پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۱۱۰ مطلب با موضوع «زیارت وگریه برحسن علیه السلام» ثبت شده است

۰۸
تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. فضیلت زیارت حضرت حسین علیه السلام-1  .. 
  2. در فضیلت زیارت حضرت ابوعبداللّه الحسین صلوات الله علیه و آدابى که زائر آن جناب باید مراعات آنها را نماید در طریق زیارت و در آن حرم مطهّر و کیفیّت زیارت آن حضرت و در آن سه مقصد است :
  3. مقصد اول: در فضیلت زیارت آن حضرت است. بدانکه فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام از حیطه بیان بیرون است و در اخبار بسیار وارد شده که
  4. 1- معادل حجّ و عمره و جهاد بلکه بالاتر و افضل است بدرجات
  5. 2- و باعث مغفرت و
  6. 3- خفّت حساب و
  7. 4- رفع درجات و
  8. 5- اجابت دعوات و
  9. 6- موجب طول عمر و
  10. 7- حفظ بدن و
  11. 8- مال و
  12. 9- زیادتى روزى و
  13. 10- برآمدن حاجات و
  14. 11- رفع هموم و کربات است و ترک آن سبب نقصان دین و ایمان و ترک حقّ بزرگى از حقوق پیغمبر صلى الله علیه و آله است و کمتر ثوابى که به زائر آن قبر شریف رسد آن است که
  15. 12- گناهانش آمرزیده شود و آنکه حق تعالى
  16. 13- جان و مالش را حفظ کندتا او را به اهل خود برگرداند و
  17. 14- چون روز قیامت شود حق تعالى او را حافظتر خواهد بود از دنیا .
  18. و در روایات بسیار است که زیارت آن حضرت
  19. 15- غم را زایل مى کند و
  20. 16- شدّت جان کندن و هول قبر را برطرف مى کند و
  21. 17- آنکه هر مالى که در راه زیارت آن حضرت خرج شود حساب مى شود
  22. 18- براى او هر درهمى به هزار درهم
  23. 19- بلکه به ده هزار درهم و
  24. 20- چون رو به قبر آن حضرت برود چهار هزار ملک استقبال او مى کنند و
  25. 21- چون برمى گردد مشایعت او مى نمایند و
  26. 22- آنکه پیغمبران و اوصیاء ایشان و ائمّه معصومین و ملائکه سَلامُ اللّه عَلَیهِم اَجمعین به زیارت آن حضرت مى آیند و
  27. 23- دعا براى زوّار آن حضرت مى کنند و
  28. 24- ایشان را بشارتها مى دهند و
  29. 25- حق تعالى نظر رحمت مى فرماید بسوى زائرین امام حسین علیه السلام بیش از اهل عرفات و
  30. 26-  آنکه هر کسى در روز قیامت آرزو مى کند که کاش زوّار آن حضرت بود از بس که مشاهده مى کند از کرامت و بزرگوارى ایشان در آن روز و روایات در این باب بى حدّ است
  31. و ما در ضمن زیارات  مخصوصه اشاره به پاره اى از فضیلت زیارت آن حضرت خواهیم نمود و در اینجا اکتفا مى کنیم به ذکر یک روایت ابن قولویه و کلینى و سید بن طاوس و دیگران روایت کرده اند به سندهاى معتبره از ثقه جلیل القدر معاویة بن وهب بجلى کوفى که گفت
  32. یک وقتى به خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام رفتم دیدم آن حضرت را که در مُصَلاّى خویش مشغول نماز است نشستم تا نمازش تمام شد پس شنیدم که مناجات مى کرد با پروردگار خود و مى گفت اى خداوندى که مخصوص گردانیده اى ما را به کرامت و وعده داده اى ما را شفاعت و علوم رسالت را به ما داده اى و ما را وارث پیغمبران گردانیده اى و ختم کرده اى به ما امّتهاى گذشته را و ما را مخصوص ‍ به وصیّت پیغمبر گردانیده اى و علم گذشته و آینده را به ما عطا کرده اى و دلهاى مردم را بسوى ما مایل گردانیده اى
  33. ((اِغْفِرْلى وَلاِخْوانى وَ زُوّارِ قَبْرِ اَبِىَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىٍّ صَلَواتُاللّهِ عَلَیْهِما))
    بیامرز مرا و برادران مرا و زیارت کنندگان قبر ابى عبداللّه الحسین علیه السلام را
  34. آنانکه خرج کرده اند مالهاى خود را و بیرون آورده اند از شهرها بدنهاى خود را براى رغبت در نیکى ما و امید ثوابهاى تو در صله ما و براى شاد گردانیدن پیغمبر تو و اجابت نمودن ایشان امر ما را و براى خشمى که بر دشمنان داخل کرده اند و مراد ایشان خوشنودى تو است پس مکافات ده ایشان را از جانب ما بخوشنودى و حفظ کن ایشان را در شب و روز و خلیفه ایشان باش در اهل و اولاد ایشان که در وطن خود گذاشته اند به خلافت نیکو و رفیق ایشان باش و دفع کن از ایشان شرّ هر جبّار معاندى را و هر ضعیف و شدید از خلقت را و شرّ شیاطین جنّ و انس را و بده به ایشان زیاده از آنچه امید دارند از تو در دور شدن از وطنهاى خود و در اختیار کردن ایشان ما را بر فرزندان و اهالى و خویشان خود خداوندا دشمنان ما عیب کردند بر ایشان بیرون آمدن ایشان را به زیارت ما پس این مانع نشد ایشان را از عزم کردن و بیرون آمدن بسوى ما از روى مخالفت ایشان
  35. ((فَارْحَمْ تِلْکَ الْوُجُوهَ الَّتى غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَارْحَمْ تِلْکَ الْخُدُودَ الَّتى تُقَلَّبُ عَلى قَبْرِ اَبیعَبْدِاللَّهِ علیه السلام ))
    پس رحم کن آن رُوها را که آفتاب متغیّر گردانیده است و رحم کن گونه هاى روى ایشان را که مى گردانند و مى مالند بر قبر امام حسین علیه السلام
  36. و رحم کن آن دیده ها را که گریه شان جارى شد از ترّحم بر ما و رحم کن آن دلها را که جزع کرده اند و سوخته اند از براى مصیبت ما و رحم کن آن فغانها را که در مصیبت ما بلند کرده اند خداوندا آن جانها و آن بَدَنْها را به تو مى سپارم تا سیراب گردانى ایشان را از حوض کوثر در روز تشنگى و پیوسته آن حضرت به این نحو دعا مى کرد در سجده پس چون فارغ شد گفتم آن دعا که من از شما شنیدم اگر در حقّ کسى مى کردید که خدا را نمى شناخت گمان داشتم که آتش جهنم به او نرسد هرگز واللّه که آرزو کردم که زیارت آن حضرت کرده بودم و حجّ نکرده بودم حضرت فرمود که چه بسیار نزدیکى تو به آن حضرت چه مانع است تو را از زیارت اى معاویه ترک زیارت مکن گفتم فداى تو شوم نمى دانستم که این قدر فضیلت دارد فرمود که اى معاویه آنها که براى زیارت کنندگان آن حضرت دعا مى کنند در آسمان زیاده از آنهایند که دعا مى کنند براى ایشان در زمین ترک مکن زیارت آن حضرت را از براى خوف از احدى که هر که از براى خوف ترک زیارت کند آنقدر حسرت برد که آرزو کند که کاش آنقدر مى ماندم نزد قبر آن حضرت که در آنجا مدفون مى شدم آیا دوست نمى دارى که خدا به بیند تو را در میان آنها که دعا مى کنند براى ایشان رسول خدا و على و فاطمه و ائمّه معصومین علیهم السلام آیا نمى خواهى از آنها باشى که ملائکه در قیامت با ایشان مصافحه مى کنند آیا نمى خواهى از آنها باشى که در قیامت بیایند و هیچ گناه برایشان نباشد آیا نمى خواهى از آنها باشى که در قیامت حضرت رسول صلى الله علیه و آله با ایشان مصافحه مى کند.
  37. آداب زیارت مخصوصه زیارت امام حسین علیه السلام
  38. مقصد دوم: در آدابى که زائر حضرت سیّدالشهداء علیه السلام باید مراعات آنها را نماید در طریق زیارت و در آن حرم مطهر و آن چند چیز است:
  39. اوّل سه روز روزه دارد پیش از آنکه از خانه بیرون رود و در روز سیّم غسل کند چنانکه حضرت صادق علیه السلام به صفوان دستورالعمل دادند و بیاید در ذکر زیارت هفتم و شیخ محمد بن المشهدى در مقدّمات زیارت عیدین ذکر فرموده که چون اراده کنى زیارت آن حضرت را پس سه روز روزه بدار و روز سیّم غسل کن و
  40. اهل و عیال خود را بسوى خود جمع کن و بگو: و ثناى خداوند و صلوات بر پیغمبر و آل او صلواتُ اللّه علیهم بفرست و راه بیفت به آرامى و وقار و روایت شده که حق تعالى خلق مى کند از عرق زوّار قبر امام حسین علیه السلام از هر عرقى هفتاد هزار ملک که تسبیح مى کنند خداى تعالى را و استغفار مى کنند براى او و براى زوّار امام حسین علیه السلام تا آنکه روز قیامت برپا شود .
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۲
آذر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. 18دعا که در زیارت عاشورا می خوانیم و مقامهایی که از خدا میخواهیم!
  2. ما در زیارت عاشورا چیزی حدود هجده دعا می‌کنیم که متناسب با آن، هجده مقام را از خدا می‌خواهیم.  
  3. درخواست‌های انسان در زیارت عاشورا، دنیوی و مادی و فانی نیست، بلکه همگی معنوی است.
  4. ما در زیارت عاشورا، همراه با این دعاها، هجده مقام را از خدا درخواست می‌کنیم که بعضی از آنها به‌قدری بالاست که اگر زیارت عاشورا وجود نداشت، نمی‌توانستیم باور کنیم که کسی جرأت درخواست آنها را از خدا داشته باشد.
  5. اینها خیلی خواسته‌های بزرگی هست و انسان از آنها درجات سلوک را یاد می‌گیرد، چون از پایین شروع می‌شود و به بالا می‌رسد.
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  6. و اما آن مقام‌ها:
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  7. ۱- مقام خونخواهی امام حسین علیه‌السلام 
    ان یرزقنی طلب ثارک
    اینکه کسی بخواهد خونخواهی امام حسین را بکند، مقام خیلی بالایی است، چون خونخواهِ اصلی ابی‌عبدالله، امام زمان است.
  8. شیخ مفید می‏گوید: بعد از امام باقر (علیه السلام) بهترین فرزند امام چهارم است.                                  عابد، فقیه، سخی، شجاع و به خونخواهی‏ امام حسین‏ (علیه السلام) قیام کرد.


⭐⭐⭐⭐⭐

  1.  ۲- مقام وجاهت عند الله 
    (آبرومندی نزد خدا)
  2. . خود خدا به امام حسین آبرو داده و به ما گفته که‏ «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ» (مائده/ 35) بروید سراغش براى وسیله. اگر خدا گفته همه کارها دست من است
  3. در یک آیه هم گفته وقتى مى‏آیید سراغ من با یک وسیله بیایید. یکى از وسیله‏ها اشک است، توبه، استغفار، قرآن، ایمان، اسلام، اولیاى خدا اینها همه وسیله‏اند
  4. اللهم اجعلنی عندک وجیها
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  5. 3- مقام معِیَّت(همراهی) با معصوم 
    ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخرة 
    مع امام منصور 
    (این درخواست، بسیار ویژه است، چون تمام 
    انبیا و اولیا آرزویش را داشته‌اند).
  6. زینب عقیله بود. عاقل بود. یعنى فهمید زندگى با شوهر خوشى است، همراهى‏ با امام حسین‏ تلخى است، اما این تلخى ابدى است، آن خوشى موقت. عقل است. دو: عقیله بود. یک اشتباه سیاسى نکرد.
    ⭐⭐⭐⭐⭐
    ۴- مقامی که درخواست می‌کنیم تمام مراحل زندگی ما، درهم‌ تنیده با معصوم باشد.
  7. زندگى‏ کامل، چون امیرالمؤمنین هر لحظه عمرش یک درس است، غذا خوردنش، نشستنش، پاشدنش، حرفهایش، ما نمى‏توانیم على را بشناسیم،
  8. اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد...
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  9. 5- مقام شهادت
    و مماتی ممات محمد و آل محمد 
    چون مرگ همه معصومین از پیامبر تا امام حسن عسکری علیهم‌السلام، با شهادت بوده.
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  10. 6- رسیدن به مقام محمود 
    ان یُبِلِّغنی المقام المحمود
    در قرآن آیه‌ای داریم که به پیامبر می‌گوید: نماز شب بخوان تا به مقام محمود برسی. مقام محمود از نگاه بیشتر مفسران، یعنی مقام شفاعت. 
  11. خود شفاعت شدن، یک مقامی است که به هر کسی نمی‌رسد (لا یملکون الشفاعة... شفاعت به هر کس نمی‌رسد).
    حالا یک مقامی هست که از شفاعت‌شدن بالاتر است و آن هم مقام شفاعت‌کردن است و ما در این فراز، این را از خدا می‌خواهیم.
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  12. 7- مقام مشارکت در مصیبت ولیّ معصوم 
    لقد عظمت الرّزِیّة... بک علینا
    و اسئل الله بحقکم... ان یعطینی بمصابی بکم... 
    (یعنی مصیبت شما را، مصیبت خودم می‌دانم)
    الحمد لله علی عظیم رزِیّتی 
    (دقیقا در اینجاست که انسان مصیبت را برای خودش می‌داند)
    این مقام، خیلی عظیم است و خیلی باید درباره‌اش بحث کرد.
  13. داستان زیارت عاشورا، داستانِ یکی‌شدن با اهل‌بیت است، قرار است از این طریق، به شجره حیات متصل شویم.
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  14. 8-مقام برائت
    (برای دوری و تبرّی‌جستن از بعضی جریان‌ها و افراد و نیز بعضی خصوصیت‌ها)
    و بالبرائة من اعدائکم
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  15. 9- مقام لعن 
    این مقام، آن‌قدر مهم است که در زیارت عاشورا بر سلام اولویت دارد. اول صدتا لعن می‌دهیم و بعد صد سلام. 
    (جاروب کن خانه سپس میهمان طلب)
  16. اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
    نکته: چهره اصلی برائت و لعن، بعد از ظهور دیده می‌شود، چون ما مردم اصلا تا قبل از ظهور نمی‌فهمیم کسانی که باعث و بانی ماجرای کربلا بوده‌اند، ما را از چه نعمات زیاد و برکات بزرگی محروم کرده‌اند.
  17. ما الآن از دنیای بعد از ظهور چیزی نمی‌دانیم و درک نمی‌کنیم. اصل برائت در آن زمان اتفاق می‌افتد. 
    یعنی وقتی ظهور انجام می‌شود و می‌فهمیم چه چیزی را از ما گرفته‌اند، تازه حسّ واقعیِ برائت را درک خواهیم کرد.
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  18. 10- مقام سِلم 
    انی سلم لمن سالمکم
    و ولیّ لمن والاکم
     این مقام، عبارت است از مقام دوستی با دوستان و دوستداران اهل‌بیت، برای تشکیل یک شبکه متحد در راه تحقق منویّات این خاندان.
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  19. 11- مقام حَرب 
    حرب لمن حاربکم
    این مقام، یعنی مقام دشمنی با دشمنان اهل‌بیت، برای پالایش آن شبکه متحد و همچنین مبارزه با موانع رشد بشر.
    آیا شما فکر می‌کنید هر کسی می‌تواند به مقام مجاهدت برسد؟
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  20. 12-مقام ایثار 
    ما در زیارت عاشورا این مقام را درخواست می‌کنیم و لااقل ادای آن را درمی‌آوریم.
    ایثار یعنی بذل بهترین‌ها، و ما زیارت عاشورا بهترین داشته‌های خود را فدای امام می‌کنیم.
    بابی انت و امی
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  21. 13- مقام قربة الی الله 
    باید گفت: مقام قرب و نزدیکی به خدا، بالاترین مقام ممکن است، منتها مراتب بالای آن فقط به کمک و دستگیری ولیّ‌خدا که در این مسیر پیشتاز است، ممکن می‌شود.
    انی اتقرب الی الله...
    اللهم انی اتقرب الیک...
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  22. 14- مقام دوستی و نزدیکی به اهل‌بیت 
    انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی ...
    این مقام نیز، امتداد مقام قربة الی الله است.
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  23. 15_مقام معرفت اهل‌بیت 
    (چرا که در حدیث داریم: من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة) 
    اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم...
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  24. 16- مقام ثبات قدم و اهل تزلزل نبودن 
    ان یثبّت لی عندکم قدم صدق
    ثبّت لی قدم صدق عندک مع الحسین...
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  25. 17- مقام رجعت، که هرکسی قادر نیست به این مقام برسد و شخص باید خیلی کارها در این راه انجام دهد.
    و ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام منصور
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  26. 18- مقامی که خدا به ما درود بفرستد
    اللهم اجعلنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمة و مغفرة
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  27. ما در زیارت عاشورا، خیلی از این مقام‌ها و خواسته‌ها را به‌صورت لامکان و لازمان می‌خواهیم. 
    یعنی درخواست خود را محدود به یک زمان و مکان خاص نمی‌کنیم.
    فی هذا الیوم و فی موقفی هذا و ایام حیاتی 
  28. (یعنی الآن و اینجا و همه روزهای عمرم)
    و لا جعله الله آخر العهد منی... 
    (یعنی الی‌الابد باشد و محدود به حال نباشد)
    ⭐⭐⭐⭐⭐
  29. اکنون در پایان این مطلب باید گفت که هدف خلقت ما انسان‌ها، رشد نامحدود ما از طریق کسب معرفت و محبت و خشوع در برابر خدا و همچنین ولی خداست.
  30. لذا این درخواست‌های بی‌انتهایی که ما در زیارت عاشورا به درگاه خدا عرض می‌کنیم، کاملاً همسو با هدف خلقت ماست. 
  31. یعنی اگر به مقامات فوق دست یابیم، در واقع تا سطوح بسیار بالایی از هدف خلقت دست یافته‌ایم.
  32. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 

  • حسین صفرزاده
۲۰
آذر

 

    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  1. 93-مجلس پنجاه و یکم : اللهم العن  اول ظالم حق محمد و آل محد و آخر تابع له على ذلک
  2. 1-بارالها اول کسیرا که در حق محمد و آل محمد ظلم کرده لعنت کن و آخر کسى که او را بر ظلم متابعت کرده ما پایه گذارى ظلم و ستم را درین امت در مجلس 38 شرح دادیم بانجا رجوع شود اللهم العن  العصابة التى جاهدت الحسین  و شایعت و بایعت و تابعت على قتله اللهم العن هم جمیعا
  3. خدایا لعن ت کن آن طایفه اى را که با حسین  جنگ کرد و بر قتل او مشایعت نمودند و بیعت و متابعت کردند بارالها همه آنها را لعن ت کن .
  4. عصابه بمعنى جماعت که از ده تا چهل باشند ولى در عرف عام در مطلق قوم و طایفه هر قدر که باشند استعمال میشود سایر معانى از جملات قبل از زیارت معلوم میشود السلام علیک یا ابا عبدالله و على الارواح التى حلت بفنائک و لا جعله الله آخر العهد منى لزیارتک السلام على الحسین  و على على بن الحسین  و على اولاد الحسین  و على اصحاب الحسین  .
  5. تمام این جملات از عبارات قبل معنى آن معلوم شد سه مطلب باقى مانده که باید شرح آن داده شود 1 - على بن الحسین  2 - اولاد حسین  (علیه السلام ) 3 - اصحاب الحسین  علیه السلام .
    على بن الحسین  چه کسى بود
  6. مادر آن حضرت  بروایت مشهور لیلى دختر ابومرة عروة بن مسعود ثقفى است و بروایت سبط بن جوزى در تذکره نام مادر آنجناب آمنه بوده ولى قول اول اصح و مشهور است و مادر لیلى میمونه دختر ابوسفیان حرب است و از اینجهت معاویه در حق آنجناب شهادت داد که او احق بخلافت است و شرح آن چنین است که در مقاتل الطالبین گفته
  7. که روزى چنان اتفاق افتاد که معاویه از جلساى خود سؤ ال کرد که اولى تر از همه کس بامر خلافت کیست گفتند تو اى معاویه گفت نه بلکه على بن الحسین  است که جد وى رسول خدا صلى الله علیه و آله و داراى شجاعت بنى هاشم و سماحت بنى امیه و حسن و صباحت بنى ثقیف است .
  8. مرحوم علامه مجلسى در جلاءالعیون میگوید که على اکبر در حسن و جمال و فضل و کمال عدیلى نداشت و بصورت شبیه ترین مردم بحضرت  رسول بود و هر گاه اهل مدینه مشتاق لقاى آن حضرت  میشدند بنزد آن حضرت  زاده عدیم المثال میآمدند و بجمال باکمالش نظر میکردند
  9. حضرت  زین العابدین علیه السلام فرمود که چون حضرت زاده عالى تبار متوجه میدان شد حضرت حسین  علیه السلام آب از دیدگان مبارک فرو ریخت و رو بطرف آسمان گردانید و گفت خداوندا تو گواه باش که فرزند حضرت  رسالت را که شبیه ترین مردم در گفتار و صورت و سیرت بآنحضرت  بود و هر گاه مشتاق لقاى پیغمبر تو میشدیم بسوى جمال او نظر میکردیم بر ایشان فرستادم
  10. خداوندا برکتهاى زمین را از ایشان منع کن و ایشانرا پراکنده گردان و والیان را از ایشان راضى مگردان که ایشان ما را طلب کردند که یارى ما کنند ولى شمشیر بر روى ما کشیدند آنگاه حضرت  بانگ برعمرسعد زد و فرمود اى بدترین اشقیاء از ما چه میخواهى خدا رحم ترا قطع کند و هیچکار تو را بر تو مبارک نگرداند
  11. و خداوند بعد از من کسى را بر تو مسلط گرداند که در میان رختخواب ترا بکشد چنانچه رحم مرا قطع کردى و قرابت حضرت  رسالت را در حق من رعایت نکردى پس با صداى بلند این آیه را که در شاءن اهلبیت نازل شده تلاوت فرمود که ان الله اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران على العالمین ذریة بعضها من بعض ثم نظر الیه ، نظر آیس منه
  12. معلومست که نظر نمودن پدر باولاد اقسامى دارد گاهى از روى محبت و سرور گاهى از روى حسرت و اندوه و گاهى از روى یاءس و ناامیدى است نظر نمودن حضرت  سیدالشهدا  علیه السلام بفرزندش على اکبر در وقتى که روانه میدان شد ازین قبیل بود و اینکه فرمود اللهم اشهد على هولا القوم الخ ،
  13. گویا حضرت  سیدالشهدا  علیه السلام باین فقره از براى جوانش جمیع صفات حمید و کمالات صوریه و معنویه را ثابت فرمود بلکه ازین فقره استفاده میشود که در آنروز على اکبر در اخلاق حمیده و در حسن و جمال و در فصاحت و بلاغت نظیر نداشته و علاوه بر آن تاءکید فرمود این تشبیه را بقوله و کنا اذ اشتقنا الى نبیک نظرنا الى وجهه چون در روز عاشورا چهار نفر از خمسه طیبه حاضر نبودند که آنمظلوم را یارى نمایند اشبه مخلوقات به پیغمبر حاضر بود که على اکبر باشد.
  14. و شاید مراد از خواندن آنحضرت  آیه مبارکه ان الله اصطفى آدم و نوحا این باشد که این آیه شریفه از ادله عصمت انبیاء و ائمه اطهار است گویا حضرت  مقصودشان از تلاوت این آیه این بوده که این آقا زاده همدرجه و همشان با انبیاء و اوصیاء میباشد.
  15. اولین شهید بنى هاشم مرحوم فاضل ادیب حاج فرهاد میرزا در قمقام زخار گوید چون از انصار و اعوان دیگر کس نماند نوبت شهادت به هاشمیان رسید اولاد عقیل و جعفر و امیرالمؤ منین و حضرت  حسن و سیدالشهدا  علیهم السلام مصمم جانفشانى گشته با یکدیگر وداع بازپسین مینمودند
  16. هر چند بعضى از محدثین نخست عبداله بن مسلم را نوشته اند و لکن مفید در ارشاد و سیدبن طاوس در ملهوف و ابن اثیر در کامل و دیگر محدثین و مورخین فریقین حضرت  على بن الحسین  (صل الله علیه وآله وسلم ) را اولین شهید هاشمى نگاشته اند
  17. و زیارت منسوب بناحیه مقدسه مؤ ید این مقالست که فرموده السلام علیک یا اول قتیل من نسل خیر سلیل من سلالة ابراهیم الخلیل صلى الله علیه و على ابیک
  18. و ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبین گوید: ان اول قتیل من ولد ابیطالب مع الحسین  علیه السلام ابنه على (علیه السلام ) بود.
  19. چنانکه امیرالمؤ منین علیه السلام در نهج البلاغه فرموده است پیغمبر صلى الله علیه و آله در غزوات براى رفع تهمت و تاءسى دیگران در جان باختن هرکس را اخص بود بیشتر بجنگ میفرستاد و این بر خلاف روش ملوک دیگرست که نزدیکان خویش را از معرکه جنگ دور میداشتند
  20. در کربلا نیز حضرت  علیه السلام فرزند بزرگتر خود را که اعز مردم بر وى بود در راه خدا داد تا شهادت بر دیگران ناگوار نباشد.
  21. در کتاب معالى السبطین حاج شیخ مهدى مازندرانى میگوید که در عرب رسم بوده که در خانه هاى خود را براى مهمان مضیف خانه داشتند و براى آنکه مهمانها باین مضیف خانه آگاه شوند در بامهاى خانه خود آتش روشن میکردند تا مهمانهاى تازه رسیده باین شهر آگاه شوند و براى خوردن طعام بآنخانه بیایند.
  22. این مهماندوستى در صفات على اکبر بنحو احسن بوده که نقل میکنند که کسى را در جود و کرم و مهماندوستى و اعطاء بسائلین بعد از حضرت  سیدالشهدا  مثل على اکبر ندیدند بطوریکه همیشه بهترین خوراکیها و گوشتهاى لذیذ را بقیمت گران خریدارى کرده و در خانه بجهت مهمانها طبخ میکرد و دود آتشى که بر پشت بام او براى راهنمایى مهمانها بلند میشد بلندترین دودها بود که مهمانها بآنجا بیایند.
  23. در مزار بحار در زیارت حضرت  على اکبر از حضرت  صادق علیه السلام روایت کرده که میفرماید السلام علیک یابن رسول الله و رحمة الله و برکاته الى ان قال (علیه السلام ) السلام علیک و على روحک و بذلک بابى انت و امى من مذبوح و مقتول من غیر جرم و بابى انت و امى دمک المرتقى به الى حبیب الله و بابى و انت و امى من مقدم بین یدى ابیک یحتبک و یبکى علیک محترقا علیک قلبه یرفع دمک بکفه الى عنان السماء لا ترجع منه قطرة و لا تسکن علیک من ابیک زفرة .
  24. و به مقتضاى روایت این فقره زیارت بدین مقام شامل است که چون على اکبر (علیه السلام ) با بدن مجروح از معرکه قتال بازگشت حضرت  از خون زخمهاى عزیزش بر میگرفت و بجانب آسمان میپاشید و از آن خون باز بگشت و در آنحال زفره پدر مهربان ساکن نمیشد.
  25. سن شریف على اکبر مرحوم میرزا حسن یزدى در مهیج الاحزان گوید که حضرت  حسین  علیه السلام را بنا بر مشهور سه پسر بود على اکبر، على اوسط و على اصغر اما على اکبر که سیدالساجدین است بیمار و علیل بود و تاب بمیدان رفتن را نداشت و على اصغر طفل و شیرخوار بود پس ‍ على اوسط که مشهور بعلى اکبر است مصمم رفتن بمیدان شد و علما را خلافست که آیا على مقتول بزرگتر است یا سیدالساجدین .
  26. ابن ادریس که از مشاهیر علماى شیعه است میگوید که على مقتول بزرگتر بود اصرارى در آن دارد و بسیارى از کلام اهل تاریخ و غیر استشهاد مینماید لکن مشهور علما برآنست که سیدالساجدین بزرگتر میباشد و آنکه کشته شد کوچکتر بوده
  27. و بروایت محمد بن ابیطالب الموسوى که مشهور شده هیجده سال از عمر شریفش رفته بود و ابن شهر آشوب نقل کرده که بیست و پنجسال از عمر شریفش گذشته بود
  28. پس بنابراین روایت لازمست که بزرگتر باشد و محدث قمى در هدیة الزائرین گوید ظاهر اینست که چنانچه جمعى از ارباب سیر و تواریخ ذکر نموده اند على بن الحسین  مشهور به على اکبر از حضرت  سیدالساجدین در سن بزرگتر بوده است .
  29. و ابن ادریس و کفعمى و شهید اول نیز اختیار آن نموده اند و لکن شیخ مفید و شیخ محمد بن الحسن القمى صاحب تاریخ قم و برخى دیگر گفته اند که حضرت  زین العابدین علیه السلام بزرگتر بوده است و ازین ادریس نقل کدره که تولد آنجناب در عهد عمارت عثمان اتفاق افتاده از جد بزرگوارش علیه السلام روایت نموده
  30. و ابن ادریس و بعضى دیگر فرموده اند که عمر شریف حضرت  سجاد در روز عاشورا بیست و سه ساله بود و حضرت  حضرت  باقر علیه السلام در آنحال سه سال و چند ماه از عمرش گذشته بود.
  31. اولاد حسین  : در بین مورخین و محدثین اختلاف است که حضرت  حسین  علیه السلام چند اولاد داشته است فاضل مجلسى از کتاب ارشاد نقل میفرماید که حسین  علیه السلام را شش فرزند بود چهار تن پسران بودند که نخستین على بن الحسین  الاکبر و کنیت او ابومحمد است و مادرش شاهزنان دختر یزدجرد شهربانو است و از کلام شیخ مفید چنان استفاده میشود که حضرت  زین العابدین علیه السلام بزرگتر از على اکبر بوده است .
  32. دوم على اوسط که در طف شهید شد و مشهور به على اکبر گشت و مادرش لیلى دختر ابومرة بن عروة بن مسعود است .
  33. سیم جعفر بن الحسین  و مادر او زنى از قبیله قضاعیه است و در حیات پدر وفات یافت و از او عقبى باقى نماند.
  34. چهارم عبدالله بن الحسین  و او نیز در یوم طف در کنار پدر بزخم تیرى شهید شد که او را ارباب مقاتل بنام على اصغر ذکر کرده اند اما دختران آنحضرت  یکى سکینه و دیگرى فاطمه بود اما سکینه با عبدالله بن الحسین  از یک مادرند و مادر ایشان رباب دختر امرءالقیس بن عدى بوده نام سکینه آمنه و مادرش رباب او را سکینه نام نهاد و بعد از سیدالشهدا ء علیه السلام نخست مصعب بن زبیر بن عوام او را بنکاح خود درآورد و بنا بر نقلى سکینه بتزویج ازدواج بآنحضرت  را قبول نمود
  35. و از مصعب دخترى آورد و اسمش را فاطمه نهاد و صداق سکینه را مصعب ششصد هزار درهم قرار داد و چون عبدالملک مروان بر مصعب غلبه کرد و او را بکشت خواست با سکینه ازدواج کند ولى او قبول نکرد بالجمله بعد از مصعب عبداله بن عثمان بن عبداله بن حکیم با آن خانم ازدواج نمود.
  36. و اما فاطمه حسین  علیه السلام دختر خود فاطمه را ببرادرزاده خود حسن مثنى عقد بست و از او عبداله بن محض و ابراهیم و حسن مثلث و دو دختر بنام زینت و ام کلثوم متولد شدند و حاکم مدینه که عبداله عبدالرحمن بن ضحاک بود خواست با او ازدواج کند ولى فاطمه قبول نکرد عبداله عبدالرحمن باعث زحمت فاطمه شد و کار را بر آنحضرت  سخت گرفت فاطمه شکایت خود را به یزید بن عبدالملک مکتوب کرد و بشام فرستاد یزید بن عبدالملک غضبناک شده و حاکم مدینه را معزول کرد که به چه جهت متعرض دختران پیغمبر میشوى و اموال او را گرفت تا به حالت فقر و ذلت از دنیا رفت .
  37. بالجمله بجمال و زیبایى و کمال و تقوى نظیرى نداشت و در سال 117 هجرى در مدینه وفات نمود و در همانسال هم خواهرش ‍ سکینه از دنیا رفت در روز پنجشنبه که پنج روز از ماه ربیع الاول گذشته بود.على بن عیسى اربلى در کشف الغمه اولادان آنحضرت  را تا ده تن ذکر کرده شش پسر و چهار دختر و نام هر کدام را ذکر میکند.
  38. اصحاب الحسین  اما اصحاب حسین  علیه السلام آنچه فاضل مجلسى ذکر کرده چهل تن پیاده و سى و دو تن سواره بوده و از محمد بن على بن الحسین  علیه السلام حدیث کرده اند که لشکر حسین  علیه السلام چهل و پنج تن سوار و صد تن پیاده بود و در کتاب اعلام الورى لشکر حضرت  حسین  (علیه السلام ) را سى و سه تن سواره و چهل تن پیاده نوشته ، ابن جوزى در تذکره خواص الائمه لشکر آنحضرت  را هفتاد سوار و صد پیاده نوشته
  39. و در شرح شافیه ابى فراس فى مناقب آل الرسول و مثالب بنى عباس مسطور است که سپاه حسین  علیه السلام هزار تن بودند و مسعودى در مروج الذهب میگوید هزار سوار و صد تن در رکاب حسین  علیه السلام جهاد کردند تا شهید شدند و در جلد هفدهم عوالم ، سى و دو تن سوار و چهل تن پیاده ذکر کرده است .
  40. بالجمله علماء احادیث و اخبار و مورخین قصص و آثار در شمار سپاه حسین  و عده لشکر ابن زیاد باختلاف سخن گفته اند ولى صاحب ناسخ التواریخ میگوید آنچه را که من تفحص کردم بنظرم صحیح آمد تعداد لشکر حضرت  حسین  علیه السلام از یکصد و چهل و پنج تن بیشتر نبودند و لشکر ابن زیاد از بیست هزار کمتر نبودند ولى تا پنجاه و یکهزار هم گفته اند. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  41.  
  42.  
  • حسین صفرزاده
۲۰
آذر
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  1. مجلس پنجاهم : اللهم فضاعف علیهم اللعن منک و العذاب الالیم
  2. بارالها پس بواسطه کشتن حسین علیه السلام و عذاب را بر ایشان دو چندان کن فاء براى تفریع است که تعلیل لا حق را بسابق میکند و علت طلب مضاعف بواسطه آن فرح و سروریست که قاتلین در روز عاشورا داشتند که کمتر از کشتن حسین (علیه السلام) نیست
  3. شدت عذاب قاتلان حسین علیه السلام در عیون اخبارالرضا بطریق متعدد سند بحضرت رضا (علیه السلام) میرساند که آنحضرت فرمود:
  4. قال رسول الله ان قاتل حسین بن على علیهماالسلام فى تابوت من نار علیه نصف عذاب اهل الدنیا و قد شدیداه و رجلاه بسلاسل من نار منکس فى النار حتى یقع فى قعر جهنم و له ریح یتعوذ اهل و النار الى ربهم من شدة نتنه و هو فیها خالد ذائق العذاب الالیم مع جمیع من شایع على قتله کما نضجت جلودهم بدل الله عز و جل علیهم الحلود حتى یذوقوا العذاب الالیم لایفتر عنهم ساعة و یسقون من حمیم جهنم فالویل لهم من عذاب الله النار . رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم )
  5. فرمود قاتل حسین را در تابوتى آتشین میگذارند و نصف عذاب اهل دنیا را مخصوص او میگردانند و هر دو دست و هر دو پاى او را با زنجیرهاى آتشین بسته او را نگونسار در آتش دوزخ باز میدارند تا گاهى که در قعر جهنم فرود آید و دوزخیان از بوى بد او بحضرت پروردگار پناهنده میشوند و او همیشه در تنگناى جهنم در عذاب الیم است با آنهائیکه در قتل حسین علیه السلام شرکت داشتند
  6. و گاهى که پوست بدن ایشان سوخته و گداخته شود خداوند پوست و گوشت دیگرى بر بدن آنها میرویاند تا بهتر احساس عذاب کنند و عذاب ایشان در هیچ ساعتى فروکش نکند و از حمیم جهنم سیرابشان کنند واى بر ایشان از عذاب خداوند قهار.
  7. در ثواب الاعمال و بحار از امام باقر علیه السلام روایت میکند که رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود در جهنم جایى است که هیچیک از نوع بشر را استحقاق آن مکان نیست مگر کسى که قاتل حسین و یحیى علیهماالسلام باشد.
  8. از جمله روایاتى که عذاب قتله حضرت سیدالشهداء علیهم السلام را ذکر میکند روایتى است که مرحوم مجلسى ذکر میکند که ما مختصر آنرا ذکر مینمائیم .
  9. مردى اسرائیلى حضرت موسى علیه السلام را دید که بمناجات پروردگار میرود بآنحضرت عرض کرد که مرتکب گناهى شده ام از خدا بخواه تا جرم و گناه مرا عفو فرماید موسى درخواست او را قبول کرده چون بمناجات حقتعالى رفت عرض کرد پروردگارا از تو سئوال میکنم و حال آنکه میدانم قبل از آنکه بگویم تو از سر دل من آگاهى
  10. خطاب آمد که اى موسى آنچه بخواهى بتو عطا میکنم موسى عرض کرد اى پروردگار من اینک بنده تو اسرائیلى گناهى کرده و از تو طلب عفو و بخشش مینماید خطاب آمد که اى موسى مسئلت ترا باجابت رسانیدم و از گناهان او گذاشتم
  11. تو از براى هر کس طلب مغفرت کنى نزد ما پذیرفته است مگر براى کشندگان حسین بن على عرض کرد این حسین کیست خطاب آمد آنکس است که در کوه طور ترا از او آگهى دادم عرض کرد
  12. پروردگارا قاتل او کیست خطاب آمد آنکس که از امت جد او است ولى از جمله گمراهان میباشد که او را در زمین کربلا میکشد تا آنجا که میگوید چون موسى این کلمات را شنید سخت بگریست عرض کرد الهى سزا و جزاى کشندگان حسین چیست ؟
  13. خطاب آمد اى موسى عذابى بر قاتلان حسین فرود آورم که اهل جهنم از دیدار آن بجهنم پناهنده شوند و از رحمت من و شفاعت جدا و هرگز بهره مند نگردد و اگر کرم و کرامت او نبود زمین ایشان را خفه میکرد موسى عرض کرد الهى برائت میجویم در حضرت تو از این جماعت و از آنانکه بکردار این جماعت راضى باشند
  14. خطاب آمد که اى موسى من از براى شیعیان و متابعان ایشان رحمتى بزرگ مقرر داشته ام دانسته باش آنکه بر حسین بگرید یا کسى را بگریاند و یا خویشتن را بگریاند جسد او را بر آتش جهنم حرام میکنم ((بقیه زیارت ))
  15. اللهم انى اتقرب الیک فى هذا الیوم و فى موقفى هذا و ایام حیوتى بالبرائة منهم و اللعنة علیهم و بالموالات لنبیک و آل نبیک علیه و علیهم السلام .
  16. بارالها همانا در اینروز و درین وقت خود و ایام زندگانى خود به تبرى جستن از ایشان و لعنت کردن بر ایشان و بدوستى براى پیغمبر تو و آل پیغمبر تو علیهم السلام بسوى تو تقرب میجویم .
  17. این چند جمله آخر زیارت خلاصه این زیارتست چه اقوام این زیارت به سه چیز است باظهار موالات پیغمبر و آل او برائت بحسب تمام مراتب وجود از ذوات و افعال و صفات دشمنان پیغمبر و آل او اجمالا و تفصیلا.
  18. لعن بر این گروه درین فقره از زیارت هر سه مطلب مذکور است .
  19. ثواب لعن بر قاتلان حسین علیه السلام  : آنچه از اخبار بدست میآید اول کسیکه جلالت و بزرگى قدر حسین علیه السلام را بشناخت آدم صفى علیه السلام بود و بقبله آنحضرت لعن فرمود و بعد از او انبیا مرسلین به تکرار لعن کردند
  20. در کامل الزیارة سند بکعب الاخبار میرساند که گفت اول کسیکه قاتل حسین علیه السلام را لعن کرد ابراهیم خلیل بود او فرزندان خود را بلعن قاتل آنحضرت امر فرمود و از ایشان عهد گرفت که در این امر کوتاهى نکنند و پس از او موسى بن عمران چنین کرد آنگاه داود بنى اسرائیل را بلعن قاتل حسین فرمان داد و چون نوبت بعیسى على نبینا و آله و علیه السلام رسید
  21. فرمود اى جماعت بنى اسرائیل قاتل حسین را لعن کنید که او مانند کسى است که در جهاد جنگ میکند و از میدان جنگ نمیگریزد و در رکاب پیغمبران شهید شود و مثل اینکه بقعه او را مى بینم هیچ پیغمبرى نیست مگر آنکه حاضر بزیارت او شود و اعتکاف آنجا کند و گوید تو بقعه کثیرالخیرى هستى زیرا که ماه درخشان در تو مدفون است .
  22. در کتاب عوالم از کامل الزیارة روایت میکند و سند را به داود رقى میرساند که گفت در خدمت امام صادق علیه السلام حاضر بودم آب طلب نمود و چون آب را نوشید اشک از دیدگانش جارى شد آنگاه فرمود اى داود خداوند کشنده حسین را لعنت کند هیچ بنده اى نیست که آب بنوشد و یاد تشنگى حسین افتد و قاتل آن حضرت را لعن کند
  23. مگر اینکه حقتعالى براى او صد هزار حسنه مینویسد و صد هزار درجه براى او زیاد میکند و مثل اینکه صد هزار بنده در راه خدا آزاد کرده است و خداوند او را در قیامت شادخاطر و آرمیده دل گرداند.
  24. ثواب لعن بر قاتلان حسین بعد از نوشیدن آب مرحوم دربندى در کتاب اسرارالشهاده خود نقل میکند که شبى یکى از اصحاب امام صادق علیه السلام در خدمت آنحضرت بود پس از اداء فریضه و صرف شام آنمرد خوابید و آنحضرت مشغول عبادت شد تا طلوع فجر چون صبح شد آنمرد عرض کرد یابن رسول اله بخدا که از نجات خودم ماءیوس شدم
  25.  و دیگر امیدى ندارم حضرت فرمود چرا آنمرد عرض کرد در صورتیکه عبادت و شب زنده دارى شما چنین باشد با آن مقامیکه شما دارید و خداوند دنیا و آخرت را براى شما خلق کرده پس چگونه براى ما امید نجاتى باشد
  26. حضرت فرمود تو شب گذشته عملى کردى که فضیلت آن با عبادت من برابر است و آن این بود که در نیمه شب از شدت عطش از خواب بیدار شدى و آب نوشیدى و عطش حضرت حسین را بیاد آوردى پس سلام بر او فرستادى و لعن بر قاتلان آنحضرت نمودى و بعد خوابیدى این عمل تو بود که فضیلت بر عمل من داشت
  27. این فرمایش حضرت ناظر باین معنى است که اگر تو شب را مثل من عبادت میکردى آنچه ثواب بتو میدادن کمتر بود از اینکه نیمه شب سلام بر آنحضرت نمودى و قاتلان آنحضرت را لعن کردى .
  28. و نیز ملاآقا دربندى در همان کتاب اسرارالشهاده نقل میکند که از شخص موثقى براى من نقل کردند که گفت من شبى فتحعلیشاه را بحالت خوبى در خواب دیدم ازو پرسیدم بچه عمل باینمقام رسیدى گفت نیمه شبى از خواب بیدار شدم و بسیار عطش و تشنگى بر من غلبه کرده بود از غلامان و کنیزان خود آب طلب نمودم تا آنها را از خواب بیدار شدند و آب براى من آوردند مدتى طول کشید
  29. در آنوقت متذکر عطش حضرت سیدالشهداء علیه السلام شدم که آنحضرت در موقع شهادت چه حالتى داشت پس گریان و نالان شدم بطوریکه کنیزان که آب براى من آوردند نخوردم و ضجه و ناله میکردم بطوریکه حالت غش براى من عارض شد حال این مقام و مرتبه اثر آن گریه و ناله منست که بیاد عطش آنحضرت افتادم .
  30. فضیلت گریه برمصایب اباعبدالله الحسین. علیه السلام گریان نبودن در قیامت و نجات از آتش جهنم به واسطه زیارت ابا عبدالله  است
  31. : شیخ طوسى در کتاب مصباح المجتهد از محمد بن اسماعیل بن یزبع و او از صالح بن عقبه و او از پدرش و او از حضرت باقر علیه السلام روایت میکند که فرمود: هر کس حسین بن على علیه السلام را در روز عاشورا - دهم محرم - زیارت کند و نزد قبر آنحضرت گریان شود روز قیامت خداوند را با ثواب دوهزار حج و دوهزار عمره و دوهزار جهاد ملاقات کند، آنهم ثواب حج و عمره و جهادى که در خدمت رسول اکرم و ائمه طاهرین علیهم السلام بوده باشد.
  32. عرض کردم فدایت شوم کسى که در شهر یا کشور دیگریست و نتواند درآنروز خود را به قبرآنحضرت رساند چه ثوابى خواهد بود؟ حضرت فرمودند: اگرنتواند بصحرا یا بالاى بام خانه خود رود و با سلام اشاره به سوى قبر آنحضرت کرده برلعن قاتلان آنحضرت جدیت کند،
  33. وبعد دو رکعت نماز بخواند و اینکار را هنگام برآمدن روز قبل از ظهر انجام دهد، آنگاه هم خودش در مصیبت آنحضرت گریه کند.
  34. وهم اگر ترسى نداشته باشد امرکند تا خانواده او نیز برآنحضرت گریه کنند و در خانه اش مجلس ‍مصیبتى برپا کرده ومصیبت حضرت سیدالشهداء را به یکدیگرتعزیت گویند. من ضامن شوم کسى که این عمل را انجام دهد خداوند تمام آن ثوابها را به او عنایت فرماید.
  35. چشم گریان: رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله) به فاطمه زهرا ( علیها السلام) فرمود: «هرچشمی در روز قیامت گریان است، مگر چشمی که برای مصائب حسین ( علیه السلام) گریه کرده باشد . چنین کسی در قیامت خندان و شادان به نعمت های بهشتی :
  36. دوچشم مبارک پر از اشک: ثواب سلام دادن بر حسین(علیه السلام )*** داود رقّی می گوید: من محضر امام صادق علیه السلام مشرف بودم. حضرت آب طلب کردند و همین که آب را نوشیدند؛ دیدم امام منقلب شد و حالت گریه پیدا کرد و دوچشم مبارکش پر از اشک شد. سپس به من فرمودند: ای داود خدا لعنت کند قاتل حسین را. بنده ای نیست که آب بنوشد و حسین علیه السلام را یاد نموده و قاتلش را لعنت کند مگر اینکه خدا
  37. دو سال بعد ولادت وگریه حضرت رسول برآن حضرت   و چون دو سال از ولادتش گذشت حضرت (الله صلی علیه و آله) به سفری رفت پس روزی در اثناء راه ایستاد و گفت: (انا لله و انا الیه راجعون): [ما از آن خداوندیم و به سوی اوباز میگردیم]. و گریست چون از سببش سؤال کردند فرمود: جبرئیل مرا خبر داد از زمینی که نزد شط فرات است که آن را کربلا میگویند، فرزندم حسین (علیهالسلام) در آنجا شهید میشود،
  38. و گویا من نظرمیکنم به محل شهادتش و موضع دفنش، و گویا نظر میکنم به اسیران که بر جهاز شتران سوارند، سر فرزندم حسین را به هدیه میبرند از برای یزید ملعون، پس قسم به خدا نظر نمیکند کسی به سوی آن سر پس خوشحال شود مگر اینکه خداوند در میان دل و زبانش مخالفت اندازد و او را عذاب شدید نماید.
  39. پس مراجعت نمود از سفر با حزن و اندوه و بر منبر بالا رفت وحسن و  حسین را به همراه خود بالا برد، پس خطبه خواند و موعظه کرد پس دست راست را بر سر حسن (علیهالسلام)، دست چپ را بر سر حسین (علیهالسلام) گذاشت و عرض کرد: خدایا، محمد (صلی الله علیه و آله) بنده و پیغمبر تو است،  و این دو نفر از نیکان عترت منند، و اخیارعشیرهی من، و بهترین ذریهی من، و کسانی که بعد از خود در میان امت میگذارم، و بدرستی که جبرئیل مرا خبر داده که این پسررا به زهر میکشند، و این دیگری را به شمشیر شهید میکنند،
  40.  خدایا شهادت را بر او مبارک گردان و او را سیدالشهداء قرار ده، و برکت مده در قاتل او، و خاذل او، و ایشانرا به اسفل درک جهیم برسان. راوی گوید: پس صدای ناله و گریه از اهل مسجد بلند شد، حضرت فرمود: ایها الناس بر او گریه میکنید و او را یاری نمیکنید؟ خدایا تو یاور او باش،

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
آذر
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  1. 91-مجلس چهل و نهم : علیک منک اللعنة ابد الا بدین و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین علیه السلام
  2. بر همه آنها که لعن ابدى فرست و اینروز ((عاشورا)) روزیست که آل زیاد لعین و آل مروان بن حکم خبیث بواسطه قتل حسین صلوات اله علیه شادان بودند.
  3. ابد بنا بر قاموس و منتهى الارب و غیر اینها بمعنى دهر است یعنى همیشه اوقات و مستمر و على الدوام و پیوسته فرح بمعنى سرور و خوشحالى است
  4. حقتعالى میفرماید اى قارون بمال و ثروت خود شاد مباش لا تفرح ان الله لا یحب الفرحین
  5. فرحین جمع فرح بکسر را به معنى کسى است که بر اثر بدست آوردن چیزى مغرور و متکبر شده و از باده پیروزى سرمست میباشد و از خوشحالى در پوست خود نمیگنجد.
  6. آل زیاد و آل مروان بواسطه کشته شدن حسین علیه السلام آنقدر خوشحال بودند که از کثرت خوشحالى در پوست خود نمیگنجیدند.
  7. آل زیاد چه کسانى بودند : ثعالبى و اغلب محققان معروف را از شهوترانان معروف عرب میدانستند او بهیچکس از خودى و بیگانه و زنان اشراف فروگذار نمیکرد و کما اینکه در بسته شدن نطفه عمروعاص خود را اذ یعمل میدانست و با خود عمروعاص نیز اینمطلب را بازگو کرد
  8. و معاویة ضمن یک دادگاه باثبات رسانید که سمیه از ابوسفیان آبستن شده از اینرو با تشریفات رسمى و سیاسى ((زیاد بن ابیه )) را برادر خود اعلام کرد.
  9. ابوسفیان با ((ام الحکم )) خواهرش روابط جنسى داشت خواهرش را نزد زیاد میفرستاد خواهر دیگر او ((ام الجمیل )) زن بدکاره اى بود و این همانزن آزاردهنده پیامبر و همسر ابولهب بود
  10. که خدا با عنوان ((حمالة الحطب )) از او نکوهش کرد پس آل زیاد یک چنین خانواده کثیفى بودند که در لجنزار شهوت و بى عفتى پرورش یافته بودند.
  11. آل مروان چه کسانى بودند چهارمین از خلفاء بنى امیه بقول اهل تواریخ که بدرک رفتن یزید را در سنه شصت و چهار گفته اند مروان بن حکم بن ابى العاص بن امیة عبدالشمس بن عبد مناف بود و او پسرعم عثمان بن ابى العاص بن امیة است .
  12. در عقدالفرید است که تولد مروان بن حکم در مکه معظمه در سال بعد از هجرت و بدرک رفتنش در شام سوم رمضان سنه شصت و پنج هجرى بوده است .
  13. پنجمین از خلفا بنى امیه عبدالملک بن مروان بود که ولادتش سنه بیست و شش هجرى و فوتش در سنه هشتاد و شش هجرى بود.
  14. ششمین از خلفاء بنى امیه ولید بن عبدالملک بن مروان بود و مادرش عاتکه دختر یزید بن معاویه و این ملعون شقاوت را از هر دو طرف ارث برد.
  15. هفتمین از خلفاء بنى امیه سلیمان بن عبدالملک بن مروان بود.
  16. هشتمین از خلفاء بنى امیه عمر بن عبدالعزیز بن مروان بن حکم که در بین بنى امیه از همه بهتر بود و فدک را بر امام باقر علیه السلام رد و سب و لعن على علیه السلام را منع نمود و با مردم بخوبى رفتار میکرد.
  17. نهم از خلفاء بنى امیه یزید بن عبدالملک بن مروان بود او بعد از پسرعمش عمر بن عبدالعزیز بر مسند خلافت نشست و در 25 شعبان سنه صد و پنج در سن سى و هفت سالگى از دنیا رفت و علت فوتش چنین بود که عاشق کنیزى شد که علاقه زیادى باو داشت روزى در باغى با او مشغول عیش و عشرت بود و مشغول خوردن انگور بودند و او از باب شوخى و مزاح حبه هاى انگور بطرف آن کنیز میانداخت
  18. اتفاقا دانه انگورى در میان حلق او رفت و گلوى او را گرفت و بناى سرفه کردن را گذاشت تا از دنیا رفت یزید پلید تا یک هفته با بدن مرده او عشقبازى و آمیزش میکرد تا آخرالامر بملامت یکى از مقربانش او را دفن کرد و تا هفت روز با کسى حرف نمیزد تا در همان ایام به جهنم واصل شد.
  19. دهم از خلفاء بنى امیه هشام بن عبدالملک مروان که در سال 125 در سن 53 سالگى از دنیا رفت و مدت خلافتش نوزده سال و هفت ماه طول کشید در حیوة الحیوان است که عبدالملک مروان در خواب دید که در محراب چهار مرتبه بول کرد سعید بن مسیب تعبیر کرد که چهار نفر از اولادان او بخلافت میرسند. 1 - ولید بن عبدالملک 2 - سلیمان بن عبدالملک 3 - یزید بن عبدالملک 4 - هشام بن عبدالملک
  20. یازدهم از خلفاء بنى امیه ولید بن یزید بن عبدالملک بن مروان بود که او مشهور به ولید فاسق بود و بجهت اشتهارش بمنکرات و تظاهرش بکفر با جماع اهل شام او را از خلافت خلع کردند و بقتل رسانیدند.
  21. دوازدهم از خلفاء بنى امیه یزید بن ولید بن عبدالملک مروان بود.
  22. سیزدهم ابراهیم بن ولید بن عبدالملک مروان که بعد از برادرش یزید بن ولید بخلافت رسید.
  23. چهاردهم از خلفاء بنى امیه مروان حمار که آخرین خلیفه بنى امیه بود بنى امیه منقرض شدند اینها جماعت آل مروان بودند که مختصرا ذکر شد.
  24. عاشورا روز حزن و گریه است نه فرح و خوشحالى : در مقابل این فرح و خوشحالى آل زیاد و آل مروان در روز عاشورا که شرح آن در مجلس 45 داده ایم . شیعیان آنروز را روز حزن و گریه و عزادارى قرار دادند
  25. چه در اخبار زیادى از ائمه اطهار رسیده که هر کس آنروز را روز گریه و حزن قرار دهد و ترک کسب و کار کند اجر بسیارى را خواهد داشت
  26. چنانچه در امالى سند بحضرت رضا علیه السلام میرساند که هر کس در روز عاشورا ترک در حوائج خود کند و دنبال کار و زندگى نرود خدایتعالى حوائج دنیا و آخرت او را برآورده کند و هر کس روز عاشورا را روز مصیبت و حزن و گریه قرار دهد روز قیامت روز فرح و سرور او شود و چشمان او را در بهشت بملاقات ما روشن گردد و هر کس روز عاشورا را روز برکت خود قرار دهد و براى منزل خود چیزى ذخیره کند حق تعالى به آنچه ذخیره کرده باو برکت ندهد و در روز قیامت حشر او با یزید و عبیداله بن زیاد و عمر سعد باشد.
  27. در عیون و امالى سند را بابن شبیب میرساند که حضرت رضا (علیه السلام) در حدیث مفصلى فرمود یابن شبیب ان سرک ان تکون معنا فى الدرجات العلى من الجنان فاحزن نحرننا و افرح لفرحنا و علیک بولایتنا فلو ان رجلا تولى حجرالحشره الله معر یوم القیمة .
  28. مناسب این مقام اشعار دعبل در مرثیه براى حضرت رضا علیه السلام و عزادارى حضرت صادق علیه السلام است که در مجلس 33 ببعد ذکر کردیم بآنجا مراجعه شود که مناسب مقام است
  29. و در کامل الزیاره سند بابى هارون مکفوف میرساند که بر حضرت صادق علیه السلام وارد شدم حضرت بمن فرمود شعرى در مرثیه حسین علیه السلام براى من بخوان من خواندم فرمود این چنین مخوان بلکه چنانچه خودتان در مجالس خودتان و نزد قبر آنحضرت میخوانید بخوان من اشعارى خواندم که از جمله اینست : امرر على جدث الحسین..... و قل لاعظمه الزکیه
  30. چون حضرت گریان شد من ساکت شدم فرمود بخوان من خواندم فرمود نه چنین بلکه زیاده ازین بخوان من خواندم . یا مریم قومى و اند بى مولاک..... و على الحسین فاسعدى ببکاک
  31. پس حضرت بگریست و زنها هم بگریستند و به هیجان آمدند چون زنها ساکت شدند فرمود یا اباهارون ده شعر در مرثیه حسین علیه السلام بخواند بهشت براى او است و یک یک کم کرد تا بیکى رسید
  32. و فرمود ان انشد فى الحسین فبکى فله الجنة ثم قال من ذکره فبکى فله الجنة .از این حدیث معلوم میشود که ابوهرون بر عایت ادب حضور امام شعر بدون تغییر لحن و اختلاف صوت خواند و آنحضرت فرمود بوضع نوحه گرى و با رقت چنانکه خودتان میخوانید و در کربلا نزد قبرش مرثیه میکنید بخوان از اینحدیث استفاده میشود که عزادارى با صوت حزن که در مجالس ما میخوانند خوب و جایز است .
  33. ثواب هم و غم بر مظلومیت حسین علیه السلام : در مجالس مفید و امالى شیخ طوسى از ابان تغلب روایت میکند که حضرت صادق (علیه السلام  ) فرمود آنکس که در مظلومیت ما مهموم باشد هر نفسى که میکشد تسبیحى است و اندوه او عبادتى است و پوشیدن اسرار ما از بیگانگان در راه خدا جهاد است آنگاه میفرماید واجب است که این حدیث با طلاى خالص نوشته شود.
  34. در بحار از کامل الزیارة از مسمع کردین نقل میکند که گفت حضرت صادق علیه السلام بمن فرمود اى مسمع تو از اهل عراق هستى آیا بزیارت قبر حسین میروى گفتم نه زیرا من فردى مشهور و سرشناس از اهل بصره و دشمنان ما از ناصبیان زیادند و میترسم که خلیفه را از کار من آگاه سازند و نزد والى بصره که از اولاد سلیمان است سعایت کنند و مرا اذیت نمایند
  35. حضرت فرمود آیا ظلمهائیکه بجدم حضرت سیدالشهدا نمودند یاد میکنى عرض کردم بلى و گریه هم میکنم بقسمیکه اهل من اثرش را در من میبینند و از غذا خوردن باز میمانم حضرت فرمود خدا رحمت کند اشکهاى چشمهاى ترا آگاه باش تو از کسانى هستى که اهل جزع بر ما شمرده میشوى که خوشنودند به خوشنودى ما و محزونند به حزن ما آگاه باش
  36. که در وقت مرگ پدران مرا مى بینى که سفارش میکنند ملک الموت را درباره تو و ملک الموت از مادر بتو مهربانتر میشود آنگاه حضرت گریه کرد و منهم گریه کردم پس فرمود الحمدالله الذى فضلنا على خلقة بالرحمة خصنا اهل البیت یا مسمع
  37.  از زمان قتل امیرالمؤ منین علیه السلام زمین و آسمان بجهت ترحم بر ما گریه میکنند و ملائکه بیشتر بر ما گریه میکنند و از زمانیکه ما را به قتل رسانیدند اشک ملائکه خشک نشده است و احدى بر ما گریه نمیکنند مگر آنکه او را بیامرزد تا آخر روایت که مفصل است .

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۸
آذر

 

  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. مجلس چهل و هشتم : و معاویة و یزید بن معاویة
  4. پروردگارا لعنت فرست بر ابوسفیان ((مشرک )) و بر معاویه ((منافق )) و ((بر پسرش یزید)) پلید، بیهقى که از مشاهیر علماء اهل سنت است از نضر بن عامر نقل میکند که گفت : روزى در مدینه بمسجد رسول خدا رفتم شنیدم که حاضران همه با هم میگویند نعوذ بالله من غضب الله و غضب الرسول
  5. پرسیدم مگر چه واقع شده گفتند رسول خدا بر منبر خطبه میخواند در آن اثنا معاویه برخاست و دست پدرش ابوسفیان را گرفته از مسجد بیرون رفتند حضرت  چشمش بر آنها افتاد و فرمود لعن الله القائد و المقیود و ویل لامتى من معاویة .
  6. ابن ابى الحدید نقل میکند که در منزل معاویه مجلسى ترتیب داده شد که عمرو بن عاص و عتبة بن ابى سفیان و مغیرة بن شعبه در آنجا جمع بودند حضرت  حسن علیه السلام را طلبیدند چون آن حضرت  تشریف آوردند هر یک جسارتى به آن حضرت  کردند
  7. بشرحى که در آن کتاب مذکور است پس آن حضرت  فرمودند یا معاویة اتذکر یوما جاء ابوک على اجمل احمر و انت تسوقه و اخوک عتبة هذا یقوده فراکم رسول الله صلى الله علیه و آله فقال اللهم العن  الراکب و القائد و السائق
  8. آنگاه روى بآن جماعت کرده فرمود شما را بخدا قسم میدهم که میدانید رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم  ) در هفت موطن ابوسفیان را لعن  فرمود که کسى نمیتواند آنها را رد بکند.
  9. اول روزیکه رسول خدا را دید که از مکه بیرون میرفت و ثقیف را دعوت میکرد اوسب و شتم بدگویى از آنحضرت  کرد پس خدا و رسول خدا او را لعن  کردند.
  10. دوم روزیکه قافله از شام میآمد و ابوسفیان ایشان را راند و معارضه کرد مسلمین ظفر یافتند و رسول خدا او را لعن  کرد و واقعه بدر از آن سبب شد.
  11. سوم روز احد که زیر کوه ایستاده بود و رسول خدا بالاى کوه بود و او میگفت اعل هبل اعل هبل پس پیغمبر ده مرتبه او را لعن  کرد و مسلمانان متابعت آن حضرت  را کردند.
  12. چهارم روزیکه احزاب و غطفان و یهود را آورد و پیغمبر او را لعنت فرمود.
  13. پنجم در روز حدیبیه ابوسفیان با قریش آمد و پیغمبر را از مکه منع کرد پس پیغمبر ابوسفیان و قاده لشگر و اتباع را لعن  کرد و قال ملعون ون کلهم .
  14. ششم روزیکه سوار شتر سرخ بود.
  15. هفتم روز عقبه که خواستند ناقه پیغمبر را برمانند و ایشان دوازده نفر بودند و از آن جمله یکى ابوسفیان بود حضرت  او را لعن  کرد آنگاه شروع در مثالب دیگران فرمود.
  16. معاویه را به چهار کس نسبت میدهند راغب اصفهانى در ((محاضرات )) گفته و ابن ابى الحدید از ((ربیع الابرار زمخشرى )) نقل کرده که معاویه را به چهار کس نسبت میدهند مسافر بن ابى عمر و عمارة بن ولید بن مغیره عباس بن عبدالمطلب و صباح که سرودخوان
  17. و مغنى عمارة بن ولید بود ابوسفیان بسیار زشت و کوتاه قد بود و صباح که مزدورى ابوسفیان را میکرد جوانى خوش سیما بود هند را با وى الفتى افتاد و بخویشتن دعوتش ‍ کرد و با وى در آمیخت علماء نسب گفته اند که عتبة ابى سفیان هم از صباح است
  18. و هم گفته اند که چون هند بمعاویه بارور رشد مکروه داشت که وى را در خانه بزاید کنار کوه اجباد آمد و در آنجا وضع حمل نمود.
  19. آیة الله علامه از کلبى نسابه که نزد علما از ثقات است نقل کرده و روز بهان تقریر میکند که معاویه فرزند چهار کس بوده عمارة و مسافر و ابوسفیان و مردى دیگر که نام وى را نبرده شاید مرادش همان عباس بوده و هند مادر او را ذوات الاعلام بوده و بیشتر شهوت او در آمیزش با غلامان سیاه بود و هر گاه بچه سیاه میزائید او را میکشت
  20. و حمامه که یکى از جدات معاویه است رایتى در سوق ذى المجاز داشته و در زنا بنهایت رسیده بود و از اینجا نسب ابوسفیان هم معلوم میشود که خود او بنفسه حرامزاده بوده است .
  21. بیان در نقل راغب و ابن ابى الحدید که ذکر شد عباس را از پدران معاویة شمرده اند این مطلب معلوم نیست و بنابراین نقل علامه از کلبى نسابه چهار پدر معاویه را نقل کرده اند
  22. ولى عباس عموى پیغمبر در آنها نیست گذشته از اینها حال عباس بر ما معلوم نیست که مرد خوبى یا بدى بوده بنا بر نقل رجال ما مقانى اخبار در حق عباس عموى پیغمبر مختلف است
  23. و اخباى که مذمت ازو ذکر کرده اند بیش ‍ از اخبار مدح او است و احترام پیغمبر از او بواسطه آن بوده که سه سال از آن حضرت  و بزرگتر و ضمنا عموى آن حضرت  هم بوده است .
  24. شیخ حافظ ابواسمعیل بن على که از مشاهیر علماء اهل سنت است در کتاب مثالب بنى امیه نقل میکند که هند مادر معاویه چندین سال با مسافر بن عمر بود و مسافر به او وعده میداد که ترا زن خود خواهم کرد تا آنکه هند حامله و فرزندش به شش ماهگى رسید
  25. مسافر از ترس خصومت با هند و فضیحت آن بگریخت و خدمت نعمان بن منذر رفت تا بالاخره هند را وعده بسیار به ابوسفیان دادند وقتى که هند بخانه ابوسفیان رفت فرزندش معاویه در شکم هند شش ماهه بود و بعد از سه ماه در خانه ابوسفیان بدنیا آمد.
  26. ابن اثیر در کتاب اسدالغابة از خود ابن عباس نقل میکند که گفت من در طفولیت با بچه هاى کوچه بازى میکردم ناگاه رسول خدا بیامد من در پشت درى متوارى شدم رسول خدا دست بر پشت من زد فرمود معاویه را طلب کن که نزد من آید من رفتم و برگشتم عرض ‍ کردم مشغول خوردن غذا است فقال لا اشبع الله بطنه ، خدا شکمش را سیر نکند.
  27. قاضى نوراله شوشترى از تاریخ یافعى نقل میکند که معاویة بدعاى پیغمبر بمرض جوع مبتلا شد و این از مسلمیات و متواترات است که چندان میخورد که خسته میشد ولى سیر نمیگشت تا نوشته اند که یک شتر میخورد و سیر نمیشد.
  28. ابن عباس نقل میکند که شبى در مسجد مدینه نماز خفتن را گذاردم و مردم پراکنده شدند و بغیر از معاویه و ابوسفیان دیگر در مسجد نماند و من در عقب ستونى نشسته بودم شنیدم که ابوسفیان بمعاویه میگوید ببین در مسجد کسى مانده است یا نه ابوسفیان در آنوقت کور بود و چیزى را نمیدید معاویه با چراغى گفت و اطراف مسجد را نقحض کرد و مرا ندید
  29. آنگاه ابوسفیان گفت اى پسرم ترا بدین آباء و اجدادت وصیت میکنم تو باید دین پدرانت را از دست مذهبى و از دین محمد پرهیز کنى این دین سبب فقر و پریشانى ما میباشد
  30. بواسطه این دین مال و منال ما کم شد و از بزرگى بدرویشى رسیدیم زیرا اسلام جلوى دزدى و قتل و غارت ما را گرفت زنهار که ترا ترسى نباشد از آنچه محمد راجع به بهشت و جهنم میگوید
  31. چه اینها حرفهائیست که اعتبار ندارد چون حرفش تمام شد معاویه گفت راءى و اعتقاد منهم اینست خاطرجمع باش که مرا نیز عقیده اینست و بدانکه تدارک آنچه را که نتوانستى کرد من خواهم کرد.
  32. از تاریخ گزیده است که معاویه در هنگام فوتش بیکى از خواص خود گفت سه گناه بزرگ بر خود میدانم اول آنکه در امر خلافت که حق امیرالمؤ منین (علیه السلام ) بود طمع کردم و به تقلب مملکت را ازو گرفتم دوم آنکه زوجه حضرت  حسن را بفریفتم تا او را بزهر جفا شهید کردم سوم آنکه یزید را ولیعهد خود گردانیدم ،
  33. بعضى سن معاویه را در حال مرگ هشتاد سال ذکر کرده اند که تقریبا خلافتش نوزده سال و چهار ماه و پنجروز بوده و قبرش در باب الصغیر شام است
  34. کرد این خیال وهم غلط کار کان غبار ..... تا دامن جلال جهان آفرین رسید
  35. هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال ..... او در دلست و هیچ دلی نیست بی ملال
  36. ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند ...... یک باره بر جریده ی رحمت قلم زنند
  37. ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر ..... دارند شرم  کز گنه خلق دم زنند
  38. دست عتاب حق به در آید ز آستین ...... چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند
  39. آه از دمی که باکفن خون چکان ز خاک ...... آل علی چو شعله ی آتش علم زنند
  40.  اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۱۸
آذر
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

89مجلس چهل و هفتم : اللهم العن  اباسفیان بارالها لعنت کن بر اباسفیان ((مشرک ))

  1. مطالب این مجلس در دو بخش ذکر میشود بخش اول در حال ابوسفیان و بخش دوم در معنى لعن  و ثواب آن ،
  2. اما ابوسفیان : اسم او صخر بن حرب بن امیة بن عبدالشمس بن عبد مناف قریش اموى پدر معاویه و یزید و عتبه مادر او صفیة دختر مزن الهلالیه است و بنا بر نقل شفاءالصدور او زانیه بوده ده سال قبل از عام الفیل ابوسفیان بزنا متولد شد
  3. و تابود در عداوت رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم  ) و جمع کردن لشکر و جنگهاى ضد آن حضرت  کوشش کرد و هیچ فتنه اى در قریش برپا نشد مگر آنکه ابوسفیان در آن شرکت داشت . او یکى از اشراف قریش در زمان جاهلیت بود و عمالى داشت که با مال خود و اموال قریش بشام و دیگر اراضى عجم بتجارت میفرستاد و گاهى هم خودش براى تجارت باین نواحى سفر میکرد.
  4. میگویند در زمان جاهلیت افضل قریش در تدبیر و راءى سه تن بودند عتبه و ابوجهل و ابوسفیان در زمان جاهلیت دوست صدیق و ندیم عباس عم رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم  ) بود و روز فتح مکه مسلمان شد.
  5. زوجه او هند جگرخوار بود که شرح آنرا در مجلس چهل و ششم دادیم او سرمایه دارى بزرگ و زنى توانگر از رباخواران و برادرزاده امیة و همسر ابوسفیان امویست و از آغاز زندگى دخترى خوشنام نبود درباره او و مادرش حرفهاى پراکنده و زیاد میزدند او با هاشمیان بشدت دشمنى میکرد ((عتبه و شیبة )) برادرانش را بمبارزه و مخالفت با محمد برانگیخت
  6. و همین دو نفر بودند که نزد ابوطالب رفتند و از سنت شکنى قومى و اعمال ضدارتجاعى پیامبر شکوه کردند
  7. و همین ها بودند که صحیفه تحریم هاشمیان را بامضاى چهل نفر از قریش رسانیدند و نقشه کشتن پیامبر را تدارک دیدند و همه جا سایه بسایه دنبال آن حضرت  بودند که او را بقتل رسانند.
  8. در انساب النواصب میگوید مادر هند حمامه نام داشت او را علم سرخى بود در ((ذى المجاز)) آن علم را در بام خانه میزد چه در آنوقت زنان ناباب و بد را با آن علم میشناختند و هر گاه این علم افکنده بود علامت آن بود که او با کسى خلوت کرده است
  9. و نیز کاتبى داشت که نام کسانى را که با او مباشرت میکردند یادداشت مینمود و چون فرزندى بوجود میآمد آن فرزند را با آن زناکاران نزد کاهنى میبردند و آن کاهن آن فرزند را به هر یک ملحق میکرد پدر آن فرزند بود.
  10. و اما هند ابتدا رسما با ابوعمرو و حفص مخرومى که از ثروتمندان بنام عرب بود ازدواج کرد ابوعمر مردى انساندوست و باشرف و خوشقلب بود
  11. و بهمین جهت مهمانسراى بزرگى در مکه ترتیب داده بود و در آن از زائران و مسافران درمانده پذیرایى میکرد غافل از اینکه هند ممکن است ازین امکانات براى هوس دل و ارضاى شهوات خود بهره بردارى کند
  12. ابوعمر روزى وارد خانه شده جوانى خوش سیما را مى بیند که از اطاقى خصوصى هند بیرون میآید ابوعمر وارد اطاق زنش میشود همسرش را در وضعى میابد که به او بدگمان میشود او را از خانه خود بیرون میکند و بخانه پدرش میفرستد.
  13. شایعات خیانت هند بشوهرش خاندان ربیعة را بر آن میدارد که براى خوشنامى و تطهیر دختر خویش او را نزد کاهن بزرگ برند و از او درباره بیگناهى هند داورى طلبند کاهن بزرگ حق را به ابوعمرو داده هند را متهم بفحشا میسازد.
  14. ازدواج ابوسفیان با هند : ابوسفیان که جوان نوخاسته و جویاى نام و مقام بود گویى هند را با این مختصات براى همسرى زن شایسته مییابد از اینرو بدون اینکه منتظر طلاق رسمى ابوعمرو شود با هند ازدواج میکند.
  15. اما ماجراى عقد نطفه معاویه و آبستن شدن هند شگفت انگیز است هند در خانه ابوسفیان با آزادى بیشتر دنبال هواى دل خود میرفت ابوسفیان در مسافرت تجارى بود یکسال و چهار ماه بعد برگشت بمکه آمده دید هند آبستن است
  16. ازو پرسید علت آبستنى تو چیست هند اقرار بعمل خود کرده ابوسفیان بر شکم او چوب زد تا جنین سقط شود ولى بچه نیفتاد سه ماه بعد معاویه متولد شد
  17. نسب شمار نامدار هشام بن محمد السائب الکلبى در کتاب مثالب و صاحب کشاف در ربیع الابرار مینویسد. ((عمارة بن ولید بن مغیره مخرومى )) و ((مسافر بن عمر ابى مغیره )) و ((صباح شوزان )) و ((ابوسفیان )) در یک ظهر نزد هند مادر معاویه رسیدند هند آبستن شد معاویه را زائید کلبى نسابه شافعى میگوید در میان آنان هند را بگردن ابوسفیان بستند.
  18. در حدیقة الشیعه و انساب النواصب هند را نیز مانند مادرش از علمداران سرخ میدانند که در خانه اش بروى همه جوانان باز بود و به سیاهان بیشتر از سفیدپوستان میل داشت ولى براى عدم افشاى را ز خود بیشتر عشاق خود را میکشت و نوزادهاى سیاه را از بین میبرد.
  19. زمخشرى دانشمندترین علماى عامه در تاءیید نظر عده اى از محققان معتقد است که چون صباح جوانى و سیم و جسیم بود هند بیشتر با او سر میکرد
  20. از اینرو گویند نه تنها معاویه بلکه عتبة برادرش نیز از او بوجود آمدند. گروهى را نیز عقیده بر آنست که چون ((مسافر بن عمر)) زیباترین جوانان قریش بود و مرتب در بستر هند وقت را میگذرانید پدر معاویه است
  21. ((نفایس الاخبار اعلام النساء ج 2)) سایر فرزندان حمامه و خواهران و برادران هند ازین فحشاء بى بهره نبودند چه ثعالبى شیبه برادر هند را نیز متهم به انحراف جنسى میکند ((لطایف المعارف ص 99.
  22. خاندان اموى بعد از آنکه بقدرت زیادى رسیدند و معاویه امپراطور بزرگ شد میکوشید این رازها پوشیده بماند و از افشاء و یادآورى آنها ناراحت میشد.
  23. ((ابن عبدربه )) مینویسد معاویه در اوج قدرت روزى با ((ابوالهجم العدوى )) درباره سن و سال یکدیگر بحث میکردند ابوالجهم اشاره بشوهر پیشین مادر معاویه میکند وى از این خاطره ننگین ناراحت میشود و او را از خشم خود بر حذر میدارد ((کتاب التاج الجاخط ص
  24. )) ابن قتیبه در ((معارف )) مینویسد که ابوسفیان در سال سوم هجرت بسن 82 سالگى از دنیا رفت .
  25. در معنى لعن  و ثواب آن : اما معنى چنانچه از کتب بدست میآید بمعنى طرد و تبعید است و لعنت از خدا طرد از مقام قرب و دورى از جوار رحمت میباشد و چنانچه در نهایة است در خلق بمعنى دعا و سب میباشد.
  26. اما در ثواب لعن  سید جزایرى در کتاب انوار یغمانیه از حضرت  عسکرى علیه السلام نقل میکند و آنجناب از حضرت  صادق علیه السلام روایت میکند که مردى خدمت آن بزرگوار عرض کرد یابن رسول الله من بدست خود از یارى کردن شما عاجز هستم و چیزى را مالک نیستم مگر لعن  نمودن بر دشمنان شما و بیزارى جستن از آنها بنابراین حال من چگونه است
  27. حضرت  صادق علیه السلام در جواب فرمود: پدرم خبر داد مرا از پدرش و جدش رسول خدا صلى الله علیه و آله که آن بزرگوار فرمودند هر کس از یارى ما اهل بیت ضعیف باشد پس در نمازش بر اعداء و دشمنان خانواده ما لعنت نماید خداوند صداى او را بجمیع ملائکه زمین و آسمان تا عرش الرحمن میرساند
  28. پس هر وقت اینمرد آنها را لعنت نماید تمام ملائکه او را در لعن  کردن بر آنها مساعدت و همراهى مینماید آنگاه بر او ثنا و درود میفرستد و میگویند خدایا صلوات و رحمتت را بر این مرد بفرست چه او و در خوشنودى اولیاء تو آنچه را که وسعت داشت و مقدورش بود از لعن  بر اعداى محمد و آل محمد مبذول داشت
  29. آنگاه از مصدر جلال خطاب میرسد که اى ملائکه من او را از اخیار قرار دادم و در مجلس بعد خواهد آمد که پیغمبر صلى الله علیه و آله در هفت موضع ابوسفیان را لعن  فرمود.
  30. روح الامین نهاده به زانو سر حجاب  ..... تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب
  31. چون خون ز حلق تشنه ی او بر زمین رسید ..... جوش از زمین به ذروه عرش برین رسید
  32. نزدیک شد که خانه ی ایمان شود خراب ..... از بس شکست ها که به ارکان دین رسید
  33. نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند ..... طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید
  34. باد آن غبار چون به مزار نبی رساند ..... گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید
  35. یکباره جامه در خم گردون به نیل زد ..... چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید
  36. پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش ..... از انبیا به حضرت روح الامین رسید
  37. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  • حسین صفرزاده
۱۸
آذر
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3.  88- مجلس چهل و ششم : و ابن اکلة الاکباد اللعین على لسانک و لسان بنبیک صلى الله علیه و آله فى کل موطن و موقف وقف فیه نبیک صلى الله علیه
  4. پروردگار این روز عاشورا روزیست که بنى امیه و پسر هند جگرخوار عید گرفتند که به زبان تو و زبان رسول تو (صل الله علیه وآله وسلم ) در هر موطن و موقفى که ایستاده بود همه جا او را لعن  میکرد
  5. ملعون  پسر ملعون ست ((اکلة الاکباد)) هند مادر معاویه است و دختر عتبة بن ربیعه حاضر بود و کفار را در قتال اسلام به سوء فطرت تحریص میکرد
  6. و چنانچه ابن ابى الحدید و ابن عبد ربه گفته اند متهم بزنا بوده است از کتب تواریخ معلوم میشود که در مکه از زوانى معروف بشمار میرفته بلکه در بعضى کتب معتبر دیده شده که از ذوات الاعلام بوده چنانچه در ((نهج الحق )) از هشام بن سائب کلبى نقل کرده است .
  7. و چون وحشى غلام جبیر بن مطعم حمزه سیدالشهدا ء در جنگ احد کشت ببالین آن حضرت  آمده جگرگاه آنجناب را بشکافت و جگرش را بیرون آورده و نزد هند زوجه ابوسفیان آورد و هند آنرا در دهان گذاشت و مقدارى از آنرا بخورد
  8. حقتعالى چنان سخت کرد تا اجزاء بدن آن حضرت  با اجزاء بدن کافر آمیخته نشود لاجرم هند آنرا از دهان بیفکند ازین جهت به هند جگرخوار مشهور شد آنگاه هر زیور و حلى که داشت بوحشى عطا کرد.
  9. آنگاه هند بمصرع حمزه آمد و گوشهاى آن حضرت  و بعضى دیگر از اعضاى آنحضرت  را بریده تا با خود به مکه ببرد و زنان قریش ‍ بهند تاءسى کرده بحربگاه آمدند و سایر شهیدان را مثله کردند بینى بریدند و شکم دریدند و اجزاء قطع شده را بریسمان کشیدند
  10. و ابوسفیان بر مصرع حمزه آمد و پیکان و نیزه خود را بر دهان حمزه میزد و میگفت اى بنى کنانه بنگرید این مرد که دعوى بزرگى قریش ‍ را میکرد به چه روزى افتاد.
  11. معنى لعین و آنانکه مشمول لعن  خدا و پیغمبر هستند
  12. اللعین بن اللعین : لعین بمعنى ملعون ست و لعنت از خدا بمعنى طرد از مقام قرب و دورى از جوار رحمت است و در خلق
  13. چنانچه در ((نهایة )) است بمعنى دعا و سب است ، على لسان و لسان نبیک اما بر زبان خدا که او را لعن  کرده در قرآنست که میفرماید ان الذین یؤ ذون الله و رسوله لعن هم الله فى الدنیا و الاخرة و اعد لهم عذابا مهینا
  14. یعنى آنانکه خدا و رسولش را بعصیان و مخالفت آزار و اذیت میکنند خدا آنها را در دنیا و آخرت لعن  کرده و از رحمت خود دور قرار میدهد و بر آنان عذابى با ذلت و خوارى مهیا ساخته است .
  15.  روى این آیه کسانیکه خدا و رسولش را اذیت کرده اند که سردسته آنها بنى امیه میباشند مشمول لعن  الهى در دنیا و آخرت میباشند
  16. و کسیکه در بنى امیه از همه بیشتر پیغمبر را اذیت کرده و باعث ناراحتى شده یزید ملعون  و پدرش معاویه بوده است .
  17. و بلسان نبیک : مراد از جمیع جمیع مواطن و مواقف یعنى در تمام احوال بر حسب انواع باین معنى که چه در حال ایستادن و چه در حال نشستن چه در سفر و چه در حضر بحسب هر حالى و هر جایى که فرض توان کرد یزید را بتصریح یا به کنایه لعن  میفرمود
  18. شیخ صدوق در امالى و مرحوم مجلسى در بحار سند روایت را به صفیه بنت المطلب میرساند که چون حسین  (علیه السلام ) متولد شد من او را به پیغمبر دادم حضرت  زبان خود را در دهان وى گذاشت و حسین  (علیه السلام ) زبان آن حضرت  را مکید
  19. و گمانم چنان بود که رسول خدا او را از شیر و عسل غذا دهد، ناگاه حسین  علیه السلام بر جامه آنحضرت  بول کرد پس پیغمبر میان دو چشم او را بوسید آنگاه او را بمن داد
  20. و میفرمود اى پسرک من خداى لعنت کند قومى را که ایشان قاتلان تواند
  21. صفیه میگوید عرض کردم پدر و مادرم فداى تو باد چه کسى او را میکشد بازمانده گروه یاغیان از بنى امیه لعن هم الله و ظاهر اینست که لفظ لعن هم الله از حدیث است .
  22. در روایت اسماء بنت عمیس در خبر ولادت حضرت  مظلوم حسین  علیه السلام است و در جمله اى از آن میفرماید که چون حسین  علیه السلام را خدمت حضرت  رسالت صلى الله علیه و آله بردم فرمود زودست که براى تو خبرى باشد خدا لعنت کند قاتلان تو را
  23. امالى صدوق عیون اخبارالرضا بحار مجلسى و هم در آن خبر است که چون روز هشتم شد حضرت  رسول صلى الله علیه و آله او را بگرفت و در کنار خود گذاشت و فرمود یا ابا عبدالله عزیز على پس بگریست
  24. من عرض کردم پدر و مادرم فداى شما باد امروز اولین روزى است که چنین کردى چه شده است فرمود براى فرزندم میگریم که قوم کافر از بنى امیه ویرا میکشند خداى شفاعت مرا به آنان نرساند کسى او را میکشد که در دین ثلمه اى افکند و بخداى کافر شود
  25. ثم قال اللهم انى اسئلک ابراهیم فى ذریة اللهم احبهما و احب من یحبهما و العن  من یبغضهما ملاء السماء و الارض
  26. از ابن نما در ((مشیرالاحزان )) نقل کرده اند که ابن عباس میگوید چون مرض رسول خداى صلى الله علیه و آله شدت یافت حسین  را به سینه خود چسبانید و عرق بر جبین مبارکش میریخت و نزدیک جان دادن آن حضرت  بود
  27. در چنین حالى میفرمود مالى و لیزید لا بارک الله فیه اللهم العن  یزید مرا چه کار با یزید خدا باو برکت ندهد پروردگارا یزید را از رحمت خود دور کن پس از شدت مرض بیتوان شد
  28. چون بخود آمد حسین  علیه السلام را بوسید و اشک از دیدگان فرو ریخت و میفرمود همانا مرا و قاتل ترا نزد خدایتعالى معاملتى است کنایه از آنکه مجازات این عمل در محکمه عدل مالک یوم الدین و خداى روز جزا خواهد شد.
  29. اول کسیکه قتله حضرت  سیدالشهدا ء را لعن  کرد حضرت  آدم بود که جلالت قدر حسین  (علیه السلام ) را بشناخت و از پس او انبیاء مرسلین لعن  بر قاتلان آنحضرت  نمودند
  30. در کامل الزیارة سند بکعب الاحبار میرساند که گفت اول کسیکه قاتل حسین  را لعن  کرد ابراهیم خلیل بود و او فرزندان خود را به لعن  قاتلان آن حضرت  امر فرمود و از پس او موسى بن عمران بدینگونه کار کرد
  31. آنگاه داود بنى اسرائیل را بلعن  قاتل حسین  را لعن  کنید و اگر زمان او را دریافتید از ملازمت رکاب او دورى نجوئید همانا شهید در راه او مثل کسى است که جهاد کرده و از جنگ فرار نمیکند و مانند کسى است که در رکاب پیغمبران شهید شده باشد
  32. و چنانست که بقعه او را مى بینم هیچ پیغمبرى نیست مگر آنکه در زیارت او حاضر شود و اعتکاف کند و گوید که تو بقعه اى کثیرالخیر هستى زیرا که ماه درخشان در تو مدفون است
  33. در عیون اخبارالرضا بریان بن شیب میرساند که قال الرضا علیه السلام یابن شبیب ان سرک ان یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین  فقل ما ذکرته یالیتنى کنت معهم فافوز و فوز عظیما یابن شبیب ان سرک ان تسکن الغرف المبینة فى الجنة مع النبى فالعن  قتله الحسین  .
  34. در خصال سند بحضرت  سیدالساجدین میرساند که رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم  ) فرمود که شش نفرند که خداى تعالى و هر مستجاب الدعوه اى آنها را لعنت کرده اند، 1- زیادکننده در کتاب خدا و 2- مکذب بقدر و 3- تارک سنت من 4- آنانکه بى احترامى به عترت مرا حلال شمارند 5- متسلط بجبروت که عزیز خدا را ذلیل کند و ذلیل خدا را عزیز نماید و 6- آنکه فى مسلمین را تصرف کرده بر خود حلال شمارد.
  35. سنت بضم سین و فتح نون مشدد، طریقه ، روش ، سیره ، طبیعت ، سرشت شریعت سنن جمع و در اصطلاح فقه آنچه که پیغمبر اسلام و صحابه بر آن عمل کرده باسنة الله ، امر و نهى خداوند، اهل سنت فرقه اى از مسلمین که قشند ایل بخلافت ابوبکر میباشند بر خلاف شیعه که على بن ابیطالب را جانشین پیغمبر اسلام میدانند و نیز سنت نماز نافله را میگویند که اهل تسنن دو رکعت پیش از نماز ظهر و دو رکعت بعد از آن میگذارند.
  36. وآنگه سرادقی که ملک مجرمش نبود ..... کندند از مدینه و در کربلا زدند
  37. وز تیشه ی ستیزه درآن دشت کوفیان ..... بس نخل ها ز گلشن آل عبا زدند
  38. پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید ..... بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند
  39. اهل حرم دریده گریبان، گشوده مو ......فریاد بر در ِ  حرم کبریا زدند
  40. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۷
آذر
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  1. 87...مجلس چهل و پنجم : اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنو امیة
  2. بارالها این روز یعنى عاشورا آن روزیست که بنى امیه مبارک شمردند تبرک : بنابر آنچه در لغت ذکر کرده اند بمعنى میمنت گرفتن چیزیست و مشتق از برکت است که بمعنى نماء و زیارت و ذخیره سعادت است .
  3. برکت و تبرک گرفتن بنى امیه روز عاشورا را چند قسم بوده است :
  4. اول : ذخیره قوت و جمع آذوقه زیرا اینروز را که قتل حضرت  حسین  علیه السلام واقع شده بود روز فتح و ظفر خود میدانستند و جمع آذوقه در اینروز تا سال دیگر را مایه سعادت و وسعت رزق میدانستند
  5. چنانچه در امالى و عیون از حضرت  رضا علیه السلام روایت میکنند که آنحضرت  فرمود هر کس در روز عاشورا سعى در حوایج خود را ترک کند خدایتعالى تمام حوایج دنیا و آخرت وى را قضا کند
  6. و هر کس روز عاشورا را روز حزن و مصیبت روز عاشورا را روز برکت نام نهد و براى ذخیره بمنزل خود چیزى برد خدایتعالى بآنچه ذخیره و اندوخته کرده برکت ندهد
  7. و در روز قیامت با یزید و عبیداله بن زیاد و عمر بن سعد لعن هم اله به اسفل درکات جحیم محشور میگردد.
  8. شیخ طوسى در مصباح کبیر از حضرت  باقر علیه السلام روایت میکند که در ضمن خبر طویلى در آداب روز عاشورا به علقمه فرمودند که اگر بتوانى در روز عاشورا براى تحصیل حاجتى از منزل بیرون نیایى چنان کن چه آن روز نحسى است
  9. که حاجت هیچ مؤ منى برآورده نمیشود و اگر برآورده شود برکتى نخواهد داشت و البته کسى از شما در آنروز براى منزل خود چیزى ذخیره نکند چه هر کس در آنروز براى خود چیزى ذخیره کند خدا بآن برکت ندهد.
  10. دوم : از وجوه تبرک روز عاشورا براى بنى امیه اقامه مراسم عید بر اهل و عیال و عشیره خود بوده از توسعه رزق و لباس نو پوشیدن و بوهاى خوش استعمال کردن که رسم بود در اعیاد بجا میاورند.
  11. در کتاب شفاءالصدور نقل میکند که در مکه و مدینه متعارف است که روز عاشورا را عید عاشورا مینامند بطوریکه اقامه مراسم عیدى که در اینروز میکنند در هیچ عیدى نمى نمایند
  12. و کسانیکه در مدینه بوده اند میدانند چه اندازه طرب و خوشحالى دارند و چگونه فرح و خوشحالى در این مصیبت عظیمه مینمایند.
  13. سوم : از وجوه تبرک روز عاشورا براى امویان استحباب روزه است که اخبارى هم در فضیلت و منع آن وارد شده و عامه اخبارى در فضیلت روزه اینروز نقل کرده اند
  14. و اما بر مذهب اهل بیت اخبارى بر فضیلت و اخبارى بر منع صوم عاشورا وارد شده که ما بعدا جمع بین آندو دسته اخبار را مینماییم .
  15. شیخ قدس سره در تهذیب سند به ابوهمام میرساند که از حضرت  ابوالحسن الرضا علیه السلام حدیث نقل میکند که فرمود صام رسول اله صلى الله علیه و آله یوم عاشورا.
  16. و هم سند به مسعدة بن صدقه میرساند که از حضرت  حضرت  صادق علیه السلام نقل کرده که آنجناب از حضرت  باقر علیه السلام حدیث مینماید که حضرت  على علیه السلام فرمود که روز نهم و دهم محرم را روزه بگیرید که آن کفاره گناه یکسال است .
  17. و هم سند به زهرى میرساند که از على بن الحسین  علیه السلام نقل میکند که روز عاشورا از ایامى است که آدمى در روزه گرفتن و افطار نمودن مختار است .
  18. این بعضى از اخباریست که شیخ براى استحباب روزه عاشورا نقل نموده است و بعضى از اخبارى هم که بر منع روزه عاشورا رسیده نقل میکنیم : کلینى سند به عبدالملک میرساند
  19. که گفت از حضرت  ابو عبداله علیه السلام از صوم تاسوعا و عاشورا سؤ ال کردم فرمود تاسوعا روزیست که در آنروز حسین  و اصحابش رضى الله عنهم در کربلا محاصره شدند
  20. و لشکر اهل شام مجتمع شدند و بر او فرود آمدند ابن مرجانه و عمر بن سعد و لشکریانش فرح کردند و آنحضرت  را محاصره نمودند و یقین کردند که دیگر ناصرى براى آنحضرت  نخواهد بود و اهل عراق او را مدد و یارى نخواهد کرد آنگاه از روى اشتیاق میفرماید بابى المستضعف الغریب یعنى پدرم فداى بیکس مظلوم باد
  21. بعد فرمود روز عاشورا روزیست که حسین  علیه السلام کشته شد و اصحاب و انصار او کشته و بر روى زمین افتادند و آنروز روز صوم و روزه نیست و فقط روز حزن و مصیبت اهل آسمان و زمین و جمیع اهل ایمانست بر مصائبى که بر اهل بیت وارد شد ولى براى پسر مرجانه روز فرح و سرور است
  22. خداوند غضب خودش را شامل ایشان و ذریه ایشان بکند آنروز، روزیست که جمیع بقاع زمین غیر از بقعه شام بر آنحضرت  گریه کردند پس هر کس در آنروز روزه بدارد و تبرک کند خداوند او را با آل زیاد محشور میگرداند
  23. و سخط خدا بر او نازل میشود و هر کس در آنروز براى خانه خود آذوقه اى ذخیره کند خدایتعالى برکت را از او و اهل بیتش بردارد و شیطان را در همه آنها با او شریک کند.
  24. اینها بعضى از اخبارى بود که در منع روزه عاشورا و یا گرفتن آن وارد شده است و بین ایندو دسته را چنین باید جمع کرد که روزه گرفتن بر دو قسم است یا براى شادمانى و فرحست مانند روزه اعیاد مذهبى و یا براى مصیبت و حزن است
  25. اما اخبارى که منع روزه عاشورا میکنند براى روزه فرحست که بنى امیه میگرفتند و اما اخبارى که براى حزن روز عاشورا وارد شده مانند خود عاشورا است که دستور داده اند
  26. آنروز را مانند روزه داران امساک بکنید و چیزى نخورید تا عصر نزدیک غروب آفتاب ولى قبل از غروب افطار کنید
  27. روزه حقیقى نباشد قال فى جامع المقاصد صوم یوم عاشورا لیس معتبرا شرعا بل هو امساک بدون نیة الصوم لان صومه متروک کما وردت به الروایة فیتحب الامساک فیه الى بعد العصر حزنا و صومه شعار بنى امیه مسرورا بقتل الحسین  علیه السلام . پس بنابراین جمع اختلاف اخبار برطرف میشود.
  28. وجه دوم : آنست که محقق اردبیلى قدس سره احتمال داده که اخبار مجوزه نسخ شده باشد و این احتمال مؤ ید به بعضى از اخباریست که دلالت دارند بر این روزه ، روز عاشورا اول واجب بوده و بعدا ترک شده است .
  29. چنانچه در صحیح زرارة و کتب صحاح اهل سنت و تواریخ وارد شده که روزه ، روز عاشورا در سال اول هجرت واجب شد
  30. و در سال دوم به آمدن ماه رمضان نسخ شد اگر چه وجوب آن را مختلف نقل کرده اند شیخ صدوق قدس سره سند از زرارة و محمد بن مسلم رضى اله عنهما نقل کرده انهما ساءلا باجعفر الباقر علیه السلام من صوم یوم عاشورا فقال کان صومه قبل شهر رمضان فلما نزل شهر رمضان ترک .
  31. وسایل الشیعه کتاب الصوم باب 21 به حضرت  رسول (صل الله علیه وآله وسلم ) عرض کردند که یهود چون گمان کرده اند که هلاکت فرعون و لشکریانش در اینروز بوده بجهت شادمانى روزه گرفتند پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود شما هم روزه بگیرید پس بجهت شادمانى روزه گرفتند و حضرت  فرمود ما احقیم به احیاى سنت موسى .
  32. و در بعضى از طرق مسلم و ترمذى نقل کرده اند که چون در جاهلیت رسم بود که روز عاشورا را روزه میگرفتند پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) نیز روزه روز عاشورا را سنت قرار دادند بلکه از بعضى اخبار معلوم میشود که قبل از اسلام هم این سنت بوده
  33. چنانچه در وسایل کتاب صوم باب بیست نقل میکند که حضرت  حضرت  باقر علیه السلام فرمودند که سفینه و کشتى نوح روز عاشورا در جودى از گل نشست و نوح پیغمبر به همراهان خود از جنیان و انسیان امر فرمود که آنروز را روزه بگیرند.
  34. آل نبی چو دست تظلم  بر آورند ..... ارکان عرش را به تلاطم در آورند
  35. بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند ..... اول صلا به سلسله ی انبیا زدند
  36. نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید ..... زان ضربتی که بر سر شیرخدا زدند
  37. آن در که جبرئیل امین بود خادمش ..... اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند
  38. بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها .......افروختند و در حسن مجتبی زدند
  39. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۷
آذر

 

  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. 86- مجلس چهل و چهارم : اللهم اجعلنى فى مقامى هذا ممن تناله منک صلوات و رحمة و مغفرة اللهم اجعل محیاى محیا محمد و آل محمد و مماتى ممات محمد و آل محمد .
  4. پروردگارا، مرا درین مقام این حرم مقدس یا در اینمقام که مشغول زیارت میباشم از آنان قرار ده که درود و رحمت و مغفرتت شامل آنهاست پروردگارا، مرا بآئین محمد و آل اطهارش ‍ زنده بدار و موقع مرگ هم به آن آئین بمیران .
  5. در قسمت اول این عبارت شخص زائر از خدا میخواهد که حقتعالى او را از جمله زائرینى قرار دهد که رحمت و آمرزش خودش ‍ شامل حال آنها میگردد
  6. چه در کتاب کامل الزیارات محمد بن محمد بن مسلم از حضرت  باقر علیه السلام نقل میکند که آنحضرت  فرمود اگر زائر حسین  علیه السلام میدانست که چه فضیلتى در زیارت آنحضرت  میباشد از شوق ان هلاک میشد و از حسرت جانش بدر میآمد عرض کردم مگر چه فضیلتى در زیارت آنحضرت  میباشد
  7. حضرت  فرمود هر کس آن حضرت  را از روى شوق زیارت کند نوشته میشود براى او ثواب هزار حج مقبول و هزار عمره مبرور و اجر هزار شهید شهداء بدر و اجر هزار روزه دار ثواب هزار صدقه مقبوله و ثواب هزار غلام که در راه خدا آزاد کرده باشد
  8. و خداوند او را در آنسال از همه آفات حفظ میفرماید که پست ترین آنها شر شیطان است و ملکى را موکل او قرار میدهد که او را حفظ کند از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و چپ و از بالاى سر و پائین پاى او
  9. و هر گاه در آنسال بمیرد ملائکه رحمت در غسل و کفن او حاضر میشوند او را مشایعت میکنند و براى او استغفار مینمایند و باندازه ایکه چشم او مى بیند قبر او را وسعت میدهند
  10. و حقتعالى او را از فشار قبر و خوف از سؤ ال نکیر و منکر در امان میدارد و درى از درهاى بهشت بقبر او باز میشود و در روز قیامت نامه عمل او را بدست میدهند و نورى باو داده میشود که ما بین مغرب و مشرق را روشن میکند شوق آن حضرت  را زیارت میکرده
  11. و باقى نمیماند در روز قیامت مگر اینکه آرزو میکند اى کاش منهم از زوار قبر حسین  علیه السلام بودم .
  12. حکایت سلیمان اعمش و نیز در کتاب منتخب از سلیمان اعمش نقل میکند که حاصلش اینست که میگوید من در کوفه مسکن داشتم و همسایه اى داشتم که گاهى نزد او میرفتم و با او صحبت میکردم و انس میگرفتم یک شب جمعه بمنزل او رفتم و باو گفتم در خصوص زیارت حضرت  حسین  علیه السلام چه میگویى گفت : بدعت است و هر بدعت ضلالت و هر ضلالتى در آتش خواهد بود
  13. سلیمان میگوید که من در خشم و غضب شدم از جاى برخاسته بمنزل خود رفتم و با خود گفتم که چون صبح شود نزد او میروم و قدرى از فضایل حسین  علیه السلام براى او میگویم و هر گاه قبول نکرد و انکار نمود او را میکشم .
  14. سلیمان میگوید وقت سحر بخانه او رفتم و چون در را کوبیدم و او را خواستم عیال او جواب داد که شب گذشته بزیارت حسین  علیه السلام رفت سلیمان میگوید منهم در عقب او عازم کربلا شدم و چون بقبر مطهر رسیدم دیدم آن شخص سر بسجده نهاده و در سجده گریه میکند و دعا میکند و دعا مینماید و از خدا طلب مغفرت میکند بعد از زمانى سر از سجده برداشت مرا نزد خود دید
  15. گفتم اى شیخ تو دیروز تو میگفتى زیارت حسین  علیه السلام بدعت است و هر بدعت ضلالت و هر ضلالت در آتش است و امروز آمده اى زیارت میکنى
  16. گفت اى سلیمان مرا ملامت نکن زیرا که من براى اهلبیت ، حضرت ت نمیدانستم تا در شب گذشته در خواب دیدم که جماعتى اطراف شخص جلیل القدرى را گرفته اند و در پیش روى او سوارى بود که تاجى بر سر داشت و چون از بعضى از خدام او سئوال کردم
  17. گفتند او محمد مصطفى صلى الله علیه و آله است و آن دیگرى وصى او على مرتضى علیه السلام میباشد پس از آن شترى از نور دیدم که بر آن هودجى از نور بود و در آن دو نفر نشسته بودند پرسیدم این شتر از کیست گفتند از براى خدیجه کبرى و فاطمه زهراست گفتم یکجا میروند گفتند بزیارت قبر حسین  علیه السلام
  18. بعدا بطرف هودج فاطمه زهرا رفتم دیدم رقعه هایى از آسمان میریزد که در آن برات آزادى از آتش نوشته شده است چون خواندم نوشته بود این برات آزادى از آتش است براى کسیکه حسین  علیه السلام را در شب جمعه زیارت کند من از آن رقعه ها طلب کردم بمن گفتند تو که میگویى زیارت حسین  بدعت است بتو داده نمى شود تا در شب جمعه حسین  را زیارت بکنى .
  19. در قسمت دوم این عبارت میفرماید اللهم اجعل محیاى محیا محمد و آل محمد و مماتى ممات محمد و آل محمد . خدایا مرا بدوستى و محبت و آئین اینخانواده زنده بدار و عاقبت امر هم با این محبت و آئین مرا از دنیا ببر.
  20. زندگی حیوانی یحی وبمبت..اولیک کلاانعام ..جیوانات حلال وحرام ندارند. حیا ندارند. انصاف ندارند.شعور ندارند . بعضی انسانها از حیوان پست ترند بل هم اظل
  21. فرمایش پیغمبر که براى هر گناه و ثوابى جزا و مزدى خواهد بود
  22. ما در مجلس در شرح مطلب سوم در جمله ان یجعلنى معکم فى الدنیا و الاخرة بیان طلب استقامت و پایدارى محبت را نمودیم به آنجا رجوع شود.
  23. براى مزید مطلب روایتى از قیس بن عاصم نقل میکنیم در ارشادالقلوب دیلمى از قیس بن عاصم نقل میکند که گفت با جماعتى از بنى تمیم بر حضرت  رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد شدیم و از آن حضرت  خواستار موعظه و نصیحتى شدیم و که چون ما مردمانى بیابانى هستیم از آن نفع ببریم ،
  24. حضرت  فرمود: اى قیس همانا با هر عزلتى ذلتى است و با هر زندگانى مرگیست و با دنیا و آخرتى است و براى هر چیز حسابى است و بر هر چیزى نگهبانى میباشد
  25. و براى هر نیکویى ثوابى و براى هر گناهى عقابى خواهد بود اى قیس چاره اى نیست از قرینى که با تو دفن شود او زنده است و تو مرده پس اگر او کریم باشد ترا گرامى خواهد داشت
  26. و اگر لئیم باشد ترا بحال خود خواهد گذاشت و بفریاد تو نخواهد رسید و محشور نخواهى شد مگر با او. سئوال کرده نخواهى شد مگر از او ((یعنى از آن اعمال )) پس او قرار مده مگر عمل صالح
  27. زیرا اگر صالح باشد با او انس خواهى گرفت و اگر آن فاسد باشد از او وحشت خواهى کرد عرض کردم که دوست داشتم این موعظه را بشعر درآوردم تا ما بواسطه آن بر دیگران افتخار کنیم
  28. حضرت  فرستاد تا حسان بن ثابت شاعر را بیاورند که این موعظه را بنظم در آورد و گفت:  تخیر خلیطا من فعالک انما ..... قرین الفتى فى القبر ما کان یفعل                        و لابد بعدالموت من ان تعده ..... لیوم ینادى المرء فیه فیقبل                                      
  29. فان کنت مفعولا بشى ء فلا تکن ..... بغیر الذى یرضى به الله تشغل

فلن بصحیب الانسان من بعد موته ..... و من قبله الا الذى کان یعمل

الا انما الانسان ضیف لاهله ..... یقیم قلیلا بینهم ثم یرحل

  1. یعنى دوستى را شریک کن و اختیار نما از افعال خود زیرا جز این نیست که قرین مرد در قبرش آن عملى است که بجا میآورد. بناچار باید آنرا براى روزى مهیا کنى که مرد در آنروز مذاکره میشود
  2. و پیش میرود براى حساب پس اگر مشغول بچیزى شدى نباید بغیر از آنچه که خدا از آن راضى است مشغول بشوى و هرگز انسان پس از مرگ و پیش از مرگ مصاحبت و رفاقت نمیکند مگر با اعمال خود و آگاه باش که انسان در نزد اهل و عیالش مهمانست و پس از چندى که ماند بسراى آخرت خواهد رفت .

اعمال خوب و بد انسان در قبر بصورت خوب و بد در میآید

  1. مرحوم حاج شیخ عباس قمى در منازل الاخرة از اربعینیات فاضل و عارف کامل قاضى سعید قمى نقل میکند که فرمود از کسیکه ثقة و محل اعتماد است بما رسیده از استاد استاتید ما شیخ بهاءالمله و الدین العاملى قدس سره
  2. که روزى بزیارت بعضى از ارباب حال رفت که در مقبره از مقابر اصفهان ماءوى کرده بود آنشخص عارف به شیخ گفت من در این قبرستان قبل از اینروز امر غریبى مشاهده کردم و آن امرا نیست که دیدم جماعتى جنازه اى را آوردند در این قبرستان در فلان موضع دفن کردند و رفتند
  3. چون ساعتى گذشت بوى خوشى را شنیدم که از بوهاى این دنیا نبود متحیر ماندم به راست و چپ خود نظر کردم تا بدانم این بوى خوش از کجا میآیند
  4. ناگاه دیدم جوان خوش صورتى در لباس ملوک نزد آن قبر میرود پس چون بآنجا رسید و نزد آن قبر نشست مفقود شده گویا که داخل آن قبر شد زمانى نگذشت که
  5. بوى بدى شنیدم که از هر بوى بدى در دنیا بدتر بود سگى دیدم که چون بآن قبر رسید مفقود شد من در حال تعجب بودم ناگاه آن جوان بحالت بدى با بدن مجروح از قبر بیرون آمد از همان راهى که آمده بود برگشت
  6. من عقب او رفتم و از او خواهش کردم که حقیقت حال را براى من بگوید گفت من عمل صالح این میت بودم و ماءمور شده بودم که با او در قبر باشم که ناگاه این سگى که دیدى آمد و او عمل غیرصالح او بود من خواستم او را از قبر بیرون کنم تا همصحبت با آن میت باشم
  7. ولى آن سگ مرا بدندان گرفت و گوشت مرا کند و چنانکه مى بینى مرا مجروح نمود و نگذاشت که با او باشم و من دیگر نتوانستم در قبر بمانم بیرون آمدم و او را تنها گذاشتم
  8. چون عارف مکاشف اینحکایت را براى شیخ نقل کرد شیخ فرمود: ما به تجسم اعمال بهر عملى که انجام داده شود قائلیم .
  9. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 

  • حسین صفرزاده