پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۱۱۰ مطلب با موضوع «زیارت وگریه برحسن علیه السلام» ثبت شده است

۱۸
آبان

-بسم الله الرحمن الرحیم       

                                    -اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

5- شرح زیارت عاشورا... ازمجلس دوم   

در موضوع زیارت عاشورا.

  1. حکایت سید رشتى محدث نورى در کتاب نجم ثاقب از تقى صالح سیداحمد فرزند سید هاشم رشتى ، تاجر ساکن رشت ، نقل میکند که گفت
  2. درسال هزار و دویست و هشتاد براى او اداء حج و زیارت خانه خدا ازرشت به تبریز آمدم ، درخانه یکى از تجاربنام حاج صفر على منزل نمودم
  3. چون قافله اى نبود متحیر بودم که چگونه سفر را ادامه دهم تا آنکه حاج جبار نامى که جلودار قافله وازسده اصفهان بود مال التجاره اى برداشت
  4. که بسوى طرابلوس حرکت کند منهم مالى ازاو کرایه کردم و حرکت نمودم بمنزل اول سه نفر دیگر به تحریص حاج صفرعلى بمن ملحق شدند.
  5. یکى حاج ملا باقر تبریزى حجه فروش ودیگرى حاج سید حسین تاجر تبریزى و دیگرى حاج على بود.باتفاق حرکت تا به عرضة الروم رسیدیم.
  6. و از آنجا طرابلوس شدیم . در یکى از منازل ما بین این دو شهر حاجى جبار جلودار نزد ما آمد که این منزل که در پیش داریم مخوفست
  7. قدرى زودتر بار کنید که به همراه قافله باشید چون در سایر منازل ما غالبا از قافله عقب بودیم ما تقریبا دو ساعت و نیم یا سه ساعت بصبح مانده
  8. حرکت کردیم باندازه نیم یا سه ربع از منزل دور شده بودیم که هوا تاریک شد و برف باریدن گرفت بطورى که هر یک از رفقا سر خود را پوشانده
  9. وتند راندند هر چه کردم بآنها برسم ممکن نشد وتنها ماندم .پیاده شدم در کنار راه نشستم و چون مبلغ ششصد تومان با خود داشتم مضطرب گشتم.
  10. وتصمیم گرفتم که در همین مکان بمانم با آفتاب طلوع کند و سپس بمنزل قبلى مراجعت کرده چند مستحفظ بردارم و به قافله ملحق شوم .
  11. ناگاه در مقابل خود باغى دیدم که در آن باغبانى بیل بدست بردرختان میزد که برف آنها بریزد. پیش آمد ودر فاصله کمى ایستاد. فرمود تو کیستى ؟
  12. عرض کردم رفقاى من رفته اند و تنها دراین بیابان مانده ام و راه را هم نمیدانم بزبان فارسى فرمود نماز شب بخوان تا راه را پیدا کنى .
  13. من مشغول خواندن نماز شب شدم . بعد از فراغ از تهجد باز آمد و فرمود نرفتى ؟
  14. گفتم راه را نمیدانم فرمود زیارت جامعه بخوان. من از حفظ نمیدانستم والان هم از حفظ ندارم ولى ایستادم و زیارت جامعه را از حفظ خواندم.
  15. باز آمد و فرمود نرفتى ؟ بى اختیار گریه ام گرفت و گفتم راه را نمیدانم . فرمود زیارت عاشورا بخوان من عاشورا را از حفظ نمیدانستم و تا کنون هم نیستم ولى در آنجا با لعن و سلام و دعاى علقمه از حفظ خواندم .
  16. باز آمد و فرمود نرفتى گفتم نرفتم تا صبح شد، فرمود من حالا تو را به قافله میرسانم رفت و بر الاغى سوار شد. بیل خود را بدوش ‍ گرفت و
  17. فرمود به ردیف من بر الاغ سوار شو. سوار شدم عنان اسب خود را کشیدم تمکین نکرد و حرکت ننمود فرمود جلوى اسب را به من بده . دادم
  18. بیل را بدوش چپ و عنان اسب را بدست راست گرفت و به راه افتاد و اسب در نهایت تمکین متابعت کرد پس ‍ دست خود را بر زانوى من گذاشت
  19. و فرمود:شما چرا نماز شب نمى خوانید و سه مرتبه فرمود: نافله ، نافله ، نافله .باز فرمود چرا عاشورا نمى خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا.
  20. بعد فرمود چرا جامعه نمى خوانید؟ سه مرتبه فرمود: جامعه ، جامعه ، جامعه . در همان حال بمن فرمود اینها رفقاى تو هستند که لب نهر آب فرود آمده براى نماز صبح مشغول وضو گرفتن هستند.
  21. من از الاغ پیاده شدم که سوار اسب خود شوم ، نتوانستم . او پیاده شد و بیل را در برف فرو برد، مرا سوار اسب کرد و بسوى رفقا برگردانید.

در آن هنگام بخیال افتادم که این شخص چه کسى بود که به زبان فارسى حرف میزد؟ در صورتیکه زبانى جز ترکى و مذهبى غالبا جز عیسوى در آنحدود یافت نمى شد.

  1. چگونه مرا با این سرعت به رفقایم رسانید؟ پس پشت سر خود نگاه کردم واحدى را ندیدم و اثرى از او نیافتم و به رفقاى خود ملحق شدم .
  2. اگر چه نمى توان گفت که این شخص صد در صد حضرت ولى عصرعلیه السلام بوده اند ولى مسلما از یاران آنحضرت بوده که گفته او هم مانند گفته امام خواهد بود.
  3. حکایت حاج محمدعلى یزدى در زیارت عاشورا محدث نورى در کتاب دارالسلام از ثقة الدین حاج محمدعلى یزدى که مرد فاضل صالحى در یزد بود حکایتى نقل میکند.
  4. حاج محمدعلى دائما مشغول کارهاى آخرتى خود بود و شبها در مقبره اى که جماعتى از صلحا در آن مدفونند به سر میبرد این مقبره خارج شهر یزد بود که به مزار معروف است .
  5. همسایه اى داشت که از کودکى با هم بودند و نزدیک معلم میرفتند تا آنکه بزرگ شدند و او شغل عشارى پیش گرفت پس از آنکه مرد او را نزدیک همان جایى که دوست صالح وى شبها در آن بیتوته مى کرد دفن کردند.یک ماهى از فوت اونگذشته بود حاج محمدعلى او را در خواب دید که درهیئت نیکویى است نزد اورفت گفت من مبداء و منتهاى کار تو را میدانم .
  6. تو از کسانى نیستى که احتمال نیکى درباره او رود. شغل تو هم مقتضى عذاب سختى بود پس به کدام عملت به این مقام رسیدى ؟
  7. گفت همین طور است که میگویى . من گرفتار عذاب سختى بودم تا دیروز که زوجه استاد اشرف آهنگر در اینمکان دفن کردند –
  8. اشاره به موضعى کرد که نزدیک به صد متر از او دور بود. در شب وفات او حضرت امام حسین علیه السلام سه مرتبه بزیارت وى آمدند
  9. و در مرتبه سوم امر فرمودند که عذاب ازین مقبره رفع شود و حالت ما نیکو شد و در وسعت و نعمت افتادیم .
  10. از خواب بیدار شدم در حالیکه متحیر بودم آن شخص آهنگر را نمى شناختم در بازار آهنگران به جستجو پرداختم و او را پیدا کردم . پرسیدم
  11. آیا زوجه اى داشتى ؟ گفت آرى داشتم ، دیروز فوت کرد و او را در فلان مکان همان موضع را نام برد دفن کردم . پرسیدم آیا،
  12. بزیارت حضرت ابا عبدالله علیه السلام رفته بود؟ گفت : نه . گفتم ذکر مصائب او میکرد گفت نه . گفتم مجلس عزادارى داشت گفت نه . آنگاه پرسید چه میخواهى ؟ خواب خود را نقل کردم و گفت او فقط مواظبت بر زیارت عاشورا داشت .
  13. کرامتى از زیارت عاشورا آقاى حاج سید احمد زنجانى در کتاب الکلام یجُرالکلام  از مرحوم آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى نقل میکند،
  14. که فرمود من و آقاى آقامیرزا على آقا، آقازاده میرزاى شیرازى و آقا سید محمود سنگلجى در سامرا شبى روى پشت بام در خدمت مرحوم آقاى میرزا محمدتقى شیرازى درس میخواندیم در اثنا درس استاد بزرگ ما مرحوم آقاى سیدمحمد فشارکى تشریف آوردند.
  15. در حالیکه آثار گرفتگى و انقباض در بشره اش پیدا بود، معلوم شد شنیدن خبر بروز وبا درعراق ایشان را اینگونه منقلب کرده است .
  16. فرمود شما مرا مجتهد میدانید؟ عرض کردیم بلى . فرمود عادل میدانید؟ عرض کردیم بلى . فرمود من به تمام زن و مرد شیعه سامرا حکم میکنم
  17. که هر یک از ایشان یک فقره از زیارت عاشورا را به نیابت نرجس خاتون والده ما جد امام زمان سلام الله علیه بخوانند و آن مخدره را نزد فرزند بزرگوارش شفیع قرار دهند که آنحضرت از خداوند عالم بخواهد که خدا شیعیان مقیم سامرا را از این بلا نجات دهد.
  18. همینکه این حکم صادر گردید از ترس و بیم همه شیعیان مقیم سامرا حکم را اطاعت کرده زیارت عاشورا را به همان دستور خواندند در نتیجه یکنفر در سامرا تلف نشد در صورتیکه هر روز حدود پانزده نفرازغیر شیعه تلف میشدند.
  19. ------------اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۸
آبان

-بسم الله الرحمن الرحیم       

-اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

شرح زیارت عاشورا... مجلس دوم : فضیلت زیارت عاشورا -4

خلاصه مجلس اول:

  1. روایت اول شیخ طوسى از محمد بن اسماعیل بصحرا یا بالاى بام خانه خود رود و
  2. با سلام اشاره به سوى قبر آنحضرت کرده
  3. برلعن قاتلان آنحضرت جدیت کند،
  4. وبعد دو رکعت نماز بخواند و اینکاررا هنگام برآمدن روز قبل از ظهر انجام دهد،
  5. آنگاه هم خودش درمصیبت آنحضرت گریه کند.
  6. وهم اگر ترسى نداشته باشد امرکند تا خانواده او نیز برآنحضرت گریه کنند
  7. و درخانه اش مجلس ‍مصیبتى برپا کرده 8- ومصیبت حضرت سیدالشهداء را به یکدیگرتعزیت گویند.( اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین تباره مع ولیه الاءمام المهدى من ال محمد علیهم السلام)
  8. - روایت دوم :صالح بن عقبه به امام باقرعلیه السلام  ای علقمه 1- هرگاه تواشاره بسلام نمودى
  9. - و دو رکعت نماز را خواندى 3- هنگام اشاره به آنحضرت بعد از تکبیر این قول
  10.  (زیارت عاشورا) را بگو 6- پس اگر تو این زیارت را خواندى دعا کرده اى حواجت بخواه  
  11. - روایت سوم شیخ در مصباح از محمد بن خالد طیالس 1- پس ازآنکه زیارت امیرالمؤ منین علیه السلام فارغ شدیم. 2- امام صادق علیه السلام اینمکان آنحضرت را زیارت نمود.آنگاه شروع بخواندن زیارت عاشورا کرد 3- و بعد از نماز زیارت 4- دعاى علقمه را  میخوانند.پایان  

 مجلس دوم  نقل احتمالات درکیفیت زیارت عاشورا

  1. چون در چند روایتى که درباره خواندن زیارت عاشورا نقل شد اختلاف بنظر میرسد لذا علماء اعلام در کیفیت خواندن این زیارت چند احتمال داده اند.
  2. - احتمال اول :در روایت صالح بن عقبه است که به پشت بام خانه خود یا صحرا رود و با دست اشاره بطرف قبر آنحضرت کرده سلام بنماید و بعد از لعن بر قاتلان آن حضرت دو رکعت نماز بخواند.
  3. 16- درروایت علقمه دارد که حضرت فرمود این عمل را بعد از گفتن تکبیرانجام بده وعلقمه ازآنحضرت طلب دعا نمود و حضرت هم زیارت عاشورا را به وى تعلیم فرمودند. بنابراین معلوم میشود که طرز خواندن زیارت عاشورا باین نحو است که اول تکبیر بگوید.
  4. وچون درزیارت دیگر دستور داده اند که قبل اززیارت صد تکبیر بگویند، معلوم میشود که مراد از گفتن تکبیر صد مرتبه بوده است .
  5. پس قبل از زیارت عاشورا صد مرتبه تکبیر بگوید و بعد از لعن و سلام دو رکعت نماز بخواند بعد زیارت عاشورا را خوانده و بعد از سجده آن دو رکعت نماز آخر آن را هم بخواند.
  6. گرچه ممکنست که درروایت علقمه بگوئیم مراد از قول امام علیه السلام که فرمودند:یا علقمه اذا انت صلیت الراکعین بعد ان تؤمى الیه بالسلام فقل الایماء الیه من بعد التکبیر هذا القول .
  7. این باشد که در اشاره و ایماء به قبرهمان زیارت عاشورا را خوانده شود. پس مراد از دو رکعت نماز اول همان دو رکعت نماز آخر است که بعد از زیارت عاشورا خوانده میشود.
  8. یعنى بعد از تکبیر همان زیارت عاشورا را بخواند و بعد از لعن و سلام و اللهم حض و ذکر سجده دو رکعت نماز زیارت بخواند لکن طریقه اول بهتر واحوط است .
  9. رفتن بصحرا و یا بام خانه از آداب زیارت است و نه جزو آن پس اگر بآن عمل نشود مانعى ندارد.
  10. ضمنا دانستیم ، دعایى که از علقمه از امام خواسته همان زیارت عاشورا است که حضرت به وى تعلیم فرمودند ،
  11. واین دعا علقمه که پس از زیارت عاشورا میخوانند مربوط به علقمه نیست بلکه راوى آن صفوان است و بدون جهت به علقمه نسبت داده شده است .
  12. احتمال دوم این است که زیارت و دعا، با تمام اجزاء آن دو مرتبه خوانده شود. یکبار قبل ازنماز و یکبار بعد از نماز. این احتمال را مرحوم مجلسى در بحارالانوار داده است .
  13. وگویا و جهش این باشد که ایماء بعد از نمازسابق دانسته است چه از حدیث استفاده میشود که در حال ایماء باید این زیارت را خواند.
  14. احتمال سوم احتمالیست که فاضل محدث شیخ ابراهیم کفعمى در کتاب جنة الوافیه نقل نموده و حاصل آن اینست که اول بربام یا به صحرا رود و سلام برآنحضرت نماید و قاتلان آنحضرت را لعن و نفرین کند و دراین کار مبالغه نماید،
  15. وبعد دو رکعت نماز کرده مشغول به نوحه شود و درخانه عزادارى برپا کند و دعاى تعزیت - اعظم الله اجورنا الخ - به یکدیگر بگویند.
    آنگاه صد مرتبه تکبیر گفته متوجه قبر شود، زیارت را با دعاى سجده آورد و بعد از دو رکعت نماز دعاى صفوان را بخواند.
  16. وجه این احتمال آنست که بین صدر و ذیل حدیث جمع کرده و کلام علقمه را حمل کرده بر اینکه بعد از زیارت از دور خواهش ‍ زیارت دیگرى کرده است . نه اینکه دعایى براى زیارت خواسته باشد. مبداء این توهم قول اوست که گفته : علمنى دعا ادعوا به ذلک الیوم ...
  17. احتمال چهارم :اینست که اول زیارت ششم اززیارت مطلقه امیرالمؤ منین علیه السلام که درتحفة الزائر مجلسى ومفاتیح محدث قمى مذکور است و شروع آن ، 1- السلام علیک یا رسول الله است بخواند و یا زیارت دیگرى از آنحضرت و یا لااقل سلامى به آن حضرت عرض ‍ کند.2- السلام علیک یا امیرالمؤ منین اگر زیارت ششم را خواند (که بهتر است همین زیارت خوانده شود) 3- شش رکعت نماز زیارت پس ازآن بجا آورد و4-  اگرغیر زیارت ششم را خواند دو رکعت نماز زیارت بجا آورد 5- و بعد تکبیر گفته زیارت عاشورا 6- وآنگاه دو رکعت نماز زیارت را بخواند 7- و پس ازآنهم دعاى علقمه که همان دعاى صفوان باشد بخواند.
  18. باید دانست که بهترین طرز خواندن زیارت عاشورا به همین کیفیت است و وجه جمعى است بین تمام وجوه که رعایت احتیاط تمام درآن شده است.
  19. زیرا در روایت صفوان ذکر شد که چون بزیارت امیرالمؤ منینعلیه السلام آمد همان زیارت ششم را خواند  و بعد از تمام شدن زیارت روى خود را بطرف قبر امام حسین علیه السلام علیه السلام نمود و زیارت عاشورا را با نماز و دعاى آن خواند وبعد گفت که با امام صادق علیه السلام اینجا آمدیم و حضرت اینگونه زیارت کرده و نماز و دعا خواندند و فرمودند که اى صفوان این زیارت را ضبط کن و این دعا را بخوان و همیشه حضرت امیرالمؤ منین و امام حسین علیهما السلام را باین نحو زیارت کن که من ضامن شوم کسى که این عمل را انجام دهد خداوند تمام آن ثوابها را .الخ ...
  20. مؤ ید دیگر این وجه عبارتى از خود دعاى بعد از زیارت عاشوراست که میفرماید:
  21. ... استودعکما الله و لاجعله الله اخر العهد منى الیکما انصرفت یا سیدى یا امیرالمؤ منین و مولاى و انت یا ابا عبدالله یا سیدى و سلامى علیکما متصل ما اتصل اللیل و النهار واصل ذلک الیکما غیر محجوب عنکما...
  22. فائده مقتضى ظاهر ادله آن است که تمام عمل در یک نشست بجا آورد و به طورى که در اثناى عمل هیچ فاصله اى نیفتد ولى ظاهرا بعضى کارها یا حرف زدن یا راه رفتن در بین عمل ضررى ندارد چنانکه میتواند صد مرتبه لعن و سلام را بتدریج در روز بگوید.
  23. نیز جایز است که زیارت عاشورا را در شب بخواند اگر چه در زیارت دارد که : اللهم ان هذا الیوم تبرکت به بنى امیة ولى اختصاص به روز ندارد
  24. زیرا در حدیث صفوان ذکر شد که حضرت فرمودند : اذا حدث لک حاجة  پیش آمد درهرمکانى هستى الخ..که فرمایش امام نص درعموم زمانست .
  25. نیز اگر چه در خبرعلقمه زیارت عاشورا اختصاص به روز عاشورا دارد ولى در خبرصفوان آمده که امام فرموده:
  26. اگر بتوانى امام حسین علیه السلام را هر روز باین زیارت بخوانى بجا آورد که تمام این ثوابها براى تو خواهد بود.
  27. بلکه در عبارت کامل الزیارة آمده است که اگر بتوانى هر روز عمرت این زیارت را بخوان .نیز براى برآمدن حاجات و امور مهم ،
  28. خواندن زیارت عاشورا بسیار مجرب است و درذیل خبرصفوان فرمود هر گاه براى و حاجتى پیش آید این زیارت را بخوان به هر کجا که باشى
  29. و حاجت خود را از خداوند سئوال کن که برآورده میشود.علماء براى برآمدن حاجات چهل روز پیاپى خواندن زیارت عاشورا را در ساعت معین بسیار مجرب دانسته اند، گر چه در روایت چهل روز وارد نشده ولى تجربه اینمطلب را ثابت نموده است. -اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۸
آبان

                          بسم الله الرحمن الرحیم        

                         اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم     

          شرح زیارت عاشورا... مجلس اول : فضیلت زیارت عاشورا 3-

  1. چراغى را که ایزد برفروزد...هرآنکس فوت کند ریشه اش بسوزد.... هرآن کس پف کند ریشش بسوزد.
  2. درزیارت رجبیه که در ماه رجب در مشاهد مشرفه خوانده میشود آمده است که انا ساملکم و املکم فیما الیکم التفویض و علیکم التعویض فبکم یخبر المهیض و یشفى المریض و عندکم ما ترذاد الارحام و ما تغیض.
  3.  یعنى از شما سؤ ال و آرزو مى کنم آنچه را که خداوند بشما واگذارد و تفویض کرده است از شفاعت و اعانت در وقت مرگ و سائر شدائد تا فرستادن به بهشت زیرا شما قسیم النار و الجنه هستید.
  4.  شاعرى درباره امیرالمؤ منین علیه السلام گفته است :سرور شیعیانش بینى و افسوس اعدیش...کورروى پل گوید خذى هذا ذرى هذا. و لذا به حارث همدانى فرمود: یا حار همدان من یمت یرنى الخ .
  5. الیکم التفویض اشاره به اینست که شما میتوانید بمیرانید و زنده کنید مثل آن شیر که نقش پرده بود و حضرت رضا علیه السلام امر فرمود آن مرد را نزد ماءمون خورد و از بین برد و یا مثل آن گاوى که موسى بن جعفرعلیه السلام زنده کرد و یا سایر مرده هایى که ائمه علیهم السلام زنده کردند که در نمونه معجزات آنها بسیار زیاد است و کارهاى دیگرى که غیر از آنها کسى نمى تواند بکند.
  6. وعلیکم التعویض وعوض دادن یعنى حساب قیامت با شماست هر که را بخواهید به بهشت میبرید و هر که را بخواهید به جهنم ، در این باب وارد است که فرداى قیامت هم راجع به حق الله و هم راجع به حق الناس از دوستانشان شفاعت میکنند.
  7. این معنى هم ممکن است که خداوند به واسطه ولایت شما عوض اعمال مردم را میدهد یعنى اعمال اشخاص را به اندازه معرفت و محبت اهلبیت اجر میدهند،
  8. در زیارت جامعه میخوانى : و بموالاتکم تقبل الطاعة المفترضه ، یعنى بولایت و دوستى شما طاعت فریضه خلق پذیرفته میشود
  9. فبکم یجبر المهیض یعنى به واسطه شما استخوان شکسته پیوند خورده و سالم مى گردد و سختیها رفع و دفع میشود.
  10. و یشفى المریض و به واسطه شما مریض شفا مییابد. وعندکم ما تزداد الارحام و ما تغیض وعلم اینکه طفل در رحم مادر سالم میماند.
  11. یا خیر، سالم متولد شده و یا سقط میشود، نزد شماست و این کنایه بعلم امام بما کان و بما یکون الى یوم القیامة عیاشى از حسین بن خلف روایت میکند که گفت از حضرت اباالحسن علیه السلام از قول خداى تعالى سئوال کردم که میفرماید
  12. :
  13. و ما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فى ظلمات الاءرض و لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین فرمود: ورقه سقط جنین است که قبل از رحم مادر میافتد و حبة یعنى طفلى که قبل از ولادت و بعد از دمیدن روح سقط میشود و بعد از دمیدن روح سقط میشود
  14. ورطب یعنى نطفه اى که خلقت او تمام نشده و یا بس یعنى طفلى که خلقت او کامل است و کتاب مبین عالم به تمام اینهاست .
  15. در زیارت جامعه میخوانى : و خزان العلم . امامان خزینه هاى علوم الهى میباشند و دراخبار زیادى وارد شده که فرمودند: نحن خزان علم الله .
  16. خداوند در سوره لقمان آیه 27 میفرماید:و لو ان فى الارض من شجرة اقلام و البحر یمده من بعده سبعة ابحر ما نفدت کلمات الله عنى : واگر هر درخت روى زمین در کف نویسندگان قلم شده و آب دریاها هفت بار برآید باز نگارش کلمات خداوند ناتمام بماند.
  17. امام هادى علیه السلام فرمودند: ما همان کلمات خداوندیم که فضایل ما فهمیده نمیشود و نهایت ندارد دراحتجاج طبرسى آمده که یحیى بن اکثم معنى کلمات را از حضرت عسکرى علیه السلام پرسید حضرت فرمودند:نحن الکلمات التى لا تدرک فضائلنا و لا تستقصى .نابراین معلوم مى شود غیر از خداوند کسى بمقام فضائل و مناقب آل محمد پى نخواهد برد.
  18. -4 چگونگى پیدایش واقفیه : یکدسته از اصحاب امام کاظم علیه السلام در مکتب امام صادق علیه السلام تربیت شده بودند و بعد هم ملازم امام کاظم علیه السلام شدند، بیش از 35 سال درآن محضر حاضر مى شدند و امام آنها را به وکالت و نمایندگى خود باطراف میفرستاد تا هم مردم را باحکام شریعت هدایت نمایند و هم وجوهات شرعى از قبیل خمس و سهم امام و زکوة و صدقات دیگر و هدایا و تحفى که مردم میخواستند.
  19. بدست امام برسد تحویل این نمایندگان ووکلا برگردد. براى مثال احمد بن اسحاق که وکیل حضرت عسکرىعلیه السلام و در قم بود به قدرى ازین وجوه نزد وى جمع شد که از حضرت اجازه گرفت تا مسجدى بسازد و مسجد امام را در قم ساخت . از اینجا معلوم مى شود که با پول وجوهات میتوان مسجد ساخت .
  20.  در زمان هارون که حضرت موسى بن جعفر علیه السلام به تقاضاى هر یک از شهرها و کشورها وکیل و نماینده ى بآنجا اعزام میفرمود این نمایندگان با یک جنبش دینى و نیز با توسعه ممالک اسلامى مواجه شدند.
  21. مورخین بر حسب اخبار، تعداد آنها را تا چهارصد نفر نوشته اند. مانند زمان ما که مراجع بزرگ در هر شهرى وکیلى دارند که فتواى آنها را بمردم بگوید و وجوهات را گرفته بمراکز علمى نزد مراجع بزرگ بفرستد عظمت مقام حضرت موسى بن جعفرعلیه السلام وتوسعه نفوذ است.
  22. توسعه نفوذ آنحضرت موجب شد که هارون ازین نیرو و ثروتى که سیل آسا بدربار حضرت موسى بن جعفرعلیه السلام میرسید متوحش شود زیرا هرچه خواست عوامل ارتباط مردم را با امام قطع کند یا تقلیل دهد نتوانست .
  23. او (هارون)از سال 170 که بخلافت نشست تا سال 179 که بمدینه آمد تا امام هفتم را دستگیر کند قریب نه یا ده سال با این جریان مماشات کرد تا بالاخره دید نمیتوان مردم را از حضرت منصرف ساخت ناچار آنحضرت را در مدینه دستگیر نموده به بغداد آورد و زندانى کرد تا رابطه حضرت با مردم قطع شود.
  24. درمدتى که حضرت در زندان بودند و تا هنگامى که بشهادت رسیدند جمعى از نمایندگان آنحضرت در معرض امتحان واقع شدند.
    وجوهى که نزد بعضى از آنها جمع شده بود به قدرى زیاد بود که طمع بر آنان غالب شد و کم کم رابطه خود را از امام بریدند و گفتند امامت در وجود موسى بن جعفر پایان پذیرفت و پس از او کسى امام نیست و راجع بمرگ وى هم گفتند مردن او کمال او بوده است .
  25. اولین افرادى که این عقیده را ظاهر ساختندعلى بن ابى حمزه بطاینى  و زیاد بن مروان قندى وعثمان بن عیسى بودند. به تدریج که افکار آنها شیوع یافت و تعدادشان زیاد شد گفتند که امامت به موسى بن جعفر خاتمه یافته است .
  26. مطلب مهم اینجاست که اگر اینها مى گفتند امامت بحضرت موسى بن جعفر خاتمه یافته است پس چرا پولها را به صاحبانش ندادند وخودشان برداشتند؟ ثلا نزد زیاد بن مروان هفتاد هزار دینار و نزد على بن حمزه سى هزار دینار جمع شده بود و این وجوه در آنزمان پول زیادى بوده است .
  27. یونس بن عبدالرحمن میگوید که من بمردم توجه میدادم که واقفیه بیربط میگویند: امام وقت شما حضرت رضاعلیه السلام آمده است  به او رجوع کنید، زیاد بن مروان و على بن حمزه براى من پیغام فرستادند که سبب این کار تو چیست ؟ ما به تو ده هزار دینار میدهیم که ساکت شوى و مردم را بحضرت رضا علیه السلام معرفى نکنى .گفتم این حدیث از ائمه علیهم السلام رسیده که : اذا ظهرت البدع فعلى العالم ان یطهر علمه فان لم یفعل سلب نور الایمان و بنابر روایات دیگر فعلیه لعنت الله
  28. شیخ مفید در ارشاد میگوید زیاد بن مروان از خواص امام کاظم علیه السلام بوده و روایت نص امامت حضرت على بن موسى را از او نقل کرده و گفتارش موثق و باورع و فقیه و شیعه پاکى بوده است اما یاللعجب که همین فرد در آخر کار فریب مال دنیا را خورد و همه فضائل خود را فداى مال و منال دنیا نمود و منکر امام شد و اموال حضرت موسى بن جعفر را مخفى و انکار کرد.
  29. علامه مجلسى مى نویسد که عثمان بن عیسى روالسى نماینده امام در مصر و سى هزار دینار و پنج کنیز نزد وى بود. امام رضا علیه السلام براى او پیغام فرستادند که آنچه از پدرم نزد تست بفرست که من وارث آسمانى پدرم میباشم .
  30. او جواب داد که پدرت نمرده و زنده و قائمست و هر که بگوید مرده مبطل دین است .اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  31. شیخ صدوق علت تمرکز اموال را در نزد ثقات روات چنین مینویسد که چون هارون بر امام هفتم سخت گرفت و تمام زندگى آنحضرت را تحت نظر داشت و بازرسان و جاسوسان به وى خبر میدادند که اموال زیادى براى موسى بن جعفرعلیه السلام میآورند،
  32. لذا حضرت که در مقام جمع مال دنیا نبود دستور فرمود این مال که حق سادات علوى بود نزد وکلاى ایشان بماند که خود حضرت دستور دهند باشخاص مستحق برسانند و این سر را مکتوم بدارند تا درباریان هارون و دشمنان حضرت متوجه نشوند و نزد هارون سعایت ننمایند.
  33. راجع به عقاید واقفیه از حضرت رضا علیه السلام پرسیدند. حضرت فرمودند: سبحان الله پیغمبر خدا که عقل اول بود از دنیا رفت چطور میشود که موسى بن جعفرعلیه السلام نمرده باشد، قسم بخداى عالم که موسى بن جعفرعلیه السلام رحلت کرد. من اموال و ترکه او را بین برادران و خواهرانم تقسیم کرده و کنیزان او را شوهر دادم .
  34. بعضى از واقفیه از عمل خود پشیمان شده ، توبه کردند و برگشتند از جمله احمد بن ابى بشر سراج که ده هزار دینار نزد او بود که گفت : چون موسى بن جعفر علیه السلام رحلت نمود من این پول را به ورثه اش ندادم و گفتم امام نمرده است ولى اکنون این پولها را بگیرید و بحضرت رضا علیه السلام برسانید و مرا از آتش جهنم نجات دهید و بگوئید آنحضرت توبه مرا بپذیرند.
  35. بارى واقفیه فریب مال دنیا را خورده یک حقیقت آسمانى را انکار کردند و خلقى را از راه به در نمودندعلى بن عبدالله زبیرى  نامه اى خدمت حضرت رضاعلیه السلام نوشت که واقفیه در چه حالى هستند؟ حضرت فرمودند آنکس که بر حضرت موسى بن جعفر واقف گردد از راه حق بدور افتاده و اگر در آنحال بمیرد جایش در جهنم است و آنجا بد جایگاهى است .
  36. فضل بن شاذان از حضرت رضا علیه السلامدر مورد واقفیه نقل میکند که فرمودند آنها در سرگردانى و حیرانى زیست میکنند و در زندقه و کفر و بدکیشى خواهند مرد.
  37. امام صادقعلیه السلام فرمودند: شرورترین مردم آنهایى هستند که در امامت فرزندم موسى توقف نمایند.قل از فرقه ناجیه شیرازى راجع به واقفیه - ج 2 صفحه 207. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۸
آبان

 

    1. بسم الله الرحمن الرحیم        
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهمشرح زیارت عاشورا... مجلس اول : فضیلت زیارت عاشورا 2-
  1. شیخ صاحب جواهر درباره علامه بحرالعلوم میفرماید: صاحب الکرامات الباهرة و المعجزات القاهرة . در هر صورت (محمد بن اسماعیل)مرد ثقه اى بود و کتاب حجى نوشته که گویا از همان کتاب روایت میکند.
  2. صالح بن عقبه راوى دوم سند زیارت است که (محمد بن اسماعیل)از او نقل میکند. علماى رجال صالح را شخص ثقه اى دانسته روایات او را قبول دارند. کتابى نوشته بود که (محمد بن اسماعیل) از آن کتاب نقل میکند. نجاشى در رجال خود(محمد بن اسماعیل) مدح نموده وشیخ درالفهرست  او را ذکر کرده و میفرماید:له کتاب واین نیز شهادت برمذهب او دارد.
  3. وزیرشیخ ملتزم بذکرعلماى امامیه است، مگرآنجاکه تصریح به خلاف کند.تنها قدحى که درمورد اوشده ازعلامه فرموده :کذاب غال لایلتفت الیه.
  4. استاد کل وحید بهبهانى  فرموده اند که این قدح ازابن غضائرى است زیرا این شخص غالب روات را غالى میداند و نسبت غلو به آنها میدهد. واین بجهت روایاتى است که در مدح اهلبیت نقل میکنند در زمان ما هم چنین است که اگر کسى روایات مدح اهلبیت را که متضمن مقام بلند آنانست نقل کند اورا مذمت میکنند ومیگویند این اخبار ضعیف است و لذا بسیارى از بى علمان هنوز زیر بار زیارت جامعه نمیروند.
  5. غالی گویند (شیعه داغ)چون مطالب او(محمد بن اسماعیل) را نتوانند درک کنند.مگس عرصه سسیمرغ نه جولانگه تست.عرض خود میبرى و زحمت ما میدارى.
  6. پدر صالح بن عقبه راوى سوم حدیث است . نام اوقیس  و ازاصحاب حضرت صادق علیه السلام بوده است .
  7. شیخ مفید وابن شهرآشوب کلیه اصحاب امام صادق علیه السلام را توثیق کرده اند،حضرت وچهارهزار شاگرد ، شرح حال آنها مفصلست، بنابراین سند صحیح است و جاى بحث نیست مطلب مهم اینست که شیخ طوسى چگونه ازمحمد بن اسماعیل روایت کرده ممکن است کتاب حج محمد بن اسماعیل نزد شیخ بوده واز کتاب او نقل کرده است.
  8. یا آنکه طریق شیخ به تصریح علامه و دیگران به محمد بن اسماعیل صحیح است بلکه حاجت به تاءمل هم ندارد چه شیخ از مفید نقل میکند و مفید از صدوق از پدرش و او از احمد بن محمد بن عیسى و او از محمد بن اسماعیل که همه این طبقه از اکابر مشایخ امامیه میباشند.
  9. سند روایت سوم محمد بن خالد طیالسى  امامى مذهب وجمعى ازثقاب و بزرگان از او روایت نموده اند در کوفه ساکن از اصحاب موسى بن جعفرعلیه السلام بوده است در سن نود و هفت سالگى از دنیا رفته و کتاب نوادرى از براى او بوده است که روات از این کتاب نقل کرده اند. سیف بن عمیرة کوفى که محمد بن خالداز او روایت میکند، این سیف هم از ثقات و از اصحاب امام صادق و موسى بن جعفر علیهما السلام بوده است . نخاشى و شیخ او را ثقه دانسته اند. کتابى داشته که جماعتى از روات از آن کتاب حدیث نقل کرده اند.
  10. ابن شهر آشوب او را واقفى دانسته و معذلک توثیق او را هم نموده است . زیرا بسیارى از روات واقفى مذهب بودند ولى علماء علم رجال روایات آنها را قبول نموده اند.چنانکه اخبار سایر فرق شیعه را نیز قبول کرده اند تا مادامى که مبانى دیگر ما مخالفتى نداشته باشد.
  11. بنابر اینکه سیف بن عمیرة  ناقل زیارت عاشورا از واقفیه باشد روایت او قبول است آنهم در باب زیارات که مخالفتى با مبانى دینى ندارد.
  12. گذشته ازهمه اینها اگراین سیف بن عمیرة را هم قبول نکنیم از طریق دیگر سند محکمترى زیارت عاشورا بما رسیده که شرح آن خواهدآمد.
  13. صفوان بن مهران اسدى کوفى که سیف بن عمیرة ازو نقل میکند، مکنى به ابومحمد و بسیار ثقه و جلیل القدر بوده است .
  14. صفوان بن مهران اسدى ازاصحاب امام صادق علیه السلام بود از آنحضرت روایت میکند چنانکه دعاى علقمه را از آنحضرت نقل کرده است.
  15. ایمان و اعتقاد خود را درباره ائمه علیهم السلام به امام صادق علیه السلام عرضه داشت و حضرت هم به او فرمودند: رحمک الله
  16. صفوان همان کسى است که شتران زیادى داشت و به جهت سفر حج به هارون الرشید کرایه داد. چون خدمت حضرت موسى بن جعفرعلیه السلام رسید آنجناب فرمود..اى صفوان هر چیزى از تو نیکو و جمیل است مگر یک چیز که آن کرایه دادن شتر به هارون است .
  17. عرض کرد من براى سفر لهو و لعب و معصیت کرایه نداده ام بلکه براى راه مکه بوده است و خودم نیز کارگزار نیستم بلکه امر در دست غلامان من است
  18. حضرت فرمودند: کرایه از ایشان طلب ندارى ؟ گفت چرا. فرمودند دوست ندارى زنده باشند تا کرایه تو را بدهند؟
  19. گفت چرا. حضرت فرمودند: کسى که بقاى ایشانرا دوست داشته باشد از ایشانست و کسى که از ایشان باشد با ایشان وارد آتش ‍ مى شود.
  20. صفوان بعلت فرمایش امام تمام شتران خود را فروخت ، هارون چون از فروش شتران مطلع شد به صفوان گفت : بخدا قسم اگر براى حسن صحبت تو نبود هر آینه تو را مى کشتم .
  21. این صفوان زیارت روز اربعین امام حسین علیه السلام و دعاى علقمه عاشورا و زیارت وارث را از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده.
  22. مکرر حضرت صادق علیه السلام را از مدینه بکوفه برده و با آن حضرت به زیارت قبر امیرالمؤ منین علیه السلام نایل گشته است ، لذا بر قبر آنحضرت خوب مطلع بوده و کرارا بزیارت میرفته و نمازهاى خود را نزد قبر آنحضرت میخوانده است.
  23. فرع : فقهاء فرموده اند اگر کسى کارى براى ظالم بکند آن کار حرام نیست و مزد آن هم حرام نمیباشد گرچه هم کار و هم مزد آن مکروه است .
  24. در صورتیکه فرمایش امام به صفوان اینست که شتران خود را به هارون کرایه مده تا در سفر حج از آنها استفاده کند. و نیز مرد دیگرى خدمت امام صادق علیه السلام آمده عرض کرد: گاهى روزى یکى از شیعیان شما تنگ میشود و امر دنیا برایش شدت پیدا میکند بنى امیه او را دعوت میکنند که نهرى بکند یا باغى اصلاح کند شما در این مورد چه میفرمائید؟
  25. حضرت فرمودند: من که دوست ندارم گره اى براى آنان بزنم یا سر مشکى را به جهت آنان ببندم اگر چه براى این عمل جزیى - آنچه بین مشرق و مغرب عالمست بمن بدهند.
  26. در روایت دیگرى حضرت صادق علیه السلام به یونس بن یعقوب فرمودند: در ساختمان مسجد هم به آنها کمک نکنید.
  27. سؤ ال : این روایات با فرعى که از فقها نقل شده چگونه سازش دارد؟ جواب : چون ائمه ما علیهم السلام در زمان خلفا بنى امیه و بنى عباس میزیستند و حق آنها توسط این خلفاء غضب شده بود
  28. لذا فرمودند شتر بآنها کرایه ندهید، برایشان مسجد نسازید و باغ و نهر آنها را اصلاح نکنید زیرا هر چه آنها قوى تر میشدند ائمه علیهم السلام بوده است که خلفاء ظلم و جور حق آنان را غصب مینمودند
  29. و لذا درروایت قبل حضرت فرمودند دوست ندارم گره اى براى آنان بزنم این لفظ دوست نداشتن دلالت بر حرمت ندارد آنهم درهمه زمانها.
  30. مردى از کتاب و نویسندگان بنى امیه که مال و ثروتى از دستگاه آنان بدست آورده بود خدمت امام صادق علیه السلام رسید و جریان مال و کار خود را خدمت حضرت عرض کرد.
  31. حضرت فرمودند: اگر بنى امیه کسى را پیدا نمیکردند که بروات و حواله جات و مالیات و دفاتر آنها را بنویسید و غنایم را جمع آورى کند و در جنگها اعانت آنها را نماید و در نماز به آنها اقتدا کند هر آینه حق ما را غضب نمیکردند.
  32. محمد بن احمد یحیى اشعرى میگوید که با على بن بلال در فید بر سر قبر محمد بن اسماعیل رفتیم ، على بن بلال بمن گفت که صاحب این قبر از حضرت رضا علیه السلام  براى من روایت کرد که فرمودند هر کس ‍ نزد قبر برادر مؤ من خود رود و دوستش را بر قبر گذارد و هفت مرتبه سوره انا انزلنا بخواند از فزع اکبر یعنى ترس بزرگ روز قیامت ایمن گردد.
  33. در روایت دیگرى آمده که رو به قبله بنشیند و این سوره را بخواند. البته چیزهایى که باعث ایمنى از فزع اکبر میشود زیاد است که یکى از آنها دفن شدن درنجف اشرف میباشد. .
  34. این روایت مطلب بسیار مهمى را بما فهماند و آن اینکه محمد بن احمد اشعرى  باعلى بن بلال از مدینه به زیارت قبر برادر مؤ من خود رفتند و براى او قرآن خواندند ولى ما مردم با اینکه قبر پدر و مادر و فامیل . دوستان در دسترسمان میباشد در ماه و سال هم بزیارت قبور آنها نمیرویم و یکى از علل گرفتاریهاى زیاد و سختى زندگى ما همینست که مردگان خود را فراموش کرده ایم .
  35. درهرصورت این ایمنى از فزع اکبر ممکن است براى خواننده قرآن باشد و ممکن است براى میت باشد چنانکه از بعضى روایات چنین ظاهر میشود.
  36. مرحوم محدث قمى میگوید که من در مجموعه اى دیدم که شیخ شهید بزیارت قبر استاد خود فخرالمحققین  فرزند آیت الله علامه رفت و فرمود از صاحب این قبر نقل مى کنم که والد ماجدش به سند خود از حضرت امام رضا علیه السلام نقل کرد که هر که قبر برادر مؤ من خود را زیارت کند و نزد آن ، سوره قدر را بخواند و بگوید: اللهم جاف الارض عن جنوبهم و صاعد الیک ارواحهم وزدهم منک رضوانا و اسکن الیهم من رحمتک ما تصل به وحدتهم و تونس وحشتهم انک على کل شى ء قدیر .خواننده و میت از فزع اکبر ایمن شود.
  37. سید بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع  در اعمال روز پنجشنبه ذکر میکند که یکى از وظایف مردم اینست که نزد قبور مردگان روند زیارت کنند باین نحو که رو به قبله بنشینند و دست خود را بر قبر گذارده بگویند: اللهم ارحم غربته وصل وحدته و انس وحشته و امن روعته و اسکن الیه رحمة یستغنى بها عن رحمة من سواک والحقه بمن کان یتولاه .سپس هفت مرتبه سوره انا انزلنا را بخواند.
  38. در روایت است که هر کس این عمل را نزد قبر مؤ منى انجام دهد حقتعالى ملکى نزد قبر آن میت فرستد که خداوند را عبادت کند ثوابش را براى آن میت بنویسند و چون روز قیامت مبعوث شود آن ملک با او باشد و هر هول و ترسى را از او دفع گرداند تا اینکه حقتعالى وى را داخل بهشت سازد.
  39.  بدیهى است اصول مذهب ما امامیه و مقام بلند آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین به این کلمات پایمال نشود و از مقام ارجمند آن بزرگواران چیزى کاسته نگردد. چه اگر باین حرفها و ایرادات پایمال شدنى بود تاکنون پایمال شده بود.اشخاص بسیارى آمدند و کلماتى راجع به مقامات آل محمد گفتند و رفتند ولى دستشان بجائى نرسید اگر هم رسید دو روزى بود و استدامه نداشت . =========------- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۸
آبان

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

شرح زیارت عاشورا...

  1. - مقدمه یا ولى العصر ادرکنى
  2. پس از حمد و ستایش حضرت باریتعالى و درود بى منتهى برحضرت خاتم النبیین و دوازده وصى گرامیش صلوات الله علیهم اجمعین:
  3. این بنده حقیرسراپا تقصیر که مدتى بود در نظر داشتم که شرحى بر زیارت عاشورا بنویسم طورى که در مجالس هفتگى گفته شود.
  4. تا این ایام با سعادت که مولود حضرت رضا علیه آلاف التحیه و الثناء میباشد با استمداد از حضرت شروع بنوشتن اینمطالب نمودم ،
  5. امیدوارم ازبحر مواج کرم آن بزرگوار وآباء واجداد گرامش و سایر اولاد طاهرین آنحضرت آن بزرگواران نظرعنایتى فرموده این زیارت عاشورا را باتمام رسد وچون درمنبر براى مردم گفته میشود باید طورى باشد که بصورت منبر درآمده و مستمع را کسل نکند،
  6. دربین مطالب ذکر قصص وحکایات و یا مواعظى را نمودیم،این سبک بیشتر رعایت جنبه منبرى را نمودیم .سید احمد میرخانى.
  7. سید احمد میرخانى با اشاره واجازه حضرت آیة الله بروجردى ماءمور تهران شدند.از زمان ورود دوم بتهران یعنى سال هزار و سیصد و سى و سه هجرى شمسى از بام تا شام اوقات عالیه این بزرگمرد به انجام رسالت دینى و اجتماعى و فرهنگى گذشت.
  8. مجلس اول : فضیلت زیارت عاشورا1-
  9. روایت اول شیخ طوسى در کتاب مصباح المجتهد از محمد بن اسماعیل بن یزبع و او از صالح بن عقبه و او از پدرش و او از حضرت باقر علیه السلام روایت میکند که فرمود: هر کس حسین بن على علیه السلام را در روز عاشورا - دهم محرم - زیارت کند و نزد قبر آنحضرت گریان شود روز قیامت خداوند را با ثواب دوهزار حج و دوهزار عمره و دوهزار جهاد ملاقات کند، آنهم ثواب حج و عمره و جهادى که در خدمت رسول اکرم و ائمه طاهرین علیهم السلام بوده باشد.
  10. عرض کردم فدایت شوم کسى که در شهر یا کشور دیگریست و نتواند درآنروز خود را به قبرآنحضرت رساند چه ثوابى خواهد بود؟
  11. حضرت فرمودند: اگرنتواند بصحرا یا بالاى بام خانه خود رود و با سلام اشاره به سوى قبر آنحضرت کرده برلعن قاتلان آنحضرت جدیت کند،
  12. وبعد دو رکعت نماز بخواند و اینکار را هنگام برآمدن روز قبل از ظهر انجام دهد، آنگاه هم خودش در مصیبت آنحضرت گریه کند.
  13. وهم اگر ترسى نداشته باشد امرکند تا خانواده او نیز برآنحضرت گریه کنند و در خانه اش مجلس ‍مصیبتى برپا کرده ومصیبت حضرت سیدالشهداء را به یکدیگرتعزیت گویند. من ضامن شوم کسى که این عمل را انجام دهد خداوند تمام آن ثوابها را به او عنایت فرماید.
  14. راوى عرض کرد چگونه یکدیگر را تعزیت بگوئیم ؟ فرمود بگوئید:
  15. اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین تباره مع ولیه الاءمام المهدى من ال محمد علیهم السلام .
  16. یعنى خداوند اجر ما را به سوگوارى بر حسین علیه السلام بیفزاید و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولى خود امام مهدى آل محمد علیهم السلام قرار دهد.
  17. حضرت فرمودند: اگر میتوانى آنروز از خانه بیرون مرو که روز نحسى است و حاجت مؤ من برآورده نمى شود و اگر هم برآورده شود میمون و مبارک نخواهد بود.
  18. هیچیک از شما در آنروز چیزى در منزل ذخیره نکند که اگر چنین کرد برکت نخواهد داشت اگر کسى این دستور را عمل کند ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد با رسول خدا صلى الله علیه و آله را براى او خواهد نوشت و اجر و ثواب هر نبى و رسول و وصى و صدیق و شهیدى که از ابتداى خلقت دنیا تاکنون در راه خدا مرده یا شهید شده است خواهد داشت .
  19. روایت دوم :صالح بن عقبه و سیف بن عمیرة نقل میکنند که علقمة بن محمدالخضرمى  گفت : به امام باقر علیه السلام عرض کردم دعایى بمن تعلیم فرمائید که اگر از نزدیک زیارت کردم بخوانم و دعایى که اگر از دور اشاره به سلام کردم بخوانم .
  20. حضرت فرمودند: اى علقمه هر گاه تو اشاره بسلام نمودى و دو رکعت نماز را خواندى هنگام اشاره به آنحضرت بعد از تکبیر این قول - زیارت عاشورا- را بگو پس اگر تو این زیارت را خواندى دعا کرده اى بآنچه که ملائکه زائر حسین دعا میکنند و خداوند صد هزار هزار درجه براى تو مینویسد و مانند کسى هستى که با امام حسین علیه السلام شهید شده و در درجات آنها شرکت کرده باشد و براى تو ثواب زیارت هر پیغمبر و رسول و هر زائرى که امام حسین علیه السلام را زیارت کرده نوشته شود.
  21. بعد از نقل زیارت علقمه میگوید: امام باقرعلیه السلام بمن فرمودند اگر بتوانى هر روز در خانه خود این زیارت را بخوانى تمام این ثوابها براى تو خواهد بود.
  22. روایت سوم شیخ در مصباح از محمد بن خالد طیالس واوازسیف بن عمیره نقل میکند که گفت پس ازآنکه امام صادق علیه السلام ازحیره به مدینه تشریف بردند با صفوان بن مهران و جمعى دیگرازاصحاب به نجف اشرف رفتیم . پس ازآنکه زیارت امیرالمؤ منین علیه السلام فارغ شدیم.
  23. صفوان روی خود بطرف قبرحضرت سیدالشهداء نمود وگفت من درخدمت امام صادق علیه السلام بودم که ازاینمکان آنحضرت را زیارت نمود.
  24. آنگاه شروع بخواندن زیارت عاشورا کرد و بعد از نماز زیارت دعاى علقمه را که پس از زیارت عاشورا میخوانند، خواند.
  25. سیف بن عمیره میگوید به صفوان گفتم وقتى علقمة بن محمد زیارت عاشورا را براى ما نقل کرد این دعا را نگفت .صفوان گفت در خدمت امام صادق علیه السلام باینمکان آمدیم چون آنحضرت زیارت عاشورا خواندند پس از خواندن دو رکعت نمازاین دعا را هم خواندند.
  26. آنگاه حضرت بمن فرمودند: اى صفوان مواظب این زیارت و دعا یش واینها را بخوان که من ضامن میشوم هر کس این زیارت و دعا را چه ازدور وچه از نزدیک بخواند زیارتش مقبول شود وسعیش مشکور گردد و سلامش ‍بآنحضرت برسد و حاجت او از طرف خداوند برآورده شود.
  27. وبه هرمرتبه اى که بخواهد برسد. او را نومید برنگردانند. ای صفوان من این زیارت را با این ضمان از پدرم (امام باقر) یافتم و پدرم
  28. (امام باقر) ازپدرش على بن الحسین علیه السلام با همین ضمان واوازحسین علیه السلام با همین ضمان ازبرادرش امام حسن علیه السلام با همین ضمان.
  29. امام حسن علیه السلام از پدرش امیرالمؤ منین علیه السلام با همین ضمان وامیرالمؤ منین از رسول خدا(صلی الله علیه آله) با همین ضمان.
  30. رسول خدا (صلی الله علیه آله) ازجبرئیل با همین ضمان و جبرئیل این زیارت را با همین ضمان ازخداعزوجل وخداى عزوجل بذات خود،
  31. قسم خورده که هر کس حسین علیه السلام را با این زیارت از دوریا از نزدیک زیارت کرده وبا این دعا، دعا کند، زیارت اورا قبول میکنم
  32. وخواهش او را هر قدر که باشد مى پذیرم و سؤ الش را عطا مى کنم ، پس ناامید از طرف من بر نمیگردد بلکه مسرور و خوشحال ،
  33. با حاجت روا شده و فوز بهشت و آزادى از آتش بر میگردد و شفاعت او را درباره هر کس غیر از دشمن اهلبیت قبول مى کنم .
  34. حقتعالى بذات خود قسم خورده و ما را گواه برآن گرفته وملائکه ملکوتش برآن گواهند جبرئیل گفت یا رسول الله خداوند مرا بسوى تو فرستاد.
  35. سرور و بشارت بر تو و سرور و بشارت برعلى و فاطمه و حسن و حسین و ائمه خاندان تووامت توو شیعه تو تا روز قیامت پاینده باد.
  36. آنگاه صفوان گفت که حضرت صادق علیه السلام بمن فرمودند: هر وقت حاجتى برایت پیش آمد درهر مکانى که هستى زیارت واین دعا را بخوان و حاجت خود را از خداوند بخواه که برآورده مى شود و خداوند ورسول اوخلف وعده نمى کنند.
  37. (محمد بن اسماعیل)  که شیخ طوسی زیارت عاشورا را از او نقل میکند از صلحاى طایفه امامیه و از ثقات ایشانست . بسیار جلیل القدر و از اصحاب حضرت رضا علیه السلام بوده و زمان حضرت جوادالائمه را نیز درک نموده . او واحمد بن حمزة بزیع ، در عداد و زراء بودند.
  38. ثقة جلیل القدرعلى بن نعمان  که از اصحاب برجسته حضرت رضا علیه السلام است وصیت کرد که کتابهایش را به (محمد بن اسماعیل) بزیع بدهند و حضرت جواد علیه السلام کفنى براى این محمد فرستادند و محمد در فید که اسم منزلى در راه مکه است ، از دنیا رفت .
  39. واز جمله چیزهایى که دلالت بر جلالت (محمد بن اسماعیل) بزیع و اختصاصش رضا علیه السلام دارد اینست که سید مرتضى والد سید بحرالعلوم طباطبایى در شب ولادت سید بحرالعلوم خواب دید که حضرت رضا علیه السلام (محمد بن اسماعیل) را با شمعى فرستادند و محمد آن شمع را بر بام خانه والد بحرالعلوم روشن کرد و روشنایى آن بقدرى بلند شد که انتهاى آن بچشم نمیآمد.
  40. شکى نیست که آن شمع علامه بحرالعلوم بود که دنیا را به علم وعمل خود روشن نمود. در جلالت قدر او همین که شیخ جعفر کاشف الغطاء رضوان الله علیه با آن فقاهت و ریاست و جلالت ، خاک نعلین علامه بحرالعلوم را به حنک عمامه خود پاک کند.ملاقات سید بحرالعلوم با امام زمان به تواتر رسیده و مکرر کرامات با هراتى از ایشان ثقل شده است . اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۸
آبان

     

      بسم الله الرحمن الرحیم

       اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

متن زیارت عاشورا

  1. السّلام علیک یا ابا عبد اللّه
  2. السّلام علیک یا بن رسول اللّه
  3. السّلام علیک یابن امیر المؤمنین و ابن سیّد الوصیّین
  4. السّلام علیک یا ابن فاطمة الزّهراء سیّدة نساء العالمین
  5. السّلام علیک یا ثار اللّه و ابن ثاره و الوتر الموتور
  6. السّلام علیک و على الارواح الّتى حلّت بفنائک علیکم منّى جمیعا سلام اللّه ابدا ما بقیت و بقى اللّیل و النّهار یا ابا عبد اللّه
  7. لقد عظمت الرّزیّة و جلّت المصیبة بک علینا و على جمیع اهل الاسلام
  8. و جلّت و عظمت مصیبتک فی السّموات على جمیع اهل السّموات
  9. فلعن اللّه امّة اسّست اساس الظّلم و الجور علیکم اهل البیت [1]
  10. و لعن اللّه امة دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم الّتى رتّبکم اللّه فیها
  11. و لعن اللّه امّة قتلتکم
  12. و لعن اللّه الممهّدین لهم بالتمکین من قتالکم برئت إلى اللّه
  13. و إلیکم منهم و من اشیاعهم و اتباعهم و اولیائهم یا ابا عبد اللّه
  14. انّى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم إلى یوم القیمة
  15. و لعن اللّه ال زیاد
  16. و ال مروان
  17. و لعن اللّه بنى امیّة قاطبة
  18. و لعن اللّه بن مرجانة
  19. و لعن اللّه عمر بن سعد
  20. و لعن اللّه شمرا
  21. و لعن اللّه امّة اسرجت و الجمت و تنقّبت و تهّیات لقتالک
  22. بابى أنت و امّى لقد عظم مصابى بک
  23. فاسئل اللّه الّذی اکرم مقامک و اکرمنى بک
  24. ان یرزقنى طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمّد صلّى اللّه علیه و آله
  25. اللّهمّ اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السّلام فی الدّنیا و الاخرة
  26. یا ابا عبد اللّه انّى اتقرّب إلى اللّه و إلى رسوله و إلى امیر المؤمنین و إلى فاطمة و إلى الحسن و إلیک بموالاتک
  27. و بالبراءة ممّن قاتلک و نصب لک الحرب
  28. و بالبراءة ممّن اسّس اساس الظّلم و الجور علیکم
  29. و أبرأ إلى اللّه و إلى رسوله
  30. ممّن اسّس اساس ذلک
  31. و بنى علیه بنیانه
  32. و جرى فی ظلمه و جوره علیکم
  33. و على اشیاعکم
  34. برئت إلى اللّه‏
  35. و إلیکم منهم
  36. و اتقرّب إلى اللّه
  37. ثمّ إلیکم بموالاتکم و موالاة ولیّکم
  38. و بالبراءة من أعدائکم
  39. و الناصبین لکم الحرب
  40. و بالبراءة من اشیاعهم
  41. و اتباعهم
  42. انّى سلم لمن سالمکم
  43. و حرب لمن حاربکم
  44. و ولىّ لمن والاکم
  45. و عدوّ لمن عاداکم
  46. فاسئل اللّه الّذى اکرمنى بمعرفتکم
  47. و معرفة اولیائکم
  48. و رزقنى [1] البراءة من أعدائکم
  49. ان یجعلنى [2] معکم فی الدّنیا و الاخرة
  50. و ان یثبّت لی عندکم قدم صدق فی الدّنیا و الاخرة
  51. و اسئله ان یبلّغنى المقام المحمود الّذى لکم عند اللّه
  52. و ان یرزقنى طلب ثارى مع امام مهدىّ [3] ظاهر ناطق [4] منکم
  53. و اسئل اللّه بحقّکم
  54. و بالشّان الّذی لکم عنده ان یعطینى بمصابى بکم افضل ما یعطى مصابا بمصیبة مصیبة ما اعظمها
  55. و اعظم رزیّتها فی الاسلام
  56. و فی جمیع اهل السّموات و الارض
  57. اللّهمّ اجعلنى فی مقامی هذا
  58. ممّن تناله منک صلوات
  59. و رحمة
  60. و مغفرة
  61. اللّهمّ اجعل محیاى محیا محمّد و ال محمّد
  62. و مماتى ممات محمّد و ال محمّد
  63. اللّهمّ انّ هذا یوم تبرّکت به بنو امیّة
  64. و ابن اکلة الاکباد اللّعین بن اللّعین
  65. على لسان [5] نبیّک صلّى اللّه علیه و آله
  66. فی کلّ موطن و موقف وقف فیه نبیّک صلواتک علیه و آله
  67. اللّهمّ العن ابا سفیان
  68. و معویة بن أبی سفیان
  69. و یزید بن معویة علیهم منک اللّعنة ابد الابدین
  70. و هذا یوم فرحت [6] به ال زیاد و ال مروان بقتلهم الحسین صلوات اللّه علیه
  71. اللّهمّ ضاعف علیهم اللّعن منک و العذاب [7]
  72. اللّهمّ انّى اتقرّب إلیک فی هذا الیوم
  73. و فی موقفى هذا
  74. و ایّام حیوتى بالبراءة منهم
  75. و اللّعنة علیهم
  76. و بالموالاة لنبیّک
  77. و ال نبیّک علیهم السّلام.
  78. ثمّ تقول:
  79. اللّهمّ العن اوّل ظالم ظلم حقّ محمّد و ال محمّد
  80. و اخر تابع له على ذلک
  81. اللّهمّ‏ العن العصابة الّتی [1] جاهدت الحسین علیه السّلام
  82. و شایعت
  83. و بایعت
  84. و تابعت على قتله
  85. اللّهمّ العنهم جمیعا.
  86. تقول ذلک مائة مرة ثم تقول:
  87. السّلام علیک یا ابا عبد اللّه
  88. و على الارواح الّتى حلّت بفنائک
  89. علیک منّى سلام اللّه ابدا ما بقیت
  90. و بقى اللّیل
  91. و النّهار
  92. و لا جعله اللّه اخر العهد منّى لزیارتک [2]
  93. السّلام على الحسین
  94. و على علىّ بن الحسین
  95. و على اولاد الحسین [3]
  96. و على اصحاب الحسین
  97. تقول ذلک مائة مرة ثمّ تقول:
  98. اللّهمّ خصّ أنت اوّل ظالم باللّعن منّى
  99. و ابدا به اوّلا

 

100 ثمّ الثّانى

101 ثمّ الثّالث

102 ثمّ الرّابع

104 اللّهمّ العن یزید بن معویة خامسا

105 و العن عبید اللّه بن زیاد

106 و ابن مرجانة

107 و عمر بن سعد

108 و شمرا

109 و ال أبی سفیان

110 و ال زیاد

111و ال مروان إلى یوم القیمة.

 ثم تسجد و تقول:

112اللّهمّ لک الحمد حمد الشّاکرین لک على مصابهم [4]

113الحمد للّه على عظیم رزیّتى

114اللّهمّ ارزقنى شفاعة الحسین علیه السّلام یوم الورود

115و ثبّت لی قدم صدق عندک مع الحسین

116و اصحاب الحسین،

117الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السّلام.

قال علقمة قال أبو جعفر علیه السّلام ان استطعت ان تزوره فی کل یوم بهذه الزیارة فافعل فلک ثواب جمیع ذلک.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۲۳
مهر

 

                          بسم الله الرحمن الرحیم

                  اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. زیارت حسین پیاده 3  
  2. زائر حسین اگر در آتش هم باشد نجات مى یابد***
  3. سید بن طاووس علیه الرّحمه از محمد بن احمد بن داوود نقل کرده است که مى گفت :من همسایه اى داشتم که او را على بن محمد مى گفتند.
  4. گفت که من هر ماه یک مرتبه به زیارت امام حسین ((علیه السلام)) مى رفتم . و چون سنّم بالا رفت و جسمم ضعیف شد مدّتى به کربلا نرفتم ، و بعد از مدّتى پیاده روانه شدم ، و در مدّت چند روز به کربلا رسیدم ، زیارت کردم و نماز خواندم و چون به خواب رفتم دیدم که حضرت امام حسین ((علیه السلام) ) از قبر بیرون آمده و به من مى گوید: چرا مرا جفا کردى ؟ و قبل از این به من نیکوکار بودى !
  5. گفتم اى سیّد جسمم ضعیف شده است و پایم بى قوّت شده است و در این وقت ترسیدم که آخر عمر من باشد چند روز راه آمده ام تا به زیارتت رسیده ام و روایتى از شمابه من رسیده است مى خواهم از شما بشنوم ، فرمود: بگو! گفتم که روایت مى کنند که شما فرموده اید: هر که به زیارت من آید در حیات خود من او را بعد از وفاتش زیارت مى کنم
  6. فرمود: که بلى من گفته ام و اگر او را در آتش جهنّم بیابم از آتش او را بیرون مى آورم.(بحارالانوار ج 101 ص 16)
  7. ثواب گریستن بر امام حسین((علیه السلام)) از زبان امام سجاد(ع)***ـ
  8. محمّد بن مسلم از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت کرده است که: پدرم علىّ بن الحسین علیه السّلام مى فرمود: هر مؤمنى که براى کشته شدن امام حسین علیه السّلام آن چنان بگرید تا قطرات اشک بر گونه اش جارى شود،خداوند او را در غرفه هاى بهشتى جاى مى دهد تا براى مدّتهاى طولانى در آن سکونت کند؛و هر مؤمنى که به خاطر آزار و اذیّتى که در دنیا به ما اهل بیت رسیده،بگرید و قطرات اشک او بر گونه اش جارى شود،خداوند او را در بهشت در جایگاه صدق جاى مى دهد؛
  9. و هر مؤمنى که به خاطر ما و دفاع از آرمانهاى مقدّس ما زحمت آن را ببیند و اشک او بر رخساره اش جارى شود،خداوند او را از اذیت و رنج دور مى سازد و او را در روز قیامت از خشم خود و آتش جهنم ایمن مى گرداند.
  10. ثواب سلام دادن بر حسین((علیه السلام))***
  11. داود رقّی می گوید: من محضر امام صادق علیه السلام مشرف بودم. حضرت آب طلب کردند و همین که آب را نوشیدند؛ دیدم امام منقلب شد و حالت گریه پیدا کرد و دوچشم مبارکش پر از اشک شد.سپس به من فرمودند: ای داود خدا لعنت کند قاتل حسین را.بنده ای نیست که آب بنوشد و حسین علیه السلام را یاد نموده و قاتلش را لعنت کند مگر اینکه خدا صدهزار حسنه برایش می نویسد وصدهزار گناه از سیئات او را پاک می کند و او راصدهزار درجه معنوی بالا می برد و با این عمل گویی اوصدهزار برده را آزاد کرده
  12. وخدای متعال روز قیامت او را با دلی شاد و آرام [در آن محشر سوزان با دلی بسیار خُنک -ثلج الفؤاد- و نه جگری تفدیده!] محشور می کند.
  13. تابوت مرد عاصى و غبار کربلا***
  14. مرحوم تاج الدّین حسن سلطان محمد( رضوان اللّه تعالى علیه ) در کتاب خود مینویسد :
  15. در بغداد مرد فاسقى بود که هنگام احتضار وصیّت کرده بود که مرا ببرید نجف اشرف دفن کنید شاید خداوند مرا بیامرزد و بخاطر حضرت امیر المومنین علیه السلام ببخشد
  16. چون وفات کرد قوم و خویشان او حسب الوصیّة او را غسل داده و کفن نمودند و در تابوتى گذاردند و بسوى نجف حمل کردند.
  17. شب حضرت امیر علیه السلام به خواب بعضى از خدّام حرم خود آمدند، و فرمودند: فردا صبح نعش یک فاسق را از بغداد مى آورند که در زمین نجف دفن کنند، بروید و مانع این کار شوید! و نگذارید او را در جوار من دفن کنند.
  18. فردا که شد خدّام حرم مطهّر یکدیگر را خبر کردند، رفتند و در بیرون دروازه نجف ایستادند، که نگذارند که نعش آن فاسق را وارد کنند، هر قدر انتظار کشیدند کسى را نیاوردند.
  19. شب بعد باز در خواب دیدند حضرت امیر علیه السلام را که فرمود: آن مرد فاسق را که شب گذشته گفتم نگذارید وارد شوند فردا میآیند، بروید و به استقبال او، و او را با عزّت و احترام تمام بیاورید و در بهترین جاها دفن کنید. گفتند: آقا شب قبل فرمودید نگذارید و حالا میفرمائید بهترین جا دفن شود!؟
  20. حضرت فرمود: آنهایى که نعش را مى آوردند، شب گذشته راه را گم کردند، و عبورشان به زمین کربلا افتاد، باد وزید خاک و غبار زمین کربلا را در تابوت او ریخته از برکت خاک کربلا و احترام فرزندم حسین علیه السلام خداوند از جمیع تقصیرات او گذشت او را آمرزید و رحمت خود را شامل حالش ‍ گردانیده است.
  21. مرحوم شیخ جعفر شوشتری می گوید: در روز عاشورا، چهار جا، چهار عضو بدن ابی عبدالله به خاطر بی آبی از کار افتاده بود، که حتی شاید اگر آب هم می دادند، کار از کار گذشته بود و فایده نداشت.
  22. اولین جایی که از عطش از کار افتاد چشمان امام حسین (علیه السّلام) بود، امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: جدّ ما در روز عاشورا، از شدت عطش چشمانش آسمان را دود می دید.
  23. دومین عضو، لبهای آقا بود، می دونی چرا؟ حمیدبن مسلم می گه دیدم لب های حسین علیه السلام مانند دو چوپ خشک شده به هم می خورد، دیدم از لبهای حسین داره خون می آید.
  24. سومین عضو زبان حضرت بود، همان زمان که علی اکبر را بغل گرفت، زبان در دهان علی گذاشت، علی اکبر دید بابا از خودِ او تشنه تر است.
  25. چهارمین عضو جگر حسین بوده، هلال بن نافع می گوید، آمدم نزدیک گودال، جنگ تمام شده، از بالای گودال نگاه کردم، دیدم لبهای حسین تکان می خورد، نزدیک تر رفتم، گفتم شاید حسین نفرین می کنه، دیدم می گوید: «لشگر جگرم از تشنگی می سوزد» از گودال آمدم بیرون، سریع رفتم آب آوردم، دیدم شمر داره بیرون می آید، گفت کجا می روی، گفتم می روم پسر فاطمه را سیراب کنم، گفت زحمت نکش، من سیرابش کردم ... .
  26.   داستان هایی درباره عظمت امام حسین((علیه السلام)) و سرزمین کربلا
  27. روز یازدهم ماه محرّم الحرام: حرکت کاروان اسراء از کربلا
  28. 1-عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند،و بر گشتگان خود نماز گذاردو آنان را به خاک سپرد.
  29. وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رابر شتران بی جهاز سوار کردند وسید سجاد علیه السلام را نیز با غل جامعه بر شتر سوار کردند.
  30. هنگامی که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین علیه السلام افتاد ، لطمه ها بر صورت زدند و صدا به صیحه وندبه برداشتند.
  31. 2. تشکیل مجلس ابن زیاد روز یازدهم عمر سعد به کوفه آمد .ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند.
  32.  سپس رأس مطهر امام حسین علیه السلام را نزد او گذاشتند و او نگاه می کرد و تبسم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می نمود.
  33. 3. حرکت اهل بیت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه عصر روز یازدهم اهل بیت علیهم السلام را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند.3نزدیک غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند .
  34. لذا آن بزرگواران داغدیده را تا صبح پشت دروازه های کوفه نگه داشتند. هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد ،و بسان فرمانده ای که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اسراء وارد کوفه شد.
  35. عریان ساختن جسم مطهر امام حسین علیه السلام
  36. 🔸سید بن طاووس گوید؛ راوی گفته است امام حسین علیه السلام فرمود جامعه ای برایم بیاورید که کسی در آن رغبت نکند تا آن را زیر جامه هایم به پوشم تا مرا عریان نکنند شلواری کوچک آوردند فرمودند این جامع ذلیلان است پیراهن کهنه ای گرفت آن را از چند جا پاره کرد و زیر لباسهایش پوشیده چون به شهادت رسید آن را هم از بدنش درآوردند بحر ابن کعب ملعون آن را در آورد و حسین علیه السلام عریان گذاشت از آن پس دستان بحر بن کعب در تابستان مثل  دو تیکه چوب خشک، خشک می شد و در زمستان مرطوب می گشت چرک و خون از آن ترشح می کرد تا آنکه خدای متعال او را هلاک کرد.
  37. 🌹مختار؛ خوب یا بد؟🌹امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: «مختار را بد نگوئید که او دشمن ما را کشت و انتقام خون ما را گرفت.»
  38.  حسین نفس مطمئنه،  صفحه  39 زمانی که سر عبیدالله بن زیاد را به مدینه نزد امام سجاد ـ علیه السلام ـ آوردند امام فرمودند: «که هیچ کس از بنی هاشم نبود مگر اینکه به مختار درود فرستاد و در حق وی دعا کرد و نسبت به وی سخن نیک گفت.» طبقات الکبری، جلد 5   صفحه  285
  39. امیرالمومنین علی (علیه السلام ) در مورد مختار می فرمایند:  «به زودی ستمکاران، توسط کسی که خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است که مرتکب شده‌اند، همان‌گونه که بنی‌ اسرائیل گرفتار عذاب شدند ... او جوانی از قبیله ثقیف است که او را مختار بن ابی عبید می‌گویند.»  بحار الانوار جلد 10 صفحه 280
  40. حضرت ابا عبدالله علیه‌السّلام هم پس از خطبه‌ای که در راه کربلا ایراد نمودند، می‌فرمایند: «پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نکند. به جای هر قتلی، کشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شیعیانم را از این‌ها بگیرد» بحارالانوار، جلد 45، صفحه 340 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۳
مهر

 

              بسم الله الرحمن الرحیم

             اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

            زیارت حسین پیاده 2

  1. قَالَ مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ علیه السلام مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یَرْجِعْ حَتَّى یُغْفَرَ لَهُ کُلُّ ذَنْبٍ- وَ یُکْتَبَ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا وَ کُلِّ یَدٍ رَفَعَتْهَا دَابَّتُهُ أَلْفُ حَسَنَةٍ وَ مُحِیَ عَنْهُ أَلْفُ سَیِّئَةٍ- وَ تُرْفَعُ لَهُ أَلْفُ دَرَجَةَ.
  2. از شیعیان ما حسین علیه السّلام را زیارت کند از زیارت برنگشته مگر آنکه تمام گناهانش آمرزیده و براى هر قدمى که بردارد و هر دستى که بالا مى‏رود و اسبش را حرکت داده و مى‏راند هزار حسنه ثبت، وهزار گناه محو و هزار درجه مرتبه‏اش بالا ‏رود.
  3. قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی غُرَیْفَةٍ لَهُ وَ عِنْدَهُ مُرَازِمٌ فَسَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الحسین‏علیه السلام یَقُولُ مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ وَ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ یَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ وَ مَنْ أَتَاهُ بِسَفِینَةٍ فَکَفَتْ بِهِمْ‏ سَفِینَتُهُمْ نَادَى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ طِبْتُمْ وَ طَابَتْ لَکُمُ الْجَنَّةَ.
  4. کسى که پیاده به زیارت قبر حضرت امام حسین علیه السّلام برود خداوند متعال به هر گامى که برداشته و به هر قدمى که از زمین بلند نموده و بر آن نهاده ثواب آزاد کردن بنده‏اى از اولاد حضرت اسماعیل را‏دهد.و کسى که با کشتى به زیارت آن حضرت رود و در اثناء چپ شده و سرنشینانش را در آب بریزد منادى از آسمان نداء مى‏کند: خوشا به حال شما و گوارا باد بر شما بهشت.
  5.  الباب الخمسون کرامة الله تبارک و تعالى لزوار الحسین بن علی ص‏ یَقُولُ مَا مِنْ أَحَدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا وَ هُوَ یَتَمَنَّى أَنَّهُ مِنْ زُوَّارِ الْحُسَیْنِ لِمَا یَرَى مِمَّا یُصْنَعُ بِزُوَّارِ الْحُسَیْنِ علیه السلام مِنْ کَرَامَتِهِمْ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى‏
  6. احدى نیست درروز قیامت مگر آنکه آرزو مى‏کند از زوّار امام حسین علیه السّلام باشد زیرا مشاهده مى‏کند با ایشان چه معامله‏اى شده و چه کرامتى حق تبارک و تعالى در باره آنها منظور مى‏فرماید.
  7. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام :کَأَنِّی بِالْمَلَائِکَةِ وَ اللَّهِ قَدْ ازْدَحَمُوا الْمُؤْمِنِینَ عَلَى قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام
  8. گویا مى‏بینم که فرشتگان با مؤمنین بر سر قبر حضرت حسین بن على علیه السّلام ازدحام کرده‏اند.راوى مى‏گوید: عرضه داشتم:آیا مؤمنین فرشته را مى‏بینند؟
  9. قَالَ قُلْتُ فَیَتَرَاءَوْنَ لَهُ قَالَ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ قَدْ لَزِمُوا وَ اللَّهِ الْمُؤْمِنِینَ حَتَّى إِنَّهُمْ لَیَمْسَحُونَ وُجُوهَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ
  10. حضرت فرمودند:هرگز، هرگز، آنها به خدا قسم ملازم و همراه مؤمنین بودند حتّى با دست‏هایشان به صورت‏هاى آنها مسح مى‏کشند.
  11. قَالَ وَ یُنْزِلُ اللَّهُ عَلَى زُوَّارِ الْحُسَیْنِ علیه السلام  غُدْوَةً وَ عَشِیَّةً مِنْ طَعَامِ الْجَنَّةِ
  12. سپس امام علیه السّلام فرمودند:خداوند منّان هر صبح و شام از طعام بهشت بر زوّار امام حسین علیه السّلام نازل فرماید
  13. وَ خُدَّامُهُمُ الْمَلَائِکَةُ لَایَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِلَّا أَعْطَاهَا إِیَّاهُ.
  14. و خدمتکاران ایشان فرشتگانند.هیچ بنده‏اى از بندگان خداوند حاجتى از حوائج دنیا و آخرت را از خداوند متعال در خواست ‏نکنند مگر آنکه خدا به او عطاء مى‏فرماید.
  15. قَالَ قُلْتُ هَذِهِ وَ اللَّهِ الْکَرَامَةُ قَالَ لِی یَا مُفَضَّلُ أَزِیدُکَ قُلْتُ نَعَمْ سَیِّدِی
  16. راوى مى‏گوید: عرض کردم: به خدا قسم این کرامت مى‏باشد.امام علیه السّلام به من فرمودند:اى مفضّل: برایت بیشتر بگویم؟عرضه کردم: بلى سرور من.
  17. قَالَ کَأَنِّی بِسَرِیرٍ مِنْ نُورٍ قَدْ وُضِعَ وَ قَدْ ضُرِبَتْ عَلَیْهِ قُبَّةٌ مِنْ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ مُکَلَّلَةٍ بِالْجَوَاهِرِ
  18. حضرت فرمودند:گویا مى‏بینم تختى از نور را که گذارده‏اند و بر روى آن قبّه‏اى از یاقوت سرخ زده شده که با جواهرات آن را زینت نموده‏اند
  19. وَ کَأَنِّی بِالْحُسَیْنِ علیه السلام جَالِسٌ عَلَى ذَلِکَ السَّرِیرِ وَ حَوْلَهُ تِسْعُونَ أَلْفَ قُبَّةٍ خَضْرَاءَ وَ کَأَنِّی بِالْمُؤْمِنِینَ یَزُورُونَهُ وَ یُسَلِّمُونَ عَلَیْهِ
  20. و حضرت امام حسین علیه السّلام بر روى آن تخت نشسته‏اند و اطراف آن حضرت نود هزار قبه سبز زده‏اند و مؤمنین آن حضرت را زیارت کرده و بر آن جناب سلام مى‏دهند،
  21. فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ أَوْلِیَائِی سَلُونِی- فَطَالَ مَا أُوذِیتُمْ وَ ذُلِّلْتُمْ وَ اضْطُهِدْتُمْ
  22. پس خداوند متعال به ایشان مى‏فرماید:اى دوستانم از من سؤال کنید و بخواهید، پس زیاد اذیّت شدید و خوار و مقهور گردیدید
  23. فَهَذَا یَوْمٌ لَا تَسْأَلُونِّی حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِلَّا قَضَیْتُهَا لَکُمْ
  24. امروز، روزى است که حاجتى از حاجات دنیا و آخرتتان را از من در خواست نکرده مگر آن را روا مى‏نمایم،
  25. فَیَکُونُ أَکْلُهُمْ وَ شُرْبُهُمْ فِی الْجَنَّةِ فَهَذِهِ وَ اللَّهِ الْکَرَامَةُ الَّتِی لَا انْقِضَاءَ لَهَا وَ لَا یُدْرَکُ مُنْتَهَاهَاَ.
  26. پس خوردن و آشامیدنشان در بهشت ‏باشد، پس به خدا قسم کرامت و احسانى که زوال نداشته و انتهاء آن را نمى‏توان درک کرد.
  27. قَالَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى (علیه السلام ) أَدْنَى مَا یُثَابُ بِهِ زَائِرُ الْحُسَیْنِ علیه السلام بِشَطِّ الْفُرَاتِ
  28. کمترین ثوابى که به زائر امام حسین علیه السّلام در شطّ فرات مى‏دهند.
  29. إِذَا عَرَفَ بِحَقِّهِ وَحُرْمَتِهِ وَ وَلَایَتِهِ أَنْ یُغْفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَا
  30. بشرطى که عارف به حقّ و حرمت و ولایت آن جناب باشد این است که گناهان گذشته و آینده‏اش را حقتعالى مى‏آمرزد.
  31. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ مَا بَکَتِ السَّمَاءُ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا إِلَّا عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فَإِنَّهَا بَکَتْ عَلَیْهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً
  32. عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام قَالَ إِنَّ السَّمَاءَ لَمْ تَبْکِ مُنْذُ وُضِعَتْ إِلَّا عَلَى یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا وَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍ‏ علیهما السلام
  33. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام قَالَ کَانَ قَاتِلُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا وَلَدَ زِنًا وَ قَاتِلُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام وَلَدَ زِناً وَ لَمْ تَبْکِ السَّمَاءُ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا عَلَیْهِمَا
  34. قاتل یحیى بن زکریا و حسین بن على علیهم السّلام زنا زاده بوده و آسمان بر احدى نگریست مگر بر این دو.
  35. قَالَ قُلْتُ وَ کَیْفَ تَبْکِی قَالَ تَطْلُعُ الشَّمْسُ فِی حُمْرَةٍ وَ تَغِیبُ فِی حُمْرَةَ
  36. راوى مى‏گوید: عرض کردم: چگونه آسمان گریست؟حضرت فرمودند:طلوع خورشید و غروبش در سرخى بود
  37. داستان هایی درباره عظمت امام حسین(علیه السلام) و سرزمین کربلا
  38. ثواب گریستن بر امام حسین((علیه السلام)) از زبان امام سجاد((علیه السلام))***ـ
  39. محمّد بن مسلم از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت کرده است که: پدرم علىّ بن الحسین علیه السّلام مى فرمود: هر مؤمنى که براى کشته شدن امام حسین علیه السّلام آن چنان بگرید تا قطرات اشک بر گونه اش جارى شود،خداوند او را در غرفه هاى بهشتى جاى مى دهد تا براى مدّتهاى طولانى در آن سکونت کند؛و هر مؤمنى که به خاطر آزار و اذیّتى که در دنیا به ما اهل بیت رسیده،بگرید و قطرات اشک او بر گونه اش جارى شود،خداوند او را در بهشت در جایگاه صدق جاى مى دهد؛و هر مؤمنى که به خاطر ما و دفاع از آرمانهاى مقدّس ما زحمت آن را ببیند و اشک او بر رخساره اش جارى شود،خداوند او را از اذیت و رنج دور مى سازد و او را در روز قیامت از خشم خود و آتش جهنم ایمن مى گرداند.
  40. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۲
مهر

                       بسم الله الرحمن الرحیم

                     اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. زیارت اباعبدالله الحسین اربعین پیاده 1-
  2. کامل الزیارات- الباب التاسع و الأربعون ثواب من زار الحسین‏علیه السلام راکبا أو ماشیا و مناجاة الله لزائره
  3. مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام إِنْ کَانَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً
  4. کسى که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین ابن على علیهما السّلام باشد اگر پیاده رود خداوند منّان به هر قدمى که برمى‏دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‏فرماید
  5. حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ [الْمُفْلِحینَ الْمُنْجِحِینَ‏] حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ
  6. تا زمانى که به حائر برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف حق تبارک و تعالى او را از رستگاران قرار مى‏دهد تا وقتى که مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند
  7. حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى‏           
  8. که در این هنگام او را از فائزین محسوب مى‏فرماید تا زمانى که اراده مراجعت نماید در این وقت فرشته‏اى نزد او آمده و مى‏گوید: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم سلام رسانده و به تو مى‏فرماید:از ابتداء عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشته‏ات آمرزیده شد
  9. مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ علیه السلام  مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ
  10. کسى که پیاده به زیارت قبر حضرت امام حسین علیه السّلام برود خداوند متعال به هر قدمى که بر مى‏دارد هزار حسنه برایش ثبت و هزار گناه از وى محو مى‏فرماید و هزار درجه مرتبه‏اش را بالا مى‏برد
  11. فَإِذَا أَتَیْتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نَعْلَیْکَ وَ امْشِ حَافِیاً وَ امْشِ مَشْیَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ
  12. سپس فرمودند: وقتى به فرات وارد شدى ابتداء غسل کن و کفش‏هایت را آویزان نما و پاى برهنه راه برو و مانند بنده ذلیل راه برو
  13. فَإِذَا أَتَیْتَ بَابَ الْحَائِرِ فَکَبِّرْ أَرْبَعاً ثُمَّ امْشِ قَلِیلًا ثُمَّ کَبِّرْ أَرْبَعاً ثُمَّ ائْتِ رَأْسَهُ فَقِفْ عَلَیْهِ فَکَبِّرْ أَرْبَعاً [فَکَبِّرْ وَ صَلِّ عِنْدَهُ وَ اسْأَلْ‏] وَ صَلِّ أَرْبَعاً وَ اسْأَلِ اللَّهَ حَاجَتَک‏
  14. و وقتى به درب حائر رسیدى چهار مرتبه تکبیر بگو سپس اندکى حرکت کن باز چهار بار تکبیر گفته بعد به طرف بالاى سر حضرت برو و در آنجا بایست و سپس چهار مرتبه تکبیر بگو و نزد قبر نماز بخوان و از خداوند متعال حاجت خود را بخواه.
  15. قَالَ إِنَّ الرَّجُلَ لَیَخْرُجُ إِلَى قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام  فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةُ ذُنُوبِهِ-
  16. شخصى که به زیارت قبر حضرت حسین بن على علیهما السّلام مى‏رود، زمانى که از اهلش جدا شد با اولین گامى که برمى‏دارد تمام گناهانش آمرزیده مى‏شود
  17. ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یُقَدَّسُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّى یَأْتِیَهُ فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ تَعَالَى فَقَالَ عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِکَ ادْعُنِی أُجِبْکَ اطْلُبْ مِنِّی أُعْطِکَ سَلْنِی حَاجَةً أقضیها [أَقْضِهَا] لَکَ
  18. سپس با هر قدمى که برمى‏دارد پیوسته تقدیس و تنزیه شده تا به قبر برسد و هنگامى که به آنجا رسید حق تعالى او را خوانده و با وى مناجات نموده و مى‏فرماید: بنده من! از من بخواه تا به تو اعطاء نمایم، من را بخوان اجابتت نمایم، از من طلب کن به تو بدهم، حاجتت را از من بخواه تا برایت روا سازم.
  19. قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ یُعْطِیَ مَا بَذَلَ.
  20. راوى مى‏گوید، امام علیه السّلام فرمودند: و بر خداوند متعال حق و ثابت است آنچه را که بذل نموده اعطاء فرماید.
  21. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِکَةً مُوَکَّلِینَ‏ بِقَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَإِذَا هَمَّ بِزِیَارَتِهِ الرَّجُلُ أَعْطَاهُمُ اللَّهُ ذُنُوبَهُ
  22. خداوند متعال فرشتگانى دارد که موکّل قبر حضرت امام حسین علیه السّلام مى‏باشند هنگامى که شخص قصد زیارت آن حضرت را مى‏نماید حق تعالى گناهان او را در اختیار این فرشتگان قرار مى‏دهد
  23. فَإِذَا خَطَا مَحَوْهَا ثُمَّ إِذَا خَطَا ضَاعَفُوا لَهُ حَسَنَاتِهِ فَمَا تَزَالُ حَسَنَاتُهُ تَضَاعَفُ حَتَّى تُوجِبَ لَهُ الْجَنَّةَ
  24. و زمانى که وى قدم برداشت فرشتگان تمام گناهانش را محو مى‏کنند و سپس قدم دوّم را که برداشت حسناتش مضاعف و دو چندان مى‏کنند و پیوسته با قدم‏هائى که برمى‏دارد حسناتش مضاعف مى‏گردد تا به حدّى مى‏رسد که بهشت برایش واجب و ثابت مى‏گردد،
  25. ثُمَّ اکْتَنَفُوهُ وَ قَدَّسُوهُ وَ یُنَادُونَ مَلَائِکَةَ السَّمَاءِ أَنْ قَدِّسُوا زُوَّارَ حَبِیبِ اللَّهِ فَإِذَا اغْتَسَلُوا نَادَاهُمْ مُحَمَّدٌ صل الله علیه و آله سلم  یَا وَفْدَ اللَّهِ أَبْشِرُوا بِمُرَافَقَتِی فِی الْجَنَّةِ
  26. سپس اطرافش را گرفته و تقدیسش مى‏کنند و فرشتگان آسمان نداء داده و مى‏گویند: زوّار دوست دوست خدا را تقدیس نمائید. و وقتى زوّار غسل کردند حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم ایشان را مورد نداء قرار داده و مى‏فرماید:اى مسافران خدا! بشارت باد بر شما که در بهشت با من هستید.
  27. ثُمَّ نَادَاهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ‏علیه السلام  أَنَا ضَامِنٌ لِقَضَاءِ حَوَائِجِکُمْ وَ دَفْعِ الْبَلَاءِ عَنْکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ ثُمَّ الْتَقَاهُمْ [اکْتَنَفَهُمُ‏] النَّبِیُّ صل الله علیه وسلم  عَنْ أَیْمَانِهِمْ وَ عَنْ شَمَائِلِهِمْ حَتَّى یَنْصَرِفُوا إِلَى أَهَالِیهِم‏.
  28. سپس امیرالمؤمنین علیه السّلام به ایشان نداء نموده فرماید: من ضامنم که حوائج شما را برآورده نموده وبلاء را در دنیا و آخرت از شما دفع کنم، سپس پیامبراکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم با ایشان ازطرف راست و چپ ملاقات نماید تا بالأخره به اهل خود بازگردند.
  29. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَدْنَى مَا لِزَائِرِ قَبْرِ الحسین‏علیه السلام
  30. از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام نقل کرده، وى گفت:محضر امام علیه السّلام عرض کردم: فدایت شوم کمترین ثواب و اجرى که براى زائر قبر حضرت امام حسین علیه السّلام مى‏باشد چیست؟
  31. فَقَالَ لِی یَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّ أَدْنَى مَا یَکُونُ لَهُ أَنَّ اللَّهَ یَحْفَظُهُ فِی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ حَتَّى یَرُدَّهُ إِلَى أَهْلِهِ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ کَانَ اللَّهُ الْحَافِظَ لَهُ.
  32. حضرت فرمودند: اى عبد اللَّه! کمترین پاداشى که براى او اینکه: خداوند متعال خود و اهلش را حفظ کرده تا به خویشانش باز گردد ووقتى روزقیامت شد خداوند متعال حافظ او خواهد بود.
  33. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ یَا عَلِیُّ زُرِ الْحُسَیْنَ علیه السّلام وَ لَا تَدَعْهُ قَالَ قُلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ قَالَ مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً
  34. آن حضرت فرمودند: اى على! قبر حسین علیه السّلام را زیارت کن و ترک مکن.عرض کردم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟حضرت فرمودند: کسى که پیاده زیارت کند خداوند بهر قدمى که برمى‏دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‏فرماید و یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى‏برد
  35. فَإِذَا أَتَاهُ وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکَیْنِ یَکْتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیْرٍ وَ لَا یَکْتُبَانِ مَا یَخْرُجُ مِنْ فِیهِ مِنْ شَرٍّ وَ لَا غَیْرَ ذَلِکَ
  36. و وقتى به زیارت رفت حق تعالى دو فرشته را موکّل او مى‏فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج مى‏شود را نوشته و آنچه شر و بد مى‏باشد را ننویسند
  37. فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا یَا وَلِیَّ اللَّهِ مَغْفُوراً لَکَ أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَیْتِ رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لَا تَرَى النَّارَ بِعَیْنِکَ أَبَداً وَ لَا تَرَاکَ وَ لَا تَطْعَمُکَ أَبَدا. و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏گویند:اى ولىّ خدا گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش مى‏باشى و خداوند هرگز چشمانت را به آتش جهنم بینا نمى‏کند و آتش نیز تو را ابدا نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد نمود.
  38. قَالَ کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَذَکَرَ فَتًى قَبْرَ الحسین‏علیه السلام فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام مَا أَتَاهُ عَبْدٌ فَخَطَا خُطْوَةً إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ حَطَّ عَنْهُ سَیِّئَةً
  39. محضرابى جعفر علیه السّلام بودیم پس جوانى قبر حضرت امام حسین علیه السّلام را متذکر شد. حضرت علیه السّلام بوى فرمود: بنده‏اى به زیارت حضرت نرفته و قدمى برنداشته مگر آنکه حقتعالى براى او یک حسنه نوشته و یک گناه از او پاک مى‏کند.
  40. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۱
مهر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل وفرجهم

زیارت جامعه کبیره

  1. شیخ صدوق در فقیه و عیون روایت کرده از موسى بن عبد الله نخعى که گفت: عرض کردم به خدمت حضرت امام على نقى علیه السلام که یا ابن رسول الله مرا تعلیم فرما زیارتى با بلاغت که کامل باشد که هرگاه خواستم زیارت کنم یکى از شما را آن را بخوانم فرمود که
  2. چون به درگاه رسیدى بایست و بگو شهادتین را یعنى بگو أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
  3. و با حال غسل باشى و چون داخل حرم شوى و قبر را ببینى بایست و سى مرتبه اللَّهُ أَکْبَرُ بگو
  4. پس اندکى راه برو به آرام دل و آرام تن و گامها را نزدیک یکدیگر گذار پس بایست و سى مرتبه اللَّهُ أَکْبَرُ بگو
  5. پس نزدیک قبر مطهر رو و چهل مرتبه اللَّهُ أَکْبَرُ بگو تا صد تکبیر تمام شود
  6. و شاید چنانکه مجلسى اول گفته وجه تکبیر این باشد که اکثر طباع مایلند به غلو، مبادا از عبارات امثال این زیارت به غلو افتند یا از بزرگى حق سبحانه و تعالى غافل شوند یا غیر اینها پس بگو
  7. 1-السّلام علیکم یا أهل بیت النّبوّة، و معدن (موضع) الرّسالة، و مختلف‏ الملائکة، و مهبط الوحی، و معدن الرّحمة، و خزّان العلم، و منتهى الحلم، و أصول الکرم، و قادة الأمم، و أولیاء النّعم، و عناصر الأبرار، و دعائم الأخیار، و ساسة العباد، و أرکان البلاد، و أبواب الإیمان، و أمناء الرّحمن، و سلالة النبیین، و صفوة المرسلین، و عترة خیرة ربّ العالمین، و رحمة اللَّه و برکاته.
  8. 2--السّلام على أئمّة الهدى، و مصابیح الدّجى، و أعلام التّقى، و ذوی النّهى، و أولی الحجى، و کهف الورى، و ورثة الأنبیاء، و المثل الأعلى، و الدّعوة الحسنی، و حجج اللَّه على أهل الدّنیا و الآخرة و الأولى، و رحمة اللَّه و برکاته.
  9. 3-السّلام على محالّ معرفة اللَّه، و مساکن برکة اللَّه، و معادن حکمة اللَّه، و حفظة سرّ اللَّه، و حملة کتاب اللَّه، و أوصیاء نبیّ اللَّه، و ذریّة رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله، و رحمة اللَّه و برکاته.
  10. 4-السّلام على الدّعاة إلى اللَّه، و الأدلاء على مرضاة اللَّه، و المستقرّین فی أمر اللَّه، و التّامّین فی محبّة اللَّه، و المخلصین فی توحید اللَّه، و المظهرین لأمر اللَّه و نهیه، و عباده المکرمین الّذین لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون، و رحمة اللَّه و برکاته.
  11. 5-السّلام على الأئمة الدّعاة، و القادة الهداة، و السّادة الولاة، و الذّادة الحماة، و أهل الذّکر، و أولی الأمر، و بقیّة اللَّه و خیرته، و حزبه، و عیبة علمه، و حجّته، و صراطه، و نوره، و برهانه، و رحمة اللَّه و برکاته.
  12. 6-أشهد أن لا إله إلا اللَّه، وحده لا شریک له، کما شهد اللَّه لنفسه، و شهدت له ملائکته، و أولو العلم من خلقه، لا إله إلا هو العزیز الحکیم. و أشهد أنّ محمّدا عبده المنتجب، و رسوله المرتضى، أرسله بالهدى و دین الحقّ لیظهره على الدّین کلّه و لو کره المشرکون
  13. 7-و أشهد أنّکم الأئمّة الرّاشدون، المهدیّون، المعصومون، المکرّمون، المقرّبون، المتّقون، الصادقون (المصطفون) المطیعون للَّه، القوّامون بأمره، العاملون بإرادته، الفائزون بکرامته، اصطفاکم بعلمه، و ارتضاکم لغیبه، و اختارکم لسرّه، و اجتباکم بقدرته،
  14. 8-و أعزّکم بهداه، و خصّکم ببرهانه، و انتجبکم لنوره، و أیّدکم بروحه، و رضیکم خلفاء فی أرضه، و حججا على بریّته، و أنصارا لدینه، و حفظة لسرّه، و خزنة لعلمه، و مستودعا لحکمته، و تراجمة لوحیه، و أرکانا لتوحیده، و شهداء على خلقه و أعلاما لعباده، و منارا فی بلاده، و أدلاء على صراطه.
  15. 9-عصمکم اللَّه من الزّلل، و آمنکم من الفتن، و طهّرکم من الدّنس، و أذهب عنکم الرّجس، و طهرّکم تطهیرا،
  16. 10-فعظّمتم جلاله، و أکبرتم شأنه و مجدتم کرمه، و أدمتم ذکره، و وکّدتم میثاقه، و أحکمتم عقد طاعته، و نصحتم له فی السرّ و العلانیة، و دعوتم إلى سبیله بالحکمة، و الموعظة الحسنة، و بذلتم أنفسکم فی مرضاته، و صبرتم على ما أصابکم فی جنبه،
  17. 11-و أقمتم الصلوة و آتیم الزّکاة، و أمرتم بالمعروف، و نهیتم عن المنکر، و جاهدتم فی اللَّه حقّ جهاده، حتّى أعلنتم دعوته، و بیّنتم فرائضه، و أقمتم حدوده، و نشرتم شرایع أحکامه، و سننتم سنّته، و صرتم فی ذلک منه إلى الرّضا، و سلمتم له القضاء، و صدّقتم من رسله من مضى،
  18. 12-فالراغب عنکم مارق، و اللازم لکم لاحق، و المقصّر فی حقّکم زاهق، و الحقّ معکم و فیکم و منکم و إلیکم و أنتم أهله، و معدنه، و میراث النّبوّة عندکم، و ایاب الخلق إلیکم، و حسابهم علیکم، و فصل الخطاب عندکم، و آیات اللَّه لدیکم، و عزائمه فیکم، و نوره و برهانه عندکم، و أمره إلیکم.
  19. 13-من والاکم فقد والى اللَّه، و من عاداکم فقد عاد اللَّه، و من أحبّکم فقد أحبّ اللَّه، و من أبغضکم فقد أبغض اللَّه، و من اعتصم بکم فقد اعتصم باللَّه.
  20. 14-أنتم الصّراط الأقوم، و شهداء دار الفناء، و شفعاء دار البقاء، و الرحمة الموصولة، و الآیة المخزونة، و الأمانة المحفوظة، و الباب المبتلى به النّاس. من أتاکم نجا، و من لم یأتکم هلک. إلى اللَّه تدعون، و علیه تدلّون، و به تؤمنون، و له تسلمون، و بأمره تعملون، و إلى سبیله ترشدون، و بقوله تحکمون.
  21. 15-سعد من والاکم، و هلک من عاداکم، و خاب من جحدکم، و ضلّ من فارقکم، و فاز من تمسّک بکم، و أمن من لجأ إلیکم، و سلم من صدّقکم، و هدی من اعتصم بکم.من اتّبعکم فالجنّة مأواه، و من خالفکم فالنّار مثواه، و من جحدکم کافر، و من حاربکم مشرک، و من ردّ علیکم فی أسفل درک الجحیم.
  22. 16-أشهد أنّ هذا سابق لکم فیما مضى، و جار لکم فیما بقی، و أنّ أرواحکم و نورکم و طینتکم واحدة، طابت، و طهرت، بعضها من بعض، خلقکم اللَّه أنوارا، فجعلکم بعرشه محدقین، حتّى منّ‏

علینا بکم، فجعلکم فی بیوت أذن اللَّه أن ترفع و یذکر فیها اسمه،

  1. 17-فجعل صلاتنا علیکم، و ما خصّنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا، و طهارة لأنفسنا، و تزکیة لنا، و کفّارة لذنوبنا و کنّا عنده مسلّمین بفضلکم، و معروفین بتصدیقنا ایّاکم،
  2. 18-فبلغ اللَّه بکم أشرف محلّ المکرّمین، و أعلى منازل المقرّبین، و أرفع درجات المرسلین، حیث لا یلحقه لاحق، و لا یفوقه فائق، و لا یسبقه سابق، و لا یطمع فی إدراکه طامع، و حتّى لا یبقى ملک مقرّب، و لا نبیّ مرسل، و لا صدّیق، و لا شهید، و لا عالم، و لا جاهل، و لا دنیّ و لا فاضل، و لا مؤمن صالح، و لا فاجر طالح، و لا جبّار عنید، و لا شیطان مرید، و لا خلق فیما بین ذلک شهید،
  3. 19-إلا عرّفهم جلالة أمرکم، و عظم خطرکم، و کبر شأنکم، و تمام نورکم، و صدق مقاعدکم، و ثبات مقامکم، و شرف محلّکم، و منزلتکم عنده، و کرامتکم علیه، و خاصّتکم لدیه، و قرب منزلتکم منه،
  4. 20--بأبی أنتم و أمّی و أهلی و مالی و أسرتی. أشهد اللَّه و أشهدکم أنّی مؤمن بکم، و بما آمنتم به، کافر بعدوّکم، و بما کفرتم به، مستبصر بشأنکم، و بضلالة من خالفکم موال لکم، و لأولیائکم، مبغض لأعدائکم، و معاد لهم،
  5. 21-سلم لمن سالمکم، و حرب لمن حاربکم، محقق لما حقّقتم، مبطل لما أبطلتم، مطیع لکم، عارف بحقّکم، مقرّ بفضلکم، محتمل لعلمکم، محتجب بذمّتکم، معترف بکم، مؤمن بایابکم، مصدّق برجعتکم، منتظر لأمرکم مرتقب لدولتکم، آخذ بقولکم، عامل بأمرکم، مستجیر بکم، زائر لکم، عائذ بقبورکم، مستشفع إلى اللَّه عزّ و جلّ بکم، و متقرّب بکم إلیه،
  6. 22-و مقدّمکم أمام طلبتی، و حوائجی، و إرادتی فی کلّ أحوالی و أموری، مؤمن بسرّکم، و علانیتکم، و شاهدکم و غائبکم، و أوّلکم، و آخرکم، و مفوّض فی ذلک کلّه إلیکم، و مسلّم فیه معکم، و قلبی لکم مسلّم، و رأیی لکم تبع، و نصرتی لکم معدّة، حتّى یحیی اللَّه تعالى دینه بکم، و یردّکم فی أیّامه، و یظهرکم لعدله، و یمکّنکم فی أرضه.
  7. 23-فمعکم معکم لا مع غیرکم، آمنت بکم، و تولّیت آخرکم بما تولّیت به أوّلکم، و برئت إلى اللَّه عزّ و جلّ من اعدائکم، و من الجبت، و الطّاغوت، و الشیاطین‏ و حزبهم الظّالمین لکم، الجاحدین لحقّکم، و المارقین من ولایتکم، و الغاصبین لإرثکم الشّاکّین فیکم، المنحرفین عنکم، و من کلّ ولیجة دونکم، و کلّ مطاع سواکم، و من الأئمة الّذین یدعون إلى النّار.
  8. 24-فثبّتنی اللَّه أبدا ما حییت على موالاتکم، و محبّتکم و دینکم، و وفّقنی لطاعتکم، و رزقنی شفاعتکم، و جعلنی من خیار موالیکم التّابعین لما دعوتم إلیه، و جعلنی ممّن یقتصّ آثارکم، و یسلک سبیلکم، و یهتدی بهداکم و یحشر فی زمرتکم، و یکرّ فی رجعتکم، و یملک فی دولتکم و یشرّف فی عافیتکم و یمکّن فی أیّامکم و تقرّ عینه غدا برؤیتکم.
  9. 25- بأبی أنتم و أمّی و نفسی و أهلی و مالی و أسرتی. من أراد اللَّه بدأ بکم، و من وحّده قبل عنکم، و من قصده توجه بکم، موالیّ لا أحصی ثناءکم، و لا أبلغ من المدح کنهکم، و من الوصف قدرکم. و أنتم نور الأخیار، و هداة الأبرار، و حجج الجبّار، بکم فتح اللَّه، و بکم یختم، و بکم ینزّل الغیث، و بکم یمسک السّماء أن تقع على الأرض إلا بإذنه، و بکم ینفّس الهمّ، و یکشف الضرّ. و عندکم ما نزلت به رسله،
  10. 26-و هبطت به ملائکته، و إلى جدّکم (و إن کانت الزیارة لأمیر المؤمنین فقل: و إلى أخیک) بعث الرّوح الأمین. آتاکم اللَّه ما لم یؤت أحدا من العالمین. طأطأ کلّ شریف لشرفکم و بخع کلّ متکبّر لطاعتکم، و خضع کلّ جبّار لفضلکم، و ذلّ کلّ شی‏ء لکم، و أشرقت الأرض بنورکم، و فاز الفائزون بولایتکم، بکم یسلک إلى الرضوان و على من جحد ولایتکم غضب الرّحمن.
  11. 27-بأبی أنتم و أمّی و نفسی و أهلی و مالی، ذکرکم فی الذّاکرین، و أسماؤکم فی الأسماء، و أجسادکم فی الأجساد، و أرواحکم فی الأرواح، و أنفسکم فی النّفوس، و آثارکم فی الآثار، و قبورکم فی القبور.
  12. 28-فما أحلى أسماءکم، و أکرم أنفسکم، و أعظم شأنکم، و أجلّ خطرکم و أوفى عهدکم، و أصدق وعدکم کلامکم نور، و أمرکم رشد، و وصیّتکم التّقوى، و فعلکم الخیر، و عادتکم الإحسان، و سجیّتکم الکرم، و شأنکم الحقّ و الصّدق و الرّفق، و قولکم حکم و حتم، و رأیکم علم و حلم و حزم.
  13. 29-إن ذکر الخیر کنتم أوّله و أصله و فرعه و معدنه و مأواه و منتهاه.
  14. 30-بأبی أنتم و أمّی‏ و نفسی، کیف أصف حسن ثنائکم، و أحصی جمیل بلائکم؟، و بکم أخرجنا اللَّه من الذّل، و فرّج عنا غمرات الکروب، و أنقذنا من شفا جرف الهلکات، و من النّار.
  15. 31-بأبی أنتم و أمّی و نفسی، بموالاتکم علّمنا اللَّه معالم دیننا، و أصلح ما کان فسد من دنیانا، و بموالاتکم تمّت الکلمة، و عظمت النّعمة، و ائتلف الفرقة و بموالاتکم تقبل الطّاعة المفترضة، و لکم المودّة الواجبة، و الدرجات الرفیعة، و المقام المحمود، و المکان المعلوم عند اللَّه عزّ و جلّ، و الجاه العظیم، و الشّأن الکبیر، و الشّفاعة المقبولة.
  16. 32-ربّنا آمنّا بما أنزلت و اتّبعنا الرّسول فاکتبنا مع الشّاهدین. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد إذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة إنّک أنت الوهّاب.
  17. 33-سبحان ربّنا إن کان وعد ربّنا لمفعولا. یا ولیّ اللَّه إنّ بینی و بین اللَّه عزّ و جلّ ذنوبا لا یأتی علیها إلا رضاکم. فبحقّ من ائتمنکم على سرّه، و استرعاکم أمر خلقه، و قرن طاعتکم بطاعته لمّا استوهبتم ذنوبی، و کنتم شفعائی. فإنّی لکم مطیع،
  18. 34-من أطاعکم فقد أطاع اللَّه، و من عصاکم فقد عصى اللَّه، و من أحبّکم فقد أحبّ اللَّه، و من أبغضکم فقد أبغض اللَّه.
  19. 35-اللّهم إنّی لو وجدت شفعاء أقرب إلیک من محمد و أهل بیته الأخیار الأئمة الأبرار، لجعلتهم شفعائی. فبحقّهم الّذی أوجبت لهم علیک. أسألک أن تدخلنی فی جملة العارفین بهم و بحقّهم و فی زمرة المرحومین بشفاعتهم، إنّک أرحم الرّاحمین. و صلّى اللَّه على محمّد و آله الطّاهرین و سلّم کثیرا. و حسبنا اللَّه و نعم الوکیل).

          اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل وفرجهم

    1.       الأنوارالساطعة ج : 1  ص :  13
  • حسین صفرزاده