پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  2. جلسه چهل وپنجم تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری20/11/1389چهارشنبه5ربیع الاول.
  3. وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغی‏ لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ (69)
  4. لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکافِرینَ (70)
  5. بحث رسید به آیه 69 از سوره یس : بعد از آنکه عرب در مقابل قرآن مجاب شده بود بعد برای اینکه قرآن را رد بکنند می گفتند این قرآن یک شعر و شاعری است خود آنها در شعر و شاعری خیلی قوی بودند
  6. این ها مثل فوتبالی که حالا ما داریم یا دنیا داره یک بازی در آن زمان حجاز این طوری بود یک مسابقه شعری داشت ویک جایی بود به نام بازارعکازهمان نزدیک مکه نزدیک حرم با یک تشریفات خاصی همه ی حجازی ها سال را فکر می کردند یک قطعه شعر درست می کردند و می آمدند مسابقه شعری می گذاشتند و هر کس آن شعر را در آن سال می برد این را برای افتخار می آوردند درخود خانه خدا معلق می ساختند
  7. و چند سال نمی دانم شاید صد سال بیشتر یک سبعه معلقه درست شده بود یعنی هفت قطعه شعر در خانه ی خدا و این 7 طائفه می نازیدند ،می بالیدند  که این هفت قطعه شعر مال ما هفت طائفه است.
  8. شعر ها محتوا نداشت اما از نظر فصاحت و بلاغت خیلی بالا بود . از نظر محتوا معمولا شعر هایشان شهوت بر انگیز بود مخصوصا برای اینکه جذب بکنند همه را آن محتوا شهوت انگیز بود
  9. بله بعضی اوقات علاوه بر اینکه شهوت انگیز بود تحریک آمیز هم بود یعنی طرز جنگ کردن و چه کسی پیروز شد و چه کسی چه کسی را کشت
  10. که می بینیم در دنیای روز هم الان همین طور است رسانه ها مخصوصا تلویزیون ها روی دو چیز خیلی کار می کنند یکی آدم کشی ، کشتی ، یکی هم فساد اخلاقی و به هر اندازه بتوانند زن را لخت کنند در تلویزیون می کنند ودیگه فرق هم نمی کند
  11. متاسفانه تلویزیون جمهوری اسلامی هم همین طورها شده خیلی بد است انصافا هم از نظر کشت و کشتار و کشتی ها و جوان ها ببینند و به کجا برسد و هم از نظر فساد اخلاقی .
  12. اون شعر آن زمان اینطوری بود و از همین جهت هم در حجاز دو چیز فوق العاده مهم بود یکی آدم کشی لذا مثلا اگر یک جوانی می خواست زن بگیرد بهش می گفتند برو بریز در یک طائفه مرد هایش را بکش و زنان آنها را اسیر کن مال آنها را بیار اگر توانستی این کار را بکنی دختر به تو می دهیم وگر نه نه
  13. و این سبعیت و درندگی تو این اشعار زیاد بود تشعیر می کرد ، درندگی می کرد و اصلا از همین بازاز اکاز می گویند که حجاز در آن زمان یعنی درنده. به جان هم می افتادند چه افتادنی چه کارهای زشتی یکی هم حجاز یعنی فساد اخلاقی.
  14. دیگر فساد اخلاقی کار را به آنجا رسانده بود که اصلا زن در حالی که از نظر خانوادگی بالا بود اما علم می زد سر در خانه اش که من فاحشه هستم هر کس که می خواهد بیاید که این هند جگر خوار از همان علم دارها بود
  15. ببینید پیغمبر چقدر کار کرده است خب این وضع حجاز بود همه هم گفته اند یعنی همه تاریخ نویس ها این ننگ حجاز را گفته اند در حالی که حجاز خانه خدا را داشت اما از این خانه خدا خیلی سوء استفاده می کردند.
  16. قرآن در یک جایی می فرماید که وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً107 آنها طوافشان رقص بود آن هم رقص دست جمعی و آن هم رقص برهنگی
  17. قرآن می فرماید. و می آمدند به عنوان طواف برای اینکه رسمشان بود وقتی که طواف می کردند لباس هایشان را باید صدقه بدهند بعضی ها این لباس را صدقه نمی دادند لخت می شدند حتی زن می آمد در طواف دیگه یک نظر حیوان حیوانگی و آنجایی که درنده ای بود درندگی
  18. و آنجا که حیوانگی بود حیوانگی و یک چیزهای غریب و عجیبی که دیگه به تفسیر و مسجد و خانم های عفیفی که در جلسه هستند نمی خورد .
  19. زنه لخت می آمد و چه شعرهایی می خواند و چه تحریک هایی می کرد و به عنوان شعر ،به عنوان یک
  20. اینکه ما امتیاز داریم و امتیازمان این است. قرآن آمد و همه ی این چیزها را موقوف کرد یعنی خود به خود موقوف شد حتی بازار اکاز با آن همه تشریفات هم گفتم اگر بخواهید تصورش را بکنید مثل فوتبال است که دنیای امروز است که یکی می بره چه داد و فریادی آن مملکت می کنه که یک جوانی توانسته ن فوتبال را ببرد
  21. قرآن آمد و همه ی این ها موقوف شد حتی رسید به آنجا که تاریخ نویسان می نویسند که آن طوائفی که سبعه معلقه داشتند آمدند سبعه معلق خود را بردند دیدند این شمعی در مقابل خورشید است ،سبعه معلقه در مقابل قرآن ،
  22. دیگه ننگی شد برایشان در خانه خدا آمدند بردند و حالا قرآن یک چیزی که تحریک بکند مخصوصا تحریک جنسی ندارد. و می بینیم که سر تا پا علم است  سرتا پا اخلاق است و اون فساحت و بلاغت عرب را هم دارد
  23. آن اشعارشان محتوا نداشت که نداشت تحریک کننده ی سبعیت و تحریک کننده غریزه جنسی بود این قرآن محتوایش خیلی عالی است  از نظر فساحت و بلاغت هم در مقابل این اشعار، قرآن در برابر اینها ایستاد و همه در آن ماندند که چه بکنند.اگر فطرت و عقل و عاطفه بود آنها می گفتند که چه بکنیم خب یک معجزه نمی توانی بیاوری بدان از طرف خداست بیا و قرآن گرا بشو
  24. اما آن درندگیشان نمی گذاشت که زیر بار بروند. این ها را باید خیلی اهمیت بدهیم این عربها در حالی که از نظر محیط زیست خیلی عالی بودند آن هوای خوب ،آن زندگی خوب ،آن زندگی بی آلایش باید یک آدم های حسابی تحویل بدهد اما سرتا پا درندگی بود چرا؟برای این که بازار اکاز آنها شعرها درندگی بود.
  25. یک آدمهای پستی در غریزه جنسی که تاریخ می نویسد و ما ننگمان می آید که آن تاریخ را نقل بکنیم. سر تا پا غریزه جنسی و چه کارهای زشتی که حیوانها هم انجام نمی دادند آنجا بود.خواه ناخواه روح سبوعیت ،روح هوا و هوس در این افراد حکم فرما بود
  26. وقتی چنین بود زیر بار قرآن نمی رفتند.نه این که بگویند قرآن حق نیست پیغمبر اکرم می فرمودند: ای عرب شما که در فساحت و بلاغت خیلی بالا هستید. پیغمبر اکرم در راه قرآن که آمد راجع به محتوا و این ها صحبت نمی کرد راجع به محتوا با ما صحبت می کند با دنیای عین ، با آنها چه حرف می زد با فساحت و بلاغت خودشان.
  27. می گفت که من یک بی سواد در مقابل شما بی سواد ها یک عمر زندگی کردم همه ی شما هم می دانید که چه کاره هستم ،همه شما هم می دانید که چه کاره بودم ،من در مقابل بازار اکاز شما این آیات را آوردم می دانید که شعر نیست اصلا شئن من شعر گفتن هم نیست  وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغی‏ لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ (69)می دانید این قرآن ذکر است ،
  28. این قرآن یک چیز فوق العاده روشن است این ها را کار ندارم در مقابل شعر شما یک چیزی گفتم که شعر نیست اما لذت شعر را دارد
  29. شما ها یک سوره مثل این قرآن بیاورید من دست از پیغمبری بر می دارم ، نمی توانستند سالها دست جمعی فکر می کردند که یک سوره یس بیاورند که از نظر فساحت و بلاغت نه از نظر محتوا نمی شد
  30. جلسه می گرفتند نمی شد توی بازار اکازشان جمع می شدند چه کنیم در مقابل این قرآن ،در مقابل پیغمبر.عقلشان می گفت ایمان بیاورید همه کارها درست می شود
  31. اما هوا و هوس و درندگی و شهوت انگیزی آنها می گفت نه نمی شود ایمان آورد چرا نمی شود؟ نمی شود که پیغمبر روی دست ما بیاید
  32. اما عقلشان می گفت که آمده شما بازارعکازتان تعطیل شده است شما هفت اشعار معلقتان نابود شده
  33. می گفتند که ما هر چه بکنیم هر چه بکند ایمان نمی آوریم و بالاخره نشد در مقابل اشعار آنها قرآن آمد  قرآن هم تحدی می کرد بارها بارها ای مردم مثل قرآن ای مردم یک سوره قرآن ای مردم ده تا آیه ده تا شعر می گویید همیشه 10تا آیه هم بگویید
  34. مثل قرآن من دست برمی دارم نمی توانستند نمی شد معلوم هم هست نباید بشود اما ایمان می آوردند یا نه ؟ نه نمی شد یعنی معجزه ایمان چرا نمی آوردند برای این که رذالت در عمق جان آنها حکم فرما بود
  35. رذالت هم عمده 2چیز حالا تکبر و خود خواهی و منیّت و بخل و این ها بود اما آنکه خیلی  مبان بود و این ها را بیچاره می کرد 2چیز:
  36. یکی روح درندگی، یکی هم روح هوا وهوس و فساد اخلاقی بالاخره نشد که نشد مردند و به درک رفتند و زیر بار قرآن نرفتند.
  37. بحث ناقص است، بگذارید درجلسه بعد راجع به علم قرآن و راجع به ما ودنیای علم چرا زیربارنمی رود یک مقدارصحبت کنم
  38. ان شا الله، خدایا به حق این قرآن با این همه معجزه اش،بحق این قرآن با این همه ذکرو ورد وروشنا ئیش،
  39. خدایا توفیق اینکه زیربار قرآن برویم، توفیق انس با قرآن ازتظر خواندن، ازنظر تفسیر از نظر برداشت،
  40. خدایا به همه مان مخصوصا به جوانانمان عنایت به فرما، خدایا دشمنان اسلام همه نابود بفرما. –الهی آمین.و صل علی الله علی محمد و آل محمد.
  41. 107- وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُون الأنفال35

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی