عوامل رشد بصیرت استاد سالک 8 ...14 آبان 1401.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
عوامل رشد بصیرت فکریعنی اندیشیدن > عقل.. بحث ما تعلم است..
- موضوع برسی رشد بصیرت در نهج البلاغه 12 عامل دار 1- تفکر 2- تعقل 3- تعلم
- (فعالم ربّانى) اى منسوب الى الرب تعالى، لأنه تعلم و عمل للّه سبحانه (و متعلّم على سبیل نجات ) اى یتعلم العلم- و لم یصل الى مرتبة العالم- و تعلّم لنجاة نفسه لا للریاء و ما اشبه (و همج رعاع) المهج ذباب صغیر یقع على کل مکان، و الرعاع الأحداث الذین لا درایة لهم
- مردم سه دستهاند، دانشمند الهى، و آموزندهاى بر راه رستگارى، و پشّههاى دست خوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که به دنبال هر سر و صدایى مىروند، و با وزش هر بادى حرکت مىکنند، نه از روشنایى دانش نور گرفتند، و نه به پناهگاه استوارى پناه گرفتند. النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ :
- اى کمیل: دانش بهتر از مال است، زیرا علم، نگهبان تو است، و مال را تو باید نگهبان باشى؛ مال با بخشش کاستى پذیرد امّا علم با بخشش فزونى گیرد، و مقام و شخصیّتى که با مال به دست آمده با نابودى مال، نابود مىگردد. یَا کُمَیْلُ الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَالعلم یزکوا على الإنفاق، و صنیع المال یزول بزواله.
- ارزشهاى والاى دانش: اى کمیل بن زیاد! شناخت علم راستین (علم الهى) آیینى است که با آن پاداش داده مىشود، و انسان در دوران زندگى با آن خدا را اطاعت مىکند، و پس از مرگ، نام نیکو به یادگار گذارد. دانش فرمانروا، و مال فرمانبر است. یاکُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِینٌ یُدَانُ بِهِ بِهِ یَکْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِی حَیَاتِهِ وَ جَمِیلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ ی
- 3- ارزش دانشمندان :اى کمیل! ثروت اندوزان بى تقوا مرده گرچه به ظاهر زندهاند، امّا دانشمندان، تا دنیا برقرار است زندهاند، بدنهایشان گرچه در زمین پنهان امّا یاد آنان در دلها همیشه زنده است. یا کُمَیْلُ [کُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ] هَلَکَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ
- اقسام دانش پژوهان : بدان که در اینجا (اشاره به سینه مبارک کرد) دانش فراوانى انباشته است، اى کاش کسانى را مىیافتم که مىتوانستند آن را بیاموزند؟ آرى تیز هوشانى مىیابم امّا مورد اعتماد نمىباشند، دین را وسیله دنیا قرار داده، و با نعمتهاى خدا بر بندگان، و با برهانهاى الهى بر دوستان خدا فخر مىفروشند. َعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً بَلَى [أُصِیبُ] أَصَبْتُ لَقِناً غَیْرَ مَأْمُونٍ عَلَیْهِ مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّینِ لِلدُّنْیَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِیَائِهِ- 347
- یا گروهى که تسلیم حاملان حق مىباشند امّا ژرف اندیشى لازم را در شناخت حقیقت ندارند، که با اوّلین شبههاى، شک و تردید در دلشان ریشه مىزند؛ پس نه آنها، و نه اینها، سزاوار آموختن دانشهاى فراوان من نمىباشند. َوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِیرَةَ لَهُ فِی أَحْنَائِهِ یَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِی قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاکَ
- یا فرد دیگرى که سخت در پى لذّت بوده، و اختیار خود را به شهوت داده است، یا آن که در ثروت اندوزى حرص مىورزد، هیچ کدام از آنان نمىتوانند از دین پاسدارى کنند، و بیشتر به چهارپایان چرنده شباهت دارند، و چنین است که دانش با مرگ دارندگان دانش مىمیرد. أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِیَادِ لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ لَیْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّینِ فِی شَیْءٍ أَقْرَبُ شَیْءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ کَذَلِکَ یَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِیهِ
- ویژگىهاى رهبران الهى
- آرى! خداوند! زمین هیچ گاه از حجّت الهى خالى نیست، که براى خدا با برهان روشن قیام کند، یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجّت خدا باطل نشود، و نشانههایشان از میان نرود. تعدادشان چقدر؟ و در کجا هستند؟ به خدا سوگند! که تعدادشان اندک ولى نزد خدا بزرگ مقدارند، که خدا به وسیله آنان حجّتها و نشانههاى خود را نگاه مىدارد، تا به کسانى که همانندشان هستند بسپارد، و در دلهاى آنان بکارد، اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ وَ کَمْ ذَا وَ أَیْنَ أُولَئِکَ أُولَئِکَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً یَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَیِّنَاتِهِ حَتَّى یُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ
- آنان که دانش، نور حقیقت بینى را بر قلبشان تابیده، و روح یقین را دریافتهاند، که آنچه را خوشگذارانها دشوار مىشمارند، آسان گرفتند، و با آنچه که ناآگاهان از آن هراس داشتند أنس گرفتند. در دنیا با بدنهایى زندگى مىکنند، که ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است، آنان جانشینان خدا در زمین، و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند. آه، آه، چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم! وَ یَزْرَعُوهَا فِی قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِیقَةِ الْبَصِیرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیَقِینِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْیَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى (3148) نهج البلاغة-ترجمه دشتى، ص: 661
- 1-عالم بزمانه باشید به مردم درآن جواب دهید با این فضای مجازی 2- کتب علمی نهج البلاغه کتب فقهی 3- کیفیت انتقال ونشر 4- کیفیت انتقال ونشر 5- تبلیغ کنیم کلام حضرت را 6 – خدمت شما خدمت به مردم است 7- رفع شبهه در جامعه
- برای امیال دنیا شبهه انداختن چون شبهه ابوموسی اشعری : برای اینکه به اعتراضات و شورشهاى مردمى مواجه نشوند، این گونه تبلیغ مىکردند که همه چیز به خواست خداست و کسى حقّ ندارد در برابر اراده خدا حرفى بزند. اگر ما حاکم شدهایم به خواست خدا بوده و کسى حقّ اعتراض ندارد، زیرا آنچه بر جهان حاکم است جبر است و انسان هیچ اختیارى ندارد و این جبر مورد رضایت خداست و چون رضاى خدا در آن است پس هرکارى که او انجام دهد عدل است.
- فرقه اشعرى- عادل بودن خدا را لازم نمىدانستند و مىگفتند: هر کارى که خدا خواست و انجام داد همان درست است، گرچه از نظر عقل از کارهایى باشد که مسلّماً قبیح و زشت و ستم محسوب شود! مثلًا مىگفتند: اگر خداوند امیرمؤمنان على علیه السلام را به دوزخ و قاتل او- ابن ملجم- را به بهشت ببرد مانعى ندارد.
- علم داشتند ولی دنیا طلبی آنها باعث مخالف بود : ولید بن عبدالملک: یکى از مخالفین امیرالمومنین (ع) مىگوید: «مَا زَالَتْ أَصْحَابُنَا وَ أَهْلُنَا یَسُبُّونَ عَلِىَ بْنَ أَبِى طَالِبٍ ع وَ یَدْفِنُونَ فَضَائِلَهُ وَ یَحْمِلُونَ النَّاسَ عَلَى شَنَئَانِهِ وَ لَا یَزِیدُهُ ذَلِکَ مِنَ الْقُلُوبِ إِلَّا قُرْباً» (إرشاد مفید، ج 1، ص 310) معاویه بخشنامه کرد که در خطبههاى نماز جمعه به على بن ابیطالب فحش بدهید و آن در کتابهاى شیعه و سنن نقل شده است و او مىگوید: که من این لعن را بارها به گوش خود شنیدم. «وَ یَدْفِنُونَ فَضَائِلَهُ» و خوبیهاى او را دفن کرده و بدى در حق او گفتند. ولى نمىدانم چرا هر روز مردم به او بیشتر علاقمند مىشوند.
- 4000 نقر آمدند برای کشتن امام حسین : عُمر سعد در صبح عاشورا براى کشتن امام حسین علیه السلام به لشکرش گفت: «یا خیل الله ارکبى و أبشرى بالجنة» اى لشکر خدا بر اسبان سوار شوید و شما را به بهشت بشارت باد. براى کشتن امام حسین آمده بودند، همه تارک الصلوه نبودند، بلکه نماز جماعت میخواندند
- در زندان بامن هم سلول بود آزاد شد فرار کرد با مناغقین
- جکمت 478 مسؤلیت عالم وجاهل : (خدا از جاهلان پیمان سوادآموزى نگرفت جز آنکه از عالمان پیمان آموزش گرفت) عهد ومیثاق از عالم ...از عالم توقع است. مسؤلیت علما ودانشمندان زیاد است . مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ یَتَعَلَّمُوا حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ یُعَلِّمُوا.
- جکومت مثل آب وعکسه بز است : قسم به آن کسى که دانه را شکافت و انسان را آفرید اگر گروه (بیعت کنندگان) حاضر نمىشدند و به وجود پشتیبان، حجت برقرار نمىشد و خدا با دانشمندان عهد نمىکرد که به پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمدیده راضى نگردند، ریسمان خلافت را بر پشتش مىانداختم و آخر آن را به کاسهى اولش سیراب مىکردم، آن گاه در مىیافتید که این دنیاى شما نزد من ناچیزتر از عطسهى بز ماده است. «لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ اللّه على العلماء ألّا یُقارّوا على کِظّةِ ظالم و لا سَغَبِ مظلوم لألقَیتُ حَبلَها على غارِبها و لسقیتُ آخرها بکأس اوّلها و لألفیتُم دنیاکم هذه أزهَدَ عندى من عَفطَةِ عَنْز» آخرین قسمت خطبه 3 نهج البلاغه
- مجموعه فضیلت در احسان کردن به مردم آزاده و نیکى کردن به اهل خیر است. جماع الفضل فى اصطناع الحرّ و الاحسان الى اهل الخیر. 3 ترجمهغررمحلاتى - 376
- در دعای کمیل می خوانیم : هر جرمى را که مرتکب شدهام، و هر گناهى را که از من سر زده، و هر کار زشتى را که پنهان کردهام، و هر نادانى که انجام دادم چه کتمان کردم و چه آشکار چه پنهان کردم و چه در عیان، و هر کار بدى را که به نویسندگان گرامیت دستور یاد داشت کردنش را دادى، همان نویسندگانى که آنها را موکل بر یاد داشت اعمال من کردى،کل قبیح : کل جرم اجترمته و کل ذنب أذنبته و کل قبیح أسررته و کل جهل عملته کتمته أو أعلنته أخفیته أو أظهرته و کل سیئة أمرت بإثباتها الکرام الکاتبین
- مانرفتیم سراغ جوانان ما مقصریم : مقام معظم رهبری فرمودند پیروزىهایى را که جوانان شما در میدانهاى دشوار به دست آوردهاند، نباید بگذارید فراموش شود؛ این پیروزىها بسیار بزرگ است؛ فقط پیروزى در یک جنگ و پیروزى بر یک دشمن متجاوز نیست؛ پیروزى بر دنیاى استکبار قهار جبار جهانى است که وقتى مىبیند در یک نقطهى حساس دنیا مثل ایران، ملتى بهپاخاسته و استقلال خود را در زیر سایهى دین بهدست آورده است،
- بحث ما تعلم است : درلغت الدَّوَّار- [دور]: آنکه بسیار دور زند یا رفت و برگشت داشته باشد؛ «بائعٌ دَوَّارٌ»:
- سیره پیامبر با نگاهى به قرآن کریم 15 سیماى پیامبر اسلام : قرآن شفاست: «و شفاء لمافى الصدور» پیامبر نیز طبیب است: «طبیب دوّار بطبّه» حضرت على علیه السلام در معرّفى پیامبر فرمود: «طبیبٌ دوّارٌ بطبّه». نهجالبلاغه، خطبه، 108.هم قرآن شفاست: «و شفاء لمافى الصدور» و هم پیامبر طبیب است: «طبیب دّوار بطّبه» حضرت در تلاش وحرکت وتبلیغ از این کوی و برزن دیگر جای های دیگر برای بصیرت دادن و بینش مردم اجتماع را گسترش دادن پیامبر اکرم، قرآن مجسم .ص : 54
- صلاح علم : چشم وگوش وعقل ونفس است : کافى- باسنادش: خداوند بعیسى (علیه السلام) مىفرماید: یا عیسى زبانت در نهان و آشکار یکى باشد، همچنان قلبت یکى باشد انّى احذّرک نفسک من مىترسانم تو را از نفس خودت و کفى بى خبیر و کفایت است علم و خبر من، صلاح نپذیرد دو زبان در یک دهان و دو شمشیر در یک نیام و دو قلب در یک سینه، همچنان ذهن. شرحنهج..(نوابلاهیجى)
- بالاترین کارها کارى است که وا داشته شوند نفسها بر آن (یعنى که بر خلاف میل و براى رضاى خدا باشد.. أفضل الأعمال ما أکرهت النّفوس علیها: 239
- ظلمات 21 مرتبه در قرآن بصورت جمع ولیکن نور مفرد آمده که پشتبان علم است : (2) البقرة : 257 اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُون
- نور که پشتیبان علم است : ما سه رقم علم داریم. الف: علم مفید ب: بى فایده (علومى که دانستنش جایى را نمىسازد وندانستن آن خراب نمىکند.) ج: مضرعلم..علم مفید باعث رشد انسان مىشود
- علم باید نفع به مردم و جامعه برساند و هچنین در دعاها «عِلْماً نَافِعا» (کافى، ج 2، ص 573)
- حضرت امام رحمه الله با نور علم انقلاب ایران جهانی کرد.. در صحیفه حضرت امام می فرمایند : سران کشورهایى هستند که تمام بشر را دارند به آتش مىکشند. این، براى این است که علم را اینها دارند، علم سیاست دارند، علم صنایع دارند، همه چیز دارند، اما آنى که باید داشته باشند ندارند. آنى که براى بشر مفید است ندارند و آن، تهذیب نفس و معنویت. نه معنویت مسیح را آنها دارند و نه معنویت موسى کلیم را آن دسته دارند و نه معنویت اسلام را اینهایى که ادعاى اسلام مىکنند-
- «امام صادق علیه السلام فرمود: گروهى از علما دوست دارند دانش فراهم آورند و دوست ندارند آن را به دیگران یاد دهند، این دسته در اولین طبقه زیرین جهنم مىباشند.
- گروهى دیگر کسانى هستند که چون پند دهند نخوت و مباهات کنند، و چون دیگران به آنان پند دهند شدت و خشم نشان دهند، اینان در دومین طبقه آتشاند.
- طایفهاى دیگر کسانىاند که علم را در اختیار اشراف و ثروتمندان قرار دهند و در میان بینوایان جایى براى علم نمىبینند، اینها در طبقه سوم آتش هستند.
- جمعى دیگر از دانشمندان روش گردنکشان و پادشاهان را در پیش گرفتهاند: اگر جواب ردّى به آنها داده شود و یا در خدمت به آنها قصور و تقصیرى روى دهد، خشمگین مىگردند، این دسته در طبقه چهارم دوزخاند.
- عدهاى دیگر کسانىاند که در پى گفتار یهود و نصارى مىروند تا علم و حدیث خود را با آن انبوه سازند، اینان در طبقه پنجم جهنماند.
- گروهى دیگر عالمانى هستند که به مسند فتوى تکیه مىزنند و مىگویند: (هر چه مىخواهید) از من بپرسید. و چه بسا کلمهاى هم نمىفهمند- و خدا کسانى را که ناشایسته امرى را به خود ببندد دوست ندارد- و این گروه در طبقه ششم آتش جاى دارند.
- طایفهاى دیگر کسانى هستند که علم را وسیله نخوت و فضلفروشى قرار مىدهند، جاى اینان در طبقه هفتم دوزخ است.» الخصال، ج 2، ص 352، باب 7، حدیث 33.
- پس، بر اهل علم خیلى لازم است که این مقامات را حفظ کنند و خود را کاملا از این مفاسد پاک کنند تا هم اصلاح آنها شود و هم اصلاح جامعه را کرده وعظ آنها مؤثر گردد و پند آنها در قلوب موقعیت پیدا کند. فساد عالم موجب فساد امت شود، و معلوم است فسادى که ماده فسادهاى دیگر شود و خطیئهاى که خطیات دیگر زاید، بالاتر و بزرگتر است پیش ولىّ النعم از فساد جزئى غیر متعدى.همنشینی با علما انسان را به سحت و بصیرت بالا می رساند.
- آخرین مطلب در باب علم اندوزی آخر دعای عالیه المظامتن آ مده : اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی عَقْلا کَامِلا وَ لُبّا رَاجِحا وَ عِزّا بَاقِیا وَ قَلْبا زَکِیّا وَ عَمَلا کَثِیرا وَ أَدَبا بَارِعا وَ اجْعَلْ ذَلِکَ کُلَّهُ لِی وَ لا تَجْعَلْهُ عَلَیَّ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ... اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم