو برو مشغول خدمات اجتماعى باش ما سهم تو را مى‏دهیم. و من در تهران یک همچین شرکتى را سراغ دارم که مثلا 15 نفرند به یکى گفته‏اند تو برو مسؤول خدمات مردم باش، عیادت مریض، مراجعه به فقرا، تو برو خدمت رسانى کن، منتهى ما چهارده تا نمى‏گوییم تو در کارخانه حضور ندارى سهم تو را مى‏دهیم، ما سرگرم کارهاى اقتصادى هستیم نمى‏توانیم خدمات به مردم، این که مى‏گویم چه اشکالى دارد. خدا رحمت کند پدر پیرمردى داشتیم مى‏گفت: محسن تو درست را بخوان من کارهاى تو را مى‏کنم. حتى مى‏خواستم بروم نانوایى مى‏گفت نه بنشین تو یک حدیث مطالعه کن من مى‏روم، نان مى‏گرفت که من بخورم و یک حدیث بیشتر مطالعه کنم چه اشکالى دارد
  25. 7-هفت‏ ‏حدیث درخرج ودخل: نه تنها کار بلکه خرج هم دُنگى است. هفت‏ ‏ تا حدیث داریم. اگر خواستید مسافرت بروید با کسى نروید که خرج شما را بدهد اگر خرج من را شما دادى من همه‏اش باید بله قربان گوى شما باشم. با زجر باید بچه را بزرگ کرد فکر غلطى است که مى‏گوییم تا بچه گریه کرد... گاهى باید به بچه بگوییم اگر دو لیتر هم گریه کنى همین است که هست اگر بچه بفهمد که با گریه کارى مى‏کند فردا هم تشر مى‏زند اگر وکیل یا وزیر شد تقاضاى بى جایى دارد.
  26. 7-هفت بار گوید از خودم سوال کنید بندگان : خودم نزدیک‏شان هستم. خودم اجابت مى‏کنم بیایند سراغ خودم، استجابت بخواهند از خودم، ایمان بیاورند به خودم. و یک آیه در قرآن داریم که هفت‏ ‏ بار مى‏گوید خودم، خودم، چه قدر لطیف است. آیه‏اى که هفت‏ ‏ مرتبه مى‏گوید خودم، خودم، خودم.کدام آیه است ؟  اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده