پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

بسم الله الرحمن الرحیم

    1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم       
  1.  حضرت امام زین العابدین سید الساجدین علیه السلام. 2-
  2. بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام ) ترس و وحشت همه را گرفته بود.- حجّاج، فرماندار بصره ده ها هزار نفر را کشت.
  3. بعد از شهادت امام (علیه السلام ) ترس و وحشت ، قتل و شکنجه شیعیان وغارت اموال و ویران شدن خانه.جرم زندیق کافر ازجرم شیعه بودن کمتر بود.
  4. هجوم به مدینه و تجاوز به مال و جان و ناموس بعد از واقعه کربلا انجام شد. - به منجنیق بستن کعبه. بعد از واقعه کربلا انجام شد.
  5. 9.امام وحادثه کربلا 1.سیاست امام‏ شرایط و مقتضیات زمان، گرایش و فرهنگ مردم و سلطه طاغوت‏ها، شرائط را برای هرامامی متفاوت سازد.
  6. 1- سخنرانی درکوفه.2- سخنرانی در مسجد جامع شام.3- سخنرانی هنگام ورود به مدینه.4- روبرو شدن با قافله حر بن ریاحی تا پایان اسارت، شاهد صحنه‏های خونین ، داغ ها و شکنجه‏ها و پیمان شکنی‏ها و ...نقل نشده که حضرت شکایتی و یا جمله‏ای که بوی نارضایتی به زبان آورده باشد.
  7. 2. امام در کوفه‏ 1- چند جمله‏ای که حضرت سجاد(علیه السلام ) در اسارت خود در کوفه مردم را مورد عتاب قرار داد، که شما به پدرم نامه نوشتید وبعد او را کشتید. شما در قیامت با چه روئی به جدم پیامبر 2 نگاه خواهید کرد. کاری کرد که از همان مجلس شعار علیه حکومت بلند شد.
  8. 2- سخنان حضرت (علیه السلام )به طوری اثر داشت که همین که ابن زیاد خطبه فاتحانه می‏خواند و ناسزا می‏گفت. عبدالله عفیف که مردی نابینا بود برخواست وگفت: دروغگو تو و پدر توست. پسر رسول الله را کشته و..ابن زیاد دستور اعدام او را داد.او را گرفته و کشتند، ولی موج نفرت عمومی بیشتر شد
  9. 3- ابن زیاد خواست ماجرا را به گردن قضا و قدر بگذارد.در مجلسی به حضرت سجاد گفت: مگر خدا علی بن الحسین (علی اکبر) را نکشت؟
  10. حضرت فرمود:" برادر بزرگی داشتم به نام علی اکبر، مردم او را در کربلا کشتند". با این سخن گناه را از قضا به دوش مردم و حکومت انداخت.
  11. 3. امام درشام‏1. امام و شامیان‏ 1- سر مبارک حضرت امام حسین (علیه السلام ) و اسرا را به شام آورده. پیرمردی خدمت حضرت سجاد (علیه السلام ) آمده و به او ناسزا گفت. حضرت فرمود:" آیا قرآن خوانده‏ای؟" گفت: بله فرمود: آیه" قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی‏ (شوری/ 23) شنیده ای" پیرمرد گفت: آیا به خدا شما از دودمان پیامبرید. حضرت سوگند یاد فرمود که بله. پیرمرد ناراحت شد و عذرخواهی نموده و به گریه افتاد و گفت که ما گمان می‏کردیم که محمد 2 را جز یزید فامیلی نیست.
  12. این برنامه روزنه‏ای شد که هفتاد نفر از بزرگان دمشق یک یک آمدند و عذر خواهی کردند و گریه و زاری، و حضرت سجاد(علیه السلام ) همه را عفو کردند. إحتجاج طبرسی، ج 2، ص 306.
  13. 2- منهال گوید:درشام دیدن حضرت سجاد(علیه السلام ) رفتم، احوالش را پرسیدم؛ سخنانی از مقام قریش و حضرت محمد 2 داشت که مرا روشن کرد.
  14. 3- گاه که نقشه خطرناک در کار بود یزید از متملقان می‏خواست که درباره حضرت سجاد چه کند؟ حضرت می‏فرمود: کاری که پیامبر انجام می‏داد.
  15. حضرت (علیه السلام )می‏فرمود:کاری کن که اگر پیامبر می‏بود انجام می‏داد" و با این نوع سخن، یزید را از غرور پائین آورده و هم تخفیفی برای بچه‏های امام حسین (علیه السلام ) و غل و زنجیر و آماده کردن برداشت , کاروان برای برگشت به سوی مدینه را فراهم می‏نمود.
  16. 2. خطبه امام در شام خطابه امام سجاد، زین العابدین(علیه السلام )یاصاعقه مرگباربریزید( لعنة الله علیه)  ایها الناس! اعطینا ستاًو فضلنا بسبع 
  17. حضرت سجاد،امام زین العابدین(علیه السلام) هنگامی که بر فراز منبر قرار گرفت، پس از حمد و ثنای خداوند این گونه شروع به سخن کرد:
  18. برمردم شام فرمود ! خداوند ما را به علم و حلم و سماحت و فصاحت و شجاعت، محبت درقلب مؤمنین برتری داد ودلهای مؤمنین را از محبت ما پر ساخت. « ایها الناس ! ؛ اعطینا العلم و الحلم و السماحة و الفصاحة و الشجاعة و المحبت فی قلوب المؤمنین)
  19. وعلی بن ابیطالب و جعفرطیار و حمزه و دو فرزندان پیغمبر امام حسن و امام حسین(صلوات الله علیهم اجمعین) فضیلت داد. و فضلنا بأن منا النبی المختار محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم)
  20. ومنا الصدیق و منا الطیار و منا اسدالله و اسد رسوله و منا سبطا هذه الأمة
  21.  هر کس مرا میشناسد بشناسد و آنکه مرا نمی شناسد اکنون من او را به حسب و نسب خویش آگاه میسازم. من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی انبأته بحسبی و نسبی
  22. ببینید این زین العابدین(علیه السلام ) که در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیمارى نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمى‌کرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتى بالاى منبر رفت چه کرد! چه ولوله‌اى ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم مى‌ریزند و مرا مى‌کشند.
  23. 🔹دست به حیله‌اى زد. ظهر بود، یک‌دفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر مى‌شود. صداى مؤذّن بلند شد.
  24. زین العابدین(علیه السلام ) خاموش شد. مؤذّن گفت: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ».
  25. مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم). تا به اینجا رسید، زین العابدین(علیه السلام ) فریاد زد:
  26. مؤذّن! سکوت کن. رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده مى‌شود و گواهى به رسالت او مى‌دهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آورده‌اید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت مى‌دهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کرده‌اند.
  27. 🔹آن‌وقت شما مى‌شنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمترى بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانى را با اینها از شام تا مدینه بکن.
  28. 🔹این براى چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما مى‌شنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت مى‌کرد و مى‌گفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستورى ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کارى کرد. چرا؟ چون زین العابدین(علیه السلام ) و زینب (سلی الله علیها) اوضاع و احوال را برگرداندند.
  29. 🔸یکی از سوالات دینی که ممکن است برایمان پیش بیاید این است که چه کسی امام حسین را بعد از شهادتش دفن فرمود؟ چون کسی که امام معصوم را باید دفن کند خودش باید معصوم (امام دیگر) باشد؟
  30. 🔸در این باره دیدگاه علما متفاوت است. یکی از نظریات ارائه شده در این باره مطابق آنچه در بعضی از روایات و کتب تاریخی آمده، چنین است: بدن مطهر امام حسین(علیه السلام ) توسط فرزند گرامی شان امام زین العابدین(علیه السلام ) در سرزمین کربلا به خاک سپرده شد؛
  31. یعنی امام سجاد(علیه السلام ) جهت تدفین و تشخیص شهدای کربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین(علیه السلام ) به حکم این ‌که «امام را جز امام کسی تغسیل و تکفین و تدفین نمی‌کند» از راه اعجاز از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و پیکرهای مطهر شهدا را دفن نمود.
  32. 🔸امام‌‌رضا(علیه السلام ) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی(علیه السلام ) امام بود؟ گفت: آری، امام فرمود: پس چه کسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین(علیه السلام ) پس امام فرمود: علی بن الحسین کجا بود؟ گفت در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون این که آنها با خبر شوند به کربلا آمد و امر دفن پدر را سپری کرد و سپس به زندان برگشت.
  33. امام رضا(علیه السلام ) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز می‌تواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت.[۱]
  34. 🔸با توجه به این حدیث می توان گفت امام سجاد (علیه السلام ) بدن مطهر پدر بزرگوارشان را به خاک سپردند.
  35. حماسه‌ای که امام زین العابدین علیه السلام در مجلس یزید آفرید! در روز جمعه‌اى در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت؛ تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبى در دنیا بود براى اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن على(علیه السلام ) و امام حسین(علیه السلام ) به عنوان اینکه اینها -العیاذباللَّه- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند.
  36. 🔹زین العابدین(علیه السلام ) از پاى منبر نهیب زد: «ایهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ الَمخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو براى رضاى یک مخلوق، سخط پروردگار را براى خودت خریدى. بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه مى‌دهى من بروم بالاى این چوب‌ها دو کلمه حرف بزنم؟ یزید اجازه نداد.
  37. 🔹آنهایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن حسین(علیه السلام )، حجازى است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، براى اینکه به اصطلاح سخنرانى‌اش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد. ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما مى‌خواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مى‌کند. گفت: من از اینها مى‌ترسم.
  38. این‌قدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنى دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد.
  39. تنظیم روز شهادت امام سجاد سیزدهم محرم 26/8/1392

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی