پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۲۸ مطلب با موضوع «آداب» ثبت شده است

۲۰
شهریور

                              بسم  الله الرحمن الرحیم

                    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

س                      سلام 3-

 

  1.   «سلام‏»، کلام اهل بهشت است و در بهشت، سلام‏ فضاى همه جا را پر مى‏کند:
  2. سلام‏ از سوى خداوند، «سلام‏ قولًا من ربٍّ رحیم»،
  3. سلام‏ از سوى فرشتگان‏ «سلام‏ علیکم طبتم»، و
  4. سلام‏ از سوى بهشتیان نسبت به هم. «الّا قیلًا سلاماً سلاماً»
  5. «سلام‏»، کلام اهل بهشت است و در بهشت، سلام‏ فضاى همه جا را پر مى‏کند:
  6. سلام‏ از سوى خداوند، «سلام‏ قولًا من ربٍّ رحیم»،
  7. سلام‏ از سوى فرشتگان‏ «سلام‏ علیکم‏ طبتم»، و
  8. سلام‏ از سوى بهشتیان نسبت به هم. «الّا قیلًا سلاماً سلاماً»
  9. «سلام‏»، یکى از نام‏هاى خداوند در قرآن است. «هو اللّه الّذى لا اله الّا هو الملک القدّوس السلام ...»
  10. «سه کار کفاره و جبران کننده‏ى گناه است: 1- بلند سلام‏ کردن 2- اطعام دادن 3- نماز شب و عبادت در آن هنگام که مردم خوابیده‏اند.»
  11. «عمروبن عبید» یکى از علماى اسلام، به حضور امام صادق علیه السلام آمد، سلام‏ کرد و سپس این آیه را خواند:
  12. «غض البصر و کف الاذى ورد السلام و الامر بالمعروف و النهى عن المنکر» ترک چشم چرانى و مردم آزارى، جواب دادن به سلام‏ دیگران، امر به معروف و نهى از منکر.
  13. «قل الحمدللَّه و سلام‏ على عباده الّذین اصطفى»
  14. «کلام احسن» شامل هر نوع سخن شایسته است، همچون: سلام‏، دعا، ارشاد، اظهار محبّت، امربه‏معروف و نهى از منکر، ذکر خدا، توبه و استغفار و امثال آن.
  15. «مِنْ کُلِّ بابٍ سلام‏ عَلَیْکُمْ»
  16. «تَحِیّتُهم یَومَ یَلقَونَهُ سلام‏ و اعَدّ لَهم أجراً کرِیماً» به هنگام مرگ و رسیدن به لقاءاللّه، با نیکوکاران به احترام برخورد شده و با سلام‏ و امنیّت و بشارت به اینکه خداوند براى آنان اجر کریم آماده فرموده است، وارد برزخ و بهشت مى‏شوند.
  17. جواب سلام‏ رابهتر بگوئیم‏ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللّهَ کانَ عَلی کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَسِیباً نساء/ 86
  18. دارالسلام رساله‏ای که 1000 مساله درباره سلام‏ دارد، سید میرزا عبدالهادی شیرازی متوفای 1382.
  19. در سلام‏ تسلیم است: وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً نساء/ 65
  20. سلام برحضرت محمد باقر: رسول الله صلى‏الله‏علیه‏وآله براى حضرت به توسط جابر سلام‏ رساندند.
  21. سلام‏ بر اولیاء خدا صریح قرآن است:
  22. 1 سلام‏ بر پیامبر اسلام: ... و سلموا تسلیما
  23. سلام‏ دعوت به خیر همراه بالطف است.
  24. سلام‏ کردن به پیامبران و اولیا و بزرگان را از خدا بیاموزیم. «سلام‏ عَلى‏ إِلْ‏یاسِینَ»
  25. سلام‏ مخصوص خداوند به او: «سلام‏ على نوح فى العالمین» خداوند به ابراهیم و موسى و هارون و الیاس و بندگان صالحش سلام‏ کرده، ولى در هیچ یک از این سلام‏ها کلمه «فى العالمین‏» نیامده است.
  26. سلام‏، درودِ بهشتى و بهشتیان است. «تحیّتهم ... سلام‏»
  27. سلام‏، درودِ بهشتى و بهشتیان است. تَحِیَّتُهُمْ ... سلام‏
  28. شب قدر، شب سلامت فکر و روح آدمى و تعالى به سوى خداوندِ سلام‏ است. «سلام‏ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»
  29. شب قدر، شب سلامت فکر و روح آدمى و تعالى به سوى خداوندِ سلام‏ است. «سلام‏ هى حتّى مطلع الفجر»
  30. هنگامى که نادانان ایشان را (به سخنى ناروا) مخاطب سازند، سخنى مسالمت‏آمیز یا سلام‏ گویند. «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سلاماً»
  31. ورود در فضاى سِلم و سلام‏ و تسلیم امکان ندارد، مگر در سایه‏ى ایمان. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»
  32. وقتی عمر و ابابکر به عنوان عیادت حضرت فاطمه (سلام‏ الله علیها) به دیدن او رفتند و تقاضای عفو و بخشش کردند،
  33. یَقُولُونَ سلام‏ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ نحل/ 32
  34. از سنّت‏های پیامبر (ص) سلام‏ کردن به کودکان بود.
  35. به همه سلام‏ کنیم:
  36. در قرآن ازاو به عنوان‏ عبد صالح‏، عبد شکور، سلام‏ علی نوح‏، محسنین‏، اصطفاه الله‏ و عباده المؤمنین‏ ستایش شده است:
  37. اگر شما سلام‏ نماز را نگوئید تمام نماز باطل است و قابل قبول نیست.
  38. به هنگام سلام‏ و حداحافظی‏
  39. تقدم در سلام‏
  40. حقیقت سلام‏
  41. سلام‏ امام به موجودات‏
  42. شب قدر، شب سلامت فکر و روح آدمى و تعالى به‏سوى خداوندِ سلام‏ است: «سلام‏ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»؛
  43. سلام‏ نام خدا است .اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۰
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. سلام 2-
  2. «سلام‏ بر شما که پاک و پسندیده بودید، پس داخل شوید در حالى که در آن جاودانه خواهید بود».
  3. «سلام‏ على ابراهیم‏» سلام‏ بر حضرت ابراهیم علیه السلام‏
  4. «سلام‏ على المرسلین‏» سلام‏ بر پیامبران آسمانى.
  5. «سلام‏ عَلى‏ إِلْ‏یاسِینَ»، همان «الیاس» در «إِنَّ إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» مى‏باشد.
  6. «سلام‏ على موسى و هارون» سلام‏ بر حضرت موسى و هارون علیه السلام‏
  7. «سلام‏ عَلى‏ موسى‏ و هارونَ» سلام‏ بر موسى و هارون.
  8. «سلام‏ عَلى نُوحٍ فِى العالَمِین» سلام‏ بر نوح در طول تاریخ و در میان همه نسل‏ها و امّت‏ها.
  9. «سلام‏ على نوح‏» سلام‏ بر حضرت نوح علیه السلام‏
  10. «سلام‏ على نوح»، «سلام‏ على ابراهیم»، «سلام‏ على موسى و هارون»، «سلام‏ على ال‏یاسین»، «سلام‏ على المرسلین».
  11. «سلام‏ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ»
  12. «سلام‏ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ».
  13. «سلام‏ علیکم طبتم فادخلوها خالدین»
  14. «سلام‏ علیکم طبتم فادخلوها خالدین‏».
  15. «سلام‏ عَلَیْکُمْ»
  16. «سلام‏ علیکم‏» جان آنها را مى‏گیرند. «الّذین تتوفّاهم الملائکة طیّبین یقولون سلام‏ علیکم» و در آخرت نیز از هر سو بر آنان سلام‏ مى‏کنند.
  17. «سلام‏ علیکم‏» جمله‏اى کوتاه و آسان، امّا پرمحتوا و رساست و خداوند به انبیاى گذشته همچون ابراهیم، نوح و موسى علیهم السلام چنین درود مى‏فرستد:
  18. «سلام‏ عَلى‏ نُوحٍ فِى الْعالَمِینَ»،
  19. «سلام‏ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُونَ».
  20. «سلام‏ عَلَیْهِ»، «سلام‏ عَلى‏ إِبْراهِیمَ» و
  21. «سلام‏ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُونَ»
  22. «سلام‏ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ».
  23. «سلام‏ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ».
  24. «سلام‏» احترام به افراد است.
  25. «سلام‏» ارزانترین و باارزشترین هدیه به دیگران است.
  26. «سلام‏» آرام بخش دلهاست.
  27. «سلام‏» به معناى برکت و دورى از خطر است.
  28. «سلام‏» سبب زیاد شدن و محکم شدن محبتها و اولین حق مسلمان بر دیگرى است.
  29. «سلام‏» کلید امنیّت و باز شدن راه براى کمک به یکدیگر است.
  30. «سلام‏» کوتاهترین کلمه است ولى بیشترین معنا را دارد.
  31. «سلام‏» نشانه علاقه و شادى است.
  32. «سلام‏» نشانهى آن است که در انسان تکبر و بخل نیست.
  33. «سلام‏» ودر مقابل کامیابى از نعمت‏هاى الهى مى‏گویند: «الحمدللَّه»
  34. «سلام‏» یعنى کسى که با سلام‏ و عافیت برخورد مى‏کند، نه با جنگ و ستیز و یا شرّ و ضرر.
  35. «سلام‏» یکى از نامهاى خداوند است، یعنى خداوند از هر عیب و نقصى سالم است. همانگونه که کلمه «سبحان الله» نیز به معناى آن است که خداوند از هر عیب و نقصى دور و سالم است.
  36. «سلام‏»، دعوت به سلامتى و ایمنى از خطر است.
  37. «سلام‏»، کلام اهل بهشت است و در بهشت، سلام‏ فضاى همه جا را پر مى‏کند:
  38. سلام‏ از سوى خداوند، «سلام‏ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ»،
  39. سلام‏ از سوى فرشتگان «سلام‏ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ»، و
  40. سلام‏ از سوى بهشتیان نسبت به هم. «إِلَّا قِیلًا سلاماً سلاماً» اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۷
شهریور

 

    1. موعظه ،3
    2. بسم الله الرحمن الرحیم
    3. اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

 

  1. یا علی! اثنتا عشرة خصلة ینبغی للرجل المسلم أن یتعلمها علی المائدة : یا على 12 خصلت است که مؤمن، باید براى سر سفره فرا بگیرد:
  2. یا علی! أربع منهافریضة و أربع منها سنة و أربع منها أدب : چهار تاى آن واجب و چهار مستحب و چهار ادب است،  
  3. یا علی! فأما الفریضة فالمعرفة بما یأکل و التسمیة و الشکر و الرضا : اما آنها که واجب است اینست: که بدانى چه میخورى (از نظر حرام و حلال و بودن نعمت حق)، و بسم الله گفتن، و شکر گفتن و خشنود و راضى بودن،
  4. یا علی! و أما السنة فالجلوس علی الرجل الیسری و الاکل بثلاث أصابع : و آنها که سنّت و مستحب است، بر پاى چپ تکیه کردن (بطرف چپ نشستن) با سه انگشت غذا خوردن،
  5. یا علی! و أن یأکل مما یلیه و مص الاصابع : و از جلوى خود غذا خوردن و انگشتان را لیسیدن،
  6. یا علی! و أما الادب فتصغیر اللقمة و المضغ الشدید و قلة النظر فی وجوه الناس و غسل الیدین" : و اما آنها که از ادب است: کوچک گرفتن لقمه، و بسیار جویدن و به دهان مردم کم نظر کردن و دستها را شستن.
  7. "یا علی! خلق الله الجنة من لبنتین لبنة من ذهب و لبنة من فضة و جعل حیطانها الیاقوت و سقفها الزبرجد وحصاءها اللووو ترابها الزعفران و المسک الاذفر: یا على خداوند بهشت را از دو خشت آفریده خشتى طلا و خشتى نقره و دیوارهایش از یاقوت و سقفش از زبرجد، و ریگهایش لؤلؤ و خاکش مشک و زعفران مى‏باشد،
  8. یا علی! قد سعد من یدخلنی : هر که بر من وارد شود سعادتمند است)
  9. و لا شرطی و لا مخنث و لا نباش و لا عشار و لا قاطع رحم و لا قدری : و کارمند و یاور ظالمان، و لواط دهنده و نبش‏کننده قبور و عشّار و قطع رحم کننده و قدرى (قائل به قدر) وارد بهشت نشود.
  10. یا علی! لا ینبغی للعاقل أن یکون ظاعنا إلا فی ثلاث مرمة لمعاش أو تزود لمعاد أو لذة فی غیر محرم : یا على: شایسته نیست که عاقل جز در یکى از سه حال  عمر گزارد:تحصیل روزى و ضرورات زندگى، توشه‏گیرى براى معاد، و لذّت غیر حرام.
  11. یَا عَلِیُّ آفَةُ الْحَسَبِ الِافْتِخَار: یا على آفت سجایاى خوب بخود بالیدن است.
  12. یَا عَلِیُّ مَنْ خَافَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخَافَ مِنْهُ کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ-
  13. یا على هر که از خداى عزّ و جل بترسد همه چیز از هیبت او ترسان باشند و هر که از خدا نترسد خداوند او را از هر چیزى به هراس اندازد.
  14. یَا عَلِیُّ أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ بَنَى اللَّهُ لَهُ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ مَنْ آوَى الْیَتِیمَ وَ رَحِمَ الضَّعِیفَ وَ أَشْفَقَ عَلَى وَالِدَیْهِ وَ رَفَقَ بِمَمْلُوکِه‏ ؛ یا على چهار چیز است که هر کس واجد آنها باشد خداوند خانه‏اى در بهشت برایش خواهد ساخت: کسى که یتیمى را پذیرائى کند و بزرگ نماید، و بر ناتوانى ترحم نماید، و به پدر و مادر خود مهربان و دلسوز باشد، و نسبت به مملوک و زیر دست رعایت و مدارا کند.
  15. یَا عَلِیُّ ثَلَاثَةٌ إِنْ أَنْصَفْتَهُمْ ظَلَمُوکَ السَّفِلَةُ وَ أَهْلُکَ وَ خَادِمُکَ وَ ثَلَاثَةٌ لَا یَنْتَصِفُونَ مِنْ ثَلَاثَةٍ حُرٌّ مِنْ عَبْدٍ وَ عَالِمٌ مِنْ جَاهِلٍ وَ قَوِیٌّ مِنْ ضَعِیف‏ ؛ یا على سه نفرند که اگر با آنها انصاف رفتار کنى بتو ستم کنند: آدم پست و زن تو، و خدمتگزار، و سه تن در باره سه تن رعایت انصاف نمى‏کنند: آزاد به برده، دانا به نادان، قوى به ضعیف.
  16. یَا عَلِیُّ سَبْعَةٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَقَدِ اسْتَکْمَلَ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ وَ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ مُفَتَّحَةٌ لَهُ ؛ یا على هفت چیز است که در هر کس باشد حقیقت ایمان در او بکمال وجود دارد و درهاى بهشت برویش گشاده است:
  17. مَنْ أَسْبَغَ وُضُوءَهُ وَ أَحْسَنَ صَلَاتَهُ وَ أَدَّى زَکَاةَ مَالِهِ وَ کَفَّ غَضَبَهُ وَ سَجَنَ لِسَانَهُ وَ اسْتَغْفَرَ لِذَنْبِهِ وَ أَدَّى النَّصِیحَةَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ-کسى که وضویش را کامل بگیرد و نماز را خوب اداء کند، و زکاة مالش را بپردازد و خشم خود نگهدارد، و زبانش را حفظ نماید، و بر گناهش استغفار کند، و حق خیر خواهى و نصیحت را در باره اهل خانه‏اش ادا نماید.
  18. یَا عَلِیُّ! لَعَنَ اللَّهُ ثَلَاثَةً آکِلَ زَادِهِ وَحْدَهُ وَ رَاکِبَ الْفَلَاةِ وَحْدَهُ وَ النَّائِمَ فِی بَیْتٍ وَحْدَه‏: یا على خداوند سه کس را لعن کرده: کسى که توشه‏اش را تنها بخورد، و در بیابان تنها سفر کند، و در خانه تنها بخوابد.
  19. یَا عَلِیُّ! ثَلَاثَةٌ یُتَخَوَّفُ مِنْهُنَّ الْجُنُونُ التَّغَوُّطُ بَیْنَ الْقُبُورِ وَ الْمَشْیُ فِی خُفٍّ وَاحِدٍ وَ الرَّجُلُ یَنَامُ وَحْدَه‏ : یا على سه چیز است که بیم آن مى‏رود که جنون آرند: میان قبرستان مدفوع گذاردن، و با یک لنگ کفش راه رفتن، و مرد که در اطاق تنها بخوابد.
  20. یَا عَلِیُّ! ثَلَاثٌ یَحْسُنُ فِیهِنَّ الْکَذِبُ الْمَکِیدَةُ فِی الْحَرْبِ وَ عِدَتُکَ زَوْجَتَکَ وَ الْإِصْلَاحُ بَیْنَ النَّاسِ وَ -یا على سه چیز است که دروغ در آنها پسندیده است: حیله در جنگ، و وعده دادن به زوجه و همسر، و اصلاح بین مردم،
  21. یَا عَلِیُّ ! ثَلَاثَةٌ مُجَالَسَتُهُمْ تُمِیتُ الْقَلْبَ مُجَالَسَةُ الْأَنْذَالِ وَ مُجَالَسَةُ الْأَغْنِیَاءِ وَ الْحَدِیثُ مَعَ النِّسَاءِ و سه کس است که همنشینى آنها دل را بمیراند: مردم پست و دون صفت ثروتمندان سخن گفتن با زنان.
  22. یَا عَلِیُّ ثَلَاثٌ مِنْ حَقَائِقِ الْإِیمَانِ الْإِنْفَاقُ مَعَ الْإِعْسَارِ وَ إِنْصَافُکَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ بَذْلُ الْعِلْمِ لِلْمُتَعَلِّم‏ : یا على سه چیز است که از حقیقت ایمانست: در تنگدستى انفاق کردن و در باره خود با مردم بانصاف حکم و رفتار کردن، و به متعلّم و دانش پژوه بخشش نمودن.
  23. یا عَلِیُّ ثَلَاثٌ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ لَمْ یَتِمَّ عَمَلُهُ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خُلُقٌ یُدَارِی بِهِ النَّاسَ وَ حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِل‏ : یا على سه چیز است که هر کس آنها را نداشته باشد عملش کامل نیست: پارسایى که او را از ارتکاب محارم و گناهان نگهدارد، و اخلاقى که با مردم مدارا کند، و حلمى که به نادانکارى جاهل کنار آید.
  24. یَا عَلِیُّ ثَلَاثٌ فَرَحَاتٌ لِلْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیَا لِقَاءُ الْإِخْوَانِ وَ تَفْطِیرُ الصَّائِمِ وَ التَّهَجُّدُ مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ‏: یا على سه چیز وسیله سرور مؤمن است در دنیا: دیدار برادران مؤمن افطار دان بروزه‏دار، و عبادت و نماز آخر شب.
  25. یَا عَلِیُّ أَنْهَاکَ عَنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ الْحَسَدِ وَ الْحِرْصِ وَ الْکِبْر : یا على ترا از سه چیز بر حذر میدارم: حسد و حرص و کبر.
  26. یَا عَلِیُ‏ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى طَاعَتُکَ وَاجِبَةٌ عَلَى مَنْ بَعْدِی کَطَاعَتِی فِی حَیَاتِی غَیْرَ أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی؛ یا على تو وصىّ من در أهل بیت من و خلیفه من در امّت منى و منزلت تو اى على نزد من چون منزلت هارون در نزد موسى على نبیّنا و علیه السّلام است.
  27. یَا عَلِیُ‏ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ النَّاسُ مِنْهَا بِرَاءٌ  ؛یاعلی شیعه تو بر فطرت موجود شدید و سایر النّاس از آن شرف سعادت مأیوس بى‏سعادتند.
  28. یا عَلِیُ‏ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه :
  29. بار خدایا دوست دار دوست على را و دشمن گیر آنکه دشمن آن حضرت باشد و یارى کن ناصر و معین على را و از رحمت خود دور گردان و لعنت کن بر کسى که ظلم در حق على و اولاد کرام او نماید.
  30. یَا عَلِیُ‏ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ أَنْتَ منی بِمَنْزِلَةِ الْکَعْبَةِ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِی‏ : یا على تو بمنزلیه  تو بمنزله هارون هستی نزد موسی تو خانه کعبه خواهى بود که همگى بنزد تو آیند و تو را رجعت بجانب کسى نیست، یا على‏ تو راضى نیستى که در نزد من مانند هارون در نزد موسى باشى و چنانچه وصى و جانشین و نایب مناب و قائم مقام موسى بود تو در نزد من برادر و ابن عم و داماد و نائب مناب و قائم مقام من باشى‏
  31. یَا عَلِیُ‏ إِنَّکَ بَاقٍ بَعْدِی وَ مُبْتَلًى بِأُمَّتِی وَ مُخَاصَمٌ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ فَأَعْدِدْ لِلْخُصُومَةِ جَوَاباً : «اى علىّ، تو بعد از من در دنیا باقى بوده و از جانب امّت من مبتلى و گرفتار خواهى شد، و روز قیامت در پیشگاه خداوند متعال با دشمنان و مخالفین خود در مورد محاکمه و مخاصمه واقع مى‏شوى، پس براى روز محاکمه و در مقابل مخالفین، جواب و حجّت خود را آماده کن»
  32. یَا عَلِیُ‏ الصَّبْرَ الصَّبْرَ حَتَّى یَنْزِلَ الْأَمْرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم‏: یاعلی!صبر چندان نمائى که حکم و امر خداى اکبر در باره تو نازل و مقدر گردد، آنگاه حضرت رسول کریم فرمود که : لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظیم، اى على از این امر چندان بتو روى آرد که امکان کتابت و بیان آن نباشد
  33. یا على‏ روزى که من ترا بحکم حضرت ایزد اکبر در خم غدیر بر امامت و ولایت مردم منصوب و منتظم گردانیدم ابلیس پرتلبیس با رؤساى اصحاب خسیس در آنجا حاضر شدند.
  34. یا على!‏ لحمک لحمى و دمک دمى و حربک حربى. یاعلی گوشت همانند گوشت من است وخون تو همانند خون من است؛ هر که با تو در جنگ باشد هم مانند در جنگ با من است  
  35. یا على! بر خیز : من بنا بر حکم رسول ذو المنن برخاستم و بایستادم، آنگاه حضرت رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم گفت: اى معشر مردمان من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه
  36. ولایت على (علیه سلام) در آن زمان سلمان از جاى و مکان خود برخاست و گفت: یا رسول اللَّه خداى این ولایت على (ع) که ما را بر متابعت و اطاعت او أمر فرمودى چه نوع ولایت است؟ حضرت فرمود که: ولایت على مثل ولایت منست چنانچه من بر هر که‏ أولى ام باو از نفس این على أولى است‏
  37. أَوْ علی [عَلِیّاً] أَوْ علی [عَلِیّاً] أَوْ علی [عَلِیّاً] ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَرَأَیْنَا عَلَى أَثَرِ ذَلِکَ أَنَّ جَبْرَئِیلَ ع غَمَزَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى أَثَرِ ذَلِکَ- فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ. أَوْ نُرِیَنَّکَ الَّذِی وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَیْهِمْ مُقْتَدِرُون‏ : یا على‏ یا على‏ یا على‏ یعنى یا من شما را بحقایق امور محدثه بعد از من مطلع میگردانم، یا على‏ و این لفظ را سه بار تکرار نمود، در آن هنگام أثر وحى و آمدن جبرئیل (ع) از جبین مبین حضرت سید المرسلین واضح و مبین‏ گردید. و بر اثر آن حضرت قادر سبحان آیت جلالت پایه: فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ، أَوْ نُرِیَنَّکَ الَّذِی وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَیْهِمْ مُقْتَدِرُونَ‏ (آیه 41: 42 سوره زخرف) بر حضرت رسول ذو الجلال انزال و ارسال فرمود. در روز غدیر حضرت نبی مکرم اسلام افراد مرتد واز دین برگشت را به امر خداوند به جاب ابن عبدالله انصاری معرفی کردند.  
  38. یا على! امر زنان من بدست تست، بعد از من، آنگاه آن مرد خالصا لوجه اللَّه اداى شهادت‏ براى ولى اللَّه نمود بعد از او سیزده نفر که اهل بدر نیز با ایشان رفیق در شهادت و مطلع و مخبر بودند برخاستند و شهادت دادند که ما از حضرت رسول (ص) شنیدیم که میفرمود یا على امر زنان من بعد از من بدست شما است.
  39. یا على! أَنْتَ الذَّائِذُ عَنْ حَوْضِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ تَذُودُ عَنْهُ کَمَا یَذُودُ أَحَدُکُمُ الْغَرِیبَةَ مِنْ وَسْطِ إِبِلِهِ؟ یا على تو مردم را که مستحقّ جزا و پاداشت نیک باشند بطرف حوض من میرانى و روز قیامت و جمعى را که سزاوار عزّت و عنایت نباشند چنانچه شتر غریب را از میان شتران خود دور میگردانند آن طایفه را از شرب حوض کوثر دور و از احسان و مرحمت ما مهجور میگردانى.
  40. یا على‏ با تو (در باره فضیلت و برترى) تو نخستین ایمان آورندگان هستى و با من در ایمان (2) در پیکار و جهاد (با دشمنان دین) از همگان بزرگتر (و برترى). (3) داناترین ایشان هستى بروزهاى خدا (شرح این قسمت و برخى قسمتهاى دیگر آن در آخر حدیث بیاید). (4) در پیمان و عهد با خدا باوفاترین و پایدارترین آنهائى (5) بمردمان مهربانتر از دیگرانى. (6) در بخش کردن (بیت المال) بطور مساوات و برابر از دیگران بهترى. (7) و در سنجش (فضیلت) نزد خداوند از همه برتر و بزرگترى. ارشاد-ترجمه رسولى محلاتى، ج‏1، ص: 33
  41. یا على!  گریه مکن، على علیه السّلام میفرمود: پیغمبر (ص) را در خواب دیدم و بدان حضرت از رنجها و دشمنیهائى که از امتش بمن رسیده بود شکایت بردم و گریستم، یاعلی فرمود پس بسوئى نظر افکند و من نیز بدان سو متوجه شدم دو مرد را دیدم که کتهاى آنها بسته است، و سنگهاى بزرگى را دیدم که بر سر آن دو میکوبند، ابو صالح (راوى حدیث) گوید: صبح فرداى آن روز مانند روزهاى دیگر بسوى خانه آن حضرت رفتم، همین که ببازار قصابها رسیدم‏ دیدم مردم میگویند: أمیر المؤمنین علیه السّلام کشته شد، امیر المؤمنین کشته شد. اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۷
شهریور
  1. موعظه ، صفحه 1
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
  2. درقرآن : ویژگیهای موعظه  حسن : ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ[نحل/125].
  3. حکمت، آن بینشی است که انسان را از کار بد باز می‏دارد و به کار محکم وا می‏دارد.
  4. این کلمه حکمت 20 بار در قرآن به کار رفته است.
  5. حکیم به کسی گفته می‏شود که کار را از روی تشخیص و مصلحت محکم انجام می‏دهد.
  6. کلمه حکیم 97 بار در قرآن آمده است.
  7. موعظه حسنه چیست؟ 1.باید دعوت الی سبیل رب باشد. (نه دعوت به سلیقه شخصی یا حزبی یا نژادی یا قبیله‏ای یا اقلیمی)
  8. موعظه : 2.انسان باید مخاطب را بشناسد که او منطقی است یا عاطفی یا موضع خاصی دارد.
  9. موعظه : اگر منطقی است با حکمت، اگر عاطفی است با موعظه  و اگر موضع دارد با جدال با او مذاکره نماید.
  10. موعظه : با حسن نیت باشد.
  11. موعظه : در بیان دلپسند باشد:وَ هُدُوا إِلَی الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلی صِراطِ الْحَمِیدِ[حج/24].
  12. موعظه : باید دلچسب و طبع پسند باشد , إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ[فاطر/10].
  13. موعظه : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً[بقره/83].
  14. موعظه : اللّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ[زمر/23].
  15. موعظه : قُولُوا لَهُمْ قَوْلا مَعْرُوفاً[نساء/5].؟؟؟
  16. موعظه : یَهْدِی إِلَی الرُّشْدِ[جن/2].
  17. موعظه : وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ[ص/86].
  18. موعظه : مطابق فهم مردم صحبت کردن. قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ(ع):لا تُحَدِّثُوا الْجُهَّالَ بِالْحِکْمَةِ[کافی، ج1، ص42].
  19. موعظه : فَقُولا لَهُ قَوْلا لَیِّناً[طه/44].
  20. موعظه : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(ع):خیر الکلام ما لا یمل و لا یقل[غررالحکم، ص210].
  21. موعظه : تدریجی گفتنلِتَقْرَأَهُ عَلَی النّاسِ عَلی مُکْثٍ[اسراء/106].
  22. موعظه : و گاهی تکراروَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ[قصص/51].
  23. اهمیت موعظه  1.قرآن کریم موعظه  پروردگار را مطرح می کند:یا أَیُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ[یونس/57].
  24. موعظه : 2 .دعوت به سوی خداوند به وسیله موعظه :ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ[نحل/125].
  25. 3.مطرح شدن موعظه  در الواح تورات:وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الالْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً[اعراف/145].
  26. 4.ضرورت موعظه  در مسائل خانوادگی:وَ اللاتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ[نساء/34].
  27. 5.عدم تاثیر موعظه  در کفار :سَواءٌ عَلَیْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْواعِظِینَ[شعراء/136].
  28. 6.نیاز انسان به موعظه  در تمام عمر:انسان در تمام عمر محتاج به موعظه  است، چه نوجوان باشد، چه کهن سال باشد:
  29. موعظه در جوانی :وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللّهِ[لقمان/13].
  30. موعظه در کهن سالی: خداوند به حضرت نوح(ع)می فرماید:إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ[هود/46].
  31. موعظه ‏های لقمان(علیه السلام )به فرزندش:1.در مسائل اعتقادی:
  32. موعظه الف: مساله توحید و عدم شرک: وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللّهِ[لقمان/13].
  33. موعظه ب: مساله معاد و حسابرسی اعمال: یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الارْضِ یَأْتِ بِهَا اللّهُ إِنَّ اللّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ[لقمان/16].
  34. موعظه 2.در مسائل عملی : الف: بر پا داشتن نماز ب: امر به معروف و نهی از منکر.
  35. موعظه ج: صبر در برابر مصائب. یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الامُورِ[لقمان/17].
  36. ازموعظه ‏های لقمان(علیه السلام ) فرزندم نماز بپادارواز امربه معروف غفلت نکن؛ ودر مصایب شکیبا باش؛
  37. ازموعظه ‏های لقمان(علیه السلام ) إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الامُورِ[لقمان/17]. مراد از «عَزْمِ‏» در اینجا، یا عزم و اراده‏ى قطعى خداوند بر انجام این امور است و یا لزوم عزم و تصمیم جدّى انسان بر انجام آنها
  38. موعظه 3.در مسائل اخلاقی : الف: تواضع و فروتنی ب: اعتدال در راه رفتن ج: اعتدال در سخن گفتن.
  39. ازموعظه ‏های لقمان(علیه السلام ): وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الارْضِ مَرَحاً إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ با مردم، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، با خوشرویى رفتار کنیم. «لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ‏ لِلنَّاسِ‏» - تکبّر ممنوع است، حتّى در راه رفتن.
  40. ازموعظه ‏های لقمان(علیه السلام ) وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الاصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ[لقمان/19-18]. یعنى صدایت را پایین بیاور و با صداى بلند صحبت نکن. .
  41. ازموعظه های لقمان(علیه السلام ) چون بدترین صداها، صداى بلند خران است، پس صداى خود را بلند نکنید. اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۱
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

ادب 4

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. ادب در سخن گفتن : باید در سخن گفتن با بزرگان ومعلّم، ادب‏ در گفتار رعایت شود. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا ...»
  2. رعایت ادب‏ در سخن، از ویژگى‏هاى قرآن است. «رفث» به معناى سخن گفتن پیرامون مسائل زناشویى است که در آیه به کنایه از آمیزش آمده است.که ادب گفتار باید رعایت شود.
  3. رعایت ادب‏ در حریم نگه داشتن : وقتى دشمن پرده‏درى نمى‏کند، ادب‏ در بحث و مناظره اقتضا دارد ما نیز حریم را نگه داریم. فرعون گفت: «لَأَظُنُّکَ یا مُوسى‏ مَسْحُوراً» موسى نیز در جواب او فرمود: «لَأَظُنُّکَ یا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً»
  4. رعایت ادب‏ در رفتار : اگر ادب‏ در کلام لازم است، در رفتار و کردار، به طریق اولى لازم است.
  5. ادب‏ در گفتار : «لِانْ یَکُونَ الْعَبْدُ طاهِراً اذا قامَ بَیْنَ یَدَىِ الْجَبّارِ عِنْدَ مُناجاتِهِ» وضو، یک ادب‏ در برابر خداست تا بنده، هنگام نماز، وقتى در برابر خداوند مى‏ایستد
  6. مقتضاى ادب‏ در برابر خدا : و ایستادن در آستان جلال و عظمت او، آنست که نماز، با بهترین و پاک‏ترین لباس باشد و نمازگزار، از توجّه و حضور قلب‏
  7. رعایت ادب‏ در نماز: در اسلام به ما سفارش شده که در نماز با ادب بایستیم، دست‏ها روى ران‏ها، بدن آرام، نگاه‏ها به محل سجده، لباس‏ها نو و تمیز، همراه با بوى خوش و معطّر. اگر با جماعت هستیم از سایرین جلو و عقب نیفتیم و خود را هماهنگ دیگران و مردم کنیم، مقام امام را نگهداریم، قبل از او کارى انجام ندهیم، به رکوع یا سجود نرویم و بهتر است حتّى قبل از کلام امام، ذکر نماز را به زبان جارى نکنیم. مجموعه این دستورالعمل‏ها روحیه ادب و اطاعت را در انسان تقویت مى‏کند، آن هم ادبى بر اساس ارزش‏هایى چون: شناخت، محبّت، تواضع و ادب‏ در برابر کسى که اهلیّت دارد، نه تملّق و نه خودباختگى.
  8. ادب‏ در گفتار: اکنون که در محضر پیامبر صلى الله علیه و آله نیستیم، باز مسئله ادب‏ در زیارت مرقد حضرت و نسبت به جانشینان حضرت همچنان در جاى خود باقى است.
  9. ادب‏ در گفتگو: گفتار باید همراه با کردار باشد وگرنه قابل سرزنش است.«لِمَ تَقولون مالا تَفعلون»
  10. زمینه های ادب‏. مثبت‏ :  کَفَاکَ ادباً لِنَفْسِکَ اجْتِنَابُ مَا تَکْرَهُهُ مِنْ غَیْرِکَ‏ درتربیت خود همین بس که از آنچه در دیگران نمی پسندی دوری کنی (نهج .حکمت 412)  
  11. بهترین ادب : أحسن الاداب ما کفک عن المحارم‏  بهترین ادب ها آن است که ترا از حرام باز دارد.(غررالحکم)
  12. عبرت از بی ادبان : قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) إذا رأیت فی غیرک خلقا ذمیما فتجنب من نفسک أمثاله‏ ؛ هر کاه خلق ناپسندی دیدی آنرا از خودت دورکن ؛ غررالحکم، ص 324.
  13. توجه به فطرت پاک : از حضرت عیسی (ع) پرسیدند چه کسی شما را ادب کرد فرمود: رأیت قبح الجهل فجانبته‏ (مجموعه‏ورام) هیچ کسمرا ادب نیاموخت بلکه زشتی ونادنی را دیدم  از آن دوری گذیدم 
  14.  ادب فهم و شعور: قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) اللهم صل علی محمد و آل محمد واجعلنا من الذین تمسکوا بعروة العلم و ادبوا أنفسهم بالفهم‏ (بح)؛ درود بر محمد وآل محمد خدایا ما را از کسانی قرار ده که به حلقه دانش چنگ آویختند و جانهایشان را با فهم ادب کردند ؛ ما را از آن افرادی ده که به برکت علم خودم را ادب کنم به درک حقیقت نایل گردیم؛
  15. ادب معاشرت با بزرگان: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) جالس العلماء یزدد علمک و یحسن ادبک و تزک نفسک‏ غررالحکم، ص 430.با علما معاشرت کن تا علمت زیاد ادبت نیکو جانت پاک گردد
  16. موارد ادب‏ نسبت به خدا : وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لامّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلا ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ‏ یوسف/ 53. هم از پاکى و عفّت خود در برابر تهمت‏ها باید دفاع کرد و هم به شرور نفس اعتراف نمود و به خدا پناه برد.
  17. ادب نسبت به خود ، خشوع، ادب نماز است. نماز براى رسول اللّه صلى الله علیه و آله و امثال او نور چشم است ولکن براى بعضى‏ها که خشوع‏ ندارند، همچون بارى سنگین است. خشوع‏، مربوط به قلب و روح و خضوع، مربوط به اعضاى بدن است.
  18. ادب در دعا : وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ‏ فر 60.. دعا کنید تا من براى شما مستجاب کنم. انسان با تضرع ودعا مى‏تواند مصالح خود را بدست آورد و سرنوشت خود را تغییر دهد.
  19. ادب در کلام: سلام کردن، بلند نکردن صدا ، قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علی السلام) لا ادب لسیی النطق‏ غررالحکم، ص 248.
  20. ادب درعفت  کلام : امام صادق (ع) دوستی داشت، به غلامش فحش مادر داد. حضرت سرش را بلند کرد و به صورت خودش سیلی زد و فرمود:" فکر می‏کردم تو آدم با تقوایی هستی، حالا که اینطور شد تا آخر عمر با تو دوستی ام را قطع می‏کنم" (وسائل، ج 11، ص 325.)
  21. ادب در لباس‏:پوشیدن : لباس کفر و لباس شهرت و لباس مختص جنس مقابل و مهیج شهوت حرام است (روابط خانواده- معصومی)
  22. ادب در طعام‏ : ادب در بریدن نان با چاقو و اینکه نان که آمد منتظر غذای دیگر نباشیم.
  23. ادب در حمام‏ : و لو تنها هستیم عورت را بپوشانیم. (حلیة المتقین)
  24. ادب در قبرستان : خندیدن در قبرستان کراهت دارد، چون قبرستان محل موعظه است.
  25. ادب نسبت به دیگران‏ :  نسبت به پیامبر لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ‏ حجرات/ 2.
  26. ادب نسبت به مردم‏ : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً بقره/ 83. وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً فرقان/ 63.
  27. ادب نسبت فقرا : وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا هود/ 29. وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُومِنِینَ‏ شعراء/ 215.
  28. ادب نسبت به پدر ومادر : پیرمردی پشت سرش بود.امام پرسید: ایشان کیستند؟ گفت: پدرم. امام: چرا شما جلو ایشان راه می‏رفتی.
  29. ادب نسبت به استاد : یکی از مهم ترین عوامل برکت درس احترام به استاد است.
  30. ادب نسبت به افراد مجلس‏ :  إذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح الله لکم ... (مجادله 11)
  31. ادب نسبت به اهل کتاب وکفار- إِنّا أَوْ إِیّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ‏ سبأ/ 24. - یا صاحِبَیِ السِّجْنِ‏ یوسف/ 39.
  32. مؤدبان نمونه‏،حضرت هابیل (ع)-لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی ما أَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لاقْتُلَکَ إِنِّی أَخافُ اللّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ‏ مائده/ 28.
  33. ادب حضرت ابراهیم (ع) : در مقام احتجاج با قوم خود تمام نعمت‏ها را به خداوند نسبت می‏دهد مانند، نعمت خلقت، هدایت، اطعام و اما مرض را به خود نسبت داده و فرموده وقتی مریض می‏شوم خداوند شفایم می‏دهد، برای اینکه در این مقام که مقام ثنا وستایش است مناسب نبود مرض را به او نسبت دهد، بلکه شفای مرض را به خداوند اسناد می‏دهد. وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ‏ شعراء/ 80.
  34. ادب حضرت اسماعیل (ع) حضرت ابراهیم (ع)جریان خواب خود را برای فرزندش نقل کرد که رأی خود را بگوید فَانْظُرْ ما ذا تَری‏ که این خود ادبی بود از آن جناب نسبت به فرزندش (چون با او مشورت کرد) اسماعیل گفت: آنچه را که مأمور شده‏ای انجام بده‏ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُومَرُ او نیزرعایت ادب نسبت به پدر نمود و نگفت: رأی من چنین است. گفت اگر خدا بخواهد من صبر خواهم کرد و صبر خود را به مشیت الهی مقید ساخت. (صافات/ 102)
  35. ادب حضرت موسی (ع) در نخستین روز بعثت خود از خداوند درخواست هایی نمود، مانند شرح صدر، آسان شدن کار و ... ادبی که آن حضرت در این کلمات به کار برده این است که غرض و نتیجه‏ای که از این سئوالات در نظر داشته بیان کرده تا کسی خیال نکند منظورش از آنچه که درخواست کرده، نفع خودش بوده و لذا گفت: غرض از این درخواست ها این است که من و همه بندگانت تو را بسیار تسبیح گفته و فراوان به یاد تو باشیم. قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی هارُونَ أَخِی اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً طه/ 34- 25
  36. ادب حضرت یعقوب‏ : وقتی فرزندان یعقوب به پدر گفتند: چرا اینقدر از یوسف یاد می کنی که یا خود را مریض می کنی یا هلاک می سازی؟ در پاسخ گفت:" من شکایتم را به شما که نیاوردم، من تنها غم و اندوهم را به خدا گویم و شکایت نزد او‏برم و از خداوند" الطافی"سراغ دارم که شما نمی‏دانید و این از ادب انبیا است نسبت به پروردگار که در جمیع احوال متوجه پروردگارشان  بودند و جمیع حرکات و سکنات خود را در راه او انجام می‏دادند.قالَ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ‏ یوسف/ 86- 85.
  37. . ادب حضرت یوسف (ع) از لطیف‏ترین ادب ها به کار برده این است که از جفاهایی که برادران بر وی روا داشتند و او را به قعر چاه انداختند ودرهمی ناچیز او را فروختند و دزدی متهمش کردند؛ اسمی نبرد، و از همه آنها تعبیر کرد به اینکه شیطان بین من و برادرانم فساد ایجاد کرد وآنهارا به بدی یاد نکرد، ونعمت های الهی را، چو نجات از زندان وسلطنت و علم به تأویل احادیث بیان نمود.نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِما یَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الاحادِیثِ‏
  38. ادب حضرت داود و سلیمان (ع) ادبی که آن دو بزرگوار در حمد و شکر خود به کاربرده‏اند اینست که فضیلت علم خود را به خداوند نسبت داده‏اند و مردم بی ایمان علم خود را به خود نسبت داده‏اند،قالا الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلی کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُومِنِینَ‏ (نمل/ 15)
  39.  بی ادبی قارون : قارون چنین در پاسخ قومش که نصیحتش کردند و گفتند به اموال خوذ افتخار نکند، گفت: إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدِی‏ (قصص/ 78)
  40. ادب حضرت رسول اکرم (ص) در قرآن کریم تأدیب‏های الهیه وتعلیمات عالیه در انواع و اقسام ثنا بر پروردگار تا دردرخواستها بکارگیرد،  قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ سَلامٌ عَلی عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفی‏ نمل/ 59.د) قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏ انعام/ 162.
  41. تذکر: کلمه ادب در قرآن کریم: به کار نرفته است، امّا در ذیل آیه شریفه‏ خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ‏ اعراف/ 199.
  42. نمونه های بی ادبی‏، نسبت به خدا،: بی ادبی شیطان‏ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ‏ اعراف/ 12. رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی‏ حجر/ 39.
  43. بی ادبی یهود، إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ آل عمران/ 181.ادْعُ لَنا رَبَّکَ‏ بقره/ 68. لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ بقره/ 61.
  44.  بی ادبی ضعف الایمان‏:  فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ‏ فجر/ 16. 4. بی ادبی مشیرکین،‏ وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ‏ فرقان/ 60.
  45. بی ادبی‏،نسبت به انبیا و کتب آسمانی‏، قابیل نسبت به برادر خود فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ‏ (مائده 30)
  46. بی ادبی‏، فرعون به حضرت موسی (ع) إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما شعراء/ 28- 27.
  47. رعایت ادب الا ما شاء الله بنیه اسلام برادب است . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...                                     اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم تنظیم 17/8/1393برابر14محرم
  • حسین صفرزاده
۱۱
شهریور

ادب وآداب اسلامی   2

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. آداب اسلامی : آداب وادب را در برابر پیامبررعایت کردن (إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ) «2».
  2. آداب اسلامی : 1- در اسلام ادب برترین سرمایه است
  3. آداب اسلامی : در اسلام اهمیت زیادى به مساله رعایت آداب ، و بر خورد توأم با احترام و ادب با همه کس، و هر گروه، وارد شده است که به عنوان نمونه در اینجا به چند حدیث اشاره مى‏شود.
  4. آداب اسلامی : 1- على ع مى‏فرماید: الآداب  حلل مجددة " رعایت ادب همچون لباس فاخر و زینتى و نو است"
  5. و در جاى دیگر مى‏فرماید: الادب یغنى عن الحسب، (نهج البلاغه" حکمت 5.):" ادب انسان را از افتخارات پدران و نیاکان بى نیاز مى‏کند".
  6. آداب اسلامی : در حدیث دیگرى از امام صادق ع مى‏خوانیم: خمس من لم تکن فیه لم یکن فیه کثیر مستمتع! قیل و ما هن یا ابن رسول اللَّه؟ قال: الدین و العقل و الحیاء و حسن الخلق و حسن الادب(بحار الانوار" جلد 75 صفحه 68.)
  7. آداب اسلامی : " می فرمایند پنج چیز است که در هر کس نباشد صفات و امتیازات قابل ملاحظه‏اى نخواهد داشت.
  8. عرض کردند: اى فرزند رسول اللَّه آنها چیست؟ فرمود: دین و عقل و حیا و حسن خلق و حسن ادب" «" بحار الانوار" جلد 75 صفحه 67.».
  9. آداب اسلامی : و نیز در حدیث دیگرى از همان امام ع مى‏خوانیم که فرمود: لا یطمعن ذو الکبر فى الثناء الحسن، و لا الخب فى کثرة الصدیق، و لا السیئ الادب فى الشرف:
  10. آداب اسلامی : " افراد متکبر هرگز نباید انتظار ذکر خیر از سوى مردم داشته باشند و نه افراد نیرنگ باز انتظار کثرت دوستان، و نه افراد بى ادب انتظار شرف و آبرو" «" بحار الانوار" جلد 75 صفحه 67.».
  11. آداب اسلامی : به همین دلیل هنگامى که در زندگى پیشوایان بزرگ اسلام دقت مى‏کنیم مى‏بینیم که دقیقترین نکات مربوط به ادب را حتى با افراد کوچک رعایت مى‏کردند.
  12. آداب اسلامی : اصولا دین مجموعه‏اى است از آداب : ادب در برابر خدا، ادب در مقابل پیامبر ص و پیشوایان معصوم ع، ادب در مقابل استاد و معلم، و پدر و مادر، و عالم و دانشمند.
  13. آداب اسلامی : حتى دقت در آیات قرآن مجید نشان مى‏دهد خداوند با آن مقام عظمت هنگامى که با بندگان خود سخن مى‏گوید: آداب  را کاملا رعایت مى‏کند! جایى که چنین است تکلیف مردم در مقابل خدا و پیغمبرش روشن است.
  14. آداب اسلامی : در حدیثى مى‏خوانیم:" هنگامى که آیات آغاز سوره مؤمنون نازل شد، و یک سلسله آداب اسلامى را به آنها دستور داد، از جمله مساله خشوع در نماز پیامبر اسلام ص که قبلا به هنگام نماز گاه به آسمان نظر مى‏افکند دیگر سر بر نمى‏داشت، و دائما به زمین نگاه مى‏فرمود" « تفسیر مجمع البیان"" تفسیر فخر رازى" ذیل آیه 2 سوره مؤمنون.».
  15. آداب اسلامی : در مورد پیامبر خدا نیز این موضوع تا آن حد مهم است که قرآن صریحا در آیات فوق مى‏گوید صدا را بلندتر از صداى پیامبر ص کردن و در مقابل او جار و جنجال راه انداختن موجب حبط اعمال و از بین رفتن ثواب است.
  16. آداب اسلامی : روشن است تنها رعایت این نکته در برابر پیامبر ص کافى نیست، بلکه امور دیگرى که از نظر سوء ادب همانند صداى بلند و جار و جنجال است نیز در محضرش ممنوع است، و به اصطلاح فقهى در اینجا باید" الغاء خصوصیت" و" تنقیح مناط" کرد، و اشباه و نظائر آن را به آن ملحق نمود.
  17. آداب اسلامی : در آیه 63 سوره نور نیز مى‏خوانیم: لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً که جمعى از مفسران آن را چنین تفسیر کرده‏اند:" هنگامى که پیامبر را صدا مى‏زنید با ادب و احترامى که شایسته او است صدا کنید نه همچون صدا زدن یکدیگر".
  18. آداب اسلامی : جالب اینکه قرآن در آیات فوق رعایت ادب را در برابر پیامبر ص نشانه پاکى قلب و آمادگى آن براى پذیرش تقوى، و سبب آمرزش و اجر عظیم مى‏شمرد،
  19. آداب اسلامی :  بى‏ادبان را همچون چهار پایان بى عقل معرفى مى‏کند! حتى بعضى از مفسران آیات مورد بحث را توسعه داده گفته‏اند مراحل پائین‏تر، مانند علما و دانشمندان و رهبران فکرى و اخلاقى را نیز شامل مى‏شود، مسلمانان موظفند در برابر آنها نیز آداب را رعایت کنند.
  20. آداب اسلامی : البته در برابر امامان معصوم ع این مساله روشنتر است، حتى در روایاتى که از طرق اهل بیت ع به ما رسیده مى‏خوانیم:" هنگامى که یکى از یاران با حالت جنابت خدمتشان رسید امام ع بدون مقدمه فرمود:ا ما تعلم انه لا ینبغى للجنب ان یدخل بیوت الانبیاء؟! " آیا تو نمى‏دانى که سزاوار نیست" جنب" وارد خانه پیامبران شود"؟!.
  21. آداب اسلامی : و در روایت دیگرى تعبیر به" ان بیوت الانبیاء و اولاد الانبیاء لا یدخلها الجنب" شده است، که هم خانه پیامبران را شامل مى‏شود و هم خانه فرزندان آنها را.
  22. آداب اسلامی : کوتاه سخن اینکه مساله رعایت ادب در برابر کبیر و صغیر بخش مهمى از دستورات اسلامى را شامل مى‏شود، که اگر بخواهیم همه را مورد بحث قرار دهیم از شکل تفسیر آیات بیرون مى‏رویم، در اینجا این بحث را با حدیثى از امام سجاد على بن الحسین ع در رساله حقوق در مورد" رعایت ادب در برابر استاد" پایان مى‏دهیم، فرمود:
  23. آداب اسلامی : " حق کسى که ترا تعلیم و تربیت مى‏دهد این است که او را بزرگ دارى، مجلسش را محترم بشمرى، به سخنانش کاملا گوش فرا دهى، و رو به روى او بنشینى، صدایت را از صداى او برتر نکنى،
  24. آداب اسلامی : هر گاه کسى از او سؤالى کند تو مبادرت به جواب ننمایى، در محضرش با کسى سخن نگویى، و نزد او از هیچکس غیبت نکنى، اگر پشت سر از او بد گویند دفاع کنى، عیوبش را مستور دارى،
  25. آداب اسلامی : فضائل مسلمان  را آشکار سازى، با دشمنانش همنشین نشوى، و دوستانش را دشمن ندارى، هنگامى که چنین کنى فرشتگان الهى گواهى مى‏دهند که تو به سراغ او رفته‏اى و براى خدا از او علم آموخته‏اى نه براى خلق خدا"
  26. آداب اسلامی : ما اگر الآن آداب‏ اسلامى‏ را پیاده نکنیم، چه وقت مى‏شود پیاده کنیم. 1400 سال مجلسى‏ها، طوسى‏ها، فیض کاشانى‏ها، شیخ حر آملى‏ها، خواجه نصیرالدینى‏ها، علامه حلى‏ها، طباطبائى‏ها، مطهرى‏ها، هزار و چهار صد سال نوشتند. این‏ها دوربین تلویزیون نداشتند. این‏ها آنتن رادیو نداشتند. این‏ها وزارت ارشاد اسلامى نداشتند. این‏ها در یک چنین نظام جمهورى اسلامى نبودند. 1400 سال واندی نوشتند کتاب‏ها گرد گرفته است‏.
  27. آداب اسلامی : تا ظهور حضرت مهدى (عج) عید واقعى ما محقق نشده است. ولى بالاخره عید و تعطیلى و دید و بازدید وجود ندارد و به شما عزیزان هم برنخورد و حتماً شما هم راضى هستید که ما مقدارى از اخلاقیات و آداب‏ اسلامى‏ را بگوییم.
  28. آداب اسلامی : در اسلام هر چیزى آدابى دارد و آداب‏ اسلامى‏، مستحبات آن عددش بیش‏تر از واجبات است. در بنایى مى‏گویند: خانه، آجر و سیمان آن اگر صد تومان بشود، بعد از آجر و سیمان سى صد و چهار صد هزار تومان خرج شیشه و گچ و رنگ و پرده و بخارى و شوفاژ و برق و آب و تلفن و... مى‏شود.
  29. آداب اسلامی : ما مى‏توانیم با آداب‏ اسلامى‏ مردم را به حق دعوت کنیم. چند متر راه امام على (ع) یک مسیحى را بدرقه کرد. ایشان به امام گفت: راه شما آنطرف است. امام فرمود: ادب همسفرى در اسلام این است که من چند قدم شما را همراهى کنم. این مسیحی گفت: من مسلمان مى‏شوم.
  30. آداب اسلامی : حدیث داریم کسانى که آداب و رفتار پیغمبر را دیدند و ایمان آوردند آمارشان بیش از کسانى است که استدلال شنیدند و ایمان آوردند. بعضى‏ها اسیر هستند. گیر در خودشان هست. قفل شده‏اند و باز نمى‏شوند.
  31. آداب اسلامی : مقام معظم رهبرى وقتى قارى‏ها مى‏آیند و قرآن مى‏خوانند به احترام قارى‏ها روى زمین مى‏نشینند. حدیث داریم ایستاده غذا نخور. حدیث داریم یعنى وقتى مى‏نشینى مثل برده بنشین.
  32. آداب اسلامی : حدیث داریم سفره که پهن شد، دعا کنند. اما ما وقتى خوردیم دعا مى‏کنیم. دبستانى‏ها ادبشان نسبت به استاد بیشتر است یا دانشجوها؟ دبستانى‏ها! این پیداست که رشد علمى هست اما رشد ادبى نیست.
  33. آداب اسلامی : اما سیستم علوم اسلامى اینطور نیست. علامه مطهرى وقتى به امام مى‏رسد مى‏گوید: «روحى له الفداء» خدا جان مطهرى را فداى امام کند. این از تربیت اسلامى ما است.
  34. آداب اسلامی :  نمونه ها‏ایى از بى‏ادبى‏ها را ما داریم : بعضى‏ها نسبت به خدا هم بى ادب هستند. «إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاءُ» (آل عمران/ 181) مى‏گویند: خدا فقیر است و ما بى نیاز هستیم.
  35. آداب اسلامی : روایتى داریم. پیغمبر اسلام ص یک مجرمى را که لازم بود اعدام بشود فرمان اعدام دادند. جبرئیل نازل شد که آن را نکشید. گفتند: چرا؟ گفت: او به مردم زیاد سور مى‏دهد. مهمانى زیاد مى‏دهد. به خاطر این ادب ؛ خصلت مردانگى ما او را عفو کردیم. آن فرد هم بسیار منقلب شد و مسلمان شد. (وسایل الشیعه/ ج 6/ ص 329)
  36. آداب اسلامی : آداب‏ دعا وشیوه توبه را نیز باید از خدا بیاموزیم. «ادْخُلُوا ... سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ»
  37. آداب اسلامی : در روایات آمده است: از شرایط استجابت و آداب‏ دعا، ستایش خداوند است. ابراهیم علیه السلام دعاى خود را با ستایش پروردگار همراه ساخته است. «إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
  38. آداب اسلامی : مرحوم علامه طباطبایى در تفسیرالمیزان (ج 6، ص 183)، حدود 27 صفحه در زمینه اخلاق‏ و سنن و آداب‏ زندگى پیامبر صلى الله علیه و آله روایاتى را نقل کرده است، که به برخى از آنها فهرست وار اشاره شد
  39. آداب اسلامی :اسلام درتمام امورزندگی آداب دارد درنماز آداب دارد ؛ درروزه ؛ در تمام احکام؛ درمعاشرت ؛ در کاسبی ؛ در خرید وفروش ؛ در تجارت ؛ در خانواده ؛ در همسرداریغ در تربیت فرزندان ؛ در همسایه ؛ در اقوام آداب خلاصه تمام احکام معاشرت در اسلام آداب پسندیده است که ما از آنها غافلیم 
  40. خدایا ما را با آداب‏ اسلامى‏ و اخلاق اسلامى هر چه بیش‏تر آشنا و توفیق عمل عنایت بفرما. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

----------------------------------------------------------------------------------

  • حسین صفرزاده
۱۱
شهریور

 

آداب  قرآن 1

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. فضیلت قرائت قرآن و آداب  آن و تعلیم و تعلم و حفظ قرآن
  2. آداب  قرائت بر دو قسم است: 1- آداب  ظاهریه 2- آداب  باطنیه،
  3. و آداب  ظاهریه قرائت قرآن عبارت است از: 1-ایستاده یا 2-نشسته بدون اینکه تکیه دهد یا 3- چهار زانو بنشیند
  4. 4- شمرده خواندن چنانچه در قرآن میفرماید وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا
  5. 5- جهر متوسط اگر ایمن از ریا باشد و گرنه آهسته خواندن
  6. 6- با حال حزن و بکاء بودن
  7. 7- تحسین و تجوید قرائت
  8. 8- اداء حقوق قرائت به اینکه بآیه سجده که میرسد سجده کند و بآیه عذاب استعاذه نماید و بآیه رحمت و مغفرت استرحام و استغفار کند و بآیات بهشت مسئلت نماید و بآیه دعاء، دعاء و بآیه تکبیر، تکبیر و بآیه تسبیح، تسبیح کند
  9. 9- قبل از شروع بقرائت استعاذه کند، چنانچه شرحش بیاید
  10. 10- پس از فراغ از قرائت هر سوره بگوید «صدق اللَّه العلى العظیم و بلّغ رسوله الکریم اللهم انفعنا به و بارک لنا فیه و الحمد للَّه ربّ العالمین»
  11. و آداب  باطنیه عبارت است از:
  12. احترام : واضح و هویداست که احترام هر چیزى که منتسب و وابسته شخص محترم مى باشد احترام آن شخص و هتک آن، هتک حرمت آن شخص است مثلا احترام بفرزند و خدمتگزار و بستگان کسى، احترام آن کس، و اهانت و تحقیر آنان، اهانت وى محسوب میگردد
  13. احترام : روى این اصل احترام بکعبه و مساجد و اماکن شریفه و ضرایح مقدسه و سایر منتسبات بآنها لازم، و نجس کردن و بى‏احترامى بآنها حرام است .
  14. واحترام حجج اسلام و دانشمندان و مبلغین و طلاب علوم دینى و مؤمنین از همین جهت لازم، و بى‏احترامى و توهین بآنان حرام شده زیرا احترام آنان احترام بامام و پیغمبر و بالاخره احترام بخداست و اهانت بآنان، اهانت باینها میباشد
  15. احترام : و وجوب احترام بقرآن هم از جهت انتساب بحق تبارک و تعالى بوده و این احترام از جهاتى براى قرآن ثابت است:
  16. احترام به کلامات خدا:1- کلام الهى است که بقدرت کامله حق موجود شده چه آنکه یکى از صفات بارى تکلّم است یعنى قدرت بر ایجاد کلام دارد چنانچه براى حضرت موسى علیه السّلام در کوه طور ایجاد سخن فرمود و موسى علیه السّلام را طرف خطاب قرار داد وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَکْلِیماً و همچنین عین کلمات قرآن را خدا ایجاد و بر قلب رسول اکرم بوسیله جبرئیل امین القاء فرمود :
  17. احترام به کلامات خدا: 2- قرآن کتاب قانون الهى و مرامنامه دینى است و بر هر متدیّنى احترام بقانون و مرامنامه دین لازم است 3- معجزه بزرگ پیغمبر اسلام است و احترام بآن، احترام به پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و هتک آن، هتک حرمت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم است
  18. احترام به کلامات خدا:4- کتاب دستور العمل مسلمین و مایه سعادت دنیا و آخرت و نجات آنان از هلاکت و بدبختى نشأتین و وسیله ترقّى و تعالى و عزّت و شرافت آنهاست
  19. احترام به کلامات خدا: 5- قرآن معرّف حقیقت پیغمبر و على و فاطمه و حسنین و سایر ائمّه طاهرین علیهم السلام و انبیاء و رسل الهى و هداة الى اللَّه است و احترام بقرآن در حکم احترام بآنان و بى‏اعتنایى بقرآن، بى‏اعتنایى بآنان محسوب میشود
  20. احترام به کلامات خدا: و بالجمله براى مسلمانان لازم است که احترامات قرآن را ملحوظ داشته و از بى‏اعتنایى و بى‏حرمتى بآن اجتناب ورزند، و مراد باحترام قران نه تنها احترامات ظاهرى است.
  21. احترامات ظاهرى از قبیل نجس نکردن و بى‏وضوء مسّ کتابت قرآن ننمودن و آداب  قرائت را رعایت کردن و امثال اینهاست بلکه
  22. اهمّ، احترامات باطنى قرآن و عمل کردن بدستورات و پشت پا نزدن باحکام قرآنست و همچنین مراد از قرآن فقط مجموع قرآن نیست بلکه هر سوره و هر آیه از قرآن اگر چه جزء دعاء یا مقاله یا اعلان و آگهى باشد هم قرآن است و باید احترام آن رعایت شود.
  23. و آداب  باطنیه عبارت است از:
  24. 1- فهمیدن و پى بردن بعظمت کلام، به این معنى که بداند قرآن کلام الهى است که از عرش عظمت حق نزول نموده تا بمرتبه افهام خلق رسیده براى اینکه بشر را از تیه ضلالت و سرگردانى بسر منزل سعادت جاودانى هدایت کند،
  25. و کلید خزائن گوهرهاى گرانبهایى است که هر که بچنک آرد بغناى حقیقى نائل گردد
  26. و آب حیاتى است که هر که بیاشامد از زندگانى جاوید بهره‏مند شود و داروى شفا بخشى است که هر که بنوشد از دردهاى نهانى و آشکار شفا یابد
  27. درعظمت گوینده کلام،2- دانستن و پى بردن بعظمت گوینده کلام، یعنى بداند که گوینده آن خداوند بزرگ و آفریدگار و پروردگار جهانیان است که ذات مقدسش جامع جمیع کمالات و منزه از همه عیوب و نواقص و مبرّا از احتیاج است و نهایتى براى صفات کمال و عظمت و کبریایى و علوّ او نیست و او حکیم على الاطلاق و عالم بجمیع سرائر و ضمائر و قادر بر هر چیز و سمیع و بصیر و مدرک و لطیف و خبیر است
  28. درعظمت گوینده کلام، 3- از طهارت ظاهر بطهارت باطن التفات نمودن، به این معنى که بداند چنانچه ظاهر قرآن را بدون طهارت نمیتوان مسّ نمود تا زبان انسان از سخنان زشت و ناروا پاک نگردد و دل انسان از اخلاق ناپسند و صفات نکوهیده پیراسته نشود حقیقت کلام حق را درنیابد و لذّت شیرینى آن را درک ننماید
  29. درعظمت گوینده کلام، 4- با خضوع و خشوع و رقّت قلب و خوف خدا قرائت کردن چنانچه در جامع السعادات «1» از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند«من قرء القرآن و لم یخضع و لم یرقّ قلبه و لم ینشأ حزنا و وجلا فى سره فقد استهان بعظیم شأن اللَّه و خسر خسرانا مبینا» (کسى که قرآن بخواند و خاضع نشود و رقت قلب نداشته باشد و در باطنش حزن و ترس پیدا نشود بتحقیق بامر بزرگ خدا توهین کرده و زیان آشکارایى نموده)
  30. درعظمت گوینده کلام، 5- با حضور قلب و ترک حدیث نفس که روح هر عبادتى است، قرآن خواندن
  31. درعظمت گوینده کلام، 6- در معانى آیات قرآن تدبّر نمودن، در قرآن میفرماید أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها «2» (پس آیا در قرآن تدبر نمیکنند بلکه بر دلهاى آنان قفل زده شده)
  32. درعظمت گوینده کلام، و در جامع السعادات «3» از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت میکند «لا خیر فى عبادة لا فقه فیها و لا فى قراءة لا تدبّر فیها»(در عبادت بدون علم و در قرائت بدون تدبر خیرى نیست)
  33. درعظمت گوینده کلام، 7- متحقق شدن بحقایق قرآن از اعتقادات و اخلاق فاضله و اعمال صالحه چون قرآن مشتمل بر توحید و بیان صفات و افعال صانع عالم و اوصاف و احوال روز قیامت و بهشت و دوزخ و علت بعثت انبیاء و صفات و رفتار آنها و تمجید از گروندگان به پیغمبران و تقبیح مخالفین آنان، و بیان صفات حسنه و اخلاق پسندیده و همچنین صفات سیئه و اعمال نکوهیده و ذکر فوائد اطاعت و ایمان و عمل صالح و زیانهاى معصیت و کفر و اعمال زشت، و بیان قصص و حکایات امم گذشته،
  34. درعظمت گوینده کلام، اموری میباشد که خواننده قرآن باید از هر قسمت از این امور کاملا بهره‏بردارى کند، بامور اعتقادیه آن معتقد، و باخلاق فاضله‏اش متخلق، و باعمال شایسته‏اش متحقق گردند، از قصص آن عبرت گرفته بوعده‏هاى قرآن امید وار و از وعید آن بهراسد
  35. درعظمت گوینده کلام، 8- تخصیص: یعنى متوجه باشد که خداوند او را مخاطب قرار داده با وى تکلم میکند و گویا در محضر پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بوده و از زبان وى کلام الهى را میشنود
  36. درعظمت گوینده کلام، 9- تأثیر قلبى: یعنى از مواعظ قرآن متّعظ شود، (پند بگیرد) اوامر آن را امتثال، و از نواهى آن اجتناب کند، بذکر نعم الهى که میرسد شکرگزارى و از بلیّات و نقماتش استعاذه نماید و بحول و قوّه الهى متمسّک و از هر حول و قوّه‏اى بیزارى جوید و توفیق امتثال اوامر و اجتناب از نواهى قرآن را از خدا طلب نماید
  37. درعظمت گوینده کلام، 10- ترقّى بدرجات و مراتب کلام حق: باین معنى که در مرتبه اول خود را مقابل حق به بیند که با خدا تکلم میکند، و در مرتبه دوم کلام حق را بشنود که بنده‏اش را مخاطب قرار داده با او سخن میگوید، در مرتبه سوم خدا را بچشم دل به بیند چنانچه از حضرت سید الشهداء و از حضرت صادق علیهما السّلام روایت شده «1» «خداوند بر بندگانش در کتاب خود و کلام خود تجلّى مینماید»
  38. درعظمت گوینده کلام، آداب  دین یعنی: على دین الإسلام، و قال عطیة: یعنی: على آداب  القرآن.
  39. درعظمت گوینده کلام، اصولا دین مجموعه‏اى است از آداب : ادب در برابر خدا، ادب در مقابل پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و پیشوایان معصوم علیهم السّلام، ادب در مقابل استاد و معلم، و پدر و مادر، و عالم و دانشمند.
  40. درعظمت گوینده کلام،  [آغاز نمودن اعمال و گفتار با نام خدا ادب است و عمل را خدایى و نیک فرجام مى‏کند]

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۲۵
تیر

سلام علیکم

بسم الله الرحمن الرحیم                            

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. آداب سلام
  2.  سلام در برابر تهدید عموی بت پرستش سلام‏ کرد، قالَ سلام‏ عَلَیْکَ‏ مریم/ 47.
  3. سلام شهید میدان بر پیغمبر:‏ سلام مرا به پیغمبر برسان و بگو خدا به تو بهترین پاداش ها را بدهد و به رزمندگان بگو سعد می‏گوید: عذری نزد خدا نخواهید داشت اگر به پیغمبر شما آسیبی برسد و شما جان در بدن داشته باشید. در همین حین بود شهید شد.
  4. سلام پرندگان وحیوانات وحشی: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِذَا کَانَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ نَادَتِ الطَّیْرُ الطَّیْرَ وَ الْوَحْشُ الْوَحْشَ وَ السِّبَاعُ السِّبَاعَ سلام‏ عَلَیْکُمْ هَذَا یَوْمٌ صَالِحٌ‏
  5. نداى سلام‏ به بهشتیان: «نادوا اصحاب الجنّة ان سلام‏ علیکم»
  6. سلام امام به شطیطه : اموال زیادی خدمت امام کاظم (علیه السلام) آوردند، لکن امام توجهش به چند درهمی بود که خانمی به نام شطیطه برای حضرت فرستاده بود. امام همان مبلغ کم را از نماینده گرفت و فرمود: سلام‏ مرابه شطیطه برسان و این کفن و چهل درهم را به او بده و بگو پنبه ی این کفن در مزرعه مادرم فاطمه کاشته شده. پارچه را برای کفن به او بده و بافتن این کفن را خواهرم حکیمه انجام داده. شما 19 روز بیشتر زنده نیستی. خودم برای نماز جنازه تو به نیشابور می‏آیم".
  7. «سلام‏ على نوحٍ فى العالمین» صافّات، 79
  8. «سلام‏ على نوحٍ فى العالمین» صافّات، 79.
  9. سلام برناشناس: وَ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذ. (هود/ 69) قالَ سلام‏ قَوْمٌ مُنْکِروُن. (ذاریات/ 25) (ابراهیم در پاسخ) گفت: سلام‏، شما را نمى‏شناسم. پس پنهانى به سراغ خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بریان شده‏اى) را آورد. پس غذا را نزدیک مهمانان گذارد، (ولى با تعجب دید دست به سوى غذا نمى‏برند،) گفت: چرا نمى‏خورید؟! (ذاریات، 24- 27)
  10. سلام  ابراهیم:(ابراهیم از عموى خود جدا شد و) گفت: سلام‏ بر تو، به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى‏خواهم، زیرا او همواره نسبت به من بسیار مهربان بوده است.
  11.  سلام خدا بر بندگان : (اى رسول بگو) ستایش مخصوص خداست و سلام‏ بر بندگانش، کسانى (همچون نوح، ابراهیم، و ...) که آنان را برگزید.
  12. سلام برشب قدر: (آن شب) تا طلوع فجر، (سراسر) سلام‏ و درود است.
  13. سلام برسر تا سر شب : (آن شب) تا طلوع فجر، (سراسر) سلام‏ و درود است. سلام‏ هِىَ حَتَّى‏ مَطْلَعِ الْفَجْرِ
  14.  سلام وآداب سلام : (با توجه به معنای سلام‏) (به آداب سلام‏ در روایات مراجعه شود).
  15. برکات سلام:(در سلام‏، دعا، سلامتى و امنیّت وجود دارد)
  16. سلام برذکات دهنده : اگر خداوند به ما دستور مى‏دهد: «صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً» بر پیامبر درود فرستید و سلام‏ گویید وتسلیم فرمانش باشید، در مقابل به پیامبر دستور مى‏دهد: «وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ» به آنها که زکات مى‏پردازند درود بفرست.
  17. سلام بر اهل قبور: به در روایات متعدّدى وارد شده که رهبران معصوم ما، در قبرستان حاضر مى‏شدند و به اهل قبور سلام‏ کرده و با آنها حرف مى‏زدند و از آنان سؤال مى‏کردند و به ما نیز سفارش کردند که همان سلام‏ها را در ورود به قبرستان و با اهل قبور داشته باشیم.سلام علی اهل دیار مومنین والمومنات
  18. سلام آشکار: بهترین شما کسى است که اطعام کند، سلام‏ را آشکارا بدهد و هنگامى که مردم در خوابند، نماز بخواند.
  19. سلام براطفال: پیامبر صلى الله علیه و آله به اطفال سلام‏ مى‏کردند.
  20. سلام هدیه خداوند: خداوند پیام سلام‏ براى ایشان هدیه مى‏کند. «سلام‏ قَولًا مِن رَبّ رَحِیمٍ»
  21. سلام خداوند بر ابراهیم : در برابر تهدید عموى بت‏پرستش سلام‏ کرد، «قالَ سلام‏ عَلَیْکَ» خداوند به او سلام‏ فرستاد. «سلام‏ عَلى‏ إِبْراهِیمَ»
  22. سلام وصله رحم :  صله‏ى رحم کنید، گرچه به اندازه‏ى سلام‏ کردن باشد.
  23. سلام بر صبرآنها: فرشتگان از هر سو بر آنان وارد شده و تبریک مى‏گویند. «وَالمَلائِکَةُ یَدخُلُونَ عَلَیهِم مِن کُلّ بابٍ سلام‏ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم»
  24. سلام جواب جاهلان : گاهى سلام‏ کردن است. «اذا خاطَبَهُمُ الجاهلون قالوا سلاماً»
  25. سلام در ورود درهرمکان : هنگام ورود، سلام‏ کنید. «فسلّموا»
  26. سلام وایجاد مسئولیت : چند نوجوان که از مدرسه باز مى‏گردند، به طلبه‏اى جوان سلام‏ مى‏کنند و او به فکر فرو مى‏رود که من در برابر اینها چه مسئولیتى دارم؟
  27. سلام‏ خداوند در قرآن :  [سلام‏ عَلى نُوحٍ فِى الْعالَمین‏]. [سلام‏ عَلى إِبْراهیم‏]. [سلام‏ عَلى مُوسى وَ هارُون‏]. [سلام‏ عَلى إِلْ‏یاسین‏].
  28. سلام‏ وپیوند روحی : اگر دو نفر از دور و با اشاره به هم سلام‏ کنند، یک درجه پیوند روحى پیدا مى‏کنند، ولى اگر در بدن و جسم این دو به هم نزدیک شده، دست یکدیگر را بفشارند و یا یکدیگر را در بغل بگیرند، درجه علاقه و پیوند روحى آنان بیشتر مى‏شود، بنابراین، نزدیک قبر شهید و اولیاى خدا رفتن، علاوه بر درس عبرت گرفتن و تجلیل از مقام معنوى اولیاى خدا سبب آمادگى و پیوند قلبى بیشتر است.
  29. سلام همراه ملاقات: تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سلام‏ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً«احزاب/44»مراد از «یَوْمَ‏ یَلْقَوْنَهُ‏»، «روز ملاقات»، روز رستاخیز است که با کنار رفتن پرده‏ها، انسان به مقام شهود باطنى و دید قلبى مى‏رسد، گویا خدا را ملاقات مى‏کند.
  30. سلا کلام خداست: سلام‏ قَوْلًا مّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ‏
  31. سلام برمومنون: «اذا جاءک الذّین یؤمنون بایاتنا فقل سلام‏ علیکم» هرگاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند به آنها بگو سلام‏ بر شما.
  32. سلام الْمَلائِکَةُ دروقت جان گرفتن:  «أَلّا تَخافُوا وَ لاتَحْزَنُوا» و با جمله «سلام‏ علیکم‏» جان آنها را مى‏گیرند: «الَّذِینَ تَتَوَفّاهُمُ‏ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سلام‏ عَلَیْکُمْ»، و در آخرت نیز از هرسو بر آنان سلام‏ مى‏کنند:
  33. سلام بربندگان: «الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سلام‏ عَلى‏ عِبادِهِ»
  34. سلام با تملق: بعضى‏ها به هم مى‏رسند، سلام‏ علیکم، مخلصم، حال شما چطور است. قربان شما. تملق مى‏کنند، این ستایش‏ها سه تا بیشتر ندارد. گاهى دیروز پول بستنى یا ماشین رساندش، یا یک خیرى دیده است، مثل فنر در مقابلش خم مى‏شود یا گاهى الان احترام مى‏کند به خاطر الان، الان یک لطفى مى‏بیند، اینطور ستایش مى‏کند یا امید دارد فردا سر امتحانات به آن سختگیرى نمى‏کند، از قبل از شروع امتحان به آن سلام‏هاى گرم شروع مى‏شود به امید اینکه فردا سر امتحان یک کمکى بگیرد.
  35. سلام برامام زمان «السَّلامُ عَلَیْک حینَ تُصَلّى‏ وَ تَقْنُتْ» سلام‏ بر تو هنگامى که به نماز و قنوت مى‏ایستى.
  36. سلام بربندگان مخلص: «السّلام علینا و على عباد اللّه الصّالحین» و هرگز به فرد و قبیله و حزب و نژاد خاصى سلام‏ نمى‏کنیم.
  37. سلام‏ اخلاق رسول الله :«انس» مى‏گوید: سالها در خانه پیامبر صلى الله علیه و آله بودم و هرگز از من انتقاد و گلایه‏اى نکرد. به دست خود شیر مى‏دوشید. به اطفال سلام‏ مى‏کرد. دعوت برده‏ها را مى‏پذیرفت. از غذایى که میل نداشت مذمّت نمى‏کرد. درباره مسواک و استفاده از عطر و به جاى آوردن غسل جمعه و اصلاح سر و صورت خود و پوشیدن لباس سفید، عنایت و دقّت خاصّى داشت.
  38. سلام فرشتگان به من «بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسى هستم. ولى همین که کمى بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعى خالى دیدم و درآخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبر در قرآن‏ و روایات محمد و آل محمد بروم. من یقین کردم که کارم بى‏اساس بوده است، زیرا در طول عمرم به جاى نور، در سایه ایستاده بودم. ازغصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید تا رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن‏ آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن‏ کردم و در خانه وحى را کوبیدم. درها باز شد و پرده‏ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من مى‏گویند: «سلام‏ علیکم طبتم فادخلوا خالدین‏» من که اکنون دست به نوشتن اسرار قرآن‏ زدم، اقرار مى‏کنم که‏ قرآن‏ دریاى عمیقى است که جز با لطف الهى امکان ورود در آن نیست. ولى چه کنم عمرم رفت، بدنم ناتوان، قلبم شکسته، سرمایه‏ام کم، ابزار کارم ناقص [و]
  39. سلام بر«بَقِیَّتُ اللَّهِ» در این آیه به معناى درآمد و سودى است که از یک سرمایه‏ى حلال و خداپسندانه براى انسان باقى مى‏ماند و صد در صد حلال است. امّا درروایات به هر وجود مبارکى که به اراده‏ى خداوند براى بشریّت باقى مى‏ماند، «بَقِیَّتُ اللَّهِ» گفته مى‏شود. از جمله به سربازان مؤمنى که پیروزمندانه از جبهه‏ى جنگ برمى‏گردند، زیرا به اراده‏ى الهى باقى مانده‏اند. به امام عصر (عجّل اللَّه تعالى فرجه الشریف) نیز«بَقِیَّتُ اللَّهِ» مى‏گویند، خداوند براى هدایت مردم ذخیره و باقى نگهداشته شده است. یکى از نام‏ها و اسامى مبارک آن حضرت «بَقِیَّتُ اللَّهِ» است و ما براو به این نام سلام‏ مى‏کنیم: «السلام علیک یا بقیة اللَّه فى ارضه». وقتى آن حضرت در مکّه ظهور فرمایند، این آیه را تلاوت کرده و مى‏فرمایند: من آن «بقیّة اللَّه» هستم. البتّه به سایر معصومین علیهم السلام نیز لقب «بقیةاللَّه» داده شده است.
  40. «تحیّتهم فیها سلام‏» اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم... باز نگری 9 /12/1402—18 شعبان1445چهار شنبه
  • حسین صفرزاده