اهل بیت 3- اما معنى زهرا : یکى از القاب مشهور این مخدره زهرا علیهاالسلام است و در کتب اخبار و زیارات ائمه طاهرین مادر خودشان را به این لقب بسیار ذکر کرده اند.
بسم الله الرحمن الرحیم .. - فاطمه- سلام الله علیها -3
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
اما معنى زهرا : یکى از القاب مشهور این مخدره زهرا علیهاالسلام است و در کتب اخبار و زیارات ائمه طاهرین مادر خودشان را به این لقب بسیار ذکر کرده اند.
در کتب لغت میگویند: ((الزهرا)) المراءة المشر قة الوجه و یکى از ستاره ها را بنام زهره نامیده اند بجهت آنست که نزدیک بزمین و نورانیت و روشنایى او بیش از ستاره هاى دیگر است .
علت نامیدن آنمخدره باین لقب الزهرا : صدوق در علل الشر ایع از جابر نقل میکند که از امام صادق (علیه السلام ) سؤ ال کردند که چرا فاطمه را زهرا نامیدند، فرمود: چون خداوند او را از نور عظمت خود خلق کرد، از آن نور اهل آسمان و زمین را روشنایى داد بطوریکه نور وى چشمهاى ملائکه را پوشاند، و، همگى به رو افتادند و خدا را سجده کردند،
عرض کردند پروردگار این چه نور است ؟ هذا رسید این نوریست از نور من که در آسمان ساکن نمودم و از عظمت خودم او را خلق کردم و او را از صلب پیغمبرى از پیغمبران خودم بیرون میآورم و آن پیغمبر را بر همه پیغمبران تفضیل میدهم و از این نور ائمه را بیرون میاورم که به امر من قیام نمایند و بحق من هدایت یابند و ایشانرا خلفاء خودم در زمین قرار میدهم .
نور عبارت از روشنایى است که از خورشید و ماه و ستارگان بزمین میرسد و بشر از آن استفاده میکند و همچنین لفظ نور بر روشنایى که از آتش و سایر اجسام دیگر بدست میآید اطلاق میشود حال باید فهمید که خدا فاطمه را که از نور خود خلق فرموده یعنى چه ؟ آیا خدا هم مانند این اجسام داراى نور و روشنایى است که داراى حرارت باشد. خدا منزه است از اینگونه سخنان .
مفسرین در معنى آیه : الله نور السموات و الارض بیاناتى نموده اند که بهترین آنها این است که خدا نور آسمانها و زمین است یعنى راهنماى اهل آسمان و زمین است و به هدایت او بندگان مهتدى شوند و به نور هدایت او راه سعادت را پیدا کرده و از راه ضلالت دورى کنند
چنانکه انسان نابلد در شب تاریک در میان بیابان به روشنایى احتیاج دارد تا راه را پیدا کند همچنین مکلفین در این دنیا به نور هدایت الهى و الطاف توفیق او نیازمندند تا راه سعادت را از راه شقاوت تمیز دهند.
و مؤ ید این قول است روایت کلینى در کافى از عباس بن بلال که گفت از حضرت رضا (علیه السلام)پرسیدم که معنى آیه شریفه . الله نور السموات و الارض چیست ؟ فرمود: خدا هدایت کننده اهل سموات و هدایت کننده اهل زمین میباشد و روایات دیگرى هم باین مضمون از اهل بیت اطهار رسیده است ، پس این روایت کاملا روشن میکند که نور بودن خدا یعنى هدایت کردن بندگان خود بوسیله انبیاء و اوصیاء ایشان و علمایى که در عصر بودند و لذا در روایات مثل نوره کمشکوة را به وجود مبارک پیغمبر تاءویل فرموده اند.
پس از آنکه معنى نور بودن خدا معلوم شد معنى خلقت نور فاطمه از نور خدا هم روشن میگردد باین بیان که همانطور که خدا منشاء نور هدایت است مظهر این نور هدایت را فاطمه قرار داد و فاطمه روشنایى به اهل زمین و آسمان داد، یعنى به واسطه فاطمه اهل آسمانها و زمین هدایت شدند.
در ((کافى )) است که امام صادق (علیه السلام)به ((سماعه )) فرمود اول چیزیکه خدا را از مجردات خلق فرمود عقل بود آنهم از نور خودش . چون بواسطه عقل تمیز خوب و بد داده میشود و حقایق اشیاء را مى بیند در حقیقت بمنزله چشم و راهنماى انسانست که هدایت بسوى کارهاى خوب میکند خداوند فرمود اینرا هم از نور خودم خلق کردم یعنى چون من خودم نور هدایت هستم عقل را هم خلق کردم تا هادى مردم باشد.
پس معلوم شد اینکه خداوند خودش را در قرآن معرفى به نور میفرماید
یعنى خدا هادى اهل زمین و آسمانها است مثل نوره کمشکوة مثل نور حقتعالى که هدایت باشد مثل روزنه اى است در دیوارى که نهایت آن بخارج راه ندارد مانند طاقچه اى که در آن طاقچه ((فیها مصباح )) چراغى افروخته اند المصباح فى زجاجة که آن چراغ افروخته شده در قندیلیست از شیشه و بلور اگر چه اطراف چراغ را گرفته ولى بواسطه آن شفافیت که دارد مانع از آن نور چراغ نمیشود بلکه آن نور باطراف روشنایى میاندازدالزجاجة کانها کوکب درى آن شیشه و بلور از غایت صفا و لطافت مانند ستاره اى است که در کمال درخشندگى باشد یوقد من شجرة مبارکة یعنى این چراغ و مصباح افروخته شده از روغن درختى است که بسیار با برکت و نفع دهنده است زیتونة که زیتون باشد لاشر قیة و لاغربیة معانى بسیارى براى اینجمله شده
که بهتر از همه اینست که این درخت زیتون از درختهاى دنیا نیست که در شر ق و غرب عالم باشد یکاد زینتها یضى ء نزدیک است روغن آن درخت از غایت تلالو روشنى دهد قبل از آنکه در چراغ ریخته شود و لولم تمسسه نارا اگر چه بآن آتشى نرسیده باشد یعنى صفا و درخشندگى آن روغن به اندازه ایست که بدون آتش روشنایى بخشد و اگر در چراغ رود روشن شود نور على نور یک روشنى افزوده روى روشنى دیگر خواهد بود
یعنى روشنایى زیت همدست با نور چراغ و لطافت زجاجة شده و در مشکوة که جامع انواراست آن نور بغایت روشنایى انداخته یهدى الله لنوره من یشاء حقتعالى هر که را بخواهد به نور خود که هدایت و توفیق باشد هدایت میفرماید یعنى هر کس دنبال این نور برود و لیاقت پیدا کند حقتعالى نور را به او مرحمت فرماید
این جمله از آیه خودش نور را معنى میکنند که نور بمعنى هدایت است و قبلا هم ما الله نور السموات را بمعنى هدایت معنى کردیم .
و یضرب الله الامثال للناس و الله بکل شى ء علیم حقتعالى مثالهایى براى شما میزند یعنى مقولات را بصورت محسوسات براى شما بیان میکند تا آنکه مطلب را زود دریابید و مقصود زود هویدا گردد و خدا بر هر چیزى دانا است .
سیدهاشم بحرینى )) در کتاب ((غایة المرام )) خود پانزده حدیث از طرق خاصه و دو حدیث از طرق عامه نقل کرده که این آیه درباره اهلبیت اطهار است آنها هدایت الهى در زمین میباشند.
منجمله از ((کلینى )) در ((کافى )) از ((صالح بن سهل همدانى )) نقل میکند که حضرت صادق (علیه السلام)در آیه الله نور السموات و الارض نوره کمشکوة فرمود: مشکوة فاطمه علیهاالسلام است ، فیها مصباح حضرت حسن علیه السلام ، المصباح فى زجاجة حسین علیه السلام است . یعنى همانطور که قندیل اطراف چراغ را گرفته نور امامت حسین و نه فرزندش که امام بودند اطراف حسن را گرفته یعنى امامت از صلب حسین است نه حسن کانها کواکب درى فاطمه (علیه السلام)است که او کوکب درخشنده در میان زنان عالم میباشد
یوقد من شجرة مبارکة زیتونة ابراهیم است ، لاشر قیة و لاغربیة یعنى نه یهودى است نه نصرانى یکاد زینتها یضى یعنى زود باش که از آن علم منتشر گردد یعنى از فاطمه و لولم تمسسه نار نور یعنى امامى بعد از امامى یهدى الله بنوره من یشاء یعنى خداى تعالى هر که را بخواهد بسوى ائمه هدایت میکند.
نظیر این حدیث از ((ابن مغازلى )) شافعى در ((کتاب مناقب )) نقل شده است ، پس از آیه و روایت معلوم شد که فاطمه زهرا مانند کوکب درى است که آن ستاره از خود نور دارد.
و دلیل بر اینکه آیه نور درباره اهلبیت نازل شده آیه بعد از آن است که میفرماید: فى بیوت اذن الله اءن ترفع و یذکر فیه اسمه زیرا در روایات فریقین وارد شده که بیوت اهلبیت میباشند.
ابن عباس )) میگوید در مسجد رسول خدا بودم کسى آیه فى بیوت اءذن الله را خواند من گفتم به رسول الله آن بیوت کدامند؟ فرمود انبیاء و بدست مبارک خود بجانب خانه دختر خود فاطمه زهرا اشاره فرمود.
عامه از انس نقل کرده اند که روزى رسول خدا آیه فى بیوت اءذن الله را خواند مردى از جاى برخاست عرض کرد یا رسول اله آن خانه ها کدامند فرمود خانه هاى انبیاء دیگرى عرض کرد یا رسول اله خانه على و فاطمه از آن خانه ها است ، فرمود بلى بهترین آنها است .
سیدة نساءالعالمین : خداوند تبارک و تعالى بدلائل و جهاتى در زندگانى دنیا مرد را بر زن ترجیح داده ، بلکه بواسطه آیه مبارکه الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض ، مرد را والى و غالب بر زن قرار داد یعنى مردان مرتبه تسلط و تغلب بر زنان دارند از دو وجه :
اول - از جهت آنکه خدا تفضیل داده مردان را بر زنان بقوت بدن و کمال حسن تدبیر و به اختصاص نبوت و امامت و ولایت و اقامه حدود و شعایر اسلامى و جهاد وارث که زن نصف مرد میبرد و شهادت که چهار زن مطابق دو مرد است و دیه که دیه زن نصف مرد میباشد و امام جماعت که زن حق ندارد براى مرد امام جماعت شود و مرجع تقلید و قاضى که باید از جنس مرد باشد نه زن اگر چه زن خیلى عالمه و در علمش برتر از مرد هم باشد.
دوم - و بما انفقوا اموالهم بواسطه آنکه مردان از مال خود بزنان نفقه و کسوه و مهر میدهند.
نظر علم در تفاوتهاى جسمى مرد و زن .امروز با دقت تمام حساب کرده اند و مغز زن را صد الى دویست گرم کمتر از مرد یافته اند البته این محاسبه کردن پس از رسیدگى کردن یازده هزار مغز زن و مرد اروپایى بوده که حد متوسط مغز مرد را ((1361)) گرم و حد متوسط مغز زن را ((1200)) گرم معین نموده اند.
نکته اى در جمجه .البته معلومست که جمجمه مرد و زن به نسبت مغزایند و متفاوتست ، یعنى جمجه زن در حدود 15 از جمجمه مرد کوچکتر است ، اما نکته مرموز و لطیف آنکه دانشمندان فن معتقدند هر قدر علم و مدنیت در بشر افزونتر میشود وسعت جمجمه مرد بیشتر میگردد و اما در زن رو به تنزل است و لذا ((گوستاولوبون )) فرانسوى در کتاب ((تمدن اسلام و عرب )) مینویسد طبق تحقیق دانشمندان فن حجم جمجمه زنان امروز از حجم زنان غیرمتمدن قدیم کمتر و در مرد قضیه کاملا برعکس میباشد.
حواس خمسه زنان .طبق تحقیقات فیزیولوژیستها گرچه مردم قاره ها و مناطق مختلف بر حسب احتیاج به حاسه مخصوصى نسبت بیکدیگر متفاوت هستند، مثلا اهالى آندامان ((یعنى ساکنین جزایر بین شبه جزیره مالاکا و سیلان )) با حس شامه از مسافت دورى بوى میوه را حس میکنند و مردم ((کالموک )) که از قبایل آلتایى در مغولستان غربى هستند نوعا قوه باصره آنها قویتر از سایر مناطق است اما در همه جا زنان از این حواس نصیب کمترى دارند.
((صدوق )) در ((علل الشر ایع )) از ((محمد بن سنان )) نقل میکند که گفت من نامه اى خدمت حضرت رضا (علیه السلام)نوشتم و از علت قبول نشدن شهادت زن در طلاق و روایت هلال سئوال کردم حضرت فرمودند زیرا که قوه بینایى ضعیف و در احساسات و جانبدارى مفرط هستند.
حتى قوه لامسه که در مناطق مختلف تا حدودى نزدیک بهم است ولى در زنان بعلت ضعف همین قوه است که میتوانند درد سخت زایمان را کمتر درک کنند و این اختلاف در حیوانات نر و ماده نیز تجربه شده است .
ضربان نبض زن و مرد . قلب زن شصت گرم کمتر از قلب مرد است و لذا در ضربان نبض ما سنجشهائیکه بعمل آمده حد متوسط در میان اروپائیان 72 ضربه در هر دقیقه و بین سیاههاى آتازونى 74 ضربه در هر دقیقه و بین هندوهاى امریکا 76 ضربه در هر دقیقه اندازه گیرى شده ولى در هر نقطه جهان سرعت ضربان نبض زن بعلت ضعف قواى او نسبت به مرد بیشتر است و این اختلاف در هر دقیقه بین 10 تا 14 ضربه است چنانکه در حیوانات ماده نیز ضربات نبض سریعتر است . مثلا در شیر ماده 7 ضربه بیشتر از شیر نر و در گاو ماده 20 ضربه بیشتر از نر میباشد.
تنفس زن و مرد . براى تنفس نیز مطالعاتى شده ، در ایران در هر یک دقیقه معمولا 8 الى 20 و در فوئرثهیا 16 تا 20 و در میان گیرگیزها که ملل شمالى و غربى چنین هستند معمولا 19 و در اروپا 14 تا 18 بار در یک دقیقه تنفس میکنند.
در تنفس بعلت ضیق و ضعف جهاز تنفسى زیرا گنجایش هوا در جهاز تنفسى مرد به اندازه نیم لیتر بیش از زن است و نیز مرد در هر ساعت 11 گرم کربن میسوزاند و بهمین سبب اکسیژن بیشترى وارد ریه اش میشود، در صورتیکه زن در هر ساعت 7 گرم بیشتر نمى سوزاند، زن سریعتر نفس میکشد اگر چه با این سرعت نتیجه کمترى از لحاظ اکسیژن نصیبش میشود.
قامت زن و مرد : قامت زن بطور متوسط 12 سانتى متر از قامت مرد کوتاهتر است و این تفاوت از هنگام ولادت کاملا مشهود است و اختصاص به زن و مرد متمدن هم ندارد بلکه این اختلاف چون روى قوانین طبیعى و ساختمان قواى جسمانى است در میان قبایل وحشى به همین نسبت دیده میشود.
وزن زن و مرد : وزن اختلاف زن و مرد از همان آغاز تولد معلومست و معدل نسبت تفاوت و زن آنها در همه جا پنج کیلوگرم است ، یعنى وزن بدن مرد بطور متوسط 47 کیلوگرم و وزن متوسط زن 42 کیلوگرم است و همچنین استخوان بندى زن معمولا کوچکتر و سبکتر از استخوان بندى مرد است و استخوان مرد محکمتر از استخوان زن است .
و نیز عضلات و ماهیچه زن ضعیفتر و ظریفتر از مرد است و حجم عضلات زن به اندازه یک ثلث کمتر از مرد میباشد و بهمین جهت اندام زن لاغرتر و حرکاتش از مرد کندتر است و همچنین حجم ریه زن 1300 ولى حجم ریه مرد 1600 سانتیمتر مکعب است و نیز خون زن از لحاظ رنگ و وزن و هم از جهت ترکیب با خون مرد تفاوت دارد یعنى خون زن کم رنگتر و سبکتر از خون مرد است و گلبولهاى سفید در خون مرد بیشتر است و مقدار هموگلوبین ((ماده آهنى رنگین خون )) و مواد ازتى و آلبومین ، ((سفیده تخم مرغ )) در خون زن کمتر است .
این مسلم است که فعالیتهاى روانى محققا با فعالیتهاى فیزیولوژیکى بدن بستگى دارد جان با جسم مانند شکل یک مجسمه با سنگ مرمر بهم آمیختگى دارد و لذا در کتاب ((انسان موجود ناشناخته )) میگوید متخصصین تعلیم و تربیت باید اختلافات عضوى و روانى جنس مرد و زن را در نظر داشته باشند و توجه باین نکته اساسى در بناى آینده تمدن حائز کمال اهمیت است .
در کتاب ((حقوق زن )) مینویسد: در اینکه میان روح و جسم بطور کلى همبستگى و تناسب دقیقى برقرار است و فعالیتهاى روانى با فعالیتهاى فیزیولوژى نسبت و بستگى تام دارد، تردیدى نیست مثلا اخته کردن خواجه سراهاى سابق که یک عمل جسمانى است آنچنان تاءثیر فورى در تغییر روحیات و اخلاق مردانگى آنها داشت که کاملا محسوس بود و حتى در صدا و بشر ه آنان نیز تغییرات کلى داده میشود و نیز بیرون آوردن تخمدانهاى زنان در روحیات آنان تغییرات کلى میدهد که افسردگى بیحد، اختلال و تشویش افکار سوء خلق کم حوصلگى و امثال آنرا میتوان از آثار آن شمرد.
39نیروى تعقل و عواطف زن و مرد : نیروى جسمانى و اعصاب قوى و قدرت دماغى مرد او را براى مجاهدت و مبارزه دامنه دارترى در امور زندگى آماده میسازد. خواه این مبارزه در میدانهاى جنگ باشد یا در برابر درندگان جنگل براى تهیه صید یا در راه تاءسیس نظامات حکومت و شئون اقتصاد و یا براى تحصیل غذا و معیشت خود و زن و فرزندش . ولى در موضوعات عاطفى مانند کودکان غالبا دستخوش تحول و تبدیل میشود، بر عکس زن در موضوعات عاطفى بسیار نیرومند است و در کارهاى محتاج به فکر یا نیروى جسم استقرار و ثبات ندارد، مگر کارهائیکه با عواطف زنانه او ملایم باشد، مانند پرستارى و سرپرستى اطفال و گلسازى و تدبیر منزل و خیاطى و غیره و این تفضیلى که خداوند براى مردان قائل شده دلیل بر حقارت و سلب احترام از زن نیست بلکه این اختلاف طبق مصلحت و حکمت آفریننده حکیمى است که براى ترقى و تکامل نوع بشر لازم دانسته است .
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۱۲/۰۱