پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

بسم الله الرحمن الرحیم

    1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  1. امیر المومنین – متقین 78-79--2- سه صفت پسندیده از صفات پرهیزگاران‏-- «یعفوا عمن ظلمه و یعطى من حرمه و یصل من قطع ه»ترجمه: کسى را که به او ظلم کرده، مى‏بخشد و به آن که محرومش ساخته، عطا مى‏کند و با کسى که پیوندش را قطع  کرده رابطه برقرار مى‏کند.
  2. سخاوت مندی سرور آزادگان - در روایتى آمده که بخشنده کسى است که واجبات الهى را اداء کند و بخیل کسى است که نسبت به آنها بخل  کند و انجام ندهد. از سرور آزادگان و سخاوتمندان که نه از مال بلکه از جان و عرض و آبرو و شرفش در راه خدا گذشت،
  3. چنین رسیده است:
    1. اذا جادَتِ الدّنیا علیک فَجُد بِها
 
    1. على الناس طُرّاً قبل انْ تَتَفَّلَتْ‏
    1. فَلا الجود یفْنیها اذا هى اقْبَلَتْ‏
 
    1. وَ لا البخل  یبقیها اذا ما تَوَلَّتْ‏
  1. -3یعنى: زمانى که دنیا بر تو کرامت و بخششى کرد، آن را بر همه مردم ببخش قبل از اینکه از دست برود. نه جُود از بین برنده دنیا است اگر روى آورد، و نه بخل  نگهدارنده آن است اگر پشت کند.
  2. -4 شجاع ترین مردم - در روایتى از رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) چنین آمده:«انّ السخاء شجرةٌ مِنْ اشجار الجنّة لَها اغصانٌ مُتدَلّیةٌ فى الدنیا فَمَنْ کانَ سخیّاً تَعَلَّقَ بِغُصْن مِنْ اغْصانها فَساقَه ذلک الغُصْن الى الجنّة؛
  3. «سخاوت درختى از درختان بهشت است، براى آن شاخه‏هائى است که در دنیا آویزان است، کسى که سخى شد به شاخه‏اى از شاخه‏هاى آن چنگ انداخته و آن شاخه او را بسوى بهشت مى‏کشاند».سخاوت پیشه کن که شجاعترین مردم سخاوتمندترین آنها است‏«اشْجَعُ‏ النّاسِ اسخاهُم» زیرا مبارزه با نفس و پیروزى بر آن را لازم دارد و این از پیروزیهاى جهاد اکبر است.
  4. سخاوت میوه عقل و قناعت دلیل ذکاوت و فضیلت است‏ «السَّخاءُ ثَمَرةُ العقل و القَناعَةُ برهانُ النّبل») پس قانع باشد و به مردم رسیدگى کن که این رسیدگى و سخاوت موجب نزدیکى و صمیمت است‏ «السِّخاء قُربَة») و در مقابل عدم توجه و بخشنده ورزیدن و تلافى این که‏ روزى او محرومم کرد، مایه غُربت و دورى است، سخاوت محبت را در دل دیگران مى‏نشاند، «السخاء یَزْرَعُ المحبّة») سخاوت مایه صفا و صمیمت است‏«السخاءُ یُثمر الصفاء».
  5. بخشنده طائفه را گردن مزن )- در روایت است که عده‏اى از کفار را نزد رسول الله (صلى الله علیه و آله) آوردند و به خاطر جنایتى که آنها مرتکب شده بودند
  6. حضرت به امیرالمؤمنین على (علیه السلام) امر فرمودند گردن آنها را بزن، سپس یکى از آنها را دستور دادند از بقیه جدایش کن و گردن او را مزن آن مرد گفت چرا مرا از یارانم جدا کردید در حالى که جنایت ما یکى بود و همه مشترک بودیم فرمود: خداوند تبارک و تعالى به من وحى رساند که تو بخشنده طائفه خود بودى
    1. و لذا تو را نمى‏کشم، مرد گفت‏: «اشهد ان لا اله الّا اللّه و انّک محمّد رسول اللّه (صلى الله علیه و آله) ...». (و ایمان آورد).
  7. از دوکس خداوند ناراحت است. درروایتى آمده که رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) فرمودند: خداوند از بخیل از این که زنده است ناراحت است و از بخشنده در وقت مرگش.
  8. مولى على (علیه السلام) در روایتى مى‏فرمایند: «افْضَلُ السخاء انْ تکون بِما لَکَ مُتَبَرّعاً و عن مال غیرک مُتورِّعاً»؛ «بهترین سخاوت این است که مال خود را ببخشى و از مال دیگرى پرهیز کنى».
  9. قاطع رحم به بهشت نرود، «یَصِلُ مَنْ قطع ه» «پرهیزگار با کسى که او قطع   ارتباط  برقرار مى‏کند». او مى‏داند که قطع  ارتباط  با مردم خصوصاً با خویشاوندان و ارحام مبغوض خداوند است، او مى‏داند که‏ قاطع رحم به بهشت نمى‏رود،
  10. رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «ثَلاثَةُ لا یَدْخُلُونَ الجنّة: مُدمنُ خمر و مُؤمِنُ سِحر و قاطِعُ رحم»؛«سه کس به بهشت نمى‏رود: دائم الخمر و مؤمن به سِحر و جادو و قطع  کننده رحم با خویشاوند».او مى‏داند که قطع  ارتباط  موجب کوتاهى عمر است و صله رحم موجب زیادتى در عمر، در
  11. مبدل عمر سه سال به سی سال- روایت از رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) آمده مَرد صله رحم مى‏کند در حالى که سه سال از عمرش باقى مانده و خداوند سى سال مى‏کند
  12. و نیز قطع  رحم مى‏کند و سى سال از عمرش مانده و خداوند به سه سال مبدل مى‏کند، سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»: «خداوند محو مى‏کند آنچه را مى‏خواهد و اثبات مى‏کند و نزد او ام الکتاب است».
  13. مُیسّرى گوید امام صادق (علیه السلام) به من فرمودند: «چندین مرتبه اجل تو رسیده است و هر مرتبه خداوند بواسطه صله رحم تو و نیکى به نزدیکانت آن را به تأخیر انداخته است».
    1. بعضى فکر مى‏کنند رحم وخویش که قطع ارتباط  با آن این قدرنکوهیده شده پدرو مادر و برادر و خواهر است خیر این چنین نیست
  14. مرحوم نراقى در جامع السعادات مى‏گوید: «مراد از رحمى که قطع  ارتباط  با آن حرام و  ارتباط  با آن واجب است و اگر چیزى به او بخشیدى نمى‏توانى در آن رجوع کنى و پس گیرى، تمام افرادى هستند که از طریق نَسَبى با تو آشنا هستند. گرچه نسبت آنها دور باشد و ازدواج با آنها جائز باشد (نه فقط برادر و خواهر که ازدواج با آنها حرام است)
  15. و مراد به قطع  ارتباط  این است که با قول و فعل او را اذیت کنى، یا سختى و مشکلى در زندگى دارند و تو از کمک به آنها امتناع کنى، یا بتوانى دفع ظلمى از آنها کنى ولى نکنى ... و آنچه مقابل اینها است از کمک و یارى با زبان و دست و پا و وِجهه اگر انجام دهى صِله و ارتباط  است (که ممدوح است)».
  16. پس طبق نظر این عالم بزرگوار تمام خویشاوندان نَسَبى اعم از برادر و خواهر و پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ و هر چه بالاتر روى مثل جد و جده و برادرزاده و خواهرزاده و عمه و خاله و دائى و عمو و فرزندان و نوه‏ها و نتیجه‏هاى اینها همه رحم محسوب مى‏شوند، بله خویشاوندان سببى که از طریق ازدواجها بوجود مى‏آیند، مثل عروس و داماد و پدر و مادر آنها و خویشاوندان آنها اگر خویشاوندى نسبى نداشته باشند رحم محسوب نمى‏شوند ولى باز ارتباط  با آنها از ویژگیها و خصائص اهل ایمان و تقوى است و بسیار ضرورى است.
  17. حق خویشاونی وحق مسلمانی - او روایات ائمه (علیهم السلام) را شنیده است که فرمودند: حقّ خویشاوندى و رحم را هیچ چیزى از بین نمى‏برد ابى‏بصیر مى‏گوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم، مردى از خویشاوندان و نزدیکانش که عارف به حق و اسلام حقیقى نیستند آیا مى‏تواند کناره بگیرد، حضرت فرمودند: «لا ینبغى لَهُ انْ یصرمَه»؛ «هرگز جائز نیست قطع  رابطه کند»
  18. جهم بن حمید گفت، به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم که خویشاوندانى دارم، که همفکر من نیستند یعنى مسلمان‏ نمى‏باشند آیا حقى بر من دارند؟ فرمودند: بله حقّ رحم و خویشاوندى را چیزى قطع  نمى‏کند و اگر مثل تو مسلمان بودند، دو حق داشتند: « حقّ الرحم و حق الاسلام»:«حق خویشاوندى و حق اسلام».
  19. ترک رحم ترک خدا - مردى به خدمت نبى اکرم (صلى الله علیه و آله) آمد و گفت: یا رسول اللّه (صلى الله علیه و آله)، من داراى اهلى و خویشاوندانى هستم و آنها مرا اذیت مى‏کنند،
  20. و قصد کرده‏ام آنها را ترک گویم، حضرت فرمودند:«اذَنْ یرفَضُکم اللّه جمیعا»: «دراین موقع خداوند همه شما را ترک مى‏کند و دست رحمتش را از سر همه شما برمى‏دارد»، سؤال کرد پس چه کنم؟ فرمودند:«تُعطى مَن حرمَک و تَصل مَنْ قطعک و تَعفوا عمّن ظَلمک فاذا فَعَلَتَ ذلک کان اللّه عزَّوَجلَّ عَلَیهم ظَهیرا»: «به کسى که تو را محروم کرد احسان کن و کسى که ارتباطش را با تو قطع  کرد تو با او  ارتباط  برقرار نما و از خطاى کسى که به تو ظلم کرد درگذر، اگر چنین کردى، خداوند عزوجل یاور تو بر ضد آنها مى‏شود».
  21. ارتباط و قطع  ارتباط - رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) در روایتى دیگر که امام صادق (علیه السلام) نقل مى‏کنند فرمودند: «لا تَقطع  رحمک و ان قطع تْک»: «قطع  ارتباط  با ارحام خود مکن گرچه آنها با تو قطع   ارتباط  کردند!»
  22. ابى‏ذر گفت پیامبر (صلى الله علیه و آله) سفارش به من کردند: «ان اصِلَ رحمى و انْ ادبَرِت»: « ارتباط  با ارحام خود داشته باشم، گرچه آنها به من پشت کردند».
    1. خداوند نیز در قرآن کسانى را که قطع  رحم کرده‏اند و مى‏کنند لعنت فرستاده و جایگاهشان را دوزخ معرفى کرده‏ است: «وَ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقطع ونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ»: «و آنها که عهد الهى را پس از محکم کردن مى‏شکنند و پیوندهائى را که خداوند دستور برقرارى آن را داده، قطع  مى‏کنند و در روى زمین فساد مى‏نمایند، لعنت براى آنهاست و براى آنها بدخانه و سرائى است». در سوره بقره شبیه این آیه را دارد و در آخر مى‏فرماید آنها از زیانکارانند «أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ‏»
  23. کسانی که خدا آنها را لعنت کرده - در مورد صاحبان خرد خداوند مى‏فرماید: «یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»: «پیوندهائى را که خدا به آنها امر کرده برقرار مى‏دارند»، در ذیل این آیه از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد فرمودند قرابتک؛ منظور خویشاوندان تو است.
  24. در سوره محمد (صلى الله علیه وآله) نیز خداوند مى‏فرماید: «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقطع وا أَرْحامَکُمْ* أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ»: «اگر به دستورات الهى پشت کردید، آیا جز این انتظار مى‏رود که در زمین فساد کنید و قطع  رحم نمائید* آنها کسانى هستند که خداوند لعنت کرده، گوشهایشان را کر و چشمهایشان را کور کرده است».
  25. در روایتى از امام سجاد (علیه السلام) مى‏خوانیم که به فرزندشان امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «ایّاک و مصاحبة القاطع لِرحمة فَانّى‏ وجَدتُه ملعوناً فى کتاب الله عزوجل فى ثلاث مواضع: قال اللّه عزوجل فهل عَسَیْتُم ...»:
    1. «از مصاحبت با قطع  کننده رحمش بپرهیز، زیرا او در قرآن خداوند عزوجل در سه موضع ملعون و دور از رحمت الهى یافتم ...» یکى همین آیه فوق را فرمودند و دو آیه دیگر را یکى آیه 25 سوره رعد که‏ صریحاً لعنت شده و یکى آیه 27 سوره بقره که کنایتاً شده ذکر فرمودند. (و هر دو را ما قبلا ذکر کردیم).
  26. حرمت همسایه و مادر - بعضى از این روایات گرچه در مورد ارحام و بستگان نزدیک بود، ولى بعضى دیگر از روایات و آیات عنوانى اعم داشتند و از انسانها خواسته بود که پیوندها را نگسلید، گرچه طرف مقابل چنین کند.
  27. بعضى را مى‏بینیم همسایه دیوار به دیوار هستند ولى سال به سال رفت و آمد نمى‏کنند بلکه اگر یکدیگر را نیز ببینند به هم حتى سلامى نمى‏کنند، در حالى که پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمودند:«حُرْمَة الجارِ عَلى الجارِ کَحِرمَةِ أمّة»: «حرمت و احترام همسایه بر همسایه مانند احترام مادر است». همانگونه که باید به او احترام گذارى و نیز بین مهاجرین و انصار نوشتند: «الجار کالنفس»: «همسایه مثل نَفْس خود انسان است».
  28. سه حق همسایه - و در روایتى پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) همسایه‏ها را سه قسمت کردند: یکى آنها که سه حق دارند: حق همسایگى و حق اسلام و حق خویشاوندى، دوم آنها که دو حق دارند: حق اسلام و حق همسایگى، و سوم آنکه یک حق دارد، و آن کافر است که فقط حق همسایگى دارد،پیامبر (صلى الله علیه و آله) حتى براى کافر نیز حق همسایگى قائل شده که باید مراعات شود گرچه او از شما ببرد،
  29. مگر پیامبر (صلى الله علیه و آله) به سراغ آن یهودى که خاکستر بر سر حضرت مى‏ریخت، نرفتند و چه بسا آنها با این مراودات و رفت و آمدها و اینگونه اخلاق مسلمان شوند.
  30. و بالاتر از همسایه -  چه بسا دو برادر و دو خویش که رحم محسوب مى‏شوند، سال به سال به سراغ هم نمى‏روند از بعضى سؤال مى‏کنى چرا با برادر یا خواهر و حتى پدر و مادرت رفت و آمد نمى‏کنى؟ مى‏گوید آنها با من قهر هستند من هم قهرکرده‏ام.
  31. اصلا کلمه قهر با وجود انسان و دستگاه آفرینش کلمه نامأنوسى است، روح انسانى با دوستى و صمیمیت آشنائى دارد، با میل به دیگران و پیوند با آنها و زندگى غیرفردى هماهنگ است، انسان میل به زندگى اجتماعى دارد و مى‏خواهد با هر موجودى انْس بگیرد، قهر کردن خلاف این طبیعت و سرشت انسانى است. کلمه نامأنوسى در کتاب تکوین و خلقت انسان است، رابطه با برادران و خواهران دینى نوعى رابطه با خالق آنها است، چنانکه کمک به آنها و توجه و محبت به آنها، محبت ورزیدن به خداوند آنها است
  32. دوست خداوندی - آیا دوست نمى دارید دوست خداوند باشید قهر کردن و دورى و قطع  رابطه با مردم، قهر خداوندى و دورى از رحمت او را به همراه دارد، دورى از مخلوق دورى از اسم خدا است زیرا هر مخلوقى کلمه و اسمى و نشانه‏اى از او است و جلوه‏اى از جلوات او است.
  33. چه بسیار کارها که با ارتباط  و همبستگى با افراد اصلاح مى‏شود و چه بسیار مشکلات که با مساعى آنها حل مى‏شود و چه بسیار مشکلات که با دورى از افراد و گسستن از آنها به وجود مى‏آید، مضاعف مى‏شود.
  34. چرا باید حکومت صفا و صمیمیت از بین دو برادر دینى رخت بربندد، و قیچى قهر و غضب، علقه و ارتباط  آن دو را قطع  کند، چه بدى از صفا دیدیم که به بى صفائى روى آوردیم، اگر کسى نیز به بى‏صفائى روى آورد تو سعى کن یکطرفه صفاد دهى تا نظر طرف مقابل را برگردانى، اگر کسى قطع   ارتباط  با تو کرد سعى کن قطع  نکنى، تو پیشقدم شو براى وصل و آشتى و فکر نکن سبک و کم قدر مى‏شوى،
  35. پیش قدم در ارتباط - این تجربه در جامعه به اثبات رسیده که هر که در این امور پیشقدم شود، محبوب‏تر است، هم نزد خداوند به مقتضاى روایات و هم نزد مردم به حکم تجربه، مردم با چشمى دیگر به او مى‏نگرند و براى او احترامى دیگر قائلند.
  36. گاهى مى‏گوئى برو رابطه برقرار کن و مگذار دوستى چند ساله و خویشى تو ازبین برود، مى‏گوید: «دورى و دوستى» این حرف همه جا صحیح نیست بلکه «نزدیکى و دوستى» در بعضى مواقع شعارى زیباتر و نزدیکتر به شعور است.
  37. مرحوم الهى قمشه‏اى در مورد سه فرازى که ذکر شد عفو  عمّن ظَلَمَه و یُعطى مَنْ حَرَمَه و یَصِلُ مَنْ قطع ه) چنین مى‏سراید:

ببخشد هر که را بر وى ستم کرد

 

که آن بیچاره حال خود دژم‏ کرد

ندارد از کسى کین در دل پاک‏

 

نماید شاد هر کس ساخت غمناک‏

بپویدند اگر از وى گسستند

 

نگه دارد اگر عهدش شکستند

چو گل خندد به روى هر خس و خار

 

ندارد خار جُور آن طُرفه‏ گلزار

     

-اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج‏2، ص: 461

-اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی