جلسه 46 بصیرت از نگاه امیر المومنین علی علیه السلام وموانع رشد بصیرت خصلت های حرص وطمع – کفر – ذلول = گمراهی بخش دوم بحث بسیار طولانی است که ما گرفتار آن هستیم !!! ذلول از نگاه قرآن
- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- جلسه 46 بصیرت از نگاه امیر المومنین علی علیه السلام وموانع رشد بصیرت خصلت های حرص وطمع – کفر – ذلول = گمراهی بخش دوم بحث بسیار طولانی است که ما گرفتار آن هستیم !!!
- ذلول از نگاه قرآن = بقره 88- وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُونَ (88)
- مقدّمات بدبختى، بدست خود انسان است. اگر گروهى مورد لعنت وقهر الهى قرار مىگیرند، به خاطر کفر ولجاجت خودشان است. «لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ»
- وآنها (به پیامبران) گفتند: دلهاى ما در غلاف است (و ما از گفتههاى شما چیزى نمىفهمیم.) چنین نیست، بلکه خداوند به سبب کفرشان از رحمت خود دور ساخته (و به همین دلیل چیزى درک نمىکنند)، پس اندکى ایمان مىآورند.
- نکته::ظاهراً این جواب استهزا آمیز، شعار همه مشرکان و سرکشان، در برابر پیامبران بوده است.
- چنانکه در جواب حضرت شعیب مىگفتند: «یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ» ما حرف تو را نمىفهمیم. و یا در برابر آیات قرآن مىگفتند: «قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ» دلهاى ما در پرده و پوشش است.
- سوره مبارکه فصلت در وصف افراد گمراه : وَ قالُوا قُلُوبُنا فی أَکِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ وَ فی آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُون (41) فصلت : 5
- ) آماده نبودن قلبى براى پذیرش حقّ. «قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ»
- شیوهى کفّار لجاجت و اعراض است. - کار خداوند لطف کردن و نزول وحى از سرچشمهى رحمت است. «تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» امّا شیوهى کفّار لجاجت و اعراض است. «قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ»
- شیوهى کفّار لجاجت و اعراض است.در سوره مبارکه هود: قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثیراً مِمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنَراکَ فینا ضَعیفاً وَ لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزیزٍ (هود/91)
- چنانکه در جواب حضرت شعیب مىگفتند: «یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ» ما حرف تو را نمىفهمیم. و یا در برابر آیات قرآن مىگفتند: «قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ» دلهاى ما در پرده و پوشش است.
- امّا کفّار، هم سخنان شعیب را تحقیر کردند، «ما نَفْقَهُ»، هم خودش را ضعیف دانستند، «فِینا ضَعِیفاً»، هم فامیل و بستگانش را ناچیز شمردند، «رَهْطُکَ»، هم به شکنجهى سختى تهدیدش کردند، «لَرَجَمْناکَ» و هم قدرت و عزّتش را نادیده گرفتند. «ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ»
- پیامهای: 1- انبیا و مبلّغان الهى، در راه دعوت مردم به صراط مستقیم، بیشترین اهانتها را متحمّل شدهاند. ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ ...
- 2- مخالفان انبیا، دلیل و منطق ندارند. منطق آنان توهین، شکنجه و کشتار است. «لَرَجَمْناکَ وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ»
- مطلب گروهی در طول تاریخ = این یک مطلب علمی گروهی در طول تاریخ است که همه در قالب فریب دادن ومخصوصا پیامبران الهی بوده است .
- گمراهی از مومنع رشد یصیرت جامعه ..خطبه 147- فبعث الله محمدا بالحق - علی « علیه السلام »: ... فبعث اللَّه محمّدا «صلی الله علیه وآله » بالحقّ، لیخرج عباده من عبادة الأوثان الى عبادته، و من طاعة الشّیطان الى طاعته، بقرآن قد بیّنه و أحکمه، لیعلم العباد ربّهم إذ جهلوه ..
- امام على «علیه السلام »: پس آنگاه خداوند محمد «صلی الله علیه وآله » را به حق برانگیخت، تا بندگانش را از پرستش بتان به پرستش او، و از فرمانبردارى شیطان به فرمانبردارى او باز گرداند، با قرآنى که آیات آن را به روشنى بیان داشته و استوار فرو فرستاده بود، تا مردمان خداى خود را که شناختى از او نداشتند باز شناسند ...
- با چه علامتی گمراهان را می توان شناخت .؟ . علایم آنها که گمراه هستند چه گونه وچند تاست ؟
1-از حق گریزان هستند - خداوند محمد «صلی الله علیه وآله » را به حق برانگیخت،
2-تبعیت شیطان دارند - پیروی از حق , تبعیت شیطان انسان را نجات دهد !
3-عدم توجه - عظمت حضرت حق با ارزش ولی منکر وگمراره لجاجت دارد توجه نمی کند.
4-انکار یکی از موانع رشد بصیرت است
علمت های گمراهان را حضرت بیان می کند.
بت پرستی وتاریچه بت پرستی از حضرت آدم تا آلآن خود نمایی می کند شا خص ترین آنها در زمان حضرت ابراهیم علیه سلام و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله بحث مفصلی است .
علامت گمراهان از اطاعت وتبعیت محض از شیطان نعل به نعل و مصادیق آن جاه , مال ؛ مقام ؛ ضعف ایمان , تبعیت از شیطان است که خدا شیطان را معرفی می کند ,
به اینکه دعوت از منکر کند وواجب را وانهد در چهار راه بحث زنده روز است . فقه اعتلافی و امنیتی در راه شیطان مضخص می شود که انسان را از چهار طرف محاصره می کند
جهل ونادانی وسیع نسبت به شناخت حق تعالی مانع رشد بصیرت می گردد و افراد واندیشه هارا قفل می کند
انکار های طولانی در زمان انبیاء دارد که اجنه در مفابل ایستادند .ودر این چهار محور موضع گرفتند جزء مسایل های انکار خداوند است
پوتین رییس جمهوری شوروی هدیه قرآن به آقا مقام معظم رهبری می دهد ؛ قرآن می خرد در جلسه هییت آیه قرآن را به زبان روسی می خواند گرفتاری خود را از شیطان گرفتند ؛ آنها که گرفتار شیطان هستند معیار وملاک های شیطان بکار می گیرند ..
- نکته جالب وقابل توجه در این جا مهم ترین مساله های جهان در حال حاضر تغییر سیاست است از کمنیست ولایک سیاست های جهانی که آرام آرام به بینش مردم وگرایش جامعه به بیداری اسلامی است. اما امروز ما گرفتار یک سری گمراهانی هستیم که معیار و ملاک شناخت صحیح را از مردم دارند می گیرند.
نکته دیگر راه شناخت خلاصی از این بن بست می باشد عدم تبعیت از بت پرستی وفرار از بن بست اطاعت از خدا و کلام خدا ؛ اطاعت از ولایت . گسترش علم و دانش و دانایی افراد است
- حکمت 183 – حکمت واندیشه گمراهی بیان می کند –نهج البلاغة قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ «علیه السلام » مَا اخْتَلَفَتْ دَعْوَتَانِ إِلَّا کَانَتْ إِحْدَاهُمَا ضَلَالَة مختلف نمىشود دو دعوت مگر این که بوده باشد یکى از آنها گمراهى، مراد اینست که نمىشود که دو کس مردم را دعوت کنند و خوانند هر یک بامامت و پیشوائى خود و هر دو بر حق باشند با وجود اختلاف میانه ایشان، چنانکه اهل سنّت قائل شدهاند از امامت آن حضرت صلوات اللَّه و سلامه علیه و امامت معاویه نیز، با وجود کمال مخالفت میانه ایشان و جدال و قتال، زیرا که هر عاقلى که اندک تأمّل کند میداند که معقول نیست و قبیح است از حق تعالى تجویز چنین اختلاف و جدال و قتال براى دو کس که هر دو را امام و پیشوا گردانیده باشد و مردم را باید که اطاعت ایشان کنند.
- ریشه گمراهی را حضرت اختلاف بیان می کند. حال ریشه این اختلاف در کجاست . اختلاف در خیلی چیز هاست که حضرت مطلق بیان کرده اند که تبعیت از باطل است . وامامت اهل بیت و از قل هو الله احد فاصله گرفتن است وچو قوم یهود با اصل توحید مشکل دارند و چو ابن واب وروح القدس مسیحیت ریشه این اختلاف در اصل توحید است که حضرت در نهج البلاغه می فرمایند.
- نامه 64 –افشاء علل گمراهی پاسخ تهدیدات نظامی معاویه – أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّا کُنَّا نَحْنُ وَ أَنْتُمْ عَلَى مَا ذَکَرْتَ مِنَ الْأُلْفَةِ وَ الْجَمَاعَةِ فَفَرَّقَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَمْسِ أَنَّا آمَنَّا وَ کَفَرْتُمْ وَ الْیَوْمَ أَنَّا اسْتَقَمْنَا وَ فُتِنْتُمْ وَ مَا أَسْلَمَ مُسْلِمُکُمْ إِلَّا کَرْهاً
- حضرت جواب نامه توهین آمیز معاویه را فرمودند - اما بعد، چنانکه یادآور شدى ما و شما دوست بودیم و هم پیوند، اما دیروز میان ما و شما جدایى افکند. ما ایمان آوردیم و شما به کفر گراییدید، و امروز ما استواریم و شما دستخوش آزمایش گردیدید. مسلمان شما جز به نادلخواه به اسلام نگروید و از آن پس که بزرگان عرب را در حزب رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) دید.
- و یادآور شدى که من طلحه و زبیر را به قتل رساندم و عایشه را راندم، و میان کوفه و بصره ماندم. این کارى است که تو در آن نبودى، پس زیانى بر تو نیاید و عذرى از تو خواستن نباید.
- و یادآور شدى که مرا با مهاجران و انصار دیدار خواهى کرد.- تو را با هجرت چه کار؟ و کدام مهاجر و انصار- هجرت آن روز به پایان رسید که برادرت اسیر گردید. اگر شتاب دارى نه رواست، لختى آرام گیر، که اگر من به دیدار تو آیم سزاست، که خدا مرا بر انگیخته است تا از تو انتقام گیرم و اگر تو به دیدار من آیى چنان است که شاعر اسدى گفته است: «روى به بادهاى تابستانى دارند که بر آنان ریگ مىافکند حالى که میان زمینهاى نشیب و سنگهاى سخت اندرند.» .شمشیرى که بر جدّ و دایى و برادرت در یک رزمگاه زدم، نزد من است. و تو- به خدا سوگند- چنانکه دانستم دلى ناآگاه دارى و خردى تباه، و بهتر است تو را بگویند بر نردبانى بلندتر شدهاى که منظرى به تو نمایانده است بد نمود و آن تو را زیان است نه سود. چه تو گمشدهاى را مىجویى که از تو نیست و گوسفندى را مىچرانى که ملک دیگرى است. منصبى را مىخواهى ...نهج البلاغة-ترجمه شهیدى، متن، ص: 350
- نکته اول در نامه 64 –افشاء علل گمراهی پاسخ تهدیدات نظامی معاویه – 15 نامه امیر المومنین به معاویه لعنت الله علیه نوشته است , آنچه که مربوط بحث موانع رشد بصیرت .
- نکته دوم : که گفته ای ما فرزندان عبد منافیم وسالها باصلح وصفا زندگی می کردیم وتو آمدی با عث بد بختی وتوعلی آمدی حضرت جواب دادند : ما ایمان آوردیم و شما به کفر گراییدید، و امروز ما استواریم و شما دستخوش آزمایش گردیدید. مسلمان شما جز به نادلخواه به اسلام نگروید و از آن پس که بزرگان عرب را در حزب رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) دید.
- نکته سوم - بعد قابل توجه عامل گمراهی _ بله میان ما وشما الفت ودوستی وخویشاوندی بود اسلام آمد و ایم آوردیم و تو از کف و نقاق همراهی کردی وتو به کفرت باقی هستی و من به اسلا وبین من وتو جدای است . واین علایم گمراهی عبارت است از کفر ونفاق . پس میزان و امتیاز ایمان واسلام واهل بیت عامل دوم بصیرت می باشد ... فَفَرَّقَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ پس آقا امیر المومنین معیار ایمان وکفر است . . در این جا میان غزه واسرایل مشخص می شود.
- نکته چهارم - در اینجا سوء استفاده ومظلوم نمایی معاویه برای فتنه انگیزی در جمع عامیان خود نامه برای علی نوشت وگفت آخوندا روی منبر قرایت کنند و بخوانند وشامیان را موافق خود گردانید
- اینکه معاویه نوشته بود که تو قاتل طلحه وزبیر وراندن عایشه هستی ک و یادآور شدى که من طلحه و زبیر را به قتل رساندم و عایشه را راندم، و میان کوفه و بصره ماندم. این کارى است که تو در آن نبودى، پس زیانى بر تو نیاید و عذرى از تو خواستن نباید... ً وَ ذَکَرْتَ أَنِّی قَتَلْتُ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرَ وَ شَرَّدْتُ بِعَائِشَةَ وَ نَزَلْتُ بَیْنَ الْمِصْرَیْنِ وَ ذَلِکَ أَمْرٌ غِبْتَ عَنْهُ فَلَا الْجِنَایَةُ عَلَیْکَ وَ لَا الْعُذْرُ فِیهِ إِلَیْکَ
- پاسخ شفاف حضرت : ذَکَرْتَ أَنَّکَ زَائِرِی فِی الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ قَدِ انْقَطَعَتِ الْهِجْرَةُ یَوْمَ أُسِرَ أَخُوکَ فَإِنْ کَانَ فِیکَ عَجَلٌ فَاسْتَرْفِهْ فَإِنِّی إِنْ أَزُرْکَ فَذَلِکَ جَدِیرٌ أَنْ یَکُونَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا بَعَثَنِی لِلنَّقِمَةِ مِنْکَ وَ إِنْ تَزُرْنِی فَکَمَا قَالَ أَخُو بَنِی أَسَدٍ...و یادآور شدى که مرا با مهاجران و انصار دیدار خواهى کرد.- تو را با هجرت چه کار؟ و کدام مهاجر و انصار- هجرت آن روز به پایان رسید که برادرت اسیر گردید. اگر شتاب دارى نه رواست، لختى آرام گیر، که اگر من به دیدار تو آیم سزاست، که خدا مرا بر انگیخته است تا از تو انتقام گیرم و اگر تو به دیدار من آیى چنان است که شاعر اسدى گفته است: «روى به بادهاى تابستانى دارند که بر آنان ریگ مىافکند حالى که میان زمینهاى نشیب و سنگهاى سخت اندرند.»
- عامل گمراهی انحراف در اسلام است : اما بعد، وقت آن است تا از آنچه عیان است سود برگیرى- و حقیقت روشن را بپذیرى- تو راه گذشتگانت را گرفتى، با دعویهاى باطل کردن، و مردمان را به فریب و دروغ به شبهت در افکندن، و رتبتى را که برتر از توست، خواهان بودن. و آنچه را براى دیگرى اندوخته است ربودن به خاطر از حق گریختن. و آنچه را رعایت آن از گوشت و خون بر تو لازمتر است، انکار نمودن آنچه گوشت شنید و سینهات از آن پر گردید، و پس از حق جز گمراهى آشکارا چیست؟ و از پس آنچه عیان است جز باطل آمیخته به حق نیست. از شبهت بپرهیز و از آمیختگى آن به حق و باطل- نیز-، که روزگارانى است فتنه پرده بر خود افکنده و تیرگیهاى آن دیدهها را پوشانده.أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ آنَ لَکَ أَنْ تَنْتَفِعَ بِاللَّمْحِ الْبَاصِرِ مِنْ عِیَانِ الْأُمُورِ- [فَلَقَدْ] فَقَدْ سَلَکْتَ مَدَارِجَ أَسْلَافِکَ بِادِّعَائِکَ الْأَبَاطِیلَ وَ اقْتِحَامِکَ غُرُورَ الْمَیْنِ وَ الْأَکَاذِیبِ [مِنِ انْتِحَالِکَ] وَ بِانْتِحَالِکَ مَا قَدْ عَلَا عَنْکَ وَ ابْتِزَازِکَ لِمَا قَدِ اخْتُزِنَ دُونَکَ فِرَاراً مِنَ الْحَقِّ وَ جُحُوداً لِمَا هُوَ أَلْزَمُ لَکَ مِنْ لَحْمِکَ وَ دَمِکَ مِمَّا قَدْ وَعَاهُ سَمْعُکَ وَ مُلِئَ بِهِ صَدْرُکَ فَمَا ذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ الْمُبِینُ وَ بَعْدَ الْبَیَانِ إِلَّا اللَّبْسُ فَاحْذَرِ الشُّبْهَةَ وَ اشْتِمَالَهَا عَلَى لُبْسَتِهَا
- عامل دیگر گمراهی عدم تعقل وبی خردی و کودلی خود و هم جامعه را به گمراهی می کشاند این آدم بی خرد . عقل آنها در یک حاله ای دیگر قرار گرفته .اندیشه صحیح نداشته . «قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ» عدم تفکر باعث گمراهی .. قلة تمییز و عدم تعقل و غباوة عظیمة فإن دخول علی فی أمر ما دلیل على حقیة ذلک الأمر و صحته و ثباته و وجوب العمل به لفضله و علمه فی نفسه
- قومی که هم وغم شان متاع دنیا است - الحدیث الثانی عشر [1] فَقَالَ امیر المومنین .أَلَا إِنِّی قَدِ اسْتَنْفَرْتُکُمْ فَلَمْ تَنْفِرُوا [وَ نَصَحْتُکُمْ فَلَمْ تَقْبَلُوا] وَ دَعَوْتُکُمْ فَلَمْ تَسْمَعُوا فَأَنْتُمْ شُهُودٌ کَغُیَّابٍ وَ أَحْیَاءٌ کَأَمْوَاتٍ وَ صُمٌّ ذَوُو أَسْمَاعٍ أَتْلُو عَلَیْکُمُ الْحِکْمَةَ وَ أَعِظُکُمْ بِالْمَوْعِظَةِ الشَّافِیَةِ [الْکَافِیَةِ] وَ أَحُثُّکُمْ عَلَى الْجِهَادِ لِأَهْلِ الْجَوْرِ فَمَا آتِی عَلَى آخِرِ کَلَامِی حَتَّى أَرَاکُمْ مُتَفَرِّقِینَ [حَلَقاً شَتَّى] تَتَنَاشَدُونَ الْأَشْعَارَ وَ تَضْرِبُونَ الْأَمْثَالَ وَ تَسْأَلُونَ عَنْ سِعْرِ التَّمْرِ وَ اللَّبَنِ تَبَّتْ أَیْدِیکُمْ لَقَدْ سَئِمْتُمُ الْحَرْبَ وَ الِاسْتِعْدَادَ لَهَا وَ أَصْبَحَتْ قُلُوبُکُمْ ... شما حاضران همچون غائب و زندههایى همچون مرده و کرانى صاحب گوش هستید. بر شما حکمت تلاوت مىکنم و شما را به موعظههاى شفابخش و کفایتکننده نصیحت مىکنم و به جهاد با اهل ظلم و جور ترغیب مىنمایم، ولى به آخر سخنم نرسیده شما را مىبینم که در حلقههاى پراکنده متفرق شدهاید و براى یک دیگر شعر مىگوئید و ضرب المثل مىآورید و از قیمت خرما و شیر مىپرسید.
- نکته بعد گمراهی عام بخاطر فاصله قول وعمل است که می شود نفاق که یا اصلا حرف نزنیم ویا اگر خوستیم حرف بزنیم اول عمل کنیم بعد حرف بزنیم خدا رحمت کند حضرت آیت الله مشکینی را آمدند برای درس اخلاق بلای منبر گقرار گفتند بسم الله الرحمن الرحیم و از منبر پاین آمدنست
- اقا چه شد جلسه را ترک کردید. فرمودند دیدم خودم عمل به حدیث نکرده رفتم عمل کنم وبعد بگویم آین عمل شد درس اخلاق برای طلبه ها هم خودش گریه کرد وهم طلبه ها گریه گردند والا گفتار بی عمل خودش می شود عامل گمراهی و دیگران را به گمراهی می کشاند
- جستجو در کلمه فتنتم - اگر خواستی دروغ وتهمت های معاویه را شرح نهج البلاغه ابن حدید ص 251 مراجعه فرمایید :
- اموری که در فتنه است. 1- آزمایش وامتحان 2-فریب دادن 3-سلام در بلا وعزا4- شرک وبت پرستی5- در زمان فرعون در سوخت وغلات
- کلید واژه امیر المومنین دو چیز یکی عدم آگاهی وعام آن و دیگری بت پرستی است
- عملیات پنهان – عمل مبارزه - قصیه عایشه ومحمد ابی بکر از بصره تا مدینه آدرس کتاب المصادر جلد 3 صفحه 456و در تاریخ تبری جلد 3 از ص 137 دقیق بخوانید..
- جمع بندی علت گمراهی از عوامل عدم رشد بصیرت
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۲/۰۹/۰۸