پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                 الف باء کتاب هفت گذینه: سین و شین 16.

  1. 7-هفت‏ ‏ سال دفاع مقدس : آمریکایی‏ها نه تنها نتوانستند ایران را از اقدام تلافی‏جویانه بازدارند، بلکه به هیچ‏گونه موفقیتی نیز برای پایان بخشیدن به جنگ دست نیافتند.برخلاف خواسته آمریکا، این ایران بود که آخرین اقدام را انجام داد. در مرحله بعد آمریکا تلاش‏های گسترده‏ای را برای تحریم تجاری ایران به انجام رساند به نتیجه‏ای نرسید تحریم اقتصادی همه‏جانبه بی‏نتیجه ماند و تنها تحریم تسلیحاتی ایران بر اثر فشارهای مستمرآمریکا تشدید شد. با انجام عملیات نصر 8 در شمال سلیمانیه عراق، جنگ در زمین مجددا رونق گرفت. ارتش عراق و تقویت ماشین جنگی این کشور بود که با توجّه به برتری ایران در صحنه نبرد، موازنه تسلیحات استراتژیک به سوی عراق سرازیر شد. ، انبوه تانک هند نفربر، قبضه‏های توپ، هلی‏کوپتر و ... از سوی آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه، آلمان و ... پس از هفت‏ ‏ سال جنگ، عراق را به مراتب از شروع جنگ توانمندتر ساخت. اخبار غیرآشکار نیز حاکی از آن بود که عراق در آستانه دستیابی به بمب اتمی است. همچنین در زمینه تهیه سلاح شیمیایی، حمایت بی‏دریغ کشورهای اروپایی از عراق، موجب شد این در حالی بود که ایران برای خرید ابتدایی‏ترین مایحتاج تسلیحاتی هم دچار مشکل بود و قیمت‏هایی سرسام‏آور برای خریدهای نظامی خود می‏پرداخت و سقوط وحشتناک قیمت نفت به شدت پشتیبانی مالی و تسلیحاتی سپاه و ارتش را تحلیل می‏برد و به نفع عراق و به زیان کشورمان. فشارهای بین‏المللی جنگ عراق و ایران پایان یافته است پس از حدود هشت سال در آستانه تعیین سرنوشت قرار دارد.
  2. 7-هفت‏ ‏بار فرمان سجده تکرار شده : به یاد آور هنگامی را که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده (و خضوع) نما. آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبّر ورزید و از کافران بود. (ماجرای فرمان سجده و انکار ابلیس د ر قرآن  هفت‏ ‏ بار تکرار شده است.)
  3. 7-هفت‏ ‏ کلمه آداب سفر : را شمردم، در کتاب وسائل الشیعه داریم که اگر خواستید مسافرت بروید، 1-با یک کسى مسافرت بروید که خرجى خودتان را خودتان بدهید، 2-با یک آقا بالا سرى مسافرت نروید، چون او که خرجى تو را داد، شما باید کفشهایش را جفت کنى و 3-در پستى را هم قبلًا برایش باز کنى و همین کار تو را ذلیل مى‏کند. 4-با هم بروید که هم در پول دادن شریک 5-و هم در کار کردن شریک، شریکى که شد ذلتى نیست. دنبال آن کسى مى‏روى که خرج ما را مى‏دهد، این ذلیل مى‏شوى 6-و روایتى داریم که ناراحتى‏هاى خودتان را نقل نکنید، خودتان را خورد مى‏کنید. 7-حدیث داریم مسلمان‏ «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِى وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِى قَلْبِهِ» (نهج‏البلاغه، حکمت 333) ناراحتى هایتان در درون باشد، در ظاهر باید وقتى کسى شما را دید، بشاش به نظر برسید، باید قوى باشید.
  4. 7-سفره هفت‏ ‏سین : بچینیم مى‏گفتند اگر خواستى سال به تو خوش بگذرد باید هفت‏ ‏ تا سین داشته باشى بعد هم مى‏گفتند کلام الله مجید، قرآن ما در اعیاد طاغوتى میان سرکه بود و سبزى، وقتى اینقدر به قرآن ما توهین شد مسلمان آن هم من مى‏شوم و تو، خانه‏هاى طاغوتى را که رفتند گرفتند توى همه خانه‏ها قرآن‏هاى بزرگ بوده وجود قرآن سر سفره هفت‏ ‏ سین دلیل بر .. همه عروسها را که مى‏برند یک قرآن در جهازیه شان هست خانه‏هاى نو را که مى‏خرند اول قرآن مى‏برند خیلى از کشاورزها متاسفانه دو شاخ گاوشان آیه قرآن مى‏نویسند که شیر آن زیاد بشود، بودن قرآن شده استفاده تشریفاتى شدن..سفره هفت‏ ‏ سین کنار آن قرآن یک کار تجملاتى است و سزاوار اسلام نیست، ما عید نوروز را مى‏پذیریم چون طبیعت این عید را پذیرفته.
  5. 7- هفت‏ بار در سنت وعقل : پیغمبر فرموده سنت من است‏ «فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِى فَلَیْسَ مِنِّى» اگر کسى گوش به حرفت ندهد... بگوید کجاى این قرآن نوشته طواف دور خانه خدا هفت‏ ‏ بار است. فرمود: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلًا» (آل عمران/ 97) یعنى هرکس مستطیع است برود مکه اما هفت‏ ‏ بار، هفت‏ ‏ بارش دیگر درقرآن نیست. جواب : لازم نیست همه چیز در قرآن نوشته باشد. یک دلیل ما قرآن است. یک دلیل ما هم رسول است. اگرچیزى در قرآن نیست اما در کلام رسول هست باید انجام بدهیم یک دلیل ما عقل است. کجاى قرآن نوشته هروئین حرام است. پس یکى از دلیل‏ها عقل است یکى قرآن است، یکى حدیث است و دیگرى اجماع است.
  6. 7-هفت‏ سال خادم ؛ سجده ‏هاى طولانى:  یک قصه ، یک روز پیغمبر به یکى از افرادى که در خانه هاش بود صدایش زد. گفت بیا، آمد و گفت تو هفت‏ ‏ سال است در خانه ما دارى کار مى‏کنى بالاخره یک چیزى از من بخواه. یک تقاضایى بکن. این خادم هم یک مقدار فکر کرد و گفت اجازه بده بروم فکرکنم. بحث فکر است دیگر. تا فردا فکر مى‏کنم. رفت و فردا آمد و گفت فکرهایم را کردم. گفت چى؟ گفت از خدا بخواه عمرم که تمام شد، از خدا بخواه در جنت من پهلوى تو باشم. در بهشت پیش تو باشم. پیغمبر فرمود از کجا فهمیدى این را؟ گفت فکر کردم. گفت خوب تو در قیامت پهلوى من هستى مشروط بر این که سجدههاى طولانى انجام بدهى. «أَعِنَّا بِطُولِ السُّجُود» (کافى، ج 3، ص 266)
  7. 7-روزه از هفت‏ سالگی به شرط طاقت  : العابدین (علیه السلام)در ماه رمضان سعى مى‏کرد که غیر از دعا و تسبیح و استغفار و الله اکبر چیز دیگرى نگوید. زن اگر خواست روزه‏ى مستحبى بگیرد، شوهرش مى‏بایست راضى باشد و در مورد مهمان هم صاحب خانه باید راضى باشد. امام صادق (علیه السلام)در مورد بچه‏ها فرمود: «نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصِّیَامِ إِذَا کَانُوا أَبْنَاءَ سَبْعِ سِنِینَ مَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ إِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ» (من‏لایحضره‏الفقیه، ج 1، ص 280) یعنى ما فرزندانمان را وادار مى‏کنیم روزه بگیرند از هفت‏ ‏ سالگى، البته تا جایى که طاقت داشته باشند نه این که گرسنه نشوند، یعنى به ضرر کشیده نشود. برخى فقط شکمشان روزه است ولى برخى چشم و گوش و فکرشان هم روزه است.
  8. 7-هفت‏ ‏ دى نهضت سوادآموزى : روزى است که امام بزرگوار، پیامى براى تاسیس نهضت سواد آموزى دادند. یک بخشى از قانون اساسى این است که هر کجا آموزش و پرورش نمیتواند برود نهضت میرود. بیش از صد نفر داریم که از نهضت سوادآموزى شروع کرده‏اند و الان در دانشگاه درس میخوانند و یونسکو هم یک مدالى براى نهضت سوادآموزى  فرستاده ,. زنان روستایى در جمهورى اسلامى با سوادهایشان سه برابر شدهاند. یک آموزشیار که وارد میشود مثل اینکه پیغمبر وارد شده. وقتى میخواسته برود، چقدر گریه کردهاند.ما آموزشیارهایى داریم که نماز روستا را آموزشیار ما یاد داده. مسائل انقلابى، کمک به جبهه، پیام انقلاب، دعوت به خدا. بنابراین حضور فرهنگى هم هست، نه فقط حضور سوادآموزى. انگیزه: در غرب انگیزه این است که با سواد کنیم تا بیشتر تولید کنیم. اما ما میگوییم با سواد کنید چون خود سواد رشد است. تولید مرحلهى دوم است.غرب مردم را براى خودشان نمیخواهند. مردم را براى تولد میخواهند. اما اسلام وقتى میگوید سواد منظورش این است که سواد براى رشد خودش خوب است. سواد براى قرب به خدا، سواد براى نجات، فرق است سواد براى استثمار یا سواد براى نجات.» دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ» (انفال/ 24) به هر حال یکى از برکات نقلاب نهضت سوادآموزى بود که امام آنرا تاسیس کرد.
  9. 7-هفت‏ ‏ سخنرانى عاشورا : از صبح تا ظهر عاشورا هفت‏ ‏ سخنرانى انجام شد. یک سوم وقت صرف تبلیغات شد و این خودش به جبهه‏هاى جنگ خط مى‏دهد که یک سوم نیرو و بودجه باید صرف بالا بردن روحیه‏ها، دادن فکر و مکتب باشد و یک کارشناس مى‏خواهد که این سخنرانىهاى امام حسین را دسته‏بندى کند. سخنرانى اول امام حسین، یک حال و هوایى داشت. سخنرانى دوم یک حال و هوایى و سخنرانى سوم امام حسین یک حال و هواى دیگرى داشت. امام حسین در سه تا سخنرانى کانال عوض مى‏کرد، اولین سخنرانى استدلال بود. به چه دلیل من را مى‏کشید؟ آیا دعوت نکردید؟ عجله نکنید، مى‏دانید من پسر پیغمبر هستم. حلالى را حرام کردم؟ استدلال شما چیست؟ حجت شما چیست؟ در روز قیامت جواب شما چیست؟ با استدلال به نتیجه‏اى نرسید. دو مرتبه که آمدند در کانال عاطفه بود. فرمود: مى‏دانید که عمامه‏اى که سر من است عمامه‏ى پیغمبر است. مى‏دانید این لباس و شمشیر براى پیغمبر است. مى‏دانید این اسب، اسب پیغمبر است. مى‏دانید روى کره‏ى زمین، نوه‏ى پیغمبر غیر از من وجود ندارد. و از پیغمبر مایه گذاشت که بلکه مردم عواطفشان تحریک شود، زحمات پیغمبر «إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى» (شورى/ 23) آیه‏ى تطهیر، آیه‏ى مباهله، بازهم فایده‏اى نکرد. بعد سخنرانى سوم، حال و هوایى دیگر دارد. یکى از چیزهایى که مهم است این که در سخنرانى اول حضرت عقلى و کلى گفت. در سخنرانى دوم عاطفى و کلى گفت. اما در سخنرانى سوم جزء به جزء گفت. آقاى فلان مگر شما دعوت نکرده بودید؟ فلانى تو، فلانى تو، با امضاى تو نامه به دست من رسید. یعنى همه نوع حجت را تمام کرد.
  10. 7- هفت‏ ساله پسر و دختر: مسأله خواب بچه ها است. مثلا داریم که بچه ها که هفت‏ ‏ سالشان شد، پدر و مادرها، رختخوابشان را جدا کنند. دو تا دختر هفت‏ ‏ ساله و دو تا پسر هفت‏ ‏ ساله پیش هم نخوابند.
  11. 7- ساعت هفت‏ ‏ او را مى‏کشتند :  اگر امام حسین یار نداشت، صبح عاشورا ساعت هفت‏ ‏ او را مى‏کشتند، یارها تلاش کردند و امام حسین (علیه السلام)بعد از ظهر شهید شد. نقش یاران امام حسین (علیه السلام)این بود. نصف روز امام حسن (علیه السلام)را زنده نگه داشتند. اگر امام حسین (علیه السلام)یار داشت و یا اگر یار نداشت در هر دو صورت شهید مى‏شد، اما اگر یار نمى‏داشت اول وقت شهید مى‏شد ولى چون یار داشت هنگام ظهر شهید شد. بیش از چند ساعت یاران امام حسین مقاومت نکردند، اما تا عمر داریم، سر قبرشان مى‏رویم. نه ما بلکه مراجع تقلید مى‏گویند «یا لیتنا کنا معکم» اى کاش ما هم با شما بودیم.
  12. 7- هفت‏ ‏ سطر خطبه : یکى از کارهاى انبیا افشاگرى است. «وَ لِتَسْتَبینَ سَبیلُ الْمُجْرِمینَ» (انعام/ 55) پیغمبر یکى از وظایف و کارهایت این است که باید راه مجرمین را براى مسلمین بیان کنى. «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ» (بقره/ 256) چقدر خوب است در دبیرستان‏هاى دخترانه، این سخنرانى متن کتابهاى دینى شود. یک دختر دبیرستانى بتواند این هفت‏ ‏ سطر خطبه را حفظ کند. چون خطبه نیست. انفجار است. سخنرانى زینب کبرى (علیها السلام ) را بگویم.
  13. 7- هفت‏ ‏ ساعت گوشى خدا را دیر برمى داریم : ظهر مى‏گویند «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» نیم ساعت به غروب گوشى را برمى داریم. هفت‏ ‏ ساعت گوشى خدا را دیر برمى داریم و معذرت هم نمى‏خواهید. چرا انسان اینطور شده است؟
  14. 7-هفت‏ ‏ سنگ شیطان : عزادارى زنده کردن خاطرات است. یک زن چند هزار سال پیش در مکه براى پیدا کردن مقدارى آب دوید، به همه حاجیها مى‏گویند بین صفا و مروه بدوید. یاد اون هاجر زنده باشد. چرا حاجى‏ها باید هفت‏ ‏ تا سنگ کوچولو بیاندازد بخاطر اینکه ابراهیم هفت‏ ‏ تا سنگ پرتاب کرد. چرا حاجى در منا باید گوسفند بکشد، براى اینکه ابراهیم بچه‏اش را خواباند که بکشد.
  15. 7-سرکه هغت ساله و بند به دنیا : گویند اسلام مثلثى است که یک ضلع آن قدرت است. ایثارهاى اصحاب و شمشیر امیرالمؤمنین. یک سمت آن مکنت یعنى امکانات مالى که حضرت خدیجه است و یک سمت آن رسالت یعنى رسالت بدون مکنت و بدون قدرت قابل عمل نیست. و اسلام در این مثلثى است که یک ضلع آن مثلث سرمایه خدیجه کبرى است این همه از دنیا انتقاد مى‏کنند دنیا خوب است مشفق دنیا بد است. اگر از ما بپرسند دنیا چیست؟ ‏گوییم قرآن درباره دنیا سه تعریف دارد. 1- دنیا خیر است. «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ» (بقره/ 180) دنیا زینت است‏ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» (کهف/ 46) دنیا مال است. مى‏گوید وقتى نماز جمعه را خواندید «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاهُ فَانْتَشِرُوا فِى الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» (جمعه/ 10) بلند شوید و بروید دنبال کاسبى و پول درآوردن. دنیا فضل است پس این که مى‏گویند دنیا بد است چیست؟ عشق به دنیا بد است‏ «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ» (عادیات/ 18) بد است‏ «وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلًا لَمًّا» (فجر/ 19) بد است که آدم ارثى را بخورد و حساب نکند که براى چه کسى است‏ «حُبًّا جَمًّا» (فجر/ 20) آن بد است. دنیا خوب است اما بند به دنیا بد است. البته کار هر کسى نیست. هرکسى دنیا دارد بند به دنیا هم همست. یک نفر گفت. سرکه هفت‏ ‏ ساله دارى گفت بله دارم. گفت یک لیوان آن را به من بده. گفت اگر مى‏خواستم به تو یا امثال تو بدهم که هفت‏ ‏ سال نمى‏ماند.
  16. 7-هفت نکته  درسوره کَوْثَرَ: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»1. نماز، بهترین نمونه‏ى شکر خداوند است. خداوند به پیامبرش مى‏فرماید: به شکرانه‏ى این‏که ما به تو «کوثر» و خیر کثیر دادیم، نماز بر پا کن. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»2-اما گاهى آیه در مقام بیان عظمت خداوند و شرافت نعمت است که در این موارد ضمیر جمع همچون «إِنَّا» به کار مى‏رود، چنانکه در این آیه مى‏فرماید: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» زیرا عطاى الهى به بهترین خلق خدا، آن هم عطاى کوثر، به گونه‏اى است که باید با عظمت از آن یاد شود.3-«إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» ما به تو کوثر عطا کردیم.هدیه کننده خداوند، هدیه گیرنده پیامبر و هدیه شده فاطمه است. لذا عبارت «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» به کار رفته که بیانگر عظمت خداوند و بزرگى هدیه اوست.4-زیرا علاوه بر ضمیر کاف «ک» «أَعْطَیْناکَ‏»، در خطاب «صل» و «لِرَبِّکَ» دو بار و در عبارت «انْحَرْ» و «شانِئَکَ» نیز دو بار، پیامبر مخاطب است. «أَعْطَیْناکَ‏، فَصَلِّ، لِرَبِّکَ، انْحَرْ، شانِئَکَ»5-در عطاى کوثر بشارت است: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» و در تکاثر تهدیدهاى پى در پى. «کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ»6-هدیه اشرف معبود به اشرف مخلوق چیزى جز کوثر نمى‏تواند باشد. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ»7-عطا بى‏نظیر است، چون کوثر است؛ سوره بى‏نظیر است، چون کوچک‏ترین سوره قرآن است و الفاظ بى‏نظیرند، چون کلمات «اعطینا»، «الْکَوْثَرَ»، «صلِ»، «انْحَرْ»، «شانِئَکَ» و «ابتر» تنها در این سوره به کار رفته و در هیچ کجاى قرآن شبیه ندارد.
  17. 7- هفت پیام سوره علق :  الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (4) 1-اوّلین معلّم خداست: عَلَّم‏ : شغل معلمی و تعلیم و تربیت، بسیار مقدّس و کاری الهی است.2-اکرم بودن خداوند به خاطر معلّم بودن است.3-علم و دانش اولین پیام آسمانی قرآن است و به همین دلیل بود که مسلمین تا قرن‏ها پیش تاز علم و دانش بودند.
  18. 4-خداوند کار خود را با خلق کردن آغاز و با آموختن ختم فرمود. معلوم می‏شود هدف از آفرینش معرفت است. نوین‏. مفسّرین‏ لِیَعْبُدُونِ‏ را (لیعرفون) معنا کرده‏اند. وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الانْسَ إِلا لِیَعْبُدُونَ‏ ذاریات/ 56.
  19. 5-حفظ و انتشار و بسط و تکثیر و تعمیم و بقای علم با قلم است. تمدّن بشری، علوم گسترده و فرهنگ‏های مختلف در طول سالیان دراز به خاطر قلم است که به دست ما رسیده است.
  20. 6-دینی که آغازش با خواندن و قلم است، برای مسلمین ننگ است که بی سواد یا کم‏سواد باشند. خداوند سوره‏ای به نام قلم در قرآن آورده و به قلم و نوشته قسم یاد کرده است: ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُون‏ قلم/ 1.
  21. 7- از تعبیر اکرم و القلم  می‏فهمیم که هیچ مقامی و هیچ نعمتی بالاتر از مقام علم نیست، حتّی هستی و آفرینش با علم برابری نمی‏کند، چون که در سوره انفطار می‏خوانیم: ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ الَّذی خَلَقَکَ فَسَوّاکَ فَعَدَلَکَ‏ انفطار/ 7- 6.
  22. 7-در سجده هفت‏ ‏مرتبه «یا ارحم الراحمین» دعا کن: روایت داریم که امام صادق (علیه السلام)فرمود هر وقت گیر کردى سجده بجا بیاور و در سجده هفت‏ ‏ مرتبه بگو: «یا ارحم الراحمین» دعا کن خدا گیر تو را حل مى‏کند دیگر نیازى به نماز هم نیست.
  23. 7-سالى هفت‏‏ بار در جبهه : همه ازدواج‏هاى پیغمبر بعد از پنجاه و دو سالگى بود. پیغمبر براى هوس و عیاشى ازدواج نکرد، چون اگر کسى خواسته باشد براى هوس ازدواج کند، در جوانى‏هایش داماد مى‏شود. پیغمبر از 52 سالگى تا 63 سالگى چند سال مى‏شود؟ 11 سال، هفت‏اد دفعه هم جبهه داشت توى ده سال، ده سال هفت‏اد تا جبهه، میانگین مى‏شود سالى هفت‏‏ تا، یک کسى که سالى هفت‏‏ بار باید برود جبهه یا خودش حضور داشته باشد یا مدیریت کند، سنش هم بالاى 52 سال است، به همین خاطر پیغمبر از هیچ کدام هم بچه‏دار نشد. زن‏هاى داغدیده، شوهرکرده، یتیم‏دار،
  24. شین +: شفاعت .شهید روحانی . شهید دفاع مقدس .شیطان
  25. 7هفت‏ تا نمره داشت سه نمره شفاعت هم ارفاق ده قبولش کنند: چون انسان در دنیا به یازده بند وصل است. یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت‏‏، هشت، نه، ده، یازده! همه‏ى نخ‏ها پاره مى‏شود. یکى از نخ‏ها شفاعت است. در دنیا یک کسى مى‏آید و شفاعت مى‏کند. واسطه مى‏شود. قیامت براى افرادى شفاعت نیست. آن کسى که نماز نخواند، امام صادق (علیه السلام)فرمود: ما شفاعت نمى‏کنیم. آن کسى که در دنیا به سراغ قرآن نرفته است، ما شفاعت نمى کنیم. از شفاعت محروم است. «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَهُ الشَّافِعینَ» (مدثر/ 48) شفاعت هست، اما به این نمى‏رسد. نخ شفاعت پاره مى‏شود. شفاعت هست، اما به این نمى‏رسد. شفاعت‏ مى دانید یعنى چه؟ یعنى کسى که توى راه است کمک مى خواهد یک خورده کمک بکن، معناى شفاعت این نیست که اولیا خدا بیایند بروند تو قهوه خانه قنبر شیره خانه این را بکشند ببرندش بالا، شفاعت یعنى اگر کسى هفت‏ تا نمره داشت چند تا نمره هم کنار آن جفت مى کنند ده و قبولش مى کنند اما اگر نمرش صفره آن هم قد در قورى! کسى که یک نمره صفر دارد با چى جمع بشود، صفر با چیزى قابل جمع نیست، شفاعت یعنى مریض یک نفسى دارد یک نفسى مى آید و مى رود بالاخره زنده است منتها پزشک مى آید در کنارش پزشک بعلاوه مریض مساوى با سلامتى اما شفاعت معناش این نیست که مرده بعلاوه پزشک، آخر پزشک با مرده چه کند؟
  26. 7- هفت شیء کلی : لکلّ شی‏ء زکاة 1- و زکاة الدّار بیت الضّیافة. هر چیزى را زکاتى هست و زکات خانه اطاق مهمانخانه است.2- لکلّ شی‏ء عماد و عماد هذا الدّین الفقه. هر چیزى را ستونى هست و ستون این دین دانائى است.3- لکلّ شی‏ء مفتاح و مفتاح السّموات قول «لا إله إلّا اللَّه» : هر چیزى را کلیدى هست و کلید آسمانها گفتار «لا اله الا اللَّه» است. 4- لکلّ شی‏ء مفتاح و مفتاح الجنّة حبّ المساکین و الفقراء هر چیزى را کلیدى هست و کلید بهشت دوستى مستمندان و فقیران است. 5- لکلّ  عبد میت: فإذا کان صالحا وضع فی الأرض و إن کان سیّئا وضع فی الأرض هر بنده‏اى شهرتى دارد اگر نیک باشد در زمین رود و اگر بد باشد در زمین رود.6- لکلّ غادر لواء یوم القیامة یعرف به. هر خیانتکارى روز قیامت پرچمى دارد که بدان شناخته شود. 7- لکلّ شی‏ء طریق و طریق الجنّة العلم. هر چیزى راهى دارد و راه بهشت دانش است.
  27. 7- هفت ویژگی شهید : در روایات آمده است که شهید، هفت‏ ‏ ویژگى اعطایى از جانب خداوند دارد: 1- اوّلین قطره‏ى خونش، موجب آمرزش گناهانش مى‏گردد. 2- سر در دامن حورالعین مى‏نهد. 3- به لباس‏هاى بهشتى آراسته مى‏گردد. 4- معطّر به خوش بوترین عطرها مى‏شود. 5- جایگاه خود را در بهشت مشاهده مى‏کند. 6- اجازه‏ى سیر و گردش در تمام بهشت به او داده مى‏شود. 7- پرده‏ها کنار رفته و به وجه خدا نظاره مى‏کند.
  28. 7- هفت بار شیطان را راندن :  پرتاب هفت‏ ‏ سنگریزه به جایگاه شیطان که آن را «رمى جمره» مى‏گویند.
  29. 7-هفت سنگ ترد شیطان : حضرت ابراهیم علیه السلام براى انجام فرمان الهى و قربانى فرزندش اول به سرزمین مشعر الحرام آمد، شیطان به دنبال او شتافت او به محل جمره اول آمد، شیطان هم آمد، حضرت هفت‏ ‏ سنگ به او پرتاب کرد.
  30. 7-سه هفت سال هرگز شکم سیر نبود :  در روایتى از امام رضا علیه السلام آمده است: یوسف علیه السلام در هفت‏ ‏ سال اوّل، گندم‏ها را جمع‏آورى و ذخیره مى‏کرد و در هفت‏ ‏ سال دوّم که قحطى شروع شد، آنها را به تدریج و با دقّت در اختیار مردم، براى مصارف روزمره زندگى‏شان قرار مى‏داد و با دقت و امانتدارى، کشور مصر را از بدبختى نجات داد. یوسف در هفت‏ ‏سال سوم دوره‏ى قحطى، هرگز با شکم سیر زندگى نکرد، تا مبادا گرسنگان را فراموش کند.
  31. 7-شهید هفت‏ ‏تیر نوشته :  دکتر پاک نژاد است و جزو 72 تن است و کتابى نوشته تحت عنوان اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، در این کتاب ایشان ذیل این آیه قرآن «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» (بقره/ 187) مى‏فرماید: «ببینید لباس چگونه خودش را باهوا تطبیق مى‏دهد، زن و شوهر هم باید همینطور باشند، اگر مرد عصبانى و داغ است، زن خوش اخلاق باشد و اگر مرد دید زن لباس شسته و بچه‏ها دعوا کردند و زن عصبانى است، مرد کوتاه بیاید و مثل لباس که با دما و گرمى و سردى هوا منطبق مى‏شود، زن و شوهر هم باید در مقابل همدیگر همینطور باشند. و اینطور نباشد که مرد عصبانى است، زن هم عصبانى شود.» خدا لعنت کند منافقین را که این عزیزان را از ما گرفتند. خدا رحمت کند شهداى هفت‏ ‏ تیر را.
  32. 7-شهید هفت‏ ‏ ساله داریم : شبانه خود را به کربلا مى‏رساند و در یارى امام حسین (علیه السلام)شهید مى‏شود.چه آدم‏هایى داریم که یک پایشان در بهشت است و یک پایشان در دنیاست. مى‏گویند گام بزرگ بردار، گام از این بزرگ‏تر نمى‏شود که یک قدم آدم در بهشت باشد، یک قدم آدم در آخرت باشد و یک قدمش در دنیا باشد. چه قدم‏هاى بزرگى برمى دارند. ما در کربلا شهداى کوچک داریم، شهید هفت‏ ‏ ساله داریم. وقتى امام حسین (علیه السلام)را شهید کردند، یک بچه‏ى کوچک هفت‏ ساله بیرون خیمه هاج وواج ایستاده بود، چون بعد از کشتن امام حسین (علیه السلام)آمدند و خیمه‏ها را آتش زدند و او گیج شد. همینطور این طرف و آن طرف را نگاه مى‏کرد، یک نفر رسید و تا دید این بچه‏ى هفت‏ ‏ ساله از دودمان حسین (علیه السلام)است، چنان شمشیر بر سر او زد که او را به دو نیم کرد. شهید هفت‏ ‏ ساله داریم که در این لجظه دردنیا  ولحظه دیگر درآخرت.
  33. 7-هفت‏ ‏ سنگ شیطان : عزادارى زنده کردن خاطرات است. یک زن چند هزار سال پیش در مکه براى پیدا کردن مقدارى آب دوید، به همه حاجیها مى‏گویند بین صفا و مروه بدوید. یاد اون هاجر زنده باشد. چرا حاجى‏ها باید هفت‏ ‏ تا سنگ کوچولو بیاندازد بخاطر اینکه ابراهیم هفت‏ ‏ تا سنگ پرتاب کرد. چرا حاجى در منا باید گوسفند بکشد، براى اینکه ابراهیم بچه‏اش را خواباند که بکشد.
  34. 7-هفت شهید دفاع مقدس : 1- . مى‏گفت: که این پسر 21 ساله من که شهید شد، عرض کنم که پاسدارى بود از 10 سالگى نماز شب مى‏خواند. یکبار خانه من نماز مى‏خواند، گفت: چون امسال سهم امام و خمست را ندادى، من در این خانه نماز نمى‏خوانم روى تشک نمى‏خوابید و مى‏گفت تا رزمنده‏ها روى تشک نخوابند، من هم نمى‏خوابم. یک آدم عجیب و غریبى بود.
  35.  2-. گذشت یک شهید : گفت بنده یک پسر هم در این عالم بیشتر نداشتم آن یک پسرم هم معلم بود. آن هم شهید شد، اما از پسر معلم شهیدم یک قصه بگویم. در محله‏مان سر کوپن و تعاونى و این حرف‏ها یک نفر ناراحت مى‏شود، در محله، آب دهانش را پرتاب مى‏کند به ریش پسر من، پسر من معلمى بود که ریش داشت. آب دهن مى‏اندازد به ریش پسر من! بچه‏هاى محله و کمیته و سپاه و مسجدى‏ها مى‏خواهند بریزند بزنند. مى‏گوید: آقا نزنید این عصبانى بود. چیزى نیست. آب دهن است من پاک مى‏کنم تمام شد و رفت. ناراحتش نکنید، همین پسر که معلم‏  بود وآب دهان براو انداختند رفت جبهه شهید شد وگذشت او در افکار عموم باقی ماند.. وقتی پدر شهید این مطلب را عنوان کرد یک ربع دیگر از دنیا رفت جان به جان آفرین تسلیم کرد
  36. 3-. خاطره شهید خندان : گفتند: یک کتابى دارد و گاهى هم شعر مى‏گفته و مناجات مى‏کرده است. دفتر مناجاتش را طلب کردیم؟ دفتر مناجاتش را آوردند و خواندیم. یک لحظه متوجه شدیم که یکى از جملاتش این است: «خدایا مرا طورى کن که وقتى سرم را به لحد مى‏گذارم، بخندم.» آنجا دیگر من تمام پیچ و مهره‏هاى بدنم از هم باز شد، هر کارى کردم خودم را نگه دارم نشد. جوان 20 ساله به چنین مقامى برسد.
  37. 4- . در قفس را باز کرد و کبوتر را آزاد کرد. گفت: خدایا او را آزاد کردم. بعد گفت: خود من هم در این دنیا در قفس زندانى هستم، رفت مسجد و پایگاه مقاومت بسیج اسمش را نوشت و دوره‏ى رزمى دید، رفت جبهه و از بچه‏ى خود خبر نداشتیم. مدت‏ها طول کشید، یک روز دیدم کبوتر پسرم آمده روى دیوار و مرتب صدا مى‏کند، کمى خیره شدیم. دیدیم باز هم صدا مى‏کند. همین طور بیش‏تر متحیر و هیجان زده شدیم. کبوتر دور خانه چرخ زد و چرخ زد. ما بیش‏تر کلافه شدیم. آمد داخل اتاق و ده، بیست بار دور اتاق هم چرخ زد. ما آتش گرفتیم، رفت روى طاقچه اتاق نشست و گردنش را به عکس پسرمان مالید، تا گردنش را به عکس پسرمان مالید، گفتیم بچه‏ى ما شهید شده است. این کبوتر که چند ماه پیش رفته است، معنا ندارد بیاید روى دیوار این قدر بخواند و ده، بیست بار دور خانه و بعد اتاق طواف کند. بعد بیاید و سرش را به عکس پسر ما بمالد. ساعت را دیدیم و روز را معین کردیم. همان روز و همان ساعت بچه‏ى ما در جبهه شهید شده بود.
  38. 5-. شهید نامجو اولین نظامى‏اى که نماینده شخص امام شد قبل از انقلاب مقلد امام بود ایشان مى‏گفت نظامى خسته نمى‏شود یک روز دیدم که دانشجوهایش را آورده بود فیضیه و تا یک هفته قبل از شهادت توى خانه‏اى اجاره‏اى نشستن وقتى هم درجه بالاترى به او دادند گفت من با همین درجه‏اى که دارم مى‏توانم کار بکنم حواس من را پرت‏ درجه و اینها نکنید بگذارید... «لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ» (أنفال/ 4) وقتى درجه را اعلام کردند ایشان درجه را قبول نکرد.
  39. 6-. ما بابایى داشتیم با اینکه تحصیل کرده آمریکا بود زنش را آورد پاى هواپیما و گفت حج و جبهه بر من واجب است اما فکر مى‏کنم جهاد از حج واجب‏تر است زنش را فرستاد مکه و خودش نرفت. اسم اینها را باید در دانشگاها نگه داشت آیه داریم اسم آدمهاى خوب را نگه دارید «وَاذْکُرْ فِى الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» (مریم/ 41) در قرآن خیلى (واذکر) داریم یعنى پیغمبر یادت نرود یاد اینها را زنده نگه دار.اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی