کتاب یک. دو. سه .11 و عنه صلّى اللّه علیه و آله: أنّه قال ذات یوم لأصحابه: کیف أصبحتم؟ قالوا: أصبحنا مؤمنین باللّه، قال: و ما علامة إیمانکم
جمعه, ۱۷ دی ۱۴۰۰، ۰۷:۳۰ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- کتاب یک. دو. سه .11
- و عنه صلّى اللّه علیه و آله: أنّه قال ذات یوم لأصحابه: کیف أصبحتم؟ قالوا: أصبحنا مؤمنین باللّه، قال: و ما علامة إیمانکم؟ قالوا: نصبر على البلاء، و نشکر فی الرّخاء، و نرضى بالقضاء، فقال: نعم، أنتم مؤمنون حقّا و ربّ الکعبة «2».
- از اصحاب پرسید در چه حالید؟ گفتند: در حال ایمان و اعتقاد به خدا. فرمود: علامت ایمانتان چیست؟ گفتند: در بلا شکیباییم، در رفاه شکرگزاریم و به تقدیر الهى راضى. فرمود: آرى به خداى کعبه سوگند! شما مؤمن هستید.
- و قال صلّى اللّه علیه و آله: المحبّة أساس المعرفة و العفّة غایة الیقین، و رأس الیقین الرضى بتقدیر اللّه تعالى.
- محبت و عشق به خدا پایهى معرفت است، پاکدامنى سرانجام یقین است، و بالاترین یقین رضاى به تقدیر خداست.
- و قال صلّى اللّه علیه و آله: الأمر ثلاثة: أمر بیّن رشده فاتّبعه، و أمر بیّن غیّه فاجتنبه، و أمر اختلف فیه فکله إلى اللّه عزّ و جلّ.
- و قال صلّى اللّه علیه و آله: إنّ اللّه یرضى لکم ثلاثا، و یکره لکم ثلاثا، فیرضى لکم أن تعبدوه و لا تشرکوا به شیئا، و أن تعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تتفرّقوا، و أن تناصحوا من ولّاه اللّه أمرکم، و یکره لکم القیل و القال، و کثرة السّؤال، و إضاعة المال.
- خدا سه چیز را براى شما مىپسندد و سه چیز را نمىپسندد، مىپسندد که: او را بپرستید و هیچ کس را با وى شریک نکنید، همه به رشتهى خدایى چنگ زنید و از هم جدا نشوید، و نسبت به فرمانروایانى که برایتان مىگمارد خیرخواه باشید؛ و در مقابل: اختلاف و جنجال، زیادى سؤال (خواهش از این و آن)، و ضایع کردن مال را نمىپسندد.
- و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثمرة إیمان ثلاثة أشیاء: الحبّ فی اللّه، و البغض فی اللّه، و الحیاء من اللّه تعالى.
- فائدهى ایمان سه چیز است: دوستى در راه خدا، دشمنى براى خدا، شرم از خدا (به هنگام گناه).
- و عنه صلّى اللّه علیه و اله أنّه قال: الکرم التقوى، و الشرف التواضع، و الانقیاد الیقین.
- کرم (و بزرگوارى) به تقوى است، شرف به فروتنى است، تسلیم در برابر خداوند به یقین است.
- سأل نبیّنا صلّى اللّه علیه و اله جبرئیل علیه السّلام: هل تضحک الملائکة و تبکی؟ قال: نعم، تضحک فی ثلاث تعجّبا، و تبکی فی ثلاث ترحّما؛
- پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلم- از جبرئیل پرسید: آیا ملائکه، گریه و خنده هم دارند؟ گفت: آرى از سه کس از روى تعجب مىخندند و بر سه کس از ترحم و دلسوزى مىگریند؛
- أمّا الأوّل فالرجل یلغو کلّ الیوم، ثمّ یصلّی العشاء و یأخذ بعدها فی اللغو، فتضحک الملائکة و تقول: لم تشبع فی طول یومک یا غافل، أفتشبع فی هذه السّاعة؟!
- اما خنده: یکى از کسى که سراسر روز سخنان یاوه گوید، و چون شب شود نماز عشا خوانده و باز یاوهسرایى کند؛ ملائکه خندند و گویند: اى بىخبر صبح تا به شام سیر نشدى! اکنون سیر مىشوى؟
- و الثّانی: الدهقان یاخذ المروة «2» و یضرب الجدر «3» المشترک مرائیا أنّه یعمر نصیبه و یزیل الحشیش و غرضه أن یزید فی کروته «4»، فتضحک منه الملائکة و تقول: إنّک ما شبعت من هذا الجریب «5» أفتشبع من هذا؟!
- دیگر از دهقانى که بیل و کلنگ برداشته به بهانهى تعمیر و اصلاح زمین خود دیوار مشترک را مىساید تا به سه م خویش بیافزاید؛ ملائکه (از این سفاهت) خنده کنند و گویند: آن زمین پهناور ترا سیر نکرد این مختصر سیرت مىکند؟!
- و الثّالث المرأة البارزة «6» إذا ماتت فیسجّى قبرها حتّى یسوّى علیه اللّبن لئلّا یطّلع على حجمها، فتضحک الملائکة و تقول: حین کانت مشتهاة فما سجّیتموها، و الآن صارت منفّرة فسجّیتموها؟!
- سوم: از زنى که در زندگى، خود را از بیگانه نپوشیده پس از مرگ او را در قبر نهند و بدنش را بپوشانند که از دیدهها پنهان باشد؛ ملائکه خندند و گویند: هنگامى که مورد رغبت بود او را نهان نکردید، اینک مستور کنید که مورد نفرت و انزجار است.
- و أمّا بکاؤهم فی الثلاث، فالأوّل الغریب إذا خرج لطلب العلم فأدرکه الموت،
- اما گریهى ملائکه: یکى برغریبى است که در راه طلب علم بمیرد،
- و الثّانی الشیخ و الشیخة إذا تمنّیا ولدا و رزقهم اللّه و فرحا و قالا: هو خادمنا فی آخر عمرنا، و مشیّع جنازتنا، ثمّ أدرکه الموت فی حیاتهما، فإنّ الملائکة تبکی قبل بکائهما على ولدهما،
- دوم: بر زن و مردى سالخورده که آرزوى فرزند کنند، در آخر عمر پسرى نصیبشان شود خرسند شوند و دل به او بندند که در آخر کار به ما خدمت کند و پس از مرگ جنازهى ما را تشییع نماید آنگاه پسر بیش از پدر و مادر جان سپارد ملائکه قبل از پدر و مادر بر او بگریند؛
- و الثّالث الیتیم إذا استیقظ من منامه و أخذ یبکی لتسرع إلیه امّه و هو لا یذکر موتها، فلمّا سمعت الدایة بکاءه صاحت علیه بصوت کریه: ما هذا البکاء؟! فلمّا سمع صوتها تذکّر لموت الوالدة فیسکت آیسا، فعند ذلک تبکی الملائکة.
- سوم: بر یتیمى که نیمه شب بیدار شود و گریان سراغ مادر رود غافل از این که مادرش مرده، دایه با خشونت فریاد زند: چرا گریه مىکنى؟ کودک بینوا متوجه مرگ مادر شده ناامید خاموش گردد ملائکه به حال غربت او بگریند.
- 119 وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ الْبَاقِرُ ع فِی السِّوَاکِ لَا تَدَعْهُ فِی کُلِّ ثلاثة أَیَّامٍ وَ لَوْ أَنْ تُمِرَّهُ مَرَّةً وَاحِدَة
- امام باقر (ع) فرمود: مسواک کردن در هر سه روز وامنه و گرچه با کشش یک بار مسواک باشد
- للمنافق ثلاث علامات: یخالف لسانه قلبه، و قوله فعله، و علانیته سرّه.
- منافق (دو رو) سه نشانه دارد: زبان و دلش از هم جداست، گفتارش با کردارش مخالف است، نهان و عیانش با هم فرق دارد.
- و علامة الحاسد ثلاثة: یغتاب إذا غاب، و یتملّق إذا شهد، و یتشمّت بالمصیبة.
- حسود نیز سه علامت دارد: پشت سر بد گوید، پیش رو چاپلوسى کند، در وقت مصیبت شماتت نماید.
- ثلاثة من خصال أهل الجنّة- و لا تکون هذه إلّا فی الکریم-: الإحسان إلى من جفاک، و العفو عمّن یظلمک، و العطاء لمن لم یرجوک.
- سه صفت از اخلاق بهشتیان است و جز در مردم بزرگوار پیدا نشود: نیکى به جفا کار، گذشت از ستمکار، و بخشش به کسى که توقع از تو ندارد.
- علامة الأبله ثلاثة: عصیان اللّه، و إیذاء الجار، و لا یثبت فی العهد.
- نشانهى ابله سه چیز است: گناه، همسایه آزارى، پیمانشکنى. نشانهى زهد.
- علامة الزّهد ثلاثة: البعد من جلیس السوء، و من الکذب، و من المحرّمات.
- و پارسایى نیز سه چیز است: دورى از همنشین بد، پرهیز از دروغ، و ترک گناه.
- علامة العاقل ثلاثة: ترک الدّنیا، و تحمّل عناء الخلائق، و الصبر فی البلیّات.
- نشانهى خردمند سه چیز است:ترک دنیا، تحمل رنج مردم، و صبر در گرفتاریها. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۱۰/۱۷