پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۸۸ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است

۱۹
شهریور

زنان نمونه 3

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وا ل محمد وعجل فرجهم

  1. 11- سمیه اولین زن شهید در اسلام‏
  2. سمیه : او کنیز ابو حذیفه بود. یاسر با او ازدواج کرد اولین کسیکه از این خانواده اسلام آورد عمار جوان بود. عمار پس از چندی پدرش یاسر و بعد از آن‏ مادرش سمیه و برادرش عبدالله را به اسلام دعوت کرد و آنها مسلمان شدند و این خانواده در سخت‏ترین شرائط به رسول خدا لبیک گفتند و از سابقین در اسلامند.
  3. مشرکین تلاش زیادی کردند تا این‏ها را برگردانند اما این زن با ایمان مقاومت کرد و با چشمان خود دید شوهرش یاسر در زیر شکنجه به‏ شهادت رسید.
  4. صاحب اعیان الشیعه می‏فرماید:" چون مشرکین می‏خواستند زهر چشمی بگیرند و مردم محروم جرات نکنند به اسلام گرایش پیدا کنند لذا اولین کسان را با فجیع‏ترین وضعی شکنجه می‏کردند و تاریخها در مورد شکنجه سمیه و یاسر بسیار حرفها نوشته‏اند
  5. سمیه را : نوشته‏اند پاهای سمیه را به 2 شتر و آن‏ها را از یکدیگر جدا کردند و سپس با شمشیر او را شقه کردند یعقوبی، اعیان الشیعه، پیامبر و یاران‏
  6.  سمیه : یاسر و سمیه اولین شهیدان تاریخ پر خون اسلام هستند و اولین برگهای این کتاب با خون این زن و مرد رنگین شد اعیان الشیعه، عمار
  7. سمیه : وقتی شکنجه عمار را به اوج خود رساندند و این خبر به رسول خدا رسید ایشان فرمودند: صبرا یا أبا الیقظان اللهم لا تعذب أحدا من آل یاسر بالنار شرح نهج‏البلاغه ابن‏ابی‏الحدید، ج 20، ص 36
  8. سمیه : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: صبرا آل یاسر موعدکم الجنة، رجال الکشی، ص 30 آثار شکنجه تا آخر عمر عمار بر پشتش پیدا بود. اعیان الشیعه، عمار
  9. 12- لبابه (ام الفضل) همسرعباس عموی پیامبر (ص)
  10. لبابه (ام الفضل) اول زنی بود که بعد از خدیجه ایمان آورد. رسولخدا به زیارت او می‏رفت او بانویی نجیب و مومن بود.
  11. رسول خدا فرمود:" الاخوات الاربع مومنات‏ ام الفضل و میمونة و اسماء و سلمی. شیخ توسی او را از صحابه رسول خدا شمرده‏
  12. قَالَ الْبَاقِرُ علیه السلام : رحم الله الاخوات من أهل الجنة فسماهن أسماء بنت عمیس الخثعمیة و کانت تحت جعفر بن أبی طالب علیه السلام  و سلمی بنتعمیس الخثعمیة و کانت تحت حمزة و خمس من بنی هلال میمونة بنت الحارث کانت تحت النبی صلوات الله علیه  و أم الفضل عند العباس اسمها هند و الغمیصاء أم خالد بن الولید و عزة کانت فی ثقیف عند الحجاج بن غلاظ و حمیدة و لم یکن لها عقب‏ خصال صدوق، ج 2، ص 363
  13. لبابه (ام الفضل) فرزند بزرگش فضل از خواص امیر المومنین (ع) بود و در فتح مکه و غزوه حنین با رسول خدا بود. در حجه الوداع ردیف رسولخدا بود و با امیرالمومنین (ع) در غسل دادن و دفن کردن پیامبر شریک بود.
  14. لبابه (ام الفضل) فرزند دیگرش قثم خیلی شبیه رسول خدا بتد و عامل امیر المومنین در مکه بود و حضرت نامه‏ای به او نوشتند که د رنهج البلاعه هست و از این‏ نامه شخصیت او معلوم است. بالاخره برای جهاد به سمرقند رفت و شهید شد.
  15. لبابه (ام الفضل) فرزند سومش معبد در افریقا به شهادت رسید.
  16. لبابه (ام الفضلفرزند دیگرش عبدالله بن عباس فقیه بنی هاشم (ابن عباس) که از دوستان امیرالمومنین و شاگردان آن‏حضرت بود
  17. لبابه (ام الفضل) سابقه اسلام ام الفضل زیاد است. شوهرش عباس وقتی مسلمان شد اسلامش علنی بود واز او دفاع می‏کرد.
  18. لبابه (ام الفضل) مانندجنگنده : ابو رافع می‏گوید وقتی‏ابوسشفیان از جنگ بدر برگشت گفت: وقتی با لشگر محمد مواجه شدیم من مردان سفید پوش دیدم که بر اسبان سوار و در میان زمین و آسمان‏ بودند.
  19. ابورافع می‏گوید: من گفتم آنها ملائکه بوده‏اند. وقتی ابولهب این را شنید برخاست و سیلی سختی به صورت من زد و مرا گرفت که بزند. در این حال ام الفضل همسر عباس ستون خیمه را گرفت و چنان بر فرق ابولهب زد که سرش شکافت و خون جاری شد.
  20. لبابه (ام الفضل) شیخ مفید در ارشاد می‏گوید که ام الفضل پرستاری امام حسین (ع) را به عهده داشته و روزی در حالیکه این کودکش به بغلش بود رسول خدا او را دید و گریست و خبر شهادت حضرت را به آن بانوید داد. ریاحین الشریعه ج 3، ص 429
  21. 13-سلمی همسر ابورافع‏ : خادم رسول خدا بود و به دست پیامبر آزاد گشت‏
  22. سلمی همسر ابورافع‏ : او در چند جنگ از جمله خیبر در خدت رسول خدا بود
  23. سلمی همسر ابورافع‏ :چون به امور مامائی و پرستاری وارد بود مامائی فاطمه زهرا (س) و پرستاری فرزندانش را به عهده اشت‏
  24. سلمی همسر ابورافع‏ : هنگامی که فاطمه (ع) به بستر بیماری افتاد سلمی آن بانو را پرستاری می‏کرد و تا آخرین لحظات حیات همواره همراه دختر گرامی رسول خدا بود.
  25. سلمی همسر ابورافع‏ : آن‏قدر مورد اعتماد حضرت زهرا (س) بود که حضرت وصیت خود را به او سپرد. فضیلت زنان، ص 143

 

 

  1. 14-جمیله همسر حنظله
  2. فردای شبی که مراسم زفاف این عروس و داماد بود جنگ احد بود. حنظله در تردید بود که چه کند جنگ را رها کند که مورد خشم خدا و رسول‏ قرار می‏گیرد، مراسم را رها کند 2 فامیل ناراحت می‏شوند بهتر دید خدمت رسولخدا برسد. رسول خدا (ص) اجازه فرمود آن شب را برود و صبح در جبهه حاضر شود. به خانه آمد و صبحت آماده رفتن به جبهه شد.
  3. جمیله همسر حنظله : جمیله در آن شب خواب دیده بود که درهای آسمان باز شد و حنظله به آسمان‏ رفت. تعبیر کرد که او شهید می‏شود. لحظه خداحافظی مانع او نشد خواهش کرد که کمی صبر کند و 4 نفر از انصار را آورد و شاهد گرفت که دیشب‏ عروسی کرده‏اند اگر فرزندی ...
  4. جمیله همسر حنظله : حنظله به جبهه رفت و این عروس یکشبه تنها ماند تا اینکه کودکی متولد شد نامش را عبد الله گذاشت و در تربیت او کوشش بسیار کرد.
  5. جمیله همسر حنظله مادر عبدالله : عبد الله رهبری مردم را در ماجرای حره که مردم مدینه با سپاه یزید در گیر شدند بر عده داشت و در این جنگ با افراد کمی در حالیکه علمدار بود مقاومت کرد
  6. عبدالله فرزند جمیله همسر حنظله : هشت پسر داشت یکی را پس از دیگری به میدان حره مدینه فرستاد و همه به شهادت رسیدند و سرانجام خودش قهرمانانه در خون خویش‏غلطید." بحارالانوار، ج 20، ص 57
  7. 15-ام سلیم‏ : ام سلیم زمانی که دختر بود مسلمان شد. ابوطلحه جوان خوش سیما و از خانواده شریفی بود و دوست داشت با او ازدواج کند. اما ام سلیم در پاسخ‏ او گفت همسر تو می‏شوم به شرطی که مسلمان شوی و سرانجام با صحبت کردن با او مسلمان شد و با هم ازدواج کردند و همان اسلام را مهریه‏ قرار داد
  8. ام سلیم‏ : پس از مدتی دارای پسری شدند. روزی این پسر مریض شد و سپس مرد ام سلیم کودک را در پارچه‏ای پیچید و در کناری گذاشت غذای‏ مطبوعی پخته و از شوهرش استقبال کرد و به او لبخند زد و شوهر را فرق شادی کرد و با صبر و سعه صدر داستان مردن کودک را برای او تعریفکرد که اگر کسی امانتی به تو داده باشد و بخواهد پس بگیر چه کار می‏کنی گفت: پس می‏دهم گفت: فرزند ما هم امانت خدا بود.
  9. ابو طلحه همسر ام سلیم‏ :خدمت‏ رسولخدا رسید و ماجرای برخورد همسرش را تعریف کرد أ پیامبر (ص) فرمودند: الحمد لله الذی جعل فی أمتی مثل صابرة بنی إسرائیل‏
  10. ابو طلحه همسر ام سلیم‏ : پرسیدند: صابرة بنی إسرائیل‏ کی بوده است؟ فرمودند: زنی بو که وقتی میهمان برای او رسیده بود 2 فرزندش در چاه افتادند آن‏ها را بیرون آورد دید مرده‏اند بدون اینکه بگذارد میهمانان بفهمند آن‏ها را در اطاقی گذارد تا آن‏ میهمان ها رفتند شوهرش از فرزندان پرسید. ماجرا را تعریف کرد و به‏ سوی بچه‏ها رفتند دیدند بچه‏ها بلند شدند و خداوند مزد صبر این زن، دوباره بچه هایش را زنده کرد." بحارالانوار، ج 79، ص 151.
  11. ام سلیم‏ : پس از این فرزند خداوند فرزند دیگری به این زن و شوهر داد که برای نامگذاری و کام برداری خدمت رسول خدا، (ص) آوردند. پیامبر کاهش را باخرما برداشت و نامش را عبدالله گذاشت
  12. عبدالله فرزند ام سلیم‏ :و به او دعا کرد. این فرزند از مردان بزرگ صدر اسلام شد. 7 پسر داشت که همه قاری قرآن بودند.
  13. ام سلیم‏ : پس از اسلام آوردن در بیعت مسلمین با پیامبر شرکت داشت به فرزندش عبد الله باردار بود که در جنگ حنین شرکت کرد. قبلا هم در جنگ احد و نخیبر شرکت جسته بود و او عهده دار سیراب کردن تشنگان و پانسمان کردن مجروحان بود.
  14. ام سلیم‏ : شوهرش روز جنگ به رسول خدا عرض کرد: ام سلیم خنجری به دنبال خود آورد. فرمود برای حفاظت از جان من آورده." سیره ابن هشام، ج 3، ص 354 و اسد الغایه، ج 5، ص 591
  15. اللهم صل علی محمد وا ل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۸
شهریور

زنان نمونه 2بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وا ل محمد وعجل فرجهم

 

  1. مریم مهمان خاص خدا: أَنّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ‏ آل عمران/ 37
  2. مریم بانوئی که هنگام زایمان خدا او را تنسلی می‏دهد: فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا (نهر جاری مریم/ 24
  3. وَ هُزِّی (تکان بده) إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا مریم/ 25
  4. مریم بانوئی پاکدامن: أَحْصَنَتْ فَرْجَها تحریم/ 12
  5. قرآن انتنقاد می‏کند از یهود: وَ بِکُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلی مَرْیَمَ بُهْتاناً عَظِیماً نساء/ 156
  6. احترام به مریم از افتخارات عیسی است: وَ بَرًّا بِوالِدَتِی‏ مریم/ 32
  7. مریم و عیسی از آیات الهی هستند: وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آیَةً لِلْعالَمِینَ‏ انبیاء/ 91
  8. مریم یکی از چهاز زن نمونه تاریخ‏ طبق روایات اوئ در شکم مادر سخن گفت و در بیت المقدس متولد شد. ریاحین الشریعه، ج 2 ص 279
  9. بانوئی معصوم و مصون از شیطان: إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ‏ آل عمران/ 36
  10. آنقدر در محراب عبادت کرد که پاهایش ورم کرد و د رسن 9 سالگی در عبادت و روزه و ماز از تمام زنان سبقت تگرفت و در براب رتنهمت‏ها
  11. از نیش زبانها صبر کرد. ریاحین، ج 2، ص 280
  12. او مستجاب الدعوة بود چون معصومه بود وعیسی او را غسل داد چون معصوم را معصوم باید غسل دهد. ریاحین، ج 2، ص 280،
  13. در کتاب لئالی الاخبار ص 488 روایت شده که: عیسی بن مریم به مادرش گفت این دنیا فانی است و باید توشه‏ای بر گریم. با هم به طرف تکوه لبنان رفتند تو روزها روزه و در شبها را به عبادت‏ می‏گذراندند
  14. تا این که روزی عیسی (علیها السلام ) برای تحصیل قوتی از کوه پائین آمد و در این وقت ملک الموت بر مریم نازل شد در حالیکه در حال‏ عبادت بود و مریم با دیدن ملک لموت از هوش رفت و به هوش آمد
  15. تا مرتبه فرشته قبض روح گفت: من مامور خدایم و مریم گفت: منهم تسلیم خدا. جانم را بگیر.
  16. شب هنگام وقتی عیسی آمد و برای مادرش‏ مقداری افطاری آورد بود مادر را د رحال خواب دید. با خود گفت: کثرت عبادت او را به خواب برده مقداری استراحت کند.
  17. افطاری را کناری‏گذاشت و مشفول عبادت شد تا ثلثی از شب گذشت با قلب شکسته کنار مادر آمد و گفت: السلام علیک یا اماه قد هجم اللیل و افطرالصائمون و قام القائم‏ون ما لک لا تقومین لعبادة الرحمن. باز
  18. باز با خود گفت: شاید در خواب شیرین باشد بگذار بخوابد من بجای او نماز می‏خوانم و تا طلوع فجر افطار نکرد.
  19. اما وحشت او را گرفت که مادر من هرگز ایتنقدر نمی‏خوابید بر سر مادر آمد تو دید از دنیا رفته است. ریاحین، ج 2، ص 280
  20. 9-هاجر مادراسماعیل (علیه السلام) ربَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ‏ ابراهیم/ 37
  21. ماجرای سعی صفا و مروه
  22. قبر هاجر در حجر اسماعیل‏
  23. صبر تو شکیبائی هاجر در ذبح اسماعیل
  24. امام صادق ((علیه السلام)) چون شیطان خبر ذبح را برای هاجر آورد که او را فریب دهد هاجر اول گفت: ابراهیم رحیم‏ترین افراد است و اینکار را نمی‏کند و اگر اینکار را بکند اطاعت از خدا کرده و من هم تسلیم حکم خدا هستم. حیوة القلوب‏
  25. خدیجه همسر پیامبر ((علیها السلام)) اول زنی که به رسول اله ایمان آورد.
  26. قال ابن عباس: أول من آمن برسول الله (صلی الله علیه و آله) من الرجال علی، و من النساء خدیجة (رضی الله عنهما). أمالی‏طوسی، ص 259
  27. پیامبر فرمود: او خدیجه افضل زنان بهشت است. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أفضل نساء أهل الجنة أربع خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم امرأة..خصال صدوق، ج 1، ص 205
  28. 10-خدیجه زنی که خداوند از طریق جبریل و پیامبر به او سلام می‏رساند. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إن جبرئیل قال لی لیلة أسری بی و حین رجعت فقلت یا جبرئیل هل لک من حاجة فقال حاجتی أن تقرأ علی‏ خدیجة من الله و منی السلام‏ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 279
  29. همسری که بعد از وفاتش پیامبر بارها یاد او می‏کند و گاهی برایش اشک می‏ریخت و به زنان خود می‏فرمود:" زمانی که شما کافر بودید او به من‏ ایمان آورد".
  30. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ علیه السلام : ذکر النبی ص خدیجة یوما و هو عند نسائه فبکی فقالت عائشة ما یبکیک علی عجوز حمراء من عجائز بنی أسد
  31. فقال صلوات الله علیه واله : صدقتنی إذ کذبتم و آمنت بی إذ کفرتم و ولدت لی إذ عقمتم قالت عائشة فما زلت أتقرب إلی رسول الله بذکرها کشف‏ الغمة، ج 1، ص 508
  32. خدیجه تنها یک همسر نبود بلکه در حقیقت یا رو همراه و بازوی پیامبر بود. خداوند بسیاری از ناگواریهای پیامبر را از طریق خدیجه آسان‏ می‏نمود". اعیان الشیعه‏
  33. اموال این بانو خدیجه : در پیشبرد اهداف پیامبر اکرم نقش مهمی داشت بخصوص در شعب ابی طالب.
  34. بعد از وفات خدیجه پیامبر گوسفندی ذبح و بین دوستان خدیجه پخش کرد و بدینوسیله یادش را گرامی میداشت. اعیان الشیعه‏
  35. بر خلاف تبلیغات سوئی که تنتها عایشه را تنها همسر باکره معرفی کرده‏اند خدیجه بگفته بسیاری باکره بوده. که جای بحث است‏ الصحیح من السیره، ج 1، ص 121
  36. او خدیجه خاستگاران زر و زور را در کرد و تنها بخاطر امانت و شارفت و صداقت و کمال پیامبر با او ازدواج کرد.
  37. خدیجه زنی بود که روی کره زمین تا مدتها تنها زن نماز گزار بود و در برابر هزاران زخم زبان و تمسخر استوار ایستاد.
  38. پیامبر 20 شتر جوان مهر خدیجه کردند و ابوطالب خطبه عقد را خواند.
  39. خدیجه 25 سال خدمت رسول خدا بود
  40. هنگام دفن، رسول خدا وارد قبر او شد و به یاد او گریست. سفینه‏ مجموعه فیش هاى تبلیغى(4)، زنان‏نمونه، ص: 2
  41. اللهم صل علی محمد وا ل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۱۸
شهریور

زنان نمونه 1بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وا ل محمد وعجل فرجهم

  1. 1- زنان نمونه‏ : مریم بخاطر مادر عیسی بودنش سختی‏ها کشید.
  2. یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا مریم/ 23
  3. ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ مریم/ 28
  4. 2- آسیه: وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ‏ قصص/ 9
  5. 3- خدیجه تمام اموالش را در راه رهبری حق داد و وصیت کرد که مار در عبای رسول الله کفن کنید
  6. 4- فاطمه زهرا که در راه رهبری حق با شکنجه خود و نوزادش را قربانی کرد.
  7. 5-6 -مادر و خواهر موسی (علیهما السلام)
  8. وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی إِنّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ‏ قصص/ 7
  9. فَرَدَدْناهُ إِلی أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌ‏ قصص/ 13
  10. با اینکه دستگاه فرعون دستور ذبح بچه‏ها را داده بود و ماموران محفی در همه جا حاضر بودند و تفتیش می‏کردند و ده‏ها هزار کودک را کشتند.
  11. امدادها غیبی شامل حال نبنی اسرائیل شکد و آثار حمل مادر موسی دیده نشد و قابله‏ای هم موسی را متولد کرد نوری در پیشانی موسی دید.
  12. محبت او در دلش قرار گرفت و به کسی نگفت. مجمع البیان، ج 7، ص 243
  13. برای به آب انداختن مادر سراغ جربیل نجار رفت و دستور داد صندوقی بسازد و با کمال احتیاط به خانه آورد و کودک را در آن نهاد و به رود نیل‏انداخت.
  14. وقتی کودک به دست فرعون افتاد خواهر موسی که صندوق را تعقیب می‏کرد به شکلی خود را به کاخ رسانید و دید دنبال دایه می‏گردند.
  15. 6-خواهر موسی پیشنهاد کرد زنی را و رفت مادر موسی را آورد. فرعون از مادر پرسید چطور فقط از پستان تو شیر می‏خورد؟ گفت: من خوشبو هستم و شیرم خوش طعم‏ است. مجمع البیان، ج 7، ص 243
  16. 7-آسیه زن فرعون‏
  17. وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ‏ تحریم/ 11
  18. وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ‏ قصص/ 9
  19. رسول خدا فرمود آسیه در یک چشم به هم زدن به وحی الهی کافر نشد.
  20. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه وآله: ثلاثة لم یکفروا بالوحی طرفة عین مون آل یس و علی بن أبی طالب ع و آسیة امرأة فرعون‏ خصال صدوق، ج 1، ص 174
  21. رسول خدا: افضل الناس اربع: خدیجه بنت خویلد، قاطمه بنت محمد، مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم.
  22. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أفضل نساء الجنة أربع خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم امرأة فرعون‏ قصص الانبیاء جزائری، ص 259
  23. " 7-همسر فرعون مخفیانه به انقلاب موسی خیلی کمک می‏کرد و ایمان خود را مخفی نگه میداشت.
  24. تا زمانیکه همسر و فرزندان جربیل (مومن آلفرعون) را فرعون به آتش کشید در اینجا بود که آسیه رو کرد به فرعون و گفت ای فرعون تا به کی در خواب غفلت فرو رفته‏ای..
  25. و بندگان خدا را می‏سوزانی؟ فرعون گفت مگر تو هم در مورد خدائی من شک داری؟ آسیه گفت: مگر من به خدانئی تو اعتقاد داشتم که امروز شک کنم؟
  26. من از روزی که موسی (علیه السلام) را از آب گرفتم به پیامبری او ایمان آوردم و به همین دلیل از او محافظت کردم.
  27. فرعون بشدت ناراحت شد و گفت: به گونه‏ای‏ تو را بکشم که هیچ کس را نکشته‏ام. آنگاه دستور داد او را به زمین خواباندند و دست و پایش را به چهار میخ آهنین به زمین کوبیدند سنگ‏ بزرگی بر روی سینه او گذاشتند تا آسیه به شهادت رسید." بحارالانوار، ج 13، ص 164
  28. جالب اینجاست که وقتی او را در برابر خورشید شکنجه می‏دادند فرشتگان صف کشیده و برای او سایه قرار دادند. بحار ج 13، ص 165 ومجمع البیان، ج 10، ص 319
  29. 5- مریم مادر عیسی (علیها السلام)
  30. 34 مرتبه نامش در قرآن آمده است: بانوی الگو: وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتِینَ‏ تحریم/ 12- 11
  31. 8-مادر مریم بچه دار نمی‏شد تا روزی زیر درختی غذا دادن پرنده‏ای را به بچه‏اش دید و این منظره او را تکان داد که کاش من هم فرزندی داشتم. دعا کرد و مستجباب شد.
  32. مادر مریم می‏خواست فرزندش پسر باشد و خادم بیت المقدس شود اما تاین صفا و صمیمیت مریم را به او داد (الفبد یفکر و الله یقدر)
  33. مادر مریم از تولد تدختر غممناک شد رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثی‏ آل عمران/ 36
  34. اما خدا این دختر را از برگزیدگان قرار قرار داد. عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً بقره/ 216
  35. مادر مریم بعد از تولد دختر او را در خدمت مسجد (بیت المقدس) قراد داد و نام آن را مریم که در لفت به معنی زن عبادت کننده است (یا زن‏ خادمه) قرارداد وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ‏ آل عمران/ 36
  36. (نامگذاری همراه با انگیزه، اسم با مسمی)
  37. مریم بانوئی که قبل از تولد کاندید خدمت شد: إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً آل عمران/ 35
  38. بانوئی که فرشتگان با او سخن گفتند: إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَ الاخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ‏ آل عمران/ 45
  39. مریم بانوی برگزیده خدا: یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ‏ آل عمران/ 42
  40. تحت تکفل پیامبر خدا بزرگ شد: وَ کَفَّلَها زَکَرِیّا آل عمران/ 37

اللهم صل علی محمد وا ل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
شهریور
  1. بسم الله الرحمن الرحیم    

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم  

گناه :مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ: عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ الْعَلَاءِ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالَ:

  1. «الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ: الْبَغْیُ، وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ: الْقَتْلُ، وَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ: الظُّلْمُ، وَ الَّتِی تَهْتِکُ السِّتْرَ:شُرْبُ الْخَمْرِ، وَ الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ: الرِّبَا ، وَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ: قَطِیعَةُ الرَّحِمِ، وَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَوَاءَ: عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ». «اللّهم اغفر لى الذنوب‏ الّتى‏ تنزل البلاء» الّلهم اغفر لى الذنوب‏ الّتى‏ تهتک العصم
  2. «الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ: الْبَغْیُ، بَغى: طلب توأم با تجاوز از حدّ. این معنى با مطلق تجاوز قابل جمع است زیرا تجاوز از طلب جدا نیست، هر جا که تجاوز هست طلب نیز هست. تجاوز چنانکه راغب تصریح میکند دو جور است یکى تجاوز ممدوح مثل تجاوز از عدالت باحسان و از عمل واجب بمندوب، یعنى عمل بهر دو، و دیگرى تجاوز مذموم، مثل تجاوز از حق بباطل. «إِنَّ أَسْرَعَ الشَّرِّ» سریعترین شرها که زود حال گیرى مى‏شود «عُقُوبَهً الْبَغْىُ‏» (کافى/ ج 2/ ص 459)
  3. امام صادق (ع) مى‏فرماید ابلیس به یارانش گفت شما دو تا کار بکنید قصه حل مى‏شود «یَقُولُ إِبْلِیسُ لِجُنُودِهِ أَلْقُوا بَیْنَهُمُ» القاء کنید بیندازید بین مردم‏ «الْحَسَدَ وَ الْبَغْىَ‏» مردم نسبت به هم حسود باشند و به هم زور بگویند اینها کافى است‏ «فَإِنَّهُمَا یَعْدِلَانِ عِنْدَ اللَّهِ الشِّرْکَ» (کافى/ ص 2/ ص‏..
  4. کوه به کوه زور بگوید: خدا تکه تکه‏اش مى‏کند «کَلَّا إِذا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا» (فجر/ 21) تکه تکه مى‏شود
  5. «إِنَّ أَعْجَلَ الشَّرِّ عُقُوبَهً الْبَغْىُ‏» (کافى/ ج 2/ ص 327) زور و ظلم خیلى زود مچ صاحبش را مى‏گیرد...
  6. قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): «تَوَقَّوْا عَلَى أَوْلَادِکُمْ لَبَنَ الْبَغِىِ‏ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْمَجْنُونَهِ فَإِنَّ اللَّبَنَ یُعْدِى» (خصال صدوق/ ج 2/ ص 614) اگر زنى ستمگر است و یا دیوانه هست نگذارید به بچه شیر دهد... اثنان یعجلهما الله فی الدنیا: البغی‏ و عقوق الوالدی‏ کنز، 45448.
  7. حدیث داریم ظالم و مظلوم هر دو به جهنم مى‏روند. سوال شد: ظالم درست اما مظلوم چرا به جهنم مى‏رود؟ فرمود: براى اینکه به مظلوم مى‏گویند که چرا زیر بار ظلم ظالم رفتى؟ قرآن مى‏فرماید:
  8. «وَ الَّذینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْىُ‏ هُمْ یَنْتَصِرُونَ» (شورى/ 39) مومنین کسانى هستند که اگر به یکى از آنها ظلم شد، همدیگر را با «الله اکبر» صدا مى‏کنند. نباید زیر بار ظلم رفت. مومنین کسانى هستند که‏ «إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْىُ‏» وقتى ظلم به آن‏ها اصابت کرد «هُمْ یَنْتَصِرُونَ» داد مى‏زنند و دیگران را به استمداد مى‏خواهند.. 3)
  9. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): ثَلاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَ لا تُوخَّرُ إِلَی الاخِرَةِ عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ وَ الْبَغْیُ‏ عَلَی النَّاسِ وَ کُفْرُ الاحْسَانِ‏ أمالی مفید، ص 237.
  10. «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ‏ الَّتِى‏ تُغَیِّرُ النِّعَمَ» (المصباح کفعمى، ص 555) گاهى خدا یک نعمتى را به تو مى‏دهد و تو به جا مصرف نمى‏کنى و آنرا از تو مى‏گیرد. قرآن مى‏گوید: بعضى را نعمت مى‏دهیم، بعد نعمت را از آنها مى‏گیریم. مى‏گویند: «فَیَقُولُ رَبِّى أَهانَنِ کَلَّا بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ» (فجر/ 17- 16) مى‏گویند: خدا به ما اهانت کرده است، مى‏گوید «کَلَّا»، اهانت نکردیم، «بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ»، تو گناهى کردى که به خاطر آن گناه از تو گرفتیم. قرآن مى‏گوید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف/ 96) اگر مردم اهل ایمان و تقوا باشند راه را باز مى‏کنیم. هرچه بیشتر گناه کنى، کار تو بیشتر تاب بر مى‏دارد.
  11. وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ: الظُّلْمُ، حدیثى دیگرنعمتى را که خداوند به انسان بدهد، اگر انسان ظلم بکند خدا نعمت را مى‏گیرد. اگر نعمتى داریم خدا از ما گرفت، معلوم است که ظلم کردیم. در دعاى کمیل مى‏خوانیم‏ «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ‏ النِّقَمْ‏» (مصباح‏المتهجد، ص 844) خدایا بیامرز گناهى را که بدبختى برایم مى‏آورد.
  12. وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ: الْقَتْلُ،.. « عدم اسراف در قتل (در مورد قصاص): . «القتل‏ یقلّ القتل‏» کشتن ستمگر، جلو زیاد شدن قتل را مى‏گیرد، آیه نازل شد: «و لکم فى القصاص حیاة»  «وَ مَن قُتِلَ مَظْلوماً فَقَد جَعَلنا لِوَلیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِى القَتْل‏» هر که بى تقصیر و مظلومانه کشته شود براى ولىّ او تسلّط و اختیار قرار داده‏ایم که اگر خواست قصاص کند و انتقام بکشد و اگر خواست خون بها بگیرد و عفو کند، لکن اولیا و سرپرستان مقتول حقّ ندارند در انتقام و قصاص، اسراف و زیاده روى کنند...
  13. آنان که تا دیروز، واجب القتل بودند، در سایه‏ى توبه و نماز و زکات، حقوق اجتماعى برابر با مسلمانان مى‏یابند و جنگ با آنان حرام مى‏شود. «فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ»
  14. فَلا یُسْرِفْ فِى الْقَتْل‏» کلاه سرت مى‏رود. گروه فرقان که بدبخت شدند به خاطر این بود که چهار، پنج تا جمله‏ى عربى را خوانده بودند، «فَلا یُسْرِفْ فِى الْقَتْل‏» این آیه‏ى قرآن است. یعنى در قتل، در آدم‏کشى اسراف نکن. خوب شما طبق ادبیات معنا کن ببینم. پس یکى مى‏شود ترور کرد. چون نگفته که نکش. گفته در کشتن اسراف نکن.
  15. خوب فهم دین، «فَلا یُسْرِفْ فِى الْقَتْل‏» یعنى چه؟ فهم مى‏خواهد. یک کسى در خیابان راه مى‏رفت، نگاهش به شکمش بود. گفتند: چرا چنین راه مى‏روى؟ گفت: دکتر گفته: مواظب شکمت باش. (خنده حضار) خوب این مواظب شکمت باش، فهمیدن مى‏خواهد. این نفهمید یعنى چه.
  16. حالا اگر اسلام‏شناس نبود،.. خطر فتنه را گفتیم که قرآن مى‏گوید: «أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ‏» (بقره/ 191) یک آیه، آیه‏ى دیگر هم مى‏گوید: «أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْل‏» (بقره/ 217) هم أشَدّ است و هم اکبر. یعنى هم سخت است و هم بزرگتر.
  17. حالا چرا فتنه از کشتن مهمتر است؟ چون در کشتن آدم، راحت مى‏شود. از دنیا مى‏رود ولى به بهشت مى‏رسد. شهید مى‏شود. اما در فتنه نه دنیا دارد، نه آخرت. بزرگترین فتنه‏ها تفرقه است.
  18. زمان جاهلیت فامیل الف یکى از فامیل ب را کشت گفت حالا که یکى از ما را کشتى ما دو تا از شما را مى‏کشیم او گفت دو تا کشتید ما پنج تا مى‏کشیم چون مى‏گفتند ما در مقابل یکى بیش از یکى مى‏کشیم آیه نازل شد که بابا در قتل قصاص اسراف نکنید این موردش قصاص است‏.. خداوند مى‏فرماید یکى به یکى این مال اینجاست و مال هرجا نیست. الله اکبر.
  19. الذُّنُوبُ الَّتِی تَهْتِکُ السِّتْرَ: شُرْبُ الْخَمْرِ، : قَالَ الصَّادِقُ (ع): بِئْسَ الْبَیْتُ الْحَمَّامُ یَهْتِکُ‏ السِّتْرَ وَ یُبْدِی الْعَوْرَةَ وَ نِعْمَ الْبَیْتُ الْحَمَّامُ یُذَکِّرُ حَرَّ النَّارِ من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 115. " از جهتی حمّام بدخانه‏ای است که پوشش را کنار می‏زند و حیا و شرم را می‏برد و از جهت دیگر حمّام خانه خوبی است که گرمای جهنّم را به یاد می‏آورد."
  20. لامِیرِ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) إِنَّکَ تَزْعُمُ أَنَّ شُرْبَالْخَمْرِ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا... و اما شرایط بهداشتى: کسى که خمر و آب جو بخورد، «مَنْ شَرِبَ‏ الْخَمْرَ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاهً أَرْبَعِینَ یَوْماً» (کافى، ج 6، ص 401) چهل روز نماز او قبول نیست. نگو: آقا حالا شراب خواران که نماز نمى‏خوانند. چرا ما شراب خوار نماز خوان هم داریم.
  21. آخر مى‏گویند به کسى گفتند: فلان جا دزدى شده است. گفت: چه زمانى؟ گفتند: 2 بعد از نیمه شب. گفت: پس این دزد نماز شبش را چه موقع خوانده است؟ 2 بعد از نیمه شب که زمان نماز شب است.
  22. نزد آقایى آمدند و گفتند: یک کلاغ در چاه افتاده و مرده است. چند دلو بکشیم تا آبش پاک شود؟ ایشان مسئله بلد نبود، گفت: برو، این چه حرفى است. کلاغ هیچ موقع در چاه نمى‏افتد. حالا اگر افتاده چه کنیم؟
  23. البته گفتم: مشروبخوار نمازخوان داریم. و ان شاءالله همین نماز باعث مى‏شود، آن کارشان را نیز ترک کنند. چون خیلى مواقع عبادت باعث مى‏شود، آدم بقیه‏ى کارهایش را نیز درست کند.
  24. اللَّهُمَ‏اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ‏ الَّتِی‏ تَقْطَعُ الرَّجَاءَ مصباح کفعمی، ص 555.--3.  ریشه ها وزمینه های نا امیدی1- یا خدا را نشناختیم‏ 2- یا خودمان را کشف نکردیم‏ 3- یا هدف را نشناختیم..1- عدم اعتقاد به قدرت خدا و کرم بی‏نهایت خدا و سوءظن به خدا..الظّانِّینَ بِاللّهِ ظَنَّ السَّوْءِ فتح/ 6...سوءظن به قدرت خدا، عامل ترس‏...سوءظن به کرم خدا، عامل بخل‏...سوءظن به علم خدا، عامل گناه‏...سوءظن به عفو خدا، عامل یأس‏..- یأس و قنوط به یک معنا و آن نومیدی است.. ریشه یأس عدم ایمان به قدرت یا لطف خداست.
  25. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ‏ الَّتِی‏ تَحْبِسُ الدُّعَاءَ : دو تا معنا شده. یا یک گناهانى آدم مى‏کند که دیگر حال دعا ندارد، یا یک گناهى مى‏کند که حال دعا دارد ولى دعایش مستجاب نمى‏شود. حبس دعا، یا آدم اصلا خودش قفل مى‏شود حال دعا ندارد، یا نه دعا مى‏کند یک مانعى مى‏اید جلوى استجابت را مى‏گیرد. اینها همه‏اش حدیث است.
  26. حدیثش هم اینجا هست. مى‏گوید که عده‏اى آمدند به امام صادق گفتند که ما دعا مى‏کنیم‏ «فلا یستجاب لنا» مستجاب نمى‏شود. گفت‏ «لانکم تدعون من لا تعرفون» (فلاح‏السائل/ ص 107) چیزى از کسى مى‏خواهید که نمى‏شناسیدش. یعنى خودتان ایمانتان لق است، باورتان مشکل دارد، جدى نیستید. مثل اینکه شما مى‏گویید بفرما. خب نمى‏فرمایم. این لقلقه زبان است.
  27. «لانکم تدعون من لا تعرفون» (فلاح‏السائل/ ص 107) با تمام وجود نمى‏گویى بفرما. اگر با تمام وجود بگویى بفرما ... آخر ببینید جدى بودن یک مساله‏اى است. امام کاظم رفت در خانه، امام رضا (ع) بچه کوچولو بود. با پدرش بود. گفت آقا جان این که با ما بود از شیعیان است. شما رفتى در خانه مى‏گفتى بفرما. شما بفرما نگفتى رفتى در خانه. امام کاظم فرمود الآن آمادگى پذیرایى ندارم. کسى که قلبا آمادگى ندارد بگوید بفرما، قلبش با زبانش تفاوت دارد یک نفاق است..
  28. اللهم اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ‏ الَّتِی‏ لا تَخْفَی عَلَیْکَ : در زیارت حضرت علی (ع) آمده است وقتی قبه مبارکش نمایان شود، اینچنین بگو: اللَّهُمَّ! فَتَقَبَّلْ سَعْیِی إِلَیْکَ وَ تَضَرُّعِی بَیْنَ یَدَیْکَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ‏ الَّتِی‏ لا تَخْفَی عَلَیْکَ إِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الْمَلِکُ الْغَفَّارَ بحارالانوار، ج 97، ص 281 : من أعمالهم خافیة و لا یذهب عنک من أعمالهم خائنة و أنت علام الغیوب عالم ما فی الضمائر و القلوب‏ بحار الانوار، ج 92، ص 276.
  29. أعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الذُّنُوبِ‏ الَّتِی‏ تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) فِی خُطْبَتِهِ: فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُومِنِینَ أَ وَ تَکُونُ ذُنُوبٌ تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ (سوال شد: آیا گناهانی هست که عمر را کوتاه می‏کند؟) فَقَالَ نَعَمْ وَیْلَکَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ‏ کافی، ج 2، ص 347 2- 2- 
  30. وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ: قَطِیعَةُ الرَّحِمِ، (سوال شد: آیا گناهانی هست که عمر را کوتاه می‏کند؟) . عقوق والدین:زیرا خداوند عاق والدین را جبّار شقی قرار داده است: وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبّاراً شَقِیًّاً مریم/ 32. ( در بعضی روایات 6 مورد آمده )1- والیمین الفاجره 2-قسم ناحق 3- القوال الکاذبه (دروغ) 4- والزنا.. 5- سد الطریق المسلمین .. 6- والدعاء الامامته بغیر حق ..ادعای امامت بغیر حق .
  31. «وَ الذُّنُوبُ‏ الَّتِى‏ تَکْشِفُ الْغِطَاءَ» (معانى‏الأخبار، ص 270) آن گناهى که باعث مى‏شود آدم لو برود آبرویش بریزد این است که‏ «الِاسْتِدَانَهُ بِغَیْرِ نِیَّهِ الْأَدَاءِ» (معانى‏الأخبار، ص 270) اگر کسى وام بگیرد خواسته باشد پس ندهد خدا صحنه‏اى پیش مى‏آورد آبرویش بریزد. ما داشتیم که خدا آبرو را ریخته. کسى رفت میهمانى. ساعت قشنگى روى طاقچه بود مهمان آن را برداشت و قایم کرد. صاحبخانه آمد و دید که ساعت نیست گفت ساعت کو. گفت نمى‏دانم. رفت به بچه‏ها گفت شما ساعت را برداشته‏اید، گفتند نه. هیچى نگفت وسط نهار خوردن ساعت تو کیسه آقا زنگ زد. اینجورى خدا آبرو را مى‏ریزد.
  32. «وَ الذُّنُوبُ‏ الَّتِى‏ تَکْشِفُ الْغِطَاءَ» (معانى‏الأخبار، ص 270) اگر کسى تصمیم بگیرد مال حرام را بخورد. آبرویش مى‏ریزد خدا قول داده است من در یک جلسه‏اى بودم یک جایى‏ بودم من یک کسى مى‏خواست من را خراب کند. گفت شما که اینقدر براى مردم توى تلویزیون اخلاق مى‏گویى هیچ مى‏دانى پسر خودت در دانشگاه چه سوء استفاده‏هائى کرده. حسابى ما را خراب کرد من هم گفتم اصلًا خدا به من پسر نداده است.
  33. «اللهم اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ‏ الَّتِى‏ تَهْتِکُ الْعِصَم» (کافى/ ج 2/ ص 589) یعنى خدایا آن گناهى را ببخش که پرده پاره مى‏شود. چون سیگار اول آدم سرفه مى‏کند، دیگه وقتى سیگارى شد سرفه نمى‏کند. همیشه باید سعى کنیم که گناه براى ما عادت نشود اگر یک وقت خداى ناکرده کلمه‏اى گفتیم، نگاه بد، حرف بد، فکر بد، بدى از ما سر زد، فورى برویم مسجد دو رکعت نماز بخوانیم، بگوییم خدایا لغزش کردم تو مرا ببخش، زود برگردیم، نگذاریم این گناه همینطور بماند و یک خصلت بشود. چون حدیث داریم که انسانى که گناه مى‏کند یک اثرى در روحش مى‏ماند یک نقطه سیاه اگر زود عذرخواهى کرد پاک مى‏شود و گرنه این دانه سیاه مثل مرض سرطان همه وجود انسان را مى‏گیرد و انسان مى‏شود مجرم. کارش به جایى مى‏رسد که اگر یک روز گناه نکند مى‏گوید امروز روز خوبى نبود، گناهى گیرمان نیامد، مشترى نبود کلاه سرش بگذاریم، کسى گیر نیامد کتکش بزنیم. یعنى کار به جایى مى رسد که جرم خلق و خوى انسان مى‏شود.
  34. وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ: الرِّبَا: [قبض و بسط رزق‏]  إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقْدِرُ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیراً بَصِیراً ..همانا پروردگارت براى هر کس بخواهد، روزى را گشاده یا تنگ مى‏سازد، همانا او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست.در قرآن بطور گسترده درباره‏ى رزق و روزى، بحث شده است. برخى از نکاتِ آن آیات عبارت است از: الف: رزق هر جنبنده‏اى بر عهده خداست. «ما من دابّةٍ فى الارض الّا على اللّه رزقها»  ب: سرچشمه‏ى روزى، در آسمان است. «و فى السماء رزقکم»  ج: اگر همه‏ى مردم رزق گسترده داشته باشند، فساد گسترش مى‏یابد. «و لو بَسط اللّه الرّزق لعباده لَبَغوا فى الارض»  د: مردم باید تلاش کنند و بدنبال رزق بروند. «فابتغوا عنداللّه الرّزق»  ه: تقوا، از عوامل گشایش و موجب توسعه در رزق است. «ومَن یَتّقِ اللّه یَجعل له مَخرجا و یرزقه من حیث لایَحتسِب» «5»
  35. آفات ربا خوارى در جامعه‏ : ربا چرا حرام است؟ فلسفه احکام؟ می‏فرماید؟ اگر ربا حلال باشد، «لَتَرَکَ النَّاسُ التِّجَارَاتِ» مردم دیگر دنبال تجارت نمى‏روند. و کار تولیدى دیگر نمى‏کنند. «وَ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْه» (وسایل‏الشیعه/ج 18/ ص 120) مردم کار به نیازهاى جامعه ندارند فکر می‏کنند کجا پولشان سود دارد. دزد بدتر است یا ربا خوار؟ رباخوار. چون دزد مى‏رود منزل پولدار مى‏دزدد. رباخوار صبرمى کند یک فقیر که نیاز به پول دارد، مى‏اید 5 هزار تومان از او وام بگیرد، مى‏گوید 5 هزار تومان به تو مى‏دهم به شرطى که تومان پس بدهى. دزد از پولدار مى‏زند رباخوار از فقیر. باید بگوئیم رحمت به گور پدر دزد.
  36. وسیله مقابله با ربا: نمونه‏های ایجاد اشتغال در اسلام‏ 1 مزارعه‏ 2 مساقات‏ 3 مضاربه‏ 4 شرکت‏ 5 قرض الحسنة...ماجرای پیامبر (ص) و جوان، دسته تبر ماجرای خدمت‏رسانی اصحاب صفّه برای مردم مدینه و چوپانی برای آنها و بهره بردن از شیر و بچه‏های گوسفندان. اسلام در مقابل ربا، به مردم، اشتغال، قرض الحسنة، صدقه و زکات را پیشنهاد می‏کند.
  37. «اللهم اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ‏ ‏وَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ : الذُّنُوبُ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ سُوءُ النِّیَّةِ وسائلالشیعة، ج 16، ص 281.. دلیل این که دعا مستجاب نمى‏شود این است که نیت ما خوب نیست چون نیت خوب نداریم امام زین العابدین فرمود دعایت مستجاب نمى‏شود. الذُّنُوبُ‏ الَّتِی‏ تَرُدُّ الدُّعَاءَ سُوءُ النِّیَّةِ وسائلالشیعة، ج 16، ص 281. می گوید آخ آبروم رفت حدیث داریم هر که نیتش بد باشد تو دلش این باشد که کسى را خراب کند. اگر نیتش این باشد خدا برایش صحنه‏اى پیش مى‏آورد که آبرویش بریزد «وَ الذُّنُوبُ الَّتِى تَکْشِفُ الْغِطَاءَ» (معانى‏الأخبار، ص 270) آن گناهى که باعث مى‏شود آدم لو برود آبرویش بریزد این است که‏ «الِاسْتِدَانَهُ بِغَیْرِ نِیَّهِ الْأَدَاءِ» (معانى‏الأخبار، ص 270) اگر کسى وام بگیرد خواسته باشد پس ندهد خدا صحنه‏اى پیش مى‏آورد آبرویش بریزد.
  38. وَ تُظْلِمُ الْهَوَاءَ: عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ». نمونه‏هایى از 65 مورد قرآنى درباره ظلمبه نفس‏ آمده : برخى مراد از «سوء» را گناه صغیره و مراد از «ظلم به نفس‏» را گناهان کبیره دانسته‏اند. شرک، ظلم‏ به انسانیّت است. زیرا که انسان دست خود را از دست خداوند برمى‏دارد و در دست نااهلان مى‏گذارد. «وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ»در ظلم‏ و تعدى به حقوق زن، خود مرد نیز زجر مى‏کشد.کافر ظالم است، زیرا به خود ومقام انسانیّت ظلم‏ کرده است. «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» قهر خداوندى ظلم‏ نیست، بلکه بازتاب عملکرد خود انسان است. «وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»
  39. معمولًا ریشه‏ى ظلم‏، یا جهل است یا ترس، یا نیاز، یا حرص و ...ظلم‏ وخیانت به مردم، خیانت به خود است. زیرا آثار سوء زیر را بدنبال دارد: - تکذیب آیات الهى، هم ظلمبه خود است، هم ظلم به رسول اللّه، هم ظلم به مکتب و هم ظلم به نسل‏هاى بعد. «وَ لکِنَّ الظَّالِمِینَ بِآیاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ» در قرآن، 15 مرتبه افرادى به عنوان ظالم‏ترین مردم معرّفى شده‏اند، یعنى کسانى که هم به خود و شخصیّت خود ظلم‏ کرده‏اند و هم به اجتماع، و ریشه‏ى همه‏ى آنها شرک، کفر و عناد بوده است. «2» - طرح سؤالات کج و انحرافى، ظلمبه خویشتن‏ است‏..پر خورى ظلم به خویشتن‏ است. اعتیاد ظلمبه خود و سلامتى و ظلم به نسل و اعصاب و دستگاه گوارش‏ است....
  40. «من الذّنوب‏ التّى‏ لا یغفر لیتنى لا أُؤاخَذُ الّا بهذا» «از گناهان نابخشودنى این است که انسان بگوید: کاش مرا به غیر از این گناه مجازات نکنند.» یعنى آن گناهِ مورد اشاره را کوچک بشمرد. 2- امیرمؤمنان على علیه السلام مى‏فرماید: «أشدّ الذّنوب ما استَهان به صاحبه» «بدترین گناهان، آن است که صاحبش آن را کوچک بشمرد.» - امام صادق علیه السلام فرمود: «از گناه حقیر و ریز، بپرهیز (سبک مشمار) که آمرزیده نشود.» عرض کردم: گناهان حقیر چیست!؟ فرمود آن است که: «الرّجل یَذنب فیَقول طُوبى‏ لى‏ لو لم یَکن لى‏ غیر ذلک»
  41. «و ما الذنوب‏ التى‏ لا تغفر» گناهى که خدا نمى‏بخشد چیست؟ پیغمبر فرمود: خداوند گناهان کوچک را نمى‏بخشد. چون آدم گناه بزرگ را مى‏فهمد. خجالت مى‏کشد و دائم ناراحت است و به مغزش فشار مى‏آورد و در روحش اثر مى‏گذارد و از خدا مغفرت مى‏خواهد ولى آدم براى گناهان کوچک مى‏گوید: اینها که چیزى نیست. اینها بدترهستند.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
شهریور

  1. بسم الله الرحمن الرحیم : مراقبت..
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. سفارش به تقوی:
  4. سفارش به امر تقوی:
  5. سفارش به حد استطاعت:
  6. سفارش به تقوی گواهینامه پزیرش
  7. سفارش اگر تقوی داشتید اعمالتان قبول می شود: باید این اعمالتان مهر استانداد بخورد تا قبول شود باید مهر ای ذول دوهزار داشته باشد تا قبول شود.
  8. خدای متعال می فرماید: ..إِنَّما یَتَقَبَّلُ‏ اللَّهُ‏ مِنَ‏ الْمُتَّقینَ‏ (المایده/27) اگر تقوی نداشته باشید اعمالتان قبول نیست.
  9. تقوی همه دارند... همه دارند.... همه دارند.... من   آنها را منظور ندارم.. من کسانی را منظور دارم که گواهینامه  قبولی دارند..یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً (الانفال/29).. منافقین سال پنجاه در زندان قرآن میخوانند ؛ نحج البلاغه میخوانند ؛ ولی... این سفارش چهارم پس اگر این تفوی را نداشته باشی به سفارش  پنچم نمی رسی..   
  10. سفارش به تقوی مراقبت کنی اگر تقوی داشته باشی ... سرت کلاه نمی رود.وآن چه است که در ازدواجات ، در معاملات سرم کلاه می رود؟ تمامش علتش کم تقویی همه است.
  11. تقوی داشته باشی مراقبت می کنی. مراقبت میکند ومی سپاری دست خدا خودش مواظبت می کند . 
  12. سفارش به تقوی برای امامت : می فرمایید که دعا کنید که شما را امام متقین قرار بدهد؛ دعایی که امیرالمومنین می خوانند شما هم یا بگیرید بخوانید: ..رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً «فرقان/74» خدا یا میشود که به وسیله تقوی به درجه ای قرار بدهی که در جه ما برود بلا ؛ برود بلا تا انجاکه به ما از ناحیه‏ى همسران و فرزندانمان مایه‏ى روشنى چشم عطا کن و مارا پیشواى پرهیزگاران  امام قرار ده.
  13. این منحصر به امیرالمومنین هم نیست ؛ امام رحمت الله علیه امام متقین شد در جامعه زمان خود ش؛ هرکه  می تواند امام متقین زمان خودش در جامعه باشد.
  14. سفارش به تقوی برای آخرت : همه دارایی ها همه مال وٍثروت های خود بگذارد برای آخرت
  15. میگفت وقتی حضرت عزراییل  بیاید درب خانه کسی می بردش ودیگر بر نمی گردد. برای مسافرتی به خارجی است که دیگر برنمی گردد.باید چه کند که دست خالی نباشد. باید مال واموالی که جمع کرد همه را تبدیل به ارز کند همراه خودش به خارج ببرد جهت قوت غذا..
  16. قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ «یونس/49»
  17. یک خبر بدهم خدمت شما عزیزان:  که در روز قیامت از شما سؤال می شود که در دنیا چقدر بودید جواب داده می شود یک ساعت یا یک روز ماه در دنیا بوده ایم. یوما او من بعض یوم..
  18. شاید هفتاد هشتاد؛ صد سال ؛ جواب می دهند. یوما او من بعض یوم..بله در مقابل آخرت بی نهایت؛ من بعض یوم.بیشتر نیست؛ مثال اگر به جنابعلی بگویند که میخواهید یک سال  دراین شهر زندگی کنید اما مغازه های مواد غذایی یک روز بیشتر باز نیست.آیا این یک روز را میگیرید می خوابید؟
  19. .إِنَّما یَتَقَبَّلُ‏ اللَّهُ‏ مِنَ‏ الْمُتَّقینَ‏ (المایده/27)
  20. ..یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً (الانفال/29)
  21. ..قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماما ..( بقره/ 124)
  22. وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ» (اعراف/ 128)،
  23. قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): لیس بحکیم من لم یعاشر بالمعروف من لابدّ له من معاشرته حتی یجعل‏ الله‏ له من ذلک مخرجا کنز، خ 24761.
  24. ایمان به تنهایى کافى نیست، تقوا و مراقبت‏ لازم است. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا»
  25. 5. مراقبت‏. لزوم‏: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الرَّجُلُ رَاعٍ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُم‏وَ المَرْأَةُ رَاعِیَةٌ عَلَی أهلِ بیْتِ بعْلِها وَ وُلْدِهِ وَ هِی مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ‏..مجموعه‏ورام، ج 1، ص 6
  26. 10. انگیزه مراقبت از نفس‏
  27. ایمان به علم او أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ یَری‏ علق/ 14.
  28. إِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً نساء/ 1.
  29. یَعْلَمُ خائِنَةَ الاعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ غافر/ 19.
  30. بِما کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ‏ بقره/ 225.
  31. وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ کَفی بِنا حاسِبِینَ‏ انبیاء/ 47.
  32. وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً کهف/ 49.
  33. یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللّهُ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا أَحْصاهُ اللّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهِیدٌ مجادله/ 6.
  34. - مراقبت از چشم‏ها در نگاه کردن‏
  35. بعد از فکر گناه مسئله چشم است. یک حدیث براى زن‏ها مى‏خوانیم. امام صادق (ع) فرمود: «اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى امْرَأَهٍ ذَاتِ بَعْلٍ مَلَأَتْ عَیْنَهَا مِنْ غَیْرِ زَوْجِهَا» (أعلام‏الدین، ص 417) خدا غضب شدید مى‏کند خانمى را که شوهر دارد، ولى باز مردى را که مى‏بیند، خیره خیره او را نگاه مى‏کند. زن‏هاى شوهردار حق ندارند چنین به مردان نگاه کنند، البته زن‏هاى بى شوهر هم همینطور هستند. اگر نگاهت به مرد افتاد، چشمت را پایین بینداز. «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ» (نور/ 31) «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» (نور/ 30)
  36. وقف‏وموقوفات - مراقبت از موقوفات و حقوق آن ..... 
  37. اطلاعات‏دراسلام - مراقبت در اطلاع رسانى و حفظ اطلاعات .....
  38. عزت‏وذلت - مراقبت و کنترل از عزت ..... 
  39. نامه‏به‏مالک‏اشتر- پرهیز از غرور با مراقبت همیشگى ..... 
  40. ایام‏فراغت- مراقبت و غیرت خانواده از فرزندان ..... 
  41. تربیت‏اسلامى - مراقبت از وسوسه‏هاى شیاطین انس و جن .....
  42. باز نگری 15 اردیبهت 1399پانزده رمضان کرونا

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم  

 

  • حسین صفرزاده
۱۸
شهریور

         بسم الله الرحمن الرحیم .

         اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجه

    1. وصیّت نامه 5
  1. آرى، اسلام ظلم، بى‏انصافى و بى‏عدالتى در وصیّت‏ را به منزله دزدى از مال وارثان مى‏داند.
  2. به جاى وصیّت‏، خود عمل کنیم.
  3. وصیّت‏، استفاده از آخرین فرصت‏هاست، ولى این نباید تکیه‏گاه شود و به امید وصیّت‏ کردن در حال حیات، به فکر کمک و انفاق نباشیم. زیرا کمک با دست خود، اثر دیگرى دارد.
  4. شخصى وصیّت‏ کرد که بعد از مرگش انبار خرماى او را در راه خدا انفاق کنند، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به وصیّت‏ او عمل کرد ودر آخر یک عدد خرما در انبار بجاماند.
  5. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اگر این یک عدد خرما را او با دست خودش مى‏داد، از وصیّت‏ به یک انبار خرما بهتر بود.
  6. وصیّت‏، وسیله جلب محبّت دیگران است.
  7. آن بزرگواران بى‏علاقه بودند، وصیّت‏ کرده و از مال خود به آنان بهره‏اى مى‏رساندند و بدین وسیله دوستى و محبّت آنان را به راه و مکتب خود جلب مى‏نمودند.
  8. وصیّت‏، گاهى واجب است.
  9. در فقه اسلامى آمده است: هر گاه انسانى بدهکار به مردم یا خداوند است و یا امانتى از مردم نزد اوست که ترس تلف و ضایع شدن آن را دارد، واجب است براى حفظ حقوق مردم، وصیّت‏ نماید و شکّى نیست که این وجوب، شامل کسانى که خمس و زکات و مالیات‏هاى اسلامى را بدهکارند نیز مى‏شود.
  10. مقدار وصیّت‏.
  11. بر پایه احکام اسلامى، انسان تا یک سوّم مالش را بیشتر نمى‏تواند وصیّت‏ کند، ولى بخاطر آنکه به سهم وارثان زیاد ضرر نرسد و روح آنان از قانون اسلام و آن شخص جریحه دار نشود) بهتر است کمتر از یک سوّم وصیّت‏ نماید. مثلًا به یک چهارم وصیّت‏ کند. یعنى اگر از دوازده تومان، چهار تومان حقّ وصیّت‏ کردن دارد، بهتر است سه تومان آن را وصیّت‏ کند.
  12. وصیّت‏ کردن را به فال بد نگیریم.
  13. شاید دلیل آنکه بسیارى از ما وصیّت‏نامه نداریم این باشد که خیال مى‏کنیم وصیّت‏ کردن به معناى زود مردن وپایان عمر است و آن را به فال بد گرفته و از آن سر پیچى مى‏نماییم، امّا اگر آن را یک وظیفه شرعى، عقلى و عرفى ببینیم، تخلّف از آن را به خود اجازه نمى‏دهیم.
  14. وصیّت‏ باید حکیمانه باشد.
  15. قرآن در آیه وصیّت‏، یک کلمه بسیار پر بار بکار برده و آن کلمه «بِالمعروف‏» است.
  16. «کُتِبَ عَلَیکُم اذا حَضَرَ احَدَکُمُ المَوتَ ان تَرَک خَیراً الوَصیّة ... بِالمَعرُوفِ» یعنى باید وصیّت‏ با عقل، عرف وحکمت هماهنگ باشد.
  17. دراینجا لازم است انسان در وصیّت‏ خود، سهمى را براى آن بستگان محروم در نظر بگیرد تا با این عمل حکیمانه و خداپسندانه، هم مانع فقر دسته اوّل شود و هم جلو تکاثر دسته دوّم را گرفته باشد.
  18. لذا امام باقر علیه السلام فرمود: پایان کار کسانى که به نفع فامیل محرومى که مشمول قانون ارث نمى‏شود وصیّت‏ نکند، گناه و معصیت است.
  19. نمونه چند جمله از وصیّت‏هایى که امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از ضربت خوردن در بستر شهادت به فرزندانش فرموده را بیان کنم آن حضرت در وصیّت‏ خود مى‏فرمایند:
  20. آرى پیامبراکرم صلى الله علیه و آله فرمود: من و على پدران این امّت هستیم و پدر امّت باید به هنگام وصیّت‏، همه مردم را مورد توجّه خود قرار دهد.
  21. آنگاه امام با الفاظ و جملات زیبا و لحن مخصوصى، همگان را نسبت به یتیمان، همسایگان، قرآن، نماز، حج، جهاد، حسن روابط و نظارت عمومى، امربه معروف و نهى از منکر، سفارش فرمودند و در ادامه به عدالت در قضاوت وصیّت‏ نموده و در مورد قاتل خود فرمودند: قاتل من بیش از یک ضربت به من نزده است، هرگاه من با این ضربت کشته شدم، شما نیز بیش از یک ضربت به او نزنید و مواظب باشید عصبانیّت، شما را به کشتار عمومى یا به قطعه قطعه کردن او نکشاند، که پیامبراکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: از مُثله و تکّه‏تکّه کردن بپرهیزید، گرچه نسبت به سگ درّنده باشد.
  22. عمل به وصیّت
  23. آیات و روایات عمل به وصیّت‏ شرعى و صحیح را لازم دانسته و مسئولیّت و گناه تغییر آن را به عهده کسى مى‏داند که با شنیدن (و یا دیدن) وصیّت‏نامه، به خاطر هوا و هوس خود، وصیّت‏نامه را تغییر دهد.
  24. (البتّه در صورتى که عمل به وصیّت‏ سبب تقویت کفر و یا تضعیف اسلام نباشد و روشن است که مسلمان چنین وصیّتى نمى‏کند)
  25. از نظر فقه اسلامى هرگاه تغییر وصیّت‏ سبب از بین رفتن حق و حقوقى شود، تغییردهنده، گناهکار و ضامن است و باید از مال خودش دستور شخص وصیّت‏ کننده را عمل نماید.
  26. خدایا! بعضى در عمل به قرآن حتّى از مخالفان قرآن هم عقب‏تر ماندند. چنانکه حضرت على علیه السلام در وصیّت‏ خود مى‏فرماید: مبادا دیگران در عمل به قرآن و استفاده از رهنمودهاى آن از شما مسلمانان جلو باشند.
  27. 13- آدم‏کشى، رهاکردن بستگان، نداشتن وصیّت‏، بى‏اعتنایى به حقوق مردم و نپرداختن زکات، هر کدام وسیله حسرت در قیامت خواهد بود.
  28. (4). نهج البلاغه، وصیت‏ 31
  29. قرآن در سوره مائده آیه 106 مى‏فرماید: هرگاه کسى در سفر دچار بیمارى شد و در آستانه مرگ قرار گرفت، دو نفر مسلمان و یا غیر مسلمان را بر وصیّت‏ خود گواه گیرد، لکن مراسم اداى شهادت باید پس از نماز باشد، یعنى آن دو نفر پس از اداى نماز حاضر شده و با قسم خوردن شهادت دهند که فلان مسلمان در مسافرت چه وصیت‏ کرده است.
  30. امام صادق علیه السلام در واپسین دم زندگى خویش، همه بستگان را جمع کرد و در وصیت‏ خویش به آنان، اهمیت نماز را یادآور شد و فرمود:
  31. نماز، اوّلین کلام و آخرین وصیّت
  32. در بعضى روایات مى‏خوانیم که نماز، هم اوّلین سفارش انبیا بوده و هم آخرین وصیّت‏ اولیا.
  33. در وصیّت‏ نامه خود نیز نوشت من با قلبى آرام به سوى خدا مى‏روم. این دل آرام از زور و پول و مقام نیست، از پیوند با خداست که بهترین نوع آن نماز است.
  34. فراموش نمى‏کنم در ایّام دفاع مقدّس، جوانى وصیّت‏ کرد که اگر من شهید شدم مرا دفن نکنید مگر آن دو دسته‏اى که با هم قهرند، آشتى کنند و این جوان از خون مقدّس خودش به نفع اصلاح ذات‏البین استفاده کرد، در حالى که مى‏توانست بگوید اگر شهید شدم راضى نیستم فلان شخص یا گروه به تشییع جنازه من بیاید و بدینوسیله آتش فتنه را بیشتر و کینه‏ها را عمیق‏تر نماید.
  35. این تعدیل ثروت از طریق خمس و زکات، امرى واجب است، ولى اسلام براى تعدیل ثروت راههاى غیر الزامى دیگرى نیز از قبیل وقف، هبه، صدقه، انفاق، وصیّت‏، کفّاره، نذر، عهد، ایثار و قرض‏الحسنه، قرار داده است.
  36. گاهى انسان بر اثر وسوسه شیطان مى‏گوید: من کارهاى خیر زیادى کرده‏ام به فقراء کمک مى‏کنم، به بستگان سر مى‏زنم اموالى را وقف یا وصیّت‏ مى‏کنم، بنابراین خمس دادن لازم نیست.
  37. با بررسى آیات و روایات درمى‏یابیم که زکات در اسلام مانند زکات در دیگر ادیان الهى نیست که صرفاً یک وصیّت‏ و سفارش اخلاقى و موعظه باشد تا مردم به برّ و نیکى رغبت پیدا کنند و از بخل و امساک بپرهیزند، بلکه فریضه‏اى الهى است و بى‏اعتنایى به آن فسق است و منکر آن، کافر محسوب مى‏شود.
  38. حتّى اگر وصیّت‏ مى‏کنید، قبل از هر کس براى والدین و بستگان خود وصیّت‏ کنید. «ان ترک خیراً الوصیة للوالدین و الاقربین»
  39. امام باقر علیه السلام وصیت‏ مى‏کند که ده سال در سرزمین «منى» براى او عزادارى کنند و جنایات حکومت ظالم را که بر امام و اهلبیت علیهم السلام وارد شده بازگو نماید.
  40. بسیار بجاست که زائر خانه خدا، قبل از سفر، وصیت‏ کند و خیال نکند که وصیت‏، فال بد گرفتن و بدبین بودن و احساس خطر کردن است، بلکه وصیت‏، نشانه یاد مرگ بودن انسان است. وصیت‏، راهى براى جبران کارهایى است که انجام نداده است و نشانه دقت و حساب انسان و تداوم بخشیدن به اهداف عالیه انسانى است. ناگفته پیداست،
  41. مراد از وصیت‏ تنها سفارشات مالى نیست، بلکه هرگونه پند و سفارش و حکمت را نیز شامل مى‏شود. در روایات، جایگاه وصیت‏ هنگام خروج مسافر را در «کتاب الحج» ذکر کرده‏اند.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۱۸
شهریور

      بسم الله الرحمن الرحیم .

                اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1.          وصیّت نامه 4

 

  1. وصیّت‏ که حقّ خود انسان است، بر حقوق وارثان مقدّم است. «مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ»
  2. گرچه پرداخت بدهى، بر انجام وصیّت‏ مقدّم است، لکن چون در عمل، انجام وصیّت‏ سخت‏تر است، خداوند در آیه، اوّل عمل به وصیّت‏ را آورده، بعد پرداخت بدهى را.
  3. در حدیث آمده است: وصیّت‏ به ثلث مال، زیاد است، سعى کنید وارثان شما بهره‏ى بیشترى از ارث ببرند، تا همه بى‏نیاز باشند. و ضرر رسانى در وصیّت‏ از گناهان کبیره است.
  4. در وصیّت‏ کردن، باید حال وارثان را مراعات کرد، تا به آنان زیان نرسد. «غَیْرَ مُضَارٍّ»
  5. این سوره شامل مسائلى از قبیل: ولایت و رهبرى، ردّ عقیده‏ى تثلیث، وفاى به عهد و پیمان‏ها، گواهى دادن به عدل، تحریم قتل، احکام خوردنى‏ها، احکام وضو، غسل و تیمّم، سفارش به عدالت اجتماعى و احکام وصیّت‏، قصاص، سرقت، زنا و ... مى‏باشد.
  6. اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هرگاه (نشانه‏هاى) مرگ یکى از شما فرا رسد، از میان خود دو نفر عادل را هنگام وصیّت‏ به شهادت و گواهى فرا خوانید.
  7. و اگر در مسافرت بودید و مصیبت مرگ به سراغ شما آمد (و شاهد مسلمانى نبود) دو تن از غیر (همکیشان) تان را به گواهى بطلبید و اگر (در صداقت آنان) شک کردید، پس از نماز آن دو را نگاهدارید تا به خداوند قسم یاد کنند که ما حاضر نیستیم حقّ را به هیچ قیمتى بفروشیم، هر چند در مورد فامیل باشد و هرگز شهادت الهى را پنهان نمى‏کنیم، که در این صورت از گنهکارانیم.
  8. مسلمانى به نام «ابن ابى ماریه» همراه دو مسیحى به نام‏هاى تمیم و عدى که برادر بودند، به سفر تجارى رفتند. مسلمان بیمار شد، وصیّت‏ نامه‏اى نوشت و آن را میان وسایل خود گذاشت
  9. آستانه‏ى مرگ، آخرین فرصت براى وصیّت‏ کردن است. «إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حِینَ الوَصیّة»
  10. هنگام وصیّت‏، مؤمن باید دقّت‏هاى لازم را به کار بندد. «حِینَ الوَصیّة اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ»
  11. در امر وصیّت‏، سوگند و شهادت، تقوا داشته باشیم. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
  12. حضرت على علیه السلام به فرزندش وصیّت‏ کرد: خداوند بر گوش واجب کرده که راضى به شنیدن گناه و غیبت نشود.
  13. حضرت على علیه السلام در وصیّت‏ به فرزندش امام حسن مى‏فرماید: رزق دوگونه است: نوعى از آن را باید با تلاش و کوشش بدست آورى و نوعى دیگر خود به سراغ تو مى‏آید. (مثل نور، باران وهوا در طبیعت و هوش، حافظه واستعداد در انسان)
  14. 12. صبر، وصیّت‏ امام حسین علیه السلام به فرزندش امام سجّاد علیه السلام است. «یا بنى اصبر على الحق و ان کان مرا»
  15. امام سجّاد علیه السلام به فرزندش وصیّت‏ مى‏فرماید: «ایاک و مصاحبة القاطع لرحمه، فانى وجدته ملعونا فى کتاب الله» از دوستى و مصاحبت با کسانى که قطع رحم مى‏کنند بپرهیز، زیرا من در قرآن، آنها را ملعون یافتم. یَقْطَعُونَ ... لَهُمُ اللَّعْنَةُ
  16. از سخن حقّ پیروى کنیم، چه موعظه‏ى بنده‏ى خدا باشد، «لُقْمانُ» و چه وصیّت‏ خداوند سبحان. «وَصَّیْنَا»
  17. در آیه‏هاى 83 سوره‏ى بقره، 36 سوره‏ى نساء، 151 سوره‏ى انعام و 23 سوره‏ى اسراء در رابطه با احسان به والدین سفارش شده، ولى در سوره‏ى لقمان، احسان به والدین به صورت وصیّت‏ الهى مطرح شده است.
  18. - اولویّت خویشاوندان در ارث، بعد از عمل به وصیّت‏ است. وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ ... إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا ... (آرى، اگر فردى وصیّت‏ کرد که بخشى از مال او صرف دوستانش شود، اوّل باید به وصیّت‏ عمل شود و سپس تقسیم شود.)
  19. 4. با این‏که عمل به وصیّت‏، واجب و ترک آن حرام است، امّا اگر عمل به وصیّت‏، میان افرادى فتنه و کدورت مى‏آورد، اسلام اجازه مى‏دهد که وصیّت‏ ترک شود تا میان مردم صلح و صفا حاکم باشد. «فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»
  20. گاهى حضرت على علیه السلام به خاطر ایجاد حساسیّت در مردم، الفاظى را تکرار مى‏کردند. چنانکه به فرزندانش وصیّت‏ مى‏کند: الله الله فى الایتام ...، «الله الله فى جیرانکم»، «الله الله فى الصلاة»، الله الله فى القرآن ... که لفظ جلاله «الله» تکرار شده است.
  21. حضرت على علیه السلام پس از ضربت خوردن، به دو فرزند عزیزش امام حسن و امام حسین علیهما السلام وصیّت‏ کرد: «لا تَقْتُلُنَّ بى الّا قاتِلى‏» به خاطر کشته شدن من دست به قتل عام نزنید بلکه تنها قاتلم- ابن ملجم- را بکشید و سپس مى‏فرماید: «فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ» او یک ضربت به من زد شما هم یک ضربت به او بزنید.
  22. حضرت ابراهیم و یعقوب علیهما السلام هم به فرزندان خود چنین وصیّت‏ مى‏کنند:
  23. وصیّت‏ : یکى دیگر از بحث‏هاى لازم در آستانه مرگ، بحث از وصیّت‏ است. گر چه وصیّت‏ مخصوص وقت مرگ نیست و بهتر است انسان در اوّلین فرصت وصیّت‏نامه خود را تهیه کند، لکن چون معمولًا در آستانه مرگ وصیّت‏ مى‏نمایند
  24. گر چه وصیّت‏ کردن مستحب است، ولى تعبیر قرآن با جمله‏ «کُتِبَ علیکم» آمده و این عیناً همان تعبیرى است که در تشریع روزه بکار برده شده است و تعبیرات قرآن وسفارشات پیشوایان دین آن را تا مرز وجوب پیش برده است.
  25. وصیّت‏، به قدرى مهم است که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هر که وصیّت‏ کرده بمیرد، گویا شهید از دنیا رفته و هر که وصیّت‏ نکرده از دنیا برود، گویا به مرگ جاهلیّت و مانند افراد قبل از اسلام مرده است.
  26. نقش وصیّت‏ : وصیّت‏، نشانه دقّت و اهل حساب و فکر بودن انسان است.
  27. وصیّت‏، نشانه احترام به حقوق است.
  28. وصیّت‏، یاد مرگ بودن انسان است.
  29. وصیّت‏، استمرار بخشیدن به اهداف عالى انسان است.
  30. وصیّت‏، پر کردن خلاءهاى اقتصادى افراد محروم است.
  31. وصیّت‏، بهره‏گیرى از چیزهایى است که یک عمر جمع کرده است.
  32. وصیّت‏، راه جبران کارهایى است که خود در زمان حیات انجام نداده است.
  33. وصیّت‏، یادگارى انسان بعد از مرگ و یادبود وزنده کردن یاد خود است.
  34. شرایط وصیّت‏ : در وصیّت‏ چند مسئله را باید مورد توجه قرار داد:
  35. در وصیّت‏ تنها توجه به مسائل مالى نباشد، بلکه از قرآن الهام بگیریم که مى‏فرماید: هنگامى که مرگ یعقوب فرا رسید، فرزندان خود را فراخواند و از آنان پرسید: «ما تَعبُدونَ مِن بَعدى» شما بعد از من چه چیزى را خواهید پرستید؟
  36. امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام بعد از ضربت خوردن و در آستانه شهادت در اوّلین جمله وصیّت‏ خود، فرزندانش را به تقوا سفارش مى‏فرماید.
  37. بنابراین وصیّت‏ نباید تنها جنبه‏هاى مالى و مادّى داشته باشد. زیرا توصیه‏ها و سفارشات انسان در آخرین لحظات زندگى، براى تمام بستگان از خاطرات فراموش نشدنى است.
  38. در وصیّت‏ نباید انسان سوءاستفاده کرده و حقوقى را ضایع کند و بخاطر انتقام، ناراحتى‏هاى خود را دفع کند، بلکه باید مصلحت و عدالت و نیاز و ضرورت‏ها را در نظر بگیرد. زیرا در حدیث مى‏خوانیم: کسى که در وصیّت‏ خود ظلم کند، مرتکب گناه کبیره شده است.
  39. در وصیّت‏ باید حقوق فرزندان را مراعات کند.
  40. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ضمن وصیّتى به حضرت على علیه السلام فرمودند: کسى که خوب وصیّت‏ نکند، جوانمرد نیست و شفاعت ماهم شامل او نمى‏شود.

                   اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
شهریور

       بسم الله الرحمن الرحیم .

      اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجه

    1. وصیّت نامه 3  
  1. کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقینَ ( بقره/180) بر شما مقرّر شده که چون یکى از شما را (نشانه‏هاى) مرگ فرا رسد، اگر مالى از خود به جاى گذارده، براى پدر ومادر ونزدیکان به طور شایسته وصیّت‏ کند، این کار حقّ و شایسته پرهیزکاران است. سوره البقرة، آیه 180
  2. وصیّت دور اندیشی : بعضى‏ها فکر مى‏کنند وصیّت‏ کردن، زمینه‏ى زود مردن است، در حالى که یک نوع دوراندیشى است.
  3. وصیّتنه لحظه، آخرین فرصت: واینکه مى‏فرماید: هنگام مرگ وصیّت‏ کنید. چون آن لحظه، آخرین فرصت است وگرنه مى‏تواند سالها قبل از فرا رسیدن مرگ، وصیّت‏ کند.
  4.  وصیّت مستحب:  بعضى وصیّت‏ کردن را واجب دانسته‏اند، امّا از جمله‏ى «حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ» استفاده مى‏شود که این عمل مستحبّ است وگرنه مى‏فرمود: «حقا على المؤمنین»
  5. وصیّت‏ باید بر اساس «معروف» یعنى عقل‏پسند باشد، نه از روى کینه و انتقام و یا مهرورزى‏هاى بى‏جا و بى‏رویه. چون از ارث، تنها بعضى از بستگان بهره‏مند مى‏شوند آن هم به مقدار معیّن، لذا اسلام سفارش مى‏کند اگر در میان فامیل کسانى هستند که از ارث محرومند و یا سهم ارث آنان اندک است با وصیّت‏، در مورد توسعه‏ى سهمیّه آنان اقدام نماید، ولى اگر کسى در این وصیّت‏ رعایت عدالت نکند و یا ظلمى را روا دارد، گناه کبیره انجام داده است.
  6. وصیّت نامه عادلانه    ، کار دقیقى است که اگر خداى ناکرده با بى‏توجّهى انجام شود و بعداً عامل فتنه و ناراحتى‏هایى گردد، تمام کارهاى خیر محو مى‏شود. از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند: گاهى انسان شصت سال عبادت مى‏کند، ولى چون وصیّت‏ نامه‏ى خود را عادلانه تنظیم نمى‏کند، به دوزخ مى‏رود.
  7. وصیّت ماثر ، نشانه‏ى آن است که مالکیّت انسان حتّى بعد از مرگ در مورد قسمتى از دارایى‏هایش ادامه دارد.
  8. مقدار وصیّت‏، یک سوم مال است و اگر شخصى در مورد بیش از این مقدار وصیّت‏ کند، اجازه‏ى وارثان شرط است. براى اینکه یاد بگیریم چگونه وصیّت‏ کنیم، بهتر است وصیّت‏ نامه‏هاى اولیاى خدا، شهدا و علما را بخوانیم.
  9. عهده داروصیت : رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هرکس ابتدا به عهده بگیرد که وصیّت‏ شخصى را انجام دهد، ولى سپس بدون عذر آنرا رها کند، هیچ عملى از او قبول نمى‏شود وتمام فرشتگانِ میان آسمان و زمین او را لعنت مى‏کنند و دائماً در غضب خداوند است ودر برابر هر کلمه‏ى «یا ربّ» که مى‏گوید، یک لعنت بر او نثار مى‏شود و پاداش تمام کارهاى قبلى او به پاى وصیّت‏ کننده ثبت مى‏گردد.
  10. آثار و برکات وصیّت1- وصیّت‏، نشانه‏ى دقّت و اهل حساب بودن است.
  11. 2- وصیّت‏، نشانه‏ى احترام به حقوق دیگران است
  12.   3- وصیّت‏، توصیه به انجام امور خیرى است که از آن غفلت شده و تداوم عمل صالح، پس از مرگ است.
  13.  4- وصیّت‏، راهى براى پرکردن خلأهاى اقتصادى و تعدیل ثروت است.
  14. باوصیت گویا شهید مرده: رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرموده‏اند: هرکس با وصیّت‏ از دنیا برود، گویا شهید مرده است‏.
  15. وصیّت‏ عامل محبت : براى والدین وبستگان، عامل تجدید محبّت ویک نوع قدرشناسى است. لذا در آغاز آیه وصیّت‏، والدین مطرح شده‏اند تا علاوه بر سهم ارث، وصیّت‏ به نوعى تنظیم شود که نفعش به آنان نیز برسد که این خود از مصادیق احسان است.
  16. اقسام وصیّت‏      1. وصیّت‏ واجب : مثل وصیّت‏ به حقّ اللّه، حقّ‏الناس، قضاى نماز و عبادات دیگر، پرداخت حقوق واجبه مانند خمس، زکات، دیون، بدهکارى‏هاى مردم.
  17.  2. وصیّت‏ مستحبّ: مثل وصیّت‏ به امور خیریّه.
  18.  3. وصیّت‏  مباح: مثل وصیّت‏ فرزندان به نوع شغل، حرفه، لباس، طعام.
  19. وصیّت‏ مکروه: مثل وصیّت‏ به مقبره سازى.    
  20. 5. وصیّت‏  حرام: مثل وصیّت‏ به ایجاد مراکز فساد، انتشار کتب ضالّه.
  21. گرچه با مرگ، انسان از دنیا مى‏رود، امّا پرونده‏ى عمل او با کارهایى نظیر وصیّت‏ باز مى‏ماند. «إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ .... الوَصیّة» 2- مال و ثروت، اگر در راه درست مصرف شود، خیر است. «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الوَصیّة»
  22. در وصیّت‏ باید علاوه بر ارث، براى والدین و نزدیکان سهمى قرار داد
  23. وصیّت‏ باید بر اساس عرف پسندیده‏ى جامعه باشد. «الوَصیّة ... بِالْمَعْرُوفِ»
  24. ترک وصیّت‏، نوعى بى‏تقوایى نسبت به حقوق دیگران است. «الوَصیّة ... حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ»
  25. پس هرکس که آن (وصیّت‏ را) بعد از شنیدن، تغییر دهد، گناهش تنها بر کسانى است که آن را تغییر مى‏دهند، همانا خداوند شنوا و داناست.
  26. این آیه نیز هشدارى است به کسانى که در صدد تغییر و یا تبدیل وصیّت‏ دیگران برمى‏آیند. اگر کسى بعد از شنیدن و باخبر شدن از موضوع وصیّت‏ و موارد مصرف آن، دست به تغییر یا تبدیل آن بزند، گناه این تغییر و تبدیل به گردن همان کسى است که این عمل ناشایست را مرتکب شده است، ولى وصیّت‏ کننده به پاداش خود مى‏رسد. مثلًا اگر کسى وصیّت‏ کند که به صد فقیر کمک شود، ولى به جاى صد فقیر، اموال او را به دیگران دهند و آنان نیز خبر نداشته و مال را مصرف کنند، در این صورت وصیّت‏ کننده که از دنیا رفته، به پاداش کمک به فقرا مى‏رسد و گیرندگان بى‏خبر هم گنهکار نیستند، در این میان، گناه تنها به عهده‏ى کسى است که وصیّت‏ را تغییر داده است و باید بداند که خداوند شنوا و آگاه است و کیفر این خیانت را در دنیا و آخرت به او خواهد داد.
  27. در حدیث مى‏خوانیم: وصیّت‏ را اگر چه به نفع یهودى یا نصرانى باشد، تغییر ندهید.
  28. تغییر وصیّت‏ از سوى دیگران، حرام است. «فَمَنْ بَدَّلَهُ ... فَإِنَّما إِثْمُهُ»
  29. حقّ مالکیّت، بعد از مرگ نیز محترم است و کسى حقّ تغییر وصیّت‏ را ندارد.
  30. ایمان به اینکه ما در محضر خدا هستیم، بهترین عامل تقوا و دورى از تغییر و تبدیل وصیّت‏ مردم است. «فَمَنْ بَدَّلَهُ ... إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»
  31. پس کسى که از انحراف وصیّت‏ کننده (و تمایل بى‏جاى او به بعض ورثه) یا از گناه او (به اینکه به کار خلافى وصیّت‏ کند،) بترسد و میان آنها را اصلاح دهد، گناهى بر او نیست (و مشمول قانون مجازات تبدیل وصیّت‏ نمى‏شود،) همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
  32. آنچه در اسلام ممنوع شده، تغییر وتبدیل وصیّت‏هاى صحیح است، ولى اگر وصیّت‏ سبب فتنه و یا خلاف موازین شرع بود، تغییر آن اشکال ندارد. چنانکه اگر وصیّت‏ کننده بیش از یک سوم اموالش را وصیّت‏ کند، مى‏توان آن مقدار را کم کرد، اگر سفارش به گناه کرد، مى‏توان وصیّت‏ را تغییر داد، یا اگر عمل به وصیّت‏ ایجاد فتنه وفساد کند، مى‏توان زیر نظر حاکم اسلامى در وصیّت‏ تغییراتى داد. بنابراین در اسلام بن‏بست وجود ندارد وچون هدف تمام اعمال رسیدن به تقواست، مى‏توان براساس تقوا تمام موارد ضد تقوا را اصلاح کرد.
  33. اصل اهمّ و مهمّ را باید مراعات کرد. احترام به وصیّت‏ مهمّ است، ولى رفع فتنه و اصلاح امور مسلمانان مهمّ‏تر است. «فَمَنْ خافَ ... فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»
  34. تغییر وصیّت‏ باید براساس فتنه‏زدایى واصلاح باشد. «فَمَنْ خافَ ... فَأَصْلَحَ»
  35. در میان بعضى از اقوام رایج بود که اگر مرد وصیّت‏ کند، باید تا آن مدّت که وصیّت‏ کرده همسرش ازدواج نکند و برخى نیز از همان لحظه مرگ، ازدواج مجدّد را مجاز مى‏دانستند.
  36. به این معنا که علاوه بر مدّت عدّه، اگر زن به احترام شوهر، خواست تا یک سال در خانه بماند، شوهر هم به احترام زن علاوه بر سهم ارث، مخارج یک ساله‏ى او را از ثلث خود، که درباره آن حقّ وصیّت‏ دارد، بپردازد.
  37. مردان، بخشى از مال خود را براى همسرانشان وصیّت‏ کنند. «وَ الَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ ...
  38. هرگاه براى تنظیم سند بدهى نویسنده‏اى نبود، مى‏توان از بدهکار گرو و وثیقه گرفت، خواه در سفر باشیم یا نباشیم. بنابراین جمله‏ى «إِنْ کُنْتُمْ عَلى‏ سَفَرٍ» براى آن است که معمولًا در سفرها انسان با کمبودها برخورد مى‏کند. نظیر جمله‏ى «إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حِینَ الوَصیّة» یعنى هنگامى که مرگ به سراغ شما آمد وصیّت‏ کنید. با اینکه مى‏دانیم وصیّت‏ مخصوص زمان مرگ نیست، لکن آخرین فرصت آن، زمان فرا رسیدن مرگ است.
  39. امام صادق علیه السلام فرمود: پرداخت بدهى میّت برانجام وصیّت‏ او مقدّم است چنانکه اگر وصیّت‏ او خلاف شرع باشد نباید عملى شود.
  40. بند ازوصیت نامه داریوش : عفو و دوستی را فراموش مکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت، ولی عفو باید فقط موقعی باشد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
شهریور

                                        بسم الله الرحمن الرحیم .

        اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

    1. وصیّت نامه2
  1. سهمی از وصیت :لازم است انسان در وصیّت خود، سهمى را براى بستگان محروم در نظر گیرد تا با عمل حکیمانه و خداپسندانه، مانع فقر وهم جلو تکا ثر گرفته باشد.
  2. سهمی از محروم وصیت نکند : لذا امام باقر علیه السلام فرمود: پایان کار کسانى که به نفع فامیل محرومى که مشمول قانون ارث نمى‏شود وصیّت نکند، گناه و معصیت است.
  3. وصیّت‏هاى نمونه: ازرسول خدا، پیامبراکرم صلى الله علیه و آله فرمود: من و على پدران این امّت هستیم‏. مهم، مهم، مهم،
  4. وصیّت‏ ‏: ازرسول خدا،«انّى تارک فیکم الثقلین کتاب‏ اللّه‏ و عترتى‏ ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا و لن یفتقرقا حتى یردا علىّ الحوض» مهم، مهم، مهم،
  5. وصیت به تقوی : وصیّت‏هایى که امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از ضربت خوردن در بستر شهادت به فرزندانش فرموده: «اوصِیکُما بِتَقوَى اللّه»
  6. وصیت به نرفتن به دنبال دنیا: حسن و حسینم! شما را به تقوا سفارش کنم. شما دنبال دنیا نروید، گرچه دنیا به سراغ شما بیایدواگر چیزى از دنیا از دست شما رفت، تأسّف نخورید.
  7. وصیت به حق یاور مظلومان : دررابطه با دنیا حقّ بگویید وبراى قیامت و پاداشهاى الهى کار کنید.باخط وهدف، با ستمگران دشمن و نسبت به محرومان ومظلومان یاور باشید..
  8. «ألَّا تَبغِیا الدّنیا و ان بَغَتْکما و لاتَأسَفا على شى‏ءٍ مِنها زُوِىَ عَنکما» «وقولا بالحقّ و اعمَلا لِلأجر» «و کُونا لِلظّالِم خَصماً و لِلمَظلومِ عَوناً» حضرت بر خورد سیاسى، اجتماعى، نظامى و اقتصادى را هم در رابطه با قدرتمندان روزگار و هم در رابطه با مستضعفان و مظلومان بیان مى‏کند.
  9. وصیت به تقوا ونظم : من به شما دو فرزندم و هم به سایر فرزندان و خانواده‏ام و تمام کسانى که در طول تاریخ نامه من به آنها ‏رسد، به تقوا و نظم در کارها سفارش نمایم.
  10. وصیت به تقوا ونظم امرکم : جالب اینکه امام علیه السلام تقوا و نظم را در کنار یکدیگر آورده، یعنى باید حقوق الهى را مراعات نمود وباید نوبت‏ها، اولویت‏ها، قراردادها را نیز مراعات کرد و هر گونه بى‏نظمى وهرج ومرج، در اسلام مردود است: «اوصِیکُما وَ جَمیع وَلَدى و اهلِى و مَن بَلَغهُ کِتابى بِتَقوَى اللّهِ ونَظمِ أمرِکم»
  11. وصیت درآشتی دادن: اى فرزندانم و اى امّت مسلمان! سعى کنید کدورت‏ها را از بین خود و جامعه ریشه‏کن کنید، زیرا پیامبر فرمود: آشتى دادن میان دو مسلمان از همه نمازها و روزه‏هاى (مستحبّى) شما بهتر است. «و صَلاحِ ذاتِ بَینِکُم»
  12. وصیت عمل به احکام واخلاق : آنگاه امام با الفاظ و جملات زیبا و لحن مخصوصى، همگان را نسبت به یتیمان، همسایگان، قرآن، نماز، حج، جهاد، حسن روابط و نظارت عمومى، امربه معروف و نهى از منکر، عدالت در قضاوت وصیّت نموده و در مورد قاتل خود شما نیز بیش از یک ضربت به او نزنید و مواظب باشید.
  13. عمل به وصیّت لازم است: آیات و روایات عمل به وصیّت شرعى و صحیح را لازم دانسته و مسئولیّت و گناه به عهده تغییردهنده وصیّت‏ نامه است.
  14. وارث وصیت ضامن به عمل است :  هرکس بعد از آگاهى از وصیّتى آن را تغییر دهد،گناهش برکسانى است که تغییر و تبدیل مى‏کنند. «فَمَن بَدَّلَه بَعد ما سَمِعَه فانّما اثمُهُ علىَ الّذینَ یُبَدّلونَه» امام باقر علیه السلام : به وصیّت‏ها عمل کنید گرچه براى غیر مسلمانان باشد. ضامن است و باید از مال خودش دستور وصیّت کننده را عمل نماید.
  15. در وصیت‏ فاطمة (س) به علی (ع) آمده که سلام مرا به فرزندانم که تا قیامت به وجود می‏آیند برسان.
  16. وصیت کرد احدی بر جنازه‏ام حاضر نشود، به جز ام سلمة، ام ایمن، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و حذیفة.
  17.  وصیت کرد شب اول قبر بر سر قبرم دعا و قرآن بخوان که در آن ساعت نیاز به انس با زندگان است.
  18. در وصیت امام حسن علیه السلام : تو را به خداوند سوگند میدهم مبادا در کنار جنازه من اندکى خون ریخته گردد، پس از این وصیت‏هاى خود را ببرادرش گفت و در باره فرزندان و خاندانش و ترکه‏اش توصیه فرمود و وصایاى پدرش امیر المؤمنین علیه السّلام را نیز با وى در میان گذاشت.
  19. [وصیت امام حسین علیه السلام : به محمد بن حنفیه‏] من براى سرکشى و عداوت و فساد کردن و ظلم نمودن از مدینه خارج نشدم. بلکه، و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدى أرید ان آمر بالمعروف و انهى عن المنکر. یعنى جز این نیست که من بمنظور ایجاد صلح و سازش در میان امت جدم خارج شدم، من در نظر دارم امر بمعروف و نهى از منکر نمایم. من میخواهم مطابق سیره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب علیهم السّلام رفتار نمایم. کسى که مرا بجهت اینکه حق میگویم قبول کند او بحق سزاوارتر است و کسى که دست رد بسینه من بگذارد من صبر میکنم تا خدا که بهترین حکم‏ کنندگان است بین من و او داورى نماید.
  20. وصیت با دلى آرام : این وصیت‏ نامه که من با دلى آرام، دارم مى‏روم به قیامت. دل آرام گفتیم در قرآن هست، آیه آخر سوره فجر، «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ» (فجر/ 27) اى دل آرام، بیا پهلوى خودمان، گفتم: دل آرام تنها چیزى است که در دنیا نیست،
  21. سه با وصیت خود را اجرا نمود: حضرت صادق فرمود زین العابدین علیه السلام سه مرتبه مریض شد هر مرتبه وصیت مخصوصى میکرد پس از بهبودى وصیت خود را اجرا مینمود.
  22. وصیت به ده سال عزاداری:  امام باقر (ع) وصیت‏ کرد، که وقتى من شهید شدم، تا ده سال امت اسلامى جمع‏ شوند، در یک فرسخى مکه، هرحاجى که مى‏رود مکه، دو سه شب باید منى باشد، فرمود: در این مدتى که حاجى‏ها در منى هستند، ده سال براى من عزادارى کنید.
  23. وصیت خرج کردن درعزاداری:  زراره گفت حضرت باقر وصیت کرد هشتصد درهم در عزاداریش خرج کنند این عمل را سنت پیغمبر میدانست زیرا حضرت رسول در شهادت جعفر فرمود براى خانواده‏اش ترتیب غذا بدهید که آنها مشغول بعزاى خود هستند.
  24. وصیت عجیب : ثواب الاعمال ابو بصیر گفت خدمت ام حمیده رسیدم که او را بدرگذشت‏ حضرت صادق علیه السّلام تسلیت بگویم شروع بگریه کرد من نیز از گریه او اشکم جارى شد. گفت اگر هنگام درگذشت حضرت صادق مى‏بودى چیز عجیبى مشاهده میکردى.
  25. وصیت به ضایع نکردن نماز: گفت حضرت صادق چشم باز کرد و فرمود هر کس با من خویشاوندى دارد بگوئید بیاید. همه را جمع کردیم. نگاهى بآنها نموده فرمود: «ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاة» بشفاعت ما نخواهد رسید کسى که نماز خود را سبک شمارد.
  26. وصیت به ثلث: امام  کاظم : بفرزندم على وصیت میکنم یک ثلث از صدقه پدر و خویشاوندانم در اختیار اوست که هر طور مایل است بمصرف برساند و اختیار هر نوع تصرفى را او دارد اگر مایل بود بانجام میرساند آنچه در باره خانواده‏ام ذکر کرده‏ام
  27. وصیت  امام هشتم : فرمود: هرثمه گفتم: بلى آقای من‏: وقتى مشغول کندن شدند وسائل حفارى گوئى در شن فرو میرفت ماهى را دیدیم که بر آن بخط عبرى نوشته بود: اینجا آرامگاه علی بن موسى است و آنجا قبر هارون ستمگر است. ماهى را در همان جا که وصیت کرده بود دفن نمودیم.
  28. وصیت به امامت : یحیى بن یسار قنبرى گفت: حضرت ابو الحسن امام هادى چهارماه قبل از فوت وصیت کرد بفرزندش حسن و او را بامامت پس از خود معین کرد من و گروهى از غلامان را شاهد بر این مطلب گرفت.
  29. وصیت تنها چیزی که در دنیا نیست:‏   نامه که من با دلى آرام، دارم مى‏روم به قیامت. دل آرام گفتیم در قرآن هست، آیه آخر سوره فجر «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ» (فجر/ 27) اى دل آرام، بیا پهلوى خودمان، گفتم: دل آرام تنها چیزى است که در دنیا نیست،                
  30. چند بند ازوصیت نامه داریوش کبیر اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند،
  31. بند ازوصیت نامه  مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورهااست که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد.
  32. بند ازوصیت نامه داریوش : مادرت آتوسا ( دختر کورش کبیر ) بر گردن من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن.
  33. بند ازوصیت نامه داریوش : کانالی که من می حواستم بین رود نیل و دریای سرخ به وجود آورم به اتمام نرسید و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی وجنگی خیلی اهمیت دارد،
  34. بند ازوصیت نامه داریوش : توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده، چون هر دوی آنها آفت سلطنت اند و بدون ترحم دروغگو را از خود بران. هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط مکن و برای این که عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند، قانون مالیات را وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ نمایی عمال حکومت زیاد با مردم تماس نخواهند داشت .
  35. بند ازوصیت نامه داریوش : افسران و سربازان ارتش را راضی نگاه دار و با آنها بدرفتاری نکن، اگر با آنها بد رفتاری نمایی آن ها نخواهند توانست مقابله به مثل کنند ، اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آن ها این طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند وتسلیم میشوند
  36. بند ازوصیت نامه داریوش : امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا این که فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر چه فهم و عقل آنها بیشتر شود تو با اطمینان بیشتری حکومت خواهی کرد.
  37. بند ازوصیت نامه داریوش : همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .
  38. بند ازوصیت نامه داریوش : هیچ کس در این جهان باقی نخواهد ماند، اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت مرا ببینی، غرور و خودخواهی بر تو غلبه نخواهد کرد، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی، بگو قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا این که بتواند تابوت حاوی جسدت را ببیند.
  39. بند ازوصیت نامه داریوش : زنهار، زنهار، هرگز خودت هم مدعی و هم قاضی نشو، اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بی طرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد و رای صادر کند، زیرا کسی که مدعیست اگر قضاوت کند ظلم خواهد کرد.
  40. بند ازوصیت نامه داریوش : هرگز از آباد کردن دست برندار...وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود، در آباد کردن ، حفر قنات ، احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول قرار بده .
    1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۸
شهریور

           بسم الله الرحمن الرحیم .

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

وصیّت نامه 1

  1. وصیت امر عقل است : اگر اینطور بگوئیم خوب است که وصیت یک امر عقل است و مواردش هم تفاوت می‌کند،
  2. وصیت را:عقل گاهی می‌گوید واجب است، گاهی می‌گوید مستحب است، گاهی می‌گوید حرام است، گاهی می‌گوید مکروه است و گاهی هم می‌گوید مباح است
  3. وصیت حرام : می‌خواهد بچه‌هایش را محروم از ارث کند، این حرام است
  4. وصیت مکروه: نخواهد محروم از ارث کند، مقداری کم برای بعضی از پسرها بگذارد، این مکروه است.
  5. وصیت مستحب: برای اینکه به خویشان برسد مستحب است
  6. وصیت واجب : برای اینکه حقوق مردم را ادا بکند واجب است،
  7. وصیت مباح:  هیچ کدام از اینها نباشد وصیت مباح است،  بگوید ای پسرها و دختران من وقتی من مردم پسر وار و دختر وار مالم را قسمت بکنید. این نه حرام است، نه مکروه است، نه واجب است و نه مستحب بلکه مباح است.
  8. وصیت دراولین فرصت:  وصیّت مخصوص وقت مرگ نیست و بهتر است انسان دراوّلین فرصت وصیّت‏ نامه خود را تهیه کند، 2) بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ‏ أَنْ تَکُونَ غُصَّةً منبع: نهج‏البلاغه، نامه 31.
  9. وصیت درآخرین فرصت براى وصیّت‏کردن معمولًا در آستانه مرگ است، لذا ما در باره وصیّت جملاتى مى‏نویسیم: قرآن مى‏فرماید: «کُتِبَ عَلَیکُم اذا حَضَرَ احَدَکُمُ المَوتَ ان تَرَک خَیراً الوَصیّة لِلوالِدَینِ و الاقرَبِینَ بِالمَعرُوفِ حَقّاً عَلىَ المتَّقِین»(بقره/ 180) هر گاه مرگ شما رسد و مالى در بساط داشتید، براى والدین و بستگان وصیّتى شایسته، حکیمانه، عادلانه داشته باشید، که براى افراد با تقوا لازم است‏. ای واجب است.
  10. باوصیت بمیرد: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هر که وصیّت کرده بمیرد، گویا شهید از دنیا رفته
  11. بی وصیت بمیرد: و هر که وصیّت نکرده از دنیا برود، گویا به مرگ جاهلیّت مرده.
  12. نقش وصیّت، نشانه دقّت و اهل حساب و فکر بودن ورشد انسان است.
  13. وصیّت واحترام ، نشانه احترام به حقوق گذشته گان وآیندگان است. مهم، مهم، مهم،
  14. وصیّت وباقیات، یاد مرگ بودن انسان وباقیات وصالحات وخیرات ازخود بجای گداشتن است.
  15. وصیّت وکمال، استمرار بخشیدن به اهداف عالى کمال انسان وانسانیت است. مهم، مهم، مهم،
  16. وصیّت واقتضاد، پر کردن خلاءهاى اقتصادى افراد خانواده ومحرومان جامعه است.
  17. وصیّت وخدمت، بهره‏گیرى از چیزهایى است که یک عمر جمع کرده که درراستای رشد فرهنگ وکمال افراد خانواده وخدمت به خلق خدا است.
  18. وصیّت وجبران، راه جبران کارهایى است که خود در زمان حیات انجام نداده برعهده وراث وافراد طرف خطاب وآیندگان درمسیراحداف عالیه.
  19. وصیّت وعاقبت، یادگارى انسان بعد از مرگ و یادبود وزنده کردن یاد خود، درراه مستقیم وصلاح وخدمت ودعای خیروعاقبت به خیرشدن است.
  20. شرایط وصیّت چند مسئله دارد که بایدمورد توجه قرار داد:
  21. 1- وصیّت فقظ مالی نیست :تنها توجه به مسائل مالى نباشد، از قرآن الهام گیریم: مرگ یعقوب رسید، فرزندان خود را فراخواند واز آنان پرسید:«ما تَعبُدونَ مِن بَعدى» شما بعد از من چه چیزى را خواهید پرستید؟ که حضرت یعقوب در لحظه مرگ، به فکر اعتقاد و شناخت توحیدى فرزندان است. مهم، مهم، مهم،
  22. وصیت بر تقوای الهی :امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام بعد از ضربت خوردن و در آستانه شهادت در اوّلین جمله وصیّت خود، فرزندانش را به تقوا سفارش مى‏فرماید.
  23. وصیّت برعبرت های کسب شده:نباید تنها جنبه‏ مالى و مادّى داشته باشد. توصیه‏ها و سفارشات در آخرین لحظات زندگى، براى تمام بستگان ازخاطرات فراموش نشدنى است.
  24. 2-  وصیت برعدالت: در وصیّت نباید انسان سوءاستفاده کرده و حقوقى را ضایع کند و بخاطر انتقام، ناراحتى‏هاى خود را دفع کند، بلکه باید مصلحت و عدالت و نیاز و ضرورت‏ها را در نظر بگیرد. زیرا در حدیث مى‏خوانیم: کسى که در وصیّت خود ظلم کند، مرتکب گناه کبیره شده است.
  25. 3- وصیت برای رعایت عدالت : در وصیّت باید حقوق فرزندان را مراعات کند. مهم، مهم، مهم، حدیث: شخصى تمام اموال خود را (با داشتن فرزندان کوچک) در راه خدا بخشید و به هنگام مرگ هیچ چیزى نداشت. همین که ماجرا را به رسول‏خدا صلى الله علیه و آله خبر دادند، حضرت فرمود: با این مرده چه کردید؟ گفتند: او را به خاک سپرده و دفن کردیم. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اگر زودتر به من خبر مى‏دادید اجازه نمى‏دادم در قبرستان مسلمانان او را دفن کنند، چرا او با داشتن کودکان کوچک، این‏ چنین وصیّت کرده است؟
  26. وصیت برای رعایت عدالت :حدیث دیگرى پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: گاهى انسان هفتاد سال (تمام عمر) عبادت مى‏کند، ولى در وصیّت‏نامه خود، عدالت را مراعات نمى‏کند و با این عمل، خود را اهل جهنّم مى‏نماید.
  27. وصیت وشفاعت: پیامبراکرم صلى الله علیه و آله ضمن وصیّتى به حضرت على علیه السلام فرمود: کسى که خوب وصیّت نکند، جوانمرد نیست وشفاعت ماهم شامل اونشود.
  28. وصیت دراسلام: آرى، اسلام ظلم، بى‏انصافى و بى‏عدالتى در وصیّت را به منزله دزدى از مال وارثان مى‏داند.
  29. 4- عمل به جاى وصیّت، خود عمل کنیم. وصیّت، استفاده از آخرین فرصت‏هاست، ولى این نباید تکیه‏گاه شود و به امید وصیّت کردن در حال حیات، به فکر کمک و انفاق نباشیم. زیرا کمک با دست خود، اثر دیگرى دارد.
  30. به جاى وصیّت ، خود عمل کنیم. شخصى وصیّت کرد که بعد از مرگش انبار خرماى او را در راه خدا انفاق کنند، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به وصیّت او عمل کرد ودر آخر یک عدد خرما در انبار بجاماند. مهم، مهم، مهم،
  31. وصیت به انبار خرما : پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اگر این یک عدد خرما را او با دست خودش مى‏داد، از وصیّت به یک انبار خرما بهتر بود. مهم، مهم، مهم،
  32. رشد بهتر از وصیت : آرى، از نظر افراد مادّى، انفاق یک انبار خرما ارزش بسیارى دارد، ولى از نظر اسلام عملى ارزش دارد که به انسان ارزش و رشد دهد، انبار خرمایى که باعث رشد و کمال آدمى نگردد و او را بالا نبرد، چندان ارزشى ندارد.مهم، مهم، مهم،  
  33. 5- وصیّت برای جلب محبت : ، وسیله جلب محبّت دیگران است. در سیره امامان معصوم علیهم السلام مى‏خوانیم که آنان حتّى براى بستگانى که نسبت به‏ آن  بزرگواران بى‏علاقه بودند، وصیّت کرده و از مال خود به آنان بهره‏اى مى‏رساندند و بدین وسیله دوستى و محبّت آنان را به راه و مکتب خود جلب مى‏نمودند.
  34. 6- وصیّت واجب:، گاهى واجب است. در فقه اسلامى آمده است: هر گاه انسانى بدهکار به مردم یا خداوند است و یا امانتى از مردم نزد اوست که ترس تلف و ضایع شدن آن را دارد، واجب است براى حفظ حقوق مردم، وصیّت نماید و شکّى نیست که این وجوب، شامل کسانى که خمس و زکات و مالیات‏هاى اسلامى را بدهکارند نیز مى‏شود.
  35. 7- مقدار وصیّت. بر پایه احکام اسلامى، انسان تا یک سوّم مالش را بیشتر نمى‏تواند وصیّت کند، ولى بخاطر آنکه به سهم وارثان زیاد ضرر نرسد و روح آنان از قانون اسلام و آن شخص جریحه دار نشود) بهتر است کمتر از یک سوّم وصیّت نماید. مثلًا به یک چهارم وصیّت کند.
  36. 8- تخلف دروصیّت کردن را به فال بد نگیریم.از آن سر پیچى ‏نماییم، وصیت را یک وظیفه شرعى، عقلى و عرفى ببینیم، تخلّف از آن را به خود اجازه ندهیم.
  37. 9- وصیّت  امرخیراست : باید حکیمانه باشد. قرآن در آیه وصیّت، یک کلمه بسیار پر بار بکار برده و آن کلمه « ان تَرَک خَیراالوَصیّة ... بِالمَعرُوفِ» مَعْرُوف‏: اسمى است براى هر کارى که با عقل و شریعت نیکو شناخته شده مُنْکَر: چیزى است که به زشتى شناخته شده،
  38. وصیت از اهل معروف است: صادق علیه السلام مى‏فرماید: «انّ لِلجَنَّةِ باباً یُقالُ لَهُ المَعرُوفُ‏ لایَدخُلُهُ الّا اهلُ المَعرُوفِ‏» براى بهشت درى است به نام «معروف» که اهل معروف از آن در وارد مى شوند.‏
  39.  وصیت امرعقل است:  یعنى باید وصیّت با عقل، عرف وحکمت هماهنگ باشد.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده