پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۳۸ مطلب با موضوع «اهلبیت» ثبت شده است

۲۵
مهر

                   بسم الله الرحمن الرحیم   

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  2. شرح زیارت جامعه کبیره یا تفسیر قرآن ناطق - محمد محمدی ری شهری-
  3. السلام  عَلَیْکُمْ یا أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ
  4. چه کسانی أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ هستند؟ _ نمی توان هر آن کس را که در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله زندگی می کرده ، در زمره بیتِ نبوّت دانست این حقیقت ، زمانی آشکار می شود که آیات قرآن ، بررسی مفهوم «بیت» در احادیث شود که از آنها چنین به دست می آید که هر گاه ، «بیت» را به شخصیتِ حقیقی پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت می دهد ، صیغه جمع آن ، یعنی «بیوت» می آید
  5. 1 تا خانه تمام همسران پیامبر صلی الله علیه و آله را فرا گیرد : «یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إلی طَعامٍ .
  6. 2 ای کسانی که ایمان آورده اید! به خانه های پیامبر درنیایید ، مگر آن که شما را به خوردن طعامی رُخصت دهند» . امام علی علیه السلام  نیز بر اساس منطق قرآن ، در برابر برخی از بستگان پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : فَنَحنُ بَیتُ النُّبُوَّةِ وَ مَعدِنُ الحِکمَةِ .
  7. 3 پس ما خاندان پیامبریم و معدن حکمت هستیم . تا نشان دهد که ارتباط با «پیامبری» راه گشاست و رابطه داشتن با شخص پیامبر صلی الله علیه و آله ، به تنهایی ، کافی نیست .
  8. مفهوم «بیت» در احادیث ابوحمزه ثُمالی ، از شاگردان امام سجّاد و امام باقر علیهماالسلام  ، راوی دعای معروف «سحر» ، برخوردی از قَتاده (از فقیهان شهر بصره و مورد اعتماد دربار اُموی) با امام باقر علیه السلام  را گزارش می کند که در آن ، معنای حقیقی بیت نبوّت ، روشن می شود .
  9. ابوحمزه می گوید : در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بودم که مردی پیش آمد و سلام  کرد و پس از معرّفی خود ، به من گفت : ابوجعفر (امام باقر علیه السلام  ) را می شناسی ؟ گفتم : آری . با او چه کاری داری ؟ پاسخ داد : چهل سؤال آماده کرده ام که از او بپرسم . اگر حق بود ، بپذیرم و اگر باطل بود ، او را وا گذارم .
  10. به او گفتم : آیا تفاوت حق و باطل را می شناسی ؟ گفت : شما کوفیان ، جماعتی هستید که کسی در برابرتان ، یارای سخن گفتن ندارد . هر گاه ابو جعفر علیه السلام  را دیدی ، مرا خبر کن . سخنم با او تمام نشده بود که امام باقر علیه السلام  در حلقه ای از خراسانی ها و دیگر مردمانی که در باره مسائل حج از ایشان می پرسیدند ، وارد مسجد شد و در جایگاه خود نشست و مرد تازه وارد ، نزدیک ایشان نشست . من هم در مکانی نشستم که سخن او را بشنوم . هنگامی که اطرافیان امام علیه السلام  پرسش های خود را پرسیدند و پاسخ گرفته ، رفتند ، امام علیه السلام  به وی رو کرد و فرمود : «تو کیستی ؟» . گفت : من قتاده ، پسر دعامه بصری هستم .
  11. امام علیه السلام  به او فرمود : «تو فقیه (دین شناس) بصره هستی ؟» . گفت : آری . امام باقر علیه السلام  فرمود : وَیحَک یا قَتادَةُ ! إنَّ اللّهَ ـ جَلَّ و عَزَّ ـ خَلَقَ خَلقا مِن خَلقِهِ ، فَجَعَلَهُم حُجَجَا عَلی خَلقِهِ ، فَهُم أوتادٌ فی أرضِهِ ، قُوّامٌ بِأمرِهِ ، نُجَباءُ فی عِلمِهِ ، اِصطَفاهُم قَبلَ خَلقِهِ أظِلَّةً عَن یَمِینِ عَرشِهِ . وای بر تو ، ای قَتاده! خداوند عز و جل گروهی را آفرید و آنان را حجّت بر خلقش قرار داد . پس ایشان ، پایه های زمین هستند (مایه آرامش زمینیان اند) ، بر پا کنندگان امر الهی اند و ویژگان علم اویند . خداوند ، آنان را پیش از آن که آفریدگان را بیافریند ، به صورت سایه هایی در طرف راست عرش برگزید . قَتاده ، مدّتی طولانی سکوت کرد .
  12. سپس گفت : به خدا سوگند ، در برابر فقهای بسیاری نشسته ام و در برابر ابن عبّاس نیز زانو زده ام ؛ امّا در برابر هیچ کدام از ایشان ، آن چنان که در برابر تو دلم ناآرام شد ، مضطرب نشدم . وی ، با این سخن ، در حقیقت ، راز این پریشانی خود را از امام علیه السلام  سؤال کرد . لذا ایشان به او فرمود : «وای بر تو ! آیا می دانی کجا نشسته ای؟ تو در برابر خانه هایی. هستی که خداوند ، اجازه داده که قدر و منزلت آنها رفعت یابد و نامش در آنها ، یاد شود . در آن خانه ها ، هر بامداد و شامگاه ، مردانی که نه تجارت ، و نه داد و ستدی ، آنان را از یاد خدا و بر پا داشتن نماز و دادن زکات ، به خود مشغول نمی دارد ، او را نیایش می کنند» .
  13. سپس ، این آیه را قرائت کرد که : «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْأَصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَـرَةٌ وَ لَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِیتَآءِ الزَّکَوةِ . 1 [ آن چراغ ] در خانه هایی است که خداوند ، رخصت داده است که بالا برده و بزرگ داشته شوند و نام وی در آنها یاد شود و او را در آن جا ، بامدادان و شبانگاهان ، به پاکی بستایند ؛ مردانی که بازرگانی و خرید و فروش ، ایشان را از یاد خدا و خواندن نماز و دادن زکات ، باز ندارد» .
  14. آن گاه ، افزود : «تو ، آن جا نشسته ای و ما ، آن خانه ها هستیم» . امام علیه السلام  ، جایگاه امامت را بیان فرمود و راز عظمت خویش را باز گفت و با تلاوت این آیه قرآن ، تنها نقطه ای را که اجازه رفعت یافتن و برتری دارد ، معرّفی کرد . قَتاده نیز به خوبی ، مراد امام علیه السلام  را فهمید و گفت : به خدا سوگند ، راست گفتی ، فدایت شوم ! به خدا سوگند ، این خانه ، خانه سنگی و گِلی نیست ! سپس از امام علیه السلام  درباره حکم پنیر پرسید . امام باقر علیه السلام  ، تبسّمی کرد و فرمود : «همه پرسش هایت به پنیر بازگشت ؟!» . قَتاده ، پاسخ داد : فراموش کردم ! امام علیه السلام  فرمود : «اشکالی ندارد» . سپس ، پاسخ سؤال قَتاده را داد .
  15. 2 در بیشتر متون حدیثی و کلامی ، از «أهل بیت النُّبُوَّة» ، به اختصار ، با «اهل بیت» یاد پیام ها شده است . شاید بازگشت چنین اطلاقی ، به آیه ۳۳ سوره احزاب باشد که می فرماید : «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا .
  16. 1همانا خداوند ، می خواهد تا از شما خاندان پیامبر، پلیدی را ببَرَد و شما را کاملاً پاک کند » . و بنا بر روایات فراوانی ، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، پس از نزول آیه «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَوةِ ؛
  17. 2 کسان خود را به نماز ، فرمان ده» ، هر بامداد ، به درِ خانه علی علیه السلام  می آمد و می فرمود : «السلام  علیکم أهل البیت ! » و آنان را به نماز ، دعوت می کرد .
  18. 3 پیام ها۱ . آغاز زیارت با عبارت «السلام  علیکم» ، نشانه حاضر بودن اهل بیت علیهم السلام  به گاهِ خواندن زیارت نامه است . پس آنان را حاضر بدانیم و ادب ایستادن ، سخن گفتن و نگاه کردن را رعایت کنیم .
  19. 2. عبارت زیبایِ «السلام  علیکم» ، هدیه ای الهی است که حتّی خاندان نبوّت را با آن می خوانیم . شایسته است که قدر این هدیه باارزش را بدانیم و در سلام  گفتن ، به یکدیگر بخل نورزیم .
  20. ۳ . اوّلین کسی که اهل بیت علیهم السلام  را با عبارت «السلام  علیکم» مخاطب قرار داد ، پیامبر صلی الله علیه و آله بود .
  21. ۴ . عظمت امامان علیهم السلام  ، به میزان وابستگی آنان به شخص پیامبر صلی الله علیه و آله نیست ؛ بلکه میزان ، شایستگی آنان در ارتباط داشتن با مبدأ وحی و آینه عظمت الهی بودن است . افرادی مانند سلمان ، ابو ذر و ... را در زمره اهل بیت علیهم السلام  برشمرده اند و برخی از نزدیکان پیامبر صلی الله علیه و آله از این نعمت ، محروم اند .
  22. وَ مَوْضِعَ الرِّسالَةِ.. شرح مفهوم رسالت ( ۲ ) وَ مَوْضِعِ الرِّسالَةِ . و جایگاه رسالت ...
  23. توضیح واژه ها مَوضِع : اسم مکان ، به معنای محل ، جا . 1 الرِّسالة : پیام ، پیامبری ، ابلاغ .
  24. 2. شرح جایگاه رسالت ، ویژگی دیگری برای امامان علیهم السلام است و از آن جا که به عنوان ویژگی آنان در «زیارت جامعه» آمده است ، معنایی فراتر از انتساب به پیامبر صلی الله علیه و آله دارد که باید بررسی شود .
  25. مفهوم رسالت - نبوّت و رسالت ، واژگانی هستند که برای پیامبران الهی استفاده می شوند ، امّا همپوشی کاملی ندارند ؛
  26. زیرا «نبی» ، از جانب حق ، خبر می دهد ، امّا وظیفه ابلاغ به مردمان را ندارد ؛
  27. ولی «رسول» ، پیامبری است که از جانب حق ، سخن می گوید و سخن حق را به جامعه بشر ، منتقل می نماید .
  28. بنا بر این ، مقام رسالت ، از نبوّت برتر است . در این عبارت ، امامان علیهم السلام در جایگاه رسالت الهی معرّفی شده اند .
  29. اکنون سؤالی که فرا روی ماست ، این که آیا رسالت امامان ، همان رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است ، یا آن که نوع رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله با رسالت ائمّه ، متفاوت است ؟
  30. بررسی انواع رسالت ، پاسخی به این پرسش است . انواع رسالت - رسالت اهل بیت علیهم السلام
  31. انواع رسالت ۱ . رسالت ابلاغ وحی . بالاترین مرتبه رسالت ، ارتباط بی واسطه با مبدأ وحی و یا به وسیله فرشته و ابلاغ دستورهای الهی است . چنین رسالتی ، ویژه پیامبران اولو العزم و سرآمدِ آنان ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است . پیامبر ، آنچه را از حق تعالی می شنود ، به مردمان می رساند .
  32. ۲ . رسالت خاصّ تبیین وحی . معنای دیگر رسالت ، رسالت خاصّ تبیین وحی است که در چنین رسالتی ، افراد ویژه ای که خداوند متعال معیّن کرده است ، به دستور پیامبر ، وحی الهی را برای مردم ، بازگو می کنند . آنان ، با دریافت و فهم پیام های الهی ، واسطه میان پیامبر و مردم هستند .
  33. ۳ . رسالت عامّ ابلاغ وحی . این رسالت ، وظیفه همه کسانی است که پیام های الهی را از طریق اوّل و یا دوم ، دریافت کرده اند . این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله که در ماجرای غدیر روایت شده ، ناظر بر نوع سوم رسالت است که : فَلیَبلُغِ الشّاهِدُ مِنکُم الغائِبَ . 1 هر که از شما حاضر است ، باید به غایبان برساند .
  34. رسالت اهل بیت علیهم السلامهمان گونه که گذشت ، اهل بیت علیهم السلام از جانب خداوند متعال و پیامبر او ، سخن می گویند و بر این اساس ، آنان ، ترجمان وحی الهی اند ، چنان که امام رضا علیه السلام ، طبق نقلی ، می فرماید : إنّا عَنِ اللّهِ و عَن رَسُولِهِ نُحَدِّثُ ، وَ لا نَقولُ : قالَ فُلانٌ وَ فُلانٌ ، فَیَتَناقَضَ کَلامُنا ، إنَّ کَلامَ آخِرِنا مِثلُ کَلامِ أوَّلِنا وَ کَلامَ أوَّلِنا مُصادِقٌ لِکَلامِ آخِرِنا .. 2 ما از خدا و فرستاده اش سخن می گوییم و نمی گوییم : «فلان کس و فلانی گفت» تا کلام ما...(ابلاغ آیات نخستین سوره توبه) متناقض شود . سخن آخر ما ، مانند سخن اوّل ماست و سخن اوّلین ما ، تصدیق کننده سخن آخرینِ ماست .
  35. این حدیث امام رضا علیه السلام ، جایگاه رسالت را نشان می دهد که سخن تمام امامان ، از وحی سرچشمه می گیرد و بنا بر این ، تناقضی در گفتار آنان ، دیده نمی شود . «موضع الرسالة» نیز به همین مقام رسالت که واسطه میان پیامبر و مردم است ، اشاره دارد ؛ زیرا برخی پیام های الهی را تنها اهل بیت علیهم السلام باید ابلاغ نمایند و دیگری را چنین مقامی نشاید .
  36. ابلاغ آیات اوّل سوره برائت، ادّعای ما را ثابت می کند . چنین برداشتی از مفهوم رسالت ، بیانگر آن است که رسالت ، مفاهیم متعدّدی دارد و رسالت و نبوّتی که با ارتحال پیامبر صلی الله علیه و آله از جهان رخت بربست ، با پیام رسانی امامان ، متمایز است .
  37. ابلاغ آیات نخستین سوره توبه آن گاه که آیات «بَرَآءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عَـهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ؛ 1 این ، [ اعلام ]بیزاری است از جانب خدا و فرستاده او ، به سوی آن کسانی از مشرکان که با آنان ، پیمان بسته اید» ، نازل شد ، پیامبر صلی الله علیه و آله ، ابو بکر را به سوی مکّه گسیل کرد تا پیام بیزاری خدا و پیامبرش را به مشرکان برساند ؛ امّا ناگاه ، بر پیامبر صلی الله علیه و آله چنین پیام فرستاده شد که : لا یُؤَدّی عَنکَ إلّا أنتَ أو رَجُلٌ مِنکَ .
  38. 2 [ پیام را ] از جانب تو ، جز خودت یا مردی از [ خاندان ] تو نرساند . و بدین سان ، پیامبر خدا ، ابو بکر را از نیمه راه ، باز گرداند و امیر مؤمنان علی علیه السلام مأموریت یافت تا پیام الهی را برای مشرکان ، باز خوانَد و در برابر دلْ ناخوشی ابو بکر ، به او فرمود که جبرئیل علیه السلام بر ایشان نازل شده و به چنین کاری ، فرمان داده است .
  39. 1 نکته قابل توّجه ، آن که این سخن ، مطلق است و شامل حکم اعلان برائت و هر حکم الهی دیگری می شود که نیازمند ابلاغ پیامبر صلی الله علیه و آله و یا شخصی همانند اوست .
  40. به سخن دیگر ، احکام الهی ای که به مردم ابلاغ نشده ، یا باید توسّط خود پیامبر صلی الله علیه و آله ابلاغ شود یا توسّط اهل بیت ایشان ، و شخص سومی حق ندارد تا مبلّغ ابتدایی احکام الهی باشد .
  41. این ، فضیلتی بس بزرگ برای اهل بیت علیهم السلام است که عبارت «موضع الرسالة ؛ جایگاه رسالت» را به این معنا می توان حمل کرد .
  42. علّامه مجلسی رحمه الله برای جمله «موضع الرسالة» ، دو معنا ذکر کرده است : یکی این که اهل بیت علیهم السلام ، گنجینه علم همه پیامبران هستند ؛ و دیگر این که اهل بیت علیهم السلام در جایگاهی قرار دارند که پیامبر صلی الله علیه و آله هم در آن جایگاه ، قرار دارد . البته ایشان ، معنای اوّل را ترجیح می دهد .
  43. 2 گفتنی است که معنای اوّل ، از دیگر عبارات «زیارت جامعه» ، مانند : «خزّان العلم» و یا «عندکم مَا نزلت به رُسُله وَ هَبطت بِهِ ملائکته» نیز استفاده می شود ؛ لیکن معنایی که ذکر شد ، در این قسمت از این زیارت نورانی ، بهتر به نظر می رسد .

                                       شرح زیارت جامعه کبیره یا تفسیر قرآن ناطق - محمد محمدی ری شهر

http://www.ghbook.ir/book/11586                                 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۲۳
دی

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. بلا هایی که معاویه ابوسفیان برسر اسلام آورد 

  2. گفت ما مسیحیت را مدیون معاویه هستیم امام حسین علیه السلام را یزید شهید کرد ولی مقدمه وخط مشی آنرا معاویه ابوسفیان با تبلیغات سوء کشید, کارهای معاویه در ریشه تبلیغ  سوء و رسانه می توان به طور مشهود نمایان و تبین کننده نیات خبیث او دانست؛ باقدرت تبلیغی که داشته تنها درشام نبوده بلکه در شهر ها حتی روستاها و قریه ها و عشیره ها نوذ وتحت سیتره فرمان دنیا طلبی نحس خود قرارداده است؛
  3.  معاویه ابوسفیان : وقتی خبر به حضرت زهراء علیها السلام رسانند که علی در نخلستان غش کرده  فرمود نگران نباشید غش نکرده مدهوش عبادت خداشده کار هرشب اوست ؛ تبلیغ سوء گسترده معاویه آنچنان زیاد بود که وقتی در محراب نماز مسجد کوفه شمشیر به فرق خضرت زدند وخبر آن در شهر و دیار پخش شد مردم تحت تعصیر تبلیغات سوء باهم گفتگو می کردند که مگر علی نماز هم می خوانده ؛ حضرت اامام حسن علیه السلام را خانه نشین کرد
  4. معاویه ابوسفیان  : گفت من جانشین پیامبر هستم؛ مکتوبه های دروغ واکاذیب علیه دین ودیانت و اهل بیت به خورد مردم بی بصیرت و نا آگاه آن زمان توسط ایادی خود شایعه پراکنی علیه  امیر المومنین علیه السلام.. 
  5. معاویه ابوسفیان  : در ضمن قرارداد صلح مقرر شد که معاویه‏ سب علی علیه السّلام را ترک کند و شیعیان آن جناب را آزار نرساند و حقوق تضییع شده را به اهلش برگرداند معاویه این پیشنهادها را پذیرفت و قول داد که این شروط را ادا کند لیکن پس از اینکه صلح‏ نامه‏ تمام شد معاویه براى مردم خطبه خواند و گفت من بهیچ یک از این شروط عمل نخواهم کرد و آنها را زیرپا میگذارم!.
  6. معاویه ابوسفیان  : معاویه‏ براى جعده‏ مبلغ ده هزار دینار اشرفى و ده قطعه از زمین‏هاى با آب سورا و سواد کوفه داد تا اینکه امام حسن را مسموم نمود. و نقل است که معاویه‏ این سمّ را به همسر آن حضرت جعده‏ دختر اشعث داده و به او گفته: «این را به او بخوران و وقتى او مرد تو را به زوجیت پسرم یزید درخواهم آورد»، پس چون سمّ را به آن حضرت خوراند و او به شهادت رسید آن زن ملعونه نزد معاویه شتافته و گفت: مرا به همسرى یزید درآور. معاویه گفت: برو دور شو! زنى که شایسته همسرى حسن بن علىّ نباشد در خور پسرم یزید نیز نخواهد بود!!
  7. بدعت های معاویه : پرسش : معاویه چه بدعت هائی را پایه گذاری کرد؟ پاسخ اجمالی:پاسخ تفصیلی: معاویه براى پیشبرد اهداف خویش و تحکیم پایه هاى مقام و موقعیّت خود، که سخت به آن علاقه داشت، به احکام اسلامى نیز دست اندازى کرد و بدعت هایى را در دین پدید آورد که از مهم ترین آن ها انحراف خلافت اسلامى از مسیر صحیح خود و تبدیل آن به سلطنت استبدادى و موروثى، مخصوصاً انتخاب فرزند آلوده و ناصالحش براى ولایت عهدى بود.
  8. این خطر به قدرى جدّى و مهم بود که امام حسین(علیه السلام) در جمع عدّه زیادى از صحابه و انصار و فرزندان آنها در منى، با آن که جاسوسان معاویه همه جا مراقب اوضاع بودند، در این باره فرمود:
  9. «فَإِنِّی أَخَافُ أَنْ یَنْدَرِسَ هَذَا الْحَقُّ وَ یَذْهَبَ»؛ (من بیم آن دارم که (در اثر اعمال معاویه) دین اسلام فرسوده گشته و به طور کامل ریشه کن گردد).
  10. معاویه خود تصریح مى کرد که خلافت را نه با محبّت و دوستى مردم و نه رضایت آن ها از حکومت او، بلکه با شمشیر به دست آورده است. بنابراین، دلیلى ندارد که خواسته هاى ملّت مسلمان را رعایت کند. «جاحظ» مى گوید: «معاویه آن سال را که به قدرت رسید «عام الجماعة» نامید، در حالى که آن سال «عام الفرقة و القهر و الغلبة» بود، سالى که خلافت به سلطنت و نظام کسرایى تبدیل شد و خلافت پیامبر(صلى الله علیه وآله) غصب شد و قیصرى گردید». معاویه خود را اوّلین «ملک» (شاه) مى خواند. «سعید بن مسیّب» مى گفت: معاویه اولین کسى بود که خلافت را به سلطنت تبدیل کرد.
  11. نخست: دگرگونى روش تعیین خلیفه. خلفاى پیشین، خود براى کسب خلافت قیام نمى کردند، ولى معاویه در پى آن بود با هر وسیله اى که شده بر مسند خلافت تکیه زند.
  12. دوم: دگرگونى در روش زندگى خلفا و استفاده از روش پادشاهى روم و ایران.
  13. سوم: چگونگى مصرف بیت المال؛ زیرا در دوران معاویه بیت المال به صورت ثروت شخصى او و دودمان او درآمد و کسى نمى توانست درباره حساب و کتاب بیت المال از حکومت وى بازخواست کند.
  14. چهارم: پایان آزادى ابراز عقیده و امر به معروف و نهى از منکر. این روش از عهد معاویه با کشتن «حجر بن عدى» آغاز شد.
  15. پنجم: پایان آزادى دستگاه قضایى اسلام.
  16. ششم: خاتمه یافتن حکومت شورایى.
  17. هفتم: ظهور تعصّبات نژادى و قومى.
  18. هشتم: نابودى برترى قانون، بر خواسته هاى شخصى.«ابن ابى الحدید» پس از نقل سخنانى در مورد خلاف کارى ها و بدعت هاى معاویه، مى گوید: «اعمال خلاف و آشکاراى «معاویه» از قبیل: پوشیدن حریر، استعمال ظروف طلا و نقره، جمع آورى غنایم براى خود، اجرا نکردن حدود الهى و مقرّرات اسلام درباره اطرافیان و کسانى که مورد علاقه اش بودند، ملحق کردن «زیاد» به خود و او را برادر خود خواندن، با این که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرموده بود: «أَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ الْحَجَرُ»؛ (فرزند به همسر ملحق مى شود و سهم زناکار سنگسار شدن است). کشتن «حُجر بن عدى» و یاران پاک او، توهین به ابوذر و او را سوار بر شتر برهنه کردن و فرستادنش به مدینه، ناسزا گفتن به «امیرمؤمنان على(علیه السلام)» و «امام حسن(علیه السلام)» و «ابن عبّاس» بر روى منابر، ولیعهد قراردادن «یزید» شراب خوار و قمار باز و... همه و همه دلیل بر کفر و الحاد او است».
  19. معاویه در بدعت گزارى هیچ حدّ و مرزى قائل نبود و به اعتراض دیگران نیز وقعى نمى نهاد.«ابودرداء» مى گوید: «به معاویه گفتم از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) شنیدم هر کسى از ظروف طلا و نقره بیاشامد آتش جهنّم درونش را فرا خواهد گرفت». معاویه گفت: «أَمَّا أَنَا فَلاَ أَرَى بِذَلِکَ بَأْساً»؛ (امّا من براى آن ایرادى نمى بینم!
  20. آن سال «عام الفرقة و القهر و الغلبة» بود، سالى که خلافت به سلطنت و نظام کسرایى تبدیل شد و خلافت پیامبر(صلى الله علیه وآله) غصب شد و قیصرى گردید».(3)
  21. «ابو الاعلى مودودى» در کتاب «خلافت و ملوکیّت» چند ویژگى براى تفاوت نظام سلطنتى معاویه با خلافت پیش از وى برشمرده است.
  22. «ابن ابى الحدید» پس از نقل سخنانى در مورد خلاف کارى ها و بدعت هاى معاویه، مى گوید:
  23. «اعمال خلاف و آشکاراى «معاویه» از قبیل: پوشیدن حریر، استعمال ظروف طلا و نقره، جمع آورى غنایم براى خود، اجرا نکردن حدود الهى و مقرّرات اسلام درباره اطرافیان و کسانى که مورد علاقه اش بودند، ملحق کردن «زیاد» به خود و او را برادر خود خواندن، با این که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرموده بود: «أَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ الْحَجَرُ»؛ (فرزند به همسر ملحق مى شود و سهم زناکار سنگسار شدن است). کشتن «حُجر بن عدى» و یاران پاک او، توهین به ابوذر و او را سوار بر شتر برهنه کردن و فرستادنش به مدینه، ناسزا گفتن به «امیرمؤمنان على(علیه السلام)» و «امام حسن(علیه السلام)» و «ابن عبّاس» بر روى منابر، ولیعهد قراردادن «یزید» شراب خوار و قمار باز و... همه و همه دلیل بر کفر و الحاد او است».
  24. معاویه در بدعت گزارى هیچ حدّ و مرزى قائل نبود و به اعتراض دیگران نیز وقعى نمى نهاد.«ابودرداء» می گوید: عجبا! من از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى کنم تو رأى شخصى خود را اظهار مى کنى! من دیگر در سرزمینى که تو هستى نخواهم ماند!».
  25. مرحوم علاّمه امینى در کتاب نفیس «الغدیر» با ذکر اسناد و مدارک روشن بدعت ها و فجایعى را که شخص معاویه انجام داده جمع آورى کرده است؛ در این جا فهرست آن از نظر خوانندگان عزیز مى گذرد و شرح و تفصیل منابع آن را مى توانند در «الغدیر» جلد یازدهم مطالعه کنند.
  26. این مرد محقّق مى نویسد: «نخستین کسى که آشکارا به شرب خمر و خریدن آن اقدام کرد، معاویه بود.
  27. نخستین کسى که در محیط اسلام فحشا را اشاعه داد، معاویه بود.
  28. نخستین کسى که ربا را حلال شمرد، معاویه بود.
  29. نخستین کسى که ازدواج با دو خواهر را در یک زمان اجازه داد، معاویه بود.
  30. نخستین کسى که سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در باب دیات تغییر داد، معاویه بود.
  31. نخستین کسى که لبّیک را (در مراسم زیارت خانه خدا) ترک کرد، معاویه بود.
  32. نخستین کسى که از اجراى حدود الهى سرباز زد، معاویه بود.
  33. نخستین کسى که اموالى را براى جعل حدیث اختصاص داد، معاویه بود.
  34. نخستین کسى که به هنگام بیعت با مردم بیزارى از على(علیه السلام) را شرط مى کرد، معاویه بود.
  35. نخستین کسى که سرِ یکى از اصحاب پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) (عمرو بن حَمِق) را جدا کرده و در شهرها گردش داد، معاویه بود.
  36. نخستین کسى که خلافت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به سلطنت مبدّل ساخت، معاویه بود.
  37. نخستین کسى که به دین خدا اهانت کرد و فرزند فاجرش را به خلافت برگزید، معاویه بود.
  38. نخستین کسى که دستور داد مدینه پیامبر(صلى الله علیه وآله) را غارت کنند، معاویه بود.
  39. نخستین کسى که سبّ و ناسزاگویى به على(علیه السلام) را رواج داد، معاویه بود.
  40. نخستین کسى که خطبه نماز عید را (بر خلاف دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله)) بر نماز عید مقدّم داشت، تا بتواند قبل از متفرّق شدن مردم، ضمن خطبه خود، على(علیه السلام) را سبّ کند، معاویه بود».
  41. این تنها بخشى از فجایع معاویه در زمینه تغییر احکام الهى و نقض سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و زیر پا نهادن دستورات خدا بود و اگر کسى تمام تاریخ زندگانى او و سایر بنى امیّه را بررسى کند، باز هم به نمونه هاى بیشترى دست مى یابد و به راستى اگر حکومت این ظالمان بیگانه از اسلام ادامه مى یافت، به یقین چیزى از اسلام باقى نمى ماند و این سخن با مدارک گسترده اى که در دست است، جاى انکار ندارد! و ما تعجّب مى کنیم چرا بعضى اصرار دارند چشم بر هم نهند و با این همه فجایع، باز معاویه و بنى امیّه را بستایند؛ براستى شگفت آور است! انصاف کجاست؟!( اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۳
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. » یکی از لقبهای حضرت فاطمه الزهراء منصوره است
  2. منصوره : در زیارت عاشورا مع امام منصور
  3. منصور یعنی مرد یاری شده ، منصوره بانویی که یاری شده  
  4. منصوره : یک عده اصلا یاری نمی شوند  - اى مردم، پس از من پیشوایانى خواهند بود که به آتش دعوت مى‏کنند و روز قیامت یارى‏ نمى‏شوند.
  5. منصوره : اگر شما خدا را یارى کنید، او نیز شما را یارى مى‏کند. «إِنْ‏ تَنْصُرُوا اللَّهَ‏ یَنْصُرْکُمْ‏» محمد : 7 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُم‏؛
  6. منصوره : گرچه خداوند هر کس را بخواهد یارى مى‏کند؛ «مَنْ یَشاءُ» ولى شرط یارى آن است که مردم در مقام یارى دین او بپاخیزند. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ» در جاى دیگر نیز مى‏فرماید: إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ
  7. منصوره : یاری مومنین برای دین خدا: تأیید با یارى‏ مؤمنین‏. «ایّدک بنصره و بالمؤمنین» «2» تأیید با لشکریان ناپیداى الهى. «ایّده بجنود لم تروها» «3» 2- اگر مردم آماده باشند و لطف خدا شامل شود، همه‏ى توطئه‏هاى دشمن خنثى مى‏شود. «فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ»3-اگر ما به وظیفه‏ى خود عمل کنیم، نباید از مشکلات بترسیم، چون خداوند، گشاینده‏ى مشکلات است. «أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ»4- امدادهاى الهى و حمایت‏هاى مردمى، به اراده‏ى خداوند در جهت یارى شماست. «أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ»5- حمایت مردم، با اراده و خواست الهى کارساز است. فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ‏ ... بِالْمُؤْمِنِینَ‏6- استمداد از مردم، بدون غفلت از خداوند، شرک نیست. «أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ»7- مردم، بازو و پشتیبان رهبرند. أَیَّدَکَ‏ ... بِالْمُؤْمِنِین‏..
  8. منصوره : یاری شده از طرف خدا : بعد از95 یا  75 روز بعد در گذشت حضرت ملایکه الله بر حضرت زهراء نازل می شدند . باب بیست و هشتم در آنچه از سیده نساء عالمیان فاطمه زهراء دختر رسول خدا (ص) روایت شده است راجع بحدیث صحیفه‏ و آنچه از نام ائمه و نام مادران ائمه در آن بوده است و بیان اینکه امام دوازدهم آنان قائم است.
  9. منصوره : یاری شده از طرف خدا :  در جنگ بدر شعار این بود. رُوِیَ أَنَّ شِعَارَ الْمُسْلِمِینَ یَوْمَ بَدْرٍ یَا مَنْصُورُ أَمِتْ‏ کافی، ج 5، ص 47. ای یاری‏ شده‏ از طرف خدا بمیران و بکُش. سپس شعار رسمی انقلابیون، زید بن علی، مختار و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف همین شعار است. طبری، ج 6، ص 20 و مستدرک وسائل، ج 2، ص 269.
  10. منصوره : تعداد چهار هزار ملک‏ براى یارى‏ کردن امام حسین بزمین نازل شدند، ولى او را کشته دیدند. آنان در حالى که ژولیده مو و غبار آلودند تا قیام حضرت قائم علیه السّلام نزد قبر امام حسین خواهند بود. آن ملائکه از انصار حضرت قائم میباشند. شعار آنان این است:
  11. منصوره : حضرت صادق فرمود: در آن هنگامى که امام حسین علیه السلام مشغول کارزار بود تعداد پنجاه هزار ملک‏ از نزد آن حضرت عبور کردند و بطرف آسمان عروج نمودند. خداى سبحان به ایشان وحى کرد: شما از نزد پسر دختر پیغمبر من عبور کردید و او را که مشغول کارزار بود یارى‏ ننمودید؟ اکنون بسوى زمین هبوط کنید و در حالى نزد قبر حسین ساکن شوید که ژولیده مو و غبار آلود باشید تا قیامت قیام نماید.
  12. منصوره : منصور و یاری در جنگ بدر هم داریم که‏ «أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَهِ آلافٍ» (آل‏عمران/ 124) در جنگ بدر سه هزار فرشته به کمکتان آمد.
  13. منصوره : مظلوم، هر که باشد باید مورد حمایت قرار گیرد. مَنْ‏ قُتِلَ‏ مَظْلُوماً ... مَنْصُوراً.. 10- از سنّت‏هاى الهى، حمایت از مظلوم است. «إِنَّهُ‏ کانَ‏ مَنْصُوراً»
  14. منصوره : خداوند بارها وعده داده است که «إِنَّهُمْ‏ لَهُمُ‏ الْمَنْصُورُونَ‏» انبیا و بندگان ما حتماً یارى مى‏شوند. و «کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی» خداوند نوشته است که من و فرستادگانم پیروز هستیم.
  15. منصوره : «کلمات»، به معناى سنّت‏هاى الهى است: «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ‏ لَهُمُ‏ الْمَنْصُورُونَ‏ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ» حضرت فاطمه زهراء علیها السلام یاری شده خدا.
  16. منصوره : «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ‏ لَهُمُ‏ الْمَنْصُورُونَ‏» حرف ما نسبت به انبیا قطعى است که آن‏ها پیروزند. حضرت فاطمه الزهراء پاره تن رسول الله ..
  17. منصوره : سنّت‏هاى الهى. «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ. إِنَّهُمْ‏ لَهُمُ‏ الْمَنْصُورُونَ‏» و «وَ لَوْ لا کَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ» سنّت قطعى خداوند آن است که همه‏ى مردم مهلتى براى نشان دادن جوهره خود داشته باشند. ان شا الله جوهره ای از منصوره داشته باشیم.
  18. منصوره : إِنَّهُمْ‏ لَهُمُ‏ الْمَنْصُورُونَ‏ «172» وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ «173»جند و حزب غالب یاری شده است.
  19. منصوره : إپیروزى پیامبران و مکتب آنان بر دیگر مکاتب حتمى است. «إِنَّهُمْ‏ لَهُمُ‏ الْمَنْصُورُونَ‏» (حرف «انّ» و حرف «لام» و جمله اسمیه، نشانه‏ى حتمى بودن است) که یاری شده در آسمانهاست.
  20. منصوره : - بندگى خدا، زمینه‏ى دریافت نصرت الهى است. لِعِبادِنَا ... الْمَنْصُورُون.. در بندگی خدا نصرت از یاری شده خدا باید گرفت..
  21. منصوره : مخالف آن  کسانى هستند که زندگى دنیا را به بهاى (از دست‏دادن) آخرت خریده‏اند، پس در مجازات آنان تخفیفى داده نمى‏شود و آنها یارى‏ نخواهند شد. آنانکه پهلویش شکستند. آنانکه... آنانکه... آنانکه...
  22. منصوره : فرشتگان، به اولیاى خدا یارى‏ مى‏رسانند. «أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» خداوند همان گونه که پیامبرش را تأیید و یارى مى‏کند، «وَ أَیَّدْناهُ‏ بِرُوحِ‏ الْقُدُسِ‏»* پیروانش را نیز یارى مى‏کند. «فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا»
  23. منصوره : یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‏ نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ‏ منصوره : آیا گمان کردید داخل بهشت مى‏شوید وحال آنکه هنوز مانند آنچه بر پپشینیان شما گذشت به شما نرسیده است؟! آنان گرفتار تنگدستى و ناخوشى شده و چنان زیر و زبر شدند که پیامبر و افرادى که ایمان آورده و همراه او بودند، گفتند: یارى‏ خدا چه وقت خواهد بود؟ آگاه باشید که یارى خداوند نزدیک است.
  24. منصوره : - مردان خدا، نصرت و یارى‏ خدا را براى نابودى کفر مى‏خواهند، نه براى کسب افتخار خود. «وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ»
  25. منصوره : مراد از یَنْصُرُهُ‏ ... بِالْغَیْبِ‏ آن است که خداى نادیده و رسولان او را بى آنکه دیده باشند یارى کنند و روشن است که مراد از یارى‏ خدا، یارى دین اوست که توسط رسولان به مردم ابلاغ شده است.
  26. منصوره : داریم که‏ «یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ» (روم/ 5- 4). آیه دیگرى مى‏فرماید: «یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ» مؤمن شاد است اما «بِنَصْرِ اللَّهِ». یعنى به یارى‏ خدا. انسان مؤمن همین که امدادهاى الهى و لطف خدا را مى‏بیند، شاد مى‏شود. مؤمن به آجیل و پسته شاد نیست. مومن به نصرالله شاد است. همین که مى‏بیند خدا کمک کرد، ایران با 16 تانک حمله را شروع کرد، الان صدها تانک غنائم دارد.
  27. منصوره : اگر خواستید شاد بشوید به فضل و رحمت خدا شاد بشوید. «وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ» (روم/ 5- 4) مؤمنون به یارى‏ خدا شاد هستند. این‏ها شادى‏ها بجا است. ولى شادى بى جا شادى است که مردم به یک سرى چیزهاى بى خود خوش هستند.
  28. منصوره : «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فى دینِ اللَّهِ أَفْواجاً فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً» (نصر/ 3- 1) وقتى یارى‏ خدا مى‏آید مردم دسته دسته وارد دین مى‏شوند.منصوره یاری خداست در جهان هستی .
  29. منصوره : البته تنها شرط امداد الهى‏ حرکت در مدار تقوا و استقامت و پایدارى است؛ چنانچه قرآن با کمال صراحت مى‏فرماید: «انْ تَصبروا و تتّقوا و یأتوکم من فَورهم هذا یُمِددکم ربّکم بخَمس آلاف من الملائکة مُسوّمین‏»؛ اگر شما صبر و تقوا داشته باشید، گر چه دشمن با تندى و جوشش بر شما وارد شود، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته یارى‏ نماید.
  30. منصوره : قرآن باکمال صراحت مى‏فرماید: «انْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوَّمینَ»، «اگر شما صبر و تقوا داشته باشید، گرچه دشمن با تندى و جوشش بر شما وارد شود، پروردگارتان شما را با پنچ هزار فرشته یارى‏ مى‏نماید». تنها شرط امداد الهى‏، حرکت در مدار تقوا و استقامت و پایدارى است.
  31. منصوره : - امداد و یارى‏ خداوند نسبت به مؤمنان گسترده است. «قدیر»، نفرمود: «قادر»
  32. منصوره : البته تنها شرط امداد الهى‏ حرکت در مدار تقوا و استقامت و پایدارى است؛ چنانچه قرآن با کمال صراحت مى‏فرماید: «انْ تَصبروا و تتّقوا و یأتوکم من فَورهم هذا یُمِددکم ربّکم بخَمس آلاف من الملائکة مُسوّمین‏»؛ اگر شما صبر و تقوا داشته باشید، گر چه دشمن با تندى و جوشش بر شما وارد شود، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته یارى‏ نماید.
  33. منصوره : قرآن باکمال صراحت مى‏فرماید: «انْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوَّمینَ»، «اگر شما صبر و تقوا داشته باشید، گرچه دشمن با تندى و جوشش بر شما وارد شود، پروردگارتان شما را با پنچ هزار فرشته یارى‏ مى‏نماید». تنها شرط امداد الهى‏، حرکت در مدار تقوا و استقامت و پایدارى است.
  34. منصوره : گفت: در زمین فاطمه‏ نامیده شد براى اینکه پیروان و شیعیان خود را از آتش نجات مى‏دهد و دشمنانش از محبّت او محروم خواهند بود، و در آسمان به این جهت منصوره‏ است که خدا فرمود: «در روز قیامت‏، مؤمنان از نصر و یارى خدا خشنود مى‏شوند، و خداوند هر که را خواهد یارى کند»، و مقصود از نصرت خدا براى مؤمنان، همانا شفاعت و امداد فاطمه براى شیعیان و دوستدارانش مى‏باشد.
  35. منصوره‏ : جبرئیل گفت: اى محمّد! این سیب را بخور. گفتم: اى حبیب من! آیا هدیه پروردگارم را بخورم؟ گفت: آرى، به تو امر شده که آن را بخورى. و من وقتى آن سیب را دو قسمت کردم تا بخورم نورى از آن ساطع گردید که مرا به وحشت افکند، جبرئیل گفت: نترس و آن را بخور، این نور به منصوره‏ تعلق دارد.
  36.  گفتم: منصوره کیست؟ گفت: دخترى است که از صلب تو به وجود خواهد آمد و نام وى در آسمان منصوره است و در زمین فاطمه‏. پس گفتم: اى جبرئیل! چرا در آسمان منصوره نامیده شد و در زمین فاطمه؟ گفت: در زمین فاطمه نامیده شد براى اینکه شیعیان وى از آتش جهنّم باز نگاه داشته شده‏اند و دشمنانش از دوستى و محبت وى که نجات بخش است محروم مى‏مانند و این است معنى کلام خداوند که مى‏فرماید: «و در این روز- یعنى قیامت‏- مؤمنین به سبب نصرت و یارى خداوند شادمان مى‏گردند»، و منظور از نصرت و یارى خداوند همین نصرت خداوند براى شیعیان و دوستداران فاطمه است که به شفاعت و یارى فاطمه از آتش دوزخ نجات مى‏یابند.
  37. منصوره : - یعنى روز قیامت‏- مؤمنین براى نصرت خدا که هر کس را بخواهد یارى میکند خوشحال مى‏شوند، منظور از این نصرت همان نصرتى است که فاطمه اطهر براى دوستان خود خواهد نمود.
  38. منصوره : -امام صادق (علیه السلام) فرمود: چون روز قیامت شود خداوند تمامى اوّلین و آخرین را در سرزمین واحدى گرد آورد، سپس جارچى را فرمان دهد و او صدا زند: چشمانتان را فرو خوابانید و سرهاى خود را بزیر اندازید تا فاطمه دخت محمّد (صل الله علیه وآله ) از صراط عبور کند. فرمود: پس تمام آفریدگان چشمان خود را فرو خوابانند و فاطمه (علیه السلام) در حالى که بر مرکبى از مرکبهاى بهشتى سوار شده و هفتاد هزار فرشته وى را مشایعت مى‏کنند
  39. منصوره : فاطمه‏ دخترى است که از صحراى قیامت‏ مى‏گذرد سوار بر شترى است که سر او از خشیت خدا و چشمانش از نور خدا است آرایش آن از جلال خدا است و گردنش از بهاء اللَّه و کوهانش از رضوان اللَّه و دم او از قدس اللَّه و پاهایش از مجد خدا است اگر راه رود تسبیح میکند و اگر سرعت بگیرد تقدیس میکند[1] بر روى آن هودجى از نور است که در آن هودج دخترى از نسل انسان ولى حوریهاى بس ارجمند که آفرینش او از سه چیز جمع و ساخته شده اول آن مشک ناب وسطش عنبر الشهب و آخر آن زعفران قرمز است که با آب حیات آمیخته شده اگر آب دهان در هفت دریاى شور بیاندازد شیرین مى‏شود و اگر ناخن انگشت کوچک خود را بطرف دنیا خارج کند خورشید و ماه را میپوشاند. جبرئیل طرف راست و میکائیل طرف چپ على علیه السّلام جلو و حسن و حسین پشت سرش خداوند او را نگه میدارد و حفظ میکند.
  40. منصوره : وَ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ‏ إِمَامٍ‏ مَنْصُورٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صل الله علیه وآله . اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی وَجِیهاً عِنْدَکَ بِالْحُسَیْنِ [بِالْحُسَیْنِ عِنْدَکَ‏]- فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا سَیِّدِی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ..امام منصور حضرت صاحب الامر عج الله تعالی فرجه الشریف  _ پس از خدائى که مقام کرامت به تو داده درخواست مى‏کنم به واسطه شما من را نیز مورد کرامتش قرار دهد و روزى من نماید که همراه امام کمک شده از آل محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم خون تو را طلب نمایم، بار خدایا به واسطه حسین علیه السّلام در دنیا و آخرت من را نزد خودت آبرومند قرار بده

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

[1] ( 1) توجیه این قبیل روایات بستگى باطلاع از عالم آخرت دارد که ما از آن بطور تفصیل اطلاع نداریم و توجیه آن را بخود ائمه علیهم السّلام وامیگذاریم مترجم.

  • حسین صفرزاده
۲۳
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. القاب  فاطمة  الزهراء سلام الله علیها
  2. در روایات و منابع اسلامی  اسماء و لقب‌هایی برای حضرت زهرا(سل الله علیها ) آن بانوی بزرگوار نقل شده است که هر کدام به منزلت و کمال ظاهری و باطنی آن بزرگوار اشاره دارد. اسماء مانند: فاطمه‏، صدّیقه‏، مبارکه‏، طاهره‏، زکیّه‏، مهدیّه، راضیه‏، مرضیه‏، محدّثه، نقیّه، تقیّه، البرّه، حبیبه، زهرا و ... .
  3. در روایات نام‌ها، کنیه‌ها و لقب‌هایی برای حضرت زهرا(سلام الله علیها) آن بانوی بزرگوار نقل شده است که هر کدام به منزلت و کمال ظاهری و باطنی آن بزرگوار اشاره دارد.
  4. پاسخ به پرسش مطرح شده در دو بخش «القاب حضرت زهرا (سلام الله علیها) در احادیث» و «القاب حضرت زهرا(سلام الله علیها) در منابع اسلامی» تنظیم می‌شود.
  5. الف. اسماء حضرت زهرا(سلام الله علیها) در احادیث در این نوشته، لقب‌هایی که در روایات –در قالب حدیث و یا زیارت- آمده است، و برای آن حدیث و روایتی یافتیم، ذکر می‌شود.
  6. حضرت‏ امام صادق‏(علیه السلام)   فرمود‏: «حضرت‏ فاطمه(سلام الله علیها)  را نُه‏ نام‏ ‏نزد حق‏ تعالى است‏: فاطمه‏، صدّیقه‏، مبارکه‏، طاهره‏، زکیّه‏، راضیه‏، مرضیه‏، محدّثه و زهرا».[1]
  7. القاب «طهر»، «مطهّره»، «تقیّه» و «نقیّه»؛ همان‌طور که در بخشی از زیارت امام رضا(علیه السلام)   چنین آمده است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیک وَ زَوْجَةِ وَلِیک وَ أُمِّ السِّبْطَینِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ سَیدَی شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الطُّهْرِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّة»؛[2] خدایا! رحمتت را بر فاطمه بفرست که دختر پیامبر و همسر ولىّ تو و مادر دو سبط پیامبرت یعنى حسن و حسین که دو سرور جوانان اهل بهشت هستند، مى‏باشد، خدایا! رحمتت را بر فاطمه بفرست که عین پاکى، پاک، پاکیزه و پرهیزکار است.
  8. همچنین در زیارت حضرت زهرا(سلام الله علیها)  می‌خوانیم: «السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الطَّاهِرَةُ الْمُطَهَّرَةُ»؛[3] سلام بر تو ای پاک و پاکیزه.
  9. وجه نام‌گذاری فاطمه زهرا(سلام الله علیها)  به لقب‌های شریف «طاهره، طُهر و مطهّره»؛ به جهت بودن یکی از مصادیق آیه تطهیر است.
  10. در زیارت حضرت • «حوراء»، «علیمه»، «معصومه»، «فاضله»، «رشیده»، «صادقه» و «غرّاء»: همان‌طور که در بخش‌هایی از زیارت حضرت زهرا (سلام الله علیها) چنین آمده است: السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّةِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَةَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ خَلْقِهِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْمُؤْمِنِینَ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصَّادِقَةُ الرَّشِیدَةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّکِیَّةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِیمَةُ السَّلَامُ‏ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَعْصُومَةُ الْمَظْلُومَةُ، السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الطَّاهِرَةُ الْمُطَهَّرَةُ، السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْغَرَّاءُ الزَّهْرَاءُ، السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّد رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُه‏.[4]
  11. معانی لقب‌های گفته شده چنین است:
  12. صفات فرشتگان : حوراء: یعنی فرشته‌ای‌ که هرگز حیض نمى‏بیند و استحاضه نمی‌شود.[5] یعنی حضرت زهرا(سلام الله علیها)  صفات فرشتگان را دارد.[6]
  13. آگاه به علوم : علیمه: دارای علم و دانش برتر و آگاه به علوم پیامبران.[7]
  14. ملکه عصمت : معصومه: دارای ملکه عصمت.
  15. فضایل اخلاقی : فاضله: برتری در فضایل اخلاقی و بزرگی نسبت به بانوان عالم.[8]
  16. رستگار : رشیده: رشد یافته و رستگار.[9]
  17. صدق وصفا : صادقه: راستگو.
  18.  درخشان : غرّاء: نورانی و درخشان.[10]
  19. یاری شده • «منصوره»: در روایتی از پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله) نقل شده است که؛ نام حضرت زهرا(سلام الله علیها)  در آسمان «منصوره» و در زمین «فاطمه» است.[11] در ادامه روایت آمده: «در زمین فاطمه نامیده شد؛ براى این‌که شیعیان وى از آتش جهنّم حفظ می‌شوند و دشمنانش از دوستى و محبت وى که نجات‌بخش است، محروم می‌مانند و این است معناى کلام خداوند که می‏فرماید: «و در این روز (قیامت)، مؤمنان به سبب نصرت و یارى خداوند شادمان می‌گردند»،[12] و منظور از نصرت و یارى خداوند همین نصرت ویاری شده خداوند حضرت زهراء (سلام الله علیها) است. که خداوند براى شیعیان و دوست‌داران فاطمه است که به شفاعت و یارى فاطمه از آتش دوزخ نجات می‌یابند.[13]
  20. بر او ظلم شده : • «مضطهدة»: در زیارت حضرت زهرا(سلام الله علیها)  می‌خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَغْصُوبَةُ»،[14] و «مضطهدة»؛ یعنی مضطرّ و مظلوم[15](کسی که به او ظلم شده است). به همین جهت، به آن‌حضرت «مظلومه» هم لقب داده شده است، همان‌طور که در زیارت‌نامه‌ امام حسین(علیه السلام)   در نیمه ماه شعبان، می‌خوانیم: «وَ أُمِّکَ الْمَظْلُومَةِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَة».[16]
  21. (پارسا و پاکدامن)«بتول» (پارسا و پاکدامن)[17]: حضرت امام على(علیه السلام)   فرمود: «از پیغمبر اکرم پرسیدند معناى کلمه «بتول» چیست؟ زیرا ما از شما شنیدیم که می‌فرمودید مریم و فاطمه، بتول هستند، آن‌حضرت فرمود: بتول آن زنى است که هرگز خون حیض نبیند؛ زیرا حیض براى دختران پیامبران ناپسند است».[18]
  22. بانوی آزاده • «حُرّة»(بانوی آزاده)[19]: ابن عباس گوید در سفر صفین خدمت امیر المؤمنین(علیه السلام)   بودم چون به نینوا در کنار فرات رسید، ... فرمود: «عیسى با حواریون خود نشستند و گریستند و ندانستند براى چه گریه می‌کنند و چرا نشستند، حواریون گفتند: اى روح خدا و کلمه او! چرا گریه می‌کنید؟ عیسی بن مریم(علیه السلام)   فرمود: شما می‌دانید این چه زمینى است؟ گفتند نه، گفت این زمینى است که در آن جگر گوشه رسول احمد و جگر گوشه حُرّه طاهره بتول همانند مادرم را، می‌کشند...».[20]
  23. مریم کبری : «مریم کبری»؛ در روایتی از امام کاظم(علیه السلام)   نقل شده است که، پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله) به امام علی(علیه السلام)   فرمود: «... هَذِهِ وَ اللَّهِ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ هَذِهِ‏ وَ اللَّهِ‏ مَرْیَمُ‏ الْکُبْرَى‏».[21]
  24. در خطبه آقا جانم امیرالمومنین علی علیه السلام «مهدیّه»، «نقیّه»، «تقیّه»، «البرّه»، «حبیبه»؛ امام علی(علیه السلام)   در ضمن خطبه‌ای، خود را این گونه معرفی نمودند: « أَنَا زَوْجُ الْبَتُولِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ فَاطِمَةَ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ الزَّکِیَّةِ الْبَرَّةِ الْمَهْدِیَّةِ حَبِیبَةِ حَبِیبِ اللَّهِ...».[22]
  25. مشکات نور أئمة : «مشکات»؛ بر اساس روایات، یکی از مصادیق و تطبیقات «مشکات»[23] در آیه شریفه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ»[24] حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)  دانسته شده است؛ همان­طورکه امام صادق(علیه السلام)  فرمود: «مشکات، فاطمه(سلام الله علیها)  است».[25]
  26. به همین جهت، «مشکات» در نظر علمای شیعه[26] به عنوان یکی از القاب حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)  نام برده شده است، چنانچه علامه مجلسی(ره) در بخش زندگی­نامه حضرت زهرا(سلام الله علیها)  در «بحارالانوار» چنین می­نویسد: «أبواب تاریخ سیدة نساء العالمین و بضعة سید المرسلین و مشکاة أنوار أئمة الدین...».[27]
  27. القاب حضرت زهرا(سلام الله علیها)  در منابع اسلامی در منابع اسلامی، لقب‌های دیگری را نیز برای حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)  برشمرده‌اند که از جهت بار معنایی مثبت و معنوی که دارند،
  28. در حق آن‌حضرت صادق است؛ چرا که این القاب اشاره به صفات و فضایل اخلاقی دارند.
  29. ابن شهر آشوب لقب‌هایی غیر از موارد بالا را نیز برای حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)  برشمرده است که به روایتی استناد نکرده‌ است و آن القاب عبارتند از: «حَصان، عَذراء، نوریّه و حانیه».[28]
  30. همچنین لقب‌هایی مانند: جاهده، جمیله، حاضره، حبیبه، حفیفه، حکیمه، حلیمه، داعیه، راقیه، رئوفه، زاهده، زاهره، زهره، سلیمه، شافعه، شاهده، شریفه، شهیده، صائمه، صالحه، صبیحه، صفیه، علیه، فاتحه، قائمه، کاظمه، مجیبه، محمده، مشفقه، مصلیه، مصلحه، منعمه، نبویه، نصیبه، وافیه، ولیه.[29]
  31. گفتنی است؛ لقب‌های دیگری نیز در میان عُرف اسلامی به عنوان نامی برای دختران، مشهور شده است که روایتی به ویژه درباره این لقب‌ها نداریم تا به عنوان یکی از القاب حضرت زهرا(سلام الله علیها)  برشمرده باشد، اما برخی از آنها دارای معانی مثبت و معنوی هستند که از این جهت جزو نام‌های اسلامی محسوب می‌شوند. از جمله این نام‌ها عبارتند از:
  32. صادق است؛ «طهورا»؛ که با همین عنوان در روایات نیامده است، هر چند لقب «طهور»(صیغه مبالغه) به جهت معنایی که دارد، نیز در حق حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)  صادق است؛ زیرا در لغت «طاهر مطهر» را طهور گویند؛ یعنی چیزی که هم خود پاک است و هم پاک کننده و به بیان دیگر؛ نهایت پاکی.[30]
  33. محبوبترین شخصیت‌ها : می‌توان فاطمه را از محبوبترین شخصیت‌ها در نزد شیعیان نامید، بسیاری از شیعیان برای وی مقامی والا قائلند و معتقدند که فاطمه جبرئیل را می‌دیده‌است و حتی پس از مرگ پدرش محمد، از او گونه‌ای از وحی را دریافت می‌نموده‌است که البته کیفیت این وحی با قرآن متفاوت بوده، تمامی آن، در مصحف فاطمه گرد آوری شده‌است که نزد امامان شیعه بوده‌است.[۱] از همین روی او را محدثه لقب می‌دهند، آنچنانکه مریم را نیز محدثه می‌نامند.
  34. زندگینام‌ها و القاب · زندگی زناشویی · اختلاف مالی فاطمه و عباس با خلافت · خطبه فدکیه · رویداد خانهٔ فاطمه · درگذشت در قرآن سوره انسان · سوره قدر · سوره کوثر · آیه مباهله · آیات نور · آیه تطهیر · آیه مودت · آیه اطعام جای‌هادر مکه محله بنی‌هاشم · شعب ابی‌طالبدر مدینه بقیع · بیت‌الاحزان · درخت کنار · روضه نبوی · سقیفه · مسجد النبیدر شمال حجاز فدک افرادخانواده محمد · خدیجه · علی فرزندان حسن · حسین · زینب · ام‌کلثوم · محسن همراهان فضه · ام ایمن · اسماء  · سلمان دیگران قنفذ · مغیره · عمر · ابوبکر آثار خطبه فدکیه · خطبه عیادت · دعای نور · مصحف فاطمه · لوح فاطمه ؛ مرتبط تسبیحات فاطمه · رویداد مباهله · ایام فاطمیه
  35. برخی از مسلمانان به او لقب «مریم دوم» یا «مریم کبری» نیز داده‌اند. به عقیده بسیاری از مسلمانان خدیجه مادر فاطمه نیز همچون فاطمه از بهترین زنان و مقدس‌ترین زنان تاریخ به‌شمار می‌آید. این دو در امور اسلامی و اخروی مربوط به زنان، نقش مهمی را ایفا می‌نمایند. همچنین امامان شیعه و سادات از طریق فاطمه و علی ابن ابی‌طالب از نسل محمد به حساب می‌آیند.[۲] تا آنجا که در طول تاریخ به فرزندان فاطمه، «پسران رسول خدا» (ابن رسول‌الله)، گفته می‌شده‌است.[نیازمند منبع]
  36. فاطمه زهرا دختر محمد با وجود این که بیش از ۱۸ سال در دنیا زندگی نکرده ولی در همین عمر محدود چنان تأثیر گذار بوده که برای وی اسماء و القاب کثیری در منابع اسلامی ذکر شده که به عقیده برخی این اسماء از مرز ۱۰۰ اسم گذر می‌کند.[۲۲][۲۳]
  37. مجموعه ای از القاب فاطمه را بدین شرح آورده «انسیه، بتول، تقیه، حبیبه، حُرَّة، حوراء، حوریه، راکعه، رشیده، راضیه، ریحانه، زهره، ساجده، سعیده، سیده، سمانه ،حرف شهیده، صابره، صادقه، صدوقه، طیبه، عارفه، عالیه، عذراء، عزیز، علیمه، عدیله، فاضله، فریده، کریمه، کوثر ، کوکب، مبشره، محموده، مطهره، معصومه، ملهمه، ممتحنه، منصوره، موفقه، مهدیه، مؤمنه، ناعمه، نقیّه، والهه، وحیده، انسیة، نوریة، حانیة، رحیمة، رشیدة، محترمة، صابرة، سلیمة، صفیة، حدیثه، محتشمة، جلیلة، حکیمة، فهیمة، حنانة، حسنا، مرضیه».[۲۴] به گفته مهدی آذر طوسی کارشناس امور دینی فاطمه زهرا ۱۲۴ لقب دارد.[۲۵]
  38. کوثر برگرفته از آیه «انا اعطیناک الکوثر» است. در کتاب‌های تفسیری برای این آیه معانی مختلفی برشمرده شده‌است.
  39.  و همچنین : حوراء الإنسیة ؛ سیدة نساء العالمین
  40. کوثر برگرفته از آیه «انا اعطیناک الکوثر» است. در کتاب‌های تفسیری برای این آیه معانی مختلفی برشمرده شده‌است. مشهورترین آنها حوضی معروف در قیامت و یا نام رودی در بهشت است. اما در اصل «کوثر» به معنی سرمایه پایان ناپذیر یا خیر کثیر و فراوان گفته شده است. سیوطی از دانشمندان اهل سنت، به نقل از ابن عباس آن را خیر فراوانی می‌داند که خدا به محمد اعطا کرده‌است. از نظر فخر رازی دیگر مفسر اهل سنت، منظور از کوثر وجود فاطمه دختر پیامبر اسلام است. در روایات پر شمار اسلامی از منابع اهل سنت و شیعه از پیامبر اسلام نقل است به جهت آنکه نسل پیامبر اسلام از طریق فاطمه ادامه یافته‌، کوثر از القاب معروف و مشهور او گردیده‌است.[۲۶]
  41. کنیه، برای تعظیم و تکریم اشخاص به کار می‌رود. فاطمه کنیه‌های زیادی دارد، که تعدادی از آن‌ها بدین صورت است: • اُمّ‌الحسناُمّ‌الحسیناُمّ‌المحسناُمّ‌الأئمةاُمّ‌أبیهااُمّ‌الخیرةاُمّ‌المؤمنیناُمّ‌الأخیاراُمّ‌الفضایلاُمّ‌الأزهاراُمّ‌العلوم • اُمّ‌الأسماء... اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۵
آبان

حضرت معصومه علیها السلام2-

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و محمد وعجل فرجهم

  1. عظمت حضرت معصومه‏ علیها السلام و این امر نشانه عظمت این بانو است

 

  1. 10. فضیلت زیارت:1 حضرت رضا (علیه السلام ) به سعد فرمود: قَالَ عَلِیُّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا (علیه السلام ): یَا سَعْدُ عِنْدَکُمْ لَنَا قَبْرٌ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَبْرُ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى (علیه السلام ) (منظورتان قبر فاطمه موسى بن جعفر است) قَالَ نَعَمْ مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ بحارالانوار، ج 99، ص 265.
  2. حضرت زیارت نامه ای به دستور امام‏ سپس دستور زیارتى که مشهور است را دادند.
  3. 2 قَالَ الْجَوَادُ (علیه السلام ): من زار عمتی بقم فله الجنة بحارالانوار، ج 48، ص 316.
  4. 3 امام صادق (علیه السلام ) در ملاقات با اهالى رى چندین بار فرمود: مَرْحَباً بِإِخْوَانِنَا مِنْ أَهْلِ قُمَّ فَقَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّیِّ فَأَعَادَ ع الْکَلامَ قَالُوا ذَلِکَ مِرَاراً وَ أَجَابَهُمْ بِمِثْلِ مَا أَجَابَ بِهِ أَوَّلا فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَّةُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ صل الله علیه وآله حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَةُ وَ إِنَّ لامِیرِ الْمُؤمِنِینَ (علیه السلام ) حَرَماً وَ هُوَ الْکُوفَةُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلادِی تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ بحارالانوار، ج 57، ص 216.
  5. 11. کرامات:1 خاطره مرحوم نورى‏ : مرحوم نورى در دار السلام خاطره‏اى را که خودش شاهد بوده مى‏نویسد: در سال 1280 قمرى در زمانیکه در کاظمین بودم مردى فرانسوى مسیحى در بغداد به بیمارى سختى مبتلا شده بود که پزشکان از علاجش در ماندند تا اینکه شبى خواب سیدى نورانى را مى‏بیند که به او مى‏گوید اگر شفا مى‏خواهى بیا کاظمین پس از خواب قصه را براى مادرش تعریف مى‏کند او هم مى‏گوید این خواب شیطانى است و صلیب به گردنش مى‏آویزد. مجددا به خواب رفتم و خانمى نقاب بسته را در خواب دیدم. به من فرمود مگر پدرم با تو شرط نکرد که به زیارتش بروى تا ترا شفا دهد؟ پرسیدم پدر شما کیست؟ فرمود موسى بن جعفر. پرسیدم شما کیستى؟ فرمود: انا المعصومه اخت الرضا(علیه السلام )
  6. از خواب بیدار شدم متحیر بودم چه کنم، کجا بروم؟ بالاخره به خانه سید راضى بغدادى رفتم وقتى در زدم و صداى مرا شنید به دخترش گفت برو در را باز کن. یکى مسیحى آمده مسلمان شود. بعد از ورود شگفت زده پرسیدم شما از کجا شما شما از کجا مى‏دانید
  7. گفت: جدم موسى بن جعفر در خواب این خبر را به من داد.با هم به کاظمین آمدیم به زیاتر امام کاظم رفیتیم پس زیارت حالم بهم خورد و بر زمین خوردم. مثل اینکه کوهى بر پشتم سنگینى مى‏کرد و ناگهان سبک شدم رنگ زردم سرخ شد و تمام آثار مرض تمام شد. برگشتم به بغداد. خویشان و اقوام به محض اطلاع به خانه ما آمدندو همه مرا سرزنش مى‏کردند حتى سفیر دولت انگلیس به عمویم گفت او را به من بسپارید تا تنبیه کنم. چون کافر شده و بزودى همه طائفه ما را کافر خواهد کرد. سپس دستور داد مرا حبس کردند و به شدت با شلاق سیمى آن قدر مرا زدند که خون جارى شد.
  8. وقتى دیدند فایده‏اى ندارد به من گفتند هر کجا مى‏خواهى برو. من به کاظمین بازگشتم خدمت علامه شیخ عبد الحسین طهرانى رسیدم و اسلام آوردم. عصر آن روز والى بغداد نامه به شیخ نوشت که یک نفر از تبعه فرانسه نزد شما آمده باید تحویلش بدهید اما او مرا پنهان کرد و به کربلا فرستاد و پس از چند سال ازدواج کردم و فرزندانى دارم و ... دار السلام، ج 2، ص 169.
  9. 2- ملاصدرا شیرازى‏ : حاج شیخ عباس قمى در کتاب فوائد رضویه مى‏نویسد مرحوم ملاصدرا شیرازى بر اثر قضایایى که در شیراز پیش آمد مجبور شد به شهر قم عزیمت کند چون در حدیث آمده: قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام ): إذا عمت البلدان الفتن فعلیکم بقم و حوالیها و نواحیها فإن البلاء مدفوع عنها بحارالانوار، ج 57، ص 214.
  10. ملا صدرا در کهک قم (چهار فرسخى) مسکن گزید. هر گاه که در مشکلات علمى و فلسفى در مى‏ماند، قصد زیارت حضرت معصومه را مى‏کرد به محض بازگشت مشکلش حل مى‏شد. فوائد رضویه، ص 379.
  11. 3- علامه کلباسى‏ : علامه کلباسى که از عالمان اصفهان بود وقتى به زیارت حضرت معصومه (علیها السلام ) مى‏آمد به مسجد امام حسن عسکرى که مى‏رسید کفش از پاى خود بیرون مى‏آورد و مى‏فرمود حدود 700 تن از محدثین و عالمان احادیث خاندان پیامبر در این منطقه دفن هستند. حکیمى به نقل از آقا نجفى مرعشى‏.
  12. عنایت حضرت به زائران مرقدش : آقای شیخ عبدالله موسیانی از حضرت آیه الله مرعشی نجفی نقل کردند که:  شب زمستانی بود که من دچار بی خوابی شدم؛ خواستم حرم بروم، دیدم بی موقع است، آمدم خوابیدم و دست خود را زیر سرم گذاشتم که اگر خوابم برد خواب نمانم، در عالم خواب دیدم خانمی وارد اتاق شد (که قیافه او را به خوبی دیدم ولی آن را توصیف نمی کنم) به من فرمودسید شهاب! بلند شو و به حرم برو؛ عدّه ای از زایران من پشت در حرم، از سرما هلاک می شوند، آنها را نجات بده
  13. ایشان می فرمایند: من به طرف حرم راه افتادم، دیدم پشت درِ شمالیِ حرم (طرف میدان آستانه) عدّه ای زایران اهل پاکستان یا هندوستان (با آن لباس های مخصوص خودشان) در اثر سردی هوا پشت در حرم دارند می لرزند، در را زدم، حاج آقا حبیب (که جز خدّام حضرت بود) با اصرار من در را باز کرد، من از مقابل و آنها هم از پشت سر من وارد حرم شدند و آنها در کنار ضریح آن حضرت مشغول زیارت و عرض ادب بودند؛ من هم آب خواستم و برای نماز شب و تهجّد وضو ساختم.(17)
  14. حل مشکل شهریه طلاب : آیه الله العظمی سید صدرالدین صدر قدّس سرّه نقل می کند: بعد از مرحوم آیت الله العظمی حایری قدّس سرّه، مدتی من زمام امور حوزه را به دست گرفتم و شهریه طلبه ها را عهده دار بودم. (گویا فرمودند: ماهی سه تومان به هر طلبه شهریه می دادیم) تا این که یک ماه وجهی نرسید، مجبور شدیم قرض کنیم و شهریه را بدهیم، ماه دوم نیز پولی نرسید، باز هم قرض کردیم و شهریه را دادیم، ولی ماه سوم دیگر جرأت نکردیم قرض کنیم.
  15. جمعی از طلبه ها، برای گرفتن شهریه به خانه آمدند. من هم اظهار کردم که در بساط نیست، مبلغ زیادی هم مقروض شده ام. یک مرتبه صدای گریه طلاب بلند شد، گفتند: “پس چه کنیم؟ نه در مدرسه تأمین امنیّت داریم (با توجّه به فشار و خفقان دوران رضاخان) و نه می توانیم به وطن برگردیم، اگر این جا هم خرجی نداشته باشیم، دقیقاً توهین هایی که می کنند صادق می شود”؛ خلاصه طوری صحبت کردند که من هم گریان شدم. گفتم: «آقایان! تشریف ببرید. ان شاءالله تا فردا برای شهریه کاری خواهم کرد».
  16. آنها رفتند و من تا شب هرچه فکر کردم، فکرم به جایی نرسید. تمام شب را هم فکر کردم و خوابم نبرد، بالأخره سحر برخاستم تجدید وضو کردم و به حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام مشرّف شدم. حرم بسیار خلوت بود و کسی آمد و شد نداشت. بعد از ادای نماز صبح و مقداری تعقیب، با حالت ناراحتی شدیدی که همه اش منظره روز گذشته را در نظرم جلوه گر می کرد،
  17. پای ضریح مطهر آمدم و با حالت عصبانیّت و ناراحتی به حضرت معصومه علیها السلام عرض کردم: «عمه جان! این رسم نیست که عدّه ای از طلاب غریب در همسایگی شما و در کنار گوش شما از گرسنگی جان بسپارند. اگر می توانید اداره کنید بسم الله! و اگر توانش را ندارید به برادر بزرگوارتان حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام و یا به جدّ بزرگوارتان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حواله فرمایید». (یعنی بساط حوزه را از قم برچینید و طلاب را به مشهد مقدّس و یا نجف اشرف اعزام نمایید). این را گفتم و با حالت قهر و عصبانیّت از حرم بیرون آمدم و وارد همین اتاق شدم (اتاقی است در بیت مرحوم آیت الله صدر، بین بیرونی و اندرونی) و نشستم.
  18. مرتباً منظره روز گذشته جلو چشمم می آمد و حالم منقلب می شد. برخاستم قرآن کریم را برداشتم که قرآن بخوانم بلکه مقداری از ناراحتیم کاسته شود، از شدّت پریشانی نتوانستم بخوانم. ناگهان دیدم درب اتاق را می زنند، گفتم: “بفرمایید”. در باز شد، کربلایی محمد (پیر مرد پیشخدمت) وارد شد و گفت: “آقا! یک نفر با کلاه شاپو و چمدانی در دست می گوید: «همین الآن می خواهم خدمت آقا برسم و وقت ندارم که بعداً بیایم. من ترسیدم و گفتم: “نمی دانم آقا از حرم آمده یا نه، حالا چه می فرمایید؟»
  19. گفتم: “بگو بیاید، اگرچه راحتم کند.”کربلایی محمد برگشت، طولی نکشید که مردی موقّر و متشخّص، با کلاه شاپو بر سر و چمدانی در دست وارد شد. چمدان را گوشه اتاق گذاشت، شاپو را از سر برداشت و سلام کرد. جواب دادم. جلو آمد و دستم را بوسید. سپس عذرخواهی کرد و گفت: “ببخشید چون وقت نداشتم، بد موقع خدمت شما شرفیاب شدم. همین الآن که ماشین ما بالای گردنه سلام رسید و نگاهم به گنبد حضرت معصومه علیها السلام افتاد، ناگهان به فکرم رسید که من با آتش و باد مسافرت می کنم و هر ساعت برایم احتمال خطر هست. با خود گفتم: اگر پیش آمدی شود و بمیرم و مالم تلف شود و دَین خدا و سهم امام علیه السلام در گردنم بماند چه خواهم کرد؟” (ظاهراً همان وقتی که مرحوم آیه الله صدر به حضرت معصومه علیها السلام عرض حاجت می کرده، این فکر به ذهن آن مرد مؤمن رسیده بود).
  20. وی افزود: «لذا وقتی که به قم رسیدیم از راننده خواستم که مقداری در قم صبر کند تا مسافرین به زیارت بروند و من هم خدمت شما برسمفرمود: اموالش را حساب کرد و مبلغ زیادی بدهکار شد. درِ چمدانش را باز کرد و به اندازه ای وجه پرداخت که علاوه بر ادای قرض ها و پرداخت شهریه آن ماه، تا یک سال شهریّه را از آن پول پرداخت نمودم. آنگاه به حرم مشرّف شدم و از حضرت معصومه علیها السلام تشکر کردم.(9)
  21. خلاص از مستأجری : آیه الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی قدّس سرّه نقل می کند: «وقتی که از نجف اشرف به شهر قم مهاجرت کردیم، منزل محقّری را در پایین شهر اجاره کردیم و با نهایت فقر و قناعت روزگار می گذراندیم.
  22. زن صاحب خانه، بسیار زن بد اخلاق و سخت گیری بود و ایراد فراوانی می گرفت. حتی موقع شستن رخت و لباس با همسر من دعوا می کرد و می گفت: «رخت ها را ببرید در کنار رودخانه بشویید تا چاه منزل پُر نشود». یک روز بر سر این موضوع با همسرم دعوا و سر و صدای بسیار کرد، من حوصله ام سرآمد و دل تنگ شدم و قلبم پریشان شد.
  23. چاره ای نیافتم جز این که با آن حالت پریشان برخاسته، به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرّف شوم و با آن حضرت راز و نیاز کنم. پس از سلام و زیارت و نماز، متوسّل به آن حضرت شده، آن بزرگوار را به درگاه خداوند شفیع قرار داده، عرض کردم: «بی بی جان! من میهمان تو هستم و به آستان تو پناه آورده ام، از خدا بخواه که مرا از این گرفتاری مستأجری خلاص کند.» دعا و گریه کرده، برگشتم.
  24. چند روزی نگذشته بود که نامه ای از عمویم، از شهر تبریز به دستم رسید؛ نامه را خواندم و دیدم نوشته: من نذر کرده بودم اگر حاجتم روا شود برای یک طلبه ای که در قم درس می خواند و خانه ندارد یک باب خانه بخرم، اکنون حاجتم روا شده، خواستم به نذرم وفا کنم و چون دیدم شما نیز خانه ندارید ترجیح دادم که پول خانه را به شما بدهم، لذا مبلغ ششصد تومان حواله دادم که بروید در بازار قم، از حاج محمد حسین یزدی، تحویل بگیرید. بدین وسیله خداوند از برکت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام ما را از گرفتاری مستأجری خلاص کرد».(8)
  25. هلاکت مزدور گستاخ در عصر رضاخان و کشف حجاب : روزی رئیس شهربانی که مردی گستاخ و بد زبان بود، به حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام وارد می شود و در همان جا به زنان با حجاب حمله می کند، تا چادر را از سرشان بگیرد، آه و ناله زنان بلند می شود، در همین وقت غیرت آیهالله مرعشی نجفی که در آن جا حضور داشت، به جوش می آید و به آن قسمت رفته، برای جلوگیری از آن، سیلی محکمی به صورت رئیس شهربانی می زند. او که از این سیلی، سخت یکّه خورده بود، آیه الله مرعشی را تهدید به قتل می کند؛ ولی روز بعد همین رئیس گستاخ وارد بازار قم می شود. از قضا قسمتی از سقف ساختمان بازار بر سر او خراب شده، در همان دم به هلاکت می رسد و می میرد.(10)
  26. رؤیای نورانی و حل مشکلات مالی : آیه الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (متوفای شهریور 1369 ش.) می فرمود: روزگاری که جوانتر بودم، روزی بر اثر مشکلات فراوانی که داشتم، از جمله می خواستم دخترم را شوهر دهم، ولی مال و ثروتی نداشتم تا برای دخترم جهیزیّه تهیه کنم. با ناراحتی به حرم حضرت معصومه علیها السلام رفتم و با عتاب و خطاب در حالی که اشکهایم سرازیر بود گفتم: «ای سیّده و مولای من! چرا نسبت به امر زندگی من اهمیّت نمی دهی؟ من چگونه با این دست خالی دخترم را شوهر دهم؟» سپس با دلی شکسته به خانه برگشتم،
  27. حالت غشوه مرا فرا گرفت. در همان حال شنیدم در می زنند. رفتم و در را باز کردم، شخصی را دیدم که در پشت در ایستاده، وقتی مرا دید گفت: «سیّده تو را می طلبد.» با شتاب به حرم رفتم. وقتی که وارد صحن شریف آن حضرت شدم، چند کنیز را دیدم که به تمیز کردن ایوان طلا اشتغال داشتند. از سبب آن پرسیدم. گفتند: اکنون سیّده می آید، پس از اندکی، حضرت فاطمه معصومه علیها السلام آمد، در حالی که در شکل و شمایل، مانند مادرم فاطمه زهرا علیها السلام بود. (چون جدّه ام زهرا علیها السلام را سه بار قبل از آن، در خواب دیده بودم) نزد عمّه ام حضرت معصومه علیها السلام رفتم و دستش را بوسیدم، به من فرمود: «ای شهاب! کی ما در فکر تو نبوده ایم، که ما را مورد عتاب قرار داده، از دست ما شاکی هستی، تو از زمانی که به قم آمدی زیر نظر ما و مورد عنایت ما بوده ای
  28. وقتی که از خواب بیدار شدم، فهمیدم که نسبت به حضرت معصومه علیها السلام اسائه ادب کرده ام. هماندم برای عذرخواهی به حرم شریفش رفتم، از آن پس حاجتم برآورده شد و در کارم گشایشی صورت گرفت و مشکل زندگیم حل و آسان گردید».(11)
  29. شفای بیماری دست :آیه الله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی قدّس سرّه: دستم باد می کرد و زخم می شد، لذا همیشه باید خاک تیمم همراهم باشد و تیمّم کنم، چون وضو نمی توانستم بگیرم و معالجات هم تأثیر نمی کرد، تا این که به حضرت معصومه علیها السلام متوسل شدم و ملهم شدم که دستکش دستم کنم و چنین کردم، خوب شد.(12)
  30. سفارش حضرت رضا علیه السلام به حضرت معصومه علیها السلام : آیه الله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی قدّس سرّه: آقای حاج شیخ حسنعلی تهرانی(ره) (جد مادری آقای مروارید، از علمای بزرگ، که اواخر عمر خود را در مشهد مقدّس ساکن شد و در همانجا فوت کرد و در بالاسر حرم حضرت رضا علیه السلام دفن شد، قریب پنجاه سال، در نجف اشرف، به تحصیل علوم اسلامی اشتغال داشته، از شاگردان فاضل میرزای بزرگ محسوب می شد)
  31.  برادری داشت به نام حاج علی شال فروش که از تجّار بازار بوده، در تمام مدتی که برادرش در نجف مشغول تحصیل بود هر ماه پنجاه تومان (که در آن موقع مبلغ قابل توجه ای بود) به او شهریه می داده، تخلّف هم نمی کرد تا این که آن برادر تاجر، فوت می کند و جنازه او را به قم حمل می کنند و در یکی از مقبره های طرف قبله صحن بزرگ دفن می شود که مقبره اختصاصی ایشان بود.
  32. آقای حاج شیخ حسنعلی تهرانی در آن موقع در مشهد سکونت داشته، طی تلگرافی از فوت برادر تاجرش مطلع می شود؛ پیش خود می گوید الآن وقت جبران خدمات برادر است. لذا به حرم امام رضا علیه السلام مشرّف می شود، می رود پای ضریح حضرت امام رضا علیه السلام و به حضرت عرض می کند که: برادرم در این همه مدّت که به من خدمت کرده، یک مرتبه هم نتوانستم جبران کنم، جز همین که بیایم این جا و به شما عرض کنم و از شما خواهش کنم اکنون که برادرم فوت شد، شما به خواهرتان حضرت معصومه علیها السلام سفارش برادر مرا بفرمایید تا به برادرم کمکی کند.
  33. همان شب، یکی از تجّار که از قضیّه اطلاع نداشته، خواب می بیند که به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرّف شده، آن جا می گویند که: حضرت امام رضا علیه السلام هم تشریف فرما شده اند به قم، یکی به علت زیارت خواهرشان. و دیگر به علت سفارش برادر حاج شیخ حسنعلی تهرانی به حضرت معصومه علیها السلام. شخص خواب بیننده، معانی خواب را نمی فهمد و برای حاج شیخ حسنعلی خواب را نقل می کند و مرحوم حاج شیخ حسنعلی می گوید: «در همان شب که تو خواب دیدی، من متوسل شدم به امام رضا علیه السلام و به این صورت به خواب شما آمده، این از رؤیاهای صادقه است».
  34. مرحوم آیه الله العظمی آقا سید محمدتقی خوانساری(ره) پس از شنیدن این خواب فرمود: «ازا ین خواب استفاده می شود که قم در حریم حضرت معصومه علیها السلام است. باید حضرت امام رضا علیه السلام به قم تشریف بیاورند و سفارش برادر حاج شیخ حسنعلی تهرانی را به حضرت معصومه علیها السلام بفرمایند، تا حضرتش بعد از سفارش حضرت امام رضا علیه السلام، در کار برادر حاج شیخ حسنعلی توجه کند. و الا خود حضرت امام رضا علیه السلام مستقیماً مداخله نمی کند در کار، چون این در محدوده حضرت معصومه علیها السلام است و مداخله در این محیط نمی شود(13)
  35. جرعه ای از کوثر1 حدیث فاطمیات‏ : حدیث فاطمیات که به حاشیه درب ضریح در پائین پاى حضرت نوشته شده به نقل از آیت الله مرعشى که در سلسله سند این حدیث نام 18 فاطمه مذکور است:... عن فاطمه بنت موسى بن جعفر (علیه السلام ) عن فاطمة بنت الصادق (علیه السلام ) عن فاطمة بنت الباقر (علیه السلام ) عن فاطمة بنت السجاد (علیه السلام ) عن فاطمة بنت ابى عبد الله الحسین (علیه السلام )عن زینب بنت امیر المومنین (علیه السلام ) عن فاطمد بنت رسول الله (صلی الله علیه وآله) قالت قال رسول الله (صلی الله علیه وآله) ألا من مات على حب آل محمد مات شهیدا کشف‏الغمة، ج 1، ص 107.
  36. 2- حدیث ولادت امام حسین علیه السلام : حدیثى از حضرت معصومه (علیها السلام ) که سلسله سند مى‏رسد به صفیه دختر عبد المطلب که مى‏فرماید: هنگامى که امام حسین (علیه السلام ) به دنیا آمد من قابله او بودم. پیامبر فرمودند اى عمه فرزندم را به نزد من بیاور. گفتم اى رسول خدا من هنوز او را تمیز نکرده‏ام. پیامبر فرمودند: اى عمه او را تمییز مى‏کنى؟ به درستى که خداوند او را تمیز و مطهر کرده است. حضرت معصومه، بانپور، ص 67.
  37. 3- حدیثى زیبا از فواطم: فاطمه دختر امام رضا (علیه السلام ) نقل مى‏کند از فاطمه معصومه دختر موسى بن جعفر (علیه السلام ) او از فاطمه دختر امام صادق (علیه السلام ) او از فاطمه دختر امام باقر (علیه السلام ) او از فاطمه دختر امام سجاد (علیه السلام )، او از فاطمه دختر امام حسین (علیه السلام ) او از ام کلثوم دختر على (علیه السلام ) او از فاطمه زهرا (علیها السلام ) که فرمود: أ نسیتم قول رسول الله و بدأ بالولایة أنت منی بمنزلة هارون من موسى‏ دلائلالامامة، ص 39.
  38. شیخ صدوق به سند حسن کالصحیح از سعد بن سعد روایت کرده که: از حضرت امام رضا علیه السلام سؤال نمود از فاطمه بنت موسى بن جعفر علیهم السلام فرمود که هر که او را زیارت کند از براى او است بهشت) (562 و به سند معتبر دیگر از فرزند آن حضرت امام محمد تقى علیه السلام منقول است که: هر که عمه مرا در قم زیارت کند پس از براى او است بهشت) (562
  39. علامه مجلسى رحمة الله علیه از بعض کتب زیارات نقل کرده که على بن ابراهیم از پدرش از سعد اشعرى قمى از حضرت امام رضا علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: اى سعد نزد شما قبرى هست از ما سعد گفت گفتم فداى تو شوم قبر فاطمه دختر امام موسى علیهما السلام را مى‏فرمایى فرمود بلى‏ : مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ
  40. هر که او را زیارت کند و حق او را بشناسد از براى او است بهشت): چون به نزد قبر آن حضرت برسى نزد سرش رو به قبله بایست و سى و چهار مرتبه‏ اللَّهُ أَکْبَرُو سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللَّهِ* و سى و سه مرتبه‏ .الْحَمْدُ لِلَّهِ* بگو پس بگوالسَّلَامُ عَلَى آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ .الی آخر زیارت ...عمه سادات سلام علیک / روح عبادات سلام علیک ..

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.  

  • حسین صفرزاده
۱۵
آبان

حضرت معصومه علیها السلام1-

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و محمد وعجل فرجهم

  1. عظمت حضرت معصومه‏ علیها السلام و این امور نشانه عظمت این بانو است
  2. حضرت آیت اللَّه فاضل لنکرانىهرکس فاطمه معصومه علیها السلام را در قم زیارت کند، بهشت بر او واجب مى‏شود.
  3. فرمودند: این حدیث از سه امام بزرگوار، امام رضا و امام کاظم و امام صادق علیهم السلام نقل شده و سندى بسیار محکم دارد.
  4. ولادت حضرت : سال 183 هجرى درمدینه بدنیا آمد با دیگر خواهر و برادرانش تحت ولایت و سرپرستى حضرت رضا (علیه السلام ) رشد یافت.
  5. زمانی که حضرت رضا به ایران تشریف آوردند در سال 200 فاطمه معصومه عزم ایران کرد و در شهر ساوه مریض شد.
  6. حضرت پرسیدند تا قم فاصله چقدر است گفتند 10 فرسخ. فرمود مرا به قم ببرید. مردم قم استقبال با شکوهى از حضرت کردند.
  7. میزبان حضرت معصومه‏ علیها السلام یکى از بزرگان شهر قم بود بنام موسى بن خزرج اشعرى. از بزرگان قم به استقبال رفتند.
  8.  در محله میدان میر در خانه‏اى که الان مدرسه ستّیه شده به نام خانه بیت النور مستقر شد و بعد از 17 روز از دنیا رفت‏
  9. شوق دیدارپس از ولایت عهدى امام رضا (علیه السلام ) علویان و سادات بى شمارى به شوق دیدار راهى ایران شدند دیگر به حجاز برنگشتند.
  10. حدود 444 امامزاده در قم و اطراف آن وجود دارد.که تحت تعقیب رژیم بنى امیه و بنى عباس بودند وبه ایران پناهنده وشهیدشدند.
  11. بیش از 72 عالم بزرگوار در مسجد بالاسر (برابر شهدای جنگ احد. وشهیدان کربلا .وحزب جمهورى اسلامی) قم دفن هستند.
  12. حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام ) به علت خفقان دوران عباسى نتوانست همسرى اختیار کند.28 ساله بودند که براى زیارت امام آمدند.
  13. با حدود 400 نفر بعد از یکسال براى زیارت امام رضا (علیه السلام ) که در مرو بودند شهر به شهر آمدند تا به ساوه رسیدند.ومریضه شدند.
  14. به فرمان خلیفه وقت به قافله حضرت حمله کردند وعده‏اى کشته عده‏اى فرارى که امام زاه‏هاى اطراف قم هستند حضرت معصومه یا مریض یا مسموم مى‏ پرسد تا قم فاصله چقدر است و چون در قم شیعیان بودند سفارش کرد مرا به قم ببرید.
  15. موسى بن خزرج از بزرگان قم به استقبال رفتند و افسار را گرفته و در محله میدان میر در خانه‏اى که الان مدرسه ستّیه شده به نام خانه بیت النور مستقر شد و بعد از 17 روز از دنیا رفت.
  16. 4. مدّت اقامت در قم‏: 17 روز حضرت در قم بودند تا دار فانى را وداع گفتند. و در همان خانه که امروز روضه آن بانوست دفن شدند. وفات آن حضرت در سال 201 هجرى. تاریخ قم، ص 213 و بحار الانوار، ج 57، ص 219.
  17. در بحار الانوار حدیثى آمده که هنگام دفن حضرت معصومه گروهى نقاب بسته آمدند و مراسم را انجام دادند و رفتند. بحار، ج 57، ص 219.
  18. موسى بن خزرج حضرت را در باغ خودش (محل کنونى) دفع مى‏کنند.
  19. 5. زیارتگاه عاشقان: سه نفر از دختران امام جواد ((علیه السلام )) به نام‏هاى زینب، ام محمد، میمونه و 2 نفر از دختران موسى مبرقع به نام‏هاى بریهیة و میمونة در تحت آن بقعه مبارکه مدفونند. بحار، ج 57، ص 220 و سیماى قم، ص 82.
  20. پس از خاک سپارى ابتدا پسران اشعرى روى قبر مطهر را با بوریا و حصیر پوشانیده و سایبانى براى آن درست کردند تا این که در سال 256 زینب دختر امام جواد (ع) قبه‏اى بر روى آن بنا نهادند.
  21. اولین بار توسط زینب دختر امام جواد (علیه السلام ) قبه‏اى بر قبر حضرت معصومه(علیها السلام ) نهاده شد.
  22. جنب قبر حضرت معصومه زیر همان قبه دو بانوى دیگر از اهل بیت مدفون هستند: یکى ام محمد دختر موسى مبرقع و یکى ام اسحاق جاریه محمد بن موسى. بحار، ج 57، ص 220.
  23. پس از دفن ایشان فرزندان امام جواد (علیه السلام ) بر مزار عمه خود گنبدى از خشت ساختند که الان مقدارى از خشت‏ها معلوم است. (در سراب فعلى.)
  24. . بارگاه ولایت‏ : بعد صفویه گنبد طلائى را حدود (سیصد سال) قبل ساختند.
  25. با روى کار آمدن سلسله صفویه در قرن دهم آثار مذهب تشیع در این عصر به شکوفایى رسید و توسط همسر شاه اسماعیل صفوى حرم توسعه یافته و ضریح فولادى روى قبر قرار دادند.
  26. در عصر فتح على شاه 1218 گنبد و ایوان طلا پوشش طلایى به خود گرفت و ضریح تبدیل به نقره و مسجد بالاسر و مدرسه فیضیه و دار الشفا و ایوان آینه آینه کارى شد. سیماى قم، ص 83-
  27. 7. تولیت حرم‏ : اولین تولیت قم را امام عسکرى (علیه السلام ) تعیین و به قم فرستاد.
  28. بعد آن تولیت مسجد امام حسن عسکرى را نیز به دستور امام ساخت که در کنار رودخانه محل بعضى افراد نا اهل بود که بواسطه مسجد اصلاح شد. به تدریج دولت‏ها و مردم موقوفاتى براى حضرت داشتند
  29. 8. موقوفات حرم‏. امام حسن عسکری (علیه السلام ) فرمود: املاکى که فعلا در شهر است و سابق زراعى بوده است که در اجاره مردم و ارگان‏هاى دولتى است.
  30. از نظر کشاورزى چند روستا شش دانگ و کمتر از شش دانگ دارد که یکى گازران در 40 کیلومترى قم و ساوه که شش دانگ وقف است که داراى چاه‏هاى عمیق و قنات است.
  31. کارمندان در تاریخ 10/ 1/ 76 حدود پانصد و پنجاه نفر درآمد بارگاه از طریق املاک و اجاره. از طریق هدایا که در ضریح ریخته مى‏شود  وهدایائى که براى دفن اموات گرفته مى‏شود.)از طریق هدایا که نقدى داده مى‏شود.
  32. آن چه در ضریح ریخته مى‏شود در سال حدود صد و پنجاه تا دویست میلیون تومان است.
  33. درآمد املاک حدود حدود صد میلیون و نذورات نقدى حدود صد میلیون تومان است.
  34. 9. در جوار بارگاه نور : حدود 72 عالم برجسته از مراجع تا علماى دیگر در مسجد بالاسر و اطراف حرم دفن هستند.
  35. چهار شاه دفن هستند. (مظفر الدین شاه- شاه سلطان حسین- محمد شاه- اتابک که از اطرافیان بوده است.)
  36. کتاب خانه حضرت 60000 جلد کتاب دارد حدود هزار جلد کتاب خطى نفیس دارد که تفسیر مجمع البیان با خط دستی در آن جاست.
  37. در موزه قرآن‏هاى نفیس یکی از آن‏ها در زمان امام هشتم نوشته شده است.
  38. در موزه و کتاب خانه وقف نامه هائى به خط علماء موجود است.
  39. در تابستان‏ها تا سه میلیون زائر ورود و خروج دارد.
  40. زکریا بن آدم از اصحاب امام رضا (علیه السلام ) در نزدیکی حرم مدفون است.
  41. نام چهار تن از دختران امام کاظم (علیه السلام ) فاطمه بوده است. ریاحین الشریعه، ج 5، ص 32. اللهم صل علی محمد و محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۴
آبان

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. امام حسن عسکری  علیه السلام
  2. اصول عقاید ،خوبى‏ها و زیبایى‏ها را با هم ببینیم . امام‏ عسکری ‏ علیه السلام مى‏فرماید: «ما مِن بَلیَّة الّا و لِلّهِ فیها نِعمَة تُحیطُ بِها» اصول عقاید، سختى‏ها عامل رشد است . «البَلاء لِلظالِم ادَب و لِلمُؤمن امتحان وَلِلَاولیاءِ کرامة»
  3. راز نماز، اخلاص ، از سخنان امام‏ عسکری ‏ علیه السلام‏ ورود شرک و ریا به عمل انسان، طبق حدیث، از حرکت مورچه در شبى تاریک، روى سنگ سیاه و سفت، بى نمودتر و مخفى‏تر است!
  4. راز نماز ،قرائت،امام‏ عسکری ‏ علیه السلام‏ در تفسیر «اهدنا الصّراط المستقیم» مى‏فرماید: نمازگزار با بیان این جمله مى‏گوید:راه مستقیم، راهى است که از کوته فکرى بالاتر و از بلندپروازى و غلوّ، پایین‏تر باشد.
  5. (بنى العبّاس) که حاکم بر مسلمین شدند به ذریّه و اهل بیت پیامبر (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) امام باقر تا امام‏ عسکری ‏ (علیهم السلام) چه ظلمها کردند که در پیش بینى ها و اخبار غیبى رسول اکرم (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) به عموى خود آمده است.
  6. اطلاعات‏ وجاسوسی مخفی کاری . امام‏ عسگری‏ (علیه السلام) نامه هایی در میان عصای چوبی خود می‏نهادند و به شخصی می‏دهد و می‏فرماید: این چوب را به فلانی بدهد، وسط راه دعوا شد، عصا را زد و شکست و نامه‏ها بیرون آمد. او چوب را برداشت و برگشت: امام فرمود: چرا چوب را زدی؟
  7. امام‏حسن‏عسکری(علیه السلام)، شدت فشار و محدودیت خلفای عباسی: در سن 28 سالگی جام شهادت را در این دوران نوشیدند. لکن فشارها و محدودیتهای زمان امام‏ عسگری‏ (علیه السلام)به دو علت از دو پیشوای دیگر بیشتر بود:
  8. در زمان امام عسکری علیه السلام شیعه به صورت قدرتی عظیم در آمده بود و همه مردم می‏دانستند که شیعیان حکومت عباسیان را به رسمیت نمی‏شناسند.
  9. عباسیان می‏دانستند که مهدی موعود (عج) که طبق روایات و اخبار متواتر در هم کوبنده حکومتهای خودکامه است از نسل امام عسکری علیه السلام خواهد بود، لذا دررصد از بین بردن این مولود فرخنده بودند و به همین جهت سخت مراقب امام‏ عسگری‏ (علیه السلام) بودند تا جائی که امام (علیه السلام) مجبور بود روزهای دوشنبه و پنج شنبه هر هفته در دربار حاضر شود. بحار، ج 50، ص
  10. اولیا ومربیان، مسائل علمی آموزش قرآن: امام‏ عسگری‏ (علیه السلام): خداوند به پدر و مادری اجر کثیر می‏دهد؛ آنها می‏گویند: یَا رَبَّنَا أَنَّی لَنَا هَذِهِ وَ لَمْ تَبْلُغْهَا أَعْمَالُنَا؟ فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ مَعَ هَذَا تَاجُ الْکَرَامَةِ لَمْ یَرَ مِثْلَهُ الرَّاءُونَ وَ لَمْ یَسْمَعْ بِمِثْلِهِ لسَّامِعُونَ وَ لا یَتَفَکَّرُ فِی مِثْلِهِ الْمُتَفَکِّرُونَ فَیُقَالُ: هَذَا بِتَعْلِیمِکُمَا وَلَدَکُمَا الْقُرْآنَ وَ بِتَبْصِیرِکُمَا إِیَّاهُ بِدِینِ الاسْلامِ وَ بِرِیَاضَتِکُمَا إِیَّاهُ عَلَی حُبِّ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ((صلی الله علیه وآله)) وَ عَلِیٍّ وَلِیِّ اللَّهِ (علیه السلام) تفسیر الامام العسکری، ص 449.
  11. حدیثشناسی. کتب حدیث ومحدثان . امامعسگری(علیه السلام) می‏فرماید:" زنی آمد نزد صدیقه کبرا، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و سؤالی کرد از مسائل نماز. حضرت جواب فرمودند. . . حضرت فرمود: من به ازاء هر مسئله‏ای که برای تو می‏گویم بیش از این که بین آسمان و زمین را پر از لؤلؤ کنند به من کرایه می‏دهند، آیا این بر من مشکل است؟"
  12. امام یازدهم امام‏ عسگری‏ (علیه السلام) هم به همراه پدر به سامرا احضار شده بود وضع شیعه در این زمان بسیار سخت بود.
  13. شیعه ومظلومیت . امامعسگری(علیه السلام) را در اسائه ادب و زندان و توهین و آنهم در پادگان نگاه داشتند تا مکتبش جلوه نکند.
  14. عاطفه ، نسبت به حیوانات. امام‏ عسکری ‏ پیام داد به شخصى که لِمَ ضَرَبْتَ الْبَغْلَ‏ المناقب، ج 4، ص 427
  15. کودکوتربیت ‏فرزند.بی ادبی فرزند . امامعسگری‏:" جرأت و بی اعتنائی کودک به حرف پدر و مادر در کوچکی باعث می‏شود که در بزرگی سرکش و نافرمان شود.
  16. لباس- آداب‏ وانواع .اهمیت لباس درقرآن و سنت . کامل بن ابراهیم وارد منزل امام‏ عسگری‏ (علیه السلام) شد. لباس های زیبا وگران و عالی در امام (علیه السلام) دید،
  17. جو خفقان :امام جواد و امام هادى و امام‏ عسکری ‏ هم در خفقان بنى عباس بودند. سه امام اینطرف، سه امام آنطرف در خفقان بودند. امام حسن و امام حسین و امام زین العابدین علیهم السلام در خفقان اموى و حضرت جواد و حضرت هادى و حضرت عسکری  هم در خفقان عباسى‏
  18. از یتیم، یتیم ‏تر کسى است که دستش به امامش نرسد .امام‏ عسکری ‏ فرمود: «أَشَدُّ مِنْ یُتْمِ الْیَتِیمِ الَّذِى انْقَطَعَ عَنْ أَبِیه یُتْمُ یَتِیمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِه» (عوالى‏اللآلى، ج 1، ص 16)
  19. مرزبانان خاک و مکتب .امام‏ عسکری (علیه السلام) فرمود: ابلیس و شیطان افراد ضعیف را وسوسه مى‏کنند. علما هستند که با بیان و قولشان جلوى وسوسه‏ها را مى‏گیرند. پس آنها هم مرزبان هستند.
  20. امامزمان(علیه السلام)- اعتقاد به منجى در ادیان. امام‏ عسکری ‏ شهید شد امام را فقط باید امام نمازش را بخواند اینجا چند نفر آمدند براى نماز خواندن، اول دستگاه سلطنتى بنى عباس آمدند براى نماز خواندن، چون نماز خواندن بر امام خودش یک پُزى است، براى اینکه بگویند بر امام حسن عسکری  خلیفه وقت نماز خواند.
  21. عبد الله بن محمد اصفهانى گوید: أبو الحسن (علیه السلام) به من‏ فرمود: صاحب شما بعد از من کسى است که بر من نماز بخواند، گوید: ما پیش از آن روز ابو محمد (امام حسن عسکرى) را نمى شناختم، گوید: ابو محمد بیرون آمد و بر او نماز بخواند.
  22. اهمیت کعبه به چیست؟ .. در اینجا راه رفته‏اند. جز امام‏ عسکری ‏، تمام امامان ما به حج مشرف شده‏اند. البته امامى که شهید نشده نداریم، اما امامى که به حج نرفته داریم امام حسن عسکری  را در پادگان نگاه داشتند تا مکتبش جلوه نکند. نتوانست برای انجام حج به مکه مشرف شود.
  23. امامعسگری(علیه السلام) دراهمیت روز جمعه می فرمایند ..پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: 1- «یَوْمُ الْجمعه  یَوْمٌ خَلَقَ اللَّهُ فِیهِ آدَمَ (علیه السلام)» حضرت آدم روز جمعه  آفریده شد.
  24. تو جوینده و تشنه کمالات انسانى- فضل علوى- فخر حسنى- مقاومت حسینى- زهد زینى- علم باقرى- حدیث صادقى- حلم کاظمى- تفنن رضوى- معجزه جوادى- برهان هادوى همه از آن بزرگواران و از حسن عسکری  و فرزندش مهدى موعود علیهم السلام اجمعین، تمامیت کمال ممکن الوجود را سراغ بگیر که: هریک از امامى بعد از امامى و تعمیم ‏دهنده‏گان سیطره نفوذ نبوت در هر زمان و مکان و تنها برازنده‏گان و پوینده‏گان و راست‏ قامتان زینت ‏بخش راستاى تاریخ انسانیت، با پیراهن امامت و ناطقان به کرامتهایند- چنانکه ابو- نواس حسن ابن هانى گوید: على بن عمر نوفلى گوید: من با ابو الحسن (امام هادى علیه السلام) در صحن خانه‏اش بودم و پسرش محمد به ما گذشت، من گفتم: قربانت، بعد از شما صاحب و سرور ما این است؟ فرمود: نه، سرور و امام شما بعد از من حسن است.
  25. على بن جعفر گوید: من موقع وفات محمد فرزند امام على نقى ((علیه السلام)) خدمت آن حضرت بودم، به امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمود: پسر جانم، براى خدا تجدید شکرى کن که در باره تو امر خود را تجدید کرد.
  26. على بن مهزیار گوید: به ابو الحسن (امام هادى علیه السلام) گفتم: اگر پیش آمدى شد (پناه بر خدا مى‏برم) به چه کسى باید رجوع کرد؟ فرمود: عهد امامت از طرف من با بزرگ‏ترین پسرم بسته شده.
  27. 1امام‏ عسکری ‏ فرمود: بى ادبى است، اگر کسى نزد آدم دلگرفته بخندد تا اوحساب کند که من غمى ندارم. «مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِیَهً فَقَدْ شَانَهُ» (تحف‏العقول، ص 489)
  28. صراط ومیزان ‏وحساب : اهمیت حق الناس در عبور از پل صراط .امامعسکرى‏ فرمود: تاجرى که خمس و زکات نمى‏دهد سارق است. گاهى وقت‏ها افرادى هستند که خمس و زکات نمى‏دهند اما افطارى مى‏دهند. امام به این آقا دزد گفته است. اگر کسى فکر مردم را بدزدد، دزد است.
  29. امامعسکرى‏ در این شرایط بود. صد تا شاگرد تربیت کرد. در مناطقى که شیعه‏ها بودند، نماینده مى‏گذاشت نماینده‏ها را به یک نماینده قوى‏تر وصل کرد. مثلًا به یک نفر گفته بود، تو نماینده من هستی  فرمود پولهایت را مى‏دهى، به فلانى، اون براى من بفرستد، یعنى همچنین سیستماتى و تشکیلاتى، رد و بدل، آنوقت از علم غیبش خیلى استفاده مى‏کرد، به آن گفتند: آقا فلانى، گفته است یک همچین خطرى در کار است. فرمود: مگر این شاه نمى‏خواهد، این خلیفه نمى‏خواهد، همچنین کارى بکند، ایشان شش روز دیگر از بین مى‏رود. به آن هدفى که دارد نمی رسد.
  30. نقش مسئولین در ایجاد انگیزه . شیعیان را به آنها خط مى‏دادند. خمس و سهم امام را نماینده‏ها جمع مى‏کردند، براى امامعسکرى‏ مى‏فرستادند و امام حسن عسکرى خط ولایت و خط رهبرى را ترویج مى‏کرد. صد تا شاگرد درجه یک داشت امام حسن عسکرى، اصلًا اسمش هم که مى‏گویند عسکری  چون در پادگان خانه‏اش بود، محله نظامى‏ها، برده بودنش در محله نظامى‏ها که تحت نظر باشد. کارهاى ‏ چریکى بود.
  31. امام‏ عسکری ‏ هم زندان بود. امام‏ عسکری ‏ مى‏دانید، سنش خیلى بیست و پنج سالش بود. اصلًا سه تا امام هاى ما هشتاد سال عمر کردند، سه تاى آنها، امام دهم، امام نهم، امام یازدهم، امام جواد، امام هادى، امام‏ عسکری ‏، سه تاى آنها، هشتاد سال عمر کردند. اگر اشتباه نکرده باشم. زیر صد سال، هشتاد، نود سال، یعنى همه جوان، بیست و پنج ساله و بیست و هشت ساله و چهل سال، جنایاتى که بنى عباس به اهل بیت کردند، کمتر از جنایات بنى امیه نبود، ولى در عین حال امام‏ عسکری ‏ حرکت خوبى کرد، اینکه در تمام مناطق شیعه، نماینده نصب مى‏کرد. مثلًا در نیشابور، نماینده داشت. در قم امام‏ عسکری ‏ نماینده داشت.
  32. امام‏ عسکری ‏ فرمود مى‏دانید چرا خداوند ابراهیم را گفت خلیل الرحمن؟ بخاطر صلواتهایى که داشت. «مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِىِّ وَ آلِهِ مَرَّهً وَاحِدَهً بِنِیَّهٍ وَ إِخْلَاصٍ مِنْ قَلْبِهِ قَضَى اللَّهُ لَهُ مِائَهَ حَاجَهٍ» (بحارالانوار، ج 91، ص 70) حدیث داریم اگر کسى صادقانه صلوات بفرستد، خدا حاجت او را برآورده مى‏کند. اتفاقاً به ما گفته‏اند اگر مى‏خواهید حاجتتان برآورده بشود قبل از دعا یک صلوات بفرستید بعد دعا کنید بعد از دعا هم یک صلوات بفرستید. با احترام اینکه اینطرف و آنطرف دعاى شما صلوات است. دعاى شما هم مستجاب مى‏شود چون اینطرف و آنطرفش دعاى مستجاب است. آن هم مستجاب مى‏شود.
  33. سرانجام معتمد به خلافت رسید، او نیز مانند اسلاف خود امام را تحت آزار و اذیّت قرار داد و آن حضرت را به زندان انداخت و او را با زهر جفا مسموم نمود، در اثر آن زهر امام در بستر بیمارى افتاد، در حالى که فقط 28 سال از سنّ مبارک آن حضرت مى‏گذشت،
  34. امامعسگری(علیه السلام) دراهمیت روز جمعه می فرمایند ..پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: 1- «یَوْمُ الْجمعه  یَوْمٌ خَلَقَ اللَّهُ فِیهِ آدَمَ (علیه السلام)» حضرت آدم روز جمعه  آفریده شد.
  35.  2- «یَوْمُ الْجمعه  یَوْمٌ أَسْجَدَ اللَّهُ مَلَائِکَتَهُ لآِدَمَ»  روزى که خدا به فرشته‏ها گفت: سجده کنید به آدم، جمعه  بود.
  36. محمد بن على بن بلال گوید: فرمانى از طرف امام حسن عسکرى (علیه السلام) دو سال پیش از وفاتش براى من صادر شد و در آن به من از جانشین خود خبر داده بود و باز هم سه روز پیش از وفاتش نامه‏اى به من رسید و به من از جانشین بعد از خودش خبر داده بود.
  37. از احمد بن محمد بن عبد اللَّه گوید: چون زبیرى لعنه اللَّه‏ کشته شد، از طرف امام حسن عسکرى(علیه السلام) صادر شد که: این است جزاى کسى که بر خدا در باره اولیاء او دلیرى مى‏کند، او گمان مى‏کرد که مرا مى‏کشد و نسلى نخواهد داشت، چطور نیروى حق را در باره خود دید؟ و براى آن حضرت پسرى آمد و نامش را (م ح م د) نهاد، ولادت او در سال 256 بود.
  38. ضوء بن على عجلى از مردى پارسى که نامش را برده، گوید: به سامراء آمدم و ملازم در خانه ابى محمد امام عسکرى(علیه السلام) شدم، مرا خواست و گفت: براى چه آمدى؟ گفتم: به شوق خدمت به شما، به من فرمود دربان باش، گوید: من با خدمتکاران در خانه بودم و سپس ناظر خرید بازار شدم و هر وقت در خانه مردانى بودند من بى‏اجازه وارد مى‏شدم.
  39. گوید: روزى من وارد خانه شدم آن حضرت در اطاق مردان بود و در اطاق حرکت و جنبشى بود، به من فریاد زد: به جاى خود باش و حرکت نکن، من جرأت نکردم درون یا بیرون آیم و کنیزى از اطاق خارج شد و با او چیز سر پوشیده‏اى بود، سپس به من فریاد زد: درون بیا، من وارد شدم و به آن کنیزک فریاد زد و برگشت به او فرمود: آنچه با خود دارى از پرده بر آور، روپوش از پسر بچه‏اى سپید و خوش رو بر گرفت و شکم مبارکش را گشود، موئى از گلو تا ناف در آن روئیده بود سبز نه سیاه، و فرمود: این سرور و امام شما است، و کنیزک او را برد و دیگر تا پس از وفات امام حسن عسکرى (علیه السلام) من او را ندیدم‏.
  40. نامه امام حسن عسکرى علیه السّلام به احمد بن اسحاق قمّى، و نظریّه منجّم‏ روایت شده: از طرف امام حسن عسکرى علیه السّلام نامه‏اى به احمد بن اسحاق قمّى «1» رسید که با خطّ مبارکش در آن نامه که توقیعات خود را روى آن مى‏نوشت، نوشته بود:ولد المولود فلیکن عندک مستورا ...: «مولود (حضرت مهدى علیه السّلام) متولّد شد، و این موضوع نزد تو پوشیده بماند، و آن را از عموم مردم مخفى بدار، و ما این حادثه را آشکار نمى‏کنیم مگر خویشان را به خاطر حقّ خویشى، و دوست را به خاطر حقّ دوستى، دوست داشتیم که آن را به اطّلاع تو برسانیم، تا خداوند تو را به این مولود، شاد سازد، چنانکه ما را شاد ساخت»- و السّلام.
  41. روایت شده: در قم یک نفر منجّم یهودى سکونت داشت، که در مهارت و زبردستى در فن خود، معروف بود. احمد بن اسحاق (ره) او را نزد خود طلبید و به او گفت: مولودى در چنان ساعت و چنین روزى، به دنیا آمده است، ببین طالع او چگونه است؟ منجّم، طالع او را از روى حساب نجوم گرفت و در آن اندیشید و سپس به احمد بن اسحاق گفت: «در حساب نجوم، چیزى نیست که بیان کند، این مولود از تو باشد، و مثل چنین مولودى جز پیامبر یا وصىّ پیامبر نخواهد بود، و دقّت در حساب نجوم بیانگر آن است که این مولود بر سراسر دنیا از شرق و غرب و خشکى و دریا و کوه و دشت را، حاکم مى‏گردد، تا آنجا که در سراسر زمین یک نفر باقى نمى‏ماند مگر اینکه پیرو دین او گردد، و تحت حکومت او درآید.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۳
آبان

                      بسم الله الرحمن الرحیم

                   اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                 السلام علیک یا عبد الصالح ..ای اهل حرم میر علمدار نیامد عباس نیامد عباس نیامد -1

  1. ابوالفضل j شفا دهد : شیخ عبدالرحیم شوشترى از شاگردان شیخ انصارى قدس سره، عربى بیابانى را دید که بچه فلجش را آورد کنار ضریح و گفت: یا ابوالفضل بچه‏ام را خوب کن، بچه شفا پیدا کرد و خوب شد و رفت.
  2. با ابوالفضل j گفت:چون حاجتم را ندادی یا ابوالفضل دیگر به حرمت نمى‏آیم. وحاجت اورا هم کسی اطلاع نداشت. وقتى وارد جلسه درس شد، استاد دو کیسه پول به او داد و گفت: براى خود خانه‏ بخر، امّا با ابوالفضل قهر نکن!
  3. ابوالفضل j ادب حضرت ابالفضل تا آخر عمر امام حسین j را با کلمات یا سیدی و مولای صدا می‏زد.
  4. ابوالفضل j قبل از شهادتش به برادرها فرمود شماقبل از من به میدان بروید تا براى شما نوحه سرایى کنم.
  5. ابوالفضل j چهار برادر افتخار ام البنین هستند.عبدالله، جعفر، عثمان،که سرور همه آنان عباس j باشد.
  6. ابوالفضل j القاب حضرت عباس، قمر بنى هاشم ،‌فقیه اهل بیت ، عبد الصالح، مستجار،صابر، مجاهد، حامى، ناصر.
  7. ابوالفضل j وکارهاى مهم ، فرمانده ، پرچمدار ، پاسدارخیمه‏ها، سقا ،حفاظت واطلاعات، مشکل گشای اهل حرم بود.
  8. ابوالفضل j باب الحوائج‏ هر گاه مشکلى روى مى‏داد، از او مى‏خواست که آن مشکل را برطرف نماید.برآورنده نیازها خوانند.
  9. ابوالفضل j امام زین العابدین j : ابوالفضل‏ مقامى دارد که تمام شهدا به آن قبطه‏ مى‏خورند.«یقبطه علیها جمیع الشهداء»
  10. ابوالفضل j عباس نزد خداى متعال منزلت‏ و درجه‏اى است که تمام شهدا درقیامت به آن درجه و منزلت غبطه مى‏خورند.
  11. تمام شهداء کربلا پیامبر فرمود: «کَأَنَّهُمْ نُجُومُ السَّمَاءِ» نیزدرقیامت به آن درجه و منزلت ابوالفضل j غبطه مى‏خورند.
  12. تمام شهداء دررکاب امام زمان عج الله نیزدرقیامت به آن درجه و منزلت ابوالفضل j غبطه مى‏خورند.
  13. تمام شهداء دررکاب صل الله علیه وآله نیزدرقیامت به آن درجه و منزلت ابوالفضل j غبطه مى‏خورند.
  14. ابوالفضل j رجزکربلا: والله‏ ان‏ قطعتموا یمینى، انّى احامى ابداً عن دینى، و عن امامٍ صادقٍ یقینى، نجل النبى الطّاهر الامینى،
  15. ابوالفضل j ماه درآسمان فقط از خورشید کسب نور‏کند، قمر بنى هاشم، از على بن ابیطالب j وهم از امام حسن مجتبى j وهم از امام حسین j. ماه در آسمان ولایت. ابوالفضل العباس j از سه خورشید کسب نور می نموند.
  16. ابوالفضل j سقّا مشهورترین لقب‏هاى حضرت عباس j که پس از واقعه کربلا به ایشان نسبت داده شد.  یکى از بى‏رحمانه‏ترین حربه‏هاى جنگى دشمن در واقعه کربلا، بستن آب به روى لشکر امام حسین j که از روز هفتم ماه محرّم آغاز شد، اما حضرت عباس j ساقى تشنه، به همراه برخى دیگر از بنى‏هاشم، به فرات حمله مى‏برد و آب مى‏آورد. ساقی دشت کربلا ابوالفضل j ..
  17. ابوالفضل j یکى از مسئولیت‏هاى ابوالفضل در روز عاشورا این بود که مجروحین را به خیمه‏ها مى‏رساند وذاکربود.
  18. ابوالفضل j برای خفظ دین نبی اکرم دو دست داد.ابوالفضل چشمش را هم داد، اوسرش را هم داد.هستی خود داد.
  19. ابوالفضل j  یک حقیقت است که اگر دست عباس j در کربلا قطع نمى‏شد اصلًا ما اسلام ودین ناموسی نداشتیم.
  20. ابوالفضل j فرزند حضرت على  j وام‏البنین در روزچهارم شعبان سال 26 هجری دیده مبارک به جهان گشود.
  21. ابوالفضل j ام البنین، مادر دانشمند و شجاعى بود. حضرت على وقتى مى‏خواست که ازدواج کند فرمود: از خانواده‏اى براى من زن پیدا کنید،شجاع، دیندار، باتقوی، عفیف باشد. این خودش یک درس وملاک برای انتخاب . 
  22. ابوالفضل j متولد شد، امیرالمومنین دست‏هاى‏ او را بالا کرد ومی بوسید. نه تنها على بن ابیطالب بوسید، امام حسن مجتبى j هم بوسید. امام حسین j هم بوسید. تنها دستى که سه تا معصوم b آن را بوسیدند، دست ابوالفضل بود.
  23. ابوالفضل j وقتى به دنیا آمد، مکررحضرت على j قصه کربلا براىش مى‏گفت روزعاشورا تو وحسینم واهل عیال.
  24. ابوالفضل j نسبت با امام حسین j نسبت شمس و قمر بود. «وَالشَّمْسِ وَ ضُحاها(1) وَالْقَمَرِ إِذا تَلاها» (شمس/ 2)
  25. ابوالفضل j سه پرچمدار،جعفر طیار برادر حضرت على j و مصعب در جنگ موته اول کسى که در مدینه نماز جماعت خواند در جنگ احد، ابوالفضل j باب الحوایج در جنگ کربلا هرسه  دو دست خود را از دست دادند.
  26. ابوالفضل j در پیشانى جاى سجده بود، خیلى خوش استعداد و تیز هوش  و مشکل گشا بود. لقبش باب الحوائج است.
  27. ابوالفضل j  پسرم در کربلا دستت به آب رسید، تا زمانى که برادرت و بچه‏ها تشنه هستند، آب نخور.یاد تشنگى بچه‏ها باش‏
  28. ابوالفضل j مضجع مزین : بسم الله الرحمن الرحیم هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئًا مَّذْکُورًا (الإنسان/1)
  29. اباالفضل از مادرى شجاع متولد شد. خیلى خوش قیافه، خوش جاذبه و خوش اندام بود. به طوریکه به او ماه (قمر بنى‏ هاشم) مى‏گفتند. با اینکه جوان بود به خاطر سجده‏هاى طولانى جاى سجده به پیشانى‏اش بود.
  30. ابوالفضل j :در کربلا حضرت وقتى شهید شد، قاتلى که به او ضربت زده بود، بعداً پشیمان شد، گریه مى‏کرد و مى‏گفت جوانى را کشتم که جاى سجده در پیشانى‏اش پیدا بود.
  31. ابوالفضل j: زبان یک دو نمی گوید : یک روز حضرت امیر به بچه‏اش اباالفضل گفت بگو: «احد» گفت: «احد» گفت بگو: «اثنین». گفت: نه! با زبانى که یک گفتم دیگر دو نمى‏گویم. حضرت امیر از شیرینى این بچه خندید.
  32. ابوالفضل j : مى‏گویند: ما یک دست خود را دادیم، ابوالفضل (ع) دو دستش را داد. اگر ما یک دست نداریم، چشم داریم، ابوالفضل چشمش را هم داد، اوسرش را هم داد. ما هر چه فداکارى کنیم به کربلا نمى‏رسد.
  33. ابوالفضل j : قمر بنى‏ هاشم فقیه اهل بیت بسیار اهل عبادت و نماز..فرمانده پرچمدار پاسدار خیمه‏ها سقا..باب الحوائج‏..رجز او در کربلا: والله ان قطعتموا یمینى انى احامى ابدا" عن دینى‏
  34. ابوالفضل القابى دارد 1- قمر بنى‏ هاشم، قمر یعنى ماه منتهى فرق قمر بنى‏ هاشم با ماهى که در آسمان است این است که ماهى که در آسمان است، فقط از خورشید کسب نور مى‏کند، قمر بنى‏ هاشم، هم از على بن ابیطالب (ع) کسب نور کرد،
  35. ابوالفضل j : مولانا أبوالفضل العبّاس بن أمیرالمؤمنین علیّ علیهما السلام، وأمّه أم البنین فاطمة بنت حزام بن خالد الکلابیّ صلوات اللّه علیها، وهو أکبر أولادها، ولدته فی الرابع من شعبان سنة ستّ وعشرین من الهجرة، وکان عمره الشریف عند شهادته أربعاً وثلاثین سنة. «2»
  36. ابوالفضل j :  والحدیث حول هذه الشخصیّة الإسلامیّة المقدّسة الفذّة یستدعی بالضرورة أنْ یُفرد له کتاب مستقل، «3» وحیث لایسعنا ذلک فی إطار هذه الدراسة (مع الرکب الحسینی من المدینة الى المدینة)، فإننّا هنا- لکی لانُحرم من توفیق أداء بعض حقّه العظیم علینا- نقدّم تبرّکاً باقة من النصوص الواردة فی حقّه علیه السلام، الکاشفة عن عظمته وسموّ منزلته:
  37. ابوالفضل j :  قال الإمام زین العابدین علیّ بن الحسین علیهما السلام: «رحم اللّه العبّاس، فلقد آثر وأبلى‏ وفدى‏ أخاه بنفسه حتى‏ قُطعت یداه، فأبدله اللّه عزّ وجلّ بهما جناحین یطیر بهما مع الملائکة فی الجنّة کما جعل‏
  38. ابوالفضل j : لجعفر بن أبی طالب! وإنّ للعباس عند اللّه تبارک وتعالى منزلة یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامة.». «1»
  39. ابوالفضل j :  وعن الإمام الصادق علیه السلام: «کان عمّنا العبّاس نافذ البصیرة، صلب الإیمان، جاهد مع أبی عبداللّه علیه السلام، وأبلى‏ بلاء حسناً ومضى‏ شهیداً ..». «2»
  40. ابوالفضل j : وفی زیارته الواردة عن الإمام الصادق علیه السلام من العبائر العجیبة الکاشفة عن جلالة رتبة مولانا أبی الفضل علیه السلام وعظمة منزلته ما یحیّر الألباب! فلنقرأ معاً: «قال الصادق علیه السلام: إذا أردت زیارة قبر العبّاس بن علیّ، وهو على‏ شطّ الفرات بحذاء الحائر، فقف على باب السقیفة وقل:

سلامُ اللّه، وسلام ملائکته المقرّبین، وأنبیائه المرسلین، وعباده الصالحین، وجمیع الشهداء والصدّیقین، والزاکیات الطیّبات فیما تغتدی وتروح، علیک یا ابن أمیرالمؤمنین.

أشهدُ لک بالتسلیم والتصدیق والوفاء والنصیحة لخلف النبیّ صلى الله علیه و آله المُرسل، والسبط المنتجب، والدلیل العالم، والوصیّ المبلّغ، والمظلوم المهتضم، فجزاک اللّه عن رسوله، وعن أمیرالمؤمنین، وعن الحسن والحسین صلوات اللّه علیهم، أفضل الجزاء بما صبرت واحتسبت وأعنت، فنعم عقبى‏ الدّار، لعن اللّه من قتلک، ولعن اللّه من جهل حقّک واستخفّ بحرمتک، ولعن اللّه من حال بینک وبین ماء الفُرات، أَشهدُ أنک قُتلت مظلوماً، وأنّ اللّه منجزٌ لکم ما وعدکم.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۲۵
مرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

    1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم       
  1.  حضرت امام زین العابدین سید الساجدین علیه السلام. 2-
  2. بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام ) ترس و وحشت همه را گرفته بود.- حجّاج، فرماندار بصره ده ها هزار نفر را کشت.
  3. بعد از شهادت امام (علیه السلام ) ترس و وحشت ، قتل و شکنجه شیعیان وغارت اموال و ویران شدن خانه.جرم زندیق کافر ازجرم شیعه بودن کمتر بود.
  4. هجوم به مدینه و تجاوز به مال و جان و ناموس بعد از واقعه کربلا انجام شد. - به منجنیق بستن کعبه. بعد از واقعه کربلا انجام شد.
  5. 9.امام وحادثه کربلا 1.سیاست امام‏ شرایط و مقتضیات زمان، گرایش و فرهنگ مردم و سلطه طاغوت‏ها، شرائط را برای هرامامی متفاوت سازد.
  6. 1- سخنرانی درکوفه.2- سخنرانی در مسجد جامع شام.3- سخنرانی هنگام ورود به مدینه.4- روبرو شدن با قافله حر بن ریاحی تا پایان اسارت، شاهد صحنه‏های خونین ، داغ ها و شکنجه‏ها و پیمان شکنی‏ها و ...نقل نشده که حضرت شکایتی و یا جمله‏ای که بوی نارضایتی به زبان آورده باشد.
  7. 2. امام در کوفه‏ 1- چند جمله‏ای که حضرت سجاد(علیه السلام ) در اسارت خود در کوفه مردم را مورد عتاب قرار داد، که شما به پدرم نامه نوشتید وبعد او را کشتید. شما در قیامت با چه روئی به جدم پیامبر 2 نگاه خواهید کرد. کاری کرد که از همان مجلس شعار علیه حکومت بلند شد.
  8. 2- سخنان حضرت (علیه السلام )به طوری اثر داشت که همین که ابن زیاد خطبه فاتحانه می‏خواند و ناسزا می‏گفت. عبدالله عفیف که مردی نابینا بود برخواست وگفت: دروغگو تو و پدر توست. پسر رسول الله را کشته و..ابن زیاد دستور اعدام او را داد.او را گرفته و کشتند، ولی موج نفرت عمومی بیشتر شد
  9. 3- ابن زیاد خواست ماجرا را به گردن قضا و قدر بگذارد.در مجلسی به حضرت سجاد گفت: مگر خدا علی بن الحسین (علی اکبر) را نکشت؟
  10. حضرت فرمود:" برادر بزرگی داشتم به نام علی اکبر، مردم او را در کربلا کشتند". با این سخن گناه را از قضا به دوش مردم و حکومت انداخت.
  11. 3. امام درشام‏1. امام و شامیان‏ 1- سر مبارک حضرت امام حسین (علیه السلام ) و اسرا را به شام آورده. پیرمردی خدمت حضرت سجاد (علیه السلام ) آمده و به او ناسزا گفت. حضرت فرمود:" آیا قرآن خوانده‏ای؟" گفت: بله فرمود: آیه" قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی‏ (شوری/ 23) شنیده ای" پیرمرد گفت: آیا به خدا شما از دودمان پیامبرید. حضرت سوگند یاد فرمود که بله. پیرمرد ناراحت شد و عذرخواهی نموده و به گریه افتاد و گفت که ما گمان می‏کردیم که محمد 2 را جز یزید فامیلی نیست.
  12. این برنامه روزنه‏ای شد که هفتاد نفر از بزرگان دمشق یک یک آمدند و عذر خواهی کردند و گریه و زاری، و حضرت سجاد(علیه السلام ) همه را عفو کردند. إحتجاج طبرسی، ج 2، ص 306.
  13. 2- منهال گوید:درشام دیدن حضرت سجاد(علیه السلام ) رفتم، احوالش را پرسیدم؛ سخنانی از مقام قریش و حضرت محمد 2 داشت که مرا روشن کرد.
  14. 3- گاه که نقشه خطرناک در کار بود یزید از متملقان می‏خواست که درباره حضرت سجاد چه کند؟ حضرت می‏فرمود: کاری که پیامبر انجام می‏داد.
  15. حضرت (علیه السلام )می‏فرمود:کاری کن که اگر پیامبر می‏بود انجام می‏داد" و با این نوع سخن، یزید را از غرور پائین آورده و هم تخفیفی برای بچه‏های امام حسین (علیه السلام ) و غل و زنجیر و آماده کردن برداشت , کاروان برای برگشت به سوی مدینه را فراهم می‏نمود.
  16. 2. خطبه امام در شام خطابه امام سجاد، زین العابدین(علیه السلام )یاصاعقه مرگباربریزید( لعنة الله علیه)  ایها الناس! اعطینا ستاًو فضلنا بسبع 
  17. حضرت سجاد،امام زین العابدین(علیه السلام) هنگامی که بر فراز منبر قرار گرفت، پس از حمد و ثنای خداوند این گونه شروع به سخن کرد:
  18. برمردم شام فرمود ! خداوند ما را به علم و حلم و سماحت و فصاحت و شجاعت، محبت درقلب مؤمنین برتری داد ودلهای مؤمنین را از محبت ما پر ساخت. « ایها الناس ! ؛ اعطینا العلم و الحلم و السماحة و الفصاحة و الشجاعة و المحبت فی قلوب المؤمنین)
  19. وعلی بن ابیطالب و جعفرطیار و حمزه و دو فرزندان پیغمبر امام حسن و امام حسین(صلوات الله علیهم اجمعین) فضیلت داد. و فضلنا بأن منا النبی المختار محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم)
  20. ومنا الصدیق و منا الطیار و منا اسدالله و اسد رسوله و منا سبطا هذه الأمة
  21.  هر کس مرا میشناسد بشناسد و آنکه مرا نمی شناسد اکنون من او را به حسب و نسب خویش آگاه میسازم. من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی انبأته بحسبی و نسبی
  22. ببینید این زین العابدین(علیه السلام ) که در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیمارى نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمى‌کرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتى بالاى منبر رفت چه کرد! چه ولوله‌اى ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم مى‌ریزند و مرا مى‌کشند.
  23. 🔹دست به حیله‌اى زد. ظهر بود، یک‌دفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر مى‌شود. صداى مؤذّن بلند شد.
  24. زین العابدین(علیه السلام ) خاموش شد. مؤذّن گفت: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ».
  25. مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم). تا به اینجا رسید، زین العابدین(علیه السلام ) فریاد زد:
  26. مؤذّن! سکوت کن. رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده مى‌شود و گواهى به رسالت او مى‌دهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آورده‌اید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت مى‌دهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کرده‌اند.
  27. 🔹آن‌وقت شما مى‌شنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمترى بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانى را با اینها از شام تا مدینه بکن.
  28. 🔹این براى چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما مى‌شنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت مى‌کرد و مى‌گفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستورى ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کارى کرد. چرا؟ چون زین العابدین(علیه السلام ) و زینب (سلی الله علیها) اوضاع و احوال را برگرداندند.
  29. 🔸یکی از سوالات دینی که ممکن است برایمان پیش بیاید این است که چه کسی امام حسین را بعد از شهادتش دفن فرمود؟ چون کسی که امام معصوم را باید دفن کند خودش باید معصوم (امام دیگر) باشد؟
  30. 🔸در این باره دیدگاه علما متفاوت است. یکی از نظریات ارائه شده در این باره مطابق آنچه در بعضی از روایات و کتب تاریخی آمده، چنین است: بدن مطهر امام حسین(علیه السلام ) توسط فرزند گرامی شان امام زین العابدین(علیه السلام ) در سرزمین کربلا به خاک سپرده شد؛
  31. یعنی امام سجاد(علیه السلام ) جهت تدفین و تشخیص شهدای کربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین(علیه السلام ) به حکم این ‌که «امام را جز امام کسی تغسیل و تکفین و تدفین نمی‌کند» از راه اعجاز از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و پیکرهای مطهر شهدا را دفن نمود.
  32. 🔸امام‌‌رضا(علیه السلام ) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی(علیه السلام ) امام بود؟ گفت: آری، امام فرمود: پس چه کسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین(علیه السلام ) پس امام فرمود: علی بن الحسین کجا بود؟ گفت در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون این که آنها با خبر شوند به کربلا آمد و امر دفن پدر را سپری کرد و سپس به زندان برگشت.
  33. امام رضا(علیه السلام ) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز می‌تواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت.[۱]
  34. 🔸با توجه به این حدیث می توان گفت امام سجاد (علیه السلام ) بدن مطهر پدر بزرگوارشان را به خاک سپردند.
  35. حماسه‌ای که امام زین العابدین علیه السلام در مجلس یزید آفرید! در روز جمعه‌اى در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت؛ تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبى در دنیا بود براى اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن على(علیه السلام ) و امام حسین(علیه السلام ) به عنوان اینکه اینها -العیاذباللَّه- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند.
  36. 🔹زین العابدین(علیه السلام ) از پاى منبر نهیب زد: «ایهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ الَمخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو براى رضاى یک مخلوق، سخط پروردگار را براى خودت خریدى. بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه مى‌دهى من بروم بالاى این چوب‌ها دو کلمه حرف بزنم؟ یزید اجازه نداد.
  37. 🔹آنهایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن حسین(علیه السلام )، حجازى است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، براى اینکه به اصطلاح سخنرانى‌اش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد. ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما مى‌خواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مى‌کند. گفت: من از اینها مى‌ترسم.
  38. این‌قدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنى دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد.
  39. تنظیم روز شهادت امام سجاد سیزدهم محرم 26/8/1392

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۲۵
مرداد

          امام‏سجاد

         بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم       ..

  1. حضرت امام زین العابدین سید الساجدین علیه السلام. 1-
  2. درنام مادرامام سجاد (علیه السلام) میان مورخان اختلاف است‏ شهربانو در کتاب مناقب آمده،
  3. اصحاب حضرت‏ امام سجاد (علیه السلام) در یکی از این دوران های دشوار، امامت امت را بر عهده داشت، اما انبوه مشکلات، دشواری ها و نابسامانی های سیاسی- اجتماعی که در فتنه عبد الله بن زبیر و سخت گیریهای وی بر بنی هاشم ونیز هجوم مسلم بن عتبه به مدینه و ... رخ داد
  4. هیچ یک سبب نشد تا امام (علیه السلام) به طور کلی از تربیت و تعلیم شاگردان بازماند و روح تشنه امت را از معارف ناب الهی خویش محروم سازد.
  5. امام (علیه السلام) در همان شرایط بحرانی شاگردانی را پرورید که با توجه به شرایط آن حضرت شمارشان اندک نیست.
  6. شیخ مفید (ره) در کتاب اختصاص تنها نام پنچ تن از اصحاب امام سجاد (علیه السلام) را به این شرح یاد کرده است؛ ابوخالد الکابلی، یحیی بن ام الطویل مطعم، محمد بن جبربن مطعم، سعید بن المسیب المخزومی و حکیم بن جبیر.
  7. 4. صحیفه سجادیه‏1. اهمیت‏ در اخبار، نام سه صحیفه دیده می‏شود علویه، فاطمیه و سجادیه.
  8. - نام های صحیفه سجادیه : زبور آل محمد، انجیل اهل بیت و اخ القرآن.- دومین کتاب تدوین شده در جهان اسلام‏
  9. سیمای دعا : معرفت‏،محبت‏،عبادت‏،تربیت‏،سیاست‏،رسالت‏ ، صحیفه موجود 54 دعا ، اما همه دعاها نیست - صحیفه به دست امام باقر(علیه السلام) نوشته شده.
  10. یکی از علمای بصره گفت : من مثل صحیفه می‏نویسم، قلم و کاغذ برداشته و مشغول فکر شد فما رفع رأسه حتی مات.وقتی سرش بالا گفت اجلش رسید  مناقب ابن شهر آشوب،
  11. صحیفه سجادیه زبور آل محمد و انجیل اهل البیت. غزالی می‏گوید: این کتاب دعا نمی‏تواند صادر شود مگر از مقربان الهی.
  12. 3. موضع گیری های حضرت (علیه السلام) - در برابر مستبدین می‏گوید:" خدایا سلطنت از توست. ما و همه موجودات در قبضه قدرت تو هستیم.
  13. خدایا بتو پناه می‏برم از تکبر و نخوت و کم صبری و حد و سوء خلق و تندی و حرص خشم".
  14. 2- در برابر یاوران می‏گوید:" پناه می‏برم به تو از اینکه ستم کاری را یاری کنم یا ستم زده‏ای را خوارکنم یا آنچه را حق ما نیست بخواهم".
  15. 3- در برابر تماشای صحنه‏های تملق و سپاس شاعران متملق از این افراد می‏فرماید:
  16. " خدایا شکر که نیاز ما از غیر خودت را بریدی و حفظ کن ما را از اینکه ستایش افراد نالایق کنم وبه غضب تو مبتلا شوم".
  17. 4- در برابر اهانت به قرآن: دعایی پیرامون قرآن و قوانین و هدایت و معنویت آن.
  18. 5- در برابر بی اعتنائی به مقام نبوت: دعایی پیرامون خدمات عمیقانه و خالصانه و پر برکت حضرت و رنج هائی که در راه اعلای کلمه حقکش.
  19. 5. رسالت امام (علیه السلام)1- حفظ ارزش‏ها و تشیع از بدعت‏ها، تحریف‏ها و تجمل گرایی ها
  20. 2- رهبری و شاگرد پروری و تبلیغ (خرید و تربیت برده‏ها)
  21. 3- حمایت از مستضعفان و فقرا
  22. 4- موضع‏گیری در برابر حکومت‏های غیر قانونی (با دعاها)
  23. 5- زنده نگه داشتن پیام عاشورا (به مناسبت‏های مخطلف
  24. 6- رسالت امام (علیه السلام)  احیای قرآن (قرائت با صوت زیبا که رهگذران می‏ایستادند)
  25. 6.موضع بخشنامه معاویه، هفتاد هزار منبر به علی ناروا بود، امام سجاد (علیه السلام)  درهر فراز از دعا با ذکر صلوا ت مقام و الگو بودن اهلبیت را مطرح میکند.
  26. 3- عبدالملک از حضرت (علیه السلام) خواست که شمشیر رسول خدا را به او بدهد، ولی نداد.
  27. 4- نقش نگین انگشتر حضرت امام سجاد (علیه السلام) و شقی قاتل حسن ابن علی صلوات الله علیهما
  28. 5- تسبیح تربت حضرت امام سجاد (علیه السلام)  از خاک حسین و به دست گرفتن در برابر یزید.
  29. 7. برخورد امام‏ توبه دادن مردم به قرآن: امام سجاد (علیه السلام)  فرمود: لَوْ مَاتَ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی‏)عیاشی(.در حالی که حکام، در زمان رسیدن به خلافت: 1- قرآن را کنار گذاشته و یا تیرباران نمودند و گفتند هذا فراق بینی و بینک‏
  30. 2- اخلاق زاهدانه حضرت امام سجاد (علیه السلام) و سیاست دنیازدایی‏
  31. 3- تجدید بنای تشیع با جذب و تربیت یاران و تغذیه فکری و اعتقادی آنان‏
  32. شیخ طوسی: شمار یاران حضرت به 137 تن ، در زمان امام باقر (علیه السلام) به 400 تن و در زمان امام صادق (علیه السلام)  به 4000 تن ازمحدث وفقیه و دانشمند رسید.
  33. 4- حمایت از مستضعفان: هنگام لشکر کشی یزید به مدینه، حضرت امام سجاد (علیه السلام) 400 زن بی پناه ازخاندان عبد مناف را تحت حمایت خود گرفت.
  34. زندگی 400 زن بی پناه را اداره نمود تا هنگامی که لشگر مسلم به عقبه پراکنده شدند. وحمایت‏های شبانه امام از محرومین که در این باره داشت
  35. زهدی گوید:هنگام غسل دادن، اثر زخم کهنه را بر پشت آن حضرت ،علت آن را چنین گویند که وی شب ها برای بینوایان غذا به دوش می‏کشیده.
  36. توجه به غلامان و رفتار انسانی با آنان، پاسخ به دعوت جذامیان و دعوت نمودن حضرت از آنان، هم سفر شدن با افراد معمولی، آزادی بندگان.
  37. طاووس یمانی از اشک و ناله امام سجاد در مسجد الحرام سوال کرد و گفت: تو فرزند شفیع امّتی و رحمت خدا وسیع؟ امام سجاد(علیه السلام) فرمودند:
  38. طاووس یمانی گفت: تو فرزند شفیع امّتی ؟ امام سجاد (علیه السلام)  اما پسر پیامبر بودن مرا ایمن نمی‏کند"؛ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ‏ (مومنون/ 101)
  39. طاووس یمانی گفت: تو فرزند شفیع امّتی و رحمت خدا ؟ امام سجاد (علیه السلام)  فرمودند:  اما شفاعت نیز مشروط است: وَلا یَشْفَعُونَ إِلا لِمَنِ ارْتَضی‏ (انبیاء/ 28)
  40. طاووس یمانی گفت: تو فرزند شفیع امّتی و رحمت خدا وسیع؟ امام سجاد (علیه السلام)  فرمودند: اما رحمت الهی: إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ‏ (اعراف/ 56)
  41. 8. روزگار امام‏ قَالَ الصَّادِقُ: ارتد الناس بعد الحسین إلا ثلاثة أبو خالد الکابلی و یحیی ابن أم الطویل و جبیر بن مطعم‏ إختصاص مفید.. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده