پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۶۸ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

۱۹
آبان

بسم الله الرحمن الرحیم       

-اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

12-شرح زیارت عاشورا... ازمجلس چهار... شمه اى ازکارهاى بنى امیه.

  1. زنان بیرون دویدند، زنى در میان آنان گفت بخدا قسم در زمان جاهلیت قتل اینگونه اطفال بیگناه را جایز نمیدانستند،
  2. زوجه عبدالله بن عباس دیوانه وار و فغان کنان از خانه بیرون دوید و گفت اى ظالم بیرحم ، گناه این دو طفل صغیر من چه بود که آنها را سر بریدى ؟
  3. گفت: به خدا قسم قصد کرده ام که شمشیر خود را ازخون شما خضاب کنم، پس یکى اززنها به دیگران گفت متفرق شوید که این ظالم شما را خواهد کشت .
  4. بالجمله بسر صد نفر از بزرگان و مشایخ شیعه را به قتل رسانید و خلقى کثیر از طبقات دیگر مردم را به انواع عذاب معذب گردانید و آنها را کشت .
  5. بعد به قبیله همدان تاخت و زنهاى آنها را اسیر کرده در بازار بمعرض فروش گذارد(سابقه نداشت زن مسلمان)این اولین قبیله اى بود دراسلام که اسیر داد.
  6. خداوند عذاب بسر را زیاد کند که اسیرى زن مسلمان را به بنى امیه یاد داد و لذا آنها هم آل محمد را اسیر کرده شهر به شهر گرداندند و کاربه جایى رسید که در مجلس یزید خواستند دختر حسین بن على علیهماالسلام را به کنیزى ببرند.
  7. سب على علیه السلام توسط معاویه : اول کسى که سب امیرالمؤ منین على بن ابیطالب علیه السلام را نمود، معاویة بن ابى سفیان لعنة الله علیه بود،
  8. که هم خودش آنحضرت را سب میکرد هم به مردم پولهاى کزافى میداد تا آنحضرت را سب کنند.ابن ماجه در سنن خود نقل میکند؛
  9. که چون معاویه به حجاز آمد. سعد بن ابى وقاص نزد او رفت در مجلس اسمى از على امیرالمؤ منین برده شد،
  10. معاویه على را سب کرد، سعد بن ابى وقاص درغضب شده گفت: مردى را سب میکنى که من خوداز رسول خدا شنیدم که فرمود: من کنت مولاه فعلى مولاه .
  11. شنیدم که فرمود: یا على انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا بنى بعدى. و نیزشنیدم درخیبر فرمود: لاعطین الرایة الیوم رجلا یحب الله و رسوله
  12. فردا پرچم اسلام را به مردى ‏دهم که خدا و رسول را دوست ‏دارد و خداى تعالى پیروزى را به دست او، برقرار‏دارد و اوهیچگاه از دشمن نمى‏گریزد.
  13. مسعودى درمروج الذهب نقل میکند که معاویه وارد خانه کعبه شد و مشغول طواف گردید، سعد بن وقاص با او بود چون فارغ شد.برسریر خود قرارگرفت
  14. به سوى دارالندوه روان گردیده برسریر خود قرار گرفت و سعد را پهلوى خود نشاند و بعد على را سب کرد. سعد بر خود لرزید گفت: اى معاویه ؛
  15. مرا پهلوى خود نشاندى که على را سب کنى ؟ به خدا قسم خصالى درعلى بن ابیطالب هست که اگر یکى از آنها براى من بود برایم محبوبتر بود ازآنچه که آفتاب بر آن میتابید.سپس گفت : بخدا قسم که بعد از این وارد خانه نشوم که تو در آن باشى پس برخاست و رفت .
  16. درعقدالفرید مینویسد که معاویه به عمال خود نوشت که على را در منابر لعن کنند، عمال او به گفته اش عمل کردند.
  17. ام سلمه براى معاویه نوشت که شما خدا و رسول را در منابر لعن میکنید مگر نمیدانید که لعن على بن ابیطالب لعن خدا و رسول است ؟
  18. شما على و دوستانش را لعن میکنید و من گواهى میدهم که خدا و رسول ، على را دوست میدارند ولى معاویه ابدا به این نامه اعتنا نکرد.
  19. درجلد دوم الغدیر از معجم البلدان یاقوت حموى جلد 5 صفحه 38 نقل میکند که على بن ابیطالب رضى الله عنه را در منبرهاى شرق و غرب لعن میکردند،
  20. مگر در منابرسجستان که با بنى امیه عهد کردند که نباید کسى را بر منابر سجستان لعن کرد و کدام شرف بالاتر و بزرگتر از این کدام است که از لعن برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله بر منابر شهر خود منع کنند در صورتیکه در مکه و مدینه آنحضرت را لعن میکردند.
  21. کار سب على علیه السلام را بجایى رساندند که یکى از تعقیبات نماز خود را سب آن حضرت قرار دارند.
  22. تاریخ ابن عساکر(خطیب بغدادی)نویسد که حریر بن عثمان ازمسجدى که نماز میخواند خارج نمى شد تا على را هفتاد مرتبه لعن کندهمه روزه کارش این بود.
  23. اسماعیل بن عیاش میگوید: من از مصر تا مکه با این شخص (حریر بن عثمان)بودم و همه روزه کارش سب بود.
  24. یکبار بمن گفت این روایتى که مردم از پیغمبر نقل میکنند که فرمود: انت منى بمنزلة هارون من موسى .حق است لکن شنونده غلط از پیغمبر شنیده ،
  25. وخطا درگفته خوداست، گفتم مگر پیغمبر چه فرموده ؟ گفت : انما انت بمکان قارون من موسى . پرسیدم از کجا روایت کنى ؟ گفت ازولید بن عبدالملک،
  26. خواننده عزیز آیا این عمل معاویه و بنى امیه موجب هتک حرمت خدا و رسول واذیت آنان نبود؟ خدا میفرماید: ان الذین یؤ ذن الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا و الاخرة و اعدلهم عذابا مهینا .
  27. آیا این معاویه نبود که بندگان صالح خدا را بدون جرم و گناه به قتل میرسانید در صورتیکه خدا میفرماید: ومن یقتل مؤ منا متعمدا فجزائه جهنم خالد فیها و غضب الله علیه و لعنه و اعدله عذابا عظیما(نساء/93)
  28. معاویه اولین خلیفه اى بود که شراب خرید و آشامید و پسرش یزید این شرابخوارگى را بحد اعلا رساند و دائم الخمر بود.پیغمبر (ص ) فرمود: خورنده ، فروشنده و خریدار شراب ملعون میباشد.
  29. اگر بخواهیم فجایع معاویه را شرح دهیم مثنوى هفتاد من کاغذ میشود، ما بعضى از آنها را مقدمه جلد اول شرح کافى ذکر کرده ایم به آنجا مراجعه شود.
  30. بالاترین بدى از بدیهاى معاویه ولیعهد کردن یزید که از مردم براى او بیعت گرفت .او هنگام فوتش به یکى از خواص خود گفت من سه گناه بسیار بزرگ مرتکب شده ام 1- حق على را گرفتم .2- زن امام حسن علیه السلام را فریب دادم تا شوهر خود را مسموم نمود.3- یزید را ولیعهد خود کردم .
  31. یزید از آن فرزندان جانى خائن مست و دیوانه بیباکى بود که چشم روزگار نظیرش را ندیده است .
  32. معاویه در وصیتش براى یزید نوشت که حسین بن على مرد بزرگوار و محترم و مورد توجه تمام مسلمین خاصه نیزد اهل حجاز است ،
  33. اگر اهل عراق با او بیعت کردند واو بر تو خروج کرد ظفر مییابد، مبادا با او جنگ کنى که حق بزرگى ازخلافت دارد و مورد توجه مسلمانان است تا میتوانى با او مسالمت کن .
  34. یزید در ایام خود دائم الخمر بود، در اوایل خلافتش جماعتى از مدینه نزد او آمدند، در بازگشت به او فحاشى کردند و میگفتند نزد کسى رفتیم که اصلا دینى ندارد، شارب الخمر است ،
  35. در مجلس او زنهاى رقاصه با دف و طنبور مینوازند و با سگان بازى مى کند.عبدالله حنظله گفت که یزید با مادر، خواهر و دختران خود وطى مینمود و نماز میخواند.
  36. در مروج الذهب میگوید: یزید بوزینه خبیثى داشت که او را ابوقیس مینامید، در مجلس منادمه خود او را حاضر میکرد و در محفل خود متکایى براى او طرح مینمود.
  37. گاهگاهى او را بر گورخرى رام و تربیت شده بود و بر او زین و لگام بسته بودند سوار مینمود و در جلسه سبق مسابقت خیول مینمود،اخبار و تاریخ در مذمت یزید زیاد است ، انشاء الله در جاى خودش ذکر خواهیم کرد.
    علت جاذبه عمومى نسبت به ابا عبدالله علیه السلام
  38. ولا تحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون (ابراهیم /42)هرگز مپندار که خدا از کردار ستمکاران غافل است .
    در چنین دوران و روزگار تاریکى که ابرهاى تیره و تار ظلمهاى معاویه و یزید سرتاسر بلاد اسلامى را فرا گرفته و مردم مسلمان بدبخت را در فشار بیدادگریهاى خود گذاشته بود و هر روز ظلم تازه اى بر مردم تحمیل میشد، شاخص ترین مردم روزگار در صحنه آفرینش بشریت حضرت ابا عبدالله الحسین بن على بن ابیطالب علیه السلام مانند کوه بلندى که در دلش انواع معادن قیمتى باشد قد بیاراست
  39. و جان خود و اهل بیتش را در راه خدا و با خون خود و جوانان اصحابش شجره طیبه اسلام را که بنى امیه قصد خشکاندن آنرا داشتند چنان سیراب کرد که تا دامنه قیامت خشک نخواهد شد اینست که حضرتش را ابا عبدالله نام نهادند چه بر گردن همه عالم حق دارد.
    اشهد انک قد اقمت الصلوة و اتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و اطعت الله و رسوله حتى اتیک الیقین .
  40. گر چه تمام احکام را از نماز و زکات و غیره پیغمبر (ص ) در میان امت انتشار دارد ولى علت مبقیه آن تا انقراض عالم حسین علیه السلام بود.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۹
آبان

-بسم الله الرحمن الرحیم       

-اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

11-شرح زیارت عاشورا... ازمجلس چهار... شمه اى ازکارهاى بنى امیه.

  1. اگر میگویند دامادى پیغمبر فضیلت است و عثمان داماد پیغمبر بود میگوئیم اولا فضیلت فاطمه اززینب وام کلثوم بیشتر بود و ثانیا... آنها را کشت ،
  2. و ثالثا آنها(اهل بیت) را کشتند وحق ... را بردند پس چگونه است که باید اسم آنها روى برگهاى بهشت باشد و اسم على علیه السلام نباشد؟
  3. حدیثی براى عثمان جعل که پیغمبر به ابن عباس فرمود: چون روز قیامت شود منادى از زیر عرش ندا کند که اصحاب محمد (صل الله علیه آله ) را بیاورید،
  4. پس ابوبکر وعمر وعثمان و على را بیاورند، آنگاه به ابوبکر گفته شود که بردربهشت بایست وهر که را میخواهى داخل وهرکه را نمیخواهى وارد مکن
  5. و به عمر میگویند تو هم نزد میزان باش هر که را خواستى میزان عملش را سنگین کن و هر که را خواستى سبک بگردان.
  6. و به عثمان هم شاخه اى از درختى میدهند که آن درخت را خدا بدست خودش غرس ‍ کرده و میگویند هر که را خواستى با این شاخه از کنار حوض کوثر بران و هر که را خواستى آب بده و به على هم دو حله میدهند و میگویند روزى که خدا زمین و آسمان را خلق کرد این دو حله را براى تو نگه داشت .
  7. این چگونه عدل خداوندیست که هرمؤ من پستى هفتاد حله دارد ولى على با آن فضایل دو حله دارد و همه کار روز قیامت بدست آن سه نفروعلى هیچ کاره.
  8. درصورتیکه وقتى مصریها عثمان را کشتند دارایى او بنا بر قول جرجى زیدان به قرار زیر بود:
    1موجودى او نزد خزانه یک میلیون درهم .2موجودى طلاى3.قیمت املاک وادى القَرى وحنین .4قیمت اسبها واثاثیه اوهرکدام صد و پنجاه هزار دیناربود.
  9. ولى روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان که حضرت امام حسن پدررا دفن کرد و به کوفه برگشت و در مسجد بالاى منبر رفت و خطبه خواند فرمود:
  10. بخدا قسم امیرالمؤ منین علی علیه السلام دینار ودرهمى پس ازخود باقى نگذاشت مگرچهارصد درهم که اراده داشت با آن مبلغ خادمى ازبراى اهل خودبخرد.
  11. معاویه با مردم بیدین ودنیاپرست این قبیل اکازیب براى عثمان وآن دو نفردرست کردند که معاویه گفت بس است، ترسید که خلافت وحکومتش متزلزل شود.
  12. او براى عمال خود نوشت که در هر شهرى که کسى درباره دیگرى شهادت دهد که او دوست على است نام او را از دفتر ارزاق قطع کنید.
  13. وعطایى به او ندهید. و پس از آن نوشت هر کس متهم به دوستى على بن ابیطالب است خانه اش را خراب کنید و او را به انواع عذابها معذب نمائید.
  14. کشته شدن دوستان على علیه السلام توسط نماینده معاویه : (طبرى درجلد ششم مینویسد) که وقتى زیاد بن ابیه سمرة بن جندب را نایب خود در بصره قرار داد.
  15. واو به کوفه آمده سمره هشتهزار نفراز دوستان على را گردن زد وقتى خبر بمعاویه رسید براى او نوشت مگر ترسى دارى که کسى را بیگناه کشته باشى ؟
  16. سمرة گفت : در مقابل آنچه کشتم شانزده هزار دیگر هم بکشم خوفى ندارم .
  17. ابوسواد عدوى میگوید که سمره چهل و هفت هزار نفر از عشیره مرا کشت که همه آنها قاریان قرآن بودند
  18. ابن ابى الحدید نقل میکند که مردى ازاهل خراسان به بصره آمد مقدارى زکوة مال خود داد وقبض رسید گرفت بعد به مسجد رفته ، مشغول خواندن نماز شد.
  19. به سمره گفتند که دوست على است بدون معطلى دستور داد او را گردن زدند، ناگاه در جیب او قبض پرداخت زکوة پیدا کردند، به سمره گفتند مگر قرآن نخوانده اى که خدا میفرماید: قدافلح من تزکى و ذکر اسم ربه فضلى این مرد زکوة خود را میپرداخت و نماز میخواند چرا او را کشتى ؟
  20. گفت: زیاد بمن امر کرده که هر کس دوست على باشد بکشم اگر چه نمازبخواند و زکوة بدهد.
  21. واقعا حیرت آوراست که از چنین مردى شقى و بى دین بخارى مسلم ترمذى، ابوداود، ابن ماجه ، احمد بن حنبل ، طبرى و حسن بصرى روایت نقل کند،
  22. واقعا حیرت آوراست که از چنین مردى شقى و بى دین (معاویه) رادراستیعاب او راعظیم الامانه ، صدوق الحدیث و کثیرالروایة معرفى میکنند.
  23. ابوهریره (در حالی که 2 سال بیشتر با پیامبر (ص) نبوده و 5374 حدیث نقل کرده.)
  24. سمرة بن جندب( رسول الله (ص) قانون لا ضَرَرَ وَ لا ضِرَاربرش اجراء کرد،مردخبثی که پول مى‏گرفت و حدیث مى‏فروخت.) باشند.
  25. امام حسین علیه السلام میداند که اگر چند صباحى بگذرد و بنى امیه به این منوال رفتار کنند، علاوه بر اینکه خاندان آل محمد را از بین میبرند. ازاسلام هم
  26. اثرى نخواهد ماند، و مسلمانان هم به کلى از بین میروند، این بود که قد علم کرده با شجاعت و رشادت وارد صحنه کربلا شد، پس او علت مبقیه دین جدش گشت و اسلامى را که بنى امیه میخواستند برچینند، نگه داشت .
  27. ماءموریت بسربن ارطاة ازطرف معاویه : درکشف الهاویه آمده- که معاویه ، بسر بن اطارة را با لشکرزیادى به مدینه فرستاد تا براى خود بیعت بگیرد،
  28. به او گفت چون وارد مدینه شدى هر یک از شیعیان على را دیدى سرش را ببر و اموالش را به غنیمت بردار و چنان اهل مدینه را بترسان که گمان کنند،
  29. یکنفر از آنها باقى نخواهد ماند سپس هر که در طاعت ما وارد شد دست ازاو بردار ولى به شیعیان على سخنان درشت بگو و کار را بر ایشان سخت بگیر،
  30. ودر قتل و غارت آنها کوتاهى مکن آنقدر از آنها بکش تا از طاعت على بیرون رفته و به طاعت ما درآیند.
  31. پس با چهار هزار سوى مدینه شتافت چون نزدیک مدینه رسید مردم از ترس به استقبال او شتافتند ولى جز دشنام و سب چیز دیگرى از او استماع نکردند.
  32. چون وارد مدینه شد در مسجد پیغمبر بالاى منبر وآنقدر بمردم بد گفت که اهل مدینه گمان کردند همه را خواهند کشت و لذا عده زیادى از مدینه فرار کردند.
  33. ازمنبر به زیرآمد اول خانه اى که آتش زد خانه ابو ایوب انصارى از اصحاب برجسته رسول خدا صل الله علیه وآله بود. آنگاه شروع به خراب کردن خانه ها
  34. آنگاه شروع به خراب کردن خانه ها ى دیگر کرد و اموال آنها را غارت نمود و جماعت کثیرى از آنها را کشت .
  35. بعد آن درمکه چنان زیاد قتل وغارت که مورخین به حساب درنیاورده اند، با آنکه آنجا خانه امن خداست وحتى حیوانات ، پرنده و چرنده نیزدرامان باشند.
  36. وچون براى نجران حرکت کرد در راه خود و در آنجا یکنفر از شیعیان على را باقى نگذاشت و همه را گردن زد.
  37. بعدا ازجانب صنعا و یمن حرکت کرد، عبدالله بن عباس که از جانب امیرالمؤ منین علیه السلام والى آنجا بود دید تاب مقاومت در برابر بسر را ندارد،
  38. ناچار به جانب کوفه حرکت کرد و دو پسر خود را به مردى از قبیله بنى کنانه سپرد. چون بسر ملعون وارد شد و کودک ابن عباس را گرفت،
  39. مرد کنانى پیش دویده گفت این دو طفل گناهى ندارند براى چه میخواهى آنها را بکشى اگر میخواهى آنها را بکشى اول مرا به قتل برسان ،
  40. آن ملعون ازل و ابد گفت:چنین خواهم کرد واول آن مرد کنانى را کشته وسپس آن دو کودک را چون گوسفندى سر بریدند.زنان بنى کنانه ناله کنان و فریاد،اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۹
آبان

-بسم الله الرحمن الرحیم       

-اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

10-شرح زیارت عاشورا... ازمجلس چهار

  1. خداوند شفاعت مرا بایشان نرساند.مردى او را مى کشد که رخنه در دین خواهد کرد و بخداى بزرگ کافر خواهد شد. آنگاه فرمود:
  2. خداوندا من درحق این فرزند ازتو سؤ ال میکنم آنچه را که ابراهیم در حق ذریه خود سئوال کرد.خداوندا تو دوست دار ایشان را
  3. و دوست بدار هر که ایشان را دوست میدارد و لعنت کن هر که ایشان را دشمن میدارد و لعنتى چنان که زمین و آسمان پر شود.
  4. دانستیم که اسم امام حسین و کنیه اش از طرف خدا بوده و هر دو آنها در اول تولد نهاده شده است .علل نامگذارى ابا عبدالله
  5. ابا عبدالله بمعنى پدربندگان خداست و علت و جهت اینکه آنحضرت پدربندگان خدا شد چند چیز است که ذیلا ذکر مینمائیم .
  6. علت اول این مسلم است که اول چیزى را که خداى تعالى خلق فرمود نور وجود مبارک محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله بود
  7. که خودش ‍ فرمود: اول ما خلق الله نورى ، و آن روایاتى که میگوید: اول ما خلق الله العقل درمجردات است نه در بین تمام اشیاء عالم .
  8. پس بطور قطع میتوان گفت اول خلقت عالم امکان نور مبارک آنحضرت بوده است و در روایات زیادى گواه براین مطلب است .
  9. ازجمله روایت علامه مجلسى ازحضرت امیرالمؤ منین علیه السلام نقل کند : خدا بود وهیچ خلقى با او نبود. پس اول چیزى که خلق کرد.
  10. نورحبیب خود محمد بود قبل از آنکه 1-لوح و 2- قلم و3- عرش و 4- کرسى و 5- آسمانها و 6- زمین و 7- بهشت و 8- جهنم و 9- ملائکه 10- آب و 11- خاک و12- آدم و 13-حوا بیافریند. چهارصد و بیست و چهار هزار 424000 سال. پس چون نور محمد پیغمبرما صلى الله علیه و آله را خلق فرمود 1000هزار سال سال نزد پروردگار خود ایستاده
  11. واورا بپاکى یاد، و حمد و ثناى او را مینمود و حقتعالى نظر رحمت بسوى اوداشت و به او فرمود: مراد و مقصود من از خلق عالم تویى.
  12. اراده کننده خیر و سعادت تویى . برگزیده خلق من توی .حال که معلوم شداول ما خلق الله نور وجود مبارک پیغمبر بود، با بیانى ازمرحوم
  13. شیخ جعفر شوشترى که در کتاب وسایل المحبین دارد میگوئیم حسین علیه السلام نیز اول ما خلق الله بوده است .
  14. اومیفرماید که پیغمبر خدا فرمود: حسین منى و انا من حسین ، و در روایت دیگر است که : انا من حسین و حسین منى .
  15. پس وقتى حسین از پیغمبر و پیغمبر از حسین شد باید هر زمان که پیغمبر بوده حسین نیز بوده باشد.
  16. اگرمراد ازحسین منى اینست که پیغمبرفرماید حسین از نسل من است و از من بوجود آمده میگویم این گفته بایدخصوصیتى نداشته باشد،
  17. بلکه درباره امام حسن علیه السلام نیز گفته شود یعنى بفرماید: حسن و حسین منى و انا من حسن و حسین ،
  18. حال آنکه این جمله حسین منى فقط درباره حضرت حسین علیه السلام گفته شده است و نه درباره امام حسن علیه السلام.
  19. با این بیانى که شد میگوئیم اگر خداوند همه موجودات عالم را به واسطه نور پیغمبر خلق فرموده باید به واسطه حسین هم خلق شده باشد
  20. زیرا حسین از پیغمبر و پیغمبر از حسین است . پس حسین پدرهمه موجودات عالم است و باید به اوابا عبدالله گفته شود.
  21. علت دوم : وجهتى که حسین علیه السلام ابا عبدالله ، پدر بندگان خدا شد براى قیامش بود چون اگرآنحضرت قیام نمى فرمود.
  22. با نقشه هایى که بنى امیه کشیده بودند یکنفر گوینده لا اله الا الله باقى نمیماند و گروه گروه از دین و آئین محمدى صلى الله علیه و آله بر میگشتند،
  23. ودرنتیجه اسلام آخرین لحظات عمر خود را تسلیم مظالم دولت اموى میکرد.حسین علیه السلام  دید اگر قیام نکند ارکان اسلام از جاى کنده شده
  24. ومقدسات آن دستخوش هوى و هوس بنى امیه واقع میشود و میلیونها جمعیت که با هزاران خون دل و فداکاریهاى گران،
  25. ازتیه ضلالت و حضیض مذلت خانه بدوشى ، یغماگرى و بت پرستى نجات یافته و به شاهراه سعادت ابدى رسیده اند،
  26. اینک دراثر دلخواه معاویه و یزید فوج فوج از دین خارج شده بلکه از جاده بشریت و آدمیت نیز بیرون میروند.
  27. عترت آل محمد صلى الله علیه و آله ناموس بزرگ الهى مورد ایذاء واذیت واقع وهزاران مسلمان تحت نفوذ ظالمانه بنى امیه دچار شکنجه وعذابند.
  28. ابن ابى الحدید (درجلد سوم شرح نهج )نقل کند که روزى عمربن خطاب به مغیره گفت: تو از روزى که کورشدى با این چشم چیزى دیده اى؟
  29. مغیره گفت نه، عمر گفت : بخدا قسم که بنى امیه اسلام را کورخواهند کرد آنچنان که چشم تو کور شده است و چنان آنرا کور میکنند،
  30. که دیگراسلام نمیداند کجا میرود و کجا مى آید، مثال معروفیست: ویل لمن کفرنَمرُود، بنى امیه با اسلام چه معامله اى کردند که این گونه مذمت شدند.
  31. شمه اى ازکارهاى بنى امیه
  32. دستور معاویه براى جعل حدیث: ابن ابى الحدید (درجلد سوم شرح نهج ) نقل کند که معاویه به عمال خود نوشت؛ مبادا شهادت یکنفر شیعى را قبول کنید.
  33. درجمیع بلاد نوشت مبادا شهادت یکنفر شیعى را قبول کنید. شیعه عثمان را بخود نزدیک .هرکه درفضایل عثمان روایت کرد گرامى بدارید،
  34. ودرمجالس خود عثمان را فوق العاده احترام کنید. حدیثى را که روایت کرده با اسم خودش ، پدرش و عشیره اش براى من بفرستید.
  35. عمال معاویه به فرمان ودستوراوعمل وآنقدرحدیث جعلى درفضایل عثمان براى او فرستادند که خود معاویه گفت کافى واین عمل همه راغنى کرد.
  36. علم و فضل وزهدعلى علیه السلام را کسى انکار نکرده وتا امروز نیزهمه نویسندگان عالم از شیعه و سنى و افراد غیرمسلمان فضایل او.
  37. مناقب على علیه السلام را قبول دارند، در صورتیکه آنها سواد نداشته و حتى زبان عربى ساده که زبان خودشان بود نمیدانستند.
  38. ازابوبکر پرسیدند درسوره عبس: وفاکهة وابا.اب ، چه معنى دارد؟ ابوبکر گفت کدام آسمان بر سرم سایه و کدام زمین مرا بر دوش گیرد اگربگویم نمیدانم .
  39. ازعمر معنى آنرا پرسیدند؛ گفت : هرآیه اى که معنى آن روشن است و میدانید به آن عمل کنید و هر کدام را نمیدانید به حال خود گذارید.
  40. وقتى این موضوع را به على علیه السلام گفتند حضرت فرمود: سبحان الله . آیا نمیدانید اب گیاهى را گویند که حیوان از آن نفع میبرد؟!

-اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

   

  • حسین صفرزاده
۱۹
آبان

-بسم الله الرحمن الرحیم       

-اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

9-شرح زیارت عاشورا... ازمجلس  سوم

  1. قطب راوندى از جعفر بن شریف جرجانى نقل کند در سالى که بزیارت حج مشرف میشدم در سرمن راى خدمت امام حسن عسکرى مشرف شدم
  2. مقدارى ازاموال شیعیان نزد من بود که میخواستم آنها را به امام برسانم ، با خود فکر کردم که از حضرت بپرسم اموال را به چه کسى بدهم
  3. قبل ازتکلم من فرمودند: آنچه با توست بمبارک خادم من بده چنین کردم و بازگشتم و گفتم که شیعیان شما در جرجان سلام خدمت شما میرسانند.
  4. فرمودند: مگر بعد ازحج به جرجان باز نمیگردى گفتم چرا فرمودند: ازامروز تا 170 روز دیگر به جرجان بر میگردى و روز جمعه سوم ربیع الثانى،
  5. اول روز بمردم اعلام کن که من آخر همانروز به جرجان خواهم آمد و چون وارد جرجان شوى خداوند پسرى به پسر توعنایت فرموده که بزودى او را به حد کمال برساند و ازاولیاء ما باشد - تا آخرحدیث - مایل باشید به کتاب منتهى الامال محدث قمى در معجزات حضرت امام حسن عسکرى مراجعه کنید.
  6. مقصود ما از نقل این روایت آنست که حضرت عسکرى علیه السلام میداند طفلى که هنوز بدنیا نیامده سالهاى بعد از دوستان و موالیان آن خانواده خواهد شد و این مطلب را به جدش جعفر بن شریف جرجانى خبر میدهد.
  7. در همان کتاب منتهى الامال در معجزات امام على النقى علیه السلام از یوسف بن یعقوب نصرانى نقل میکند که وقتى خدمت امام رسید حضرت به او فرمود تو اسلام نخواهى آورد ولى فلان پسر تو مسلمان میشود و از شیعیان ماست . روایت مفصل است به آنجا رجوع شود.
  8. بنابراین مسلم است که امام از گذشته و آینده ما با اطلاع است و بر کوچکترین اعمال و کردار افراد مردم آگاه خواهد بود.
  9. وچون گفتیم که سلام بمعنى ایمنى است یعنى که هیچ شر و ضررى به تو نخواهد رسید و تو از ناحیه من در امن و امانى پس کسى که به امام سلام میکند باید متوجه باشد که آزار و آسیبى از گناهان او به امام نرسد و چون گفتیم که امام از همه اعمال ما آگاه است
  10. پس ‍از اعمال زشت و اخلاق رذیله ما از قبیل حرص و کبر و ریا و عجب و بخل و حب و جاه و حسب مال و امتثال اینها متاءذى خواهد شد،
  11.  و بعید نیست که فرمایش پیغمبر که فرمود: ما اوذى نبى مثل ما اوذیت . اشاره باین معنى باشد که درهیچ امتى گناهى به بزرگى گناهى چون غضب خلافت و ایذاء فاطمه سلام الله علیها و قتل حضرت سیدالشهداء علیه السلام و سایر بلاهایى که بر ائمه علیهم السلام وارد کردند انجام نگرفت پس هیچ پیغمبرى مثل این پیغمبر اذیت نشد.        تنظیم روزدوشنبه عید غدیر21/7/1393صفرزاده التماس دعا..

 

  1. خلاصه مجلس سوم : تاریخچه سلام:
  2. هر قوم و ملتى درسلام و آداب و رسومى بوده، ملت یهود اشاره ، نصارى دست بر دهان ،کلاه بر میدارند، گبران و عجمهاى سابق خم و تعظیم میکردند. قبل از اسلام کلمه حیاک الله. انعم صباحا. اسلام دستوربه افشاء سلام دارد، اززمان حضرت ابراهیم علیه السلام. درجواب سنگباران به عمویش گفت سلام علیکم. و اذا جائک الذین یؤ منون بایاتنا فقل سلام علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمة. فاذا ادخلتم بیوتا فسلموا على انفسکم تحیة من عندالله مبارکة طیبة (نور/61) سلام على نوح فى العالمین ، سلام على ابراهیم ، سلام على موسى و هارون . سلام على المرسلین . ولى بر آل هیچ پیغمبرى سلام نکرده مگر پیغمبرخاتم ، که فرمود: سلام على آل یس. وجود مبارک پیغمبر بر دیگران سبقت سلام میجوید. درسلام کردن بین فقیر وغنى فرق بگذارد خداوند روز قیامت از او درغضب باشد. مکروه است که به زن جوان.سلام کردی مرا زیارت کردی بهشت برتو واجب از غضب خود عفو و از آتش آزاد نمودم . و اذا حُیِّیتُم بتحیة فحیوا باحسن منها اوردوها ان الله کان على کل شى حسیبا( نساء 85) رسم سلام تام و کامل است.
  3. سزاوار نیست به شش طایفه سلام نکنید. -1یهود و نصارى2 همه نوع قمار برد و باخت) 3خمار4 بربط و طنبور نوازآلت غنا و ساز و آواز 5- کسانیکه سب مادرها ورد زبانشان باشد.6 - شاعرانى که به زنهاى شوهردار نسبت ناروا دهند.. ویا به قصد قرآن سلام کند، زیرا سلام از کلمات قرآنى است ، و یا به آن دو ملکى که با او هستند سلام نماید.جواب سلام درنماز باطل نیست. فرع 5 جواب سلام واجب فورى، سلام بر پیغمبر و ائمه طاهرین. ملکى موکل جواب سلام اورا میاورد ومیگوید.هرچند دورباشد.
  4. حضرت زهرا.. هر کس سه روز بر پیامبر و بر من سلام کند حقتعالى بهشت را بر او واجب گرداند.حصوصا روزجمعه باغسل روبه قبله درصحرا یا بام خانه سلام مخصوص دهد. بمعنى 1- سلامتى 2- و یکى از اسماء الهى است چه حقتعالى خلق را از بلایا و آفات و شرور و نقایص حفظ میکند.. آگاهى پیغمبر و امام از اعمال ما: پس حذر کنید و شرم نمائید که عمل قبیح شما خدمت پیغمبر عرضه شود. امام صادق علیهم السلام فرمود که مراد از مؤ منان مائیم .
  5. بنابراین فرمایش ، تمام اعمال نیک و بد ما را خدا و رسول و ائمه طاهرین مى بینند، وازخوب آن خوشحال و از بد آن ناراحت مى شوند. امام صادق علیه السلام فرمودند  چرا رسول خدا از خود آزرده میکنید، چگونه؟! مگر نمیدانید اعمال شما خدمت آنحضرت عرضه شود. آنحضرت را با معصیت آزرده نکنید، بلکه با اعمال صالح خود آنجناب را خوشحال نمائید. وآن حضرت از صله رحم من خبر از حیات و ممات خبردادند.
  6. درمیان ما بودن اهل بیت خیر است برای ما.. ما کان الله لیعذبهم وانت فیهم هرکافر ومؤ منى درموقع دفن و گذاردن در قبر اعمالش بر پیغمبر وامیرالمؤ منین و یک یک ائمه معصومین علیهم السلام عرضه شود تا برسد حضور حضرت حجت روحى فداه. حتی تمام سرگذشت زندگانىرا دانند.. امام صادق علیه السلام فرمود: نحن المتوسمون ، امام متوسم مردم میباشد که حقیقت مردم بر او آشکار است واز اسرار است وامام علم به گذشته حال وآینده دارد.            هر که را اسرار حق آموختند.... مهر کردند و دهانش دوختند... سر حق را توان آموختن... که ز گفتن لب تواند دوختن.
  7. حضرت امیربه ابن ملجم مرادی فرمودند تو مرا دوست نمیدارى و دروغ میگویى تا سه مرتبه این گفتگو رد و بدل شد جاء ابن راعى الکلاب ، آیا مادرت نگفت که حمل تو در ایام حیض بود؟ هر کس میخواهد به قاتل من نظر کند این مرد خبیث را ببیند. پس کسى که به امام سلام میکند باید متوجه باشد که آزار و آسیبى از گناهان او به امام نرسد و چون گفتیم که امام از همه اعمال ما آگاه است . درهیچ امتى گناهى به بزرگى گناهى چون غضب خلافت و ایذاء فاطمه سلام الله علیها و قتل حضرت سیدالشهداء علیه السلام و سایر بلاهایى که بر ائمه علیهم السلام وارد کردند انجام نگرفت پس هیچ پیغمبرى مثل این پیغمبر اذیت نشد.

 

  1. مجلس چهارم : السلام علیک یا ابا عبدالله
  2. سلام بر تو باد اى ابا عبدالله  شرح لفظ ابا عبدالله
  3. ااباعبدالله  کنیه حضرت سیدالشهداء حسین بن على علیهماالسلام میباشد و کنیه بمعنى نام بردن چیزى به کنایه و اشاره است .
  4. صرفیها ضمیررا کنایه نامیدند مانند: ضربته چون نمیخواهد اسم زده شده برده شود، به اشاره و کنایه متوصل به ها ضمیرشود.
  5. وگاهى نیز به اسم پدر یا مادر یا فرزند لفظ اب وام و ابن زیاد نمایند، چون ابوعمرو، ابن عباس ، ام معبد و ام کلثوم .(5)
  6. سید و شریف : اشخاص را با کنیه یا لقب ذکرکردند به علت احترام و بزرگداشت . چون گفتن اسم باعث کوچک کردن اشخاص میگردید.
  7. لذا در زمان سابق به اولاد امام حسن مجتبى و امام حسین علیهماالسلام شریف میگفتند
  8. چنانکه به علم الهدى و برادرش که از اولاد حسین بن على علیه السلام بودند شریف مرتضى و شریف رضى میگفتند
  9. این موضوع شایع بود تا درسال 931 هجرى که محمد بن برکات به تولیت مکه معین شد، لقب شریف را به اولاد حضرت امام حسن.
  10. لقب سید را به اولاد امام حسین علیه السلام تخصیص ‍داد وشرفا مکه را باین جهت شریف میگفتند که ازاولاد امام حسن مجتبى علیه السلام.
  11. که آخر آن ها شریف حسین که بعد ازغلبه عبدالعزیز بن سعود، پدرابن سعود پادشاه حجاز و نجد از مکه به جزیره قبرس مهاجرت نمود،
  12. در حجاز اولاد امام حسن علیه السلام را شریف خطاب میکنند.لفظ شریف درایران شیوع وامتیازى نیافت بلکه همه را سید خطاب میکنند.
    نامگذارى ابا عبدالله
  13. کنیه حضرت سیدالشهداء علیه السلام را جد بزرگوارش پیغمبر خدا براى آنحضرت قرار داد چون آنحضرت مطابق آیه :
  14. وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ (3)إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‏ (نجم/ 3و4) ، هر چه بگوید وحى از طرف خداست میتوان گفت که این کنیه هم از طرف خداوند است .
  15. شیخ طوسى ازحضرت رضا علیه السلام نقل کرده که چون حضرت حسین علیه السلام متولد شد رسول خدا صلى الله علیه و آله به اسماء بنت عمیس فرمودند بچه مرا بیاور.اسماء آنحضرت را درجامه سپیدى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله حضرتش او را دردامن گذاشت.
  16. اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ او فرمود، درهمان هنگام جبرئیل نازل شده گفت : حقتعالى تو را سلام میرساند و میفرماید.
  17. که چون على نسبت به تو بمنزله هارون نسبت به موسى است . پس او را به اسم پسر کوچک هارون که شبیر است نام کن.
  18. وچون لغت توعربى است او را حسین بخوان پس حضرت رسول او را بوسید و گریست و فرمود که ترا مصیبتى عظیم در پیش است. خداوند کشنده ترا لعنت کند وفرمود اسماء این خبر را به فاطمه نگو.اسماء میگوید چون روز هفتم شد پیغمبر فرمودند فرزند مرا بیاور.
  19. چون او را به نزد آنحضرت بردم گوسفند سفید و سیاهى براى آنحضرت عقیقه کرد، یک رانش را به قابله داد،
  20. وسرش را تراشید و به وزن موى سرش نقره تصدق کرد و خلوق (چیزخوش بو) برسرش مالید و او را در دامان خود گذاشت و فرمود:
  21. اى ابا عبدالله کشته شدن تو برمن بسیار گرانست وآنگاه بسیارگریست .گفتم پدرو مادرم فداى تو باد این چه خبریست که ازروز اول گفتى.
  22. درولادت وامروزنیز میفرمائى حضرت فرمود: براین فرزند دلبند خود میگریم که گروهى کافر ستمکارازبنى امیه او را خواهند کشت .

-اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۹
آبان

                          بسم الله الرحمن الر حیم

                         اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  1. محاسبه نفس یا روش پیشگیرى از وقوع جرم 2-
  2. پیام
  3. نمازصراط مستقیم:
  4. گروهى از انسان‏ها ناسپاس‏اند. نماز جبران ناسپاسی انسان می کند.
  5. دعاى مضطرّ مستجاب مى‏شود. بشرطی که با نماز ارتباط داشته باشد،
  6. ضرر ترک وسهل انگاری نماز مترتب خود ماست، ولى رحمت‏ها از خداوند است.
  7. گروهى از مردم تنها در حال سختى و مصیبت خدا را مى‏خوانند، نماز می خوانند،
  8. (همین که رحمتى مى‏چشند، نماز وسجده شکر بجا می آورند،واز شرک دوری مى‏ورزند.)
  9. در حالى که مؤمن باید در همه حال خدا را بخواند. ودر نماز خضوع وخشوع داشته باشد.
  10. رفاه، زمینه‏ى غفلت است. ارتباط با خدا به وسیله نماز زمینه غفلت را درانسان ازبین می برد.
  11. انسان به سوى اودر نماز وغیر نماز درهرحال سختى‏ها و فشارها، شادی ها وراحتی ها باید به خدا توجّه ‏کند.
  12. نشانه‏ى فطرى بودن گرایش به خدا و نماز آن است که هر گاه بانماز سختى‏ها و فشارها، غبار غفلت را بر طرف کند،
  13. زندگى بشر، آمیزه‏اى از تلخى‏ها و شیرینى‏هاست. با نماز زندگی رابرای خودتان شیرین کنیم،
  14. نمازحل مشکل اول عش
  15. 5- نکته:آموزه های نمازدنیا روى صلح و آرامش بیند و جنگ و ستیز کاستى ‏گیرد.5
  16. الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد28)
  17. کسانى که ایمان آورده‏اند و قلوبشان با یاد خدا آرام مى‏گیرد، بدانید که دلها با یاد خدا آرام مى‏گیرد.
  18. اگر تصور شود، عالمان علوم دینى و فقیهان مذاهب الهى چه آنان که در کنیسه و کلیسا به ارشاد مردم مى‏پردازند و چه کسانى که در مساجد و مدارس علوم اسلامى به تحصیل و یا تبلیغ مشغولند بهتر از دیگران راه را یافته‏اند و به دیگران ارائه مى‏دهند، این پرسش پیش مى‏آید که چرا دنیا روى صلح و آرامش نمى‏بیند و جنگ و ستیز کاستى نمى‏گیرد و تاخت و تاز جنایتکاران در سراسر گیتى روز به روز افزایش مى‏یابد؟ ص: 10
  19. پیام
  20. نماز صراط مستقیم                                      
  21. مؤمن، میان بیم و امید است.        
  22. ولی در سجده نماز دل آرام گیرد.
  23. هر آیه‏ى قرآن، حجّت و دلیل و نورى است که مى‏تواند بر ایمان بیفزاید. و با نماز به راه مستقیم.هدایت گرداند.
  24. ولی هر کلمه نماز ، قرآن و حجّت و دلیل و نورى است که ایمان بیفزاید و در راه مستقیم قراردارد. 
  25. ایمان، با عشق و خشیت درونى همراه است.
  26. ولی به نماز دل آرام می گیرد به راه مستقیم.
  27. ترسى که ریشه در جهل داشته باشد بد ، ولى ترسى که از معرفت سرچشمه بگیرد پسندیده است.
  28. ولی نماز جهل انسان را برطرف ومعرفت انسان را زیاد و انسان را در راه مستقیم قرار می دهد.  
  29. ذکر نام خدا از سوى هر کس باشد، در مؤمن اثر مى‏گذارد.
  30. و لی نماز هم در دل مؤمن و هم در دل غیر مؤمن اثر مى‏گذارد.
  31. ایمان، مراتب و درجاتى دارد و قابل کاهش و افزایش است.
  32. ولی نماز هم مراتب و درجات قابل کاهش و افزایش دارد. و هم در ایمان اثرمی گذارد. 
  33. از صبر و نماز یاری می جوید کسى که تنها خداوند را ربّ خود مى‏داند، تنها به او توکّل مى‏کند.
  34. نشانه‏ى ایمان آن است که ابتدا دل مؤمن با یاد خدا خشیت پیدا مى‏کند،
  35. ولی خشیت در نماز ارجهیت دارد برای دل مؤمن و ایمان انسان تقو یت می کند.
  36. با تلاوت و یادآورى آیات الهى، بر ایمانش افزوده مى‏شود،
  37. به وسیله نماز به قرب الهی نزدیک می گردد. و توکّل بر خدا می نماید، و
  38. آموزه های نماز را در میان مردم آموزش مى هد، درامر احیاء امر نماز به دیگران نیز کمک مى‏نماید.
  39. جامعه به سمت راه مستقیم بسیج شود. تا انشاالله مقدمه ظهور منتقم روح نماز نزدیک گردد.
  40. آنکه با شنیدن نداى اذان و آیات الهى بى‏تفاوت باشد، باید درکمال ایمان و راه مستقیم خود شک کند.
  41. آموزه های نماز و برپایینماز،انگیزه و اعتقادات و رفتار انسان را درراستای راه مستقیم هموار وسرعت  بخشد.
  42. نکته:آموزه های نماز .پیامنمازصراط مستقیم: اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۹
آبان

 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. سیگار ومواد افیونی پدیده مرگبار عصر ما، شده،-5  
  2. و اى کاش سایر مبتلایان نیز پیش از آن که گرفتار عوارض بسیار خطرناک آن، مانند بیمارى‏هاى قلبى و انواع سرطان شوند، آن را ترک کنند.
  3. حرمت اسراف- یعنى هزینه کردن بیهوده اموال- از مسلّمات همه فِرَق اسلامىاست ، و ادلّه چهارگانه فقهى (قرآن، حدیث، عقل و اجماع) بر آن دلالت دارد. بدین جهت اسلام اجازه نمى‏دهد که حتّى آب نیم خورده لیوان دور ریخته شود. «2»
  4. آیااست عمال انواع دخانیات، مخصوصاً سیگار، اسراف محسوب نمى‏شود؟
  5. به گزارش تکان دهنده زیر توجّه کنید، تا فاجعه این اسراف بزرگ و وسیع، و پاسخ سؤال فوق روشن گردد:
  6. متأسفانه در کشور ما ایران، نزدیک به 10 میلیون نفر سیگارى وجود دارد، که روزانه بیش از سه میلیارد تومان خرج سیگار مى‏کنند! اگر این رقم را در روزهاى سال ضرب کنیم، حاصل آن بیش از هزار میلیارد تومان مى‏شود. «1» دیگران با این ارقام نجومى، ماهواره‏هاى اطّلاعاتى، تحقیقاتى، مخابراتى، نظامى و مانند آن به فضا پرتاب نموده، و در مجموع به اقتصاد و صنایع و اعتبار جامعه خویش کمک مى‏کنند، و سیگارى‏ها سلامتى خود و اطرافیان، و ثروت خانواده و جامعه خویش را آتش زده، و دود حاصل از آن را به فضا فرستاده، و ضربه مهلکى به اقتصاد و اعتبار جامعه خویش وارد مى‏آورند! ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!؟
  7. با توجّه به تأکید شدیدى که اسلام نسبت به ترک اسراف دارد، آیا مى‏توان تصوّر کرد که صرف سالانه 000/ 000/ 000/ 000/ 1 تومان براى یک عادت ناپسند غیر قابل توجیه «1»، که پیام‏آور انواع بیماریها، تلفات فراوان، وابستگى اقتصادى، کمک غیر مستقیم به دشمنان اسلام، تهدید نسل جوان، و سوق دادن آنها به موادّ مخدّراست ، مورد پذیرش آیین اسلام باشد؟
  8. بى‏شک ادلّه حرمت اسراف، شامل سیگار و سایر دخانیات نیز مى‏شود. راستى اگر سیگار اسراف محسوب نشود، چه مصداق روشنترى براى اسراف خواهید یافت؟
  9. نتیجه این که سیگار و دیگر انواع دخانیات به ادلّه متعدّد حراماست ، که مهمترین آنها قاعده لاضرر و مسأله اسراف مى‏باشد. «2»
  10. چرا دولت تولید دخانیات را متوقّف نمى‏کند؟!
  11. سؤال: با توجّه به ضررهاى فراوان، و مفاسدِ بسیار زیاد سیگار، و در نتیجه حرمت آن، چرا دولت اسلامى مبارزه پیگیر و جدّى با این معضل بزرگِ بهداشتى، اجتماعى و اقتصادى را شروع نمى‏کند، و در اوّلین گام دستور تعطیلى اداره دخانیات، و ممنوعیّت تولید و پخش انواع موادّ دخانى را صادر نمى‏کند؟
  12. پاسخ: اصل مسأله، که دولت باید مبارزه جدّى، همه جانبه، و واقع‏گرایى با این امّ الفساد داشته باشد، مورد قبول همگاناست . و اکنون هم این کار انجام مى‏شود، «1» هر چند به کندى صورت مى‏گیرد، و
  13. لذا باید آهنگ آن تندتر شود، و دامنه آن فراگیرتر.
  14. امّا تعطیل کردن اداره دخانیات و ممنوعیّت تولید و پخش آن به این راحتى نیست؛ زیرا قاچاق سیگار از کشورهاى دیگر به مرزهاى کشور ما با گستردگى بیشتر آغاز مى‏شود، و سیگارهایى به مراتب خطرناکتر وارد کشور مى‏گردد، و نه تنها معضل حل نمى‏شود، که معضلات تازه‏اى نیز بر آن افزوده مى‏شود. و لذا آقاى دکتر عارفى از اعضاى کابینه دولت شهید رجایى، در مقدّمه کتاب «خودکشى تدریجى»، به هنگام شماره کردن انگیزه‏هاى تألیف کتابش مى‏گوید:
  15. «چندین بار در هیأت دولت برادر شهید رجایى مضرّات دخانیات مطرح شد، ولى به علّت شرایط مملکتى آن موقع، و مسائل سیاسى اجتماعى آن زمان، هیچ‏گونه اقدامى میسّر نبود، و تنها راه براندازى دخانیات جمع‏آورى مطالب علمى و آگاه نمودن مردم شناخته شد. نوشتن این کتاب، ناشى از تعصّب شخصى نیست، بلکه مجموعه نظریّه هزاران دانشمند و پزشک صاحب نظر در این رشته مى‏باشد». «1»
  16. بنابراین باید از طرق فرهنگى، مخصوصاً ضدّ ارزش نشان دادن این عادت زشت، مبتلایان به سیگار را تدریجاً به سوى ترک آن سوق داد.
  17. مدیر کلّ آموزش بهداشتِ وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکى نیز معتقداست :
  18. «ما باید کارى کنیم که کشیدن سیگار (مخصوصاً) در میان نوجوانان و جوانان به صورت یک ارزش تلقّى نشود».
  19. سیگار ضدّ ارزش است
  20. خوشبختانه با توجّه به فتواى مورد بحث، و فعالیّت مراکز مبارزه با دخانیات، و بعضى مصوّبات مجلس شوراى اسلامى، و تبلیغات مؤثّر رسانه‏هاى عمومى و برخى جراید کشور، و ممنوعیّت کشیدن سیگار در قطارها و هواپیماها و وسایل نقلیّه عمومى، این عمل به صورت یک ضدّ ارزش درآمدهاست . به گونه‏اى که بسیارى از افراد هنگام کشیدن سیگار خود را پنهان مى‏کنند. و اگر این موضوع گسترش یابد، تأثیر قابل ملاحظه‏اى در ترک سیگار خواهد داشت.
  21. تشویق و تقویت اعتقادات مذهبى دو عامل مهمّ ترک سیگار
  22. إنذار و تبشیر، مبارزه مثبت و منفى، خوف و رجاء در کنار هم عامل پیشرفت و ترقّى انساناست .
  23. بدین جهت در کنار مبارزه منفى با سیگار، از دو عامل مهمّ تقویت اعتقادات مذهبى و تشویق سیگاریها نباید غافل شد. چرا که اعتقادات مذهبى اثر عمیقى در ترک سیگار دارد. به عنوان نمونه به یکى از ایمیل‏هایى که در همین رابطه به دست ما رسیده، توجّه کنید:
  24. «دین در جامعه ما موقعیّت خاصّى دارد، که کسى قدرش را نمى‏داند. فردى که معتقد به احکام اسلامى‏
  25. است، از فقیه جامع الشرائط تقلید مى‏کند، و به راحتى به فتاواى او تن مى‏دهد. مثلًا من فردى را مى‏شناسم که سخت سیگارى بود، و چندین بار هم تلاش کرد که آن را ترک کند، ولى موفّق نشد، امّا زمانى که شما سیگار را حرام کردید بلافاصله سیگار را ترک کرد».
  26. همان گونه که تشویق به ترک سیگار نیز کارساز و مؤثّراست . عدّه‏اى از شخصیّت‏ها که شدیداً گرفتار سیگار بودند، و بیم آن مى‏رفت که دچار بیمارى‏هاى سنگینى شوند،  بیانات گرهر بار وسیله حضرت آیة اللَّه العظم زید عزه عالی...
  27. https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/spacer.gifبیانات بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان - 1385/08/18   رفیقش سیگار بگیرد بکشد؛ گرایش به سیگار، گرایش به مواد مخدر، هوسهای زودگذر؛ اینها همان چیزهایی است که به دنبال خودش یک جریان عظیم، طولانی و تمام نشدنی از ...
  28. از زمان  سابقی که ما یادمان است - پنجاه سال قبل، چهل سال قبل، سی سال قبل - انسان که در ماه رمضان به شهر تهران وارد میشد، اصلاً حال و هوای روزه در این شهر نبود! مردم راه میرفتند و راحت سیگار میکشیدند، غذا میخوردند، ساندویچ میخوردند! اصلاً کسی احساس نمیکرد که این‌جا روزه است! مشهد که شهری مذهبی بود - ما در مشهد بودیم - مردم راحت و علنی روزه میخوردند؛ کانّه در بعضی از بخشهای شهر، اصلاً ماه رمضان نیامده است!
  29. فجایع جنسی - در هیچ جا به اندازه امریکا نیست. بچه‌های دوازده، سیزده ساله در خیابانهای امریکا، اسلحه میبندند، سیگار میکشند و عرق میخورند! آن وقت اینها ادّعا میکنند که میخواهیم بر دنیا رهبری کنیم! این شرم‌آور نیست؟!
  30. مصرف دخانیات و مواد مخدر استفتائات جدیدس: سیگار کشیدن چه حکمى دارد؟

66-ج) حکم، تابع میزان ضرر آن است اگر داراى ضرر قابل ملاحظه‌اى باشد یا موجب اذیّت و آزار دیگران گردد، جایز نیست.

  1. س 1398: استعمال دخانیات در اداره‌های دولتی و اماکن عمومی چه حکمی دارد؟

              ج: اگر بر خلاف مقرّرات داخلی ادارات و اماکن عمومی باشد و یا موجب اذیت و ناراحتی دیگران و یا ضرر رساندن به آنان شود، جایز نیست.

  1. س 1399: برادر من معتاد به مواد مخدّر است و قاچاقچی مواد مخدّر نیز هست، آیا بر من واجب است او را به مقامات رسمی مربوطه معرفی کنم تا از کار او جلوگیری کنند؟

            ج: بر شما نهی از منکر واجب است و باید او را در ترک اعتیاد یاری کنید و همچنین او را از قاچاق و فروش و توزیع مواد مخدّر منع نمایید و اگر اعلام وضعیت او به مقامات مربوطه، به او در این‌باره کمک کرده یا مقدمّه نهی از منکر محسوب شود واجب است اعلام نمایید.

  1. س 1400: آیا استعمال انفیه جایز است؟ اعتیاد به آن چه حکمی دارد؟

ج: اگر ضرر قابل ملاحظه‏ای داشته باشد استعمال و اعتیاد به آن جایز نیست.

س 1401: خرید وفروش و استعمال تنباکو چه حکمی دارد؟

ج: خرید و فروش واستعمال تنباکو فی‌نفسه اشکال ندارد ولی اگر ضرر قابل ملاحظه‏ای برای شخص داشته باشد، استعمال و خرید و فروش آن جایز نیست.

73  - س 1402: آیا حشیش پاک است؟ و آیا استعمال آن حرام است؟

ج: حشیش پاک است ولی استعمال آن حرام می‏باشد.

  1. س 1403: استعمال مواد مخدّر از قبیل حشیش، تریاک، هروئین، مورفین، ماری جوانا و... بصورت خوردن، نوشیدن، کشیدن، تزریق و یا شیاف، چه حکمی دارد؟ خرید و فروش و سایر راههای کسب درآمد با آن مثل حمل و نقل و نگهداری و قاچاق آنها چه حکمی دارد؟

ج: استعمال مواد مخدر و استفاده از آنها با توجه به آثار سوءشان از قبیل ضررهای شخصی و اجتماعی قابل ملاحظه‏ای که براستعمال آنها مترتّب می‏شود، حرام است و به همین دلیل کسب درآمد با آنها از طریق حمل و نقل و نگهداری و خرید و فروش و غیر آن هم حرام است.

  1. س 1404: آیا معالجه و درمان بیماری بااستعمال مواد مخدّر جایز است؟ و بر فرض جواز، آیا به‌طور مطلق جایز است یا فقط در صورتی جایز است که راه درمان منحصر به آن باشد؟

ج: اگر درمان و معالجه به نحوی متوقف براستعمال مواد مخدّر باشد و این امر هم با تجویز پزشک مورد اطمینان صورت گیرد، اشکال ندارد.

  1. س 1405: کاشت و پرورش گیاهانی از قبیل خشخاش، شاهدانه هندی، کویحا و... که از آنها تریاک، هروئین، مورفین و حشیش و کوکائین گرفته می‏شود چه حکمی دارد؟

ج: کاشت و پرورش این نوع گیاهان که بر خلاف مقرّرات نظام جمهوری اسلامی می‏باشد جایز نیست.

  1. س 1406: آماده کردن و تهیه مواد مخدّر اعم از اینکه از مواد طبیعی باشند مثل مورفین، هروئین، حشیش و ماری جوانا، یا از مواد مصنوعی مثل L.S.D. و غیر آن چه حکمی دارد؟

ج: جایز نیست.

  1. س 1407: آیا استعمال تنباکویی که بعضی از انواع خمر را بر روی آن پاشیده‏اند جایز است؟ و آیا استنشاق دود آن جایز است؟

ج: اگر مصرف آن تنباکو از نظر عرف، استعمال خمر محسوب نشود و باعث مستی و وارد شدن ضرر قابل ملاحظه‏ای نگردد اشکال ندارد، هرچند احوط ترک آن است.

  1. س 1408: آیا شروع به استعمال دخانیات حرام است؟ اگر فرد معتاد مصرف دخانیات را به مدّت چند هفته یا بیشتر ترک کند آیا حرام است که دوباره به استعمال آن بپردازد؟

ج: حکم با اختلاف مراتب ضرری که بر استعمال دخانیات مترتب می‏شود، متفاوت می گردد و به‌طور کلی استعمال دخانیات اگر به مقداری باشد که موجب ضرر قابل ملاحظه‏ای برای بدن باشد، جایز نیست و اگر شخص می‏داند که با شروع آن به این مرحله می‏رسد نیز جایز نمی‏باشد.

 

  1. https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/big_logo/treatise.png

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
آبان

-بسم الله الرحمن الرحیم       

                                    -اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

8-شرح زیارت عاشورا... ازمجلس  سوم

مجلس سوم : تاریخچه سلام

  1. علامه مجلسى در بحار 16 از داود رقى نقل میکند که خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم ناگاه آنحضرت بمن فرمودند،
  2. اى داود اعمال شما روز پنجشنبه بر من عرضه شد صله رحم تو نسبت به پسرعمویت - فلانى - را دیدم و از این کار تو مسرور شدم ،
  3. ومیدانم که اینکار تو زودتر اجل او را میرساند و عمرش را تمام میکند.
  4. داود گفت : من پسرعمویى داشتم بدسیرت که ناصبى و دشمن خاندان نبوت بود از او و همسرش صدمه زیادى بمن رسیده بود،
  5. شنیدم از نظر معیشت وضع زندگانى آشفته ودرسختى زندگانى میگذراند قبل ازعزم مکه، مقدارى از اموال خود را به جهت مخارج آنها فرستادم ،
  6. وقتى وارد مدینه شدم و حضور امام صادق علیه السلام علیه السلام شرفیاب گشتم آن حضرت از صله رحم من خبر دادند.
  7. حیات و ممات پیغمبر براى امت خیر است شیخ طوسى در مجالس و نیز در تفسیر عیاشى از امام باقر علیه السلام روایت میکند که حضرتش فرمود:
  8. روزى حضرت رسول صلى الله علیه و آله در میان جمعى ازصحابه نشسته بود، فرمود که بودن من در میان شما خیر،مفارقت من هم برایتان خیر است. جابر انصارى برخاست و عرض کرد یابن رسول الله خیر بودن شما در میان ما معلومست ولى مفارقت شما چگونه براى ما خیر میباشد؟
  9. حضرت فرمودند: بودن من میان شما خیر است زیرا خداى تعالى میفرماید: ما کان الله لیعذبهم وانت فیهم .
  10. اما خیر من در مفارقت به جهت آنست که اعمال شما درهر دوشنبه و پنجشنبه بر من عرضه مى شود اگر عمل نیکى از شماها ببینم خوشحال مى شوم و حمد خدا را مى کنم و اگر عمل بدى ببینم براى شما طلب آمرزش میکنم .
  11. بلکه اعمال هرمؤ من و کافرى را در موقع و دفن شدن بر پیغمبر و امام عرضه میدارند. امام صادق علیه السلام فرمود: هر کافر ومؤ منى در موقع دفن و گذاردن در قبر اعمالش بر پیغمبر وامیرالمؤ منین و یک یک ائمه معصومین علیهم السلام عرضه شود تا برسد حضور حضرت حجت روحى فداه
  12. بلکه مهمتر اینکه پیغمبر وامام از وضع آتیه ما هم باخبرند که آیا سعید و خوش عاقبت ازدنیا میرویم یا برعکس .روزى که از رحم مادرپا بعرصه دنیا گذارد تمام سرگذشت زندگانى اواز فقروغناء صحت ومرض سعادت و شقاوت و کفروایمان برپیشانى اونوشته وتنها خط را پیغمبر وامامان بخواند .
  13. چنانکه جناب امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: کان رسول الله المتوسم و انا من بعده و الائمة من بعدى هم المتوسمون .
  14. پیغمبر که مکتب نرفته و امى بود خط پیشانى مردم را میخواند، من این علم را از پیغمبر تعلیم گرفتم . به اولاد خود آموختم ،
  15. این علم نزد هیچکس نیست ومنحصر به ما اهلبیت است .فرماید: به یقین دراین براى هوشیاران عبرتهاست. ان فى ذلک لایات للمتوسمین (حجر/75)
  16. درهلاک قوم لوط از سوى ما نشانه هایى است براى عبرت صاحبان توسم و فراست که به فطانت بنگرند و حقیقت آنرا به سمات وعلامات آن بشناسند و به تفکر از آن عبرت گیرند.فراست از صفات مؤ منانست چنانکه در حدیث است : اتقوا من فراسته المؤ من فانه ینظر بنورالله .و نیز فرمود: ان الله عبادا یعرفون الناس بالتوسم . و بعد آیه فوق را تلاوت فرمود.امام صادق علیه السلام فرمود: نحن المتوسمون ،
  17. و نیز آنحضرت فرمود که : انها لبسبیل مقیم . یعنى امامت هرگز از ما بیرون نرود.منظور حضرت اینست که امام همیشه در بین مردم خواهد بود، و او متوسم مردم میباشد که حقیقت مردم بر او آشکار است .در بصائرالدرجات است که امام باقرعلیه السلام فرمود: هیچ مخلوقى نیست مگر آنکه ما بین دو چشم او نوشته شده که مؤ من است یا کافر و این کتابت از شما پنهانست ولى از ائمه آل محمد علیهم السلام محجوب و پنهان نیست .
  18. پس احدى بر امامان داخل نمى شود مگر آنکه او را به آن کتابت مى شناسند که مؤ من است یا کافر، بعد این آیه را تلاوت فرمودند: ان فى ذلک الایات للمتوسمین انهالبسبیل مقیم (هجر/ 75) درکمال الدین از حضرت صادق علیه السلام ماثور است که هر گاه حضرت قائم علیه السلام قیام فرماید
  19. احدى ازخلق پیش وى نخواهد ایستاد مگر آنکه حضرت شناسد که اوصالح یا طالح است .آن حضرت سبیل مقیم وآیات متوسمان درآنحضرت است، این علم از مختصات پیغمبر و آل اوست و لذا فرمودند که ما این علم را بمردم نمى آموزیم زیرا از اسرار است .
  20. هر که را اسرار حق آموختند.... مهر کردند و دهانش دوختند... سر حق را توان آموختن... که ز گفتن لب تواند دوختن.
  21. لیس مخلوق الا و بین عینیه مکتوب انه مؤ من او کافر و ذلک محجوب عنکم و لیس محجوب عنا .
  22. این علم توسم و تفرس غیر ازعلم جفر و رمل و نجوم و قیافه شناسى است ، گویا این همان علمى است که على علیه السلام فرمود:
  23. ان هیهنا لعلما جمالو وجدت له حملة الخ ، درسینه من علمیست که نتوانم براى کسى نقل کنم زیرا ظرفیت تحملش را ندارند و مرا تکفیرومیکشند.
  24. بالجمله امامان ما هر کس را که میدیدند مى شناختند که چه کاره و صاحب چه عملى است .
  25. مانند کسى که ازهیچ چیزخبر ندارد ساکت و صامت ، مثل آنکه شما ببینید کسى مشغول عمل قبیحى اما هیچ به روى خود نیاورید وبروزش ندهید.
  26. امامان نیز که از جمیع اعمال مردم از گذشته و آینده باخبرند که چه کرده و چه کرده و چه خواهند کرد به جهت نظم امور زندگانى مردم و براى آنکه پرده درى نکرده باشند در ظاهر تجاهل مینمودند. مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز... ورنه در مجلس رندان خبرى نیست که نیست.
  27. دربحار نقل میکند که در بدو خلافت امیرالمؤ منین علیه السلام که مردم براى بیعت کردن و تهنیت گفتن از اطراف بخدمت آنحضرت میآمدند
  28. ده نفر براى عتبه بوسى آنحضرت از مصر به کوفه آمدند، در آن وقت حاکم مصر محمد بن ابى بکر بود. عریضه اى خدمت آنحضرت فرستاده اسم آن ده نفر را نوشته بود که اینها را از مصر فرستادم تا بخدمت شما بیایند و بیعت کنند چه اینها ازرؤ سا و بزرگان قوم هستند.
  29. ابن ملجم ازآن ده نفربود، حضرت نامه را خواند به اسم وى رسید نگاهى کرده فرمود: ابن ملجم تویى؟ عرض کرد بلى. فرمود: لعن الله عبدالرحمن بن ملجم،
  30. عرض کرد فدایت شوم انا والله لِاُحبک یعنى بخدا قسم من شما را دوست میدارم . حضرت فرمود تو مرا دوست نمیدارى و دروغ میگویى تا سه مرتبه این گفتگو رد و بدل شد تا اینکه ابن ملجم قسم خورد من تو را دوست میدارم حضرت تکذیبش فرده و مؤ کد به قسم فرمود.حضرت چوبى در دستش بود که سر آنرا بر زمین میزد و خط میکشید، فرمود بنشین ، مدتى بصورت آن ملعون نگاه کرد تا اینکه فرمود از تو سئوالى میکنم راستش را بگو،
  31. آیا درایامى که کودک بودى و با اطفال بازى میکردى، هر وقت تو را میدیدند نمى گفتند که : جاء ابن راعى الکلاب ، پسرچراننده سگها آمد،
  32. آیا چنین چیزى نبود؟ عرض کرد بلى چنین بود. حضرت فرمود چون بزرگ شدى آیا مادرت نگفت که حمل تو در ایام حیض بود؟
  33. ابن ملجم سر پیش انداخته خاموش ماند، بعد عرض کرد بلى ، سپس حضرت به همگى آنها اسب و خلعت و انعام داده مرخص نمود که بمنزل رفته ورفع خستگى کنند. وقتى آن ده نفر از خدمت حضرت مرخص ‍ شدند
  34. آنحضرت ابن ملجم را بمردم نشان دادند و فرمودند هر کس میخواهد به قاتل من نظر کند این مرد خبیث را ببیند.
  35. مالک اشتر برخاست شمشیر کشید وعرض کرد فدایت شوم این سگ چه لیاقت وعرضه اى دارد نسبت بشمائى ادبى کند.اجازه فرمائید تا او را بکشم
  36. حضرت فرمودند: خدا ترا رحمت کند، شمشیرت را غلاف کن که قصاص پیش از جنایت جایز نیست که از او تقصیرى ظاهر نشده است ،
  37. ولى من ازباب علم توسم و تفرس خبر دادم که در علم حقتعالى گذشته که او قاتل من باشد.

-اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
آبان

-بسم الله الرحمن الرحیم

            -اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

          7  - شرح زیارت عاشورا...   مجلس سوم : تاریخچه سلام

درتفسیر صافى از پیغمبر صلى الله علیه و آله روایت میکند که مردى بآن حضرت گفت : سلام علیک حضرت فرمودند: وعلیک السلام و رحمة الله

  1. دیگرى گفت: السلام علیک و رحمة الله .حضرت فرمودند:علیک السلام و رحمة الله و برکاته .ودرالسلام علیک و رحمة الله و برکاته ،فقط علیک آمده.
  2. در کافى از حضرت باقر علیه السلام روایت میکند که فرمود: امیرالمؤ منین علیه السلام به قومى گذر کرد و بر آنها سلام نمود، آنان در جواب گفتند: علیک السلام و رحمة الله و برکاته و مغفرته و رضوانه . حضرت فرمود: نسبت به ما از آنچه ملائکه به پدرمان ابراهیم گفتند تجاوز نکنید.
  3. این روایت اشاره دارد به اینکه رسم سلام تام و کامل یعنى عبارت : السلام علیک و رحمة الله و برکاته ازراه ودین حنیف ابراهیم است تاءکید میکند.
  4. سلام نکردن برچند دسته با آنکه شعار مسلمانان سلامست و اخبار زیادى در تاءکید آن وارد شده و فقهاء سلام را مستحب مؤ کد دانسته اند،
  5. معذلک دستور داده اند که به چند دسته نباید سلام کرد. امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: سزاوار نیست به شش طایفه از مردم سلام کنید.
  6. 1 -یهود و نصارى .2 - کسانى که شطرنج بازى مى کنند(شطرنج از باب مثالست و الا خصوصیتى ندارد، پس همه نوع قمار را شامل میشود، خواه برد و باخت در آن باشد یا نباشد.).3 - کسانى که خمر مینوشند.4 - کسانى که بربط و طنبور مى نوازند(آلت غنا و ساز و آواز هر زمان را شامل میشود.).5 - کسانیکه سب مادرها ورد زبانشان باشد.6 - شاعرانى که زنهاى محصنه را قذف کنند (به زنهاى شوهردار نسبت ناروا دهند.).
  7. و در خبر دیگرى رباخوار و متجاهر به فسق و کسى که صورت مجسمه میسازد و نیز مخنث (ضم میم و فتح خاء و نون مشدد، مردى را گویند که حالات و اطوار زنان را از خود بروز دهد) را از آنها شمرده است .
  8. پس مؤمن باید به اینگونه اشخاص سلام نکند، ودرضرورت و اگر کافرکتابى بر مسلمان سلام کرد و درجواب اوعلیکم یا علیک یا سلام تنها بگوید
  9. مانند زمان ما که رسم شده میگویند سلام عرض میکنم واوهم در جواب میگوید سلام عزیزم. پس اینگونه سلام کردن به این افرادعیبى ندارد.
  10. ویا به قصد قرآن سلام کند، زیرا سلام از کلمات قرآنى است ، و یا به آن دو ملکى که با او هستند سلام نماید و درموقع ضرورت
  11. مانند طیابت و نحو آن براى دعا کردن باو بگوید: بارک الله لک فى دنیاک . بر شخص نمازگزارهم نباید سلام کرد.
  12. از بعضى از اخبار استفاده میشود که مستحب سواره بر پیاده و آنکه مرکب بهتر دارد بر آنکه مرکب پستتر دارد، ایستاده بر نشسته ،
  13. جماعت کم بر جماعت زیاد و کوچک بر بزرگ سلام کند.معلوم است که اینها مستحب در مستحب استعکس آن واقع شود ازاستحباب بیرون نمیرود.
  14. فرع 1رد سلام دیگرى در نماز واجب است واگرمخالفت کرد و جواب سلام را نداده به نماز ادامه داد نماز باطل نیست گر چه بعضى باطل دانسته .
  15. فرع 2 رد سلام در نماز باید مثل سلام باشد، اگر کسى بگوید سلام علیکم واجب است در جواب بگوید سلام علیکم ، مگردرجواب قصد قرآنى کند.
  16. فرع 3 اگر کسى به غلط به او سلام کرد واجبست که جواب آن را صحیح بگوید و بهتر قصد دعا و قرآنست .
  17. فرع 4 اگر سلام کننده سلام بدون علیکم بگوید درجواب یا سلام گفته وعلیکم را تقدیر بگیرد و یا سلام علیکم ودومى به قصد دعا یا قرآن بهتراست .
  18. فرع 5 جواب سلام واجب فورى،عصیانا یانسیانا تاءخیر کرد واجب نیست .واجبست جواب را بشنواند وبسخریه یا مزاح جواب آن واجب نیست .
  19. سلام بر پیغمبر و ائمه طاهرین سلام و صلوات فرستادن بر حضرت ختمى مرتبت صلى الله علیه و آله مستحب است و فضیلت بسیار داردبرآن حضرت.
  20. کسى که سلام و صلوات فرستد ملکى موکل جواب سلام اورا میگوید وخبردهد که فلان شخص بشما سلام نمود، آنحضرت میفرماید: وعلیه السلام .
  21. درتحفة الزائر مجلسى از امام سجاد علیه السلام روایت میکند که پیغمبر خدا  صلى الله علیه و آله فرمودند که هر کس بعد از مرگ من قبر مرا زیارت کند چنانست که در حیات من بسوى من هجرت کرده باشد و اگر نتواند از دور به من سلام کند بمن میرسد.
  22. سند معتبراز شخصى که بخدمت حضرت زهرا سلام الله علیها رفت حضرت از او پرسید از براى چه آمده اى ؟ گفت از براى طلب برکت و ثواب .
  23. فرمود: پدرم صلى الله علیه و آله بمن خبر داد که هر کس سه روز بر او و بر من سلام کند حقتعالى بهشت را بر او واجب گرداند.

آن شخص عرض کرد اینمطلب در حیات آنحضرت و شما میباشد. حضرت فرمود: چه در حیات و چه در ممات .رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هر کس د

  1. ر هر کجا بر من سلام کند بمن میرسد.
  2. ابن ابى نصرخدمت حضرت رضا علیه السلامعرض کرد که بعد از نماز چگونه سلام و صلوات برحضرت رسول صلى الله علیه و آله باید فرستاد؟ فرمود.
  3. میگویى السلام علیک یا رسول الله و رحمة الله و برکاته السلام علیک یا محمد بن عبدالله السلام علیک یا خیرة  السلام علیک یا حبیب الله السلام علیک یا صفوة الله السلام علیک یا امین الله اشهد انک رسول الله و اشهد انک محمد بن عبدالله و اشهد انک قدنصحت لامتک وجاهدت فى سبیل ربک و عبدته حتى اتیک الیقین فجزاک الله یا رسول الله افضل ماجزى نبیا امته اللهم صل على محمد و آل محمد افضل ماصلیت على ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید.
  4. ودرروایت معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقولست که هر کس بخواهد قبر حضرت رسول و قبر امیرالمؤ منین و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین و قبرهاى حجت هاى خدا صلوات الله علیهم اجمعین را زیارت کند و در شهر خود باشد، روز جمعه غسل کند و جامه پاکیزه بپوشد و به صحرا رود، پس چهار رکعت نماز بخواند با هر سوره اى که میتواند پس به طرف قبله بایستد و بگوید:
  5. السلام علیک ایها النبى و رحمة الله و برکاته السلام علیک ایها النبى المرسل و الوصى المرتضى والسیدة الزهرا و السبطان المجتبان و الاولاد و الاعلام و الامناء المنتجبون جئت انقطاعا الیکم والى ابائکم و ولدکم الخلف على برکة الخلق فقلبى و نصرتى لکم معدة حتى یحکم الله لدینه فمعکم معکم لا مع عدوکم انى لمن القائلین بفضلکم مقر برجعتکم لا انکر لله قدرة و لا ازعم الا ما شاء الله سبحان الله ذى الملک و الملکوت یسبح الله باسمائه جمیع خلقه و السلام على ازواجکم و اجسادکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
  6. در روایت دیگر است که این زیارت را بر بام خانه خود بکن مرحوم مجلسى میفرماید: خواندن این گونه زیارات در صحرا یا بام خانه البته بهتر است اما اگر میسر نشود و در هر محلى که باشد و زیارت کند عیبى ندارد.
  7. معنى اسلام درلغت بمعناى متعددى آمده که اصل در آنها بمعنى 1- سلامتى 2- و یکى از اسماء الهى است چه حقتعالى خلق را از بلایا و آفات و شرور و نقایص حفظ میکند پس مراد از سلام سلامتى و آسایش است 3- و لفظ على درعلیک مفید شمول و احاطه میباشد.
  8. بنابراین کسى که از دوریا نزدیک به امام سلام میکند باید متوجه باشد که هیچ آزار و صدمه اى از ناحیه او به امام نرسد، نه در هنگام سلام ونه بعد.
  9. یک مطلب مهم کجا: چون معلومست که حضرت ائمه علیهم السلام غرضشان جز هدایت مردم و بندگى خدا و ترک نافرمانى او چیز دیگرى نیست.
  10. البته از معصیت کردن مردم و اینکه از اوامر و نواهى الهى تخلف کنند ناراحت و متاءذى خواهند شد.
  11. آگاهى پیغمبر و امام از اعمال ما:على بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام روایت میکند که حضرت فرمود: اعمال بندگان در هر صبح به رسول خدا عرض میشود، چه نیکان آنها و چه بدان آنها پس حذر کنید و شرم نمائید که عمل قبیح شما خدمت پیغمبر عرضه شود.
  12. در تفسیر قول خداى تعالى : وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیرَى اللَّهُ عَمَلَکمُ‏ْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ (توبه /105)
  13. امام صادق علیهم السلام فرمود که مراد از مؤ منان مائیم .بنابراین فرمایش ، تمام اعمال نیک و بد ما را خدا و رسول و ائمه طاهرین مى بینند،
  14. وازخوب آن خوشحال و از بد آن ناراحت مى شوند. دلیل بر اینمطلب روایتى است که علامه مجلسى از امام صادق علیه السلام نقل میکند.
  15. که آنحضرت باصحاب خود فرمودند که چرا رسول خدا از خود آزرده میکنید، یکى از ایشان گفت فدایت شوم چگونه آنحضرت را آزرده مى کنیم ؟
  16. فرمود: مگر نمیدانید که اعمال شما خدمت آنحضرت عرض میشود و چون گناه و معصیتى درنامه عمل شما ملاحظه فرماید آزرده میگردد،

پس ‍ آنحضرت را با معصیت آزرده نکنید، بلکه با اعمال صالح خود آنجناب را خوشحال نمائید.. -اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
آبان

-بسم الله الرحمن الرحیم       

                           -اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                         6- شرح زیارت عاشورا... ازمجلس  سوم

            مجلس سوم : تاریخچه سلام

           خلاصه مجلس دوم

  1. در موضوع زیارت عاشورا.فائده مقتضى ظاهر ادله آن است که تمام عمل در یک نشست بجا آورد و به طورى که در اثناى عمل هیچ فاصله اى نیفتد ولى ظاهرا بعضى کارها یا حرف زدن یا راه رفتن در بین عمل ضررى ندارد چنانکه میتواند صد مرتبه لعن و سلام را بتدریج در روز بگوید.
  2. نیز جایز است که زیارت عاشورا را در شب بخواند اگر چه در زیارت دارد که : اللهم ان هذا الیوم تبرکت به بنى امیة ولى اختصاص به روز ندارد
  3. زیرا در حدیث صفوان ذکر شد که حضرت فرمودند : اذا حدث لک حاجة  پیش آمد درهرمکانى هستى الخ..امام فرموده: اگر بتوانى امام حسین علیه السلام را هر روز باین زیارت بخوانى بجا آورد که تمام این ثوابها براى تو خواهد بود. بلکه در عبارت کامل الزیارة آمده است که اگر بتوانى هر روز عمرت این زیارت را بخوان .نیز براى برآمدن حاجات و امور مهم ، خواندن زیارت عاشورا بسیار مجرب است و فرمود هر گاه براى و حاجتى پیش آید این زیارت را بخوان به هر کجا که باشى و حاجت خود را از خداوند سئوال کن که برآورده میشود. گر چه در روایت چهل روز وارد نشده ولى تجربه اینمطلب را ثابت نموده است.
  4. حکایت سید رشتى ازمحدث نوری که فرمودند نافله ، نافله ، نافله .وفرمود چرا عاشورا نمى خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا. بعد فرمود چرا جامعه نمى خوانید؟ سه مرتبه فرمود: جامعه ، جامعه ، جامعه . بخوان تا راه را پیدا کنى .
  5. حکایت حاج محمدعلى یزدى در زیارت عاشورا زوجه استاد اشرف آهنگر. در شب وفات او حضرت امام حسین علیه السلام سه مرتبه بزیارت وى آمدند ودر مرتبه سوم امر فرمودند که عذاب ازاین مقبره(عشار) رفع شود و حالت ما نیکو شد دروسعت و نعمت افتادیم به مداومت زیارت عاشورا.
  6. کرامتى از زیارت عاشورا ورفع وبا ازشیعیان سامرا نقل ازحاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى، وحکم استاد بزرگ خود مرحوم سیدمحمد فشارکى.
  7. فرمود شما مرا مجتهد میدانید؟ عرض کردیم بلى . فرمود عادل میدانید؟ عرض کردیم بلى . فرمود من به تمام زن و مرد شیعه سامرا حکم میکنم
  8. که هر یک از ایشان یک فقره از زیارت عاشورا را به نیابت نرجس خاتون والده ما جد امام زمان سلام الله علیه بخوانند و آن مخدره را نزد فرزند بزرگوارش شفیع قرار دهند که آنحضرت از خداوند عالم بخواهد که خدا شیعیان مقیم سامرا را از این بلا نجات دهد.
  9. هر قوم و ملتى درسلام و آداب و رسومى بوده که هنگام ملاقات یکدیگراجرا مینموده اند.مثلا رسم ملت یهود این بود که با انگشت اشاره میکردند.
  10. ملت نصارى دست بر دهان میگذاردند چنانکه دراینزمان کلاه بر میدارند، گبران و عجمهاى سابق خم میشدند و تعظیم میکردند.
  11. عرب قبل از اسلام کلمه حیاک الله را به کار میبرد یعنى خدا ترا زنده بدارد. در لسان العرب میگوید: اعراب زمان جاهلیت به یکدیگر تحیت میدادند،
  12. که انعم صباحا یعنى صبح بخیر و یا مى گفتند سلام علیکم و این سلام علامت مسالمت بود باین معنى که ما با هم جنگ نداریم.
  13. اسلام دستوربه افشاء سلام دارد،خداوند سلام را از قول ابراهیم نقل دارد که با عمویش آزر گفتگو دارد که عمو بت پرستى نکن عمواورا تهدید کرد.
  14. که اگر دست از خداى خود بر ندارى و به خدایان ما بى اعتنایى کنى و بر حرف خود بمانى تو را سنگسار کنم و گرنه سالها از من دور باش .
  15. ابراهیم درجواب گفت سلام علیک ، سلام بر تو یعنى تو را وداع میکنم و چون آذر دانست که ابراهیم میرود از گفتارپشیمان شده و اورا ایمن ساخت.
  16. ابراهیم گفت : ساستغفر لک ربى انه کان بى حفیا . من از خدا بر تو آمرزش میطلبم او بسیار در حق من مهربان است .این مطلب شاهد براین است.
  17. که رسم سلام از دین حنیف ابراهیم مثل حج و امثال آن نزد عرب باقیمانده بود، خداوند آن را سنت قرارداد که هر گاه دو نفر بهم میرسند سلام کنند.
  18. در قرآن خطاب به پیغمبر مى فرماید که به مؤ منین سلام فرماید:  و اذا جائک الذین یؤ منون بایاتنا فقل سلام علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمة ،
  19.  آنان که به آیات ما میگروند نزد تو آیند سلام بر شما باد پروردگارتان بر خویش رحمت نوشته بلکه آن حضرت را امر به سلام برهمه فرمود،
  20. ازگناهان آنان درگذرو سلام بگو چرا که خود ایشان بزودى عواقب کار خود را خواهند دانست .فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (زخرف /89)
  21. به مؤمنین امر به سلام فرماید:  یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتًا غَیرْبُیُوتِکُمْ حَتىَ‏ تَسْتَأْنِسُواْ وَ تُسَلِّمُواْ عَلىَ أَهْلِهَا  ذَالِکُمْ خَیرْ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ )نور  (27/
  22. اى کسانیکه ایمان آورده اید بخانه هایى غیر از خانه خود داخل نشوید تا آنکه رخصت یافته داخل شوید و بر اهل آن خانه سلام کنید.
  23. (این اجازه همراه با درود) براى (حسن معاشرت شما) بهتر است تا شاید شما پند بگیرید.
  24. واگر کسى در خانه نباشد امر فرموده که بر خود سلام کنند: فاذا ادخلتم بیوتا فسلموا على انفسکم تحیة من عندالله مبارکة طیبة (نور/61)
  25. وهر وقت داخل خانه اى شوید(اگر کسى در آن خانه نباشد) بر خودتان سلام کنید که این تحیت برکتى نیکو از جانب خدا است .
  26. خداوند سلام را تحیت خویش قرارداده ودرمواردى ازکلام خود ذکرکرده ،سلام على نوح فى العالمین ، على ابراهیم ، سلام على موسى و هارون .
  27. خداوند برهمه پیغمبران سلام نموده: سلام على المرسلین . ولى بر آل هیچ پیغمبرى سلام نکرده مگر پیغمبرخاتم ، که فرمود: سلام على آل یس .
  28. چون مسلم است که یس یکى ازاسماء وجود مبارک پیغمبر است که در سوره یس میفرماید:یس والقرآن الحکیم انک لمن المرسلین على صراط مستقیم.
  29. پس آل یاسین آل پیغمبر مى باشند.چون خداوند بر پیغمبر سلام میکند وجود مبارک پیغمبر بر دیگران سبقت سلام میجوید.
  30. پس لازمست که مؤ منین نیز در سلام کردن بر یکدیگر سبقت جویند زیرا اولى ترین مردم به خدا و رسول کسى است که ابتدا به سلام نماید.
  31. بخیلترین مردم است که ازمسلمانى بگذرد و به او سلام نکند.سلام کردن به بچه هاى ممیز، مساوات بین فقیروغنى درسلام کردن مستحب است.
  32. در اخبار وارد شده که اگر در سلام کردن بین فقیر وغنى فرق بگذارد خداوند روز قیامت از او در غضب باشد.
  33. سلام مرد بر زن جایز است ولى مکروه است که به زن جوان سلام نماید.در خبر است که
  34. مردى بر در خانه کسى ایستاده بود، مَلکى عبور میکرد، سئوال کرد چرا اینجا ایستاده اى جواب داد برادر مؤ منى دارم که میخواهم باو سلام کنم ،
  35. ملک پرسید آیا بین تو و او خویشى هست و یا حاجتى دارى ؟ جواب داد نه . فقط برادر دینى منست و خواستم باو سلامى کرده باشم .
  36. آن ملک گفت خداوند مرا نزد تو فرستاده و برتو سلام میفرماید مرا زیارت کردى و رسیدگى نمودى بهشت را بر تو واجب کردم و ترا از غضب خود عفو و از آتش آزاد نمودم .
  37. جواب سلام واجب است و باید بهتر جواب داد اگر چه خود سلام مستحب است ولى جواب آن واجب است و باید بهتر جواب سلام بگویند،
  38. خداوند مى فرماید: و اذا حُیِّیتُم بتحیة فحیوا باحسن منها اوردوها ان الله کان على کل شى حسیبا( نساء 85) یعنى :
  39. هر گاه کسى شما را تحیت گفت و ستایش کرد شما نیز به ستایشى مانند آن یا بهتر پاسخ دهید که خدا بحساب هر نیک و بدى کاملا خواهد رسید.
  40. -اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۸
آبان

-بسم الله الرحمن الرحیم       

                                    -اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

5- شرح زیارت عاشورا... ازمجلس دوم   

در موضوع زیارت عاشورا.

  1. حکایت سید رشتى محدث نورى در کتاب نجم ثاقب از تقى صالح سیداحمد فرزند سید هاشم رشتى ، تاجر ساکن رشت ، نقل میکند که گفت
  2. درسال هزار و دویست و هشتاد براى او اداء حج و زیارت خانه خدا ازرشت به تبریز آمدم ، درخانه یکى از تجاربنام حاج صفر على منزل نمودم
  3. چون قافله اى نبود متحیر بودم که چگونه سفر را ادامه دهم تا آنکه حاج جبار نامى که جلودار قافله وازسده اصفهان بود مال التجاره اى برداشت
  4. که بسوى طرابلوس حرکت کند منهم مالى ازاو کرایه کردم و حرکت نمودم بمنزل اول سه نفر دیگر به تحریص حاج صفرعلى بمن ملحق شدند.
  5. یکى حاج ملا باقر تبریزى حجه فروش ودیگرى حاج سید حسین تاجر تبریزى و دیگرى حاج على بود.باتفاق حرکت تا به عرضة الروم رسیدیم.
  6. و از آنجا طرابلوس شدیم . در یکى از منازل ما بین این دو شهر حاجى جبار جلودار نزد ما آمد که این منزل که در پیش داریم مخوفست
  7. قدرى زودتر بار کنید که به همراه قافله باشید چون در سایر منازل ما غالبا از قافله عقب بودیم ما تقریبا دو ساعت و نیم یا سه ساعت بصبح مانده
  8. حرکت کردیم باندازه نیم یا سه ربع از منزل دور شده بودیم که هوا تاریک شد و برف باریدن گرفت بطورى که هر یک از رفقا سر خود را پوشانده
  9. وتند راندند هر چه کردم بآنها برسم ممکن نشد وتنها ماندم .پیاده شدم در کنار راه نشستم و چون مبلغ ششصد تومان با خود داشتم مضطرب گشتم.
  10. وتصمیم گرفتم که در همین مکان بمانم با آفتاب طلوع کند و سپس بمنزل قبلى مراجعت کرده چند مستحفظ بردارم و به قافله ملحق شوم .
  11. ناگاه در مقابل خود باغى دیدم که در آن باغبانى بیل بدست بردرختان میزد که برف آنها بریزد. پیش آمد ودر فاصله کمى ایستاد. فرمود تو کیستى ؟
  12. عرض کردم رفقاى من رفته اند و تنها دراین بیابان مانده ام و راه را هم نمیدانم بزبان فارسى فرمود نماز شب بخوان تا راه را پیدا کنى .
  13. من مشغول خواندن نماز شب شدم . بعد از فراغ از تهجد باز آمد و فرمود نرفتى ؟
  14. گفتم راه را نمیدانم فرمود زیارت جامعه بخوان. من از حفظ نمیدانستم والان هم از حفظ ندارم ولى ایستادم و زیارت جامعه را از حفظ خواندم.
  15. باز آمد و فرمود نرفتى ؟ بى اختیار گریه ام گرفت و گفتم راه را نمیدانم . فرمود زیارت عاشورا بخوان من عاشورا را از حفظ نمیدانستم و تا کنون هم نیستم ولى در آنجا با لعن و سلام و دعاى علقمه از حفظ خواندم .
  16. باز آمد و فرمود نرفتى گفتم نرفتم تا صبح شد، فرمود من حالا تو را به قافله میرسانم رفت و بر الاغى سوار شد. بیل خود را بدوش ‍ گرفت و
  17. فرمود به ردیف من بر الاغ سوار شو. سوار شدم عنان اسب خود را کشیدم تمکین نکرد و حرکت ننمود فرمود جلوى اسب را به من بده . دادم
  18. بیل را بدوش چپ و عنان اسب را بدست راست گرفت و به راه افتاد و اسب در نهایت تمکین متابعت کرد پس ‍ دست خود را بر زانوى من گذاشت
  19. و فرمود:شما چرا نماز شب نمى خوانید و سه مرتبه فرمود: نافله ، نافله ، نافله .باز فرمود چرا عاشورا نمى خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا.
  20. بعد فرمود چرا جامعه نمى خوانید؟ سه مرتبه فرمود: جامعه ، جامعه ، جامعه . در همان حال بمن فرمود اینها رفقاى تو هستند که لب نهر آب فرود آمده براى نماز صبح مشغول وضو گرفتن هستند.
  21. من از الاغ پیاده شدم که سوار اسب خود شوم ، نتوانستم . او پیاده شد و بیل را در برف فرو برد، مرا سوار اسب کرد و بسوى رفقا برگردانید.

در آن هنگام بخیال افتادم که این شخص چه کسى بود که به زبان فارسى حرف میزد؟ در صورتیکه زبانى جز ترکى و مذهبى غالبا جز عیسوى در آنحدود یافت نمى شد.

  1. چگونه مرا با این سرعت به رفقایم رسانید؟ پس پشت سر خود نگاه کردم واحدى را ندیدم و اثرى از او نیافتم و به رفقاى خود ملحق شدم .
  2. اگر چه نمى توان گفت که این شخص صد در صد حضرت ولى عصرعلیه السلام بوده اند ولى مسلما از یاران آنحضرت بوده که گفته او هم مانند گفته امام خواهد بود.
  3. حکایت حاج محمدعلى یزدى در زیارت عاشورا محدث نورى در کتاب دارالسلام از ثقة الدین حاج محمدعلى یزدى که مرد فاضل صالحى در یزد بود حکایتى نقل میکند.
  4. حاج محمدعلى دائما مشغول کارهاى آخرتى خود بود و شبها در مقبره اى که جماعتى از صلحا در آن مدفونند به سر میبرد این مقبره خارج شهر یزد بود که به مزار معروف است .
  5. همسایه اى داشت که از کودکى با هم بودند و نزدیک معلم میرفتند تا آنکه بزرگ شدند و او شغل عشارى پیش گرفت پس از آنکه مرد او را نزدیک همان جایى که دوست صالح وى شبها در آن بیتوته مى کرد دفن کردند.یک ماهى از فوت اونگذشته بود حاج محمدعلى او را در خواب دید که درهیئت نیکویى است نزد اورفت گفت من مبداء و منتهاى کار تو را میدانم .
  6. تو از کسانى نیستى که احتمال نیکى درباره او رود. شغل تو هم مقتضى عذاب سختى بود پس به کدام عملت به این مقام رسیدى ؟
  7. گفت همین طور است که میگویى . من گرفتار عذاب سختى بودم تا دیروز که زوجه استاد اشرف آهنگر در اینمکان دفن کردند –
  8. اشاره به موضعى کرد که نزدیک به صد متر از او دور بود. در شب وفات او حضرت امام حسین علیه السلام سه مرتبه بزیارت وى آمدند
  9. و در مرتبه سوم امر فرمودند که عذاب ازین مقبره رفع شود و حالت ما نیکو شد و در وسعت و نعمت افتادیم .
  10. از خواب بیدار شدم در حالیکه متحیر بودم آن شخص آهنگر را نمى شناختم در بازار آهنگران به جستجو پرداختم و او را پیدا کردم . پرسیدم
  11. آیا زوجه اى داشتى ؟ گفت آرى داشتم ، دیروز فوت کرد و او را در فلان مکان همان موضع را نام برد دفن کردم . پرسیدم آیا،
  12. بزیارت حضرت ابا عبدالله علیه السلام رفته بود؟ گفت : نه . گفتم ذکر مصائب او میکرد گفت نه . گفتم مجلس عزادارى داشت گفت نه . آنگاه پرسید چه میخواهى ؟ خواب خود را نقل کردم و گفت او فقط مواظبت بر زیارت عاشورا داشت .
  13. کرامتى از زیارت عاشورا آقاى حاج سید احمد زنجانى در کتاب الکلام یجُرالکلام  از مرحوم آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى نقل میکند،
  14. که فرمود من و آقاى آقامیرزا على آقا، آقازاده میرزاى شیرازى و آقا سید محمود سنگلجى در سامرا شبى روى پشت بام در خدمت مرحوم آقاى میرزا محمدتقى شیرازى درس میخواندیم در اثنا درس استاد بزرگ ما مرحوم آقاى سیدمحمد فشارکى تشریف آوردند.
  15. در حالیکه آثار گرفتگى و انقباض در بشره اش پیدا بود، معلوم شد شنیدن خبر بروز وبا درعراق ایشان را اینگونه منقلب کرده است .
  16. فرمود شما مرا مجتهد میدانید؟ عرض کردیم بلى . فرمود عادل میدانید؟ عرض کردیم بلى . فرمود من به تمام زن و مرد شیعه سامرا حکم میکنم
  17. که هر یک از ایشان یک فقره از زیارت عاشورا را به نیابت نرجس خاتون والده ما جد امام زمان سلام الله علیه بخوانند و آن مخدره را نزد فرزند بزرگوارش شفیع قرار دهند که آنحضرت از خداوند عالم بخواهد که خدا شیعیان مقیم سامرا را از این بلا نجات دهد.
  18. همینکه این حکم صادر گردید از ترس و بیم همه شیعیان مقیم سامرا حکم را اطاعت کرده زیارت عاشورا را به همان دستور خواندند در نتیجه یکنفر در سامرا تلف نشد در صورتیکه هر روز حدود پانزده نفرازغیر شیعه تلف میشدند.
  19. ------------اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده