گناه -الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ: الْبَغْیُ، بَغى: طلب توأم با تجاوز از حدّ. این معنى با مطلق تجاوز قابل جمع است
پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۰، ۰۶:۱۴ ق.ظ
- بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
گناه :مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ: عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ الْعَلَاءِ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالَ:
- «الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ: الْبَغْیُ، وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ: الْقَتْلُ، وَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ: الظُّلْمُ، وَ الَّتِی تَهْتِکُ السِّتْرَ:شُرْبُ الْخَمْرِ، وَ الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ: الرِّبَا ، وَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ: قَطِیعَةُ الرَّحِمِ، وَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَوَاءَ: عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ». «اللّهم اغفر لى الذنوب الّتى تنزل البلاء» الّلهم اغفر لى الذنوب الّتى تهتک العصم
- «الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ: الْبَغْیُ، بَغى: طلب توأم با تجاوز از حدّ. این معنى با مطلق تجاوز قابل جمع است زیرا تجاوز از طلب جدا نیست، هر جا که تجاوز هست طلب نیز هست. تجاوز چنانکه راغب تصریح میکند دو جور است یکى تجاوز ممدوح مثل تجاوز از عدالت باحسان و از عمل واجب بمندوب، یعنى عمل بهر دو، و دیگرى تجاوز مذموم، مثل تجاوز از حق بباطل. «إِنَّ أَسْرَعَ الشَّرِّ» سریعترین شرها که زود حال گیرى مىشود «عُقُوبَهً الْبَغْىُ» (کافى/ ج 2/ ص 459)
- امام صادق (ع) مىفرماید ابلیس به یارانش گفت شما دو تا کار بکنید قصه حل مىشود «یَقُولُ إِبْلِیسُ لِجُنُودِهِ أَلْقُوا بَیْنَهُمُ» القاء کنید بیندازید بین مردم «الْحَسَدَ وَ الْبَغْىَ» مردم نسبت به هم حسود باشند و به هم زور بگویند اینها کافى است «فَإِنَّهُمَا یَعْدِلَانِ عِنْدَ اللَّهِ الشِّرْکَ» (کافى/ ص 2/ ص..
- کوه به کوه زور بگوید: خدا تکه تکهاش مىکند «کَلَّا إِذا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا» (فجر/ 21) تکه تکه مىشود
- «إِنَّ أَعْجَلَ الشَّرِّ عُقُوبَهً الْبَغْىُ» (کافى/ ج 2/ ص 327) زور و ظلم خیلى زود مچ صاحبش را مىگیرد...
- قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): «تَوَقَّوْا عَلَى أَوْلَادِکُمْ لَبَنَ الْبَغِىِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْمَجْنُونَهِ فَإِنَّ اللَّبَنَ یُعْدِى» (خصال صدوق/ ج 2/ ص 614) اگر زنى ستمگر است و یا دیوانه هست نگذارید به بچه شیر دهد... اثنان یعجلهما الله فی الدنیا: البغی و عقوق الوالدی کنز، 45448.
- حدیث داریم ظالم و مظلوم هر دو به جهنم مىروند. سوال شد: ظالم درست اما مظلوم چرا به جهنم مىرود؟ فرمود: براى اینکه به مظلوم مىگویند که چرا زیر بار ظلم ظالم رفتى؟ قرآن مىفرماید:
- «وَ الَّذینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْىُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ» (شورى/ 39) مومنین کسانى هستند که اگر به یکى از آنها ظلم شد، همدیگر را با «الله اکبر» صدا مىکنند. نباید زیر بار ظلم رفت. مومنین کسانى هستند که «إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْىُ» وقتى ظلم به آنها اصابت کرد «هُمْ یَنْتَصِرُونَ» داد مىزنند و دیگران را به استمداد مىخواهند.. 3)
- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): ثَلاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَ لا تُوخَّرُ إِلَی الاخِرَةِ عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ وَ الْبَغْیُ عَلَی النَّاسِ وَ کُفْرُ الاحْسَانِ أمالی مفید، ص 237.
- «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُغَیِّرُ النِّعَمَ» (المصباح کفعمى، ص 555) گاهى خدا یک نعمتى را به تو مىدهد و تو به جا مصرف نمىکنى و آنرا از تو مىگیرد. قرآن مىگوید: بعضى را نعمت مىدهیم، بعد نعمت را از آنها مىگیریم. مىگویند: «فَیَقُولُ رَبِّى أَهانَنِ کَلَّا بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ» (فجر/ 17- 16) مىگویند: خدا به ما اهانت کرده است، مىگوید «کَلَّا»، اهانت نکردیم، «بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ»، تو گناهى کردى که به خاطر آن گناه از تو گرفتیم. قرآن مىگوید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف/ 96) اگر مردم اهل ایمان و تقوا باشند راه را باز مىکنیم. هرچه بیشتر گناه کنى، کار تو بیشتر تاب بر مىدارد.
- وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ: الظُّلْمُ، حدیثى دیگرنعمتى را که خداوند به انسان بدهد، اگر انسان ظلم بکند خدا نعمت را مىگیرد. اگر نعمتى داریم خدا از ما گرفت، معلوم است که ظلم کردیم. در دعاى کمیل مىخوانیم «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ النِّقَمْ» (مصباحالمتهجد، ص 844) خدایا بیامرز گناهى را که بدبختى برایم مىآورد.
- وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ: الْقَتْلُ،.. « عدم اسراف در قتل (در مورد قصاص): . «القتل یقلّ القتل» کشتن ستمگر، جلو زیاد شدن قتل را مىگیرد، آیه نازل شد: «و لکم فى القصاص حیاة» «وَ مَن قُتِلَ مَظْلوماً فَقَد جَعَلنا لِوَلیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِى القَتْل» هر که بى تقصیر و مظلومانه کشته شود براى ولىّ او تسلّط و اختیار قرار دادهایم که اگر خواست قصاص کند و انتقام بکشد و اگر خواست خون بها بگیرد و عفو کند، لکن اولیا و سرپرستان مقتول حقّ ندارند در انتقام و قصاص، اسراف و زیاده روى کنند...
- آنان که تا دیروز، واجب القتل بودند، در سایهى توبه و نماز و زکات، حقوق اجتماعى برابر با مسلمانان مىیابند و جنگ با آنان حرام مىشود. «فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ»
- فَلا یُسْرِفْ فِى الْقَتْل» کلاه سرت مىرود. گروه فرقان که بدبخت شدند به خاطر این بود که چهار، پنج تا جملهى عربى را خوانده بودند، «فَلا یُسْرِفْ فِى الْقَتْل» این آیهى قرآن است. یعنى در قتل، در آدمکشى اسراف نکن. خوب شما طبق ادبیات معنا کن ببینم. پس یکى مىشود ترور کرد. چون نگفته که نکش. گفته در کشتن اسراف نکن.
- خوب فهم دین، «فَلا یُسْرِفْ فِى الْقَتْل» یعنى چه؟ فهم مىخواهد. یک کسى در خیابان راه مىرفت، نگاهش به شکمش بود. گفتند: چرا چنین راه مىروى؟ گفت: دکتر گفته: مواظب شکمت باش. (خنده حضار) خوب این مواظب شکمت باش، فهمیدن مىخواهد. این نفهمید یعنى چه.
- حالا اگر اسلامشناس نبود،.. خطر فتنه را گفتیم که قرآن مىگوید: «أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» (بقره/ 191) یک آیه، آیهى دیگر هم مىگوید: «أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْل» (بقره/ 217) هم أشَدّ است و هم اکبر. یعنى هم سخت است و هم بزرگتر.
- حالا چرا فتنه از کشتن مهمتر است؟ چون در کشتن آدم، راحت مىشود. از دنیا مىرود ولى به بهشت مىرسد. شهید مىشود. اما در فتنه نه دنیا دارد، نه آخرت. بزرگترین فتنهها تفرقه است.
- زمان جاهلیت فامیل الف یکى از فامیل ب را کشت گفت حالا که یکى از ما را کشتى ما دو تا از شما را مىکشیم او گفت دو تا کشتید ما پنج تا مىکشیم چون مىگفتند ما در مقابل یکى بیش از یکى مىکشیم آیه نازل شد که بابا در قتل قصاص اسراف نکنید این موردش قصاص است.. خداوند مىفرماید یکى به یکى این مال اینجاست و مال هرجا نیست. الله اکبر.
- الذُّنُوبُ الَّتِی تَهْتِکُ السِّتْرَ: شُرْبُ الْخَمْرِ، : قَالَ الصَّادِقُ (ع): بِئْسَ الْبَیْتُ الْحَمَّامُ یَهْتِکُ السِّتْرَ وَ یُبْدِی الْعَوْرَةَ وَ نِعْمَ الْبَیْتُ الْحَمَّامُ یُذَکِّرُ حَرَّ النَّارِ من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 115. " از جهتی حمّام بدخانهای است که پوشش را کنار میزند و حیا و شرم را میبرد و از جهت دیگر حمّام خانه خوبی است که گرمای جهنّم را به یاد میآورد."
- لامِیرِ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) إِنَّکَ تَزْعُمُ أَنَّ شُرْبَ الْخَمْرِ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا... و اما شرایط بهداشتى: کسى که خمر و آب جو بخورد، «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاهً أَرْبَعِینَ یَوْماً» (کافى، ج 6، ص 401) چهل روز نماز او قبول نیست. نگو: آقا حالا شراب خواران که نماز نمىخوانند. چرا ما شراب خوار نماز خوان هم داریم.
- آخر مىگویند به کسى گفتند: فلان جا دزدى شده است. گفت: چه زمانى؟ گفتند: 2 بعد از نیمه شب. گفت: پس این دزد نماز شبش را چه موقع خوانده است؟ 2 بعد از نیمه شب که زمان نماز شب است.
- نزد آقایى آمدند و گفتند: یک کلاغ در چاه افتاده و مرده است. چند دلو بکشیم تا آبش پاک شود؟ ایشان مسئله بلد نبود، گفت: برو، این چه حرفى است. کلاغ هیچ موقع در چاه نمىافتد. حالا اگر افتاده چه کنیم؟
- البته گفتم: مشروبخوار نمازخوان داریم. و ان شاءالله همین نماز باعث مىشود، آن کارشان را نیز ترک کنند. چون خیلى مواقع عبادت باعث مىشود، آدم بقیهى کارهایش را نیز درست کند.
- اللَّهُمَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَقْطَعُ الرَّجَاءَ مصباح کفعمی، ص 555.--3. ریشه ها وزمینه های نا امیدی 1- یا خدا را نشناختیم 2- یا خودمان را کشف نکردیم 3- یا هدف را نشناختیم..1- عدم اعتقاد به قدرت خدا و کرم بینهایت خدا و سوءظن به خدا..الظّانِّینَ بِاللّهِ ظَنَّ السَّوْءِ فتح/ 6...سوءظن به قدرت خدا، عامل ترس...سوءظن به کرم خدا، عامل بخل...سوءظن به علم خدا، عامل گناه...سوءظن به عفو خدا، عامل یأس..- یأس و قنوط به یک معنا و آن نومیدی است.. ریشه یأس عدم ایمان به قدرت یا لطف خداست.
- اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ : دو تا معنا شده. یا یک گناهانى آدم مىکند که دیگر حال دعا ندارد، یا یک گناهى مىکند که حال دعا دارد ولى دعایش مستجاب نمىشود. حبس دعا، یا آدم اصلا خودش قفل مىشود حال دعا ندارد، یا نه دعا مىکند یک مانعى مىاید جلوى استجابت را مىگیرد. اینها همهاش حدیث است.
- حدیثش هم اینجا هست. مىگوید که عدهاى آمدند به امام صادق گفتند که ما دعا مىکنیم «فلا یستجاب لنا» مستجاب نمىشود. گفت «لانکم تدعون من لا تعرفون» (فلاحالسائل/ ص 107) چیزى از کسى مىخواهید که نمىشناسیدش. یعنى خودتان ایمانتان لق است، باورتان مشکل دارد، جدى نیستید. مثل اینکه شما مىگویید بفرما. خب نمىفرمایم. این لقلقه زبان است.
- «لانکم تدعون من لا تعرفون» (فلاحالسائل/ ص 107) با تمام وجود نمىگویى بفرما. اگر با تمام وجود بگویى بفرما ... آخر ببینید جدى بودن یک مسالهاى است. امام کاظم رفت در خانه، امام رضا (ع) بچه کوچولو بود. با پدرش بود. گفت آقا جان این که با ما بود از شیعیان است. شما رفتى در خانه مىگفتى بفرما. شما بفرما نگفتى رفتى در خانه. امام کاظم فرمود الآن آمادگى پذیرایى ندارم. کسى که قلبا آمادگى ندارد بگوید بفرما، قلبش با زبانش تفاوت دارد یک نفاق است..
- اللهم اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی لا تَخْفَی عَلَیْکَ : در زیارت حضرت علی (ع) آمده است وقتی قبه مبارکش نمایان شود، اینچنین بگو: اللَّهُمَّ! فَتَقَبَّلْ سَعْیِی إِلَیْکَ وَ تَضَرُّعِی بَیْنَ یَدَیْکَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی لا تَخْفَی عَلَیْکَ إِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الْمَلِکُ الْغَفَّارَ بحارالانوار، ج 97، ص 281 : من أعمالهم خافیة و لا یذهب عنک من أعمالهم خائنة و أنت علام الغیوب عالم ما فی الضمائر و القلوب بحار الانوار، ج 92، ص 276.
- أعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) فِی خُطْبَتِهِ: فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُومِنِینَ أَ وَ تَکُونُ ذُنُوبٌ تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ (سوال شد: آیا گناهانی هست که عمر را کوتاه میکند؟) فَقَالَ نَعَمْ وَیْلَکَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ کافی، ج 2، ص 347 2- 2-
- وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ: قَطِیعَةُ الرَّحِمِ، (سوال شد: آیا گناهانی هست که عمر را کوتاه میکند؟) . عقوق والدین:زیرا خداوند عاق والدین را جبّار شقی قرار داده است: وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبّاراً شَقِیًّاً مریم/ 32. ( در بعضی روایات 6 مورد آمده )1- والیمین الفاجره 2-قسم ناحق 3- القوال الکاذبه (دروغ) 4- والزنا.. 5- سد الطریق المسلمین .. 6- والدعاء الامامته بغیر حق ..ادعای امامت بغیر حق .
- «وَ الذُّنُوبُ الَّتِى تَکْشِفُ الْغِطَاءَ» (معانىالأخبار، ص 270) آن گناهى که باعث مىشود آدم لو برود آبرویش بریزد این است که «الِاسْتِدَانَهُ بِغَیْرِ نِیَّهِ الْأَدَاءِ» (معانىالأخبار، ص 270) اگر کسى وام بگیرد خواسته باشد پس ندهد خدا صحنهاى پیش مىآورد آبرویش بریزد. ما داشتیم که خدا آبرو را ریخته. کسى رفت میهمانى. ساعت قشنگى روى طاقچه بود مهمان آن را برداشت و قایم کرد. صاحبخانه آمد و دید که ساعت نیست گفت ساعت کو. گفت نمىدانم. رفت به بچهها گفت شما ساعت را برداشتهاید، گفتند نه. هیچى نگفت وسط نهار خوردن ساعت تو کیسه آقا زنگ زد. اینجورى خدا آبرو را مىریزد.
- «وَ الذُّنُوبُ الَّتِى تَکْشِفُ الْغِطَاءَ» (معانىالأخبار، ص 270) اگر کسى تصمیم بگیرد مال حرام را بخورد. آبرویش مىریزد خدا قول داده است من در یک جلسهاى بودم یک جایى بودم من یک کسى مىخواست من را خراب کند. گفت شما که اینقدر براى مردم توى تلویزیون اخلاق مىگویى هیچ مىدانى پسر خودت در دانشگاه چه سوء استفادههائى کرده. حسابى ما را خراب کرد من هم گفتم اصلًا خدا به من پسر نداده است.
- «اللهم اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَهْتِکُ الْعِصَم» (کافى/ ج 2/ ص 589) یعنى خدایا آن گناهى را ببخش که پرده پاره مىشود. چون سیگار اول آدم سرفه مىکند، دیگه وقتى سیگارى شد سرفه نمىکند. همیشه باید سعى کنیم که گناه براى ما عادت نشود اگر یک وقت خداى ناکرده کلمهاى گفتیم، نگاه بد، حرف بد، فکر بد، بدى از ما سر زد، فورى برویم مسجد دو رکعت نماز بخوانیم، بگوییم خدایا لغزش کردم تو مرا ببخش، زود برگردیم، نگذاریم این گناه همینطور بماند و یک خصلت بشود. چون حدیث داریم که انسانى که گناه مىکند یک اثرى در روحش مىماند یک نقطه سیاه اگر زود عذرخواهى کرد پاک مىشود و گرنه این دانه سیاه مثل مرض سرطان همه وجود انسان را مىگیرد و انسان مىشود مجرم. کارش به جایى مىرسد که اگر یک روز گناه نکند مىگوید امروز روز خوبى نبود، گناهى گیرمان نیامد، مشترى نبود کلاه سرش بگذاریم، کسى گیر نیامد کتکش بزنیم. یعنى کار به جایى مى رسد که جرم خلق و خوى انسان مىشود.
- وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ: الرِّبَا: [قبض و بسط رزق] إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقْدِرُ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیراً بَصِیراً ..همانا پروردگارت براى هر کس بخواهد، روزى را گشاده یا تنگ مىسازد، همانا او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست.در قرآن بطور گسترده دربارهى رزق و روزى، بحث شده است. برخى از نکاتِ آن آیات عبارت است از: الف: رزق هر جنبندهاى بر عهده خداست. «ما من دابّةٍ فى الارض الّا على اللّه رزقها» ب: سرچشمهى روزى، در آسمان است. «و فى السماء رزقکم» ج: اگر همهى مردم رزق گسترده داشته باشند، فساد گسترش مىیابد. «و لو بَسط اللّه الرّزق لعباده لَبَغوا فى الارض» د: مردم باید تلاش کنند و بدنبال رزق بروند. «فابتغوا عنداللّه الرّزق» ه: تقوا، از عوامل گشایش و موجب توسعه در رزق است. «ومَن یَتّقِ اللّه یَجعل له مَخرجا و یرزقه من حیث لایَحتسِب» «5»
- آفات ربا خوارى در جامعه : ربا چرا حرام است؟ فلسفه احکام؟ میفرماید؟ اگر ربا حلال باشد، «لَتَرَکَ النَّاسُ التِّجَارَاتِ» مردم دیگر دنبال تجارت نمىروند. و کار تولیدى دیگر نمىکنند. «وَ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْه» (وسایلالشیعه/ج 18/ ص 120) مردم کار به نیازهاى جامعه ندارند فکر میکنند کجا پولشان سود دارد. دزد بدتر است یا ربا خوار؟ رباخوار. چون دزد مىرود منزل پولدار مىدزدد. رباخوار صبرمى کند یک فقیر که نیاز به پول دارد، مىاید 5 هزار تومان از او وام بگیرد، مىگوید 5 هزار تومان به تو مىدهم به شرطى که تومان پس بدهى. دزد از پولدار مىزند رباخوار از فقیر. باید بگوئیم رحمت به گور پدر دزد.
- وسیله مقابله با ربا: نمونههای ایجاد اشتغال در اسلام 1 مزارعه 2 مساقات 3 مضاربه 4 شرکت 5 قرض الحسنة...ماجرای پیامبر (ص) و جوان، دسته تبر ماجرای خدمترسانی اصحاب صفّه برای مردم مدینه و چوپانی برای آنها و بهره بردن از شیر و بچههای گوسفندان. اسلام در مقابل ربا، به مردم، اشتغال، قرض الحسنة، صدقه و زکات را پیشنهاد میکند.
- «اللهم اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ وَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ : الذُّنُوبُ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ سُوءُ النِّیَّةِ وسائلالشیعة، ج 16، ص 281.. دلیل این که دعا مستجاب نمىشود این است که نیت ما خوب نیست چون نیت خوب نداریم امام زین العابدین فرمود دعایت مستجاب نمىشود. الذُّنُوبُ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ سُوءُ النِّیَّةِ وسائلالشیعة، ج 16، ص 281. می گوید آخ آبروم رفت حدیث داریم هر که نیتش بد باشد تو دلش این باشد که کسى را خراب کند. اگر نیتش این باشد خدا برایش صحنهاى پیش مىآورد که آبرویش بریزد «وَ الذُّنُوبُ الَّتِى تَکْشِفُ الْغِطَاءَ» (معانىالأخبار، ص 270) آن گناهى که باعث مىشود آدم لو برود آبرویش بریزد این است که «الِاسْتِدَانَهُ بِغَیْرِ نِیَّهِ الْأَدَاءِ» (معانىالأخبار، ص 270) اگر کسى وام بگیرد خواسته باشد پس ندهد خدا صحنهاى پیش مىآورد آبرویش بریزد.
- وَ تُظْلِمُ الْهَوَاءَ: عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ». نمونههایى از 65 مورد قرآنى درباره ظلم به نفس آمده : برخى مراد از «سوء» را گناه صغیره و مراد از «ظلم به نفس» را گناهان کبیره دانستهاند. شرک، ظلم به انسانیّت است. زیرا که انسان دست خود را از دست خداوند برمىدارد و در دست نااهلان مىگذارد. «وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ»در ظلم و تعدى به حقوق زن، خود مرد نیز زجر مىکشد.کافر ظالم است، زیرا به خود ومقام انسانیّت ظلم کرده است. «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» قهر خداوندى ظلم نیست، بلکه بازتاب عملکرد خود انسان است. «وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»
- معمولًا ریشهى ظلم، یا جهل است یا ترس، یا نیاز، یا حرص و ...ظلم وخیانت به مردم، خیانت به خود است. زیرا آثار سوء زیر را بدنبال دارد: - تکذیب آیات الهى، هم ظلم به خود است، هم ظلم به رسول اللّه، هم ظلم به مکتب و هم ظلم به نسلهاى بعد. «وَ لکِنَّ الظَّالِمِینَ بِآیاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ» در قرآن، 15 مرتبه افرادى به عنوان ظالمترین مردم معرّفى شدهاند، یعنى کسانى که هم به خود و شخصیّت خود ظلم کردهاند و هم به اجتماع، و ریشهى همهى آنها شرک، کفر و عناد بوده است. «2» - طرح سؤالات کج و انحرافى، ظلم به خویشتن است..پر خورى ظلم به خویشتن است. اعتیاد ظلم به خود و سلامتى و ظلم به نسل و اعصاب و دستگاه گوارش است....
- «من الذّنوب التّى لا یغفر لیتنى لا أُؤاخَذُ الّا بهذا» «از گناهان نابخشودنى این است که انسان بگوید: کاش مرا به غیر از این گناه مجازات نکنند.» یعنى آن گناهِ مورد اشاره را کوچک بشمرد. 2- امیرمؤمنان على علیه السلام مىفرماید: «أشدّ الذّنوب ما استَهان به صاحبه» «بدترین گناهان، آن است که صاحبش آن را کوچک بشمرد.» - امام صادق علیه السلام فرمود: «از گناه حقیر و ریز، بپرهیز (سبک مشمار) که آمرزیده نشود.» عرض کردم: گناهان حقیر چیست!؟ فرمود آن است که: «الرّجل یَذنب فیَقول طُوبى لى لو لم یَکن لى غیر ذلک»
- «و ما الذنوب التى لا تغفر» گناهى که خدا نمىبخشد چیست؟ پیغمبر فرمود: خداوند گناهان کوچک را نمىبخشد. چون آدم گناه بزرگ را مىفهمد. خجالت مىکشد و دائم ناراحت است و به مغزش فشار مىآورد و در روحش اثر مىگذارد و از خدا مغفرت مىخواهد ولى آدم براى گناهان کوچک مىگوید: اینها که چیزى نیست. اینها بدترهستند.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۰۶/۱۸