84- مجلس چهل و سوم : و اسئل الله بحقکم و بالشاءن الذى لکم عنده ان یعطینى بمصابى بکم افضل ما یعطیى مصابا بمصیبة مصیبة ما اعظمها و اعظم رزیتها فى الاسلام و فى جمیع السموات و الاءرض مصیبت بزرگ شما
چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۴۰۰، ۰۲:۴۹ ب.ظ
- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- 84- مجلس چهل و سوم : و اسئل الله بحقکم و بالشاءن الذى لکم عنده ان یعطینى بمصابى بکم افضل ما یعطیى مصابا بمصیبة مصیبة ما اعظمها و اعظم رزیتها فى الاسلام و فى جمیع السموات و الاءرض
- و از خدا بحق شما و بشاءن و مقام قرب شما نزد خدا درخواست میکنم که ثواب غم و حزن و اندوه مرا بواسطه مصیبت بزرگ شما بهترین ثوابى قرار دهد که بهر مصیبت زده اى عطا میفرماید و مصیبت شما آل محمد در عالم اسلام بلکه در تمام عالم سماوات و ارض چقدر بزرگ بود و بر عزادارانش تا چه حد سخت ناگوار گذشت .
- دایره ولایت و سلطنت ائمه علیهم السلام : و اسئل الله بحقکم بالشاءن الذى لکم عنده سؤ ال میکنم از خدا بحق شاءن و قربى که شما نزد حقتعالى دارید و این مقام بزرگیست که خدا به آنها داده یعنى سلطنتى با شاءن داده که در جمیع عوالم هستى یعنى عالم جماد و نبات و حیوان و انسان و جن و ملک و کلیه کرات سلطنت میکنند و ولایت آنان بر عالم انسانیت شامل انبیاء و رسل و اولیاء خدا هم میباشد
- و خلاصه ازلا و ابدا صاحب مقام مزبور میباشد گذشته و آینده و حال حاضر در کیفیت تصرفات آنان تغییرى نمیدهد و چنانکه امر این نشئه بدست آنهاست امر نشئه آخرت هم در اختیار آنان میباشد.
- پس در این مبحث سخن ما بدو قسمت خلاصه میشود قسمت اول اثبات سلطنت چهارده معصوم بالخصوص سیدالشهدا ء علیهم السلام در آسمانها و زمین و استیلا حکومت آنان بر فرشتگان و ساکنین جمیع عوالم وجود و انواع مختلف آفرینش از جماد و نبات و حیوان و انسانست
- قسمت دوم اثبات فرماندهى و حکومتشان بر تمامت فرستادگان و انبیاء گذشته از اولى العزم و غیر اولوالعزم میباشد. ائمه علیهم السلام حجت بر جمیع عوالم امکان میباشند
- اما بیان مطلب بطور خلاصه آنکه ولایت چهارده معصوم ولایت مطلقه است یعنى ولایت تام و عام و کلى میباشند در برابر ولایت مقیده که ولایت جزیى و خصوصى نسبت بیک یا چند مورد بر حسب تناسب وقت صلاحیت مکان بوده و براى سایر اولیاست معناى ولایت مطلقه آنستکه ما سوى الله بطور مطلق تحت نظر و مراقبت آنهاست و نقطه اى از آن استثناء نخورده دلیل ما بر این مدعا فراوانست .
- در مدینة المعاجر از اختصاص مفید نقل میکند که ابن مسعود گفت نزد فاطمه زهرا رفتم و گفتم على (علیه السلام ) کجاست فرمود جبرئیل او را بآسمان برد پرسیدم براى چه فرمود جمعى از فرشتگان در مسئله اى اختلاف کردند و حکمى از جنس بشر خواستند خدا به آنان وحى کرد کسى را انتخاب کنید آنان على علیه السلام را برگزیدند.
- در جلد هفتم بحارالانوار باب نهم الحجة على جمیع العوام از ابى صالح نقل میکند که گفت از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم آیا این زمین قبه آدمست فرمود آرى و خدا را قبه هاى زیادى است بدان که پشت این مغرب سى و نه مغرب دیگر قرار دارد و همه زمینهاى سفید مملو از مخلوقاتى است که از نور ما استفاده و استمداد میکنند البته منظور استمداد از نور آنان براى هر گونه رحمتى از جسمانى و روحانى است .
- و در همان کتاب از حضرت باقر علیه السلام نقل میکند که در پشت این خورشید شما چهل چشمه خورشید وجود دارد که میان هر کدام چهل سال مسافت است و در آنها مخلوقات زیادى زندگى میکنند که از خلقت آدم ندارند و از پشت این ماه شما چهل چشمه ماه است که ما بین هر ماه تا ماه دیگر روز مسافت است و در آنها مخلوق بسیارى وجود دارد نمیدانند خدا آدمى را خلق کرده یا نکرده است ((الخبر))
- و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود خدا را دوازده هزار عالم است که هر عالمى بزرگتر از هفت آسمان و هفت زمین میباشد و اهل هیچیک از آن عوالم گمان ندارند که عالمى غیر از جهان خودشان باشد و من بر تمام آنها حجت هستم
- در جلد چهارده بحار کمپانى از بصائرالدرجات نقل میکند که مردى بر حضرت سجاد (علیه السلام ) وارد شد حضرت باو فرمود تو کیستى گفت من مردى منجم هستم حضرت باقر فرمود تو اعراف میباشى یعنى بامور آسمانها شناسایى دارى آیا کسى را بتو معرفى کنم که از وقتى که نزد من آمده اى تا کنون به چهارده عالم سرکشى کرده که هر یک سه برابر دنیا است و از جاى خود هم حرکت ننموده است
- منجم گفت او کیست حضرت منم اگر خواسته باشى علم مرا بیازمایى بتو از آنچه خورده اى و آنچه در خانه ات ذخیره کرده اى خبر میدهم .
- و در پانزدهم بحار کمپانى باب هشتم همین خبر را از حضرت چهارم نقل نموده و در آنجا عوض چهارده عالم هزار عالم ذکر کرده و بطور مسلم سرکشى حضرت بمنظور سیاحت نیست بلکه بخاطر اجزاء و امور ولایتى و سرپرستى موجوداتست .
- در سرائر ابن ادریس از جامع بزنطى از سلیمان بن خالد نقل میکند که گفت از حضرت صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: هیچ پیغمبرى و انسان و جنى نیست و هیچ فرشته اى در آسمانها وجود ندارد مگر آنکه ما حجتهاى خدا بر آنها هستیم و خدا هیچ موجودى را نیافریده مگر آنکه ولایت ما را بر او عرضه نموده و حجت را بوسیله ما بر او عرضه فرموده است
- پس جمعى بما ایمان آوردند و گروهى کافر شدند و ولایت ما را انکار کردند حتى آسمانها و زمینها و کوهها. اینحدیث شریف بر ولایت حضرت علیهم السلام بر جمادات نیز دلالت دارد.
- ثواب غم و اندوه بجهت مصیبت حضرت سیدالشهداء ان یعطینى بمصابى بکم افضل ما یعطى مصابا بمصیبة ما اعظمها . بهترین ثوابى که بهر مصیبت زده اى عطا میفرماید بواسطه غم و اندوهى که براى مصیبت بزرگ شما کشیدم بمن عطا فرماید.
- بدانکه خداوند متعال از لطف و کرم خود در دو مقام نفس کشیدن انسانرا که اضطرارى است ثواب تسبیح قرار داده یکى در مضیف خانه خود که ماه رمضانست که رسول اکرم صلى الله علیه و آله درباره آن فرمود شهرالله الاعظم تا آنجا که فرمود و انفاسکم فیه تسبیح
- و دیگر در مصیبت اهل عصمت بالخصوص مصیبت حضرت سیدالشهدا علیه السلام که فرمودند هر نفس کشیدن مهموم و مغمومى براى مصیبت و مظلومیت ایشان ثواب تسبیحى دارد
- پس همچنانکه در ماه رمضان در شب و روز آن و در خواب و بیدارى چندین هزار تسبیح بشخص صائم میدهند که هر یک آن بهتر از ملک سلیمان میباشد هم چنین از براى کسیکه در عزاء حضرت سیدالشهدا ء محزون و مغموم شود اگر چه گریه هم ننماید ثواب چندین هزار تسبیح مقرر خواهد داشت .
- مرحوم شیخ ابوعلى حسن بن محمد طوسى رضوان اله در امالى از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فى سبیل الله ثم قال ابو عبدالله علیه السلام یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب یعنى نفس کشیدن شخص مهموم از براى ظلمى که بر ما وارد شده تسبیح است هم او از براى ما عبادت است و مخفى نمودن اسرار ما جهاد در راه خدا است بعد حضرت فرمود واجب است که این حدیث بطلا نوشته شود.
- در فضیلت گریه بر مصیبت حضرت سیدالشهدا ء چون فضیلت هم و غم درباره مصیبت و مظلومیت حضرت حسین علیه السلام را دانستى بدانکه فضیلت گریه کردن بر مصائب ایشان بدرجات بیشتر و مورد رحمت الهى واقع میشود
- در روایتى از پیغمبر صلى الله علیه و آله وارد شده که الا و صلى الله على الباکین على الحسین رحمة و شفقة و اللاعین لاعدائهم حق تعالى صلوات میفرستد بر گریه کنندگان حسین (علیه السلام ) از روى رحمت و شفقت و بر لعنت کنندگان بر دشمنان ایشان
- در کامل الزیارة از مسمع بن عبدالملک بن بصرى روایت کرده که حضرت صادق علیه السلام بمن فرمود اى مستمع تو از اهل عراق هستى آیا بزیارت قبر حسین علیه السلام میروى عرض کردم نه من در بصره معروف و سرشناسم و نزد جماعتى هستند که متابعت از خلفا را میکنند و دشمنان زیاد در قبائل داریم که ناصبى هستند و از آنها ایمن نیستم که بروند و حال ما را نزد اولاد سلیمان بگویند و از ایشان ضررهایى بر من وارد شود.
- فرمود آیا بخاطر میآورى مصیبتهاى او را گفتم بلى فرمود جزع هم میکنى گفتم آرى بخدا سوگند جزع میکنم و میگریم تا بقدرى که اهل بیت من اثر غم و اندوه مرا میبابند و از خوردن امتناع میکنم تا آثار حزن در من ظاهر شود.
- بعد حضرت فرمود خدا رحمت کند اشک چشم ترا آگاه باش تو از اشخاصى شمرده میشوى که درباره ما جزع میکنند و تو از جمله اشخاصى خواهى بود که در شادى ما شاد میشوند و در اندوه ما خائف میشوند و اندوهناک میگردند براى خوف ما و خائف میشوند و در ایمنى ما ایمن میشوند
- و تو در وقت مرگ مى بینى که پدران من در نزد تو حاضر میشوند و سفارش ترا به ملک الموت میکنند و بتو بشارت خواهند داد و بدانکه ملائکه ملک الموت از مادر نسبت به فرزندانش بتو مهربانتر میشود پس حضرت گریست منهم گریستم تا آخر خبر که زیاد است
- و اعظم رزیتها فى الاسلام و فى جمیع السموات و الارض یعنى مصیبت شما آل محمد بالخصوص مصیبت حضرت سیدالشهدا ء علیه السلام در عالم اسلام بلکه در تمام آسمانها و زمین چقدر بزرگ بود.
- اخبار زیادى دلالت دارد بر اینکه کلیه موجودات عالم در مصیبت جان گداز حضرت سیدالشهدا ء علیه السلام متاءلم و متاءثر شدند و هر یک بر وضع حال خود گریه کردند و ما موضوع گریه موجودات عالم را در آیه ان من شى الا یسبح بحمده و لکن لایفقهون مفصلا شرح دادیم منابرى از سوره هل اتى و مرسلات بانجا رجوع شود.
- شیخ صدوق در کتاب امالى خود سند حدیث را بحضرت سیدالساجدین علیه السلام میرساند که روزى حضرت حسین علیه السلام بر حضرت حسن علیه السلام داخل شد چون به آنجناب نظر کرد گریان شد فرمود گریه تو چه سبب دارد گفت میگریم بسبب آن مصیبتهایى که بر تو وارد میشود آنگاه حضرت حسن علیه السلام کلماتى چند فرمودند که متضمن واقعه کربلاست که در کتاب امالى مذکور است و در ذیل خبر است که در آنهنگام یعنى بعد از شهادت تو لعنت خدا بر بنى امیه نازل میشود.
- بعضى از اخبار در گریستن تمامى موجودات در مصیبت حسین علیه السلام آمده است .
- در امالى صدوق از جبله روایت کرده که میثم تمار بمن خبر داد که بخدا قسم این امت پسر پیغمبر خویش را روز دهم محرم بکشند و مولایم امیرالمؤ منین علیه السلام مرا خبر داد که در کشتن بر مصیبت او تمام وحوش صحرا و ماهیان دریا و مرغان هوا و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آسمان و مؤ منهاى جن و انس و جمیع ملائکه آسمانها و رضوان و مالک و جمله عرش گریان میشوند و از آسمان قطرات خون میبارد
- و تا آنجا که حضرت فرمود اى جبله هر گاه آفتاب را سرخ رنگ به بینى که گویى خون تازه است بدانکه حضرت شهادت یافته جبله میگوید روزى بیرون آمدم نور آفتاب را که بر دیوارها دیدم چنان سرخ شده بود که گویى چادر قرمزى بر دیوارها گسترده اند آنگاه فریاد برداشتم و بگریستم و گفتم قد قتل و الله سیدنا الحسین بن على علیهماالسلام قسم بخدا که حسین بن على (علیه السلام ) را شهید کردند
- و در کتاب امالى شیخ طوسى از حسین بن ابى فاخته روایت میکند که گفت من و ابوسلمه سراج و یونس بن یعقوب و فضیل بن یسار خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدیم عرض کردیم جان ما فداى شما گاهى در مجالس اهل سنت حاضر میشویم و شما را یاد مى کنیم چه بگوئیم فرمود اى حسین در مجالس ایشان بگو اللهم ارنا الرخاء و السرور فانک تاءتى على ما ترید پروردگارا بنما ما را راحت و شادمانى چه تو قادرى و چه آنچه بخواهى مینمایى
- عرض کردم چون حسین بن على را یاد کنم بگویم سه مرتبه بگوى صلى الله علیک یا ابا عبدالله آنگاه حضرت صادق روى بما کرد فرمود ان ابا عبدالله الحسین (علیه السلام ) لما قتل بکت علیه السموات السبع و الارضون السبع و ما فیهن و ما بینهن و من ینقلب فى الجنة و النار و ما یرى و ما لا یرى الا ثلثة اشیاء فانها لم تبک علیه
- گاهى که حسین بن على علیه السلام کشته شد هفت آسمان و هفت زمین و آنچه در میان آنها است و آنکه در بهشت و دوزخ میباشد و آنچه دیده میشود و یا دیده نمى شود بر حسین علیه السلام گریستند
- مگر سه چیز که بر آن حضرت گریه نکرد حسین بن فاخته عرض کرد فداى تو گردم آن سه چیز کدام بود فرمود بصره و دمشق و اولاد حکم بن ابى عاص .
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- ۰۰/۰۹/۱۷