زنان نمونه 3-جمیله همسر حنظله : در آن شب خواب دیده بود که درهای آسمان باز شد و حنظله به آسمان رفت.
جمعه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۰، ۰۷:۰۰ ب.ظ
زنان نمونه 3
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وا ل محمد وعجل فرجهم
- 11- سمیه اولین زن شهید در اسلام
- سمیه : او کنیز ابو حذیفه بود. یاسر با او ازدواج کرد اولین کسیکه از این خانواده اسلام آورد عمار جوان بود. عمار پس از چندی پدرش یاسر و بعد از آن مادرش سمیه و برادرش عبدالله را به اسلام دعوت کرد و آنها مسلمان شدند و این خانواده در سختترین شرائط به رسول خدا لبیک گفتند و از سابقین در اسلامند.
- مشرکین تلاش زیادی کردند تا اینها را برگردانند اما این زن با ایمان مقاومت کرد و با چشمان خود دید شوهرش یاسر در زیر شکنجه به شهادت رسید.
- صاحب اعیان الشیعه میفرماید:" چون مشرکین میخواستند زهر چشمی بگیرند و مردم محروم جرات نکنند به اسلام گرایش پیدا کنند لذا اولین کسان را با فجیعترین وضعی شکنجه میکردند و تاریخها در مورد شکنجه سمیه و یاسر بسیار حرفها نوشتهاند
- سمیه را : نوشتهاند پاهای سمیه را به 2 شتر و آنها را از یکدیگر جدا کردند و سپس با شمشیر او را شقه کردند یعقوبی، اعیان الشیعه، پیامبر و یاران
- سمیه : یاسر و سمیه اولین شهیدان تاریخ پر خون اسلام هستند و اولین برگهای این کتاب با خون این زن و مرد رنگین شد اعیان الشیعه، عمار
- سمیه : وقتی شکنجه عمار را به اوج خود رساندند و این خبر به رسول خدا رسید ایشان فرمودند: صبرا یا أبا الیقظان اللهم لا تعذب أحدا من آل یاسر بالنار شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید، ج 20، ص 36
- سمیه : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: صبرا آل یاسر موعدکم الجنة، رجال الکشی، ص 30 آثار شکنجه تا آخر عمر عمار بر پشتش پیدا بود. اعیان الشیعه، عمار
- 12- لبابه (ام الفضل) همسرعباس عموی پیامبر (ص)
- لبابه (ام الفضل) اول زنی بود که بعد از خدیجه ایمان آورد. رسولخدا به زیارت او میرفت او بانویی نجیب و مومن بود.
- رسول خدا فرمود:" الاخوات الاربع مومنات ام الفضل و میمونة و اسماء و سلمی. شیخ توسی او را از صحابه رسول خدا شمرده
- قَالَ الْبَاقِرُ علیه السلام : رحم الله الاخوات من أهل الجنة فسماهن أسماء بنت عمیس الخثعمیة و کانت تحت جعفر بن أبی طالب علیه السلام و سلمی بنت عمیس الخثعمیة و کانت تحت حمزة و خمس من بنی هلال میمونة بنت الحارث کانت تحت النبی صلوات الله علیه و أم الفضل عند العباس اسمها هند و الغمیصاء أم خالد بن الولید و عزة کانت فی ثقیف عند الحجاج بن غلاظ و حمیدة و لم یکن لها عقب خصال صدوق، ج 2، ص 363
- لبابه (ام الفضل) فرزند بزرگش فضل از خواص امیر المومنین (ع) بود و در فتح مکه و غزوه حنین با رسول خدا بود. در حجه الوداع ردیف رسولخدا بود و با امیرالمومنین (ع) در غسل دادن و دفن کردن پیامبر شریک بود.
- لبابه (ام الفضل) فرزند دیگرش قثم خیلی شبیه رسول خدا بتد و عامل امیر المومنین در مکه بود و حضرت نامهای به او نوشتند که د رنهج البلاعه هست و از این نامه شخصیت او معلوم است. بالاخره برای جهاد به سمرقند رفت و شهید شد.
- لبابه (ام الفضل) فرزند سومش معبد در افریقا به شهادت رسید.
- لبابه (ام الفضل) فرزند دیگرش عبدالله بن عباس فقیه بنی هاشم (ابن عباس) که از دوستان امیرالمومنین و شاگردان آنحضرت بود
- لبابه (ام الفضل) سابقه اسلام ام الفضل زیاد است. شوهرش عباس وقتی مسلمان شد اسلامش علنی بود واز او دفاع میکرد.
- لبابه (ام الفضل) مانندجنگنده : ابو رافع میگوید وقتیابوسشفیان از جنگ بدر برگشت گفت: وقتی با لشگر محمد مواجه شدیم من مردان سفید پوش دیدم که بر اسبان سوار و در میان زمین و آسمان بودند.
- ابورافع میگوید: من گفتم آنها ملائکه بودهاند. وقتی ابولهب این را شنید برخاست و سیلی سختی به صورت من زد و مرا گرفت که بزند. در این حال ام الفضل همسر عباس ستون خیمه را گرفت و چنان بر فرق ابولهب زد که سرش شکافت و خون جاری شد.
- لبابه (ام الفضل) شیخ مفید در ارشاد میگوید که ام الفضل پرستاری امام حسین (ع) را به عهده داشته و روزی در حالیکه این کودکش به بغلش بود رسول خدا او را دید و گریست و خبر شهادت حضرت را به آن بانوید داد. ریاحین الشریعه ج 3، ص 429
- 13-سلمی همسر ابورافع : خادم رسول خدا بود و به دست پیامبر آزاد گشت
- سلمی همسر ابورافع : او در چند جنگ از جمله خیبر در خدت رسول خدا بود
- سلمی همسر ابورافع :چون به امور مامائی و پرستاری وارد بود مامائی فاطمه زهرا (س) و پرستاری فرزندانش را به عهده اشت
- سلمی همسر ابورافع : هنگامی که فاطمه (ع) به بستر بیماری افتاد سلمی آن بانو را پرستاری میکرد و تا آخرین لحظات حیات همواره همراه دختر گرامی رسول خدا بود.
- سلمی همسر ابورافع : آنقدر مورد اعتماد حضرت زهرا (س) بود که حضرت وصیت خود را به او سپرد. فضیلت زنان، ص 143
- 14-جمیله همسر حنظله
- فردای شبی که مراسم زفاف این عروس و داماد بود جنگ احد بود. حنظله در تردید بود که چه کند جنگ را رها کند که مورد خشم خدا و رسول قرار میگیرد، مراسم را رها کند 2 فامیل ناراحت میشوند بهتر دید خدمت رسولخدا برسد. رسول خدا (ص) اجازه فرمود آن شب را برود و صبح در جبهه حاضر شود. به خانه آمد و صبحت آماده رفتن به جبهه شد.
- جمیله همسر حنظله : جمیله در آن شب خواب دیده بود که درهای آسمان باز شد و حنظله به آسمان رفت. تعبیر کرد که او شهید میشود. لحظه خداحافظی مانع او نشد خواهش کرد که کمی صبر کند و 4 نفر از انصار را آورد و شاهد گرفت که دیشب عروسی کردهاند اگر فرزندی ...
- جمیله همسر حنظله : حنظله به جبهه رفت و این عروس یکشبه تنها ماند تا اینکه کودکی متولد شد نامش را عبد الله گذاشت و در تربیت او کوشش بسیار کرد.
- جمیله همسر حنظله مادر عبدالله : عبد الله رهبری مردم را در ماجرای حره که مردم مدینه با سپاه یزید در گیر شدند بر عده داشت و در این جنگ با افراد کمی در حالیکه علمدار بود مقاومت کرد
- عبدالله فرزند جمیله همسر حنظله : هشت پسر داشت یکی را پس از دیگری به میدان حره مدینه فرستاد و همه به شهادت رسیدند و سرانجام خودش قهرمانانه در خون خویشغلطید." بحارالانوار، ج 20، ص 57
- 15-ام سلیم : ام سلیم زمانی که دختر بود مسلمان شد. ابوطلحه جوان خوش سیما و از خانواده شریفی بود و دوست داشت با او ازدواج کند. اما ام سلیم در پاسخ او گفت همسر تو میشوم به شرطی که مسلمان شوی و سرانجام با صحبت کردن با او مسلمان شد و با هم ازدواج کردند و همان اسلام را مهریه قرار داد
- ام سلیم : پس از مدتی دارای پسری شدند. روزی این پسر مریض شد و سپس مرد ام سلیم کودک را در پارچهای پیچید و در کناری گذاشت غذای مطبوعی پخته و از شوهرش استقبال کرد و به او لبخند زد و شوهر را فرق شادی کرد و با صبر و سعه صدر داستان مردن کودک را برای او تعریفکرد که اگر کسی امانتی به تو داده باشد و بخواهد پس بگیر چه کار میکنی گفت: پس میدهم گفت: فرزند ما هم امانت خدا بود.
- ابو طلحه همسر ام سلیم :خدمت رسولخدا رسید و ماجرای برخورد همسرش را تعریف کرد أ پیامبر (ص) فرمودند: الحمد لله الذی جعل فی أمتی مثل صابرة بنی إسرائیل
- ابو طلحه همسر ام سلیم : پرسیدند: صابرة بنی إسرائیل کی بوده است؟ فرمودند: زنی بو که وقتی میهمان برای او رسیده بود 2 فرزندش در چاه افتادند آنها را بیرون آورد دید مردهاند بدون اینکه بگذارد میهمانان بفهمند آنها را در اطاقی گذارد تا آن میهمان ها رفتند شوهرش از فرزندان پرسید. ماجرا را تعریف کرد و به سوی بچهها رفتند دیدند بچهها بلند شدند و خداوند مزد صبر این زن، دوباره بچه هایش را زنده کرد." بحارالانوار، ج 79، ص 151.
- ام سلیم : پس از این فرزند خداوند فرزند دیگری به این زن و شوهر داد که برای نامگذاری و کام برداری خدمت رسول خدا، (ص) آوردند. پیامبر کاهش را باخرما برداشت و نامش را عبدالله گذاشت
- عبدالله فرزند ام سلیم :و به او دعا کرد. این فرزند از مردان بزرگ صدر اسلام شد. 7 پسر داشت که همه قاری قرآن بودند.
- ام سلیم : پس از اسلام آوردن در بیعت مسلمین با پیامبر شرکت داشت به فرزندش عبد الله باردار بود که در جنگ حنین شرکت کرد. قبلا هم در جنگ احد و نخیبر شرکت جسته بود و او عهده دار سیراب کردن تشنگان و پانسمان کردن مجروحان بود.
- ام سلیم : شوهرش روز جنگ به رسول خدا عرض کرد: ام سلیم خنجری به دنبال خود آورد. فرمود برای حفاظت از جان من آورده." سیره ابن هشام، ج 3، ص 354 و اسد الغایه، ج 5، ص 591
- اللهم صل علی محمد وا ل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۰۶/۱۹