کتاب چرا...پانزدهم . أَ فَلا تَعْقِلُونَ..چرا نمیاندیشید !؟ پژوهش و اندیشه تاثیرات و پیامدهاى اعتقاد به یکتایى خدا را در زندگى فردى و اجتماعى انسان بررسى کنیم ؟
شنبه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۱، ۰۷:۵۶ ق.ظ
بسم الله الرحمن ارحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
کتاب چرا...پانزدهم . أَ فَلا تَعْقِلُونَ..چرا نمیاندیشید !؟
- پژوهش و اندیشه
تاثیرات و پیامدهاى اعتقاد به یکتایى خدا را در زندگى فردى و اجتماعى انسان بررسى کنیم ؟
- براى آنان (اولیاى خدا) در زندگى دنیا و آخرت بشارت است. تبدیل و تغییرى در سخنان (و وعدههاى) الهى نیست و آن همان رستگارى بزرگ است. لَهُمُ الْبُشْرى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ «سوره یونس/64»
- در برخورد با واسطهها و ابزار و وسایل، همیشه خدا را اصل و ناظر بدانیم. با آنکه در زندگى یوسف اسباب و عللى دست به هم دادند که او به این مقام رسید، ولى باز مىفرماید: «قَدْ أَحْسَنَ بِی»
- وجود گناه در زندگى افراد که باعث تغییراتى در رزق آنها مىگردد. چنانکه در دعاى کمیل مىخوانیم: «اللهم اغفرلى الذنوب التى تغیر النعم» خداوندا! ببخشاى بر من آن گناهانى که نعمتها را دگرگون مىسازد.
- تفاوت نقش خدا و غیر خدا در زندگى انسان : الف: نقش خدا در زندگى انسان
- 1. آفریدگارِ اوست. «خَلَقَ الْإِنْسانَ»
- 2. پروردگار او و همه جهانیان است. «رَبِّ الْعالَمِینَ»
- 3. او را بسیار دوست دارد. «بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ»
- 4. دعاى او را مىشنود. «سَمِیعُ الدُّعاءِ»
- 5. فریادرس اوست. «یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ»
- 6. او را به خوبى راهنمایى مىکند. «الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»
- 7. او را حمایت و سرپرستى مىکند. «وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ»
- 8. به او رشد و تکامل مىدهد. «یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ»
- 9. به او آرامش و اطمینان مىدهد. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»
- 10. به او آموزش مىدهد. «الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»
- 11. به او وسعت و فزونى مىدهد. «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»
- 12. بیماریش را شفا مىدهد. «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ»
- 13. امید آیندهى اوست. «وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ»
- ب: نقش غیر خدا در زندگى انسان : 1. قدرتى در آفرینش ندارند. «لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً»
- 2. از خواستههاى انسان بىخبرند. «وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ»
- 3. دعاى او را نمىشنوند. «لا یَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ»
- 4. توان پاسخگویى ندارند. «یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا یَسْتَجِیبُ لَهُ» (احقاف، 5)
- 5. دشمن انساناند. «کانُوا لَهُمْ أَعْداءً» (احقاف، 6)
- 6. در برابر حوادث ناتواناند. «فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ»
- 7. نه قدرت نفعرسانى دارند و نه از ضرر جلوگیرى مىکنند. «ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ»
- و خلاصه به قول حضرت یوسف علیه السلام: «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» آیا خدایان پراکنده و گوناگون بهترند یا خداى یگانه مقتدر؟
- «براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز قیامت دارند.»
- معرفى الگو در قرآن کریم منحصر به رسول اکرم صلى الله علیه و آله نیست بلکه خداى بزرگ پیامبران و اولیاى قبل از رسول خدا صلى الله علیه و آله را نیز بعنوان الگوى خوب معرفى مىکند؛«قد کانت لکم اسوة حسنة فى ابراهیم و الّذین معه» «براى شما مؤمنان، ابراهیم و یارانش الگوى خوبى هستند.»
- حتى کسانى که عمرى در محیط فساد بوده و در مقابل فساد ایستادگى کرده اند و تسلیم نشدهاند، به عنوان الگو به دیگران معرفى مىشوند مانند همسر فرعون؛«ضرب اللَّه مثلًا للّذین امنوا امرأت فرعون»
- نقش ایمان به صفات خدا : ایمان به هر یک از صفات خدا نقش مثبت و ارزندهاى در گفتار، روش و منش انسان و بالطبع در زندگى فردى و اجتماعى او دارد.
- ایمان به اینکه خداوند عزیز و نفوذناپذیر است، «انّ العزّة للّه جمیعاً» و همه قدرتها و توانایىها از اوست، «انّ القوّة للّه جمیعاً» و پدید آورنده و برگشت دهنده همه اوست، «انّا لِلّه و انّا الیه راجعون» به انسان اعتماد، وقار و امید مىدهد و او را از خود برتربینى، خود کمبینى و ترس و وحشت از آینده نجات مىدهد.
- انسان در زندگى خویش باید رنگى را بپذیرد، امّا در میان همه رنگها، رنگ خدایى بهتر است. ناگفته پیداست که تا رنگ نژاد وقبیله وهوسها را کنار نگذاریم، رنگ وحدت و برادرى و تسلیم امر خدا بودن را نخواهیم گرفت. همهى رنگها به مرور زمان کم رنگ وبىرنگ مىشود. امّا رنگ خدایى همیشگى و پایدار است. «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» و چه رنگى بهتر از رنگ خدا که او را عبادت و بندگى مىکنیم. بگذریم که یهود، کودکان خود را با آبى مخصوص شستشو داده و بدینوسیله به او رنگ مذهبى مىدهند.
- 4- اگر رفاه در زندگى اصل شد، انسانیّت سقوط مىکند و سبب دورى از خدا ورسول است وقهر و غضب نامعلومى را در انتظار دارد. «یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»
- زرنگى نکنید. فکر نکنید اگر این نباشد، زندگىتان خوش است. نباشد خدا یک تلخى دیگرى در زندگى شما مىگذارد. گاهى به خاطر اینکه یک آب جوش در دهان این پیرزن گذاشتى، نفسش زندگى تو را آباد مىکند. همینکه مىگویند: انشاء الله خیر ببینى، خیر مىبینى. از دعاهایى که مستجاب است، دعاى پدر در حق پسر، و دختر و دعاى پسر و دختر در حق پدر.
- از خطرات اعتقادى از خدا راضى نبودن است . نارضایتى از خدا. بدترین حالت است. قرآن تعریف افراد را که مىکند، مىگوید: «رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه» هم خدا از اینها راضى است. هم اینها از خدا راضى هستند. آدمى که ولخرجى مىکند از خدا راضى نیست. چون دائم نگاهش به بالاترها است. در کمالات نگاهت را به بالاتر کن. در زندگى نگاهت را به پایینترها کن.
- 1- نظم و زندگى اجتماعى، مخصوص انسانها نیست، بلکه در زندگى حیوانات هم مشاهده مىشود. «أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ»
- 3- در زندگى اجتماعى، وجود رهبر و پیروى از او لازم است. «عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا»
- 3- استقرار عدالت در زندگى فردى و اجتماعى. کسى که به عدل خداوند عقیده دارد آماده پذیرفتن عدالت در زندگى شخصى و اجتماعى خویش است.
- انسان در زندگى اجتماعى خود نیاز به دوست دارد و نقش مثبت یا منفى دوست در زندگى انسان بر کسى پوشیده نیست. مسجد بهترین مرکز دوستیابى است.
- چون نماز خیر العمل است، پس مىتواند الگوى تمام کارها باشد اگر آداب نماز انجام شود و به اسرار نماز توجه شود، علاوه بر برکات معنوى به طور طبیعى در زندگى روزمره و روابط اجتماعى و اقتصادى ما آثار .. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۱/۰۳/۲۸