۰۱
مرداد
- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- جلسه پنجاه سوم تفسیرسوره یس: استاد حضرت آیت الله مظاهری30/11/89 شنبه15ربیع الاول.
- إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (82)
- فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (83)
- آنچه که باید همه بدانیم ازنظرقرآن معاد،معاد جسمانی است وهم معاد روحانی است، یعنی جسم ما با روح ما درروزقیا مت یا بهشتی ومتنعم می شود، ویا جهنمی ومتالم می شود، ویک مسئله ضروری درقرآن است
- ویک مسئله ضروری دراسلام عزیز است، بلکه ازقرآن فهمیده می شود که مسئله ضروری همه ادیان است،
- وهمه ادیان یک چیزمی گویند، واگریک شبه هم برایش شد پروردگارعالم آن شبه را رفع می کند، خیلی قصه ها در قرآن است راجع همین ،لذااینکه باید بگویم معاد جسمانی هیچ اشکال نیست، هم راجع به اسلام عزیزوهم راجع به قرآن مجید
- که بیش از1000آیه راجع به معاد جسمانی آمده است، دیگه بعد از آن مسئله این می شود که کیفیت معاد جسمانی چه جوری است، این را هم باید بدانیم
- هرچه ما این طرف وآن طرف بزنیم حقیقتش را نمی تواند به دست بیآوریم که چه جوری است،
- لذا کتابی که راجع به معاد نوشته ام بنام معاد در قرآن، اول حرفم همین است که ازمعاد یک دورنمائی داریم، حقیقت آن درک نمی شود،
- لذا بزرگان درفلاسفه مخصوصا مثل شیخ الرئیس وصدرالمتآلهین همه می گویند، کیفیت معاد جسمانی هست ،
- ولیکن چه جوری است؟ درآن کتاب نوشته ام مایک دورنمائی ازمعاد داریم ، که هیچ کس تاحال نمی داند، نمی تواند بگوید که راستی چه جورمی شود، این از آن چیز هاست که می رویم ، می رسیم ، می بینیم، می فهمیم ،
- درروزقیامت وقتیکه همه وارد صف محشر شدند دیدند لذات جسمی دارد، لذات روحی دارد، الم های روحی وجسمی دارد،آیا یک آدم حسابی است ،
- یا یک بوزینه ومیمون،آیایک آدم حسابی است یا یک یایک ببر، پلنگ یا گرگ،اینها ازچیزهائی است که نمیشه درک کرد،
- این جمله شیخ الرئیس خیلی جمله خوبی است درشفا ایشان می فرمایدکه: راجع به معاد جسمانی نمی فهمم چه جوری است،بعد یک جمله شیوامی فرماید، اما صادق مصدق می گوید ، من هم می گویم چشم ،
- دیگه درمقابل خداوپیامبروقرآن دیگه فلسفه وعرفان وعلوم طبیعی نمی تواند کار بکند، صادق مصدق می گوید،معاد جسمانی ست من هم می گویم چشم،
- درجلسه قبل من از ..مِثْلَهُمْ.. آیه، أَ وَ لَیْسَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلیمُ (81) ازمثلهم استفاده کردم،گفتم معاد جسمانی فرضش این است،
- دروقتی که پروردگارعالم ارده می کند همه مان برویم درصف محشر مثل اینکه بابامان حضرت آدم را خلق کرد دوباره یک خلقت می شود، پروردگارعالم جسم مارا خلق می کند،آن هم به قول قرآن: إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (82)می شود،
- آن را پروردگارعالم این چندین میلیارد جمعیت را خلق می کند، خوب جسمشان مثل حضرت آدم یک آدمک می شود، پس ازآنی که آدمک ها خلق شد ، روح هم موجود است ارواح دمیده می شود دراین جسم ها،
- آنکسانی که خوبند می گویند الحمدلله رب العالمین، وآن کسانی که بدند می گویند ای وای ای وای چه شد، آمدیم صف محشرکه منکربودیم وبراش کارنکردیم،
- این دورنمائی که ازاین ..مِثْلَهُمْ.. من استفاده کردم، البته مرحوم صدرالمتآلهین یک دستگاه دیگه دارد که آن هم خیلی خوبه ،
- یه قول استاد بزرگوارما معاد را جوری درست کرده مثل پیرزنه بی فرهنگ می گوید که: پیر زنه باهمان حرکت جوهری درست کرده ، امابا حرکت جوهری معاد خیلی حرف دارد به درد مجلس ما نمی خورد،
- وبلاخره ایشان می فرماید این عالم رویه استکمال است، واز آیات فراوانی هم استفاده می کند،من جمله این انسان روی به استکمال است،اگربمیرد، اگرخاک بشود، اگرزنده بشود هرچه بشود این انسان روبه استکمال است،
- که انسان کامل درآنجا روز قیامت پیدا می شود، می فرماید بچه وقتی به دنیا بیاید، جسمانیة الحدوث روحانیة البقاء122 واین بچه وقتی به دنیا بیاید درحرکت است ،
- واین عالم درحرکت است، وروبه استکمال است، واین حرکت واستکمال ادامه دارد تا به انتها برسد، انتهای آن کجاست ؟
- انتهای آن استکمال یعنی معاد روزقیامت، البته مرحوم صدرالمتآلهین در اصفار با بیش از صد صفه درمقدما ت وماخرات واستدلال به آیات شریفه درستش می کنند،
- البته این دو فیلسوف با هم اختلاف دارند ، آن می گویدارواح قبلا بوده وبعد دمیده شده دراین اجساد،
- که مثال قرآن هم همین است، ازاذل اروح بوده یک یک می آیند به دنیا دو دفعه یک یک می آیند صف محشر، این حرف شیخ الرئیس است، ولیکن صدرالمتآلهین:می فرماید که ارواح در اذل نبوده،ارواح دراین همین دنیا پیدا شده،
- واستکمال است که پروردگارعالم معاد جسمانی درست می کند،همه می آیند صف محشر، بهشتی ها با آن نعمت های بهشتی، وجهنمی ها با آن نغمت ها وارد می شوند، بهشتی ها باآن عمل ،
- جهنمی ها با آن آتشی که درست کرده اند محشور می شوند، حتی می گوید استکمال بهشت به اندازه ای است که هرچه را بخواهد خلق کند می ت جمله عج واند، الآن صبح یک صبحانه خاصی اراده می کند درست می شود،اما آن جهنمی ها آنها در سقوطند ودرزندان با آن آتشی که خودتهیه کرده اند باید بسوزند،
- این حرفها اصل آن گفته شد، که حرف شیخ الرئیس: جسمانیة الحدوث نه روحانیة ازاول دراذل وحرف ملا صدرا جسمانیة الحدوث روحانیة بقاء آن کسانی که متخصص در این علومند جمع کرده اند بین
- حرف شیخ الرئیس و حرف صدرالمتالهین، همه افتخارمی کنند هم مشائین وشاگردانش مثل حضرت امام ره وهم شاگردان شیخ الرئیس که آنچه دارند ازقرآن است،افتخارمی کند شاگرد قران است،
- صدرالمتالهین اول اصفار یک بیانی دارد می گوید: ازمشاع بودم دیدم تاریک است، اشراقی شدم دیدم غروراست،صمیمه کردم یک دیگر را بهم دیدم پشتیبانه ندارم،
- تمسک کردم به قرآن حکمة متعالیه درست کردم باپشتبانه قرآن وروایات اهل البیت،
- لذابارها در اصفار مرحوم صدرالمتالهین وقتی که بحث راتمامش می کنند می فرمایندکه : هذایحصل لناعقیب کشف والغلبات و، فلسفه وعرفان گفتم اما پشتبانه ام قرآن واهل البیت،
- لذا دراین حرکت جوهری شاید7و8 تاآِیه و10تا20روایت می آورد
- پشتیبانه حرکت جوهری، قرآن وروایات اهل البیت ،
- خدایا بحق این قرآن وعظمتش ،انس باقرآن به همه مان مخصوصا به جوانانمان عنایت بفرما،خدایا دشمنان اسلام همه نابود بفرما، والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاتة ، وعجل فی فرجه مولاناصاحب الزمان.
- 122-جسمانیة الحدوث روحانیة البقاء و الثانیة أن النفوس لو کانت حادثة لکان حدوثها بحدوث الأبدان ..... ص : 333الثالثة أنها لو کانت حادثة کانت غیر دائمة إذ کل کائن فاسد و کل «2» ما هوأبدی فهو أزلی و قد ثبت أنها باقیة أبدیة کما سیجیء بیانه فهی إذن أزلیة.أما الجواب عن الأول فلماسیأتی تحقیقه على مذهبنا من کون النفس جسمانیة...الحدوث روحانیة البقاء و على مذهب القوم من أنالنفس حادثة مع المادة لا فی المادة... اعلم أن هذه المسألة دقیقة المسلک بعیدة الغور ... من کونهاجسمانیة الحدوث روحانیة البقاء فهذا أحد البراهین- على ثبوت الاشتداد فی مقولة الجوهر کما فی مقولةالکیف و الکم و به ینحل کثیر... اعلم أن هذه المسألة دقیقة المسلک بعیدة الغور .. فالحق أن النفسالإنسانیة جسمانیة الحدوث و التصرف روحانیة البقاء و التعقل..فتصرفها فی الأجسام جسمانی و تعقلهالذاتها و ذات جاعلها روحانی و أما العقول المفارقة- فهی روحانیة الذات و الفعل جمیعا و الطبائع جسمانیة الذات و الفعل جمیعا فلکل من تلک الجواهر مقام معلوم بخلاف النفس الإنسانیة و لهذا حکمنابتطورها فی الأطوار- إذ لیس تصرفها فی البدن کتصرف المفارقات فی الأجسام لأنها بذاتها مباشرة للتحریک..الحکمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعة، ج8، ص: 348
- ............شما یک سوره مثل قرآن بیاورید من دست ازپیامبری برمی دارم، سالها فکرمی کردند نمی شد،عقلشان می گفت نمی شود، آخرالامرمی گفتد هرچه بکند وبکنید ما ایمان نمی آوریم، حتی یک آیه هم نمی توانستند بیاورند، پس ایمان چرا نمی آوردند؟ برای اینکه رضالت درعُمق جانشان بود وروح هوی پرستی وفساد اخلاقی، بلاخره نشد که نشد، مُردند ویک آیه هم نتوانستند بیاورند، خدایا به حق این قرآن وذکر و ورد وروشنائی وبه حق اُ نس باقرآن ازنظرتربیت وهمه اش به ماعنایت بفرما ........... 30/11/89 شنبه15ربیع الاول. تمام شد تفسیر سوره یس استاد مظاهری .اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم ...