پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۱۱۶ مطلب با موضوع «نهج البلاغه» ثبت شده است

۰۸
آذر
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  1. جلسه 46 بصیرت از نگاه امیر المومنین علی علیه السلام  وموانع رشد بصیرت خصلت های  حرص وطمع – کفر – ذلول  = گمراهی  بخش دوم بحث بسیار طولانی است که ما گرفتار آن هستیم !!!
  2. ذلول از نگاه قرآن = بقره 88- وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُونَ (88)
  3. مقدّمات بدبختى، بدست خود انسان است. اگر گروهى مورد لعنت وقهر الهى قرار مى‏گیرند، به خاطر کفر ولجاجت خودشان است. «لَعَنَهُمُ‏ اللَّهُ‏ بِکُفْرِهِمْ‏»
  4. وآنها (به پیامبران) گفتند: دلهاى ما در غلاف است (و ما از گفته‏هاى شما چیزى نمى‏فهمیم.) چنین نیست، بلکه خداوند به سبب کفرشان از رحمت خود دور ساخته (و به همین دلیل چیزى درک نمى‏کنند)، پس اندکى ایمان مى‏آورند.
  5. نکته‏::ظاهراً این جواب استهزا آمیز، شعار همه مشرکان و سرکشان، در برابر پیامبران بوده است.
  6. چنانکه در جواب حضرت شعیب مى‏گفتند: «یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ»  ما حرف تو را نمى‏فهمیم. و یا در برابر آیات قرآن مى‏گفتند: «قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ»  دلهاى ما در پرده و پوشش است.
  7. سوره مبارکه فصلت در وصف افراد گمراه : وَ قالُوا قُلُوبُنا فی‏ أَکِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ وَ فی‏ آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُون(41) فصلت : 5
  8. ) آماده نبودن قلبى براى پذیرش حقّ. «قُلُوبُنا فِی‏ أَکِنَّةٍ»
  9. شیوه‏ى کفّار لجاجت و اعراض است. - کار خداوند لطف کردن و نزول وحى از سرچشمه‏ى رحمت است. «تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» امّا شیوه‏ى کفّار لجاجت و اعراض است. «قُلُوبُنا فِی‏ أَکِنَّةٍ»
  10. شیوه‏ى کفّار لجاجت و اعراض است.در سوره مبارکه هود: قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثیراً مِمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنَراکَ فینا ضَعیفاً وَ لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزیزٍ (هود/91)
  11. چنانکه در جواب حضرت شعیب مى‏گفتند: «یا شُعَیْبُ‏ ما نَفْقَهُ‏» ما حرف تو را نمى‏فهمیم. و یا در برابر آیات قرآن مى‏گفتند: «قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ» دلهاى ما در پرده و پوشش است.
  12. امّا کفّار، هم سخنان شعیب  را تحقیر کردند، «ما نَفْقَهُ»، هم خودش را ضعیف دانستند، «فِینا ضَعِیفاً»، هم فامیل و بستگانش را ناچیز شمردند، «رَهْطُکَ»، هم به شکنجه‏ى سختى تهدیدش کردند، «لَرَجَمْناکَ» و هم قدرت و عزّتش را نادیده گرفتند. «ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ»
  13. پیام‏های: 1- انبیا و مبلّغان الهى، در راه دعوت مردم به صراط مستقیم، بیشترین اهانت‏ها را متحمّل شده‏اند. ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ‏ ...
  14. 2- مخالفان انبیا، دلیل و منطق ندارند. منطق آنان توهین، شکنجه و کشتار است. «لَرَجَمْناکَ وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ»
  15. مطلب گروهی در طول تاریخ = این یک مطلب علمی گروهی در طول تاریخ است که همه در قالب فریب دادن ومخصوصا پیامبران  الهی بوده است .  
  16. گمراهی  از مومنع رشد یصیرت جامعه ..خطبه 147- فبعث  الله محمدا  بالحق - علی « علیه السلام »: ... فبعث‏ اللَّه‏ محمّدا «صلی الله علیه وآله » بالحقّ‏، لیخرج عباده من عبادة الأوثان الى عبادته، و من طاعة الشّیطان الى طاعته، بقرآن قد بیّنه و أحکمه، لیعلم العباد ربّهم إذ جهلوه ..
  17. امام على «علیه السلام »: پس آنگاه خداوند محمد «صلی الله علیه وآله » را به حق برانگیخت، تا بندگانش را از پرستش بتان به پرستش او، و از فرمانبردارى شیطان به فرمانبردارى او باز گرداند، با قرآنى که آیات آن را به روشنى بیان داشته و استوار فرو فرستاده بود، تا مردمان خداى خود را که شناختى از او نداشتند باز شناسند ...
  18. با چه علامتی گمراهان را می توان شناخت .؟ . علایم آنها که گمراه هستند چه گونه وچند تاست ؟

1-از حق گریزان هستند - خداوند محمد «صلی الله علیه وآله » را به حق برانگیخت،

2-تبعیت شیطان دارند -  پیروی از حق , تبعیت شیطان انسان را نجات دهد !

3-عدم توجه - عظمت حضرت حق با ارزش ولی منکر وگمراره  لجاجت  دارد توجه نمی کند.

4-انکار یکی از موانع رشد بصیرت است

علمت های گمراهان را حضرت بیان می کند.

 بت پرستی وتاریچه بت پرستی از حضرت آدم تا آلآن  خود نمایی می کند شا خص ترین آنها در زمان حضرت ابراهیم علیه سلام و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله بحث مفصلی است .

علامت گمراهان از اطاعت وتبعیت محض از شیطان نعل به نعل و مصادیق آن جاه , مال ؛  مقام ؛ ضعف ایمان , تبعیت از شیطان است که خدا شیطان را معرفی می کند ,  

به اینکه دعوت از منکر کند وواجب را وانهد  در چهار راه بحث زنده روز است . فقه اعتلافی و امنیتی در راه شیطان مضخص می شود که انسان را از چهار طرف محاصره می کند

جهل ونادانی وسیع نسبت به شناخت حق تعالی مانع رشد بصیرت می گردد و افراد واندیشه هارا قفل می کند

انکار های طولانی در زمان انبیاء دارد که اجنه در مفابل ایستادند .ودر این چهار محور موضع گرفتند جزء مسایل های انکار خداوند است       

پوتین رییس جمهوری شوروی هدیه قرآن به آقا مقام معظم رهبری می دهد ؛ قرآن می خرد در جلسه هییت  آیه قرآن را به زبان روسی می خواند  گرفتاری خود را از شیطان  گرفتند ؛ آنها که گرفتار شیطان هستند معیار وملاک های شیطان بکار می گیرند ..

 

      1. نکته جالب وقابل توجه  در این جا مهم ترین مساله های جهان در حال حاضر تغییر سیاست است از کمنیست ولایک سیاست های جهانی که آرام آرام به بینش مردم  وگرایش جامعه به بیداری اسلامی است. اما امروز ما گرفتار یک سری گمراهانی هستیم که معیار و ملاک شناخت صحیح را از مردم دارند می گیرند.

نکته  دیگر راه شناخت خلاصی از این بن بست می باشد عدم تبعیت از بت پرستی وفرار از بن بست اطاعت از خدا و کلام خدا ؛ اطاعت از ولایت  . گسترش علم و دانش و دانایی افراد است

 

  1. حکمت 183 – حکمت واندیشه گمراهی  بیان می کند نهج البلاغة قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ «علیه السلام » مَا اخْتَلَفَتْ‏ دَعْوَتَانِ‏ إِلَّا کَانَتْ إِحْدَاهُمَا ضَلَالَة مختلف نمى‏شود دو دعوت مگر این که بوده باشد یکى از آنها گمراهى، مراد اینست که نمى‏شود که دو کس مردم را دعوت کنند و خوانند هر یک بامامت و پیشوائى خود و هر دو بر حق باشند با وجود اختلاف میانه ایشان، چنانکه اهل سنّت قائل شده‏اند از امامت آن حضرت صلوات اللَّه و سلامه علیه و امامت معاویه نیز، با وجود کمال مخالفت میانه ایشان و جدال و قتال، زیرا که هر عاقلى که اندک تأمّل کند میداند که معقول نیست و قبیح است از حق تعالى تجویز چنین اختلاف و جدال و قتال براى دو کس که هر دو را امام و پیشوا گردانیده باشد و مردم را باید که اطاعت ایشان کنند.
  2. ریشه گمراهی را حضرت اختلاف بیان می کند. حال ریشه این اختلاف در کجاست . اختلاف در خیلی چیز هاست که حضرت مطلق بیان کرده اند که تبعیت از باطل است . وامامت اهل بیت و از قل هو الله احد فاصله گرفتن است وچو قوم یهود با اصل  توحید مشکل دارند و چو ابن واب وروح القدس مسیحیت  ریشه این اختلاف در اصل توحید است  که حضرت در نهج البلاغه می فرمایند.
  3. نامه 64 –افشاء علل گمراهی  پاسخ تهدیدات  نظامی معاویه –  أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّا کُنَّا نَحْنُ وَ أَنْتُمْ عَلَى مَا ذَکَرْتَ مِنَ الْأُلْفَةِ وَ الْجَمَاعَةِ فَفَرَّقَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَمْسِ أَنَّا آمَنَّا وَ کَفَرْتُمْ وَ الْیَوْمَ أَنَّا اسْتَقَمْنَا وَ فُتِنْتُمْ وَ مَا أَسْلَمَ مُسْلِمُکُمْ إِلَّا کَرْهاً
  4. حضرت جواب نامه توهین آمیز معاویه را فرمودند -  اما بعد، چنانکه یادآور شدى ما و شما دوست بودیم و هم پیوند، اما دیروز میان ما و شما جدایى افکند. ما ایمان آوردیم و شما به کفر گراییدید، و امروز ما استواریم و شما دستخوش آزمایش گردیدید. مسلمان شما جز به نادلخواه به اسلام نگروید و از آن پس که بزرگان عرب را در حزب رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) دید.
  5. و یادآور شدى که من طلحه و زبیر را به قتل رساندم و عایشه را راندم، و میان کوفه و بصره ماندم. این کارى است که تو در آن نبودى، پس زیانى بر تو نیاید و عذرى از تو خواستن نباید.
  6. و یادآور شدى که مرا با مهاجران و انصار دیدار خواهى کرد.- تو را با هجرت چه کار؟ و کدام مهاجر و انصار- هجرت آن روز به پایان رسید که برادرت اسیر گردید. اگر شتاب دارى نه رواست، لختى آرام گیر، که اگر من به دیدار تو آیم سزاست، که خدا مرا بر انگیخته است تا از تو انتقام گیرم و اگر تو به دیدار من آیى چنان است که شاعر اسدى گفته است: «روى به بادهاى تابستانى دارند که بر آنان ریگ مى‏افکند حالى که میان زمینهاى نشیب و سنگهاى سخت اندرند.» .شمشیرى که بر جدّ و دایى و برادرت در یک رزمگاه زدم، نزد من است. و تو- به خدا سوگند- چنانکه دانستم دلى ناآگاه دارى و خردى تباه، و بهتر است تو را بگویند بر نردبانى بلندتر شده‏اى که منظرى به تو نمایانده است بد نمود و آن تو را زیان است نه سود. چه تو گمشده‏اى را مى‏جویى که از تو نیست و گوسفندى را مى‏چرانى که ملک دیگرى است. منصبى را مى‏خواهى‏ ...نهج البلاغة-ترجمه شهیدى، متن، ص: 350
  7. نکته اول در نامه 64 –افشاء علل گمراهی  پاسخ تهدیدات  نظامی معاویه –  15 نامه  امیر المومنین به معاویه لعنت الله علیه نوشته است , آنچه که مربوط بحث موانع رشد بصیرت .
  8. نکته دوم : که گفته  ای ما فرزندان عبد منافیم  وسالها باصلح وصفا زندگی می کردیم وتو آمدی با عث بد بختی وتوعلی آمدی    حضرت جواب دادند : ما ایمان آوردیم و شما به کفر گراییدید، و امروز ما استواریم و شما دستخوش آزمایش گردیدید. مسلمان شما جز به نادلخواه به اسلام نگروید و از آن پس که بزرگان عرب را در حزب رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) دید.
  9. نکته سوم - بعد قابل توجه عامل گمراهی _ بله میان ما وشما الفت  ودوستی وخویشاوندی بود اسلام آمد و ایم آوردیم و تو از کف و نقاق همراهی کردی  وتو به کفرت باقی هستی و من به اسلا وبین من وتو جدای است . واین علایم گمراهی عبارت است از کفر ونفاق . پس میزان و امتیاز ایمان واسلام واهل بیت  عامل دوم  بصیرت می باشد ... فَفَرَّقَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ پس آقا امیر المومنین معیار ایمان وکفر است . . در این جا میان غزه واسرایل مشخص می شود.
  10. نکته چهارم - در اینجا سوء استفاده ومظلوم نمایی معاویه برای فتنه انگیزی در جمع عامیان خود نامه برای علی نوشت وگفت آخوندا  روی منبر قرایت کنند و بخوانند وشامیان را موافق خود گردانید
  11. اینکه معاویه نوشته بود که تو قاتل طلحه وزبیر وراندن عایشه هستی ک و یادآور شدى که من طلحه و زبیر را به قتل رساندم و عایشه را راندم، و میان کوفه و بصره ماندم. این کارى است که تو در آن نبودى، پس زیانى بر تو نیاید و عذرى از تو خواستن نباید... ً وَ ذَکَرْتَ أَنِّی قَتَلْتُ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرَ وَ شَرَّدْتُ بِعَائِشَةَ وَ نَزَلْتُ بَیْنَ الْمِصْرَیْنِ وَ ذَلِکَ أَمْرٌ غِبْتَ عَنْهُ فَلَا الْجِنَایَةُ عَلَیْکَ وَ لَا الْعُذْرُ فِیهِ إِلَیْکَ
  12.  پاسخ شفاف حضرت  : ذَکَرْتَ أَنَّکَ زَائِرِی فِی الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ قَدِ انْقَطَعَتِ الْهِجْرَةُ یَوْمَ أُسِرَ أَخُوکَ فَإِنْ کَانَ فِیکَ عَجَلٌ فَاسْتَرْفِهْ فَإِنِّی إِنْ أَزُرْکَ فَذَلِکَ جَدِیرٌ أَنْ یَکُونَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا بَعَثَنِی لِلنَّقِمَةِ مِنْکَ وَ إِنْ تَزُرْنِی فَکَمَا قَالَ أَخُو بَنِی أَسَدٍ...و یادآور شدى که مرا با مهاجران و انصار دیدار خواهى کرد.- تو را با هجرت چه کار؟ و کدام مهاجر و انصار- هجرت آن روز به پایان رسید که برادرت اسیر گردید. اگر شتاب دارى نه رواست، لختى آرام گیر، که اگر من به دیدار تو آیم سزاست، که خدا مرا بر انگیخته است تا از تو انتقام گیرم و اگر تو به دیدار من آیى چنان است که شاعر اسدى گفته است: «روى به بادهاى تابستانى دارند که بر آنان ریگ مى‏افکند حالى که میان زمینهاى نشیب و سنگهاى سخت اندرند.»
  13. عامل گمراهی انحراف در اسلام است : اما بعد، وقت آن است تا از آنچه عیان است سود برگیرى- و حقیقت روشن را بپذیرى- تو راه گذشتگانت را گرفتى، با دعویهاى باطل کردن، و مردمان را به فریب و دروغ به شبهت در افکندن، و رتبتى را که برتر از توست، خواهان بودن. و آنچه را براى دیگرى اندوخته است ربودن به خاطر از حق گریختن. و آنچه را رعایت آن از گوشت و خون بر تو لازمتر است، انکار نمودن آنچه گوشت شنید و سینه‏ات از آن پر گردید، و پس از حق جز گمراهى آشکارا چیست؟ و از پس آنچه عیان است جز باطل آمیخته به حق نیست. از شبهت بپرهیز و از آمیختگى آن به حق و باطل- نیز-، که روزگارانى است فتنه پرده بر خود افکنده و تیرگیهاى آن دیده‏ها را پوشانده.أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ آنَ لَکَ أَنْ تَنْتَفِعَ بِاللَّمْحِ الْبَاصِرِ مِنْ عِیَانِ الْأُمُورِ- [فَلَقَدْ] فَقَدْ سَلَکْتَ مَدَارِجَ أَسْلَافِکَ بِادِّعَائِکَ الْأَبَاطِیلَ‏ وَ اقْتِحَامِکَ غُرُورَ الْمَیْنِ وَ الْأَکَاذِیبِ [مِنِ انْتِحَالِکَ‏] وَ بِانْتِحَالِکَ مَا قَدْ عَلَا عَنْکَ وَ ابْتِزَازِکَ لِمَا قَدِ اخْتُزِنَ دُونَکَ فِرَاراً مِنَ الْحَقِّ وَ جُحُوداً لِمَا هُوَ أَلْزَمُ لَکَ مِنْ لَحْمِکَ وَ دَمِکَ مِمَّا قَدْ وَعَاهُ سَمْعُکَ وَ مُلِئَ بِهِ صَدْرُکَ فَمَا ذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ الْمُبِینُ وَ بَعْدَ الْبَیَانِ إِلَّا اللَّبْسُ فَاحْذَرِ الشُّبْهَةَ وَ اشْتِمَالَهَا عَلَى لُبْسَتِهَا
  14.  عامل دیگر گمراهی عدم تعقل وبی خردی و کودلی خود و هم جامعه را به گمراهی می کشاند  این آدم بی خرد .  عقل آنها در یک حاله ای دیگر قرار گرفته .اندیشه صحیح نداشته . «قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ» عدم تفکر باعث گمراهی .. قلة تمییز و عدم‏ تعقل‏ و غباوة عظیمة فإن دخول علی فی أمر ما دلیل على حقیة ذلک الأمر و صحته و ثباته و وجوب العمل به لفضله و علمه فی نفسه‏
  15. قومی که هم وغم شان متاع دنیا است  - الحدیث الثانی عشر [1] فَقَالَ امیر المومنین .أَلَا إِنِّی قَدِ اسْتَنْفَرْتُکُمْ فَلَمْ تَنْفِرُوا [وَ نَصَحْتُکُمْ فَلَمْ تَقْبَلُوا] وَ دَعَوْتُکُمْ فَلَمْ تَسْمَعُوا فَأَنْتُمْ شُهُودٌ کَغُیَّابٍ وَ أَحْیَاءٌ کَأَمْوَاتٍ وَ صُمٌّ ذَوُو أَسْمَاعٍ أَتْلُو عَلَیْکُمُ الْحِکْمَةَ وَ أَعِظُکُمْ بِالْمَوْعِظَةِ الشَّافِیَةِ [الْکَافِیَةِ] وَ أَحُثُّکُمْ عَلَى الْجِهَادِ لِأَهْلِ الْجَوْرِ فَمَا آتِی عَلَى آخِرِ کَلَامِی حَتَّى أَرَاکُمْ مُتَفَرِّقِینَ [حَلَقاً شَتَّى‏] تَتَنَاشَدُونَ الْأَشْعَارَ وَ تَضْرِبُونَ الْأَمْثَالَ وَ تَسْأَلُونَ عَنْ سِعْرِ التَّمْرِ وَ اللَّبَنِ تَبَّتْ أَیْدِیکُمْ لَقَدْ سَئِمْتُمُ الْحَرْبَ وَ الِاسْتِعْدَادَ لَهَا وَ أَصْبَحَتْ قُلُوبُکُمْ  ... شما حاضران همچون غائب و زنده‏هایى همچون مرده و کرانى صاحب گوش هستید. بر شما حکمت تلاوت مى‏کنم و شما را به موعظه‏هاى شفابخش و کفایت‏کننده نصیحت مى‏کنم و به جهاد با اهل ظلم و جور ترغیب مى‏نمایم، ولى به آخر سخنم نرسیده شما را مى‏بینم که در حلقه‏هاى پراکنده متفرق شده‏اید و براى یک دیگر شعر مى‏گوئید و ضرب المثل مى‏آورید و از قیمت خرما و شیر مى‏پرسید.
  16.  ‏نکته بعد گمراهی عام بخاطر فاصله قول وعمل است  که می شود نفاق که یا اصلا حرف نزنیم ویا اگر خوستیم حرف بزنیم اول عمل کنیم بعد حرف بزنیم  خدا رحمت کند حضرت آیت الله مشکینی را آمدند برای درس اخلاق بلای  منبر گقرار گفتند بسم الله الرحمن الرحیم و از منبر پاین آمدنست
  17.  اقا چه شد جلسه را ترک کردید. فرمودند دیدم خودم عمل به حدیث نکرده رفتم عمل کنم وبعد بگویم  آین عمل شد درس اخلاق برای طلبه ها هم خودش گریه کرد وهم طلبه ها گریه گردند  والا گفتار بی عمل  خودش می شود عامل گمراهی و دیگران را به گمراهی می کشاند    
  18. جستجو در کلمه  فتنتم - اگر خواستی دروغ وتهمت های معاویه را شرح نهج البلاغه  ابن حدید ص 251  مراجعه فرمایید :  
  19. اموری که در فتنه است. 1- آزمایش وامتحان 2-فریب دادن 3-سلام در بلا وعزا4- شرک وبت پرستی5- در زمان فرعون در سوخت وغلات
  20. کلید واژه امیر المومنین  دو چیز یکی عدم آگاهی وعام  آن و دیگری بت پرستی است
  21. عملیات پنهان – عمل مبارزه - قصیه عایشه ومحمد ابی بکر  از بصره تا مدینه  آدرس کتاب المصادر جلد 3 صفحه 456و در تاریخ تبری جلد 3 از ص 137 دقیق بخوانید..
  22. جمع بندی علت گمراهی از عوامل عدم رشد بصیرت
  23. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۷
آبان
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. نهج البلاغه موانع رشد بصیرت   حلسه 45-  ازموانع  رشد بصیرت   در بیان قرآن ونهج البلاغه.. شخص کفاررا معرفی می کند وکافرکیست؟ استاد سالک 20/ 8/ 1402- - 26ربیع الاول 1445شنبه مدرسه صدر بازار اصغهان-
  4. معرفی کفار: الَّذینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَةِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِکَ فی‏ ضَلالٍ بَعیدٍ (ابراهیم 3) «ضلالت» که حدود دویست مرتبه این واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است. گاهى در مورد تحیّر بکار مى‏رود، «وَ وَجَدَکَ ضَالًّا» وگاهى به معناى ضایع شدن است، «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» ولى اکثراً به معناى گمراهى وهمراه با تعبیرات گوناگونى نظیر: «ضَلالٍ مُبِینٍ»*، «ضَلالٍ‏ بَعِیدٍ»*، «ضَلالٍ کَبِیرٍ» به چشم مى‏خورد.
    1. براى هر کس، محبوبى است؛ براى یوسف پاکدامنى از زندان محبوب‏تر است. براى گروهى دنیا محبوب‏تر است؛ «الَّذِینَ‏ یَسْتَحِبُّونَ‏ الْحَیاةَ الدُّنْیا» اما براى مؤمن خداوند محبوب‏تر است. «وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» دنیاگرایى، زمینه‏ى کفر، مبارزه با دین و ضلالت است. یَسْتَحِبُّونَ‏ الْحَیاةَ الدُّنْیا ... وَ یَصُدُّونَ‏ ... فِی‏ ضَلالٍ‏ بَعِیدٍ
  5. سرچشمه‏ى گمراهى‏ها عملکرد خود انسان است. «یَسْتَحِبُّونَ‏، یَصُدُّونَ‏، یَبْغُونَها» اوّل خودشان با دنیاگرایى منحرف مى‏شوند. «یَسْتَحِبُّونَ‏» آنگاه با اعمالشان دیگران را از راه باز مى‏دارند. «یَصُدُّونَ‏» سپس با تمام توان مسیر حقّ‏طلبان را منحرف مى‏کنند. «یَبْغُونَها» - روحیّه‏ى کفر، عامل انحراف طلبى است. وَیْلٌ لِلْکافِرِینَ ... یَبْغُونَها- گمراهى، درجات و مراحلى دارد و هر چه عمیق‏تر شود رجوع به حقّ مشکل‏تر مى‏شود. «ضَلالٍ‏ بَعِیدٍ»
  6. قرآن کفاررا معرفی می کند. باعنایت آیه ( 3ابراهیم ) در باره کفار است و گوید که کافرکیست؟ چند صفت از صفات کفار را مورد بحث قرار میدهد , زندگی دنیا را به آخرت می خرند وزندگی دنیا را به آخرت ترجیح می دهند خیلی هم عجله دارند. «یَسْتَحِبُّونَ‏» کفار به خاطر همین روحیه ایمان به « ایمان به قیام شرف وآزادگی را قبل ندارند , دنبال شهوت  .. روحیه شان روحیه برتر جویی است. در دنیا .. کافران با همین روحیه ایمان به آخرت وایمان به حق ندارند دنبال منافع دنیا هستند.
  7. کفارعلاوه براینکه خودشان گمراهند دیگران را هم می خواند به گمراهی گرفتار کنند . امروزه استکبار با اشکال مختلف و گونا گون  همچون 5000 عرفان ساخته گی و130 تا اصلی اکثرا از وَ یَبْغُونَها عِوَجاً - علاوه برگمراهی تلاش می کنند دیگران را از راه خدا باز دارند.  إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ (انفال/36) تکرار جمله‏ى «الَّذِینَ‏ کَفَرُوا» شاید براى آن باشد که برخى از کفار سرمایه گذار، بعداً مسلمان شدند و حسرت پول‏هاى خرج شده را مى‏خوردند، برخى هم که بر کفر باقى ماندند و اهل دوزخ شدند. آرى، جهنّم براى کفّارى است که بر کفر خود باقى مى‏مانند، امّا مؤمنان اگر به نتیجه هم نرسند حسرت نمى‏خورند، چون خداوند اجر آنها را مى‏دهد.
  8.  پیامبر صلى الله علیه و آله، خبر غیبى مى‏دهد که در آینده نیز بر ضد اسلام سرمایه‏گذارى خواهند کرد، ولى پیروزى با اسلام است. فَسَیُنْفِقُونَها ... ثُمَ‏ یُغْلَبُونَ‏یُغْلَبُونَ‏ ... إِلى‏ جَهَنَّمَ‏ یُحْشَرُونَ‏ ..بى ایمانى وکفر، سبب سقوط انسان و ورود به دوزخ است. «وَ الَّذِینَ‏ کَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ‏ یُحْشَرُونَ‏» - گروهى براى بستن راه خدا پولها خرج مى‏کنند. «یُنْفِقُونَ‏ أَمْوالَهُمْ‏ لِیَصُدُّوا عَنْ‏ سَبِیلِ‏ اللَّهِ‏» سرمایه‏گذارى‏هاى مادّى. «یُنْفِقُونَ‏ أَمْوالَهُمْ‏ لِیَصُدُّوا عَنْ‏ سَبِیلِ‏ اللَّهِ‏» بستن راه خدا گاهى به دست منافقان است که از طریق سوگند انجام مى‏گیرد. أَیْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا ... و گاهى به دست کفار است که از طریق بودجه‏ها انجام مى‏شود. «إِنَ‏ الَّذِینَ‏ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ‏ أَمْوالَهُمْ‏ لِیَصُدُّوا عَنْ‏ سَبِیلِ‏ اللَّهِ‏» همانا کسانى‏که کفر ورزیدند اموال خود را براى باز داشتن مردم از راه خدا هزینه مى‏کنند.

 

  1. مورد گوناگون برای ایجاد اختلاف 1-تن دادن به هوس ها 2- تشویق مردم به گناه 3- تر ساندن مردم به درستی وپاکی ودین مداری و ولایت مداری 4- تشویق حصور در میدان دشمن 5- می گویند مغز ها از ایران رفتند تشویق به فرار مغز ها. استاد دانشگاه -  لِیَصُدُّوا عَنْ‏ سَبِیلِ‏ اللَّهِ‏» 6-  یَبْغُونَها عِوَجاً هم رنگ هم سنگ – مثل ما شوی خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت باش . که ماقبول نداریم – در اول روز بگو زنده با مصدق . بعداز ظهر بگو مرگ برمصدق .. 7- این سبگ رندگی غربی عریان بشود هم رنگ بشود . حرکت انتحاری .. 8- سعی می کنند که راه مستقیم الهی را منحرف کنند. 9- اعمال خرافی را به مردم تحمیل کنند . َبْغُونَها عِوَجاً

 

  1. خدا رحمت کند حضرت امام خمینی ره  را– دو کار اساسی انجام داد  15 سال اسلام ناب محمدی را به مردم معرفی کرد . چون مردم را مسخ کرده بودند که شاه سایه خداست . شاه ظل الله است. 15 سال افشاگری یهود و روز قدس  این دو موضوع باعث پیش رفت اسلام شد. انقلاب را سازمان داد.
    1. نتیجه هر که این صفات کفار را داشته باشد خودش گمراه است ودیگران را گمراه راه می کند
    2. در کرج  در همین ایام یک گروه مشروبات الکلی سمی درست کرده باعث شد این مشوربات  مواد سمی  چند نفر بکشت .
  2. بنابر این خود افراد گمراه هستند ودیگران را گمراه  /  فی ظلال بعید .. گمراهی عمیق . کفر قدرت جهن بینی اش را از بین میبرد.  ً أُولئِکَ‏ فِی‏ ضَلالٍ بَعِید گمراهی عمیق بصیرت  ی ندارد..
    1. نکته نکته بستن راه خدا -: کفر وکفار بستن راهای حق به انواع واشکال مختلق – بستن راه خدا به همین دوسه راه نیست ! علماء ما می فرمایند ازجمله بستن راه خدا از طریق علماء - تبلیغات ناروا – گناهان علنی – ترویج ابزار های فساد - مکاسب حلال را به مکاسب حرام – کسب حلال وکسب حرام در  کتاب لمعمه ها به انحراف گدارند – انحراف در اقتصاد کشور -  عفلت زدگی – ایجاد اختلاف – فیلم های مبتذل – معرفی وعلم کردن افراد مسیله دارد – نشریات – معرفی نااهلان  - بهایی تفسیر قرآن کند، عالم دنبا گرا سر چشمه این گمراهی   - دنیا گرایی و– سرچشمه بی بصیرت  ی است
  3. امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: چرا مخالفان شما در گمراهى‏ خود سخت‏تر هستند و با بصیرت‏ در گمراهى عمل مى‏کنند و بیشتر از شما خرج مى‏نمایند، این فقط براى این است که شما به دنیا توجه کرده‏اید و به ظلم راضى شده‏اید و در مال دنیا بخل مى‏کنید. وَ قَالَ علیه السلام ‏ مَا بَالُ مَنْ خَالَفَکُمْ أَشَدُّ بَصِیرَةً فِی ضَلَالَتِهِمْ وَ أَبْذَلُ لِمَا فِی أَیْدِیهِمْ مِنْکُمْ مَا ذَاکَ إِلَّا أَنَّکُمْ رَکَنْتُمْ إِلَى الدُّنْیَا....من استهزل الغابی ...هدی  
  4. هر که طلب میکند راهنمایى‏ را از غیراهل آن گمراه‏ مى‏شود، مراد اینست که امام و راهنمایى‏ که کسى فرا گیرد بلکه استاد و معلّم نیز باید که از اهل آن باشد و اگر نه گمراه‏ مى‏شود. 1689 مَنِ اسْتَهْدَى الْغَاوِیَ عَمِیَ عَنْ نَهْجِ الْهُدَى (323/ 5). این راه راست را نم
  5. آدمهای گمراهی راهنمایی بخواهد از علماء گمراه - أنه لم یلحقه من هذا الحمل دبر و جراحة فی ظهره و فی القاموس الثرى الندى و التراب الندی أو الذی إذا بلّ لم یصر طینا و الخیر انتهى ضلّ علم العلماء أی غیر المعصومین أو المراد بالعلماء هم‏ و علماء گمراه عن الهدی آدم گمر اهی  راهنمایی بخواهد  از آدمهای گمراهی راهنمایی بخواهد این انسان ..جلال عزیزیان  با کتابهای زیادی  راجع حضرت زهرا راجع به دفاع مقدس آن قدر کتاب های زیادی نوشته  در یک حادثه ای رفت خارج کشور درحال حاضر دفاء از بهایت  می کند.
  6. در گرفتن استاد باید دقت کرد - استاد فرمودند سابقه خودشان را در مدرسه حقانی در گرفتن درانتخاب استاد بیان می کند برای دفاع از اسلام واستاد عادل  گرفته  و از آدمهای گمراه درس نگرفتن و از شهید آیت الله صدوقی  وعدم وابستگی بیان کردند . در گرفتن استاد باید دقت کرد که گرفتار عزیزی واینها نشود .. عالم جلال آل احمد با آن همه نوشتاری وکتابت  رفت به شوری کمنیستی  ومتنبه شد وتبری جست  از کمنیست و برگشت خیلی ها وقتی واقعیت را فهمیدن بر گشتند وتوبه کردند .. مثل تبری با 15 کتاب راجع امام زما ن نوشته شده و مصلح به جامعیت قرآن دارد.
  7. علت گمراهی جامعه حکمت 193 –  الامام علی «علیه السلام»: إنّ للقلوب شهوة و إقبالا و إدبارا، فأتوها من قبل شهوتها و إقبالها، فإنّ القلب إذا أکره عمی.امام على « علیه السلام »: دلها را (در مورد هر کار) کششى و اقبالى است و ناخواهى و ادبارى. شما در وقتى به هر کار بپردازید که دل طالب است و مقبل، زیرا که چون قلب با اکراه به کارى کشانده شود کور مى‏گردد. جامعه را گمراه می گرداند
  8. خطبه 154 سیمای گمراهان را روشن می کند -  فَإِنَّ الْقَلْبَ‏ إِذَا أُکْرِهَ عَمِی‏- اگر بخواهید با زور آنها را وادار بکار کنید کور مى‏شوند. خاصیت گمراه این است که جامعه را به این سمت وسوی بکشد . قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ‏ وَ أَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ وَ تَوَغَّلُوا الْجَهْلَ وَ اطَّرَحُوا الْعِلْمَ (487/ بتحقیق که فرو رفته‏اند دریاهاى فتنه‏ها را، و فرا گرفته‏اند بدعتها را نه سنتها را، و پنهان شده‏اند در جهل، و دور کرده‏اند علم را، مراد مذمّت أکثر مردم زمان است که چنین بوده‏اند انسانهای گمراه مانع رشد بصیرت   جامعه می شوند .
  9. با توجه به إقبالا و إدبارا،، اقبال وادربار فرمودند: دلها گاهى آماده هستند، در این هنگام از آنها استفاده کنید، ولى اگر بخواهید با زور آنها را وادار بکار کنید کور مى‏شوند. حکمت 193 - و از خطبه‏هاى آن حضرت است‏ وَ قَالَ علیه السلام  إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا فَإِنَ‏ الْقَلْبَ‏ إِذَا أُکْرِهَ‏ عَمِی‏ ..فتنهای دلها را (در مورد هر کار) کششى و اقبالى است و ناخواهى و ادبارى. شما در وقتى به هر کار بپردازید که دل طالب است و مقبل، زیرا که چون قلب با اکراه به کارى کشانده شود کور مى‏گردد.
  10. خردمند را دیده‏اى است بدان پایان کار نگرد،- خطبه 145 - وَ نَاظِرُ قَلْبِ اللَّبِیبِ بِهِ یُبْصِرُ أَمَدَهُ وَ یَعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ دَاعٍ دَعَا وَ رَاعٍ رَعَى فَاسْتَجِیبُوا لِلدَّاعِی وَ اتَّبِعُوا الرَّاعِیَ قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ‏ وَ أَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ وَ أَرَزَ الْمُؤْمِنُونَ وَ نَطَقَ الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ‏ نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ وَ لَا تُؤْتَى الْبُیُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَیْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّیَ سَارِقا - و دل مرد خردمند را دیده‏اى است که بدان پایان کار خویش نگرد، و به ژرفى و بلندى آن راه برد. دعوت کننده‏اى خواند، و امیرى حکومت راند. پس دعوت کننده را پاسخ دهید و فرمانروا را فرمان برید! به دریاهاى فتنه درشدند، و بدعتها را گرفتند، و سنّتها را وانهادند. مؤمنان به گوشه‏اى رفتند، و گمراهان دروغزن به زبان آمدند و سخن گفتند. ما خاصگان، و یاران، و گنجوران نبوّت، و درهاى رسالتیم. در خانه‏ها جز از درهاى آن نتوان در شد، و آن که جز از در، به خانه در آمد به دزدى سمر شد.
  11. فتنه‏ها چون روى آورد، باطل را به صورت حقّ آراید،- - فَاسْأَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَا [تَسْأَلُونَنِی‏] تَسْأَلُونِی عَنْ شَیْ‏ءٍ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِی مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُکُمْ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا وَ مُنَاخِ رِکَابِهَا وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ یُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا وَ مَنْ یَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتاً وَ لَوْ قَدْ فَقَدْتُمُونِی وَ نَزَلَتْ بِکُمْ کَرَائِهُ الْأُمُورِ وَ حَوَازِبُ الْخُطُوبِ لَأَطْرَقَ کَثِیرٌ مِنَ السَّائِلِینَ - از من بپرسید، پیش از آنکه مرا نیابید. بدان کس که جانم به دست اوست، نمى‏پرسید از چیزى که میان شما تا روز قیامت است، و نه از گروهى که صد تن را به راه راست مى‏خواند و صد را موجب ضلالت است، جز آنکه شما را از آن آگاه مى‏کنم: از آن که مردم را بدان مى‏خواند، همانا، فتنه‏ها چون روى آورد، باطل را به صورت حقّ آراید، و چون پشت کند، حقیقت چنانکه هست نماید. فتنه‏ها چون روى آرد نشناسندش، و چون بازگردد دانندش. چون بادهاى گرد گردانند، به شهرى برسند و شهرى را واگذارند. همانا، ترسناکترین فتنه‏ها، در دیده من، فتنه فرزندان امیّه است، که فتنه‏اى است سر در گم و تار. حکومت آن بر همگان، و آزارش دامنگیر خاص از مردم دیندار. آن که فتنه را نیک بیند و بشناسد، آزار آن بدو رسد.
  12. فتنه کور خیلی سخت ااست از بین فتنه ها حضرت فتنه های مختلف را می شمارد ولی فتنه کور را بر ترین آنها می داند  در فتنه دنبال پذیرش وبدعت هستند که قدرت تشخصیش بسیار سخت است . بعد تعریف می کنند فتنه های مختلفی را می شمارن اما سر فصلش را می فرمایند این فتنه کور است  اینجا امیر المومنین می فر مایند.. آگاه باشید! همانا ترسناکترین فتنه‏ها در نظر من، فتنه بنى امیّه بر شما است، فتنه‏اى کور و ظلمانى که سلطه‏اش همه جا را فرا گرفته و بلاى آن دامنگیر نیکوکاران است. هر کس آن فتنه‏ها را بشناسد نگرانى و سختى آن دامنگیرش گردد، و هر کس که فتنه‏ها را نشناسد، حادثه‏اى براى او رخ نخواهد داد. وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِی عَلَیْکُمْ فِتْنَةُ بَنِی أُمَیَّةَ فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْیَاءُ مُظْلِمَةٌ عَمَّتْ خُطَّتُهَا وَ خَصَّتْ بَلِیَّتُهَا-پس از شهادت امیر مؤمنان و فراز و نشیب‏هاى بسیارى که پدید آمده و فتنه کور و گمراهگر و عوامباز امویان همه جا را تیره و تار ساخت،
  13.   بخاطر فتنه کور است که درنتیجه مومنان  کناره گیری می کند ومنزوی می شود آرام آرام آدمها گمراه می آیند به صحنه  و اشباح وجامعه را گمراهی می کشانند.. مومنین را منزوی می کنند وجامعه را به گمراهی می کشانند .. ایجاست که حضرت را خانه نشین کردن و حضرت 25 سال کشاورزی می کردن در حالت منزوی. بعد مردم آمدند .. اگر آدم های سر کار به قرآن وسنت رسول خدا عمل می کردند این چنین نبود ولی کافر به سنت خود عمل می کند .
  14. سخت‏ترین مردم بحسب کورى کسى است که کور شده از دوستى ما و افزونى ما، و آشکارکرده از براى ما دشمنى را بى‏گناهى که پیشى گرفته باشد از ما بسوى او، مگر این که ما خوانده‏ایم او را بسوى حقّ و خوانده است او را غیر ما بسوى فتنه و دنیا، پس اختیار کرده‏اند دنیا را و برپا داشته‏اند دشمنى را از براى ما، مراد به «ما» آن حضرت صلوات اللّه و سلامه علیه و اولاد أطهار اویند صلوات اللّه و سلامه علیهم أجمعین.

 2032 نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ وَ السَّدَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ وَ لَا یُؤْتَى الْبُیُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا وَ مَنْ أَتَاهَا مِنْ غَیْرِ أَبْوَابِهَا کَانَ سَارِقاً لَا تَعْدُوهُ الْعُقُوبَةُ (189/ 6).

  1. ملغزید از حقّ و اهل آن، پس بدرستى که هر که فرا گیرد دیگرى را بدل ما اهل بیت، هلاک شود و فوت شود او را دنیا و آخرت، یعنى ملغزید از پیروى حقّ و أهل آن که ما باشیم زیرا که هر که پیروى ما نکند و دیگرى را امام و پیشواى خود سازد بدل ما یعنى اهل بیت رسول خدا صلّى اللَّه علیه و علیهم هلاک شود و فوت شود او را دنیا و آخرت، و مراد به «دنیا» دنیا بر وجه حلال است یعنى حلال دنیا را نیابد. 2033 لَا تَزِلُّوا عَنِ الْحَقِّ وَ أَهْلِهِ فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَبْدَلَ بِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ هَلَکَ وَ فَاتَتْهُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةُ (337/ 6).
  2. این جا انواع عتنه ها را می شمارند یکی از فتنه ها - فتنه عمیاء است  که حضرت می فرمایند بسیارى از پرسندگان از دهشت خاموش شوند، و سر در پیش افکنند، و بسیارى از پرسیدگان در پاسخ کاهلى کنند، و این هنگامى است که پیکار میان شما دراز و فراگیر شود و سختى آن آشکار، و جهان بر شما تنگ گردد و زندگى دشوار. روزهاى بلاى خود را دراز شمارید. و بسیار در آن بلا عمر به سر آرید- تا آنکه خدا بر مانده نیکوان- ببخشاید- و به روى آنان- درى- گشاید. همانا، فتنه‏ها چون روى آورد، باطل را به صورت حقّ آراید، و چون پشت کند، حقیقت چنانکه هست نماید. فتنه‏ها چون روى آرد نشناسندش، و چون بازگردد دانندش. چون بادهاى گرد گردانند، به شهرى برسند و شهرى را واگذارند. همانا، ترسناکترین فتنه‏ها، در دیده من، فتنه فرزندان امیّه است، که فتنه‏اى است سر در گم و تار. حکومت آن بر همگان، و آزارش دامنگیر خاص از مردم دیندار. آن که فتنه را نیک بیند و بشناسد، آزار آن بدو رسد. -  الْمَسْئُولِینَ وَ ذَلِکَ إِذَا قَلَّصَتْ حَرْبُکُمْ وَ شَمَّرَتْ عَنْ سَاقٍ وَ [کَانَتِ‏] ضَاقَتِ الدُّنْیَا عَلَیْکُمْ ضِیقاً تَسْتَطِیلُونَ مَعَهُ أَیَّامَ الْبَلَاءِ عَلَیْکُمْ حَتَّى یَفْتَحَ اللَّهُ لِبَقِیَّةِ الْأَبْرَارِ مِنْکُمْ إِنَّ الْفِتَنَ‏ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ یُنْکَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ یُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ یَحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ یُصِبْنَ بَلَداً وَ یُخْطِئْنَ بَلَداً أَلَا وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِی عَلَیْکُمْ فِتْنَةُ بَنِی أُمَیَّةَ فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْیَاءُ مُظْلِمَةٌ عَمَّتْ خُطَّتُهَا وَ خَصَّتْ بَلِیَّتُهَا-
  3. حضرت فتنه های مختلف را می شمارند – ومی فرماید اما سر فصل این فتنها فتنه کور است  می روند در عمق فتنه ها که جامعه را بگمراهی بکشانند  دنبال حق نیستند دنبال جمعه اسلامی نیسند دنبال این هستند که این بدعت ها را  جذب کنند بعد چه نتیجه  اش می شود چو دوزخیان، از سخت‏ترین خطاب‏هاى تحقیرآمیز برخوردارند. «أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ‏»  قلوب را تسخیر می کنند و مجورش می کنند که ااین کاررا انجام دهد برو آدم بکش می رود می کشد ..این خاصیت آدمهایی هست که اقبال می کنند   اما انهایی که ادبار می کنند دوجورند  این اقبال وادربار را در خطبه 28 امیر المومنین مفضل آورده دو صفحه
  4. در خطبه 154- قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ‏ وَ أَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ وَ تَوَغَّلُوا الْجَهْلَ وَ اطَّرَحُوا الْعِلْمَ (487/ 4). بتحقیق که فرو رفته‏اند دریاهاى فتنه‏ها را، و فرا گرفته‏اند بدعتها را نه سنتها را، و پنهان شده‏اند در جهل، و دور کرده‏اند علم را، مراد مذمّت أکثر مردم زمان است که چنین بوده‏اند و مراد به «بدعت» طریقه و حکمیست که نو پدید آمده باشد بر خلاف شرع أقدس مانند أکثر طریقه‏ها و أحکام که خلفاى جور قرار دادند و به «سنت» طریقه و حکمى که در شرع اقدس مقرّر شده باشد.
  5. نکته قابل توجه الگو گرفتن از اهل بصیرت    نزدیکی حضرت امیر المومنین به رسول الله صلی الله علیه وآله .. در بدو تولد تا آخر عمر حضرت رسول الله .. اما بعد  اذا ضل – ان من– الله -  افضل  علی نفسه – احب – موقعیت ویژه مرا در خدمت رسول خدا مى‏دانید، در حالى که کودک بودم مرا در دامنش پروراند و به سینه‏اش مى‏چسباند و در بسترش مرا در آغوش مى‏گرفت و بدن مبارکش با بدن من مماس مى‏شد، و بوى خوشش را به من مى‏رساند، غذا را مى‏جوید و سپس در دهان من مى‏گذارد، و هیچ گاه دروغى در گفتار و خطا و اشتباه در کردار از من نیافت. علی نفسه ترجمه‏شرح‏نهج..(ابن‏میثم)    خطبه 236 وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص-  بِالْقَرَابَةِ الْقَرِیبَةِ وَ الْمَنْزِلَةِ الْخَصِیصَةِ-  وَضَعَنِی فِی حِجْرِهِ وَ أَنَا وَلِیدٌ یَضُمُّنِی إِلَى صَدْرِهِ-  وَ یَکْنُفُنِی فِی فِرَاشِهِ وَ یُمِسُّنِی جَسَدَهُ-  وَ یُشِمُّنِی عَرْفَهُ-  وَ کَانَ یَمْضَغُ الشَّیْ‏ءَ ثُمَّ یُلْقِمُنِیهِ-  وَ مَا وَجَدَ لِی کَذْبَةً فِی قَوْلٍ وَ لَا خَطْلَةً فِی فِعْلٍ-  من در کودکى سینه‏هاى عرب را بزمین کوبیدم، شاخ‏هاى طائفه ربیعه و مضر را در هم شکستم. موضع من را نسبت به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلم مى‏دانید: خویشاوندى نزدیک و مقام مخصوص. مرا در دامن خود بزرگ کرده، من کودک بودم که مرا به سینه‏اش فشار مى‏داد، در رختخواب خود مى‏خوابانید، بدن آن حضرت ببدن من مى‏رسید، بوى دلاویز آن حضرت را درک مى‏کردم. با دهان خود غذا را مى‏جوید و در دهانم مى‏گذاشت. در طول این زندگى با آن حضرت نه دروغ از من شنید و نه اشتباهى از من دید.
  6. نقش انسانهای گمراه خود منحرف هستند , منحرف کردن دیگران را در برنامه  خود دارند    قصیه مار گیری که شکل مارمی کشید وبه افراد بی سود می گفت بییند این ماری که می کشم درشت است یا این خطی که این شخص مدعی برای شما می نویسد !!! هرکه می خواهد برود به بهشت دنبال من بیاید !!!  آدم های بی بصیرت   از آدمهای گمراه پی روی می کنند ,
  7. مطلب دیگر 1- چهر های انسانها سیمای گمراهان  در انواع فتنه ها فرق می کند در حال کهخود شان جاهلند.. این افراد عامل خونریزی افراد جامعه می شوند مصداق زیادی ازاین ما جرا در زمان ایمه ودر زمان خودمان آمریکا ؛ فرانسه ؛ آنگلیس ؛ انواع فتنه ها انجام داده اند وباعث خونریزی جامعه شده اند ؛ با یک کلمه حرف ویا یک عمل ناشایست جامعه را تحریک  فتنه ایجاد شده باعث کشتار و خونریزی می شود –
  8. به دنبال بدعت ها نوآوری  عرفانی که پشتش  قوم یهودیهای علیه ما علیه هستند که هر حکمی بکنند ما می پدیریم - مومنین از نسخه این کافران ارازل کناره گیری می کنند . وخود را به افاضل  مرتبط می کنند .
  9. خطبه 153 بند 2  - در علاج غفلت - فَلْیَنْتَفِعِ‏ امْرُؤٌ بِنَفْسِهِ‏ فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَکَ جَدَداً وَاضِحاً یَتَجَنَّبُ فِیهِ الصَّرْعَةَ فِی الْمَهَاوِی وَ الضَّلَال‏ - پس اى شنونده از پس مستى هشیار باش و از خواب غفلت بیدار باش، و اندکى بکاه از شتاب خویش، و بدانچه از زبان پیامبر امّى (صل الله لیه وآله ) به تو رسیده نیک بیندیش! آنچه را که شنیدنش باید، و ترکش نشاید. آن کس را که جز این گفت، و سخن دیگرى را شنفت، رها کن با آنچه براى خود پذیرفت. ناز خود بنه و بزرگى فروختن بگذار و گور خویش به یاد آر! که گذرگاه تو بر آن است، و هر چه کنى بر تو تاوان است، و آنچه کشتى، درو نمایى، و آنچه امروز فرستى، فردا بر آن در آیى. پس جاى در آمدنت را بگستران! و برگ آن را از پیش روانه گردان. پس اى شنونده پرهیز! پرهیز! و اى بیخبر، برخیز! برخیز! «و کس تو را خبر ندهد چون خدا، که- آگاه است و دانا».
  10. در خطبه حضرت فاطمه الزهراء عوامل سقوط جامعه را عنوان می کنند -   فاطمة علیهاالسلام الى النساء، و قالت: مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ الْمُسْرِعَةِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ، اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَمْ‏عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها، کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِکُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ اَبْصارِکُمْ، وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ، آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم کرده و فرمود: اى مسلمانان! که براى شنیدن حرف‌هاى بیهوده شتابان بوده، و کردار زشت را نادیده می‌گیرید، آیا در قرآن نمى‌‏اندیشید، یا بر دلها مهر زده شده است، نه چنین است بلکه اعمال زشتتان بر دلهایتان تیرگى آورده، و گوش‌ها و چشمانتان را فراگرفته، و بسیار بد آیات قرآن را تأویل کرده، و بد راهى را به او نشان داده، و با بدچیزى معاوضه نمودید، به خدا سوگند تحمّل این بار برایتان سنگین، و عاقبتش پر از وزر و وبال است، آنگاه که پرده‏ها کنار رود و زیان‌هاى آن روشن گردد، و آنچه را که حساب نمى‌‏کردید و براى شما آشکار گردد، آنجاست که اهل باطل زیانکار گردند.
  11. جمع بندی 1- ضلالت وگمراهی بینش وبصیرت را می گیرد
  12. ضلالت وگمراهی قدرت بینایی  حق را ازانسا ن می گیرد.
  13. فرد ضال وگمراه اراده ای از خود ندارد ..
  14. انسان برای اینکه  گمره نشود  ورشد بصیرت  پیدا کند هر زمان لحظه به لحظه خودرا درمیدان بینش وآگاهی قرار دهد.
  15. انسان سخن که می شنود اندیشه کند این حرف از حلقوم چه کسی است.
  16. حرفهایی گاهی برای گفتن برای عوام الناس سخت است مثل جرقه واکسیژن فورا مشتعل می شود.
  17. رشد بصیرت   مردم فلسطین - 76سال مبارزه فلسطین نکته قابل توجهی  است . رشد بصیرت   مردم فلسطین  در مقابل اسراییل را می رساند . دو راه بیشتر ندارند یا زیر چکمه های قوم یهود نابودی خود را ببیند  واصلحه های شان را تحویل ویا اینکه خود را برای رهایی مبازه کنند قدس شریف را آزاد کنند.ان شا الله   

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۹
آبان

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم  ..

  1. جلسه 44 بصیرت عوامل رشد بصیرت – موانع رشد بصیر در قرآن ونهج البلاغه طمع

درحقیقت طمع چیست ؟ شخص طماع کیست؟ طمع یعنی : افزوده خواهی – زیاده طلبی – حرض – شره – ولع -  ازموانع رشد بصیرت

  1. شخص طماع این رزیله را در خودش حفظ میکند وذلت وخوری را برای خودشمی خرد
  2. افراد طماع اصولا انسانهای زبون و دون همت وفاقد شخصیت  انسانی هستند. سعی میکنند وابسته به دیگران باشند .
  3. نقطه مقابل افراد طماع . نقطه مقابل آن شخص قانع است فناعت است که انسان را از همگان بی نیاز وعزت وکرامت اورا حفظ می کند .  تفسیر القمی‏ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی‏ النَّاسِ‏- یکون المراد بالطمع طمع‏ ما فی أیدی‏ الناس‏ بأن یکون من جنود الجهل أورد..
  4. پس آدم طماع یک نوع ناامیدی را در خود به همراه دارد. ناامیدى‏ از مغفرت و رحمت الهى، بى‏جاست. «فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»
  5. مرحوم کلینی در کتاب کافی از حضرت امام باقر علیه السلام می فرماید : بریدن طمع‏ مایه‏ى عزت است و طمع‏ باعث رسوایى و مذلت. - کافى: بسندش تا امام باقر (علیه السلام) فرمود: طمع‏ بریدن از آنچه مردم دارند عزت دینى مؤمن است، ِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام)  قَالَ‏ الْیَأْسُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ عِزُّ الْمُؤْمِنِ فِی دِینِهِ-
  6. شخص طماع - ذلت را برای خودش می خرد برای گرفتن یک وام عزت ووجاه ومقام خود را زیر پا گداشته وخودش یک آدم خوار وذلیل می کند !
  7. امام سجاد حدیثی دارند طمع قطع امید از خدا وامید به دست مردم  - حضرت سجاد علیه السّلام میفرمود: بنظر من جمیع سعادات و نیکیها در اینست که آدمى از آنچه در دست مردم است قطع طمع و امید نماید.
  8. حضرت سجاد علیه السّلام میفرمود: بنظر من جمیع سعادات و نیکیها در اینست که آدمى از آنچه در دست مردم است قطع طمع و امید نماید.
  9. امام باقر علیه السّلام در وصیت خود به جابر فرمود: با میراندن خوى مذموم طمع، بقاء عزّ و شرف را طلب کن.
  10. قال الباقر علیه السّلام فی وصیّته لجابر: و اطلب بقاء العزّ بإماتة الطمع. امام باقر علیه السّلام در وصیت خود به جابر فرمود: با میراندن خوى مذموم طمع، بقاء عزّ و شرف را طلب کن.
  11. پس امیر المؤمنین به ابو طالب گفت: «یا ابتاه إنّى مقتول» ؛ یعنى اى پدر، من نزدیک به هلاکت و قتلم. (قطع‏ امید از من و طمع از حیات من بدار و از خدا طلب اجر کن)
  12. طمع کار ایمان به رزاقیت خدا ندارد - قال اجتماع فی حظ طمع اعتمادی به خدا ندارد ! ایمان به رزاقیت خدا ندارد خضرت می فرماید ایشان ذلیل وخوار است .
  13. چه خوب می شد که ما همه خوبی ها را جمع کنیم : شما را بتقوى و پرهیزکارى (یعنى بجا آوردن واجبات و ترک محرمات) و پیوسته فکر و اندیشه نمودن (در آیات الهیه) زیرا اندیشه و تفکر (اصل و ریشه و بمنزله) پدر و مادر همه‏ خوبى‏ (ها) است (یعنى اندیشه در امور و تأمل‏  . [الحدیث 323 فی التفکر] و فیه أیضا: باب «الظّن» الحسن علیه السّلام: اوصیکم بتقوى اللّه و إدامة التفکّر فإنّ التفکّر أبو کلّ خیر و امّه.
  14. طماع خود را محتاج دیگران میداند به هردلیل دستش را به دیگران دراز می کند .
  15. حدبث دیگررسول اکرم ..این روایت از برای من وشماست!
  16. الطمع : - الطمع یذهب الحکمة من‏ قلوب‏ العلماء. 575- طمع حکمت را از دلهاى عالمان مى‏زداید.
  17. طمع حکمت انسان را می زداید  ابعاد حکمت : آدم حکیم  با هر موج وبادی –عدل-قسط- عقل واندیشه- حریت – نشانه های حکمت گرفتن آیات است آیات  یعنی نشانه های خدا را طمع از دل انسان کور می کند. ابواب حکمت علم ودانش است  
  18. حکمت ازآدم حکیم فرزانه است . در انسان جکیم عقل واندیشه حاکم است.
  19. خضرت آیت الله فلسفی  روحانی که پای منبرش نشسته بود گفت خوب این این حرفهایی که این آقا میزند من هم می زنم پس چرا مردم پای منبر من جمع نمی شوند !
  20. این روایت تکان دهنده است.
  21. حضرت دلیل میاورند : علم ودانش در میان علماء ودانشمندان که حریت جدی دارند است.آدم طماع دیگر قدرت حریت خود را از دست می دهد.
  22. طمع در یک مرحله عقل آدم را از بین می برد .
  23. دارند میان خیلی غربب زده ها که می گویند دین افیون ملت هاست. در حالی که اشتباه می کنند گاهی وقت ها طمع افیون است.
  24. حکمت 219  و عنه علیه السّلام‏: اکثر مصارع‏ العقول‏ تحت‏ بروق المطامع. و نیز فرموده است: بیشتر فرو افتادن و سقوط عقل‏هاى بشر در زیر اشعه فریبنده و تلألؤ خیره‏کننده آز و طمع است. طمع یک نوع عافت است.
  25. اندیشه های تحت طمع گردن می نهند وفکرواندیشه را طمم گردن میزند .اکثر مسایل عقول قربانگاه اندیشه طمع است .
  26. حکمت 226-علی علیه السّلام:  الطمع  الذله الطَّامِعُ‏ فِی‏ وِثَاقِ‏ الذُّل‏ - على علیه السّلام فرمودند: طمع آدمى را در ناراحتى فرو میبرد و چیزى از انسان دفع نمیکند، طمع ضامنى است که به ضمانت خود پاى‏بند نیست، چه بسا آدمى قبل از سیراب شدن آب در گلویش گیر کند و بمیرد هر اندازه که چیزى اهمیت پیدا کرد و مردم بخاطر رسیدن به آن با هم مسابقه نهادند، آنهائى که خود را به آن برسانند گرفتار مصیبت میگردند، آرزوها بصیرت آدمى را کور میکنند، بهره و نصیب نزد کسى میرود که آن را طلب نکرده است‏   زبون وخارمی کند انسان را آفت سنگی نی است که به جان انسان می افتد.انسان را در زندگی زبون و زلیل می کند ..
  27. حکمت 2 نهج البلاغه علی علیه السّلام . ازری بنفسه وَ قَالَ ع‏لیه السلام أَزْرَى‏ بِنَفْسِهِ‏ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطمع وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَه‏ [و فرمود:] آن که طمع را شعار خود گرداند خود را خرد نمایاند، و آن که راز سختى خویش بر هر کس گشود، خویشتن را خوار نمود.و آن که زبانش را بر خود فرمانروا ساخت خود را از بها بینداخت.
  28. علی علیه السّلام سه مطلب را مطرح می کند . با طمع ورزی بپوشاند .. نقش فضای مجازی ماهواره ای عقل هارا و لایه های وجدان را وقطرت  انسان را حاکم می شود وانسان را سوق می دهد به بدبختی اشکار .
  29. وقتی طمع بر براهیم انسان حاکم و نفس را از پزیرش حق وحقیت دور می سازد .    
  30. اگر زبان بر مرکب فکر واندیشه سوار شد هر چه ماداریم از ما می گیرد وما را تبدیل میکند به یک فرد طماع وحریص در در این جهان فضای مجازی  ماهواره  ای بی کش وپمان همه چیز ما را تحت شعاع تبلیغات رسانه های طماع قوم یهود قرار می دهد !
  31. ما باید به زبان عقلمان حاکم باشیم . آدمهای باعقل زبانش ورای عقلشان است در کلام تدبرواندیشه دارند .
  32. ماباید از بزرگانمان خط مشی و الگوگیری کنیم حضرت آیت الله مشکینی رحمت الله علیه در موضوعی که می بایست صحبت می کرد جلسه را ترک گفته شد آقا چرا؟ فرموده باشد که من به این آیه امروز خودم عمل نکردم  اول باید عمل شود تا بعد در کلام گفتار پردد..لفظ در مرحله چهارم قرار دارد-  تدبر واندیشه ؛ عقل ؛عمل و در مرحله چهارم گفتارآمده.
  33.  قال رسول الله ...ابوایوب هادی بن زید : در کلام کوتاه ...به الخمس ...ایاک والطمع  عن نفسک

از طمع بترس

  1.  معمر بن خلاد از امام رضا علیه السّلام روایت میکند که ابو ایوب خدمت حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله مرا نصیحت کنید و مطلب را طورى بیان فرمائید که من بتوانم آن را حفظ کنم و در زندگى فردى و اجتماعى خود آنها را به کار گیرم‏ .- رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: به تو پنج وصیت میکنم: از مردم قطع‏ امید کن که توانگرى در آن میباشد، از طمع دورى نما که آن فقر ایجاد میکند، هر گاه نماز میخوانى خیال کن که آخرین نمازت میباشد، سخنى نگو که بعد از آن عذر بخواهى براى خود هر چه میخواهى براى برادرت هم بخواه‏ -
  2. به تو پنج وصیت میکنم: ما، الأمالی للشیخ الطوسی عَنْ جَمَاعَةٍ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ سَهْلٍ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ‏ جَاءَ أَبُو أَیُّوبَ خَالِدُ بْنُ زَیْدٍ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی وَ أَقْلِلْ لَعَلِّی أَنْ أَحْفَظَ قَالَ أُوصِیکَ بِخَمْسٍ بِالْیَأْسِ عَمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ فَإِنَّهُ الْغِنَى وَ إِیَّاکَ وَ الطمع فَإِنَّهُ الْفَقْرُ الْحَاضِرُ وَ صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ وَ إِیَّاکَ وَ مَا یُعْتَذَرُ مِنْهُ وَ أَحِبَّ لِأَخِیکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِک‏
  3. در نماز حضرت آیت الله بهجت در قریت حمد وسوره نمازدر کلمه انعمت می ماند بارها وبارهابرای بیان انعمت درحمد نمازحالشان تغیر می کرد. واین چند مطلب پیامبر اکرم را بیان می کردند .
  4. راه نفوذ دشمن در مسلمانان، یا ترس و طمع خودمان است و یا بى‏پروایى و بى‏تقوایى ما که صبر و تقوا، راه چاره آن است. «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ»
  5. قناعت درک ورشد بصیرت را دربردارد -هیچ یک از تقلید از بیگانه - یا ترس و طمع‏، نمى‏تواند عامل صحیحى براى عمل به قانون باشد و بهترین عامل همان بالا بردن رشد فکرى و فهم وبصیرت و ایجاد محبت و عشق به قانون‏گذار است.  شیوه عمل اسلام  فهم ودرک ورشد بصیرت را دربردارد-
  6. کلمه آخر حرص وطمع: 1- خاری وذلت 2- وابستگی به دیگران 3- عامل توقف وخشک شدن عقل 4- تهی 5- نا بود کننده فطرت انسانی ؛ اخلاقی ؛ علمی؛ ایمانی ؛ عقیدتی 6- به خدا ورزاقیت اللهی بی اعتنا بودن 7- گرفتارسختی ومشقت زندگی ..وجمع این مواردهر کدام مانع رشد بصیرت  وامر مشکل ما امروز دانشگاها مانع رشد بصیرت که به این بیماری  دامن گیرا دانشجویان وچه بسا اساتید انها شده است .خداوند مارا از این بیماری خطرناک نجات دهد ان شا الله .   
  7. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۲
آبان

 

 

 

    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    3. جلسه 43 بصیرت – عوامل رشد بصیرت – موانع رشد بصیرت – قوم یهود. را در قرآن ونهج البلاغه برسی می کنیم
  1. در قران سوره مبارکه البقرة : 96 وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‏ حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُون‏
  2. عمر طولانى مهم نیست، قرب به خداوند و برکت عمر ونجات از آتش، ارزش دارد. «لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ‏ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ‏ مِنَ‏ الْعَذابِ‏»
  3. یهودیان، حریص‏ترین و دنیاگراترین مردم هستند. «أَحْرَصَ‏ النَّاسِ‏ عَلى‏ حَیاةٍ»
  4. یهودیان مى‏خواهند زنده بمانند گرچه به هر نحو زندگى پست باشد. «أَحْرَصَ‏ النَّاسِ‏ عَلى‏ حَیاةٍ» (کلمه «حیاة» نکره و نشانه‏ى هر نوع زندگى است.)
  5. دروغگو، کم حافظه است. یهودیان از یک سو بهشت را مخصوص خود مى‏دانند، «لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً» واز سوى دیگر مى‏خواهند همیشه در دنیا زنده بمانند. «یُعَمَّرُ أَلْفَ‏ سَنَةٍ»
  6. گاهى مراد از عدد، کثرت است. نظیر آیه‏ى: «لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ‏ سَنَةٍ» بعضى یهودیان علاقه دارند هزار سال عمر کنند که مراد از هزار، کثرت است.
  7. در آیاتى از قرآن آمده است که یهود، خود را برتر از دیگران و حتى خود را فرزندان خدا مى‏دانستند و شعار «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ» سر مى‏دادند، با این که مردمى ثروت‏اندوز و دنیادوست بودند، چنانکه قرآن مى‏فرماید: «أَحْرَصَ‏ النَّاسِ‏ عَلى‏ حَیاةٍ» این آیه گویا با آنان مباهله مى‏کند که اگر راست مى‏گویید که از اولیاى خدا هستید، باید به استقبال مرگ بروید.
  8. قوم یهود گویند جهنم نرویم مگر- سوره مبارک البقرة : 80 وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون‏
  9. امتیاز طلبی قوم یهود - امتیازطلبى، از جمله خصوصیّات یهود است. «وَ قالُوا لَنْ‏ تَمَسَّنَا»
  10.  قوم یهود و گفتارهاى ناروا - افکار و گفتارهاى ناروا را بى‏پاسخ نگذارید. «قالُوا ... قُلْ‏»
  11.  قوم یهود و آرزوهای  زیاد - برترى‏طلبى، نژادپرستى وآرزوى بدون عمل، ممنوع است. «قالُوا لَنْ‏ تَمَسَّنَا النَّارُ ... أَمْ‏ تَقُولُونَ‏»
  12. قوم یهود وعهد با خدا- همه در برابر قانون یکسان هستند، خداوند وعده و پیمانى براى نجات قومى خاص نداده است. «قُلْ‏ أَتَّخَذْتُمْ‏ عِنْدَ اللَّهِ‏ عَهْداً»
  13. یهود وخرافات - نا آگاهى از معارف دین، سبب نسبت دادن خرافات به دین مى‏شود. «أَمْ‏ تَقُولُونَ‏ عَلَى‏ اللَّهِ‏ ما لا تَعْلَمُونَ‏»
  14. یهود گویند درجهنم نمانیم - آتش دوزخ، جز چند روزى به ما اصابت نمى‏کند. «لَنْ‏ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً»
    1. یهود حریص ترین آدمها حتی حریص تر مشرکین می باشند. ودنبال کسب اموال وزندگی طوالانی قرآن می قرماید آنها طلب هزارسال عمر را از خدوند دارند.    
  15. غرور دینى یهود - وَ قالُوا لَنْ‏ یَدْخُلَ‏ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ‏ کانَ‏ هُوداً أَوْ نَصارى‏ تِلْکَ‏ أَمانِیُّهُمْ‏ قُلْ‏ هاتُوا بُرْهانَکُمْ‏ إِنْ‏ کُنْتُمْ‏ صادِقِینَ «111»غرور دینى، باعث شد تا یهودیان و مسیحیان خود را نژاد برتر و بهشت را در انحصار خود بدانند. «إِلَّا مَنْ‏ کانَ‏ هُوداً أَوْ نَصارى‏»
  16. امتیازطلبى وخودبرتربینى، آرزویى خام وخیالى واهى است. «تِلْکَ‏ أَمانِیُّهُمْ‏»
  17. ادّعاى بدون دلیل محکوم است. هرگونه عقیده‏اى باید بر اساس دلیل باشد. قرآن، مطالب خود را با دلیل بیان کرده است و از مخالفان نیز تقاضاى دلیل مى‏کند. «قالُوا ... قُلْ‏ هاتُوا بُرْهانَکُمْ‏»
  18. اسلام دین انتخاب - اسلامى که به کفّار مى‏گوید: اگر در ادّعاى خود صادقید، برهان و دلیل ارائه کنید. چگونه ممکن است مردم را در پذیرش اسلام، اجبار نماید؟ «هاتُوا بُرْهانَکُمْ‏ إِنْ‏ کُنْتُمْ‏ صادِقِینَ‏»
  19. از رقیب، دلیل بخواهد. «قُلْ‏ هاتُوا بُرْهانَکُمْ‏»
  20. شما که مى‏گویید: تنها اهل بهشت ما هستیم، «لَنْ‏ یَدْخُلَ‏ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ‏ کانَ‏ هُوداً أَوْ نَصارى‏»، پس چرا حاضر نیستید آرزوى مرگ کنید. «قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ»
  21. قوم 70 پیامبر را کشتند -- بنى‏ اسرائیل‏ یک پیغمبر و دو پیغمبر را (در روز) مى‏کشتند و گاهى چهار پیغمبر مى‏کشتند تا آنکه گاهى در یک روز هفتاد نفر پیغمبر را کشتند و هنوز بازار کشتار رواج داشت، (یا هنوز بازارشان باز بود، کنایه از اینکه این کشتار براى ایشان عادى شده بود و مانع از کسب و کار آنها نمى‏شد) ثمّ أرسل اللّه عزّ و جلّ الرّسل‏ تَتْرا کُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها کَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِیثَ و کانت بنو إسرائیل یقتل نبیّا و إثنان قائما؛ و یقتلون إثنین و أربعة قیام، حتّى أنّه کان ربّما قتلوا فی الیوم الواحد سبعین نبیّا، فیقوم فی سوق قتلهم آخر النّهار، فلمّا نزلت التّوراة على موسى بن عمران بشّر بمحمّد صلّى اللّه علیه و آله، و کان بین یوسف و موسى علیه السّلام أنبیاء، و کان وصیّ موسى بن عمران یوشع بن نون و هو فتاه الّذی قال اللّه تبارک و تعالى فی کتابه.
  22. اهل کتاب، یا پیامبر خود را برتر مى‏دانستند و درباره‏ى او غلوّ مى‏کردند و یا خود را برتر مى‏دانستند و مى‏گفتند: «نَحْنُ‏ أَبْناءُ اللَّهِ‏» و یا دیگران را تحقیر مى‏کردند. «قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصارى‏ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ ...» در حالى که در قیامت هیچکدام از اینها کارساز نیست و ایمان و عمل لازم است.
  23. خود را فرزندان خدا مى‏دانستند در آیاتى از قرآن آمده است که یهود، خود را برتر از دیگران و حتى خود را فرزندان خدا مى‏دانستند و شعار «نَحْنُ‏ أَبْناءُ اللَّهِ‏» سر مى‏دادند، با این که مردمى ثروت‏اندوز و دنیا دوست بودند، چنانکه قرآن مى‏فرماید: «أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‏ حَیاةٍ» این آیه گویا با آنان مباهله مى‏کند که اگر راست مى‏گویید که از اولیاى خدا هستید، باید به استقبال مرگ بروید. وَ قالَتِ‏ الْیَهُودُ وَ النَّصارى‏ نَحْنُ‏ أَبْناءُ اللَّهِ‏ وَ أَحِبَّاؤُهُ‏ قُلْ‏ فَلِمَ‏ یُعَذِّبُکُمْ‏ بِذُنُوبِکُمْ‏ بَلْ‏ أَنْتُمْ‏ بَشَرٌ مِمَّنْ‏ خَلَقَ‏ یَغْفِرُ لِمَنْ‏ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ‏ مَنْ‏ یَشاءُ وَ لِلَّهِ‏ مُلْکُ‏ السَّماواتِ‏ وَ الْأَرْضِ‏ وَ ما بَیْنَهُما وَ إِلَیْهِ‏ الْمَصِیرُ «18»
  24.  خلاصه عدم رشد بصیرت قوم یهود -   در قرآن و ازکلام آقا جانمان درنهج البلاغه نکته ها دارد
  25. نکته 1-آرزوی دراز آنها باعث از حرکت باز ماندن دارد!
  26. نکته 2- آنها از مرگ می ترسند- آدم های که از مرگ می ترسند چند دسته اند !
  27. نکته 3- با تکبر از عذ ب الهی نمی توانند گریز داشته باشند.
  28. علایم هایی که اینها که دارند چند چیز است نمیتوانیم از اینها برداشت داشته باشیم. 
  29. نکته 4- ازخود راضی هستند ! می گویند ما از یک نسل بر تر هستیم ! الان هم می گویند ما گل سرسبد موجودات عالم هستیم.
  30. نکته 5-  گویند ما دوستان خواص خدا هستیم !اگر رویشان می شد می گفتند که ما خود خدا هستیم !
  31.  نکته 6- با استناد به آیه 80 و111 سوره بقره که در بلا ی مطلب آمد.گویند اگر ما به آتش برویم یک مدت کوتا است .
  32. نکته 7- تکبر وخود پسندی وخود پرستی!
  33. نکته 8- دروغ پردازی از رویه آنهاست  نمونه بمب  اتمی هیر شیما! کما در جنگ غزه که گفتند بیمارستان را ما بمباران نمی کنیم مردم جهت پناهگاه رفتند ! فردایش نشده بود که بیمارستان که پر از مجروح وبیمار ومردم بودنند به بمب آنچنانی بست !
  34. نکته 9- خداوند متعال به آنها جواب دندان شکن می دهد که اگر رست می گویید که از اولیاى خدا هستید، باید به استقبال مرگ بروید. فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ»
  35. نکته 10- چون در دنبال تسلط جهان هستند نه الان در قدیم ایام چنین روش ونمش انها بوده وهست مردم جهان را جیوان تصور می کنند وخودشان را آدم می پندارند وزهی خیال باطل !
  36. نکته11- قرض حضرت ازیهودی روایت شده است که: على- علیه السّلام- از یک نفر یهودى‏ مقدارى جو قرض‏ کرد و در مقابل آن، ملافه حضرت‏ فاطمه را که از پشم بود، گرو گذاشت. وفرمودند ولم یجمع بینه وبین الله ابدا
  37. ازآیات قرآن نتیجه بر همه ادیان پیروز می شود. نکته ها

1--نکته- طماع ترین آدمهای دنیا هستند – هرگز بی نیاز نمی شوند به همه چسز چشم دوخته آمد. مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُم

2-حریص ترین آدمها در اندوختن مال دنیا

3- حریص ترین آدمها درقبضه دنیا در حکومت

4- حریص ترین آدمها درانحصار طلبی ؛ انحصار خاص –

5- حریص ترین آدمها هزار سال عمر کنند از از مرگ می ترسند –

6-از نژاد پرستی گل سر سبد حزب نازی – آنها خیلی آدم کشتند – در کوره زنده زنده در کوره ریختند زنده زنده آتش زدند ؛ به نتیجه رسیدند که در رده نژاد پرستی باشند. لعنت بر سهیونیست در جرایان غزه بچه های بی گناه را زنده زنده سر بریدند..

7- قرآن می فرماید امور نژاد پرستی شعبه ای از شرک است- اسلام شدیدن با این امور مبارزه کرده است.

8-    تایید این مطلب علت تغییرقبله بود که مرتب به روخ مسلمانان می کشیدند.

 

  1. طمع آرزوها بصیرت آدمى را کور میکنند،-.با 5 – 6- سند معتبر –در حکمت 275 على علیه السّلام فرمودند: طمع آدمى را در ناراحتى فرو میبرد و چیزى از انسان دفع نمیکند، طمع ضامنى است که به ضمانت خود پاى‏بند نیست، چه بسا آدمى قبل از سیراب شدن آب در گلویش گیر کند و بمیرد هر اندازه که چیزى اهمیت پیدا کرد و مردم بخاطر رسیدن به آن با هم مسابقه نهادند، آنهائى که خود را به آن برسانند گرفتار مصیبت میگردند، آرزوها بصیرت آدمى را کور میکنند، بهره و نصیب نزد کسى میرود که آن را طلب نکرده است‏. وَ قَالَ علی علیه السلام ‏ إِنَ‏ الطَّمَعَ‏ مُورِدٌ غَیْرُ مُصْدِرٍ وَ ضَامِنٌ غَیْرُ وَفِیٍّ وَ رُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رَیِّهِ فَکُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّیْ‏ءِ الْمُتَنَافَسِ فِیهِ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ لِفَقْدِهِ وَ الْأَمَانِیُّ تُعْمِی أَعْیُنَ الْبَصَائِرِ وَ الْحَظُّ یَأْتِی مَنْ لَا یَأْتِیه.
  2. در کلام حضرت 6 مطلب مستقل است که اگر دقیق بشویم یک ارتباط قوی بین جملات حضرت هست که شخص طماع وحریص سر شاخه های این 6 مطلب است.

1-طماع وحریص مثل آدم تشنه که به سراغ آب می رو می باشد ولی بخاطر این صفت زشت قبل از سیراب شدن آب در گلویش گیر می کند وبمیرد.

2-طماع وحریص ضمانت می دهد وبه ضمانت خود پای بند نیست. وعمل نمی کند  می گوید بیمارستان را بمب نمی زنم وقتی مردم به بیمارستان پناه می برند ! بیمارستان مملع از مریض ومردم درپناهگاه بیمارستان را با بمب نا بود کننده می زند.

  1. برای رسیدن به مقصد خود را به آب وآتش می زند ولی قبل از رسیدن به مقصد هلاک می شود.

4-این گونه افراد حریض وطماع هر وقت ارزش چیزی زیاد شود به دنبال آن  می افتد. تا به دست آورد  چه بسا در همین ایام  شیی قیمتی کشف شد وزد وخورد عجیبی کردند تا به دست آورند نتوانستن وبه زندان افتادند و دچار تحمل سختی ومصیبت ..       

  1. آرزوهای دور ودراز چشم را گورمی کند وگوش را کر قدرت تشخیص آزمند ندارد. مانند عاشق وعلاقه شدید به آن موضوع به سر می برد. ولی به آن دسترسی پیدا نمی کند.
  2. نماد ومصداق این دنیا طلبی ها امروز همین 7000دستگاه تبلیغاتی سهیونیست برای نهاد سیترو ظلم وستیزدر راستای عدم رشد بصیرت جامعه های جهانی در راس انها قوم یهود سهیونیستی است.
  1. حظ وبهره برای کسی  است که دنبال حرص وطمع نمیرود . چون حضرت امیر المومنین خطبه 7 نهج البلاغه می فرمایند:

اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ‏ لِأَمْرِهِمْ مِلَاکاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِه‏

شیطان را پشتوانه خود گرفتند، و او از آنان دامها بافت، در سینه‏هاشان جاى گرفت و در کنارشان پرورش یافت. پس آنچه مى‏دیدند شیطان بدیشان مى‏نمود، و آنچه مى‏گفتند سخن او بود. به راه خطاشان برد و زشت را در دیده‏ نان آراست. شریک او شدند، و کردند و گفتند: چنانکه او خواست.  پس لباس تقوی را دعوت کنید ...خطبه متقین لباس تقوی. على‏ علیه السّلام به یکى از یارانش نامه‏اى نوشتند و او را موعظه کردند و گفتند: تو را و خودم را به تقوى‏ و پرهیزکارى دعوت‏ مى‏کنم، از خداوند باید اطاعت کرد و نافرمانى انجام نداد و از وى باید امیدوار بود و غناء و مال در اختیار اوست. ُ أُوصِیکَ وَ نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّهِ مَنْ لَا تَحِلُّ مَعْصِیَتُهُ وَ لَا یُرْجَى غَیْرُه ...‏

  1. جمع بندی کلام حرص وطمع ازصفات شیطان پرستی ومانع رشد بصیرت است که انسان را کور وکر می کند خداوند مال را ازاین صفات نا پسند در امان بدارد و انساهارا نجات دهد.

 نتیجه این  توهم خود بینی – پایه ریزی ظلم و ستم ؛ بنا نهادن جنگ وکشتار بر ملت های واشغال  سر زمین فلسطینی ها ، ودر سر پروراندن تصرف نیل تا فراط

وابا نداشتن از کشتار مظلومان کما در یک روزاز صبح تا ظهر 70 پیامبر را کشتند وظهر رفتند سر سفره نهار نشتند! امروز نماد این مصداق همین 7000 دستگاه تبلیغات ..جمع بندی کلام حرص وطمع از صفات شیطان پرستی مانع رشد بصیرت است .انسان را کور وکر می کند ومانع رشد بصیرت است.خدا وند ما را شر طمع نجات دهد.در کلام امیر المومنین خارومیان را قسطنطنیه نام دارد.  اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم  ..

  • حسین صفرزاده
۲۳
مهر

    بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم – شنبه 22/7/ 1402- 28 ربیع الاول 1445

جلسه 42- بصیرت در قرآن و نهج البلاغه – عوامل و منابع رشد بصیرت استاد سالک

السلام  عَلَیْکُمْ یا أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ ..سلام برشما،ای خاندان نبوّت !

  1. مواری زیاد از خضلت ها منفی از عوامل رشد بصیرت در قرآن ونهج البلاغه آقایمان امیر المومنین آمده که در یک یا دوجلسه بسنده نمی کند ! حال به موردی از آنها اشاره می کنیم در بحش دوم بحث نفاق –آیه 8 و آیه 15 سوره البقره
  2. وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (8)

ایمان به مبدأ و معاد، دو اساس براى ایمان است. «آمَنَّا بِاللَّهِ‏ وَ بِالْیَوْمِ‏ الْآخِرِ»

خداوند از درون انسان، آگاه است. «وَ ما هُمْ‏ بِمُؤْمِنِینَ‏»

اللَّهُ‏ یَسْتَهْزِئُ‏ بِهِمْ‏ وَ یَمُدُّهُمْ‏ فِی‏ طُغْیانِهِمْ‏ یَعْمَهُونَ «15» ‏

کیفرهاى الهى، متناسب با گناهان است. در برابر «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»، «اللَّهُ‏ یَسْتَهْزِئُ‏ بِهِمْ‏» آمده است.

خداوند به حمایت آمده و پاسخ مسخره‏ى آنان را مى‏دهد.) «اللَّهُ‏ یَسْتَهْزِئُ‏ بِهِمْ‏»

استهزا، اگر به عنوان پاسخ باشد، مانعى ندارد. نظیر تکبّر در مقابل متکبّر. «اللَّهُ‏ یَسْتَهْزِئُ‏ بِهِمْ‏»

از مهلت دادن وزیاده بخشى‏هاى خداوند، نباید مغرور شد. «یَمُدُّهُمْ‏ فِی‏ طُغْیانِهِمْ‏»

سرکشى و طغیان، زمینه‏اى براى سر درگمى‏هاست. «فِی‏ طُغْیانِهِمْ‏ یَعْمَهُونَ‏»*

مسئله رهاکردن کفّار به حال خود که از جمله‏ى «ذَرْهُمْ» استفاده مى‏شود، به خاطر سرکشى خود آنان است، وگرنه خداوند ابتدا براى هدایت همه‏ى انسانها، پیامبر فرستاده و کسى را به حال خود رها نکرده است. چنانکه این مطلب بارها در قرآن مطرح شده است. از جمله: «وَ نَذَرُهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ»، آنان را رها مى‏کنیم تا در سرکشى خود سردرگم شوند و در جاى دیگر مى‏فرماید: «وَ یَمُدُّهُمْ‏ فِی‏ طُغْیانِهِمْ‏» آنان را در سرکشى کردن مهلت مى‏دهیم.

طغیانگرى، انسان را سرگردان مى‏کند. «فِی‏ طُغْیانِهِمْ‏ یَعْمَهُونَ‏» «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ اللَّهُ‏ یَسْتَهْزِئُ‏ بِهِمْ‏» (مى‏گویند:) ما (آنها) را مسخره مى‏کنیم، خداوند آنها را مسخره مى‏کند.

«طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ»* خداوند بر دل‏هاى آنان مهر زده است؛ «لا یَفْقَهُونَ» آنان شناخت ندارند: «لا یَعْلَمُونَ» آنان نمى‏دانند؛ «لَکاذِبُونَ» آنان دروغ مى‏گویند؛ «ما یَشْعُرُونَ» آنان درک ندارند؛ «الْمُفْسِدُونَ» فسادگرند؛ «فِی‏ طُغْیانِهِمْ‏ یَعْمَهُونَ‏» در سرکشى خود سر درگمند؛ «ما کانُوا مُهْتَدِینَ» آنان هدایت یافته نیستند؛ «لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ» خداوند هرگز آنان را نمى‏بخشد.

  1. از این دو آیه شریفه صفات زشت منافق را بیان می کند  که  منافق ایمان به مبدأ و معاد ندارد. مسخره‏ گی دارد، استهزا، و غرور، تکبر می کند ، سرکشى و طغیان و دروغ گویی صفات بارز منافق است؛ که خدا و آیین دین خدا ونبوت و قرآن را به مسخرگی  می پندارند .
  2. در عوض این صفات زشت منافق ومنافقین .خدا اینها را مسخره می کند ودر غفلت وجهل نگهشان می دارد ! بحث مفصلی در این مورد برای ما هست که عمده آن  را در اشقال فلسطین و بیت الاقضاء  بای جستجو کرد که عمده  گرفتاری مسلمین سر منشآ ش است. که سر گره  و باز کردن  آن  رشد بصیرت وشناخت عوامل و موانع رشد بصیرت را می طلبد..
  3. در رشد بصیرت وعدم رشد یصیرت انسانها با راهکار هایشان چند گروه هستند
  4. یک گروه با رشد یصیرتاز انسانها با راهکار رشد بصیرت  گره گشایی هستند با تقوی ومتقین با عمل کرد مرد میدان  کسى که خداوند نزد او بزرگ است و اللّه اکبر را با تمام وجود مى‏گوید، دنیا نزد او کوچک است و از هیچ ابر قدرتى نمى‏ترسد. چنانکه از جمله صفات متّقین در خطبه همام نهج البلاغه مى‏خوانیم: «عظم الخالق فى انفسهم فصغر ما دون ذلک» در وجود پرهیزگاران، خداوند هستى بخش بزرگ است و غیر او کوچک.
  5. یک گروه دیگربا رشد یصیرت از انسانها با راهکار رشد بصیرت  گره گشایی انسان های پرهیز کاری هستند که قرآن می فرماید این پرهیزکاران کسانی هستند که حیله‏ى بدخواهانه‏ دشمنان هیچگونه آسیبى به آنها نرساند. که همانا خداوند به آنچه انجام مى‏دهند احاطه دارد. بطور منظم و منسجم در بصیرت و آگاهی قابل توجه ، در قرآن این گونه بصیرت را مورد بحث قرار مى‏گیرد از اول تا آخر آیه صفات انسان‏ با تقوى‏ را بیان می کند. «آمَنَّا بِاللَّهِ‏ وَ بِالْیَوْمِ‏ الْآخِرِ» آیه 177بقره ..
  6. راهکار رشد بصیرت و گره گشایی با بیان دیگر یک گروهی از انسانها جامعه هستند که  تمام اسلام را با تمام احکام و دستورات الهی پذیرفته خود را در محیط و میدان زندگی به تمام توان خود را  وقف تعالیم ارزش مند اسلام کرده. تا عاقبت خود و بشریت را برای رسیدن کمال الهی سوق دهند .
  7. در مقابل چهار دسته بالا، دسته ای درتلاش عدم بصیرت جامعه هستند؛  کل گروه کافران در مقابل کل اسلام  قرار دارند  اعم از سکولار ها، لیبرالیسم ، سوسیالیسم ، ناسییو نالیسم ، پیگانه های دین ستیز ، رسانه های امپراتوری غرب در مقابله با جهان اسلام و.... همه همه  در برابر اسلام و موانع رشد بصیرت بشریت هستند..  اینها در مقابل‏ سخن حقّ، هیچ دلیل و منطقى وجود ندارد. اینها کافران‏ به جاى حلّ مسئله و پذیرش حقّ، براى حذف موضوع حقّ و مردان حقّ اقدام مى‏کنند. الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ ..
  8. دسته ای مشرکین هم درعدم بصیرت ومانع بصیرت جامعه اند . درمقابل اسلام ناب محمدی : آیه قرآن بیانگر آن است که پیروى از شیطان و رهبران شیطان صفت‏ موجب آلودگى جامعه به شرک‏ و گناه است و این‏گونه پیروى سرچشمه فساد مى‏باشد. در آیه 100 سوره نحل مى‏خوانیم: «إنّما سُلطانه عَلى الَّذینَ یَتَولَّونه و الّذین هُم بِه مُشرِکون» «تسلط شیطان تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده‏اند و آنها که او را شریک خدا در اطاعت و بندگى قرار داده‏اند.» این آیه بیانگر آن است که پیروى از شیطان و رهبران شیطان صفت‏ موجب آلودگى جامعه به شرک‏ و گناه است و این‏گونه پیروى سرچشمه فساد مى‏باشد. ومانع رشد بصیرت می گردد.
  9. بدتر از دسته کافران و مشرکان منافقین هستند ، منافق دو چهره است با مسلمانان مسلمان وبا یهودیان یهود ؛ چهره روشن نمی کند ؛ مسخره می کنند تنها خطرناکترین گروه که در مقابل اسلام می ایستند با جمعیت مسلمان مخالفت  دارد و با کفر  رفاقت، افراد هزار چهره منافقین هستند!  به جمیع الحیل والخدعه

چند چهره منافقین در نهج البلاغه :

  1. 1-نفوذ کننده در جامعه وجمع مسلمین  و خط ویژ کشیدن برای اسلام ومسلمین ،غالبا اینها شناخته نشده اند  و شناختن منافقین کار سختی است .
  2. 2- می گویند ایمان آورده ایم ولی دروغ می گویند
  3. 3- با این اعمال زشتشان تلاش می کنند که خدارا ذلیل کنند ، ولی با 5000هزار عرفان جدید خدا را نمی توانند فریب دهند . ولی مردم را از مسیر حق جدا می کنند . این ها حیاط شان در آب گل آلود  است . اگر آب صاف شود اینها میمیرند >
  4. 4- نفاق یک گونه بیماری مثل اعتیاد وفرد معتاد هستند .بیشتر دوگانه گی  روح وجسم دارند ! در فضای ناهما هنگی زندگی می کنند ودر دل یک بیماری خاض به سر می برند! مانند روح الله فرزام  مریض که شناخت ومعالجه اینها کار سختی است . یک راه بیشتر ندارند جز اعدام
  5. 5- کار اصلی اینها دروغ بستن به خدا و انبیاء  واولیاء اللهی  وقرآن وپیر وپیامبر وانگ زدن به افراد شایسته!
  6. 6-ادعای اصلاح می کنند ولی در عمل وحقیقت فساد و دویت دارند! تیشه به مبانی اصلی می زنند ! چون غدیرخم درش شبه ایجاد می کنند! ونیت های عجیب وغریب دارند ..
  7. 7-خودشان را عاقل و هوشیار و مردم  وانسانها  وبقیه مردم را سخی وساده لوح وخوش بارور می دانند! می گفتد که علماء اصفهان را میاوریم تاییدشان می کنیم وبعد خرشان می کنیم و نیت های مان را پیاده می کنیم  !
  8. 8-گاهی روحانیت را ابزار پلید خودشان قرار می دهند  تا نانی که خودشان را در بیاورند !
  9. برای نمونه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چنان یک ساوکی خود را به حضرت آیت الله خادمی معرفی کرده بود ودر کار نفوذ تبهور پیداکرده بود که حاج آقای خادمی  پرونده قطور جرایم او را باورش نمی شد که ایشان  ساوکی قهار باشد می گفت مگر میشود کسی که همه خمس  خود را پرداخت می کند چنین باشد ! در حالی شبکه نفوزی بود و آقا باور نمی کرد !  باید ما خودمان را غافل نکنیم !
  10. نمونه دیگر درشهرمقدس قم وحمله شاه به حوزه علمیه  ودر منزل آسید احمد خونساری  ضف اولی های جماعت ساوکی ها بودن که مفضل آن قضیه را ازحضرت استاد سالک می فرمودند ؛ باید شنید  ودر تاریخ یادشت کرد که برای اینکه بتوانند حضرت استاد تبلیغ ورسالت خود بیان کنند وآگاهی برسانند ازروضه حضرت زهرا علیه السلام شروع  و سحبت های مربوطه در 15 خرداد و  حمله ساواکی ها در منزل آیت الله خونسارای وزد وبند وحادثه  در مدرسه فیضیه قم  وشروع بگیر بگیر ساوک که  اولین سر چشمه بیداری وبصیرت جنایات سلطنت پهلوی که ثبت شده است. آدمهای منافق چه جوری در عرض 5 یا شش دقیقه منویات خودشان را بر ملا می کنند. وضربه کاری  با نیت های شوم خودشان را برجامعه ومردم اعمال می نمایند!
  11. 9- هر روز وهر ساعت به مناسبت هر جلسه رنگ عوض می کنند چه بسا در میان روحانیت هم هستند که طرف یک مرتبه لباس روحانیت را کنار گذاشت ونیات شوم خودش را برملا کرد!
  12. 10- بنام اسلام جلسه می گیرند و مسخره میکنند و چنان که در حال حاظر یک هفته هست که فلسطینی ها زیر بمب وموشک قرار گرفته اند حتی آب آنهارا قطع کرده اند ودر فشارمواد غذایی  هستند و رژیم کودک کش کودکان بی گناه را می کشد واین جماعت منافق  یک کلمه نمی گویند         
  13. 11حال باید گفت که ریشه نفاق کجاست ونفاق از کجا سر نخ می گیرد؟
  14. شیرینی پیروزی های اسلامی را در قالی حکومت می بینند شدیدن ناراحت می شونند!
  15. ریشه نفاق فقدان شخصیت وشهادت طلبی امت خدای جوی را نظاره می کنند ودر برابر روی حق  جبهه مخالف می گیرند چشم دیدن پیروزی حق را نمی توانند تحمل کنند! لذا برای نمونه  واقعیت هارا باید گفت  در جبهه های  نبرد 8 ساله از آمبولانس انتقال مجروحین به اسم امدادگری از همراه مجروحین حمل اصلحه می به طرف شهرها مثل اصفهان برای نیات شوم خودشان  چون قدرت مقابله با حق را نداشتند وندارند وکم بود شخصیت دارند ! در نتیجه گروهای زیر زمینی تشکیل  میدهند!
  16. کلید واژه یعمهون در 7 جای قرآن آمده باید در آیات آن تدبر وتفکرکرد برای رشد بصیرت وموانع رشد بصیرت البقرة : 15 اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فی‏ طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُون‏ - انعام 110 – اعراف 186- یونس11- الحجر 72- مومنون 75- النمل
  17. - تمامی موارد یالا در عدم رشد بصیرت - تحیرات ، کوردلی تاریخی عدم بصیرت ؛ سرگردنی ؛ پس گرایی؛ برای جبران رنگ عوض کردن ، مواردی است که فرهنگ منافق را به ما می نمایاند که ازموانع رشد بصیرت می با شد.
  18. فرهنگ عدم رشد بصیرت منافقین را در کلام مولی مان امیراالمومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه خطبه 210 بند 3 وخطبه 194 از اول تا آخر بخوانید و احادیث پیامبر اکرم در عمل کرد منافقین  وضررات غیر قابل جبرانی که منافقین از آن زمان تا به حال برما وارد کردند وشهیدانی که از ظریق منافقین ما داده ایم    
  19.  منافق تظاهر به ایمان دارد ونقاب اسلام بر چهره زده نه ازگناه می ترسد و ازروی عمد به پیامبر دروغ  نسبت می دهد !که اگر مردم مدانستند گوش نمی دادند ! یا علی این مردم قدرت بصیرت ندارند !
  20. مرد منافقى که اظهار ایمان‏ مى‏کند، و اسلام‏ او ساختگى است، از ارتکاب هیچ گناه رو گردان نیست .اگر مردمان بدانند که او منافق‏ و دروغگو است، چیزى از گفته او را نمى‏پذیرند . ولى مى‏گویند: از اصحاب پیامبر «صل الله علیه وآله » است که او را دیده و از او حدیث شنیده است ..
  21. الامام علی «علیه السلام »: .. انّما أتاک بالحدیث اربعة رجال لیس لهم خامس: رجل منافق مظهر للایمان، متصنّع بالاسلام، لا یتأثّم و لا یتحرّج، یکذب على رسول اللّه «صل الله علیه وآله » متعمّدا؛ فلو علم الناس انّه منافق کاذب لم یقبلوا منه ..لذا هرحرفی که از حلقوم کسی درآید باید دید ریشه اش کجاست ضرورت این بحث (موانع بصیرت منافقین ) دراین جاست که به ما خیلی هشدار می دهد!
  22. حضرت استاد تقاضا دارند که برای بیشتر شدن فهم مقاصد منافقین به خطبه 194  از اول تا آخر بیش از 40 خصوصیت از سیمای منافقین می شمارد در این جا چند جمله از حدیث مذکوررا میاوریم تا در عدم رشد بصیرت را در منا فقین بیشتر بشناسیم.!
  23. أُوصِیکُمْ‏ عِبَادَ اللَّهِ‏ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أُحَذِّرُکُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ - اى بندگان خدا شما را وصیت مى‏کنم که از خداوند بترسید و از منافقان بر حذر باشید ..

فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ یَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً- آنها گمراه هستند و شما را هم گمراه مى‏کنند آنها اهل لغزش مى‏باشند و شماها را هم مى‏لغزانند، آنها به رنگهاى مختلف در مى‏آیند

وَ یَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً وَ یَعْمِدُونَکُمْ بِکُلِّ عِمَادٍ - و فتنه‏اى دیگر مى‏کنند، مى‏خواهند به هر وسیله‏اى خود را به شما برسانند و شما را در دام خود بیفکنند.

وَ یَرْصُدُونَکُمْ بِکُلِّ مِرْصَادٍ قُلُوبُهُمْ دَوِیَّةٌ - دل‏هاى آنها بیمار و پر از مکر و فریب است، ولى چهره‏هاشان پاک وخوش اخلاق و خوش برخورد مى‏باشند،  

وَ صِفَاحُهُمْ نَقِیَّةٌ یَمْشُونَ الْخَفَاءَ - وَ یَدِبُّونَ الضَّرَاءَ وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ - آهسته و بدون اینکه کسى آنها را مشاهده کند راه مى‏روند و خود را از انظار مخفى مى‏دارند،

وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَیَاءُ حَسَدَةُ الرَّخَاءِ - گفته‏هاى آنها شفابخش ولى کردار آنها بیمارى‏زا مى‏باشد، آنها بر زندگى خود حسد مى‏برند.

وَ مُؤَکِّدُو الْبَلَاءِ وَ مُقْنِطُو الرَّجَاءِ لَهُمْ بِکُلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ - و گرفتارى ایجاد مى‏کنند و امیدها را قطع مى‏سازند.در هر راهى که گام نهى مشاهده مى‏کنى یکى بوسیله آنها بر زمین افتاده است، به هر جا بروى مى‏نگرى

وَ إِلَى کُلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ یَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ یَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ - یکى از آنها شفاعت مى‏کند و براى هر مصیبتى اشک مى‏ریزد، از مدح و ستایش خوششان مى‏آید و انتظار پاداش دارند.

إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا وَ إِنْ عَذَلُوا کَشَفُوا وَ إِنْ حَکَمُوا أَسْرَفُوا - اگر سؤالى بکنند اصرار مى‏ورزند و اگر آنها را منع کنى پرده‏ درى مى‏نمایند و اگر در کارى داور شوند اسراف و تعدى مى‏کنند،

قَدْ أَعَدُّوا لِکُلِّ حَقٍّ بَاطِلًا - آنها براى هر حقى، باطلى درست کرده‏اند

وَ لِکُلِّ قَائِمٍ مَائِلًا وَ لِکُلِّ حَیٍّ قَاتِلًا وَ لِکُلِّ بَابٍ مِفْتَاحاً - و براى هر راستى، کجى ایجاد نموده‏اند و براى هر درى، کلیدى ساخته‏اند

وَ لِکُلِّ لَیْلٍ مِصْبَاحاً یَتَوَصَّلُونَ إِلَى الطَّمَعِ بِالْیَأْسِ لِیُقِیمُوا بِهِ أَسْوَاقَهُمْ - و براى هر شبى چراغى افروخته‏اند. آنها از طریق طمع به یاس متوسل مى‏شوند، تا بازارهاى خود را رونق بخشند

وَ یُنْفِقُوا بِهِ أَعْلَاقَهُمْ یَقُولُونَ فَیُشَبِّهُونَ - و متاع خود را بفروشند، آنها مى‏گویند و مردم را به شبهه مى‏اندازند

وَ یَصِفُونَ فَیُمَوِّهُونَ قَدْ هَوَّنُوا الطَّرِیقَ - و تعریف و توصیف مى‏کنند و مردم را از حق منحرف مى‏سازند.

وَ أَضْلَعُوا الْمَضِیقَ فَهُمْ لُمَةُ الشَّیْطَانِ وَ حُمَةُ النِّیرَانِ‏  أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُون‏ .... باید دانست تا وقتی دشمن شناس نباشیم  گرفتاریم

 

  1. این شخصیت های منافقین درعصر حاضر هستند که امروزه دنیا گرفتار آن است که دیگران و جامعه را گمراه کنند تا به مقاصد شوم خودشان برسند . ولیکن آن زمان دیگر گذشته است بیداری امت ها وجامعه آنها را از امیال شومشان نا امید گرداند . اسلام خواب راحت را از آنها گرفته آرامش ندارند. از مقاصدشان سلب گشته ،
  2. در یحث عالم بی عمل مفضل گفته شد که ازموانع رشد بصیرت است مراجعه شود ! ما اگر دین را خوب به مردم معرفی کنیم مردم فوج فوج عاشق شوند عاشق اسلام انسان در برابر قدرت خدا دادی ناتوان است همانا کسانى که به جاى خداى یکتا مى‏خوانید، هرگز نمى‏توانند مگسى بیافرینند، هر چند براى این کار اجتماع کنند، و اگر آن مگس چیزى از آنان برباید، نمى‏توانند از او بازستانند، طالب و مطلوب هر دو ناتوانند و در فهم این آیه مبارک بصیرت لازم  است رشد بصیرت همه گی ماست که منفقان فورا رنگ عوض می کنند استقامت ما لازم است. وهوالطالب و المطلوب
  3. یکی از دغدغه های استاد ازعدم رشد بصیرت  اساتید دانشگاها و یا استاد منافق است و شاگر بصیر می خواهد چه بسا شاگرد ایراد می گیرد استاد منافق  فورا بلا فاصله موضع  عوض می کند و می گوید منظور من این نبود  این است موضع نفاق تا جایی که بتواند امیال خود پیاده کند اگرنتوانست عقب گرد کند! وعدم کفایت سیاسی خود را بروض دهد همچو امجد  و مثل روحانی که در 25 مورد فتنه که برایش پرونده درست کرده اند مانند مسله بنزین .. حالا مردم نسبت به روحانیت و لباس روحانیت چه حالی پیدا میکنند ؟ بد بین می شوند!
  4. شنخت منافقین در حقیقت شناخت قصد آنهاست هر شایعه ای راه اندازی می کنند مقصود شوم دارند  مثل شایعه ای که برای حضرت امام رحمه ا.. می خواستند درست کنند می گفتند امام را دست نشانده انگلیسی ا ست وزیر نقشه  انگلیس است این انقلاب. برای  مقام معظم رهبری گفتند  سوار بر اسب سفید می شود ودارای ثروت آن چنانی است با بحث های سیاسی ونسبت های دروغ می خواند شخص مقام رهبری را بزنند!
  5. شناخت سیاست های منافقین در سد فی سبیل الله است . با امپرا طوری رسانه هاست که گفتند 15000 کشته صحیونیست در این چند روز بوده تبلیغات  ابزارهای مختلف مختلف .. وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً (نساء141)
  6. نتیجه بحث امروز فرهنگ منافقین مانع رشد بصیرت در جامعه است ! جمع بندی مانع رشد بصیرت مسأله منافقین است خدایا مارا ازمنافقین جدا کن  اللهی آمین    
  7. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۳
مهر

 بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد

چهلمین جلسه موانع رشد بصیرت  اول مهر 1402 برابر 7ربیع الاول 1440

امشب شهادت امام حسن عسگری علیه سلام و ..ولایت عهدی حضرت حجت بن الحسن مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف  که 1185 سال است که از غیبت آقامان می گذرد اللهم عجل لولیک الفرج

  1. از آیات قرآن استفاده می کنیم درموضوع  موانع رشد بصیرت خیره سری ولجاجت  است سوره هود 19 و20:
  2. الَّذینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ (هود/19) توانی فرار از زمین ندارند   خودشان گمراهند  حقیقت را نمی بینند راه خدارا کج وعوج قرار می دند
  3. أُولئِکَ لَمْ یَکُونُوا مُعْجِزینَ فِی الْأَرْضِ وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ یُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما کانُوا یَسْتَطیعُونَ السَّمْعَ وَ ما کانُوا یُبْصِرُونَ (20/ هود) نکات زیاد وقابل توجه محیط بحث ماست .
  4. اهم  امورد این  آیه  : کسانی که خسران دنیا وآخرت را دارند مورد بحث است.
  5. اگر یک سوال شود .زیانکارترین مردم چه کسانی هستند نکته اول ستم کارترین مردم چه کسانی هستند . قرآن می فرماید آنهایی که  دروغ وتهمت  به خدا می بندد . خدارا قبول ندارند وپیامبر خدا را هم  قبول ندارم .
  6. دوم نکته تکذب پیامبر وتکدیب خدا ..ریشه اش شرک ایست بالاترین تهمت به خدا می بندد علت اصلی و ریشه آنرا را می توان در سه  جمله بیان کرد /
  7. آن چند جمله این مطلب است .
  8. یک مردم را به انواع مختلف از راه  خدا باز می دارند القاء  شبه برای ایجاد موانع بصیرت . از راه تهمت ودروغ آگاهی مردم را تضیع می کنند
  9. دوم وعده می دهند مردم را از راه خدا جدا می کنند . نتیجه آن می شود که مطامع شیطان پایه بگیرد  راه مستقیم خدارا کج  وموج نشان می دهند ..
  10. سوم مقصود را بدون حاشیه وراهنمایی نمایان می کنند  اینها مردمی مریض هستند وبه بن بست می خورند چون راه الهی را کج ومووج به مردم نشان می دهند . باانواع تحریف ها جامعه را منحرف میکنند مومن به بعض و کافر به بعض  نمونه آن در د فاع مقدس داشتیم  مثل لطف الله سلظانی از منافقین.که 17 هزار نفر را به قتل برساندند . وآخر الامر خدا او را کورش کرد برای انواع انحرافات را در عقیده مردم انجام داد. چون تفسیر به رای با آیات قرآن  مانند آقای ابراهیم یزدی  (وزیرخارجه دولت بازرگان)حرف هایی می زد که آمریکا  پسندید بود  برای افراد جلسه کارت صادر کرده بود وتفسیر به رای  که مخفی ساختن حقایق یکی از موانع رشد بصیرت چرا این طور است / چون ایمان ندارند وهم کافروند؛ که سر چشمه انحرافات عدم ایمان به قیامت که نمونه آن در جامعه امروزی خودمان بسیار است .
  11. چند نکته اینجا قابل توجه است
  12. 1- بستن راه خدا یا کج نشان دادن آن، ظلم است. الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ الَّذِینَ‏ یَصُدُّونَ‏ ...یَصُدُّونَ‏ ... - دین خدا هیچ گونه کجى و انحرافى ندارد و مخالفان، خود شبهه و انحراف درست مى‏کنند. «یَبْغُونَها عِوَجاً»
  13. 2- ایمان نداشتن به آخرت مقدّمه‏ى هرگونه ظلمى است. «بِالْآخِرَةِ هُمْ‏ کافِرُونَ‏»
  14. 3- رهبران گمراه که سبب انحراف دیگران شوند، گناه آنان را نیز بر دوش مى‏کشند. یَصُدُّونَ‏ ... یَبْغُونَها عِوَجاً ... یُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ‏.. الَّذِینَ‏ یَصُدُّونَ‏ عَنْ‏ سَبِیلِ‏ اللَّهِ‏ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً ... یُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذاب‏
  15. خودشان ودیگران زا گمراه می کنند .. پس ستمگران، تحت سیطره‏ى قهر و قدرت الهى قرار دارند و عاقبت کار خود را خواهند دید. «لَمْ‏ یَکُونُوا مُعْجِزِینَ‏ فِی‏ الْأَرْضِ‏»
  16. اهل افترا گمان نکنند که حمایت و ولایت طاغوت‏هاهستند، بلکه سبب نجات آنها خواهد شد. «ما کانَ‏ لَهُمْ‏ مِنْ‏ دُونِ‏ اللَّهِ‏ مِنْ‏ أَوْلِیاءَ»
  17. رهبران گمراه که سبب انحراف دیگران شوند، گناه آنان را نیز بر دوش مى‏کشند. یَصُدُّونَ ... یَبْغُونَها عِوَجاً ... یُضاعَفُ‏ لَهُمُ‏ الْعَذابُ‏
  18. کفر و لجاجت  و تعصّب، چنان چشم و گوش منحرفان را کور و کر نموده که نمى‏توانند حقّ را ببینند و یا بشنوند. ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ‏ ...الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً ... یُضاعَفُ‏ لَهُمُ‏ الْعَذاب‏
  19. با این گونه افراد باید چه کرد - ؟ :  قال علی علیه السلام . درترک مناظره ولجاجت   با ای نگونه افراد؛ من ضن بعرضه  فلیدع المراء - من‏ ضنّ‏ بعرضه‏ فلیدع‏ المراء. علاج ترک مناظره لجاجت  گونه آن است که مناظره را ترک کند ورها کنند مجلس را .على (علیه السلام) : هر آنکه آبروى خویش را بخیل و خواهان است باید نزاع و ستیز (با بى‏آبرویان) را از دست بگذارد. الف کلمة لأمیر المؤمنین و ... صفحه 36، و نهج البلاغه‏

هر کس آبروى خویش خواهد

 

سزد کو از ستیز و کینه کاهد

که گر با ناکسان او در ستیزد

 

بغیر از آبرو از خود نریزد

     

نهج البلاغه منظوم جلد 9 و 10 صفحه 135 کلمه قصار 353

  1. ترک لجاجت  کنید چون در لجاجت   گروهی . اگر بامنطق وعقل صحبت کنند اثر بخش است و عده میانه دار هستند که اثر پذیر نیست و گروه سومی در لجاجت  وپروا از حق وحقیقت وزیر بار نمی روند که بحث با آنها  فایده ندارد  ..قال علی علیه السلام  در خطر لجاجت  می فرمایند از لجاجت  دوری کنید ! .چون لجاجت  سستی اراده میاورد چون طرف مقابل یااراده ندارد ویا در انجام انجام اراده سست  میباشد و درتصمیم  گیری دارای مشکل است که به انحراف کشیده میشود حکمت 182! مَنْ‏ لَمْ‏ یُنْجِهِ‏ الصَّبْرُ أَهْلَکَهُ الْجَزَعُ‏.. شکیبائى ناگوارى‏هاى روزگار را در مى‏نوردد (و از بین مى‏برد) و بیتابى زمان را (در ناگوارى‏ها) یارى مى‏کند.
  2. قال علی علیه السلام  در هوای پرستی معاویه  نامه 37 می فرمایند : وَ کَتَبَ ع إِلَى مُعَاوِیَةَ فِی کِتَابٍ آخَرَ فَسُبْحَانَ اللَّهِ مَا أَشَدَّ لُزُومَکَ‏ لِلْأَهْوَاءِ الْمُبْتَدَعَةِ وَ الْحَیْرَةِ الْمُتَّبَعَةِ مَعَ تَضْیِیعِ الْحَقَائِقِ وَ اطِّرَاحِ الْوَثَائِقِ الَّتِی هِیَ لِلَّهِ طَلِبَة...در هوایپرستی ولجاجت  معاویه ..أبو عبیده نقل کرده که معاویه نامه‏اى به أمیر المؤمنین علیه السّلام نوشت که فضائل من بسیار است: پدر من از بزرگان جاهلیّت بود، و من نیز فرمانرواى مسلمانان گشتم، من با پیامبر خویشى سببى داشته و به واسطه خواهرم که مادر مؤمنین است من دایى مؤمنین مى‏باشم، و نیز کاتب قرآن نیز بوده‏ام.
  3. أمیر المؤمنین علیه السّلام پس از مطالعه نامه فرمود:برای رفع ودفع لجاجت فرمودند بنویس.. آیا این پسر هند جگرخوار است که به فضائل خود به من فخر مى‏کند؟! اى غلام این نامه را براى او معاویه بنویس: محمّد پیامبر برادر و هم ریشه من و حمزه سیّد الشّهداء عموى من است. و جناب جعفر که شبانه روز با فرشتگان پرواز مى‏کند برادر من است. و دخت پیامبر خدا فاطمه علیها السّلام زوجه و همراز من بود، و چنان با هم صمیمى بودیم که گویى گوشت تن من مخلوط به گوشت و خون او بود.و دو دخترزاده پیامبر (حسن و حسین) دو فرزند منند، پس کدامیک از شما سهمى چون من دارد؟. از همه شما در اسلام پیشى گرفتم، در حالى که پسر بچّه‏اى به بلوغ نرسیده بودم.و در همان کودکى با پیامبر نماز خواندم، و در شکم مادرم به پیامبر ایمان آورده بودم.
  4. ودرحکایت  کی عثمان را کشت بیان می کند.. ٌ وَ عَلَى عِبَادِهِ حُجَّةٌ فَأَمَّا إِکْثَارُکَ الْحِجَاجَ عَلَى عُثْمَانَ وَ قَتَلَتِهِ فَإِنَّکَ إِنَّمَا نَصَرْتَ عُثْمَانَ حَیْثُ کَانَ النَّصْرُ لَکَ وَ خَذَلْتَهُ حَیْثُ کَانَ النَّصْرُ لَهُ وَ السَّلَام‏ پس سبحان اللّه، چه سخت به هوسهاى نو پدید آورده گرفتارى، و به سرگردانى ملالت بار دچار. حقیقتها را ضایع ساخته، پیمانها را به دور انداخته، حقیقت و پیمانى که خواسته خداى سبحان است و حجّت بر بندگان. اما پرگویى تو در باره عثمان و کشتن او، تو عثمان را هنگامى یارى کردى که انتظار پیروزى داشتى و آن گاه که یارى تو به سود او بود او را خوار گذاشتى، و السلام.
  5. قال علی علیه السلام : در صفت نا پسند انسانهای پلید جلسه آینده بحث دوم لجاجت  ان شاالله گفته خواهد شد . درحکمت 2 نهج البلاغه : در معرفته الرذایل الاخلاقیه  قال علی علیه السلام : 13 وَ قَالَ علیه السلام. لِلْأَشْتَرِ یَا مَالِکُ احْفَظْ عَنِّی هَذَا الْکَلَامَ وَ عِهْ- یَا مَالِکُ بَخَسَ مُرُوَّتَهُ مَنْ ضَعُفَ یَقِینُهُ- وَ أَزْرَى‏ بِنَفْسِهِ‏ مَنِ‏ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ‏- وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ- وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَطْلَعَ عَلَى سِرِّهِ- وَ أَهْلَکَهَا مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهِ لِسَانَهُ-  13- بمالک اشتر فرمود: مالک: این سخن را از من بگوش بگیر و حفظ کن.
  6. مالک: هر کس تعینش ضعیف باشد جوانمردى خود را ناچیز نموده، و خود را خوار نموده کسى که بدنبال طمع است، و هر که پرده از گرفتارى خود بردارد موجب خوارى خود شده پیش هر که مطلع بر اسرار او بشود بى‏ارزش خواهد شد، و خود را به هلاکت افکند هر که افسار خود را بدست زبان خویش دهد. حرص شدید خطرآفرین است. هر که دل بامور مختلفى که از هم فاصله دارند ببندد دچار دل‏زدگى بآنها مى‏شود. بخل ننگ است و ترس نقص، ورع و پرهیزکارى سپر است و سپاسگزارى ثروت. شکیبائى شجاعت، شخص فقیر در وطن و شهر خود غریب است، فقر و تنگدستى زبان شخص را از استدلال بنفع خویش کوتاه میکند.
  7. حضر ت امام رحمت الله علیه  فرمودند  صدام سه هدف داشت  1- طمع ریاست 2- ازبین بردن جمهری اسلامی 3- ازبین بردن مرز های فکری واعتقادی وجغرافی ایران وعراق .. نتیجه چه شد خار وذلیل شد بطوری که داخل قبر در تکریت رفته بود ودر همان جا مخفی همرا کثافت وکرم افتادگی وشپش و....
  8. 3- سختی خودشان را وسختی دیگران را آشکار می کنند .هویت خودشان را بر ملا می کنند  حضرت می فرمایند خودشان را خوار می کنند .. بر اثر بی بصیرتی ..
  9. خطر آفرین  است لجاجت  : لذا می فرمایند رازت را بر کسی مگو  که خدا ستار العیوب است .عدم بصیرت باعث خطرآفرینی است. هر که دل بامور مختلفى که از هم فاصله دارند ببندد دچار دل‏زدگى بآنها مى‏شود. بخل ننگ است حکمت 2 عدم بصیرت  در نهج البلاغه ضد ارزش هاست  من جمله لجاجت
  10. لجاجت  خطر آفرین است باید از آن پرهیزکرد .باید لجاجت  را ترک کرد ..چون فایده ندارد .کور شده حقایق را نمی بیند کر شده گوش او حقایق را نمیشنود -  به چند دلیل
  11. حقایق را نمیشنود -  به دلیل اینکه خودش را تسلیم شیطان کرده است  علم شناختی وعلوم شناختی  اراده ای ندارد تابع هوای هست .
  12. نکته دوم کم بود فکر دارد ضعیف التفکر هستند. آدمی که ضعیف  اندیشه وتفکر است  به حرف حق گوشنمی دهد . حرف انحرافی را می پذیرد  وگفتن ما ها برای او اثر ندارد و نتیجه نمی رسد .
  13. آدمهای با بصیرت لایه های روی عقل وفکرشان را کنار می زنند ومبلغین جامعه وظیفه دارند که کمک کنند این لایه های روی فکر را ازدیگران به زدیند وعقل وبصیرت را شکوفا کنند.
  14. تولید محتوی یکی از وظیفه مبلغین است . که منبر اوروز همین فضای مجازی می باشد که لجاجت  در برابر حقیقت و حق  مقام انسانی را از جامعه دور شود. چون ماهیت انسان فطرتا سماجت نمی کند واقدامی علیه فطرت ندارد ولیک لجاجت  نمی گذارد . گریه برای رفتن به جبهه بعضا فرار از ورشکسته گیر وامیال دنیوی بود . در حرف باید عمل همراه باشد ویکی باشد نه دویت ایجاد کند آیه «یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ» نباشد..
  15.   خداوند مارا از این لجاجت  وخودبینی نجادت دهد  گرفتاری در ای مسیر سخت است . در در زندان قبل انقلاب نماز می خواند بعد ا انقلاب وآزادی از زندان نماز را گذاشت کنار رفت خارج وبرعلیه جمهری اسلامی خدا عاقبتمان را به خیر کند . کلام امام راه نجات . کلام مفام رهبری راه نجات است
  16. به مناسبت امروز حدیثی در خصوص موضوع لجاجت از حضرت امام حسن عسگری علیه اسلام می فرمایند  در جواب نامه ...طبقات .. یعَتِهِ یُعَرِّفُهُ اخْتِلَافَ الشِّیعَةِ- فَکَتَبَ علیه السلام  إِنَّمَا خَاطَبَ اللَّهُ الْعَاقِلَ- وَ النَّاسُ فِیَّ عَلَى طَبَقَاتٍ الْمُسْتَبْصِرُ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ- مُتَمَسِّکٌ بِالْحَقِّ مُتَعَلِّقٌ بِفَرْعِ الْأَصْلِ- غَیْرُ شَاکٍّ وَ لَا مُرْتَابٍ لَا یَجِدُ عَنِّی مَلْجَأً- وَ طَبَقَةٌ لَمْ تَأْخُذِ الْحَقَّ مِنْ أَهْلِهِ- فَهُمْ کَرَاکِبِ الْبَحْرِ یَمُوجُ عِنْدَ مَوْجِهِ- وَ یَسْکُنُ عِنْدَ سُکُونِهِ- وَ طَبَقَةٌ اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ‏-شَأْنُهُمُ الرَّدُّ عَلَى أَهْلِ الْحَقِّ وَ دَفْعُ الْحَقِّ بِالْبَاطِلِ‏ حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ‏ فَدَعْ مَنْ ذَهَبَ‏ یَمِیناً وَ شِمَالًا فَإِنَّ الرَّاعِیَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَجْمَعَ غَنَمَهُ جَمَعَهَا بِأَهْوَنِ سَعْیٍ وَ إِیَّاکَ وَ الْإِذَاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّئَاسَةِ فَإِنَّهُمَا یَدْعُوَانِ إِلَى الْهَلَکَةِ
  17. ترجمه .. کسى است بینا است و راه رستگارى را میداند که 1-چنگ بحقیقت زده و شاخه‏هاى آنها را دستاویز کرده هیچ شک و تردیدى ندارد و جز بمن پناه نمى‏برد 2- کسى که حقیقت را از اهل حق نگرفته آنها مانند دریانوردان هستند که با اضطراب امواج مضطرب و با سکون آن ساکنند.3- دسته دیگر شیطان بر آنها چیره شده و کار آنها رد کردن اهل حق است و بوسیله باطل بمبارزه حق رفتن بواسطه حسادتى که دارند. رها کن آنهائى را که بچپ و راست میروند. چوپان وقتى بخواهد گوسفندهاى خود را جمع کند با کمترین کوشش جمع میکند. از افشاگرى و ریاست‏طلبى بپرهیز که موجب هلاکت میشوند.

عن عکرمة فی قوله: (أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلى‏ رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ) برای دوری از لجاجت باید به وسیله های اللهی چنگ زد .که آنها پنج نور اللهی هستند. قال: هم النبی و علیّ و فاطمة و الحسن و الحسین علیهم السلام.

  1. ترجمه عکرمه در باره سخن خداوند: «أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ‏ یَبْتَغُونَ‏ إِلى‏ رَبِّهِمُ‏ الْوَسِیلَةَ» گفت:آنان پیامبر و على و فاطمه و حسن و حسین هستند. لجاجت در امر ولایت عاقبت خوشی در پی نخواهد داشت
  2. بهترین وسیله برای اخراج از لجاجت از گدشته گان درس گرفته ام پنج نور مقدس هستند: «یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ»
  3. مطالعه تاریخ، سرگرمى نیست، وسیله عبرت است. فَاعْتَبِرُوا ... تاریخ، گذرگاه است نه توقّف‏گاه.
  4. اهل بصیرت در تاریخ موفق بوده اند.- استفاده از تاریخ، بصیرت مى‏خواهد. «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ» اهل بصیرت در تاریخ موفق بوده اند.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۶
شهریور

  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. «اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم‏»
  3. جلسه 39- بصیرت –  استاد سالک - موضوع موانع رشد بصیرت  - عالم بی عمل 2- دلیل عدم رشد بصیرت
  4. سود وبرکات علم باعمل! بی عمل مانع رشد بصیرت است. بی عمل مانع رشد بصیرت ومانع برکات است.
  5. دشمنان و تلاش علم بی عمل - 27 دانشکاه  دنیا را برسی کردم . مراکزی که در انشگاهای دنیا روزانه کار می کنند  مقاله می نویسند و مبانی اسلام را می گیرند وضدش را انتشار می دهند ! این دانشگاه ها 400 رشته از ریشه های شیعه را برسی میکنند ! انواع واقسام مبانی شیعه واسلام را جزء جزء تحقیق و برسی می کنند  موضوعات آنها بدن انسان را می لرزاند تا به توانند دین مبین اسلام منکوب نمایند.
  6. تلاش ما در علم با عمل - حال ما چه قدر به فکرامنیت قرآن امیر المومنین هستیم ؟ باید پاسخ بدهیم ! دشمن  قرآن واهل البیت را وما را هدف قرار داده است. ما چه کردیم ؟؟
  7. علم پیشاهنگ عمل است. الامام الرضا « علیه سلام »- عن النبی ««صل الله علبه وآله»»: العلم امام العمل. امام رضا « علیه سلام »- از پیغمبر اکرم: علم پیشاهنگ عمل است.
  8. علم فریاد مى‏زند عمل کنید- الامام علی « علیه سلام »: العلم‏ مقرون‏ بالعمل‏، فمن علم عمل. و العلم یهتف بالعمل فإن أجابه و الّا ارتحل عنه. امام على « علیه سلام »: علم، پیوسته به عمل است. این است که هر کس بداند به کار برخیزد. علم فریاد مى‏زند که عمل کنید، اگر صاحب علم بدان پاسخ نداد، از او دور مى‏شود (چنان که گویا علمى ندارد).
  9. درعمل کار برآید - الامام علی « علیه سلام »: ما علم من لم یعمل بعلمه. امام على « علیه سلام »: هر کس به علم خود عمل نکند چیزى نمى‏داند.
  10. در عمل رشد است - الامام علی « علیه سلام »: العلم رشد لمن عمل به. غررالحکم  امام على « علیه سلام »: علم، براى کسى که به آن عمل کند، مایه رشد است.
  11. علم راهنمایی وعمل مقصد است - الامام علی « علیه سلام »: العلم یرشدک و العمل یبلغ بک الغایة. امام على « علیه سلام »: علم تو را راهنمایى مى‏کند، و عمل تو را به سر منزل مقصود مى‏رساند.
  12. دور اندیشی در عمل - الامام علی « علیه سلام »: لا تسترشد إلى الحزم بغیر دلیل العقل، فتخطئ منهاج الرّأی، فإنّ أفضل العقل معرفة الحقّ بنفسه، و افضل العلم وقوف الرجل عند علمه ..
  13. عمل برترین مرتبه خردمندی - امام على « علیه سلام »: براى رسیدن به دوراندیشى (و استوارى در هر کار)، جز از رهنمون عقل رهنمونى مخواه که از راه روشن دور خواهى گشت. و بدان که برترین مرتبه خردمندى شناخت حق است به خود حق، و برترین مرتبه دانایى، حدّ دانایى خویش دانستن است.
  14. عالمی که نادانی او را کشته - الامام علی «علیه سلام »: ربّ عالم قد قتله جهله، و علمه معه لا ینفعه. امام على « علیه سلام »: بسا عالمى که نادانى وى او را کشته است، و دانشى که داشته سودى به او نرسانده است.
  15. علم به زبان علم درقلب - النبی ««صل الله علبه وآله»»: العلم علمان: علم على اللّسان، فذلک حجة على ابن آدم. و علم فی القلب، فذلک العلم النافع. پیامبر ««صل الله علبه وآله»»: علم دو علم است: علمى بر زبان، که حجتى است بر پسر آدم، و علمى در قلب که علم سودمند همان است.
  16. فرزانه عمل برای دنیا وآخرت خود کند - الامام الصادق «علیه سلام »: الناس ثلاثة: جاهل یأبى أن یتعلّم، و عالم قد شفّه علمه، و عاقل یعمل لدنیاه و آخرته. امام صادق « علیه سلام »: مردمان بر سه گونه‏اند: نادانى که پرواى آموختن ندارد، و دانایى که علم سبب برترى او شده، و فرزانه‏اى که براى دنیا و آخرت خود عمل مى‏کند.
  17. عالم چون شمع راهنمای است- 10 الامام العسکری « علیه سلام »: قال محمد بن علیّ الباقر «ع»: العالم کمن معه شمعة تضی‏ء للنّاس، فکلّ من أبصر شمعته دعاله بخیر. کذلک العالم مع شمعة، تزیل ظلمة الجهل و الحیرة ..
  18. امام عسکرى « علیه سلام »- از امام محمد باقر « علیه سلام »: عالم همچون کسى است که با خود شمعى دارد و راه را براى مردمان روشن مى‏کند، پس هر کس که نور شمع او را ببیند در حق وى دعاى خیر مى‏کند. و این چنین است که عالم با شمع خود، تاریکى نادانى و سرگشتگى را از میان مى‏برد.
  19. علم نشبیه جسم  وروح انسان کرده اند 11الامام علی «علیه سلام »: .. رأس العلم التّواضع، و بصره البراءة من الحسد، و ..عقله معرفة أسباب الأمور. و من ثمراته التّقوى، و اجتناب الهوى ..و مجانبة الذّنوب، و مودّة الإخوان، و الاستماع من العلماء .. و استقباح مقارفة الباطل، و استحسان متابعة الحق، و قول الصّدق، و التّجافی عن سرور فی غفلة، و عن فعل ما یعقّب ندامة. و العلم یزید العاقل عقلا، و یورث متعلّمه صفات حمد .. و یقمع الحرص، و یخلع المکر، و یمیت البخل، و یجعل مطلق الوحش مأسورا، و بعید السّداد قریبا.
  20. اعضاع وجوارح وروح علم - امام على « علیه سلام »: سر علم تواضع است، و چشم آن پاک بودن از حسد، و گوش آن فهم، و زبان آن راستى، و قلب آن حسن نیت، و عقل آن شناخت اسباب کارها. و از ثمرههاى آن است پرهیزگارى و دورى گزیدن از هواى نفس، و دامن فروچیدن از گناهان، و دوست داشتن برادران و سخن نیوشیدن از دانشمندان ... و زشت شمردن نزدیکى به باطل، و نیکو شمردن پیروى از حق، و راست گفتن، و پرهیز کردن از شادیهاى غافلانه، و از کارهاى پشیمانى آور. علم بر عقل کسى که فرزانه است مى‏افزاید، و در آموزنده خویش صفات پسندیده پدید مى‏آورد ... و آزمندى را فرو مى‏نشاند، و مکر را از میان مى‏برد، و بخل را مى‏کشد، و جانور وحشى آزاد را اسیر مى‏کند، و راه راست دور از دسترس را نزدیک مى‏سازد.
  21. ریاست دوستى آفت علما - الامام علی «علیه سلام »: آفة العلماء حبّ الریاسة. امام على « علیه سلام »: آفت علما ریاست دوستى است.که علماء را به ورطه بی عملی می کشاند.
  22. علماء و دانشمندان بی عمل یهود، قبل از بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، مردم را به ایمان آوردن به آن حضرت دعوت مى‏کردند و بشارت ظهور حضرت را مى‏دادند؛ امّا پس از بعثت، خودشان ایمان نیاوردند و حتّى بعضى از آنان به بستگان خود که اسلام آورده بودند، توصیه مى‏کردند که مسلمان بمانند؛ ولى خودشان اسلام نمى‏آوردند.
  23. حسرت عالم بی عمل در دنیا وآخرت - در روایات آمده است: دانشمندى که دیگران را به بهشت دعوت کند، ولى خودش اهل جهنّم باشد، بزرگ‏ترین وسخت‏ترین حسرت‏ها را خواهد کشید.  
  24. در این آیه قرآن مى‏فرماید: حقّ تلاوت و دعوت دیگران، عمل خود انسان است. در روایات نیز به این اصل اشاره شده است؛
  25. با عمل مردم را دعوت کنید نه تنها با گفتار -از جمله: امام صادق علیه سلام فرمود: «کونوا دعاة النّاس باعمالکم و لاتکونوا دعاةً بالسنتکم» با اعمال خودتان مردم را دعوت کنید، نه تنها با گفتار. از حضرت على علیه سلام نقل شده است که فرمود: سوگند که من شما را به کارى دعوت نمى‏کنم، مگر آنکه خودم پیشگام باشم و از کارى نهى نمى‏کنم، مگر آن که خودم قبل از شما آن را ترک کرده باشم.
  26. عالم ابتدا به تعلیم خود بپردازد - همچنین آن حضرت مى‏فرماید: هرکس خود را امام دیگران قرار داد، ابتدا باید به تعلیم خود بپردازد. چنانکه خداوند در جاى دیگر مى‏فرماید: «کبر مقتاً عند الله أن تقولوا ما لاتفعلون»
  27. درود برعالمان با عمل - امام کاظم علیه سلام فرموده‏اند: «طوبى للعلماء بالفعل و ویل للعلماء بالقول» درود بر عالمانى که به گفته خود عمل مى‏کنند و واى بر عالمانى که فقط حرف مى‏زنند.

 

  1. عالمان بی بهره - . عالمان بى عمل‏ الف) در قرآن: عالم بى‏عمل، به الاغى تشبیه شده است که بار کتاب حمل مى‏کند؛ ولى خود از آن بهره‏اى نمى‏برد.
  2. عالم بی عمل چراغی که برای خوش هم نمی سوزد - ب) در روایات: * رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: عالم بى‏عمل، مثل چراغى است که خودش مى‏سوزد (و بهره‏اى نمى‏برد) ولى دیگران از نورش استفاده‏ها مى‏برند.
  3. تیر انداز بدون کمان - * رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: عالم بى‏عمل، چون تیرانداز بدون کمان است.
  4. چراغ بر پشت بان - * عیسى علیه سلام فرمودند: عالم بى‏عمل، مثل چراغى است بر پشت‏بام که اتاق‏ها تاریک‏اند.
  5. عالم بی عمل درخت بی ثمر - * على علیه علیه سلام فرمودند: عالم بى‏عمل، همچون درخت بى‏ثمر و گنجى است که انفاق نشود.
  6. عالم بی عمل چو باران برسنگ - * امام صادق علیه سلام فرمودند: موعظه‏ى عالم بى‏عمل، چون باران بر روى سنگ است که در دلها نفوذ نمى‏کند.
  7. عالم بی عمل همچو تشنه کنار دریا- ج) در کلام اندیشمندان:گرسنه‏اى است که روى گنج خوابیده. تشنه‏اى است بر کنار آب و دریا. طبیبى است که خود از درد مى‏نالد. بیمارى است که دائماً نسخه درمان را مى‏خواند، ولى به آن عمل نمى‏کند. منافقى است که سخن و عملش یکى نیست.
  8. عالم بی عمل پیکری بی روح - پیکرى است بى‏روح. زنبورى است بى‏عسل.
  9. عالم با عمل باعث گسترش بصیرت می شود؛ مغز وفکرش را هدف قرار می دهند ؛ مثل آیت الله مطهری به وسیله فرقه فرقان ! 
  10.  نقش عالمان دین در نجات جامعه‏ - موضوع: کمک رسانى و خدمت رسانی و دلسوزی و در میدان بود عالم با عمل است  ! امام عسکرى (علیه سلام) مى‏فرماید: «الفقیه» مجتهد جامع الشرایط «من» کسى است که «انقذ الناس» مردم را نجات بدهد، «من شر اعدائهم». ممکن است کسى استاد دانشگاه، پروفسور یا آیت الله باشد، اما هیچ مشکلى را حل نکند.
  11. عالم با عمل فقیه است مردم را از شر دشمنان نجات بدهد. امام عسکرى (علیه سلام) مى‏فرماید: فقیه کسى است که مردم را از شر دشمنان نجات بدهد. به حق باید گفت: امام بود که در دهه‏ى فجر و قبل از دهه‏ى فجر مقدماتى که جور کرد، باعث شد که ایران را از شر آمریکا و از شر شاه نجات بدهد. «الفقیه من انقذ» «انقاذ» یعنى نجات دادن. «انقاذ غریق» یعنى غرق دارد مى‏شود، نجاتش بده. «الفقیه» فقیه وعالم با عمل کسى است که‏ نجات دهنده باشد؛ دلسوز باشد؛ خدمت گذار جامعه مسلمانان باشد ؛ در عمل درس توحید دهد ؛ این عالم با عمل است؛
  12. ولی عالم بی عمل را تلنگر هم به اش نزنند هیچ کدام اینها وهیچ کسی از این ها تعرضی هم بر آنها نشده ؛ خضرت امام ما را زنده زنده سر از بدنش جدا کردند.
  13. «السَلامُ عَلَیکَ‏ یا ابا عَبدِالله‏ وَ عَلَى الارواحِ الَّتى حَلَّت بِفَنائِک عَلَیکَ مِنِّى سَلامُ الله ابَداً ما بَقیتُ وَ بَقى اللَّیلِ وَ النَّهار وَ لا جَعَلَهُ الله آخِرَ العَهدِ مِنِّى لِزیارَتِکُم السَلامُ عَلَى الحُسَین وَ عَلى عَلى بنَ الحُسَین وَ عَلى اولادَ الحُسَین وَ عَلى اصحابَ الحُسَین وَ رَحمَهُ الله وَ بَرَکاتُه»
  14. «اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم‏»

 

    

  • حسین صفرزاده
۰۶
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. جلسه 39- بصیرت – موضوع موانع رشد بصیرت  - عالم بی عمل 1-دلیل عدم رشد بصیرت
  2. آیه از قرآن - مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ (سوره جمعه آیه 5)  راجع به عالم بدون عمل کتاب تورات را عمل نکردند  با اینکه علم داشتند ؛ مانند الاغ دراز گوش اصلا فهم عمل ندارند. بعثت انبیاء را گویند بد است آیات خدارا تکذیب می کنند .

حکمت ها در این آیه .

  1. گروهی در حالی که عالم به محتوای آیه هستند عمل نمی کنند به ایه                                                 گروهی فهمیدند موضوع را می ایستند در مقابل آیات خدا ومقابله می کنند.
  2. گروهی فهمیدند موضوع را  ریشه آنرا می زنند می خواهند قرآن را نا بود کنند. خَتَمَ اللَّهُ  عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ (7) چشم دارند  گوش   دارند. صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ (18)
  3. قرآن و تشبیه های زیبا - قرآن تشبیه های زیادی می زند می گویند تشبیه بلیغ – مثال حقّ، به آب و باطل به کفِ روى آب. مثال حقّ به شجره‏ى طیّبه و باطل به شجره‏ى خبیثه.
  4. عالم بی عمل تشبیه‏ اعمال کفّار به خاکسترى در برابر تندباد. ویا تشبیه‏ کارهاى آنان، به سراب. تشبیه‏ بتها و طاغوتها به خانه عنکبوت. وتمثیل غیبت، به خوردن گوشت برادرى که مرده است. تمثیل دانشمند بىعمل به الاغى که کتاب حمل مى‏کند. تشبیه بلیغ مثل حمار- الاغ نمی دانستند که چه است سنگ است یا کتاب ؛
  5. تفهیم وتجسم حقایق قرآن - نکته بعد برای برای تفهیم وتجسم حقایق قرآن تشبیه بکاربرده است که عالم بی عمل ؛ مطلق دانایی را ندارند این مطلب کل دانشمندان مدعی علم  را در برمی گیرد ونتها علوم فقهی نیست.  
  6. کسب علم عالم بی عمل- نکته بعد کسب علم به نفع آنها نیست چون علم را بکار نمی گیرند – چو ن بعضی از دانش آموزان مدارس ما که علوم مختلف را فرا می گیرند و رتبه کسب می کنند ولی در میدان ومحیط کار مشغول به حرفه دیگری می شوند ؛ که عالم بی عمل در رشته تحصیلی خود هستند.
  7. عالم به ما هیت بعثت ولی بدون عمل - نکته بعد - قبل از این آیه 18 بقره بعثت پیامبر(صل الله علیه وآله) مطرح می شود . ماهیت بعثت هدایت است به بعثت به آیات وتزکیه وتعلیم وتربیت عالم می شود ولی به آیات وتزکیه وتعلیم وتربیت بعثت که هدف هدایت می باشد عمل  نمی کند.
  8. مردان میدان - عالم با عمل - پیغمبر فرمود خداى عز و جل بمن فرموده چهار تن از یارانم را دوست داشته باشم عرض کردیم کیانند یا رسول اللَّه همه آرزو داریم که آن‏ها باشیم- فرمود على از آن‏ها است و خاموش شد، سپس فرمود از آنانست على (علیه السلام) و ابو ذر و سلمان‏ فارسى و مقداد بن اسود کندى...
  9. أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هُمْ سَمِّهِمْ لَنَا فَقَالَ عَلِیٌّ مِنْهُمْ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ أَمَرَنِی بِحُبِّهِمْ وَ أَخْبَرَنِی أَنَّهُ یُحِبُّهُمْ‏ الخصال، ج‏1، ص: 254 پیامبر خدا فرمودند چهار کس را  دوست دارم ..علی ؛ سلمان ؛ اباذر ؛ مقداد را دوست دارم که این چهار کس عالم با عمل هستند ..
  10. عالم بی عمل استحقاق مؤاخذه خواهد داشت.- نکته  علوم را از منابع حجیت دریافت کنید تا به عوج علم وکمال وعالم باعمل باشید. وای براین قوم یهودیها چون نشانه های پیامبر را دیدند به علم وعالم شدند ولی درعمل به آن علم عمل نکردند . شدند عالم بی عمل که استحقاق مؤاخذه خواهد داشت.
  11. می فهمیم وعمل به قرآن نمی کنیم - نکته توبیخ وسرزنش می کند معاند لجوج قوم یهود را که زیر بار ولایت نرفتد  همچنین من وشما هم قرآن می خوانیم و می فهمیم وعمل به قرآن نمی کنیم چون اخلاص سالم نداریم ؛ چه فرق داریم ما با قوم یهود!!!
  12. عالمان عوام فریب - نکته  نقس عالمان و دوستان انسان نماها وانسان بدون علم قابل توجه است که قرآن می خوانند ودر حد فهم آن نیستند وعوام فریبی می کنند  نکته بعضا می فهمند ولی عمل نمی کنند چون حیوان فقط حمل کتاب می کنند ودر میدان دشمن بازی می کنند شیوه انگلیسی دارند چون سید مجتبی – حبیب در لندن –
  13. عالم بی عمل با زبان نفاقشان می گویند. ( قال علی علیه السلام اللهم العن المطهری .. اللهم العن .... اللهم العن... آن مردک خبیث در آمریکا ..انسان ها انسان نما هستند عقل دارند ولی فقیه نیستند ؛ حتم الله علی قلوبهم.. ختَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ (7)
  14.  عالمان به دنیا چسبیده  -. قلب دارد ولی دنبال جلای قلب نمی رود بصیرت قلبی ندارد آینده نگر نیست یکى از علامت‏هاى انسان‏هاى جهنّمى عدم تفکّر و غافل بودن است :.لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها .. چشم دارند ولی چشم بصیرت ندارند.
  15. حافظ قر آن است ولی در میدان دشمن کار می کند ؛..وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها..گوش دارند ولی شنوای حرف حق نیستند. ..وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ . علمش در کله اش است ولی عمل نمی کند.  درهمین اصفهان روحانی رفت منبر وروضه خواند که عایشه و فلانی سم را ریختند در کاغد وبه حضرت خورانیدن وحضرت را شهید کردند .. کسی به این آقا بگوید ای عالم در زمان پیامبر (صل الله علیه وآله) کاغذ کجا بود که سم در آن بریزند !! بعدش می گوید ما این ولایت را قبول نداریم  لا ...لا... لا... أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ.
  16.  عالم بی عمل وعدم تعهد - نکته 7 عالم بی عمل سنگینی مسولیت را بر دوش نمی گیرد بدون رفتن زیر بارتعهد در میدان دشمن بازی می کند! حضرت امام رحمت الله علیه به علمش عمل کرد برموضع خودش ماند  با برکات شریعت جهانی  فراوان از خودش به جا گذاشت .
  17. عالم بی عمل چو درخت بدون ثمر -عالم بی عمل کشجرت بلا ثمر ؛ ابر بدون باران ؛ درخت بدون میوه ؛ چوعالم بی عمل است.
  18. زیبائى عالم‏ عمل‏ کردن اوست بعلم خود.- این که باید که عالم عمل بعلم خود کند و اگر نه علم او بى‏فایده شود بلکه سبب زیادتى وزر و وبال او گردد. الْعُلَمَاءُ عَالِمَانِ عَالِمٌ‏ عَمِلَ‏ بِعِلْمِهِ فَهُوَ نَاجٍ...
  19.  اهل قیامت از بوی بد عالم بدون عمل-  پیامبر «صل الله علیه وآله »: اهل دوزخ از بوى بد عالمى که علم خود را بى‏عمل گذاشته است آزرده مى‏شوند. و از میان اهل آتش آنکه بیش از همه گرفتار پشیمانى و حسرت است،
  20. عالم بی عمل مردى است که دیگرى را به راه خدا خوانده، و او پذیرفته و از راه طاعت خدا به بهشت راه یافته است، در صورتى که خود آن تبلیغ‏کننده به سبب ترک عمل به علم خود و پیروى هواى نفس، دوزخى شده است. وَ عَالِمٌ تَارِکٌ لِعِلْمِهِ فَقَدْ هَلَکَ وَ إِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَیَتَأَذَّوْنَ مِنْ نَتْنِ رِیحِ الْعَالِمِ التَّارِکِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ
  21. چون به علم‏ عمل نشود، - امام سجاد «علیه السلام »: در انجیل نوشته است: تا وقتى که به آنچه آموخته‏اید عمل‏ نکرده‏اید، آنچه را نمى‏دانید بیاموزید، زیرا که چون به علم‏ عمل نشود، بر کفر دارنده خود مى‏افزاید، و دورى‏ او را از خدا افزون مى‏کند.
  22. الامام السجاد ««علیه السلام »»: مکتوب فی الانجیل: لا تطلبوا علم ما لا تعلمون و لمّا تعملوا بما علمتم، فإنّ العلم اذا لم یعمل به لم یزدد صاحبه الّا کفرا، و لم یزدد من اللَّه الا بعدا.
  23. علم درعالم باعمل علم افزون گردد وهدایت اضافه شود؛ درعالم بی عمل جز دوری ا ز خدا وحسرت وضرردر عمر برایش حاصلی ندارد.
  24. علم وعمل یک ارتباط و پیوسته - حدیث بعد علم وعمل یک ارتباط و پیوسته و پیوند نزدیک به هم دارند. العلم یحبط بالعمل  علم وعمل به هم پیچیده است .از هم جدا نمی توان کرد  اگر جدا شود ثمر ندار شمره علم عمل به آن است . لازم وملزوم همدیگر هستند.
  25. علم وعمل باشد باقی مب ماند -  فان اجاب  باقی می ماند و الا فرموش خواهد شد 142 نکوهش عام بی عمل - الْعِلْمُ مَقْرُونٌ‏ بِالْعَمَلِ‏ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ (87/ 2). ومن  الامام علی «علیه السلام»: العلم مقرون‏ بالعمل‏، فمن علم عمل. و العلم یهتف بالعمل، فإن أجابه، و الّا ارتحل عنه. علم یحسبون بالعمل –
  26. این دلها همچون ظرفهایند، - یا کمیل! هلک خزّان الأموال و هم أحیاء، و العلماء باقون‏ ما بقی الدّهر، اعیانهم مفقودة، و امثالهم فی القلوب موجودة .. امام على ««علیه السلام»»: اى کمیل بن زیاد! این دلها همچون ظرفهایند، و بهترین آنها آن است که بهتر در خود نگاه دارد. پس آنچه را هم اکنون به تو مى‏گویم در خاطر نگاه دار؛
  27. مردمان بر سه گونه‏اند: - مردمان بر سه گونه‏اند: عالمان ربّانى، و آموزندگانى براى رسیدن به رستگارى، و باقى همه ابلهان و نادانانیند که در پى هر بانگ‏کننده به راه مى‏افتند، و هر بادى آنان را به سویى متمایل مى‏کند، نه از نور علم کسب روشنى مى‏کنند، و نه به پناهگاهى مطمئن و ایمن پناه مى‏برند.
  28. علم نیکوتر از مال است.- اى کمیل! علم نیکوتر از مال است. علم پاسدار تو است و تو پاسدار مال. مال با خرج کردن کم مى‏شود، و علم با انفاق افزایش پیدا مى‏کند؛ و آن دوستى که از مال پدید آید با زوال آن زایل مى‏شود.
  29. دانشمندان تا جهان باقى است زنده‏اند،- اى کمیل بن زیاد! شناخت مقام علم خود مرتبه‏اى از طاعت است. آدمى با علم، در این زندگى، کسب طاعت مى‏کند، و پس از مرگ به نام نیک مى‏رسد. علم حاکم است و مال محکوم. اى کمیل! نگهبانان اموال در زمان زندگى مرده‏اند، و دانشمندان تا جهان باقى است زنده‏اند، خود از میان رفته‏اند اما یاد ایشان در دلها باقى است ..
  30. ارزش مردم به علم است - الامام الصادق «علیه السلام »- فیما رواه عن آبائه، عن رسول اللَّه «صل الله علبه وآله»: اکثر الناس قیمة اکثرهم علما، و اقلّ الناس قیمة اقلّهم علما . امام صادق «علیه السلام » از پدرانش، از پیامبر ««صل الله علبه وآله»»: آن کس از مردم بیشتر ارزش دارد که داراى علم بیشتر باشد، و هر که علمى کمتر دارد کم‏بهاتر است.
  31. علم ماندگار مال رفتنی - علم حضرت امام ماندگار وعلم علامه مطهری ماندگار شد چون با عمل مقرون بود.

 والا ار تجل عنه  کوچ می کند ومی رود- اگر به علم پاسخ ندادند کوچ می کند . الزایمر می گیرد. حضرت امام تا اخر عمر تا وقتی زنده بود با اشراف حرف می زد! برکات علم  عمل به قرآن وکلام اهل البیت است. بی جهت نیست که می گویند نشستن در جلسه علمی عالم عبادت وکرامت است.

  1. کمال دین عمل به علم است - على علیه السّلام در منبر فرمودند: اى مردم هر گاه علمى بدست آوردید بآن عمل کنید و رستگار شوید. عالمى که به علمش عمل نکند مانند جاهل است که سرگردان است و نمى‏داند چه بکند بلکه به این عالم که علمش را رها کرده و دنبال هوى مى‏رود حجت و برهان تمام است و او مى‏داند که کارهایش بر خلاف است و راه کج را تعقیب مى‏کند. قال علی علیه السلام ..ایها الناس اعملوا  کمال الدین وعمل به – جلد اول کافی
  2. شیرازه علم عمل به آن است. اى مردم! بدانید که پختگى شما در دیندارى در گرو به دست آوردن علم دین (شناختهاى دینى) و عمل کردن به آن است. آگاه باشید که به دست آوردن علم براى شما واجب‏تر از به دست آوردن مال است؛ مال قسمت شده و تضمین یافته است‏ به عمل نگاه باید کرد
  3. به عمل نگاه باید کرد - چنان چه در قیامت هم چنین است گویند می دانستی چرا عمل نکردی؟ مسوالیت علماء نسبت به جهلاء به مراتب زیاد تر است تکلیف عالم را زیاد تر می کند!
  4. واجب ترین عمل بر علماء دین - تفسیربه رای مورد موآخزه قرار می گیرد! أیّها النّاس! اعلموا أنّ کمال الدّین طلب العلم و العمل به، ألا! و إنّ طلب العلم أوجب علیکم من طلب المال، إنّ المال مقسوم مضمون لکم، قد قسمه عادل بینکم و ضمنه، و سیفی لکم؛ و العلم مخزون عند أهله، و قد أمرتم بطلبه من أهله فاطلبوه
  5. هشدار وآماده باش - در روایت الا آمده یعنی هشدار وآماده باش. فی طلب علم. واجب ترین عمل برعلماء دین  مبارزه علیه جهل وعالم بی عمل است. در این میدان علم وعمل مبارزه لازم است.
  6. کمال دین به علم وعمل است.- یک اصل کلی – کمال دین به علم وعمل است. شما که دارید طلب علم می کنید مواظب باش در دام مال اندوزی نباشید. قال علی : من احبت ان تکون افعل الناس بما علمت افعل. فعمل. غررالحکم ..اگر دوست داری به عالی ترین مقام وبهترین درجه کمال برسی به علم خودت عمل کن ! سعادت مند ترین مردم اهل علم  کسی است که به علمش عمل کند .اصلا گیر در عمل است. ودیگر هیچ
  7. خیری نیست درعلمی که نفع ندارد.- حضرت آقا امیر المومنین علی علیه سلام به فرزند خود حسن مجتبی علیه سلام می فرمایند: حسن جان  علم بی عمل حاملی برایش ندارد. نامه 31 نهج البلاغه. لا خیرفی علم لاینفع – خیری نیست درعلمی که نفع ندارد. علمی که سودمند نباشد خیروفایده هم ندارد – دانش بدون سوداست. این همه علم در دنیا هست که فایده براش مترتب نیست .
  8. علم همراه ایمان وعمل است -حضرت امام صادق علیه سلام برکسی که ماهی در دست داشت وبرای مردم نمایش می داد  فرمودند آیا با این عمل ایمان به خدا داری ؟ شخص ماند که چه جواب به حضرت بدهد!
  9. ایمان ساحران وجادوگران فرعون - مثال آن مثل ایمان ساحران وجادوگران فرعون است . که به عملشان ایمان نداشنتد متوجه شدند که علمشان سودی ونفعی ندارد ایمان به حضرت موسی آوردند.
  • حسین صفرزاده
۰۳
شهریور

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. شنبه 28 /5/ 1402 – 2صفر1445 - استاد سالک بصیرت وموانع رشد بصیرت از نگاه امیرالمومنین علی علیه السلام
  2. جلسه 38 ازموانع رشد بصیرت ترک عمل به علمعالم  بی عمل – عمل نکردن به علمآیات قرآن.. قالُوا سُبْحانَکَ لا علم لَنا إِلاَّ ما علمتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ (بقره /32)
  3. برتر از آدم می دانستن- قابل توجه ابلیس وفرشته گان خودشان را برتر از آدم می دانستند ! ابلیس وابسطه به بحث خلقت گفت من از آتش وآدم از خاک واتش از خاک برتری دارد وفرشته گان براثر عبادت خودشان را برتر از آدم می دانسند واعلام می کنند !
  4. ابلیس ایستادگی کرد - نکته بعد ابلیس ایستادگی کرد و6 هزار سال عبادت خود را از بین برد ! وفرشته گان حقیقت مسأله را فهمیدند و عذر خواهی کردند وگفتند لا علم لَنا إِلاَّ ما علمتَنا
  5. بحث عبادت - (عبادت وبندگی – کسب مال حلال  عبادت است – خدمت عالم ربانی عبادت است – انتخاب دوست مومن عبادت است – نگاه به اوعبادت است – یاد خدا به یقین عبادت است ) از این مقوله عبادت زیاد داریم ؛ بندگی خدا - اشهد ان لا اله الا الله واشهد ان محمد عبده ورسوله   
  6. فرق بین عبد وعند - در اینجا دو مقوله مطرح می شود فرق بین عبد وعند را باید گفتگوکرد – تا بنده بنده نشود عند الله نمی شود حضرت حسن زاده عاملی در این جا بحث زیبای دارند که عند خیلی ارزش دارد مراجعه شود –
  7. فرق علم ذاتی وکسبی - نکته دیگر علم خداوند ذاتی است وعلم ما علم بنده کسبی وغیر ذاتی باید نزد استاد کنده زد تا کسب علم شود – بیان مطلب : عده ای در دنیا مدعی اند  که خود را به جای خدا می دانند این نوع ادعا حجاب است ؛ غرروالحکم عمل نکرد به علم ؛ حجاب علمی است –
  8. عالم بی عمل - چندتا نتیجه : عالم بی عمل استادی شیطان را در اینجا نباز دارد؛
  9. نتیجه دوم عدم آگاهی وجل مانع رشد بصیرت است خیلی ها ادعای علمی می کنند ولیکن ای ادعا مانع رشد بصیرت است وجامانده هستند-
  10. عالم بدون عمل - بحث ما عالم بدون عمل است – عالم وعلم وایستادگی مساله مهمی به شمار میرود-
  11. علمی که به آن عمل نمی کند - نکته علمی که به علم عمل نمی کند مانع رشد بصیرت است – یک عده از نظر خودشان بر نمی گردند واستمرا در سماجت در نظر خود دارد  ویک عده وقتی به اشتباه خودشان پی بردند متوجه شدند بر می گردند  این افراد دسته دوم خیلی ارزشمندند –
  12. حدیث ارزش علم وعالم  خاطبه 105  بند 11نهج البلاغه دشتی- فَبَادِرُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِ تَصْوِیحِ نَبْتِهِ وَ مِنْ‏ قَبْلِ‏ أَنْ‏ تُشْغَلُوا بِأَنْفُسِکُمْ‏ عَنْ مُسْتَثَارِ الْعِلْمِ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ پس به سوى- کشتزار- دانش بشتابید، پیش از آنکه بوته، آن خشک شود، و پیش از آنکه به خود پردازید و فرصت گرفتن علم از منبع آن و اهل آن از دست رود، و از کار زشت باز ایستید و دیگران را از آن بازدارید، چه، به باز ایستادن پیش از بازداشتن مأمورید. بیش از اینکه ریشه در خت بخشک  تلاش کند یا بگیرد
  13. قبل از آنکه گرفتار مادیت شوید - خود مشغول زندگی دنیا شوید گرفتارامور مادی نشوید - از معدن علمی علوم علی علیه السلام واهل بیت  علوم را استخراج کند.ارزش علم وبصیرت بستگی به چند مطلب دارد – 1- کسب علم از معدن علم  طهارت ارزش  دارد- منشاء علوم اهل بیت وقرآن هستند  -   
  14. قبل از اینکه عمرت تمام شود -  قبل از آنکه بنیه ات خشکیده شود! انفسکم قبل از انکه دوران جوانی را از دست برود – علمایی بودن که قبل از سن ده سال به مرحله اجتهاد رسیدند – وچه قدر هم زیاد بودند و هستند-
  15. درارزش علم وعالم  - نکته بعد  درارزش علم وعالم  برای کسب علم وارد نجف شد ومشغول تحصیل علوم دینی هر چه که نامه برایش فرستادند توجه به کسب علم باهدف به حدی بود که چیز دیگر ذهنش را مشغول نکرد بعد رسیدن به مرحله اجتهاد بقچه نامه هایش را باز کرده یکی یکی خواند .. چون عاشق کسب علم با هدف بود – این گونه به مقام والا رسید این است ارزش علم واستادکی واستمرار رسیدن به هدف والا..
  16. در دعای کمیل - ارزش علم وعالم- در دعای کمیل حضرت آقا جانم علی علیه سلام می فر مایند : أَقُولُ النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ‏ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ یَا کُمَیْلُ الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ یَزْکُو عَلَى الْإِنْفَاقِ یَا کُمَیْلُ صُحْبَةُ الْعَالِمِ دِینٌ یُدَانُ بِهِ وَ بِهِ تَکْمِلَةُ الطَّاعَةِ فِی حَیَاتِهِ وَ جَمِیلُ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ یَا کُمَیْلُ مَاتَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُون‏
  17. اینک آنچه میگویم بخاطر سپار مردم بسه دسته‏اند عالم ربانى (که بدست پروردگار تربیت شده) و شاگردى که در صراط رهائى خود و دیگران درآمده و همج رعاع (مگسهاى خوردى که همراه گله گوسفندان از این طرف بآن طرف حرکت میکنند و بالاخره مردم نادان) که در پى هر آوازى مى‏افتند ور بادى که بوزد بدنبال آن میجهند از نور خورشید علم بهره نبرده و به پایه استوارى پناهنده نگردیده‏اند.
  18. اى کمیل، دانش از مال بهتر است براى اینکه علم نگهدار تو و تو حافظ ثروتى، مالیه با بخشش بدیگران میکاهد و دانش از آموختن بدیگران رو بفزونى میگذارد. اى کمیل، محبت بعلم و دانش، دینى است که مردم باید متدین به آن شوند و تا وقتى که در حیاتند بدین وسیله طاعت آنها بحد کمال رسد و پس از درگذشتش بهترین آثار جاویدان او برقرار ماند دانش حاکم است و مال محکوم.
  19. مال داران در حقیت مرده اند - اى کمیل مالداران با آنکه زنده‏اند در حقیقت مردگانند لیکن دانشمندان تا روزگار باقى است پابرجایند کالبدشان مفقود است لیکن حقیقتشان در دلهاى دیگران موجود است بار دیگر آه دردناکى کشید و اشاره بسینه مملو از حکمت و معرفت خود نموده گفت اینجا مخزن علم و کمال و دریاى مالامال از معارف و حکم است اگر کسى را بیابم کلید این گنج گرانبها و پر ارزش را بدو میسپارم هیهات بچنین شخصى دست پیدا نمى‏نمایم. نمونه هایی در زندگی حضرت امام رحمت الله – هم چنین حضرت آیت الله ناصری که  ارزش علم وعالم در بحث عبد الله وعند الله مفضل زمینه حدیث وبحث فراوان دارد .
  20. عالم بی عمل - در اینجا مورد بحث ما  نکته عالم بی عمل است که باعث عدم رشد بصیرت می گردد – درعالم بی عمل 3 دسته اند عدم مقاومت در کسب علم – برای مطاع دنیا طلبی وبدست اوردن پول – برای پست وریاست ودنیا طلبی  -این گونه علم ها برای دنیا بادی است بی بنیاد – دین نش را می فروشد برای دنیا ی دیگران –
  21. دراستدلال عقلی وعلمی حضرت درفرق علم ومال را بیان می فرمایند. مال را اگربخشی ارزش  آن کم می شود ولی در بخشش علم بینش فزونی یابد-یا کمیل العلم خیرمن المال – حضرت ادادمه می دهند درفرق علم ومال ..بماند که هرچیز ذکات دارد وذکات علم نشرهه است.
  22. درهاى حکمت الهى نزد اهل بیت گشوده است، خطبه 120 نهج البلاغه در خصایص اهل البیت می فرماید: تَاللَّهِ‏ لَقَدْ عُلِّمْتُ‏ تَبْلِیغَ‏ الرِّسَالاتِ‏ وَ إِتْمَامَ الْعِدَاتِ وَ تَمَامَ الْکَلِمَاتِ وَ عِنْدَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ أَبْوَابُ الْحُکْمِ وَ ضِیَاءُ الْأَمْرِ أَلَا وَ إِنَّ شَرَائِعَ الدِّینِ وَاحِدَةٌ وَ سُبُلَهُ قَاصِدَةٌ مَنْ أَخَذَ بِهَا لَحِقَ وَ غَنِمَ وَ مَنْ وَقَفَ عَنْهَا ضَلَّ وَ نَدِمَ اعْمَلُوا لِیَوْمٍ تُذْخَرُ لَهُ الذَّخَائِرُ وَ تُبْلَى فِیهِ السَّرَائِر به خدا که دانستم رساندن پیامها را، و انجام دادن وعده‏ها را، و بیان داشتن امر و نهى‏ها را. درهاى حکمت الهى نزد ما اهل بیت گشوده است، و چراغ دین با راهنمایى ما افروخته است. بدانید که راههاى دین- که نزد ماست- یک راه است، و آن راست- و کوتاه است- کسى که آن راه را پیش گیرد، به منزل رسیده و غنیمت برده، و کسى که در آن نرود، گمراه است، و پشیمانى خورده. براى روزى کار کنید که اندوخته‏ها براى آن نهند- تا به کار شود، و رازها در آن روز آشکار شود. آن را که سودش ندهد خردى که دارد، چگونه از خردى که با او نیست سود بردارد؟
  23.  سوال منبع علوم از کجاست ؟  قال علی علیه السلام ویژگی های اهل علم با عمل – تبلیغ رسالات – اتما – اتمام کلمات  والعلم - عندنا اهل بیت  ابواب الحکم  - روشنایی انوار – امور انسانها  در مسیر تکامل است  ودر اختیار اهل البیت  علیهم السلام -  حضرت فرمودند: منشآء کلیه علوم انسانی ایمانی ؛ اجتماعی ؛ نزد ماست کسب کردی بیاشام –
  24. در تبعیت از رهبری - خطبه 229 خصایص البیعه مع الامام  وَ بَسَطْتُمْ یَدِی فَکَفَفْتُهَا وَ مَدَدْتُمُوهَا فَقَبَضْتُهَا ثُمَّ تَدَاکَکْتُمْ عَلَیَّ تَدَاکَّ الْإِبِلِ الْهِیمِ عَلَى حِیَاضِهَا یَوْمَ وِرْدِهَا حَتَّى انْقَطَعَت‏....بعد از قتل عثمان که آمدند با حضرت بیعت کردند با علی علیه السلام -  نقشه راه را حضرت در این خطبه بیان فرمودند که راهبرد حکومتی دارد – در تبعیت از رهبری می باشد: و دستم را گشودید، بازش داشتم، و آن را کشیدید، نگاهش داشتم، سپس بر من هجوم آوردید همچون شتران تشنه که روز آب خوردن به آبگیرهاى خود در آیند- و دوش و بر هم را سایند- چندان که- از هجوم مردمان- بند پاى افزار برید وردا افتاد، و ناتوان پامال گردید. و خشنودى مردم در بیعت من بدانجا رسید که خردسال شادمان شد و سالخورده لرزان لرزان بدانجا روان، و بیمار- براى بیعت- خود را بر پا مى‏داشت، و دختران جوان- براى دیدن آن منظره- سر برهنه دوان.
  25. اما ره آورد شوم علمای بی عمل - نکته بعد در جمع بندی کلام ارزش علم وعالم وارزش علماء -- اما رهآورد شوم علمایی که به علمشان عمل نمی کنند- چه بد بختی هایی را باید تحمل کنند  خطبه 110 إِنَّ الْعَالِمَ‏ الْعَامِلَ‏ بِغَیْرِهِ کَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِی لَا یَسْتَفِیقُ عَنْ جَهْلِهِ بَلْ قَدْ رَأَیْتُ الْحُجَّةَ عَلَیْهِ أَعْظَمَ وَ الْحَسْرَةَ أَدْوَمَ عَلَى هَذَا الْعَالِمِ الْمُنْسَلِخِ عَنْ عِلْمِهِ‏ مِنْهَا عَلَى هَذَا الْجَاهِلِ الْمُتَحَیِّرِ فِی جَهْلِهِ وَ کِلَاهُمَا حَائِرٌ بَائِرٌ لَا تَرْتَابُوا- امام على «علیه السلام»: عالمى که به علم خود عمل نکند، همچون نادان سرگردانى است که از بیهوشى جهل خویش به هوش نیامده، بلکه حجت بر ضد او قویتر و حسرت او شدیدتر و نکوهیدگى او در نزد خدا بیشتر است.
  26. الذی کجاهل الحایر الذی لا یستفیق عن جهله..وهو عند الله  1- جزءکسانی است که  برعلم بها نمی دهد ودروغ می گوید ... الذی لا یستفیق عن جهله. صادق نیست و بیماریش را شفاء نمی دهد - وبل حجته علم اعلام اعظم – نادن وسر گردان - بعضا برای مصالح مادی جمله ای می گویند وقتی از آنها سوآل می شود برکدام مبنا این صحبت است؟  جواب میدهد نظرم چیز دیگری بود – آدم می ماند در این گونه گفتار مغرضانه – ما نظر خوان نیستیم ما به کلامی که از دهان گوینده بیرون میاید توجه داریم –
  27. 1- عالم بی عمل به خیال باطل خودش حجت را تمام کرده است . ولی حجت بر ضد او را قویتر و حسرت او شدیدتر الْحُجَّةَ عَلَیْهِ أَعْظَمَ ..
  28. 2- درعالم بی عمل الزاما و نکوهیدگى او در نزد خدا بیشتر است.   سرش به سنگ خورد له عندالله سزاوار نکوهش است وَ الْحَسْرَةَ أَدْوَمَ عَلَى هَذَا الْعَالِمِ
    1. جمع بندی
  29. ارزش علوم واقعی - ارزش علم در گرفتن از اهل بیت  علوم واقعی است که عالم ربانی است وما دنبال گرفتن این علوم وعالم هستیم  -
  30. انتخاب استاد وسیره گرفتن -  ازحضرت استاد چون آیت الله جنتی – شهید قدوسی – استاد عالم ربانی – فاضل لنکرانی – حضرت آیت الله گلپایگانی -  حاج مرتضی حایری  - انتخاب استاد خیلی مهم است - 
  31. عالم ربانی مثل شهید مفتح – شیخ مفید – سیخ طوسی – مجلسیین – مرحوم امام رحت الله – مقام معظم رهبری -  سید رضی – حاج مرتضی حایری – علمایی که سرشان را زیر برف نمی کنند جنبه حدایتی دارند –
  32. اگر علم سود ندهد تدبیر باقی نمی ماند – چون جاهل ونادان سر گردان است . چرا چون آقا گنجی رقت فرانسه وبر علیه مقام معظم رهبری ما با ایشان هم سلول بودیم می نشت برنامه های تلویزیون آن زمان را تماشا می کرد گفتم شما با عبا وعمامه اینها را نگاه می کنید زشت است گفت می خواهم به عمق خلاف را دریافت کنم مثل شیخ علی تهرانی – امجد –
  33. عالم بی عمل علم خودش هم به دردش نمی خورد – و مقام عالم‏ بى‏ عمل‏ را تا حد حمار، تنزّل مى‏دهد؛ تمثیل عالم‏ بى‏ عمل در قرآن: عالم بى‏عمل، به الاغى تشبیه شده است که بار کتاب حمل مى‏کند؛ ولى خود از آن بهره‏اى نمى‏برد. عالم بی عمل چون درخت بی ثمر است

 

  1. عالم بی عمل معصیت می کند ونافرمایی خدارا انجام می دهد وبرایش اهمیتی ندارد –  بر خلاف علمش عمل می کند – مَثَلُ الَّذِینَ حُمّلُواْ التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ‏ (جمعه، 5)
  2. عالم بی عمل مانند معاویه پول می داد – مثل ابو ملجم مرادی را پول می دهد بر علیه ولایت قیام می کند – این خطبه 110 انحرافات  اللهی را مظرح می کند- اگر عالم بی عمل شدیم دنیا وآخرتمان را باختیم عالم بى عمل، مانند چاه فاضلابى است که درون آن متعفّن است. «5»
  3. * عالم بى عمل، مانند قبرى است که ظاهرش سالم ولى درونش استخوان‏ها پوسیده. اگر عالم بی عمل شدیم –فسد العالم فسد العلم عالم‏ بى‏ عمل‏، ابولهب، قاتل برده شده است. غضب خدا در مورد همه‏ى این افراد به کار رفته است. پس وقتى شما مى‏گویید: خدایا من غیر از مغضوبین هستم، یعنى حساب من با غضب شده‏ها جداست.
  4. اگر عالم بی عمل شدیم – امروز هم کسانی هستند که  نور علم وجامعه را منحرف می کنند
  5. اگر عالم بی عمل شدیم خداوند خود مارا هدایت نمی کند- «إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً حَاسَبَهُ عَلَى رُءُوسِ النَّاسِ» (الزهد/ ص 92) روبه روى مردم حساب مى‏کشد (که رسوا شود) و افرادى بى حساب به جهنم مى‏روند: سلطان ستمگر، تاجر دروغگو، پیرمرد زناکار، عالم بى عمل، مشرکین، کفار.
  6. عالم بی عمل چرا به آنچه که مى‏گویید عمل نمى‏کنید - قرآن مى‏فرماید: «آمَنُوا» کنارش گفته‏ «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» «آمَنُوا» مربوط به عقیده و نظر است‏ «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» مربوط به گفتن نمى‏شود گفت فقط دل‏ات پاک باشد عمل‏ات خراب باشد یا عمل‏ات درست باشد مثلًا ... «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ» (صف/ 2) چرا به آنچه که مى‏گویید عمل نمى‏کنید یعنى تعادل بین گفتار و رفتار. است عالم‏ بى‏ عمل است ‏ مثل سلاح بى فشنگ است مى‏خواهید تبلیغ کنید با عمل تبلیغ کنید فقط به سخنران نیست. تعادل بین نظر و عمل باید...  ‏
  7. خدایا من نمى‏خواهم جزء پولدار بى دین باشم. نمى‏خواهم زوردار بى دین باشم. نمى‏خواهم منافق باشم. نمى‏خواهم جزء رباخواران باشم. نمى‏خواهم جزء ترسوها باشم. نمى‏خواهم عالم‏ بى‏ عمل‏ باشم. نمى‏خواهم کارشکن باشم. نمى‏خواهم قاتل باشم. اینها همه مغضوب هستند و من، «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ» هستم. من غیر از مغضوبین هستم. من مى‏خواهم جزء کسانى باشم که تو به آنها نعمت دادى.
  8. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم  
  • حسین صفرزاده
۱۸
مرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  2. فهرست متقین نهج البلاغه 23- 27- واکنش پرهیزگاران* در برابر قرآن مجید2-
  3. (فاذا مروا بآیة فیها تشویق رکنوا الیها طمعا و تطلعت نفوسهم الیها شوقا و ظنوا انها نصب اعینهم و اذا مروا بآیة فیها تخویف أصغوا مسامع قلوبهم و ظنوا ان زفیر جهنم و شهیقها فى اصول آذانهم):
  4. دیندار دنیا بوی بهشت را احساس نخواهد کرد -«مَنْ تَعَلّم علما من عِلم الاخرة یرید به عرضا من عرض الدنیا لم یجد ریح الجنة»: .
  5. دین برای دنیا ؛ هلاکت آخرت است-«و من اراد به الدنیا هلک و هو حَظّه»
  6. قصد رضای خدا - باید قصد را خالص کرده و براى رضاى خداى متعال کارکنند،
  7. مردم هم باید زندگی مبلغین را تأمین کنند - اگر شیخ مفیدها و شیخ طوسى‏ها و شیخ انصارى‏ها و صاحب جواهرها و مجلسى‏ها و شیخ بهائى‏ها و ... نبودند چه داشتیم؟!
  8. البته مردم باید آن روحانى‏نماهائى که نه تحصیل کرده و دوره‏ گرد و افرادى که بر سر قبور قرآن مى‏خواندند
  9. اخلاص در قرائت قرآن - قال: «قرّاء القرآن ثلاثة: رَجُلٌ قرأ القرآن فاتّخذه بضاعةٌ
  10. قرآن خوانان سه گروه‏اند:- به خاطر همین گروه است که خداوند عزیز و جبار بلا را بگرداند
  11. کسى که یاد گیرد قرآن وعمل نکند - قرآن به پشت گردن او زند تا او را داخل آتش کند بیفتد در آن.
  12. کسى که قرآن قرائت کند، برای خدا - و خالص از ریا ثواب او مثل ثواب جمیع ملائکه و انبیاء و مرسلین دهند،
  13. کسى که تعلّم قرآن کند و تواضع نماید، - ثوابش بزرگتر است، و منزله‏اى از منزله او بالاتر نمى‏باشد
  14. کسی که خالصانه حق تلاوت قرآن را اداء کند -:گل مراد تو آنگه نقاب بگشاید .. که خدمتش چو نسیم سحر توانى کرد.. (وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ)
  15. متقین در ترس و امید -: ترسناک‏ترین و امیدوارترین آیه در از آیات تشویق و تهدید را ذکر مى‏کنیم:
  16. بزرگترین ؛ اعدل ترین ؛ ترسناکترین و امیدوارترین آیه - «اعظم آیة فى القرآن آیة الکرسى و اعدل آیة فى القرآن (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ ...) و اخوفُ آیة فى القرآن (فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ) و ارْجعى آیة فى القرآن (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ)
  17. آیات تخویف و تشویق - تخویف: 1- (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا
  18. قصور در جهاد زبانی ؛ قلمی ؛ مالی ؛ جانی؛ - اگر براى این مصیبت کسى بمیرد مورد ملامت نیست،
  19. چگونه راضى شویم که به قرآن  وتمامى مسلمین اعم از شیعه و سنّى اهانت شود، و ساکت باشیم،
  20. ارتداد سلمان رشدی - مگر مى‏تواند از سوراختى که در آن خزیده است خارج شود،
  21. آیات محرک برای رضای خدا - و هیچگاه براى دنیا و مال دنیا از مسیر او منحرف نشویم.
  22. پیکار به عشق خدا - «وَ انْسِهِم عند لقائهم العدّو، ذِکرَ دنیاهُم الخَدّاعَة الغَرور وَامْحُ عَنْ قُلوبِهم خَطراتِ ..
  23. دنیا مانند نم یک انگشت و آخرت دریاست - «و الله ما الدنیا فى الآخرة الّا کم یجعل احدکم اصبعه فى الیم ..
  24. وای بر کمفروشان - 2- (وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ (1) الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ (2) وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ.
  25. دقت در اموال وکسب وفعالیت - و اگر این صفت رذیله در ما است، یا متوجه نیستیم که در قلبمان بى توجهیم.
  26. تورم چون شمشیر تیز و برنده - که لبه آن متوجه مستضعیفین و محرومین جامعه است، خداوند در این آیات ..
  27. کم‏فروشى و گرانفروشى حتی با وجدان سازگاری ندارد- چگونه در میان انبوهى بیچاره مى‏تواند در رفاه باشد؟!
  28. خون مظلوم در شیشه نرود.- بعضى از این کم‏فروشان و ثروتمندانى که از راه نامشروع ثروت اندوخته‏اند بسیارى از ما بر خود لعنت مى‏فرستیم -«الّلهم العَنْ اوّل ظالِمِ ظَلَمَ حقّ محمد وآل محمد وآخِرَ تابع له على ذلک»
  29. بسیارى از ما بر خود لعنت مى‏فرستیم وتوجه نداریم ..خمس که مشتمل بر حق سادات و حق امام است، اگر پرداخت نشود، به منزله دزدى از مال آنها و ظلم در حق آنها است،
  30. کاری بدون رشوه و پارتى باشد - این کم‏فروشى آن کار گر و کارمند و معلم و . که در مقابل حقوق معیّنى ..
  31. سراغ وسائل خارجى می رویم  -چراغیرایرانى را بگیریم، چرا وسائل خود را بى‏بها مى‏دانیم،
  32. خیر و برکت را از خدا بخواهید - «أَوْفُوا الْمِکْیالَ وَ الْمِیزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِی
  33. کم فروشی قحظی میآورد - «و لا طففوا الکیل الا منعوا النبات و اخذوا بالسنین»: و قحطى آنها را فرا گرفت».
  34. قوم شعیب از کم فروشی نابود شدند- (وَ یا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیالَ وَ الْمِیزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ):
  35. کلاه برسر گران فروش رفته - جلو شما را وقتى گیرند که قدرت ردّ کردن ندارید، وآن موقع کلاه برسرکه رفته!
  36. کم‏فروشى بوى کفر مى‏دهد،- به خدا معتقد، ولى به رزّاقیت خداوند کافر، گرانفروشى در روزى او تأثیرندارد!
  37. کم‏فروشى هم در نماز اثر می گذارد - کسى که کیل آن را بطور کامل اداء کند، خداوند پاداش او را کامل مى‏دهد،
  38. اما از آیات تشویق نیز دو نمونه - (وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا): با خلوص نیت تلاش کند بداند وعده..
  39. اى برادر نیت را خالص کن، دیرى نمى‏پاید که مسلمانان عظمت خود را باز مى‏یابند،
  40. عزت از خدا ورسول ومومنین است - خسارت مالى و جانى که ارزش آن را داشته خسارت نیست عزت است.
  41. آرى این کشورهاى عربى حدود 16 میلیون یهودى 3 میلیون صهیونیسم‏ قانع نیستند، و نقشه توسعه‏طلبى را ، و
  42. همین عده کم، آن همه عرب را به ضعف کشانده‏اند، بیت‏المقدس‏ و مسجد الاقصى محل معراج پیامبر، الخلیل محل تولد حضرت ابراهیم (علیه السلام)   ، بیت اللحم محل تولد حضرت عیسى (علیه السلام)   ، غزّه محل دفن هاشم بن عبدمناف یکى از اجداد پیامبر (صلى الله علیه وآله) و بسیارى از اماکن مقدس را اشغال کردند، و قصد توسعه‏طلبى هم دارند. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده