پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۶۴ مطلب در مرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

۱۰
مرداد

 

  1. سرفصل شرح خطبه متقین نهج البلاغه 16 و 17- زهد در دنیا  وشکستن زنجیرهاى اسارت‏ 16- ارادتهم الدنیا  فلم یریدوها، 17- و اسرتهم ففدوا انفسهم منها ترجمه: دنیا  به آنها روى آورد، و آنها از آن روى گردان شدند (دنیا ) خواست آنها را اسیر خود سازد ولى آنها با فداکارى، خویشتن را آزاد ساختند.***
  2. حبّ مفرط دنیا ،-: دنیا دائماً در پى به دست آوردن پرهیزکاران است،
  3. دنیا براى شیخ انصارى - گویند چند مرتبه برداشتم که خرج کنم ولى منصرف شدم.
  4.  شیطان حتى در اینجا هم مأیوس نیستم،- آرى برادر، همچون شیخ انصارى را شیطان اراده مى‏کند،
  5. مأیوس نشود از فریب- ، شیطان به دنبال فریب بندگان مخلص الهى هم هست، هرگز مأیوس نمى‏شود!
  6. مقاومت بر زنجیر اسارت دنیا - غفلت همان و به بند کشیده شدن همان.
  7. دنیا زنی زیبای با فریب  - حضرت فرمود «برو و همسر دیگرى برگزین»
  8. آنان که فریب دنیاخوردند دربین سنگها مدفونندفرمودند ازروز ملاقات خداوند مى‏ترسم وخوف دارم.
  9. مرد از دنیا با ستایش خارج شد - ارادتهم الدنیا  فلم یریدوها،
  10. دنیا محل گذر مسافراست - (لدوا للموت و ابنوا للخراب). هر که آمد عمارتى نو ساخت..... رفت و منزل به دیگرى پرداخت
  11. دنیا در دست من باشد ؛ نه من در دست دنیا - اگر لباسهاى سلطنت را به در آورى، دیگر شاه از غیر شاه مشخص نیست، به دنیا دل نبند هر کی که مرد......  که دنیا در به در اندوه و درد..... به گورستان گذر کن تا ببینی......  که دنیا با رفیقانت چه کرد.....که دنیا به خسران عقبی نیرزد.....به دوری ز اولاد زهرا (س) نیرزد
  12.  وضوی همسو باطنی و ظاهر یست - از طهارت سرّ (و باطن) که سالک در باطن و سرش قصد کند،
  13. زیرا در این وضوی همسو- (إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ) مضمضه‏ یعنى چشیدن حلاوت ذکر، باید بینى و دهان قلب و روح را از گرفتگى و کثافات تطهیر کرد،
  14. تطهیر اوجب اظهر از تطهیر واجب - «چگونه است که: دینت را به هر رجسى و نجسى مى‏پسندى، و اما لباس بى‏ارزش دنیا ئیت را همیشه پاک نگه مى‏دارى؟!
  15. طالب و مطلوب هر دو نجس»-: خَیْرُ الامُورِ أَوْسَطُهَا الکافی، ج 6، ص 540.
  16. دست شوئى و بریدن طمع - بواسطه این مسح محبت دنیا  و مال و جاهش یک سره فداى محبت دوست
  17. با سرعت به قرارگاه مقصود - با مسح، متوضّى (وضو گیرنده) ملتزم مى‏شود (فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ)
  18. بعضى نعلین را به دنیا  (ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ):
  19. و اما وضوى باطنى، پاک کردن نفس از رذائل اخلاقى و پاک کردن عقل از افکار هلاک کننده
  20. دو وضو صفای ظاهر وباطن-با این هر دو وضوء «الوضوء على الوضوء نور على نور» (یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدنیا وَ فِی الْآخِرَةِ) اسباب فریب دنیا- پس اى برادر به جائى نرسى تا وقتى که قصد دارى به دنیا رسى، اسباب فریب دنیا بسیار ،
  21. حریص مال دنیا : «مرحبا بشعائر الصالحین» اگر آنچه من انداختم تو برداشته‏اى نه، و اگر برنداشته‏اى آرى.
  22. لغزش های امتحان - عشق اولاد و همسر «اللهم انى اعوذبک من الفتن»:  «لا تقل هذا فان اولادک من الفتن»: (أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ)* و فرمودند: «قل اللهم انى اعوذبک من مضلات الفتن»:
  23. عشق افراطى به زن و همسر -«صدق الله حیث قال انما اموالکم و اولادکم فتنه و الله لما رأیت الحسین عثر بطرف ثوبه لم املک نفسى حتى وقعت علیه»:
  24. خوشا بحال مار و کرم ابریشم - دنیا بدتر از مار است که مار ماده سیاهى دارد که براى درمان مار گزیده به کار آید،
  25. مار فهم دار ولی دنیا نفهم ندارد - مار فهمید،اما دنیا این مقدار را هم نمى‏فهمد،
  26. دنیا وسایه درخت - «مالى و الدنیا  انما مثلى و الدنیا  کمثل راکب قال (من القیلولة) فى ظل شجرة فى یوم صیف ثم راح و ترکها»:.
  27. 700 سال عمربدون بناء ولی کمتر از 100 قصرها سازند - «انا فلان الملک انا الذى عمرت الف سنة و بنیت الف مدینة و تزوجت بالف بکر و هزمت الف عسکر ثم کان مصیرى الى هذا فاعتبروا یا اولى الالباب»: پایان کار من این است، پس عبرت بگیرید اى صاحبان خرد».
  28. تفکّر در فناء دنیا - دست مرا ازتابوت بیرون کنید - رحم کنید کسى را که دیروز امیر شما و امروز سائل شما است. به دنیا دل نبند هر کی که مرد .....  که دنیا در به در اندوه و درد ..... به گورستان گذر کن تا ببینی.....  که دنیا با رفیقانت چه کرد
  29.  ارزش یک ساعت تفکر- که ترا هر لحظه مرگ و رجعتی ست‏ ..... مصطفى فرموده دنیا ساعتی ست.....هر نفس نو می شود دنیا و ما ..... ‏ بیخبر از نو شدن اندر بقا..
  30. دنیا دریاى عمیقى - «یا بُنَىّ انّ الدنیا  بحر عمیق قد غرق فیه عالم کثیر فلتکن سَفینَتُک فیها تقوى الله و حشوها الایمان و شراعها التوکل و قیّمها العقل و دلیلها العلم و سکّانها الصبر»:
  31. شاعرى در وصف دنیا  چنین سروده: یا خاطب الدنیا  الدنیّة انّها ..... شرک الردى و قرارة الاکدار...
  32. و دیگرى گفته: بترسید، بترسید از حیله و نیرنگ من).
  33. مرحوم الهى در ذیل این فراز (تجارة مریحة یسرّها لهم ربّهم) چنین مى‏سُراید:
  34. ین دو بیت اخیر را بر روى سنگ قبر قطب راوندى
  1. جهان بازار و سودا پارسائى‏
 
  1. نه هرگز گوهر از خود گوهرى یافت
 
       
  1. در ذیل فراز (ارادتهم الدنیا  فلم یریدوها و اسرتهم ففدوا انفسهم منها) نیز چنین مى‏سراید:

جهان گر گیرد آنان را به بازى‏

 
  1. حکایت (تاجر و فرزندش)
  1. ولیک آن غالف از رسم تجارت
 
   
  1. تو را سرمایه جان، سود آفرینش‏ الهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
   
  • حسین صفرزاده
۱۰
مرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. سرفصل شرح متقین نهج البلاغه 15- صبر و استقامت‏ 3..در این قسمت صبر و استقامت ؛ فضیلت در کتاب وسنت ؛ تجارت پرسود که پروردگار برای ضابرین فراهم ساخته. بیان شده ؛
  2. عبرت از دنیا -2- در یکى از سخنان حکیمانه مولى در نهج‏البلاغه، 8 صفت براى دنیا ..
  3. «دنیا سراى راستى و صدق فرمودند: «انّ الدنیا: دارُ صِدق لِمَنْ صَدَقَها و دارُ عافِیة لِمنٌ فَهم عنها و دارُ غَنىَّ لمن تزوَّد منها و دارُ مَوعِظَة لِمَنْ اتَّعَظَ بها، مَسجِدُ احِبَّاء الله و مُصَلّى ملائکة الله، و مَهْبِطُ وَحْىِ الله، و مَتْجَرُ اولیاء الله اکْتَسبوا فیها الرَّحمة رَبِحوا فیها الجنَّة»:
  4. 1-«دنیا سراى راستى و صدق ... آن یکى در پیش شیر دادگر...... ذم دنیا کرد بسیارى مگر
  5. تجارتخانه بودن دنیا - «الدنیا سوق رَبِحَ فیها قومٌ و خَسِرَ فیها آخرون»:
  6. «دنیا بازارى است که در آن عدّه‏اى سود کرده و عدّه‏اى دیگر متضرر مى‏شوند»،
  7. اما ثمن بهاء دنیا - «انّه لیس لانفسکم ثمن الّا الجنة فلا تَبیعوها الّا بها»
  8. مزد به زحمت انداختن بدن درمسیر عبادت و بندگى - «من باع نفسه بغیر نعیم الجنة فقد ظلمها»:..«الا انَّ ثَمَن ابدانکم الجنه فلا تبیعوها بغیرها»:
  9. مزد به زحمت انداختن بدن درمسیر عبادت و بندگى بهشت است، شاید مقدار کمى از بهاى روح متکاملى است
  10. در دنیا حقیقت دو چیز عرضه کرده‏ایم: 1- جسم. 2- نفس و روح،
  11. دنیا دو گونه فراردارد – ودو گونه قرار دارد - فرارتشنگی وگرسنگی وشهوت –
  12. جهنم جای رذالت وشر - درد فراق و جدائى از
  13. اینگونه اشخاص هر چه به پآیان زندگى نزدیک مى‏شوند، به قعر جهنم نزدیکتر مى‏شوند.
  14. دلالان حقه باز وکلک - اما دلالان این بازار  چه کسانى هستند؟
  15. 1- دلالانى که به خیر و صلاح اینها دو دسته‏اند: الف:
  16. ب: عقول انسانها که در کنار این رسولان خارجى                       
  17. 2- دلالانى که به شرارت و فساد سوق مى‏دهند که اینها هم دو دسته‏اند:
  18. همه حسرت خورند که گوهرکم برگرفته اند - اول گویند: چرا نیاوردیم، و دسته دوم گویند: چرا کم آورده‏اید.
  19. سودى گران فراهم نمایند،- آنهائى که دست خالى از این بازار  برمى‏گردند چگونه توقع سرور و نشاط دارند؟!
  20. خدایا سرمایه ما کتاب تو ومحبت خاندان رسول توست - ولى هرگز در صدد مخالفت با تو نبوده و نیستیم،
  21. نجات از دلالان - آیام قلیلى را صبر کرده و راحت طویلى به دست آوردند،  
  22. حفظ سرمایه- همچنانکه «یسرها لهم ربهم»
  23. آیات در مسئله تجارت -  (إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ).
  24. سند معامله - در این آیه مؤمنان فروشنده و خداوند خریدار
  25. خداوند قادر و بى نیاز است، (بشارت باد شما را به این معامله‏اى که انجام دادید)
  26. در اینجا دو نکته قابل توجه است: الف- خداوند مالک همه اشیاء است،
  27. تعادل بین کالا وفیمت - ب- «بیع ربیع لانقیل و لا نستقیل»:
  28. 2- تجارت نجات از عذاب  دردناک (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ- تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ- یَغْفِرْ- لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ یُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ- 12- وَ أُخْرى‏ تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ)
  29. دنیا محل تجارت پر سود - یارى از خدا و پیروزى نزدیک است و مؤمنان را بشارت ده‏].
  30. تجارت پرسود و آرامش- و در عوض سه چیز عطا مى‏فرماید
  31. راغب در مفردات گوید: 1- تاریکى شب‏ (وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً) 2- خانه‏هاى مسکونى‏ (وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً) 3- همسران یکدل‏ (وَ مِنْ آیا  تِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها).
  32. صبردرایام کوتاه دنبا - 3- یارى و پیروزى قریب-
  33. معامله ای با عدم فسخ - «لیلة عقبه» «ربح البیع لانقیل و لا نستقیل»:
  34. کالای کم ارزش وسود فراوان - تا به اینجا روشن شد که دنیا همچون بازارى براى عرضه کالاها است،
  35. صبرسود ماندگاردایمی : نمونه دیگر «طوعه» است، طوعه آن زن بزرگوارى است
  36. ولى تاریخ نام طوعه آرى نام طوعه در تاریخ کوفه و کربلا
  37. مرحوم الهى واله در ذیل این فراز (صبروا ایاما قصیره اعقبتهم راحة طویلة) چنین مى‏سراید:

جزاى صبرآنان یک دو روزى‏

 

بیامد راحت جاوید روزى‏

***اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج‏1، ص: 409

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۰
مرداد

 

بیش از 120 کتا ب از نهج البلاغه ؛  ترجمه و شروح آن از آقا جانم امیرالمومنین علی بن ابی طالب علی علیه السلام  در دانش نامه علوی آمده است یا شروح دیگر؛ بعضا با شناسنامه و یا نام و زبان کتاب آورده شده تیتر موضوعی خطبه همام (متقین) را در نهج البلاغه (ح فرزاد) یا در نمایش پردازش اربعین حسینی  ملاحظه فرمایید لطفا نظر دهید متشکرم . https://safarzade.blog.ir/  

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. ..15.فهرست شرح متقین نهج البلاغه - صبر  و استقامت‏2-در این قسمت صبر و استقامت ؛ فضیلت در کتاب وسنت ؛ اقسام صبر؛ فلسفه صبر چیست ؛ طالوت کیست ، تجارت پرسود که پروردگار برای ضابرین فراهم ساخته. بیان شده ؛ مولود کعبه سیزدهم رجب الرمرجب تولد آجانم امیرالمومنین علی بن ابیطالب برکلیه شیعیان جهان کبارک باشد.
  2. 15- صبر  و استقامت‏- صبر وا ایاما قصیرة اعقبتهم راحة طویلة، تجارة مربحة یسرها لهم ربهم.
  3. عفو انسان قدرتمند ارزش بیشتر دارد- «اولَى الناسِ بالعفوِ اقْدَرُهُم على العُقُوبة».
  4. صبر بر بلآیی که قدرت انتقام نیست - «اسألک من الیقین مایهون على مصائب الدنیا»:1- حسن توکل 2- حسن رضا 3- «حسن الصبر  فیما فآت»:
  5. 2- صبر  بر طاعت و عبادت-
  6. 3- صبر بر معصیت-
  7. صبر بر گناهان مأنوس _
  8. صبر و فرار از معاصی  _  «اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»:
  9. صبر با ذکر خدا - از جمله صبر  بر معاصى صبر  بر نعمت است، «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏- أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏»:  «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»:«الصبر صبر انِ صبر عَلى ما تَکْرَهُ وَ صبر  عَمّا تُحِبُّ»:
  10. «صبر بر دوگونه است: 1- صبری که کراهت دارى 2- صبر  از آنچه دوست مى‏دارى (معاصى میل نفس » «جُعِلتُ فِداک و مَا الصابرون و ما المتصبر ون؟ قال الصابرون على اداء الفرائض و المتصبرون على اجتناب المحارم»:
  11. و در روایتى دیگر «اصبر وا وَ صابِرُوا» رسیده: «اصبروا على الفرائض و صابروا على المصائب»
  12. «متصبر » کسى است، «مَنْ یتصبر  یصبر ه الله ...»:
  13. با فضیلت‏ترین صبر _ «افضل الصبر التصبر »«با فضیلت‏ترین صبر ها تصبر (کُلفت و مشقت و زحمت ».
  14.  ثواب و درجه صبر - «الصبر  فى القرآن على ثلاثة اوجه، صبر على اداء فرائض الله تعالى- فله ثلاثمائة درجه و صبر  عن محارم الله- تعالى- و له ستمائة درجة، و صبر على المصیبة عند الصدمة الاولى».
  15. صبر در معصیت مشکل تر است - «الصبر  صبر ان: صبر  عند المصیبة حسن جمیل و احسن من ذلک، الصبر  عند ما حرّم الله علیک»
  16. در اهمیت صفت صبر  «صبروا ایا ماً قصیرة اعقبتهم راحة طویلة» - فى الزلازل و قور و فى المکاره صبور.( و در ناگواریها بردبار) - و انْ بُغِىَ علیه صبرحتى یکون الله هو الذى یَنْتَقِم له.
  17. فلسفه صبر چیست؟ فلسفه مهم صبر«مَنْ صَنَّفَ فقد استهدف»:
  18. صبروحوصله درکارخیر-: نابرده رنج گنج میسر نمى‏شود..... مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
  19. اگرصبرندارید طلبه نشوید – به  شما بگویم اگر صبر ندارید، دنبال کارى نروید،
  20. دانشمندان باصبرمشقت - ادیسون و غیره سالها رنج و بیخوابى کشیده و صبرواستقامت را نَصْب العین خود..
  21. صبرکم استعداد بر فراز علم -آرى اگرصبر  نداشتند، به این مقام هرگز نمى‏پرسیدند،
  22. صبر وظفرهردو - در پآیا ن این بحث- آسیه قهرمان صبرواستقامت همچنان پایدارى مى‏کرد، صبر  و ظفر هر دو از دوستان قدیمند..... بر اثر صبر  نوبت ظفر آید
  23. صبروخانه ای نزد خدا - «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»
  24. صبر درس زندگی - فشار و شکنجه، آن زن مؤمن را به زانو نیاورد،
  25. 2- واقعه دیگر داستان طالوت (أَلَمْ تَرَ إِلَى‏ الملا ... وَلکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِینَ).
  26. «تابوت» یا «صندوق عهد»-
  27. رمزعقب‏ماندگى - پیامبرى به نام (اشموئیل) را براى نجات و ارشاد آنها برانگیخت
  28. طالوت کیست؟ طالوت مردى بلند قامت و تنومند و خوش‏اندام بود،  
  29. ماموریت بزرگ طالوت - تابوت (صندوق عهد) که از یادگارهاى مهم انبیاء
  30. موجودات روحانى عاقل- . چگونه فرشتگان صندوق عهد را آوردند؟
  31. طالوت فرماندهى سپاه -  در مدتى کوتاه لیاقت و شایستگى خود را در اداره امور مملکت و فرماندهى ..
  32. جمعیت کم وارداه پروردگار - اما آنها که ایمان راسخ به رستاخیز داشتند و دلهایشان از محبت خدا لبریز بود،
  33. پیروزی لشکر«طالوت» با آن عدّه کم اما مؤمن و مجاهد آماده کارزار شد،
  34. صبربا قدم های ثابت -«وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صبراً وَ ثَبِّتْ‏ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ»
  35. استواری قدم در ظرف صبر- «ثَبِّتْ أَقْدامَنا»: «و انصرنا على القوم الکافرین». تجارة مُربحة یسّرها لهم ربّهم
  36. کاشت کم دوام وپردوام - - «الدنیا مزرعة الآخرة»: «مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ»:
  37. صبرمحصول پر دوام - نکته جالب (مِنْ تبعیضیّة) «نُؤْتِهِ مِنْها»
  38. زراعت آخرت دنیا راهم دارد- نکته دیگر لطف الهى را ببین که زمین را براى ما مهیّا کرده،
  39. صبر برتلاش ده برابر- «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»: «لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ‏فَضْلِهِ»:
  40. صبربرانفاق  یک به 700- «کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» که گاهى در یک بوته در حدود 4000 دانه گندم وجود داشت،
  41. دنیا تسلیم صابربرآخرت است -: «مَنْ کانَتْ نِیّتُه الدنیا فَرَّق الله علیه امره و جعل الفقر بین عینیه و لم یاته من الدنیا الّا ما کتب له و مَنْ کانت نیّته الآخرة جمع اللّه شمله و جعل غناه فى قلبه و اتَتْه الدنیا و هى راغمةٌ»:

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۹
مرداد

 

                          بسم الله الرحمن الرحیم

                       اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. سرفصل های متقین  15- صبر  و استقامت‏1-
  2. در این قسمت صبر و استقامت ؛ فضیلت در کتاب وسنت ؛ اقسام صبر؛ فلسفه صبر چیست ؛ طالوت کیست ، تجارت پرسود که پروردگار برای ضابرین فراهم ساخته. بیان شده ؛
  3. 15- صبر  و استقامت‏- صبر وا ایاما قصیرة اعقبتهم راحة طویلة، تجارة مربحة یسرها لهم ربهم. براى مدتى کوتاه در این جهان صبر  و استقامت ورزیدند و راحتى بس طولانى بدست آوردند، تجارتى است پرسود که پروردگارشان بر ایشان فراهم ساخته.
  4. شرح: صبر  یعنى چه؟
  5. و تحریکات مسلمانان لبنان
  6. راغب اصفهانى در کتاب خود گوید: «الصبر الامساک فى الضیق»:
  7. «الصبر  ثبات النفس وعدم اضطرابها : «الصبر  ثبات النفس وعدم اضطرابها فى الشدائد و المصائب ..
  8. «صبر  چیست»؟ - قال: «تبصر فى الضرّاء کما تبصر فى السرّاء و فى الفاقةِ کما تصبر  فى العافیة، فلا یشکو حاله عند الخلق بما یصیب من البلاء»:
  9. «صبر شکیبائى و استقامت ورزىدن -
  10. صبر جزء مفهوم نورانى استقامت - (ذلک مَبْلَغُهم مِنَ العِلْم).
  11. فضیلت صبر  در کتاب و سنّت‏- این گوهر گرانبها است
  12. آیات فضیلت صبر  1- (وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ):
  13. صبر چه کیمیائى است باارزش-
  14. آیا ت در فضیلت صبر  2- (وَ الَّذِینَ صبر وا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ...
  15.  نکته مهم و قابل توجهسؤال شد ایمان چیست؟ فرمودند «الصبر ».
  16. آیا ت در فضیلت صبر 3- (أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صبر وا وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً):
  17. آیا ت در فضیلت صبر - «علیکم بالصبر  فإنَّ الصبر  من الایمان کالرأس من الجسد و لا خیر فى جَسد ..
  18. : «بر شما باد صبر  و شکیبائى،
  19.  آیات در فضیلت صبر- . سوره الفرقان، آیه 75
  20. آیات در فضیلت صبر- (سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ)
  21. آیات در فضیلت صبر-  4- (وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صبر وا وَ کانُوا بِآیا تِنا یُوقِنُونَ):
  22. اینکه صبر  را مقدم بر یقین انداخت، (وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ)
  23.  آیات در فضیلت صبر تحیّت و سلام است -.
  24. روایات: در فضیلت صبر-1- خوشا به حال کسانى که درمیان مشکلات صبر را برگزیده اند
  25. روایات: در فضیلت صبر- 2- قال الصادق (علیه السلام): «قِلّة الصبر  فَضیحةٌ»:
  26. روایات : در فضیلت صبر-3- شیعیان ما صابرتر از ما هستند
  27. روایات : در فضیلت صبر4-  شیعیان این زمان والا ترند، :
  28. روایات : در فضیلت صبر-5-«وَ الصبر  یُناضِلُ الحِدْثان»:
  29. «علامت صابر سه چیز است : 5- اوّلها، انْ لایَکْسل و الثانیةٌ: أَنْ لا یَضْجُرَ و الثالثهُ: أن لا یشکو
  30. صابر به هدف می رسد - اول اینکه سست و کسل نمى‏گردد
  31. صبور ناراحتى و غم ندارد ..دومی صبور ناراحتى و غمرا به خود راه نمى‏دهد،
  32. صبور در مقام ابتلاء شکایت ندارد- سومین«اللهم انى اسئلک صبر  الشاکرین».
  33. حقیقت صبر  چیست، - خدا؟!!!
  34. کتاب فیلسوف نماها -
  35. روحیه و استقامت -
  36.  اگر درک روزگار او کنم -بوزر جمهرحکیم
  37.  صبر و استقامت بوزر جمهرحکیم -
  38.  (اقسام صبر ) علماء اخلاق در تقسیمى صبر«الصبر امّا صبر على المُصیبة او على الطّاعة او عن المعصیة ..
  39. 1- صبر بر مصیبت-
  40. صبر  بر مصیبت و بلاها را به دو قسم «اصبر  کَمَا صبر  أُولُوالعَزمِ مِنَ الرُّسُلِ»:.
  41. صبر مایه ذلت و فروتنى جایز نیست-
  42. اما قدرت عفو بر صبر برتری دارد- (وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ) (إِنْ تَصبر وا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ) (اگر صبر و تقوا را پیشه کنید به درستى که (نشان) از قدرت و اراده و پایدارى در کارهاست). اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۹
مرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. متقین  15- صبر  و استقامت‏1-
  2. در این قسمت صبر و استقامت ؛ فضیلت در کتاب وسنت ؛ اقسام صبر؛ فلسفه صبر چیست ؛ طالوت کیست ، تجارت پرسود که پروردگار برای ضابرین فراهم ساخته. بیان شده ؛
  3. 15- صبر  و استقامت‏- صبر وا ایاما قصیرة اعقبتهم راحة طویلة، تجارة مربحة یسرها لهم ربهم. براى مدتى کوتاه در این جهان صبر  و استقامت ورزیدند و راحتى بس طولانى بدست آوردند، تجارتى است پرسود که پروردگارشان بر ایشان فراهم ساخته.
  4. شرح: صبر  یعنى چه؟ از جمله کلماتى که بیرحمانه مورد تاخت و تاز به اصطلاح مفسران نادان قرار گرفته کلمه نورانى صبر است، کلمه‏اى که همچون کلمات دیگرى مانند مذهب از گزند نیشهاى مار و عقرب صفتان در امان نبوده است، عده‏اى صبر را عامل تخدیر و تن به ذلت دادن تفسیر کرده‏اند، اینها همان کسانى هستند که: مذهب را هم همانند مخدّرى براى تخدیر و به رکود کشیدن انسانها و در نتیجه جوامع تفسیر مى‏کردند، قبل از پیاده شدن حکومت و جمهورى اسلامى در ایران باید با آنها بحث مى‏کردیم که مذهب عامل تخدیر و رکود نیست، ولى پس از انقلاب‏
  5. و تحریکات مسلمانان لبنان و پایدارى و استقامت و صبر  آنها، در سرزمینهاى اشغالى فلسطین و دیگر نقاط مبارزاتى جوابى گویا و عملى به این سخن آنها داده شد، باید به آنها گفت مذهب که تبلور صبر  و استقامت است در کشورهائى که زیر نفوذ استعمار بوده موجب تحرک و مبارزه شده است، آیا   این چنین مذهبى مخدّر است، آیا چیزى که خواب و استراحت را از دشمنان و جباران و ستمگران و مرتجعین ربوده، عامل رکود است؟! ایستادن در مقابل دشمن با سنگ که سلاح ابتدائى است، در برابر اسلحه‏هاى آمریکائى و روسى که مدرنترین اسلحه‏هاى دنیا است رکود است؟ در یک جمله کوتاه باید به این دشمنان اسلام و آزادى انسان‏ها گفت: رویتان سیاه باد از اندیشه‏اى که در سر مى‏پرورانید آیا  تفسیر صبر ، تن به ذلت دادن و ظلم‏پذیرى است، هرگز!! از منابع اسلامى شواهدى فراوان دال بر خلاف این معنا مى‏توان اصطیاد کرد، براى روشن شدن مطلب ابتداء به سراغ یک لغوى بزرگ و سپس یک معلم اخلاق و خود ساخته رفته، و گوش جان به سخنان جانبخش آنها مى‏سپاریم:
  6. راغب اصفهانى در کتاب خود مفردات گوید: «الصبر الامساک فى الضیق»: «صبر  کنترل نفس در تنگنا (و استقامت آن در انواع شدائد و مشکلات) است».
  7. «الصبر  ثبات النفس وعدم اضطرابها :مرحوم محمدمهدى نراقى در جامع السعادات صبر  را چنین تعریف مى‏کند: «الصبر  ثبات النفس وعدم اضطرابها فى الشدائد و المصائب بان تقاوم معها بحیث لا تخرجها عن سعة الصدر و ما کانت علیه قبل ذلک من السرور و الطمأنینتة»: «صبر ، استقامت و پایدارى نفس و عدم تشویش در سختیها و مصیبتها است، به نحوى که مقاومت کنى در برابر آن سختیها و بلاها و خارج نکنى نفس خود را از سعه صدر و از آن حالت سرور و آرامشى که بر آن حاکم بود».
  8. «صبر  چیست»؟ - در روایتى از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) هم تفسیر صبر  چنین آمده است. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) از جبرئیل پرسیدند: «فَما تَفسیر الصبر ؟»: «صبر  چیست»؟ قال: «تبصر فى الضرّاء کما تبصر فى السرّاء و فى الفاقةِ کما تصبر  فى العافیة، فلا یشکو حاله عند الخلق بما یصیب من البلاء»:
  9. «صبر شکیبائى و استقامت ورزىدن - جبرئیل گفت: «صبر  این است که شکیبائى و استقامت ورزى در ناراحتى، چنانکه پایدارى میورزى در شادمانى و در بیمارى، چنانکه در سلامتى، پس نباید شکایت کند، صابر از کیفیت حال خود نزد خلق بواسطه مصیبت و بلاهائى که به او رسیده است (و در یک جمله، در هر حال پایدارى ورزد)».
  10. صبر جزء مفهوم نورانى استقامت - حال با این تفاسیر خود بنگرید آیا مفهوم صبر جزء مفهوم نورانى استقامت چیز دیگرى است آیا این مفهوم همان مفهوم ظلمانى زیر بار ظلم و ستم رفتن است؟! (ذلک مَبْلَغُهم مِنَ العِلْم).
  11. فضیلت صبر  در کتاب و سنّت‏- قرآن کریم و روایا ت پیشوایا ن دین مشحون از فضائل صبر  و ثمرات این گوهر گرانبها است تا آنجا که مى‏توان گفت معنا به حدّ تواتر رسیده، و فقط به عنوان مشتى از خروار چهار نمونه از آیا ت و پنج نمونه از روایا ت را مورد بررسى قرار مى‏دهیم:
  12. آیات فضیلت صبر  1- (وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ): «و البته جزا مى‏دهیم کسانى را که صبر  پیشه کردند به بهترین عملى که انجام داده‏اند»
  13. صبر چه کیمیائى است باارزش- در تفسیر این جمله باید گفت: اعمال نیک انسان متفاوت است: متوسط، خوب و عالى، در این آیه خداوند مى‏فرماید: «معیار پاداش براى ما احسن و بهترین اعمال است»، یعنى با اعمال صابرین معامله بهترین آنها را مى‏کنیم، مثل اینکه فروشنده‏اى 3 نوع گندم متوسط، نیمه مرغوب و مرغوب را به نزد شخص کریمى ببرد و او همه را به نرخ مرغوب و اعلى ابتیاع و خریدارى کند، پس بهوش باش که صبر چه کیمیائى است به هر عملى اگرچه کم ارزش باشد آن را پرارزش گرداند، حتى چه بسا عمل مباح را هم مثل عبادت (واجب یا مستحب) باارزش مى‏گرداند.
  14. آیا ت در فضیلت صبر  2- (وَ الَّذِینَ صبر وا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ- جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ‏- سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صبر تُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ): «و کسانى که صبر  کردند (در جهات مختلف) به خاطر خداوند و اقامه نماز کرده و انفاق نمودند، در خفاء و در ظاهر، و دفع کردند با اطاعت و انجام اعمال نیک، معصیت را، براى اینچنین افرادى بهشت و خانه آخرت است، خانه‏اى که بستانهاى جاودانى است، داخل مى‏شوند در آن، چنین افرادى و کسانى که صالح باشند از پدران و همسران و اولاد اینها، و نیز ملائکه از هر دربى (هشت درب بهشت) بر اینان داخل شده و (گویند) سلام بر شما (که در طاعت و عبادت خدا و رنج آلام عالم) صبر  پیشه کردید، پس چه خوب است عاقبت این منزلگاه و خانه‏اى که در آن سکنى گزیدید».
  15. نکته مهم و قابل توجه پس از این همه عنایت و بشارت به صابرین و این همه اجر و پاداش، این است که: ملائکه وقتى بر اینان وارد مى‏شوند، از میان جمیع اعمال اینها اعم از نماز، روزه، حج و غیره به‏ صبر  اشاره کرده و با این صفت آنها را مى‏ستایند و مى‏گویند مبارک باد خانه جاودانى، و این نیست مگر اینکه صبر  جوهره تمامى عبادات است، و بلکه صبر ریشه تمامى اعمال اهل ایمان است، چنانکه از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) سؤال شد ایمان چیست؟ فرمودند «الصبر ».
  16. آیا ت در فضیلت صبر 3- (أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صبر وا وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً): «آنها کسانى هستند که درجات عالى بهشت در برابر شکیبائى و صبر  آنها به آنها ارزانى و پاداش داده مى‏شود، و در آنجا با درود و سلام برخورد مى‏کنند». قرآن پس از برشمردن صفات دوازدهگانه بسیار والائى براى بندگان خاص خدا در جمع‏بندى همه این آیه را ذکر مى‏کند؛ و در این آیه نام صبر  را مى‏برد، ولى این صفت به عنوان صفت دیگرى نیست، بلکه این صفتى است که: خمیرمایه و سرچشمه همه صفات قبلى است، صفتى است که به منزله قوه فرماندهى در تحقق آن صفات فرمان مى‏راند، و چقدر جالب فرموده مولاى متقیان على (علیه السلام)
  17. آیا ت در فضیلت صبر - «علیکم بالصبر  فإنَّ الصبر  من الایمان کالرأس من الجسد و لا خیر فى جَسد لا رأس معه و لا فى ایمان لا صبر  معه»
  18. : «بر شما باد صبر  و شکیبائى، زیرا صبر  نسبت به ایمان مثل سر است به بدن، و خیر نیست در بدنى که سر ندارد، و نه در ایمانى که صبر  ندارد». چنانکه قوه فرماندهى بدن در سر قرار دارد، و بقاى بدن به سر است، بقاى ایمان هم به بقاى صبر ى است که به منزله سر براى پیکر ایمان است، اگر سر باشد مسلماً فرماندهى خواهد بود، و در نتیجه ترقى و تکامل و بارور شدن صفات‏ الهى محقق خواهد شد، و از این رو مى‏بینیم با وجود صبر صفات دوازده‏گانه بارور مى‏شود، با این تفسیر بیان پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله) در تفسیر ایمان که فرمودند: «همان صبر  است»، بیشتر روشن شد، یعنى اگر صبر  نباشد اصلا ایمانى نیست پس در واقع صبر  همان ایمان و ایمان همان صبر  است.
  19.  آیات در فضیلت صبر- . سوره الفرقان، آیه 75 در این آیه «غرفه» از ماده غَرْف (بر وزن حرف) به معنى برداشتن چیزى و تناول آن است و غرفة به چیزى مى‏گویند که برمى‏دارند و تناول مى‏کنند و مانند آبى که انسان از چشمه براى نوشیدن برمى‏گیرد (و بالا مى‏آورد) سپس به قسمتهاى فوقانى ساختمان و طبقات بالاى منازل اطلاق شده است و در اینجا کنایه از برترین منزلگاههاى بهشت است. تفسیر نمونه، جلد 15،.
  20. آیات در فضیلت صبر- از نکات دیگرى که در این آیه بود، تحیّت و سلام است، که این صابران از آن برخوردارند، تحیّت و سلام از بهشتیان و فرشتگان، چنانکه در آیه قبل آمده بود و مخصوصاً از طرف خداوند متعال چنانکه در آیه‏ 58 سوره یس آمده: (سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ) (براى آنها سلامى از سوى پروردگار رحیم است).
  21. آیات در فضیلت صبر-  4- (وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صبر وا وَ کانُوا بِآیا تِنا یُوقِنُونَ): «و قرار دادیم از بنى‏اسرائیل پیشوآیا  ن را که هدایت به امر ما مى‏کردند (و این مقام در اثر این بود که) صبر  کردند و یقین به آیا ت ما داشتند».در این آیه صبر  را عاملى براى رسیدن به نبوت و امامت قرار داده، و در تفسیر این آیه که مراد از این برگزیدگان انبیائى بودند که در بنى‏اسرائیل به تدریج به درجه نبوّت رسیدند.
  22. اینکه صبر  را مقدم بر یقین انداخت، شاید به این جهت باشد، که: صبر  ریشه تحصیل یقین است، صبر  در همه جوانب و به ویژه صبر  بر عبادت نتیجه‏اش‏ یقین است زیرا فرمود: (وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ)
  23.  آیات در فضیلت صبر تحیّت و سلام است -. در اینکه آیا تحیّت و سلام در آیه دو معنى دارد یا یک معنى؟ در میان مفسران گفتگو است ولى با توجه به اینکه تحیّت در اصل به معنى دعا براى زندگى و حیات دیگرى است و سلام از ماده سلامت است و به معنى دعا براى کسى است، بنابراین چنین نتیجه مى‏گیریم که واژه اول به عنوان درخواست حیات است و واژه دوم براى توأم بودن این حیات با سلامت است، هر چند گاهى ممکن است این دو کلمه به یک معنى بیاید. البته تحیّت در عرف معنى وسیع‏ترى پیدا کرده و آن هرگونه سخنى است که در آغاز ورود به کسى گویند و مایه خوشحالى و احترام و اظهار محبت نسبت به او مى‏باشد. (تفسیر نمونه، جلد 15، صفحه 171).
  24. روایات: در فضیلت صبر-1- خوشا به حال کسانى که درمیان مشکلات صبر را برگزیده اند - قال على (علیه السلام): «مَنْ لَمْ یُنْجِهِ الصبر اهْلَکَهُ الجَزَعُ»: «هر کس را صبر استقامت) رهائى و نجات نبخشید، جزع و اضطراب او را از پاى درآورد». در این حدیث شریف در برابر مشکلات بیش از دو راه فرض نشده است یا صبر  و یا جزع، هر کس اولى را پیشه کند نجات مى‏یابد و هر که دومى را برگزیند هلاکت به دنبال اوست، پس خوشا به حال کسانى که در این میان صبر  را برگزینند و به ثوابهائى که به آنها وعده داده شده رسند، و بدا به حال کسانى که جزع و بى‏تابى را انتخاب کرده، علاوه بر کشیدن عذابى روحى، اجرهاى اخروى را نیز از دست مى‏دهد.
  25. روایات: در فضیلت صبر- 2- قال الصادق (علیه السلام): «قِلّة الصبر  فَضیحةٌ»: «کمى صبر  عیب و رسوائى است» در این حدیث کمى صبر  را به طور مطلق عیب دانسته، زیرا کمى صبر  در برابر مشتهیات و خواهشهاى نفسانى منجر به تسلیم در برابر تمایلات درونى و بیرونى شده و عامل رسوائى و افتضاح خواهد شد، کمى صبر در گفتار و عدم تأمل و دقت بر معانى الفاظ موجب بى اعتبارى و خدشه دار شدن شخصیت انسانى است، این عیب را به طور کلى مى‏توان در رفتار و گفتار و نوشتار یافت، و بعید نیست که: آثار این کم صبرى در بعضى موارد براى همه اتفاق افتاده باشد، دور نیست که هر فردى این معما را درک کرده و چه بسا ضررهائى را هم از این ناحیه متحمل شده باشد، ولى امان از انسان فراموشکار!!
  26. روایات : در فضیلت صبر-3- شیعیان ما صابرتر از ما، قال الصادق (علیه السلام):«انّا صبر و شیعتُنا اصبر منّا قلتُ جِعلت فداک کیف صار شیعتکم اصبر منکم، قال (علیه السلام): «لانّا نَصبر  عَلى ما نَعلَم و شیعَتُنا یَصبرونَ عَلى مالا یَعْلَمون» (امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «ما (اهل‏بیت) صابریم و شیعیان ما صابرتر از ما، هستند (راوى گوید) گفتم فدایت شوم چگونه شیعیان شما صبورتر از شمایند»؟ فرمود: «زیرا ما صبر مى‏کنیم بر آنچه مى‏دانیم و شیعیان ما صبر  مى‏کنند بر آنچه نمى‏دانند» یعنى ما عالم به مسائلیم و بر تمام جوانب احاطه داریم، ما به حد عین الیقین رسیده‏ایم که واقعیات را مى‏بینیم و لذا صبر  در امور براى رسیدن به اجر و پاداشى که داریم بسیار مهم نیست، بلکه شیعیان ما اگر صبر  کنند در امر عبادت و به منجلاب معصیت گرفتار نشوند، کار بس عظیمى کرده‏اند، زیرا آنها مثل ما احاطه بر امورات و احوال بهشت و جهنم ندارند.
  27. روایات : در فضیلت صبر4-  شیعیان این زمان والا ترند، : با همین ملاک مى‏توان گفت: اگر در زمان غیبت امام زمان (عج) شیعیان واقعى پیدا شوند، و در راه عبادت و اطاعت کوشا و از معصیت گریزان باشند، از شیعیان زمان ائمه علیهم‏السّلام که آنها را دیده و در محضر آنها کسب فیض کرده‏اند، والاترند، زیرا آنها حجّت خدا را دیده و از بیانات شفاهى آنها استفاده کرده‏اند، ولى شیعیان امروز، بر ندیده‏ها ایمان آورده‏اند، و چه بسا رادمردانى که در این دوران نائب امام زمان (عج) را هم ندیده، و از اهداء خون خود براى آبیارى درخت به زردى گرائیده اسلام اباء نکردند.
  28. روایات : در فضیلت صبر-5- قال على (علیه السلام): «وَ الصبر  یُناضِلُ الحِدْثان»: «صبر و شکیبائى پیشامدها را دور مى‏کند» و به تعبیر دیگر صبر، سپرى براى جلوگیرى از آسیب‏پذیرى انسان در برابر حوادث و پیشامدهائى است که مصون از آنها نیست.
  29. «علامت صابر سه چیز است : 5- قال رسول الله (صلى الله علیه وآله):«علامة الصابر فى ثلاث: اوّلها، انْ لایَکْسل و الثانیةٌ: أَنْ لا یَضْجُرَ و الثالثهُ: أن لا یشکو مِنْ رَبِّه عَزَّوَجَلَّ، لانّه اذا کسل فَقَد ضَیّع‏ الحقَ، و اذا ضَجر لم یُؤَدّ الشکر، و اذا شکا من ربّه عزوجل فقد عَصاه».«علامت صابر سه چیز است: اول اینکه سست و کسل نمى‏گردد. دوم اینکه ناراحت نمى‏شود، و سوم اینکه شِکوِه و شکایت از پروردگارش نمى‏کند، زیرا اگر سست و کسل شود، تضییع حق مى‏کند، و زمانى که ناراحتى به خود راه دهد، اداى شکر نمى‏کند، و زمانى که شکایت از پروردگار عزوجل کند، عصیان او را کرده است». این روایت علامت صابر را در سه چیز ذکر کرده است:
  30. صابر به هدف می رسد - اول اینکه سست و کسل نمى‏گردد زیرا منشأ کسالت و احساس ناتوانى در برابر حوادث و مشکلات جزع و فزع است، که: ضد صبر  است، وقتى انسان متّصف به صفت صبر  شد، صابر مسلماً خود را به هدف رسیده مى‏پندارد، گرچه هدف در دور رس باشد، و مى‏داند که: «لا یَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ و انْ طالَ بِهِ الزمانُ»: «از دست نمى‏دهد صبور پیروزى را اگرچه زمان حصول آن طولانى باشد».کسى که مصمم براى ورود به دانشگاه است، در مطالعه و تلاش خود، صبر  را پیشه مى‏کند، و هرگاه از مطالعه خسته و ملول مى‏گردد، به خود نهیب پیروزى در کنکور را مى‏دهد، و به امید آن پیروزى، تلخى صبر  را مى‏چشد، آرى شیرینى پیروزى، تلخى صبر  را از بین مى‏برد«حَلاوَةُ الظَّفَرِ تمحُو مَرارَةَ الصبر ».اگر سستى و کسالت بر فردى حاکم شود، تضییع حق کرده و اداء وظیفه را به فراموشى مى‏سپارد، مسلماً در سستى و بیحالى حق اداء نمى‏شود، و به حدود الهى عمل نمى‏گردد، نه عبادتى متناسب با مقام ربوبى و نه احتراز از معاصى وى آنچنان که‏ باید صورت مى‏گیرد، با کسالت نمى‏توان در برابر جنود ابلیس که شهوت و غضب است، مقاومت کرد.
  31. صبور ناراحتى و غم ندارد ..دومین صفت این است که آدم صبور ناراحتى و غمرا به خود راه نمى‏دهد، زیرا که: مى‏داند اظهار جزع و ناله سر دادن بر امرى که گذشته است، کارى را درست نخواهد کرد، هرگز امر فانى، باقى نخواهد شد، زمان سابق و لاحق در دسترس ما نیست، و فقط تنها کار صبر  و استقامت در لحظه‏اى است که: در دسترس ما است. در مواجهه با ناراحتیها باید عاقل کارى را کند که: جاهل چند روز بعد مى‏کند، جاهل در برابر ناملایمات چند روز را به ناراحتى و ناله و فریاد سپرى کرده و به تدریج پس از چندى که آتش ناراحتى فروکش کرد، آرامش اولیه خود را به دست مى‏آورد،
  32. صبور در مقام ابتلاء شکایت ندارد- سومین صفت این است که صبور در مقام ابتلاء به مصیبتها شکایت از پروردگارش نمى‏کند زیرا زمانى که زبان به شکایت گشاید خدا را معصیت کرده است، و فرد معصیبت زده اگر علاوه بر ناراحتى شروع به شکایت و گله کند، نه تنها شاکر نبوده، بلکه بر قضاى خداوندى هم طاغى و عاصى شده است. پس اى برادر آهنگ صبر  همراه با شکر را ساز کن، که ائمه (علیهم السلام) از خداوند صبر  شاکرین مى‏طلبیدند، در یکى از ادعیه ماه رجب معلّى بن خنیس از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که: حضرت فرمود: بخوان در ماه رجب: «اللهم انى اسئلک صبر  الشاکرین».
  33. حقیقت صبر  چیست، - با ذکر آیا ت و روایا ت روشن شد که حقیقت صبر  چیست، وقتى قلم به دست دشمن افتد، معلوم است چه مى‏شود، مذهب را عامل تخدیر و تمام واژه‏هاى سازنده را تفسیر انحرافى مى‏کند، در یکى از کتابهاى آنها نوشته بود، دیگر در عصر و زمان تمدن دین براى چه؟! آیا اینها خجالت نمى‏کشند هنوز مى‏گویند خدا؟!!!
  34. کتاب فیلسوف نماها -استاد مى‏فرمودند: پس از این مزخرفات بود، که علامه طباطبائى (ره) جلساتى را برگزار کردند تا جوابگوى این سخنان انحرافى باشند و کتاب فیلسوف نماها را هم در آن روزها براى رفع این شبهات نگاشتیم، اینها واژه صبر را چنین تفسیر مى‏کردند: که دین و مال و ناموس و بیت‏المقدس و مکه و مدینه و غیره از بین برود و کسى دم نزند اگر سیلى به یک طرف صورتت زدند، هیچ نگو بلکه طرف دیگر را هم بگیر تا بزنند سیاه باد چهره‏هاى گمراه کننده و غلط اندازتان، باید دست چنین افرادى قطع شود تا مشتشان باز شود،
  35. روحیه و استقامت - در سال 56 زمان طاغوت در پى مبارزات روحانیت تصمیم گرفتند حدود 20 نفر از مدرسین را تبعید کنند، سهم ما هم چابهار بود، وقتى به ایرانشهر رسیدیم کتابى خواستم و کشکول شیخ بهائى را به من دادند، آن را باز کردم داستانى تاریخى در آن بود که: براى ما، در تبعیدگاه بسیار الهام‏بخش شد و روحیه و استقامتى براى ما پدید آورد آن داستان چنین بود که:
  36.  اگر درک روزگار او کنم -بوزر جمهرحکیم و زیر انوشیروان از دین پدران خود که گبرى مسلک و زردشتى بودند، به دین عیسى (علیه السلام) روى آورد، و افراد را نصیحت کرد و گفت شنیده‏ام که: در آخر الزمان پیامبرى به نام محمد مصطفى (صلى الله علیه وآله) خواهد آمد، اگر روزگار او را درک کنم نخستین ایمان آورنده به او هستم، و اگر نیابم امید حشر با امّت او را دارم، خبر به انوشیروان رسید و حکم دستگیرى او را صادر کرد، و به او گفت: تو با این کار قصد شورانیدن مردم را بر ضد من داشتى، و یا توبه مى‏کنى یا تو را مى‏کشم، گفت مردم مرا حکیم و خردمند مى‏انگارند، و فرد حکیم و فرزانه چون از تاریکى به روشنائى آمد، دیگر به تاریکى نرود، وگرنه بى‏خرد باشد، انوشیروان حکم به زندانى کردن او داد، و او را در اطاقى تاریک چون گور کرده و به غُل و زنجیر بستند، و لباسى خشن به او پوشاندند، و روزى دو قرص جو و یک کفّه نمک و ظرفى آب به او مى‏دادند، و دو سال به این منوال سپرى شد، تا خبر به انوشیروان دادند، از درون آن اطاق و سلولى که بوزرجمهر است، صدائى نمى‏آید، حکم شد که او را بیرون آورند، وقتى درب زندان را باز کردند، و او در روشنائى قدم نهاد، او را قویتر از اول یافتند،
  37.  صبر و استقامت بوزر جمهرحکیم -از او سبب این استقامت پرسیدند او گفت: معجونى از شش عنصر ساخته‏ام، که هر روز مقدارى‏ را مى‏خورم، تا قوایم تحلیل نرود، گفتند به ما آن معجون را بیاموز گفت: آن 6 عنصر عبارت است از:1- خدا را به عنوان ثقة و مورد اعتماد و تکیه‏گاه گرفته‏ام، و به مقدّرات او اطمینان دارم. 2- راضى به قضاى او هستم. 3- پیراهن صبر  پوشیده‏ام که محنت را هیچ چیزى چون صبر نیست، و اگر صبر نکنم چه کنم. 4- اگر در موردى صبر  و طاقت نداشته باشم، جزع و فزع نکنم، و ناشکیبائى را پیشه نسازم. 5- وقتى مخلوقى مثل خود را بدتر از خود بینم شکر کنم. 6- از خداوند نومید نیستم که ساعت تا ساعت فرج و گشایشى دهد و از ستون به ستون فرج است. انوشیروان گفت: با این حکمتش چگونه او را بکشم، چاره‏اى نیست، و دستور داد او را کشته و مثله کردند.
  38.  (اقسام صبر ) علماء اخلاق در تقسیمى صبر  را بر سه شاخه تقسیم کرده: و این تقسیم را از منابع روائى اخذ نموده‏اند، هم در روایت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) و هم در روایت على (علیه السلام) این مضمون آمده است:«الصبر امّا صبر على المُصیبة او على الطّاعة او عن المعصیة و هذا القسم الثالث اعلى درجةً مِنَ القسمین الاولین»: «صبر  یا صبر  بر بلیّه و مصیبت یا صبر  بر اطاعت و بندگى و عبودیت یا صبر  از گناه و معصیت است و این قسم سوم از دو قسم اول بالاتر و پرارزش‏تر است».
  39. 1- صبر بر مصیبت- این دنیا دار تزاحم و تضاد است، و در نتیجه مشتمل بر مصائب و بلا خواهد بود، بهره جستن از کام دنیا مستلزم این مصائب است، چنانکه‏ گل چیدن از دامان درخت با فرو رفتن خار در دست چه بسا قرین است، برداشتن عسل از کندوى عسل هم در برخى موارد با نیش زنبور همراه است، بارى دنیا نه گلشنش بى خار و نه نوشش بى نیش است.اگر دنیا را براى خودش خواهى، یا براى آخرت، در هر دو صورت محفوف و پیچیده به مشکلات و بلآیا است: «الدنیا محفوفة بالبلاء» در هر دو صورت استقامت لازم دارد، چه مرد دنیا باشى و چه مرد آخرت، هیچکدام از این قانون «مصاحبت با مصائب» مستثنى نیستند.
  40. صبر  بر مصیبت و بلاها را به دو قسم تقسیم کرده‏اند: 1- به صورتى که انسان مى‏تواند اذیت کننده و بلا رساننده را مکافات و از او انتقام گیرد. 2- به صورتى است که انسان قدرت انتقام را ندارد، خواه بلا رساننده و موجب ناراحتى، انسان باشد، و خواه حوادث روزگار و پیشامدهاى ناگوار. در صورت نخست اشکالى در عقوبت کردن و انتقام گرفتن نیست، ولى صبر  بسیار زیبنده است، خواه طرف مقابل جاهل و یا عامد باشد، چه بسا در اثر صبر  شما، بیدار و نادم و پشیمان شده، و براى همیشه حق ادب و اخلاق را نسبت به شما اداء کند، در صورتى که مقاومت و انتقام‏پذیرى کارى را حلّ نخواهد کرد، بلکه طرف مقابل جرى‏تر شده و مسئله دنباله‏دار مى‏گردد، لذا خداوند به پیامبر (صلى الله علیه وآله) خود مى‏فرماید:«اصبر  کَمَا صبر  أُولُوالعَزمِ مِنَ الرُّسُلِ»:«صبر کن چنانکه پیامبران، اولوالعزم پیشین صبر  کردند».در جاى دیگر به او فرمود «وَ اصبر على ما یَقُولُون»:«بر آنچه مى‏گویند صبر  کن» یعنى از سخنان دشمنانت ناراحت مباش، در جاى دیگر به مسلمانان فرمود: «وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صبر تُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصَّابِرِینَ»:«اگر مورد عقاب واقع شدید، پس عقاب کنید و انتقام گیرید، به مثل آنچه عقاب شده و مورد ناراحتى قرار گرفتید، ولى اگر صبر  کنید، بهتر براى صابرین است». پس عفو را سرلوحه زندگى خود قرار ده، و از ظلمهائى که به تو مى‏رود تا مى‏توانى درگذر، تا خدا از تو درگذرد، خصوصاً اگر از ناحیه مسلمان و هم‏کیشى یا همسایه و دوستى به تو رسد.
  41. صبر مایه ذلت و فروتنى جایز نیست- در همین جا اشاره کنم که: صبر  محرّم (حرام) از این موارد استثناء است، مثلا انسان صبر  کند دست یا پاى او یا فرزندش را قطع کنند، و به طور کلى صبر  کند، تا آسیب مالى و جائى به او و خانواده‏اش رسانند و یا صبر  کند تا به ناموس او تعرض کنند. مسلماً در اینگونه امور صبر جائز نبوده، و بلکه موجب عقاب است، و اینگونه صبر ها و صبر هائى که مایه ذلت و فروتنى در برابر ظالم است، همان صبر ى است که ما در اول بحث آن را مطرود دانستیم، و تفسر کسانى را که صبر  را مایه ظلم‏ پذیرى مى‏دانستند، قبول نکردیم، ولى در غیر این موارد صبر  چه بسا واجب و لااقل مستحب است، و صبر  در مواردى که امر به گذشت و عفو داده شده، هرگز ظلم‏پذیرى نبوده، بلکه یکى از محسّنات اخلاقى است، که: حاکى از درونى سرشار از انسانیّت و بزرگى است، چنانکه پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله) در فتح مکه با امثال ابوسفیانها و همانهائى که ظلمها کرده، و ستمها بر پیامبر و اصحابش روا داشتند، معامله عفو نموده، و فرمود:«اذهبوا انتم الطلقاء»:«بروید شما آزادید».
  42. اما قدرت عفو بر صبر برتری دارد- در آیا تى دیگر این مضامین عفو تکرار شده است در آیه 48 سوره احزاب مى‏فرماید: (وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ) (رها کن اذیت کردن آنها را و بر خدا توکل کن) در آیه 186 سوره آل‏عمران در برابر سخنان کفّار و مشرکین مى‏فرماید: (إِنْ تَصبر وا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ) (اگر صبر  و تقوا را پیشه کنید به درستى که (نشان) از قدرت و اراده و پایدارى در کارهاست). سوره النحل، آیه 126- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۹
مرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. امیر المومنین فهرست متقین14- 7- ایمان صریح و خالص‏ 2- و لو لا الاجل الذى کتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فى اجسادهم طرفة عین شوقا الى الثواب، و خوفا من العقاب.
  2. ترجمه: و اگر نبود  اجل و مدتى
  3. در قلب ، دو نور خوف و نور رجاء –
  4. دو نور مساوی در قلب –
  5. قابل توجه و تعجب – 
  6. سخنى از ابن میثم شارح نهج‏البلاغه: 
  7. مرگ  و سبب ترس –
  8. فیلسوف شرق و رواج دهنده
  9. دانشی که درخزانه علم الهى مخفى است)
  10. بهانه های جان دادن –
  11. مرگ یعنی ترک اعضای بدن
  12. جوهر فانی ودانش باطل نمی گردد-
  13. ترس مرگ چون نمى‏داند بازگشت به کجاست؟
  14. چون جاهل است و کیفیت معاد را نمى‏داند،-
  15. همین جهل - علماء را به طلب علم –
  16. مرگ وانس کودک وپستان مادر –
  17. حکومت گلوگیروعدم خوف مرگ-
  18. بخدای کعبه رستگار شدم –
  19. هیچ دیده‏اى دوستى دوست خود را بمیراند»-
  20. انتقال نفس و روح  از نشئه به نشئه آخرت –
  21. در روایتى آمده که رسول خدا
  22. آلات و اعضا بدن به عنوان ابزارکار روح است.
  23. مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک –
  24. جسم در مرحله حدوث و روح ماندگار –
  25. مراتب استکمال نفس تا مرحله بقا روحانی –
  26. پس  مرگ  انتقال شدن است نه فنا –
  27. پس باید به فکر آذوقه و تحصیل تقوى بود،
  28. کدام مؤمنین با کیاست‏تر و با فراست‏تراند»؟ -
  29. (تنظیم و نگارش مباحث
  30.  
  • حسین صفرزاده
۰۹
مرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. امیر المومنین فهرست متقین 13-4 و 5- چشم  و گوش حق‏بین و حق‏شنو 4. غضوا أبصارهم عما حرم الله علیهم 5. و وقفوا اسماعهم على العلم النافع لهم. : چشمان خویش را از آنچه خداوند بر آنها حرام کرده فرو مى‏گیرند و نظر را کوتاه مى‏کنند و گوش‏هاى خود را وقف شنیدن علم و دانش سودمند مى‏سازند.
  2. گوش وچشم در اختیار تحصیل علم -.
  3. نزدیک‏ترین مردم به خدا، عالم‏ترین و عادل‏ترین و مهربان‏ترین آنها به مردم است. -
  4. 4 شرط برای پذیرش علم - و
  5. پروفسور هانرى کربن در نزدیکى کهک غارى است.
  6. تحصیل مال دنیا و تحصیل علم دو عمل متخالف - ملاصدرا مى‏گفت: محال است
  7. چهارمین و پنجمین صفات پرهیزکاران -
  8. چشم  و گوش را در مسیر صحیح -
  9. گوش و چشم  و دل مورد سؤال واقع ‏شوند» -
  10.  چشم وگوش ودل تحت نظارت ما هستند - «کلکم راع و کلکم مسؤل عن رعیته»:
  11. باهمه گونه امکانات هدایت باز هم گمراه‏اند -
  12. سه خصوصیت دوزخیان «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها»
  13. از شنیدن حرف حق محروم مى‏سازند (وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها).3. (وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها). (أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ) (بَلْ هُمْ أَضَلُّ).
  14. حیوانات بر اثر هواپرستى و گرایش به پستى‏ها  -
  15. آنها افراد غافل و بى‏خبرى هستند
  16.  بی هدف خواب و خور و شهوت‏رانى -
  17. حیوانات هدفشان جز شکم چیزى نیست.- «کالبَهِیْمَةِ الْمَربوُطَةِ هَهُّها عَلَفُها او المُرسَلَةِ شُغْلُهَا تَقَهُّمُها»:
  18. درعوامل ترقى فکر نمى‏کنند –
  19. در شکم مادران هیچ نمى‏دانستید،- «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعلمونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»:
  20. تذکر چند نکته: 1. بعضى از مفسرین گفته‏اند
  21. وجه مفرد آمدن (سمع)
  22. «ابصار» به صورت جمع ذکر شده،-
  23. گوش و چشم  و عقل را به عنوان ابزار شناخت -
  24. لوح نفس بشر در ابتداء تکوّنش از هر نقشى خالى است -
  25. علوم به صورت بالقوه در نهاد ما جان گیرد -
  26. ده قوای ظاهرة و باطنة است،
  27. دو سرمایه بزرگ انسان‏ ؛ گوش و چشم ،
  28. سه چیزی که هر کدام را با دنیا معامله نمى‏کند،-
  29. عجب سرمایه‏اى و عجیب - هزینه براى قلب طبیعى در سال بالغ بر یک میلیارد و هشتصد و بیست و پنج میلیون تومان هزینه در بردارد
  30. ساختمان چشم در خلقت آفرینش -
  31. ساختمان تشریحى چشم صلبیه ؛ مشیمیه؛ شبکیه-
  32. اما چشم  کجا و این دستگاه‏ها کجا، ی
  33. تنظیم اتوماتیکى چشم  
  34. دوربین‏ها براى عکسبردارى
  35. از عجایب خلقت چشم  .
  36. گوش را به سه قسمت گوش
  37. 2. گوش میانى، حفره کوچکى
  38. 3. گوش درونى در بالا
  39. کوتاه سخن این که هرچه کنکاش در خلقت انسان
  40. در پایان به عنوان حسن ختام «کَلٌ عیَن باکیةٌ یَومَ القیامةِ الّا ثلاثة اعْیُن: عَینٌ غَضَّتْ عن مَحارم الله وعینٌ سَهَرتْ فى طاعة الله وعینٌ بَکَتْ فى جَوف اللیل مِنْ خشیَة الله»؛
  41. 2. قال حسن بن على (علیه السلام):«انّ ابْصَرَ الابْصار ما نَفَذَ فى الخَیر مَذْهَبُه واسْمَع الاسماع ما وَعَى التَّذکیرَ وانتقَعَ به»:

3. در روایتى آمده که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) «علامه یعنى چه»؟! گفتند آگاه‏ترین مردم به انساب عرب علم منحصر در سه علم است «ذاک علم لا یَضُرّ مَنْ جهله ولا یَنْفَعُ مَنْ علمه»: «انّما العلم ثلاثة: آیةٌ مُحْکمة، او فریضَةٌ عادلة او سُنَّةٌ قائمةٌ وما خلاهُنَّ فهو فُضْلٌ»:«علم منحصر در سه علم است: خداشناسى، اخلاق، فقه، و غیر از این سه فضل است» عارف وارسته مرحوم الهى قمشه‏اى در ذیل فراز (غضّوآ ابصارهم عما حرّم الله علیهم) چنین گوید:

  • حسین صفرزاده
۰۹
مرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. امیر المومنین متقین فهرست 13- 7- ایمان صریح و خالص‏- و لو لا الاجل الذى کتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فى اجسادهم طرفة عین شوقا الى الثواب، و خوفا من العقاب.
  2. ترجمه: و اگر نبود اجل و مدتى که خدا (در دنیا) براى ایشان تعیین فرموده، از شوق ثواب و بیم عذاب، چشم بر هم زدنى جان در بدنشان قرار نمى‏گرفت.
  3. آخرین لحظه عمر انسان-  
  4. از قوانین مسلم آفرینش منحرف گردند، -
  5. اجل تقدیم و تاخیر ندارد، -
  6. از طرفى‏ مى‏بینیم اولًا:
  7. پیش گیری با اجل مشخص و لا یتغیر منافات دارد-
  8. اجل تقدیم و تاخیر ندارد، -
  9. اجل حتمى و اجل معلق –
  10. قلب انسان هم دستگاهى است
  11. هر نفس کشیدن، از عمر کم شود –
  12. این روایت بسیار جالب
  13. موانع باعث عدم رسیدن عمر طبیعی –
  14. اگر چراغ با هیچ مانعى برخورد نکند –
  15. در مورد اجل حتمی
  16. ملاک سبب تام و سبب ناقص است.
  17. باعدم مانع علت تامه  ایجاد شود –
  18. 2. تاثیر ایمان به مبداء ومعاد
  19. ایمان به مبدا هشدار مى‏دهد
  20. خدا حائل بین انسان و قلب (عقل) او است.»-
  21. اگر این مطالب به مرحله باور رسید
  22. یا حتى احتمال این مسئله را دادیم
  23. مواقف آن عالم هرگز محکوم نخوهد بود-
  24. آرى اگر این تذکرات مؤثر افتد
  25. زیرا عمل صالح میوه درخت ایمان است،
  26. بدون ایمان وجدان به بشر دهیم –
  27. بر سر وجدان با توجیه‏گرى مى‏شود
  28. وجدان با کاریی ایمان ثمر دهد –
  29. قبول عمل به رضایت برادر –
  30. صورتم را به خاک پاى او زینت دادم –
  31. (خدا تو را عفو کند)،-
  32. از این واقعه تاریخى ایمان
  33. 3. خوف و رجاء: سومین مطلب
  34. دو نیرو باید در رابطه با روح
  35. دو نیرو به نحو جاذبه و دافعه -
  36. دو نیروى امید و ترس –
  37. «یا بُنَىّ خَفِ الله لو اتَیْتَ
  38. «اى فرزندم بترس از خدا،
  39. «اى فرزندم بترس از خدا،
  40. دو نور در قلب –

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۹
مرداد

             بسم الله الرحمن الرحیم

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  2. امیر المومنین سر فصل متقین 12-4 و 5- چشم  و گوش حق‏بین و حق‏شنو 4. غضوا أبصارهم عما حرم الله علیهم 5. و وقفوا اسماعهم على العلم النافع لهم. : چشمان خویش را از آنچه خداوند بر آنها حرام کرده فرو مى‏گیرند و نظر را کوتاه مى‏کنند و گوش‏هاى خود را وقف شنیدن علم و دانش سودمند مى‏سازند.
  3. چشم ؛ گوش ؛ سخن -
  4. از بیهوده وناپسند دوری گذینند
  5. اصلاح چشم  و گوش -
  6. 1. فروگرفتن، کم کردن نگاه.-.
  7. 2. وصف ثمره عفّت - جمله«غضّوا أبصارهم عمّا حَرَمَ اللهُ»
  8. عدم اعتنا و عدم ارتکاب جمیع محرّمات -
  9. عدم اعتنا و عدم ارتکاب ما حرّم الله --
  10. 1. صاحب مفردات در ماده غضّ
  11. 2.در ماده غمض صفحه 365 هم مى‏فرماید: غمض: الْغَمْضُ النومُ العارض
  12. 3. چشمان خود را پائین آورده-  
  13. عدالت در قوه سمع - «وَقَفوُا اسماعَهُم على العلم النافع لهم»
  14. 3. گوشها وقف شنیدن علوم نافع- «
  15. صاحب مفردان مى‏گوید: وَقَفَ-
  16. بیان حکمت عملیه
  17. پرهیز نفس بوالهوس -
  18. کسى که مطیع نفس اماره شد -
  19. 4. علم نافع هر علمى که رافع نیاز مردم باشد -
  20. کوشش دراستقلال نظام اسلامى –
  21. یادگیرى مقدمه حفظ نظام است -
  22. یاد گرفتن صنایع مورد نیاز واجب کفایى است  -
  23. یادگیری از چه منبعی دریافت شود؟-
  24. علم نافع حیات جاودان می دهد -
  25. به خدا پناه بریم ازعلوم غیرنافع -
  26. ارزش‏هاى مکتب وعلم نافع -
  27. عالمی که بهتر ازهفتاد هزارعابداست » - جمله‏ «وَقَفوُا اسماعهم على العلم النافع لهم»
  28. کسى که محروم از خشیت باشد عالم نیست -
  29. عالم‏ترین مردم به خدا ترسان‏ترین آنهاست -
  30.  - لازم‏ترین علوم در معرفت صلاح و فساد است
  31. علم بى‏درد و بى‏تفاوت -
  32. روان عالم‏ معین کننده نفع و ضررعلم‏ است -
  33. اگرباعلم دوستى برقرار شد گلى از بهشت است –
  34. [تقسیم مردم از دیدگاه علم جهل‏] د
  35. عالم ربانی ؛ دانشجوی رستگاری ؛ مگسان بادی –
  36. همیشه حکومت به دست علم است -
  37. دانشمندان تا دنیا دنیا است زنده‏اند -
  38. جانم به فدایت على جان
  39. از ملاصدرا حدود پنجاه کتاب و رساله و مقاله رسیده
  40. در شرح زندگى ملاصدرا (ره) آورده اند –
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
 
  • حسین صفرزاده
۰۹
مرداد

                              بسم الله الرحمن الرحیم

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  2. امیر المومنین سرفصل متقین 11- روش آنها تواضع است‏ . مشیهم التواضع  «راه رفتن آنها (پرهیزکاران) تواضع   و فروتنى است».
  3. در بحث گذشته به این مطلب رسیدیم که نقطه مقابل تواضع تکبر و سرچشمه تکبر – قلب مریض --قرآن مرهمى بر بیمارى‏هاى روحى - -برای مشکلات از قرآن یاری بطلبید - داروى شفابخش قرآن ---درباره شفابخشى قرآن گفته شد و حال پزشک سیار «پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)
  4.  او طبیبى است سیاراست -
  5. پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) دو نوع درمان -
  6. ریشه یابی امراض روحی -
  7. مسئله شناخت و درمان
  8. بعد از تشخیص بیمارى تکبر،
  9. عدم معرفت  به کلمات خدا  -
  10. عظمت علم الهى –
  11. در مقابل عظمت
  12. قبل از نماز شب به آسمان نگاه 6 ازآخر آل عمرا ن بخواند -
  13. ارزش معرفت با نگرش عظمت آیات الهی -
  14. صد میلیارد ستاره شمارش شده،-
  15.  صد میلیارد ستاره مربوط به آسمان اول است-
  16.  تا به جایى رسید دانش من - ...... که بدانستمى که نادانم .
  17. در دعاى عرفه درحال  اشک ‏ریزان –
  18. کى رفته‏اى زدل که تمنا کنم تو را
  19. «درس و بحث علم، زاینده معرفت »-
  20.  عقده حقارت: شخص متکبر
  21.  احساس کمبود را تکبر جبران کنند.-
  22. یا کبر منشأ فرزند نامشروع-  
  1. از علل عقده حقارت -
  2. کبر جبران ذلت و حقارت -
  3. انسان را برترى بخشیدیدم -
  4.  ما انسان را بر کثیرمخلوقات برترى بخشیدیدم -
  5. مسخرآسمانها و زمین برای شما-
  6. مسخر شب وروز و خورشید وماه
  7. پس جای تکبر وخودخواهی نیست ***
  8. خود پسند نشوید خدا پسند شوید -
  9. مرحوم الهى در ذیل این فراز (مشیهم التواضع  ) چنین گوید.
  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده