پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۳۸ مطلب با موضوع «اهلبیت» ثبت شده است

۰۱
اسفند

بسم الله الرحمن الرحیم .. - فاطمه- سلام الله علیها -2

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. آن مصحف سه برابر این قرآنست و بخدا قسم یکحرف از قرآن هم در آن نیست که مکررات قرآن باشد بلکه علومى است که خداوند به فاطمه‏ ‏‏ زهرا‏‏‏ تعلیم فرموده و این مصحف و جفر و جامعه تا روز قیامت نزد ما هست .
  2. وجه سوم : در عیون از حضرت زهرا‏‏‏ (سل الله علیها ) روایت میکند که پیغمبر فرمود من فاطمه‏ ‏‏ را فاطمه‏ ‏ نامیدم براى آنکه خداوند او و دوستان او را از آتش جدا فرموده و عبارت روایت اینست که : قال رسول الله سمیتها فاطمة‏ لان الله فطمها و فطم من احبها عن النار .
  3. در خبر است که فرداى قیامت فاطمه‏ ‏‏ دوستان خود را از صحراى محشر  جمع میکند و به بهشت میبرد مانند مرغى که دانه را از غیردانه تمیز میدهد و بر میدارد.
  4. مرحوم مجلسى در جلد ششم بحارالانوار از تفسیر حضرت عسکرى نقل میکند که قریش و ابوجهل مشر کین مکه معجزه حضرت نوح و حضرت ابراهیم و حضرت موسى و حضرت عیسى را از جناب رسول اکرم خواستار شدند از طوفان و سرد شدن آتش و آویختن گره و خبردادن از سرائر و ذخائر ایشان پس آنحضرت کفار را به چهار دسته تقسیم فرمود: بدسته دوم که معجزه حضرت ابراهیم ، سرد شدن آتش را میخواستند امر فرمود که بصحراى مکه روند آتشى افروخته تا ببینند زنى ظاهر شود و کشف عذاب از ایشان نماید.
  5. و ابوجهل و جمعى دیگر را با خود داشت ، آنگاهه آن دسته دوم آمدند و عرض کردند ما شهادت برسالت تو میدهیم که رسول رب العالمین میباشى و عرضه داشتند که چون بصحراى مکه رفتیم در اندک زمانى آسمان شکافته شد و جمره هاى آتش بر ما فرود آمد و زمین هم منشق گردید و شعله هاى آتش از آن بیرون آمد و آتش بنحوى زیاد بود که آسمان مملو از آتش شد و از شدت حرارت نزدیک بود گوشتهاى ما کباب شود، انگاره در بین آسمان و زمین زنى ظاهر شد که مقنعه بر سر داشت و یکطرف آنرا بجانب ما آویخته بود بنحویکه دستهاى ما به آن میرسید آنگاه منادى از آسمان ندا نمود که اگر نجات میخواهید به بعضى از ریشه هاى مقنعه این زن چنگ بزنید پس هر یک از بریشه اى از ریشه هاى او چنگ زده و رها نکردیم تا آنکه بطرف آسمان بلند شد و آن آتش ‍ بما اذیتى نرساند و آنگاه هر یک از ما را بخانه هاى خودمان گذاشت . اینک ما بشما ایمان میآوریم و میگوئیم : لامحیص عن دینک و لا معدل عنک و انت افضل من لجاء الیه و اعتمد بعد الله صادق فى قولک و حکیم فى افعالک .
  6. ابوجهل تمام این جملات را مى شنید و بر حسد و عنادش میافزود پس حضرت رسالت فرمود میدانید آنزن که بود؟ عرض کردند نمیدانیم ؟ فرمود آن دختر من سیده زنان بود چون روز قیامت شود آن مخدره به بهشت رود ندا رسد که اى دوستان فاطمه‏ ‏‏ بریشه هاى چادرش چنگ زنید هر که دوست اوست بریشه اى از ریشه هاى آن چادر آویزد هزار فئام در هزار فئام در هزار فئام بدین واسطه نجات یافته به بهشت درآیند که هر فئامى هزار هزار نفر باشد، یعنى 2 1000 یعنى هر فئامى یک میلیون است پس حاضلضرب آن چنین میشود: این حدود اشخاصى است که توسط یکریشه چادر فاطمه‏ ‏‏ نجات مى یابند ولى تعداد آن افرادیکه خود فاطمه‏ ‏‏ شفاعت کند و از درگاه احدیت خواستار عفو آنان شود چه مقدارست خدا داند.
  7. بعدی لواء شفاعت در قیامت بدست فاطمه‏ ‏‏ است
  8. درباره اینکه روز قیامت لواء شفاعت بدست فاطمه زهرا داده خواهد شد و شفیعه مطلق عرصه محشر  است آیات و اخبار متواتر متکاثرى وارد شده است .در روایتى که روز قیامت لواء احمد را بدست فاطمه‏ ‏‏ میدهند جاى دیگر دارد که روز قیامت اول دیوان محاسباتیکه گشوده میشود دیوان حساب انتقام فاطمه‏ ‏‏ از دشمنان اوست .در انوار نعمانیه است که در تفسیر آیه : و اذا المودة سئلت باى ذنب قتلت ، انتقام قتل محسن سقط شده است .
  9. شیخ صدوق مینویسد که روز قیامت لواء شفاعت بدست فاطمه زهراداده میشود تا از ذرارى و دوستانش شفاعت کند در آنجا که میفرماید از ما نیست کسى که مسئله را انکار کند معراج . سئوال قبر، شفاعت کند و از شر ایط عقد ازدواج فاطمه‏ ‏‏ به على شفاعت امت بوده است .
  10. علامه مجلسى در احادیث معراج نقل میکند که پیغمبر فرمود: در شب معراج کاخى رفیع در بهشت دیدم که وصف فراوانى از آن میکنند، پرسیدم این کاخ از کیست ؟ گفتند مخصوص فاطمه  دختر محمد (صل الله علیه وآله وسلم  ) است که پس از شفاعت دوستان به این کاخ نزول اجلال میفرماید.
  11. در علل الشر ایع در حدیث مفصلى از اباذر نقل میکند که فاطمه ‏ ‏ قسیم بهشت و جهنم است و این بالاترین مقام براى فاطمه  دختر محمد (صل الله علیه وآله وسلم  )  میباشد.
  12. ابن شهر آشوب مینویسد در ذیل سوره هل اتى وارد شده که فاطمه‏ ‏‏ در باب بهشت مى ایستد و هفتاد هزار حوریه با او هستند و دوستان خود را به بهشت میبرد و با لواء شفاعت به بهشت وارد میگردد تا در بهشت نعیم ماوى گیرد و آنجا هم فاطمه‏ ‏‏ زن منحصر بفرد امیرالمؤ منین علیه السلام است .
  13. وجه چهارم : چهارمین وجه تسمیه آن مخدره به فاطمه‏ ‏‏ اینست که در بحار از حضرت صادق (علیه السلام  ) روایت میکند که حضرتش فرمود: اتدرى اى شى تفسیر فاطمة‏ قال فطمت عن الشر  و یقال انهاسمیت فاطمة‏ لانها فطمت عن الطمث .
    یعنى فرمود آیا میدانى تفسیر فاطمه‏ ‏‏ چیست عرض کردم بمن خبر دهید فرمود فاطمه‏ ‏‏ شد بعلت آنکه از شر  و بدیها بریده شد و عادت زنانگى هم مثل سایر زنان نداشت .
  14. معنى خیر ‏‏ و شر  : چون اینحدیث شر یف ذکر فطام فاطمه‏ ‏‏ زهرا‏‏‏ از شر ور شده ما باید اول معنى شر  را بفهمیم و بعد بگوئیم چگونه فاطمه‏ ‏‏ از شر  و بدیها بریده شد و خیر ‏‏ محض است .
  15. افعال و اعمال بشر ى عنوان نیک و بد و خیر ‏‏ و شر  و یا بعبارت دیگر خطا و صواب و یا حق و باطل دارد اینحکم بر تمام اعمال بزرگ و کوچک در هر زمانى جاریست و در طبقات مختلف مردم متداول و معمول است حتى اطفال در بازیهاى خود حرکات و اعمالى را به نیکى و بدى متصف مینمایند،
  16. بنابراین باید معنى نیک و بد و خیر ‏‏ و شر  که برالسنه و افواه جارى است دانست و میزانى در دست داشت که اعمال و افعال از حیث حسن و قبح و خیر ‏‏ و شر  و درجات مختلف با آن سنجیده شود معلوم گردد که فلان عمل خیر ‏‏ است یا شر .
  17. شیخ ‌الرئیس در کتاب اشارات گوید: تمام موجوداتیکه مادر این عالم مشاهده میکنیم و به عقل خود مى سنجیم از پنج حال خارج نیست ، حالت اول آنکه شر محض باشد، حالت دوم خیر ‏محض ، حالت سوم خیر ‏‏او برشرش غلبه داشته باشد، حالت چهارم آنکه شراو بر خیر ‏‏ش غلبه نماید، حالت پنجم آنکه خیر ‏‏و شر ش مساوى باشد، پس عقل هر انسانى غیر از این پنج صورت چیز دیگرى را تصور نمیکند.
  18. اما آن موجودیکه : شرمحض یا شرش بر خیر‏‏ش غلبه داشته باشد و آنکه خیر‏ و شرش با هم مساوى باشد اثرى در وجود ندارد و چنین چیزى را خدا خلق نکرده و اما آنچه خیر محض یا خیر‏ش بر شرش غلبه داشته باشد زیاد است ، بلکه بناء موجودات عالم بر این نهاده شده است .
  19. براى اینکه مطلب این دانشمند بزرگ خوب معلوم گردد مثالى میزنیم ، آفتاب که تمام موجودات عالم از آن استفاده میکنند و یا آب که خدا درباره آن میفرماید: و من الماء کل شى ء حى و امثال اینها موجوداتى هستند که خیرآنها بر شر شان غلبه دارد، پس اگر آفتاب سوزان صحراى افریقا انسانى را ناراحت کرده بلکه باعث هلاک او شود نمى شود گفت آفتاب شرو بد است و یا اگر کسى در کشتى نشست و در دریا غرق شد و یا جمعى هلاک شدند و یا باران اگر در موقع باریدن خانه هاى فقراء و ضعفا را خراب کرد و آنها زیر آوار ماندند نمیتوان گفت باران شرو بد است زیرا موجبات بیچارگى و هلاکت جمعى را فراهم آورده زیرا این ضررهاى قلیل در مقابل منافع کثیر آفتاب و دریا و یا باران بسیار ناچیز است .
  20. مثال دیگر: ما در دنیا اذیتهاى بسیارى ازحشرات بالخصوص مگس و پشه مى بینیم و صدماتى از ناحیه حیوانات موذى مانند مار و عقرب متوجه ما میشود و این ناراحتیها ما را وادار میکند که بگوئیم فایده این حیوانات موذى چیست ؟ اینها جز ضرر نتیجه دیگرى ندارند و حال آنکه علما حشره شناس ثابت کرده اند که هر کدام از این حیوانات موذى کار بزرگى براى بشر انجام میدهند و اگر آنها نباشند امراضى براى انسان ایجاد میشود که منجر به هلاکت انسان میگردد و لذا جاى مگس و حشرات موذى در محل کثافات است ،
  21. تا کنون دیده نشده که مغازه عطرفروشى و یا مغازه پارچه فروشى مگس زیاد باشد همیشه این حیوانات را در دکان قصابى یا محل ریختن خاکروبه یا جائى که مردار افتاده باید دید
  22. و همین دلیل است که این حیوانات هوا را براى انسان تصفیه مى کنند و کثافات را از بین میبرند تا انسان بتواند در محیط سالمى زندگانى کند.
  23. یا اگر شما در مار و عقرب مى بینید که باعث اذیت انسانست و شما از آن میترسید و گریزان هستید در حقیقت شر نیست زیرا آلت دفاعى این حیوان است که در موقع خطر باید بوسیله این حربه از خود دفاع کند و لذا اسم این حیوانات وقتى کشنده است که دندان یا نیشش را در گوشت انسان یا حیوان فرو برد و آنرا مجروح کرده و زهر خود را در آنمحل جاى دهد، پس اگر مصادف با جرح نشود و بوسیله غذا وارد معده گردد صدمه اى براى انسان ندارد.
  24. این خود دلیل است که زهر آلت دفاعى این حیوانست و لذا در کوچک و بزرگ آنها هم هست پس اگر بنا باشد این آلت دفاعى در این حیوان بد باشد باید تفنگ برداشتن انسان هم در موقع عبور از خیابان و جنگل بد باشد، زیرا ممکنست حیوانى باو حمله کند و براى حفظ جان خود آن حیوان را با تیر بکشد.
  25. پس آنچه ما در این عالم شرتصور مى کنیم خیر ‏محض است همین سرگین متعفنى که از آن گریزان میباشیم باعث میشود که چون پاى درخت ریخته شود آنمیوه شیرین و خوشبو را بشما تحویل دهد و چون پاى بوته گل ریخته شود گل یاس و رازقى خوش بو را بشما تحویل دهد.
  26. بنابراین کلمه خیر ‏‏و شر  را باید این قسم معنى کنیم که آنچه براى انسان مفید است اگر چه ملایم طبع هم نباشد خیر ‏‏ است مانند دواى تلخ که طبع انسان از آن منزجر است ولى چون براى انسان نفع دارد خیر ‏است
  27. و آنچه موجب ضرر مقام انسانیت باشد اگر چه ملایم با طبع هم باشد شراست مانند زنا کردن و مال مردم خوردن و سایر معاصى ،
  28. پس بنابراین تعبیر که کردیم دنیاى ما آمیخته با خیرو شراست و بیشتر مردم طالب شرند چون ملایم طبع آنها است
  29. و بعثت انبیاء براى این بوده که طبع مردم را از شرور منصرف کرده متوجه خیرات نمایند ،
  30. منتهى بعضى از افراد این برنامه پیغمبران را پذیرفته خیر ‏محض و مسلمان وقت شدند
  31. و بعضى زیر بار حرف انبیاء نرفته دنبال هواى نفسانى را گرفته شرمحض شدند، پس نمى شود گفت که خدا ابوجهل و ابوسفیان و سایر منافقین را شرمحض ‍ آفریده و یا سلمان و ابوذر و مقداد را خیر محض کرده ، یکى تمایلات شهوانى را دنبال کرده ابوسفیان شد، دیگرى با نفس و شهوت مبارزه کرد و سلمان شد، این درباره مردم عالمست
  32. اما انبیاء و اوصیاء مقام بالاترى داشته اند که آنرا مقام عصمت گفتند و باز اشتباه نشود مقام عصمت نه آنست که انبیاء نمى توانستند گناه بکنند زیرا اینمقام ملائکه است و براى انسان فضلى نیست پیغمبران میتوانند مانند ما گناه بکنند منتهى آن قوه ایمانى قوى مانع از گناه کردن ایشان میشود بلکه در کودکى هم مرتکب گناه نمى شوند و بالاتر آنکه فکر گناه را هم نمیکنند اینرا مقام عصمت میگویند.
  33. پس آنکه امام صادق (علیه السلام) باو میفرمود: اتدرى اى شى ء تفسیر فاطمة‏ قال فطمت عن الشر .
  34. بریدن و قطع شدن فاطمه‏ ‏‏ از بدیها همان مقام عصمت است که آنمخدره داشته و دلیل بر این معنى آیه تطهیر است ،
  35. اگر کسى بگوید مریم هم مقام عصمت داشت ، فاطمه‏ ‏ علیهاالسلام هم مقام عصمت داشت پس فرق ایندو چیست ؟ گوئیم خداوند مقام عصمت مریم را در قرآن معلوم نکرده ولى مقام عصمت زهرا‏‏‏ معلومست چون آیه : تطهیر درباره پنج تن نازل شد، معلوم میشود بقدرى مقام عصمت زهرا‏‏‏ بلند بوده که خداوند با پیغمبر و على و حسنین علیهم السلام ذکرش میفرماید، ان شاءاله اگر مناسب باشد در جاى دیگر، در مقام عصمت این مخدره صحبت مى کنیم تا مطلب بهتر از این واضح شود...
  36. خیر‏از خدا، شر از بشر .. 1- خیر ‏‏ و شر  در بهره گیرى از آفریده‏ها..خیر ‏‏ است. قرآن مى‏فرماید: «الَّذى أَحْسَنَ کُلَّ شَىْ‏ءٍ خَلَقَه» (سجده/ 7)
  37. 1- پناه بردن به خدا از شر  نفس خود..شر  خود «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شر  مَا خَلَقَ» یکى از ما خلق خود ما هستیم‏..
  38. 4- شناخت درست خیر ‏‏ و شر ..«رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» (اعراف/ 23) خدایا ما ظلم کردیم به خودمان‏ «فَاغْفِرْ لَنا»..- پناه بر خدا از شر  هجوم‏هاى شبانه و فوت کننده در گره‏ها «وَ مِنْ شر  غاسِقٍ إِذا وَقَبَ» (فلق/ 3)، «غاسِقٍ» یعنى هجوم در تاریکى..
  39. 4- امام ایرانیان را از شر  طاغوت نجات داد.. 5- انسانهایى که خیر ‏‏ مى‏رسانند و یا شر  مى‏رسانند و یا بى‏خیالند - پناه بر خدا از شر  سلطان فاسد..
  40. 3. عاملان شر 1. سلطان‏قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام ): شر  الامراء من ظلم رعیته‏ غررالحکم، ص 347... 2. اسباب شر  1. تعریف شر تعریف شر : بدی، زیان، ضرر مقابل خیر ‏‏ وجمع آن شر ور... 3. دعا با خیر ‏‏ و شر  انسان تطابق نداشته باشد..عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خیر ‏‏ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شر  لَکُمْ‏ بقره/ 216..
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۶
شهریور

                    بسم الله الرحمن الرحیم

               اللهم صل علی محمد وآل محمد عجل فرجهم

    1. سیره زندگی حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها-3

                عشق و علاقه‏ی شدید به امیرالمومنین

 

  1. فاطمه علیهاالسلام : با الهام از دستورات الهی و پدر بزرگوارش، نسبت به امیرالمومنین فوق‏العاده علاقه‏مند بود و هرگز برخلاف رضای او گام برنمی‏داشت و برخورد و زندگیش با مولا طوری بود، که غمها و غصه‏های وارده در بیرون از خانه، با دیدار فاطمه علیهاالسلام برطرف می‏شد، و حضرت علی علیه‏السلام خود در این باره می‏فرمایند:
  2. فواللَّه مااغضبتها، و لااکرهتها علی امر حتی قبضها اللَّه عزوجل، و لااغضبتنی، و لاعصت لی امرا، و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم و الاحزان. [
  3. سوگند به خدا، من هرگز زهرا را به خشم نیاوردم و او را به کاری مجبور نساختم تا اینکه مرا در فراقش گرفتار ساخت و متقابلا او نیز مرا خشمگین نساخت، و هیچ وقت نافرمانی نکرد و هرگاه من با او دیدار می‏کردم، غمها و غصه‏هایم از دلم برطرف می‏شد.
  4. این حدیث از عشق و علاقه‏ی شدید متقابل دو همسر معصوم حکایت می‏کند، که در طول زندگی آنان نه تنها کوچکترین اختلافی پیش نیامده است، بلکه مشکلات خارجی و اجتماعی با دیدار محبت‏آمیز مرتفع می‏گردید.
  5. به همین جهت بود، که چون امیرالمومنین علیه‏السلام را به زور و اجبار برای بیعت با غاصبین خلافت به مسجد آوردند، آن بانوی دو عالم به دنبال علی علیه‏السلام در کنار قبر رسول‏خدا قرار گرفت و فرمود: «هرگاه پسرعمویم علی علیهالسلام را رها نسازید، سوگند به خدا موهایم را پریشان نموده و پیرهن پدرم را بر سرگرفته و شما را نفرین می‏کنم....»
  6. این روایت که از طریق امام صادق علیه‏السلام از حضرت سلمان نقل شده، آمده است: «در این هنگام آثار بلای آسمانی پدیدار گشت و سلمان از فاطمه علیهاالسلام شفاعت کرد که آن حضرت نفرین ننماید، همزمان علی علیه‏السلام را نیز آزاد کردند... [2] ».
  7. و در یک روایت دیگر آمده است که حضرت زهرا اگر چه در بستر بیماری بود و غمها و غصه‏های فراوانی که در اثر فشار و جنایت مهاجمین خونخوار به خانه آن حضرت پیش آمده بود، وی را فراگرفته بود، ولی پیوسته به یاد علی علیه‏السلام و آینده آن بزرگوار در تشویش و اضطراب بسر می‏برد، و حتی در هنگام مرگ سکرات مرگ را فراموش کرده و در مورد مصائب آتی امیرالمومنین گریه می‏کرد. چنانجه حضرت امام صادق نقل می‏کنند:
  8. لما حضرت الوفات بکت، فقال لها امیرالمومنین: یا سیدتی! ما یبکیک؟ قالت: ابکی لما تلقی بعدی! فقال: لاتبکی فواللَّه ان ذلک لصغیر عندی....
  9. چون وقت شهادت فاطمه علیهاالسلام فرارسید شروع به گریه کرد، حضرت علی علیه‏السلام با یک تعبیر عالی و تعجب‏آمیز پرسید: ای سرور من چرا گریه می‏کنی؟!جواب داد: برای آن مشکلاتی که بعد از من با آنها مواجه خواهی شد. حضرت فرمودند: تو گریه نکن همه‏ی اینها برای من آسان است.
  10. تعبیر: «یا سیدتی» در این حدیث، نشان عظمت فاطمه‏ی زهرا از دیدگاه امیرالمومنین است و همچنین گریه فاطمه علیهاالسلام برای علی علیه‏السلام آن هم در حال مرگ و سکرات آن، که معمولا هر کسی به فکر خود می‏باشد، شدت علاقه فاطمه به امیرالمومنین را در بردارد. و بالاخره چون خبر شهادت زهرا را به علی علیهالسلام دادند، آن حضرت در حال حرکت به زمین افتاد و
  11. هرچه خواست بلند شود ممکن نشد. [4]  و در نقلی دیگر حالت غشوه به او دست داد. [5] .
  12. همه‏ی این احادیث و قضایای تاریخی نشان می‏دهد، که در میان علی و فاطمه علیهاالسلام محبت، عشق و علاقه‏ی فوق‏العاده‏ای حاکم بود، که
  13. در فراق فاطمه، علی به حالت غشوه می‏افتد و صبر و توانش به ناتوانی و کم صبری تبدیل می‏گردد، و فاطمه علیهاالسلام نیز هرگز علی و یاری علی را فراموش نمی‏کند. و در هنگام سکرات مرگ که لحظات بسیار دشوار به حساب می‏آید، به یاد گرفتاری و مصائب آن حضرت اشک می‏ریزد.

========

  1. رضایت فوق‏العاده علی از زهرا : از بحثهای پیشین استفاده شد که علی علیه‏السلام از فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام فوق‏العاده راضی و خشنود بود، زیرا آن حضرت یک انسان معصوم و بی‏لغزش بود و هرگز کاری برخلاف رضای امیرالمومنین انجام نمی‏داد، ولی در عین حال فاطمه علیهاالسلام در هنگام فراق، در ضمن وصایای خود به آن حضرت خواستند قلب مبارک علی را بار دیگر در مورد خود راضی‏تر نمایند و لذا عرض کرد:
  2. ای پسرعموی پیامبر! من هرگز به تو دروغ نگفتم، خیانت نکردم و به مخالفت تو برنخاستم. علی علیهالسلام چون این سخنان را شنید فرمود:
  3. معاذاللَّه انت اعلم باللَّه و ابر و اتقی و اکرم و اشد خوفا من اللَّه قد عز علی مفارقتک و تفقدک الا انه امر لابد منه... [1] .
  4. پناه به خدا، نسبت به امور و احکام الهی داناتری. نیکوکاری، تقوا، تقرب و خشیتت از خدا بیشتر است. این را بدان که جدایی و مفارقت تو فوق‏العادده برای من سنگین است، ولی این کارن چاره‏پذیر نیست.
  5. این فرازها نشان می‏دهد که آن بانوی گرانقدر، آنقدر به مولای متقیان عظمت قائل است، که در مقام کسب رضایت خاطر مولا است، هرچند کار خلاف و قصور جزیی نیز از او صادر نشده بود.

 

  1. به این مناسبت بود که امیرالمومنین چون پیکر پاک فاطمه علیهاالسلام را بر خاک سپرد، دست دعا به سوی آسمان برداشت و در حق زهرا چنین دعا کرد:
  2. اللهم انی راض عن ابنه نبیک، اللهم انها قد اوحشت فانسها، اللهم انها قد هجرت فصلها، اللهم انها قد ظلمت فاحکم لها و انت خیر الحاکمین. [2] .
  3. خدایا! من از دختر پیامبرت راضی هستم. بارالها! فاطمه علیهاالسلام نگران و مضطرب بود، تو او را آرامش بخش، خداوندا! زهرا از دوستان و فرزندن مفارقت کرد، تو او را وصل کن. پروردگارا! به فاطمه علیهاالسلام ظلم کردند تو خود حاکم باش.
  4. همه‏ی این فرازها نشان می‏دهد که فاطمه‏ی زهرا با داشتن مقام عصمت نسبت به حقوق شوهر چقدر ارزش قائل بوده و چه سان نگران بوده است که نسبت به مقام ارجدار شوهرش علی بن ابیطالب علیه‏السلام مسوول باشد و لذا علی علیهالسلام رضایت خویش را در مورد فاطمه علیهاالسلام اعلان می‏نماید....
  5. به همین جهت حضرت امام باقر علیه‏السلام می‏فرمایند: «برای زن هیچ شفاعتی به اندازه‏ی رضایت شوهر مفید و ثمربخش نیست....
  6. =======
  7. آموزش همسرداری  : ز دیگر آموزشهای فاطمه علیهاالسلام به زنان آموزش درس مدیریت کانون و رعایت حقوق خانواده بود. و در آن روزگار که مردان بر زنان استیلای کامل داشتند و حتی زن را مثل برده خود بحساب می‏آوردند موضعگیری اسلام در قبال زنان و حمایت از آنها این خطر را هم برای برخی از عاقلان پدید می‏آورد که از اطاعت مشروع همسر سرباز زنند و تبعیت لازم را نداشته باشند و این خود نیاز به اصلاح اندیشه و پیگیری داشت.
  8. فاطمه علیهاالسلام سعی داشت ضمن آشنا کردن زنان به حقوق خود و همسر و فرزندان پاره‏ای از اندیشه‏های افراطی یا تفریطی را در آنان تعدیل کند. نه آنچنان که زنان تسلیم باشند و در همه امور اطاعت کنند حتی در گناه، و نه آنچنان عاصی و نافرمان که حقوق شوهر را نادیده گیرند. زیرا اصولاً در هر انقلاب فکری که در جامعه‏ای پدید آید افراد خیلی زود به افراط و تفریط کشانده می‏شوند.
  9. او همچنان دفاع از حق شوهر را ضروری دانست، بویژه که در همسر حقانیتی راجع به مسأله‏ای باشد. عدم اطاعت از فرمان بحق شوهر را نوعی قبول لعنت خدا و فرشتگان معرفی فرمود.

=======

  1. سلام خداوند به حضرت زهرا (سلام الله علیها) فاطمه زهراء بعد از رحلت مادرش افسرده و جایگاه مادرش را از حضرت خواست، جبرئیل نازل شد و به حضرت رسول گفت: خداوند به فاطمه سلام می‏رساند و می‏فرماید: جایگاه مادرت در جایگاه بسیار عالی است. امالی طوسی، ص 175 در حدیث کساء خداوند سلام ابلاغ کرده و این جمله زیاد است: الْعَلِیُّ الاعْلَی یُقْرِئُکَ السَّلامَ‏ المناقب، ج 4، ص 25
  2. 4- الگو بودن ازدواج حضرت على و زهرا ..امام على (علیه السلام) خجالت مى‏کشید برود خواستگارى بهرحال پیغمبر راضى بود اما باید زن راضى باشد. پدر حق ندارد دختر را با زور و کراهت، رضایت دختر شرط است با حضرت زهرا (علیها السلام) مطرح کرد حضرت سرش را پایین انداخت سکوتى که علامت رضا بود
  3. خوب على جان چى دارى؟ فرمود من هیچى ندارم، خانه دارى؟ اسب دارى؟ هیچى ندارم، فرمود شمشیر و زره دارى. شمشیر را مى‏خواهى اما زره را ببر و بفروش. حضرت امیر زره را فروخت پول را داد به چند نفر از اصحاب فرمود بروید با پولى که از زره هست جهیزیه براى زهرا بخرید. بعد صورت جهازیه‏اش، اى کاش‏دخترهاى ما...‏
  4. عرض مى‏شود که زن در قرآن امروز زنان ما یکى از شعارهایشان این بود که الگوى ما فاطمه‏ ‏‏زهرا‏‏‏ست. الگوى زنان ما فاطمه‏ ‏‏زهرا‏‏‏ست. این شعار زنان امروز ما بود. در چه چیز الگوبود؟ (فاطمه‏ ‏‏زهرا‏‏‏) اصولًا ما حضرت زهرا‏‏‏ را با این که ما چهارده معصوم داریم ولى حضرت زهرا‏‏‏ باید تو چهارده تاباشد. یک زن باید تو چهارده تا باشد.
  5. الگو بودن فاطمه‏ ‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام تنها در چند مسئله خلاصه نمى‏شود به چند نمونه الگوئى حضرت علیها السلام اشاره مى‏کنیم.
  6. الگوی با حجابها: فاطمه‏ ‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) عالم ترین زنها، مربی‏ترین زنها، باوفاترین زنها.اما اگر هرچه به آن گفتى، همینطور سیخ ایستاده و نگاه مى‏کند، این پیداست که موتور عاطفه‏اش از کار افتاده است. در انسان دو تا موتور است. موتور عقل و موتور عاطفه. عقربک عقل زبان است. عقربک عاطفه، چشم است. اگر زبان نامیزان بود، پیداست که عقل نامیزان است و اگر چشم خشک بود، عاطفه کمبود دارد. عاطفه میزانش به هم خورده است.
  7. حضرت زهرا (علیها السلام) آمد پیش پیغمبر و فرمود بابا جان من دختر شما هستم، معلم خانم‏ها هستم، چهار تا بچه پشت سر هم دارم، کارهاى خانه هم همیشه هست، شوهرم هم که همیشه جبهه است،
  8. بنابراین اگر مشکلى نیست شما کسى را بفرستید از این خانم‏ها که به من کمک کند. پیغمبر فرمود شما سى و چهار بار بگو الله اکبر سى و سه بار هم بگو الحمدلله سى و سه بار هم بگو سبحان الله خوب این سوال چه ربطى به جواب دارد؟ من اینطور فهمیدم که پیغمبر مى‏خواهد بگوید زهرا جان اصلًا توى این فکرها نباش جواب پیغمبر نشان دهنده این است که دختر من نباید لوس باشد.
  9. الگوى مازهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) است. دختر خانم‏ها، آقا پسرها، اگر تا به حال نسبت به نماز کوتاهى کردید یک توجه بیش‏ترى داشته باشید.
  10. این گریه‏‏‏‏هاى براى حضرت فاطمه‏ ‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) و حضرت على (علیه السلام) خیلى اثر دارد.
  11. حضرت جبراییل روضه حسن را برای رسول الله خواند وحضرت رسول الله روضه عاشورا برای دخترش خواند فاطمه‏ ‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) :عاشورا خیلى مهم است. حدیث داریم که امام کاظم، امام هفتم (علیه السلام) اول عاشورا دیگر نمى‏خندید. مى‏فرمود: ماه محرم رسید. تنها مولودى که روز تولدش روضه خوانى شروع شد، امام حسین فرزند حضرت فاطمه‏ ‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) بود.
  12. اللهم صل علی محمد وآل محمد عجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۶
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد عجل فرجهم

    1. سیره زندگی حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها-2
  1. بنا براین من می گویم اگر بنا باشد که انسان به سعادت وسلامت برسد؛ راه حق وحقیقت را پیشه خود کند. راه اولیاء خدا نصب عین خود قرار دهد؛ تا برنده شود
  2. دنیا محل مسابقه است؛ باید ما در این مسابقه پیروز شویم؛ تا حسرت نخوریم؛ لذا خداوند چه لطف بزرگی فرمود یک خانواده مطهر در این دنیا قرار داد در این خانواده مظهر زن معصوم؛ مرد هم معصوم، فرزندها بچه ها هم معصوم؛ پدر بزرگ هم معصوم؛ این خانواده را خدا وند اسمش را گذاشت خانواده اهل بیت؛
  3. اینکه فرمود: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ‏ تَطْهِیرا( احزاب /33) اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم..
  4. این خانواده ! خانواده مبارکیند که خداوند متعال درشانشان آیه ها فرمود: فِی بیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ ترْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ" (نور/36) خدا خواسته که هر که بخواهد لطف خدرا وبندگی را خواست در این خانواده پیدا بکند؛
  5. اینها کعبه دورون هستی اند وفرد باید به دور اینها به چرخد؛ خداوند متعال اینها را آیات وبینات قرار داد؛ اینها را شفاعت کبرا بهشان داد؛ساده ترین زندگی بهترین تربیت فرزند ؛ بهترین الگوها؛ هرکسی که با مرام صدیقه طاهره هست نجات می یابد؛ حا لا شرط محبت این خانواده چیست؟ ؛ محبت؛ معرفت؛ اطاعت ؛ نصرت؛ برای یوسف زهراءعلیه السلام:
  6. اولین شرط انتظار؛معرفت است اول شناخت تاریخى وجود آن حضرت دومین شرط انتظار، محبت به 3سومین شرط انتظار، ایجاد سنخیت با امام 4جهارمین شرط انتظار، ارتباط با منتظران دیگر؛5پنجمین شرط انتظار، دعا براى تسریع در ظهور امام6 ششمین شرط انتظار، ارتباط با امام 7هفتمین شرط انتظار، یاد فراوان حضرت؛.8هشتمین شرط انتظار، دادن صدقه براى سلامتى آن عزیز 9نهمین شرط انتظار، رفع شبهه و مبارزه با شبهه‏افکناند10همین شرط انتظار،امیدوارى بر قیام و انقلاب آن یوسف زهرا(س) و امید دادن به دیگران11  . یازدهمین شرط انتظار،ایجاد آمادگى دائم رزمى
  7. حا لا کمترین شرط  محبت این خانواده چیست؟ ؛ اطاعت ؛ اطاعت عزیزان محبت این جا محبت چاخانی نیست؛ که دوستتان دارم  ولی اردت واطاعت نمی کنم ! محبت به این خانواده همراه با اطاعت است؛ خداوند به ما فرمود: ان کنتم یحبکم الله فتبعونی آل‏عمران‏ ، الجزء 3، صفحة: 54      قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿31﴾
  8. پیامبربه مردم بگو؟سیصد وسی بار درقرآن کلمه قل آمده یکی اش اینجاست ؛ قل ان کنتم تحبونی الله فاتبعونی..بگو اگر شما خدا را دوست دارید از من پیامبر باید متابعت کنید؛ قرارنیست که  ما پیامبربشویم ؛ قرار نیست ما تنور در خانه بگذاریم شما بگویید .
  9. محبت اهل بیت ازعادت هایمان رامرور م؛کنیم ؛ ببینیم آنها چه گونه . آنها چه سبک زندگی داشتند تبعیت بکنیم به این صورت که راه رستگاری باز است وظیفه ما وایمان  تبعیت کردن ازاین خانواده است ؛
  10. اما یکی از الگو واسوه های بزرگ خود حضرت فاطمه زهراء است.اسوه یعنی چه یعنی نمونه عالی! امام زمان  فرموند: ما در مادرمان فاطمه زهراء بهترین اسوه هارا داریم همه ما اهل بیت از مادرمان حضرت زهراء تبعیت می کند چه کسی را می توانیم بهتر از مادرمان ؛ ما در مادرمان بهترین نمونه های عالی را داریم؛ما همه اهل بیت از مادرمان فاطمه زهراء تبعیت می کنیم،
  11. آیا می شود خانواده ای مانند اهل بیت باشند ؟ کسانی که مشابهت داشته باشند با این خانواده ؛اگر کسی مشابهت با این خانواده نداشته با اهل این خانواده نیست یعنی متابعت واقعی را با این خانواده ندارد!
  12. حالا بیایم اسوه هایی را از زندگی حضرت فاطمه زهراء ببینیم
  13. 1- یکی از ویژگی های فاطمه زهراء وجود پر تاثیر ایشان است. ایشان یک وجودی دارند مثل زغفرانی که به آش می زنی! اش را رنگ وبوی آنرا عوض می کند؛ دگرگون می کند طعمش می دهد رنگش میدهد عطرش می دهد ؛ عطر فاطمه زهراء وکسانی که عطر حضرت را درخودشان می دهند وجودشان پر تاثیر است درجامعه وبین مردم این دختر غزیز ومبارک وقتی قرار است به وسیله خدا هدیه بشود شب معراج از ان خرمایی که دادند  فاطمه زهراء را هدیه  می کنند؛ 
  14. این دختردختری است که خداوند فرمود : انا اعطیناک الکوثر ای پیامبر من تو خیر کثیر عنایت کردم؛ ما یک اعطیناک ویک کوثر در قرآن داریم ؛ ما سرچشمه خیرات وبرکات را ای پیامبربه تو دادیم؛ دختری که پدر جلوی پای دختر بلند می شد؛  پیامبرجلوی پای دختر بلند بشود؛ پیامبر به دست زهراء بوسه می زند می گویند الفاطمه بضعت منی ؛ فاطمه پاره تن من است؛ فرمودند که فاطمه الزهرا آن انسیه حوراست؛ شفیعه روز جزاء است؛ ام ابیهاست؛
  1. این همه مقام ودرجات برای فاطمه الزهراء برای چیست؟ برای اینکه شیعیان وجود او را اوسوه نمونه عالی قرار بدهند؛ ار اوطبعیت کنند؛ اینکه ازاو تبعیت کنند وجود تاثیر گذارشان است؛
  2. یشان ام ابیها هستند؛ سؤا ل ام ابیها یعنی چه؛ ام ابیها به معنی مادر است؛ فاطمه الزهراء دخترپیامبرهستند نه مادر پیامبر چرا می گویند مادر پیامبر؟ ام ابیها بخاطر اینکه اوست که وجود پیامبر وجود پدر را به شدت دگر گون می کند متحول می کند! تلاطم درقلب پیامبرایجاد می کند؛
  3. ما گفتیم در جلسه های گذشته پیامبر شش مادر داشتند آمنه بنت وهب ؛ حویده؛ حلیمه سعدیه؛ ام امم ؛ فاطمه بنت اسد؛ ودیگر فاطمه الزهراء؛ انها هستند که در حق پیامبر مادری کردند؛ بله ؛
  1. فاطمه الزهراء همسر نمونه هستند: همسر علی علیه سلام است . این عروس و داماد یکدیگر را می ستایند
  2. شخصیت فاطمه زهراء علیها السلام از همان شب اول ازداوج چنان برای علی علیه السلام جلوه می نماید، که وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فردای آن شب از علی علیه السلام می پرسد: همسرت را چگونه یافتی؟ بی درنگ پاسخ می گوید: نعم العون علی طاعة الله بهترین یار و یاور برای اطاعت و عبودیت خداوند.
  3. همچنین از فاطمه زهراء علیها السلام می پرسد: کیف راءیت زوجک؟ شوهرت را چگونه دیدی؟ پاسخ داد: یا ابة خیر زوج؛ ای پدر بهترین شوهر دیدم. [1] .
  4. ========
  5. فاطمه الزهراء ودیعه هستند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  فرمودند : فاطمه جان! تو را نزد علی به ودیعه نهادم
  6. شب عروسی علی و فاطمه علیهما السلام وقتی که عروس وارد منزل داماد شد، رسول خدا علیه السلام به بلال فرمود تا اذان نماز عشاء را بگوید. پس ‍ از اذان و اقامه نماز عشاء حضرت ظرفی آب خواست، در حالی که آیاتی از قرآن تلاوت می فرمود به عروس و داماد دستور داد تا از آن آب بنوشند، سپس خود با آن آب بنوشند، سپس خود با آن وضو گرفت و بر سر هر دو پاشید. وقتی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) می خواست از خانه علی علیه السلام خارج شود حضرت جدایی از پدر را می چشید. پیامبر صل الله علیه وآله  دخترش را آرام کرد و فرمود: دخترم! اکنون تو همسر کسی هستی که نیرومندترین مردم در ایمان است و از نظر اخلاق و روح بلند بر همگان برتری دارد، من تو را نزد او به ودیعه نهدم. [1] .
  7. =======
  8. فاطمه همسری صدیقه
  9. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به امیرالمؤ منین علیه السلام فرمودند: یاعلی! پروردگار سه نعمت ارزشمند به تو عطا کرده است که به هیچ کس، حتی به من ارزانی نکرده: اول: پدرزنی چون من به تو عطا کرده است. دوم: به تو همسری چون دخترم صدیقه هدیه فرموده است. سوم: فرزندانی چون حسن و حسین علیه السلام به تو عطا کرده است پیامبر (صلی الله علیه وآله) به دنبال آن فرمود: البته شما از من و من هم از شما هستم. [1] .
  10. ========
  11. شوهر فاطمه برترین خلق است :
  12. اسماء بنت عمیس گفت: فاطمه زهراء علیها السلام به من فرمود: شبی که من به خانه علی علیه السلام رفتم علیه السلام رفتم (در نیمه های شب) از خواب بیدار شدم، دیدم که زمین با علی علیه السلام سخن می گوید و علی نیز با آن حرف می زند. صبح نزد پدرم جریان را گفتم، پدرم سجده ای طولانی کرد و سرش را بلند کرد و فرمود: دخترم، بشارت باد تو را به اولاد صالح و نسل پاکیزه، زیرا خداوند شوهرت را بر سایر مردم برتری داده و به زمین دستور داده که با او سخن بگوید و از اخبار شرق و غرب عالم او را مطلع کند.
  13. =======
  14. شوهرداری فاطمه :  فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام در تمام زمینه‏های عملی برای بانوان و پیروانش الگوی زندگی است و از جمله شوهرداری و جلب رضایت او می‏توان از سیره‏ی آن حضرت درسها گرفت و صفا و صمیمیت کانون خانواده را دو چندان کرد.

=============

  1. >ایثار در شوهرداری:
  2. >عشق و علاقه‏ی شدید به امیرالمومنین :
  3. >رضایت فوق‏العاده علی از زهرا
  4. >توصیه زهرا به تزویج امامه
  5. ======= = = = = =

اللهم صل علی محمد وآل محمد عجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۲۶
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد عجل فرجهم

سیره زندگی حضرت فاطمه الزهرا سل الله علیها -1

  1. بسم الله الحمن الرحیم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ‏ الْوَکِیل نعم المولی و نِعْمَ‏ النَّصِیرُ و لا حول و لا قوّة إلّا باللّه العلىّ العظیم.       
  2. أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ‏... بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ*- یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ (18) وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ (19) لا یَسْتَوی أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ (20) لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (21) هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ (22) هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (23) هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (حشر/24) صدق الله علی العظیم..
  3. ثم صلاة و سلام علی عبد المعید والرسول المصدق المحمود الاحمد ابالقاسم محمد وعلی اهل البیت طاهرین منتجبین ، سیما الحجة القائم المنتظر المهدی صاحب الزمان صلوات‏ الله علیه و على آبائه الطاهرین‏.. :
  4. «اللهم‏ کن‏ لولیک‏ الحجة بن الحسن صلواتاک علیه و على آبائه فى هذه الساعة و فى کل ساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتى تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا» وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَیْرَه.به رحمتک یا ارحم الرحمین ..
  5. از سیره معصومین علیهم السلام:  حکایتى زیبا در بیان حدیثى از فضائل فاطمه .جابر بن یزید الجعفی، عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری، عن رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله، عن اللّه تبارک و تعالى أنّه قال: یا أحمد، لولاک‏ لما خلقت الأفلاک، و لو لا علی لما خلقتک، و لو لا فاطمة لما خلقتکما. جنة العاصمة، میر جهانی لولا فاطمه جنة العاصمة، میر جهانی 284    
  6. استاد جمالی : با عرض سلام وشب به خیر وعرض خیر مقدم خدمت خواهران وبرادران ایمانی دراین آخرین شب این مجلس ودر آستانه میلاد مبارک ومسعود حضرت زهرای مرضیه صدیقه  طاهره  صلاة و سلام علیها  اولاه
  7. برهمه  شماخصوصا  بانوان محترم ؛ مادران عزیز ؛ خواهران  گرامی؛ خانمهای بزرگوار؛ بزرگان ؛
  8. میلاد حضرت فاطمه الزهرا را  تبریک وتهنیت عرض کنم و تقدیروتشکرکنم شما برادرن ایمانی هدیه کنید برارواح کلیه شهدا؛ صلحا ؛علما؛ کلیه گذشته گان؛ پدران ؛ مادران؛ ذوالحقوق؛ حقوق حق داران، روح پرفتوح حضرت امام و دوفرزندانش، به ذکرصلوات برمحمد وآل محمد. اللهم‏ صل‏ على‏ محمد و آل محمد وعجل فرجهم..
  9. عزیزان موضوع بحث ما پیرامون.. عزیزان این چند شب بحث وصحبت ما پیرامون سبک  زندگی حضرت  فاطمه  زهرا صدیقه طاهره سلام الله علیها بود.و صحبت  داشتیم
  10. وامشب شب جمع بندی صحبت های شبهای گذشته است. عزیزان در شبهای گذشته خدمت شما بزرگوان عرصه داشتیم که ما انسانها که خدا ما را اشرف مخلوقات آفریده برای کاربزرگی در این دنیا آفریده کار عظیمی که ما بخاطرآن ما مسجود ملایکه شدیم ،
  11. شیطان . نام‏ شیطان‏ عزازیل بود. ملک مقرب خدا با شش هزار سال عبادت از درگاه خداوند متعال روی گردان شد ، با اینکه خداوند متعال برای  انسان فرمود:  فتبارک الله احسن الخالقین..خدایی که فرمود: لقد خلقناک انسان فی احسن التقویم. یعنی قرار است که انسان بهترین مخلقات جهان هستی با شد، وانسان در دنیا بهترین جایگاه هستی را در دنیا رقم بزند ، وجایگاه خدایی خود را در دوجهان مسقر ومقدم کند.وخود را وارد بهشت ابدی وسعادت ابدی کند،
  12. وبرای خدا چنین چیزی آسان است. ولی انسانی که یک بار زندگی می کند وقرار است که این یک بارخود را به هدف مطلوب رساند وبه سعادت ابدی رساند، همه چیز بستگی به این زندگی چند روز دنیا دارد وهرچه باید کسب کنیم در این دنیا است.
  13. این دنیای من وشما خیلی مهم است همه دار وندار ما در این زندگی چند روزه  است ؛ که باید خوب بگذرد به سعادت وسلامت بگذرد. سعی ما این است که ما دراین دنیا ما به گونه ای زندگی کنیم که سعادت ابدیمان را پیدا بکنبم وطی بکنیم. اگر بچه از رحم مادر کورباشه وقتی که به دنیا بیاید یک عمر کوره یک رنگ زرد وقرمز ندیده ؛ پدرومادر ندیده بچه اش را نمی شناسد؛ کور مادر زاد! آدمی ام که در دنیا با لجبازی با دوروغ با کینه با ریا با حرامخواری باحسودی  آدمی که در دنیا بابی ایمانی وبا بی حیایی زندگی می کند. به مجرد برای وارد شدن به سرای آخرت باید چند سال درآخرت با کوری ابدی وارد سرای آخرت بشود؟! الی الابد!!
  14. عزیزان ماهمه سعادت ابدیمان بستگی به این چند روز دنیا دارد! پس ما بسیار تشنه ایم وبسیار نیازمندیم که برای  رفع تشنگی ورفع نیازمان در این جا ودر آنجا اندیشه ای کنیم وراه شرافت وسعادت انسانیت  خودمان را دریابیم ودرس زندگی که حتما ما را وارد سرای ابدی میکند آنرا فرا بگیرم؛
  15. خداوند برای این کار منت عظیم برسرما نهاده؛ چرا منت ؟ چون خدمت شما عزیزان عرض کردیم که نعمت هایی که از آن ماست دردنیا تمام می شود مثل جوانی؛ مثل زیبایی؛ مثل میوه سرفصل مثل سلامتی ؛ مثل حیات در دنیا؛
  16. ولی منت های خدا تمام شدنی نیت! یکی از منت ها قرآن است؛ منتها ولایت فاطمه زهراست سلام علیها؛ منت ها وجود رسول خداست که هم در دنیا وهم آخرت قراراست با شما باشند؛
  17. آل‏عمران‏: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ ﴿164﴾
  18. خداوند بر مؤمنان منت نهاد[ نعمت بزرگى بخشید] هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند. (164)
  19. خداوند متعال خیلی کار عظیمی کرده ! برای ما الگوی سعا ده وسالم  پیامبرواهل بیت را قرار داده است؛
  20. وای برکسی که حواسش به امور مادی باشد واز این امور سالم معنوی بهره نبرد،
  21. عزیزان قرآن برای ما تهدید را بیان کرده که می خواهید که ما زیانبارترین وبد بخت ترین مردم را به شما معرفی کنیم؟ بله ! 
  22. «قُلْ هَلْ ننَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا. الَّذِینَ‏ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی‏ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»( کهف‏/104)
  23. می دانید؟ ورشکسته ترین افراد چه کسانی هستند کسانی که تمام عمرشان به جمع کردن عمرش به گول زدن عمرش به غیبت کردن ودروغ گفتن است اما انسان زندگی نکرد سالم زندگی نکرد؛ با گناه وعصیت وخطا سی سال عمرش را همینجا به عیاشی عیاشی وحیوانی طی کرد؛ برای خودش فکر نکرد که اینجا برای رفتن است؛ اینجا کلاس آموزش دیدن برای آخرت است!
  24. «قُلْ هَلْ ننَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا. الَّذِینَ‏ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی‏ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»( کهف‏ /104)
  25. آنها که تلاشهایشان در زندگى دنیا گم(و نابود) شده؛ با این حال، مى‏پندارند کار نیک انجام مى‏دهند!» (104)
  26. پس چه کار باید کرد ؟ آقا این چند روزه را ماانسانهاهم خوش باشیم وهم گناه نکنیم؟ آقا برنامه ریزی بکنیم با دقت که درزندگی که  این چند روزه وبه گونه ای خوب وخوش بگذرد که بدانیم ومطمین باشیم که سعادت ابدی هست.
  27. خوب بودن به گناه کردن نیست ؛خوب بودن به غفلت نیست؛خوب بودن به بی برنامه زندگی کردن نیست؛
  28. ما برنامه داریم قرآن برنامه ماست؛ با قرآن برنامه ریزی کنیم در زندگی مان که هم خوب باشتم  ما درزندگی مان برنامه داریم قرآن برنامه زندگی است؛ الگوگیری از اهل بیت برنامه زندگی است؛ شفاء ما فی الصدور آی همه مردم دنیا بدانید آگاه باشید
  29. یونس‏: یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (57)
  30. هان اى مردم! از ناحیه پروردگارتان موعظتى و شفاى قلبى و هدایتى براى عموم بشر و رحمتى براى خصوص مؤمنین بیامد (57).
  31. الإسراء: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ  وَ لاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَاراً ﴿82﴾
  32. و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى‏کنیم؛ و ستمگران را جز خسران(و زیان) نمى‏افزاید. ()
  33. مَا فِی الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ  لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿57﴾       
  34. اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است؛ و درمانى براى آنچه در سینه‏هاست؛ (درمانى براى دلهاى شما؛) و هدایت و رحمتى است براى مؤمنان! (یونس/57)
  35. یونس‏: یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (57)
  36. ای مردم خداوند یک موعظه ویک شفاء درمان برای شما قرار داد؛ ما قرآن را شفا ورحمت قرار دادیم اما برای مومنان ؛ مومنان آن کسانی هستند که به آیات قرآن عمل می کنند؛ ن
  37. ماخدامند قرآن را شفا ودرمان برای شما قرار داد.. الإسراء: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ...
  38. ما قرآن را شفا ورحمت  قرار دادیم ام برای مومنان ..مومنان آن کسانی هسند که به ایات قرآن عمل می کنند؛
  39. گقتند مال مردم نخور؟ چشم؛ گفتند دوست دختر نداشته باش؟ گفتند بی بند بارنباش ؟ چشم ؛ گفتندغش درمعامله نکن؟  چشم ؛ چشم ؛  والا چنین کسی یک قدم کج رفت محکوبه سقوط ابدی است الی ابددر اسفل سافلین بسر می برد؛ یعنی دنیا وآخرتش را باخته ! راهی جز تسلیم بودن وزندگی سالم بودن وزندگی بی گناه داشتن نداریم؛ چه بسا در این جا یک شیطنت ها حاصل بشود ولی این شیطنت ها باطلاقی است که راه نجات ندارد؛ دیگه توفیق توبه پیدا نمی کند که بعد حالا اصلاحش می کنند؛ بنا ی یک نسل را برای کج روی را گذاشته ؛ اجتماعرا تباه کرده وعمرش تباه شده؛

اللهم صل علی محمد وآل محمد عجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۲۵
شهریور

 

  1. بسم الله الرحمن الرحیم .. - فاطمه- سلام الله علیها-1
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. از مفضل بن عمرو که گفت: «حضرت صادق- علیه السّلام- را پرسیدم که ولادت فاطمه چگونه بوده است؟ آن حضرت فرمود که چون خدیجه خاتون به حباله نکاح پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- درآمد، زنان قریش از او ببریدند و نزدیک وى نمى‏شدند، و هیچ زن را به نزدیک او نمى‏گذاشتند، و...
  4. خدیجه خاتون متوحّش و محزون گردید، و چون به فاطمه- علیها السلام- حامله شد، فاطمه- علیها السلام- در بطن او با او سخن گفتى و او را تسلّى دادى و به صبر ترغیب نمودى، و خدیجه خاتون این امر را پنهان مى‏داشت. تا روزى حضرت رسول- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- به حجره درآمد. شنید که خدیجه با فاطمه سخن مى‏گفت.
  5. گفت: یا خدیجه با که سخن مى‏گویى؟! گفت: این فرزند که در شکم دارم با من سخن مى‏گوید و مرا انس مى‏دهد. پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- فرمود که یا خدیجه اینک جبرئیل مرا بشارت مى‏دهد که این فرزند دخترى است پاک و مطهّر و با میمنت؛ و جبرئیل مى‏گوید که یا محمّد خداى تعالى نسل تو را از او پدید آورد، و از نسل او خواهند بود امامان، که حضرت حق تعالى ایشان را خلفاى خود گرداند در زمین، بعد از آنکه مدّت وحى بگذرد.»
  6. و چون خدیجه را وقت ولادت نزدیک رسید، کس فرستاد به نزد زنان قریش که بیایید تا کار من کفایت کنید. جواب گفتند که: ما را نافرمانى کردى و زن محمّد- که یتیم ابو طالب است- شدى، که درویش است و هیچ ندارد؛ ما نیز امروز نزد تو حاضر نشویم. خدیجه غمناک شد، که ناگاه چهار زن گندمگون بلند بالا [که‏] به زنان بنى هاشم شبیه بودند، به درون حجره درآمدند. یکى از ایشان گفت: «اى خدیجه، اندوهگین مباش که ما
  7. رسولان پروردگار توایم؛ من ساره‏ام؛ و این آسیه بنت مزاحم رفیق تو در بهشت؛ و این دیگر مریم بنت عمران؛ و این یک کلثوم «*» خواهر موسى بن عمران؛ خداى تعالى ما را فرستاده تا تو را یارى دهیم.» پس یکى از جانب راست او نشست و یکى از جانب چپ، و یکى در پیش روى و چهارم در پس پشت. و فاطمه پاک و پاکیزه به وجود آمد. وچون به زمین رسید، نورى از او ساطع گردید، چنانکه خانه‏هاى مکّه روشن شد، و آن نور به شرق و غرب عالم رسید، و ده تن از حور العین درآمدند؛ هر یکى طشتى و ابریقى پر از آب کوثر آوردند.
  8. پس آن زن که در پیش روى خدیجه نشسته بود فاطمه را به آب کوثر بشست و در خرقه‏اى که سفیدتر از شیر و خوشبوتر ازعنبر بود بپیچید؛ و خرقه دیگر مثل آن بر سرش افکند؛ بعد از آن فاطمه به سخن درآمد.
  9.  و گفت: «أشهد أن لا اله الّا اللّه و أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه أبى سیّد الانبیاء و أنّ بعلى سیّد الاوصیاء و ولدى سادة الأسباط.» پس بر آن زنان سلام کرد و هر یک را به نام خواند و ایشان در روى او مى‏خندیدند و حور العین را بشارت مى‏دادند به ولادت فاطمه- علیها السلام-؛ و در آسمان نورى به غایت روشن پدید آمد که فرشتگان پیش از آن ندیده بودند. وآن زنان به خدیجه گفتند که فراگیر فاطمه را، به درستى که طاهره و مطهّره و زکیّه و میمونه است، و حق تعالى برکت فرموده در نسل او، و اولاد او را پاک و پاکیزه گردانیده است از جمیع معایب. پس خدیجه او را بستد و به غایت شادمان بود، و پستان در دهان او گذاشت؛ فاطمه شیر بیاشامید، و در روزى چندان ببالید که کودک دیگردرماهى؛ و در ماهى آن قدر نموّ نمود که کودک دیگر در سالى.
  10. السلام علیک یابن فاطمة‏ الزهرا‏‏‏ سیدة نساءالعالمین
    سلام بر تو اى فرزند فاطمه‏ ‏ زهرا‏‏‏ سیده زنان عالمیان
  11. خدیجه : اول زنى که وجود مبارک پیغمبر اختیار نمود ((حضرت خدیجه )) چهل ساله بود که در سن بیست و پنج سالگى با آن مخدره ازدواج فرمود.جناب خدیجه خواهر ابوینى ((عوام )) پدر ((زبیر)) است که اهل تسنن را از عشیره مبشره میدانند.
  12. خدیجه : اول همسر عتیق بن عائد مخزومى بود و دخترى جاریه نام آورد، بعدا با (ابوهالة بن مندراسیدى )) ازدواج کرد و از او هم پسرى بنام ((هند)) آورد،
  13. خدیجه : بعد از ان دو شوهر با رسول اکرم ازدواج کرد که از آنحضرت هم داراى سه پسر و چهار دختر شد که جناب ((قاسم )) و ((زینب )) و ((رقیه )) و ((ام کلثوم )) قبل از بعثت متولد شدند و جناب ((طیب )) و ((طاهر)) و ((فاطمه‏ ‏‏زهرا‏‏‏ سلام الله علیها)) بعد از بعثت متولد گردیدند.
  14. حضرت نبی مکرم (صل الله علیه وآله وسلم) یک فرزند پسر هم بنام ((ابراهیم )) از ((ماریه قبطیه )) داشتند و از سایر زنهاى خود اولادى نداشتند و تمام آنها( فرزندان) در زمان حیات پیغمبر از دنیا رفتند مگر فاطمه‏ ‏‏زهرا‏‏‏ که دو سال بعد از رحلت آنحضرت از دنیا رفت .
  15. و شاید علت آنکه اولادهاى آنحضرت در زمان حیات مردند این باشد که بعد از فوت آنحضرت موضوع خلافت به اولادهاى آنحضرت نیفتد با آنکه پیغمبرجز فاطمه‏ ‏‏‏اولادى باقى نگذارد و اینهمه کشمکش و اختلاف در امر خلافت ایجاد شد، اگر اولادهاى متعدد باقى میگذاشت چه میشد؟!
  16. تولد فاطمه‏ ‏‏(علیهاالسلام ) در بیستم جمادى الثانى سال چهارم بعثت در مکه معظمه بوده و چون مادر خدیجه فاطمه‏ ‏ نام داشت لذا این مخدره را فاطمه‏ ‏ نام نهادند علت نامیدن آن مخدره به این نام
  17. .جمعى دیگر گفتند چون کفالت و حضانت حضرت رسالت پس از رحلت مادرش آمنه بنت وهب با فاطمه‏ ‏ بنت اسد مادر امیرالمؤ منین علیه السلام بود و حضرت رسول او را مادر خطاب میکرد، لذا این اسم را، روى فرزندش نهاد که اسم فاطمه‏ ‏ بنت اسد از بین نرود و بر سر زبانها باشد.
  18. فى الارض فاطمة .: ولى ((صدوق )) در ((معانى الاخبار)) از ((سدیر صیرفى )) از حضرت صادق (ع ) روایت میکند که در حدیث معراج آمده که جبرئیل از درخت بهشتى سیبى چیده بدست مبارک حضرت رسول داد چون آنرا شکافت نورى مشاهده کرد فرمود اى جبرئیل این نور چیست ؟ عرض کرد: هى فى السماء منصورة و فى الارض فاطمة‏ .
  19. فاطمه‏ ‏‏(علیهاالسلام ) از این روایت معلوم میشود که خدا این نام را قبل از ولادت بر آن مخدره نهاده و لذا بعد از تولد ملکى بر پیغمبر نازل شد و اسم فاطمه‏ ‏ را بزبان آنحضرت جارى ساخت
  20. نام های فاطمه : ‏اگر چه قبل از اینکه این مخدره فاطمه‏ ‏ نامیده شود فاطمه‏ ‏ هاى دیگرى در اسلام بوده اند مانند ((فاطمه‏‏ )) مادر خدیجه و ((فاطمه‏ ‏ بنت اسد)) و ((فاطمه‏ ‏ بنت زبیر)) و ((فاطمه‏ ‏ بنت حمزه )) ولى در اسلام اول زنیکه فاطمه‏ ‏نامیده شد دختر پیغمبر بود و درهر خانه که دخترى بنام فاطمه‏ ‏ باشد باعث ازدیاد رحمت و اکثار برگت خواهد بود و..
  21. همنام فاطمهفرداى قیامت: اشخاصى که نام آنها فاطمه‏ ‏ باشد چون از قبر بیرون آیند در مقام مفاخرت و مباهات برآیند که ما همنام فاطمه‏ ‏ دختر پیغمبر هستیم پس همانطور که فاطمه‏ ‏ زهرا‏‏‏ را بر ما فضیلت است ما را هم بر سایر زنان فضیلت خواهد بود و از جهت اسم مزیتى براى ما میباشد و اخبار رسیده دعاى آدم : یا حمید بحق محمد یا عالى بحق على یا فاطر بحق فاطمه‏ ‏ .
  22. معنى فاطمه‏ : لفظ فاطمه‏ ‏ مشتق از فطم است و در مجمع البحرین گوید: فطیم بر وزن کریم طفلى را گویند که از شیر جدا و جدا کرده باشند و رضاع وى بنهایت رسیده باشد. در المنجد گوید: فطم الحبل : قطعه .
  23. فاطمه از شیرگرفته شده: حضرت رسول فرمودند: ستحرصون على الامارة ثم تکون حسرة و ندامة فعمت المرضعة و سئسبت الفاطمة‏ .یعنى مردم در حکمرانى حریص میشوند با آنکه عاقبت آن افسوس و پشیمانى است پس آن وقت طفل شیرى در آسایش و راحت است و آنکه از شیر گرفته شده در زحمت و مشقت خواهد بود. شاید در این روایت فاطمه‏ ‏ است که از شیر گرفته شده معنى دارد.
  24. وجه تسمیه فاطمه : و نیز در حدیث دیگر فرمود:  خطیر امتى من مدم شبابه فى طاعة الله و فطم لذاته من لذات الدنیا یعنى بهترین امت من کسى است که جوانى خود را در طاعت خدا صرف نماید و از لذات دنیا خود را جدا نماید. در این خبر فطم بمعنى جدا شدن آمده و آنچه از اخبار استفاده میشود اینست که وجه تسمیه آن مخدره به فاطمه‏ ‏ یکى از وجوه زیر است .
  25. وجه اول تسمیه فاطمه : او را فاطمه‏ ‏ گفتند لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دینا و حسبا چنانچه مفاد خبر صادقین در بحارالانوار است .فاطمه‏ ‏ سلام الله علیها مقامات عالیه نفسانیه و فضائل عقلانیه را دارا بود و در کودکى کمال بزرگى را داشت که در میان تمام زنان دنیا وجود نداشت ، لذا پدرش او را سیده نساء عالمین خواند،
  26. بلکه درباره اش فرمود: انها اشرف من جمیع الانبیاء و المرسلین عدا ابیها خاتم النبیین .از همه اینها غیر از پدرش برتر بود و در شرافت زندگى بدرجه اى رسید که دست دیگران بدانپایه نرسد.
  27. وجه دوم تسمیه فاطمه : در علل از حضرت باقر (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود:  لما ولدت فاطمة‏ اوحى الله تعالى ملک فانطلق به لسان محمد فساماها فاطمة‏ قال انى فطمتک بالعلم و فطمتک عن الطمث قال (علیه السلام ) والله لقد فطمها الله تبارک و تعالى بالعلم و عن الطمث بالمیثاق .
    در این حدیث چهار مطلب ذکر شده است :
  28. اول - ملکى اسم فاطمه‏ ‏ را بر زبان پیغمبر جارى نمود.دوم - فطام فاطمه‏ ‏ به علم باین معنى که فطمتک بالعلم یعنى ترا به علم شیر دادم تا بى نیاز از دیگران شدى یا آنکه ترا به سبب علم از جهل جدا کردم و یا بریدن تو از شیر مقرون بعلم بود.سوم - فطام از طمث باینمعنى است که فاطمه‏ ‏ مثل زنان دیگر خون حیض نمى بیند.
  29. چهارم - کلام امام باقر (علیه السلام ) است که به قسم خوردن با ضمیمه میثاق خبر از قول حضرت رسول (صل الله علیه وآله وسلم  ) داده و قسم خوردن امام باقر بجهت آنست که دیگران گمان نکنند امام باقر درباره مادرش زهرا‏‏‏ مبالغه میکند بلکه عین حقیقت را بیان فرموده است .
  30. علم فاطمه‏ ‏علیهماالسلام : کلینى در کافى خبرى از ((ابوالبصیر)) نقل میکند باین مضمون که گفت : خدمت امام صادق شرفیاب شدم ؟ عرض کردم میخواهم از شما سئوالى کنم آیا اینجا کسى هست که کلام ما را بشنود پرده اى آنجا بود حضرت برداشته آنجا را دید کسى نبود فرمود حالا هر چه بخاطرت رسید سئوال کن ، گفتم قربانت گردم شیعیان شما با هم گفتگو میکنند که رسول خدا بابى از علم به على تعلیم فرمود که از آن هزار باب گشوده شد، حضرت فرمود پیغمبرهزار باب از علم به على آموخت که از هر بابى هزار باب گشوده شد.
  31. ابوبصیر تعجب کرده گفت این عمل عمده اى است باین معنى که بالاتر از این معنى و مرتبه هیچ مرتبه علمى دیگرى نیست ؟، پس حضرت قدرى فکر کردند
  32. بعد فرمود که آن علم عمده اى بود ولى نه آنقدر عمده که تو خیال میکنى بعد حضرت فرمود نزد ما آل محمد جامعه است مخالفان ما چه میدانند که جامعه چیست ،
  33. ابوبصیر گفت قربانت گردم جامعه چیست ؟ فرمود طوماریست که هفتاد ذراع است ، به ذراع رسول خدا که آنحضرت به على (علیه السلام ) فرموده و على نوشته است
  34. تمام حلال و حرام و تمام چیزهائیکه مردم بآنها محتاجند، حتى تفاوت در خراشی که در بدن دیگرى وارد آورد در آنست ، پس حضرت دست ابابصیر را فشرده فرمود حتى این هم را نوشته
  35. ابابصیر گفت بخدا قسم این علم عمده است حضرت فرمود عمده میباشد ولى نه آنقدرها که تو گمان کرده اى مجددا ساعتى حضرت تاءمل فرمودند بعد فرمود نزد ما جفر است
  36. ولى مردم چه میدانند جفر چیست ؟ عرض کردم بفرمائید که جفر چیست ؟ فرمود ظرفى است از پوست که علم تمام انبیاء و اوصیاء و علمائیکه از بنى اسرائیل مرده اند تا کنون در آن ثبت و ضبط است ،
  37. ابونصیر از روى تعجب گفت : ان هذا هوالعلم ، این علم مهمى است ،
  38. حضرت فرمود انه لعلم و لیس بذلک ، بلى این علم است ولى نه آنطور که تو تصور نمودى .
  39. پس حضرت قدرى تاءمل فرمودند بعد گفتند :  وان عندنا لمصحف فاطمه‏ ‏ و مایدریهم ما مصحف فاطمة‏ .
  40. در نزد ما مصحف فاطمه‏ ‏ میباشد مردم چه میدانند که مصحف فاطمه‏ ‏ چیست؟
  41. عرض کردم مصحف فاطمه‏ ‏ چیست ؟ فرمود:  مثل قرانکم هذا ثلث مرآت و الله ما فیه من قرانکم حرف واحد...   اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۲۲
شهریور

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. 16- استعاذه به خدا

«أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاءِ وَ مِنَ الضَّلالَهِ بَعْدَ الْهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الاْعْمالِ وَ مُرْدِیاتِ الْفِتَنِ.»:

پناه به خدا مىبرم از نابینایى بعد از بینایى و از گمراهى بعد از راهیابى واز اعمال ناشایسته و فرو افتادن در فتنهها.

  1. 17- اسوه هاى حقیقت

«إِنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فینا، لا یَقُولُ ذلِکَ سِوانا إِلاّ کَذّابٌ مُفْتَر.»:

حقّ با ما و در میان ماست، کسى جز ما چنین نگوید، مگر آن که دروغگو و افترا زننده باشد.

  1. 18- ظهور فَرَج به اذن خدا

«وَ أَمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، کَذَبَ الْوَقّاتُونَ. وَ أَمّا قَوْلُ مَنْزَعَمَ أَنَّ الْحُسَیْنَ (علیه السلام) لَمْ یُقْتَلْ، فَکُفْرٌ وَ تَکْذیبٌ وَ ضَلالٌ.»:

امّا ظهور فرج، موکول به اراده خداوند متعال است و هر کس براى ظهور ما وقت تعیین کند دروغگوست. و امّا گفته کسانى که پنداشته اند امام حسین(علیه السلام) کشته نشده، کفر و دروغ و گمراهى است.

  1. 19- شناخت خدا

«إِنَّ اللّهَ تَعالى هُوَ الَّذى خَلَقَ الاْجْسامَ وَ قَسَّمَ الاْرْزاقَ لاِنَّهُ لَیْسَ بِجِسْم وَلا حالّ فىجِسْم«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىءٌ وَ هُوَالسَّمیعُ الْعَلیمُ».»:

همانا خداوند متعال، کسى است که اجسام را آفریده و ارزاق را تقسیم فرموده، او جسم نیست و در جسمى هم حلول نکرده، «چیزى مثل او نیست و شنوا و داناست».

  1. 20- ائمّه () دست پرورده هاى پروردگار

«إِنَّ اللّه مَعَنا و لا فاقَةَ بِنا إِلى غَیْرِهِ وَ الْحَقَّ مَعَنا فَلَنْ یُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنا.»:

خداوند با ماست، و به جز ذات پروردگار به چیزى نیاز نداریم، و حقّ با ماست. اگر کسانى با ما نباشند، هرگز در ما وحشتى ایجاد نمىشود، مادست پرورده هاى پروردگارمان، و مردمان، دستپرورده هاى ما هستند.

  1. 21- دانش حقیقى

«أَلْعِلْمُ عِلْمُنا وَ لا شَىْءَ عَلَیْکُمْ مِنْ کُفْرِ مَنْ کَفَرَ.»:

دانش، دانشِ ماست، از کفرِ کافر، گزندى بر شما نیست.

  1. 22- اتّفاق و وفاى به عهد

«لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا.»:

اگر شیعیان ما ـ که خداوند آنها را به طاعت و بندگى خویش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پیمان الهى اتّحاد واتّفاق مىداشتند و عهد و پیمان را محترم مىشمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمىافتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل مىشدند.

  1. 23- پیروان نادان

«قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّیعَةِ وَ حُمَقاؤُهُمْ، وَ مَنْ دینُهُ جَناحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْهُ.»:

حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) به محمّد بن على بن هلال کرخى فرموده اند :نادانان و کمخردان شیعه و کسانى که بال پشه از دیندارى آنان محکمتر است، ما را آزردند.

  1. 24- بیزارى از غالیان

«أَنـَا بَرىءٌ إِلَىاللّهِ وَ إِلىرَسُولِهِ مِمَّنْ یَقُولُ إِنّا نَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ نُشارِکُهُ فىمُلْکِهِ أَوْ یُحِلُّنا مَحَلاًّ سِوَى الْمحَلِّ الَّذى رَضِیَهُ اللّهُ لَنا.»:

من از افرادى که مىگویند: ما اهل بیت [مستقلاًّ از پیش خود و بدون دریافت از جانب خداوند] غیب مىدانیم و در سلطنت و آفرینش موجودات با خدا شریکیم، ما را از مقامى که خداوند براى ما پسندیده بالاتر مىبرند، نزد خدا و رسولش، بیزارى مىجویم.

  1. 25- سجده شکر

«سَجْدَةُ الشُّکْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَ أَوْجَبِها.»:

سجده شکر از لازمترین و واجبترین مستحبّات است.

  1. 26- فضیلت تعقیبات نماز

«إِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَ التَّسْبیحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَى الدُّعاءِ بِعَقیبِ النَّوافِلِ کَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَى النَّوافِلِ.»:

فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب در مقایسه با دعا و تسبیح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضیلت واجبات بر مستحبّات است.

  1. 27- سجده، مخصوص خداست

«فَأَمّا السُّجُودُ عَلَى الْقَبْرِ فَلا یَجُوزُ.»:سجده بر قبر جایز نیست.

  1. 28- راه اندازى کار مردم

«أَرْخِصْ نَفْسَکَ وَ اجْعَلْ مَجْلِسَکَ فِىَ الدِّهْلیزِ وَ اقْضِ حَوائِجَ النّاسِ.»:

خودت را براى خدمت دراختیار مردم گذار، ومحلّ نشستن خویش را درِ ورودى خانه قراربده، و حوائج مردم را برآور.

  1. 29- امنیّت بخش زمین

«إِنّى أَمانٌ لاِهْلِ الاْرْضِ کَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاَِهْلِ السَّماءِ.»:

وجود من براى اهل زمین، سبب امان و آسایش است، همچنان که ستارگان سبب امان آسماناند.

  1. 30- رجوع به راویان حدیث

«وَ أَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها إِلى رُواةِ حَدیثِنا فَإِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُم وَ أَنـَا حُجَّةُاللّهِ عَلَیْهِمْ.»:در پیشامدهاى مهمّ اجتماعى به راویان حدیث ما مراجعه کنید، زیرا که آنان حجّت من بر شما هستند و من هم حجّت خدا بر آنان هستم.

  1. 31- مطاع، نه مطیع کسى

«إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ آبائى إِلاّ وَقَدْ وَقَعَتْ فى عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطاغِیَةِ زَمانِهِ وَ إِنّى أَخْرُجُ حینَ أَخْرُجُ وَ لا بَیْعَةَ لاِحَد مِنَ الطَّواغیتِ فى عُنُقى.»:

هریک از پدرانم بیعت یکى از طاغوت هاى زمان به گردنشان بود، ولى من در حالى قیام خواهم کرد که بیعت هیچ طاغوتى به گردنم نباشد.

  1. 32- آفتاب پشت ابر

«وَ أَمّا وَجْهُ الاْنْتِفاعِ بى فى غَیْبَتى فَکَالاْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إِذا غَیَّبَها عَنِ الاْبْصارِ السَّحابُ.»:کیفیّت بهره ورى از من در دوران غیبت، مانند کیفیّت بهره ورى از آفتاب است هنگامى که ابر آن را از چشم ها پنهان سازد.

  1. 33- سبقت اراده خدا بر همه چیز

«وَ لکِنَّ اَقْدارَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ لاتُغالَبُ، وَ إِرادَتُهُ لاتُرَدُّ، وَ تَوْفیقُهُ لایُسْبَقُبه »:

راستى که مقدّرات خداوند متعال، مغلوب نشود و اراده الهى مردود نگردد و چیزى بر توفیق او پیشى نگیرد.

  1. 34- علّت اصلى غیبت امام (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)

«وَ أَمّا عِلَّةُ ما وَقَعَ مِنَ الْغَیْبَةِ، فَإِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَلَکُمْ تَسُؤْکُمْ.»: امّا علّت و فلسفه آنچه از دوران غیبت اتّفاق افتاده [که درک آن براى شما سنگین است] آن است که خداوند در قرآن فرموده: «اى مؤمنان از چیزهایى نپرسید که اگر آشکارتان شود، بدتان آید».

  1. 35- آگاهى هاى امام (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)

«إِنّا یُحیطُ عِلْمُنا بِأَنْبائِکُمْ، وَ لا یَعْزُبُ عَنّا شَىْءٌ مِنْ أَخْبارِکُمْ.»:

علم و دانش ما به خبرهاى شما احاطه دارد و چیزى از اخبار شما بر ما پوشیده نمىماند.

  1. 36- دعاى فراوان

«أَکْثِرُو الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ.»:

براى تعجیل فَرَج زیاد دعا کنید، زیرا همین دعا کردن، فَرَج و گشایش شماست.

  1. 37- سؤال نامطلوب

«فَأَغْلِقُوا أَبْوابَ السُّؤالِ عَمّا لا یَعْنیکُمْ.»:درهاى سؤال را از آنچه که مطلوب شما نیست ببندید.

  1. 38- آخرین اوصیا

«أَنَا خاتَمُ الأَوْصِیاءِ وَ بى یَدْفَعُ اللّهُ الْبَلاءَ عَنْ أَهْلى وَ شیعَتى.»:

 

من آخرین نفر از اوصیا هستم، خداوند به وسیله من بلا را از خانواده و شیعیانم برطرف مىگرداند.

  1. 39- حجّت خدا در زمین

«إَنَّ الاْرْضَ لا تَخْلُوا مِنْ حُجَّة إِمّا ظاهِرًا وَ إِمّا مَغْمُورًا.»:

زمین خالى از حجّت خدا نیست، یا آشکار است و یا نهان.

  1. 40- علمدار هدایت در هر زمان «کُلَّما غابَ عَلَمٌ بَدا عَلَمٌ، وَ إِذا أَفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ.»:

هرگاه عَلَم و نشانه اى پنهان ، عَلَم دیگرى آشکارگردد، و هر زمان که ستاره اى افول کند، ستاره اى دیگر طلوع نماید.

  1. غیبت امام زمان علیه السلام‏ امام دوازدهم، حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف) غائب شده است و طبق صدها حدیث معتبر براى تشکیل یک حکومت عدل جهانى ظهور خواهد کرد. البتّه غیبت حضرت در دو مرحله بوده است: غیبت کوتاه (صغرى) و غیبت طولانى و بلند (کبرى).
  2. 1. امام زمان (عَجَّلَ اللَّهُ تَعَالَى فَرَجَهُ) واعمال ما کارهایى که دل امام زمان را خوشحال مى‏کند چیست و به طور کلى وظیفه ما در زمان غیبت چیست؟هر چه خدا را راضى کند امام زمان را نیز راضى مى‏کند وَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ‏ توبه/ 62.
  3. روایات قیام امام زمان (عَجَّلَ اللَّهُ تَعَالَى فَرَجَهُ) روایات زیادى است که قیام حضرت مهدى (ارواحنا فداه) از اشراط الساعه است.
  4. طول عمر امام زمان (عَجَّلَ اللَّهُ تَعَالَى فَرَجَهُ) گاهى این سوال مطرح مى‏شود که گاهى مسئله طول عمر مطرح مى‏شود که امام زمان چطور اینقدر عمرش طولانى است؟ گیرى ندارد مسئله طول عمر، در اقیانوس اطلس ماهى پیدا کرده‏اند که مى‏گویند سه میلیون سالش است، مگر وحشت دارد؟ اصولًا خداوند کارهاى خارق العاده زیاد کرده است. در همین یکى، دو سال پیش بود
  5. از امام سوال مى‏کنند که چرا امام زمان غائب مى‏شود، چون ائمه قبلى همه‏اش پیام مى‏داند و همه‏اش خبر مى‏دادند که از نسل ما شخصى است به نام حضرت مهدى (عَجَّلَ اللَّهُ تَعَالَى فَرَجَهُ) که غائب است. سوال مى‏کردند چرا غائب است، در روایات داریم‏ «وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى عُنُقِهِ» (کمال‏الدین، ج 2، ص 435) یعنى همچین مى‏کردند که بیاید مى‏کشنش،
  6. آمدن امام زمان وعده‏الهى است‏ :امام زمان خواهد آمد و یک حکومت واحد جهانى تشکیل خواهد داد، این وعده خداست، قرآن مى‏فرماید، چند تا آیه داریم که مى‏فرماید «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الْأَرْضِ» (قصص/ 5)
  7. ما اراده کردیم که مستضعفین حکومت را به دست بگیرند، «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْأَرْضِ» (نور/ 55) خدا وعده داده است به افراد مومن که حکومت را دست اینها بده، «وَ الْعاقِبَهُ لِلتَّقْوى» (طه/ 132) «وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقین»(اعراف/ 128)
  8. دین اسلام بر سراسر هستى و گیتى حکومت کند، بناست حکومت مستضعفین، حکومت متقین، حکومت اسلامى سرتاسر جهان را بگیرد،«هُوَ الَّذى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» (صف/ 9)
  9. وقتى حضرت مهدى (عَجَّلَ اللَّهُ تَعَالَى فَرَجَهُ) مى‏آید، وقتى افراد زیادى صداى اورا مى‏شنوند، بیان و هدفش را مى‏بینند، مى‏آیند و اعلام همبستگى مى‏کنند و تمام قدرت‏هایشان را در اختیار امام مى‏گذارند. و دوم‏ «نَصَرَهُ بِالرُّعْبِ» (کافى/ ج 2/ ص 17) در دل دشمنان ترس قرار مى‏دهد.
  10. اعتقاد به منجى در ادیان‏ : در کتابهاى مهم اهل سنت مسئله امام زمان (ع) هست، و حتى در کتب غیر اسلامى مذهب بودا و یهود همه اینها معتقدند که در آینده باید نجات دهنده‏اى بیاید دنیا را نجات بدهد. دنیا مریض است، هر چه هم آمار دانشگاه بیشتر بشود آمار جنایت بیشتر مى‏شود،
  11. چرا امام زمان غایب شد؟ حالا چطور شد امام زمان (عَجَّلَ اللَّهُ تَعَالَى فَرَجَهُ) غایب شد؟ اینرا با یک مثال روشن کنم، اگر یازده تا لامپ توى خیابان بگذارند مردم یازده تا را بشکنند، اگر آدم حکیم و عاقلى باشد که هست، مى‏گویند دیگر لامپ دوازدهم را نمى‏دهیم، یازده امام را کشتند. امام زمان باید وقتى بیاید که زمینه آماده باشد.
  12. دعاى ندبه و امامت صالحان و اوصاف مصلح‏ جمع شویم ندبه کنیم. در فکر حکومت حق باشیم. اما در فکر تلاش هم باشیم. زمینه ساز آن حکومت هم باشیم. چون حضرت مهدى که بیاید نجات بشریت است از ظلم وتعدی وتجاوز..
  13. امام مهدى هدف و تکامل جهان هستى‏ ک اما مهدى (عَجَّلَ اللَّهُ تَعَالَى فَرَجَهُ) و هستى؛ کل هستى تا کانون پیدا مى‏کند. اگر ما مهدى و وعده‏اى که به ما داده شده نباشد، معلوم مى‏شود انسان از کل هستى عقب افتاده است.
  14. 1- دعاى فرج و زیارت آل یاسین‏ : معنى عبارت‏ «عَجَّلَ اللَّهُ تَعَالَى فَرَجَهُ»، «عَجَّلَ اللَّهُ»: یعنى خداوند متعال عجله کند. خداوند جلو بیندازد. خداوند بزرگ ورود آن حضرت را جلو بیندازد؛
  15. خدایا باش براى ولیت که حضرت حجه ابن الحسن (عجل الله تعالی فرجه) است. «صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ» که صلوات تو بر او و بر پدرانش است. «فِى هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِى کُلِّ سَاعَهٍ» همین الآن (در همین ساعت) و در همه ساعتها (همیشه)، هم الآن و هم براى همیشه براى حضرت مهدى (ع) سرپرست باش. «وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَاعِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلًا»

 

31/3/1392جمعه برابر12شعبان اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 

  • حسین صفرزاده
۲۲
شهریور
  1. بسم الله الرحمن الرحیم

    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  2. نیابت و نمایندگى خاصّ درغیبت صغرى ازطرف امام مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) 69 سال و شش ماه و پانزده روز ادامه داشت
  3. در سال 329 هجرى عمر امام مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) 74 سال بود.که غیبت کبرى آغاز تا خداوند حکیم اجازه ظهورش دهد.
  4. تا زمین پر از عدل و داد وحکومت واحد جهانى تشکیل وآرزوى بشریّت ومدینه فاضله محقّق گرداند. (عجّل‏ اللّه تعالى فرجه)
  5. مهدى از دیدگاه علماى اهل سنّت
  6. براساس روایات فراوانی از پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله وسلم)رسیده، علماى اهل سنّت نیز موضوع اعتقاد به مهدویت را قبول دارند.
  7. معمولا آنان، تولّد مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) را انکار کنند و گویند: پیامبر اکرم از قیام او خبر داده، هنوز در آینده تولّد خواهد یافت.
  8. شبراوى شافعى گوید:«شیعه عقیده دارد مهدى موعود ـ احادیث صحیحه ـ همان پسرحسن عسکرى است ودر آخر الزّمان ظهور خواهد کرد، ولى صحیح آن است که او هنوز متولّد نشده و درآینده متولّد مىشود واز اشراف اهل بیت است.»
  9. ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه، زیل خطبه 16گوید: «اکثرمحدّثین عقیده دارند مهدى موعود از نسل فاطمه(علیها السلام) است  و اصحاب ما معتزله آن را انکار ندارند و شیوخ ما به او اعتراف نموده اند. منتها او بعداً متولّد خواهد گردید.»
  10. تعدادى از مورّخان و محدّثان اهل سنّت، تولّد حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) را ذکر کرده و آن را یک واقعیت دانسته اند.
  11. 1 ـ عزّالدّین ابن اثیر (متوفّاى 630) در حوادث سال 260 هجرى مىنویسد:«ابو محمّد عسکرى (امام حسن عسکرى) در سال 232 متولّد شد و در سال 260 وفات یافت و او پدر م ح مّ د است که شیعه او را «منتَظَر» نامند.»
  12. 2 ـ اسماعیل بن نورالدّین شافعى (متوفّاى 732) گوید:«(امام دهم) در سال 254 هجرى در سامرّا وفات یافت. او پدر حسن عسکرى و حسن عسکرى یازدهمین امام از ائمّه دوازده گانه است واو پدر م ح مّ د منتظَر صاحب سرداب است.
  13. 3 ـ مکّى شافعى (متوفّاى 974) در «الصّواق المحرقه» نویسد: «حسن عسکرى در سامرّا وفات یافت، عمرش 28 سال بود و به قولى او را مسموم کردند و از خود فرزندى جز ابوالقاسم محمّد حجّت باقى نگذاشت، عمر او به وقت وفات پدرش پنج سال بود، لیکن خدا در آن کمى سنّ، به وى حکمتِ امامت را عطا کرده بود و «قائم منتظَر» نامیده مىشود.»
  14. 4 ـ نورالدّین على بن محمّد (متوفّاى 855) گوید:«مدّت امامت امام حسن عسکرى دو سال بود. فرزندش «حجّت قائم» را باقى گذاشت که براى حکومتِ حقّ، انتظارش کشیده مىشود. پدرش او را مخفى نگهداشته خوف از سلطان وقت بود.»
  15. 5 ـ صاحب«اخبار الدُّوَل و آثار الأُوَل» مىنویسد:«فصل یازدهم کتاب دربیان حال خلف صالح که عمرش به وقت وفات پدرش پنج سال بود، لیکن خدا به وى حکمت عطا فرمود، چنان که به یحیى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) داده شد، او متوسّط القامه، زیباموى، زیبابینى و گشاده پیشانى بود.»معلوم مىشود که تولّد حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) براى این نویسنده و مورّخ سنّى به قدرى واضح و یقینى بوده که حتّى به بیانِ قیافه و شمائل آن حضرت نیز پرداخته و از او به نام «الخلف الصّالح» یاد کرده.
  16. 6 ـ حافظ ابوعبدالله محمّد بن یوسف کنجى شافعى (متوفّاى 658) در «کفایة الطّالب» مىنویسد:«امام عسکرى روز جمعه هشتم ربیع الاوّل در سال 260 در سامرّا از دنیا رفت و در خانه اى که پدرش در آن دفن شده بود، دفن گردید، پسرش را بعد از خود گذاشت و اوست امام منتظَر.کتاب کفایة الطّالب را در اینجا تمام کرده و حالات او را در کتابى مخصوص مىنگاریم.»ناگفته نماند ، کتاب ویژه این عالمِ سنّى درباره حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)،البیان فى اخبار صاحب الزّمان نام دارد.
  17. 7 ـ ازبزرگان مذهب حنفى در کتاب «فضل الخطاب» نویسد: حسن عسکرى فرزندى به نام ابوالقاسم م ح مّ د منتظَر که مرسوم به قائم و حجّت و مهدى و صاحب الزّمان است بر جاى گذاشت.میلاد او نیمه شعبان سال 255 هجرى است.
  18. 8 ـ ابن طلحه کمال الدّین شافعى (متوفّاى 654) در کتاب ارزشمندش «مطالب السَّئُول فى مناقب آلالرّسول» مىنویسد:«امّا در مناقب ابو محمّد حسن عسکرى ، بزرگترین منقبب و مزیّتى که خدا به او داده، مهدى موعود از صلب اوست..مادرش..نام صیقل و نام خودش محمّد، کنیه اش ابوالقاسم، لقبش «حجّت» و «خلف صالح» و «منتظَر» است.»
  19. 9 ـ شمس الدّین ابوالمظفّر.(متوفّاى 654) در«تذکرةالخواصّ» مىنویسد:«محمّد بن حسن..على بن ابیطالب، کنیه اش ابوعبدالله و ابوالقاسم است. و او خلف حجّت، صاحب الزّمان، قائم منتظَر و آخرین ائمّه است. خبر داد ما را ازرسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود: «خارج مىشود در آخر الزّمان مردى از فرزندانم که اسم او مثل اسم من و کنیه او مثل کنیه من است، زمین را پر از عدل مىکند، همان طور که پر از ظلم شده باشد، این همان مهدى است.»
  20. 10 ـعبدالوّهاب شعرانى شافعى مصرى (متوفّاى 973) در کتابش به نام «الیواقیت والجواهر» نویسد:«.او از اولاد امام حسن عسکرى و تولدّش در نیمه شعبان سال 255 واقع است و او باقى میماند تا با عیسى بن مریم (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) اجتماع کند.
  21. ازحضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)، مطالبى ارزنده تحت عنوان توقیعات و نامه ها آن حضرت به نوّاب اربعه وبعضى از اَعلامِ خاصّانِ مورد اعتماد او، نقل گردیده  که در مجامع حدیثى به طور مفصل نقل شده که این مطالب ازآن منبع معتبرباشد.
  22. مجامع حدیثى از اخبار حضرت مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) قبیل: بحارالانوار، احتجاج طبرسى، غیبت نعمانى، غیبت شیخ طوسى و اکمال الدّین شیخ صدوق، بطور مفصل روایت شده است وازبزرگان اززمان اهل البیت تا کنون کتانهای بسیار آمده.
  23. عمر شریف حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) تا زمانِ ما که اکنون 15شعبان سال 1434 هجری قمری است، 1209سال مىباشد.
  24. کلمات وسخنانِ آن منجىِ بشریّت ومهدى موعود(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) رهنمود بزرگ وامّید بخش به جویندگان هدایت ورستگاری است،

 

  1. چهل حدیث برگزیده : قالَ الاْمامُ الْمَهْدِىُّ (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) روحی فداء: به منتظران ظهورش استادحسین انصاریان تقدیم میدارد.
  2. 1- توجّه امام مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) به شیعیان خویش:

«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَ لَوْ لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّواهُ، وَ اصْطَلَمَکُمُ الاْعْداءُ.فَاتَّقُوااللّهَ.جَلَّ.جَلالُهُ.وَ.ظاهِرُونا.»:
ما در رعایت حال شما کوتاهى نمىکنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ، که اگر جز این بود گرفتارى ها به شما روى مىآورد و دشمنان، شما را ریشه کن مىکردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید.

  1. 2- عمل صالح و تقرّب به اهل بیت(علیهم السلام)

«فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِء مِنْکُمْ بِما یُقَرَّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْیَتَجَنَّبْ ما یُدْنیهِ مِنْ کَراهِیَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَإِنَّ امْرَأً یَبْغَتُهُ فُجْأَةً حینَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا یُنْجیهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حَوْبَة.»:

هر یک از شما باید به آنچه که او را به دوستى ما نزدیک مىسازد، عمل کند و از آنچه که خوشایند ما نبوده و خشم ما در آن است، دورى گزیند، زیرا خداوند به طور ناگهانى انسان را مىگیرد، در وقتى که توبه برایش سودى ندارد و پشیمانى او را از کیفر ما به خاطر گناهش نجات نمىدهد.

  1. 3- تسلیم در مقابل دستورهاى اهل بیت(علیهم السلام)

«فَاتَّقُوا اللّهَ، وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّو الاْمْرَ إِلَیْنا، فَعَلَیْنَا الاْصْدارُ، کَما کانَ مِنَّا الاْیرادُ، وَ لا تَحاوَلُوا کَشْفَ ما غُطِّىَ عَنْکُمْ، وَ اجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إِلَیْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْواضِحَةِ.»:

از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید، بر ماست که شما را از سرچشمه، سیراب برگردانیم، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود، در پى کشف آنچه از شما پوشیده شده نروید. مقصد خود را با دوستى ما بر اساس راهى که روشن است به طرف ما قرار دهید.

  1. 4- تحقّق حتمى حقّ

«أَبَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْحَقِّ إِلاّ إِتْمامًا وَ لِلْباطِلِ إِلاّ زَهُوقًا، وَ هُوَ شاهِدٌ عَلَىَّ بِما أَذْکُرُهُ.»:

خداوند مقدّر فرموده  که حقّ به مرحله نهایى و کمال خود برسد و باطل از بین رود، و او بر آنچه بیان نمودم گواه است.

  1. 5- خلقت هدفدار و هدایت پایدار

«إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ یَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثًا وَ لا أَهْمَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْماعًا وَ أَبْصارًا وَ قُلُوبًا وَ أَلْبابًا ثُمَّ بَعَثَ إِلَیْهِمُ النَّبِیّینَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ، یَأْمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ وَ یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِیَتِهِ وَ یُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ خالِقِهِمْ وَ دینِهِمْ وَ أَنـْزَلَ عَلَیْهِمْ کِتابًا، وَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ مَلائِکَةً یَأْتینَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَیْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذى جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَیْهِمْ.»:
خداوند متعال، خلق را بیهوده نیافریده وآنان را مهمل نگذاشته ، بلکه آنان را به قدرتش آفریده و براى آنها گوش و چشم و دل و عقل قرار داده، آن گاه پیامبران را که مژده دهنده و ترساننده هستند به سویشان برانگیخت تا به طاعتش دستور دهند و از نافرمانىاش جلوگیرى فرمایند و آنچه را از امر خداوند و دینشان نمىدانند به آنها بفهمانند و برآنان کتاب فرستاد و به سویشان فرشتگان برانگیخت تا آنها میان خدا و پیامبران ـ به واسطه تفضّلى که برایشان روا داشته ـ واسطه باشند.

  1. 6- ظهور حقّ

«إِذا أَذِنَ اللّهُ لَنا فِى الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَ انْحَسَرَ عَنْکُمْ.»:

هرگاه خداوند به ما اجازه دهد که سخن گوییم، حقّ ظاهر خواهد شد و باطل از میان خواهد رفت وخفقان از [سرِ] شما برطرف خواهد شد.

  1. 7- تفتیش ناروا

«مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ، وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ، وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشاطَ وَ مَنْ أَشاطَ فَقَدْ أَشْرَکَ.»:

حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) در خصوص کسانى که در جستجوى او بوده اند تا به حاکم جور تحویلش دهند فرموده است: آن که بکاود، بجوید وآن که بجوید دلالت دهد و آن که دلالت دهد به هدف رسد و هرکه [در مورد من] چنین کند، شرک ورزیده.

  1. 8- ظهور حقّ به اذن حقّ

«فَلا ظُهُورَ إِلاّ بَعْدَ إِذْنِ اللّهِ تَعالى ذِکْرُهُ وَ ذلِکَ بَعْدَ طُولِ الاْمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلاءِ الاْرْضِ جَوْرًا.»:

ظهورىنیست، مگر به اجازه خداوندمتعال وآن هم پس اززمان طولانى و قساوت دلها و فراگیرشدن زمین از جور و ستم.

  1. 9- مدّعیان دروغگو

«سَیَأْتى إلى شیعَتى مَنْ یَدَّعِى المُشاهَدَةَ. أَلا فَمَنِ ادَّعَى المُشاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیانى وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذّابٌ مُفْتَر وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیم.»:

آگاه باشید به زودى کسانى ادّعاى مشاهده (نیابت خاصّه) مرا خواهند کرد. آگاه باشید هر کس قبل از «خروج سفیانى» و شنیدن صداى آسمانى، ادّعاى مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است; حرکت و نیرویى جز به خداى بزرگ نیست.

  1. 10- دنیا در سراشیبى زوال

«إِنَّ الدُّنْیا قَدْ دَنا فَناؤُها وَ زَوالُها وَ أَذِنَتْ بِالْوِداعِ وَ إِنّى أَدْعُوکُمْ إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ (صل الله علیه وآله وسلم ) وَ الْعَمَلِ بِکِتابِهِ وَ إِماتَةِ الْباطِلِ وَ إِحْیاءِ السُّنَّةِ.»:

دنیا فنا و زوالش نزدیک گردیده و در حال وداع است، و من شما را به سوى خدا و پیامبرش ـ که درود خدا بر او و آلش باد ـ و عمل به قرآنش و میراندن باطل و زنده کردن سنّت، دعوت مىکنم.

  1. 11- ذخیره بزرگ

«أَنَا بَقِیَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخیرَةٌ مِنْ نُوح وَ مُصْطَفى مِنْ إِبْراهیمَ وَ صَفْوَة مِنْ مُحَمَّد(صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعینَ).»:

من باقیمانده از آدم و ذخیره نوح و برگزیده ابراهیم و خلاصه محمّد (درود خدا بر همگى آنان باد) هستم.

  1. 12- حجّت خدا

«زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللّهِ داحِضَةٌ وَ لَوْ أُذِنَ لَنا فِى الْکَلامِ لَزالَ الشَّکُّ.»:

ستمگران پنداشتند که حجّت خدا از بین رفته است، در حالى که اگر به ما اجازه سخن گفتن داده مىشد، هر آینه تمام شکّ ها را از بین مىبردیم.

  1. 13- عطسه، نشانه سلامت

«أَلا أُبَشِّرُکَ فِى الْعِطاسِ فَقُلْتُ بَلى قالَ: هُوَ أَمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَةَ أَیّام.»:

نسیم، خدمتکار حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) گوید: آن حضرت به من فرمود:آیا تو را در مورد عطسه کردن بشارت دهم؟ گفتم: آرى. فرمود: عطسه، علامتِ امان از مرگ تا سه روز است.

  1. 14- نماز، طردکننده شیطان

«ما أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّیْطانِ بِشَىْء مِثْلِ الصَّلوةِ، فَصَلِّها وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطانِ.»:

هیچ چیز مثل نماز، بینى شیطان را به خاک نمىمالد، پس نماز بخوان و بینى شیطان را به خاک بمال.

  1. 15- اذن مالک

«لا یَحِلُّ لاِحَد أَنْ یَتَصَرَّفَ فى مالِ غَیْرِهِ بِغَیْرِ إِذْنِهِ.»:

تصرّف در مال هیچ کس بدون اجازه او جایز نیست.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۲۲
شهریور

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. پرتوى از سیره و سیماى حضرت امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)
  2. حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) در نیمه شعبان سال 255 هجرى در شهر سامرّا متولّد گردید.
  3. نام مشهور مادر حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) نرجس [نرگس] است.
  4. پنج سال از زندگانى حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) در حیات پدر بزرگوارش امام حسن عسکرى گذشت.
  5. پنج سال زندگانى حضرت مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) فعّالیّت مهمّ و اساسى امام عسکرى بر دوامر مهمّ متمرکز بود:
  6. دو امرمهمّ امام عسکرى:احتیاط کامل از دستگاه حاکم،و آشنا کردن مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)با یاران نزدیک خودبود.
  7. امام مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) پس از پدر، مسئولیت امامت را در سال 260 هجرى در پنج سالگى به عهده گرفت.
  8. خردسالى امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) پدیده شگفت آور نیست،حضرت یحیى در کودکى صاحب حکم نبوّت شد،
  9. خردسالى امام مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)چو یحیى! که خداوند در سوره مریم میفرماید: در کودکى حکم نبوّت دادیم.
  10. کتاب را با نیرو بگیر.در کودکى حکم نبوّت دادیم«یا یَحْیى خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّة وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا» (مریم/ 12)
  11. امام حسن عسکرى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) چند روز پیش از وفات به چهل تن از یاران وفادارش حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) معرفی کرد. 
  12. امام عسکرى به دوستان ویاران وفادارازجمله محمّد بن عثمان ومعاویة بن حکیم و محمّد بن ایّوب ازمهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) فرمود.
  13. امام عسکرى فرمود:مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) بعد من صاحب و خلیفه شماست، او قائمى است، که گردن ها منتظرانه، سوى اوست.
  14. هنگامى که زمین از ستم و ناروا پر شد، مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) خروج مىکند، و زمین را از قسط و عدل سرشار مى سازد.
  15. غیبت صغرى حضرت مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) از سال 260 هجرى تا سال 329 هجرى به طول انجامید.
  16. امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)با بعضى ازیاران نزدیک خود به طور مستقیم تماس مىگرفت وتوصیه مىفرمود میان مردم تبلیغ دین کنند.
  17. امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) سفارش مىکرد که مکان وخصوصیّات وصول به سوى او را براى مقامات دولتى  پنهان دارند.
  18. امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) به مسائل گوناگون مردم از طریق وکیلان و سفیران خود، که مورد اعتماد او بودند، پاسخ مىداد;
  19. فقط با کسانى که اخلاصشان محرز و مورد اطمینان کامل بودند و راز را افشا نمىکردند امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)تماس مىگرفت.
  20. تلاش هاى پیگیر معتمد، خلیفه عبّاسى و پس از او معتضد، براى دستگیرى حضرت امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) بى نتیجه ماند.
  21. مأموران براى چندمین بار در سامرّا خانه امام حسن عسکرى را محاصره کردند، همه جاى خانه را بازرسى نمودند،
  22. وارد خانه شدند ازسرداب امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) بانگ تلاوت قرآن به گوش رسید. بردرسرداب آمده وآنجا را محاصره کردند.
  23. تا کسى نه به درون سرداب رود و نه از آنجا بیرون آید. فرمانده سربازان بر در ایستاد تا همه سربازان به او پیوستند.
  24. امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) از در سرداب بیرون آمد و ازمقابل چشم فرمانده وسربازانش گذشت، درحالی که فرمانده او راندید.
  25. امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) از در سرداب بیرون آمد و ازمقابل چشم فرمانده وسربازانش گذشت، درحالی که فرمانده او راندید.
  26. امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) از در سرداب بیرون آمد و ازمقابل چشم فرمانده وسربازانش گذشت، درحالی که فرمانده او راندید.
  27. امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) از در سرداب بیرون آمد و ازمقابل چشم فرمانده وسربازانش گذشت، درحالی که فرمانده او راندید.
  28. فرمانده گفت: پایین بروید. گفتند آیا اوامام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) نبود که از برابر تو گذشت؟ جواب داد: من کسى را ندیدم.
  29. فرمانده گفت: پس چرا او را رها کردید؟ گفتند ما پنداشتیم که تو او امام مهدى(عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) را دیده اى وسکوت کرده ای.
  30. اموال و حقوق شرعى که ازطرف شیعیان به امام مىرسید، توسّط نمایندگان،وکیلان توزیع و به مصرف واقعى مىرسید.
  31. قسمتى از اموال به طور مستقیم به دست امام (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)مىرسید و قسمتى را نایب، بروفق قواعد و احکام مصرف مىکرد.
  32. وظایف نوّاب آن حضرت، علاوه بر رسیدگى به امور مالى، گرفتن سؤالات و رساندن آن به امام و رساندن پاسخ بود.

نوّاب چهارگانه حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)

  1. نوّاب چهارگانه کسانى بودند که درغیبت صغرى از طرف  امام داراى وکالت خاصّه بودند. به ترتیب و تسلسل تاریخى.
  2. نوّاب چهارگانه حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)درغیبت صغرى 1ـ عثمان بن سعید العمرى، مدّت نیابت پنج سال،
  3. نوّاب چهارگانه حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)درغیبت صغرى 2ـ محمّد بن عثمان العمرى، مدت نیابت حدود چهل سال،
  4. نوّاب چهارگانه حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)درغیبت صغرى 3ـ حسین بن روح نوبختى، مدّت نیابت حدود بیست و یک سال،
  5. نوّاب چهارگانه حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)درغیبت صغرى 4ـ على بن محمّد سمرى، مدّت نیابت سه سال.
  6. با پایان زندگى نوّاب(چهار نفر)دوران غیبت صغرى در سال 329 هجرى پایان رسید ودوران غیبت کبرى آغاز گردید.
  7. تحرّکات و تلاش نوّاب چهارگانه حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه) بدون این که مأمورین را به خود جلب کنند - بسیار سرّى بود.
  8. کوشش هاى نوّاب چهارگانه حضرت امام مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى فرجه)درغیبت صغرى حلّ مشکلات علمى و شرکت در بحث ها و مناظرات عقیدتى بود که براى راهنمایى پایگاههاى مردمى یا براى پاسخگویى به شبهه ها و دفاع از اسلام انجام مىشد.اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۲
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 

1- قفل آسمان شرک خداست

2- روزی ۷۰ هفتاد نفر از گروهی یهود برای حقانیت اسلام از بلاد های دیگر به مدینه که اگر اسلام برحق است و سوال جوابهایی در کتابهای قبل آمده پیامبر جواب داد اسلام بیاورند، وارد مدینه شدند 3- سراغ پیامبر را گرفتند گفته شد که دوسال است رسول الله از دنیا رفته
4- گفتند جانشینی داشته .؟ بله خلیفه اول ابابکر از دنیا رفته
5- خلیفه دوم بعد از او دارد.؟ بله عمر الآن در مسجد است دارد برای مردم صحبت می کند
وارد مسجد پیامبر شدند
6- عمر دید یک عده تازه وارد باصورت های نا آشنا وارد  گفت چه خبره ....ظلم وخانه نشینی ..علی را خانه می نشاند ..
7- گفتند ما آمده ایم  برای حقانیت اسلام مسلمان شویم چند سوال داریم 

8- ما در توارات وانجیل  وزبور ودر قران که شما می گویید ۱۰۰ در صد حقیقت است آمده اگر جواب به ما داده شود اسلام میاوریم

9-عمر گفت بپرسید .
10- تو جانشین پیغمبری؟ بله بفرمایید. 

11- ما آمد ه ایم از تو چیز هایی بپرسیم، اگر جواب گفتی وبلد بودی به تو ایمان می آوریم و پیرویت می کنیم"
عمر گفت: بپرسید! گفتند:
12- بسم الله ما در تورات مطالعه کردیم آسمان قفل دارد  قفل آسمان  چیست؟
13- ما در تورات مطالعه کردیم قفل آسمان کلید ادارد و کلید آسمان چیست؟
14- و کسی که همراهان خود را ترساند چیست؟ کیست ؟
15- پنج چیزی که در رحم خلق نشده اند.چیست؟   
16- و یک و دو ...تا دوازده ما را آگاه کن.

17- عمر ساعتی به فکر فرو رفت و سپس گفت: چیزی از عمر پرسیده اید که نمی داند.

18- شما از من چیزی به پرسید که میدانم من غنایم و مقدار دارایی بیت المال را می دانم این سوال هایی که شما می پرسید نمی دانمانم  
19- علی (ع) سوالات شما را پاسخ می دهد. یک شخصی (نوکرش) را اشاره کرد که برو درب خانه علی بگو بیا !

20- بعد دوباره صداش کرد گفت اگر علی نیامد بگو اسلام در خطر است. خودت را برسان! 

21- نوکر عمر درب خانه علی(علیه السلام ) رسید، درب زد خضرت تشریف آوردند پیام عمر را به حضرت رساند

22- حضرت فرمودنند که خلیفه جواب مردم را می داد مرا چه کار؟! نوکر گفت جواب را نمی داند گفت اسلام در خطر است بیا!!

23- خضرت با همان لباس منزل بدون نعلین پای برهنه حرکت کردند وقتی که حضرت تشریف آوردنند. داخل مسجد. 
24- عمر گفت: این یهودیان سوالاتی را از من پرسیده اند که من پاسخ آنها را نمی دانم و تعهد کردند اگر به آنها جواب داده شود مسلمان شوند.
25- امیرالمومنین به یهودیان فرمود:خوب بپرسید. سوالات شما چیست؟!سوالات خود را شروع کردند. حضرت گفتند.حضرت فرمودند:

12- بسم الله ما در تورات مطالعه کردیم آسمان قفل دارد  قفل آسمان  چیست؟ حضرت فرمودنند. قفل آسمان شرک به خدای باری تعالیست.
13- قفل آسمان کلید ادارد و کلید آسمان چیست؟ حضرت فرمودنند. کلید آن کلمه مقدس " لا اله الا الله"  است.
14- و کسی که همراهان خود را ترساند چیست؟ کیست ؟ حضرت فرمودنند: وآن که همراهان خود را ترساند مورچه سلیمان است.
15- پنج چیزی که در رحم خلق نشده اند.چیست؟  حضرت فرمودنند: پنج چیزی که در رحم خلق نشده اند " آدم، حوا، عصای موسی، قوچ ابراهیم و شتر صالح" است. 

16- یک تکه زمینی که فقط یک باربیشترآفثاب نخورد: وقتی حضرت موسی به امر خدا عصایش را به دریا زد دریا شکافته شد.وقومش در آن روز از دریا عبور کردند دوباره آبها به هم آمد ودیگر آتکه زمین آفتاب را به خود ندید.. 

17- قبری که با صاحبش راه می رفت آن ماهی بود که حضرت یونس را بلعید
18- اما و یک و دو ...تا دوازده ما را آگاه کن. حضرت فرمودنند: اما یکی خدای تنهاست.
19- اما دوتا حضرت فرمودنند:  آدم و حوا. 
20-اما سه تا جبرئیل، اسرافیل و میکائیل است. 
21- اما چهارتا تورات، انجیل ،زبور و فرقان می باشد.
22- پنج تا نماز پنجگانه اند۰
23- شش تا مدت زمان خلقت آسمان ها و زمین است.
24- هفت تا ، هفت آسمان!
25- هشت تا هشت فرشته اند که در عرش هستند.
26- نه تا ، نه آیه فرستاده بر موسی(علیه السلام ) است.
27- ده تا، ده وعده است که خدا به موسی(علیه السلام ) داد که اول سی شبانه روز بود بعد آنرا به ده تمام کرد.
28- یازده تا، خواب حضرت یوسف(ع) که به پدرش یعقوب گفت: من در خواب یازده ستاره دیده ام.
29- و دوازده تا، چشمه هایی است که خدا به موسی فرمود: عصایت را به سنگ بزن و از آن دوازده چشمه آب جوشید.
یهودیان همه ساکت شدند
30- حضرت فرمودند چرا ساکت شدید به پرسید،!!
31- همه با هم گفتند اشهد ان لا اله الا الله محمد رسول الله واشهد انک (علی بن ابیطالب امیر المومنین )خلیفه الله ...
32- یهودیان همگی به یگانگی خدا و رسالت پیغمبر اسلام و ولایت آن حضرت اعتراف کردند و مسلمان شدند ..

33- اما درد ما مسلمانان در این است که خوب انتخاب نمی کنیم .

34- اگر انتخاب خوب بود به این بلای عالم گیر گرفتار نمی شدیم ...

35- دردما اینجاست به انتخاب بد : که بعد از مسلمان شدن 70 یهودی حضرت تنها با و بی همراه به خانه برگشتند.

36-  دردما اینجاست به انتخاب بد : که مردم کوفه راضی شدند که  على‏ تنها بماند ولایت را تنها گذاشتند  وپشت به وصیتی پیامبر عظیم الشان  نمودند 

37- دردما به انتخاب بد اینجاست : که زهرایش  تنها دختر پیامبرشرا بین درب ودیوار محسنش را صدق کردند.و شهیده تا آنجا که امام مجبور شد شبانه ومخویانی او را تغسیل وتکفین و تدفین نماید.

38- دردما به انتخاب بد اینجاست : که حسنش را زهر و پیکراو را تیر باران کنند اجازه دفن در مسجد جدش را ندهند.

 38- دردما به انتخاب بد اینجاست : که حدود دوازده هزار نامه‏ و طومار بر فرزند زهرا نوشتند وحسین زهرا را در آواره صحرا وبیابانها کردند.

39- دردما به انتخاب بد اینجاست : که عزیز علی و زهرا نبی مکرام را در روز عاشورا با لبان تشنه سر از بدنش جدا کردند واهل وعیال ایشان آواره دشت بیابان نمودند.

40-دردما به انتخاب بد اینجاست : که دوازدهمین اختر تابناک ولایت  وامامت حجت بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجهم الشریف به سوء عمل وانتخاب بد در پرده غیبت بسر می برد تا زمان هوشیاری وانتخاب درست.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 

 

  

 

 


شدند.                                                                        

  • حسین صفرزاده
۲۱
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

الغاب امیرالمومنین علی علیه سلام -3

إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً

    1. الْخَضَارِمَةِ الْمُنْتَجَبِینَ ؛
  1. الْقَمَاقِمَةِ الْأَکْرَمِینَ (الْأَکْبَرِینَ)؛
  2. الْبُدُورِ الْمُنِیرَةِ ،
  3. السُّرُجِ الْمُضِیئَةِ ؛
  4. الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ ،
  5. الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ،
  6. السُّبُلِ الْوَاضِحَةِ ؛
  7. الْأَعْلاَمِ اللاَّئِحَةِ ؛
  8. الْعُلُومِ الْکَامِلَةِ ؛
  9. السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ ؛
  10. الْمَعَالِمِ الْمَأْثُورَةِ ؛
  11. الْمُعْجِزَاتِ الْمَوْجُودَةِ ؛
  12. الدَّلاَئِلِ الْمَشْهُودَةِ (الْمَشْهُورَةِ) ؛
  13. الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ ،
  14. النَّبَإِ الْعَظِیمِ ؛
  15. الْآیَاتِ وَ الْبَیِّنَاتِ ،
  16. الدَّلاَئِلِ الظَّاهِرَاتِ ،
  17. الْبَرَاهِینِ الْوَاضِحَاتِ الْبَاهِرَاتِ‏ ؛
  18. الْحُجَجِ الْبَالِغَاتِ ،
  19. النِّعَمِ السَّابِغَاتِ ؛
  20. طه وَ الْمُحْکَمَاتِ ،
  21. یس وَ الذَّارِیَاتِ‏ ؛
  22. الطُّورِ وَ الْعَادِیَاتِ ؛
  23.  
  24. فقال علی أنا أوالیک فی الدنیا و الآخرة
  25. فقال أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ
  26.  
  27. یعسوب الدین ،
  28. مظهر توحید
  29. ورحمت‏
  30. و قدرت‏،
  31. عدالت،
  32. مظهرعجایب‏،
  33. مظهر صفات ؛
  34. مظهر اخلاص ،
  35. مظهرانوار ،
  36. حافظ اسرار،
  37. کاشف همه و غمه.
  38. خَیْرُالْبَشَر،
  39. خَیْرالْبَرِیَّةِ.
  40. مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هاد، اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده