بسم الله الرحمن ارحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- کتاب چرا...بیست ویکم . أَ فَلا تَعْقِلُونَ..چرا نمیاندیشید !؟
-
پژوهش و اندیشه
- آثار ایمان را در زندگى انسان بررسى نمایید.
- آثار ایمان به خدا * ایمان به خالق هستى، در جامعه اسلامى، برابرى و برادرى ایجاد مىکند.
- * ایمان به خداى یکتا، تمامى امتیازات پوشالى را در هم مىریزد، همه انسانها را بنده یک خدا و همه را در برابر قانون یکسان مىداند.
- * با یاد خدا و حاکمیّت قانون الهى بر دلها، مصالح جامعه در اولویّت قرار مىگیرد.
- فدا کردن مصالح فردى به خاطر جامعه، زمانى منطقى است که انسان باور کند این فدا شدنها به هدر نمىرود و خداوند جبران مىکند و این باور در سایه ایمان به خدا به دست مىآید.
- * ایمان به خدا همبستگى ملّتها را به دنبال دارد. بهترین وسیله همبستگى ملّتها، ایمان به خداست، همان گونه که بهترین اهرم فشار بر طاغوتها ایمان و توحید است.
- کسى که به خدا ایمان دارد: * احساس عشق ودلگرمى مىکند. کسى که مىداند تمام کارهاى او زیر نظر است وهیچ عملى نابود نمىشود وخریدار تلاش او خداست، آن هم با قیمت بهشت و رضوان الهى، و حتّى گاهى بدون تلاش او وتنها به خاطر حسن نیّت، به او اجر و پاداش مرحمت مىکند؛ چنین شخصى با عشق و دلگرمى زندگى مىکند.
- * همه کارهایش را براى خدا انجام مىدهد و در فکر خودنمایى و ریاکارى نیست.
- از حیله و حُقّهبازى دورى مىکند. زیرا کسى که خود را در محضر خدا و خدا را شاهد اعمال خود مىداند، نمىتواند اهل مکر و حیله باشد.
- * عزّتمند است. کسى که بندگى او را پذیرفته، در برابر هیچ قدرت و مقامى جز خدا تسلیم نمىشود و همه را بندگانى همچون خود مىداند. لذا از احدى جز خدا نمىترسد. «و لا یخشون احداً الّا اللّه»
- * به همه انسانها به عنوان آفریدههاى خدا به یک چشم مىنگرد. على علیه السلام در تقسیم بیت المال بین عرب و عجم فرقى نمىگذاشت و در پاسخ فردى که پرسید: چرا فرقى نمىگذارید؟ فرمود: خداى همه آنها یکى است.
- * عدالت و حقوق دیگران را مراعات مىکند. انسان موحّد، به هیاهوهاى دیگران توجّهى ندارد و فقط به وظیفه شرعى خود عمل مىکند
- * ترس از فقر او را به کارهاى ناشایسته سوق نمىدهد. کسى که به خدا ایمان دارد او را رازق خود، همسر و فرزندان خود مىداند، بنابراین، از ازدواج به خاطر ترس از فقر، فرار نمىکند. «ان یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله» وفرزندان خود را از ترس فقر رها نمىکند و یا نمىکشد. «نحننرزقهم وایّاکم»
- * هرگز زیانکار نیست. چون در برابر کار فانى خود، بهایى پایدار و جاودان مىگیرد. و به جاى هر نوع تکیه گاهى تنها به او تکیه مىکند. لذا از آرامش خاصى برخوردار است.
- اکنون عوامل دلهره و اضطراب را بیان مىکنیم تا روشن شود که ایمان به خدا چگونه به انسان آرامش مىدهد.
- آثار ایمان به عدل خدا : ایمان به عدالت خداوند، از جهات مختلف اثر عجیبى در سازندگى انسان دارد:
- از جهت کنترل خود در برابر گناهان. اگر انسان بداند که گفتار و کردارش زیر نظر است و جزاى هر نیک و بدى را خواهد دید، خود را در این جهان رها و بى قید و شرط نمىداند.
- خوشبینى و دورى از یأس و ناامیدى. انسانِ معتقد به عدل الهى، به نظام آفرینش خوشبین است و چون خداى جهان را عادل مىداند، حوادث تلخ نیز برایش شیرین است و در هیچ حالى گرفته خاطر و مأیوس نیست.
- استقرار عدالت در زندگى فردى و اجتماعى. کسى که به عدل خداوند عقیده دارد آماده پذیرفتن عدالت در زندگى شخصى و اجتماعى خویش است.
- آثار ایمان و یاد خدا : نگرانى خوب است در حد وسط، نه افراط و نه تفریط. باید بین خوف و رجا باشد. پس اگر مسألهاى باعث نگرانى از گناه است با وجود خداى غفار نگرانى رفع مىشود.
- اگر نگرانى از پوچى است، ما در جهان بینى الهى پوچ نیستیم، جهان بینى مارکسیسم، آقاى مارکس باید نگران باشد. یک آدم مارکسیسم مىگوید: دنیا آن طرفش هیچ است. قبل هیچ، دو سه روز دیگر نیز چند لیتر آب مىخوریم و چند کیلوغذا بعد نیز هیچ.
- این جهان بینى مادى است. مادى مىگوید: انسان که مرد، سقط مىشود. انسان که مرد، نیست مىشود.
- در دید الهى یک مؤمن به خدا براى خودش بقاء قائل است. خودش را هر لحظه زیر نظر خدا مىداند و بعد از مرگ نیز خانه عوض مىکند. نیست نمىشود. پوچى در جهان بینى الهى راه ندارد پس «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ» (رعد/ 28)
- اگر نگرانى از اینکه چراپوچى، ایمان به خدا و جهان بینى خدایى، پوچى در آن وجود ندارد «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ» (زلزال/ 7) کارت محو نمىشود «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» (حدید/ 4) تنها نیستید و خدا با شماست. کارهایت پوچ نیست، هر کارى انجام بدهى ضبط مىشود. هر اجرت برابر پاداش داده مىشود، گناهت بخشیده مىشود، آیندهات روشن است. پس در این وادى تحیر نیست.
- اگر مردم قهر کردند. مؤمن به خدا کار به قهر و رضاى مردم ندارد. همه مردم بگویند زنده باد یا مرده باد، او تنها دلش به یک چیز خوش است و آن رضاى خداست.
- بنابر این این ما هستیم که با یک قاشق ماست سردى مىکنیم و با یک خرما گرمى مىکنیم. مؤمن به خدا وصل به کُر شده است. وصل به بى نهایت شده است.
- بنایراین نگرانى از این است که مردم قهر هستند. مؤمن به خدا همین که وظیفه شرعى خود را انجام داد کار ندارد بلندگوهاى آمریکا و رادیو آمریکا واسرائیل چه گفتند، کارى به آنها ندارد. مىگوید: وظیفه اسلامى ما این است که الآن این چنین کنیم و فقط «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» (انعام/ 91) بگو خدا و بقیه را بریز دور. بنابراین مؤمن به خدا قهر مردم و صلح مردم کارى به او ندارد.
- آثار ایمان به معاد : ببینید ایمان به معاد را. کسى که ایمان به معاد دارد: در مقابل طاغوت مىایستد «فَاقْضِ» طاغوت فرعون «فَاقْضِ» قضاوت کن دستور بده. «ما أَنْتَ قاضٍ» هر چه مىخواهى دستور بده دستور بده الآن ما را به رگبار ببندند کسى که ایمان به معاد دارد محکم است. کسى که ایمان به معاد دارد از جبهه فرار نمىکند. کسى که ایمان به معاد دارد، غذایش را به یتیم و مسکین و اسیر مىدهد. کسى که ایمان به معاد دارد «فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً».
- این سیماى کسى است که ایمان دارد. کسى که ایمان به معاد دارد. بندگى خدا را مىکند. عبادت «وَ ما لِىَ لا أَعْبُدُ الَّذى فَطَرَنى وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» (یس/ 22)، «وَ ما لِىَ» چرا من این کار را نکنم؟ «لا أَعْبُدُ»، «وَ ما لِىَ لا أَعْبُدُ» چیست که من عبادت نکنم؟ «الَّذى» خدایى را عبادت مىکنم که «فَطَرَنى» من را خلق کرد بعد مىگوید «وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» به سمت او بر مىگردیم کسى که ایمان به معاد دارد عبادت هم مىکند. آیا دروغ مىگوید؟ آیا کسى که مىگوید معاد هست نماز نمىخواند؟ خب اگر معاد هست چرا نمىخوانى؟ خب یکى از جاها در قیامت مىپرسند نماز خواندى یا نه؟ اگر معاد هست چرا تجاوز مىکنى؟ دروغ مىگوید.
- پس ببینید این سیماى کسى است که آگاه است.
- اما برویم سراغ آنهایى که ایمان ندارند: این خط سیماى آدمهاى غافل و آدمهایى که غافل از قیامتند مىباشد. وقتى جبهه پیش مىآمد مىگفتند: یا رسول الله! ببخشید شما مىشود یک هفته به ما مرخصى بدهید. تا جبهه مىشد مىآمدند مرخصى بگیرند. آیه نازل شد مىگوید «إِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فى رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ» (توبه/ 45) مىآیند مرخصى بگیرند «إِنَّما» یعنى فقط «یَسْتَأْذِنُکَ» یعنى استاذان اجازه «إِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ» اجازه مىگیرند براى اینکه در بروند چه کسانى؟ «الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» «الَّذینَ» چه کسانى اجازه مىگیرند؟ کسانى که «لا یُؤْمِنُونَ» ایمان ندارند به چه کسى «بِاللَّهِ». به خدا ایمان ندارند «وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» و به قیامت هم ایمان ندارند.
- 2- آدمى که ایمان به معاد ندارد اصلا کار به گرانى و ارزانى ندارد. مردم له شدند. ایام عید بچه من چه لباسهایى، چه کفشهایى، حالا بچه شما سوپردولوکس شد بچه همسایهها به درک!! این غافل است. چون قرآن مىگوید: «أَ رَأَیْتَ الَّذى یُکَذِّبُ بِالدِّینِ» (ماعون/ 1)، «یُکَذِّبُ بِالدِّینِ» مىدانى چه کسى «یُکَذِّبُ بِالدِّینِ» دین یعنى قیامت «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (فاتحه/ 4) یعنى مالک روز قیامت «وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ» (انفطار/ 17) بعد مىگوید «یَوْمِ الدِّینِ» روز قیامت.
- خوف از خداوند، یکى از آثار ایمان به ربوبیّت همه جانبه اوست. «إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ»
- اى پیامبر! مؤمنان را بر پیکار (با کفّار) تشویق کن، اگر بیست نفر از شما پایدار باشند، بر دویست نفر پیروز مىشوند واگر از شما صد نفر (مقاوم) باشند، بر هزار نفر از کافران غلبه مىیابند، زیرا آنان گروهى هستند که (آثار ایمان را) نمىفهمند.
- در جامعهى اسلامى باید روحیهى حسن ظن حاکم باشد. «ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً» (حسن ظن، یکى از آثار ایمان است)
- آثار ایمان و تقوا، مخصوص آخرت نیست؛ اهل تقوا، در دنیا نیز نتیجهى کار خود را مىبینند. «وَ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ»
- یکى از آثار ایمان، بهبود زندگى مادى است. یُرْسِلِ السَّماءَ ... یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ ..
- آثار ایمان تنها در آخرت نیست، بلکه در دنیا نیز ظاهر مىشود. «لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً»
- یکى دیگر از آثار ایمان به خدا عزت نفس است. مومن به خدا چون بند است به خدا اصلًا عارش مىآید که گردن خم کند پهلوى کس دیگر. خوشم آمد از یکى طلبهها، در زندان گفتند: بنویس ریاست محترم، گفت نمىنویسم. گفتند: زندان را اضافه مىکنیم. گفت: اضافه کنید من به کسى که محترم نیست، محترم نمىگویم در زمان طاغوت، در زندان ماند و به نامحترم، محترم نگفت.
- از آثار ایمان عزت از خدا می گیرد . بندگان دیگر، قرآن مىگوید: «عِبادٌ أَمْثالُکُمْ» (اعراف/ 194) اینها یک نفرند مثل من. چرا من گردنم خم شود پهلوى کسى که مثل خودم است. کسى که مى داند الحمدلله و تشکر مال خدا ست، دیگه بله قربان گوى هر کس و ناکسى نیست.
- کسى که مىگوید بسم الله بنام خدا، بنام کس دیگرى شروع نمىکند. عزت نفس هم از آثار ایمان به خداست. «والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته» اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم