- بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
کتاب چرا... أَ فَلا تَعْقِلُونَ نمیاندیشید ! ؟ یک چرا نمی اندیشید
- در قرآن کلمه تَعْلَمُون 64.. عقل 49.. تعقل.. لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون.أَ فَلا تَعْقِلُون.. ما لا تَعْلَمُون24.. تفکر17.. یَتَفَکَّرُون 11.. یتدبرون.. أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقرآن 2.. نَعْقِل1.. فَکَّر1.. مرتبه بکاررفته
- در تفسیر نور حجة الاسلام حاج آقا قرائتى کلمه فکر 6355.. تفکر 558 .. تعقل 206.. اندیشه 195.. تفکر و اندیشه 4.. مرتبه تمسک شده .
کتاب چرا... أَ فَلا تَعْقِلُونَ نمیاندیشید ! ؟
- نقش اهلبیت علیهم السلام در تفسیر قرآن را بررسى نمایید.
- قرآن «تبیاناً لکلّ شىء» است. روشنگر و بیانگر همه چیز است و چیزى که «تبیاناً لکلّ شى» باشد، تبیان خودش هم هست. لذا بهترین مفسّر قرآن ، خود قرآن است، سپس اهلبیت عصمت و طهارت سلام اللّه علیهم
- پیامبر در حدیث معروفى که بسیارى از علماى اهل سنّت نیز آن را نقل کردهاند مىفرماید: «انّى تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتى ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا و لن یفتقرقا حتى یردا علىّ الحوض» مفسر: بدون اهل بیت ما قرآن را نمیفهمیم که محکم، متشابه، مجمل و ... یعنی چه؟
- کتاب هدایت بدون امام کتاب تحیر است. امام قرآن ناطق ..درجنگ با خوارج فرمودند. اینها قرآن را به میان نیاوردهاند، جلد و کاغذ قرآن را سپر قرار دادهاند براى اینکه بعد باز علیه قرآن قیام کنند؛ اهمیت ندهید، من امام شما هستم، من قرآن ناطق شما هستم،
- پیامبر مىفرماید: لَنْ تَضِلّوا ما انْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما ابَداً تا وقتى که به ایندو بچسبید گمراه نمىشوید. پس، مسأله رجوع مطرح است و پیغمبر صلى الله علیه و آله عترت را عِدْل قرآن قرار داده است در رجوع کردن. خود پیغمبر هم فرمود قرآن ثَقَل اکبر است و عترت ثَقَل اصغر .. هر حدیثی از ما روایت شد بپرسید: این حرفى که تو مىزنى و این حدیثى که مىگویى از کجاى قرآن در آوردى؟ اگر ضد قرآن بود، حدیث ما را «فاضربوه على الجدار» به دیوار بزن.!
کتاب چرا... أَ فَلا تَعْقِلُونَ نمیاندیشید !؟
- شرایط آشنایى با قرآن کدام است؟
- فراگیری قرآن : آموزش ساده (مرحله اول تعلیم قرآن )، تجوید. (مرحله دوم تعلیم قرآن )، ترجمه و تفسیر (مرحله سوم)، علوم قرآن .حدیث: اجتماعی، اخلاقی، اعتقادی، علمی.عربی: قواعد عربی، مکالمه عربی، انشاء عربی.
- حقوق: حقوق متقابل والدین و فرزند، حقوق متقابل زن و شوهر، حقوق همسایه، حقوق خویشاوندی، حقوق مسلمان بر مسلمان، حقوق بشر، حقوق متفرقه.تربیت اسلام: وراثت، محیط خانه، محیط زندگی، محیط آموزش، آئین معاشرت و دوستی، شناخت کتب مفید و مضر.تعلیمات متفرقه: معنا و آثار دین در جامعه، اسلام و پیکار با بی سوادی، اسلام و مبارزه با خرافات، اسلام و لغو امتیازات کار و کوشش در اسلام، علم در اسلام، طب و بهداشت در اسلام، و ...در این فرمول، تعالیم اسلام به طور کلی به 12 رشته و هر رشته به چند ماده درسی تجزیه شده و جمعا 64 واحد درسی ملحوظ گردیده است که هر یک از این مواد درسی به طور فشرده و ساده و به روش آموزشی در سه سطح (ابتدایی، متوسطه، عالی) نوشته شود و به صورت کتابهای درسی که هر یک در چند جلسه معین و محدود و قابل تدریس باشد، در اختیار کلاسهای دینی و آموزگاران مذهبی قرار گیرد.که هرکدام از تعالیم این دروس شرایط خاص آشنایی خودش را درقرآن دارد.
- شناخت قرآن : شناخت قرآن براى هر فرد عالم به عنوان یک فرد عالم و براى هر فرد مؤمن به عنوان یک فرد مؤمن، امرى ضرورى و واجب است. اما براى یک عالم انسانشناس و جامعهشناس، شناخت قرآن ازآنجهت ضرورى است که این کتاب در تکوین سرنوشت جوامع اسلامى و بلکه در تکوین سرنوشت بشریت مؤثر بوده است. نگاهى به تاریخ این نکته را روشن مىکند که عملًا هیچ کتابى به اندازه قرآن بر جوامع بشرى و بر زندگى انسانها تأثیر نگذاشته است و به همین جهت است که قرآن خود به خود وارد حوزه بحث جامعهشناسى مىشود و جزو موضوعات مورد بررسى این علم قرار مىگیرد. معناى این سخن این است که بررسى و تحقیق پیرامون تاریخ جهان در این چهارده قرن عموماً و شناختن جوامع اسلامى خصوصاً، بدون شناخت قرآن میسر نیست. و اما ضرورى بودن
- شناخت قرآن براى یک مؤمن مسلمان ازآنجهت است که منبع اصلى و اساسى دین و ایمان و اندیشه یک مسلمان و آنچه که به زندگى او. اینکه این تأثیر در چه جهتى بوده؛ آیا مسیر تاریخ را در جهت سعادت و رفاه بشریت تغییر داده است و یا به سمت نقص و انحطاط، و آیا به سبب تأثیر این کتاب جهش و حرکت در تاریخ پدید آمد و خون تازه در رگهاى جوامع بشرى جارى شد و یا برعکس، موضوعى است که از حدود بحث فعلى ما خارج است. آنچه حرارت و معنى و حرمت و روح مىدهد قرآن است.
کتاب چرا... أَ فَلا تَعْقِلُونَ نمیاندیشید !؟
- دیدگاه دانشمندان غیرمسلمان در باره قرآن چیست؟ .
- دانشمندان و اندیشمندان بزرگ جھان در مورد قرآن و شخصیت پیامبر اسلام )ص( چھ می گویند؟)قسمت دوم ( ادواردگیبن:اوکھ بزرگترین مورخ انگلستان درقرن۱۸میلادی ونویسنده مشھورتاریخ سقوطامپراطوری روماست
درباره"قرآن "چنین مینویسد:ازاقیانوس اطلس تاکناررودگنگ درھندوستان"قرآن "نھ فقط قانون فقھی شناختھ شده است،بلکھ قانون اساسی شامل رویھ قضایی و نظامات مدنی و جزایی و حاوی قوانینی است کھ تمام عملیات و امور مالی بشر
را اداره میکند و ھمھ این امور کھ بھ موجب احکام ثابت و لایتغیری انجام میشود، ناشی از اراده خداست. بھ عبارت دیگر
"قرآن "دستورعمومی وقانون اساسی مسلمین ودستوری است شامل:مجموعھ قوانین دینی، اجتماعی، مدنی، نظامی، قضایی، جنایی، جزایی، و ھمچنین مجموعھ قوانین از تکالیف زندگی روزانھ تا تشریفات دینی؛ اعم از تزکیھ نفس تا حفظ بدن
و بھداشت و از حقوق عمومی تا حقوق فردی تا منافع عمومی و از اخلاقیات تا جنایات و از عذاب و مکافات این جھان تاعذاب و مکافات جھان آینده، ھمھ را در بردارد.)]۸([
پرفسورویلدورانت:مورخونویسنده آمریکایی۱۹۸۱ـ۱۸۸٥کھ میلیونھانفردرجھان آثاراورامطالعھ میکنند در
رابطھ باشخصیت بزرگ پیامبربزرگواراسلام چنین اظھارنظرمیکند:
اگربھمیزان اثراین مرد بزرگ در مردم بسنجیم باید بگوییم کھ حضرت محمداز بزرگترین بزرگان تاریخ انسانی است.
وی درصدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را کھ از فرط گرمای ھوا و خشکی صحرا بھ تاریکی توحش افتاده بودند، اوج
دھد، در این زمینھ توفیقی یافت کھ از توفیقات تمام مصلحان جھان بیشتر بود. کمتر کسی را جز او نمیتوان یافت کھ ھمھ
آرزوھای خود را در راه دین انجام داده باشد، زیرا بھ دین اعتقاد داشت. محمد۹از قبایل بت پرست و پراکنده در صحرا امتی
واحد بھ وجود آورد. برتر و بالاتر از دین یھود و دین مسیح و دین قدیم عربستان آیینی ساده و دین یروشن و نیرومند با
معنویاتی کھ اساس آن شجاعت قومی بود پدید آورد، کھ در طی یک نسل در یک صد معرکھ نظامی پیروز شد و در مدت یک
قرن یک امپراتوری عظیم و پھناور بھ وجود آورد و در روزگار ما نیروی مھمی است کھ بر یک نیمھ جھان نفوذ دارد.)]۹
کتاب چرا... أَ فَلا تَعْقِلُونَ نمیاندیشید !؟
.B مهجوریت قرآن در میان مسلمانان چه پیامدهایى دارد؟
- به نظرم رسید اقرار بعضى بزرگان را دربارهى مهجوریّت قرآن نقل کنم:
- الف) ملاصدرا قدس سره در مقدّمه تفسیر سوره واقعه مىگوید: بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسى هستم؛ ولى همین که کمى بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعى خالى دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبّر در قرآن و روایات محمّد و آلمحمّد علیهم السلام بروم. یقین کردم که کارم بىاساس بوده است؛ زیرا در طول عمرم به جاى نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبّر در قرآن کردم، درِ خانهى وحى را کوبیدم، درها باز شد و پردهها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من مىگویند:«سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین». «3
- ب) فیض کاشانى قدس سره مىگوید: کتابها و رسالهها نوشتم، تحقیقاتى کردم، ولى در هیچ یک از علوم دوایى براى دردم و آبى براى عطشم نیافتم، بر خود ترسیدم و به سوى خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمّق در قرآن و حدیث هدایت کرد. «4»
- ج) امام خمینى قدس سره در گفتارى از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تأسّف مىخورد و به حوزهها و دانشگاهها سفارش مىکند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه رشتهها، مقصد اعلى قرار دهند تا مبادا در آخر عمر برایّام جوانى تأسّف بخورند. «5»
کتاب چرا... أَ فَلا تَعْقِلُونَ نمیاندیشید !؟
.Cپژوهش و اندیشه تقوى محدودیت است یا مصونیت؟
- تقوا مصونیت است نه محدودیت. نظیر ساختن منزلی که مصونیت است نه محدودیت.
- انسان سر خود را با کلاه و پا را در کفش قرار میدهدو این مصونیت است نه محدودیت وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیْرٌ اعراف/ 26.
- محدودیت باارزش: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» تشکیل خانواده ارزش است، لباس محدودیت مىآورد. یعنى من که عمامه سرم است، در خیابان نمىتوانم بدوم. به خاطر اینکه باید مراعات جامعه را هم کرد، کارى سبک و خیلى وقتها مثلًا شما زمستان که لباس مىپوشى نمىتوانى بدوى. مثلًا شما که با کت و شلوار باشى نمىتوانى شنا بروى. لباس یک محدودیتهایى مىآورد، ولى نباید بگوییم که حالا که محدودیت مىآورد پس ما لباس نپوشیم. همسر هم محدودیت دارد، آدمى که همسر دارد، وظیفهاش این است که نان به خانه ببرد، گوشت به خانه ببرد، غذا ببرد، اول وقت در خانه باشد، پول آب بدهد، برق بدهد ... ازدواج محدودیت مىآورد، ولى این محدودیت ارزش دارد.
کتاب چرا... أَ فَلا تَعْقِلُونَ نمیاندیشید !؟
.D آثار و نشانههاى نفاق را بررسى کنید. آثار و نشانههاى نفاق
20 - سوگند دروغ، از نشانههاى نفاق در انسان منافق سوگندهایش دروغ است «اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّهً» (مجادله/ 16) سوگند دروغ مىخورد. مؤمن «یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ» صدایش را پیش مىکشند پائین مىآورد او نیش مىزند یعنى با ادبى …و با ادبى منافق بى ادب است و مؤمن با ادب است.
-21فریبکارى، ریاکارى و غفلت از یاد خدا، از نشانههاى نفاق است: «ان المنافقین یخادعون ... یراؤون ... و لایذکرون»؛
-22. آثار وپیامدهای نفاق 1. بی نوری اسْتَوْقَدَ ناراً بقره/ 17. (نام مجاهد، شعار فضل الله، یَدَک کشیدن چهرهها) ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ بقره/ 17. (برنامههایشان، نور ولایت عادل، نور شخصیتها)
-23. ظلمت تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ بقره/ 17. (ظلمات شرک و تفرقه و جهل و تضاد)
-24. کوری باطن صُمٌ بقره/ 18. (تحریم اخبار صدا) بُکْمٌ بقره/ 18. (اقرار نکردنها) عُمْیٌ بقره/. (تحریم سیما و دیدن عشق مردم به اسلام و امام (ره))
-25عاقبت به شرّی فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ بقره/ 18. (به دامن اسلام و خدا، به دامن امام و مردم) أَوْ کَصَیِّبٍ بقره/ 19. (رگبار نفرت و مرگ بر منافق و هجوم حزب الله) مِنَ السَّماءِ بقره/ 19. (از آسمان حقیقت، ولایت و فطرت) ظُلُماتٌ بقره/ 19.(خانه یتیمی، مستراح هواپیما، فرارهای شبانه، آوارگی و غربت) رَعْدٌ بقره/ 19. (نهیب مردم، اخبار افشاگرانه) بَرْقٌ بقره/ 19. (پیروزی امت، اقرارات همکارانشان) حَذَرَ الْمَوْتِ بقره/ 19. (صاعقه انقلاب، دستگیری و دلهره) کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ بقره/ 20. (امکانات ابرقدرتها برای آنان بود؟؟؟ تا اسلام آباد آمدند) وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا بقره/ 20.(در همان عملیات مرصاد ایستادند)
کتاب چرا... أَ فَلا تَعْقِلُونَ نمیاندیشید !؟
.Eآثارو نشانههاى نفاق را بررسى کنید. آثار و نشانههاى نفاق
-26در یک بررسى اجمالى از آیات قرآن در مىیابیم که نفاق، آثار و عوارض بدى در روح، روان، رفتار و کردار شخص منافق ایجاد مىکند که او را در دنیا و قیامت به عذاب گرفتار مىسازد. قرآن در وصف آنها مىفرماید:
-27* منافق : دچار فقدان شعور واقعى مىشوند. «لایشعرون» «2»، «هم السفهاء» «3»
-28* منافق : اندیشه و فهم نمىکنند. «لایفقهون» «4»، «لایعلمون» «5»
-29* منافق : دچار حیرت و سرگردانى مىشوند. «یعمهون» «6» «لایبصرون» «7»
-30* منافق : به سبب دروغهایى که مىبافند. «بما کانوا یکذبون» «8» در کفر پایدار مىشوند. «بما کانوا یکفرون» «9» و هدایت نمىیابند. «ماکانوا مهتدین» «10»
-31* منافق : چون اعتقاد قلبى صحیحى ندارند، وحشت واضطراب؛ «حذر الموت» «11» و عذابى دردناک دارند. «و لهم عذاب الیم» «12»
کتاب چرا... أَ فَلا تَعْقِلُونَ نمیاندیشید !؟
.Eچه عواملى باعث قساوت قلب مىشود؟
-32قساوت، مراحلى دارد. «کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً»
-33عوامل قساوت قلب: 1- رفیق بد 2- غذاى بد 3- شنیدن حرفهاى نامربوط ..
34- قساوت و سنگدلى، مرض روحى سختى است که به جهت لجاجتهاى پىدرپى، براى انسان پیدا مىشود. «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»
35- مشاهدهى آیات و الطاف الهى، در افراد لجوج به جاى تقویت ایمان، موجب قساوت قلب مىگردد. «قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»
36- گرفتن پول اضافى، بدون انجام کارى مفید و یا مشارکت در تولید، نوعى ظلم و اجحاف است که موجب پیدایش دشمنى و قساوت مىشود.
37- حرامخوارى، قساوت قلب مىآورد و زمینهساز گناهان دیگر است، اسلام آن را به شدّت منع کرده است. همانگونه که امام حسین در روز عاشورا خطاب به لشکر مخالف فرمود: «قد ملئت بطونکم من الحرام»
38- رباخوار، بسیار ناسپاس و گنهکار است. او با گرفتن ربا خود را ضامن مردم، زندگى خود را حرام، عباداتش را باطل، و حرص و طمع قساوت را بر خود حاکم مىگرداند. «کَفَّارٍ أَثِیمٍ»
39- قساوت و لجاجت در انسان، تا آنجا اوج مىگیرد که انبیاى بردبار را نیز مأیوس مىکند. «إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ»
40- دلیل عرضهى جهنّم بر کافران، عملکرد و قساوت خودشان در دنیاست. عَرَضْنا جَهَنَّمَ ... الَّذِینَ کانَتْ ...
41- نمونه گامهاى شیطان عبارت است از: دوستى با افراد فاسد، شرکت در مجالس آنان، ارتکاب گناهان کوچک، و پس از آن گناهان بزرگ و در نهایت قساوت قلب و بدعاقبتى و پایانى شوم. «کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»
42- قساوت بشر، حدّ و مرزى ندارد. (پیامبرکشى، قتل بستگان پیامبر و شبیخون زدن). «لَنُبَیِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ» اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم