بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- 85- مجلس چهل و سوم : و اسئل الله بحقکم و بالشاءن الذى لکم عنده ان یعطینى بمصابى بکم افضل ما یعطیى مصابا بمصیبة مصیبة ما اعظمها و اعظم رزیتها فى الاسلام و فى جمیع السموات و الاءرض
- و از خدا بحق شما و بشاءن و مقام قرب شما نزد خدا درخواست میکنم که ثواب غم و حزن و اندوه مرا بواسطه مصیبت بزرگ شما بهترین ثوابى قرار دهد که بهر مصیبت زده اى عطا میفرماید
- و مصیبت شما آل محمد در عالم اسلام بلکه در تمام عالم سماوات و ارض چقدر بزرگ بود و بر عزادارانش تا چه حد سخت ناگوار گذشت .
- معناى ولایت مطلقه آنستکه ما سوى الله بطور مطلق تحت نظر و مراقبت آنهاست و نقطه اى از آن استثناء نخورده دلیل ما بر این مدعا فراوانست .
- این زمین قبه آدمست فرمود آرى و خدا را قبه هاى زیادى است بدان که پشت این مغرب سى و نه مغرب دیگر قرار دارد و همه زمینهاى سفید مملو از مخلوقاتى است که از نور ما استفاده و استمداد میکنند البته منظور استمداد از نور آنان براى هر گونه رحمتى از جسمانى و روحانى است .
- خدا را دوازده هزار عالم است که هر عالمى بزرگتر از هفت آسمان و هفت زمین میباشد و اهل هیچیک از آن عوالم گمان ندارند که عالمى غیر از جهان خودشان باشد و من بر تمام آنها حجت هستم.
- هیچ پیغمبرى و انسان و جنى نیست و هیچ فرشته اى در آسمانها وجود ندارد مگر آنکه ما حجتهاى خدا بر آنها هستیم و خدا هیچ موجودى را نیافریده مگر آنکه ولایت ما را بر او عرضه نموده
- بهترین ثوابى که بهر مصیبت زده اى عطا میفرماید بواسطه غم و اندوهى که براى مصیبت بزرگ شما کشیدم بمن عطا فرماید.
- بدانکه فضیلت گریه کردن بر مصائب ایشان بدرجات بیشتر و مورد رحمت الهى واقع میشود در روایتى از پیغمبر صلى الله علیه و آله وارد شده که الا و صلى الله على الباکین على الحسین رحمة و شفقة و اللاعین لاعدائهم حق تعالى صلوات میفرستد بر گریه کنندگان حسین (علیه السلام ) از روى رحمت و شفقت و بر لعنت کنندگان بر دشمنان ایشان.
- اخبار زیادى دلالت دارد بر اینکه کلیه موجودات عالم در مصیبت جان گداز حضرت سیدالشهداء علیه السلام متاءلم و متاءثر شدند و هر یک بر وضع حال خود گریه کردند و ما موضوع گریه موجودات عالم را در آیه ان من شى الا یسبح بحمده و لکن لایفقهون مفصلا شرح دادیم منابرى از سوره هل اتى و مرسلات بانجا رجوع شود.
- مولایم امیرالمؤ منین علیه السلام مرا خبر داد که در کشتن بر مصیبت او تمام وحوش صحرا و ماهیان دریا و مرغان هوا و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آسمان و مؤ منهاى جن و انس و جمیع ملائکه آسمانها و رضوان و مالک و جمله عرش گریان میشوند.
- چون حسین بن على را یاد کنیم بگویم سه مرتبه بگوى صلى الله علیک یا ابا عبدالله آنگاه حضرت صادق روى بما کرد فرمود ان ابا عبدالله الحسین (علیه السلام ) لما قتل بکت علیه السموات السبع و الارضون السبع و ما فیهن و ما بینهن و من ینقلب فى الجنة و النار و ما یرى و ما لا یرى الا ثلثة اشیاء فانها لم تبک علیه
- گاهى که حسین بن على علیه السلام کشته شد هفت آسمان و هفت زمین و آنچه در میان آنها است و آنکه در بهشت و دوزخ میباشد و آنچه دیده میشود و یا دیده نمى شود بر حسین علیه السلام گریستند
- مگر سه چیز که بر آنحضرت گریه نکرد حسین بن فاخته عرض کرد فداى تو گردم آن سه چیز کدام بود فرمود بصره و دمشق و اولاد حکم بن ابى عاص .
- عزادارى حیوانات در شب عاشوراى حسینى مرحوم حاج میرزا حسین نورى در کتاب دارالسلام خود از مرحوم آقا آخوند حاج ملا زین العابدین سلماسى نقل میکند که در سفر مکه از عتبات به ایران میآمدم در کوه الوند که نزدیک شهر همدان است
- با عابدى که در آن کوه بود ملاقاتى نمودم و از آنشخص که معروف بزهد و تقوى بود سؤ ال کردم که در این مدتى که شما در این کوه هستید از عجائب و غرایب روزگار چه دیده اید.
- عابد گفت اول وقتى که من در این کوه آمدم و عزلت و کناره گیرى از خلق را اختیار نمودم اول ماه رجب بود ولى بواسطه ترک معاشرت با مردم حساب ماه و روز و هفته از خاطرم رفت اتفاقا شبى از شبها در وقت مغرب ناگاه ولوله عظیم و صداهاى عجیب شنیدم مرا خوف عجیبى گرفت و نماز را مخففا بجا آوردم چون نظر بصحرا نمودم آن را پر از حیوانات دیدم که همه بجانب من متوجه بودند
- اضطراب و ترس من زیاد شد و از اجتماع آن حیوانات تعجب نمودم چون بدقت ملاحظه نمودم دیدم در میان آنها حیوانات متضاد مثل آهو و شیر و خرس و گرگ و حیوانات دیگر همه با یک دیگر مؤ الف و مختلطاند بصورتهاى عجیب صداهاى خود را بلند نموده اند
- پس در جلوى من آمدند و سرهاى خود را بجانب من بلند نمودند و صیحه بروى من میزدند پس من با خود اندیشه نمودم که بسیار بعید است که اجتماع این حیوانات متضاد از وحوش و سباع به جهت پاره کردن و خوردن من باشد و حال آنکه هیچیک بدیگرى ضرر نمیرساند
- پس اجتماع اینها نیست مگر براى امر مهمى پس من متفکر شدم که اجتماع حیوانات در این شب براى چیست ناگاه بیادم که امشب شب عاشورا است و این اجتماع و غوغا و نوحه اینها از براى مصائب حضرت سیدالشهدا ء علیه السلام است پس چون خاطر جمع شدم که سبب اجتماع این امر مهم است
- دست برده عمامه خود را از سر برداشته بر سر خود زدم و خودم را در میان آنها انداخته فریاد زدم حسین ، حسین شهید، حسین مظلوم ، حسین عطشان ، حسین پس آنها کوچه دادند و حلقه وار اطرافم را گرفتند پس بعضى سرهاى خود را بزمین میزدند بعضى در میان خاک مى غلطیدند و تا طلوع فجر به همین حال بودند چون فجر طالع شد آنها از آه و فغان ساکت شدند و هر کدام بطرفى رفتند.
- در کتاب اسرارالشهاده دربندى نقل میکند که جمعى از ثقاب براى من نقل کردند که آقا سیدجعفر روضه خوان براى ما نقل کرد که من هر هفته شبى در خانه مرد صالحى از اهل کربلا روضه میخواندم تا شبى بمنزل او رفتم که روضه بخوانم کسى به خانه او نیامد من شروع به روضه خواندن کردم
- در اواسط روضه من در منزل را زدند صاحب خانه رفت در را باز کند در آنحال دیدم یک گربه اى بخانه آمد و پاى منبر من نشست او بروضه من گوش میداد و مثل زن بچه مرده گریه میکرد وقتى که من از روضه خواندن فارغ شدم گربه از نظر من غایب شد.
- آمدن خون از سنگى در شب عاشورا :در جلد دوم کتاب ریاض القدس نقل میکند از والد ماجدش در ریاض الاحزان که یکى از دوستان ما که کتاب مقتلى نوشته است نقل میکند در سفر مکه عبورم بشهر حماة افتاد که در میان باغات این شهر مسجد بنا نموده بودند که بنام مسجدالحسین بود
- من وارد آن مسجد شدم در گوشه اى از آن مسجد پرده اى کشیده بودند چون پرده را عقب زدم دیدم که سنگى به دیوار نصب است و اثر گلوى بریده اى و شریان آن بر آن سنگ نقش شده است از خادم مسجد سؤ ال کردم که این سنگ چیست و این خونهاى خشکیده از که میباشد
- گفت این سنگى است که چون لشکر ابن زیاد از کوفه بدمشق میرفتند و سرهاى شهیدان و اسیران را میبردند باین شهر وارد شدند و سر مطهر حضرت حسین بن على علیه السلام را روى این سنگ گذاشتند رگهاى بریده آن حضرت بر روى این سنگ نقش بست که مى بینى
- و گفت من سالهاست که خادم این مسجد میباشم و همیشه از میان ساختمان این مسجد صداى قرآن میآید ولى من کسى را نمى بینم و در هر سال شب عاشوراى حسین ى که میشود شب که از نصف میگذرد نورى از این سنگ ظاهر میشود که بدون چراغ مردم در مسجد جمع میگردند
- و در اطراف این سنگ گریه و عزادارى میکنند و در آخرهاى شب عاشورا از آنموقع خون ترشح میکند تا آن منجمد میشود و خشک میگردد که حال تو مى بینى و احدى جرات و جسارت نمیکند که آن خون را پاک کند پس آن خادم گفت آن خادمى که قبل از من در اینجا بود و خدمت میکرد او هم سالهاى سال این سنگ را بهمین حالت دیده بود
- و میگفت خادم قبل هم براى من این کیفیت را نقل کرده اند و پس از آنکه من از مسجد بیرون آمدم و از اهالى آن شهر کیفیت مسجد و سنگ را سؤ ال کردم همه این موضوع را تصدیق نمودند
- و در ریاض القدس است که در یکى از شهرهاى روم در کوهى شیرى از سنگ تراشیده شده و هر سال روز عاشورا از چشم آن شیر دو چشمه آب روان میشود و تا شب آب از چشمان آن شیر جاریست و مردم آن حوالى گرد او جمع میشوند و از آن آب مینوشند و یاد از لب تشنه عزیز زهرا میکنند و لعنت بر قاتلان آن حضرت مینمایند.
- و در کتاب ریاض القدس است که در زرآباد قزوین درختى است کهن سال که همه ساله ظهر عاشورا ناله از آندرخت بلند میشود و از شاخه هاى آن خون میچکد و مردم از اطراف و نواحى در آن مکان بعزادارى و گریه و زارى مشغول میشوند.
- مرحوم حاج شیخ على اکبر نهاوندى در کتاب راحة الروح میگوید من اینداستان را از آقا محمود فرزند وحید بهبهانى شفاها شنیدم که خود ایشان دیده و با والد مرحومش از طهران بزیارت آندرخت رفته و آنرا دیده بودند
- مرحوم آقا سیدکاظم یزدى در عروة الوثقى در نجاست خون این مسئله را عنوان میکند که خونى در روز عاشورا از زیر سنگها و خاک بیرون میاید پاک است .
- از ابن سیرین نقل شده که چون حسین علیه السلام شهید شد دنیا سه روز تاریک و آنگاه این حمرت نمودار شد و در سند دیگر از هلال بن ذکوان نقل میکند که حسین علیه السلام کشته شد و دو تا سه ماه دیوارها چنان بود که گفتى از هنگام طلوع فجر تا غروب آفتاب ملطخ بخون بودند و به سفرى رفتم بارانى آمد که اثرش در جامه هاى ما مانند خون باقى ماند
- و از محمد بن سعد روایت کرده که سنگى در دنیا برداشته نشد مگر اینکه خون تازه زیر آن دیده شد و از آسمان بارانى آمد که اثر آن تا مدتى در جامه ها میماند
- و نیز از ابن سیرین نقل شده که سنگى یافتند که پانصد سال قبل از بعثت نبوى که به سریانى بر آن نوشته بودند و بعربى ترجمه کردند که چنین بود.
- اترجوا امة قتلت حسینا ..... شفاعة جده یوم الحساب
- کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان ..... سیماب وار گوی زمین بی سکون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک ..... جان جهانیان همه از تن برون شدی
- کاش آن زمانکه کشتی آل نبی شکست ..... عالم تمام غرقه دریای خون شدی
آن انتقام گر نفتادی به روزحشر ..... با این عمل معامله ی دهر چون شدی
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم