پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
۱۱
شهریور

بیمه3

بسم الله الرحمن الرحیم ...

اللهم صل علی مخمد وآل مخمد وعجل فرجهم  

 

  1. 7. نقش بیمه‏ براساس بسیج تعاون عمومی‏
  2. الف) به عنوان یک بازوی معین برای مدیریت کشور است:
  3. 1- خسارات ناشی از حوادث و سوانح طبیعی از قبیل سیل، زلزله، طوفان.
  4. 2- کمک به تداوم جریان فعالیت‏های تولیدی و اقتصادی و عمرانی از طریق جبران خسارت پیش بینی نشده در مسیر کار.
  5. 3- برقراری پوششهای حمایتی اقشار آسیب‏پذیر از طریق تعاون و خودیاری همین اقشار مانند: بیمه‏ کارکنان دولت، بیمه‏ دانش آموزان و فرهنگیان، بیمه‏ سرنشینان اتوبوسها و مینی بوسهای بین شهری، بیمه‏ مانده بدهکار وام گیرندگان و ...
  6. 4- کمک به حفظ سرمایه‏های ملی و اموال از طریق عرضه توصیه‏های ایمنی و بهسازی مخاطرات قابل کنترل.
  7. ب) تاثیر بر کاهش مسائل و معضلات اجتماعی:
  8. 1- بیمه‏ دیه برای تامین مالی مصدوم و یا خانواده‏ای که سرپرست خود را از دست داده است، جلوگیری از به زندان افتادن و بی سرپرست شدن خانواده مقصر حادثه‏ای که از توانائی لازم برای پرداخت دیه برخوردار نیست.
  9. 2- بیمه‏‏های عمر و حوادث و درمانی برای جلوگیری از شدت لطمات اقتصادی وارده به معیشت عادی خانواده بر اثرات فوت یا صدمات جانی ناشی از حوادث و بیماریها.
  10. 3-  بیمه‏ کمک در پیشگیری از بروز مشکلات و معضلات فرهنگی، اجتماعی که ممکن است به شکل مختل و در نتیجه به هم خوردن توازن اقتصادی خانواده‏ها بویژه در سطح اقشار آسیب‏پذیر پدیدار گردد.
  11. 8. پیشنهادات و انتقادات‏
  12. بیمه‏ وبرخورد با ارباب رجوع : به لحاظ بافت دولتی بودن این شرکتها بعضا برخوردها با اربابان رجوع مناسب نمی‏باشد.
  13. بیمه‏ ونماز جماعت : ساختمانهای مرکزی و ستادی بیمه‏‏ها دارای نمازخانه می‏باشد که نماز اول وقت برگزار می‏شود بجز بیمه‏ البرز که ساعت 12 و نیم نماز جماعت برگزار می‏شود. توصیه شود که مدیران ارشد و مدیران میانی در نماز جماعت اول وقت شرکت بنمایند و کارکنان زیر مجموعه خود را هم ترغیب به نماز اول وقت بنمایند.
  14. اسراف شرکتهای بیمه‏ : اسراف در شرکتهای بیمه‏ زیاد است (مصرف کاغذ، برق، آب، ...)
  15. فرهنگ بیمه‏ : از بودجه تبلیغات شرکتها که نسبتا بودجه خوبی هم هست در زمینه کارهای فرهنگی و بویژه فرهنگ بیمه‏ برای عموم استفاده مطلوب نمی‏شود.
  16. بیمه‏ وکمک به اقشار آسیب‏پذیر : در جهت ارائه طرحهای مردمی و ارزان قیمت (چند نمونه را بیمه‏ ایران انجام داده) که کمک به اقشار آسیب‏پذیر را در بر می‏گیرد اقدامات جدی می‏طلبد.
  17. بیمه‏ وبوجه تبلیغات : از بودجه تبلیغات می‏توان در جهت چاپ کتابهای نماز، امر بمعروف، ... حتی با آرم بیمه‏‏ها، استفاده مطلوب را برد.
  18. وقت جلسات بیمه‏ : در وقت نماز بعضا جلساتی تشکیل می‏شد، توصیه شود که کلیه جلسات در وقت نماز تمام شود.
  19. هدیه کتاب نماز وکتاب بیمه‏ : به مناسبت‏های مختلفی که شرکتهای بیمه‏ دارند در کنار هدایای تبلیغی کتاب نماز هم هدیه بشود.
  20. هدیه کتاب نماز و چک خسارت : بافرادی که دچار حادثه می‏شوند به هنگام پرداخت خسارت، چک خسارت به همراه کتاب نماز یا ... داده شود.
  21. بیمه‏ عامل قداست : «بسم‏اللَّه» عامل قداست یافتن کارها و بیمه‏ کردن آنهاست.
  22.  بیمه‏ و استعاذه : و پناه بردن به خدا، یکى از راه‏هاى بیمه‏ شدن است. عصمت انبیا در سایه‏ى استعاذه و امثال آن است. «أَعُوذُ ...»
  23.  بیمه‏ هر نوع دلهره  : هر کس خالصانه روى به خدا آورد، هم بهره کامل دارد؛ «فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ» و هم از هر نوع دلهره بیمه‏ خواهد بود. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»
  24.  بیمه‏ با انفاق :  با انفاق، خود و اموالتان را بیمه‏ کنید. «أَنْفِقُوا ... وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ»
  25.  بیمه‏ وتقوا :  تقوا، انسان را از دروغ بستن به خدا و ضایع کردن حقّ مردم بیمه‏ مى‏کند.
  26. ایمان، وحدت و امر به معروف و نهى از منکر بیمه‏ مى‏شوید. از تهدیدات دشمن نترسید که پیروزى با شماست و دشمن خوار و زبون است.
  27.  بیمه‏ درسایه ایمان : مسلمانان، در سایه‏ى ایمان بیمه‏ هستند. «لَنْ یَضُرُّوکُمْ»
  28.   نمونه عملی بیمه‏ صبر وتقوا : نمونه عملى آن را مجاهدان بدر معرفى مى‏کند. در آیه‏ى قبل نیز سخن از توکّل بود و مجاهدان بدر نمونه عملى توکّل هستند. این آیه خطاب به مسلمانان مى‏فرماید: شما که در بدر نصرت خدا را دیدید، چرا در احد به فکر فرار افتادید؟!
  29. متن قرارداد بیمه‏ در صدر اسلام : به این صورت بوده که دو نفر پیمان ببندند در زندگى، همدیگر را یارى کنند و در پرداخت غرامت‏ها، کمک هم باشند و از هم ارث برند. (چیزى شبیه قرارداد بیمه‏ در امروز)، که اگر خسارتى بر یکى وارد شد، هم‏پیمان او، دیه‏ى آن را بپردازد. اسلام این قرارداد را پذیرفت، ولى ارث بردن از دیگرى را مشروط به آن کرد که انسان وارثى نداشته باشد.
  30.  قرآن بیمه‏ خداوند است :  خداوند، آنگونه که قرآن را بیمه‏ کرده «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»، پیامبرش را نیز بیمه‏ مى‏کند. «وَ ما یَضُرُّونَکَ مِنْ شَیْ‏ءٍ»
  31.  بیمه‏  از ترس واندوه : ایمان وعمل، انسان را از بیمارى‏هاى روحى چون ترس و اندوه بیمه‏ مى‏کند.
  32.  خود را بیمه‏‏ شده و به دور از انحراف ندانیم، حضرت آدم که مسجود فرشتگان بود، با فریب شیطان از جایگاه خود دور شد. أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ ...
  33.  بیمه‏ در مقابل خطرات : ایمان به معاد ویادآورى آن در مقابل خطرها وتهدیدها، انسان را بیمه‏ مى‏کند.
  34. بیمه‏ از عوامل پیروزى :  و بیمه‏ شدن در برابر تهدیدها، استمداد، توکّل، مقاومت و تقواست. «اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا» (هم از او کمک بگیریم و هم خود صبر کنیم.)
  35.  بیمه‏ ویاری پیامبر : خداوند به واسطه‏ى قرآن، پیامبر را یارى و بیمه‏ کرد. «إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ»
  36.  بیمه‏ ذکر و یاد خداوند : آن ذکر و یادى بیمه‏ کننده‏ى انسان است که عاشقانه و سوزناک و پیوسته و در هر صبح و شام باشد. تَضَرُّعاً ... بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ‏
  37.  ما بیمه‏ از گناه نیستیم : حتّى مؤمنان حقیقى هم، از خطا و گناه بیمه‏ نیستند و به مغفرت الهى نیاز دارند. «الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ»
  38.  بیمه‏ تامین زندگی  محرومان : یکى از اصول عدالت اجتماعى اسلامى، بیمه‏ و تأمین زندگى محرومان است.
  39.  بیمه‏ معنوی تا اخر عمر : ایمان وتوبه، زندگى انسان را تا آخرعمر بیمه‏ مى‏کند. یُمَتِّعْکُمْ ... إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى‏
  40. اللهم صل علی مخمد وآل مخمد وعجل فرجهم

----------------------------------------------------------------------------

  • حسین صفرزاده
۱۱
شهریور

بیمه 2

بسم الله الرحمن الرحیم ...

اللهم صل علی مخمد وآل مخمد وعجل فرجهم  

  1. بیمه‏  در مواردی" ل" آمده: لِلْفُقَراءِ و در مواردی" فی" آمده‏ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمِینَ‏ است، شاید لِلْفُقَراءِ مال باید به دست آنهابرسد اما و فِی الرِّقابِ‏ بدست دولت در این راه خرج شود.
  2. 3. بیمه‏ درفقه اسلامی‏ :
  3. 1- بیمه‏ معامله مستقل  : عقد و معامله‏ای است مستقل، یعنی مثل سائر معاملات نیاز به ایجاب و قبول دارد.
  4. 2- قاعده کلی بیمه‏ : اوفوا بالعقود شامل این قراداد بیمه‏ می‏شود و اصل در معاملات صحت است، مگر دلیلی برای مورد خاصی داشته باشیم.
  5.  بیمه‏ قرارداد الوفاء : لازم نیست بیمه‏ داخل در بیع و اجاره و ... باشد، تا صحیح باشد بلکه قراردادی است که لازم الوفاء است.
  6. اشکال بیمه‏ : در بیمه‏ یکی از دو طرف که ماهیانه یا سالیانه مبلغی میدهد معلوم است، ولی مبلغ بیمه‏ گر (در صورت بروز خسارت)، معلوم نیست و چون دو طرف روشن نیست یک نوع غرر است؟
  7. پاسخ بیمه‏ : بیمه‏ تبادل دو مبلغ نیست تا نیازی به تعیین باشد ، بلکه ماهیت بیمه‏ مبلغ معین از یک طرف و تعهد وتامین و ایجاد روحیه و روان آرامش از طرف دیگر است، بنابراین پول در برابر کسب اطمینان و تامین است نه پول در برابر پول، تا نیاز به تعیین دقیق داشته باشد، بنابراین مشمول‏ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ‏ بقره/ 188. نمی‏شود.
  8. بیمه‏ معامله‏ای مستقل : مطهری می‏فرماید: نظر علمای فعلی نیز همین است که بیمه‏ معامله‏ای مستقل است که شرائط عامة بلوغ و اختیار و عقل و ... را دارد و موانع فساد و بطلان را هم اگر نداشت کاملا قرارداد عقلائی و المومنون عند شروطهم (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): الْمُومِنُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ‏ تهذیب الاحکام، ج 7، ص 371.) است.
  9. 3- بیمه‏ تامین روحی :  آری بیمه‏ یک معامله است که انسان در مقابل یک تامین روحی و روانی پول می‏دهد. بیمه‏ استاد و شهید مطهری‏.
  10. 4- بیمه‏ عقد و پیمان است : و عقد لازم است چون اصل لزوم عقود است. و خیار یک قرارداد مجددی است که روی عقد گذاشته می‏شود، معنای عقدلازم آن است که یک طرفه نمی‏توان آن را بهم زد.
  11. 5- بیمه‏ نوعی از ضمان است و ضامن خسارت در برابر ضمانت پول می‏گیرد و ادله ضمان را میتوان شامل بیمه‏ نیز دانست، گرچه ضمان‏ها معمولا مربوط به مال انسان در دست دیگری است، ولی در بیمه‏ انسان ضامن مال کسانی می‏شود که مال در دست خودشان تلف می‏شود.
  12. 6- دیه بر عاقله یک نوع بیمه‏ است، زیرا عاقله ورثه ذکوری است که از ناحیه پدر به انسان انتساب داشته باشند (برادرها و عموها)، چون این طبقه هستند که روزی که انسان بمیرد ارث می‏برند پس اکنون که با مردن ارث می‏برند در عوض باید دیه خسارات غیر عمدی را بپردازد. گرچه انسان قرادادی نبسته ولی شارع این تعهد را میان انسان و بستگان آورده که در برابر ارث خوری متعهد خسارات انسان نیز بشوند. دیه بر عاقله یک نوع بیمه‏ اجباری است از طرف اسلام و احتمال ارث بردن در برابر احتمال خسارت کشیدن است. بیمه‏ استاد مطهری‏.
  13. 7- ضمان جریره یک نوع بیمه‏ است : زیرا دو نفر عقدی برقرار می‏کنند که هر یک خسارتی غیر عمدی بر شخصی وارد کردند، دیگری تمام یا نصف آن خسارت را بپردازد، این ضمان جریره در اسلام امضاء شده است اگر خسارت غیر عمدی وارد و انسان عاقله و ضامن جریره نداشت. ولی معتق داشت، دیه بر معتق است، یعنی اگر خسارت وارد کننده زمانی برده کسی بوده و آن کس او را آزاد کرده و بعد از آزادی خسارتی زده است باید معتق خسارت را بپردازد و گرنه امام باید بپردازد. بیمه‏ استاد مطهری‏.
  14. 4. انواع بیمه‏‏ :
  15. بیمه‏ دو نوع است : نوع  اول  بیمه‏ : از صندوقی به خسارت دیده کمک می‏کنند و بعد کم کم می‏گیرند.

نوع  دوم بیمه‏  : از اول ماهیانه می‏گیرند برای خسارت احتمالی بعدی.

  1. 5. منابع تأمین اجتماع بیمه‏  1- نفقه به افراد واجب النفقه 2- کفارات 3- نذورات 4- وقف 5- صدقات 6- وصیت 7- ارث 8- احسان و انفاق و اطعام 9- قرض الحسنه 10- رسیدگی به اطفال بی پناه و گمشده 11- سکنی و عمری و رقبی.
  2. 6. 17 مورد بیمه‏ معنوی‏ : 1- استعاذه یک بیمه‏ است:
  3. قَالَ الصَّادِقُ (ع): أعوذ بالله من إنسان سوء و جار سوء و قرین سوء و یوم سوء و ساعة سوء مصباح المتهجد، ص 103.
  4. 2- نیت خالص و توحید بیمه‏ است:
  5. قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ حِصْنِی مَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی‏ کشف الغمة، ج 2، ص 308.
  6. 3- رهبری معصوم بیمه‏ است:
  7. قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: ولایة علی بن أبی طالب (ص) حصنی فمن دخل حصنی أمن ناری‏ معانی الاخبار، ص 371.
  8. 4- دعا بیمه‏ است:
  9. قَالَ الصَّادِقُ (ع): اللَّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ کُلِّ آفَةٍ تهذیب الاحکام، ج 1، ص 146.
  10. قَالَ الصَّادِقُ (ع): اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی‏ کافی، ج 3، ص 187.
  11. قَالَ الْبَاقِرُ (ع): اللَّهُمَّ احْفَظْنِی بِحِفْظِ الایمَانِ‏ کافی، ج 2، ص 525.
  12. قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع): اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ سَدِّدْنِی لانْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ‏ صحیفه سجادیه، دعای 20.
  13. 5- صدقه بیمه‏ است 6- عقیقه بیمه‏ است 7- حج بیمه‏ است:
  14. قَالَ الْبَاقِرُ (ع): الْحَجُّ یَنْفِی الْفَقْرَ الدعوات، ص 127.
  15. 8- پرهیز از نگاههای ممنوع بیمه‏ است: قُلْ لِلْمُومِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ‏ نور/ 30. تاروحتان پاک بماند.
  16. 9- روزه بیمه‏ است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): صُومُوا تَصِحُّوا الدعوات، ص 76.
  17. 10- ازدواج بیمه‏ است:
  18. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ‏ أمالی طوسی، ج 18، ص 518.
  19. لِتَسْکُنُوا إِلَیْها روم/ 21.
  20. 11- قصاص بیمه‏ است: وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ بقره/ 179.
  21. 12- زکات بیمه‏ است: قَالَ الْکَاظِمُ (ع): حَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ بِالزَّکَاةِ کافی، ج 4، ص 61.
  22. 13- گرفتن شاهد و کاتب و محضر و انگشت نگاری و ... بیمه‏ است.
  23. 14- استعاذه بیمه‏ است :  إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ‏ آل عمران/ 36.
  24. 15 نماز بیمه‏ است : إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ عنکبوت/ 45.
  25. 16 حجاب بیمه‏ است : فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ‏ احزاب/ 32.
  26. 17 تلاوت قرآن بیمه‏ است : قَالَ الصَّادِقُ (ع): حَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ وَ فُرُوجَکُمْ بِتِلاوَةِ سُورَةِ النُّورِ ثواب الاعمال، ص 109.اللهم صل علی مخمد وآل مخمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۱
شهریور

 

بیمه 1

بسم الله الرحمن الرحیم ...

اللهم صل علی مخمد وآل مخمد وعجل فرجهم  

  1. بیمه‏‏ تاریخ بیمه‏ در اسلام‏
  2. 1- پیدایش بیمه‏:  یکی از علل پیدایش بیمه‏ خطرات ناشی از اختراعات و صنایع بود، مثلا با اختراع قطار بیمه‏ قطار به وجود آمد.
  3. 2- سابقه بیمه‏‏ : سابقه بیمه‏‏های حمایتی را در ادیان آسمانی می‏توان یافت که فطرت نوع دوستی و جامعه گرائی را در انسان ها شکوفا کرده است.
  4. 3- بیمه‏ ضروری : بیمه‏ شکل جدید ریشه اقتصادی دارد. با پیشرفت صنایع نقش کارگران چشم گیر شد و کارگران در مجموع با نوعی فقر و تهیدستی مواجه بودند و این خود منشأ اعتراضات و اعتصابات بود و به این دلیل دنیای ماشینی بیمه‏ را ضروری یافت‏
  5. 4- ریشه بیمه‏ : عده‏ای هم ریشه بیمه‏ را در جنگ های پرخسارت قرن بیستم می دانند.
  6. 5- بیمه‏ جاده : حدود 3000 سال پیش در میان بابلی ها که جاده‏ها نا امن بود، نوعی بیمه‏ قراردادند که به کسانیکه در جاده‏ها خسارتی وارد می‏شود جبران شود.
  7. 6- بیمه‏ خانواده : در قدیم برای خانواده‏های کشته داده در جنگ و بازنشستگان ارتش نوعی بیمه‏ بوده است.
  8. 7- بیمه‏ محبوب پیامبر : قبل ازبعثت پیامبر (ص) پیمانی به نام حلف الفضول بود که نوعی بیمه‏ بود برای فقیران و ورشکستگان. پیامبر (ص) فرمود" من شاهد پیمانی بودم که بسیار برای من محبوب بود و دوست دارم در اسلام هم باشد"
  9. 8- بیمه‏ بصورت وام : در قرون وسطی برای صاحبان کشتی که به آنها خسارت وارد می‏شد وامی قرار می دادند.
  10. 9- سابقه‏ترین بیمه‏ : بیمه‏ دریائی با سابقه‏ترین بیمه‏ است و خیال این که ایتالیائی ها مبتکر آن هستند باطل است.
  11. 10- بیمه‏ عمر : بیمه‏ عمر برای نخستین بار در سال 1583 در انگلستان درست شد.
  12. 11- بیمه‏ دریایی ، آتش سوزی : در سال 1601 بیمه‏ دریائی و در سال 1666 بیمه‏ آتش سوزی، پس از آتش سوزی مهیبی که در لندن رخ داد بوجود آمد.
  13. 12- بیمه‏ در ایران : بیمه‏ در سال 1314 شمسی در ایران تاسیس و قبلا موسسات روسی و انگلیسی دفاتر بیمه‏ در ایران داشتند.
  14. 13-  بیمه‏ بهداشت : بیمه‏ بهداشت برای اولین بار در آلمان شروع شد و از جنگ جهانی اول در سایر کشورها هم متداول گردید، در بعضی از کشورها بیمه‏ بهداشت اجباری است.
  15. 14- بیمه‏ بیکاری : بیمه‏ بیکاری در قرن 19 در اروپا پیداشد.
  16. 15- بیمه‏ کارگران : قانون بیمه‏ کارگران در ایران 29 آبان 1332 شمسی در مجلس آن زمان تاسیس شد که تمام کارگران کارخانجات و موسسات اقتصادی- معدنی را شامل می‏شد.
  17. 2. جایگاه بیمه‏ در اسلام‏
  18. 1- انسان که:خَلِیفَةً الله ، کَرَّمْنا ، فَضَّلْنا ،سَخَّرَ لَکُمْ ،مِنْ رُوحِی ،فضیلت خلیفه خدابی در زمین به او کرم شده       
  19. إِنِّی جاعِلٌ فِی الارْضِ خَلِیفَةً بقره/ 30.
  20. سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الارْضِ‏ لقمان/ 20.
  21.  وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلا اسراء/ 70.
  22. فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی‏ حجر/ 29.
  23. وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ‏ اسراء/ 70. است، اگر شناخته شود همه چیز را فدای او می کنیم.
  24. 2- بیمه‏ تامین اجتماع : در مسائل اجتماع لزوم تامین اجتماعی مطرح است: وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ‏ نساء/ 75.
  25. بیمه‏ ندای محبت : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ سَمِعَ رَجُلا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ‏ کافی، ج 2، ص 164.
  26. 3- بیمه‏ امنیت شغلی :  اساس بیمه‏ داشتن امنیت شغلی است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): لا ضَرَرَ وَ لا ضِرَارَ کافی، ج 5، ص 280.
  27. 4 بیمه‏ تامین اجتماع : تامین اجتماع در اسلام بر اساس جهان بینی خاصی که قبول وحدت و یکپارچگی نوع بشر است تنظیم شده است و قشر خاصی مورد نظر نیست.
  28. بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ‏ آل عمران/ 195. در جامعه اسلامى، همه‏ى مسلمانان از یک پیکرند
  29. إِنَّمَا الْمُومِنُونَ إِخْوَةٌ حجرات/ 10. رابطه برادرى، در گرو ایمان است. مى‏تواند در مردم روح برادرى به وجود آورد.
  30. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع): إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ‏ نهج البلاغه، نامه 53.
  31. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): الْخَلْقُ عِیَالُ اللَّهِ‏ کافی، ج 2، ص 164. پیامبر(ص)  فرمودند : مردم خانواده خدا هستند.
  32. 5- بیمه‏ پیکر جامعه : اسلام جامعه را یک پیکر و افراد را اعضای این پیکر می داند:
  33. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع): إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ‏ نهج البلاغه، نامه 53. مردم یا برادر دینى تو هستند ویا شکل وشبیه تو در خلقت هستند.
  34. تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی‏ مائده/ 2. براى رشد همه جانبه‏ى فضایل باید زمینه‏ها را آماده ساخت و در راه رسیدن به آن هدف، گروهی یاری کردن دیگران است.
  35. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنَّ اللَّهَ فِی عَوْنِ الْعَبْدِ مَا دَامَ الْعَبْدُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ‏ عوالی اللالی، ج 1، ص 453. خداى تعالى در دنیا و آخرت سترش بدارد مادامی که بنده در یارى برادر مؤمن بود.
  36. 6- بیمه‏ تامین مردمی : در اسلام تامین قسمتی به عهده حکومت و قسمتی به دوش مردم است.
  37. 7- حکومت پشتوانه بیمه‏ :  بخشی از بودجه حکومت اسلامی که شامل زکات، خمس، خراج، جزیه، انفال، اموال بی صاحب، تبرعات می باشد، پشتوانه بیمه‏ اجتماع است.
  38. 8- انواع بیمه‏‏ها: بیمه‏ کسر درآمد : بیمه‏ مستحقین بیمه‏ مستحقین خمس و  ز بیمه‏ کات، بیمه‏ در راه ماندگان : بیمه‏ ابن سبیل . بیمه‏ مشاغل . بیمه‏ بازخرید بردگان: بیمه‏ آزادی بردگان از بودجه دولت، بیمه‏ ورشکستگی: بیمه‏ غارمین‏ . بیمه‏ .......
  39. 9- بیمه‏ غیر از درآمدهای دولتی، حاکم شرع حق دارد برای تعادل مالیات وضع کند. 
  40. 10- بیمه‏ در آیه زکات:
  41. إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها وَ الْمُولَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ‏ توبه/ 60.

اللهم صل علی مخمد وآل مخمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۱
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

ادب 4

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. ادب در سخن گفتن : باید در سخن گفتن با بزرگان ومعلّم، ادب‏ در گفتار رعایت شود. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا ...»
  2. رعایت ادب‏ در سخن، از ویژگى‏هاى قرآن است. «رفث» به معناى سخن گفتن پیرامون مسائل زناشویى است که در آیه به کنایه از آمیزش آمده است.که ادب گفتار باید رعایت شود.
  3. رعایت ادب‏ در حریم نگه داشتن : وقتى دشمن پرده‏درى نمى‏کند، ادب‏ در بحث و مناظره اقتضا دارد ما نیز حریم را نگه داریم. فرعون گفت: «لَأَظُنُّکَ یا مُوسى‏ مَسْحُوراً» موسى نیز در جواب او فرمود: «لَأَظُنُّکَ یا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً»
  4. رعایت ادب‏ در رفتار : اگر ادب‏ در کلام لازم است، در رفتار و کردار، به طریق اولى لازم است.
  5. ادب‏ در گفتار : «لِانْ یَکُونَ الْعَبْدُ طاهِراً اذا قامَ بَیْنَ یَدَىِ الْجَبّارِ عِنْدَ مُناجاتِهِ» وضو، یک ادب‏ در برابر خداست تا بنده، هنگام نماز، وقتى در برابر خداوند مى‏ایستد
  6. مقتضاى ادب‏ در برابر خدا : و ایستادن در آستان جلال و عظمت او، آنست که نماز، با بهترین و پاک‏ترین لباس باشد و نمازگزار، از توجّه و حضور قلب‏
  7. رعایت ادب‏ در نماز: در اسلام به ما سفارش شده که در نماز با ادب بایستیم، دست‏ها روى ران‏ها، بدن آرام، نگاه‏ها به محل سجده، لباس‏ها نو و تمیز، همراه با بوى خوش و معطّر. اگر با جماعت هستیم از سایرین جلو و عقب نیفتیم و خود را هماهنگ دیگران و مردم کنیم، مقام امام را نگهداریم، قبل از او کارى انجام ندهیم، به رکوع یا سجود نرویم و بهتر است حتّى قبل از کلام امام، ذکر نماز را به زبان جارى نکنیم. مجموعه این دستورالعمل‏ها روحیه ادب و اطاعت را در انسان تقویت مى‏کند، آن هم ادبى بر اساس ارزش‏هایى چون: شناخت، محبّت، تواضع و ادب‏ در برابر کسى که اهلیّت دارد، نه تملّق و نه خودباختگى.
  8. ادب‏ در گفتار: اکنون که در محضر پیامبر صلى الله علیه و آله نیستیم، باز مسئله ادب‏ در زیارت مرقد حضرت و نسبت به جانشینان حضرت همچنان در جاى خود باقى است.
  9. ادب‏ در گفتگو: گفتار باید همراه با کردار باشد وگرنه قابل سرزنش است.«لِمَ تَقولون مالا تَفعلون»
  10. زمینه های ادب‏. مثبت‏ :  کَفَاکَ ادباً لِنَفْسِکَ اجْتِنَابُ مَا تَکْرَهُهُ مِنْ غَیْرِکَ‏ درتربیت خود همین بس که از آنچه در دیگران نمی پسندی دوری کنی (نهج .حکمت 412)  
  11. بهترین ادب : أحسن الاداب ما کفک عن المحارم‏  بهترین ادب ها آن است که ترا از حرام باز دارد.(غررالحکم)
  12. عبرت از بی ادبان : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) إذا رأیت فی غیرک خلقا ذمیما فتجنب من نفسک أمثاله‏ ؛ هر کاه خلق ناپسندی دیدی آنرا از خودت دورکن ؛ غررالحکم، ص 324.
  13. توجه به فطرت پاک : از حضرت عیسی (ع) پرسیدند چه کسی شما را ادب کرد فرمود: رأیت قبح الجهل فجانبته‏ (مجموعه‏ورام) هیچ کسمرا ادب نیاموخت بلکه زشتی ونادنی را دیدم  از آن دوری گذیدم 
  14.  ادب فهم و شعور: قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) اللهم صل علی محمد و آل محمد واجعلنا من الذین تمسکوا بعروة العلم و ادبوا أنفسهم بالفهم‏ (بح)؛ درود بر محمد وآل محمد خدایا ما را از کسانی قرار ده که به حلقه دانش چنگ آویختند و جانهایشان را با فهم ادب کردند ؛ ما را از آن افرادی ده که به برکت علم خودم را ادب کنم به درک حقیقت نایل گردیم؛
  15. ادب معاشرت با بزرگان: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) جالس العلماء یزدد علمک و یحسن ادبک و تزک نفسک‏ غررالحکم، ص 430.با علما معاشرت کن تا علمت زیاد ادبت نیکو جانت پاک گردد
  16. موارد ادب‏ نسبت به خدا : وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لامّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلا ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ‏ یوسف/ 53. هم از پاکى و عفّت خود در برابر تهمت‏ها باید دفاع کرد و هم به شرور نفس اعتراف نمود و به خدا پناه برد.
  17. ادب نسبت به خود ، خشوع، ادب نماز است. نماز براى رسول اللّه صلى الله علیه و آله و امثال او نور چشم است ولکن براى بعضى‏ها که خشوع‏ ندارند، همچون بارى سنگین است. خشوع‏، مربوط به قلب و روح و خضوع، مربوط به اعضاى بدن است.
  18. ادب در دعا : وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ‏ فر 60.. دعا کنید تا من براى شما مستجاب کنم. انسان با تضرع ودعا مى‏تواند مصالح خود را بدست آورد و سرنوشت خود را تغییر دهد.
  19. ادب در کلام: سلام کردن، بلند نکردن صدا ، قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علی السلام) لا ادب لسیی النطق‏ غررالحکم، ص 248.
  20. ادب درعفت  کلام : امام صادق (ع) دوستی داشت، به غلامش فحش مادر داد. حضرت سرش را بلند کرد و به صورت خودش سیلی زد و فرمود:" فکر می‏کردم تو آدم با تقوایی هستی، حالا که اینطور شد تا آخر عمر با تو دوستی ام را قطع می‏کنم" (وسائل، ج 11، ص 325.)
  21. ادب در لباس‏:پوشیدن : لباس کفر و لباس شهرت و لباس مختص جنس مقابل و مهیج شهوت حرام است (روابط خانواده- معصومی)
  22. ادب در طعام‏ : ادب در بریدن نان با چاقو و اینکه نان که آمد منتظر غذای دیگر نباشیم.
  23. ادب در حمام‏ : و لو تنها هستیم عورت را بپوشانیم. (حلیة المتقین)
  24. ادب در قبرستان : خندیدن در قبرستان کراهت دارد، چون قبرستان محل موعظه است.
  25. ادب نسبت به دیگران‏ :  نسبت به پیامبر لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ‏ حجرات/ 2.
  26. ادب نسبت به مردم‏ : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً بقره/ 83. وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً فرقان/ 63.
  27. ادب نسبت فقرا : وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا هود/ 29. وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُومِنِینَ‏ شعراء/ 215.
  28. ادب نسبت به پدر ومادر : پیرمردی پشت سرش بود.امام پرسید: ایشان کیستند؟ گفت: پدرم. امام: چرا شما جلو ایشان راه می‏رفتی.
  29. ادب نسبت به استاد : یکی از مهم ترین عوامل برکت درس احترام به استاد است.
  30. ادب نسبت به افراد مجلس‏ :  إذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح الله لکم ... (مجادله 11)
  31. ادب نسبت به اهل کتاب وکفار- إِنّا أَوْ إِیّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ‏ سبأ/ 24. - یا صاحِبَیِ السِّجْنِ‏ یوسف/ 39.
  32. مؤدبان نمونه‏،حضرت هابیل (ع)-لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی ما أَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لاقْتُلَکَ إِنِّی أَخافُ اللّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ‏ مائده/ 28.
  33. ادب حضرت ابراهیم (ع) : در مقام احتجاج با قوم خود تمام نعمت‏ها را به خداوند نسبت می‏دهد مانند، نعمت خلقت، هدایت، اطعام و اما مرض را به خود نسبت داده و فرموده وقتی مریض می‏شوم خداوند شفایم می‏دهد، برای اینکه در این مقام که مقام ثنا وستایش است مناسب نبود مرض را به او نسبت دهد، بلکه شفای مرض را به خداوند اسناد می‏دهد. وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ‏ شعراء/ 80.
  34. ادب حضرت اسماعیل (ع) حضرت ابراهیم (ع)جریان خواب خود را برای فرزندش نقل کرد که رأی خود را بگوید فَانْظُرْ ما ذا تَری‏ که این خود ادبی بود از آن جناب نسبت به فرزندش (چون با او مشورت کرد) اسماعیل گفت: آنچه را که مأمور شده‏ای انجام بده‏ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُومَرُ او نیزرعایت ادب نسبت به پدر نمود و نگفت: رأی من چنین است. گفت اگر خدا بخواهد من صبر خواهم کرد و صبر خود را به مشیت الهی مقید ساخت. (صافات/ 102)
  35. ادب حضرت موسی (ع) در نخستین روز بعثت خود از خداوند درخواست هایی نمود، مانند شرح صدر، آسان شدن کار و ... ادبی که آن حضرت در این کلمات به کار برده این است که غرض و نتیجه‏ای که از این سئوالات در نظر داشته بیان کرده تا کسی خیال نکند منظورش از آنچه که درخواست کرده، نفع خودش بوده و لذا گفت: غرض از این درخواست ها این است که من و همه بندگانت تو را بسیار تسبیح گفته و فراوان به یاد تو باشیم. قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی هارُونَ أَخِی اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً طه/ 34- 25
  36. ادب حضرت یعقوب‏ : وقتی فرزندان یعقوب به پدر گفتند: چرا اینقدر از یوسف یاد می کنی که یا خود را مریض می کنی یا هلاک می سازی؟ در پاسخ گفت:" من شکایتم را به شما که نیاوردم، من تنها غم و اندوهم را به خدا گویم و شکایت نزد او‏برم و از خداوند" الطافی"سراغ دارم که شما نمی‏دانید و این از ادب انبیا است نسبت به پروردگار که در جمیع احوال متوجه پروردگارشان  بودند و جمیع حرکات و سکنات خود را در راه او انجام می‏دادند.قالَ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ‏ یوسف/ 86- 85.
  37. . ادب حضرت یوسف (ع) از لطیف‏ترین ادب ها به کار برده این است که از جفاهایی که برادران بر وی روا داشتند و او را به قعر چاه انداختند ودرهمی ناچیز او را فروختند و دزدی متهمش کردند؛ اسمی نبرد، و از همه آنها تعبیر کرد به اینکه شیطان بین من و برادرانم فساد ایجاد کرد وآنهارا به بدی یاد نکرد، ونعمت های الهی را، چو نجات از زندان وسلطنت و علم به تأویل احادیث بیان نمود.نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِما یَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الاحادِیثِ‏
  38. ادب حضرت داود و سلیمان (ع) ادبی که آن دو بزرگوار در حمد و شکر خود به کاربرده‏اند اینست که فضیلت علم خود را به خداوند نسبت داده‏اند و مردم بی ایمان علم خود را به خود نسبت داده‏اند،قالا الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلی کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُومِنِینَ‏ (نمل/ 15)
  39.  بی ادبی قارون : قارون چنین در پاسخ قومش که نصیحتش کردند و گفتند به اموال خوذ افتخار نکند، گفت: إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدِی‏ (قصص/ 78)
  40. ادب حضرت رسول اکرم (ص) در قرآن کریم تأدیب‏های الهیه وتعلیمات عالیه در انواع و اقسام ثنا بر پروردگار تا دردرخواستها بکارگیرد،  قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ سَلامٌ عَلی عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفی‏ نمل/ 59.د) قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏ انعام/ 162.
  41. تذکر: کلمه ادب در قرآن کریم: به کار نرفته است، امّا در ذیل آیه شریفه‏ خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ‏ اعراف/ 199.
  42. نمونه های بی ادبی‏، نسبت به خدا،: بی ادبی شیطان‏ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ‏ اعراف/ 12. رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی‏ حجر/ 39.
  43. بی ادبی یهود، إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ آل عمران/ 181.ادْعُ لَنا رَبَّکَ‏ بقره/ 68. لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ بقره/ 61.
  44.  بی ادبی ضعف الایمان‏:  فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ‏ فجر/ 16. 4. بی ادبی مشیرکین،‏ وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ‏ فرقان/ 60.
  45. بی ادبی‏،نسبت به انبیا و کتب آسمانی‏، قابیل نسبت به برادر خود فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ‏ (مائده 30)
  46. بی ادبی‏، فرعون به حضرت موسی (ع) إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما شعراء/ 28- 27.
  47. رعایت ادب الا ما شاء الله بنیه اسلام برادب است . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...                                     اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم تنظیم 17/8/1393برابر14محرم
  • حسین صفرزاده
۱۱
شهریور

ادب در3

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. ادب در سخن : إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ (حجرات/3)
  2. ادب در گفتار: وسخن گفتن با رسول خدا  همانا کسانى که نزد پیامبر (از روى ادب و احترام) صدایشان را پایین مى‏آورند، آنان کسانى هستند که خداوند دلهایشان را براى (پذیرش) تقوا آزمایش (و آماده) کرده و آمرزش و پاداش بزرگ مخصوص آنها است.
  3. ادب در کلام : «بِنَبَإٍ یَقِینٍ»(نمل/22)«الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ» (حج/24)«قَوْلًا بَلِیغاً»(نساء/63) «قَوْلًا لَیِّناً» (طه/44) «قَوْلًا کَرِیماً» (اسراء/23) «قَوْلًا مَیْسُوراً»(اسراء/28) «اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» (حج/30)«عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»(مؤمنون/3) «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ»(صف/2)
  4. ادب درگفتار : گفتار بایستى دل پسند، واقعى،حقیقى، رسا، شفّاف، نرم، بزرگوارانه،پذیرش و عمل آن آسان عاری ازهرلغو وباطلى همراه با کردار باشد،
  5. ادب در نماز : ادب و آداب نماز:حضور شاکرانه و عابدانه در برابر پروردگار، دلى پاک و نیّتى خالص، زندگى و رفتارى خداپسندانه مى‏طلبد و معرفتى عمیق و بصیرتى مکتبى. زبانى دور از گناه و چهره‏اى نیالوده به نافرمانى معبود. توجّه و حضور قلب در این عبادت والا مى‏خواهد.
  6. ادب مطلوب : امام صادق علیه السلام: هنگام نماز، از دنیا و آنچه در آن است مأیوس شو، تمام هدف و توجّت به خدا باشد و یاد روزى باش که در برابر دادگاه عدل الهى قرار مى‏گیرى.رعایت آداب ظاهرى و باطنى و شرایط صحّت و قبول و کمال، عمل را مطلوب خدا مى‏سازد.
  7. ادب در حضور : آداب نماز، که در قالب احکام نماز باید مراعات شود، در هر سه بخش نماز جارى است:1.مقدّمات2. مقارنات3.تعقیبات نماز. ماخرات
  8. ادب مادب : 1.مقدّمات قبل از شروع به نماز به آن‏ها پرداخته شود.2. مقارنات اعمال و آداب متن نماز.3. تعقیبات یعنى امور پس از نمازاست.
  9. ادب اعضاء بدن : ادب در نماز سفارش شده بایستیم دست‏ها روى ران‏ها، بدن آرام، نگاه‏ به محل سجده، لباس‏ها نو و تمیز، همراه با بوى خوش و معطّر.
  10. ادب در دوستی : ادب سفارش امام باقر (علیه السلام) به فرزندش این بود: «دوستى با افراد بی ادب انسان را خراب میکند».
  11. ادب در زبان «هر کس جلوى زبان خود را نمیگیرد و هر چه میخواهد میگوید، پشیمان میشود». «1»
  12. ادب در رفتار : ادب درگفتار و رفتار ما با دیگران باید به گونهاى باشد که دوست داریم مردم با ما به همان گفتار و رفتار عمل کنند.
  13. ادب در رفاقت : رفاقت با افراد با ادب انسان را با ادب کند. تحصیل علم نیز تواند در ادب اثر کند. احترام به افراد سبب ادب افراد شود.
  14. ادب نسبت به پروردگار : اولین مورد ادب را نسبت به پروردگارعالم داشته باشیم، نام خداوند را بزرگ ببریم، بدون وضو دست به نام خدا نزنیم.
  15. ادب و وضو : بدون وضو دست به نام خدا و پیامبر و امامان و قرآن نزنیم و اگر براى ما مشکلى پیش آمد، آن را به خدا نسبت ندهیم‏
  16. ملاک درادب  : پیامبر فرمود:«هنگامى که خشمگین و عصبانى هستید، کسى را تأدیب نکنید»ممکن است ادب کردن شما با ناروا باشد.
  17. حقیقت ادب : معنای ایجابی ادب .قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) أحسن الاداب ما کفک عن المحارم‏ غررالحکم، ص 247.
  18. معنی ادب : معنای ایجابی و حقیقت ادب کردار و گفتار شایسته و بایسته و متناسب با شئون انسان را ادب می گویند. معارف ومعاریف.
  19. ادب کمال مرد : الادب احسن السجیه، افض اشرف الادب، الادب کمال الرجل، الادب احد احسبین، الادب حلل جدد (میزان الحکمه)
  20. بهترین ادب  قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) أفضل الادب أن یقف الانسان عند [علی‏] حده و لا یتعدی قدره‏ غررالحکم، ص 247. بهترین ادب آن است که انسان در حد ومرز خود بماند واز اندازه خویش فراتر نرود
  21. ادب حضرت رسول الله :  نزد مردم تکیه نمی‏کرد. تا رسول الله زنده بود ادب حضرت علی (ع) به او اجازه ندادکه خطبه بخواند.
  22. ادب امام حسین (علیه السلام) نسبت به برادر بزرگتر خودش چون امام حسن صد درهم به فقیر داد امام حسین 99 درهم داد.
  23. ادب امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) در آموزش وضو به دیگران. ‏
  24. ادب غیر معصومین‏ حضرت ابوالفضل (ع)  تا آخر عمر امام حسین (ع) را با کلمات یا سیدی و مولای صدا می‏زد.
  25. ادب حرّ به امام حسین (ع) رمز نجاتش بود، وقتی حضرت فرمودند: ثکلکتک امک.گفت:غیرفاطمه مادرت بود،جوابت را می دادم.
  26. اهمیت ادب  اهمیّت ادب‏ عقل محتاج ادب است‏،کل شی‏ء یحتاج إلی العقل و العقل یحتاج إلی الادب ، نعم قرین العقل الادب (غررالحکم)
  27. ادب محبوب عاقل و عالم زمانی محبوب می‏شوند که ادب داشته باشند. إن بذوی العقول من الحاجة إلی الادب کما یظمأ الزرع إلی المطر(غررالحکم)
  28. ادب در اجتماع است ادب محبوبیت می‏آورد و این ادب رسول الله (ص) بود که مردم را جمع کرد. من زاد ادبه علی عقله کان الراعی بین غنم کثیرة (غررالحکم)
  29. ارزش ادب اگر ادب نباشد علم هم ارزش ندارد.عالم بی ادب کمر علی را ‏شکند.ما قصم ظهری إلا رجلان عالم متهتک وجاهل متنسک‏(غررالحکم)
  30. علم و ادب یا مؤمن! إن هذا العلم و الادب ثمن نفسک فاجتهد فی تعلمهما فما یزید من علمک و ادبک یزید فی ثمنک‏ مشکاه‏الانوار، ص 135.
  31. ادب سپر گناهان است: شخص با ادب غیبت و تهمت و فحش ندارد.
  32. ادب بر نسب تقدم دارد: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) قلیل الادب خیر من کثیر النسب‏ غررالحکم، ص 248.
  33. ادب معایب خانوادگی را می‏پوشاند: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) حسن الادب یستر قبح النسب‏ غررالحکم، ص 248.
  34. بالاترین ادب : اشرف حسب حسن الادب،الادب احد الحسبین‏،اکرم حسب حسن الادب‏ ،حسن الادب ینوب عن الحسب‏ ،لاحسب انفع من الادب
  35. ادب بهتربن ارث است‏ : لاحسب ابلغ من الادب ، فسد حسب من لیس له ادب، ادب بهتربن ارث است‏ ، ادب میراث گران قیمتی است.
  36. ادب بهتراز طلا‏ : انسان به ادب بیشتر احتیاج دارد تا به مال، إِنَّ خَیْرَ مَا وَرَّثَ الابَاءُ لابْنَائِهِمُ الادب لا الْمَالُ،طالب الادب أحزم من طالب الذهب‏ (غرر)
  37. ادب وتربیت درست‏ : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) إن الناس إلی صالح الادب أحوج منهم إلی الفضة و الذهب‏ غررالحکم، ص 247.مردم به ادب (فرهنگ وتربیت درست ) نیازمند ترند از نقره وطلا
  38. ادب‏ در شعر:  
  39. پیش ارباب خرد مایه ایمان ادب است‏          لاجرم بیشه مردان سخن دان ادب است‏

بی ادب را به سماوات بقا منزل نیست‏          در سماوات بقا منزل مردان ادب است‏

کردم از عقل سوال که بگو ایمان چیست‏     عقل در گوش دلم گفت که ایمان ادب است‏

چشم بگشا ببین جمله کلام الله را              آیه آیه همگی معنی قرآن ادب است‏

40..............................................

از خدا جوئیم توفیق ادب                      بی ادب محروم ماند از لطف حق‏

بی ادب تنها نه خود را داشت بد            بلکه آتش در همه آفاق زد

مائده از آسمان در می‏رسید                   بی شرائ و بیع و بی گفت و شنید

در میان قوم موسی چند کس‏                 بی ادب گفتند کو سیر و عدس‏

منقطع شد خوان و نان از آسمان‏             ماند رنج و زر و بیل و داسمان – مولوی

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

----------------------------------------------------------------------

  • حسین صفرزاده
۱۱
شهریور

ادب وآداب اسلامی   2

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. آداب اسلامی : آداب وادب را در برابر پیامبررعایت کردن (إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ) «2».
  2. آداب اسلامی : 1- در اسلام ادب برترین سرمایه است
  3. آداب اسلامی : در اسلام اهمیت زیادى به مساله رعایت آداب ، و بر خورد توأم با احترام و ادب با همه کس، و هر گروه، وارد شده است که به عنوان نمونه در اینجا به چند حدیث اشاره مى‏شود.
  4. آداب اسلامی : 1- على ع مى‏فرماید: الآداب  حلل مجددة " رعایت ادب همچون لباس فاخر و زینتى و نو است"
  5. و در جاى دیگر مى‏فرماید: الادب یغنى عن الحسب، (نهج البلاغه" حکمت 5.):" ادب انسان را از افتخارات پدران و نیاکان بى نیاز مى‏کند".
  6. آداب اسلامی : در حدیث دیگرى از امام صادق ع مى‏خوانیم: خمس من لم تکن فیه لم یکن فیه کثیر مستمتع! قیل و ما هن یا ابن رسول اللَّه؟ قال: الدین و العقل و الحیاء و حسن الخلق و حسن الادب(بحار الانوار" جلد 75 صفحه 68.)
  7. آداب اسلامی : " می فرمایند پنج چیز است که در هر کس نباشد صفات و امتیازات قابل ملاحظه‏اى نخواهد داشت.
  8. عرض کردند: اى فرزند رسول اللَّه آنها چیست؟ فرمود: دین و عقل و حیا و حسن خلق و حسن ادب" «" بحار الانوار" جلد 75 صفحه 67.».
  9. آداب اسلامی : و نیز در حدیث دیگرى از همان امام ع مى‏خوانیم که فرمود: لا یطمعن ذو الکبر فى الثناء الحسن، و لا الخب فى کثرة الصدیق، و لا السیئ الادب فى الشرف:
  10. آداب اسلامی : " افراد متکبر هرگز نباید انتظار ذکر خیر از سوى مردم داشته باشند و نه افراد نیرنگ باز انتظار کثرت دوستان، و نه افراد بى ادب انتظار شرف و آبرو" «" بحار الانوار" جلد 75 صفحه 67.».
  11. آداب اسلامی : به همین دلیل هنگامى که در زندگى پیشوایان بزرگ اسلام دقت مى‏کنیم مى‏بینیم که دقیقترین نکات مربوط به ادب را حتى با افراد کوچک رعایت مى‏کردند.
  12. آداب اسلامی : اصولا دین مجموعه‏اى است از آداب : ادب در برابر خدا، ادب در مقابل پیامبر ص و پیشوایان معصوم ع، ادب در مقابل استاد و معلم، و پدر و مادر، و عالم و دانشمند.
  13. آداب اسلامی : حتى دقت در آیات قرآن مجید نشان مى‏دهد خداوند با آن مقام عظمت هنگامى که با بندگان خود سخن مى‏گوید: آداب  را کاملا رعایت مى‏کند! جایى که چنین است تکلیف مردم در مقابل خدا و پیغمبرش روشن است.
  14. آداب اسلامی : در حدیثى مى‏خوانیم:" هنگامى که آیات آغاز سوره مؤمنون نازل شد، و یک سلسله آداب اسلامى را به آنها دستور داد، از جمله مساله خشوع در نماز پیامبر اسلام ص که قبلا به هنگام نماز گاه به آسمان نظر مى‏افکند دیگر سر بر نمى‏داشت، و دائما به زمین نگاه مى‏فرمود" « تفسیر مجمع البیان"" تفسیر فخر رازى" ذیل آیه 2 سوره مؤمنون.».
  15. آداب اسلامی : در مورد پیامبر خدا نیز این موضوع تا آن حد مهم است که قرآن صریحا در آیات فوق مى‏گوید صدا را بلندتر از صداى پیامبر ص کردن و در مقابل او جار و جنجال راه انداختن موجب حبط اعمال و از بین رفتن ثواب است.
  16. آداب اسلامی : روشن است تنها رعایت این نکته در برابر پیامبر ص کافى نیست، بلکه امور دیگرى که از نظر سوء ادب همانند صداى بلند و جار و جنجال است نیز در محضرش ممنوع است، و به اصطلاح فقهى در اینجا باید" الغاء خصوصیت" و" تنقیح مناط" کرد، و اشباه و نظائر آن را به آن ملحق نمود.
  17. آداب اسلامی : در آیه 63 سوره نور نیز مى‏خوانیم: لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً که جمعى از مفسران آن را چنین تفسیر کرده‏اند:" هنگامى که پیامبر را صدا مى‏زنید با ادب و احترامى که شایسته او است صدا کنید نه همچون صدا زدن یکدیگر".
  18. آداب اسلامی : جالب اینکه قرآن در آیات فوق رعایت ادب را در برابر پیامبر ص نشانه پاکى قلب و آمادگى آن براى پذیرش تقوى، و سبب آمرزش و اجر عظیم مى‏شمرد،
  19. آداب اسلامی :  بى‏ادبان را همچون چهار پایان بى عقل معرفى مى‏کند! حتى بعضى از مفسران آیات مورد بحث را توسعه داده گفته‏اند مراحل پائین‏تر، مانند علما و دانشمندان و رهبران فکرى و اخلاقى را نیز شامل مى‏شود، مسلمانان موظفند در برابر آنها نیز آداب را رعایت کنند.
  20. آداب اسلامی : البته در برابر امامان معصوم ع این مساله روشنتر است، حتى در روایاتى که از طرق اهل بیت ع به ما رسیده مى‏خوانیم:" هنگامى که یکى از یاران با حالت جنابت خدمتشان رسید امام ع بدون مقدمه فرمود:ا ما تعلم انه لا ینبغى للجنب ان یدخل بیوت الانبیاء؟! " آیا تو نمى‏دانى که سزاوار نیست" جنب" وارد خانه پیامبران شود"؟!.
  21. آداب اسلامی : و در روایت دیگرى تعبیر به" ان بیوت الانبیاء و اولاد الانبیاء لا یدخلها الجنب" شده است، که هم خانه پیامبران را شامل مى‏شود و هم خانه فرزندان آنها را.
  22. آداب اسلامی : کوتاه سخن اینکه مساله رعایت ادب در برابر کبیر و صغیر بخش مهمى از دستورات اسلامى را شامل مى‏شود، که اگر بخواهیم همه را مورد بحث قرار دهیم از شکل تفسیر آیات بیرون مى‏رویم، در اینجا این بحث را با حدیثى از امام سجاد على بن الحسین ع در رساله حقوق در مورد" رعایت ادب در برابر استاد" پایان مى‏دهیم، فرمود:
  23. آداب اسلامی : " حق کسى که ترا تعلیم و تربیت مى‏دهد این است که او را بزرگ دارى، مجلسش را محترم بشمرى، به سخنانش کاملا گوش فرا دهى، و رو به روى او بنشینى، صدایت را از صداى او برتر نکنى،
  24. آداب اسلامی : هر گاه کسى از او سؤالى کند تو مبادرت به جواب ننمایى، در محضرش با کسى سخن نگویى، و نزد او از هیچکس غیبت نکنى، اگر پشت سر از او بد گویند دفاع کنى، عیوبش را مستور دارى،
  25. آداب اسلامی : فضائل مسلمان  را آشکار سازى، با دشمنانش همنشین نشوى، و دوستانش را دشمن ندارى، هنگامى که چنین کنى فرشتگان الهى گواهى مى‏دهند که تو به سراغ او رفته‏اى و براى خدا از او علم آموخته‏اى نه براى خلق خدا"
  26. آداب اسلامی : ما اگر الآن آداب‏ اسلامى‏ را پیاده نکنیم، چه وقت مى‏شود پیاده کنیم. 1400 سال مجلسى‏ها، طوسى‏ها، فیض کاشانى‏ها، شیخ حر آملى‏ها، خواجه نصیرالدینى‏ها، علامه حلى‏ها، طباطبائى‏ها، مطهرى‏ها، هزار و چهار صد سال نوشتند. این‏ها دوربین تلویزیون نداشتند. این‏ها آنتن رادیو نداشتند. این‏ها وزارت ارشاد اسلامى نداشتند. این‏ها در یک چنین نظام جمهورى اسلامى نبودند. 1400 سال واندی نوشتند کتاب‏ها گرد گرفته است‏.
  27. آداب اسلامی : تا ظهور حضرت مهدى (عج) عید واقعى ما محقق نشده است. ولى بالاخره عید و تعطیلى و دید و بازدید وجود ندارد و به شما عزیزان هم برنخورد و حتماً شما هم راضى هستید که ما مقدارى از اخلاقیات و آداب‏ اسلامى‏ را بگوییم.
  28. آداب اسلامی : در اسلام هر چیزى آدابى دارد و آداب‏ اسلامى‏، مستحبات آن عددش بیش‏تر از واجبات است. در بنایى مى‏گویند: خانه، آجر و سیمان آن اگر صد تومان بشود، بعد از آجر و سیمان سى صد و چهار صد هزار تومان خرج شیشه و گچ و رنگ و پرده و بخارى و شوفاژ و برق و آب و تلفن و... مى‏شود.
  29. آداب اسلامی : ما مى‏توانیم با آداب‏ اسلامى‏ مردم را به حق دعوت کنیم. چند متر راه امام على (ع) یک مسیحى را بدرقه کرد. ایشان به امام گفت: راه شما آنطرف است. امام فرمود: ادب همسفرى در اسلام این است که من چند قدم شما را همراهى کنم. این مسیحی گفت: من مسلمان مى‏شوم.
  30. آداب اسلامی : حدیث داریم کسانى که آداب و رفتار پیغمبر را دیدند و ایمان آوردند آمارشان بیش از کسانى است که استدلال شنیدند و ایمان آوردند. بعضى‏ها اسیر هستند. گیر در خودشان هست. قفل شده‏اند و باز نمى‏شوند.
  31. آداب اسلامی : مقام معظم رهبرى وقتى قارى‏ها مى‏آیند و قرآن مى‏خوانند به احترام قارى‏ها روى زمین مى‏نشینند. حدیث داریم ایستاده غذا نخور. حدیث داریم یعنى وقتى مى‏نشینى مثل برده بنشین.
  32. آداب اسلامی : حدیث داریم سفره که پهن شد، دعا کنند. اما ما وقتى خوردیم دعا مى‏کنیم. دبستانى‏ها ادبشان نسبت به استاد بیشتر است یا دانشجوها؟ دبستانى‏ها! این پیداست که رشد علمى هست اما رشد ادبى نیست.
  33. آداب اسلامی : اما سیستم علوم اسلامى اینطور نیست. علامه مطهرى وقتى به امام مى‏رسد مى‏گوید: «روحى له الفداء» خدا جان مطهرى را فداى امام کند. این از تربیت اسلامى ما است.
  34. آداب اسلامی :  نمونه ها‏ایى از بى‏ادبى‏ها را ما داریم : بعضى‏ها نسبت به خدا هم بى ادب هستند. «إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاءُ» (آل عمران/ 181) مى‏گویند: خدا فقیر است و ما بى نیاز هستیم.
  35. آداب اسلامی : روایتى داریم. پیغمبر اسلام ص یک مجرمى را که لازم بود اعدام بشود فرمان اعدام دادند. جبرئیل نازل شد که آن را نکشید. گفتند: چرا؟ گفت: او به مردم زیاد سور مى‏دهد. مهمانى زیاد مى‏دهد. به خاطر این ادب ؛ خصلت مردانگى ما او را عفو کردیم. آن فرد هم بسیار منقلب شد و مسلمان شد. (وسایل الشیعه/ ج 6/ ص 329)
  36. آداب اسلامی : آداب‏ دعا وشیوه توبه را نیز باید از خدا بیاموزیم. «ادْخُلُوا ... سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ»
  37. آداب اسلامی : در روایات آمده است: از شرایط استجابت و آداب‏ دعا، ستایش خداوند است. ابراهیم علیه السلام دعاى خود را با ستایش پروردگار همراه ساخته است. «إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
  38. آداب اسلامی : مرحوم علامه طباطبایى در تفسیرالمیزان (ج 6، ص 183)، حدود 27 صفحه در زمینه اخلاق‏ و سنن و آداب‏ زندگى پیامبر صلى الله علیه و آله روایاتى را نقل کرده است، که به برخى از آنها فهرست وار اشاره شد
  39. آداب اسلامی :اسلام درتمام امورزندگی آداب دارد درنماز آداب دارد ؛ درروزه ؛ در تمام احکام؛ درمعاشرت ؛ در کاسبی ؛ در خرید وفروش ؛ در تجارت ؛ در خانواده ؛ در همسرداریغ در تربیت فرزندان ؛ در همسایه ؛ در اقوام آداب خلاصه تمام احکام معاشرت در اسلام آداب پسندیده است که ما از آنها غافلیم 
  40. خدایا ما را با آداب‏ اسلامى‏ و اخلاق اسلامى هر چه بیش‏تر آشنا و توفیق عمل عنایت بفرما. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

----------------------------------------------------------------------------------

  • حسین صفرزاده
۱۱
شهریور

 

آداب  قرآن 1

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. فضیلت قرائت قرآن و آداب  آن و تعلیم و تعلم و حفظ قرآن
  2. آداب  قرائت بر دو قسم است: 1- آداب  ظاهریه 2- آداب  باطنیه،
  3. و آداب  ظاهریه قرائت قرآن عبارت است از: 1-ایستاده یا 2-نشسته بدون اینکه تکیه دهد یا 3- چهار زانو بنشیند
  4. 4- شمرده خواندن چنانچه در قرآن میفرماید وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا
  5. 5- جهر متوسط اگر ایمن از ریا باشد و گرنه آهسته خواندن
  6. 6- با حال حزن و بکاء بودن
  7. 7- تحسین و تجوید قرائت
  8. 8- اداء حقوق قرائت به اینکه بآیه سجده که میرسد سجده کند و بآیه عذاب استعاذه نماید و بآیه رحمت و مغفرت استرحام و استغفار کند و بآیات بهشت مسئلت نماید و بآیه دعاء، دعاء و بآیه تکبیر، تکبیر و بآیه تسبیح، تسبیح کند
  9. 9- قبل از شروع بقرائت استعاذه کند، چنانچه شرحش بیاید
  10. 10- پس از فراغ از قرائت هر سوره بگوید «صدق اللَّه العلى العظیم و بلّغ رسوله الکریم اللهم انفعنا به و بارک لنا فیه و الحمد للَّه ربّ العالمین»
  11. و آداب  باطنیه عبارت است از:
  12. احترام : واضح و هویداست که احترام هر چیزى که منتسب و وابسته شخص محترم مى باشد احترام آن شخص و هتک آن، هتک حرمت آن شخص است مثلا احترام بفرزند و خدمتگزار و بستگان کسى، احترام آن کس، و اهانت و تحقیر آنان، اهانت وى محسوب میگردد
  13. احترام : روى این اصل احترام بکعبه و مساجد و اماکن شریفه و ضرایح مقدسه و سایر منتسبات بآنها لازم، و نجس کردن و بى‏احترامى بآنها حرام است .
  14. واحترام حجج اسلام و دانشمندان و مبلغین و طلاب علوم دینى و مؤمنین از همین جهت لازم، و بى‏احترامى و توهین بآنان حرام شده زیرا احترام آنان احترام بامام و پیغمبر و بالاخره احترام بخداست و اهانت بآنان، اهانت باینها میباشد
  15. احترام : و وجوب احترام بقرآن هم از جهت انتساب بحق تبارک و تعالى بوده و این احترام از جهاتى براى قرآن ثابت است:
  16. احترام به کلامات خدا:1- کلام الهى است که بقدرت کامله حق موجود شده چه آنکه یکى از صفات بارى تکلّم است یعنى قدرت بر ایجاد کلام دارد چنانچه براى حضرت موسى علیه السّلام در کوه طور ایجاد سخن فرمود و موسى علیه السّلام را طرف خطاب قرار داد وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَکْلِیماً و همچنین عین کلمات قرآن را خدا ایجاد و بر قلب رسول اکرم بوسیله جبرئیل امین القاء فرمود :
  17. احترام به کلامات خدا: 2- قرآن کتاب قانون الهى و مرامنامه دینى است و بر هر متدیّنى احترام بقانون و مرامنامه دین لازم است 3- معجزه بزرگ پیغمبر اسلام است و احترام بآن، احترام به پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و هتک آن، هتک حرمت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم است
  18. احترام به کلامات خدا:4- کتاب دستور العمل مسلمین و مایه سعادت دنیا و آخرت و نجات آنان از هلاکت و بدبختى نشأتین و وسیله ترقّى و تعالى و عزّت و شرافت آنهاست
  19. احترام به کلامات خدا: 5- قرآن معرّف حقیقت پیغمبر و على و فاطمه و حسنین و سایر ائمّه طاهرین علیهم السلام و انبیاء و رسل الهى و هداة الى اللَّه است و احترام بقرآن در حکم احترام بآنان و بى‏اعتنایى بقرآن، بى‏اعتنایى بآنان محسوب میشود
  20. احترام به کلامات خدا: و بالجمله براى مسلمانان لازم است که احترامات قرآن را ملحوظ داشته و از بى‏اعتنایى و بى‏حرمتى بآن اجتناب ورزند، و مراد باحترام قران نه تنها احترامات ظاهرى است.
  21. احترامات ظاهرى از قبیل نجس نکردن و بى‏وضوء مسّ کتابت قرآن ننمودن و آداب  قرائت را رعایت کردن و امثال اینهاست بلکه
  22. اهمّ، احترامات باطنى قرآن و عمل کردن بدستورات و پشت پا نزدن باحکام قرآنست و همچنین مراد از قرآن فقط مجموع قرآن نیست بلکه هر سوره و هر آیه از قرآن اگر چه جزء دعاء یا مقاله یا اعلان و آگهى باشد هم قرآن است و باید احترام آن رعایت شود.
  23. و آداب  باطنیه عبارت است از:
  24. 1- فهمیدن و پى بردن بعظمت کلام، به این معنى که بداند قرآن کلام الهى است که از عرش عظمت حق نزول نموده تا بمرتبه افهام خلق رسیده براى اینکه بشر را از تیه ضلالت و سرگردانى بسر منزل سعادت جاودانى هدایت کند،
  25. و کلید خزائن گوهرهاى گرانبهایى است که هر که بچنک آرد بغناى حقیقى نائل گردد
  26. و آب حیاتى است که هر که بیاشامد از زندگانى جاوید بهره‏مند شود و داروى شفا بخشى است که هر که بنوشد از دردهاى نهانى و آشکار شفا یابد
  27. درعظمت گوینده کلام،2- دانستن و پى بردن بعظمت گوینده کلام، یعنى بداند که گوینده آن خداوند بزرگ و آفریدگار و پروردگار جهانیان است که ذات مقدسش جامع جمیع کمالات و منزه از همه عیوب و نواقص و مبرّا از احتیاج است و نهایتى براى صفات کمال و عظمت و کبریایى و علوّ او نیست و او حکیم على الاطلاق و عالم بجمیع سرائر و ضمائر و قادر بر هر چیز و سمیع و بصیر و مدرک و لطیف و خبیر است
  28. درعظمت گوینده کلام، 3- از طهارت ظاهر بطهارت باطن التفات نمودن، به این معنى که بداند چنانچه ظاهر قرآن را بدون طهارت نمیتوان مسّ نمود تا زبان انسان از سخنان زشت و ناروا پاک نگردد و دل انسان از اخلاق ناپسند و صفات نکوهیده پیراسته نشود حقیقت کلام حق را درنیابد و لذّت شیرینى آن را درک ننماید
  29. درعظمت گوینده کلام، 4- با خضوع و خشوع و رقّت قلب و خوف خدا قرائت کردن چنانچه در جامع السعادات «1» از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند«من قرء القرآن و لم یخضع و لم یرقّ قلبه و لم ینشأ حزنا و وجلا فى سره فقد استهان بعظیم شأن اللَّه و خسر خسرانا مبینا» (کسى که قرآن بخواند و خاضع نشود و رقت قلب نداشته باشد و در باطنش حزن و ترس پیدا نشود بتحقیق بامر بزرگ خدا توهین کرده و زیان آشکارایى نموده)
  30. درعظمت گوینده کلام، 5- با حضور قلب و ترک حدیث نفس که روح هر عبادتى است، قرآن خواندن
  31. درعظمت گوینده کلام، 6- در معانى آیات قرآن تدبّر نمودن، در قرآن میفرماید أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها «2» (پس آیا در قرآن تدبر نمیکنند بلکه بر دلهاى آنان قفل زده شده)
  32. درعظمت گوینده کلام، و در جامع السعادات «3» از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت میکند «لا خیر فى عبادة لا فقه فیها و لا فى قراءة لا تدبّر فیها»(در عبادت بدون علم و در قرائت بدون تدبر خیرى نیست)
  33. درعظمت گوینده کلام، 7- متحقق شدن بحقایق قرآن از اعتقادات و اخلاق فاضله و اعمال صالحه چون قرآن مشتمل بر توحید و بیان صفات و افعال صانع عالم و اوصاف و احوال روز قیامت و بهشت و دوزخ و علت بعثت انبیاء و صفات و رفتار آنها و تمجید از گروندگان به پیغمبران و تقبیح مخالفین آنان، و بیان صفات حسنه و اخلاق پسندیده و همچنین صفات سیئه و اعمال نکوهیده و ذکر فوائد اطاعت و ایمان و عمل صالح و زیانهاى معصیت و کفر و اعمال زشت، و بیان قصص و حکایات امم گذشته،
  34. درعظمت گوینده کلام، اموری میباشد که خواننده قرآن باید از هر قسمت از این امور کاملا بهره‏بردارى کند، بامور اعتقادیه آن معتقد، و باخلاق فاضله‏اش متخلق، و باعمال شایسته‏اش متحقق گردند، از قصص آن عبرت گرفته بوعده‏هاى قرآن امید وار و از وعید آن بهراسد
  35. درعظمت گوینده کلام، 8- تخصیص: یعنى متوجه باشد که خداوند او را مخاطب قرار داده با وى تکلم میکند و گویا در محضر پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بوده و از زبان وى کلام الهى را میشنود
  36. درعظمت گوینده کلام، 9- تأثیر قلبى: یعنى از مواعظ قرآن متّعظ شود، (پند بگیرد) اوامر آن را امتثال، و از نواهى آن اجتناب کند، بذکر نعم الهى که میرسد شکرگزارى و از بلیّات و نقماتش استعاذه نماید و بحول و قوّه الهى متمسّک و از هر حول و قوّه‏اى بیزارى جوید و توفیق امتثال اوامر و اجتناب از نواهى قرآن را از خدا طلب نماید
  37. درعظمت گوینده کلام، 10- ترقّى بدرجات و مراتب کلام حق: باین معنى که در مرتبه اول خود را مقابل حق به بیند که با خدا تکلم میکند، و در مرتبه دوم کلام حق را بشنود که بنده‏اش را مخاطب قرار داده با او سخن میگوید، در مرتبه سوم خدا را بچشم دل به بیند چنانچه از حضرت سید الشهداء و از حضرت صادق علیهما السّلام روایت شده «1» «خداوند بر بندگانش در کتاب خود و کلام خود تجلّى مینماید»
  38. درعظمت گوینده کلام، آداب  دین یعنی: على دین الإسلام، و قال عطیة: یعنی: على آداب  القرآن.
  39. درعظمت گوینده کلام، اصولا دین مجموعه‏اى است از آداب : ادب در برابر خدا، ادب در مقابل پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و پیشوایان معصوم علیهم السّلام، ادب در مقابل استاد و معلم، و پدر و مادر، و عالم و دانشمند.
  40. درعظمت گوینده کلام،  [آغاز نمودن اعمال و گفتار با نام خدا ادب است و عمل را خدایى و نیک فرجام مى‏کند]

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۱
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

استغفار1

  1. مقرّبین هم استغفار می کنند
  2. استغفار حضرت آدم (ع) قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ[اعراف/ 23] تخلّف از راهنمایى‏هاى الهى، ظلم به خویشتن است. «فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ» آدم و همسرش نیز براى توبه گفتند: «ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» البتّه با توجّه به عصمت انبیا مراد از ظلم در این قبیل موارد، ترک اولى‏ است‏
  3. استغفار حضرت نوح(ع) قالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْئَلَکَ ما لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَ إِلاّ تَغْفِرْ لِی وَ تَرْحَمْنِی أَکُنْ مِنَ الْخاسِرِینَ[هود/47]. مبادا سؤال کنى! البتّه مطلبى که براى نوح پیش آمد، این بود که خیال مى‏کرد فرزندش اهل است و خداوند به او فرمود: او از اهل تو نیست.و حضرت از سؤال کردن استغفار کرد
  4. رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُومِناً وَ لِلْمُومِنِینَ وَ الْمُومِناتِ[نوح/ 28]. امام رضا علیه السلام فرمودند: مسجد کوفه، خانه نوح بوده است و مراد از «دَخَلَ‏ بَیْتِیَ‏ مُؤْمِناً» کسانى هستند که وارد مسجد کوفه شوند
  5. استغفار حضرت ابراهیم (ع) وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ[شعراء/ 82]. هیچ کس از الطاف الهى بى نیاز نیست. أَطْمَعُ‏ أَنْ‏ یَغْفِرَ ... در جایى که حضرت ابراهیم خلیل‏اللّه خود را نیازمند مغفرت الهى بداند، تکلیف ما روشن است.
  6. استغفار برای نسلها گذشت وحال وآینده : رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُومِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ[ابراهیم/ 41]. انسان، هم باید به فکر نسل قبل باشد، «وَ لِوالِدَیَ‏ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ‏» و هم به فکر نسل بعد. «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی» -در دعا، به فکر قیامت خود، فرزندان و جامعه باشید. «یَوْمَ‏ یَقُومُ‏ الْحِسابُ‏»
  7. استغفار حضرت موسی(ع) قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی[قصص/ 16]. افراد صالح حتّى در برابر کجى‏هاى غیر عمدى نیز بلافاصله استغفار مى‏کنند و از تبعات آن دورى مى‏گزینند. «فَاغْفِرْ لِی‏» قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لأَِخِی[اعراف/ 151].
  8. استغفار حضرت رسول اکرم(ص) قَالَ الصَّادِقُ(ع):کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً وَ یَتُوبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعِینَ مَرَّةً[کافی، ج2،ص504].حضرت نبی مکرم اسلام هر روز هفتاد مرتبه به پیشگاه خداوند عزوجل  طلب بخش واستغفار می کردند
  9. استغفارشیخ حر عاملی : می گوید:وَ فِی أَحَادِیثَ أُخَرَ أَنَّهُ کَانَ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ یَتُوبُ إِلَیْهِ مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ[وسائل‏الشیعة، ج7، ص180].
  10. استغفار فرمان خدا به رسول الله (ص) وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرّاحِمِینَ[مومنون/ 118]. پیامبر معصوم نیز به رحمت و مغفرت خداوند نیاز دارد. «قُلْ‏ رَبِ‏ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ‏»
  11. استغفار برای رحمت : وَ اسْتَغْفِرِ اللّهَ إِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً[نساء/ 106]. استغفار، مایه بهره‏گیرى از مغفرت ورحمت پروردگار است. «غَفُوراً رَحِیماً»
  12. استغفار برای عدم غرور : فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوّاباً[نصر/ 3]. – فتح و پیروزى شما را مغرور نسازد که هرچه هست از خداست. إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... فَسَبِّحْ‏ بِحَمْدِ رَبِّک‏
  13. استغفار فرمان خدا : فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُومِنِینَ وَ الْمُومِناتِ[محمد/ 19]. در نظام الهى، اولیاى خداوند واسطه‏هاى دریافت لطف و مغفرت الهى براى مردم هستند. با اینکه خداوند قادر است بدون دعاى پیامبر مردم را ببخشد، امّا به آن حضرت فرمان دعا و استغفار مى‏دهد. اسْتَغْفِرْ ... لِلْمُؤْمِنِین‏
  14. استغفار انبیا ومؤمنین : وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ الصّابِرِینَ‏وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ[آل عمران/ 146-147]. – پشت سر گذاشتن امتحانات و موفقیّت در آنها شما را مغرور نکند، باز هم از خداوند استمداد نمائید. «ثَبِّتْ‏ أَقْدامَنا»
  15. فراموشی استغفار، نشانه شقاوت است : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ یُذَکِّرُهُ الِاستغفار وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ فَیُنْسِیهِ الِاستغفار وَ یَتَمَادَی بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون[(اعراف /182)]بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِی[بحارالأنوار، ج64، ص229]. حضرت على علیه السلام فرمود: «هنگامى که خداوند اراده خیرى براى بنده‏اى کند، به هنگام انجام گناه او را گوشمالى مى‏دهد تا توبه کند، ولى هنگامى که بر اثر اعمالش، بدى و شرى مقدّر شود، هنگام گناه نعمتى به او مى‏بخشد تا توبه و استغفار را فراموش کند و به گناه ادامه دهد که در واقع نوعى عذاب مخفیانه و به تدریج است.
  16. استغفار فرموش نشود : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع):إِنَّ الْکَافِرَ لَیَنْسَی ذَنْبَهُ لِئَلَّا یَسْتَغْفِرَ اللَّهَ[بحارالأنوار، ج6، ص34].علامت کافر این است که درشب هنگام اسغفارکردن را فراموش می کند.
  17. استغفاربرای غرق نشدن در گناه : سختی وبلا به خاطر استغفار کردن : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع):إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ یُذَکِّرُهُ الِاستغفار وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ فَیُنْسِیهِ الِاستغفار وَ یَتَمَادَی بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّسَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون[(اعراف /182)]بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِی[بحارالأنوار، ج64، ص229]. حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هر گاه خداوند به بنده نظر خیرى داشته باشد این است که هر گاه آن بنده مرتکب گناهى شد خداوند او را گرفتار مصیبتى مى‏کند و توبه را به یاد او مى‏آورد، و هر گاه بخواهد بنده‏اى را گرفتار کند او مرتکب گناه مى‏گردد و خداوند به او نعمت مى‏دهد و او توبه و استغفار را فراموش مى‏کند و در آن نعمت غرق مى‏شود.
  18. برای مؤمنین استغفار کن : از امام کاظم(ع)سؤال شد که آیا برای پدر و مادر کافر می‏شود استغفار کرد؟ حضرت فرمود: اگر می‏دانی کافر بوده‏اند،فلا یستغفر لهما…: عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مُسْلِمٍ وَ أَبَوَاهُ کَافِرَانِ هَلْ یَصْلُحُ لَهُ أَنْ یَسْتَغْفِرَ لَهُمَا فِی الصَّلَاةِ قَالَ: إِنْ کَانَ فَارَقَهُمَا صَغِیراً لَا یَدْرِی أَسْلَمَا أَمْ لَا فَلَا بَأْسَ وَ إِنْ عَرَفَ کُفْرَهُمَا فَلَا یَسْتَغْفِرْ لَهُمَا وَ إِنْ لَمْ یَعْرِفْ فَلْیَدْعُ لَهُمَا[بحارالأنوار، ج71، ص67].
  19. استغفار از : بهترین چیزها برای انسان : خَیْرُ مَا یُخَلِّفُهُ الرَّجُلُ بَعْدَهُ ثَلَاثَةٌ وَلَدٌ بَارٌّ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ سُنَّةُ خَیْرٍ یُقْتَدَی بِهِ فِیهَا وَ صَدَقَةٌ تَجْرِی مِنْ بَعْدِهِ[بحارالأنوار، ج6، ص294].بهترین چیزی که بعد مرگ برای انسان می ماند سه چیز است فرزند نیکوکاری که برای او استغفار کند روش وسنت خوبی که مردم از آن پیروی کنند و صدقه جاری ای که پس از مرد جریان داشته باشد.
  20. استغفار، دعای ملائکه : الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُومِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ[غافر/ 70]. : فرشتگان براى مؤمنان، دعا واستغفار مى‏کنند. «وَ یَسْتَغْفِرُونَ‏ لِلَّذِینَ‏ آمَنُوا»
  21. سیمای استغفار : دوای گناهان ؛ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):لِکُلِّ شَیْءٍ دَوَاءٌ وَ دَوَاءُ الذُّنُوبِ الِاستغفار[کافی، ج2، ص439].
  22.  استغفار دوای گناهان شماست :  قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): أَ لَا أُنَبِّئُکُمْ بِدَائِکُمْ مِنْ دَوَائِکُمْ دَاوکُمُ الذُّنُوبُ وَ دَوَاوکُمُ الِاستغفار[مستدرک‏الوسائل، ج11، ص333].
  23. استغفار جامع ترین دعاها : قال أبو عبد الله(ع):إن من أجمع الدعاء الاستغفار[بحارالأنوار، ج90، ص283].
  24. استغفار وسیله نجات : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):علیک بالاستغفار فإنه المنجاة[بحارالأنوار، ج66، ص403].
  25. استغفار بهترین نجات دهنده : قال امیر المومنین(ع):لا شفیع أنجح من الاستغفار[غررالحکم، ص195].
  26. خودتان را به استغفار معطر کنید : قَالَ‏أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(ع):تَعَطَّرُوا بِالِاستغفار لَا تَفْضَحَنَّکُمْ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ[أمالی طوسی، ص372].
  27. استغفار اسلحه گناه کار :  قَالَ‏أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(ع):سِلَاحُ الْمُذْنِبِ الِاستغفار[غررالحکم، ص195].
  28. استغفار صدایی که خدا دوست دارد : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُحِبُّ ثَلَاثَةَ أَصْوَاتٍ صَوْتَ الدِّیکِ وَ صَوْتَ قَارِئِ الْقُرْآنِ وَ صَوْتَ الَّذِینَ یَسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحَارِ[مستدرک‏الوسائل، ج12، ص146].
  29. استغفار نشانه لطف خدا : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):أَکْثِرُوا الِاستغفار إِنَّ اللَّهَ لَمْ یُعَلِّمْکُمُ الِاستغفار إِلَّا وَ هُوَ یُرِیدُ أَنْ یَغْفِرَ لَکُمْ[إرشادالقلوب، ج1، ص184].خداوند عزو جل آمرزش خواهی را به شما یا نداد مگر برای این که می خواهد شما را بیمرزد.
  30. استغفاربرای عف : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع):إِنَّ الْمُومِنَ لَیُذَکَّرُ ذَنْبَهُ بَعْدَ عِشْرِینَ سَنَةً حَتَّی یَسْتَغْفِرَ رَبَّهُ فَیَغْفِرَ لَهُ وَ إِنَّ الْکَافِرَ لَیَنْسَاهُ مِنْ سَاعَتِهِ[کافی، ج2، ص437]. – از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: هر گاه بنده مؤمن گناهى مرتکب شود خداوند هفت ساعت به او مهلت مى‏دهد، اگر از خدا طلب آمرزش کرد چیزى براى او نوشته نمى‏شود، و اگر آن ساعات گذشت و استغفار نکرد براى او یک گناه نوشته مى‏شود، و گاهى مؤمن پس از بیست سال به یاد گناهش مى‏افتد و از خدا طلب آمرزش مى‏کند و خدا او را مى‏بخشد، ولى کافر در همان لحظه گناه خود را فراموش مى‏کند.
  31. استغفاربرای آمرزش : قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ(ع):مَنْ أُعْطِیَ أَرْبَعاً لَمْ یُحْرَمْ أَرْبَعاً مَنْ أُعْطِیَ الدُّعَاءَ لَمْ یُحْرَمِ الْإِجَابَةَ وَ مَنْ أُعْطِیَ الِاستغفار لَمْ یُحْرَمِ التَّوْبَةَ[خصال صدوق ، ج1، ص202]. امام صادق علیه السّلام فرمود: شخصى که چهار چیز به او بخشیده شده از چهار چیز محروم نیست: به آن کس که سعادت خواندن دعا داده شده، از پذیرش آن ناامید نگردد، و به آن کس که توفیق آمرزش خواهى داده شده از بازگشت به سوى خدا بى‏نصیب نباشد،
  32. استغفار ازصفات متقین : إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنّاتٍ وَ عُیُونٍ آخِذِینَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُحْسِنِینَ کانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالأَْسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ[ذاریات/ 18-15]. فرمود: - چشم پوشى از لذّت‏هاى فانى و زودگذر، کامیابى دائمى را به همراه دارد. آن کس که در این دنیا رنج نبرد، به گنج جاودان آخرت نخواهد رسید شب زنده‏دارى، از نشانه‏هاى متقین است‏ و مراد، هفتاد مرتبه استغفار کردن در نماز وِتر نماز شب است‏.
  33. استغفار مقام صدر نشینان بهشت : قَالَ‏أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(ع):الِاستغفار دَرَجَةُ الْعِلِّیِّینَ[نهج‏البلاغه، حکمت 41]
  34. استغفار بهترین وسیله ها : قَالَ‏أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(ع):نِعْمَ الْوَسِیلَةُ الِاستغفار[غررالحکم، ص195].
  35. استغفار بهترین دعاها : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):خَیْرُ الدُّعَاءِ الِاستغفار[کافی، ج2، ص504].
  36. استغفار بهترین عبادت ها : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):خَیْرُ الْعِبَادَةِ الِاستغفار[کافی، ج2، ص517].
  37. آثار استغفار : آثار دنیوی : حل مشکلات و روسفیدی در آخرت است.
  38. استغفار اعتراف به خطا : قال رب انی ظلمت نفسی فاغفرلی[اعراف/155]
  39. استغفار اقرار به ایمان : والله بصیر بالعباد الذین یقولون ربّنا آمنا فاغفرلنا ذنوبنا[آل عمران /16]
  40. استغفار توجه به ولایت خدا : انت ولیّنا فاغفرلنا وارحمنا[اعراف/155]

 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۰
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

خدا: بنده من نماز شب بخوان وآن یازده رکعت است.
🎥بنده: خدایا خسته ام! نمی توانم.
خدا:بنده من،دورکعت نمازشفع ویک رکعت نماز وتر بخوان.
🎥بنده:خدایا خسته ام! برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
خدا: بنده من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.
🎥بنده: خدایا سه رکعت زیاد است!
خدا: بنده من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.
🎥بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟
خدا: بنده من قبل از خواب وضو بگیرو رو به آسمان کن و بگو یا ا…
🎥بنده: خدایا من در رختخواب هستم. اگر بلند شوم،خواب از سرم می پرد!
خدا: بنده من همان جاکه دراز کشیده ای،تیمم کن و بگو یا ا…
🎥بنده: خدایا هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم.
خدا: بنده من در دلت بگو یا ا…  ما نماز شب برایت حساب می کنیم.
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد.
خدا: ملائکه من،ببینید آن قدر ساده گرفته ام،اما او خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده. او را بیدار کنید. دلم برایش تنگ شده است. امشب با من حرف نزده.
📃ملائکه: خداوندا دوباره او را بیدار کردیم،اما باز خوابید.
خدا: ملائکه من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست.
📃ملائکه: پرورگارا باز هم بیدار نمی شود.
خدا: اذان صبح را می گویند. هنگام طلوع آفتاب است. ای بنده من بیدار شو. نماز صبحت قضا می شود.
📃ملائکه: خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
خدا: او جز من کسی را ندارد... شاید توبه کرد…
بنده من،تو هنگامی که به نماز می ایستی،من آنچنان گوش فرا می دهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری.

برای تایپ کردنش خیلی زحمت کشیده شده،اگه بخدا عشق داری برا همه کپی کن.
🚔به سرعت منتشر کنید:

این دعاییست که زمانیکه دعا کردی یکسال میگذرد و ملائکه نمیتوانند تمام حسنات آنرا بنویسند…
فکر کن اگر منتشر کنی و برای مردم تکرار کنی چقدر اجر میبری، نذار شیطان فریبت بده که بگی بعدا انجام میدم…

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۹
شهریور

احادیث سه گانه 1

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

الباب الثالث فی المواعظ الثلاثیّات‏

الفصل الأوّل من کلام اللّه تعالى للأنبیاء.. درحدیث قدسى

  1. قال اللّه تبارک و تعالى لموسى علیه السّلام: یا موسى، أنا أفعل بک ثلاثة أفعال أنت أیضا افعل ثلاثة، فقال موسى علیه السّلام: ما هذه الثلاثة؟
  2. خدا به حضرت موسى خطاب فرمود: موسى من سه  کار نسبت به تو مى‏کنم تو نیز در مقابل، سه  عمل انجام ده. گفت: آنها چیست؟
  3. قال اللّه تعالى: الأوّل: وهبتک نعیما کثیرا و لم أمنّ علیک، فهکذا إذا أعطیت خلقی شیئا فلا تمنّ علیهم.
  4. فرمود: من نعمتهاى فراوان بى‏منت به تو دادم، تو هم اگر به کسى چیزى دادى منت مگذار،
  5. و الثّانی: لو أکثرت الجفا معی لقبلت معذرتک إذا أقبلت الیّ، فکذلک اقبل معذرة من جفاک لو اعتذر إلیک.
  6. من عذر و توبه‏ى ترا مى‏پذیرم هر چند نافرمانى بسیار کرده باشى، تو نیز عذر جفاکاران را بپذیر،
  7. و الثّالث: لم اکلّفک عمل غد، فلا تکلّفنی رزق غد.     
  8. من عمل فردا را امروز نخواهم، تو هم امروز روزى فردا را نخواه
  9. و قال اللّه عزّ و جلّ: ما من عبد منع من فیه لقمة من شهوة إلّا کافیته فی الدّنیا بثلاثة أشیاء، و فی الآخرة بثلاثة أشیاء؛  (یدع شطرا من الحلال مخافة أن یقع فی الحرام.)
  10. درحدیث قدسى : هر بنده‏اى که «حرام» را با کمال اشتها از دهان باز گیرد، سه  عوض در دنیا، و سه  عوض در آخرت به او عطا کنم:
  11. أمّا فی الدّنیا ابارک فی عمره و أوسع علیه رزقه و انوّر قبره، و أمّا فی العقبى فابیّض وجهه، و أمنع منه ترادف خصومه و اریه وجهی الکریم «1».   
  12. در دنیا عمرش را با برکت، روزیش را وسیع، قبرش را نورانى کنم؛ در آخرت صورتش را سفید گردانم، مدعیان (و طلبکاران) را از او برانم، و روى مبارک خویش به وى بنمایم (یعنى رحمت بسیار ارزانى کنم)
  13. و قال اللّه جلّ شأنه لموسى علیه السّلام: هل عملت لی عملا خالصا قال: نعم صلّیت لک، و صمت لک و سبّحت و هلّلت لک،
  14. خدا به حضرت موسى فرمود: تا کنون عمل خالصى انجام داده‏اى؟ گفت: آرى نماز خوانده‏ام، روزه گرفته‏ام و ذکر گفته‏ ام.
  15. قال: هل نصرت مظلوما؟ هل کسوت عریانا؟ هل سقیت عطشانا؟ هل أکرمت عالما؟ هذا لی عمل خالص.    
  16. خطاب شد: ستمدیده‏اى را یارى کرده‏ اى؟ برهنه ‏اى را پوشانده ‏اى؟ تشنه‏اى را سیراب نموده‏ اى؟ به عالمى احترام کرده‏ اى؟ اینها اعمال خالص است.
  17. و قال جلّ و علا: ثلاثة أنا خصمهم یوم القیامة: رجل أعطى لی ثمّ غدر «2»، و رجل باع حرّا فأکل ثمنه، و رجل استأجر أجیرا فاستوفى منه و لم یعطه أجره.
  18. من در قیامت با سه  کس خصومت (و دشمنى) کنم: آن که با من پیمانى بندد و بشکند، کسى که شخص آزادى را بفروشد و پولش را بخورد، و کسى که مزدورى را به کار گیرد و مزدش ندهد.
  19. و أوحى اللّه تبارک و تعالى إلى عٌزیر النبیّ علیه السّلام: إذا أذنبت ذنبا صغیرا فلا تنظر إلى صغره، و انظر من الّذی أذنبت له، و إذا أصابک خیر صغیر فلا تنظر إلى صغره و انظر من الّذی رزقک، و إذا أصابک بلیّة فلا تشکو إلى خلقی کما لا أشکو إلی ملائکتی إذا صعدت إلیّ مساویک.
  20. خداى تعالى به عٌزیر پیغمبر وحى کرد: چون گناه کوچکى کنى، گناه را نبین، بزرگى خدایى را ببین که فرمانش را زیر پا نهاده‏اى؛ چون خیرى اندک به تو رسد، کمى خیر را منگر، عظمت رازقى را ببین که این نعمت عطا کرده؛ چون به بلایى دچار شوى، شکایت مرا به مردم نکن، چنان که من شکایت گناهان ترا به ملائکه نمى‏کنم (و اسرار ترا در نظر آنان فاش نمى‏کنم).
  21. و أوحى اللّه عزّوجلّ إلى بعض الأنبیاء: من لقینی و هو یحبّنی أدخلته جنّتی، و من لقینی و هو یخافنی أنجیته من ناری، و من لقینی و هو یستحیی منّی أنسیت الحفظة ذنوبه.
  22. خدا به پیغمبر دیگرى وحى فرمود: هر که با عشق و محبت به ملاقات من آید وارد بهشتش کنم، هر که با دلى ترسان مرا ملاقات کند از عذاب نجاتش دهم، هر که خجالت‏زده و شرمنده بدیدار من آید گناهانش را از خاطر نویسندگان اعمال محو کنم.
  23. 2765- قوله تعالى: فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ «3» بَیْنَهُمْ . ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسهمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً.( سورة النساء: الآیة 65). أشار سبحانه فی هذه الآیة الکریمة إلى المقامات الثلاثه: أوّلها التوکّل، و ثانیها الرضى، و ثالثها: التسلیم.  ( 3). شجر بینهم الأمر: تنازعوا فیه( لسان العرب: 4/ 396). ( 4)..  تحریر المواعظ العددیة، ص: 229
  24.  درقرآن کریم (نساء:65): خداوند باری تعالی به پیامبر اکرم ص می فرماید: نه چنین است به پروردگارت سوگند که مردم ابمان واقعی نمی آورند مگردر زمانی که در مشاجرات ونزاع های خود تورا داور قرار دهند . ودر دل خود هیچ گونه احساس ناراحتی از قضاوت تو نداشته باشند (ودر برابر داوری تو) کاملا تسلیم باشند. این آیه کریمه به سه مقصد اشاره دارد. که اول آن توکل به خداوند باربی تعالی ودوم آن راضی به رضای پروردگار. وسوم تسلیم امر خداند متعال بودن است.

 

  1. الفصل الثانی ممّا روته العامّة عن النبیّ صلّى اللّه علیه و اله  ... فصل سوم حدیثهاى عامه از پیغمبر «صلّى اللّه علیه و آله و سلّم».
  2. ثلاثة تقسی القلب
  3. قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة تقسی القلب «1»: استماع اللهو، و طلب الصید، و إتیان باب السلطان.
  4. سه  چیز دل را سخت کند: گوش دادن به صداهاى طرب انگیز، شکار کردن، و به دربار پادشاهان رفتن.
  5. ثلاث مهلکات و ثلاث کفارات وثلاث منجیات و ثلاث درجات،
  6. و قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: زینة الدّنیا ثلاثة: المال و الولد و النساء،
  7. و زینة الآخرة ثلاثة:العلم و الورع و الصّدقة،
  8. و أمّا زینة البدن قلّة الأکل و قلّة النوم و قلّة الکلام،
  9. و أمّا زینة القلب فالصبر و الصّمت و الشکر.
  10. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاث من کنّ فیه آواه اللّه تعالى فی کنفه «2»، و نشر علیه رحمته، و أدخله فی محبّته. قیل: و من ذاک یا رسول اللّه؟ قال: من إذا اعطی شکر، و إذا قدر غفر، و إذا غضب فتر «3».
  11. سه  خوى در هر که باشد، خدا او را در پناه خود جاى دهد و رحمتش را بر او بگسترد، و در محبت خود واردش کند. پرسیدند: این صفات چیست؟ فرمود: شکر به هنگام نعمت، عفو در وقت قدرت، و خونسردى به هنگام غضب‏
  12. و قال صلّى اللّه علیه و آله: ثلاثة تقسی القلب: استماع اللهو، و طلب الصید، و إتیان باب السطان.
  13. سه  چیز دل را سخت کند: گوش دادن به صداهاى طرب انگیز، شکار کردن، و به دربار پادشاهان رفتن.
  14. و قال صلّى اللّه علیه و آله: القلب ثلاثة أنواع: قلب مشغول بالدنیا، و قلب مشغول بالعقبى، و قلب مشغول بالمولى؛ أمّا القلب المشغول بالدنیا فله الشدّة و البلاء، و أمّا القلب المشغول بالعقبى فله الدرجات العلى، و أمّا القلب المشغول بالمولى فله الدّنیا و العقبى و المولى.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده