پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۵۶ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

۰۶
دی

                              بسم الله الرحمن الرحیم

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    1. الف باء کتاب هفت گذینه: تاء 11
  2. 7-هفت تفاوت:  : 1- . تفاوت‏ بین‏ ناقوس و اذان : اسلام طرحهایى که داده طرحهاى ابتکارى است. منتها ما چون در محیط اسلامى هستیم نمى‏دانیم. توى خیابان و داد بزند توى هیچ دینى چنین چیزى نیست. ولى اسلام گفته است که هر مسلمانى سر ظهر هر کجا که هست داد بزند و اذان بگوید. شما فرض کن اگر در تهران دو میلیون آدم برود در خیابان داد بزند اصلًا دیگر بى حجابى در خیابان پیدا نمى‏شود.همین مسأله راهپیمایى، ما هر سال دو تا عید داریم؛ عید فطر و قربان که نماز عید دارد و در نماز عید سفارش شده که راهپیمایى کنید و بگویید: «اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ اللَّهُ أَکْبَرُ عَلَى مَا هَدَانَا» این راهپیمایى یک چیز اسلامى است فریاد کشیدن یک چیز اسلامى است و ما یک الله اکبر اذان را مى‏گوییم همه در مسجد جمع مى‏شوند. ما این چیزها را وقتى مى‏بینیم که پایمان را از ایران بیرون بگذاریم تازه مى‏فهمیم که ایران چه خبر است. اصلًا تفاوت‏ بین‏ ناقوس و اذان را نمى‏دانیم. تا بین ناقوس و اذان مقایسه نشود، قدر اذان معلوم نمى‏شود.
  3. 2-. . تفاوت مکتب انبیاء با دیگران. تفاوت‏هاى زیادى دارد. قوانین انبیاء با قوانین بشرى، چند تا فرق دارد یک قوانین بشرى نظر به اعمال ظاهرى دارد.1 کار به صفات درونى ندارد،2 کار به احساس باطنى ندارد و حال که بسیارى مفاسد، براى انگیزه‏هاست. قوانین بشرى، ولى قوانین انبیاء کار به درون هم دارد، یعنى اگر به همه فقرا شما غذا بدهى، امّا هدفت مقدس نباشد، براى شما خدا پاداشى قرار نمى‏دهد. قوانین بشرى مى‏گوید: غذا رساندن به فقرا، ما مى‏گوئیم غذا رساندن فقرا براى پوست کار است. امّا این غذا رساندن با چه هدفى است. هدف خیلى مهم است. یک لیوان آب را به سه نفر بدهى نمى‏خورند، اولى، دومى، سومى نخوردند، اما زنده باد سومى، چون آنکه نمى‏خورد، قهر کرده است، هنر نیست. آنکه نمى‏خورد میل ندارد، هنر نیست. زنده باد آن کسى که نمى‏خورد تا دیگران بخورند.
  4. 3-.تفاوت‏ بین‏ اسلام و ایمان در عمق، در عمل، در مسایل سیاسى، در فکر، اسلام و ایمان در چند چیز با هم فرق دارد، اما در عمق، یک آیه داریم که کارهاتان رارنگ الهى بدهید. «صِبْغَهَ اللَّهِ» (بقره/ 138) یعنى رنگ الهى دادن. مى‏فرماید: رنگ الهى همان اسلام است. اما ایمان: «فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى» (بقره/ 256) یعنى اگر تظاهر به اسلام کردى مسلمانى، اما اگر واقعاً با تمام وجود فهمیدى این ایمان است. ٍّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ‏ بِالْأَرْکَانِ‏
  5. 4- تفاوت‏ به جهت اختلاف.تبعیض، در شرائط یکسان ممنوع است، ولى تفاوت‏ به جهت اختلاف در انجام تکالیف یا استعدادها یا نیازها مانعى ندارد. «وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ»
  6. 5-. تفاوت‏ در پاداش صدقه : در روایات، پاداش قرض الحسنة هیجده برابر، ولى پاداش صدقه ده‏برابر آمده است. «4» و دلیل این تفاوت‏ چنین بیان شده است که قرض را افراد محتاج مى‏گیرند، ولى هدیه و بخشش گاهى به غیر محتاج نیز داده مى‏شود. به فرموده‏ى روایات: هرکس بتواند قرض بدهد و ندهد، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‏کند. هنگامى که این آیه نازل شد: «من جاء بالحسنة فله خیر منها»  هر کس کار خوبى آورد، بهتر از آن را پاداش مى‏گیرد. پیامبر صلى الله علیه و آله از خداوند تقاضاى ازدیاد کرد، آیه نازل شد: «فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» ده برابر داده مى‏شود. باز درخواست نمود، آیه قرض الحسنه با جمله‏ى‏ «أَضْعافاً کَثِیرَةً» نازل شد.پیامبر متوجّه شد که کثیرى که خداوند مقدّر کند، قابل شماره نیست. پاداش خدا به قرض دهندگان، هم در دنیا وهم در آخرت است. زیرا در کنار «أَضْعافاً کَثِیرَةً» مى‏فرماید: «وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» گویا حساب قیامت، جدا از پاداش‏هاى دنیوى است.
  7. 6-.تفاوت‏ مردم در رزق، یکى از حکمت‏هاى الهى است، تا مردم به یکدیگر نیازمند بوده و زندگى اجتماعى تشکیل دهند و صفات سخاوت و ایثار و صبر و قناعت در آنان شکوفا شود. زیرا در صورت یکسان بودن، این صفات شکوفا نمى‏شود. امّا اگر کسى نعمتى داشت و دیگرى کمتر یا نعمتى دیگر داشت، مردم براى جبران کمبودها دور هم جمع مى‏شوند و صفات تعاون و سخاوت از طرف دارنده نعمت و صفات قناعت و عفّت و صبر از سوى نادار شکوفا مى‏شود.
  8. 7-.تفاوت بین سبقت وسرعت : میان شتابزدگى و عجله از یک طرف و سرعت و سبقت که در قرآن با عباراتِ‏ «سارِعُوا» «3»، «سابِقُوا» «4» مورد ستایش و دستور قرار گرفته از طرف دیگر، تفاوت‏ و اختلاف اساسى وجود دارد. حُسن سرعت و سبقت در جایى است که تمام مسائل محاسبه و تنظیم شده باشد، لذا نباید فرصت و وقت را از دست داد، ولى شتابزدگى و عجله در جایى است که هنوز موعد انجام نرسیده و یا نیاز به تکمیل و بررسى است، از این روى مى‏بایست درنگ کرد.سرچشمه‏ى عجله و شتاب، گاه امور منفى چون کم صبرى، غرور است.
  9. 7-هفت کلمه توحید از اصول دین : 1-هر انسانى سه نوع نیاز دارد- نیاز شخصى - نیاز اجتماعى - نیاز عالى‏ . نیاز انسان به شناخت و معرفت است،.. شناخت هدف هستى و مقصد و پایان آن، شناخت راه زندگى و شناخت حقّ و باطل، سه  راه پیش روى ماست ‏، راه خود ، راه مردم‏ ، راه دین یا راه برتر، انتخاب راه دین، سفارش عقل است‏ ، راه دین، مطابق فطرت است . راه دین، مطابق فطرت است‏.
  10. 2- دینِ فطرى یعنى‏، ریشه‏هاى دین در نهاد هر بشرى نهفته است. یعنی سرچشمه هستى ریشه توحید است. توحید : تمامى ادیان، مردم را به توحید و یکتاپرستى دعوت نموده‏اند. «اعبدوا اللّه ما لکم من اله غیره» «اعراف/52 »تمامى ادیان الهى با شرک، بت‏پرستى و طاغوت درگیر مبارزه بوده‏اند. «ان اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطاغوت» «نحل/36»
  11. 3 - معنای توحید : نفى طاغوت‏ها. شعار و هدف تمام انبیا این بود: «أن اعبدوا اللّه و اجْتَنبوا الطّاغوت» «2»  توحید یعنى: خطّ بطلان کشیدن بر تمام افکار التقاطى.توحید یعنى: قطع تمام روابطى که سبب سلطه وسرپرستى بیگانگان است.توحید یعنى: نفى فرمان کسى که دستورش با دستور خدا هماهنگ نباشد.توحید یعنى: قبول رهبرى کسانى که خدا رهبرى آنان را امضا کرده است.وحید یعنى: نق نزدن به دستورات خدا، تسلیم‏بودن وبندگى  توحید یعنى: سرکوبى بت‏هاى درونى و بیرونى،.توحید یعنى: آنچه مرا به قیام وا مى‏دارد خدا باشد توحید یعنى: نفى نظام‏هاى طاغوتى. توحید یعنى: نفى هوس‏ها. کسى که هوا پرست است، از مدار توحید خارج است. «أفرأیتَ مَن إتّخَذ إلهَه هَواه» توحید یعنى: ایمان به یگانگى خداوند.
  12. 4-اصل اوّل: توحید : حقیقت و ابعاد توحید در فرهنگ اسلامى،توحید ذاتی:یعنی برای خداوند شبیه و مانندی وجود ندارد. لَیْسَ کَمِثْلِهِ (شورى/11) شَیْ‏ء او از همه غنىّ است‏ یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُ‏ (فاطر/ 15) و به تعبیر حکما واجب الوجود است.  
  13. 5-توحید صفاتی:یعنی صفات خداوند مانند علم و قدرت و حیات عین ذات او است.لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ شوری، 11.قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ اللّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ اخلاص،
  14. 6-توحید عبادی:یعنی کسی به جز خداوند شایسته پرستش نیست:وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلا نوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلا أَنَا فَاعْبُدُونِ‏ انبیاء، 25 ..
  15. 7-توحید افعالی: به تعبیر قرآن «قیّوم» همه عالم است، توحید خالقیت از توخید افعالیاست.: یعنی آفریننده همه موجودات خداوند است: یا أَیُّهَا النّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللّهِ (فاطر/ 3)- پس اقتصاد توحیدى، . ارتش توحیدى، . جامعه توحیدى، جامعه‏اى است که رهبر آن طبق معیارهاى الهى انتخاب شود، یعنى بر اساس علم، تقوا، جهاد، سابقه، امانت، قدرت، مدیریّت و ...، نه براساس زور...
  16. 7-هفت‏ ‏ سال بچه را آزاد بگذارید تربیت : امام صادق (علیه السلام)مى‏فرماید: «دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعاً فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ» (کافى، ج 6، ص 46). یعنى هفت‏ ‏ سال بچه را آزاد بگذارید تا بازى کند. «وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ». از هفت‏ ‏ سالگى تا 14 سالگى آن را ملازم خودت قرار بده‏ «فَإِنْ أَفْلَحَ»، اگر بین هفت‏ ‏ سالگى تا 14 سالگى بچه خوب خط گرفت که چه بهتر «وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ» اگر نشد دیگر به این امید نیست. کار تربیتى روى بچه‏هاى راهنمایى بیش‏تر از دبیرستانى‏ها است. امام مى‏فرماید که تربیت پذیرى از هفت‏ ‏ سالگى تا 14 سالگى است.
  17. 7-بعد از هفت‏ ‏ سالگى حق سرپرستى.تربیت : سرپرست بچه چه کسى باشد؟ این دیگر مسأله حقوقى است. ولایت پدر در مال، در ازدواج، در تحصیل، مهم است. گاهى پسر مى‏خواهد طلبه بشود اما پدر و مادر مى‏گویند: ما راضى نیستم. حق سرپرستى بچه تا دو سالگى با مادر است. از دو سالگى تا هفت‏ ‏ سالگى هم اگر دختر باشد با مادر است اما اگر پسر باشد با پدر است. بعد از هفت‏ ‏ سالگى حق سرپرستى چه پسر باشد چه دختر باشد با پدر است. اگر پدر فوت شد حق سرپرستى با مادر است.
  18. 7-قبل از سه سال و هفت ماه اولین کلمه‏ (لا اله الا الله) باشد تربیت: چه بیاموزیم؟ اسلام راجع به چند چیز سفارش کرده است. عقاید، حدیث داریم بچه را سه سال آزد بگذار. اولین کلمه‏اى را که به او یاد مى‏دهى (لا اله الا الله) باشد. معبود من فقط اوست. هفت‏ ‏ ماه دیگر او را آزاد بگذارید. دومین کلمه‏اى را که به او یاد مى‏دهید (محمد رسول الله) باشد. همینطور که دارد بزرگ مى‏شود استدلال ساده و نیمه عمیق و عمیق به او یاد بدهید. امام على (علیه السلام)به بچه‏اش مى‏گوید: خدا یکى است. «لَوْ کَانَ لِرَبِّکَ شَرِیک» (بحارالانوار، ج 3، ص 234) اگر یک خداى دیگرى هم بود او هم باید کارهایى را از خودش نشان مى‏داد. اگر خداى دیگرى هم بود او هم باید پیغمبران دیگرى را بفرستد. هر پیغمبرى مى‏آید، مى‏گوید: من از طرف خداى یگانه هستم.
  19. 7-بعد از هفت‏ ‏ سال حرام و حلال یاد بچه‏تان بدهید تربیت: امام صادق (علیه السلام)فرمود: هفت‏ ‏ سال با بچه‏تان بازى کنید. بعد از هفت‏ ‏ سال حرام و حلال یاد بچه‏تان بدهید و این را هم بدانید که هرچه اسلام حرام کرده است براى بدن ضرر دارد. منتهى گاهى ممکن است ضررش را امروز بفهمیم و ممکن است که در آینده بفهمیم. اسلام‏ مى‏گوید: قبل از اینکه دختر و پسر به تکلیف برسند بر والدین لازم است آن‏ها را آموزش بدهند، دختر از سنین 6 و 7 سالگى باید نماز را آموزش ببیند. اسلام مى‏گوید: چوب خلال شما از چوب انار نباشد. حالا فهمیده‏اند که گرد چوب انار براى لثه ضرر دارد. حساسیت دارد.
  20. 7-تربیت هفت‏ ‏پسر برابر یک دختراست : چون مادر فرداست حدیث داریم کسى که اولاد اول او دختر است معلوم مى‏شود که مرد با سعادتى است. علامت سعادت این است که اولاد اول آدم دختر باشد. بچه‏هاى من همه‏شان دختر هستند و در عمرم هم دعا نکرده‏ام که پسر داشته باشم. هرچه هم خواسته باشم دعا کنم گفته‏ام که از کجا معلوم است که دختر بهتر نباشد شاید دختر بهتر باشد. چون تربیت یک دختر مساوى است با تربیت هفت‏ ‏ پسر چون این دختر مادر فرداست. اگر کسى زیاد دختر دارد جامعه نسبت به او مسئول است. چون تولید دختر کم است قهراً باید هى خرج آنها کرد جامعه باید به آنها کمک کند.
  21.  7-به فرزند هفت ساله توجه خاص داشته باشید : مى‏تواند در فکر بنیانگذار جمهورى اسلامى تاثیر بگذارید. روى حرف بچه‏ها حساب کنید. گاهى حرف بچه الهام است. بچه عزیز است. بوسیدن بچه ثواب دارد. منتهى دختر بعد از هفت‏ ‏ سالگى بوسیدنش کنترل مى‏شود. بچه مقام والایى دارد و این آموزش و پرورش است که باید بچه‏ها را تربیت کند. حتى اگر پدر و مادر عصبانى شدند نباید روبروى بچه‏ها چیزى بگویند. زدن بچه باید کنترل بشود. اصل در تربیت تشویق است. قرآن مى‏فرماید «هُوَ الَّذِى یُصَلِّى عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا» (احزاب/ 43) اگر بخواهیم مردم از ظلمات بسوى نور بروند راه آن تشویق است.
  22. 7-تعین عدد هفت و اعداد دیگر را رسول الله انجام داده : قرآن یک کلیاتى گفته است. تفسیر قرآن، روایات پیغمبر و اهل بیت پیغمبر است. پس بسیارى از چیزها را ما باید اطاعت کنیم. گرچه در قرآن نباشد. نماز در قرآن هست. امّا نماز صبح دو رکعت است، دو رکعتیش در قرآن نیست. «أَقیمُوا الصَّلاهَ» (بقره/ 43) است، امّا دو رکعت و نماز مغرب سه رکعت، عدد رکعات در هیچ کجاى قرآن نیست. «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ» (حج/ 29) طواف هست، که حاجى در مکّه دور کعبه طواف کند، امّا هفت‏ ‏ بار، هفت‏ ‏ بارش در قرآن نیست. صدها قانون ما داریم که در قرآن نیست، امّا پیغمبر فرموده است. ولذا مى‏فرماید: سخن پیغمبر هم، سخن خداست. «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» در برائت داریم. «بَراءَهٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» (توبه/ 1) از طرف خدا و رسول برائت است. باز اینجا، رسول در کنار خدا قرار گرفته
  23. 7-هفت‏ ‏سال وابستگی را با جهش تولید حذف کنیم : در تولید و جهش در تولید بهره ورى کم شد یعنى بد استفاده کردیم باید جلویش را بگیریم.امام رضا (علیه السلام)دید شخصى سیب خورد. درست نخورد. کلى سیب ماند دور انداخت. حضرت فرمود: مگر بهت نگفتم سیب را تا آخرش بخور؟ چرا نیمه خور کردى؟ مگر نمى‏دانى این سیبى که نیمه خور کردى هزاران آدم هست که به این سیب نیمه خور احتیاج دارند. به همین خاطر گفته‏اند که ریزه‏هاى نانى که داخل سفره ریخته است به قصد شفا بخورید یعنى اسلام مى‏خواسته آدم که غذا مى‏خورده حتى یک خورده نان نماند و براى اینکه این خورده‏ها را بخورد حتى گفته‏اند براى اینکه خوب غذا را بجوى، اسلام مى‏گوید هر چى سر سفره بنشینى جزء عمرت نیست. یعنى اینکه احساس نکنى عمرت تلف مى‏شود. نه عمرت تلف نمى‏شود ما حدیث داریم آن مقدار از عمرت که سر سفره هستى غذا را بجوى جزء عمرت نیست، چون ده دقیقه کم مى‏جوى فشار به معده مى‏آید بعد فشار که به معده مى‏آید نیاز به پزشک و پزشکى و طب وابسته به آمریکا. ما چیزهاى ریز را ریز نبینیم‏ یعنى شما امروز در این شهر بادام مى‏شکنید، هفت‏ ‏ سال دیگر وابسته به آمریکا مى‏شوید ساده نگیرید این چیزها را خیلى وقتها کم کارى مى‏شود کم کارى امروز نحس فردا. بهترین تولید این است که تعطیل نشود.
  24. 7-هفت‏‏ سنگ تنفر یعنی با تو بد هستم : در مکه روز عید قربان یک ستونى است باید بروند سنگ‏هایى اندازه‏ى نان سنگک، یک سنگ‏هاى کوچک است باید هفت‏‏ تا را به آن پایه بزنند. این علامت تنفر است. مثل اینکه شما تخم مرغ پرت مى‏کنى به ماشین فلانى، این تخم مرغ به ماشین ضد گلوله اثر نمى‏کند، اما اظهار تنفر مى‏کنى. یا گوجه! گوجه که دردش نمى‏آید. مى‏خواهى بگویى من با تو بد هستم. این تنفر از وسوسه‏هاى شیطان است. چون حضرت ابراهیم را شیطان آمد وسوسه کند مرتب سنگ پرتاب کرد، به ما گفتند: بروید آن خاطره را نگذارید از بین برود.
  25.  7-هفت تبصره آئین نامه : یک کسى مى‏گفت پشه که گرفتى چشم راستش را باز کن با سنجاق هفت‏ ‏ بار از بیست سانتى بزن چشمش آب مى‏آورد به مرور زمان چشم چپش هم کور مى‏شود و پشه اگر کور شد نمى‏تواند بپرد و اگر پرش نداشته باشد از گرسنگى مى‏میرد. گفت بابا این قدر تبصره و آئین نامه نمى‏خواهد همچینش کن تمام مى‏شود.

 

ثاء+

  1. 7- هفت‏ ثانیه با ارزش  : آن اسیر 16، 17 ساله که گفت: اى زن اگر تو حجاب نداشته باشى من با تو حرف نمى‏زنم. ارزش آن دو سه دقیقه، از سى سال تبلیغ بیشتر است. آدم سالها سخنرانى کند، اما آن اسیرى که از استان کرمان براى مدرسه یک آبگرمکن مى‏خرد و ماهى چند تومان پول ندارد که قسطش را بدهد، ولى وقتى اسیر مى‏شود مى‏گوید: مرگ بر صدام. مرگ بر صدامى که هفت‏ ‏ ثانیه بیش‏تر طول نکشید. یک وقت مى‏بینى ارزش این هفت‏ ‏ ثانیه از هفت‏ ‏ سال بیشتر است.حالا از آن هفت‏ ثانیه‏اى‏ها، از آن زمین جماران‏ها، از آن تار عنکبوتها، از آن هدهدها، چه کار باید بکنیم؟ دست چه کسى است؟ کلید کجاست که اگر دست بگذاریم روشن مى‏شود؟ آن کلید تنها با عقل نیست. خیلى آدم‏ها زرنگ هستند. روایت داریم که: یک آدم‏هایى خیلى زرنگ هستند و همیشه هشتشان گرو نه است. هرچه مى‏دوند به جایى نمى‏رسند آدم‏هایى هستند که هیچ سیاست و زرنگى ندارند. مى‏گفت: بهترین حیله چه حیله‏اى است؟ بهترین حیله این است که بگوید: خدایا من حیله سرم نمى‏شود. صاف راه مى‏روم هر کارى دوست دارى، بکن. این سیاست بازى و زرنگى‏هایى که گاهى بوى توطئه و بوى باندبازى و خط بازى مى‏دهد، اگرهمه این چیزها را دور بریزد و به ریش همه این خطوط و زرنگى‏ها و کیاست بخندد، موفق‏تر است.
  2. 7-نه هفت‏ ‏بار بلکه یارها حدیث ثَّقَلَیْنِ را فرمودند : شیعه و سنى این حدیث را نقل کرده، نه یک بار و نه دوبار، نه سه بار و نه چهار بار، نه پنج بار، نه شش بار، نه هفت‏ ‏ بار، نه هشت بار و نه نه بار نه ده بار، اوه، بارها و بارها، پیغمبر فرمود «إِنِّى تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِى» (کمال‏الدین/ ج 1/ ص 234)، کتاب الله را فرمود ثقل اکبر، کتاب ثقل اکبر است. واهل‏بیت پیامبر علیهم السلام ثقل اصغر، ورسول خدا صلى الله علیه و آله بارها فرمود: من دو چیز گرانبها میان شما باقى مى‏گذارم که هرگز از هم جدا نشوند تا در قیامت کنار حوض کوثر به من ملحق شوند؛ کتاب خدا و اهل بیت من.
  3. 7-هفت‏ ‏ ثانیه نگاه مساوی : تو به خاطر این عدالت اهل بهشت هستى، به قاضى مى‏گویند یک جور نگاه کن، «وَ آسِ بَیْنَهُمْ فِى اللَّحْظَهِ وَ النَّظْرَهِ حَتَّى لَا یَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِى حَیْفِکَ لَهُمْ وَ لَا یَیْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ عَلَیْهِمْ» (نهج‏البلاغه/ نامه 27)، تو که قاضى هستى دو نفر آمدند نزدت به یکى هفت‏ ‏ ثانیه نگاه نکن و به یکى پنج ثانیه، مواظب باش نگاه به هر دو یک جور باشد. در قرآن آیه صد و دو سوره نسا مى‏فرماید شما که در جبهه نماز را شکسته مى‏خوانید تقسیم عادلانه درنماز؛ تقسیم عادلانه وقت مردم  مواظب باشید که حق الناس سخت تر از حق الله است.

جیم+

  1. 7-هفت  کلمه از جهاد فروع دین: فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَی الْقاعِدینَ أَجْراً عَظیماً نساء/ 95.
  2. 1-جهاد مالى در کنار جهاد با جان مطرح است، چون بدون پشتوانه‏ى مالى، جبهه ضعیف مى‏شود. «بِأَمْوالِهِمْ‏ وَ أَنْفُسِهِمْ‏» خدمات و تلاش هر کس محترم است و به خاطر شرکت کسانى در جبهه، نباید ارزش‏هاى دیگران یا کمک مالی به جهاد گران را نادیده گرفته شود. برترى مجاهدان آرى، امّا طرد دیگران هرگز. «کُلًّا وَعَدَ اللَّهُ‏ الْحُسْنى‏»              
  3. 2- هر کس در هر موقعیّت و مقام و خدمتى که باشد، باید بداند مقام رزمندگان مخلص از او بالاتر است. «فَضَّلَ‏ اللَّهُ‏ الْمُجاهِدِینَ‏»
  4. 3- جهاد، عامل حرکت‏ : الفاظی که در فرهنگ دینی است مانند واژه‏های مذهب، هجرت، مسلک، شریعت، سبیل الله، صراط، امّت، در همه یک نوع حرکت و جنبش توأم با توجه و آگاهی موجود است.
  5. 4- اسلام طرفدار: ترقّی است (گرچه با زحمت) نه رفاه و راحتی.خوبی است (گرچه با زحمت)، نه خوشی.رفتن است (گرچه با زحمت)، نه ماندن..مردم‏سازی است (گرچه با زحمت)، نه مردم‏داری..بنابراین جهاد زیربنای هر گونه ترقّی و حرکت و ... است.
  6. 5- بهترین جهاد شکستن سکوت در برابر ظلم و فساد است‏ : بهترین جهاد این است که کسى سکوت را بشکند و حرف حق را بزند. ما یک سرى آدم‏هایى داریم، آدم‏هاى بزدل، مى‏ترسند ؛ آن زینب کبرى است که مى‏تواند بزند، شرایط فرق مى‏کند. باید یک شرایط حساب شده باید آدم سکوت را بشکند و بگوید آقا، حق با ایشان است. نکن، درست مى‏گوید حق با ایشان است، درست مى‏گوید.
  7. 6- جهاد ظاهرى و جهاد معنوى‏ : جهاد: جهاد مادى همینکه آدم با دشمن مى‏جنگد جهاد معنوى  رفع و دفع  بى سوادى که دشمنان است جهاد با بى سوادى جنگ با بى سوادى. صدام دشمن 8 ساله ما بود ، ولى جهل دشمن 80 سالگى ما است صداهاى بمباران صدام را مى‏شنویم ولى صداى بمباران جهل را نمى‏شنویم آدمى که سواد ندارد دائماً بمباران مى‏شود ،
  8. 7- جهاد با نفس‏ :  صورتشان پر از خاک است از جبهه برگشتند، گفتند: ما پیروزیم رفتیم و فتح کردیم، فرمود: این پیروزى جنگ اصغر بود. جهاد اصغر بود. جهاد اکبر مهم است. قَالَ رَسُولُ‏ اللَّهِ (صل الله علیه وآله وسلم ): «أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِى بَیْنَ جَنْبَیْکَ» (مجموعه‏ورام/ ج 1/ ص 59) بزرگترین دشمن شما نفس شماست. نمونه بارز داستان حضرت یوسف در فرآن است
  9. 7- جهنّم هفت‏ ‏طبقه : در احادیث مى‏خوانیم: جهنّم هفت‏ ‏ طبقه است که روى هم قرار گرفته است و هر طبقه‏اى مخصوص گروهى است. در پایین‏ترین و سخت‏ترین طبقات جهنّم منافقان جا دارند، چنانکه قرآن مى‏فرماید: «المُنافِقِینَ فِى الدَّرَکِ الاسفَلِ مِنَ النّارِ» زیرا منافقان به خاطر مصونیّتى که از اظهار اسلام دارند، در میان مؤمنان عامل نفوذى‏
  10. 7-دو هقت مرتبه جهانگردی :  تعبیر قرآن هفت‏ ‏ مرتبه با فرمان «سِیرُوا فِى الأرْضِ» مسلمانان را به سیر در زمین و جهانگردى هدف‏دار دعوت کرده و هفت‏ ‏ مرتبه با جمله «أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا» کسانى را که سیر نمى‏کنند، توبیخ کرده است.
  11. 7-هفت‏ طبقه جهنم : جهنم مکانی است که هفت‏ ‏ طبقه یا هفت‏ ‏در دارد:
  12. 7-جلوگری و هفت‏ ‏تیر : شاگرد قصابی 19 ساله دختر جوانی رادید و علاقه پیدا کرد. پدر این دختر دارای رتبه عالی بود. شاگرد قصاب چندین دفعه خواستگاری کرد جوابش کردند. تا بالاخره این جوان درب خانه دختر آمد و پدر دختر را دم درب ملاقات کرد. پرسید آیا دخترت رابه من می‏دهی؟ گفت: نه. پرسید چرا؟ گفت: برای اینکه تو با ما جور نیستی. هنوز این جمله از دهان پدر بیرون نیامده بود که شاگرد قصاب هفت‏ ‏ تیری را از جیبش در آورد و با شلیک چند تیر پی در پی او را از پا درآورد. اگر این دختر در خیابان صورت خود را می‏پوشاند جلوه گری  نمی کرد و جوان او را نمی دید و این همه ناراحتی پیدا نمی‏شد. این دختر خودش را یتیم کرد، مادرش را بیوه کرد، عمر پدرش را برید و همه این‏ها برای جلوه گری در خیابان است. کتاب زن و آزادی، ص 27. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۶
دی

                                    بسم الله الرحمن الرحیم

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    1. الف باء کتاب هفت گذینه: باء 10
    2. باء +
  2. 7- هفت بار برای آب : هاجر، براى یافتن آب ونجات کودک شیرخوار خود، هفت‏ ‏ بار این مسیر سعی و صفا را پیمود.
  3. 7-به خاله یک و به دختر خاله هفت‏ ‏نگاه مى‏کنى؟ : قرآن مى‏گوید: «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» (تکویر/ 10) روز قیامت پرونده‏ها باز مى‏شود. انسان نگاه مى‏کند و مى‏گوید: عجب کتابى! ریز و درشت را نوشتند. «إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخ» (جاثیه/ 29) هرچه عربى مى‏خوانم در قرآن است. ما تمام کارها را استنساخ مى‏کنیم. «وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ» (انفطار/ 10) آیات زیادى داریم که تکان مى‏خورید. مژه هایتان تکان مى‏خورد. خطورى که به چشمتان مى‏آید، «یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُن» (غافر/ 19) شما نگاه کردى. مى‏گویییم: چرا به دختر خاله اینقدر نگاه کردى؟ مى‏گوید: نگاه فامیلى است. مى‏گوییم: پس چرا به دختر خاله بیشتر از خاله نگاه کردى؟ اگر فامیلى ملاک است خاله از دختر خاله فامیل‏تر است. چطور به خاله یک نگاه کردى اما به دختر خاله هفت‏ ‏ بار نگاه مى‏کنى؟ گاهى در مستحبات ما مثل صله‏ى رحم چقدر گناه مى‏شود. اسلام گفته لباس خوب بپوش. اما این لباسى که پوشیدى دل چند نفر را به در آورد. مگر نشنیدى که حدیث داریم اگر چیزى مى‏خرى براى بچه‏ى همسایه‏ات هم بگیر. اگر بچه‏ى همسایه‏ات ندارد روبروى او نخور. قرآن مى‏گوید: کسانى را که مى‏خواهیم کتک بزنیم، مثلى هست که مى‏گویند: چوب خدا صدا ندارد. خدا مى‏گوید اگر من بخواهم به تو چوب بزنم این رقمى مى‏زنم. چون تو خدا را فراموش کردى یک کارى مى‏کنم که خودت را فراموش کنى. انسان خودش را فراموش مى‏کند.
  4. 7-هفتا بهتر بیاوری.. من53 مرتبه احسن آورده ام  : خدا گفته من 53‏ بار بهترین من هستم هفت‏‏ بار هم تو بهترین باش، خدا گفته من احسن هستم تو هم -احسن باش اما من احسن هستم قرآن مى‏فرماید:      -«لِیَجْزِیَهُمْ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا» (نور/ 38) من جزا که مى‏دهم به بهترین عمل جزا مى‏دهم‏                2-«أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» (تین/ 4) شما را خواستم خلق کنم بهترین ساختمان را به تو دادم‏                           3-«أَحْسَنَ الْحَدِیثِ» (زمر/ 23) من براى تو خواستم حرف بزنم بهترین حرفها را زدم‏                         4-«أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» (مؤمنون/ 14) من بهترین خالق هستم                                                   ‏ 5-«أَحْسَنَ الْقَصَصِ» (یوسف/ 3) قصه خواستم بگویم بهترین قصه‏ها را گفتم‏                                   6-«الَّذِى أَحْسَنَ کُلَّ شَىْ‏ءٍ خَلَقَهُ» (سجده/ 7) هر چیزى را که آفریدم احسن آفریدم‏                         7-( وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُم ) (الزمر/ 55)‏ پس کدام از نهترین های که برایتان آوردم انجام می دهید.
  5. 7-هفت‏ ‏ بچه بازو یا شکم : حدیث داریم بچه براى پدر عضد (بازو) است و خوشا به حال آن پدری که «عضد» (بازو) دارد؛ یعنى بازو دارد ولى الان بچه‏ها عضد نیستند شکم هستند، هفت‏ ‏ بچه یعنى بازو و نه واى، واى شکم اینچنین که شد مى‏گوییم اولاد کمتر زندگى بهتر. جامعه ما مى‏گوید بچه‏ یعنى‏ شکم. مى‏خواهد کار نازک بکند و نان  کلفت بخورد کلفتی نان را میگیرد ونازکی کارا.. بعضی بچه‏هاى ما بى عرضه هستند بیکار هستند بعضى از آنها بى حالند عوض بازو شکم هستند آنوقت ما نمى‏توانیم بگوییم اولاد کمتر زندگى بهتر ؛ خوب این مشکل توى ...
  6. باید یک کارى کرد که بچه عرضه داشته باشد بسیارى از درسهایى که خوانده مى‏شود توى دبیرستان توى دانشگاه توى حوزه درس مفید نیست اینقدر رساله‏هاى دکترا و فوق لیسانها رساله هست تحقیقات هم‏ هست اما هیچ مشکلى را از فرد و جامعه حل نمى‏کند تحقیقات تاریخى مى‏کنند که مثلا این کاشى کارى مال زمان ناصرالدین شاه است یا مظفرالدین شاه؟ اولین پرده کعبه را در یمن بافتند یا شام بافتند اینجا اول اسمش این بوده بعد این بوده یا این بوده آن شده.این عرضه نمی شود. باید یک کارى کرد که بچه عرضه داشته باشد نمود خارجی پیدا کند!!!
  7. 7- این عدد هفت‏ ‏چه سری دارد بلد نیستم : هفت دور دورکعبه بز نید . بعد مى‏فرماید: «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى» (بقره/ 125) از جاى پاى ابراهیم آن جا نماز بخوانید، حاجى‏ها که مى‏روند مکه هفت‏ ‏ بار دور کعبه مى‏گردند من هم نمى‏فهمم هفت‏ ‏ چى است، من صدها میلیون چیز بلد نیستم این عدد هفت‏ ‏ یک چیزهایى در آن است و نمى‏دانم چه چیزهایى در آن است، سوره حمد هفت‏ ‏ آیه دارد، آسمان‏ها هفت‏ ‏ تا است، عدد ایام هفته  هفت‏ ‏ تا است، سعى صفا و مروه هفت‏ ‏ تا است، طواف دور کعبه هفت‏ ‏ تا است. چه سرى توى هفت‏ ‏ است من نمى‏دانم یک چیزى است ولى من نمى‏دانم آن چیست، حاجى‏ها هفت‏ ‏ مرتبه دور کعبه مى‏گردند،!!!
  8. 7-هفت‏ ‏بار سعى بین صفا و مروه : بعد از نماز مى‏گویند برو سعى بین صفا و مروه هفت‏ ‏ بار که این کار چهارم است و بعد از آن مقدارى از موها و ناخن هایت را قیچى کن این پنج تا کاراول که اسمش بود عمره. عمره که تمام شد دو مرتبه مى‏روى لباس هایت، کت و شلوار را مى‏پوشى، یک مدتى دو روز، پنج روز. ده روز، این کار را مى‏کنند تا حاجى‏ها جمع شوند مثل افطارى دادن،
  9. 7- هفت‏ باغ حضرت زهرا (علیها السلام ) از حضرت زهرا (علیها السلام ) و امام موسی بن جعفر (علیه السلام) نیز موقوفاتی نقل گشته است. سفینه، 677.حضرت زهرا (علیها السلام ) برای هفت‏ باغی که داشت وقف نامه نوشت به دست امیر المومنین (علیه السلام)که مقداد و زبیر هم شاهد بودند
  10. 7- هفت برده شهید در کربلا: بردگان شهید (نام بردن هفت‏ نفر از برده ها) در کربلا هفت‏ برده جزء 72 نفر هستند:
  11. 7- هفت‏ چیز بهترین لذات دنبا : امام باقر (علیه السلام) به جابر بن عبدالله فرمود:" لذات دنیا خلاصه می‏شود در هفت‏ چیز؛ خوردنی، نوشیدنی، پوشیدنی، همسر، مرکب، شنیدنی، بوییدنی.  1- مطموع: عسل بهترین خوردنی عسل است که بزاق حشره‏ای است. 2-مشروب آب بهترین نوشیدنی آب است که همه جا فراوان است.3- ملبوس دیبا بهترین پوشیدنی ابریشم است که ترشح یک کرم است. 4-منکوح بول در بول بهترین منکوح‏ همسر است که نکاح خلاصه می‏شود در دخول آلتی در آلتی. 5- مرکوب اسب بهترین مرکب اسب است که قاتل انسان است یا هروسیله نقلیه. 6- مشموم مشک است که از خون آهو بهترین بوییدنی مشک است که از ناف یک حیوان است. 7- مسموع بهترین شنیدنی غنا و ترانه است که گناه است. نمی ارزد که انسان به چنین دنیایی دل ببندد.
  12. 7- هفت‏ ‏ هشت درصد بیسواد : زمانى که ایران را از شاه تحویل گرفتیم، تقریباً پنجاه درصد مردم بیسواد بودند، بویژه بیشتر زن‏ها در روستاها. الآن بحمدللَّه پانزده درصد بیسواد داریم و بعضى جاها هفت‏ ‏ هشت درصد است.
  13.  7-هفت بی فایده  : علم بى فایده، نظیر علم به عدد اصحاب کهف که آیا سه نفر بودند یا پنج نفر یا هفت‏ ‏ نفر، زیرا مهم تصمیم آنان براى حفظ دینشان بود.
  14. 7-هفت‏ روز  برکت یک عمر: قصه‏اى از شهید : حدود 500 سال است که تمام روحانیون و طلبه‏هاى حوزه‏هاى علمیه کتابى را به نام کتاب «لُمعه» مى‏خوانند. این لمعه را یکى از علمایى که حدود 500 سال پیش شهید شد به نام مرحوم شهید اول، ابومحمد مکى، ابو عبدالله نوشت. 22 کتاب نوشته است، که متن کتاب لمعه را هفت‏ ‏ روزه نوشته است. در زندان هم نوشته است. ولى وقتى خدا مى‏خواهد به عمر کسى‏ برکت بدهد، به هفت‏ ‏ روزش به قدرى برکت مى‏دهد که هفت‏صد سال تمام دانشمندان و اسلام شناسان از این هفت‏ ‏ روز تغذیه مى‏کنند. این را برکت عمر مى‏گویند.
  15. 7-هفت‏ اینجا اثر ندارد؟ : قرآن یک آیه دارد سر بحث‏هاى بیخودى. مى‏گوید: «سَیَقُولُونَ ثَلاثَهٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُم» (کهف/ 22) مى‏نشستند مى‏گفتند: اصحاب کهف سه تا بودند، چهارمى سگش بود. یکى مى‏گفت: چهار تا بودند، پنجمى سگش بود. یکى مى‏گفت: شش تا بودند، هفت‏مى سگش بود. یکى گفت: هفت‏‏ تا بودند ... فرمود: چه مى‏گویید؟ حالا چند تا بودن چقدر مهم است؟ مثل اینکه آدم بحث کند بوعلى سینا چند کیلو است؟ سؤال احمقانه است. حسینیه‏ى جماران چند تا موزاییک دارد؟ مى‏رود مکه مى‏گوید: آقا رکن یمانى کدام است؟ رکن عراقى کدام است؟ مى‏گویم: چه کار به رکن‏هایش دارى؟ حال دارى طواف کن. حال ندارى طواف کنى، بنشین قرآن بخوان. بنشین با یک عربى گفتگو کن اگر زبان بلد هستى. مى‏آید رکن‏ها را مى‏بیند. در حرم امام رضا مى‏رود. امام رضا مقابل او است. چنین مى‏کند. به نظرم این لوستر الآن سى میلیون ارزش دارد. امام رضا را رها کرده لوستر را قیمت مى‏کند. به نظرم آن کاشى‏کارى‏ها براى زمان مظفرالدین شاه است.
  16. 7-بچه هفت‏ ‏ساله شر دارد:  لازم است که شر باشد، اصلًا حدیث داریم، اگر بچه کوچکى شر بود، بزرگ شود عاقل مى‏شود. هر بچه کوچیکش شر است، بزرگیش خوب است، حدیث داریم. بچه‏ها به طور غریزى، طبیعى باید شر باشند،
  17. 7-هفت‏ ‏تا بچه یعنى هفت‏ ‏تا بازو : بارها به من گفتند که اولاد کمتر بهتر است من یک خورده آیات و روایات را دیدم فهمیدم مردم براى این از بچه فرار مى‏کنند که بچه مساوى است با شکم وقتى مى‏گویند هفت‏ ‏ تا بچه دارد یعنى هفت‏ ‏ تا شکم دارد. روایات نمى‏گویند بچه شکم است. داریم خوشا به حال کسى که هر بچه براى او یک بازو است. وقتى مى‏گویند فلانى هفت‏ ‏ تا بچه دارد یعنى هفت‏ ‏ تا بازو دارد. پس دید اسلام این است که هر فرزندى یک بازو است ولى به دید ما هر فرزند یک شکم است بعد مى‏گوییم بچه کم. حالا که بناست شکم باشند و تولید هم نیست پس بچه کم باشد حق با اینها است منتها ما مى‏گوییم چرا از اول آنطور شد تا به اینجا رسید.
    1. پاء+
  18. 7-هفت‏ ‏ روز پردهنه هفت‏ ‏ماه : «أَمَّا بعْدَ هَذَا فَلَا تُطَوِّلَنَّ احْتَجَابَکَ عَنْ رَعِیَّتِک» (شرح نهج‏البلاغه/ ج 17/ ص 90) «احْتَجَابَکَ» پردهاى که بین تو و مردم است. یعنى مردم را زود به زود ببین. خدا لعنت کند منافقین را با ترور کردن هایشان بین مسئولین و مردم جدایى انداختند. مسئولین از طریق نامه‏ها و تلفن‏ها و سخنرانى هایى که مى‏کنند درد را مى‏فهمند اما اگر خودشان مى‏رفتند خانه‏هاى مردم کوچه به کوچه درد را بیشتر مى‏فهمیدند. یعنى من که از مسئولین مملکتى نیستم تقریباً مشکلات مردم را مثل (قل هوالله) حفظ هستم. اینطور نیست که بگوئیم چون فلانى ملاقاتش مشکل است پس درد مردم را نمى‏داند. اگر یک وقت هم ملاقات ممنوع شد سه روز هفت‏ ‏ روز و ده روز نه اینکه هفت‏ ‏ ماه مردم سیماى مبارک را زیارت نکنند.
  19. 7-دعای هفت پیچ در پیچ را قبول نداریم : مى‏گوید: من خواب دیدم، فلانى گفته بود، این دعا را بنویس و به هفت‏ ‏ نفر بده، و آن هفت‏ ‏ نفر هم بخوانند، به هفت‏ ‏ نفر دیگه، به هفت‏ ‏ نفر دیگه، آقا امام صادق (علیه السلام)زنده بود. دعا مى‏خواست به کسى بده، داد. دیگه این حرفهای پیچى، پیچى چیه .گفتم: آقا من مى‏خواهم تکه تکه شوم. ولى این دعا را نمى‏خواهم. چون دعا که ما داریم آیت الکرسى است. که مى‏گوئیم «ولایؤدُه و حفظهما» خدا، این همه کرات در آسمانها را حفظ مى‏کند. خدایى که هستى را حفظ مى‏کند. من را حفظ کند، آیه قرآن داریم، دعا هم داریم، اما این پیچى، پیچى ها را هم قبول ندارم. خانقاه را  قبول نداریم..
    1. تاء+
  20. 7- هفت کلمه تولی – تبری فروع دین : اوّلین کلمه اسلام تبرّی است: لا إِلهَ‏ کافی، ج 2، ص 127.            
  21. 1- قَالَ الصَّادِقُ (ع): کُلُّ مَنْ لَمْ یُحِبَّ عَلَی الدِّینِ وَ لَمْ یُبْغِضْ عَلَی الدِّینِ فَلا دِینَ لَهُ‏ 26- اسحاق بن عمار گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: هر کس محبت و یا بغض‏ او براى دین نباشد او دین ندارد. ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‏1، ص: 471
  22. 2-قَالَ الصَّادِقُ (ع): هَلِ الدِّینُ إِلا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ‏ تفسیر فرات کوفی، ص 428. رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله فرمودند: مرا از محکم‏ترین ریسمان‏هاى دین اطلاع دهید، گفتند: یا رسول اللَّه آن نماز مى‏باشد، فرمود: نماز این چنین نیست، گفتند زکاة فرمود زکاة هم نیست.اصحاب بار دیگر اظهار داشتند جهاد مى‏باشد فرمودند جهاد هم نیست، گفتند: یا رسول اللَّه پس خود ما را خبر دهید، رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله فرمودند: آن حب و بغض در راه خدا مى‏باشد.
  23. 3-قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صل الله علیه وآله وسلم ): حُبِّی وَ حُبُّ أَهْلِ بَیْتِی نَافِعٌ فِی سَبْعَةِ مَوَاطِنَ أَهْوَالُهُنَّ عَظِیمَةٌ عِنْدَ الْوَفَاةِ وَ فِی الْقَبْرِ وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْکِتَابِ وَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ عِنْدَ الْمِیزَانِ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ أمالی صدوق، ص رسول خدا «ص» فرمود دوستى من و دوستى خاندانم در هفت موطن سودمند است که هراسى عظیم دارند هنگام مرگ و در گور، وقت بر آمدن از قبر و دریافت نامه اعمال و نزد حساب و پاى میزان و بر صراط
  24. 4- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صل الله علیه وآله وسلم ): لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الاسْلامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ‏ کافی، ج 2، ص 46. رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود اسلام برهنه است جامه آن شرم و زیورش وفا و مردانگیش کار شایسته و ستونش ورع است هر چیزى بنیادى دارد و بنیاد اسلام دوستى ما خاندانست.
  25. 5- قَالَ الصَّادِقُ (ع): حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ أَفْضَلُ عِبَادَةٍ المحاسن، ج 1، ص 150. محبت اهل بیت من بلا ترین عبادت هااست. غضّ الطرف عن محارم اللَّه افضل‏ عبادة
  26. 6-قَالَ الْبَاقِرُ (ع): حُبُّنَا ایمَانٌ وَ بُغْضُنَا کُفْرٌ کافی، ج 1، ص 187. حضرت باقر علیه السّلام نقل کرد که فرمود حب ما ایمان و بغض و کینه ما کفر است، آنگاه این آیه را خواند: وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ‏.
  27. 7- قَالَ الْبَاقِرُ (ع): بُنِیَ الاسْلامُ عَلَی خَمْسٍ عَلَی الصَّلاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلایَةِ کافی، ج 2، ص 18. امام صادق (علیه السلام)فرمود اسلام بر پنج ستون سازمان شده بر نماز بر زکاة بر روزه و حج و ولایت امیر مؤمنان و امامان از فرزندانش.
  28. 7- هفت مرتبه فرمان توبه : توبه تنها یک‏سفارش اخلاقى نیست، بلکه یک وظیفه واجب وضرورى است که قرآن هفت‏ ‏ مرتبه با جمله «تُوبوا» به همه مردم فرمان توبه داده است.
  29. 7- هفت‏ ‏ بار تکرار : باید سنگ زدن هفت‏ ‏ بار تکرار شود، یعنى مبارزه با شیطان با یک هجوم کافى نیست، چون او خنّاس است و با رفت و آمدهاى پى در پى و چهره‏هاى گوناگون و زمان‏هاى مختلف و گام‏هاى آهسته آهسته، آنقدر وسوسه خود را تکرار مى‏کند تا موفق شود، این چنین شیطانى با یک بار پرتاب سنگ از بین نمى‏رود، تو نیز باید هجوم خود را علیه او تکرار نمایى.
  30. 7- هفت‏ ‏ تا ده درجه توقع : امام صادق (ع)، شخصى را براى مأموریتى به منطقه‏اى فرستاد. او در گزارش خود به امام، از مردم منطقه بشدت انتقاد کرد. امام فرمود: اى سراج! ایمان ده درجه دارد. بعضى یک درجه ایمان دارند و بعضى دو درجه بعضى هم هفت‏ ‏ تا ده درجه. نباید کسانى که ایمان کاملترى دارند، از دیگران توقع بیش از ظرفیت داشته باشند
  31.  7-هفت رمز کار وتلاش : چنانکه آمارهاى جنایات و اعتیاد نشان مى‏دهد سطح جرایم هنگام تعطیلات و بیکارى گاهى تا هفت‏ ‏ برابر بالا مى‏رود. بر همین اساس در روایات اسلامى به کار و کوشش سفارش اکید شده و از سستى و بى حوصلگى نهى شده است
  32. 7-هفت ساعت فرصت توبه : در روایات متعدد آمده هرگاه مؤمن گناهى مرتکب شود، تا هفت‏ ‏ ساعت به او مهلت داده مى‏شود که اگر در این هفت‏ ‏ ساعت توبه کرد، گناه او در نامه عمل ثبت نمى‏گردد، در بعضى از روایات به جاى هفت‏ ‏ ساعت از صبح تا شب ذکر شده است،
  33. 7-هفت مفاله تهذیب الاخلاق: تحریرکتاب الاخلاق الی نیکوماگوس ارسطو است، که به خامه روان در هفت‏ ‏ مقاله مرتب داشته است. خواجه نصیر الدین طوسی این کتاب را مبنای تألیف کتاب" اخلاق ناصری" قرار داده است.
  34. -هفت‏ بار تکرار تکبیر : روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله) به نماز ایستاده، امام حسین (علیه السلام) هم در کنارش ایستاده بود، حضرت تکبیر گفت. امام حسین (علیه السلام) هم خواست بگوید نتوانست تا هفت‏ ‏ بار حضرت تکرار کرد تا او هم تکبیر گفت. بحار، ج 43، ص 307
  35. -هفت‏ ‏ مرتبه تکرار تکبیر : رسول خدا وقتی به صفا رسید از کوه بالا رفت (مقابل بیت) و هفت‏ ‏ مرتبه تکبیر گفت. بحار الانوار، ج 96، ص 345.
  36. 7- هفت‏ ‏ قسمت از برنامه‏ توکل : 1 اجتناب از گناهان بزرگ و اعمال زشت. 2 عفو و بخشش، هنگام خشم 3 اجابت دعوت الهی 4 بر پا داشتن نماز 5 مشورت در کارها 6 انفاق 7 تسلیم ظلم نشدن.
  37. 7-مراحل تکامل انسانی هفت‏ ‏مرحله است : 1-لَقَدْ خَلَقْنَا الانْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ‏ مومنون/ 12. 2-ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ‏ مومنون/ 13.  3-ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً مومنون/ 14. 4- فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً مومنون/ 14. 5- فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً مومنون/ 14. 6- فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً مومنون/ 14. 7– ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ مومنون/ 14
  38. 7- تربیت هفت‏ ‏ پسر مساوى با تربیت یک دختر : زن نقش مهمى دارد. تربیت یک دختر مساوى با تربیت هفت‏ ‏ پسر است. گفت همه‏ى بچه‏هاى من دختر هستند، در عمرم یکبار هم دعا نکردم که خدا به من پسر بدهد. اگر هنر داشته باشم تربیت یک دختر مساوى با تربیت هفت‏ ‏ پسر است. زن نقش مهمى دارد.
  39. آنهایى که بین دختر و پسر فرق مى‏گذارند نمى‏فهمند. بعضى از آنها هم مشرک هستند. به خدا مى‏گویند: این کارى که من مى‏گویم: انجام بده. به هر حال باید مواظب باشیم. همسر خیلى مهم است. زن خیلى مى‏تواند نقش داشته باشد. امیرالمومنین فرمود: با تمام زور دارهاى دنیا برخورد کردم و پیروز شدم. اما قوى‏تر از زن ندیدم. زن خیلى قوى است. نه از نظر زور بازو! چنان با اشکش، با حرکاتش، زن عنصر مهمى است. اگر زن انقلابى باشد جامعه انقلابى مى‏شود. اگر زن انقلابى نشود جامعه سقوط مى‏کند. زن خودش نصف جامعه و مربى نصف دیگر است. آنجایى هم که اسلام گفته است: زن نیمى از جامعه است. در حقیقت دوبله است.
  40. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۶
دی

           بسم الله الرحمن الرحیم

         اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

الف باء کتاب هفت گذینه: الف 9

  1.  7- هفت‏ ‏امام را درک کرد . خانم نمونه : یکى از زنهاى خوب نمونه حبابه است، زنى بود که عمر طولانى داشت یک روز حبابه رفت خدمت امام على (علیه السلام)و گفت علامتى نشان من بده که بعد از تو خلفاى حق را بشناسم، حضرت امیر (علیه السلام)رمزى را به ایشان داد و فرمود هر کس اینچنین بود او امام حق است، امام‏هاى دیگر به او حبابه احترام مى‏گذاشتند امام حسین (علیه السلام)مى‏رفت منزل این خانم حبابه براى او دعا مى‏کردند تا امام هشتم را درک کرد و وقتى هم از دنیا رفت امام رضا (علیه السلام) پیراهن‏اش را براى این بانو فرستاد که دفن کنند یک همچین زنى بود که عمر با برکتى را در خدمت اهل بیت بود.
  2. 7- ارزش هفت‏ ثانیه : آن اسیر 16، 17 ساله که گفت: اى زن اگر تو حجاب نداشته باشى من با تو حرف نمى‏زنم. ارزش آن دو سه دقیقه، از سى سال تبلیغ بیشتر است. آدم سالها سخنرانى کند، اما آن اسیرى که از استان کرمان براى مدرسه یک آبگرمکن مى‏خرد و ماهى چند تومان پول ندارد که قسطش را بدهد، ولى وقتى اسیر مى‏شود مى‏گوید: مرگ بر صدام. مرگ بر صدامى که هفت‏ ‏ ثانیه بیش‏تر طول نکشید. یک وقت مى‏بینى ارزش این هفت‏ ‏ ثانیه از هفت‏ ‏ سال بیشتر است.حالا از آن هفت‏ ثانیه‏اى‏ها، از آن زمین جماران‏ها، از آن تار عنکبوتها، از آن هدهدها، چه کار باید بکنیم؟ دست چه کسى است؟ کلید کجاست که اگر دست بگذاریم روشن مى‏شود؟ آن کلید تنها با عقل نیست. خیلى آدم‏ها زرنگ هستند. روایت داریم که: یک آدم‏هایى خیلى زرنگ هستند و همیشه هشتشان گرو نه است. هرچه مى‏دوند به جایى نمى‏رسند آدم‏هایى هستند که هیچ سیاست و زرنگى ندارند. مى‏گفت: بهترین حیله چه حیله‏اى است؟ بهترین حیله این است که بگوید: خدایا من حیله سرم نمى‏شود. صاف راه مى‏روم هر کارى دوست دارى، بکن. این سیاست بازى و زرنگى‏هایى که گاهى بوى توطئه و بوى باندبازى و خط بازى مى‏دهد، اگرهمه این چیزها را دور بریزد و به ریش همه این خطوط و زرنگى‏ها و کیاست بخندد، موفق‏تر است.
  3. 7- هفت‏ امام را درک کرد جابر : جابر بن عبداللّه‏ انصارى، صحابى بزرگ پیامبر (صلی علیه وآله وسلم) ازکسانی که تا آخرین نفس خوب بودند، یکى از آنها جابر بود و آخرین نفر از ایشان بود. خدایا به آبروى جابرهاى تاریخ که در طول عمر لحظه‏اى کج نشدند، خودت ما را لحظه‏اى دچار هیچ نوع انحراف نفرما و این خیلى ارزش است حسن عاقبت. ما چند معصوم داریم. جابر هفت‏ ‏ تا از امامان را درک کرد. یعنى زمان رسول الله بود. تا امام باقر هم زنده بود. یعنى پیغمبر و حضرت زهرا و پنج امام را درک کرد. همینطور نگوییم در اربعین پیرمرد کورى بود. دستش را گرفتند، آمد زیارت امام حسین. ببینیم جابر که بود؟
  4. 7-هفت‏ ‏ ماه در خانه امام : زمان امام سجاد (علیه السلام)خفقان عجیبى بود بخاطر اینکه امام حسین (علیه السلام)را کشتند، مردم مدینه را کشتند، مکه را خراب کردند. امام سجاد (علیه السلام) هیچ کارى نمى‏توانست بکند یک راه برایش مانده بود و آن این بود که برده مى‏خرید و با آنها در خانه کار مى‏کرد و شب عید فطر همه را آزاد مى‏کرد. شب عید فطر همه برده هایى را که خریده بود 90 یا 200 تا همه را جمع مى‏کرد و مى‏فرمود: شما در این هفت‏ ‏ ماهى که در خانه ما بوده‏اید این اشتباهات را داشته‏اید شما 22 اشتباه، شما 72 اشتباه، براى هر کدام پرونده‏اى داشت هر چه نقطه ضعف بود امام مى‏نوشت همه مى‏گفتند قبول است بعد مى‏فرمود امشب چه شبى است؟ مى‏گفتند شب عید فطر مى‏فرمود: من یک جمله مى‏گویم همه با هم بگوئید اى زین العابدین همانگونه که تو عیب‏هاى ما را نوشتى خدا هم نقاط ضعف تو را نوشته‏ «وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ» (زخرف/ 80) «وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا» (یس/ 12) آیات زیادى داریم‏ «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ» (ق/ 29) تمام کارهایتان ثبت مى‏شود. بعد مى‏فرمود شب عید فطر همه برده‏ها را آزاد مى‏کرد، یعنى فارغ التحصیل مى‏شدند. امام در خانه با آنها کار مى‏کرد. بعد که همه را آزاد مى‏کرد مى‏فرمود: خدایا شب عید فطر است من برده‏هاى خودم را آزاد کردم، تو هم زین العابدین را از آتش جهنم آزاد کن. این شیوه دانشکده سرى و مخفیانه امام زین العابدین (علیه السلام)بود. شب عید به اینها لباس و خوراک مى‏داد.
  5. 7- هفت‏ سال یا دوازده سال ‏ ادعایی ندارد!! : وقتى مقام معظم رهبرى در دورانى که رئیس جمهور بودند تشریف بردند آفریقا در هیأتى که بنده هم افتخار داشتم که جزو آنها بودم در یکى از کشورهاى آفریقایى رهبرش برگشت گفت من هفت‏ ‏ سال زندان بوده‏ام. توى این هیأت یک شخصى بود از روحانیون و دوازده سال در زندان بود در زمان شاه و بعد مقام رهبرى گفت بیا گفت: چند سال زندان بودى گفت هفت‏ سال گفت مگر در آفریقا سابقه ندارد کسى هفت‏ ‏ سال زندان باشد؟ گفت این آقا را مى‏بینى دوازده سال زندان بوده است، یک مرتبه آن آفریقایى زد به گاراژ. گفت ما آدمهاى عادیمان دوازده سال زندان بودند ادعایى هم ندارند.
  6. 7-هفت امامی ؛ شش امامی ؛ جهار امامی : چون امام حسین (علیه السلام)چون چهار امامى‏ها هم زیارت مى‏کنند، شش امامى‏ها هم زیارت مى‏کنند، هفت‏ ‏ امامى‏ها ولى هرکه امام رضا (علیه السلام)را زیارت کند معلوم است دوازده امامى است، چون ما دیگر نه امامى نداریم، ده امامى نداریم، شش امامى داریم، هفت‏ ‏ امامى داریم، چهار امامى داریم، امام حسین (علیه السلام)زوارهاى منحرف هم دارد اما آن‏هایى که مى‏آیند زیارت امام رضا (علیه السلام)دیگر شیعه هستند، آیا ما نمى‏توانیم مثلًا، مسیر این کار را انجام بدهیم.
  7. -7هفتمبن امام : 1- 1- زندگینامه امام کاظم‏: مادرش حمیده، مادر شش نفر از امامان کنیز بود و این نشون دهنده این است که زن حتى اگر کنیز باشد استعداد همسر امام را دارد،2- منصور دوانیقى گفت: امام صادق مثل استخوان توى گلوى من گیر کرده نمى‏تونم قورتش بدم نمى‏تونم بیارمش بالا امام باید استخوان باشد.. 3- نحوه دستگیرى امام کاظم در مسجد پیغمبر مشغول نماز بود مأمورین ریختند تو مسجد نمازش را بریدند دستبند دستش زدند آقا را با آن حال بیرون بردند براى حفظ ریاست‏ 4- ارتباط با امام کاظم خیلى سخت بود حتى یک وقتى یک سئوالى مى‏خواستند بکنند امام در زندان بود یک خیار فروش‏ را دیدند که شما سبد خیار در دست بگیر همین طور قدم بزن وقتى زندان بان یک خورده این ور و آن ور مى‏رود جواب را از امام دریافت کن. 5- على‏بن یقطین و عذرخواهى او از چوپان‏ در خانه چوپان گفت بفرمایید گفت شما یک روز آمدى توى دفتر من به شما توهین کردم راه بهت ندادم حلالم کن عذرخواهى کرد برگشت امام کاظم در را برویش باز کرد.6- امام کاظم مخفیانه به فقراى مدینه غذا مى‏رساند و فقراى مدینه نمى‏دانستند غذا از کجاست، 7- ُ لَمَّا حَبَسَ هَارُونُ الرَّشِیدُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ علیه السلام . دَعَا بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ فَقَالَ یَا سَیِّدِی نَجِّنِی مِنْ حَبْسِ هَارُونَ وَ خَلِّصْنِی‏ مِنْ یَدِهِ یَا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَیْنِ رَمْلٍ وَ طِینٍ وَ مَاءٍ وَ یَا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَیْنِ مَشِیمَةٍ وَ رَحِمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ النَّارِ مِنْ بَیْنِ الْحَدِیدِ وَ الْحَجَرِ وَ یَا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَیْنِ الْأَحْشَاءِ وَ الْأَمْعَاءِ خَلِّصْنِی‏ مِنْ یَدَیْ هَارُون‏ : رو بقبله  این دعا را خواند،  اى کسیکه درخت را از میان ریگ و گل و آب در آورى و شیر را از میان سرگین و خون برآورى و نوزاد را از میان بچه‏دان و رحم رها کنى و آتش را از میان آهن و سنگ نجات دهى و روح را از میان امعاء و احشاء برگیرى مرا از دست هرون خلاص کن»
  8. هفت  کلمه ازامربه معروف فروع دین: یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ‏ لقمان/ 17. وجود امربه معروف درغیر انسانها : امر و نهی مخصوص به انسان نیست؛ هشدار در حیوانات نیز هست: قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ‏ نمل/ 18.
  9. مراحل امربه معروف‏ :  ازکجا شروع کنیم‏ 1 علاوه بر امر و نهی باید عوامل بازدارنده از معروف را حتی‏المقدور کم کرد. مثلا برای امر به نماز باید تلویزیون در آن ساعت برنامه‏های جذّاب را نگذارد تا مردم بتوانند نماز بخوانند.2 ایمان به معاد انگیزه مهمی در انجام معروف و ترک منکر است.3 رفتار مسئولین نیز بسیار مهم است. مردم اگر به نظام و مسئولین عقیده نداشتند به مسجد هم نمی‏روند. 4 رشد کیفی می‏تواند رشد کمی به وجود آورد. نماز با حالت خشوع در دیگران اثر دارد. مناجات‏های پرگریه و پرمحتوا از افراد سالم و پاک و مخلص برای هزاران جوان جاذبه دارد و سازندگی دارد. چگونه بچه‏ها را به نماز وادار کنیم؟ اول ایجاد محبت خداوند از طریق شمردن نعمتها بعد توجه به چند اصل: 1 اصل خوشرویی.2 اصل جاذبه دادن به مکان نماز.3 اصل زیبایی در ادبیات (اذان زیبا، قرائت زیبا، سرود زیبا) 4 اصل تغذیه. گرسنه نباشد، تشنه نباشد.5 اصل آمادگی محیط نماز. کارتون و فیلم سینمایی نباشد.6 اصل هماهنگی با دوستان نمازگزار، والدین و بستگان نمازگزار.7 اصل عملی نه تئوری (از او نپرسیم مقدمات نماز چند تاست؟ شراط نماز چند تا است؟ و ... «قال رسول الله (صل الله علیه وآله وسلم ): صلوا کما رأیتمونی أصلی‏ نهج الحق، ص 426.
  10. 7-هفت کلمه ازامامت : 1-امامت از اصول دین است. خداوند در حجّة الوداع، پیامبر را مخاطب قرار داده و مى‏فرماید: «یا ایّها الرّسول بَلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته و اللّه یعصمک من الناس و اللّه لا یهدى القوم الکافرین» «2» اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگات بر تو نازل شده است به مردم برسان و اگر چنین نکنى، رسالت خدا را انجام نداده‏اى (و رسالت تو بى‏سرانجام است) و بدان که خداوند تو را از خطرات احتمالى حفظ مى‏کند و خداوند کافران را هدایت نمى‏کند.
  11. 2-توحید و امامت، دو قلعه مستحکم الهى‏ هنگامى که امام رضا علیه السلام در حال گذر از شهر نیشابور بود، علاقمندان گرد آن حضرت را گرفته و تقاضاى حدیثى کردند. امام حدیث معروف سلسلة الذهب را که از پدر خود و پدرش از پدرش تا پیامبر علیهم السلام و او از جبرئیل و او از خداى متعال شنیده بود، این چنین بیان فرمود: «کلمة لااله الّا اللّه حِصنى فمَن دَخل حِصنى أمن من‏ عذابى» توحید قلعه محکم من است که هر در آن وارد شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.آنگاه امام فرمود: «بشروطها و أنا من شروطها» «1» توحید با شروطش قلعه الهى است و من یکى از آن شروط هستم.
  12. 3-انعکاس امامت در قیامت‏ در قرآن مى‏خوانیم: «یوم نَدعوا کلّ اناس بامامهم» «2» روز قیامت هر گروه را در کنار رهبرشان فرا مى‏خوانیم. این آیه نقش امام را در هدایت یا گمراهى پیروان به خوبى روشن مى‏کند. نقشى که بهشت وجهنم را براى پیروان رقم مى‏زند. در قیامت مستضعفان به‏رهبران فاسد خود مى‏گویند: «لولا أنتم لکنّا مؤمنین» «1» اگر شما نبودید و ما را به حال خود وامى گذاردید، ما طبق فطرت خود از مؤمنان بودیم.
  13.  4-نشانه امامت : انفاق در رکوع‏ : شخص فقیرى وارد مسجد پیامبر شد و از مردم درخواست کمک کرد، اما کسى به او اعتنائى ننمود. فقیر با صداى بلند گفت: خدایا! تو شاهد باش که مردم چیزى به من ندادند و مرا محروم کردند. حضرت على که در حال رکوع نماز بود، به فقیر اشاره‏اى کرد و همین که او جلو آمد، حضرت انگشتر خود را به او عطا کرد. آیه نازل شد که همانا ولىّ شما خدا و پیامبر و آن کسى است که در حال رکوع انگشتر خود را به فقیر داد.
  14. 5-امامت، عهد و پیمان الهى‏ نکته‏اى را که باید توجه نمود این است که قرآن از مسئله امامت باکلمه «عهدى» نام برده و همینکه حضرت ابراهیم علیه السلام مقام امامت را براى فرزندان خود طلب نمود خداوند پاسخ داد که عهد من (که همان مقام امامت است) به افراد ظالم نمى‏رسد: «لاینال عهدى الظالمین»
  15. 6-مسأله امامت و حج‏ :در مواردى از حج، به مسأله رهبرى اشاره شده است. در روایات مى خوانیم، اگر انسان عمر نوح (علیه السلام) داشته باشد و تمام عمر خود را میان کعبه و مقام روزها، روزه بگیرد و شبها تا صبح نماز بخواند ولى در خط فکرى- سیاسى رهبرى، حق را نپذیرد، ارزشى ندارد. «1» ارزش حج و تمامیت آن وابسته به ملاقات امام و اعلام آمادگى و خدمت و گرفتن رهنمودهاى اوست. «2» اساساً ارزش مکّه و کعبه به خاطر رهبر است.
  16. 7- توحید وامامت : فرق بین قلعه و زندان چیست؟ قلعه را از داخل در را مى‏بندند، زندان از بیرون در را مى‏بندند. کسى که در قلعه رفت دیگر آرامش دارد. چون دیوارهاى بزرگ دارد. مى‏گوید: اگر مى‏خواهید ایمن باشید، خودتان را در مدار خدا قرار بدهید. سالم مى‏مانید. توحید قلعه‏ى من است.بعد فرمود:فَمَنْ دَخَلَ دَخَلَ حِصْنِى أَمِنَ مِنْ عَذَابِى» (بحار الانوار/ ج 49/ ص 126) از عذاب من بیمه است. بعد امام رضا فرمود: «بِشُروطِها» یعنى توحید شرط دارد. «وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» من هم شرط دارم. «وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» توحید شرایط دارد. بعدفرمود: یعنى من هم که امام هستم شرط توحید هستم. یعنى چه؟ وقتى مى‏گوییم: شرط نماز وضو است، یعنى نماز بى‏وضو قبول نیست. شرط توحید امامت است. یعنى توحید بدون امامت قبول نیست. «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّه» (بقره/
  17. 7-هفت کلمه از اخلاق : جامع‏ترین آیه در مکارم اخلاق‏ خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ‏ (اعراف، 199) -عفو و میانه‏روى را پیشه کن (عذر مردم را بپذیر و بر آنان آسان بگیر)، و به کارهاى عقل پسند و نیکو فرمان بده، همه‏ى اصول اخلاقى را در بر دارد؛
  18. 1-هم اخلاق فردى‏ «عفو»، : «أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک» (قصص/ 77) همانطور که خدا به تو نیکى کند به دیگران نیکى کن. فرق این است بین افراد جاهل یاافراد لجوج که باید با ملایمت برخورد کرد.
  19. 2-هم اخلاق اجتماعى‏ «وأمر بالعُرف» هم باید به معروف امر کرد و هم شیوه‏ى امر کردن، باید معروف و پسندیده باشد. مراد، برخورد بزرگوارانه با مخالفان است. چنان که خداوند پیامبر را به این شیوه، مامور ساخته بود: ،
  20. 3-هم با دوست‏ «عفو»، فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللّهِ‏ شوری/ 40.هم با دشمن‏ «أعرض» «خُذِ الْعَفْوَ»، «وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ» چنانکه «أَعْرِضْ‏ عَنِ الْجاهِلِینَ» به ،
  21.  4-هم زبانى‏ «وأمر»، هم عملى‏ «أعرض»، «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ»
  22. 5-هم مثبت‏ «خُذ»، همواره باید راه میانه واعتدال را پیشه کرد. «خُذِ الْعَفْوَ» «خذ الکتاب بقوّة» هم منفى‏ «أعرض» معناى آزاد و رها کردن جاهلان و دشمنان نیست، امّا گاهى موعظه، تذکّر و حتّى برخورد با آنان لازم است.،
  23. 6- هم براى رهبر، هم براى امّت،
  24. 7-هم براى آن و هم براى این زمان. آیه‏اى جامع‏تر از این آیه در مکارم الاخلاق نیست. وقتى این آیه نازل شد، پیامبر صلى الله علیه و آله از جبرئیل توضیح و شیوه‏ى عمل به این آیه را درخواست کرد. جبرئیل پیام آورد که «تَعفُو عمّن ظلمک، تُعطى مَن حَرمک، تَصِل مَن قطعک‏»، «4» از کسى که به تو ظلم کرده در گذر، به کسى که تو را محروم کرده عطا کن و با کسى که با تو قطع رابطه کرده است، ارتباط برقرار کن.
  25. 7-اتوبان امام هفت‏ ساعته  کربلا: امامان ما خیلى لطف دارند. حیف که ما با امامان‏مان آشنا نیستیم. از نظر علمى از نظر کمال، اخلاق. اى کاش راه کربلا باز مى‏شد و یک اتوبان تهران کربلا درست مى‏شد این بسیجى‏هاى ما چنان جاده درست کنند هفت‏ ‏ ساعته برود کربلا. یازده ساعته مى‏شود رفت سامرا. و حیف که ما امامان‏مان را نمى‏شناسیم. خدایا تو را به حق تک تک امامان معرفت ما را به خودت و به پیغمبرت و به اهل بیت پیغمبرت و به دینت و به قرآن روز به روز بیشتر و مزه معرفت به این‏ها را به ما بچشان. خدایا راه کربلا و مکه را به روى علاقمندان باز بگردان. همین طور که طاغوت ایران را شکستى طاغوت‏ها را بشکن. همین طور که آمریکا در ایران تحقیر شد آمریکا در غیر ایران تحقیر کن همین طور که رژیم مارکسیستى را فروپاشاندى باقى مکتب‏هاى پوچ را هم فرو بریز.
  26. 7- هفت لیوان آب نه بل نصف لیوان آب دور بریزی اسراف است : آدمى عزیز مى‏شود که روحش پاک باشد هر چه پروژکتور انداختن به روحش سوسک مرده و ته سیگار نباشد. آخر گیر ما این است که خیال مى‏کنیم آدم خوبى هستیم. مى‏دانى چرا؟ به خاطر این که آدم نکشتم، دزدى نکردم، چون نور وسعت روحی ما کم است. اما امامان ما پروژکتور مى‏انداختند در روح‏شان اگر یک لحظه از خود غافل بودند دو لیتر گریه مى‏کردند و این مناجاتها به خاطر این است که گاهى مى‏گویند آقاى  مگر امامان گناه داشتند که این قدر گریه و مناجات مى‏کردند مى‏گویم نه گناه نداشتند پروژکتور مى‏انداختند تو روح‏شان هرکسى نور قوى بیاندازد در وجودش عیب‏هاى خودش را کشف مى‏کند. شما اگر یک دیگ آب را بریزی مى‏گویى اسراف است هفت لیوان آب دور بریزی می گویی اسراف است ؛ اما امام در تحریرالوسیله مى‏فرماید نصف لیوان آب هم دور بریزى اسراف است و لذا حضرت امام رضوان الله وقتى وضو مى‏گرفت شیر را باز مى‏کرد  فوراً مى‏بست؛ ما این قدر زن داریم که گناه کبیره مى‏کند چون وسواسى است هفت لیوان آب می ریز باز می گوید نشد ؛ وقتى هم به او مى‏گویى مى‏گوید من، فوکلى بى دین،.. نخیر اسراف تو از فوکل او گناهش بیشتر است. زنان چادرى وسواسى به مراتب گناه‏شان از بى حجاب‏ها بیشتر است. چون اسراف قطعاً گناه کبیره است. خیلى از مقدسین ما وسواسى هستند. مسجدى است، مى‏رود زیر دوش به اندازه چهار نفر آب مى‏ریزد . ولو پول آب را بدهى. بنابراین اگر مى‏خواهیم ببینیم چه آدمى هستیم پروژکتور بیندازیم تا ته سیگارهای وجودمان خوب معلوم شود.
  27. 7- اسراف هفت‏ تا جنایت در دور ریزی : با این همه مصیبت گندم بخریم بعد بدهیم به پادگان. به نانوایى نان بپزد و سرباز وغیر نخورد بیندازد سطل آشغال برود. چه قدر جنایت است هفت‏ ‏تا جنایت با هم مى‏شود.
  28. 1- گندم خریدن یک گناه است
  29. 2-بد پختن یک گناه است
  30. 3-در سطل زباله ریختن یک گناه است.
  31. 4-وقت در صف نانوایى  ایستادن یک گناه.
  32. 5- ضرر به اقتصاد یک گناه
  33. 6- از خارج خریدن یک گناه  
  34. 7-  بیکاری کشاورز یک گناه چه قدر ما خلاف مى‏کنیم.
  35. 7-ساعت هفت اعدام می شود کارش نداریم :  نیروهاى انتظامى اگر دیدید در زندان یک کسى شیشه را شکست. پتو را پاره کرد، ممکن است تنیبه کنید آنرا، امّا اگر یک کسى حکم اعدامش صادر شده است. فردا صبح چون قاتل بوده است، اعدامى است. حالا هم سه تا شیشه بشکند، دو تا هم پتو، دو پرس هم غذا بخورد. دو تا فحش بدهد، مى‏گوئى بابا ولش کن. این هفت‏ ‏ ساعت دیگه بیشتر زنده نیست. آدمهاى اعدامى را، دیگه مسئول زندان نمى‏گوید: دیگه نمى‏دانم چرا استکان شکستى و نمى‏دانم چه کردى. خداوند مى‏گوید ما یک عده‏اى را گذاشته‏ایم، اعدامى هستند، کاریشان نداریم.
  36. 7-ایثار با شش هفت‏ تا بچه : آیت الله مشکینى برادرى داشت در ملایر بود روحانى بزرگوارى بود زمان طاغوت ما رفته بودیم ملایر براى تبلیغ ما رفتیم خانه اخوى‏اش یک چیزى به من گفت، چون مرحوم شده است من اسمش را مى‏برم... گفت بنده رفتم در یک روستایى دیدم مردم آب ندارند. غروب که مى‏شود با اسب و گاو و مشک و اینها را مى‏برند چند کیلومترى آب خوردن مى‏آورند دلم سوخت که چرا من توى قم خانه داشته باشم مردم اینجا آب نداشته باشند. مى‏گفت رفتم قم خانه‏ام را فروختم آمدم اینجا یک استخر درست کردم با چاه عمیق و آب را از همانجا لوله کشى کردم آوردم تا دم خانه این روستایى‏ها و الان سالهاست که من خودم خانه اجاره‏اى مى‏نشینم با شش هفت‏ ‏ تا بچه ولى در عوض دلم خوش است که یک روستا آب دارند و بالاخره بى خانه هم از دنیا رفت، من اینرا گفتم و یک تاجر محترمى آمد پیش من گفت آقا من مى‏خواهم براى بچه هایش خانه بخرم. ما ایشان را بردیم پیش آیت الله مشکینى که برادر تو بیست سال پیش خانه‏اش را فروخته بعد او از دنیا رفت و انقلاب شد و ما هم این خاطره توى ذهنمان بود ... گفتیم حالا این تاجر مى‏خواهد براى آن بچه‏ها خانه بخرد الله اکبر خدا جبران مى‏کند، تو نیکى کن و در دجله انداز ... یک الله اکبر هدر نمى‏رود شما که راه مى‏روى و پوست خیار جلوى راه باشد و با نوک انگشت پا آن را کنار بزنى ممکن است نه سال دیگر کسى بچه شما را از لب چاه بگیرد.
  37. 7-اتحاد هفت را نتوان شکست ‏: حالا متحد چیست؟ فایده اتحاد زور است. یک نخ پاره مى‏شود چند تا که بهم تاب خورد، طناب مى‏شود و دیگر پاره نمى‏شود. مدرسه بودیم، داستانى را توى کتاب ابتدایى چهل سال پیش خواندیم، شاید حالا هم باشد که پدرى هفت تا پسر داشت، هفت‏ ‏ تا چوب داد به هفت‏ ‏ تا پسر یکى یکى شکستند، بعد هفت‏ ‏ تا را با طناب بست. گفت حالا بروید بشکنید، نتوانستند، این برقى که داریم مال اتحاد است اگر قطرات باران متحد شدند مى‏شوند جوى، جوى‏ها متحد شدند مى‏شوند نهر، نهرها آبش، پشت سد جمع شد و متحد شد مى‏شود سد و سد تولید برق است، اگر قطرات متحد بشوند جوى‏ها و نهرها و پشت سد این قطرات جمع نشوند برق هم نمى‏شود.
  38. 7-هفت‏‏ پیغمبر کلمه امین دارند . امانت دارى. در قرآن در مورد چند تا پیغمبر از جمله حضرت نوح، یک، حضرت هود، دو، حضرت صالح، سه، یوسف، چهار، لوط، پنج، حضرت شعیب، شش، حضرت موسى، هفت‏‏. راجع به هفت‏‏ تا پیغمبران این کلمه آمده که‏ «إِنِّى لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ» (شعراء/ 107) ما امینیم. کلمه .بزرگی  راز نگه داری و سر نگه داری و امانت داری. او تا دم مرگ وفادار ماندن. او نگذاشت مرگ او دو مرگ شود. از مرگ خود برای حیات اسلام استفاده کرد. در اینجا  انواع امانت‏ بشماره آوریم   1. امانت در ولایت وامامت‏2. امانت در زمام داری‏3. دررسالت انبیا4. در وفای به عهد5. امانت کارگزاران‏6. مزد کارگر امانت است‏7. امانت درجایگاه موقعیت اجتماعی‏8. امانت داری دراموال مردم‏9. درناموس مردم‏ ناموس مردم امانت است.10. عیوب مردم‏11. همسر12. نماز13. مجالس‏  امنت است. و...بحثم این است. انسان کامل. قله‏اش انبیاست. انبیاء چه بودند؟ انبیاء تسلیم خدا، بنده خدا، امانتدار خدا. امین. آنوقت راجع به امیرالمؤمنین هم داریم که‏ «وَ أَنْتَ تَقْضِى دَیْنِى وَ تُنْجِزُ عِدَاتِى» (بحارالانوار/ ج 28/ ص 54) پیغمبر به على گفت که من مى‏روم مدینه، تو دین من را ادا کن بعد ملحق شو به من. امین است. در زیارت امین الله ما به امیرالمؤمنین مى‏گوییم‏ «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ» انبیاء امینند، امیرالمؤمنین امین است.
  39. 7-هفت سطربحث امام زمان (علیه السلام)باعث تعجب است: در کتابهاى معارف دانشگاه شما بشمارید چند سطر راجع به امام زمان (علیه السلام) بحث شده من شمردم هفت‏ ‏ سطر بود یعنى امام زمان ولى امر ما است و دانشجوى ما درباره‏ى امام زمان، هفت‏ ‏ سطر مى‏خواند. به چه کسى بگوییم که در تمام کتابهاى دانشگاه یک سطر درباره‏ى نماز بحث نیست در اکثر پیامهاى مقام معظم رهبرى که هشت سال است براى نماز دارند مى‏فرمایند باید راز و رمز و اسرار نماز در کتابهاى دانشگاه بیاید و تنها جایى که اسرار نماز وارد نشده در کتابهاى دانشجو است، اقیانوس اطلس چند متر است و ...
  40. 7-اتجاد هفت با فایده : حالا متحد چیست؟ پدرى هفت تا پسر داشت، هفت‏ تا چوب داد به هفت تا پسر یکى یکى شکستند، بعد هفت تا را با طناب بست. گفت حالا بروید بشکنید، نتوانستند، این برقى که داریم مال اتحاد است اگر قطرات باران متحد شدند مى‏شوند جوى، جوى‏ها متحد شدند مى‏شوند نهر، نهرها آبش، پشت سد جمع شد و متحد شد مى‏شود سد و سد تولید برق است، اگر قطرات متحد بشوند جوى‏ها و نهرها و پشت سد این قطرات جمع نشوند برق هم نمى‏شود. فایده‏ اتحاد زور است. یک نخ پاره مى‏شود چند تا که بهم تاب خورد، طناب مى‏شود و دیگر پاره نمى‏شود.

            

             اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۰۴
دی

       

                     بسم الله الرحمن الرحیم

                     اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم                                                                      

                     الف باء کتاب هفت گذینه 8 ..آ..

                موضوع  هفت ‏ ‏آسمان . هفت آیه . هفت مرتبه خودم . هفت بار برای آب . هفت متر گدال آتش.

                     هفت‏ ‏ کلمه آداب سفر : کرنش آسمان‏ هاى هفت‏ ‏ گانه :آفتابه لگن هفت‏ ‏دست‏ : هفت آداب حرف زدن: 

                   هفت‏ ‏ آسمان محکم بنا کردیم : هفت آیه معادل قرآن :هفت آسمان آفرینش : هفت آیه واجب ده بار هر روز :

:___________________________________________

  1. هفت‏ ‏ آسمان محکم بنا کردیم : ساخته خداوند براى هر چیز محکم‏کارى است‏ «واجْعَلْنِى مِنْ أَهْلِ السَّدَاد» (صحیفه سجادیه، ص 98) «السَّدَاد» یعنى محکم کارى سد: یعنى دیوار محکم که در مقابل فشار آب بتواند استقامت کند، اول این که در توحید: خداوند هر کارى کرده محکم کرده و بشر است که کارهایش آبکى است، کلاغ روى درخت لانه مى‏سازد، باد و طوفان تنه درخت را مى‏اندازد ولى لانه از هم نمى‏پاشد و متلاشى نمى‏شود. قرآن مى‏فرماید: «صُنْعَ اللَّهِ الَّذى أَتْقَنَ کُلَّ شَىْ‏ء» (نمل/ 88) ساخته خداوند براى هر چیز محکم کارى است. مثال: درهایى که لولا دارد مدتى اگر روغن به آن نزنیم صدا مى‏کند چشم ماجورى درست شده که سال روغن کارى نمى‏خواهد و صدا نمى‏کند، مثل جیر جیر کردن دو هزار گنجشک، نحوه ساختن چشم و سلول پا چگونه است؟ قرآن مى‏فرماید: «وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً» (نبا/ 12) هفت‏ ‏ آسمان بر بالاى سر شما محکم بنا کردیم کارگرها یاد بگیرند در تولید و مرغوبیت  اگر به مرغوبیت‏ کار عنایت نکنید، پاسدارى از خون شهدا نیست، ما باید برتعهدمان اضافه شود. کارگران و مصرف کنندگان نگویند جنس فلان کشور و جنس ایرانى فلان.
  2. 7- هفت آیه معادل قرآن : سوره حمد معادل قرآن است با آنکه عدد آیات آن هفت‏ ‏ مى‏باشد. «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ»
  3. -7آیه هفت مرتبه خودم : در این آیه خداوند هفت‏ مرتبه مى‏فرماید: خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم و لذا علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مى‏فرماید لطیف ترین و شیرین‏ترى آیات است. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادى عَنِّى فَإِنِّى قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لى وَ لْیُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» (بقره/ 186).
  4. 7- هفت آسمان آفرینش : و همانا ما بالاى سر شما هفت‏ ‏ راه (هفت‏ ‏ آسمان) آفریدیم، و ما از خلق (و جهان‏هستى) غافل نبوده‏ایم.
  5. 7- هفت آیه واجب ده بار هر روز : سوره حمد که نام دیگرش «فاتحةالکتاب» است، هفت‏ ‏ آیه دارد و تنها سوره‏اى است که بر هر مسلمانى واجب است حداقل روزانه ده بار آن را در نمازهاى شبانه روزى بخواند، وگرنه نماز او باطل است: «لاصلاة الّا بفاتحةالکتاب».
  6. 7-هفت متر گدال آتش : در حیدرآباد هند. شب 21 محرم به مناسبت شهادت حضرت رقیه (علیها السلام ) در خرابه شام، گودالى از آتش در هفت‏ ‏ متر به قدرى مملو از آتش که از دور صورت [را مى‏سوزاند]، ولى مردم از روى آن رد مى‏شوند.
  7. 7- هفت‏ ‏ آیه  واجب ده بار : سوره حمد که نام دیگرش «فاتحة الکتاب» است، هفت‏ ‏ آیه دارد و تنها سوره‏اى است که بر هر مسلمان واجب است حدّاقل ده‏بار آن را در نمازهاى شبانه‏روزى بخواند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «لاصلاةَ إلّابِفَاتِحَةِ الْکِتابِ؛ بدون فاتحة الکتاب، نمازى نیست.»
  8. 7-هفت‏ ‏ قسمت آسمان : شاید نظر ایشان این بوده که قرآن می‏فرماید: سبع سماوات در دو وقت و مرحله بوده است، اما در آیه قبل از آنکه خدا آسمان را به هفت‏ ‏ قسمت تقسیم کند
  9.  7-عدد آسمانها هفت‏ ‏ است : در ده مورد از قرآن اعلام شده که عدد آسمانها هفت‏ ‏ است که آنها محکم‏ سَبْعاً شِداداً نبأ/ 3. و فوق یکدیگر طِباقاً ملک/ 3. و دارای قطرها أَقْطارِ السَّماواتِ‏ الرحمن/ 33. و دارای سنگینی‏ یُمْسِکُ السَّماءَ حج/ 65. هست.
  10. 7- هفت‏ ‏ اصل آداب سلوک : نورالهدایة. شیخ نجیب الدین رضا. (تهران، چاپخانه علمی. 1325). کتاب در آداب سلوک است و بر یک مقدمه و هفت‏ ‏ اصل و یک خاتمه مرتب است. (فهرست پیشین، ص 480 و 581).
  11. 7-آسمان‏ های هفت‏ ‏ گانه‏ : حضرت نوح (غلیه السلام )در دعوت خود مردم را به فکر کردن فرا می‏خواند و می‏فرمود: آیا به آسمان‏های هفت‏ ‏ گانه‏ای که یکی بالای دیگری آفریده شده است نمی‏نگرید؟ (ممکن است معنای‏ طباقا مطابقت و هماهنگی باشد، یعنی آسمان‏ها هفت‏ ‏ گانه‏ای که میانشان مطابقت و هماهنگی است) بارها گفته‏ایم که آنچه را انسان می‏بیند همان آسمان اوّل است، زیرا تمام ستارگان زینت آسمان اوّلند و ما هنوز تمام ستارگان را ندیده‏ایم.
  12. 7-هفت‏ ‏ کلمه آداب سفر : را شمردم، در کتاب وسائل الشیعه داریم که اگر خواستید مسافرت بروید، 1-با یک کسى مسافرت بروید که خرجى خودتان را خودتان بدهید، 2-با یک آقا بالا سرى مسافرت نروید، چون او که خرجى تو را داد، شما باید کفشهایش را جفت کنى و 3-در پستى را هم قبلًا برایش باز کنى و همین کار تو را ذلیل مى‏کند. 4-با هم بروید که هم در پول دادن شریک 5-و هم در کار کردن شریک، شریکى که شد ذلتى نیست. دنبال آن کسى مى‏روى که خرج ما را مى‏دهد، این ذلیل مى‏شوى 6-و روایتى داریم که ناراحتى‏هاى خودتان را نقل نکنید، خودتان را خورد مى‏کنید.
  13. 7-حدیث داریم مسلمان‏ «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِى وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِى قَلْبِهِ» (نهج‏البلاغه، حکمت 333) ناراحتى هایتان در درون باشد، در ظاهر باید وقتى کسى شما را دید، بشاش به نظر برسید، باید قوى باشید.
  14. 7-کرنش آسمان‏ هاى هفت‏ ‏ گانه شاعر مى‏گوید: کربلا زمین است، اما زمینى که حتى آسمان‏هاى هفت‏ ‏ گانه پهلوى این زمین کرنش مى‏کنند. ما باید یاد کربلا را زنده نگه داریم. خود خدا در قرآن روضه خوانده و تاریخ انبیاى پیشین را نقل کرده است. «وَ اذْکُر»، «وَ اذْکُر»، «وَ اذْکُر» یاد بیاور فلان تاریخ را، یاد بیاور فلان تاریخ را، زنده نگه داشتن تاریخ ایثارگران، روضه است.
  15. 7-آفتابه لگن هفت‏ ‏ دست‏ : ما از آب و خاکمان به طور صحیح استفاده نکردیم حدیث (رسول اکرم فرمودند از هدر رفتن آب جلوگیرى کنید و جلوى آن را سد ببندید ما هم آب و زمین را هدر مى‏دهیم و... و....اصلًا اگر وزارت کشاورزى کل وزارتخانه را با همه تشکیلات به خوزستان ببرد و در آن جا کار کنند خود خوزستان مى‏تواند گندم تمام ایران را تأمین کند ما از سرزمینمان درست استفاده نمى‏کنیم و در مرکز تشریفات هم زیاد شده است.زمین کشاورزى خوزستان ما هنوز نیروهایمان به کار نیفتاده‏اند خیلى نیرو داریم مملکت ایران خوب کشورى است آفتابه لگن هفت‏ ‏ دست‏  شام ونهار هیچی .. حتى در عالم آخوندها هم تشریفات دارد زیاد مى‏شود . آنقدر کشورها هستند که مثلًا یا نفت ندارند یا جنگل یا دریا و بسیارى از کشورها نیرو ندارند یا همت ندارند مملکت ما مملکت خوبى است منتها در دوره سربازى باید از این نیروها خوب استفاده کرد و در مورد یک سرى چیزها خط شکنى لازم است.
  16. -7هفت آیه از قرآن : وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ «87»وهمانا ما به تو سبع‏المثانى (سوره حمد) و قرآن بزرگ دادیم. 1- در روایات شیعه و سنى آمده است که مراد از «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی»، سوره حمد مى‏باشد. زیرا این سوره در هر نماز دوبار خوانده مى‏شود و 2-در روایتى آمده که خداوند مى‏فرماید: من سوره حمد را میان خود و بنده‏ام دو قسمت کرده‏ام؛ نیمى از آن در مورد من است و نیمى از آن به بندگانم ارتباط دارد. 3-(از «بسم‏اللَّه» تا «مالک یوم الدین» مربوط به خداست و 4-از «ایّاک نَعبد» که اظهار عبودیّت و استمداد و دعاست مربوط به بندگان است.)5-بعضى گفته‏اند مراد از «الْمَثانِی» خود قرآن است، «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی» به معناى هفت‏ آیه‏ از قرآن‏ است، که همان سوره حمد باشد. ودلیل این سخن آیه‏ «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ» «1» یعنى خداوند بهترین حدیث را نازل کرد، کتابى که آیاتش متشابه و هماهنگ و تکرارى است.6-پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «من اعطاه الله القرآن فراى ان رجلا اعطى افضل مما اعطى فقد صغر عظیما و عظم صغیرا» «2» یعنى کسى که خداوند به او قرآن عطا کند و چنین تصور کند که به دیگرى چیز بهترى داده شده، قرآنِ بزرگ را کوچک شمرده و غیر قرآن را که کوچک است، بزرگ دانسته است.7-سوره‏ حمد معادل قرآن است با آنکه عدد آیات آن هفت مى‏باشد. «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ» در یک حدیث، سوره حمد برترین سوره قرآن شمرده شده است. این هم به علت آن است که سوره‏ حمد خلاصه‏ همه مطالب قرآن است‏ قال الإمام علی کرّم اللّه وجهه: أنا النّقطة الّتی تحت الباء. سرّ (اسرا نهان وپنهان )الکتب المنزلة فی القرآن و سرّ القرآن فی فاتحة الکتاب و سرّ فاتحة الکتب فی بسم اللّه الرحمن الرحیم، و سر بسم اللّه الرحمن الرحیم فی نقطة تحت‏ الباء و أنا نقطة تحت‏ الباء.قال علیّ (ع):أنا النّقطة، أنا الخطّ، أنا الخطّ أنا النقطة، أنا النّقطة أنا الخطّ.
  17. -7هفت آداب حرف زدن در قرآن : در قرآن هفت‏ ‏ تعبیر راجع به «قول»سخن گغتن داریم :1- «قَوْلًا مَعْرُوفاً» (بقره/ 235)، خوب حرف بزن،2- «قَوْلًا سَدیداً» (نساء/ 9) حرفت محکم و منطقى باشد. 3-«قَوْلًا بَلیغاً» (نساء/ 63) حرفت برفک نداشته باشد. 4-«قَوْلًا کَریماً» (اسراء/ 23) با ادب و کریمانه باشد. 5-«قَوْلًا مَیْسُوراً» (اسراء/ 28) حرفت روان باشد. 6-«قَوْلًا لَیِّناً» (طه/ 44) حرفت نرم باشد. َ 7- (قَوْلاً عَظیما) (اسرا /40) در قرآن براى زبان این آیات وجود دارند. آیات گفتگو. یعنى حرف زدن هم در قرآن آدابى دارد.

+++++++++++++++++++++++++++++++++++

  1. الف..: هفت اقلیم: هفت مرحله انسان : هفت‏ امامى ؛ انفاق هفت تا هفت صد : انفاق هفت تا یکصد: از هفت تا هفت صد : هفت‏ ‏امام : اذکار هفت‏ مرتبه : امتحان در هفت‏ سالگی : انفاق هم هفت‏ خوشه : هفت‏ ‏ درجه ایمان :خانم نمونه هفت‏ ‏امام را درک کرد :ارزش هفت‏ ثانیه :
  2. 7- هفت درخواست ابراهیم : حضرت ابراهیم در این سوره خوانده‏ایم، او از خداوند هفت‏ ‏ درخواست دارد: 1- امنیّت مکّه، 2- دور ماندن از بت‏پرستى، 3= توجّه قلوب 4- و افکار مؤمنان نسبت به فرزندان  و مکتب او، 5- بهره‏مند شدن ذریّه‏ى او از ثمرات، 6- توفیق اقامه‏ى نماز، 7- قبول شدن‏
  3. 7- هفت‏ عدد اعمال حج رمز است‏ :هفت‏ بار دور کعبه مى‏گردند من هم نمى‏فهمم هفت‏ چى است، من صدها میلیون چیز بلد نیستم این عدد هفت‏ یک چیزهایى در آن است و نمى‏دانم چه چیزهایى در آن است، سوره حمد هفت‏ آیه دارد، آسمان‏ها هفت‏ تا است، عدد ایام هفت‏ه هفت‏ تا است، سعى صفا و مروه هفت‏ تا است، طواف دور کعبه هفت‏ تا است. چه سرى توى هفت‏ است من نمى‏دانم یک چیزى است ولى من نمى‏دانم آن چیست، حاجى‏ها هفت‏ مرتبه دور کعبه مى‏گردند، عدد هفت‏ ‏،  پرتاب سنگ به شیطان‏نیز مى‏باشد.
  4. 7-هفت اقلیم علی علیه السلام  : حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام.: به خدا سوگند! اگر هفت‏ ‏ اقلیم را بر من ببخشند تا پوست جوى را به ناحقّ از دهان مورچه‏اى بگیرم این کار را نخواهم کرد .
  5. 7–هفت مرحله انسان :  انسان، پیش از مرگ، هفت‏ ‏ مرحله را طى مى‏کند. (تراب، نطفه، علقه، مضغه، طفولیّت، بلوغ، پیرى) خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ...
  6. 7-هفت‏ امامى ؛ واقفیّه :  به کسانى که انحراف عقیده دارند، مثلًا واقفیّه و هفت‏ ‏ امامى هستند، زکات پرداخت نمى‏شود.
  7. 7- هفتمین عمل : پرتاب کردن هفت‏ ‏سنگ‏ریزه‏اى است که شب قبل در مشعر جمع آورى کرده‏اند، این عمل را در اصطلاح «رمى جمره» مى‏نامند.
  8. هفت‏ ‏مرتبه فرموده خودم  آیه : علامه طباطبایى فرموده است که لطیف ترین آیه همین است‏ «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِى إِذَا دَعَانِى فَلْیَسْتَجِیبُوا لِى وَلْیُؤْمِنُوا بِى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» (بقره/ 186) پیغمبر! اگر بندگان خودم از خودم سوال کردند خودم به آنها نزدیک هستم بیایند سراغ خودم ایمان بیاورند به خودم استجابت دعا را از خودم بخواهند.
  9. 7- هفت‏ ‏مرتبه انجام : اول از صفا شروع کند تا مروه، بعد از مروه تا صفا و این عمل را هفت‏ ‏ مرتبه انجام دهد، قرآن مى فرماید: «انَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ».
  10. 7-  انفاق هفت تا هفت صد : انفاق در راه خدا بیان شده تا آنجا که قرآن براى پاداش و رشد انفاق مى‏فرماید انفاق در راه خدا مثل بذرى است که کاشته شود و از آن هفت‏ ‏ خوشه بیرون آید و در هر خوشه‏اى صد دانه باشد یعنى تا هفت‏صد برابر رشد را بیان کرده است. ولى همین که سخن از برخواستن از رختخواب و نماز شب مطرح است مى‏فرماید احدى از پاداش آن خبر ندارد. یعنى پاداش آن از چند برابر و هفت‏صد برابر برتر است
  11. -7انفاق هفت تا یکصد :  «کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند (آن اموال) همانند بذرى است که هفت‏ ‏ خوشه برویاند، و در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر کس که بخواهد (و شایستگى داشته باشد) چند برابر مى‏کند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) واسع و (به همه چیز) داناست.»
  12. 7- هفت ؛ پنج ؛ سه : اصحاب کهف : در تعداد اصحاب کهف قرآن اختلاف نظرهایى را بیان مى‏کند که بعضى مى‏گفتند: اصحاب کهف سه نفر بودند و چهارمى آنها سگشان بود. عده‏اى دیگر مى‏گفتند: آنان پنج نفر بودند که ششمى آنها سگشان بود. بعضى تعداد آنها را هفت‏ ‏ نفر و سگ آنان را هشتمى مى‏دانستند.
  13. 7-  انفاق از هفت تا هفت صد :  قرآن براى تشویق انفاق و کمک رسانى مى‏فرماید: مثل کسانى‏که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنندف همانند بذرى است که هفت‏ ‏ خوشه برویاند و در هر خوشه یکصد دانه، باشد: «مثل الّذین ینفقون أموالهم فى سبیل اللّه کمثل حبّةٍ أنبتت سبع سنابل فى کلّ سنبلة مائة حبّة»
  14. 7-هفت مفاله تهذیب الاخلاق: تحریرکتاب الاخلاق الی نیکوماگوس ارسطو است، که به خامه روان در هفت‏ ‏ مقاله مرتب داشته است. خواجه نصیر الدین طوسی این کتاب را مبنای تألیف کتاب" اخلاق ناصری" قرار داده است.
  15. 7- هفت‏ ‏ اصل آداب سلوک : نورالهدایة. شیخ نجیب الدین رضا. (تهران، چاپخانه علمی. 1325). کتاب در آداب سلوک است و بر یک مقدمه و هفت‏ ‏ اصل و یک خاتمه مرتب است. (فهرست پیشین، ص 480 و 581).
  16. 7-مادر هفت‏ ‏امام : (ناگفته نماند در حالات مادر حضرت رضا (غلیه السلام )آمده که مادر هفت‏ ‏ امام از امامان کنیز بوده‏اند و ظاهرا با این کار خواسته‏اند تبعیض نژادی را بردارند .
  17. 7-مراحل تکامل انسانی هفت‏ ‏ مرحله است : 1-لَقَدْ خَلَقْنَا الانْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ‏ مومنون/ 12. 2-ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ‏ مومنون/ 13.  3-ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً مومنون/ 14. 4- فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً مومنون/ 14. 5- فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً مومنون/ 14. 6- فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً مومنون/ 14. 7– ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ مومنون/ 14.
  18. 7-بعضی اذکار هفت‏ مرتبه است : مثل‏ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ‏ هفت‏ ‏ بار گفته می‏شود. . هفت‏ بار سوره‏ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ هفت‏ ‏ مرتبه‏ سوره‏ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ‏ را بخواند، یا هفت‏ یا الله بگوید. ذکر رکوع و سجده سه مرتبه تسبیح است که پنج مرتبه بهتر است و از آن بهتر هفت‏ ‏ مرتبه‏ است‏.
  19. 7-هفت‏ قبل از اسلام  : نیز عدد طواف و سعی، هفت‏ ‏ شوط بوده است ولی اعراب جاهلیت آن را تغییر و بار دیگر عبدالمطّلب آن را به همان عدد هفت‏ ‏ برگرداند.
  20. 7-امتحان در هفت‏ سالگی : رسول خدا هفت‏ ‏ ساله بود که گروهی از یهود وارد مکه شدند و از نشانه‏های حضرت او را شناختند، بعد گفتند برای اینکه مطمئن شویم او را امتحان می‏کنیم. پیشنهاد شد با غذای حرام امتحان کنیم، چرا که در تورات یکی از نشانه‏های حضرت اجتناب از غذای حرام است. پیامبر و ابوطالب و عده‏ای از قریش را به مهمانی دعوت کردند و برای غذا مرغهایی را بر زمین کوبیدند تا کشته شدند بعد کباب کردند و جلو مهمانان گذاشتند. مهمانان شروع به خوردن کردند حضرت رسول خدا که دستش به غذا نمی‏رفت. پرسیدند: چرا غذا نمی‏خورید؟ حضرت فرمود: این غذا حلال نیست. بحار، ج 17، ص 311.
  21. 7-انفاق هم هفت‏ خوشه : می‏فرمایند: انفاق تو همچون دانه‏ای است که هفت‏ ‏ خوشه و هر خوشه صد دانه دهد.
  22. 7-هفت‏ ‏ درجه ایمان : نباید به کسى که پنج درجه ایمان دارد نیش بزند. کسى که پنج درجه ایمان دارد نباید به کسى که چهار درجه ایمان دارد نیش بزند. ما در انقلابمان زن داریم که یازده تا شهید داده است و هنوز هم خیلى با انقلاب خوب است. آدمى هم هست که تا به حال هیچ کمکى به انقلاب نکرده و نیش هم مى‏زند. به خاطر اینکه در صف تخم مرغ رفته ...رشد افراد، معرفتشان، شناختشان، عشقشان، توکل و توحیدشان، ایمانشان فرق مى‏کند. «کلم الناس عَلى قدرِ عقولهم» بنابراین ایمان درجاتى دارد.
  23. 7-هفت‏ امامی یعنی واقفیه : امام هفت‏م (غلیه السلام )براى بیت المال نماینده‏اى داشت که هرکس مى‏خواست خمس و زکات مالش را بدهد، به او بدهد. امام هفتم  در زندان شهید شد و امام رضا (غلیه السلام )به امامت رسید. این نماینده براى این که پول‏ها را به امام رضا ندهد، گفت: ما هفت‏ ‏ امام بیش‏تر نداریم. یعنى یک دین هفت‏ ‏ امامى درست کرد. براى این که پول‏ها را به پسر امام ندهد. پس یک مذهب به نام مذهب واقفیه داریم. امام زمان این‏ها امام هفت‏م بودند. مذهب واقفیه به خاطر پول بود. شکست در احد به خاطر پول بود.                                                 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۳
دی
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. الف باء هفت گدینه 7 آداب - آداب مجالس
  4. دورى از سخن و مجلس باطل‏.. از دیدگاه اسلام، آهنگ‏هایى که متناسب با مجالس فسق و فجور و گناه باشد و قواى شهوانى را تحریک نماید، حرام است، ولى اگر آهنگى مفاسد فوق را نداشت، مشهور فقها مى‏گویند: شنیدن آن مجاز است.امام باقر علیه السلام فرمود: غنا، از جمله گناهانى است که خداوند براى آن وعده‏ى آتش داده است، سپس این آیه را تلاوت فرمود: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ‏ ....
  5. غنا، از گناهان کبیره است، زیرا گناه کبیره به گناهى گفته مى‏شود که در قرآن به آن وعده‏ى عذاب داده شده است.در سوره‏ى حج مى‏خوانیم: «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»  از سخن باطل دورى کنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «مراد از «قول زور» آوازه خوانى و غناست».
  6. 3- غنا فقر و بدبختى آورد: مى‏باشد.از امام صادق و امام رضا علیهم السلام نیز نقل شده که یکى از مصادیق «لهو الحدیث» در سوره‏ى لقمان، غنا مى‏باشد. در روایات مى‏خوانیم: غنا، روح نفاق را پرورش مى‏دهد و فقر و بدبختى مى‏آورد.* زنان آوازه‏خوان و کسى که به آنها مزد مى‏دهد و کسى که آن پول را مصرف مى‏کند، مورد لعنت قرار گرفته‏اند، همان گونه که آموزش زنان خواننده حرام است.* خانه‏اى که در آن غنا باشد، از مرگ و مصیبت دردناک در امان نیست، دعا در آن به اجابت نمى‏رسد و فرشتگان وارد آن نمى‏شوند..
  7. 4- شراب . حرمت نشستن در مجلس شراب . یکی از افسران ارتش منصور دوانیقی به مناسبت ختنه فرزند خود مهمانی گرفت عده ای را دعوت کرد و از جمله مهمانها امام صادق (علیه السلام )بود، در کنار سفره یکی از مهمانها آب خواست. پیش خدمت عوض آب شراب به او داد. امام صادق (علیه السلام )فورا از وسط مجلس پاشد. علت را پرسیدند، فرمود: جدم پیغمبراکرم  (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود:نشستن در مجلسی که خمر است حرام است.قَالَ الْبَاقِرُ (ع): لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ  (صل الله علیه وآله وسلم ) فِی الْخَمْرِ عَشَرَةً غَارِسَهَا وَ حَارِسَهَا وَ بَائِعَهَا وَ مُشْتَرِیَهَا وَ شَارِبَهَا وَ الاکِلَ ثَمَنَهَا وَ عَاصِرَهَا وَ حَامِلَهَا وَ الْمَحْمُولَةَ إِلَیْهِ وَ سَاقِیَهَا کافی، ج 6، ص 429. (البته کسی که از اول درخت را برای قصد شراب سازی می‏کارد)
  8. 5- مجلس قمار حرمت نشستن در مجلس قمار. عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی قَالَ:" دَخَلَ رَجُلٌ مِنَ الْبَصْرِیِّینَ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ الاوَّلِ (علیه السلام )فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی أَقْعُدُ مَعَ قَوْمٍ یَلْعَبُونَ بِالشِّطْرَنْجِ وَ لَسْتُ أَلْعَبُ بِهَا وَ لَکِنْ أَنْظُر. فَقَالَ:" مَا لَکَ وَ لِمَجْلِسٍ لا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَی أَهْلِهِ" کافی، ج 6، ص 437. قَالَ الرِّضَا (علیه السلام )الْمُطَّلِعُ فِی الشِّطْرَنْجِ کَالْمُطَّلِعِ فِی النَّارِ کافی، ج 6، ص 437
  9. 6-   گشودن جا براى حضور دیگران در مجلس‏: جا بدهید جا مى‏دهند قرآن مى‏گوید که‏ «إِذا قیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِى الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا» (مجادله/ 11) اگر کسى وارد اتاق شد با چشمهایش دنبال جا مى‏گردد فورى جایش بدهید بعد مى‏گوید جا دادى‏ «یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُم» خداوند به تو جا مى‏دهد نمى‏گوید تو در مکان جایش مى‏دهى نمى‏گوید: «یفسح الله فى المجالس» «تفسحوا فى المجالس» یعنى تو جلسه مکان به او بده
  10. 7- اما در جواب نمى‏گوید اگر تو به او مکان دادى خدا به تو مکان مى‏دهد مى‏گوید تو به او گشایش مکانى دادى خدا از هر جهت به تو گشایش مى‏دهد گشایش فکرى مى‏دهد یک چیزى را که تا بحال نمى‏فهمیدى فهمیدى گشایش الهامى مى‏دهد گاهى وقتها توى بن بست نمى‏دانى چه کنى خدا گشایش مى‏دهد یک چیزى را به ذهنت مى‏اندازد راه در رو گشایش فکرى گشایش علمى دنبال یک رفیق خوب مى‏گشتى مى‏گوید یک خورده جا بده یک خورده .
    1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  11. آداب مجلس و همنشینی‏: 1. اشرف المجالس‏ 2. مایلزم مراعاتها فی المجالس‏3. صدر المجالس 4. لاتجلس فی هذه المجالس‏
  12. المجالس بالامانة 6. ذکر الله تعالی عند القیام‏7. جلیس‏8. من نجالس‏9. حق الجلیس‏10. لاتجالس هؤلاء
  13. 1--ادب نسبت به افراد مجلس . إذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح الله لکم ... (مجادله 11
  14. 2- استغفار. بعد از هر مجلس 25 بار . سیره پیامبر  (صل الله علیه وآله وسلم ): عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع): أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ  (صل الله علیه وآله وسلم ) کَانَ لَا یَقُومُ مِنْ مَجْلِسٍ وَ إِنْ خَفَّ حَتَّی یَسْتَغْفِرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَمْساً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً کافی، ج 2، ص 504
  15. 3- ترک مجلس گناه و اعراض از گنهکار .مجلس گناه . قَالَ الصَّادِقُ (ع): لا یَنْبَغِی لِلْمُومِنِ أَنْ یَجْلِسَ مَجْلِساً یُعْصَی اللَّهُ فِیهِ وَ لا یَقْدِرُ عَلَی تَغْیِیرِهِ‏ کافی، ج 2، ص 374
  16. 4- امربه‏معروف‏ونهی‏ازمنکر.حضور در مجلس مفید . کم کردن آرزوها: قَالَ أَمِیرُ المُؤمِنِینَ (ع): طُولُ الامَلِ فَیُنْسِی الاخِرَةَ نهج البلاغة، خطبه 42.
  17. 5-عنایات‏امام‏زمان(عج) . در مجلس درس .قرآن-معروف‏ها. جا دادن در مجلس .
  18. 6. جا دادن در مجلس‏..إِذا قیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا مجادله/ 11.
  19. 7- خدمت در مجالس سید الشهدا والایمه اطهار علیم السلام
  20. دراهمیت ادب: مولای مولوی‏:
  21. پیش ارباب خرد مایه ایمان ادب است‏..لاجرم بیشه مردان سخن دان ادب است‏
  22. بی ادب  را به سماوات بقا منزل نیست‏..در سماوات بقا منزل مردان ادب است‏
  23. کردم از عقل سوال که بگو ایمان چیست‏..عقل در گوش دلم گفت که ایمان ادب است‏
  24. چشم بگشا ببین جمله کلام الله را..آیه آیه همگی معنی قرآن ادب است‏
  25. از خدا جوئیم توفیق ادب‏..بی ادب  محروم ماند از لطف حق‏
  26. بی ادب  تنها نه خود را داشت بد..بلکه آتش در همه آفاق زد
  27. مائده از آسمان در می‏رسید.. بی شرائ و بیع و بی گفت و شنید
  28. در میان قوم موسی چند کس‏.. بی ادب  گفتند کو سیر و عدس‏
  29. منقطع شد خوان و نان از آسمان..‏ ماند رنج و زر و بیل و داسمان‏
  30. باز عیسی چون شفاعت کرد حق .. خوان فرستاد و غنیمت بر طبق‏
  31. 3. بی ادب ی ضعف الایمان‏ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ‏ فجر/ 16. 4. بی ادب ی 2. نمونه های بی ادب ی‏1. نسبت به خدا1. بی ادب ی شیطان‏ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ‏ اعراف/ 12.رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی‏ حجر/ 39.2. بی ادب ی یهود إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ آل عمران/ 181. ادْعُ لَنا رَبَّکَ‏ بقره/ 68. لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ بقره/ 61.
  32. مشیرکین‏ وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ‏ فرقان/ 60. 2. نسبت به انبیا و کتب آسمانی‏. قابیل نسبت به برادر خود فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ‏ (مائده 30) 2. فرعون نسبت به حضرت موسی (ع)
  33. إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما شعراء/ 28- 27.
  34. 3. بت پرستان نسبت به حضرت ابراهیم (ع)
  35. قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِی یا إِبْراهِیمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لارْجُمَنَّکَ وَ اهْجُرْنِی مَلِیًّا قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کانَ بِی حَفِیًّا مریم/ 47- 46.
  36. 4. قوم عاد نسبت به حضرت هود (ع)
  37. إِنّا لَنَراکَ فِی سَفاهَةٍ اعراف/ 66.
  38. إِنْ نَقُولُ إِلا اعْتَراکَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّی بَرِی‏ءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ‏ هود/ 54
  39. مجموعه فیش هاى تبلیغى(1)، ادب، ص: 7
  40. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۳
دی

 

  1. 1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. 2.اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. ادب در برابر پیامبر: در اول سوره حجرات در هیچ کارى بر خدا و پیامبر نباید پیشى گرفت:«لا تقدّموا بین یدى اللّه و رسوله»
  4. حقیقت ادب . معنای ایجابی ادب کردار و گفتار شایسته و بایسته و متناسب با شئون انسان را ادب می گویند. الادب احسن السجیه،
  5. معنای سلبی ادب : ادب قبول مخلوط از حق و باطل نیست.خَلَطُوا عَمَلا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً توبه/ 102.
  6. ادب حضرت رسول اکرم (صل الله علیه وآله وسلم ) قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏ انعام/ 162.
  7. ه) وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً طه/ 114.
  8. ادب غیر معصومین : ادب حضرت ابوالفضل(علیه السلام )1. ادب حضرت ابوالفضل (علیه السلام )ابالفضل تا آخر عمر امام حسین (علیه السلام )را با کلمات یا سیدی و مولای صدا می‏زد.
  9. ادب حر بن یزید ریاحی: ادب حر به مادر امام حسین (علیه السلام )رمز نجاتش بود، وقتی حضرت فرمودند: ثکلکتک امک. گفت: اگر غیرفاطمه مادرت بود، جوابت را می دادم
  10. امام‏حسن‏مجتبی(ع). ادب در مقابل مادر: با مادرش غذا نمی‏خورد و می‏فرمود: اخاف ان اکل شیئا سبق الله نظرک فاکون عاقا لک‏
  11. دعا. ادب وآداب نیایش گر
  12. رکوع‏درقرآن . بیانگر ادب: قَالَ الصَّادِقُ (ع): فی الرُّکُوعِ أَدَبٌ وَ فِی السُّجُودِ قُرْبٌ وَ مَنْ لا یُحْسِنُ الادَبَ لا یَصْلُحُ لِلْقُرْبِ‏ مصباح الشریعة، ص 89
  13. قرآن-معروف‏ها... ادب در برابر بزرگان دین . إِنَّ الَّذینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللّه‏ حجرات/ 3.
  14. نعمت‏های‏الهی . ادب .
  15. چگونگى پذیرایى از مهمان و ادب سفره : از هر چه مى‏توانى پذیرایى کنى در سفره بگذار، تند و سریع هم پذیرایى کنید. گاهى وقت‏ها مهمان را بعد از نماز مغرب دعوت مى‏کنند و ساعت یازده و نیم شام مى‏کشند، قرآن براى پذیرایى سریع آیه دارد که: «فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ» (هود/ 69) یعنى حضرت ابراهیم تا مهمان آمد، فوراً برایش غذا آورد. یک حدیث هم داریم که مهمان آمد، نپرس غذا خورده است یا نه، ممکن است خورده باشد و باز هم بخواهد بخورد.
  16. حقوق‏والدین.. ادب و آداب برخورد با والدین آدم به پدر و مادر نگاه کند، ثواب دارد. پدر و مادر را قدرش را بدان. آن هم که یتیم است به مادرش نگاه بکند. زیارت پدر و مادر ثواب حج را دارد. آدم سر قبر پدرش برود، ثواب حج مستحبى را دارد. بوسیدن ثواب دارد. حدیث داریم بین دو چشمهاى مادرتان را ببوسید. پایین پیشانى مادر، بین دو چشم مادر را ببوسید.اگر خواستید یک چیزى به پدر و مادر بدهید با احترام بگویید: بفرما. دست را باز کن او بردارد و شما در دست او نگذار، بگذار او بردارد و ادب باشد.
  17. غیرت‏ دینى ..ادب و احترام بزرگان و مقدسات: : «أَکْرِمُوا کَرِیمَ کُلِّ قَوْمٍ» (المناقب، ج 4، ص 48) یعنى بزرگ هر قومى را احترام کنید.
  18. ادب حضرت على(علیه السلام )چون نسبت به یک پیرمرد ادب کرد خداوند به جبرئیل وحى کرد که به پیغمبر بگو آنقدر رکوع را طول بده تا على به رکوع تو برسد.
  19. یک روز رسول اکرم على را دید که عرق کرده. دستهایش را به پیشانى امیر المومنین مالید و عرق پیشانى على ابن ابیطالب را برداشت و گفت: این عرق متبرک است و من به بدن خودم مى مالم.
  20. علم‏ومعرفت - ادب در گفتار: «إِنَّ الَّذینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ» (حجرات/ 4) آنهایى که هوى مى‏گویند، «مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ» پشت دیوار هوى مى‏گویند.
  21. بوق مى‏زنند،
  22. ادب واقعى : مى‏گویند: خدا سایه‏ات را از سر من کم نکند. خدا شما را حفظ کند. بعضى‏ها مى‏گویند: فلانى با ادب است. چون خیلى سوپر دولوکس است، به او احترام مى‏گذارند. حیف که ما خودمان را باخته‏ام. معناى ادب این نیست که هرکس حرف مى‏زند این گوش کند. هر حرفى را از هرکس گوش دادن معناى ادب نیست. معناى ادب پذیرفتن هر دعوتى نیست. بنده تواضع دارم ولى خانه شما به دلیلى نمى‏آیم. چه کسى گفته است اگر من خانه شما نیایم متکبر هستم؟
  23. ادب نسبت به خدا و نماز: «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر/ 18) گفتند: قسم بخور یا 4000 هزار درهم جریمه بده. حضرت قسم نخورد.
  24. ادب نسبت به پیامبر . «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِّ» (حجرات/ 2)
  25. ادب نسبت به دیگران . . «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ» (انعام/ 108)
  26. ادب اجتماعى . «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا» (بقره/ 83) بهشتى فرمود: ما با آنها مخالف هستیم. اما ادب حتى به کافر هم لازم است.
  27. نمونه‏اى از ادب امامان و بزرگان . امام حسین (علیه السلام )نود درهم به او داد و فرمود: اگر اول پیش من مى‏آمدى من هم صد درهم به تو مى‏دادم. حالا که او صد درهم داده است من به احترام برادر بزرگم یک قدم عقب‏تر مى‏روم.
  28. پیامبر (صل الله علیه وآله وسلم )درقرآن- نمونه‏اى از ادب پیامبر
  29. دوستى- رعایت ادب .
  30. فرزند - قدم دوم آداب و ادب یاد بدهید نمازمکان - آداب مسجد و ادب نمازگزار .
  31. سوظن - یکدیگر را با ادب صدا بزنیم .
  32. ادب و حوصله و بردبارى پیامبر و عواقب بى‏ادبى پیامبر . پیغمبر از این ناراحت بود. امّا در عین حال به خدا نمى‏گفت، مى‏آمد به اطراف آسمان نگاه مى‏کرد، یعنى ادبش، یکجورى بود که مثل کسى که نمى‏گوید: آقا غذا بیاور بخوریم،
  33. ادب ابن عباس نسبت به استادش .سکوت‏ دربرابرظالم. درب خانه مى‏نشست تا استادش بیاید، یک وقت استاد گفت: ابن عباس شما مى‏آیى پهلوى من درس بخوانى، درب را بزن. فرمود: قرآن مى‏گوید: وقتى مى‏روید درِ خانه پیغمبر داد نزنید بنشینید تا خودِ پیغمبر بیاید بیرون و من به همین دلیل درِ خانه استاد داد نمى‏زنم
  34. رعایت ادب در امر به معروف .
  35. ادب شاگرد در برابر معلم .- نام‏گذارى خوب و آموختن ادب به فرزند .
  36. ادب . نسب به اهل کتاب وکفار- إِنّا أَوْ إِیّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ‏ سبأ/ 24. - یا صاحِبَیِ السِّجْنِ‏ یوسف/ 39
  37. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۳
دی

                                                   بسم الله الرحمن الرحیم

                                                اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                                                   الف باء هفت آداب 4

  1. 1- ادب واخلاق:  آشنایى با اخلاق : سفارش امام باقر (علیه السلام )به فرزندش این بود: «دوستى با افراد بی ادب  انسان را خراب کند».
  2. 2- (ادب) اسلامى: (ادب)اجتماعی : 
  3. 3 ادب در گفتار . 1. واقعى و حقیقى «بِنَبَإٍ یَقِینٍ» 2. دل پسند «الطماَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ» 3. «قَوْلًا بَلِیغاً» 4. «قَوْلًا لَیِّناً»5. «قَوْلًا کَرِیماً» 6. «قَوْلًا مَیْسُوراً» 7. «عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» 8. «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ» «9»
  4. 4- (ادب) کردار ورفتار (ادب) در حضور
  5. .ادب و آداب نماز: راز نماز. 1. مقدّمات نماز،2. مقارنات نماز،.3. تعقیبات نماز، 4- خضوع در نماز 5- خشوع در نماز 6- حضور درنماز 7-  تداعی معنی..
  6. نماز و ادب‏ وجماعت :  1-بایستیم، دست‏ها روى ران‏ها، ب2-دن آرام، نگاه‏ها به محل سجده، 3-لباس‏ها نو و تمیز، 4- همراه با بوى خوش و معطّر. 5-اگر با جماعت هستیم از سایرین جلو و عقب نیفتیم و خود را هماهنگ دیگران و مردم کنیم، 6-مقام امام را نگهداریم، قبل از او کارى انجام ندهیم، به رکوع یا سجود نرویم و بهتر است 7- حتّى قبل از کلام امام، ذکر نماز را به زبان جارى نکنیم.
  7. ادب در برابر پیامبر: در اول سوره حجرات در هیچ کارى بر خدا و پیامبر نباید پیشى گرفت:«لا تقدّموا بین یدى اللّه و رسوله»
  8. حقیقت ادب . معنای ایجابی ادب  کردار و گفتار شایسته و بایسته و متناسب با شئون انسان را ادب می گویند. الادب احسن السجیه،
  9. معنای سلبی ادب  : ادب قبول مخلوط از حق و باطل نیست.خَلَطُوا عَمَلا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً توبه/ 102.
  10. اهمیت ادب .
  11. عقل محتاج ادب است . قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) کل شی‏ء یحتاج إلی العقل و العقل یحتاج إلی الادب‏.. غر.
  12. ادب بر نسب تقدم دارد: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) قلیل الادب خیر من کثیر النسب‏ غررالحکم، ص 248
  13. ادب بهتربن ارث است : ادب میراث گران قیمتی : إِنَّ خَیْرَ مَا وَرَّثَ الابَاءُ لابْنَائِهِمُ الادَبُ لا الْمَالُ‏ کافی،
  14. انسان به ادب بیشتر احتیاج دارد تا به مال: طالب الادب أحزم من طالب الذهب‏ غررالحکم، ص 247.
  15. زمینه های ادب : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) أحسن الاداب ما کفک عن المحارم‏ غررالحکم، ص 247.
  16. شیوه های ادب : 1. آغاز از خود قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) أفضل الادب ما بدأت به نفسک‏ غررالحکم،
  17. ادب بی ادب ، به وسیله ادب : کَفَاکَ أَدَباً لِنَفْسِکَ اجْتِنَابُ مَا تَکْرَهُهُ مِنْ غَیْرِکَ‏ نهج‏.ادب از که آموختی ؟ ازبی.  
  18. موارد ادب: 1نسبت به خدا : وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لامّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلا ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ‏ یوسف/ 53
  19. ادب نسبت به خود: 2. ادب نسبت به خود : 1. ادب در نماز:خشوع، ادب نماز است.
  20. ادب در نماز:
  21. ادب در دعا: 2. وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ‏ فر 60
  22. ادب در کلام : ا- سلام کردن، 2- بلند نکردن صدا.. 2- امام صادق (علیه السلام )دوستی داشت، به غلامش فحش مادر داد. حضرت سرش را بلند کرد و به صورت خودش سیلی زد و فرمود:" فکر می‏کردم تو آدم با تقوایی هستی، حالا که اینطور شد تا آخر عمر با تو دوستی ام را قطع می‏کنم" وسائل، ج 11، ص 325.
  23. ادب در لباس : پوشیدن لباس اهل کفر و لباس شهرت و لباس مختص جنس مقابل و لباس مهیج شهوت حرام است
  24. ادب در طعام: ادب در بریدن نان با چاقو و اینکه نان که آمد منتظر غذای دیگر نباشیم.
  25. ادب در حمام : و لو تنها هستیم عورت را بپوشانیم. (حلیة المتقین)
  26. ادب در قبرستان: خندیدن در قبرستان کراهت دارد، چون قبرستان محل موعظه است.
  27. ادب نسبت فقرا: وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا هود/ 29.
  28. ادب نسبت به پدر ومادر: یکی از مسئولین مهم خدمت امام رسید در حالی که پیرمردی پشت سرش بود. امام پرسید: ایشان کیستند؟ گفت: پدرم. امام گفت: پس چرا شما جلو ایشان راه می‏رفتی.
  29. ادب نسبت به استاد: یکی از مهم ترین عوامل برکت درس احترام به استاد است.
  30. ادب نسبت به افراد مجلس: إذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح الله لکم ... (مجادله 11)
  31. ادب حضرت هابیل(ع): لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی ما أَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لاقْتُلَکَ إِنِّی أَخافُ اللّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ‏ مائده/ 28.
  32. ادب حضرت ابراهیم(علیه السلام )إِلا رَبَّ الْعالَمِینَ الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ‏ شعراء/ 82- 75.
  33. ادب حضرت اسماعیل(علیه السلام )قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَری قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُومَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرِینَ‏ صافات/ 102.
  34. ادب حضرت موسی(علیه السلام )قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی هارُونَ أَخِی اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً طه/ 34- 25.
  35. ادب حضرت یعقوب (علیه السلام )قالُوا تَاللّهِ تَفْتَوا تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتّی تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکِینَ قالَ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ‏ یوسف/ 86- 85.
  36. ادب حضرت یوسف(علیه السلام )وَ قَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِما یَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الاحادِیثِ‏ یوسف/ 101- 100. از لطیف‏ترین ادب ها
  37. ادب حضرت داود و سلیمان(علیه السلام )وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالا الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلی کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُومِنِینَ‏ نمل/ 15.
  38. اللهم صل علی و محمد و آل محمد وعجل فرجهم 
  • حسین صفرزاده
۰۳
دی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

الف باء  کتاب هفت :13 – هفت آداب راه رفتن

  1. 13--7هفت آداب راه رفتن  «37» وَ لَاتَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَن تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا و در زمین با تکبّر و سرمستى راه مرو، قطعاً تو زمین را نخواهى شکافت و در بلندى به کوه‏هانخواهى رسید.«38» کُلُّ ذلِکَ کَان سَیِّئُهُ عِندَ رَبِّکَ مَکْرُوهاًهمه‏ى اینها، گناهش نزد پروردگارت ناپسند است.
  2. 14--7هفت آداب : 4. در آداب واخلاق‏1. شب زنده داری و وضو قال الصادق (ع): إِنَّ اللَّهَ فَضَّلَ الارَضِینَ وَ الْمِیَاهَ بَعْضَهَا عَلَی بَعْضٍ‏ بحارالانوار، ج 98، ص 109. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): أَشْرِبُوا أَعْیُنَکُمُ الْمَاءَ عِنْدَ الْوُضُوءِ لَعَلَّهَا لا تَرَی نَاراً حَامِیَةً بحارالانوار، ج 77، ص 336.
  3. 15--7هفت آداب : 2. آداب وشرایط بحث آزاد 1-در بحث آزاد باید عظمت و خصوصیات دو طرف مورد نظر قرار نگیرد. نظیر شرائط دادگاه اسلامی که امام علی (ع) با یهودی در یک سطح با یک دید و زمان و ...
  4. 5 در بحث آزاد باید طرف لجوج نباشد. وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُومِنُوا بِها حَتّی إِذا جاوکَ یُجادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلا أَساطِیرُ الاوَّلِینَ‏ انعام/ 25.
  5. 6 هدف باید اطمینان قلب و روشنگری باشد و به نتیجه مثبت برسد و گرنه سرگرمی لغو است.
  6. 7 آشنائی با موضوع بحث‏ : بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظّالِمِینَ‏ یونس/ 39.....ها أَنْتُمْ هولاءِ حاجَجْتُمْ فِیما لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‏ آل عمران/ 66.
  7. 8 ادب و اخلاق انسانی مراعات شود: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالالْقابِ بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الایمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ‏ حجرات/ 11......ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ‏ نحل/ 125.......وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِلا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنّا بِالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ‏ عنکبوت/ 46.....   9 کمال بی‏طرفی را نشان دهیم: قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الارْضِ قُلِ اللّهُ وَ إِنّا أَوْ إِیّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ‏ سبا/ 24.
  8. 10 راه‏طلبی از طرف: قُلْ فَأْتُوا بِکِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللّهِ هُوَ أَهْدی مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ‏ قصص/ 49.
  9. 11 در بحث آزاد گاهی طرف مقابل جمله را به عنوان آیه یا حدیث می‏خواند:وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقاً یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْکِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْکِتابِ وَ یَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ یَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ‏ آل عمران/ 78.
  10. 12-وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقاً یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْکِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْکِتابِ وَ یَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ یَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ‏ آل عمران/ 78. البته آیه درباره علمای مغرض یهود است که عالما و عامدا جملاتی را اختراع می‏کنند. لکن اگر اشتباهی شد و سوء قصدی نبود، ما سخت گیری نباید بکنیم. گاهی افراد دلسوز صاحب فکر بیانی و دردی دارند و حسن نیت دارند، لکن جمله‏ای را غلط می‏خوانند. مقدسین ما او را چنان هو می‏کنند که ... دیگر به بحث ادامه نمی دهد.
  11. 13-در گفتگو همیشه نباید جنبه دفاعی به خود بگیریم. گاهی باید ما سؤال طرح کنیم، آنها جواب دهند:
  12. قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الارْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الابْصارَ وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ مَنْ یُدَبِّرُ الامْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ‏ یونس/ 31. قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الارْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الابْصارَ وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ مَنْ یُدَبِّرُ الامْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ‏ یونس/ 31.
  13. 14- وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الارْضَ لَیَقُولُنَّ اللّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ‏ لقمان/ 25.
  14. وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الارْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللّهُ فَأَنّی یُوفَکُونَ‏ عنکبوت/ 61.

 در بحث آزاد هدف مطرح شدن خود ما نباشد.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. 16--7هفت آداب : آداب دقت در آمار 1-..وَ لَبِثُوا فی کَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً کهف/ 25.....2- فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلا خَمْسینَ عاماً عنکبوت/ 14....3- وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ اعراف/ 142.....4- تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ بقره/ 196. 5- آمار دقّت‏ در بیان ارقام و آمار، آن را در ذهن، ماندگارتر مى‏کند. ما فکر مى‏کنیم مسأله آمار مربوط به دنیاى امروز است، حضرت فرمود: با دقت‏ براى من بشمارید هرکس را که اسلام مى‏آورد. و هرکس از دنیا مى‏رود بگویید، و هرزنى فرزند متولد مى‏کند بگویید، و آمار آنرا به من بدهید تا من مطلع باشم.6- آمار اگر ریز ودقیق بیان شود، شنونده را جذب مى‏کند. لذا درباره مدّت تبلیغ حضرت نوح مى‏فرماید: هزار سال مگر پنجاه سال، تا اعلام کند ارقام دقیق است. در این آیه نیز مى‏فرماید: سیصد سال وسپس مى‏فرماید: نه سال اضافه. تا بگوید آمار دقیق است. 7- آمار دقت در رانندگی کنترل مى‏شود، با دقت‏ رانندگى مى‏کند و آمار تصادف پایین آمده است. اشکال ما این است که خیال مى‏کنیم کسى به کسى نیست.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. 17--7هفت آداب : آداب احسان‏.شیوه .آثار.1. شیوه های احسان‏....چگونه؟ (با سرعت، مخفیانه)....فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ‏ مائده، 48....یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ‏ انبیاء، 90. 2-  شرایط احسان‏ بی منت. با خوش خلقی. با سرعت. با مال مردم تجارت نکند. به جا بدهد. پیش شرط نداشته باشد. نیازهای ضروری (نه توسعه):3. موانع احسان‏ الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ بقره، 268. 4. آثار احسان‏ : وَ لَوْ بَسَطَ اللّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الارْضِ‏ شوری، 27. 5. مصادیق احسان : انفاق‏ : قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرّازِقِینَ‏ سبأ، 39.  6. اصلاح بین الناس‏: عن ابی عبد الله علیه السلام: صدقة یجها الله، الاصلاح بین الناس اذا تفاسدوا والتقریب بینهم اذا تباعدوا. مشکاه الانوار، باب 3، فصل 21، حدیث 1. 7- قرض الحسنه، بیدار کردن وجدان ها است.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. 18--7هفت آداب :  7- آداب و شرایط اذان‏
  2. 1- اسلام‏ لایجوز الصّلوة باذان الکافر حدائق، ج 3، ص 195.
  3. 2-عقل‏ :لایجوز العمل باذان المجنون‏
  4. 3-عدالت :‏ یستحبّ فی الاذان ان یکون عادلا لقوله  (صل الله علیه وآله وسلم ):" لیؤذّن لکم خیارکم" عوالی اللئالی، ج 1، ص 180.
  5. 4--طهارت‏ :قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  (صل الله علیه وآله وسلم ): حَقٌّ وَ سُنَّةٌ أَنْ لا یُوذِّنَ أَحَدٌ إِلا وَ هُوَ طَاهِرٌ بحارالانوار، ج 81، ص 137.
  6. 5-بصیرت‏ : بَصَر الا ان یُرشده بصیر دعائم، ج 1، ص 147.
  7. 6-زمان شناسی‏ : عارفا بالوقت‏ مفتاح الکرامه، ج 1، ص 373.
  8. 7صوت جمیل‏ : تعبیر جمیل الصّوت در روایات‏

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. 19--7هفت آداب : 7. آداب استغفار
  2. 1-اعتراف به خطا قال رب انی ظلمت نفسی فاغفرلی‏ اعراف/ 155
  3. 2-اقرار به ایمان‏ والله بصیر بالعباد الذین یقولون ربّنا آمنا فاغفرلنا ذنوبنا آل عمران/ 16
  4. 3-توجه به ولایت خدا انت ولیّنا فاغفرلنا وارحمنا اعراف/ 155
  5. 4-توسل به انبیاء واولیای الهی‏ الف) ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفرالله واستغفرلهم الرسول‏ نساء/ 64
  6. 5-ب) قالوا یا ابانا استغفرلنا ذنوبنا انّا کنّا خاطئین قال سوف استغفرلکم ربی انه هو الغفور الرحیم‏ یوسف/ 97 و 98
  7. 6-  استغفار بی فایده‏1. استغفار برای عیب جو ومسخره کننده‏
  8. 7-استغفار برای ظلم کننده به مردم : رسول اکرم  (صل الله علیه وآله وسلم ): وامّا الذنوب الذی لایغفرفظلم العباد بعضهم لبعضٍ‏ بحار ج 6 ص 30

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  1. 20--7هفت آداب :  آداب زیارت قبور:
  2. 1- طهارت‏
  3. 2- از طرف پا به سوی قبر برود نه سر
  4. 3- وقت زیارت رویش به طرف میت باشد.
  5. 4- بایستد و دعا کند.
  6. 5- مقداری قرآن بخواند. مستحب است یس و توحید را بنشیند و بخواند. آب تمیز بر روی قبر بریزد.
  7. 6- به طرف قبله بایستد و برای میت دعا کند.
  8. 7- صدقه برای میت بدهد.....

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۳
دی
  • حسین صفرزاده
۰۳
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

الف باء  کتاب هفت :  1- هفت آداب سخن گفتن

  1. با حسن نیت  اگر کسى نیتش خوب باشد «زِیدَ فِى رِزْقِهِ»، «زِیدَ» زید یعنى زیاد مى‏شود «زِیدَ فِى رِزْقِهِ» آدم خوش قلب خوش روزى است.
  2. دلپسند : آنها که به راه خدا هدایت شده‏اند، جز سخن پاک نمى‏گویند.«مؤمنان به سخنان پاک و به راه خداى ستایش شده هدایت شدند.» وَ هُدُوا إِلَی الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلی صِراطِ الْحَمیدِ[حج/24]
  3. نیکو و شایسته‏ : الگوى مبلّغ در قلم و سخن، قرآن کریم است، زیرا که خداوند براى هدایت مردم نیکوترین سخن را فرستاد: «اللَّه نزّل أحسن الحدیث» «4» رسول گرامیش نیز، با چنین شیوه‏اى مردم را به سوى او مى‏خواند؛ «ادع الى سبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة» «5» «اى رسول! مردم را با دلیل محکم و پند و انذر نیکو به سوى پروردگار دعوت کن.» وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا[بقره/83]
  4. رشد دهنده : قرآن وامام حسین هر دو رشد دهنده هستند: یَهْدی إِلَی الرُّشْد[جن/2]. قَالَ الْحُسَیْنُ (ع): إنما أدعوکم إِلَی سَبِیلِ الرَّشَادِ بحارالانوار، ج 45، ص 7.
  5. ساده  وبدون تکلف ، افراد بزرگ را تکان مى‏دهد. لازم نیست بحث‏ها علمى و فنى باشد. گاهى یک کلمه‏ى کوچک یک نفر را تکان مى‏دهد.وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفین[ص/86].
  6. کلام‏ نرم : موعظه و کلام‏ نرم‏ و یعنى استدلال و محاجه‏ «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» (بقره/ 111) و متارکه‏ «أَعْرِضْ عَنْهُمْ» (مائده/ 42) یعنى اگر مى‏خواهى به کارت ادامه بدهى، من تو را رها مى‏کنم، چون خدا را بیشتر دوست دارم.قُولا لَهُ قَوْلا لَیِّنا[طه/44]
  7. گاهی هم تکرار باشد وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْل[قصص/51]

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 الف باء  کتاب هفت : 2 هفت آداب دعا در قرآن

  1. ‏1. دعا همراه ایمان و عمل صالح باشد. قرآن در زمینه ایمان و عمل صالح مى‏فرماید: کسى که کارهاى شایسته انجام بدهد. ایمان و عمل صالح بیاورد من نقاط ضعف و گناهانش را مى‏بخشم: «یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
  2. 2. با اخلاص باشد. دین خالص یعنى ایمانش قاطى نداشته باشد. از ریا ، کبر، عجب ،خالی باشد ، کارى صد در صد براى خدا باشد. در اخلاص مکان و زمان ، شکل و قیافه ، جمع ،  فرد ، تنها ، خلوت ، شلوغ ، و...ملاک نیست «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ»
  3. 3. با تضرّع و مخفیانه باشد. در دعا تضرع  زاری و ابتهال داشته باشد در قاموس و اقرب آمده: «تَضَرَّعَ‏ إِلَى اللَّهِ» یعنى ابتهال و تذلّل کرد و بقولى خود را در معرض طلب حاجت قرار داد. ایضا در قاموس گوید:«ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً» اگر چه در جمع قرار گرفته ولی دلش را به غیر او گره نزند تنها چشم امید به در گاه حضرت حق داشته باشد.  
  4. 4. با بیم و امید باشد. عدالت و میانه‏روى در بیم و امید خوف و رجا: اگر کسى را چه خوف بگیرد و چه رجا خطرناک است. نباید خیلى امیدوار بود. قرآن میفرماید: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً» (کهف/ 110) یعنى رجاى خالى یا خوف خالى فایده ندارد. خوش به حال کسى که همه چیزش عدالت دارد «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً»
  5. 5. در ساعاتى خاص باشد.  ساعات اذان ؛ بین اذان واقامه ، بعد از سلام نماز سر به سجده شکر دعا مستجاب است ساعت وقت نماز ظهر و عصر  در مغرب وفت اذان ، در  بین  نماز مغرب وعشاء و بعد از آن ، نصف شب در وقت نماز شب و قبل از اذان صبح  و بعد آن تا طلوع افتاب ساعات خاص اجابت دعاست «یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ»
  6. 6- به طرف قبله  رو به قبله دعا کردن‏ :  حدیث داریم که می فرماید : رو به قبله دعا کنید و دست‏های خود را به طرف آسمان بلند کنید. قبله‏، جهت‏گیرى توحیدى مسلمانان را نشان مى‏دهد. نه تنها در نماز، بلکه در دعا، قربانى، نشستن، خوردن و خوابیدن، دفن کردن مردگان و ... باید قبله مراعات شود. وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً یونس/ 87.
  7. 7- باوضو : با وضو بودن در هر حال، خوب است. حتّى خوابیدن با وضو، ثواب عبادت شبانه دارد و براى بسیارى از کارهاى عبادى نیز، مثل دعا، زیارت، قرائت قرآن و مطالعه دستور داده‏اند که وضو داشته باشیم و بدون وضو به آیات قرآن و نام خدا و پیامبر و امامان دست نزنیم. ابتدا «بسم اللّه» بگویید، با وضو و حضور قلب و در مکان مقدّس مثل مسجد باشید، قبل از دعا از خداوند با صفات و اسماءالحسنى تجلیل کنید، ده مرتبه «یا اللّه»، «یا ربّ» بگویید، فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُم» (مائده/ 6)

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

الف باء  کتاب هفت :  3 هفت آداب مهمانی

  1. 3 --7هفت آداب : مهمانى
  2. 1. مهمان، محترم است. ضَیْفِ‏ ... الْمُکْرَمِینَ‏ مهمان، وقتى وارد شد، سلام کند. «فَقالُوا سَلاماً» جواب سلام او لازم است. «قالَ سَلامٌ»                                                                          
  3. 2. صاحب خانه دور از چشم مهمان به سراغ تهیه غذا برود. «فَراغَ.                                                
  4.  3.غذا را در خانه و به کمک خانواده تهیه کنیم. «إِلى‏ أَهْلِهِ»4. پذیرایى سریع باشد. «فَجاءَ» (حرف «فاء» نشانه سرعت و زمانى کوتاه است)
  5. 4. بهترین غذاها فراهم شود. «بِعِجْلٍ سَمِینٍ»  
  6. 5. مهمان را نزد سفره نبریم، بلکه سفره را نزد مهمان بیاندازیم. «فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ»
  7. 6 . از مهمان نپرسیم که غذا خورده‏اى یا نه. «فَراغَ إِلى‏ أَهْلِهِ فَجاءَ» (حضرت ابراهیم بدون پرسش به سراغ خانواده و تهیه غذا رفت)   
  8.  7. شخصاً از مهمان پذیرایى کنیم. «فَجاءَ» (خود حضرت غذا آورد)

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

الف باء  کتاب هفت :  4 - هفت آداب میهمانی

  1. 4--7هفت آداب : تجارت‏ 1- تجارت ارزشمند است که برپایه حقّ و راستى باشد. «التاجر فاجر و الفاجر فى النار الا من أخذ الحق و اعطى الحق»
  2. 2- تجارت ارزشمند حضرت على علیه السلام دستور داد دینارهاى غیر خالص ( غیر حلال وپاک ) را در چاه بریزند تا به وسیله آن معامله‏اى صورت نگیرد. «القه فى البالوعه حتى لا یباع شى‏ء فیه غش»                                    
  3. 3- تجارت ارزشمند آن حضرت همه روزه در بازار کوفه قدم مى‏زد و گاهى در وسط بازار مى‏ایستاد و مى‏فرمود:اى گروه تجّار! «قدموا الاستخارة»، از خدا خیر بخواهید.
  4. 4- تجارت ارزشمند «تبرکوا بالسهولة»، برکت را در سایه آسان گرفتن بر مردم بخواهید.
  5. 5-«جانبوا الکذب»، از دروغ در معامله دورى کنید.5-«و تجانبوا عن الظلم»، از ظلم و بى‏عدالتى پرهیز کنید.
  6. 6- تجارت ارزشمند «و لا تقربوا الربا»  و به ربا نزدیک نشوید.
  7. 7- تجارت ارزشمند: و آسمان را بالا برد و میزان را مقرر کرد، تا در میزان تجاوز نکنید. و وزن را بر اساس عدل بر پا دارید و در ترازو کم نگذارید وَ أَقِیمُواْ الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُواْ الْمِیزَانَ‏ (الرّحمن، 7- 9)

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

الف باء  کتاب هفت :  5 - هفت آداب نماز

  1. 5--7هفت آداب :نماز- آداب نماز 1-مسواک، نظافت، از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نقل شده که: «رکعتان بِسواک افْضَلُ مِنْ سَبعینَ رکعةٍ بغیر سواکِ» « نهج الفصاحه، جمله 1669» دو رکعت نماز کسى که مسواک کند، از هفتاد رکعت بدون مسواک بهتر است.
  2. 2-توجّه به خدا و ...) در کمال این عبادت موثر است.امام باقر علیه السلام فرموده است: «عَلَیْکَ بِالاقْبالِ على‏ صَلاتِکَ فَانَّما یُحْسَبُ لَکَ مِنْها ما اقْبَلْتَ عَلَیْهِ». « محجةالبیضاء، ج 1، ص 354» در نماز، توجه به خدا داشته باش، زیرا از نماز، آن مقدار قبول مى‏شود که با توجّه خوانده شود.
  3. 3- با سر و صورت خود بازى مکن :حضرت مى‏فرماید: هنگام نماز، با دست و سر و صورت خود بازى مکن، زیرا همه این کارها، سبب نقص نماز مى‏شود، در حالت کسالت و خواب و سنگینى مشغول نماز مشو، زیرا چنین نمازى، از آن منافقان است ... « محجةالبیضاء، ج 1، ص 354»
  4. 4- برتر از هزار رکعت نماز :حدیثى از پیامبر نقل شده: «رَکْعَتانِ مِنْ رَجُلٍ وَرعٍ افْضَلُ مِنْ الْفِ رَکْعَةٍ مِنْ مَخْلِطٍ» « نهج الفصاحه، جمله 1672» دو رکعت نماز انسان با تقوا، برتر از هزار رکعت نماز فرد لاابالى است.
  5. 5- تمام توجّهت را : امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: هنگام نماز، از دنیا و آنچه در آنست مأیوس شو و تمام توجّهت را به خدا قرار ده به یاد روزى باش که در برابر دادگاه عدل الهى قرار مى‏گیرى. « محجة البیضاء، ج 1، ص 382»
  6. 6- نماز او را نپذیرفته : و نیز فرمود: گاهى پنجاه سال بر انسان مى‏گذرد ولى خداوند، حتّى یک نماز او را نپذیرفته است.و در حدیث مى‏خوانیم: بعضى چنان در برابر خدا سبک سخن مى‏گویند و نماز مى‏خوانند که اگر با همسایه‏شان چنین حرف بزنند، جواب آنها را نمى‏دهد. « وافى، ج 2، ص 13» سجده بر خاک کربلا حجاب‏هاى هفتگانه را پاره مى‏کند. هم نماز را بالا برده و به قبولى مى‏رساند، هم نمازگزار را از قعر مادّیات بیرون کشیده و او را با جهاد و خون و شهادت آشنا مى‏سازد.
  7. 7- سجده بر خاک کربلای حسین، یعنى نماز همراه ولایت.سجده بر خاک حسین، یعنى نماز همراه شهادت.سجده بر خاک حسین، یعنى بزرگداشت خاطره آنان که براى نماز و در راه نماز خون دادند. سجده بر خاک حسین، یعنى هر روز عاشوراست و هر زمین کربلا. سجده بر خاک حسین، یعنى در راه مبارزه با ظلم، سر و جان بده، امّا تن به ذلّت نده.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

الف باء  کتاب هفت :  6 - هفت آداب  رکوع

       6 --7هفت آداب : رکوع‏

  1. 1-در رکوع گردن خود را بکشید : در روایات مى‏خوانیم که رسول خدا علیه السلام در رکوع چنان کمر مبارکش را کشیده و صاف مى‏نمود که اگر قطره آبى روى کمرش مى‏ریخت وسط کمر مى‏ماند و به سمتى جارى نمى‏شد. سفارش شده است در رکوع گردن خود را بکشید تا رمز این باشد که من ایمان آورده‏ام گرچه گردنم در راه او برود.
  2. 2- از دیگر آداب رکوع آنست که مردان آرنج‏ها را همچون بال پرندگان به بیرون دهند، نه آنکه به پهلوها بچسبانند. کف دست را به زانوها بگذاریم و انگشتان دست را باز کنیم. پاها در یک خط، نه جلو و نه عقب، و میان دو پا به مقدار یک وجب فاصله باشد.
  3. 3- به هنگام رکوع نگاه به میان دو قدم باشد و پس از ذکر رکوع، در همان حال رکوع بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستیم. البتّه تکرار ذکر رکوع حداقل سه مرتبه مورد سفارش و عنایت است.
  4. 4-رکوع اولیاى خدا : امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: حضرت على علیه السلام به قدرى رکوع خود را طول مى‏داد که عرق از ساق مبارکش جارى مى‏شد. خود آن حضرت در اوّلین خطبه نهج‏البلاغه مى‏فرماید: خداوند فرشتگانى دارد که همواره در حال رکوعند و هرگز قیام نمى‏کنند.
  5. 5- رکوع‏هاى طولانى : البتّه در فرشته خستگى وگرسنگى مطرح نیست، لذا انسان‏هاى عارف و عاشق که چنین رکوع‏هاى طولانى انجام مى‏دهند، فرشتگان را به تمجید خود وادار مى‏کنند. این حالت اولیاى خداست،( رکوع شیخ حسنعلی نخودکی ) امّا حال ما چطور؟ پیامبر اکرم در مسجد نشسته بودند، مردى وارد شد و به نماز ایستاد، اما رکوع و سجودش را ناقص و سریع انجام داد. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: او همچون کلاغ نوکى زد ورفت، اگر او با این نماز از دنیا برود بر دین من نمرده است.
  6. 6-دست‏هایتان را بالا ببرید : وقتى این آیه نازل شد: «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ» (واقعه/ 74) پیغمبر فرمود: این را در رکوع قرار دهید، فلذا در رکوع مى‏گوییم: «سُبْحَانَ رَبِّىَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» ادب رکوع این است که وقتى شما مى‏خواهید رکوع انجام دهید، قبل از رکوع‏ دست‏هایتان را بالا ببرید
  7. 7-خدایا حاضر م در راه تو  گردن دهم. در کتاب اسرار الصلوه نوشته شده است، معناى این نوع رکوع این است که خدایا حاضر هستم گردنم را در راه تو بدهم. در رکوع داریم‏ «إِذَا رَکَعَ جَنَّحَ بِیَدَیْهِ» (کافى، ج 3، ص 320)

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده