پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۳۷ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

۰۸
خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

کتابزیبا وزیبایی درقرآن 3

  1. هنر. اظهار زیبایی .
  2. .نکته‏ها: مفهوم حمد، ترکیبى از مفهوم مدح و شکر است. انسان در برابر جمال و کمال و زیبایى‏، زبان به ستایش و در برابر نعمت و خدمت واحسان دیگران، زبان به تشکّر مى‏گشاید.
  3.  نکته‏ها: «الحمد لله»، بهترین نوع تشکّر از خداوند است. هر کس در هرجا، با هر زبانى، هرگونه ستایشى از هر کمال و زیبایى‏ دارد، در حقیقت سرچشمه‏ى آن را ستایش مى‏کند. البتّه حمد خداوند منافاتى با سپاسگزارى از مخلوق ندارد، به شرط آنکه به امر خداوند و در خط و مسیر او باشد.
  4. پیام‏ها: همه هستى زیباست و تدبیر همه هستى نیکوست. زیرا حمد براى زیبایى‏ و نیکویى است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ»
  5. نکته‏ها: از روى لجاجت و بهانه‏تراشى، سؤالهاى متعدّدى را مطرح مى‏کردند، تا بالاخره از رنگ گاو سؤال کردند. خداوند در جواب آنها فرمود: رنگ آن، زرد شدید و پر رنگ و خالص باشد. رنگى که بینندگان را شادمان کند. یعنى از خوش اندامى، سلامتى، رنگ و زیبایى‏ خاصى برخوردار باشد.
  6. سوره البقرة، آیه 221 . وبا زنان مشرک، ازدواج نکنید تا ایمان آورند وقطعاً کنیز با ایمان از زن (آزاد) مشرک بهتر است، اگرچه (زیبایى‏ یا ثروت یا موقعیّت او) شما را به شگفتى درآورد. و به مردان مشرک، زن ندهید تا ایمان آورند وقطعاً برده با ایمان از مرد (آزاد) مشرک بهتر است، هر چند (زیبایى‏ و موقعیّت و ثروت او) شما را به شگفتى وادارد. ٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُم‏
  7. نکته‏ها: «خَیل» به معناى اسب و اسب سوار، هردو آمده است و «مُسَوّمة» یعنى نشاندار. اسب‏هایى که به خاطر زیبایى‏ اندام و یا تعلیمى که مى‏دیدند، داراى برجستگى‏هاى خاصّى مى‏شدند، به آنها «خیل مسومة» مى‏گفتند. وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعام‏
  8. نکته‏ها: تمنّاى یکسان بودن همه چیز و همه کس نابجاست. اعضاى یک بدن و اجزاى یک ماشین از نظر جنس و شکل و کارایى متفاوتند، امّا تفاوت آنها حکیمانه است. اگر خداوند، همه را یکسان نیافریده، طبق حکمت اوست. بنابراین در امورى که به دست ما نیست، مثل جنسیّت، زیبایى‏، استعداد، بیان، هوش، عمر و ... باید به تقسیم و تقدیر الهى راضى بود. ما که خدا را عادل و حکیم مى‏دانیم، َ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیماً «32 نساء »
  9. پیام‏ها: 1- در جهان‏بینى الهى، هر نیکى و زیبایى‏ از خداست. «مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»
  10. پیام‏ها: 6- زیبایى‏ علم، در اظهار آن و زشتى‏اش در سکوت و کتمان است. «لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ»
  11. پیام‏ها: 2- انسان فطرتاً زیبایى‏ را دوست دارد تا آنجا که شیطان نیز از همین غریزه، او را اغفال مى‏کند. «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ»
  12. نکته‏ها: «ریش»، به معناى پر پرندگان است که براى آنها، هم پوشش است و هم وسیله‏ى زیبایى‏، همچنین به لباسى که براى انسان نوعى زینت به حساب آید، ریش گفته مى‏شود. ْ (لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْرٌ ذلِک‏)
  13. پیام‏ها: 8- آن گونه که در لباس مادى، پوشش عیوب، حفاظت از سرما و گرما و زیبایى‏ مطرح است، تقوا هم عامل پوشش عیوب است، هم نگهدارنده از گناه و هم مایه‏ى زیبایى‏ معنوى انسان مى‏باشد. «لِباسُ التَّقْوى‏»
  14. نکته‏ها: امام مجتبى علیه السلام به هنگام نماز و حضور در مسجد، بهترین لباس خود را مى‏پوشید و مى‏فرمود: «انّ اللّه جمیل یحبّ الجمال فاتجمّل لربّى»، خداوند زیباست و زیبایى را دوست دارد، و من لباس زیباى خود را براى پروردگارم مى‏پوشم و آنگاه این آیه را تلاوت مى‏فرمودند. «3»
  15. نکته‏ها: خداوند زیبایى‏ و زینت را دوست دارد و گرنه به آن امر نمى‏فرمود، «خُذُوا زِینَتَکُمْ» چنانکه اسلام، آیین فطرى است و انسان نیز فطرتاً از زینت لذّت مى‏برد. با زینت به مسجد رفتن، احترامى است به بندگان خدا، به عبادت خدا و همچنین سبب‏ ایجاد جاذبه و ترغیب عملى دیگران است.( یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد)
  16. نکته‏ها: عوامل انحراف چند چیز است:1. نبود رهبرى یا غیبت او.2. جهل و ناآگاهى مردم.3. عالمان و هنرمندان منحرف و سوء استفاده از علم و هنر.4. زیبایى‏ و زرق و برق ظاهرى.5. سر و صدا و تبلیغات کاذب.( وَ لا یَهْدِیهِمْ سَبِیلًا اتَّخَذُوهُ وَ کانُوا ظالِمِینَ )
  17. پیام‏ها: سؤال: صبر بر مقدرات الهى زیباست، ولى صبر بر ظلمى که در حقّ کودکى مظلوم روا شده، چه زیبایى‏ دارد که یعقوب مى‏گوید: «فَصَبْرٌ جَمِیلٌ»؟ پاسخ: اولًا یعقوب از طریق وحى مى‏دانست که یوسف زنده است. ثانیاً اگر یعقوب حرکتى مى‏کرد که ظن و گمان آنها را بیافزاید، برادران بر سر چاه رفته، یوسف را از بین مى‏بردند. ثالثاً نباید کارى کرد که راه توبه حتّى بر ظالمان به کلّى بسته شود.
  18. 5- حوادث دو چهره دارد: بلا و سختى، «بِدَمٍ کَذِبٍ» صبر و زیبائى‏. «فَصَبْرٌ جَمِیلٌ»*
  19. 14- یوسف در زیبایى‏ بى نظیر و در عین حال در عفت الگویى براى همگان است. فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ‏ ... قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ*
  20. 3- زیبایى‏، همیشه خوشبختى‏آور نیست، دردسر هم دارد. ثُمَّ بَدا لَهُمْ‏ ... لَیَسْجُنُنَّه‏
  21. «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» یعنى ما خودمان برادرمان را حفظ مى‏کنیم. در این گفتگوها سیماى موحّد مخلص، با افراد عادّى به زیبایى‏ نشان داده مى‏شود.*
  22. 3- زیبایى‏ انسان به ایمان است، هرگاه ایمان برود جرثومه‏ى زشتى‏ها مى‏شود.«لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ»
  23. چگونه مى‏توان زیبایى‏ چهره یا صوت یا عقل یا نبوغ یا محبوبیّت یا نفوذ کلام را به دیگران منتقل کرد. این تفاوت‏ها رمز تکامل و یکى از نعمت‏هاى الهى است. چرا آن را انکار مى‏کنید؟ تفاوت جهت امتحان است «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا»
  24. 6- در گفتگوها، مخاطب و محیط سخن را در نظر بگیرید. (گرچه لباس وسیله‏ى حفظ از سرما و وسیله‏ى زیبایى‏ نیز هست، لیکن چون مشکل منطقه حجاز گرما و جنگ بود، خداوند به دو فایده حفاظت از گرما و جنگ اشاره کرده است. سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ ... تَقِیکُمْ بَأْسَکُمْ‏
  25. ولیدبن‏مغیره، چنان جذب این آیه شد که گفت: شیرینى، زیبایى‏، محتواى آن، چنان است که نمى‏تواند کلام بشر باشد. «1» و عثمان بن مظعون مى‏گوید با شنیدن این آیه، اسلام به عمق جانم نفوذ کرد و به دلم نشست. إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ یَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ « سوره النحل، آیه 90 »
  26. به گفته تفسیر نمونه در این سوره سوره النحل، آیه 128إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ «128» زیرا که خداوند با کسانى است که تقوا پیشه کردند و (با) کسانى (است) که آنان نیکوکارند  نعمت‏هاى زیادى براى تحریک روحیّه شکرگزارى بیان شد که ما تمام چهل نعمتزیبا را نام‏ برده است
  27. استدلال قرآن، رکود فکرى را شفا مى‏دهد؛ موعظه‏ى قرآن، قساوت را درمان مى‏کند؛ تاریخ قرآن تحیّر را برطرف مى‏سازد؛ زیبایى‏ آهنگ و فصاحتش روح فرارى را جذب مى‏کند؛ قوانین و احکامش عادات خرافى را ریشه کن مى‏سازد؛ تلاوت و تدبر در آن، بیمارى غفلت را شفا مى‏بخشد؛ تبرّک به آن، امراض جسمى را شفا مى‏دهد و رهنمودهاى آن، تاریکى‏ها را روشن مى‏کند.
  28. 6- زیبایى‏ گل‏ها و طبیعت فانى است، ولى کار نیک ماندگار است. أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ... صَعِیداً جُرُزاً
  29. 7- به زیبایى‏هاى ظاهرى دنیا مغرور نشویم، که همه با خاک یکسان مى‏شود. «صَعِیداً جُرُزاً»
  30. 6- اگر ارشاد، با زیبایى‏ و زینت و دلخوشى مردم همراه باشد، داراى اثر بیشترى است. «مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَةِ»
  31. 7- مسئله عید و زینت، تاریخى بسیار طولانى دارد. «یَوْمُ الزِّینَةِ»
  32. 6- زیبایى‏ و موزون بودن کلمه‏ها و جمله‏ها، نوعى فصاحت است. (آخرین جمله‏ى آیه قبل «حریق» بود و آخرین جمله این آیه‏ «حَرِیرٌ» است)
  33. * پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: زنا داراى زیان‏هاى دنیوى و اخروى است: امّا در دنیا: از بین رفتن نورانیّت و زیبایى‏ انسان، مرگ زودرس و قطع روزى.
  34. نکته‏ها: این آیه یک اصل کلّى را مطرح مى‏کند که در انتخاب همسر باید دقّت کرد و اصل را بر ایمان و پاکدامنى گذاشت، نه زیبایى‏ و ثروت‏ بنابراین معناى آیه این نیست که اگر مردى یا زنى خوب بود حتماً همسرش نیز خوب بوده و مشمول مغفرت و رزق کریم شود، زیرا قرآن، ملاک ورود در بهشت را ایمان و تقوا و عمل صالح مى‏داند و لذا با اینکه حضرت نوح و لوط، طیّب بودند، امّا همسرانشان از خبیثات و دوزخى‏اند. الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ « سوره النور، آیه 26»
  35. مردان باید از نگاه آلوده به زنان بپرهیزند، زنان نیز نباید از روى شهوت به مردان نامحرم بنگرند، بلکه باید نگاه خود را کنترل کنند و زینت و زیبایى‏ خود را از نامحرم بپوشانند، جز صورت و دست‏ها که به طور طبیعى ظاهر است و پوشش آنها، موجب مشکلاتى در انجام امور زندگى مى‏شود.( ِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ «النور31»)
  36. وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ» «بقره 222» و با زنان مشرک ازدواج نکنید مگر آنکه ایمان بیاورند و همان کنیزى با ایمان بهتر از زن آزاد مشرک است هر چند از (زیبایى‏) او به شگفت آیید و به مشرکان زن ندهید مگر آنکه ایمان بیاورند و همانا برده مؤمن بهتر از آزاد مشرک است هر چند از (مال و زیبایى‏) او شگفت زده شوید.
  37. 4- آنچه مورد انتقاد است، گمراه کردن مردم و سرگرم نمودن آنان به امور مختلف است. «یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ‏- فِی کُلِّ وادٍ یَهِیمُونَ» خواه در زمینه‏ى شعر باشد یا قصه، یا فیلم یا عکس یا تئاتر یا طنز و یا سخنرانى، لکن شعر به خاطر زیبایى‏ و ویژگى‏هاى خاصّش نافذتر است.
  38. 4- زیبایى‏ دل‏انگیز، یک ارزش است. «ذاتَ بَهْجَةٍ» 4- طورى سخن بگوییم که همه بفهمند. (خواصّ و اسرار گیاهان را همه‏ نمى‏فهمند، ولى شادابى وزیبایى سبزه وگل‏ها را همه درک مى‏کنند. «حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ»
  39. معیار انتخاب همسر در نزد مردم معمولًا چند چیز است: ثروت، زیبایى‏، حَسب و نَسب.
  40. ولى در حدیث مى‏خوانیم: «علیک بذات الدین» تو در انتخاب همسر، محور را عقیده وتفکّر وبینش او قرار ده. «9» در حدیث دیگر مى‏خوانیم: چه بسا زیبایى که سبب هلاکت و ثروت که سبب طغیان باشد. «میزان الحکمه »

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۸
خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. کتاب زیبا و زیبایی 2
  2. صورت‏ زیبا : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): حسن الصورة أقل [أول‏] السعادة غررالحکم، ص 325. اولین  سعادت زیبایی  صورت زیباست
  3. صورت زیبای مومن :  قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): حسن وجه المؤمن [المرء] من حسن عنایة الله به‏ غررالحکم، ص 91. زیبایی عنایت خداوند آن است که مومن را صورت زیبا دهد .
  4. آفت زیبایی :  قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: آفَةُ الْجَمَالِ الْخُیَلاء من‏لایحضره‏الفقیه، ج 4، ص 371. الآفَة- ج‏ آفَات‏ [أوف‏]: آفت، آسیب، آنچه که باعث فساد و تباهى باشد. الخُیَلَاء- [خیل‏]: خودپسندى و خودخواهى، خود بزرگ‏بینى. خود بزرگ بینی زیبایی را فاسد وتباه می کند.  
  5.  بازی با زیبایی : قَالَ السَّیِّدُ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ: رَأَیْتُ فِی الزَّبُورِ فِی السُّورَةِ الثَّالِثَةِ وَ الثَّلاثِین مَنْ أَجْرَمَ الذُّنُوبَ وَ أَعْجَبَهُ حُسْنُهُ فَلْیَنْظُرِ الارْضَ کَیْفَ لَعِبَتْ بِالْوُجُوهِ فِی الْقُبُورِ وَ تَجْعَلُهَا رَمِیماً إِنَّمَا الْجَمَالُ جَمَالُ مَنْ عُوفِیَ مِنَ النَّارِ سعدالسعود، ص - 52 استاد - روحش را مقدّس کند - فرمود: در زبور در سی و سومین سوره از مجرم ترین گناهان و گناهان دیدم و از نیکویی او شگفت زده شد، پس زمین ببیند که چگونه با صورتها در قبرها بازی کرده و آنها را گروهی از ستارگان قرار داده است..
  6. زیبایی قلب وصورت : قال رسول الله ( صل الله علیه وآله ): خیر ما أُعطی الرّجل المؤمن خلق حسن و شرّ ما اعطی الرّجل قلب سوء فی صورة حسنة کنز، خ 5170. بهترین چیزی که به مرد مومن عطا شده زیبایی اخلاق است و بدترین چیزی که مرد بدهند قلب زشت وصورت زیباست.    
  7. زیبایی نجابت : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): لا ینفع الحسن بغیر نجابة [نجاحة] غررالحکم، ص 409. زیبایی نیست مگر در نجابت
  8. قَالَ الْبَاقِرُ ( علیه السلام): أَیُّمَا عَبْدٍ کَانَ لَهُ صُورَةٌ حَسَنَةٌ مَعَ مَوْضِعٍ لا یَشِینُهُ ثُمَّ تَوَاضَعَ لِلَّهِ کَانَ مِنْ خَالِصَةِ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ مَا مَوْضِعٌ لا یَشِینُهُ قَالَ لا یَکُونُ ضُرِبَ فِیهِ سِفَاحٌ‏ الزهد، ص 68. هر بنده ای با مقامی که از بین نمی برد چهره خوبی داشت و بعد در برابر خدا خضوع داشت از طرف خدا بود.
  9. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام ): حسن وجه المؤمن [المرء] من حسن عنایة الله به‏ غررالحکم، ص 91. عِنَایَةً اللّهُ بِه: خداوند او را نگهدارى کرد،-زیبایی صورت مومن از عنایت خداوند است  
  10. زیبائی های طبیعی : 1. وَ لَکُمْ فِیها جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ (اراحه برگشت به آغل) وَ حِینَ تَسْرَحُونَ (سروح بیرون آمدن از آغل‏ نحل/ 6..
  11. 2. وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زِینَةً وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ‏ نحل/ 8.. همچنین اسبها و استرها و الاغها را آفرید؛ تا بر آنها سوار شوید و زینت شما باشد، و چیزهایى مى‏آفریند که نمى‏دانید. (8)
  12. اهمیت زیبایی در اسلام : 3. اهمیت زیبایی در اسلام‏ : اسلام در همه چیز به خوبی و زیبایی توجّه دارد:
  13. أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ‏ سجده/ 7:   او همان کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید؛ و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد؛ (7)
  14. فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ‏ تین/  4: که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم، (4)
  15. بِزینَةٍ الْکَواکِب‏ صافات/ 6: ما آسمان نزدیک [= پایین‏] را با ستارگان آراستیم، (6)
  16. إِنّا جَعَلْنا ما عَلَی الارْضِ زینَةً لَها کهف/  7: هرآنچه روى زمین است، زینت آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک بهتر عمل مى‏کنند.
  17.  زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُم‏ حجرات/ 7: 10- ایمان، زینت دلهاست. «وَ زَیَّنَهُ‏ فِی‏ قُلُوبِکُمْ‏» همان گونه که کوه‏ها، دریاها، معادن، گل‏ها، آبشارها وهمه‏ى آنچه روى زمین است، زینت زمین است. «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَها» (آرى، زینت انسان، کمالات معنوى است و جلوه‏هاى مادّى، زینت زمین هستند.)
  18. لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّه‏ و قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً بقره/ 83 : 3-  در این آیه کلمه حُسْناً  بمعنی عام کلمه بکار رفته و در کنار توحید، احسان (زیبا، نیکو و مطلوب )به والدین مطرح است.
  19. 4- تبعیض و گرایش به یکى از پدر و مادر، ممنوع است. (برخورد به پدر ومادر(زیبا، نیکو و مطلوب باشد)«بِالْوالِدَیْنِ‏ إِحْساناً»
  20. 6- احسان (زیبا ، نیکو و مطلوب )باید همراه با ادب و بدون منّت باشد. در کنار احسان، جمله «قُولُوا لِلنَّاسِ‏ حُسْناً» آمده است.
  21. 7- اگرچه به همه‏ى مردم نمى‏توان احسان (کمک )کرد، ولى با همه مى‏توان خوب وزیبا سخن گفت. «قُولُوا لِلنَّاسِ‏ حُسْناً»
  22. 8- برخورد خوب و گفتار نیکو وزیبا ، نه تنها با مسلمانان، بلکه با همه‏ى مردم لازم است. «قُولُوا لِلنَّاسِ‏ حُسْناً»
  23. 9- علاوه بر پرداخت زکات، احسان به مستمندان و ایتام نیز لازم است. در آیه هم زکات آمده و هم احسان به مساکین. «إِحْساناً ... وَ الْمَساکِینِ‏ ... وَ آتُوا الزَّکاةَ»
  24. ارتباط عاطفى با والدین. زیبا و خوب  «وَ بِالْوالِدَیْنِ‏ إِحْساناً»
  25. زیبا، نیکو و مطلوب وخوب باشد. «قُولُوا لِلنَّاسِ‏ حُسْناً»
  26. وصیت  وسفارش خداوند است به انسان که به پدر ومادر ارتباط زیبا داشته باشد . : و وَصَّیْنَا الانْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً عنکبوت/ 8..
  27. قرض الحسنه بدون منت وتوقع و آزار با شیوه‏ى نیکو , زیبا باشد : قَرْضاً حَسَناً بقره/ 245..  
  28. بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ نحل/ 125.. «ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ‏ وَ الْمَوْعِظَهِ‏ الْحَسَنَه‏» (نحل/ 125) دعوتش کن با موعظه! با استدلال و با منطق و با بحث آزاد و زیبا ... اما اگر دیدید طرف لجبازى مى‏کند، تو دیگر حق رفاقت با او ندارى,,
  29. آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الاخِرَةِ حَسَنَةً بقره/ 201 .. حسنه در دنیا، حسنه در آخرت، در جلسه قبل گفتم 115 تا کلمه دنیا توى قرآن است، 115 تا کلمه آخرت یعنى باید هر دو با دو بال زیبا باید پرواز کرد،
  30. فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ‏ آل عمران/ 37.. زهرا یعنى درخشنده، فاطمه مى‏دانى یعنى چه. «فَطَمَ» یعنى جدا، یعنى یک زن استثنایى است. زنى است که از همه‏ى زن‏ها جداست. احمد یعنى برترین‏ها. محمود یعنى پسندیده، حَسَن‏ یعنى زیبا ، جمال یعنى خوشگل، جلیل یعنى بزرگوار، مجید یعنى بزرگوار، به بهترین وجه پذیرفت. یعنی به زیباترین صورت ممکن .   
  31. یُوتِکُمُ اللّهُ أَجْراً حَسَناً فتح/ 16.. اگر اطاعت کنید، خداوند پاداش نیکى به شما مى‏دهد؛
  32. لِیُبْلِیَ الْمُومِنینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنا انفال/ 17: خدوند مؤمنان را به این وسیله امتحان خوبى کند؛ خداوند شنوا و داناست.
  33. زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ‏ انفال/ 48. حتی شیطان بدی‏ها را نیکو جلوه می‏دهد و سپس انسان را اغفال می‏کند.
  34. زیبائی عفو و بخشش :
  35. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام ): من أحسن الفضل قبول عذر الجانی‏ غررالحکم، ص 245.  از زیبا ترین و از بهترین فضل و افزونى مرتبه قبول کردن عذر گنهکارست.
  36. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): أعقل الناس أعذرهم للناس‏ غررالحکم، ص 52. از محکمترین اسباب عقل و زیرکى رحم کردن نادانانست، یعنى گذشتن از گناه ایشان.
  37. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): من أحسن الاعتذار استحق الاغتفار غررالحکم، ص 195.. هر که نیکو کند عذر خواستن را مستحقّ شود در گذشتن را.
  38. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): الْعَفْوُ زَکَاةُ الظَّفَرْ نهج‏البلاغه، حکمت 211.. عفو و درگذشت زکاة پیروزى مى‏باشد،
  39. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): العفو زین القدرة غررالحکم، ص 342.. در گذشتن از گناه و تقصیر زینت و آرایش قدرت و توانائى است،
  40. هنر زیبایی در متن آفرینش . این آیه، زینت را براى انسان حلال مى‏شمرد. قرآن، یکى از نعمت‏هاى خداوند را، زینت آسمان‏ها به ستارگان جهت تماشاى تماشاگران مى‏داند، «زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ‏» امّا باید علاقه‏ى به زینت، انسان را به هلاکت نکشد و بهره‏گیرى از آن کنترل شده باشد، وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنّاها لِلنّاظِرینَ‏ حجر/ 16.
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۰۸
خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. زیبا وزیبایی 1-
  2. زیبایى آسمان‏ها به ستاره‏ها.
  3. زیبایى‏ زمین‏ به سبزى‏ها.
  4. زیبایى طبیعت با رنگارنگى با برگ‏هاى مختلف. حتى اگر همه درخت‏ها برگشان یک جور بود اگر گل‏ها رنگ‏شان یک جور بود زندگى براى انسان خسته کننده بود. این رنگ به رنگى به انسان تسکین مى‏دهد.
  5. زیبایى‏ انسان‏ به ایمان است، هرگاه ایمان برود جرثومه‏ى زشتى‏ها مى‏شود
  6. زیبایى‏ عقل‏ . به علم است،
  7. زیبایى‏ علم‏، در اظهار آن و زشتى‏اش در سکوت و کتمان است. «لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ»
  8. زیبایى‏ اظهار ، در اظهار در گفتگوها، قبل از اظهار عقیده‏ و نظر است ، آنچه را که مورد اتفاق است مطرح کنیم. «إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ»
  9. زیبایی عقیده : حفظ اختیار مردم در انتخاب عقیده‏ و عمل. زیرا اگر عذابى فورى بود، همه مردم از ترس ایمان‏ مى‏آوردند.
  10. زیبایی عمل : در مسجد که مى‏روید قشنگ بروید. «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» (اعراف/ 31) - عمل‏ صالح‏ است ، هرگز ضایع نمى‏شود. خواه آشکار صورت گیرد یا مخفیانه، کم باشد یا زیاد. «فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ»
  11. 1.زیبایی عمل صالح :  دعا همراه ایمان و عمل‏ صالح‏ باشد. «یستجیب الذّین آمنوا و عملوا الصالحات»
  12. زیبایی دعا : صلوات‏، کلید استجابت دعا و سبب سنگین شدن میزان مؤمن در قیامت مى‏شود.
  13. زیبایى معارف اهل‏بیت‏: امام سجاد علیه السلام در یک سطر و جمله دعا، عوامل سقوط جامعه را بر شمرده است، آنجا که مى‏فرماید: «الّلهم انّى أعوذبک من الکَسل و الفَشل و الهَمّ و الجُبن و ...»
  14. زیبائی  وجوان : حضرت علی (علیه السلام) که دو لباس خرید، لباس زیباتر را به قنبر غلامش داد و فرمود:" تو جوان هستی."
  15. زیبائی حقیقی :  درقران مجید، 2 نوع زینت را مطرح کرده: 1 زینتی که وسیله رسیدن به خدا و آخرت باشد: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ‏ اعراف/ 32. 2- زینتی که وسیله غفلت و تصرف شیطان باشد: لازَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الارْضِ‏ حجر/ 39.
  16. زیبایی  التجمّل : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): التجمل مروءة ظاهرة غررالحکم، ص 435.  
  17. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): التجمل من أخلاق المومنین‏ غررالحکم، ص 435. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): إذا قل أهل الفضل هلک أهل التجمل‏ غررالحکم، ص 380.
  18. زیبایی درون : زیبایی درون‏
  19.  زیبایی زن و مرد : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): عُقُولُ النِّسَاءِ فِی جَمَالِهِنَّ وَ جَمَالُ الرِّجَالِ فِی عُقُولِهِم‏ معانیالاخبار، ص 234..عقل زنان درزیبایی آنهاست و زیبای مردان به عقل های آنانست.
  20. زیبایی ظاهر وباطن :  قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیُّ ( علیه السلام): حُسْنُ الصُّورَةِ جَمَالٌ ظَاهِرٌ وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمَالٌ بَاطِنٌ‏ أعلام‏الدین، ص 313ظ. خوبی صورت  زیبایی ظاهر است وخو بی عقل زیبایی باطن است .
  21. زیبایی صورت ومنطق :  قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ صُورَةَ الْمَرْأَةِ فِی وَجْهِهَا وَ صُورَةَ الرَّجُلِ فِی مَنْطِقِهِ‏ کنزالفوائد، ج 2، ص 14 خداوند باری تعالی قرار داده زیبایی زن را در صورتش وزیبایی مرد را در منطق او
  22. زیبایی زبان :  قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ( صل الله علیه وآله ): الْجَمَالُ فِی اللِّسَانِ‏ تحف‏العقول، ص 37
  23. زیبایی مرد : قال رسول الله ( صل الله علیه وآله ): ألجمال فی الرّجل اللّسان‏ کنز، ج 2، ص 10
  24. زیبایی در مردان  : قَالَ الْعَبَّاسُ لِلنَّبِیِّ ( صل الله علیه وآله ): مَا الْجَمَالُ بِالرَّجُلِ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَال:" صَوَابِ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ قَالَ: فَمَا الْکَمَالُ؟ قَالَ: تَقْوَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ" أمالی طوسی، ص 497
  25. زیبایی ظاهر وباطن :  قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): حسن العقل جمال الظواهر و البواطن‏ غررالحکم، ص 52.
  26. زیبایی مرد : قال رسول الله ( صل الله علیه وآله ): جمال الرّجال فصاحة لسانه‏ کنز، خ 28775
  27. حقیقت زیبایی : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ( صل الله علیه وآله ): الْجَمَالُ صَوَابِ الْقَوْلِ بِالْحَقِ‏ أمالی طوسی، ص 497. زیبایی سخن درست، حقیقت، شایسته گفته حق است
  28.  زیبایی ظاهر وباطن : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): الجمال الظاهر حسن الصورة الجمال الباطن حسن السریرة غررالحکم، ص 254.
  29. زیبایی مرد: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): جمال الرجل حلمه‏ غررالحکم، ص 285. حلم: بکسر اوّل بردبارى.
  30. زیبایی مرد : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): جمال الرجل الوقار غررالحکم، ص 250. الوَقَار- آرامش و خویشتن دارى، مرد بزرگوار، بزرگوارى.
  31. زیبایی مومن : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): جمال المؤمن ورعه‏ غررالحکم، ص 269. وَرِعَ‏: عَنِ المَحَارِمِ دوری از گناه 
  32. زیبایی بنده  : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): جمال العبد الطاعة غررالحکم، ص 181. اطاعت وپیروی از امر مولا
  33. زیبایی فرد آزاد : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): جمال الحر تجنب العار غررالحکم، ص 325. عور: عورت هر چیزى است که انسان از ظاهر شدن آن شرم دارد. دوری از ظاهر شدن عیوب
  34. زیبایی زندگی  : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): جمال العیش القناعة غررالحکم، ص 391. زیبایی زندگی قناعت است .
  35. زیبایی کارنیک  : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): جمال الاحسان ترک الامتنان‏ غررالحکم، ص 390. زیبایی کار پسندیده بی منتی آن است.
  36. زیبایی قرآن : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): جمال القرآن البقرة و آل عمران‏ غررالحکم، ص 110. زیبایی قرآن سوره بقره وآل عمران است.
  37. زیبایی شناخت : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): جمال المعروف إتمامه‏ غررالحکم، ص 383. عرف: معرفت و عرفان بمعنى درک و شناختن است. زیبایی شناخت : عمل و به  نتیجه رساندن آن است
  38. زیبایی فرد عالم : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): جمال العالم عمله بعلمه‏ غررالحکم، ص 45. زیبایی فرد عالم عمل به علم اوست.
  39. زیبایی علم :قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): جمال العلم نشره‏ غررالحکم، ص 44. زیبایی علم نشر وگسترش آن است .
  40. زیبایی عقل : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): لا جَمَالَ أَحْسَنُ مِنَ الْعَقْل‏ تحف‏العقول، ص 92 .هیچ زیبایی همچو زیبایی عقل نیست .
  41. زیبایی عافیت : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): لا لِبَاسَ أَجْمَلُ مِنَ الْعَافِیَة کافی، ج 8، ص 18.  هیج پوششی زیباتر از پوشش عافیت نیست . العافِی‏- ج‏ عُفِیّ‏ [عفو]: فا، آمرزنده و بخشنده، کهنه،
  42. 4. زیبایی صورت‏ قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ ( علیه السلام): الصورة الجمیلة أول السعادتین‏ غررالحکم، ص 325. اولین سعادت خوشبختی صورت زیباست. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۱
خرداد

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محجمد وعجل فرجهم

کتاب سه : 5-

  1. در باد سه‏ نعمت مهم وجود دارد: جا به جا کردن ابرها، تلقیح گیاهان و تصفیه‏ى هوا.
  2. قرآن براى انسان در قیامت سه‏ نوع کتاب معرّفى کرده است: الف) براى هر فرد کتابى است که کارهاى شخصى او در آن ثبت است. «و کلّ انسان الزمناه طائره فى عنقه و نخرج له یوم القیامة کتاباً یلقاه منشورا» ..به او خطاب مى‏شود کتاب خود را بخوان. «اقرء کتابک» ب) براى هر امّتى نیز کتابى است که امور اجتماعى در آن ثبت است، «کلّ امّة تدعى الى کتابها»ج) تمام امّت‏ها نیز یک کتاب دارند که همه چیز و همه کس در آن ثبت است. «و وضع الکتاب فترى المجرمین مشفقین ممّا فیه»
  3. سه‏ بار آن : احسان به والدین، از جایگاه ویژه‏اى نزد خداوند برخوردار است. در قرآن، پنج بار کلمه «وَصَّیْنَا» بکار رفته که سه‏ بار آن مربوط به والدین است.
  4. سه بار سفارش مادر : مادر به دلیل دشوارى دوران باردارى و زایمان و شیردهى، حق ویژه‏اى بر فرزند داشته و باید نسبت به او بیشتر احسان کرد، چنانچه در روایات تأکید بیشترى در مورد احسان به مادر شده است و پیامبر اکرم در روایتى سه‏ بار سفارش به نیکى به مادر کرد و آنگاه سفارش به نیکى به پدر.
  5. سه سوره‏ى مائده، حجرات و ممتحنه که درباره مسائل حکومتى و اجتماعى است، با جمله‏ى «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شروع شده است.
  6. سه بار سخن ازصلح : در این آیه، سه‏ بار سخن از برقرارى صلح و اصلاح میان مردم بر اساس عدالت به میان آمده است: «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» سه‏ بار فرمان «اصلحوا» تکرار شده که نشانه‏ى توجّه اسلام به برقرارى صلح و دوستى میان افراد جامعه است.
  7. دراین آیه به سه‏ اصل مهم اشاره شده است: اصل مساوات در آفرینش زن و مرد، اصل تفاوت در ویژگى‏هاى بشرى و اصل این‏که تقوا ملاک برترى است. البتّه در آیات دیگر قرآن، ملاک‏هایى از قبیل علم، سابقه، امانت، توانایى و هجرت نیز به چشم مى‏خورد. إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ «الحجرات آیه13»
  8. سرچشمه‏ى وسوسه، سه چیز است: الف: نفس. «توسوس به نفسه»ب: شیطان. «فوسوس لهما الشّیطان»ج: بعضى انسان‏ها و جنّیان. «الّذى یوسوس فى صدور النّاس من الجِنّة والنّاس»
  9. در قرآن از سه‏ نوع قلب سخن به میان آمده است: : 1- قلب سلیم 2- قلب منیب 3- قلب مریض‏
  10. مهلت سه روزه : مراد از «حَتَّى حِینٍ»، مهلت سه‏ روزه‏اى است که به آنان داده شد تا شاید پشیمان شوند و توبه کنند. امّا آنان از گناهان دست برنداشتند و پس از سه‏ روز عذاب الهى نازل شد. چنانکه در آیه 65 سوره هود مى‏فرماید: «تَمَتَّعُوا فِی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ»
  11. این سه‏ قوم : جمله «إِنَّهُمْ کانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغى‏» ممکن است مربوط به قوم نوح باشد که ظالم‏تر از عاد و ثمود بودند و ممکن است مربوط به قوم عاد و ثمود و نوح باشد، یعنى این سه‏ قوم از سایر اقوام هلاک شده، ظالم‏تر و طاغى‏تر بوده‏اند.
  12. سه‏ بار کلمه‏ى : در ماجراى قوم لوط، چهار مرتبه کلمه‏ى «نُذُرِ» و سه‏ بار کلمه‏ى «عَذابٌ» مطرح شده که نشانه‏ى اهمیّت هشدار نسبت به عملکرد قوم لوط است.
  13. سه‏ بار کلمه میزان: تکرار، نشانه‏ى اهمیّت است. در آیات پى‏درپى، سه‏ بار کلمه میزان تکرار شده است که نشان دهنده ضرورت توجّه به معیار و وسیله سنجش درست و مطمئن در امور مختلف است. وَضَعَ الْمِیزانَ ...، أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ ... و «لا تُخْسِرُوا الْمِیزانَ»
  14. سه بار تکرار:  نعمت دریا و آفریده‏هاى آن، از نعمت‏هاى بزرگى است که خداوند، تکذیب کننده آن را سرزنش مى‏کند. جمله «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» سه‏ بار در این آیات تکرار شده است.
  15. سه روز غذا : در سوره انسان، درباره اهل بیت علیهم السلام مى‏خوانیم که غذاى خود را سه‏ روز پى‏درپى به یتیم و مسکین و اسیر دادند و گفتند؛ ما از پروردگار و روز قیامت مى‏ترسیم، «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً» و در این آیه مى‏خوانیم: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ» پس اهل بیت علیهم السلام قطعاً بهشتى هستند.
  16. سه چیز است که حزن و اندوه را از قلب مى‏زداید: آب، سبزى و سیماى نیکو.
  17. هر سه‏ مورد : در این آیات هر سه‏ مورد در میان نعمت‏هاى بهشتى مطرح شده است: آب، «عَیْنانِ نَضَّاخَتانِ» سبزى، «مُدْهامَّتانِ» و صورت زیبا. «کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ»
  18. و (در آن روز) شما سه‏ گروه باشید. پس (گروه اول) اصحاب یمین (گروه‏
  19. مردم سه‏ دسته : انسان‏ها سرانجام به سه‏ گروه تقسیم مى‏شوند. «کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً» چنانکه در سوره فاطر نیز مردم سه‏ دسته تقسم شده‏اند. «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسه وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ»
  20. سه‏ گروه،: در تقسیم بندى سه‏ گروه، نام سابقون متأخّر آمده، شاید به دلیل آن‏که تعدادشان کمتر است، ولى در تجلیل، ابتدا از آنان تجلیل شده است، سپس از اصحاب یمین و دیگران، چون مقامشان والاتر از دیگران است.
  21. سه‏ خلاف: خداوند عادل است و عذاب بر پایه عملکرد خود انسان است. اگر خلافکاران سه‏ نوع شکنجه دارند: بادى سوزان، آب داغ وسایه داغ، به خاطر آن است که سه‏ خلاف پیوسته دارند. کانُوا ... مُتْرَفِینَ ... کانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ ... کانُوا یَقُولُونَ‏
  22. سه‏ دسته تقسیم : آغاز این سوره، مردم را به سه‏ دسته تقسیم کرد: «کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً»: مقرّبان درگاه الهى، اصحاب یمین و اصحاب شمال، پایان سوره نیز سرنوشت این سه‏ گروه را تکرار مى‏کند.
  23. سه‏ گروه  وقت جان دادن : در این آیات، لحظات جان دادن سه‏ گروه در کنار هم مطرح شده است تا انسان در این نمایشگاه معنوى، کدام یک را انتخاب کند: فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ ... فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ‏
  24. سه‏ رحمت : مرگ براى مقرّبان، زمینه‏ساز سه‏ رحمت است: رهایى از غصّه‏ها و سختى‏هاى دنیا «فَرَوْحٌ»، رسیدن به الطاف الهى «رَیْحانٌ» و رسیدن به کامیابى ابدى. «جَنَّةُ نَعِیمٍ»
  25. سه‏ اصل لازم : در تعلیم و تربیت، سه‏ اصل لازم است: تبیین، تمثیل و نتیجه‏گیرى. «اعْلَمُوا» براى تبیین است، «کَمَثَلِ غَیْثٍ» براى تمثیل و «عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ» نتیجه‏گیرى است.
  26. سه‏ قوه نیاز: جامعه به سه‏ قوه نیاز دارد: مقنّنه، «الْکِتابَ»، قضائیّه «الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» و مجریّه. «أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ»
  27. سه‏ بار از گوش  : خداوند در این یک آیه، سه‏ بار از سمیع بودن خود سخن گفته است تا مردم با او گفتگو کنند. «سَمِعَ، یَسْمَعُ، سَمِیعٌ»
  28. نجواى سه‏ نفره : آیا ندیدى که خداوند آنچه را در آسمان‏ها و زمین است، مى‏داند. هیچ رازگویى و نجواى سه‏ نفره نیست مگر آنکه او چهارمین آنهاست و هیچ پنج نفره‏اى نیست، مگر آنکه او ششمین آنان است و نه (رازگویانى) کمتر از آن و نه بیشتر، مگر این‏که او با آنهاست، هر جا که باشند، سپس در روز قیامت آنان را به آنچه که انجام دادند، خبر خواهد داد. همانا خداوند به هر چیزى بسیار داناست.
  29. سه قبیله از یهودیان به نام‏هاى بنى‏نضیر، بنى‏قریظه و بنى‏قینقاع به مدینه هجرت کرده و در آن جا ساکن شدند و با پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پیمان عدم تعرض بستند، امّا بعد از جنگ احُد گروهى از آنان با مشرکان مکّه همراه شد و علیه مسلمانان توطئه کردند، پیامبر آگاه گردید و با آنان برخورد کرد. یکى از بزرگان آنان به نام کعب بن اشرف کشته و میان یهودیان تزلزل ایجاد شد و به قلعه‏اى پناهنده شدند. مسلمانان با دستور پیامبر قلعه را محاصره کردند. بعد از چند روز محاصره و جنگ، یهودیان پذیرفتند که از مدینه خارج شوند.
  30. سه‏ لشکر براى یارى : در حدیث مى‏خوانیم: سه‏ لشکر براى یارى حضرت مهدى علیه السلام مى‏آیند، لشکرى از فرشتگان، لشکرى از مؤمنان و ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان.
  31. سه گروه اسوه : بعد از سه‏ بار تکرار کلمه‏ى «رَبَّنا»* در آیات 4 و 5، باز هم مى‏فرماید: آنان اسوه هستند، یعنى نه تنها در برائت، بلکه در دعا و مناجات هم اسوه هستند.
  32. ظلم بر سه‏ نوع است: ظلم به خود، ظلم به مردم و ظلم به مکتب و از این میان، ظلم به دین و مکتب، مهمّ‏ترین و بزرگ‏ترین نوع ظلم است.
  33. خداوند سه‏ بار وعده پیروزى اسلام بر تمام ادیان را داده است: غلبه دین اسلام بر سایر ادیان وعده داده شد، ولى تحقق این وعده سه‏ شرط لازم دارد: الف) قانون کامل و جهانى که همان قرآن است، نورى که خداوند آن را کامل کرده و هیچ کس قدرت خاموش کردنش را ندارد.ب) وجود رهبر معصوم که حضرت مهدى، بقیّة اللّه و ذخیره الهى است.ج) آمادگى مردم که در این آیه مطرح شده است.این آیات، هم وزن آیه 111 سوره توبه است که مى‏فرماید: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ
  34. هرکس سه‏ جمعه پى در پى بدون عذر موجّه نماز جمعه را ترک نماید، نام او به عنوان منافق ثبت مى‏شود. «من ترک الجمعة ثلاثة متتابعة لغیر علة کتب منافقا»
  35. سه‏ جمعه  :و در روایت دیگرى مى‏خوانیم هر کس به غیر از بیمارى و عذر موجه دیگرى سه‏ جمعه در نماز جمعه حضور نیابد، خداوند بر قلب او مُهر مى‏زند.
  36. سه‏ مرتبه از علم خداوند سخن به میان آمده است: علم به تمام موجودات هستى «ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، علم به آشکار و نهان انسان‏ها «ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ»، علم به افکار و نیّت‏ها «بِذاتِ الصُّدُورِ». آن هم علم دائمى که از قالب فعل مضارع «یَعْلَمُ» استفاده مى‏شود و علم عمیق که از قالب «عَلِیمٌ» استفاده مى‏شود.
  37. سه‏ گام در برخورد : «عفو» به معناى گذشت و «صفح» به معناى ترک سرزنش و «مغفرت» به معناى از یاد بردن و به فراموشى سپردن است و این سه‏ امر (عفو و صفح و مغفرت) سه‏ گام در برخورد با خطاهاى دیگران و از جمله همسر و فرزند است.
  38. سه‏ دستور  :در رهبرى امت نیز قرآن به پیامبرش سه‏ دستور مى‏دهد: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» یعنى علاوه بر گذشت و به کلى صرف نظر کردن لغزشها و بالاتر از همه مشورت کردن و شخصیت دادن به مردم لازم است.
  39. تا سه‏ بار عادت : از زمانى که مرد همسرش را طلاق مى‏دهد، زن باید تا سه‏ بار عادت ماهیانه و پاک شدن از آن صبر کند و سپس اگر خواست شوهر دیگرى اختیار کند. به این فاصله زمانى، «عده» مى‏گویند و زن باید خود حساب آن را داشته باشد. در دوره عدّه، مرد وظیفه دارد نفقه همسر مطلقه را پرداخت کند.
  40. سه‏ بار طلاق،: اسلام براى جلوگیرى از طلاق بى مورد، محدودیت‏هایى را وضع کرده است. از جمله آن که رجوع به همسر بعد از سه‏ بار طلاق، دیگر حرام ابدى مى‏شود و نمى‏توانند رجوع کنند، پس از آن تنها با وجود محلّل مى‏تواند دوباره او را به عقد خود درآورد. در حدیث عدّه آنان سه‏ ماه : و زنانى که از عادت ماهانه مأیوسند، (و قصد دارید آنان را طلاق دهید،) اگر در وضع آنان شک کنید (که این عدم عادت به خاطر سنّ است یا بیمارى و یا باردارى)، پس عدّه آنان سه‏ ماه است و هم چنین است حکم زنانى که حیض ندیده‏اند (با آن که در سنّ حیض هستند) و پایان عدّه زنان باردار، وضع حمل آنان است و هرکس از خدا پروا کند، خداوند براى او در کارش آسانى پدید مى‏آورد.
  41. اللهم صل علی محمد وآل محجمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۱
خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محجمد وعجل فرجهم

  1. کتاب سه : 4-
  2.  سه چیز علامت منافق :  صادق ‏الوعد بودن، صفتى الهى است، «إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ» وتخلّف در وعده، نشانه‏ى نفاق است. در احادیث مى‏خوانیم: علامت منافق سه چیز است: خیانت در امانت، دروغ در سخن، تخلّف در وعده.
  3. خلافکاران سه‏ گروه : خلافکاران سه‏ گروه‏اند: گروهى که شخصاً خلاف مى‏کنند، گروهى که وسیله و واسطه‏ى انجام خلاف دیگران مى‏شوند. و افرادى که به تخلّف دیگران راضى‏اند. بدیهى است که گناه و کیفر هر یک از سه‏ گروه مذکور تفاوت دارد.
  4. سه‏ کار واجب : در روز عید قربان، در سرزمین منا، در کنار مکّه براى زائران خانه خدا سه‏ کار واجب است: 1. پرتاب هفت سنگریزه به جایگاه شیطان که آن را «رمى جمره» مى‏گویند.2. ذبح و قربانى که در آیه‏ى قبل به آن اشاره شد.3. تراشیدن سر و یا کوتاه کردن مو و ناخن که در این آیه آمده است.
  5. سه‏ مرتبه اجازه : در روایات مى‏خوانیم: اجازه گرفتن براى ورود به خانه دیگران سه‏ مرتبه باشد تا اهل خانه فرصت جمع و جور کردن خود را داشته باشند. وبراى نجات غریق و مظلوم و مورد آتش سوزى، اجازه لازم نیست.
  6.  سه چشم : در حدیثى مى‏خوانیم: تمام چشم‏ها در قیامت گریان است مگر سه‏ چشم: چشمى که از ترس خدا بگرید، چشمى که از گناه بسته شود و چشمى که در راه خدا بیدار بماند.
  7. سه چیز : دلیل اعراض از داورى پیامبر سه چیز است: بیمارى‏هاى روحى، تردید و سوءظن. «أَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ یَخافُونَ أَنْ یَحِیفَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ»
  8. پیروی برادیان سه‏ مرتبه فرمود: «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»* اسلام بر همه‏ى ادیان پیروز خواهد شد.
  9. در سه‏ وقت : اى کسانى که ایمان آورده‏اید! غلامان و فرزندانى که به سنّ بلوغ و احتلام نرسیده‏اند، در سه‏ وقت (براى ورود به اتاق) از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح و هنگام نیمروز، که لباس از تن بیرون مى‏کنید، و بعد از نماز عشا. این سه‏ وقت، هنگام خلوت شماست، اما در غیر این سه‏ وقت، بر شما و بر آنان گناهى نیست که بدون اذن وارد شوند، زیرا آنان پیوسته با شما در رفت و آمد هستند و بعضى بر بعضى وارد مى‏شوند. خداوند آیات خود را این گونه براى شما بیان مى‏کند و خداوند دانا و حکیم است.
  10. در تمام اوقات : اجازه گرفتن کودکان را به سه‏ زمان مشخّص اختصاص داد، اما این آیه زمان مشخّصى را اعلام نکرده و فرزندان بالغ، در تمام اوقات باید براى ورود به اتاق والدین، اجازه بگیرند.
  11. سه‏ خصلت کفّار: در این آیات براى کفّار سه‏ خصلت بیان شده است: اعراض، تکذیب، استهزا. آرى انسان به تدریج و گام به گام به سقوط کشیده مى‏شود، ابتدا به حقّ بى‏اعتنایى و اعراض مى‏کند، سپس آن را تکذیب و آن گاه حقّ را مسخره مى‏کند. ولى بدترین حالت و صفت انسان، مسخره کردن حقّ است، لذا در این آیه مى‏فرماید: در آینده، خبرهاى مسخره کردن آنان به آنها خواهد رسید. و نمى‏فرماید: کیفر اعراض و تکذیب به آنان خواهد رسید.
  12. «لام» در سه‏ جمله، در مدیریّت و تشکیلات، سهل‏انگارى ممنوع. «لَأُعَذِّبَنَّهُ- لَأَذْبَحَنَّهُ- لَیَأْتِیَنِّی» (وجود حرف «لام» در سه‏ جمله، نشانه‏ى قاطعیّت است)
  13. گواه سه چیز : قرآن درباره‏ى تلاوت خودش مى‏فرماید: «وَ ما تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً» اى پیامبر! ما بر سه چیز گواهیم:
  14. سه‏ مرتبه : عبارت «حُکْماً وَ عِلْماً» سه‏ مرتبه در قرآن مجید آمده که در همه موارد، حُکم بر علم مقدّم‏
  15. سه‏ دشمن : براى انسان سه‏ دشمن معنوى شمرده‏اند: جلوه‏هاى دنیوى، تمایلات نفسانى و وسوسه‏هاى شیطانى. در این میان، دنیا و جلوه‏هاى آن همچون کلیدى است که با حرکت به یک سوى، در را باز مى‏کند و با حرکت به سوى دیگر مى‏بندد، یعنى هم مى‏توان از آن بهره‏ى خوب گرفت و هم مى‏توان آن را در راه بد بکار برد. وسوسه‏هاى شیطانى نیز- اگر چه نقش‏آفرین هستند ولى- انسان را به گناه مجبور نمى‏کنند، مضافاً بر این‏که، شیطان در دل اولیاى خدا راه نفوذ و تسلّطى ندارد؛ امّا دشمن دوم که از همه کارسازتر است، هواها و تمایلات نفسانى است که خطرناک‏ترین دشمن انسان بشمار مى‏رود.
  16. سهمحور مبارزه : حضرت موسى درطول دوران مبارزه‏اش با سه‏ محور اصلى فساد و طغیان، درگیر بود: یکى محور قدرت و زور که فرعون، سردمدار آن بود. دیگرى اهرم ثروت و زَر که قارون، مظهر آن بشمار مى‏رفت، و سومى عامل فریب و تزویر که سامرى رهبرى آن را به عهده داشت. به عبارت دیگر، حضرت موسى با مثلّث شومِ زور، زر و تزویر، دست به گریبان بود.
  17. سهبار مخاطب مشرکان : در این آیه، حضرت ابراهیم سه‏ بار مشرکان را مخاطب قرار داد، و این نشانه‏ى گفتگوى مستقیم با منحرفان است. «تَعْبُدُونَ- تَخْلُقُونَ- تَعْبُدُونَ»
  18. در این دو آیه (عنکبوت، 18- 19) به سه‏ اصل مشترک در میان ادیان اشاره شده است: الف: توحید. «یُبدى‏ء اللَّهُ الخلق» ب: نبوّت. «و ما على الرّسول الّاالبلاغ» ج: معاد. «ثمّ یعیده»
  19. مراحل سهگانه‏ى تکامل : خداوند در یک جا، قرآن را مایه‏ى هدایت متّقین مى‏خواند، «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» و در جاى دیگر آن را مایه‏ى هدایت و بشارت مؤمنان مى‏داند، «هُدىً وَ بُشْرى‏ لِلْمُؤْمِنِینَ» و در این سوره، قرآن را مایه‏ى هدایت و رحمت براى نیکوکاران مى‏شمرد، «هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ» پس قرآن مراحل سه‏ گانه‏ى تکامل را در بردارد، مایه‏ى هدایت، بشارت و رحمت است.
  20. سه نوع اطاعت داریم در قرآن : 1. اطاعت مطلق نسبت به خداوند، پیامبر و اولى الامر. «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم» 2. عدم اطاعت مطلق از کافران، منافقان، مفسدان، گناهکاران، ظالمان و .... «و لاتطع الکافرین و المنافقین» 3. اطاعت مشروط نسبت به والدین؛ یعنى اگر دستورات مفید یا مباح دادند، لازم است پیروى کنیم؛ امّا اگر تلاش کردند فرزند را به غیر خدا فراخوانند نباید اطاعت کرد.
  21. سه‏ نهى ازلقمان : در سفارش‏هاى لقمان، نُه امر، سه‏ نهى و هفت دلیل براى این امر و نهى‏ها آمده است: و امّا سه‏ نهى: 1. نهى از شرک. 2. نهى از روى گردانى از مردم. 3. نهى از راه رفتن با تکبّر.
  22. سه‏ مرتبه برای تاکید : در بیان حقیقت، صراحت و قاطعیّت داشته باشیم. (در این آیه، سه‏ مرتبه کلمه‏ى «أَنَّ» به کار رفته که نشانه‏ى تأکید است.) «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ»
  23. سه طایفه‏ى یهود : در مدینه سه‏ طایفه‏ى یهودى بودند به نام‏هاى: «بنى قینقاع» «بنى نضیر» و «بنى قریظه» که هر سه‏ با مسلمانان پیمان داشتند.
  24. سهنوع نکاح : در اسلام سه‏ نوع نکاح وجود دارد: الف: نکاح با مهریّه (خواه دایم یا موقّت).ب: نکاح از طریق مالک شدن کنیز.ج: نکاح بدون مهریّه، که زنى خود را به مردى ببخشد.
  25. سهعنصر قیام : قیام سه‏ عنصر لازم دارد: خلوص نیت، «للّه» رهبر، «صاحبکم» فکر وبرنامه. «تتفکّروا»
  26. سه رنگ : گرچه در آیات، سه‏ رنگ سفید و سرخ و سیاهِ کوه‏ها را ذکر کرده است ولى با تعبیر «مُخْتَلِفاً أَلْوانُها» اشاره مى‏کند که کوه‏ها منحصر در این سه‏ رنگ نیستند.
  27. سه‏ حیوان : «أنعام» جمع «نعم» به معناى شتر است ولى به گاو و گوسفند نیز گفته مى‏شود. گرچه کلمه «دواب» به معناى جنبنده است شامل آنها مى‏شود ولى بدلیل اهمیّت و نیاز شدید انسان به این سه‏ حیوان نامشان در قرآن جدا آمده است.
  28. خلیفه بودن انسان : مراد از خلیفه بودن انسان در آیه، «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» یکى از سه‏ امر است: جانشینى ملّت‏ها از ملّت‏ها، جانشینى فرزندان آدم از انسان‏هاى پیش از خلقت آدم، جانشینى انسان از خداوند.
  29. رسالت سه‏ تن : این (سوره یس) با گواهى خداوند به رسالت پیامبر اسلام آغاز و با بیان رسالت سه‏ تن از پیامبران الهى ادامه مى‏یابد.
  30. سه چیز لازم موفقیّت : براى موفقیّت سه چیز لازم است: الف: برنامه مدوّن «قرآن حکیم» ب: مجرى و رهبر آگاه «لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» ج: راه روشن. «صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
  31. سه‏ نوع کتاب‏: آنچه از انسان سرمى‏زند، در پرونده عمل او ثبت مى‏شود و در قیامت به شکل کتابى در اختیار او قرار مى‏گیرد. این کتاب‏ها سه‏ نوع است : الف: کتاب شخصى. «اقرء کتابک» ب: کتاب امّت‏ها. «کلّ امّة تدعى الى کتابها» ج: کتاب جامع. «کلّ شى‏ء احصیناه فى امام مبین»، «فى لوح محفوظ»
  32. سهعنصر نام نیک : درهر کجا قرآن  فرمود: براى انبیا نام نیک باقى گذاشتیم، به سه‏ عنصر اشاره کرده است: 1. احسان 2. ایمان 3. عبادت. «إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ» سوره الصافات، آیه 122- 120
  33. تاریکى‏هاى سه‏ گانه : او شما را در شکم‏هاى مادرانتان و در تاریکى‏هاى سه‏ گانه (گوشت و پوست و خون) آفرینشى پس از آفرینشى (دیگر در مراحل گوناگون) مى‏آفریند. این است خدایى که پروردگار شماست، حکومت براى اوست، جز او هیچ معبودى نیست، پس چگونه به بى راهه مى‏روید؟
  34. «ظلمات سه‏ گانه» : مراد از «ظلمات سه‏ گانه» به گفته‏ى امام حسین علیه السلام در دعاى عرفه، گوشت و پوست و خون است. «ثم اسکنتنى فى ظلمات ثلاث بین لحم و جلد و دم»
  35. «خسارت»، سه‏ مرتبه : کلمه‏ى «خسارت»، سه‏ مرتبه در این آیه تکرار شده است تا انسان را نسبت به خسارتِ نفس در قیامت بیدار کند.
  36. سه‏ بار حرف لام : خطر شرک بسیار جدى است. (سه‏ بار حرف لام مفتوحه که نشانه‏ى تأکید است تکرار شده). «لَئِنْ- لَیَحْبَطَنَّ- لَتَکُونَنَّ»
  37. صدّیقون سه‏ نفرند : بر اساس حدیثى که شیخ صدوق در امالى و فخر رازى در تفسیر خود آورده است، صدّیقون سه‏ نفرند: حبیب نجّار (مؤمن آل یس)، مؤمن آل فرعون و علىّ بن ابى طالب که برترین آنان است.
  38. در این سوره یس سه‏ بار سخن از جدال نابجا مطرح شده است: سه‏ بار از مجادله و ستیز کفّار سخن به میان آمده است، خداوند به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: پس صبر کن که وعده‏ى خدا حقّ است.
  39. در قرآن سه‏ مرتبه جمله‏ى «نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ»* آمده که به معناى علم داشتن به گوشه‏اى از کتاب است و در هر سه‏ مورد افرادى گرفتار انحراف شده‏اند چون از علم کافى برخوردار نبودند بلکه نصیبى از علم داشتند؛
  40. علم سه‏ مرحله : قرآن براى علم سه‏ مرحله بیان کرده است: الف) علم مفید که سبب رشد معنوى انسان باشد، همان گونه که حضرت موسى به خضر علیه السلام گفت: آیا اجازه مى‏دهى من همسفر تو باشم تا از آنچه مى‏دانى وسبب رشد است به من بیاموزى. ب) علم بى فایده، نظیر علم به عدد اصحاب کهف که آیا سه نفر بودند یا پنج نفر یا هفت نفر، زیرا مهم تصمیم آنان براى حفظ دینشان بود. ج) علم مضرّ، نظیر علم سحر وجادو براى جدایى میان زن و شوهر.
  41. نزول وحى بر پیامبران سه‏ راه دارد: سه‏ نوع وحى که در آیه قبل آمده بود براى پیامبر اسلام بوده است. «وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ» الف) القاى مستقیم به قلب پیامبر.ب) شنیدن از وراى حجاب مثل درخت.ج) از طریق فرشته‏ى حامل وحى (جبرئیل).

اللهم صل علی محمد وآل محجمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۱
خرداد

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محجمد وعجل فرجهم

کتاب سه : 3-

  1. مدّت سه‏ روز : با اطلاع پیامبر صلى الله علیه و آله از آن توطئه و جانفشانى على علیه السلام، شبانه مقدّمات هجرت فراهم شد و آن حضرت در اوّل ماه ربیع‏الاوّل ابتدا به غار ثور رفتند و به مدّت سه‏ روز در آنجا به گونه‏اى معجزه‏آسا مخفى شدند و در این مدّت تنها حضرت على علیه السلام براى آن حضرت غذا تهیه کرده و اخبار بیرون را در اختیار آن جناب قرار مى‏دادند. سرانجام پیامبر با اعلان مهاجرت مسلمانان به یثرب و همراه آوردن اهل‏بیت آن حضرت، خود راهى یثرب شدند و پس از پیمودن مسافتى حدود چهارصد کیلومتر، روز دوازدهم ربیع‏الاوّل به محلّه‏ى قبا رسیدند و..
  2. پس از سه‏ روز : با دیدن تار عنکبوت بر غار، منصرف شدند و برگشتند و پیامبر صلى الله علیه و آله پس از سه‏ روز به مدینه عزیمت فرمود.
  3. پس از سه‏ روز، سه‏ شتر آماده شد و پیامبر صلى الله علیه و آله، ابوبکر و راهنما، عازم مدینه شدند.
  4. سه‏ آبادى : «مؤتفکات» از «ائتکاف» به معناى زیر ورو شدن است که در این جا اشاره به سه‏ آبادى محل زندگى قوم لوط دارد که با عذاب زیرورو شد.
  5. سه‏ نشانه منافقان : شأن نزول این آیه در مورد جنگ تبوک است. این آیه، سه‏ نشانه براى منافقان ذکر کرده است: الف: از جبهه نرفتن به جاى پشیمانى شادند. ب: جهاد با مال و جان بر ایشان سنگین است. ج: دیگران را از جبهه رفتن منع مى‏کنند.
  6. سهمسأله : نگام دعوت  پیامبر براى نماز در مسجد ضرار، سهمسأله را مطرح کردند: عشق به نماز جماعت، عشق به ناتوانان و عشق به رهبر و نماز او. و هر سهمنافقانه بود.
  7. سه نمونه  منافقان درتاریخ : همواره چنین بوده‏اند؛ در برابر موسى، سامرى توطئه مى‏کند، در برابر مسجد نبوى، مسجد اموى مى‏سازند و در برابر على علیه السلام قرآن بر نیزه مى‏کنند. همان گونه که گوساله‏ى سامرى را سوزاندند، مسجد منافقان را نیز مى‏سوزانند تا درسى براى تاریخ باشد.
  8. منافقان در جنگ تبوک سه‏ گروه بودند: 1. عدّه‏اى به بهانه‏ى مفتون شدن به دختران زیباى رومى، به جبهه نرفتند.2. جمعى مردم را از رفتن دلسرد مى‏کردند.3. بعضى گرمى هوا را بهانه مى‏آوردند، یا اجازه‏ى ماندن مى‏گرفتند.
  9. سه‏ مسلمانى که در تبوک شرکت نکردند، پشیمان شده و براى عذرخواهى نزد پیامبر آمدند. امّا حضرت با آنان سخن نگفت و دستور داد کسى با آنان حرف نزند و همسرانشان هم به آنان نزدیک نشوند. آنان به کوههاى اطراف مدینه رفتند و براى استغفار،
  10. تلاوت قرآن، در ردیف مقام رسالت وهمه‏ى اعمالِ مردم قرار دارد. (در این آیه، گواه وشاهد بودن خدا بر سه چیز مطرح شده: همه‏ى امور پیامبر، همه‏ى کارهاى مردم وتلاوت قرآن، واین تعبیر نشانه‏ى اهمیّت تلاوت قرآن است) سوره یونس، آیه 61
  11. کلمه‏ى «رَبَّنا» در دعا نقش مهمى دارد. «رَبَّنا» (سه‏ بار در آیه تکرار شده) سوره یونس، آیه 88
  12. بعد ازسه روز وعده اللهی : پس (على‏رغم آن همه سفارشات و تهدیدات، قوم ثمود) شتر را پِى کردند (و دست و پایش را بریدند)، پس (صالح) گفت: (براى مدّت) سه‏ روز در خانه‏هایتان بهره‏مند باشید (که بعد از آن عذاب الهى فرا خواهد رسید)، این وعده‏اى است راست و حقیقى.
  13. سه فلسفه آفرینش : در ظاهر به نظر مى‏رسد که فلسفه‏ى آفرینش انسان، سه‏ عنوان متفاوت یعنى: عبادت، آزمایش و رحمت است. امّا با کمى دقّت نظر متوجّه مى‏شویم که هر سه‏ موضوع داراى یک نقطه‏ى مشترک هستند و آن تکامل روحى و معنوى انسان‏هاست.
  14. داستان در سه سوره : حضرت یوسف علیه السلام فقط در همین سوره از قرآن آمده، در حالى که داستان پیامبران دیگر در سوره‏هاى متعدّد نقل شده است. داستان حضرت آدم و نوح هر کدام در دوازده سوره، داستان حضرت ابراهیم در هیجده سوره، داستان حضرت صالح در یازده سوره، داستان حضرت داوود در پنج سوره، داستان حضرت هود و سلیمان هر کدام در چهار سوره و داستان حضرت عیسى و زکریّا هر کدام در سه‏ سوره ذکر شده است.
  15. سه قسم خواب : پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: «الرؤیا ثلاثة: بشرى من اللَّه، تحزین من الشیطان، و الّذى یحدث به الانسان نفسه فیراه فى منامه»، خواب بر سه‏ قسم است: یا بشارتى از سوى خداوند است، یا غم و اندوهى از طرف شیطان است و یا مشکلات روزمره انسان است که در خواب آن را مى‏بیند.
  16. سه‏ عالم وجود : مرحوم علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مى‏گوید: سه‏ عالم وجود دارد؛ عالم طبیعت، عالم مثال، عالم عقل. روح انسان به خاطر تجردّى که دارد، در خواب با آن دو عالم ارتباط پیدا مى‏کند و به میزان استعداد و امکان، حقایقى را درک مى‏کند. اگر روح کامل باشد، در فضاى صاف حقایق را درک مى‏کند. و اگر در کمال به آخرین درجه نرسیده باشد، حقایق را در قالب‏هاى دیگر مى‏یابد. همانطور که در بیدارى، شجاعت را در شیر و حیله را در روباه و بلندى را در کوه مى‏بینیم، در خواب، علم را در قالب نور، ازدواج را در قالب لباس و جهل و نادانى را به صورت تاریکى مشاهده مى‏کنیم.
  17. سه‏ دروغ پى‏درپى‏: دروغ، دروغ مى‏آورد. برادران براى توجیه خطاى خود، سه‏ دروغ پى‏درپى‏گفتند: مسابقه رفته بودیم، یوسف را نزد وسایل گذاشتیم، گرگ او را خورد.
  18. انسان‏ها سه‏ دسته‏اند: گروهى قالب پذیرند، مثل آب و هوا که از خود شکلى ندارند ودر هر ظرفى به شکل همان ظرف در مى‏آیند. گروهى نفوذ ناپذیر و مقاوم هستند، همچون آهن و فولاد که در برابر فشار بیرونى ایستادگى مى‏کنند. اما گروهى امام و راهبرند که دیگران را به رنگ حقّ درمى‏آورند. یوسف نمونه‏اى از انسان‏هاى دسته سوم است که در زندان نیز از مشرک، موحّد مى‏سازد.
  19. یعقوب به زنده بودن سه‏ فرزندش (یوسف، بنیامین، برادر بزرگتر) یقین داشت و به ملاقاتشان امیدوار بود. «أَنْ یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعاً»
  20. براى ظالم سه‏ روز است: روز قدرت، روز مهلت و روز ندامت.
  21. براى مظلوم نیز سه‏ روز است: روز حسرت که مورد ظلم قرار گرفته، روز حیرت که در فکر چاره‏اندیشى است و روز نصرت در این دنیا یا جهان آخرت.
  22. گاهى هر سه‏ هست، آنچه مهم است جمع شدن همه‏ى نعمت‏ها در یکجاست، زیرا در دنیا یکجا باغ هست، چشمه نیست و گاهى چشمه هست، باغ نیست وگاهى هر دو هست، سلامتى نیست و گاهى هر سه‏ هست، امنیّت نیست و گاهى همه هست، ولى صفا و صمیمیّت نیست و گاهى همراه با انواع سختى‏ها ورنج‏هاست و گاهى که انواع نعمت‏ها یکجا جمع مى‏شود باید همه را رها کرد و رفت. لیکن در قیامت انواع نعمت‏هاى مادى و معنوى و اجتماعى و روانى همراه با ابدیّت است.
  23. سه‏ نوع عذاب: صیحه، زیرورو شدن شهر و سنگباران، کیفرى است که براى گناه لواط آمده است.
  24. تلاوت نیاز به سه چیز دارد : امام صادق علیه السلام فرمود: تلاوت نیاز به سه چیز دارد: قلب خاشع و بدن فارغ و موضع خالى.
  25. سه چیز بر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله واجب بود و بر دیگران مستحبّ: نماز شب، مسواک و سحرخیزى.
  26. به سحر سه‏ بار سوگند : خداوند به تمام قطعات زمان سوگند یاد کرده است. مثلًا: «وَ الْفَجْرِ»، «وَ الصُّبْحِ»*، «وَ النَّهارِ»، «وَ الْعَصْرِ» اما به سحر سه‏ بار سوگند یاد شده است: «وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ»، «وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ»، «وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ» یعنى سوگند به شب هنگام تمام شدنش.
  27. سه چیز سؤال : مشرکان قریش افرادى را از مکّه به مدینه فرستادند تا ماجراى بعثت حضرت محمّد صلى الله علیه و آله و نشانه‏ى صداقت او را از علماى یهود بپرسند. علماى یهود به فرستادگان مشرکان گفتند: از او سه چیز سؤال کنید؛ اگر دو چیز را جواب داد و یکى را بى‏پاسخ گذاشت، او صادق است. درباره‏ى اصحاب کهف، ذوالقرنین و روح بپرسید. اگر از اصحاب کهف و ذوالقرنین جواب داد، ولى از روح جواب نداد، او پیامبر است.
  28. تلاوت آن در شب جمعه، سبب آمرزش گناهان تا جمعه‏ى دیگر و سه‏ روز بعد از آن مى‏شود. تلاوت آیه‏ى آخر آن سبب بیدار شدن در هر ساعتى از شب که بخواهید مى‏گردد. تلاوت این سوره مانع ازعذاب دوزخ و مانع ورود شیطان به خانه‏اى است که در آن شب، این سوره کهف  خوانده شده است.
  29. سه‏ نفرى که در غار زندانی شدند : ظاهراً اصحاب کهف و رقیم، نام یک گروه باشد. وبرخى رقیم را نام منطقه‏ى اصحاب کهف دانسته‏اند. گرچه در برخى تفاسیر، اصحاب رقیم را آن سه‏ نفرى دانسته‏اند که براى کسب و کار و زندگى، از خانه بیرون رفتند، در راه باران گرفت و به غارى پناهنده شدند. با ریزش قطعه سنگى از کوه، دَرِ غار بسته شد و آنان زندانى شدند. آنان هر یک کار خیر و خالصانه‏اى را که انجام داده بودند یادآور شدند و از خدا خواستند به خاطر آن عمل، آنان را نجات دهد.
  30. سه‏ قرن بى‏غذا : قدرتى که بتواند انسان را بیش از سه‏ قرن بى‏غذا زنده نگاه دارد، مى‏تواند!!!
  31. سه بار از سگ : اگر حرکت‏ها با ارزش وانسان‏ها هدف داشته باشند، وابسته‏ها و متعلّقات و حتى حیوانات همراه نیز باید به حساب آیند. چون حیوان بودن و نجس بودن دلیل بر بى‏ارزشى نیست. در این آیه سه‏ بار از سگ یاد شده و در آیه‏ى 18 نیز به نقش مثبت سگ اصحاب کهف اشاره شده است. «وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْوَصِیدِ» سوره الکهف، آیه 22
  32. سجده سه‏ نوع است : الف: سجده‏ى عبادت که مخصوص خداست مثل سجده‏ى نماز.ب: سجده‏ى اطاعت، مثل سجده‏ى فرشتگان بر آدم، که براى اطاعت فرمان خداوند بود.ج: سجده‏ى تحیّت، تکریم وتشکّر از خداوند، مثل سجده‏ى یعقوب بر عاقبت یوسف.
  33. سه نوبت گرسنگی : به فرموده‏ى امام صادق علیه السلام، حضرت موسى در سه‏ نوبت از گرسنگى به خدا شکایت کرد:
  34. سه‏ بار آزمایش و مهلت دادن، براى شناخت خصلت‏ها کافى است. «إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْ‏ءٍ بَعْدَها»
  35. سه نوع هجرت : در این سوره، سه‏ ماجرا نقل شده است که در هر سه‏، حرکت و هجرت وجود دارد: هجرت اصحاب کهف، هجرت موسى براى دیدار خضر، هجرت ذوالقرنین؛ اوّلى هجرت براى حفظ ایمان است، دوّمى براى تحصیل دانش و سوّمى براى نجات محرومان مى‏باشد.
  36. مردم در قیامت سه‏ گروهند: الف: گروهى که از خوبى نیاز به میزان ندارند. ب: گروهى که از بدى و شقاوت نیاز به میزان ندارند. «فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً» ج: گروهى متوسّط که باید عمل‏هایشان محاسبه گردد. «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ. فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ. وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ. فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ» «1»
  37. سه نوع عذاب : خداوند می فرماید من سه نوع عذاب دارم :  1- آسمانى (از بالاى سر) 2- زمینى (از زیر پاهایتان) 3- تفرقه است.
  38. سه‏ نفر در کودکى به نبوّت رسیدند: سلیمان، عیسى و یحیى علیهم السلام و سه‏ نفر نیز در کودکى به امامت رسیدند: امام جواد و امام هادى وامام مهدى علیهم السلام‏
  39. انسان درسه‏ روز : امام رضا علیه السلام فرمودند: وحشتناک‏ترین روزها براى انسان سه‏ روز است: روز تولد و روزمرگ و روز قیامت. عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 257.
  40. تا سه‏ روز منتظر : درباره‏ى رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت شده است که آن حضرت با شخصى در کنار کعبه قرار ملاقات داشتند وآن شخص فراموش کرد. حضرت تا سه‏ روز منتظر ماند تا به آن شخص خبر دادند، آن شخص آمد وعذرخواهى کرد. همچنین پیامبر صلى الله علیه و آله با کسى وعده گذاشت که هنگام ظهر او را ملاقات کند، ولى چون او نیامد، حضرت تا غروب منتظر ماند.

اللهم صل علی محمد وآل محجمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۱
خرداد

                  بسم الله الرحمن الرحیم

                 اللهم صل علی محمد وآل محجمد وعجل فرجهم

             کتاب سه : 2-

  1. سه چیز نشانه‏هاى ایمان راستین سه چیز است: الف: به جاى طاغوت، داورى را نزد پیامبر بردن. «یُحَکِّمُوکَ» ب: نسبت به قضاوت پیامبر، سوءظن نداشتن. «لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً»ج: فرمان پیامبر را با دلگرمى پذیرفتن و تسلیم بودن. «وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً»
  2. در سه‏ آیه 107 تا 109، به سه‏ گروه سه‏ هشدار داده شده است: به قاضى مى‏گوید: مواظب باش از مرز حقّ تجاوز نکنى. «بِما أَراکَ اللَّهُ» به خائن مى‏گوید: خدا ناظر کار توست. «هُوَ مَعَهُمْ» به مدافع خائن مى‏گوید: تلاش شما به درد قیامت نمى‏خورد. «فَمَنْ یُجادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ»(نساء 109)
  3. سه حالت  : مردم نسبت به عبادت خدا سه‏ حالت دارند: گروهى مستکبر، گروهى تسلیم و گروهى طالب. حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: «کفى بى عزّاً ان اکون لک عبداً و کفى بى فخراً ان تکون لى ربّا» برایم همین افتخار بس که بنده‏ى تو باشم.
  4. سهخدا نعوذ بالله : فرشتگان مقرّب (از جمله روح‏القدس هم) بندگى خدا مى‏کنند، چرا روح‏القدس را یکى از سه‏ خدا مى‏دانید؟ «وَ لَا الْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ»
  5. سه‏ بار در قرآن : کلمه‏ى «بَهِیمَةُ الْأَنْعامِ» که سه‏ بار در قرآن آمده به معناى حلال بودن گوشت این چهارپایان است. امام صادق علیه السلام فرمودند: مراد از «بَهِیمَةُ الْأَنْعامِ»، جنین حیوان ذبح شده است که تزکیه‏ى مادرش، تزکیه‏ى او نیز به شمار مى‏رود. مرحوم فیض در تفسیر صافى مى‏فرماید: «ممکن است این روایت بیان مصداق پنهان آن باشد و یا این‏که از شکم مادر به آنها «بهیمة» گفته مى‏شود، بنابراین منافاتى با تعمیم ندارد».
  6. اعتقاد به خدایان سه‏ گانه. لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ ...
  7. هرسه نورند : تورات، انجیل و قرآن، هر سه‏ «نور» به حساب آمده‏اند؛
  8. سه‏ بار : کلمه‏ى «صابئین» که سه‏ بار در قرآن و در کنار یهود و نصارا آمده است، به کسانى گفته مى‏شود که پیرو یکى از ادیان آسمانى بودند؛ ولى به مرور زمان انحرافاتى در آنان پیدا شده است، از جمله اعتقاد به تأثیر ستارگان و کناره‏گیرى از معاشرت با مردم و داشتن آداب مخصوصى در زندگى.
  9. همانا آنان که گفتند: خداوند، یکى از سه‏ تاست، کافر شدند. جز خداى یکتا خدایى نیست و اگر از آنچه مى‏گویند دست برندارند، به کافران از آنها (اهل‏کتاب) قطعاً عذابى دردناک خواهد رسید.
  10. هر سه‏، : در عقیده‏ى به تثلیث، خدا، مسیح و روح‏القدس (أب و ابن و روح‏القدس)، هر سه‏، خدا محسوب مى‏شوند؛ البتّه اخیراً گروهى از دانشمندان مسیحى مى‏گویند: «عقیده به تثلیث، اعتبار علمى ندارد».
  11. سه‏ دلیل : در این آیه، خداوند سه‏ دلیل مى‏آورد که عیسى علیه السلام خدا نیست: 1. او از مادر متولد شد و پسر مریم است.2. پیامبرانى مثل او نیز بوده‏اند و او بى همتا نیست.3. او هم مانند دیگران نیاز به غذا داشت و قدرتش را از لقمه نانى به دست مى‏آورد، پس از خود قدرت ندارد تا خدا باشد. آرى، آنکه نیاز به غذا دارد، نمى‏تواند خالق باشد. اینها بیان روشن و عمومى و همه فهم قرآن است.. سوره المائدة، مَا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کانا یَأْکُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الْآیاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى یُؤْفَکُونَ « آیه 75 ) »
  12. سه چیز : زمینه‏هاى رشد در جامعه، سه چیز است: دانشمند بودن، خداترسى و نداشتن روحیّه‏ى استکبارى. «قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ»
  13. سقوط انسان سه‏ مرحله دارد: اعراض، تکذیب و استهزا. در این دو آیه به هر سه‏ مورد اشاره شده است. «مُعْرِضِینَ- کَذَّبُوا یَسْتَهْزِؤُنَ[I1] »
  14. سه‏ نشانه : در این آیه‏، سه‏ نشانه از قدرت خداوند در زمین مطرح شد، سوره الأنعام، آیه 95..إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‏ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ
  15. احکام الهى سه‏ نوع است: الف: داراى مصلحت یا مفسده‏ى واقعى است. مثل اکثر احکام.ب: داراى جنبه آزمایشى است مثل فرمان ذبح حضرت اسماعیل.ج: داراى جنبه‏ى کیفرى است،
  16. سه بار نهی از کم فروشی : قوم حضرت شعیب، به خاطر کم فروشى گرفتار عذاب شدند. در قرآن نیز سه‏ بار از کم‏فروشى نهى شده است.
  17. سه‏ روز روزه : در روایات آمده است: هر که در ماه، سه‏ روز روزه بگیرد، گویا همه‏ى ماه را روزه گرفته است، زیرا هر روزش ده روز حساب مى‏شود. «عَشْرُ أَمْثالِها»
  18. سه چیزریشه کفر: همچنین در روایت آمده است: «ریشه‏ى کفر سه چیز است: حرص، حسد و تکبّر».
  19. ابوحنیفه سه‏ عقیده داشت که آنها را القا مى‏کرد؛ یکى اینکه تمام افعال بندگان، فعل خداوند است و آنان در کارهایشان مجبورند، دوم آنکه خدا قابل دیدن است و سوم آنکه شیطان را به آتش نمى‏توان سوزاند، زیرا آتش در آتش تأثیرگذار نیست.
  20. سهمطلب : این آیه، ابتدا بر سه‏ مطلب تأکید مى‏کند: 1. اثبات خالقیّت خداوند. «لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 2. توحید و یگانگى خداوند. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» 3. قیامت و حشر و نشر. «یُحیِی وَ یُمِیتُ» پایان، آیه مى‏فرماید: حال که مبدأ و معاد بدست خداست، پس به او ایمان آورید: «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ» 3-. تغییر روشنفکرانه و دست‏کارى در تقویم طبیعى،
  21. سهنوع تحریف : قرآن، سه‏ نوع تحریف را در قانون الهى مطرح مى‏کند: 1. تغییر واژه‏ها، 2. تغییر زمان، «انّما النسى‏ء زیادة فى‏الکفر»
  22. بنى‏اسرائیل سه‏ گروه بودند: یک‏دسته قانون‏شکن، عده‏اى دیگر دلسوزان نصیحت‏گر و گروه سوم گروهى بى‏تفاوت. بى‏تفاوت‏ها به نصیحت‏گران مى‏گفتند: خود را خسته نکنید، چون حرف‏هایتان در فاسقان اثر ندارد و آنها به هر حال جهنّمى هستند. ولى ناهیان از منکر مى‏گفتند: کار ما بى‏اثر نیست، حداقل آنکه ما نزد خدا معذوریم. و چه بسا آنها به واسطه‏ى سخن ما تقوا پیشه کنند.
  23. سهمصداق : عبارت «الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏»، چهار بار در قرآن آمده است. اسماى حُسنى‏ سه‏ مصداق دارد: صفات الهى، نام‏هاى الهى و اولیاى الهى.
  24. سه‏ تعبیر پیاپى - خطر غرور و غفلت تا حدّى است که خداوند با سه‏ تعبیر پیاپى آن را مطرح کرده است. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ- أُمْلِی لَهُمْ- کَیْدِی»
  25. سهگروه قاریان قرآن : امام باقر علیه السلام فرمودند: قاریان قرآن سه‏ گروه هستند: گروهى قرآن را وسیله‏ى کسب و کار و معاش خود دانسته، خود را بر مردم تحمیل مى‏کنند، گروهى تنها قرآن را به زبان دارند و در عمل، احکامش را رعایت نمى‏کنند و گروهى که قرآن را تلاوت کرده و دواى درد خود مى‏دانند و همواره با قرآن مأنوسند، خداوند به واسطه‏ى این افراد عذاب را دفع کرده و به خاطر آنان باران نازل مى‏کند و اینان افرادى نادر هستند. «اعزّ من الکبریت الاحمر»
  26. سهگروه حاضر : روز هفدهم ماه رمضان، در بیابانى بین مکّه و مدینه، سه‏ گروه حاضر بودند: مسلمانان، سپاه کفر و کاروان تجارى کفّار.
  27. کفّار سه‏ برابر : پیامبر پس از اطلاع از حرکت سپاه دشمن، با یاران و اصحاب مشورت کرد، آیا به تعقیب کاروان تجارى بپردازند و یا آنکه با سپاه کفر مقابله کنند؟ نظرهاى متعدّدى بیان شد، ولى سرانجام تصمیم گرفتند با سپاه کفر مقابله کنند. با آنکه مسلمانان ساز و برگ نظامى چندانى نداشتند و به قصد جنگ ودرگیرى مسلحانه بیرون نیامده بودند و تعداد کفّار سه‏ برابر آنان بود، ولى عاقبت با امدادهاى غیبى خداوند، بر دشمن پیروز شدند.
  28. سه‏ هزار فرشته‏ى : «مُردف» از «ارداف»، به معناى ردیف و پشت سر هم قرار گرفتن است، یعنى نزول فرشتگان امدادگر پیاپى و ادامه‏دار است. در آیه‏ى 124 سوره‏ى آل‏عمران، از سه‏ هزار فرشته‏ى یارى کننده یاد شده «بِثَلاثَةِ آلافٍ» و در آیه‏ى بعد، سخن از پنج هزار فرشته‏ى‏
  29. سه‏ طرح و نقشه‏اى که براى مقابله‏ى کفّار با پیامبر صلى الله علیه و آله در آیه مطرح شده، محصول جلسه‏ى مشرکان در «دار النَدوه» بود و بالاخره نقشه‏ى قتل را تصویب کردند که از هر قبیله یک نفر آماده شود و دسته جمعى حمله کرده، پیامبر را بکشند تا بستگان آن حضرت نتوانند براى خونخواهى، با همه‏ى قبایل درگیر شوند.
  30. و این سه‏ سهم در زمان غیبت امام، در اختیار نوّاب خاص و یا نوّاب عام او یعنى مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید قرار داده مى‏شود. وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ‏ انفال/ 41.
  31. سه‏ روز قبل : همچنین «عاتکه»، عمّه‏ى پیامبر سه‏ روز قبل از جنگ بدر، در مکّه خواب دید که کسى فریاد مى‏زند: اى مردم مکّه! به‏سوى قتلگاه خود بشتابید! سپس منادى بالاى کوه ابوقبیس، قطعه سنگى را تکان مى‏دهد، سنگ متلاشى شده، هر قسمتى به یکى از خانه‏ها مى‏افتد و از مکّه، خون جارى مى‏شود. این خواب دهان به دهان نقل مى‏شود و کفّار را به وحشت مى‏افکند. اینها طرح خدا براى پیروزى مسلمانان درجنگ بدر است.
  32. خواب بر سه‏ قسم : پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «خواب بر سه‏ قسم است: یا بشارتى از سوى خداوند است، یا غم و اندوهى از طرف شیطان مى‏باشد و یا مشکلات روزمرّه‏ى انسان که در خواب آن را مى‏بیند». خواب انبیا و اولیاى الهى از قبیل قسم اوّل است، لذا حجّیت دارد. در حدیثى دیگر آن حضرت فرمودند: «رؤیاى افراد صالح، بشارتى از جانب خداوند است و جزیى از اجزاى نبوّت است».
  33. سه‏ نفر به : پیامبر صلى الله علیه و آله وقتى با خبر شد که در یمن اسلحه‏ى جدیدى ساخته شده، شخصى را براى تهیه‏ى آن به یمن فرستاد. از آن حضرت نقل شده که با یک تیر، سه‏ نفر به بهشت مى‏روند:
  34. سه‏ هزار نفر : در جنگ‏هاى صدر اسلام، هرگز موازنه‏ى آمارى بین مؤمنان و کفّار نبوده است. در جنگ بدر، 313 نفر در برابر هزار نفر، در احد، 700 مسلمان در مقابل 3000 کافر، در جنگ خندق، سه‏ هزار نفر در برابر ده هزار نفر و در جنگ موته، ده هزار مسلمان در مقابل صد هزار نفر از کفّار قرار داشتند.
  35. سه ویژگى : سرباز اسلام باید سه‏ ویژگى داشته باشد: ایمان، صبر و آگاهى. ( «مؤمنین»، «صابِرُونَ»، و در باره‏ى کفّار مى‏فرماید: «لا یَفْقَهُونَ»).
  36. سهمسأله‏ى : در این آیه و آیه‏ى قبل، به سه‏ مسأله‏ى روحى که عامل پیروزى است و نبود آن زمینه‏ساز شکست است، اشاره شده است: صبر، ایمان و آگاهى. البتّه نقش اصلى در پیروزى، اذن و اراده‏ى خداست وگرنه در جنگ حُنین، با آن همه جمعیّت، مسلمانان شکست خورده و گریختند: أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ‏ ... ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِین‏

 

  1. سه‏ طرح : در نظام اسلامى، براى اسراى جنگ، سه‏ طرح مشروع و مقبول است:
    1. آزاد کردن بدون فدیه، مثل آنچه در فتح مکّه واقع شد،
    2. آزادى اسیران با گرفتن فدیه‏ى نقدى یا مبادله‏ى اسرا.
    3. نگه داشتن اسیران در دست مسلمانان،
  2. سه راه : سه‏ طرح : در نظام اسلامى، براى اسراى جنگ، سه‏ طرح مشروع و مقبول است: انتخاب هر یک از این سه‏ راه در اختیار حاکم اسلامى است.
  3. سه‏ ویژگى : ماههاى قمرى این سه‏ ویژگى را دارند. بهترین تقویمِ تاریخ و زمان‏بندى، آن است که ثابت، طبیعى و همگانى باشد. عِدَّةَ الشُّهُورِ ..
  4. محور سه‏ ماه:  اسلام، هم مکان أمن دارد، (مکّه) هم زمانِ امن (ماههاى حرام). جالب آنکه محور سه‏ ماه (ذیقعده، ذیحجّه ومحرّم) از این چهار ماه حرام، ماه حجّ (ذیحجّه) است.
  5. غفلت در قرآن به سه‏ معنى مطرح شده است: الف: غفلت بد، نظیر آیه‏ى‏ «و انّ کثیراً من النّاس عن آیاتنا لغافلون» «8» همانا بسیارى مردم از آیات ما غافلند.ب: غفلت خوب، نظیر آیه‏ى‏ «انّ الّذین یرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا فى الدنیا و الآخرة» «9» کسانى که بر زنان پاکدامن و غافل از فحشا، تهمت زنا مى‏زنند در دنیا و آخرت لعنت شده‏اند.ج: غفلتِ طبیعى به معناى بى‏اطلاعى، نظیر همین آیه مورد بحث؛ «و ان کنت من قبله لمن الغافلین» که خدا براى حفظ حرمت و احترام پیامبر نمى‏فرماید: «کنت من قبله لمن الجاهلین»  اللهم صل علی محمد وآل محجمد وعجل فرجهم

 


 [I1]

  • حسین صفرزاده