نهج البلاغه : به امام علیه السلام عرض شد: زیرکترین مردم کیست فرمود: کسى که در شناخت راه درست از گمراهى، بصیر و بینا باشد.
پنجشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۲۰ ب.ظ
- بصیرت 4
- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- به امام علیه السلام عرض شد: زیرکترین مردم کیست فرمود: کسى که در شناخت راه درست از گمراهى، بصیر و بینا باشد.
- الله جل جلاله سمبع. بصیر ولا بالاذون والعین ظاهری
- در بصیرت به حق، هیچ کس را نمىتوان مانند آل محمّد دانست، نعمت هدایت از آنان به دیگران رسیده اساس دین و ستون یقین آنان هستند.
- امام (علیه السلام) در این جا به نکته مهمّى اشاره فرموده است و آن این که: «صفاى دل و صدق نیّت از اسباب بصیرت و روشنبینى است» مؤمنان پاکدل، مسائلى را مىبینند که از دیگران پنهان است و این حقیقتى است که هم در قرآن مجید به آن اشاره شده و هم در روایات اسلامى، قرآن مىگوید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا، اگر تقوا پیشه کنید خداوند وسیله شناخت حق از باطل را براى شما قرار مىدهد
- در حقیقت سرچشمه گمراهى هر کسى یکى از سه چیز است: نخست این که بصیرت و آگاهى کافى نسبت به کارى که مىخواهد اقدام کند نداشته باشد و ناآگاهانه وارد معرکهاى شود که بر خلاف رضاى خدا و فرمان حقّ است.
- به این است که همان بصیرتى که با آن رسول خدا را شناختم و در تمام حوادث مهمّ عصر او، در کنار او بودم، همان بصیرت همچنان با من است و همچون چراغ پر فروغى فرا راه من قرار گرفته است. و این جمله را اشارهاى به آیه شریفه قرآن مىدانند که مىفرماید: قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بصیرةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی، بگو این راه من است و من و پیروانم با بصیرت کامل مردم را به سوى خدا دعوت مىکنیم»
- به زودى پردهها کنار مىرود (و همه چیز را مشاهده خواهید کرد) اگر چشم بصیرت را بگشایید، وسایل بینایى شما فراهم شده است، و اگر گوش شنوا داشته باشید سخنان حق به گوش شما رسانده شده، و اگر اهل هدایت باشید وسایل هدایت فراهم گشته، (آرى) به حق مىگویم حوادث عبرتانگیز، خود را آشکارا به شما نشان داده است و با صداى رسا و مؤثّر، از آنچه ممنوع است نهى شدهاید،
- آن کس که به دنیا بنگرد، نابینایش مىسازد» (من أبصر بها بصّرته، و من أبصر إلیها أعمته). یعنى آن کس که دنیا را، وسیله نیل به کمال و ابزارى براى وصول به آخرت و سببى از اسباب تکامل قرار دهد، حجابها از برابر دیدگان او، کنار خواهد رفت و حقایق جهان را آن چنان که هست در مىیابد،
- در حدیث دیگرى از همان حضرت (امیرمؤمنان على علیه السّلام) آمده است: (لحبّ الدّنیا صمّت الأسماع عن سماع الحکمة و عمیت القلوب عن نور البصیرة، به خاطر حبّ دنیا، گوشها از شنیدن حکمت کر شده و چشم دلها، از نور بصیرت ، نابینا گشته است».
- راه هدایت را با بصیرت دریافته و در آن گام نهاده و نشانههاى این راه را به خوبى شناخته و از امواج متلاطم شهوات، گذشته است. از میان دستگیرههاى هدایت، به مطمئنترین آنها چنگ زده و از رشتهها (ى نجات) به محکمترین آنها متمسّک شده است، به همین دلیل، در مقام یقین به آنجا رسیده که (حقایق را) همانند نور آفتاب مىبیند.
- (نظر فأبصر، و ذکر فاستکثر، و ارتوى من عذب فرات سهّلت له موارده، فشرب نهلا، و سلک سبیلا جددا). در این جملههاى کوتاه و پر معنا از یک سو، اشاره به اهمیّت تفکّر و نظر در جهان هستى و مسایل زندگى مىکند که سبب بصیرت کامل و معرفة اللّه مىشود و از سوى دیگر، اشاره به تداوم یاد خدا مىنماید، که سبب احیاى قلوب و آرامش دلهاست: ألا بذکر اللّه تطمئنّ القلوب سپس اشاره به سیراب شدن از سرچشمه وحى و کلمات پربار معصومین مىکند
- مقصود امام (علیه السلام ) از مرگ، جدا شدن از زندگى است و منظورش از خواب و بیدارى در این جا دو معناى مجازى آنهاست و پس از آن که بر مناسبت مجاز آگاه شدى با چشم بصیرت پرده از راز این کلمه بر مىدارى که محقّقا مردم در آرامگاه دنیا خفتهاند و تا از آن جدا نشوند بیدار نمىگردند.
- أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِینَ نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ میان آن دو نفس درجاتى است که بعضى برتر از بعضى است و چون نفوس از بدنهاى خود جدا شوند هر یک از آنها با چشم بصیرت آنچه را برایش مهیّا و آماده شده است مىبیند پس با چشم بصیرت عزّت و زیبائى آن را مىبینند و شکوه بارگاه قدس و کمال آن را مشاهده مىنمایند
- ستم سببى است که به هلاکت مىکشاند بر تو اى برادر واجب است که آنچه لازمه این لفظ مىباشد که همان هشدار بر وجوب ترک ستم است با چشم بصیرت بنگرى، و خصوصا پیش از این دانستى که ستم از بزرگترین و زشتترین صفات پست مىباشد،
- اگر با چشم بصیرت خود، حقّ را بنگرد و به باطن خالص خویش توجّه کند و با خود منصفانه رفتار کند خواهد دانست که همه آنچه در جهان طبیعت است بى ثبات و بى دوام است و آنچه با دوام است همان است که در عالم بالا مىباشد
- على علیه السلام با چشم بصیرت خویش صورتهاى الهى را مانند انوار الهى مشاهده فرموده
- اگر با چشم بصیرت خود در این رأى درست بیاندیشى خواهى یافت که تمام چاره اندیشیهاى مربوط به ریاست و زمامدارى را داراست و نظام حرکتهاى شهرنشینى و تمدّن را بر آورده و خیر و مصلحت حکومت را گشوده است.
- «ذهاب البصر خیر من عمى البصیرة» کورى چشم بهتر از نداشتن بصیرت است
دریادنامهدومینکنگره آمده که من با بصیرت خود همراهم. نه خودم چیزى را بر خود پوشاندهام و نه از کسى، لبس و اشتباه برایم حاصل شده است.
- «من راقه زبرجها أعقب ناظرته کمّها.» هر کس که به عجب آورد او را زینت دنیا و دوست دارد او را، پس کور گردید دیده بصیرت او از ادراک احوال آخرت.
- فإذا تمکّن النور من الباطن اتّسع الصدر، و انفتح عین البصیرة، و عاین حسن تدبیر اللّه. یعنى پس چون نور یقین در باطن متمکّن شود، صدر فراخ شود، و چشم بصیرت گشوده گردد، و نیکویى تدبیر حقّ تعالى او را معاینه گردد.
- بصیرت قلب و مکاشفات علم لدنّى 643.. منهاجالولایة ج 1 صفحهى 701
- قوله تعالى: لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ بصیر، و البصیرة عندهم قوّة للقلب، منوّرة بنور القدس، ترى بها حقائق الأشیاء و بواطنها، بمثابة البصر للنفس الذى ترى به صور الأشیاء و ظواهرها، و این دریافتن بصیرت معبّر است به فهم و آن باطن علم است.
- «البصیرة قسمان: بصیرة القلب، و هو ما قال تعالى: قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بصیرةٍ أَنَا وَ مَنِ و وجدان التوحید و الدین بهذه البصیرة، و بصیرة یظهر منها أشعّة الهدایة إلى ذات الحقّ و حقیقة التوحید و معرفة الصفات، و هى قلب الروح و لبّه.» چه بصیرت قلب، تنزّل بصیرت روح است و قشر او.
- «هجم بهم العلم على حقیقة البصیرة،» هجوم و غلبه کرده به این طایفه علم بر حقیقت بصیرت در قلوب ایشان، نه آنکه رسوم علوم است در عقول ایشان.
- «کافى» أبی عبد اللَّه (علیه السلام )- این قرآن منار هدایت و مصابیح تاریکیهاست «فلیجل جال بصره و یفتح للضّیاء نظره پس جلا دهد جلاگر چشمش را و بگشاید براى نور نظرش را. «فانّ التّفکّر حیاة قلب البصیر کما یمشى المستنیر فى الظّلمات بالنّور» زیرا که تفکّر زندگى قلب بصیر است همچنان که طالب نور در تاریکى راه مىرود با نور.
- درست است که «بصیر » به معناى بینا، از مادّه «بصر» به معناى چشم گرفته شده است، ولى در مورد خداوند هرگز به معناى حقیقى به کار نمىرود. یا به تعبیر دیگر مجازى است بالاتر از حقیقت. بصیر بودن خداوند به معناى آگاهى او از تمام اشیایى است که قابل رؤیت است و حتّى قبل از آن که اشیاى قابل رؤیت آفریده شوند، بصیر بود
- چشم دل را به گرفتاریهاى دنیا بصیر و بینا گرداند: یعنى دل را وادار کند تا با چشم بصیرت و عبرت به مصیبتها و آفتهاى دنیا بنگرد.
- گر چه شما عالم پس از مرگ را با چشم خود ندیدهاید، ولى به اندازه کافى دلایل آن در اختیار شماست «اگر چشم بصیرت بگشایید وسایل بینایى شما فراهم است و اگر گوش شنوا داشته باشید سخنان حق به گوش شما رسانده شده و اگر اهل هدایت باشید وسایل هدایت فراهم گشته است» (و لقد بصّرتم ان ابصرتم، و اسمعتم ان سمعتم، و هدیتم ان اهتدیتم).
- یازدهم: چشم دل را به گرفتاریهاى دنیا بصیر و بینا گرداند: یعنى دل را وادار کند تا با چشم بصیرت و عبرت به مصیبتها و آفتهاى دنیا بنگرد.
- (لحبّ الدّنیا صمّت الأسماع عن سماع الحکمة و عمیت القلوب عن نور البصیرة، به خاطر حبّ دنیا، گوشها از شنیدن حکمت کر شده و چشم دلها، از نور بصیرت ، نابینا گشته است».
- خواب و بیدارى در این جا دو معناى مجازى آنهاست و پس از آن که بر مناسبت مجاز آگاه شدى با چشم بصیرت پرده از راز این کلمه بر مىدارى که محقّقا مردم در آرامگاه دنیا خفتهاند و تا از آن جدا نشوند بیدار نمىگردند.
- فَذَرْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِینٍ. أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِینَ نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ میان آن دو نفس درجاتى است که بعضى برتر از بعضى است و چون نفوس از بدنهاى خود جدا شوند هر یک از آنها با چشم بصیرت آنچه را برایش مهیّا و آماده شده است مىبیند پس با چشم بصیرت عزّت و زیبائى آن را مىبینند و شکوه بارگاه قدس و کمال آن را مشاهده مىنمایند چهرههایى که در آن روز خرّم است به سوى پروردگار خویش نگران است.
- مقصود امام (ع) از «صدق نیّت» خالص بودن امام (ع) براى خداى تعالى و روشن بودن آیینه نفس آن بزرگوار است و به همین دلیل چشم بصیرت آن حضرت روشن است و عاقبت کار آنها را که به کجا منتهى مىشود مىداند، چنان که پیامبر (ص) در این باره فرموده است: «مؤمن به نور خدا نظر مىکند».
- تقواى کسى که، راه و روشها به او نمایانده شود، و او به چشم بصیرت راه خدا را دریابد، یعنى راه را بشناسد و براى پیمودن آن نهایت کوشش خود را بکار گیرد، در حالى که از تاریکیهاى جهل و نادانى گریزان است راه حق را یافته و نجات پیدا کند آن گاه ثمرات پیمودن طریق حق را ذخیره آخرت خود قرار دهد.
- بدلیل رعایت اوامر و نواهى حق تعالى و کوشش در راه خداوند گویا کاملترین نور یقین را بخود جذب و با چشم بصیرت عالم ملکوت را مشاهده کرده است و بهشت و جهنّم را بدیده یقین دیده است به همان وضوح و جلا که چشم ظاهریش نور خورشید را مىبیند.
- کسى که داراى بصیرت و بینش است، با اندوختن تقوا و پرهیزگارى و به جا آوردن کارهاى نیک، براى سفر به دیار آخرت و لقاى پروردگار، از آن توشه برمىدارد، و الأعمى لها متزوّد یعنى: آن که چشم باطن او کور است،
- امام (ع) در این جملات بیان مىکند، این که مردم در عظمت آفرینش نمىاندیشند، به آن سبب است که شرط اندیشیدن یعنى سلامت دل و چشم بصیرت از آنها رخت بر بسته است، زیرا قلبهایشان بیمار و دیده حق بینشان معیوب است و علّت آن هم توجه به زرق و برق امور پست مادى که همانند پردهاى دیده دل آدمى را مىپوشاند و چشم بصیرت او را آن چنان بىنور مىسازد که از درک راه روشن حق، وى را باز مىدارد.
- - فقد البصر أهون من فقدان البصیرة. 4 413 از دست دادن چشم ، بهتر است از فقدان بصیرت .
- یعنى عاقل با بصیرت که به چشم بصیرت مىنگرد باید در اوّل حرکات و سکناتش بفهمد و بشناسد آیا این کار بضرر اوست یا بسود او، آیا موجب سعادت است یا شقاوت.
- مسئولیت اداره یک جامعه عظیم را بر دوش خود احساس مىکند و داناى دین و بصیر به همه معارف اسلامى و قرآنى است و با دلى مالامال از معرفت، و روحى بزرگ و در مقامى پر مسئولیت، با مردم روبرو مىشود، با آنها حرف مىزند، و به سؤالات و استفهامات آنها پاسخ مىدهد.
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۱/۰۸/۱۲