پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۲۵ مطلب با موضوع «آسایش» ثبت شده است

۰۵
اسفند
  1. پهلوانان خشمگین نمی شوند..                          

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا سَیِّدِ الأَنْبِیَاء وَ أَکْرَمِ الشُّفَعَاء أَبِی الْقَاسِمِ مُحمَّد وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِین ثُمَّ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَی جَمِیعِ أَنْبِیَاءِ اللهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلَائِکَتِهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّه العَلِیِّ العَظِیمِ 10 راه‌ کنترل خشم

  1. برای اینکه بتوانید عصبانیت  خود را کنترل کنید به این 10 نکته کارشناسان توصیه توجه کنید.   10 راه‌ کنترل خشم

 

  1. نکته نجات ازخطر: باکنترل خشم ارتباطات‌ و روابط کاری‌ و سلامتان را ازخطر نجات بخشید.
     
  2. نجات ازخطر سلامتی :مدام با دست روی فرمان ماشین می‌کوبید و فریاد می‌زنید. گاهی هم دست‌تان را روی بوق گذاشته و می‌خواهید هر طور که شده و از هر راهی از ترافیک فرار کنید. تازه این بخشی از داستان است. وقتی به خانه می‌رسید با کلی عصبانیت  در را به هم می‌کوبید و بر سر همسر و فرزندتان هم داد می‌زنید. اما بدانید که کنترل بد عصبانیت  نه تنها موجب ناراحتی اطرافیان‌تان می‌شود بلکه می‌تواند سلامت شما و روابط کاری‌تان و ارتباطات‌تان را هم به خطر بیندازد.
  3. نکته یک ورزش کنید.: برای کنترل خشم1 ورزش کنید. قدرت غلبه شما بیشترشود.

فعالیت جسمی به شما کمک می‌کند که عصبانیت  شما طول ‌مدت کوتاه‌تری داشته باشد. با افزایش توان جسمی قدرت غلبه شما بر عصبانیت  بیشتر می‌شود.

  1. نکته دو 2 شروع به نوشتن کنید. کلماتی که موقع عصبانیت  بیان می‌کنید را روی کاغذ بنویسید و سعی کنید دیگر هنگام مشاجره و عصبانیت  آنها را تکرار نکنید.
  2. نکته سه 3 یک لحظه تفکر کنید.  در مراحل شدید عصبانیت  بهتر است از مواجهه با فردی که از دست او عصبانی هستید دور شوید و در مقابل او قرار نگیرید. به جای این چند لحظه به خود فرصت بدهید تا آرام شده و در مورد روش‌های ابراز عصبانیت  کمی فکر کنید.
  3. نکته چهارخشم‌تان را خالی نکنید. این یک باور غلط اجتماعی است که می‌گویند بیرون ریختن غضب و خشم و عصبانیت  همیشه بهترین راه احساس راحتی است. خالی کردن خود با فریاد و عصبانیت  می‌تواند باعث بروز مشکلات بیشتر شود به جای اینکه آنها را حل کند. این کار می‌تواند روابط بین افراد را بدتر کرده و شیوه خوبی برای الگو بودن برای کودکان نیست.
  4. نکته پنج 5 حرف بزنید به جای داد زدن. در مورد چیزی که دارید می‌گویید کمی فکر کنید و صدای‌تان را بلند نکنید. در مورد چیزی که شما را عصبانی کرده با آرامی توضیح دهید. سعی کنید قبل از اینکه پاسخ بدهید به آنچه فرد مقابل‌تان هم می‌گوید گوش کنید.
  5. نکته شش 6 تنوع را فراموش نکنید. اگر می‌بینید که ترافیک و شلوغی خیابان‌ها شما را عصبانی می‌کند، از وسیله دیگری به غیر از اتومبیل خود برای رفت و آمد استفاده کنید یا اگر امکان دارد مکان شغل خود را نزدیک محل زندگی‌تان انتخاب کنید.
  6. نکته هفت 7 به فواید و مضرات عصبانیت  فکر کنید. بعد از اینکه عصبانیت ‌تان فروکش کرد با خود فکر کنید این عصبانیت  چه فوایدی برای من و فرد مقابل داشت؟ آسیب‌ها و اثرات منفی آن روی من و دیگری چه‌قدر بود؟ آیا مشکل را برطرف کرد؟
  7. نکته هشت 8  از مهارت حل مشکل استفاده کنید. با خود فکر کنید و راه‌حل‌های دیگری را به غیر از عصبانیت  برای حل مشکل پیدا کنید.
  8. 9 موقعیت را بپذیرید. برخی چیزها را نمی‌توان تغییر داد. گاهی باید به جای عصبانی شدن وضعیت کنونی را پذیرفت و با آن سازگاری پیدا کرد. در این صورت لازم است شیوه‌های مقابله با مشکلات را یاد گرفته و یا آنها سازگار شوید. 
  9. 10 به سلامت خود بیندیشید.
    عصبانیت  موجب افزایش هورمون استرس و عصبانیت  در بدن شما می‌شود که این خود موجب افزایش فشار خود شما می‌شود. پس بگذارید با آرامش مشکلات برطرف شود، چرا که عصبانیت ‌های طولانی مدت و شدید سلامت قلب شما را هم به خطر می‌اندازد.
  10. همه ما با حالت روحی خشم آشنا هستیم و در زندگی بارها آن را تجربه کرده‌ایم. خشم نوعی هیجان روحی است که اغلب بر اثر واکنش شخص نسبت به رفتار ناشایست دیگران بروز می‌کند. خشم می‌تواند یک رنجش و ناراحتی زودگذر باشد و یا یک عصبانیت  تمام عیار ، در هر حال پدیده‌ای کاملا طبیعی است و مانند سایر احساسات نشانه سلامت و تندرستی و عواطف انسانی می‌باشد، اما هنگامی که از کنترل خارج شود، می‌تواند به یک حس مخرب و ویرانگر تبدیل شود و پیامدهای ناگوار در محیط کار، روابط شخصی و در تمامی عرصه‌های زندگی شما بوجود آورد.
  11. خشم و حس خودبزرگ بینی -همچنین خشم می‌تواند حس خود بزرگ بینی را در شما زنده کند و زودتر ازآنچه تصور می‌کنید به سلامت شما آسیب می‌رساند. متاسفانه خشم برای شما مانند همدم همیشگی است که تمام عمر همراهتان خواهد بود و با هر طغیانی ، فشار خونتان را به مقدار قابل توجهی بالا خواهد برد و این تنها یکی از پیامدهای زیانبار خشم بر تندرستی شما است. افزون بر این باید بدانید که خشم و عصبانیت  همچون زهری است که دائما به درون شما می‌ریزد. حال ممکن است این سوال در ذهن شما متبادر شود که خشم چیست؟ و چگونه می‌توانید از دست این پدیده رنج آفرین رهایی یابید؟
  12. خشم چیست؟  خشم یک نوع احساس است که همواره بین دو حالت متغیر است. خشم می‌تواند عصبانیت  و ناراحتی جزئی و یا در نوع حاد آن ، واکنشی جنون‌آمیز باشد. طبق نظر دکتر چارلز اسپیلبرگر ، خشم نیز احساسی نظیر سایر احساسات انسان است که با ویژگی‌های روانشناسی اشخاص تغییر می‌کند. هنگامی که عصبانی می‌شوید آثار فیزیولوژیک خشم در بدن ظاهر می‌شود، ضربان قلب و فشار خونتان بالا می‌رود و میزان ترشح هورمون‌ها نیز افزایش می‌یابد.
  13. عصبانیت  می‌تواند به دلیل حوادث و رویدادهای بیرونی و یا تغییرات درونی باشد. ممکن است شما از شخص خاصی مانند همکاران ، اعضاء خانواده و یا رئیس خود رنجیده باشید و رفتار آن‌ها باعث عصبانیت  شما شده باشد و یا ترافیک و شلوغی شهر شما را خشمگین کند. فکر کردن و نگرانی در مورد مسائل و مشکلات روزمره و یا به یادآوردن وقایعی که قبلا باعث خشم و ناراحتی شما شده‌اند نیز از عواملی هستند که می‌توانند خشم شما را برانگیزند. بیان کردن خشم ، صحبت کردن پرخاشگرانه و عکس‌العمل تند و خشن حالتی غریزی است که اکثر ما هنگامی که خشمگین می‌شویم، از خود بروز می‌دهیم.
  14. خشم عکس‌العمل طبیعی در برابر تهدید ، خطر و ... است که به ما این اجازه را می‌دهد که در شرایط بحرانی از خود دفاع کنیم. بنابراین عصبانیت  برای بقا و پایداری انسان‌ها ضروری و اجتناب ناپذیر است، ولی نباید فراموش کرد که برخورد فیزیکی با افراد و مواردی که ما را خشمگین می‌کنند، از لحاظ قانونی و معیارهای اجتماعی ناهنجار تلقی می‌گردد و پیامدهائی منفی خواهد داشت.
  15. سه روش مهم برای برطرف کردن منطقی خشم سه روش مهم برای برطرف کردن منطقی خشم وجود دارد:
  16. جسور و منطقی باشید نه پرخاشگر ،- ابراز کردن : ابراز کردن خشم به این معناست که در بیان خشم خود جسور و منطقی باشید نه پرخاشگر ، این روش منطقی‌ترین راهکار برای ابراز خشم است. شما باید یاد بگیرید که چگونه رفع اتهام کنید و خود را تبرئه نمائید و چگونه به این هدف بدون صدمه زدن به دیگران برسید. جسور بودن به این معنی نیست که قلدر باشید و به دیگران زور بگویید، بلکه به این معنی است که برای خودتان و دیگران ارزش قائل باشید و با احترام رفتار کنید و مشکلات‌تان را از راه منطقی حل کنید.
  17. خوب و مثبت بیاندیشید.- سرکوب کردن سرکوب کردن خشم راه حل دیگری است برای مهار عصبانیت  و سرکوب خشم و جهت دادن و تبدیل آن به رفتارهای دیگر. راهکار آن هم به این صورت است که هنگامی که خشمگین می‌شوید، در مورد موضوعی که باعث خشم شما شده است، فکر نکنید و بجای آن به چیزهایی خوب و مثبت بیاندیشید. هدف از این روش ، مهار خشم شما و تبدیل آن به رفتارهای سازنده است. اما پیامد منفی این روش ، این است که اگر عصبانیت  خود را ابراز نکنید، خشم فرو‌خورده در درون شما باقی می‌ماند و این خشم درونی می‌تواند باعث افزایش فشار خون و یا افسردگی شما شود.
  18. بیان کردن خشم - از این رو ، بیان نکردن خشم می‌تواند مشکلات دیگری را به وجود آورد. افرادی که خشم خود را ابراز نمی‌کنند، نسبت به همه چیز بدبین هستند و با دیگران رفتاری پر از کینه و خصمانه دارند. آنها مرتب دیگران را تحقیر می‌کنند و همه چیز را مورد انتقاد قرار می‌دهند و معمولا در روابط خود با دیگران دچار مشکل هستند و کمتر رابطه‌ای موفق دارند.
  19. روجیات درونی خود را پرورش دهید -آرام کردن - در نهایت سومین راهکار فرو نشاندن خشم مرحله آرام کردن آن است. در این حالت با جملات و واژه‌های تسکین دهنده خود را آرام کنید. بنابر این می‌توان چنین نتیجه گرفت که شما نه تنها در قبال اعمال ظاهری خود مسئول هستید، بلکه روحیات درونی خود را هم باید پرورش دهید. پس بکوشید به هنگام خشم خود را تسکین دهید و احساسات خود را مهار کنید.
  20. کنترل خشم این امتیاز را دارد که احساسات ناشی از خشم و هم تحریکات جسمانی که خشم باعث به وجود آمدن آنها می‌شود، کاهش می‌یابد. بی‌تردید نمی‌توان پیشاپیش حوادثی را که باعث خشم می‌شوند، از سر راه برداشت و یا از روبه‌رو شدن با آنها اجتناب نمود، شاید نتوانیم آنها را تغییر دهیم، اما می‌توانیم بیاموزیم که چگونه واکنش‌های خود را کنترل کنیم.
  21. کنترل خشم تکنیک مهمی برای کاهش استرس است. خشم می تواند در صورتی که شما برای یک مدت طولانی عصبانی بمانید، به شکل قابل توجهی استرس را افزایش داده و آن را طولانی تر کند. عصبانیت حتی می تواند باعث حمله قلبی شود. نحوه کنترل خشم تا حدود زیادی شبیه کنترل استرس است. در اینجا به چند نکته اشاره می شود که شما را در آغاز این مسیر یاری می دهد:
  22. * علل عصبانیت خود را شناسایی کنید: هنگامی که دانستید که چه چیزی شما را از کوره در می برد،پیشاپیش برنامه ای تنظیم کنید راجع به اینکه چگونه خشم خود را چنانچه در یک موقعیت مشابه   قرار گرفتید، کنترل کنید. یکی از مهمترین کارهایی که باید در آن مهارت پیدا کنید، این است که نشانه های خشم قریب الوقوع خود را شناسایی کنید. به طور مثال آیا وقتی دارید عصبانی می شوید دندان هایتان را به هم فشار می دهید؟ آیا شانه های شما جمع می شود؟ آیا دچار تپش قلب می شوید؟ آیا رنگ صورت تان سرخ می شود؟ این علایم و نشانه ها را مثل یک چراغ خطر به ذهن بسپارید یعنی هشداری از اینکه دارید عصبانی می شوید.
  23. به نشانه های خشم تان پاسخ بدهید: وقتی متوجه شدید که دارید عصبانی می شوید، کمی تعلل کنید. مثلا تا ده بشمارید. چند تا نفس عمیق بکشید. از پنجره بیرون را تماشا کنید و هر کاری که به آن وسیله بتوان وقت را خرید تا مغز شما فرصت دریافت و رسیدگی به پیام های هیجانی شما را پیدا کند و شما هم بتوانید قبل از هر چیز اقدامی بیندیشید.
  24. زمانی را به آرام سازی اختصاص دهید: قبل از مقابله با شخص یا وضعیتی که شما را عصبانی ساخته است راهی پیدا کنید تا کمی از انرژی احساسی و هیجانی خود را تخلیه کنید. مثلا بروید کمی قدم بزنید. خانه را تمیز کنید یا اگر پشت کامپیوتر نشسته اید از فشار دادن تکمه ارسال برای ارسال نامه الکترونیکی  غضب آلوده خود دست نگه دارید و کمی به آن بیندیشید.
  25. خشم تان را سرکوب نکنید: اگر خشم شما ناشی از چیزی است که کسی گفته یا انجام داده، بروید و با همان شخص رو در رو صحبت کنید البته او را به رگبار اتهامات لفظی نبندید. فقط راجع به همین واقعه با او حرف بزنید و از زاویه احساس خود، به این موضوع بپردازید نه آنچه وی انجام داده است.
  26. برای خشم خود شیر اطمینان پیدا کنید: به دنبال راه های ابداعی برای تخلیه انرژی حاصل از خشم و غضب بگردید. مثلا گوش کردن به یک قطعه موسیقی، نقاشی کردن، ورزش یا نوشتن یک مطلب برای نشریه مورد علاقه تان.
  27. نصیحت پذیر باشید: اگر احساس می کنید اغلب اوقات عصبی هستید، به افرادی که نگران شما هستند مثل اعضای خانواده یا دوستان اعتماد کنید و از آنها بخواهید تا شما را در یافتن راه حلی مناسب برای برخورد با این مقوله یاری کنند یا با یک روان شناس مشورت کنید
  28. راه هایی برای کنترل خشم! -خشم پلی است بین هر دو نوع پرخاشگری فیزیکی و کلامی و خصومت ، از این رو اگر بخواهیم پرخاشگری و خصومت را کم کنیم، باید یاد بگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم.
  29. 1- به دنبال توضیح دیگری بگردید. وقتی که کسی از ما انتقاد می کند یا به گونه ای عمل می کند که به هنجارها یا انتظارات ما بی حرمتی می شود ، این امکان وجود دارد که حواسش پرت باشد یا دچار فشار عصبی روحی باشد. یک روز که رانندگی می کردم، ماشینی از چراغ قرمز عبور کرد و مرا مجبور ساخت که با کوبیدن پایم روی پدال فوری ترمز کنم. در این تصادف جلو ماشین من آسیب دید. مایه تعجب نیست که من خشمگین شوم. اما وقتی راننده عذرخواهی کرد و توضیح داد که تازه از بیماری سرطان همسرش اطلاع پیدا کرده ، خشم من سریعا فروکش کرد.
  30. 2- حواس خود را به چیز دیگر معطوف کنید.یکی از بهترین راه ها برای کاهش خشم اشتغال به برخی فعالیت ها ی جذاب است. برخی از افراد کارهای ورزشی انجام می دهند ، برخی دیگر مطالعه می کنند یا تلویزیون تماشا می کنند و برخی به سرگرمی های مورد علاقه ی خود می پردازند.
  31. 3- شوخی و مزاح کنید. شوخی طریقی است برای بازسازی موقعیتی برای یافتن ناهمخوانی یا امر محال در آن.
  32. شوخی کردن خشم را کاهش می دهد ، زیرا شوخی با خشم مغایرت دارد. یاد گرفتن اینکه به واکنش های مان بخندیم نه تنها به ما کمک می کند که خشم خود را کاهش دهیم. بلکه به ما کمک می کند با دیگران ارتباط بر قرار کنیم و نشان دهیم که نسبت به نامناسب بودن واکنش های مان آگاهیم.
  33. هرگاه به آنچه موجب خشم شما می شود پی ببرید، می توانید برای کنار آمدن با چنین موقعیت هایی برنامه ریزی کنید.
  34. 4- ببینید چه چیز خشم شما را برمی انگیزاند. خاطرات مربوط به خشم خود را یاد داشت کنید ، به این وسیله می توانید بفهمید که چه موقعیت هایی شما را خشمگین می کند. برای مثال، انتقاد موجب خشمگین شدن برخی از افراد می شود. و رفتار های خاصی عده دیگری از افراد را خشمگین می کند. هرگاه به آنچه موجب خشم شما می شود پی ببرید، می توانید برای کنار آمدن با چنین موقعیت هایی برنامه ریزی کنید.
    5- با خودتان گفت وگو کنید. بسیاری از مردم با خودشان گفت وگو می کنند. گفت وگو با خود موجب کاهش خشم در بعضی از افراد می شود ، ولی در برخی دیگر از افراد موجب افزایش یا پایداری خشم می شود. بعداز طلاق، زوجین ممکن است سال ها نسبت به یکدیگر خشمگین باشند. آنها ممکن است بر سر هر چیزی دعوا داشته باشند ، مثلاً یکی از طرفین رفتاری داشته و طرف دیگر هنوز به دنبال این است که از او عذرخواهی شود زیرا استحقاق آن را دارد.
  35. 6- بپذیرد که زندگی همیشه منصفانه نیست. تا وقتی که نپذیریم جهان بی عیب و نقص نیست ، نسبت به همه چیز و همه کس خشمگین می شویم. با برخورد بی ادبانه ای روبه رو شده ایم، به یک میهمانی دعوت نشده ایم یا لاستیک ماشین مان صاف است. اینکه خشمگین بشویم یا نشویم می تواند یک تصمیم باشد که می توانیم آن را آگاهانه یا ناآگاهانه یاد بگیریم، ما می توانیم به اینکه گاهی جهان غیرمنصفانه است ، خو بگیریم. بیشتر ما علاقه به سازش نداریم ، اما وقتی یاد بگیریم که سازش بهتر از خشم طولانی مدت است، می توانیم برای هنر ظریف سازش، در مقام وسیله ای برای داشتن یک زندگی ساده تر، ارزش قایل شویم.
  36. 7- یاد بگیرید که مذاکره کنید. خشم معمولا با تعارض همراه است. یکی ازراه های کاهش خشم شرکت در گفت و گو است. گفت و گو ما را قادرمی سازد تا از نظریات طرف مقابل در مورد موقعیت آگاه شویم. گفت و گو شرایطی برای مذاکره و یافتن راه حل یا سازش فراهم می کند. بیشتر ما علاقه به سازش نداریم ، اما وقتی یاد بگیریم که سازش بهتر از خشم طولانی مدت است، می توانیم برای هنر ظریف سازش، در مقام وسیله ای برای داشتن یک زندگی ساده تر، ارزش قایل شویم. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۳۰
آذر

 

         بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. کمالات دنیوی و اخروی‏
    1. کمال دنیوی:
  2. عافیت در گوشه نشینی است. طَلَبْتُ الْعَافِیَةَ فوَجَدْتُهَا فِی الْعُزْلَةِ
  3. گم شده پیدا را خواهی یافت .طَلَبَتِ‏ الْمِنْطَقَةَ فَوَجَدَتْ عَلَیْه‏
  4. آنچه که در طلب آن هستی می یابی .و إن طلبت‏ وجدت
  5. زضایت خدا در نیکی به پدر ومادراست.وَ طَلَبْتُ رِضَى اللَّهِ فَوَجَدْتُهُ  فِی بِرِّ الْوَالِدَیْنِ.
  6. مونس وهمدم قرایت قران است.وَ طَلَبْتُ الْأُنْسَ فَوَجَدْتُهُ  فِی قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ
  7. لذت در روزه داری است.وَ طَلَبْتُ الذِّلَّةَ فوَجَدْتُهَا فِی الصَّوْمِ
  8. هرکسی دنبال یقین باشد زود خواهد یافت است.وَ طلبت‏ الیقین لوجدته سریعاً.
  9. سلامتی جسم وروح به اطاعت از خدا وپیروی ازولایت است.وَ طَلَبْتُ السَّلَامَةَ فَمَا وَجَدْتُ‏ إِلَّا بِطَاعَةِ اللَّهِ أَطِیعُوا اللَّهَ‏ تَسْلَمُوا
  10. راحتی زندگی به ترک هوای نفس است.وَ طَلَبْتُ الْعَیْشَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِتَرْکِ الْهَوَى فَاتْرُکُوا الْهَوَى لِیَطِیبَ عَیْشُکُمْ
  11. بی نیاز شدن به قناعت است.وَ طَلَبْتُ الْغِنَى فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالْقَنَاعَةِ عَلَیْکُمْ بِالْقَنَاعَةِ تَسْتَغْنُوا
  12. کرامت به کسب تقوای است.وَ طَلَبْتُ الْکَرَامَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالتَّقْوَى اتَّقُوا لِتَکْرُمُوا
  13. قدرت ومنزلت به کسب علم است.طَلَبْتُ الْقَدْرَ وَ الْمَنْزِلَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالْعِلْمِ تَعَلَّمُوا یَعْظُمْ قَدْرُکُمْ فِی الدَّارَیْنِ
  14. خضوع در قبول حق است.وَ طَلَبْتُ الْخُضُوعَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِقَبُولِ الْحَقِّ اقْبَلُوا الْحَقَّ فَإِنَّ قَبُولَ الْحَقِّ یُبْعِدُ مِنَ الْکِبْرِ
  15. ریاست درنصیحت است. طَلَبْتُ الرِّئَاسَةَ فوَجَدْتُهَا فِی النَّصِیحَةِ لِعِبَادِ اللَّهِ‏
  16. فراغ قلب در قلت مال است. طَلَبْتُ فَرَاغَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ  فِی قِلَّةِ الْمَالِ‏
  17. عزم بر امور در صبر است. طَلَبْتُ عَزَائِمَ الامُورِ فوَجَدْتُهَا فِی الصَّبْرِ وَ
  18. طلب شرف در علم است. طَلَبْتُ الشَّرَفَ فَوَجَدْتُهُ  فِی الْعِلْمِ‏
  19. راحتی در زهد است. طَلَبْتُ الرَّاحَةَ فوَجَدْتُهَا فِی الزُّهْدِ
  20. بلندی ورفعت درتواضع است. طَلَبْتُ الرِّفْعَةَ فوَجَدْتُهَا فِی التَّوَاضُعِ‏
  21. عزت در صدق است.طَلَبْتُ الْعِزَّ فَوَجَدْتُهُ  فِی الصِّدْقِ‏
  22. لذت در روزه است.طَلَبْتُ اللذَّةَ فوَجَدْتُهَا فِی الصَّوْمِ‏
  23. غنا در قناعت است. طَلَبْتُ الْغِنَی فَوَجَدْتُهُ  فِی الْقَنَاعَةِ
  24. مصاحبت مردم در حسن خلق است . طَلَبْتُ صُحْبَةَ النَّاسِ فوَجَدْتُهَا فِی‏ حُسْنِ الْخُلُقِ‏
  25. کمال اخروی:1. ثقل میزان در شهادتین. طَلَبْتُ ثِقْلَ الْمِیزَانِ فَوَجَدْتُهُ  فِی شَهَادَةِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا للَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ‏
  26. سرعت در دخول بهشت در عمل لله. طَلَبْتُ السُّرْعَةَ فِی الدُّخُولِ إِلَی الْجَنَّةِ فوَجَدْتُهَا فِی الْعَمَلِ لِلَّهِ تَعَالَی‏
  27. انفاق مال فی سبیل الله. طَلَبْتُ حُبَّ الْمَوْتِ فَوَجَدْتُهُ  فِی تَقْدِیمِ الْمَالِ وَجْهِ اللَّهِ‏
  28. جواز عبور در صراط با صدقه است. طَلَبْتُ الْجَوَازَ عَلَی الصِّرَاطِ فَوَجَدْتُهُ  فِی الصَّدَقَةِ
  29. طالب بهشت در سخاوت است ‏ طَلَبْتُ الْجَنَّةَ فوَجَدْتُهَا فِی السَّخَاءِ.
  30. . کمال معنوی:
  31. شیرینی عبادت در ترک معصیت است.طَلَبْتُ حَلاوَةَ الْعِبَادَةِ فوَجَدْتُهَا فِی تَرْکِ الْمَعْصِیَةِ
  32. رقت قلب در گرسنگی وتشنگی است.طَلَبْتُ رِقَّةَ الْقَلْبِ فوَجَدْتُهَا فِی الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ‏
  33. نور قلب در تفکر و گریه است.طَلَبْتُ‏ نُورَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِی التَّفَکُّرِ وَ الْبُکَاءِ
  34. نورسیما در نماز شب است.طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فَوَجَدْتُهُ  فِی صَلاةِ اللَّیْلِ‏
  35. فضل جهاد در کسب معاش برای عیال است‏. طَلَبْتُ فَضْلَ الْجِهَادِ فَوَجَدْتُهُ  فِی الْکَسْبِ لِلْعِیَالِ‏
  36. دوستی خدا در بغض اهل گناه است.طَلَبْتُ حُبَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَجَدْتُهُ  فِی بُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِی‏
  37. طلب عبادت در ورع است.طَلَبْتُ الْعِبَادَةَ فوَجَدْتُهَا فِی الْوَرَعِ‏
  38. انس در قرائت قرآن است. طَلَبْتُ الانْسَ فَوَجَدْتُهُ  فِی قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ‏
  39. رضایت خدا در نیکی به پدر ومادر است. طَلَبْتُ رِضَی اللَّهِ فَوَجَدْتُهُ  فِی بِرِّ الْوَالِدَیْنِ‏
  40. وَ طَلَبْتُ نَعِیمَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَمَا وَجَدْتُ‏ إِلَّا بِهَذِهِ الْخِصَالِ الَّتِی ذَکَرْنَاهَا.
  41. وَ طَلَبْتُ الْمَدْحَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالسَّخَاوَةِ کُونُوا الْأَسْخِیَاءَ تُمْدَحُوا

مستدرک‏الوسائل، ج 12، ص 173. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۳۰
آذر

          بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

13810-مَجْمُوعَةُ الشَّهِیدِ، رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ رُوِیَ عَنْ مَوْلَانَا جَعْفَرٍ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ:

  1. و طَلَبْتُ الْجَنَّةَ فوَجَدْتُهَا فِی السَّخَاءِ
  2. الْعَافِیَةَ فوَجَدْتُهَا فِی الْعُزْلَةِ
  3. وَ طَلَبْتُ ثِقْلَ الْمِیزَانِ فَوَجَدْتُهُ  فِی شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ
  4. وَ طَلَبْتُ السُّرْعَةَ فِی الدُّخُولِ إِلَى الْجَنَّةِ فوَجَدْتُهَا فِی الْعَمَلِ لِلَّهِ تَعَالَى
  5. وَ طَلَبْتُ حُبَّ الْمَوْتِ فَوَجَدْتُهُ  فِی تَقْدِیمِ الْمَالِ لِوَجْهِ اللَّهِ
  6. وَ طَلَبْتُ حَلَاوَةَ الْعِبَادَةِ فوَجَدْتُهَا فِی تَرْکِ الْمَعْصِیَةِ
  7. وَ طَلَبْتُ رِقَّةَ الْقَلْبِ فوَجَدْتُهَا فِی الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ
  8. وَ طَلَبْتُ نُورَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ  فِی التَّفَکُّرِ وَ الْبُکَاءِ
  9. وَ طَلَبْتُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ فَوَجَدْتُهُ  فِی الصَّدَقَةِ
  10. وَ طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فَوَجَدْتُهُ  فِی صَلَاةِ اللَّیْلِ
  11. وَ طَلَبْتُ فَضْلَ الْجِهَادِ فَوَجَدْتُهُ  فِی الْکَسْبِ لِلْعِیَالِ
  12. وَ طَلَبْتُ حُبَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَجَدْتُهُ  فِی بُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِی
  13. وَ طَلَبْتُ الرِّئَاسَةَ فوَجَدْتُهَا فِی‏النَّصِیحَةِ لِعِبَادِ اللَّهِ
  14. وَ طَلَبْتُ فَرَاغَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ  فِی قِلَّةِ الْمَالِ
  15. وَ طَلَبْتُ عَزَائِمَ الْأُمُورِ فوَجَدْتُهَا فِی الصَّبْرِ
  16. وَ طَلَبْتُ الشَّرَفَ فَوَجَدْتُهُ  فِی الْعِلْمِ
  17. وَ طَلَبْتُ الْعِبَادَةَ فوَجَدْتُهَا فِی الْوَرَعِ
  18. وَ طَلَبْتُ الرَّاحَةَ فوَجَدْتُهَا فِی الزُّهْدِ
  19. وَ طَلَبْتُ الرِّفْعَةَ فوَجَدْتُهَا فِی التَّوَاضُعِ
  20. وَ طَلَبْتُ الْعِزَّ فَوَجَدْتُهُ  فِی الصِّدْقِ
  21. وَ طَلَبْتُ الذِّلَّةَ فوَجَدْتُهَا فِی الصَّوْمِ
  22. وَ طَلَبْتُ الْغِنَى فَوَجَدْتُهُ  فِی الْقَنَاعَةِ
  23. وَ طَلَبْتُ الْأُنْسَ فَوَجَدْتُهُ  فِی قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ
  24. وَ طَلَبْتُ صُحْبَةَ النَّاسِ فوَجَدْتُهَا فِی حُسْنِ الْخُلُقِ
  25. وَ طَلَبْتُ رِضَى اللَّهِ فَوَجَدْتُهُ  فِی بِرِّ الْوَالِدَیْنِ.
  26. وَ طَلَبْتُ السَّلَامَةَ فَمَا وَجَدْتُ‏ إِلَّا بِطَاعَةِ اللَّهِ أَطِیعُوا اللَّهَ‏ تَسْلَمُوا
  27. وَ طَلَبْتُ الْخُضُوعَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِقَبُولِ الْحَقِّ اقْبَلُوا الْحَقَّ فَإِنَّ قَبُولَ الْحَقِّ یُبْعِدُ مِنَ الْکِبْر
  28. وَ طلبت‏ الیقین لوجدته سریعاً.
  29. إن طلبت‏ وجدت، یقول لک مولاک: احمل ما معک»
  30. و إن طلبت‏ وجدت
  31. وَ طَلَبَتِ‏ الْمِنْطَقَةَ فَوَجَدَتْ عَلَیْه‏
  32. وَ فَطَلَبْتُ کُلَّ شَیْ‏ءٍ کَانَ مَعِی فَوَجَدْتُهُ فِی سَفَطٍ تَحْتَ الثِّیَابِ کُلِّهَا فَحَمَلْتُهُ إِلَیْه‏
  33. وَ طَلَبْتُ الْقَدْرَ وَ الْمَنْزِلَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالْعِلْمِ تَعَلَّمُوا یَعْظُمْ قَدْرُکُمْ فِی الدَّارَیْنِ
  34. وَ طَلَبْتُ الْکَرَامَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالتَّقْوَى اتَّقُوا لِتَکْرُمُوا
  35. وَ طَلَبْتُ الْغِنَى فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالْقَنَاعَةِ عَلَیْکُمْ بِالْقَنَاعَةِ تَسْتَغْنُوا
  36. وَ طَلَبْتُ الْخُضُوعَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِقَبُولِ الْحَقِّ اقْبَلُوا الْحَقَّ فَإِنَّ قَبُولَ الْحَقِّ یُبْعِدُ مِنَ الْکِبْرِ
  37. وَ طَلَبْتُ الْعَیْشَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِتَرْکِ الْهَوَى فَاتْرُکُوا الْهَوَى لِیَطِیبَ عَیْشُکُمْ
  38. وَ طَلَبْتُ الْمَدْحَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالسَّخَاوَةِ کُونُوا الْأَسْخِیَاءَ تُمْدَحُوا
  39. وَ طَلَبْتُ نَعِیمَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِهَذِهِ الْخِصَالِ الَّتِی ذَکَرْنَاهَا.
  40. وَ طَلَبْتُ الرَّاحَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِتَرْکِ مُخَالَطَةِ النَّاسِ لِقِوَامِ عَیْشِ الدُّنْیَا اتْرُکُوا الدُّنْیَا وَ مُخَالَطَةَ النَّاسِ تَسْتَرِیحُوا فِی الدَّارَیْنِ وَ تَأْمَنُوا مِنَ الْعَذَابِ الْخَبَرَ.
  41. جامع الاحادیث و مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏12، ص: 175 ,

    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۲
آبان
  1. بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. برنامه سمت خدا ..-حجت الاسلام والمسلمین پناهیان -ثمره  عملی ایمان  90-11-12
  2. سوال- ثمره ی عملی ایمان  چیست و چگونه ایمان  می تواند در زندگی روزمره ی ما تأثیر بگذارد؟
  3. پاسخ – اگر انسان به فرد دیگری علاقه داشته باشد، هر لحظه خود را در کنار او احساس می کند حتی اگر با او زندگی نکند.
  4. این مسئله ممکن است در خصوص یک شخص و یا یک وضعیت خاص باشد. حتی ممکن است رسیدن به یک قله و یا یک پیروزی باشد. در این صورت انسان لحظه لحظه ی زندگی خود را با آن پیروزی سپری می کند.
  5. در فیلم ها زیاد دیده ایم که یک نفر به یک آرمان و یا یک شخص علاقه ی زیادی دارد. و این علاقه ی زیاد باعث شده که حس کند هر لحظه با او زندگی می کند و در عمق نگاه او همیشه آن چیز و یا آن شخص حضور داشته باشد.
  6. ایمان یعنی زندگی با خداوند، باعث می شود که خدا اینگونه با انسان همراه شود. پدر و مادرهایی که می خواهند ایمان  را آموزش دهند باید بدانند که چه چیزی را یاد می دهند. ما باید خدا را به گونه ای در باور فرزند خود قرار دهیم که حس کند هر لحظه با خدا زندگی می کند، خدایی که فوق العاده مهربان و قدرتمند بوده و همیشه با ما همراه است.
  7. ایمان  یعنی عدم تنهایی :   مفاهیم دینی کمک کننده است و هم خود آن کلیدی ترین مفهوم است. برای اینکه بفهمیم فرزند ما خوب آموزش دیده یا نه، باید ببینیم هر لحظه با خدا زندگی می کند یا خیر.
  8. مثلاً به فرزند خود بگوییم که تو می توانی تنها در اتاق خود تا صبح بخوابی چون خدا با تو است و تنها نیستی. خدای مهربان تو را همراهی می کند.
  9. ایمان در ادبیات یعنی : ما باید در ادبیات و محاوره ی خود خدا را زیاد حاضر کنیم. دشمنان اهل بیت گاهی از کلمه ی ان شاء الله و لاحول ولاقوه الا بالله استفاده کرده و علیه دین شمشیر می کشیدند.
  10. اثرات بسیار نورانی اذکار: البته به این معنا نیست که این اذکار، کلمات خنثایی هستند بلکه اثرات بسیار نورانی دارند. خصوصاً اگر ما با ادبیات خود این اذکار را به فرزندان خود منتقل کنیم.
  11. ایمان  یعنی عالم محضر خدا : ما باید کاری کنیم که بچه همیشه حضور خدا را در کنار خود حس کند. فوری ترین ثمره ی عملی ایمان  این است که باعث می شود که همیشه انسان با خدا همراه باشد. وقتی انسان ایمان  داشته و با خدا باشد، عالم را محضر خدا می بینید.
  12. ایمان  یعنی در محضر خدا معصیت نکنید.: حضرت امام فرمودند: عالم محضر خدا است در محضر خدا معصیت نکنید. در ارتباط با فرزندان جنبه ی حمایتی خداوند خیلی مهم تراز جنبه ی نظارتی او است.
  13. ایمان  یعنی ما متعلق به خداوند هستیم و هیچگاه ما را رها نمی کند حتی بالای سر ما لحظه ای نمی خوابد، تمام مدتی که ما خوابیده ایم او بالای سر ما بیدار است.
  14. ایمان  یعنی خدا با ماست : اولین کسی که وقتی چشم باز می کنیم با ما حرف می زند خود خداوند است، هیچگاه در زندگی مزاحم ما نمی شود و با آرامش همه چیز ما را تحمل می کند، بسیار صمیمانه ما را نگاه می کند، انسانی که با خدا است هیچگاه تنها، وحشت زده و غمگین نیست. بسیاری از آثار بد روحی در او از بین می رود.
  15. ایمان  ثمره ی روحی عجیبی دارد. ما به عنوان پدر و مادر، معلم و جامعه وظیفه داریم که به زیبایی با خدا بودن را به فرزندان منتقل کنیم. البته نه با شعار بلکه با عمل. مثلاً وقتی که کودک دروغ گفت به او بگوییم که حتی اگر دیگران متوجه دروغ تو نشوند، بازهم دل خداوند از این کار تو می شکند. یعنی در هرکاری خدا را حاضر کنیم.
  16. ایمان یعنی  قوی تر از وجدان  : به کودک نگوییم که وجدان تو ناراحت می شود. چون ایمان  قوی تر از وجدان است. برخی از افراد هنگام گناه دچار عذاب وجدان می شوند. ولی اگ کسی دچار عذاب ایمان  شد، برجسته تر بوده و شخصیت بزرگتری دارد. ایمان  انسان را بیشتر از بدی ها نگاه می دارد. چون وجدان قدرت زیادی ندارد.
  17. ایمان  یعنی با خدا بودن :  ثمره ی عملی به پسر و دختر خود بگوییم که شما دیگر تنها نیستید. اگر یک پدر و مادری در حال از دنیا رفتن باشند، به فرزند خود می گویند که تو تنها نیستی، خدا با تو است، من تو را به خدا می سپارم، این سپردن به خدا باید در هر لحظه اتفاق بیفتد. این مسئله زندگی را شیرین تر می کند.
  18. ایمان یعنی همه خوبی ها : اینکه ما باید به چه چیزهایی ایمان  بیاوریم، فهرست بسیار طولانی دارد. در یک تقسیم بندی کلی می توان گفت که ایمان  به خدا، ایمان  به خوبان عالم، ایمان  به باطن این افراد که دارای فضیلت های بسیار برجسته ای هستند  و ایمان  به آخرت. این سه مورد، باور کلیدی هستند.
  19. عجیب ترین ایمان : اینکه ما یک حیات دیگر داریم و در این حیات زندگی جاودانه خواهیم داشت. ایمان  به وجود مقدس آقا امام زمان (عج) یکی از عجیب ترین ایمان  هایی است که از ما خواسته شده است. امام حسن عسگری (ع) حدود شش سال امامت کردند. در جوانی و در سن بیست و نه سالگی به شهادت رسیدند. در این دوران تنها یک بار ازدواج کردند و یک فرزند هم داشتند. تنها فرزند ایشان حضرت امام زمان (ع) هستند. در همین مدت کوتاه از عمر شریف خود چهار بار زندان رفتند. دشمنان نتوانستند ایشان را تحمل کنند و در نهایت به شهادت رسیدند.
  20. ایمان یعنی فضایل امامی : امام حسن عسگری (ع) در حالی شیعیان را رها کردند که احساس می کردند شیعه به یک بلوغ رسیده است. یعنی شیعه می تواند به فضایل امامی ایمان  بیاورد که در پشت پرده است. حتی امامی که عمر عادی ندارد. ایمان  به امامی که او را ندیده ایم و باید با همین ایمان  با او ارتباط برقرار کنیم. بعضی از افراد اصرار دارند که امام زمان (ع) را ببینند. اگر از روی محبت باشد اشکالی ندارد. ولی ممکن است برای برخی از روی بی ایمان ی باشد. یعنی می خواهند ایشان را ببینند تا ایمان  بیاورند. نباید ما اینگونه ایمان  بیاوریم.
  21.  ایمان یعنی مقدمه اعقلانیت: بهره با شهادت امام حسن عسگری (ع) معلوم شد که ما می توانیم و مکلف هستیم که به امام غایب ایمان  بیاوریم. مقدمات این ایمان  عقلانیت است. اینکه زمین بدون حجت باقی نمی ماند و همیشه امام برای حیات اجتماعی بشر لازم است. برای حیات فردی و اساساً برای حیات عالم وجود امام ضروری است.
  22. ایمان یعنی بهره ما از امام زمان : رسول خدا و اولیای خدا به ما فرموده اند که امام ما پشت پرده ی غیبت خواهد بود و بهره ی ما از او مانند بهره ی ما از آفتاب در پشت ابر است. در این حالت ما روز بودن را می فهمیم ولی خورشید را نمی بینیم.
  23. ایمان یعنی فضایل ولایت  : در زمان امیرالمومنین (ع) نیازی نبود که افراد به وجود ایشان ایمان  بیاورند. بلکه باید به فضایل و ولایت ایشان ایمان  می آوردند. الان کار ما بسیار سخت تر است. ائمه فرموده اند که درجه ی مومنین زمان غیبت از مومنین در زمان های دیگر بالاتر است.
  24. ایمان یعنی تفکر وتدبر : پیامبر گرامی اسلام می فرمایند که اینها از روی کتاب ایمان  آورده اند. یعنی با تفکر و فکر مومن شده اند. پس ایمان  نقش بسیار کلیدی در دین ما دارد. اساسی ترین محور دین ما یعنی ولایت و امامت، تنها به واسطه ی ایمان  تأمین می شود. اگر ما به امام زمان (ع) ایمان  بیاوریم هر لحظه حضور او را در کنار خود احساس می کنیم.
  25. ایمان یعنی احساس حضور : امام کسی نیستند که ما بخواهیم زیاد به دنبال ایشان بگردیم. ما به دنبال ایشان می گردیم از این جهت که به غیبتشان اعتراض کنیم. ولی هر لحظه باید حضور ایشان را احساس کنیم. حضرت امام خمینی بسیار حضور امام زمان (ع) را احساس می کردند. دو بار حضرت امام در صحیفه ی خود فرمودند که  کاری نکنیم امام زمان (ع) بخاطر ما نزد خدا شرمنده شود. یکی از این دوبار دلیل آن را توضیح می دهند. می فرمایند: وقتی که یک غلام کار خطایی انجام دهد، ارباب او نزد اهل محل سرافکنده می شود.
  26. ایمان یعنی عدم شرمندگی : ما غلامان حضرت هستیم. اگر کار خطایی انجام دهیم امام زمان (ع) بخاطر ما نزد خدا سرافکنده می شود. این سخنان یک عارف، سیاستمدار و یک انسان فوق العاده عاقل است. انسانی که فوق العاده اهل دقت و معنویت است. این سخن یک فرد عوام نیست. چقدر ایشان حضور امام زمان (ع) را در کنار خود حس می کند.
  27. ایمان یعنی عدم تنهایی : اگر امام زمان (ع) هر شب برای ما طلب مغفرت نکنند، به این سادگی ها ما دیندار باقی نمی مانیم. یکی از آثار ایمان ، احساس حضور است. ایمان  به امام زمان (ع) یعنی احساس حضور و معیت. کسی که نسبت به امام زمان (ع) یعنی ابر قدرت عالم احساس حضور کند، انسانی آرام، متین، سیراب و سرشار می شود.
  28. ایمان یعنی احساس آرامش : پدر و مادری که در خانه به راحتی ناراحتی ها و گرفتاری های خود را ابراز کرده و در آن ها غرق می شوند ؛ نشان می دهند که از ایمان  خبری نیست. این افراد فرزند خود را بی ایمان  بار می آورند. اگر کسی واقعاً خدا و امام زمان (ع) را داشته باشد می داند که این مشکل حساب شده به او رسیده و طرحی در پشت سر آن است.
  29. ایمان یعنی درک برکت  :شاید برکت دیگری از جای دیگری برای او گشوده شود. اگر فرد با هر مشکلی به هم ریخته شود در واقع آموزش بی ایمان ی به فرزند خود می دهد. ما باید همیشه آرامش خود را حفظ کنیم و بچه ها به هم ریختگی ما را نبینند. در این حالت بچه متوجه می شود که این آرامش بخاطر چیست. و او احساس حضور را درک می کند.
  30.  ایمان یعنی حقیقت شیرین : در واقع ما با نشان دادن ثمره ی ایمان ، آن را آموزش می دهیم. یکی از مفاهیم قدسی که حقیقت شیرینی است و دین ما آن را به ما معرفی کرده، این است که خدا ما را فوق العاده دوست دارد. بسیاری از افرادی بخاطر عدم درک این حقیقت اهل دوزخ شده اند.
  31. ایمان یعنی دوستی متقابل : پیامبر اسلام (ص) فوق العاده ما را دوست دارد. آقا امام زمان (ع) پرونده ی اعمال ما را مکرراً می بینند. به فرموده ی قرآن کریم، رسول خدا پرونده ی ما را مکرر می بینند. نه به این خاطر که  بی کار هستند و یا تکلیف مشقت باری است که از جانب خداوند به دوش آنها گذاشته شده است. بلکه به این دلیل که ما را دوست دارند. هر دلیلی به جز این علت را خود شما رد خواهید کرد. اگر شک کنیم معلوم است که ما خیلی از چیزها را باورنکرده ایم.
  32. ایمان یعنی محبت سرشار : کمبود محبت بزرگترین بیماری بشر است. ریشه ی بسیاری از گرفتاری ها است. کمبود محبت انسان را زیاده خواه می کند. حب دنیا در انسان تقویت می شود. همیشه انسان احساس خلاء کرده و از دیگران شکایت می کند. دوست دارد به جاهایی برسد که اصلاً ارزش ندارد. برای رسیدن به یک خوشخبتی موهوم همیشه تلاش می کند. ولی وقتی که انسان از محبت سیراب و سرشار باشد این مشکلات را ندارد.
  33. ایمان یعنی محبت گران قیمت :  گر خواستید با کسی وصلت کنید با خانواده ای این کار را بکنید که بچه های آنها از محبت سیراب باشند. اگر کمبود محبت داشته باشند زندگی شما با مشکل مواجه می شود. بسیاری از درگیری های زن و مرد در خانواده ها ناشی از کمبود محبت است. محبت بسیار گران قیمت است و انسان به سادگی از محبوبیت سیراب نمی شود.
  34. ایمان یعنی سرچشمه محبت : در زیارت امین الله می خوانیم: خدایا من را محبوب تمام آسمان ها و زمین قرار بده. یعنی وقتی انسان وارد مکانی می شود همه ی ذرات خوشحال شوند. انسان نیاز به یک چنین محبتی دارد. در قرآن کریم می فرماید: آدم های بد مانند فرعون وقتی که می میرند آسمان و زمین برای آنها گریه نمی کند. یعنی وقتی انسان می میرد آسمان و زمین باید برای او گریه کند. کسی که بگوید من نیاز به محبت ندارم، یا نیاز خود را نادیده گرفته و یا از رسیدن به سرچشمه ی محبت مأیوس شده است.
  35. ایمان یعنی خیرخواه اطرافیان : انسانی که خیلی تشنه ی محبت است باید یک عاشق بزرگ به او محبت داشته باشد. این عاشق بزرگ در ابتدا خود خداوند است. سپس پیامبر خدا و بعد امامان معصوم هستند. یک جوانی که آیت الله بهجت را همراهی می کردند می گفتند که هروقت ایشان با دیگران خداحافظی می کردند، افراد به ایشان التماس دعا می گفتند. یک بار آقای بهجت گفتند این افراد بی خود التماس دعا می گویند چون من همه ی آنها را خودم دعا می کنم. یعنی دل ایشان برای اطرافیان خود می تپید.
  36. ایمان یعنی اثبات محبت : هرگاه امیرالمومنین (ع) به دوستان و شیعیان خود ابراز محبت می کردند. بلافاصله  می فرمودند که خدا بیشتر از من شما را دوست دارد. چطور پیامبر و امامان بلافاصله این نکته را می فرمودند، ولی ما آن را به بچه های خود یاد آوری نکنیم. پدر و مادر ها ابتدا باید محبت خود را به بچه ی خود اثبات کنند و هر بار نیز بگویند که خدا و امام زمان (ع) بیشتر از ما شما را دوست دارند.
  37. ایمان یعنی محبوب بودن : ایمان  به محبوب بودن نزد امام زمان (ع) امر شیرینی است. مانند قیامت و جهنم هولناک نیست و یا مانند بهشت، دوراز دست نیست. ایمان  به محبت یک امر شیرین است.
  38. ایمان یعنی محبت خداوند : البته این ایمان  سخت است و باید تمرین زیادی بکنیم. وای بر پدر و مادرهایی که در طول زمانی که بچه در اختیار آنها است محبت خود را اثبات نکرده و مهم تر از آن محبت خدا و امام زمان (ع) را به بچه انتقال نداده باشند. آنطور نباشد که اگر بچه در جایی شنید که امام زمان (ع) و خدا بیشتر از مادر شما را دوست دارد. نزد خود بگوید که مگر مادر هم ما را دوست دارد. پس یکی از موضوعاتی که باید به آن ایمان  بیاوریم، ایمان  به محبت خداوند متعال و اولیای خدا است. 

    ایمان یعنی  دوست ما خداست : دربسیاری از آیات قرآن محبت نهفته است. اگر پشت سر آیات دوزخ و عذاب الهی هم محبت خدا را ببینید، ایمان  آورده اید که خدا شما را دوست دارد. اگر خدا ما را دوست نداشت این همه فریاد دوزخ را بر سرما نمی کشید. اگر ما را دوست نداشت اینقدر کافران و ظالمان را به عذاب تهدید نمی کرد. ما باید به محبت پروردگار به خود ایمان  بیاوریم.
  39. ایمان یعنی خواستن درنماز:  آنقدر باید نماز خوانده و حال خوش و باصفا پیدا کنیم و خود خواهی های خود را دور بریزیم تا این ایمان  در دل ما طلوع کند.   ما باید به این ایمان  برسیم و شهود پیدا کنیم.
  40. ایمان یعنی  یافتن محبت خدا : یک جوانی می گفت زمانی که من به حج عمره رفته بودم، در کنار خانه ی خدا قرآن می خواندم تا آن را ختم کنم. یک باره حجم آیات قرآن یک پیامی را به قلب من داد. من به تعداد آیات قرآن دل نگرانی خدا را نسبت به خود دیدم و محبت خدا را درک کردم.    در کنار خانه ی خدا فریاد زدم و حس کردم که در حال سکته هستم.
  41. ایمان یعنی  گفتن دوستت دارم : حجم آیات قرآن نشان می دهد که چقدر خدا ما را  دوست دارد. ما باید این ایمان  را به بچه های خود منتقل کنیم. یکی از جاهایی که ما باید از زبان استفاده کنیم هنگام محبت است. کلاً اسلام زیاد با تشویق موافق نیست ولی می فرماید اگر کسی را دوست داشتید به او بگویید. خصوصاً می فرماید که اگر پدر و مادر با بوسیدن محبت خود را به فرزندان ابراز کنند، بابت هر بوسه خداوند یک درجه در بهشت به آنها می دهد.
  42. ایمان یعنی اعلام واثبات : ما باید محبت خود را اعلام و اثبات بکنیم. و از طرفی فرزندان را باید به محبت به دیگران دعوت کنیم. زمانی که انسان شروع به خودخواهی بکند یعنی از محبت فاصله گرفته است. وقتی که از محبت فاصله گرفت دیگر باور نمی کند که یک انسانی به نام امام زمان (عج) اینقدر به او محبت دارد. چون فرد خودخواه همه را با خود مقایسه می کند. و چون خود او فرد خودخواهی است این مسئله را درک نمی کند. نگذاریم بچه های ما خودخواه شوند. محبت خود را به بچه های خود اثبات و اعلام کنیم.
  43. ایمان یعنی  شدت علاقه : به بچه های خود بگوییم که خدا ما را دوست دارد و اگر هم بلایی بر سرما می آورد بخاطر شدت علاقه است. البته ذکر هم خیلی مهم است. در لابلای گفتگو ها این مسئله را به فرزندان خود یادآوری کنیم. ایمان  با ذکر تقویت می شود. ذکر به معنای تکرار، یادآوری و غفلت نکردن است. انسان مومن فردی است که وقتی او را می بینیم به یاد خدا می افتیم.
    ایمان یعنی  دین رحمانی : این دین رحمانی درک می شود. حتی آنجا که ما نسبت به دشمنان غضب داریم به دلیل همین رحمتی است که در دل ما است. دل ما برای همه ی مردم ستمدیده و مظلوم دنیا می سوزد. ما بندگانی از خدای رحمان هستیم که اثری از رحمت او در وجود ما هم است. آنجا که غضب انقلابی هم در وجود مومنان است بخاطر همین رحمت است. ما باید برای رحمت للعالمین بودن پیامبر گرامی اسلام جشن های جهانی بگیریم.
  44. ایمان یعنی  احساس مسئولیت : خود ما نیز باید در مقابل این دین احساس مسئولیت کنیم. آنقدر با دیگران مهربان باشیم که پیامبر گرامی اسلام را در جامعه ی خود نمایندگی کنیم.
  45. ایمان یعنی  شیرینی تواضع : یک بار پیامبر گرامی اسلام (ص) یک گروهی را دیدند و فرمودند که چرا من شیرینی ایمان  را در وجود شما نمی بینم. گفتند یا رسول خدا شیرینی ایمان  چیست؟ فرمود: شیرینی ایمان  به تواضع است. شما متواضع نیستید. این شیرینی ایمان  باید در شما  دیده شود. بنابراین رحمت در صورت های مختلف باید در رفتار ما تجلی پیدا کند.
    ایمان یعنی محبت شیرین : ما غفلت می کنیم. ما به سادگی بهشت را از دست داده
      و به ارزانی جهنم را برای خود  می خریم. پدر و مادر معمولاً بچه ی خود را دوست دارند. و اگر از محبت دریغ می کنند اکثراً بخاطر غفلت است. گذشته از غفلت، خودخواهی هم وجود دارد. یعنی بجای اینکه به بچه ها بپردازند به خود می پردازند. این کار خودخواهانه رفتار کردن است.

ایمان یعنی محبت وادب : امام صادق (ع) در مصباح الشریعه می فرماید که ریشه ی ذلالت و گمراهی غفلت است. آدم ها ذاتاً بد نیستند اما غفلت می کنند. البته وقتی که ما ابراز محبت را به گونه ای قرار دهیم که پا را از عدالت فراتر بگذاریم. یعنی در سنین هفت تا چهارده سال که زمان تربیت است، محبت را دستمایه ی ادب نکردن بچه ها قرار دهیم، دچار آسیب می شوند.   اگر ما محبت و ادب کردن را در کنار هم داشته باشیم، محبت آسیب نخواهد دید. چهار شنبه 20 مرداد 1400شمسی ودوم محرم 1443قمری صفرزاده  

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۲۳
مهر

 بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل  على محمّد و آل محمّد وعجل فرجهم 

  1. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:بهترین هدییه از طرف خداوند به انسان
  2. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:تحفه ای از بهشت
  3. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:روح را جلا میدهد
  4. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:عطریست که دهان را خشبو میکند
  5. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات: نوری در بهشت
  6. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات: نور پل صرات
  7. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:شفیع انسان
  8. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:ذکر الهی
  9. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:موجب کمال نماز
  10. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:موجب کمال دعا و استجاب آن
  11. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:موجب تقرب انسان است
  12. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:سپری در مقابل آتش جهنم
  13. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:انیس انسان در عالم برزخ و قیامت
  14. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:جواز عبور انسان به بهشت
  15. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:انسان را در سه عالم بیمه میکند
  16. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:از جانب خداوند رحمتاز سوی فرشتگان پاک کردن گناه از سوی انسان دعای مستجاب شده
  17. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:برترین عمل در روز قیامت
  18. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:سنگین ترین چیزی که در قیامت به میزان عرضه می شود
  19. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:محبوب ترین عمل
  20. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:آتش جهنم را خاموش میکند
  21. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:زینت نماز است
  22. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:گناهان را از بین میبرد
  23. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:فقر و نفاق را از بین میبرد
  24. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات:بهترین داروی معنوی است
  25. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد  باذکر صلوات:غم و اندوه را از بین میبرد
  26. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد با یک صلولت:نوری در بهشت برای خود بیافرینید
  27. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد با یک صلولت:گناهان خود را پاک وتولد دیگر برای خود به وجود آورید
  28. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد با یک صلولت:پاداش هفتادو دو تن از شهیدان را به ارمغان بیاورید
  29. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد  با یک صلولت:ده حسنه برای خود ثبت کنید
  30. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد  رسول خدا فرمود:هرکس در کتابی یا نوشته ای بر من صلوات بفرستد تا زمانی که نام من در آن کتاب است فرشتگان پیوسته برای او از درگاه حق طلب آمورزش کند
  31. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد یک صلوات برابر است با ده هزار صلوات: معروف به صلوات سلطان محمود سکتکین : (اللهم صل علی سیدنا و نبینا محمد و آله و مختلف الملوان و تعاقب العصران وکر الجدیدان و استبقل فرقدان و بلغ روحه و ارواح اهل بیت من التحتیته و السلام) معنی(خدایا درود فرست بر مولای ما و پیامبر ما محمد و خاندانش تا آنگاه که روز و شب می آید و میرود و بامدادو شامگاه ها به هم تبدیل میشوند و روز ها و شب ها به دنبال هم میرسند و آن دو ستارهی قطبی بزرگ و کوچک روی می آورند و روان او و خاندانش از سوی من درود و سلام برسان)
  32. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد حضرت محمٌد (ص) فرمود:هر کس در روز جمعه صد مرتبه بر من صلوات بفرستد حق تعالی گناهان هشتاد ساله ی او را بیامرزد.
  33. ولذا مانتیجه میگیریم خداوند متعال هرگونه رهی در مقابل ما قرار داده است تا ما آن ها را انجام دهیم و ما را ببخشد، در اصل خداوند برای بخشیدن بنده هایش دنبال کوچک ترین بهانه میگردد ولی ما دست رد به سینه ی آن میزنیم.
  34. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد صلوات و رنج ‏شیطان روزى پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و آله از راهى عبور مى‏کرد. در راه شیطان را دید که خیلى ضعیف و لاغر شده است. از او پرسید: چرا به این روز افتاده ‏اى؟
  35. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد : کفعمى در بلد الامین فرموده: این دعاى حضرت صاحب الامر علیه السلام است که تعلیم فرمود آن را به شخصى که محبوس بود پس خلاص شد إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ ‏اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .مفاتیح‏الجنان      1      138
  36. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد الّلهمّ اغفر لی ذنوبى و افتح لی ابواب فضلک.صلواتبرای اسغفار وبخشش.  
  37. «در تعقیبات نماز» .اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد حتّى لا یبقى من صلواتک شی‏ء و ارحم على محمّد و آل محمّد حتّى لا یبقى من رحمتک شی‏ء و بارک على محمّد و آل محمّد حتّى لا یبقى من البرکات شی‏ء و سلّم على محمّد و آل محمّد حتّى لا یبقى من السّلام شى‏ء
  38. «در تعقیبات نماز»اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد بافضل صلواتک، و صلّ على هذا الملک الکریم الوارد علینا یندبنا إلى رحمتک و دعائک و مغفرتک و قبولک، و وفقنا لاجابته على وفق رضاک و مره ان یعرض استغفارنا و دعائنا و توبتنا إلى حضرت جمالک من باب حلمک و کرم عفوک و جودک و منک و عطفک و حنانک یا حنّان یا منّان یا ارحم الرّاحمین و صلّ على محمّد و آله و الحقنا بهم و اعطنا افضل ما وعدته لاولیائهم صلواتک و سلامک علیهم اجمعین‏
  39. «در تعقیبات نماز»اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد بعدد کلّ شی‏ء کما صلّیت على إبراهیم و آل إبراهیم إنّک حمید مجید.
  40. اللّهم صل على محمّد و آل محمّد « حضرت فرمودند : بر من درود بى دنباله نفرستید، گفتند: یا رسول اللّه درود بى دنباله چیست؟ فرمود: اینکه میگوئید: اللّهم صل على محمّد، بلکه بگوئید: اللّهم صل على محمّد و آل محمّد ، و درود در آغاز دعا بر آن حضرت و آل او براى آنست که با آن حاجت روا میشود،اللّهم صل على محمّد و آل محمّد وعجل فرجهم 

 

  • حسین صفرزاده
۲۳
مهر

         بسم الله الرحمن الرحیم

         اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

                               سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 1

  1. پیشگفتار : فتواى تحریمِ صریحِ سیگار، توسط یکى از مراجع محترم تقلید (مدّ ظلّه) در اواخر نیمه اوّل سال 1382 منتشر شد. «1»
  2. این فتوا موج جدیدى در جامعه ایجاد کرد، و به عنوان یک خبر داغ و نظریّه جدید فقهى، در گوشه و کنار مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. و لذا به صورت مکرّر و به اشکال مختلف، استفتائاتى در این زمینه از محضر ایشان مطرح شد، و محافل علمى، مشتاق اطّلاع از مبانى و ادلّه این نظریّه بودند. بدین جهت معظّم له در تاریخ 16/ 7/ 82، در پاسخ جمعى از طلّاب حوزه علمیّه، که خواهان توضیح بیشترى پیرامون فتواى فوق و ادلّه آن بودند، چنین مرقوم فرمودند:
  3. سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 6
  4. بسم اللَّه و له الحمد «این جانب از چند سال پیش این فتوا را به صورت مشروط ذکر کرده بودم، و در رساله توضیح المسائل موجود است، که: «اگر کشیدن سیگار (و سایر دخانیات) به شهادت اهل اطّلاع ضرر مهمّى داشته باشد، حرام است». «1» ولى اخیراً با شهادت و گواهى جمعى از پزشکان آگاه و اساتید متعهّد دانشگاه، و با توجّه به آمارهاى تکان‏دهنده‏اى که از مرگ و میر ناشى از سیگار، و بیمارى‏هاى خطرناکى که از آن نشأت مى‏گیرد، به ما رسید، ثابت و مسلّم شد که خطرات مهمّ دود سیگار یک واقعیّت است، که حتّى فرزندان افراد سیگارى و معاشران آنها از آن در امان نیستند. لذا فتواىِ تحریمِ به طور مطلق را دادیم، و از خدا مى‏خواهیم همه مسلمانان جهان، مخصوصاً جوانان عزیز را، که نخستین قربانیان این بلاى خانمانسوز هستند، از شرّ آن حفظ کند، و با هوشیارى تمام مراقب‏ خویش و اطرافیان و دوستان خود باشند. و إن‏شاءاللَّه زنده بمانیم و ببینیم که جامعه ما از لوث وجود این دود آلوده پاک شده است».
  5. سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 7
  6. حضرت آیة اللَّه العظمى مکارم شیرازى (مدّ ظلّه) سپس به فشرده‏اى از مدارک و مبانى این حکم شرعى اشاره کرده، و در ضمن بخش قابل توجّهى از نظرات کارشناسان اهل خبره را پیرامون خطرات سیگار و سایر دخانیات نقل کرده بودند، که در مباحث آینده بطور مشروح و مستند خواهد آمد.
  7. فتواى تحریم سیگار رفته رفته جاى خود را در میان اقشار مختلف جامعه، و حتّى مسلمانان خارج از کشور باز مى‏کرد. این مطلب از سؤالات مکرّر مؤمنین، که از طرق مختلف به دفتر معظّم‏له مى‏رسید، روشن و آشکار بود. گسترش این فتوا، و پرسش‏هاى فراوان پیرامون آن، اقتضا مى‏کرد که مبانى و ادلّه آن به صورت فنّى‏تر، و با تفصیل و توضیح بیشتر بیان گردد. لذا حضرت آیة اللَّه العظمى مکارم شیرازى (مدّ ظلّه) در روز چهارشنبه 14/ 10/ 1384 درس خارج فقه خویش را، که در جمع طلّاب و فضلاى فراوانى مطرح مى‏شد، به این موضوع اختصاص دادند. مباحث مذکور پس ازتنقیح، و ذکر اسناد و مدارک آن، به انضمام دو فصل دیگر، تقدیم شما خوانندگان عزیز مى‏شود.
  8. امید آن که با مطالعه دقیق این مباحث، و رساندن آن به دیگران، شما هم در مبارزه با این عادتِ ناپسندِ غیر قابلِ توجیه سهیم بوده، و در آینده شاهد جامعه‏اى پاک و عارى از هرگونه دخانیات باشیم. إن‏شاءاللَّه.حوزه علمیّه مقدّسه قم‏
  9. ابوالقاسم علیان نژادى‏20/ 10/ 1384سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 8
  10. سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 9 فصل اوّل: ادلّه حرمت سیگار: سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 11
  11. عادت، مانع شناخت‏ : یکى از موانع اجتهاد، و به تعبیر دیگر از جمله موانع معرفت و شناخت، آلوده بودن خود انسان، یا جامعه‏اى که در آن زندگى مى‏کند، به چیزى است که مى‏خواهد درباره آن تحقیق نماید. هرگاه شخصى مثلًا تاجرِ کالاهاى آمریکایى و اسرائیلى باشد، یا این گونه کالاها در جامعه وى رواج زیادى داشته باشد، شناخت ضررهاى آن، و صادر کردن حکم شرعى‏اش، براى وى کار ساده‏اى نخواهد بود. همان‏گونه که اگر کسى آلوده به سیگار باشد، نمى‏تواند در مورد سیگار مطالعه درستى داشته باشد، یا کسى که در محیط آلوده به دخانیات زندگى مى‏کند، نمى‏تواند به راحتى پیرامون آن سخن گفته، و نظریّه دهد.
  12. معروف است هنگامى که علّامه حلّى رحمه الله تصمیم مى‏گیرد پیرامون «منزوحات بئر» «1» مطالعه نموده، و در مورد آن فتوا دهد، ابتدا دستور مى‏دهد چاه آب آشامیدنى داخل منزلشان را پر نمایند، تا مبادا وجود آن چاه، مانع تصمیم‏گیرى صحیح او در احکام شرعى این موضوع گردد!
  13. سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 12
  14. نتیجه این‏که: به هنگام بحث و تحقیق پیرامون مسأله‏اى، باید تعلّقات و وابستگى‏هاى به آن مسأله را از بین برد، یا نادیده گرفت. به همین دلیل، منشأ اشکالات زیادى که در مورد حرمت سیگار خصوصاً، و انواع دخانیات عموماً، مطرح مى‏شود، آلودگى طیف گسترده‏اى از جامعه به آن است. و لذا در موارد مشابه که این آلودگى وجود ندارد، یا در مقیاس محدودترى است، گفتگو و مقاومت در مورد آن نیز به همان نسبت کمتر است.
  15. با توجّه به این مقدّمه، ادلّه حرمت سیگار و سایر دخانیات را بررسى مى‏کنیم:
  16. ادلّه حرمت سیگار هر چند پیرامون حرمت دخانیات دلیل خاصّى از آیات قرآن، و احادیث معصومین علیهم السلام به چشم نمى‏خورد، چرا که این موضوع از جمله مسائل مستحدثه‏اى است
  17. سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 13
  18. مستحدثه‏اى است که در عصر نزول قرآن و زندگى حضرات معصومین علیهم السلام وجود نداشته، و در دوران غیبت کبرى بروز نموده است «1»؛ ولى از دو دلیل عام، که این موضوع یکى از مصادیق روشن و آشکار آن است، مى‏توان حکم به حرمت این عادت زشت و نامعقول صادر کرد. توجّه فرمایید: قاعده لاضرر
  19. این قاعده، که از قواعد مسلّم فقه اسلام، اعمّ از شیعه و اهل سنّت است، و برخى از آیات قرآن، و تعدادى از روایات به روشنى دلالت بر آن دارد، و دانشمندان و فقهاى تمام فِرَق اسلامى بر آن اتّفاق نظر دارند، و مورد پذیرش عقلاى جهان- با قطع نظر از هر نوع گرایش مذهبى- است، به وضوح دلالت بر حرمت هر کارى دارد که ضرر مهمّى در پى داشته باشد.
  20. سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 14
  21. سؤال: آیا قاعده لاضرر فقط ما را از ضرر زدن به دیگران منع مى‏کند، یا اجازه ضرر زدن به خود را نیز نمى‏دهد؟ به عبارت کوتاهتر، آیا این قاعده اختصاص به إضرار به غیر دارد، یا شامل إضرار به نفس هم مى‏شود؟
  22. پاسخ: هر چند بعضى از موارد این قاعده إضرار به غیر است، (زیرا طبق روایت سمرة بن جندب، که منبع اصلى این قاعده است «1»، پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله سمرة بن جندب را از ضرر زدن به آن شخص انصارى نهى کرد). امّا دلالت آن اختصاص به مورد مذکور ندارد، و منحصر به ضرر به غیر نمى‏شود.
  23. بدین جهت فقهاى اسلام در ابواب مختلف فقه، براى حرمت إضرار به نفس به آن استدلال کرده‏اند. از جمله:
  24. در بحث روزه بیمار، که براى خود بیمار ضرر دارد، فرموده‏اند:
  25. «به مقتضاى قاعده لا ضرر، روزه براى چنین شخصى جایز نیست». «2»
  26. سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 15
  27. از اینجا روشن مى‏شود که دایره شمول قاعده مذکور وسیع است، و شامل اضرار به نفس هم مى‏گردد.
  28. فقها در بحث تیمّم نیز فرموده‏اند: «اگر شخصى به اندازه کافى آب در اختیار دارد، امّا برایش ضرر دارد، به مقتضاى قاعده لا ضرر حق ندارد وضو بگیرد، بلکه وظیفه‏اش تیمّم است».
  29. مرحوم محقّق یزدى، در کتاب عروة الوثقى در این زمینه مى‏فرماید:«الثالث: الخوف من استعماله على نفسه، او عضو من اعضائه، بتلف او عیب او حدوث مرض او شدّته او طول مدته او بطوء برئه او صعوبة علاجه او نحو ذلک مما یعسر تحمله عادة، بل لو خاف من الشین الذى یکون تحمله شاقاً تیمم. و المراد به ما یعلوا البشرة
  30. سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 16
  31. من الخشونة المشوهة للخلقة، او الموجبة لتشقق الجلد، و خروج الدم. و یکفى الظن بالمذکورات او الاحتمال الموجب للخوف؛ «1»
  32. سومین چیزى که تیمّم را تجویز مى‏کند ترس از ضررهاى ناشى از استعمال آب بر جان، یا عضوى از اعضاى انسان است؛ چه منشأ این خوف، احتمال مرگ باشد، یا عضوى از اعضا معیوب شود، یا بیمارى تازه‏اى به وجود آید، یا بیمارى موجود شدّت پیدا کند، یا طولانى‏تر شود، یا درمان آن کُند شود، یا معالجه آن سخت گردد، یا مشکل دیگرى مانند مشکلات مذکور به وجود آید، که تحمّل آن آسان نباشد. بلکه حتّى اگر استعمال آب وضو در شرایط خاصّى موجب نقصى در چهره، یا دست‏هاى انسان شود، مثل این که پوست دستها و صورت را زبر و خشن کند، یا باعث ترکیدگى پوست دست و صورت گردد، یا سبب خونریزى در اعضاى وضو شود، به گونه‏اى که تحمّل این امور سخت باشد، در تمام این موارد تیمّم جایگزین وضو مى‏شود. در ضمن تمام مواردى که گفته شد، حصول یقین و اطمینان به مشکلات مزبور لازم نیست، بلکه صرف ظن و گمان، و حتّى احتمالى که منشأ خوف ضررهاى مذکور باشد، کفایت مى‏کند»
  33. سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 17
  34. نویسنده کتاب ارزشمند جواهر نیز در این زمینه فرموده است: «و کذا ... لو خشى حصول المرض الشدید باستعماله، او بالمضى الیه، او بترک شربه، بلا خلاف اجده فیه بل هو اجماع سیما مع خوف التلف معه، لنفى العسر و الحرج و الضرر «1»؛ همچنین تیمّم جایز است در صورت ترس از مرض شدید، به سبب استعمال آب، یا جستجو براى یافتن آب، یا ترک آشامیدن آب، و این مطلب اجماعى است، مخصوصاً اگر همراه با خوف تلف باشد؛ زیرا وظیفه وضو گرفتن در این صورت به مقتضاى قاعده لاضرر و لا حرج تبدیل به تیمّم مى‏شود».
  35. در کتاب خوراکى‏ها و نوشیدنى‏ها (الاطعمة و الاشربة) نیز غذاهاى زیان‏آور به حکم قاعده لاضرر تحریم شده است. از جمله مى‏توان به خوردن گِل اشاره کرد، که متأسّفانه برخى از مردم مبتلاى به آن هستند. چرا که طبق برخى از روایات این کار سرچشمه ناراحتى‏هایى در بدن انسان گردیده، و رفته رفته جسم انسان را مبتلا به بیمارى‏هایى مى‏کند «ان الطین یورث السقم فى الجسد و یهیج الداء». «2»
  36. سیگار پدیده مرگبار عصر ما، ص: 18
  37. مرحوم شهید ثانى رحمه الله در کتاب کم‏نظیر مسالک الافهام، در مقام بیان دلیل حرمت خوردن گِل مى‏فرماید:
  38. «بما فیه من الاضرار الظاهر للبدن «1»؛ علّت آن ضررها و زیان‏هاى روشن وآشکارى است که بر اثر خوردن گل به وجود مى‏آید».
  39. نتیجه این که: طبق آنچه از کلمه ضرر استفاده مى‏شود، و آنچه عرف از این واژه مى‏فهمد، و آنچه فقهاى اسلام از این قاعده برداشت کرده‏اند، قاعده لاضرر اختصاص به إضرار به غیر ندارد، بلکه شامل إضرار به نفس هم مى‏شود. «2» البتّه روشن است که منظور ضررهاى اندک و جزئى نیست، چون بسیارى از چیزهاى مورد استفاده بشر ضررهاى جزئى دارد؛ بلکه ملاک ضررهاى کلّى و قابل توجّه است.
  40. خلاصه این که: «به مقتضاى قاعده لاضرر، که به ادلّه چهارگانه قرآن و حدیث و اجماع و عقل ثابت‏
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۰
مهر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

تلاش ها 6- برای سواد آموزی

  1. - شناخت تلاش : لازم است آرزوها، هدف‏ها و تلاش‏هاى‏ دشمن خود را بشناسیم. «وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ»
  2. آرامش در شناخت تلاش : آرامش خود را حفظ کنید که تلاش‏هاى‏ کفّار در محو اسلام بى‏اثر است.
  3. تلاش های سست:پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله شاهد تلاش‏هاى‏ آشکار و شتابزده افراد سست ایمان براى پیوستن به یهود و نصارا است. «فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فِیهِمْ»
  4. تلاش های انحرافی: در نظام هستى، یک اراده حاکم است نه دو قدرت، یزدان و اهریمن در برابر هم نیستند و تلاش‏هاى‏ انحرافى از قدرت و سلطه‏ى الهى بیرون نیست. «وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ»
  5. تلاشهاىخوبان و بدان، همه در مدار قدرت الهى است. جَعَلْنا ... مُجْرِمِیها
  6. تلاش‏هاى‏ کافران در مبارزه با دین، مثل فوت کردن به خورشید است.
  7. تلاش های دشمنان:یکى از تلاش‏هاى‏ دشمنان دین، تبلیغات است. «بِأَفْواهِهِمْ»
  8. تلاش های سخت :یکى از نعمت‏هاى الهى، گستردگى و مسطح بودن زمین است. «مددنا» (وگرنه کشاورزى و بسیار از تلاش‏هاى‏ دیگر به سختى انجام مى‏گرفت)
  9. ایمان شرط نتیجه تلاش ها: ایمان، شرط نتیجه‏گیرى از تلاش‏هاى‏ دنیوى است. «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»
  10. تلاش های کفار:حسادت مردم و نپذیرفتن و تحمّل نکردن آنان، این آیه را نازل کرد و تلاش‏هاى‏ کفّار براى عدول و تغییر موضع پیامبر را بى‏نتیجه گذارد.
  11. تلاش های مثبت :براى تشویق مردم به تلاش‏هاى‏ مثبت، از گرایش‏هاى درونى و فطرى، همچون حبّ نفس استفاده کنیم. (انسان فطرتاً به دنبال سود و منافع خویش است) «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ»
  12. تلاشهاى‏ تبلیغاتى منافقان دائمى است. «یَقُولُ الْمُنافِقُونَ»
  13. در تلاش‏هاى‏ فرهنگى و دینى احتمال اثر کافى است و لازم نیست به تأثیر کار یقین صد در صد داشته باشیم. «لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ»
  14. تلاش های مومن آل فرعون : أَرى‏» پس از تلاش‏هاى‏ مؤمن آل فرعون به جاى کشتن موسى به فکر ساختن برج براى یافتن خداى موسى افتاد.
  15. تلاشهاى‏ مومنان : خداوند، تلاش‏هاى‏ دشمنان را براى از بین بردن اسلام و شکست مسلمانان را بى اثر مى‏سازد تا به مقصد و هدف نائل نشوند.
  16. تلاش‏هاى انسانی : ‏مسیر کارهاى الهى از طریق ابزارهاى مادى و تلاش‏هاى‏ انسانى است.
  17. تلاش‏هاى مخلصین : تنها گروه مخلص از تلاش‏هاى‏ خود بهره خواهند گرفت. «لِسَعْیِها راضِیَةٌ»
  18. تلاشهاىپراکنده : به شب سوگند، آنگاه که (زمین را در پرده‏ى سیاه) فرو پوشاند. (2) به روز سوگند، آنگاه که روشن شود. (3) سوگند به آن کس که نر و ماده را آفرید. (4) همانا تلاش‏هاى‏ شما پراکنده است.
  19. تلاشهاى‏ رسول خدا: دیدیم که قرآن چگونه با بیان لطیف و حکیمانه خود به این مهم مى‏پردازد، در اینجا سخن را کوتاه و به سراغ تلاش‏هاى‏ رسول اکرم مى‏رویم که چگونه حضرت براى معرفى مقام رهبرى تلاش مى‏فرمود.
  20. تلاشهاىگروه مخلف : براى خود پایگاه مى‏سازند و مسجد ضرار برپا مى‏کنند تا به نام مسجد در آنجا جمع شده و به افکار و تلاش‏هاى‏ خود سروسامان دهند و براى اغفال مردم.
  21. تشویق کارکنان به تلاش‏هاى‏ سازنده، منافع و نتایجى که آن کارها براى کارکنان دارد، بیان شود.
  22. تلاشونکوداشت: قبول این نکوداشت براى من سنگین بود، ولى با استمداد از قرآن پذیرفتم. از همه مفاخر واقعى که تلاش‏هاى‏ من نزد زحمات آنان ذره‏اى به حساب نمى‏آید، عذرخواهى مى‏کنم و به خداوند عرض مى‏کنم: «یَا مَنْ اظْهَرَ الْجَمیِلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحِ» و «کَم مِن ثَناء جَمیل لَستُ أهلا لَه نَشَرتَه».
  23. تلاش در تفسیر نور : این‏جانب خودم را شاگرد شما مى‏دانم و از تلاش‏هاى‏ شما بخصوص در این چند سال اخیر در باره‏ قرآن‏ و تفسیر آن تشکر مى‏کنم، ولى اجازه دهید فرزندتان بى‏پرده‏تر با شما گفتگو کند، شاید ناله هدهدى کشور سبأ را نجات داد و کلاغى دفن مرده را به بشر آموخت و یا شن‏هاى طبس توطئه هجوم را خنثى و یا تارعنکبوتى پیامبراکرم (ص) را در غار حفظ کرد.
  24. تلاش‏ برای ریشه کند بیسوادی :در نتیجه تلاش‏هاى‏ مردمى و فعالیت‏هاى انقلابى و خالصانه آموزشیاران نهضت سوادآموزى، در طى سه دهه پس از انقلاب، تحولات چشمگیرى در جهت سوادآموزى و ریشه‏کن کردن بى‏سوادى به وجود آمد. آمار و ارقام ذیل که میزان باسوادى را طى سال‏هاى قبل و بعد از انقلاب نشان مى‏دهد، به خوبى روشنگر این تحول عظیم و چشمگیر فرهنگى مى‏باشد.
  25. تقدیر از تلاشآقای حجت‏الاسلام قرائتى  : تقدیر رئیس جمهور، از تلاش‏هاى‏ آموزشى حجت‏الاسلام قرائتى‏
  26. پاسخ تلاش عملی کفار: تلاش‏هاى‏ کافران در مبارزه با دین، مثل فوت کردن به خورشید است. نمرودها فرعون ها، بنى امیّه و بنى عباس و امثال آنان، نمونه هاى عملى تلاش کفّارند.
  27. تلاشهاى‏ مثبت : براى تشویق مردم به تلاش‏هاى‏ مثبت، از گرایش‏هاى درونى و فطرى، همچون حبّ نفس استفاده کنیم. (انسان فطرتاً به دنبال سود و منافع خویش است) «و مَن جاهد فانّما یجاهد لنفسه»
  28. ایمان، شرط نتیجه‏گیرى از تلاش‏هاى‏ دنیوى است. «و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکوراً»
  29. امّا اینکه آن شخص چه کسى بوده که خداوند درباره‏اش وحى فرموده است؟ حدیثى از امام باقر و امام کاظم علیهما السلام نقل شده که درباره‏ى ولایت حضرت على علیه السلام است که خداوند از طریق وحى سفارش‏هایى را به پیامبر کرد. خداوند براى توجه نکردن پیامبر به حسادت مردم و نپذیرفتن و تحمّل نکردن آنان، این آیه را نازل کرد و تلاش‏هاى‏ کفّار براى عدول و تغییر موضع پیامبر را بى‏نتیجه گذارد.
  30. ب. خداوند، تلاش‏هاى‏ آنان براى از بین بردن اسلام و شکست مسلمانان را بى اثر مى‏سازد تا به مقصد و هدف نائل نشوند.
  31. 10- در تلاش‏هاى‏ فرهنگى و دینى، احتمال اثر کافى است و یقین صد در صد به تأثیر کار لازم نیست. «لعلهم یتذکّرون»
  32. تلاش‏هاى‏ تبلیغاتى منافقان دائمى است. «یقول المنافقون»
  33. حساب وحى از تحصیل و تجربه و مکاشفات شخصى و تلاش‏هاى‏ فکرى و ریاضت‏هاى عملى جداست و هیچ دلیل علمى و عقلى وجود آن را نفى نمى‏کند. درک وحى از طریق حواسّ ظاهرى و مادّى نیست؛ زیرا وحى، امرى است غیبى که از طریق فرشته وحى بر قلب پیامبر القا مى‏شود.
  34. تلاش‏هاى‏ علمى و عقیدتى پیامبر
  35. ما یک کارخانه افتتاح مى‏شود جشن، هو، هو، چى چى، افتتاح کارخانه برایمان مهم است ولى یک بیسواد بشود لیسانس برایمان باید به اندازه افتتاح یک کارخانه مهم باشد. خیلى مهم است، کم سوادها هم قانع نباشند،
  36. تلاش کنید : شروع کنید، من نمى‏دانم شبها شما چه مى‏کنید، واقعا شبهاى زمستانى پنج، پنج و نیم غروب مى‏شود، ده و نیم میانگین مردم مى‏خوابند، پنج ساعت، قانع نشوید به دیپلم و لیسانس و فوق لیسانس، هر شب بنشینید دو ساعت مطالعه کنید، حیف است این شبهاى طولانى همه‏اش پاى تلویزیون نشسته‏اید. تلویزیون خیلى هایش‏ «رَبِّکَ» نیست، یعنى رشد تویش نیست، سرگرمى است خیلى بحث هایش. به هر حال پنج تا جایزه بین المللى الحمدلله نهضت سوادآموزى گرفته،
  37.  کلاسهاى ما غیر از سوادآموزى، نمازآموزى هست، توجه به قرآن هست، توجه به احکام هست، به هرحال بنده الآن هم تقاضا مى‏کنم، هم آموزش و پرورش، هم شوراهاى اسلامى، هم تشکل‏هاى غیردولتى همینطور که تلاش‏هاى‏ خوبى کردند و من از همه‏شان تشکر مى‏کنم، این کار را انجام دهند و شما هم چون استخدام که نمى‏شوید، آموزشیارهاى ما استخدام که نمى‏شوند، یعنى امیدى به آینده استخدام نیست، حقوقى هم که ارزشى ندارند، سى تومان، شصت تومان،
  38. بنابراین شما وقتى پیر شدى مى‏گویى چه کردم عمرم را، چون امیرالمؤمنین مى‏فرماید لحظه آخر مى‏گوید: «فِیمَا افْنَیتُ عُمْرِى» عمرم راچه کردم؟ مى‏گویى عمرم را خرج کردم چهارصد تا بیسواد را باسواد کردم، این براى آدم لذیذ است. یک لذت معنوى دارد، امیدواریم دولت به فکر لذت مادى شما باشد، خودتان هم قصد قربتتان را از دست ندهید. من از همه همکارانمان در سراسر ایران که در نهضت سوادآموزى کار کردند و کار مى‏کنند و کار خواهند کرد دانه دانه تشکر مى‏کنم و هفت دى را که هفته آینده هست، تبریک مى‏گویم به همه.
  39. تلاش‏هاى‏ مرحوم مطهرى در هدایت دینى جامعه‏
  40. احترام به تلاش‏هاى‏ دیگران و گذشتگان‏
  41. قدردانى از زحمات و تلاش‏هاى‏ والدین و دانشمندان‏ آسیب تلاش‏هاى‏ فرهنگى بدون نظارت اسلام شناس‏       اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۹
مهر

بسم الله الرحمن الرحیم

          اللهم صل علی محمد وآله محمد  و عجل فرجهم

  1. آسایش –تلاش – جهاد 4
  1. 1- شب‏قدر- امام على و کار و تلاش و معلمى . على بن ابیطالب مرد کار بود، نه در جبهه، در خانه‏اش هم علف پاک مى‏کرد. کفش را وصله مى‏کرد. زن بیوه‏اى را دید که از خانواده‏هاى محروم است و مشک آب را براى یتیمها مى‏کشد. براى مشک آب کمک کرد. یعنى خدمات اجتماعى انجام مى‏داد. کارهاى شخصى را انجام مى‏داد. کفشش را وصله مى‏کرد. در کارهاى خانه کمک مى‏کرد. عدس پاک مى‏کرد. در جبهه آنطور مرد کار است. اگر قرار است بگویند: روز کار و کارگر یعنى روز على است و او مرد علم و عمل است. اگر قرار است روز معلم بگوییم: «من علمنى حرفا فقد صیرنى عبدا» چه کلمه‏اى در برابر ارزش معلم اینطور است؟
  2. امام باقر و کار و تلاش . کار در اسلام مقدس است. بر خلاف تفکر بعضى از ما که وقتى کسى کار میکند، میگوییم بدبخت است و کارگر است. (اصلًا به کار میگوییم بدبختى و به کارگر میگوییم بدبخت)
  3. امام باقر بیل دست گرفته بود و در هواى داغ حجاز بیل میزد. کسى آمد و گفت: من بروم نصیحتش کنم و به امام گفت: شما از فامیل و اهل بیت پیغمبر و از سادات قریش هستى، اگر الآن مرگ برسد چه میکنى؟ دنبال دنیا هستى؟ آن حضرت فرمود: در بهترین حالات هستم. بیل به دست دارم. کسى که بیل در دست دارد، در شریفترین حالات است. و الآن اگر مرگ بیاید استقبال میکنم و افتخار مى‏کنم که در این حال بمیرم، چون پول تهیه میکنم که به مثل تو نیاز نداشته باشم. امام باقر کار میکرد و میفرمود: اگر وقتى در حال کار هستم مرگ برسد، بهترین حالات است.
  4. عوامل‏پیشرفت‏اسلام - توجه به صنف‏ها و تلاش براى کمال .قرآن مى‏فرماید سلیمان کارمندى داشت که گفت من کاخ بلقیس را از آن کشور در این کشور حاضر مى‏کنم قبل از آنکه چشمت به هم بخورد بشر تا اینجا مى‏تواند قدرت داشته باشد یعنى اینکه شما با تکان دادن رادیو موج یک کشورى را توى خانه‏ات مى‏آورى او کاخ آورد توى مملکت، اینرا ما نمى‏دانیم چه جورى است اما در آینده به آن خواهید رسید.
  5. بیت‏المال - تلاش و حرکت مردم سه نوع است . مردم سه نوع حرکت دارند. عده‏اى به فرموده قرآن حرکتى رو به جلو دارند «رَبِّ زِدْنى عِلْماً» (طه/ 114) و علمشان زیاد مى‏شود و «وَ زِدْناهُمْ هُدىً» (کهف/ 13) یعنى هدایتشان زیاد مى‏شود پس عده‏اى روز به روز به علم و هدایت و رشدشان افزوده مى‏شود.
  6. بعضى از افراد به عقب حرکت مى‏کنند «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» (نساء/ 137) یعنى ابتدا ایمان مى‏آورند ولى بعد از آن کافر مى‏شوند. «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ» (بقره/ 51) «ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ» (بقره/ 64)
  7. عده‏اى از مردم روز به روز به خدا نزدیک‏تر مى‏شوند و عده‏اى نیز روز به روز از خدا دور مى‏شوند
  8. وعده‏اى نیز به قول امیر المومنین على  (علیه السلام) که مى‏فرماید: «الْمُتَعَبِّدُ عَلَى غَیْرِ فِقْهٍ کَحِمَارِ الطَّاحُونَه» (إختصاص مفید، ص 245) یعنى مثل الاغ ولگرد مى‏چرند و اگر هشتاد سال هم عمر کنند، فرقى نمى‏کنند. اللهم صل علی محمد وآله محمد  و عجل فرجهم
  9. کاروتلاش:  ارزش هر انسانى به مقدار کارش است. «لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» (نجم/ 39) کار ارزش است و شعار مهم نیست.
  10. شخصى نزد پیامبر آمد و گفت من مسلمان شده‏ام و مى‏خواهم بیعت بکنم. پیامبر گفت: شرطش این است که فلان عزیزت را بکشى و او رفت و بعد دوباره برگشت و گفت: قبول است. پیامبر فرمود: آن امتحان بود چون مى‏خواستم ببینم اهل عمل هم هستى یا خیر.
  11.  چون برخى آخوند مفت پیدا مى‏کنند و استخاره مى‏کنند یا طناب مفت گیر مى‏آورند و خودشان را دار مى‏زنند.
  12. پرسیدند شیرین‏تر از عسل چیست؟ گفت: سرکه مفت. گاهى انسان واقعاً برنامه دارد و اهل کار است. جوانى است که هشتاد ماه پیوسته در جبهه بود و در عملیات‏هاى مختلف شرکت کرد. «وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا» (انعام/ 132) براى هر کسى در مقابل عملش درجه‏اى است.
  13. اینکه رهبر انقلاب فرمود طلبه‏هاى کتک خورده؛ یعنى اگر چه سوادش هم عادى بوده است ولى اهل عمل بوده و توى دهان شیر مى‏رفته است و در مقابل ممکن است کسى استاد باشد ولى اهل عمل‏نباشد.
  14. ایام‏ فراغت - اهمیت کار و تلاش و فواید آن . .
  15. در تابستان بیش از یک میلیارد و سى و سه میلیون روز جوان داریم.خدا لعنت کند آدم بى کار را. در یک سفر به امام کاظم گفتند فلانى خیلى خوب بود چه نمازها و چه عبادتها داشت. امام فرمود: توى راه مکه غذایش را چه کسى مى‏پخت؟ گفتند: ما. فرمود: غذا پختن شما ارزشش از نماز شب او بیشتر است.
  16. ارتش‏مکتبى - تلاش براى خودکفایى . حضرت عباسى درست است از آن طرف دنیا ما گندم را بیاوریم در سیلو و بعد کامیون و جاده و...گندم را از آن طرف دنیا بیاوریم بعد نان مى‏پزیم بعد نان را پشت گردن هر کسى بگذاریم مى‏شکند. واقعاً نان‏ها.
  17. با چشم‏هاى خودم مکرر دیدم که ظرف پلو را در سطل برمى گردانند و مى‏روند نان و پنیر مى‏خرند سربازها..
  18. داستان‏حضرت‏ نوح (علیه السلام) - تلاش نوح براى نجات پسرش .
  19. نوح دید که پسرش در کنارى ایستاده است. همینطور او را نگاه مى‏کرد. هنوز آب از زمین نجوشیده بود. نوح فکر کرد که شاید پسرش پشیمان شده است. «وَ کانَ فى مَعْزِلٍ» یعنى عزلت گرفته بود. همینطور کنار ایستاده بود و صحنه را مى‏دید. نوح گفت: «یا بُنَىَّ ارْکَبْ مَعَنا» اى پسرم ایمان بیاور و سوار شو. با کافرین مباش. با کافرین بودن مهم نیست.
  20. چون گاهى وقتها انسان مسلمان است اما با کافرین است. مثل کشورهاى اسلامى که خیلى‏ها مسلمان هستند، ولى با کافران هستند. اینجا نمى‏گوید: از کافرین مباش. مى‏گوید: با کافرین مباش. تو با کفار نباش. ایمان بیاور و سوار شو. «قالَ سَآوى إِلى جَبَلٍ یَعْصِمُنى مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقینَ» (هود/ 43)
  21. کارو فرهنگ‏ کار- بعضى دیگر از آثار کار و تلاش .
  22. کار عامل صرفه‏جویى است. اگر آدم زحمت بکشد و پول در بیاورد، در خرج کردن ولخرجى نمى‏کند. اینها که پول بادآورده مى‏آورند، ولخرجى مى‏کنند. اصلًا اگر کسى کار بکند ولخرجى نمى‏کند.....کار عامل نبوغ است. «کار نیکو کردن از پر کردن است.»
  23. کار عامل تربیت است. به امید روزى که در خیابان‏هاى ما این شعارها باشد. اگر به جاى تبلیغات کردن براى جاروبرقى و پلوپز و یخچال، اینطور تبلیغات بشود که کار عامل تربیت است، کار عامل نبوغ است، کار عامل صرفه جویى است، تاثیر بیشترى دارد. اگر آدم با سواد باشد، بهتر کار مى‏کند. اگر کسى کار مى‏کند که درس بخواند، زودتر به نتیجه مى‏رسد. مثل ریشه که مواد غذایى را به برگ مى‏رساند. برگ هم نور را مى‏گیرد و به ریشه مى‏رساند. اینها متقابل هستند. مثل دو دست که همدیگر را مى‏شویند.
  24. نمازجمعه - هم تلاش براى نماز و هم براى اقتصاد . قصه‏اى را نقل مى‏کند پیغمبر  ((صل الله علیه وآله وسلم )) مشغول سخنرانى بود و خطبه مى‏خواند زمان گرانى هم بود، خشکسالى بود کاروان آذوقه وارد شهر شد طبل مى‏زدند براى جلب مشترى همه‏ى این‏هایى که پاى سخنرانى بودند الا دوازده مرد و یک زن بقیه همه رفتند، یک زن حضرت زهرا (سل الله علیه وآله  ) بود.
  25. حدیث داریم اگر این دوازده تا هم مى‏رفتند از آسمان سنگ نازل مى‏شد یعنى گاهى خداوند به خاطر افراد صالحى بلا را از بقیه افراد دور مى‏کند آیه نازل شد «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَهً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً» (جمعه/ 11) تو را ایستاده نگاه مى‏کنند و از این فهمیده مى‏شود که پیغمبر مشغول خواندن خطبه‏ها بود و از این فهمیده مى‏شود که خواندن خطبه باید ایستاده باشد و حدیث داریم که حضرت هیچ گاه هیچ خطبه‏اى را نشسته نخواند.
  26. حضرت‏ موسى،سوره ‏طه- - توجه به قیامت و پاداش براساس سعى و تلاش . مى‏گوید: موسى توحید، عبادت، نماز. بعد هم مى‏گوید: «إِنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ أَکادُ أُخْفیها لِتُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى» قیامت دارد مى‏آید و من ساعت قیامت را مخفى کرده‏ام. هیچ کس از زمان قیامت خبر ندارد. «لِتُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى» تا روز قیامت هرکس سعى کند ما به مقدار سعى او کمک مى‏کنیم.
  27. نمى‏گوید: به مقدار کار. مى‏گوید: به مقدار سعى. بین سعى و کار فرق است. نمى‏گوید: «لیس للانسان الا بالعمل» نمى‏گوید: «لیس للانسان الا بالعطا» مى‏گوید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» (نجم/ 39) نمى‏گوید: هرچه کار کردى مزدش را مى‏دهم. سعى بکن!
  28. سفرمعنوى- حرکت و تلاش واقعى و حقیقى . سفر معنوى: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ» (ذاریات/ 50) قرآن مى‏فرماید: فرار کنید به سوى خدا؛ این یک سفر معنوى است: «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ» (مدثر/ 5) از بدیها هجرت کن.
  29. یک هجرت مکانى داریم و یک هجرت عملى داریم‏ «إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّک» (انشقاق/ 6) قرآن مى‏گوید: اى بشر هیچ مى‏دانى مسافرى، یک سفر معنوى دارى، راه معنوى‏ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم» (فاتحه/ 6) راهى که نه افراط دارد نه تفریط.
  30. زندگى‏ امام خمینى، تدبیر و تلاش در زندگى‏ : گاهى وقتها آدم یک نانى مى‏خورد فکر مى‏کند نانوا نان پخته است در این فقط نانوا و خمیرگیر کار نمى‏کنند فقط کشاورز هم نیست آن مهندسى هم که طراحى مى‏کند براى ساختمان سیلو آن کسى که لاستیک براى کامیون درست مى‏کند که این گندمها را براى سیلو ببرد آن کسى هم که تاسیسات و تشکیلات سیلو را راه مى‏اندازد آن کسى که ... یعنى تمام افرادى که در این نان دخالت مى‏کنند باید ساده نگیریم.
  31. تدبیر و تلاش در فراگیر در جامعه : شما نگویید چون من کلید این برق را زدم روشن شد از آن آبهایى که خداوند ابر و باد و مه و خورشید و فلک تا باران آمد و این باران را جوى‏ها و رودخانه‏ها و سدها و این تراکم آب پشت سدها و تولید برق و زحمات آقاى ادیسون و دیگران تا کارخانه برق تا سیم کشى و کنتور و چى و چى یعنى اگر آدم نگاه کند که در این برق چند دست کار کرده این یک خورده مسائل را ریشه دارتر و عمیق‏تر فکر مى‏کند
  32. انتخاب‏شغل(1) - برکات کار و تلاش در زندگى . ام سلمه توى خانه کار مى‏کرد. زن پیغمبر  ((صل الله علیه وآله وسلم )) گفتند تو زن پیغمبرى چرا کار مى‏کنى؟ این بانوى عزیز فرمود اگر زن بیکار باشد شیطان میدان فتنه برایش باز است مثل خلوت کردن یک دختر و پسر نامحرم یا زن و مرد اجنبى توى خانه این شیطان راه نفوذش باز مى‏شود.
  33. جامعه با تلاش جامعه سالم است : اگر خواسته باشیم جامعه براى همدیگر افرادش برنامه‏هاى بد نکشند و به هم خوشبین باشند کینه‏ها ... وقتى من کار دارم پول دارم شما هم کار دارى، پول دارى، دلیلى ندارد من نسبت به شما حسادت بورزم، آنچه شما دارید با یک خورده کم و زیاد من هم دارم بنابراین وقتى مردم کار داشتند شغل دارند جامعه فاسد ... سالم است.
  34. اعتدال‏دراخلاق- توکل بر خدا همراه با تلاش خود . اگر خدا نخواهد شما هرچه هم تلاش کنى بى فایده است پس ببینید این حد وسط است بگو من انجام مى‏دهم با اراده خدا من انجام مى‏دهم‏ «إِنْ شاءَ اللَّه»، «ان» یعنى اگر «شاء» یعنى بخواهد «إِنْ شاءَ اللَّه» یعنى اگر خدا بخواهد به بعضى‏ها مى‏گوییم بگو «إِنْ شاءَ اللَّه» مى‏گوید «إِنْ شاءَ اللَّه» ندارد چرا «إِنْ شاءَ اللَّه» ندارد
  35.  لزوم تلاش علمى معلمان جامعه : بعضى از دبیرها سر کلاس کم مى‏آورند بعضى از اساتید دانشگاه سر کلاس در پاسخ به سؤالات کم مى‏آورند یعنى اینقدر روابط و اطلاعات زیاد شده که خیلى باید مایه دار شد سماور را نمى‏شود یک لیتر، یک پارچ آب کرد چهل سال از آن چاى ریخت هر چند تا چاى باید آب سرش کرد ما نمى‏توانیم یک فوق لیسانس بگیریم یا بنده یک کفایه بخوانم 40 سال از آن چاى بریزم خداوند به پیغمبر مى‏گوید: «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنى عِلْماً» (طه/ 114) تو باید دائما در حال مطالعه باشى‏
  36. قرآن‏واهل‏بیت (علیه السلام)(4) - تلاش براى معیشت، همچون جهاد  در راه خدا است..
  37. تلاش برای معیشت خانواده : از چیزهایى که توى سوره مزمل هست اینست که سفرهاى تجاریى که هست در کنار جنگ است یک حدیث داریم‏ «الْکَادُّ عَلَى عِیَالِه» (کافى/ ج 5/ ص 88) کسى که تلاش کند براى زن و بچه انگار توى جبهه دارد زحمت مى‏کشد حدیث داریم کسى که براى خرجى زن و بچه زحمت بکشد انگار رزمنده است و توى جبهه است‏
  38. زیبایى‏هاى‏عاشورا - اخلاص در حرکت و تلاش . ما باید به فکر خدا باشیم آنوقت کار خدایى را خدا به آن برکت مى‏دهد
  39. نباید حساب کنیم یک خانه‏اى بسازم که هر کس مى‏آید یک سوت بکشد این خانه‏اى ما به قصد جلوه مى‏سازیم این خانه‏ها فکر مى‏کنیم که به قصد ایجاد موج است در دل افراد فحش مى‏دهند مى‏گویند از کجا آورده؟ مى‏خواهد چه کند؟ چقدر غافل است؟ کى چى، در کنار این کاخ‏ها چه فقرایى هستند،
  40. اللهم صل علی محمد وآله محمد  و عجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۹
مهر
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآله محمد  و عجل فرجهم
  3. آسایش –تلاش – جهاد 3-
  4. زندگینامه : تلاش براى احیاى سنت‏هاى دینى .  آقای قرایتی من اما متولد هشتم دى‏ماه 1324 هستم. پدر من کاسب و شغل آزاد داشت. نخ و ابریشم و قالى مى‏فروخت. و چون جلسات‏ قرآن‏ برگزار مى‏کرد، فامیلى قرائتى را براى ایشان برگزیدند.
  5. شما بعد از دوره رضاشاه بدنیا آمدید، وضعیت مذهبى کاشان با توجه به اتفاقاتى که در دوره رضاشاه افتاد، چگونه بود؟
  6. من که نبودم، ابوى ما مى‏گفت: روضه چون تعطیل بود، ما سحرها خانه‏هایى را پیدا مى‏کردیم که توى بن‏بست باشد و روضه مى‏خواندیم. تا اول آفتاب که پلیس دوران رضاشاه مى‏خواست بیدار بشود و گشت بزند و ما را کشف کند، روضه ما تمام بشود. اما ما عزادارى امام حسین را تعطیل نکردیم.- این وضعیت بر تمامى کاشان حاکم بود؟
  7. آسایش شب، تلاش روز . وَمِنْ ءَایَاتِهِ مَنَامُکُم بِالَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَآؤُکُم مّن فَضْلِهِ‏: إِنَّ فِى ذلِکَ لَآیَاتٍ لّقَوْمٍ یَسْمَعُونَ
  8. و از نشانه‏هاى الهى، خواب شما در شب و روز، و تلاش شما در کسب فضل‏ پروردگار است؛ همانا در این امر براى گروهى که (حقایق را)
  9. مى‏شنوند نشانه‏هایى است.
  10. اخلاق ‏پزشکی : تلاش .  پزشک اگر تلاش نکند ضامن است: قال الامیر  (علیه السلام): و لیجتهد تلاش در کار تلاش در تحقیق.
  11. قَالَ أَمِیرُ الْمُؤمِنِینَ علیه السلام: العلم أکثر من أن یحاط به فخذوا من کل علم أحسنه‏ غررالحکم، ص 46.
  12. قَالَ أَمِیرُ الْمُؤمِنِینَ علیه السلام: من تطبب فلیتق الله و لینصح و لیجتهد دعائم‏الاسلام، ج 2، ص 144.
  13. تلاش های جوان . ثمره تلاش در جوانی .
  14. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): من لم یجهد نفسه فی صغره لم ینبل فی کبره‏ : کسى که قبل از بلوغ با خواهشهاى نفسانى خویش مجاهده نکرده باشد در بزرگى بمقام فضل و شایستگى نائل نمیشود.غرر الحکم، ص 443.
  15. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): من لم یتعلم فی الصغر لم یتقدم فی الکبر .. کسى که در کوچکى تحصیل علم نکند در بزرگى تقدّم اجتماعى نخواهد داشت. غرر الحکم، ص 43.
  16. قَالَ الْکَاظِمُ (علیه السلام): یُسْتَحَبُّ غَرَامَةُ الْغُلامِ فِی صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلِیماً فِی کِبَرِهِ‏ : بهتر آنست که طفل در کودکى با سختى و مشکلات اجتناب‏ناپذیر حیات که غرامت زندگى است روبرو شود تا در جوانى و بزرگسالى، بردبار و صبور باشد. وسائل الشیعة، ج 21، ص 479
  17. حضرت‏عیسی (علیه السلام) :علی رغم تلاش کفر پیشگان برای کشتن و مصلوب کردن عیسی (علیه السلام) و فرار یاران، آن حضرت (علیه السلام) زنده ماند و به مقام عالی رفعت یافت:  إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسی إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَ‏ (آل عمران/ 55)
  18. و علی رغم تلاش کفر پیشگان برای کشتن پیامبر  ((صل الله علیه وآله وسلم )) و از بین بردن قرآن در جنگ احد و فرار اکثر یاران، پیغمبر  ((صل الله علیه وآله وسلم )) زنده ماند و آیین و کتابش پایدار ماند و با پیام‏های قرآن روحیه مسلمانان تقویت شد و بر کفرپیشگان برتری یافتند:
  19. حضوردرصحنه : تلاش دشمن برای حضور مردم: :شایعه و سلب اطمینان‏..تهدید و ایجاد مشکلات‏..إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ‏ آل عمران/ 173.
  20. حق‏وباطل : با دعا و تلاش : برای رسیدن به پیروزی هم دعا هم تلاش: رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا بقره/ 250.فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللّهِ‏ بقره/ 251.
  21. خواستگاری : تلاش . کسی که مخارجش سنگین شد مجبور به فکر کار و تلاش است.وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها هود/ 61.
  22. تلاش در امور زندگی : خانه سازی‏ .مسکن  ایجاد کار.شغل.بازار رقابت‏ مستلزم تلاش شبانه روزی است .
  23. رابطه ‏وقطع‏رابطه : تلاش برای حفظ رابطه .
  24. قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام): إِنْ شَتَمَکَ رَجُلٌ عَنْ یَمِینِکَ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَی یَسَارِکَ فَاعْتَذَرَ إِلَیْکَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ‏  : اگر شایسته نباشد تو شایسته نیکوکارى هستى، اگر کسى بتو فحش داد از جانب راست برگشت بطرف چپ و عذرخواهى نمود عذر او را بپذیر (منظور اینست که حتى با این فاصله کم‏ عذر او را بپذیر). کافی، ج 8، ص 152
  25. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): عَاتِبْ أَخَاکَ بِالاحْسَانِ إِلَیْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالانْعَامِ عَلَیْهِ‏: عَاتِبْ أَخَاکَ بِالاحْسَانِ [و فرمود:] برادرت را با نیکویى بدو سرزنش کن، و گزند وى را به بخشش بدو به وى بازگردان.  نهج‏البلاغه، حکمت 158
  26. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): ازْجُرِ الْمُسِی‏ءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ‏ .. [و فرمود:] با پاداش دادن به نیکوکار بدکار را بیازار. نهج‏البلاغه، حکمت 177:
  27. وَ یَدْرَونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ با عمل نیک کار زشت را دفع کن رعد/ 22 ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ‏ مومنون بدى را مى‏توان با بدى پاسخ داد ولى این، براى رهبر شایسته نیست. / 96
  28. دشمن تلاش ما را نمی خواهد:  شهید بهشتی : تعهد، تخصص و تلاش . بهشتی در کلام دوست و دشمن‏1- امام قدس سره‏ : ملت عزیز! این کوردلان مدعی مجاهدت برای خلق گروهی را از خلق گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صدیق خلق بودند. گیرم که شما به شهید بهشتی که مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمنی سرسختانه داشتید، با بیش از 70 نفر بی‏گناه که بسیاری از ایشان از بهترین خدمت گزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان کشور و ملت بودند چه دشمنی داشتید.
  29. ما گر چه برادران بسیار متعهدی را از دست دادیم که‏ أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم‏ فتح/ 29. بودند و برای ملت مظلوم و نهادهای انقلاب سدی استوار و شجره‏ای ثمربخش به شمار می‏رفتند. 9/ 4/ 60
  30. ضمن عیادت امام در بیمارستان قلب تقاضای استعفا و کار فرهنگی کردند که امام فرمود: اگر شما کنار روید، من چه کنم؟
  31. روزی که بهشتی شهید شد، به خاطر انتقال اثاثیه منزل قلهک به خیابان ایران منزل خالی قلهک بود که دوباره آن را فرش کردیم، و مردم دسته دسته گریان می آمدند و می‏گفتند ما پشت سر ایشان تهمت‏ها زده‏ایم که نوید می‏دادند که ایشان در آخرین سخنرانی‏ها گفته من هر کس را که نسبت به من ناحقی روا داشته، از خطای نادانسته و یا دانسته او می‏گذرم. اللهم صل علی محمد وآله محمد  و عجل فرجهم
  32. پایدارى در کار و تلاش، پس از هر شکست .
  33. «وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الْأُولى بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَه» (قصص/ 43) مى‏خواهم لطیفه را بگویم؛ یعنى قهر نکنید با مردم. ممکن است یک جایى یک کارى کردى و نگرفت، یک کار دیگرى شروع کن،
  34. حتّى؛ روایت داریم که: تجّار اگر دست به تجّارتى زدند و شکست خوردند نگویند مى‏دانى من آدم بدبختى هستم، ستاره من نمى‏دونم از اول چى چى بوده، شانس نداشتم نه آقا شغلت را عوض کن، ممکن است در این رشته شکست خورده‏اى در رشته دیگر، آقا هر جا رفتیم خواستگارى زن ما نشدند، اصلًا از خیرش گذشتم، چرا از خیرش بگذرى یک جوان، یک جا دیگه، شغل و کارت و شهرت را عوض کن.
  35. کارگزاران-وطایف : سعی و تلاش در دنیا . 4. رمزهای موفقیت و سلامت یک اداره تلاش مضاعف لازم دارد.‏
  36. سادگی‏ : وَ لَمْ یُوتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ‏ : نام و مقام و شهرنشینى، نشانه برترى نیست. در این آیه از کسانى که ملاک برترى را مال و مقام دانسته‏اند، انتقاد شده است. بقره/ 247.
  37. نعمت‏های‏الهی : تلاش .  وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا عنکبوت/ 69.کسانی که در راه خدا کوشش وتلاش و کنند مسلما خداوند آنهارا هدایت خواه کرد.  
  38. نعمت‏های‏الهی : تلاش ومجاهدت . کسب نعمت دوام وبیشتر نعمتها الهی تلاش وکوشش لا زم دارد.  یک نعمت ظاهری میلیون‏ها نعمت ناپیدا پشت سردارد، مثلا لقمه نان نعمت ظاهری است، ولی آن وابسته به گندم است و وجود گندم وابسته به زمین و آب و باد و خورشید و اینها وابسته به منظومه شمسی و منظومه شمسی وابسته به کهکشان ها و .... است.گندم برای خمیر شدن وابسته به آسیا و آسیا از آهن و آهن از طبیعت و ... است.در خمیر کردن نیاز به آب و آن مربوط به ابر و آن مربوط به بخار و بخار مربوط به دریا و دریا مربوط به خورشید و ... است.هضم یک لقمه نیاز به قدرت، دندان، آب دهان، معده، غدّه و ترشحات آن، روده کوچک، روده بزرگ، موی رگ، شاه رگ، قلب، اندام و ... دارد.  تازه انسان به همه آنها نیاز دارد، ولی هیچ یک از زمین و آب و خورشید و نفت و گاز و ... به انسان نیاز ندارند.
  39. رابطه‏ بین ‏مسلمانان- مسلمانان باید در نجات مسلمانان تلاش کنند . قرآن به مسلمان‏ها مى‏فرماید: «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فى سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ» (نساء/ 74) مسلمان‏ها چرا مسلمان‏ها را نجات نمى‏دهید؟ اگر مسلمان‏هاى کشورهاى اسلامى بخواهند مستضعفین جهان را نجات دهند، مى‏توانند. این قرآن است. قرآن مى‏فرماید: مسلمانان جهان را نجات دهید و مسلمان‏ها اگر بخواهند مستضعفان جهان را نجات دهند، باید با هم رابطه داشته باشند.
  40. بسیارى از آیات قرآن در زمان ما قابل عمل نیست، مگر این که مسلمانان کشورها همه با هم باشند. یهودیت و مسیحیت حج ندارند. خداوند به مسئولین عربستان جزا بدهد که این حج که مى‏شود از ان استفاده کرد، استفاده نمى‏شود. عربستان سعودى کشورى به شدت وابسته است، حاجى‏ها مى‏روند و مى‏بینند که فقط ریگ‏هاى حجاز از آن خودش است. از آب تا نمک، تا زغال و... همگى خارجى و استعمارى است. از پارچه و اتومبیل گرفته، و تا همه چیز آن از غرب گرفته شده است.
  41. قرآن مى‏فرماید: «وَ الَّذینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» (نساء/ 74) ما همه شنیدیم که اسرائیل حمله کرد و آواره‏هاى زیادى به جا گذاشت. کدام یکى از کشورهاى اسلامى از فلسطینى‏ها دعوت کرد که حالا که شما تحت ستم اسرائیل قرارگرفتید، ما به شما کمک مى‏کنیم؟ تمام کشورهاى اسلامى جز معدودى دروغ مى‏گویند. اللهم صل علی محمد وآله محمد  و عجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۹
مهر

                بسم الله الرحمن الرحیم

                       اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم        

  1. فضایل انسانی : تلاش 2- جهاد
  2. ] الجهاد  باب من ابواب الجنة»
  3. جهاد  درى از درهاى بهشت است.
  4. «الله، الله، فى الجهاد  باموالکم و انفسکم و السنتکم فى‏سبیل‏الله»
  5. اولًا جهاد  به جان. تا وقتى که امام اشاره و اجازه نفرموده‏اند آمادگى؛ و به محض اشاره کردن و اجازه دادن، بسیج و حرکت و پایمردى و ان‏شاءالله پیروزى.
  6. دوم جهاد  با مال، با انفاق کردن و در راه خدا دادن و با زیادى نخواستن. درباره‏ى جهاد  مالى من توضیحاتى خواهم داد
  7. و سوم جهاد  به زبان، تبلیغات. امروز شبکه‏هاى صهیونیستىِ جهانى علیه ما دروغ‏پراکنى میکند.
  8. در سرتاسر کشور که اگر انتخاب شما و جهاد  شما و انفاق شما و کمک شما و اغماض شما و حمایت شما و حضور شما در همه‏ى صحنه‏ها نمیبود، ما در مقابل دشمن این قدر احساس قدرت نمیکردیم.
  9. امروز ما در مقابل قویترین قدرت‏هاى عالم، یعنى در مقابل آمریکا، احساس قدرت میکنیم. علت این احساس قدرت این است که شما هستید.
  10. یعنى یک نیروى لایزال و تمام نشدنى. اگر شما بى‏تفاوت بودید، اگر به جنگ و صلح و انفاق و آباد کردن و عمران و سازندگى بى‏اعتنا بودید، قطعاً هیچکس نمیتوانست از مسئولان ادعا کند که در مقابل این تهاجم عظیم همه‏جانبه‏اى که امروز از طرف قدرت‏هاى بزرگ به ما میشود، قابل تحمل است؛ حضور شماست.
  11. چرا جهاد  اکبر مى‏گویند؟ . چرا به آن جهاد  اکبر مى‏گویند؟
  12. چون مخفى است. هوى و هوس دشمن مخفى است و مثل ناوگان در دریا آشکار نیست. «اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» (فرقان/ 43) یعنى به دنبال هوسش مى‏رود، ولى آگاه هم نیست. مثلًا من اگر رئیس نهضت نبودم، این قدر به سوادآموزى توصیه نمى‏کردم. و شناخت این مسائل ظریف و پنهان و جراحى آن بسیار دشوار است. امام کاظم مى‏فرماید: «أَخْفَاهُمْ لَکَ شَخْصاً مَعَ دُنُوِّهِ مِنْکَ» (تحف‏العقول، ص 399) با این که در انسان است ولى خیلى مخفى است.
  13. همیشگى است. مثل جنگ نیست که چند بار پیش بیاید، بلکه همیشگى است. مثل سلام کردن یا رفتار با دیگران همیشگى است. فلانى باید اول سلام کند یا چرا اول به فلانى چاى داد و...
  14. پیروزى در آن محتاج امداد الهى است. مثل جنگ نیست که با نیروى جنگى بیش‏تر پیروز بشوى و اگر امداد الهى نباشد حضرت یوسف هم باشد قرآن مى‏گوید: «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها» (یوسف/ 24) چون انبیا هم از وسوسه‏هاى شیطان به دور نیستند،
  15. کنترل‏نفس - جهاد  اکبر و جهاد  اصغر . زینت‏صالحان- کظم غیظ، جهاد  اکبر . «جَاهِدُوا فِى اللَّهِ حَقَ‏ جهاد هِ‏» (حج/ 78)
  16. جبهه مى‏روى حق جهاد  را انجام بده قرآن مى‏خوانید حق تلاوته. حق تلاوت را انجام بدهید. «حَقَّ تُقَاتِهِ» یعنى حق تقوا حق جهاد . کشاورزى حقش را انجام بده کارگرى خوب کار کن خیاطى حق خیاطى حق نجارى الان مى‏گویند این خانه‏ها را مى‏بینى؟ بساز و بفروش است یعنى چه یعنى سرهم بندى است. خودت ساختى؟ اگر خودت ساختى خوب ساختى اگر برایت ساخته اند سرهم بندى است. یعنى چه؟ یعنى بنایش ومعمارش و مهندسش. مى‏گوید اگر کار انجام مى‏دهى حقش را انجام بده حال اگر نمى‏توانى لااقل نرخ دوم‏ «مَا اسْتَطَعْتُمْ» (انفال/ 60) آنچه توان دارى. وقتى آیه نازل شد «حَقَّ تُقَاتِهِ» حق تقوا را داشته باشید..
  17. گواهى مى‏دهم که تو در راه خدا جهاد  کردى و حق جهاد  در دین خدا را بجا آوردى،(حج/78) قرآن‏ دو نوع کار از انسان‏ها خواسته است: یکى، حق کار و یکى، به مقدار توان. به این آیات توجه کنید: «اتقواللَّه حق تقاته‏». در آیه دیگر، «حق تلاوته‏»، در آیه دیگر، «حق‏ جهاد ه‏» برگردیم به سطر اول: نه حق تلاش را انجام دادیم: «جاهدوا فى‏اللَّه حق‏ جهاد ه‏» و نه به مقدار توان: «اتقواللَّه ما استطعتم‏».
  18. جهاد  کردى. در جنگ احد قهرمان، در جنگ بدر قهرمان. در جنگ احزاب قهرمان. در جنگ خیبر قهرمان. در جنگ حنین قهرمان. در جنگ ذات الثلاثه، در جنگ با یهودیان بنى نظیر، بنى مصطلق، در جنگ جمل، صفین، نهروان، اینها را بخواهیم یکى یکى بگوییم شاید حوصله‏ى شما نرسد. در همه‏ى جبهه‏ها نفر اول. «أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جهاد ه»
  19. جهد = جهد: (بفتح اوّل و ضمّ آن) صعوبت و مشقّت. چنانکه در قاموس و مفردات گفته است در اقرب الموارد آنرا تلاش توأم با رنج معنى میکند.
  20. معنی جهاد  کرد آنست که قدرت خود را بکار انداخت، متحمّل مشقّت گردید، تلاش توأم با رنج کرد. جامع همه اقوال قول اقرب الموارد است
  21. پس جهد و جهاد  یعنى: تلاش توأم با رنج. : وَ مَنْ‏ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ‏ عنکبوت:
  22. تلاش.  در زیارت امین الله بعد سلام می گویم  اشهد انک جاهدتّ فی الله حق جهاد ه
  23. شهادت می دهم که تو آنچنان که باید جهاد  کردی. ( مجاهده = کوشش وتلاش بسیار کردن)
  24. جهاد  اصغر: تلاش ومبارزه با دشمن بیرونی به صورت خاص  وجهاد  اکبر: تلاش ومبارزه با دشمن درونی به صورت عام
  25. عدالت در احکام جهاد  : کسانى که از قدرت وتوانایى کمترى برخوردارند، تکلیف و مسئولیّت کمترى به عهده دارند. قرآن حضور افراد نابینا، ناتوان و بیمار را در جبهه جنگ و جهاد ، لازم نمى‏داند. «لَیسَ علَى الاعمى حرجٌ وَ لا علَى الاعرَج حَرج» «1»
  26. کسى که در میدان جنگ صاحب اسب است و سواره مى‏جنگد، هنگام تقسیم غنائم، سهم او دو برابر است.
  27. اصول عقاید : نکته پانزدهم: ضرورت تلاش براى کشف استعدادها .
  28. افرادى که به دنبال کارى مى‏روند و در آن موفّق نمى‏شوند، خود را ناکام و شکست خورده مى‏یابند و به کائنات بد مى‏گویند و این را ظلم به خود مى‏دانند و عقده‏اى مى‏شوند، در صورتى که چه بسا همین اشخاص در رشته‏هاى دیگر مبتکر و موفّق باشند.
  29. مى‏گویند: پدر داروین پزشک بود و مى‏خواست فرزندش نیز همکار او شود، لکن داروین در رشته پزشکى موفّق نشد، پدرش او را در رشته علوم مذهبى به تحصیل واداشت تا کشیش و روحانى خوبى براى مسیحیّت باشد، امّا در آن رشته نیز ناکام شد. داروین بعد از دو شکست و ناکامى وارد رشته علوم طبیعى شد و در آن علم صاحب نظر و موفّق گردید.
  30. اصول عقاید : تلاش پیامبر: پیامبر اسلام از همان روز اول بعثت، مکرر و به مناسبت‏هاى مختلف، خط رهبرى معصوم را مطرح نمود و در اولین روز تبلیغ علنى خود، با نزول آیه‏ «و انذر عشیرتک الاقربین»  که خداوند فرمان داد خویشان نزدیک خود را انذارنما، پیامبر جلسه‏اى تشکیل داد و نزدیکان و فامیل خود را دعوت کرد و پس از پذیرایى فرمود:
  31. اولین کسى که به من ایمان آورد وصى و جانشین و خلیفه من خواهد بود. اولین کسى که اظهار ایمان کرد، حضرت على علیه السلام بود.
  32. در ماجراى جنگ تبوک نیز على علیه السلام را در مدینه جانشین خود قرار داد و فرمود: تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى علیه السلام هستى.
  33. گاهى براى معرفى رهبر پس از خود مردم را متوجه زهرا علیها السلام مى‏کرد و مى‏فرمود:«فاطمة بضعة منّى» «فاطمه پاره تن من است.
  34. اصول عقاید : احقاق حق یا تلاش و فریاد : علاوه بر معرّفى شدن حضرت على توسط رسول گرامى که بیان شد، خود امام نیز در موارد متعدى حقانیّت خود را اعلام مى‏فرمود. مثلًا در جواب کسى که گفت چقدر براى حکومت حریص هستى فرمود: «انّما طلبتُ حقّاً لى»  همانا من حقّم را مطالبه مى‏کنم.
  35. تلاش براى حج : مطالعه روایات حج، انسان را به حیرت و اعجاب وامى‏دارد. این مراسم به قدرى مهم است که از ماه‏ها قبل، امام سجاد علیه السلام در هر شبانه‏روز ماه رمضان، بعد از هر نماز، از خداوند توفیق زیارت حج را مى‏خواهد و گاهى در یک دعا، چند مرتبه از خداوند حج درخواست مى‏کند. و این امام صادق علیه السلام است که مى‏فرماید: «اگر مى‏توانى نان و نمک بخورى و پول خود را براى حج ذخیره کنى، چنین کن».  وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلینَ (آل‏عمران، 136)
  36. و چه نیکوست پاداش اهل عمل. . با شعار و آرزو نمى‏توان به چیزى دست یافت، کار و عمل و سختکوشى است که شیرینى موفقیت را به کام انسان مى‏نشاند.
  37. سیصد نکته در مدیریت اسلامى : ارزش و تلاش‏‏ : پاسخ: دعا در کنار تلاش و کوشش است، نه به جاى آن. رزمندگانى که سینه سپر کرده و آماده دفاع هستند، این‏گونه دعا مى‏کنند: پروردگارا! بر ما صبر و پایدارى مرحمت کن، «و لمّا برزوا لجالوت و جنوده قالوا ربّنا أفرغ علینا صبراً و ثبّت أقدامنا و انصرنا على القوم الکافرین»
  38. پیامبر و امامان معصوم که مظهر دعا بودند، شبانه روز در حال تلاش و کوشش نیز بودند. در روایت مى‏خوانیم که دعاى افرادى که بیکارند وهیچ تلاشى نمى‏کنند، مستجاب نمى‏شود.
  39. پرسش و پاسخهاى قرآنى : پرسش: آیا مى‏توان به جاى تلاش و کوشش، دعا کرد؟
  40. خاطرات حجت الاسلام قرائتى : تلاش در تحقیق‏  آیةاللَّه صافى مى‏فرمود: براى دسترسى به متن و سند یک روایت، تمام شانزده جلد کتاب تاریخ بغداد را از ابتدا تا آخر آن مطالعه کردم!!
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده