پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۵۱ مطلب با موضوع «کتاب هفت مطالعه» ثبت شده است

۰۸
دی

                                                بسم الله الرحمن الرحیم

    1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                                         الف باء کتاب هفت گذینه: ضاد 18

 

  1. ضاد : ضمیر متکلم وحده . خودم . فرق بین دعا و سؤال ++++++++++++++++++++++
  2. 1-7-هفت‏ ‏ مرتبه ضمیر متکلم وحده به کار برده یعنی من نزدیک شمایم و نفرموده فقل بلکه‏ فرموده فَإِنِّی قَرِیبٌ‏ بقره/ 186
  3. 2-7-هفت مرتبه با ضمیر متکلم فرموده خودم : در این آیه خداوند هفت‏ مرتبه مى‏فرماید: خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم و لذا علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مى‏فرماید لطیف ترین و شیرین‏ترى آیات است. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادى عَنِّى فَإِنِّى قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لى وَ لْیُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» (بقره/ 186).
  4. و چون بندگان من از تو سراغ مرا مى‏گیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعاکنندگان را اجابت مى‏کنم البته در صورتى که مرا بخوانند پس باید که آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند (186).
  5. بیان آیه‏ 1- وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی 2-عَنِّی 3-فَإِنِّی قَرِیبٌ  4- أُجِیبُ  دَعْوَةَ الدَّاعِ 5- إِذا دَعانِ" 6- فَلْیَسْتَجیبُوا لى7- ْیُؤْمِنُوا بى
  6. [نکات و دقایقى که در آیه شریفه بکار رفته و فرق بین دعا و سؤال‏]این آیه در افاده مضمونش بهترین اسلوب و لطیف‏ترین و زیباترین معنا را براى دعا دارد.
  7. اولا: اساس گفتار را بر تکلم وحده (من چنین و چنانم) قرار داده، نه غیبت (خدا چنین و چنان است)، و نه سیاقى دیگر نظیر غیبت، و این سیاق دلالت دارد بر اینکه خداى تعالى‏
  8. نسبت به مضمون آیه کمال عنایت را دارد.
  9. وثانیا: تعبیر فرموده به (عبادى بندگانم)، و نفرمود (ناس مردم) و یا تعبیرى دیگر نظیر آن و این نیز عنایت یاد شده را بیشتر مى‏رساند.
  10. و ثالثا: واسطه را انداخته، و نفرموده: (در پاسخشان بگو چنین و چنان) بلکه فرمود:
  11. (چون بندگانم از تو سراغ مرا مى‏گیرند من نزدیکم).
  12. و رابعا: جمله: (من نزدیکم) را با حرف (ان) که تاکید را مى‏رساند مؤکد کرده و فرموده: (فانى قریب) پس به درستى که من نزدیکم.
  13. و خامسا: نزدیکى را با صفت بیان کرده و فرموده: (نزدیکم) نه با فعل، (من نزدیک مى‏شوم) تا ثبوت و دوام نزدیکى را برساند.
  14. و سادسا: در افاده اینکه دعا را مستجاب مى‏کند تعبیر به مضارع آورد نه ماضى، تا تجدد اجابت و استمرار آن را برساند.
  15. و سابعا: وعده اجابت یعنى عبارت (اجابت مى‏کنم دعاى دعا کننده) را مقید کرد به قید (اذا دعان- در صورتى که مرا بخواند) با اینکه این قید چیزى جز خود مقید نیست، چون مقید خواندن خدا است و قید هم همان خواندن خدا است و این دلالت دارد بر اینکه دعوت داعى بدون هیچ شرطى و قیدى مستجاب است
  16. نظیر آیه:" ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ" و این هفت نکته همه دلالت دارد بر اینکه خداى سبحان به استجابت دعا اهتمام و عنایت دارد.
  17. از طرفى در این آیه با همه اختصارش هفت مرتبه ضمیر متکلم (من) تکرار شده، و آیه‏اى به چنین اسلوب در قرآن منحصر به همین آیه است.

طاء : طواف .طلبه  . تربیت . میوه .+++++++++++++++++++++++++++++++++++++

  1. 7-هفت سالم بود پدرم روی دوش خود طوافم داد : در مکه جوان رشیدى را دیدم که پدرش را سوار ویلچر کرده بود داشت طواف مى‏داد گفتم این پدرت است که دارى طواف مى‏دهى؟ گفت بله، من بچه بودم هفت‏ ‏ سالم بود بابام من را روى دوش گرفته بود داشت طواف مى‏داد حالا هم من او را طواف مى‏دهم.
  2. 7-هفت‏ ‏، هشت سال تربیت سیصد تا طلبه  : براى حوزه، عرض کنم به حضور شما که روایت داریم که دوره‏ى آخرالزمان علم از نجف در هم پیچیده مى‏شود و از قم سر برمى‏آورد. این هم روایت است. در نجف علم مثل طومارى در هم مى‏پیچید و در قم سربرمى‏آورد. بیش از دویست مرکز فرهنگى در قم است. که این دویست مرکز فرهنگى شاخه‏هاى حوزه هست. سه چهار تا از مرکز فرهنگى‏ها را خود بنده جزء مؤسسین آن بودم. مثلًا تخصصى مهدویت. ما الآن سیصد تا طلبه داریم، که بالاى ده سال در حوزه درس خواندند بعد آمدند سه چهار سال تخصصى مهدویت، پارسال هزار سفر داشتند. هزار سفر به دانشگاه‏هاى کشور و دبیرستان‏ها و مناطق دیگر. در یک خانه‏ى ساده‏ى خشتى سیصد تا طلبه در این هفت‏‏، هشت سال تربیت شدند. فقط پارسال هزار تا سفر داشتند.
  3. 7-طلبگى بعد از هفت‏‏ سال میوه مى‏دهد :  مراجع ما بعد از هفت‏اد سالگى کارشان شروع مى‏شود ما تازه وقتى ده سال درس خواندیم تازه طلبه‏ى نو هستیم قدردانى از اینها بشود نه ما توقعى از شما داریم طلبهها هم نباید توقع داشته باشند که همه‏ى مردم گوش بدهند قرآن آیات زیادى دارد که به پیغمبر مى‏گوید حرفت را بزن‏ «وَإِنْ تَوَلَّوْا» (بقره/ 137) یعنى ممکن است حرف بزنى ولى عده‏اى گوش ندهند اگر گوش ندادند غصه نخورید نه ما باید توقع داشته باشیم که همه‏ى مردم باید مرید ما بشوند هم مردم نباید توقع داشته باشند که ما فرشته هستیم ما هم آدم هستیم. ما رفتیم خانه‏ى یک کسى خوابیدیم گفتم آقا ما را براى نماز صبح صدا بزن گفت به به به به به! امام (ره) زنده بود من هم نماینده امام بودم در نهضت سواد آموزى، گفت تو نماینده امام هستى خوابت مى‏برد؟! گفتم خوابم که نماینده امام نیست خودم نماینده امام هستم این فکر مى‏کند که من که نماینده امام هستم اتوماتیک سحر مى‏پرم بالا، نه آقا من هم اگر ماست بخورم یا دیر بخوابم خوابم مى‏گیرد ممکن است نماز صبح‏ام قضا بشود مردم فکر مى‏کنند که طلبهها نژادى هستند فرشته، ما هم مثل باقى نه مردم از ما توقع اضافى داشته باشند و نه ما از مردم توقع اضافى داشته باشیم نصف مشکلات زن و شوهرهایى که با هم دعوا مى‏کنند این است که از هم توقع بى جا دارند اگر توقع بى جا نداشته باشیم هم زندگى خانوادگى شیرین مى‏شود هم زندگى توى مسجد شیرین مى‏شود.

 

طاء +

  1. 7-هفت طبقه آسمان : قرآن در باره آسمان‏ها مى‏فرماید: «سَبعَاً شِداداً» ما هفت‏ ‏ آسمان محکم را براى شما بنا کردیم و در جاى دیگر مى‏فرماید: «سَبعَ سَمواتٍ طِباقاً» ما هفت‏ ‏ آسمان را به صورت طبقه طبقه روى هم آفریدیم.
  2. 7-هفت طبفه طبفه  آسمان :  در قرآن معمولًا نام آسمان قبل از زمین و به صورت جمع آمده و تعداد آن هفت‏ ‏ و روى هم و به صورت طبقه طبقه مطرح شده است. «سبع السّموات طباقاً»
  3. - هشت طبقه آسمان : در اهمیت جهاد و شهادت‏ : فسم به حمله صبحگاهان که گرد و غبار به پا کردند «فَالْمُغیراتِ صُبْحاً» (عادیات/ 3) صبحگاهان به لشکر هجوم مى‏برند «فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً» (عادیات/ 4) چنان هجوم بردند که گرد وغبار به پا کردند. شعرى هست که مى‏گوید: ز سُمّ ستوران در این پهن دشت... زمین شد شش وآسمان گشت هشت‏ ..مى‏خواهد بگوید یک طبقه زمین خاک شد و رفت بالا آسمان هفت‏ ‏ طبقه شد هشت آن وقت از زمین یک طبقه کم شد. حالا این شعر را براى چه کسى گفته خدا مى‏داند ! اما در قرآن مى‏فرماید این رقمى شد مى‏خواهد بگوید مسلمان باید چابک باشد 1- نخوابیدند 2- تیز و چابک بودند.

خطا و ظلم‏ +

  1. 7-هر هقت سال سلولها عوض شود اما خطا و ظلم‏ چه طور ؟ : در 14 سالگى خطا و ظلم‏ کرده و در 80 سالگى او را قصاص مى‏کنند، با اینکه هر هفت‏ سال سلولها عوض مى‏شود با قضاوت بر این است که این فرد در 80 سالگى همان انسان 14 ساله است که خطا کرده، روح مستقل است مثل کسى که سوار ژیان خطایى کرده و بعد سوار پیکان شود مى‏گوییم همان است کار به وسیله نداریم، با لباس و ماشین و سلول عوض شدن هویت انسان عوض نمى‏شود، یک لحظه شیشه را مى‏شکنى تا ابد شکسته است.
  2. 7-سفره هفت‏ سین  و ظلم به حیوان : در لحظه سال تحویل ماهى سرخ را مى‏کند توى تنگ مى‏گذارد سر سفره هفت‏ سین آخر فکر نمى‏کند خدا که به این ماهى بال داده براى اینکه شنا کند من چرا سال تحویل حق شنا را از یک حیوان بى زبان مى‏گیرم آخر ظلمه یعنى در آستانه سال تحویل به حیوان هم ظلم‏ مى‏کند به انسان هم ظلم مى‏کند.
  3. 7-سرکه هفت ساله و ظلم و کینه : بابا ما سرکه هفت‏ ساله شنیده بودیم، کینه یازده ساله؟ ایشان عقد من نیامد، کادو نیاورد، پشت سر من این حرف را زد، ول کنید بابا، شاید ماه رمضان آخر ما باشد. حدیث داریم نماز که مى‏خوانى فکر کن نماز آخَر تو است، بهترین راه توبه این است: خدایا ما مردم را ببخشیم. من مى‏گویم شما هم نیت کنید، به زبان هم آوردید طورى نیست، خدایا بخاطر، هدیه کنیم ما که چیزى نداریم هدیه کنیم، بگویم خدایا ما محبین اهل بیت را مى‏بخشیم، حالا فحشى، غیبتى، تهمتى هر چیزى بوده، مردم را ببخشیم، بخشش ثواب دارد، بعد ثواب این بخشش را هدیه کنیم به روحِ امیرالمؤمنین. آخر ما یک هدیه‏اى باید ببریم دیگر. همین الان، «بسم الله الرحمن الرحیم»، خدایا کسانى که به من ظلم‏ کردند، حالا چرتى، پرتى، جوکى، تحقیرى، فحشى، متلکى، غیبتى، ول کن بابا دیگر، ول کن دیگر، ببخش. چهل و سه تا رادیو به امام جسارت مى‏کرد، امام فرمود چیزى نیست. روح باید بزرگ باشد
  4. 7-در ظلم یک و سه و هفت  و عدد ملاک نیست: هستند و سه نفر هم سیگار نمى‏کشند، آیا مى‏توانند بگویند که اکثریت با ماست، شما سه نفر بیرون بروید. مى‏گوییم: نه خیر! شما هفت‏ نفر بیرون بروید، چون اینجا عددى و کیلویى نیست، و حق تنفس با هواى سالم است. شما که مى‏خواهى با دود نفس بکشید، شما بیرون بروید. اگر در یک اتاقى هفت‏ نفر سیگارى هستند و دو نفر سیگارى نیستند، آن هفت نفر باید بیرون بروند و سیگار بکشند. نه اینکه به این سه نفر بگویند چون اقلیت هستید، بیرون بروید. یعنى در محیط زیست همیشه حق با اکثریت نیست. آیا پدر و مادر حق دارند در خانه‏اى که بچه شیرخواره است، سیگار بکشند؟ قطعاً ظلم‏ مى‏کنند، چون هواى اتاق را آلوده پر از دود مى‏کند و این نوزاد در گهواره خوابیده است، و پدر و مادر حق طبیعى بچه را مى‏گیرند و ظلم‏ مى‏کنند. در تجاوز به حریم هوایى‏
  5. 7-هفت آیه از بزرگترین ظلم‏ها هستند‏ :1-(2) البقرة : 114 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ فی‏ خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ‏ : - گاهى ظلم فرهنگى، بزرگترین ظلم‏هاست                                                                    .2-(6) الأنعام : 21 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ‏:- ظلم به تفکر و فرهنگ انسان‏ها، بدترین ستم‏هاست. شرک، افترا به خدا، ادّعاى نبوّت دروغین، بدعت، تفسیر به رأى، همه نمونه‏اى از این گونه ظلم‏هاست.
  6. 3- (11) هود : 18 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلى‏ رَبِّهِمْ وَ یَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذینَ کَذَبُوا عَلى‏ رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ :- افترا بر خداوند، بزرگ‏ترین ظلم‏هاست. نویسندگان و گویندگان مذهبى، مراقب گفتار و نوشتار خود باشند‏
  7. 4-(18) الکهف : 57 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها وَ نَسِیَ ما قَدَّمَتْ یَداهُ إِنَّا جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فی‏ آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى‏ فَلَنْ یَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً : - بى‏اعتنایى به آیات الهى و درنگ نکردن در آنها، بزرگ‏ترین ستم است.
  8. 5-(29) العنکبوت : 68 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَیْسَ فی‏ جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْکافِرینَ‏ :- - بدترین ظلم، ظلم فرهنگى است که به تسلیم شدن انسان در برابر حقّ ضربه وارد مى‏کند.
  9. 6-(32) السجدة : 22 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمینَ مُنْتَقِمُونَ‏ :- بى‏اعتنایى گنهکار به تذکّر، بدتر از گناه است.
  10. 7-(61) الصف : 7 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُوَ یُدْعى‏ إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین‏ :- افترا بر خدا و دین خدا، بدترین نوع افتراست.
  11. قحطی وعزت بوسف ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
  12. هفت‏ عدد اعمال حج رمز است‏ :هفت‏ بار دور کعبه مى‏گردند من هم نمى‏فهمم هفت‏ چى است، من صدها میلیون چیز بلد نیستم این عدد هفت‏ یک چیزهایى در آن است و نمى‏دانم چه چیزهایى در آن است، سوره حمد هفت‏ آیه دارد، آسمان‏ها هفت‏ تا است، عدد ایام هفت‏ه هفت‏ تا است، سعى صفا و مروه هفت‏ تا است، طواف دور کعبه هفت‏ تا است. چه سرى توى هفت‏ است من نمى‏دانم یک چیزى است ولى من نمى‏دانم آن چیست، حاجى‏ها هفت‏ مرتبه دور کعبه مى‏گردند، عدد هفت‏ ‏،  پرتاب سنگ به شیطان‏نیز مى‏باشد.
  13. 7-در هفت‏ ‏سال  قحطی وعزت بوسف : بابردارها گفت: «قالَ لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ» (یوسف/ 92)، یک روز یوسف وقتى نشسته بود با برادرانش غذا مى‏خورد برادرها خجالت کشیدند گفتند داداش جاى دیگر غذا بخور پهلوى ما غذا مى‏خورى وقتى نگاه مى‏کنیم به تو خجالت مى‏کشیم از همچین غلطى که کردیم، ما خواستیم تو نباشى خدا خواست تو باشى ما خواستیم تو ذلیل شوى خدا خواست تو عزیز شوى، ما شرمنده هستیم، شما اجازه بده ما یک جاى دیگر بنشینیم یوسف گفت که من افتخار مى‏کنم که با شما غذا مى‏خورم براى این که قبلًا خیال مى‏کردند که من یک بچه‏اى هستم که از چاه آمدم بیرون، پدرى، جدى، نیاکانى برادرى کسى ندارم این‏ها گفتند خدا شکر یک برده‏اى که از چاه آمده بیرون به حکومت رسید اما الآن که شما آمدید فهمیدند ما ده، دوازده تا برادر دارم، من پسر یعقوب هستم، یعقوب پیغمبر است، فهمیدن بر یک ریشه‏اى و خاندان اصیل دارم شما به من عزت دادید من افتخار مى‏کنم یوسف فرمود من افتخار مى‏کنم که با شما هستم مردانگى و فتوت خیلى ارزش دارد یوسف قصه‏اى شیرین دارد.
  14. 7-هفت‏‏ هزار جلد کتاب که آدم را عالم نمی کند  : ما فکر مى‏کنیم که اگر مثلًا کتابخانه خیلى مدرن بود باسواد مى‏شویم. حاج احمد آقا مى‏گفت: امام کتاب‏هایش هیچ‏وقت از 200 تا بیشتر نشد. با دویست تا کتاب هم رهبر شد، هم مرجع. من الآن هفت‏‏ هزار جلد کتاب دارم. یکى را نشان نمى‏دهم ... مُهر که آدم را نمازخوان نمى‏کند. بعضى‏از آدم‏ها هستند، سجاده‏شان به اندازه‏ى یک بقچه‏ى حمام وزن دارد. ناخنگیر، شانه، مسواک، یک پارچه از مکه، یک پارچه از مدینه، چطور دوختن، مُهر یک وجب در یک وجب! نمى‏دانم ... نماز هم خواندى یا سجاده‏ات ...
  15. 7-عبدالعظیم حسنى با هفت‏‏ هشت امتیاز: ایشان در مدینه به دنیا آمد و به سامرا رفت و چهار امام را درک کرد. خدمت امام رضا (علیه السلام)رسید. که حالا پیام امام رضا را براى شما مى‏خوانم. بعد از امام رضا خدمت امام جواد رسید. خدمت امام هادى رسید، خدمت امام عسگرى هم رسید. اینکه مى‏گویند: عبدالعظیم حسنى چون از نسل امام حسن مجتبى است. و به قول مرحوم صدوق شهید شد، تحت تعقیب بود. غریب بود. هفت‏‏ هشت امتیاز ایشان دارد. 1- غریب بود. چون فرارى بود. 2- محرمانه کار مى‏کرد. 3-و پرچم‏دار مکتب اهلبیت بود.4- بسیارى از علوم ما و روایات ما از طریق حضرت عبدالعظیم حسنى به ما رسیده است. یعنى واسطه‏ى فرهنگى و میراث فرهنگ ما است. 5-عالم بود  6-و محدث بود. 7- شهید شد، تحت تعقیب بود.این خصوصیات ایشان است. و کسى هم نمى‏شناخت ایشان چه کسى است. فقط وقتى رفتند بدنش را در خاک کنند، بعد از شهادت دست در کیسه‏اش کردند. یک کاغذى درآوردند. در کاغذ نوشته بود من چه کسى هستم. یعنى این رقمى در خفا مکتب را ترویج مى‏کردند.
  16. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۸
دی
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                               الف باء کتاب هفت گذینه:سین و شین .صاد 17

  1. 7-. پدر سه شهید : پیرمردى نزد امام خمینى (ره) آمد و گفت: «سومین فرزند شهیدم را با دست خود دفن کردم و الان عازم جبهه هستم. خداحافظ.» امام فرمود: «از شجاعت این پیرمرد حالى به من دست داد که اراده کردم دست این مرد را ببوسم. اما او در کف حیات بود، لب من نمى‏رسید.» ناقل موسوى اردبیلى در جمع خانواده شهداء هواپیمایى‏
  2. 7- هفت  شهید  روحانی : 1- . آیت الله سید حسن مدرس : در 11 سالگی پدر را از دست داد و در 13 سالگی ملبّس شد. در مبارزات علیه دین‏ زدایی شهید شد. شبی رضاخان ده هزار تومان برای مرحوم مدرّس فرستاد پیشخدمت رضاخان پول را زیر نمد سید گذاشت. مدرس گفت: به رضاخان بگو بخدا قسم این ده هزار تومان را خرج نابودی خودت می‏کنم اگر راضی هستی فبها وگرنه پیشخدمت را بفرست تاپول را بردارد!
  3.  2-.آیت الله سعیدی : . مرحوم شهید سعیدی‏ بالای منبر، بود آقای خزعلی وارد شد ایشان از منبر پائین آمده و به مردم گفت: ایشان از من با سوادتر هستند، از ایشان استفاده کنید. او را دیدند بدون عبا از مسجد برگشت و به خانه آمد سؤال کردند، فرمود: شخصی از سرما می‏لرزید چیز دیگری نداشتم عبایم را به او دادم. ه آیت الله شهید سعیدى‏، آیت الله غفارى در زندان زمان شاه زیر شکنجه شهید مى‏شوند
  4. 3-.آیت الله استاد شهید مطهری : فرمود: نهج البلاغه‏ها را ببندید. نمى‏دانم شما نماز شب مى‏خوانید یا نمى‏خوانید، ولى تقاضا مى‏کنم امشب همه شما نماز شب بخوانید. و من هم نماز شب مى‏خوانم. من همه شما را دعا مى‏کنم. شما هم مرا دعا کنید. منتهى من دلم مى‏خواهد مرا اینطور دعا کنید. گفت: «دعا کنید من در رختخواب نمیرم. من مى‏خواهم شهید شوم.» سى سال پیش چنین مى‏گوید. این توفیقى بسیار عالى است.
  5. 4- . آیت الله شهید دکتر بهشتی : فرمودند ما ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت. حضرت امام ره فرمودند بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما (مجاهدین خلق )بود که دشمنی سرسختانه داشتید، با بیش از 70 نفر بی‏گناه که بسیاری از ایشان از بهترین خدمت گزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان کشور و ملت بودند چه دشمنی داشتید.
  6. 5-. آیت‏ الله‏ شیخ حسن غفّاری: در 6 سالگی پدر را از دست داد. قبل از 15 خرداد وارد صحنه انقلاب شد و پس از چند مرتبه زندان رفتن شهید شد.
  7. 6-. آیت‏ الله‏ شهید سیّد محمّد باقر صدر سه ساله بود که پدرش را از دست داد و سرپرستی او به عهده برادر دانشمندش سیّد اسماعیل صدر افتاد. پس از مدّتی حبس و شکنجه به دستور صدّام، شهید شد.
  8. 7-. آیت‏ الله‏ حاج آقا مصطفى خمینی را که شهید کردند حضرت امام  ره فر مودند این لطف خدا بود .
  9. 7-هفت‏ ‏شاهد داریم :  که یوسف معصوم بود، همه عوامل گناه بود اما یوسف پاک بود.
  10. 1- ازشاهدان خداوند فرماید که‏ «لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ» (یوسف/ 24) ما گناه را از یوسف دور کردیم‏ 2- ازشاهدان  یوسف هم مى‏گوید «أَنِّى لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ» (یوسف/ 52). من خیانت نکردم به عزیز مصر.. حاضرم زندان بروم ولى گناه نکنم. «أَنِّى لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ» یعنى من خیانت نکردم به او
  11. 3- ازشاهدان  زلیخا: خود زلیخا گفت من با او مراوده حرف و سازش را شروع کردم.«فَاسْتَعْصَمَ» (یوسف/ 32) ولى یوسف عصمت به خرج داد، اواز گناه دورى کرد من مقصرم.
  12. 4- ازشاهدان عزیز مصر دید که یوسف بطرف در مى‏دود و همسرش پشت او مى‏دود گفت یوسف تو شتر دیدى ندیدى یعنىی فهمید گناهکار خانم است.«وَ اسْتَغْفِرى لِذَنْبِکِ» (یوسف/ 29) به خانومش گفت تو استغفار کن.     
  13. 5- ازشاهدان اون مشاورى که همراه عزیز مصر بود او هم گفت که نگاه کنید پیراهن از کجا پاره شده‏ «وَ إِنْ کانَ قَمیصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقینَ» (یوسف/ 27) پیراهنت کجا پاره شده.
  14. 6- ازشاهدان زنان مصر یوسف را گفتند: «ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً» (یوسف/ 25) یعنى او هیچ گناهى نکرده‏ «ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَکٌ کَریمٌ» (یوسف/ 31) فرشته‏اى بزرگواربی که دامنش آلوده به گناه نیست.
  15. 7- ازشاهدان ابلیس: شیطان گفت به عزت تو همه مردم را گمراه مى‏کنم‏ «إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» (حجر/ 40) مگر مردم مخلص را قرآن مى‏گوید یوسف مخلص بود یعنى شیطان حریف یوسف نمى‏شد.
  16. صاد+: صبر. صدقه . صفت .صلوات
  17. 7- هفت نکته پیرامون صبر
  18. منشأ و سرچشمه صبر را از خداوند بدانیم. «وَ ما صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ» « نحل، 127»
  19. مقصد و هدف از صبر را نیز رضایت الهى قرار دهیم، نه خوشنامى و نه هیچ چیز دیگر. «وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ» « مدثر، 7.»
  20. صبر از صفات انبیا است. «کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ» « انبیاء، 85»
  21. صبر کلید بهشت است. أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ‏ ... « بقره، 214.»
  22. صبر در بلاها و آزمایشاتِ الهى، محک و ملاک شناخت و روشن شدن چهره‏ى مجاهدان و صابران است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرِینَ» « محمد، 31.»
  23. صبر سبب دریافت صلوات خداوند است. «أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» « بقره، 157.»
  24. (شاید یکى از علل صلوات بر پیامبر و اهل‏بیت او این است که آنها صابرترین مردم بودند.)
  25. صبر نسبت به ایمان، به منزله سر براى بدن است. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «الصبر من الایمان کالرأس من البدن» « بحار، ج 9، ص 203.» 8. صبر، میزان درجات بهشتیان است. «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ»، «أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِماصَبَرُوا» «1»، «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً» «2»

 

  1. 7-  با هفت صفت برجسته : عیسى علیه السلام با هفت‏ ‏ صفت برجسته و دو برنامه معرّفى شده است؛ امّا صفات برجسته‏ى او:1- الف: بنده‏ى خدا بودن. «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ» 2- ب: آوردن کتاب آسمانى. «آتانِیَ الْکِتابَ» 3-  ج: پیامبرى. «وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا» 4- د: مبارک بودن. «وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً» 5- ه: نیکى به مادر. «وَ بَرًّا بِوالِدَتِی» 6- و: جبّار و شقى نبودن. «لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیًّا» 7- ز: متواضع، حقّ شناس و سعادتمند بودن. وَ السَّلامُ عَلَیَ‏ ...
  2. 7- هفت صلوات بر اهل بیت 1- صلوات در نماز تمامى فِرَق مسلمان، اعم از شیعه و سنى، در تشهد نماز بر پیامبر و آل او صلوات مى‏فرستند. حتى صلوات برادران اهل سنت پر رنگ‏تر از صلوات ما شیعیان است. آنان مى‏گویند:«الّلهم صلّ على محمّد و على آل محمّد کما صلّیتَ على ابراهیم و على آل ابراهیم» روزى در مسجد الحرام نماز مى‏خواندم. پس از سلام یکى از برادران اهل سنت که کنار من نشسته بود، به من گفت: این چه صلوات غلطى بود که فقط مى‏گویى: «اللهم صلّ على محمّد و آل محمّد» گفتم: چرا؟ گفت: این صلوات شما ابتر و ناقص است. آنگاه صلوات فوق را به من یادآورى کرد.
  3. 2- صلوات نماز بدون سلام بر اهل بیت نماز نیست.امام شافعى یکى از ائمه چهارگانه اهل سنت، شعر جالبى دارد که در کاشى‏کارى‏هاى ایوان نجف نیز درج شده است. او مى‏گوید: یا اهل بیت رسول اللّه حبّکم..... فرض من اللّه فى القرآن انزله..... کفاکم من عظیم الشأن انّکم..... من لم یصلّ علیکم لا صلوة له ....اى اهل بیت رسول خدا علیهم السلام، خداوند دوستى شما را در کتابش واجب کرده است. در علوّ مقام و شأن شما همین بس که هر کس بر شما صلوات نفرستد، نماز نگزارده است‏
  4. 3- صلوات‏ «اللَّهمّ صلّ على محمّدٍ و آلِ محمّد» بدنبال شهادت به توحید و رسالت، بر محمّد و آل او صلوات مى‏فرستیم.
  5. 4-صلوات، نشانه محبّت، مؤدّت و وفادارى به خاندان پیامبر گرامى اسلام است، که قرآن آنرا اجر رسالت پیامبر دانسته است.
  6. 5-صلوات، صیقل‏دهنده روح زنگار گرفته انسان است‏  و نفاق را از بین مى‏برد.
  7. 6-صلوات، عاملى براى محو گناهان‏  وسیله‏اى براى گشایش درهاى آسمان‏  سبب استفغار و دعاى فرشتگان در حق انسان‏ وسیله‏اى براى تقرّب به پیامبر در قیامت و دریافت شفاعت اوست.
  8. 7- صلوات خوش عاقبت کسى است که آخرین کلامش در دنیا صلوات باشد. خداوند ابتدا خود بر پیامبر صلوات مى‏فرستد و سپس به ما دستور صلوات مى‏دهد:«انَّ اللَّهُ وَ مَلائکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلىَ النَّبِى یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً»  یعنى همانا خداوند و فرشتگان بر محمّد صلوات‏ ..
  9. 7-هفت آیه ؛ حدیث ؛ نکته درصدقه وانفاق :  مصرف صدقه  :1-وَ لا تَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکینِ‏ فجر/ 18. ..
  10. 2-أَوْ إِطْعامٌ فی یَوْمٍ ذی مَسْغَبَة بلد/ 14...
  11. 3-وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ‏ ذاریات/ 19....
  12. 4-إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطین‏ اسراء/ 27. ما أَغْنی عَنِّی مالِیَهْ هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ‏ حاقه/ 29- 28....5
  13. 5- جواز عبور در صراط با صدقه است. طَلَبْتُ الْجَوَازَ عَلَی الصِّرَاطِ فَوَجَدْتُهُ فِی الصَّدَقَةِ....
  14. 6-- گستره انفاق و صدقه‏ : روایات زیادى داریم که چند مورد را مى‏نویسم. «إِنَّ الصَّدَقَهَ تَقْضِى الدَّیْنَ وَ تَخْلُفُ بِالْبَرَکَهِ» (کافى، ج 4، ص 9) به درستى که صدقه، وقتى مى‏گویند: صدقه، در ذهنتان 1 قران، 2 قران که به فقیر مى‏دهیم، نیاید، در فرهنگ ما خیلى چیزها صدقه است، حتى لبخند به یک مؤمن صدقه است، خار را اگر از جاده برداریم صدقه است، این پلیس‏هایى که در خیابان مى‏ایستند و دم چهارراه مسافران را راهنمایى مى‏کنند
  15. 7- آداب و شرایط انفاق و صدقه دادن‏ صدقه را با دست خودتان بدهید و از سائل بخواهید که در حقتان دعا کند. آن قدر صدقه بدهید که مردم بگویند زیادش است، اسراف کردى. بعضى وقت‏ها 2 ریال مى‏دهند مى‏ایستند و مى‏گویند 1 ریال آن را بده، بده و برو. یعنى جورى صدقه بده که در ذهنت بیاید که زیادش است. نگو آقا خودم عیال وار هستم، پیرى و کورى دارم، افرادى هستند که یک عمر گدا هستند براى این که یک وقت گدا نشوند. یعنى یک عمرى براى پیرى نگه مى‏دارند، شصت سال زندگى فقیرانه مى‏کنند، شصت سال فقیر هستند از ترس فقر. آن قدر صدقه بده که گمان شود اسراف است، ولى در صدقه نگاه نکن که مال کم است یا زیاد، اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
  • حسین صفرزاده
۰۸
دی
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                 الف باء کتاب هفت گذینه: سین و شین 16.

  1. 7-هفت‏ ‏ سال دفاع مقدس : آمریکایی‏ها نه تنها نتوانستند ایران را از اقدام تلافی‏جویانه بازدارند، بلکه به هیچ‏گونه موفقیتی نیز برای پایان بخشیدن به جنگ دست نیافتند.برخلاف خواسته آمریکا، این ایران بود که آخرین اقدام را انجام داد. در مرحله بعد آمریکا تلاش‏های گسترده‏ای را برای تحریم تجاری ایران به انجام رساند به نتیجه‏ای نرسید تحریم اقتصادی همه‏جانبه بی‏نتیجه ماند و تنها تحریم تسلیحاتی ایران بر اثر فشارهای مستمرآمریکا تشدید شد. با انجام عملیات نصر 8 در شمال سلیمانیه عراق، جنگ در زمین مجددا رونق گرفت. ارتش عراق و تقویت ماشین جنگی این کشور بود که با توجّه به برتری ایران در صحنه نبرد، موازنه تسلیحات استراتژیک به سوی عراق سرازیر شد. ، انبوه تانک هند نفربر، قبضه‏های توپ، هلی‏کوپتر و ... از سوی آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه، آلمان و ... پس از هفت‏ ‏ سال جنگ، عراق را به مراتب از شروع جنگ توانمندتر ساخت. اخبار غیرآشکار نیز حاکی از آن بود که عراق در آستانه دستیابی به بمب اتمی است. همچنین در زمینه تهیه سلاح شیمیایی، حمایت بی‏دریغ کشورهای اروپایی از عراق، موجب شد این در حالی بود که ایران برای خرید ابتدایی‏ترین مایحتاج تسلیحاتی هم دچار مشکل بود و قیمت‏هایی سرسام‏آور برای خریدهای نظامی خود می‏پرداخت و سقوط وحشتناک قیمت نفت به شدت پشتیبانی مالی و تسلیحاتی سپاه و ارتش را تحلیل می‏برد و به نفع عراق و به زیان کشورمان. فشارهای بین‏المللی جنگ عراق و ایران پایان یافته است پس از حدود هشت سال در آستانه تعیین سرنوشت قرار دارد.
  2. 7-هفت‏ ‏بار فرمان سجده تکرار شده : به یاد آور هنگامی را که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده (و خضوع) نما. آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبّر ورزید و از کافران بود. (ماجرای فرمان سجده و انکار ابلیس د ر قرآن  هفت‏ ‏ بار تکرار شده است.)
  3. 7-هفت‏ ‏ کلمه آداب سفر : را شمردم، در کتاب وسائل الشیعه داریم که اگر خواستید مسافرت بروید، 1-با یک کسى مسافرت بروید که خرجى خودتان را خودتان بدهید، 2-با یک آقا بالا سرى مسافرت نروید، چون او که خرجى تو را داد، شما باید کفشهایش را جفت کنى و 3-در پستى را هم قبلًا برایش باز کنى و همین کار تو را ذلیل مى‏کند. 4-با هم بروید که هم در پول دادن شریک 5-و هم در کار کردن شریک، شریکى که شد ذلتى نیست. دنبال آن کسى مى‏روى که خرج ما را مى‏دهد، این ذلیل مى‏شوى 6-و روایتى داریم که ناراحتى‏هاى خودتان را نقل نکنید، خودتان را خورد مى‏کنید. 7-حدیث داریم مسلمان‏ «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِى وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِى قَلْبِهِ» (نهج‏البلاغه، حکمت 333) ناراحتى هایتان در درون باشد، در ظاهر باید وقتى کسى شما را دید، بشاش به نظر برسید، باید قوى باشید.
  4. 7-سفره هفت‏ ‏سین : بچینیم مى‏گفتند اگر خواستى سال به تو خوش بگذرد باید هفت‏ ‏ تا سین داشته باشى بعد هم مى‏گفتند کلام الله مجید، قرآن ما در اعیاد طاغوتى میان سرکه بود و سبزى، وقتى اینقدر به قرآن ما توهین شد مسلمان آن هم من مى‏شوم و تو، خانه‏هاى طاغوتى را که رفتند گرفتند توى همه خانه‏ها قرآن‏هاى بزرگ بوده وجود قرآن سر سفره هفت‏ ‏ سین دلیل بر .. همه عروسها را که مى‏برند یک قرآن در جهازیه شان هست خانه‏هاى نو را که مى‏خرند اول قرآن مى‏برند خیلى از کشاورزها متاسفانه دو شاخ گاوشان آیه قرآن مى‏نویسند که شیر آن زیاد بشود، بودن قرآن شده استفاده تشریفاتى شدن..سفره هفت‏ ‏ سین کنار آن قرآن یک کار تجملاتى است و سزاوار اسلام نیست، ما عید نوروز را مى‏پذیریم چون طبیعت این عید را پذیرفته.
  5. 7- هفت‏ بار در سنت وعقل : پیغمبر فرموده سنت من است‏ «فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِى فَلَیْسَ مِنِّى» اگر کسى گوش به حرفت ندهد... بگوید کجاى این قرآن نوشته طواف دور خانه خدا هفت‏ ‏ بار است. فرمود: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلًا» (آل عمران/ 97) یعنى هرکس مستطیع است برود مکه اما هفت‏ ‏ بار، هفت‏ ‏ بارش دیگر درقرآن نیست. جواب : لازم نیست همه چیز در قرآن نوشته باشد. یک دلیل ما قرآن است. یک دلیل ما هم رسول است. اگرچیزى در قرآن نیست اما در کلام رسول هست باید انجام بدهیم یک دلیل ما عقل است. کجاى قرآن نوشته هروئین حرام است. پس یکى از دلیل‏ها عقل است یکى قرآن است، یکى حدیث است و دیگرى اجماع است.
  6. 7-هفت‏ سال خادم ؛ سجده ‏هاى طولانى:  یک قصه ، یک روز پیغمبر به یکى از افرادى که در خانه هاش بود صدایش زد. گفت بیا، آمد و گفت تو هفت‏ ‏ سال است در خانه ما دارى کار مى‏کنى بالاخره یک چیزى از من بخواه. یک تقاضایى بکن. این خادم هم یک مقدار فکر کرد و گفت اجازه بده بروم فکرکنم. بحث فکر است دیگر. تا فردا فکر مى‏کنم. رفت و فردا آمد و گفت فکرهایم را کردم. گفت چى؟ گفت از خدا بخواه عمرم که تمام شد، از خدا بخواه در جنت من پهلوى تو باشم. در بهشت پیش تو باشم. پیغمبر فرمود از کجا فهمیدى این را؟ گفت فکر کردم. گفت خوب تو در قیامت پهلوى من هستى مشروط بر این که سجدههاى طولانى انجام بدهى. «أَعِنَّا بِطُولِ السُّجُود» (کافى، ج 3، ص 266)
  7. 7-روزه از هفت‏ سالگی به شرط طاقت  : العابدین (علیه السلام)در ماه رمضان سعى مى‏کرد که غیر از دعا و تسبیح و استغفار و الله اکبر چیز دیگرى نگوید. زن اگر خواست روزه‏ى مستحبى بگیرد، شوهرش مى‏بایست راضى باشد و در مورد مهمان هم صاحب خانه باید راضى باشد. امام صادق (علیه السلام)در مورد بچه‏ها فرمود: «نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصِّیَامِ إِذَا کَانُوا أَبْنَاءَ سَبْعِ سِنِینَ مَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ إِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ» (من‏لایحضره‏الفقیه، ج 1، ص 280) یعنى ما فرزندانمان را وادار مى‏کنیم روزه بگیرند از هفت‏ ‏ سالگى، البته تا جایى که طاقت داشته باشند نه این که گرسنه نشوند، یعنى به ضرر کشیده نشود. برخى فقط شکمشان روزه است ولى برخى چشم و گوش و فکرشان هم روزه است.
  8. 7-هفت‏ ‏ دى نهضت سوادآموزى : روزى است که امام بزرگوار، پیامى براى تاسیس نهضت سواد آموزى دادند. یک بخشى از قانون اساسى این است که هر کجا آموزش و پرورش نمیتواند برود نهضت میرود. بیش از صد نفر داریم که از نهضت سوادآموزى شروع کرده‏اند و الان در دانشگاه درس میخوانند و یونسکو هم یک مدالى براى نهضت سوادآموزى  فرستاده ,. زنان روستایى در جمهورى اسلامى با سوادهایشان سه برابر شدهاند. یک آموزشیار که وارد میشود مثل اینکه پیغمبر وارد شده. وقتى میخواسته برود، چقدر گریه کردهاند.ما آموزشیارهایى داریم که نماز روستا را آموزشیار ما یاد داده. مسائل انقلابى، کمک به جبهه، پیام انقلاب، دعوت به خدا. بنابراین حضور فرهنگى هم هست، نه فقط حضور سوادآموزى. انگیزه: در غرب انگیزه این است که با سواد کنیم تا بیشتر تولید کنیم. اما ما میگوییم با سواد کنید چون خود سواد رشد است. تولید مرحلهى دوم است.غرب مردم را براى خودشان نمیخواهند. مردم را براى تولد میخواهند. اما اسلام وقتى میگوید سواد منظورش این است که سواد براى رشد خودش خوب است. سواد براى قرب به خدا، سواد براى نجات، فرق است سواد براى استثمار یا سواد براى نجات.» دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ» (انفال/ 24) به هر حال یکى از برکات نقلاب نهضت سوادآموزى بود که امام آنرا تاسیس کرد.
  9. 7-هفت‏ ‏ سخنرانى عاشورا : از صبح تا ظهر عاشورا هفت‏ ‏ سخنرانى انجام شد. یک سوم وقت صرف تبلیغات شد و این خودش به جبهه‏هاى جنگ خط مى‏دهد که یک سوم نیرو و بودجه باید صرف بالا بردن روحیه‏ها، دادن فکر و مکتب باشد و یک کارشناس مى‏خواهد که این سخنرانىهاى امام حسین را دسته‏بندى کند. سخنرانى اول امام حسین، یک حال و هوایى داشت. سخنرانى دوم یک حال و هوایى و سخنرانى سوم امام حسین یک حال و هواى دیگرى داشت. امام حسین در سه تا سخنرانى کانال عوض مى‏کرد، اولین سخنرانى استدلال بود. به چه دلیل من را مى‏کشید؟ آیا دعوت نکردید؟ عجله نکنید، مى‏دانید من پسر پیغمبر هستم. حلالى را حرام کردم؟ استدلال شما چیست؟ حجت شما چیست؟ در روز قیامت جواب شما چیست؟ با استدلال به نتیجه‏اى نرسید. دو مرتبه که آمدند در کانال عاطفه بود. فرمود: مى‏دانید که عمامه‏اى که سر من است عمامه‏ى پیغمبر است. مى‏دانید این لباس و شمشیر براى پیغمبر است. مى‏دانید این اسب، اسب پیغمبر است. مى‏دانید روى کره‏ى زمین، نوه‏ى پیغمبر غیر از من وجود ندارد. و از پیغمبر مایه گذاشت که بلکه مردم عواطفشان تحریک شود، زحمات پیغمبر «إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى» (شورى/ 23) آیه‏ى تطهیر، آیه‏ى مباهله، بازهم فایده‏اى نکرد. بعد سخنرانى سوم، حال و هوایى دیگر دارد. یکى از چیزهایى که مهم است این که در سخنرانى اول حضرت عقلى و کلى گفت. در سخنرانى دوم عاطفى و کلى گفت. اما در سخنرانى سوم جزء به جزء گفت. آقاى فلان مگر شما دعوت نکرده بودید؟ فلانى تو، فلانى تو، با امضاى تو نامه به دست من رسید. یعنى همه نوع حجت را تمام کرد.
  10. 7- هفت‏ ساله پسر و دختر: مسأله خواب بچه ها است. مثلا داریم که بچه ها که هفت‏ ‏ سالشان شد، پدر و مادرها، رختخوابشان را جدا کنند. دو تا دختر هفت‏ ‏ ساله و دو تا پسر هفت‏ ‏ ساله پیش هم نخوابند.
  11. 7- ساعت هفت‏ ‏ او را مى‏کشتند :  اگر امام حسین یار نداشت، صبح عاشورا ساعت هفت‏ ‏ او را مى‏کشتند، یارها تلاش کردند و امام حسین (علیه السلام)بعد از ظهر شهید شد. نقش یاران امام حسین (علیه السلام)این بود. نصف روز امام حسن (علیه السلام)را زنده نگه داشتند. اگر امام حسین (علیه السلام)یار داشت و یا اگر یار نداشت در هر دو صورت شهید مى‏شد، اما اگر یار نمى‏داشت اول وقت شهید مى‏شد ولى چون یار داشت هنگام ظهر شهید شد. بیش از چند ساعت یاران امام حسین مقاومت نکردند، اما تا عمر داریم، سر قبرشان مى‏رویم. نه ما بلکه مراجع تقلید مى‏گویند «یا لیتنا کنا معکم» اى کاش ما هم با شما بودیم.
  12. 7- هفت‏ ‏ سطر خطبه : یکى از کارهاى انبیا افشاگرى است. «وَ لِتَسْتَبینَ سَبیلُ الْمُجْرِمینَ» (انعام/ 55) پیغمبر یکى از وظایف و کارهایت این است که باید راه مجرمین را براى مسلمین بیان کنى. «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ» (بقره/ 256) چقدر خوب است در دبیرستان‏هاى دخترانه، این سخنرانى متن کتابهاى دینى شود. یک دختر دبیرستانى بتواند این هفت‏ ‏ سطر خطبه را حفظ کند. چون خطبه نیست. انفجار است. سخنرانى زینب کبرى (علیها السلام ) را بگویم.
  13. 7- هفت‏ ‏ ساعت گوشى خدا را دیر برمى داریم : ظهر مى‏گویند «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» نیم ساعت به غروب گوشى را برمى داریم. هفت‏ ‏ ساعت گوشى خدا را دیر برمى داریم و معذرت هم نمى‏خواهید. چرا انسان اینطور شده است؟
  14. 7-هفت‏ ‏ سنگ شیطان : عزادارى زنده کردن خاطرات است. یک زن چند هزار سال پیش در مکه براى پیدا کردن مقدارى آب دوید، به همه حاجیها مى‏گویند بین صفا و مروه بدوید. یاد اون هاجر زنده باشد. چرا حاجى‏ها باید هفت‏ ‏ تا سنگ کوچولو بیاندازد بخاطر اینکه ابراهیم هفت‏ ‏ تا سنگ پرتاب کرد. چرا حاجى در منا باید گوسفند بکشد، براى اینکه ابراهیم بچه‏اش را خواباند که بکشد.
  15. 7-سرکه هغت ساله و بند به دنیا : گویند اسلام مثلثى است که یک ضلع آن قدرت است. ایثارهاى اصحاب و شمشیر امیرالمؤمنین. یک سمت آن مکنت یعنى امکانات مالى که حضرت خدیجه است و یک سمت آن رسالت یعنى رسالت بدون مکنت و بدون قدرت قابل عمل نیست. و اسلام در این مثلثى است که یک ضلع آن مثلث سرمایه خدیجه کبرى است این همه از دنیا انتقاد مى‏کنند دنیا خوب است مشفق دنیا بد است. اگر از ما بپرسند دنیا چیست؟ ‏گوییم قرآن درباره دنیا سه تعریف دارد. 1- دنیا خیر است. «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ» (بقره/ 180) دنیا زینت است‏ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» (کهف/ 46) دنیا مال است. مى‏گوید وقتى نماز جمعه را خواندید «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاهُ فَانْتَشِرُوا فِى الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» (جمعه/ 10) بلند شوید و بروید دنبال کاسبى و پول درآوردن. دنیا فضل است پس این که مى‏گویند دنیا بد است چیست؟ عشق به دنیا بد است‏ «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ» (عادیات/ 18) بد است‏ «وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلًا لَمًّا» (فجر/ 19) بد است که آدم ارثى را بخورد و حساب نکند که براى چه کسى است‏ «حُبًّا جَمًّا» (فجر/ 20) آن بد است. دنیا خوب است اما بند به دنیا بد است. البته کار هر کسى نیست. هرکسى دنیا دارد بند به دنیا هم همست. یک نفر گفت. سرکه هفت‏ ‏ ساله دارى گفت بله دارم. گفت یک لیوان آن را به من بده. گفت اگر مى‏خواستم به تو یا امثال تو بدهم که هفت‏ ‏ سال نمى‏ماند.
  16. 7-هفت نکته  درسوره کَوْثَرَ: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»1. نماز، بهترین نمونه‏ى شکر خداوند است. خداوند به پیامبرش مى‏فرماید: به شکرانه‏ى این‏که ما به تو «کوثر» و خیر کثیر دادیم، نماز بر پا کن. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»2-اما گاهى آیه در مقام بیان عظمت خداوند و شرافت نعمت است که در این موارد ضمیر جمع همچون «إِنَّا» به کار مى‏رود، چنانکه در این آیه مى‏فرماید: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» زیرا عطاى الهى به بهترین خلق خدا، آن هم عطاى کوثر، به گونه‏اى است که باید با عظمت از آن یاد شود.3-«إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» ما به تو کوثر عطا کردیم.هدیه کننده خداوند، هدیه گیرنده پیامبر و هدیه شده فاطمه است. لذا عبارت «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» به کار رفته که بیانگر عظمت خداوند و بزرگى هدیه اوست.4-زیرا علاوه بر ضمیر کاف «ک» «أَعْطَیْناکَ‏»، در خطاب «صل» و «لِرَبِّکَ» دو بار و در عبارت «انْحَرْ» و «شانِئَکَ» نیز دو بار، پیامبر مخاطب است. «أَعْطَیْناکَ‏، فَصَلِّ، لِرَبِّکَ، انْحَرْ، شانِئَکَ»5-در عطاى کوثر بشارت است: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ» و در تکاثر تهدیدهاى پى در پى. «کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ»6-هدیه اشرف معبود به اشرف مخلوق چیزى جز کوثر نمى‏تواند باشد. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ‏ الْکَوْثَرَ»7-عطا بى‏نظیر است، چون کوثر است؛ سوره بى‏نظیر است، چون کوچک‏ترین سوره قرآن است و الفاظ بى‏نظیرند، چون کلمات «اعطینا»، «الْکَوْثَرَ»، «صلِ»، «انْحَرْ»، «شانِئَکَ» و «ابتر» تنها در این سوره به کار رفته و در هیچ کجاى قرآن شبیه ندارد.
  17. 7- هفت پیام سوره علق :  الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (4) 1-اوّلین معلّم خداست: عَلَّم‏ : شغل معلمی و تعلیم و تربیت، بسیار مقدّس و کاری الهی است.2-اکرم بودن خداوند به خاطر معلّم بودن است.3-علم و دانش اولین پیام آسمانی قرآن است و به همین دلیل بود که مسلمین تا قرن‏ها پیش تاز علم و دانش بودند.
  18. 4-خداوند کار خود را با خلق کردن آغاز و با آموختن ختم فرمود. معلوم می‏شود هدف از آفرینش معرفت است. نوین‏. مفسّرین‏ لِیَعْبُدُونِ‏ را (لیعرفون) معنا کرده‏اند. وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الانْسَ إِلا لِیَعْبُدُونَ‏ ذاریات/ 56.
  19. 5-حفظ و انتشار و بسط و تکثیر و تعمیم و بقای علم با قلم است. تمدّن بشری، علوم گسترده و فرهنگ‏های مختلف در طول سالیان دراز به خاطر قلم است که به دست ما رسیده است.
  20. 6-دینی که آغازش با خواندن و قلم است، برای مسلمین ننگ است که بی سواد یا کم‏سواد باشند. خداوند سوره‏ای به نام قلم در قرآن آورده و به قلم و نوشته قسم یاد کرده است: ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُون‏ قلم/ 1.
  21. 7- از تعبیر اکرم و القلم  می‏فهمیم که هیچ مقامی و هیچ نعمتی بالاتر از مقام علم نیست، حتّی هستی و آفرینش با علم برابری نمی‏کند، چون که در سوره انفطار می‏خوانیم: ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ الَّذی خَلَقَکَ فَسَوّاکَ فَعَدَلَکَ‏ انفطار/ 7- 6.
  22. 7-در سجده هفت‏ ‏مرتبه «یا ارحم الراحمین» دعا کن: روایت داریم که امام صادق (علیه السلام)فرمود هر وقت گیر کردى سجده بجا بیاور و در سجده هفت‏ ‏ مرتبه بگو: «یا ارحم الراحمین» دعا کن خدا گیر تو را حل مى‏کند دیگر نیازى به نماز هم نیست.
  23. 7-سالى هفت‏‏ بار در جبهه : همه ازدواج‏هاى پیغمبر بعد از پنجاه و دو سالگى بود. پیغمبر براى هوس و عیاشى ازدواج نکرد، چون اگر کسى خواسته باشد براى هوس ازدواج کند، در جوانى‏هایش داماد مى‏شود. پیغمبر از 52 سالگى تا 63 سالگى چند سال مى‏شود؟ 11 سال، هفت‏اد دفعه هم جبهه داشت توى ده سال، ده سال هفت‏اد تا جبهه، میانگین مى‏شود سالى هفت‏‏ تا، یک کسى که سالى هفت‏‏ بار باید برود جبهه یا خودش حضور داشته باشد یا مدیریت کند، سنش هم بالاى 52 سال است، به همین خاطر پیغمبر از هیچ کدام هم بچه‏دار نشد. زن‏هاى داغدیده، شوهرکرده، یتیم‏دار،
  24. شین +: شفاعت .شهید روحانی . شهید دفاع مقدس .شیطان
  25. 7هفت‏ تا نمره داشت سه نمره شفاعت هم ارفاق ده قبولش کنند: چون انسان در دنیا به یازده بند وصل است. یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت‏‏، هشت، نه، ده، یازده! همه‏ى نخ‏ها پاره مى‏شود. یکى از نخ‏ها شفاعت است. در دنیا یک کسى مى‏آید و شفاعت مى‏کند. واسطه مى‏شود. قیامت براى افرادى شفاعت نیست. آن کسى که نماز نخواند، امام صادق (علیه السلام)فرمود: ما شفاعت نمى‏کنیم. آن کسى که در دنیا به سراغ قرآن نرفته است، ما شفاعت نمى کنیم. از شفاعت محروم است. «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَهُ الشَّافِعینَ» (مدثر/ 48) شفاعت هست، اما به این نمى‏رسد. نخ شفاعت پاره مى‏شود. شفاعت هست، اما به این نمى‏رسد. شفاعت‏ مى دانید یعنى چه؟ یعنى کسى که توى راه است کمک مى خواهد یک خورده کمک بکن، معناى شفاعت این نیست که اولیا خدا بیایند بروند تو قهوه خانه قنبر شیره خانه این را بکشند ببرندش بالا، شفاعت یعنى اگر کسى هفت‏ تا نمره داشت چند تا نمره هم کنار آن جفت مى کنند ده و قبولش مى کنند اما اگر نمرش صفره آن هم قد در قورى! کسى که یک نمره صفر دارد با چى جمع بشود، صفر با چیزى قابل جمع نیست، شفاعت یعنى مریض یک نفسى دارد یک نفسى مى آید و مى رود بالاخره زنده است منتها پزشک مى آید در کنارش پزشک بعلاوه مریض مساوى با سلامتى اما شفاعت معناش این نیست که مرده بعلاوه پزشک، آخر پزشک با مرده چه کند؟
  26. 7- هفت شیء کلی : لکلّ شی‏ء زکاة 1- و زکاة الدّار بیت الضّیافة. هر چیزى را زکاتى هست و زکات خانه اطاق مهمانخانه است.2- لکلّ شی‏ء عماد و عماد هذا الدّین الفقه. هر چیزى را ستونى هست و ستون این دین دانائى است.3- لکلّ شی‏ء مفتاح و مفتاح السّموات قول «لا إله إلّا اللَّه» : هر چیزى را کلیدى هست و کلید آسمانها گفتار «لا اله الا اللَّه» است. 4- لکلّ شی‏ء مفتاح و مفتاح الجنّة حبّ المساکین و الفقراء هر چیزى را کلیدى هست و کلید بهشت دوستى مستمندان و فقیران است. 5- لکلّ  عبد میت: فإذا کان صالحا وضع فی الأرض و إن کان سیّئا وضع فی الأرض هر بنده‏اى شهرتى دارد اگر نیک باشد در زمین رود و اگر بد باشد در زمین رود.6- لکلّ غادر لواء یوم القیامة یعرف به. هر خیانتکارى روز قیامت پرچمى دارد که بدان شناخته شود. 7- لکلّ شی‏ء طریق و طریق الجنّة العلم. هر چیزى راهى دارد و راه بهشت دانش است.
  27. 7- هفت ویژگی شهید : در روایات آمده است که شهید، هفت‏ ‏ ویژگى اعطایى از جانب خداوند دارد: 1- اوّلین قطره‏ى خونش، موجب آمرزش گناهانش مى‏گردد. 2- سر در دامن حورالعین مى‏نهد. 3- به لباس‏هاى بهشتى آراسته مى‏گردد. 4- معطّر به خوش بوترین عطرها مى‏شود. 5- جایگاه خود را در بهشت مشاهده مى‏کند. 6- اجازه‏ى سیر و گردش در تمام بهشت به او داده مى‏شود. 7- پرده‏ها کنار رفته و به وجه خدا نظاره مى‏کند.
  28. 7- هفت بار شیطان را راندن :  پرتاب هفت‏ ‏ سنگریزه به جایگاه شیطان که آن را «رمى جمره» مى‏گویند.
  29. 7-هفت سنگ ترد شیطان : حضرت ابراهیم علیه السلام براى انجام فرمان الهى و قربانى فرزندش اول به سرزمین مشعر الحرام آمد، شیطان به دنبال او شتافت او به محل جمره اول آمد، شیطان هم آمد، حضرت هفت‏ ‏ سنگ به او پرتاب کرد.
  30. 7-سه هفت سال هرگز شکم سیر نبود :  در روایتى از امام رضا علیه السلام آمده است: یوسف علیه السلام در هفت‏ ‏ سال اوّل، گندم‏ها را جمع‏آورى و ذخیره مى‏کرد و در هفت‏ ‏ سال دوّم که قحطى شروع شد، آنها را به تدریج و با دقّت در اختیار مردم، براى مصارف روزمره زندگى‏شان قرار مى‏داد و با دقت و امانتدارى، کشور مصر را از بدبختى نجات داد. یوسف در هفت‏ ‏سال سوم دوره‏ى قحطى، هرگز با شکم سیر زندگى نکرد، تا مبادا گرسنگان را فراموش کند.
  31. 7-شهید هفت‏ ‏تیر نوشته :  دکتر پاک نژاد است و جزو 72 تن است و کتابى نوشته تحت عنوان اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، در این کتاب ایشان ذیل این آیه قرآن «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» (بقره/ 187) مى‏فرماید: «ببینید لباس چگونه خودش را باهوا تطبیق مى‏دهد، زن و شوهر هم باید همینطور باشند، اگر مرد عصبانى و داغ است، زن خوش اخلاق باشد و اگر مرد دید زن لباس شسته و بچه‏ها دعوا کردند و زن عصبانى است، مرد کوتاه بیاید و مثل لباس که با دما و گرمى و سردى هوا منطبق مى‏شود، زن و شوهر هم باید در مقابل همدیگر همینطور باشند. و اینطور نباشد که مرد عصبانى است، زن هم عصبانى شود.» خدا لعنت کند منافقین را که این عزیزان را از ما گرفتند. خدا رحمت کند شهداى هفت‏ ‏ تیر را.
  32. 7-شهید هفت‏ ‏ ساله داریم : شبانه خود را به کربلا مى‏رساند و در یارى امام حسین (علیه السلام)شهید مى‏شود.چه آدم‏هایى داریم که یک پایشان در بهشت است و یک پایشان در دنیاست. مى‏گویند گام بزرگ بردار، گام از این بزرگ‏تر نمى‏شود که یک قدم آدم در بهشت باشد، یک قدم آدم در آخرت باشد و یک قدمش در دنیا باشد. چه قدم‏هاى بزرگى برمى دارند. ما در کربلا شهداى کوچک داریم، شهید هفت‏ ‏ ساله داریم. وقتى امام حسین (علیه السلام)را شهید کردند، یک بچه‏ى کوچک هفت‏ ساله بیرون خیمه هاج وواج ایستاده بود، چون بعد از کشتن امام حسین (علیه السلام)آمدند و خیمه‏ها را آتش زدند و او گیج شد. همینطور این طرف و آن طرف را نگاه مى‏کرد، یک نفر رسید و تا دید این بچه‏ى هفت‏ ‏ ساله از دودمان حسین (علیه السلام)است، چنان شمشیر بر سر او زد که او را به دو نیم کرد. شهید هفت‏ ‏ ساله داریم که در این لجظه دردنیا  ولحظه دیگر درآخرت.
  33. 7-هفت‏ ‏ سنگ شیطان : عزادارى زنده کردن خاطرات است. یک زن چند هزار سال پیش در مکه براى پیدا کردن مقدارى آب دوید، به همه حاجیها مى‏گویند بین صفا و مروه بدوید. یاد اون هاجر زنده باشد. چرا حاجى‏ها باید هفت‏ ‏ تا سنگ کوچولو بیاندازد بخاطر اینکه ابراهیم هفت‏ ‏ تا سنگ پرتاب کرد. چرا حاجى در منا باید گوسفند بکشد، براى اینکه ابراهیم بچه‏اش را خواباند که بکشد.
  34. 7-هفت شهید دفاع مقدس : 1- . مى‏گفت: که این پسر 21 ساله من که شهید شد، عرض کنم که پاسدارى بود از 10 سالگى نماز شب مى‏خواند. یکبار خانه من نماز مى‏خواند، گفت: چون امسال سهم امام و خمست را ندادى، من در این خانه نماز نمى‏خوانم روى تشک نمى‏خوابید و مى‏گفت تا رزمنده‏ها روى تشک نخوابند، من هم نمى‏خوابم. یک آدم عجیب و غریبى بود.
  35.  2-. گذشت یک شهید : گفت بنده یک پسر هم در این عالم بیشتر نداشتم آن یک پسرم هم معلم بود. آن هم شهید شد، اما از پسر معلم شهیدم یک قصه بگویم. در محله‏مان سر کوپن و تعاونى و این حرف‏ها یک نفر ناراحت مى‏شود، در محله، آب دهانش را پرتاب مى‏کند به ریش پسر من، پسر من معلمى بود که ریش داشت. آب دهن مى‏اندازد به ریش پسر من! بچه‏هاى محله و کمیته و سپاه و مسجدى‏ها مى‏خواهند بریزند بزنند. مى‏گوید: آقا نزنید این عصبانى بود. چیزى نیست. آب دهن است من پاک مى‏کنم تمام شد و رفت. ناراحتش نکنید، همین پسر که معلم‏  بود وآب دهان براو انداختند رفت جبهه شهید شد وگذشت او در افکار عموم باقی ماند.. وقتی پدر شهید این مطلب را عنوان کرد یک ربع دیگر از دنیا رفت جان به جان آفرین تسلیم کرد
  36. 3-. خاطره شهید خندان : گفتند: یک کتابى دارد و گاهى هم شعر مى‏گفته و مناجات مى‏کرده است. دفتر مناجاتش را طلب کردیم؟ دفتر مناجاتش را آوردند و خواندیم. یک لحظه متوجه شدیم که یکى از جملاتش این است: «خدایا مرا طورى کن که وقتى سرم را به لحد مى‏گذارم، بخندم.» آنجا دیگر من تمام پیچ و مهره‏هاى بدنم از هم باز شد، هر کارى کردم خودم را نگه دارم نشد. جوان 20 ساله به چنین مقامى برسد.
  37. 4- . در قفس را باز کرد و کبوتر را آزاد کرد. گفت: خدایا او را آزاد کردم. بعد گفت: خود من هم در این دنیا در قفس زندانى هستم، رفت مسجد و پایگاه مقاومت بسیج اسمش را نوشت و دوره‏ى رزمى دید، رفت جبهه و از بچه‏ى خود خبر نداشتیم. مدت‏ها طول کشید، یک روز دیدم کبوتر پسرم آمده روى دیوار و مرتب صدا مى‏کند، کمى خیره شدیم. دیدیم باز هم صدا مى‏کند. همین طور بیش‏تر متحیر و هیجان زده شدیم. کبوتر دور خانه چرخ زد و چرخ زد. ما بیش‏تر کلافه شدیم. آمد داخل اتاق و ده، بیست بار دور اتاق هم چرخ زد. ما آتش گرفتیم، رفت روى طاقچه اتاق نشست و گردنش را به عکس پسرمان مالید، تا گردنش را به عکس پسرمان مالید، گفتیم بچه‏ى ما شهید شده است. این کبوتر که چند ماه پیش رفته است، معنا ندارد بیاید روى دیوار این قدر بخواند و ده، بیست بار دور خانه و بعد اتاق طواف کند. بعد بیاید و سرش را به عکس پسر ما بمالد. ساعت را دیدیم و روز را معین کردیم. همان روز و همان ساعت بچه‏ى ما در جبهه شهید شده بود.
  38. 5-. شهید نامجو اولین نظامى‏اى که نماینده شخص امام شد قبل از انقلاب مقلد امام بود ایشان مى‏گفت نظامى خسته نمى‏شود یک روز دیدم که دانشجوهایش را آورده بود فیضیه و تا یک هفته قبل از شهادت توى خانه‏اى اجاره‏اى نشستن وقتى هم درجه بالاترى به او دادند گفت من با همین درجه‏اى که دارم مى‏توانم کار بکنم حواس من را پرت‏ درجه و اینها نکنید بگذارید... «لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ» (أنفال/ 4) وقتى درجه را اعلام کردند ایشان درجه را قبول نکرد.
  39. 6-. ما بابایى داشتیم با اینکه تحصیل کرده آمریکا بود زنش را آورد پاى هواپیما و گفت حج و جبهه بر من واجب است اما فکر مى‏کنم جهاد از حج واجب‏تر است زنش را فرستاد مکه و خودش نرفت. اسم اینها را باید در دانشگاها نگه داشت آیه داریم اسم آدمهاى خوب را نگه دارید «وَاذْکُرْ فِى الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» (مریم/ 41) در قرآن خیلى (واذکر) داریم یعنى پیغمبر یادت نرود یاد اینها را زنده نگه دار.اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۸
دی
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    3. الف باء کتاب هفت گذینه: زاء . سین 15.
  1. 7- هفت‏ جزء از اجراء زکات واجب خداوند : وَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام  لِکُلِ‏ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ :
  2. وَ زَکَاةُ الْعِلْمِ أَنْ یُعَلِّمَهُ أَهْلَه بخشش علم و دانش آنست که باهل و شایسته آن یاد داده مى‏شود.
  3. 2-  زکاة العقل. احْتِمَالُ الْجُهَّالِ امام على «علیه السلام »: زکات عقل، تحمّل کردن جاهلان است..
  4. 3- و زکاة الدّار بیت الضّیافة. زکات خانه، اطاق مهمان است.
  5. 4-کاة الظّفر: الاحسان. پیروزى زکات آن احسان و نیکو کارى است.
  6. 3- زکاة الیسار: العبرت از آنچه مایه عبرت است، بهره‏مند گردد. آن گاه راه واضح را سیر کند،..
  7. 5 - زکاة الصحه. العاعة . زکات صحّت بدن کوشیدن در طاعت خداست. هل ینتظر أهل غضاضة الصّحّة إلّا نوازل السّقم.
  8. 6- زکاة الجمال : العفاف. زکات زیبایى ، عفّت  و پاکدامنى باز ایستادن از محرمات است.
  9. 7- زکاة البدن . وَ زَکَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّیَام‏ لِکُلِ‏ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْجَسَدِ صِیَامُ النَّوَافِلِ- زکات بدن روزه  و نماز نافله است. .جلوه‏هاى‏حکمت ص 403
  10. 7- هفت بار دور گره زمین : نور، بالاترین سرعت را در جهان ماده داراست و با سرعت سیصد هزار کیلومتر در ثانیه مى‏تواند در یک چشم بر هم زدن (یعنى کمتر از یک ثانیه) کره زمین را هفت‏ ‏ بار دور بزند، به همین دلیل مسافت‏هاى فوق‏العاده عظیم و سرسام‏آور نجومى را فقط با سرعت نور مى‏سنجند و واحد سنجش آنها سال نورى است، یعنى مسافتى که نور در یک سال مى‏پیماید.
  11. 7- هفت‏ ‏ زمین حصار دار : موقوفات پیامبر (صل الله علیه وآله وسلم ) عبارت بودند از هفت‏ ‏ زمین حصار دار (باغ و قلعه) که حضرت برای فاطمه (علیها السلام ) وقف کرده بودند که یکی از آنها فدک است. در جلد 22 بحار ص 297.
  12. ژاء+

 

  1. سین : سخن .سنگ .سال .سفر. سجده . سخنرانی. +
  2. 11. -هفت سال حال گیری : یک تاجرى چند تا بچه داشت. بچه‏هایش هم ماشاءالله خوشتیپ و خوشگل! هم چند تا کارخانه، براى بچه‏هایش هم کارخانه، هم بچه‏هاى پولدار، هم باسواد، یک خانه‏ى بسیار سلطنتى هم ساخت. در خانه چه استخرى و مى‏گفت: من با این وضعى که بچه‏هاى من از لحاظ شکلى دارند، و سرمایه، و خانه‏اى که دارند، اصلًا ابرویشان را تکان بدهند، دخترها زنش مى‏شوند. ایشان شش، هفت‏‏ سال است دنبال دختر مى‏گردد و دائم هرجا مى‏روند، نزدیک عقد یک چیزى پیش مى‏آید به هم مى‏خورد. آنوقت کارگرها با حقوق کم نان و سیب‏زمینى مى‏خورند، تند تند پسرهایشان را داماد مى‏کنند، دخترهایشان را ... مى‏گفت: خدا مى‏خواهد به من بگوید: آقا حواست جمع باشد، میگفت: خدا دارد حال مرا مى‏گیرد. چون در دلم آمد من با این وضع زود عروس گیرم مى‏آید. خدا مى‏گوید: با همین وضع چنان تو را تاب مى‏دهم، و کارگرهاى خیلى ساده، دختر و پسرشان عروس و داماد مى‏شوند، تا حال تو را بگیرم. تا دیگر نگویى من .. من هم هستم. مثل ماشین‏هاى تعلیم رانندگى است. در تعلیم رانندگى گرچه گاز و ترمز زیر پاى شما است، ولى یک گاز و ترمز هم آن طرف است. ممکن است تو گاز بدهى، نمى‏رود. او نمى‏خواهد! اینطور نیست که حالا اگر چنین شوید، چنین شوید، چنین شوید.
  3. 12. هفت‏ تا کلمه در آداب سخن گفتن :  در قرآن می فرماید «قَوْلًا مَیْسُوراً»، اگر پول ندارى یک کلام نرمى به اون بگو، «قَوْلًا مَیْسُوراً». برو دیگه حوصله ندارم، آقا اینطور نگو، حالا که پول ندارى بگو اقا جان خدا انشاءالله به شما مى‏ده، من براى شما توى فکرم، براى شما تلاش مى‏کنم، دعا، «قَوْلًا مَیْسُوراً» در قرآن راجع به حرف زدن هفت‏ ‏ تا کلمه داریم، یک اینجا مى‏گوید 1-«قَوْلًا مَیْسُوراً»، آیه دیگر مى‏گوید 2- «قَوْلًا لَیِّناً» (طه/ 44)، لین یعنى حرف بزن، یعنى نرم، آیه دیگر خواندیم مى‏گوید 3-«قَوْلًا کَریماً» (اسراء/ 23)، حرفت کریمانه باشه. آیه دیگر مى‏گوید 4-«قَوْلًا سَدیداً» (نساء/ 9)، حرفت منطقى باشد، محکم باشد، آیه دیگه مى‏گوید 5- «قَوْلًا مَعْرُوفاً» (بقره/ 235)، طورى حرف بزن که مردم بفهمند چى مى‏گى، آیه دیگر مى‏گه‏ 6-«قَوْلًا بَلیغاً» (نساء/ 63)، حرفت رسا باشه، مبهم نباشد، ببینید آداب حرف زدن، چگونه حرف بزنیم،7- سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ‏ (المزمل / 5) در قرآن یک آیاتى است این آیات اگر به بچسبانیم این مى‏شود آداب سخن گفتند.
  4. 7-هفت‏‏ ساله شد ، نبوسید. رعایت پوشش: بچه شش ساله که شد، دیگر دو بچه‏ى شش ساله را پهلوى هم نخوابانید. تا پنج سالگى با هم بخوابند، همین که شش ساله شد، رختخواب‏هایشان جدا باشد. ببینید این تربیت جنسى است. دختر هفت‏‏ ساله که شد، دیگر نبوسیدش. بچه‏ى دختر را مى‏آورند، احوالت چطور است آقاجان، چند سالت است؟ اگر تا پنج سالش بود، اگر قصد شهوت باشد که دو ساله را هم نمى‏شود بوسید! بدون قصد شهوت هم تا شش سالگى، دختر کوچولو تا شش سالگى ... هفت‏‏ سالش شد، نبوسید. پوشش در برابر بچه‏ى ممیز! بچه هنوز به تکلیف نرسیده است، الان ممیز است، مى‏فهمد چه کسى خوشگل است، چه کسى قشنگ است، مى‏فهمد که چه کسى مثلًا ... به هر حال سرش مى‏شود. بچه‏هایى که ممیز هستند، مى‏فهمند. آن‏هایى که مى‏فهمند عرض کنم به حضور شما که روبروى آن‏ها هم حجاب داشته باشید و نگویید حالا این نمى‏فهمد.
  5. 7-هفت‏‏ سال داشت سخنرانشان  تمرین کنید : یکبار امام حسن بر دوش پیغمبر بود کسى گفت: اى امام حسن میدانى کجا سوار شده اى میدانى پایت را کجا گذاشته اى بر دوش پیغمبر سوار شده اى، فرمود که او افتخار مى‏کند پایش را بر دوش من گذاشته و من هم افتخار مى‏کنم او بر دوش من است. یکبار امیر المؤمنین به امام حسن گفت: سخنرانى کن هفت‏‏ سال داشت، گفت: آقا در حضور شما من سخنرانى کنم شما باشید من نمى‏توانم، فرمودند: من بیرون مى‏روم به اهل خانه گفت همه جمع شوید به امام حسن گفت‏  برو منبر سخنرانى کن امام حسن سخنرانى کرد، حضرت على رفت پشت پرده گوش داد ببیند چگونه سخنرانى مى‏کند. با بچه‏ها تمرین کنید، ما بچه داریم 85 کیلو است به او مى‏گوییم بگو الله اکبر خجالت مى‏کشد. گاهى بچه‏ها جوان‏ها 120 کیلو الله اکبر خجالت مى‏کشند بگویند. بچه هفت‏ ساله چنان سخنرانى کرد امیر المؤمنین از پشت پرده آمد صورت امام حسن را بوسید گفت: «ذریه بعضها من بعض» شما از نسل فاطمه هستید، از سینه‏ى زهرا شیر خورده اید. دختر او هم همینطور است زینب کبرى طورى سخنرانى کرد که رژیم بنى امیه را رسوا کرد.
  6. 7-هر هفت‏ ‏ سال سلولها ی بدن عوض مى‏شود : در 14 سالگى خطا و ظلم کرده و در 80 سالگى او را قصاص مى‏کنند، با اینکه هر هفت‏ ‏ سال سلولها عوض مى‏شود با قضاوت بر این است که این فرد در 80 سالگى همان انسان 14 ساله است که خطا کرده، روح مستقل است مثل کسى که سوار ژیان خطایى کرده و بعد سوار پیکان شود مى‏گوییم همان است کار به وسیله نداریم، با لباس و ماشین و سلول عوض شدن هویت انسان عوض نمى‏شود، یک لحظه شیشه را مى‏شکنى تا ابد شکسته است.
  7. 7-سؤال‏ بیخود ؟ بچه هفت‏‏ کله باشد!  من را بگویند سواد ندارد بهتر از این است که بگویند دین ندارد چیزى که بلد نیستیم بگوییم بلد نیستیم. سؤال‏هاى مردم هم همه‏اش سؤال‏هاى به درد بخور نیست بسیارى از سؤال‏هاى مردم بیخود است اصلّا وجود خارجى ندارد آقا اگر کسى زنش زایید و بچه‏اش هفت‏‏ تا کله داشت بعد این بچه هم مرد خواست غسل کند از کدام کله غسل کند؟ حالا کى بچه زاییده که هفت‏‏ تا کله داشته باشد؟
  8. 7-هفت سال زندان :  «بِضْعَ» به عدد زیر ده گفته مى‏شود و اکثر مفسّران مدّت زندان حضرت یوسف را هفت‏ ‏ سال گفته‏اند.
  9. 7- هفت‏ ‏سهم قسمت هر طایفه : مقدارى از اموال عمومى را خدمت حضرت على علیه السلام آوردند، مردم براى گرفتن آن هجوم کردند، امام براى آنکه حیف و میلى پیش نیاید با طناب، دور اموال مانعى ایجاد کرد و فرمود: از اموال فاصله بگیرید سپس خود امام تمام اموال را میان نمایندگان قبایل تقسیم نمود، در پایان کار نگاه حضرت به نانى افتاد که در یکى از ظرف‏ها باقى مانده بود امام علیه السلام دستور داد این نان را هم همچون تمام بیت‏المال به هفت‏ ‏ قسمت تقسیم نمایند و به هر طایفه سهمى بدهند.
  10. 7- هفت سالگی حضرت عیسی : امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت عیسى علیه السلام در سن هفت‏ ‏ سالگى به آنچه مردم در خانه ‏هایشان مصرف یا ذخیره مى‏کردند، خبر مى‏داد.
  11. 7-هفت سال گفته اند : کلمه‏ى «بضع‏» به عدد زیر ده گفته مى‏شود و اکثر مفسرین مدّت زندان حضرت یوسف را هفت‏ ‏ سال گفته‏اند. (واللَّه اعلم)
  12.  7- هفت موضع سجده : هفت ‏موضعى که هنگام سجده بر زمین نهاده مى‏شود مخصوص خداست پیشانی . دو کف دست  . دو سر انگشتان پا . و سجده براى غیر خدا ممنوع است. «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّه‏
  13.  7- هفت‏ ‏ مرتبه سوره قدر : امام رضا علیه السلام فرمود: اگر به هنگام زیارت قبر مؤمن هفت‏ ‏ مرتبه سوره قدر خوانده شود، هم میّت و هم کسى که به زیارت او آمده مورد عفوّ و بخشش خداوند قرار مى‏گیرد.
  14. 7- هفت‏ ‏ سنگ دیگر : هنگامى که به جمره دوم رسید باز شیطان را مشاهده نمود، هفت‏ ‏ سنگ دیگر بر او انداخت تا به جمره عقبه آمد، هفت‏ ‏ سنگ دیگر زد و بالاخره ابلیس را از خود مأیوس کرد.
  15. 7-هفت بار سعی با صفا : اگر هاجر هفت‏ ‏ بار با هیجان و پریشانى میان کوه صفا و مروه به تلاش نمى‏پرداخت، آب زمزم از زیر انگشتان اسماعیل علیه السلام نمى‏جوشید.
  16. 7- هفت‏ سال یا دوازده سال ‏ ادعایی ندارد!! : وقتى مقام معظم رهبرى در دورانى که رئیس جمهور بودند تشریف بردند آفریقا در هیأتى که بنده هم افتخار داشتم که جزو آنها بودم در یکى از کشورهاى آفریقایى رهبرش برگشت گفت من هفت‏ ‏ سال زندان بوده‏ام. توى این هیأت یک شخصى بود از روحانیون و دوازده سال در زندان بود در زمان شاه و بعد مقام رهبرى گفت بیا گفت: چند سال زندان بودى گفت هفت‏ سال گفت مگر در آفریقا سابقه ندارد کسى هفت‏ ‏ سال زندان باشد؟ گفت این آقا را مى‏بینى دوازده سال زندان بوده است، یک مرتبه آن آفریقایى زد به گاراژ. گفت ما آدمهاى عادیمان دوازده سال زندان بودند ادعایى هم ندارند.
  17. 7- هفت‏ ‏سال پى در پى کشت :  یوسف گفت: هفت‏ ‏ سال پى در پى کشت کنید و آنچه را درو کردید، جز اندکى را که مى‏خورید، در خوشه‏اش کنار بگذارید.

 

  1.  7-بی احترامی هفت‏ ‏ساله  : به یکى از مساجد کاشان رفتم، در صف اوّل نمازجماعت ایستاده بودم که پیرمردى مرا به عقب هل داد و گفت: بچه صف اوّل نمى‏ایستد! و این در حالى بود که با بى‏احترامى هم جایى را غصب کرد و هم ذهن کودکى را نسبت به نماز و مسجد منکدر کرد.
  2.  7- هفت‏ ‏ سال سختی :  یوسف فرمود : بعد از آن، هفت‏ ‏ سال سختی مى‏آید که مردم آنچه را برایشان از پیش ذخیره کرده‏اید خواهند خورد جز اندکى که (براى بذر) حفظ مى‏کنید.
  3. 7- هفت‏ ‏ مرتبه سوره قدر :  امام رضا علیه السلام فرمود: کسى که در زیارت قبور مؤمنین، سوره قدر را هفت‏ ‏ مرتبه بخواند، خداوند آن مردگان و کسى که این سوره را تلاوت کرده است، مى‏آمرزد.
  4. 7- هفت‏ ‏ مورد در سوره رم :  «وَ مِنْ ءَایَاتِهِ» به‏کار رفته که هفت‏ ‏ مورد آن در سوره روم است.در قرآن، یازده مورد آمده
  5. 7- هفت‏ ‏ اصل آداب سلوک : نورالهدایة. شیخ نجیب الدین رضا. (تهران، چاپخانه علمی. 1325). کتاب در آداب سلوک است و بر یک مقدمه و هفت‏ ‏ اصل و یک خاتمه مرتب است. (فهرست پیشین، ص 480 و 581).
  6. 7-هفت‏ ‏ ساله بود  امام حسن مجتبی : که صدای جبرئیل را می‏شنید و حفظ می‏کرد و برای مادرش بازگو می‏کرد، همین که فاطمه مطالب را برای همسر نقل می‏کرد حضرت امیر پرسید:" از کجا می‏دانی؟!" فرمود:" فرزندم حسن علیه السلام برایم گفته".
  7. 7- خالی از هفت‏ ‏حرف  سوره حمد : قیصر روم از خلیفه عباسی پرسید در انجیل دیده‏ایم هر که سوره‏ای بخواند که خالی از هفت‏ ‏ حرف باشد خداوند جسدش را به آتش جهنم حرام‏ کند. آن هفت‏ حرف: ثا، جیم، خاء، زاء، شین، ظا، فاء، ما در تورات و انجیل این سوره را نیافتیم. آیا شما در قرآن چنین سوره‏ای دارید؟ خلیفه از هر کدام از علماء و دانشمندان پرسید نتوانستند جواب‏ بگویند. تا خدمت امام هادی رسیدند. حضرت فرمود: سوره حمد است.و این حروف که در این سوره نیست هر کدام رمز وعلامت چیزی است. ث: ثبور، ج: جحیم، خ: خبیث، ز: زقوم، ش: شقاوت، ظ: ظلمت، ف: فرقت.پاسخ را برای قیصر روم نوشتند. به محض خواندن شاد شد و همان جا به اسلام گروید. منتخب التواریخ،
  8. 7-امر در هفت‏ سالگی : رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمودند: به کودکان خود در هفت‏ ‏ سالگی امر کنید نماز بگزارند.
  9. 7-در هفت‏ سالگی بگو وضو بگیر: امام باقر (علیه السلام)در حدیثی می‏فرمایند: در سه سالگی کلمه توحید (لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ) و در چهار سالگی (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ) را به کودکان یاد دهند و در پنج سالگی رویش را به قبله متوجّه کنند و به او بگویند سر به سجده بگذارد. در شش سالگی رکوع و سجود صحیح را به او بیاموزند و در هفت‏ ‏ سالگی به طفل بگویند وضو بگیر و نماز بگذار.

  10. اللهم صل علی محمد وآل وحمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۷
دی

            بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 الف باء کتاب هفت گذینه: از دال  تا. تاء 14

  1. 7-هفت در جهنم و هشت درب بهشت : از درب های جهنم وارد شوید هفت تا دارد و این هم نشانه‏ى این است که: «سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ» (مصباح‏المتهجد/ ص 442) رحمت خدا بر غضبش برترى و سبقت دارد.
  2. 7-هفت‏‏ دقیقه با خدا حال حرف زدن نداریم : یک سرى علوم است که اگر آدم بداند چشمش باز مى‏شود. عجب! ما این را نمى‏دانستیم. ما این را نمى‏دانستیم. یک دعایى است، سحرهاى ماه رمضان مى‏خوانند به نام دعاى ابوحمزه ثمالى! امام سجاد (علیه السلام)مى‏گوید: من هر وقت سر نماز مى‏روم، فکر مى‏کنم که حالا دارم به خدا وصل مى‏شوم، خوابم مى‏گیرد، چرا خوایم مى‏گیرد؟ مى‏گوید: یازده دلیل دارد که چرا ما حال عبادت را نداریم. دو ساعت مى‏نشینیم و یک بازى را در تلویزیون مى‏بینیم، اما تا مى‏گویند: نماز بخوان! سنگین است. دو ساعت به دنبال توپ بلژیک رفتیم، هفت‏‏ دقیقه با خدا حال حرف زدن نداریم. چرا؟
  3. 7-هفت شرط دستور العمل : 1- دستورالعمل باید قاطعانه و شفاف باشد، یعنى در دستور مردم گیج نشوند. این یک.
  4. 2- دوم، دستور دهنده خودش هم به دستورش عمل کند، اگر رئیس پلیس مى‏گوید موتور سواران عزیز کلاه ایمنى سرگیرند، خودِ پلیس هم اگر سوار موتور شد باید کلاه بگذارد.
  5. 3- مطرح کردن دیگران، دیگران را طرح کن، بگو آقا جان این قانون را دیگران هم عمل کرده‏اند. تمام کشورهاى پیشرفته موتورسوارهایش کلاه ایمنى دارند. آتش نشانى بیاید بگوید در تمام خانه‏هاى فلان، کپسول آتش‏نشانى است. محیط زیست بیاید بگوید در تمام دنیا کشورهاى پیشرفته اگر درخت جنگلى را یا درختى را قطع کند باید جریمه شود، یعنى بگویید دیگران هم به این عمل کرده‏اند. آخر یک وقت مى‏گویى همه بچه‏ها ناخنشان را گرفته‏اند، تو چرا نگرفتى؟ همه جوراب پا کردند، تو چرا نکردى؟ اگر گفتى دیگران عمل کردند، این هم عمل مى‏کند. پس طرح کن که دیگران هم عمل کرده‏اند که مردم تشویق شوند.
  6. 4- با احترام نام ببر. نگو هوى، یک لیوان آب بده، بگو آقا جان، سلام علیکم حالتان خوب است؟ محبت کنید یک لیوان آب بدهید. حسن، پاشو نماز بخوان، بگو حسن جون، فاطى! فاطى چى است؟ فاطمه خانم. با احترام اسم ببرید، اگر مى‏خواهى مردم گوش به حرفت بدهند، به مردم احترام بگذار.
  7. 5- مقابله به مثل؛ اگر خواستى مردم به حرفت گوش بدهند، بگو تو این کار را بکن، من‏ هم براى تو این کار را مى‏کنم. تو بیا منزل ما، من هم مى‏آیم خانه‏تان. این تلفن من است زنگ بزن، خودم تلفنى جوابت را مى‏دهم. بگو من هم مى‏آیم خانه‏تان، من هم با تو حرف مى‏زنم. تو مشکل من را حل کن، من هم مشکل تو را حل مى‏کنم.
  8. 6- دستور باید جامع باشد، اینطور نباشد که سرش تمیز شود پایش بو بدهد، پایش را بشوید سرش بو بدهد، دستور باید جامع باشد. بدنش تمیز است، لباسش کثیف، لباسش تمیز است، بدنش کثیف، دستور باید جامع باشد. فیزیکش خوب است، اما نماز نمى‏خواند، نماز مى‏خواند، شانزده تا تجدیدى دارد. جامع باشد.
  9. 7- دستور باید عاشقانه عمل بشود نه با زور.

                          ذال+:

  1. 7-هفت‏ ‏مرتبه این ذکر را بگوید : خلاصه در عالم اسرار زیادى پنهان است و مرگ ما مخفى است و زمانش معلوم نمى‏باشد و ما نیز نمى‏دانیم که کدام عملمان قبول شده اگر بعد از نماز رو به قبله ده مرتبه یا الله بگوئیم خداوند لبیک مى‏گوید و به ما جواب مى‏دهد همینطور هر که هفت‏ ‏ مرتبه «یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ» بگوید یا ده مرتبه (یا رب) بگوید خداوند به او لبیک مى‏گوید.

 

           راء +: رنگ . رزق . روزی . روزه . رمز. رحمت  

  1. 7-هفت کلمه از روزه فروع دین: پایه‏هاى دین پنج تاست، «بُنِىَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ» (کافى/ ج 2/ ص 18) یعنى گنبد اسلام روى پنج پایه است، نماز، زکات، روزه، حج، رهبرى معصوم، ولایت امیرالمؤمنین. یعنى روزه یکى پایه‏هاى دین است.
  2. 1- در حدیث آمده : «دَعْوَهً لَا تُرَد» (مستدرک‏الوسائل/ ج 7/ ص 361) یعنى وقتى مى‏خواهد افطار کند یک دعا مستجاب دارد.
  3. 2- حدیث داریم: اگر کسى با میل روزه بگیرد حتى اگر زمین را پر از طلا کنند اجرش داده نمى‏شود.کسى با عشق روزه بگیرد، بعضى‏ها، اصلًا عاشق ماه رمضان هستند.
  4. 3- فضیلت ماه رمضان و مقام روزه دار در روایات‏ امام سجاد (علیه السلام)یک دعایى دارد مى‏گوید: ماه رمضان نیامده منتظرت بودم، نرفته دلتنگت شدم،  با پذیرایى شب قدر و دعاى مستجاب، هماهنگى با فقراى گرسنه، تقویت عاطفه، تقویت تقوى، نقویت اراده، نزول قرآن.
  5. 4- یک روز پیغمبر به جابر گفت: اى جابر این ماه رمضان است. هر کس روزش را روزه بگیرد و شبهایش را هم اهل عبادت باشد و شهوت و زبانش را حفظ کند، همینطور که از ماه خارج مى‏شود از گناه خارج مى‏شود. حضرت فرمود: چند تا عیب و خصلت و حالت است، که روزه را مى‏شکند. غیبت کردن، سخن چینى، نگاه به شهوت کردن، قسم دروغ، اینها روزه را از اثر مى‏اندازد. لامپ است اما آن رشته داخلش پاره مى‏شود. روزه هست ولى آن اثر را از دست مى‏دهد. زکات بدن روزه است.
  6. 5- حدیث: حضرت فرمود. همه کارها که انسان مى‏کند مال خودش است، روزه جزایش را خودم مى‏دهم. «وَ أَنَا أَجْزِى بِهِ» (من‏لایحضره‏الفقیه/ ج 2/ ص 75)
  7. 6- حدیث داریم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَکَّلَ مَلَائِکَتَهُ بِالدُّعَاءِ لِلصَّائِمِین» (کافى/ ج 4/ ص 64) خداوند به فرشته‏ها گفته براى اینها که روزه مى‏گیرند دعا کنید.
  8. 7-امام صادق (علیه السلام)فرمود: آدم روزه دار دو لحظه شادى دارد: یکى لحظه‏اى که مى‏خواهد افطار کند و یکى لحظه‏اى که مى‏خواهد از دنیا برود. لحظه‏اى که مى‏خواهد افطار کند یک شادى دارد ویک شادی هم در لحظه مرگ ،چون دستور خدا را عمل کرده.
  9. هفت‏‏ رکعت  «سبحان الله والحمدلله»  : موضوع بحث تربیت، بهترین شیوه، محبّت. قرآن مى‏گوید: «الرَّحْمَانُ، عَلَّمَ الْقُرْءَانَ» یعنى چه؟ یعنى اگر مى‏خواهى تعلیم قرآن بدهى، آموزش قرآن همراه با محبّت. روزى شصت بار باید کلمه رحمت بر زبانمان جارى شود. هفده رکعت نماز مى‏خوانیم. هفت‏‏ رکعتش‏ «سبحان الله والحمدلله» است. ده رکعتش حمد و «قل هو الله» است. در هر حمد و «قل هو الله» شش تا کلمه‏ى رحمت است. «بسم الله الرحمن الرحیم» دوباره مى‏گوییم: «الرحمن الرحیم» باز براى‏ «قل هوالله» مى‏گوییم. «بسم الله الرحمن الرحیم» ده شش تا شصت تا. قرآن مى‏فرماید: «کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَه» (انعام/ 12) خداوند بر خودش رحمت را واجب کرده است. کلمه‏ى‏ «رَؤُفٌ رَحیمٌ» هم راجع به خدا آمده است، هم راجع به پیغمبر. رئوف و رحیم است.
  10. 7- هفت‏ عدد رمز و راز‏، عدد آسمان‏ها، ایام هفت‏ه، طواف، سعى بین صفا و مروه و عدد سنگ‏هایى‏است که به شیطان زده مى‏شود. هفت‏ عدد رمز و راز‏ بین عابد و معبود است.
  11. 7- هفت از رموز اعدد است. رار و هفت‏ ‏ چه مطلبى است؟ ما نمى‏دانیم! ولى مى‏دانیم که آسمان‏ها، هفت‏گانه هستند زمین هم هفت‏گانه است، سعى صفا و مروه هم هفت‏ ‏ بار است.
  12. 7- از هفت تا بیست و پنج بار رزق وروزی : در قرآن هفت‏ ‏ بار آمده: «رزقناکم» «ما به شما روزى دادیم» و سیزده بار آمده: «رزقناهم» «ما به آنها روزى دادیم» و پنج بار آمده: «یرزقکم» «خداوند به شما روزى مى‏دهد».
  13. 7-هفت‏ ‏ روز ایّام هفت‏ه :شنبه  متلق به نبی اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه وآله ؛ بکشنبه علی مرتضی وحضرت فاطمه الزهراء علیهما اسلام ؛ دوشنبه امام حسن مجتبی وامام حسین علیهما السلام ؛ سه شنبه امام زین العابدین و محمد باقر وجعفر الصادق علیهم اسلام ؛ چهارشنبه متعلق به چهار امام موسی بن جعفر وعلی بن موسی الرضا ومحمد علی بن محمد تقی وعلی بن محمد نقی علیم السلام و پنجشنبه متعلق به امام حسن عسگری وروز جمعه روز خاصه حضرت ولی عسر عجل الله تعالی الشریف روحی فدا است.
  14. 7-هفت‏ ‏ رنگ بد حجابی : حجاب نمایش لباسهای هفت‏ ‏ رنگ- بی حجابی در قالب حجاب روسری اسلامی، مدل سوئیسی جمع بین اسلام و غرب.
  15. 7-هفت‏ ‏ رنگ و هفت‏ قلم : آه مظلومین مى‏گیرد آنجا که بچه‏ها همه لباس نو دارند. هر بچه‏اى که لباس کهنه مى‏پوشد و مى‏آید مى‏بیند بچه‏هاى همسایه لباس نو مى‏پوشند آه مى‏کشد و این آه عامل یک سرى چیزها مى‏شود. نگویید دلار چه شد؟ سکه چه شد؟ بچه‏ى شما هفت‏ ‏ رنگ پوشید، بچه‏ى همسایه دید سوخت. این سوخت، خیلى چیزها را آتش مى‏زند. شما هفت‏ ‏ رقم میوه و او یک کیلو پرتقال نداشت. سوز دلش ما را آتش مى‏زند. مواظب باشیم مظلومین را دریابیم. محرومین را دریابیم. کارى نکنیم که شهدا بگویند ما خون دادیم براى این کارها؟ یک کارى کنیم اگر ما را نشان دادند خیس عرق نشویم. خدایا به آن هایى که محرومین با عشق و محبت به مظلومین مى‏رسند، چهار دست مى‏خرد دو دست هم براى بچه همسایه مى‏خرد. یا پول مى‏دهد مى‏گوید: تو برو بخر. خدایا کسانى که حق الناس را اداء حق شهداى انقلاب را اداء مى‏کنند.خدایا به آبروى امام زمان ایشان را از یاران مهدى قرار بده. آن هایى که حق الناس را مى‏خورند و لبشان را پاک مى‏کنند بى خیالند، همه‏اش رفاه طلب، عیاش، پر توقع و لوس هستند و همه‏اش مى‏گویند تقصیر کى تقصیرکى است به آن‏ها هم انصاف مرحمت بفرما.
  16. 7-روزه از هفت‏ سالگی به شرط طاقت  : العابدین (علیه السلام)در ماه رمضان سعى مى‏کرد که غیر از دعا و تسبیح و استغفار و الله اکبر چیز دیگرى نگوید. زن اگر خواست روزه‏ى مستحبى بگیرد، شوهرش مى‏بایست راضى باشد و در مورد مهمان هم صاحب خانه باید راضى باشد. امام صادق (علیه السلام)در مورد بچه‏ها فرمود: «نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصِّیَامِ إِذَا کَانُوا أَبْنَاءَ سَبْعِ سِنِینَ مَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ إِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ» (من‏لایحضره‏الفقیه، ج 1، ص 280) یعنى ما فرزندانمان را وادار مى‏کنیم روزه بگیرند از هفت‏ ‏ سالگى، البته تا جایى که طاقت داشته باشند نه این که گرسنه نشوند، یعنى به ضرر کشیده نشود. برخى فقط شکمشان روزه است ولى برخى چشم و گوش و فکرشان هم روزه است.
  17. 7-راز و رمز عدد هقت در قرآن و حدیث را نمی دانم :  کلمه‏ى فاتحه الکتاب آدم مى‏تواند بفهمد که سوره‏ى حمد هفت‏ ‏ آیه دارد. در عدد هفت‏ ‏ رمزى است. چون براى آسمان هم عدد هفت‏ ‏ را داریم. سوره حمد هم هفت‏ ‏ آیه دارد. ایام هفت‏ه هم هفت‏ ‏ روز است. طواف دوره کعبه هم هفت‏ ‏ بار است. سعى بین صفا و مروه هم هفت‏ ‏ بار است. سنگ زدن به خانه‏ى شیطان در مکه براى حاجى‏ها هفت‏ ‏ بار است. در هفت‏ ‏ یک چیزى وجود دارد. درباره‏ى سوره‏ى حمد روایاتى داریم که اگر کسى از دنیا برود و سوره حمد را براى او بخوانند و او زنده شود، تعجب نکنید.
  18. 7-هفت‏ ‏نعمت و رحمت : بچه هدیه است و آمدنش بشارت است.بچه پسر نعمت است ودختر رحمت «ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً» (آل عمران/ 38) طیبه یعنى دلپسند، «بِغُلَامٍ عَلِیمٍ» (حجر/ 53) «بِغُلَامٍ حَلِیمٍ» (صافات/ 101) «لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا» (مریم/ 19)، گاهى وقتها مى‏گویند شش تا نان خور داریم مثل اینکه مى‏گویند هفت‏ ‏ رأس گوسفند داریم کلماتى که راجع به بچه گفته مى‏شود سنگین و پرمعنا است. ما اگر بچه دختر باشد مى‏گوییم بدبخت هفت‏ ‏سر عائله دارد یعنى ما به بچه‏دار مى‏گوییم بچه دار بدبخت است بلکه هفت سر عیال هفت نعمت و رحمت است.  
  19. 7-در هفت‏  رمزى هست : یاران پیغمبر در احد هفت‏اد و دو نفر بودند. در حزب جمهورى هفت‏اد و دو نفر بودند. شاید رمزى دارد. مثل اینکه در عدد هفت‏ ‏ هم رمزى وجود دارد. مثلًا طواف دورخانه‏ى خدا هفت‏ ‏ بار است. تعداد آیه‏هاى سوره‏ى حمد هم هفت‏ ‏ تا است. آسمان‏ها هم هفت‏ ‏ تا است. عدد ایام هم هفت‏ ‏ روز است. سعى بین صفا و مروه هم هفت‏ ‏ بار است. اینها رمزى دارد. سه عدد هفت‏ ‏، هفت‏اد و دو و چهل رمزى دارند.

 

زاء : زمین .نور. زندان . زکات .زیتون ++++++++++++++++

  1.  7- هفت کلمه از زکات فروع دین: 1-زکات مخصوص اسلام نیست، بلکه در ادیان پیشین نیز بوده است. حضرت عیسى علیه السلام در گهواره به سخن آمد وگفت: «أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ» «2» و حضرت موسى علیه السلام خطاب به بنى‏اسرائیل مى‏فرماید: «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»
  2. 2- آثار فردى زکات‏ : درمان بخل‏ بعیبى است که عیوب دیگرى را به دنبال مى‏آورد. بى‏اعتنایى به مردم، سنگدلى، عذرتراشى، دروغ پنداشتن ادعاى فقرا، از دست دادن دوستان خوب، سخت‏گیرى نسبت به خود و بستگان، سوءظن به وعده‏هاى خداوند، تحقیر شخصیّت خود در جامعه، به جاى توکل بر خدا توکل بر مال خود، گوشه‏اى از آثار بخل است.
  3. 3- زکات، وسیله تقرّب انسان به خداوند است. «الزّکاة جعلت مع الصّلوة قرباناً لأهل الاسلام» «2»
  4. 4-زکات، بعد از شناخت دین و نماز، بالاترین ارزش‏هاست. «ما من شى‏ء بعد المعرفة و الصلاة یعدل الزّکاة» «4»
  5. 5-زکات، نشانه بندگى خداست. «للعابد ثلاث علامات: الصّلوة و الصّوم و الزّکاة» «5»
  6. 6- زکات، پل اسلام است. «الزّکاة قنطرة الاسلام»  و موجب رستگارى است. «قد أفلح من تزکّى‏» «6»
  7. 7-  آثار اجتماعى زکات‏ برادرى‏ : قرآن در یک جا مى‏فرماید: مؤمنان با یکدیگر برادرند: «انّما المؤمنون اخوة» «3» و در جایى دیگر مى‏فرماید: هر گاه مخالفان شما توبه کنند و نماز به پا دارند و زکات بپردازند، آنها هم برادر دینى شما مى‏شوند: «فان تابوا و اقاموا الصلوة و اتوا الزکاة فاخوانکم فى الدین» «4» بنابراین شرط برادرى، در کنار توبه و نماز، پرداخت زکات است.
  8. 7-زیتون هفت‏‏ بار اسمش در قرآن آمده :  از غذاهایى  که  اسم آن در قرآن آمده میتوان  9 درخت را  نام برد. این 9 درخت چیست؟ زیتون است. انجیر است. انار است. انگور است. نمى‏دانم خرما است. این درخت‏هایى که در قرآن آمده است. دلیل امتیاز این 9 میوه برباقى میوه‏ها چیست؟ موز هم در قرآن آمده است. «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ» (واقعه/ 29) «طَلْحٍ» یعنى موز. مثلًا آبشار در قرآن آمده است. «وَ ماءٍ را یکبار اسم برده، زیتون را هفت‏‏ بار، «وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ» (تین/ 1) «التِّینِ» یکبار زیتون هفت‏‏ بار. اینها راحساب کنیم که ...خدا رحمت کند یک مدیر حوزه‏اى در حوزه‏ى علمیه‏اى که درست کرده بود، در باغچه‏اش آن 9 درخت را مى‏کاشت. مى‏گفت: مى‏خواهم درخت‏هایى که اسمش در قرآن است، در این باغچه چون اینجا مرکز حوزه‏ى علمیه طلبه‏ها است
  9. 7-هفت سال زندان :  «بِضْعَ» به عدد زیر ده گفته مى‏شود و اکثر مفسّران مدّت زندان حضرت یوسف را هفت‏ ‏سال گفته‏اند.
  10. 7- هفت مرتبه نام زکریا : نام «زکریّا» هفت‏ ‏ مرتبه در قرآن آمده است، او از انبیاى بنى‏اسرائیل و از فرزندان هارون، برادر موسى است.
  11. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۷
دی

                               بسم الله الرحمن الرحیم

                      اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                            الف باء کتاب هفت گذینه: تاء 13

  1. 7-هفت‏ خواب توى قرآن هست : یا حضرت ابراهیم خواب دید که بچه‏اش را قربونى کند، هفت‏ ‏خواب توى قرآن هست که خوابهایى است که خداوند نقل مى‏کند که این‏ها همه خواب بود و تعبیرش درست بود بنابراین خواب کانالى است براى اطلاعات، کانال اطلاعات یکى کامپیوتر یکى کتاب، یکى استاد است، گاهى خواب افکار روز است،
  2. 7-خواب هفت ،حضرت یوسف شاه شد، عزیز شد؟ جوانى بود معرفت و شناخت داشت، شاه مصر خوابى دید، گیج شد خواب یعنى چه؟ خواب دید هفت‏ ‏ تا گاو لاغر هفت‏ ‏ تا گاو چاق را مى‏خورند. لاغر چاق را مى‏خورد؟ قاعده‏اش این است که چاق لاغر را بخورد. ولى نه، دید گاو لاغر گاو چاق را مى‏خورد. بلند شد گفت نمى‏دانم این خواب چى است؟ کسى نتوانست تفسیر کند، یوسف در زندان بود تفسیر کرد. گفت هفت‏ ‏ تا گاو لاغر هفت‏ ‏ تا گاو چاق را مى‏خورند، یعنى هفت‏ ‏ سال قحطى مى‏شود، هفت‏ ‏ سال هم محصولات زیاد مى‏شود، این هفت‏ ‏ سالى که قحطى است آن هفت‏ ‏ سالى که پر درآمد بوده، هرچى که توى آن هفت‏ ‏ سال پر درآمد جمع شده است و چاق شده است این هفت‏ ‏ سال قحطى آنها را مى‏خورد یعنى این هفت‏ ‏ ساله هرچى پس انداز کرده‏اید مى‏خورد. بخاطر همین تعبیر خواب از زندان آزادش کردند و کم کم رسید به حکومت. یعنى علم یوسف را به حکومت مى‏رساند. شناخت و علم یوسف را عزیز مصر مى‏کند، به حکومت مى‏رساند.
  3. 7-  خودم هفت مرتبه فرموده: در این آیه خداوند هفت‏ مرتبه مى‏فرماید: خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم و لذا علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مى‏فرماید لطیف ترین و شیرین‏ترى آیات است. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادى عَنِّى فَإِنِّى قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لى وَ لْیُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» (بقره/ 186).
  4. 7-هفت واجب خمس :  فقها، خمس را در هفت‏ ‏ چیز واجب مى‏دانند: 1. سود و منفعت کسب و درآمد سالیانه، 2. گنج، 3. معادن، 4. گوهرهایى که از غوّاصى به دست مى‏آید، 5. مال حلال مخلوط به حرام، 6. زمینى که کافر ذمّى از مسلمان بخرد، 7. غنیمت جنگى. «3»
  5. 7 –خواب هفت گاو :  (روزى) پادشاه (مصر) گفت: من هفت‏ ‏ گاو فربه که هفت‏ ‏ گاو لاغر آنها را مى‏خورند و هفت‏ ‏ خوشه سبز و (هفت‏ ‏ خوشه) خشکیده‏ى دیگر را (در خواب) دیدم، اى بزرگان قوم! اگر تعبیر خواب مى‏کنید درباره‏ى خوابم به من نظر دهید. «/یوسف 43»
  6. 7-  هفت‏ ‏ خوشه  از یک دانه : دانه‏اى است که هفت‏ ‏ خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد.
  7. 7- خمس در هفت‏ ‏چیز :  فقها خمس را در هفت‏ ‏ چیز واجب مى‏دانند: 1. سود و منفعت کسب و درآمد سالیانه، 2. گنج، 3. معادن، 4. گوهرهایى که از غوّاصى به دست مى‏آید، 5. مال حلال مخلوط به حرام، 6. زمینى که کافر ذمّى از مسلمان بخرد، 7. غنیمت جنگى.
  8. 7-هفت‏ ‏ خواهر در خانه : پدر جابر که در احد شهید و مثله شده بود به یک یهودی بدهکار بود. رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) که حامی مستضعفان و خانواده شهدا بود و از سوی دیگر جابر 7 خواهر در خانه داشت، به جابر گفت: به یهودی بگو بدهی تو را هنگام خشک شدن خرما می‏دهم و همین که خرماها خشک شد مرا خبر کن. جابر هنگام خشک شدن خرما . رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) را خبر کرد. حضرت به نخلستان آمد و از هر نوع خرما مشتی برداشت و دوباره روی آن ریخت و فرمود: یهودی را خبر کن. طلبکار یهودی آمد. رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود از کدام نوع خرماها طلب خود را وصول می‏کنی؟ گفت: به قدری بدهکاری زیاد است که تمام انواع خرماها هم کافی نیست. حضرت (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود کار نداشته باش. یهودی نوعی را انتخاب کرد. حضرت با کلمه بسم الله با دست مبارکش با کیل آنقدر به یهودی خرما داد تا تمام بدهکاری پدر جابر پرداخت شد و همچنان خرماها کم نشد، سپس به جابر که فرزند شهید و هفت‏ ‏ خواهر در خانه داشت فرمود: خرماها را به منزل ببر که خداوند در آن برکت قرار داده است. جابر می‏گوید: از خرماها خوردیم و بخشیدیم و فروختیم تا سال بعد. الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 153.
  9. 7-هفت‏ سال خادم ؛ سجده ‏هاى طولانى:  یک قصه ، یک روز پیغمبر به یکى از افرادى که در خانه هاش بود صدایش زد. گفت بیا، آمد و گفت تو هفت‏ ‏ سال است در خانه ما دارى کار مى‏کنى بالاخره یک چیزى از من بخواه. یک تقاضایى بکن. این خادم هم یک مقدار فکر کرد و گفت اجازه بده بروم فکرکنم. بحث فکر است دیگر. تا فردا فکر مى‏کنم. رفت و فردا آمد و گفت فکرهایم را کردم. گفت چى؟ گفت از خدا بخواه عمرم که تمام شد، از خدا بخواه در جنت من پهلوى تو باشم. در بهشت پیش تو باشم. پیغمبر فرمود از کجا فهمیدى این را؟ گفت فکر کردم. گفت خوب تو در قیامت پهلوى من هستى مشروط بر این که سجدههاى طولانى انجام بدهى. «أَعِنَّا بِطُولِ السُّجُود» (کافى، ج 3، ص 266)
  10. 7- هفت‏ ‏امام را درک کرد خانم نمونه : حبابه از زنهاى خوب نمونه ، زنى بود که عمر طولانى داشت یک روز حبابه رفت خدمت امام على (علیه السلام)و گفت علامتى نشان من بده که بعد از تو خلفاى حق را بشناسم، حضرت امیر (علیه السلام)رمزى را به ایشان داد و فرمود هر کس اینچنین بود او امام حق است، امام‏هاى دیگر به او حبابه احترام مى‏گذاشتند امام حسین (علیه السلام)مى‏رفت منزل این خانم حبابه براى او دعا مى‏کردند تا امام هشتم را درک کرد و وقتى هم از دنیا رفت امام رضا (علیه السلام)پیراهن‏اش را براى این بانو فرستاد که دفن کنند یک همچین زنى بود که عمر با برکتى را در خدمت اهل بیت بود.
  11. 7-هفت خصلت  امام ره 1- : نظم در عبادت بزرگترین روز در تاریخ ایران روزى نداریم که شاه ایران گریه کنان فرار کند چند صد خبرنگار آمدند پاریس دور امام (ره) بعد هم گفتند امروز شاه فرار کرده آنچه شما مى‏گویید مستقیم به دنیا مخابره مى‏شود شما دارید با کره زمین حرف مى‏زنید امام (ره) مرتبه گفت احمد!؟ گفت ظهر شده؟ گفت آقا ظهر شرعى الآن است تا گفتند الآن است پیاده شد رفت گفتند آقا شما الآن دارید با کره زمین حرف مى‏زنید فرمود ولش کن نماز، خدا خالق کره زمین است..
  12. 2-دید یک بچه طلبه دارد مطالعه مى‏کند. فرمود: یک نفر و صد نفر نزد خدا فرقى ندارد. گفت: ما هر روز زودتر مى‏آمدیم. امروز او زودتر آمده است و نوبت ایشان است. گفت: در فیضیه قدم بزنید. اگر او رفت، ما مى‏رویم و درس را مى‏دهیم. امام راه مى‏رفت. یک عده از طلبه‏ها هم به دنبال او خلاصه آن روز امام به شما درس داد؟
  13. 3-  دانش همراه با خضوع و فروتنى‏ فرمود من دست مراجع را مى‏بوسم  بعد فرمود من آن دفعه گفتم دست مراجع را مى‏بوسم امروز مى‏گویم دست بقال‏ها را هم مى‏بوسم ..بعد فرمود به من خدمتگزار بگویید بهتر از اینست که رهبر بگویید رهبر من همان بچه 13 ساله‏اى است که به خودش نارنجک بست بعد فرمود رهبر من زنهاى خیابان چهارمردان هستند ..بعد فرموداى کاش یک پاسدار بودم یعنى هر چه مرجعیت اش گل مى‏کرد و عظمتش بیشتر مى‏شد تواضع اش بیشتر مى‏شد.
  14. 4- سلمان رشدى‏ : البته آنجایى که شرعى بود کار به قوانین نداشت مى‏گفت: حکم خدا این است. سلمان رشدى باید اعدام شود. آمدند یک عده از سیاسیون خدمت امام که آقا. این فتواى اعدام سلمان رشدى با قوانین بین المللى نمى‏خورد. آدم از این طرف دنیا به آن طرف دنیا بگوید بکشید. شما هر زمین و زمانى و مرز و همه را پاره کردید. این با قوانین بین المللى نمى‏خورد. فرمود: به درک، آبروى رسول الله را برد.
  15. 5- نامه امام به گورباچف: باید به حقیقت رو آورد.  مشکل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست. همان مشکلى که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلى شما مبارزه طولانى و بیهوده با خدا و مبدأ هستى و آفرینش است... براى همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‏هاى تاریخ سیاسى جهان جست‏وجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوى هیچ نیازى از نیازهاى واقعى انسان نیست؛ و جواب آن‏ . امام سریع نامه مى‏نوشت ولى گورباچف وقتى مى‏خواست که جواب امام را بدهد یک گروه کارشناس سى، چهل روز کار کردند تا جواب امام را بدهند. وقتى آمد و نشست و امام را دید زبانش گرفت. تپق زد
  16. 6- تواضع و فروتنى امام (ره) حرکت پانزده خرداد و شهادت مردم‏ : به بعضى از افرادى که دورش بودند فرمود: این جا کلمه‏ى من از دهانم آمد بیرون. باید بگویم خدا. و من به خاطر این که گفتم «من» بیست سال کارم عقب افتاد.
  17. 7- امام (ره) دل و روح آرام داشت‏ وقتى دوازده بهمن امام در هواپیما مى‏نشیند احتمال مى‏دهند هواپیما سرنگون شود در هواپیما سؤال مى‏کنند چه احساسى داره؟ مى‏فرماید: هیچى یعنى هواپیما برگشت که برگشت. در وصیت نامه‏اش مى‏نویسد: با دلى‏ آرام‏ و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوى جایگاه ابدى سفر مى‏کنم. و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم. و از خداى رحمان و رحیم مى‏خواهم که عذرم را در کوتاهى خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد.

 

دال: درخواست ابراهیم . بهترین لذات دنبا . درب دوزخ . هفت‏ ‏دختر. درک هفت‏ امام . سرکه هغت ساله . هفت‏ ‏درجه دین . دوستی . شرط دستور العمل .++++++++++++++++++++++++++

 

  1. 7- هفت درخواست: حضرت ابراهیم در این سوره خوانده‏ایم، او از خداوند هفت‏ ‏ درخواست دارد: 1- امنیّت مکّه، 2- دور ماندن از بت‏پرستى، 3= توجّه قلوب 4- و افکار مؤمنان نسبت به فرزندان  و مکتب او، 5- بهره‏مند شدن ذریّه‏ى او از ثمرات، 6- توفیق اقامه‏ى نماز، 7- قبول شدن‏

 

  1. 7- هفت‏ چیز بهترین لذات دنبا : امام باقر(علیه السلام) به جابر بن عبدالله فرمود:" لذات دنیا خلاصه می‏شود در هفت‏ چیز؛ خوردنی، نوشیدنی، پوشیدنی، همسر، مرکب، شنی 1- مطعوم عسل بهترین خوردنی عسل است که بزاق حشره‏ای است. 2-مشروب آب بهترین نوشیدنی آب است که همه جا فراوان است.3- ملبوس دیبا بهترین پوشیدنی ابریشم است که ترشح یک کرم است. 4-منکوح بول در بول بهترین منکوح‏ همسر است که نکاح خلاصه می‏شود در دخول آلتی در آلتی. 5- مرکوب اسب بهترین مرکب اسب است که قاتل انسان است یا هروسیله نقلیه. 6- مشموم مشک است که از خون آهو بهترین بوییدنی مشک است که از ناف یک حیوان است. 7- بهترین شنیدنی غنا و ترانه است که گناه است. نمی ارزد که انسان به چنین دنیایی دل ببندد.

 

  1. 7-هفت درب دوزخ :  دوزخ براى آن هفت‏ ‏ در است، براى هر در بخشى از آن گمراهان تقسیم شده‏اند. لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ « الحجر /44»

 

  1. 7- هفت درب جهنم : درهاى متعدّدى دارد. «ابوابها» (در جاى دیگر مى‏خوانیم: «لها سبعة ابواب» جهنّم داراى هفت‏ ‏ در است.)

 

  1. 7-هفت درب پرتاب به دوزخ : قرآن مى‏فرماید: «لَها سَبعَةُ ابوابٍ لِکلّ بابٍ مِنهُم جُزءٌ مَقسُومٌ» دوزخ هفت‏ ‏ در دارد و براى ورود از هر درى، گروه معینى از مجرمان تقسیم شده که از همان در به دوزخ پرتاب مى‏شوند.

 

  1. 7-دقت در عدد هفت لازم است:  پاسخ: اگر آمار، ساده و عادّى بیان شود، ممکن است یا فراموش شود و یاشنونده به آن توجّه خاص نکند. مثلا اگر بیمارى به پزشک بگوید: من چهار ساعت در نوبت نشسته‏ام، یا بگوید چهار ساعت هفت‏ ‏ دقیقه کم، در توجّه پزشک تفاوت دارد. زیرا ارقام گاهى براى بیان کم و زیاد است و خیلى درآن دقّت نیست، ولى اگر ریز و دقیق بیان شود، شنونده را جذب مى‏کند. لذا درباره مدّت تبلیغ حضرت نوح مى‏فرماید: هزار سال مگر پنجاه سال، تا اعلام کند ارقام دقیق است. در این آیه نیز مى‏فرماید: سیصد سال و سپس مى‏فرماید: نه سال اضافه. تا بگوید آمار دقیق است.

 

  1. 7-هفت‏ ‏ دختر درخانه : رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) از جابر پرسید: ازدواج کرده‏ای؟ گفت: بله. پرسید با کی؟ گفت: با فلانی که زن بیوه‏ای است. فرمود: چرا باکره نگرفتی؟ گفت پدرم در جبهه شهید شده و هفت‏ ‏ دختر در خانه گذاشته. اگر دختر می‏گرفتم مسائلی و سبک ‏مغزی‏ هایی در خانه رخ می‏داد، ولی آن زن بیوه به خاطر مدیریتی که دارد هم آهنگی به وجود می‏آورد. هَذِهِ أَجْمَعُ لامْرِی‏ مکارم‏الاخلاق، ص 20.

 

  1. 7- درک جابر هفت‏ امام را : ازکسانی که تا آخرین نفس خوب بودند، یکى از آنها جابر بود و آخرین نفر از ایشان بود. خدایا به آبروى جابرهاى تاریخ که در طول عمر لحظه‏اى کج نشدند، خودت ما را لحظه‏اى دچار هیچ نوع انحراف نفرما و این خیلى ارزش است حسن عاقبت. ما چند معصوم داریم. جابر هفت‏ ‏ تا از امامان را درک کرد. یعنى زمان رسول الله بود. تا امام باقر هم زنده بود. یعنى پیغمبر و حضرت زهرا و پنج امام را درک کرد. همینطور نگوییم در اربعین پیرمرد کورى بود. دستش را گرفتند، آمد زیارت امام حسین. ببینیم جابر که بود؟

 

  1. 7-سرکه هغت ساله و بند به دنیا : گویند اسلام مثلثى است که یک ضلع آن قدرت است. ایثارهاى اصحاب و شمشیر امیرالمؤمنین. یک سمت آن مکنت یعنى امکانات مالى که حضرت خدیجه است و یک سمت آن رسالت یعنى رسالت بدون مکنت و بدون قدرت قابل عمل نیست. و اسلام در این مثلثى است که یک ضلع آن مثلث سرمایه خدیجه کبرى است این همه از دنیا انتقاد مى‏کنند دنیا خوب است مشفق دنیا بد است. اگر از ما بپرسند دنیا چیست؟ ‏گوییم قرآن درباره دنیا سه تعریف دارد. 1- دنیا خیر است. «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ» (بقره/ 180) دنیا زینت است‏ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» (کهف/ 46) دنیا مال است. مى‏گوید وقتى نماز جمعه را خواندید «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاهُ فَانْتَشِرُوا فِى الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» (جمعه/ 10) بلند شوید و بروید دنبال کاسبى و پول درآوردن. دنیا فضل است پس این که مى‏گویند دنیا بد است چیست؟ عشق به دنیا بد است‏ «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ» (عادیات/ 18) بد است‏ «وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلًا لَمًّا» (فجر/ 19) بد است که آدم ارثى را بخورد و حساب نکند که براى چه کسى است‏ «حُبًّا جَمًّا» (فجر/ 20) آن بد است. دنیا خوب است اما بند به دنیا بد است. البته کار هر کسى نیست. هرکسى دنیا دارد بند به دنیا هم همست. یک نفر گفت. سرکه هفت‏ ‏ ساله دارى گفت بله دارم. گفت یک لیوان آن را به من بده. گفت اگر مى‏خواستم به تو یا امثال تو بدهم که هفت‏ ‏سال نمى‏ماند.
  2. 7-دعای ساعت هفت‏ ‏، هشت، نه : شخصى از من پرسید: آقا توى مفاتیح نوشته دعاى ساعت اول روز، دعاى ساعت دوم روز، دعاى ساعت سوم روز، این یعنى صبح تا شب بنشینیم دعا بخوانیم. گفتم: نه. این مثل ترمینال است که مى‏گوید: اتوبوس ساعت هفت‏ ‏، ساعت هشت، ساعت نه، نه اینکه همه‏اش را برویم و بیاییم. یعنى هر کسى هر ساعتى خواست برود ماشین هست. اگر صبح ساعت اول دوم سوم کار داشتى، براى ساعت چهارم که بى کارى، براى ساعت چهارم هست.
  3. 7-هفت‏ ‏درجه دین نباید تشر بزند : حضرت (علیه السلام)فرمود: نگو دین ندارند بگو یک یا دو مرحله از دین را ندارند، بعد فرمود ایمان ده درجه است و کسى که هفت‏ ‏ درجه دارد نباید تشر بزند به کسى که شش درجه دارد. یکى نماز شب و یکى نماز صبح مى‏خواند، زود نگویید فلانى ضد ولایت فقیه است، مسلمان است ولایت فقیه را هم قبول دارد و تقلید مى‏کند، مسلمان که نمى‏تواند تقلید نکند ولى درجه‏ها فرق مى‏کند، هر کسى یک جورى یک آقایى را دوست دارد. یکى آنقدر من را دوست دارد که به من افطارى مى‏دهد، نماز هم پشت سر من مى‏خواند. یکى افطارى نمى‏دهد ولى نماز مى‏خواند و یکى نماز هم (نمازهاى یومیه) نمى‏آید ولى نماز عید را مى‏آید. به هر حال کسانى که در جهت خدا هستند، مؤمن هستند منتها درجات متفاوت دارند.
  4. 7-دقت در هفت‏ ‏صدم هم لازم است : دنیا، دنیاى دقت است ، آمپولى که باید در رگ زده شود اگر یک میلیمتر در گوشت زده شود طرف را میکشد. و گاهى در ترکیبات که باید هفت‏ ‏صدم باشد اگر هشت صدم شود چیز دیگرى میشود، این نظام دقیق است. مکانى روضه خوانى بود فرش‏هاى مسجد را به حسینیه بردند، آقاى شهر گفت: چیزى که وقف مسجد است نباید ونمیشود به حسینیه برد. هر کدام کدى دارد یک شهر 021 و شهر دیگر 031 است.
  5. 7-عدد هفت‏ و سوره حمد ‏چه رازى هست : آیه‏اش این است‏ «آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانى وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ» (حجر/ 87) اى پیامبر من به تو «سبع مثانى» داده‏ام و قرآن سبع مثانى را همه گفته‏اند سوره حمد است. سبع شاید به خاطر این است که هفت‏ ‏ آیه دارد حالا سوره حمد هفت‏ ‏ تا است و در عدد هفت‏ ‏ چه رازى هست. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» در عدد هفت‏ ‏ چه رازى هست نمى‏دانم؟ آسمانها هفت‏ ‏ تاست، طواف کعبه هفت‏ ‏ تاست و سعى بین صفا و مروه هفت‏ ‏ تاست، در سجده هفت‏ ‏ جاى بدن ما به خاک مى‏افتد، عدد هفت‏ه، عدد طواف، آسمانها، سوره حمد، هفت‏ ‏ عضو بدن ما در سجده، در هفت‏ ‏ یک چیزى است، نمى‏دانم چیست؟ مثانى دو تا دو تا چرا؟ چون در حمد، در هر نمازى دو بار سوره حمد خوانده مى‏شود. خیلى از کلماتش دو تاست، رحمن، رحیم، «ایاک» دو تاست نمى‏دانم چیست؟
  6. هفت‏ عدد اعمال حج رمز است‏ :هفت‏ بار دور کعبه مى‏گردند من هم نمى‏فهمم هفت‏ چى است، من صدها میلیون چیز بلد نیستم این عدد هفت‏ یک چیزهایى در آن است و نمى‏دانم چه چیزهایى در آن است، سوره حمد هفت‏ آیه دارد، آسمان‏ها هفت‏ تا است، عدد ایام هفت‏ه هفت‏ تا است، سعى صفا و مروه هفت‏ تا است، طواف دور کعبه هفت‏ تا است. چه سرى توى هفت‏ است من نمى‏دانم یک چیزى است ولى من نمى‏دانم آن چیست، حاجى‏ها هفت‏ مرتبه دور کعبه مى‏گردند، عدد هفت‏ ‏،  پرتاب سنگ به شیطان‏نیز مى‏باشد.
  7. 7-دوستی هفت ساله ارزش است : دوستى، یک چیزى نیست که آدم راحت با یک کسى قهر کند. اگر دو تا دوست، سه روز با هم قهر کنند، روز چهارم با هم آشتى نکنند، رسول اکرم (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود: هیچکدام مسلمان نیستند. سرکه هفت‏ ‏ساله‏اش، ارزش داشته باشد. کینه، سرطان اخلاقى است. و جالب اینکه بعضى‏ها احتمال سرطان بدهند، وحشت مى‏کنند و سرطان اخلاقى دارند بد تر است
  8. 7-هفت‏ کار برای دعای مستجاب : گنج در 34 مترى است اگر شما 35 متر بکنى به گنج نمى‏رسى. دعا مثل آمپول است اگر تو رگ بزنى مهم است اما اگر کمى اینورتر بزنى مى‏رود توى گوشت. باید ببینیم چگونه دعا کنیم. امام فرمود: اگر مى‏خواهى دعایت مستجاب شود هفت‏ ‏ تا کار کن:
  9. 1- از خدا تعریف کن. اگر عربى بلد نیستى فارسى تعریف کن: خدایا! عزیزى، قدرت دارى، علم دارى، مهربانى دارى، لطف دارى، رحمانى، رحیمى، ربّى، الهى، نورى و ...
  10. 2- نعمتهاى خدا را بشمار: خدایا خیلى چیزها به من دادى. خیلى عیبهاى مرا پوشاندى. هرکس عیوب مرا مى‏دانست از آنها کپى مى‏گرفت ...
  11. 3- شکر: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» (فاتحه/ 2) وقتى الحمدلله مى‏گویید؛ بگویید: الحمدلله به عدد هر ذرّه، به عدد هر اتم، به عدد آنچه به آن علم دارى. براى هر نعمتى الحمدلله.
  12. 4- صلوات‏ اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  13. 5- بعد از صلوات بر پیغمبر و آل او عیبهاى خودت را بشمار. منتها طورى نگو که کسى بفهمد. لغزشهایت را بشمار....
  14. 6- بعد از عذرخواهى باز هم صلوات بر پیغمبر و آل او. ‏ اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  15. 7- یکى از چیزهایى که در دعا اثر دارد این است که: انسان خودش هم از دارایى‏اش بدهد. من یادم نمى‏رود در زمان شاه یک جوانى مرد. پدر محترمى داشت. وقتى آن جوان را در قبر گذاشتند، پدر گفت: خدایا این پسر من خیلى مرا اذیت کرد! خیلى گردن کلفتى کرد و مرا سوزاند. اما حالا دیگر مرده است، من از حقّ پدرى‏ام مى‏گذرم، تو هم از حقّ خدایى‏ات بگذر...حدیث داریم: سجده کردن بر خاک قبر امام حسین (علیه السلام) پرده‏هاى هفت‏ ‏ گانه را کنار مى‏زند (یعنى نماز قبول مى‏شود) اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۷
دی

                    بسم الله الرحمن الرحیم

               اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

    1. الف باء کتاب هفت گذینه: تاء 12
  1. 7- هفت‏ ‏دریای نفس وجهنم‏ : یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلاتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ ق/ 30.

           هفت‏ ‏دریا را در آشامد هنوز ...کم نگردد سوزش آن خلق سوز...

          هم نگردد ساکن از چندین غذا... تا زحق آید مر او را این ندا ...

         سیر گشتی؟ سیر؟ گوید نی هنوز...

          چون که جزو دوزخ است این نفس ما... طبع ؛ کل دارد همیشه جزء ها...

  1. 7- جابرهفت‏ امام را درک کرد : ازکسانی که تا آخرین نفس خوب بودند، یکى از آنها جابر بود و آخرین نفر از ایشان بود. خدایا به آبروى جابرهاى تاریخ که در طول عمر لحظه‏اى کج نشدند، خودت ما را لحظه‏اى دچار هیچ نوع انحراف نفرما و این خیلى ارزش است حسن عاقبت. ما چند معصوم داریم. جابر هفت‏ ‏ تا از امامان را درک کرد. یعنى زمان رسول الله بود. تا امام باقر هم زنده بود. یعنى پیغمبر و حضرت زهرا و پنج امام را درک کرد. همینطور نگوییم در اربعین پیرمرد کورى بود. دستش را گرفتند، آمد زیارت امام حسین. ببینیم جابر که بود؟
  2. 7-هفت جانباز صبور و مقاوم  و پر تلاش :  1- . جانباز جانبازی، پیش مرگی‏: وقتى مقام معظم رهبرى ترور شد انفجار در ضبط صوت که جانباز شد امام (ره) فرمود هر روز لحظه به لحظه حال ایشان را به من گزارش بدهید.
  3. 2- وقتى مرحوم شهید سعیدى شهید شد امام (ره) 40 روز در نجف فاتحه گرفت و 40 روز در فاتحه‏اش شرکت کرد.)  آیت الله ابراهیم امینى مى‏گفت یک طلبه گمنام بودم یک ماه مریض بودم هر چهارشنه امام (ره) عیادت ما مى‏آمد. اصلا آن کسى که حوزه را حوزه مى‏کند کتابخانه و کامپیوتر و کاشى کارى نیست‏
  4. 3-. رفتم عیادت جانبازى که از گردن تا نوک پا انگشتش فلج بود و فقط سرش تکان مى‏خورد! 16 سال است که روى تختخواب است! رفتم به دیدنش. یک چیزى گفت که من در آنجا پکیدم و کلافه شدم و نزدیک بود از پله‏ها بیفتم! گفت: من براى سلامتى فلانى که به درد اسلام مى‏خورد تمام جمعه‏ها صدقه مى‏دهم! جانباز در همه دنیا هست اما جانبازى که 16 سال است که از تخت پیاده نشده، تازه دارد براى سلامتى فلانى صدقه مى‏دهد! این در جاى دیگر نیست. خیلى از این خاطرات هست منتها این خاطرات باید جمع شوند. مردم ما بهترین کتابخانه‏اند! خود سیما اگر بخواهند فیلمهایش خوب شود نیازى ندارد که پول بدهد و سناریو برایش بنویسند به مردم بگوید: هر خاطره شیرین‏
  5. 3-. و افتخارى که جانبازان ما دارند افتخارى است که 10 هزار دانشجو دارند این عوامل غیرت است براى آنهایى که درس نمى‏خوانند آن آقا با سلامتى کامل درس نمى‏خواند در دبیرستان 16 تا تجدیدى مى‏آورد اینها با نداشتن دست و پا 10 هزار تا وارد دانشگاه مى‏شود 3 هزار تا طلبه دارد این باعث شرمندگى طالبه‏هایى مثل من میشود اگر درس نخوانند که این طلبه جانباز درس مى‏خواند. ده نفر داریم که کل قرآن را حفظ هستند و سه سال پى در پى قهرمان دنیا شده‏اند و 11 سال در والیبال نشسته قهرمان دنیا شده‏اند. اخیراً مسابقه‏اى براى 4 تا از کتابهاى شهید مطهرى گذشته‏اند 70 هزار نفر جانبازان و خانواده هایشان شرکت کرده‏اند، در مسابقات قرآن 60 هزار نفر شرکت کرده‏اند در کل دنیا دو نفر قارى نفر اول شده‏اند این چهره فرهنگى شماست، چهره نظامى شماست 8 سال دفاع مقدس، چهره فرهنگى شماست این رو سفیدى است.
  6. 4- . جانباز جورى است که آدم وقتى نگاهش مى‏کند یک دوره تاریخ انقلاب به ذهنش مى‏آید یعنى مثل اینکه صد جلد بحار به عنوان یک دیسکت وارد کامپیوترمى شود، کوچک مى‏شود. ولى این یک دریایى است یک قاشق ماست. یک قاشق است اما 10 دیگ شیر را تبدیل به ماست مى‏کند. یک قطره عطر یکوقت مى‏بینى فضایى را معطر میکند. خلاصه قرائتى باید مطالعه کند داد بزند شاید اثر کند شاید اثر نکند، ولى جانباز بدون فکر کردن و بدون داد زدن نگاهش که مى‏کنى تنبه بوجود مى‏آید.
  7. 5-. الحمدالله هوش ایرانى هم نشان داد، خدا لطف مى‏کند، این سال‏ها همینطور جهش داشته‏ایم، ما در ایام جنگ توى این هشت سال عملیاتمان ما را روسفید کرد وقتى جنگ قطع شد خداوند گاهى به ما یک شیرینى مى‏دهد آزادى اسرایمان بعد از جنگ یک شیرینى بود. هر سال ما در مسابقات بین المللى قرآن اول و دوم مى‏شویم در دنیا یک شیرینى است، ورزشکاران جانباز ما صد و بیست و چند مدال به دست آوردند این خیلى شیرین بود، در دنیا در رشته‏هاى فیزیک وشیمى و علومى که دانشجویان و محصل‏هاى ما مى‏روند کسب مدال مى‏کنند خیلى شیرین است.
  8. 6-. کربلا دو جانباز شهید داشته که بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)به‏ شهادت رسیده‏اند: سواربن منعم نهمی که اسیر شد و بر اثر جراحات بعد از 6 ماه کشته شد.
  9. 7- کربلا دو جانباز شهید داشته که بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام)به‏ شهادت رسیده‏اند: موقع بن ثمامه که ظرف یک سال بعد از اسارت کشته شد.
  10. 7-هفت‏ ‏جوانمرد  : امام رضا مى‏فرماید: یک روز نزد پیغمبر از یک کسى بدگویى مى‏کردند. گناهان آن فرد را مى‏گفتند. حضرت فرمود: ایشان خوش عاقبت است و اهل بهشت است. گفتند: با این همه گناه که انجام داده است، چطور اهل بهشت است؟ فرمود: همین مردى که از او صحبت مى‏کنید، یکبار از کوچه عبور مى‏کرده است. مردى را مى‏بیند که خواب است و لباسش کنار رفته است. این مرد را مى‏پوشاند و به او هم چیزى نمى‏گوید. این مرد بعدها مى‏فهمد که فلانى او را پوشانده است. مى‏گوید: خدا جزاى خیر به شما بدهد. خدا خوش عاقبتت کند. دعاهایى که از جگر این مرد بیرون آمد در حق او مستجاب شد. حضرت فرمود: به خاطر همین عمل صالح خدا باقى گناهان او را بخشید. او آبروى مسلمانى را حفظ کرد. آن افراد رفتند و ماجرا را به او گفتند. خدا گناهان تو را بخشید و ما بخشش گناه تو را از پیغمبر شنیدیم. این شخص گنه کار تکان مى‏خورد و مى‏گوید: این خدا عجب خداى خوبى است که با یک عمل همه‏ى گناهان را مى‏پوشاند. گفت: پس اگر خدا با یک عمل این چنین محبت مى‏کند، چرا من خدایى نشوم؟ من از حالا خدایى مى‏شوم. این شخص یکى از یاران خوب پیامبر شد. زمانى یک گروه از اشرار به مدینه حمله کردند. حضرت فرمود: یک گروه کمى از اشرار به مدینه حمله کردند. اگر ما هفت‏ ‏جوانمرد داشته باشیم. مى‏توانند این اشرار را شکست دهند. چه کسى حاضر است که براى مقابله برود؟ یکى از کسانى که بلند شد همان جوانى بود که گنه کار بود و خدایى شد. این جوان در درگیرى شهید شد. گناه کرد. ولى به خاطر این که آبروى یک مؤمنى را حفظ کرد، دعا بر او مستجاب شد و جز یاران پیامبر گردید.
  11. 7-سالى هفت‏‏ بار در جبهه : همه ازدواج‏هاى پیغمبر بعد از پنجاه و دو سالگى بود. پیغمبر براى هوس و عیاشى ازدواج نکرد، چون اگر کسى خواسته باشد براى هوس ازدواج کند، در جوانى‏هایش داماد مى‏شود. پیغمبر از 52 سالگى تا 63 سالگى چند سال مى‏شود؟ 11 سال، هفت‏اد دفعه هم جبهه داشت توى ده سال، ده سال هفت‏اد تا جبهه، میانگین مى‏شود سالى هفت‏‏ تا، یک کسى که سالى هفت‏‏ بار باید برود جبهه یا خودش حضور داشته باشد یا مدیریت کند، سنش هم بالاى 52 سال است، به همین خاطر پیغمبر از هیچ کدام هم بچه‏دار نشد. زن‏هاى داغدیده، شوهرکرده، یتیم‏دار،

                            چاء +

  1. 7-هفت‏ ‏ شاخه و چشم و هم چشمى : رقابت نباشد که هیچ ارزشى ندارد. من حدیث آبگوشت را برایتان خواندم، کسى شترى را نحر کرد، از گوشت شتر آبگوشتى درست کرد. آبگوشت را قابلمه، قابلمه به در خانه‏ها فرستاد. رییس یکى از این هیأتها بهش برخورد که من خودم توى این مملکت یک کسى هستم تو براى من آبگوشت مى‏فرستى لگد زیر قابلمه و کاسه آبگوشت رفت هوا، به مریدانش گفت حالا که این هیأتها شترى کشتند ما باید دو تا شتر بکشیم. چطور علامت آنها هفت‏ ‏ شاخه دارد، مال ما باید 14 شاخه داشته باشد. اگر آن 3 تا چرخ زد زیر علامت، ما باید شانزده تا چرخ بزنیم. چشم و هم چشمى اون دو تا شتر کشته پس ما چهارده تا رسید رقابت به اینکه صد تا شتر آبگوشت درست کردند.

            حاء +

  1. 7. - هفت کلمه ازحج فروع دین : «وللّه على الناس حجّ البیت من استطاع الیه سبیلًا و من کفر فانّ اللّه عنىٌّ عن العالمین» « آل عمران/ 97» حق خداوند بر مردم این است: آنان که استطاعت و توان دارند، آهنگ زیارت خانه او نمایند، یعنى کسانى که توان مالى و فکرى و جسمى دارند و مسافرت لطمه‏اى به زندگى و امرار معاش آنان نمى‏زند و پس از مراجعت از حج، قدرت بر ادامه و اداره زندگیشان را دارند و در مسیر راه، خطرى آنان را تهدید نمى‏کند و راه به رویشان باز است، (که همه اینها در استطاعت نهفته است) حج به صورت یک بدهى الهى لازم شمرده شده و هرکس آن را نپردازد و از حج سرباز زند، کافر محسوب مى‏شود. در حدیث مى‏خوانیم، کسانى که تا لحظه مرگ، حج را رها کرده و از انجام آن سرپیچى کنند، روز قیامت با یهودیان و مسیحیان محشور مى‏شوند. در پایان مى‏فرماید: خدا از همه جهانیان بى‏نیاز است.
  2. 1- سیماى حج‏ = حج، یک بسیج عمومى و مانور موحدین است.
  3. 2- حج، چهره‏ى زیباى عشق و تعبد است.
  4. 3- حج، زنده نگاه داشتن خاطرات وخدمات پیامبرانى همچون ابراهیم واسماعیل و محمّد است. (درود خداوند بر همه‏ى آنان باد)
  5. 4- حج، مرکز اجتماعات بین المللى مسلمانان است.
  6. 5- حج، مرکز ارتباطها و تبادل اخبار و اطلاعات جهان اسلام است.
  7. 6-حج، پشتوانه‏ى اقتصاد مسلمانان وایجاد اشتغال براى ده‏ها هزار مسلمان است.
  8. 7- حج، بهترین فرصت و زمان براى تبلیغات اسلامى، افشاگرى توطئه‏ها، حمایت از مظلومان، برائت از کفّار و ایجاد رعب و وحشت در دل آنان است.
  9. 7-هفت‏‏ تا بودند مشکلی را حل نمی کند : علم خوب است ولى چه علمى؟ اصلًا بعضى علم‏ها مضر است. آیه‏اش را بخوانم. «وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُم» (بقره/ 102) قرآن مى‏گوید. هر اطلاعاتى خوب نیست. مى‏نشیند سایت‏ها را نگاه مى‏کند چه کسى چه گفته است. چه کسى چه گفته است. من معاون وزیر هستم. شاید قدیمى‏ترین معاون وزیر در جمهورى اسلامى بنده باشم. از اول انقلاب معاون وزیر بودم. هنوز هم هستم. براى معاون وزیر یک بولتن‏هاى محرمانه مى‏آید. یک چیزهاى محرمانه در کشور هست، که این را مثلًا براى استاندارها و براى وزرا و براى معاونین وزیر. صبح مى‏آمدم در نهضت سوادآموزى مى‏دیدم که اوه یک بولتن محرمانه از وزارت اطلاعات آمد. یکى از مجلس آمد. یکى از حوزه‏ى علمیه قم آمد. مى‏خواندم قاطى مى‏کردم. گفتم: آقا اگر ما اینها را ندانیم طورى است؟ همه‏ى بولتن‏ها را کنار گذاشتم، به جاى بولتن‏ها یک دور تفسیر نوشتم. یک دور تفسیر گفتم. یک دور تفسیر مطالعه کردم. آخر گوشت این قیمت را آدم بخورد بحث لغو گوش بدهد. اصحاب کهف شش تا بودند، هفت‏‏ تا بودند. ببخشید آقا یک سؤال. مقام جبرئیل بالاتر است یا میکائیل؟ به تو چه! الآن مشکلى با جبرئیل دارى؟ الآن مشکل جامعه‏ى ما میکائیل است؟ این واجب است بدانیم؟ مستحب است بدانیم؟ دقیقه‏هاى عمر، بحث‏ها کاربردى باشد.
  10. 7- حادثه هفت‏ تیر، خاطراتى از شهید بهشتى وهفت‏اد ودو یارنش ؛ هفتاد و دو تن هم یک چیزى است که براى من از اسرار است. چون در احد هم هفتاد و دو تن بودند. در کربلا هفتاد و دو نفر بودند. در هفت‏ تیر هم هفتاد و دوتن هستند. یک سرى در این است. که این‏ها با چه وضعى شهید شدند. چرا حزب جمهورى در هفت‏ تیر منفجر شد؟ پس معلوم است که آنها مهم بودند که این چنین آنها را شهید کردند. پس معلوم مى‏شود که افرادى مثل بهشتى، دیالمه، محمد منتظرى خیلى مهم بودند. هرکدام از اینها در یک چیزى اوج داشتند. یکى در زهد اوج داشت. یکى در مدیریت اوج داشت. یکى در سیاست اوج داشت. یکى در بیان اوج داشت. هفتاد و دو نفر شهید شدند که رییس همه‏ى آنها شهید بهشتى بود. این تاوان دادن است. باید تاوان داد.
  11. 7- هفت‏ اعمال حج رمز است:‏ هفت‏ بار دور کعبه مى‏گردند من هم نمى‏فهمم هفت‏ چى است، من صدها میلیون چیز بلد نیستم این عدد هفت‏ یک چیزهایى در آن است و نمى‏دانم چه چیزهایى در آن است، سوره حمد هفت‏ آیه دارد، آسمان‏ها هفت‏ تا است، عدد ایام هفت‏ه هفت‏ تا است، سعى صفا و مروه هفت‏ تا است، طواف دور کعبه هفت‏ تا است. چه سرى توى هفت‏ است من نمى‏دانم یک چیزى است ولى من نمى‏دانم آن چیست، حاجى‏ها هفت‏ مرتبه دور کعبه مى‏گردند، عدد هفت‏ ‏،  پرتاب سنگ به شیطان‏نیز مى‏باشد
  12. 7-هفت حق مومن بر مومن :  امام صادق علیه السلام فرمود: «لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ سَبْعَةُ حُقُوقٍ واجِبَةٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهِ: الْاجْلالُ فِی عَیْنِهِ، وَالْوُدُّ لَهُ فِی صَدْرِهِ، وَالْمُواساتُ لَهُ فی مالِهِ، وَانْ یُحَرِّمَ غَیْبَتَهُ، وَانْ یَعُودَهُ فِی مَرَضِهِ، وَانْ یُشَیَّعَ جِنازَتَهُ، وَانْ لایَقُولَ فِیهِ بَعْدَ مَوْتِهِ الّا خَیْراً؛ هر مؤمنى بر مؤمن دیگر هفت‏ حق‏ دارد که از سوى خداوند واجب شده است:1. احترامش را حفظ کند (تحقیرش نکند، به او توهین ننماید، حرمتش را هتک نکند).2. محبّت او را در دل داشته باشد.3. نسبت به او مواسات مالى داشته باشد (یعنى او را در امکاناتش شریک کند).4. غیبتش را بر خود حرام بداند (و در غیابش هم حرمت او را نگه دارد).5. به هنگام بیمارى از وى عیادت کند (و اگر نیاز به کمک مالى یا چیز دیگر دارد دریغ نکند).6. در تشییع جنازه‏اش شرکت نماید.7. و پس از مرگش جز ذکر خیرش نگوید».( بحارالانوار، ج 71، ص 222.) خلاصه اینکه مؤمن باید در ظاهر وباطن، در حضور و غیاب، از نظر مالى و غیر مالى، و در حیات و ممات به فکر برادر مؤمنش باشد. واجب‏ترین آنها گفتن حقّ است،گرچه به زیان خود و بستگانش تمام شود. برهان، ج 1، ص 258
  13. 7-ساعت هفت حکم تکلیف : حسابش با اخلاق. اسلام مى‏گوید: با دشمن سر سخت، آقا یک اعدامى است، مخترع هرویین را گرفته‏ایم. بخاطر اینکه هزارها جوان را هرویینى کرده است، مى‏خواهیم اعدامش کنیم. فردا مى‏خواهیم اعدامش کنیم، ولى امشب پتو و ملحفه به آن بده، اصلش اگر امشب گفت: مى‏خواهم پیراهنم را اتو کنم، اتو هم به آن بده تا هفت‏ ‏، ابن ملجم راگرفتند حضرت امیر فرمود: مقدارى شیر به آن بدهید. بابا، قاتل است فرمود: قاتل است، فردا هم اعدامش کنید. ولى امشب مهمان است. اخلاق حتى در جنگ، حتى در ایام طلاق، حتى با دشمن، با کسى قهر مى‏کنید، حقوقش را قطع نکنید.
  14. خاء +: هفت‏ سال خادم . هفت کلمه ازخمس . هفت‏‏ میلیارد خرج . درخرج ودخل.
  15. 7- هفت کلمه ازخمس فروع دین : «وَ اعلَموا أنّما غَنِمتُم مِن شَى‏ءٍ فَانّ لِلّهِ خُمُسَه و لِلرَّسولِ ولِذِى القُربى‏ وَ الیَتامى‏ والمَساکینِ وابنِ السَّبیلِ ان کُنتُم آمَنتُم بِاللّه ...» « الأنفال/41» نگاهى به آیه خمس اهمیّت آن را نشان مى‏دهد زیرا:
  16. 1- در کمتر آیه‏اى مربوط به احکام، این همه تأکید پى در پى آمده است. کلمات «واعلموا، انّما، من شى، فانّ، للّه خُمُسه‏ (بجاى «خمسه للّه‏») و ان کنتم آمنتم‏» نشان تأکید است.
  17. 2- براى تهییج مردم مى‏فرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید. بنابراین پرداخت آن از لوازم ایمان شناخته شده است.
  18. 3- جمله «فانّ للّه خُمُسه‏» (که به اصطلاح جمله اسمیّه است) بیانگر این است که این حکم دائمى است، نه موقّت و موسمى. به علاوه چیزى که نشانه ایمان است نمى‏تواند موقّت باشد.
  19. 4- کلمه‏ «واعلموا» در اول آیه به معناى آن است که باید خمس دادن باورتان بیاید و مسئله را جدى بگیرید. راستى عجیب است که شرکت در جبهه، کنار پیامبر بودن، اهل نماز و روزه بودن، عقاید سالم داشتن، از مهاجرین، انصار و سابقین بودن، مجروح شدن و بالاخره بر سپاه کفر پیروز شدن به تنهایى کافى نیست، زیرا با آن همه کمالات باز هم قرآن مى‏فرماید: اى رزمندگان پیروز! اگر ایمان دارید خمس غنائم را بپردازید.اگر به بعضى از دستورات مثل جهاد و نماز عمل کردید، ولى به دستور خمس عمل نکردید، ایمان واقعى ندارید.
  20. 5-محرومیّت زدایى، از برنامه‏هاى اسلام است و باید از ثمره‏ى جهاد و غنائم به سود فقرا گام برداشت. «وَ الْمَساکِینِ‏ وَ ابْنِ‏ السَّبِیلِ‏»
  21. 6-نشانه‏ى ایمان کامل، خمس دادن است. بعد از بیان ایمان، عبادت، هجرت و جهاد مى‏فرماید: لِلَّهِ‏ خُمُسَهُ‏ ... إِنْ‏ کُنْتُمْ‏ آمَنْتُمْ‏ ... بنابراین خمس، واجب دائمى ومستمرّ است، نه موسمى و موقّت، چون شرط ایمان است.
  22. 7- دل کندن از مال، آن قدر دشوار است که گاهى رزمندگان هم در آن مى‏مانند.غَنِمْتُمْ‏ ... إِنْ کُنْتُمْ‏ ...
  23. 7-هفت‏‏ میلیارد خرج کرد ولی اسمش را ندانستم : رسیدگى به محرومان به صورت ناشناس‏ از بهترین ساختمان‏هاى استان قم آنجاست. در این چند ماه بالاى صد هزار دانشجو آمده و رفته است. و بانى هم خودش را به ما معرفى نکرد. با اینکه من مؤسس بودم، به آن رابط گفته بود من راضى نیستم بداند من چه کسى هستم. هفت‏‏ میلیون تومان براى امام زمان (علیه السلام) خرج کرد. نه خمس، نه سهم امام، نه پول دولت. هفت‏‏... میلیارد .. هفت‏‏ میلیارد خرج کرد و اسمش را به من نگفت. و آدم‏هایى هستند که اگر اسمشان را نگویى ناراحت مى‏شوند. من دو تا آدم سراغ دارم. یک آدم سراغ دارم که بیست سال است به من کمک مى‏کند. هروقت وقت داشت. گاهى هم نمى‏تواند کمک کند. اگر وقت داشته باشد، مثلًا به او مى‏گویم یک چنین بحثى دارم کمک مى‏کند. یکبار من اسمش را در تلویزیون بردم، شب تا صبح از غصه خوابش نبرد. گفتم: فلانى به من کمک کرده است. آدم هم هست یک حدیث در مکه به من گفت؛ من در تلویزیون گفتم، گفتم: یکى از آقایان در مکه گفت. گفت: چرا نگفتى آن آقا که بود؟ باید بگویى من بودم. یعنى آدم هست که اگر یک حدیث بگوید، توقع دارد تمام ایران اسمش را بشنوند. آدم هم هست بیست سال کار مى‏کند، و مى‏گوید: نمى‏خواهم.
  24. 7-هفت‏‏ نفر شربک یک نفرمشغول خدمات اجتماعى : مردان خدا، در پى خدمت به مردم هستند بعضى شرکت‏ها هستند چند نفر شریک هستند یه کارخانه و موسسه و تشکیلاتى دارند چه‏ اشکالى‏ داره که بگویداى شریک ما هفت‏ نفریم تو برو مشغول خدمات اجتماعى‏ باش ما سهم تو را مى‏دهیم. بعضى شرکت‏ها هستند چند نفر شریک هستند یه کارخانه و موسسه و تشکیلاتى دارند چه اشکالى داره که بگویداى شریک ما هفت‏نفریم تو برو مشغول خدمات اجتماعى باش ما سهم تو را مى‏دهیم. و من در تهران یک همچین شرکتى را سراغ دارم که مثلا 15 نفرند به یکى گفته‏اند تو برو مسؤول خدمات مردم باش، عیادت مریض، مراجعه به فقرا، تو برو خدمت رسانى کن، منتهى ما چهارده تا نمى‏گوییم تو در کارخانه حضور ندارى سهم تو را مى‏دهیم، ما سرگرم کارهاى اقتصادى هستیم نمى‏توانیم خدمات به مردم، این که مى‏گویم چه اشکالى دارد. خدا رحمت کند پدر پیرمردى داشتیم مى‏گفت: محسن تو درست را بخوان من کارهاى تو را مى‏کنم. حتى مى‏خواستم بروم نانوایى مى‏گفت نه بنشین تو یک حدیث مطالعه کن من مى‏روم، نان مى‏گرفت که من بخورم و یک حدیث بیشتر مطالعه کنم چه اشکالى دارد
  25. 7-هفت‏ ‏حدیث درخرج ودخل: نه تنها کار بلکه خرج هم دُنگى است. هفت‏ ‏ تا حدیث داریم. اگر خواستید مسافرت بروید با کسى نروید که خرج شما را بدهد اگر خرج من را شما دادى من همه‏اش باید بله قربان گوى شما باشم. با زجر باید بچه را بزرگ کرد فکر غلطى است که مى‏گوییم تا بچه گریه کرد... گاهى باید به بچه بگوییم اگر دو لیتر هم گریه کنى همین است که هست اگر بچه بفهمد که با گریه کارى مى‏کند فردا هم تشر مى‏زند اگر وکیل یا وزیر شد تقاضاى بى جایى دارد.
  26. 7-هفت بار گوید از خودم سوال کنید بندگان : خودم نزدیک‏شان هستم. خودم اجابت مى‏کنم بیایند سراغ خودم، استجابت بخواهند از خودم، ایمان بیاورند به خودم. و یک آیه در قرآن داریم که هفت‏ ‏ بار مى‏گوید خودم، خودم، چه قدر لطیف است. آیه‏اى که هفت‏ ‏ مرتبه مى‏گوید خودم، خودم، خودم.کدام آیه است ؟  اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۶
دی

                              بسم الله الرحمن الرحیم

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    1. الف باء کتاب هفت گذینه: تاء 11
  2. 7-هفت تفاوت:  : 1- . تفاوت‏ بین‏ ناقوس و اذان : اسلام طرحهایى که داده طرحهاى ابتکارى است. منتها ما چون در محیط اسلامى هستیم نمى‏دانیم. توى خیابان و داد بزند توى هیچ دینى چنین چیزى نیست. ولى اسلام گفته است که هر مسلمانى سر ظهر هر کجا که هست داد بزند و اذان بگوید. شما فرض کن اگر در تهران دو میلیون آدم برود در خیابان داد بزند اصلًا دیگر بى حجابى در خیابان پیدا نمى‏شود.همین مسأله راهپیمایى، ما هر سال دو تا عید داریم؛ عید فطر و قربان که نماز عید دارد و در نماز عید سفارش شده که راهپیمایى کنید و بگویید: «اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ اللَّهُ أَکْبَرُ عَلَى مَا هَدَانَا» این راهپیمایى یک چیز اسلامى است فریاد کشیدن یک چیز اسلامى است و ما یک الله اکبر اذان را مى‏گوییم همه در مسجد جمع مى‏شوند. ما این چیزها را وقتى مى‏بینیم که پایمان را از ایران بیرون بگذاریم تازه مى‏فهمیم که ایران چه خبر است. اصلًا تفاوت‏ بین‏ ناقوس و اذان را نمى‏دانیم. تا بین ناقوس و اذان مقایسه نشود، قدر اذان معلوم نمى‏شود.
  3. 2-. . تفاوت مکتب انبیاء با دیگران. تفاوت‏هاى زیادى دارد. قوانین انبیاء با قوانین بشرى، چند تا فرق دارد یک قوانین بشرى نظر به اعمال ظاهرى دارد.1 کار به صفات درونى ندارد،2 کار به احساس باطنى ندارد و حال که بسیارى مفاسد، براى انگیزه‏هاست. قوانین بشرى، ولى قوانین انبیاء کار به درون هم دارد، یعنى اگر به همه فقرا شما غذا بدهى، امّا هدفت مقدس نباشد، براى شما خدا پاداشى قرار نمى‏دهد. قوانین بشرى مى‏گوید: غذا رساندن به فقرا، ما مى‏گوئیم غذا رساندن فقرا براى پوست کار است. امّا این غذا رساندن با چه هدفى است. هدف خیلى مهم است. یک لیوان آب را به سه نفر بدهى نمى‏خورند، اولى، دومى، سومى نخوردند، اما زنده باد سومى، چون آنکه نمى‏خورد، قهر کرده است، هنر نیست. آنکه نمى‏خورد میل ندارد، هنر نیست. زنده باد آن کسى که نمى‏خورد تا دیگران بخورند.
  4. 3-.تفاوت‏ بین‏ اسلام و ایمان در عمق، در عمل، در مسایل سیاسى، در فکر، اسلام و ایمان در چند چیز با هم فرق دارد، اما در عمق، یک آیه داریم که کارهاتان رارنگ الهى بدهید. «صِبْغَهَ اللَّهِ» (بقره/ 138) یعنى رنگ الهى دادن. مى‏فرماید: رنگ الهى همان اسلام است. اما ایمان: «فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى» (بقره/ 256) یعنى اگر تظاهر به اسلام کردى مسلمانى، اما اگر واقعاً با تمام وجود فهمیدى این ایمان است. ٍّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ‏ بِالْأَرْکَانِ‏
  5. 4- تفاوت‏ به جهت اختلاف.تبعیض، در شرائط یکسان ممنوع است، ولى تفاوت‏ به جهت اختلاف در انجام تکالیف یا استعدادها یا نیازها مانعى ندارد. «وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ»
  6. 5-. تفاوت‏ در پاداش صدقه : در روایات، پاداش قرض الحسنة هیجده برابر، ولى پاداش صدقه ده‏برابر آمده است. «4» و دلیل این تفاوت‏ چنین بیان شده است که قرض را افراد محتاج مى‏گیرند، ولى هدیه و بخشش گاهى به غیر محتاج نیز داده مى‏شود. به فرموده‏ى روایات: هرکس بتواند قرض بدهد و ندهد، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‏کند. هنگامى که این آیه نازل شد: «من جاء بالحسنة فله خیر منها»  هر کس کار خوبى آورد، بهتر از آن را پاداش مى‏گیرد. پیامبر صلى الله علیه و آله از خداوند تقاضاى ازدیاد کرد، آیه نازل شد: «فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» ده برابر داده مى‏شود. باز درخواست نمود، آیه قرض الحسنه با جمله‏ى‏ «أَضْعافاً کَثِیرَةً» نازل شد.پیامبر متوجّه شد که کثیرى که خداوند مقدّر کند، قابل شماره نیست. پاداش خدا به قرض دهندگان، هم در دنیا وهم در آخرت است. زیرا در کنار «أَضْعافاً کَثِیرَةً» مى‏فرماید: «وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» گویا حساب قیامت، جدا از پاداش‏هاى دنیوى است.
  7. 6-.تفاوت‏ مردم در رزق، یکى از حکمت‏هاى الهى است، تا مردم به یکدیگر نیازمند بوده و زندگى اجتماعى تشکیل دهند و صفات سخاوت و ایثار و صبر و قناعت در آنان شکوفا شود. زیرا در صورت یکسان بودن، این صفات شکوفا نمى‏شود. امّا اگر کسى نعمتى داشت و دیگرى کمتر یا نعمتى دیگر داشت، مردم براى جبران کمبودها دور هم جمع مى‏شوند و صفات تعاون و سخاوت از طرف دارنده نعمت و صفات قناعت و عفّت و صبر از سوى نادار شکوفا مى‏شود.
  8. 7-.تفاوت بین سبقت وسرعت : میان شتابزدگى و عجله از یک طرف و سرعت و سبقت که در قرآن با عباراتِ‏ «سارِعُوا» «3»، «سابِقُوا» «4» مورد ستایش و دستور قرار گرفته از طرف دیگر، تفاوت‏ و اختلاف اساسى وجود دارد. حُسن سرعت و سبقت در جایى است که تمام مسائل محاسبه و تنظیم شده باشد، لذا نباید فرصت و وقت را از دست داد، ولى شتابزدگى و عجله در جایى است که هنوز موعد انجام نرسیده و یا نیاز به تکمیل و بررسى است، از این روى مى‏بایست درنگ کرد.سرچشمه‏ى عجله و شتاب، گاه امور منفى چون کم صبرى، غرور است.
  9. 7-هفت کلمه توحید از اصول دین : 1-هر انسانى سه نوع نیاز دارد- نیاز شخصى - نیاز اجتماعى - نیاز عالى‏ . نیاز انسان به شناخت و معرفت است،.. شناخت هدف هستى و مقصد و پایان آن، شناخت راه زندگى و شناخت حقّ و باطل، سه  راه پیش روى ماست ‏، راه خود ، راه مردم‏ ، راه دین یا راه برتر، انتخاب راه دین، سفارش عقل است‏ ، راه دین، مطابق فطرت است . راه دین، مطابق فطرت است‏.
  10. 2- دینِ فطرى یعنى‏، ریشه‏هاى دین در نهاد هر بشرى نهفته است. یعنی سرچشمه هستى ریشه توحید است. توحید : تمامى ادیان، مردم را به توحید و یکتاپرستى دعوت نموده‏اند. «اعبدوا اللّه ما لکم من اله غیره» «اعراف/52 »تمامى ادیان الهى با شرک، بت‏پرستى و طاغوت درگیر مبارزه بوده‏اند. «ان اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطاغوت» «نحل/36»
  11. 3 - معنای توحید : نفى طاغوت‏ها. شعار و هدف تمام انبیا این بود: «أن اعبدوا اللّه و اجْتَنبوا الطّاغوت» «2»  توحید یعنى: خطّ بطلان کشیدن بر تمام افکار التقاطى.توحید یعنى: قطع تمام روابطى که سبب سلطه وسرپرستى بیگانگان است.توحید یعنى: نفى فرمان کسى که دستورش با دستور خدا هماهنگ نباشد.توحید یعنى: قبول رهبرى کسانى که خدا رهبرى آنان را امضا کرده است.وحید یعنى: نق نزدن به دستورات خدا، تسلیم‏بودن وبندگى  توحید یعنى: سرکوبى بت‏هاى درونى و بیرونى،.توحید یعنى: آنچه مرا به قیام وا مى‏دارد خدا باشد توحید یعنى: نفى نظام‏هاى طاغوتى. توحید یعنى: نفى هوس‏ها. کسى که هوا پرست است، از مدار توحید خارج است. «أفرأیتَ مَن إتّخَذ إلهَه هَواه» توحید یعنى: ایمان به یگانگى خداوند.
  12. 4-اصل اوّل: توحید : حقیقت و ابعاد توحید در فرهنگ اسلامى،توحید ذاتی:یعنی برای خداوند شبیه و مانندی وجود ندارد. لَیْسَ کَمِثْلِهِ (شورى/11) شَیْ‏ء او از همه غنىّ است‏ یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُ‏ (فاطر/ 15) و به تعبیر حکما واجب الوجود است.  
  13. 5-توحید صفاتی:یعنی صفات خداوند مانند علم و قدرت و حیات عین ذات او است.لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ شوری، 11.قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ اللّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ اخلاص،
  14. 6-توحید عبادی:یعنی کسی به جز خداوند شایسته پرستش نیست:وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلا نوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلا أَنَا فَاعْبُدُونِ‏ انبیاء، 25 ..
  15. 7-توحید افعالی: به تعبیر قرآن «قیّوم» همه عالم است، توحید خالقیت از توخید افعالیاست.: یعنی آفریننده همه موجودات خداوند است: یا أَیُّهَا النّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللّهِ (فاطر/ 3)- پس اقتصاد توحیدى، . ارتش توحیدى، . جامعه توحیدى، جامعه‏اى است که رهبر آن طبق معیارهاى الهى انتخاب شود، یعنى بر اساس علم، تقوا، جهاد، سابقه، امانت، قدرت، مدیریّت و ...، نه براساس زور...
  16. 7-هفت‏ ‏ سال بچه را آزاد بگذارید تربیت : امام صادق (علیه السلام)مى‏فرماید: «دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعاً فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ» (کافى، ج 6، ص 46). یعنى هفت‏ ‏ سال بچه را آزاد بگذارید تا بازى کند. «وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ». از هفت‏ ‏ سالگى تا 14 سالگى آن را ملازم خودت قرار بده‏ «فَإِنْ أَفْلَحَ»، اگر بین هفت‏ ‏ سالگى تا 14 سالگى بچه خوب خط گرفت که چه بهتر «وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ» اگر نشد دیگر به این امید نیست. کار تربیتى روى بچه‏هاى راهنمایى بیش‏تر از دبیرستانى‏ها است. امام مى‏فرماید که تربیت پذیرى از هفت‏ ‏ سالگى تا 14 سالگى است.
  17. 7-بعد از هفت‏ ‏ سالگى حق سرپرستى.تربیت : سرپرست بچه چه کسى باشد؟ این دیگر مسأله حقوقى است. ولایت پدر در مال، در ازدواج، در تحصیل، مهم است. گاهى پسر مى‏خواهد طلبه بشود اما پدر و مادر مى‏گویند: ما راضى نیستم. حق سرپرستى بچه تا دو سالگى با مادر است. از دو سالگى تا هفت‏ ‏ سالگى هم اگر دختر باشد با مادر است اما اگر پسر باشد با پدر است. بعد از هفت‏ ‏ سالگى حق سرپرستى چه پسر باشد چه دختر باشد با پدر است. اگر پدر فوت شد حق سرپرستى با مادر است.
  18. 7-قبل از سه سال و هفت ماه اولین کلمه‏ (لا اله الا الله) باشد تربیت: چه بیاموزیم؟ اسلام راجع به چند چیز سفارش کرده است. عقاید، حدیث داریم بچه را سه سال آزد بگذار. اولین کلمه‏اى را که به او یاد مى‏دهى (لا اله الا الله) باشد. معبود من فقط اوست. هفت‏ ‏ ماه دیگر او را آزاد بگذارید. دومین کلمه‏اى را که به او یاد مى‏دهید (محمد رسول الله) باشد. همینطور که دارد بزرگ مى‏شود استدلال ساده و نیمه عمیق و عمیق به او یاد بدهید. امام على (علیه السلام)به بچه‏اش مى‏گوید: خدا یکى است. «لَوْ کَانَ لِرَبِّکَ شَرِیک» (بحارالانوار، ج 3، ص 234) اگر یک خداى دیگرى هم بود او هم باید کارهایى را از خودش نشان مى‏داد. اگر خداى دیگرى هم بود او هم باید پیغمبران دیگرى را بفرستد. هر پیغمبرى مى‏آید، مى‏گوید: من از طرف خداى یگانه هستم.
  19. 7-بعد از هفت‏ ‏ سال حرام و حلال یاد بچه‏تان بدهید تربیت: امام صادق (علیه السلام)فرمود: هفت‏ ‏ سال با بچه‏تان بازى کنید. بعد از هفت‏ ‏ سال حرام و حلال یاد بچه‏تان بدهید و این را هم بدانید که هرچه اسلام حرام کرده است براى بدن ضرر دارد. منتهى گاهى ممکن است ضررش را امروز بفهمیم و ممکن است که در آینده بفهمیم. اسلام‏ مى‏گوید: قبل از اینکه دختر و پسر به تکلیف برسند بر والدین لازم است آن‏ها را آموزش بدهند، دختر از سنین 6 و 7 سالگى باید نماز را آموزش ببیند. اسلام مى‏گوید: چوب خلال شما از چوب انار نباشد. حالا فهمیده‏اند که گرد چوب انار براى لثه ضرر دارد. حساسیت دارد.
  20. 7-تربیت هفت‏ ‏پسر برابر یک دختراست : چون مادر فرداست حدیث داریم کسى که اولاد اول او دختر است معلوم مى‏شود که مرد با سعادتى است. علامت سعادت این است که اولاد اول آدم دختر باشد. بچه‏هاى من همه‏شان دختر هستند و در عمرم هم دعا نکرده‏ام که پسر داشته باشم. هرچه هم خواسته باشم دعا کنم گفته‏ام که از کجا معلوم است که دختر بهتر نباشد شاید دختر بهتر باشد. چون تربیت یک دختر مساوى است با تربیت هفت‏ ‏ پسر چون این دختر مادر فرداست. اگر کسى زیاد دختر دارد جامعه نسبت به او مسئول است. چون تولید دختر کم است قهراً باید هى خرج آنها کرد جامعه باید به آنها کمک کند.
  21.  7-به فرزند هفت ساله توجه خاص داشته باشید : مى‏تواند در فکر بنیانگذار جمهورى اسلامى تاثیر بگذارید. روى حرف بچه‏ها حساب کنید. گاهى حرف بچه الهام است. بچه عزیز است. بوسیدن بچه ثواب دارد. منتهى دختر بعد از هفت‏ ‏ سالگى بوسیدنش کنترل مى‏شود. بچه مقام والایى دارد و این آموزش و پرورش است که باید بچه‏ها را تربیت کند. حتى اگر پدر و مادر عصبانى شدند نباید روبروى بچه‏ها چیزى بگویند. زدن بچه باید کنترل بشود. اصل در تربیت تشویق است. قرآن مى‏فرماید «هُوَ الَّذِى یُصَلِّى عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا» (احزاب/ 43) اگر بخواهیم مردم از ظلمات بسوى نور بروند راه آن تشویق است.
  22. 7-تعین عدد هفت و اعداد دیگر را رسول الله انجام داده : قرآن یک کلیاتى گفته است. تفسیر قرآن، روایات پیغمبر و اهل بیت پیغمبر است. پس بسیارى از چیزها را ما باید اطاعت کنیم. گرچه در قرآن نباشد. نماز در قرآن هست. امّا نماز صبح دو رکعت است، دو رکعتیش در قرآن نیست. «أَقیمُوا الصَّلاهَ» (بقره/ 43) است، امّا دو رکعت و نماز مغرب سه رکعت، عدد رکعات در هیچ کجاى قرآن نیست. «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ» (حج/ 29) طواف هست، که حاجى در مکّه دور کعبه طواف کند، امّا هفت‏ ‏ بار، هفت‏ ‏ بارش در قرآن نیست. صدها قانون ما داریم که در قرآن نیست، امّا پیغمبر فرموده است. ولذا مى‏فرماید: سخن پیغمبر هم، سخن خداست. «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» در برائت داریم. «بَراءَهٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» (توبه/ 1) از طرف خدا و رسول برائت است. باز اینجا، رسول در کنار خدا قرار گرفته
  23. 7-هفت‏ ‏سال وابستگی را با جهش تولید حذف کنیم : در تولید و جهش در تولید بهره ورى کم شد یعنى بد استفاده کردیم باید جلویش را بگیریم.امام رضا (علیه السلام)دید شخصى سیب خورد. درست نخورد. کلى سیب ماند دور انداخت. حضرت فرمود: مگر بهت نگفتم سیب را تا آخرش بخور؟ چرا نیمه خور کردى؟ مگر نمى‏دانى این سیبى که نیمه خور کردى هزاران آدم هست که به این سیب نیمه خور احتیاج دارند. به همین خاطر گفته‏اند که ریزه‏هاى نانى که داخل سفره ریخته است به قصد شفا بخورید یعنى اسلام مى‏خواسته آدم که غذا مى‏خورده حتى یک خورده نان نماند و براى اینکه این خورده‏ها را بخورد حتى گفته‏اند براى اینکه خوب غذا را بجوى، اسلام مى‏گوید هر چى سر سفره بنشینى جزء عمرت نیست. یعنى اینکه احساس نکنى عمرت تلف مى‏شود. نه عمرت تلف نمى‏شود ما حدیث داریم آن مقدار از عمرت که سر سفره هستى غذا را بجوى جزء عمرت نیست، چون ده دقیقه کم مى‏جوى فشار به معده مى‏آید بعد فشار که به معده مى‏آید نیاز به پزشک و پزشکى و طب وابسته به آمریکا. ما چیزهاى ریز را ریز نبینیم‏ یعنى شما امروز در این شهر بادام مى‏شکنید، هفت‏ ‏ سال دیگر وابسته به آمریکا مى‏شوید ساده نگیرید این چیزها را خیلى وقتها کم کارى مى‏شود کم کارى امروز نحس فردا. بهترین تولید این است که تعطیل نشود.
  24. 7-هفت‏‏ سنگ تنفر یعنی با تو بد هستم : در مکه روز عید قربان یک ستونى است باید بروند سنگ‏هایى اندازه‏ى نان سنگک، یک سنگ‏هاى کوچک است باید هفت‏‏ تا را به آن پایه بزنند. این علامت تنفر است. مثل اینکه شما تخم مرغ پرت مى‏کنى به ماشین فلانى، این تخم مرغ به ماشین ضد گلوله اثر نمى‏کند، اما اظهار تنفر مى‏کنى. یا گوجه! گوجه که دردش نمى‏آید. مى‏خواهى بگویى من با تو بد هستم. این تنفر از وسوسه‏هاى شیطان است. چون حضرت ابراهیم را شیطان آمد وسوسه کند مرتب سنگ پرتاب کرد، به ما گفتند: بروید آن خاطره را نگذارید از بین برود.
  25.  7-هفت تبصره آئین نامه : یک کسى مى‏گفت پشه که گرفتى چشم راستش را باز کن با سنجاق هفت‏ ‏ بار از بیست سانتى بزن چشمش آب مى‏آورد به مرور زمان چشم چپش هم کور مى‏شود و پشه اگر کور شد نمى‏تواند بپرد و اگر پرش نداشته باشد از گرسنگى مى‏میرد. گفت بابا این قدر تبصره و آئین نامه نمى‏خواهد همچینش کن تمام مى‏شود.

 

ثاء+

  1. 7- هفت‏ ثانیه با ارزش  : آن اسیر 16، 17 ساله که گفت: اى زن اگر تو حجاب نداشته باشى من با تو حرف نمى‏زنم. ارزش آن دو سه دقیقه، از سى سال تبلیغ بیشتر است. آدم سالها سخنرانى کند، اما آن اسیرى که از استان کرمان براى مدرسه یک آبگرمکن مى‏خرد و ماهى چند تومان پول ندارد که قسطش را بدهد، ولى وقتى اسیر مى‏شود مى‏گوید: مرگ بر صدام. مرگ بر صدامى که هفت‏ ‏ ثانیه بیش‏تر طول نکشید. یک وقت مى‏بینى ارزش این هفت‏ ‏ ثانیه از هفت‏ ‏ سال بیشتر است.حالا از آن هفت‏ ثانیه‏اى‏ها، از آن زمین جماران‏ها، از آن تار عنکبوتها، از آن هدهدها، چه کار باید بکنیم؟ دست چه کسى است؟ کلید کجاست که اگر دست بگذاریم روشن مى‏شود؟ آن کلید تنها با عقل نیست. خیلى آدم‏ها زرنگ هستند. روایت داریم که: یک آدم‏هایى خیلى زرنگ هستند و همیشه هشتشان گرو نه است. هرچه مى‏دوند به جایى نمى‏رسند آدم‏هایى هستند که هیچ سیاست و زرنگى ندارند. مى‏گفت: بهترین حیله چه حیله‏اى است؟ بهترین حیله این است که بگوید: خدایا من حیله سرم نمى‏شود. صاف راه مى‏روم هر کارى دوست دارى، بکن. این سیاست بازى و زرنگى‏هایى که گاهى بوى توطئه و بوى باندبازى و خط بازى مى‏دهد، اگرهمه این چیزها را دور بریزد و به ریش همه این خطوط و زرنگى‏ها و کیاست بخندد، موفق‏تر است.
  2. 7-نه هفت‏ ‏بار بلکه یارها حدیث ثَّقَلَیْنِ را فرمودند : شیعه و سنى این حدیث را نقل کرده، نه یک بار و نه دوبار، نه سه بار و نه چهار بار، نه پنج بار، نه شش بار، نه هفت‏ ‏ بار، نه هشت بار و نه نه بار نه ده بار، اوه، بارها و بارها، پیغمبر فرمود «إِنِّى تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِى» (کمال‏الدین/ ج 1/ ص 234)، کتاب الله را فرمود ثقل اکبر، کتاب ثقل اکبر است. واهل‏بیت پیامبر علیهم السلام ثقل اصغر، ورسول خدا صلى الله علیه و آله بارها فرمود: من دو چیز گرانبها میان شما باقى مى‏گذارم که هرگز از هم جدا نشوند تا در قیامت کنار حوض کوثر به من ملحق شوند؛ کتاب خدا و اهل بیت من.
  3. 7-هفت‏ ‏ ثانیه نگاه مساوی : تو به خاطر این عدالت اهل بهشت هستى، به قاضى مى‏گویند یک جور نگاه کن، «وَ آسِ بَیْنَهُمْ فِى اللَّحْظَهِ وَ النَّظْرَهِ حَتَّى لَا یَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِى حَیْفِکَ لَهُمْ وَ لَا یَیْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ عَلَیْهِمْ» (نهج‏البلاغه/ نامه 27)، تو که قاضى هستى دو نفر آمدند نزدت به یکى هفت‏ ‏ ثانیه نگاه نکن و به یکى پنج ثانیه، مواظب باش نگاه به هر دو یک جور باشد. در قرآن آیه صد و دو سوره نسا مى‏فرماید شما که در جبهه نماز را شکسته مى‏خوانید تقسیم عادلانه درنماز؛ تقسیم عادلانه وقت مردم  مواظب باشید که حق الناس سخت تر از حق الله است.

جیم+

  1. 7-هفت  کلمه از جهاد فروع دین: فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَی الْقاعِدینَ أَجْراً عَظیماً نساء/ 95.
  2. 1-جهاد مالى در کنار جهاد با جان مطرح است، چون بدون پشتوانه‏ى مالى، جبهه ضعیف مى‏شود. «بِأَمْوالِهِمْ‏ وَ أَنْفُسِهِمْ‏» خدمات و تلاش هر کس محترم است و به خاطر شرکت کسانى در جبهه، نباید ارزش‏هاى دیگران یا کمک مالی به جهاد گران را نادیده گرفته شود. برترى مجاهدان آرى، امّا طرد دیگران هرگز. «کُلًّا وَعَدَ اللَّهُ‏ الْحُسْنى‏»              
  3. 2- هر کس در هر موقعیّت و مقام و خدمتى که باشد، باید بداند مقام رزمندگان مخلص از او بالاتر است. «فَضَّلَ‏ اللَّهُ‏ الْمُجاهِدِینَ‏»
  4. 3- جهاد، عامل حرکت‏ : الفاظی که در فرهنگ دینی است مانند واژه‏های مذهب، هجرت، مسلک، شریعت، سبیل الله، صراط، امّت، در همه یک نوع حرکت و جنبش توأم با توجه و آگاهی موجود است.
  5. 4- اسلام طرفدار: ترقّی است (گرچه با زحمت) نه رفاه و راحتی.خوبی است (گرچه با زحمت)، نه خوشی.رفتن است (گرچه با زحمت)، نه ماندن..مردم‏سازی است (گرچه با زحمت)، نه مردم‏داری..بنابراین جهاد زیربنای هر گونه ترقّی و حرکت و ... است.
  6. 5- بهترین جهاد شکستن سکوت در برابر ظلم و فساد است‏ : بهترین جهاد این است که کسى سکوت را بشکند و حرف حق را بزند. ما یک سرى آدم‏هایى داریم، آدم‏هاى بزدل، مى‏ترسند ؛ آن زینب کبرى است که مى‏تواند بزند، شرایط فرق مى‏کند. باید یک شرایط حساب شده باید آدم سکوت را بشکند و بگوید آقا، حق با ایشان است. نکن، درست مى‏گوید حق با ایشان است، درست مى‏گوید.
  7. 6- جهاد ظاهرى و جهاد معنوى‏ : جهاد: جهاد مادى همینکه آدم با دشمن مى‏جنگد جهاد معنوى  رفع و دفع  بى سوادى که دشمنان است جهاد با بى سوادى جنگ با بى سوادى. صدام دشمن 8 ساله ما بود ، ولى جهل دشمن 80 سالگى ما است صداهاى بمباران صدام را مى‏شنویم ولى صداى بمباران جهل را نمى‏شنویم آدمى که سواد ندارد دائماً بمباران مى‏شود ،
  8. 7- جهاد با نفس‏ :  صورتشان پر از خاک است از جبهه برگشتند، گفتند: ما پیروزیم رفتیم و فتح کردیم، فرمود: این پیروزى جنگ اصغر بود. جهاد اصغر بود. جهاد اکبر مهم است. قَالَ رَسُولُ‏ اللَّهِ (صل الله علیه وآله وسلم ): «أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِى بَیْنَ جَنْبَیْکَ» (مجموعه‏ورام/ ج 1/ ص 59) بزرگترین دشمن شما نفس شماست. نمونه بارز داستان حضرت یوسف در فرآن است
  9. 7- جهنّم هفت‏ ‏طبقه : در احادیث مى‏خوانیم: جهنّم هفت‏ ‏ طبقه است که روى هم قرار گرفته است و هر طبقه‏اى مخصوص گروهى است. در پایین‏ترین و سخت‏ترین طبقات جهنّم منافقان جا دارند، چنانکه قرآن مى‏فرماید: «المُنافِقِینَ فِى الدَّرَکِ الاسفَلِ مِنَ النّارِ» زیرا منافقان به خاطر مصونیّتى که از اظهار اسلام دارند، در میان مؤمنان عامل نفوذى‏
  10. 7-دو هقت مرتبه جهانگردی :  تعبیر قرآن هفت‏ ‏ مرتبه با فرمان «سِیرُوا فِى الأرْضِ» مسلمانان را به سیر در زمین و جهانگردى هدف‏دار دعوت کرده و هفت‏ ‏ مرتبه با جمله «أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا» کسانى را که سیر نمى‏کنند، توبیخ کرده است.
  11. 7-هفت‏ طبقه جهنم : جهنم مکانی است که هفت‏ ‏ طبقه یا هفت‏ ‏در دارد:
  12. 7-جلوگری و هفت‏ ‏تیر : شاگرد قصابی 19 ساله دختر جوانی رادید و علاقه پیدا کرد. پدر این دختر دارای رتبه عالی بود. شاگرد قصاب چندین دفعه خواستگاری کرد جوابش کردند. تا بالاخره این جوان درب خانه دختر آمد و پدر دختر را دم درب ملاقات کرد. پرسید آیا دخترت رابه من می‏دهی؟ گفت: نه. پرسید چرا؟ گفت: برای اینکه تو با ما جور نیستی. هنوز این جمله از دهان پدر بیرون نیامده بود که شاگرد قصاب هفت‏ ‏ تیری را از جیبش در آورد و با شلیک چند تیر پی در پی او را از پا درآورد. اگر این دختر در خیابان صورت خود را می‏پوشاند جلوه گری  نمی کرد و جوان او را نمی دید و این همه ناراحتی پیدا نمی‏شد. این دختر خودش را یتیم کرد، مادرش را بیوه کرد، عمر پدرش را برید و همه این‏ها برای جلوه گری در خیابان است. کتاب زن و آزادی، ص 27. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۶
دی

                                    بسم الله الرحمن الرحیم

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    1. الف باء کتاب هفت گذینه: باء 10
    2. باء +
  2. 7- هفت بار برای آب : هاجر، براى یافتن آب ونجات کودک شیرخوار خود، هفت‏ ‏ بار این مسیر سعی و صفا را پیمود.
  3. 7-به خاله یک و به دختر خاله هفت‏ ‏نگاه مى‏کنى؟ : قرآن مى‏گوید: «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» (تکویر/ 10) روز قیامت پرونده‏ها باز مى‏شود. انسان نگاه مى‏کند و مى‏گوید: عجب کتابى! ریز و درشت را نوشتند. «إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخ» (جاثیه/ 29) هرچه عربى مى‏خوانم در قرآن است. ما تمام کارها را استنساخ مى‏کنیم. «وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ» (انفطار/ 10) آیات زیادى داریم که تکان مى‏خورید. مژه هایتان تکان مى‏خورد. خطورى که به چشمتان مى‏آید، «یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُن» (غافر/ 19) شما نگاه کردى. مى‏گویییم: چرا به دختر خاله اینقدر نگاه کردى؟ مى‏گوید: نگاه فامیلى است. مى‏گوییم: پس چرا به دختر خاله بیشتر از خاله نگاه کردى؟ اگر فامیلى ملاک است خاله از دختر خاله فامیل‏تر است. چطور به خاله یک نگاه کردى اما به دختر خاله هفت‏ ‏ بار نگاه مى‏کنى؟ گاهى در مستحبات ما مثل صله‏ى رحم چقدر گناه مى‏شود. اسلام گفته لباس خوب بپوش. اما این لباسى که پوشیدى دل چند نفر را به در آورد. مگر نشنیدى که حدیث داریم اگر چیزى مى‏خرى براى بچه‏ى همسایه‏ات هم بگیر. اگر بچه‏ى همسایه‏ات ندارد روبروى او نخور. قرآن مى‏گوید: کسانى را که مى‏خواهیم کتک بزنیم، مثلى هست که مى‏گویند: چوب خدا صدا ندارد. خدا مى‏گوید اگر من بخواهم به تو چوب بزنم این رقمى مى‏زنم. چون تو خدا را فراموش کردى یک کارى مى‏کنم که خودت را فراموش کنى. انسان خودش را فراموش مى‏کند.
  4. 7-هفتا بهتر بیاوری.. من53 مرتبه احسن آورده ام  : خدا گفته من 53‏ بار بهترین من هستم هفت‏‏ بار هم تو بهترین باش، خدا گفته من احسن هستم تو هم -احسن باش اما من احسن هستم قرآن مى‏فرماید:      -«لِیَجْزِیَهُمْ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا» (نور/ 38) من جزا که مى‏دهم به بهترین عمل جزا مى‏دهم‏                2-«أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» (تین/ 4) شما را خواستم خلق کنم بهترین ساختمان را به تو دادم‏                           3-«أَحْسَنَ الْحَدِیثِ» (زمر/ 23) من براى تو خواستم حرف بزنم بهترین حرفها را زدم‏                         4-«أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» (مؤمنون/ 14) من بهترین خالق هستم                                                   ‏ 5-«أَحْسَنَ الْقَصَصِ» (یوسف/ 3) قصه خواستم بگویم بهترین قصه‏ها را گفتم‏                                   6-«الَّذِى أَحْسَنَ کُلَّ شَىْ‏ءٍ خَلَقَهُ» (سجده/ 7) هر چیزى را که آفریدم احسن آفریدم‏                         7-( وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُم ) (الزمر/ 55)‏ پس کدام از نهترین های که برایتان آوردم انجام می دهید.
  5. 7-هفت‏ ‏ بچه بازو یا شکم : حدیث داریم بچه براى پدر عضد (بازو) است و خوشا به حال آن پدری که «عضد» (بازو) دارد؛ یعنى بازو دارد ولى الان بچه‏ها عضد نیستند شکم هستند، هفت‏ ‏ بچه یعنى بازو و نه واى، واى شکم اینچنین که شد مى‏گوییم اولاد کمتر زندگى بهتر. جامعه ما مى‏گوید بچه‏ یعنى‏ شکم. مى‏خواهد کار نازک بکند و نان  کلفت بخورد کلفتی نان را میگیرد ونازکی کارا.. بعضی بچه‏هاى ما بى عرضه هستند بیکار هستند بعضى از آنها بى حالند عوض بازو شکم هستند آنوقت ما نمى‏توانیم بگوییم اولاد کمتر زندگى بهتر ؛ خوب این مشکل توى ...
  6. باید یک کارى کرد که بچه عرضه داشته باشد بسیارى از درسهایى که خوانده مى‏شود توى دبیرستان توى دانشگاه توى حوزه درس مفید نیست اینقدر رساله‏هاى دکترا و فوق لیسانها رساله هست تحقیقات هم‏ هست اما هیچ مشکلى را از فرد و جامعه حل نمى‏کند تحقیقات تاریخى مى‏کنند که مثلا این کاشى کارى مال زمان ناصرالدین شاه است یا مظفرالدین شاه؟ اولین پرده کعبه را در یمن بافتند یا شام بافتند اینجا اول اسمش این بوده بعد این بوده یا این بوده آن شده.این عرضه نمی شود. باید یک کارى کرد که بچه عرضه داشته باشد نمود خارجی پیدا کند!!!
  7. 7- این عدد هفت‏ ‏چه سری دارد بلد نیستم : هفت دور دورکعبه بز نید . بعد مى‏فرماید: «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى» (بقره/ 125) از جاى پاى ابراهیم آن جا نماز بخوانید، حاجى‏ها که مى‏روند مکه هفت‏ ‏ بار دور کعبه مى‏گردند من هم نمى‏فهمم هفت‏ ‏ چى است، من صدها میلیون چیز بلد نیستم این عدد هفت‏ ‏ یک چیزهایى در آن است و نمى‏دانم چه چیزهایى در آن است، سوره حمد هفت‏ ‏ آیه دارد، آسمان‏ها هفت‏ ‏ تا است، عدد ایام هفته  هفت‏ ‏ تا است، سعى صفا و مروه هفت‏ ‏ تا است، طواف دور کعبه هفت‏ ‏ تا است. چه سرى توى هفت‏ ‏ است من نمى‏دانم یک چیزى است ولى من نمى‏دانم آن چیست، حاجى‏ها هفت‏ ‏ مرتبه دور کعبه مى‏گردند،!!!
  8. 7-هفت‏ ‏بار سعى بین صفا و مروه : بعد از نماز مى‏گویند برو سعى بین صفا و مروه هفت‏ ‏ بار که این کار چهارم است و بعد از آن مقدارى از موها و ناخن هایت را قیچى کن این پنج تا کاراول که اسمش بود عمره. عمره که تمام شد دو مرتبه مى‏روى لباس هایت، کت و شلوار را مى‏پوشى، یک مدتى دو روز، پنج روز. ده روز، این کار را مى‏کنند تا حاجى‏ها جمع شوند مثل افطارى دادن،
  9. 7- هفت‏ باغ حضرت زهرا (علیها السلام ) از حضرت زهرا (علیها السلام ) و امام موسی بن جعفر (علیه السلام) نیز موقوفاتی نقل گشته است. سفینه، 677.حضرت زهرا (علیها السلام ) برای هفت‏ باغی که داشت وقف نامه نوشت به دست امیر المومنین (علیه السلام)که مقداد و زبیر هم شاهد بودند
  10. 7- هفت برده شهید در کربلا: بردگان شهید (نام بردن هفت‏ نفر از برده ها) در کربلا هفت‏ برده جزء 72 نفر هستند:
  11. 7- هفت‏ چیز بهترین لذات دنبا : امام باقر (علیه السلام) به جابر بن عبدالله فرمود:" لذات دنیا خلاصه می‏شود در هفت‏ چیز؛ خوردنی، نوشیدنی، پوشیدنی، همسر، مرکب، شنیدنی، بوییدنی.  1- مطموع: عسل بهترین خوردنی عسل است که بزاق حشره‏ای است. 2-مشروب آب بهترین نوشیدنی آب است که همه جا فراوان است.3- ملبوس دیبا بهترین پوشیدنی ابریشم است که ترشح یک کرم است. 4-منکوح بول در بول بهترین منکوح‏ همسر است که نکاح خلاصه می‏شود در دخول آلتی در آلتی. 5- مرکوب اسب بهترین مرکب اسب است که قاتل انسان است یا هروسیله نقلیه. 6- مشموم مشک است که از خون آهو بهترین بوییدنی مشک است که از ناف یک حیوان است. 7- مسموع بهترین شنیدنی غنا و ترانه است که گناه است. نمی ارزد که انسان به چنین دنیایی دل ببندد.
  12. 7- هفت‏ ‏ هشت درصد بیسواد : زمانى که ایران را از شاه تحویل گرفتیم، تقریباً پنجاه درصد مردم بیسواد بودند، بویژه بیشتر زن‏ها در روستاها. الآن بحمدللَّه پانزده درصد بیسواد داریم و بعضى جاها هفت‏ ‏ هشت درصد است.
  13.  7-هفت بی فایده  : علم بى فایده، نظیر علم به عدد اصحاب کهف که آیا سه نفر بودند یا پنج نفر یا هفت‏ ‏ نفر، زیرا مهم تصمیم آنان براى حفظ دینشان بود.
  14. 7-هفت‏ روز  برکت یک عمر: قصه‏اى از شهید : حدود 500 سال است که تمام روحانیون و طلبه‏هاى حوزه‏هاى علمیه کتابى را به نام کتاب «لُمعه» مى‏خوانند. این لمعه را یکى از علمایى که حدود 500 سال پیش شهید شد به نام مرحوم شهید اول، ابومحمد مکى، ابو عبدالله نوشت. 22 کتاب نوشته است، که متن کتاب لمعه را هفت‏ ‏ روزه نوشته است. در زندان هم نوشته است. ولى وقتى خدا مى‏خواهد به عمر کسى‏ برکت بدهد، به هفت‏ ‏ روزش به قدرى برکت مى‏دهد که هفت‏صد سال تمام دانشمندان و اسلام شناسان از این هفت‏ ‏ روز تغذیه مى‏کنند. این را برکت عمر مى‏گویند.
  15. 7-هفت‏ اینجا اثر ندارد؟ : قرآن یک آیه دارد سر بحث‏هاى بیخودى. مى‏گوید: «سَیَقُولُونَ ثَلاثَهٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُم» (کهف/ 22) مى‏نشستند مى‏گفتند: اصحاب کهف سه تا بودند، چهارمى سگش بود. یکى مى‏گفت: چهار تا بودند، پنجمى سگش بود. یکى مى‏گفت: شش تا بودند، هفت‏مى سگش بود. یکى گفت: هفت‏‏ تا بودند ... فرمود: چه مى‏گویید؟ حالا چند تا بودن چقدر مهم است؟ مثل اینکه آدم بحث کند بوعلى سینا چند کیلو است؟ سؤال احمقانه است. حسینیه‏ى جماران چند تا موزاییک دارد؟ مى‏رود مکه مى‏گوید: آقا رکن یمانى کدام است؟ رکن عراقى کدام است؟ مى‏گویم: چه کار به رکن‏هایش دارى؟ حال دارى طواف کن. حال ندارى طواف کنى، بنشین قرآن بخوان. بنشین با یک عربى گفتگو کن اگر زبان بلد هستى. مى‏آید رکن‏ها را مى‏بیند. در حرم امام رضا مى‏رود. امام رضا مقابل او است. چنین مى‏کند. به نظرم این لوستر الآن سى میلیون ارزش دارد. امام رضا را رها کرده لوستر را قیمت مى‏کند. به نظرم آن کاشى‏کارى‏ها براى زمان مظفرالدین شاه است.
  16. 7-بچه هفت‏ ‏ساله شر دارد:  لازم است که شر باشد، اصلًا حدیث داریم، اگر بچه کوچکى شر بود، بزرگ شود عاقل مى‏شود. هر بچه کوچیکش شر است، بزرگیش خوب است، حدیث داریم. بچه‏ها به طور غریزى، طبیعى باید شر باشند،
  17. 7-هفت‏ ‏تا بچه یعنى هفت‏ ‏تا بازو : بارها به من گفتند که اولاد کمتر بهتر است من یک خورده آیات و روایات را دیدم فهمیدم مردم براى این از بچه فرار مى‏کنند که بچه مساوى است با شکم وقتى مى‏گویند هفت‏ ‏ تا بچه دارد یعنى هفت‏ ‏ تا شکم دارد. روایات نمى‏گویند بچه شکم است. داریم خوشا به حال کسى که هر بچه براى او یک بازو است. وقتى مى‏گویند فلانى هفت‏ ‏ تا بچه دارد یعنى هفت‏ ‏ تا بازو دارد. پس دید اسلام این است که هر فرزندى یک بازو است ولى به دید ما هر فرزند یک شکم است بعد مى‏گوییم بچه کم. حالا که بناست شکم باشند و تولید هم نیست پس بچه کم باشد حق با اینها است منتها ما مى‏گوییم چرا از اول آنطور شد تا به اینجا رسید.
    1. پاء+
  18. 7-هفت‏ ‏ روز پردهنه هفت‏ ‏ماه : «أَمَّا بعْدَ هَذَا فَلَا تُطَوِّلَنَّ احْتَجَابَکَ عَنْ رَعِیَّتِک» (شرح نهج‏البلاغه/ ج 17/ ص 90) «احْتَجَابَکَ» پردهاى که بین تو و مردم است. یعنى مردم را زود به زود ببین. خدا لعنت کند منافقین را با ترور کردن هایشان بین مسئولین و مردم جدایى انداختند. مسئولین از طریق نامه‏ها و تلفن‏ها و سخنرانى هایى که مى‏کنند درد را مى‏فهمند اما اگر خودشان مى‏رفتند خانه‏هاى مردم کوچه به کوچه درد را بیشتر مى‏فهمیدند. یعنى من که از مسئولین مملکتى نیستم تقریباً مشکلات مردم را مثل (قل هوالله) حفظ هستم. اینطور نیست که بگوئیم چون فلانى ملاقاتش مشکل است پس درد مردم را نمى‏داند. اگر یک وقت هم ملاقات ممنوع شد سه روز هفت‏ ‏ روز و ده روز نه اینکه هفت‏ ‏ ماه مردم سیماى مبارک را زیارت نکنند.
  19. 7-دعای هفت پیچ در پیچ را قبول نداریم : مى‏گوید: من خواب دیدم، فلانى گفته بود، این دعا را بنویس و به هفت‏ ‏ نفر بده، و آن هفت‏ ‏ نفر هم بخوانند، به هفت‏ ‏ نفر دیگه، به هفت‏ ‏ نفر دیگه، آقا امام صادق (علیه السلام)زنده بود. دعا مى‏خواست به کسى بده، داد. دیگه این حرفهای پیچى، پیچى چیه .گفتم: آقا من مى‏خواهم تکه تکه شوم. ولى این دعا را نمى‏خواهم. چون دعا که ما داریم آیت الکرسى است. که مى‏گوئیم «ولایؤدُه و حفظهما» خدا، این همه کرات در آسمانها را حفظ مى‏کند. خدایى که هستى را حفظ مى‏کند. من را حفظ کند، آیه قرآن داریم، دعا هم داریم، اما این پیچى، پیچى ها را هم قبول ندارم. خانقاه را  قبول نداریم..
    1. تاء+
  20. 7- هفت کلمه تولی – تبری فروع دین : اوّلین کلمه اسلام تبرّی است: لا إِلهَ‏ کافی، ج 2، ص 127.            
  21. 1- قَالَ الصَّادِقُ (ع): کُلُّ مَنْ لَمْ یُحِبَّ عَلَی الدِّینِ وَ لَمْ یُبْغِضْ عَلَی الدِّینِ فَلا دِینَ لَهُ‏ 26- اسحاق بن عمار گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: هر کس محبت و یا بغض‏ او براى دین نباشد او دین ندارد. ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‏1، ص: 471
  22. 2-قَالَ الصَّادِقُ (ع): هَلِ الدِّینُ إِلا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ‏ تفسیر فرات کوفی، ص 428. رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله فرمودند: مرا از محکم‏ترین ریسمان‏هاى دین اطلاع دهید، گفتند: یا رسول اللَّه آن نماز مى‏باشد، فرمود: نماز این چنین نیست، گفتند زکاة فرمود زکاة هم نیست.اصحاب بار دیگر اظهار داشتند جهاد مى‏باشد فرمودند جهاد هم نیست، گفتند: یا رسول اللَّه پس خود ما را خبر دهید، رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله فرمودند: آن حب و بغض در راه خدا مى‏باشد.
  23. 3-قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صل الله علیه وآله وسلم ): حُبِّی وَ حُبُّ أَهْلِ بَیْتِی نَافِعٌ فِی سَبْعَةِ مَوَاطِنَ أَهْوَالُهُنَّ عَظِیمَةٌ عِنْدَ الْوَفَاةِ وَ فِی الْقَبْرِ وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْکِتَابِ وَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ عِنْدَ الْمِیزَانِ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ أمالی صدوق، ص رسول خدا «ص» فرمود دوستى من و دوستى خاندانم در هفت موطن سودمند است که هراسى عظیم دارند هنگام مرگ و در گور، وقت بر آمدن از قبر و دریافت نامه اعمال و نزد حساب و پاى میزان و بر صراط
  24. 4- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صل الله علیه وآله وسلم ): لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الاسْلامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ‏ کافی، ج 2، ص 46. رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود اسلام برهنه است جامه آن شرم و زیورش وفا و مردانگیش کار شایسته و ستونش ورع است هر چیزى بنیادى دارد و بنیاد اسلام دوستى ما خاندانست.
  25. 5- قَالَ الصَّادِقُ (ع): حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ أَفْضَلُ عِبَادَةٍ المحاسن، ج 1، ص 150. محبت اهل بیت من بلا ترین عبادت هااست. غضّ الطرف عن محارم اللَّه افضل‏ عبادة
  26. 6-قَالَ الْبَاقِرُ (ع): حُبُّنَا ایمَانٌ وَ بُغْضُنَا کُفْرٌ کافی، ج 1، ص 187. حضرت باقر علیه السّلام نقل کرد که فرمود حب ما ایمان و بغض و کینه ما کفر است، آنگاه این آیه را خواند: وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ‏.
  27. 7- قَالَ الْبَاقِرُ (ع): بُنِیَ الاسْلامُ عَلَی خَمْسٍ عَلَی الصَّلاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلایَةِ کافی، ج 2، ص 18. امام صادق (علیه السلام)فرمود اسلام بر پنج ستون سازمان شده بر نماز بر زکاة بر روزه و حج و ولایت امیر مؤمنان و امامان از فرزندانش.
  28. 7- هفت مرتبه فرمان توبه : توبه تنها یک‏سفارش اخلاقى نیست، بلکه یک وظیفه واجب وضرورى است که قرآن هفت‏ ‏ مرتبه با جمله «تُوبوا» به همه مردم فرمان توبه داده است.
  29. 7- هفت‏ ‏ بار تکرار : باید سنگ زدن هفت‏ ‏ بار تکرار شود، یعنى مبارزه با شیطان با یک هجوم کافى نیست، چون او خنّاس است و با رفت و آمدهاى پى در پى و چهره‏هاى گوناگون و زمان‏هاى مختلف و گام‏هاى آهسته آهسته، آنقدر وسوسه خود را تکرار مى‏کند تا موفق شود، این چنین شیطانى با یک بار پرتاب سنگ از بین نمى‏رود، تو نیز باید هجوم خود را علیه او تکرار نمایى.
  30. 7- هفت‏ ‏ تا ده درجه توقع : امام صادق (ع)، شخصى را براى مأموریتى به منطقه‏اى فرستاد. او در گزارش خود به امام، از مردم منطقه بشدت انتقاد کرد. امام فرمود: اى سراج! ایمان ده درجه دارد. بعضى یک درجه ایمان دارند و بعضى دو درجه بعضى هم هفت‏ ‏ تا ده درجه. نباید کسانى که ایمان کاملترى دارند، از دیگران توقع بیش از ظرفیت داشته باشند
  31.  7-هفت رمز کار وتلاش : چنانکه آمارهاى جنایات و اعتیاد نشان مى‏دهد سطح جرایم هنگام تعطیلات و بیکارى گاهى تا هفت‏ ‏ برابر بالا مى‏رود. بر همین اساس در روایات اسلامى به کار و کوشش سفارش اکید شده و از سستى و بى حوصلگى نهى شده است
  32. 7-هفت ساعت فرصت توبه : در روایات متعدد آمده هرگاه مؤمن گناهى مرتکب شود، تا هفت‏ ‏ ساعت به او مهلت داده مى‏شود که اگر در این هفت‏ ‏ ساعت توبه کرد، گناه او در نامه عمل ثبت نمى‏گردد، در بعضى از روایات به جاى هفت‏ ‏ ساعت از صبح تا شب ذکر شده است،
  33. 7-هفت مفاله تهذیب الاخلاق: تحریرکتاب الاخلاق الی نیکوماگوس ارسطو است، که به خامه روان در هفت‏ ‏ مقاله مرتب داشته است. خواجه نصیر الدین طوسی این کتاب را مبنای تألیف کتاب" اخلاق ناصری" قرار داده است.
  34. -هفت‏ بار تکرار تکبیر : روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله) به نماز ایستاده، امام حسین (علیه السلام) هم در کنارش ایستاده بود، حضرت تکبیر گفت. امام حسین (علیه السلام) هم خواست بگوید نتوانست تا هفت‏ ‏ بار حضرت تکرار کرد تا او هم تکبیر گفت. بحار، ج 43، ص 307
  35. -هفت‏ ‏ مرتبه تکرار تکبیر : رسول خدا وقتی به صفا رسید از کوه بالا رفت (مقابل بیت) و هفت‏ ‏ مرتبه تکبیر گفت. بحار الانوار، ج 96، ص 345.
  36. 7- هفت‏ ‏ قسمت از برنامه‏ توکل : 1 اجتناب از گناهان بزرگ و اعمال زشت. 2 عفو و بخشش، هنگام خشم 3 اجابت دعوت الهی 4 بر پا داشتن نماز 5 مشورت در کارها 6 انفاق 7 تسلیم ظلم نشدن.
  37. 7-مراحل تکامل انسانی هفت‏ ‏مرحله است : 1-لَقَدْ خَلَقْنَا الانْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ‏ مومنون/ 12. 2-ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ‏ مومنون/ 13.  3-ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً مومنون/ 14. 4- فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً مومنون/ 14. 5- فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً مومنون/ 14. 6- فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً مومنون/ 14. 7– ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ مومنون/ 14
  38. 7- تربیت هفت‏ ‏ پسر مساوى با تربیت یک دختر : زن نقش مهمى دارد. تربیت یک دختر مساوى با تربیت هفت‏ ‏ پسر است. گفت همه‏ى بچه‏هاى من دختر هستند، در عمرم یکبار هم دعا نکردم که خدا به من پسر بدهد. اگر هنر داشته باشم تربیت یک دختر مساوى با تربیت هفت‏ ‏ پسر است. زن نقش مهمى دارد.
  39. آنهایى که بین دختر و پسر فرق مى‏گذارند نمى‏فهمند. بعضى از آنها هم مشرک هستند. به خدا مى‏گویند: این کارى که من مى‏گویم: انجام بده. به هر حال باید مواظب باشیم. همسر خیلى مهم است. زن خیلى مى‏تواند نقش داشته باشد. امیرالمومنین فرمود: با تمام زور دارهاى دنیا برخورد کردم و پیروز شدم. اما قوى‏تر از زن ندیدم. زن خیلى قوى است. نه از نظر زور بازو! چنان با اشکش، با حرکاتش، زن عنصر مهمى است. اگر زن انقلابى باشد جامعه انقلابى مى‏شود. اگر زن انقلابى نشود جامعه سقوط مى‏کند. زن خودش نصف جامعه و مربى نصف دیگر است. آنجایى هم که اسلام گفته است: زن نیمى از جامعه است. در حقیقت دوبله است.
  40. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۶
دی

           بسم الله الرحمن الرحیم

         اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

الف باء کتاب هفت گذینه: الف 9

  1.  7- هفت‏ ‏امام را درک کرد . خانم نمونه : یکى از زنهاى خوب نمونه حبابه است، زنى بود که عمر طولانى داشت یک روز حبابه رفت خدمت امام على (علیه السلام)و گفت علامتى نشان من بده که بعد از تو خلفاى حق را بشناسم، حضرت امیر (علیه السلام)رمزى را به ایشان داد و فرمود هر کس اینچنین بود او امام حق است، امام‏هاى دیگر به او حبابه احترام مى‏گذاشتند امام حسین (علیه السلام)مى‏رفت منزل این خانم حبابه براى او دعا مى‏کردند تا امام هشتم را درک کرد و وقتى هم از دنیا رفت امام رضا (علیه السلام) پیراهن‏اش را براى این بانو فرستاد که دفن کنند یک همچین زنى بود که عمر با برکتى را در خدمت اهل بیت بود.
  2. 7- ارزش هفت‏ ثانیه : آن اسیر 16، 17 ساله که گفت: اى زن اگر تو حجاب نداشته باشى من با تو حرف نمى‏زنم. ارزش آن دو سه دقیقه، از سى سال تبلیغ بیشتر است. آدم سالها سخنرانى کند، اما آن اسیرى که از استان کرمان براى مدرسه یک آبگرمکن مى‏خرد و ماهى چند تومان پول ندارد که قسطش را بدهد، ولى وقتى اسیر مى‏شود مى‏گوید: مرگ بر صدام. مرگ بر صدامى که هفت‏ ‏ ثانیه بیش‏تر طول نکشید. یک وقت مى‏بینى ارزش این هفت‏ ‏ ثانیه از هفت‏ ‏ سال بیشتر است.حالا از آن هفت‏ ثانیه‏اى‏ها، از آن زمین جماران‏ها، از آن تار عنکبوتها، از آن هدهدها، چه کار باید بکنیم؟ دست چه کسى است؟ کلید کجاست که اگر دست بگذاریم روشن مى‏شود؟ آن کلید تنها با عقل نیست. خیلى آدم‏ها زرنگ هستند. روایت داریم که: یک آدم‏هایى خیلى زرنگ هستند و همیشه هشتشان گرو نه است. هرچه مى‏دوند به جایى نمى‏رسند آدم‏هایى هستند که هیچ سیاست و زرنگى ندارند. مى‏گفت: بهترین حیله چه حیله‏اى است؟ بهترین حیله این است که بگوید: خدایا من حیله سرم نمى‏شود. صاف راه مى‏روم هر کارى دوست دارى، بکن. این سیاست بازى و زرنگى‏هایى که گاهى بوى توطئه و بوى باندبازى و خط بازى مى‏دهد، اگرهمه این چیزها را دور بریزد و به ریش همه این خطوط و زرنگى‏ها و کیاست بخندد، موفق‏تر است.
  3. 7- هفت‏ امام را درک کرد جابر : جابر بن عبداللّه‏ انصارى، صحابى بزرگ پیامبر (صلی علیه وآله وسلم) ازکسانی که تا آخرین نفس خوب بودند، یکى از آنها جابر بود و آخرین نفر از ایشان بود. خدایا به آبروى جابرهاى تاریخ که در طول عمر لحظه‏اى کج نشدند، خودت ما را لحظه‏اى دچار هیچ نوع انحراف نفرما و این خیلى ارزش است حسن عاقبت. ما چند معصوم داریم. جابر هفت‏ ‏ تا از امامان را درک کرد. یعنى زمان رسول الله بود. تا امام باقر هم زنده بود. یعنى پیغمبر و حضرت زهرا و پنج امام را درک کرد. همینطور نگوییم در اربعین پیرمرد کورى بود. دستش را گرفتند، آمد زیارت امام حسین. ببینیم جابر که بود؟
  4. 7-هفت‏ ‏ ماه در خانه امام : زمان امام سجاد (علیه السلام)خفقان عجیبى بود بخاطر اینکه امام حسین (علیه السلام)را کشتند، مردم مدینه را کشتند، مکه را خراب کردند. امام سجاد (علیه السلام) هیچ کارى نمى‏توانست بکند یک راه برایش مانده بود و آن این بود که برده مى‏خرید و با آنها در خانه کار مى‏کرد و شب عید فطر همه را آزاد مى‏کرد. شب عید فطر همه برده هایى را که خریده بود 90 یا 200 تا همه را جمع مى‏کرد و مى‏فرمود: شما در این هفت‏ ‏ ماهى که در خانه ما بوده‏اید این اشتباهات را داشته‏اید شما 22 اشتباه، شما 72 اشتباه، براى هر کدام پرونده‏اى داشت هر چه نقطه ضعف بود امام مى‏نوشت همه مى‏گفتند قبول است بعد مى‏فرمود امشب چه شبى است؟ مى‏گفتند شب عید فطر مى‏فرمود: من یک جمله مى‏گویم همه با هم بگوئید اى زین العابدین همانگونه که تو عیب‏هاى ما را نوشتى خدا هم نقاط ضعف تو را نوشته‏ «وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ» (زخرف/ 80) «وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا» (یس/ 12) آیات زیادى داریم‏ «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ» (ق/ 29) تمام کارهایتان ثبت مى‏شود. بعد مى‏فرمود شب عید فطر همه برده‏ها را آزاد مى‏کرد، یعنى فارغ التحصیل مى‏شدند. امام در خانه با آنها کار مى‏کرد. بعد که همه را آزاد مى‏کرد مى‏فرمود: خدایا شب عید فطر است من برده‏هاى خودم را آزاد کردم، تو هم زین العابدین را از آتش جهنم آزاد کن. این شیوه دانشکده سرى و مخفیانه امام زین العابدین (علیه السلام)بود. شب عید به اینها لباس و خوراک مى‏داد.
  5. 7- هفت‏ سال یا دوازده سال ‏ ادعایی ندارد!! : وقتى مقام معظم رهبرى در دورانى که رئیس جمهور بودند تشریف بردند آفریقا در هیأتى که بنده هم افتخار داشتم که جزو آنها بودم در یکى از کشورهاى آفریقایى رهبرش برگشت گفت من هفت‏ ‏ سال زندان بوده‏ام. توى این هیأت یک شخصى بود از روحانیون و دوازده سال در زندان بود در زمان شاه و بعد مقام رهبرى گفت بیا گفت: چند سال زندان بودى گفت هفت‏ سال گفت مگر در آفریقا سابقه ندارد کسى هفت‏ ‏ سال زندان باشد؟ گفت این آقا را مى‏بینى دوازده سال زندان بوده است، یک مرتبه آن آفریقایى زد به گاراژ. گفت ما آدمهاى عادیمان دوازده سال زندان بودند ادعایى هم ندارند.
  6. 7-هفت امامی ؛ شش امامی ؛ جهار امامی : چون امام حسین (علیه السلام)چون چهار امامى‏ها هم زیارت مى‏کنند، شش امامى‏ها هم زیارت مى‏کنند، هفت‏ ‏ امامى‏ها ولى هرکه امام رضا (علیه السلام)را زیارت کند معلوم است دوازده امامى است، چون ما دیگر نه امامى نداریم، ده امامى نداریم، شش امامى داریم، هفت‏ ‏ امامى داریم، چهار امامى داریم، امام حسین (علیه السلام)زوارهاى منحرف هم دارد اما آن‏هایى که مى‏آیند زیارت امام رضا (علیه السلام)دیگر شیعه هستند، آیا ما نمى‏توانیم مثلًا، مسیر این کار را انجام بدهیم.
  7. -7هفتمبن امام : 1- 1- زندگینامه امام کاظم‏: مادرش حمیده، مادر شش نفر از امامان کنیز بود و این نشون دهنده این است که زن حتى اگر کنیز باشد استعداد همسر امام را دارد،2- منصور دوانیقى گفت: امام صادق مثل استخوان توى گلوى من گیر کرده نمى‏تونم قورتش بدم نمى‏تونم بیارمش بالا امام باید استخوان باشد.. 3- نحوه دستگیرى امام کاظم در مسجد پیغمبر مشغول نماز بود مأمورین ریختند تو مسجد نمازش را بریدند دستبند دستش زدند آقا را با آن حال بیرون بردند براى حفظ ریاست‏ 4- ارتباط با امام کاظم خیلى سخت بود حتى یک وقتى یک سئوالى مى‏خواستند بکنند امام در زندان بود یک خیار فروش‏ را دیدند که شما سبد خیار در دست بگیر همین طور قدم بزن وقتى زندان بان یک خورده این ور و آن ور مى‏رود جواب را از امام دریافت کن. 5- على‏بن یقطین و عذرخواهى او از چوپان‏ در خانه چوپان گفت بفرمایید گفت شما یک روز آمدى توى دفتر من به شما توهین کردم راه بهت ندادم حلالم کن عذرخواهى کرد برگشت امام کاظم در را برویش باز کرد.6- امام کاظم مخفیانه به فقراى مدینه غذا مى‏رساند و فقراى مدینه نمى‏دانستند غذا از کجاست، 7- ُ لَمَّا حَبَسَ هَارُونُ الرَّشِیدُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ علیه السلام . دَعَا بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ فَقَالَ یَا سَیِّدِی نَجِّنِی مِنْ حَبْسِ هَارُونَ وَ خَلِّصْنِی‏ مِنْ یَدِهِ یَا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَیْنِ رَمْلٍ وَ طِینٍ وَ مَاءٍ وَ یَا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَیْنِ مَشِیمَةٍ وَ رَحِمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ النَّارِ مِنْ بَیْنِ الْحَدِیدِ وَ الْحَجَرِ وَ یَا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَیْنِ الْأَحْشَاءِ وَ الْأَمْعَاءِ خَلِّصْنِی‏ مِنْ یَدَیْ هَارُون‏ : رو بقبله  این دعا را خواند،  اى کسیکه درخت را از میان ریگ و گل و آب در آورى و شیر را از میان سرگین و خون برآورى و نوزاد را از میان بچه‏دان و رحم رها کنى و آتش را از میان آهن و سنگ نجات دهى و روح را از میان امعاء و احشاء برگیرى مرا از دست هرون خلاص کن»
  8. هفت  کلمه ازامربه معروف فروع دین: یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ‏ لقمان/ 17. وجود امربه معروف درغیر انسانها : امر و نهی مخصوص به انسان نیست؛ هشدار در حیوانات نیز هست: قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ‏ نمل/ 18.
  9. مراحل امربه معروف‏ :  ازکجا شروع کنیم‏ 1 علاوه بر امر و نهی باید عوامل بازدارنده از معروف را حتی‏المقدور کم کرد. مثلا برای امر به نماز باید تلویزیون در آن ساعت برنامه‏های جذّاب را نگذارد تا مردم بتوانند نماز بخوانند.2 ایمان به معاد انگیزه مهمی در انجام معروف و ترک منکر است.3 رفتار مسئولین نیز بسیار مهم است. مردم اگر به نظام و مسئولین عقیده نداشتند به مسجد هم نمی‏روند. 4 رشد کیفی می‏تواند رشد کمی به وجود آورد. نماز با حالت خشوع در دیگران اثر دارد. مناجات‏های پرگریه و پرمحتوا از افراد سالم و پاک و مخلص برای هزاران جوان جاذبه دارد و سازندگی دارد. چگونه بچه‏ها را به نماز وادار کنیم؟ اول ایجاد محبت خداوند از طریق شمردن نعمتها بعد توجه به چند اصل: 1 اصل خوشرویی.2 اصل جاذبه دادن به مکان نماز.3 اصل زیبایی در ادبیات (اذان زیبا، قرائت زیبا، سرود زیبا) 4 اصل تغذیه. گرسنه نباشد، تشنه نباشد.5 اصل آمادگی محیط نماز. کارتون و فیلم سینمایی نباشد.6 اصل هماهنگی با دوستان نمازگزار، والدین و بستگان نمازگزار.7 اصل عملی نه تئوری (از او نپرسیم مقدمات نماز چند تاست؟ شراط نماز چند تا است؟ و ... «قال رسول الله (صل الله علیه وآله وسلم ): صلوا کما رأیتمونی أصلی‏ نهج الحق، ص 426.
  10. 7-هفت کلمه ازامامت : 1-امامت از اصول دین است. خداوند در حجّة الوداع، پیامبر را مخاطب قرار داده و مى‏فرماید: «یا ایّها الرّسول بَلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته و اللّه یعصمک من الناس و اللّه لا یهدى القوم الکافرین» «2» اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگات بر تو نازل شده است به مردم برسان و اگر چنین نکنى، رسالت خدا را انجام نداده‏اى (و رسالت تو بى‏سرانجام است) و بدان که خداوند تو را از خطرات احتمالى حفظ مى‏کند و خداوند کافران را هدایت نمى‏کند.
  11. 2-توحید و امامت، دو قلعه مستحکم الهى‏ هنگامى که امام رضا علیه السلام در حال گذر از شهر نیشابور بود، علاقمندان گرد آن حضرت را گرفته و تقاضاى حدیثى کردند. امام حدیث معروف سلسلة الذهب را که از پدر خود و پدرش از پدرش تا پیامبر علیهم السلام و او از جبرئیل و او از خداى متعال شنیده بود، این چنین بیان فرمود: «کلمة لااله الّا اللّه حِصنى فمَن دَخل حِصنى أمن من‏ عذابى» توحید قلعه محکم من است که هر در آن وارد شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.آنگاه امام فرمود: «بشروطها و أنا من شروطها» «1» توحید با شروطش قلعه الهى است و من یکى از آن شروط هستم.
  12. 3-انعکاس امامت در قیامت‏ در قرآن مى‏خوانیم: «یوم نَدعوا کلّ اناس بامامهم» «2» روز قیامت هر گروه را در کنار رهبرشان فرا مى‏خوانیم. این آیه نقش امام را در هدایت یا گمراهى پیروان به خوبى روشن مى‏کند. نقشى که بهشت وجهنم را براى پیروان رقم مى‏زند. در قیامت مستضعفان به‏رهبران فاسد خود مى‏گویند: «لولا أنتم لکنّا مؤمنین» «1» اگر شما نبودید و ما را به حال خود وامى گذاردید، ما طبق فطرت خود از مؤمنان بودیم.
  13.  4-نشانه امامت : انفاق در رکوع‏ : شخص فقیرى وارد مسجد پیامبر شد و از مردم درخواست کمک کرد، اما کسى به او اعتنائى ننمود. فقیر با صداى بلند گفت: خدایا! تو شاهد باش که مردم چیزى به من ندادند و مرا محروم کردند. حضرت على که در حال رکوع نماز بود، به فقیر اشاره‏اى کرد و همین که او جلو آمد، حضرت انگشتر خود را به او عطا کرد. آیه نازل شد که همانا ولىّ شما خدا و پیامبر و آن کسى است که در حال رکوع انگشتر خود را به فقیر داد.
  14. 5-امامت، عهد و پیمان الهى‏ نکته‏اى را که باید توجه نمود این است که قرآن از مسئله امامت باکلمه «عهدى» نام برده و همینکه حضرت ابراهیم علیه السلام مقام امامت را براى فرزندان خود طلب نمود خداوند پاسخ داد که عهد من (که همان مقام امامت است) به افراد ظالم نمى‏رسد: «لاینال عهدى الظالمین»
  15. 6-مسأله امامت و حج‏ :در مواردى از حج، به مسأله رهبرى اشاره شده است. در روایات مى خوانیم، اگر انسان عمر نوح (علیه السلام) داشته باشد و تمام عمر خود را میان کعبه و مقام روزها، روزه بگیرد و شبها تا صبح نماز بخواند ولى در خط فکرى- سیاسى رهبرى، حق را نپذیرد، ارزشى ندارد. «1» ارزش حج و تمامیت آن وابسته به ملاقات امام و اعلام آمادگى و خدمت و گرفتن رهنمودهاى اوست. «2» اساساً ارزش مکّه و کعبه به خاطر رهبر است.
  16. 7- توحید وامامت : فرق بین قلعه و زندان چیست؟ قلعه را از داخل در را مى‏بندند، زندان از بیرون در را مى‏بندند. کسى که در قلعه رفت دیگر آرامش دارد. چون دیوارهاى بزرگ دارد. مى‏گوید: اگر مى‏خواهید ایمن باشید، خودتان را در مدار خدا قرار بدهید. سالم مى‏مانید. توحید قلعه‏ى من است.بعد فرمود:فَمَنْ دَخَلَ دَخَلَ حِصْنِى أَمِنَ مِنْ عَذَابِى» (بحار الانوار/ ج 49/ ص 126) از عذاب من بیمه است. بعد امام رضا فرمود: «بِشُروطِها» یعنى توحید شرط دارد. «وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» من هم شرط دارم. «وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» توحید شرایط دارد. بعدفرمود: یعنى من هم که امام هستم شرط توحید هستم. یعنى چه؟ وقتى مى‏گوییم: شرط نماز وضو است، یعنى نماز بى‏وضو قبول نیست. شرط توحید امامت است. یعنى توحید بدون امامت قبول نیست. «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّه» (بقره/
  17. 7-هفت کلمه از اخلاق : جامع‏ترین آیه در مکارم اخلاق‏ خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ‏ (اعراف، 199) -عفو و میانه‏روى را پیشه کن (عذر مردم را بپذیر و بر آنان آسان بگیر)، و به کارهاى عقل پسند و نیکو فرمان بده، همه‏ى اصول اخلاقى را در بر دارد؛
  18. 1-هم اخلاق فردى‏ «عفو»، : «أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک» (قصص/ 77) همانطور که خدا به تو نیکى کند به دیگران نیکى کن. فرق این است بین افراد جاهل یاافراد لجوج که باید با ملایمت برخورد کرد.
  19. 2-هم اخلاق اجتماعى‏ «وأمر بالعُرف» هم باید به معروف امر کرد و هم شیوه‏ى امر کردن، باید معروف و پسندیده باشد. مراد، برخورد بزرگوارانه با مخالفان است. چنان که خداوند پیامبر را به این شیوه، مامور ساخته بود: ،
  20. 3-هم با دوست‏ «عفو»، فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللّهِ‏ شوری/ 40.هم با دشمن‏ «أعرض» «خُذِ الْعَفْوَ»، «وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ» چنانکه «أَعْرِضْ‏ عَنِ الْجاهِلِینَ» به ،
  21.  4-هم زبانى‏ «وأمر»، هم عملى‏ «أعرض»، «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ»
  22. 5-هم مثبت‏ «خُذ»، همواره باید راه میانه واعتدال را پیشه کرد. «خُذِ الْعَفْوَ» «خذ الکتاب بقوّة» هم منفى‏ «أعرض» معناى آزاد و رها کردن جاهلان و دشمنان نیست، امّا گاهى موعظه، تذکّر و حتّى برخورد با آنان لازم است.،
  23. 6- هم براى رهبر، هم براى امّت،
  24. 7-هم براى آن و هم براى این زمان. آیه‏اى جامع‏تر از این آیه در مکارم الاخلاق نیست. وقتى این آیه نازل شد، پیامبر صلى الله علیه و آله از جبرئیل توضیح و شیوه‏ى عمل به این آیه را درخواست کرد. جبرئیل پیام آورد که «تَعفُو عمّن ظلمک، تُعطى مَن حَرمک، تَصِل مَن قطعک‏»، «4» از کسى که به تو ظلم کرده در گذر، به کسى که تو را محروم کرده عطا کن و با کسى که با تو قطع رابطه کرده است، ارتباط برقرار کن.
  25. 7-اتوبان امام هفت‏ ساعته  کربلا: امامان ما خیلى لطف دارند. حیف که ما با امامان‏مان آشنا نیستیم. از نظر علمى از نظر کمال، اخلاق. اى کاش راه کربلا باز مى‏شد و یک اتوبان تهران کربلا درست مى‏شد این بسیجى‏هاى ما چنان جاده درست کنند هفت‏ ‏ ساعته برود کربلا. یازده ساعته مى‏شود رفت سامرا. و حیف که ما امامان‏مان را نمى‏شناسیم. خدایا تو را به حق تک تک امامان معرفت ما را به خودت و به پیغمبرت و به اهل بیت پیغمبرت و به دینت و به قرآن روز به روز بیشتر و مزه معرفت به این‏ها را به ما بچشان. خدایا راه کربلا و مکه را به روى علاقمندان باز بگردان. همین طور که طاغوت ایران را شکستى طاغوت‏ها را بشکن. همین طور که آمریکا در ایران تحقیر شد آمریکا در غیر ایران تحقیر کن همین طور که رژیم مارکسیستى را فروپاشاندى باقى مکتب‏هاى پوچ را هم فرو بریز.
  26. 7- هفت لیوان آب نه بل نصف لیوان آب دور بریزی اسراف است : آدمى عزیز مى‏شود که روحش پاک باشد هر چه پروژکتور انداختن به روحش سوسک مرده و ته سیگار نباشد. آخر گیر ما این است که خیال مى‏کنیم آدم خوبى هستیم. مى‏دانى چرا؟ به خاطر این که آدم نکشتم، دزدى نکردم، چون نور وسعت روحی ما کم است. اما امامان ما پروژکتور مى‏انداختند در روح‏شان اگر یک لحظه از خود غافل بودند دو لیتر گریه مى‏کردند و این مناجاتها به خاطر این است که گاهى مى‏گویند آقاى  مگر امامان گناه داشتند که این قدر گریه و مناجات مى‏کردند مى‏گویم نه گناه نداشتند پروژکتور مى‏انداختند تو روح‏شان هرکسى نور قوى بیاندازد در وجودش عیب‏هاى خودش را کشف مى‏کند. شما اگر یک دیگ آب را بریزی مى‏گویى اسراف است هفت لیوان آب دور بریزی می گویی اسراف است ؛ اما امام در تحریرالوسیله مى‏فرماید نصف لیوان آب هم دور بریزى اسراف است و لذا حضرت امام رضوان الله وقتى وضو مى‏گرفت شیر را باز مى‏کرد  فوراً مى‏بست؛ ما این قدر زن داریم که گناه کبیره مى‏کند چون وسواسى است هفت لیوان آب می ریز باز می گوید نشد ؛ وقتى هم به او مى‏گویى مى‏گوید من، فوکلى بى دین،.. نخیر اسراف تو از فوکل او گناهش بیشتر است. زنان چادرى وسواسى به مراتب گناه‏شان از بى حجاب‏ها بیشتر است. چون اسراف قطعاً گناه کبیره است. خیلى از مقدسین ما وسواسى هستند. مسجدى است، مى‏رود زیر دوش به اندازه چهار نفر آب مى‏ریزد . ولو پول آب را بدهى. بنابراین اگر مى‏خواهیم ببینیم چه آدمى هستیم پروژکتور بیندازیم تا ته سیگارهای وجودمان خوب معلوم شود.
  27. 7- اسراف هفت‏ تا جنایت در دور ریزی : با این همه مصیبت گندم بخریم بعد بدهیم به پادگان. به نانوایى نان بپزد و سرباز وغیر نخورد بیندازد سطل آشغال برود. چه قدر جنایت است هفت‏ ‏تا جنایت با هم مى‏شود.
  28. 1- گندم خریدن یک گناه است
  29. 2-بد پختن یک گناه است
  30. 3-در سطل زباله ریختن یک گناه است.
  31. 4-وقت در صف نانوایى  ایستادن یک گناه.
  32. 5- ضرر به اقتصاد یک گناه
  33. 6- از خارج خریدن یک گناه  
  34. 7-  بیکاری کشاورز یک گناه چه قدر ما خلاف مى‏کنیم.
  35. 7-ساعت هفت اعدام می شود کارش نداریم :  نیروهاى انتظامى اگر دیدید در زندان یک کسى شیشه را شکست. پتو را پاره کرد، ممکن است تنیبه کنید آنرا، امّا اگر یک کسى حکم اعدامش صادر شده است. فردا صبح چون قاتل بوده است، اعدامى است. حالا هم سه تا شیشه بشکند، دو تا هم پتو، دو پرس هم غذا بخورد. دو تا فحش بدهد، مى‏گوئى بابا ولش کن. این هفت‏ ‏ ساعت دیگه بیشتر زنده نیست. آدمهاى اعدامى را، دیگه مسئول زندان نمى‏گوید: دیگه نمى‏دانم چرا استکان شکستى و نمى‏دانم چه کردى. خداوند مى‏گوید ما یک عده‏اى را گذاشته‏ایم، اعدامى هستند، کاریشان نداریم.
  36. 7-ایثار با شش هفت‏ تا بچه : آیت الله مشکینى برادرى داشت در ملایر بود روحانى بزرگوارى بود زمان طاغوت ما رفته بودیم ملایر براى تبلیغ ما رفتیم خانه اخوى‏اش یک چیزى به من گفت، چون مرحوم شده است من اسمش را مى‏برم... گفت بنده رفتم در یک روستایى دیدم مردم آب ندارند. غروب که مى‏شود با اسب و گاو و مشک و اینها را مى‏برند چند کیلومترى آب خوردن مى‏آورند دلم سوخت که چرا من توى قم خانه داشته باشم مردم اینجا آب نداشته باشند. مى‏گفت رفتم قم خانه‏ام را فروختم آمدم اینجا یک استخر درست کردم با چاه عمیق و آب را از همانجا لوله کشى کردم آوردم تا دم خانه این روستایى‏ها و الان سالهاست که من خودم خانه اجاره‏اى مى‏نشینم با شش هفت‏ ‏ تا بچه ولى در عوض دلم خوش است که یک روستا آب دارند و بالاخره بى خانه هم از دنیا رفت، من اینرا گفتم و یک تاجر محترمى آمد پیش من گفت آقا من مى‏خواهم براى بچه هایش خانه بخرم. ما ایشان را بردیم پیش آیت الله مشکینى که برادر تو بیست سال پیش خانه‏اش را فروخته بعد او از دنیا رفت و انقلاب شد و ما هم این خاطره توى ذهنمان بود ... گفتیم حالا این تاجر مى‏خواهد براى آن بچه‏ها خانه بخرد الله اکبر خدا جبران مى‏کند، تو نیکى کن و در دجله انداز ... یک الله اکبر هدر نمى‏رود شما که راه مى‏روى و پوست خیار جلوى راه باشد و با نوک انگشت پا آن را کنار بزنى ممکن است نه سال دیگر کسى بچه شما را از لب چاه بگیرد.
  37. 7-اتحاد هفت را نتوان شکست ‏: حالا متحد چیست؟ فایده اتحاد زور است. یک نخ پاره مى‏شود چند تا که بهم تاب خورد، طناب مى‏شود و دیگر پاره نمى‏شود. مدرسه بودیم، داستانى را توى کتاب ابتدایى چهل سال پیش خواندیم، شاید حالا هم باشد که پدرى هفت تا پسر داشت، هفت‏ ‏ تا چوب داد به هفت‏ ‏ تا پسر یکى یکى شکستند، بعد هفت‏ ‏ تا را با طناب بست. گفت حالا بروید بشکنید، نتوانستند، این برقى که داریم مال اتحاد است اگر قطرات باران متحد شدند مى‏شوند جوى، جوى‏ها متحد شدند مى‏شوند نهر، نهرها آبش، پشت سد جمع شد و متحد شد مى‏شود سد و سد تولید برق است، اگر قطرات متحد بشوند جوى‏ها و نهرها و پشت سد این قطرات جمع نشوند برق هم نمى‏شود.
  38. 7-هفت‏‏ پیغمبر کلمه امین دارند . امانت دارى. در قرآن در مورد چند تا پیغمبر از جمله حضرت نوح، یک، حضرت هود، دو، حضرت صالح، سه، یوسف، چهار، لوط، پنج، حضرت شعیب، شش، حضرت موسى، هفت‏‏. راجع به هفت‏‏ تا پیغمبران این کلمه آمده که‏ «إِنِّى لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ» (شعراء/ 107) ما امینیم. کلمه .بزرگی  راز نگه داری و سر نگه داری و امانت داری. او تا دم مرگ وفادار ماندن. او نگذاشت مرگ او دو مرگ شود. از مرگ خود برای حیات اسلام استفاده کرد. در اینجا  انواع امانت‏ بشماره آوریم   1. امانت در ولایت وامامت‏2. امانت در زمام داری‏3. دررسالت انبیا4. در وفای به عهد5. امانت کارگزاران‏6. مزد کارگر امانت است‏7. امانت درجایگاه موقعیت اجتماعی‏8. امانت داری دراموال مردم‏9. درناموس مردم‏ ناموس مردم امانت است.10. عیوب مردم‏11. همسر12. نماز13. مجالس‏  امنت است. و...بحثم این است. انسان کامل. قله‏اش انبیاست. انبیاء چه بودند؟ انبیاء تسلیم خدا، بنده خدا، امانتدار خدا. امین. آنوقت راجع به امیرالمؤمنین هم داریم که‏ «وَ أَنْتَ تَقْضِى دَیْنِى وَ تُنْجِزُ عِدَاتِى» (بحارالانوار/ ج 28/ ص 54) پیغمبر به على گفت که من مى‏روم مدینه، تو دین من را ادا کن بعد ملحق شو به من. امین است. در زیارت امین الله ما به امیرالمؤمنین مى‏گوییم‏ «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ» انبیاء امینند، امیرالمؤمنین امین است.
  39. 7-هفت سطربحث امام زمان (علیه السلام)باعث تعجب است: در کتابهاى معارف دانشگاه شما بشمارید چند سطر راجع به امام زمان (علیه السلام) بحث شده من شمردم هفت‏ ‏ سطر بود یعنى امام زمان ولى امر ما است و دانشجوى ما درباره‏ى امام زمان، هفت‏ ‏ سطر مى‏خواند. به چه کسى بگوییم که در تمام کتابهاى دانشگاه یک سطر درباره‏ى نماز بحث نیست در اکثر پیامهاى مقام معظم رهبرى که هشت سال است براى نماز دارند مى‏فرمایند باید راز و رمز و اسرار نماز در کتابهاى دانشگاه بیاید و تنها جایى که اسرار نماز وارد نشده در کتابهاى دانشجو است، اقیانوس اطلس چند متر است و ...
  40. 7-اتجاد هفت با فایده : حالا متحد چیست؟ پدرى هفت تا پسر داشت، هفت‏ تا چوب داد به هفت تا پسر یکى یکى شکستند، بعد هفت تا را با طناب بست. گفت حالا بروید بشکنید، نتوانستند، این برقى که داریم مال اتحاد است اگر قطرات باران متحد شدند مى‏شوند جوى، جوى‏ها متحد شدند مى‏شوند نهر، نهرها آبش، پشت سد جمع شد و متحد شد مى‏شود سد و سد تولید برق است، اگر قطرات متحد بشوند جوى‏ها و نهرها و پشت سد این قطرات جمع نشوند برق هم نمى‏شود. فایده‏ اتحاد زور است. یک نخ پاره مى‏شود چند تا که بهم تاب خورد، طناب مى‏شود و دیگر پاره نمى‏شود.

            

             اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده