الف باء کتاب هفت گذینه: تاء 12 ..هفت دریای نفس وجهنم : یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلاتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ : هفت دریا را در آشامد هنوز ...کم نگردد سوزش آن خلق سوز...
سه شنبه, ۷ دی ۱۴۰۰، ۰۶:۴۵ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- الف باء کتاب هفت گذینه: تاء 12
- 7- هفت دریای نفس وجهنم : یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلاتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ ق/ 30.
هفت دریا را در آشامد هنوز ...کم نگردد سوزش آن خلق سوز...
هم نگردد ساکن از چندین غذا... تا زحق آید مر او را این ندا ...
سیر گشتی؟ سیر؟ گوید نی هنوز...
چون که جزو دوزخ است این نفس ما... طبع ؛ کل دارد همیشه جزء ها...
- 7- جابرهفت امام را درک کرد : ازکسانی که تا آخرین نفس خوب بودند، یکى از آنها جابر بود و آخرین نفر از ایشان بود. خدایا به آبروى جابرهاى تاریخ که در طول عمر لحظهاى کج نشدند، خودت ما را لحظهاى دچار هیچ نوع انحراف نفرما و این خیلى ارزش است حسن عاقبت. ما چند معصوم داریم. جابر هفت تا از امامان را درک کرد. یعنى زمان رسول الله بود. تا امام باقر هم زنده بود. یعنى پیغمبر و حضرت زهرا و پنج امام را درک کرد. همینطور نگوییم در اربعین پیرمرد کورى بود. دستش را گرفتند، آمد زیارت امام حسین. ببینیم جابر که بود؟
- 7-هفت جانباز صبور و مقاوم و پر تلاش : 1- . جانباز جانبازی، پیش مرگی: وقتى مقام معظم رهبرى ترور شد انفجار در ضبط صوت که جانباز شد امام (ره) فرمود هر روز لحظه به لحظه حال ایشان را به من گزارش بدهید.
- 2- وقتى مرحوم شهید سعیدى شهید شد امام (ره) 40 روز در نجف فاتحه گرفت و 40 روز در فاتحهاش شرکت کرد.) آیت الله ابراهیم امینى مىگفت یک طلبه گمنام بودم یک ماه مریض بودم هر چهارشنه امام (ره) عیادت ما مىآمد. اصلا آن کسى که حوزه را حوزه مىکند کتابخانه و کامپیوتر و کاشى کارى نیست
- 3-. رفتم عیادت جانبازى که از گردن تا نوک پا انگشتش فلج بود و فقط سرش تکان مىخورد! 16 سال است که روى تختخواب است! رفتم به دیدنش. یک چیزى گفت که من در آنجا پکیدم و کلافه شدم و نزدیک بود از پلهها بیفتم! گفت: من براى سلامتى فلانى که به درد اسلام مىخورد تمام جمعهها صدقه مىدهم! جانباز در همه دنیا هست اما جانبازى که 16 سال است که از تخت پیاده نشده، تازه دارد براى سلامتى فلانى صدقه مىدهد! این در جاى دیگر نیست. خیلى از این خاطرات هست منتها این خاطرات باید جمع شوند. مردم ما بهترین کتابخانهاند! خود سیما اگر بخواهند فیلمهایش خوب شود نیازى ندارد که پول بدهد و سناریو برایش بنویسند به مردم بگوید: هر خاطره شیرین
- 3-. و افتخارى که جانبازان ما دارند افتخارى است که 10 هزار دانشجو دارند این عوامل غیرت است براى آنهایى که درس نمىخوانند آن آقا با سلامتى کامل درس نمىخواند در دبیرستان 16 تا تجدیدى مىآورد اینها با نداشتن دست و پا 10 هزار تا وارد دانشگاه مىشود 3 هزار تا طلبه دارد این باعث شرمندگى طالبههایى مثل من میشود اگر درس نخوانند که این طلبه جانباز درس مىخواند. ده نفر داریم که کل قرآن را حفظ هستند و سه سال پى در پى قهرمان دنیا شدهاند و 11 سال در والیبال نشسته قهرمان دنیا شدهاند. اخیراً مسابقهاى براى 4 تا از کتابهاى شهید مطهرى گذشتهاند 70 هزار نفر جانبازان و خانواده هایشان شرکت کردهاند، در مسابقات قرآن 60 هزار نفر شرکت کردهاند در کل دنیا دو نفر قارى نفر اول شدهاند این چهره فرهنگى شماست، چهره نظامى شماست 8 سال دفاع مقدس، چهره فرهنگى شماست این رو سفیدى است.
- 4- . جانباز جورى است که آدم وقتى نگاهش مىکند یک دوره تاریخ انقلاب به ذهنش مىآید یعنى مثل اینکه صد جلد بحار به عنوان یک دیسکت وارد کامپیوترمى شود، کوچک مىشود. ولى این یک دریایى است یک قاشق ماست. یک قاشق است اما 10 دیگ شیر را تبدیل به ماست مىکند. یک قطره عطر یکوقت مىبینى فضایى را معطر میکند. خلاصه قرائتى باید مطالعه کند داد بزند شاید اثر کند شاید اثر نکند، ولى جانباز بدون فکر کردن و بدون داد زدن نگاهش که مىکنى تنبه بوجود مىآید.
- 5-. الحمدالله هوش ایرانى هم نشان داد، خدا لطف مىکند، این سالها همینطور جهش داشتهایم، ما در ایام جنگ توى این هشت سال عملیاتمان ما را روسفید کرد وقتى جنگ قطع شد خداوند گاهى به ما یک شیرینى مىدهد آزادى اسرایمان بعد از جنگ یک شیرینى بود. هر سال ما در مسابقات بین المللى قرآن اول و دوم مىشویم در دنیا یک شیرینى است، ورزشکاران جانباز ما صد و بیست و چند مدال به دست آوردند این خیلى شیرین بود، در دنیا در رشتههاى فیزیک وشیمى و علومى که دانشجویان و محصلهاى ما مىروند کسب مدال مىکنند خیلى شیرین است.
- 6-. کربلا دو جانباز شهید داشته که بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)به شهادت رسیدهاند: سواربن منعم نهمی که اسیر شد و بر اثر جراحات بعد از 6 ماه کشته شد.
- 7- کربلا دو جانباز شهید داشته که بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)به شهادت رسیدهاند: موقع بن ثمامه که ظرف یک سال بعد از اسارت کشته شد.
- 7-هفت جوانمرد : امام رضا مىفرماید: یک روز نزد پیغمبر از یک کسى بدگویى مىکردند. گناهان آن فرد را مىگفتند. حضرت فرمود: ایشان خوش عاقبت است و اهل بهشت است. گفتند: با این همه گناه که انجام داده است، چطور اهل بهشت است؟ فرمود: همین مردى که از او صحبت مىکنید، یکبار از کوچه عبور مىکرده است. مردى را مىبیند که خواب است و لباسش کنار رفته است. این مرد را مىپوشاند و به او هم چیزى نمىگوید. این مرد بعدها مىفهمد که فلانى او را پوشانده است. مىگوید: خدا جزاى خیر به شما بدهد. خدا خوش عاقبتت کند. دعاهایى که از جگر این مرد بیرون آمد در حق او مستجاب شد. حضرت فرمود: به خاطر همین عمل صالح خدا باقى گناهان او را بخشید. او آبروى مسلمانى را حفظ کرد. آن افراد رفتند و ماجرا را به او گفتند. خدا گناهان تو را بخشید و ما بخشش گناه تو را از پیغمبر شنیدیم. این شخص گنه کار تکان مىخورد و مىگوید: این خدا عجب خداى خوبى است که با یک عمل همهى گناهان را مىپوشاند. گفت: پس اگر خدا با یک عمل این چنین محبت مىکند، چرا من خدایى نشوم؟ من از حالا خدایى مىشوم. این شخص یکى از یاران خوب پیامبر شد. زمانى یک گروه از اشرار به مدینه حمله کردند. حضرت فرمود: یک گروه کمى از اشرار به مدینه حمله کردند. اگر ما هفت جوانمرد داشته باشیم. مىتوانند این اشرار را شکست دهند. چه کسى حاضر است که براى مقابله برود؟ یکى از کسانى که بلند شد همان جوانى بود که گنه کار بود و خدایى شد. این جوان در درگیرى شهید شد. گناه کرد. ولى به خاطر این که آبروى یک مؤمنى را حفظ کرد، دعا بر او مستجاب شد و جز یاران پیامبر گردید.
- 7-سالى هفت بار در جبهه : همه ازدواجهاى پیغمبر بعد از پنجاه و دو سالگى بود. پیغمبر براى هوس و عیاشى ازدواج نکرد، چون اگر کسى خواسته باشد براى هوس ازدواج کند، در جوانىهایش داماد مىشود. پیغمبر از 52 سالگى تا 63 سالگى چند سال مىشود؟ 11 سال، هفتاد دفعه هم جبهه داشت توى ده سال، ده سال هفتاد تا جبهه، میانگین مىشود سالى هفت تا، یک کسى که سالى هفت بار باید برود جبهه یا خودش حضور داشته باشد یا مدیریت کند، سنش هم بالاى 52 سال است، به همین خاطر پیغمبر از هیچ کدام هم بچهدار نشد. زنهاى داغدیده، شوهرکرده، یتیمدار،
چاء +
- 7-هفت شاخه و چشم و هم چشمى : رقابت نباشد که هیچ ارزشى ندارد. من حدیث آبگوشت را برایتان خواندم، کسى شترى را نحر کرد، از گوشت شتر آبگوشتى درست کرد. آبگوشت را قابلمه، قابلمه به در خانهها فرستاد. رییس یکى از این هیأتها بهش برخورد که من خودم توى این مملکت یک کسى هستم تو براى من آبگوشت مىفرستى لگد زیر قابلمه و کاسه آبگوشت رفت هوا، به مریدانش گفت حالا که این هیأتها شترى کشتند ما باید دو تا شتر بکشیم. چطور علامت آنها هفت شاخه دارد، مال ما باید 14 شاخه داشته باشد. اگر آن 3 تا چرخ زد زیر علامت، ما باید شانزده تا چرخ بزنیم. چشم و هم چشمى اون دو تا شتر کشته پس ما چهارده تا رسید رقابت به اینکه صد تا شتر آبگوشت درست کردند.
حاء +
- 7. - هفت کلمه ازحج فروع دین : «وللّه على الناس حجّ البیت من استطاع الیه سبیلًا و من کفر فانّ اللّه عنىٌّ عن العالمین» « آل عمران/ 97» حق خداوند بر مردم این است: آنان که استطاعت و توان دارند، آهنگ زیارت خانه او نمایند، یعنى کسانى که توان مالى و فکرى و جسمى دارند و مسافرت لطمهاى به زندگى و امرار معاش آنان نمىزند و پس از مراجعت از حج، قدرت بر ادامه و اداره زندگیشان را دارند و در مسیر راه، خطرى آنان را تهدید نمىکند و راه به رویشان باز است، (که همه اینها در استطاعت نهفته است) حج به صورت یک بدهى الهى لازم شمرده شده و هرکس آن را نپردازد و از حج سرباز زند، کافر محسوب مىشود. در حدیث مىخوانیم، کسانى که تا لحظه مرگ، حج را رها کرده و از انجام آن سرپیچى کنند، روز قیامت با یهودیان و مسیحیان محشور مىشوند. در پایان مىفرماید: خدا از همه جهانیان بىنیاز است.
- 1- سیماى حج = حج، یک بسیج عمومى و مانور موحدین است.
- 2- حج، چهرهى زیباى عشق و تعبد است.
- 3- حج، زنده نگاه داشتن خاطرات وخدمات پیامبرانى همچون ابراهیم واسماعیل و محمّد است. (درود خداوند بر همهى آنان باد)
- 4- حج، مرکز اجتماعات بین المللى مسلمانان است.
- 5- حج، مرکز ارتباطها و تبادل اخبار و اطلاعات جهان اسلام است.
- 6-حج، پشتوانهى اقتصاد مسلمانان وایجاد اشتغال براى دهها هزار مسلمان است.
- 7- حج، بهترین فرصت و زمان براى تبلیغات اسلامى، افشاگرى توطئهها، حمایت از مظلومان، برائت از کفّار و ایجاد رعب و وحشت در دل آنان است.
- 7-هفت تا بودند مشکلی را حل نمی کند : علم خوب است ولى چه علمى؟ اصلًا بعضى علمها مضر است. آیهاش را بخوانم. «وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُم» (بقره/ 102) قرآن مىگوید. هر اطلاعاتى خوب نیست. مىنشیند سایتها را نگاه مىکند چه کسى چه گفته است. چه کسى چه گفته است. من معاون وزیر هستم. شاید قدیمىترین معاون وزیر در جمهورى اسلامى بنده باشم. از اول انقلاب معاون وزیر بودم. هنوز هم هستم. براى معاون وزیر یک بولتنهاى محرمانه مىآید. یک چیزهاى محرمانه در کشور هست، که این را مثلًا براى استاندارها و براى وزرا و براى معاونین وزیر. صبح مىآمدم در نهضت سوادآموزى مىدیدم که اوه یک بولتن محرمانه از وزارت اطلاعات آمد. یکى از مجلس آمد. یکى از حوزهى علمیه قم آمد. مىخواندم قاطى مىکردم. گفتم: آقا اگر ما اینها را ندانیم طورى است؟ همهى بولتنها را کنار گذاشتم، به جاى بولتنها یک دور تفسیر نوشتم. یک دور تفسیر گفتم. یک دور تفسیر مطالعه کردم. آخر گوشت این قیمت را آدم بخورد بحث لغو گوش بدهد. اصحاب کهف شش تا بودند، هفت تا بودند. ببخشید آقا یک سؤال. مقام جبرئیل بالاتر است یا میکائیل؟ به تو چه! الآن مشکلى با جبرئیل دارى؟ الآن مشکل جامعهى ما میکائیل است؟ این واجب است بدانیم؟ مستحب است بدانیم؟ دقیقههاى عمر، بحثها کاربردى باشد.
- 7- حادثه هفت تیر، خاطراتى از شهید بهشتى وهفتاد ودو یارنش ؛ هفتاد و دو تن هم یک چیزى است که براى من از اسرار است. چون در احد هم هفتاد و دو تن بودند. در کربلا هفتاد و دو نفر بودند. در هفت تیر هم هفتاد و دوتن هستند. یک سرى در این است. که اینها با چه وضعى شهید شدند. چرا حزب جمهورى در هفت تیر منفجر شد؟ پس معلوم است که آنها مهم بودند که این چنین آنها را شهید کردند. پس معلوم مىشود که افرادى مثل بهشتى، دیالمه، محمد منتظرى خیلى مهم بودند. هرکدام از اینها در یک چیزى اوج داشتند. یکى در زهد اوج داشت. یکى در مدیریت اوج داشت. یکى در سیاست اوج داشت. یکى در بیان اوج داشت. هفتاد و دو نفر شهید شدند که رییس همهى آنها شهید بهشتى بود. این تاوان دادن است. باید تاوان داد.
- 7- هفت اعمال حج رمز است: هفت بار دور کعبه مىگردند من هم نمىفهمم هفت چى است، من صدها میلیون چیز بلد نیستم این عدد هفت یک چیزهایى در آن است و نمىدانم چه چیزهایى در آن است، سوره حمد هفت آیه دارد، آسمانها هفت تا است، عدد ایام هفته هفت تا است، سعى صفا و مروه هفت تا است، طواف دور کعبه هفت تا است. چه سرى توى هفت است من نمىدانم یک چیزى است ولى من نمىدانم آن چیست، حاجىها هفت مرتبه دور کعبه مىگردند، عدد هفت ، پرتاب سنگ به شیطاننیز مىباشد
- 7-هفت حق مومن بر مومن : امام صادق علیه السلام فرمود: «لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ سَبْعَةُ حُقُوقٍ واجِبَةٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهِ: الْاجْلالُ فِی عَیْنِهِ، وَالْوُدُّ لَهُ فِی صَدْرِهِ، وَالْمُواساتُ لَهُ فی مالِهِ، وَانْ یُحَرِّمَ غَیْبَتَهُ، وَانْ یَعُودَهُ فِی مَرَضِهِ، وَانْ یُشَیَّعَ جِنازَتَهُ، وَانْ لایَقُولَ فِیهِ بَعْدَ مَوْتِهِ الّا خَیْراً؛ هر مؤمنى بر مؤمن دیگر هفت حق دارد که از سوى خداوند واجب شده است:1. احترامش را حفظ کند (تحقیرش نکند، به او توهین ننماید، حرمتش را هتک نکند).2. محبّت او را در دل داشته باشد.3. نسبت به او مواسات مالى داشته باشد (یعنى او را در امکاناتش شریک کند).4. غیبتش را بر خود حرام بداند (و در غیابش هم حرمت او را نگه دارد).5. به هنگام بیمارى از وى عیادت کند (و اگر نیاز به کمک مالى یا چیز دیگر دارد دریغ نکند).6. در تشییع جنازهاش شرکت نماید.7. و پس از مرگش جز ذکر خیرش نگوید».( بحارالانوار، ج 71، ص 222.) خلاصه اینکه مؤمن باید در ظاهر وباطن، در حضور و غیاب، از نظر مالى و غیر مالى، و در حیات و ممات به فکر برادر مؤمنش باشد. واجبترین آنها گفتن حقّ است،گرچه به زیان خود و بستگانش تمام شود. برهان، ج 1، ص 258
- 7-ساعت هفت حکم تکلیف : حسابش با اخلاق. اسلام مىگوید: با دشمن سر سخت، آقا یک اعدامى است، مخترع هرویین را گرفتهایم. بخاطر اینکه هزارها جوان را هرویینى کرده است، مىخواهیم اعدامش کنیم. فردا مىخواهیم اعدامش کنیم، ولى امشب پتو و ملحفه به آن بده، اصلش اگر امشب گفت: مىخواهم پیراهنم را اتو کنم، اتو هم به آن بده تا هفت ، ابن ملجم راگرفتند حضرت امیر فرمود: مقدارى شیر به آن بدهید. بابا، قاتل است فرمود: قاتل است، فردا هم اعدامش کنید. ولى امشب مهمان است. اخلاق حتى در جنگ، حتى در ایام طلاق، حتى با دشمن، با کسى قهر مىکنید، حقوقش را قطع نکنید.
- خاء +: هفت سال خادم . هفت کلمه ازخمس . هفت میلیارد خرج . درخرج ودخل.
- 7- هفت کلمه ازخمس فروع دین : «وَ اعلَموا أنّما غَنِمتُم مِن شَىءٍ فَانّ لِلّهِ خُمُسَه و لِلرَّسولِ ولِذِى القُربى وَ الیَتامى والمَساکینِ وابنِ السَّبیلِ ان کُنتُم آمَنتُم بِاللّه ...» « الأنفال/41» نگاهى به آیه خمس اهمیّت آن را نشان مىدهد زیرا:
- 1- در کمتر آیهاى مربوط به احکام، این همه تأکید پى در پى آمده است. کلمات «واعلموا، انّما، من شى، فانّ، للّه خُمُسه (بجاى «خمسه للّه») و ان کنتم آمنتم» نشان تأکید است.
- 2- براى تهییج مردم مىفرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید. بنابراین پرداخت آن از لوازم ایمان شناخته شده است.
- 3- جمله «فانّ للّه خُمُسه» (که به اصطلاح جمله اسمیّه است) بیانگر این است که این حکم دائمى است، نه موقّت و موسمى. به علاوه چیزى که نشانه ایمان است نمىتواند موقّت باشد.
- 4- کلمه «واعلموا» در اول آیه به معناى آن است که باید خمس دادن باورتان بیاید و مسئله را جدى بگیرید. راستى عجیب است که شرکت در جبهه، کنار پیامبر بودن، اهل نماز و روزه بودن، عقاید سالم داشتن، از مهاجرین، انصار و سابقین بودن، مجروح شدن و بالاخره بر سپاه کفر پیروز شدن به تنهایى کافى نیست، زیرا با آن همه کمالات باز هم قرآن مىفرماید: اى رزمندگان پیروز! اگر ایمان دارید خمس غنائم را بپردازید.اگر به بعضى از دستورات مثل جهاد و نماز عمل کردید، ولى به دستور خمس عمل نکردید، ایمان واقعى ندارید.
- 5-محرومیّت زدایى، از برنامههاى اسلام است و باید از ثمرهى جهاد و غنائم به سود فقرا گام برداشت. «وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ»
- 6-نشانهى ایمان کامل، خمس دادن است. بعد از بیان ایمان، عبادت، هجرت و جهاد مىفرماید: لِلَّهِ خُمُسَهُ ... إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ ... بنابراین خمس، واجب دائمى ومستمرّ است، نه موسمى و موقّت، چون شرط ایمان است.
- 7- دل کندن از مال، آن قدر دشوار است که گاهى رزمندگان هم در آن مىمانند.غَنِمْتُمْ ... إِنْ کُنْتُمْ ...
- 7-هفت میلیارد خرج کرد ولی اسمش را ندانستم : رسیدگى به محرومان به صورت ناشناس از بهترین ساختمانهاى استان قم آنجاست. در این چند ماه بالاى صد هزار دانشجو آمده و رفته است. و بانى هم خودش را به ما معرفى نکرد. با اینکه من مؤسس بودم، به آن رابط گفته بود من راضى نیستم بداند من چه کسى هستم. هفت میلیون تومان براى امام زمان (علیه السلام) خرج کرد. نه خمس، نه سهم امام، نه پول دولت. هفت... میلیارد .. هفت میلیارد خرج کرد و اسمش را به من نگفت. و آدمهایى هستند که اگر اسمشان را نگویى ناراحت مىشوند. من دو تا آدم سراغ دارم. یک آدم سراغ دارم که بیست سال است به من کمک مىکند. هروقت وقت داشت. گاهى هم نمىتواند کمک کند. اگر وقت داشته باشد، مثلًا به او مىگویم یک چنین بحثى دارم کمک مىکند. یکبار من اسمش را در تلویزیون بردم، شب تا صبح از غصه خوابش نبرد. گفتم: فلانى به من کمک کرده است. آدم هم هست یک حدیث در مکه به من گفت؛ من در تلویزیون گفتم، گفتم: یکى از آقایان در مکه گفت. گفت: چرا نگفتى آن آقا که بود؟ باید بگویى من بودم. یعنى آدم هست که اگر یک حدیث بگوید، توقع دارد تمام ایران اسمش را بشنوند. آدم هم هست بیست سال کار مىکند، و مىگوید: نمىخواهم.
- 7-هفت نفر شربک یک نفرمشغول خدمات اجتماعى : مردان خدا، در پى خدمت به مردم هستند بعضى شرکتها هستند چند نفر شریک هستند یه کارخانه و موسسه و تشکیلاتى دارند چه اشکالى داره که بگویداى شریک ما هفت نفریم تو برو مشغول خدمات اجتماعى باش ما سهم تو را مىدهیم. بعضى شرکتها هستند چند نفر شریک هستند یه کارخانه و موسسه و تشکیلاتى دارند چه اشکالى داره که بگویداى شریک ما هفت نفریم تو برو مشغول خدمات اجتماعى باش ما سهم تو را مىدهیم. و من در تهران یک همچین شرکتى را سراغ دارم که مثلا 15 نفرند به یکى گفتهاند تو برو مسؤول خدمات مردم باش، عیادت مریض، مراجعه به فقرا، تو برو خدمت رسانى کن، منتهى ما چهارده تا نمىگوییم تو در کارخانه حضور ندارى سهم تو را مىدهیم، ما سرگرم کارهاى اقتصادى هستیم نمىتوانیم خدمات به مردم، این که مىگویم چه اشکالى دارد. خدا رحمت کند پدر پیرمردى داشتیم مىگفت: محسن تو درست را بخوان من کارهاى تو را مىکنم. حتى مىخواستم بروم نانوایى مىگفت نه بنشین تو یک حدیث مطالعه کن من مىروم، نان مىگرفت که من بخورم و یک حدیث بیشتر مطالعه کنم چه اشکالى دارد
- 7-هفت حدیث درخرج ودخل: نه تنها کار بلکه خرج هم دُنگى است. هفت تا حدیث داریم. اگر خواستید مسافرت بروید با کسى نروید که خرج شما را بدهد اگر خرج من را شما دادى من همهاش باید بله قربان گوى شما باشم. با زجر باید بچه را بزرگ کرد فکر غلطى است که مىگوییم تا بچه گریه کرد... گاهى باید به بچه بگوییم اگر دو لیتر هم گریه کنى همین است که هست اگر بچه بفهمد که با گریه کارى مىکند فردا هم تشر مىزند اگر وکیل یا وزیر شد تقاضاى بى جایى دارد.
- 7-هفت بار گوید از خودم سوال کنید بندگان : خودم نزدیکشان هستم. خودم اجابت مىکنم بیایند سراغ خودم، استجابت بخواهند از خودم، ایمان بیاورند به خودم. و یک آیه در قرآن داریم که هفت بار مىگوید خودم، خودم، چه قدر لطیف است. آیهاى که هفت مرتبه مىگوید خودم، خودم، خودم.کدام آیه است ؟ اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۱۰/۰۷