بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآله محمد وعجل فرجهم
مجلس سیزدهم : سیدة نساءالعالمین
- خداوند تبارک و تعالى بدلائل و جهاتى در زندگانى دنیا مرد را بر زن ترجیح داده ، بلکه بواسطه آیه مبارکه الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض ، مرد را والى و غالب بر زن قرار داد یعنى مردان مرتبه تسلط و تغلب بر زنان دارند از دو وجه :
- اول - از جهت آنکه خدا تفضیل داده مردان را بر زنان بقوت بدن و کمال حسن تدبیر و به اختصاص نبوت و امامت و ولایت و اقامه حدود و شعایر اسلامى و جهاد وارث که زن نصف مرد میبرد و شهادت که چهار زن مطابق دو مرد است و دیه که دیه زن نصف مرد میباشد و امام جماعت که زن حق ندارد براى مرد امام جماعت شود و مرجع تقلید و قاضى که باید از جنس مرد باشد نه زن اگر چه زن خیلى عالمه و در علمش برتر از مرد هم باشد.
- دوم - و بما انفقوا اموالهم بواسطه آنکه مردان از مال خود بزنان نفقه و کسوه و مهر میدهند.
- نظر علم در تفاوتهاى جسمى مرد و زن
- امروز با دقت تمام حساب کرده اند و مغز زن را صد الى دویست گرم کمتر از مرد یافته اند البته این محاسبه کردن پس از رسیدگى کردن یازده هزار مغز زن و مرد اروپایى بوده که حد متوسط مغز مرد را ((1361)) گرم و حد متوسط مغز زن را ((1200)) گرم معین نموده اند.
- نکته اى در جمجه : البته معلومست که جمجمه مرد و زن به نسبت مغزایند و متفاوتست ، یعنى جمجه زن در حدود 15 از جمجمه مرد کوچکتر است ، اما نکته مرموز و لطیف آنکه دانشمندان فن معتقدند هر قدر علم و مدنیت در بشر افزونتر میشود وسعت جمجمه مرد بیشتر میگردد و اما در زن رو به تنزل است و لذا ((گوستاولوبون )) فرانسوى در کتاب ((تمدن اسلام و عرب )) مینویسد طبق تحقیق دانشمندان فن حجم جمجمه زنان امروز از حجم زنان غیرمتمدن قدیم کمتر و در مرد قضیه کاملا برعکس میباشد.
- حواس خمسه زنان : طبق تحقیقات فیزیولوژیستها گرچه مردم قاره ها و مناطق مختلف بر حسب احتیاج به حاسه مخصوصى نسبت بیکدیگر متفاوت هستند، مثلا اهالى آندامان ((یعنى ساکنین جزایر بین شبه جزیره مالاکا و سیلان )) با حس شامه از مسافت دورى بوى میوه را حس میکنند و مردم ((کالموک )) که از قبایل آلتایى در مغولستان غربى هستند نوعا قوه باصره آنها قویتر از سایر مناطق است اما در همه جا زنان از این حواس نصیب کمترى دارند.
- ((صدوق )) در ((علل الشرایع )) از ((محمد بن سنان )) نقل میکند که گفت من نامه اى خدمت حضرت رضا (علیه السلام) نوشتم و از علت قبول نشدن شهادت زن در طلاق و روایت هلال سئوال کردم حضرت فرمودند زیرا که قوه بینایى ضعیف و در احساسات و جانبدارى مفرط هستند.
- حتى قوه لامسه که در مناطق مختلف تا حدودى نزدیک بهم است ولى در زنان بعلت ضعف همین قوه است که میتوانند درد سخت زایمان را کمتر درک کنند و این اختلاف در حیوانات نر و ماده نیز تجربه شده است .
- ضربان نبض زن و مرد : قلب زن شصت گرم کمتر از قلب مرد است و لذا در ضربان نبض ما سنجشهائیکه بعمل آمده حد متوسط در میان اروپائیان 72 ضربه در هر دقیقه و بین سیاههاى آتازونى 74 ضربه در هر دقیقه و بین هندوهاى امریکا 76 ضربه در هر دقیقه اندازه گیرى شده ولى در هر نقطه جهان سرعت ضربان نبض زن بعلت ضعف قواى او نسبت به مرد بیشتر است و این اختلاف در هر دقیقه بین 10 تا 14 ضربه است
- چنانکه در حیوانات ماده نیز ضربات نبض سریعتر است . مثلا در شیر ماده 7 ضربه بیشتر از شیر نر و در گاو ماده 20 ضربه بیشتر از نر میباشد.
- تنفس زن و مرد : براى تنفس نیز مطالعاتى شده ، در ایران در هر یک دقیقه معمولا 8 الى 20 و در فوئرثهیا 16 تا 20 و در میان گیرگیزها که ملل شمالى و غربى چنین هستند معمولا 19 و در اروپا 14 تا 18 بار در یک دقیقه تنفس میکنند.
- در تنفس بعلت ضیق و ضعف جهاز تنفسى زیرا گنجایش هوا در جهاز تنفسى مرد به اندازه نیم لیتر بیش از زن است و نیز مرد در هر ساعت 11 گرم کربن میسوزاند و بهمین سبب اکسیژن بیشترى وارد ریه اش میشود، در صورتیکه زن در هر ساعت 7 گرم بیشتر نمى سوزاند، زن سریعتر نفس میکشد اگر چه با این سرعت نتیجه کمترى از لحاظ اکسیژن نصیبش میشود.
- قامت زن و مرد : قامت زن بطور متوسط 12 سانتى متر از قامت مرد کوتاهتر است و این تفاوت از هنگام ولادت کاملا مشهود است و اختصاص به زن و مرد متمدن هم ندارد بلکه این اختلاف چون روى قوانین طبیعى و ساختمان قواى جسمانى است در میان قبایل وحشى به همین نسبت دیده میشود.
- وزن زن و مرد : وزن اختلاف زن و مرد از همان آغاز تولد معلومست و معدل نسبت تفاوت و زن آنها در همه جا پنج کیلوگرم است ، یعنى وزن بدن مرد بطور متوسط 47 کیلوگرم و وزن متوسط زن 42 کیلوگرم است و همچنین استخوان بندى زن معمولا کوچکتر و سبکتر از استخوان بندى مرد است و استخوان مرد محکمتر از استخوان زن است .
- و نیز عضلات و ماهیچه زن ضعیفتر و ظریفتر از مرد است و حجم عضلات زن به اندازه یک ثلث کمتر از مرد میباشد و بهمین جهت اندام زن لاغرتر و حرکاتش از مرد کندتر است و همچنین حجم ریه زن 1300 ولى حجم ریه مرد 1600 سانتیمتر مکعب است و نیز خون زن از لحاظ رنگ و وزن و هم از جهت ترکیب با خون مرد تفاوت دارد یعنى خون زن کم رنگتر و سبکتر از خون مرد است و گلبولهاى سفید در خون مرد بیشتر است و مقدار هموگلوبین ((ماده آهنى رنگین خون )) و مواد ازتى و آلبومین ، ((سفیده تخم مرغ )) در خون زن کمتر است .
- این مسلم است که فعالیتهاى روانى محققا با فعالیتهاى فیزیولوژیکى بدن بستگى دارد جان با جسم مانند شکل یک مجسمه با سنگ مرمر بهم آمیختگى دارد و لذا در کتاب ((انسان موجود ناشناخته )) میگوید متخصصین تعلیم و تربیت باید اختلافات عضوى و روانى جنس مرد و زن را در نظر داشته باشند و توجه باین نکته اساسى در بناى آینده تمدن حائز کمال اهمیت است .
- در کتاب ((حقوق زن )) مینویسد: در اینکه میان روح و جسم بطور کلى همبستگى و تناسب دقیقى برقرار است و فعالیتهاى روانى با فعالیتهاى فیزیولوژى نسبت و بستگى تام دارد، تردیدى نیست مثلا اخته کردن خواجه سراهاى سابق که یک عمل جسمانى است آنچنان تاءثیر فورى در تغییر روحیات و اخلاق مردانگى آنها داشت که کاملا محسوس بود و حتى در صدا و بشره آنان نیز تغییرات کلى داده میشود و نیز بیرون آوردن تخمدانهاى زنان در روحیات آنان تغییرات کلى میدهد که افسردگى بیحد، اختلال و تشویش افکار سوء خلق کم حوصلگى و امثال آنرا میتوان از آثار آن شمرد.
- نیروى تعقل و عواطف زن و مرد : نیروى جسمانى و اعصاب قوى و قدرت دماغى مرد او را براى مجاهدت و مبارزه دامنه دارترى در امور زندگى آماده میسازد. خواه این مبارزه در میدانهاى جنگ باشد یا در برابر درندگان جنگل براى تهیه صید یا در راه تاءسیس نظامات حکومت و شئون اقتصاد و یا براى تحصیل غذا و معیشت خود و زن و فرزندش . ولى در موضوعات عاطفى مانند کودکان غالبا دستخوش تحول و تبدیل میشود،
- بر عکس زن در موضوعات عاطفى بسیار نیرومند است و در کارهاى محتاج به فکر یا نیروى جسم استقرار و ثبات ندارد، مگر کارهائیکه با عواطف زنانه او ملایم باشد، مانند پرستارى و سرپرستى اطفال و گلسازى و تدبیر منزل و خیاطى و غیره و این تفضیلى که خداوند براى مردان قائل شده دلیل بر حقارت و سلب احترام از زن نیست
- بلکه این اختلاف طبق مصلحت و حکمت آفریننده حکیمى است که براى ترقى و تکامل نوع بشر لازم دانسته است . ربناالذى اعطى کل شى خلقه ثم هدى ، پس اگر یک جراح نمى تواند چون یک مهندس ساختمان نقشه ساختمانى را طرح کند و یا یک دانشمند علم اخلاق نباید در مسائل علوم سیاسى و اقتصاد اظهار نظر کند و خلاصه هر متخصصى حق دارد در رشته خود اظهار نظر کند و در رشته هاى تخصصى دیگران دخالت نکند این کوچکى و حقارت او را نمیرساند و بمقام او لطمه اى وارد نمیکند.
- بنابراین براى زن و مرد یک سلسله وظایف معینى طبق ساختمان جسمى و روحى آنها تعیین شده است اگر چه در بعضى از امور مرد بر زن حق تقدم داشته باشد و بقول پروین اعتصامى :
- وظیفه زن و مرد اى حکیم دانى چیست.....یکیست کشتى و آن دیگریست کشتى بان.....چو ناخداست خردمند و کشتى اش محکم.....دگر چه باک ز امواج ورطه طوفان
- بدیهى است که کشتى و ناخدا هر یک موقعیت و وظیفه جداگانه اى دارند، نه ناخدا میتواند کار کشتى را بکند و نه کشتى کار ناخدا، ولى در عین حال هر کدام باید وظیفه خود را انجام دهند پس اگر بنا شود در امور اجتماعى زن و مرد در وظایف یکدیگر دخالت کنند آنروزیست که کشتى زندگى و سرنشینان آن گرفتار طوفان بلا خواهد شد،
- ((پس از شیر حمله خوش بود و از غزال رم )) از گفتار ما معلوم شد که زن از حیث دستگاه خلقت مانند مغز و قلب و حواس خمسه و عقل و فهم و استعداد و سایر چیزهاى دیگر با مرد تفاوتهایى دارد.
- در عین حال زنهاى بزرگى در دنیا پیدا شده اند که باعث فخر و سربلندى زنان عالم میباشند، یکى از آنها مخدره مکرمه آمنه بیگم دختر ملا محمدتقى مجلسى است که بسیار فاضله و عالمه و متقى بوده است .
- روزى ملا محمدتقى بخانه آمد و بدخترش گفت من اراده کردم که شما را بمردى تزویج کنم که در غایت فقر و منتهاى فضل و صلاح است و این موقوف به اذن شماست ، مخدره عرض کرد فقر عیب مرد نیست ، جناب ملا محمدتقى مخدره را به ملا محمدصالح مازندرانى شارح اصول کافى تزویج نمود، چون شب زفاف شد جناب ملا محمدصالح داخل اتاق شد و برقع از صورت مخدره برداشت و جمال مخدره را دید بگوشه اطاق حمد و شکر الهى را بجاى آورد و مشغول مطالعه شد، اتفاقا مسئله اى بر او مشکل شد هر قدر فکر کرد نتوانست آنرا حل کند،
- مخدره آمنه بیگم بفراستى که داشت ملتفت شد وقتى که ملا محمدصالح بجهت تدریس رفت آنمخدره مسئله را در کمال خوبى حل نمود و نوشت و گذارد محل مطالعه شوهرش ، چون شب شد ملا محمدصالح بجهت مطالعه نشست دید اشکال شب گذشته او در کمال خوبى حل شده و بر روى کاغذ نوشته شده ، دانست که کار آمنه بیگم است ، به شکرانه این نعمت تا صبح مشغول عبادت شد و در بسیارى از اوقات ملا محمدصالح اشکالات علمى خود را از اینمخدره سؤ ال میکرد و او جواب میداد.
- و از جمله مخدره فاطمه دختر شهید اول است که خدمت پدر بزرگوارش درس خواند تا مجتهده شد و پدرش زنان را در یاد گرفتن مسایل و احکام به او ارجاع میفرمود و بسیار او را مدح میفرمود بدرجه اى رسید که استاد شهید به او اجازه فتوا داد.
- یکى از زنهائیکه هم از حیث خلقت جسمى و هم از حیث خلقت روحى باتمام زنهاى عالم فرق دارد فاطمه دختر پیغمبر است . اما از جهت خلقت جسمى فاطمه علیه السلام عادت زنانگى نداشت ، امام باقر (علیه السلام) فرمود: لما ولدت فاطمة اءوحى الله تعالى الى ملک فانطلق به لسان محمد فسماها فاطمة ثم قال انى فطمتک بالعلم و فطمتک عن الطمث .
- قال (علیه السلام) والله لقد فطمها الله تبارک و تعالى بالعلم و عن الطمث بالمیثاق .نکته مهم در این حدیث آنست که میفرماید: فطمتک عن الطمث ما ترا اى فاطمه از دماء ثلاثه که زنان مى بینند پاک و پاکیزه آفریدیم اگر چه دستگاه خون حیض در زن نباشد حاملگى هم براى او نیست و چون از عادت زنانگى بیفتد دیگر حامله نمى شود ولى فاطمه علیهاالسلام با آنکه خون حیض نمیدید پنج پچه تحویل جامعه داد که هر کدام آنها با دنیا و مافیها برابرى میکرد پس این یک معجزه براى آن بانو بوده است .
- فاطمه سیده نساء است فاطمه (علیها السلام) از جهت خلقت روحى هم با زنان دیگر فرق داشته بلکه برتر و بالاتر از مریم هم بوده است چه خداوند درباره مریم میفرماید: ان الله اصطفیک و طهرک على نساءالعالمین مراد از برترى مریم بر زنان عالم فقط در زمان خودش بوده ، قرینه بر این مدعى آیه مبارکه بنى اسرائیل است که میفرماید: یا بنى اسرائیل اذکروا نعمتى التى انعمت علیکم و انى فضلتکم على العالمین ،
- بدیهیست که هرگز بنى اسرائیل را بر مؤ منین زمان پیغمبر ما و امت او ترجیح نداده بلکه افضلیت بنى اسرائیل تا زمانى است که عیسى نیامده باشد، اگر در زمان عیسى افضلیتى براى بنى اسرائیل باشد باید ایمان به عیسى نیاورند و همچنین در زمان پیغمبر خاتم ملت یهود باید از ایمان آوردن باین پیغمبر استثناء شوند و این بدلیل عقل و نقل باطل است ، پس مریم بزرگ زنان زمان خود بوده است .
- ولى پیغمبر درباره فاطمه اش فرمود: فاطمة سیدة نساءالعالمین من الاولین و الاخرین و آنها لتقوم فى محرابها فیسلم علیها سبعون الف ملک من المقربین و نیاد و نها بمانادت به الملائکة مریم فیقولون یا فاطمة ان الله اصطفیک و طهرک على نساءالعالمین .
- در علل الشرایع از حضرت صادق (علیه السلام) روایت میکند که فرمود فاطمه را محدثه نامیدند براى آنکه ملائکه از آسمان بر وى نازل شده او را ندا میکردند چنانکه مریم را ندا میکردند و میگفتند ان الله الصطفیک و طهرک على نساءالعالمین ،
- پس فاطمه با ایشان و ایشان با فاطمه حدیث میکردند، حتى شبى آنمخدره از ملائکه سئوال کرد، آیا مریم افضل زنان عالمیان نیست ؟ عرض کردند مریم افضل زنان عالم خود بود، ولى خدا ترا سیده زنان عالم او و عالم خودت و بلکه سیده نساءالعالمین اولین و آخرین قرار داد.
- شرایع گذشته معرفت به فاطمه داشته اند
- در بحار در روایتى از حضرت رسول ( صل الله علیه وآله وسلم )نقل میکند که آنحضرت درباره فاطمه (علیها السلام) فرمود: فاطمة هى الصدیقة الکبرى و على معرفتها دارت القرون الاولى .
- صاحب کتاب ((خصایص الفاطمیه )) میگوید: قرن داراى چند معنى میباشد: اول هفتاد یا هشتاد یا سى یا صد سال . دوم مراد از قرن اهل هر زمانند که در آن پیغمبرى باشد مثل زمان حضرت موسى زمان حضرت عیسى و غیره سوم مراد از قرن عمر غالب مردم است .
- اما معنى ((دارت )) در حدیث است که : اولوالعزم من الرسل سادة المرسلین و النبیین علیهم دارت الرحى ، یعنى پیغمبران اولوالعزم آقایان پیغمبرانند آسمانها و زمین بواسطه بودن آنها دور میزنند یعنى به تصدق سر آنها گردش میکنند. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم