پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

 

    1. بصیرت 3
    2. بسم الله الرحمن الرحیم
    3. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  1. امر به معروف و نهى از منکر 1. بصیرت و آگاهى. کسى که امر به معروف و نهى از منکر مى‏کند، باید معروف و منکر را بشناسد و شیوه را هم بداند. 2. با اراده باشد.کسى که بنا دارد به وظیفه مهم امر به معروف عمل کند، نباید کار خود را بر اساس قهر و صلح مردم تنظیم کند. قرآن مى‏فرماید: امر به معروف و نهى از منکر نیاز به عزم و اراده قوى دارد. خاطره‏..در قرآن مى‏خوانیم: حضرت موسى‏ (علیه السلام) و خضر (علیه السلام) گرسنه وارد منطقه‏اى شدند و با اینکه مردم آن دیار از این دو پیامبر حتى با کمى نان پذیرایى نکردند، ولى آن دو بزرگوار همین که دیوارى را در آستانه خرابى دیدند، تصمیم به تعمیر دیوار گرفتند، در واقع بى‏وفایى مردم در آن دو بزرگوار اثرى نگذاشت.
  2. 3. براى خدا باشد.اگر آمر انتقادى مى‏کند، براسا س سلیقه شخصى، حزب سیاسى، عقده درونى و کینه و انتقام نباشد. قرآن مى‏فرماید: ریشه بعضى از انتقادها، مسائل شخصى است.
  3. سیصد نکته در مدیریت اسلامى .. قدرت و بصیرت‏.. وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِى اْلَایْدى وَ اْلابْصارِ (ص، 45)ابراهیم و اسحاق و یعقوب را یاد کن که داراى قدرت و بصیرت بودند. رهبران و مدیران باید داراى قدرت (براى انجام مسؤولیت) و بصیرت (براى شناخت مسؤولیت) باشند.
  4. اخلاص. بصیرت وشناخت زمانه . بعد از قتل طلحه، حضرت امیر (علیه السلام) جملاتی فرمود از جمله؛ وَ بَصَّرَنِیکُمْ صِدْقُ النِّیَّةِ أَقَمْتُ لَکُمْ عَلَی سَنَنِ الْحَقِّ فِی جَوَادِّ الْمَضَلَّةِ حَیْثُ تَلْتَقُونَ وَ لا دَلِیلَ‏ نهج‏البلاغة، ص 51.
  5. اذان. بصیرت . 5. اذان گفتن بصیرت‏ آدم را بالا می برد. بَصَر الا ان یُرشده بصیر دعائم، ج 1، ص 147
  6. رؤیت باطن اعمال با چشم بصیرت‏ :به امام سجاد (علیه السلام) گفته شد امسال در عرفات حاجى زیاد است؛ فرمود: مَا أَکْثَرَ الضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِیجَ امام به من یک بینائى تازه داد وفرمود: «حالا نگاه کن» دیدم تمام صحرا پر از حیوان و لابلاى آنها گاهى انسان است. بصائرالدرجات، ص 358.
  7. باطن‏انسان. رؤیت باطن اعمال با چشم بصیرت . 1. اهمیت‏ : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): یَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَر کافی، ج 5، ص 150. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاری حَتّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ‏ نساء/ 43. أَدْعُوا إِلَی اللّهِ عَلی بصیرةٍ یوسف/ 108.
    1. قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلِ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْبصیرةَ فِی دِینِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ الاخْلاصَ فِی عَمَلِی وَ السَّلامَةَ فِی نَفْسِی وَ السَّعَةَ فِی رِزْقِی وَ الشُّکْرَ لَکَ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی‏ کافی، ج 2، ص 549.
    2. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): الْمُتَعَبِّدُ عَلَی غَیْرِ فِقْهٍ کَحِمَارِ الطَّاحُونَة إختصاص مفید، ص‏
  8. بصیرت ‏:عمل بدون بصیرت . 1. تشبیه حضرت علی (علیه السلام)حمار طاحونه: 1-می‏رود و به جائی نمی‏رسد چون چشم بسته است. (درجا زدن) 2 (بی‏هدفی) 3 علت رفتن و بارکشی‏اش بسته بودن چشم او است. (دیگران برایش مدار و محور تعیین می‏کنند. نظام حاکمی را پذیرفته و هیچ‏گونه تغییری نمی‏تواند بدهد.) 4 یکنواخت است و تکرار (ضرورت‏ها، موضع گیری‏ها و حوادث در او بی‏اثر است.)5 در مدار محدود است.6 حرکتش تحمیلی است (در قید است، قید سنگ آسیا، قید زمان، قید مکان، قید دهان)7 تندی و کندی او یکسان است و به جائی نمی‏رسد.
