نوّاب اربعه وبعضى از اَعلامِ خاصّانِ مورد اعتماد او، نقل گردیده که در مجامع حدیثى به طور مفصل نقل شده
-
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- نیابت و نمایندگى خاصّ درغیبت صغرى ازطرف امام مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) 69 سال و شش ماه و پانزده روز ادامه داشت
- در سال 329 هجرى عمر امام مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) 74 سال بود.که غیبت کبرى آغاز تا خداوند حکیم اجازه ظهورش دهد.
- تا زمین پر از عدل و داد وحکومت واحد جهانى تشکیل وآرزوى بشریّت ومدینه فاضله محقّق گرداند. (عجّل اللّه تعالى فرجه)
- مهدى از دیدگاه علماى اهل سنّت
- براساس روایات فراوانی از پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله وسلم)رسیده، علماى اهل سنّت نیز موضوع اعتقاد به مهدویت را قبول دارند.
- معمولا آنان، تولّد مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) را انکار کنند و گویند: پیامبر اکرم از قیام او خبر داده، هنوز در آینده تولّد خواهد یافت.
- شبراوى شافعى گوید:«شیعه عقیده دارد مهدى موعود ـ احادیث صحیحه ـ همان پسرحسن عسکرى است ودر آخر الزّمان ظهور خواهد کرد، ولى صحیح آن است که او هنوز متولّد نشده و درآینده متولّد مىشود واز اشراف اهل بیت است.»
- ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه، زیل خطبه 16گوید: «اکثرمحدّثین عقیده دارند مهدى موعود از نسل فاطمه(علیها السلام) است و اصحاب ما معتزله آن را انکار ندارند و شیوخ ما به او اعتراف نموده اند. منتها او بعداً متولّد خواهد گردید.»
- تعدادى از مورّخان و محدّثان اهل سنّت، تولّد حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) را ذکر کرده و آن را یک واقعیت دانسته اند.
- 1 ـ عزّالدّین ابن اثیر (متوفّاى 630) در حوادث سال 260 هجرى مىنویسد:«ابو محمّد عسکرى (امام حسن عسکرى) در سال 232 متولّد شد و در سال 260 وفات یافت و او پدر م ح مّ د است که شیعه او را «منتَظَر» نامند.»
- 2 ـ اسماعیل بن نورالدّین شافعى (متوفّاى 732) گوید:«(امام دهم) در سال 254 هجرى در سامرّا وفات یافت. او پدر حسن عسکرى و حسن عسکرى یازدهمین امام از ائمّه دوازده گانه است واو پدر م ح مّ د منتظَر صاحب سرداب است.
- 3 ـ مکّى شافعى (متوفّاى 974) در «الصّواق المحرقه» نویسد: «حسن عسکرى در سامرّا وفات یافت، عمرش 28 سال بود و به قولى او را مسموم کردند و از خود فرزندى جز ابوالقاسم محمّد حجّت باقى نگذاشت، عمر او به وقت وفات پدرش پنج سال بود، لیکن خدا در آن کمى سنّ، به وى حکمتِ امامت را عطا کرده بود و «قائم منتظَر» نامیده مىشود.»
- 4 ـ نورالدّین على بن محمّد (متوفّاى 855) گوید:«مدّت امامت امام حسن عسکرى دو سال بود. فرزندش «حجّت قائم» را باقى گذاشت که براى حکومتِ حقّ، انتظارش کشیده مىشود. پدرش او را مخفى نگهداشته خوف از سلطان وقت بود.»
- 5 ـ صاحب«اخبار الدُّوَل و آثار الأُوَل» مىنویسد:«فصل یازدهم کتاب دربیان حال خلف صالح که عمرش به وقت وفات پدرش پنج سال بود، لیکن خدا به وى حکمت عطا فرمود، چنان که به یحیى (عجّل اللّه تعالى فرجه) داده شد، او متوسّط القامه، زیباموى، زیبابینى و گشاده پیشانى بود.»معلوم مىشود که تولّد حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) براى این نویسنده و مورّخ سنّى به قدرى واضح و یقینى بوده که حتّى به بیانِ قیافه و شمائل آن حضرت نیز پرداخته و از او به نام «الخلف الصّالح» یاد کرده.
- 6 ـ حافظ ابوعبدالله محمّد بن یوسف کنجى شافعى (متوفّاى 658) در «کفایة الطّالب» مىنویسد:«امام عسکرى روز جمعه هشتم ربیع الاوّل در سال 260 در سامرّا از دنیا رفت و در خانه اى که پدرش در آن دفن شده بود، دفن گردید، پسرش را بعد از خود گذاشت و اوست امام منتظَر.کتاب کفایة الطّالب را در اینجا تمام کرده و حالات او را در کتابى مخصوص مىنگاریم.»ناگفته نماند ، کتاب ویژه این عالمِ سنّى درباره حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه)،البیان فى اخبار صاحب الزّمان نام دارد.
- 7 ـ ازبزرگان مذهب حنفى در کتاب «فضل الخطاب» نویسد: حسن عسکرى فرزندى به نام ابوالقاسم م ح مّ د منتظَر که مرسوم به قائم و حجّت و مهدى و صاحب الزّمان است بر جاى گذاشت.میلاد او نیمه شعبان سال 255 هجرى است.
- 8 ـ ابن طلحه کمال الدّین شافعى (متوفّاى 654) در کتاب ارزشمندش «مطالب السَّئُول فى مناقب آلالرّسول» مىنویسد:«امّا در مناقب ابو محمّد حسن عسکرى ، بزرگترین منقبب و مزیّتى که خدا به او داده، مهدى موعود از صلب اوست..مادرش..نام صیقل و نام خودش محمّد، کنیه اش ابوالقاسم، لقبش «حجّت» و «خلف صالح» و «منتظَر» است.»
- 9 ـ شمس الدّین ابوالمظفّر.(متوفّاى 654) در«تذکرةالخواصّ» مىنویسد:«محمّد بن حسن..على بن ابیطالب، کنیه اش ابوعبدالله و ابوالقاسم است. و او خلف حجّت، صاحب الزّمان، قائم منتظَر و آخرین ائمّه است. خبر داد ما را ازرسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود: «خارج مىشود در آخر الزّمان مردى از فرزندانم که اسم او مثل اسم من و کنیه او مثل کنیه من است، زمین را پر از عدل مىکند، همان طور که پر از ظلم شده باشد، این همان مهدى است.»
- 10 ـعبدالوّهاب شعرانى شافعى مصرى (متوفّاى 973) در کتابش به نام «الیواقیت والجواهر» نویسد:«.او از اولاد امام حسن عسکرى و تولدّش در نیمه شعبان سال 255 واقع است و او باقى میماند تا با عیسى بن مریم (عجّل اللّه تعالى فرجه) اجتماع کند.
- ازحضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه)، مطالبى ارزنده تحت عنوان توقیعات و نامه ها آن حضرت به نوّاب اربعه وبعضى از اَعلامِ خاصّانِ مورد اعتماد او، نقل گردیده که در مجامع حدیثى به طور مفصل نقل شده که این مطالب ازآن منبع معتبرباشد.
- مجامع حدیثى از اخبار حضرت مهدى(عجّل اللّه تعالى فرجه) قبیل: بحارالانوار، احتجاج طبرسى، غیبت نعمانى، غیبت شیخ طوسى و اکمال الدّین شیخ صدوق، بطور مفصل روایت شده است وازبزرگان اززمان اهل البیت تا کنون کتانهای بسیار آمده.
- عمر شریف حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) تا زمانِ ما که اکنون 15شعبان سال 1434 هجری قمری است، 1209سال مىباشد.
- کلمات وسخنانِ آن منجىِ بشریّت ومهدى موعود(عجّل اللّه تعالى فرجه) رهنمود بزرگ وامّید بخش به جویندگان هدایت ورستگاری است،
- چهل حدیث برگزیده : قالَ الاْمامُ الْمَهْدِىُّ (عجّل اللّه تعالى فرجه) روحی فداء: به منتظران ظهورش استادحسین انصاریان تقدیم میدارد.
- 1- توجّه امام مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) به شیعیان خویش:
«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَ لَوْ لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّواهُ، وَ اصْطَلَمَکُمُ الاْعْداءُ.فَاتَّقُوااللّهَ.جَلَّ.جَلالُهُ.وَ.ظاهِرُونا.»:
ما در رعایت حال شما کوتاهى نمىکنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ، که اگر جز این بود گرفتارى ها به شما روى مىآورد و دشمنان، شما را ریشه کن مىکردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید.
- 2- عمل صالح و تقرّب به اهل بیت(علیهم السلام)
«فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِء مِنْکُمْ بِما یُقَرَّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْیَتَجَنَّبْ ما یُدْنیهِ مِنْ کَراهِیَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَإِنَّ امْرَأً یَبْغَتُهُ فُجْأَةً حینَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا یُنْجیهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حَوْبَة.»:
هر یک از شما باید به آنچه که او را به دوستى ما نزدیک مىسازد، عمل کند و از آنچه که خوشایند ما نبوده و خشم ما در آن است، دورى گزیند، زیرا خداوند به طور ناگهانى انسان را مىگیرد، در وقتى که توبه برایش سودى ندارد و پشیمانى او را از کیفر ما به خاطر گناهش نجات نمىدهد.
- 3- تسلیم در مقابل دستورهاى اهل بیت(علیهم السلام)
«فَاتَّقُوا اللّهَ، وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّو الاْمْرَ إِلَیْنا، فَعَلَیْنَا الاْصْدارُ، کَما کانَ مِنَّا الاْیرادُ، وَ لا تَحاوَلُوا کَشْفَ ما غُطِّىَ عَنْکُمْ، وَ اجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إِلَیْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْواضِحَةِ.»:
از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید، بر ماست که شما را از سرچشمه، سیراب برگردانیم، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود، در پى کشف آنچه از شما پوشیده شده نروید. مقصد خود را با دوستى ما بر اساس راهى که روشن است به طرف ما قرار دهید.
- 4- تحقّق حتمى حقّ
«أَبَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْحَقِّ إِلاّ إِتْمامًا وَ لِلْباطِلِ إِلاّ زَهُوقًا، وَ هُوَ شاهِدٌ عَلَىَّ بِما أَذْکُرُهُ.»:
خداوند مقدّر فرموده که حقّ به مرحله نهایى و کمال خود برسد و باطل از بین رود، و او بر آنچه بیان نمودم گواه است.
- 5- خلقت هدفدار و هدایت پایدار
«إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ یَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثًا وَ لا أَهْمَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْماعًا وَ أَبْصارًا وَ قُلُوبًا وَ أَلْبابًا ثُمَّ بَعَثَ إِلَیْهِمُ النَّبِیّینَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ، یَأْمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ وَ یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِیَتِهِ وَ یُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ خالِقِهِمْ وَ دینِهِمْ وَ أَنـْزَلَ عَلَیْهِمْ کِتابًا، وَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ مَلائِکَةً یَأْتینَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَیْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذى جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَیْهِمْ.»:
خداوند متعال، خلق را بیهوده نیافریده وآنان را مهمل نگذاشته ، بلکه آنان را به قدرتش آفریده و براى آنها گوش و چشم و دل و عقل قرار داده، آن گاه پیامبران را که مژده دهنده و ترساننده هستند به سویشان برانگیخت تا به طاعتش دستور دهند و از نافرمانىاش جلوگیرى فرمایند و آنچه را از امر خداوند و دینشان نمىدانند به آنها بفهمانند و برآنان کتاب فرستاد و به سویشان فرشتگان برانگیخت تا آنها میان خدا و پیامبران ـ به واسطه تفضّلى که برایشان روا داشته ـ واسطه باشند.
- 6- ظهور حقّ
«إِذا أَذِنَ اللّهُ لَنا فِى الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَ انْحَسَرَ عَنْکُمْ.»:
هرگاه خداوند به ما اجازه دهد که سخن گوییم، حقّ ظاهر خواهد شد و باطل از میان خواهد رفت وخفقان از [سرِ] شما برطرف خواهد شد.
- 7- تفتیش ناروا
«مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ، وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ، وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشاطَ وَ مَنْ أَشاطَ فَقَدْ أَشْرَکَ.»:
حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) در خصوص کسانى که در جستجوى او بوده اند تا به حاکم جور تحویلش دهند فرموده است: آن که بکاود، بجوید وآن که بجوید دلالت دهد و آن که دلالت دهد به هدف رسد و هرکه [در مورد من] چنین کند، شرک ورزیده.
- 8- ظهور حقّ به اذن حقّ
«فَلا ظُهُورَ إِلاّ بَعْدَ إِذْنِ اللّهِ تَعالى ذِکْرُهُ وَ ذلِکَ بَعْدَ طُولِ الاْمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلاءِ الاْرْضِ جَوْرًا.»:
ظهورىنیست، مگر به اجازه خداوندمتعال وآن هم پس اززمان طولانى و قساوت دلها و فراگیرشدن زمین از جور و ستم.
- 9- مدّعیان دروغگو
«سَیَأْتى إلى شیعَتى مَنْ یَدَّعِى المُشاهَدَةَ. أَلا فَمَنِ ادَّعَى المُشاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیانى وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذّابٌ مُفْتَر وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیم.»:
آگاه باشید به زودى کسانى ادّعاى مشاهده (نیابت خاصّه) مرا خواهند کرد. آگاه باشید هر کس قبل از «خروج سفیانى» و شنیدن صداى آسمانى، ادّعاى مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است; حرکت و نیرویى جز به خداى بزرگ نیست.
- 10- دنیا در سراشیبى زوال
«إِنَّ الدُّنْیا قَدْ دَنا فَناؤُها وَ زَوالُها وَ أَذِنَتْ بِالْوِداعِ وَ إِنّى أَدْعُوکُمْ إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ (صل الله علیه وآله وسلم ) وَ الْعَمَلِ بِکِتابِهِ وَ إِماتَةِ الْباطِلِ وَ إِحْیاءِ السُّنَّةِ.»:
دنیا فنا و زوالش نزدیک گردیده و در حال وداع است، و من شما را به سوى خدا و پیامبرش ـ که درود خدا بر او و آلش باد ـ و عمل به قرآنش و میراندن باطل و زنده کردن سنّت، دعوت مىکنم.
- 11- ذخیره بزرگ
«أَنَا بَقِیَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخیرَةٌ مِنْ نُوح وَ مُصْطَفى مِنْ إِبْراهیمَ وَ صَفْوَة مِنْ مُحَمَّد(صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعینَ).»:
من باقیمانده از آدم و ذخیره نوح و برگزیده ابراهیم و خلاصه محمّد (درود خدا بر همگى آنان باد) هستم.
- 12- حجّت خدا
«زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللّهِ داحِضَةٌ وَ لَوْ أُذِنَ لَنا فِى الْکَلامِ لَزالَ الشَّکُّ.»:
ستمگران پنداشتند که حجّت خدا از بین رفته است، در حالى که اگر به ما اجازه سخن گفتن داده مىشد، هر آینه تمام شکّ ها را از بین مىبردیم.
- 13- عطسه، نشانه سلامت
«أَلا أُبَشِّرُکَ فِى الْعِطاسِ فَقُلْتُ بَلى قالَ: هُوَ أَمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَةَ أَیّام.»:
نسیم، خدمتکار حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) گوید: آن حضرت به من فرمود:آیا تو را در مورد عطسه کردن بشارت دهم؟ گفتم: آرى. فرمود: عطسه، علامتِ امان از مرگ تا سه روز است.
- 14- نماز، طردکننده شیطان
«ما أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّیْطانِ بِشَىْء مِثْلِ الصَّلوةِ، فَصَلِّها وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطانِ.»:
هیچ چیز مثل نماز، بینى شیطان را به خاک نمىمالد، پس نماز بخوان و بینى شیطان را به خاک بمال.
- 15- اذن مالک
«لا یَحِلُّ لاِحَد أَنْ یَتَصَرَّفَ فى مالِ غَیْرِهِ بِغَیْرِ إِذْنِهِ.»:
تصرّف در مال هیچ کس بدون اجازه او جایز نیست.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۰۶/۲۲