الف باء کتاب هفت گذینه: الف 9 7- هفت امام را درک کرد خانم نمونه : زنى بود که عمر طولانى داشت یک روز حبابه رفت خدمت امام على (علیه السلام)و گفت علامتى نشان من بده که بعد از تو خلفاى حق را بشناسم
دوشنبه, ۶ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۴۲ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
الف باء کتاب هفت گذینه: الف 9
- 7- هفت امام را درک کرد . خانم نمونه : یکى از زنهاى خوب نمونه حبابه است، زنى بود که عمر طولانى داشت یک روز حبابه رفت خدمت امام على (علیه السلام)و گفت علامتى نشان من بده که بعد از تو خلفاى حق را بشناسم، حضرت امیر (علیه السلام)رمزى را به ایشان داد و فرمود هر کس اینچنین بود او امام حق است، امامهاى دیگر به او حبابه احترام مىگذاشتند امام حسین (علیه السلام)مىرفت منزل این خانم حبابه براى او دعا مىکردند تا امام هشتم را درک کرد و وقتى هم از دنیا رفت امام رضا (علیه السلام) پیراهناش را براى این بانو فرستاد که دفن کنند یک همچین زنى بود که عمر با برکتى را در خدمت اهل بیت بود.
- 7- ارزش هفت ثانیه : آن اسیر 16، 17 ساله که گفت: اى زن اگر تو حجاب نداشته باشى من با تو حرف نمىزنم. ارزش آن دو سه دقیقه، از سى سال تبلیغ بیشتر است. آدم سالها سخنرانى کند، اما آن اسیرى که از استان کرمان براى مدرسه یک آبگرمکن مىخرد و ماهى چند تومان پول ندارد که قسطش را بدهد، ولى وقتى اسیر مىشود مىگوید: مرگ بر صدام. مرگ بر صدامى که هفت ثانیه بیشتر طول نکشید. یک وقت مىبینى ارزش این هفت ثانیه از هفت سال بیشتر است.حالا از آن هفت ثانیهاىها، از آن زمین جمارانها، از آن تار عنکبوتها، از آن هدهدها، چه کار باید بکنیم؟ دست چه کسى است؟ کلید کجاست که اگر دست بگذاریم روشن مىشود؟ آن کلید تنها با عقل نیست. خیلى آدمها زرنگ هستند. روایت داریم که: یک آدمهایى خیلى زرنگ هستند و همیشه هشتشان گرو نه است. هرچه مىدوند به جایى نمىرسند آدمهایى هستند که هیچ سیاست و زرنگى ندارند. مىگفت: بهترین حیله چه حیلهاى است؟ بهترین حیله این است که بگوید: خدایا من حیله سرم نمىشود. صاف راه مىروم هر کارى دوست دارى، بکن. این سیاست بازى و زرنگىهایى که گاهى بوى توطئه و بوى باندبازى و خط بازى مىدهد، اگرهمه این چیزها را دور بریزد و به ریش همه این خطوط و زرنگىها و کیاست بخندد، موفقتر است.
- 7- هفت امام را درک کرد جابر : جابر بن عبداللّه انصارى، صحابى بزرگ پیامبر (صلی علیه وآله وسلم) ازکسانی که تا آخرین نفس خوب بودند، یکى از آنها جابر بود و آخرین نفر از ایشان بود. خدایا به آبروى جابرهاى تاریخ که در طول عمر لحظهاى کج نشدند، خودت ما را لحظهاى دچار هیچ نوع انحراف نفرما و این خیلى ارزش است حسن عاقبت. ما چند معصوم داریم. جابر هفت تا از امامان را درک کرد. یعنى زمان رسول الله بود. تا امام باقر هم زنده بود. یعنى پیغمبر و حضرت زهرا و پنج امام را درک کرد. همینطور نگوییم در اربعین پیرمرد کورى بود. دستش را گرفتند، آمد زیارت امام حسین. ببینیم جابر که بود؟
- 7-هفت ماه در خانه امام : زمان امام سجاد (علیه السلام)خفقان عجیبى بود بخاطر اینکه امام حسین (علیه السلام)را کشتند، مردم مدینه را کشتند، مکه را خراب کردند. امام سجاد (علیه السلام) هیچ کارى نمىتوانست بکند یک راه برایش مانده بود و آن این بود که برده مىخرید و با آنها در خانه کار مىکرد و شب عید فطر همه را آزاد مىکرد. شب عید فطر همه برده هایى را که خریده بود 90 یا 200 تا همه را جمع مىکرد و مىفرمود: شما در این هفت ماهى که در خانه ما بودهاید این اشتباهات را داشتهاید شما 22 اشتباه، شما 72 اشتباه، براى هر کدام پروندهاى داشت هر چه نقطه ضعف بود امام مىنوشت همه مىگفتند قبول است بعد مىفرمود امشب چه شبى است؟ مىگفتند شب عید فطر مىفرمود: من یک جمله مىگویم همه با هم بگوئید اى زین العابدین همانگونه که تو عیبهاى ما را نوشتى خدا هم نقاط ضعف تو را نوشته «وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ» (زخرف/ 80) «وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا» (یس/ 12) آیات زیادى داریم «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ» (ق/ 29) تمام کارهایتان ثبت مىشود. بعد مىفرمود شب عید فطر همه بردهها را آزاد مىکرد، یعنى فارغ التحصیل مىشدند. امام در خانه با آنها کار مىکرد. بعد که همه را آزاد مىکرد مىفرمود: خدایا شب عید فطر است من بردههاى خودم را آزاد کردم، تو هم زین العابدین را از آتش جهنم آزاد کن. این شیوه دانشکده سرى و مخفیانه امام زین العابدین (علیه السلام)بود. شب عید به اینها لباس و خوراک مىداد.
- 7- هفت سال یا دوازده سال ادعایی ندارد!! : وقتى مقام معظم رهبرى در دورانى که رئیس جمهور بودند تشریف بردند آفریقا در هیأتى که بنده هم افتخار داشتم که جزو آنها بودم در یکى از کشورهاى آفریقایى رهبرش برگشت گفت من هفت سال زندان بودهام. توى این هیأت یک شخصى بود از روحانیون و دوازده سال در زندان بود در زمان شاه و بعد مقام رهبرى گفت بیا گفت: چند سال زندان بودى گفت هفت سال گفت مگر در آفریقا سابقه ندارد کسى هفت سال زندان باشد؟ گفت این آقا را مىبینى دوازده سال زندان بوده است، یک مرتبه آن آفریقایى زد به گاراژ. گفت ما آدمهاى عادیمان دوازده سال زندان بودند ادعایى هم ندارند.
- 7-هفت امامی ؛ شش امامی ؛ جهار امامی : چون امام حسین (علیه السلام)چون چهار امامىها هم زیارت مىکنند، شش امامىها هم زیارت مىکنند، هفت امامىها ولى هرکه امام رضا (علیه السلام)را زیارت کند معلوم است دوازده امامى است، چون ما دیگر نه امامى نداریم، ده امامى نداریم، شش امامى داریم، هفت امامى داریم، چهار امامى داریم، امام حسین (علیه السلام)زوارهاى منحرف هم دارد اما آنهایى که مىآیند زیارت امام رضا (علیه السلام)دیگر شیعه هستند، آیا ما نمىتوانیم مثلًا، مسیر این کار را انجام بدهیم.
- -7هفتمبن امام : 1- 1- زندگینامه امام کاظم: مادرش حمیده، مادر شش نفر از امامان کنیز بود و این نشون دهنده این است که زن حتى اگر کنیز باشد استعداد همسر امام را دارد،2- منصور دوانیقى گفت: امام صادق مثل استخوان توى گلوى من گیر کرده نمىتونم قورتش بدم نمىتونم بیارمش بالا امام باید استخوان باشد.. 3- نحوه دستگیرى امام کاظم در مسجد پیغمبر مشغول نماز بود مأمورین ریختند تو مسجد نمازش را بریدند دستبند دستش زدند آقا را با آن حال بیرون بردند براى حفظ ریاست 4- ارتباط با امام کاظم خیلى سخت بود حتى یک وقتى یک سئوالى مىخواستند بکنند امام در زندان بود یک خیار فروش را دیدند که شما سبد خیار در دست بگیر همین طور قدم بزن وقتى زندان بان یک خورده این ور و آن ور مىرود جواب را از امام دریافت کن. 5- علىبن یقطین و عذرخواهى او از چوپان در خانه چوپان گفت بفرمایید گفت شما یک روز آمدى توى دفتر من به شما توهین کردم راه بهت ندادم حلالم کن عذرخواهى کرد برگشت امام کاظم در را برویش باز کرد.6- امام کاظم مخفیانه به فقراى مدینه غذا مىرساند و فقراى مدینه نمىدانستند غذا از کجاست، 7- ُ لَمَّا حَبَسَ هَارُونُ الرَّشِیدُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ علیه السلام . دَعَا بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ فَقَالَ یَا سَیِّدِی نَجِّنِی مِنْ حَبْسِ هَارُونَ وَ خَلِّصْنِی مِنْ یَدِهِ یَا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَیْنِ رَمْلٍ وَ طِینٍ وَ مَاءٍ وَ یَا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَیْنِ مَشِیمَةٍ وَ رَحِمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ النَّارِ مِنْ بَیْنِ الْحَدِیدِ وَ الْحَجَرِ وَ یَا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَیْنِ الْأَحْشَاءِ وَ الْأَمْعَاءِ خَلِّصْنِی مِنْ یَدَیْ هَارُون : رو بقبله این دعا را خواند، اى کسیکه درخت را از میان ریگ و گل و آب در آورى و شیر را از میان سرگین و خون برآورى و نوزاد را از میان بچهدان و رحم رها کنى و آتش را از میان آهن و سنگ نجات دهى و روح را از میان امعاء و احشاء برگیرى مرا از دست هرون خلاص کن»
- هفت کلمه ازامربه معروف فروع دین: یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ لقمان/ 17. وجود امربه معروف درغیر انسانها : امر و نهی مخصوص به انسان نیست؛ هشدار در حیوانات نیز هست: قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ نمل/ 18.
- مراحل امربه معروف : ازکجا شروع کنیم 1 علاوه بر امر و نهی باید عوامل بازدارنده از معروف را حتیالمقدور کم کرد. مثلا برای امر به نماز باید تلویزیون در آن ساعت برنامههای جذّاب را نگذارد تا مردم بتوانند نماز بخوانند.2 ایمان به معاد انگیزه مهمی در انجام معروف و ترک منکر است.3 رفتار مسئولین نیز بسیار مهم است. مردم اگر به نظام و مسئولین عقیده نداشتند به مسجد هم نمیروند. 4 رشد کیفی میتواند رشد کمی به وجود آورد. نماز با حالت خشوع در دیگران اثر دارد. مناجاتهای پرگریه و پرمحتوا از افراد سالم و پاک و مخلص برای هزاران جوان جاذبه دارد و سازندگی دارد. چگونه بچهها را به نماز وادار کنیم؟ اول ایجاد محبت خداوند از طریق شمردن نعمتها بعد توجه به چند اصل: 1 اصل خوشرویی.2 اصل جاذبه دادن به مکان نماز.3 اصل زیبایی در ادبیات (اذان زیبا، قرائت زیبا، سرود زیبا) 4 اصل تغذیه. گرسنه نباشد، تشنه نباشد.5 اصل آمادگی محیط نماز. کارتون و فیلم سینمایی نباشد.6 اصل هماهنگی با دوستان نمازگزار، والدین و بستگان نمازگزار.7 اصل عملی نه تئوری (از او نپرسیم مقدمات نماز چند تاست؟ شراط نماز چند تا است؟ و ... «قال رسول الله (صل الله علیه وآله وسلم ): صلوا کما رأیتمونی أصلی نهج الحق، ص 426.
- 7-هفت کلمه ازامامت : 1-امامت از اصول دین است. خداوند در حجّة الوداع، پیامبر را مخاطب قرار داده و مىفرماید: «یا ایّها الرّسول بَلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته و اللّه یعصمک من الناس و اللّه لا یهدى القوم الکافرین» «2» اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگات بر تو نازل شده است به مردم برسان و اگر چنین نکنى، رسالت خدا را انجام ندادهاى (و رسالت تو بىسرانجام است) و بدان که خداوند تو را از خطرات احتمالى حفظ مىکند و خداوند کافران را هدایت نمىکند.
- 2-توحید و امامت، دو قلعه مستحکم الهى هنگامى که امام رضا علیه السلام در حال گذر از شهر نیشابور بود، علاقمندان گرد آن حضرت را گرفته و تقاضاى حدیثى کردند. امام حدیث معروف سلسلة الذهب را که از پدر خود و پدرش از پدرش تا پیامبر علیهم السلام و او از جبرئیل و او از خداى متعال شنیده بود، این چنین بیان فرمود: «کلمة لااله الّا اللّه حِصنى فمَن دَخل حِصنى أمن من عذابى» توحید قلعه محکم من است که هر در آن وارد شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.آنگاه امام فرمود: «بشروطها و أنا من شروطها» «1» توحید با شروطش قلعه الهى است و من یکى از آن شروط هستم.
- 3-انعکاس امامت در قیامت در قرآن مىخوانیم: «یوم نَدعوا کلّ اناس بامامهم» «2» روز قیامت هر گروه را در کنار رهبرشان فرا مىخوانیم. این آیه نقش امام را در هدایت یا گمراهى پیروان به خوبى روشن مىکند. نقشى که بهشت وجهنم را براى پیروان رقم مىزند. در قیامت مستضعفان بهرهبران فاسد خود مىگویند: «لولا أنتم لکنّا مؤمنین» «1» اگر شما نبودید و ما را به حال خود وامى گذاردید، ما طبق فطرت خود از مؤمنان بودیم.
- 4-نشانه امامت : انفاق در رکوع : شخص فقیرى وارد مسجد پیامبر شد و از مردم درخواست کمک کرد، اما کسى به او اعتنائى ننمود. فقیر با صداى بلند گفت: خدایا! تو شاهد باش که مردم چیزى به من ندادند و مرا محروم کردند. حضرت على که در حال رکوع نماز بود، به فقیر اشارهاى کرد و همین که او جلو آمد، حضرت انگشتر خود را به او عطا کرد. آیه نازل شد که همانا ولىّ شما خدا و پیامبر و آن کسى است که در حال رکوع انگشتر خود را به فقیر داد.
- 5-امامت، عهد و پیمان الهى نکتهاى را که باید توجه نمود این است که قرآن از مسئله امامت باکلمه «عهدى» نام برده و همینکه حضرت ابراهیم علیه السلام مقام امامت را براى فرزندان خود طلب نمود خداوند پاسخ داد که عهد من (که همان مقام امامت است) به افراد ظالم نمىرسد: «لاینال عهدى الظالمین»
- 6-مسأله امامت و حج :در مواردى از حج، به مسأله رهبرى اشاره شده است. در روایات مى خوانیم، اگر انسان عمر نوح (علیه السلام) داشته باشد و تمام عمر خود را میان کعبه و مقام روزها، روزه بگیرد و شبها تا صبح نماز بخواند ولى در خط فکرى- سیاسى رهبرى، حق را نپذیرد، ارزشى ندارد. «1» ارزش حج و تمامیت آن وابسته به ملاقات امام و اعلام آمادگى و خدمت و گرفتن رهنمودهاى اوست. «2» اساساً ارزش مکّه و کعبه به خاطر رهبر است.
- 7- توحید وامامت : فرق بین قلعه و زندان چیست؟ قلعه را از داخل در را مىبندند، زندان از بیرون در را مىبندند. کسى که در قلعه رفت دیگر آرامش دارد. چون دیوارهاى بزرگ دارد. مىگوید: اگر مىخواهید ایمن باشید، خودتان را در مدار خدا قرار بدهید. سالم مىمانید. توحید قلعهى من است.بعد فرمود:فَمَنْ دَخَلَ دَخَلَ حِصْنِى أَمِنَ مِنْ عَذَابِى» (بحار الانوار/ ج 49/ ص 126) از عذاب من بیمه است. بعد امام رضا فرمود: «بِشُروطِها» یعنى توحید شرط دارد. «وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» من هم شرط دارم. «وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» توحید شرایط دارد. بعدفرمود: یعنى من هم که امام هستم شرط توحید هستم. یعنى چه؟ وقتى مىگوییم: شرط نماز وضو است، یعنى نماز بىوضو قبول نیست. شرط توحید امامت است. یعنى توحید بدون امامت قبول نیست. «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّه» (بقره/
- 7-هفت کلمه از اخلاق : جامعترین آیه در مکارم اخلاق خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ (اعراف، 199) -عفو و میانهروى را پیشه کن (عذر مردم را بپذیر و بر آنان آسان بگیر)، و به کارهاى عقل پسند و نیکو فرمان بده، همهى اصول اخلاقى را در بر دارد؛
- 1-هم اخلاق فردى «عفو»، : «أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک» (قصص/ 77) همانطور که خدا به تو نیکى کند به دیگران نیکى کن. فرق این است بین افراد جاهل یاافراد لجوج که باید با ملایمت برخورد کرد.
- 2-هم اخلاق اجتماعى «وأمر بالعُرف» هم باید به معروف امر کرد و هم شیوهى امر کردن، باید معروف و پسندیده باشد. مراد، برخورد بزرگوارانه با مخالفان است. چنان که خداوند پیامبر را به این شیوه، مامور ساخته بود: ،
- 3-هم با دوست «عفو»، فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللّهِ شوری/ 40.هم با دشمن «أعرض» «خُذِ الْعَفْوَ»، «وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ» چنانکه «أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ» به ،
- 4-هم زبانى «وأمر»، هم عملى «أعرض»، «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ»
- 5-هم مثبت «خُذ»، همواره باید راه میانه واعتدال را پیشه کرد. «خُذِ الْعَفْوَ» «خذ الکتاب بقوّة» هم منفى «أعرض» معناى آزاد و رها کردن جاهلان و دشمنان نیست، امّا گاهى موعظه، تذکّر و حتّى برخورد با آنان لازم است.،
- 6- هم براى رهبر، هم براى امّت،
- 7-هم براى آن و هم براى این زمان. آیهاى جامعتر از این آیه در مکارم الاخلاق نیست. وقتى این آیه نازل شد، پیامبر صلى الله علیه و آله از جبرئیل توضیح و شیوهى عمل به این آیه را درخواست کرد. جبرئیل پیام آورد که «تَعفُو عمّن ظلمک، تُعطى مَن حَرمک، تَصِل مَن قطعک»، «4» از کسى که به تو ظلم کرده در گذر، به کسى که تو را محروم کرده عطا کن و با کسى که با تو قطع رابطه کرده است، ارتباط برقرار کن.
- 7-اتوبان امام هفت ساعته کربلا: امامان ما خیلى لطف دارند. حیف که ما با امامانمان آشنا نیستیم. از نظر علمى از نظر کمال، اخلاق. اى کاش راه کربلا باز مىشد و یک اتوبان تهران کربلا درست مىشد این بسیجىهاى ما چنان جاده درست کنند هفت ساعته برود کربلا. یازده ساعته مىشود رفت سامرا. و حیف که ما امامانمان را نمىشناسیم. خدایا تو را به حق تک تک امامان معرفت ما را به خودت و به پیغمبرت و به اهل بیت پیغمبرت و به دینت و به قرآن روز به روز بیشتر و مزه معرفت به اینها را به ما بچشان. خدایا راه کربلا و مکه را به روى علاقمندان باز بگردان. همین طور که طاغوت ایران را شکستى طاغوتها را بشکن. همین طور که آمریکا در ایران تحقیر شد آمریکا در غیر ایران تحقیر کن همین طور که رژیم مارکسیستى را فروپاشاندى باقى مکتبهاى پوچ را هم فرو بریز.
- 7- هفت لیوان آب نه بل نصف لیوان آب دور بریزی اسراف است : آدمى عزیز مىشود که روحش پاک باشد هر چه پروژکتور انداختن به روحش سوسک مرده و ته سیگار نباشد. آخر گیر ما این است که خیال مىکنیم آدم خوبى هستیم. مىدانى چرا؟ به خاطر این که آدم نکشتم، دزدى نکردم، چون نور وسعت روحی ما کم است. اما امامان ما پروژکتور مىانداختند در روحشان اگر یک لحظه از خود غافل بودند دو لیتر گریه مىکردند و این مناجاتها به خاطر این است که گاهى مىگویند آقاى مگر امامان گناه داشتند که این قدر گریه و مناجات مىکردند مىگویم نه گناه نداشتند پروژکتور مىانداختند تو روحشان هرکسى نور قوى بیاندازد در وجودش عیبهاى خودش را کشف مىکند. شما اگر یک دیگ آب را بریزی مىگویى اسراف است هفت لیوان آب دور بریزی می گویی اسراف است ؛ اما امام در تحریرالوسیله مىفرماید نصف لیوان آب هم دور بریزى اسراف است و لذا حضرت امام رضوان الله وقتى وضو مىگرفت شیر را باز مىکرد فوراً مىبست؛ ما این قدر زن داریم که گناه کبیره مىکند چون وسواسى است هفت لیوان آب می ریز باز می گوید نشد ؛ وقتى هم به او مىگویى مىگوید من، فوکلى بى دین،.. نخیر اسراف تو از فوکل او گناهش بیشتر است. زنان چادرى وسواسى به مراتب گناهشان از بى حجابها بیشتر است. چون اسراف قطعاً گناه کبیره است. خیلى از مقدسین ما وسواسى هستند. مسجدى است، مىرود زیر دوش به اندازه چهار نفر آب مىریزد . ولو پول آب را بدهى. بنابراین اگر مىخواهیم ببینیم چه آدمى هستیم پروژکتور بیندازیم تا ته سیگارهای وجودمان خوب معلوم شود.
- 7- اسراف هفت تا جنایت در دور ریزی : با این همه مصیبت گندم بخریم بعد بدهیم به پادگان. به نانوایى نان بپزد و سرباز وغیر نخورد بیندازد سطل آشغال برود. چه قدر جنایت است هفت تا جنایت با هم مىشود.
- 1- گندم خریدن یک گناه است
- 2-بد پختن یک گناه است
- 3-در سطل زباله ریختن یک گناه است.
- 4-وقت در صف نانوایى ایستادن یک گناه.
- 5- ضرر به اقتصاد یک گناه
- 6- از خارج خریدن یک گناه
- 7- بیکاری کشاورز یک گناه چه قدر ما خلاف مىکنیم.
- 7-ساعت هفت اعدام می شود کارش نداریم : نیروهاى انتظامى اگر دیدید در زندان یک کسى شیشه را شکست. پتو را پاره کرد، ممکن است تنیبه کنید آنرا، امّا اگر یک کسى حکم اعدامش صادر شده است. فردا صبح چون قاتل بوده است، اعدامى است. حالا هم سه تا شیشه بشکند، دو تا هم پتو، دو پرس هم غذا بخورد. دو تا فحش بدهد، مىگوئى بابا ولش کن. این هفت ساعت دیگه بیشتر زنده نیست. آدمهاى اعدامى را، دیگه مسئول زندان نمىگوید: دیگه نمىدانم چرا استکان شکستى و نمىدانم چه کردى. خداوند مىگوید ما یک عدهاى را گذاشتهایم، اعدامى هستند، کاریشان نداریم.
- 7-ایثار با شش هفت تا بچه : آیت الله مشکینى برادرى داشت در ملایر بود روحانى بزرگوارى بود زمان طاغوت ما رفته بودیم ملایر براى تبلیغ ما رفتیم خانه اخوىاش یک چیزى به من گفت، چون مرحوم شده است من اسمش را مىبرم... گفت بنده رفتم در یک روستایى دیدم مردم آب ندارند. غروب که مىشود با اسب و گاو و مشک و اینها را مىبرند چند کیلومترى آب خوردن مىآورند دلم سوخت که چرا من توى قم خانه داشته باشم مردم اینجا آب نداشته باشند. مىگفت رفتم قم خانهام را فروختم آمدم اینجا یک استخر درست کردم با چاه عمیق و آب را از همانجا لوله کشى کردم آوردم تا دم خانه این روستایىها و الان سالهاست که من خودم خانه اجارهاى مىنشینم با شش هفت تا بچه ولى در عوض دلم خوش است که یک روستا آب دارند و بالاخره بى خانه هم از دنیا رفت، من اینرا گفتم و یک تاجر محترمى آمد پیش من گفت آقا من مىخواهم براى بچه هایش خانه بخرم. ما ایشان را بردیم پیش آیت الله مشکینى که برادر تو بیست سال پیش خانهاش را فروخته بعد او از دنیا رفت و انقلاب شد و ما هم این خاطره توى ذهنمان بود ... گفتیم حالا این تاجر مىخواهد براى آن بچهها خانه بخرد الله اکبر خدا جبران مىکند، تو نیکى کن و در دجله انداز ... یک الله اکبر هدر نمىرود شما که راه مىروى و پوست خیار جلوى راه باشد و با نوک انگشت پا آن را کنار بزنى ممکن است نه سال دیگر کسى بچه شما را از لب چاه بگیرد.
- 7-اتحاد هفت را نتوان شکست : حالا متحد چیست؟ فایده اتحاد زور است. یک نخ پاره مىشود چند تا که بهم تاب خورد، طناب مىشود و دیگر پاره نمىشود. مدرسه بودیم، داستانى را توى کتاب ابتدایى چهل سال پیش خواندیم، شاید حالا هم باشد که پدرى هفت تا پسر داشت، هفت تا چوب داد به هفت تا پسر یکى یکى شکستند، بعد هفت تا را با طناب بست. گفت حالا بروید بشکنید، نتوانستند، این برقى که داریم مال اتحاد است اگر قطرات باران متحد شدند مىشوند جوى، جوىها متحد شدند مىشوند نهر، نهرها آبش، پشت سد جمع شد و متحد شد مىشود سد و سد تولید برق است، اگر قطرات متحد بشوند جوىها و نهرها و پشت سد این قطرات جمع نشوند برق هم نمىشود.
- 7-هفت پیغمبر کلمه امین دارند . امانت دارى. در قرآن در مورد چند تا پیغمبر از جمله حضرت نوح، یک، حضرت هود، دو، حضرت صالح، سه، یوسف، چهار، لوط، پنج، حضرت شعیب، شش، حضرت موسى، هفت. راجع به هفت تا پیغمبران این کلمه آمده که «إِنِّى لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ» (شعراء/ 107) ما امینیم. کلمه .بزرگی راز نگه داری و سر نگه داری و امانت داری. او تا دم مرگ وفادار ماندن. او نگذاشت مرگ او دو مرگ شود. از مرگ خود برای حیات اسلام استفاده کرد. در اینجا انواع امانت بشماره آوریم 1. امانت در ولایت وامامت2. امانت در زمام داری3. دررسالت انبیا4. در وفای به عهد5. امانت کارگزاران6. مزد کارگر امانت است7. امانت درجایگاه موقعیت اجتماعی8. امانت داری دراموال مردم9. درناموس مردم ناموس مردم امانت است.10. عیوب مردم11. همسر12. نماز13. مجالس امنت است. و...بحثم این است. انسان کامل. قلهاش انبیاست. انبیاء چه بودند؟ انبیاء تسلیم خدا، بنده خدا، امانتدار خدا. امین. آنوقت راجع به امیرالمؤمنین هم داریم که «وَ أَنْتَ تَقْضِى دَیْنِى وَ تُنْجِزُ عِدَاتِى» (بحارالانوار/ ج 28/ ص 54) پیغمبر به على گفت که من مىروم مدینه، تو دین من را ادا کن بعد ملحق شو به من. امین است. در زیارت امین الله ما به امیرالمؤمنین مىگوییم «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ» انبیاء امینند، امیرالمؤمنین امین است.
- 7-هفت سطربحث امام زمان (علیه السلام)باعث تعجب است: در کتابهاى معارف دانشگاه شما بشمارید چند سطر راجع به امام زمان (علیه السلام) بحث شده من شمردم هفت سطر بود یعنى امام زمان ولى امر ما است و دانشجوى ما دربارهى امام زمان، هفت سطر مىخواند. به چه کسى بگوییم که در تمام کتابهاى دانشگاه یک سطر دربارهى نماز بحث نیست در اکثر پیامهاى مقام معظم رهبرى که هشت سال است براى نماز دارند مىفرمایند باید راز و رمز و اسرار نماز در کتابهاى دانشگاه بیاید و تنها جایى که اسرار نماز وارد نشده در کتابهاى دانشجو است، اقیانوس اطلس چند متر است و ...
-
7-اتجاد هفت با فایده : حالا متحد چیست؟ پدرى هفت تا پسر داشت، هفت تا چوب داد به هفت تا پسر یکى یکى شکستند، بعد هفت تا را با طناب بست. گفت حالا بروید بشکنید، نتوانستند، این برقى که داریم مال اتحاد است اگر قطرات باران متحد شدند مىشوند جوى، جوىها متحد شدند مىشوند نهر، نهرها آبش، پشت سد جمع شد و متحد شد مىشود سد و سد تولید برق است، اگر قطرات متحد بشوند جوىها و نهرها و پشت سد این قطرات جمع نشوند برق هم نمىشود. فایده اتحاد زور است. یک نخ پاره مىشود چند تا که بهم تاب خورد، طناب مىشود و دیگر پاره نمىشود.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۱۰/۰۶