کتاب سه : 5- در باد سه نعمت مهم وجود دارد: جا به جا کردن ابرها، تلقیح گیاهان و تصفیهى هوا.
يكشنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۱، ۰۷:۱۲ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محجمد وعجل فرجهم
کتاب سه : 5-
- در باد سه نعمت مهم وجود دارد: جا به جا کردن ابرها، تلقیح گیاهان و تصفیهى هوا.
- قرآن براى انسان در قیامت سه نوع کتاب معرّفى کرده است: الف) براى هر فرد کتابى است که کارهاى شخصى او در آن ثبت است. «و کلّ انسان الزمناه طائره فى عنقه و نخرج له یوم القیامة کتاباً یلقاه منشورا» ..به او خطاب مىشود کتاب خود را بخوان. «اقرء کتابک» ب) براى هر امّتى نیز کتابى است که امور اجتماعى در آن ثبت است، «کلّ امّة تدعى الى کتابها»ج) تمام امّتها نیز یک کتاب دارند که همه چیز و همه کس در آن ثبت است. «و وضع الکتاب فترى المجرمین مشفقین ممّا فیه»
- سه بار آن : احسان به والدین، از جایگاه ویژهاى نزد خداوند برخوردار است. در قرآن، پنج بار کلمه «وَصَّیْنَا» بکار رفته که سه بار آن مربوط به والدین است.
- سه بار سفارش مادر : مادر به دلیل دشوارى دوران باردارى و زایمان و شیردهى، حق ویژهاى بر فرزند داشته و باید نسبت به او بیشتر احسان کرد، چنانچه در روایات تأکید بیشترى در مورد احسان به مادر شده است و پیامبر اکرم در روایتى سه بار سفارش به نیکى به مادر کرد و آنگاه سفارش به نیکى به پدر.
- سه سورهى مائده، حجرات و ممتحنه که درباره مسائل حکومتى و اجتماعى است، با جملهى «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شروع شده است.
- سه بار سخن ازصلح : در این آیه، سه بار سخن از برقرارى صلح و اصلاح میان مردم بر اساس عدالت به میان آمده است: «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» سه بار فرمان «اصلحوا» تکرار شده که نشانهى توجّه اسلام به برقرارى صلح و دوستى میان افراد جامعه است.
- دراین آیه به سه اصل مهم اشاره شده است: اصل مساوات در آفرینش زن و مرد، اصل تفاوت در ویژگىهاى بشرى و اصل اینکه تقوا ملاک برترى است. البتّه در آیات دیگر قرآن، ملاکهایى از قبیل علم، سابقه، امانت، توانایى و هجرت نیز به چشم مىخورد. إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ «الحجرات آیه13»
- سرچشمهى وسوسه، سه چیز است: الف: نفس. «توسوس به نفسه»ب: شیطان. «فوسوس لهما الشّیطان»ج: بعضى انسانها و جنّیان. «الّذى یوسوس فى صدور النّاس من الجِنّة والنّاس»
- در قرآن از سه نوع قلب سخن به میان آمده است: : 1- قلب سلیم 2- قلب منیب 3- قلب مریض
- مهلت سه روزه : مراد از «حَتَّى حِینٍ»، مهلت سه روزهاى است که به آنان داده شد تا شاید پشیمان شوند و توبه کنند. امّا آنان از گناهان دست برنداشتند و پس از سه روز عذاب الهى نازل شد. چنانکه در آیه 65 سوره هود مىفرماید: «تَمَتَّعُوا فِی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ»
- این سه قوم : جمله «إِنَّهُمْ کانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغى» ممکن است مربوط به قوم نوح باشد که ظالمتر از عاد و ثمود بودند و ممکن است مربوط به قوم عاد و ثمود و نوح باشد، یعنى این سه قوم از سایر اقوام هلاک شده، ظالمتر و طاغىتر بودهاند.
- سه بار کلمهى : در ماجراى قوم لوط، چهار مرتبه کلمهى «نُذُرِ» و سه بار کلمهى «عَذابٌ» مطرح شده که نشانهى اهمیّت هشدار نسبت به عملکرد قوم لوط است.
- سه بار کلمه میزان: تکرار، نشانهى اهمیّت است. در آیات پىدرپى، سه بار کلمه میزان تکرار شده است که نشان دهنده ضرورت توجّه به معیار و وسیله سنجش درست و مطمئن در امور مختلف است. وَضَعَ الْمِیزانَ ...، أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ ... و «لا تُخْسِرُوا الْمِیزانَ»
- سه بار تکرار: نعمت دریا و آفریدههاى آن، از نعمتهاى بزرگى است که خداوند، تکذیب کننده آن را سرزنش مىکند. جمله «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» سه بار در این آیات تکرار شده است.
- سه روز غذا : در سوره انسان، درباره اهل بیت علیهم السلام مىخوانیم که غذاى خود را سه روز پىدرپى به یتیم و مسکین و اسیر دادند و گفتند؛ ما از پروردگار و روز قیامت مىترسیم، «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً» و در این آیه مىخوانیم: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ» پس اهل بیت علیهم السلام قطعاً بهشتى هستند.
- سه چیز است که حزن و اندوه را از قلب مىزداید: آب، سبزى و سیماى نیکو.
- هر سه مورد : در این آیات هر سه مورد در میان نعمتهاى بهشتى مطرح شده است: آب، «عَیْنانِ نَضَّاخَتانِ» سبزى، «مُدْهامَّتانِ» و صورت زیبا. «کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ»
- و (در آن روز) شما سه گروه باشید. پس (گروه اول) اصحاب یمین (گروه
- مردم سه دسته : انسانها سرانجام به سه گروه تقسیم مىشوند. «کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً» چنانکه در سوره فاطر نیز مردم سه دسته تقسم شدهاند. «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسه وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ»
- سه گروه،: در تقسیم بندى سه گروه، نام سابقون متأخّر آمده، شاید به دلیل آنکه تعدادشان کمتر است، ولى در تجلیل، ابتدا از آنان تجلیل شده است، سپس از اصحاب یمین و دیگران، چون مقامشان والاتر از دیگران است.
- سه خلاف: خداوند عادل است و عذاب بر پایه عملکرد خود انسان است. اگر خلافکاران سه نوع شکنجه دارند: بادى سوزان، آب داغ وسایه داغ، به خاطر آن است که سه خلاف پیوسته دارند. کانُوا ... مُتْرَفِینَ ... کانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ ... کانُوا یَقُولُونَ
- سه دسته تقسیم : آغاز این سوره، مردم را به سه دسته تقسیم کرد: «کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً»: مقرّبان درگاه الهى، اصحاب یمین و اصحاب شمال، پایان سوره نیز سرنوشت این سه گروه را تکرار مىکند.
- سه گروه وقت جان دادن : در این آیات، لحظات جان دادن سه گروه در کنار هم مطرح شده است تا انسان در این نمایشگاه معنوى، کدام یک را انتخاب کند: فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ ... فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ
- سه رحمت : مرگ براى مقرّبان، زمینهساز سه رحمت است: رهایى از غصّهها و سختىهاى دنیا «فَرَوْحٌ»، رسیدن به الطاف الهى «رَیْحانٌ» و رسیدن به کامیابى ابدى. «جَنَّةُ نَعِیمٍ»
- سه اصل لازم : در تعلیم و تربیت، سه اصل لازم است: تبیین، تمثیل و نتیجهگیرى. «اعْلَمُوا» براى تبیین است، «کَمَثَلِ غَیْثٍ» براى تمثیل و «عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ» نتیجهگیرى است.
- سه قوه نیاز: جامعه به سه قوه نیاز دارد: مقنّنه، «الْکِتابَ»، قضائیّه «الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» و مجریّه. «أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ»
- سه بار از گوش : خداوند در این یک آیه، سه بار از سمیع بودن خود سخن گفته است تا مردم با او گفتگو کنند. «سَمِعَ، یَسْمَعُ، سَمِیعٌ»
- نجواى سه نفره : آیا ندیدى که خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است، مىداند. هیچ رازگویى و نجواى سه نفره نیست مگر آنکه او چهارمین آنهاست و هیچ پنج نفرهاى نیست، مگر آنکه او ششمین آنان است و نه (رازگویانى) کمتر از آن و نه بیشتر، مگر اینکه او با آنهاست، هر جا که باشند، سپس در روز قیامت آنان را به آنچه که انجام دادند، خبر خواهد داد. همانا خداوند به هر چیزى بسیار داناست.
- سه قبیله از یهودیان به نامهاى بنىنضیر، بنىقریظه و بنىقینقاع به مدینه هجرت کرده و در آن جا ساکن شدند و با پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پیمان عدم تعرض بستند، امّا بعد از جنگ احُد گروهى از آنان با مشرکان مکّه همراه شد و علیه مسلمانان توطئه کردند، پیامبر آگاه گردید و با آنان برخورد کرد. یکى از بزرگان آنان به نام کعب بن اشرف کشته و میان یهودیان تزلزل ایجاد شد و به قلعهاى پناهنده شدند. مسلمانان با دستور پیامبر قلعه را محاصره کردند. بعد از چند روز محاصره و جنگ، یهودیان پذیرفتند که از مدینه خارج شوند.
- سه لشکر براى یارى : در حدیث مىخوانیم: سه لشکر براى یارى حضرت مهدى علیه السلام مىآیند، لشکرى از فرشتگان، لشکرى از مؤمنان و ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان.
- سه گروه اسوه : بعد از سه بار تکرار کلمهى «رَبَّنا»* در آیات 4 و 5، باز هم مىفرماید: آنان اسوه هستند، یعنى نه تنها در برائت، بلکه در دعا و مناجات هم اسوه هستند.
- ظلم بر سه نوع است: ظلم به خود، ظلم به مردم و ظلم به مکتب و از این میان، ظلم به دین و مکتب، مهمّترین و بزرگترین نوع ظلم است.
- خداوند سه بار وعده پیروزى اسلام بر تمام ادیان را داده است: غلبه دین اسلام بر سایر ادیان وعده داده شد، ولى تحقق این وعده سه شرط لازم دارد: الف) قانون کامل و جهانى که همان قرآن است، نورى که خداوند آن را کامل کرده و هیچ کس قدرت خاموش کردنش را ندارد.ب) وجود رهبر معصوم که حضرت مهدى، بقیّة اللّه و ذخیره الهى است.ج) آمادگى مردم که در این آیه مطرح شده است.این آیات، هم وزن آیه 111 سوره توبه است که مىفرماید: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ
- هرکس سه جمعه پى در پى بدون عذر موجّه نماز جمعه را ترک نماید، نام او به عنوان منافق ثبت مىشود. «من ترک الجمعة ثلاثة متتابعة لغیر علة کتب منافقا»
- سه جمعه :و در روایت دیگرى مىخوانیم هر کس به غیر از بیمارى و عذر موجه دیگرى سه جمعه در نماز جمعه حضور نیابد، خداوند بر قلب او مُهر مىزند.
- سه مرتبه از علم خداوند سخن به میان آمده است: علم به تمام موجودات هستى «ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، علم به آشکار و نهان انسانها «ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ»، علم به افکار و نیّتها «بِذاتِ الصُّدُورِ». آن هم علم دائمى که از قالب فعل مضارع «یَعْلَمُ» استفاده مىشود و علم عمیق که از قالب «عَلِیمٌ» استفاده مىشود.
- سه گام در برخورد : «عفو» به معناى گذشت و «صفح» به معناى ترک سرزنش و «مغفرت» به معناى از یاد بردن و به فراموشى سپردن است و این سه امر (عفو و صفح و مغفرت) سه گام در برخورد با خطاهاى دیگران و از جمله همسر و فرزند است.
- سه دستور :در رهبرى امت نیز قرآن به پیامبرش سه دستور مىدهد: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» یعنى علاوه بر گذشت و به کلى صرف نظر کردن لغزشها و بالاتر از همه مشورت کردن و شخصیت دادن به مردم لازم است.
- تا سه بار عادت : از زمانى که مرد همسرش را طلاق مىدهد، زن باید تا سه بار عادت ماهیانه و پاک شدن از آن صبر کند و سپس اگر خواست شوهر دیگرى اختیار کند. به این فاصله زمانى، «عده» مىگویند و زن باید خود حساب آن را داشته باشد. در دوره عدّه، مرد وظیفه دارد نفقه همسر مطلقه را پرداخت کند.
- سه بار طلاق،: اسلام براى جلوگیرى از طلاق بى مورد، محدودیتهایى را وضع کرده است. از جمله آن که رجوع به همسر بعد از سه بار طلاق، دیگر حرام ابدى مىشود و نمىتوانند رجوع کنند، پس از آن تنها با وجود محلّل مىتواند دوباره او را به عقد خود درآورد. در حدیث عدّه آنان سه ماه : و زنانى که از عادت ماهانه مأیوسند، (و قصد دارید آنان را طلاق دهید،) اگر در وضع آنان شک کنید (که این عدم عادت به خاطر سنّ است یا بیمارى و یا باردارى)، پس عدّه آنان سه ماه است و هم چنین است حکم زنانى که حیض ندیدهاند (با آن که در سنّ حیض هستند) و پایان عدّه زنان باردار، وضع حمل آنان است و هرکس از خدا پروا کند، خداوند براى او در کارش آسانى پدید مىآورد.
- اللهم صل علی محمد وآل محجمد وعجل فرجهم
- ۰۱/۰۳/۰۱