پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۶ مطلب در اسفند ۱۴۰۰ ثبت شده است

۰۲
اسفند

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم  -فاطمه زهرا-7

  1. رسول خدا صلى الله علیه و آله عقد فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیها السلام) را در مسجد، در حضور انصار و مهاجرین اجرا کردند و دستور دادند بین حاضرین خرما پخش کنند.
  2. روزی حضرت علی (علیه السلام) از فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیها السلام) پرسید در منزل چه داریم؟
  3. نحوه حضور: فاطمة ‏زهرا‏‏‏ (علیه السلام) با گروهی از زنان با چادری سرتاسری در پشت پرده.
  4. بچه دار شد : زن زائو خیلى احترام دارد. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیها السلام) بچه دار شد. امام حسین (علیه السلام) کوچولو. البته بچه را باید در پارچه سفید پیچید. امام حسین (علیه السلام) را در پارچه زرد پیچیدند و دادند دست پیغمبر صلى الله علیه و آله. پیغمبر ( صلی الله علیه وآله وسلم ) عصبانى شد گفت چند دفعه بگویم بچه نوزاد را در پارچه زرد نپیچید. امام حسین (علیه السلام) را در پارچه سفید پیچیدند.
  5. خدا به زن فرموده : «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» (کوثر/ 1) خدا به زن فرموده کوثر. به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ فرموده کوثر. نقشى که درمبارزه با حکومت زینب کبرى داشت کمتر از نقش امام زین العابدین نبود. سخنرانى‏هاى زینب کبرى به هم زد حکومت را. و این که به ما مى‏گویند روضه بخوانید براى این که از این زن‏ها درس بگیریم. قرآن وقتى مى‏خواهد بگوید مؤمنین، نمونه مى‏خواهید نمونه‏تان را از زن بگیرید.
  6. ما در فاطمه‏ زهرا‏ : ‏‏ از نظر محیط زندگى سختى کشید. از نظر نسب خدیجه مادر او بود، تمام اموال خود را داد و گفت: من کنیز تو هستم. در آخر عمر خدیجه به قدرى بى پول شده بود که به پیغمبر گفت: من مى‏میرم، کفن ندارم، تقاضاى من این است که آن عبایى که دوش مى‏گیرى و جبرئیل نازل مى‏شود، من را در آن عبا کفن کنى. البته خدیجه ضرر هم نکرد، چون خدیجه مال داد و مادرزهرا‏‏‏ شد. قرآن به برنده‏ها این گونه مى‏گوید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ» (توبه/ 111) برنده کسى است که مال و جانش را به بهشت بفروشد و خدیجه به بهشت نفروخت بلکه به بالاتر از بهشت فروخت. مادر فاطمه‏ ‏‏ شدن بهترین مزد است. و خود فاطمه‏ ‏‏ مادر ابیها شد. چقدر فاطمه‏ ‏‏ پیش خدا آبرو دارد؟ هر عملیاتى که رمز «یا زهرا‏‏‏» در آن بود پیروز شد.
  7. مى‏خواهیم یک مقدارى در مورد فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ بگوییم، مى‏خواهیم محاکمه‏ى فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ را بگوییم.
  8. زهرا‏‏‏ را گفتم عصارهى هستى. من در شهادت زهرا‏‏‏ این کلمه را گفتم. در تولدش هم بگویم. عصاره هستى زهرا‏‏‏ (علیها السلام) است. پیامبر به چیزى نگفت نور چشم جز به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیها السلام) و نماز به نماز هم مى‏گفت نور چشم.
  9. زیارت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) را هم در مسجد رسول خدا (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) مى خوانیم و هم در قبرستان بقیع، چون قبر فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیهاالسّلام) مفقود الأثر است، گویا خداوند براى تسلیت کسانى که عزیزان خود را در جبهه ها از دست مى‏دهند و حتى از جناره فرزندشان خبرى ندارند، چنین مقرر داشته که از قبر دختر پیامبر اکرم (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) نیز خبرى نباشد، «انَّا لِلّهِ وَ انَّا الَیهِ راجِعُونَ».
  10. زیارت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام را هم در مسجد پیامبر مى‏خوانیم و هم در قبرستان بقیع چون قبر فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام مفقودالاثر است!، گویا خداوند براى تسلیت قلب کسانى که عزیزان خود را در جبهه‏هاى جنگ از دست مى‏دهند و حتى از جنازه‏ى فرزندشان خبرى ندارند، چنین مقرر داشته که از قبر دختر پیامبر صلى الله علیه و آله نیز خبرى نباشد! انّا لِلّه و انّا الیه‏
  11. ساختن کاروان سرا، ساختن مدرسه، بیمارستان خیلى سفارش شده، روایات زیادى داریم براى مسجدسازى، مدرسه سازى البته الآن ما مسجد کمبود نداریم، الآن ما مدرسه کمبود داریم. الآن ساختن مدرسه از ساختن مسجد ثوابش بیشتر است. بعد مأوا دادن به دیگران، کسى که خانه دارد به خانه دیگران مأوا بدهد، قصه‏اى داریم از خانه على‏بن ابى طالب و فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ اشاره شد،
  12. سال هشتم هجرى بود، دوازده هزار نفر قسم خوردند که اگر ما یک کودتا کنیم، دو نفر را بکشیم، بساط اسلام بر چیده مى‏شود. دوازده هزار نفر هم قسم، شدند که در کودتا فقط دو نفر را بکشند. که یکى از آنها رسول اکرم و دیگرى حضرت على (علیه السلام) بود. گفتند: تمام سر و صداها براى این دو نفر است. اگر ما بتوانیم هم قسم بشویم که این دو را ترور کنیم، اسلام تمام مى‏شود. دوازده هزار نفر هم قسم شدند، پیغمبر متوجه شد و فورى به مسجد رفت. روى منبر رفت و به مردم گفت: مردم دوازده هزار نفر قسم خورده‏اند که مرا بکشند. مى‏خواهیم برویم جلوى این دوازده هزار نفر را بگیریم. چهار هزار نفر داوطلب پیدا شد و به به فرماندهى یک نفر فرستاد و گفت: به جنگ با اینها بروید. رفتند و موفق نشدند، برگشتند. سه بار رفتند که یک بار عمر و عاص فرمانده بود. یک بار هم بعضى از خلفا بودند. سه نفر رفتند و دسته گل به آب دادند و برگشتند. پیغمبر فرمود: یا على تو فرماندهى را قبول کن. حضرت امیر به خانه آمد. به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ گفت: یک پارچه به من بده. یک پارچه گرفت، از این پارچه‏هایى هست که این بسیجى‏ها به پیشانى‏شان مى‏بندند. حضرت امیر به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ گفت: یک پارچه به من بده. پارچه را بست و با خانمش خداحافظى کرد.به طرف میدان چنگ حضرت رسول الله در نماز سوره عادیات را مردم نشنیده بودند خواند . نماز که تمام شد دور پیغمبر ریختند وگفتند: یا رسول الله، به جاى «قل هو الله» این چه بود که خواندى؟ گفت: على بن ابیطالب در جبهه پیروز شد. جبرئیل این سوره را آورد.
  13. سلام به رسول خدا، سلام به امیرالمؤمنین، شهید ماه. سلام به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏. سلام به امام حسن مجتبى و سلام به حسین بن على. سلام به امام سجاد و سلام به امام باقر و امام صادق که بیشتر احادیثى که خواندیم از این دو امام بود و سلام به امام زندانى موسى بن جعفر و سلام به على بن موسى الرضا و سلام به حضرت جواد و سلام به امام هادى و امام عسگرى و سلام به حضرت مهدى و سلام بر کلینى و سلام بر علامه حلى و سلام بر طبرسى و سلام بر مؤسسین حوزه‏هاى علمیه قم و سلام بر شهدا و سلام بر جانبازان و سلام بر اسیران و سلام بر مفقود الاثرها و سلام بر شهداى گمنام و سلام بر دلهاى سوخته و سلام بر شنونده‏ها و شهداى محراب و سلام بر بسیج و سلام بر ارتش و سپاه و سلام بر شهربانى و عشائر و ژاندارمرى و مردم. سلام بر نماز جمعه خوآنها. سلام بر قدس و کعبه. سلام بر همه کسانى که درطول تاریخ فرمان اسلام و خدا را شنیدند و سلام بر هر کس که مورد نظر خداست و سلام بر شما خواننده ها.
  14. سنى و شیعه مى‏گوید یکى از کنیه‏هاى فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ «ام ابیها» یعنى مادر پدرش بود، دلیل اینکه مى‏گویند کنیه‏اش‏ام ابیها است، چون پدرش پیغمبر اسلام در حوادث تلخ با مشر کین یا جنگها شکنجه و زخمى مى‏شد، فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ مى‏آمد و براى پیامبر مادرى میکرد. در یک ماجرا که خون از بدن پیغمبر مى‏آمد. با پرستارى جلوى آمدن خون را گرفت. خون را مى‏شست. لباس و شمشیر خونى على ابن ابیطالب را مى‏شست و امیر المومنین را تشویق به جبهه مى‏کرد. شبى که مى‏خواست امام حسن متولد بشود، شوهرش در جنگ بود. پیغمبر اسلام حدود هفتاد جنگ داشت که حدود شصت جنگش را امیرالمومنین حضور داشته است. هشت سال شصت جنگ مى‏شود سالى نه جنگ، در سالى حدود نه جنگ امیر المومنین شرکت داشت، چنین زنى بود فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ که شوهرش در هر سال در نه عملیات شرکت مى‏کرد و با این حال تشویقش مى‏کرد، بچه هایش که به دنیا مى‏آمدند شوهرش در جبهه بود. در یک ماجرا در مکه که به پیامبر توهین کردند شکمبه شتر که پرتاب کردند، فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ آمد پدر را حمایت کرد و به همین خاطر مى‏گویند مادر پدرش. و این را هم که مى‏گویند فاطمه‏ ‏‏، فاطمه‏ ‏‏ است را هم شیعه نقل کرده و هم سنى. فاطمه یعنى جدا شد یعنى خودش و دوستانش جدا هستند.
  15. در قرآن زیاد خواندید که: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِى السَّماواتِ وَ ما فِى الْأَرْض» (جمعه/ 1) امروز حدیث جدیدى یاد گرفتم. شنیده بودم که قرآن مى‏گوید زمین و آسمان آنچه در زمین و آسمان هستند تسبیح مى‏گویند، اما ثواب تسبیح کجا مى‏رود؟ حدیث داریم که خداوند ثواب تسبیح زمین و آسمان را قرار داده براى کسانى که در خط فاطمه‏ ‏‏‏زهرا باشند.
  16. سؤال: درماجرای مبا هله تنها فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیها السلام) حضور داشت، پس چرا قرآن کلمه‏ى جمع‏ «نِسائَنا» را بکار برده است؟ پاسخ: در قرآن مواردى است که خداوند از یک نفر به صورت «جمع» یاد مى‏کند، چنانکه قرآن درباره حضرت ابراهیم علیه السلام‏ مى‏فرماید: ابراهیم یک امّت است، با آنکه یک‏نفر بیشتر نبود.
  17. شاد کردن خیلى مهم است. شاد کردن یتیم بسیار مهم است. «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى» (ضحى/ 6) پیغمبر ( صلی الله علیه وآله وسلم ) هم یتیم بوده است. پس‏ «فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ» (ضحى/ 9) نکند به بچه یتیم‏ها و بچه شهدا بد بگذرد. حضرت امیر (علیه السلام) وقتى یتیم‏ها را مى‏دید، مى‏لرزید. با اینکه اگر در جنگ هزار نفر را مى‏کشت، نمى‏ترسید. یعنى در قدرت، آدم ضعیفى نبود. به بچه یتیم‏ها خیلى عنایت کنید. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیها السلام) را شاد نکردند. یکى از کتاب‏هاى تاریخ «وفاء الوفاء» است که حدود 500 سال پیش نوشته شده است. من اخیر ‏‏ا با این کتاب آشنا شدم. چیزهاى جالبى در آن است. یکى از چیزهاى جالب این بود که فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیها السلام)، بعد از رحلت پدرش خیلى غصه مى‏خورد. خیلى گریه‏‏‏ و بى تابى مى‏کرد. حتى در قبرستان بقیع، جایى را به نام بیت الاحزان قرار داده بود. در هنگام حزن به آنجا مى‏رفت و بر وضع مردم آنجا گریه‏‏‏ مى‏کرد و بسیار ناراحت بود. آن وقت همان امتى که پیغمبرش مى‏فرمود مردم را شاد کنید. همان امت دختر خودش را شاد نکردند.
  18. شبى که فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام را به خانه على‏ابن ابیطالب علیهما السلام مى‏بردند هفتادهزار فرشته، تکبیرگویان به زمین نازل شدند.
  19. شخصی تحصیل کرده در مکه (در بعثه آمد و گفت در تاریخ نقص و ابهامی است که مرا به تشیع وا داشت و آن اینکه فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) که سیدة النساء العالمین است چرا یکی و دو حدیث بیشتر از او نقل نشده، ولی از عایشه این همه حدیث؟!! نقل شده؟؟
  20. شفاعت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏؛ امامان دیگر روز قیامت شفاعت مى‏کنند، اما دیگر شفیع شده‏ها شفاعت نمى‏کنند. فرق حضرت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ با همه امام‏ها این است که در حدیث داریم هر کسى را فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ شفاعت کند، شفاعت شده او هم باز شفاعت مى‏کند. مادرمهدى، مادرامام صادق، آن وقت اینها به کجا کشیده مى‏شود، چقدر ارزش دارد.
  21. عزادارى یعنى : در کنفرانس غیر متعهدها صد نفر را مى‏خواهند در زیمبابوه جمع کنند، چقدر دنگ و فنگ دارد تا صد نفر جمع شوند؟ همه فداى حسین شویم که یک پرچم سیاه مى‏زنیم، صدها نفر بدون آیین نامه و بخش نامه، خودشان جمع مى‏شوند. عزادارى خیلى مهم است. عزادارى یعنى عالى‏ترین نوع تنفر از ظلم‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏. چه کنیم که به دنیا بگوییم ما با ظلم‏‏‏ بد هستیم؟ عزادارى مظهر تنفر از ظلم است. عزادارى یعنى انفجار قساوت‏هاى درونى. آدم سنگ دل مى‏شود. در عزاى حسین مى‏رود، مظلومیت شهداى کربلا را مى‏شنود، گریه‏‏‏ مى‏کند و با گریه‏‏‏‏ى خود مثل اسید سنگ دلى و قساوت را ازبین مى‏برد. عزادارى یعنى قساوت زدایى. عزادرى یعنى مبارزه با سنگ دلى. عزادارى بهترین زمینه وحدت و همدلى براى تمام اقشار است. عزادارى بهترین زمینه‏ى وحدت است. حسینه را کوچک نگیرید، عزادارى خیلى مهم است. عزادارى یعنى هماهنگى با تمام هستى. چون روایاتى داریم که زمین و آسمان و هستى براى حسین گریه‏‏‏ کردند و زمانى که ما گریه‏‏‏ مى‏کنیم، با فرشته‏ها هماهنگ مى‏شویم. عزادارى یعنى هماهنگى با رسول خدا. عزادارى یعنى هماهنگى با فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏، هماهنگى با امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبى. عزادارى یعنى هماهنگى با امام کاظم (علیهم السلام) چون امام کاظم از اول محرم دیگر نمى‏خندید.
  22. شیخ مفید در خواب مى‏بیند که فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ آمد دست امام حسن و امام حسین را گرفته دو تا بچه سید کوچولو مى‏گوید شیخ مفید این‏ها بچه‏هاى من هستند و تو این‏ها را فقیه کن باسواد کن. از خواب بیدار شد. فکر مى‏کرد که این چه خوابى بود حضرت زهرا‏‏‏ حسن و حسین را آورده که من معلم این‏ها باشم. دید یک خانمى آمده دست دو تا سید را گرفته بنام سید رضى و سید مرتضى مى‏گوید این دو تا را چیز یادشان بده ایشان را فقیه کن. بعد چون خواب دیده بود و در بیدارى این مادر آمد این دو تا سید را آورد فهمید که مادر مادر بسیار مهمى است و آینده این دو تا سید هم آینده درخشانى است. به هر حال شروع کرد، به درس دادن و از افرادى بود که شیخ مفید خیلى ایشان را تجلیل مى‏کرد. وقتى مى‏آمد شیخ مفید خیلى از مراجع تقلید ما مهمتر بوده است. هزاره شیخ مفید امسال به دستور مقام معظم رهبرى در قم جلسه‏اى گرفتند درباره تاریخ زندگى شیخ مفید و کتاب هایش را جاپ کردند.
  23. صحن و سرا اثر جمادى است، ولى از ذریه و فرزندان فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) آثار معنوى و انسانى و مکتبى به جاى مانده است که ما، در زمان خودمان، یکى از فرزندان او را به نام «امام خمینى» (ره) مشاهده کرده‏ایم که چگونه به میلیونها ترسو، شجاعت داد و خواب رفته‏ها را بیدار کرد و در جهان زلزله‏اى انداخت که خواب را از چشم ابرقدرت‏ها ربود و چراغى روشن کرد که شعاع نورش به شرق و غرب عالم رسیده است و مقدماتى براى حکومت حضرت مهدى (عجّل اللّه‏ فرجه الشریف) است.
  24. مصحف فاطمه‏ : عبادتش، درخشندگى‏اش، عزتش، یک کتابى است به نام مصحف ، مصحف فاطمه‏ ‏‏ کتابى بود مربوط به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ که تمام حوادث غیب در این کتاب هست و این کتاب نزد تمام امام‏ها بوده و هر وقت امامها مى‏خواستند از غیب و آینده خبر کنند کتاب مصحف را باز مى‏کردند. خیلى امامان ما به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ احترام مى‏گذاشتند، لقب هائى دارد، کنیه‏هایى دارد، کتابهائى درباره‏اش نوشته شده،
  25. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏ : آمد گفت: پدر جان من خیلى خسته مى‏شوم .مى‏شود یک زنى بیاید به خانه تا در لباس شوئى، بچه دارى و... کمک ما کند؟ یک خادمى براى ما بگیرید، حضرت فرمود: یک چیزى مى‏خواهم یادت بدهم به جاى خادم. فرمود: بعد از نماز سى و چهار بار بگو الله اکبر، چقدر عجیب است قرآن مى‏گوید: «فَاذْکُرُونى أَذْکُرْکُم» (بقره/ 152) مى‏خواهى خدا یادت باشد تو یاد خدا باش. در کوچه راه مى‏روى، فکر میکنى، خوابیدى، نشسته‏اى، یک وقت هم خدا یاد تو باشد. بگو: «الله اکبر»، قرآن وعده داده گفته اگر تو یاد من باشى من هم یاد تو هستم‏ «فَاذْکُرُونى أَذْکُرْکُم» سى و چهار بار بگو «الله اکبر»، سى و سه بار بگو «الحمدلله»، و سى و سه بار بگو «سبحان الله»، امام صادق فرمود: این عبادت از هزار رکعت نماز اجرش بیشتر است. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ آمد یک نخ پشمى داشت برداشت سى و چهار تا گره به آن زد به جاى تسبیح، بعد حمزه سید الشهدا که شهید شد خاک قبر حمزه را برداشت تسبیح تربت درست کرد. منتها از تربت حمزه سید الشهدا از احد، بعد که امام حسین شهید شد فرمودند که تسبیح‏ها از تسبیح تربت باشد.
  26. عده‏اى از مسیحیان آمدند با استدلال با پیامبر بحث کردند. ولى استدلال پیامبر را نپذیرفتند و قرار شد همدیگر را نفرین کنند تا ببینند خدا کدامیک را قبول دارد. در مدینه مسجدى است به نام مباهله که ان شاءالله قسمت بشود ببینید. خلاصه پیامبر با على، فاطمه‏ ‏‏، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) رفت و اینکه فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) نیز بود، نشان دهنده منزلت زن و دخالت دادن ایشان در امور توسط پیامبر است و در مباهله کردن هم زن و هم بچه مطرح بودند. سپس مى‏فرماید: «فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ» (آل عمران/ 61) یعنى به صورت جمع مى‏آورد و این بدان معناست که حسن و حسین را به صورت طفیلى برده است، چون در این حالت مى‏گفت: «على الکاذب» ولى مى‏گفتند «کاذبین» یعنى آه و ناله امام حسن در این هستى قهر خدا را به جوش مى‏آورد، کما اینکه لطف خدا را به جوش مى‏آورد.
  27. عده‏اى از منافقان و مشرکان از جمله (پدرعمروعاص) پس از آن که پسران پیامبر صلى الله علیه و آله در سنّ کودکى مردند، خطاب به آن حضرت گفتند: تو ابتر هستى و نسلت ادامه نخواهد داشت. خداوند به پیامبرش مى‏فرماید: ما به تو کوثر (فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ سلام الله علیها) عطا کردیم.
  28. زن در قرآن : امروز زنان ما یکى از شعارهایشان این بود که الگوى ما فاطمه‏ ‏‏‏ى زهرا‏‏‏ست. الگوى زنان ما فاطمه‏ ‏‏‏ى زهرا‏‏‏ست. این شعار زنان امروز ما بود. در چه چیز الگوبود؟ (فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏) اصولًا ما حضرت زهرا‏‏‏ را با این که ما چهارده معصوم داریم ولى حضرت زهرا‏‏‏ باید تو چهارده تاباشد. یک زن باید تو چهارده تا باشد. با این که حضرت زهرا‏‏‏ تا پدرش بود به فرمان پدرش بود، بعد از پدر به فرمان شوهرش بود ولى با این که تحت فرمان پدر بود یا تحت فرمان شوهر بود ولى یک زن مى‏خواهیم. اگر این چهارده معصوم یک زن تویشان نبود همه مرد بودند این دستوراتى که مى‏دادند براى شوهر دارى و بچه دارى و خانه دارى ودستوراتى که براى زن بود این زن‏هاى ما زیر بار نمى‏رفتند. مى‏دانى چه مى‏گفتند؟ مى‏گفتند قربانشان بروم این چهارده تا معصوم همه‏شان مرد بودند خبر از دل ما زن‏ها نداشتند. مدام نشستند و گفتند یک مشت هم شیخ بیکار هم گوش دادند، حالا هم همان‏ها را شیخ‏هاى بیکار مى‏گویند. ولى باید یک زهرا‏‏‏ باشد که وقتى مى‏گویند زن، بگویند این نمونه و اصولًا روش تربیتى اسلام این که همیشه که نسخه مى‏دهد یک پزشک هم کنارش مى‏گذارد. ایدئولوژى در کنارایدئولوگش است. مکتب در کنار رهبرش است.
  29. عروسى فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ بود، داماد امیرالمومنین، عروس فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏، غذاى معمولى براى چند نفرى پخته بودند. پیغمبر فرمود: سلمان، ابوذر بروید در مدینه به تمام مردم بگویید بیایند غذا بخورند. براى اینکه این غذا برکت دارد و دو نفر منافق در آن زمان در مدینه بود گفتند ما هم مى‏رویم تا مسخره کنیم. چون مى‏دانیم این غذا به درد همه مردم مدینه نمى‏خورد، برویم آنجا غذا کم بیاید و آبروى پیغمبر بریزد. ما دیگ را دیدیم و ظرف غذا را دیدیم مى‏دانیم چقدراست . این دو تا منافق لاى جمعیت آمدند. هر چه غذا خوردند، کم نشد. صد نفر از منافقین به برکت اطعام عروسى فاطمه زهرا وقتى وضع غذا را دیدند ایمان آوردند و دست از نفاق کشیدند.
  30. علم‏غیب  - بیان امور غیبى در مصحف حضرت زهرا‏‏‏( سلام الله علیها) . حضرت زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) کتابى به نام مصحف داشت علوم آینده در آن بود امام رضوان الله تعالى علیه در وصیت نامه اش نوشته است که «ما مفتخریم که مصحف حضرت فاطمه‏ ‏‏ از ما است» یعنى ما فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ داریم که فاطمه‏ ‏‏ مصحف دارد. مصحف چه است؟ این کتاب چه است؟ یکى از منابع علمى امامان ما این کتاب مادرشان بود از امام صادق پرسیدند در آینده چه مى‏شود امام صادق فرمود باید بروم کتاب مصحف را مطالعه کنم بیایم، اگر آیاتى، روایاتى مى‏گویند علم غیب نداریم یعنى حضور ذهن نداریم آنجایى که مى‏گویند علم غیب داریم یعنى با مراجعه داریم.
  31. غدیر خم که یک زمانى در مسیر مکه و یمن، مکه و حبشه، مکه و مدینه بود، انشاءاللَّه آنجا روشن بشود این آل محمدى که به گفته تمام کتابهاى درجه یک اهل سنت همه‏شان حدیث داریم که بگویید محمد و آل محمد و قرارداد و پول گرفتن گفتند که 1- آل محمد را بردارید 2- حدیث از اهل بیت نقل نکنید 3- مسیر غدیر را عوض کنید بعد هم به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ سیلى، به امام حسن زهر، امام حسین در کربلا، امام چهارم... یکى یکى اهل بیت را تکه تکه کنید زنانشان را بردارید خودشان را بکشید، یارانشان را تبعید کنید بلال به شام تبعید بشود ابوذر تبعید بشود و.... و همینطور مظلومیت پشت مظلومیت تا الآن که ما چهار صد تا از حاجى‏هایمان شهید بشود.
  32. فاطمةزهرا‏‏‏ (علیهما السلام) در تعقیبات نماز می فرمودند: سبحان من یعلم جوارح القلوب ... الهی اصلح لی دین ... اللهم انک عفو تحب العفو فاعف عنی ... بحار، ج 85
  33. فاطمه‏ ‏(علیهما السلام) یک زن انقلابى است. فاطمه‏ ‏‏ یک زن سیاسى است. فاطمه‏ ‏‏ یک زن عالمه است. چند خاطره از حضرت زهرا‏‏‏ (علیهما السلام) برایتان بگویم. شب شهادت حضرت زهرا‏‏‏، عایشه مى‏گوید: هیچ زنى را ندیدم که از نظر لهجه صادق‏تر و راستگوتر از فاطمه‏ ‏‏ باشد. مى‏گوید: با پیامبر بودیم. وقتى خندق مى‏کندیم، فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیهما السلام) براى پدرش یک تکه نان آورد. پیغمبر پرسید: فاطمه‏ ‏‏ این نان چیست که براى من آوردى؟ گفت: یک مقدار گندم تهیه کردم و با آن براى بچه‏ها نان پختم. دیدم پدرم در خندق است، از نان بچه‏هایم براى شما آوردم. پیامبر فرمود: سه روز است که غذا نخوردم و این اول غذایى است که تو براى من مى‏آورى.
  34. یعنى فاطمه‏ ‏‏ به رزمنده‏ها نان مى‏رساند. آن هم رزمنده‏اى چون پیغمبر، آن هم رزمنده‏اى که سه روز است غذا نخورده است. فاطمه‏ ‏‏ در جبهه حضور داشت. به فاطمه‏ ‏«ام ابیها» مى‏گویند. این کلمه یکى از کلماتى است که به حضرت زهرا‏‏‏ (علیهما السلام) مى‏گویند. این کلمه به معنى مادرِ پدرش است. فاطمه‏ ‏‏ دختر پدرش بود یا مادر پدرش بود؟ دختر پیامبر بود
  35. یکى از لقب هایش این است که مى‏گویند: فاطمه‏ ‏‏ مادر پدرش بود. چرا مى‏گویند: فاطمه‏ ‏‏ مادر پدرش است؟ چون یک روز پیغمبر داشت نماز مى‏خواند. کفار قریش گفتند: چه کسى مى‏تواند، وقتى که پیغمبرسرش را به سجده مى‏گذارد، برود و یک شکمبه‏ى شتر را روى سر پیامبر بیندازد؟ یکى از کفار گفت: من این کار را مى‏کنم. شکمبه‏ى شتر را برداشت و به طرف پیامبر پرتاب کرد و هیچ کس نبود. پیامبر در حال سجده بود. یک دختر کوچک به نام زهرا‏‏‏ آمد و دید پدرش چنین شده است، شکمبه را از روى سر پدرش برداشت. بعد که کفار دیدند، گفتند: این دختر پدرش نیست، این مادر پدرش است. یعنى کارى را که این دختر مى‏کند، کارى است که یک مادر به بچه‏اش مى‏کند. «ام ابیها» او مادر پدرش است.
  36. حدیثى زیبا از فواطم : فاطمه‏ ‏‏دختر امام رضا (علیه السلام) نقل مى‏کند از فاطمه‏ ‏‏ معصومه دختر موسى بن جعفر (علیه السلام) او از فاطمه‏ ‏‏ دختر امام صادق (علیه السلام) او از فاطمه‏ ‏‏ دختر امام باقر (علیه السلام) او از فاطمه‏ ‏‏ دختر امام سجاد (علیه السلام)، او از فاطمه‏ ‏‏ دختر امام حسین (علیه السلام) او از ام کلثوم دختر على (علیه السلام) او از فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیهما السلام) که فرمود: أ نسیتم قول رسول الله و بدأ بالولایة أنت منی بمنزلة هارون من موسى‏ دلائلالامامة، ص 39.
  37. فاطمه‏ ‏ را دوست داشته باشید فاطمه‏ ‏‏ به خاطر دختر پیامبرى نه بابا. فاطمه‏ ‏‏ به خاطر دختر پیامبرش نبود. پیامبر دختر دیگر هم داشت ولى خوب از دنیا رفته بودند ولى آیا شما یک حدیث راجع به آن دخترها شنیدید؟ همسر على (علیه السلام) نه والله نه به خاطر همسر على (علیه السلام) همسر على بودن کمال است ولى نه به خاطر همسر على بودن براى اینکه این مقدارى که زهرا‏‏‏ گفتن به خاطر همسر على اگر همسر على مهم است همسر حضرت رسول ( صلی الله علیه وآله وسلم ) که مهمتر است نه به خاطر مادر امام براى اینکه خوب امام رضا (علیه السلام) هم مادر داشت امام جواد هم مادر داشت امام عسگرى هم مادر داشت. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیهما السلام) چیز دیگرى بود. نه به خاطر همسریش بود که حضرت خدیجه همسر رسول الله است. نه به خاطر مادریش‏ بود که هر امامى مادر دارد. نه به خاطر دختریش بود که حضرت محمد (ص) دختر دیگر هم داشت. اصلًا فاطمه، فاطمه است.
  38. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیهما السلام) به دلیل مشکلات زیاد در خانه چند مرتبه خدت رسول خدا رسید و درخواست خادمه‏ای کرد و هر بار رسول خدا جوابی‏ می‏فرمود تا این که فضه را برای آن حضرت فرستاد (و این نام را نخود رسول خدا بر او نهاد. او د رخانه زهراء (س) کمک کاری مهربان و مطیع و پرستاری کودکان را بر عهده داشت. از افتخارات بسیار بزرگ او شریک بودن او در ماجرای آیات سوره هل اتی و خوردن از طعام بهشتی است‏
  39. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیهما السلام) در قرآن‏ «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى» (شورى/ 23). قرآن مى‏فرماید: من هیچ مزدى از شما نمى‏خواهم جز رسالت جز مودت در قربا.
  40. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۱
اسفند

             بسم الله الرحمن الرحیم

           اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم- فاطمه‏ الزهرا 6-

  1. محور اهل بیت : الله اکبر! مریم مادر یک عیسى بود. فاطمه‏ ‏‏ مادر یازده عیسى است. تنها زن معصوم فاطمه‏ ‏‏ بود. فاطمه‏ ‏‏ خیلى مقام دارد. روایت داریم، امامان گفتند: ما حجت خدا بر مردم هستیم. بعد فرمودند: فاطمه‏ ‏‏ حجت خداست بر ما. «اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبیلًا» (مزمل/ 19) راه خدا فقط راه اهل بیت است. و محور اهل بیت فاطمه‏ ‏‏ زهرا‏‏‏ است. الله اکبر! مریم مادر یک عیسى بود. فاطمه‏ ‏‏ مادر یازده عیسى است. تنها زن معصوم فاطمه‏ ‏‏ بود. فاطمه‏ ‏‏ خیلى مقام دارد. روایت داریم، امامان گفتند: ما حجت خدا بر مردم هستیم. بعد فرمودند: فاطمه‏ ‏‏ حجت خداست بر ما.
  2. شیرزهرا‏‏‏ : والدین‏وفرزندان(1- انواع همسران در قرآن . در یکى از جبهه‏ها بچه‏هاى فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) امام حسن و امام حسین بودند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرزندى دیگر داشت. او در جبهه مى‏ترسید جلو برود. حضرت امیر با پشت شمشیر، قلافش زد گفت: برو کنار! «أدرکک عرق من أمک» (بحارالانوار/ ج 42/ ص 98) تو اگر شیرزهرا‏‏‏ را خورده بودى، شجاع بودى. امام حسین روز عاشورا گفت: عجب! شما به من مى‏گویید: با یزید بیعت کنم؟ مى‏دانید من کجا تربیت شدم؟ من در دامن زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها)  تربیت شدم. من در دامن زهرا‏‏‏ تربیت شدم. کسى که در دامن زهرا‏‏‏ تربیت شد، هرگز با طاغوت بیعت نمى‏کند. نقش خانواده در تربیت.
  3. توهین : حفظ آبروى رهبر، در فقه ما و در فقه سنى در همه فرقه‏هاى اسلامى، از نظر منبع محکم هستیم که هرکس به رهبر اسلامى رسول اکرم و اولیاى خدا حتى بر پیغمبران دیگر و اگر به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها)  اگر کسى توهین کرد با توجه عالمانه آگاهانه توهین مقرضانه کرد این خونش ارزشى ندارد. فتواى تاریخى امام درباره اعدام سلمان رشدى به خاطر همین است.
  4. اشک زهرا : حمزه کسى است که فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) هر هفته‏ َّبه زیارت قبر او رفته، اشک مى‏ریخت. حمزه کسى است که پیامبر اکرم (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) درباره‏اش فرمود: هر کس مرا زیارت کند، ولى به زیارت حمزه نرود، جفا کرده است. حمزه شهیدى است که سینه‏اش را بعد از شهادت، شکافته، جگرش را بیرون آوردند و جویدند، گوش و بینى و دست و پاى مبارکش را قطعه قطعه نمودند. پیامبر اکرم (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) لباس خود را از تن بیرون آورد و بر روى جنازه قطعه قطعه شده حضرت حمزه انداخت. وقتى که صفیه خواهر حمزه (عمه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله) به احد آمد تا بدن برادر شهیدش را ببیند، پیامبر اکرم به فرزند صفیه گفت: مادرت را منصرف کن.
  5. آن بانوى اسلام گفت: من مى‏دانم؛ برادرم شهید شده است و بدن مبارکش را قطعه قطعه کرده‏اند، مى‏توانم صبر کنم، این شهادتها در راه خدا کم است، ما از این پیشامد، خشنودیم و صبر کرده و در راه خداوند متعال به حساب مى‏آوریم، پیامبر اکرم (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) که روحیه را آنقدر بالا دیدند، اجازه دادند
  6. فاطمه وفامیل : خانواده: یعنى کسى از طریق پسر، از طریق همسر، از طریق دختر، از طریق برادر و... ممکن است فامیل رهبر دستاویز قرار بگیرند و هر کدام یک گروهى دوروبرشان باشند، یک گروهى دنبال داماد رهبر، پسر رهبر، دختر رهبر. این را که مى‏گویم مرادم پیغمبر است. مثلا فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ دختر پیغمبر بود، عایشه زن پیغمبر بود، على داماد پیغمبر بود. ممکن است هر گروهى دور یک کسى یک غوغایى راه بیندازند و پیغمبر باید حساب کند که فامیل دستاویز شده است. دستاویز شدن فامیل خود خطر بزرگى است.
  7. خانه با برکت‏: خانه حارثة بن نعمان مبارک بود؛ چون خانه‏های متعددی داشت همه را در اختیار رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم) گذاشت و خانه‏ای را برای عروسی فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) به حضرت علی (علیه السلام) دادند تا جائی که رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمودند:" من از او خجالت می‏کشم" (داشتن چند خانه در میان مردم گناه نیست) ولی حارثه گفت: افتخار می‏کنم. سفینة البحار، (حارثه بن نعمان)
  8. دعا کنیم : خدایا دختران ما را در خط زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها)  و پسران ما را در خط امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار بده. خدایا مملکت ما، مملکت حضرت زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها)  است، مملکت ما مملکت فرزند فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) ، حضرت مهدى (عج الله تعالی فرجه الشریف ) است، خدایا به زهرا‏‏‏ و بچه هایش مملکت ما، امت ما ، نسل ما ، ناموس ما ، دین ما ، فکر ما ، عقیده ما ، رهبر ما ، کشور ما ، حفظ بفرما.
  9. قسم بده خدارا بفاطمه : خدایا ! به فاطمه‏ ‏‏ ... گفت مى‏روم حرم امام رضا چه دعایى کنم؟ گفتم به امام رضا بگو «بفاطمه‏ ‏‏»، «بفاطمه‏ ‏‏»، «بفاطمه‏ ‏‏» امامان ما فاطمه‏ ‏‏ را خیلى دوست داشتند. خدایا «بفاطمه‏ ‏‏»، «بفاطمه‏ ‏‏»، «بفاطمه‏ ‏‏» قسمت مى‏دهم، دخترهاى ما را عفت و دینشان را حفظ کن. «بفاطمه‏ ‏‏»، «بفاطمه‏ ‏‏»، «بفاطمه‏ ‏‏» قسمت مى‏دهم، کشور ما را از گزند دشمنان حفظ بفرما ..
  10. فاطمه‏ تنها دختر: خدیجه بانویى با اراده، عاقل و شریف بود. شخصى را نزد حضرت فرستاد و پیام داد که من به خاطر شرافت و امانت و صداقت و اخلاق به تو علاقه پیدا کرده‏ام. پیامبر صلى الله علیه و آله مساله را با عموهاى خود مطرح کرد، مقدمات ازدواج آماده شد و حضرت با او ازدواج نمود رسول خدا صلى الله علیه و آله بیست شتر جوان مهریه‏ى خدیجه کردند و خطبه‏ى عقد را ابوطالب عموى حضرت خواندند. و با اینکه فرزندان متعددى از پیامبر صلى الله علیه و آله پیدا نمود ولى پس از فوت حضرت، تنها فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام به یادگار ماند.
  11. پیشگیرى خطرات : 1- می خواستند خط رهبرى گم بشود 2- خطوط زیاد شود مردم گیج شوند 3- شایعه 4- دعواى سهم که بیشتر است 5- خانواده رهبر دستاویز دیگران شوند. 6- عوامل نفوذى 7- التقاط 8- چهره‏هاى اصلى فراموش ‏شود و انقلابیون انقلاب نکرده در صحنه بیایند 9- فرصت طلب‏ها 10- پیدا شدن جنگ‏هاى داخلى و پیغمبرى که مى‏داند که قیامش این خطرات را دارد باید پیشگیرى کند. یکى از پیشگیرى‏ها این است که چراغى روشن کند و به مردم بگوید: «اى مردم! اهل بیت اینهایند» حالا آیه که نازل شد، هر روز سحر اول اذان صبح تا 6 ماه حضرت مى‏رفت با دو دستش آستانه خانه حضرت زهرا‏‏‏ را مى‏گرفت و زیارتنامه مى‏خواند. ُمَّ یَأْخُذُ بِعِضَادَتَىِ الْبَابِ وَ یَقُولُ الصَّلَاهَ الصَّلَاهَ یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» (تفسیرالقمى، ج 2، ص 67)
  12. معرفی اهل بیت : «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَجِى‏ءُ کُلَّ یَوْمٍ عِنْدَ صَلَاهِ الْفَجْرِ حَتَّى یَأْتِىَ بَابَ عَلِىٍّ وَ فاطمه‏ ‏‏ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) فَیَقُولُ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ فَیَقُولُ عَلِىٌّ وَ فاطمه‏ ‏‏ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (علهیم السلام ) وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ثُمَّ یَأْخُذُ بِعِضَادَتَىِ الْبَابِ وَ یَقُولُ الصَّلَاهَ الصَّلَاهَ یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» (تفسیرالقمى، ج 2، ص 67) هر روز صبح‏ها پیغمبر در مقابل جمعیت در خانه فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ را مى‏گرفت و مى‏گفت: سلام بر کسانى که‏ «یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ». شش ماه پیغمبر زیارتنامه مى‏خواند. دستانش را مى‏گرفت به دو آستانه در و به مردم مى‏گفت: «اهل بیت فقط همین 4 نفرند» حساب این با بقیه‏ها جداست.
  13. فرهنگ سادگى : خلاصه تمام زندگى زهرا‏‏‏ درد است. خواهرهاى حزب اللهى اگر مى‏خواهید فاطمه‏ ‏‏ باشید و در خط فاطمه‏ ‏‏ باشید، باید سختى‏هایى را بچشید. هیچ مانعى ندارد که آدم لباس وصله دار بپوشد. ما گاهى وقت‏ها مى‏گوییم: کمبود داریم. خیال مى‏کنیم لباس وصله دار اشکال دارد. لباس فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ وصله دار بود. ما باید به سوى فرهنگ زهرا‏‏‏ برویم. اگر فرهنگمان فرهنگ زهرا‏‏‏ شد، معلم ما واقعاً حضرت زهرا‏‏‏ شد، آن وقت است که آمریکا هیچ غلطى نمى‏تواند بکند. یعنى اگر تمام ماشین‏هاى پارچه بافى که داریم از کار بیفتد و کشورهاى دیگر هم نیازهاى ما را برطرف نکنند، بنده این لباس‏هایى که دارم را تا 20 سال دیگر هم مى‏توانم بپوشم. فوقش پاره خواهد شد و دوباره وصله مى‏کنیم. هرکسى همین لباسى که دارد تا 20 سال مى‏تواند بپوشد. ما اگر فرهنگ زهد، فرهنگ سادگى، فرهنگ قناعت و کم مصرفى را در زندگى خود پیاده کنیم، موفق مى‏شویم. گاهى مى‏بینیم زن غر مى‏زند .چون زن‏ها مثل فاطمه‏ ‏‏‏ىزهرا‏‏‏ نیستند، مردها در کارشان توفیق ندارند. ازن ها حضرت زهرا‏‏‏ را الگویشان قرار بدهند.
  14. جق با کیست : فاطمه‏ ‏زهرا‏‏‏ (علیها السلام) شهید مى‏شود. این حدیث را هم شیعه و سنى نقل کرده‏اند. گفته که: «مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ عَلَى ذِى لَهْجَه أَصْدَقَ مِنْ أَبِى ذَرٍّ» (بحارالانوار/ ج 15/ ص 108) یعنى صاحب لهجه‏اى صادق‏تر از ابى‏ذر نیست. اگر بعد از شهادت حضرت زهرا‏‏‏ گیج شدید و نمى‏دانید حق با چه کسى است، ببینید ابى‏ذر از چه کسى، طرفدارى مى‏کند.
  15. اسم ها چی باشد : خیلى هم تلاش نکنید اسمها چى باشد گاهى وقتها خانواده‏ها سر اسم گذارى با هم یک و دو مى‏کنند گفتند: صبر کنید رسول اکرم ( صلی الله علیه وآله وسلم ) بیاید. پیامبر از مسافرت آمد گفتند: آقا امیرالمؤمنین بچه دار شده فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ دختر دار شده. اسمش را چه بگذاریم گفتند: زینب بگذارید.(پنجم جمادی الاول پنجم هجری ) بعد امیرالمؤمنین در خانه نبود. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ که بچه دار شد. امام حسین کوچولو بود دوید به بابایش بگوید بابا، مامان بچه دار شده آمد بیرون خانه سراغ بابا على بابا جان مامان بچه دار شده، من خواهر دار شدم. تا گفتند: خواهر دار شدم على بن ابیطالب گریه‏‏‏‏اش گرفت امام حسین کوچولو(متولد 3شعبان چهارم هجری ) بود گفت: آقا چرا گریه‏‏‏ مى‏کنى؟ آمدم گفتم مامان بچه دار شده فرمود: من مى‏دانم که این زینب چه تاریخى دارد. یعنى از روز اول اسم حضرت زینب با حزن مخلوط بود.
  16. مىدانید که فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ یک سخنرانى راجع به غصب حقش کرد. فدک مزرعه‏اى بود در آمد داشت خیلى هم درآمد داشت این پشتوانه مالى خط فکرى على بن ابیطالب (علیه السلام) بود نظیر خمس..‏
  17. در اسلام سفارش شده مراسم عقد با تشر یفات و حضور مردم و همراه با شادی برگزار شود. رسول خدا (علیه السلام) عقد فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) را در مسجد در حضور انصار و مهاجرین اجرا کردند و دستور دادند بین حاضرین خرما پخش کنند: رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود: ازدواج را سند دار کنید و شادی به پا کنید مراسم‏
  18. در اسلام سفارش شده مراسم عقد و عروسى با حضور مردم و همراه با شادى برگزار شود. رسول خدا صلى الله علیه و آله عقد فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام را در مسجد، در حضور انصار و مهاجرین اجرا کردند و دستور دادند بین حاضرین خرما پخش کنند.
  19. در این جا حقش این است که از مرحوم بزرگوار محلاتى از علماى پیر تهران بود، یادى کنیم و طلب مغفرت کنیم. پنج جلد کتاب به نام «ریاحین الشر یعه» در مورد زنان نمونه تاریخ نوشته است. این پنج جلد خیلى براى ما کمک بود. خدایا تو را به حق محمّد و آل محمّد تمام علما و شهدایى که با فکر و علم و قلم و خونشان اسلام را به ما رساندهاند، با امام صادق (علیه السلام) و با فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ محشور کند.
  20. در برابر ریا و سمعه، اخلاص است که در حدیث مى‏خوانیم: خداوند جز خالصان را نمى‏پذیرد «أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ» و هر کس چهل روز خود را خالص کند، چشمه‏هاى حکمت از قلب او به زبانش جارى مى‏شود. «من اخلص لله اربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمة من قلبه الى لسانه» و نشانه ایمان کامل آن است که حُب و بغض و بخشیدن و نبخشیدن براى خدا باشد و افضل عبادت اخلاص است و از فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام نقل شده که فرمود: «من اصعد الى اللّه خالص عبادته اهبط اللّه عزّ و جلّ افضل مصلحته» هر کس عبادت خالص به درگاه خداوند فرستاد، خداوند بهترین مصلحت او را برایش نازل مى‏کند.
  21. در بعضی روایات آمده است: بعد از پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلم )، خداوند فرشته‏ای را نزد حضرت زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) فرستاد تا او را دلداری دهد. سخنان آن فرشته را فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) به حضرت علی (علیه السلام) منتقل کرد و آن نوشته را مصحف فاطمه‏ ‏‏ (سلام الله علیها) می‏گویند.
  22. درجایى روایتى دیدم که مرثیه خوان مرثیه مى‏خواند و امام صادق بلند نعره مى‏کشید و گریه‏‏‏ مى‏کرد که صداى گریه‏‏‏‏ى امام صادق را در کوچه مردم مى‏شنیدند و شما که گریه‏‏‏ کنید، این پیوند با امام صادق است. عزادارى یعنى پیوند با حضرت مهدى (عج الله تعالی فرجه الشریف).
  23. اگر بدانیم عزادارى چیست، ساده نمى‏گیریم. یک خورده از این طبل‏ها و... کم کنیم و به روح عزادارى بپردازیم. عزادارى یعنى محکم کردن رابطه‏ى قلبى و عاطفى با اهل بیت (علیه السلام). عزادارى یعنى هماهنگى با اولیاى خدا و فرشتگان. حدیث داریم که رسول خدا، فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ و على همه براى حسین گریه‏‏‏ کردند.
  24.  یهودى‏هاى مدینه عروسى گرفتند، ولى شنیده بودند که لباسهاى فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ ((سلام الله علیها)) ساده است. عروسى گرفته بودند، آمدند به پیغمبر گفتند: دخترتان را در عروسى ما بفرستید، فرمود: دختر من زن على است. اختیار زن با شوهر است. گفتند: شما واسطه شوید. بالاخره واسطه شد وفاطمه‏ ‏‏‏ىزهرا‏‏‏ ((سلام الله علیها)) را به عروسى یهودى‏ها دعوت کردند، یهودى‏ها از اطراف مدینه با لباس‏هاى مجلل آمده بودند و مى‏خواستند که وقتى دختر پیغمبر با لباس ساده مى‏آید همه بخندند و آن را تحقیر کنند. فاطمه‏ ‏‏‏ىزهرا‏‏‏ را سبک کنند. جبرئیل لباسى آورد و فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ پوشید که وقتى به آنجا رفت تمام زن‏هاى یهودى دست‏ها بالا به سجده افتادند. ولى همین فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ ((سلام الله علیها)) وقتى به خانه‏ى على (علیه السلام) مى‏رود در مسیر راه زن فقیرى را مى‏بیند و لباسش را به او مى‏دهد. یعنى یک جا لباس خودش را مى‏دهد. یک جا که باید حفظ آبرو کند، آبرو دارى مى‏کند.
  25. در ماجزای مواخات، رسولخدا بین زنها هم عقد اخوت بست از جمله بین فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ و ام سلمه‏ الغدیر، ج 3، ص 112
  26. مدینه، شهرى است که فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ در آن کتک خورد. شهرى که در آن بزرگ ترین توهین‏ها به امیرالمؤمنین شد. فاطمه‏ى زهرا‏‏‏ ((سلام الله علیها)) به مسجد پیغمبر آمد و مطالبى را گفت. این خانه‏هاى مدینه، زهرا‏‏‏ در تاریکى مى‏رفت و در خانه‏ها را مى‏زد، مى‏آمدند در را باز مى‏کردند، حضرت دفاع از امیرالمؤمنین را تبلیغ می کرد.
  27. در مورد تعلیم و تربیت در محجه البیضاء حدیث نابى است که بیش‏تر در مورد برخورد با افراد استثنایى است. افرادى کودن و کم حافظه هستند. زنى نزد فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ آمد و چیزى پرسید و حضرت زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) جواب داد ولى زن متوجه نشد و حضرت تا 10 بار جواب داد و باز زن متوجه نشد و خجالت کشید. حضرت به او فرمود: چرا خجالت مى‏کشى؟ تو که به من بدهکار نیستى، تو از من طلبکار هم هستى چون با هر بار جواب دادن اجرى نصیب من مى‏شود که به خاطر تو بوده است، پس تو از من طلبکار هستى و احساس خجالت نکن و من هم باید این قدر براى تو بگویم تا متوجه شوى. این رفتار صحیح معلم با یک شاگرد استثنایى است. اى کاش این احادیث جزو کتب درسى مى‏شد و در مراکز تربیت معلم تدریس مى‏شد. تربیت معلم وآموزش علوم انسانى باید از متن آیات و روایات و متون اسلامى باشد. قرآن ما هنوز کشف نشده است.
  28. در وسط جنگ، مرد هتاکی به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (س) جسارت کرد. یک مرتبه زید قهرمان با صدای بلند گریه‏‏‏ مفصلی کرد و فریاد کرد: آیا کسی نیست برای خدا و رسول خدا و فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ غضب کند؟ سعید بن خیثم که از یاران زید بود، آن مرد را زیر نظر گرفت. با لباس مبدل (چادر زنانه) وارد دشمن شد و سرش را جدا کرد و مرکبش را به غنیمت گرفت و زید را شاد کرد به نحوی که زید میان دو چشمش را بوسید.
  29. برکت خانه فاطمه زهرا : یک فقیرى در مسجد آمد و به مردم گفت: وضع من خوب نیست. خیلى از مردم استمداد کرد. پیغمبر فرمود: من الآن چیزى ندارم ولى شما را در خانه‏ى کسى مى‏فرستم که او خیلى بزرگوار است. به فقیر گفت: در خانه‏ى فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ برو. فقیر در خانه‏ى فاطمه‏ ‏‏‏ىزهرا‏‏‏ آمد. فاطمه‏ ‏‏‏ىزهرا‏‏‏ امام حسن (علیه السلام) را روى پوست گوسفند خوابانده بود. امام حسن را بلند کرد و پوست را به فقیر داد. فقیر گفت: گرسنه هستم. تو به من پوست گوسفند مى‏دهى؟ حضرت زهرا‏‏‏ فرمود: نان نداریم. مى‏خواهى گردن بندم را به تو بدهم. گردن بند را درآورد و به فقیر داد و پهلوى پیغمبر فرستاد. پیغمبر فرمود: این گردن بند را دخترم به تو داده است؟ این مرد نه گردن بند و نه پوست گوسفند را مى‏خواهد. نان مى‏خواهد. چه کسى حاضر است نان بخرد؟ عمار گفت: هرچه قیمت آن است من دو برابر مى‏خرم. عمار پول زیادى داد. این فقیر هم نان و لباسى را گرفت و رفت. عمار هم گردن بند را خرید. یک برده هم آزاد کرد. بعد دوباره همین گردن بند را به حضرت زهرا‏‏‏ فرستاد. پیغمبر خوشحال شد. گفت: عجب گردن بند با برکتى! گرسنه‏اى را سیر کرد. برهنه‏اى راپوشاند. برده‏اى را آزاد کرد و دوباره نزد صاحبش برگشت.
  30. درباره مریم داریم: «وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا» (آل‏عمران/ 37). پیامبرى به نام زکریا متکفل حضرت مریم (سلام الله علیها) شد. چون ژانویه تولد حضرت عیسى هم هست یک کلمه هم از حضرت مریم (سلام الله علیها) بگوییم. «وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا» متصدى و کفیل حضرت مریم (سلام الله علیها) حضرت ذکریا پیغمبر شد. متکفل حضرت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) حضرت محمد ( صلی الله علیه وآله وسلم ) بود. آیه‏اى که خدا به مریم گفته‏ «یا مَرْیَمُ اقْنُتى لِرَبِّکِ وَ اسْجُدى وَ ارْکَعى مَعَ الرَّاکِعینَ» (آل‏عمران/ 43) مریم قنوت و سجده و رکوع را بپا دار. همان آیه را رسول اکرم و ا هل بیت ما گاهى براى شخص زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) مى‏خواندند.
  31. خواستگارى حضرت : اینجا اسمهایشان را نبرم آبروریزى مى‏شود چند نفر که حالا صلاح نیست اسمهایشان را بخوانم آمدند خواستگارى حضرت زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) یکى از آنها گفت من ده هزار دینار مى‏دهم. صد تا شتر جهازیه مى‏دهم هرچى آمدند. این دخترهاى ما یاد بگیرند. وقتى شوهر مى‏آید سراغشان نگویند خانه دارد؟ حقوقش چقدر است؟ من کمال مى‏خواهم، صد شتر و ده هزار دینارنه . کمال وشخصیت بله ...
  32. حضرت زهرا‏‏‏ و اسم مقدس فاطمه‏ ‏‏، شخصى به نام آقاى سکونى است که مى‏گوید: خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم. امام صادق فرمود: چه شده که یک خورده گرفته هستى؟ آقاى سکونى شاد نیستى و گرفته‏اى. «وُلِدَتْ لِى ابْنَهٌ» (کافى، ج 6، ص 48) گفت: خدا به من دختر داده است یک خورده خلقم تنگ است. فرمود: چرا؟ مگر فرق مى‏کند. کسى که بین دختر و پسر فرق بگذارد، یعنى اگر زنش پسر بزاید خوشحال مى‏شود و اگر زنش دختردار شود غصه مى‏خورد. این فرد درتوحیدش لنگ است. مگر دختر و پسر فرق مى‏کند. چرا غصه مى‏خورى؟ «یَا سَکُونِىُّ عَلَى الْأَرْضِ ثِقْلُهَا وَ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا» (کافى، ج 6، ص 48) سنگینى او روى زمین است‏ «وَ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا» روزى او هم دست خداست. روى زمین راه مى‏رود. روزى خدا را مى‏خورد. تو چرا غصه مى‏خورى؟
  33. حضرت فرمود: حالا چه اسمى روى دخترت گذاشته‏اى؟ گفت: اسمش را فاطمه‏ ‏‏ گذاشته‏ام. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «قَالَ آهِ آهِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ» سپس دستش را روى پیشانى‏اش گذاشت و او را احترام کرد. بعد فرمود: «أَمَّا إِذَا سَمَّیْتَهَا فاطمه‏ ‏‏ فَلَا تَسُبَّهَا وَ لَا تَلْعَنْهَا وَ لَا تَضْرِبْهَا» حالا که اسم دخترت فاطمه‏ ‏‏ است، به ایشان فحش ندهى‏ «ولا تضربها» مواظب باش که او را کتک نزنى. چون او فاطمه‏ ‏‏ است.
  34. در یک حدیث دیگر داریم: شخصى خدمت حضرت صادق (علیه السلام) آمد. اسم فاطمه‏ ‏‏ را برد. تا گفت: فاطمه‏ ‏‏، امام صادق همین طور که نشسته بود چنان فاطمه‏ ‏‏، فاطمه‏ ‏‏ مى‏کرد و سرش را تا نزدیک زمین آورد. امامان ما خیلى احترام فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها)  را داشتند. چون هرکس، هر کمالى دارد کمالش از فاطمه‏ ‏(سلام الله علیها)  است. به فقیر گردن بند مى‏دهد.
  35. خواستگار هیچی ندارد : ده هزار مثقال طلا، صد تا شتر، نمى‏خواهم. على هیچى ندارد. على بن ابیطالب خواستگارى آمد. به پیغمبر گفت که یا رسول الله من از طرف امیرالمؤمنین آمدم براى خواستگارى حضرت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها). رسول اکرم ( صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود: اجازه بدهید دخترم اجازه دهد. پدر حق ندارد بدون اجازه دخترش قول دخترش را به کسى بدهد گرچه رسول الله هرچه بگوید حضرت فاطمه‏ (سلام الله علیها)  گوش مى‏دهد. اما باید خانم اجازه بدهد. رفت پهلوى فاطمه‏ ‏‏ گفت فاطمه‏ ‏‏ جان، على آمده خواستگارى، حاضرید با ایشان ازدواج کنید؟زهرا‏‏‏ سرش را پایین انداخت هیچى نگفت، و مى‏گویند سکوت دختر موجب رضایت است،
  36. جهازیه چى؟ وقتى عقد را بستند حضرت پول داد به اصحاب فرمود: بروید جهازیه بخرید. یک قواره پیراهن یک روسرى بزرگ حوله یکى تختخواب هم داشتند تشک دو تا بالش چهار تا پرده پشمى. یک حصیر. یک قطعه سبو دو تا چادر هم بردند. اینها جهازیه فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏  (سلام الله علیها) بود. عروس خانم نداشتن جهازیه عیب نیست البته متمولین خودشان باید در جریان باشند اینها همه‏اش باید با هم باشند. گاهى وقتها داماد نق مى‏زند نه دامادهاى ما دامادهاى خوبى هستند و نه عروسهاى ما بعضى‏هایشان و نه دامادهاى ما بعضى‏هایشان البته آدم خوب خیلى پیدا مى‏شود ولى گاهى ... پسرى آمد پهلوى ما گفت: آقاى قرائتى همین هفته پیش یک جوانى آمد گفت آقا من 26 25 سالمه هر خانه‏اى مى‏رویم مى‏گویند چند هزار تومان بگو دخترها ارزانش کنند. مى‏دانى به او چه گفتم. گفتم: خواهر دارى؟ گفت: بله گفتم: جوان بفرستم خواستگارى خواهرت چقدر مى‏دهى؟ گفت او اختیارش با پدرم است گفتم: وقتى مى‏خواهى دختر مردم را بگیرى مى‏گویى فتیله را کمى پایین بیاورند روى شمعک وقتى مى‏خواهى خواهرت را بدهى مى‏گویى اختیارش با ... باید با هم ...
  37. دین اسلام دین فطرت است. حتى زنى بود که شوهرش نابینا بود. حضرت فرمود: چرا خودت را آرایش نکردى؟ گفت: من براى شوهر کور چه آرایشى بکنم؟ او که چشم ندارد ببیند. گفت: عطر که مى‏توانى بزنى. بلند شو عطر بزن که از طریق شامه و بو بفهمد که تو برایش آرایش کردى. حتى یک بار پیغمبر به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ فرمود: چرا نشسته‏اى؟ مگر نمى‏دانى على دارد مى‏آید؟ پس چرا نشسته‏اى؟ بلند شو خودت را آرایش کن. آرایش براى زن اصل است.
  38. اسلام نمى‏گوید: غریزه‏ات را بکوب. مسیر غریزه‏ات را یک مسیر حلال تعیین کن. مثال گذشته را یادتان نرود. مثالى که داشتم مثال کپسول بود. گفتم: فرض کنید این کپسول است. اگر ما شیلنگ بیاوریم بعد از طریق شیلنگ به چراغ هدایت بشود بعد غذا پخته شود نور هست. پختن هست. حرارت هست. هیچ خطرى هم نیست. اما اگر این شیلنگ پاره شود انفجار رخ مى‏دهد.
  39. هر روز صبح (روایات از 6 ماه تا 17 ماه گفته‏اند) رسول خدا (ص) آیه‏ إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً احزاب/ 33. را درب خانه فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ ( صلی الله علیه وآله وسلم ) تلاوت می‏کرد تا مردم بدانند اهل البیت کیست.
  40. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم-
  • حسین صفرزاده
۰۱
اسفند

 

    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم- فاطمه‏ الزهرا 5-
  1. تکبیر9. تکبیر رسول خدا در نماز دفن فاطمه‏ ‏‏ بنت اسد . 40 تکبیر و بر جنازه عموى خود حضرت حمزه، 70 تکبیر خواندند.
  2. تکبیر: فى الحدیث: اولین تکبیر را جبرئیل در آسمان به مناسبت عروسى فاطمه‏ ‏‏‏ زهرا‏‏‏ گفت و بعد یک سنت شد.
  3. تکبیر 70000 فرشته در زفاف حضرت فاطمه‏ ‏‏(سلام الله علیها) .
  4. پسر فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ و روشنگری : تمام مردم بیدار شدند، چون حاجى‏ها همه بعنوان یک خبرنگار سیاسى آمدند. حقایق را از دو لب امام حسین در شهر مکه شنیدند، آگاه شدند و پیام اما حسین را به منطقه‏هاى خودشان بردند. همه مردم آگاه شدند که جو سیاسى جوى است که باید نیروها علیه حکومت یزید بسیج بشود. امام حسین یک جورى رفت، که بفهمند ناراحت است. عصبانى است. وقتى امام حسین مى‏رود، در راه هم انقلاب فرهنگى بوجود آورده است. نامه مى‏نویسد. مردم بى خبر را باخبر مى‏کند. همینطور که مى‏رود، نامه مى‏نویسد که‏اى شخص محترم که در فلان محل هستى؛ بنام خدا، این جانب حسین بن على، پسر فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ بخاطر حکومت غیر اسلامى و غیر انسانى و غیر قانونى یزید تحت تعقیب قرار گرفتم و به مکه پناه بردم. 125 روز آنجا ماندم. آنجا هم تحت تعقیبم. بدعوت مردم کوفه دارم مى‏روم. هر کس مى‏خواهد بیاید.
  5. فاطمه‏ ‏‏‏ ‏چرا مى‏گویند: «فاطمه‏ ‏‏»؟ چون گفتم فاطمه‏ ‏‏ یعنى جدا. به فاطمه‏ ‏‏ مى‏گویند: «فاطمه‏ ‏‏» چون کمالاتش جدا است و خودش و شیعیانش و علاقمندانش از قهر و غضب جهنم جدا هستند،
  6. زهرا‏‏‏ء چرا مى‏گویند: «زهرا‏‏‏»؟ چون وقتى سرنماز مى‏ایستاد حدیث داریم نور صورت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ براى اهل آسمان مثل نور ستاره براى اهل زمین بود، درخشندگى داشت.
  7. خادمه پرستار: چون به امور مامائی و پرستاری وارد بود مامائی فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها)  و پرستاری فرزندانش را به عهده اشت‏
  8. حجت پسر فاطمه : چون دعوت مردم کوفه هم هست، امام حسین به کوفه مى‏رود. در راه که مى‏رود امام به این جا و آن جا و به رؤساى قبیله و مردهاى معروف منطقه نامه مى‏نویسد، که‏اى مردهاى معروف منطقه، من حسین بن على پسر فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ هستم. حکومت یزید این است، من در فشار هستم. امنیت جانى در مدینه و مکه نداشتم و به کوفه مى‏روم. هرکس مى‏خواهد کمک کند به کربلا بیاید.
  9. فایده‏ى نامه‏های پسر فاطمه‏ ‏:  این نامه‏ها چهار تا فایده داشت: 1- مردم روستاها و شهرها روشن شدند 2- یا به کمک مى‏آیند، یا نمى‏آیند. اگر کمک نیایند، با آنان اتمام حجت شده است، دیگر کسى نمى‏گوید که ما خبر نداشتیم. اگر هم بیایند کمک یا شهید مى‏شوند یا نمى‏شوند. اگر شهید شدند، هر قبیله‏اى که یک شهید داد مردم آن قبیله به خونخواهى شهید با حکومت یزید بد مى‏شوند.
  10. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏عصاره : سیماى فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ را بگویم، قرآن میگوید که تمام هستى در کارند (ابر و باد و خورشید و فلک در کارند) براى بشر  «خَلَقَ لَکُم»، «سَخَّرَ لَکُمْ»، «لَکُمْ» یعنى براى شما، خدا مى‏گوید هستى براى تو، و تو براى عبادت‏ «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/ 56)، «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (ص/ 30) نعم العبد انبیاء هستند، بهترین انبیاء پیغمبر ما است و یگانه ذریه پیغمبر ما فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ است،
  11. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ عصاره هستى است.زهرا‏‏‏ یعنى عصاره هستى. چون هستى براى بشر  است به دلیل‏ «لَکُمْ»، «لَکُمْ»، «خَلَقَ لَکُم»، «سَخَّرَ لَکُمْ»، َ اللَّهُ لَکُمْ‏ ..304 مرتبه در قرآن که بشر  براى عبادت است‏ «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»، بهترین عبادت، عبادت انبیاء «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (ص/ 30) و بهترین انبیاء پیغمبر ما و یگانه ذریه او فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏، و فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ عصاره هستى است.
  12. شکایت : 3. نحوه خواندن خطبه فدکیه حضرت‏ فاطمة‏زهرا‏‏‏ ‏(سلام الله علیها)  با ناله‏ای سخت که همه را تکان داد شروع کرد.
  13. برکت غذا : حالا پیغمبر با این غذا به سلمان و ابوذر مى‏گوید بگوئید همه مردم بیایند. دو تا منافق  گفتنند برویم تا غذا کم بیاید و آبروى رسول خدا و عروس و داماد شب اول زندگى برود. این دو تا منافق لاى جمعیت آمدند. هر چه غذا خوردند، کم نشد. صد نفر از منافقین به برکت اطعام عروسى فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ وقتى وضع غذا را دیدند ایمان آوردند و دست از نفاق کشیدند.
  14. سید : حالا زنى پیدا شد، دکان دار، آمد گفت من دختر فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) هستم، سید نبود، ادعاى سیادت مى‏کرد، ازجمله جاهایى که غیبت جایز است، اگر کسى عنوانى ندارد به دروغ عنوان به خودش مى‏بندد، جایز است غیبتش را بکنى، مثلا سید نیست، مى‏گوید من سید هستم، دکتر نیست مى‏نویسد من دکتر هستم، راننده نیست مى‏گوید من راننده هستم، اگر کسى عنوان را به دروغ به خودش ببندد، غیبت آن جایز است، زنى پیدا شد گفت من دختر فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ ) هست، کذا و یک مشت زنهاى عوام هم مریدش شدند، امام هادى فرمود: مگه نه این که تو مى‏گویى دخترزهرا‏‏‏ هستى، اینجا یک بیشه‏اى است یک مشت شیر توش است، ما مى‏اندازیم تو رو پهلوى شیرها اگر سید واقعى باشى، حیوانهاى درنده کا ریت ندارند، تا این را گفت، یک مرتبه گفت که خوب حالا، دولتم استفاد کرد، دولت، مخالف امام دهم بود. گفت آقا، یک سید دیگر، گفت آقا مى‏شد یک کار بکنى خود جنابعالى، مگه نمى‏گى هر که سیدواقعى باشه، خود جنابعالى، امام دهم را بردند توى بیشه، تمام حیوانهاى درنده آمدند پهلوى حضرت هادى ادب کردند، نشستند. صورتشان رامالیدند روى خاک جلوى پاى حضرت بعد حضرت آمد بیرون، گفت خوب حالا هر که سید واقعى است بورد.
  15. کساء : پیغمبر ما یک عبائى داشت که این عبا را روى دوش خود مى‏انداخت. به این عبا «عباى خیبرى» مى‏گفتند، چون در منطقه خیبر تهیه کرده بودند. رنگ عبا سیاه بود، یک روز پیغمبر صبح توجه کرد و احساس کرد که الان یک وقتى است که دعا مستجاب مى‏شود. به‏ام سلمه گفت: «ام سلمه! زود على ابن ابیطالب، فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏، حسن و حسین را خبرکن!» این که مى‏گویند امام حسین خامس آل عباست، این آل عبا یک قصه مقدسى است. مى‏خواست بگوید حساب این‏ها با بقیه فرق مى‏کند، مسئله کساء میخواهد بگوید «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (احزاب/ 33) در لغت عرب‏ «إِنَّما» یعنى فقط. خدا فقط اراده کرده که از شما رجس را ببرد، «رجس» یعنى شک، پلیدى و بدى. خداوند اراده کرده که بدى را از شما اهل بیت دور کند. همه رقم بدى را (ایمانى، فکرى، اخلاقى و...) خدا خواسته که شما اهل بیت پاک باشید ..
  16. حجاب پیام رسول خدا و فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (س) است. یک سیمایى از زنهاى بى حجاب و با حجاب را تصویر کنید، زن بى حجاب و زن با حجاب زنهاى با حجاب چه کردند؟ نمونه‏اش زهرا‏‏‏ (س)، زینب (س)، ما در راه شهدا، خواهران و همسران شهدا، خانواده‏هاى اسیر. در همین نهضت سوادآموزى ما زنى را یافتیم شهید داده است و اکنون در نهضت کار مى‏کند. تمام برادران و پسر و داماد و همه، نمونه ایثار و تقوا، حجاب پیام آن جوانان شهید واسیراست.
  17. الله اکبر»: حدیث داریم که حضرت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (س) قشنگ ترین لباس‏هاى امام حسن را روز عید فطر به امام حسن مى‏پوشاند و پیغمبر دستش را مى‏گرفت و به نماز عید مى‏برد. پیغمبر مى‏گفت: «الله اکبر» امام حسن کوچولو هم مى‏گفت: «الله اکبر»
  18. احترام به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏ : حر در برخورد به حضرت رفت تا به امام حسین جسارت کند، بعد گفت: پسر فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ هستى، به احترامش و احترام رسول الله جسارت نمى‏کنم و همین ادبش شاید رمزى بود که به توبه موفق شد. امام حسین سر نماز رفت و حر هم با هزار سرباز آمدند و اقتدا کردند. نماز ظهر که تمام شد، یک سخنرانى کوتاه کرد، دو جمله‏اش را برایتان بگویم: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّى لَمْ آتِکُمْ حَتَّى أَتَتْنِى کُتُبُکُمْ وَ قَدِمَتْ عَلَىَّ رُسُلُکُمْ أَنِ اقْدَمُ عَلَیْنَا فَإِنَّهُ لَیْسَ لَنَا إِمَام» اى مردم، من فقط به خاطر جواب خدا مى‏گویم. نگفتى نیست، چیز مجهولى نیست. مى‏دانید و من هم مى‏دانم که فایده‏اى ندارد. اما براى اتمام حجت مى‏گویم. زمانى نگویید که به ما نگفتند. من نیامدم‏ مگر این که شما به من نامه نوشتید. نماینده فرستادید که ما رهبر نداریم، به کوفه بیا، من به خاطر دعوت شما آمدم و... مى‏گوید: اگر راضى هستید، مى‏آیم. اگر راضى نیستید، به کوفه نمى‏آیم... پس برخود هشتم امام با حر بود. ادب حر باعث و رمز موفقیتش شد.(إرشادمفید، ج 2، ص 76)
  19. علم غیب : حضرت رسول جنگ خیلى داشت ولى در 21 جنگ خود حضرت رسول شرکت کرد و در 19 تا از این جنگها جابر در کنارش بود. جابر یک پیرمرد دعاخوان نبود. در 19 جنگ شرکت کرده بود. او کسى بود که شاهد غدیر خم بود. چون چند نسل عمر کرد، بچه‏ها و جوانها مى‏آمدند و مى‏گفتند راستش را بگو. قصه غدیر خم چه بود؟ مى‏گفت: آقا بنده نزدیکترین فرد به پیغمبر بودم که پیغمبر از مکه به مدینه باز مى‏گشت. آیه نازل شد که‏ «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّک» (مائده/ 67) و تمام مسأله نصب على بن ابى طالب را مى‏گفت و به عنوان کسى که در صحنه حاضر بوده و با چشمهایش فیلمبردارى کرده و با گوشهایش ضبط کرده و به عنوان یک صحابى عادل نقل مى‏کرد
  20. و جالب این است که جابر کسى است که هم شیعیان او را دوست دارند و هم سنى‏ها. در صحیح مسلم از او تجلیل شده. اسد الغابه، کنزالعمال، کتابهاى شیعه و سنى از عظمت او پر است. شاهد غدیر خم است. حامل سلام رسول الله به امام باقر است و این هم نشان دهنده علم غیب پیغمبر است.
  21. یک روز رسول خدا به جابر گفت: اى جابر تو زنده هستى. من از دنیا مى‏روم. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ شهید مى‏شود. على بن ابى طالب شهید مى‏شود. امام حسن شهید مى‏شود، امام حسین شهید مى‏شود. امام سجاد شهید مى‏شود و سلام مرا به پسر امام سجاد، نسل پنجم برسان. از این معلوم مى‏شود که جابر همیشه در طول عمرش طرفدار خط رهبرى معصوم است.
  22. امدادهاى غیبى : حضرت زهرا‏‏‏ از اول زندگیش با مشکلات همراه بود. زنى که حامله است و شب زایمانش است، حتما مى‏خواهد که خویش و قومش کنارش باشند. شب زایمان خدیجه کبرى به سراغ هریک از خویش و قوم‏ها رفتند، هیچ کس نیامد. گفتند: چون تو مسلمان شدى و به پیامبر ایمان آوردى، ما همه با تو قهر هستیم. تمام فامیل خدیجه با خدیجه قهر کردند و خدیجه شبى که حضرت زهرا‏‏‏ مى‏خواست به دنیا بیاید، مادرى تنها بود. امدادهاى غیبى خدیجه را کمک کرد.
  23. زن‏هاى آسمانى و مددهاى غیبى آمدند و حضرت خدیجه را کمک کردند. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ زن زجر کشیده‏اى بود. زنى که در طول عمرش باید ببیند که وقت تولدش زن‏ها کمک مادرش نمى‏آیند. شب عروسى مادر ندارد. در کودکى ببیند که شکنبه‏ى شتر روى سر پدرش پرت مى‏کنند. باید با چشم هایش ببیند که پدرش خندق مى‏کند. باید شوهرش را قطعه، قطعه شده ببیند. باید پدرش را پیشانى شکسته ببیند.
  24. آیات مربوط به فاطمه(علیها السلام) در منابع فریقین ..در مجموع یکصد و سی و پنج مورد در آیات مربوط به فاطمه شمرده شده است؛ هر چند برخی از این موارد بیش از یک آیه است یا گاهی در یک آیه، دو موضوع به فاطمه(علیها السلام) مربوط است.
  25. قرآن و حضرت زهرا‏‏‏(سلام الله علیها) در قرآن ‏[راجع به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ آیاتى که در قرآن مطرح است، چند آیه‏اى که هم شیعه و هم سنى قبول دارد، 1- «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى» (شورى/ 23)
  26.  2- وآیه‏ى مباهله داستان مباهله «مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ».
  27.  3- «أَطیعُوا اللَّهَ» «وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُول آیات مربوط به فاطمه(علیها السلام) در منابع فریقین در مجموع یکصد و سی و پنج مورد در آیات مربوط به فاطمه شمرده شده است؛ هر چند برخی از این موارد بیش از یک آیه است یا گاهی در یک آیه، دو موضوع به فاطمه(علیها السلام) مربوط است.ىالْأَمْرِ مِنْکُمْ» (نساء/ 59)
  28.  4- «جاءَهُمْ بِالْبَیِّنات» (صف/ 6) دین ما دینى است که با بیان و معجزه و برهان و استدلال .
  29. .5- انفاق : «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعام» (انسان/ 8) .
  30. 6- «إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبیلًا»، «إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى» دو مگر داریم. مزد نمى‏خواهم مگر راه خدا! مزد نمى‏خواهم مگر مودت اهل بیت! این دو مگر یا یکى است و یا دروغ است. خدا که دروغ نمى‏گوید. پس معلوم مى‏شود که راه خدا جز راه اهل بیت نیست. خلاص!.. «إِلَّا الْمَوَدَّهَ»، «إِلَّا مَنْ شاء» دو تا الا داریم. فقط راه خدا راه اهل بیت است.
  31. 7- آنها یى که به فاطمه‏ ‏‏‏ گفتند ما درغدیر نشنیدیم‏ «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ...» ..اطاعت از اولى الامر، هم ردیف اطاعت از پیامبر .. اخذ بید علی (علیه السلام) فرفعها حتی روی بیاض اباطهما و عرّفه الیوم اجمعون فقال: ایها الناس من اولی الناس بالمومنین من انفسهم؟ قالوا: الله و رسوله اعلم قال ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا اولی بهم من انفسهم فمن کنت مولاه فعلی مولاه.!!؟ ِ
  32. شخصیت: روح انسان با مردن نیست نمى‏شود، بلکه زنده و باقى و مورد خطاب و لطف الهى یا قهر او قرار مى‏گیرد. حضرت على علیه السلام به هنگام دفن رسول‏اللّه صلى الله علیه و آله و فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام با آنان گفتگو مى‏کرد.
  33. رشد ‏: حضرت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) بچه‏هایش را به مسجد می‏فرستاد تا سخنان پدررا بشنوند و پس از برگشت از آنها می‏پرسید.
  34. تسبیحات : حضرت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) چهار بچه داشت و شوهرشان هم اکثر وقت‏ها در جبهه بود. زن‏هاى قدیم که مثل زن‏هاى الان نبودند، زن‏هاى الان آب جوش مى‏خواهد دو شاخ برق سماور را مى‏زند، پلوپز برقى است، ماشین لباسشویى برقى است. زندگى برقى است. آن زمان همه کارها دستى بود. باید با دست گندم را آرد مى‏کرد، خمیرمى کرد، نان مى‏پخت.
  35. کارخانه : حضرت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها) زن نمونه اسلام آنقدر درخانه کار کرد که دستهایش تاول زد وگاهی خون جاری می‏شد.
  36. دلداری : حضرت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیهاالسلام) به گونهاى از پدر خود حفاظت میکرد که گویا مادر بود نه دختر. همینکه پدرش مورد بیمهرى و جسارت کفار قرار میگرفت، همچون مادر، او را دلدارى میداد؛ تا آنجا که پیامبر فرمود: «فداها أبوها» یعنى «پدرش فداى این فرزند.»
  37. ستم : حضرت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیهاالسلام) کسى بود که فرزندش امام حسین در کربلا فرمود: من زیر بار زور نمیروم چون در دامن فاطمه‏ ‏‏ پرورش یافتهام.
  38. بهشت: حضرت فرمود: زمانى که در شب معراج مرا به بهشت بردند، من از میوه درخت طوبى خوردم و وجود فاطمه‏ ‏‏ از آن نشأت گرفت و پدید آمد ومن هرگاه مشتاق بوى بهشت مى‏شوم دخترم فاطمه‏ ‏‏ را بو مى‏کنم.
  39. افراط و تفریط : راه اهل بیت، به دور از افراط و تفریط . گاهى وقت‏ها افراد، نا میزان هستند. یا افراطى، یا تفریطى! توازن و تعادل! راه اهل بیت راه‏ «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» (فاتحه/ 6) مواظب باشیم، «کِتَابَ اللَّهِ وَ اهل بیتى»
  40. امام رضا (علیه السلام) فرمود: حرف من باید سند داشته باشد. هر کسى پیش خودش یک دکانى درست مى‏کند، «إِلَّا الْمَوَدَّهَ»، «إِلَّا مَنْ شاء» دو تا الا داریم. فقط راه خدا راه اهل بیت است‏. «اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبیلًا» (مزمل/ 19) راه خدا فقط راه اهل بیت است. و محور اهل بیت فاطمه‏ ‏‏ زهرا‏‏‏ است نه افراط و نه تفریط...نه درب خانه او را آتش بزنید ! و نه نعوذا بالله بگویید علیی خدا..
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۰۱
اسفند

                                         بسم الله الرحمن الرحیم .. - فاطمه- سلام الله علیها -4

                                       اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

    1. ربناالذى اعطى کل شى خلقه ثم هدى ، پس اگر یک جراح نمى تواند چون یک مهندس ساختمان نقشه ساختمانى را طرح کند و یا یک دانشمند علم اخلاق نباید در مسائل علوم سیاسى و اقتصاد اظهار نظر کند و خلاصه هر متخصصى حق دارد در رشته خود اظهار نظر کند و در رشته هاى تخصصى دیگران دخالت نکند این کوچکى و حقارت او را نمیرساند و بمقام او لطمه اى وارد نمیکند.

    2. بنابراین براى زن و مرد یک سلسله وظایف معینى طبق ساختمان جسمى و روحى آنها تعیین شده است اگر چه در بعضى از امور مرد بر زن حق تقدم داشته باشد و بقول پروین اعتصامى وظیفه زن و مرد اى حکیم دانى چیست.. یکیست کشتى و آن دیگریست کشتى بان.. چو ناخداست خردمند و کشتى اش محکم.. دگر چه باک ز امواج ورطه طوفان

    3. بدیهى است که کشتى و ناخدا هر یک موقعیت و وظیفه جداگانه اى دارند، نه ناخدا میتواند کار کشتى را بکند و نه کشتى کار ناخدا، ولى در عین حال هر کدام باید وظیفه خود را انجام دهند پس اگر بنا شود در امور اجتماعى زن و مرد در وظایف یکدیگر دخالت کنند آنروزیست که کشتى زندگى و سرنشینان آن گرفتار طوفان بلا خواهد شد، ((

4- پس از شیر حمله خوش بود و از غزال رم )) از گفتار ما معلوم شد که زن از حیث دستگاه خلقت مانند مغز و قلب و حواس خمسه و عقل و فهم و استعداد و سایر چیزهاى دیگر با مرد تفاوتهایى دارد.

      1. در عین حال زنهاى بزرگى در دنیا پیدا شده اند که باعث فخر و سربلندى زنان عالم میباشند، یکى از آنها مخدره مکرمه آمنه بیگم دختر ملا محمدتقى مجلسى است که بسیار فاضله و عالمه و متقى بوده است .

6. روزى ملا محمدتقى بخانه آمد و بدخترش گفت من اراده کردم که شما را بمردى تزویج کنم که در غایت فقر و منتهاى فضل و صلاح است و این موقوف به اذن شماست ، مخدره عرض کرد فقر عیب مرد نیست ، جناب ملا محمدتقى مخدره را به ملا محمدصالح مازندرانى شارح اصول کافى تزویج نمود،

  1. چون شب زفاف شد جناب ملا محمدصالح داخل اتاق شد و برقع از صورت مخدره برداشت و جمال مخدره را دید بگوشه اطاق حمد و شکر الهى را بجاى آورد و مشغول مطالعه شد، اتفاقا مسئله اى بر او مشکل شد هر قدر فکر کرد نتوانست آنرا حل کند،

  2. مخدره آمنه بیگم بفراستى که داشت ملتفت شد وقتى که ملا محمدصالح بجهت تدریس ‍ رفت آنمخدره مسئله را در کمال خوبى حل نمود و نوشت و گذارد محل مطالعه شوهرش ،

  3. چون شب شد ملا محمدصالح بجهت مطالعه نشست دید اشکال شب گذشته او در کمال خوبى حل شده و بر روى کاغذ نوشته شده ، دانست که کار آمنه بیگم است ، به شکرانه این نعمت تا صبح مشغول عبادت شد و در بسیارى از اوقات ملا محمدصالح اشکالات علمى خود را از اینمخدره سؤ ال میکرد و او جواب میداد.

  4. و از جمله مخدره فاطمه‏ ‏‏ دختر شهید اول است که خدمت پدر بزرگوارش درس خواند تا مجتهده شد و پدرش زنانرا در یاد گرفتن مسایل و احکام به او ارجاع میفرمود و بسیار او را مدح میفرمود بدرجه اى رسید که استاد شهید به اواجازه داد.

  5. یکى از زنهائیکه هم از حیث خلقت جسمى و هم از حیث خلقت روحى باتمام زنهاى عالم فرق دارد فاطمه‏ ‏‏ دختر پیغمبر است . اما از جهت خلقت جسمى فاطمه‏ ‏‏ علیه السلام عادت زنانگى نداشت ، امام باقر (علیه السلام)فرمود: لما ولدت فاطمة‏ اءوحى الله تعالى الى ملک فانطلق به لسان محمد فسماها فاطمة‏ ثم قال انى فطمتک بالعلم و فطمتک عن الطمث .
    قال (علیه السلام) والله لقد فطمها الله تبارک و تعالى بالعلم و عن الطمث بالمیثاق .

  6. نکته مهم در این حدیث آنست که میفرماید: فطمتک عن الطمث ما ترا اى فاطمه‏ ‏‏ از دماء ثلاثه که زنان مى بینند پاک و پاکیزه آفریدیم اگر چه دستگاه خون حیض در زن نباشد حاملگى هم براى او نیست و چون از عادت زنانگى بیفتد دیگر حامله نمى شود ولى فاطمه‏ ‏علیهاالسلام با آنکه خون حیض نمیدید پنج پچه تحویل جامعه داد که هر کدام آنها با دنیا و مافیها برابرى میکرد پس این یک معجزه براى آن بانو بوده است .
    فاطمه‏ ‏‏ سیده نساء است

  7. فاطمه‏ ‏(علیه السلام)از جهت خلقت روحى هم با زنان دیگر فرق داشته بلکه برتر و بالاتر از مریم هم بوده است چه خداوند درباره مریم میفرماید: ان الله اصطفیک و طهرک على نساءالعالمین مراد از برترى مریم بر زنان عالم فقط در زمان خودش بوده ، قرینه بر این مدعى آیه مبارکه بنى اسرائیل است که میفرماید:  یا بنى اسرائیل اذکروا نعمتى التى انعمت علیکم و انى فضلتکم على العالمین ،

  8. بدیهی ست که هرگز بنى اسرائیل را بر مؤ منین زمان پیغمبر ما و امت او ترجیح نداده بلکه افضلیت بنى اسرائیل تا زمانى است که عیسى نیامده باشد، اگر در زمان عیسى افضلیتى براى بنى اسرائیل باشد باید ایمان به عیسى نیاورند و همچنین در زمان پیغمبر خاتم ملت یهود باید از ایمان آوردن باین پیغمبر استثناء شوند و این بدلیل عقل و نقل باطل است ، پس مریم بزرگ زنان زمان خود بوده است .

  9. ولى پیغمبر درباره فاطمه‏ ‏‏ اش فرمود:  فاطمة‏ سیدة نساءالعالمین من الاولین و الاخرین و آنها لتقوم فى محرابها فیسلم علیها سبعون الف ملک من المقربین و نیاد و نها بمانادت به الملائکة مریم فیقولون یا فاطمة‏ ان الله اصطفیک و طهرک على نساءالعالمین .

  10. در علل الشرایع از حضرت صادق (علیه السلام)روایت میکند که فرمود فاطمه‏ ‏‏ را محدثه نامیدند براى آنکه ملائکه از آسمان بر وى نازل شده او را ندا میکردند چنانکه مریم را ندا میکردند و میگفتند ان الله الصطفیک و طهرک على نساءالعالمین ، پس فاطمه‏ ‏‏ با ایشان و ایشان با فاطمه‏ ‏‏ حدیث میکردند، حتى شبى آنمخدره از ملائکه سئوال کرد، آیا مریم افضل زنان عالمیان نیست ؟ عرض کردند مریم افضل زنان عالم خود بود، ولى خدا ترا سیده زنان عالم او و عالم خودت و بلکه سیده نساءالعالمین اولین و آخرین قرار داد.شرایع گذشته معرفت به فاطمه‏ ‏‏ داشته اند
    در بحار در روایتى از حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم ) ) نقل میکند که آنحضرت درباره فاطمه‏ ‏(علیه السلام) فرمود:  فاطمة‏ هى الصدیقة الکبرى و على معرفتها دارت القرون الاولى .

  11. صاحب کتاب ((خصایص الفاطمیه )) میگوید: قرن داراى چند معنى میباشد: اول هفتاد یا هشتاد یا سى یا صد سال .دوم مراد از قرن اهل هر زمانند که در آن پیغمبرى باشد مثل زمان حضرت موسى زمان حضرت عیسى و غیره. سوم مراد از قرن عمر غالب مردم است .

  12. اما معنى ((دارت )) در حدیث است که : اولوالعزم من الرسل سادة المرسلین و النبیین علیهم دارت الرحى ، یعنى پیغمبران اولوالعزم آقایان پیغمبرانند آسمانها و زمین بواسطه بودن آنها دور میزنند یعنى به تصدق سر آنها گردش میکنند.

  13. ارزش انسانیت: بعید نیست یکى نگاهى هم به دنیا کنیم. دنیا نه تنها ارزش زن و بلکه ارزش مرد و زن را و اصولا دنیا ارزش انسانیت را خیلى پائین آورده است.

  14. «داروین» مى‏گوید: او از نسل بوزینه است، «فرود» مى‏گوید: او عصاره شهوت است، «مارکسیسم» مى‏گوید: ابزار تولید است. تنها اسلام است که مى‏گوید: فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ کوثر است و خیر ‏کثیر است و حدیث داریم که رسول خدا وقتى فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ را مى‏دید که مى‏آید بلند مى‏شد و دست فاطمه‏ ‏‏ را مى‏بوسید و فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ را جاى خودش مى‏نشاند.

  15. صداى مؤذن  رسول الله : بلال قبل از رفتن از مدینه به زیارت رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) و خانه على (علیه السلام) رفت و از تمام اهالى آن خانه خداحافظى کرد و با قلبى افسرده راه شام را در پیش گرفت. در شام هم ساکت ننشست. براى مردم حدیث مى‏گفت و راه رهبانیت را در پیش نگرفت. حتى در جنگ‏ها نیز شر کت و مردم را روشن مى‏کرد. تا این که شبى خواب رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) را دید که فرمود چرا به زیارت ما نمى‏آیى؟ از خواب بیدار شد و گریه‏‏‏ کرد و به سرعت راهى مدینه شد و مستقیما به خانه على (علیه السلام) وارد شد و فرزندان رسول الله را ملاقات کرد. دراین سفر فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (سل الله علیها ) از او خواست مى‏خواهم یک بار دیگر صداى مؤذن پدرم را بشنوم و بلال با اذان گفتن تولا و تبرّا خود را اعلام داشت امّا این اذان به آخر نرسید و جمله‏ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه‏ را که گفت حسنین (علیهما السّلام) خبر آوردند که بلال دیگر اذان مگوزهرا‏‏‏ (سل الله علیها) غش کرد. من‏لایحضره‏الفقیه، ج 1، ص 297.

  16. شخص وشخصیت: به هر حال، از قبر مادر امامان خبرى نیست، ولى از ناله‏هاى آن بانو و خطبه‏هاو کلمات و فرزندانش صدها خبر در دست است، از شخص فاطمه‏ ‏ (سلام اللَّه علیها) بى‏خبریم، ولى از شخصیت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (علیها السلام) خیر ‏‏. فاطمه‏ ‏‏- (علیهاالسّلام) وصیت مى‏کند که شب، مرا غسل دهید و به خاک بسپارید، او مى‏خواهد با دنیا حرف بزند و بگوید: مگر من دختر نبوت، همسر ولایت، مادر امامت نبودم!؟ چرا باید قبرم مخفى باشد؟

  17. حضرتزهرا‏‏‏ (س) روز جمعه بدنیا آمد.

  18. 11 ازدواج فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ با امیرالمومنین یوم جمعه بود.

کلمه‏ى «نسائنا» : سؤال: اگر در این ماجرا تنها فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام حضور داشت، پس چرا قرآن کلمه‏ى «نسائنا» را به صورت جمع بکار برده است؟ پاسخ: در قرآن مواردى است که خداوند به دلیل اهمیت مورد از یک نفر به صورت «جمع» یاد مى‏کند، مانند آیه 181 سوره آل‏عمران که یک نفر از روى توهین گفت: خدا فقیر است، ولى آیه به صورت جمع مى‏فرماید: «الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ» چنانکه قرآن درباره حضرت ابراهیم علیه السلام مى‏فرماید: ابراهیم یک امّت بود، با آنکه یک‏ نفر بیشتر نبود. مسیحى‏ها وقتى دیدند پیغمبر زن و بچه‏اش را آورده است، حیا کردند. اما لشکر یزید در کربلا دیدند امام حسین زن و بچه‏اش را آورده است، حیا نکردند.

  1. اهل بیت : پس از نزول آیه‏ «و امر اهلک بالصّلوة» تا چند ماه رسول خدا صلى الله علیه و آله هنگام صبح در خانه فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام مى‏آمد و مى‏فرمود: «الصلوة الصلوة» تا به مردم اعلام کند اهل بیت من همان کسانى هستند که در خانه على و فاطمه‏ ‏‏ هستند. مبلّغ باید در مرحله‏ى اوّل به تبلیغ خانواده خود بپردازد. «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ‏»

  2. نماز اولین مرحله 6- اوّلین مرحله‏ى تربیت، کانون خانواده است. وَ أْمُرْ أَهْلَکَ‏ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها لا نَسْئَلُکَ‏ رِزْقاً نَحْنُ‏ نَرْزُقُکَ‏ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏ «132/طه»

  3. اجازه ورود : پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلم ) وقتی می‏خواست واردخانه دخترش فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ (س) شود بیرون در می‏ایستاد و اجازه می‏گرفت و یک روز جابر بن عبد الله با او بود، پس از آنکه برای خود اجازه گرفت برای جابر نیز اجازه گرفت.

  4. رعایت نوبت : پیامبر (صلی الله علیه و آله) در خانه علی (علیه السلام) استراحت کرده که امام حسن (علیه السلام) آب خواست؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) برخواست، شیر دوشید و به او داد. امام حسین (علیه السلام) خواست ظرف شیر را از دست امام حسن (علیه السلام) بگیرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) جلو رفت و نگذاشت. حضرت فاطمة‏زهرا‏‏‏ (سلام الله علیها ) گفت: گویا حسن را بیشتر دوست می‏داری؟ حضرت فرمود: نه، حسن زودتر تقاضا کرده، نوبت باید رعایت شود. بحار، ج 43، ص 283

  5. فرزند خوب دختر: پیامبر اسلام مى‏فرماید: «نعم الولد البنات» دختران چه فرزندان خوبى هستند. خداوند نیز نسل پیامبر را از دخترش فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ قرار داده است.

  6. عذاب قبر ندارند  : پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: سه گروه از زنان عذاب قبر ندارند و در قیامت هم با حضرت فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام محشور مى‏شوند: الف: زنى که با فقر و تنگدستى شوهر خود بسازد. ب : زنى که با بد اخلاقى شوهر، صبر و بردبارى خود را از دست ندهد. ج : زنى که مهریه خود را به شوهرش ببخشد.

  7. هم راز واخوت‏: پیامبر( صلی الله علیه وآله وسلم )-اخوت‏علی(علیه السلام)  تصریح فاطمه‏ ‏زهرا‏‏‏(سلام الله علیها ). وقتی در ماجرای برادری، حضرت علی (علیه السلام) تنها ماند؛ شروع کرد به گریه‏‏‏ کردن و نزد فاطمه‏ ‏(سلام الله علیها ) آمد و فرمود:" من تنهایم". پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: أَنْتَ أَخِی فِی الدُّنْیَا وَ الاخِرَةِ المناقب، ج 2، ص 185.

  8. انفاق فاطمه : وقتى فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام را در شب عروسى به خانه شوهر مى‏بردند، فقیرى از حضرت پیراهن کهنه‏اى درخواست کرد. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام به یاد این آیه‏ «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» به نیکى نمى‏رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید....» افتاد و همان پیراهن عروسیش را به او بخشید.

  9. ایجاد موج : پیغمبر ما مى‏خواست موج بیندازد اگر همین طور مى‏گفت: «فاطمه‏ ‏‏ خوب است، امام حسن خوب است و...» اثر نداشت، باید موج بیندازد، فرمود: بسم الله، عبایش را برداشت به فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ و امام حسن و امام حسین گفت همه بیاییند..حدیث شریف کساء.

  10. پدرت قربانت : پیغمبر وقتى از خانه زهرا‏‏‏ بیرون مى‏آمد پشت‏اش را به زهرا‏‏‏ نمى‏کرد عقب عقب مى‏رفت این خیلى مهم است. فرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا» (بحارالانوار/ ج 43/ ص 20) پدرت قربانت برود حضرت  امیر المومنین برای حضرت زینب علیها السلام وحصزت امام موسی الکاطم از برای حضرت معصومه  نیز فرمودند.. «فِدَاهَا أَبُوهَا»

  11. هجرت فاطمه‏ زهرا  : اولین زنى که هجرت کرد سه تا فاطمه‏ ‏‏ بودند یکى فاطمه‏ ‏‏ بنت اسد مادر امیرالمؤمنین، یکى هم فاطمه‏ ‏‏ زهرا‏‏‏، فاطمه‏ ‏‏ بنت زبیر..

  12. فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ در شعب ابى طالب آن سه سالى که مردم مکه اعتصاب کردند در آن گرسنگى فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ علیها السلام بود و گاهى مواقع حضرت خدیجه از یک طریق‏هایى به اینها غذا مى‏داد.هجرت فزیکی ومادی وهجرت مکتبی ومعنوی ازذلت  به ارزش مندى و عزت و کرامت‏ است.

  13. همسرهم فکر: یعنی : پیوند زن و مرد یک جورى است که سعادت هر کدام، پیوند به دیگرى خورده است.همسر می گویند یعنی هم فکر که شکوفا می شود یک بغل یک. یازده می شود مثلا مى‏گوید «إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَه» (زمر/ 15) چه کسى باخت؟ قرآن مى‏گوید: کسانى خسارت کردند که خودشان و زن و بچه‏شان با هم عمرشان را تباه کردند. یعنى تباه کردن عمر خانم پاى حساب مرد گذاشته مى‏شود و بالعکس.  

  14. نقش حضرت زهرا: سرنوشت این دو به هم بند است. وقتى پیغمبر مى‏خواهد دعا کند (در ماجراى مباهله) مى‏گوید: شما زنها وبچه هایتان را بیاورید و ما هم زن‏ها و بچه هایمان را مى‏آوریم. که فاطمه‏ ‏‏‏زهرا‏‏‏ در آنجا نقش داشت.

  15. زنا ن کامل : در تفاسیر شیعه و سنّى آمده است که زنان کامل چهار نفرند: آسیه همسر فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه‏ ‏‏‏ دختر حضرت محمّد صلى الله علیه و آله.

  16. 4 فاطمه‏ از هر جهت نمونه‏ است. وراثت، غذا، محیط خانوادگی، همسر، فرزند.اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۱
اسفند

                             بسم الله الرحمن الرحیم .. - فاطمه- سلام الله علیها -3

                           اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. اما معنى زهرا‏‏‏ : یکى از القاب مشهور این مخدره زهرا‏‏‏ علیهاالسلام است و در کتب اخبار و زیارات ائمه طاهرین مادر خودشان را به این لقب بسیار ذکر کرده اند.

  2. در کتب لغت میگویند: ((الزهرا‏‏‏)) المراءة المشر قة الوجه و یکى از ستاره ها را بنام زهره نامیده اند بجهت آنست که نزدیک بزمین و نورانیت و روشنایى او بیش از ستاره هاى دیگر است .

  3. علت نامیدن آنمخدره باین لقب الزهرا‏‏ : صدوق در علل الشر ایع از جابر نقل میکند که از امام صادق (علیه السلام ) سؤ ال کردند که چرا فاطمه‏ ‏‏را زهرا‏‏‏ نامیدند، فرمود: چون خداوند او را از نور عظمت خود خلق کرد، از آن نور اهل آسمان و زمین را روشنایى داد بطوریکه نور وى چشمهاى ملائکه را پوشاند، و، همگى به رو افتادند و خدا را سجده کردند،

  4. عرض کردند پروردگار این چه نور است ؟ هذا رسید این نوریست از نور من که در آسمان ساکن نمودم و از عظمت خودم او را خلق کردم و او را از صلب پیغمبرى از پیغمبران خودم بیرون میآورم و آن پیغمبر را بر همه پیغمبران تفضیل میدهم و از این نور ائمه را بیرون میاورم که به امر من قیام نمایند و بحق من هدایت یابند و ایشانرا خلفاء خودم در زمین قرار میدهم .

  5. نور عبارت از روشنایى است که از خورشید و ماه و ستارگان بزمین میرسد و بشر  از آن استفاده میکند و همچنین لفظ نور بر روشنایى که از آتش و سایر اجسام دیگر بدست میآید اطلاق میشود حال باید فهمید که خدا فاطمه‏ ‏‏ را که از نور خود خلق فرموده یعنى چه ؟ آیا خدا هم مانند این اجسام داراى نور و روشنایى است که داراى حرارت باشد. خدا منزه است از اینگونه سخنان .

  6. مفسرین در معنى آیه : الله نور السموات و الارض بیاناتى نموده اند که بهترین آنها این است که خدا نور آسمانها و زمین است یعنى راهنماى اهل آسمان و زمین است و به هدایت او بندگان مهتدى شوند و به نور هدایت او راه سعادت را پیدا کرده و از راه ضلالت دورى کنند

  7. چنانکه انسان نابلد در شب تاریک در میان بیابان به روشنایى احتیاج دارد تا راه را پیدا کند همچنین مکلفین در این دنیا به نور هدایت الهى و الطاف توفیق او نیازمندند تا راه سعادت را از راه شقاوت تمیز دهند.

  8. و مؤ ید این قول است روایت کلینى در کافى از عباس بن بلال که گفت از حضرت رضا (علیه السلام)پرسیدم که معنى آیه شریفه . الله نور السموات و الارض چیست ؟ فرمود: خدا هدایت کننده اهل سموات و هدایت کننده اهل زمین میباشد و روایات دیگرى هم باین مضمون از اهل بیت اطهار رسیده است ، پس این روایت کاملا روشن میکند که نور بودن خدا یعنى هدایت کردن بندگان خود بوسیله انبیاء و اوصیاء ایشان و علمایى که در عصر بودند و لذا در روایات مثل نوره کمشکوة را به وجود مبارک پیغمبر تاءویل فرموده اند.

  9. پس از آنکه معنى نور بودن خدا معلوم شد معنى خلقت نور فاطمه‏ ‏‏ از نور خدا هم روشن میگردد باین بیان که همانطور که خدا منشاء نور هدایت است مظهر این نور هدایت را فاطمه‏ ‏ قرار داد و فاطمه‏ ‏روشنایى به اهل زمین و آسمان داد، یعنى به واسطه فاطمه‏ ‏ اهل آسمانها و زمین هدایت شدند.

  10. در ((کافى )) است که امام صادق (علیه السلام)به ((سماعه )) فرمود اول چیزیکه خدا را از مجردات خلق فرمود عقل بود آنهم از نور خودش . چون بواسطه عقل تمیز خوب و بد داده میشود و حقایق اشیاء را مى بیند در حقیقت بمنزله چشم و راهنماى انسانست که هدایت بسوى کارهاى خوب میکند خداوند فرمود اینرا هم از نور خودم خلق کردم یعنى چون من خودم نور هدایت هستم عقل را هم خلق کردم تا هادى مردم باشد.

  11. پس معلوم شد اینکه خداوند خودش را در قرآن معرفى به نور میفرماید
    یعنى خدا هادى اهل زمین و آسمانها است مثل نوره کمشکوة مثل نور حقتعالى که هدایت باشد مثل روزنه اى است در دیوارى که نهایت آن بخارج راه ندارد مانند طاقچه اى که در آن طاقچه ((فیها مصباح )) چراغى افروخته اند المصباح فى زجاجة که آن چراغ افروخته شده در قندیلیست از شیشه و بلور اگر چه اطراف چراغ را گرفته ولى بواسطه آن شفافیت که دارد مانع از آن نور چراغ نمیشود بلکه آن نور باطراف روشنایى میاندازد

  12. الزجاجة کانها کوکب درى آن شیشه و بلور از غایت صفا و لطافت مانند ستاره اى است که در کمال درخشندگى باشد یوقد من شجرة مبارکة یعنى این چراغ و مصباح افروخته شده از روغن درختى است که بسیار با برکت و نفع دهنده است زیتونة که زیتون باشد لاشر قیة و لاغربیة معانى بسیارى براى اینجمله شده

  13. که بهتر از همه اینست که این درخت زیتون از درختهاى دنیا نیست که در شر ق و غرب عالم باشد یکاد زینتها یضى ء نزدیک است روغن آن درخت از غایت تلالو روشنى دهد قبل از آنکه در چراغ ریخته شود و لولم تمسسه نارا اگر چه بآن آتشى نرسیده باشد یعنى صفا و درخشندگى آن روغن به اندازه ایست که بدون آتش روشنایى بخشد و اگر در چراغ رود روشن شود نور على نور یک روشنى افزوده روى روشنى دیگر خواهد بود

  14.  یعنى روشنایى زیت همدست با نور چراغ و لطافت زجاجة شده و در مشکوة که جامع انواراست آن نور بغایت روشنایى انداخته یهدى الله لنوره من یشاء حقتعالى هر که را بخواهد به نور خود که هدایت و توفیق باشد هدایت میفرماید یعنى هر کس دنبال این نور برود و لیاقت پیدا کند حقتعالى نور را به او مرحمت فرماید

  15. این جمله از آیه خودش نور را معنى میکنند که نور بمعنى هدایت است و قبلا هم ما الله نور السموات را بمعنى هدایت معنى کردیم .

  16. و یضرب الله الامثال للناس و الله بکل شى ء علیم حقتعالى مثالهایى براى شما میزند یعنى مقولات را بصورت محسوسات براى شما بیان میکند تا آنکه مطلب را زود دریابید و مقصود زود هویدا گردد و خدا بر هر چیزى دانا است .

  17. سیدهاشم بحرینى )) در کتاب ((غایة المرام )) خود پانزده حدیث از طرق خاصه و دو حدیث از طرق عامه نقل کرده که این آیه درباره اهلبیت اطهار است آنها هدایت الهى در زمین میباشند.

  18. منجمله از ((کلینى )) در ((کافى )) از ((صالح بن سهل همدانى )) نقل میکند که حضرت صادق (علیه السلام)در آیه الله نور السموات و الارض ‍ نوره کمشکوة فرمود: مشکوة فاطمه‏ ‏‏ علیهاالسلام است ، فیها مصباح حضرت حسن علیه السلام ، المصباح فى زجاجة حسین علیه السلام است . یعنى همانطور که قندیل اطراف چراغ را گرفته نور امامت حسین و نه فرزندش که امام بودند اطراف حسن را گرفته یعنى امامت از صلب حسین است نه حسن کانها کواکب درى فاطمه‏ ‏(علیه السلام)است که او کوکب درخشنده در میان زنان عالم میباشد

  19. یوقد من شجرة مبارکة زیتونة ابراهیم است ، لاشر قیة و لاغربیة یعنى نه یهودى است نه نصرانى یکاد زینتها یضى یعنى زود باش که از آن علم منتشر  گردد یعنى از فاطمه‏ ‏و لولم تمسسه نار نور یعنى امامى بعد از امامى یهدى الله بنوره من یشاء یعنى خداى تعالى هر که را بخواهد بسوى ائمه هدایت میکند.

  20. نظیر این حدیث از ((ابن مغازلى )) شافعى در ((کتاب مناقب )) نقل شده است ، پس از آیه و روایت معلوم شد که فاطمه‏ ‏‏ زهرا‏‏‏ مانند کوکب درى است که آن ستاره از خود نور دارد.

  21. و دلیل بر اینکه آیه نور درباره اهلبیت نازل شده آیه بعد از آن است که میفرماید: فى بیوت اذن الله اءن ترفع و یذکر فیه اسمه زیرا در روایات فریقین وارد شده که بیوت اهلبیت میباشند.

  22. ابن عباس )) میگوید در مسجد رسول خدا بودم کسى آیه فى بیوت اءذن الله را خواند من گفتم به رسول الله آن بیوت کدامند؟ فرمود انبیاء و بدست مبارک خود بجانب خانه دختر خود فاطمه‏ ‏‏ زهرا‏‏‏ اشاره فرمود.

  23. عامه از انس نقل کرده اند که روزى رسول خدا آیه فى بیوت اءذن الله را خواند مردى از جاى برخاست عرض کرد یا رسول اله آن خانه ها کدامند فرمود خانه هاى انبیاء دیگرى عرض کرد یا رسول اله خانه على و فاطمه‏ ‏‏ از آن خانه ها است ، فرمود بلى بهترین آنها است .

  24. سیدة نساءالعالمین : خداوند تبارک و تعالى بدلائل و جهاتى در زندگانى دنیا مرد را بر زن ترجیح داده ، بلکه بواسطه آیه مبارکه الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض ، مرد را والى و غالب بر زن قرار داد یعنى مردان مرتبه تسلط و تغلب بر زنان دارند از دو وجه :

  25. اول - از جهت آنکه خدا تفضیل داده مردان را بر زنان بقوت بدن و کمال حسن تدبیر و به اختصاص نبوت و امامت و ولایت و اقامه حدود و شعایر اسلامى و جهاد وارث که زن نصف مرد میبرد و شهادت که چهار زن مطابق دو مرد است و دیه که دیه زن نصف مرد میباشد و امام جماعت که زن حق ندارد براى مرد امام جماعت شود و مرجع تقلید و قاضى که باید از جنس مرد باشد نه زن اگر چه زن خیلى عالمه و در علمش برتر از مرد هم باشد.

  26. دوم - و بما انفقوا اموالهم بواسطه آنکه مردان از مال خود بزنان نفقه و کسوه و مهر میدهند.

  27. نظر علم در تفاوتهاى جسمى مرد و زن .امروز با دقت تمام حساب کرده اند و مغز زن را صد الى دویست گرم کمتر از مرد یافته اند البته این محاسبه کردن پس از رسیدگى کردن یازده هزار مغز زن و مرد اروپایى بوده که حد متوسط مغز مرد را ((1361)) گرم و حد متوسط مغز زن را ((1200)) گرم معین نموده اند.

  28. نکته اى در جمجه .البته معلومست که جمجمه مرد و زن به نسبت مغزایند و متفاوتست ، یعنى جمجه زن در حدود 15 از جمجمه مرد کوچکتر است ، اما نکته مرموز و لطیف آنکه دانشمندان فن معتقدند هر قدر علم و مدنیت در بشر  افزونتر میشود وسعت جمجمه مرد بیشتر میگردد و اما در زن رو به تنزل است و لذا ((گوستاولوبون )) فرانسوى در کتاب ((تمدن اسلام و عرب )) مینویسد طبق تحقیق دانشمندان فن حجم جمجمه زنان امروز از حجم زنان غیرمتمدن قدیم کمتر و در مرد قضیه کاملا برعکس میباشد.

  29. حواس خمسه زنان .طبق تحقیقات فیزیولوژیستها گرچه مردم قاره ها و مناطق مختلف بر حسب احتیاج به حاسه مخصوصى نسبت بیکدیگر متفاوت هستند، مثلا اهالى آندامان ((یعنى ساکنین جزایر بین شبه جزیره مالاکا و سیلان )) با حس شامه از مسافت دورى بوى میوه را حس ‍ میکنند و مردم ((کالموک )) که از قبایل آلتایى در مغولستان غربى هستند نوعا قوه باصره آنها قویتر از سایر مناطق است اما در همه جا زنان از این حواس نصیب کمترى دارند.

  30. ((صدوق )) در ((علل الشر ایع )) از ((محمد بن سنان )) نقل میکند که گفت من نامه اى خدمت حضرت رضا (علیه السلام)نوشتم و از علت قبول نشدن شهادت زن در طلاق و روایت هلال سئوال کردم حضرت فرمودند زیرا که قوه بینایى ضعیف و در احساسات و جانبدارى مفرط هستند.

  31. حتى قوه لامسه که در مناطق مختلف تا حدودى نزدیک بهم است ولى در زنان بعلت ضعف همین قوه است که میتوانند درد سخت زایمان را کمتر درک کنند و این اختلاف در حیوانات نر و ماده نیز تجربه شده است .

  32. ضربان نبض زن و مرد . قلب زن شصت گرم کمتر از قلب مرد است و لذا در ضربان نبض ما سنجشهائیکه بعمل آمده حد متوسط در میان اروپائیان 72 ضربه در هر دقیقه و بین سیاههاى آتازونى 74 ضربه در هر دقیقه و بین هندوهاى امریکا 76 ضربه در هر دقیقه اندازه گیرى شده ولى در هر نقطه جهان سرعت ضربان نبض زن بعلت ضعف قواى او نسبت به مرد بیشتر است و این اختلاف در هر دقیقه بین 10 تا 14 ضربه است چنانکه در حیوانات ماده نیز ضربات نبض سریعتر است . مثلا در شیر ماده 7 ضربه بیشتر از شیر نر و در گاو ماده 20 ضربه بیشتر از نر میباشد.

  33. تنفس زن و مرد . براى تنفس نیز مطالعاتى شده ، در ایران در هر یک دقیقه معمولا 8 الى 20 و در فوئرثهیا 16 تا 20 و در میان گیرگیزها که ملل شمالى و غربى چنین هستند معمولا 19 و در اروپا 14 تا 18 بار در یک دقیقه تنفس میکنند.

  34. در تنفس بعلت ضیق و ضعف جهاز تنفسى زیرا گنجایش هوا در جهاز تنفسى مرد به اندازه نیم لیتر بیش از زن است و نیز مرد در هر ساعت 11 گرم کربن میسوزاند و بهمین سبب اکسیژن بیشترى وارد ریه اش میشود، در صورتیکه زن در هر ساعت 7 گرم بیشتر نمى سوزاند، زن سریعتر نفس میکشد اگر چه با این سرعت نتیجه کمترى از لحاظ اکسیژن نصیبش میشود.

  35. قامت زن و مرد : قامت زن بطور متوسط 12 سانتى متر از قامت مرد کوتاهتر است و این تفاوت از هنگام ولادت کاملا مشهود است و اختصاص به زن و مرد متمدن هم ندارد بلکه این اختلاف چون روى قوانین طبیعى و ساختمان قواى جسمانى است در میان قبایل وحشى به همین نسبت دیده میشود.

  36. وزن زن و مرد : وزن اختلاف زن و مرد از همان آغاز تولد معلومست و معدل نسبت تفاوت و زن آنها در همه جا پنج کیلوگرم است ، یعنى وزن بدن مرد بطور متوسط 47 کیلوگرم و وزن متوسط زن 42 کیلوگرم است و همچنین استخوان بندى زن معمولا کوچکتر و سبکتر از استخوان بندى مرد است و استخوان مرد محکمتر از استخوان زن است .

  37. و نیز عضلات و ماهیچه زن ضعیفتر و ظریفتر از مرد است و حجم عضلات زن به اندازه یک ثلث کمتر از مرد میباشد و بهمین جهت اندام زن لاغرتر و حرکاتش از مرد کندتر است و همچنین حجم ریه زن 1300 ولى حجم ریه مرد 1600 سانتیمتر مکعب است و نیز خون زن از لحاظ رنگ و وزن و هم از جهت ترکیب با خون مرد تفاوت دارد یعنى خون زن کم رنگتر و سبکتر از خون مرد است و گلبولهاى سفید در خون مرد بیشتر است و مقدار هموگلوبین ((ماده آهنى رنگین خون )) و مواد ازتى و آلبومین ، ((سفیده تخم مرغ )) در خون زن کمتر است .

  38. این مسلم است که فعالیتهاى روانى محققا با فعالیتهاى فیزیولوژیکى بدن بستگى دارد جان با جسم مانند شکل یک مجسمه با سنگ مرمر بهم آمیختگى دارد و لذا در کتاب ((انسان موجود ناشناخته )) میگوید متخصصین تعلیم و تربیت باید اختلافات عضوى و روانى جنس مرد و زن را در نظر داشته باشند و توجه باین نکته اساسى در بناى آینده تمدن حائز کمال اهمیت است .

  39. در کتاب ((حقوق زن )) مینویسد: در اینکه میان روح و جسم بطور کلى همبستگى و تناسب دقیقى برقرار است و فعالیتهاى روانى با فعالیتهاى فیزیولوژى نسبت و بستگى تام دارد، تردیدى نیست مثلا اخته کردن خواجه سراهاى سابق که یک عمل جسمانى است آنچنان تاءثیر فورى در تغییر روحیات و اخلاق مردانگى آنها داشت که کاملا محسوس بود و حتى در صدا و بشر ه آنان نیز تغییرات کلى داده میشود و نیز بیرون آوردن تخمدانهاى زنان در روحیات آنان تغییرات کلى میدهد که افسردگى بیحد، اختلال و تشویش افکار سوء خلق کم حوصلگى و امثال آنرا میتوان از آثار آن شمرد.

  40. 39نیروى تعقل و عواطف زن و مرد : نیروى جسمانى و اعصاب قوى و قدرت دماغى مرد او را براى مجاهدت و مبارزه دامنه دارترى در امور زندگى آماده میسازد. خواه این مبارزه در میدانهاى جنگ باشد یا در برابر درندگان جنگل براى تهیه صید یا در راه تاءسیس نظامات حکومت و شئون اقتصاد و یا براى تحصیل غذا و معیشت خود و زن و فرزندش . ولى در موضوعات عاطفى مانند کودکان غالبا دستخوش تحول و تبدیل میشود، بر عکس زن در موضوعات عاطفى بسیار نیرومند است و در کارهاى محتاج به فکر یا نیروى جسم استقرار و ثبات ندارد، مگر کارهائیکه با عواطف زنانه او ملایم باشد، مانند پرستارى و سرپرستى اطفال و گلسازى و تدبیر منزل و خیاطى و غیره و این تفضیلى که خداوند براى مردان قائل شده دلیل بر حقارت و سلب احترام از زن نیست بلکه این اختلاف طبق مصلحت و حکمت آفریننده حکیمى است که براى ترقى و تکامل نوع بشر  لازم دانسته است .

  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۱
اسفند

بسم الله الرحمن الرحیم .. - فاطمه- سلام الله علیها -2

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. آن مصحف سه برابر این قرآنست و بخدا قسم یکحرف از قرآن هم در آن نیست که مکررات قرآن باشد بلکه علومى است که خداوند به فاطمه‏ ‏‏ زهرا‏‏‏ تعلیم فرموده و این مصحف و جفر و جامعه تا روز قیامت نزد ما هست .
  2. وجه سوم : در عیون از حضرت زهرا‏‏‏ (سل الله علیها ) روایت میکند که پیغمبر فرمود من فاطمه‏ ‏‏ را فاطمه‏ ‏ نامیدم براى آنکه خداوند او و دوستان او را از آتش جدا فرموده و عبارت روایت اینست که : قال رسول الله سمیتها فاطمة‏ لان الله فطمها و فطم من احبها عن النار .
  3. در خبر است که فرداى قیامت فاطمه‏ ‏‏ دوستان خود را از صحراى محشر  جمع میکند و به بهشت میبرد مانند مرغى که دانه را از غیردانه تمیز میدهد و بر میدارد.
  4. مرحوم مجلسى در جلد ششم بحارالانوار از تفسیر حضرت عسکرى نقل میکند که قریش و ابوجهل مشر کین مکه معجزه حضرت نوح و حضرت ابراهیم و حضرت موسى و حضرت عیسى را از جناب رسول اکرم خواستار شدند از طوفان و سرد شدن آتش و آویختن گره و خبردادن از سرائر و ذخائر ایشان پس آنحضرت کفار را به چهار دسته تقسیم فرمود: بدسته دوم که معجزه حضرت ابراهیم ، سرد شدن آتش را میخواستند امر فرمود که بصحراى مکه روند آتشى افروخته تا ببینند زنى ظاهر شود و کشف عذاب از ایشان نماید.
  5. و ابوجهل و جمعى دیگر را با خود داشت ، آنگاهه آن دسته دوم آمدند و عرض کردند ما شهادت برسالت تو میدهیم که رسول رب العالمین میباشى و عرضه داشتند که چون بصحراى مکه رفتیم در اندک زمانى آسمان شکافته شد و جمره هاى آتش بر ما فرود آمد و زمین هم منشق گردید و شعله هاى آتش از آن بیرون آمد و آتش بنحوى زیاد بود که آسمان مملو از آتش شد و از شدت حرارت نزدیک بود گوشتهاى ما کباب شود، انگاره در بین آسمان و زمین زنى ظاهر شد که مقنعه بر سر داشت و یکطرف آنرا بجانب ما آویخته بود بنحویکه دستهاى ما به آن میرسید آنگاه منادى از آسمان ندا نمود که اگر نجات میخواهید به بعضى از ریشه هاى مقنعه این زن چنگ بزنید پس هر یک از بریشه اى از ریشه هاى او چنگ زده و رها نکردیم تا آنکه بطرف آسمان بلند شد و آن آتش ‍ بما اذیتى نرساند و آنگاه هر یک از ما را بخانه هاى خودمان گذاشت . اینک ما بشما ایمان میآوریم و میگوئیم : لامحیص عن دینک و لا معدل عنک و انت افضل من لجاء الیه و اعتمد بعد الله صادق فى قولک و حکیم فى افعالک .
  6. ابوجهل تمام این جملات را مى شنید و بر حسد و عنادش میافزود پس حضرت رسالت فرمود میدانید آنزن که بود؟ عرض کردند نمیدانیم ؟ فرمود آن دختر من سیده زنان بود چون روز قیامت شود آن مخدره به بهشت رود ندا رسد که اى دوستان فاطمه‏ ‏‏ بریشه هاى چادرش چنگ زنید هر که دوست اوست بریشه اى از ریشه هاى آن چادر آویزد هزار فئام در هزار فئام در هزار فئام بدین واسطه نجات یافته به بهشت درآیند که هر فئامى هزار هزار نفر باشد، یعنى 2 1000 یعنى هر فئامى یک میلیون است پس حاضلضرب آن چنین میشود: این حدود اشخاصى است که توسط یکریشه چادر فاطمه‏ ‏‏ نجات مى یابند ولى تعداد آن افرادیکه خود فاطمه‏ ‏‏ شفاعت کند و از درگاه احدیت خواستار عفو آنان شود چه مقدارست خدا داند.
  7. بعدی لواء شفاعت در قیامت بدست فاطمه‏ ‏‏ است
  8. درباره اینکه روز قیامت لواء شفاعت بدست فاطمه زهرا داده خواهد شد و شفیعه مطلق عرصه محشر  است آیات و اخبار متواتر متکاثرى وارد شده است .در روایتى که روز قیامت لواء احمد را بدست فاطمه‏ ‏‏ میدهند جاى دیگر دارد که روز قیامت اول دیوان محاسباتیکه گشوده میشود دیوان حساب انتقام فاطمه‏ ‏‏ از دشمنان اوست .در انوار نعمانیه است که در تفسیر آیه : و اذا المودة سئلت باى ذنب قتلت ، انتقام قتل محسن سقط شده است .
  9. شیخ صدوق مینویسد که روز قیامت لواء شفاعت بدست فاطمه زهراداده میشود تا از ذرارى و دوستانش شفاعت کند در آنجا که میفرماید از ما نیست کسى که مسئله را انکار کند معراج . سئوال قبر، شفاعت کند و از شر ایط عقد ازدواج فاطمه‏ ‏‏ به على شفاعت امت بوده است .
  10. علامه مجلسى در احادیث معراج نقل میکند که پیغمبر فرمود: در شب معراج کاخى رفیع در بهشت دیدم که وصف فراوانى از آن میکنند، پرسیدم این کاخ از کیست ؟ گفتند مخصوص فاطمه  دختر محمد (صل الله علیه وآله وسلم  ) است که پس از شفاعت دوستان به این کاخ نزول اجلال میفرماید.
  11. در علل الشر ایع در حدیث مفصلى از اباذر نقل میکند که فاطمه ‏ ‏ قسیم بهشت و جهنم است و این بالاترین مقام براى فاطمه  دختر محمد (صل الله علیه وآله وسلم  )  میباشد.
  12. ابن شهر آشوب مینویسد در ذیل سوره هل اتى وارد شده که فاطمه‏ ‏‏ در باب بهشت مى ایستد و هفتاد هزار حوریه با او هستند و دوستان خود را به بهشت میبرد و با لواء شفاعت به بهشت وارد میگردد تا در بهشت نعیم ماوى گیرد و آنجا هم فاطمه‏ ‏‏ زن منحصر بفرد امیرالمؤ منین علیه السلام است .
  13. وجه چهارم : چهارمین وجه تسمیه آن مخدره به فاطمه‏ ‏‏ اینست که در بحار از حضرت صادق (علیه السلام  ) روایت میکند که حضرتش فرمود: اتدرى اى شى تفسیر فاطمة‏ قال فطمت عن الشر  و یقال انهاسمیت فاطمة‏ لانها فطمت عن الطمث .
    یعنى فرمود آیا میدانى تفسیر فاطمه‏ ‏‏ چیست عرض کردم بمن خبر دهید فرمود فاطمه‏ ‏‏ شد بعلت آنکه از شر  و بدیها بریده شد و عادت زنانگى هم مثل سایر زنان نداشت .
  14. معنى خیر ‏‏ و شر  : چون اینحدیث شر یف ذکر فطام فاطمه‏ ‏‏ زهرا‏‏‏ از شر ور شده ما باید اول معنى شر  را بفهمیم و بعد بگوئیم چگونه فاطمه‏ ‏‏ از شر  و بدیها بریده شد و خیر ‏‏ محض است .
  15. افعال و اعمال بشر ى عنوان نیک و بد و خیر ‏‏ و شر  و یا بعبارت دیگر خطا و صواب و یا حق و باطل دارد اینحکم بر تمام اعمال بزرگ و کوچک در هر زمانى جاریست و در طبقات مختلف مردم متداول و معمول است حتى اطفال در بازیهاى خود حرکات و اعمالى را به نیکى و بدى متصف مینمایند،
  16. بنابراین باید معنى نیک و بد و خیر ‏‏ و شر  که برالسنه و افواه جارى است دانست و میزانى در دست داشت که اعمال و افعال از حیث حسن و قبح و خیر ‏‏ و شر  و درجات مختلف با آن سنجیده شود معلوم گردد که فلان عمل خیر ‏‏ است یا شر .
  17. شیخ ‌الرئیس در کتاب اشارات گوید: تمام موجوداتیکه مادر این عالم مشاهده میکنیم و به عقل خود مى سنجیم از پنج حال خارج نیست ، حالت اول آنکه شر محض باشد، حالت دوم خیر ‏محض ، حالت سوم خیر ‏‏او برشرش غلبه داشته باشد، حالت چهارم آنکه شراو بر خیر ‏‏ش غلبه نماید، حالت پنجم آنکه خیر ‏‏و شر ش مساوى باشد، پس عقل هر انسانى غیر از این پنج صورت چیز دیگرى را تصور نمیکند.
  18. اما آن موجودیکه : شرمحض یا شرش بر خیر‏‏ش غلبه داشته باشد و آنکه خیر‏ و شرش با هم مساوى باشد اثرى در وجود ندارد و چنین چیزى را خدا خلق نکرده و اما آنچه خیر محض یا خیر‏ش بر شرش غلبه داشته باشد زیاد است ، بلکه بناء موجودات عالم بر این نهاده شده است .
  19. براى اینکه مطلب این دانشمند بزرگ خوب معلوم گردد مثالى میزنیم ، آفتاب که تمام موجودات عالم از آن استفاده میکنند و یا آب که خدا درباره آن میفرماید: و من الماء کل شى ء حى و امثال اینها موجوداتى هستند که خیرآنها بر شر شان غلبه دارد، پس اگر آفتاب سوزان صحراى افریقا انسانى را ناراحت کرده بلکه باعث هلاک او شود نمى شود گفت آفتاب شرو بد است و یا اگر کسى در کشتى نشست و در دریا غرق شد و یا جمعى هلاک شدند و یا باران اگر در موقع باریدن خانه هاى فقراء و ضعفا را خراب کرد و آنها زیر آوار ماندند نمیتوان گفت باران شرو بد است زیرا موجبات بیچارگى و هلاکت جمعى را فراهم آورده زیرا این ضررهاى قلیل در مقابل منافع کثیر آفتاب و دریا و یا باران بسیار ناچیز است .
  20. مثال دیگر: ما در دنیا اذیتهاى بسیارى ازحشرات بالخصوص مگس و پشه مى بینیم و صدماتى از ناحیه حیوانات موذى مانند مار و عقرب متوجه ما میشود و این ناراحتیها ما را وادار میکند که بگوئیم فایده این حیوانات موذى چیست ؟ اینها جز ضرر نتیجه دیگرى ندارند و حال آنکه علما حشره شناس ثابت کرده اند که هر کدام از این حیوانات موذى کار بزرگى براى بشر انجام میدهند و اگر آنها نباشند امراضى براى انسان ایجاد میشود که منجر به هلاکت انسان میگردد و لذا جاى مگس و حشرات موذى در محل کثافات است ،
  21. تا کنون دیده نشده که مغازه عطرفروشى و یا مغازه پارچه فروشى مگس زیاد باشد همیشه این حیوانات را در دکان قصابى یا محل ریختن خاکروبه یا جائى که مردار افتاده باید دید
  22. و همین دلیل است که این حیوانات هوا را براى انسان تصفیه مى کنند و کثافات را از بین میبرند تا انسان بتواند در محیط سالمى زندگانى کند.
  23. یا اگر شما در مار و عقرب مى بینید که باعث اذیت انسانست و شما از آن میترسید و گریزان هستید در حقیقت شر نیست زیرا آلت دفاعى این حیوان است که در موقع خطر باید بوسیله این حربه از خود دفاع کند و لذا اسم این حیوانات وقتى کشنده است که دندان یا نیشش را در گوشت انسان یا حیوان فرو برد و آنرا مجروح کرده و زهر خود را در آنمحل جاى دهد، پس اگر مصادف با جرح نشود و بوسیله غذا وارد معده گردد صدمه اى براى انسان ندارد.
  24. این خود دلیل است که زهر آلت دفاعى این حیوانست و لذا در کوچک و بزرگ آنها هم هست پس اگر بنا باشد این آلت دفاعى در این حیوان بد باشد باید تفنگ برداشتن انسان هم در موقع عبور از خیابان و جنگل بد باشد، زیرا ممکنست حیوانى باو حمله کند و براى حفظ جان خود آن حیوان را با تیر بکشد.
  25. پس آنچه ما در این عالم شرتصور مى کنیم خیر ‏محض است همین سرگین متعفنى که از آن گریزان میباشیم باعث میشود که چون پاى درخت ریخته شود آنمیوه شیرین و خوشبو را بشما تحویل دهد و چون پاى بوته گل ریخته شود گل یاس و رازقى خوش بو را بشما تحویل دهد.
  26. بنابراین کلمه خیر ‏‏و شر  را باید این قسم معنى کنیم که آنچه براى انسان مفید است اگر چه ملایم طبع هم نباشد خیر ‏‏ است مانند دواى تلخ که طبع انسان از آن منزجر است ولى چون براى انسان نفع دارد خیر ‏است
  27. و آنچه موجب ضرر مقام انسانیت باشد اگر چه ملایم با طبع هم باشد شراست مانند زنا کردن و مال مردم خوردن و سایر معاصى ،
  28. پس بنابراین تعبیر که کردیم دنیاى ما آمیخته با خیرو شراست و بیشتر مردم طالب شرند چون ملایم طبع آنها است
  29. و بعثت انبیاء براى این بوده که طبع مردم را از شرور منصرف کرده متوجه خیرات نمایند ،
  30. منتهى بعضى از افراد این برنامه پیغمبران را پذیرفته خیر ‏محض و مسلمان وقت شدند
  31. و بعضى زیر بار حرف انبیاء نرفته دنبال هواى نفسانى را گرفته شرمحض شدند، پس نمى شود گفت که خدا ابوجهل و ابوسفیان و سایر منافقین را شرمحض ‍ آفریده و یا سلمان و ابوذر و مقداد را خیر محض کرده ، یکى تمایلات شهوانى را دنبال کرده ابوسفیان شد، دیگرى با نفس و شهوت مبارزه کرد و سلمان شد، این درباره مردم عالمست
  32. اما انبیاء و اوصیاء مقام بالاترى داشته اند که آنرا مقام عصمت گفتند و باز اشتباه نشود مقام عصمت نه آنست که انبیاء نمى توانستند گناه بکنند زیرا اینمقام ملائکه است و براى انسان فضلى نیست پیغمبران میتوانند مانند ما گناه بکنند منتهى آن قوه ایمانى قوى مانع از گناه کردن ایشان میشود بلکه در کودکى هم مرتکب گناه نمى شوند و بالاتر آنکه فکر گناه را هم نمیکنند اینرا مقام عصمت میگویند.
  33. پس آنکه امام صادق (علیه السلام) باو میفرمود: اتدرى اى شى ء تفسیر فاطمة‏ قال فطمت عن الشر .
  34. بریدن و قطع شدن فاطمه‏ ‏‏ از بدیها همان مقام عصمت است که آنمخدره داشته و دلیل بر این معنى آیه تطهیر است ،
  35. اگر کسى بگوید مریم هم مقام عصمت داشت ، فاطمه‏ ‏ علیهاالسلام هم مقام عصمت داشت پس فرق ایندو چیست ؟ گوئیم خداوند مقام عصمت مریم را در قرآن معلوم نکرده ولى مقام عصمت زهرا‏‏‏ معلومست چون آیه : تطهیر درباره پنج تن نازل شد، معلوم میشود بقدرى مقام عصمت زهرا‏‏‏ بلند بوده که خداوند با پیغمبر و على و حسنین علیهم السلام ذکرش میفرماید، ان شاءاله اگر مناسب باشد در جاى دیگر، در مقام عصمت این مخدره صحبت مى کنیم تا مطلب بهتر از این واضح شود...
  36. خیر‏از خدا، شر از بشر .. 1- خیر ‏‏ و شر  در بهره گیرى از آفریده‏ها..خیر ‏‏ است. قرآن مى‏فرماید: «الَّذى أَحْسَنَ کُلَّ شَىْ‏ءٍ خَلَقَه» (سجده/ 7)
  37. 1- پناه بردن به خدا از شر  نفس خود..شر  خود «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شر  مَا خَلَقَ» یکى از ما خلق خود ما هستیم‏..
  38. 4- شناخت درست خیر ‏‏ و شر ..«رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» (اعراف/ 23) خدایا ما ظلم کردیم به خودمان‏ «فَاغْفِرْ لَنا»..- پناه بر خدا از شر  هجوم‏هاى شبانه و فوت کننده در گره‏ها «وَ مِنْ شر  غاسِقٍ إِذا وَقَبَ» (فلق/ 3)، «غاسِقٍ» یعنى هجوم در تاریکى..
  39. 4- امام ایرانیان را از شر  طاغوت نجات داد.. 5- انسانهایى که خیر ‏‏ مى‏رسانند و یا شر  مى‏رسانند و یا بى‏خیالند - پناه بر خدا از شر  سلطان فاسد..
  40. 3. عاملان شر 1. سلطان‏قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام ): شر  الامراء من ظلم رعیته‏ غررالحکم، ص 347... 2. اسباب شر  1. تعریف شر تعریف شر : بدی، زیان، ضرر مقابل خیر ‏‏ وجمع آن شر ور... 3. دعا با خیر ‏‏ و شر  انسان تطابق نداشته باشد..عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خیر ‏‏ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شر  لَکُمْ‏ بقره/ 216..
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده