اصول درس خارج شمه ای از اقسام دروس حوزوی اصول برای مشتاقان علوم حوزوی وطلاب علوم حوزه میاوریم تا زهنیت امور اجتهاد وفقاهت حوزه ایجاد شود
جمعه, ۴ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۴۸ ب.ظ
- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ..
شمه ای از اقسام دروس حوزوی اصول برای مشتاقان علوم حوزوی وطلاب علوم حوزه
میاوریم تا زهنیت امور اجتهاد وفقاهت حوزه ایجاد شود
- اجتماع امر ونهی
- لاجتماع المثلین
- لاجتماع هما فی الهمس،
- اجتماع عاملین
- اجتماع الجیوش
- الاجتماع فی الوجود
- اجتماع حقیقت و خطا
- اجتماع صحیح و غلط
- اجتماع حقیقت و خطا
- اجتماع نقیضین محال است-
- اجتماع و تراکم ادراکات حسى-
- اجتماع وارتباط مکانى دو چیز-
- اصل امتناع اجتماع نقیضین و ارتفاع نقیضین-
- امتناع اجتماع ضدین - نهی از شیء
- استحاله اجتماع ضدین-
- اجتماع نقیضین را که اجتماع صدق و کذب-
- یا اجتماع سلب و ایجاب از یک جهت حقیقى بوده باشد- تبدیل به متناقضین
- اجتماع الامر و النهى فى شىء واحد
- اجتماع آمرى در جایى است که یک نفر واحد بعنوان امرکننده و نهىکننده به فرد واحدى بعنوان مأمور و منهى نسبت به یک شىء واحد امر و نهى نماید یعنى اینکه امرکننده و نهىکننده یک نفر باشد و از طرف دیگر امر شونده و نهى شونده هم یک نفر باشد.
- نهى هم یک چیز واحد باشد مانند اینکه مولى امر کرده و بگوید: بنویس و در همان حال نهى کرده و بگوید: ننویس! که این نوع از اجتماع عقلا محال بوده و نزاعى هم در مورد آن وجود ندارد. و بنابراین، اجتماع آمرى از محل بحث اصولیین خارج است.
- اما اجتماع مأمورى در جایى است که امرکننده و نهىکننده یک نفر است. امر شونده و نهى شونده هم یک نفر است
- اجتماع مأمورى که متعلق امر با متعلق نهى متفاوت است که در ابتداى کار هم اجتماعى وجود ندارد
- اجتماع مأمورى که مکلف با سوء اختیار خودش بین امر و نهى را جمع کند و باعث اجتماع شود
- این مورد را اجتماع مأمورى نامید : و لذا این مورد را اجتماع مأمورى نامیدهاند مانند اینکه مولى امر کرده که نماز بخوان و نهى کرده که غصب نکن.
- اجتماع غصب ونماز- البته بین غصب و نماز رابطه عموم و خصوص من وجه برقرار است یعنى ممکن است کسى نماز بخواند اما غصب نکند کما اینکه ممکن است غصب صورت بگیرد ولى نمازى محقق نشود. ولى مکلف با سوء اختیار خود مىتواند بین این دو را جمع کرده و در ملک غصبى نماز بخواند که همین اجتماع مأمورى محل بحث و نزاع اصولیین مىباشد که آیا اینچنین اجتماعى ممکن است یا نه؟
- اجتماع مأمورى در جایى است که امرکننده و نهىکننده یک نفر است. امر شونده و نهى شونده هم یک نفر است اما متعلق امر با متعلق نهى متفاوت است که در ابتداى کارهم اجتماعى وجود ندارد اما ممکن است مکلف با سوء اختیار خودش بین امر و نهى را جمع کند و باعث اجتماع شود
- و لذا این مورد را اجتماع مأمورى نامیدهاند مانند اینکه مولى امر کرده که نماز بخوان و نهى کرده که غصب نکن. و البته بین غصب و نماز رابطه عموم و خصوص من وجه برقرار است یعنى ممکن است کسى نماز بخواند اما غصب نکند کما اینکه ممکن است غصب صورت بگیرد ولى نمازى محقق نشود. ولى مکلف با سوء اختیار خود مىتواند بین این دو را جمع کرده و در ملک غصبى نماز بخواند که همین اجتماع مأمورى محل بحث و نزاع اصولیین مىباشد که آیا اینچنین اجتماع ى ممکن است یا نه؟
- اما اجتماع موردى در جایى است که آمر و ناهى یک نفر باشد. مأمور و منهى هم یک نفر است اما متعلق امر و نهى با یکدیگر تفاوت دارند لکن مکلف هر دو را باهم انجام مىدهد مانند اینکه مولى امر کرده که نماز بخوان و نهى کرده که به نامحرم نگاه نکن اما مکلف در یک زمان واحد
- اجتماع به سوء اختیار : هر دو کار را باهم انجام مىدهد یعنى هم نماز مىخواند و هم به نامحرم نگاه مىکند که این مورد هم از محل بحث و نزاع اصولىها خارج است و همه آقایان علماء اتفاقنظر دارند که این نوع از اجتماع ممکن مىباشد و در نتیجه مکلف در یک لحظه هم اطاعت نموده و هم معصیت کرده است.
- لازم به ذکر است که تفاوت اجتماع مأمورى با موردى در این است که در اجتماع مأمورى حقیقتا بیشتر از یک فعل از مکلف صادر نمىشود.ترجمه و شرح فارسى الموجز فی أصول الفقه، ص: 284
- فصل: [اقسام معرف] معرّف بر چهار قسم است: اوّل حدّ تامّ، و آن مرکّب باشد از جنس قریب و فصل قریب، چون حیوان ناطق در تعریف انسان. دوّم: حدّ ناقص و آن مرکّب باشد از جنس بعید و فصل قریب، چون جسم نامى ناطق یا جسم ناطق یا جوهر ناطق در تعریف انسان. سیّم: رسم تامّ و آن مرکّب باشد از جنس قریب و خاصّه، چون حیوان ضاحک در تعریف انسان. چهارم: رسم ناقص و آن مرکّب باشد از جنس بعید و خاصّه، چون جسم نامى ضاحک یا جسم ضاحک یا جوهر ضاحک در تعریف انسان، و شاید که رسم ناقص مرکّب باشد از عرض عامّ و خاصّه، چون «ماشى ضاحک» در تعریف انسان. و نزد اهل اصول و عربیّه، معرّف را با جمیع اقسام، حدّ خوانند.
- مهمترین اقسام علمها غلمهای حضورى است- زیرا بیشتر صورتهاى ذهنى که تهیه و بایگانى مىشود- از همین راه است- و از همین راه نفس نسبت به عالم خارج- اطلاعاتى کسب مىکند-
- اقسام اصول مقارن- مقارنه اصولى و بحث اصولى بهصورت تطبیقى بر سه قسم است؛1- بین ادیان گاهى مقارنه و بحث تطبیقى اصولى بین اصول فقه اسلامى مشترک بین تمام مذاهب اسلامى است با اصول ادیان دیگر از قبیل یهودیت و ... 2- بین مذاهب و گاهى بحث تطبیقى اصولى بین آراى مختلف از علماى مذاهب اسلامى در مسایل اصول فقه است، مثل مقارنه بین مباحث اصول فقه شیعه و اهل سنّت.3- بین اصول فقه اسلامى و اصول قانون وضعى غربى گاهى مقایسه و تطبیق بین اصول احکام فقهى اسلامى با اصول و مبانى حقوقى و جزایى دیگر کشورها از جمله کشورهاى غربى است. مورد بحث ما در این درسنامه قسم دوم است.
- اقسام مصادر استنباط فقهى را توضیح دهید. درس دوم قرآن، اولین منبع مشترک استنباط قرآن کریم کتابى است آسمانى که از جانب خداوند متعال براى هدایت و سعادت و کمال بشر فرستاده شده و مطابق نصّ آیات آن از هرگونه خطایى مصون است و نیز در هر موضوعى- گرچه بهطور کلّى- حکم و نظر دارد. و لذا مىتواند بهعنوان یک منبع اساسى بلکه مهمترین منبع استنباط حکم شرعى براى فقیه مورد توجّه خاص و ویژه قرار گیرد؛ بدینجهت جا دارد تا حدودى به این منبع اصیل و غنى توجهى داشته و از شؤونات آن آگاهى پیدا کنیم.
- اقسام خبر- خبر و روایت که حاکى از سنّت است بر چند قسم مىباشد:1- خبر متواتر که راویان آن به حدى است که توافق آنان بر کذب، ممتنع عادى است و لذا مفید قطع مىباشد.2- خبر مستفیض که گرچه از حدّ خبر واحد گذشته ولى به حدّ خبر متواتر نرسیده است و مفید اطمینان به مفاد آن است. 3- خبر واحد که راویان آن بهحدى نیست که بهحدّ استفاضه یا خبر متواتر رسیده باشد و لذا مفید ظن است. 4- خبر واحد محفوف به قرینه قطعیه، این نوع خبر بدین لحاظ که همراه با قرینه قطعى است مفید قطع به مفاد آن مىباشد.
- اقسام اجتهاد در علت حکم..اجتهاد در علت حکم را به سه قسم تقسیم نمودهاند:1- تحقیق مناط 2- تنقیح مناط 3- تخریج مناط
- اقسام احکام مترتب بر مصلحت موافقان این اصل احکامى را که مترتب بر مصالح مرسله است به لحاظ مرتبه مصالح به چند قسم تقسیم کردهاند:1- ضرورى 2- حاجىمقصود به آن مصلحتى است که مورد احتیاج است نه ضرورت؛[1] همانند تشریع احکام بیع و اجاره.3- تحسینى -مقصود از آن مصلحتى است که در ضمن امور ذوقى است، مثل منع از خوردن حشرات، یا در ضمن امورى است که مربوط به آداب رفتارى مىباشد، مثل وادار نمودن بر مکارم اخلاق و مراعات کردن بهترین روشها در عادات و معاملات.
- اقسام اجتهاد- اجتهاد را به یکجهت به دو بخش تقسیم کردهاند: مطلق و منتسب.1- اجتهاد مطلق یا مستقل آن است که فقیه کوشش مىکند تا براى خود منهج و روش خاصى در اجتهاد بهدست آورد، تا بهطور مستقل احکام شرع را براساس آن روش بهدست آورد. 2- اجتهاد منتسب آن است که فقیهى که منسوب به یک مذهب معین است، کوشش مىکند تا مطابق اصول و روش اجتهادى امام مذهب فقهى خود، احکام را استخراج نماید.
- أقسام الواجب -تنقسم أفعال المکلفین إلى خمسة أقسام. (1 الواجب و هو ما فرض الله فعله على المکلفین مع عدم إذنه بترکه) کالصلاة و الصوم. (2 المندوب و هو ما ندب الله المکلفین إلى فعله مع إذنه بترکه) کقراءة القرآن و إطعام الطعام. (3 الحرام و هو ما نهى الله المکلفین عنه مع عدم إذنه بفعله) کشرب الخمر و لعب القمار. (4 المکروه و هو ما نهى الله المکلفین عنه مع إذنه بفعله) کالبول فی الماء و تحت الأشجار المثمرة. (5 المباح و هو ما أباح الله فعله و ترکه) کالأکل و الشرب بعنوانهما الأولى.
- بین أقسام المطلق و المقید مع أمثلتها و بین حکم کل منهما 2 ما حکم المطلق و المقید فی المستحبات 3 هل یکون النسخ فی أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام
- أقسام الشک فی المکلف به و منشأ الشک إما فقدان النص أو إجماله أو تعارضه مثل ما لو اشتبه الغناء المحرم بین مفهومین إما لإجمال النص أو تعارضه و أما صورة فقدان النص فیندر حصوله کما لو علمنا بدلیل لبی حرمة شیء مجمل و تردد الحرام بین عنوانین و الحکم فی الأولین مثل الحکم فی الشبهة الموضوعیة التحریمیة التی مر ذکرها آنفا من الاحتیاط بترک جمیع الأطراف لتنجیز العلم الإجمالی للتکلیف الواقعی أما الحکم فی مورد تعارض النصین فالتخییر ظاهرا لأجل أخبار التخییر کما مر نظیره. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۲/۱۲/۰۴