  9. حق‏وباطل. بصیرت قلب مؤمن . قلب مؤمن بینا و بصیر است: إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ‏ اعراف/ 201.قلب غیر مؤمن نابینا است: وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ حج/ 46.
  10. سیره‏ پیامبر،پیمان‏ها پیام‏هاى روشندلان براى بصیرت مردم . (خواهر نابینا): خداى را سپاس که چشم سر را از من گرفته و چشم دل را به من عطا نموده است‏
  11. مى‏گوید: چشم ندارم ولى از دست هایم استفاده مى‏کنم. عرض کردم که تعداد زیادى تاکنون ژاکت بافته‏اند، کلى خدمات دیگر کرده اند و این مؤسسه‏ها در اصفهان، در مشهد و تبریز و شیراز هم هست.
  12. (نابیناى خواهر): من امروز از دست هایم به جاى چشم هایم استفاده مى‏کنم، چون استثنایى و برترم.
  13. (نابیناى خواهر): هر بنده اى که چشمش را از دست بدهد و صبورى ورزد خدایش او را بیامرزد.
  14. در جبهه نیستم چون چشم و دست ندارم اما تبلیغ خواهم کرد. افرادى هستند جبهه نرفتند تبلیغ هم نمى‏کنند و فقط نق مى‏زنند. خدا انشاءالله ایمانشان بدهد.
  15. (آقاى قرائتى) چشم ما را گرفت، اما جبهه هایمان شلوغ‏تر شد، درود بر شما
  16. این دو برادر چشم هایشان را در جبهه دادند.
  17. خواستم به استکبار جهانى گوشزد کنم که فکر نکند با نابینا کردن ما توانسته ما را از صحنه‏هاى انقلاب خارج کند
  18. تفسیرسوره‏عبس- توجه به باطن و بصیرت داشتن .
  19. «وَ ما یُدْریکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى‏أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرى» (عبس/ 4- 3) پیغمبر! اصلا تو چه مى‏دانى شاید همین شخص عامل تزکیه شد!؟ شاید همین صف اولى‏ها نمازشان قبول نباشد! ولذا حدیث داریم وقتى انسان از خواب بیدار مى‏شود و مى‏بیند نمازش قضا شده است و ناراحت مى‏شود، خدا این ناراحتى را بیشتر از این دوست دارد که نصف شب بلند شوى، نماز شب بخوانى (یک لیتر هم گریه کنى) و بگویى: مرا مى‏بینى دیشب عجب شبى بود! حدیث داریم: نماز قضایى که انسان به واسطه آن خود را تحقیر کند، خداوند بیشتر از نماز شبى دوست دارد که انسان به واسطه آن مغرور شود. شاید همین متذکر شد، شاید همین بنزینى بود و روشن شد. شاید تذکر به درد همین بخورد.
  20. نعمت‏هاى‏الهى- دانش و بصیرت، همراه با تقویت و فضیلت . علمى که بصیرت آفرین و تقوا آفرین است این مهم است ما الآن توى دنیا مى‏توانید بگویید هرکس علمش بیشتر است بصیرتش هم بیشتر است؟ نه، افرادى داریم که مدرک علمى‏شان بالاست اما بصیرتى ندارند یعنى بینش ندارد علم دارد بصیرت ندارد مى‏گفت توى ماشین نشسته بودم خسته شدم یک شعر خواندم گفتم:الهى جسم و جانم خسته گشته در رحمت به رویم بسته گشته‏..مى‏گفت یک بیسواد بغل دستم نشسته بود گفت آقا جسم و جانت خسته گشته دو ساعت بخواب در رحمت خدا هم هیچوقت به روى هیچکس بسته نمى‏شود. مى‏گفت: خیلى من خجالت کشیدم دیدم که علمم بالاست اما بصیرتى که این دارد من ندارم‏
  21. جذب‏جوانان‏به‏مسجد - تبلیغ بر اساس بصیرت و مطالعه . بصیرت نداشتن در گفته‏ها؛ اگر یک چیزى را تسلط نداریم نگوییم. صرف اینکه یک چیزى را در روزنامه خواندیم، در یک کتابى خواندیم. هنوز ... بصیرت داشتن.
  22. تبلیغ بدون مطالعه؛ خدا رحمت کند آیت الله فلسفى از علماى مشهد اخوى خطیب شهیر، خدا هردوى آنها را رحمت کند. گفتند: صلوات ختم کن منبرش کردند، گفت: من امروز مطالعه نکردم. گفت: دومى اش را بلند تر، سومى اش را بلندتر، گفت: بابا من مطالعه نکردم. با زور صلوات روى منبر رفت گفت: بى مطالعه صحبت کردن ظلم به وقت مردم است. و من امروز مطالعه نکردم. پایین آمد. اثر آن یک دقیقه اى که من مطالعه نکردم خیلى بیشتر از این بود که ایشان مى‏رفت سخنرانى مى‏کرد. دلیلى ندارد که ما چهل دقیقه صحبت کنیم. 20 دقیقه، یا یک دقیقه صحبت کنیم. یا 5 دقیقه صحبت کنیم. در صحبتمان داد نزنیم. خیلى خودمانى حرف بزنیم. بعضى‏ها حرف که مى‏زنند خودشان را بى خود، نعره و فریاد و خیلى خودمانى ... انگار پشت کرسى با عمه مان حرف مى‏زنیم. یعنى عبارت ها، عبارت‏هاى روانى باشد. پرگویى نشود
  23. . بصیرت در دین‏.. بصر غیر از بصیرت است. بصر چشم است. قوه‏ى باصره. جمعش ابصار است. بصیرت جمعش بصائر است. بصیرت یعنى حکمت. چون گاهى آدم نگاه مى‏کند ولى باز هم نمى‏بیند. «یَنْظُرُونَ إِلَیْک» (اعراف/ 198) نگاه مى‏کنند اما نمى‏بینند. شما در فارسى مى‏گویى: والله من دیدم، ولى به او بر نخوردم. دیدم ولى به آن بر نخوردم یعنى دیدم، اما این دید من عمیق نبود. حالا، «تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْک» (اعراف/ 198) «یَنْظُرُونَ إِلَیْک» یعنى پیغمبر اینها به تو نگاه مى‏کنند، «وَ هُمْ لا یُبْصِرُون» (اعراف/ 198) نگاه مى‏کنند ولى نمى‏بینند. مثل آدمى که کتاب مى‏خواند ولى نمى‏فهمد.
  24. . بصیرت‏ دردین - بهره‏گیرى از کتاب آسمانى براى اهل بصیرت . 1- بهره‏گیرى از کتاب آسمانى براى اهل بصیرت‏ : قرآن مى‏فرماید: «لِأُولِى الْأَبْصار» (آل‏عمران/ 13) کسانى که بصیرت دارند چیزى گیرشان مى‏آید. در علم و حکمت، «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ» حکمت همان بصیرت است. گاهى وقت‏ها آدم خیلى هم با سواد است. اما باز بصیرت ندارد. یعنى آنچه را که باید بفهمد، نمى‏فهمد.
  25. یک کسى در کاشان ما بود هیچ سوادى هم نداشت. آن روزى که همه‏ى مردم با بنى‏صدر، خیلى‏ها خوب بودند. مى‏گفت: بنى‏صدر آدم نیست. مى‏گفتیم: تو سیاست نمى‏فهمى. تو سواد خواندن ندارى. یک پیرمرد بى‏سواد بى‏سواد بى‏سواد. تو از کجا مى‏دانى؟ گفت: وقتى امام حکم ریاست جمهورى را به بنى صدر داد، بنى‏صدر یک دستى گرفت. خیلى آدم بى‏ادب متکبّرى است. بابا امام خمینى است. دو دستى بگیر. دست آقا را ببوس. آموزشى هم نیست. هرکسى باید خودش بفهمد. یعنى اینطور هم نیست که اگر کسى نفهمد با زور نمى‏شود به او فهماند.
  26. . قرآن‏وامام‏حسین(علیه السلام)- قیام بر اساس بصیرت و آگاهى . قیام بر اساس بصیرت و آگاهى‏
  27. آیاتى که امام حسین (علیه السلام ) در راه کربلا تلاوت فرمودند. 1- فرمود: «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بصیره» (یوسف/ 108) آیه‏ى قرآن است. «أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنى» (یوسف/ 108) یعنى من بصیرت دارم. مى‏فهمم چه مى‏کنم. اینطور نیست که من رفتم مثلًا حکومت تشکیل بدهم، نشد. باختم شهید شدم. حالا گاهى وقت‏ها یک افرادى یک کارى مى‏کنند، وقتى مى‏گوییم: به چه دلیل؟ مى‏گوید: والله نمى‏دانم. یا مى‏گوید: آقاى من گفته است. نیاکان ما گفتند. آداب و رسوم ما است.
  28. بصیرت، حضرت قاسم یک بچه‏ى سیزده ساله پسر امام حسن مجتبى مى‏گوید: مرگ از عسل شیرین‏تر است. این نعوذ بالله نعوذ بالله نمى‏فهمد چه مى‏گوید؟ مگر مى‏شود براى یک بچه‏ى سیزده ساله مرگ از عسل شیرین‏تر باشد؟ این چیه؟ نعوذ بالله دروغ گفته است؟ مبالغه کرده است. این یک سیاست‏مدار، متدیّن، عارفى است که مى‏گوید: هستى براى بشر، خوب گوش بدهید! هستى براى بشر آنوقت این بشر دستش در دست یزید باشد. مرگ بر این زندگى! ابر و باد و مه و خورشید و فلک براى بشر، آنوقت خداوند دست بشر را در دست یزید بگذارد. اگر بنا باشد حکومت دست بنى‏امیه باشد، اصلًا زیر خاک باشیم بهتر است. مرگ از عسل شیرین‏تر است. این یک تحلیل سیاسى است. «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بصیره» مى‏فهمم.
  29. عوامل‏فتنه‏تاریخ .. نداشتن بصیرت، زمینه قرار گرفتن در فتنه . 3- نداشتن بصیرت، زمینه قرار گرفتن در فتنه‏ نبود بصیرت! چون بصیرت نیست، حق و باطل را تشخیص نمى‏دهیم. چه کنیم بصیرت پیدا کنیم؟ قرآن مى‏گوید: اگر مى‏خواهى بصیرت پیدا کنى، راهش تقوا است. گناه نکن به شما مى‏گویم: حق کدام است و باطل کدام است. قرآن راجع به تقوا سه آیه‏ى قشنگ دارد. مى‏گوید که: «وَ مَنْ» کسى که، «یَتَّقِ اللَّه» اگر کسى از گناه دورى کند، سه تا 1- «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» (طلاق/ 2) یک جا داریم، «یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً» (نور/ 40) یکجا دیگر داریم‏ «یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا» (انفال/ 29) این سه تا آیه‏ى قرآن است. اگر کسى گناه نکند، ما راه خروج برایش مى‏گذاریم. یعنى نمى‏گذاریم در بن‏بست گیر کند. ما یک نورى به او مى‏دهیم حق را مى‏فهمد. نور که روشن شد آدم راه و چاه را تشخیص مى‏دهد. ما اگر کسى تقوا داشته باشد، فرقان یعنى دیدى به او مى‏دهیم که بین حق و باطل فرق بگذارد. یعنى قاطى نمى‏کند.
  30. سیره‏امام‏کاظم(علیه السلام) - بصیرت و شناخت درست دین .. 3- بصیرت و شناخت درست دین‏«یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَىْ‏ء» خیال مى‏کند کسى است. روى حساب اینکه خیال مى‏کند کسى است، على اى حال. ولذا مى‏گویند: «افقَه» یعنى آدم باید بفهمد. داریم کنار آدم عالم روى خاک بنشینى ارزش دارد. کنار آدم جاهل روى قالى بنشینى ارزش ندارد. در ازدواج اگر یک همسرى پیدا شد، که این پسر، پسر فهمیده‏اى باشد. با یک سکه زن او شویم، ارزش دارد. اما پسرى است مخ او مشکل دارد. نمى‏فهمد. تحصیلاتش هم ممکن است عالى باشد. یعنى آدم تحصیل کرده‏اى است، اما درک درست ندارد. فقیه یعنى درک درست داشته باشد. یعنى بصیرت داشته باشد. ما فکر مى‏کنیم هرکس الله اکبر گفت ثواب دارد. نخیر! الله اکبر! عبادت نیست. کجا الله اکبر را گفتى؟ گفتن بعضى الله اکبرها حرام است. مى‏دانید چرا؟ یک قصه بگویم.
  31. دو نفر نزد امام رضا (علیه السلام) آمدند گفتند: مسافر هستیم. فرمود: تو نمازت را درست بخوان. تو شکسته! گفت: آقا هردو برادر هستیم. از یکجا آمدیم. اگر شکسته، هردو شکسته. اگر چهار رکعتى، هردو چهار رکعتى! فرمود: نه نیت تو این است. تو براى زیارت امام رضا آمدى، سفرت حلال است. سفر حلال نماز چهار رکعتى دو رکعت مى‏شود. تو به قصد زیارت مأمون الرشید آمدى! آمدى خلیفه‏ى طاغوت را ببینى. بنابراین با اینکه نماز مى‏خوانى، مسلمان هستى، سفر تو سفر حرام است. نماز تو دو رکعتى نیست. چهار رکعتى است. دو برادر از یک خانه مى‏آیند. یک چهار رکعتى، یکى دو رکعتى! مگر مى‏شود گفت: آقا ذکر خدا مى‏گوید. الله اکبر! بله الله اکبر بگو.
  32. نظر، غیر از بصیرت‏ است. در سوره اعراف مى‏خوانیم: «تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ» مى‏بینى که به تو نگاه مى‏کنند، در حالى که نمى‏بینند. یعنى چشم بصیرت‏ ندارند که حقّ را ببینند.
  33. حوادث براى همه مایه‏ى پند و عبرت است؛ «کانَ لَکُمْ آیَةٌ» ولى درس گرفتن از نشانه‏ها، بصیرت‏ وبینش مى‏خواهد. «لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ»
  34. کسانى که از جنگ بدر درس نگیرند، صاحب بصیرت‏ نیستند. «لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ»
  35. در مکتب انبیا، پرورش روحى و آموزش فکرى، در کنار بینش و بصیرت‏ مطرح است. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ»
  36. خوف الهى و تقوا، به انسان بصیرت‏ و نیروى تحلیل صحیح و روشن از مسائل مى‏دهد. یَخافُونَ ... فَإِنَّکُمْ غالِبُونَ
  37. پیروى از انبیا، بصیرت‏ واعراض از آنان، نابینایى است. «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبصیر»
  38. کلمه‏ى «بصر» هم به معناى چشم است و هم به معناى بصیرت‏. بنابراین آیه را مى‏توان چنین معنا کرد: نه چشم ظاهرى، خداوند را مى‏بیند و نه دل به عمق معرفت او راهى دارد.
  39. همانا از سوى پروردگارتان، مایه‏هاى بینش و بصیرت‏، (کتب آسمانى و دلائل روشن) براى شما آمده است. پس هر که بصیرت‏ یافت، به سود خود اوست و هر کس کورى گزید، به زیان خویش عمل کرده است و من نگهبان و ضامن (ایمان شما به اجبار) نیستم.
  40. آنکه شرح صدر نداشته باشد، همواره در لاک خود مى‏ماند و بیرون نمى‏آید. نتیجه‏ى شرح‏صدر، بصیرت‏ و نورانیّت همراه با قلب رقیق و حقّ‏پذیر است.
  41. آنکه با بصیرت‏ ایمان آورد، با امواج مختلف دست از ایمان بر نمى‏دارد و از تهدید نمى‏ترسد. «قالُوا إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا» آرى ایمان، انسان را دگرگون و ظرفیّت او را بالا مى‏برد. ساحرانى که دیروز در انتظار پاداش فرعون بودند، امروز به خاطر ایمان، آن چیزها برایشان ارزشى ندارد
    1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی