اهلبیت : درخواست مقام پنجم در زیارت عاشورا.. َانْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الاخِرَةِ همراهی و معیت از لحاظ وجودی چند گونه متصور است .مکانی، حبی و حشری، نوری و شعاعی.:
شنبه, ۱۵ مرداد ۱۴۰۱، ۰۶:۰۰ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم درخواستهای مقامهای زیارت عاشورا
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- در خواست مقام پنجم در زیارت عاشورا.. َانْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الاخِرَةِ
- همراهی ومعیت با امام ( علیه السلام ) از لحاظ وجودی چند گونه متصور است: معیت مکانی، معیت حبی و حشری، معیت نوری و شعاعی.
- در یک بیان دیگر، این سه نوع معیت را می توان معیت دنیوی، معیت ولایتی و معیت اخروی نامید. معیت مکانی یعنی دیدن و ملاقات جسم ظاهری امام و در کنار امام بودن. می دانیم که بسیاری از منافقان هم به صورت ظاهری در کنار ائمه ( علیه السلام ) بودند، ولی این معیت سودی به حال آنان نداشت
- ولی اگر فردی اهل ایمان و معرفت و اطاعت از امام باشد، ملاقات ظاهری امام آغاز مراتب بالاتری از معیت خواهد بود و بسیار با ارزش است. از همین رو توصیه فراوانی بر ملاقات امام و حضور در محضر او شده است و این قاعده شامل زیارت قبور ائمه ( علیه السلام ) شده است؛ چرا که زیارت امامان گذشته نیز می تواند بستر ترقی و ارتباط با امام حی، یا معیت اخروی با ائمه باشد.
- پس معیت دنیوی شرط لازم است، اما شرط کافی نیست و اگر معیت صرفاً دنیوی باشد، چنین فردی جدای از ائمه محشور خواهد شد.
- اما مرتبه دوم از معیت که ما آن را معیت ولایی و حبی و حشری نامیدیم، این است که فرد محبت امام را در دل داشته باشد و صدق در این محبت داشته باشد. و از آن جا که هر فردی با محبوب خود محشور است، چنین فردی هم با باطن امام محشور بوده و یاد و نام و ذکر امام در دل او به طور مدام حضور دارد و به تبع آن امام نیز همنشین او خواهد بود، به شرطی که در حریم دل غیر را راه ندهد. و چون یاد امام پرتو ذکر خدا است و در حدیث قدسی می خوانیم :خدا همنشین کسی است که او را یاد می کند[1]، پس امام نیز همنشین کسی است که یاد او را در دل دارد.
- مرتبه سوم، معیتی است برتر که بعد از فنای در محبت رخ می دهد؛ در این معیت فرد در امام فنا شده و وجودش آینه وجود امام و ملحق به او می شود و نور امام همه هستی او را تسخیر می کند. از این نوع معیت به شعاع نور نیز تعبیر شده است و از همین رو است که طینت شیعه راستین ملحق به طینت امام می شود و نور وجودی او هم شعاع نور امام می گردد. (در غیر این صورت ایمان و ولایت در فردِ مدعی عاریه ای بوده و ذاتی او نخواهد بود).
- با توضیحاتی که گذشت، معیتی که در زیارت عاشورا ذکر شده، اشاره به اجتماع هر سه مرتبه از معیت دارد؛ یعنی هم معیت دنیوی و هم قلبی و هم روحی و نوری و اخروی.
- معیت دنیوی با اهل بیت فیض ملاقات امام حی است (و زیارت قبور ائمه هم تابع همین حکمت است) و معیت حبّی و قلبی و ولایی شرط و نشانه اش اطاعت کامل از ائمه و امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) و امتحان شدن در این محبت است. و معیت اخروی کمال این دو معیت و ادای حقوق این دو معیت است که باعث وحدت نوری و وجودی بین امام و مأموم خواهد شد.
- [1] «فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا مُوسَى أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی » کلینی، الکافی، ج2، ص 496، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.
- امروز شیوه همراهی با امام حسین(ع) چگونه است؟ 3. معیت با ائمه (علیه السلام) فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیَائِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِکُمْ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الاخِرَةِ مفاتیحالجنان، ج 1، ص 457
- همراهی با پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم ) و اهل بیت(علیه السلام ) بدون زندگی سالم و صادقانه ادعایی بیش نیست؛ اینکه کسی دم از حسین(علیه السلام ) بزند ولی در اداره و مغازه برخلاف منش اسلام رفتار کند.
- ما در این زیارت از خدا میخواهیم که خدایا «ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخره؛ خدایا ما را در دنیا و آخرت با اهل بیت(علیه السلام) قرار بده»؛ این خواسته آنقدر مهم است که در انتهای این زیارت که به سجده میرویم باز این را از خدا طلب میکنیم؛ «قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین(علیه السلام) ...؛ میخواهیم که خدایا به ما ثبات قدم بده تا صادقانه با حسین (علیه السلام) و اصحابش باشیم.
- صادقانه از خدا میخواهیم با اهل بیت(علیه السلام) باشیم و از آنها جدا نشویم یک درخواست فانتزی، شیک و خیالپردازانه نیست؛ قرآن در آیه ۲۷ فرقان از آینده و بعد از مرگ ما خبر داده و فرموده است: وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا؛ تعبیر تکاندهندهای است،
- در روز قیامت تازه چشم ما باز میشود که در عالم چه خبر است.
- روز قیامت روز حسرت است و حسرتی به جان انسان میافتد که انسان دست خود را با لب میگزد؛ انسانها وقتی میبینند که با پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم ) بودن چقدر ارزش دارد هر دو دست خود را میگزند و میگویند؛ ای کاش ما با پیامبر(ص) و اهل بیت(علیه السلام) بودیم و راهی برای معیت با آنها برای خود انتخاب میکردیم.
- پس این درخواست، یک آرزویی نیست که اگر بشود خوب است و نشد هم هیچ؛ ما باید با آنها باشیم در غیر این صورت همه چیز را خواهیم باخت؛ قرآن تعبیر «یا لیتنی اتخذت ...» را از زبان ظالمین به کار میبرد یعنی اگر با پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت (علیه السلام) نباشیم جزء ظالمین هستیم
- در آیه ۷۲ سوره نساء فرموده است: وَإِنَّ مِنْکُمْ لَمَنْ لَیُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیَّ إِذْ لَمْ أَکُنْ مَعَهُمْ شَهِیدًا؛ و قطعاً از میان شما کسى است که کندى به خرج دهد؛ پس اگر آسیبى به شما رسد گوید: راستى خدا بر من نعمت بخشید که با آنان حاضر نبودم،
- یعنی اقدام و وارد میدان شدن برای برخی از شما سخت است و مراقب هستید اگر به مؤمنان آسیب و مشکلی رسید خودشان را کنار بکشید ولی تا میبینند به مؤمنان خیر و فضلی رسید میگویند ما هم با آنها هستیم؛ قرآن به شدت چنین صفتی را توبیخ کرده است.
- با پیامبر بودن یعنی بدون تردید وارد میدان و اقدام شدن است. در تعبیر دیگری فرمود: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ؛ یعنی برخی خدا را در حاشیه و زبانی عبادت میکنند؛ اگر خیری به آنها برسد به آن خوشحال میشوند ولی اگر سختی و آزمایش و مشکلی پیش
- آمد فورا خودشان را عقب میکشند.
- در زیارت عاشورا با صراحت اعلام میکنیم که ما با امام حسین(علیه السلام ) هستیم؛ زیارت عاشورا در دوره حکومت بنی امیه و دوره امام باقر (علیه السلام )) انشاء شده و در آنجا امام باقر(علیه السلام ) به ما یاد داده است که بگوییم ما با حسین(علیه السلام ) هستیم و بنی امیه را لعن میکنیم؛ همراهی با امام حسین(علیه السلام )
- در شرایط امروز این است که کسی که در فعالیت اداری هست یا کاسب و مغازهدار است باید ببیند آیا طبق منش امام (علیه السلام ) رفتار میکند یا اهل رشوه و اختلاس و کار مردم را به تاخیر انداختن است.
- همراهی با اهل بیت (علیه السلام ) یعنی در لحظه لحظه زندگی به یاد آنها بودن و قطعا اگر در زندگی با آنان باشیم در تاسوعا و عاشورا عطر وجود امام حسین (علیه السلام ) بر دل ما خواهد نشست؛ هر کسی شخصیتش با کسانی شکل میگیرد که همراه آنهاست؛ ممکن نیست
- کسی برای امام (علیه السلام ) و در مجلس امام حسین (علیه السلام ) گریه کند و وقتی از مجلس بیرون رفت کار دیگری بکند و حرفهای دیگری بزند. البته الان بیشتر از رفقا، فیلم و کانال و صفحاتی که فالو کردهایم روی شخصیت ما اثر میگذارد.
- ابوبصیر از اصحاب امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده که من همسایهای داشتم که با حکومت وقت رفت و آمد کرد و وضع مالی خوبی پیدا کرد و کم کم به فساد کشیده شد؛ چند بار او را نصیحت کردم ولی فایده نداشت و میگفت که از ما گذشته است؛
- ابوبصیر برای حج به محضر امام صادق (علیه السلام ) مشرف شد و ماجرا را به امام گفت؛ امام (علیه السلام ) فرمود که سلام مرا به او برسان و بگو اگر دست از این کارها برداری من بهشت را برای تو تضمین میکنم، وقتی ابوبصیر پیام امام (علیه السلام ) را برای آن فرد آورد، او چنان متحول شد که تمامی مالهای حرام را به صاحبانش برگرداند تا جایی که لباس هم برایش باقی نماند و سرانجام چند روز وفات کرد در حالی که در آخرین لحظات عمر خطاب به ابوبصیر گفت که امامت به وعدهای که داد وفا کرد.
- با امام حسین (علیه السلام ) بودن تصمیم میخواهد و باید جمعها و حرفها و اعمالی را که امام دوست ندارد کنار بگذاریم و آن وقت نتیجه آن را خواهیم دید. در این روزها از امام حسین(ع) بخواهیم که دست دل ما را بگیرد
- خدعه و حیله، نشانهى عقل و شعور نیست. «یُخادِعُونَ ... ما یَشْعُرُونَ» در روایات مىخوانیم: عقل واقعى آن است که توسط آن، انسان خداوند را بندگى نماید.
- در حدیث مىخوانیم: سر مبارک امام حسین علیه السلام بالاى نیزه این آیه را تلاوت فرمود: وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا ... و امام صادق علیه السلام فرمود: مصداق روشن ظلم، ظلم درحقّ آلمحمّد علیهم السلام است.
- 2- اگر مسلمانان مشاهده کردند که کفّار از دین آنان راضى هستند، باید در دیندارى خود تردید نمایند. دیندارى کافرپسند، همان کفر است. «لَنْ تَرْضى ... حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»
- دیندارى با شعار نیست با عمل و پیروى از دستورات است. «تَبِعَنِی»
- دیندارى، بدون اطاعت از رهبرى کامل نیست. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ»
- روشن است که دیندارى دور از اهلبیت، و عبادتهاى بى اعتقاد به رهبرى معصومان، چاره ساز نیست و گاهى هم به گمراهى کشیده مىشود. ولایت، پذیرش رهبرى صحیح است که در پیشوایان آسمانى و الهى مجسّم مىشود.
- ارزش دیندارى به خالص بودن آن است وگرنه دین همراه با هوسها و خرافات نزد خدا ارزشى ندارد. «للّه الدّین الخالص»
- قَالَ الصَّادِقُ (ع): اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی کافی، ج 1، ص 337.
- روی جماد کار می کنیم، اما خود و فرزند و همسر و کارگر را همچنان رها کنیم: قَالَ الْحُسَیْنُ (ع): رَفَعَ الطِّینَ وَ وَضَعَ الدِّینَ مستدرک الوسائل، ج 3،
- إنّ النّاس عبید الدّنیا و الدّین لعق على ألسنتهم یحوطونه ما درّت معایشهم، فإذا محّصوا بالبلاء قلّ الدّیّانون.
- لذا فرمودند: «فَإِنِّى لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا الْحَیَاهَ وَ لَا الْحَیَاهَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً» من مرگ را (در این موقعیت) جز سعادت وزندگى با ظالمین وستمگران را جز ذلت وخوارى نمىدانم. ما بخواهیم همه روانشناسان وجامعه شناسان، اندیشمندان را جمع کنیم براى یک دانشگاهى که این دانشگاه دانشجویى دارد بنام قاسم ابن الحسن، فرزند امام حسن (ع) در کربلا عمویش امام حسین (ع) مىخواهد اورا آزمایش وامتحان کند: قاسم جان (پسربرادرم) مرگ نزد توچگونه است: گفت (عموجان): «احْلَى مِن الْعَسَل» از عسل نزد من شیرین تراست. «حُلو» از حلوا به معناى شیرینى «احْلَى» شیرینتر. کدام دانشکده مىخواهد فارغ التحصیلى بدهد که در رژیم فاسد تحلیلش این باشد که مرگ درراه حق وخدا (شهادت) از عسل شیرین تراست.
- اگر تمام کتابهاى یک دانشگاه را به فردى تزریق کنند چنین تحلیلى خواهد کرد؟ (خونى که دررگ امام خمینى (ره) بود اگر بریزند در اقیانوس اطلس به تمام بى غیرتها تزریق کنند با غیرت مىشوند.) انسانهایى هم هستند براى اندک منافعى حق و ناحق کرده دروغ مىگویند وراحت کلاه بردارى مىکند و آبروى افراد مىریزد وبه مال و ناموس مردم تجاوز مىکند.
- بعد مىفرماید «إِنَ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ» (تحفالعقول/ ص 245)مردم بنده دنیا هستند و دین لق لقه زبان آنها. پس گاهى باید جلو منکر را گرفت گرچه به قیمت قطعه قطعه شدن (نه اینکه انسان گاهى براى منافع شخصى و دنیایى تملق بگوید واز حق چشم پوشى کند)اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۱/۰۵/۱۵