بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- امیر المومنین – متقین 76- در میان غافلان از ذاکران است 77- و در میان ذاکران از غافلان نیست
- «ان کان فى الغافلین کتب فى الذاکرین و ان کان فى الذاکرین لم یکتب من الغافلین» ترجمه: پرهیزگار اگر در بین غافلان و اهل غفلت باشد، از ذاکران محسوب مىگردد و اگر در میان ذاکران باشد از غافلان محسوب نمىشود.
- ذکر قلبی متقین - شرح: مرحوم خوئى در شرح خود مىگوید: شارح معتزلى (ابن ابى الحدید) و ابن میثم بحرانى و غیر این دو در شرح فراز اول گفتهاند اگر فرد متقى با غافلانِ از ذکر خدا و در مجلس آنها باشد، در زمره ذاکرین و اهل توجه نوشته مىشود، زیرا گرچه با زبان ذکر خدا نگوید ولى با قلب متوجه او هست و قلبش به یاد او مىتپد.
- سپس ادامه مىدهد: ولى اظهر نزد من این است که مراد و غرض از این فراز، تداوم ذکر پرهیزگار است یعنى با اینکه بین اهل غفلت و در مجلس آنها است، مانند آنها غافل از یاد الهى نیست و مداومت بر ذکر دارد، زیرا آگاه است که ذکر در میاناهل غفلت موجب زیاد شدن پاداش است. سپس در تأیید نظر خود چهار روایت نقل مىکند: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «الذّاکِرُ لِلّه عَزّوجلَّ فِى الغافلین کالمُقاتِلِ فى المُحارِبین»:ذاکر درمیان غافلان - «ذاکر خداوند عزوجل در میان غافلان مثل جهادگر در راه خدا در بین جنگجویان است».
- در حدیثى دیگر رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «یاد کننده و ذاکر خداوند در میان اهل غفلت مثل جنگ کننده در راه خدا در میان فرار کنندگان است و جنگ کننده در میان آنها براى او بهشت است». رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) به ابوذر نیز شبیه این را فرمودند که: «اى اباذر ذاکر خداوند در میان اهل غفلت مثل مجاهد در راه خداوند در میان فرار کنندگان است».
- در روایتى دیگر رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «کسى که در بازار با خلوص یاد خداوند کند، در موقعى که مردم غافل هستند، و مشغول به اجناس دنیوى در بازار هستند، خداوند براى او هزار حسنه مىنویسد و خداوند او را در قیامت مىآمرزد، آمرزیدنى که بر قلب بشرى خطور نکرده است».
- غافلان درمیان ذاکر - و در فراز دوم مولى مىفرمایند: اگر در ذاکرین باشند جزو غافلان نام آنها نوشته نمىشود، زیرا وقتى با غافلان در زمره آنها نوشته نشدند به طریق اولى با ذاکرین که باشند در زمره غافلان نوشته نمىشوند، آنها اگر با زبان در میان غافلان ذاکر نبودند، در میان ذاکرین و با آنها با زبان هم ذاکرند.
- و ممکن است این فراز اشاره به خلوص پرهیزگاران باشد، که در میان دیگر ذاکرین بواسطه درجه خلوصشان همچون ستاره مىدرخشند و در زمره غافلان نامشان ثبت نمىگردد و طورى حضور قلب دارند که گویا دیگر ذاکران در برابر مقام اینها غافل محسوب مىشوند.
- ذکر با خلوص - خداوند درباره منافقین مىفرماید: منافقان با خداوند خدعه مىکنند و او هم با خدعه پاداششان دهد و هنگامى که به نماز مىایستند، با حالت کسالت مىایستند و براى مردم ریا مىکنند و ذکر خدا نمىکنند، مگر کم یُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا یَذکرونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا ..بعضى از مفسرین گفتهاند: خداوند ذکر آنها را قلیل شمرده، زیرا خداوند سبحان ذکر آنها را قبول نمىکند و هر چه را خداوند ردّ کند، آن قلیل است، ذکر باید با خلوص باشد وگرنه انسان ریاکار مشرک است،
- خدعه و نیرنگ با خدا - مرحوم خوئى روایتى را آورده که امام صادق (علیه السلام) از پدرانشان نقل مىکنند که از رسول اللّه (صلى الله علیه و آله) سؤال شده درباره اینکه نجات در روز قیامت در چیست؟ فرمودند در اینکه خدعه نکنند خداوند را، که با آنها خدعه مىکند ... گفته شد: چگونه با خدا خدعه و نیرنگ مىشود، فرمود به اینکه عمل مىکند بر طبق امر خداوند و غیر او را با این عمل اراده مىکند و براى خدا انجام نمىدهد، پس از ریا بپرهیزید، زیرا شرک به خدا است، ریاکننده روز قیامت با چهار نام خوانده مىشود. اى کافر، اى فاجر، اى غادر (نیرنگ زننده و حیله کننده) اى خاسر (زیانکار) عمل تو نابود شد و اجر و پاداش تو باطل گشت و براى تو امروز بهرهاى نیست؛ از کسى اجر خود را بگیر که براى او عمل کردى.
- ذاکرِ ریائى در میان غافلین - نه اینکه نامش در دفتر غافلان است بلکه در دفتر محرومان و زیانکاران است و خداوند ما را از شرّ ریا مصون دارد.
- آرى از صفات پرهیزگاران این است که در میان غافلین نیز در یاد خدا هستند و در میان افراد خواب بیدارند. بسیارى را مىبینیم که براى توجیه کار باطل خود مىگویند، نمىشود در میان بى نمازها نمازخوان بود، نمىشود
- در جامعه من چه کنم - در میان افراد «متمدن و امروزى»، «امّل» بود، چگونه مىشود در جائى که پر از فساد است آلوده نباشم چطور در خانوادهاى که پدر و مادرم بىنماز و غیرمقید به شریعت هستند، صالح و با تربیت باشم، چطور در جامعهاى که پر از نیرنگ و حیله و کلاه سر مردم گذاردن است
- من سالم باشم، چطور در بازارى که غِش در معامله و دروغ رواج دارد من از این کارها نکنم؟! آرى عزیزم! مىشود؛ پرهیزگاران چنین کردند و شد، نه امّل شدند و نه فاسد و نه نیرنگ زن، آنها نمىگویند «خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو» بلکه به قول آن شاعر «همرنگى تو مایه رسوائى توست».
- گرچه محیط و عوامل اجتماعى مؤثر است ولى علت تامه براى انحراف نیست، و اینها عذرى نیست که در روز محشر مورد پذیرش قرار گیرد، آرى در هر لحظه مىتوان به یاد خدا بود و چنان کرد که غافلان نیز متذکر شوند، چرا من تحت تأثیر آنها قرار گیرم، آنها تحت تأثیر من باشند، چرا آنها بر باطل خود این قدر استقامت کنند و من بر حق خود استقامت نکنم!
- به یاد خدا باش و غفلت مَوَرز که خداوند فرمود: وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذکر الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ: «کسى که از یاد خداوند رحمان روى گردان شد، براى او شیطانى مىگماریم که همواره قرین او باشد».
- براى ذکر سه مرحله گفتهاند: 1- با زبان، که زبان دائماً مشغول به اوراد و اذکار شرعى باشد، تا هر آن، غفلت را از خود دور کند. 2- با قلب- باتوجه و ذکر قلبى که در اثر تکرار و تداوم ذکر زبانى نیز حاصل مىشود، دل به یاد الطاف و نعمت و نقمت خدا مىافتد و مواظب و مراقب است تا دلش نلغزد. 3- با عمل، که عمل او عملى است براى خدا و هر کس ببیند متذکر خداوند مىگردد.
- در سفارشاتى که رسول اللّه (صلى الله علیه و آله) به مولى على (علیه السلام) فرمودند، آمده: یا على سه چیز است که این امّت طاقت انجام آن را ندارند: 1- مواسات و برادرى. 2- انصاف و حق دادن از صمیم قلب به مردم. 3- ذکر خداوند در هر حالى و ذکر تنها سبحان اللّه الحمدللّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اکبر نیست، بلکه این است که به حرامى از حرامهاى الهى برخورد کند و از خداوند عزوجل بترسد و ترکش کند.
- عوامل تذکر: دقت در حوادث سخت روزگار و مصائب روزمره افراد و مشاهده آثار گذشتگان و سرزمینهاى بلا دیده و ویرانههاى آنها و اشیاء باقیمانده در موزهها موجب ازدیاد ذکر و رفع غفلت است، تأمل در کلام مولى که فرمودند:«ما رَأَیْتُ شَیئاً الّا وَ رأیتُ اللّه قَبْلَه وَ بَعْدَه وَ مَعَه؛ «چیزى را ندیدم مگر اینکه خدا را قبل و بعد و با او دیدم» به انسان درس تذکر مىدهد، ببینیم هر چیزى خالقى و حافظى و نگه دارندهاى دارد که پس از نابودى آن باقى است. ذکر وغفلت - چرا این همه به مسئله ذکر اهمیت داده شده است، فلسفه آن چیست؟ دو نکته را اجمالا در جواب این سؤال مىتوان گفت:
- عالم دنیا طبیعتش غفلتزا است، لذا از پیامبر (صلى الله علیه و آله) نقل شده، که روزى هفتاد مرتبه استغفار مىفرمود، زیرا طبیعت پرداختن به این عالم مادى موجب گرایش و توجه به ماده است موجب وابستگى و دلبستگى به عالم فانى است و موجب روى گرداندن از عالم باقى است، دست به هر کارى بزنیم ما را به خود مشغول مىکند، خانه ساختن، کسب و کار، نوشتن، بذر افشاندن، مطالعه کردن، با دیگرى سخن گفتن همه و همه عاملى براى توجه به امرى دنیوى است، که باید در هر کارى متوجه خدا بود، در محضر بزرگ خطا کردن موجب شرمسارى است، باید به یاد دادگاه او و محاسبه مثقال ذره باشیم، این توجه در این عالم آثار بسیارى، چون آثارى تربیتى، اخلاقى، اجتماعى و سازندگى دارد.
- ذکر و یاد محبوب، محبت آفرین است، هر چه بیشتر دوستم را یاد کنم، محبت او در اعماق دل من عمیقتر مىشود، هر چه از خدا بیشتر یاد کنم، حبّ او در قلبم ریشه دارتر مىشود تا جائى که وابستگى به او پیراستگى از همه چیز است و مسلماً دوستى و عشق به محبوب مانع از خطائى است که موجب ناراحتى او مىگردد چه رسد به خطا در حضور و محضر او این همه خصوصیات براى ذکر، مسلماً تنها ذکر لفظى و لقلقه زبان نیست، بلکه باید قلب و عمل را نیز متوجه یاد خدا کرد، باید اطاعت مولى و ترک محرمات را در همه حال مراعات کرد.
- اصبغ بن نباته گفت، امیرالمؤمنین على (علیه السلام) فرمود:«الذکر ذکران: ذکر اللّه عند ما حرم الله عزَّوَجَلَّ عِند المُصیبة وَ افْضَلُ مِن ذلِکَ ذکر اللّهَ عَلَیک فیکونُ حاجِزاً»: «ذکر دو نوع ذکر است: ذکر و یاد خداوند عزوجل در مصیبت، و افضل از آن ذکر خداوند است نزد آنچه خداوند بر تو حرام کرده است، پس آن ذکر و یاد، مانعى براى ارتکاب حرام است».
- ذکر و غافل - حسن بصرى در حدیثى گوید: امیرالمؤمنین (علیه السلام) روزى وارد بازار بصره شدند و مردم را مشغول خرید و فروش دیدند، از دیدن آن وضع به شدت گریه کردند، سپس فرمودند: اى بندگان دنیا و عملههاى دنیاپرستان، اگر روز را به خرید و فروش
- و قسم خوردن و معاهده (در امر معاش) مشغولید و در شب در رختخواب خود استراحت مىکنید و در خلال این امور از آخرت غافل هستید، پس چه زمانى براى آخرت زاد و توشه برمىدارید، و چه وقتى در مورد معاد تفکّر مىکنید؟
- 4 علامت غافل - مولى على (علیه السلام) مىفرمایند: «مَن غَفَل غَرَّته الامانِى وَ اخَذَتْهُ الحسرةُ اذا انکشَفَ الغِطا وَ بَدالَهُ من اللّه مالَم یَکُنْ یَحْتَسِب»:«انسان غافل، آرزوهایش او را مغرور مىکند و ندامت او را فرا مىگیرد وقتى که روز قیامت آشکار شد و پردهها کنار رفت براى او از طرف خداوند ظاهر مىشود آنچه که به حساب نمىآورد» (چیزهائى در پرونده او نوشته شده که فکر نمىکرد در پرونده او ثبت باشد) اگر مىخواهید بدانید در یاد خدا هستید و یا از آن غافلید، پیامبر (صلى الله علیه و آله) چهار علامت براى غافل فرمودند: یکى کوردلى، دوم اشتباه کارى و سهو، سوم بازیگرى و مشغول به امورات باطل و چهارم فراموشى از حق.
- ازخدا غافل نباشید - شیخ (ابوسعید ابى الخیر) را گفتند که فلان کس بر روى آب مىرود گفت سهل است بَزَغى (وَزغى و قورباغهاى) و صعوهاى (گنجشک و هر پرندهاى شبیه آن) نیز بر روى آن مىبِرَوَد گفتند که فلان کس در هوا مىپرد گفت زغنى (پرندهاى کوچکتر از کلاغ) و مگسى نیز در هوا بپرد گفتند فلان کس در یک لحظه از شهرى به شهرى مىبِرَود شیخ گفت: شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب مىشود، این چنین چیزها بس قیمتى نیست مرد آن بُوَد که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بِخُسبد و با خلق داد و ستد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خداى غافل نباشد.
- بنده خاص خدا،- شاعرى در مورد عدم غفلت چنین سروده است
آن بنا کز عمل خیر، یکى کاخ بلند
و آن بنا کز عمل زشت، یکى غار بلاست
نفس را با همه بیمى که مرگش باشد
آرزوهاى درازیست که خبط است و خطاست
کار ما چیدن و آئین فلک بر چیدن
عمر، وا کردن و پیچیدن طومار قضاست
خانه ما شود آخر، به خدا لانه جغد
سهم میراث خور است آنچه که در خانه ماست
بنده خاص خدا، زندگیش در رنج است
بهر او، جام شراب اجلش جام شفاست
شب که سر مىنهد آشفته به بالین، گوئى
صبح فرداست، که غوغاى قیامت برپاست
ترسَمَت فرصت توفیق به فردا ندهند
بارى، امروز کن آن توبه که طوق فرداست
در سکوت ابدى وحشت گورستان بین
گوئى از هر طرفش ناله و فریاد به پاست
که هَلّا، روى زمین پاى به غفلت ننهید
که سر پادشهان زیر کف پاى شماست
- فرق منزل تفکّر و تذکر: بدان که تذکر از نتائج تفکّر است، و از همین روى منزل تفکّر را بر منزل تذکر مقدّم دانستهاند. خواجه عبداللّه انصارى این عارف بزرگ مىفرماید:«التَّذکر فَوقَ التّفکر فَانّ التّفکر طَلَبٌ و التّذکر وُجُودٌ»: «تذکر فوق تفکّر است، زیرا که تفکّر طلب محبوب است و تذکر، حصول مطلوب». تا انسان در سختى طلب، و رنج جستجو است از مطلوب محجوب است و وقتى به وصال محبوب رسید آرام مىگیرد.
- تفکر صحیح - معرفت و تذکر از تفکّر صحیح پدیدار مىشود. از این رو فرمودند، یک ساعت تفکّر بهتر از هفتاد سال عبادت است، چه بسا یک ساعت تفکّر دریچههائى از معارف به روى مالک بگشاید که عبادت هفتاد سال نگشاید، یا انسان را چنان متذکر محبوب نماید که از مشقتها و زحمتهاى چندینساله این مطلوب حاصل نشود.
- ذکر حقیقى و یاد تمام و کمال آن است که به تمام مملکت وجود انسان نفوذ کند و ظاهر و باطن و سرّ و علن را فرا گیرد.اگر قلب به یاد حق تپید، حرکت و سکون این کشتى که هر آن در تلاطم طوفانها است به دست خداوند مىشود که «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها».
- عارف عامل امام خمینى (رحمه الله) در کتاب چهل حدیث خود مىفرمایند «شیخ عارف کامل ما جناب شاهآبادى- روحى فداه- مىفرمودند: شخص ذاکر باید در ذکر مثل کسى باشد که به طفل کوچک که زبان باز نکرده مىخواهد تعلیم کلمه را کند، تکرار مىکند تا اینکه او به زیان مىآید و کلمه را اداء مىکند ...».آرى آن قدر باید ذکر لفظى بگوید تا زبان قلب گشوده شود، وقتى زبان قلب گشوده شد، در این مرحله زبان از قلب تبعیت مىکند و کار ذکر براحتى انجام مىپذیرد.
- فوائد ذکر: ذکر، کلید نیکو شدن قلب است- مولى فرمودند: «اصْلُ صَلاح القَلب اشْتِغالُه بِذکر اللّه»:«اصل و ریشه نیکو شدن قلب مشغول بودن آن به یاد خدا است». در جاى دیگر فرمودند: «مُداوَمَة الذکر قُوتُ الارواح و مِفْتاحُ الصَّلاح»:«دوام ذکر و یاد حق طعام و غذاى روحها و کلید نیکوئى است». ذکر، حیات قلبها است. مولى على (علیه السلام) فرمودند: «فى الذکر حیاة القلوب»: «در یاد خداوند حیات و زندگى قلبها است» رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) نیز فرمودند:«بذکر اللّه تَحیى القلوبُ و بِنسیانهِ مَوتُها»: به یاد خدا قلبها زنده مىشود و به فراموشى از یادخدا مىمیرند».
- ذکر، غذاى نفوس است؛ مولى فرمودند:«ذکر اللّه قُوت النُفُوس و مُجالَسةُ المحبوب»: « یاد خدا غذاى نفوس و همنشینى محبوب است». در جاى دیگر فرمودند: «مداومُة الذکر قُوت الارواح»:«دوام ذکر غذاى روحها است».ذکر، نور قلبها است، مولى فرمودند: «ثمرُ الذکر استنارة القلوب»: « فائده و میوه ذکر نورانیت قلبها است».ذکر برطرف کننده زنگار قلبها است.
- باذکر حق قلب می شنود- على (علیه السلام) فرمودند: «انّ اللّه سبحانه جعل، الذکر جلاءً للقلوب تسمع به بعد الوقرة و تُبْصَرُ به بعد العشوة و تنقاد به بعد المعانده ...»: «خداوند یاد خود را جلا دهنده قلبها قرار داد، (بعد از برطرف شدن زنگار غفلت ) با ذکر حق قلبها مىشنوند، بعد از اینکه گوش آنها سنگین بود و مىبینند بعد از اینکه خوب نمىدیدند و رام مىشوند بعد از اینکه عناد میورزیدند ...».
- ذکر شفاء قلبها است: رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) فرمودند:«ذکر اللّه شِفاء القُلوب» و در دعاى کمیل مولى است:«یا مَنْ اسْمُهُ دَواء وَ ذکرهُ شِفا»:«اى کسى که اسم او دواء و یادش شفا است».
- ذکر کلید انس - در جاى دیگر رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) مىفرمایند: «بر شما است که به یاد خدا باشید که شفاء است و بپرهیزید از یاد کردن مردم و (دلبستن به آنها) که مَرَض و بیمارى است». ذکر کلید انس است- مولى فرمودند: «الذکر مِفتاحُ الانس»
- ذکر دوری شیطان - در جاى دیگر فرمودند: هنگامى که دیدى خداوند تو را با یاد خود مأنوس مىکند، تو را دوست داشته است هنگامى که دیدى خداوند تو را به مخلوق و خلقش مأنوس مىکند و تو را از یاد خودش به وحشت مىاندازد تو را دشمن داشته است. ذکر دور کننده شیطان است مولى فرمودند: «ذکر اللّه مَطْردة الشَّیطان»: «یاد خداوند دور کننده و طرد کننده شیطان است»
- ذکر سرمایه هر مومن - در جاى دیگر فرمودند: «ذکر اللّه رأس مال کلّ مؤمن و ربحُهُ السلامةُ مِنَ الشّیطان»: «یاد خداوند سرمایه هر مؤمن و سود آن سلامتى از شیطان است». ذکر امان از نفاق و دوروئى است، در ضمن بحث گذشت که منافقین با خدا خدعه مىکنند و«لا یذکرون اللّه الّا قلیلا»: «یاد خداوند نمىکنند یا بسیار کم مىکنند»، ولى از آنها پذیرفته نیست. مولى نیز مىفرمایند:«مَنْ اکَثَرَ ذکر اللّه فَقَد بَرىء مِنَ النّفاق»: «کسى که یاد خدا را زیاد کند از نفاق دور مىشود و از آن در امان است». ذکر باعث محبت به خدا مىشود- رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «مَنْ اکثَرَ ذکر اللّه احَبَّه»: «کسى که یاد خدا را زیاد کند، او را دوست دارد» (زیرا یاد کردن محبوب از روى محبت است و زیاد کردن یاد او بر محبت مىافزاید)».
- ذکر مایه مصون بودن از اشتباه و خطا است. رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) فرمودند: خداوند سبحان مىفرماید: «وقتى دانستم در اکثر مواقع بنده من، مشغول به من و ذکر من است درخواست و او را به خود بیشتر مشغول مىکنم و وقتى بندهاى چنین شد اگر بخواهد بین او و بین خطاى او مانع مىشوم، آنها اولیاء حقیقى من هستند، آنها قهرمانان حقیقى هستند ...» ذکر اطمینان و آرامش قلبها است ... قرآن مىفرماید أَلا بِذکر اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ مولى نیز مىفرمایند: «ذکر اللّه جلاء الصدور و طمأنینة القلوب»:«یاد خدا جلاء سینهها و آرامش قلبها است».
- ذکر آرامش قلب - در مناجات ذاکرین امام سجاد (علیه السلام) مىفرمایند: «فَلا تطمئن القلوب الّا بِذکراک»:«قلوب آرامش نمىیابند مگر به یاد تو» در مناجات عارفین نیز مىفرمایند: «الهى فاجْعَلْنا من الذّین تَوَشَحت (تَرَسَّخَت) اشجار الشوق الیک فى حدائق صدورهم ... وَ اطمأنَّت بالرجوع الى ربّ الارباب انْفُسُهُم وَ تَیَقَّنَتْ بالفوز و الفلاح ارواحُهُم؛ خداى من قرار بده ما را از کسانى که درختهاى شوق به سوى تو در باغهاى سینههایشان رسوخ کرده ... و نفْسهاى آنها به رجوع به ربّ الارباب آرامش پیدا کرده و ارواح آنها به رستگارى و سعادت یقین پیدا کرده است».
- ذکر مایه شرح صدر است؛ مولى على (علیه السلام) مىفرمایند: «الذکر یشرح الصدر»: «یاد خدا موجب وسعت سینه و شرح صدر است» (و از مشکلات استقبال کرده و ناراحت نمىشود). مرحوم الهى در ذیل این دو فراز (ان کان فى الغافلین کتب فى الذاکرین و ان کان فى الذاکرین لم یکتب من الغافلین) چنین گوید:
-
اگر با غافلان یک عمر بنشست
بیاد روى جانان بود پیوست
و گر با ذاکران آمیخته جانش
نَبُد غافل زیار مهربانش
که نامش از وفاداران نگارند
به راه دین زهشیاران نگارند
اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج2، ص: 435
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم