پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۳۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

۱۳
مرداد

بسم الله الرحمن الرحیم moharram-rafiei-imam-hosainrafiei-moharram

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم..

  1. ارتباط با اهل بیت. مارق ..زاهق ..لاحق 1-
  2. یکی از راه های رشد و ترقی در جامعه، که در روایات و زیارتنامه های ما آمده است ارتباط با اهل بیت و همگام بودن با اهل بیت است. چون مردم نسبت به اهل بیت سه دسته هستند:
  3. عده ای از اهل بیت جدا می شوند. در زیارتنامه ها و روایات به اینها می گویند مارق که توضیح می دهم.
  4. عده ای همراه اهل بیت هستند و هرچه آنها گفتند گوش می کنند. نه جلو می افتد نه عقب می افتند. به اینها می گویند لاحق. که همان اهل رشد هستند.
  5. عده ای هم کوتاهی می کنند به اینها می گویند زاهق. این همان است که در زیارت جامعه می گوییم فالراغب عنکم مارق هر کس از شما روی گرداند منحط است. مارق به تیری که از کمان در می رود می گویند مرق به خاطر همین هم به خوارج نهروان می گویند مارقین چون اینها اصلا امیرالمؤمنین را کافر می دانستند. نه اینکه قبول نداشتند بلکه میگفتند کافر است. حتی حاضر بودند قبرش را بشکافند و جنازه اش را بیرون بیاورند و خودشان می گفتند آتش بزنیم. به همین جهت هم قبر حضرت امیر یک قرن مخفی بود. فالراغب عنکم. راغب درست است
  6. رغبت معنای مثبت دارد ولی وقتی با عنکم متعدی می شود معنایش منفی می شود. فالراغب عنکم مارق هر کس از شما دوری کرد این مارق است مثل تیری که از کمان در رفته این ساقط و منحط است.
  7. و اللازم لکم لاحق. هر کس گفت فمعکم معکم ما با شماییم. بگویید حلاله حلال، بگویید حرامه حرام، بگویید صلح بگویید جنگ ما کاملا مطیع هستیم.
  8. من اطاعکم فقد اطاع الله. اینها را می گویند لاحق یعنی رشد، یعنی اهل الحاق.
  9. و المقصر فی حقکم زاهق اگر کسی از شما انکار نکرد مثل اولی ها، همراه شما هم نبود مقصر بود، در مورد شما کوتاهی کرد، منکر نبود مثل دسته اول و مرید هم نبود مثل دسته دوم، کوتاهی کرد این می شود زاهق، نابود است.
  10. ان الباطل کان زهوقا یعنی نابود می شود. این سه تا را ما امشب کمی توضیح بدهیم.(
  11. دسته ی اول کسانی که مارق هستند. فالراغب عنک مارق کسانی که از شما اعراض می کنند، دوری می کنند. اینها چند دسته هستند:
  12. بعضی ها اصلا امام را قبول ندارند. یا کار پیغمبر را قبول ندارند. خب پیغمبر معصوم است معصوم که خطا نمی کند. مثلا در جنگ حنین داشت غنیمت تقسیم می کرد. یک نفر از همینها که بعدا در جنگ نهروان به دست امیرالمؤمنین کشته شد،
  13. آمد جلو گفت یا رسول الله! اعدِل درست تقسیم کن، عدالت را رعایت کن! حلال و حرام نکن!! به کی داری میگی؟! پیغمبر است مثل این است که شما به پزشک بگی درست طبابت کن! خب تو چه کاره ای؟ تو طبیبی؟ تو درس خوانده ای؟ تو مریضی.
  14. پیغمبر یک نگاهی به او کرد فرمود ویحک ان لم اعدل فمن یعدل چی می گویی اگر من عادل نباشم چه کسی روی این کره ی زمین عادل است. من اصلا برای عدالت آمده ام.
  15. یکی بلند شد گفت آقا اجازه بده من این را بزنمش، این خیلی پررو است. آقا فرمود کاریش نداشته باش. این آخرش به تعبیر من با همین حرفها سر خودش را به باد می دهد که همینطور هم شد و در جنگ نهروان کشته شد. این می شود فالراغب عنکم.
  16. ما بحثمان این شبها همین است دیگر، رشد، رکود و انحطاط. حالا فعلا داریم انحطاطی ها را می گوییم. کسانی که الراغب عنکم. امام را نمی شناسد، جایگاه امام را نمی داند. بعد از غدیر که 18 ذی حجه بوده خب اخبار یواش یواش رسید به شهرها که حضرت علی علیه السلام جانشین پیغمبر شده است.
  17. یکی از همین مسلمانها به نام نعمان بن حارث وقتی شنید بلند شد با عصبانیت آمد خدمت پیغمبر. گفت یا رسول الله! امرتنا بالصلوة فصلّینا گفتی نماز بخوان، خواندیم. گفتی روزه بگیر گرفتیم، گفتی جهاد، گفتی حج. تا حالا من نه نگفتم.
  18. ولی این یکی را قبول ندارم که شما پسر عم خودت را جانشین خودت بگذاری. یا خودت انتخاب کردی، یا خدا. دو حالت دارد. اگر خودت انتخاب کردی من قبول ندارم. البته این حرف هم اشتباه است چون خدا در قرآن گفته هرچه پیغمبر گفت خدا گفته وَ مَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَىٰ. اگر هم خدا انتخاب کرده طاقت ندارد
  19. که مرحوم علامه ی امینی می گوید خودش می گوید یک سنگی بیاید و من بمیرم ولی ولایت علی را نبینم!! اینقدر آدم لجوج می شود.
  20. سوره ی معارج اینجا نازل شد که قرآن می فرماید سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ. یک نفر خودش تقاضای عذاب کرد و اتفاقا از بین هم رفت و به درک واصل شد. اینها می شوند فالراغب عنکم.
  21. البته اینها درجه هایشان با هم فرق می کند مثلا خوارج نهروان که بعدا به آنها می گفتند حروریه چون در یک منطقه ای به نام حروراء بودند. یکی از اصحاب امیرالمؤمنین عبدالله بن خباب بن ارت است. خباب که پدرش هست، از کسانی است که عاشق پیغمبر بود. به خاطر اسلام چقدر شکنجه شد، چقدر آهن داغ روی شکمش گذاشتند. پدرش آدم بسیار متدین، مؤمن که چقدر به خاطر اسلام شکنجه شد. بچه هایش هم مثل پدرشان. یک پسر مؤمن متدین دارد عاشق امیرالمؤمنین به نام عبدالله بن خباب بن ارت. خانمش می رود در کوچه های کوفه که باردار هم بود. خوارج محاصره اش کردند، آدم های احمق، آدم های متحجر که شما شبیهش را در داعشی ها می بینید.
  22. آدم هایی که خشکه مقدس نادان، این را بستند آوردند. گفتند رابطه تان با علی چگونه است؟ گفتند ما عاشق علی هستیم. این را گرفتند و به درختی بستند. خرمایی از درخت افتاد یکی از اینها برداشت بخورد، آن یکی زد روی دستش گفت حرام است مال مردم است!! عبدالله بن خباب بن ارت خنده اش گرفت. گفت شما ما را دستگیر کردید، می زنید اینها حرام نیست ولی یک خرما حرام است.
  23. می خواهم بگویم گاهی چطور بعضی ها حساسیت روی یک چیز کوچک دارند ولی … جلوی خانمش سر از بدنش جدا کردند. بعد هم شکم خانمش را دریدند و بچه را بیرون انداختند و بعد هم زنش را شهید کردند. سه تا قتل نفس، سه تا مسلمان به جرم محبت امیرالمؤمنین.
  24. چهار زن دیگر را همان روز شهید کردند. آمدند خدمت آقا گفتند چرا نشستید؟! امروز شش نفر شهید شدند این هم عبدالله بن خباب یار صدیق شما، زنش، بچه ی بی گناهش!! آقا یک نفر را فرستاد برای مذاکره، فرمود به آنها بگو دست از این کارها بردارید. رفت، او را هم کشتند.
  25. امیرالمؤمنین لشکر کشید و چهار هزار نفر را از بین برد. که خودش فرمود ده نفرشان باقی ماندند. فرمود کسی غیر از من نمی توانست این فتنه را بخواباند. خیلی هاشون حافظ قرآن بودند، آثار سجده به پیشانی داشتند. فرمود کسی غیر از من نمی توانست جلوی فتنه ی خوارج را بگیرد. عرض کردم چیزی شبیه جریان های داعش که شما می بینید
  26. در جنگ نهروان کمیل می گوید من یک شب در کوفه با امیرالمؤمنین قدم می زدم صدای قرآن می آمد اینقدر این قاری قشنگ قرآن می خواند که من را میخکوب کرد. آقا فرمود چیه ایستادی؟ گفتم گوش بدهید خیلی قشنگ قرآن می خواند. فرمود این قرآن در دهانش هست، هیچ در دلش نیست.
  27. بیا برویم. میگوید آمدیم. در جنگ نهروان رسیدیم به یک کشته ای. امیرالمؤمنین آمد بالای سر این کشته فرمود این را می شناسی؟ گفتم نه. فرمود همان است که نصف شب ایستادی گفتی بگذار قرآنش را گوش بدهم، این همان قاری نصف شب است!!
  28. خب اینها می شود فالراغب عنکم. اگر کسی راغب یعنی اعراض از اهل بیت کرد نتیجه اش این می شود که مواردش هم کم نیست. حتی گاهی جلوی پیغمبر هم می ایستادند.
  29. یعنی شما نگاه کنید مثلا ماه رمضان رسول خدا برای فتح مکه از مدینه آمده بیرون، خب ماه رمضان است و اینها مسافر، روزه را باز کردند. عده ای از همین ها گفتند ما روزه مان را باز نمی کنیم. حضرت فرمود جایز نیست!! اینها گفتند باشه، حیف است!!
  30. بابا! پیغمبر دارد می گوید!! فسماهم رسول الله عصاة فرمود شما عصات هستید یعنی نافرمان. خیلی از این نمونه ها هست. خون جگرهایی که ائمه ی ما از این آدمهای احمق نادان خوردند در طول تاریخ که چه اتفاقاتی افتاده است
  31. که یکی از اینها صبح عاشورا آمد خدمت امام حسین به نام محمد بن اشعث که آدم بسیار خبیثی است، همین است که مسلم را دستگیر کرد، دروغگو، خائن پدرش هم مثل خودش بود. خیلی امیرالمؤمنین را اذیت کرد. این همان است که به مسلم امان داد و بعد خیانت کرد.
  32. صبح عاشورا آمد اباعبدالله ایستاده بود گفت یا حسین! فکر نکن تو نزد خدا حرمتی داری چون پسر پیغمبری!! آقا این آیه را خواندند که انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت این آیه در مورد ما است. گفت نه، شما مصداق این آیه نیستید چون بر امیر شورش کردید و شروع کرد این اراجیف را گفتن.
  33. امام حسین نفرینش کرد. فرمود خدایا حرمت ما را به این نشان بده. رفت یک جایی برای دستشویی کردن، عقرب او را نیش زد و عاقبت به همین درد به درک واصل شد.
  34. در کربلا نتوانست بجنگد. به خاطر همین عقرب زدگی شدید که امام نفرینش کرد.
  35. یکی از همین هایی که صبح عاشورا آمده بود نزد امام حسین من زبانم نمی چرخد بگوید واقعا!! خبیث عبدالله بن حوضه. اباعبدالله قسمتی از خیمه هایش را گودال کنده بود و آتش داخل آن ریخته بود که دشمن نتواند از پشت حمله کند.
  36. سی هزار آدم هستند و اینها هشتاد نود نفر بیشتر نیستند. باید مدیریت کرد. به قول یک آقایی که کتابی نوشته مدیریت امام حسین در کربلا. می گوید بهترین مدیریت را امام حسین داشته. هفت هشت ساعت با این هفتاد هشتاد نفر مقابل سی هزار نفر ایستاد.
  37. بله اگر اینها را محاصره می کردند اینها را دستگیر می کردند و یکی یکی گردن می زدند. اینطور هم می شد اما برنامه ریزی ای کرد که به بهترین شکل دشمن تحقیر بشود.
  38. آمد گفت حسین! برای خودت آتش درست کردی؟ صبر کن ما شما را می کشیم به جهنم ملحق می کنیم!! یک چنین توهینی به امام حسین کرد.
  39. آقا نفرینش کرد فرمود اللهم خذه بالنار همین آتش دنیا بگیرش. همه دیدند پایش غلطید اسبش انداختش در آتش و صبح عاشورا به درک واصل شد.
  40. عبدالله بن حوضه. چون به امام جسارت کرد قلب امام را شکست. فالراغب عنکم. هر کسی از شما اهل بیت رغبت کرد.
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم..
  • حسین صفرزاده
۰۹
مرداد

 

    1. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم :اهمیت آن 5-  
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  1. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» قَوْلَ بِسْمِ اللَّهِ لَقَدْ دَخَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یَحْیَی عَلَی أَمِیرِ الْمُومِنِینَ (علیه السّلام) وَ بَیْنَ یَدَیْهِ کُرْسِیٌّ فَأَمَرَهُ بِالْجُلُوسِ عَلَیْهِ فَجَلَسَ عَلَیْهِ فَمَالَ بِهِ حَتَّی سَقَطَ عَلَی رَأْسِهِ فَأَوْضَحَ عَنْ عَظْمِ رَأْسِهِ وَ سَالَ الدَّمُ
  2. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»عبد الله بن یحیی بر امیر المومنین (علیه السّلام) وارد شد وجلوی حضرت یک صندلی قرار داشت پس امر شد که بروی صندلی بنشیند پس نشست بر صندلی تا اینکه نشست صندلی شکست و سرش ضربه دید وخون از سرش جاری شد
  3. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» فَأَمَرَأَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السّلام) بِمَاءٍ فَغَسَلَ عَنْهُ ذَلِکَ الدَّمَ : حضرت آب طلبیده و او را پاکیزه نمود و دست مبارک بر سرش کشید
  4. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» ثُمَّ قَالَ ادْنُ مِنِّی فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَی مُوضِحَتِهِ وَ قَدْ کَانَ یَجِدُ مِنْ أَلَمِهَا مَا لا صَبْرَ لَهُ مَعَهُ وَ مَسَحَ یَدَهُ عَلَیْهَا وَ تَفَلَ فِیهَا فَمَا هُوَ أَنْ فَعَلَ ذَلِکَ حَتَّی انْدَمَلَ فَصَارَ کَأَنَّهُ لَمْ یُصِبْهُ شَیْ‏ءٌ قَطُّ : حضرت آب طلبیده و او را پاکیزه نمود و دست مبارک بر سرش کشید چنان شد که اصلا اتفاقى روى نداده بود،
  5. فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُومِنِینَ قَدْ أَفَدْتَنِی وَعَلَّمْتَنِی فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ تُعَرِّفَنِی ذَنْبِیَ الَّذِی امْتُحِنْتُ بِهِ فِی هَذَا الْمَجْلِسِ حَتَّی لا أَعُودَ إِلَی مِثْلِهِ وفرمودند ستایش میکنم خداى را که ابتلاآت دنیا را موجب خلاصى و نجات از گناه شیعیان ما قرارداده تا عبادات و طاعات آنها سالم مانده و مستحق ثواب شوند؛
  6. قَالَ تَرْکُکَ حِینَ جَلَسْتَ أَنْ تَقُولَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ فَجَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ لِسَهْوِکَ عَمَّا نُدِبْتَ إِلَیْهِ تَمْحِیصاً بِمَا أَصَابَکَ
  7. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» عبد الله گفت: اى امیر مؤمنان بمن فائده رساندى و مرا آموختى اگر خواهى بمن بشناسان آن گناهى را که برایش در این مجلس گرفتار بلا شدم تا بدان باز نگردم؟
  8. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» حضرت فرمودند بلا یآن این‏ بود که هنگام نشستن‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* نگفتى و خدا از تو این بى‏ادبى و ترک وظیفه را چنین نمود که تو را آنچه بتو رسید پاک کرد،
  9. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» ندانى که رسول خدا بمن باز گفت از خدا عز و جل که فرمود: هر کار مهمى که در آن بسم الله گفته نشود دنباله بریده شود،
  10. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»  گفتم: بقربانت پدر و مادرم از این پس آن را واننهم
  11. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» حضرت فرمود در این صورت بهره‏مند شوى بدان و خوشبخت گردى.
  12.  «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» عبد اللّه گفت یا امیرالمؤمنین آیا کیفروجزاى گناهان ما فقط در دنیا داده میشود فرمودند بلى
  13. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» مگر فرمایش پیغمبر را که میفرمودند دنیا زندان مؤمنان و بهشت کفار است؛ نشنیدى خداوند شیعیان ما را با ابتلا و محنت دادن آنان از لوث گناه پاک فرماید؛

 

  1. أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم ) حَدَّثَنِی عَنِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ أَنَّهُ قَالَ کُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَمْ یُذْکَرْ فِیهِ بِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ
  2. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» : عبد الله گفت: اى امیر مؤمنان بمن فائده رساندى و مرا آموختى اگر خواهى بمن بشناسان آن گناهى را که برایش در این مجلس گرفتار بلا شدم تا بدان باز نگردم؟
  3. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» :آن این‏ بود که هنگام نشستن‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* نگفتى و خدا از تو این بى‏ادبى و ترک وظیفه را چنین نمود که تو را آنچه بتو رسید پاک کرد،
  4. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» ندانى که رسول خدا بمن باز گفت از خدا عز و جل که فرمود: هر کار مهمى که در آن بسم الله گفته نشود دنباله بریده شود، گفتم: بقربانت پدر و مادرم از این پس آن را واننهم فرمود در این صورت بهره‏مند شوى بدان و خوشبخت گردى.
  5.  «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» فَقُلْتُ بَلَی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی لا أَتْرُکُهَا بَعْدَهَا قَالَ إِذاً تَحْظَی بِذَلِکَ وَ تَسْعَدُ (تفسیرالامام العسکری، ص 22).
  6. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» عبد اللّه گفت یا امیر المؤمنین میخواهم گناهى که در این مجلس نمودم بدانم تا دیگر مرتکب آن نشوم
  7. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» فرمودند وقتى خواستى بنشینى از گفتن بِسْمِ اللَّهِ خوددارى نمودى آیا نمیدانى که پیغمبر فرموده هر کارى که خواستى انجام دهى بنام خدا آغاز کن عرض کرد یا امیر المؤمنین هرگز ترک نخواهم نمود.
  8. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» خداوند‏ فرماید وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ(شورا) یعنى آنچه از رنج و مصیبت بشما میرسد همه ازنتیجه اعمال زشت خود شماست
  9. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» در صورتى که خدا بسیارى از اعمال زشت شما را عفو میکند که در روز قیامت ثواب عبادات شما زیاد باشد
  10. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» و دشمنان ما در همین دنیا جزاى عبادات خود را دریابند، چه عبادات آنها چون داراى خلوص نیست وزن و قیمتى ندارد
  11. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» وزمانى که در قیامت وارد شوند گناهانشان را بر آنها وادارند و بعلت بغض و عداوتى که بآل محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم داشته‏اند آنانرا در آتش جهنم بیفکنند.
  12.  «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»  1- ( جمله اسمی ) بنام خداوند بنام خدای . جمله ایست که فارسی زبانان هنگام شروع کاری یا قدم نهادن در جایی گویند
  13. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» 2 - بفرمایید . بروید . پیش افتید .
  14. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» 3 - بخورید . میل کنید .
  15. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» 4- بکنید . انجام دهید . (( گفتی کنمت بغمزه بسمل بسم الله اگر شتاب داری . )) ( امیر خسرو )
  16. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»5- در موقع تعجب از چیزی و مخصوصا شنیدن سخنی شگفت آور گوین و بیشتر افاده انکار و ناباوری کند .
  17. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»  6 - ( اصطلاحا ) بیا . بفرما. این گوی و این میدان : (( اگر این آرزو تزانه شهوت عنین است بسم الله بافتضاض اسن عذرت مشغول باش . ))
  18. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» 7- چشم بد دور . بنامیزد . ماشائ الله .
  19. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»  (( بسم الله امشب برنوی سوی عروسی می روی - داماد خوبان میشوی ای خوب شهر آرای ما . )) ( دیوان کبیر )
  20. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» یا از بای بسم الله تا تای تمت . از اول تا آخر . یا بسم الله الرحمن الرحیم 0 بنام خداوند بخشاینده بخشایشگر ( مهربان ) 0
  21. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» توضیح در آغاز همه سوره های قر آن - بجز سوره توبه آمده . در آغاز قرائت قر آن و شروع کارها مسلمانان این آیه را خوانند . یا بسم الله الملک الاعظم . بنام خداوند پادشاه بزرگتر :
  22. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»  (( بسم الله الملک الاعظم این نامه از من که مرزبان شاه ام .. ))
  23. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» بسم اله الملک العلام . بنام خداوند پادشاه بسیار دانا : (( بسم الله الملک العلام برنیکان وپاکان و برگزیدگان آفرین کرد ... ))
  24. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»   مخفف بسم الله الرحمن الرحیم که سورتهای قر آن بدان آغاز شود . بنام خدا . یا لفظ مذکور بجای بسیاری از افعال مثل بکنید و بروید و بخورید و بگویید و غیر آنها استعمال میشود .
  25. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» امثال : ما غولیم و پول بسم الله پول از ما گریزانست . پول غول آمد و من بسم الله .
  26. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» مخفف چهل بسم الله . تعویذی از مس یا برنج که برگردن طفل آویزند دفع چشم زخم وعین الکمال را ان شاالله
  27. تنظیم صفرزاده یکشنبه 29محرم 2/9/1393 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۰۹
مرداد

 

  1. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم :اهمیت آن‏4-  
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» درآثارآمده که حضرت رسالت (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) فرموده که در روز قیامت ببنده امر شود که بدوزخ رود چون بکناره دوزخ رسد بگوید«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»‏ و قدم در دوزخ نهد آتش، دوزخ از وى هفتاد هزار ساله راه بگریزد,«بِسْمِ اللَّهِ..»
  4. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» آمده که در روز قیامت بنده را بحساب گاه آرند و نامه اعمال وى که مملو باشد از قبایح اعمال و فضایح افعال بدست وى دهند بنده در حین گرفتن آن نامه بر سبیل عادتى که در دنیا داشته باشد برزبان آرد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سفید بیند. ‏
  5. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» بر زبان راند و نامه را بستاند چون بگشاید همه آن را سفید بیند و هیچ نوشته بنظروى در نیاید تابخواند.
  6. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» فرشته گان گویند که دراین نامه سیئات و خطیئات تو نوشته بود اما از برکت و میمنت بِسْمِ اللَّهِ  زایل گشت.
  7. عارفى وصیت کرد که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»‏ را بر کفن او بنویسند تا چون قیامت قایم شود و همه مردمان از قبر برخیزند گویم،
  8. بارخدایا براى ما کتابى فرستادى و درعنوان آن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» ثبت کردى امروز بعنوان اول کتاب خود با ما معامله فرما.
  9. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» آثارمتواترعبادة بن صامت از رسول (ص) (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) روایت کرده که فاتحه عوض همه قرآنست،
  10. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» هیچ سوره عوض فاتحه نیست و ازاینجا است که همه قران را در یک رکعت نماز بخوانند روا نباشد،
  11. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»اگرفاتحه را درنماز تنها خوانند صحیح باشد ولی بدون«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» تسمیه بمثانى کامل نیاید.  
  12. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» گویند تسمیه آن بمثانى جهت آنست که نصفى در بیان صفات خالق است و نصفى در حق وخواسته مخلوق.
  13. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» جزء سوره وبرای شروع وابتداء امراست هم چنان که در حدیث قدسى وارد شده که اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ‏ (علق/1).
  14. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» فرمان حضرت نوح (علیه السّلام) درآن طوفان سخت و عجیب هنگام سوار شدن برکشتى و حرکت روى دریا.
  15. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» روی کوه امواج آب که هر لحظه با خطرات فراوانى روبرو بود براى رسیدن به سرمنزل مقصود فرمود.
  16. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» برای پیروزى برمشکلات به یاران خود دستوردهد که در هنگام حرکت و درتوقف کشتى" بِسْمِ اللَّهِ" گویند.
  17. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» فرمان پروردگارعالم برنوح (علیه السّلام) درسختی است (وَقالَ ارْکَبُوا فِیها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها) (هود/ 41).
  18. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» حدیث معروف است" على ع از سر شب تا به صبح براى" ابن عباس" از تفسیر" بِسْمِ اللَّهِ" سخن مى‏گفت، صبح شد در حالى که از تفسیر" با" بِسْمِ اللَّهِ فراتر نرفته بود"
  19. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» بیهقى محدث مشهوراهل سنت با سند صحیح ازابن جبیرازابن عباس نقل ‏کند: استرق الشیطان من الناس،
  20. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» ابن عباس : استرق الشیطان من الناس اعظم آیة من القرآن؛  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ:"
  21. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» مردم شیطان صفت، بزرگترین آیه قرآن را سرقت کردند" (اشاره به اینکه در آغاز سوره‏ها آن را نمى‏خوانند)
  22. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» چرا صفات دیگر خدا در" بِسْمِ اللَّهِ" نیامده ؟! بخاطررحمت فراگیر خداوندیست که تمام جهان رافرا گرفته.
  23. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» آثاررحمت  برسراسر جهان پرتوافکن است، وهمه موجودات را فرا گرفته و گرفتاران را درلحظات بحرانى نجات بخشیده است.
  24. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» رحمت اوحقیقتی از زبان قرآن:" وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ:"(عراف/156)رحمت من همه چیز را فرا گرفته.
  25. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» حضرت على (علیه السلام) فرمود: بِسْمِ اللَّهِ مایه برکت کارها و ترک آن موجب نافرجامى است.
  26. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» همچنین آن حضرت به شخصى که جمله‏ى بِسْمِ اللَّهِ را مى‏نوشت، فرمود: «جَوِّدها» آن را نیکو بنویس.
  27. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» بر زبان آوردن «بِسْمِ اللَّهِ» در شروع هر کارى سفارش شده است در خوردن و خوابیدن و نوشتن، سوارشدن بر مرکب و مسافرت و بسیارى کارهاى دیگر. حتّى اگر حیوانى بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و این رمز آن است که خوراک انسان‏هاى هدف‏دار و موحّد نیز باید جهت الهى داشته باشد.
  28. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» سؤال: چرا در شروع هر کارى «بِسْمِ اللَّهِ» سفارش شده است؟ پاسخ: «بِسْمِ اللَّهِ» آرم و نشانه‏ى مسلمانى.
  29. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» باید همه کارهاى او رنگ الهى داشته باشد. همانگونه که محصولات و کالاها آرم ونشانه دارد.
  30. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» آرم و علامت کارخانه آدم سازی است خواه به صورت جزء جزء انسان باشد یا کلّى انسان باشد.
  31. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» علامت کارخانه چینى سازى، روى تمام ظروف خود مى‏زند، خواه ظرف‏هاى بزرگ باشد یا کوچک.
  32. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» پرچم کشوراسلام است برفراز ادارات و مدارس و پادگان‏ها وهم بر فراز کشتى‏ها دردریاهاهم برروى میز.
  33. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»علی بن أبی طالب (علیه السّلام)کرم الله وجهه أنه قال فی قوله" بِسْمِ اللَّهِ‏،شفاء من کل داء، و عون على کل دواء.
  34. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»، شفاء من کل داء، وعون على کل دواء. وأما" الرَّحْمنِ‏ " فهوعون لکل من آمن به، وهواسم لم یسم به غیره.
  35. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» " الرَّحْمن" عون لکل من آمن به، وهواسم لم یسم به غیره.وأما" الرَّحِیمِ‏ " فهو لمن تاب وآمن وعمل صالحا.
  36. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» " فقال:" أما الباء فبلاء الله و روحه و نضرته و بهاؤه و أما السین فسناء الله و أما المیم فملک الله و أما الله فلا إله غیره و أما الرحمن فالعاطف على البر و الفاجر منخلقه و أما الرحیم فالرفیق بالمؤمنین خاصة".*
  37. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» و روى عن کعب الأحبار أنه قال: الباء بهاؤه و السین سناؤه فلا شی أعلى منه و المیم ملکه و هو على کل شی قدیر فلا شی یعازه. وقیل أن کل حرف هو افتتاح اسم من أسمائه، فالباء مفتاح اسمه بصیر، و السین مفتاح اسمه سمیع، و المیم مفتاح اسمه ملیک، و الألف مفتاح اسمه الله، و اللام مفتاح اسمه لطیف، و الهاء مفتاح اسمه هادی، و الراء مفتاح اسمه رازق، و الحاء مفتاح اسمه حلم، و النون مفتاح اسمه نور،*
  38. پیامبر(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) فرمودند: من قرأ «بِسْمِ اللَّهِ- الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»کتب اللّه له بکلّ حرف اربعة آلاف حسنة و محاعنه اربعة آلاف سیّئة و رفع له اربعة آلاف درجة
  39. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» هر که این آیت بر خواند خداى تعالى او را بعدد هر حرفى چهار هزار حسنه بنویسد و چهار هزار سیّئه بسترد و چهار هزار درجه رفع کند.
  40. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» عبد الله عباس گفت: معلّمان بهترین مردمانند چیزى که بدیشان دهید بر وجه عطیّه دهید و ایشان را در حرج میندازید بدانکه بمزد ستانند که چون معلّم کودک را تعلیم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»کند و کودک بگوید خداى تعالى براءتى بنویسد براى کودک از دوزخ و براى مادر و پدرش و براى معلّم.
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۹
مرداد

 

    1. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم :اهمیت آن 3-‏  
  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  2. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»على علیه السلام بچهره پیغمبرتبسمى نمود پس ازکمى تامل بفرمان خدا دهان به «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»گشوده.
  3. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ اول سوره الْمُؤْمِنُونَ را درآغوش پیامبرخدا اولین روز تولد نوزاد على (علیه السّلام) نزد (مستجار) تلاوت کردند،
  4. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ همان حین ولادت میفرماید: چون زبان پیغمبردردهان من گذارده شد هزار باب از علم بروى من مفتوح شد.
  5. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»على علیه السلام فرمودند:هزار باب از علم بروى من مفتوح شد ازهر بابى هزار باب علم برای من مفتوح گردید
  6. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» سوره مبارکه مؤمنین را بر پیغمبر قرائت فرمود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قَدْأَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ وَالَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ....
  7. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» پیغمبر فرمود: قد افلحوا بک یا على. بلکه حضرت ابى طالب و فاطمه بنت بر دین و..وصی ابراهیم بودند.
  8. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» بعد تلاوت حضرت پیغمبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود یا على (علیه السّلام) مؤمنین بتورستگار خواهند شد.
  9. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» برای حجامت بدن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ اعوذ باللّه الکریم فى حجامتى هذه من العین فى الدم من کل سوء».
  10. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» سؤال کرد شیعیان على چگونه شناخته شوند خطاب شد شیعه در شبانه روز به پنجاه و یک رکعت نمازواجب و مستحب و«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ- الرَّحِیمِ‏» را بلند میگویند ودر نمازهاى خود پیش از رکوع قنوت آورند. و دردست راست خود انگشترکنند.
  11. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» حضرت باقر(علیه السّلام)  فرمود: اگر ‏میافتم کسى را که توانائى داشته باشد همانا تمام توحید واحکام اسلام و دین و شرایع را از کلمه الصمد براى او تفسیر و شرح میدادم اگر تحمل علومى که خداوند بما عطا فرموده داشته باشدهمچنان جدم امیرالمؤمنین فرمود اگر کسى را مى‏یافتم که تاب تحمل بر داشتن علوم را داشته باشد همانا شرح و تفسیر میکردم از براى اوباء بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏.
  12. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» را و مکرر میفرمود بر منبرقوله بِسْمِ اللَّهِ‏ اشارة الى الذات الرَّحْمنِ‏ یشیر الى صفة الجلال ، الرَّحِیمِ‏ الى صفة الجمال. و المعنى ان هاتین الصفتین قائمتان بذاته جل جلاله و باقى الأسماء مشتملة على هاتین الصفتین و همان من صفات القهر و اللطف.
  13. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» پیغمبر(صل الله علیه وآلهی  وسّلم) گفت اگر همه خلق از پریان و آدمیان فراهم آیند چهارهزار سال تا تفسیربِسْمِ اللَّهِ..
  14. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» و فضلهاى آن بدانند چهار هزار سال برسد و ایشان هنوز از تفسیر بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم و فضلهاى آن از ده یکى ندانسته باشند، و هرکه یک بار به صدق دل بگوید بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ..‏
  15. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» حق تعالى به هر حرفى از آن چهار هزار نیکى در دیوان او بنویسد و چهار هزار بدى از دیوان او محو گرداند و چهار هزار درجت در بهشت به نام او بردارد.
  16. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» اى تحت باء «بِسْمِ اللَّهِ». از نقطه چه حرفهاى بیحد که نمود        وین طرفه که غیر نقطه را نیست وجود
  17. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» اى تحت باء «بِسْمِ اللَّهِ».   انگشت ز حرف غیر گر بر دارى             یک نقطه تو و مرکز پرکار وجود
  18. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» تحت باء «بِسْمِ اللَّهِ» وهذه النقطة قد یعبرعنها العرفاء بنقطة النبوة و نقطة الولایة المطلقة، مخصوصتان بهما،
  19. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» لقول النبی (صلى اللَّه علیه و آله و سلم)«کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین» وعلى (علیه السّلام): کنت ولیا وآدم بین الماء و الطین».
  20. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» فنقول: وکما ان النقطة من «باء» بسم اللَّه باب الدخول بمدینة العلم الصامت التی هى القرآن العظیم، و مفتاحه بالصورة الرقمیة، فمولانا(سلام اللَّه علیه) باب الدخول بمدینة علمه الناطق التی هو سیدنا رسول اللَّه (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) فى موطن المعنى العلمى
  21. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» لقوله (صلوات اللَّه) و تسلیماته علیه:«انا مدینة العلم و علىّ بابها، فمن اراد العلم فلیأت الباب»الدخول فى تلک باذنه
  22. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»والباب عبارة عن شى‏ء لا یمکن الدخول فى تلک المدینة الامنه و باذنه و باشارته و معلوم ان الدخول فى مدینة علم النبوة من غیر باب الولایة غیر ممکن لان الولایة النویة مقدمة على نُبوته کما ان النبوة متقدمة على الرسالة. فمن دخل المدینة بغیر اذن البواب لا یکون الا لصا خارجیا یستحق التادیب و التوبیخ عقلا و شرعا و لهذا قال اللَّه تعالى: «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»(بقرة/189)
  23. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» أبی بصیر عن أبی عبد الله(علیه السّلام) قال سألته عن تفسیر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فقال الباء بهاء الله...
  24. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»الباء بهاء الله والسین سناء الله والمیم ملک الله والله إله کل شی‏ء والرحمن بجمیع خلقه والرحیم بالمؤمنین خاصة
  25. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» از رسول (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) روایتست که فرمود امت مرا در روز قیامت بموقف حساب بدارند و اعمال ایشان را در میزان درآرند حسنات ایشان برسیئات راجح آید امم سالفه گویند که امت محمد را با وجود قلة عمل چرا کفه حسنات ایشان راجح آمد پیغمبران ایشان گویند بجهت آنکه ابتداى کلام ایشان سه نام بوده ازنامهاى الهى که اگر همان سه نام در کفه نهند و سایرحسنات و سیئات بنى آدم را در کفه دیگر آن سه نام راجح آید وآن سه نام بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ است،
  26. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» حضرت رسالت(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) فرموده که هر گاه معلمى بکودکى امر کند که بگوید ، بِسْمِ اللَّهِ
  27. معلمى بکودکى بگوید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»‏ خداى تعالى برات آزادى از دوزخ براى آن کودک و پدر و مادر و معلم او بنویسد.
  28. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» آورده‏اند که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله روزى بگورستان بقیع گذر کرد نزدیک قبرى رسید اصحاب را فرمود که بتعجیل بگذرید ایشان بتعجیل از آنجا بگذشتند و در وقت مراجعت چون بدانجا رسیدند خواستند که بتعجیل بگذرند حضرت فرمود که تعجیل مکنید گفتند یا رسول اللَّه نه در وقت رفتن بتعجیل امر فرمودى گفت بلى شخصى را عذاب میکردند من طاقت ناله و فریاد او نداشتم اکنون خداى تعالى بروى رحمت فرموده گفتند یا رسول سبب عقوبت و رحمت او چه بود فرمود که مردى فاسق بسبب فسق تا این ساعت اینجا معذب بود کودکى از وى مانده بود در این زمان وى را بمکتب دادند معلم وى را تعلیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ نمود،
  29. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» و کودک آن را بر زبان راند خطاب عزت در رسید بآن فرشتگان که مأمور بودند به تعذیب او که دست از این کس بدارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدررا عذاب کنیم و پسرش در یاد ما باشد«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏».
  30. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» یعنى اى مؤمن زود بگذر که نور تو شعله مرا فرو نشاند و ابو سعید خدرى از پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله)
  31. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»روایت کرده که مؤمنان گناه کار را از روى تهدید نه بر وجه تعذیب بدوزخ برند و آتش را بر ایشان سرد سازند تا وقت بیرون آمدن ایشان آن گاه خطاب آید بفرشتگان که ایشان را بفضل و کرم و مرحمت من ببهشت درآرید که بحر رحمت من بى‏پایان و فضل و احسان من بغایت افزون واز قیاس و وهم بیرون که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» گقته یا فرزندش به زبان جاری کرده.
  32. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» مخفى نیست که در تعلیم بسمله و قرائت آن ثوابى بسیارو فایده بیشماراست از آن جمله است این روایات.
  33. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» واز ابن مسعود مرویست که پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) فرمود که هر که خواهد که حقتعالى او را از زبانیه دوزخ که نوزده‏اند نجات دهد باید که بقرائت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ اشتغال نماید زیرا که آن نوزده حرفست.
  34. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» نوزده حرفست وحق تعالى هر حرف از آن را سپرى و حاجبى گرداند از جهت دفع هر یک از ایشان
  35. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» نوزده حرف علامت رحمت نامتناهى موجب است نشانه غضب الهى‏ را محوکند «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»
  36. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»  رحمت الهى بر غضب او غالب است و نیز از او منقولست که (سبقت رحمتى غضبى)
  37. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) فرمود که هر که این آیه بخواند حقتعالى بعدد هرحرفى از آن چهار هزار حسنه بنویسد چهار هزار سیئه محو نماید و چهار هزار درجه رفع نماید و در نقل صحیح آمده که ‏«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» موجب خبراست
  38. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» بگوید در وقت طعام خوردن شیطان از آن تناول نکند و اگر نگوید وى بطعام خوردن مشغول شودوشریک.
  39. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» در خبر است که هر که در وقت جامه کندن بسمله بگوید حایلى پیدا شود میان عیون جنیان و عورت او
  40. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» بگویداز ضررجنیان ایمن شود، ونتوانند به او ضرررسانند چه بسافرارکنند باذکر«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۹
مرداد

 

    1. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم :اهمیت آن 2-‏  
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  1. ترک «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» هنگام خواندن سوره‏هاى قرآن- مثل آن است که یک صد و چهارده آیه آن کتاب خدا را ترک کرده.
  2. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» من ترک «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»‏ فقد ترک مائة و اربع عشر آیة من کتاب اللَّه.(قال ابن عباس)
  3. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»وقتى معلم به بچه میگوید واو بگوید خداوند براى خود آن بچه و پدرومادرومعلمش بیزارى از آتش مینویسد.
  4. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» ابن مسعود گوید: هر کسى میخواهد که خدا او را از شعله ‏هاى نوزده‏گانه آتش جهنم رهایى دهد ،
  5. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» را بخواند که آن نیز19 حرف است و خدا هرحرفى را سپر یک شعله قرار میدهد.
  6. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»علت تقدّم کلمه «الرحمن» این است که چون رحمن فقط بخدا گفته شود و«رحیم»برغیر خدا صحیح است.
  7. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» قیصرروم نامه‏اى براى حضرت على بن أبى طالب (علیه السّلام) نوشت وشکایت از(صداع)سر درد کرد واطباء از عهده معالجه آن بر نیامده بودند. حضرت أمیر یک کلاه براى پادشاه روم فرستاد و دستور فرمود هرگاه دچار صداع شدى این کلاه را بر سر خود بگذار تا نجات یابى. هنگامى که قیصر روم أمر آن حضرت را اجراء نمود خداى توانا او را شفا داد. چون این موضوع بنظرقیصر روم شگفت آور شد لذا دستور داد تا آن کلاه را شکافتند.پس از اجراء این أمر با کاغذى مواجه شدند که در آن نوشته شده بود «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» هنگامى که وى دریافت شفایش بخاطر این نام مبارک بوده اسلام آورد.ولى اسلام خود را پنهان میداشت-فتوح.
  8. هنگامى که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» نازل شد آن بزرگوار دستور داد تا بنویسند:«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»
  9. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» مشرکین بعد از شنیدن (الرَّحْمنِ) و (الرَّحِیمِ) گفتند: ما نه رحمان را مى‏شناسیم و نه رحیم را.لما
  10. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» روى انّ لکلّ شی‏ء أساسا الى ان ذکر و أساس القرآن الفاتحة و أساس الفاتحة بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ،
  11. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» والنّقطة تحت الباء اشارة الى تعیّن الفعل بالإمکان و لذلک ورد: بالباء ظهر الوجود اشارة الى مقام المشیّة،
  12. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» و بالنّقطة تحت الباء تمیّز العابد عن المعبود اشارة الى تعیّنها بالإمکان الاوّل العقلانی
  13. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» و قیل ظهرت الموجودات من باء بسم اللّه، و بلحاظ انّ الحروف بإزاء مراتب الوجود و لحاظ انّ جمیع الکتب السّماویّة لتصحیح النسب الحقیّة و النسب الخلقیّة و جمیع النسب الحقیّة و الخلقیّة مجتمعة بحسب الامّهات فی فاتحة الکتاب و جمیع ما فی الفاتحة مجتمعة فی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ و جمیع ما فی تمام بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ مجتمعة فی باء بسم اللّه صحّ ان یقال نقته فی ولایة
  14. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» صحّ ان یقال جمیع ما فی القرآن فی سورة فاتحة الکتاب،وجمیع ما فی سورة فاتحة فی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ،‏
  15. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» وجمیع ما فی بسم اللّه، فی باء بسم اللّه، وعلىّ (علیه السلام) باعتبارتعیّنه الاوّل هوالنقطة تحت الباء وصحّ ان یقال،
  16. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» درتفسیر سوره فاتحه حضرت علىّ (علیه السلام) فرمودند..درتفسیر سوره 70 شتربار می کنم  لو شاء العالم لاوقر سبعین بعیرا من تفسیر فاتحة الکتاب أو من تفسیر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
  17. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» أو من تفسیر باء بسم اللّه کما نسب أکثرهذه المضامین الى مولانا أمیر المؤمنین (علیه السّلام).(تفسیر بیان السعادة)
  18. فأوحى الىّ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فی علىّ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ معاشر النّاس، ما قصّرت فی تبلیغ ما أنزله و انا مبیّن لکم سبب هذه الآیة انّ جبرئیل هبط الىّ مرارا ثلاثا یأمرنی.
  19. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» یا امیرالمؤمنین تفسیر «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» چیست فرمود ؟ هرگاه بنده بخواهد قرائت کند یا کارى انجام دهد بگوید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» باین اسم خدا این عمل را انجام میدهم پس کارى را که با ذکراین جمله شروع کنید مبارک باشد.
  20. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»از حضرت عسکرى (علیه السّلام) تفسیر«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»را سؤال نمودیم فرمود اللّه کسى است که مردم پس از ناامید شدن از مخلوق در موقع حاجت وابتلاى شدید باو توجه کامل مینمایند، چون گوئى بِسْمِ اللَّهِ یعنى یارى واستعانت میطلبم  
  21. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» درکار خود بخدائى که نیست مستحق پرستش جزآن خدائى که هرگاه بسویش استغاثه کنى بفریادت میرسد
  22. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» و هر وقت او را بخوانى و دعا کنى مسئولت را اجابت نماید«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» وشروع مبارک باشد.
  23. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»حضرت رضا (علیه السلام) روایت کرده درتفسیرفرمودند باء اشاره است به بهاء خدا و سین بسنا و میم بملک و سلطنت پروردگارواللّه ملجاء وپناه هر موجودیست و رحمن نعمت دهنده بتمام مخلوقات ورحیم نعمت عطا کردن بمؤمنین خاصه (تفسیر جامع)
  24. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» امیرالمؤمنین فرمود هرگاه بشما حزنى و یا کارى پیش آمد نماید ازروى خلوص دل بگوئید بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ و با دل پاک توجه تام بخدا نمائید تا خداوند حاجات شما را دردنیا برآورد و یا آنکه نزد خود ذخیره کند براى مؤمن بهتراست.
  25. بعلی (علیه السّلام) عرض کردند مردمانى هستند درنماز بِسْمِ اللَّهِ را نمیخوانند فرمود آن یکى از آیات قرآن است و شیطان از یاد آنها برده.
  26. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»موسى بن جعفر(علیه السّلام) فرمود علامت مؤمن پنج چیزاست یکى بلند قرائت نمودن بِسْمِ اللَّهِ درنمازهاى آهسته.
  27. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ حضرت صادق (علیه السّلام) روایت نموده فرمود باسم اعظم خدا نزدیکتراست از سیاهى چشم بسفیدى آن.
  28. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»و در تفسیر امام فرمود حضرت صادق(علیه السّلام) فرموده اگرشیعیان مادر شروع به کارهاى خود گفتن بِسْمِ اللَّهِ‏ را ترک نمایند خداوند آنها را بمکروهى مبتلا نماید تا متنبه شده و شکر و ثناى او را بجا آورند.
  29. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»عبد اللّه عرض کرد یا امیر المؤمنین تفسیربِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ چیست فرمود هرگاه بنده بخواهد قرائت کند یا کارى انجام دهد بگوید بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ یعنى باین اسم خدا این عمل را انجام میدهم پس کارى را که با ذکر این جمله شروع میکنید مبارک باشد.
  30. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» از حضرت عسکرى (علیه السّلام) تفسیر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ را سؤال نمودیم فرمود اللّه کسى است که مردم پس از ناامید شدن از مخلوق در موقع حاجت و ابتلاى شدید باو توجه کامل مینمایند، چون گوئى بِسْمِ اللَّهِ‏ یعنى یارى و استعانت.
  31. حضرت رضا (علیه السّلام) روایت کرده در تفسیر«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» فرمودند باء اشاره است به بهاء خدا و سین بسنا و میم بملک و سلطنت پروردگار و اللّه ملجاء و پناه هر موجودیست و رحمن نعمت دهنده بتمام مخلوقات و رحیم نعمت عطا کردن بمؤمنین خاصه.
  32. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» حضرت صادق (علیه السّلام) روایت نموده فرمود سزاوار است بِسْمِ اللَّهِ بلند تلاوت بشود
  33. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»همان آیه‏ باشد که خداوند اشاره فرموده «وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ نُفُوراً»(اسرائیل/ 49)
  34. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» اى پیغمبر زمانى که تلاوت قرآن نمائى و خدا را بیگانگى یاد کنى کافران پشت گردانیده و گریزان شوند،
  35. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» فرمود هرگاه بشما حزنى دست بدهد و یا کارى پیش آمد ازروى خلوص دل بگوئید بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم.
  36. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» هنگام روانه ساختن سگ صاحبش بِسْمِ اللَّهِ‏ گفته و نام خدا را بزبان جارى کند و اگر نکند صید حلال نمیشود.
  37. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» پنج شرط ذبح حیوان :روبه قبله ، بریدن چهاررگ ، باآهن، ذابح مسلمان باید، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ بگوید.
  38. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» گفته و نام خدا را بزبان جارى کرد در فقیه از ورد بن زید روایت کرده گفت از حضرت باقر(علیه السّلام) سؤال کردم اگر مسلمانى در موقع ذبح نام خدا را بزبان جارى نکند ذبیحه چه صورت دارد؟ فرمود ازآن نخورید زیرا خداوند در قرآن میفرماید.
  39. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» از هر آنچه نام خدا را بر آن گفته شده بخورید: فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ لا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ.
  40. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» تسبیح و یا تکبیرو یا الحمد للّه گفته باشد چه صورت دارد؟ فرمودند تمام این کلمات نام‏هاى خداست وکفایت کند.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۹
مرداد
  1. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم :اهمیت آن‏ 1-
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: بخوان به نام پروردگارت که آفرید. اقْرَأْ بِاسْم ربک‏ (علق/1)
  4. به نام خداست روان‏شدن و لنگر انداختن، بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است.وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها (هود/ 41)
  5. واز طرف سلیمان است و[مضمون آن‏] این است: به نام خداوند رحمتگر مهربان. إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ (نمل/ 30)
  6. نزدیکی‏ بِسْمِ اللَّه‏ به اسم اعظم مثل نزدیکی سفیدی چشم به سیاهی‏ :أقرب إلى اسم الله الأعظم من ناظر العین إلى بیاضها».(تفسیر برهان)
  7. قَالَ الصَّادِقُ (ع): لا تَدَعْ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم وَ إِنْ کَانَ بَعْدَهُ شِعْرٌ (کافی، ج 2، ص 672)
  8. روزى عبد اللّه بن یحیى برامیر المؤمنین علیه السّلام داخل شد و جلوى آن حضرت کرسى گذاشته بودند به عبد اللّه امر فرمودند که روى آن کرسى بنشیند هنوز بر کرسى قرار نگرفته بود که بسختى بزمین افتاده استخوان سرش شکست و خون جارى شد و متألم گردید؛
  9. قَوْلَ بِسْمِ اللّهِ لَقَدْ دَخَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یَحْیَی عَلَی أَمِیرِالْمُومِنِینَ (ع) وَ بَیْنَ یَدَیْهِ کُرْسِیٌّ فَأَمَرَهُ بِالْجُلُوسِ عَلَیْهِ فَجَلَسَ عَلَیْهِ فَمَالَ بِهِ حَتَّی سَقَطَ عَلَی رَأْسِهِ فَأَوْضَحَ عَنْ عَظْمِ رَأْسِهِ وَ سَالَ الدَّمُ
  10. حضرت آب طلبیده و او را پاکیزه نمود و دست مبارک بر سرش کشید چنان شد که اصلا اتفاقى روى نداده بود، فرمودند بِسْمِ اللّهِ..
  11. وقتى خواستى بنشینى ازگفتن بِسْمِ اللّهِ خوددارى نمودى آیا نمیدانى که پیغمبر فرموده هر کارى که خواستى انجام دهى بنام خدا آغازکن.  
  12. تَرْکُکَ حِینَ جَلَسْتَ أَنْ تَقُولَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ فَجَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ لِسَهْوِکَ عَمَّا نُدِبْتَ إِلَیْهِ تَمْحِیصاً بِمَا أَصَابَکَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) حَدَّثَنِی عَنِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ أَنَّهُ قَالَ کُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَمْ یُذْکَرْ فِیهِ بِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ فَقُلْتُ بَلَی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی لا أَتْرُکُهَا بَعْدَهَا قَالَ إِذاً تَحْظَی بِذَلِکَ وَ تَسْعَدُ (تفسیرالامام العسکری، ص 22).
  13. قَالَ الصَّادِقُ (ع): وَ لَرُبَّمَا تَرَکَ فِی افْتِتَاحِ أَمْرٍ بَعْضُ شِیعَتِنَا بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَیَمْتَحِنُهُ اللَّهُ بِمَکْرُوهٍ وَ یُنَبِّهُهُ عَلَی شُکْرِ اللَّهِ تَعَالَی وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ وَ یَمْحُو فِیهِ عَنْهُ وَصْمَةَ تَقْصِیرِهِ عِنْدَ تَرْکِهِ
  14. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم:همین که کودک‏ بِسْمِ اللَّه‏ را از معلّم فرا گرفت، والدین و معلم از دوزخ تبرئه می‏شوند. (برهان)
  15. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: درذبیحه اگر نام خدا برده نشود، گوشت آن حرام است.
  16.  بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: جزء سوره است بِسْمِ اللَّه‏ آیه مستقلی است و گرنه کلمه سبع در سبع المثانی که نام سوره حمد است،
  17. ازبزرگان اهل سنت، بِسْمِ اللَّه‏ را جزء سوره دانند، روزی معاویه در نماز بِسْمِ اللّهِ نگفت درمورد اعتراض به او گفتند:أسرقت أم نیست.
  18. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: آیة فى کل سورة من جمیع القرآن و هى آیة من اول سورة الحمد.
  19. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: قَالَ الْبَاقِرُ(علیه السلام): سَرَقُوا أَکْرَمَ آیَةٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: (تفسیرعیاشی).
  20. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: فخر رازی 16 دلیل آورده که‏ بِسْمِ اللَّه‏ جزء سوره حمد است.
  21. سوره برائة بِسْمِ اللَّه‏ ندارد؛حضرت علی (علیه السلام) ‏فرماید: بِسْمِ اللَّه‏ برای امان ورحمت است و برائة برای رفع امان و رحمة (مجمع البیان)
  22. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم:ابن عبّاس- رضى اللّه از پیغمبر- (صلّى اللّه علیه و سلّم)- که وى گفت: بهترین مردمان بر روى زمین، معلمان‏اند،
  23. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: آنگه که معلم گوید کودک را «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و کودک باز گوید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خداى- عزّ و جلّ- بدهد براتى کودک را و پدر و مادر وى را، و معلم وى را بدهد، که از دوزخ خلاص باشند.
  24.  بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: چون فرود آمد ساکن شد بادها و دریا نجنبید، وجمله بهایم گوش بنهادند، و شیاطین را رجم کردند از آسمان،
  25. «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» نوزده حرف است که خداى- عزّ و جلّ- هر حرفى را از آن حجابى، و سپرى سازد اززبانیه جهنم که یاد کرده.
  26. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: پیغمبر- صلّى اللّه علیه و سلّم- گفت: اوّل آیتى که بر من فرود آمده است بسم اللّه الرّحمن الرّحیم بود.
  27. «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» اول هر سوره فرود آمدى. دلیل است برآنکه این آیت صد وچهارده بارآمده، وهیچ آیت را این شرف نیست.
  28.  بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: ازهرچیزاساس و شالوده‏اى وجود دارد وشالوده قرآن «فاتحه الکتاب» و پایه فاتحه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ست.
  29. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: یک آیه ازهر سوره محسوب شود که در اوّل آن «بسم اللّه» ذکر شده این آیه درتمام نمازها باید بلند خوانده شود،
  30. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: واجب است که بلند خوانده شود.نباید درنمازهاى واجب ترک گردد.اماعلماى عامّه دراین مورد مخالفت کرده‏اند.
  31. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: حضرت باقر(علیه السلام) روایت فرمود: آنها بهترین آیه کتاب خدا را که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» باشد، دزدیدند.
  32. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» که در هر کارى چه کوچک و چه بزرگ، «بِسْمِ اللَّهِ‏» بگویند تا با گفتن آن از جهت نفس شیطانى بیرون آمده
  33. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» درجهت رحمانى داخل گردد تاکارآنها رحمانى باشد و شیطانى نباشد.واسطه ‏ها را بینند.وبه مقام رسیده‏ اند
  34. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»حضرت باقر(علیه السلام) فرمود: اوّل هر کتابى که از آسمان فرود آمده «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» است
  35. اگر«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» خوانده شود دیگر باکى نداشته باش که استعاذه نگفتى بخوان بِسْمِ اللَّهِ تورا در بین آسمان و زمین حفظ کند.
  36. بِسْمِ اللَّهِ‏»گفتن براى گوینده اتّصاف به یکى از علامتهاى الهى و در واقع به منزله سلاحى است در برابر شیطان که از آن فرار مى‏کند،
  37. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» لذا امر فرموده است که «بِسْمِ اللَّهِ» بلند خوانده شود به خلاف استعاذه، که بهتر است آهسته خوانده شود.
  38. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» اوّل هرکتاب آسمانی فرود آمده ، پس اگر «بِسْمِ اللَّهِ‏ » خوانده شود دیگر باکى نداشته باش که استعاذه نگفتى.
  39. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» ازامیر المؤمنین (علیه السّلام) روایت شده که در اوّل سوره برائت نازل نشد زیرا که بِسْمِ اللَّهِ‏ براى دفع امان آمده.
  40. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» اولین چیزى که در نامه نوشته شد، جمله:" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏" طریقه نامه‏نگاری درحکایت سلیمان آمده.
  41. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» را جبرئیل برپیامبر(صلی الله علیه آله وسلم) مى‏خواند، حضرت مى‏فهمید که ازاینجا سوره‏اى دیگرشروع مى‏شود. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۸
مرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. گریه برحسین علیه السلام: ویژگی  اشک  بر حسین علیه السلام
  2. أَبُو الْحَسَ: أَدْنَى مَا یُثَابُ بِهِ زَائِرُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) بِشَطِّ الْفُرَاتِ إِذَا عَرَفَ بِحَقِّهِ وَحُرْمَتِهِ وَ وَلَایَتِهِ أَنْ یُغْفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَا کمترین ثوابى که به زائر امام حسین علیه السّلام در شطّ فرات مى‏دهند بشرطى که عارف به حقّ و حرمت و ولایت آن جناب باشد این است که گناهان گذشته و آینده‏اش را حقتعالى مى‏آمرزد.
  3. پاداش گریه  کردن بر مصائب امام حسین (علیه السلام ) الباب الثانی و الثلاثون ثواب من بکى على الحسین بن علی علیه السلام گریه  کردن و گریاندن علامت این است که عواطف حساس ، خیلى مهم است براى امام حسین (علیه السلام) امام صادق (علیه السلام) گریه  کرد.
  4. از ریشهاى امام صادق (علیه السلام) قطره قطره اشک مى‏چکید و حتى اگر کسى مژه‏اش‏تر بشود ثوابى دارد اگر نه بیش از مژه اشک آمد. اشک چشم همراه با معرفت دل‏ خیلى ارزش دارد قرآن یک آیه دارد مى‏گوید: «الدَّمْع»«مِمَّا عَرَفُوا»«تَفیضُ مِنَ الدَّمْع» (مائده/ 83)
  5. 1- یَقُولُ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍ‏( علیه السلام) دَمْعَةً حَتَّى تَسِیلَ عَلَى خَدِّهِ بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِی الْجَنَّةِ غُرَفاً یَسْکُنُهَا أَحْقَاباً ..علی بن الحسین علیه السلام فرمودند: هر مؤمنى که بخاطر شهادت حسن بن علىّ علیهما السّلام گریه  کند تا اشگش بر گونه‏هایش جارى گردد خداوند منّان غرفه‏اى در بهشت به او دهد که مدّت‏ها درآن ساکن گردد
  6. أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ حَتَّى تَسِیلَ عَلَى خَدِّهِ فِینَا- لِأَذًى مَسَّنَا مِنْ عَدُوِّنَا فِی الدُّنْیَا بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِی الْجَنَّةِ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَأَیُّمَا مُؤْمِنٍ مَسَّهُ أَذًى فِینَا فَدَمَعَتْ عَیْنَاهُ حَتَّى تَسِیلَ عَلَى خَدِّهِ مِنْ مَضَاضَةِ مَا أُوذِیَ فِینَا صَرَفَ اللَّهُ عَنْ وَجْهِهِ الْأَذَى وَآمَنَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْسَخَطِهِوَالنَّار، هر مؤمنى بخاطر ایذاء و آزارى که از دشمنان ما در دنیا به ما رسیده گریه  کند تا اشگش بر گونه‏هایش جارى شود خداوند متعال در بهشت به او جایگاه شایسته‏اى دهد و هر مؤمنى درراه ما اذیت و آزارى به او رسد پس بگرید تا اشگش بر گونه‏هایش جارى گردد خداوند متعال آزار و ناراحتى را از او بگرداند و در روز قیامت ازغضب و آتش دوزخ در امانش قرار دهد.
  7. قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ مَکْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کُلِّ مَا جَزِعَ- مَا خَلَا الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍ‏ع فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُورا، درتمام امور مکروه و ناپسند است گریستن و جزع کردن مگر بر حسین بن علىّ علیهما السّلام که مأمورو مثاب مى‏باشد.
  8. مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ ع عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّة، ضمن حدیث طولانى فرمودند: کسى که یادى ازحضرت حسین بن على علیهما السّلام نزدش بشود و از چشمش به مقدار بال مگس اشک خارج شود اجر او بر خدا است و حقتعالى به کمتر از بهشت براى او راضى نیست.
  9. رَسُولِ اللَّهِ ص: فِی جَانِبِ الْبَیْتِ وَ صَلَّى وَ خَرَّ سَاجِداً فَبَکَى وَ أَطَالَ الْبُکَاءَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَمَا اجْتَرَأَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ أَحَدٌ یَسْأَلُهُ عَنْ شَیْ‏ءٍ به مسجدى که در یک طرف خانه بود تشریف‏ برده و نماز گزارده و در آخر به سجده رفته پس در آن گریه  طولانى نموده سپس سر از آن برداشتند و از ما اهل بیت احدى جرأت نکرد سبب گریه  آن حضرت را بپرسد،
  10. فَقَامَ الْحُسَیْنُ (علیه السلام) یَدْرُجُ حَتَّى صَعِدَ عَلَى فَخِذَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَخَذَ بِرَأْسِهِ إِلَى صَدْرِهِ وَ وَضَعَ ذَقَنَهُ عَلَى رَأْسِ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ قَالَ یَا أَبَتِ مَا یُبْکِیکَ فَقَالَ لَهُ یَا بُنَیَّ إِنِّی نَظَرْتُ إِلَیْکُمُ الْیَوْمَ‏...فَهَبَطَ إِلَیَّ جَبْرَئِیلُ فَأَخْبَرَنِی أَنَّکُمْ قَتْلَى وَ أَنَّ مَصَارِعَکُمْ شَتَّى ..پس حضرت امام حسین علیه السّلام ایستاده و آهسته آهسته جلو رفت تا خود را به آن جناب رساند و از حضرتش بالا رفت تا به روى ران‏هاى حضرت قرار گرفت پس سر به سینه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم، چانه را روى سر آن جناب نهاد سپس عرضه داشت: اى پدر چرا گریستى؟ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: امروز به شما نگریستم بسیار مسرور و خوشحال شدم به طورى که پیش از آن چنین سرور و نشاطى در من پیدا نشده بود، پس جبرئیل بر من نازل شد و خبر داد که شما کشته خواهید شد و قبورتان پراکنده خواهد بود.
  11. فَحَمِدْتُ اللَّهَ عَلَى ذَلِکَ وَ سَأَلْتُ لَکُمُ الْخِیَرَةَ فَقَالَ لَهُ یَا أَبَتِ فَمَنْ یَزُورُ قُبُورَنَا وَ یَتَعَاهَدُهَا عَلَى تَشَتُّتِهَا قَالَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِی یُرِیدُونَ بِذَلِکَ بِرِّی وَ صِلَتِی- أَتَعَاهَدُهُمْ فِی الْمَوْقِفِ وَ آخُذُ بِأَعْضَادِهِمْ فَأَنْجَاهُمْ مِنْ أَهْوَالِهِ وَ شَدَائِدِه‏. حضرت سیّد الشهداء علیه السّلام عرض کرد: اى پدر چه کسى قبور ما را زیارت مى‏کند و با اینکه از هم جدا و متفرقند به سر آنها خواهد آمد؟حضرت فرمودند: جماعتى از امّتم، و قصدشان از زیارت این قبور احسان به من مى‏باشد و من نیز در قیامت به نزدشان حاضر شده و بازوهایشان را گرفته و آنها را از هول و وحشت و گرفتارى آن روز مى‏رهانم.
  12. تَبْکِیهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ الْمَلَائِکَةُ وَ الْوَحْشُ وَ الْحِیتَانُ فِی الْبِحَارِ وَ الْجِبَالِ لَوْ یُؤْذَنُ لَهَا مَا بَقِیَ عَلَى الْأَرْضِ مُتَنَفِّسٌ حضرت فرمودند: دخترم، پیش ازاو کسى این طور کشته نشده که آسمان‏ها و زمین و فرشتگان و حیوانات وحشى و ماهى‏هاى دریا و کوهها برایش گریه  کنند.اگر این موجودات مأذون بودند پس از شهادت این طفل هیچ نفس کشى روى زمین باقى نمى‏ماند.
  13. بَکَى عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ إِلَّا ثَلَاثَةَ أَشْیَاءَ لَمْ تَبْکِ عَلَیْهِ قُلْتُ...مَا هَذِهِ الثَّلَاثَةُ..قَالَ لَمْ تَبْکِ عَلَیْهِ الْبَصْرَةُ وَ لَا دِمَشْقُ وَ لَا آلُ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ .و کلیّه موجودات مرئى و نامرئى بر آن حضرت گریستند مگر سه چیز که بر آن مظلوم گریه  نکردند.عرض کردم: فدایت شوم آن سه چیز کدام بودند؟ حضرت فرمودند: بصره و دمشق و آل عثمان بن عفّان بودند که به آن سرور نگریستند.
  14. یَازُرَارَةُ إِنَّ السَّمَاءَ بَکَتْ عَلَى الْحُسَیْنِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ الشَّمْسَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْکُسُوفِ وَ الْحُمْرَةِ وَ إِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَ انْتَثَرَتْ وَ إِنَّ الْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً عَلَى الْحُسَیْنِ (علیه السلام)...آسمان تا چهل روز بر حسین بن على علیهما السّلام خون بارید وزمین تا چهل روز تار و تاریک بود و خورشید تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود و کوهها تکه تکه شده و پراکنده گشتند و دریاها روان گردیده و فرشتگان تا چهل روز بر آن حضرت گریستند.
  15. مَا زِلْنَا فِی عَبْرَةٍ بَعْدَهُ وَ کَانَ جَدِّی إِذَا ذَکَرَهُ بَکَى حَتَّى تَمْلَأَ عَیْنَاهُ لِحْیَتَهُ وَ حَتَّى یَبْکِیَ لِبُکَائِهِ رَحْمَةً لَهُ مَنْ رَآه‏،هرگاه جدّم حضرت را یاد مى‏نمود محاسنش ازاشک خیس ‏گشته طورى که هر کس آن جناب را مى‏دیدازگریه ‏اش به گریه  مى‏افتاد.
  16. إِنَّ الْمَلَائِکَةَ الَّذِینَ عِنْدَ قَبْرِهِ لَیَبْکُونَ فَیَبْکِی لِبُکَائِهِمْ کُلُّ مَنْ فِی الْهَوَاءِ وَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ لَقَدْ خَرَجَتْ نَفْسُهُ ع فَزَفَرَتْ جَهَنَّمُ زَفْرَةً. ..فرشتگانى که نزد قبرآن حضرت هستند جملگى مى‏گریند و ازگریه  ایشان تمام فرشتگان در آسمان و زمین گریه  مى‏کنند، هنگامى که روح مطهّر آن حضرت از کالبد شریفش خارج شد دوزخ فریاد و بانگى زد که نزدیک بود از صداى آن زمین منشق شود.
  17. وَ إِنَّهَا لَتَبْکِیهِ وَ تَنْدُبُهُ وَ إِنَّهَا لَتَتَلَظَّى عَلَى قَاتِلِهِ وَ لَوْ لَا مَنْ عَلَى الْأَرْضِ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ لَنَقَضَتِ الْأَرْضَ وَ أَکْفَأَتْ بِمَا عَلَیْهَا وَ مَا تَکْثُرُ الزَّلَازِلُ إِلَّا عِنْدَ اقْتِرَابِ السَّاعَة.ولى در عین حال از آن تاریخ به بعد بر حضرتش گریه و ندبه کرده و پیوسته بر قاتلین او زبانه مى‏کشد و اگر حجّت‏هاى خدا روى زمین نمى‏بودند آن را واژگون مکرد و لرزش‏هاى زمین و زلزله‏ها زیاد نمى‏شود مگر صرفا در وقت قیامت.
  18. وَ مَا مِنْ عَیْنٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ وَ لَا عَبْرَةٍ مِنْ عَیْنٍ بَکَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَیْهِ وَ مَا مِنْ بَاکٍ یَبْکِیهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ ع وَ أَسْعَدَهَا عَلَیْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا : و هیچ چشم و اشکى نزد خدا محبوب‏تر از چشم و اشگى نیست که بگرید و بر آن حضرت جارى گردد و هیچ گریه ‏کننده‏اى نیست که بر آن جناب بگرید مگر آنکه گریه ‏اش به حضرت فاطمه علیها السّلام رسیده و آن بانو را یارى مى‏کند و نیز گریه ‏اش به حضرت رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم رسیده و بدین وسیله حقّ ما را ادا کرده.
  19. وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یُحْشَرُ إِلَّا وَ عَیْنَاهُ بَاکِیَةٌ إِلَّا الْبَاکِینَ عَلَى جَدِّیَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام)‏ هیچ بنده‏اى نیست که روز قیامت محشور شود مگر آنکه چشمانش گریان است غیرازگریه ‏کنندگان بر جدّم حسین بن على (علیه السلام)
  20. أَیُّ قَالَ إِنَّ عَلَى قَبْرِ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) أَرْبَعَةَ آلَافِ مَلَکٍ- شُعْثٌ غُبْرٌ [شُعْثاً غُبْراً] یَبْکُونَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة چهار هزار فرشته ژولیده و غمگین و گرفته بر قبر حضرت حسین بن على علیهما السّلام موکّل بوده که تا روز قیامت گریه  مى‏کنند.
  21. إِنَّ مَلَائِکَةَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ مِنَ الْحَفَظَةِ- تَحْضُرُ الْمَلَائِکَةَ الَّذِینَ بِالْحَائِرِ فَتُصَافِحُهُمْ فَلَا یُجِیبُونَهَا مِنْ شِدَّةِ الْبُکَاءِ فَیَنْتَظِرُونَهُمْ حَتَّى‏ تَزُولَ الشَّمْسُ وَ حَتَّى یُنَوِّرَ الْفَجْرُ ثُمَّ یُکَلِّمُونَهُمْ وَ یَسْأَلُونَهُمْ عَنْ أَشْیَاءَ مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ فَأَمَّا مَا بَیْنَ هَذَیْنِ الْوَقْتَیْنِ- فَإِنَّهُمْ لَا یَنْطِقُونَ وَ لا یَفْتُرُونَ عَنِ الْبُکَاءِ وَ الدُّعَاء : فرشتگان شب و روز که از نگهبانان و حافظین هستند نزد فرشتگانى که در حائر حسینى مى‏باشند آمده و با ایشان مصافحه کرده ولى ایشان از شدّت گریه  و ناراحتى که دارند جواب آنها را نداده بناچار آنها صبر مى‏کنند تا ظهر فردا برسد و صبح طلوع نماید سپس آنان با ایشان سخن گفته وراجع به امور آسمانى سؤالاتى را مطرح مى‏نمایند، ولى بین این دو وقت (صبح و ظهر) ابدا صحبت نکرده و از گریستن و دعاء نمودن کوتاهى نمى‏کنند.
  22. فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبِّ أَذِنْتَ لَنَا بِالانْحِدَارِ فِی نُصْرَتِهِ فَانْحَدَرْنَا وَ قَدْ قَبَضْتَهُ فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِلَیْهِمْ أَنْ الْزَمُوا قُبَّتَهُ حَتَّى تَرَوْنَهُهر فرشتگان به زمین فرود آمدند پس از به شهادت رسیدن آن جناب و وقتى ملائکه این واقعه را دیدند به درگاه الهى عرض کردند:خداوندا به ما اذن هبوط و به زمین را دادى و اجازه نصرت و یارى آن حضرت را اعطاء فرمودى پس وقتى ما به زمین آمدیم که حضرتش را قبض روح کرده‏اى؟ خداوند متعال به ایشان وحى نمود که ملازم قبرآن حضرت بوده تا آن جناب‏ را ببینید
  23. فَانْصُرُوهُ وَ ابْکُوا عَلَیْهِ وَ عَلَى مَا فَاتَکُمْ مِنْ نُصْرَتِهِ وَ أَنَّکُمْ خُصِّصْتُمْ بِنُصْرَتِهِ وَ الْبُکَاءِ عَلَیْهِ فَبَکَتِ الْمَلَائِکَةُ حَزَناً وَ جَزَعاً عَلَى مَا فَاتَهُمْ مِنْ نُصْرَةِ الْحُسَیْنِ ع فَإِذَا خَرَجَ ع یَکُونُونَ أَنْصَارَه نصرتش نمائید و نیز بر او و بر آنچه از شما نسبت به یارى آن حضرت فوت گردیده گریه  کنید و تنها شما گروه فرشتگان هستید که مختص به این خصیصه گردیده‏اید که آن جناب را یارى کرده و بر مصیبتش گریه  نمائید، پس فرشتگان محزون گشته و با جزع و حزن بر آن جناب به گریه  در آمدند و هنگامى که حضرت از قبر خارج گردیدند این فرشتگان انصار و یارانش مى‏باشند.
  24. ویژگی  اشک  بر حسین علیه السلام
  25. من امروز این چند جمله را عرض کردم برای این که اهمیت عزاداری روشن شود و پاسخی باشد به شبهاتی که بعضی دربارة گریة بر امام حسین وارد می کنند. ما در این زمینه روایات زیادی از معصومین داریم، حتی از شخص پیغمبر که سیرة آن حضرت بوده است.
  26. مرحوم علامه امینی در «سیرَتنا و سُنّتنا» شواهد و روایاتی را آورده که پیغمبر در تشییع جنازة عبدالمطلب، ابوطالب، فاطمه بنت اسد، کنار قبر حمزه، کنار بدن حمزه، کنار بدن فرزندش ابراهیم  اشک  ریخته و  گریه کرده است و فرمود: « مَنْ لایَرْحَمْ لَا یُرْحَمْ»[26]؛ کسی که در زندگی اش رحم نباشد خدا هم به او رحم نمی کند.  
  27. اشک  یک چیز طبیعی و میل طبیعی است. این  اشک ،  اشک  عظمت است،  اشک  ابهت است،  اشکی است که سرور، شادی و انقلاب درونی برای انسان می آورد. قلب احساس می کند با این  اشک  از گناه شسته می شود، میل به عبادت پیدا می کند، میل به بندگی پیدا می کند. از روضه های امام حسین که بیرون می اید می فهمد که دیگر دلش نمی خواهد دروغ بگوید، دوست ندارد چشمش به نامحرم بیفتد؛ چون برای امام حسین  اشک  ریخته. این  اشک  سازنده است، این  اشک  مخرب نیست، این  
  28. اشک  صرفآً بر مصیبت و مظلومیت نیست، این  اشک ،  اشک  معرفت و حضور و  اشک  درک و احساس ارتباط با اباعبدالله است.
  29. اشک  بر امام حسین گناهان وبدی هارا می زداید؟ شما کلمه تبدیل را چه وقت می گویید؟ وقتی می گویید این ماشین را تبدیل کردم، به چه معناست؟ یعنی آن ماشین را دادم و ماشین بهتر گرفتم. تبدیل، قسم چهارم است.
  30. اشکی که تبدیل می کند،  اشکی که تغییر می دهد،  اشکی که تحول ایجاد می کند، این  اشک  گناه زداست.
  31. گریة با صدق بر جان ها زند..تا که چرخ و عرش را گریان کند
  32. گریة بی صدق بی رونق بود...دیو زان بر  گریه اش خندان بود
  33. گریة با صداقت، ..گریة شوینده است.
  34.  گریه بر مظلوم : خداوند در قرآن کریم می فرماید: «لا یُحِبُّ اللهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَولِ إلّا مَنْ ظُلِمَ».[15] خدا دوست ندارد داد و فریاد بزنیم اما می گوید مردم، در یک جا فریاد زدن  اشکالی ندارد و آن جایی است که به کسی ظلم شده است. خداوند در قرآن به صراحت فریاد مظلوم را ذکر کرده است.
  35. چگونه می شود انسان مظلومی را ببیند ساکت بنشیند، گاهی باید مظلوم را با  اشک  یاری کرد. حضرت زهرا مظلوم را با چه یاری کرد؟ 75 روز یا 95 روز بعد از رحلت رسول الله صل الله علیه و اله آمد بقیع  گریه کرد، اُحد رفت  گریه کرد. این  گریه صرفا بر فقدان پیغمبر نبود؛ بلکه به خاطر فقدان پیامبر و ظلم هایی که به امیرمؤمنان علیه السلام شده بود.
  36. بنابراین ما پنج قسم  گریه داریم: عقیدتی، عاطفی، فضیلت طلبی، گناه زدا و  گریه بر مظلوم. که چهار قسم آن در واقعة کربلا؛ هست.
  37. دلیل  گریه بر امام حسین علیه السلام
  38. چرا ما بر اباعبدالله  اشک  می ریزیم؟ 1- چون اباعبدالله مظهر اعتقادات ماست، امامت جزء لاینفک دین ماست. 2- اباعبدالله مظهر فضیلت است بر فقدان فضایل  اشک  می ریزیم. 3-  گریه می کنیم به خاطر این که دلمان برای اباعبدالله می سوزد که حتی شیرخواره اش را با تیر سه شعبه سیراب کردند. 4- مظلوم واقع شدند. شما هر کدام از آنها را در نظر بگیرید عزاداری دارد.
  39. سید بن طاوس می فرماید: اگر به ما فرمان عزاداری نمی دادند عاشورا جشن داشت. بعد حفظ عاشورا جشن دارد اما بعد مصیبتی آن چنین نیست. اگر تیر به دست کسی بخورد شما متأثر می شوید.
  40. چگونه ممکن است جلوی چشم انسان بچه ای قطعه قطعه شود آدم ساکت بنشیند و به حال آن  اشک  نریزد. این  گریه ها، گریة ضعف نیست، گریة بیچارگی نیست، این است که گریة بر امام حسین این قدر ثواب وارد شده است.
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۵
مرداد

بسم الله الرحمن ارحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. کتاب چرا...بیست ونهم   . أَ فَلا تَعقِلُونَ‏..چرا نمیاندیشید !؟ 

پژوهش و اندیشه

  1. 3. شرایط استجابت دعا چیست؟ خطبه همام‏ -3
  2. 2. بی آزاری‏..2 قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ (در دوزخ نگرند چون کسى که در آن عذاب کشد دلهاشان پراندوه و از بدى آنها آسوده‏اند)نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  3. قَالَ الْبَاقِرُ (علیه السلام): الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ‏  (مسلمان کسی است که مسلمین از دست وزبان او در امان باشند.)کافی، ج 2، ص 233.
  4. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام):" اقالیم سبعه را برای گرفتن یک پوست جو از دهان مورچه ای نمی‏گیرم"
  5. 3. نیاز اندک‏: 3 قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِیفَةٌ (نیاز دنیایی او بسیار اندک وجزیی است )نهج‏البلاغه، خطبه 193. لقناعتهم و عدم طول املهم‏ ( برای قناعتشان وعدم آرزوی های طولانی)
  6. 4. صبر: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَةً أَعقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِیلَةً (چند روز کوتاه شکیبا شوند و دنبالش آسایش درازى دارند، تجارتى سودمند کنند که پروردگارى کریم براى آنها فراهم کرده دنیا آنها را خواهد و آن را بخواهند و دنبال آنها رود و درمانده‏اش کنند ..)نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  7. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): غریّ غیری لا حاجة لی فیک قد طلقتک ثلاثاً لا رجعة فیها فعیشُکِ قَصِیرٌ (و او دنیا را سه بار طلاق داده و بدنیا میگفت دیگرى را فریب ده مرا نیازى در تو نیست که همانا من تو را سه بار طلاق داده و رها کرده‏ام آنهم طلاقى که برگشت و رجوعى براى من در آن نیست.)نهج‏البلاغه، حکمت 77.
  8. هر سختى و مصیبت به آسایش و راحتى تبدیل میگردد، هر غذائى که از گلوى انسان پائین میرود با غم اندوه توأم است، انسانى به هیچ نعمتى نمیرسد مگر اینکه مدتى رنج و اذیت بکشد، با کسانى که تو را به خشم نگریستند با ملایمت رفتار کن تا به موفقیت برسى. إِنَّ مَع الْعسْرِ یُسْرا انشراح/ 6.:
  1. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): لا خَیْرَ فِی لَذَّةٍ بَعدَهَا النَّارُ (لذت و عیش و نوشى که در دنبال خود آتش جهنم داشته باشد در آن خیرى نیست، هیچ خیرى که دنباله‏اش آتش باشد خیر محسوب نمیگردد،)من‏لایحضره‏الفقیه، ج 4، ص 392.
  2. هنگامى که لقمه بر دهان میگذارم احتمال فرو بردن آن را نمیدهم هر آن امکان دارد مرگ برسد و لقمه در گلو گیر کند، کم من لقمة منعت اکلات‏
  3. 5. دنیا گرائی‏: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا(چون دنیا به آنها اقبال کند از او روى گردانند، و چون بدامشان افکند جان را فدا کرده خود را برهانند.) نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  1. زهدش به خاطر تن پروری و ناکامی نیست. مثل سایه که اگر پشت کردی عقب تو می‏آید و اگر رو کردی هر چه بدوی او هم می‏دود.
  2. 6. تلاوت قرآن‏: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): أَمَّا اللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِینَ لاجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلا یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ‏  (در شب دو گام در صف کنند و جزوه‏ هاى قرآن را بخوانند با آن غم خورند ..)نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  3. فَصَافُّونَ‏: تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عنِ الْمَضاجِع (آنان پهلوى خود را از بستر خواب مى‏کَنند، «و بِالاسحارِ هُم‏ یَستَغفِرون» و سحرخیزند و در سحرها مشغول استغفار هستند. )سجده/ 16.
  4. وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً فرقان/ 64. به سر می برند باخدایشان درسجده وقیام نماز و با تأمل قرآن می‏خوانند"
  5. وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ‏ (پیامبر مأمور بود که مناجات و عبادات شبانه داشته باشد.)اسراء/ 79.
  6. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): أَسْهَرَ عیُونَهُمْ خَوْفُ مَعادِهِمْ‏ (در جماعتى که خوف معاد چشم آنها را بى‏خواب کرده است )نهج‏البلاغه، نامه 45.
  7. اجساد نحیف‏ : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِیفَةٌ (بدن ضعیف به صرفه جویی و روزه و شب زنده داری. بالقناعة و الصیام و القیام‏)نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  8. 4. عبودیت‏..تعبد : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ‏  (در روز بردبارانند، دانشمندانند، نیکوانند، پرهیزکارانند، ترس خدا چون چوبه تیر آنها را تراش داده و گوشت تنشان را آب کرده در چشم بیننده بیمار آیند،
  9. )نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  10. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): طول القنوت و السجود ینجی من عذاب النار (باطول قنوت وسجده نجات پیداکنند از عذاب جهنم )غررالحکم، ص 175.
  11. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله): إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یَحْشُرَکَ اللَّهُ مَعی فَأَطِلِ السُّجُودَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ (هر گاه خواستى خدا تو را با من محشور سازد در برابر خداوند یگانه قهّار سجده طولانى کن.) أعلام‏الدین، ص 268.
  12. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): أَکْثَرُ النَّاسِ مَعرِفَةً لِنَفْسِهِ‏أَخْوَفُهُمْ لِرَبِّهِ‏  (بیشتر مردم هرچه خود را )غررالحکم، ص 232.
  13. 2. میل به عبادت‏
  14. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): لا یَرْضَوْنَ مِنْ أَعمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَ لا یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ (به عمل کم قانع نمی شوند و عمل زیاد هم آنها را مقرور نمی کند )نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  15. 3. دوری از نام‏ : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ‏ (آدم مومن این است که وقتى تعریفش را مى‏کنند، ناراحت بشود.)نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  16. فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعلَمُ بِمَنِ اتَّقی‏ (از خود ستایش نکنید، خداوند داناتر است که متّقى کیست. )نجم/ 32.
  17. وَ یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعذابِ وَ لَهُمْ عذابٌ أَلِیمٌ‏ آل عمران/ 188.
  18. 4. قوت دردین‏ : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): فَمِنْ علامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّکَ تَرَی لَهُ قُوَّةً فِی دِینٍ‏ (نشانه هر کدامشان اینست که در دین توانا است و در عین نرمى محتاطست)نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  19. وسواس در او اثر ندارد . مؤمنان که شیطان با آنان تماس مى‏گیرد، ولى آنها متذکّر شده ونجات مى‏یابند.إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ‏ اعراف/ 201.
  20. 5. بزرگواری‏ قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ حَزْماً فِی لِینٍ‏ نهج‏البلاغه، خطبه 193.(نرمی او بر اساس پستی نیست، بلکه بر اساس بزرگواری است. وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعکَ مِنَ الْمُومِنِینَ‏ شعراء/ 215.
  21. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ وَ حِرْصاً فِی علْمٍ وَ علْماً فِی حِلْمٍ‏ (و ایمان در یقین، و حرص در دانش و دانش در بردبارى،)نهج‏البلاغه، خطبه 193. 6. ایمان با یقین‏ ‏
  22. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ قَصْداً فِی غِنًی‏ نهج‏البلاغه، خطبه 193.این جمله دو معنا دارد 1- در طلب مال حریص نیست. 2- در حال غنا ولخرج نیست. 7. میانه روی (میانه روى در توانگرى)
  23. فروتن در عبادت‏ :قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): خُشُوعاً فِی عبَادَةٍ (خشوع در عبادت، )نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  24. 5. قناعت‏ : آراستگی در تهیدستی : و جمال نمائى در ندارى، قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ تَجَمُّلا فِی فَاقَةٍ (و شکیبائى در سختى )نهج‏البلاغه، خطبه 193.یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعفُّفِ‏ بقره/ 273.لا یَسْئَلُونَ النّاسَ إِلْحافاً بقره/ 273. شکوی ندارد، قانع است، راضی است و همت بلند دارد. (و جویائى حلال و نشاط در رهنمائى، خود دارى از طمع، کارهاى خوب کند و ترسانست، شام کند و همتش‏شکر خدا است، و صبح کند و همتش ذکر است.)
  25. 2. بردباری در سختی‏ قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ صَبْراً فِی شِدَّةٍ ( در سختی ها صابر است) نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  26. وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعمَلُونَ‏ (و به کسانى که صبر و استقامت پیشه کنند، مطابق بهترین اعمالى که انجام مى‏دادند پاداش خواهیم داد.)( نحل/ 96) وَ بَشِّرِ الصّابِرِینَ‏ بقره/ 155.
  27. قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): اللهم إنی أسألک صبر الشاکرین لک‏ مصباح‏المتهجد، ص 802.
  28. وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنی علی بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صَبَرُوا اعراف/ 137.
  29. وَ جَعلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا سجده/ 24.
  30. 3. کسب حلال‏ :قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ طَلَباً فِی حَلالٍ‏ نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  31. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله): لا یَحْمِلَنَّکُمُ اسْتِبْطَاءُ شَیْ‏ءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ مَعصِیَةِ اللَّهِ‏ کافی، ج 5، ص 80.
  32. تِجارَةً عنْ تَراضٍ‏ نساء/ 29. ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ‏ جمعه/ 10.
  33. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله): الْعبَادَةُ سَبْعونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلالِ‏ کافی، ج 5، ص 78.
  34. 4. نشاط در دین‏: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ نَشَاطاً فِی هُدًی‏ نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  35. ریشه نشاط، یقین است. وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلا وَ هُمْ کُسالی‏ توبه/ 54.
  36. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله): أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عشِقَ الْعبَادَةَ کافی، ج 2، ص 83.
  37. علامت ریاکار: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): ثَلاثُ علامَاتٍ لِلْمُرَائِی یَنْشَطُ إِذَا رَأَی النَّاسَ وَ یَکْسَلُ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ وَ یُحِبُّ أَنْ یُحْمَدَ فِی جَمِیع أُمُورِهِ‏ کافی، ج 2، ص 295.
  38. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا علَی النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا علَی الْفَرَائِضِ‏ نهج‏البلاغه، حکمت 312.
  39. 5. دوری از طمع‏ : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ تَحَرُّجاً عنْ طَمَع نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  40. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): إیاکم و دنائة الشره و الطمع فإنه رأس کل شر و مزرعة الذل و مهین النفس و متعب الجسد غررالحکم، ص 296.
  41. قَالَ الْمَجْلِسِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ: الطمع یورث الذل و الحقارة و الحسد و الحقد و العداوة و الغیبة و الوقیعة و ظهور الفضائح و الظلم و المداهنة و النفاق و الریاء و الصبر علی باطل الخلق و الاعانة علیه و عدم التوکل علی الله و التضرع إلیه و الرضا بقسمة و التسلیم لامره إلی غیر ذلک من المفاسد التی لا تحصی. بحارالانوار، ج 70، ص 171.                     اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۵
مرداد

          بسم الله الرحمن ارحمن الرحیم 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. کتاب چرا...سیم أَ فَلا تَعقِلُونَ‏..چرا نمیاندیشید !؟ 
  1. پژوهش و اندیشه
  2. 3. شرایط استجابت دعا چیست؟ خطبه همام‏ -2
  3.  أَمْرُهُ لَا یُحَدِّثُ بِمَا یُؤْمِنُ علَیْهِ الْأَصْدِقَاءُ : و کارش محکم در آنچه دوستانش سپارند خیانت نکند.
  4. وَ لَا یَکْتُمُ شَهَادَتَهُ الْأَعدَاءَ : و گواهى خود از دشمنانش دریغ ندارد.
  5. وَ لَا یَعمَلُ شَیْئاً مِنَ الْحَقِّ رِیَاءً.. و کار حقیرا بریاء نکند .
  6.  وَ لَا یَتْرُکُهُ حَیَاءً الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ.. و از شرم واننهد، خیر او مورد انتظار است و از شرش آسوده‏اند.
  7. إِنْ کَانَ مِنَ [فِی‏] الْغَافِلِینَ کُتِبَ مِنَ الذَّاکِرِینَ .. اگر غفلت ورزد خدایش در ذاکران ثبت کند
  8. وَ إِنْ کَانَ مِنَ [فِی‏] الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ یَعفُو عمَّنْ ظَلَمَهُ.. و چون ذکر گوید از غافلانش محسوب ندارد از ستمکارش بگذرد.
  9. وَ یُعطِی مَنْ حَرَمَهُ وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعهُ .. و بآن که محرومش کند عطا دهد و آنکه از او ببرد با او پیوندد
  10. وَ لَا یَعزُبُ حِلْمُهُ وَ لَا یَعجَلُ فِیمَا یُرِیبُهُ وَ یَصْفَحُ عمَّا قَدْ تَبَیَّنَ لَهُ بَعیداً جَهْلُهُ لَیِّناً .. و بردبارى را از دست ندهد و در مورد شک شتاب نکند و از آنچه بر او آشکار شود چشم پوشد نادانیش دور است
  11. قَوْلُهُ غَائِباً مَکْرُهُ قَرِیباً مَعرُوفُهُ صَادِقاً قَوْلُهُ حَسَناً فِعلُهُ مُقْبِلًا .. و گفتارش نرم و نیرنگش معدوم و احسانش معروف و گفتارش راست و کارش نیکو..
  12. خَیْرُهُ مُدْبِراً شَرُّهُ فَهُوَ فِی الزَّلَازِلِ وَقُورٌ وَ فِی الْمَکَارِهِ .. خیرش در پیش و شرش گریزان در لرزشها سنگینست
  13. صَبُورٌ وَ فِی الرَّخَاءِ شَکُورٌ لَا یَحِیفُ علَى مَنْ یُبْغِضُ .. و در گرفتاریها شکیبا و در فراغت بال شاکر بر آنکه دشمن دارد ستم نکند.
  14. وَ لَا یَأْثَمُ فِیمَنْ یُحِبُّ وَ لَا یَدَّعی .. و در باره دوست گناه نورزد و آنچه از او نیست ادعا نکند
  15. مَا لَیْسَ لَهُ وَ لَا یَجْحَدُ حَقّاً هُوَ علَیْهِ یَعتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ یُشْهَدَ علَیْهِ لَا یُضِیع مَا اسْتُحْفِظَ .. و حقى که بر او است منکر نگردد و بحق اعتراف کند پیش از آنکه بر او گواه شوند آنچه باید حفظ کند گم نکند
  16. وَ لَا یَتَنَابَزُ بِالْأَلْقَابِ لَا یَبْغِی علَى أَحَدٍ وَ لَا یَهُمُّ بِالْحَسَدِ وَ لَا یُضِرُّ بِالْجَارِ وَ لَا یَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ .. و کسیرا بلقب بد نخواند بر کسى ستم نکند و حسد نبرد و آزار همسایه نکند در مصیبت کسیرا شماتت نکند
  17. سَرِیع لِلصَّوَابِ مُؤَدٍّ لِلْأَمَانَاتِ بَطِی‏ءٌ عنِ الْمُنْکَرَاتِ یَأْمُرُ بِالْمَعرُوفِ وَ یَنْهَى عنِ الْمُنْکَرِ لَا یَدْخُلُ فِی الْأُمُور.. بدرستى شتابد و امانت را رد کند و از زشتیها عقب ماند و امر بمعروف کند و نهى از منکر، بنادانى مداخله در کارها نکند
  18.  بِجَهْلٍ وَ لَا یَخْرُجُ عنِ الْحَقِّ بِعجْزٍ إِنْ صَمَتَ لَمْ یَغُمَّهُ الصَّمْتُ وَ إِنْ نَطَقَ لَمْ یَقُلْ خَطَأً وَ إِنْ ضَحِکَ لَمْ یَعلُ [لَمْ یَعدُ] صَوْتُهُ- و از حق بیرون نرود براى درماندگى، اگر خموشى کند از آن غمنده نشود و اگر گوید خطا نکند و
  19. اگر خندد قهقه بلند نزند.
  20. سَمْعهُ قَانِعاً بِالَّذِی قُدِّرَ لَهُ لَا یَجْمَحُ بِهِ الْغَیْظُ وَ لَا یَغْلِبُهُ الْهَوَى وَ لَا یَقْهَرُهُ الشُّحُّ وَ لَا یَطْمَع فِیمَا لَیْسَ لَهُ.. بآنچه مقدر او است راضى است خشم او را سرافکنده نکند و هوى بر او چیره نشود و بخل بر او غالب نگردد و طمع در آنچه از او نیست نکند
  21. یُخَالِطُ النَّاسَ لِیَعلَمَ وَ یَصْمُتُ لِیَسْلَمَ : با مردم در آمیزد تا بداند و خاموش شود تا سالم بماند..
  22. وَ یَسْأَلُ لِیَفْهَمَ وَ یَبْحَثُ لِیَعلَمَ.. و بپرسد تا بفهمد و بکاود تا بداند،
  23. لَا یُنْصِتُ لِلْخَیْرِ لِیَفْخَرَ بِهِ .. بخیر توجه نکند براى آنکه بدان نبازد
  24. وَ لَا یَتَکَلَّمُ بِهِ لِیَتَجَبَّرَ علَى مَنْ سِوَاهُ إِنْ بُغِیَ علَیْهِ صَبَرَ.. و سخن بجبروت نکند اگر ستم بیند صبر کند
  25. حَتَّى یَکُونَ اللَّهُ الَّذِی یَنْتَقِمُ لَهُ نَفْسُهُ مِنْهُ فِی عنَاءٍ .. تا خدا برایش انتقام گیرد خودش از خود در رنجست و مردم
  26. وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ أَتْعبَ نَفْسَهُ لِآخِرَتِهِ وَ أَرَاحَ النَّاسَ .. از او در آسایش خود را براى آخرتش در رنج اندازد و مردم را
  27. مِنْ نَفْسِهِ بُعدَ مَنْ تَبَاعدَ عنْهُ بُغْضٌ .. از خود در آسایش اندازد و هر که از او دورى کند از بغض و نزهت است
  28. وَ نَزَاهَةٌ وَ دُنُوَّ مَنْ دَنَا مِنْهُ لِینٌ.. و هر که باو نزدیک شود قرین نرمش
  29. وَ رَحْمَةٌ فَلَیْسَ تَبَاعدُهُ بِکِبْرٍ .. و مهربانیست دوریش از تکبر نیست
  30. وَ لَا عظَمَةٍ وَ لَا دُنُوُّهُ لِخَدِیعةٍ وَ لَا خِلَابَةٍ .. و بزرگ منشى و نزدیکیش از مکر و دغل نیست
  31. بَلْ یَقْتَدِی بِمَنْ .. بلکه بهر که پیش از او بود است.
  32. کَانَ قَبْلَهُ مِنْ أَهْلِ الْخَیْرِ.. از اهل خیر اقتداء کند .
  33. فَهُوَ إِمَامٌ لِمَنْ خَلْفَهُ مِنْ أَهْلِ الْبِرِّ : و پیشواى آیندگانست در نیکوکارى
  34. قَالَ فَصَعقَ هَمَّامٌ صَعقَةً کَانَتْ نَفْسُهُ فِیهَا : گوید همام در این جا نعره‏اى زد که مرد وجان به جان آفرین تسلیم کرد..
  35. فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام )أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَخَافُهَا علَیْهِ : امیر المؤمنین فرمود بخدا من از این بر او میترسیدم
  36. وَ أَمَرَ بِهِ فَجُهِّزَ وَ صَلَّى علَیْهِ : دستور داد او را تجهیز کردند و بر او نماز خواند
  37. وَ قَالَ هَکَذَا تَصْنَع الْمَوَاعظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا : فرمود پند رسا با اهلش چنین کند،
  38. فَقَالَ قَائِلٌ فَمَا بَالُکَ أَنْتَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ : یکى گفت تو خود چطورى؟
  39. فَقَالَ وَیْلَکَ إِنَّ لِکُلٍّ أَجَلًا لَنْ یَعدُوَهُ وَ سَبَباً لَا یُجَاوِزُهُ فَمَهْلًا لَا تَعدْ : فرمود واى بر تو براى هر کس عمریست که از آن نگذرد و سببى است که از آن تجاوز نکند
  40. فَإِنَّهُ إِنَّمَا نَفَثَ هَذَا الْقَوْلَ علَى لِسَانِکَ الشَّیْطَان‏: آرام باش و بازمگو که این گفتار را شیطان بزبانت نهاد.
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۳
مرداد

بسم الله الرحمن ارحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. کتاب چرا...بیست و هشتم   . أَ فَلا تَعقِلُونَ‏..چرا نمیاندیشید !؟ 

پژوهش و اندیشه

  1. 3. شرایط استجابت دعا چیست؟ خطبه همام‏ -3
  2. 1.تقوی‏..1. اهل فضائل: 1 قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ‏ نهج‏البلاغه، خطبه 193. فضائل، تنها بر اساس تقوا است، نه زبان و نژاد و مال و ...
  3. 2-گفتار صواب‏: 2 قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ‏ نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  4. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله): لسانک سبع إن أطلقته أکلک‏  (زبان درّنده‏ایست که اگر رها کنى آنرا تو را خواهد خورد))شرح‏نهج‏البلاغه ابن‏ابی‏الحدید، ج 10، ص 137.
  5. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ أَحَقَّ بِطُولِ السِّجْنِ مِنَ اللِّسَانِ‏( هیچ چیزی بهتر از زندانی زبان نیست) خصال صدوق، ج 1، ص 14.
  6. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): مَنْ علِمَ أَنَّ کَلامَهُ مِنْ عمَلِهِ قَلَّ کَلامُهُ إِلا فِیمَا یَعنِیهِ‏ (فرمود: هر کس بداند سخنش از عملش به حساب مى‏آید جز در موارد لزوم سخن نخواهد گفت.) نهج‏البلاغه، حکمت 349.
  7. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): من کثر کلامه کثر سقطه‏ (هر کس که کلامش زیاد باشد لغزشش فراوانست‏) غررالحکم، ص 212.
  8. 3. پوشش اقتصاد3 قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ مَلْبَسُهُمُ الاقْتِصَادُ (پوشاکشان متوسط)نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  9. کان رسول الله (صلی الله علیه وآله) یلبس اللین تارة و الخشن أخری.(جامه نرد برتن میکرد و روی آن جامه خشن زبر) شرح‏نهج‏البلاغه ابن‏ابی‏الحدید، ج 10، ص 141.
  10. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): البس ما لا تشتهر [تتشهر] به و لا یزری بک‏ (بپوش جامه که مشهور نشوى بآن و عیبناک نگرداند ترا،)غررالحکم، ص 435.
  11. 4. تواضع‏..4 قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُع (رفتارشان تواضع است‏)نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  12. وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ‏ (نه فقط در راه رفتن، بلکه در همه‏ى کارها میانه روى را مراعات کنیم. «) لقمان/ 19.
  13. وَ لا تَمْشِ فِی الارْضِ مَرَحاً اسراء/ 37.( پس براى چه تکبّر مى‏کند؟! قرآن مى‏فرماید: متکبّرانه راه نروید که زمین سوارخ نمى‏شود، گردن‏کشى نکنید که از کوه‏ها بلندتر نمى‏شوید.)
  14. الَّذِینَ یَمْشُونَ علَی الارْضِ هَوْناً فرقان/ 63. براى خداى عز و جل بفرمانبرى خشوع کردند و آماده شدند دیده، و گوش بدانش دادند، در حال‏گرفتارى چون حال آسایش خود دارى کردند براى رضا بقضاى خدا
  15. 5. حیاء: 5 قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عمَّا حَرَّمَ اللَّهُ علَیْهِمْ‏ (از آنچه خدا حرام کرده چشم پوشیدن وطمع  برداشتن)نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  16. قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): کُلُّ عیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلا ثَلاثَةً عیْنٌ غُضَّتْ عنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ عیْنٌ سَهِرَتْ فِی طَاعةِ اللَّهِ وَ عیْنٌ بَکَتْ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ‏ (تمام چشم‏ها در قیامت گریان است، مگر سه چشم: چشمى که هنگام دیدن حرام فرو افتد و چشمى که در اطاعت خدا بیدارى کشد و چشمى که در دل شب از خوف خدا اشکى بریزد.) کافی، ج 2، ص 482.
  17. قُلْ لِلْمُومِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ‏ نور/ 30. کلمه «یَغُضُّوا» از ریشه «غض» به معناى کاستن و پایین آوردن است. چنانکه لقمان به فرزندش مى‏فرماید: «وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ» یعنى صدایت را پایین بیاور و با صداى بلند صحبت نکن.
  18. 1- لازمه‏ى ایمان، حفظ نگاه از حرام است. قُلْ‏ لِلْمُؤْمِنِینَ‏ یَغُضُّوا ...
  19. 2- جاذبه‏هاى غریزى را باید کنترل کرد. «یَغُضُّوا مِنْ‏ أَبْصارِهِمْ‏»
  20. 3- گناه را از سرچشمه جلوگیرى کنیم وتقوا را از چشم شروع کنیم. «مِنْ‏ أَبْصارِهِمْ‏»
  21. 4- چشم پاک، مقدّمه‏ى پاکدامنى است. «یَغُضُّوا مِنْ‏ أَبْصارِهِمْ‏ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ‏»
  22. 5- پاکدامنى، براى مردان نیز لازم است. «یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ‏»
  23. 6- چشمچرانى و بى‏عفّتى، مانع رشد معنوى انسان است. «یَغُضُّوا- یَحْفَظُوا- أَزْکى‏»
  24. 7- همواره در محضر خدا هستیم. در محضر خدا معصیت نکنیم. یَغُضُّوا ... إِنَ‏ اللَّهَ‏ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعونَ‏
  25. 4- تنها سفارش به ترک نگاه حرام، کافى نیست، براى ازدواج جوانان باید اقدام کرد. «یَغُضُّوا، یَغْضُضْنَ، أَنْکِحُوا»
  26. «غض» به معناى پایین آوردن و کوتاه کردن است. این واژه در قرآن، هم در مورد کوتاه کردن صدا به کار رفته و هم در مورد کوتاه کردن نگاه؛ چنانکه در مورد نگاه به نامحرمان، قرآن مى‏فرماید «قُلْ‏ لِلْمُؤْمِنِینَ‏ یَغُضُّوا مِنْ‏ أَبْصارِهِمْ‏»
  27. اسلام از اول زمینه گناه را منع می‏کند، شراب را حرام، بدمستی را بد، فحشا و زنا را بد می‏داند.
  28. 2. علم‏ ..1علم نافع1 قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): وَ وَقَفُوا أَسْمَاعهُمْ علَی الْعلْمِ النَّافِع لَهُمْ‏ (تنها گوش دادن بدانش سودمند که عدالت در نیروى شنوائى است، و دانشهاى سودمند آنچه نیروى اندیشه را بکمال رساند از علم الهیات و هر چه با آن مناسب است و آنچه نیروى قوه عملیه را بکمال رساند که حکمت عملیه باشد. )نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  29. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): الفکر فی غیر الحکمة هوس‏( اندیشیدن جز در باره حکمت (داناییها و دانشهاى استوار و سودمند) هوس است.) غررالحکم، ص 58.
  30. قَالَ الْکَاظِمُ (علیه السلام): اللَّهُمَّ إِنِّی أَعوذُ بِکَ مِنْ علْمٍ لا یَنْفَع‏ (پناه میبرم به خدا ازعلمی که منفعت وبهره ندارد) مصباح‏المتهجد، ص 75.
  31. وَ یَتَعلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعهُمْ‏ (آنها شیاطین قسمتهایى از علم را فرا مى‏گرفتند که به آنان زیان مى‏رسانید و نفعى نمى‏داد.)بقره/ 102.
  32. قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): وجدت علم الناس فی أربع أحدها أن تعرف ربک و الثانی أن تعرف ما أراد منک و الثالث أن تعرف ما صنع بک و الرابع أنتعرف ما یخرجک من دینک‏ (یافتم دانش همه مردم را در چهار چیز: اول اینکه: پروردگار خود را بشناسى، دوم اینکه آنچه در باره تو انجام داده بدانى. سوم اینکه آنچه از تو میخواهد بشناسى، چهارم اینکه آنچه تو را از دین بیرون برد بشناسى. و معارف واجبه از این چهار قسم بیرون نیست‏) أعلام‏الدین، ص 88.
  33. قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): خَیْرَ الْعلْمِ مَا نَفَع (بهترین دانش آن است که ثمره مفید داشته باشد)من‏لایحضره‏الفقیه، ج 4، ص 402.
  34. 2. حال یکسان‏ :2 قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ(تجارتى سود بخش است که خداوند کریم برایشان پیش آورده دنیا بسویشان مى‏آید و آنها بدان توجه نمى‏کنند،) نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  35. اذا کانوا فی رخاء کانهم فی بلاء و اذا کانوا فی بلاء کانهّم کانوا فی رخاء (به خاطر سعه صدر و دریا شدنش، سختی و شادی برای او فرقی ندارد.)
  36. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): لا یکمل إیمان المؤمن حتی یعد الرخاء فتنة و البلاء نعمة  (کامل نمى‏شود ایمان مؤمن تا این که وسعت فتنه را عیش خود ، و بلا را نعمتى از برای خود بداند، مراد اینست که بر حذر باشد از آن که مبادا آن فتنه باشد از براى او باین که سبب تکبّر و سربلندى او گردد، یا این که شکر آن چنانکه باید بجا نیاورد.)غررالحکم، ص 88.
  37. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): إِنَّ الْبَلاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُومِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلانْبِیَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلاوْلِیَاءِ کَرَامَةٌ ( بلا وسختی از برای ظالم ادب است از برای مومن و امتحان است برای انبیاء و کرامت است از برای اولیاء خدا )بحارالانوار، ج 78، ص 198.
  38. 3. عظمت خدا..3 قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): عظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعیُنِهِمْ‏ (آفریدگار در دلشان بزرگوار نمود و هر چه جز او در چشمشان خرد و بیمقدار آمد،) نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  39. 4. درک آخرت‏:4 قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعذَّبُونَ‏ (آنان با بهشت چنانند که گویا آن را دیده و در آن نعمت چشیده و آنان با دوزخ چون کسى باشد که آن را بچشم دیده و در آن در شکنجه است‏)نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  40. 3. بلند نظری‏ 1. قلب محزون‏ :قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ (دلهاشان اندوهبار)نهج‏البلاغه، خطبه 193.
  41. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): من طال حزنه علی نفسه فی الدنیا أقر الله عینه یوم القیامة و أحله دار المقامة  (به دراز کشد اندوه او را بر نفس خود در دنیا، سرد گرداند خدا چشم او را روز قیامت، و فرود آورد او را در سراى اقامت، مراد به «اندوه بر نفس خود» اندوهیست که از براى آخرت خود باشد و از خوف از آن و «سرد گردانیدن چشم»کنایه از شادیست باعتبار این که در شادى اشک سردى آید چنانکه قبل از این مذکور شد و مراد «بسراى اقامت» بهشت است که محلّ قرار و استقرارست.)غررالحکم، ص 147.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده