پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۱۱۶ مطلب با موضوع «نهج البلاغه» ثبت شده است

۲۵
خرداد

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. از موانع رشد بصیرت غفلت - جلسه 32  - 2- که خدمت شما هستیم در 20 خرداد پیرامون موضوع موانع رشد بصیرت
  2. مصیبت های غفلت - از آیات الهی بدست می آید که این مصیبت ها سرچشمه اش بیگانگی با خداست  وفاصله با خدا باعث فساد و گناه می شوند. وسر انجامشان  چیزی جز فساد و ظلم و تجاوز در جامعه نخواهد بود

  3. رفع ودفع غفلت - برای رفع ودفع این نوع مسائل عبارت است از تقویت پایه های ایمانی و ایجاد گل امید در جامعه فردی و جامعه اجتماعی ایمان به خدا و امید به آینده روشن  داشته باشد؛ 
  4. پایه های اصلی عدم غفلت - ایمان ومعاد اینها دوتا پایه های اصلی و یا به تعبیر دیگردو شرطی هستند که پایه‌های اصلی اعتقادی انسان را محکم میکند باید در وجود فرد باشد  و دراعتقاد خودش داشته باشد؛  این انسان قدرت رهبری جامعه را دارد
  5. انسانها دراین دنیا  خیلی شان رد می شوند ؛ ما الان استکبار جهانی را با همین آیات  می توانیم  او را از سر به در کنیم !!
  6. اعتقاد ایمان وقیامت - مهم این است که این انسان به دون معاد انسان سوخته و به اصلاح انسان بی امید جامعه است. این نکته بسیار قابل توجهی است که باید بآن دقت زیاد داشت که بدون توجه به معاد آدم در این وضعیت  غافل است  یعنی ترس از مجازات کاری را که در دنیا کرده ندارد ؛
  7. می گویند از خدا بترس می گوید خدا که ترس نداره خدا مهربون ارحم الراحمین است از چی بترسیم جوابش این است ازعمل زشتی که انجام می دهی بترس؟  چرا چون فردای قیامت خداست که محاکمه می کند پس امور اعتقادی  پایه تمام اصلاحات اجتماعی در خانواده و جامعه حکومت است که مایع رشد بصیرت هست ایمان به خدا و ایمان به قیامت را وظیفه حکومت است که بهینه کند ؛
  8. ایمان وامید - این فرمایش آقا  (مقام معظم رهبری )روز ۱۴ خرداد (1402 شمسی) در مرقد امام  که فرمودند دشمن دو چیز را هدف قرار داده امید و ایمان - و امام نرم‌افزار ایمان امید و بود ؛ و سخت افزاری چون کاغذ و قلم ونوار نداشت ولی با این قدرت دنیا رو گرفت ؛ وبا ایمان وامید تحول در کشور ایجاد کرد و در کشورهای اسلامی و در جهان ؛ حرکت بزرگ امام با ایمان وامید پیش برد ؛
  9. اعتقاد به خدا - این که دنیا مزرعه الاخره یک فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون‏ دو -  کُلُ‏ نَفْسٍ‏ بِما کَسَبَتْ‏ رَهِینَةٌ سه - آیات زیادی داریم که خوب و بد را هر چیز در دنیا آش کرده فردا قیامت همون رو میکنه ؛
  10. درمان غفلت زدگی اما حدیث خطبه ۱۵۳ قسمت اول تا سوم  آنرا مورد بحث قرار می‌دهیم ؛ برای درمان غفلت زدگی - خطبه 153- شما را پشتوانه خود نینگارم و در شمار یار و مددکار نپندارم. شترانى را مانید مهار گشاده. چراننده خود را از دست داده. که چون از سوئیشان فراهم کنند، از دیگر سو بپراکنند. شما افروختن آتش جنگ کجا توانید؟ که فریب مى‏خورید و فریب دادن نمى‏دانید.-  فَلْیَنْتَفِعِ‏ امْرُؤٌ بِنَفْسِهِ‏ فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ -
  11. این توصیف انسانهای گمراه و دو گروه تو این خود روی است که۱۴۰۰ سال است دراستخر منجلاب جهان رفته ودر مسیر هلاکت قدم برمیداره حرکت در مسیر نابودی
  12. غافلین شب وروز با گنه کاران سپری می کنند دنبال راه حق نیستند ؛ دنبال امام ورهبر نیستند؛ تا کی تا آن زمانی که کیفر های خدا نمایان بشود وقتی که سرشان به لحد خورد بیدار می شوند ! هم چو فرعون تا آخرین نفس  که جان دهنددر غفلت به سرمی برند وتوبه آخر کار گرگ مرگ است.  
  13. ایمان وقیامت - اگراین دو گروه با هم جمع بشوند وبصیرت دنبالش باشد وعلوم با سعادت شد قابل دقت هست و باید بآن توجه کرد این نکته مهم است ایمان وقیامت درعدم غفلت ..
  14. قیامت وحساب را - اینها غافلین که صبح را شروع می کنند وبه شب می رساند و با گناهکاران سپری می‌کنند و به دور از سپری کردن روزگار با هم در مسیر گناهکاران  عمررا به غفلت می گذرانند البته دو چیز را فراموش می کنند قیامت وحساب را  
  15. اینها غافلین هستند- دنبال راه حق و به مقصود رسیدن نیستند و دنبال این نیستند که با امام وراه حق  بروند تا از راهنمایی های او استفاده کنند.
  16.  هیها ت گذشته دیگر گذشته ؛ - خدمت شما (حضرت استاد) عرض می‌کنم که این قضیه  قابل دقت وتوجه است این مسئله را تا کجا وتا کی این کار را  ادامه پیدا می کند تا اون زمانی که کیفرهای خدا نمایان می شود لحظه مرگ وقتی سرشان به سنگ لحد خورد بیدار می شوند ؛  وآن وقتی که بیدارشد وگفت پشیمانم من برگشتم به آخرت ایمان آوردم حال برگردم به دنیا جبران کنم ولی دیگه گفته می شود؛ هیها ت گذشته دیگر گذشته ؛
  17. این توبه فرعون است - چون حضرت موسی وافرادش به رود نیل رسیدند آب شکفته شد و از رود نیل عبور کردند ، لشکر فرعون به دنبال و در تعقیب آنها  دیواره آب  جمع شد و لشکر فرعون غرق شدند ودر لحظات آخر فرعون به وحدانیت خدا ایمان آورده وگفت خدایا مرا نجات بده  خطاب رسید که دیگر دیر شده دیگر فایده ندارد ؛ بدنش را برای عبرت روزگار به روی آب انداخت؛
  18. حاشا وکلا ازغافلین- دیگه نمی توانند توبه کنند؛ وقتی که لحظه فشرده شدن نفس های آخررا میکشد آن  وقت به خدا یا قیامت ایمان آوردن به پروردگارمی فرمایند  دیگر گذشته ؛ حضرت موسی به فرعون فرمود دیگه گذشت ؛
  19. هشدار- حضرت علی علیه السلام فرمودند: خودم را - من و شما و خود را از این گونه غفلت زدگی می ترسانم هر کسى بایداز- کار- خود سود ببرد، که بینا کسى است که شنید، و اندیشید، و دید، و به دل بینا گردید، و از آنچه مایه عبرت است سود گزید، 158 إِنِّی‏ أُحَذِّرُکُمْ‏ وَ نَفْسِی هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ فَلْیَنْتَفِعِ امْرُؤٌ بِنَفْسِهِ فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ
  20. غافل از امام ورهبری - برای شما عرض کردیم - على- علیه السّلام- فرمود: آنچه بیشتر از همه بر شما مى‏ترسم دو چیز است: هواپرستى و آرزوى دراز؛ پیروى هوى سد راه حق است، و آرزوى دراز آخرت را از یاد مى‏برد؛ قال أمیر المؤمنین علیه السّلام: ألا إنّ أخوف ما أخاف علیکم‏ اثنان‏: اتّباع الهوى، و طول الامل؛ أمّا اتّباع الهوى فیصدّ عن الحقّ، و أمّا طول الأمل فینسی الآخرة.- نگرانی  به  این است کارهای رهبری توجیه میکنند یا اینکه میگویند که ما کاری به رهبری نداریم و غافلند از امام غائب
  21. توجیه کردن ویا تعین تکلیف - حضرت علی علیه السلام  در نامه در نامه ۴۵ نهج البلاغه می فرماید : وَ إِنَّ لِکُلِ‏ مَأْمُومٍ إِمَاماً یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِی‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْیَاه‏ ..چرا کارهایتان را توجیه می کنید کار امام را توجیه میکنید وبرامام ورهبری تعیین تکلیف می کنید تعیین تکلیف نکنید ! توجیه کردن عمل کردها ومصلحت امور حکومت جایگاهی ندارد. اگر مشکلی دارید در برداشت سوال کنید و بگویید نظرتون را بفرمایید؛
  22. درمصلحت نظام -  وشورای مصلحت نطام نظر مشاوره ای می دهد ودر نظام عدالت است وهمان کارعین عدالت است وشاورهم فی الامر ؛ مشاوره برای اجرای عدالت است ودر نهج البلاغه همین را داریم درمورد تصمیم گرفتن که ازعدالت خارج نشویم ؛
  23. توبیخ عاصم بن الزید – حضرت به عاصم بن الزید فرمودند : دشمنک خویش! شیطان سرگشته‏ات کرده و از راهت بدر برده. بر زن و فرزندانت رحمت نمى‏آرى، و چنین مى‏پندارى که خدا آنچه را پاکیزه‏ است، بر تو روا فرموده، اما ناخشنود است که از آن بردارى؟ تو نزد خدا خوار مایه‏تر از آنى که مى‏پندارى! [گفت: «اى امیر مؤمنان! و تو در این پوشاک زبر تن آزار باشى و خوراک دشوار خوار؟» فرمود:] واى بر تو! من نه چون توأم، که خدا بر پیشوایان دادگر واجب فرموده خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا مستمندى تنگدست را به هیجان نیارند و به طغیان واندارند. عاصم بن الزید را حضرت توبیخش کرد فرمود «وَیْحَکَ إِنِّی لَسْتُ کَأَنْتَ، إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْحَقِّ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ»
  24. حضرت فرمودند ..تونمی توانی  مثل من درنظام با دلیل آیات قرآن  فتار کنید ومثل من  باشید ولی می توانی مرا حمایت  کنی  وبهمن کمک کنید ؛ مومن باید امام خود را حمایت کند کمک کند با چه با پرهیز گاری خود وگوشش وتلاش .الا وانکم لا یقدرون علی ذلک  ولا کن اعیونی به ورع والاجتهاد وعفه وسداد..مرا کمک کنید با اخلاق
  25. امام درجامعه جای پدر درخانه است مدیریت می کند می بیند برای رشد به این فرزند بیشتر برسد تا به آن فرد چون این فرزند یک ناتوانی هایی داره باید توانا یش کند؛ ولی آن یکی جوان بعدیش توانایی خودش داره خوب این کار را انجام می دهد. گلیم خودش را از آب در می آورد .
  26. در معامله با خدا،- ما استفاده میکنیم از آیه ۱۱۱ سوره توبه  - در معامله با خدا، سود یقینى و قطعى است. «وَعْداً عَلَیْهِ‏ حَقًّا» در مزایده با خداوند هرچه هست حقّ و به سود انسان است، بر خلاف دیگران که یا قصد جدّى نیست یا بى‏انگیزه‏و دروغ است، یا غلّو، یا از روى هوس و یا براى طرد کردن رقیب است.-إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة..
  27. که کلید واژه غفلت 1- ظلال وگمراهی 2- دوم کلید واژه غافل و غفلت ؛ فساد ؛ فراموشکار؛ گول خورده   
  28. از این مقوله  این دو دسته در یک جا باهم مشترک هستند درطول عمر با هم مشترکند وآن عبارت است از عدم تعهد و اندیشه و گرفتار شدن به تاریکی های اعتقادی انسانی و اخلاقی که سرنوشت آنها آتش است.چند نکته دارد ..
  29. نکته اول - غفلت ازهوای نفس ؛ عدم اندیشه و تعقل ؛ تاریکی اخلاق ؛ گرفتاری های ضد ارزش؛  ضعف در عبودیت ؛ در زیاده خواهی های مطلق؛ گره مشترک ؛ محوراشتراک گمراهان با غافل همراه می شود؛
  30. نکته دوم خداوند بزرگ مخلوقاتش دوست میداره نمیخواد مخلوق جهنمی بشوند و نابود بشوند رضا نیست مخلوقش چه گمراه باشد چه غافل باشد؛ که شاید مخلوق اندیشه کند و بیدار شود در دنیا ؛ (نه همان لحظه مرگ ) بیدار باشه ممکن است که توبه کند بازگشت به سوی خدا داشته باشد؛  ولی در آخر کار اگر توبه کرد توبه گرگ است بابی مفصل است در قرآن و روایات ونهج البلاغه  است وتوبه گرگ مرگ است .
  31. خدا ما را بخود وا نگذارد -کسی را که خدا به خودش وا گذاشت گرفتار 9 بلیه می شود  گمراهی و گناهکاری و پریشانی روزگار این 3 مورد قبل از توبه است بلکه به خود بیاد ببیند و به راه صلاح بیاید
  32. فرصت را از دست ندهیم - همینطور آدم دردوران زندگی مهلت خداوندی را دارد برای اینکه توبه کند ولی همیشه  یادش میاید ولیکن به تاخیر می اندازد انسان فراموشکاراست از فرصت ها درست استفاده نمی کند ودر آخر کار آب از سرش گذشنه ؛
  33. نکته سوم همراهی گمراه با آدم بی خبر و غافل بر اساس یک استراتژیک شیطانی ؛ نفس اماره فتنه 88؛ فتنه 87، فتنه ؛ 401؛ را در پی دارد؛ عدم تدبر وتفکر؛ همراهی افراد گمراه وغافل؛ عمل کرد افرادی است که غافلند - حرکت شیطانی است.   
  34. 24ساعت مهلت - اعدامی فتنه را 24ساعت مهلت بدهند که در عمل کرد خود تدبر واندیشه کند آخر کار گوید به دنبال رهبری وتابع رهبری  نیستم  این غافلان جامعه که دنبال رو یک عده مغرض و غافل در مسیر گناهکاران را به سر می‌برند و به هیچ وجه توجهی به راه حق ندارند پشت پا به به امام واعتقادات مردم می زند ومی خواهند این جامعه رو به  تباهی کشند  اگر کنترل و هدایت نشد به نا کجا آباد خواهند رسید.
  35. نکته بعد عامل بیداری کجاست و چگونه است اول بیداری آن لحظه ای است که مرگ برای انسان فرا می رسد لحظه ایکه رو به قبله خوابیدن پیش فیلم زندگی فرزندانش اموالش اینها همه عنصر جلوی چشمش شروع سوال کردن میکنند به ما میگویند شما ازکجا آوردی ؟ از مال حلال خمس دادی ؟ به فرزندان و همسر میگوید که شما کمکم میکنید در اینجا ؟ جواب می دهند ما آماده خداحافظی هستیم از این لحظه با تو هستم تا بالای قبر!
  36. نجات قبل از رسیدن مرگ - درخطبه ۱۷۶نهج البلاغه چند مطلب مطرح می کند ؛ مب فرماید 1ضرورت اطاعت از دستورات اللهی 2به کارگیری پندهای قرآن 3- تشویق به اعمال نیکو 4- ضرورت کنترول زبان 6 پرهیز از بدعت ها 7- پرهیز از اقسام طلم وستم 8- ضرورت خود سازی که درعملکرد مثبت پنج تا مطلب امیرالمومنین دراین نامه خود که اینجا مطرح می‌کند که این مسئله عامل بیداری خوب اگر ایمان بیاورد قبل از مرگ راه نجات دارد اما در آن لحظه آخر دیگر خریداری ندارد ایمان آورده اید ایمان آوردن این لحظه آخرجای دیگر باید جواب داد.
  37. ۳ اعدامی های خانه اصفهان اصلی یک تیراندازی کرده بودم گفتم من بازم ادامه میدم گفت الان تشریح کنم من اشتباه کردم نباید آدم میکشتم ولی منافقین ورزش در ذهنم  پرکردند و تشویق کردند دست به اسلحه برم ؛  این استراتژی دشمن است آدم های غافل را درمیدان و در جاده اسب سواری دشمن قرار می دهند امان از آدمای غافل !!؟ ؟
  38. هشداری درمیدان - دوستان عزیز توجه کنید که با برخورد جامعه غفلت هایی را انجام بدید ونگویید امام جماعت مسجد هستیم نمازم تمام می شود حالش را ندارم یک روایتی حکم از احکام  اللهی را برای مردم بگویم
  39. تبین وبیان عدم غفلت - اگه فردی نمازش یا عبادتش با مشکلات فکری به اخطار شما و من یا امام جماعت یا مسئولین مورد غفلت قرار گرفته رفع نشود و در بی‌خبری  ماند مسئولیم  درغفلت  مردم والا اگر رفع غفلت نشود به دام غیر از ماها (مغرضین) گرفتارمی‌شوند؛
  40. علم ودانایی- ممکن است بنده ام گرفتار بودم  ؛ باید یافته های من وشما از روی علم و دانایی ومستند باشد ؛ تبین شود برای شخص که نسیان پیدا کرده برمیگرد؛ حضرت در این خطبه بالا هشدارمی دهند به ضد غفلت که رشد بصیرت است. خدایا به حق محمد و آل محمد و از خواب غفلت بیدار شد عزت و جلال تو راست میگی ما را به وظایف آن آشنا بفرمایید
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۲
خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

جلسه  14 رشد بصیرت - /  /

      1. ذکر  الله قابل رشد بصیرت است.
  1. بستن نفوذ شیطان - تا زمانى که از خدا نبریده‏ا ، وسوسه‏هاى شیطان با یاد او و توبه قابل جبران است، «مَسَّهُمْ‏ طائِفٌ‏ مِنَ‏ الشَّیْطانِ‏ تَذَکَّرُوا» ولى بریدن از خدا سبب افتادن در دام شیطان و سلطه‏ى او مى‏شود که قابل جبران نیست. کلمه‏ى «مس»، به معناى اصابت و برخورد کردن همراه با لمس کردن است. «طائِفٌ‏»، به معنى طواف کننده است، گویا وسوسه‏هاى شیطانى همچون طواف کننده‏اى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مى‏کند تا راهى براى نفوذ بیابد.
  2. پناه به خدا - شیطان‏ها براى انحراف، پیوسته در حال گشت و طوافند. «طائِفٌ‏» گاهى ممکن است علما، مربّیان و مصلحان، مورد تماس‏هاى مشکوک براى القاى خط انحرافى قرار گیرند که باید هشیار باشند و در مسیر خواسته‏هاى دشمن قرار نگیرند و به خدا پناه ببرند. إِذا مَسَّهُمْ‏ ... تَذَکَّرُوا
  3. توجه به خدا - یاد خدا، به انسان بصیرت مى‏دهد و او را از وسوسه‏ها نگاه مى‏دارد. متّقى، به خدا توجّه کرده و شیطان‏شناس و آگاه است. اگناهکاران و گرفتاران شیطان، کورند و نجات یافتگان از دام‏هاى ابلیس، بینایند. اگر افراد جامعه از نظر اخلاقى، سیاسى، اقتصادى و نظامى، پاک و متّقى باشند، رفت و آمدها وتماس‏ها با شیطان صفتان کارساز نخواهد بود. «تَذَکَّرُوا، مُبْصِرُونَ‏»
  4. متذکر یاد خدا-  مؤمنان که شیطان با آنان تماس مى‏گیرد، ولى آنها متذکّر شده ونجات مى‏یابند مؤمن در صورت تماس با شیطان، متذکر یاد خدا مى‏شود، امّا منافق که از مرحله تماس به مرحله سلطه‏پذیرى شیطان رسیده، دیگر متذکر هم نمى‏شود. «فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ»
  5. عدم نفوز شیطان - هنگامى که شیطان‏ها به سراغ افراد باتقوا مى‏روند تا از طریق تماس، آنان را وسوسه کنند، آنان متوجه شده و اجازه نفوذ نمى‏دهند. -الأعراف : 201 إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ‏-  الزخرف : 13 لِتَسْتَوُوا عَلى‏ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُوا نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنَّا لَهُ مُقْرِنین..‏ راه پیروزی از شیطان چه چیز می شود؟ مگر ذکر وبصیرت .
  6. در ذکر  الله قابل رشد بصیرت- نکاتی هست : 1- تقویت امور تقوی در وجود زندگی انسان در تمام رسته های زندگی انسان در برابر شیطان عبارت است از تقوا است.  شیطانى همچون طواف کننده‏اى پیرامون فکر اندیشه وتفکر و روح انسان پیوسته گردش مى‏کند تا راهى براى نفوذ بیابد. یا دخدا همواره پرسه شیطانی را مسدود می کند. که شیطان روح وقلب انسان را پاره می کند.
  7.  2- ذکر  با اخلاص - ذکر  به حق طایفه انسان را که اهل اخلاصند مخلصین ومخلصین اولیاء خدا هستند که من وشما هستیم ان شاالله از شیطان دور می کند واجازه نفوز او را نخواهد داد. ذکر  قلب ودرون وبرون انسان را اصلاح می کند؛
  8. ذکر  خدا عامل رشد - آیا شیطان می تواند مخلصین را می توانست درشان تسلط داشته باشد که تلگراف به شاه بزند درآن زمان؛ با بصیرت ذاکر باید تسلط وطواف شیطان را مسدود کند. وباتبر رفیقانش را بکشد. ذاکر خدا عامل رشد بصیرت است .
  9. فراموشى آیات الهى  - گروهى در قیامت، کور محشور مى‏شوند و این نتیجه‏ى کوردلى و فراموشى آیات الهى در دنیاست و چنین کسانى گویا کورند . 180واژه ذکر  به اشکال مختلف در قرآن آمده ؛ قرآن ذکر است، «نَزَّلْنَا الذِّکْرَ» و اعراض از ذکر و قرآن، انسان را به بدبختى مى‏کشاند.
  10. بدبختى  دنیا و آخرت- پیامد اعراض از ذکر خدا، تنها به زندگانى نکبت بار در این دنیا خلاص نمى‏شود، «مَنْ أَعْرَضَ ... فَإِنَ‏ لَهُ‏ مَعِیشَةً ضَنْکاً» بلکه بدبختى آخرت را نیز به همراه دارد.
  11. زندگى تنگ و سخت  - و هر کس از یاد من روى گرداند، پس همانا براى او زندگى تنگ و سختى خواهد بود و ما او را در قیامت نابینا محشور مى‏کنیم. امام سجاد علیه السلام پس از تلاوت آیه‏ى مَنْ‏ أَعْرَضَ‏ ... ضَنْکاً فرمودند: قسم به خداوند! همانا قبر، باغى از باغ‏هاى بهشت یا گودالى از گودال‏هاى جهنّم است. بنابراین دامنه معیشت تنگ تا برزخ نیز ادامه دارد.
  12. دورى از یاد خدا - انسان‏ها در انتخاب آزادند. «مَنْ‏ أَعْرَضَ‏» فطرت انسان بر خداپرستى است، انبیا و ادیان آسمانى تنها آن را یادآورى مى‏کنند. «عَنْ‏ ذِکْرِی‏» دورى از یاد خدا مایه اضطراب، حیرت و حسرت است، هر چند تمکّن مالى بالا باشد. مَنْ‏ أَعْرَضَ‏ . زندگى آرام و شیرین، فقط در پرتو یاد و ذکر خداست. «مَنْ‏ أَعْرَضَ‏ عَنْ‏ ذِکْرِی‏» معنویت در زندگى مادّى نیز نقش مهمى دارد. «وَ مَنْ‏ أَعْرَضَ‏ عَنْ‏ ذِکْرِی‏ فَإِنَ‏ لَهُ‏ مَعِیشَةً ضَنْکاً»
  13. بصیرت و حقایق - کسى که در دنیا چشم جانش را بر روى حقایق بست، در قیامت کور محشور خواهد شد. «مَنْ‏ أَعْرَضَ‏- یَوْمَ‏ الْقِیامَةِ أَعْمى‏»
  14.  بى ایمان مشقّت‏بار - بى ایمان، هم در دنیا زندگى مشقّت‏بار دارد و هم در آخرت از نعمت دیدن محروم است. «مَنْ‏ أَعْرَضَ‏- مَعِیشَةً ضَنْکاً- یَوْمَ‏ الْقِیامَةِ أَعْمى‏»
  15. آثار و برکات ذکر  - قرآن براى ذکر خدا آثار و برکاتى بیان کرده و یکى از دلایل نماز را ذکر خدا دانسته است، «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» یاد خدا تنها وسیله‏ى آرامش دل‏هاست. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» و روح آرام و نفس مطمئنّ به پرواز در مى‏آید و به حقّ مى‏رسد. «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعِی إِلى‏ رَبِّکِ» و اعراض از ذکر خدا زندگى نکبت بارى را به همراه دارد مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وِزْراً. طه : 100
  16. مراد از «ذکر» - از امام رضا علیه السلام در تفسیر آیه‏ى «أَعْیُنُهُمْ‏ فِی‏ غِطاءٍ عَنْ‏ ذِکْرِی‏» نقل شده که به مأمون فرمود: مراد از «ذکر» در این آیه على‏بن ابى‏طالب علیهما السلام است. وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‏ طه : 124
  17. بصیرت و راه شناخت،- راه شناخت، بیشتر به وسیله‏ى چشم و گوش است. آنان چشمشان در پرده بود و گوششان قدرت شنیدن حقّ را نداشت. و حقّ را نمى‏فهمیدند، والّا ذکر که دیدنى نیست! «أَعْیُنُهُمْ‏ فِی‏ غِطاءٍ عَنْ‏ ذِکْرِی‏» گوش از کار می افتد چشم از کار می افتد. چه چیز است ذکر  الله است که گوش وچشم  مرده را زنده نگه می دارد.؟الکهف : 101 الَّذینَ کانَتْ أَعْیُنُهُمْ فی‏ غِطاءٍ عَنْ ذِکْری وَ کانُوا لا یَسْتَطیعُونَ سَمْعا
  18. فلاکت وبد بختی - آقا جانم امیر المومنین در قسمت نهم نهج البلاغه به فرزندش می فرماید: یا بنىّ‏ إن الدنیا بحر عمیق قد غرق فیه عالم کثیر فلتکن سفینتک فیها تقوى‏ اللّه‏، و جسرها الإیمان، و شراعها التوکل، و قیمها العقل، و دلیلها العلم، و سکّانها الصبر. انسان اگر از چهارچوب خدا خارج شد به فلاکت وبد بختی دچارخواهد شد.
  19.  الله اکبر برسردار- قلب را زنده  و به یا خدا نگهدارید ؛ زمان ما همچو زمان حضرت میثم تماز باشد.که کلام حق  وذکر  خدا را هم برسر دار در قلب وسر زبان جاری کنیم میثم‏ تمار که به جرم طرفدارى از حضرت على علیه السلام بدستور ابن‏زیاد به دار آویخته شد و با نیزه به او حمله کردند، در لحظه شهادت تکبیر مى‏گفت و از دهانش خون مى‏آمد.
  20. قلب را زنده نگه دارید به ذکر  الله و نماز و یا خدا ومراقبت داشته باشید ومجاهدت کنید وبا خود شرط و عهد کنید که از خط خارج نشوید. وفای به عهد را جزء مرام خود قرا دهید که دروفای به عهد لازم می آید که از خدا غافل نشوید. وتوجه به ذکر  الله داشته باشد وخد ارا همیشه حاضر وناظر خود بدانید که بصیرت را به همراه دارد.  
  21. قلب بصیرت باطن - قلب دید ماورای چشم ظاهری که در بصیرت به باطن  امر پی می برد. وروشنگری کرده وعبرت می گیرد
  22. ذکر  ذاکر ومذکور.ذکر  از وظیفه‏هاى زبان واز مذهبهاى فکر و لیکن آن اوّلى است از یاد کرده شده و دوّمى است از یاد کننده یعنى چنین نیست که ذکر وظیفه زبان باشد و نتواند زبان که ذکر نکند و این در ذکر زبانى است، و نه این که از مذهبهاى فکر فکر و اندیشه باشد و البتّه آنها باین راه روند و نتوانند که باین راه نروند و این در ذکر و یاد بدل است بلکه اوّلى است یعنى مبدأ آن یاد کرده شده است یعنى حق تعالى که باید که توفیق این معنى بدهد و اسباب آن را از براى او مهیّا سازد و دوّمى است از یاد کننده که متصدّى و مباشر آن گردد. 3603 الذِّکْرُ لَیْسَ مِنْ مَرَاسِمِ اللِّسَانِ وَ لَا مِنْ مَنَاسِمِ الْفِکْرِ وَ لَکِنَّهُ أَوَّلٌ مِنَ الْمَذْکُورِ وَ ثَانٍ مِنَ الذَّاکِرِ (134/ 2).
  23. رساله نور على نور کتابی است در ذکر و ذاکر و مذکور به قلم آیة الله حسن زاده آملى 112- 5 مشتمل بر: مقدمه کلماتى چند حول مکانت و منزلت دعاء است در اینکه خداوند در هر چیز به کم اکتفاء کرد و حد براى آن معین فرموده است مگر در ذکر و دعا، می فرماید إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّکْرَ 3087 جِلاءً 3088 لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ 3089 وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ 3090 وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ‏ 3091 عِبَادٌ نَاجَاهُمْ‏ 3092 فِی فِکْرِهِمْ وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ فَاسْتَصْبَحُوا 3093 بِنُورِ یَقَظَةٍ فِی الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَةِ یُذَکِّرُونَ بِأَیَّامِ اللَّهِ وَ یُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ 3094
  24. بجز خدا نبینیم - از درون خود بیرون خدا نگرچه گونه است که ما به زمین چسبیدیم باید که هر سه ذکر و ذاکر و مذکور یکی شود . ما باید قوی بشویم مادی ومعنوی در درون وبیرون بجز خدا نبینیم  الذکر  عقول ذکر  هدایت کننده است عقل را عقل را که هدایت کرد لاجرم انسان را با خود می برد
  25.  حکمت علماء - الذکر  جلاء البصایر ؛ جلاء وجلال ؛ نور البصر که ایمان است  وقتی وارد قلب شد غوغا می کند ؛ حکمت علماء عبادت است؛ بی خود نیست که در خطبه 222امیر المومنین که بخوانید چندین بار ..می فرمایند اندیشه واخلاق فکر را سامان وپرورش می دهد.
  26. شکوفا یی عقل - شان نزول آن این است که آیات سوره نور النور : 36 فی‏ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال‏..ذکر  خدا عقل ها را شکوفا می کند
  27. النور : 37 رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار
  28. ذکر  مردان خدا - حتّى کارهاى حلال و مباح نباید انسان را از یاد خدا غافل کند، چه رسد به کارهاى مکروه و حرام. «لا تُلْهِیهِمْ‏ تِجارَةٌ» ارزش است. لا تُلْهِیهِمْ‏ تِجارَةٌ ... عَنْ‏ ذِکْرِ اللَّهِ‏ وَ ... (مردان خدا براى زندگى دنیوى تلاش مى‏کنند، ولى از آخرت غافل نیستند.)
  29. بهجت قلب و فرح - حضرت امام در باره آداب قلبیه صلاه  می فرمایند : از آداب‏ قلبیّه‏ نماز و سایر عبادات، که موجب نتایج نیکویى است، بلکه باعث فتح بعضى از ابواب و کشف بعضى از اسرار عبادات است، آن است که سالک جدّیت کند که عبادت را از روى نشاط و بهجت قلب و فرح و انبساط خاطر بجا آورد و از کسالت و ادبار نفس در وقت عبادت احتراز شدید کند.
  30. روشن بخش  دل انسآن - یاد خدای سبحانه تغالی روشن بخش  دل انسآن است.قلب روشن وآگاه بازدهی بصیرتی بسیار بلایی دارد با ذکرباطن انسان هم رشن می شود. خداوند بماگوش داده ولی شنوایی ندارد سنگین است.قدرت اللهی را در جهان هستی نمی بیند  18 صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُون .باذکر خدا انسان بصیرت پیدا می کند دلش روشن می شود چشم وگوش او می بیند و می شنود.‏
  31. فرمانرویی شیطان - برجسم و قلب روح انسان غلبه می کند اول در دورون انسان تخم قلب ریزی می کند وپخش می کند؛ می گوید بیا پای ذکر و یاد خدا تابلو قرار بده ولی چون فرعون ونمرود مقابل خدا ذلیل شدند وموسی فرمودند: «قَالَ عَسىَ رَبىِ‏ أَن یَهْدِیَنىِ سَوَاءَ السَّبِیل» (قصص/ 22) گفت امید است که پروردگار من مرا به راه راست هدایت کند وگفت در کنار رود نیل «قَالَ کلَاَّ إِنَّ مَعِىَ رَبىِ‏ سَیهْدِینِ» (شعرا/ 62) گفت: خدا با من است. پشت سر من لشگر، جلوى من آب اما خدا با من است. رسید
  32. قرآن براى ذکر خدا _ آثار و برکاتى بیان کرده و یکى از دلایل نماز را ذکر خدا دانسته است، «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» یاد خدا تنها وسیله‏ى آرامش دل‏هاست. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ‏ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوبُ‏» و روح آرام و نفس مطمئنّ به پرواز در مى‏آید و به حقّ مى‏رسد. «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعِی إِلى‏ رَبِّکِ» و اعراض از ذکر خدا زندگى نکبت بارى را به همراه دارد «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» و الإسراء : 72 وَ مَنْ کانَ فی‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبیلا- الرعد : 28 الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب
  33.  خاص وعام - رسول اکرم صلى الله علیه و آله در ضمن گفتارى فرمود: «اگر عالمان دین و زمامداران، فاسد شدند، مردم نیز فاسد مى‏شوند.»وبه  اهل خواص  اشاره کرده  که چه کسانی هستند «عوام امت من اصلاح نمى‏شوند مگر با اصلاح خواص امت من!» خواصی اهل ذکر هستند. «خواص‏ امتى‏ اربعة: الملوک و العلماء و العباد و التجار» خواص امت من چهار دسته‏اند: 1- زمامداران. 2- دانشمندان. 3- عابدان. 4- تاجران.
  34. خواصی که اهل ذکر هستند -توجه می کنند دنیا را تبدیل می کنند و به آخرت توجه می کنند با دلخون ایام حیاه روزگار طی میکنند در24 ساعت خود را در محضر خدا می بیند اگر چنین شد تخلف از امرمولا نمی کنند 
  35. ذاکر ومزکور- شهید بهشتی فرمودند - درجهان اقتصاد داریم اما اقتصاد اسلام سر آمده تمام اقتصاد های دنیا  چرا به اقتصاد اسلام عمل نمی کنند.چون اهل عمل نیسنتد.
  36. اهل ذکر قبل از اینکه اعلام کنند خود عمل می کنند. خضرت آیت الله مشکینی گفت چون خودم عمل نکرده بودم چطور برای شما بگویم .. - پیش گام بودن، امام على (علیه سلام ) در نهج البلاغه مى‏فرماید دستورى ندادم جز اینکه قبل از شما خودم‏ عمل‏ کردم و شما را از کارى بازنداشتم جز اینکه اول خودم آن کار را نکردم.!؟
  37. بزرکتر از معروف منکر است حضرت امام حسین در معروف بود و دربرابرمنکر یزید پزیر نبود. منکر، حکومت یزید است که امام حسین‏ علیه السلام براى نهى از آن به کربلا مى‏رود وشهید مى‏شود، مى‏فرماید: هدف من از این حرکت و قیام، امر به معروف و نهى از منکر است، امّا گاهى منکر در این حدّ نیست، بلکه گناهى است که باید میان خطر ومفسده‏ى گناه و از دست‏دادن مال وجان وآبرو مقایسه و با توجّه به اهمیّت و اولویّت عمل کرد.
  38. . اخلاص چهل روز سرچشمه زهد است و بصیرت‏ در دردها و درمان ها و حکمت درونی است. قال الباقر (علیه السلام): مَا أَجْمَلَ عَبْدٌ ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ یَوْماً إِلا زَهَّدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الدُّنْیَا وَ بَصَّرَهُ دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا فَأَثْبَتَ الْحِکْمَةَ فِی قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ‏ کافی، ج 2، ص 16.
  39. اهل دکر چیز هایی را می بینند که کسی نمی بیند مرحوم بهاالدینی  در جواب سوال کننده که حاجتم  برآورده نمی شود ؛ فرمودند چرا نمازت را درست نمی خوانی نمازت را درست کن تا حاجتت برآورده شود این است چشم اهل بصیرت واهل ذکر ودوستی اهل البیت .. در هفت موضع به داد شما می رسد .نزد خداوند باری تعالی  وقت مردن ودر قبر وروز قیامت ونزد حوض کوثر و نزد میزان ونزد صراط . قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ حُبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لَیُنْتَفَعُ بِهِ فِی سَبْعِ‏ مَوَاطِنَ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ عِنْدَ الْقَبْرِ وَ یَوْمَ الْحَشْرِ وَ عِنْدَ الْحَوْضِ وَ عِنْدَ الْمِیزَانِ و عِنْدَ الصِّرَاط
  40. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ؛.   @nahjolbalaghehfarzad  یا https://safarzade.blog.ir
  • حسین صفرزاده
۱۱
خرداد

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

      1. جلسه  13 رشد بصیرت  عبرت گرفتن از نهج البلاغه  - /  /
  1. عبرت گرفتن – پند گرفتن – اندرز پزیری – تحول ودگرگونی «فَاع بصیرت گرفتن - ْاتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ» حشر:.
  2. «فَاعْتَبِرُوا» از واژه «عبر» به معناى عبور کردن از ظاهر و رسیدن به باطن است. کلمه «عبارت» به معناى عبور از لفظ و رسیدن به معناست‏
  3. باب عبرت در قرآن گرچه حوادث براى همه مایه‏ى پند و عبرت است؛ «کانَ‏ لَکُمْ‏ آیَةٌ» ولى درس گرفتن از نشانه‏ها، بصیرت وبینش مى‏خواهد. «لَعِبْرَةً لِأُولِی‏ الْأَبْصارِ» - کسانى که از جنگ بدر درس نگیرند، صاحب بصیرت نیستند. - ِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنینَ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار (حشر2)
  4. عبرت ازتاریخ  انبیاء «قَصَصِهِمْ‏» 1-شاید اشاره به داستان تمام انبیا باشد و شاید مراد، داستان یوسف، یعقوب، برادران، عزیز مصر وحوادث تلخ وشیرینى باشد که در این سوره آمده بود.«لَقَدْ کانَ‏ فِی‏ قَصَصِهِمْ‏ عِبْرَةٌ» 2- چنانکه حضرت یوسف علیه السلام على رغم همه کیدها و مشکلات و موانع به عزّت و قدرت رسید، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیز على رغم همه‏ى مکرها و ... به عزّت و قدرت خواهد رسید. «لَقَدْ کانَ‏ فِی‏ قَصَصِهِمْ‏ عِبْرَةٌ»*3- تنها خردمندان از داستان‏ها، پند وعبرت مى‏گیرند. «عِبْرَةٌ لِأُولِی‏ الْأَلْبابِ‏»4- عبرت‏آموزى از قصص قرآن، مخصوص یک زمان نیست. «لِأُولِی‏ الْأَلْبابِ‏» 5- داستان‏هاى قرآن، بیان واقعیّت‏هاى عینى و عبرت آموز است. (یافتنى است، نه بافتنى.) «ما کانَ‏ حَدِیثاً یُفْتَرى‏»6- گفتار راست و واقعى، تأثیر عمیق دارد. عِبْرَةٌ ... ما کانَ‏ حَدِیثاً یُفْتَرى‏7- قرآن با کتب آسمانى دیگر همسو است. تَصْدِیقَ‏ الَّذِی‏ ...8- قرآن، تمام نیازهاى انسان را مطرح مى‏کند. «تَفْصِیلَ‏ کُلِ‏ شَیْ‏ءٍ»9- قرآن، هدایت محض است و آمیخته با هیچ ضلالتى نیست. «هُدىً‏»10- تنها اهل ایمان از هدایت ورحمت قرآن بهره مى‏برند. «هُدىً‏ وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ‏ یُؤْمِنُونَ‏»11- نکته سنجى و درس گرفتن عقل لازم دارد؛ «عِبْرَةٌ لِأُولِی‏ الْأَلْبابِ‏» ولى دریافت نور و رحمت الهى، ایمان نیز لازم دارد. «لِقَوْمٍ‏ یُؤْمِنُونَ‏»12- داستان یوسف براى جویندگان حقیقت، آیت «آیاتٌ لِلسَّائِلِینَ» براى خردمندان، عبرت «عِبْرَةٌ لِأُولِی‏ الْأَلْبابِ‏» و براى اهل ایمان، مایه‏ى هدایت و رحمت است. «هُدىً‏ وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ‏ یُؤْمِنُونَ‏»* یوسف : 111- لَقَدْ کانَ فی‏ قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْباب‏
  5. بصیرت در خداشناسی - چگونه است که یک پالایشگاه نفت، مهندس لازم دارد، امّا پالایشگاه شیر، خالق نمى‏خواهد؟ «إِنَ‏ لَکُمْ‏ فِی‏ الْأَنْعامِ‏ لَعِبْرَةً» النحل : 66 وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقیکُمْ مِمَّا فی‏ بُطُونِه‏ 2- حتّى حیوانات را ساده ننگریم. «لَعِبْرَةً» استخراج آهن از خاک نیاز به صدها کارشناس، متخصّص وابزار دارد، ولى خداوند شیر را از دل علف بیرون مى‏کشد و با همین قدرت در قیامت انسان‏ها را از دل خاک بیرون خواهد کشید. «لَعِبْرَةً»3- شیر، یکى از نعمت‏هایى است که قرآن به آن توجّه دارد. «نُسْقِیکُمْ»4- میوه‏ها و روغن گیاهى، بر غذاهاى حیوانى مقدّم است. اوّل نام «نَخیل، اعناب، زَیتون» بعد فرمود: «نُسْقِیکُمْ‏، تَأْکُلُونَ» 5- شیر، گوشت وسوارى، قسمتى از منافع حیوانات است. «لَکُمْ فِیها مَنافِعُ کَثِیرَةٌ» به راه افتادن کارخانجات لبنیات، چرم‏سازى، کنسروسازى، ریسندگى، بافندگى و ایجاد اشتغال و بهره‏دهى براى میلیون‏ها انسان، منافع جنبى حیوانات است. 6- نقش کشتى را در حمل و نقل ساده ننگریم. (صدها فرمول دست به دست هم مى‏دهد تا این امکان فراهم مى‏شود) «عَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ» المؤمنون : 21 وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقیکُمْ مِمَّا فی‏ بُطُونِها
  6. بصیرت در نظام آفرینش -تغییرات و آمد و رفت شب و روز، تصادفى نیست، بلکه بر اساس نظامى دقیق استوار است. «یُقَلِّبُ‏ اللَّهُ‏ اللَّیْلَ‏ وَ النَّهارَ» - پدیده‏هاى هستى عبرت‏انگیز است، درباره آن تفکّر کنید. «لَعِبْرَةً لِأُولِی‏ الْأَبْصارِ» النور : 44 یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصار
  7. بصیرت وعبرت ازتاریخ - تاریخ وسیله عبرت است، نه سرگرمى و پرکردن ایام فراغت. «لَعِبْرَةً» از تاریخ آن قسمتى را بازگو کنید که سازنده و عبرت‏آموز باشد. «لَعِبْرَةً» النازعات : 26 إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشى‏
  8. مطالعه تاریخ، سرگرمى نیست، وسیله عبرت است. فَاعْتَبِرُوا ... تاریخ، گذرگاه است نه توقّف‏گاه. استفاده از تاریخ، بصیرت مى‏خواهد. «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی‏ الْأَبْصارِ»
  9. قرآن که عبرت وپند است برای صاحبان بصیرت روی گلمه دگرگونی 3مورد بحث کردنده اند.
  10. شب وروز پشت سر هم در حال حرکت
  11. فصولی که در طول سال پدید می آید چهار فصل
  12. مسأله خورشید وماه وآثار خورشید در ماه خیلی اینجا مطلب دارد.
  13. دگر گونی در واقعیت ها - حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع عظـام تقلید قم گفت: کسی که واقعیات نظام را دگرگون و از انتقـادات سازنده فـرار کند به ملت خیانت کرده است. وی در آغاز درس خارج خود خـاطرنشان کرد: در جامعه مردم بـاید از مسوولان انتقاد کنند و مسوولان نیز به انتقـادات آنان رسیدگی نمایند. وی اظهار داشت: منتقدان نیز باید با زبان انتقاد هم پیشرفت ها و عملکرد های مثبت را در نظر داشته و هم نکات منفی را مطرح سازند و این افراد باید به گونه ای رفتار کنند که انتقاد با عیب جویی مخلوط نشود. متاسفانه با وجود مشکلات اقتصادی در کشور ما برخی موسسات و شرکتها به صورت ناعادلانه از مردم کلاهبرداری می کنند. آیت الله مکارم شیرازی تصریح کرد: هنوز در جامعه ما مسوولان اقتصادی و غیراقتصادی از عمق این فاجعه در کشور باخبر نیستند (بصیرت لازم). این مرجع تقلید تصریح کرد: این شرکت ها ابتدا در ایتالیا تاسیس شده است ولی مسوولان آن کشور با هوشیاری آن را به سمت کشورهای جهان سوم سوق دادند. آیت الله مکارم شیرازی اظهار داشت: این شیوه کلاهبرداری ضربه های بزرگی بر پیکر اقتصاد کشور ما وارد خواهد کرد.
  14. با بصیرت ونظم _ یعنی ما به یک تنطیمی در جهان می رسیم چون در دل بصیرت ؛ علم ؛ آگاهی ؛ ژرف نگری ؛ هست ؛ سعه صدر، سوز، اخلاص، خودمانى بودن، نظم‏، تشویق، تجلیل از معلمان قبلى، انعطاف پذیرى، انصاف علمى، شهامت به جا، تواضع، آراستگى ظاهرى، حفظ ادب، عمق و بصیرت‏، خیلى حرف است.
  15. تاریخ، بهترین معلّم و صادق‏ترین واعظ است، هر کس از آن عبرت نگیرد، سزاوار توبیخ است. أَ فَلَمْ‏ یَهْدِ ... تهدیدات الهى را جدّى بگیریم. کَمْ‏ أَهْلَکْنا ...تحوّلات تاریخى به دست خداوند است. أَهْلَکْنا . به تاریخ‏ گذشتگان وحوادث تلخ آنان بنگریم تا درس عبرت‏ گرفته وبه خدا پناه ببریم. «کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا»- هدف از بیان تاریخ‏ باید عبرت‏ و پندگیرى باشد. «لعبرة» - نه عمر انسان براى شنیدن همه‏ى تاریخ‏ کافى است و نه نیازى به شنیدن همه‏ى تاریخ است. باید به مقدار عبرت‏ شنید. «رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ» مناطق مخروبه و مقهوره، براى هر صاحب عقلى مایه تأمل و اندیشه است. «لَآیاتٍ‏ لِأُولِی‏ النُّهى‏»سوره طه 128 ..
  16. خدا شناسی وعبرت - علم به تنهایى کافى نیست، عبرت از تاریخ  وخدا شناسی لازم است. آنان با رفت و آمد خود ماجرا را مى‏بینند، ولى غافلند. «یَمْشُونَ‏ فِی‏ مَساکِنِهِمْ‏» - (به خاطر بیاور) زمانى را که جاى خانه (کعبه) را براى ابراهیم آماده ساختیم (تا خانه را بنا کند؛ و به او گفتیم:) چیزى را همتاى من قرار مده! و خانه‏ام را براى طواف‏کنندگان و قیام‏کنندگان و رکوع‏کنندگان و سجودکنندگان (از آلودگى بتها و از هر گونه آلودگى) پاک ساز! وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بی‏ شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ (حج26)
  17. خدا شناسی وبصیرت -در نهج البلاغه امیرالمومنین بالغ بر 50 مورد در این موضوع مطلب مطرح کرده است . در بصیرت بدون وسیله شنوایى‏، و بیناست‏ بى آن که چشم گشاید و بر هم نهد، در همه جا حاضر است نه آن که با چیزى تماس گیرد، و از همه چیز جداست، نه اینکه فاصله بین او و موجودات باشد، آشکار است نه با مشاهده چشم، پنهان است‏ .وَ السَّمِیعِ لَا بِأَدَاةٍ وَ الْبَصِیرِ لَا بِتَفْرِیقِ آلَةٍ وَ الشَّاهِدِ لَا بِمُمَاسَّةٍ وَ الْبَائِنِ لَا بِتَرَاخِی مَسَافَةٍ وَ الظَّاهِرِ لَا بِرُؤْیَةٍ وَ الْبَاطِنِ لَا بِلَطَافَة حالات عبرت آموزی در خطبه 152/بند3- 
  18. امام شناسی وبصیرت - همانا امامان دین، از طرف خدا، تدبیر کنندگان امور مردم، و کارگزاران آگاه بندگانند، کسى به بهشت نمى‏رود جز آن که آنان را شناخته، و آنان او را بشناسند، و کسى در جهنّم سرنگون نگردد جز آن که منکر آنان باشد و امامان دین هم وى را نپذیرند.  إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ أَنْکَرُوهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَصَّکُمْ بِالْإِسْلَام.خطبه 182 بند 7
  19.  دعوت به بصیرت - قرآن مى‏فرماید: هر گامى و کلامى باید بر اساس بصیرت‏ باشد «ادعوا الى اللَّه على بصیرة انا و مَن اتّبعنى» امام‏ حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل و اصحاب علیهم السلام روز عاشورا ده سخنرانى کوتاه براى موعظه و ارشاد مردم داشتند.
  20. پند و عبرت‏ بگیر - عبرت از کسانی که اهل قبرند.. حضرت فرمود بگورستان مردگان برو و براى روزى که برانگیخته از قبر مى‏شوى پند و عبرت‏ بگیر و نیز فرمود: مریضان را عیادت و دیدن کنید و تشییع جنازه‏ها بنمائید که روز قیامت را بیاد و خاطر شما آورد. قَالَ أَنَسُ بْنُ مَالِکٍ‏ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَشْکُو إِلَیْکَ قَسْوَةَ قَلْبِی فَقَالَ اطَّلِعْ عَلَى الْقُبُورِ وَ اعْتَبِرْ بِیَوْمِ النُّشُور
  21. عبرت گرفتن از حوادث روزگار یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه واقعیّت‏ها، پند گرفتن از حوادث‏ روزگار، و پیمودن راه درست پیشینیان. پس آن کس که هوشمندانه به واقعیّت‏ها نگریست، حکمت را آشکارا بیند، و آن که حکمت را آشکارا دید، عبرت آموزى را شناسد، و آن که عبرت آموزى شناخت گویا چنان است که با گذشتگان مى‏زیسته است. الْیَقِینُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِکْمَةِ وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِینَ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِی الْفِطْنَةِ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ وَ مَنْ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَکَأَنَّمَا کَانَ فِی الْأَوَّلِین‏
  22. دایم بودن عبرت گرفتن مى‏کشاند بسوى بینائى، و میوه مى‏دهد باز ایستادن را، یعنى بینائى دل و ذهن را و باز ایستادن از بدیها را. و مراد به «عبرت گرفتن» نپذیرفتن است و این که از بدى عاقبت هر امرى پى برده شود ببدى آن و امثال آن‏ و اجتناب شود از آنها، و از خوبى عاقبت هر امرى پى برده شود بخوبى آن و أمثال آن و رغبت شود در آنها. 4709- دَوَامُ‏ الِاعْتِبَارِ یُؤَدِّی إِلَى الِاسْتِبْصَارِ وَ یُثْمِرُ الِازْدِجَارَ.
  23. پند گرفتن بصورت دایم - حدیث 50 و51 – پند گرفتن بصورت دایم باید باشد ؛ آنچه موجب پند و عبرت است (براى مردم) بگوید خود او پند بگیرد، و در اندرز (بمردم) مبالغه (و پافشارى) مینماید در حالى که خود او از اندرز بهره ‏برد، پس او کسى است کم گفتار و پرکردار است، در امورى که فناپذیر است (یعنى امر دنیا) دقت نکند ولى در آنچه باقى و دائم‏ است (یعنى نعیم آخرت) حریص باشد. ولیکن در این زمانه ستمگری ؛ جنایت آنان ؛ کشتاربشریت ؛ از نا بودی ادیان باید عبرت گرفت.
  24. عبرتى و بینائى - آیا نیست براى شما درگذشته‏گان و رفته‏گان از پدرانتان عبرتى و بینائى آیا نمى‏بینید که مردگان روى برگشت بدنیا را ندارند و بازماندگان آنها در دنیا نخواهند ماند آیا اهل دنیا را ندید که در احوال مختلف بسر مى‏برند بعضى بر مرده خویش گریانند 666 وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام‏ أَ وَ لَیْسَ لَکُمْ فِی آبَائِکُمُ الْمَاضِینَ وَ فِی آثَارِ الْأَوَّلِینَ‏ مُعْتَبَرٌ وَ بَصِیرَةٌ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ أَ لَمْ تَرَوْا إِلَى الْأَمْوَاتِ لَا یَرْجِعُونَ
  25. عبرت  در خلقت هستی - اگر به تاریخ گذشته گان توجه کنیم کتاب مصباح المتصوره ص 38 حدیث 508 عبرت آموزی توسط انسان : انسان در خلقت هستی نگاه کند پر از عبرت است. - از تاریخ‏ وسرنوشت دیگران عبرت‏ بگیریم. فَانْظُرْ ... عاقِبَةُ الْمُجْرِمِین‏
  26. 1-تحول وحوادث لحظه به لحطه دارد. جهانگردىِ هدفدار و بازدیدِ توأم با اندیشه، بهترین کلاس براى تربیت انسان‏هاست. «فَسِیرُوا ... فَانْظُروا» سیرو فی الارض وذکروا تلک التی آباءکم و اخوانکم بها
  27. 2-عبرت آموزى از روزگار جاهلیّت‏ : خضرت امیر المومنین علیه السلام می فرمایند -  اى بندگان خدا عبرت گیرید، و همواره به یاد زندگانى پدران و برادران خود در جاهلیّت باشید، که از این جهان رفتند و در گرو اعمال خود بوده، برابر آن محاسبه مى‏گردند. به جان خودم سوگند! پیمانى براى زندگى و مرگ و نجات از مجازات الهى بین شما و آنها بسته نشده است، و هنوز روزگار زیادى نگذشته، و از آن روزگارانى که در پشت پدران خود بودید زیاد دور نیست.. فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ‏ وَ اذْکُرُوا تِیکَ الَّتِی آبَاؤُکُمْ وَ إِخْوَانُکُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ وَ عَلَیْهَا مُحَاسَبُونَ وَ لَعَمْرِی مَا تَقَادَمَتْ بِکُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ وَ لَا خَلَتْ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُون . خطبه 89
  28. ظلمهای رضا خانه - قبل از انقلاب را در تاریخ بنگرید که رضا خان  چه ظلم ها که نکرد کرد. چادر سر زنها کشیدن یکی از ظلمها بود برای نمونه - مادربزرگ ما به وسیله تعقیب ژاندارم رژیم سکته کرد در آن ماجرا درحالی و پدر ما که فرزندچند ماهه شیری بود بی مادر گردید.
  29. آدمهای بی بصیرت در میدان تشخیص حق و باطل را ندارند. در کنار هر حقى باطل هم هست. تشخیص‏ حق‏ و باطل‏ کارِ دقیقى است، باید مواظب خرافات باشیم، در آسیب‏ها وفتنه ها..
  30. آدمهای با بصیرت در میدان تشخیص دوست شناس هستند. قدرت فکرشان بلاست . چون مرد میدان ما حاج قاسم سلیمانی که شرق وغرب را متحیر کرد! آدمهای بی بصیرت در میدان تشخیص درسراط توحید حرکت می کنند. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» (فاتحه/ 7- 6) راه «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» همان راه انبیاء است. خطبه 13. رحم الله امری تفکر فاعتبر واعتر... رحم الله امری .. «رحم الله امرئ عرف قدره و لم یتعدّ طوره».
  31.  دشمن در میدان باطل تسخیر ذهن وعقل را میگیرند. ولی در بصیرت دوست ما، خداوند است که هستى را به ما داد و همه خیر را در اختیار ما گذاشت و به ما عقل‏، فکر، علم، هدایت، قدرت تشخیص و انتخاب داد و عیب ما را پوشاند و طبیعت را تسخیر ما کرد و کار نیکوى ما را چند برابر خریدارى مى‏کند.
  32. نگاه عبرت آموز - فی کل اعتبار : نگاه باید عبرت آموز باشد. یعنى همه خیر در سه چیز است و نگاهى که درآن عبرت نباشد لهو و بیهوده است، مثل انسانى که از کتاب علمى فقط به عکس هایش نگاه مى‏کند. امیرالمومنین (علیه السلام) مى‏فرماید: «جُمِعَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِى ثَلَاثِ خِصَالٍ النَّظَرِ وَ السُّکُوتِ وَ الْکَلَامِ فَکُلُّ نَظَرٍ لَیْسَ فِیهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ کُلُ‏ کَلَامٍ لَیْسَ فِیهِ ذِکْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ وَ کُلُّ سُکُوتٍ لَیْسَ فِیهِ فِکْرَهٌ فَهُوَ غَفْلَهٌ فَطُوبَى لِمَنْ کَانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ سُکُوتُهُ فِکْراً وَ کَلَامُهُ ذِکْراً وَ بَکَى عَلَى خَطِیئَتِهِ وَ أَمِنَ النَّاسُ شَرَّهُ» (المحاسن، ج 1، ص 5
  33. فرمول بصیرت : اندیشه کرده به اضافه اعتبار وپندآموزی است.  تفکر> اعتبار > بصیرت ...دایم بودن عبرت گرفتن مى‏کشاند بسوى بینائى، و میوه مى‏دهد باز ایستادن را، یعنى بینائى دل و ذهن را و باز ایستادن از بدیها را. و مراد به «عبرت گرفتن» نپذیرفتن است و این که از بدى عاقبت هر امرى پى برده شود ببدى آن و امثال آن‏ و اجتناب شود از آنها، و از خوبى عاقبت هر امرى پى برده شود بخوبى آن و أمثال آن و رغبت شود در آنها.[116] دوام‏ الإعتبار یؤدّى‏ إلى‏ الإستبصار و یثمر الإزدجار.
  34. تفکّر در تاریخ و سرگذشت دیگران، ثمره‏اش عبرت و پند گرفتن است. «فاقصص القصص لعلّهم یتفکّرون»
  35. عبرت ها چقدر فراوان وعبرت پزیران چه اندک -..عیب ما در این زمانه ضعف علمی ؛ ضعف آگاهی ؛ همت کم ؛ بعید الهمه است ..ما اعتباری از خودمان در اتوبوس زمان نداریم حکمت 297 ما اکثرالعبر واقل الاعتبار
  36. از صحابه بزرگ - راوی گوید: طلحة بن عبیدالله از صحابه بزرگ بود که در رکاب نبی مکرم اسلام تلاش و مجاهدت بسیار از خود نشان داد بعدها گرایش به دنیا مسیر حرکت و نگرش او را تغییر داد هرچند که در ابتدای حکومت امام علی(علیه السلام) هم با ایشان بیعت کرد . ولی در برابر عدالت علوی تاب نیاورد و بیعت شکست و از پایه های جنگ جمل گردید و شمشیر کشید.
  37. طلحه بخشنده - حضرت آیت الله خامنه ای فرمودند: در مجلس سعیدبن عاص در کوفه,یک فردی گفتش که: مااجود طلحة؟ طلحه چقدر جواد و بخشنده است لابد پولی به کسی داده بود، یا به کسانی محبّتی کرده بود که او دانسته بود
  38. سابقه طلحه - فقال سعید,گفتش که: ان من له مثل النشاستج لحقیق ان یکون جوادا». یک مزرعه خیلی بزرگ به نام «نشاستج» در نزدیکی کوفه بوده است - شاید همین نشاسته خودمان هم از همین کلمه باشد این ملک طلحه ,صحابی پیغمبر بوده است در مدینه ؛
  39. ظاهری بخشنده - سعیدبن عاص گفت: کسی که چنین ملکی دارد، باید هم بخشنده باشد «والله لو ان لی مثله» - اگر من مثل نشاستج را داشتم - «لاعاشکم اللَّه به عیشا رغداً»، گشایش مهمی در زندگی شما پدید می‌آوردم؛ چیزی نیست که می‌گویید او جواد است!
  40. ملاک دایم بصیرت -  حال شما این را با زهد زمان پیامبر و زهد اوایل بعد از رحلت پیامبر مقایسه کنید و ببینید که بزرگان و امرا و صحابه در آن چند سال، چگونه زندگی‌ای داشتند و به دنیا با چه چشمی نگاه می‌کردند. حالا بعد از گذشت ده، پانزده سال، وضع به این‌جا رسیده است. راوی گوید: طلحه که روزگاری اورا طلحة الخیر نامیده بودند در جنگ جمل زخمی و پس از آن کشته شد. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم؛.   @nahjolbalaghehfarzad  یا https://safarzade.blog.ir
  • حسین صفرزاده
۱۰
خرداد

 

  1. بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

      1. جلسه سی ویکم رشد بصیرت – موانع رشد بصیرت
  1. کلید واژه امل = آرزو در قرآن 38 مرتبه آمده است
  2. ای کاش مسلمان بودیم - سرفرازى آینده براى اسلام است و حسرت براى کفّار خواهد بود. «یَوَدُّ الَّذِینَ‏ کَفَرُوا» (کسانى‏که امروز اسلام را مسخره مى‏کنند، در آینده پشیمان خواهند شد و چه بسا کفّارى که آرزوى اسلام دارند، ولى گرفتار طاغوت‏ها یا محیط فساد خود هستند) - رُبَما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمین - الحجر : 2
  3. ما انسان را به حال خود رها نکردده ایم - به حال خود رها می کنیم - مسئله رهاکردن کفّار به حال خود که از جمله‏ى «ذَرْهُمْ‏» استفاده مى‏شود، به خاطر سرکشى خود آنان است، وگرنه خداوند ابتدا براى هدایت همه‏ى انسانها، پیامبر فرستاده و کسى را به حال خود رها نکرده است. چنانکه این مطلب بارها در قرآن مطرح شده است. از جمله: «وَ نَذَرُهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ»، آنان را رها مى‏کنیم تا در سرکشى خود سردرگم شوند و در جاى دیگر مى‏فرماید: «وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ» آنان را در سرکشى کردن مهلت مى‏دهیم. ذَرْهُمْ‏ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ «3»
  4.  آرزوها و خیال. «وَ یُلْهِهِمُ‏ الْأَمَلُ‏» آرزو، آنها را سرگرم نمود. فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ در سوره های الحجر : 3 ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ‏ ؛ الحجر : 96 فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ‏؛ العنکبوت : 66 ؛ الصافات : 170  غافر : 70 ‏، الزخرف : 89 فَسَوْفَ یَعْلَمُون دراین باب  6 مرتبه در قرآن آمده است. آرزوهاى طولانى نیز مانع یاد خداست. «یُلْهِهِمُ‏ الْأَمَلُ‏»
  5. رفتار در دنیا وبرداشت در آخرت - این واژه فَسَوْفَ یَعْلَمُون در مورد مسئله دنیا وآخرت که می فرمایند قیامت هست و اگر نباشد رنگى به ... نمى‏دهد، باید آنجا هدف باشد، اینجا هم وسیله باشد. اصولًا دین در دنیاى این است که‏ «الدُّنْیَا مَزْرَعَهُ الْآخِرَهِ» (مجموعه ورام، ج 1، ص 183) دنیا مزرعه‏ آخرت است، یعنى اینجا کاشت و آنجا برداشت.رفتار در دنیا و برداشت در آخرت
  6. در باب لو کان آرزوی دراز از رسول اکرم صلی الله علیه وآله  آمده : «خِصْلَتَانٌ اتِّبَاعُ الْهَوى‏ وَ طُولُ الْامَلِ، فَامَّا اتِّبَاعُ الْهَوى‏ فَانَّهُ یَعْدِلُ عَنِ الْحَقِّ، امَّا طُولُ الْامَلِ فَانَّهُ یُحبب الدُّنْیَا؛ شدیدترین چیزى که از آن بر شما مى‏ترسم دو خصلت است: پیروى از هوا و آرزوى‏ طول و دراز؛ زیرا هواپرستى شما را از حق بازمى‏دارد و امّا آرزوى‏ دور و دراز شما را حریص بر دنیا مى‏کند».
  7. سر چشمه طول امل - آرى آنان همچون چهارپایانند که جز آب و علف چیزى نمى‏فهمند، تنها تفاوتى که با چهارپایان دارند و آنها را از چهارپایان پست‏تر کرده این است که یک مشت آرزوى‏ طول و دراز اطراف فکرشان را احاطه کرده و به آنها اجازه نمى‏دهد که در سرنوشت خود بیندیشند و پیش از آنکه دست اجل گریبان آنها را بگیرد بیدار شوند و از بیراهه بازگردند. سر چشمه طول امل اخلاق در قرآن
  8. دوست داشتن وآرزو کردن : راغب، در تفسیر مجاهد آمده -ابن‏عبّاس را از واژه «امانى» به دروغ در آیه 78 بقره/ 2 (وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلَّا أَمانِیَّ) شاهد بر این استنباط گرفته است؛ ولى برخى دیگر از مفسّران و لغویان، دروغ را یکى از معانى تمنّى دانسته‏اند. 6. وَدَّ: مضارع آن «یَوَدّ» از دیگر واژه‏هایى است که افزون بر معناى دوست داشتن، به معناى آرزو کردن‏ نیز آمده است. راغب..
  9. آرزو وآیات صریح - آیاتى از قرآن به طور صریح یا اشاره، مؤمنان را از برخى آرزوها بازداشته است. در آیه 32 نساء/ 4 مؤمنان از آرزو کردن‏ چیزى که برخى بندگان به آن برترى یافته‏اند، نهى شده‏اند: «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلى‏ بَعْضٍ». که برخى آرزوهای مومنان –
  10. ای کاش مسلمان بودیم - آرزوها و خیال. آرزو، آنها را سرگرم نمود. - غیرت دینى، سبب طرد افراد بى‏دین و بایکوت کردن مخالفان مکتب در جامعه است. ذَرِ الَّذِینَ ... چنانکه در آیات دیگرى نیز مى‏خوانیم: گاهى سکوت و عدم برخورد است. مسئله رهاکردن کفّار به حال خود که از جمله‏ى «ذَرْهُمْ‏» استفاده مى‏شود، به خاطر سرکشى خود آنان است، وگرنه خداوند ابتدا براى هدایت همه‏ى انسانها، پیامبر فرستاده و کسى را به حال خود رها نکرده است. چنانکه این مطلب بارها در قرآن مطرح شده است. از جمله: «وَ نَذَرُهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ»، آنان را رها مى‏کنیم تا در سرکشى خود سردرگم شوند و در جاى دیگر مى‏فرماید: «وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ» آنان را در سرکشى کردن مهلت مى‏دهیم. در تبلیغ و ارشاد وقت خود را صرف نااهلان نکنید. «ذَرْهُمْ‏» - انسان، گاهى چنان در کفر غوطه‏ور مى‏شود که برهان و هشدار انبیا نیز او را بیدار نمى‏کند «ذَرْهُمْ‏» آرزو اگر انسان را غافل کند، نابجاست. «وَ یُلْهِهِمُ‏ الْأَمَلُ‏» (ولى اگر انسان را به کار و تلاش وادار کند مهلت الهى را نشانه لطف و رحمت او ندانیم. ذَرْهُمْ‏ ... فَسَوْفَ‏ یَعْلَمُونَ‏ ..آرزوهاى طولانى نیز مانع یاد خداست. رُبَما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمینَ (2) ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (حجر3)
  11. در قیامت - در آنجا همه آرزوکنند که ای کاش مسلمان بودیم  قال: «ینادی مناد یوم القیامة یسمع الخلائق: أنه لا یدخل الجنة إلا مسلم. ثم‏ یود سائر الخلق أنهم کانوا مسلمین». مجمع البیان ص6
  12. عدم بصیرت و یوم الحسرت : همه انسانهاحسرت می خورند بلا استثناء یکى از نام‏هاى قیامت «یَوْمَ‏ الْحَسْرَةِ» است. حسرت بر فرصت‏هاى از دست داده و سرمایه‏هاى تلف شده. - یکى از وظایف انبیا، انذار است. «وَ أَنْذِرْهُمْ‏» - غفلت زمینه‏ى کفر است. «فِی‏ غَفْلَةٍ وَ هُمْ‏ لا یُؤْمِنُونَ‏» - مرگ در حال غفلت و بى‏ایمانى، مایه‏ى حسرت است. «فِی‏ غَفْلَةٍ وَ هُمْ‏ لا یُؤْمِنُونَ‏» دارایى‏ها سبب غفلت، و غفلت سبب کفر است. وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فی‏ غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُون‏ مریم : 39- إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ»
  13. پیروی از آرزو ها - ز جمله خطب آن حضرتست در تنفیر مردمان از اتباع‏ هوى‏ و طول أمل‏ باین وجه که مى‏فرماید: أى مردمان بدرستى که ترسناک‏ترین چیزى که مى‏ترسم بر شما از عقوبت آن دو چیز است: یکى متابعت خواهشات نفس أماره، و دویمى درازى امید در امور دنیویه، پس أما متابعت هواى نفس پس باز مى‏دارد بنده را از راه حقّ و أما درازى امید پس فراموش مى‏گرداند آخرت را آگاه باشید که دنیاى فانى رو گردانیده است در حالتى که شتابان است یا در حالتى که مقطوع المنفعة است،  أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَة. حدیث خطبه 42-
  14. هوای نفس مانع از رفتن در مسیر حق است وانسان را از رشد بصیرت باز می دارد اگر هدف مند نباشد.
  15. بدانید آرزو دل را میفراموشاند و وعده را دروغ مینمایاند و غفلت را زیاد میکند و موجب حسرت مى‏شود از دنیا فاصله بگیرید بشدیدترین وجهى که از چیزى فاصله میگیرید. زیرا دلبستگى بدنیا براى شخص آشکار نیست و پنهان و پوشیده است بپا دارید دین خود را بواسطه انجام نماز در وقت آن و پرداخت زکات به اهلش، و تضرع به پیشگاه خدا و خشوع براى او و پیوند خویشاوندى و ترس از معاد و بخشیدن بسائل و پذیرائى میهمان. قرآن بیاموزید و عمل کنید .فی نهج البلاغة قال علیه السلام: و اعلموا ان‏ الأمل‏ یسهى‏ القلب‏ و ینسی الذکر، فأکذبوا الأمل فأنه غرور و صاحبه مغرور. بحار جلد 78 ص 35 وبحا جلد 117  –
  16. دل بستن به دنیا - دل دادن به دنیا حسرت در پی دارد.- دل کندن از آرزوها – 10. عشق دنیا مایه غم و اندوه است، و دل کندن از آن باعث آسایش قلب و تن. وَ قَالَ ع‏ الرَّغْبَةُ فِی الدُّنْیَا تُورِثُ الْغَمَّ وَ الْحَزَنَ وَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا رَاحَةُ الْقَلْبِ وَ الْبَدَن‏
  17. مناجات حضرت در آرزوی دراز - پس از تو درخواست میکنم- اى مولى و مهتر من- درخواست کسیکه بر اثر آرزوى درازش بکار بیهوده مشغول (و از آخرت دورى گزیده) و تن او از جهت آرمیدن رگهایش (نگران نبودنش از عذاب و کیفر) غافل و بیخبر، و دلش بسبب بسیارى نعمت و بخشش بر او گرفتار و پیرو هوا و خواهش، و اندیشه‏اش‏..فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُؤَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِیَةٌ لِطُولِ أَمَلِهِ‏، وَ بَدَنُهُ غَافِلٌ لِسُکُونِ عُرُوقِهِ، وَ قَلْبُهُ‏ مَفْتُونٌ بِکَثْرَةِ النِّعَمِ عَلَیْهِ، وَ فِکْرُهُ قَلِیلٌ لِمَا هُوَ صَائِرٌ إِلَیْهِ.
  18. آرزوی دراز -  وعده های دروغ را نزد شما جلوه می دهد .آرزوهای دروغ را جلوه می دهد. – عقلت را  - یورث حسرت – به ارث می گذارد- قلبت را جابجا می کند – آرزوهای دراز.- قلب نه این  قلب ثنوبری را است بلکه مورد نظر درون است از دریافت یا رد آرزوها- که مورد نظر قرآن است . إنّ الأمل یسهى القلب و یکذب الوعد و یأتی بغفلة و یورث‏ حسرة فهو غرور و صاحبه فی عناء ..یورث حسرت  آرزو ها دل را از گرفتن حق می کند ودروغ را جلوه می دهد.
  19. فرار از دنیا-  بعد حضرت می فرمایند از دنیا دور شو – فرار کردن امیر المومنین  از دنیا اینگونه در مورد آرزوهای دنیوی درد می کشند - . فرمود: در کتاب على علیه السّلام مى‏باشد که مثل دنیا مانند مار است که بدنى نرم ولى در درون زهرى کشنده دارد، مردان خردمند از آن فرار مى‏کنند ولى کودک نادان به او نزدیک مى‏گردد. عَنْهُ ع قَالَ‏ إِنَّ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ إِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْیَا کَمَثَلِ الْحَیَّةِ لَیِّنٌ مَسُّهَا وَ فِی جَوْفِهَا السَّمُّ النَّاقِعُ یَحْذَرُهَا الرِّجَالُ ذَوُو الْعُقُولِ وَ یَهْوِی إِلَیْهَا الصَّبِیُّ الْجَاهِل‏
  20. تو برای آخرت آفریده شدی - پسرم، بدان تو براى آخرت آفریده شدى، نه دنیا، براى رفتن از دنیا، نه پایدار ماندن در آن، براى مرگ، نه زندگى جاودانه در دنیا، که هر لحظه ممکن است از دنیا کوچ کنى، و به آخرت در آیى. و تو شکار مرگى هستى که فرار کننده آن نجاتى ندارد، و هر که را بجوید به آن مى‏رسد، و سرانجام او را مى‏گیرد. یَا بُنَیَّ أَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ وَ ذِکْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ وَ تُفْضِی بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَیْهِ حَتَّى یَأْتِیَکَ وَ قَدْ أَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَکَ وَ شَدَدْتَ لَهُ أَزْرَکَ وَ لَا یَأْتِیَکَ بَغْتَةً فَیَبْهَرَکَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَغْتَرَّ بِمَا تَرَى مِنْ إِخْلَادِ أَهْلِ الدُّنْیَا إِلَیْهَا وَ تَکَالُبِهِمْ عَلَیْهَا...
  21. فریب دادن  دنیا - نزد فریب دادن طمعها و امیدها فریب مى‏خورد عقلهاى نادانان و آزمایش کرده مى‏شود عقلهاى مردان. مراد اینست که طمعها و امیدها عقلهاى نادانان را فریب مى‏دهند و عقل دانا فریب آنها نمى‏خورد پس هر که فریب آنها بخورد آن نشان نادانى اوست و این که نزد فریب دادن آنها عقلهاى مردان را آزمایش مى‏توان کرد چه هر که از آنها کمتر فریب خورد عقل او بیشتر باشد. آمل. عنه علیه السلام: عِندَ غُرورِ الأَطماعِ وَ الآمالِ تَنخَدِعُ‏ عُقولُ‏ الجُهّالِ و تُختَبَرُ ألبابُ الرِّجالِ. غرر حکم دورالکلم - حدیث 6222 در سایت ها برنامه هایی  نصب می کنند که عقل جهان را بگیرد.
  22. امید مردان خدا - اما مردان خدا چی در این ورطه امتحان می شوند .که آرزوهای دراز امتحان اللهی می گردد. - مردان‏ خدا، از اصلاح جامعه نا امید نمى‏شوند و امر به معروف و نهى از منکر را ترک نمى‏کنند. «وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» مصداق این آیه قرآن است: «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ» (نور/ 37) مردان‏ خدا کسانى هستند که تجارت داد و ستد آنها را از خدا باز نمى‏دارد.
  23. آرزوها چشم بصیرت را کور می کند؛  ازموانع رشد بصیرت است وانسان را بازی می دهد ( که در هر میدانی بازی می کند ) قا ل علی  علیه السلام.. ِ وَ الْأَمَانِیُّ تُعْمِی أَعْیُنَ الْبَصَائِرِ وَ الْحَظُّ یَأْتِی مَنْ لَا یَأْتِیهِ حکمت 275 عیون البصایر..
  24. آرزو امل  در قرآن-  امل آیات زیادی آمده. وقتی انسان کور شد در میدان شیطان بازی می کند. «حب الشئ یعمى و یصم» دوستدارى چیزى، انسان را کور وکر مى‏کند. یعنى انسان دیگر حاضر نیست عیب‏هاى آنرا ببیند ویا بشنود. هوی پرستى، چشم عقلش را کور کرده و با عمل خود چنان اختلافات طبقاتى و کینه را بر مى‏انگیزد که فقر و کینه سبب انفجار شده‏؛ - آیه 66 سوره نمل مى‏فرماید: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ»
  25. دل غافل - دشمنان از نقاط کور وتاریک استفاده مى‏کنند، از توطئه‏هاى آنان غافل‏ نباشید. آیاتى همچون‏ «إِلى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ»  استدلال مى‏کنند. غافل‏ از آنکه خداوند، جسم و مادّه نیست و مراد از نظر به خداوند، نگاه با چشم دل‏ است،
  26. لجاجت  انسان را به وادی می کشاند غفلت ودر نتیجه پشیمانی که در پشیمانی دیگر سودی ندارد. على علیه السّلام فرمود: لجاجت‏ راى را از آدمى مى‏گیرد، و اطمینان قبل از آزمایش خلاف احتیاط است، تدبیر کار قبل از عمل انسان را از پشیمانى‏ نگه مى‏دارد، و هر کس با تحقیق وارد کارى شد سختى‏ها را تحمل مى‏کند. وَ قَالَ ع‏ اللَّجَاجَةُ تَسْلُبُ الرَّأْیَ وَ الطُّمَأْنِینَةُ قَبْلَ الْحَزْمِ ضِدُّ الْحَزْمِ وَ التَّدْبِیرُ قَبْلَ الْعَمَلِ یُؤْمِنُکَ النَّدَمَ وَ مَنْ تَحَرَّى الْقَصْدَ خَفَّتْ عَلَیْهِ الْمُؤَن‏..
  27. .امیال لجوجانه - .در اول انقلاب شایع کردند پسر حضرت آیت الله گلپایگانی ساوکی است رفتند عده ای از طلبه ها را جمع کردند منزل ایشان یک نفرطلبه سال 49-50 برای تخریب روحانیت سخنرانی کرد وایشان را محکوم کرد حضرت آقا چیزی نفرمودند  ..رفتم دنبا آن نفر گفتم سند داری برای این مطلب برای روز قیامت جوابی نداشت..!!!
  28. آدم وقتی بصیرت نداشته باشد دچارتعصب می شود وبعضا لجباز- وقلبی مریض پیدا می کند -  قلب مریض چه قلبى است؟ بسیارى از دانشمندان سرى پر از علم دارند، اما روحشان مریض است. دانشمند بد جنس، دانشمند حرام زاده، دانشمند متکبر، دانشمند بخیل، دانشمند حسود، دانشمند عقده‏اى، این‏ها دانشمندانى هستند که سرشان صندوقچه‏ى علم است، اما روحشان مریض است. بعضا بصیرت ندارند ودچار تعصب می شوند.
  29. 1- پیامها..آرزوهای دراز مانع رشد بصیرت است – دروغ را جلوه دادن – وباور کردن دروغ – رفتن به سوی دروغ –
  30. 2- لجاجت انسان را به وادی غفلت می کشاند. لجاجت پشیمانی در پی دارذد وپشیمانی سودی ندارد . این آقا یان آمدند زیر عبای روحانیت دکان آرزو های دنیوی باز کردند – انسان وقتی بصیرت نداشت باشد گرفتار تعصب می شود –
  31. 3- باید لجوج نباشد - بی جهت ومخالف ها در مقابل آیات روش اللهی انسان را به وادی غفلت می برد ولاجرم آخرش پشیمانی  سودی ندارد . اگر چه یک کتاب علیه آیت الله وحی پخش کند  آدم وقتی بصیرت نداشته باشد  گرفتار تعصب وپس گرایی می شود ..
  32. 4- اگربه خود واگذار شد - انسان اگر آنی به خودش واگذار شد مثل چهار پایان می شود  ( خوردن – شهوت – چریدن )به 9 مرض دچار می شود.
  33. 5- غرور وغفلت وآرزوها- پرده های غرور وغفلت وآرزوهای دراز چنان مشغول می شود به خود ش که سیلی می خورد.
  34. 6- آرزوها وعدم بصیرت- آرزوهای دراز مانع درک بصیرت انسان است . در سخنرانی آیت الله فلسفی در مسجد سید کسی گفت اینهایی که این می گوید من هم بلدم چرا پای منبرمن نمی آیند ..
  35. 7- آرزوها و موجودات ضعیف - گرفتار در دام آرزو ها تبدیل می شود به موجودات ضعیف مسخ شده گون منافع شخصی خودشان را هم نا بود می کنند. ..دعای کمیل حبس عن نفعی بعد املی
  36. 8- آرزو ها وطمع انسانی -  طمع انسان های جاهل  را عقلشان را می زداید وانهارا خوار می کند.وهمراه شیطان قرار می دهد.
  37. 9- دنبا گرایی – دوری از دنیا موجب رشد بصیرت ودنبا گرایی موجب غفلت ونابودی وهر گونه حسرت خوردن می شود.
  38. حضرت امام خمینی ره - دربصیرت نور افکن است ؛ ودربصیرت قبله شماست ؛ وقطب نمای شماست ،  وگم نکردن راه است. ودچار بی راهه نشدن است،  خواب مقام رهبری حضرت آیت الله خامنه ای پس از رحلت امام خواب حضرت امام را دیدند که سه مرتبه  به آقا فرمودند تویسفی ، تویسفی، تویسفی   
  39. دربصیرت برای عبور از ناگواری ها رشد بصیرت  چکنیم
  1. روحیه جهادی داشته وخود را در برابر خدا ببیند وپاداش از او بخواهد. یوسف : 108 قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی‏ وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکین‏
  2. حسد ایمان را میخورد (موجب زوال و فناء ایمانست) همچنانچه آتش هیزم را میخورد و فانى میسازد، و با یک دیگر دشمنى ننمائید که آن مصیبت بزرگ و موجب شرور و فساد و هلاکت و ریشه کن شدن دین و اجتماع است و بدانید که آرزو عقل را بغفلت و اشتباه میاندازد و باعث مى‏شود که انسان خدا و مرگ و آخرت را فراموش نماید (چون شخص آرزومند تمام تدبیر و فکر و اهتمامش را در وسائل رسیدن بآرزوى خود صرف میکند) پس آرزو را دروغ پندارید زیرا آن فریبنده و موجب غفلت است و آرزومند فریب داده شده است (آرزوها را از خود دور و برطرف نمائید چه بسا آرزومندان که بآرزوى خود رسیده، و یا پیش از آنکه بآرزوى خود برسند مرگ گریبان ایشان را گرفته و بسزا و عقوبت جنایات و گناهانى که براى رسیدن بآرزوها مرتکب شده‏اند گرفتار گشته‏اند).اعْلَمُوا أَنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْعَقْلَ وَ یُنْسِی الذِّکْرَ  فَأَکْذِبُوا الْأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ صَاحِبُهُ مَغْرُورٌ خطبه 86 مدیریت جهادی تلاش خالصانه در عرصه ها ی –
  3. خود را در برابر خدا بدانیم - کسى که خود را در محضر خدا بداند، از گناه پرهیز مى‏کند. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ»
  4. خود باوری – انسان مى‏تواند اشرف مخلوقات و لایق مقام خلیفةاللهى باشد. «جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» البتّه ستمکاران از نیل به این مقام محروم شده‏اند: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»
  5. با اراده قوی _ اراده‏ قوی‏ و قدرتمند در مدیریت‏- همه خطاها و لغزشها به خاطر نداشتن اراده‏ قوی‏ است.- چون چشم اندازش بلند است قدرت و اراده‏ قوی‏ دارد.
  6. بلندی همت : دربصیرت  ایمان به خدا، سبب خضوع انسان در برابر حقّ و عدم تسلیم در برابر طاغوت‏هاست. ایمان به قیامت، موجب وسعت دید و بلندى‏ همّت‏ مى‏گردد.

40 - درخاتمه موانع رشد بصیرت_  اگر اهل بصیرت نباشیم خطا می رویم ..مثل بحث حجاب وفتنه حجاب  نتیجه عدم 1و2 مانع رشد بصیرت یکى از راه‏هاى فتنه‏ این است که تحقیر مى‏کنند. به او مى‏خندند. این مأیوس مى‏شود. آدم هست که مثلًا اگر حجاب‏ ببندد به او بخندید، حجابش را برمى‏دارد. خوب افراد ضعیف هستند. همه‏ى افراد که مقاوم نیستند. واهل بصیرت ما کم داریم درتحقیر، اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۱۰
خرداد

 

  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  1. جلسه سیم رشد بصیرت – موانع رشد بصیرت
  2. أَمَل: آرزو، امید. دل بستن به چیزی بگذار بخورند و برخوردار شوند و آرزو سرگرمشان کند، این کلمه فقط دو بار در قرآن آمده است: «ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ‏ الْأَمَلُ‏» حجر: 3 کهف: 46،
  3. «امل » آرزوهاى طولانى است که انجام همه آنها یقینا مقدور نیست. بنا بر این پیروى هواى نفس و آرزوى طولانى سعادت به حساب نمى‏آید. سعادت کامل جز مشاهده حضرت حق و رسیدن بدرجات عالى رحمت ربوبى، و تقرّب یافتن در پیشگاه خداوند، چیز دیگرى نیست. با روشن شدن این حقیقت، پیروى از نفس امّاره در خواسته‏هاى دنیویش، و فرو رفتن در خوشیهاى از بین رونده قوى‏ترین وسیله هلاکت و نیرومندترین بازدارنده انسان از مقصد حق است و او را از پیمودن راه خداوند باز مى‏دارد و به جاى پرواز در ملکوت آسمانها، وى را به پست‏ترین جایگاه جهنم سقوط مى‏دهد. سیّد انبیا محمّد مصطفى (صل الله علیه وآله ) در مواردى فرموده‏اند: «سه چیز اسباب هلاکت است: آزمندیى که از آن اطاعت شود، هواى نفسى که از آن پیروى گردد و خودبینى آدمى.» ‏شرح‏نهج..(ابن‏میثم)
  4. بدی آرزوها حضرت امیرالمومنین - بار خدایا طلحه و زبیر با من قطع رحم کرده، و بیعتم را شکستند، مردم را بروى من وا داشتند (پروردگارا) پس آنچه ایشان بسته‏اند بگشا، و آنچه آنان تابیده‏اند و اتاب و سست کن، بدى آرزو، و زشتى کردارشان را بایشان بنما اللّهمّ إنّهما قطعانى و ظلمانى، و نکثا بیعتى، و ألّبا النّاس علىّ، فاحلل ما عقدا، و لا تحکم لهما ما أبرما، و أرهما المساءة فیما أمّلا و عملا، و لقد استثبتهما قبل القتال، و استأنیت بهما أمام الوقاع، فغمطا النّعمة، و ردّا العافیة. خطبه 137بند 6
  5. بهتر وکاملتر از آرزو - هرگز از تأخیر اجابت دعا نا امید مباش، زیرا بخشش الهى باندازه نیّت است، گاه، در اجابت دعا تأخیر مى‏شود تا پاداش درخواست کننده بیشتر و جزاى آرزومند کامل‏تر شود، گاهى درخواست مى‏کنى امّا پاسخ داده نمى‏شود، زیرا بهتر از آنچه خواستى به زودى یا در وقت مشخّص، به تو خواهد بخشید، ترجمه‏نهج..(دشتى) ص 529  - فَإِنَّ الْعَطِیَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّیَّةِ-  وَ رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْکَ الْإِجَابَةُ لِیَکُونَ ذَلِکَ أَعْظَمَ لِأَجْرِ السَّائِلِ-  وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ الْآمِلِ-  وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّیْ‏ءَ فَلَا تُؤْتَاهُ- نامه 31بند72
  6.  آرزو با عمل متقین - قولش راست میباشد، بخیرش امید است و از شرّش امان، اگر در غافلان باشد در ذاکران نوشته شود و اگر در ذاکران باشد از غافلان نوشته نشود (ذکرش از روى غفلت، و غفلتش از ذکر همراه با ذکر است) از آن کس که باو ستم کند درگذرد، و به کسى که او را محروم نموده عطا کند و با رحمى که از او بریده صله کند، و از فحش و دشنام دور، گفتارش نرم، منکر و بدیش غایب، و خوبیش حاضر خیرش روى آور، شرش رونده است. در شداید آرام و با وقار، و در ناملایمات شکیبا، در راحتى شاکر است، بر کسى که خشمگین است تجاوز و خلاف حق رفتار نکند، -الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ-  إِنْ کَانَ فِی الْغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ-
  7. علامات باطنى مؤمن‏ در خطبه متقین -ُ او را بینى که آرزویش اندک است و لغزشهایش کم. دلش آرمیده است و جانش خرسند و ناخواهان، خوراکش اندک است و کارش آسان، دینش استوار- و مصون از دستبرد شیطان-. شهوتش مرده، خشمش فروخورده، نیکى از او بیوسان،- و همگان- از گزندش در امان. اگر در جمع بیخبران است- الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ إِنْ کَانَ فِی الْغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ‏ وَ إِنْ کَانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ- 149 یَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یُعْطِی مَنْ حَرَمَهُ وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ بَعِیداً فُحْشُهُ لَیِّناً قَوْلُهُ غَائِباً مُنْکَرُهُ حَاضِراً مَعْرُوفُهُ-
  8. عمله مامول - و علما فى حلم -  و علم ممزوج بحلم. بدانکه سبب کلّى آفرینش و خلقت عوالم علوى و سفلى علم است، خداوند تعالى مى‏فرماید اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ- سخن وعمل ممزوج می دانند عالم با عمل ملاک است جریان واقفیه را مطالعه نمایید درش عالم بی عمل بسیار است ومنا ظرت حضرت امام صادق علیه السلام وحضرت امام رضا علیه السلام حضرات اهل بیت به عمله مامول امید وارند.  حلم را باعلم ممزوج وحلم وزیر علم است . شرح‏نهج..(مدرس‏وحید)
  9. محدودیت‏هاى انسان در دنیا معاشر النّاس.. کم من مؤمّل ما لا یبلغه حکمت 344 (اى مردم چه بسیار آرزوهائى که به آن نمى‏رسند، چه بسیار خانه‏هائى که در آن مسکن نمى‏کنند) 2-  شناخت مشکلات دنیا معاشر النّاس.. کم من مؤمّل ما لا یبلغه حکمت 344 (اى مردم چه بسیار آرزوهائى که به آن نمى‏رسند، چه بسیار خانه‏هائى که در آن مسکن نمى‏کنند) گفتارامیرالمؤمنین(علیه السلام ) امید و آرزو 1-  چه بسا امیدوارى که ناامید گشته، و غائب (و مسافرى که) برنگردد. 2-  کم من مؤمّل ما لا یدرکه 6957.
  10. برآورده شدن آرزویى - پروردگارا تویى سزاوار نیکو ستودن و وصف جمیل و کمالات بى‏انتها. اگر به تو امید بندند تو بهترین پناه امیدواران هستى و اگر برآورده شدن آرزویى را از تو خواهند تو گرامى‏ترین کسى براى برآورده کردن آرزویى.- ان تؤمّل فخیر مأمول، و ان ترج فخیر مرجوّ، اللّهمّ و قد بسطت لى فیما لا امدح به غیرک، و لا اثنى به على احد سواک، خطبه 91 بند 101
  11. آرزو در خطبه اشباح 15 بند دارد در بند صفات ویژه ملایکه «این خطبه معروف به اشباح است یعنى اشخاص، چون به اصناف ملائکه و مخلوقات گوناگون اشاره شده و موقعى ایراد شد که یکى به امام (علیه السلام) عرض کرد خدا را آن گونه توصیف کن که گویى آشکار او را مى‏بینى امام (علیه السلام) از این سخن به خشم آمد. مسعدة ابن صدقه از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل مى‏کند که آن گرامى فرمود: امیر المؤمنین (علیه السلام) در شهر کوفه برفراز منبر این خطبه را ایراد کرد، بدین علت که شخصى نزد آن حضرت آمد و گفت: اى امیر مؤمنان، براى ما پروردگار را چنان توصیف کن که ارادت ما نسبت به او بیشتر شود، ِ- ترجمه‏نهج..(دشتى) ص 163      
  12. فقظ درخواست از او وآرزوی او - اشتغال به عبادت پروردگار، فرشتگان را از دیگر کارها باز داشته، و حقیقت ایمان میان آنها و معرفت حق، پیوند لازم ایجاد کرد، نعمت یقین آنها را شیداى حق گردانید که به غیر خدا هیچ علاقه‏اى ندارند. شیرینى معرفت خدا را چشیده و از جام محبّت پروردگار سیراب شدند، ترس و خوف الهى در ژرفاى جان فرشتگان راه یافته، و از فراوانى عبادت قامتشان خمیده و شوق و رغبت فراوان، از زارى و گریه‏شان نکاسته است. ما وامثال ما چیزی از کس نبای درخواست داشت باشند هرچه می خواهید از او از پروردگار بخواهید : قَدِ اسْتَفْرَغَتْهُمْ أَشْغَالُ عِبَادَتِهِ-  وَ وَصَّلَتْ حَقَائِقُ الْإِیمَانِ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَعْرِفَتِهِ-  وَ قَطَعَهُمُ الْإِیقَانُ بِهِ إِلَى الْوَلَهِ إِلَیْهِ-  وَ لَمْ تُجَاوِزْ رَغَبَاتُهُمْ مَا عِنْدَهُ إِلَى مَا عِنْدَ غَیْرِهِ-  قَدْ ذَاقُوا حَلَاوَةَ مَعْرِفَتِهِ-  وَ شَرِبُوا بِالْکَأْسِ الرَّوِیَّةِ مِنْ مَحَبَّتِهِ-
  13.   آرزوکننده - مذمت‏کننده دنیا، ساکن در محل مردگان، کوچ‏کننده از آن در فردا (زمان نزدیک)، بفرزندى که آرزوکننده است آنچه را درک نکند، رونده براه هلاک‏شده‏گان (مردگان) بسبب هدف و نشانه شدن بیماریها، و در گرو واردات روزگار، و نشانه مصیبتهاى بیشمار، و بنده دنیا، و سوداکننده غرور (سراى خدعه و فریب) و وام دار نابودیها، و اسیر مرگ، و هم سوگند رنجها، و هم‏نشین حزنها، و نشانه آفتها، و زمین خورده شهوتها، و جانشین مردگان.السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً-  إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِکُ-  السَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ
  14. آرزوی بزرگ - راوی گوید هر که به زیارت  حضرت ثامن الایمه علی بن موسی الرضا نایل گردد خواسته های متعددی دارد  از دنیا وغیره ولی همسفری داشتم که رفت به زیارت وقت برگشت دیدم شمانش از فرط گریه در حدقه برآمده وقرمز شده وقتی خواسته او را از حضرت سوال کرد م متوجه شدم که فقط دیدار حضرت را آرزوداشته واز حضرت درخواست کرده است نییجه هر چه خواهیم خودش را خواهیم واز غیر چیزی نخواهیم آرزوی دیداربزرگ
  15. آرزومند به فضل - [دعاى بعد از نماز شفع‏]- هان که من همان بنده نیازمند تو و آرزومند به فضل و احسان توأم، پس- مولاى من- اگر بناست در این شب بر کسى از آفریدگانت بخشش کنى و با بهره‏اى از کرمت بدو روى آورى، پس (نخست) بر محمد و خاندان پاک و پاکیزه و بهترین و برترین وى درود فرست، و (سپس) به احسان و نیکى‏ات بر من جود نما اى پروردگار عالمیان. وَ هَا أَنَا ذَا عَبْدُکَ الْفَقِیرُ إِلَیْکَ الْمُؤَمِّلُ فَضْلَکَ وَ مَعْرُوفَکَ فَإِنْ کُنْتَ یَا مَوْلَایَ تَفَضَّلْتَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ وَ عُدْتَ عَلَیْهِ بِعَائِدَةٍ مِنْ عَطْفِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ
  16. دعای صبحگاهی - دعای حضرت امام سجاد علی بن الحسن علیه السلام ارتقاب روز تا زوال آفتاب [همچون نیازمندى خسته از تو درخواست، و چون شکسته بالى بدرگاهت زارى، و چون فروتنى پناهنده بر تو توکل مى‏کنم، و به بارگاهت همچون آرزومندى تهیدست مى‏ایستم، و به بشارت دهنده و هشداردهنده و چراغ فروزان، محمد خاتم پیامبران، أَسْأَلُکَ سُؤَالَ الْبَائِسِ الْحَسِیرِ وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ تَضَرُّعَ الضَّالِعِ الْکَسِیرِ وَ أَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ تَوَکُّلَ الْخَاشِعِ الْمُسْتَجِیرِ وَ أَقِفُ بِبَابِکَ وُقُوفَ الْمُؤَمِّلِ الْفَقِیرِ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِالْبَشِیرِ النَّذِیرِ وَ السِّرَاجِ الْمُنِیرِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّین‏
  17. پناهگاه وآرزو - سخنان حضرت زینب علیها السلام درمجلس یزید لعنت ا..-  الْمَلْجَأُ وَ الْمُؤَمَّلُ‏ ثُمَّ کِدْ کَیْدَکَ وَ اجْهَدْ جُهْدَکَ فَوَ اللَّهِ الَّذِی شَرَّفَنَا بِالْوَحْیِ وَ الْکِتَابِ وَ النُّبُوَّةِ وَ الِانْتِخَابِ لَا تُدْرِکُ أَمَدَنَا وَ لَا تَبْلُغُ غَایَتَنَا وَ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا یُرْحَضُ عَنْک‏..
  18. ملجا و پناه مردم -امیر المؤمنین علیه السّلام فرموده است پیوسته در میان فرزندان من خواهد بود آن شخصیتى که مورد اطمینان و ملجا و پناه مردم است (یعنى امام ) عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام ‏ لَا یَزَالُ فِی وُلْدِی مَأْمُونٌ مَأْمُولٌ
  19. آرزو وانتظار - و رسول خدا فرمود که مؤمن خردمند نباشد مگر اینکه در او ده خصلت گرد آید انتظار خیر از او برده شود، مردم از شر و بدیش ایمن باشند، وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ لَا یَکُونُ الْعَاقِلُ مُؤْمِناً حَتَّى تَجْتَمِعَ فِیهِ عَشْرُ خِصَالٍ الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ‏ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُون‏.. مردم به خیر آدم های عالم امیدوارند واز شرشان در امان هستند و «اذا فسدالعالِم فسد العالَم‏» اگر عالم فاسد بشود، عالم فاسد مى‏شود. به اسلام ضربه می زند .
  20. آرزوهای خیالی: چون غافل است و در عالم‏ خیال است. ما لیسانسمان را مى‏گیریم، بعد با فلان مورد ازدواج مى‏کنیم، بعد هم چه مى‏شود و چه مى‏شود و.. در یک عالم خیالى است. روایات زیادى داریم کسانى آرزوهاى طول و درازى دارند، غافل هستند و خیلى هم خطرناک است. «یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ» (حجر/ 3)
  21. آرزو و بامید خوددر آرزوهای خیالی انسان  بخودش امید می دهد - بدرستى که مرد مشرف مى‏شود بر امید خود پس مى‏برد او را رسیدن مرگ او، پس پاک است خدا نه امیدى رسیده مى‏شود بآن و نه امیدوارى واگذاشته مى‏شود، مراد این است که گاهى مرد نزدیک مى‏شود باین که برسد بامید خود که ناگاه مى‏رسد اجل او، و نمى‏گذارد که بامید خود برسد پس سبحان اللّه نه امیدى برسد آدمى بآن و نه امیدوارى واگذشته مى‏شود که برسد آرزو وبامید خود یعنى اکثر و غالب این است که آدمى بامید خود نمى‏رسد  إِنَّ الْمَرْءَ یُشْرِفُ عَلَى أَمَلِهِ فَیَقْطَعُهُ حُضُورُ أَجَلِهِ فَسُبْحَانَ اللَّهِ لَا أَمَلٌ یُدْرَکُ وَ لَا مُؤَمِّلٌ‏ یُتْرَکُ (554/ 2).
  22. به آرزوى خود نرسید - [و فرمود:] مردم از خدا بترسید! که چه بسیار آرزومند که به آرزوى خود نرسید، و سازنده‏اى که در ساخته خویش نیارمید، و گردآورنده‏اى که به زودى گردآورده‏ها را رها خواهد کرد و بود که آن را از راه ناروا فراهم آورد، و حقى که به مستحقش نرساند، از حرام به دست آورد و گناهش بر گردنش ماند. وَ قَالَ علیه السلام : مَعَاشِرَ النَّاسِ‏ اتَّقُوا اللَّهَ فَکَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ‏ مَا لَا یَبْلُغُهُ وَ بَانٍ مَا لَا یَسْکُنُهُ وَ جَامِعٍ مَا سَوْفَ یَتْرُکُهُ وَ لَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَه. حکمت 244 در تهران مردی کاخ یک کاخ مجللی در بلاشهر تهران ساخت وقتی خاست وارد کاخ جهت استفاده وبهره برداری قرار دهد  در همان وردی اجل او رسید وجان را به جان آفرین تقدیم کرد ومرد..
  23. آرزو و انتظار و امید ما - «مُؤمّل‏» -  کسی که مورد امید جامعه است - شیخ طوسى (ره) در کتاب غیبت از امام حسن عسکرى علیه السّلام روایت کرده که چون امام زمان علیه السّلام متولد شد فرمود: ستمکاران میخواستند مرا بکشند تا نسل من قطع شود، اکنون کجا هستند که قدرت خداوند را ببینند؟ از این رو امام آن مولود را «مُؤمّل‏» نامید. خدایا تویی سزاوار ستایش الامومل فخرمول اگر تورا آرزو کنیم بهترین فرد هستی ان تو کل فخر ما مومل آدرس پیدا نشد.
  24. از آثار آرزو دل بستن بدنیا ست و کوتا کردن آرزوهاست . که مبنای عقلی ندارد . آرزوهای طلحه وزبیر. آرزوهای مبنای عقلی هدفمند به خدا اید داشتن است. تحف العقول. در این جا یک درس است که به هر کس امید نبندید سرتا را پیش هر کسی خم نکنید؛  خطبه 81بند یک فقیر الآمل
  25. آرزو عقل را مى‏برد،- امام على «علیه السلام»: اى بندگان خدا! بدانید که آرزو عقل را مى‏برد، و به دروغ وعده مى‏دهد، و به غفلت برمى‏انگیزد، و حسرت به بار مى‏آورد. پس آرزو را دروغ دانید که فریب است، و انسان آرزوگرا در پرده پندار خویش گرفتار..الامام علی «علیه السلام»: اعلموا عباد اللَّه! أنّ الأمل یذهب العقل، و یکذب الوعد، و یحثّ على الغفلة، و یورث الحسرة. فأکذبوا الأمل، فإنّه غرور، و إنّ صاحبه مأزور .« تحف العقول»/ 107.
  26. آرزو وغفلت -   الامام علی «علیه السلام »: اعلموا عباد اللَّه! أنّ الأمل یذهب العقل، و یکذب الوعد، و یحثّ على الغفلة، و یورث الحسرة. فأکذبوا الأمل‏، فإنّه غرور، و إنّ صاحبه مأزور ..امام على «علیه السلام»: اى بندگان خدا! بدانید که آرزو عقل را مى‏برد، و به دروغ وعده مى‏دهد، و به غفلت برمى‏انگیزد، و حسرت به بار مى‏آورد. پس آرزو را دروغ دانید که فریب است، و انسان آرزوگرا در پرده پندار خویش گرفتار. فَإِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ وَ لَا تَبَاغَضُوا فَإِنَّهَا الْحَالِقَةُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْعَقْلَ وَ یُنْسِی الذِّکْرَ فَأَکْذِبُوا الْأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ صَاحِبُهُ مَغْرُور..
  27. مناجات حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام -  در حالی که تو مراقب منی؟ ای معبود من، دستم را به دامان کرمت آویخته‌ام و برای رسیدن به بخششت، آرزویم را گسترده‌ام، پس با یکتاپرستی خالصت مرا خالص کن، و مرا از بندگان برگزیده ات قرار ده، وَانْتَ مُراقِبی الهی بِذَیْلِ کَرَمِکَ اعْلَقْتُ یَدی وَلِنَیْلِ عَطایاکَ بَسَطْتُ امَلی فَاخْلِصْنی بِخالِصَةِ تَوْحیدِکَ، وَاجْعَلْنی مِنْ صَفْوَةِ عَبیدِکَ،
  28. الْأَمَلِ - کوتاه کردن آرزو – دل نبستن به دنیا - اى مردم، زهد یعنى‏ کوتاه کردن آرزو، و شکرگزارى برابر نعمت‏ها، و پرهیز در برابر محرّمات. پس اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم سازید، تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند، و در برابر نعمت‏ها، شکر یادتان نرود. چه اینکه خداوند با دلائل روشن و آشکار، عذرها را قطع، و با کتاب‏هاى آسمانى روشنگر، بهانه‏ها را از بین برده است. أَیُّهَا النَّاسُ الزَّهَادَةُ قِصَرُ الْأَمَلِ  وَ الشُّکْرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَ التَّوَرُّعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ فَإِنْ عَزَبَ ذَلِکَ عَنْکُمْ فَلَا یَغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَکُمْ وَ لَا تَنْسَوْا عِنْدَ النِّعَمِ شُکْرَکُمْ فَقَدْ أَعْذَرَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ بِحُجَجٍ مُسْفِرَةٍ ظَاهِرَةٍ وَ کُتُبٍ بَارِزَةِ الْعُذْرِ وَاضِحَةٍ .. خطبة 81
  29. دنبال کردن آرزو - دل بستن به دنیا نکته 1- مبنای عقلی ندارد آنچه که مقرراست انجام خواهد گرفت , آرزوهای بی هدف را  دنبال نمی کنیم که آرزو باند مدت داریم وآرزوی کوتاه مدت داریم و آرزوی متوسط .. 
  30.  آرزوهای هدف مند خدایی - آنچه داراری ارزش است آرزوهای هدف مند خدایی است که باید به آن امید ببندیم تا به خدا برسد.که دارای برنامه دار است. قد اخلص- ُ قَدْ أَخْلَصَ‏ لِلَّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دِینِهِ وَ أَوْتَادِ أَرْضِهِ قَدْ أَلْزَمَ 364 این نوع آرزوها قیمت دارد.
  31. آثار این آرزوها – عالمانی که  بسیار خوار خواهند شد زیرا آنها علم را رها کرده و به هوى نفس خود عمل کردند و پیروى کردن از هوى نفس و آرزوى دراز آدمى را به هلاکت مى‏رساند، زیرا پیروى کردن از هوى نفس راه حق را سد مى‏کند و آرزوى دراز آخرت را از یاد مى‏برد.1. اخروی‏ - قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): طُولُ الامَلِ یُنْسِی الاخِرَةَ کافی، ج 1، ص 44.و : أکثر الناس أملا أقلهم للموت ذکرا غرر الحکم، ص 312.
  32. با کوتاه کردن آرزو شیرینى زهد را جذب کن، با سردى (و گوارائى) قطع امید (از مردم) رشته طمع را بگسل، با شناسائى «نفس» راه خودپسندى را سد کن . مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَى غَیْرِ الْحَق ..  خطبة 122
  33. آرزو های ناروا - امام على «علیه السلام»: بدانید که آرزو و عقل‏ را به غفلت مى‏اندازد. امام على «ع»: اى بندگان خدا! بدانید که آز و عقل‏ را مى‏برد، و به دروغ وعده مى‏دهد، و به غفلت برمى‏انگیزد، و حسرت به بار مى‏آورد. پس آرزو را دروغ دانید که فریب است، و انسان آرزوگرا در پرده پندار خویش گرفتار.
  34. جایگاه آرزو - حضرت فرمودند: خداوند متعال هنگامى که آدم علیه السّلام را آفرید مرگ را بین دیدگان و آرزو را پشت سرش قرار داد و زمانى که حضرتش مرتکب آن خطیئه شد آرزو بین دیدگان و مرگ پشت سرش واقع شد و از همین جا است که فرزندان آدم عقل‏ داشته ولى علم ندارند.
  35. آرزوی غیر خدایی - بر کارهاى بد و دشمنى نمودنها و از خدا بترسید حق ترسیدن و از دنیا نروید مگر آنکه مسلمان باشید بدانید اى بنده‏گان خدا آرزو در دنیا عقل‏ را برطرف میکند و وعده خدا را تکذیب‏
  36. همانا آرزو عقل‏ را مى‏برد و وعده (الهى) را تکذیب مى‏کند و به غفلت وا مى‏دارد و موجب حسرت و افسوس مى‏شود، پس آرزو را تکذیب کنید که فریب است و دارنده آن گناهکار، و با شوق (به نعمت و ثواب الهى) و هراس (از کیفر و عذاب او) عمل کنید، اگر نعمتى به شما روى آورد شکرگزارى کنید و شوق و رغبتى دیگر با آن همراه سازید که خداوند صلاى احسان و نیکى براى مسلمانان داده است،
  37. آرزوی مثبت‏ ؛ و فرمود: آرزو رحمت است براى امت من و اگر آرزو نبود ما در بچه‏اش را شیر نمى‏داد و باغبان نهالى نمى‏کاشت.قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صل الله علیه وآله ): الامل رحمة لامتی و لو لا الامل ما رضعت والدة ولدها و لا غرس غارس شجرا أعلام الدین، ص 295.
  38. امید رفیقى است انس دهنده یعنى آدمى را زود بخود انس دهد و چنان کند که از او جدا نتواند شد پس باید که راه آن بخود ندهد و اگر نه همیشه گرفتار آن باشد. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ «علیه السلام »: الامل رفیق مونس‏ غرر الحکم، ص 311.
  39. آرزوی هدفمند - قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ «علیه السلام »: اللهم رب العالمین و أحکم الحاکمین و أرحم الراحمین أسألک من الامال أوفقها بحار الانوار، ج 91، ص 155
  40. موجب بدبختى-  یاى على، چهار خصلت است که موجب بدبختى است: جمودى چشم و سختى دل، درازى آرزو و حبّ بقا. یا علىّ: أربع خصال من الشّقاء: جمود العین، و قسوة القلب، و بعد الأمل، و حبّ البقاء.
  41. میترسم بر امتم - فرمودند:  من میترسم بر امتم  برهوی نفس و آرزویهای بلند مدت که از حق دور می شوند وآخرت را فرموش می کنند - قال صلّى اللّه علیه و اله : إنّ اخوف ما أخاف على أمّتى: الهوى و طول الأمل، فأمّا الهوى فیصدّ عن الحق، و أما طول الأمل فینسى الآخرة. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۱۰
خرداد
  1. بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم بصیرت ۲۳اردیبهشت جلسه 29- 16/2/13402

جلسه 29رشد بصیرت عاقبت هوای پرستی رغبت به دنیا ..دلبستگی

  1. در قرآن 112آیه مطلب آمده –و جمع بندی همه آیات آیه سوره انعام است که می فرمایند - و زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست و البتّه خانه‏ى آخرت، براى تقوا پیشگان بهتر است. آیا نمى‏اندیشید؟ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُون‏. الأنعام : 32
  2.  مثل دنیا همانند مار است - حضرت در نهج البلاغه 170 مورد درمورد دنیا مطلب عرضه داشته اند. امیر مؤمنان على (علیه السلام) فرمود: مثل دنیا همانند مار است که لمس کردن آن نرم و ملایم و درون آن زهر مرگبار است انسان فریب خورده نادان به سوى آن مى‏رود و آدم عاقل دوراندیش از آن دورى مى‏گزیند.. فإنّما مثل الحیوة مثل الحیّة: لیّن مسّها، قاتل سمّها    
  3. -دلبستگی به دنیا عدم بصیرت را درپی دارد. علاقه به دنیا قلب به آن علاقه رغبتی فی در دنیا
  4. اندک معرفت لازم مى‏سازد بى رغبتى در دنیا را- یسیر المعرفة یوجب الزّهد فى الدّنیا.
  5. هر میزان که به قلب علاقه داده و هر درجه به دنیا رغبت داشته باشیم در قلب داشته باشی به همان درجه بینایی قلب وبصیرت خود را از دست می دهد تا اینکه۱۰۰ درجه کور می شود
  6. میزان گرایش ما و قدرت ما و میل ما به زیبایی های دنیا و وابستگی به دنیا در بهمین اندازم یک نیروی دیگر را از دست میدهیم مگر قلبت کور به دنیا نظر داشته باشد
  7. روی آوردن به دنیا و طول عمل اینجور عقل را در سیطره خود خواهد آورد ونگرانی ها را به دنبال خود خواهد داشت.  ان شالله طول عمل باعث حبط اعمال ما نگردد
  8. مانع رشد بصیرت است برای رشد بصیرت صحبت میکنیم که رشد بصیرت به اندازه قدرت و رغبت است. خداوند هم به اندازه دلمشغولی  به دنیا و به همان اندازه گرایشی که به دنیا پیدا کردی دل تو کور میکنه دل شکور المتقى میتة شهوته مکظوم غیظه فى الرخاء شکور و فى المکاره صبور..غرروالحکم
  9. معرفی دنیا - و آقایمان  علی علیه السلام در نهج البلاغه خطبه ۸۲ بند دوم این خطبه دنیا شناسی امیرالمومنین علی علیه السلام دنیا را برای من و شما معرفی میکند دنیا شناسی را به ما معرفی می‌کند این خطبه مفصل است من آن قسمتش که مورد بحث ما هست ازش استفاده کردم
  10. رغبت به دنیا – حضرت بعد از جنگ نهروان فرموده -کراکب الصّعبة، رغبت به دنیا مثل سوار کار مهار شتر سرکش را سخت بکشد، و مرکب چموشى نافرمانى کند، بینى او پاره مى‏شود، و اگر مهارش را رها کند، چموشى کرده در پرتگاه سقوط قرار مى‏گیرد و صاحبش قدرت کنترل او را ندارد.
  11. دنیا سرگرمی است لهو - درلغت: لهو: مشغول شدن. چیزیکه مشغول میکند «لها الرّجل بالشّى‏ء: لعب» این مشغول شدن توأم با غفلت است.راغب میگوید: لهو آنست که انسانرا از آنچه مهمّ است و بدردش میخورد مشغول نماید. وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ انعام: 32. نیست زندگى دنیا مگر بازى و مشغول کننده.
  12. فعلی که مقصد صحیحی ندارد - در لغت: َلعِبٌ _ لعب: (بر وزن فلس و کتف) بازى اصل آن از لعاب بمعنى آب دهان است «لعب یلعب لعبا» یعنى آب دهانش جارى شد بنظر طبرسى علّت این تسمیه آنست که لاعب بر غیر جهت حق میرود مثل آب دهان بچّه و بقول راغب آن فعلى است که مقصد صحیحى در آن قصد نشده است. بنظر نگارنده: معنى جامع آن بازى است چنانکه در قاموس و اقرب ضدّ جدّ گفته است. و در نهج البلاغه با جدّ مقابل آمده است‏ «فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ‏» خطبه: 130.
  13. دنیا طلب دلش کور می شود.
  14. استاد کتابچی در نهج البلاغه می فرمایند – 1-دنیا یک بازی است چند مطلب دارد.2- زمانش کوتاه است3- حستگی دارد 4- تلخی وشیرینی دارد 5- عده ای بازی را شغل خود قرار داده اند.
  15. در اینجا مبحث غفلت مهم است
  16. دنیا گرایی انسان را از اهداف ودر مسیر سیر وسلوک وعرفان باز می دارد.
  17. آیاتی که در مورد غفلت در قرآن آمده اعراف 51 ..یوسف .. عنکبوت 64.. شورا 36.. حدید 20 ..
  18. جامع این آیات است _ . در آیه 20 سوره حدید، پنج ویژگى براى دنیا ذکر شده که با مراحل پنجگانه عمر انسان مطابقت دارد: واعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ.. الحدید : 20
  19. حب الدنیا _ «إنّ حبّ‏ الدّنیا و الاموال فِتنة و مَشغَلة عن الآخرة» «حُبُ‏ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَهٍ» (کافى، ج 2، ص 130)
  20. نکته اول چشم دل - دانشهاى سودمند - تنها گوش دادن بدانش سودمند که عدالت در نیروى شنوائى است، و دانشهاى سودمند آنچه نیروى اندیشه را بکمال رساند از علم الهیات و هر چه با آن مناسب است و آنچه نیروى قوه عملیه را بکمال رساند که حکمت عملیه باشد. قوفهم أسماعهم على سماع العلم‏ النافع‏ و هو فضیلة العدل فی قوة السمع و العلوم النافعة ما هو کمال القوة النظریة من العلم الإلهی و ما یناسبه و ما هو کمال للقوة العملیة و هی الحکمة العملیة. اخلاق اسلامى-ترجمه جلد پانزدهم بحار الانوار، ص: 261
  21. اهل بصیرت کسانی هستندکه چشم بصیرت به دنیا نگاه کنند و بنگرند باطن دنیارا این نگاه که ما داریم ظاهر است ولی اهل معنی به چشم دل وبصیرت به دنیا نگاه می‌کنند. ظاهر دنیا - دنیا ظاهرش فانی واقعی نیست  کسانی هستند که با چشم بصیرت به دنیا نگاه می‌کنند این نگاه کردن ها رو با چشم بصیرت آگاهی میبخشه
  22. اون کسی که چشم به دنیا دوخته یعنی همون چیزی که ما میگیم به این معنا رحمت فوق العاده پیدا نکرده وابستگی پیدا کرده گرایش فوق العاده به این دنیا دوخته  دنیا اورا کوردل میکنه دلش کور میشه  این جایگاه یک جایگاه اول چشم دل بسته شده.
  23. نکته دوم چشم دل حقّانیت قرآن به اندازه‏اى محکم است که جاى شک ندارد و اگر کسى شک کند، با قدرى تأمّل و تدبّر، به حقّانیت آن پى مى‏برد، مگر آنکه حاضر نباشد حقّ را بپذیرد و یا تعصّب و لجاجت، چشمِ‏ دل‏ او را کور کرده باشد. چنان‏که در سوره نمل مى‏فرماید: «بَلْ هُمْ فِى شَکٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ»؛ آنان که در شک هستند، دچار کوردلى شده‏اند. با دوتا چشمات نگاه کن با سر تو مغزت چشم قلب خود را باز کن در ۸۰ سالگی یادت میاد که فلانی حرفی که در بچگی زده به تو چه بوده
  24.  چشمه زلال و گوارا ولایت - کسی زیاد به یاد خدا باشد و مانع رشد بصیرت نداشته باشد با بصیرت حرکت کند به چشمه زلال و گوارا برسد و تعبیر چشمه زلال و گوارا ولایت امام زمان تعبیر کرده اند  ان شا الله خواهد رسید. حضرت استاد فرمودند با مرحوم حضرت آیت الله ناصری رحمه الله .وقت ملاقات داشتیم آقا دیر آمندند .. سوال شد چرا دیرکردی ... فرمودند از دفن یکی از اولیاء خدا می آیم .. از اولیاء خدا که غیر مشکوف است روی سنگ درب ورودی مدر سه صدر بازار اصفهان می نشست برای ترمیم و واکس کفش مردم گفته شد کجا دفن شد فرمودند یک جای غیر ظاهر.. ایشان فرمودند همیشه در اضفهان 40 مستجاب الدعوه وجود دارد.
  25. لهو ولعب در چهار جای قرآن آمده انعام 32. وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ‏. الأنعام : 32و التوبة : 65 و العنکبوت : 64 وَ (47) محمد : 36
  26. برای بصیرت 1-باید از همه زیبایی های دنیا استفاده بهینه در سیر تکامل باید کرد ولی وابسته نباش ؛ آدم وابسته قبض است اگر خواستى پرواز کنى نباید بستگى داشته باشى. افرادى بستگى دارند. طورى باید باشد که آدم وابسته‏ نباشد. اگر وابسته‏ نبودى پرواز دارى. اما اگر اسیر شدى قبض است ،
  27.  2 لهو ولعب سوء استفاده دشمن است.-لهو ولعب در دنیا مانع رشد بصیرت است باید از تقوی استفاده کرد. سوء استفاده دشمن است برای القاب دروغین در قضیه برادران حضرت یوسف به پدرشان گفتند که یوسف را بفرست با ما بیرون برویم، «یَرْتَعْ وَ یَلْعَب» هم برویم تاب بخوریم، هم ورزش کنیم. یعنى نگفتند: بابا یوسف را به ما بده او را در چاه بیاندازیم. خوب نمى‏دهد. باید با یک القاب، لقب چه؟ لقب نیاز به قدم زدن هست. نیاز به ورزش هست. «أَرْسِلْهُ مَعَنا» ما باشیم. گفتند: «إِنَّا لَهُ ...» اینهایى که مى‏خوانم آیه‏ى قرآن است. «إِنَّا لَهُ لَناصِحُون» (یوسف/ 11) ما ناصح، نصیحت، ما خیرخواه او هستیم. «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (یوسف/ 12) ما یوسف را حفظ مى‏کنیم‏ سوء استفاده دشمن است برای القاب دروغین کرند
  28.  رغبت به دنیا-  اگر ده درجه رغبت به دنیا داشته باشی ده در جه قلبت کور می شود پیامبر اکرم النّبی «ص»: ... و من‏ رغب‏ فی‏ الدّنیا، فطال فیها أمله، أعمى اللَّه قلبه، على‏قدر رغبته فیها. الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‏4، ص: 34
  29. منافع دنیا - دنیا شناسی حضرت علی علیه السلام : چگونه از خانه‏اى سخن بگویم که آغاز آن سختى است و پایان آن فنا و نیستى میباشد، در حلال آن حساب و در حرامش عقاب هست، هر کس در دنیا خود را بى‏نیاز بداند گرفتار میگردد، و هر کس فقیر شود محزون مى‏شود هر کس در دنیا دست به کوشش بزند و مال و منال و ضیاع و عقار بدست آورد روزى از دستش میرود، هر کس از دنیا پند گیرد بینا میگردد و هر کس به منافع آن بنگرد کور مى‏شود..من أبصر بها بصّرته، و من أبصر إلیها أعمته.خطبه 82-
  30. آگاهی انسان - نگاه بابصیرت انسان را آگاه می کند – ونگاه با عدم بصیرت به انسان را گوردل می کند؛ بصر دو پایگاه دارد یک چشم ظاهری ویک چشم باطنی که چشم دل است فرحم اللَّه امرء تفکّر فاعتبر فابصر- فَأَبْصَرَ الرَّجُلُ رُشْدَه‏- ٌ فَأَبْصَرَ مَنْ أَبْصَرَ وَ اهْتَدَى مَنِ اهْتَدَى‏- فَأَبْصَرَ وَ سَمِعَ وَ عَقَلَ بِالنُّور
  31. رفیق با ولایت - عبدالکریم کفاش بازار شهر ری کفشدوزهم صحبت با حضرت امام زمان علیه السلام می نشستند و با حضرت رفیق بود خیلی چیز عجیبی داستان است که با هم صحبت می‌شود .تا به جایی رسید که حضرت فرمود نگاه به کفش من نمی کنی پاره شده جواب می دهد درخواست جدید است الان وقتش نیست ؛ اگر فرمان است جانم فدای شما و اما اگر غیر فرمان باشد چون وقت قبل از شما کفش از مردم گرفته ام برای من از کفش شما مهم تر است ، متوقف شد ایستایی نداشته باشد حرکت کند تا به چشمه زلال و گوارا برسیم و تعبیر چشمه زلال و گوارای ولایت به امام زمان برسد فرمود چون تو برای خدا کار می کنی منم رفیقتم
  32. چشم دل بیدار - دنیا گرایی دل وقلب انسان را کور می کند وانسان در زمین شیطان بازی می کند.حضرت استاد از الفیلسوف العارف، الشیخ جهانگیرخان القشقائی نزیل أصفهان المتوفى بها فی سنة 1328،  خاطره مرحوم آیت الله جهانگیرخان رو بگم ، از جهانگیرخان مدرسه صدر بازار درس می‌دادند خارج فقه می گفتند شخصیتی بود فیلسوف وعارف وارد بازار شد دوقدم راست میرفت می پرید دست چپ و دست راست این طرف اون طرف شاگرد استاد این حرکت چیه شما در بازار درست راه بروید؛ با آرامش ؛ گفت چهار قدم میرم روباه می بینم دوباره چهار قدم میرم گرگ می بینم با قدم زدن کنار می‌کشد چه کنم آدم وقتی مقام عبودیت برسد به مقام ربوبیت می رسد وقتی به مقام ربوبیت رسید پرده هاکنار میره بصیرت قلب قشنگ است چشم دل بیدار باشه اگر چشم دل کور شد انسان بیچاره می شود.
  33. تأمّل در ظاهرشدن حقیقت - و ممکن است که: معنى «رویدا یسفر الظّلام‏» این باشد که درنگ کن درنگ کردنى در آنچه مى‏گویم یعنى از براى تأمّل و تدّبر در آن. و «روشن مى‏گردد تاریکى» یعنى اگر تأمّل کنى در آن روشن مى‏گردد تاریکى و ظاهر مى‏شود حقیقت آن یا حقیقت حال. و «کان قد وردت الاظعان» بیان آن چیز باشد که گفته مى‏شود و تأمّل در آن باید کرد و مراد این باشد که: حال مردم در دنیا شبیه باشد بحال قافله که جمعى از ایشان کوچ کرده باشند و بمنزل رسیده باشند، و جمعى دیگر که کوچ نکرده باشند در عقب ایشان کوچ کنند و شتاب کنند تا زود بایشان برسند، پس مردم دنیا نیز جمعى کوچ کرده‏اند و گویا بمنزل که قیامت باشد رسیده‏اند و آنان که کوچ نکرده‏اند بشتاب مى‏روند از عقب ایشان و زود مى‏رسند بایشان، پس هر گاه تأمّل کنى درین تمثیل روشن مى‏شود تاریکى و ظاهر مى‏شود حقیقت آن یا حقیقت حال مردم و این که ایشان را چه باید کرد و این که باید که مشغول کارى شوند که بکار ایشان آید در آنجا، نه بأمور دنیا که مشرف بر کوچ از آنند، و اللّه تعالى یعلم.- سَلَکَتْ بِهِمُ الدُّنْیَا طَرِیقَ الْعَمَى -  وَ أَخَذَتْ بِأَبْصَارِهِمْ عَنْ مَنَارِ الْهُدَى-  فَتَاهُوا فِی حَیْرَتِهَا وَ غَرِقُوا فِی نِعْمَتِهَا- و اتَّخَذُوهَا رَبّاً فَلَعِبَتْ بِهِمْ وَ لَعِبُوا بِهَا-  وَ نَسُوا مَا وَرَاءَهَا-  رُوَیْداً یُسْفِرُ الظَّلَامُ - بهج‏الصباغة     
  34. رغبت به دنیا - 1-در عدم بصیرت دنیا کوره راه می شود. 2- دنیا آنها را به کوره راه می کشاند . 3- مناظر وستاره های بصیرت را نمی بینند 4- فَتَاهُوا در دنیا سر گردان است 5- دنیا را معبود خودش می گرداند 6- دنیا او را به بازی می گیرد 7- اعمال او ماده اش الشهوات است.
  35. کلیه ماده بصره در قرآن 165مرتبه در قرآن آمده است
  36. دلبستگی به دنیا -از این مبعث بدست میاوریم که رغبت به دنیا و دنیا گرایی دل و قلب انسان به کوری می کشاند ودر میدان شیطان قرار میگیرد و این مطلب قابل توجه انسان در میدان شیطان بازی می کنه و این خودش مانع رشد است.
  37. مانع رشد وعدم بصیرت - خداوند به امر برای بصیرت به همه ملائکه فرمان داد که به حضرت آدم سجده کنید سجده کردند. الله اکبر . شیطان است که مانع رشد است . استدلال کرد شیطان که ابلیس است گفت من را از آتش آفریده شده ام وانسان از از خاک آتش بر خاک من برتری دارم . از این جهت اکثر گرفتاری های ما به علت عدم شناخت دنیا پرستان است .
  38. دنیا خودش را به تو معرفی کرده - حضرت امیرالمومنین علیه السلام دنیا خواهان را تعبیر میکنند به حیوانات درنده به حیواناتی که هم دیگر راشکار میکنند اگر برتر باشد زیر دستان کوچکش را می دره میخوره میبلعه در تعریف دنیا میگن اینه در دنیا چه آرزو هایی دارد ؛ مواظب باش گول عاشقان دنیا و مبارزه آنها را بر سر دنیا نخورى، زیرا این مطلب را خدا به تو خبر داده، دنیا هم خودش را به تو معرفى کرده است و بدیهاى خود را آشکار ساخته است. جاى تردید نیست که دنیا طلبان همانند سگهاى پارس کننده و حیوانات درنده هستند، بعضى بر بعض دیگر حمله میکنند و نیرومند ذلیل را مى‏خورد و بزرگ بر کوچک غلبه مى‏نماید. دنیا طلبان همانند حیوانات عقال (دست یا پا بسته) شده و باز هستند. عقال شده‏ها راه را بدست نمى‏آورند و در مسیر گمراهى مى‏روند. ترجمه‏نهج..(زمانى)
  39. عدم بصیرت - این است که انسان در جامعه نگران میشه. ولی مسلمانان باید قبل از تهاجم‏، آمادگى علمى و قدرت پاسخ گویى شبهات آینده را داشته باشند. «سیقول السّفهاء» یعنى در آینده، بى‏خردان شبهاتى طرح خواهند کرد، شما باید آماده باشید.. البقرة : 142 سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتی‏ کانُوا عَلَیْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیم‏
  40. اهل بصیرت - آنان که سخن را با دقّت مى‏شنوند و بهترین آن را پیروى مى‏کنند، آنانند که خداوند هدایتشان نموده و آنانند همان خردمندان. الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ « الزمر، 18»

40- درس بصیرت در همه زمانه ومکانها - تنها کسى مى‏تواند پرچم رهبرى را حمل کند که اهل‏ بصیرت‏ و پایدارى و علم و دانش باشد.- کسى که اهل‏ بصیرت‏ باشد، مى‏تواند از همه‏ى زمانها و مکانها درس بگیرد. «الیل والنهار ... لُاولى الابصار» و «لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصبر و العلم بمواقع الحق»  اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۲۹
ارديبهشت
  1. یا بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم جلسه 27 -16/2/1402
  1. موانع بصیرت : موانع بصیرت چیست؟
  2. هوی پرستی - حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: من براى دو چیز بر شما هراسانم: یکى پیروى از هوا و هوسها و دیگرى آرزوهاى طولانى. «فامّا اتّباعُ‏ الهَوى‏ فَیصُدُّ عن الحقّ و امّا طول‏
  3. هدایت، با هوا و هوس سازگار نیست. -کسى‏که تسلیم حقّ نباشد، مستکبر است. - هوا پرستى، انسان را تا پیامبرکشى پیش مى‏برد. «فَرِیقاً تَقْتُلُونَ‏» البقرة : 87: ٌ بِما لا تَهْوى‏ أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُم‏ .
  4. منحرف از حقّ - از هوسها پیروى نکنید که در نتیجه از حقّ منحرف شوید و عدول کنید. - پیروى از هواى نفس مانع اجراى عدالت است و ملاحظه فامیل و فقر و غنا نشانه‏ى هوى پرستى است. «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‏ أَنْ‏ تَعْدِلُوا».. النساء : 135
  5. ریشه‏ى تکذیب و کشتن انبیا، هواى نفس بنى‏اسرائیل است. «بِما لا تَهْوى‏ أَنْفُسُهُمْ‏ فَرِیقاً کَذَّبُوا».. المائدة : 70
  6. در روایات مى‏خوانیم که امام باقر علیه السلام فرمود: ما اهل بیت رسول‏اللَّه صلى الله علیه و آله، بقیه ذرّیّه ابراهیم هستیم که دل‏هاى مردم به سوى ما گرایش دارد، سپس این آیه را تلاوت فرمودند: رَبَّنا إِنِّی‏ أَسْکَنْتُ‏ ... فَاجْعَلْ‏ أَفْئِدَةً مِنَ‏ النَّاسِ‏ تَهْوی إِلَیْهِمْ – _ ابراهیم 37-:
  7. اخلاص، انسان را در برابر بادها و طوفان‏ها بیمه ونداشتن اخلاص انسان را در مسیر طوفان‏ها قرار مى‏دهد. - وْ تَهْوی بِهِ الرِّیحُ فی‏ مَکانٍ سَحیق‏- الحج 37.
  8. * هواپرستى، مانع قضاوت عادلانه است. رهبران و داوران جامعه باید از هواى نفس دور باشند. هر چه در برابر حقّ قرار گیرد، هوى و هوس است. خطر قضاوت، دورى از حقّ و توجّه به هواهاى نفسانى است. همه انسان‏ها حتّى انبیا در معرض دام هوس هستند که از طریق هشدارهاى الهى مصون مى‏مانند. - هوى پرستى با انحراف مساوى است. - هوى پرستى و فراموش کردن روز قیامت، خطراتى است که حاکمان جامعه را تهدید مى‏کند. ًسبب انحراف از راه خداست.وعدم بصیرت - خَلِیفَةً ... فَاحْکُمْ‏ ... لا تَتَّبِعِ‏ الْهَوى‏.ص 26- ِّ
  9. انسان عذرى ندارد.- خداوند، بر همه اتمام حجّت کرده است و پس از آمدن وحى، دیگر انسان عذرى ندارد. - ارشاد و هدایت، از شئون ربوبیّت است. «مِنْ‏ رَبِّهِمُ‏ الْهُدى‏»- هرگاه راه‏هایى را محکوم مى‏کنید، راه حق را ارائه دهید. «جاءَهُمْ‏ مِنْ‏ رَبِّهِمُ‏ الْهُدى‏»- راه علم و راه وحى، حق است. سُلْطانٍ‏ ... مِنْ‏ رَبِّهِمُ‏ الْهُدى‏ ولى سلیقه‏هاى شخصى «أَنْتُمْ‏» و نیاکان «آباؤُکُمْ‏» و راه ظنّ و گمان «إِلَّا الظَّنَ‏» و راه هوى و هوس «تَهْوَى‏ الْأَنْفُسُ‏» همه باطل‏اند. - رها کردن هدایت الهى «مِنْ‏ رَبِّهِمُ‏ الْهُدى‏» و به سراغ آرزوهاى خیالى رفتن محکوم است. «أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى»
  10. راه علم و راه وحى، حق است. سُلْطانٍ‏ ... مِنْ‏ رَبِّهِمُ‏ الْهُدى‏ ولى سلیقه‏هاى شخصى «أَنْتُمْ‏» و نیاکان «آباؤُکُمْ‏» و راه ظنّ و گمان «إِلَّا الظَّنَ‏» و راه هوى و هوس «تَهْوَى‏ الْأَنْفُسُ‏» همه باطل‏اند. ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‏ -قرآن به ما هشدار می دهد که پیروی از هوی نفس انسان را به ضلالت سوق می دهد !- النجم 23-
  11. توجه به تاریخ و سرنوشت آنهایی که دنبال هوای نفس رفتند ! - از تاریخ‏ وسرنوشت‏ دیگران عبرت بگیریم. فَانْظُرْ ... عاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ‏ - آگاهى بر تاریخ‏ وسرنوشت‏ مخافان انبیا، لازم است. فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ ..
  12. 1-از عاقبت و سرانجام دیگران‏، عبرت‏ بگیرید. «کَما سُئِلَ مُوسى‏»
  13. 2- از تجربیّات تلخ دیگران‏، عبرت‏ بگیریم. «وَ کَمْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها»
  14. 3- از تاریخ و سرنوشت دیگران‏ عبرت‏ بگیریم. «کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ»
  15. 4- از مجرمین وسرنوشت دیگران‏ عبرت‏ بگیریم. فَانْظُرْ ... عاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ‏
  16. 5- از گذشته گان  و سرنوشت دیگران‏ عبرت‏ بگیریم. «فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِینَ»
  17. 6- از تکذیب و هلاکت دیگران‏ عبرت‏ بگیرید. «لَآیَةً»
  18. 7- ازمحارب‏با خدا عبرت بگیریم - جمعى از مشرکان مسلمان شدند و به مدینه آمدند، ولى آب و هوا به آنان نساخت. رسول الله (صل الله علیه وآله) فرمود در منطقه بیرون مدینه که شتران زکاتى را نگهدارى مى‏کردند بروند تا از آب و هوا و شیر تازه بهره‏مند شوند. آنها رفتند و بهبود پیدا کردند، لکن به جاى قدردانى چوپان‏هاى مسلمانان را گرفتند و دست و پا بریدند و چشم آنها را از بین بردند و شتران را غارت و از اسلام بیرون رفتند! رسول الله(صل الله علیه وآله) دستور دستگیرى آنها را صادر فرمودند: آنها را دستگیر و مقابله به مثل کردند؛ یعنى: چشم آنها را کور و دست و پاى آنها را بریدند تا دیگران‏ عبرت‏ گیرند. آیه فوق نازل شد، که جزاى کسانی که به روى مردم اسلحه مى‏کشند و تهدید مى‏کنند 4 عمل است. َ یُحارِبُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الارْضِ فَسادا مایده 33
  19. هوی پرست – تمام چراغهای هدایت را در درون خود خاموش کرده است اختیارا - البقرة : 7 خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم‏ در این موضوع ختم  5 مورد در قرآن آمده
  20. فرا افکنی انسان به جایی میرسد که هوای نفس خود را به جای خدا معبود قرار می دهد ! بگو: اى مردم! اگر از (درستى) دین من در شک و تردیدید، پس (بدانید که من) کسانى را که شما به جاى‏ خدا مى‏پرستید، نمى‏پرستم، بلکه خدایى را مى‏پرستم که جان شما را (در وقت مرگ) مى‏گیرد و مأمورم که از مؤمنان باشم. فَلا أَعْبُدُ الَّذینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّه‏...(یونس 104)
  21. تا این جا نمونه های قرآنی در فرافکنی و هوی پرستی آورده شد.که از موانع بصیرت است.  
  22. باید دانست دلی که باید درش فرمان خدا موج زند فرمان خدا را رها کند وبه هوای نفس اماره عمل نماید واز اطاعت خدا سر باز می دارد ! از موانع بصیرت وظلم است. - ظلم، مانع‏ بصیرت‏ و سبب محروم شدن از الطاف الهى است. «إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»
  23. قرآن می فرماید ازموانع بصیرت. اى انسان‏ها! آیا از شما پیمان نگرفتم که از شیطان اطاعت نکنید که او براى شما دشمنى آشکار است و اینکه تنها مرا پرستش کنید که این صراط مستقیم است. أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین‏ ٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» یس : 60  
  24. ازموانع بصیرت - در جاى دیگرى مى‏خوانیم: در آن روز قیامت ، شفاعت هیچ کس سودى نمى‏بخشد جز کسى که خداوند به او اجازه داده و به گفتار او راضى است. - یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلا- طه : 109.
  25. در امر بصیرت وموانع آن - عشق‏ها، دوستى‏ها و اطاعت‏ها باید حدّ و مرز داشته باشد. هر نوع نظام، قطب، مراد، مرشد، چه اطاعت تشکیلاتى و چه اطاعت حزبى و . اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُون . التوبة : 31...،
  26. در همه امورو تصمیم گیری ها شخص بصیر در زندگی اش اگر سرچشمه‏اش وحى و امر خدا ملاک نباشد، شرک است. اتَّخَذُوا ... أَرْباباً مِنْ‏ دُونِ‏ اللَّه
  27. نقل قول حضرت امیر المومنین در جنگ بدر خوابشان برد حضرت را دیدند فرمودند یا هو من لا اله الا الله‏- در ‏تجلی هوای پرستی هوای نفس به بت پرستی ختم گردد..
  28. جمع بندی  1-معبود چیزی جز خدای یکتا نمی تواند باشد؛ 2- عدم اطاعت از خدا اگر صورت بگیرد باید فاتحه رستگاری خوانده شود!3-اگر اینها که دنبال هوای نفس می روند از خدا دور شوند به خود شان واگذار می شوند !4-  نفس پرستی عنصر خطر ناک است !
  29. مبعودی مبقض تر از هوای نفس وجود ندارد. ما عبد تحت السماء الله ابغض الی الله من الحصوره آدرس یافت نشد
  30. دشمن‏ترین دشمن تو نفس تو است که در بین دو پهلوى تو است‏ بحار ج 5 جزء دوم صفحه 40 به نقل از على (علیه السلام) عدة الداعى‏. اعدى عدوّک‏ نفسک‏ الّتی بین جنبیک..شعر شاعر است که .. بهر انسان نیست چیزى سختر..... دشمنى دشمن‏تر از نفس بشر
  31. هوای نفس انسان را از عوج عزت به ذلت ودرمانگی می کشاند. ذلّت و بیچارگی: وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤبِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِ‏آیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُون‏ بقره/ 61.
  32. باید نتیجه گرفت - در این بحث باید نتیجه گرفت که ضد ارزش ها درسایه هوای نفش رشد می کند ! در انقلاب اسلامی ما رشد فزاینده: با داشتن بیشترین دشمن‏ و ضربات فراوان، بیشترین رشد را در طول عمر خود داشته است.
  33. اگر دستمان را در خانه خدا دراز وگردنمان را کج کنیم که خدایا دستمان خالیست شرمنده ایم عنایت فرما؛ خود بینی اولین شاخه های هلاکت است؛ خدا هر کارى بخواهد بکند، مى‏کند. حالا که خدا هر کارى بخواهد بکند، مى‏کند. ماجراى طوفان شن در طبس را به یاد مى‏آورید که چه طور وحشت را به جان طاغوتیان افکند؟ خدا هر کارى بخواهد بکند، مى‏کند. در خانه‏ خدا برویم، خدایى که با یک موسى و یک عصا چنین کارى مى‏کند و لذا مى‏گویند که خدا سبب ساز است و خدا سبب سوز است. آتش سبب سوختن است اما ابراهیم که در آتش مى‏افتد، خدا این سبب را مى‏سوزاند، یعنى جلوى سوزاندن آتش را مى‏گیرد. اینجا سبب سوز است. یک چیزى سبب ساز است، شن به درد هلیکوپتر نمى‏خورد اما خدا شنهاى طبس را به جان هلیکوپتر سبب قرار مى‏دهد
  34. حضرت امام رحمته الله علیه سر به سجده می گذاشتند وبا خدا راز ونیاز داشتند که خدیا من هیچ ندارد! هندوانه آوردند برایشان پاشدند نخوردند فرمودند من نفس خودم را گول بزنم به شیرینی هندوانه !
  35. از هوای پرستی است - در نحج البلاغه 20 مورد هوای نفس آمده بحث : المالَ‏الشهوات صبحی الصالح  وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )الْمَالُ مَادَّةُ الشَّهَوَات‏ ریشه هوای پرستی است وریشه هوای پرستی شهوت است که انواع دارد جنسی ؛ علمی ؛ پست و ریاستی ؛ که از هوای پرستی است؛ حکمة 58-
  36. باید پرهیز از هوای پرستی وآرزوهای دراز داشته باشیم ! - آرزوهاى‏ دراز انسان را غافل مى‏کند بعضى اوقات آرزوها «یُلْهِهِمْ الْأَمَلُ» (حجر/ 3) سوره حجر آیه 3 یعنى آرزو دارد، که این آرزوهاى دراز هم انسان را پیر مى‏کند. چه دخترانى که دوره دبیرستان خواستگار داشتند، پیش دانشگاهى خواستگار داشتند، سال اول دانشگاه خواستگار داشتند. این دختر آرزو داشت بگذار لیسانس بگیرم در عوض خواستگار دکتر برایم مى‏آید. حالا فوق لیسانس است و دیگر کسى نمى‏آید. «یُلْهِهِمْ الْأَمَلُ».
  37. اى مردم همانا بر شما از دو چیز مى‏ترسم:  هوا پرستى و آرزوهاى طولانى.  امّا پیروى از خواهش نفس، انسان را از حق باز مى‏دارد، و آرزوهاى طولانى، آخرت را از یاد مى‏برد.  آگاه باشید دنیا به سرعت پشت کرده  و از آن جز باقى مانده اندکى از ظرف آبى که آن را خالى کرده باشند، نمانده است.  بهوش باشید که آخرت به سوى ما مى‏آید، دنیا و آخرت، هر یک فرزندانى دارند. بکوشید از فرزندان آخرت باشید، نه دنیا،  زیرا در روز قیامت، هر فرزندى به پدر و مادر خویش باز مى‏گردد. امروز هنگام عمل است نه حسابرسى، و فردا روز حسابرسى است نه عمل. خطبه 42 بعد از جنگ جمل در مسجد کوفه حضرت آقا جانم امیر المومنین می فرمودند : وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَتَزَوَّدُوا فِی الدُّنْیَا مِنَ الدُّنْیَا مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَکُمْ غَدا . خطبة 28
  38. درمفاتیج الجنان حاج عباس قمی می فرمایند:
  39.  آقا جانم امیر المومنین علی بن ابیطالب (علیه السلام)- در مورد نمازهاى پنجگانه، زکات، روزه، حجّ و جهاد، امام همه را به زیباترین وجه به جا مى‏آورد و حالاتش در عبادت و خشوع، و خوف‏ خدا بسیار عجیب بود و جز پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم کسى به او نمى‏رسید، تا آنجا که فرمود: نشستن من در مسجد، نزد من دوست داشتنى‏تر از بهشت است، چرا که لذّت بودن در بهشت براى رضایت خاطر نفس‏ است ولى نشستن در مسجد براى کسب رضایت خداست.
  40. درعدم بصیرت تملق است  فرمودند: به خودت توجه کن، کثرت تملق مرا در معرض بدگمانى قرار میدهد، هر گاه مشاهده کردى برادرت مورد اعتماد میباشد از تملق دست بردار و حسن نیت داشته باشى - گروهى امیر المؤمنین علیه السّلام را مدح کردند، آن حضرت فرمودند: بار خدایا تو میدانى من چگونه میباشم و خودم نیز از آنها بهتر خود را میشناسم، (وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِی وَجْهِهِ فَقَالَ) اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا یَعْلَمُونَ... بحث : نفسی‏ ...عبده حکمة 99
  41. درخطبه متقین - نفس او در زحمت‏ - مردم از او در راحت‏ - خود را براى آخرت به سختى مى‏اندازد - مردم را در آسایش قرار مى‏دهد «نفسه منه فى عناء و الناس منه فى راحة ا تعب نفسه لا خرته و اراح الناس من نفسه» ترجمه: نفس او در سختى، و مردم از او در آسایشند، نفس خود را براى آخرت خویش به تعب افکنده و مردم را از خود در راحتى قرار مى‏دهد. نفس‏ همام عما ورد علیه من خوف‏ الله و رجائه و أیضا فإنه ع کان متصفا بهذه الصفات لم یفقدها حتى یتحسر على فقدها. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۲
اسفند

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. جلسه 27 پیرامن عوامل رشد بصیرت موضوع بحث امروز فسخ بصیرت ؛ بی بصیرتی ؟
  2. عدم بصیرت : قسمت دوازدهم خطبه حضرت زهرا علیها السلام  راجع به همین موضوع است که قابل بحث است عدم بصیرت
  3. عدم بصیرت در قرآن : الأعراف : 179 وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون‏
  4. ابزار بصیرت قلب درقران آیه های عجیب و غریبی دارد مطرح می کنم خداوند  در آیات متعددی در قرآن همه آنچه را که یک انسان نیاز دارد همه را در اختیارش گذاشته وآنچه که عامل سعادت انسان است که با آن به تکامل انسان که با آنها به مقام عالی میرساند قرآن مجید ذکر کرده .
  5. کمال انسانیت - علتش این است که جامعه  در جریان روشد استفاده از مداد ها را در وسیله ایجاد بصیرت بکار می بندند چشم دل راهم نیز به کار برد؛ وانسان را به سمت کمال انسانیت سوق دهد.
  6. درعدم بصیرت دو گروه درآخرآیه مطرح است لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها اول آنهایی که اهل دوزخ هستند نامزدی خودش را به جهنم دنیا وآخرت اعلام کردند؛ دوم آنهایی که اهل بهشت نامزدی خودش را به بهشت دنیا وآخرت اعلام کردند و اهل عهد و میثاق زندگی خودشان را تنظیم می کند؛
  7. عدم بصیرت - برای افرادی که بصیرت ندارند به دوصفت اشاره می کند صفت عدم بصرت1- افرادی که بصیرت ندارند چشم دارند اما درک قلبی ندارند تفقه نمی کنند اهل بصیرت هم نیستند،
  8. امام علیه السلام می فرمایند کسی که با آیین نامه کلید بصیرت در راه دین آشنا بشه راه دین را پیدا بکند این شخص اهل بصیرت است تَفَقَّهْ‏ فِی‏ الدِّینِ‏ فَإِنَّ الْفُقَهَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاء .. َ تَفَقَّهْ‏ فِی‏ الدِّینِ‏، وَ عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَکْرُوه ؛  اما اگر قلب دارد ولی درک  ندارد لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها  چشم را خدا به او داده است نگاه میکند ولی درک  و ژرف وعمق نگری ندارد. قوله آقا جانم امر المومنین روح البصر لا یبعد ان یکون خبر انّ مع کلمة اللّه و روح الحیوة بدل من روح البصر و المراد منه روح الایمان التی تکون مع المؤمن اذ المؤمن به یکون بصیرا و حیّا فى الحقیقة ..مصباح‏البلاغة 
  9. صفت عدم بصرت 2- خداوند به او جشم داده نگاه داده که مومن واهل دل عمیق نگاه بکند ولی چشم بصیرت ندارد؛ امیرالمومنین در خطبه 76 میفرماید یا بنی اهل بیت چه کسانی هستند .

مومن واهل بصیرت فردی است که عمیق نگاه می کند در نهج البلاغه مولی ما آقاجانم می فرماید : قلب مصحف بصر دل کتاب چشم است می بیند نقش ولایت را ولی خلاف عمل می کند.  

  1. عدم بصیرت اگرچه به چشم ظاهر می بیند ولی بر خلاف ظاهر این نگاهش قدم بر می دارد یعنی با بینایی اش هم مخالفت می کند با عقل واندیشه و در مسیر صحیح به کار نمی بندند  نظم ونظام را با بینایی خود می بیند وعمل نمی کند برخلاف نظام طبیعت حرکت می کند
  2. عدم بصیرت 3- گوش به آدم داده شنوایی پچیده ای دارد ولی خلاف عمل می کند :نهج البلاغه دارد. رحم اللّه امرأ سمع حکما فوعى،. صفات بنده پرهیزکار ..خدا رحمت کند کسى را که چون سخن حکیمانه بشنود، خوب فرا گیرد، و چون هدایت شود بپذیرد، از گناه بپرهیزد، همواره اغراض دنیایى را از سر دور کند،  لکن درعدم بصیرت در شنوایی حرف حق را در جوامع وجامعه ما کم نداریم وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها .. که درامر قضایی 16 میلیون پرونده داریم .
  3. درصفت سوم عدم بصیرت یعنی اینکه خداوند به ایشان گوش داده است که حق حرف حق را بشنود ولیکن ایشان خلاف می کند به این جهت هم هست که در دادگستری ما ۱۶ میلیون پرونده است چون نمی خواهد بشنود نمی خواهد تدبرو تفکر خدا دادی داشت باشد به نزد آقا گفتم مطالبات شما را در کمیسیون ما آنرا قانون کردیم و من خواهشم این است که بگوییم انجام دهند طرف دست به سینه گذاشت گفت چشم آقا وقتی بیرون آمد خلاف آن را عمل کرد
  4. مطلب حق را نمیخواهد مطرح شود نمیخواهد بشنود حرف حساب را واگر گوید چشم به چشم دل نمی گوید در اینجا مهم است یعنی تبخیر چشم ؛ گوش ؛ عقل ؛ قکر؛ تفکر؛ وتأمل‏؛ که مولی آقا جانم گوید حرف حق تلخ است.
  5. تبصره عدم بصیرت: شیطان قلب ؛ چشم ؛ گوش ؛ علوم شناختی انسان را تسخیرمی کند عقل وقلب  جوارح واعضاء تسخیر شد در اختیار شیطان قرار میگیرد؛ آیات وروایات آمده دراختیار گرفتن شیطان در هرکاری که انجام می دهد.
  6. اعضاء و جوارح دراختیار شیطان - آنها که درعلوم شناختی کارکرده اند میفرمایند ؛ درعلوم جدید علوم شناختی عقل و قلب واعضاء و جوارح در شناخت وبصیرت انسان سهم به سزایی دارد ولی تبدیل وتبخیرشیطان شده است وقتی که شیطان قلب او گوش او عقل و اندیشه  او را در اختیار گرفت بصیرت انسانی را هم از او خواهد گرفت
  7. شیطان اداره می کند؛ در اینجا یک مطلبی هست که گوش ؛ چشم ؛ عقل ؛ قلب ؛ علوم شناختی قلب ؛علم ؛ درک ؛  اعضا و جوارح ؛ اعضاء تنها تسخیر شیطان شده است شیطان قلب و اندیشه و را در نظر گرفته و اداره می کند؛
  8. عدم بصیرت4- درمسیر قلب را هم مطرح کرده لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها شیطان می تواند اراده تصمیم انسان را به دست بگیرد انسان که خلیفه الله است فرمانبرشیطان می شود دراوج غفلت و عدم بصیرت  ازهر حیوانی پست ترهستند؛آنها که درعلوم شناختی کارکرده اند میفرمایند ؛ درعلوم جدید علوم شناختی عقل و قلب و اعضا و جوارح در شناخت وبصیرت انسان سهم به سزایی دارد ولی تبدیل وتبخیر شیطان شده است وقتی که شیطان قلب او گوش او عقل و اندیشه  او را در اختیار گرفت بصیرت انسانی را هم از او خواهد گرفت أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون‏ انسان که خلیفه الله است چوحیوان می شود؛ و گاهی ازحیوانات پستر می گردد؛ حیوانی که تربیت شده باشد کارهای پسندیده انجام دهد ولیکن آنهایی که به خط شیطانی حرکت کنند به کشتن و تعدی حیوانی سوق پیدا خواهند کرد ودلیل این خلاف عمل کردن این است که نسیم آزادی که انسان دارد حیوان ندارند؛ انسان درد دارد انسان عقل دارد انسان وجدان دارد به جایی برسد که بجز خدا نبیند؛
  9. 5- نکته اول نداشتن بصیرت عامل چه چیز است ؟  آن کسی که اهل بصیرت نیست با طرح و برنامه شیطانی که کشیده است بر طبق برنامه وطرح ونقشه در میدان دشمن عمل می کند
  10. نکته دوم اینکه این انسان مامور است از طرف شیطان در خانواده در فرهنگ در حوزه امور اجتماعی درهرجا که می تواند در فرهنگ در حکومت یک شبکه داشته باشد تصمم سازی وامیال خود را طبق برنامه عمل کند که از خود اراده ندارد
  11. نکته سوم  لیکن در برنامه و امور امیال خود که ماموریت شیطانی است موفق نمی شود وهرچه بگذرد هلاکت خودش نزدیکتر می کند در مسائل تاریخی واموراجتماعی می توانید ان مطلب را ملاحظه فرمایید،
  12. نکته چهارم علت بی بصیرتی دو چیز است یکی غفلت یکی جهل که چند جمله مختصرعرض کنم خلاصه مطلب و بعداً مفصل توضیح خواهم داد در این مطلب چندین حدیث  داریم
  13. حدیث اول از نظر رسول اکرم صلی الله علیه و آله : من نسى اللَّه سبحانه أنساه اللَّه نفسه و أعمى‏ قلبه‏.بدترین کوری کدام کوری که چشم دارد ولیکن تفکر و اندیشه را از دست  داده 
  14. حدیث دوم  قال رسول الله صلی الله علیه و آله  : انسان طبیعتا کورنیست آنکه چشم ندارد بلکه کور آن کسی است که قلبش برداشت  ندارد خیلی ها چشم دارند ولی چشم دل ندارند.435 «ذهاب البصر خیر من عمى البصیرة» کورى چشم بهتر از نداشتن بصیرت است نهج‏السعادة . و .تستقبل بها بصرا او تستفید بها علما، فان البصر باب الاعتبار. نهج‏السعادة و من کلام له علیه السّلام فی أنّ الدنیا عند أهل البصر و البصیرة دار صدق و نجاة ؛ مفتاح‏السعادة
  15. آیه القرآن عدم البصیرة فى امر الدّین و الدّنیا وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ (الاسراء 72) إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً
  16. غررالحکم : من لازم عدم البصیرة و الجهل، و الأخرى من لازم الجهل المرکّب.حدیث نگاه با چشم سودی به شما نمی رساند بلکه درد جدیدی برای شما ایجاد می کند یک بازاری کلاه ۱۶۰ نفر را برداشته گفتند این آدم خوبی بود ولیکن و بصیرتش را از دست داده ؛ بدون هیچ سندی مدرکی کلاه دیگری بداشته   
  17. عدم بصیرت - از امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند «فقد البصر أهون من فقد البصیرة» از دست دادن بینائى آسانتر است تا از دست دادن بینش نداشتن چشم راحت تر از نداشته بصیرت است. یک فرهنگی در نایین بینایی خود را از دست داده براثر شکنجه سائک در زژیم گذشته اطوی داغ روی صورت اووآتش سیگار در چشم او کورشده آزهمان زمان ولیک دل وقلب روش وروحی سرشار از بصیرت دارد.واهل عبرت شده است. پس فقدان بصیرت فقد البصر أهون من فقدان البصیرة . از دست دادن چشم، بهتر است از فقدان بصیرت. زیرا که نداشتن چشم بغیر ضرر دنیوى ندارد و نداشتن بینائى باعث ضرر أخروى گردد. نداشتن بینایی چشم کور باشد انسان چشم بینا نداشته باشد ولی دل بینا داشته باشد آسان تر است ازنداشتن دل بینا
  18. درغررالحکم قال علی علیه السلام : خیرالعمل بصیرت ؛ خیلی نعمت بزرگی است این بصیرت نداشته باشد  کمی بصیرت داشته باشد عاقبت به خیر می شود
  19. عدم بصیرت : حدیث 65-66  خیلی از گرفتاری های ما به علت عدم بصیرت حدیث دیگر نامه 31- 41 – 42- یک مقدمه دارد نامه سی و یکم مبارزه با جهل و بی بصیرتی است حضرت می فرمایند به امام حسن مجتبی یا بنی : فإن أشکل علیک شی‏ء من ذلک فاحمله على جهالتک به، فإنّک أوّل ما خلقت خلقت جاهلا ثمّ علّمت، و ما أکثر ما تجهل من الأمر، و یتحیّر فیه رأیک، و یضلّ فیه بصرک، ثمّ تبصره بعد ذلک، اگر در حوادث روزگار مشکلی برای پدید آورد اظهار نظر نکن ، اگر چیزى بر تو مشکل آید آن را بر نادانى خود حمل کن، زیرا تو در آغاز آفریدنت نادان بودى سپس دانا شدى.
  20. گفتن لا ادری نصف العلم ؛ اگر نمی دانی سؤال کن سؤال روش یاد گرفتن علم است حضرت می فرمایند که اگر گرفتار می شوی به اثر بی بصیرتی است. موضوع مهمی به فرزند مطرح می کنم  درعالم مسائل جهانی و حوادث اظهارنظرنکن وقتی به دنیا آمدی چه چیز می دانستی حالا هم بگو نمیدانم بعد روزی که دانش را یاد گرفتی دانایی کسب کردی اهل بصیرت شوی
  21. علت بی بصیرتی - خطبه 127تحلیل بی بصیرتی چه می شود که که انسان بی بصیرت میشود آدمهای بی  بصیرت گرفتار یک مسائلی هستند که از دفتر مسلمین خارج می شوند و أقام حقّ اللّه فیهم، و لم یمنعهم سهمهم من الإسلام، و لم یخرج أسماءهم من بین أهله، ثمّ أنتم شرار النّاس ، و من رمى به الشّیطان مرامیه، و ضرب به تیهه.این خطبه را در رابطه با خوارج نهروان چند استدلال می کند اگر من کافر شدم پس همه مسلمین رسول الله کافرشده اند  شما خوارج  بدترین مردم هستید درپایان عامل دست شیطان وعامل گمراهی این وآن مباشید که این مطلب ازمضرات زمان ما وجامعه ماست ؛1 یک بدترین مردم؛  2دو آلت و ابزار دست شیطان 3سه عامل گمراهی جامعه را خطبه  ۲۲۷در نهج البلاغه تبیین کردند؛
  22. تبین این مطلب چرا بی بصیرت شدند ؟ منحرف است  1- فرد بی بصیرت ابزارآلت دست شیطان است ؛ ابوملجم مرادی اهل یمن است ؛ علماء یمن جمع شدند جهت تبریک گفتن به ولایت امیرالمومنین در روز عید غدیر دربین خودشان 70 عالم شایسته انتخاب کردند ؛ برای تبریک گفتن به ولایت امیرالمومنین علیه السلام اینها 70تفرهم جمع شده اند بحث کردند بین خودشان ۷ نفررا انتخاب  کردند؛ واین 7نفر یک فرد برجسته از نظر علم وکمال دربین  هفت نفر را انتخاب کردند برای تبریک عید غدیر و ولایت آقا امیرالمومنین که اهل سخن باشد ؛ وآن فرد ابوملجم مرادی بود ؛ وقتی که ابوملجم مرادی آمد خدمت آقا وصحبت کرد و ولایت حضرت را از طرف علماء یمن به حضرت ابلاغ وعرض ارادت کرد تمام شد؛ حضرت فرمودند تو قاتل من هستی سخنرانی کرد برای ولایت آقا امیرالمومنین؛ حضرت فرمودند تو قاتل من هستی چرا چون دین باوری نداشت؛  
  23. عدم دین باوری وعدم بصیرت : من شاهد آمدن شاه بودم در قم  روز عاشورا شاه آمد در مدرسه مطهری با کفش ازروی فرش آمد روی صندلی نشست یکی از آقایان ملبس ده کلمه خیر مقدم برای شاه گفت که هفت بار لفظ آریامهر را بکار برد ما خیلی باید حواسمان را جمع کنیم آن زمان تبریک قاتل واین زمان اینطور؛ اگر نمی‌دانم بگوید نمی دانم راحت‌تر است قضاوت بی جا نکنیم بگویم نمی دانم اما اگر اظهار نظر کنی بر گردنت است ثمّ أنتم شرار النّاس ، و من رمى به الشّیطان مرامیه،
  24. عدم بصیرت : درفتنه های متعدد چون فتنه نوژ و 88 . و. و. فتنه اخیر که ما پشت سر گذاشتیم عامل بی بصیرتی گروهی در جامعه است. درماه دوم بسیاری آنهایی را که گرفتن از اراذل و اوباش بودند وام گیر وعامل گمراهی جامعه که دردو مسیر حرکت می کنند برنامه ریزی و هدف گذاری وعمل می کند ،
  25. عدم بصیرت درجهل وجهالت - خطبه  ۵۸ امیرالمومنین خوارج حافظ قرآن بودن بودند  زاهد بودند واهل عبادت وعابد بودن  امام می فرماید : «اصابکم حاصب و لا بقى منکم آبر، ابعد ایمانى بالله و جهادى مع رسول اللّه صلّى اللّه علیه أشهد على نفسى بالکفر لقد ضللت اذا و ما انا من المهتدین.» یعنى: طوفانى سنگباران شما را بگیرد و توطئه‏گرى از شما باقى نماند، آیا بعد از ایمان به خدا و بعد از جهاد کردنم در راه توحید در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه وآله) ، بگویم کافر شده‏ام اگر چنین گویم گمراه شده و از اهل هدایت نیستم، عجبا آن ناکسان بیحیائى را به کجا رسانده‏اند خدایا آن بزرگوار چه آدم پربلائى بود که گروهى او را خدا خوانده و گروهى کافرش گفتند ؛ مبارزه با فرهنگ جهل و جهالت بسیار سخت است
  26. بی بصیرتی - حضرت نوح چقدر زحمت کشید پیامبر اکرم ۲۳ سال آمد ؛ در رکاب پیامبر شمشیر زدند با احساس ما جهلوا عبادت کردند ؛ امیرالمومنین با خوارج می جنگید ، آنها که مبارز بودن در رکاب پیامبر جانشینی پیامبر را تایید کردند گفتندعلی را قبول ندارم ؛ عالمانه هم میگویند با دانش هم میگویند ؛  انیجا دین باوری را میخواهد بصیرت می خواهد ؛ مقابله با جهل سخت است سخت است واقعا جای تاسف است بی‌بصیرتی ابزار دشمن است
  27. قرآن چه میخواهد بگوید الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن..ولایت پیامبر اکرم است قرآن از خدا به سرپرستی  پیامبر وعلی محوریت توحید ؛ وبخن بخن های روز غدیر؛ چرا قبول نکردند به خاطر بی بصیرتی است واین بی صیرتی ابزار دشمن است ؛ اگر بهت رسید نگرانی عاملش درون تشکیلاتی است آقا حافظ قرآن بودند عابد بودند می‌شناختند پیامبر را می شناختند علی را ولی چون بصیرت نداشندعمل خلاف کردند؛  فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن ؛ چون در هر دو، احتمال مقاومت، مقابله، بهانه‏گیرى و شایعه پراکنى از سوى دیگران مى‏رود.
  28.  باید از خدا بترسید ما هم در این زمان دشمن داریم دشمن کاری نمی‌تواند بکند ما اگر بصیرت این داشته باشیم ان همه مدرس و دانشگاها مدارس قم آنهمه مدرسه و مساجد بعد ازنمازیک نفرالله اکبر می گوید فورا میگویند آقا می خواهیم نماز بخوانیم سیاسی اش نکن ؛ آقا بحث سیاسی نکنید ؛ اگرامامت و ولایت ؛ ولی امر مسلمین درداخل کار نمود از خارج کاری نمی تواند بکند آنچه که ما ضرر می بینیم بی‌بصیرتی داخلی است
  29. در زمان امام آقای غروی پیام داد خوزستان سقوط کرد حضرت امام در اقامه نماز بودند یک کلام گفتند چنگ است دیگر؛ علم و دانش بی بصیرتی که پدرمان را دارد در می آورد
  30. آقایان عزیز بی‌بصیرتی عامل سقوط بدترین ضربه داخلی است
  31. خدایا به حق محمد و آل محمد آنچه که صلاح مصلحت ماست به نحو احسنت عنایت بفرما قبل انقلاب ما را به انقلاب مهدی مقام رهبری نگهدار عامل به قرآن و کلام امیرالمومنین مقرر بگردان .
  32. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۲
اسفند

بسم الله الرحمان الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. جلسه 26 پیرامن عوامل رشد بصیرت موضوع بحث امروز ما چه کسانی اهل بصیرت هستند؟
  2. معرفی اهل بصیرت اینها کیانند ؟ آیا شامل حال ما هم می شود طبق آیات وروایات
  3. اهل بصیرت : وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصارِ (ص45) حضرت امام باقرعلیه السلام در تفسیر اولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصارِ می فرمایند : اهل بصیرت صاحب قوه وقدرت  وصاحب کار نیک هستند. مخاطب در این آیه سه گروه می باشند.
  4. اهل بصیرت نکته اول مهم دراین آیه (ص45)مخاطب پیامبر اکرم محمد عبدالله وَ اذْکُرْ چه می خواهند بگویند 
  5. نکته دوم – به معرفی عِبادَنا عبودیت بندگان خدا می پردازد در اینجا کلمه عبودیت وبنگی مطرح است یکی ازویزهگی اهل بصیرت است.
  6. نکته سوم شش تا پیامبررا در این با شش صفت  ذکرکرده بیان می کند.
  7. 1- معرفی شش پیامبر اهل بصیرت : َما أُنْزِلَ إِلى‏ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسى‏ وَ عیسى‏ وَ ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون‏..
  8.  اولین صفت شش پیامبر 1- عبودیت وبندگی این عبودیت وبندگی 5 مطلب درش است  فهرست آن در نهج البلاغه اخ القرآن دارد عنوان این  عبودیت وبندگی  آن است که عوج  تکامل انسان  در چه ویژگی هایی خلاصه می شود که عبودیت یک عنوان کلی است عبادت انسان را به کمال عالیه میرساند  که عمق و عوج عبوبیت ربوبیت است .  مثال زدیم علماء  زمان  خودمان را مثال زدیم حالا عوج عبودیت 5 مطلب دارد.
  9. عوج عبوبیت مطلب اول – بندگی خدای متعال یعنی وابستگی  مطلق به خدا چون حضرت ابراهیم که حبیب الله گردید قالوا لما ألقی فی النار قال له جبریل علیهما السلام سل ربک ینقذک منها، قال له علمه بحالی یغنی عن‏ سؤالی‏، و قال أ لک حاجة؟ قال أما إلیک فلا. فهذا کاف على إخلاصه لربه، که وابستگی  مطلق به خدا را می رساند. بندگی خداوند یعنی وابستگی مطلق به خدا؛ بندگی خداوند یعنی در مقابل خداوند من اراده ای ندارم ؛ در همه حال باید من سربه فرمان حضرت حق بسپارم ؛بندگی خداون یعنی انسان از غیر خدا بی نیاز می شود. بی اعتنایی به ما سوی الله عوج عبودیت است
  10. عوج عبوبیت مطلب دوم - در برابر ارده خدای متعال فرمود در برابر اراده خدا من اراده ای ندارم .ونقشی نداردم که در قرآن آمده ؛ ادا ارد الله بشی کن فیکن.. امام على (ع) مى‏فرمایند: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ‏ بِعَبْدٍ خَیْراً فَقَّهَهُ فِى الدِّینِ وَ أَلْهَمَهُ الْیَقِینَ» (غررالحکم، ص 49) اگر خدا کسى را دوست داشته باشد، به او یقین مى‏دهد و فقیهش مى‏کند. إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ‏ فَیَکُونُ‏.
  11. سوم در همه حال به گونه ای است که من باید سر را به فرمان حق بسپارم . طبعیت واطاعت الله ورسوله
  12. چهار- بندگی وعبوبیت انسان نکته ای است که انسان ازغیر خدا بی نیاز می شود. قابل توجه است بحث نیاز اینجا به خداوند انسان در طول عمر .. من قنع بقسم اللّه استغنى: هر که بقسمت خدا راضى باشد بى نیاز (از مردم) گردد.
  13. مطلب آخر در این بخش 5 .بی اعتنایی به ماسوی الله عمق عبودیت و بندگی است که باید چشممان به درگاه به حضرت حق جل ذکره.
  14. اما صفت  دوم وسوم   2- گفتیم 6 صفت پیامبران صاحبان دست تنومند اولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصارِند اهل بصیرت صاحبان دست تنومند  اولی اید واولی الابصار که اهل بصیرت داردند اهل تشخیص در این جا انسان تکامل یافته قابل توجه است که نیاز مند دو مطلب است مطلب اول  عبارت است از درک وتشخیص در این جا بصیرت 16  وجای دیگر می گویند 30 معنادارد
  15. اهل بصرت را را با 6 صفت معرفی می کند بصیرت تکامل انسان چیست ؟ انسان تکامل یافته نیازمند دو مطلب است
  16. مطلب 1- درک و تشخیص بصیرت با16معنی در لغت آمده یا 30 معنی  آمده زیبا ترین معنی فارسی آن عبارت است از درک قلبی  این مهم است بازهم روایت هست ازآقاعلی علیه السلام - القلب مصحف البصر  .امیرقلب کتاب چشم است
  17. مطلب  2- کار وعمل انسان تکامل یافته در این مسیر انسانی است که این ویژگی را دارد  کاروعمل صالح است آمنو وعمل الصالحات - در روایت امام باقر دومطلب بصیرت درعبادت در برابر علم وقدرت آمده است در عبادت .کسی که درک دارد وقدرت تشخیص دارد عالم است . وعالم باید متقی باشد درعلم که خدا برای اهل علم  قرآن را قرار داده – اهل بصیرت باید با قرآن کار کند ودرک کنند با قرآن کار کنیم .و با قرآن راه برویم تا اهل بصیرت شویم 
  18. صفت چهارم قرآن اهل بصیرت قابل توجه است مى‏گوید، «إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ‏ بِخالِصَهٍ ذِکْرَى الدَّارِ» (ص/ 46)، ما ابراهیم و آل ابراهیم را یک هدیه‏اى دادیم یک چیزى یک تحفه‏اى به ابراهیم و آل ابراهیم خوب تحفه چیه؟ «ذِکْرَى الدَّارِ» هدیه‏اى که به آنها دادیم این است که یاد قیامت بودند. پس یاد قیامت هدیه الهى است. خدا با انسانهای اهل بصیرت چه کارمی کندَخْلَصْناهُمْ‏ بِخالِصَهٍ...آخرت گرا میکند انسانهای اهل بصیرت را   این مطلب قابل دثت است
  19. 5و6- صفت اهل بصیرت - انهم عندنا لمن المصظفین الاخیار. اخیارمطلق است  نیکان بطور کلی  خدا انتخاب می کند . نا در این کلام مطلقا  است انتخاب می کند  نکته ضریف عند الله  - دوسه کلمه هست در قرآن فرهنگ دارد – من در این  کلید واژه مع . عند.. انهم عندنا لمن المصظفین الاخیار > نیکان  -عندهعنداللهمع الله – کلید واژه  مع ، انا معکم یک فرهنگ بسیار غنی درش هست اگر خوب باز بشود – وعندنا کیاهستند – اهل بصیرت اولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصارِ..واژه عند الله نزد ما هستند اهل بصیرت  خوب چه کار با اینها می کنی  ...دوکارمیکنند
  20. حضرت ابراهیم  نزدما هستند  1- انتخاب می کنیم  وآدم  و نوح .در این جا یک فانونی بدست میاید بنام قانون گزینش برای مدیریت ، کی انتخاب می کند ؟ خدا چه کسانی را گزینش می کند خدا ؛ چی گذینش می کند  ؟ اهل بصیرت را ؛ اهل بصیرت چه خصوصیتی دارند ؟ اولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصارِ.اخیارند آدم های نیکو کاری هستند منتخب حضرت حقند که ویژ گی هایی دارد که ان شاالله به اش می رسیم.
  21. از جمله ویژگی های اهل بصیرت ایمان وعمل صالح است دوستان عزیز کلیویی نیست  که در گاه حضرت الهی ؛ هر کسی را انتخاب کنند برای رهبری ؛ انتخاب کنند افراد را وگزینش میکنند کسانی که در ردیف خدا هستند.
  22. نکته خدا چه کسانی  را انتخاب می کند  اهل بصیرت را حضرت امام من معتقد م افضل از اینباء بنی اسرائیل است منتخب خداست  مگرمقام معظم  رهبری منتخب خدا  نیست باید یک کارهایی کرده باشد در این آیه می گوید انهم عندنا لمن المصظفین الاخیار. این آذم ها این خصوصیت را دارند .
  23. نکته در این جا بحث می کنند که نیکی چیست ؟ جواب نیکی افکار شان نیک باشد. شرک وکفر وبت پرستی . در اندیشه نباشد.فقط خدا در وجود انسان باشد! یکی دیگرمی فرمایند اخلاقشان نیک  باشد. که پیامبراکرم فرمود: «انما بعثت‏ لا تمم مکارم الاخلاق‏» در بحث اخلاق در نهج البلاغه یک فصل مفصل در ابعاد متعدد حضرت وارد شدند
  24. نکته بعد اعمال وبرنامه های این آدم ها نیکو کار چو انبیاء  اینها برنامه های انتخاب به حق است
  25. نکته بعدی در انتخاب اینها  قدر و بینش ودرک  دارند  آدمهای عادی نیستند قبل وبعد حوادث را خوب می بیند می شناسند.
  26. نکته بعد جمع بندی از نیکان  زندگی شان نیک است یعنی  آنچه که همه خوبان دارند پیامبر اکرم به تنهایی دارند. امیر المومنین به تنهایی دارند.در قرن ما ودر زمان ما امام زمان ؛ مقام معظم رهبری جامع اند  این نکته اهل بصیرت سوره یوسف  خدا به پیامبرمی گوید تو برو به مردم آگاهی بده ؛ چه است وظیفه رسول خدا به تعبیر امروزی ها دکترین رسول خدا که ویژگی را حضرت دارند که اهل بصیرتند
  27. دعوت به بصیرت - دیوان وعمل صالح پیشوایان ما قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی‏ وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکین (یوسف 108) (اى پیامبر! تو نیز) بگو: این راه من است. من و هرکس پیروى‏ام کرد، با بینایى به سوى خدا دعوت مى‏کنیم و خداوند (از هر شریکى) منزه است و من از مشرکان نیستم.
  28. بصیرت یکی از قوی ترین از مباحث قرآنی : از ماده بصره حدود 148آیه در قرآن صحبت از بصیرت آمده برای نمونه سه آیه میاوریم: الصافات : 175 وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ‏..ق : 8 تَبْصِرَةً وَ ذِکْرى‏ لِکُلِّ عَبْدٍ مُنیب‏ .. القلم : 5 فَسَتُبْصِرُ وَ یُبْصِرُون‏ .. جامع نیکان است درسوره یوسف ؛ خدا به پیامبرتو برو به مردم بگو ؛دکترین حضرت پیامبر  ادعوا الی بصیرت ؛ سبحان الله .
  29. با موضوع متعدد بصیرت درنهج البلاغه: بر تمام صاحبان بصیرت و ارباب کمال واضح و روشن است که بعد از قرآن یعنى کلام الهى، هیچ سخن و مقاله‏اى از نظر فصاحت و بلاغت و اشتمالش بر ظرائف و لطائف ادبى و استوار بودنش از حیث بیان مطالب عالیه و معانى صافیه و والیه در حدّ کلام مولى الموحدین امیر المؤمنین سلام اللّه علیه که آن را در کتاب «نهج البلاغه» جمع آورى کرده‏اند نمى‏باشد وما باید همه قانون گزینش بصیرت باشیم برای سایرمردم  -
  30. نکته پیامبران و ایات متعدد من جمله در نهج البلاغه خطبه 94/ 5- فهو امام من اتقی وبصیره من اهتدی فهو إمام من اتّقى، و بصیرة من اهتدى، سراج لمع ضوءه، و شهاب  پیامبر پیشوای   وسیله بینایی هدایت خواهان است .
  31. اهل بصیرت رسول اکرم - خطبه 108-. قال أمیر المؤمنین علیّ- رضی اللّه عنه- فی وصفه- صلوات اللّه علیه-: «طبیب دوّار بطبّه قد أحکم مراهمه و أحمى مواسمه؛ یضع من ذلک حیث الحاجة إلیه من قلوب عمی، و آذان صمّ و ألسنة بکم، متتبّع بدوائه مواضع الغفلة (69 آ)، و مواطن الحیرة.»
  32. اهل بصیرت : حکایت زنی که خاکستر روی سر پیامبرریخت تحمل کردند وبه عیادت او رفتند تا درمان شد. یا شاکی یهودی که مریض شده بود حضرت به عیادت ایشان رفتند وشهادتین را گفت و حضرت معالجه اش کردند؛
  33. اهل بصیرت : فرهنگ شناخت شیطان در منازل وحی خطبه 192-120 رنه شیطان قلت یا رسول الله ما هذا رمه فریاد شیطان. و لقد سمعت رنّة الشّیطان حین نزل الوحی علیه-  صلّى اللّه علیه و آله-  فقلت: یا رسول اللّه ما هذه الرّنّة فقال: «هذا الشّیطان قد أیس من عبادته. إنّک تسمع ما أسمع، و ترى ما أرى، من به هنگام نزول وحى بر محمد (ص) صداى ناله شیطان را شنیدم از رسول خدا (ص) پرسیدم: این ناله چیست فرمود: «این شیطان است که از پرستش خویش مایوس گردیده. تو آنچه را که من مى‏شنوم، مى‏شنوى و آنچه را که من مى‏بینم مى‏بینى تنها فرق میان من و تو این است که تو پیامبر نیستى، بلکه وزیر منى و بر طریق و جاده خیر قرار دارى ؛ پس اهل بصیرت شیطان شناس هستند.
  34. خطبه  150بند  222 -اهل بصیرت کسانی هستند که قبل وبعد حوادث را آگاه هستند.هرآیه ای که نازل می شد یک پله به مصداق اهل بصیرت حضرت اضافه می شد ؛ اهل بصیرت کسانی هستند لحظه به لحظه بصیرتشان را افزایش  می دهند
  35. اهل بصیرت کسانی هستند اهل علمند وقدرت اهل بصیرت چه کسانی هستند ؟ انبیاء در اطوارتاریخ اهل بصیرتند؛ انسانهای خود ساخته نفس اماره ؛ قدرت کلام وبیان  وتشخیص حق وباطل داشته ؛ در فتنه 88 بعضی خواص مردد شدند چون توفیق بصیرت نداشتند- قوه تشخیص حق وباطل را نداشتند
  36. آخرخطبه 182 بعد از جنگ صفین  حضرت فرمودند: أین إخوانی الّذین رکبوا الطّریق، و مضوا على الحقّ أین عمّار و أین ابن التّیّهان و أین ذو الشّهادتین و أین نظراؤهم من إخوانهم الّذین تعاقدوا على المنیّة، و أبرد برؤوسهم إلى الفجرة.
  37. افق دید اهل بصیرت محدود به این دنیای فانی نیست ؛ بله زندگی جاوبد را می طلبند ؛ پس اهل بصیرت آخرت گرا هستند.اهل بصیرت خالص ؛ صادق؛ با تدبیر؛ مدیر؛ مدبر؛ قاطع ؛شجاع  است . مراقبه  موظبه   مشاهده  دارند؛  
  38. اباطل گاهی به قرآن متوسل می شود یرای زدن قرآن ؛ باطل گاهی به حقوق بشر متوسل می شود یرای زدن حقوق بشر، افق برای اهل بصیرت محدود به دنیای فانی نیست  زندگی جاودان را می بینند.
  39. مدیر ومدبر مصداق اهل بصیرت  امام خمینی ره در 12 بهمن 57 دونفر از نهضت آزادی در ماشین امام خودشان را جای دادند امام فرمودند بروید پایین در بسته شود ! بروید پایین در بسته شود ! خود سازی بهترین روش اهل بصیرت است  
  40. مولی علی 165مورد. درنهج البلاغه بصیرت واهل بصیرت را مطرح می کند ، ابراهیم واسحاق را اولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصارِ.اذادکروا عبادنا اولی ابرار..قدرت اولی ابصار..علم  خبیر بودن اهل بصیرت را مطرح می کند ..ودر نهج‏السعادة آمده ؛ ثم یرفع یدیه الى السماء ثم یقول: اللّهمّ إلیک نقلت الأقدام، و أفضت القلوب، و رفعت الأیدی ، و شخصت الأبصار.
  41. خلاصه اهل بصیرت : بصیرت 30 معنا دارد. بصیرت یعنی درک قلبی – القلب مصروف البصر- قلب کتاب چشم است – صاحبان دست تنومند اولی الایدی والابصارند؛- اهل درک وتشخیص ؛ - قدرت وبصیرت در غالب < علم < عالم است آنکه بصیرت دارد . قدرت. را – خداوند برای علماء قرآن وعامل قرار داد.- «إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ‏ بِخالِصَهٍ ذِکْرَى الدَّارِ» (ص/ 46)، آخرت گرامی کند اهل بصیرت را 5- انهم عندنا لمن المصظفین الاخیار > نیکان  -عنده – عندالله – مع الله – انا معکم ..جمع بندی اهل بصیرت : ما سربازان امام زمان با بینش جامع . باید بیش از جامعه اهل بصیرت باشیم  وبه شایعات بدون بصیرت حرف نزنیم.. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۲
اسفند
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. جلسه 25 رشد بصیرت نهج البلاغه  – اولین خواستگاه بصیرت 6/12/ 13401
  4. ابتداء میلاد حضرت امام سوم حسین علیه السلام و حضرت ابوالفصل العباس علیه السلام و حضرت امام چهارم زین العابدین (علیه السلام) پیشاپیش نیمه شعبان میلاد حضرت حجت بن الحسن المهدی عجل الله وتعالی فرجهم الشریف بر شما عاشقان ولایت  وخانواده های شما مبارک باشد امید واریم در سایه طاعات اهل بیت همه مان عاقبت به خیرگردیم انشا الله .
  5. موضوع بحث از مبادی رشد بصیرت – از خوستگاه بصیرت انشا الله خدا توفیق بده چهارمنبع را دراین راستا روشن کنیم شاید هم بیشتر  اما امروز اولین خواستگاه بصیرت است بیدار شدن فطرت انسانی است.
  6. سیره ماست که از قرآن شروع می کنیم سوره والشمس 7،8قسم دارد که مر بوط به بصیرت است و بیشترین قسم را خداوند داده در این سوره که قابل توجه است.. وَالشَّمْسِ وَ ضُحاها (1) وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (2) وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها (3) وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها (4) وَ السَّماءِ وَ ما بَناها (5) وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها (6) وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها (7) فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (8) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها (9)
  7.   1- سوره ای است  الشمس که بیشترین قسم را دارد به موجودات عالم به یک عبارت 11قسم وبه عبارت دیگر 7 قسم آن مورد بحث است.  خداوند می فرماید به جان آن کسی که این جهان را منطم کرده است و استحکام  وجودی او در این عالم بسیار منظم است  ) فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (8) سقوط وتقوی را به او الهام کرد
  8. اولین خواستگاه بصیرت - اهم این آیات که برای این موضوع اولین خواستگاه بصیرت استفاده می کنیم – 6یا 7 مطلب است که مختصرعرض می کنم بحث مفسرین در این موضوع بسیار مسایل بسیار قابل توجه است. که در این سوره والشمس بسیارمهم است . وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها (7) . ونفس ، مفسرین گویند بیشترین سوره ای که قسم درش هست سوره وَالشَّمْسِ است. سوره الفجر داریم یک قسم والضحی داریم چند قسم ولی در این سوره یک تجمیعی از توحید خدا جل ذکره آمده
  9. 2- سوگند های قرآن دلیل- بر این مطلب است که دلیل مهمی ونکته مهمی خداوند متعال می خواهد مطرح کند به قسم دلیل بزرگی واهمیت موضوع است. هرکدام این قسم ها یک  بخشی از زندگی  انسانی این قسم ها نوشتگاه بخشی از زندگی وتامین جامعه و زندگی انسان رادر برمی گیرد.
  10. 3- این خلقت بدیع که از انسان هست مملوع از شگفتی های بزرگ ، وجود تجمیع از اسرار در وجود آدم  است که  خوب این هیکل انسان زیر میکرسکب دانشمندان قراربگیرد رشته علمی و پزشکی حاصل شده و مورد پژوهش قرار می گیرد ومسایل علمی و روانی و روحی درونشناختی در کالبد جسمی انسان شناختی درش است ،  انسان یک موجود نا شناخته عجیب است که موضوع دلیل برحکمت مملواز اسرار وشگفتگی ها است .
  11. 4- مسئله  دیگر این است که خداوند به نفس خودش قسم به خودش یادکرده . وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها (7) ..منضور از نفس روح است که به کالبد انسان دمیده شده است. برخی مفسرین می فرمایند منظور از نفس هم روح و است وهم جسم چو کلمه دانستن  نکره است که دال براهمیت موضوع را می رساند. البقرة : 31 وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها
  12. - نکته بعد  خداوند باید ها ونباید هارا به انسان تعلیم داده است. ( ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُون‏).و. .اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ (1) خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ (2) اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ (3) الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (4) عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ (5) باید ها ونباید ها را به خداوند به انسان تعلیم داده فجور وتقوی را به انسان تعلیم داده برخی از مفسرین گفته اند که فجور باظل است. و تقوی حقیقت است.وضعیتی است که انسان برش حاصل می شود بنابر این در این جا بحث اضداد مطرح می شود.
  13. فجور و تقوی - جواب داده اند فجور وتقوی بحث اضداد نیست اینجا بحث اراده است قدرت انسان است. که ارداده می کند تصمیم گیری انسان ایجاب می کند که یکی از این دو راه را انتخاب کند و برود دنبالش. انتخاب فسق وفجور و یا تقوی و حق جزء اراده انسان است. اضداد این جا نقشی ندارد. به معنای خودمانی خدا راه نشان داده چاه راهم نشان داده برو انتخاب کن . نباید ها کفر وباطل  و باید ها تقوی وخیر وحق است.
  14. قدرت انتخاب حق وباطل را به انسان داده که برای زندگی وحیات دنیوی وخروی برگزیند. اختیار وانتخاب و مسئله فسق وفجور یک چیز را در ما ایجاد می کند در سیر نزولی یا سیر صعودی به انسان را که انسا ن از فرشته گان هم بلاتر می رود یعنی مسیر کمالی انسان ، و انسان را منوقف نمی کند مدام در حرکت است به سوی مقامات بلا وبالاتر میرسد این یک نکته قابل توجه است .
  15. نکته دیگر می گویند قوس نزولی انسان ؛ انسان می تواند آنقدر پست بشود حتی پست تر از حیوان ؛ از هر حیوانی و از هر موجودی بدتر بشود . «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ‏ هُمْ‏ أَضَلُّ» این جا باید انسان انتخاب کند
  16. نکته بعد در این جا فرق است بین الهام  و وحی در این است که جامعه ما گرفتار حدود پپنجاه هزار/ 50000 جریان عرفان کاذب هستیم و داریم و مهم شان هم سایت دارند و آموزش می دهند  که نمی دانیم از کجا به ما رسیده و از کجا الهام گرفته اند .همه شان هم نفی خدای متعال ونفی عبودیت ونفی وجودیت است .
  17. فرق وحی و الهام در این است که شخصی که به او الهام می شود نمی فهمد که از کجا به اش رسیده ونمی شناسد. نه اندیشه ونه تعقل ونه تفکر ؛ از یک جایی که نمی داند جه است. منشا و منبع ؛ وسیله اش را نمی داند ؛ این می شود الهام ..
  18. 11- ولیکن وحی درست نقطه مقابل این مطلب است وحی به روح  واضح و مشخص است.وسیله راهم می داند ؛ در وحی که نبی اکرم و یا فاطمه الزهراء (علیها سلام ) رسیده از این باب است بنابر این در انسان وحی را می شناسد مبدأء و مقصود و وسیله رسیدن را هم می شناسد ومی داند از کجا آمده است .
  19. 13- نکته بعد که باید به آن اشاره کنیم حقیقت انسان براساس نامه وحی به معلم  وحی تعلیم داده می شود شرح وظایف عمل کرد داده وتعلیم داده می شود.
  20. 14- در نامه 31 مولی مان علی بن ابیطالب (علیه السلام) به فرزندش می فرماید یا بنیه.. وَ أَنْ أَبْتَدِئَکَ بِتَعْلِیمِ کِتَابِ اللَّهِ -  وَ تَأْوِیلِهِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْکَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ-  لَا أُجَاوِزُ لَکَ إِلَى غَیْرِهِ- در اسلوب تربیت اطفال می فرمایند : اولین وظیفه من بشما این است که کتاب خدا را به تو تعلیم بدهم  این مطلب گاهی مشاهدات عینی را به ماتعلیم می دهد مظانش کجاست  امام مظان آن را  بیان می کند منابع کسب علم  را برای مان بیان میکند آدم میبند ومشاهده میکند وآدرس میگیرد ودنبالش میرود گاهی هم الهامی است مثل آن آدم هایی که بی سوادند  قرآن را حافط الهام به اش دادند وگاهی هم الهامی است. نمی داند از کجاست وچه صورت است در اینجا تاکید می کنند که کسب ظرف مظروف الهی به دست خود انسان است
  21. امام خطبه86-7. مولی مان علی بن ابیطالب (علیه السلام)   میفرماید - قَدْ أَخْلَصَ للَّهِ -  سُبْحَانَهُ-  فَاسْتَخْلَصَهُ، فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دینِهِ، وَ أَوْتَادِ أَرْضِهِ.[المتقى‏] قد أخلص للّه فاستخلصه. 2-  [از صفات پرهیزکاران‏] عمل را براى رضاى خدا بجا آورند پس خداوند هم خلوصشان را بپذیرد. لیاقت هر فرد براساس پذیرش است که انسان را آماده می کند که مظروف بیشتری بگیرد. یعنی کتاب خدارا توضیح داده وتاکید می شود. این نعمت فراموش شده فطرت را می آیند احیا می کنند.  
  22. دو راه به ما نشان داده اند - سوره بلد آیه 10 همه انسانها از طریق عقل یا فطرت یا راهنمایى انبیا و اوصیا و علما، خیر و شر را مى‏شناسند. «هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ» دو راه را به ما نشانداده اند.  روایت بسیار داریم نجدین داریم  را معنا میکنند شراست خیر است.حق و باطل است. که کسی خطا نکند در این مسیر و راهی که در این سفر قرار داده اند .
  23. نکته دیگر بین فجور و تقوای حسن و قبح عقلی مطرح است. در نعمت های خدا سختار عقلی مطرح است انسان نعمت الهی را با عقل قضاوت می کند این کا را بکن ؛ این کار را نکن ؛ حسن و قبح عقلی که بعد ش سرنوش ساز است حیات انسان به آن بستگی دارد.
  24. نکته دیگری فطرت است  که باید به آن اشاره کنیم اینه که یکی از خاستگاه های  بصیرت  عبارت است از فطرت حدیثی را از امیر المونین علی علیه السلام از بین مطالب ایشان  در نهج البلاغه یکیش را انتخاب کردم شما میتوانید در خطبه 57 خطبه 72 نامه 15  خطبه 110 نهج البلاغه مطالعه بفرمایید.
  25. پیامبرانی را میفرستد - از بین این مطالب من این رو عرض میکنم  این موضوع در خطبه اول نهج البلاغه  از کتاب  نهج البلاغه اقای دشتی بند 36 آمده است که امیر المونین علی علیه السلام میفرمایند: معرفته و اقتطعتهم عن عبادته، فبعث فیهم رسله، و واتر إلیهم أنبیاءه لیستأدوهم میثاق فطرته ، و یذکّروهم منسىّ نعمته، هر چند گاهی به تناسب  نیاز جامعه خداوند پیامبرانی را میفرستد خب فاصله بین حضرت عیسی تا پیامبر اکرم یک زمان طولانی بوده و در این زمان طولانی هرج و مرج  و جهل  و قتل و غارت بر بشریت حاکم است  خب حالا رسالت انبیا چی است وقتی وارد میشوند ؟
  26. در اینجا میفرمایند و واتر إلیهم أنبیاءه لیستأدوهم میثاق فطرته که خدا در بین این جامعه ای که نیازمند به رهبری است پیامبرانی را میفرستد پشت سر هم میفرستد
  27. دو نکته اینجا مطرح است : یک اینکه جامعه نیاز به یک منجی دارد که جامعه را از این وضعیت نجات دهد دوم اینکه خداوند مخلوق خودش که انسان است در هیچ مقطعی از زمان رها نکرده بلکه پیامبران را  پشت سر هم برای هدایت بشر میفرستد و این پیامبران می ایند که میثاقی را که دارند عمل کنند
  28. رسالت انبیاء بیداری فطرت  است : که این میثاق هم اینجا مفسرین بحث میکنند که  وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى‏ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ‏ بِرَبّکُمْ قَالُواْ بَلَى‏ شَهِدْنَآ أَن تَقُولُوا ..(اعراف 172.)  یا اینکه نه انسان وقتی که به حد رشدی رسید دین اسلام را قبول میکند پس با خدای دین میثاق می بندد یعنی اگر با خدا شرط کردی اول وقت نماز بخونی این شرطت رو نشکن خب انبیا رسالتشون این است که فطرتی که خدا حق جو است  را زنده کنند به یاد بیاورند این یکی از رسالت ها است.
  29. فطرت آزاد بشود عقل آزاد - پس پیغمبر با کجا کار دارد ؟ با فطرت کار دارد فطرت اگر بیدار شود بر اساس حق خواهی اگر تسلط پیدا کنند انبیا به این فطرت  این انسان را رشد میدهد انبیا میخواهند سرپوشی را که کفر و ظلالت و انحراف روی عقل و فطرت گذاشته را بردارند که فطرت آزاد بشود عقل آزاد بشود این را ما بهش میگیم مبارزه با جهل و فرهنگ جهالت سخت ترین  مبارزه این است.
  30. اگر امروز جوانان ما بعد این اشوب به ما ها گوش نمی دهند اون لایه ی سنگین بیگانه انچنان فشار آورده بر فطرت و عقل اینها که به این راحتی نمیتوانی این سرپوش را بر داری! خیلی ضخیمه خیلی باید گفتمانت با ادبیات متناسب با این جوان باشه تا وقتی سرپوش را برداشتی آزاد بشه.
  31. معرفت الله معرفت الله فرموش شده - نکته دوم این است  که چه نعمتی انسان را فراموش کرده که این انبیاء می آیند آن را یادآور میشوند؟ مفسرین میفرمایند توحید فطرت نعمت فراموش شده است که میایند یاد آور می شوند  که خدارا بشناس معرفت الله پیدا کن.
  32. تبلیغ اسلام همین است -پس در آیه میفرمایند فبعث فیهم رسله، و واتر إلیهم أنبیاءه اول رسالت بعد تبلیغ است و اینجا اتمام حجت میکنند به وسیله  تبلیغ  به جامعه عنی فردای قیامت کسی نیست در عالم که اعلام کند به من تبلیغ به دین پیغمبر  نرسیده است کسی  در عالم نیست که بگه من نفمیدم نشنیدم به گوشم نرسید تبلیغ اسلام همین است
  33. توانمندی عقل -  مسئله بعد این که ابلاغ احکام الهی توسط انبیاء است و بعد هم توانمند سازی  اون نیروی پنهان شده که عقل است صورت میگیرد انبیاء رسالتشون اینه که عقل را توانمند کنند رشدش بدهند احیا کنند این رسالت مهمیه.بعد میفرمایند عقل ها دفن شده است زیر اون لایه های مختلف بعد انبیاء می ایند سرپوش ها را بر میدارند عقل را آزاد میکنند وقتی عقل آزاد شد تحول عظیمی در اون به وجود می اید و بعد وقتی عقل آزاد شد قدرت های  الهی را به من و شما نشان میدهد که این آسمان است سقفی که بالای سر شما است یک ستون نداره این اسمان .
  34. این عقل بیدار است که دنبال نشانه های حضرت حق می رود ولی عقل اگر خفته باشد بدنبالش نمیرود مادیات اگر بر عقل حاکم شد دیگر خدایی نیست این وسط . می گویند فطرت عبارت است از: افرینش ،ابداع، اختراع ، طبیعت سرشت ؛ صفتی است که  در هر موجودی از آغازش وجود دارد بعد میگویند فطرت یعنی چیزی را بوجود آورد ، ساخت ؛ به اصطلاح اگر بخواهیم تعریف دیگری برای فطرت داشته باشیم میتوانیم بگویم که ار نظر روان انسان با فطرت به خدا گرایش پیدا میکند؛ بعد تعریف می کنند و می گویند فطرت حق جو است و در راه حق جانش را میپردازد مثل شهدا و انبیاء این نعمت منسی را انبیاء آزاد می کنند و برای او مسائلی مطرح میکنند .
  35. میفرمایند که انبیاء با دلیل و منطق و برهان صحبت میکنند و در این صورت نمیتوانند به غیر از صراط مستقیم در مسیری قدم بردارند مفسرین میگوند این نعمت عقل و فطرت زیر غبار کفر و در سایه گمراهی است ، و این نعمت مسطور است که انبیاء می آیند این نعمت را نجات میدهند و میاورند به صراط توحید و ولایت.
  36. حضرت امام خمینی (ره) 15 سال روی این کار کردند وقت گذاشتند و دو چیز را بیان کردند: 1.  اسلام ناب بدون خرافه 2.  افشاگری نسبت به جنایت ظالمین جهان اگر جمع بندی کنیم میتوانیم به این نتیجه برسیم که یکی از خاستگاه بصیرت در وجود انسان فطرت است. پیامبر صلی الله علیه وآله با فطرت مخلوقات کار دارد. فطرت خدادی  انسانی را پیامبر می خواهد بیدار کند. سر پوشی که دشمن فطرت را زیر پا گذاشته کنار می زند .
  37. «أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرى» (عبس/ 4) توحید فطرت شناسی.  جمع بندی انسان موجودی نا شناخته- نکته قابل توجه روحی که خداوند در کالبد بشر قرار داده بارها برش تاکید دارد. - بشر می تواند با اختیاری که دارد این روح را به علا علین ویا به اسفل السافلین برساند -27- مسیر تکامل انسان با قدرت الهی است که یک خط را دنبال کند و مسیر را برای خودش هموار نماید ونتیجه مثبت دریافت کرده و رستگار گردد.- تا با زیر پاگذاشتن فسق وفجور وحرکت درمسیر خیر وحق وحقیقت از فرشتگان بلاتر رود .-  انتخاب از آن انسان است که نابودی وسقوطی و یا یک‏شان نزولى‏ یا حرکت وسیر ربوبیت وهدایت –
  38. مردم سه نوع حرکت‏ دارند. عده‏اى به فرموده قرآن حرکتى رو به جلو دارند «رَبِّ زِدْنى علم اً» (طه/ 114) و علم شان زیاد مى‏شود و «وَ زِدْناهُمْ هُدىً» (کهف/ 13) یعنى هدایتشان زیاد مى‏شود پس عده‏اى روز به روز به علم  و هدایت و رشدشان افزوده مى‏شود. بعضى از افراد به عقب حرکت مى‏کنند «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» (نساء/ 137) یعنى ابتدا ایمان مى‏آورند ولى بعد از آن کافر مى‏شوند. «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ» (بقره/ 51) «ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ» (بقره/ 64) عده‏اى از مردم روز به روز به خدا نزدیک‏تر مى‏شوند و عده‏اى نیز روز به روز از خدا دور مى‏شوند وعده‏اى نیز به قول امیر المومنین على (علیه السلام) که مى‏فرماید: «الْمُتَعَبِّدُ عَلَى غَیْرِ فِقْهٍ کَحِمَارِ الطَّاحُونَه» (إختصاص مفید، ص 245) یعنى مثل الاغ ولگرد مى‏چرند و اگر هشتاد سال هم عمر کنند، فرقى نمى‏کنند.
  39. گاهی وقتها به انسان یک الهام می شود نمی فهمد این مطلب از کجاست وسیله آنرا نمی فهمد. - گاهی وقتها به انسان یک الهام می شود  میفهمد این مطلب از کجاست وسیله آنرا هم می فهمد. کان ویکون مشهود است برایش.ومی داند از کجا آمده - به او با الهام تعلیم داده می شود .یابنیه .. ماکتاب خدا را به شما تعلیم دادیم .- تعلم وسیله کسب محبوبیت الهی است .- نشان دادن راه حق بر اساس اخلاص وپاکی است. - 
  40. نکته حضرت مولی امیرالمومنین  آقا جانم خطبه های زیادی در این موضوع بیداری فطرت آورده است.- نیاز جامعه ..نیارمند رهبری  جامعه نیاز به یک منجی دارد - خداوند انسان را رها نکرده  مراقبت از طرف انبیاء الهی   که رسالت شان  است . سرپوش   متحیرین - انبیاء امر الهی را از طریق وحی دریافت می کند.- محور حکومت حرکت انبیاء وپیامبر حکومت اسلامی  العقول عقل ها صحیح شده است.- وقتی عقل بیدار شد بعد آیات مقدر می آید- بیداری فطرت از بیداری عقل است. - اولین خواستگاه بصیرت است بیدار شدن فطرت انسانی است. وبلند شدن فطرت انسانی -برای رشد بصیرت باید فطرت خواب رابیدارکرد.-
  41. روایت حضرت امام صادق علیه السلام در رابطه حضرت ابوالفضل فرمودند «کان عمّنا العبّاس نافذ البصیرة، صلب الایمان، جاهد مع أبى عبد اللَّه، و ابلى بلاء حسنا، و مضى شهیدا.» که اگر چندین با کشته شوم وبدن مرا بسوزانند وخاکستر گردد وخاکسترم را گل مایه کنند وجسم گردم وبعد از آن دوباره موجود گردم  در این راه بیداری فطرت و رشد بصیرت آماده شهادت در راه هدف انسانیت قدم برخواهم داشت.- بابیداری فطرت قدم در راه رشد بصیرت خواهیم گذاشت ان شا الله       اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده