پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۷۰ مطلب در تیر ۱۴۰۱ ثبت شده است

۳۱
تیر
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. جلسه چهل وهفتم تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری 23/11/89 شنبه8ربیع الاول شهادت امام حسن عسگری علیه السلام وتاج گذاری حجة ابن الحسن روحی فداء.
  4. أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِکُونَ (71)
  5. وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُونَ (72)
  6. وَ لَهُمْ فیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا یَشْکُرُونَ (73)
  7. امروزشهادت امام حسن عسگری علیه السلام است، اولا این بحث امروزمان ثوابش نثارحضرت امام حسن عسگری، وثانیا اظهار ارادت کنید به خدمت آقا با سه تا صلوات،
  8. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم .اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم. بحث رسید به آیه 71 سوره یس، آیه شریفه درباره یک نعمتی ازنعمت های خداست،
  9. ما نعمت زیاد داریم به قول قرآن درجای دیگر می فرماید: أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا کِتابٍ مُنیرٍ (لقمان20) ،
  10. ما مثل باران که ببارد برای شما نعمت داریم، درجای دیگرمی فرما ید: که شکرنعمت را نمی کنید،
  11. نعمت دو قسمت است ، نعمت های باطنی مثل عقل داریم،عاطفه داریم، ایمان داریم، تشیع داریم، یک نعمت های ظاهری سلامتی داریم، امنیت داریم، وامثال اینها، که اگربخواهیم بشماریم معلوم می شود که نمی شود شماره کرد،
  12. حالا ازآن نعمتهای ظاهری ازآن نعمت ها، نعمت حیوانات استکه خداوند خلق کرده برای ما واین ها خیلی نعمت های بالایست،
  13. مخصوصا اینجا قرآن یک تذکرمی دهد که اینها رامند درمقابل شما،خوب اگرگوسفند ها مثل آهوها وحشی بودند ازشان معلوم بود نمی شد استفاده بکنید، خوب الان رامند می شود ازشان استفاده کرد، هم استفاده می کنید از شیرآنها،هم استفاده می کنید از گوشت آنها،
  14. بزرگان می گویند یک نعمت هائی که باید توجه خاصی بشود ، این است که این حیوانات خانگی یک برکت عجیبی دارند، وآن حیواناتی که ما نمی توانیم ازشان استفاده کنیم نه اینکه بی برکت باشند بلکه باید این جورها باشند،
  15. مثال می زنند به گوسفند، که سالی یک مرتبه می زاید، ولی آنقدرزیاد است که مردم ازش استفاده فراوان ازآن می برند، اما نابود شدنی نیست،
  16. ولی درمقابل سایرحیوانها مثال میزنند به سگ می گویند سالی دوسه مرتبه هرمرتبه ای6،7 تا می زاید،  یامثل گربه که خانگی هم هست سالی دوسه مرتبه هربار5،6،تا می زاید،
  17. اما حالا سگ وگربه درمیان ما خیلی کم است، اما گوسفند برای ما خیلی زیاد است، وبقول بزرگان فکرش را نمی کنیم که نعمت ها گاهی با برکت وگاهی برکت ندارند،
  18. چه جورشده گوسفند این قدربابرکت، وسگ وگربه این قدربی برکتند ، این را با حساب طبیعی نمی شود درستش کرد، چه جورشده، باید بگویم خدا، چون خدا برای نعمت ها برکت قرار داده است، وگوسفند راخداهم خلق کرده وهم برکت داده است برای ما،
  19. وسگ وگربه، برکتش درمیان ما کم  است ، برای اینکه ما به آنها خیلی احتیاج نداریم، لذا این دوآیه راجع به حیوانات با برکت است واضافه براین رام ما هستند، مثلا شتر می تواند رام نباشد ساربانش را می تواند زیرپاله بکند،
  20. اما یک قطار شتررا می تواند یک ساربان بارش بکند، واین قطارشتررا تسلیم یک نفر قراردهد، درصورتی که برای کشتن ساربان یک شترکفایت می کند، ولی همه شان رام ساربانند ، اینها ازچیزهائی است که همه می فهمیم، اما همه هم غفلت داریم از آن،
  21. حالا این نعمت که این جا آمده  خیلی کوچک وخیلی ساده در برابر سایرنعمت ها ست ، دیگرپروردگارعالم برای اینکه ما رام بشویم ما تسلیم بشویم به هرچه  بتواند مثال می زند،
  22. سابقاخواندیم، گاهی مثال می زندبه یک پشه ، وبعدش هم می فرماید :إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیی‏ أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً 112خدا رودرواسی نمی کند همه چیز برات می گوید، گاهی می گوید آیا عقل نداری مثل همین جا، أَ وَ لَمْ یَرَوْا... مثل همین جا، یعنی توجه بکن، أَفَلَا تَعْقِلُونَ‏ (بقره، 44)

 ؟ دوسه آیه ازقبل داشتیم ، آیاعقل نداری؟

  1. یعنی عقل داری ازعقلت استفاده بکن ،أَ فَلا تَتَفَکَّرُون 113، آیا فکر نداری؟ یعنی ازفکرت  استفاده بکن، وشاید این جمله أَفَلَا تَعْقِلُونَ‏ (بقره، 44) ؟ یعنی ازدانستنی هات استفاده بکن،
  2. خوب این جورفکرها خیلی علم مدرسه نمی خواهد، انسان از غفلت بیرون بیاید چرا غافلی، ازغفلت بیرون بیا، حالا روچی فکربکن گاهی برو رومعاد گاهی بر روی اینکه کجا بودم ،برای چی آمدم،
  3. کجامی خواهم بروم،گاهی برو درزندگی، زندگی حلال ازچه راهی باید تهیه کرد،    
  4. گاهی برو به فکرگناه، گناه زندگی را تباه می کند، درزندگی نباید باشد، وگاهی هم بروبه فکر نعمت های خدا،بروبه فکر، فکرکه سواد نمی خواهد، اگرما دیوانه بودیم، العوذبالله، مزحم خودمان بودیم،مزحم زن وبچه مان بودیم، مزاحم مردم بودیم،
  5. این دیوانگی خیلی درد بزرگ است، خداهم می تواند فورا بگیرد، شما نشستید درید گوش می دهید، من دارم حرف می زنم، ناگهان خدا اراده کرد عقل را بگیرد، فوراً حرف ها عوض می شود،  شنیدنی ما عوض می شود،
  6. این عقل وشعوروایمان وتشیع ، گاهی هم برو درنعمت های خدا، ونعمت های ظاهری چرا حیوانات رام شدند، تسلیم شدند، درمقابل ما، این برکتی که حیوانات دارند،
  7. البته گاهی درزمان بچه گی ما ، کودکی ما، این همه گوسفند فراوان بود، اماحالا چرا اینقدرگوسفند کم است، البته یک علتش هم یکی پُرخوری ، دیگر چیز مهمی که درکار است گناه است، که پروردگارعالم نعمت را ازما می گیرد، اگرنعمت را نگیرد، برکت نعمت را ازمامی گیرد، می شود این جا که قضیه گوشت را هیچ کس نمی تواند حل بکند،
  8. درحالی که کشتی کشتی برای ما گوشت می آوردند، گوشت یخ زده، آنها نمی خورند، یا اینکه زیادی دارند نمی خورند برای ما می آورند، می بینیم که گوشت خیلی وضعش بدشده خیلی ها را سراغ داریم 5، 6، ماه یک مرتبه گوشت درخانه نمی برد، گوشت ندارند،
  9. به قول بعضی ها کباب دمده شده ، بی برکتی وبابرکتی یعنی چه، چه جورشد یک دفعه گوسفند این قدربرکت دارد، یک دفعه گوسفند این قدر بی برکت است، اصلا یک عالمی ، یک فلسوفی  بتواند این برکت را برای ما معنا کند،
  10. اما می دانیم هست ، می دانیم ازنعمت های بزرگ خداست، خدای خوب ما تنبه هم بما می دهد، ای انسان اگرخوب شدی برکت برات می آید، هم توعمروهم تو بچه ات هم تومالت، اماجامعه ما ازنظرنسل راستی بی برکت شده است،
  11. ازنظرمال پول داراما بی برکت شده، ازنظرعمردارد، اما بی برکت شده، بی برکت شده چی است،همه ما که اینجا نشستیم مریضیم ، یک سالم پیدا نمی کنیم، این همه دکتر داریم، آن وقت ها دراین اصفهان به این بزرگی دروقت ما ها سه تا دکتربود، اما حالا سرهرکوچه سه تا دکتر، بعضی تابلو هاروهم رفته ، بیشتراز صدتا ،همه هم سرشان شاوغ است بعضی هاهم، بازی درمی آورند یک سال دیگر نوبت میدهند،
  12. همه هم  دوامی خورند، همه هم مریضند، یک سالم دراین مجلس ازخانمها آقایان نمی توانید پیدا بکنید ، درزمان بچگی ما یک مریض پیدا نمی شد، امروز یک سالم پیدا نمی شود، یک سالم اصلا پیدا نمی شود،
  13. این ها بی برکتی است، بی برکتی درعمراست،70، 80 سال عمرمی کنم  بامرض ،چه کنم؟ چه کنم؟ چه کنم؟ از چه می نالی هم ازمال وهم ازاولاد ، هم ازعمر،چه جورشده وای به گناه ، وای به گناه ،
  14. گناه زندگی را تباه می کند، خدایا به حق این قرآن وعظمتش وبه حق این قرآن ونورانیتش ،
  15. خدایا بحق این قرآن یک حال توجه ، به این گونه مجالس به همه ما مخصوصا به جوانهایمان عنایت بفرما ،
  16. دشمنان اسلام همه نابود بفرما، والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاتة ، وعجل فی فرجه مولی ناصاحب الزمان.
  17.  111-أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا کِتابٍ مُنیرٍ (لقمان20)
  18. 112 - إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیی‏ أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثیراً وَ یَهْدی بِهِ کَثیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقین البقرة : 26
  19. 113- قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحى‏ إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُون الأنعام 50

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۳۱
تیر
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. جلسه چهل وششم تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری21/11/1389پنجشنبه6ربیع الاول.
  4. وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یَعْقِلُونَ (68)
  5. وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغی‏ لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ (69)
  6. لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکافِرینَ (70)
  7. بحث در این آیه 68 و69 و70 آیا شعرگفتن خوب است یانه، معلوم است شعردو قسم است، یک قسمش شعرهای بی محتوی شعرهائی که فساد اخلاقی دارد، می ریزند توی شعربه خورد مردم می دهند ،
  8. این همیشه بوده است، درزمان پیامبراکرم درحبشه بوده است درحجازاشعا رشان، خیلی خوب بود داشت یعنی هم فصاحت داشت هم بلا غت، معنای فساحت یعنی خیلی خوب می گفت ازنظرقیافه شعری خیلی عالی یود، ارنظر بلاغت خیلی به جا می گفت وما منبری ها هم باید خوب حرف بزنیم وهم حرف خوب بزنیم،
  9. واینها این جور بودند اما این اشعارشان محتوی نداشت، که دیروز می گفتم اشعارشان یا تشیع بود درآدم کشی درغارت گری ویا تشیع بود درشهوت رانی، درهوی وهوس وتحریک کردن،
  10. خوب معلوم است خیلی بد است، ازنظرمحتوی پوچ بود مثل یک گردوبه حسب ظاهرخیلی علی باشد اما پوک باشد،
  11. لذا شعریک وقت این طوری است خوب معلوم است گفتنش خیلی گناه دارد،اینکه در اسلام زیاد روی آن پافشاری شده که نکنید بد است،  گاهی عقل وتن وفطرت راتحریک می کند گاهی هوی وهوس را وقوه غضبه واینها را تحریک می کند،
  12. لذا اگر بی محتوی باشد خوب معلوم است خیلی بد است درباره اش هم مذمت شده است خیلی ، درحالی که یک آیه درمذمتش نداریم اما اسمش شده سوره شعراء
  13. وآنجا قرآن می فرماید که این شعراء سرگردان درقوه شهویه وسرگردان درقوه غضبیه وتوهمات وتخیلات،
  14. اما یک قسمت شعراست به قول پیامبر اکرم ان من الشعر الحکمه محتوی داراست ، این شعرمحتوی دارخیلی خوب است، بعضی وقت ها آدم یک ساعت حرف می زند، اما یک شاعر یک مصرع می گوید جای یک ساعت حرف را می گیرد، خوب معلوم است این شعر خیلی خوب است،
  15. اگرانسان  نیفتد درشعروشاعری خوب معلوم است خیلی خوبه، حالا علی ای حال ما یک افتخاربزرگی داریم  به مثل سعدی، حافظ وامثال اینهاکه این ها اشعارشان پرازحکمت است،
  16. البیه استاد می خواهد، البیه گفتنشان برحسب ظاهر جورنمی آید اما روی اصطلاحات شعری که دارند خیلی خوبه ،
  17. گفتم یعضی اوقات یک ساعت صحبت کند ،به اندازه یک بیت ویک مصرع جای یک صفحه حکمت را می گیرد، درمسجد باشد خوبه ، شب جمعه باشد خوبه، اگرراستی تبلیغ این یاشد،
  18. دیگه که مرحوم محدث قمی درمفاتیح می گویند شب جمعه درمسجد شعرنباید گفت، دیگه باید همین رقم معنی کنیم ، که درشب جمعه به این معنی که شعربی معنا باشد، ا
  19. ما باید گفت بامعنی واگرمعنوی باشد، تحریک عقل و وجدان اخلاقی باشد واین راجع به شعر وشاعری،
  20. اماچیزی که باید توجه به او داشته باشیم این جمله وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغی‏ لَهُ که قرآن شعرنیست به قول این آیه سزاوارهم نیست که خدا به پیغمبرا کرمش شعر نازل بکند،آنچه قرآن است این است که عقل را بیدارمی کند، وجدان اخلاقی را بیدارمی کند،
  21. وبلاخره آمده آدم بسازد، لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکافِرینَ (70) آمده به ترساند انسان را ، اما  کی را کسی را که زنده است، یعنی می شود او را ترساند،  اما اگر عقلش را ، فطرتش را ووجدان اخلاقیش را پامال کرده باشد، دیگه این به واسطه قرآن نمی ترسد، به وسطه قرآن آدم نمی شود، 
  22. قرآن یک جاذبه عجیبی دار البته بیش ازبیست معجزه این قرآن دارد، یکی ازمعجزه های قرآن اینکه جاذبه دارد هرکس که راستی گوش بدهد، راستی جذب قرآن می شود،
  23. امااگرچشم وگوش ومخصوصا دل اوکور شده باشد دیگرقرآن نمی تواند آن را زنده کند ، قرآن می فرماید : یا رسول الله فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ 108 تونمی توانی به مُرده چیز بفهمانی
  24. کی مرده است آنکسی که به دست خودش عقل خود ش را مرنده باشد، وجدان اخلاقی خودش راشهید کرده باشد،
  25. وبلاخره هوی وهوس مسلط به او شده باشد اورا کورکرده باشد، وجدان اخلاقی نمی تواند کاربکند، آنی که کار می کند هوی وهوس است وجدان اخلاقی بقول قرآن آن مُرده است، یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکافِرینَ (70)، این هم درقرآن زیاد تکرار شده،
  26. یعنی محکوم به جهنم است، قول براین حق است یعنی برکافر،کافر دراین جا یعنی آنی که مُرده است، لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا اگرحی دل زنده نباشد یعنی مُرده ، به اش می گویند کافر، معنی کفرهم همینه که سرپوش روی عقل وجدان اخلاقی وفطرتش ، زیاد بوده اند،وزیاد هستند،وزیاد خواهند بود،
  27. کسانی که گوش حق شنوائی ندارند، چشم حق بینی ندارند، وعقل ندارند وبلاخره  دل ندارند دل را به دست خودشان کشته اند ،سیاه باشد خود به خود خود کشته شده است، دیگه وقتی دل نباشد خواه ناخواه این انسان ازهردرنده ای درنده ترمی شود ،وازهرحیوانی پست ترمی شود،
  28. درجای دیگرمی فرماید، أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ 109این ها درنده ازدرنده هم پستر،درندگی یک گرگ یک گوسفند می برد، اما درندگی یک انسان یک قتل عام یک انسان یک قتل عام می کند هزاران انسان را از بین می برد،
  29. حالا، نتیجه این دوتا آیه این شد، یک شعری که حکمت آموز باشد خوبه ، شعری بد است که شهوت آمیز باشد، یکی ازارزل را گل بدهد،
  30. اماشعری که عقل وجدان اخلاقی وفطرت بپسندد معلوم است خوبه،اما درحالی که خوبه باید توجه داشته باشیم قرآن شعر نیست ، قرآن یک خصوصیت خاصی دارد ، واززمان حضرت آدم این خصوصیت نیامده،  وتا روز قیامت هم نخواهد آمد،
  31. واین خصوصیت فصاحت بلاغت مخصوص قرآن است ،که همه همه درمقابلش مجابند،آن کسانی که دل دارند برایش گریه شوق می کنند، وآن کسانی که دل ندارند می خواهند قرآن را نابود کنند
  32. ولی قرآن درجای دیگر می فرماید خودشان نا بود می شوند، قرآن نابود شدنی نیست،
  33. حالا یک تقاضادارم ازهمه تان انس با قرآن را مخصوصا وقتی که فتنه ها آمده ما را ببرد، مخصوصا نسل جوان ما را ببرد
  34. به قول پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: علیکم بالقرآن 110 اززمانی که قرآن آمده این انس با قرآن به هراندازه که بشه ،
  35. تفسیر قرآن ومطالعه باقرآن، واُنس با قرآن، وکم کم برداشت ازقرآن، هراندازه که بشود،
  36. این قرآن نور است، وانسان با قرآن دل نورانی پیدا می کند که هم سعادت دنیا وهم سعادت آخرت دارد،
  37. خدایا به حق این قرآن وعظمتش توفیق اُنس با قرآن به ما ومخصوصا به جوانان ما عنایت بفرما ، دشمنان اسلام همه نابود بفرما، والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاتة ، وعجل فی فرجه مولی ناصاحب الزمان.
  38. 108- یا رسول الله فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرین النمل80 الروم52  
  39. 109-وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ الأعراف179
  40. 110- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: علیکم بالقرآن فإنه الشفاء النافع، و الدواء المبارک [و] عصمة لمن تمسک به، و نجاة لمن [ا] تبعه، لا یعوج فیقوم، و لا یزیغ فیشعب و لا تنقضی عجائبه، و لا یخلق على کثرة الرد. [و] اتلوه فإن الله یأجرکم على تلاوته بکل حرف عشر حسنات، أما إنی لا أقول «الم» عشر، و لکن أقول «الألف» عشر، و «اللام» عشر، و «المیم» عشر. ثم قال رسول الله ص أ تدرون من المتمسک الذی (بتمسکه ینال) هذا الشرف العظیم هو الذی أخذ القرآن و تأویله عنا أهل البیت، أو عن وسائطنا السفراء عنا إلى شیعتنا، لا عن آراء المجادلین و قیاس القائسین. فأما من قال فی القرآن برأیه، فإن اتفق له مصادفة صواب، فقد جهل فی أخذه عن غیر أهله، و کان کمن سلک طریقا مسبعا من غیر حفاظ یحفظونه فإن اتفقت له السلامة، فهو لا یعدم من العقلاء و الفضلاء الذم [و العذل‏] و التوبیخ و إن اتفق له افتراس السبع [له‏] فقد جمع إلى هلاکه سقوطه عند الخیرین الفاضلین و عند العوام الجاهلین. و إن أخطأ القائل فی القرآن برأیه فقد تبوأ مقعده من النار، و کان مثله کمثل من رکب بحرا هائجا بلا ملاح، و لا سفینة صحیحة، لا یسمع بهلاکه أحد إلا قال هو أهل لما لحقه، و مستحق لما أصابه. و قال ص ما أنعم الله عز و جل على عبد بعد الإیمان بالله أفضل من العلم بکتاب الله و المعرفة بتأویله. و من جعل الله له فی ذلک حظا، ثم ظن أن أحدا لم یفعل به ما فعل به قد فضل علیه فقد حقر (نعم الله) علیه تفسیرالإمام‏العسکری ص13
  • حسین صفرزاده
۳۱
تیر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  2. جلسه چهل وپنجم تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری20/11/1389چهارشنبه5ربیع الاول.
  3. وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغی‏ لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ (69)
  4. لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکافِرینَ (70)
  5. بحث رسید به آیه 69 از سوره یس : بعد از آنکه عرب در مقابل قرآن مجاب شده بود بعد برای اینکه قرآن را رد بکنند می گفتند این قرآن یک شعر و شاعری است خود آنها در شعر و شاعری خیلی قوی بودند
  6. این ها مثل فوتبالی که حالا ما داریم یا دنیا داره یک بازی در آن زمان حجاز این طوری بود یک مسابقه شعری داشت ویک جایی بود به نام بازارعکازهمان نزدیک مکه نزدیک حرم با یک تشریفات خاصی همه ی حجازی ها سال را فکر می کردند یک قطعه شعر درست می کردند و می آمدند مسابقه شعری می گذاشتند و هر کس آن شعر را در آن سال می برد این را برای افتخار می آوردند درخود خانه خدا معلق می ساختند
  7. و چند سال نمی دانم شاید صد سال بیشتر یک سبعه معلقه درست شده بود یعنی هفت قطعه شعر در خانه ی خدا و این 7 طائفه می نازیدند ،می بالیدند  که این هفت قطعه شعر مال ما هفت طائفه است.
  8. شعر ها محتوا نداشت اما از نظر فصاحت و بلاغت خیلی بالا بود . از نظر محتوا معمولا شعر هایشان شهوت بر انگیز بود مخصوصا برای اینکه جذب بکنند همه را آن محتوا شهوت انگیز بود
  9. بله بعضی اوقات علاوه بر اینکه شهوت انگیز بود تحریک آمیز هم بود یعنی طرز جنگ کردن و چه کسی پیروز شد و چه کسی چه کسی را کشت
  10. که می بینیم در دنیای روز هم الان همین طور است رسانه ها مخصوصا تلویزیون ها روی دو چیز خیلی کار می کنند یکی آدم کشی ، کشتی ، یکی هم فساد اخلاقی و به هر اندازه بتوانند زن را لخت کنند در تلویزیون می کنند ودیگه فرق هم نمی کند
  11. متاسفانه تلویزیون جمهوری اسلامی هم همین طورها شده خیلی بد است انصافا هم از نظر کشت و کشتار و کشتی ها و جوان ها ببینند و به کجا برسد و هم از نظر فساد اخلاقی .
  12. اون شعر آن زمان اینطوری بود و از همین جهت هم در حجاز دو چیز فوق العاده مهم بود یکی آدم کشی لذا مثلا اگر یک جوانی می خواست زن بگیرد بهش می گفتند برو بریز در یک طائفه مرد هایش را بکش و زنان آنها را اسیر کن مال آنها را بیار اگر توانستی این کار را بکنی دختر به تو می دهیم وگر نه نه
  13. و این سبعیت و درندگی تو این اشعار زیاد بود تشعیر می کرد ، درندگی می کرد و اصلا از همین بازاز اکاز می گویند که حجاز در آن زمان یعنی درنده. به جان هم می افتادند چه افتادنی چه کارهای زشتی یکی هم حجاز یعنی فساد اخلاقی.
  14. دیگر فساد اخلاقی کار را به آنجا رسانده بود که اصلا زن در حالی که از نظر خانوادگی بالا بود اما علم می زد سر در خانه اش که من فاحشه هستم هر کس که می خواهد بیاید که این هند جگر خوار از همان علم دارها بود
  15. ببینید پیغمبر چقدر کار کرده است خب این وضع حجاز بود همه هم گفته اند یعنی همه تاریخ نویس ها این ننگ حجاز را گفته اند در حالی که حجاز خانه خدا را داشت اما از این خانه خدا خیلی سوء استفاده می کردند.
  16. قرآن در یک جایی می فرماید که وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً107 آنها طوافشان رقص بود آن هم رقص دست جمعی و آن هم رقص برهنگی
  17. قرآن می فرماید. و می آمدند به عنوان طواف برای اینکه رسمشان بود وقتی که طواف می کردند لباس هایشان را باید صدقه بدهند بعضی ها این لباس را صدقه نمی دادند لخت می شدند حتی زن می آمد در طواف دیگه یک نظر حیوان حیوانگی و آنجایی که درنده ای بود درندگی
  18. و آنجا که حیوانگی بود حیوانگی و یک چیزهای غریب و عجیبی که دیگه به تفسیر و مسجد و خانم های عفیفی که در جلسه هستند نمی خورد .
  19. زنه لخت می آمد و چه شعرهایی می خواند و چه تحریک هایی می کرد و به عنوان شعر ،به عنوان یک
  20. اینکه ما امتیاز داریم و امتیازمان این است. قرآن آمد و همه ی این چیزها را موقوف کرد یعنی خود به خود موقوف شد حتی بازار اکاز با آن همه تشریفات هم گفتم اگر بخواهید تصورش را بکنید مثل فوتبال است که دنیای امروز است که یکی می بره چه داد و فریادی آن مملکت می کنه که یک جوانی توانسته ن فوتبال را ببرد
  21. قرآن آمد و همه ی این ها موقوف شد حتی رسید به آنجا که تاریخ نویسان می نویسند که آن طوائفی که سبعه معلقه داشتند آمدند سبعه معلق خود را بردند دیدند این شمعی در مقابل خورشید است ،سبعه معلقه در مقابل قرآن ،
  22. دیگه ننگی شد برایشان در خانه خدا آمدند بردند و حالا قرآن یک چیزی که تحریک بکند مخصوصا تحریک جنسی ندارد. و می بینیم که سر تا پا علم است  سرتا پا اخلاق است و اون فساحت و بلاغت عرب را هم دارد
  23. آن اشعارشان محتوا نداشت که نداشت تحریک کننده ی سبعیت و تحریک کننده غریزه جنسی بود این قرآن محتوایش خیلی عالی است  از نظر فساحت و بلاغت هم در مقابل این اشعار، قرآن در برابر اینها ایستاد و همه در آن ماندند که چه بکنند.اگر فطرت و عقل و عاطفه بود آنها می گفتند که چه بکنیم خب یک معجزه نمی توانی بیاوری بدان از طرف خداست بیا و قرآن گرا بشو
  24. اما آن درندگیشان نمی گذاشت که زیر بار بروند. این ها را باید خیلی اهمیت بدهیم این عربها در حالی که از نظر محیط زیست خیلی عالی بودند آن هوای خوب ،آن زندگی خوب ،آن زندگی بی آلایش باید یک آدم های حسابی تحویل بدهد اما سرتا پا درندگی بود چرا؟برای این که بازار اکاز آنها شعرها درندگی بود.
  25. یک آدمهای پستی در غریزه جنسی که تاریخ می نویسد و ما ننگمان می آید که آن تاریخ را نقل بکنیم. سر تا پا غریزه جنسی و چه کارهای زشتی که حیوانها هم انجام نمی دادند آنجا بود.خواه ناخواه روح سبوعیت ،روح هوا و هوس در این افراد حکم فرما بود
  26. وقتی چنین بود زیر بار قرآن نمی رفتند.نه این که بگویند قرآن حق نیست پیغمبر اکرم می فرمودند: ای عرب شما که در فساحت و بلاغت خیلی بالا هستید. پیغمبر اکرم در راه قرآن که آمد راجع به محتوا و این ها صحبت نمی کرد راجع به محتوا با ما صحبت می کند با دنیای عین ، با آنها چه حرف می زد با فساحت و بلاغت خودشان.
  27. می گفت که من یک بی سواد در مقابل شما بی سواد ها یک عمر زندگی کردم همه ی شما هم می دانید که چه کاره هستم ،همه شما هم می دانید که چه کاره بودم ،من در مقابل بازار اکاز شما این آیات را آوردم می دانید که شعر نیست اصلا شئن من شعر گفتن هم نیست  وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغی‏ لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ (69)می دانید این قرآن ذکر است ،
  28. این قرآن یک چیز فوق العاده روشن است این ها را کار ندارم در مقابل شعر شما یک چیزی گفتم که شعر نیست اما لذت شعر را دارد
  29. شما ها یک سوره مثل این قرآن بیاورید من دست از پیغمبری بر می دارم ، نمی توانستند سالها دست جمعی فکر می کردند که یک سوره یس بیاورند که از نظر فساحت و بلاغت نه از نظر محتوا نمی شد
  30. جلسه می گرفتند نمی شد توی بازار اکازشان جمع می شدند چه کنیم در مقابل این قرآن ،در مقابل پیغمبر.عقلشان می گفت ایمان بیاورید همه کارها درست می شود
  31. اما هوا و هوس و درندگی و شهوت انگیزی آنها می گفت نه نمی شود ایمان آورد چرا نمی شود؟ نمی شود که پیغمبر روی دست ما بیاید
  32. اما عقلشان می گفت که آمده شما بازارعکازتان تعطیل شده است شما هفت اشعار معلقتان نابود شده
  33. می گفتند که ما هر چه بکنیم هر چه بکند ایمان نمی آوریم و بالاخره نشد در مقابل اشعار آنها قرآن آمد  قرآن هم تحدی می کرد بارها بارها ای مردم مثل قرآن ای مردم یک سوره قرآن ای مردم ده تا آیه ده تا شعر می گویید همیشه 10تا آیه هم بگویید
  34. مثل قرآن من دست برمی دارم نمی توانستند نمی شد معلوم هم هست نباید بشود اما ایمان می آوردند یا نه ؟ نه نمی شد یعنی معجزه ایمان چرا نمی آوردند برای این که رذالت در عمق جان آنها حکم فرما بود
  35. رذالت هم عمده 2چیز حالا تکبر و خود خواهی و منیّت و بخل و این ها بود اما آنکه خیلی  مبان بود و این ها را بیچاره می کرد 2چیز:
  36. یکی روح درندگی، یکی هم روح هوا وهوس و فساد اخلاقی بالاخره نشد که نشد مردند و به درک رفتند و زیر بار قرآن نرفتند.
  37. بحث ناقص است، بگذارید درجلسه بعد راجع به علم قرآن و راجع به ما ودنیای علم چرا زیربارنمی رود یک مقدارصحبت کنم
  38. ان شا الله، خدایا به حق این قرآن با این همه معجزه اش،بحق این قرآن با این همه ذکرو ورد وروشنا ئیش،
  39. خدایا توفیق اینکه زیربار قرآن برویم، توفیق انس با قرآن ازتظر خواندن، ازنظر تفسیر از نظر برداشت،
  40. خدایا به همه مان مخصوصا به جوانانمان عنایت به فرما، خدایا دشمنان اسلام همه نابود بفرما. –الهی آمین.و صل علی الله علی محمد و آل محمد.
  41. 107- وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُون الأنفال35

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۳۱
تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

جلسه چهل وچهارم تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری19/11/1389سه شنبه4ربیع الاول .

  1. وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یَعْقِلُونَ (68)
  2. آیه شریفه در مقام یک تنبه است، اگرازآن استفاده کردیم دنیا داریم آخرت داریم تامین آتیه برای دنیامان برای آخرتمان،اما اگراستفاده نکنیم این عمردیگر تقریبا در آخر کار از دستمان گرفته می شود،
  3. دیگراگردرجوانی کاری نکنیم که در پیری ازش استفاده بکنیم دیگردرپیری کاری نمی شود کرد، واین جمله أَ فَلا یَعْقِلُونَ معنایش این است که خودتم می دانی فکرش را بکن احتیاج به استدلال ندارد،
  4. حالا قطع نظربه اینکه می بینیم که درجا معه چنین است، به قول قرآن شریف یک حرکت مادی یک حرکت جسمی، که خاک بوده است این خاک نطفه شده است یعنی این خاک که مثلا کم کم دانه شده است،
  5. ودانه را خورده، خون شده آن خون نطفه شده منتقل به دل مادر شده ولی آنکه مهم است آن دل مادر است علقه ،مضقه، وکم کم یک آدمک ، کم کم به قول قرآن روح خدا در او دمیده شده است،
  6. که در4ماهه دیگر بچه زنده می شود، 5ماه هم درشکم مادر است،بعد که می آید دردنیا یک تکامل مادی کرده ، اما وقتی به دنیا می آید به دنیا احتیاج صد در صد دارد،
  7. پروردگار عالم محبت این بچه را می ریزد در دل پدرومادر، وهمه چیزشان فدای این بچه می شود خوابشان ، خوراکشان، زندگیشان دیگه بعضی اوقات دینشان فدای این بچه می شود،
  8. تا اینکه این بچه بزرگ بشود نوجوان بشود ، دیگه حالا که به اینجا رسید، برای تامین عاطیه باید چه کار بکنند،
  9. این جمله عوام که عبادت جوانی اصل است خیلی حرف خوبی است ، چه تلاش چه کوشش دردنیا، چه کارفرهنگی که شما بفرمائید 20سال 10 سالش به خوب واستراحت واینگونه چیزهاست، ده سال است که انسان می تواند تامین دنیا وآخرتش را بکند،
  10. اگردنیا بخواهد این 10سال ، اگر آخرت بخواهد این 10 سال وبالاخره در40 سال می رود در سرا زیری قبر،
  11. یک روایت داریم می فرماید ،: من بلغ اربعین سنه ولم یتعصی فقد عصی، هرکسی 40سالش شد وعصی دست نگرفت این گناهکار است،
  12. استاد بزرگوارمان حضرت امام رحمة الله علیه گاهی سرکلاس درس این روایت را می خواندند معنا می کردند، که هرکسی 40 سالش شد دیگه این شخص به قبروقیامت نزدیکتراست هرقدمی بردارد به قبر نزدیکتر می شود،
  13. این باید با عصی احتیاط روزگارش را بگذراند، بعدش بازهم لا ابالی گری وبا عصی احتیاط راه نرفت این گناهکار است، چه روایت خوبی چه معنای خوبی حضرت امام براش کردند، بلاخره تا سن 40 ساله یک وقتی است که انسان می تواند تامین آتیه بکند هم برای دنیا هم برای آخرت، اگرتامین آتیه شد از40 سال تا 70،80 سال، ازآن درختی که کاشته است استفاده می کند،
  14. مثلا توانسته با تلاش وکوشش کارفرهنگی بکند دیگه 40 سال به آنطرف بر داشت می کند، ومی تواند درهمان طیره ای که آنچه کاشته است برداشت بکند، کتاب بنویسد تدریس بکند اگرهم پول جمع کرده تجارت بکند، اگرهم راستی برای قبر وقیامت کاری بکند، همان که مردم گفتند عبادت درجوانی عصی پیریست، دیگه می تواند برای قبر وقیامتش کاربکند،
  15. لذا ازاین عمرخیلی باید استفاده کند، اگرپیرشدیم دیگه هیچ کارنمی شود کرد، عقل انسان زیاد می شود عقل تجربی، اگرهم کارفرهنگی بکند عقل فرهنگی یش زیاد می شود، آن وقت ازآن عقل می تواند کاربکند،
  16. واما اگرپیرشد دیگه روزبه روز بی عقل می شود، قرآن نمی گوید که درپیری مثلا این آدم پیرمی شود ، ناتوان می شود، می گوید ..نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ.. همه چیزش ازکار می افتد، بعضی اوقات ما میرفتیم خدمت امام ، به ایشان گله می کردیم که ما می خواهیم بیش از اینها بیائیم خدمت شما نمی شود، می خواهیم یک کاری بکنیم بشود ،
  17. ایشان یک جواب به ما می دادند، خیلی اوقات این جواب را می دادند، چه درملاقات چه درغیرملاقات این عذررا می آوردند، می گفتند جواب من وقتی که پیرشدید،
  18. استاد بزرگوار ما آقای بروجردی به ما نصیحت می کردند می گفتند تا جوان بودم کارکردم، ازاول شب تا به صبح ، حالاپیر شدم ، اگرکتاب را بیاورند به ام بدهند مطالعه می کنم، والانمی توانم پاشم بروم کتا ب وردارم،
  19. یک آقای خوبی چند روز قبل ازتهران آمده بود پیش من می گفتند آن قدربی حالم که اگر کاغذی بیفتد روی کتابم حالش را اندارم که این کاغذ راعقب بزنم،
  20. اگرسرمایه جوانی باشد با آن همه پیری که کاغذ را نمی تواندعقب بزند سرمایه تهیه کرده است خوب می تواند کاربکند،
  21. اگرعقل تهلیلی هم دارد خوب می تواند کاربکند والا درپیری نمی شود کار کرد، انسان شکسته می شود، نشسته می شود، دیگه هیچ گاه نمی شود کارکرد، نه نمی شود کارکرد، دیگه مزاحم دیگران هم است،
  22. قرآن راجع به اولاد خیلی سفارش نموده است، برای خاطرآن سفارش محبت بچه رادر دل مادر می اندازد، پدرومادریک نوکربدون موجب، نوکری که او بدی می کند، پدرومادر خوبی می کنند،
  23. لذا پروردگارعالم سفارش کرده ، ولی وقتی پدرومادر پیربشوند اینها سفارش می خواهند، واینکه محبتش هم ازدلها می رود، یک بهانه های بد هم این پیرزنه، پیرمرده داره ،
  24. لذا دیگه بچه هاش دیگه دوستش ندارند، میگه گفت ماست میخوام؟ براش آوردند، گفت شیره میخوام؟ براش آوردند، گفت مخلوط کن ؟، مخلوط کردند، گفت حالا جدا کن تابخورم؟!
  25. گفتند دیگه نمیشه ، لذا قرآن دراین جا خیلی سفارش پدرومادر را کرده، به اندازه ای که خدا پدرمادر، پدرمادرخدا،
  26. بعد هم می فرماید این پیرمی شود زیر دست می شود ،اگر بدی کرد حق نداری  بگوائی چرا بدی کردی ، وگناهش هم عاق پدرومادراست، عاق پدرومادرهم آدم هرچه خوب باشد عاقبت به خیرهم نمی شود جهنمی هم می شود،
  27. برای خاطر اینکه پیر بشویم مزاحم می شویم ، بلی گفتم اگر راستی درجوانی تلاش کرده باشد ، درپیری استفاده می کند، اما اگر درجوانی تلاش نکرده باشه درپیری مانده از هر مزاحم تری مزاحم تر است ،
  28. هرچه زود تر بمیرد خوبه ، اما اگردرجوانی کارکرده باشد، دیگه آن نتیجه عمرش را در قبر وقیامت می بیند، اگردرجوانی کارنکرده باشد دیگردرپیری نمی شود کار کرد،
  29. لذا این آیه وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یَعْقِلُونَ (68) این جمله أَ فَلا یَعْقِلُونَ یعنی مگرتوعقل نداری؟ داری،آیا عقل عادی نداری ؟ داری ،اگرعقل داری پس فکرش را بکن آن اندازه که می توانی از عمرت ا ستفاده بکنی، بکن ،
  30. که اگرپیرشدی دیگه نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ .. قرآن درجای دیگر می گوید یک بچه دیگه ازبچه هم عقلش هم کمتر می شود ، دیگه نمی شه کاری کرد بلکه مزاحم دیگران هم هست، لذا وقتی بچه یک کارخوبی می کند به یش می گویند اللهی پیر شوی ،
  31. بزرگان می گویند این دعا نیست این نفرین است، مگر ازعمرش سرمایه تهیه کرده باشد، پروردگارعالم  دوستش داردعباداتش مورد قبول است،
  32. دورکعت نماز یک پیر زن یک پیرمرد بخواند ازهزاران نماز ثوابش بیشتر است خداهم رحمش می کند، دردنیا درآخرت چون خیلی براش مشکل است خدا هم رحمش می کند،
  33. اماچیزی که قرآن سفارش می کند من الان گفتم تا می شود ازاین عمرتامین آتیه وبرداشت بکنیم باید سرمایه کسب کرد،
  34. والا قرآن یک جا می گوید وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یَعْقِلُونَ (68)وهم أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ‏ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلَى‏ قُلوُبٍ أَقْفَالُهَآ(نسا/ 82) 114درآن دنیا جهنمشان می برند ، درآن جهنم داد وفریاد ، جلزولزمی کنند، چی می گویند،
  35. خدایا مارا برگردمان به دنیا آدمهای خوبی بشیم خطاب می شود نمی شه أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ‏ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلَى‏ قُلوُبٍ أَقْفَالُهَآ(نسا/ 82) بهتان عمر ندادم تا از آن عمر استفاده بکنید؟ جواب خدا این است فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمینَ مِنْ نَصیرٍ (فاطر/37)
  36. ذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ (عراف 39) عذاب جهنم را بکشید ویاوری هم برایتان نیست، خیلی آیه داغ است ازآیه های داغ قرآنی است، چرا داغ است می خواهد به ما بگوید عمرگرانمایه استفاده باید کرد، عمر از هر درگران مایه ارزشش بیشتر است، باید این عمر را صرف کند برای ان چیزی که خدا می خواهد،
  37. متاسفانه عمرما همه همه به حدرمی رود،یا اصراف است یا تبذیر، اگربه گناه باشد این تبذیراست ، اگربیهوده مصرف بشود می شود اصراف است،
  38. اصراف باشد خطر ناک است، واگرتبذیرباشد خطرناک است، ومن سراغ ندارم شما شاید سراغ داشته باشید، ازاین عمر مصرف بکنیم به جا این عمر را مصرف بکنیم به جا،تا هم عصای پیری بشوید بتوانید فکرکنید،هم برای آخرت عمرشما را بهشتی می کند،
  39. استفاده نکردن از عمرشما را جهنمی می کند، خدا یا توجه به مطالب ارزنده قرآن به همه مان مخصوصا به جوانان مان عنایت بفرما خدایا به حق این قرآن و عظمتش ،
  40. خدایا به حق این قرآن و اهل بیت (علیه السلام)، خدایا یک حال توجهی از این گونه آیات به همه ی ما مخصوصا به جوان های ما عنایت بفرما –
  41. الهی آمین – خدایا دشمنان اسلام همه نابود بفرما. –الهی آمین.و صل علی الله علی محمد و آل محمد. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۳۱
تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

جلسه چهل وسوم تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری18/11/1389دوشنبه3ربیع الاول.

  1. وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى‏ أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى یُبْصِرُونَ (66)
  2. وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى‏ مَکانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِیًّا وَ لا یَرْجِعُونَ (67)                                   
  3. بحث رسید به آیه 66 و67 از سوره یس  این دو آیه راجع به دو تا نعمتها از نعمتهای خداست که قدر آنها را هم نمی دانیم و خیلی مهم است یکی نعمت چشم می باشد نعمت چشم خیلی ارزش دارد انسان کور شود یا کور مادر زاد شود خب معلوم است به دنیا نباشد خیلی بهتر است.
  4. اگر تمام دنیا را به یک کسی بدهند و به او بگویند که چشم هایت را بده خب اگر بدهد معلوم است که دیوانه می باشد الی اینکه بعضی واقعا دیوانه هستند عقل ندارند اما بعضی ها نه،  دیوانه مال هستند ، دیوانه شهرت است حاضر است همه چیز حتی آبروی خود را بدهد برای اینکه پولی پیدا کند ، شهرتی پیدا کند ، لذت جنسی پیدا کند
  5. خب این افراد با عقل نه،  واقعا آدمی که عقل داشته باشد عقلش کار بکند بهش بگویند دنیا را به تو می دهیم و دو تا چشم های تو را می گیریم نمی دهد.
  6. و قرآن می فرماید که : چرا تو درراه راست نیستی ؟چرا بینایی نداری بینایی دین ، بصیرت أَ فَلا یُبْصِرُون103 یعنی چشم را به تو داده ایم خب اول شکر این چشم این است که با آن کارهایت را انجام بدهی ، زندگی خود را بچرخانید چشم داده ایم اینکه با این چشم آخرت را به دست بیاورید
  7. حالا این نعمت بزرگ را صرف در گناه بکنیم اتفاقا خیلی هستند که به آنها چشم چران می گویند و خب علاوه بر اینکه نعمت خدا را فدا کرده در معصیت علاوه بر این خیلی گناهش هم بزرگ می باشد آدمهای چشم چران در روز آخرت اول از سیخی که خود تهیه کرده از سیخ آتشین کورش می کنند
  8. بعد می برندش جهنم و خیلی ها حتی مثلا آقا زن دارد خیلی عالی اما از این چشم چرانی بر نمی دارد ، بعضی اوقات پیر شده دیگه از همه چیز افتاده اما دست از این چشم چرانی اش برنمی دارد
  9. یک عادتی هم پیدا می کند. به یک پیر مردی گفتند چرا چشم چرانی می کنی می خواهم نگاه نکنم اما نگاه میشه
  10. البته دروغ می گوید به راستی عادت شده خب این چشمی که به دنیا و آنچه که در دنیاست ارزش دارد خیلی ها مردم بیخودی صرفش می کنند. ما باید در چشم اسراف هم نداشته باشیم چه برسد تبذیر.
  11. تبذیر این است که صرف کنید چشم را در حرام کسی که اعوذ بلالله چشم چرانی دارد  تفریط دارد. نگاه را برنمی دار..........
  12. اسراف چشم این است که بیخودی نگاه کنیم همانطور که در کوچه در حال رفتن است نگاه می کند به خانه این ، به خانه آن به اینکه چند طبقه است دو طبقه و این را هم ائمه طاهره جلویش را گرفته اند
  13. می فرماید که : ایّاکم‏ و النّظر إلى المخدورات، فانّها بذر الشّهوة و نبات القسوة... بیخودی نگاه نکن ، اسراف در این چشم نکن برای اینکه همین چشم ،اسراف در چشم دلت را خراب می کند ،
  14. هوا و هوس را برتو مسلط می کند ای کاش من هم این خانه را داشتم ، من هم این زندگی را داشتم و این چشم چرانی چه در حلال و چه در حرام خیلی بد است اسراف وتبذیر است
  15. و از همه چیز که بگذریم ناشکری می باشد . ما باید راه راست یک بینایی به واسطه این دوتا چشم خود برای اینکه عقل خود را شاداب کنیم .
  16. این چشم ماست که به ما سواد داده است ،این چشم ماست که به ما بصیرت می دهد این چشم ماست که به ما می توانیم زندگی خود را اداره کنیم آدم اگر چشم نداشته باشد احتیاج به دیگران دارد
  17. حتی برای یک دستشویی رفتن ،برای یک وضو گرفتن ،متا سفانه چشم چرانی همش مربوط به مرد ها هم نیست مربوط به خانم ها هم هست .
  18. بعضی اوقات خانم شوهر دارد شوهر خوب دارد اما دست از این چشم چرانی خود بر نمی دارد اما دیگه توی آن اسراف زن ها از مردان بدترند.
  19. مثلا خانم به یک جلسه عقد یا عروسی می رود حسابی با یک براندازی همه خانم ها را می داند که این چی پوشیده و چه کاری انجام داده و این پارچه از کجا آمده است و قیمت آن چند است و این ها اسراف در چشم است تبذیر در چشم است  و باید  نباشد .
  20. این روایت خیلی روایت خوبی می باشد که خواندم ایاک و فضول العین104  یعنی تو را به خدا چشم چران نباش ،چه حلالش و چه حرامش .چرا؟ برای اینکه این چشم چرانی هوا و هوس را در دل تو می رویاند فانه یقرض الهوا  می رویاند. ناگهان می بیند دلش پر از هوا و هوس است بر اثر چشم چرانی . إِذَا أَبْصَرَتِ الْعَیْنُ الشَّهْوَةَ عَمِیَ الْقَلْبُ عَنِ الْعَاقِبَةِ (137/ 3).
  21. و دوم که بهتر از اول و اول بهتر از دوم اینکه آدم فلج شود این ها زیاد هم می شود آقا ،خانم خوابید صبح که بلند شد زمین گیر شده است وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى‏ مَکانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِیًّا وَ لا یَرْجِعُونَ (67) نه می تواند برود و نه می تواند عقب نشینی کند لنگ است و این حرکت برای انسان چقدر ارزش دارد
  22. حالا حرکت یک وقت راه رفتن است یک وقت نه فلج شد در همه چیز فلج شد اگر دنیا را داشته باشد بدهد و از این فلجی در بیاید معلوم است همه حاضرند بدهند تا همچین چیزی برایشان پیش نیاید.
  23. تا حالا شما خوب ها، شما آقایان، شما خانم ها افراد خوبی هستید ،افراد خداشناس هستید تا حالا شده تسبیح را دست می گیری و 100مرتبه می گویی الحمدولله رب العالمین که می توانم راه بروم ،می توانم دست هایم را بالا کنم ،
  24. الهی شکر زمین گیر نیستم .خدا نکند یک کسی در پیری زمین گیر بشود خیلی سخت است که به آن ذلت بعد عظت . آدم راه می رفت کارهایش را انجام می داد
  25. اما حالا ناگهان محتاج شده که یک کسی برای او لگن بیاورد خیلی سخت است . این نعمت را چه کسی داده ؟ خدا . در یک آیه دیگر می فرماید :ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ 105 هیچ کس قدر خدا را نمی داند
  26. خیال نکنید که بی وفایی در میان  مردم راجع به یکدیگرفراوان است وفا کم است خیلی کم است بی وفایی خیلی زیاد است
  27. اما ما راجع به مردم که بی وفا هستیم راجع به پیغمبر اکرم این قرآن را پیغمبر اکرم آورده است ،
  28. راجع به 14 معصوم ما را هدایت کرده است ولی بالاتر از این ها خداست هیچ کس قدر خدا را نمی داند خدا گله می کند از ما و می گوید ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ هیچ کس قدر خدا را نمی داند اما مثل آدمای عصبانی خدا بعضی اوقات هم غضب می کند
  29. می فرماید: قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَه106 کم پیدا می شود که خدا بگوید مرگ بر تو و این جا گفته است که مرگ بر تو که چقدر بی وفا راجع به من هستی
  30. گفتم شماها خوب هستید تا حال شده یک نماز حسابی برای اینکه می توانی بایستی و رکوع کنی و سجده کنی این ها همه شکر دارد دیگر اگر نمی توانستی باید خوابیده نماز بخونی ،یکی بیاید و تیممت بدهد قل اعوذ بلالله یک نفر دستشویی ببردت چکار می کردی
  31. پس حالا که سالم هستی نمازت را بخوان ، اول وقت بخوان،مودب بخوان تا اینکه شکر یک در میلیون ، یک در میلیون شکر چشم و یک در میلیون شکر این حرکت در بدن را داشته باشی
  32. لذا قرآن می فرماید که وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى‏ مَکانَتِهِمْ ما می توانیم حرکت را از تو بگیریم و زمین گیر روی زمین بشوی...فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِیًّا وَ لا یَرْجِعُونَ تا تکان نتوانی بخوری ویکی بیاید تو را تکان بدهد ،تیممت بدهد .
  33. انسان شب بخوابد صبح بلند شود ببیند کور شده است این ها شده و می شود ما قدر این چشم را باید بدانیم و معمولا همین شما خوب ها قدر چشم را می دانید در شبانه روز چقدر قرآن از رو می خوانید ، در شبانه روز چقدر مطالعه دینی دارید ؟ آیا در شبانه روز شکر این چشم یک ساعت مطالعه دینی ،احکام و اخلاق و اعتقادات این سه مورد واجب می باشد
  34. یعنی خدا می گوید چشم به تو دادم شبانه روز یک ساعت توی احکام ،توی اعتقادات و توی اخلاق کار بکن.کتاب بخوان .
  35. من بعضی اوقات آمارها را که می بینم به اندازه ای ناراحت می شوم ،شبانه روز ژاپن 6ساعت مطالعه می کند خیلی عجیب است همین غربی ها با این همه رذالتشان 2 ساعت مطالعه دارند اما این ایرانی ها با این تشیع شان 2 دقیقه ،بر روی هم که می ریزند آمار گیری می کنند 2دقیقه .اگر دق کنید جا دارید. قرآن می فرماید که یک آقایی آی بدبخت آی خوشبخت چشم را به تو داده ایم می توانیم این چشم را فورا از تو بگیریم چرا همش بیهوده ؟چرا همش چشم چرانی ؟اقلا یک ساعت . من از همه شما تقاضا دارم برای شکرانه چشم خود یک ساعت مطالعه ،مطالعه دینی واجب است مستحب که نیست .
  36. واجب است  یک ساعت مطالعه دینی در چی ؟ دردین .دین چیست؟ احکام و اخلاق و اعتقادات . شما را بخدا صحبت های من را بشنوید بیایید تصمیم بگیرید هم خیر دنیا در آن است هم خیر آخرت . خدایا به حق این قرآن و عظمتش ،خدایا به حق این قرآن و اهل بیت علیه السلام،خدایا یک حال توجهی از این گونه آیات به همه ی ما مخصوصا به جوان های ما عنایت بفرما –الهی آمین – خدایا دشمنان اسلام همه نابود بفرما. –الهی آمین.و صل علی الله علی محمد و آل محمد.
  37. 102-أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْکُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ  100أَ فَلا یُبْصِرُون السجدة : 27
  38. 103-إِیَّاکُمْ وَ فُضُولَ النَّظَرِ فَإِنَّهُ یَبْذُرُ الْهَوَى وَ یُوَلِّدُ الْغَفْلَةَ وَ إِیَّاکُمْ وَ اسْتِشْعَارَ الطَّمَعِ فَإِنَّهُ یَشُوبُ الْقَلْبَ بِشِدَّةِ الْحِرْصِ وَ یَخْتِمُ عَلَى الْقَلْبِ بِطَابِعِ حُبِّ الدُّنْیَا وَ هُوَ مِفْتَاحُ کُلِّ مَعْصِیَةٍ وَ رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ سَبَبُ إِحْبَاطِ کُلِّ حَسَنَةٍ
  39. 104-ایاک و فضول العین –  روایت پیدا نشد
  40. 105- ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ الحج74
  41. 106-قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَه عبس17

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۳۱
تیر

 بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. جلسه چهل ودوم تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری17/11/1389یکشنبه2ربیع الاول
  2. الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (65)
  3. بحث در مورد این آیه شریفه بود که می فرماید، در روز قیامت مهر به دهان ها گذاشته می شود و نمی گذارند صحبت کنند و بجای او دست و پا شهادت می دهند علیه او.
  4. که گفتم اینجا از باب مثال و الی درجای دیگر قرآن می فرماید: همه ی اعضا وجوارحش ، چشمش، گوشش، زبانش،همه همه شهادت می دهند علیه او حتی پوست بدن،
  5. که ناراحت می شود و به آنها می گوید شما چشم منید، گوش منید ، پوستید وجسم من هستید چرا علیه من شهادت می دهید؟ جواب می دهند که  أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ 101خدا می گوید بگومی گویئم
  6. اینجا ناحق نیست هر چه هست حق است. در دنیا بود که حق و باطل با هم مخلوط بود آنجا فقط حق است.
  7. لذا در جای دیگر می فرماید که زمان و زمین هم شهادت می دهند و به عبارت دیگر آن آدمهای بد وقتی به صف محشر می آیند
  8. همه با او بدند چرا؟ برای اینکه آنها همه حقند و اون ناحقه ، لذا زمین و زمان واعضا و جوارح خودش علیه او شهادت می دهند.
  9. حالا در اینجا می فرماید که دست و پا تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ شهادت چی می دهند؟ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ ،
  10. اون دست می گوید که ظلم کردی ، اون پا می گوید که به سمت گناه رفتی ،دیگه چشم می گوید که به نامحرم نگاه کردی ، زبان می گوید که غیبت کردی ، گوش می گوید که موسیقی های شهوت انگیز شنیدی ، رسوایی عجیبیه.
  11. چیزی که باید توجه کنیم یکی از آقایان هم می گفت که شما همش بدی ها رو گفتید از خوبی ها هم بگوید،
  12. درسته افراد خوب مثل شما که می آیند صف محشر قرآن می فرماید که با یک وقار خاصی ، با یک نورانیت خاصی ،به اندازه ای در انسانیت کامل می باشد که می گوید ها هومقرع کتابیه نگاه به من بکنید ببینید که چقدر کامل هستم در دنیا خودم را ساختم
  13. حالا اینجا نمایان شده که در آیه دیگر می فرماید: و سرتا پا نور. در یک سوره ای می فرماید که خواندم اینها دارند به سمت بهشت می روند و از نور خودشان استفاده می کنند
  14. چون در روز قیامت نور جایی وجود ندارد، خورشیدی نیست ، منظومه شمسی نیست  یعنی منظومه شمسی بطور کلی نابود می شود
  15. لذا اصلا نمی دانیم که معاد کجاست؟ کجا نور تهیه می کند برای اینکه همه ی مردم از زمان حضرت آدم تا روز قیامت بتوانند یک جا جمع بشوند ، نمیدانیم کجاست.
  16. لذا تاریک است ، آن کسانی که در این دنیا نور کسب کردند با دو تا رابطه یکی رابطه با خدا و نماز داشتند ،نماز شب داشتند ، ذکر و ورد داشتند یکی هم رابطه با مردم ،احسان داشتند ،کمک داشتند ،خدمت داشتند این ها نور می شوند.
  17. حتی در روایات می خوانیم وضو بگیر وضو روی وضو دائم الوضو برای اینکه این اعضای وضو در روز قیامت نور می شود هم برای خودت هم برای دیگران.
  18. این افراد دارند به بهشت می روند آن جهنمی ها حتی خویشانش ، پدر دارد به بهشت می رود بچه هایش می گویند اوه ما را هم راه بدهید صبر کنید ما هم به شما برسیم از نور شما استفاده بکنیم.
  19. این افراد خودشون می گویند که باید برگردی توی دنیا اونجا نور کسب بکنید و اینجا استفاده کنید والا از نور ما شما می خواهید استفاده نمائید نمی شود.
  20. کل انسان مرحون به اعمال خودش است، هر کس هر چه کاشته است در این دنیا برداشت می کند
  21. لذا آنها به بهشت می روند و آنها در تاریکی می مانند .یکی از مصائب بزرگ جهنم این است که تاریک می باشد، می ریزند روی هم . جهنم هرم دارد دود دارد اما نور ندارد
  22. یعنی مثل آتش دنیا نیست که هم دود داشته باشد هم هرم داشته باشد و هم سوزندگی و دود ، دود و هرم و نور آنجا دود و هرمش هست اما نورش نیست .
  23. در بهشت نور بهشت از کجاست؟ از این آیات می فهمیم که نور بهشت را خود ما تهیه کرده ایم همانطور که آنجا قصرها و باغها و آب ها و حورالعین ها وهمه و همه را خودمان تهیه کرده ایم
  24. نور بهشت را هم خودمان تهیه کرده ایم یعنی لامپ ها را خودمان کشیدیم. هر چه در این دنیا کسب و کارش بیشتر در آنجا آن منزل و دستگاهش نورانی تر است .
  25. اما یک چیز مسلم در بین شیعه است که از روایات اهل بیت گرفته اند و این هم نمی توانیم معنا کنیم اما میدانیم اینجورهاست.
  26. خصوصیات بهشت و جهنم را هیچ کس نمی تواند بفهمد ما یک دور نمایی از بهشت و جهنم داریم. در روایات می گویند که نور بهشت از نور زهرا سلام الله علیها است،اللهم صل علی محمد وآل محمد102
  27. و منافات هم ندارد هر دو باشد. نور زهرا بهشت را منور کند نور اهل بیت همه مخصوصا امام حسین علیه السلام همانطور که دنیا را منور کرد، تشیع را منور کرد بهشت را هم منور کند. نور زهرا هم برای شیعه بهشت را منور بکند .
  28. و خودشان هم که کار کرده اند نور درست کردند آنها هم از نورشان استفاده بکنند .همه انوار باشد انوار14معصوم باشد ،
  29. انوار نور حضرت زهرا باشد ، انوار این اعمالی که به جا می آورد باشد. در بعضی از روایات داریم که روحانیت ، مراجع این ها نور دارند از نورشان بهشت استفاده می کند.
  30. همانطوری که اینجا مفید هستند انجا برای مردم در بهشت هم مفید هستند بواسطه نورشان برای مردم.
  31. گفتم این ها منافات هم ندارد همه اینها هم می شود باشد.بالاخره همین طور که در روز قیامت اعضا و جوارح بدها علیه آنها شهادت می دهنداعضا وجوارح خوب ها هم له آنها شهادت می دهند حتی زمین و زمان.
  32. در روایات می خوانیم یک جا نماز نخوانید برای اینکه در روز قیامت شهادت بدهد له شما.زمان می گوید مثلا این آقا قبل اذان صبح همان قبل اذان صبح  شهادت می دهد .
  33. حالا این ها چطوری می باشد قبل اذان صبح می آید مجسم به نماز شب این آقا. این مسجد شهادت می دهد که ما تفسیر گفتیم و تفسیر شنیدیم و اسم حضرت زهرا را آوردیم
  34. و جلسه را نورانی کردیم و بالاخره همه اعضا و جوارح ، زمین و زمان برای ما آدم خوب ها شاهد خوب،شاهد درخشنده ، نورانی . همه زمین و زمان همه اعضا و جوارح
  35. نکبت برای آدم های بد است. این جا زیباست اززیبایی خودش سوء استفاده کرده .
  36. قرآن می فرماید این زیبایی در روز قیامت به اندازه ای زشت است که همه از او فرار می کنند.یک روایت من ندیدم در اسرار سعد المتعلهین است ایشان در تجسم عمل می گوید که این آدمهای زیبا که زیبائی خود را صرف بدی کردند و بالاخره با زبیائی خود مردم را گمراه کردند
  37. این در روز قیامت محشور می شود از هر خوکی از هر میمونی زشت تر به اندازه ای زشت است که مردم از آن فرار می کنند.اینجا مردم را جذب می کند آنجا مردم فرار می کنند و بالاخره روز بروز حق ها روز بروز جلوه های عبادات ،روز بروز جلوه های عبادات ،روزبروزبدی ها .
  38. دیگر همین مقدار از عالم قیامت سرمان می شود حالا انشا الله شما همه تان در روز قیامت مثل ماه شب 14،اگر پیری جوان شوی ،اگر بد گل هستی زیبا می شوی ، اگر صفت رذیله دارید صفت رذیله شما از بین رفته یک انسان کامل می آید سر محشر افتخار می کنید به همه هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَه باید ببینید چقدر زیبا هستند ، بیاید ببینید چه انسان کاملی هستند
  39. خوشا بحال آنها اگر شمایید ان شالله خوشا بحال شما، خدایا توجه به این آیات زیبا به همه مان عنایت بفرما،خدایا به حق این قرآن و عظمت آن ، خدایا به حق این قرآن و اهل بیت علیه السلام یک حال توجه به همه مان عنایت بفرما،خدایا توجه به این آیات خوبت به این آیات زیبا به همه ی ما مخصوصا به جوانهای مان عنایت بفرما. دشمنان اسلام همه نابود بگردان-آمین
  40. 101-وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون فصلت:21 102- اللهم صل علی محمد وآل محمد
  • حسین صفرزاده
۳۱
تیر
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. جلسه چهل ویکم تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری16/11/1389شنبه1ربیع الاول
  4. الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (65)
  5. عالم آخرت عالم حیوان است به قول قرآن، درسوره عنکبوت قبلا خواندیم که می فرمایند: وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُون97
  6. ای کاش می دانستید که روز قیامت همه چیزش حیات دارد،همین طوری که ما الآن زنده ایم وحیات داریم، درروزقیامت خودمان زنده ایم، اعضاء بدنمان، دست وپایمان هم می تواند حرف بزند،
  7. دربهشت نه فقط حورالعین وملائکه می توانند با هم حرف بزنند بلکه درحتان ، آب، نهرها ، قصرها وکاخها همه همه حالت حیوان است با انسان حرف می زنند،
  8. لذا پناه برخدا آنرا ما نبیتیم ، جهنم هم چنین است حرف می زند، همه نغمتها درجهنم حرف می زند من جمله آتش جهنم ،
  9. نه فقط موکل جهنم حرف می زند وسرزنش می کند، آتش جهنم هم آن جهنمی ها را سرزنش می کند،
  10. بعضی اوقات لجاجت ها می کند، می گوید خدا یا تو می خواهی مرا جهنم ببری این قاضی ها بیخود تشخیص دادند، اینها دروغ است ،
  11. اینها پرونده سازی است همه چیزرا زیر پلش می زند، آن وقت وقتی چنین شد 
  12. دیگه شاهد ها ازخود انسان پیدا می شوند، دیگه نمی تواند حرف بزند، که در اینجا می فرماید: الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ .. بدهانش مهر می زنیم ، آن وقت دستش، پایش، همه اعضاء وجوارحش شهادت می دهند علیه او، وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (65) ،
  13. اینجا می فرماید: زبانش بریده می شود، ودست وپا هماش شهادت می دهند به آنچه که دردنیا کرده، درآیه دیگرمی فرماید همه اعضاء وجوارحش من جمله  پوست بدنش شهادت می دهد،
  14. این حول زده می شود، بنا می کند پا ودست وپوست بدن را سرزنش بکند،وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا 98
  15. آنها جواب می دهند که خدا می گوید یگو ماهم می گوئیم، أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ 99 خداما را به نطق درآورده علیه تو شهادت بدهیم،
  16. دیگرآن وقت پرونده تشکیل می شود اینکه جهنمی است، مردم دردنیا دوقسمند، یک قسم آدمهای لجوج زیربار نرو، هرچه می گویند فایده ندار، درروز قیامت هم لجاجتشان گل می کند آنجاهم لجاجت می کنند،
  17. شایدهم نخواهد لجاجت بکند، اما همان طورکه دردنیا لجوج وعنود، بد جنس بارآمده آنجا بنا می کند با پرونده سازان وملکهای مقرب خدا،
  18. بلکه با خود خدا بنا می کند به لجبازی، یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمیعاً فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ100
  19. دیگه کم کم بنا می کندبا خود خدا هم لجاجت کند ، خدا بیخود مراجهنم می بری، خدا من آدم خوبی هستم این یک دسته،
  20. یک دسته دیگرگناه می کنند، اما آدمهای باعاطفه هستند، می داندکه گناه دارد، ودرگناهش عنود ولجوج وگناه را گردن کسی بگذارد نیست، یک آدمی استکه روبه راه سربراه اما گناه می کند،
  21. اینها ازآنها ئی هستند که درروز قیامت اقراربه گناه می کنند، حتی از خدا می خواهند که به دنیا برگردند وآدمهای خوبی بشوند که خطاب می شود که برگشتی در کارنیست، «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً»،
  22. اگربرگردید همین بد جنسی که هستیند هستید، این حرفها واقراربه گناه موجب می شود که مورد شفاعت واقع بشوند، مورد عف خدا واقع بشوند، مورد تخفیف پروده واقع بشوند،
  23. همین که حساب وکتابش به آسانی بشود، واینها رستگار، شفاعت اهل البیت باشد، التماس خودش باشد، راستی التماس خودش باشه،
  24. واگرشیعه باشند ودرجهنم باشند بلاخره درجهنم ماندنی نیستند، واگربشود جهنمشان نبرد خدا حتما خدا جهنمشان نمی برد،
  25. حالا چیزیکه من سفارش می کنم بشما درزندگی تون لجوج نباشید،
  26. کم هم پیدا می شود، غالبا مردم لجبازند، می خواند حرف خودش را به کرسی بنشاند، حتی دیدیم زن راجع به شوهر، شوهر را جع به زن، دعوا دارند واسمش را می گذارند جدال،
  27. گناهش در سر حد کفر است، روایت ها خیلی داغ دراین رابطه ، که اگرانسان لجوج باشد،
  28. بخواهد حرفش را خودش را به کرسی برنشاند، این در روز قیامت هم همین است می خواهد لجبازباشد،
  29. بعضی اوقات هم لجوج نیست، معاند نیست، حرف خودش را می زند وساکت می ماند، همه مان درزندگی مان چنین باشیم
  30. مخصوصا زن راجع به شوهر، شوهر را جع به زن، بچه ها راجع به پدر ومادر،پدرومادرراجع به بچه ها، لجاجت ومن من، حرف خودش را به کرسی نشاندن، خیلی بد است،
  31. دردنیا موجب می شودکه محبت از بین برود، دردنیا موجب می شود که منفور درجامعه باشد، دیگردرآخرت هم که سکه دورواست، منفورپیش خدا است پیش ملائکه،پیش اهل البیت علیهم السلام،
  32. بحث امروزمان دوسه مطلب خوبی داشت، ازهمه تون تقاضا دارم به این دو سه مطلب اهمیت بدهید،
  33. خدایا به حق این قرآن واهل البیت علیهم السلام، بحق این قرآن وحرفهای زیبا،
  34. بحق اهل البیت علیهم السلام وآن روایات پراز معنی وزیبا، توفیق  انعطاف درهمه امرها عنا یت بفرما
  35. خدایا توفیق زیرباررفتن حق وحقیقت،مخصوصا به زن وشوهرها مخصوصا به بچه ها، به همه ما عنایت بفرما، دشمنان اسلام همه نابود بفرما،
  36. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاتة ، وعجل فی فرجه مولی ناصاحب الزمان.
  37. 97-وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (64العمکبوت)
  38. 98- وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون آیه 21فصلت- ،
  39. 99- وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (فصلت21)
  40. 100- یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمیعاً فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ ( المجادله18)
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۳۱
تیر

                 بسم الله الرحمن الرحیم

                 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. جلسه چهلم تفسیرسوره یس:حضرت استاد آیت الله مظاهری14/11/1389پنجشنبه29صفر.
  2. الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (65)
  3. درروزقیامت مهر بردهانها گذاشته می شود نمیگذارند حرف بزنیم، ولذا اعضاء ودست وپا شهادت می دهند، وگفته اند از باب مثال است،
  4. والا در جای دیگر قرآن می فرمایند: همه اعضاء وجوارحش ، چشمش، گوشش ، دست وپایش، حتی همه همه شهادت می دهند علیه جسم، حتی پوست بدندش ، که ناراحت می شود به اینها می گوید شما چشم منید، گوش منید، پوست منید، چرا علیه من شهادت می دهید؟
  5. جواب می دهند که أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ 96 خدامی گوید بگین ما می گویم، آنجا ناحق نیست هرچه هست شهادت حق است، دردنیابود که حق وباطل با هم مخلوط بود، این جا حق است،
  6. لذا درجای دیگرمی فرمایند: که زمین وزمان هم شهادت می دهند،  به عبارت دیگرآن آدمهای بد وقتی وقتی می آیند صف محشرهمه با او بدند چرا؟ برای اینکه آنها حقند، واین ناحق است،
  7. زمین وزمان واعضاء جوارح خودش علیه جسم شهادت می دهند، ودراین جا می فرمایدکه دست وپا تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ ، شهادت چی می دهند؟ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ ،
  8. آن دست می گوید که ظلم کردی، آن پا می گوید که روی به گناه رفتی، چشم می گوید که به نامحرم نگاه کردی،  زبان می گوید عیبت کردی، گوش می گوید موسیقی شهوت انگیز شنیدی،
  9. رسوائی عجیبی است، چیزی که باید به اش توجه کنیم، گفت شما بدی هاراگفتی خوبی ها را هم بگو، افرادخوب مثل شما که می آیند صف محشر،
  10. قرآن می گوید با یک وقارخاص، بایک نورانیت خاص، به اندازه ای که می گویند این انسان کامل است، به ما گویند، «هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ‏» نگاه به من بکنبید ببینید که چه قدرکاملم ، دردنیا خودم رادردنیا ساختم، حالا اینجا نمایان شده،
  11. که درجای دیگرمی  گوید: سرتا پا نور، دریک سوره ای که سابقا خواندیم، اینها دارند می روند به بهشت ازنورخودشان استفاده می کنند،
  12. درروز قیامت نوری جائی نیست، خورشیدی نیست، منظومه شمسی نیست، این منظومه شمسی به طورکلی نابود می شود،
  13. لذا اصلا نمی داند معاد کجاست، کجا را خدا تهیه می کند برای اینکه همه مردم اززمان حضرت آدم تا روزقیامت بتوانند یک جا جمع بشوند نمی دانند کجاست، لذا تاریک است، آنهائی که دراین دنیا نور کسب کرده اند، مثل رابطه با خدا داشتند، نمازداشتند، ذکر و ورد داشتند، یکی رابطه بامردم داشتند،
  14. احسان داشتند، کمک داشتن، خدمت داشتند، اینها نوری می شود، حتی درروایات می خوانیم که وضو بگیرید، دائم الوضو،اینکه این اعضاء وضو درروز قیامت نور می شود هم برای خود هم برای دیگران،
  15. اینها دارند می روند بهشت آن جهنمی ها حتی خویشانش می گویند آی مارا هم راه بدهید صبرکنید ما هم بهتان برسیم ازنورشما استفاده کنیم ، پدردارد می رود بهشت، بچه هاش
  16. می گویند: آی مارا هم راه بیندازصبر بکنید مابتان برسیم، ازنورشما استفاده بکنیم،
  17. اینها خودشان می گویند باید برگردی می کند، توی دنیا آنجا نور برای خودتان کسب بکنید، والا با نور ما بخواهید استفاده بکنید نمی شود،
  18. کل انسان مرحون به اعمال خودش است،هرکه هرچه کاشته ، کاشته است، دردنیا برداشت می کند، لذا آنها می روند بهشتشان، واینهادرتاریکی می مانند،
  19. یکی ازمصائب تزرگ جهنم این است که تاریک است می ریزند روی هم ، جهنم حُرم دارد دود دار، اما نور ندارد،
  20. مثل آتش دنبا نیست که نورداشته باشد وهم حُرم داشته باشد وهم سوزندگی، درآنجا دود و حُرمش هست نورش نیست، دربهشت، نوربهشت ازکجاست؟
  21. ازآیات فهمیده می شود که نور بهشت را خودمان کسب کردیم ، همان طور که دربهشت آن کاخها وآن قصرها وآبها وحورالعینها وهمه همه را خودمان تهیه کردیم،نوربهشت هم خودمان تهیه کردیم،
  22. دیگه لامپ هاش را خودمان کشیدیم ،هرچه دراین دنیا کسب وکارش بیشتر، درآن جا منزل ودستگاهش طولانی تر، اما یک چیزمسلم درشیعه است ،
  23. که ازروایات اهل البیت گرفته اند واین را هم نمی توانیم معنی کنیم اما می دانیم این جورهاست،حصوصیات بهشت وجهنم را هیچ کس نمی تواند بفهمد،باید برودببیند،
  24. ما یک دورنمائی ازبهشت وجهنم داریم، درروایات داریم که نوربهشت ازنوروجود فاطمه الزهرا سلام الله علیها ست، اللهم صل علی محمدوآل محمد، ومنافات هم ندارد که نورزهراء بهشت را منور کند، نوراهل البیت بهشت را منور کند،
  25. مخصوصاامام حسین همان طوری که دنیا را به وجود خودش منورکرده ، تشیع را منور کرد، همان طور هم بهشت را به نورخودش منور کند، نورزهراء برای شیعه بهشت را منور بکند،
  26. حضرت زهراء منوراست وخودشان هم که کار کردند ونور درست کردند آنها هم ازنورشان استفاده بکنند،
  27. همه انوار باشد، نور14معصوم باشد، انوارحضرت زهراء باشد، انوارآن اعمالی که انجام داده اتد باشد، دربعضی روایت داریم که روحانیت ، مراجع آنها نور دارند دیگران از نورشان استفاده می کنند،
  28. همان طوری که دراینجا مفیدند برای مردم درآنجا هم بواسطه نورشان مفیدند برای مردم ، اینها منافات هم ندارد همه انوارهم می شود باشد،
  29. بلاخره همان طوری که اعضاء وجوارح بد ها علیه شان شهادت می دهند، اعضاء وجوارح خوبها هم له شان شهادت می دهند،
  30. حتی زمین وزمان ، در روایات می خوانیم یک جا نماز نخوانید برای اینکه روز قیامت شهادت بدهد له شما، زمان ، قبل نماز صبح شهادت می دهد،
  31. اینها چه جوری است، نماز صبح این آقا ، نماز شب خوانده ، به مسجد می آید صبح ، این مسجد شهادت می دهد که در این مکان صبح نماز خواندیم،
  32. اسم زهراء آوردیم وبلاخره همه اعضاء وجوارح ما شهادت می دهد برای آدمهای خوبها شاهد درخشنده نورانی همه زمین وزمان، همه اعضاء وجوارح نکبت برای آدمهای بدها،
  33. اینجا زیباست از زیبائی خودش سوء استفاده کرده، قرآن می فرماید درروز قیامت به اندازه ای زشت است که همه از او فرار می کنند،
  34. یک روایت هست من ندیدم ، دراخبار صدالمتالهین است،می گوید این آدمهای زیبا که زیبائی شان راصرف بدی کردند، وبلاخره با زیبائی شان مردم را گمراه کردند، این درروزقیامت مهشور می شود ازهرمیمونی ازهرخوکی زشت تر ،
  35. به اندازه ای زشت است که همه ازش فرارمی کنند، اینجا مردم را جذب می کند، آنجا مردم ازش فرار می کنند،
  36. وبلاخره روز بروزحق ها روز بروز جلوهای عبادات، روزبروز جلوهای بدیها، دیگه به همین اندازه از روز قیامت سرمان می شود ،
  37. ان شاالله شماها درروز قیامت مثل ماه شب 14 اگرپیرید جوان می شوید،اگربدگلید زیبا، اگرصفت رزیله دارید صفت رزیله تان ازبین رفته، یک انسان کامل می آیید صف محشر
  38. افتخارمی کنید به دیگران هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ96 بیایید ببینید چه انسانی کاملی هستم ، بیایید ببینید چه انسانی زیبائی هستم ،خوشابه حال آنها،
  39. ان شاالله شمایید خوشابه حال شما، خدایا بحق این قرآن وعظمتش خدایابه حق این قرآن واهل البیت علیه السلام
  40. خدایا توجه به این آیات خوبت به این آیات زیبا یت به همه مان مخصوصا به جوانانمان عنایت بفرما
  41. خدا یا یک حال توجهی، یک حال تنبهی، به همه ما مخصوصا جوانان ماعنایت بفرما، دشمنان اسلام همه نابود بفرما، والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاتة ، وعجل فی فرجه مولی ناصاحب الزمان.
  42. 96- وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون فصلت:21

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۳۱
تیر

                             بسم الله الرحمن الرحیم

                          اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. ترور شخصیت «بِأَیِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ»2
  2. آنان تلاش می کردند با اتهام جادوگری و جنون، انبیاء را از صحنه هدایت گری جامعه خارج نمایند تا بقای قدرت و شوکت خود را، که ریشه در جهل و نادانی بشر داشت، تضمین نمایند.
  3. همچنین معاویه هنگام به قدرت رسیدن تبلیغات منفی زیادی علیه حضرت علی(علیه السلام) کرد. هم خودش آن حضرت را بر منابر لعن کرد و هم دستور داد والیانش در اقصی نقاط سرزمین های اسلامی آن روز، آن حضرت را در منابر جمعه و جماعات لعن کنند.
  4. علاوه بر آن بسیاری از فریب خوردگان را وا داشت تا علیه حضرت علی(علیه السلام) دست به جعل حدیث بزنند و ساحت مقدس ایشان را با اتهاماتی واهی مخدوش سازند.(2) طبیعی است چنین تبلیغات مسمومی که به مدت ده ها سال از سوی دستگاه های تبلیغاتی حکومت های اموی و مروانی علیه آن حضرت انجام گرفت،
  5. اثر فراوانی در بدبینی بسیاری از نسل های برآمده و رشد یافته در آن فضای مسموم را در پی داشت و یکی از مصادق «ترورشخصیت  شخصیت» در تاریخ است.
5-
  1. حرمت و آبروی انسان از دید اسلام موضوع حفظ اعتبار و احترام انسان ها به عنوان اعضای جامعه اسلامی، امری است که بسیار مورد توجه آموزه های دین مبین اسلام است.
  2. برای مثال در آیات 11 و 12 سوره حجرات آمده است: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ
  3. وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ
  4. وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ
  5. وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ *
  6. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ»؛
  7. (اى کسانى که ایمان آورده اید! نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانى زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند؛
  8. و یکدیگر را مورد طعن و عیب جویى قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسى پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند ظالم و ستمگرند*
  9. اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است
  10. و هرگز [در کار دیگران] تجسس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! [به یقین] همه شما از این امر کراهت دارید؛
  11. تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است).
  12. در این آیات دستورهای شش گانه ای در نهی از ارتکاب چند عنوان از مهم ترین رذائل اخلاقی ذکر شده
  13. که هر گاه به طور کامل در جامعه ای پیاده شود آبرو و حیثیت افراد جامعه از هر نظر بیمه مى گردد.
  14. نه کسى مى تواند به عنوان خود برتربینى دیگران را وسیله تفریح و سخریه قرار دهد
  15. و نه مى تواند زبان به عیب جویى این و آن بگشاید
  16. و نه با القاب زشت‏، حرمت و شخصیت افراد را در هم بشکند
  17. و نه حق دارد حتى گمان بد ببرد
  18. و نه در زندگى خصوصى افراد به جستجو پردازد
  19. و نه عیب پنهانى آنها را براى دیگران فاش کند.
  20. به تعبیر دیگر انسان چهار سرمایه دارد که همه آنها باید در دژهاى این قانون قرار گیرد و محفوظ باشد: جان، مال، ناموس و آبرو.
  21. آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) به ما می آموزد که آبرو و حیثیت افراد همچون مال و جان آنها است بلکه از بعضى جهات مهمتر است!
  22. اسلام مى خواهد در جامعه اسلامى امنیت کامل حکم فرما باشد یعنی نه تنها مردم در عمل و با دست به یکدیگر هجوم نکنند
  23. بلکه از نظر زبان مردم و از آن بالاتر از نظر اندیشه و فکر آنان نیز در امان باشند و هر کس احساس کند که دیگرى حتى در منطقه افکار خود تیرهاى تهمت را به سوى او نشانه گیرى نمى کند.(3)
  24. پیغمبر گرامى اسلام(صلی الله علیه وآله) نیز در حدیثى مى فرماید: «کُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ دَمُهُ وَ مَالُهُ وَ عِرْضُه‏»(4)؛ (خون و مال و آبروى هر مسلمانی بر مسلمان دیگر حرام است).
    این توضیحات جایگاه رفیع آبرو و حرمت انسان را در آموزه های اسلامی نشان می دهد.
30-
  1. اسلام و ترورشخصیت اسلام این شیوه حذف و ترورشخصیت  را بسیار مذموم و ناپسند می داند؛
  2. زیرا مخرب و ویران کننده حیات موفق ترین افراد جامعه می باشد و سبب تنزل روحیه افراد کارآمد و تشدید تضادهای گروهی می شود.
  3. این دین مبین در راستای مقابله با این پدیده توصیه های فراوانی دارد؛ از جمله اینکه با ابزارهای مورد استفاده در آن به مبارزه برخواسته است؛ مانند:
  4. 1-  نهی اسلام از معصیتی به نام «تهمت»: تهمت زدن به بى گناه از زشت ترین کارهایى است که اسلام آن را به شدت محکوم ساخته است. خداوند در آیه 112 سوره نساء می فرماید: «وَ مَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِینا»؛ (و کسى که خطا یا گناهى مرتکب شود سپس بیگناهى را متهم سازد بار بهتان و گناه آشکارى بر دوش گرفته است).
  5. این آیه و روایت متعددی که در باره این موضوع وارد شده نظر اسلام را در این زمینه روشن می ‏سازد.
  6. امام صادق(علیه السلام) در باره این گناه بزرگ می فرماید: «فَإِذَا اتَّهَمَهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاء»(5)؛ ( کسى که برادر مسلمانش را متهم کند ایمان در قلب او ذوب مى شود همانند ذوب شدن نمک در آب). در حقیقت بهتان و تهمت، بدترین انواع دروغ و کذب است زیرا هم مفاسد عظیم کذب را دارد و هم زیان هاى غیبت و هم بدترین نوع ظلم و ستم است
  7. و لذا از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِیهِ مَا لَیْسَ فِیهِ أَقَامَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى یَخْرُجَ مِمَّا قَالَهُ فِیهِ»(6)؛ (کسى که به مرد یا زن با ایمان تهمت بزند و یا در باره او چیزى بگوید که در او نیست، خداوند در روز قیامت او را بر تلى از آتش قرار مى دهد تا از مسئولیت آنچه گفته است در آید).
  8. در حقیقت رواج این کار ناجوانمردانه در یک محیط، سبب به هم ریختن نظام و عدالت اجتماعى و آلوده شدن حق به باطل و گرفتار شدن بى‏گناه و تبرئه گنهکار و از میان رفتن اعتماد عمومى مى شود.
  9. 2- توبیخ مسخره کنندگان: خداوند در آیه 11 سوره حجرات می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ»؛ (اى کسانى که ایمان آورده ‏اید! نباید گروهى از شما گروه دیگر را مسخره کنند).
  10. 3. تحریم عیب جویی: خداوند در آیه 11 سوره حجرات «وَ لَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ»؛ (یکدیگر را مورد طعن و عیب‏ جوئى قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید)
  11. 4. ممنوعیت سخن چینی: امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «شِرَارُکُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِبَ»(7)؛ (بدترین افراد آنهایی هستند که به سخن چینی می کنند و در میان دوستان جدایی می افکنند و در جستجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامن اند).
  12. 5. تحریم غیبت، بدبینی و بد گمانی: این اخلاقیات از جمله مهم ترین روش های تخریب وجهه افراد و گروهها می باشد. قرآن در آیه 12 سوره حجرات در این رابطه می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ»؛ (ای کسانی که ایمان آوردید؛ از بسیاری از گمان ها بپرهیزید،
  13. چرا که بعضی از گمان ها گناه است؛ و [هرگز در کار دیگران] تجسس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند). خداوند در این آیه قرآن با ممنوع دانستن گمان های ناپسند، تجسس و غیبت در زندگی و رفتار دیگران، سدی محکم در برابر ترورشخصیت  ایجاد نموده است. در واقع اسلام با تحریم این گونه اقدامات، آثار آنها را ممنوع و حرام می داند. چرا که وقتی تجسس و غیبت حرام گردید، دیگر بوسیله غیبت نمی توان شخصیت افراد را لگدکوب نمود.
  14. 6. پرهیز جامعه مؤمنین از اعتماد به سخنان افراد فاسق: در آموزه های اسلامی برای «پیشگیری از رواج شایعات»، از مسلمانان شده خواسته است که سخن چنین افرادی را نپذیرند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ»(8)؛ (ای کسانی که ایمان آورده‏ اید اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد درباره آن تحقیق کنید،
  15. مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید، و از کرده خود پشیمان شوید).
    نتیجه اینکه دین مبین اسلام از همه راههای ممکن تلاش دارد تا از هرگونه ترورشخصیت  شخصیتی جلوگیری به عمل آورد؛ از پیشگیری گرفته تا جلوگیری از انتشار شایعات در جامعه.
  16. 7- احکام جزایی باز دارنده: پیشگیری های فوق در کنار احکام مجازات اتهام های دروغین اخلاقی و افترائات اجتماعی و نشر اکاذیب، نشان از جایگاه حساس حرمت و آبروی شهروندان در جامعه اسلامی است.
  17. به طور مثال حد قذف (متهم ساختن فردی به جرم زنا و لواط) طبق نص صریح قرآن در آیه 4 سوره نور، هشتاد ضربه شلاق است: «وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛ (و کسانى که زنان پاکدامن را [به زنا] متهم مى کنند، سپس چهار شاهد [بر مدعاى خود] نمى آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید؛ و آنها همان فاسقانند).
  18. این آیه راه هر گونه ادعای بی پایه را سدّ کرده و اثر تبلیغاتی مدعیان دروغین را با نپذیرفتن شهادتشان خنثی می کند. در افترا به وسیله نشر اکاذیب، اعم از این که از طریق مزبور به نحوی از انحاء، ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شده باشد یا نه، قانون گذار
  19. علاوه بر این ‌که اعاده حیثیت شخص مورد افترا را در صورت امکان لازم دانسته، بلکه مرتکب را مستحق حبس تغزیری از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا 74 ضربه شناخته است (ماده 698 قانون مجازات اسلامی).
  20. پی نوشت:
  21. (1). حد قذف ترورشخصیت  شخص یا ترورشخصیت ، حسنی، علی اکبر، درس هایی از مکتب اسلام، خرداد 1359، سال 20، شماره 3، ص 56 تا 60.
  22. (2). حلیه الاولیاء، ابو نعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423هـ.ق، الطبعه الثانیه، ج 5، ص 356؛ الإنباء فی تاریخ الخلفاء، ابن العمرانی، محمدبن علی، قاهره، دارالآفاق العربیه، 1419هـ.ق الطبعه الاولی، ص 51؛ نهایة الأرب فی فنون الأدب، النویری، احمد بن عبدالوهاب، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1424هـ.ق، الطبعه الاولی، ج 21، ص 216؛ تاریخ الخلفاء، السیوطی، الحافظ جلال الدین، قاهره، دارالفجر للتراث، 1420هـ.ق، الطبعه الاولی، ص 194؛ العواصم والقواصم فی الذب عن سنة أبی القاسم، ابن الوزیر الیمانی، محمد ابن ابراهیم، بیروت، موسسه الرساله، 1415هـ.ق، الطبعه الثالثه، ج 2، ص 400؛ شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل،‏ قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404هـ.ق، ج 15، ص 256.
  23. (3). تفسیر نمونه‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1371هـ.ش، چاپ دهم، ج 22، ص 185 و 186.
  24. (4). مجموعة ورّام‏، ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى‏، قم، مکتبه فقیه‏، 1410هـ.ق، چاپ اول، ج 1، ص 115.
  25. (5). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1407هـ.ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 170.
  26. (6). بحارالأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، 1403هـ.ق، چاپ دوم، ج 72، ص 194.
  27. (7). الکافی، همان، ص 225.
  28. (8). سوره حجرات، آیه 6.
  29. تاریخ انتشار: « 1397/07/06 »
  30. کلیدواژگان : اسلام ترورشخصیت یسم شایعه دروغ غیبت قذف
  31.  ترورشخصیت  مسخره کردن سیاه نمایی ارهاب سخن چینی تهمت اکاذیب
  32. ترورشخصیت یست فتک تبلیغات منفی عیب جویی بد بینی بد گمانی استزاء آبروی انسان افتراء دروغ گویان حذف فیزیکی
  33. ترورشخصیت  شخصیت تسخیر افکار منفی بافی نشر اکاذیب حرمت انسان
  34. مطالب مرتبط رور شخصیت، تلاش برای لکه دار کردن شهرت یک فرد است. تضعیف اجتماعی
    این عمل شامل اشاعه موارد گمراه کننده و اغراق آمیز یا دست کاری در حقایق به جهت ارائه تصویر نادرست از فرد مورد هدف است. ترور شخصیت نوعی از افترا است که می تواند علاوه بر فرد، خانواده و اطرافیان او را نیز شامل شود.
  35. ترور شخصیت پیشینه ای تاریخی دارد و در طول تاریخ از آن به عنوان جایگزینی برای حذف فیزیکی افراد به کار گرفته شده است.
  36. در این روش افرادی که منافع فرد یا گروهی دیگر را به خطر انداخته اند، به قصد منزوی شدن و بدنام ساختن، توسط آنان مورد حمله قرار می گیرند.
  37.  یکی از مسائل مهمی که در روانشناسی کاربردی اهمیت دارد و افراد زیادی بدون اینکه خود افراد از این موضوع مطلع باشند مبتلا به آن هستند مبحث سوءاستفاده روانی است که همه ما گاهی به عنوان سوءاستفاده‌ کننده یا سوءاستفاده شونده در این چرخه ایفای نقش می‌کنیم.
  38. استاد دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان، بازاریابی عصبی، ترور شخصیتی و روابط بین همسران را از جمله مجاری دانست که در آن احتمال سوءاستفاده روانی می‌رود.
  39. وی گفت: هر نوع آزار روانشناختی که فرد در نتیجه آن دچار اضطراب و افسردگی شود و یک نفر قدرت‌طلب بر فردی ضعیف‌تر سلطه پیدا کند، سوءاستفاده روانی نام دارد.
  40. آقایی به ترور شخصیتی به عنوان مصادیقی از آسیب‌های روانی اشاره کرد و گفت: ترور شخصیتی رفتاری است که در زمانی که فرد نمی‌تواند از طریق روش متداول به خواسته‌اش برسد در مورد یک فرد برتر از خود اعمال می‌کند که این رفتارهای انتقادآمیز اعتماد به نفس فرد قربانی را به شدت پایین می‌آورد.
  41. وی به ویژگی‌های افراد که ترور شخصیت می‌کنند اشاره کرد و گفت: کمبود اعتماد به نفس، نیاز به اعمال قدرت برای جبران حقارت درونی، کمبود دانش و تخصص، احساس کمبود در بخشی از خصوصیات مانند ظاهر و هوش و استعداد از ویژگی‌های این افراد است.
  42. استاد دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان ادامه داد: سوءاستفاده روانی زمانی رخ می‌دهد که فردی سعی بر معتقد کردن فرد دیگر به وسیله اعتقادات درست یا نادرست خود دارد و فرد قربانی گاهی متوجه این سوءاستفاده نمی‌شوند.
  43. وی افزود: تمام این رفتارها بر توانمندی‌های فرد قربانی اثر می‌گذارد و در نهایت ناامیدی و بی‌پناهی را القا می‌کند و اثرات آن تا به حدی عمیق می‌شود که واقعا به این باور می‌رسد که آنچه دیگران می‌گویند، درست است.
  44. گفتیم سرمایه بزرگ انسان در زندگى حیثیت و آبرو و شخصیت‏ او است، و هر چیز آن را به خطر بیندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد، بلکه گاه ترور شخصیت‏ از ترور شخص مهمتر محسوب مى‏شود، و اینجا است که گاه گناه آن از قتل نفس نیز سنگین‏تر است. تفسیر نمونه
  45. در جامعه‏ى فاسد، یا شخصیّت‏ مردان خدا ترور مى‏شود (تکذیب)، یا شخص آنان (قتل). «فَرِیقاً کَذَّبُوا وَ فَرِیقاً یَقْتُلُونَ» تفسیر نمونه
  46. غیبت مؤمنان را نکنید که ترور شخصیت‏ آنهاست. چون ترور شخصیت‏ یعقوب (علیه السلام) از ناحیه بستگان و اطرافیانش‏ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ‏
  47. ترور شخصیت‏ پیامبر (ص)، از ترفندهاى کافران براى مبارزه با تعالیم اسلام و قرآن‏ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُون‏
  48. سرمایه بزرگ انسان در زندگى حیثیت و آبرو و شخصیت‏ اوست، و هر چیز آن را به خطر بیندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد، بلکه گاه ترور شخصیت‏ از ترور شخص مهمتر محسوب مى‏شود، و اینجا است که گاه گناه آن از قتل نفس نیز سنگین‏تر است. برگزیده تفسیر نمونه، ج‏4، ص: 507
  49. زبان فریب میدهد، حیله و مکر مینماید، غش میکند، تهمت میزند، دروغ میگوید، پشت هم اندازى به بازار میآورد، حق را باطل، و باطل را حق جلوه میدهد، ترور شخصیت‏ میکند، راه را براى منافق براى جنایات و ظلمش باز مینماید، هزاران سر را به باد میدهد، زمینه تلف شدن اموال را فراهم میسازد، به تحریف و تغییر حقایق و احکام بر میخیزد و ...چه شگفت انگیز است‏
  50. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۳۱
تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. ترور شخصیت «بِأَیِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ»1-
  2. با سؤال، وجدان‏ها را بیدار کنید. «بِأَیِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» یعنی چه؟
  3. ولایت پدر بر فرزند، شامل حق کشتن فرزند نمى‏شود. «بِأَیِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ»
  4. المَوؤدَةُ سُئِلَت بِأىّ‏ ذَنبٍ‏ قُتِلَت» چرا و به چه گناهى این اطفال کشته  اند.‏
  5. گریه نشانه عاطفه، عشق، سوز و معرفت است. چشمى که اشک ندارد، بگرید که چرا گریه ندارد، خداوند براى دختر کافرى که در زمان جاهلیت زنده به گور مى‏شد روضه خوانده و مى‏فرماید: «بِأىِ‏ ذَنْبِ‏ قُتِلَتْ» به چه گناهى کشته شد؟
  6. خانه خدا محل امن جانی وحیثیتی چو(مسجد الحرام) است که‏ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً آل عمران/ 97وَ إِذَا الْمَوْودَةُ سُئِلَتْ بِأَیِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ‏ تکویر/ 9- 8.
  7. اجرای عدالت وحمایت از عدالت در خانه خدا تاکید مضاعف شده وعدالت آن مقبوح است به تمام ابعاد انسان توجه شده است.وَ بِأَیِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ‏ تکویر/ 8-  9
  8. کشتن شخصیت فرد بلاتر از قتل نفس است برایش برایش عزاداری بپا کرد وبرایش فاتحه وهفته در گدشت  وچله سال گرفت  بِأَیِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ‏ تکویر/ 9
  9. امام جماعت باید شهامت داشته باشد : اگر شهامت‏ نباشد آدم خودش و جامعه و عمر و جوانى‏اش را حرام مى‏کند، «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ بِأَىِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» (تکویر/ 9- 8) «مَوْؤُدَه»
  10. اگر خبری را نمیدانی بخش نکن . از علامه طباطبایى صاحب تفسیر المیزان سؤالى پرسیدند، ایشان فرمود اگر بگویم نمى‏دانم اشکالى ندارد و آنها گفتند: نه، سپس ایشان فرمود پس نمى‏دانم. چون برخى نمى‏دانند ولى آنچنان سمبل مى‏کنند و مى‏گویند اقوال بسیارى در این زمینه هست‏. ِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ بِأَىِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» (تکویر/ 9- 8)
  11. کشتن شخصیت کانه زنده به گور کردن آن فرد است قیامت از زنده به گورها سوال مى‏شود «بِأَىِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» (تکویر/ 9) به چه گناهى کشته شدید.
  12. گفت آقا مؤمن نیست! آقای خوبی نیست !. جواب کفار جاهلى که دخترانشان را زنده بگور مى‏کردند، هم خودشان کافر بودند و هم دخترانشان. بچه کافر بودند. بچه کافر هم خونش محترم است. مسلمان نیست، انسان که هست. «بِأَىِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» (تکویر/ 9)
  13. آقا ی کافر را هم حق نداری  شخصیت او را خدشه دار کنی واورا از جامعه ترد کنی حذف شخصیت بیشتر از کشتن اوست «بِأَىِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» (تکویر/ 9)
  14. ترورشخصیت شخصیت
  15. اگر طرف مورد داشت چرا لفتش دادای درطول هفت سال ..گفتی اگر این جور .... اگر آن جور ... اگر این شد .... اگر آن شد ... «بِأَىِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» (تکویر/ 9)
  16. بچه کوچولو دختر را چرا کشتید؟ چه برسد به فرد هفتاد ساله که عمری با آبرو و حیثیت در جامعه بوده  سلب شخصیت شود.چرا ؟ ..‏ «بِأَىِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» (تکویر/ 9)
  17. گویند هیچى نگوییم؟ نباید فریاد زد!. «لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنْ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» (نساء/ 148) خداوند دوست ندارد حرف بد مردم علنى شود مگر مظلوم، آیا کشتن شخصیت کشتن مظلوم نیست «بِأَىِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» (تکویر/ 9)
  18. خدا دارد راجع به مظلومیت یک دختر بچه کافر، روضه مى‏خواند! دختر مشرک بود، ولى چون مظلوم بود، خدا براى مظلوم روضه مى‏خواند. ولو آن مظلوم مسلمان نباشد. این خیلى مهم است‏ پس در تررشخصیت که بد از کشتن است باید چه روضه ای خوان ..«بِأَىِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» (تکویر/ 9)
  19. ترورشخصیت  شخصیت، تلاش برای لکه دار کردن شهرت یک فرد است.
  20. این عمل شامل اشاعه موارد گمراه‌کننده و اغراق‌آمیز یا دست کاری در حقایق به جهت ارائه تصویر نادرست از فرد مورد هدف است. «بِأَىِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» (تکویر/ 9)
  21. ترورشخصیت  شخصیت نوعی از افترا است که می‌تواند علاوه بر فرد، خانواده و اطرافیان او را نیز شامل شود.
  22. ترورشخصیت  شخصیت پیشینه‌ای تاریخی دارد و در طول تاریخ از آن به عنوان جایگزینی برای حذف فیزیکی افراد به کار گرفته شده‌است. یعنی مرده «بِأَىِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» (تکویر/ 9)
  23. در این روش افرادی که منافع فرد یا گروهی دیگر را به خطر انداخته‌اند، به قصد منزوی شدن و بد نام ساختن، توسط آنان مورد حمله قرار می‌گیرند. «بِأَىِ‏ ذَنْبٍ‏ قُتِلَتْ» (تکویر/ 9)
  24. ترورشخصیت  شخصیت از منظر اسلام؟
  25. پرسش : اسلام چه نگاهی به «ترورشخصیت  شخصیّت»، و چه برنامه هایی برای مقابله با آن دارد؟ پاسخ اجمالی:
  26. حرمت انسان ها به عنوان اعضای جامعه، امری است که بسیار مورد توجه آموزه های دین مبین اسلام است. برای مثال در آیات 11 و 12 سوره حجرات دستورهای شش گانه ای در نهی از ارتکاب چند عنوان از مهم ترین رذائل اخلاقی ذکر شده که هر گاه به طور کامل در جامعه ای پیاده شود آبرو و حیثیت افراد جامعه از هر نظر بیمه مى گردد.
  27. روایات معصومین نیز به ما می آموزد که آبرو و حیثیت افراد همچون مال و جان آنها است، بلکه از بعضى جهات مهمتر است!
  28. پیغمبر گرامى اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم ) مى فرماید: «خون و مال و آبروى هر مسلمانی بر مسلمان دیگر حرام است». بر این اساس اسلام «ترورشخصیت » را بسیار مذموم و ناپسند می داند.
  29. این دین مبین در راستای مقابله با این پدیده شوم، توصیه های فراوانی دارد: از جمله اینکه از «تهمت»، «مسخره کردن دیگران»، «عیب جویی»، «سخن چینی»، «غیبت»، بدبینی و «بد گمانی»، نهی و عاملان این اعمال را به شدت مورد مؤاخذه و تهدید به جزای سخت اخروی کرده است.
  30. از طرفی به همه افراد جامعه دستور داده تا از اعتماد به سخنان افراد «فاسق» اجتناب کنند تا با ترویج «شایعه» و دروغ مبارزه شود. در نهایت با «تشریع احکام قانونی سخت» با ترورشخصیت یست های شخصیّت برخورد شدید می کند.
  31. نتیجه اینکه دین مبین اسلام از همه راههای ممکن تلاش دارد تا از هرگونه ترورشخصیت و انتشار شایعات در جامعه جلوگیری به عمل آورد و در کنار این پیشگیری ها با مجازات دروغ گویان، اهل افتراء و ناشران اکاذیب، از حرمت و آبروی شهروندان پاسداری کند.
  32. پاسخ تفصیلی:
  33. ترورشخصیت: اسلام این شیوه حذف و ترور را بسیار مذموم و ناپسند می داند؛ زیرا مخرب و ویران کننده حیات موفق ترین افراد جامعه می باشد و سبب تنزل روحیه افراد کارآمد و تشدید تضادهای گروهی می شود.  
  34. شخصیت ترورشخصیت  به دو شاخه حذف فیزیکی و ترورشخصیت  شخصیت تقسیم می شود. حذف فیزیکی همان کشتن پنهانی و غافل گیرانه افراد است و شاخه دیگر ترورشخصیت ، ترورشخصیت  است که در طول تاریخ از آن به عنوان جایگزینی برای حذف فیزیکی افراد استفاده شده است.
  35. ترورشخصیت یست ها در ترورشخصیت بوسیله تبلیغات منفی علیه فرد یا افرادی، به تسخیر افکار و تغییر نگرش در مخاطبان خود پرداخته و با منفی بافی، سیاه نمایی و بزرگ نماییِ نقاط تاریک زندگی فرد، نقاط ضعف او را آشکار ساخته و اعتماد عمومی را به او خدشه دار و یا سلب می کردند.
  36. در واقع ترورشخصیت یعنی اتهام بستن و شایع کردن جرمی در حق کسی، بدون آن که جرم وی اثبات شود و یا اینکه حتی جرمی واقع شده باشد. این کار به منزله نابود کردن فرد و کشتن شخصیت اوست و کمتر از ترورشخصیت  فیزیکی نیست.(1)
  37. در طول تاریخ، ترورشخصیت ابزار کارآمدی برای حذف افراد و گروه ها از صحنه اجتماع بوده است.
  38. ترورشخصیت یست ها برای این کار از ابزارهای گوناگونی استفاده می کردند، نظیر تهمت، غیبت، دروغ، شایعه پراکنی، افترا، ایجاد بدبینی، سیاه نمایی و ... . در واقع ترورشخصیت یست های شخصیت، با تهمت و افترا به افراد و گروه های جامعه، به بدنام کردن آنان می پردازند تا آن جا که فرد یا گروه، منزلت، نفوذ، قدرت و مقبولیت خود را از دست داده و در نهایت به انزوا کشیده شود.
  39. به عنوان مثال، با مطالعه زندگی تمام انبیاء الهی مشاهده می کنیم زمانی که مخالفان و دشمنان یکتاپرستی نمی توانستند در برابر معجزات پیامبران الهی(علیه السلام) پاسخی روشن و منطقی بیاورند، دست به ترورشخصیت آنها می زدند؛ آنان را مسخره می کردند و یا جادوگر و دیوانه می نامیدند.
  40. قرآن در این رابطه در آیه 11 سوره حجر می فرماید: «وَ مَا یَأْتِیهِمْ مِّنْ رَّسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ»؛ (هیچ پیامبرى به سراغ آنها نمى آمد مگر این که او را مسخره مى کردند).
  41.  آنان وقتی استهزاء را بی اثر یافتند، در مرحله بعد، پیامبران را دیوانه، مجنون، ساحر و یا شاعر نامیدند. در واقع ساحر و مجنون خواندن پیامبران الهی، تهمتی بود که مشرکان برای ترورشخصیت  شخصیت انبیاء و اولیای الهی به آنان نسبت می دادند.
  42. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده