بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
الف باء کتاب هفت گذینه: ضاد 18
- ضاد : ضمیر متکلم وحده . خودم . فرق بین دعا و سؤال ++++++++++++++++++++++
- 1-7-هفت مرتبه ضمیر متکلم وحده به کار برده یعنی من نزدیک شمایم و نفرموده فقل بلکه فرموده فَإِنِّی قَرِیبٌ بقره/ 186
- 2-7-هفت مرتبه با ضمیر متکلم فرموده خودم : در این آیه خداوند هفت مرتبه مىفرماید: خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم و لذا علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مىفرماید لطیف ترین و شیرینترى آیات است. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادى عَنِّى فَإِنِّى قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لى وَ لْیُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» (بقره/ 186).
- و چون بندگان من از تو سراغ مرا مىگیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعاکنندگان را اجابت مىکنم البته در صورتى که مرا بخوانند پس باید که آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند (186).
- بیان آیه 1- وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی 2-عَنِّی 3-فَإِنِّی قَرِیبٌ 4- أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ 5- إِذا دَعانِ" 6- فَلْیَسْتَجیبُوا لى7- ْیُؤْمِنُوا بى
- [نکات و دقایقى که در آیه شریفه بکار رفته و فرق بین دعا و سؤال]این آیه در افاده مضمونش بهترین اسلوب و لطیفترین و زیباترین معنا را براى دعا دارد.
- اولا: اساس گفتار را بر تکلم وحده (من چنین و چنانم) قرار داده، نه غیبت (خدا چنین و چنان است)، و نه سیاقى دیگر نظیر غیبت، و این سیاق دلالت دارد بر اینکه خداى تعالى
- نسبت به مضمون آیه کمال عنایت را دارد.
- وثانیا: تعبیر فرموده به (عبادى بندگانم)، و نفرمود (ناس مردم) و یا تعبیرى دیگر نظیر آن و این نیز عنایت یاد شده را بیشتر مىرساند.
- و ثالثا: واسطه را انداخته، و نفرموده: (در پاسخشان بگو چنین و چنان) بلکه فرمود:
- (چون بندگانم از تو سراغ مرا مىگیرند من نزدیکم).
- و رابعا: جمله: (من نزدیکم) را با حرف (ان) که تاکید را مىرساند مؤکد کرده و فرموده: (فانى قریب) پس به درستى که من نزدیکم.
- و خامسا: نزدیکى را با صفت بیان کرده و فرموده: (نزدیکم) نه با فعل، (من نزدیک مىشوم) تا ثبوت و دوام نزدیکى را برساند.
- و سادسا: در افاده اینکه دعا را مستجاب مىکند تعبیر به مضارع آورد نه ماضى، تا تجدد اجابت و استمرار آن را برساند.
- و سابعا: وعده اجابت یعنى عبارت (اجابت مىکنم دعاى دعا کننده) را مقید کرد به قید (اذا دعان- در صورتى که مرا بخواند) با اینکه این قید چیزى جز خود مقید نیست، چون مقید خواندن خدا است و قید هم همان خواندن خدا است و این دلالت دارد بر اینکه دعوت داعى بدون هیچ شرطى و قیدى مستجاب است
- نظیر آیه:" ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ" و این هفت نکته همه دلالت دارد بر اینکه خداى سبحان به استجابت دعا اهتمام و عنایت دارد.
- از طرفى در این آیه با همه اختصارش هفت مرتبه ضمیر متکلم (من) تکرار شده، و آیهاى به چنین اسلوب در قرآن منحصر به همین آیه است.
طاء : طواف .طلبه . تربیت . میوه .+++++++++++++++++++++++++++++++++++++
- 7-هفت سالم بود پدرم روی دوش خود طوافم داد : در مکه جوان رشیدى را دیدم که پدرش را سوار ویلچر کرده بود داشت طواف مىداد گفتم این پدرت است که دارى طواف مىدهى؟ گفت بله، من بچه بودم هفت سالم بود بابام من را روى دوش گرفته بود داشت طواف مىداد حالا هم من او را طواف مىدهم.
- 7-هفت ، هشت سال تربیت سیصد تا طلبه : براى حوزه، عرض کنم به حضور شما که روایت داریم که دورهى آخرالزمان علم از نجف در هم پیچیده مىشود و از قم سر برمىآورد. این هم روایت است. در نجف علم مثل طومارى در هم مىپیچید و در قم سربرمىآورد. بیش از دویست مرکز فرهنگى در قم است. که این دویست مرکز فرهنگى شاخههاى حوزه هست. سه چهار تا از مرکز فرهنگىها را خود بنده جزء مؤسسین آن بودم. مثلًا تخصصى مهدویت. ما الآن سیصد تا طلبه داریم، که بالاى ده سال در حوزه درس خواندند بعد آمدند سه چهار سال تخصصى مهدویت، پارسال هزار سفر داشتند. هزار سفر به دانشگاههاى کشور و دبیرستانها و مناطق دیگر. در یک خانهى سادهى خشتى سیصد تا طلبه در این هفت، هشت سال تربیت شدند. فقط پارسال هزار تا سفر داشتند.
- 7-طلبگى بعد از هفت سال میوه مىدهد : مراجع ما بعد از هفتاد سالگى کارشان شروع مىشود ما تازه وقتى ده سال درس خواندیم تازه طلبهى نو هستیم قدردانى از اینها بشود نه ما توقعى از شما داریم طلبهها هم نباید توقع داشته باشند که همهى مردم گوش بدهند قرآن آیات زیادى دارد که به پیغمبر مىگوید حرفت را بزن «وَإِنْ تَوَلَّوْا» (بقره/ 137) یعنى ممکن است حرف بزنى ولى عدهاى گوش ندهند اگر گوش ندادند غصه نخورید نه ما باید توقع داشته باشیم که همهى مردم باید مرید ما بشوند هم مردم نباید توقع داشته باشند که ما فرشته هستیم ما هم آدم هستیم. ما رفتیم خانهى یک کسى خوابیدیم گفتم آقا ما را براى نماز صبح صدا بزن گفت به به به به به! امام (ره) زنده بود من هم نماینده امام بودم در نهضت سواد آموزى، گفت تو نماینده امام هستى خوابت مىبرد؟! گفتم خوابم که نماینده امام نیست خودم نماینده امام هستم این فکر مىکند که من که نماینده امام هستم اتوماتیک سحر مىپرم بالا، نه آقا من هم اگر ماست بخورم یا دیر بخوابم خوابم مىگیرد ممکن است نماز صبحام قضا بشود مردم فکر مىکنند که طلبهها نژادى هستند فرشته، ما هم مثل باقى نه مردم از ما توقع اضافى داشته باشند و نه ما از مردم توقع اضافى داشته باشیم نصف مشکلات زن و شوهرهایى که با هم دعوا مىکنند این است که از هم توقع بى جا دارند اگر توقع بى جا نداشته باشیم هم زندگى خانوادگى شیرین مىشود هم زندگى توى مسجد شیرین مىشود.
طاء +
- 7-هفت طبقه آسمان : قرآن در باره آسمانها مىفرماید: «سَبعَاً شِداداً» ما هفت آسمان محکم را براى شما بنا کردیم و در جاى دیگر مىفرماید: «سَبعَ سَمواتٍ طِباقاً» ما هفت آسمان را به صورت طبقه طبقه روى هم آفریدیم.
- 7-هفت طبفه طبفه آسمان : در قرآن معمولًا نام آسمان قبل از زمین و به صورت جمع آمده و تعداد آن هفت و روى هم و به صورت طبقه طبقه مطرح شده است. «سبع السّموات طباقاً»
- - هشت طبقه آسمان : در اهمیت جهاد و شهادت : فسم به حمله صبحگاهان که گرد و غبار به پا کردند «فَالْمُغیراتِ صُبْحاً» (عادیات/ 3) صبحگاهان به لشکر هجوم مىبرند «فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً» (عادیات/ 4) چنان هجوم بردند که گرد وغبار به پا کردند. شعرى هست که مىگوید: ز سُمّ ستوران در این پهن دشت... زمین شد شش وآسمان گشت هشت ..مىخواهد بگوید یک طبقه زمین خاک شد و رفت بالا آسمان هفت طبقه شد هشت آن وقت از زمین یک طبقه کم شد. حالا این شعر را براى چه کسى گفته خدا مىداند ! اما در قرآن مىفرماید این رقمى شد مىخواهد بگوید مسلمان باید چابک باشد 1- نخوابیدند 2- تیز و چابک بودند.
خطا و ظلم +
- 7-هر هقت سال سلولها عوض شود اما خطا و ظلم چه طور ؟ : در 14 سالگى خطا و ظلم کرده و در 80 سالگى او را قصاص مىکنند، با اینکه هر هفت سال سلولها عوض مىشود با قضاوت بر این است که این فرد در 80 سالگى همان انسان 14 ساله است که خطا کرده، روح مستقل است مثل کسى که سوار ژیان خطایى کرده و بعد سوار پیکان شود مىگوییم همان است کار به وسیله نداریم، با لباس و ماشین و سلول عوض شدن هویت انسان عوض نمىشود، یک لحظه شیشه را مىشکنى تا ابد شکسته است.
- 7-سفره هفت سین و ظلم به حیوان : در لحظه سال تحویل ماهى سرخ را مىکند توى تنگ مىگذارد سر سفره هفت سین آخر فکر نمىکند خدا که به این ماهى بال داده براى اینکه شنا کند من چرا سال تحویل حق شنا را از یک حیوان بى زبان مىگیرم آخر ظلمه یعنى در آستانه سال تحویل به حیوان هم ظلم مىکند به انسان هم ظلم مىکند.
- 7-سرکه هفت ساله و ظلم و کینه : بابا ما سرکه هفت ساله شنیده بودیم، کینه یازده ساله؟ ایشان عقد من نیامد، کادو نیاورد، پشت سر من این حرف را زد، ول کنید بابا، شاید ماه رمضان آخر ما باشد. حدیث داریم نماز که مىخوانى فکر کن نماز آخَر تو است، بهترین راه توبه این است: خدایا ما مردم را ببخشیم. من مىگویم شما هم نیت کنید، به زبان هم آوردید طورى نیست، خدایا بخاطر، هدیه کنیم ما که چیزى نداریم هدیه کنیم، بگویم خدایا ما محبین اهل بیت را مىبخشیم، حالا فحشى، غیبتى، تهمتى هر چیزى بوده، مردم را ببخشیم، بخشش ثواب دارد، بعد ثواب این بخشش را هدیه کنیم به روحِ امیرالمؤمنین. آخر ما یک هدیهاى باید ببریم دیگر. همین الان، «بسم الله الرحمن الرحیم»، خدایا کسانى که به من ظلم کردند، حالا چرتى، پرتى، جوکى، تحقیرى، فحشى، متلکى، غیبتى، ول کن بابا دیگر، ول کن دیگر، ببخش. چهل و سه تا رادیو به امام جسارت مىکرد، امام فرمود چیزى نیست. روح باید بزرگ باشد
- 7-در ظلم یک و سه و هفت و عدد ملاک نیست: هستند و سه نفر هم سیگار نمىکشند، آیا مىتوانند بگویند که اکثریت با ماست، شما سه نفر بیرون بروید. مىگوییم: نه خیر! شما هفت نفر بیرون بروید، چون اینجا عددى و کیلویى نیست، و حق تنفس با هواى سالم است. شما که مىخواهى با دود نفس بکشید، شما بیرون بروید. اگر در یک اتاقى هفت نفر سیگارى هستند و دو نفر سیگارى نیستند، آن هفت نفر باید بیرون بروند و سیگار بکشند. نه اینکه به این سه نفر بگویند چون اقلیت هستید، بیرون بروید. یعنى در محیط زیست همیشه حق با اکثریت نیست. آیا پدر و مادر حق دارند در خانهاى که بچه شیرخواره است، سیگار بکشند؟ قطعاً ظلم مىکنند، چون هواى اتاق را آلوده پر از دود مىکند و این نوزاد در گهواره خوابیده است، و پدر و مادر حق طبیعى بچه را مىگیرند و ظلم مىکنند. در تجاوز به حریم هوایى
- 7-هفت آیه از بزرگترین ظلمها هستند :1-(2) البقرة : 114 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ : - گاهى ظلم فرهنگى، بزرگترین ظلمهاست .2-(6) الأنعام : 21 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ:- ظلم به تفکر و فرهنگ انسانها، بدترین ستمهاست. شرک، افترا به خدا، ادّعاى نبوّت دروغین، بدعت، تفسیر به رأى، همه نمونهاى از این گونه ظلمهاست.
- 3- (11) هود : 18 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ یَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذینَ کَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ :- افترا بر خداوند، بزرگترین ظلمهاست. نویسندگان و گویندگان مذهبى، مراقب گفتار و نوشتار خود باشند
- 4-(18) الکهف : 57 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها وَ نَسِیَ ما قَدَّمَتْ یَداهُ إِنَّا جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى فَلَنْ یَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً : - بىاعتنایى به آیات الهى و درنگ نکردن در آنها، بزرگترین ستم است.
- 5-(29) العنکبوت : 68 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَیْسَ فی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْکافِرینَ :- - بدترین ظلم، ظلم فرهنگى است که به تسلیم شدن انسان در برابر حقّ ضربه وارد مىکند.
- 6-(32) السجدة : 22 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمینَ مُنْتَقِمُونَ :- بىاعتنایى گنهکار به تذکّر، بدتر از گناه است.
- 7-(61) الصف : 7 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُوَ یُدْعى إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین :- افترا بر خدا و دین خدا، بدترین نوع افتراست.
- قحطی وعزت بوسف ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
- هفت عدد اعمال حج رمز است :هفت بار دور کعبه مىگردند من هم نمىفهمم هفت چى است، من صدها میلیون چیز بلد نیستم این عدد هفت یک چیزهایى در آن است و نمىدانم چه چیزهایى در آن است، سوره حمد هفت آیه دارد، آسمانها هفت تا است، عدد ایام هفته هفت تا است، سعى صفا و مروه هفت تا است، طواف دور کعبه هفت تا است. چه سرى توى هفت است من نمىدانم یک چیزى است ولى من نمىدانم آن چیست، حاجىها هفت مرتبه دور کعبه مىگردند، عدد هفت ، پرتاب سنگ به شیطاننیز مىباشد.
- 7-در هفت سال قحطی وعزت بوسف : بابردارها گفت: «قالَ لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ» (یوسف/ 92)، یک روز یوسف وقتى نشسته بود با برادرانش غذا مىخورد برادرها خجالت کشیدند گفتند داداش جاى دیگر غذا بخور پهلوى ما غذا مىخورى وقتى نگاه مىکنیم به تو خجالت مىکشیم از همچین غلطى که کردیم، ما خواستیم تو نباشى خدا خواست تو باشى ما خواستیم تو ذلیل شوى خدا خواست تو عزیز شوى، ما شرمنده هستیم، شما اجازه بده ما یک جاى دیگر بنشینیم یوسف گفت که من افتخار مىکنم که با شما غذا مىخورم براى این که قبلًا خیال مىکردند که من یک بچهاى هستم که از چاه آمدم بیرون، پدرى، جدى، نیاکانى برادرى کسى ندارم اینها گفتند خدا شکر یک بردهاى که از چاه آمده بیرون به حکومت رسید اما الآن که شما آمدید فهمیدند ما ده، دوازده تا برادر دارم، من پسر یعقوب هستم، یعقوب پیغمبر است، فهمیدن بر یک ریشهاى و خاندان اصیل دارم شما به من عزت دادید من افتخار مىکنم یوسف فرمود من افتخار مىکنم که با شما هستم مردانگى و فتوت خیلى ارزش دارد یوسف قصهاى شیرین دارد.
- 7-هفت هزار جلد کتاب که آدم را عالم نمی کند : ما فکر مىکنیم که اگر مثلًا کتابخانه خیلى مدرن بود باسواد مىشویم. حاج احمد آقا مىگفت: امام کتابهایش هیچوقت از 200 تا بیشتر نشد. با دویست تا کتاب هم رهبر شد، هم مرجع. من الآن هفت هزار جلد کتاب دارم. یکى را نشان نمىدهم ... مُهر که آدم را نمازخوان نمىکند. بعضىاز آدمها هستند، سجادهشان به اندازهى یک بقچهى حمام وزن دارد. ناخنگیر، شانه، مسواک، یک پارچه از مکه، یک پارچه از مدینه، چطور دوختن، مُهر یک وجب در یک وجب! نمىدانم ... نماز هم خواندى یا سجادهات ...
- 7-عبدالعظیم حسنى با هفت هشت امتیاز: ایشان در مدینه به دنیا آمد و به سامرا رفت و چهار امام را درک کرد. خدمت امام رضا (علیه السلام)رسید. که حالا پیام امام رضا را براى شما مىخوانم. بعد از امام رضا خدمت امام جواد رسید. خدمت امام هادى رسید، خدمت امام عسگرى هم رسید. اینکه مىگویند: عبدالعظیم حسنى چون از نسل امام حسن مجتبى است. و به قول مرحوم صدوق شهید شد، تحت تعقیب بود. غریب بود. هفت هشت امتیاز ایشان دارد. 1- غریب بود. چون فرارى بود. 2- محرمانه کار مىکرد. 3-و پرچمدار مکتب اهلبیت بود.4- بسیارى از علوم ما و روایات ما از طریق حضرت عبدالعظیم حسنى به ما رسیده است. یعنى واسطهى فرهنگى و میراث فرهنگ ما است. 5-عالم بود 6-و محدث بود. 7- شهید شد، تحت تعقیب بود.این خصوصیات ایشان است. و کسى هم نمىشناخت ایشان چه کسى است. فقط وقتى رفتند بدنش را در خاک کنند، بعد از شهادت دست در کیسهاش کردند. یک کاغذى درآوردند. در کاغذ نوشته بود من چه کسى هستم. یعنى این رقمى در خفا مکتب را ترویج مىکردند.
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم