پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۱۴ مطلب با موضوع «گناه» ثبت شده است

۲۸
آذر

                                                 بسم الله الرحمن الرحیم

    1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  1. توبه 7-
  2. قالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): الذَّنْبُ الَّذِی لا یُغْفَرُ فَمَظَالِمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ لِبَعْضٍ‏ کافی، ج 2، ص 443. آرى گناهان سه باشند: گناهى که آمرزیده است و گناهى که آمرزیده نشود و گناهى که در باره مرتکب آن‏ امیدوار و بیمناکم، گفتند: یا امیر المؤمنین! آنها را براى ما بیان کن، فرمود: آرى، اما گناه آمرزیده آن است که خدا بنده را در باره آن در دنیا کیفر داده است و خدا بردبار و کریم است از اینکه بنده خود را دو بار کیفر کند،
  3. اما گناهى که آمرزیده نشود: ستمهائى است که مردم به یک دیگر کنند، زیرا چون خدا تبارک و تعالى بر خلقش عیان شد (یعنى به وسیله پیغمبران و اعلام شریعت خود) به خود سوگند یاد کرد و فرمود: به عزت و جلال خودم قسم که ستم هیچ ستمکارى را گذشت نکنم
  4. گو اینکه مشتى کوبد و یا سائیدن مشتى باشد و اگر چه شاخ زدن شاخ دارى بى‏شاخى را باشد. براى بندگان از یک دیگر قصاص شود تا حقى از کسى بر کسى نماند و سپس آنها را به پاى حساب آرد، و اما گناه سوم گناهى است که خدا آن را بر خلقش نهفته و به گنهکار توبه از آن را روزى کرده است و به وضعى در آمده که از گناهش بیم ناک است و به پروردگارش امیدوار است و ما براى او همان حال را داریم که او براى خود دارد، براى او امید رحمت داریم و از عذاب هم بر او بیم داریم.
  5. توبه گاهی مربوط به حق الناس است. آن هم گاهی مربوط به آبرو، گاهی مربوط به مال. گاهی مربوط به فکر، گاهی ...
  6. قضای حق الله‏ : توبه منافق: إِلا الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللّهِ وَ أَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلّهِ‏ نساء/ 146.
  7. تغییر در رویه و سلوک‏ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): أَ تَدْرُونَ مَنِ التَّائِبُ فَقَالُوا اللَّهُمَّ لا قَالَ إِذَا تَابَ الْعَبْدُ وَ لَمْ یُرْضِ الْخُصَمَاءَ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ‏ : هر گاه انسان به زبان و دل توبه کند، ولى طلبکاران وستم‏کشیدگان را از خود راضى ننماید، در حقیقت توبه نکرده است.
  8. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ مَجْلِسَهُ وَ طَعَامَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ‏ : هر گاه توبه کند، لیکن در نشست و برخاست‏ها و دعوت‏ها و پذیرایى‏هاى او چهره اسلامى مشاهده نشود، باز هم توبه او اساسى نیست.
  9. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ رُفَقَاءَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ‏ : هر گاه شخصى توبه کند، ولى در مسائل اجتماعى روابط قبلى خود را با افراد فاسد همچنان ادامه دهد و آنان را عوض نکند، گویا اصلًا توبه نکرده است.
  10. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یَزِدْ فِی الْعِبَادَةِ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ‏ : کسى که توبه کند، ولى به عبادتش چیزى اضافه نشود، او هم توبه نکرده است.
  11. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ لِبَاسَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ‏ : هر گاه کسى توبه کند، ولى در لباس و قیافه ظاهرى او تغییراتى داده نشود، باز هم توبه نکرده است. یا مقصود این است که اگر لباس حرام و گناه را به لباس تقوى تغییر ندهد، تائب شمرده نمى‏شود.
  12. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ فِرَاشَهُ وَ وِسَادَتَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ‏ : هر گاه کسى توبه کند، ولى در مسائل خانوادگى، زناشوئى وتربیت فرزند، اخلاق و رفتار اسلامى نداشته باشد و در مسائل جنسى از راه انحرافى که رفته باز نگردد، او نیز توبه نکرده است.
  13. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یَفْتَحْ قَلْبَهُ وَ لَمْ یُوَسِّعْ کَفَّهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ‏ : هر گاه توبه کند، امّا روحش باز و رویش گشاده نباشد، بلکه همان تنگ نظرى‏هاى قبلى را داشته باشد و از کمک به دیگران خوددارى کند، او هم توبه نکرده است.
  14. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُقَصِّرْ أَمَلَهُ وَ لَمْ یَحْفَظْ لِسَانَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ‏ : هرگاه کسى توبه کند، ولى از خیال‏پردازى وآرزوهاى واهى ودور ودراز خویش دست برندارد وزبانش را از انواع تهمت‏ها، دروغ‏ها، غیبت‏ها، ناسزاها، شایعه‏سازى‏ها، یاوه‏گویى‏ها، سخن چینى‏ها،
  15. وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُقَدِّمْ فَضْلَ قُوتِهِ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ‏ ک کسى که توبه کند، ولى در مسائل اقتصادى و مصرف مال و توجّه به محرومان و گرسنگان جامعه بى‏تفاوت باشد و حاضر نباشد کمى از دارایى و تشریفات زندگى خود را در راه رفاه دیگران صرف نماید، او هم توبه نکرده است.
  16. وَ إِذَا اسْتَقَامَ عَلَی هَذِهِ الْخِصَالِ فَذَاکَ التَّائِبُ‏ جامع‏الاخبار، ص 88.
  17. 7- «مَن تَابَ وَ لَم‏یُغَیّر خُلقَه و نِیّتَه فَلیسَ‏ بِتائِب‏» هر گاه کسى توبه کند، ولى در حالات روحى، فکرى، قلبى و برخوردهاى اجتماعى او تغییراتى حاصل نشود و به جاى راضى کردن خدا به فکر راضى کردن این و آن باشد و تکبّر، کینه، حسادت، بُخل و ریا را کنار نگذارد و انگیزه‏ها و هدف‏هاى مادّى خود را به قصد قربت و اخلاص تبدیل نکند، باز هم توبه او ریشه و اساس ندارد.
  18. إِلا الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ‏ بقره/ 160. توبه واقعى، همراه با اصلاح وجبران خلاف‏ها مى‏باشد. تابُوا* ... وَ أَصْلَحُوا
  19. ملائکه هم دربرای توبکار دعا می‏گویند: فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ‏ غافر/ 7.
  20. زمان و فوریت توبه‏ : الف: فوریت توبه‏ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): یا ابن مسعود لا تقدم الذنب و لا تؤخّر التوبة و لکن قدم التوبة و أخر الذنب فإن الله تعالی یقول فی کتابه" بَلْ یُرِیدُ الانْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ" (قیامت- 5) مکارم‏الاخلاق، ص 453.قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): تَأْخِیرُ التَّوْبَةِ اغْتِرَارٌ وَ طُولُ التَّسْوِیفِ حَیْرَةٌ إرشاد مفید، ج 2، ص 205.
  21. و از سخنان آن حضرت علیه السّلام که مردم را بتوبه وادارد گفتار او است که فرماید: پس انداختن توبه از فریفتگى (بدنیا) است، و بسیارى امروز و فردا کردن از حیرت و سرگردانى است و بهانه‏جوئى بر خدا هلاکت ببار آرد، و پافشارى در گناه (و تکرار آن، بخاطر) آسوده بودن و ایمنى از مکر خدا است، و ایمن نشوند از مکر خدا جز مردمان زیانکار.
  22. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): إن قَارَفْتَ سَیِّئَةً فَعَجِّلْ مَحْوَهَا بِالتَّوْبَةِ تحف‏العقول، ص 79. اگر گناهى انجام دادى شتاب در نابودى آن کن بوسیله توبه، آنکه ترا امین قرار دهد
  23. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): مُسَوِّفُ نَفْسِهِ بِالتَّوْبَةِ مِنْ هُجُومِ الاجَلِ عَلَی أَعْظَمِ الْخَطَرِ غررالحکم، ص 194. پس اندازنده نفس خود بتوبه از ناگاه رسیدن أجل بر بزرگترین خطرست، مراد ترغیب در شتاب کردن در توبه است از گناهان و این که کسى که پس اندازد آن را از براى نفس خود و وعده دهد آنرا بکردن و نکند در حال مشرف بر بزرگترین خطرست، باعتبار آنکه ممکن است که ناگاه مرگ او در رسد و توبه نکرده برود.
  24. توبه باید فوری باشد: یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ‏ نساء/ 17.
  25. إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ‏ نساء/ 17.  جهل در آیه به معنای ندانستن نیست، بلکه طوفان غرائزی است که علم را خنثی می‏کند. قریب در آیه؛ یعنی قبل از دیدن آثار مرگ،
  26. ولی معنای عرفی آن، این است که نگذارد رسوبات و حالات گناه در روح او اثر کند و شاید کلمه عَلَی اللّهِ؛ یعنی قول پذیرش خدا تنها برای کسانی است که زود توبه کنند و اگر تأخیر بیفتد خدا قولی برای پذیرش آن نداده، بلکه ممکن است تفضلا قبول کند و ممکن است قبول نکند.
  27. 8- قَالَ لُقْمَانُ (علیه السلام): لابْنِهِ یَا بُنَیَّ لا تُوخِّرِ التَّوْبَةَ فَإِنَّ الْمَوْتَ یَأْتِی بَغْتَةً مجموعه‏ورام، ج 2، ص 231. ای فرزندم توبه را به تاخیر می نداز چون آمدن مرگ ناگهانی است .
  28. 9- أَنِیبُوا إِلی رَبِّکُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ‏ زمر/ 54. مغفرت الهى، مشروط به تسلیم شدن و پیروى از دستورات الهى است.
  29. ب: زمان توبه‏ : وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الانَ وَ لا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً نساء/ 18.
  30. سُئِلَ الصَّادِقُ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ" وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ" (نساء/ 18)
  31. قالَ إِنِّی تُبْتُ الانَ قَالَ ذَاکَ إِذَا عَایَنَ أَمْرَ الاخِرَةِ من‏لایحضره‏الفقیه، ج 1، ص 133.
  32. 3- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): مَنْ تَابَ قَبْلَ أَنْ یُعَایِنَ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ‏ کافی، ج 2، ص 440.
  33. فقط در یک مورد توبه قبول نمی‏شود و آن وقتی است که انسان در چنگال مرگ گرفتار شده است؛ یعنی لحظه‏ای که انسان مرگ را معاینه می‏کند.
  34. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): لا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الاخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ وَ یُرَجِّی التَّوْبَةَ بِطُولِ الامَلِ‏ نهج‏البلاغه، حکمت 150.
  35. مباش از کسانی که قصد توبه دارند، اما می‏گویند دیر نمی‏شود، وقت باقی است.در اثر عقب انداختن توبه اولا، آن رذایل و کثافات زیاد می‏شود و ثانیا، ضعیف و ناتوان می‏شویم و لذا توفیق توبه کم می‏شود.
  36. عدم لجاجت‏ : إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ نساء/ 17.
  37. وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَی اللّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ‏ توبه/ 102.
  38. افرادی فن تربیت را نمی‏دانند و می‏گویند می‏خواهیم بچه را تربیت کنیم، هر مجلسی که خودش می‏رود او را هم همراه می‏برد. اجازه بازی و خنده به او نمی‏دهد، همه‏اش به او می‏گوید: خدا، قیامت، جهنم. این بچه وقتی به سن 20 سالگی برسد به محض کوچکترین برخورد با یک عامل انحرافی و یا به دست آوردن یک فرصت وآزادی از راه به در می‏شود و زنجیر را پاره می‏کند.
  39. توبه درست به عکس این قضیه است. آدمی که گناه و معصیت کرده و غرق در شهوات است وقتی که فرشته وجودش اشباع نشد یک مرتبه فاجعه‏ای به وجود می‏آورد و علیه خود قیام می‏کند.

         40اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 

  • حسین صفرزاده
۲۸
آذر
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
    1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  2. توبه 6-
  3. إِلا الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‏ آل عمران/ 89.
  4. ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِیمٌ‏ نحل/ 119.
  5. وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَی اللّهِ مَتاباً فرقان/ 71.
  6. إِلا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً مریم/ 60.
  7. وحشی، قاتل حمزه سیدالشهداء، پشیمان شد، و نامه‏ای به پیامبر نوشت که قرآن می‏گوید: وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلا بِالْحَقِّ وَ لا یَزْنُونَ‏ فرقان/ 68. در حالی که ما همه این کارها را کرده‏ایم. فنزلت آیة: إِلا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلا صالِحاً فرقان/ 70.
  8. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آیه فوق را نزد آنها فرستاد. گفتند: مشکل است، می‏ترسیم عمل صالحی انجام ندهیم. آیه نازل شد: إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ نساء/ 48.
  9. پیامبر آیه را فرستاد. وحشی و اصحابش گفتند: شاید ما مصداق‏ مَنْ یَشاءُ نباشیم. آیه نازل شد: یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً زمر/ 53.
  10. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این آیه را که فرستاد توبه کردند و وارد اسلام شدند. مجمع البیان، ج 3، ص 56.
  11. استغفار : وَ ما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ‏ انفال/ 33. دو امان بود؛ یکی پیامبر (صلی الله علیه و آله) که از دنیا رفتند پس به امان دیگر که استغفار است، توجه کنید.
  12. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) کَانَ فِی الارْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَکُمُ الاخَرَ فَتَمَسَّکُوا بِهِ أَمَّا الامَانُ الَّذِی رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَمَّا الامَانُ الْبَاقِی فَالاسْتِغْفَارُ نهج‏البلاغه، حکمت 88.
  13. 3- در مواردی از قرآن می‏خوانیم که انبیاء می‏فرمودند: اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ‏ هود/ 3.
  14. 4- اترکوا عبادة الاصنام و اطلبوا غفران ما قدمتم من المعصیة ثم امنوا بربکم‏ المیزان، ج 10، ص 145.
  15. استغفار بیرون آمدن از چاه و توبه حرکت کردن است.
  16. استغفار شستشوی از گناه و توبه بازگشت به صفای مال است. تفسیر نمونه‏.
  17. 5- قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): قَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الاسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَ رَحْمَةِ الْخَلْقِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ" اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً" (نوح/ 12- 10) نهج‏البلاغه، خطبه 143.
  18. عن علی (علیه السلام): التوبة علی أربعة دعائم ندم بالقلب و استغفار باللسان و عمل بالجوارح و عزم أن لا یعود بحارالانوار، ج 75، ص 81.
  19. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): لتَّوْبَةُ نَدَمٌ بِالْقَلْبِ وَ اسْتِغْفَارٌ بِاللِّسَانِ وَ تَرْکٌ بِالْجَوَارِحِ وَ إِضْمَارُ أَنْ لا یَعُودَ غررالحکم، ص 194.
  20. تصمیم بر ترک گناه‏
  21. 1 قَالَ الْبَاقِرُ (علیه السلام): لْمُقِیمُ عَلَی الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِئِ‏ کافی، ج 2، ص 435.
  22. 1 عن علی (علیه السلام): التوبة علی أربعة دعائم ندم بالقلب و استغفار باللسان و عمل بالجوارح و عزم أن لا یعود بحارالانوار، ج 75، ص 81.
  23. 2- حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام شنید که مردى میگوید استغفر اللَّه سپس فرمود: مادرت بعزایت بنشیند تو حد و اندازه استغفار را میدانى؟ قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) لِقَائِلٍ قَالَ بِحَضْرَتِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ:" کِلَتْکَ أُمُّکَ أَ تَدْرِی مَا الاسْتِغْفَارُ..
  24. استغفار درجه و جایگاه علیین و بلندپایگانست و آن نامى است که شش معنى دارد: الاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّینَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَی سِتَّةِ مَعَانٍ ..
  25. 1- پشیمانى بر افعال و کردار گذشته. أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَی مَا مَضَی ..

 

  1. 2- تصمیم اینکه دگر برگشت بآن کردار نکنى. وَ الثَّانِی الْعَزْمُ عَلَی تَرْکِ الْعَوْدِ إِلَیْهِ أَبَداً
  2. 3- حقوق مردم را بخودشان برگردانى تا خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کنى.وَ الثَّالِثُ أَنْ تُودِّیَ إِلَی الْمَخْلُوقِینَ حُقُوقَهُمْ حَتَّی تَلْقَی اللَّهَ أَمْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ
  3. 4- هر واجبى که از تو فوت شده قضایش را بجا آورى. وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَی کُلِّ فَرِیضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَهَا فَتُودِّیَ حَقَّهَا
  4. 5- گوشتى که از حرام و معصیت روئیده قصد کنى که به ناراحتى عبادت آبش کنى. وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَی اللَّحْمِ الَّذِی نَبَتَ عَلَی السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بِالاحْزَانِ حَتَّی تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ یَنْشَأَ بَیْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِیدٌ
  5. 6- بچشانى بدن را الم و زحمت اطاعت همان طورى که شیرینى گناه و معصیت را چشانده‏اى. وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِیقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ کَمَا أَذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ" نهج‏البلاغه، حکمت 417.
  6. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام):  عرضکردند توبه نصوح چیست؟ فرمود در دل پشیمان شدن و استغفار با زبان کردن و تصمیم به بازگشت نکردن.تَّوْبَةُ نَدَمٌ بِالْقَلْبِ وَ اسْتِغْفَارٌ بِاللِّسَانِ وَ تَرْکٌ بِالْجَوَارِحِ وَ إِضْمَارُ أَنْ لا یَعُودَ غررالحکم، ص 194.
  7. توبه چیست : جبران مافات‏ ..ادای حق الناس‏ ..وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُوسُ أَمْوالِکُمْ‏ بقره/ 279.
  8. کافى: بسندى از شیخ نخع که بامام پنجم (علیه السلام ) إِنِّی لَمْ أَزَلْ وَالِیاً مُنْذُ زَمَنِ الْحَجَّاجِ إِلَی یَوْمِی هَذَا فَهَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ قَالَ فَسَکَتَ ثُمَّ أَعَدْتُ عَلَیْهِ فَقَالَ لا حَتَّی تُودِّیَ إِلَی کُلِّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ".گفتم: من از دوران حجاج تا امروز والى بودم، آیا توبه دارم؟ گوید: سکوت کرد و بازش گفتم: فرمود: نه تا به هر حق‏دارى حقش را بدهى.
  9. عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ:" کَانَ لِی صَدِیقٌ مِنْ کُتَّابِ بَنِی أُمَیَّةَ فَقَالَ لِیَ اسْتَأْذِنْ لِی عَلَی أَبِی عبْدِ اللَّهِ (ع) فَاسْتَأْذَنْتُ لَهُ فَأَذِنَ لَهُ فَلَمَّا أَنْ دَخَلَ سَلَّمَ وَ جَلَسَ ثُمَّ قَالَ کَلِمَةً جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی کُنْتُ أَکْتُبُ فِی دِیوَانِ هَؤلاءِ الْقَوْمِ فَأَصَبْتُ مِنْ دُنْیَاهُمْ مَالا کَثِیراً وَ أَغْمَضْتُ فِی مَطَالِبِهِ على بن ابى حمزه گفت: دوستى داشتم از مأمورین و نویسندگان بنى امیه. از من خواهش کرد برایش اجازه بگیرم که خدمت حضرت صادق برسد. اجازه گرفتم. وقتى خدمت حضرت صادق رسید سلام کرده نشست. عرض کرد: آقا من در اداره حکومتى بنى امیه کار میکردم و از دنیاى آنها ثروت زیادى انباشتم کسى از من بازخواست نمیکرد.
  10. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) لَوْ لا أَنَّ بَنِی أُمَیَّةَ وَجَدُوا مَنْ یَکْتُبُ لَهُمْ وَ یَجْبِی لَهُمُ الْفَیْ‏ءَ وَ یُقَاتِلُ عَنْهُمْ وَ یَشْهَدُ جَمَاعَتَهُمْ لَمَا سَلَبُونَا حَقَّنَا وَ لَوْ تَرَکَهُمُ النَّاسُ وَ مَا فِی أَیْدِیهِمْ لَمَا وَجَدُوا شَیْئاً إِلا مَا وَقَعَ فِی أَیْدِیهِمْ  قَالَ فَقَالَ الْفَتَی جُعِلْتُ فِدَاکَ فَهَلْ لِی مَخْرَجٌ مِنْهُفرمود: اگر بنى امیه نمى‏یافتند کسى را که نویسنده آنها باشد و مالیات جمع کند و جنگ نماید و در اجتماعات آنها حاضر شود حق ما را غصب نمیکردند اگر مردم اطراف آنها را نگیرند چیزى پیدا نخواهند کرد مگر همان اندازه‏اى که‏ بدستشان برسد. آن مرد گفت: فدایت شوم آیا راه نجاتى برایم هست؟  
  11. قَالَ فَقَالَ إِنْ قُلْتُ لَکَ تَفْعَلُ قَالَ أَفْعَلُ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْ جَمِیعِ مَا کَسَبْتَ مِنْ دِیوَانِهِمْ فَمَنْ عَرَفْتَ مِنْهُمْ رَدَدْتَ عَلَیْهِ مَالَهُ وَ مَنْ لَمْ تَعْرِفْ تَصَدَّقْتَ بِهِ لَهُ وَ أَنَا أَضْمَنُ لَکَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْجَنَّةَ"
  12. فرمود: اگر راهى برایت بگویم عمل میکنى؟! عرض کرد بلى انجام میدهم. فرمود: هر چه در کار حکومتى آنها بدست آورده‏اى رها کن. هر کدام را میشناسى حق آنها را میدهى و هر کدام را نمیشناسى از طرف آنها صدقه میدهى من از جانب خدا براى تو ضمانت بهشت را میکنم.
  13. مدتى سر بزیر انداخت و در اندیشه بود تصمیم خود را گرفت سر برداشته گفت:انجام میدهم.
  14. على بن ابو حمزه گفت: من با او بکوفه برگشتیم هر چه داشت رد کرد حتى لباسهاى تنش را، ما مقدارى پول تهیه کردیم و لباس برایش خریدیم و براى مخارج او پولى فرستادیم. چند ماهى بیش نگذشت که مریض شد. از او عیادت میکردیم.
  15. روزى بعیادتش رفتم در حال جان دادن بود چشم باز کرد گفت: على بن ابى حمزه! دوست تو حضرت صادق بخدا قسم بوعده خود وفا کرد.
  16. از دنیا رفت کار کفن و دفن او را انجام دادیم. خدمت حضرت صادق رفتم همین که چشمش بمن افتاد فرمود: علی! بوعده خود وفا کردیم نسبت بدوست تو. عرض کردم صحیح میفرمائید فداى شما شوم هنگام مرگ خودش هم بمن گفت.... کافی، ج 2، ص 331اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۸
آذر

          بسم الله الرحمن الرحیم

                    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم    

                توبه 5-

  1. سئل عن قوله (صلی الله علیه و آله):" التائب حبیب الله فقال انما یکون التائب حبیبا اذا کان فیه جمیع ما ذکر فی فوله تعالی: التّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السّائِحُونَ الرّاکِعُونَ السّاجِدُونَ الامِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَ بَشِّرِ الْمُومِنِینَ‏ توبه/ 112.إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ‏ هود/ 114.
  2. سوال: فرق کسی که توبه می‏کند با کسی که اصلا گناه نکرده چیست؟ پاسخ: اولا انسان نمی داند توبه ‏اش قبول شده یا نه؟
  3. ثانیا نمی‏داند موفق به توبه کردن می‏شود یا نه؟
  4. ثالثا منحرفی که توبه کند مثل کسی است که جاده‏ای را به اشتباه رفته و به سر جای اول بر می گردد، ولی فرد متقی که گناه نکرده است مسیرهای تکامل را طی کرده است.
  5. در توبه هم کمیت مطرح است‏ تُوبُوا إِلَی اللّهِ جَمِیعاً نور/ 31. و هم کیفیت‏ تُوبُوا إِلَی اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً تحریم/ 8.
  6. نصوح؛ یعنی خالص.گنه کاری که توبه کرده مثل طفلی است که از مادر متولد شده است کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ‏
  7. قَالَ الْبَاقِرُ (علیه السلام): التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ‏ کافی، ج 2، ص 435.
  8. ولی کسی که از اول گناه نکرده و در مسیر خدا حرکت کرده هر روز گامی را در راه تکامل برداشته است، او از علم حصولی به علم حضوری و علم الیقین آنان به عین الیقین و حق الیقین تبدیل شده است.
  9. پیامبر اکرم برای زدودن غبار روح در اثر معاشرت با مردم در هیچ مجلسی نمی‏نشست مگر آنکه 25 مرتبه استغفار می‏کرد. إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَی قَلْبِی وَ إِنِّی لاسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً بحارالانوار، ج 17، ص 44.
  10. در آخر رسالت پیامبر هم آخرین آیاتی که بر او نازل می‏شود سوره نصر است: فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوّاباً نصر/ 3.یعنی دیگر تمام شد بعد از این در فکر خود باش و استغفار کن.
  11. اولین منزل عبودیت توبه است.حدیث قدسی: انین المذنبین احب الی من تسبیح المسبحین‏ (انین ناله)
  12. اقسام توبه‏...توبه عبد و توبه خدا : پذیرش توبه محفوف به دو توبه الهی: ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِیمُ‏ توبه/ 118. اگر با کلمه الی بود برای بنده و اگر با کلمه علی بود برای خدا است.
  13. توبه فرد و توبه جامعه‏ : کمیت درتوبه: تُوبُوا إِلَی اللّهِ جَمِیعاً نور/ 31.
  14. توبه جامعه‏ : وَ تُوبُوا إِلَی اللّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‏ نور/ 31. توبه گاهی برای فرد است و گاهی برای جامعه: إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‏ رعد/ 11.
  15. توبه نصوح وتوبه مردود...تعریف توبه نصوح‏ : مراد توبه ای است که نصیحت کند مردم را و خالص باشد برای خدا (تلخیص از اربعین حدیث امام خمینی)
  16. آیات وروایات‏ : کیفیت در توبه: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً تحریم/ 8.
  17. توضیح: مقصود از کمیت و کیفیت آن است که هم باید همه توبه کنند و هم خالصانه توبه کنند.
  18. توبه نصوح‏ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً تحریم/ 8.
  19. 2- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لابِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)" یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً" (تحریم/ 8) قَالَ: هُوَ الذَّنْبُ الَّذِی لا یَعُودُ فِیهِ أَبَداً کافی، ج 2، ص 432.
  20. 3- قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): إذا تاب العبد المؤمن توبة نصوحا أحبه الله فستر علیه فی الدنیا و الاخرة قلت و کیف یستر علیه قال ینسی ملکیه ما کتبا علیه من الذنوب و أوحی الله إلی جوارحه اکتمی علیه ذنوبه و أوحی إلی بقاع الارض اکتمی علیه ما کان یعمل علیک من الذنوب فیلقی الله حین یلقاه و لیس شی‏ء یشهد علیه بالذنوب‏ ثواب‏الاعمال، ص 171.
  21. 4- قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): التَّوْبَةُ النَّصُوحُ أَنْ یَکُونَ بَاطِنُ الرَّجُلِ کَظَاهِرِهِ وَ أَفْضَلَ‏ معانیالاخبار، ص 174.
  22. توبه مردود : نپذیرفته شدن توبه دردو مورد. 1- در هنگام مرگ 2- کافر مردن.
  23. وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الانَ وَ لا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّارٌ نساء/ 18.
  24. 2- توبه‏های مردود : کسانی که توبه آنان قبول نمی‏شود: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الضّالُّونَ‏ آل عمران/ 90
  25. مفسدان فی الارض باید اعدام یا تبعید شوند: إِنَّما جَزاءُ الَّذِینَ یُحارِبُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الارْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الارْضِ ذلِکَ‏
  26. لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الاخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ إِلا الَّذِینَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‏ مائده/ 34- 33.
  27. آری، بعد از دستگیر شدن مفسدان توبه فایده‏ای ندارد.
  28. 3- وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الانَ‏ نساء/ 18.
  29. حَتّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ آلانَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ‏ یونس/ 91- 90.
  30. 4- فَلَمّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنّا بِاللّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنّا بِهِ مُشْرِکِینَ فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمّا رَأَوْا بَأْسَنا غافر/ 85- 84.
  31. 5- یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً انعام/ 158.
  32. اما دلیل اینکه توبه در آخرت دیگر قبول نیست از آن جهت است که آن اظهار پشیمانی انقلاب درونی نیست، انقلاب آزاد نیست و ثانیا انسان در این دنیا حکم میوه‏ای را دارد که به درخت چسبیده است. تا وقتی به درخت است، تابع نظام درخت است؛ رشدش و رنگش و طعمش به وسیله درخت است، اما همین که از درخت افتاد تمام امکاناتش از بین می‏رود. انسان میوه درخت طبیعت است، میوه درخت دنیا است.
  33. طفل تا در رحم مادر است از مادر تغذیه می‏کند و تابع اوست، اما وقتی به دنیا آمد نظامی دیگر بر زندگی او حکم فرما است.و لذا است که علی (علیه السلام) می‏فرماید: إِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لا عَمَلَ‏ نهج‏البلاغه، خطبه 42.
  34. شیطان است که وعده می‏دهد توبه دیر نمی‏شود: یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلا غُرُوراً نساء/ 120.
  35. توبه امام و معصوم‏ : استغفار امام و نبی از این دید است: حسنات الابرار سیئات المقربین‏ کشف‏الغمة، ج 2، ص 254.
  36. شرایط توبه‏ : ایمان و عمل صالح‏ : پذیرش توبه مشروط به ایمان و عمل صالح: إِلا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ شَیْئاً مریم/ 60.
  37. شرائط قبولی توبه در پناه خط امامت‏ : وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی‏ طه/ 82.
  38. در روایات می‏خوانیم: عن یعقوب بن شعیب قال:" و سألت أبا عبد الله (علیه السلام) عن قول الله تبارک و تعالی" وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی" (طه/ 82) قال: و من تاب من ظلم و آمن من کفر و عمل صالحا ثم اهتدی إلی ولایتنا و أومأ بیده إلی صدره" بصائرالدرجات، ص 78.
  39. قَالَ الْبَاقِرُ (علیه السلام): فِی قَوْلِهِ تَعَالَی" وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی" (طه/ 82) أَ لا تَرَی کَیْفَ اشْتَرَطَ وَ لَمْ تَنْفَعْهُ التَّوْبَةُ وَ الایمَانُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ حَتَّی اهْتَدَی وَ اللَّهِ لَوْ جَهَدَ أَنْ یَعْمَلَ مَا قُبِلَ مِنْهُ حَتَّی یَهْتَدِیَ قَالَ: قُلْتُ: إِلَی مَنْ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ؟ قَالَ: إِلَیْنَا تفسیرالقمی، ج 2، ص 61.
  40. قَالَ الْبَاقِرُ (علیه السلام): إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الاحْجَارَ فَیَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُعْلِمُونَا وَلایَتَهُمْ لَنَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ إِلَی وَلایَتِنَا کافی، ج 1، ص 392. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 

  • حسین صفرزاده
۲۸
آذر

                 بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

               توبه4: 

  1. بنابراین هرگاه فسادگران قبل از دستگیرى توبه کنند، قابل عفو و بخشش هستند.
  2. 4- همان گونه که قبلًا هم اشاره کردیم، توبه هر گناهى به نوعى است؛ اگر شخصى نماز نخوانده، توبه‏اش به آن است که قضاى آن را انجام دهد و اگر شخصى به آبرو یا مال مردم تجاوزى کرده باید از شخصى که مورد ظلم قرارگرفته عذرخواهى کند واو را راضى نماید.
  3. 5- اثر توبه تنها آمرزش گناهان نیست، زیرا در قرآن و روایات آثار دیگرى را هم مى‏بینیم از جمله:
  4. آثار توبه الف: زندگى شیرین و نیکو مى‏شود. «تُوبوا الیه یُمتّعکُم مَتاعاً حَسَناً» «هود : 3» هر گاه شما توبه کنید، خداوند شما را به بهره‏اى نیکو کامیاب مى‏نماید.
  5. آثار توبه ب: علاوه بر بخشش گناهان، همان لغزشها به حسنات تبدیل مى‏شود. «الّا مَن تابَ و آمَنَ و عَمِل صالِحاً فَاولئِک یُبَدّلُ اللّهُ سَیّئاتِهم حَسَناتٍ» « الفرقان : 70» کسى که توبه کرده و ایمان آورده‏ و عمل صالح انجام دهد، خداوند بدى‏هاى آنان را به حسنات تبدیل مى‏نماید.
  6. آثار توبه ج: سبب نزول رحمت و موجب قدرت وتوانمندى بیشترى مى‏شود. «ثمّ تُوبُوا الیه یُرسِل السّماءَ عَلیکُم مِدراراً و یَزِدکُم قُوّةً الى‏ قُوّتِکم» « هود : 52» توبه کنید تا خداوند آسمان را براى شما به باریدن فراوان بگمارد و نیرویى بر نیرویتان بیافزاید.
  7. آثار توبه د: رزق و امدادهاى غیبى را در پى دارد. «استَغفروا ربّکم انّه کانَ غَفّاراً یُرسِلِ السّماء علیکم مِداراً و یُمدِدکُم باموالٍ و بَنینَ و یَجعَل لَکم جَنّاتٍ و یَجعَل لَکُم انهاراً» «2» استغفار کنید زیرا خداوند غفّار و بخشنده است، تا آسمان را به باران فراوان بر شما بگمارد و شما را به مال‏ها و فرزندان کمک کند و برایتان باغ ها و جویبارها پدید آرد.
  8. 6-همان گونه که توبه واقعى این همه آثار خیر را بدنبال دارد، اگر کسى به ظاهر توبه کند، ولى همچنان بر اعمال خلاف خود باقى بماند، گویا خدا را مسخره کرده است.
  9. امام باقر علیه السلام فرمود: «المُقیمُ علىَ الذّنبِ و هو یَستَغفِرُ منه کالمستَهزِء» «3کسى که به گناه پافشارى کند و مرتّب استغفار کند، مانند کسى است که به تمسخر عملى را انجام دهد.
  10. تعریف توبه‏ : لغوی: به معنای بازگشت از چیزی و روی آوردن به چیزی می باشد.
  11. اصطلاحی: در اصطلاح شرع بازگشت بنده از عصیان و روی آوردنش را به اطاعت از خداوند را گویند.
  12. قال العلامة رحمه الله فی شرحه: التوبة هی الندم علی المعصیة لکونها معصیة و العزم علی ترک لمعاودة فی المستقبل لان ترک العزم یکشف عن نفی الندم و هی واجبة بالاجماع. بحارالانوار، ج 6، ص 42.
  13. وقتی شخصی در حضور مبارک علی (علیه السلام) استغفار کرد و حضرت احساس کرد که او معنی و حقیقت استغفار را نمی داند به او اعترض کرد و فرمود: ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ أَ تَدْرِی مَا الاسْتِغْفَارُ الاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّینَ‏ نهج‏البلاغه، حکمت 417.
  14. و سپس فرمود:" استغفار و توبه یک کلمه است براساس 6 پایه، 2 تای از اینها ماهیت توبه و 2 تا شرط قبولی توبه و 2 تا کمال توبه است". حکمت 409
  15. أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَی مَا مَضَی‏
  16. الم یأن للذین امنوا ان تخضع قلوبهم لذکر الله‏
  17. وَ الثَّانِی الْعَزْمُ عَلَی تَرْکِ الْعَوْدِ إِلَیْهِ أَبَدا
  18. طبق حدیث: گناه بعد از استغفار از استغفار نکردن بدتر است، چون مسخره کردن استغفار است.
  19. پرداخت حقوق و دیون مردم: وَ الثَّالِثُ أَنْ تُودِّیَ إِلَی الْمَخْلُوقِینَ حُقُوقَهُمْ حَتَّی تَلْقَی اللَّهَ أَمْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ
  20. ادای حقوق الهی مانند نماز و روزه قضا: وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَی کُلِّ فَرِیضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَهَا فَتُودِّیَ حَقَّهَا
  21. گوشتهایی که از حرام روییده آب کنی: وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَی اللَّحْمِ الَّذِی نَبَتَ عَلَی السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بِالاحْزَانِ حَتَّی تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ یَنْشَأَ بَیْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِیدٌ
  22. به این بدن که لذت معصیت را چشیده رنج طاعت بچشان: وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِیقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ کَمَا أَذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ
  23. نمونه‏های توبه واقعی: بشرحافی، فضیل بن عیاض، ابولبابه و زهیر بن قین از یاران امام حسین (علیه السلام)
  24. درجات توبه‏ : قَالَ الصَّادِقُ (ع):" التَّوْبَةُ حَبْلُ اللَّهِ وَ مَدَدُ عِنَایَتِهِ وَ لا بُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ مُدَاوَمَةِ التَّوْبَةِ عَلَی کُلِّ حَالٍ وَ کُلُّ فِرْقَةٍ مِنَ الْعِبَادِ لَهُمْ تَوْبَةٌ فَتَوْبَةُ الانْبِیَاءِ مِنِ اضْطِرَابِ السِّرِّ وَ تَوْبَةُ الاوْلِیَاءِ مِنْ تَلْوِینِ الْخَطَرَاتِ وَ تَوْبَةُ الاصْفِیَاءِ مِنَ التَّنَفُّسِ وَ تَوْبَةُ الْخَاصِّ مِنَ الاشْتِغَالِ بِغَیْرِ ذِکْرِ اللَّهِ وَ تَوْبَةُ الْعَامِّ مِنَ الذُّنُوبِ‏ مصباح‏الشریعة، ص 97.
  25. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله): توبوا الی الله فانی اتوب الی الله فی کل یوم مأة مرة کنز، خ 1071
  26. توبه برای انسان تغییر مسیر دادن است، نوعی انقلاب درونی و قیام از خود علیه خود است.
  27. توبه یک عکس العمل است، عکس العمل روح در مقابل معاصی و به 2 چیز بستگی دارد، یکی شدت معاصی و یکی صاف بودن و صیقلی بودن روح، چنانکه عکس العمل یک توپ که به زمین زده می شود هم به فشار دست زننده و هم به مسطح بودن و صاف بودن زمین بستگی دارد.
  28. اهمیّت توبه‏ : توبه واجب است: تُوبُوا إِلَی اللّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُومِنُونَ‏ نور/ 31.
  29. 88 بار در قرآن آمده که به توبه سفارش شده است.
  30. خداوند توبه کنندگان را دوست دارد: إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوّابِینَ‏ بقره/ قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ وَ مَعَهُ الاسْتِغْفَارُ
  31. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): لا شَفِیعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ نهج‏البلاغه، حکمت 371.
  32. قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): التَّوْبَةُ حَبْلُ اللَّهِ‏ مصباح‏الشریعة، ص 97.
  33. توبه پاتک انسان است بر تکهای شیطان، توبه اسلحه گناهکاراست در برابر تمام اسلحه‏های شیطان.
  34. توبه خود یک دعائی است: خیر الدعاء الاستغفار قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): خَیْرُ الْعِبَادَةِ الاسْتِغْفَارُ کافی، ج 2، ص 517.
  35. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): أفضل التوسل الاستغفار غررالحکم، ص 195.
  36. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): لِکُلِّ دَاءٍ دَوَاءٌ وَ دَوَاءُ الذُّنُوبِ الاسْتِغْفَارُ کافی، ج 2، ص 439.
  37. إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوّابِینَ‏ بقره/ 222.
  38. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): لَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مِنْ مُومِنٍ تَائِبٍ وَ مُومِنَةٍ تَائِبَةٍ عیون‏أخبارالرضا (علیه السلام)، ج 2، ص 29.
  39. 3- قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): من تاب تاب الله علیه و أمرت جوارحه أن تستر علیه و بقاع الارض أن تکتم علیه و أنسیت الحفظة ما کانت کتب علیه‏ ثواب‏الاعمال، ص 179.
  40. 5- قَالَ الْبَاقِرُ (علیه السلام ): التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ وَ الْمُقِیمُ عَلَی الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِئِ‏ کافی، ج 2، ص 435.
  41. 6- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): التائب حبیب الله و التائب من الذنب کمن لا ذنب له‏ محجة، ج 7، ص 9. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۸
آذر

 

  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. توبه 3 شرایط و انواع توبه‏ : همان گونه که براى هر نوع بیمارى دوایى مخصوص است، براى هر نوع گناهى هم توبه خاصّى لازم است که مناسب با آن گناه مى‏باشد.
  4. مثلًا توبه کتمان حقائقى که باید براى مردم گفته مى‏شد به این است که انسان آن مسائل را با بیان رسا و گویا بیان نماید. قرآن بعد از آنکه کتمان‏کنندگان را به سخت‏ترین نفرین‏ها تهدید مى‏کند مى‏فرماید: «الّا الّذینَ تابوا واصلِحوا و بَیّنوا فَاولئک أتوبُ علیهم وأنَا التّوابُ الرّحیم» «بقره، آیه 160» هرگاه افراد کتمان کننده توبه نمایند و خرابى‏ها را اصلاح کنند و به جاى کتمان‏هاى خود دست به بیان حقایق دینى مکتوم در مورد خود بزنند، من نیز لطف و رحمتم را بر آنان بر مى‏گردانم و من توبه پذیر رحیمى هستم.در این آیه چگونگى توبه با نوع گناه کاملًا تناسب و سنخیّت دارد.
  5. در قرآن شاید آیه‏اى نباشد که در کنار توبه، وظیفه‏اى را بیان نکرده باشد، مثلًا مکرّر در کنار جمله «تابوا» جمله «اصلحوا» هم آمده است، «(3). سوره آل‏عمران، آیه 89، نور، 5 و نحل، 119یعنى علاوه بر توبه و پشیمانى قلبى، باید انسانِ توبه‏کننده خرابکارى‏هاى گذشته خود را اصلاح نماید.
  6. در کنار توبه منافقان، وظائف متعدّدى بیان شده است، از جمله اینکه مى‏فرماید: «الّا الّذینَ تابوا واصلِحوا واعتَصِموا باللّه واخلِصوا دینَهم لِلّه فاولئک مَع المؤمنین» « سوره نساء، آیه 146» گر چه منافقان در قعر دوزخند، لیکن هر گاه توبه کنند و خرابى‏هاى گذشته را اصلاح نمایند، «واصلحوا» وبه
  7. جاى وابستگى به غیر مسلمانان (شرق و غرب و طاغوت‏ها) تنها به خدا متوسّل شوند، «واعتصموا باللّه» وبه جاى بدعت و ایجاد مکتبى التقاطى، تنها از قانون خدا و سنّت رسول‏اللّه صلى الله علیه و آله پیروى نمایند، «واخلصوا دِینَهُم لِلّه» و دین و اعمال دینى را خالص براى خدا انجام دهند
  8. و در کنار توبه به این وظائف عمل نمایند و نشان دهند که به راستى از راهى که رفته‏اند پشیمان شده‏اند، ما نیز اینان را همراه مؤمنان قرار مى‏دهیم. «فاولئک مع المؤمنین»
  9. در بعضى آیات‏ «. سوره توبه، آیه 5 و 11» در کنار جمله‏ «تابوا» جملات دیگرى از قبیل‏ «أقاموا الصلوة و آتوا الزّکاة» آمده یعنى مشرکین که توبه مى‏کنند باید نماز را هم بپادارند و زکات را بپردازند
  10. ... و درآیات دیگر مى‏بینیم که در کنار توبه، شرط عمل صالح و ایمان بیان شده است.
  11. کوتاه سخن آنکه: توبه تنها پشیمانى نیست، بلکه باید هم حقّ مردم به آنها داده شود و هم حقّ خدا انجام گیرد و خرابى‏ها اصلاح و کتمان حقایق دین افشا و کفرها ایمان و شرک‏ها توحید گردد و ... تا توبه حقیقى صورت گیرد.
  12. همراهى ولایت‏ : اگر تمام عبادات انجام گیرد و حقوق الهى و حقوق مردم پرداخت شود و پشیمانى قلبى هم صددرصد باشد، ولى در مسائل سیاسى و اجتماعى انسان دچار لغزش شود، یعنى خط ولایت و رهبرى او سالم نباشد، تمام کارها و جبران‏ها و توبه‏ها نقش برآب است. زیرا این فریاد قرآن است که مى‏فرماید: «و انّى لَغفّار لِمَن تابَو آمَن و عَمِلَ صالِحاً ثمّ اهتَدى‏»
  13. بدون شک من آمرزنده کسانى هستم که توبه نمایند و ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهند، لیکن هدایت آنان نیز صحیح باشد.
  14. در روایات پیرامون این آیه مى‏خوانیم: مراد از جمله «اهتَدى‏» در پایان آیه آن است که علاوه بر تمام کارهاى گفته شده باید تابع رهبرى الهى و هدایت به سوى ولایت پیامبر و اهل‏بیت او علیهم السلام و در مسیر خدا باشد. «2»
  15. در آیه‏اى دیگر مى‏خوانیم که حضرت نوح به مردم مى‏گوید: «أنِ اعبُدوا اللّه و اتّقوهُ و أطیعونِ یَغفِرْ لکم» «3» شما بندگى خدا کنید و تقوا داشته باشید و از رهبرى من پیروى نمایید تا خداوند شما را بیامرزد.
  16. بنابراین شرط اساسى تمام اعمال صالح، ولایت وپیروى از رهبر الهى است.
  17. راههاى توبه و جبران‏ : در آیات قرآن و روایات براى آمرزش و جبران گناهان، دستورات و رهنمودهایى رسیده که ما چند نمونه از آنها را بیان مى‏کنیم:
  18. 1- صدقات و کمک‏هاى پنهانى.قرآن مى‏فرماید: «ان تُبدُوا الصَّدَقاتِ فَنعِمّا هِىَ وان تُخْفوها وتُؤتُوهَا الفُقراءَ فهوَ خَیرٌ لکم و یُکفّرُ عنکم من سیّئاتِکم» «4» اگر به فقرا آشکارا کمک کنید کار نیکویى انجام داده‏اید، ولى اگر همین صدقات و رسیدگى به فقرا پنهانى و مخفیانه باشد، براى شما بهتر است و کفّاره گناهان و سبب جبران بدى‏هاى شما مى‏شود.
  19. 2- هجرت و جهاد.در قرآن مى‏خوانیم: «فَالّذین هاجَروا واخرِجوا مِن دیارِهم واوذوا فى سَبیلى و قاتَلُوا وقُتِلوا لُاکفّرنّ عنهم سیّئاتِهم» «5» کسانى که هجرت کرده‏اند و بخاطر حمایت از حق از خانه‏هایشان آواره و اخراج شده‏اند و در راه من آزارها دیده‏اند و جهاد کرده و به‏ شهادت رسیده‏اند، به یقین من گناهانشان را پوشانده و آنان را خواهم بخشید.
  20. 3- دورى از گناهان کبیره. قرآن مى‏فرماید: «ان تَجتَنِبوا کَبائِرَ ما تُنهَونَ عَنه نُکَفّر عَنکُم سَیّئاتِکم» «سوره نساء، آیه 31» اگر شما از گناهان بزرگى که از آن نهى شده‏اید دورى نمایید، ما گناهان دیگرتان را مى‏بخشیم.
  21. گناهان کبیره به آن گناهانى گفته مى‏شود که یا در قرآن وعده عذاب بدان داده شده باشد و یا روایات، یا عقل ویا مؤمنین آن را گناه بزرگ بشمارند، گرچه نام مخصوصى از آن در قرآن نباشد. نظیر فاش کردن اسرار مسلمانان و جاسوسى براى کفّار که هم به حکم عقل و هم در دیدگاه جامعه اسلامى گناهى بس بزرگ است، بر فرض که آیه و حدیثى نباشد. «مؤلّف در کتاب گناه‏شناسى توضیح بیشترى داده است‏»
  22. 4- انجام کارهاى نیک. در قرآن مى‏خوانیم: «انّ الحَسَناتِ یُذهِبنَ السّیّئاتِ» «سوره هود، آیه 114»
  23. بدرستى که حسنات و کارهاى نیک، کارهاى بد را از بین مى‏برد. لذا در اسلام به ما سفارش شده که هر گاه مرتکب خلافى شدید سعى کنید به جبران آن، کارهاى نیکى انجام دهید که یکى از آثار کار نیک، خنثى کردن آثار دنیوى و اخروى کارهاى بد است. «البتّه گاهى هم کار بد، کارهاى خوب را خنثى و به اصطلاح حبط مى‏کند»
  24. 5- وام و قرض دادن. قرآن مى‏فرماید: «انْ تُقرِضُوا اللّه قَرضاً حَسَناً یُضاعِفْه لکم و یَغْفِرْلکم» « تغابن، آیه 17» هر گاه شما به خدا (بندگان نیازمندش) قرض نیکو بدهید، وامى که در آن بهره و آزار و توقّع و ذلّت نباشد، خداوند پاداش چند برابر عطا مى‏فرماید و گناهان شما را هم مى‏آمرزد.
  25. 6- تقوى.در قرآن مى‏خوانیم: «انْ تَتَّقوا اللّهَ یَجعَلْ لَکم فُرقاناً و یُکَفّر عَنکم سَیّئاتِکم و یَغفِر لَکم» «سوره انفال، آیه 29»
     
  26. هر گاه تقوا داشته باشید و از گناه دورى نمایید، خداوند به شما دید خاصّى (فُرقان) مى‏دهد که به راحتى بتوانید حقّ را از باطل تشخیص دهید، به علاوه گناهان شما را مى‏پوشاند و از تقصیر شما در مى‏گذرد.
  27. 7- دعاى دیگران. علاوه بر توبه و ندامت خود انسان، دعاى مؤمنین و اولیاى خدا درباره او را نیز مى‏توان از عوامل بخشش خدا برشمرد که در آیات و روایات بسیارى آمده است.
  28. چند تذکّرکسانى که از مردن مى‏ترسند بدانند که راه توبه باز وخداوند بسیار بخشنده است.
  29. در قرآن حدود سیصد مرتبه خود را با صفات «رحمان، رحیم، غفّار، غفور، ودود» ستوده است.
  30. آنان با یک اراده وتصمیم وبازگشت به خدا، مى‏توانند تمام خلافکارى‏هاى خود را جبران کنند وبدانند که خداوند نیز آنان را مى‏پذیرد؛
  31. 1- زیرا خودش فرموده است: توبه‏ها را قبول مى‏کند، «قابِلُ التَّوبِ» «سوره‏غافر، آیه 3» و توبه‏کننده را نیز دوست دارد. «انّ اللّه یُحِبُ‏ التّوّابِین» «سوره‏بقره، آیه 222»
  32. 2- توبه تنها یک ‏سفارش اخلاقى نیست، بلکه یک وظیفه واجب وضرورى است که قرآن هفت مرتبه با جمله «تُوبوا» به همه مردم فرمان توبه داده است.
  33. 3- توبه باید فورى باشد و توبه‏هایى که انسان در آستانه مرگ و لحظه برخورد با قهر خدا دارد، بى‏فایده است. زیرا در لحظه خطر در حقیقت انسان بطور اجبار توبه مى‏کند، نه بر اساس معرفت و ندامت واقعى، چنانکه فرعون هم در آستانه هلاکت وغرق شدن توبه کرد، ولى چه سود؟
  34. در قرآن مى‏خوانیم: «فَلمّا رَأوا بأسَنا قالوا آمَنّا بِاللّه ... فَلَم یَک یَنفَعُهم ایمانُهُم لَمّا رأوا بأسَناً ...» «سوره غافر، آیه 84 و 85» گروهى به هنگام مشاهده آثار غضب خدا توبه کرده و یا ایمان مى‏آورند، ولى این توبه و ایمان سودى ندارد.
  35. در جاى دیگر چنین مى‏خوانیم: «و لَیسَتِ التّوبَةُ لِلّذینَ یَعمَلونَ السّیّئاتِ حتّى اذا حَضَر أحدَهُم المَوتُ قالَ انّى تُبتُ الآن» «سوره غافر، آیه 84 و 85» توبه براى کسانى نیست که جنایات زیادى را انجام داده و تا لحظه مرگ غافل و سرمست هستند، ولى همین که مرگِ یکى از آنها فرارسد و ببیند مردن جدّى است، مى‏گوید: خدایا! اکنون توبه کردم.
  36. در مورد مسائل سیاسى و اجتماعى نیز در قرآن چنین مى‏خوانیم: مردم محارب و مفسد باید اعدام گردند، یا به دار کشیده شوند، یا دست راست وپاى چپشان قطع گردد ویا تبعید شوند، مگر آنان که قبل از دستگیرى توبه نمایند، «الّا الّذین تابُوا مِن قَبلِ أن تَقدِروا عَلَیهِم» « المائدة : 34»
  37. بنابراین هرگاه فسادگران قبل از دستگیرى توبه کنند، قابل عفو و بخشش هستند.
  38. 4- همان گونه که قبلًا هم اشاره کردیم، توبه هر گناهى به نوعى است؛ اگر شخصى نماز نخوانده، توبه‏اش به آن است که قضاى آن را انجام دهد
  39. و اگر شخصى به آبرو یا مال مردم تجاوزى کرده باید از شخصى که مورد ظلم قرارگرفته عذرخواهى کند واو را راضى نماید.
  40. 5- اثر توبه تنها آمرزش گناهان نیست، زیرا در قرآن و روایات آثار دیگرى را هم مى‏بینیم از جمله:
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۸
آذر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم توبه 2—

  1. اگر گناه در ذهنشان نبود که توبه کنند، از کارهای خوب شان توبه کنند. خدایا من از نمازم توبه میکنم. آن جوری که باید نماز نخواندم. خدایا آن جوری که شایسته ی تو بود، من انجام ندادم. آن جوری که باید محبت به خلق بکنم، نکردم. آن جوری که باید روزه می گرفتم نگرفتم. از کاستی هایی که در دل کارهای خوب است، توبه کنند. ما بعضی از اوقات فقط دنبال گناهان درشت می رویم. اولیاء خدا از همین چیزها توبه می کردند. مقام ربوبی را می دیدند و اعمال خودشان را نسبت به بارگاه ربوبی کم می دانستند و دائم توبه می کردند و اشک می ریختند.
     
  2. با عذاب وجدان بعد از توبه چکار کنیم ؟ چرا بعد از توبه اذیت نشویم؟ این خیلی خوب است. در روایت داریم: وقتی کسی در اثر یادآوری گناه خودش اذیت می شود، این علامت این است که خدا دوستش دارد. خدا کسی را که دوست ندارد کاری میکند که گناه برایش مهم باشد. عذاب وجدان مهمترباشد ؛ عذاب وجدان خیلی انسان را رشد میدهد. شخصیت انسان را معنوی تر خواهد کرد. انسان را از گناه فاصله خواهد داد. منتهی این عذاب وجدان را باید کنار خدا داشته باشیم. نه تنهایی بدون خدا که موجب افسردگی بشود. بچه ای که مادرش را گم کرده، اول مادرش را پیدا می کند و بعد در بغل مادرش گریه می کند.
  3. پیامبر می فرماید: گریه کردن بچه ها را دوست دارم. روی این میشود کار کرد. ما باید عذاب وجدان را دم در خانه ی خدا داشته باشیم و خبر داشته باشیم که خدا همه ناراحتی ما را جبران خواهد کرد. ما حق مان است که ناراحت باشیم چون گناه کرده ایم. خدا انسان را نوازش می کند. پس این عذاب وجدان علامت خوبی است. سعی نکنید این را زود از بین ببرید. در خانه ی خدا اشک بریزید مطمئن باشید خدا این وضعیت را دوست دارد.اللهم صل
  4. چکار کنیم که از معاصی نفرت پیدا کنیم؟ باید همه ی کارهای خوب را انجام بدهیم تا به این نقطه برسیم. یکی این است که با خوبها بیشتر رابطه داشته باشیم. انسان وقتی خوب ها را می بیند از بدی خودش پشیمان میشود. با آدمهای خوب و آدمهایی که هوس گناه درسرشان نیست رابطه برقرار بکنیم. برویم آنها را ببینیم.
  5. یکی دیگر از راهها، انجام دادن کارهای خوب است. کارهای خوب نور است و وقتی نور آمد، بدی ها می رود. بعضی وقت ها ما هیچ کاری نمی کنیم و دوست داریم که از گناه هم نفرت پیدا کنیم. مثلا عذاب وجدان داریم و هیچ حرکت خوبی هم انجام نمی دهیم.
  6. یکی دیگر از راهها این است که توبه کنیم و به خودمان تلقین کنیم و هفت صد تا استغفرالله بگوییم. در حالت استغفار وقت بگذارید و تمرکز بکنید و آن قدر این کار را انجام بدهید تا کم کم آن تنفر پدید بیاید. راه دیگر قرآن خواندن است که در قلب انسان نور بوجود می آورد. شرکت در روضه و ذکر مصیبت هم مهم است.
  7. در روایت داریم که نفس ما آن حیوان چموشی است که رام نمی شود و عمل و علم هم به آن کمک می کنند. حالا چکار کنیم ؟ این نفس را دور بزنید. ما امیرالمومنین را دوست داریم. بنشینیم و غصه های ایشان را بخوریم. برای ایشان اشک بریزیم. درباره ی مظلومیت او فکر بکنید. حضور در روضه یکی از کارهای با عظمتی است که خیلی بزرگان روی آن تاکید می کردند.
     
  8. توبه در قرآن‏ قرآن کریم بدنبال آیات عذاب، را آورده تا بگوید: راه اصلاح، هرگز بر کسى بسته نیست. «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا» «إِلَّا مَنْ تابَ»
  9. توبه، واجب است. زیرا فرمان خداوند است. «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ» «تحریم/ 8»
  10. قبول توبه‏ى واقعى قطعى است،نمى‏توان باور کرد که ما به امر او توبه کنیم ولى او نپذیرد. «هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ» (شورى /37)
  11. خداوند هم توبه را مى‏پذیرد و هم کسانى را که بسیار توبه مى‏کنند دوست دارد. «یُحِبُّ التَّوَّابِینَ» (بقره/222).
  12. توبه، باید با عمل نیک و جبران گناهان همراه باشد. «تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً» ( فرقان/ 71) «تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ»( انعام/ 37)
  13. «تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا» ( بقره/ 160)  توبه، رمز رستگارى است. تُوبُوا ... لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‏(نور/31)
  14. توبه، وسیله‏ى تبدیل سیئات به حسنات است. «إِلَّا مَنْ تابَ‏، وَ عَمِلَ‏، صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» «1 (1). فرقان، 70.»
  15. توبه، سبب نزول باران است. تُوبُوا* ... یُرْسِلِ السَّماءَ «(2). هود، 52.»
  16. توبه، سبب رزق نیکو است. «تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُمْ مَتاعاً حَسَناً» «(3). هود، 3.»
  17. توبه در هنگام دیدن آثار مرگ و عذاب پذیرفته نمى‏شود. «حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ» «(4). نساء، 18.»
  18. خداوند علاوه بر قبول توبه، لطف ویژه نیز دارد. «هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»(بقره/37) «ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» «(5). بقره، 37.»، «ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِیمٌ» «(6). انعام، 54. » «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ» «
  19. توبه، در این آیات در کنار توبه به مسئله رحمت و رأفت و محبت الهى اشاره شده است. «ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ» «(8). مریم، 60. »
  20. قرآن ترک توبه را ظلم و هلاکت دانسته است. «وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» «(8). مریم، 60.» «ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ» «(9). هود، 90.
  21. 8- توبه، یک تحول است نه تظاهر. «تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً»
  22. 9- شرط رستگارى و ورود به بهشت، توبه وایمان و عمل صالح است. تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ... یَدْخُلُونَ الْجَنَّة

 

  1. توبه، ابعاد و شرایط آن‏ : پس از پاسخگویى به علل ترس از مرگ و بررسى دلائل و ریشه‏هاى ترس، اکنون در باره توبه و جبران تخلّفات گذشته که تنها راه نجات است، به سراغ قرآن و روایات مى‏رویم:
  2. معناى توبه‏ : توبه به معناى برگشت است، لذا در قرآن، هم به خداوند نسبت داده شده و هم به انسان. «1» توبه خدا یعنى برگرداندن لطف و رحمت خود بر بندگان و توبه انسان به معناى برگشت او از حالات و اعمال فاسد گذشته خود است و لذا در هر توبه انسان دو توبه از خدا مى‏بینیم؛
  3. یکى برگرداندن لطف خودش به بندگان گناهکار است که با این لطف انسان متوجه بدى‏هاى خود مى‏شود و پس از این توجه، انسان نیز توبه کرده و از افکار و اعمال خودش پشیمان شده و برمى‏گردد و دیگرى پذیرش توبه انسان است که بار دیگر خدا لطف کرده و توبه او را مى‏پذیرد.
  4. همانند پدرى که لطف مى‏کند و سرمایه‏اى را به فرزندش مى‏بخشد و این فرزند با همان سرمایه، اجناسى تهیه مى‏کند، دوباره پدر، آن اجناس را با قیمت چند برابر از پسرش مى‏خرد که در واقع یک تجارت و سود فرزند، میان دو لطف پدر قرار دارد.
  5. بنابراین یک توبه انسان میان دو توبه خدا قرار گرفته است، بدین ترتیب که ابتدا خداوند توفیق توجه به عیب‏ها را به انسان عطا مى‏فرماید، آنگاه انسان پشیمان‏ شده و از آن عیب‏ها و گناهان توبه مى‏کند و سپس خداوند توبه او را مى‏پذیرد که این لطفى دیگر است. قرآن این حقیقت را چنین بیان مى‏فرماید:
  6. «ثمّ تابَ عَلیهِم لِیَتوبُوا انّ اللّه هو التَّوابُ الرَّحِیم» «1» خداوند لطف خودش را بر آنها شامل مى‏کند و مى‏فهمند که بد کرده‏اند، سپس آن افراد توبه مى‏کنند و بار دیگر خداوند رحیم توبه آنان را پذیرفته و آنان را مى‏بخشد.
  7. مراحل توبه‏ : حضرت على علیه السلام توبه را داراى چهار مرحله دانسته و مى‏فرماید: «التَّوبَةُ نَدمٌ بِالقَلبِ و استِغفارٌ باللسانِ و تَرک بالجَوارح، واضمارُ الَّا یَعود» «2»
  8. توبه چهار مرحله دارد: اوّل: پشیمان شدن قلبى.دوّم: اقرار و اعتراف و آن پشیمانى را در قالب استغفار به زبان آوردن.سوّم: ترک و رها کردن گناهان گذشته.چهارم: تصمیم بر اینکه در آینده هم آن گناهان را تکرار نکند.
  9. ابعاد توبه حقیقى‏ :در حدیث بسیار عالى و جالبى رسولخدا صلى الله علیه و آله توبه را در ابعاد گوناگون بیان کرده و خطاب به اصحاب فرمودند: «أتَدرونَ مَن التّائب؟ قالوا: الّلهم لا» آیا مى‏دانید توبه کننده حقیقى کیست؟ آنان گفتند: نه. آنگاه حضرت آنان را به چند گروه تقسیم کردند: «اذا تابَ العَبدُ و لَم یُرضِ الخُصَماءَ فَلَیس بِتائِب» هر گاه انسان به زبان و دل توبه کند، ولى طلبکاران وستم‏کشیدگان را از خود راضى ننماید، در حقیقت توبه نکرده است.
  10. «مَن تابَ و لم یَزِد فِى العِبادةِ فَلَیسَ بِتائِب» کسى که توبه کند، ولى به عبادتش چیزى اضافه نشود، او هم توبه نکرده است.
  11. «مَن تابَ و لَم یُغَیّر لِباسَه فَلَیسَ بِتائبٍ» هر گاه کسى توبه کند، ولى در لباس و قیافه ظاهرى او تغییراتى داده نشود، باز هم توبه نکرده است. یا مقصود این است که اگر لباس حرام و گناه را به لباس تقوى تغییر ندهد، تائب شمرده نمى‏شود.
  12. «مَن تابَ و لَم یُغیّر رُفقائَه فَلَیسَ بِتائِب» هر گاه شخصى توبه کند، ولى در مسائل اجتماعى روابط قبلى خود را با افراد فاسد همچنان ادامه دهد و آنان را عوض نکند، گویا اصلًا توبه نکرده است.
  13. «مَن تابَ ولَم یُغیّر مَجلِسَه فَلَیس بِتائِب» هر گاه توبه کند، لیکن در نشست و برخاست‏ها و دعوت‏ها و پذیرایى‏هاى او چهره اسلامى مشاهده نشود، باز هم توبه او اساسى نیست.
  14. «مَن تَابَ ولَم یُغَیّر فِراشَه و وِسادَتَه فَلَیس بِتائِب» هر گاه کسى توبه کند، ولى در مسائل خانوادگى، زناشوئى وتربیت فرزند، اخلاق و رفتار اسلامى نداشته باشد و در مسائل جنسى از راه انحرافى که رفته باز نگردد، او نیز توبه نکرده است.
  15. «مَن تَابَ وَ لَم‏یُغَیّر خُلقَه و نِیّتَه فَلیسَ بِتائِب» هر گاه کسى توبه کند، ولى در حالات روحى، فکرى، قلبى و برخوردهاى اجتماعى او تغییراتى حاصل نشود و به جاى راضى کردن خدا به فکر راضى کردن این و آن باشد و تکبّر، کینه، حسادت، بُخل و ریا را کنار نگذارد و انگیزه‏ها و هدف‏هاى مادّى خود را به قصد قربت و اخلاص تبدیل نکند، باز هم توبه او ریشه و اساس ندارد.
  16. «مَن تَابَ و لَم یَفتَح قَلبَه و لَم‏یُوَسّعْ کَفّه فلَیسَ بتائِب» هر گاه توبه کند، امّا روحش باز و رویش گشاده نباشد، بلکه همان تنگ نظرى‏هاى قبلى را داشته باشد و از کمک به دیگران خوددارى کند، او هم توبه نکرده است.
  17. «مَن تابَ و لم‏یُقَصّر أمَلَه ولَم‏یَحفَظ لِسانَه فَلیسَ بِتائب» هرگاه کسى توبه کند، ولى از خیال‏پردازى وآرزوهاى واهى ودور ودراز خویش دست برندارد وزبانش را از انواع تهمت‏ها، دروغ‏ها، غیبت‏ها، ناسزاها، شایعه‏سازى‏ها، یاوه‏گویى‏ها، سخن چینى‏ها، سوگندهاى نابجا وگواهى‏هاى ناروا و ... باز ندارد در حقیقت توبه‏اى نکرده است.
  18. «مَن تَابَ ولَم یُقَدّم فَضلَ قُوتِه مِن بَدَنِه فَلَیسَ بِتائِب» کسى که توبه کند، ولى در مسائل اقتصادى و مصرف مال و توجّه به محرومان و گرسنگان جامعه بى‏تفاوت باشد و حاضر نباشد کمى از دارایى و تشریفات زندگى خود را در راه رفاه دیگران صرف نماید، او هم توبه نکرده است. سپس پیامبر صلى الله علیه و آله سخن خود را چنین ادامه دادند:  «اذا استَقام عَلى هذِهِ الخصال فذاک التّائِب» «1» هر گاه توبه کننده این صفات دهگانه را مراعات کرد، براستى او توبه کرده است. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 

  • حسین صفرزاده
۲۲
آذر
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. توبه 1- سمت خدا-حجت الاسلام والمسلمین پناهیان –توبه به چه معنا است؟
  4. یکی از فعالیت های عبادی ما در منظومه ی فعالیت های ما توبه نام دارد. توبه بازگشت    انسان از مسیری است که حرکت می کند. یا از یک کار برمیگردد و پشیمان می شود و
  5. یا یک روندی در زندگی داشته و می خواهد این روند را تغییر بدهد. هر موقع ما از خدا فاصله می گیریم و از آزادی خودمان استفاده می کنیم  یا حسن سوء استفاده را بعمل می آوریم و از خدا فاصله می گیریم، خدا امکان توبه را برای ما گذاشته است.
  6. توبه این است که انسان قلباً از مسیری که می رود پشیمان بشود و با یک آگاهی و خود آگاهی بازگشت صورت بگیرید. و تغییر آن در رفتار هم دیده بشود. 
  7. می توانیم توبه را سه جزیی اعلام بکنیم. خودآگاهی که انسان نسبت به رفتار خودش دارد. من این کار را اشتباه کردم. باید آنرا تغییر بدهم.
  8. هر تغییری نامش توبه نیست. باید قلبا هم از بدی این رفتار و هم از خوبی راهی که نرفته، ناراحت بشود و دلش تنگ شده باشد. دلتنگی یکی از عناصر زیبای توبه است. و بعد هم تغییر رفتار. در توبه های ما هر کدام از اینها و به هر مقداری که حضور داشته باشند به همان مقدار توبه ی ما ارزشمند خواهد بود.
  9. توبه آداب و شرایط زیادی دارد. در روایت داریم: به خدا قسم انسان از گناه نجات پیدا نمی کند مگر اینکه به گناه اقرار بکند. من این اشتباه را انجام داده ام. روی این شناخت هست. من فهمیدم این اشتباه را کرده ام، خدایا من را ببخش. بعضی مواقع کلی در خانه ی خدا می رویم و به خدا می گوییم: خدایا کلی ما را ببخش. خودمان هم نمی دانیم از کدام رفتارمان می خواهیم توبه بکنیم.
  10. توبه باید با اقرار همراه باشد. اقرار یعنی من بدانم کدام کار را اشتباه انجام داده ام. دانایی یک عنصر آن است. دلتنگی و تاثر یک عنصر و تغییر رفتار هم یک عنصر آن است. گاهی دلتنگی و دانایی بشدت رخ می دهد ولی تغییر رفتار اتفاق نمی افتد. این توبه رقیق است. هنوز توبه ی کامل نشده است ولی نامش توبه است.
  11. گاهی دانایی رخ می دهد ولی دلتنگی زیاد رخ نداده است. تنفر از گناه رخ نداده است. این هم توبه است منتهی توبه ی عاقلانه نیست تا عاشقانه. گاهی میداند چه رفتاری غلط است و
  12. بیشترین توبه را سر تغییر رفتار می گذارد. و تصمیم می گیرد دیگر این کار را نکند. خیلی قشنگ تر است که این ها را در فضای عبادی به خدا بگویید. صد مرتبه در مورد آن صحبت کند. صمیمانه از خدا درخواست بکنیم که ما را ببخشد. این برای روح ما مفید خواهد بود.
  13. 31- اگر گناهان ما خیلی بزرگ باشد، خدا توبه ی ما را قبول می کند؟ کسی گناهی انجام داده بود و باید حد شرعی می خورد تا پاک بشود. این قدر وجدانش درد گرفته بود که حاضر بود اعدام بشود و از این گناه پاک بشود. وقتی او اعتراف می کرد، حضرت علی (علیه السلام) خودش را به نشنیدن زد و خودش را طرف دیگری مشغول می کرد. می خواست او همین جوری توبه کند و حد نخورد.
  14. حتی کسی فکر کرد ایشان بی توجهی می کنند و آمد که توجه حضرت را جلب بکند، حضرت جوری با غضب به او نگاه کرد که او میگفت: دوست داشتم مرده بودم و نگاه حضرت را نمی دیدم. تازه فهمیدم ایشان عمداً بی اعتنایی می کنند.
  15. هر گناهی را خدا می بخشد. مگر اینکه شرک باشد و بگوید: خدا دو تا است و شرک جلی بزند و بحث های اعتقادی. گناه بزرگ دیگری هم هست و آن یاس از خدا است که فکر کند خدا او را نمی بخشد.
  16. در اعمال ماه حج، یکی از آخرین اعمال سعی بین صفا و مروه است. بیشترین دعایی که در آنجا سفارش شده این است که خدایا حُسن ظن من را نسبت به خودت بالا ببر.
  17. ما باید هنگام توبه مایوس نباشیم. خدا دوست دارد ما توبه بکنیم و توبه را می پذیرد. در این تردید نکنید. در این تردید کنید که خدا حالا چقدر شما را دوست دارد ؟ این وسوسه ها کار شیطان است.
  18. انسان هر گناهی را که مرتکب بشود جای توبه در آن هست. بعضی ها میگویند: من بارها توبه کرده ام و تعداد دفعات را سوال می کنند ؟ جوانی پیش آیت اله بهجت آمده بود و می گفت: من نمی توانم توبه کنم و خدا من را نمی بخشد و روی این اصرار داشت که من درست نمی شوم. ایشان گفتند: پس هر وقت گناه کردی، توبه کن.
  19. خدا می گوید: بنده ی من که گناه میکند و در همان حال شرمنده ی من است، من به بزرگی خودم، او را می بخشم. توبه یکی از عبادات اصلی ما محسوب میشود. این قدر توبه کردن اصالت دارد که بی گناهان را هم اهل توبه می کند. بخاطر آثار زیاد آن، ائمه هم توبه می کردند.
  20. - آثار تربیتی توبه چیست ؟ آنقدر آثار تربیتی توبه بالا است، که گاهی انسان فکر می کند که توبه بهانه ای بوده است که به این آثار تربیتی برسیم.
  21. اگر من بخواهم روح را به جسم تشبیه کنم در مقابل بعضی از فعل و انفعالات فیزیولوژیک در جسم ما صورت می گیرد. یک موادی از برخی از غدد مغزی ترشح میشود و وارد خون میشود. در روح هم این اتفاقات می افتد. تا ما کار را بدی انجام می دهیم در روح ما غده هایی ترشح می کنند و آن کار را توجیح می کنند. عصبانی می شویم. ناسزا می گوییم و بلافاصله بعدش می گوییم: نه حقش بود. من خیلی به تنگ آمده بودم.
  22. هرکس کار بدی انجام میدهد، شروع به دفاع کردن می کند. اتفاقا این رفتار دفاعی ما که در روانشناسی هم مورد بحث قرار می گیرد و از بحث های خوب روانشناسی است. موقعی که کار بد انجام میدهیم، این خودش را بیشتر نشان می دهد. این یک وضعیت بد و خطرناکی برای روح انسان هست که وقتی کار بدی کرد، از آن دفاع می کند. و نمی تواند از آن دفاع نکند. در مقام دفاع بعضی مواقع اعتقادات خودش را زیر سوال می برد.
  23. قرآن می فرماید: کسانی که کار بد می کنند در آخر خدا را تکذیب می کنند. با توجه به این روحیه ی انسانها که رفتار دفاعی می کنند و خودشان را توجیح می کنند و دیگران را تحقیر میکنند، توبه مهمترین اثر تربیتی آن این است که رفتار دفاعی غلط را در انسان از بین می برد.
  24. اگر انسان گفت: اشتباه کردم. علامت بزرگی شخصیت یک انسان است که انتقاد پذیر باشد. بتواند بگوید: من اشتباه کردم. اعتراف به اشتباه شخصیت برجسته ای به انسان می دهد که همه ی این اشتباهات را جبران میکند. بشرطی که کار اشتباه مشخص باشد.
  25. من می دانم این ضعف را دارم و باید عوض بشوم. اعتراف به گناه یکی از برجستگی شخصیت انسان است. بعضی ها همینکه در مسیری قدم گذاشتند، چشم هایشان را می بندند و شروع به دفاع کردن می کنند.
  26. این مثال را در طرفداری از تیم ها می توانید ببینید. حتی شکست ها را هم توجیح می کنند. تیمی که امتیاز داشته باشد، آنرا تحقیر میکند. اگر چنین حالتی در منش سیاسی، رفتار اجتماعی، رفتار فردی و اخلاق خانوادگی ما ایجاد بشود، به یک انسان غیر بازگشت تبدیل میشویم.
  27. از شیطان پرسیدند: تو چه وقت بر انسانها مسلط می شوی ؟ گفت: وقتی اولین گناه را بکند. چون گناه را که کرد، خودش از خودش دفاع می کند. و در بقیه اش نیاز نیست که من دخالت بکنم.
  28. توبه روحیه ی دفاع از خود را می شکند. از شیطان می پرسند: که تو چه وقت هلاک می شوی ؟ می گوید: وقتی انسان توبه می کند. در این موقع من او را وادار به گناه نمیکنم چون انسان توبه کاری است. از هوای نفس استفاده می کنم و دوباره او را هلاک می کنم.
  29. هوی نفس یعنی کاری که دلم می خواهد انجام بدهم. ممکن است گناه هم نباشد ولی با همین انسان را کم کم خراب می کند.
  30. وقتی انسان زیاد به حرف دلش گوش کرد، دیگر نمی تواند جلوی خودش را بگیرد و گناه میکند.
  31. ما باید عناصر مقدس دل را بیدار کنیم. البته عناصر مقدس به این سادگی از بین نمی رود. اگر همه ی آن هم از بین برود، مقداری از آن باقی می ماند.
  32. اگر کسی را بخواهیم بیدار کنیم و به سمت خوبی ببریم کافی است که محبت بکنیم. گاهی ما می خواهیم دیگران را به توبه وادار کنیم و در آنجا غرورش را می شکنیم. می گوییم: خجالت بکش، توبه کن. این باعث میشود گارد بگیرد و توبه به تاخیر می افتد. باید به افراد محبت کنیم و به آنها میدان بدهیم که خودشان بفهمند که اشتباه کرده اند.
  33. با لبخند و با آرامش و با موضع نگرفتن باید این کار را کرد. با افرادی که توبه نکن هستند میشود این کارها را کرد. اگر این جور نشد دیگر خدا چاره ای ندارد که با بلا این کار را بکند.
  34. بعضی ها روحیه ی خوبی دارند و با یک ذره قهر می فهمند و توبه می کنند. در سوره ی توبه می فرماید: پیامبر جواب سلام آنها را نداد و آنها تنها شدند و به کوه رفتند. دلشان از هم گرفت. حتی از همدیگر جدا شدند تا حسابی پشیمان بشوند. تنها شدند و دلتنگی بوجود آمد. خدا به سمت آنها توبه کردند و آنهاهم توبه کردند.
  35. درستش این است که اول خدا باید توبه کند. اول خدا باید به سمت ما برگردد، دلش بخواهد ما توبه کنیم. خدا در قرآن می فرماید: من بسوی بندگانم توبه کردم تا آنها بسوی من توبه کنند. اگر کسی توبه نمیکند اول به خدا بگوییم: ببخش تا این بتواند توبه کند.
  36. این نمی تواند توبه کند تا شما با محبت به او نگاه نکنی. برایش دعا کنید. طرف می گوید: من حال جلسه ی دعا را ندارم. خیر. خدا حال ندارد دعای او را بشنود. خدا دوست ندارد پیام او را بشنود. به او حال دعا نمیدهد. همه ی این ها را خدا باید بدهد.
  37. 33- درباره ی تواضع توضیح دهیم. یکی از صفات بدی که در وجود ما هست، تکبر است. چون دوست داریم بزرگ بشویم و راه بزرگ شدن این نیست که مستقیم توی دیوار برویم. باید از راهش برویم. راهش کوچک شدن در خانه ی خداست.
  38. به همین دلیل مهمترین تربیت دینی ما که نماز است مهمترین ذکرش الله اکبر است که یادآوری می کند تو بزرگ نیستی. خدا بزرگ است. چرا الله الرحمن یا الله غفور نیست ؟ چرا الله اکبر است ؟ توجه به بزرگی خدا، حال تکبر ما را می گیرد. تکبر ما خود بخود رشد می کند. مثل علف هرز می ماند.
  39. نماز نخوانی، این علف هرز به درخت تبدیل شده است. تکبر یک گیاه خودرو و بسیار بدبویی هست و میوه های زشتی هم دارد. بیشتر ریشه ی بدی های ما از تکبر است. در قرآن می فرماید: در روز قیامت متکبرین در بدجایی از جهنم هستند. یک در مخصوصی برای متکبرین قرار دارد.
  40. تکبر با نماز و توبه از بین می رود. انسان وقتی توبه می کند، خودش را می شکند. توبه یعنی از بین رفتن تکبر. خوب است هر چند وقت یکبار توبه کنیم. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۹
آبان

 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. سیگار ومواد افیونی پدیده مرگبار عصر ما، شده،-5  
  2. و اى کاش سایر مبتلایان نیز پیش از آن که گرفتار عوارض بسیار خطرناک آن، مانند بیمارى‏هاى قلبى و انواع سرطان شوند، آن را ترک کنند.
  3. حرمت اسراف- یعنى هزینه کردن بیهوده اموال- از مسلّمات همه فِرَق اسلامىاست ، و ادلّه چهارگانه فقهى (قرآن، حدیث، عقل و اجماع) بر آن دلالت دارد. بدین جهت اسلام اجازه نمى‏دهد که حتّى آب نیم خورده لیوان دور ریخته شود. «2»
  4. آیااست عمال انواع دخانیات، مخصوصاً سیگار، اسراف محسوب نمى‏شود؟
  5. به گزارش تکان دهنده زیر توجّه کنید، تا فاجعه این اسراف بزرگ و وسیع، و پاسخ سؤال فوق روشن گردد:
  6. متأسفانه در کشور ما ایران، نزدیک به 10 میلیون نفر سیگارى وجود دارد، که روزانه بیش از سه میلیارد تومان خرج سیگار مى‏کنند! اگر این رقم را در روزهاى سال ضرب کنیم، حاصل آن بیش از هزار میلیارد تومان مى‏شود. «1» دیگران با این ارقام نجومى، ماهواره‏هاى اطّلاعاتى، تحقیقاتى، مخابراتى، نظامى و مانند آن به فضا پرتاب نموده، و در مجموع به اقتصاد و صنایع و اعتبار جامعه خویش کمک مى‏کنند، و سیگارى‏ها سلامتى خود و اطرافیان، و ثروت خانواده و جامعه خویش را آتش زده، و دود حاصل از آن را به فضا فرستاده، و ضربه مهلکى به اقتصاد و اعتبار جامعه خویش وارد مى‏آورند! ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!؟
  7. با توجّه به تأکید شدیدى که اسلام نسبت به ترک اسراف دارد، آیا مى‏توان تصوّر کرد که صرف سالانه 000/ 000/ 000/ 000/ 1 تومان براى یک عادت ناپسند غیر قابل توجیه «1»، که پیام‏آور انواع بیماریها، تلفات فراوان، وابستگى اقتصادى، کمک غیر مستقیم به دشمنان اسلام، تهدید نسل جوان، و سوق دادن آنها به موادّ مخدّراست ، مورد پذیرش آیین اسلام باشد؟
  8. بى‏شک ادلّه حرمت اسراف، شامل سیگار و سایر دخانیات نیز مى‏شود. راستى اگر سیگار اسراف محسوب نشود، چه مصداق روشنترى براى اسراف خواهید یافت؟
  9. نتیجه این که سیگار و دیگر انواع دخانیات به ادلّه متعدّد حراماست ، که مهمترین آنها قاعده لاضرر و مسأله اسراف مى‏باشد. «2»
  10. چرا دولت تولید دخانیات را متوقّف نمى‏کند؟!
  11. سؤال: با توجّه به ضررهاى فراوان، و مفاسدِ بسیار زیاد سیگار، و در نتیجه حرمت آن، چرا دولت اسلامى مبارزه پیگیر و جدّى با این معضل بزرگِ بهداشتى، اجتماعى و اقتصادى را شروع نمى‏کند، و در اوّلین گام دستور تعطیلى اداره دخانیات، و ممنوعیّت تولید و پخش انواع موادّ دخانى را صادر نمى‏کند؟
  12. پاسخ: اصل مسأله، که دولت باید مبارزه جدّى، همه جانبه، و واقع‏گرایى با این امّ الفساد داشته باشد، مورد قبول همگاناست . و اکنون هم این کار انجام مى‏شود، «1» هر چند به کندى صورت مى‏گیرد، و
  13. لذا باید آهنگ آن تندتر شود، و دامنه آن فراگیرتر.
  14. امّا تعطیل کردن اداره دخانیات و ممنوعیّت تولید و پخش آن به این راحتى نیست؛ زیرا قاچاق سیگار از کشورهاى دیگر به مرزهاى کشور ما با گستردگى بیشتر آغاز مى‏شود، و سیگارهایى به مراتب خطرناکتر وارد کشور مى‏گردد، و نه تنها معضل حل نمى‏شود، که معضلات تازه‏اى نیز بر آن افزوده مى‏شود. و لذا آقاى دکتر عارفى از اعضاى کابینه دولت شهید رجایى، در مقدّمه کتاب «خودکشى تدریجى»، به هنگام شماره کردن انگیزه‏هاى تألیف کتابش مى‏گوید:
  15. «چندین بار در هیأت دولت برادر شهید رجایى مضرّات دخانیات مطرح شد، ولى به علّت شرایط مملکتى آن موقع، و مسائل سیاسى اجتماعى آن زمان، هیچ‏گونه اقدامى میسّر نبود، و تنها راه براندازى دخانیات جمع‏آورى مطالب علمى و آگاه نمودن مردم شناخته شد. نوشتن این کتاب، ناشى از تعصّب شخصى نیست، بلکه مجموعه نظریّه هزاران دانشمند و پزشک صاحب نظر در این رشته مى‏باشد». «1»
  16. بنابراین باید از طرق فرهنگى، مخصوصاً ضدّ ارزش نشان دادن این عادت زشت، مبتلایان به سیگار را تدریجاً به سوى ترک آن سوق داد.
  17. مدیر کلّ آموزش بهداشتِ وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکى نیز معتقداست :
  18. «ما باید کارى کنیم که کشیدن سیگار (مخصوصاً) در میان نوجوانان و جوانان به صورت یک ارزش تلقّى نشود».
  19. سیگار ضدّ ارزش است
  20. خوشبختانه با توجّه به فتواى مورد بحث، و فعالیّت مراکز مبارزه با دخانیات، و بعضى مصوّبات مجلس شوراى اسلامى، و تبلیغات مؤثّر رسانه‏هاى عمومى و برخى جراید کشور، و ممنوعیّت کشیدن سیگار در قطارها و هواپیماها و وسایل نقلیّه عمومى، این عمل به صورت یک ضدّ ارزش درآمدهاست . به گونه‏اى که بسیارى از افراد هنگام کشیدن سیگار خود را پنهان مى‏کنند. و اگر این موضوع گسترش یابد، تأثیر قابل ملاحظه‏اى در ترک سیگار خواهد داشت.
  21. تشویق و تقویت اعتقادات مذهبى دو عامل مهمّ ترک سیگار
  22. إنذار و تبشیر، مبارزه مثبت و منفى، خوف و رجاء در کنار هم عامل پیشرفت و ترقّى انساناست .
  23. بدین جهت در کنار مبارزه منفى با سیگار، از دو عامل مهمّ تقویت اعتقادات مذهبى و تشویق سیگاریها نباید غافل شد. چرا که اعتقادات مذهبى اثر عمیقى در ترک سیگار دارد. به عنوان نمونه به یکى از ایمیل‏هایى که در همین رابطه به دست ما رسیده، توجّه کنید:
  24. «دین در جامعه ما موقعیّت خاصّى دارد، که کسى قدرش را نمى‏داند. فردى که معتقد به احکام اسلامى‏
  25. است، از فقیه جامع الشرائط تقلید مى‏کند، و به راحتى به فتاواى او تن مى‏دهد. مثلًا من فردى را مى‏شناسم که سخت سیگارى بود، و چندین بار هم تلاش کرد که آن را ترک کند، ولى موفّق نشد، امّا زمانى که شما سیگار را حرام کردید بلافاصله سیگار را ترک کرد».
  26. همان گونه که تشویق به ترک سیگار نیز کارساز و مؤثّراست . عدّه‏اى از شخصیّت‏ها که شدیداً گرفتار سیگار بودند، و بیم آن مى‏رفت که دچار بیمارى‏هاى سنگینى شوند،  بیانات گرهر بار وسیله حضرت آیة اللَّه العظم زید عزه عالی...
  27. https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/spacer.gifبیانات بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان - 1385/08/18   رفیقش سیگار بگیرد بکشد؛ گرایش به سیگار، گرایش به مواد مخدر، هوسهای زودگذر؛ اینها همان چیزهایی است که به دنبال خودش یک جریان عظیم، طولانی و تمام نشدنی از ...
  28. از زمان  سابقی که ما یادمان است - پنجاه سال قبل، چهل سال قبل، سی سال قبل - انسان که در ماه رمضان به شهر تهران وارد میشد، اصلاً حال و هوای روزه در این شهر نبود! مردم راه میرفتند و راحت سیگار میکشیدند، غذا میخوردند، ساندویچ میخوردند! اصلاً کسی احساس نمیکرد که این‌جا روزه است! مشهد که شهری مذهبی بود - ما در مشهد بودیم - مردم راحت و علنی روزه میخوردند؛ کانّه در بعضی از بخشهای شهر، اصلاً ماه رمضان نیامده است!
  29. فجایع جنسی - در هیچ جا به اندازه امریکا نیست. بچه‌های دوازده، سیزده ساله در خیابانهای امریکا، اسلحه میبندند، سیگار میکشند و عرق میخورند! آن وقت اینها ادّعا میکنند که میخواهیم بر دنیا رهبری کنیم! این شرم‌آور نیست؟!
  30. مصرف دخانیات و مواد مخدر استفتائات جدیدس: سیگار کشیدن چه حکمى دارد؟

66-ج) حکم، تابع میزان ضرر آن است اگر داراى ضرر قابل ملاحظه‌اى باشد یا موجب اذیّت و آزار دیگران گردد، جایز نیست.

  1. س 1398: استعمال دخانیات در اداره‌های دولتی و اماکن عمومی چه حکمی دارد؟

              ج: اگر بر خلاف مقرّرات داخلی ادارات و اماکن عمومی باشد و یا موجب اذیت و ناراحتی دیگران و یا ضرر رساندن به آنان شود، جایز نیست.

  1. س 1399: برادر من معتاد به مواد مخدّر است و قاچاقچی مواد مخدّر نیز هست، آیا بر من واجب است او را به مقامات رسمی مربوطه معرفی کنم تا از کار او جلوگیری کنند؟

            ج: بر شما نهی از منکر واجب است و باید او را در ترک اعتیاد یاری کنید و همچنین او را از قاچاق و فروش و توزیع مواد مخدّر منع نمایید و اگر اعلام وضعیت او به مقامات مربوطه، به او در این‌باره کمک کرده یا مقدمّه نهی از منکر محسوب شود واجب است اعلام نمایید.

  1. س 1400: آیا استعمال انفیه جایز است؟ اعتیاد به آن چه حکمی دارد؟

ج: اگر ضرر قابل ملاحظه‏ای داشته باشد استعمال و اعتیاد به آن جایز نیست.

س 1401: خرید وفروش و استعمال تنباکو چه حکمی دارد؟

ج: خرید و فروش واستعمال تنباکو فی‌نفسه اشکال ندارد ولی اگر ضرر قابل ملاحظه‏ای برای شخص داشته باشد، استعمال و خرید و فروش آن جایز نیست.

73  - س 1402: آیا حشیش پاک است؟ و آیا استعمال آن حرام است؟

ج: حشیش پاک است ولی استعمال آن حرام می‏باشد.

  1. س 1403: استعمال مواد مخدّر از قبیل حشیش، تریاک، هروئین، مورفین، ماری جوانا و... بصورت خوردن، نوشیدن، کشیدن، تزریق و یا شیاف، چه حکمی دارد؟ خرید و فروش و سایر راههای کسب درآمد با آن مثل حمل و نقل و نگهداری و قاچاق آنها چه حکمی دارد؟

ج: استعمال مواد مخدر و استفاده از آنها با توجه به آثار سوءشان از قبیل ضررهای شخصی و اجتماعی قابل ملاحظه‏ای که براستعمال آنها مترتّب می‏شود، حرام است و به همین دلیل کسب درآمد با آنها از طریق حمل و نقل و نگهداری و خرید و فروش و غیر آن هم حرام است.

  1. س 1404: آیا معالجه و درمان بیماری بااستعمال مواد مخدّر جایز است؟ و بر فرض جواز، آیا به‌طور مطلق جایز است یا فقط در صورتی جایز است که راه درمان منحصر به آن باشد؟

ج: اگر درمان و معالجه به نحوی متوقف براستعمال مواد مخدّر باشد و این امر هم با تجویز پزشک مورد اطمینان صورت گیرد، اشکال ندارد.

  1. س 1405: کاشت و پرورش گیاهانی از قبیل خشخاش، شاهدانه هندی، کویحا و... که از آنها تریاک، هروئین، مورفین و حشیش و کوکائین گرفته می‏شود چه حکمی دارد؟

ج: کاشت و پرورش این نوع گیاهان که بر خلاف مقرّرات نظام جمهوری اسلامی می‏باشد جایز نیست.

  1. س 1406: آماده کردن و تهیه مواد مخدّر اعم از اینکه از مواد طبیعی باشند مثل مورفین، هروئین، حشیش و ماری جوانا، یا از مواد مصنوعی مثل L.S.D. و غیر آن چه حکمی دارد؟

ج: جایز نیست.

  1. س 1407: آیا استعمال تنباکویی که بعضی از انواع خمر را بر روی آن پاشیده‏اند جایز است؟ و آیا استنشاق دود آن جایز است؟

ج: اگر مصرف آن تنباکو از نظر عرف، استعمال خمر محسوب نشود و باعث مستی و وارد شدن ضرر قابل ملاحظه‏ای نگردد اشکال ندارد، هرچند احوط ترک آن است.

  1. س 1408: آیا شروع به استعمال دخانیات حرام است؟ اگر فرد معتاد مصرف دخانیات را به مدّت چند هفته یا بیشتر ترک کند آیا حرام است که دوباره به استعمال آن بپردازد؟

ج: حکم با اختلاف مراتب ضرری که بر استعمال دخانیات مترتب می‏شود، متفاوت می گردد و به‌طور کلی استعمال دخانیات اگر به مقداری باشد که موجب ضرر قابل ملاحظه‏ای برای بدن باشد، جایز نیست و اگر شخص می‏داند که با شروع آن به این مرحله می‏رسد نیز جایز نمی‏باشد.

 

  1. https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/big_logo/treatise.png

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۷
آبان
  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  2. بسم الله الرحمن الرحیم
  3. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  4. سیگار ومواد افیونی پدیده مرگبار عصر ما، شده، 4-  
  5. هر چیزى که براى سلامتى انسان ضرر و زیان قابل توجّهى داشته باشد، حرام است ».
  6. این مطلب از نظر اصولى و کلّى مورد قبول تمام فقهاى ماست، بدین جهت در رساله‏هاى مراجع عظام تقلید، در فصل خوردنى‏ها و آشامیدنى‏ها آمدهاست :
  7. «خوردن چیزى که براى انسان ضرر دارد، حراماست ».
  8. زیان‏هاى فراوان سیگار
  9. پس از روشن شدن مطلب بالا، باید به این موضوع پرداخت که:
  10. «آیا سیگار از جمله چیزهایىاست  که ضرر و زیان قابل توجّهى دارد، تا مشمول قاعده کلّى لاضرر گردیده، و حکم به حرمت آن شود، یا ضررهایى که براى آن گفته مى‏شود جزئى و موقّت و گذراست، و در حدّى نیست که مشمول قاعده لاضرر شود؟».
  11. براى تشخیص این موضوع، همچون سایر موضوعات «2»، به سراغ اهل خبره و آگاهان و
  12. کارشناسان این امر مى‏رویم، و نظر آنها را جویا مى‏شویم.
  13. گروه زیادى از اطبّا و پزشکان، که اهل خبره تشخیصِ ضررهاىِ سیگار محسوب مى‏شوند، اجماع و اتّفاق نظر دارند که سیگار ضررهاى مهم و زیان‏هاى قابل توجّهى دارد، و کتاب‏هاى متعدّدى پیرامون خطرات و زیان‏ها و بیمارى‏هاى ناشى ازاست عمال دخانیات، مخصوصاً سیگار، به رشته تحریر درآورده‏اند، بلکه در خصوص یکى دو مورد از بیماریهاى مهمّ ناشى از آن، کتاب مستقلّى نوشته شدهاست . «1» که در اینجا توجّه شما عزیزان را به گوشه‏اى از این خطرات و زیان‏ها و بیمارى‏ها جلب مى‏کنیم:
  14. سیگار عامل اصلى، یا کمکى، پیدایش بیش از 50 نوع بیمارى و 20 نوع سرطان در بدن مى‏باشد.
  15. بلکه بعضى از اطبا معتقدند: «120 نوع بیمارى‏
  16. سوغات این عادت ناپسنداست !». «1»
  17. سالیانه 5 میلیون نفر به علّت بیمارى‏هاى ناشى از سیگار جان مى‏سپارند. «2» یعنى بیش از تلفات جنگ جهانى اوّل! زیرا در طول چهارسال جنگ جهانى اوّل، 10 میلیون نفر کشته شدند؛ در حالى که تلفات سیگار در دنیا در چهارسال به 20 میلیون نفر مى‏رسد!
  18. اگر تعجّب نکنید رقم تلفات ناشى از سیگار در سال 2025 میلادى به دو برابر آمار فعلى، یعنى 10 میلیون نفر در هر سال خواهد رسید. «3»
  19. البتّه با این تفاوت که 7 میلیون آن سهم کشورهاى در حال پیشرفت، و فقط 3 میلیون دیگر متعلّق به کشورهاى پیشرفتهاست . «4» راستى کدام جنگ در دنیا این قدر قربانى گرفته، و چه خطرى از این خطر بالاتر؟
  20. ولت‏ها به طور متوسّط بیش از دو برابر مبلغى که صرف تهیّه سیگار مى‏شود، باید صرف هزینه بیمارى‏ها و عوارض ناشى از سیگار نمایند. یعنى رقمى نزدیک به 6 میلیارد تومان در هر روز در ایران، و بیش از دو هزار میلیارد تومان در سال! «1»
  21. افراد غیر سیگارى، به ویژه کودکان و همسران سیگارى‏ها، به همان اندازه در معرض مضرّات دود سیگار هستند. «2» این افراد بى‏گناه به طور اجبارى سلامتى خویش را از دست مى‏دهند!
  22. بدون شک سیگار در نوجوانان غالباً دریچه‏
  23. ورود به اعتیاداست . تا آنجا که برخى معتقدند 80% معتادین به موادّ مخدّر قبلًا سیگارى بوده‏اند! «1»
  24. سالیانه 88 میلیارد نخ سیگار در ایران مصرف مى‏شود، که نزدیک به 12 میلیارد نخ آن تولید داخل، و 9 میلیارد از خارج وارد مى‏شود، و بقیّه عمدتاً از طریق قاچاق وارد و توزیع مى‏گردد «2» (یعنى بیش از 75% درصد پول سیگار به خارج از کشور مى‏رود).
  25. دیگران ارز کشور خویش را صرف تهیّه مایحتاج ضرورى جامعه، نظیر نفت و گاز و موادّ اوّلیّه کارخانجات و پیشرفت علم و صنعت، و مانند آن مى‏کنند، و سیگارى‏ها آن را صرف نابودى خود و اطرافیانشان!
  26. به علّت سودآورى صنعت دخانیات براى کمپانى‏هاى چند ملیّتى، به ویژه شرکت‏هاى آمریکایى، و با توجّه به محدودیّت‏هاى جدّى در عرضه و مصرف سیگار در کشورهاى غربى، به ویژه آمریکا، میزان مصرف در این کشورها روز به روز در حال کاهشاست ، و لذا با ترفندهاى مختلف به طور رسمى و غیر رسمى (قاچاق) بازار مصرف به سوى‏
  27. کشورهاى فقیر و در حال توسعه سوق داده شدهاست ! «1»
  28. کمپانى‏هاى آمریکایى سالیانه بالغ بر 000/ 000/ 000/ 000/ 6 نخ سیگار تولید مى‏کنند، که نزدیک به 3 درصد آن در آمریکا مصرف مى‏شود، و ما بقى آن (97 درصد) به خورد مردم سایر کشورها، به ویژه کشورهاى فقیر و در حال توسعه داده مى‏شود. و از این رهگذر سالانه بیش از 300 میلیارد دلار سود شرکت‏هاى آمریکایىاست ، که معادل بیش از ده سال فروش نفت ایراناست !
  29. سیگار علاوه بر مضرّات فوق، دریچه ورود به سایر بزه‏کارى‏هاى اجتماعى نیز مى‏باشد. «2»
  30. خانم دکتر مسیحا روانشناس و مددکار اجتماعى معتقداست : «سیگار کشیدن مقدّمه‏اىاست  بر دیگر اشکال اعتیاد، و اعتیاد به موادّ مخدّر مقدّمه‏اىاست  بر بزه‏کارى و ناهنجارى نواجوانان و جوانان». «1»
  31. آنچه گذشت نُه نمونه از ضررهاى مهم، و غیر قابل انکار سیگار و سایر دخانیات بود. و البتّه روشناست  که مضرّات این عادت ناپسند منحصر به موارد مذکور نیست، بلکه بسیار فراواناست »
  32. ، که جهت رعایت اختصار از ذکر آن صرف نظر شد. علاقه‏مندان مى‏توانند به کتاب‏هایى که در این زمینه نوشته شده مراجعه فرمایند. «3»
  33.  توجّه به شهادت کارشناسان فراوان پیرامون ضررهاى گسترده و خطرناک سیگار، آیا انسان علم و
  34. طمینان به ضررهاى سیگار پیدا نمى‏کند؟
  35. آیا بر اثر آسیب جزئى پوست به خاطراست فاده از آب، حکم شرع به مقتضاى قاعده لاضرر تغییر مى‏کند، و وظیفه مکلّف تیمّم مى‏شود، امّا با این همه ضرر و زیان، همچنان مى‏توان فتوا به حلیّت سیگار داد؟
  36. آیا مى‏توان پذیرفت که خداوند مهربان به صِرف خوف مرض، روزه را بر انسان حرام کرده، تا از ضرر احتمالى در امان باشد، امّا دخانیات را با این همه ضررهاى جانى و مالى و اجتماعى حرام نکردهاست ؟
  37. اگر خوردن گِل را به خاطر این که سبب تهییج درد و زمینه‏ساز بیمارىاست  حرام بدانیم، ولى سیگار و سایر دخانیات که پیام‏آور مرگ و نیستىاست  را تحریم ننماییم، آیا دچار تناقض نشده‏ایم؟
  38. نتیجه این که: بدون شک قاعده لاضرر شامل سیگار و سایر دخانیات مى‏شود، و به مقتضاى این قاعده تمام انواع دخانیات حراماست .
  39. سؤال: چرا برخى از بزرگان علماى گذشته سیگار را حرام نمى‏دانسته، و حتّى از آناست فاده مى‏کردند؟
  40. پاسخ: بدون شک مضرّات سیگار به این شکل گسترده، که اکنون براى ما ثابت شده، براى آن بزرگواران روشن نبودهاست . و لذا هنگامى که یکى از

زرگان حوزه را بخاطر بیمارى قلبى بسترى کردند، و طبیب معالج به عنوان اوّلین گام معالجه دستور ترک سیگار را صادر کرد، «1» ایشان که شدیداً مبتلا به سیگار بود، زمانى که به گفته اهل خبره یقین پیدا کرد که سیگار براى سلامتى‏اش مضراست ، بى‏درنگ آن را ترک کرد. و افراد دیگرى را نیز مى‏شناسیم که با همین مشکل روبه‏رو شدند، و بلافاصله سیگار را ترک کردند، در حالى که شدیداً به آن وابسته بودند.

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۸
مهر

اهانت به مقدسات حرام است

 

 

           بسم الله الرحمن الرحیم

           اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

              اهانت، صفحه 1

  1. اهانت : مقدسات دراسلام حرام است
  2. مسجد 1ـإِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُواالْمَسْجِدَ الْحَرامَ[توبه/28].
  3. ماه رمضان : مقدس است توهین واهانت به آن حرام است.
  4. :3ـلا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّوا اللّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ[انعام/108]. هر کارى که سبب توهین به مقدّسات شود، حرام است. «فَیَسُبُّوا اللَّهَ‏»
  5. 4ـ تشبّه به کفار حرام است.
  6. 5ـ نبردن جنس نجس به مسجدالحرام.
  7. 6ـ خواندن نماز تحیّت.
  8. 7ـ حفظ قرآن و تطهیر مسجد:وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللّهِ[حج/30].
  9. قرآن : 1ـشیطان در قرآن راه ندارد:تَنَزَّلُ عَلی کُلِّ أَفّاکٍ أَثِیمٍ[شعراء/222].
  10. 2ـگیرندگی:وَ إِنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ[نمل/6].
  11. 3ـنگهداری:سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی[اعلی/6].
  12. 4ـابلاغ:وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلا وَحْیٌ یُوحی[نجم/4-3].
  13. 5ـباطل در او نیست.لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ[فصلت/42].
  14. إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ[احزاب/33].
  15. خاک کربلا مقدس اهانت برآن حرام است
  16. خانه کعبه مقدس است : از دهها هزار فرسخ رو به قبله بول کردن ممنوع است به خاطر احترام به کعبه.
  17. پیامبر:کیفر اهانت به پیامبر
  18. قَدَرْتَ أَنْ تَقْلِبَ عَلَیْهِ جاز قتله وجب قتله"
  19. من سبّ النبی جاز قتله بل وجب[وسائل، ج18، باب قذف، باب 20 و 21 و جواهر، ج41، ص432].3. شخصیت رسول خدا
  20. حقیقی:أَنَا إِلا نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ[اعراف/188].
  21. إِنَّکَ مَیِّتٌ[زمر/30].
  22. حقوقی: مقام رسالت.
  23. اگر شخصی به او جسارت کند کهإِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ[قلم/4].
  24. اماشخصیت حقوقی: اولین ایمان آورنده خود او است:آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ[بقره/285].
  25. در اذان، اقامه، تشهد، سلام.
  26. اول خودش شهادت داد.
  27. 4. وظیفه مسلمانان درقبال اهانت به پیامبر
  28. 1ـ کسی که در راه قتل و اعدام سبّ کننده کشته شود شهید است.
  29. 4ـ در سنن نسائی، ج7، ص107.
  30. درباره کسی که جسارت به رسول الله(ص)کرد با مِغْوَل (دشنه و چاقوی تیز) که در شکمش فرو کردم او را کشتم.
  31. در پایان حدیث رسول الله(ص)فرمود: خون او هدر است.
  32. اهانت به دیگران
  33. 1ـ در دنیا برای رؤسای جمهور، مقامات بالا، حتی دیپلماتها حقوق خاصی قائلند که در قانون هر کشور مطرح است.
  34. 2ـ در کشور انگلستان که سلطنتی است این قانون هست.
  35. 3ـ تمام انبیا در تمام عرفها محترمند:وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّوا اللّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ[انعام/108].
  36. 4ـ توهین به رسول الله(ص)توهین به خدا است.
  37. 5ـ در اعلامیه حقوق بشر، و در میثاق بین‏المللی حقوق مدنی و سیاسی می‏خوانیم که باید شرف و حیثیت همه افراد محترم شمرده شود.
  38. . نماز و تربت امام حسین(علیه السلام مفدس هستندوَ طَابَتِ الارْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ[مصباح‏المتهجد، ص722].
  39. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده