پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۵۶ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

۱۹
دی

     بسم الله الرحمن الرحیم

                اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم  

  1. سورةُ النَّاس ‏2-
  2. . مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ(6)
  3. 1.قرائت: (خواندن (.(الجنة) درالف ولام برسر حروف قمری فقط حرف لام خوانده می شود و الف بدون علامت خوانده نمی شود
  4. 2.صرف: (تجزیه(.(من)ازحروف جارة (الجنة) جمع اسم معرفه مونث (واو) ازحروف عطف (الناس) اسم معرفه جمع انس ای خلاف جن.
  5. 3.نحو: (ترکیب(.(من)ازحروف جارة (الجنة) مجرورحرف جار (واو) حرف عطف (الناس) معطوف علیه «الَّذِی» اسم موصول صفة الوسواس «یُوَسْوِسُ» مضارع فاعله مستتر و الجملة صلة «فِی صُدُورِ» متعلقان بالفعل «النَّاسِ» مضاف إلیه
  6. 4.نکته: (مساله دقیق) هشدار مى‏دهد که «وسواسان خناس» تنها در میان یک گروه و یک جماعت، و در یک قشر و یک لباس نیستند، در میان جن و انس پراکنده‏اند و در هر لباس و هر جماعتى یافت مى‏شوند، باید مراقب همه آنها بود و باید از شر همه آنها به خدا پناه برد..
  7. 5.پیام: (قرآن) از محمّد باقر علیه السّلام روایت است که: رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم رنجور شد جبرئیل و میکائیل آمدند جبرئیل بر بالین وى بنشست و میکائیل بر پائین وى جبرئیل تعویذ وى کرد به [قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ‏] و میکائیل تعویذ وى کرد به [قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ‏] و روایت است که: پیغامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم حسن و حسین علیهما السّلام را بسیار باین دو سوره تعویذ کردى.
  8. 1.قرائت: (خواندن (.على (علیه السلام) هرکار مهمى درموقع شروع بِسْمِ اللّهِ گفته نشود آن کار ناقص و ناتمام خواهد بود: کُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَمْ یُذْکَرْ فِیهِ بِسْمِ اللّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ.
  9. 2.صرف: (تجزیه(. (اسم) فیه إبدال، أصله سمو، حذف حرف العلة وهو لام الکلمة و أبدل عنه همزة الوصل. و دلیل الواو جمعه على أسماء و أسامی، و تصغیره سمىّ. و الأصل أسماو و أسامو و سموی، فجرى فیها الإعلال بالقلب (اللّه) . أصله الإلاه، نقلت حرکة الهمزة إلى لام التعریف ثم سکنت و حذفت الألف الأولى لالتقاء الساکنین و أدغمت اللام فی اللام الثانیة ..و حذفت الألف بعد اللام الثانیة لکثرة الاستعمال. فالإله مصدر من أله یأله إذا عبد، و المصدر فی موضع المفعول أی المعبود).(الرحمن) صفة مشتقة من صیغ المبالغة، وزنه فعلان من فعل رحم یرحم باب فرح.(الرحیم) صفة مشتقة من صیغ المبالغة، أو صفة مشبهة باسم الفاعل وزنه فعیل من فعل رحم یرحم.
  10. 3.نحو: (ترکیب(.(بسم) جار و مجرو ر متعلق بمحذوف خبر. والمبتدأ محذوف تقدیره: ابتدائی (اللّه) لفظ الجلالة مضاف إلیه مجرور و علامة الجر الکسرة. (الرحمن) نعت للفظ الجلالة تبعه فی الجر. (الرحیم) نعت ثان للفظ الجلالة تبعه فی الجر.
  11. 4.نکته: (مساله دقیق). بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: چون فرود آمد ساکن شد بادها و دریا نجنبید، وجمله بهایم گوش بنهادند، و شیاطین را رجم کردند از آسمان،
  12. 5.پیام: (قرآن) از. میان همه مردم جهان رسم است که هر کار مهم و پر ارزشى را به نام بزرگى از بزرگان آغاز مى‏کنند، یعنى آن کار را با آن شخصیت مورد نظر از آغاز ارتباط مى‏دهند. ولى آیا بهتر نیست که براى پاینده بودن یک برنامه و جاوید ماندن یک تشکیلات، آن را به موجود پایدار و جاویدانى ارتباط دهیم که فنا در ذات او راه ندارد، از میان تمام موجودات آنکه ازلى و ابدى است تنها ذات پاک خداست و به همین دلیل باید همه چیز و هر کار را با نام او آغاز کرد و از او استمداد نمود لذا در نخستین آیه قرآن مى‏گوئیم: «بنام خداوند بخشنده بخشایشگر» (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
  13.  . قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ( 1)
  14. 1.قرائت: (خواندن (.تلفظ حرف ع در(أَعُوذُ)  ازمیان حلق برخلاف همزه به حالت صدای کشدار، نه سخت ونه شل ، نه سنگ است ونه آب بلکه مثل عسل است، و درقرائت (واو) لبها غنچه شود.درهمزه وصل (الْفَلَقِ) که به شکل الف در اول کلمه می آید اگر در آغاز سخن قرار گرفت خوانده می شود ولی اگر وصل به کلمه قبل از خود شد خوانده نمی شود.
  15. 2.صرف: (تجزیه(.(قل) فعل مفرد مذکرامر و فاعله مستتر تقدیره أنت از( قول) معتل العین (اجوف) اعلال شده (قال)( یقول)(قُلْ) ، (أَعُوذُ) فعل مضارع مرفوع و فاعله مستتر تقدیره أنا متکلم وحده ، أعوذ بالله، أی: ألجأ إلى الله،مشتق اسْتَعَاذَ-  پناه می برم ازمصدر(عوذ ) باء حرف جاره (رب ) اسم الجلالة، (الفلق) اسم بمعنى الصبح ، وزن فعل بفتحتین.  
  16. 3.نحو: (ترکیب(.(بربّ) متعلّق ب (أعوذ)، جملة: (قل ...) لا محلّ لها ابتدائیّة. و جملة: (أعوذ ...) فی محلّ نصب مقول القول .
  17. 4.نکته: (مساله دقیق). «فلق» در اصل به معنى شکافتن چیزى و جدا کردن بعضى از بعضى دیگر است، و از آنجا که به هنگام دمیدن سپیده صبح پرده سیاه شب مى‏شکافد، این واژه به معنى طلوع صبح، به کار رفته، بعضى آن را به معنى همه موالید و تمام موجودات زنده اعم از انسان و حیوان و گیاه مى‏دانند، چرا که تولد این موجودات که با شکافتن دانه و تخم و مانند آن صورت مى‏گیرد از عجیبترین مراحل وجود آنهاست.
  18. 5.پیام: (قرآن) از. در روایات مى‏خوانیم: صدقه، دعا، خواندن سوره‏هاى ناس و فلق‏ و امثال آن مى‏تواند مانع تأثیر چشم زخم شود.
  19. . مِن شَرِّ مَا خَلَقَ(2)
  20. 1.قرائت: (خواندن (.تلفظ حرف خ در (خَلَقَ)از حروف حلقی است که از داخل حلق گفته می شوند. و7 حرف است ( ه ء ع غ ح خ )    2 .صرف: (تجزیه . ((من) ازحروف جاره (شرّ) ازشررحرف  راء مشدّد شده . هرگاه دو حرف هم جنس  پهلوی هم اولی ساکن و دوّمی متحرّک باشد در هم ادغام می شوند، (ما) اسم موصول فی محلّ جرّ(خلق)فعل ماضی  مفرد مذکرغایب ، هو فاعل درآن مستتراست. 3.نحو: (ترکیب((من شرّ) جارومجرورمتعلّق ب (أعوذ) فی المواضع الأربعة (ما) اسم موصول فی محلّ جرّ مضاف إلیه ، جملة: «خلق ...» لا محلّ لها صلة الموصول (ما.                                                                                                                                   4.نکته: (مساله دقیق). و بعضى نیز مفهوم «فلق» را از این هم گسترده‏تر گرفته‏اند، و آن را به هرگونه آفرینش و خلقت اطلاق کرده‏اند، چرا که با آفرینش هر موجود پرده عدم شکافته مى‏شود و نور وجود آشکار مى‏گردد.                                                                          5.پیام: (قرآن) از. تعبیر به «من شر ما خلق» مفهومش این نیست که آفرینش الهى در ذات خود شرى دارد، چرا که آفرینش همان ایجاد است، و ایجاد و وجود خیر محض است، قرآن مى‏گوید: «همان خدائى که هر چه را آفرید نیکو آفرید» (الم سجده/ 7).
  1. . وَ مِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ(3)
  2. 1.قرائت: (خواندن (حرف (قاف ) به کمک زبان کوچک و با شدّت و سختى گفته مى شود بطورى که صوت ، قطع مى گردد، ولى حرف (غین ) از انتهاى حلق و با سستى تلفّظ شده و صدا در آن کشیده مى شود، همچنین حرف (غین ) باید درشت ادا شود
  3. 2.صرف: (تجزیه( (واو) حرف عطف  (من ) ازحروف جاره (شرّ) ازشررحرف  راء مشدّد شده . هرگاه دو حرف هم جنس  پهلوی هم اولی ساکن و دوّمی متحرّک باشد در هم ادغام می شوند،(غاسق) اسم فاعل من الثلاثیّ غسق أی أظلم،  وزنه فاعل و هو اللیل. (اذا) ظرف (وقب) ماض فاعله مستتر. نکره آمدن غاسق، و قید ظرف اذا وقب، شامل هر گونه تاریکى فشرنده و فراگیرنده‏اى میشود که همه محیط و ظرف تابش را پر کند.
  4. 3.نحو: (ترکیب((إذا) ظرف فی محلّ نصب مجرّد من الشرط متعلّق بالمصدر، و من شر متعلقان بأعوذ و ما اسم موصول مضاف إلیه و جملة خلق صلة و العائد محذوف أی خلقه و یجوز أن تکون مصدریة (وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ) عطف على ما تقدم و إذا ظرف لمجرد الظرفیة و جملة وقب فی محل جر بإضافة الظرف إلیها (إذا) مثل الأول متعلّق بالمصدر (شر حاسد) .. و
  5. 4.نکته: (مساله دقیق). سپس در توضیح و تفسیر شرمى‏افزاید: « از شر هر موجود شرور هنگامى که شبانه وارد مى‏شود»
  6. 5.پیام: (قرآن) از. شرّ هنگامى پیدا مى‏شود که مخلوقات از قوانین آفرینش منحرف شوند و از مسیر تعیین شده جدا گردند، فى المثل نیش و دندان برّنده حیوانات یک حربه دفاعى براى آنهاست که در برابر دشمنانشان به کار مى‏برند همانند سلاحى که ما در مقابل دشمن از آن استفاده مى‏کنیم، اگر این سلاح به مورد به کار رود خیر است، اما اگر نا به جا و در برابر دوست مصرف گردد شرّ است.
  1. . وَ مِن شَرِّ النَّفَّثَاتِ فىِ الْعُقَدِ(4)
  2. 1.قرائت: (خواندن (وَ مِن شَرِّ النَّفَّثَاتِ فىِ الْعُقَدِ(4)
  3. .آیه 4)- بعد مى‏افزاید: «و از شرّ آنها که در گره‏ها مى‏دمند» و هر تصمیمى را سست مى‏کنند (و من شر النفاثات فى العقد). بسیارى از مفسران «نفاثات» را به معنى «زنان ساحره» تفسیر کرده‏اند آنها اورادى را مى‏خواندند و در گره‏هایى مى‏دمیدند و به این وسیله سحر مى‏کردند.
  4. ولى جمعى آن را اشاره به زنان وسوسه‏گر مى‏دانند که پى در پى در گوش مردان، مخصوصا همسران خود، مطالبى را فرو مى‏خوانند تا عزم آهنین آنها را در انجام کارهاى مثبت سست کنند.
  5. فخر رازى مى‏گوید: زنان به خاطر نفوذ محبتهایشان در قلوب رجال در آنان تصرف مى‏کنند.
  6. این معنى در عصر و زمان ما از هر وقت ظاهرتر است زیرا یکى از مهمترین وسائل نفوذ جاسوسها در سیاستمداران جهان استفاده از زنان جاسوسه است که با این «نفّاثات فى العقد» قفلهاى صندوقهاى اسرار را مى‏گشایند و از مرموزترین مسائل با خبر مى‏شوند و آن را در اختیار دشمن قرار مى‏دهند.
  7. بعضى نیز نفاثات را به «نفوس شریره»، و یا «جماعتهاى وسوسه‏گر» که با تبلیغات مستمر خود گره‏هاى تصمیمها را سست مى‏سازند تفسیر نموده‏اند. بعید نیست که آیه مفهوم عام و جامعى داشته باشد که همه اینها را شامل شود حتى سخنان سخن چینها، و نمّامان که کانونهاى محبت را سست و ویران مى‏سازند.
  8. 2.صرف: (تجزیه(. (4) النفّاثات: جمع النفّاثة مؤنّث النفّاث، مبالغة اسم الفاعل أی النافخات فی العقد للسحر، مأخوذ من الثلاثیّ نفث باب نصر و باب ضرب، وزنه فعّال.
  9. 3.نحو: (ترکیب((شرّ غاسق)، (فی العقد) متعلّق ب (النفّاثات)، و جملة: «وقب ...» فی محلّ جرّ مضاف إلیه. (وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ) عطف على ما تقدم أیضا و فی العقد متعلقان بالنفاثات (وَ مِنْ شَرِّ سِدٍ إِذا حَسَدَ) عطف على ما تقدم و إعرابه ظاهر. تکلّم العلماء فی معنى الغاسق فعن النبی صلّى اللّه علیه و سلّم أنه القمر و قد ذکرناه بإسناده. و روى عقیل عن الزهری قال: الغاسق إذا وقب الشمس إذا غربت. قال أبو جعفر: و أکثر أهل التفسیر أن الغاسق اللیل، و منهم من قال: الکواکب فإذا رجع إلى اللغة عرف منها أنه یقال: غسق إذا أظلم فاتّفقت الأقوال لأن الشمس إذا غربت دخل اللیل، و القمر باللیل یکون، و الکواکب لا یکاد یطلع إلّا لیلا. فصار المعنى و من شرّ اللیل إذا دخل بظلمته فغطّى کل شی‏ء. یقال: وقب إذا دخل، و قول قتادة: وقب ذهب لا یعرف.
  10. [سورة الفلق (113): آیة 4]
  11. وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ (4)
  12. جمع نفّاثة و فی المکسّر نوافث یقال: أنّهنّ نساء سواحر کنّ فی عهد النبی صلّى اللّه علیه و سلّم أمر بالاستعاذة منهن لأنهنّ یوهمن أنهنّ ینفعن أو یضررن فربّما لحق الإنسان فی دینه ما یأثم به. فأما السحر فباطل.
      1. إعراب القرآن، ج‏5، ص: 198
  13. 4.نکته: (مساله دقیق).
  14. 5.پیام: (قرآن) از. وانگهى بسیارى از امور است که ما در ظاهر آنها را شر حساب مى‏کنیم ولى در باطن خیر است مانند حوادث و بلاهاى بیدارگر و هشدار دهنده که انسان را از خواب غفلت بیدار ساخته و متوجه خدا مى‏کند اینها مسلما شرّ نیست.  اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۹
دی

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

              اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم  

  1. سورةُ النَّاس ‏1-
  2. بسم الله الرحمن الرحیم
  3. 1.قرائت: (خواندن ( وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً»[مزمل/4]؛ ای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرآن را با ترتیل و شمرده بخوان.
  4. 2.صرف: (تجزیه( درکلمه (اسم) إبدال شده ، أصل آن سمو ، باحذف حرف علة  همزه وصل آورده اند.  
  5. 3.نحو: (ترکیب(بسم) جار و مجرور متعلق بمحذوف خبر. مبتدأ ی محذوف تقد یرآن ،ابتداءکنم (اللّه) لفظ الجلالة مضاف إلیه مجرور و علامة الجر الکسرة. (الرحمن) صفت برای لفظ الجلالة (الرحیم) صفت دوم لفظ الجلالة.
  6. 4.نکته: (مساله دقیق)«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» پرچم کشوراسلام است، برروى میز برفراز ادارات و مدارس و پادگان‏ها و برفراز کشتى‏ها دردریاها بربلندیها و بلا ترین قله ها برسراسر جهان بر احتزاز و برفراشته است. 
  7. 5.پیام: از امیرالمؤمنین: هرگاه بشما حزنى و یا کارى پیش آمد نماید ازخلوص دل گوئید بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ و با دل پاک توجه تام بخدا نمائید تا خداوند حاجات شما را دردنیا برآورد و یا آنکه نزد خود ذخیره کند بهتراست.

 

  1. قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (1)
  2. 1.قرائت: (خواندن (ع ازمیان حلق به صورت نرم تلفّظ می‌شود، قُلْ 280، ْ أَعُوذُ 7، بِرَب 8 ،النَّاس 48، باردرقرآن خوانده می شود.
  3. 2.صرف: (تجزیه( قول معتل العین (اجوف) قال ، یقول ،«قُلْ» فعل أمر، «أَعُوذُ» متکلم وحده ، اسْتَعَاذَ-  پناه می برم ازمصدر(عوذ ) باء حرف جاره (رب ) اسم الجلالة، الناس ازحروف شمسی ، الأصل عند سیبویه أناس و الألف و اللام بدل من الهمزة. با گفتن «برب الناس» اعتراف به ربوبیت پروردگار مى‏کند، و خود را تحت تربیت او قرار مى‏دهد،
  4. 3.نحو: (ترکیب): جمله أعوذ مقول القول وأعوذ فعل مضارع مرفوع و فاعل آن ضمیر مستتر تقدیرش أنا و برب الناس متعلقان بأعوذ و ملک الناس و إله الناس بدلان أو صفتان أو عطفا بیان، «قُلْ» أمر فاعله مستتر و جملة ابتدائیة لا محل لها «أَعُوذُ» مضارع فاعله مستتر «بِرَبِّ» متعلقان بالفعل «النَّاسِ» مضاف إلیه و جملة مقول قول.. « قل ...» جملة ابتدائیّة محل اعراب ندارد. و جملة: «أعوذ ...» در محلّ نصب مقول قول. (بربّ) متعلّق (أعوذ)،الناس مضاف الیه برب،
  5. 4.نکته: (مساله دقیق) در قرآن، بیش از 280 مرتبه کلمه‏ «قُلْ» آمده که بسیارى ازآنها فرمان خداوند به پیامبر است و در پاسخ مخالفان یا موافقان مى‏باشد.
  6. 5.پیام: (قرآن) از پروردگار عالم است که به وسیله حضرت جبرائیل نازل شده ، و پیامبرامین وحى است و چیزى از خود نمى‏گوید. «قُلْ»

 

  1. . مَلِکِ النَّاسِ(2)
  2. 1.قرائت: (خواندن ( مخرج ک را بعضی ها درلحن فصیح  از مخرج زبان فارسی جدا دانسته که آخرزبان به سقف دهان پهن باشد، «ا ل» برسر حروف شمسی نوشته شود ولی خوانده نشود.وحرف بعد آن مشدد خوانده ‌شود. ملک  بافتحه میم وکسره لام است 1؛ مصدرآن 206 ؛ النَّاس 48 باردرقرآن خوانده می شود.
  3. 2.صرف: (تجزیه(«مَلِکِ» اسم فاعل معرفه ازاسماء جلالة «النَّاسِ» معرفه به الف والام، معنای مستقلی دارد بدون آنکه بر زمان دلالت کند
  4. 3.نحو: (ترکیب(.«مَلِکِ» بدل من رب أو نعت، أو عطف بیان علیه  اومجرور برب ومضاف «النَّاسِ» مضاف إلیه ملک.
  5. 4.نکته: (مساله دقیق). مَلِک‏ کسى که امر و نهى مردم در تصرف اوست، و این امر ویژه سیاست انسانهاست از این روى- مَلِکِ النَّاسِ‏- گفته میشود ؛ نه ملک الاشیاء-
  6. 5.پیام: (قرآن)  بشر از خود چیزى ندارد، و مطلقا فقیر و محتاج است،  در مقابل، هر چیز از پروردگارعالم و ملک خدا است وخدا غنىّ‏ مطلق‏ است‏، پس تمام مردم اعمّ از خدا شناس و غیره که براى رفع حاجت خود بوسائل مادّى متوسّل میشوند، بوسائل خدا متوسّل می شوند.

 

  1. . إِلَهِ النَّاسِ(3)
  2. 1.قرائت: (خواندن ( إِلَهِ 3مرتبه ومصدرآن 2963بار، والنَّاس 48، انس338 باردرقرآن پروردگارخوانده می شود..
  3. 2.صرف: (تجزیه( حقیقت واژه (إِلَه‏) در معنى اللّه- اینست که جمع بسته نمى‏شود، زیرا معبودى سواى او نیست، الناس جمع انس یعنی بشر.  
  4. 3.نحو: (ترکیب(«إِلهِ» بدل ملک مجرور اونعت من رب  «النَّاسِ» مضاف إلیه یاعطفان بیان.
  5. 4.نکته: (مساله دقیق) (اللّه) از (أله) یعنى متحیّر و سرگردان شد، گرفته شده و این وجه تسمیه بمعنى تحیّر، از اشاره‏اى که امیر المؤمنین (علیه السلام ) در صفات خداوند بیان کرده اخذ شده که گفته است‏.«کلّ دون صفاته تحبیر الصّفات و ضلّ هناک تصاریف اللّغات».
  6. 5.پیام: (إِلهِ النَّاس) یعنی آنکه بر آدمیان واجب است که فقط او را عبادت کنند براى اینکه اوست که برایش عبادت شایسته است نه غیر او،

 

  1. . مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخْنَّاسِ(4)
  2. 1.قرائت: (خواندن ( حرف الف ولام برسراسم شمسی می آید وفقط حرف لام خوانده می شود؛ وسواس5؛ خنس2باردرقرآن آمده
  3. 2.صرف: (تجزیه( (الوسواس) اسم لمن یوسوس، وزنه فعلال بفتح الفاء.(الخنّاس)، مبالغة اسم الفاعل من الثلاثیّ خنس.  
  4. 3.نحو: (ترکیب(.(من شرّ) متعلّق ب (أعوذ)، «الْوَسْواسِ» مضاف إلیه «الْخَنَّاسِ» بدل من الوسواس.
  5. 4.نکته: (مساله دقیق). بالاترین خطرها پنهان‏ترین آن‏هاست که وسوسه درونى باشد. «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ» در برابر یک خطر درونى‏، به سه صفت الهى «بِرَبِّ النَّاسِ» «مَلِکِ النَّاسِ»«إِلهِ‏ النَّاسِ‏»  پناهنده مى‏شویم. توحید الربوبیة ؛ توحید المالکیة ؛ توحید الطاعة .
  6. 5.پیام: (قرآن) حالا که او «بِرَبِّ النَّاسِ» است، پس شیوه‏هاى تربیتى دیگران را نپذیریم. حالا که او «مَلِکِ النَّاسِ» است، پس خود را برده دیگران قرار ندهیم و حالا که او «إِلهِ‏ النَّاسِ‏» است، پس به غیر او دل نبندیم و این تفکر واعتقاد بهترین وسیله پناهندگى از وسوسه‏هاست.

 

  1. . الَّذِى یُوَسْوِسُ فىِ صُدُورِ النَّاسِ(5)
  2. 1.قرائت: (خواندن (.(الَّذی) 277(یوسوس) ازوسوس 5(فی)617(صدور)3 سینه ها (الناس)48 مردم. درقرائت (ص) س پرحجم است.
  3. 2.صرف: (تجزیه((الذی) اسم موصول خاص (یوسوس)فعل مضارع(فی)حرف جاره (صدور) جمع صدر (الناس)جمع انس ای خلاف جن.
  4. 3.نحو: (ترکیب(.(الذی) موصول فی محلّ جرّ نعت للوسواس (فی صدور) متعلّق ب (یوسوس)، (من الجنّة) متعلّق بحال من فاعل یوسوس . «الْوَسْواسِ» مضاف إلیه «الْخَنَّاسِ» بدل من الوسواس، وسواس صفت مشبهه نام شیطان است.
  5. 4.نکته: (مساله دقیق) وسوسه اسم مصدر بمعناى پنهانى و القاء نیرنگهاى شیطانى است که پیوسته بقلب و روان بشر القاء مینماید.
  6. 5.پیام: (قرآن) شیاطین هم خودشان مخفى هستند، و هم برنامه‏هایشان پنهان است، واین هشدارى است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند که اورا در چهره و قیافه اصلى ببینند. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۸
دی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

کتاب یک. دو. سه 17

  1. قال اللّه تعالى: الصّلاة لک جواز على الصراط، و الصّوم جنّة «1» لک من النار و التسبیح و التهلیل لک درجات فی الجنة، فبکى، و قال: یا رب دلّنی على عمل خالص لک،قال: هل نصرت مظلوما؟ هل کسوت عریانا؟ هل سقیت عطشانا؟ هل أکرمت عالما؟ هذا لی عمل خالص.
  2. فرمود: نمازت جواز عبور از پل صراط است، و روزه سپر از آتش، و ذکر موجب ترفیع درجات در بهشت؛ پس همه براى خودت بوده. موسى گریست و عرض کرد: خداوندا! کارى به من بیاموز که فقط براى تو باشد،خطاب شد: ستمدیده‏اى را یارى کرده‏اى؟ برهنه‏اى را پوشانده‏اى؟ تشنه‏اى را سیراب نموده‏اى؟ به عالمى احترام کرده‏اى؟ اینها اعمال خالص است.
  3. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاث مهلکات، و ثلاث منجیات؛ فالثلاث المهلکات: شحّ مطاع، و هوى متّبع، و إعجاب المرء بنفسه ، و الثلاث المنجیات: خشیة اللّه فی السرّ و العلانیة، و القصد فی الفقر و الغنى، و العدل فی الغضب و الرضى.
  4. سه چیز هلاک‏کننده است و سه چیز نجات دهنده. امّا هلاک‏کننده‏ها عبارتند از: 1- بخلى که در وجود شخص باشد و آن را اطاعت کند، یعنى ظاهر کند 2- میل و خواهش نفسانى که از آن پیروى شود. 3- و اینکه شخص خودپسند باشد و خود را بزرگ شمارد.
  5. و امّا نجات دهنده‏ها عبارتند از: 1- ترس از خدا در پنهان و آشکار. 2- میانه‏روى در امرمعاش در حال بى‏نیازى و فقر 3- رفتار و گفتار عادلانه در حالى که از طرف مقابل خود راضى باشد یا غضبناک.‏
  6. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاث منجیات، و ثلاث مهلکات؛ أمّا المنجیات فخیفة اللّه تعالى فی السرّ و العلانیة، و القصد فی الفقر و الغنى، و العدل فی الغضب و الرضى، و أمّا المهلکات فشحّ مطاع، و هوى متّبع، و إعجاب المرء بنفسه .
  7. سه  چیز نجات بخش است، و سه  چیز کشنده، اما نجات بخش: ترس از خدا در نهان و عیان، میانه‏روى در فقر و توانگرى، و اعتدال در خشم و خشنودى؛ اما کشنده: بخلى که مطیع آن شوند، هوسى که به دنبالش روند، و خودپسندى.
  8. حضرت باقر علیه السلام فرمود: سه چیز درجات انسانى را بالا میبرد، سه چیز گناهان را مى‏پوشاند، سه چیز باعث هلاکت انسان است، سه چیز نجات دهنده است
  9. فأمّا الدرجات: فإسباغ الوضوء فی السبرات، و انتظار الصلاة بعد الصلاة، و المشی باللیل و النهار إلى الجماعات.
  10. اما بالا برنده درجات: اما 1- وضو کامل گرفتن در هواى سرد 2 شب و روز در فکر نماز بودن 3 مرتب در جماعت شرکت کردن.
  11. و أمّا الکفارات: فإفشاء السلام، و إطعام الطعام، و التهجّد باللیل و الناس نیام. پوشاننده گناه: 1- سلام آشکار و گرم نمودن 2- گرسنه‏ها را سیر کردن 3- در دل شب که مردم در خوابند نماز شب خواندن.
  12. و أمّا المهلکات: فشحّ مطاع، و هوى متّبع، و إعجاب المرء بنفسه. اما آن سه چیز که هلاکت و بدبختى انسان در آنها است. 1- بخیل بودن و خوددارى از انفاق و حریص بودن 2- دنبال هواى نفس رفتن. 3- خودبینى و خود پسندى.
  13. و أمّا المنجیات: فخوف اللَّه فی السرّ و العلانیة، و القصد فی الغنى و الفقر، و کلمة العدل فی الغضب و الرضا. اما نجات دهنده انسان 1- ترس از خدا در نهان و آشکار 2- میان روى در زندگى در حال ثروت و تهیدستى 3- عدل و دادگرى هنگام خوشنودى و هنگام خشم در کتاب محاسن هم چنین نقل شده.  تحریر المواعظ العددیة،

باب علم

  1. 197علمی که درخدمت مردم باشد. و قال صلّى اللّه علیه و آله: إذا مات الإنسان انقطع عمله إلّا من ثلاث: من صدقة جاریة «2» أو علم ینتفع به، أو ولد صالح یدعو له.پس از مرگ دست از عمل کوتاه شود مگر از سه  طریق: صدقه‏ى جاریه (اعمال خیرى که اثرش باقى باشد چون راه‏سازى و حمام و مسجد و پل‏ ساختن و امثال آنها)، و عملى که مردم از آن سود برند (از قبیل تدریس و تألیف کتاب و غیره)، و فرزند درست‏کارى که در حقش دعا کند.
  2. ..علمی که در راستای رشد انسانی باشد. و قال صلّى اللّه علیه و آله: لا تقعدوا إلّا إلى عالم یدلّکم من ثلاث إلى ثلاث: من الکبر إلى التواضع، و من المداهنة «1» إلى المناصحة، و من الجهل إلى العلم. تنها با عالمى بنشینید که شما را از سه  خوى زشت به سه  صفت عالى دعوت کند: از تکبر به سوى فروتنى، از بى‏اعتنایى به سوى خیرخواهى، و از نادانى به سوى علم و دانش.
  3.   حق معلم خیرخواه از بین نخواهد رفت. قال النبی صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة لا یستخفّ بحقّهم إلّا منافق: ذو شیبة فی الإسلام، و إمام مقسط، و معلّم الخیر.حق سه  کس را پایمال نکند جز منافق: پیرمردى که مویش در مسلمانى سفید شده، پیشواى دادگستر، و کسى که مردم را به راه خیر دعوت کند.
  4. .. خشم خداوند برعالم شبه افکن است. ثلاثة لا یکلّمهم اللّه یوم القیامة و لا ینظر إلیهم و لهم عذاب ألیم: المبتغی بعلمه حطام الدّنیا، و مستحلّ المحرّمات بالشبهات، و الزّانی بحلیلة جاره.خدا در قیامت با سه  کس سخن نگوید، و به آنها نظر نکند و عذابى دردناک دارند: آن که علم را وسیله‏ى جمع مال قرار دهد، کسى که هر حرامى را با ایجاد شبهه‏اى انجام دهد، (مثلا غیبت کند و گوید غیبت او رواست، دروغ گوید و عذر آورد که مصلحت‏آمیز است) و آن که با زن همسایه زنا کند.
  5. ..عالم شفاعتش پذیرفته است.قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةٌ یَشْفَعُونَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیُشَفَّعُونَ الْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ الْعُلَمَاءُ ثُمَّ الشُّهَدَاء«سه کس نزد خداى عز و جل شفاعت مى‏کنند و شفاعت ایشان پذیرفته مى‏شود: پیامبران، علما، شهدا».
  6. ..معلم پدر روحانی بشراست. و عنه صلّى اللّه علیه و آله: الآباء ثلاثة: أب ولّدک، و أب زوّجک ، و أب علّمک.پدران سه گونه اند: پدرتنی سبب که به دنیا آمدن ، پدرنسبتی پیداکرده ای بوسیله ازدواج، واستادی  که از آن علم ودانش فراگرفته ای.
  7. و قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: أفضل الحرف ثلاثة: الفقر و العلم و الزّهد.
  8. علم ارزشمند سه گونه است. و قال صلّى اللّه علیه و آله: العلم ثلاثة: آیة محکمة ، أو سنّة قائمة، أو فریضة عادلة، و ما کان سوى ذلک فهو فضل.علم سود دهنده سه علم است: آیه محکمه یعنى دلالت آن آشکار است یا نسخ نشده و از میان نرفته، زیرا متشابه و آشکار نبودن دلالت و نسخ شده بوسیله آنها از جهت معنى سود بسیار برده نمیشود، و
  9. مقصود از فریضه عادلة مطلق و همه واجبات است، و وصف آن بعادلة براى آنست که حدّ وسط بین افراط و تفریط باشد،
  10. ومقصود از سنّت، مستحبّات است، یا آنچه از سنّت دانسته مى‏شود و اگر چه واجب باشد،
  11. ومقصود از قائمه ، باقى بودن و همیشگى است که نسخ نشده است،
  12. غیرآن سه علم  فضل و برترى و زیادتى و افزونى است سزاوارنیست عمر و زندگانى در تحصیل و بدست آوردن آن‏ ضائع و تباه گردد.
  13. بهترین عمل فراگرفتن علم مفید است.  روی عن الصّادق علیه السّلام أنّه قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: أفضل الأعمال من امّتی ثلاثة طالب العلم حبیب اللّه، و الغازی ولیّ اللّه، و الکاسب من یده خلیل اللّه.افضل افراد امت من سه  کس‏اند: طالب علم،- که دوست خداست- سرباز میدان جنگ،- که محبوب خداست- و کاسب به وسیله‏ى بازو- که دوست خالص خداوند است.
  14. علم به اصلاح دین علامت مرد لایق است. یا علیّ، و للصالح ثلاث علامات: یصلح ما بینه و بین اللّه بالعمل الصّالح، و یصلح دینه بالعلم، و یرضى للناس ما یرضاه لنفسه یا علیّ،نشانه‏ى مرد لایق و شایسته سه  چیز است: میانه‏ى خود را با خدا بوسیله‏ى عمل صالح اصلاح کند، دینش را با علم اصلاح نماید، آنچه براى خود مى‏پسندد براى دیگران هم بپسندد.
  15. ...توبه کارحریص در طلب علم است. یا علیّ، و للتائب ثلاث علامات: اجتناب المحارم، و الحرص فی طلب العلم، و أن لا یعود إلى الذنب کما لا یعود الحلیب إلى الضرع. یا علیّ، توبه کار سه  علامت دارد: از گناه دورى جوید، در طلب علم بکوشد، به گناه سابق برنگردد چنان که شیر به پستان برنگردد.
  16. از زیبایی آخرت علم است. و قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: زینة الدّنیا ثلاثة: المال و الولد و النساء،
  17. و زینة الآخرة ثلاثة:العلم و الورع و الصّدقة،
  18. و أمّا زینة البدن قلّة الأکل و قلّة النوم و قلّة الکلام،
  19. و أمّا زینة القلب فالصبر و الصّمت و الشکر.
  20. سه علامت نشانه عالم است. (یا علیّ، و للعالم ثلاث علامات: صدق الکلام، و اجتناب الحرام، و التواضع لسائر الأنام.
  21. سه علامت نشانه شقی وجاهل است. ( و للشقیّ ثلاث علامات: قوت الحرام، و الاجتناب عن العلماء، و الصّلاة وحده.)
  22. زیانکاران درقیامت سه گروهند ( من لم یأت یوم القیامة بثلاث فقد خسر، قلت: ما الثلاث فداک أبی و امّی یا رسول اللّه؟ قال: ورع یحجزه عمّا حرّم اللّه علیه، و حلم یردّ به جهل السفیه، و خلق یداری به الناس.)

                   باب جهل

  1. و قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله فی وصیّته لأبی ذرّ الغفاری رحمه اللّه: یا أبا ذرّ، من لم یأت یو القیامة بثلاث فقد خسر، قلت: ما الثلاث فداک أبی و امّی یا رسول اللّه؟ قال: ورع یحجزه عمّا حرّم اللّه علیه، و حلم یردّ به جهل السفیه، و خلق یداری به الناس.

اى ابا ذر هر کس روز قیامت با سه  چیز نباشد زیان کار است عرضکردم پدر و مادرم قربانت آن سه  چیست؟ فرمود: پارسائیى که او را از حرام‏هاى خداى عز و جل باز دارد، بردباریى که نادانى نادان را با آن برگرداند، خویى که با آن با مردم مدارا کند.

  1. یا علیّ، و للفاسق «4» ثلاث علامات: حبّ الفساد، و ضرّ العباد، و اجتناب الرشاد.
  2. و للشقیّ ثلاث علامات: قوت الحرام، و الاجتناب عن العلماء، و الصّلاة وحده. علامت بدبخت سه  چیز است: حرام خوردن، دورى از علما، و نماز فرادى.
  3. علامة الشقیّ ثلاثة: أکل لقمة الحرام، و ترک صحبة العلماء، و عدم الرحمة على الضعفاء. علامت بدبخت سه  چیز است: خوردن لقمه‏ى حرام، دورى از علما، و رحم نکردن به زیردستان
  4. یا علیّ، و للقاسی ثلاث علامات: لا یرحم الضعیف، و لا یقنع بالیسیر، و لا تنفعه الموعظة « یا علیّ،سنگدل سه  علامت دارد: بر ناتوان ترحم نکند، به اندک نسازد، پند و اندرز در او اثر نگذارد.

جمع آوری احادیث سه گانه کتاب یک. دو. سه جهت مراجعه سریع مبلغین محترم انشاالله که قبول افتد وما مشمول دعای بزرگواران واقع شویم  اللهم صل علی محمد وآله محمد وعجل فرجهم..بپایان رسید این دفتر و جکایت همچنان باقی است.

شنبه 28ماه مبارک رمضان1394زاهدان ، زابل ، شهردوست محمد ، آبادی چهانتیغ منزل مظیف حاج محمد غفران زیده عزه..اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
دی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

کتاب یک. دو. سه 16

  1. و روی أیضا فی الکتاب المذکور: قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: إنّ اللّه عزّ و جلّ جعل ذرّیّة کلّ نبیّ فی صلبه و جعل ذرّیتی فی صلب علىّ بن أبی طالب علیه السّلام
  2. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: همانا خداى تعالى نسل هر پیغمبرى را در صلب خود او قرار داده است و ذرّیه مرا در صلب على بن ابیطالب علیه السّلام مقرر داشته است‏
  3. و قال صلّى اللّه علیه و آله: امتی على ثلاثة أصناف: صنف یشبهون الملائکة، و صنف یشبهون الأنبیاء، و صنف یشبهون البهائم، أمّا الّذین یشبهون الملائکة فهِمّتهم تسبیح و تهلیل، و أمّا الّذین یشبهون الأنبیاء فهِمّتهم الصّلاة و الصدقة و الصّوم، و أمّا الّذین یشبهون البهائم فهِمّتهم أکل و شرب و نوم.
  4. و روی عبد اللّه بن عمر قال: سمعت رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله یقول: تکون امّتی فی الدّنیا على ثلاثة أطباق:
  5. أمّا الطبق الأوّل فلا یحبّون جمع المال و ادّخاره و لا یسعون فی اقتنائه و احتکاره و إنّما رضاهم من الدّنیا سدّ جوعه، و ستر عورته، و غناهم منها ما بلغ الآخرة، فاولئک الآمنون الّذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون.
  6. از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود: امّت من در دنیا سه  طبقه میباشند:
  7. دسته اول- جمع آورى مال را دوست ندارند پس گشایشى در کسب و نگهدارى آن نمیدهند، همانا از دنیا باندازه‏ى جلوگیرى گرسنگى و پوشیدن عورت راضى شده‏اند و بى‏نیاز کرده ایشان را در دنیا آنچه که ایشان را بآخرت برساند پس ایشان در امانند کسانى هستند که ترس و اندوهى بر ایشان نیست.
  8. (و أمّا الطبق الثّانی) فإنّهم یحبّون جمع المال من أطیب وجوهه و أحسن سبله یصلون به أرحامهم، و یبرّون به إخوانهم، و یواسون «2» فقراءهم، و لعضّ أحدهم على الرّصف «3» أیسر علیه من أن یکتسب درهما من غیر حلّه، أو یمنعه من حقّه، أو یکون له خازنا إلى یوم موته، فاولئک الّذین إن‏ نوقشوا عذّبوا و إن عفی عنهم سلموا.
  9. دسته‏ى دوم- اینان دوست دارند گرد آوردن مال را از پاکترین راه و بهترین وجه که با آنها پیوند خویشاوندى میکنند، ببرادرانشان نیکى مى‏نمایند، با آن به مستمندان کمک میکنند و ایستادن یکى از آنان بر روى سنگ داغ آسانتر است بر او از اینکه یکدرهم از حرام بدست بیاورد یا اینکه جلوگیرى کند از حقّش تا اینکه براى او ذخیره باشد تا وقت مرگش پس ایشان آنانند که اگر دقّت در حسابشان کنند عذاب شوند و اگر از آن درگذرند سلامت باشند.
  10. أمّا الطبق الثّالث) فإنّهم یحبّون جمع المال ممّا حلّ و حرم، و منعه ممّا افترض و وجب، إن أنفقوا أنفقوه إسرافا و بدارا «1» و إن أمسکوه أمسکوا بخلا و احتکارا اولئک الّذین ملکت الدّنیا زمام قلوبهم حتّى أوردتهم النار بذنوبهم.
  11. دسته‏ى سوم- آنانند که گردآورى مال را دوست دارند چه از حلال و چه از حرام و جلوگیرى کرده‏اند واجبات آن را که ببخشند، اسراف کنند و نه بخشند بخل ورزند و احتکار نمایند اینان کسانى باشند که دنیا جلو دلهایشان را در اختیار گرفته تا اینکه بواسطه‏ى گناهانشان آنان را وارد جهنّم کند.
  12. و قال الباقر علیه السّلام: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: یقول اللّه عزّ و جلّ: إذا ابتلیت عبدی و لم یشک على عواده ثلاثا، أبدلته لحما خیرا من لحمه، و جلدا خیرا من جلده، و دما خیرا من دمه، إن توفّیته فإلى رحمتی، و إن عافیته عافیته و لا ذنب علیه.
  13. خداوند فرموده: اگر بنده‏اى را مریض کردم و به عیادت کنندگان شکایت نکرد، گوشت و پوست و خونى بهتر از اول به وى عطا کنم، اگر بمیرد به رحمت من پیوسته و اگر بماند گناهش را ببخشم.
  14. و روی عن النبیّ صلّى اللّه علیه و اله أنّه قال: قسم العقل على ثلاثة أجزاء؛ فمن کنّ فیه کمل عقله و من لم تکن فیه فلا عقل له، و هی حسن المعرفة باللّه تعالى، و حسن الطّاعة له، و حسن الصبر على ما أمر اللّه.
  15. عقل سه  قسمت است، هر که همه را دارد عقلش کامل و هر که هیچیک را ندارد بیخرد است: خدا را درست شناختن، خوب اطاعت کردن، و صبر نیکو در انجام وظیفه.
  16. و عنه صلّى اللّه علیه و آله: سیّد الأعمال ثلاثة: إنصاف الناس من نفسک، و مواساة الأخ فی اللّه، و ذکر اللّه على کلّ حال.
  17. بالاترین کارها سه  چیز است: درباره‏ى مردم انصاف دادن، مال را با برادران اسلامى در میان نهادن، و یاد خدا در همه‏ى حالات.
  18. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة من الذنوب تعجّل عقوبتها فی الدّنیا لا توخّر إلى الآخرة: العاقّ والدیه، و الباغی على الناس، و المجازی الإحسان.
  19. کیفر سه  گناه را در دنیا دهند و به آخرت نیندازند: آزار پدر و مادر، ظلم‏ به مردم، و در مقابل خوبى بد کردن.
  20. و أوصى «علیه الصّلاة و السّلام» أبا ذرّ رحمه اللّه بثلاث: نبّه بالذّکر قلبک، و جاف عن النوم جنبک، و اتّق اللّه ربّک.
  21.  
  22. و قال صلّى اللّه علیه و آله: أکثروا من ذکر ثلاثتهن علیکم المصائب: أکثروا ذکر الموت، و یوم خروجکم من المقابر، و یوم قیامکم بین یدی اللّه عزّ و جلّ.
  23. سه  چیز را بسیار یاد کنید تا مصیبتها سبک شود: مرگ، وقت بیرون آمدن از قبر، و هنگامى که در برابر خدا (براى حساب) به ایستید
  24. و من قال بعد صلاة العصر مائة مرّة: أستغفر اللّه و أتوب إلیه فعل اللّه معه ثلاثة: یعفوعنه ذنب سیّئته، و یوسّع علیه رزقه، و یجیب دعاءه،
  25. و من قال‏ بعد صلاة المغرب مائة مرة: لا إله إلّا اللّه محمّد رسول اللّه فعل اللّه معه ثلاثة: لا یزول إیمانه بالذنب، و یرضى اللّه عنه، و یأمنه من عذاب القبر.
  26. و من قال بعد صلاة العشاء مائة مرّة سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أکبر و لا حول و لا قوّة إلّا باللّه العلیّ العظیم فعل اللّه معه ثلاثة: یکتب له عشرة آلاف حسنة، و محاعنه عشرة آلاف سیّئة، و یبنى له فی الجنّة خمسمائة ألف قصر من لؤلؤ و زبرجد.
  27. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة نساء یرفع اللّه عنهنّ عذاب القبر، و حشرهنّ مع فاطمة علیها السّلام: امرأة صبرت على عسر زوجها، و امرأة صبرت على سوء خلق زوجها، و امرأة وهبت صداقها.
  28. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة من خصال أهل الجنّة- و لا تکون هذه إلّا فی الکریم-: الإحسان إلى من جفاک، و العفو عمّن یظلمک، و العطاء لمن لم یرجوک.
  29. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة فی ظلّ العرش: من وصل الرحم، و امرأة مات زوجها و هی تربّی یتیما و لم تتزوّج، و رجل أطعم المساکین و الاسارى.
  30. علامة الزّهد ثلاثة: البعد من جلیس السوء، و من الکذب، و من المحرّمات.
  31. علامة الشقیّ ثلاثة: أکل لقمة الحرام، و ترک صحبة العلماء، و عدم الرحمة على الضعفاء.
  32. علامة العاقل ثلاثة: ترک الدّنیا، و تحمّل عناء الخلائق، و الصبر فی البلیّات.
  33.  
  34. ثلاث مهلکات و ثلاث کفارات وثلاث منجیات و ثلاث درجات،
  35. و قال صلّى اللّه علیه و آله: القلب ثلاثة أنواع: قلب مشغول بالدنیا، و قلب مشغول بالعقبى، و قلب مشغول بالمولى؛ أمّا القلب المشغول بالدنیا فله الشدّة و البلاء، و أمّا القلب المشغول بالعقبى فله الدرجات العلى، و أمّا القلب المشغول بالمولى فله الدّنیا و العقبى و المولى.
  36. هر که خدا را بشناسد، دهان را از سخن حرام، و شکم را از غذاى (حرام) بازدارد، و بدن را به نماز و روزه در رنج افکند.
  37. طعم ایمان راسه کسى مى‏چشد که، از صمیم دل خداوندى خدا، و حقانیت اسلام، و پیغمبرى محمد- صلّى اللّه علیه و آله و سلم- را بپذیرد.
  38. سه  کس روزى که جز سایه‏ى خدا سایه‏اى نیست، در سایه‏ى عرش جا دارند: پیشواى عادل، مؤذنى که مراقب اذان باشد (و آنرا ترک نکند) و کسى که روزى دویست آیه از قرآن بخواند.
  39. و هر گاه کسى را مبغوض داشته باشم به او هم سه چیز مى‏دهم. نخست دلش را شاد مى‏گردانم، و بعد بدنش را سالم مى‏نمایم، و سپس دست او را از مال دنیا پر مى‏کنم،
  40. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: بار خدایا مرا مسکین زنده بدار و مسکین بمیران، و با مسکینان محشور بگردان، و نیز فرمودند: فقراء پادشاهان اهل بهشت مى‏باشند و مردم هم به طرف بهشت مایل هستند، ولى بهشت خود به فقراء تمایل دارد.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
دی

 

       بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

کتاب یک. دو. سه 15

  1. ثلاث لیس لأحد من الناس رخصة: الوفاء بالعهد لمسلم کان أو کافر، و برّ الوالدین مسلمین کانا أو کافرین، و أداء الأمانة لمسلم کان أو کافر.
  2. سه  وظیفه است که احدى از آن معاف نیست: وفاى به عهد و پیمان با کافر و مسلمان، نیکى به پدر و مادر چه کافر و چه مسلمان، و رد امانت به مسلمان و کافر.
  3. ثلاث من کنّ فیه فقد استکمل الإیمان: من لا یخاف فی اللّه لومة لائم، و لا یرائی بشی‏ء من عمله، و إذا عرض له أمران أحدهما للدنیا و الآخر للآخرة آثر الآخرة على الدّنیا.
  4. سه  صفت در هر که باشد ایمانش کامل است: در انجام وظائف الهى از سرزنش مردم نهراسد، در هیچکار تظاهر و ریا نکند، و کار آخرت را بر کار دنیا ترجیح دهد.
  5. ثلاث هنّ من أفضل الأعمال: مجاهدة النفس، و مغالبة الهوى، و الإعراض عن الدّنیا.
  6. سه  کار از همه‏ى عبادات افضل است: جهاد با نفس، (کوبیدن اخلاق خانمانسوز) تسلط بر هوى و هوس، و بى‏اعتنایى به دنیا.
  7. ثلاث لا تؤخّر: الصّلاة إذا أتت، و الجنازة إذا حضرت، و الأیّم «1» إذا وجدت کفوا.
  8. سه  کار را نباید تأخیر انداخت: نماز اول وقت، دفن میت، و تزویج پسر و دخترى که همسر مناسب یافته‏اند.
  9.  
  10. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاث من کانت فیه واحدة منها زوّجه اللّه من الحور العین: رجل ائتمن على أمانة خفیّة فأدّاها مخافة من اللّه عزّ و جلّ، و رجل عفا عن قاتله، و رجل قرأ قل هو اللّه أحد عشر مرّات فی دبر کلّ صلاة.
  11. خداوند سه  کس را با حورالعین تزویج فرماید: کسى که امانت بى‏شاهد مردم را براى خدا رد کند، کسى که قاتل خود را عفو کند، و آن که پس‏از هر نماز ده مرتبه سوره‏ى قُلْ هُوَ اللَّهُ بخواند.
  12. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاث لیس علیهم غیبة: من جهر بفسقه، و من جار فی حکمه، و من خالف قوله فعله.
  13. سه  کس غیبت ندارند: گناهکار علنى، قاضى ستمگر، و منافقى که گفتار و کردارش با هم فرق دارد
  14.  
  15. و قال صلّى اللّه علیه و آله: هلاک النفس فی ثلاث: الکبر، و الحرص، و الحسد؛ فالکبر هلاک الدّین و به لعن إبلیس، و الحرص عدوّ النفس و به اخرج آدم علیه السّلام من الجنّة، و الحسد رائد السوء، و منه قتل قابیل هابیل.
  16. تباهى نفس انسانى به سه  چیز است: تکبر، حرص و حسد؛ تکبر، دین را تباه کند چنان که شیطان را دچار لعنت کرد، حرص دشمن جان است و آدم را از بهشت بیرون کرد، و حسد پیش درآمد بدبختى است، قابیل را بکشتن (برادرش) هابیل واداشت.
  17. و قال النبی صلّى اللّه علیه و آله: نعوذ باللّه من رجل هفاة و حفاة و نفاة؛ الهفاة «2» رجل یظهر المحبّة بلسانه و یکون عدوّا فی قلبه، و الحفاة هو الّذی یکون کثیر المقال، و لا یکون الفائدة فی مقالته، و النفاة هو الّذی یقول و لا یعمل بما یقول.
  18. پناه به خدا از مرد «هفات» و «حفات» و «نفات»؛ هفات: کسى است که به زبان دوست است و به دل دشمن، حفات: پرحرفى است که سخنان بیهوده گوید، نفات: آن است که مى‏گوید و نمى‏کند.
  19. و عن ابن عبّاس: نظر رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله إلى الکعبة فقال: مرحبا بک من بیت، ما أعظمک و ما أعظم حرمتک! و اللّه إنّ المؤمن أعظم حرمة عند اللّه منک؛ إنّ اللّه حرّم منک واحدة، و من المؤمن حرّم ثلاثا: دمه، و ماله، و أن یظنّ به ظنّ السّوء.
  20. ابن عباس گوید: پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلم- نگاهى به خانه‏ى کعبه کرد و فرمود: آفرین بر تو چه خانه‏ى با عظمت و احترامى هستى! اما احترام مؤمن در پیشگاه مقدس خدا از تو بیشتر است، خداوند نسبت به تو یک احترام لازم کرده، اما نسبت به مؤمن سه  احترام واجب کرده:جانش محترم، مالش محترم و گمان بد درباره او ممنوع است.
  21. و عن الصّادق علیه السّلام عن آبائه علیهم السّلام قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: من عرف اللّه منع فاه من الکلام، و بطنه من الطّعام، و عنى نفسه  «3» بالصیام و القیام.
  22. امام جعفر صادق (ع) از پدران بزرگوارش نقل مى‏کند که رسول خدا (ص) فرمود: «آن که خدا را شناخت، زبانش را از سخن بیهوده و شکمش را از غذاى حرام مانع مى‏شود، و خود را به روزه و نماز عادت مى‏دهد.» (35)
  23. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة تقسی القلب: استماع اللهو، و طلب الصید، و إتیان باب السطان.
  24. سه  چیز دل را سخت کند: گوش دادن به صداهاى طرب انگیز، شکار کردن، و به دربار پادشاهان رفتن‏
  25. و قال صلّى اللّه علیه و آله: الجیران ثلاث: جار له حقّ واحد، و جار له حقّان، و جار له ثلاث حقوق؛ أمّا الّذی له حقّ واحد الجار المشرک، و الّذی له حقّان الجار المسلم، و الّذی له ثلاث حقوق الجار المسلم ذی الرّحم «1».
  26. همسایه سه  گونه است: بعضى یک حق دارند، بعضى دوتا، و بعضى سه  تا، نخستین همسایه مشرک است، دومین مسلمان بیگانه، و سومین قوم و خویش مسلمان.
  27. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاث من کنّ فیه آواه اللّه تعالى فی کنفه «2»، و نشر علیه رحمته، و أدخله فی محبّته. قیل: و من ذاک یا رسول اللّه؟ قال: من إذا اعطی شکر، و إذا قدر غفر، و إذا غضب فتر «3».
  28. سه  خوى در هر که باشد، خدا او را در پناه خود جاى دهد و رحمتش را بر او بگسترد، و در محبت خود واردش کند. پرسیدند: این صفات چیست؟ فرمود: شکر به هنگام نعمت، عفو در وقت قدرت، و خونسردى به هنگام غضب‏
  29. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاث من کنّ فیه وجد حلاوة الإیمان: من کان اللّه و رسوله أحبّ إلیه ممّا سواهما، و من أحبّ عبدا لا یحبّه إلّا للّه، و من یکره أن یعود فی الکفر بعد أن أنقذه اللّه کما یکره أن یلقى فی النار.
  30. سه  چیز است که در هر که هست شیرینى ایمان را چشیده است آنکه خدا و پیغمبرش را از همه دوستتر دارد دیگر آنکه کسى را براى خدا دوست دارد سوم آنکه پس از آنکه خدا او را از کفر نجات داد از باز گشت بدان بیزار است چنان که افتادن در آتش را دوست ندارد.
  31. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ذاق طعم الإیمان من رضی باللّه ربّا، و بالإسلام دینا، و بمحمّد رسولا.
  32. طعم ایمان را کسى مى‏چشد که، از صمیم دل خداوندى خدا، و حقانیت اسلام، و پیغمبرى محمد- صلّى اللّه علیه و آله و سلم- را بپذیرد.
  33. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة لهم أجران: رجل من أهل الکتاب آمن بنبیّه، و آمن بمحمد، و العبد المملوک إذا أدّى حقّ اللّه و حقّ موالیه، و رجل کانت عنده أمة یطؤها فأدّبها فأحسن تأدیبها و علّمها فأحسن تعلیمها، ثمّ أعتقها فتزوّجها فله أجران.
  34. سه  کس دو برابر اجر دارند: صاحب کتابى (مثل یهود و نصارى) که به محمد- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- ایمان آورد، غلامى که حق خدا و حق مولایش هر دو را ادا کند، و مردى که کنیزى را که با او همبستر میشود نیکو تعلیم و تربیت کرده، سپس آزادش گرداند و با او تزویج نماید.
  35. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة یکون «4» فی ظلّ العرش یوم لا ظلّ إلّا ظلّه: إمام عادل، و مؤذّن حافظ على الأذان، و قارى‏ء یقرأ کلّ یوم مائتی آیة.
  36. سه  کس روزى که جز سایه‏ى خدا سایه‏اى نیست، در سایه‏ى عرش جا دارند: پیشواى عادل، مؤذنى که مراقب اذان باشد (و آنرا ترک نکند) و کسى که روزى دویست آیه از قرآن بخواند.
  37. و قال صلّى اللّه علیه و آله: أصدقاؤک ثلاثة: صدیقک، و صدیق صدیقک، و عدوّ عدوّک، و أعداؤک ثلاثة: عدوّک، و عدوّ صدیقک، و صدیق عدوّک.
  38. دوستانت سه  کس‏اند: رفیقت، رفیق رفیقت، و دشمن دشمنانت؛ دشمنانت نیز سه  نفرند: دشمنت، دشمن دوستت، و دوست دشمنت.
  39. و قال صلّى اللّه علیه و آله: الصدّیقون ثلاثة: حبیب النجّار مؤمن آل یس، و خربیل مؤمن آل فرعون، و علیّ بن أبی طالب علیه السّلام و هو أفضلهم. رواه صاحب الفردوس.
  40. 18- رسول خدا (ص) فرمود صدیقان سه ‏اند: حبیب نجار، مؤمن آل یاسین که میگوید پیروى کنید از رسولان و پیروى کنید از کسانى که مزدى از شما نمیخواهد و رهبرند و حزقیل مؤمن آل فرعون و على بن ابى طالب که بهتر همه است.روایت کرده صاحب کتاب الفردس

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

کتاب یک. دو. سه 14

  1. و روی أیضا: یحبّ ربّ العزّه من عباده ثلاث خصال: بذل الاستطاعة، و البکاء عند الندامة، و الصبر عند الفاقة 
  2. و قال جبرئیل علیه السّلام: أنا من الدّنیا احبّ ثلاثة أشیاء: إرشاد الضّالّ و إعانة المظلوم، و محبّة المساکین.
  3. جبرئیل- علیه السّلام- فرموده: من از دنیا سه  چیز دوست دارم: راهنمایى گمشده، کمک ستمدیده، دوستى با بینوایان.
  4. و قال أیضا: أنا حبّب إلیّ من دنیاکم ثلاثة: إرشاد المضلّین، و مؤانسة الغرباء الغائبین، و معاونة أهل العیال المعسرین.
  5. و در حدیث دیگر است که جبرئیل- علیه السّلام- فرموده: من از دنیاى شما سه  چیز را دوست دارم: هدایت گمراهان، الفت با غریبان، و کمک عائله‏داران تنگدست.
  6. و قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: حبّب إلیّ من دنیاکم ثلاث: الطّیب، و النساء، و جعلت قرّة عینی‏ فی الصّلاة.
  7. پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلم- فرموده: من سه  چیز از دنیاى شما را دوست دارم: عطر، زن، و روشنى چشمم در نماز است (مراد از دنیا کارهایى است که در دنیا انجام مى‏گیرد، گرچه به قصد خدا و آخرت باشد مانند نماز)
  8. و قال صلّى اللّه علیه و آله: أنا من الدّنیا احبّ ثلاثة أشیاء: الصّوم فی الصیف، و الضرب بالسیف، و إکرام الضیف.
  9. من از دنیا سه  چیز دوست دارم: روزه در تابستان، شمشیر زدن (در راه خدا) و پذیرایى مهمان.
  10. و قال صلّى اللّه علیه و آله: أنا من الدّنیا احبّ ثلاثة أشیاء: المشی إلى المساجد، و مجالس العلماء، و صلاة الجنائز.
  11. من سه  چیز را دوست دارم ازدنیا: مسجد رفتن، مجلس علما، و نماز میت‏
  12. و قال صلّى اللّه علیه و آله: خذ من الدّین ما صفا، و من العیش ما کفى، ودع الظلم و الجفا؛ فإنّ العمر قصیر، و الناقد بصیر.
  13. از دین، آنچه صاف و زلال است بگیر، (یعنى مطالبى که روشن نیست که جزء دین باشد به حساب دین مگذار) از زندگى به قدر کفایت برگیر و از ظلم و ستم کناره گیر؛ که عمر کوتاه است و صراف اعمال بینا.
  14. و من کلام النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة یحبّها اللّه: قلّة الکلام، و قلّة المنام، و قلّة الطّعام.
  15. سه  چیز را خدا دوست دارد: کم گفتن، کم خوابیدن، و کم خوردن.
  16. ثلاثة یبغضها اللّه: کثرة الکلام، و کثرة المنام، و کثرة الطّعام.
  17. سه  چیز را خدا دشمن دارد: پرگویى، پرخوابى، و پرخورى.
  18. ثلاثة یحبّها اللّه سبحانه و تعالى: القیام بحقّه، و التواضع لخلقه، و الإحسان إلى عباده.
  19. خداوند متعال سه  کار را دوست دارد: انجام تکلیفهاى دینى، فروتنى در برابر مردم، و نیکى به بندگان خدا
  20. ثلاثة من سنن المرسلین: الطهور، و النکاح، و الورع.
  21. سه  چیز از سنت و روش پیغمبران است: طهارت و پاکى، ازدواج، و پرهیزگارى.
  22. ثلاثة من علامات الحمق: کثرة الهزل، و اللهو، و الخرق «1».
  23. سه  چیز نشانه‏ى احمقى است: مزاح بسیار، سرگرمیهاى ناروا، تندى و خشونت‏.
  24. ثلاثة من خلق أهل النار: الکبر، و العجب، و سوء الخلق.
  25. سه  چیز خوى دوزخیان است: تکبر، خودپسندى، و بداخلاقى.
  26. ثلاث تخلص المودّة: إهداء العیب «2»، و حفظ الغیب، و المعونة فی الشدّة.
  27. سه  کار رفاقت و دوستى را خالص و بى‏آلایش کند:عیب رفیق را به وى گفتن، پشت سر آبرویش را حفظ کردن، وکمک به هنگام سختى.
  28. ثلاثة لا خوف علیهم یوم القیامة: المخلص فی الإیمان، و المجازی فی الإحسان، و السلطان العادل.
  29. سه  کس در قیامت ترسى ندارند: مؤمن خالص، جزا دهنده‏ى احسان، پادشاه عادل‏
  30. ثلاثة لا یخالفهم إلّا شقیّ: العالم العامل، و اللبیب «3» العاقل، و الإمام المقسط «4».
  31. با سه  کس جز بدبخت مخالفت نکند: عالم بى‏عمل، عاقل خردمند، پیشواى عدالت پیشه.
  32. ثلاثة لیس لهم غیبة: الإمام الجائر، و المعلن بالفسق، و مدمن الخمر.
  33. سه  کس غیبت ندارند: پیشواى ستمگر، فاسق علنى، و شرابخوار.
  34.  
  35. ثلاثة أوّل من یدخل الجنّة: الشهید فی سبیل اللّه، و مملوک لم یشغله ملک رقّه عن طاعة ربّه، و فقیر ذو عیال متعفّف.
  36. سه  کس پیش از همه به بهشت روند: شهید راه خدا، غلامى که در عین بردگى وظائف دینى را رعایت کند، و فقیر عائله‏دار آبرومند
  37. ثلاثة یبغضهم اللّه: المنّان بصدقته، و المقتر مع سعته، و الفقیر المسرف.
  38. سه  کس را خدا دشمن دارد: آن که چون صدقه دهد منت نهد، کسى که در رفاه باشد و سخت گیرد، و فقیر اسراف کار.
  39. ثلاث أوّل من یدخل النار: أمیر متسلّط بالجور، و ذو ثروة من المال لا یخرج الزکاة، و فقیر فاجر.
  40. سه  کس پیش از همه به آتش درآیند: زمامدارى که به ظلم و ستم بر مردم مسلط شود، توانگرى که زکات ندهد، و مستمند گناه پیشه.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

کتاب یک. دو. سه .13

  1. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة یزدن فی الحفظ: السواک، و الصّوم، و قراءة القرآن.
  2. سه چیز حافظه را زیاد کند 1- مسواک زدن 2- روزه گرفتن 3- تلاوت قرآن مجید.
  3. و قال صلّى اللّه علیه و آله: من قصّر (قصّ خ ل) شاربه (کوتاه کند سبیل خود را )أعطاه اللّه ثلاثة أنوار: نور فی وجهه، و نور فی قبره، و نور فی القیامة، و رفع عنه ثلاثة أنواع من العذاب: عذاب القبر، و عذاب منکر و نکیر، و شدّة القیامة.
  4. و قال صلّى اللّه علیه و آله: الأیدی ثلاثة: سائلة، و منفقة، و ممسکة، و خیر الأیدی المنفقة.
  5. دستها سه گونه است: گیرنده، دهنده و نگه دارنده؛ بهترین دستها دهنده است.
  6. و قال صلّى اللّه علیه و اله قرّاء القرآن ثلاثة: امام باقر (ع) فرمود قرآن‏خوانان سه دسته‏اند،
  7. رجل قرأ القرآن فاتّخذه بضاعة، و استجرّ به‏ الملوک «1»، و استطال على الناس، مردى قرآن خواند و آن را کالاى خود سازد و شاهان را بخود جلب کند و بر مردم گردن فرازى نماید، و
  8. رجل قرأ القرآن فحفظ حروفه و ضیّع حدوده «2»، مردیکه قرآن خواند و آن را حفظ کند ولى بمقرراتش عمل نکند  و
  9. رجل قرأ القرآن فوضع دواء القرآن على داء قلبه، فأسهر به لیله و اظمأ به نهاره، و قام به فی مساجده، و تجافى به عن فراشه؛
  10. مردیکه قرآن خواند و آن را داروى خود سازد شب براى آن بیدارى کشد و روز تشنگى بخود دهد و در مساجد بقرائت آن قیام کند و از بستر آسایش خود دورى گزیند
  11. فباولئک یدفع اللّه البلاء، و باولئک یدیل «3» اللّه من الأعداء و باولئک ینزل اللّه الغیث من السماء، و اللّه لهولاء فی قرّاء القرآن أعزّ من الکبریت «4» الأحمر.
  12. باینها است که خداى عز و جل دفع بلا کند و بدانها دشمنان را سرکوب نماید و بدانها باران از آسمان فرو بارد بخدا این قرآن‏خوانان از کبریت احمر کمیابترند.
  13. 9- ألا و إنّ الظلم ثلاثة فظلم لا یغفر و ظلم لا یترک و ظلم مغفور لا یطلب،
  14. آگاه باشید و بدرستى که ظلم سه ‏تاست، پس ظلمى است که آمرزیده نمى‏شود، و ظلمى است که واگذاشته نمى‏شود، و ظلمى است که آمرزیده شود و بازخواست نشود،
  15. فأمّا الظلم الذی لا یغفر فالشّرک باللَّه تعالى قال اللَّه تعالى: «إنّ اللَّه لا یغفر أن یشرک به*»
  16. پس امّا ظلمى که آمرزیده نشود پس شرک بخداست بسبب آنکه حق تعالى فرموده:بدرستى که خدا نمى‏آمرزد این را که شریک قرار داده شود از براى او و مى‏آمرزد آنچه را وراى آن باشد از براى هر که مى‏خواهد،
  17. أما الظلم الذی یغفر فظلم العبد نفسه  عند بعض الهنات
  18. و امّا ظلمى که آمرزیده مى‏شود پس ظلم مردست بر نفس خود نزد بعضى خصلتهاى بد،
  19. و أما الظلم الذی لا یترک فظلم العباد بعضهم بعضا، القصاص هناک شدید ؛ لیس هو جرحا بالمدی و لا ضربا بالسّیاط و لکنه ما یستصغر ذلک معه.
  20. و امّا ظلمى که واگذاشته نمى‏شود پس ظلم بندگان است بعضى از ایشان بعضى دیگر را، عقاب در آنجا سخت است؛  نیست زخم زدن بکاردها و نه زدن بتازیانه‏ها و لیکن آن چیزى است که کوچک شمرده مى‏شود.( وآن حق الناس است به جمیع انحاء )

 

  1. سه نفرند که از شیطان و لشکریانش ایمنند، و ایشان: ذکر گویندگان براى خدا، گریه‏کنندگان از خوف خدا، و استغفارکنندگان در سحرها .
  2. شیطان گفت: مرا در سه جا یاد کن که در آن سه جا به بنده از هر وقتى نزدیک‏ترم: هنگامى که غضب کردى مرا به یادآور و هنگامى که میان دو نفر قضاوت مى‏کنى مرا به یادآور و هنگامى که با زنى همنشین شدى و کسى با شما نبود، مرا به یاد آور.
  3. 91- امیر المؤمنین (ع) فرمود: همه گرفتاریها در سه چیز است زن دوستى که شمشیر شیطان‏ است شرابخوارگى که دام شیطان است و پولدوستى که تیر شیطان است
  4. شیطان به سپاه خویش گفته: «هر گاه من در سه چیز از آدم چیره گردم از دیگر کارهاى وى باک ندارم و از او پذیرفته نگردد: هر گاه کردار او در دیده‏اش بسیار گردد و گناه خویش را فراموش کند و به خودپسندى گرفتار گردد».
  5. فرمود: خوردن غذا با یک انگشت، خوردن شیطان است و با دو انگشت خوردن عیاران است و با سه انگشت، خوردن پیامبران است.
  6. و نیز فرمود: آب را با سه نفس بخورید و در هر نفس خدا را سپاس گویید شکر اولى شکر آب است، و دومى شیطان را طرد مى‏کند، و سومى شفاء درون
  7. امام باقر (ع) فرمود: که پیغمبر (ص) فرموده است: شیطان داراى سه وسیله است، سرمه، عسل، و داروى بینى، سرمه‏اش چرت است، عسلش دروغ است، داروى بینى یا انفیه‏اش تکبّر است.
  8. تباهى نفس انسانى به سه چیز است: تکبر، حرص و حسد؛ تکبر، دین را تباه کند چنان که شیطان را دچار لعنت کرد، حرص دشمن جان است و آدم را از بهشت بیرون کرد، و حسد پیش درآمد بدبختى است، قابیل را بکشتن (برادرش) هابیل واداشت.

 

  1. یا أبا ذرّ إن سرّک أن تکون أقوى الناس فتوکّل على اللّه، و إن سرّک أن تکون أکرم الناس فاتّق اللّه، و إن سرّک أن تکون أغنى الناس فکن بما فی ید اللّه عزّ و جلّ أوثق منک بما فی یدک.
  2. اى ابا ذر اگر میخواهی شادمانى که نیرومندترین مردم باشى بر خدا توکل نما و اگر میخواهى گرامى‏ترین مردم باشى بپرهیز خدا را، و اگر مایلى که بى‏نیاز- ترین مردم باشى به آنچه که در دست خداى عز و جل است بیشتر اعتماد داشته باش از خودت به آنچه که در دستت هست‏. وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً  وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِه(طلاق/32)‏
  3. و قال صلّى اللّه علیه و آله: صدق المحبّة فی ثلاثة: یختار کلام حبیبه على کلام غیره، و یختار مجالسة حبیبه على مجالسة غیره، و یختار رضى حبیبه على رضى غیره.

 

  1. و قال صلّى اللّه علیه و آله: یقول ابن آدم: مالک مالی «3»! و هل لک من مالک إلّا ما تصدّقت‏ فأبقیت، و ما أکلت فأفنیت، أو لبست فأبلیت؟!
  2. پیامبر (ص) فرمود: پسر آدم مى‏گوید: دارائى من! دارائى من! راستى آیا تو جز آنچه صدقه داده و از خود گذرانده‏اى یا خورده و تمام کرده‏اى یا پوشیده و کهنه نموده‏اى چیزى دارى؟!
  3. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاث لا یعرض أحدکم نفسه  علیهنّ و هو صائم: الحجامة و الحمّام و المرأة الحسناء.
  4. با اسناد نقل شده امام رضا (ع) فرمود که پدرم على بن أبى طالب (ع) فرمود: سه  چیز است که انسان روزه‏دار نباید پیرامون آن بگردد، حمام، حجامت [خون گرفتن از بدن‏] و زن زیبا.
  5. و قال عقبة بن عامر: ثلاث ساعات کان رسول اللّه ینهانا أن نصلّی فیهنّ و أن نقبر فیهن موتانا: حین تطلع الشمس بازغة حتّى ترتفع، و حین یقوم قائم الظهیرة «1» حتّى تمیل الشمس، و حین تضیق الشمس للغروب حتّى تغرب.
  6.  
  7. قال اللّه تعالى: أنا من الدّنیا- یا محمّد- احبّ ثلاثة أشیاء: قلبا شاکرا، و لسانا ذاکرا، و بدنا للبلاء صابرا.
  8. در حدیث دیگرى است که، خداوند سه  صفت را از بندگان دوست دارد:تا سر حد قدرت بخشش، هنگام پشیمانى (از گناه) گریستن، هنگام فقر و تهى‏دستى صبر کردن.
  9. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۱۷
دی

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

             کتاب یک. دو. سه .12

  1. و قال صلّى اللّه علیه و آله: یا علیّ، للسعید ثلاث علامات: قوت الحلال فی بلده، و مجالسة العلماء، و الصلوات الخمس بالأمام.
  2. (به على- علیه السّلام- مى‏فرماید) خوشبخت سه  نشانه دارد: رزق حلال در وطن، همنشینى علما، و اداى نمازهاى پنجگانه به جماعت.
  3.  
  4. قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة لا یجدون ریح الجنة- و إنّ ریحها لیوجد من مسیرة خمسمائة عام-: البخیل المنّان، و مدمن الخمر «1»، و العاقّ للوالدین.
  5. با اینکه بوى (عطر) بهشت از مسافت پانصد سال راه به مشام مى‏رسد، سه  کس آنرا درک نکند: بخیل منت گذار، شرابخوار، و عاق والدین (کسى که به پدر و مادر خود ستم کند).
  6. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة تستغفر لهم السموات و الأرضون و الملائکة و اللیل و النهار: العلماء و المتعلّمون و الأسخیاء.
  7. و از ابن عباس روایت شده که رسول خدا فرمود سه  نفرند که براى آنان اهل آسمانها و زمینها و فرشتگان و شب و روز طلب آمرزش مى‏کنند دانشمندان و دانش‏جویان و بخشندگان.
  8. و ثلاثة لا تردّ لهم دعوة: السخیّ، و المریض، و التائب.
  9. و ثلاثة گروهند که دعایشان برنگردد (و مستجاب شود):آدم باسخاوت کریم ومریض و آدم توبه کننده پشیمان
  10. و ثلاثة لا تمسه م النار: المرأة المطیعة لزوجها، و المرأة الصّابرة على عسر زوجها، و البارّ بوالدیه.
  11. و ثلاثة عصموا من إبلیس: الذاکرون اللّه باللیل و النهار، و المستغفرون بالأسحار، و الباکون من خشیة اللّه.
  12. سه  منع ازشیطان : ذاکرین خداوند درشبانه روز وطلب استغفاردرسحرگاهان وگریه کنندگان ازحوف خداوند.
  13. و ثلاثة رفع عنهم العذاب یوم القیامة: الرّاضی بقضاء اللّه، و الناصح للمسلمین، و الدالّ على الخیر.
  14. و ثلاثة على کثیب  المسک الأذفر یوم القیامة لا یهولنّهم فزع، و لا ینالهم حساب: رجل قرأ القرآن ابتغاء وجه اللّه ، و رجل أمّ بقوم و هم عنه راضون، و رجل أذّن فی مسجد ابتغاء وجه اللّه تعالى.
  15. سه نفرند بر فراز کوهى از مشک اذفر باشند در قیامت که بهراس نیندازد ایشان را ترس بزرگ قیامت و حسابى هم ندارند مردى که قرآن را بخاطر خدا بخواند، و مردی که پیشوائى مردم را کند و مردم هم از او راضى باشند، مردى که در مسجد براى خاطر خدا اذان بگوید.
  16. و ثلاثة یدخلون الجنّة بغیر حساب: رجل یغسل قمیصه و لم یکن له‏ بدل، و رجل لم یطبخ على مطبخ قدرین «1»، و رجل کان عنده قوت یوم و لم یهتمّ لغد.
  17. و سه نفرند که بدون حساب وارد بهشت مى‏شوند. مردى که پیراهنش را بشوید و برایش پیراهن دیگر نباشد، مردیکه دو غذا در یک مطبخ نپزد، مردى که روزى امروزش را دارد و بفکر فردایش نباشد.
  18. و ثلاثة یدخلون النار بغیر حساب: أشمط «2» زان، و عاقّ الوالدین، و مدمن الخمر.
  19. و سه نفرند که بدون حساب وارد دوزخ مى‏شوند پیرمرد زناکار عاق پدر و مادر، و کسى که شرابخوریش دوام داشته باشد.
  20. و قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: إذا أراد اللّه تعالى بعبد خیرا زهّده فی الدّنیا، و فقّهه فی الدین، و بصّره عیوبه، و من اوتیهنّ فقد اوتی خیر الدّنیا و الآخرة.
  21. چون خدا خیر بنده‏ئى را خواهد، او را نسبت بدنیا بى‏رغبت و نسبت بدین دانشمند کند. و بعیوب دنیا بینایش سازد، و بهر که این خصلتها داده شود، خیر دنیا و آخرت داده شده
  22. و قال صلّى اللّه علیه و آله: من تعلّق قلبه بالدنیا تعلّق قلبه بثلاث خصال: همّ لا یفنى، و أمل لا یدرک، و رجاء لا ینال.
  23. هر کس دلبستگى به دنیا پیدا کند دلش سه خصلت پیدا خواهد کرد، اندوهى که به او سودى نمى‏رساند و آرزوئى که به آن نخواهد رسید و امیدى که بدست نخواهد آورد.
  24.  
  25. و سئل النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: ما الفقر؟ فقال: خزانة من خزائن اللّه. قیل ثانیا: یا رسول اللّه، أفضل الحرف ثلاثة ؟ فقال: کرامة من اللّه. قیل ثالثا: ما الفقر؟ فقال صلّى اللّه علیه و آله: شی‏ء لا یعطیه اللّه إلّا نبیّا مرسلا أو مؤمنا کریما على اللّه تعالى.
  26. 56-از رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله سؤال شد فقر چیست، فرمود: گنجى است از گنج‏هاى خداوند، بار دیگر سؤال شد فقر چیست فرمود: کرامتى است از کرامت‏هاى خداوند، بار سوم پرسیدند فقر کدام است، فرمودند: فقر چیزى است که خداوند آن را به مؤمنان و پیامبران عطا مى‏کند.
  27. فقام رجل من الصحابة و اسمه أبو هریرة فقال: یا رسول اللّه، فما جزاء مؤمن فقیر یصبر على فقره؟ قال صلّى اللّه علیه و آله: إن فی الجنّة غرفة من یاقوتة حمراء ینظر إلیها أهل الجنة کما ینظر أهل الأرض إلى نجوم السماء لا یدخل فیها إلّا نبیّ فقیر أو مؤمن فقیر أو شهید فقیر.
  28. و قال الفقراء لرسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: إنّ الأغنیاء ذهبوا بالجنّة؛ یحجّون و یعتمرون و یتصدّقون، و إنّا لا نقدر،
  29. فقال علیه الصّلاة و السّلام: إنّ من صبر و احتسب‏ منکم تکن له ثلاث خصال لیست للأغنیاء!
  30. أحدها: إنّ فی الجنة غرفا ینظر إلیها أهل الجنة کما ینظر أهل الأرض إلى نجوم السماء لا یدخلها إلّا نبیّ فقیر أو شهید فقیر أو مؤمن فقیر.
  31. و ثانیها: یدخل الفقراء الجنّة قبل الأغنیاء بخمسمائة عام.
  32. و ثالثها: إذا قال الغنیّ: سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أکبر و قال الفقیر مثل ذلک لم یلحق الغنیّ الفقیر و إن أنفق فیها عشرة آلاف درهم، و کذلک أعمال البرّ کلّها، فقالوا: رضینا!
  33. و عن رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله قال: کلّمنی ربّی فقال: یا محمّد، إذا أحببت عبدا أجعل معه ثلاثة أشیاء: قلبه حزینا، و بدنه سقیما، و یده خالیة من حطام الدّنیا،
  34. خداوند با من سخن گفت و فرمود:اى محمد هر گاه بنده‏اى را دوست مى‏دارم سه چیز به او مى‏دهم، دلش را محزون مى‏گردانم، بدنش را بیمار مى‏کنم، و دستش را از مال دنیا کوتاه مى‏نمایم،
  35. و إذا أبغضت عبدا أجعل معه ثلاثة أشیاء: قلبه مسرورا، و بدنه صحیحا، و یده مملوّة من حطام الدّنیا.
  36. و هر گاه کسى را مبغوض داشته باشم به او هم سه چیز مى‏دهم. نخست دلش را شاد مى‏گردانم، و بعد بدنش را سالم مى‏نمایم، و سپس دست او را از مال دنیا پر مى‏کنم،
  37. و روی عن النبیّ صلّى اللّه علیه و اله أنّه قال: اعطیت ثلاثا و علیّ علیه السّلام مشارک فیها، و اعطی علیّ ثلاثا و لم اشارکه فیها،
  38. فقیل: یا رسول اللّه، و ما الثلاث التی شارکک فیها ؟ قال: لی لواء الحمد و علیّ علیه السّلام حامله، ولی الکوثر و علی علیه السّلام ساقیه، ولی الجنّة و النار و علیّ علیه السّلام قاسمهما،
  39. و أمّا الثلاث التی لم اشارکه فیها فإنّه اعطی حموا و لم اعط مثله، و اعطی فاطمة علیها السّلام زوجة و لم اعط مثلها، و اعطی ولدیه الحسن و الحسین علیهما السّلام و لم اعط مثلهما.
  40. و قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: العقل ثلاثة أجزاء؛ فمن تکن فیه فهو العاقل، و من لم تکن فیه فلا عقل له: حسن معرفة اللّه، و حسن طاعة اللّه، و حسن الظنّ باللّه.
  41. عقل بر سه جزء و پاره، قسمت و بخش شده پس کسى که این سه جزء در او بوده عقلش کامل است، و کسى که این سه جزء در او نبوده عقل ندارد: (1) معرفت و شناسائى نیکو به خداى توانا و بزرگ، و (2) طاعت و فرمانبرى نیکو براى او، و (3) صبر و شکیبائى نیکو بر امر و فرمان او
  42. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۷
دی

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

    1. کتاب یک. دو. سه .11
  1. و عنه صلّى اللّه علیه و آله: أنّه قال ذات یوم لأصحابه: کیف أصبحتم؟ قالوا: أصبحنا مؤمنین باللّه، قال: و ما علامة إیمانکم؟ قالوا: نصبر على البلاء، و نشکر فی الرّخاء، و نرضى بالقضاء، فقال: نعم، أنتم مؤمنون حقّا و ربّ الکعبة «2».
  2. از اصحاب پرسید در چه حالید؟ گفتند: در حال ایمان و اعتقاد به خدا. فرمود: علامت ایمانتان چیست؟ گفتند: در بلا شکیباییم، در رفاه شکرگزاریم و به تقدیر الهى راضى. فرمود: آرى به خداى کعبه سوگند! شما مؤمن هستید.
  3. و قال صلّى اللّه علیه و آله: المحبّة أساس المعرفة و العفّة غایة الیقین، و رأس الیقین الرضى بتقدیر اللّه تعالى.
  4. محبت و عشق به خدا پایه‏ى معرفت است، پاکدامنى سرانجام یقین است، و بالاترین یقین رضاى به تقدیر خداست.
  5. و قال صلّى اللّه علیه و آله: الأمر ثلاثة: أمر بیّن رشده فاتّبعه، و أمر بیّن غیّه فاجتنبه، و أمر اختلف فیه فکله إلى اللّه عزّ و جلّ.

 

  1. و قال صلّى اللّه علیه و آله: إنّ اللّه یرضى لکم ثلاثا، و یکره لکم ثلاثا، فیرضى لکم أن تعبدوه‏ و لا تشرکوا به شیئا، و أن تعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تتفرّقوا، و أن تناصحوا من ولّاه اللّه أمرکم، و یکره لکم القیل و القال، و کثرة السّؤال، و إضاعة المال.
  2. خدا سه  چیز را براى شما مى‏پسندد و سه  چیز را نمى‏پسندد، مى‏پسندد که: او را بپرستید و هیچ کس را با وى شریک نکنید، همه به رشته‏ى خدایى چنگ زنید و از هم جدا نشوید، و نسبت به فرمانروایانى که برایتان مى‏گمارد خیرخواه باشید؛ و در مقابل: اختلاف و جنجال، زیادى سؤال (خواهش از این و آن)، و ضایع کردن مال را نمى‏پسندد.
  3. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثمرة إیمان ثلاثة أشیاء: الحبّ فی اللّه، و البغض فی اللّه، و الحیاء من اللّه تعالى.
  4. فائده‏ى ایمان سه  چیز است: دوستى در راه خدا، دشمنى براى خدا، شرم از خدا (به هنگام گناه).
  5. و عنه صلّى اللّه علیه و اله أنّه قال: الکرم التقوى، و الشرف التواضع، و الانقیاد الیقین.
  6. کرم (و بزرگوارى) به تقوى است، شرف به فروتنى است، تسلیم در برابر خداوند به یقین است.
  7. سأل نبیّنا صلّى اللّه علیه و اله جبرئیل علیه السّلام: هل تضحک الملائکة و تبکی؟ قال: نعم، تضحک فی ثلاث تعجّبا، و تبکی فی ثلاث ترحّما؛
  8. پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلم- از جبرئیل پرسید: آیا ملائکه، گریه و خنده هم دارند؟ گفت: آرى از سه  کس از روى تعجب مى‏خندند و بر سه  کس از ترحم و دلسوزى مى‏گریند؛
  9.  أمّا الأوّل فالرجل یلغو کلّ الیوم، ثمّ یصلّی العشاء و یأخذ بعدها فی اللغو، فتضحک الملائکة و تقول: لم تشبع فی طول یومک یا غافل، أفتشبع فی هذه السّاعة؟!
  10. اما خنده: یکى از کسى که سراسر روز سخنان یاوه گوید، و چون شب شود نماز عشا خوانده و باز یاوه‏سرایى کند؛ ملائکه خندند و گویند: اى بى‏خبر صبح تا به شام سیر نشدى! اکنون سیر مى‏شوى؟
  11. و الثّانی: الدهقان یاخذ المروة «2» و یضرب الجدر «3» المشترک مرائیا أنّه یعمر نصیبه و یزیل الحشیش و غرضه أن یزید فی کروته «4»، فتضحک منه الملائکة و تقول: إنّک ما شبعت من هذا الجریب «5» أفتشبع من هذا؟!
  12. دیگر از دهقانى که بیل و کلنگ‏ برداشته به بهانه‏ى تعمیر و اصلاح زمین خود دیوار مشترک را مى‏ساید تا به سه م خویش بیافزاید؛ ملائکه (از این سفاهت) خنده کنند و گویند: آن زمین پهناور ترا سیر نکرد این مختصر سیرت مى‏کند؟!
  13. و الثّالث المرأة البارزة «6» إذا ماتت فیسجّى قبرها حتّى یسوّى علیه اللّبن لئلّا یطّلع على حجمها، فتضحک‏ الملائکة و تقول: حین کانت مشتهاة فما سجّیتموها، و الآن صارت منفّرة فسجّیتموها؟!
  14. سوم: از زنى که در زندگى، خود را از بیگانه نپوشیده پس از مرگ او را در قبر نهند و بدنش را بپوشانند که از دیده‏ها پنهان باشد؛ ملائکه خندند و گویند: هنگامى که مورد رغبت بود او را نهان نکردید، اینک مستور کنید که مورد نفرت و انزجار است.
  15. و أمّا بکاؤهم فی الثلاث، فالأوّل الغریب إذا خرج لطلب العلم فأدرکه الموت،
  16. اما گریه‏ى ملائکه: یکى برغریبى است که در راه طلب علم بمیرد،
  17. و الثّانی الشیخ و الشیخة إذا تمنّیا ولدا و رزقهم اللّه و فرحا و قالا: هو خادمنا فی آخر عمرنا، و مشیّع جنازتنا، ثمّ أدرکه الموت فی حیاتهما، فإنّ الملائکة تبکی قبل بکائهما على ولدهما،
  18. دوم: بر زن و مردى سالخورده که آرزوى فرزند کنند، در آخر عمر پسرى نصیبشان شود خرسند شوند و دل به او بندند که در آخر کار به ما خدمت کند و پس از مرگ جنازه‏ى ما را تشییع نماید آنگاه پسر بیش از پدر و مادر جان سپارد ملائکه قبل از پدر و مادر بر او بگریند؛
  19. و الثّالث الیتیم إذا استیقظ من منامه و أخذ یبکی لتسرع إلیه امّه و هو لا یذکر موتها، فلمّا سمعت الدایة بکاءه صاحت علیه بصوت کریه: ما هذا البکاء؟! فلمّا سمع صوتها تذکّر لموت الوالدة فیسکت آیسا، فعند ذلک تبکی الملائکة.
  20. سوم: بر یتیمى که نیمه شب بیدار شود و گریان سراغ مادر رود غافل از این که مادرش مرده، دایه با خشونت فریاد زند: چرا گریه مى‏کنى؟ کودک بینوا متوجه مرگ مادر شده ناامید خاموش گردد ملائکه به حال غربت او بگریند.
  21. 119 وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ الْبَاقِرُ ع فِی السِّوَاکِ لَا تَدَعْهُ فِی کُلِّ ثلاثة أَیَّامٍ وَ لَوْ أَنْ تُمِرَّهُ مَرَّةً وَاحِدَة
  22. امام باقر (ع) فرمود: مسواک کردن در هر سه روز وامنه و گرچه با کشش یک بار مسواک باشد
  23. للمنافق ثلاث علامات: یخالف لسانه قلبه، و قوله فعله، و علانیته سرّه.
  24. منافق (دو رو) سه  نشانه دارد: زبان و دلش از هم جداست، گفتارش با کردارش مخالف است، نهان و عیانش با هم فرق دارد.
  25. و علامة الحاسد ثلاثة: یغتاب إذا غاب، و یتملّق إذا شهد، و یتشمّت بالمصیبة.
  26. حسود نیز سه  علامت دارد: پشت سر بد گوید، پیش رو چاپلوسى کند، در وقت مصیبت شماتت نماید.
  27. ثلاثة من خصال أهل الجنّة- و لا تکون هذه إلّا فی الکریم-: الإحسان إلى من جفاک، و العفو عمّن یظلمک، و العطاء لمن لم یرجوک.
  28. سه  صفت از اخلاق بهشتیان است و جز در مردم بزرگوار پیدا نشود: نیکى به جفا کار، گذشت از ستمکار، و بخشش به کسى که توقع از تو ندارد.
  29. علامة الأبله ثلاثة: عصیان اللّه، و إیذاء الجار، و لا یثبت فی العهد.
  30. نشانه‏ى ابله سه  چیز است: گناه، همسایه آزارى، پیمان‏شکنى. نشانه‏ى زهد.
  31. علامة الزّهد ثلاثة: البعد من جلیس السوء، و من الکذب، و من المحرّمات.
  32. و پارسایى نیز سه  چیز است: دورى از همنشین بد، پرهیز از دروغ، و ترک گناه.
  33. علامة العاقل ثلاثة: ترک الدّنیا، و تحمّل عناء الخلائق، و الصبر فی البلیّات.
  34. نشانه‏ى خردمند سه  چیز است:ترک دنیا، تحمل رنج مردم، و صبر در گرفتاریها. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۷
دی

 

    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    3. کتاب یک. دو. سه . 10
  1. و قال صلّى اللّه علیه و آله: یشفع یوم القیامة ثلاثة: الأنبیاء، ثمّ العلماء، ثمّ الشهداء؛ فأعظم مرتبة هی تلو النبوة و فوق الشهادة.
  2. سه  دسته در قیامت شفاعت کنند: پیغمبران، علما، و شهدا؛ رتبه‏ى علما از پیمبران پائین‏تر و از شهیدان بالاتر است.
  3. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاث من کنّ فیه وجد حلاوة الإیمان: من کان اللّه و رسوله أحبّ إلیه ممّا سواهما، و من أحبّ عبدا لا یحبّه إلّا للّه، و من یکره أن یعود فی الکفر بعد إذ أنقذه اللّه منه کما یکره أن یلقى فی النار.
  4. هر که سه  صفت داشته باشد شیرینى ایمان را مى‏چشد: خدا و پیغمبر را از هر چیز بیشتر دوست بدارد، با بنده‏اى صرفا براى خدا محبت کند، پس از ایمان آوردن چنان از برگشت به کفر بیزار باشد که از افتادن در آتش.
  5. و قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: أبغض الناس إلى اللّه ثلاثة: ملحد فی الحرام «1»، و مبتغ «2» فی الإسلام سنّة جاهلیة، و متطلّب دم امرى‏ء بغیر حقّ لیهریق دمه.
  6. سه  کس بیش از همه مبغوض خدایند: آن که هتک احترام حرم خدا کند، کسى که در مسلمانى سنت و روش جاهلیت را طلب کند، و آن که بى‏گناهى را تعقیب کند که خونش را بریزد.
  7.  
  8. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة کلّهم ضامن على اللّه عز و جل: رجل خرج غازیا (سربازمیدان جنگ ) فی سبیل اللّه فهو ضامن «8» على اللّه حتّى یتوفّاه فیدخله الجنّة أو یردّه بما نال (می رسد ) من أجر أو غنیمة، و رجل راح إلى المسجد فهو ضامن على اللّه، و رجل دخل البیت بسلام فهو ضامن على اللّه.
  9. و قال صلّى اللّه علیه و آله: و علیکم بقیام اللیل؛ فإنّه دأب الصّالحین قبلکم فهو قربة لکم إلى‏ ربّکم، و مکفّرة للسیّئات، و منهاة عن الإثم «1».
  10. نماز شب را فراموش نکنید که عادت شایستگان سابق است،1- موجب تقرب به خدا، 2- کفاره‏ى گناه، و 3- جلوگیر معصیت است.
  11. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة یضحک «2» اللّه إلیهم: الرجل: إذا قام باللیل یصلّی، و القوم إذا صفّوا فی الصّلاة، و القوم إذا صفّوا فی قتال العدوّ.
  12. خداوند از سه  کس بسیار راضى است: آن که شبانگاه به نماز ایستد، یا در صف جماعت ایستد، و یا در صف سربازان اسلام در میدان جنگ‏ شرکت کند.
  13. و قال صلّى اللّه علیه و آله: لا یحلّ الکذب إلّا فی ثلاث: کذب الرجل على امرأته لیرضیها، و الکذب فی الحرب، و الکذب لیصلح بین الناس.
  14. دروغ روا نیست جز در سه  جا: جلب رضایت زن، در میدان جنگ، و در مورد اصلاح.
  15. و قال صلّى اللّه علیه و آله: إنّ اللّه تعالى یقول یوم القیامة: یابن آدم، مرضت فلم تعدنی، قال: یا ربّ، کیف أعودک و أنت ربّ العالمین؟! قال: أما علمت أنّ عبدی فلانا مرض فلم تعده؟ أما علمت أنّک لوعدته لوجدتنی عنده؟
  16. روز قیامت از طرف خداوند خطاب شود: پسر آدم! من مریض شدم چرا عیادت نکردى؟ گوید خداوندا! من چگونه ترا عیادت مى‏کردم تو خود پروردگار عالمیانى؟ فرماید: مگر نفهمیدى فلان بنده‏ى من بیمار شد چرا عیادتش نکردى؟ نمى‏دانستى که اگر عیادتش کنى مرا نزد او مى‏یافتى (و گویا مرا عیادت مى‏کردى).
  17. ابن آدم، استطعمتک فلم تطعمنی، قال: یا ربّ، کیف اطعمک و أنت ربّ العالمین؟! فقال: استطعمک فلان فلم تطعمه، أما علمت أنّک لو أطعمته لوجدت ذلک عندی؟
  18. پسر آدم! من از تو غذا خواستم چرا ندادى؟ گوید: خدایا چگونه من به تو غذا دهم تو خداى همه هستى؟ خطاب شود: فلان فقیر غذا خواست به او ندادى، نمى‏دانستى که اگر مى‏دادى آن غذا را نزد من مى‏یافتى (و همچنان بود که به من غذا مى‏دادى).
  19. یابن، آدم استسقیتک فلم تسقنی، قال: یا ربّ، کیف أسقیک و أنت رب العالمین؟! قال: استسقاک عبدی فلان فلم تسقه، أما علمت أنّک لو سقیته لوجدت ذلک عندی؟
  20. فرزند آدم! من از تو آب خواستم چرا ندادى؟ باز همان سؤال را تکرار کند، جواب آید: فلان بنده تشنه بود آب خواست ندادى نمى‏دانستى که اگر سیرابش مى‏کردى آن آب را نزد من مى‏یافتى.
  21. و قال صلّى اللّه علیه و آله: أفضل الأعمال ثلاثة: التواضع عند الدولة «3»، و العفو عند القدرة، و العطیّة بغیر المنّة.
  22. بهترین کارها سه  چیز است: تواضع به هنگام توانگرى، گذشت در وقت قدرت و توانایى، و بخشش بى‏منت.
  23. و قال صلّى اللّه علیه و آله: قال اللّه تعالى: ثلاثة أنا خصمهم یوم القیامة: رجل أعطى بی ثمّ غدر، و رجل باع حرّا فأکل ثمنه، و رجل استاجر أجیرا فاستوفی منه و لم یعطه أجره.
  24. سه  کس‏اند که من در قیامت با آنها خصومت کنم: آن که به نام من کسى را امان دهد سپس خیانت کند، مردى که شخص آزادى را به بردگى بفروشد و پولش را بخورد، و کسى که مزدورى را به کار گیرد و مزدش را ندهد.
  25. و قال صلّى اللّه علیه و اله لأبی ذر رحمه اللّه: نبّه بالفکر قلبک، و جاف عن النوم جنبک، و اتّق اللّه ربّک.
  26. (ابوذر فرموده:) به وسیله‏ى فکر و تأمل قلب را بیدار و هشیار ساز، پهلو ازخواب تهى کن، از خداى خویش بترس.
  27. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاث یزدن فی الحفظ و یذهبن بالبلغم: قراءة القرآن، و العسل، و اللّبان «3».
  28. سه  چیز حافظه را قوى و بلغم را برطرف مى‏کند: قرآن خواندن، عسل و کندر خوردن.
  29. و قال صلّى اللّه علیه و آله: العقل ثلاثة أجزاء؛ فمن تکن فیه فهو العاقل، و من لم تکن فیه فلا عقل له: حسن معرفة اللّه، و حسن طاعة اللّه، و حسن الظنّ باللّه.
  30. عقل سه  جزء دارد، هر که همه را دارد عاقل است، و هر که ندارد بى‏خرد: درست شناختن خدا، خوب اطاعت کردن او، خوش گمانى به او.
  31. و قال صلّى اللّه علیه و آله: من اشرب قلبه حبّ الدّنیا و رکن إلیها التاط «4» منها بشغل عناه، و أمل لا یبلغ منتهاه، و حرص لا یدرک مداه.
  32. هر که شربت حب دنیا بنوشد، و به این دار فانى دلگرم شود به سه  بلا گرفتار آید: مشغله‏اى تعب‏انگیز، آرزویى بى‏پایان، حرصى بى‏انجام.
  33. و عنه صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة نفر یظلّهم اللّه تحت ظلّ عرشه یوم لا ظلّ إلّا ظلّ العرش: المتوضّئ فی مکانه، و الماشی إلى المسجد فی الظلم، و مطعم الجائع.
  34. روزى که سایه‏اى جز سایه‏ى عرش نیست، خدا سه  کس را در سایه‏ى عرش پناه دهد: کسى که بعد از قضاى حاجت فورا وضو بگیرد، کسى که در تاریکى شب به مسجد رود، و کسى که گرسنگان را سیر کند.
  35. الفصل الثّالث ممّا روته الخاصّة و العامّة عن النبیّ صلّى اللّه علیه و اله‏
  36. قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: العبّاد ثلاثة: قوم عبدوا اللّه خوفا؛ فتلک عبادة العبید، و قوم عبدوا اللّه طلبا للثّواب فتلک عبادة الاجراء «1»، و قوم عبدوا اللّه حبّا له فتلک عبادة الأحرار، و هی أفضل العبادات.
  37. پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- فرموده: عبادت کنندگان سه  دسته‏اند: جمعى از ترس عبادت کنند، این عبادت غلامان است؛ عده‏اى به طمع مزد عمل کنند، این عبادت مزدوران است؛ گروهى از سر اخلاص براى محبت خدا کار کنند، این عبادت آزادگان و افضل عبادات است‏
  38. و عنه صلّى اللّه علیه و آله: من خرج من ذلّ المعصیة إلى عزّ الطّاعة أغناه اللّه من غیر مال، و أیّده من غیر جند، و أعزّه من غیر عشیرة.
  39. هر که از ذلت گناه خارج شده به عزت اطاعت درآید خدا او را بدون مال‏ بى‏نیاز کند، و بى‏لشکر کمک نماید، و بى‏قوم و قبیله عزیز فرماید. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده