بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- امیر المومنین متقین 51- صبر در شدائد «و صبرا فى شدة» ترجمه: و (مىبینى براى هر یک از متقیان) صبر کردنى در سختى و شدت.
- شرح: پرهیزگاران در برابر شدائد و انبوه مشکلات زندگى صبور و بردبارند و در شرائط سخت و دشوار از کوره درنمىروند و با اتکاء به نیروى لایزال الهى صبر و استقامت ورزیده و سرانجام به پیروزى نهائى نایل مىشوند.
- قتل صبر، - درباره صبر در فرازهاى قبل به طور مشروح بحث شد و گفته شد واژه صبر در اصل لغت به معنى حبس و نگهدارى است و سپس معانى جدیدى گرفته است، قتل صبر، کشتن توأم با شکنجه را گویند که طرف مقابل هیچ وسیله دفاعى ندارد، و این بواسطه حبس کردن و در تحت فشار قرار دادن حاصل مىشود، انسان وقتى در مقابل شهوات و مشکلات مقاومت کرد و نفس را از تعرض آنها حبس کرد، در فرهنگ قرآن و روایات صبر و استقامت بر آن اطلاق شده است.
- صبر حبس نفس - مرحوم محمد نبىّ تویسرکانى این عالم بزرگوار و محقق جلیل در کتاب ارزشمند خود «لئالى الاخبار» گوید: «معنى صبر حبس نفس است از زشتیهائى که اشتها دارد و وادار کردن آن بر طاعات، و کاملترین فرد صبر بازداشتن نفس از بهرههاى نفسانى و شهوات حیوانیه مباحه است چه رسد باز داشتن نفس را از زشتیها و عدم متابعت آنها به طورى که نفس مرکوب آنها شود.
بلکه مرکوب او شوند همه |
گر ز شهوت به صبر باز آید |
|
تلخى صبر اگر گلوگیر است |
عاقبت خوشگوار خواهد بود |
- حقیقت صبر - و نیز گوید: حقیقت صبر جرعه جرعه خوردن غصهها در مصائب و تحمل بلایا است، چنانکه در «مسکن الفواد» (شهید ثانى) فرموده و نسبت به لغت داده است، «الصبر الحبس للنفس من الفزع من المکروه و الجزع عنه و انما یکون ذلک بمنع باطنه من الاضطراب و اعضائه من الحرکات الغیر المعتادة»
- و غایت صبر این است که فرقى بین نعمت و محنت (آنچه در مقابل نعمت است) نگذارد بلکه محنت را بر نعمت ترجیح دهد، زیرا علم به حسن عاقبت آن دارد.
- اقسام سهگانه صبر - در بحثهاى قبل در باره اقسام سهگانه صبر (صبر در مصیبت، صبر در معصیت، صبر در عبادت) بطور مشروح سخن گفتیم که دیگر به آنها نمىپردازیم.
- فرهنگ صبر در اسلام: صبر در اسلام خود نوعى فرهنگ و دانش است، دانشى که باید آموخت، باید در مواضع مختلف آن را تکرار کرد تا مثل هر صفتى براى انسان ملکه شود.
- (1). لئالى الاخبار، جلد 1، صفحه 254 و 253- کتاب «مسکن الفواد عند فقد الا حبّه و الاولاد» از شهید ثانى (ره) است (یعنى ساکن کردن دل در موقع فقدان و از دست دادن دوستان و فرزندان) گفتهاند وجه اینکه این کتاب را نوشت این بود که فرزندان زیادى از او وفات یافتند و فقط شیخ حسن صاحب معالم آن محقق شهیر و عالم عامل باقى ماند ولى اعتماد و اطمینانى به زنده ماندن او نداشت وقتى شهید ثانى به شهادت رسید فرزند او 4 سال یا 7 سال داشت .
- بیش از هفتاد مرتبه این صفت –در قرآن و احادیث صبر بسیار مورد مدح و مجد قرار گرفته، و صابران متصّف به صفاتى شدهاند. در قران بیش از هفتاد مرتبه این صفت پسندیده ذکر شده و نوزده مرتبه خطاب به خود پیامبر (صلى الله علیه و آله) شده که صبر را پیشه خود سازد، و بسیارى از خیرات و درجات مبتنى بر صبر و ثمره آن شمرده شده است.
- پیشوا بخاطر صبر- براى نمونه، قرار دادن بنىاسرائیل را به عنوان پیشوا و هدایتگر به خاطر صبر دانسته است: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صبروا» و نیز فرموده: «وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنى عَلى بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صبروا» و همچنین اجر صابران را بواسطه صبر آنها بىحساب قرار داده «إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» و غیر این آیات از آیات وارده در مورد صبر؛ و نیز در روایات بسیار مورد توجه قرار گرفته است:
- چون صبر رود ایمان رود - امام صادق (علیه السلام) مىفرمایند: «الصبر مِنَ الایمان بِمَنزَلة الرأسِ مِنَ الجَسَد فَاذا ذَهَبَ الرأسُ ذَهَبَ الجَسَد کَذلکَ اذا ذَهَبَ الصبر ذَهَبَ الایمان» «صبر نسبت به ایمان به منزله سر نسبت به بدن است، پس زمانى که سر مىرود، بدن هم مىرود، همینطور وقتى صبر مىرود، ایمان هم مىرود».
- افضلیت صبر نسبت به اعمال- و نیز در روایتى دیگر آن حضرت فرمودند: «وقتى مؤمن داخل قبرش شد، نماز در طرف راست و زکات در طرف چپ او قرار گرفته و اعمال نیک او سایهبان او مىشود و صبر در گوشهاى قرار مىگیرد، وقتى دو ملک سؤال مىآیند صبر به نماز و روزه و اعمال نیک گوید: رفیق شما نزد شما است اگر عاجز شدید از یارى او من نزد او (یعنى بنده مؤمن) هستم».
- صابرتر ازما- در حدیث جالبى آن حضرت فرمودند: «ما صابریم و شیعههاى ما صابرتر از ما هستند»، گفته شد چگونه صابرتر از شما هستند، فرمود: «زیرا ما صبر مىکنیم بر آنچه مىدانیم ولى شیعیان ما صبر مىکنند، بر آنچه نمىدانند».
- رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) نیز فرمودند: «الصبر نِصْفُ الایمان» «صبر نصف ایمان است». اگر سؤال کنى معنى نصف ایمان بودن صبر چیست؟ گویم غزالى در احیاء العلوم خود دو وجه براى این روایات ذکر کرده است:
- صبر و یقین - ایمان اطلاق بر تصدیقات و اعمال مىشود، پس براى ایمان دو رکن است یکى یقین و دیگرى صبر، مراد از یقین، معارف قطعى است و مراد از صبر، عمل به مقتضاى یقین.
- و رسول گرامى (صلى الله علیه و آله) این دو را (یقین و صبر) را در روایتى جمع کرده و فرمودهاند: «مِنْ اقلّ ما اوتیتُم الیقین و عَزیمةُ الصبر»: «از کمترین چیزهائى که اعطا شدهاید یقین و صبر است».
- ایمان : صبر و شکر - وجه دوم این که ایمان مشتمل است بر امورى که نفع مىبخشد و بر امورى که ضرر مىزند، مؤمن باید اعمال نافع را انجام داده، و شکر گزارد، و اعمال مضرّ را ترک کرده، و صبر در مقابل ترک آنها کند، پس شکر در مقابل اعمال نافع و صبر در مقابل اعمال مضرّ است، پس شکر نصف ایمان است، و صبر نصف دیگر آن و به همین جهت یکى از صحابه گفت: «الایمان نصفان، نصف صبر و نصف شکر»: «ایمان دو نصف است، نصفى صبر و نصفى شکر».
- عفت نامند - در اهمیت صبر همین بس که تمام اخلاق حمیده به صبر برمىگردد، لکن براى این صبر در هر موردى اسمى است، اگر صبر در برابر شهوت شکم و فرج باشد، عفت نامند
- و اگر در تحمل امر غیر ملایمى و سختى باشد اسمهاى آن نزد مردم مختلف است،
- جزع گویند،- اگر در مصیبت باشد، صبر و ضد آن را جزع گویند،
- «ضبط نفس» - اگر در موقع بىنیازى و ثروتمند بودن باشد که خود را نبازد، «ضبط نفس» گویند که در مقابلش «بَطَر» است که تکبر و خود را بزرگ شمردن باشد
- شجاعت و صبر اگر در جنگ باشد، شجاعت و ضدش «جُبن» است
- حلم و صبر- و اگر در فرو نشاندن غضب باشد، حلم و ضدش «سفه» و نوعى نادانى است
- سعه صدر وصبر - اگر در برابر حوادث خیر و شرّ روزگار باشد، سعه صدر و ضدش ناراحتى و ضیق صدر است، و اگر در مخفى کردن کلام باشد، کتمان سرّ است
- زهد و صبر- و اگر در برابر زیادهخواهى و زیاده بر زندگى معمولى باشد، زهد و ضدش حرص است و اگر صبر بر بهرههاى کم باشد، قناعت و ضدش، «شَره» و شدت میل است.
- و بواسطه اشتمال صبر بر این صفات وقتى از پیامبر (صلى الله علیه و آله) از ایمان سؤال کردند، حضرت فرمودند: «هو الصبر» زیرا صبر اکثر اعمال ایمان و عزیزترین اعمال آن است.
- فلسفه صبر در مباحث قبل به این بحث اشارهاى شد، و در ذیل این فراز نیز به چهار نکته اشاره مىکنیم:تمام کارهاى مثبت با موانعى روبرور است، کار مثبت و مهم بدون مخالف نمىشود، آزادى، استقلال، ایمان، تقوى، تحصیل دانش، کسب، بدون مشکل نمىشود، اگر اهل صبر نیستى وارد میدان نباید بشوى، اگر با یکى دو مانع مىخواهى کنار روى اصلا از اول پا در این مسیر نگذار.
- صبر در نادیده گرقتن عیوب دیگران - یکى از بزرگان که استاد استاد ما بود، و از مراجع محسوب مىشد یک نفر در مشکل مالى سختى گرفتار شده بود، و نامه تندى توأم با ناسزا به آقا نوشت و آخر نامه مشکل مالى خود را ذکر کرده بود، آقا نامه را خوانده بودند، و براى این که آن طرف خجالت نکشد، نامه را پشت کتابهاى کتابخانه خود انداخته بودند، و پیغام براى آن شخص داده بودند که بیا مثل اینکه نامه براى من داده بودى، و من آن نامه را انداختهام (مرادشان پشت کتابها بوده) چه مشکل دارید،
- صبر در نارحت نکردن دیگران - او آمده بود، و مشکل را مطرح کرده و گره کارش اصلاح شده بود، و آن عالم بزرگوار فرموده بود، او فکر کرد نامهاش را نخواندهام ولى این کار را کردم تا هم به او کمک شده باشد و هم ناراحت نباشد.
- صبر ضامن اجرای عمل خیر - پش ضامن اجراى تمام کارهاى خیر صبر است، با صبر مىتوان به اهداف عالى رسید.
- بلبل چون عاشق گل است، گاه بدنش هم از خارها خونآلود شود ولى نمىهراسد، تو هم باید در کنار گلهاى روزگار از خارها نهراسى گرچه خونآلوده شوى.
- انسان تحت فشار انگیزههاى درونى و بیرونى است؛ همیشه انگیزهها و نیازهائى او را به طرف گناه مىکشاند، هواها و نیازها و خواهشهاى نشأت گرفته از شهوت از درون و محیطهاى فاسد و شیطان و دوستان ناباب و غیره از برون مزاحم و رهزن مسیر تکامل و صلاح اویند، اگر نخواهد استقامت داشته باشد از کوره در مىرود، پس صبر عامل بازدارنده از گناه است.
- اصولا دنیاى ما- آمیخته با حوادث تلخ و شیرین، کامیابى و ناکامى، شکست و پیروزى، نیش و نوش است. هر روز دوستان از دنیا مىروند و اگر از دنیا مأیوس شویم و در حادثه اول و دوم خود را ببازیم، مردهاى بیش نیستیم، انسان به امید زنده است، آدم مأیوس در حساب مردهها است. باید در برابر همه حوادث صبر کرد،
- صبرتا به - جائى رسید، اینکه در عرف مىگویند ان شاء الله غم اول و آخرتان باشد، این دعا نیست، این نفرین است، یعنى امیدوارم ان شاء الله اول از همه بمیرى، زیرا مگر مىشود در این دنیا مردن و از دست رفتن نباشد، اگر مىخواهى این غمى که الان بر تو وارده شده غم اول و آخر تو باشد، باید اول از همه بروى تا غمى نبینى! پس صبر عامل امیدوارى است.
- صبر عبرت گرفتن - علم و دانش آموزى ثمره صبر است، از آیات قرآن نیز چنین استفاده مىشود در آیه 33 شورى بعد از اینکه خداوند از نشانههاى خود خبر مىدهد مىفرماید: إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ* «همانا در آنها نشانههائى است براى هر صبر کننده و شکرگزارى». اسرار آفرینش، آیات خداوند است و علم به آنها نیاز به صبر دارد، آن هم صبر بسیار، زیرا ( «صبّار» صیغه مبالغه است) کشف آثار هستى و عبرت گرفتن از آنها نیاز به صبر دارد.
- صبر با حوصله یکی است - از دانشمندان خارجى 20 سال زحمت مىکشد، تا کتاب مورچگان بنویسد که یک عالم توحید است. درباره نیوتن گفتهاند وقتى سیب از درخت به زمین افتاد، تا وقتى که علم به نیروى جاذبه زمین پیدا کرد، مدت 5 سال طول کشید، یعنى درباره همین حادثه ساده 5 سال با صبر و حوصله مطالعه کرد!
- براى یادگیرى صبر و استقامت، شرح حال علماء باید مطالعه شود، چه علماى مذهبى و چه غیرمذهبى، هر کس به جائى رسید چه در مسیر توحید و چه در غیر این مسیر، بدون صبر نرسید، امیدوارم خداوند ما را در علم آموزى در مسیر خود صبّار و شکور قرار دهد.
- صبر و تحمّل- الهى در ذیل این فراز (و صبرا فى شدة) چنین گوید:
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
باغبان گر پنج روزى صحبت گل بایدش |
در کنار خار هجران صبر بلبل بایدش |
هم آنان را ز تسلیم و توکّل |
به هر سختى بود صبر و تحمّل |
|
چه سختى ها که گیتى در پى انگیخت |
چو نیروى صبورى دید بگریخت |
|
بیابان جهان پرخار و خاشاک |
صبورى بر مثال رخش چالاک |
|
چو رخش صبر باشد نرم رفتار |
گذارد پا به نرمى بر سر خار |
|
جهان صحرا و سختیها سبک باد |
صبورى همچو کوه سخت بنیاد |
|
شکیبائى گزین چون پارسا مرد |
صبورى کن چو پیش آید غم و درد |
|
شکیبائى ظفر بخشد سرانجام |
نیابد بى صبورى هیچ کس کام |
|
چو سختى روى آرد مرد هوشیار |
به پاى صبر بشتابد پى کار |
|
به جانش صبر او آرام بخشد |
فلاحش دست گیرد کام بخشد |
|
نگردد تنگدل در هیچ سختى |
بر آرد شاخ صبرش نیک بختى |
اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج2، ص: 201