مجلس دوازدهم : 30- السلام علیک یابن فاطمة الزهرا سیدة نساءالعالمین: و اخبار رسیده دعاى آدم : یا حمید بحق محمد یا عالى بحق على یا فاطر بحق فاطمه .
يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۰، ۰۵:۱۲ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
مجلس دوازدهم : 30- السلام علیک یابن فاطمة الزهرا سیدة نساءالعالمین: سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا سیده زنان عالمیان
1. علت نامیدن آنمخدره به این نام اول زنى که وجود مبارک پیغمبر اختیار نمود ((حضرت خدیجه )) چهل ساله بود که در سن بیست و پنج سالگى با آن مخدره ازدواج فرمود.
- جناب خدیجه خواهر ابوینى ((عوام )) پدر ((زبیر)) است که اهل تسنن را از عشیره مبشره میدانند.
- خدیجه اول همسر عتیق بن عائد مخزومى بود و دخترى جاریه نام آورد، بعدا با ((ابوهالة بن مندراسیدى )) ازدواج کرد و از او هم پسرى بنام ((هند)) آورد، بعد از انیدو شوهر با رسول اکرم ازدواج کرد که از آنحضرت هم داراى سه پسر و چهار دختر شد که جناب ((قاسم )) و ((زینب )) و ((رقیه )) و ((ام کلثوم )) قبل از بعثت متولد شدند و جناب ((طیب )) و ((طاهر)) و ((فاطمه زهرا سلام الله علیها)) بعد از بعثت متولد گردیدند و یک فرزند پسر هم بنام ((ابراهیم )) از ((ماریه قبطیه )) داشتند و از سایر زنهاى خود اولادى نداشتند و تمام آنها در زمان حیات پیغمبر از دنیا رفتند مگر فاطمه زهرا که دو سال بعد از رحلت آنحضرت از دنیا رفت .
- و شاید علت آنکه اولادهاى آنحضرت در زمان حیات مردند این باشد که بعد از فوت آنحضرت موضوع خلافت به اولادهاى آنحضرت نیفتد با آنکه پیغمبر جز فاطمه اولادى باقى نگذارد و اینهمه کشمکش و اختلاف در امر خلافت ایجاد شد، اگر اولادهاى متعدد باقى میگذاشت چه میشد؟!
- تولد فاطمه علیهاالسلام در بیستم جمادى الثانى سال چهارم بعثت در مکه معظمه بوده و چون مادر خدیجه فاطمه نام داشت لذا این مخدره را فاطمه نام نهادند.
- جمعى دیگر گفتند چون کفالت و حضانت حضرت رسالت پس از رحلت مادرش آمنه بنت وهب با فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤ منین علیه السلام بود و حضرت رسول او را مادر خطاب میکرد، لذا این اسم را، روى فرزندش نهاد که اسم فاطمه بنت اسد از بین نرود و بر سر زبانها باشد.
- ولى ((صدوق )) در ((معانى الاخبار)) از ((سدیر صیرفى )) از حضرت صادق ( علیه السلام ) روایت میکند که در حدیث معراج آمده که جبرئیل از درخت بهشتى سیبى چیده بدست مبارک حضرت رسول داد چون آنرا شکافت نورى مشاهده کرد فرمود اى جبرئیل این نور چیست ؟ عرض کرد: هى فى السماء منصورة و فى الارض فاطمة .
- از این روایت معلوم میشود که خدا این نام را قبل از ولادت بر آن مخدره نهاده و لذا بعد از تولد ملکى بر پیغمبر نازل شد و اسم فاطمه را بزبان آنحضرت جارى ساخت .
- اگر چه قبل از اینکه این مخدره فاطمه نامیده شود فاطمه هاى دیگرى در اسلام بوده اند مانند ((فاطمه )) مادر خدیجه و ((فاطمه بنت اسد)) و ((فاطمه بنت زبیر)) و ((فاطمه بنت حمزه )) ولى در اسلام اول زنیکه فاطمه نامیده شد دختر پیغمبر بود و در هر خانه که دخترى بنام فاطمه باشد باعث ازدیاد رحمت و اکثار برگت خواهد بود و فرداى قیامت اشخاصى که نام آنها فاطمه باشد چون از قبر بیرون آیند در مقام مفاخرت و مباهات برآیند که ما همنام فاطمه دختر پیغمبر هستیم پس همانطور که فاطمه زهرا را بر ما فضیلت است ما را هم بر سایر زنان فضیلت خواهد بود و از جهت اسم مزیتى براى ما میباشد
- و اخبار رسیده دعاى آدم : یا حمید بحق محمد یا عالى بحق على یا فاطر بحق فاطمه .معنى فاطمه لفظ فاطمه مشتق از فطم است و در مجمع البحرین گوید: فطیم بر وزن کریم طفلى را گویند که از شیر جدا و جدا کرده باشند و رضاع وى بنهایت رسیده باشد. در المنجد گوید: فطم الحبل : قطعه .
- حضرت رسول فرمودند: ستحرصون على الامارة ثم تکون حسرة و ندامة فعمت المرضعة و سئسبت الفاطمة .
- یعنى مردم در حکمرانى حریص میشوند با آنکه عاقبت آن افسوس و پشیمانى است پس آن وقت طفل شیرى در آسایش و راحت است و آنکه از شیر گرفته شده در زحمت و مشقت خواهد بود. شاید در این روایت فاطمه است که از شیر گرفته شده معنى دارد.
- و نیز در حدیث دیگر فرمود: خطیر امتى من مدم شبابه فى طاعة الله و فطم لذاته من لذات الدنیا یعنى بهترین امت من کسى است که جوانى خود را در طاعت خدا صرف نماید و از لذات دنیا خود را جدا نماید. در این خبر فطم بمعنى جدا شدن آمده و آنچه از اخبار استفاده میشود اینست که وجه تسمیه آن مخدره به فاطمه یکى از وجوه زیر است .
- وجه اول : او را فاطمه گفتند لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دینا و حسبا چنانچه مفاد خبر صادقین در بحارالانوار است .
- فاطمه سلام الله علیها مقامات عالیه نفسانیه و فضائل عقلانیه را دارا بود و در کودکى کمال بزرگى را داشت که در میان تمام زنان دنیا وجود نداشت ، لذا پدرش او را سیده نساء عالمین خواند، بلکه درباره اش فرمود: انها اشرف من جمیع الانبیاء و المرسلین عدا ابیها خاتم النبیین .
- از همه اینها غیر از پدرش برتر بود و در شرافت زندگى بدرجه اى رسید که دست دیگران بدانپایه نرسد.
- وجه دوم : در علل از حضرت باقر ( علیه السلام ) روایت کرده که فرمود: لما ولدت فاطمة اوحى الله تعالى ملک فانطلق به لسان محمد فساماها فاطمة قال انى فطمتک بالعلم و فطمتک عن الطمث قال ( علیه السلام ) والله لقد فطمها الله تبارک و تعالى بالعلم و عن الطمث بالمیثاق .
- در این حدیث چهار مطلب ذکر شده است :
- اول - ملکى اسم فاطمه را بر زبان پیغمبر جارى نمود.
- دوم - فطام فاطمه به علم باین معنى که فطمتک بالعلم یعنى ترا به علم شیر دادم تا بى نیاز از دیگران شدى یا آنکه ترا به سبب علم از جهل جدا کردم و یا بریدن تو از شیر مقرون بعلم بود.
- سوم - فطام از طمث باینمعنى است که فاطمه مثل زنان دیگر خون حیض نمى بیند.
- چهارم - کلام امام باقر ( علیه السلام ) است که به قسم خوردن با ضمیمه میثاق خبر از قول حضرت رسول (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) داده و قسم خوردن امام باقر بجهت آنست که دیگران گمان نکنند امام باقر درباره مادرش زهرا مبالغه میکند بلکه عین حقیقت را بیان فرموده است .
- علم فاطمه علیهماالسلام کلینى در کافى خبرى از ((ابوالبصیر)) نقل میکند باین مضمون که گفت : خدمت امام صادق شرفیاب شدم ؟ عرض کردم میخواهم از شما سئوالى کنم آیا اینجا کسى هست که کلام ما را بشنود پرده اى آنجا بود حضرت برداشته آنجا را دید کسى نبود فرمود حالا هر چه بخاطرت رسید سئوال کن ،
- گفتم قربانت گردم شیعیان شما با هم گفتگو میکنند که رسول خدا بابى از علم به على تعلیم فرمود که از آن هزار باب گشوده شد، حضرت فرمود پیغمبر هزار باب از علم به على آموخت که از هر بابى هزار باب گشوده شد.
- ابوبصیر تعجب کرده گفت این عمل عمده اى است باین معنى که بالاتر از این معنى و مرتبه هیچ مرتبه علمى دیگرى نیست ،
- پس حضرت قدرى فکر کردند بعد فرمود که آن علم عمده اى بود ولى نه آنقدر عمده که تو خیال میکنى بعد حضرت فرمود نزد ما آل محمد جامعه است مخالفان ما چه میدانند که جامعه چیست ،
- ابوبصیر گفت قربانت گردم جامعه چیست ؟ فرمود طوماریست که هفتاد ذراع است ، به ذراع رسول خدا که آنحضرت به على ( علیه السلام ) فرموده و على نوشته است تمام حلال و حرام و تمام چیزهائیکه مردم بآنها محتاجند، حتى تفاوت در خراشیکه در بدن دیگرى وارد آورد در آنست ،
- پس حضرت دست ابابصیر را فشرده فرمود حتى این هم را نوشته ابابصیر گفت بخدا قسم این علم عمده است
- حضرت فرمود عمده میباشد ولى نه آنقدرها که تو گمان کرده اى مجددا ساعتى حضرت تاءمل فرمودند بعد فرمود نزد ما جفر است ولى مردم چه میدانند جفر چیست ؟
- عرض کردم بفرمائید که جفر چیست ؟ فرمود ظرفى است از پوست که علم تمام انبیاء و اوصیاء و علمائیکه از بنى اسرائیل مرده اند تا کنون در آن ثبت و ضبط است ، ابونصیر از روى تعجب گفت : ان هذا هوالعلم ، این علم مهمى است ،
- حضرت فرمود انه لعلم و لیس بذلک ، بلى این علم است ولى نه آنطور که تو تصور نمودى .
- پس حضرت قدرى تاءمل فرمودند بعد گفتند: و ان عندنا لمصحف فاطمه و مایدریهم ما مصحف فاطمة .
- در نزد ما مصحف فاطمه میباشد مردم چه میدانند که مصحف فاطمه چیست
- عرض کردم مصحف فاطمه چیست ؟ فرمود: مثل قرانکم هدا ثلث مرآت و الله ما فیه من قرانکم حرف واحد آن مصحف سه برابر این قرآنست و بخدا قسم یکحرف از قرآن هم در آن نیست که مکررات قرآن باشد بلکه علومى است که خداوند به فاطمه زهرا تعلیم فرموده و این مصحف و جفر و جامعه تا روز قیامت نزد ما هست .
- وجه سوم : در عیون از حضرت زهرا ( علیه السلام ) روایت میکند که پیغمبر فرمود من فاطمه را فاطمه نامیدم براى آنکه خداوند او و دوستان او را از آتش جدا فرموده و عبارت روایت اینست که : قال رسول الله سمیتها فاطمة لان الله فطمها و فطم من احبها عن النار .
- در خبر است که فرداى قیامت فاطمه دوستان خود را از صحراى محشر جمع میکند و به بهشت میبرد مانند مرغى که دانه را از غیردانه تمیز میدهد و بر میدارد.
- مرحوم مجلسى در جلد ششم بحارالانوار از تفسیر حضرت عسکرى نقل میکند که قریش و ابوجهل مشرکین مکه معجزه حضرت نوح و حضرت ابراهیم و حضرت موسى و حضرت عیسى را از جناب رسول اکرم خواستار شدند از طوفان و سرد شدن آتش و آویختن گره و خبردادن از سرائر و ذخائر ایشان پس آنحضرت کفار را به چهار دسته تقسیم فرمود:
- بدسته دوم که معجزه حضرت ابراهیم ، سرد شدن آتش را میخواستند امر فرمود که بصحراى مکه روند آتشى افروخته تا ببینند زنى ظاهر شود و کشف عذاب از ایشان نماید.
- و ابوجهل و جمعى دیگر را با خود داشت ، آنگاهه آن دسته دوم آمدند و عرض کردند ما شهادت برسالت تو میدهیم که رسول رب العالمین میباشى و عرضه داشتند که چون بصحراى مکه رفتیم در اندک زمانى آسمان شکافته شد و جمره هاى آتش بر ما فرود آمد و زمین هم منشق گردید و شعله هاى آتش از آن بیرون آمد و آتش بنحوى زیاد بود که آسمان مملو از آتش شد و از شدت حرارت نزدیک بود گوشتهاى ما کباب شود، انگاره در بین آسمان و زمین زنى ظاهر شد که مقنعه بر سر داشت و یکطرف آنرا بجانب ما آویخته بود بنحویکه دستهاى ما به آن میرسید آنگاه منادى از آسمان ندا نمود که اگر نجات میخواهید به بعضى از ریشه هاى مقنعه این زن چنگ بزنید پس هر یک از بریشه اى از ریشه هاى او چنگ زده و رها نکردیم تا آنکه بطرف آسمان بلند شد و آن آتش بما اذیتى نرساند و آنگاه هر یک از ما را بخانه هاى خودمان گذاشت . اینک ما بشما ایمان میآوریم و میگوئیم : لامحیص عن دینک و لا معدل عنک و انت افضل من لجاء الیه و اعتمد بعد الله صادق فى قولک و حکیم فى افعالک
- ابوجهل تمام این جملات را مى شنید و بر حسد و عنادش میافزود پس حضرت رسالت فرمود میدانید آنزن که بود؟ عرض کردند نمیدانیم ؟ فرمود آن دختر من سیده زنان بود چون روز قیامت شود آن مخدره به بهشت رود ندا رسد که اى دوستان فاطمه بریشه هاى چادرش چنگ زنید هر که دوست اوست بریشه اى از ریشه هاى آن چادر آویزد هزار فئام در هزار فئام در هزار فئام بدین واسطه نجات یافته به بهشت درآیند که هر فئامى هزار هزار نفر باشد، یعنى 2 1000 یعنى هر فئامى یک میلیون است پس حاضلضرب آن چنین میشود:000 ,000,000,000,000,000,000,000,1000 3=3*1000=3*1000=1000این حدود اشخاصى است که توسط یکریشه چادر فاطمه نجات مى یابند ولى تعداد آن افرادیکه خود فاطمه شفاعت کند و از درگاه احدیت خواستار عفو آنان شود چه مقدارست خدا داند.
- بعدی :لواء شفاعت در قیامت بدست فاطمه است درباره اینکه روز قیامت لواء شفاعت بدست فاطمه زهرا داده خواهد شد و شفیعه مطلق عرصه محشر است آیات و اخبار متواتر متکاثرى وارد شده است . اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۰۸/۳۰