پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

حسینُ منی و انا من حسینی

پردازش اربعین حسینی

در این صفحه مطالب گردآوری شده توسط حسین صفرزاده به اشتراک گذاشته می شود

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۶ مطلب در آذر ۱۴۰۲ ثبت شده است

۲۲
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

1- جلسه 48 بحث بصیرت وموانع رشد بصیرت در نهج البلاغه .. جاهل عالم نما گوراهان وگمراه کنندگان 18/9 /2.. 25جمادی الثانی / 445 استا د سالک

  1. خطبه 87 نهج البلاغه .. وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّى‏ عَالِماً وَ لَیْسَ‏ بِهِ‏ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِیلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاکاً مِنْ حِبَالِ غُرُورٍ وَ قَوْلِ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْکِتَابَ عَلَى آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِهِ یُؤْمِنُ مِنَ الْعَظَائِمِ وَ یُهَوِّنُ کَبِیرَ الْجَرَائِمِ یَقُولُ أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ وَ فِیهَا وَقَعَ وَ یَقُولُ أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَ بَیْنَهَا اضْطَجَعَ فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ لَا یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَى فَیَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَى فَیَصُدَّ عَنْهُ فَذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاءِ.... ُ وَ فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ‏ فَأَنَّى تُؤْفَکُون‏ و حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرموده: لغزش‏ بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار، ترجمه‏فارسى، ص: 188
  2. و گناه عالم و دانشمند مانند شکستن کشتى است که (در آن هنگام کسانى را که در آن هستند) غرق میکند و خود هم غرق شده و در آب فرو میرود.
  3. امام على «علیه السلام»: ... و دیگرى که نام عالم بر خود نهاده در صورتى که عالم نیست، نادانیهایى از نادانان و گمراهیهایى از گمراهان فراگرفته، و براى مردمان دامهایى- بافته از رشته‏هاى غرور و گفتار دروغ- گسترده است.
  4. عالم نما وگمراه کتاب خدا را با اندیشه‏هاى خود منطبق مى‏کند، و حق را با هواى نفس خود پیوند مى‏دهد. مردمان را از گناهان بزرگ ایمن مى‏سازد، و بزرگترین جرمها را برایشان آسان جلوه‏گر مى‏کند. مى‏گوید، در آنجا که شبهه پیش آید توقف مى‏کنم، در صورتى که در آن فرو افتاده است. و مى‏گوید که از بدعتها دورى مى‏جویم، در صورتى که در میان آنها آرمیده است. صورت او صورت انسان است و قلب او قلب حیوان. از هدایت خبرى ندارد تا از آن پیروى کند، و از کورى و بیراهى آگاه نیست تا از آن جلو گیرد. این چنین کس مرده‏اى است در میان زندگان؛ اکنون بنگرید که در پى چه کسى مى‏روید؟
  5. و دیگرى که دانشمندش دانند، و بهره‏اى از دانش نبرده، ترّهاتى چند از نادانان، و مایه‏هاى جهلى از گمراهان به دست آورده، دامهایى از فریب و دروغ گسترده. کتاب خدا را به رأى خویش تفسیر کند، و حقّ را چنانکه دلخواه اوست تعبیر کند. مردم- را از بلاهاى سخت ایمن دارد، و گناهان بزرگ را، آسان شمارد. در کارهاى شبهه‏ناک افتاده است و گوید: چون شبهه‏اى باشد باز ایستم. در بدعتها آرمیده است و گوید: اهل بدعت نیستم.
  6. صورت او صورت انسان است، و دل او دل حیوان. نه راه رستگارى را مى‏شناسد، تا در آن راه رود، و نه راه گمراهى را تا از آن باز گردد، چنین کس، مرده‏اى است میان زندگان. پس، کجا مى‏روید؟
  7. خود را عالم می خواند در صورتی که عالم نیست  یک سری نادان  از جمعی نادان گرفته و دام صیادی پهن کرده در میان جمعیت  وباطل را گسترش می دند و ادمهای نا آگاه را به دام می اندازند.. عالم نما
  8. عالم نما 7- امیر مؤمنان (علیه السلام) مى‏فرمود: اى طالب علم، به راستى عالم سه نشانه دارد: علم و حلم و خموشى. و عالم نما هم سه علامت دارد: نسبت به بالادست نافرمان است و به زیردست ستم کند بوسیله غلبه بر او و پشتیبانى از ستمکاران نماید. أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ‏ یَا طَالِبَ الْعِلْمِ إِنَّ لِلْعَالِمِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ الصَّمْتَ وَ لِلْمُتَکَلِّفِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ یُنَازِعُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَةِ وَ یَظْلِمُ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ وَ یُظَاهِرُ الظَّلَمَة..
  9. مخلص ده ویژ گی دارد که علامت‏ اخلاص است‏: 1- نه در دل و نه با زبان. در دل مى‏گوید: «لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً» (انسان/ 9) 2- علامت‏ آدم مخلص این است که‏ «لَا تُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ» (کافى، ج 2، ص 16) یعنى نخواسته باشد کسى تعریفش را بکند 3- علامت اخلاص منّت نگذاشتن است ‏4 - همراهان رسول الله (ص) اهل ریاء و عجب نیستند بلکه به دنبال جلب رضایت خدا هستند.5 - همراهان رسول الله (ص) خود را مستحق لطف خدا نمى‏دانند بلکه معترف به کوتاهى و متقاضى فضل هستند.6 - همراهان رسول الله (ص) به خلق خدا امیدى ندارند.7 - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): عَلامَةُ الْمُخْلِصِ أَرْبَعَةٌ: یَسْلَمُ قَلْبُهُ وَ تسْلَمُ جَوَارِحُهُ وَ بَذَلَ خَیْرَهُ وَ کَفَّ شَرَّهُ‏ تحف‏العقول، ص 21. دل سالم باشد.  ودر همه اخلاص - قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(علیه السلام): تَمَامُ الاخْلاصِ تَجَنُّبُ الْمَعَاصِی‏ کنزالفوائد، ج 1، ص 279. در نهایت مومن با تقوی خدمت گذار مردم باشد و راهنمای آن قرآن –
  10. عالم نما ها قراق در باطل خود بین و گمراهی ومنافع  خودشان دنبال می کنند . در همبن جا ما عالم نما داریم که دختر وپسر جوان ها را دور خودش جمع کرده و پایش را می بوسند
  11. گمراهیهایى از گمراهان - علی علیه السلام برای عالما بی عمل و گمراهان بیان می کند .. امام على «علیه السلام»: قَدْ تَسَمَّى‏ عَالِماً وَ لَیْسَ‏ بِهِ‏  فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِیلَ... و دیگرى که نام عالم بر خود نهاده در صورتى که عالم نیست، نادانیهایى از نادانان و گمراهیهایى از گمراهان فراگرفته، و براى مردمان دامهایى- بافته از رشته‏هاى غرور و گفتار دروغ- گسترده است.
  12. فرهنک  جهالت در درونش است و در پیش جامعه با بصیرت وآگاه کاری از پیش نخواهد برد.
  13. نکته اول  در وصف عالم نماها این است که خودشان می دانند که عمل ندارند و گروهی از جهال هستند که برای کسب مادی خودشان تلاش می کنند . و دکان کاسبی راه انداخته وراه می اندازند . جیب انگلبسی پر کنند در شبکه ما هواره ای برای خوراک امیال اربابان خودشان را تعمین کنند.  همچو آسیبهای آن مردک در لندن نشسته است کتاب اصول کافی را باز می کنند وروایت های آنرا تفسیر به رای برای امیال اربابانش دارد.70 نفر را لعن می کند !!! ونقطه مقابلش را داریم از عالمان با تقوی  
  14. نکته دوم در وصف عالم نماها جُهَّالٍ‏ وَ أَضَالِیل‏ ... الامام علی «ع»: .. و آخر قد تسمّى عالما و لیس به، فاقتبس جهائل من جهّال‏، و أضالیل‏ من ضلّال، و نصب للناس أشراکا من حبائل غرور، و قول زور. قد حمل الکتاب على آرائه، و عطف الحقّ على اهوائه. یؤمّن الناس من العظائم، و یهوّن کبیر الجرائم، یقول أقف عند الشبهات، و فیها وقع؛ و یقول: اعتزل البدع، و بینها اضطجع؛ فالصورة صورة انسان، و القلب قلب حیوان؛ لا یعرف باب الهدى فیتّبعه، و لا باب العمى فیصدّ عنه؛ فذلک میّت الأحیاء، فأین تذهبون؟.
  15. امام على «علیه السلام »: ... و دیگرى که نام عالم بر خود نهاده در صورتى که عالم نیست، نادانیهایى از نادانان و گمراهیهایى از گمراهان فراگرفته، و براى مردمان دامهایى- بافته از رشته‏هاى غرور و گفتار دروغ- گسترده است.
  16. کتاب خدا را با اندیشه‏هاى خود منطبق مى‏کند، و حق را با هواى نفس خود پیوند مى‏دهد. مردمان را از گناهان بزرگ ایمن مى‏سازد، و بزرگترین جرمها را برایشان آسان جلوه‏گر مى‏کند. مى‏گوید، در آنجا که شبهه پیش آید توقف مى‏کنم، در صورتى که در آن فرو افتاده است. و مى‏گوید که از بدعتها دورى مى‏جویم، در صورتى که در میان آنها آرمیده است. صورت او صورت انسان است و قلب او قلب حیوان. از هدایت خبرى ندارد تا از آن پیروى کند، و از کورى و بیراهى آگاه نیست تا از آن جلو گیرد. این چنین کس مرده‏اى است در میان زندگان؛ اکنون بنگرید که در پى چه کسى مى‏روید؟
  17. درکلمه فاقتبس = گمراهی را از گمراهان یاد مبگیرید  فوت وفن گوراهی را باد می گیرند و به کار می بندند – و بزرگترین بد بختی را در جامعه ایجاد می کنند .
  18. دامهایی می چینند وتفاوت های کلامی ایجا د می کنند این جهّال‏، و أضالیل‏ که در جهل مرکب است .( أضالیل جمع گمراه گنندگان است ). که هر کدام  از گمراه کننده ه کافی است که جامعه ای را پمراه کنند   تفاوت آنها با شخص بصیر از زمین تا آسمان است . در باب آگاهی و موانع عدم بصیرت  وعدم رشد بصیرت باید گفت :
  19. َ فضای مجازی در جهل مرکب : آنکس که بداند و بداند که بداند.....اسب شرف از گنبد گردون بجهاند....آنکس که بداند و نداند که بداند.....با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند.....آنکس که نداند و بداند که نداند.....لنگان خرک خویش به مقصد برساند.....آنکس که نداند و بخواهد که بداند.....جان و تن خود را ز جهالت برهاند.....آنکس که نداند و نداند که نداند......در جهل مرکب ابدالدهر بماند.....آنکس که نداند و نخواهد که بداند.....حیف است چنین جانوری زنده بماند...که در فضای مجازی در جهل مرکب است . َمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِکُونَ‏ (یوسف، 106) وبیشترشان به خداوند ایمان نمى‏آورند، جز اینکه (با او چیزى را) شریک مى‏گیرند. (و ایمانشان خالص نیست).
  20. نکته سوم در وصف عالم نماها و گمراهان  دامهایی بر سر راه آدمیان پهن می کنند و شیوه عمل آنچنان است که فساد را دامن زده و در جامعه  تبلیغ گسترده واشاعه فخشاء مانند صیاد تور پهن کرده ودیگران را به دام اندخته چو دام آهو و تبلیغ به گسترش می کنند.  آدم های عالم نما دنبال مکیدن خون جامعه هستند.
  21. جریان 16 آبان  وعتراض دانشجویان  به ورود نیکسون به ایران و کشته شدن و قربانی انسانهای پاک را در ایران کردخدایی شاه  آدمهای مخلصی را قربانی کردند نکته قابل دقت است از وصف عالم نماها جهّال‏، و أضالیل‏ ...  
  22. نکته چهارم در وصف عالم نماها . و آخر قد تسمّى عالما و لیس به، فاقتبس جهائل من جهّال، و أضالیل من ضلّال، و نصب للناس أشراکا من حبائل غرور، و قول‏ زور. قد حمل الکتاب على آرائه،.. و دیگرى که دانشمندش دانند، و بهره‏اى از دانش نبرده، ترّهاتى چند از نادانان، و مایه‏هاى جهلى از گمراهان به دست آورده، دامهایى از فریب و دروغ گسترده. کتاب خدا را به رأى خویش تفسیر کند، و حقّ را چنانکه دلخواه اوست تعبیر کند. کار خودش را وتنور را به نفع خودشان داغ می کنند. ودختران شیعه ناآگاه را به دام می اندازند . کاسبی های یشان در خیابان  اقوای کردن است با نوار سبز حرفهای عالم های نا گاه از دهانهایشان خارج می شود .
  23. نکته پنجم در وصف عالم نماها سوال از تاریخ کردن برای نمونه عبرت خوبی است. حضرت امیر المومنین بیان وآنها را معرفی می کند. عبدالله زبیر  کسی که دین خدا را داد و دنباگرفت تا مردم را اغوا کند      
  24. خطبه 137  بند9 راجع به طلحه و زبیر -َ وَ لَقَدِ اسْتَثَبْتُهُمَا قَبْلَ‏ الْقِتَالِ‏ وَ اسْتَأْنَیْتُ بِهِمَا أَمَامَ الْوِقَاعِ فَغَمَطَا النِّعْمَةَ وَ رَدَّا الْعَافِیَة... و به هنگام گیرودار انتظار بردم، لکن نعمتى را که نصیبشان شده بود نپذیرفتند و عافیت را بازگرداندند.
  25. چون ذهن جوان خالی است 1-عامل جوانی اش باعث گمراهی شود 2- خانواده را تحت تاثیر امیال خود قراردهد. 3- انوار الهی از دلش رخت بربندد. 4- در دام عالم نما ها بیفتد. و چون زبیر عالم نما دین را دام قرار می دهد ومقابل امیر المومنین شمشیر می کشد.    
  26. ودیگری چون  شاعر وصف غدیر خم  حسان بن ثابت: اولین شاعر در غدیر بود، غوغا کرد برای غدیر از شعرش  و پیامبر به او گفته بود بر منش خود بمانید  ولی بعدا ملحق به دشمن امیر المومنین علی (علیه سلام ) شد از عالم نما ها ..
  27. عالم نما دامهایى از فریب و دروغ گسترده.  و نصب للناس أشراکا من حبائل غرور، و قول‏ زور.. بهره‏اى از دانش نبرده، ترّهاتى چند از نادانان، و مایه‏هاى جهلى از گمراهان به دست آورده، دامهایى از فریب و دروغ گسترده. کتاب خدا را به رأى خویش تفسیر کند، ودام های صیادی پهن می کند برای گرفتن هم پالگی های خودش . بک دام چون صد دام  دارند.
  28. نکته ششم در وصف عالم نماها قد حمل الکتاب على آرائه،. این عالم نمای گمراه قرآن را برای امیال و خواسته های خودش تفسیر به رای می کند ..
  29. باز نکته هفتم  در نمونه وصف عالم نما ها : مخلص پشت سر قرآن حرکت می کند قران امامه : (75) القیامة : 5 بَلْ یُریدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَه  ولی گمراهان خودشان می شوند پیشوا . رای خودشان را به قرآن تحمیل می کنند و بعد توجه به باطل می کنند . در شبکه تلویزیون ظاهرا شبکه 11‏ در لوس آجلس   یک خانم با سینه باز وآستین های کوتاه تفسیر قرآن می کند.
  30. باز نکته هشتم  در نمونه وصف عالم نما ها : درنهضت آزادی وزیر وقت آن زمان، کارت  دانشجویی برای افراد صادر کرده بودند  پای تفسیر به رای ابراهیم یزدی  . وپیشوای قرآن رای خود را به قرآن  تحمیل می کردند.
  31. منافقین از تفسیر به رای استفاده می کردند :حضرت استاد مظهری میفرمایند معنى تفسیر به‏ رأى‏ که نهى شده این نیست که مردم حق ندارند با فکر و نظر خود معنى قرآن را بفهمند، بلکه مقصود این است که قرآن را براساس میل و هواى نفس و مغرضانه نباید تفسیر کرد.مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (اصول فقه - فقه(کلیات علوم اسلامى، ج 3))، ج‏20، ص: 41
  32. فرمودند  تفسیر به رای  جایگاهش از آتش است . من قرء قرآن به رای...جهنم . النار.. رکود فکر. «من‏ استبدّ برأیه هلک» استبداد به‏ رأى‏ خود و تک‏روى، مایه‏ى هلاکت است. َ الْقُرْآنَ‏ بِرَأْیِهِم‏ .... ْ أَخْطَأَ الْقَائِلُ فِی الْقُرْآنِ‏ بِرَأْیِهِ فَقَدْ تَبَوَّأَ مَقْعَدَهُ مِنَ‏ النَّارِ، وَ إِنْ أَخْطَأَ الْقَائِلُ فِی الْقُرْآنِ‏ بِرَأْیِهِ‏ فَقَدْ تَبَوَّأَ مَقْعَدَهُ‏ مِنَ‏ النَّارِ، وَ کَانَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ مَنْ رَکِبَ بَحْراً هَائِجاً بِلَا مَلَّاحٍ، وَ لَا سَفِینَةٍ صَحِیحَةٍ، لَا یَسْمَعُ بِهَلَاکِهِ أَحَدٌ إِلَّا قَالَ: هُوَ أَهْلٌ لِمَا لَحِقَهُ، وَ مُسْتَحِقٌّ لِمَا أَصَابَهُ. من قال فى القرآن‏ بغیر علم فلیتبوّأ مقعده‏ من‏ النّار. حضرت رسول الله ( صل الله علیه وآله ) فرمودند  تفسیر به رای  جایگاهش از آتش است .
  33. حضرت امام صادق (علیه السلام)  روایت از امیر المومنین می فرمایند : عالم نما ها   .. عالم‏ نمایان، پس هم خود گمراه‏ باشند و هم دیگران را گمراه‏ کنند، و خیرى نیست در چیزى که براى آن اساسى نیست (چون علم ایشان که اصلى ندارد).
  34. حضرت امیرالمومنین می فرمایند : و دیگرى که او را دانشمند نامند امّا از دانش بى‏بهره است، یک دسته از نادانى‏ها را از جمعى نادان فرا گرفته، و مطالب گمراه کننده را از گمراهان آموخته، و به هم بافته، و دام‏هایى از طناب‏هاى غرور و گفته‏هاى دروغین بر سر راه مردم افکنده، قرآن را بر امیال و خواسته‏هاى خود تطبیق مى‏دهد، و حق را به هوس‏هاى خود تفسیر مى‏کند.
  35. حضرت امام صادق علیه السّلام فرمود: همانا پدرم علیه السّلام میفرمود: خداوند با عزت و جلال نمیگیرد علم و دانش را پس از فرو فرستادن آن، لیکن عالم و دانشمند از دنیا میرود و میبرد با خود آنچه را میداند، پس پى در مى‏آیند ایشان را ستم پیشگان و عالم نمایان، پس هم خود گمراه باشند و هم دیگران را گمراه کنند، و خیرى نیست در چیزى که براى آن اساسى نیست (چون علم ایشان که اصلى ندارد). قال أبو عبد اللّه علیه السّلام: إنّ أبی علیه السّلام کان یقول: إنّ اللّه عزّ و جلّ لا یقبض العلم بعد ما یهبطه، و لکن یموت العالم فیذهب بما یعلم، فتلیهم الجفاة فیضلّون و یضلّون، و لا خیر فی شی‏ء لیس له أصل.
  36. جمع بندی : حرکت عالم نماهان وگمراهان مانع رشد بصیرت جامعه است . که جامعه را به گمراهی و جهالت می کشانند. و استکبار جهانی خاصیتش این چنین است .  که قبل انقلاب تابلو دانشگاها .. روز نامه کبهان  سازمان ها بیانه های شان در این زمینه بود که آخوند  و اسلام  قدرت حکومت داری ندارد ومود مخدر جامعه هستند.
  37. اما نشانه‏هاى مؤمن مخلص‏1. در انفاق: از کسى توقع پاداش و تشکر ندارد. «لانرید منکم جزاء و لاشکوراً»

2. در عبادت: جز خداوند کسى را بندگى نمى‏کند. «و لایشرک بعبادة ربّه أحداً»

3. در تبلیغ: به غیر خداوند از کسى پاداش نمى‏خواهد. «إن أجرى الّا على اللَّه»

4. در ازدواج: از فقر نمى‏هراسد و با توکل به وعده خدا ازدواج مى‏کند. «ان یکونوا فقراء یغنهم اللَّه من فضله»

5. در برخورد با مردم: جز رضاى او همه چیز را کنار مى‏گذارد. «قل اللَّه ثمّ ذرهم»

6. در جنگ و برخورد با دشمن: از کسى به جز خدا نمى‏هراسد. «ولایخشون أحداً الا اللَّه»

7. در مهرورزى ومحبّت: هیچ کس را به اندازه خدا دوست ندارد. «أشدّ حبّاً للَّه»

8. در تجارت وکسب وکار: از یادخدا غافل نیست. «رجال لاتلهیهم تجارة ولابیع عن ذکراللَّه» «8»

  1. وعالم فاسد را آقا على علیه السّلام فرمود: دو نفر در دنیا کمرم را شکسته‏اند، مردى شیرین زبان و فاسق و مردى جاهل و عابد، این بوسیله زبان از فسقش دفاع مى‏کند و این با عبادت خود پرده بر جهلش مى‏کشد، از علماى فاسق بترسید و از جاهل عابد هم بدور باشید آنها فتنه مى‏کنند، از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله شنیدم فرمود اى على هلاک من در دست منافقان عالم‏ نما مى‏باشد.
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۲۰
آذر
  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. گوهر ناب؛
  4. حدیث شریف کساء از منظر آیت‌الله بهجت
  5. حدیث شریف کساء از منظر آیت‌الله بهجت
  6. حدیث شریف کساء -حضرت آیت‌الله بهجت‌(ره) مانند دیگر عالمان بزرگ شیعه توجه ویژه‌ای به این حدیث داشت. شاید چشم‌گیرترین امری که در این‌باره از ایشان مشهود بود، قرائت دائمی حدیث کسا بود.
  7. عظمت پنج‌تن آل عبا،- به گزارش خبرگزاری رسا، حدیث شریف کساء، روایتی است از عظمت پنج‌تن آل عبا، روایتی جالب و جاذب از پنج بزرگواری که محور عالم هستی هستند؛ فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش. سلام الله علیهم اجمعین.
  8. حضرت آیت‌الله محمدتقی بهجت مانند دیگر عالمان بزرگ شیعه توجه ویژه‌ای به این حدیث داشت. شاید چشم‌گیرترین امری که دراین‌باره از ایشان مشهود بود،
  9. قرائت دائمی حدیث کساء بود. ایشان شب‌ها این حدیث را قرائت می‌کرد و حتی در سالیانی دورتر، افراد خانواده را گرد هم می‌آورد و به همراه ایشان حدیث کساء می‌خواند.
  10. امام عصربه مجالس حدیث کساء - گاهی هم در لابه‌لای کلامش به فرازهای آن روایت اشاره می‌کرد و گاهی هم صراحتاً درباره حدیث کساء سخن می‌گفت. باور ایشان این بود که امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به مجالس حدیث کساء توجه ویژه ای دارند.
  11. حدیث شریف کساء نیازی به سند ندارند.- گاهی هم در پاسخ به شبهاتی که درباره سند این روایت مطرح می‌شد، مطالب روشن‌گری بیان می‌فرمودند؛ به‌عنوان مثال حضرت آیت‌الله بهجت (ره) معتقد بودند کسانی که اهل تعقل و درایت باشند و با دقت در عجایب این حدیث بنگرند، صحت این روایت را می‌یابند و دیگر نیازی به سند آن ندارند.
  12. ایشان شب‌ها این حدیث را قرائت می‌کرد و حتی در سالیانی دورتر، افراد خانواده را گرد هم می‌آورد و به همراه ایشان حدیث کساء می‌خواند.
  13. «عجائب و غرایبی در حدیث کساء است. خدا می‌داند کسی بشمارد که چقدر معجزه در آن است، خیلی کار بزرگی کرده است». این فرمایش از آن عالم بزرگ، کلیدی است برای باز کردن باب تفکر و تدبر در این حدیث.
  14. وجود مقدس فاطمه زهرا از غیب خبر می دهد - در آغاز آنچه نظر خواننده این حدیث را به خود جلب می‌کند این است که راوی آن، که خبر از غیب آسمان‌ها می‌دهد، وجود مقدس فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است. ایشان سخن از نزول فرشته وحی می‌دهد و آنچه را که خداوند متعال به آن فرشته فرموده بیان می‌کند. سرچشمه علم او، علم لایزال خداوند تبارک و تعالی است.
  15. از سلمان فارسی روایت شده: «عماربن‌یاسر به من گفت: آیا می‌خواهی چیز عجیبی را برائت نقل کنم؟ گفتم: نقل کن ای عمار! گفت: آری، من شاهد بودم که روزی علی بن ابی‌طالب بر فاطمه داخل شد، هنگامی که‏ چشمان فاطمه بر او افتاد، گفت: نزدیک بیا تا به تو بگویم که در جهان هستی چه بوده، چه هست، و تا روز قیامت چه خواهد شد.
  16. عمار گفت: در این حال دیدم که علی بازگشت، پس من هم به دنبال او بازگشتم تا اینکه به حضور پیامبر رسید، پس پیامبر به او گفت: ای ابوالحسن! نزدیک‌تر بیا، پس علی نزدیک‌تر رفت و در کنار او نشست و پیامبر به وی فرمود: حال تو می‌گویی یا من بگویم؟
  17. علی فرمود: شما بگویید بهتر است. پس رسول خدا فرمود: مثل اینکه فاطمه به تو چنین و چنان گفته است و تو نزد من آمده‏ای تا درباره آن جویا شوی. علی پرسید: آیا نور فاطمه از نور ماست؟ پیامبر فرمود: آیا تردید داری؟ البته که چنین است و علی سجده شکر نمود». ۱
  18. حضرت آیت‌الله بهجت می‌فرمود: «کسی که حدیث کساء را از روی دقت ببیند [متوجه می‌شود که] خود حضرت [زهرا] خبر می‌دهد جبرئیل آمد پهلوی ما. نمی‌گوید پدر من گفت که جبرئیل آمد. خودش به الهام الهی فهمیده بود چنین سوال کرد، چنین تقاضا کرد از خدا؛ هیچ نمی‌گوید که پدر من گفت که جبرئیل تقاضا کرد از خدا، خدا اجازه داد که پایین بیاید».
  19. این حدیث، بیان شأن نزول آیه تطهیر است؛ آیه‌ای که یکی از مهم‌ترین براهین شیعه برای اثبات عصمت اهل‌بیت علیهم‌السلام است؛ چراکه در کتب شیعه و سنی بیان شده که مقصود از اهل‌بیت در آیه «إنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ، أهلَ البَیتِ …»، همین پنج وجود مقدس هستند.
  20. اینها کسانی‌اند که خدا ایشان را از رجس و پلیدی پاک کرده است. اهمیت اثبات عصمت نیز بر کسی پوشیده نیست؛
  21. چراکه اگر بدانیم کسی از جانب خدا از هرگونه زشتی پاک شده، می‌توانیم با آرامش خاطر، تمام وجودمان را به او بسپاریم و از او تبعیت نمائیم.
  22. یکی از نکات قابل تأملی که در حدیث کساء نمایان است، عبارات سرشار از محبت و احترامی است که وجود مقدس زهرای اطهر در مواجهه با همسر و فرزندانش به‌کار می‌برد.
  23. عظمت مقام این خانواده و ادب،- این عبارات بازگوکننده عظمت مقام این خانواده و ادب، معرفت و محبت شگرف فاطمه زهرا  نسبت ایشان است؛ آنجا که به فرزندانش می‌فرماید: «السلام علیک یا ولدی و یا قرة عینی و ثمرة فؤادی»
  24. عظمت این خانواده - و نیز آنجا که همسر بزرگوار خود را این‌گونه خطاب می‌کند: «و علیک السلام یا اباالحسن و یا امیرالمؤمنین».
  25. چند معجزه در حدیث کساء است؛ آیت‌الله بهجت می‌فرمود: «چند معجزه در حدیث کساء است؛ به امام حسن‌علیه‌السلام می‌فرماید: صاحب حوض هستی. آیا تا به حال گفته بود تو صاحب حوض من هستی؟!
  26. به امام حسین‌علیه‌السلام می‌گوید: تو شافع امت من هستی».
  27. عام لطف و مغفرت الهی،- شاید بتوان گفت سفره عام لطف و مغفرت الهی، در هیچ درگاهی چون درگاه امام حسین‌علیه‌السلام گسترده نیست.
  28. ثواب‌های عظیمی که خداوند متعال برای عزاداران و گریه‌کنندگان بر سیدالشهدا علیه‌السلام قرار داده، پاداش‌های فوق‌العاده‌ای که بر زیارت آن حضرت شمرده شده
  29. و موارد مشابه، همه گویای مقام شفاعت حضرت اباعبدالله‌علیه‌السلام است.
  30. امام صادق‌علیه‌السلام می‌فرماید: «مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ لَا یُرِیدُ بِهِ إِلَّا وَجْهَ اللَّهِ تَعَالَی غُفِرَ لَهُ جَمِیعُ ذُنُوبِهِ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ فَاسْتَکْثِرُوا مِنْ زِیَارَتِهِ یَغْفِرِ اللَّهُ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ؛
  31. کسی که مزار حسین‌بن‌علی را زیارت کند و از آن زیارت نیتی جز جلب رضای الهی نداشته باشد، تمام گناهانش آمرزیده می‌شود، هرچند به اندازه کف‌هایی باشد که در روی آب دریا پدیدار می‌شود؛ پس زیاد به زیارت او بروید تا خدا گناهانتان را بیامرزد».
  32. «ای علی سوگند بدان‌که مرا به حق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن [خلق] برگزید ذکر نشود این خبر ما در انجمن و محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناکی باشد، جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند؛
  33. و نه غمناکی جز آنکه خدا غمش را بگشاید؛ و نه حاجتمندی باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد».
  34. خاکساری در درگاه سیدالشهداعلیه‌السلام موجب رضای الهی است؛ تا آنجا که در روز عرفه خدای متعال ابتدا به زوّار آن حضرت توجه می‌کند و سپس به کسانی که در صحرای عرفات هستند.
  35. آیت‌الله بهجت می‌فرماید: «همان وقتی که زائرین عرفه در کربلا هستند، روایت معتبر دارد به اینکه خدا اول نظر رحمت به زوار حسین در کربلا می‌کند،
  36. ثانیاً به زوار عرفات؛ به این علت که کاری کرد که نکرده بود من مضی، و نخواهد کرد من یأتی».
  37. در فرازی دیگر از حدیث کساء آمده است: «یا عَلِیُّ وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیّاً، وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً، ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْأَرْضِ، وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا، وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاَّ وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ، وَلا مَغْمُومٌ اِلاَّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ، وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاَّ وَقَضَی اللّهُ حاجَتَهُ؛
  38. ای علی سوگند بدان‌که مرا به حق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن [خلق] برگزید ذکر نشود این خبر ما در انجمن و محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناکی باشد، جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند؛
  39. و نه غمناکی جز آنکه خدا غمش را بگشاید؛ و نه حاجتمندی باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد».
  40. شاید همین تصریحی که در حدیث کساء درباره برطرف شدن مشکلات است موجب شده بود
  41. که حضرت آیت‌الله بهجت برای رفع گرفتاری‌ها و شفای بیماران، به قرائت این حدیث توصیه کند و به قرائت جمعی آن، توجه خاصی داشته باشد
  42. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده
۱۹
آذر

* بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فر جهم

  1. حدیث کساء 2 شرح حدیث کساء ...
  2. در حدیث کساء  بیش از هفتاد نکته تربیتی در زمینه خانواده رادر پی دارد.غیر از بحث مشکل گشایی این حدیث نکات آزموده بسیار برای زندگی دارد.
  3. نکته ا: توجه به جایگاه پدر یعنی تشریف آوردند به منزل ما ...نشنیم تا کوچک تر ها بیایند به دیدن ما ..ما هم بریم جویای احوالات آنها شویم چه بسا مشکلی دارند. قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاْیّامِ :
  4. محبوبیت ایجاد می کند. یا اَبَتاهُ ، یا اُمّاهُ ؛ بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ ؛ وَلَدِىَ الْحَسَینِ ،  اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ؛
  5. نکته 18: حاجت خود را صریحا ذکر کنیم, پیامبر صریحا فرمودند کساء  یمانی من را بیاور. یا فاطِمَهُ ایتینى بِالْکساء  الْیَمانى،
  6. نکته 19: به بچه هایمان دستور دهیم (مرا با آن بپوشان) باید به بچه بگوییم که چکار کند, در اسلام اصلا فرزند سالاری نداریم. فَغَطّینى بِهِ
  7. نکته 20: سریع کساء  یمانی را آوردند. یعنی همان چیز را و به سرعت انجام دهیم. فَاَتَیْتُهُ بِالْکساء  الْیَمانى.
  8. نکته 21: کاری که به ما محول شده است بخوبی انجام دهیم حضرت فاطمه کاملا حضرت رسول را پوشاندند یعنی مهر ورزی داشتند. فَغَطَّیْتُهُ بِهِ..
  9. نکته 22: نگاه درمانی در خانه حضرت زهرا وجود داشت, اگر زن و شوهر از روی محبت به هم نگاه کنند سومین شخصی که به آنها نگاه می کند خداوند است.نگاه فرزند به پدر ومادرعبادت است. وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ
  10. نکته 23 : از اعضای خانواده تعریف می کنیم. وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلاَْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فى لَیْلَهِ ..
  11. نکته24: بطور کامل از اعضای خانواده تعریف کنیم. تَمامِهِ وَکَمالِهِ..
  12. اکثر خانمها شوهرانشان را قبول ندارند و به او احترام نمی گذارند .مرد باید هر صوری که هست پذیرفته شود . زن ومرد بیش از 160تفاوت با هم د ارند.در خانه مدیر خانواده مرد است ومدیر خانه زن است حتی اگر زن بیرون از خانواده هر سمتی داشته باشد ویا تحصیلاتش بالاتر باشد.
  13. نکته 25: فرزندم حسن یعنی فرزند را قشنگ صدا بزنیم.
  14. نکته22: مادر جان و پدر جان می گویند-  و قال السلام علیک یا اماه : سلام مادر جان, در خانه حضرت زهرا مادر جان و پدر جان می گویند.
  15. نکته23:جواب سلام همراه با تعاریف -  و علیک السلام یا قره عینی و ثمره فوادی: امام حسن حدود 8 و امام حسین حدود 7 سال داشتند
  16. مادر به زیبایی فرزند را تحویل می گیرد سلام ای میوه دلم , نور چشمم فرزند از محبت سیراب می شود
  17. نکته24: فقال یا اماه: در خانه حضرت زهرا سکوت نیست با هم دائما حرف می زنند مثل مکالمه حضرت موسی با خداوند که چون از روی محبت است دائما دوست دارند با یکدیگر حرف بزنند.
  18. نکته25: بوی خوب شامه خود را تقویت کنیم انی اشم عندک رائحه الطیبه, کانه رائحه جدی : شامه خود را تقویت کنیم (ما با همسرمان ازدواج می کنیم و با خانواده اش کنار می آییم زن در بحث خانواده همسر و نظافت منزل باید کلی نگرباشد و جزئی نگر نباشد و مرد اگر جزئی نگر شد یا خیلی مریض و وسواسی است یا بهانه گیر شده چون مرد ها اصولا کلی نگرند.)
  19. نکته26 : از بوی خوش امور مثبت را تعریف کنیم -  داخل منزل مثلا بوی غذا تعریف کنیم.
  20. نکته27: احترام -  ان جدک تحت الکساء : ان مهم بودن را می رساند یعنی به حضرت رسول احترام گذاشته اند.
  21. حدیث کساء  چند نفر، پس ازنماز - هرچند در روایات معصومان شرائط و آداب خاصی برای خواندن حدیث کساء  بیان نشده است، اما در نظر داشتن شرائط عام جلسات دعا و توسل، که درهمان حالت تضرع و خشوع و انقطاع از همه کس و همه چیز به سوی خدا است، می تواند برتأثیر این توسل بیفزاید. اگر به شرائطی که برخی از علما و بزرگان برای خواندن این حدیث بیان کرده اند توجه کنیم، در می یابیم که این شرائط از جمله آداب عمومی خواندن دعاها و توسلات است واین احتمال وجود داردکه تجربیات آن عالم یا الهامات خاصی که به برخی شده، دلیل سفارش به بعضی ازآداب خواندن حدیث کساء  باشد. برای مثال مرحوم آیت الله بهاء الدینی سفارش می کردند برای خواندن حدیث کساء  چند نفر، پس ازنماز مغرب وعشاء دور هم جمع شوند و ۱۴ هزار صلوات بفرستندو حدیث کساء  را بخوانند و حاضران در جلسه را اطعام کنند.
  22. حدیث کساء  جهت رفع بلیات - محمد جواد یزدی شیبانی نیز در مقدمۀ کتاب خود می نویسد: چون ذکر حدیث کساء  جهت رفع بلیات و قضای حاجات منویات و فیوضات از جملۀ مجربات است و تمام این آثار به برکت واسطه ها ی الهی برا ی جلسات حدیث کساء  وجود دارد ، سزاوار است که افرد علاقه مند به شرکت در جلسات حدیث کساء  به نحوی دراین مجالس شرکت کنندکه گویا آن بزرگواران در جلسه حاضر و ناظر می بینند» (یزدی شیبایی، محمد جواد، تذکر المصائب ص ۱ .» )
  23. حدیث شریف کساء  و مؤدب به آداب روبه قبله نشتن و مؤدب به آداب اسلامی بودن و ... از آدابی است که جناب شیبانی برشمرده است. از دیگر اداب جلسات حدیث کساء  ، چنانچه پیش از این نیز به آن اشاره شد، سفارش آیت الله سید علی قاضی به سوزاندن چوب عود در جلسۀ حدیث کساء  
  24. حدیث کساء  از ذخایر شیعه است بنده منزلمان هر وقت که روضه می گیرم هر شب حدیث کساء  می خوانیم. یادم است با ایشان جایی رفتیم بمباران زیاد می شد امام جمعه آن زمان حاج آقای شوشتری بودند ایشان را دعوت کرده بود به آقا گفت: آقا مردم این جا همه بیچاره شدند همه فرار کردند رفتند. آقا فرمود: که چرا حدیث کساء  نمی خوانید.
  25. حدیث شریف کساء  و آمدن ملائکه - وفرود پیامبر خدا() خیلی قرص قسم خورده (اصلا قسم چیز مکروهی است ما دیر باور بودیم که مجبور شدند قسم بخورند) به آن خدایی که من را به پیامبری برگزیده این حدیث کساء  در محفلی که دوستان ما و شیعیان ما تلاوت نمی شود مگر این که چشم دل کسی باز بشود می بیند که فضا عوض شد ملائکه می آیند می پوشانند پوشش می دهند مجلس را پر می کنند برای اهل مجلس استغفار می کنند تا وقتی که مردم پراکنده بشوند. امیرالمومنین بعداز این بیان فرمود: درمجلسی که حدیث کساء  خوانده شد به خدا قسم شیعیان ما و ما رستگار شدیم به پروردگار کعبه ما رستگار شدیم. فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَهُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکَهُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا
  26. پیامبر خدا () فرمود: یا علی قسم به آن خدایی که من را به پیامبر فرستاده است در هر محفلی، مجلسی این حدیث تلاوت بشود اگرکسی گرفتار باشد خدا گرفتاریش را رفع می کند. فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکَعْبَهِ 9
  27. ورشکسته وحدیث شریف کساء  مرحوم آیة الله بهاءالدینی می فرمودند:که هر کس هر مشکلی دارد فقط یک بار با اعتقاد و اخلاص نه فقط لقلقه زبانی باشد،یک موقع تاجری در تهران ورشکست می شود داشت از غصه سکته می کرد خوشا به حال کسی که اگر هم بالا برود تعلق ندارد گفت: تکلف گر نباشد خوش توان زیست.....تعلق گر نباشد خوش توان رفت
  28. آیت الله بها ءالدینی  و بمباران شهر قم یکی از شخصیتهای مهم مملکتی نقل می کرد: هنگامی که رژیم بعثی صدام بمباران شهر قم را آغاز کرد و مردم ناراحت شدند، به منزل آیت الله رضا بهاء الدینی رفتم و از ایشان راهنمایی خواستم، ایشان در جواب در خواست من بیان داشتند وقتی حمله هوایی به شهر دورود آغاز شد و مردم می ترسیدند و نزد من آمدند و راهنمایی خواستند من توسلی به حضرات معصومین(علیه السلام) پیدا کردم و به آنها عرض کردم که مردم بیچاره اند و شما خودتان برای رفع این نگرانی ها آنها را راهنمایی بفرمایید.
  29. *بمب باران واثر شگفت حدیث کساء  این توسل ادامه داشت تا اینکه از طرف حضرت زهرا (ﷺ) اشاره ای شدکه به حدیث کساء  متوسل شوید. من از مردم دورود خواستم که در تمام مساجد، مجلس حدیث کساء  برپا کنند و مردم هم این برنامه را با توجۀ خاص اجرا کردند و در نتیجۀ آن بمباران شهر قطع شد.
  30. *اثر شگفت حدیث کساء  به اذعان یک خلبان وقتی با یکی از خلبانان هواپیمایی که در آن منطقه سقوط کرده بود، مصاحبه کردند، می گفت: وقتی هو اپیما به این منطقه می رسید، به نظرمی آمد که همه جا را آب احاطه کرده و ما بمبها را بی هدف می ریختیم.
  31. رهایی از مشکلات چهار چیزاست - ایشان در سفارشی برای رسیدن به حوائج این گونه می فرمایند: «ما تجربۀ زیادی به دست آورده ایم و تجربه نموده ایم که برای رهایی از مشکلات راههایی وجود دارد وآن چهار چیز است. 1- نذر کردن گوسفند برای فقرا، 2- خواندن حدیث کساء ، 3- پرداخت صدقه 4- و ختم صلوات.
  32. آیت الله قاضی به حدیث کساء  اعتقاد داشت یکی از مراجع بزرگوار تقلید نقل می کردند : آیت الله قاضی استاد عرفان و اخلاق علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان، به حدیث کساء  بسیار اعتقاد داشت و اگر کسی به ایشان مراجعه می کرد و از مشکلات خود برای ایشان می گفت، در جواب به خواندن حدیث کساء ، سفارش می کردند. همچنین آیت الله قاضی به رعایت آداب خاصی برای جلسات حدیث کساء  اشاره می نمودند؛ برای مثال می فرمودند: در جلسات حدیث کساء ، چوب عود آتش بزنید. ( به نقل از سید حاج حسن شفیعی آیت بصیرت ص ۶۸ )
  33. آیت الله طیب زاده وحدیث کساء  آیت الله حاج میرزا محمد طیب زاده، برای برآورده شدن حاجات، به خواندن حدیث کساء  سفارش می کردند. حتی افرادی که مشکل بسیار بزرگی داشتند، یا حاجت بسیار مهمی پیدا می کردند، نزد ایشان می رفتند و خواهش می کردندایشان حدیث کساء  را به نیابت ازآنان بخوانند.تأثیر حدیث کساء  خواندن ایشان، در فع مشکلات و برآورده شدن حاجات زبانزد مردم اصفهان بود.
  34. *التزام پدر آیت الله فاضل به حدیث کساء  روز جمعه ۱۲ ذی الحجه ۱۴۲۶ ، به منظور گفتگو با مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی به منزل ایشان رفتم و گزارشی را از تحقیقاتی که تا کنون در زمینۀ حدیث کساء  انجام شده است، خدمت ایشان عرض کردم، ایشان ضمن تحسین این اقدام تصریح کردند : «پدرم خیلی به حدیث کساء  معتقد و هرروز ملتزم به خواندن آن بودند.
  35. *آیت الله موحد ابطحی وحدیث کساء  مرحوم آیت الله حاج سید مرتضی موحد ابطحی از دوران جوانی به خواندن زیارت عاشورا دعای کمیل، عهد و کساء  اهتمام داشتند به طوری که دعاهای مذکور را از حفظ می خواندند. عنایت خاص ایشان به خواندن حدیث کساء  موجب شده بود، که هر فرصتی، در بین راه و موقع فراغت، آن را از حفظ بخواند. این توجه ویژه به حدیث، حتی پس از رحلت ایشان نیز منشأ اثرشد؛ به طوری که ایشان به شخصی در خواب دستورمی دهند برای درمان لکنت زبان فرزندش، ده جلسه حدیث کساء  بخواند؛ آن شخص نیز با انجام این دستور، شفای فرزند خود را از خدا می گیرد، از ویژگیها ی اخلاقی ایشان می توان به این نکته نیز اشاره کرد که اگرکسی برای مشکلی به ایشان مراجعه می کرد او را به خواندن حدیث کساء  سفارش می نمود و گاهی با آن شخص می نشست و برایش حدیث کساء  می خواند و با این روش برای برآورده شدن حاجتش دعا می نمود.
  36. *آیت الله قزوینی طلب خیر و برکت و با هدف به اجابت مرحوم آیت الله سید محمد کاظم قزوینی در ارتباط با آثار و برکات حدیث کساء  می نویسد: خواندن حدیث کساء  در محافل و مجالس، به منظور طلب خیر و برکت و با هدف به اجابت رسیدن دعاها و نزول مهر و رحمت خدا، همواره در طول قرون و اعصاردرمیان پیروان مذاهب خاندان وحی و رسالت جریان داشته است؛ تا آنجا که جلب رحمت الهی به وسیلۀ خواندن آن در میان شیعه به صورت یک سیرۀ شایسته در آمده وآثار شگفت انگیزی نیز چون شفا یافتن بیماران، برآمدن خواسته ها و رفع سختی ها به برکت تلاوت آن، درمیان آنان ظاهر شده است.
  37. *آیت الله حسینی کاشانی وحدیث شریف کساء  مرحوم آیت الله سید عباس حسینی کاشانی در مصابیح الجنان، دربارۀ حدیث کساء  نوشته اند: حدیث کساء  یمانی که عبارات ویژه، برای تبرک و به خصوص در هنگامه های سختی و بلا و برای زدودن غم های سخت و توسل جستن، خوانده می شود، درکتاب های بعضی ازعالمان بزرگ و مورد اعتماد نقل شده است. از آنجا که این حدیث پرمایه و بلند مرتبه است و سند محکم و درستی دارد، از گذشته دور تا کنون، درمجالسی که مجهتدین بزرگ و دانشمندان نامی و محقق برای چاره اندیشی در کارهای مهم خطیر برگزار می کرده اند، خوانده می شده است؛ آن هم به خاطر یادی که درآن از برآورده شدن حاجت ها و گره گشایی کارهای بزرگ به میان آمده است. پیدا است که خواندن این حدیث در حضور مجتهدین بزرگ که مدار تحقیق اند، محکم ترین دلیل بردرستی سند حدیث کساء  و اهمیت خواندن آن می باشد. (حسینی کاشانی سید عباس، مصابیح الجنان، ترجمه ص ۱۱۳۸)
  38. علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی آثار مربوط به حدیث کساء علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی که در نشر و حفظ آثار مربوط به حدیث کساء  سهم بسزائی دارند، در عبارتی این حدیث را این گونه می ستایند: « هذا الحدیث الذی له شأن عظیم عند الشیعه و یتبرکون به و یحفظونهعن ظهر القلب »
  39. حدیث شریف کساء  وعظمت وجلال - این حدیث نزد شعیان قدر و منزلت بزرگی دارد. آنا ن به این حدیث تبرک می جویند و به خاطر عظمت و جلالتش آن را سینه به سینه محفوظ نگه می دارند. ذکرمصیبت حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها)
  40. آیة الله بهاءالدینی گفتند: که حدیث کسا را باب کنید در شهر درود باب کردند دیگر تا آخر جنگ یک بار هم بمباران نشد. در شهر درود حتی بعضی از خلبان ها را دستگیر کردند خلبان ها گفتند: ما ماموریت داشتیم بمب ها را به شهر درود بفرستیم ولی شهر درود را نمی دیدیم. این یک حقیقتی است حدیث کساء  دارد. نکته های عجیبی که حضرت زهراء (س)مستقیم می گوید مستقیم با خدا صحبت می کند.
  41. حضرت زهراء شخصیت محور درحدیث  کساء  - حضرت زهراء (س) شخصیتی است که محور است. در کساء  وقتی قرار گرفتند جبرئیل به خدای متعال عرض کرد اینها چه کسانی هستند که می فرمایی که همه عالم را، همه خلقت را به خاطر این ها خلق کردم این ها کی هستند؟ قائده اش این است که خدای متعال در جوابش بفرماید پیامبر و فرزندش و دامادش و و نوه هایش هستند ولی خدا، حضرت زهراء را محور قرار داده ومی فرماید: فاطمه، پدرفاطمه، همسرفاطمه و فرزندان فاطمه هستند. حضرت زهراء واقعا قدرش و عظمتش ناشناخته است.
  42. پیامبران سفارش حضرت زهراء کردند - این همه پیامبر خدا سفارش حضرت زهراء را کردند من فکر می کنم هر چه قدر که پیامبر سفارش کردند آن نانجیب ها ومنافقان کور دل در اذیت وآزارش کوتاهی نکردند. خانمی که در سن جوانی وهیجده سالگی چهار فرزند دلبندی مثل حسنین و زینبین دارد شوهری مثل امیرالمومنین که بهترین شوهر دنیاست دارد بیاید از خدا تقاضای مرگ بکند وبفرماید:«صُبَّتْ عَلَی مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا صُبَّتْ عَلَی الْأَیامِ صِرْنَ لَیالِیا»؛[11] یعنی آن قدر بر من مصائب وارد شده است که اگر این مصائب بر روزهای عالم واردشده بود روزها مثل شب تیره و تار می شدند.

من که از جان وجهان سیرشدم.....هیجده ساله ام و پیر شدم

شب که تاریک شود محفل من.....عوض شمع بسوزددل من

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۹
آذر

شرح حدیث کساء

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم....

آثار و برکات قرائت حدیث کسا  آثار و برکات شگفت انگیز قرائت حدیث شریف کساء

 

حدیث شریف کسآء نام 5 نور مقدس - لی خمسة أطفی بهم حر الجحیم الحاطمة المصطفی و المرتضی و ابناهماو الفاطمة.. حب نبی و آل او شد باعث ایمان من.....نام همه آل عبا خورده گره بر جان من..أطفی = خاموش کنید..

اسرار حدیث کساء ---فواید حدیث کساء چیست + اثرات و فضیلت خواندن حدیث کساء

فواید و فضلیت خواندن حدیث کساء - خواندن این حدیث با فضایل و برکات خاص و بی نظیری نیز همراه است که مهمترین آن هدایت صحیح شیعیان و مسلمانان از طریق نزدیکی آنها به اهل بیت (علیه السلام) می شود. این فضایل رهگشای سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی مؤمنان هستند.

حدیث کساء چیست ؟ روزی پیامبراکرم (صل الله) در خانه ام سلمه بالا پوش خود یا پارچه پشیمن (کساء) را بر سر خود، امام علی (علیه السلام)، فاطمه زهرا (سلام الله)، امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) انداخت و فرمود : خدایا اینان اهل بیت و نزدیکان من هستند هر پلیدی را از ایشان بزدای و آنان را پاک بگردان. بعد از آن جبرئیل فرود آمد و آیه تطهیر یا آیه 33 سوره احزاب بر پیامبر نازل شد. امامان شیعه به این حدیث به عنوان حدیث کساء برای اثبات برتری خود در خلافت مسلمانان استناد کرده اند. إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً (33)

خواص و فضیلت و اثرات خواندن حدیث کساء

1- نزول رحمت و2- آمرزش خداوند مطابق با فرمایش حضرت رسول اکرم (صل الله) نقل حدیث کساء در مجلس شیعیان و دوستان اهل بیت منجر به نازل شدن رحمت خداوند و3- احاطه ملائکه بر آنها می شود. ملائکه برای شیعیان مجلس از خداوند بزرگ درخواست آمرزش و 4- مغفرت می کنند .5- غم، اندوه و ناراحتی دوستان اهل بیت هم پس از شرکت در این مجلس برطرف می شود. 6- رستگاری و سعادت در آخرت

 

7- اثبات برتری و فضیلت - حضرت علی (علیه السلام) پس از شنیدن آثار و فضایل حدیث کساء به 8- رستگاری شیعیان و ائمه اطهار و دستیابی خود و آنها به سعادت اعتراف کردند. این حدیث با اثبات برتری و فضیلت حضرت محمد (صل الله)، امام علی (علیه السلام)، همسر و فرزندان ایشان و حقانیت امامان شیعه برای خلافت مسلمانان آنها را به سوی 8- کمال الهی و 9- رضایت خالق هستی رهنمون می سازد.

10-استجابت دعا- شرط اصلی پذیرش دعا تسلیم بودن در برابر اهل بیت (علیه السلام) است. خواندن حدیث کساء علاوه بر اعتراف به این موضوع با توسل به پیامبر اکرم (صل الله)، حضرت فاطمه (سلام الله) و ائمه معصومین (علیه السلام) و واسطه قرار دادن آنها در پیشگاه خداوند موجب برآورده شدن حاجات مؤمنین و شیعیان می شود. بسیاری از مراجع و علمای دینی هم خواندن این حدیث را جهت استجابت دعا به مردم توصیه می کنند و خیلی از افراد برای بچه دار شدن نیز از آن نتیجه گرفتند.

 

11- فواید حدیث کسا برای بیماران - مرحوم آیت الله العظمی بهجت در زمان حیات خود جهت شفای بیمار خواندن مکرر حدیث کساء و روشن کردن عود در مجلس خواندن دعا را به افراد توصیه می کردند. آیت الله موحد ابطحی نیز پس از رحلت به شخصی در خواب برای 12- شفای لکنت زبان فرزندش خواندن حدیث کساء را در 10 جلسه سفارش نمودند. فرزند این فرد بعد از انجام این دستور شفا یافت. این موارد و بسیاری از موارد دیگر نشانگر اعجاز خواندن حدیث کساء در شفای افراد مریض است.

 

13-توجه ویژه امام زمان - آیت الله بهجت  ره با توجه به اهمیت و عظمت حدیث کساء اعتقاد راسخ به این موضوع داشتند که حضرت ولی عصر (عج الله) عنایت ویژه ای به مجالس خواندن حدیث کساء دارند. این مرجع عالی قدر در طول سالیان دراز به صورت دائمی و گاهی اوقات همراه با خانواده این حدیث را قرائت می کردند.

 

14- رفع بلا و گرفتاری - مرحوم آیت الله بهاء الدینی در زمان بمباران قم با دریافت اشاره ای از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله) به مردم دورود سفارش کردند که مجالس حدیث کساء را در کلیه مساجد برگزار کنند و اجرای این برنامه به قطع بمباران شهر منجر شد. مرحوم آیت الله گلپایگانی نیز توسل به حدیث کساء را در دوره جنگ تحمیلی به مسئولان کشور توصیه کردند. بنابراین توسل به پنج چراغ هدایت و سایر ائمه معصومین با خواندن حدیث کساء مانند دژی مستحکم در برابر خطرات و بلایا قلمداد می شود.

 

15- تقرب و نزدیکی به خداوند - خداوند در قرآن انسان ها را به یافتن وسیله برای تقریب و نزدیکی به او امر می کند. خواندن حدیث کساء با واسطه قرار دادن حضرت محمد (صل الله) و ائمه معصومین (علیه السلام) انسان ها را به خداوند و ذات پاک او نزدیک می کند. به همین دلیل پدر آیت الله فاضل و بسیاری از علمای دینی به خواندن روزانه این حدیث اصرار می ورزیدند

 

16-نجات از گمراهی و انحرافات مذهب - حدیث کساء تبار امامت و ولایت، مسیر جستجوی این تبار و وجود یا عدم وجود انشعاب آن را مشخص می کند. این خصوصیات حدیث کساء منشأ انحرافات و اختلافات مذهبی را مسدود می کند. جستجوی امامت و ولایت در تبار امام حسین (علیه السلام) و امام علی (علیه السلام) و رسیدن به پیامبر خدا (صل الله) از طریق حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) اثبات می کند که حدیث کساء یک الگوی معرفتی کامل برای شناخت اهل بیت است.

17- اسرار حدیث کساء ، معرفى حضرت زهرا - یکى از رمزهاى بزرگ و اسرار حدیث کساء ، معرفى جایگاه والاى حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. در بخشى از حدیث، زمانی که جبرئیل امین از خداوند متعال مى پرسد این پنج نفرى که این همه فضائل دارند و آسمان ها و زمین و همه ى موجودات به برکت وجود آن بزرگواران خلق شده، چه کسانى هستند؟ خداوند پاسخ مى دهد: «هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعلُها وَبَنُوها»: «آنان: فاطمه، پدر، شوهر و فرزندانش هستند». این عبارت نشان دهنده ى جایگاه والا و شناخته شده ى حضرت زهرا (سلام الله علیها) در آسمان ها و در میان فرشتگان الهى است.

18- حضـرت زهـرا (سلام الله علیها) محور اصحاب کساء - توضیح آن که در کتاب هاى علمى آمده است که براى معرفی یک چیز یا یک شخص، باید از چیزها یا اشخاصى استفاده کرد که براى مخاطب آشناتر باشند. در این بخش از حدیث، با وجود چهار شخصیت بزرگ، یعنى وجود مبارک پیامبر اکرم ، حضرت علی(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام)، وجـود مبـارک حضـرت زهـرا (سلام الله علیها) محور اصحاب کساء معرفى شده اند که آسمان ها و زمین و آن چه در آن هاست به طفیل وجود مبارک آن ها خلق شده است.

19- حضـرت زهـرا (سلام الله علیها) محور، افلاک را خلق نمى کردم - این معنا در دیگر احادیث معصومان (علیهم السلام) نیز وجود دارد. در حدیثى قدسى، خداوند تبارک و تعالى، خطاب به پیامبر اکرم مى فرماید: «لولاک لما خلقت الأفلاک و لولا على لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما»:[4] «اگر براى تو نبود، افلاک را خلق نمى کردم و اگر براى على(علیه السلام) نبود، تو را خلق نمى کردم و اگر براى فاطمه (سلام الله علیها) نبود، شـما را خلق نمى کردم». این حدیث، نشان از نقش مـحورى حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در عالم هستى دارد.

20- مدارخلقت بخاطراین 5 نور مقدس - در روایتى از اهل سنت، ابوهریره از رسول اکرم نقل مى کند: «پس از آن که حضرت آدم(علیه السلام) به عرش توجه کرد، پنج نور در آن دید و زمانى که خداوند در مورد این پنج نور پرسید، پاسخ شنید که این پنج نور فرزندان تو هستند و به محبت آن هاست که تو را خلق کردم و اگر این ها نبودند بهشت و دوزخ، عرش و کرسى، آسمان و زمین، فرشتگان و جنیان و آدمیان را خلق نمى کردم. اى آدم! به عزتم سوگند! اگر کسى به اندازه یک دانه ى خردل بغض و کینه ى آن ها را در دل داشته باشد، وارد آتشش مى کنم. اى آدم! اینان برگزیده هاى مـن هـسـتند، من به واسطه ى آن ها مردم را نجات مى دهم و هلاک مى گردانم. اى آدم! اگر حاجتى داشتى به وسیله ى آن ها به من توسل بجوى».[5]

21- نکته دیگر ثواب و پاداشى است که براى برپایى مجلس حدیث کساء در نظر گرفته شده است. در حدیث کساء مى خوانیم: «ما ذکر خبرنا هذا فى محفل من محافل اهل الاْءرض و فیه جمع من شیعتنا و محبینا و فیهم مهموم الا و فرج الله همه، ولا مغموم الا وکشف الله غمّه، ولاطالب حاجة الا وقضى الله حاجته ...». این ثواب جداى از جنبه ى توسل به وجود مطهر حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ناظر به ثوابى است که براى مجالس ذکر اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) قرار داده شده است.

22- ذکر اهل البیت در احادیث آمده است که اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) دوست دارند در مجالسى که شیعیان بـه ذکـر احـادیـث و مـعـارف اهل بیت(علیهم السلام) مى پردازند، حضور یابند و براى کسانى که امر ولایت آن  ها را زنده نگه مى دارند، دعا کنند.[6]

23-رحمت خدا بر اهل این مجلس - بر این اساس، بندهایى از این حدیث که بازگو کننده ى آن است که «رحمت خدا بر اهل این مجالس نازل مى شود»، «تا آن که جمع متفرق نشده اند، فرشتگان براى آن ها طلب آمرزش مى کنند»، «اگر در جمع آن ها غم زده و اندوهگینى باشد، خداوند غم و اندوه او را برطرف مى سازد»، «اگر در آن جمع حاجت مندى باشد، خداوند حاجت او را برآورده مى سازد» و ...، با توجه به احادیث دیگر مورد تأیید قرار مى گیرد.

24-لزوم احیای سنت روضه های خانگی و قرائت حدیث کساء برای رفع بلیه کرونا .. کساء را برای استغاثه احیاء کنند

25- حدیث کساء در مجالس شیعیان - حدیث کساء در توصیف مجالسى که در آن جمعى از شیعیان حضور داشته باشند و در آن به ذکر اخبار اهل بیـت(علیهم السلام) بپردازند، آورده است که: فرشتگان چنین مجلسى را در میان گرفته و براى آن ها طلب مغفرت مى کنند.[7]

26- نزول فرشته گان وملایکه الله در مجلس - عنایت فرشتگان به مجالس شیعیان و محبـان اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)

27- در روایات دیگر نیز مورد تأکید قرار گرفته است. براى مثال، عایشه دختر عبدالله بن عاص از رسول خدا نقل مى کند: «هر جمعى که گرد هم آیند و فضایل آل محمد (علیهم السلام) را نقل کنند، فرشتگان از آسمان ها فرود مى آیند و به جمع آن ها مى پیوندند و وقتى آن گروه متفرق مى شوند و فرشتگان به آسمان ها بالا روند، دیگر ملائکه از آن ها مى پرسند: بوى خوشى از شما استشمام مى کنیم که نظیر آن را تا کنون احساس نکرده ایم. آن ها هم در پاسخ مى گویند: ما در مجلسى بودیم که اخبار آل محمد در آن نقل مى شد. آن ملائکه مى گویند: ما

را هم به آن جا ببرید تا از باقى مانده ى عطر آن مجلس بهره ببریم».[8]

28- جلسه جمع دوستان وشیعیان ما - فضیلت و اثر حدیث کساء به نقل از پیامبر خدا () در بخش نهایی حدیث کساء آمده است حضرت علی(علیه السلام) از رسول خدا، پرسیدندکه چه اثرو فضیلتی براین واقعه ازجانب خدا قرار داده شده است؟ پیامبر فرمودند: قسم به آنکه به حق، مرا به پیامبری مبعوث کرد، این حدیث در مجلسی از مجالس اهل زمین که جمعی از دوستان و شعیان ما درآن باشند، نقل نمی شود، مگر اینکه از جانب خدا برآنها رحمت نازل می شود و ملائکه برآن جمع احاطه نموده و برای آنها طلب مغفرت می کنند و اگر در بین آن جمع اندوهناک و غمگینی باشد، اندوه و غمش برطرف می شود» امام علی (علیه السلام) پس از شنیدن آثار و فضایل آن فرمودند:« به خدا سوگند! ما و شیعیانمان در دنیا و آخرت رستگار شدیم و سعادت یافتیم».

29- *سند حدیث کساء به عقیده برخی از بزرگان و اهل تحقیق قوی ترین سند حدیث شریف کساء جلالت محتوایی و آثار شگفتی است که گرفتاران با خواندن این حدیث و وارد شدن به فضای معنوی آن خارج از محاسبات طبیعی به مراد خویش می رسند و معضلات و مشکلات خود را به وسیله توسل به این حدیث برطرف می نمایند.

30-*سیره مراجع و علما در توسل به حدیث کساء* آیت الله العظمی گلپایگانی* به نقل از برخی از نزدیکان مرحوم آیت الله گلپایگانی، وقتی مشکلی برای این عالم پیش می آمد، ایشان به حدیث کساء متوسل می شدند و در مواقعی که کسی نزد ایشان می آمد و مشکلی داشت، ایشان یک جزوه حدیث کساء به او می دادند و می فرمودند: «از طریق توسل به حدیث کساء، مشکل خود رابرطرف کنید» .

31-مشکلات دفاع مقدس وحدیث شریف کساء *حتی زمانی که جمعی از مسئولان مملکتی نزد ایشان رفتند و دربارۀ جنگ تحمیلی با ایشان صحبت کردند، ایشان در جواب فرمودند: « به حدیث کساء متوسل شوید».( به نقل از داماد ایشان حجت الاسلام سید رضا موحد ابطحی)

32- فاطمه محورحدیث کساء - فاطمه شخصیتی است که محور حدیث کساء است. وقتی پنج تن دور هم جمع شدند؛ ملائکه سؤال کردند خدایا اینها کیانند؟ خدای متعال فرمود: این فاطمه است و پدرش؛ فاطمه است و شوهرش؛ فاطمه است و فرزندانش. فاطمه ای که ملائکه بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم خدمتش می آمدند، می نشستند و می گفتند: یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ إِنَّا إِلَیْکِ مُشْتَاقَاتٌ ؛[4] ما دلمان برای شما تنگ شده و اشتیاق همراهی با شما را داریم. چه طور این شخصیت را می توان ستود و اوصافش را بیان کرد! فاطمه ای که به قول شاعر، متولد بیست جمادی الثانی نیست؛ بیست جمادی الثانی زاد روز جنبۀ ناسوتی و جسمی فاطمه است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نیز در این باره می فرمایند: خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ علیها السلام قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْأَرْضَ وَ السَّمَاء .[5] چه قدر زیبا سروده: بنت الخلود لها الجبال فاشقه فاطمه مادری است که همۀ نسل ها باید به عنوان مادر احترامش کنند نه فقط نسل سادات و مسلمانان. و نیز پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: فاطمةُ خِیَرَةُ الله ؛ یعنی فاطمه برگزیدۀ خدا است.[6]

 

-33چرا این قدر این خانم عظمت و مقام دارد؟ در حالی که همۀ ما آرزویمان این است که وقت احتضار، امیرالمؤمنین علیه السلام بالای سرمان بیاید؛ یک نگاهی به چهره ما بیندازد؛ آن وقت این علی آمده کنار فاطمه نشسته، فاطمه جان! اَنَا عَلیُّ من علی هستم. یَا فَاطِمَةُ کَلِّمِینِی فَأَنَا ابْنُ عَمِّک . تمام آرزوی علی علیه السلام این است که فاطمه با او حرف بزند. علی ای که همۀ مؤمنین آرزوشان این است که در حال احتضار کنار بدنشان حاضر شود، امروز او تمام آرزویش این بود که فاطمه یک بار چشمانش را باز کند و با او سخنی بگوید، چرا؟ آیا چون او دختر پیغمبر است؟ نه، پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم دخترهای دیگری هم با نام های زینب، امّ کلثوم، و رقیه داشتند. آیا چون همسر علی است؟ نه، علی علیه السلام نیز همسرهای دیگری داشت. علی به خاطر انتخاب های فاطمه این قدر به او رغبت داشت.

 

نکته-34 فرزند را قشنگ صدا بزنیم.: فرزندم حسن یعنی فرزند را قشنگ صدا بزنیم. فی کانت الا ساعه و اذا بولدی الحسن :

 

نکته35: سلام مادر جان, در خانه حضرت زهرا مادر جان و پدر جان می گویند. و قال السلام علیک یا اماه :

 

نکته 36:  جلب محبت فرزندان -  فرزندان را امام حسن حدود 8 و امام حسین حدود 7 سال داشتند.. و علیک السلام یا قره عینی و ثمره فوادی:

 

37- مادر به زیبایی فرزند را تحویل می گیرد سلام ای میوه دلم , نور چشمم فرزند از محبت سیراب می شود

 

نکته 38 : در خانه حضرت زهرا سکوت نیست با هم دائما حرف می زنند مثل مکالمه حضرت موسی با خداوند که چون از روی محبت است دائما دوست دارند با یکدیگر حرف بزنند. فقال یا اماه:

 

نکته 39: شامه خود را تقویت کنیم (ما با همسرمان ازدواج می کنیم و با خانواده اش کنار می آییم زن در بحث خانواده همسر و نظافت منزل باید کلی نگرباشد و جزئی نگر نباشد و مرد اگر جزئی نگر شد یا خیلی مریض و وسواسی است یا بهانه گیر شده چون مرد ها اصولا کلی نگرند.) انی اشم عندک رائحه الطیبه, کانه رائحه جدی

 

نکته 40 : تعریف ازبوی خوش داخل منزل مثلا بوی غذا تعریف کنیم. انی اشم عندک رائحه الطیبه, کانه رائحه جدی

 

نکته 41: ان مهم بودن را می رساند یعنی به حضرت رسول احترام گذاشته اند. ان جدک تحت الکساء:

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۱۷
آذر

بسم الله  الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

جلسه 47  بصیرت وموانع رشد بصیرت با موضوعیت گمراهی و آدمهای گمراه

هفته بسیج وبیان مقام معظم رهبری در 25 محور یسیج برای توجه یصیرتی برای بسیج مردم جهان  که در 30 کشور تشکیل شده در طول ده سال در اروپا , که یکی از نمونه ونماد های آن بسیج  مردم فلسطین است؛

  1. گمراهی و آدمهای گمراه بحث عمیق در نهج البلاغه آقا جانمان علی بن ابیطالب امیرالمومنین دارند,
  2. در قرآن سوره توبه آیه 38 و39 گمراهی و آدمهای گمراه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیلٌ (38) إِلاَّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلیماً وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (39)
  3. گمراهی و آدمهای گمراه - مؤمنان نیز باید گاهى مورد انتقاد و مؤاخذه قرار گیرند. یا أَیُّهَا الَّذِینَ‏ آمَنُوا ما لَکُمْ‏ ...
  4. ارزش و جایگاه انسان تا حدّى است که دنیا براى او ناچیز است. «أَ رَضِیتُمْ‏» کسى‏که آخرت را برتر از دنیاى اندک بداند، به جبهه‏ى جنگ رو مى‏کند، نه دنیا. «إِلَّا قَلِیلٌ‏» اثرگمراهی و آدمهای گمراه شما که اهل ایمانید، چرا سستى؟ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ‏ آمَنُوا»، سؤال همراه با توبیخ «ما لَکُمْ‏»، جهاد راه خداست «سَبِیلِ‏ اللَّهِ‏»، فرمانِ حرکت «انْفِرُوا»، تهدید به عذاب «یُعَذِّبْکُمْ»، تهدید به جایگزینى «یَسْتَبْدِلْ»، تهدید به بى‏اثر بودن ترک جبهه از سوى شما «لا تَضُرُّوهُ» وتهدید به قدرت الهى. «وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»
  5. گمراهی و آدمهای گمراه باعث  آزار پیامبر، کفر است. تقابل «الَّذِینَ یُؤْذُونَ» با «الَّذِینَ‏ آمَنُوا» از دیدگاه قرآن، دنیاطلبى و دنیاگرایى اگر سبب غفلت از آخرت و انحصار خواسته‏ها در دنیا باشد، که آدمهای گمراه نکوهیده است. این نکته در آیات فراوانى مطرح شده است، از جمله: «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ»، «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا» و «أَ رَضِیتُمْ‏ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا»
    • دنیا، اندک و ناچیز است. «فَما مَتاعُ‏ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی‏ الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ‏»
    • چرا به دنیاى فانى و محدود، راضى مى‏شوید؟ «أَ رَضِیتُمْ‏ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا»
  6. دنیاگرایى مانع آخرت ‏طلبى است وگمراهی. «أَ رَضِیتُمْ‏ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ‏ الْآخِرَةِ» شما که اهل ایمانید، چرا سستى؟ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، سؤال همراه با توبیخ «ما لَکُمْ»، جهاد راه خداست «سَبِیلِ اللَّهِ»، فرمانِ حرکت «انْفِرُوا»، تهدید به عذاب «یُعَذِّبْکُمْ‏»، تهدید به جایگزینى «یَسْتَبْدِلْ‏»، تهدید به بى‏اثر بودن ترک جبهه از سوى شما «لا تَضُرُّوهُ‏» وتهدید به قدرت الهى. «وَ اللَّهُ‏ عَلى‏ کُلِ‏ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»

جایگزین گمراهان - بر اساس برخى روایات مراد از افراد جایگزین در «قَوْماً غَیْرَکُمْ‏»، مردمانى از ایران و یمن هستند که براى یارى دین خدا قیام مى‏کنند. لحظه اراده کند او، چنان خواهد کرد. «یَسْتَبْدِلْ‏»

  1. گمراهان و کیفر ترکِ جبهه، هم عذاب وذلّت دنیاست، هم عقوبتِ دوزخ در آخرت است. «عَذاباً أَلِیماً وَ یَسْتَبْدِلْ‏ قَوْماً غَیْرَکُمْ‏»زیانِ بى‏تحرّکى و رکود، به خودمان مى‏رسد، نه به خدا. «لا تَضُرُّوهُ‏ شَیْئاً» (سستى و تنبلى، سبب جایگزین شدن دیگران به جاى ما مى‏شود) یَسْتَبْدِلْ‏ ... عَلى‏ کُلِ‏ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ
  2. پیروزى‏هاى مسلمانان، نمونه‏اى از قدرت الهى است. «عَلى‏ کُلِ‏ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ» در این آیه «قَوْماً غَیْرَکُمْ‏»، مفسرین گویند ایرانی ها ویمنی ها هستند. 
  3. شان نزول این دو آیه پیرمون جنگ تبوک است در فاصله بین مدینه وشامات  جنگ تبوک تا مدینه 610 کیلومتر وتا شامات 696 کیلومتر بوده که امپراطوری شرقی گفته شده
  4. در وفت تابستان وقت برداشت محصول را بهانه کردند آنهایی که نمی خواستند به جنگ حاضر شوند.  برخى از شرکت در آن سستى نشان مى‏دادند. عوامل و بهانه‏هاى سستى، فاصله‏ى زیاد مدینه تا تبوک (حدود 600 کیلومتر)، گرمى هوا، فصل برداشتِ محصول و تبلیغات منافقان نسبت به عظمت و قدرت سپاه روم بود.
  5. این آیه، از اخبار غیبى قرآن است که قبل از وقوعِ حادثه، از آن خبر مى‏دهد، و مربوط به جنگ‏ تبوک‏ است، چون منطقه‏ى تبوک تا مدینه فاصله‏اى بسیار داشت. اینک تبوک، در مرز حجاز قرار دارد. - متخلّفان از جنگ‏ تبوک‏، گروهى بى‏ایمان بودند. «لا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ» یکى از بزرگان قبیله‏ى بنى‏سلمه که از منافقان بود، از رسول خدا اجازه خواست تا به جنگ‏ تبوک‏ نرود و بهانه‏اش این بود که اگر چشمم به زنان رومى بیفتد، فریفته شده، به گناه مى‏افتم. حضرت اجازه داد. این آیه نازل شد و او را به خاطر عدم شرکت در جبهه، گناهکار و در فتنه افتاده دانست. پیامبر صلى الله علیه و آله او را از ریاست قبیله برکنار و بُشربن‏براء را که سخاوتمند و خوش اخلاق بود، به جاى او نصب کرد.
  6. گمراهان ومتخلّفان از جنگ‏ تبوک‏، به ظاهر مسلمان، ولى در باطن کافرند. «أَنَّهُمْ کَفَرُوا»در شأن نزول آیه گفته‏اند: گروهى از منافقان، تصمیم گرفتند شتر پیامبر را در بازگشت از جنگ‏ تبوک‏ در گردنه‏اى رَم دهند تا پیامبر صلى الله علیه و آله کشته شود. رسول خدا از تصمیم آنان از طریق وحى با خبر شد.
  7. گمراه کردن دیگران - این آیه، سه نشانه براى منافقان ذکر کرده است: الف: از جبهه نرفتن به جاى پشیمانى شادند. ب: جهاد با مال و جان بر ایشان سنگین است. ج: دیگران را از جبهه رفتن منع مى‏کنند.
  8. رسوایی گمراهان منافق - از این آیه استفاده مى‏شود که شخص پیامبر صلى الله علیه و آله براى جنگ‏ تبوک‏ از مدینه خارج شد و در پایان جنگ نیز به آنجا برگشت. همچنین این آیه از برخورد آینده‏ى منافقان خبر مى‏دهد، تا پیامبر چهره‏ى منافقانه‏ى آنان را رسوا کند.
  9. نکته اول در این آیه سه لحن دارد – 1- لحن تشویقی برای اقراد ضعبف الایمان 2- لحن زبان ملامت وسرزنش به مسلمانان اطراف پیامبربه لحن به نحو استفهام . 3- لحن به لحن جدی به صورت درد ناک  إِلاَّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلیماً... مختص جنگ تبوک است خاص وگمراهی وعدم مبازره به صورت عام ..

 

  1. نکته دوم طروقی که مساله جدا جدا مورد توجه است.1-تشویق مومنین 2- حرکت به سوی میدان جهاد 3- تعبیر فی سبیل الله چهاد در هوای گرم 4- استفهام انکاری دنیا وآخرت  که یک خطبه مفصل در نهج البلاغه آقا جانمان علی بن ابیطالب دارند .. حیات الدنیا والآخره .. لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی‏ الْآخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیم‏
  2. تهدید به عذاب الیم (إِلاَّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلیماً) انها که نشستند در خانه وبرای مبازه در را حق جهاد نکردن مثل این زمان چون در سال میلادی1967 اسراییلی ها وارد سر زمین فلسطین شدند وکشتاری انجام شد که در تاریح  سابقه نداشت که اقا جانمان در خطبه 86  پیامدهای جهاد نکردن را در بیان می کند الَّذِی رَضِیَ لِنَفْسِهِ وَ أَنْهَى إِلَیْکُمْ عَلَى لِسَانِهِ مَحَابَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ وَ مَکَارِهَهُ وَ نَوَاهِیَهُ وَ أَوَامِرَهُ وَ أَلْقَى إِلَیْکُمُ الْمَعْذِرَةَ وَ اتَّخَذَ عَلَیْکُمُ الْحُجَّةَ وَ قَدَّمَ‏ إِلَیْکُمْ بِالْوَعِیدِ وَ أَنْذَرَکُمْ‏ بَیْنَ‏ یَدَیْ‏ عَذابٍ شَدِیدٍ فَاسْتَدْرِکُوا بَقِیَّةَ أَیَّامِکُمْ وَ اصْبِرُوا لَهَا أَنْفُسَکُمْ فَإِنَّهَا قَلِیلٌ فِی کَثِیرِ الْأَیَّامِ الَّتِی تَکُونُ مِنْکُمْ فِیهَا الْغَفْلَةُ وَ التَّشَاغُلُ عَنِ الْمَوْعِظَة ... پیامبر خویش را روزگارى میان شما زندگانى داد، تا با آیه‏ها که در کتاب خود نازل فرمود دینى را که پسندید، براى او و شما کامل نمود، و به زبان او به شما خبر داد که چه را مى‏پسندد و چه او را خوش نیاید، از چه باز مى‏دارد و کردن چه کار را فرماید. چندان که راه عذر را بر شما ببست، و حجّتى گرفت که- از آن نتوانید رست-. پیک تهدید را به سوى شما پیش راند، و از کیفر سختى که پیش رو دارید بترساند. پس، در این چند روز که زنده‏اید، گذشته را جبران کنید، و خود را به شکیبایى ورزیدن و سختى دیدن خوى دهید. که این روزها برابر روزهایى که در غفلت بودید، و خود را مشغول داشتید و پند ننیوشیدید اندک است. [فراوان- خود را رخصت مدهید، مبادا رخصتها شما را به راه ستمکاران برد. و درون را چون برون سازید تا نفاق، بلایى بر سرتان نیاورد، و پرده شما را ندرد. شمارا از صحنه خارج نکنند ودر حال حاضر فلسطین به همین درد مبتلا است. وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ
  3. نکته هایی که آیه قرآن می فرماید اگر یاری دین خدا نکنید 1- به جای شما غیرشما را – ایرانی ها – یمنی ها«قَوْماً غَیْرَکُمْ‏»،2- توجه به قدرت بی پیان خداوند داشته باشید. وَاللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ3- نروید جنگ ضرری به خدا نمی زنید . وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ4- عبادت نکنید به خدا فکرنکنید به خدا ضرر نمی زنید. وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ
  4. درنتیجه – قرآن با 3 لحن به سه گروه ملامت می کند در آیات باید ریشه یابی کرد..ایمان قوی نباشد گرفتار دشمن هم چون اسراییلی ها  خواهید شد که گفتند هوا گرم است ؛ فصل برداشت محصول است..
  5. قسمت 7 نهج البلاغه خطبه 16 على علیه السلام فرمود کسى که در پیشاپیش او آتش دوزخ و بهشت هست مشغول انجام وظیفه است- نکته قابل توجه اهل نجات هم  بهشت وهم جهنم را می بینند. اینها می بینند که چه عملی به بهشت وچه عملی به جهنم مرود تابلو قصیه را به آنها نشان می دهند . شُغِلَ‏ مَنِ‏ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ سَاعٍ سَرِیعٌ نَجَا وَ طَالِبٌ بَطِی‏ءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِی النَّارِ هَوَى الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّة...-
  6. با بیان دیگرمردم نظر در سه گروه..1- گروهى با کمال جدیت و با شتاب و سرعت وظائف خود را انجام میدهد که قطعا نجات مییابد.2- گروهى که تا حدودى کند رواست ولى بالاخره دنبال کارهاى نیک است این هم امید نجات دارد 3- انها که نشستند در خانه وبرای مبازه در را حق جهاد نکردن. اگر یاری دین خدا نکنید به جای آنها غیرشما را.. (إِلاَّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلیماً)
  7. روایات در این موضوع زیاد است من جمله از امام حسن عسگری علیه السلام فی سبیل نجاه  آمده است: 1343 عَلَیْکُمْ بِإِخْلَاصِ الْإِیمَانِ فَإِنَّهُ السَّبِیلُ‏ إِلَى الْجَنَّةِ وَ النَّجَاةُ مِنَ النَّارِ (306/ 4).
  8. حکمت  47  نهج، نهج البلاغة قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام. قَدْرُ الرَّجُلِ‏ عَلَى‏ قَدْرِ هِمَّتِهِ‏ وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوَّتِهِ وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِه‏.. 2 نهج البلاغه حکمت 47 امیرمؤمنان علیه السلام فرمود ارزش انسان بستگى دارد بهمت او و راستگوئى او بسته بمردانگى او و شجاعت او بسته به عظمت و شخصیت او و پاکدامنى او بسته بغیرت و ناموس خواهى او است (اوصاف بعدى و دومى در این جملات هر چه قوى‏تر و بیشتر باشد اوصاف قبلى و اولى هم قوى‏تر و بهتر خواهد بود. وگروه سوم - گروهى که در اطاعت پروردگار کوتاهى دارد و مقصر است که در آتش سقوط میکند. انحراف به چپ و راست باعث گمراهى است. راه وسط و متن طریق جاده مستقیم است‏.
  9. در فهم واندیشه وبصیرت با قرآن، چنانکه در سوره فاطر نیز مردم سه دسته تقسم شده‏اند. کلمه به کلمه برسی می کنیم تنها قرآن کافى نیست، حامى و مجرى لازم دارد. «أَوْرَثْنَا الْکِتابَ‏» کسى حقّ انتخاب و اعطاى مسئولیّت‏هاى دینى را دارد که به حال بندگانش آگاهى عمیق داشته باشد. «إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ- ثُمَ‏ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ‏ الَّذِینَ‏ اصْطَفَیْنا»

دلیل محروم شدن از انوار قرآن، خود ما هستیم. «فَمِنْهُمْ‏ ظالِمٌ‏- وَ مِنْهُمْ‏ مُقْتَصِدٌ»شرط دریافت میراث قرآن، سبقت در همه‏ى کارهاى خیر است نه انجام بعضى. «بِالْخَیْراتِ‏»

انتخاب خداوند، حکیمانه است. کسانى وارث علوم قرآنند که در خیرات سبقت گیرند. «سابِقٌ‏ بِالْخَیْراتِ‏» ظلم، از سوى خود انسان است، «ظالِمٌ‏ لِنَفْسِهِ‏» ولى توفیق سبقت در خوبى‏ها، به اذن خداست. «سابِقٌ‏ بِالْخَیْراتِ‏ بِإِذْنِ‏ اللَّهِ‏» میراث ‏بردن از قرآن، فضل بزرگ الهى است. «ذلِکَ‏ هُوَ الْفَضْلُ‏ الْکَبِیرُ» فرشتگان همه یک‏دست مؤمن و تسلیم فرمانند، «یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ»* جنّیان به دو دسته مؤمن و کافر تقسیم مى‏شوند، «وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ» ولى انسان‏ها سرانجام به سه گروه تقسیم مى‏شوند. «کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً» کامل آیه . ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبیرُ (فاطر32)

  1. نکته مهم دراین مساله عدم گمراهی است «بَلِ الْإِنْسانُ‏ عَلى‏ نَفْسِهِ‏ بَصیرَهٌ‏ وَ لَوْ أَلْقى مَعاذیرَهُ» (قیامت/ 15- 14) قرآن مى‏گوید: انسان بر خودش بصیر است یعنى انسان مى‏داند چه کاره است. گرچه عذر تراشى مى‏کند اما مى‏داند چه کاره است. یعنى انسان ممکن است سر خود کلاه بگذارد اما از توجیهات نمى‏توان گذشت. خیلی قیمت دارد.
  2.  چپ‏ و راست‏- کمینگاه- گمراهى است، چپ وراست هردو مظلمه و راه میانگین راه راست- الهى است-. کتاب خدا و آیین رسول آن را گواه است، و سنّت را گذرگاه است، و بازگشت بدان جایگاه است. هر که دعوى کرد تباه گردید، و هر که دروغ بربافت زیان دید، و هر که به پیکار حقّ گرایید دست به خون خود آلایید، و در نادانى مرد این بس است که نداند چه کس است. بنیادى را که بر پرهیزگارى استوار است چیزى نلرزاند، و کشتزارى که آب تقوى خورد، تشنه نماند. مردم! درون خانه خویش جاى گیرید، و راه آشتى با یکدیگر را در پیش، و به توبه گرایید و جز پروردگار خود کسى را مستایید، و جز خود را ملامت منمایید. شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ سَاعٍ سَرِیعٌ نَجَا وَ طَالِبٌ بَطِی‏ءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِی النَّارِ هَوَى الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّةُ عَلَیْهَا بَاقِی الْکِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ وَ إِلَیْهَا مَصِیرُ الْعَاقِبَةِ هَلَکَ مَنِ ادَّعَى وَ خابَ مَنِ افْتَرى‏ مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ [عِنْدَ جَهَلَةِ النَّاسِ‏] وَ کَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَلَّا یَعْرِفَ قَدْرَهُ لَا یَهْلِکُ عَلَى التَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ وَ لَا یَظْمَأُ عَلَیْهَا زَرْعُ قَوْمٍ فَاسْتَتِرُوا فِی بُیُوتِکُمْ‏ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ‏ وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِکُمْ وَ لَا یَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا یَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَهُ‏ نهج البلاغة، ص: 59
  3. نکته مهم دیگردر حال حاضر – دنبا گرفتار چپ وراست است حزب دمکرات .. حزب جمهوری خواه .. حزب کارگر .. واحزاب گوناگون بر مبنای چپ وراست متعارضات ومتفاوتهایی پشت پرده این چپ وراست هست. که مردم دنیا را در رنج وزحمت واداشته ..خطرات بین المللی مال المصالحه این چپ وراست قرار دارد. اختلافات مسلمین حاکی از این جااست
  4. تنها کشوری که در آن امنیت بر قرار بود ایران عزیز می بود که با ایجاد حزب رستاخیز می خواستند در چپ وراست درست کنند . یا حزب صوفی گری درش ایجاد کنند. یا اصول گرا یا اصلاح گرا که هردو گروه آدمهای تندی هستند حتی درزندان هم که بودند.گروه مارکسیست ها . گروه منافقین . گروه های تند رو بودند و اسلام با جهاد ومبارزه سوسیالیستی ولی در قرآن ونهج البلاغه   طریق الوسطی هی جاده .. راست‏گرائى و چپ‏روى موجب گمراهى است میانه‏روى جاده واقعى است (از طرف چپ جاده و یا از طرف راست آن یک نوع افراط و تفریط است باید از وسط جاده رفت که غیر قابل گمراهى است). کتاب خدا و آثار نبوت و سیره و روش پیامبر و بازگشت بعاقبت پسندیده در همین التزام طریق‏ وسطى‏ و میانه جاده است.
  5. ونیزنهج‏ البلاغه‏ خطبه 16 على علیه السلام فرمود: کسى که در پیشاپیش او آتش دوزخ و بهشت هست مشغول انجام وظیفه است- مردم از این نظر بر سه گروهند..
  6.  1- گروهى با کمال جدیت و با شتاب و سرعت وظائف خود را انجام میدهد که قطعا نجات مییابد 2- گروهى که تا حدودى کند رواست ولى بالاخره دنبال کارهاى نیک است این هم امید نجات دارد 3- گروهى که در اطاعت پروردگار کوتاهى دارد و مقصر است که در آتش سقوط میکند. انحراف به چپ و راست باعث گمراهى است. راه وسط و متن طریق‏ جاده مستقیم است قرآن مقدس و آثار رسالت بر همین روال است و سنه پیغمبر از این منبع است و بازگشت و پایان کار بر همین است هر کس ادعاى باطل کند هلاک مى‏شود.
  7. 14 نهج، نهج البلاغة مِنْ کَلَامٍ لَهُ على علیه السلام شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ سَاعٍ سَرِیعٌ نَجَا وَ طَالِبٌ بَطِی‏ءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِی النَّارِ هَوَى الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّةُ عَلَیْهَا بَاقِی الْکِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ وَ مِنْهَا مَنْقَذُ السُّنَّةِ وَ إِلَیْهَا مَصِیرُ الْعَاقِبَةِ هَلَکَ مَنِ ادَّعَى وَ خابَ مَنِ افْتَرى‏ مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ عِنْدَ جَهَلَةِ النَّاسِ وَ کَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَنْ لَا یَعْرِفَ قَدْرَهُ لَا یَهْلِکُ عَلَى التَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ وَ لَا یَظْمَأُ عَلَیْهَا زَرْعُ قَوْمٍ فَاسْتَتِرُوا بِبُیُوتِکُمْ‏ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ‏ وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِکُمْ فَلَا یَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا یَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَه‏
  8. اهل بصیرت اهل نجات وحیات واقعی : غافر: 65 هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین.. اینجا یک جاست که مى‏گوید امامت و ولایت‏ با توحید «لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ» یکى است. لذا فرهنگ توحید ولایت لازم دارد.
  9. 1- حیاتِ واقعى از آنِ خداست. «هُوَ الْحَیُ‏» (حیات دیگران، محدود و فانى و وابسته است).
  10. 2- اول شناخت و معرفت سپس دعا و پرستش. فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ ... رَزَقَکُمْ ... هُوَ الْحَیُ‏ ...لا إِلهَ‏ إِلَّا هُوَ ... فَادْعُوهُ‏ مُخْلِصِینَ‏
  11. 3- معبود باید زنده باشد. «هُوَ الْحَیُ‏ لا إِلهَ‏ إِلَّا هُوَ»
  12. 4- اگر جز او معبودى نیست، پس تنها او را پرستش کنیم. «لا إِلهَ‏ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ‏ مُخْلِصِینَ‏»
  13. 5- از آداب دعا ستایش پروردگار است. فَادْعُوهُ‏ ... الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ ...
  14. 6- میان دعا و ربوبیّت، رابطه‏ى تنگاتنگ است. فَادْعُوهُ‏ ... رَبِ‏ الْعالَمِینَ
  15. 7- ربوبیّت خداوند سبب ستایش اوست. ( «الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ رَبِ‏ الْعالَمِینَ‏»
  16. 8- هستى رو به کمال است. «رَبِ‏ الْعالَمِینَ‏» آرى، سیر طبیعى و منطقى خداشناسى آن است که اول او را بشناسیم سپس به یکتائى او ایمان آوریم و آنگاه هر چه مانع یکتائى و توحید است از خود دور کنیم.
  17. فرهنگ توحید ولایت لازم دارد والا می شود مهدی هاشمی  درگریش های وهابی ماب در ضد عترت و ولایت  ...نتیجه گمراهی اش همچو آیت الله شریعتمداری  برضد ولایت شوریدن  وحزب جمهوری خلق مسلمان ایران در آذربایجان که بعضا فرزندانشان هم از گمراهان  در سازمان منافقین وبا علی قول همچون فرزند ایشان در آمریکا از اعضاء سازمان سیا که ما گرفتار این گونه افراد هستیم .
  18. مبارزه با گروه گمراهان دربرابر7 گروه قدرتمندان عالم قد علم کرده ومخالفت خود را در برابر هر گونه گریشها خلاف اسلام ناب محمدی اعلام نمود . من جمله 1- ایجاد انحراف برای اسلام  وجامعه 2- دین سازان انحرافی  فسد العالم فسد العالم 3- نابودی ملت وکشور یحمل اسفارا 4- خطرورود علم بر فرد غیر مزکی 5- زیان عالم غیر مهذب بر کشور وملت 6- زیان عالم فاسد برعلم ودین 7- خسارت عالمان غیر مهذب براسلام  و..... از پرتال امام خمینی ره 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  • حسین صفرزاده
۰۸
آذر
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
    2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  1. جلسه 46 بصیرت از نگاه امیر المومنین علی علیه السلام  وموانع رشد بصیرت خصلت های  حرص وطمع – کفر – ذلول  = گمراهی  بخش دوم بحث بسیار طولانی است که ما گرفتار آن هستیم !!!
  2. ذلول از نگاه قرآن = بقره 88- وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُونَ (88)
  3. مقدّمات بدبختى، بدست خود انسان است. اگر گروهى مورد لعنت وقهر الهى قرار مى‏گیرند، به خاطر کفر ولجاجت خودشان است. «لَعَنَهُمُ‏ اللَّهُ‏ بِکُفْرِهِمْ‏»
  4. وآنها (به پیامبران) گفتند: دلهاى ما در غلاف است (و ما از گفته‏هاى شما چیزى نمى‏فهمیم.) چنین نیست، بلکه خداوند به سبب کفرشان از رحمت خود دور ساخته (و به همین دلیل چیزى درک نمى‏کنند)، پس اندکى ایمان مى‏آورند.
  5. نکته‏::ظاهراً این جواب استهزا آمیز، شعار همه مشرکان و سرکشان، در برابر پیامبران بوده است.
  6. چنانکه در جواب حضرت شعیب مى‏گفتند: «یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ»  ما حرف تو را نمى‏فهمیم. و یا در برابر آیات قرآن مى‏گفتند: «قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ»  دلهاى ما در پرده و پوشش است.
  7. سوره مبارکه فصلت در وصف افراد گمراه : وَ قالُوا قُلُوبُنا فی‏ أَکِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ وَ فی‏ آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُون(41) فصلت : 5
  8. ) آماده نبودن قلبى براى پذیرش حقّ. «قُلُوبُنا فِی‏ أَکِنَّةٍ»
  9. شیوه‏ى کفّار لجاجت و اعراض است. - کار خداوند لطف کردن و نزول وحى از سرچشمه‏ى رحمت است. «تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» امّا شیوه‏ى کفّار لجاجت و اعراض است. «قُلُوبُنا فِی‏ أَکِنَّةٍ»
  10. شیوه‏ى کفّار لجاجت و اعراض است.در سوره مبارکه هود: قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثیراً مِمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنَراکَ فینا ضَعیفاً وَ لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزیزٍ (هود/91)
  11. چنانکه در جواب حضرت شعیب مى‏گفتند: «یا شُعَیْبُ‏ ما نَفْقَهُ‏» ما حرف تو را نمى‏فهمیم. و یا در برابر آیات قرآن مى‏گفتند: «قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ» دلهاى ما در پرده و پوشش است.
  12. امّا کفّار، هم سخنان شعیب  را تحقیر کردند، «ما نَفْقَهُ»، هم خودش را ضعیف دانستند، «فِینا ضَعِیفاً»، هم فامیل و بستگانش را ناچیز شمردند، «رَهْطُکَ»، هم به شکنجه‏ى سختى تهدیدش کردند، «لَرَجَمْناکَ» و هم قدرت و عزّتش را نادیده گرفتند. «ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ»
  13. پیام‏های: 1- انبیا و مبلّغان الهى، در راه دعوت مردم به صراط مستقیم، بیشترین اهانت‏ها را متحمّل شده‏اند. ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ‏ ...
  14. 2- مخالفان انبیا، دلیل و منطق ندارند. منطق آنان توهین، شکنجه و کشتار است. «لَرَجَمْناکَ وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ»
  15. مطلب گروهی در طول تاریخ = این یک مطلب علمی گروهی در طول تاریخ است که همه در قالب فریب دادن ومخصوصا پیامبران  الهی بوده است .  
  16. گمراهی  از مومنع رشد یصیرت جامعه ..خطبه 147- فبعث  الله محمدا  بالحق - علی « علیه السلام »: ... فبعث‏ اللَّه‏ محمّدا «صلی الله علیه وآله » بالحقّ‏، لیخرج عباده من عبادة الأوثان الى عبادته، و من طاعة الشّیطان الى طاعته، بقرآن قد بیّنه و أحکمه، لیعلم العباد ربّهم إذ جهلوه ..
  17. امام على «علیه السلام »: پس آنگاه خداوند محمد «صلی الله علیه وآله » را به حق برانگیخت، تا بندگانش را از پرستش بتان به پرستش او، و از فرمانبردارى شیطان به فرمانبردارى او باز گرداند، با قرآنى که آیات آن را به روشنى بیان داشته و استوار فرو فرستاده بود، تا مردمان خداى خود را که شناختى از او نداشتند باز شناسند ...
  18. با چه علامتی گمراهان را می توان شناخت .؟ . علایم آنها که گمراه هستند چه گونه وچند تاست ؟

1-از حق گریزان هستند - خداوند محمد «صلی الله علیه وآله » را به حق برانگیخت،

2-تبعیت شیطان دارند -  پیروی از حق , تبعیت شیطان انسان را نجات دهد !

3-عدم توجه - عظمت حضرت حق با ارزش ولی منکر وگمراره  لجاجت  دارد توجه نمی کند.

4-انکار یکی از موانع رشد بصیرت است

علمت های گمراهان را حضرت بیان می کند.

 بت پرستی وتاریچه بت پرستی از حضرت آدم تا آلآن  خود نمایی می کند شا خص ترین آنها در زمان حضرت ابراهیم علیه سلام و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله بحث مفصلی است .

علامت گمراهان از اطاعت وتبعیت محض از شیطان نعل به نعل و مصادیق آن جاه , مال ؛  مقام ؛ ضعف ایمان , تبعیت از شیطان است که خدا شیطان را معرفی می کند ,  

به اینکه دعوت از منکر کند وواجب را وانهد  در چهار راه بحث زنده روز است . فقه اعتلافی و امنیتی در راه شیطان مضخص می شود که انسان را از چهار طرف محاصره می کند

جهل ونادانی وسیع نسبت به شناخت حق تعالی مانع رشد بصیرت می گردد و افراد واندیشه هارا قفل می کند

انکار های طولانی در زمان انبیاء دارد که اجنه در مفابل ایستادند .ودر این چهار محور موضع گرفتند جزء مسایل های انکار خداوند است       

پوتین رییس جمهوری شوروی هدیه قرآن به آقا مقام معظم رهبری می دهد ؛ قرآن می خرد در جلسه هییت  آیه قرآن را به زبان روسی می خواند  گرفتاری خود را از شیطان  گرفتند ؛ آنها که گرفتار شیطان هستند معیار وملاک های شیطان بکار می گیرند ..

 

      1. نکته جالب وقابل توجه  در این جا مهم ترین مساله های جهان در حال حاضر تغییر سیاست است از کمنیست ولایک سیاست های جهانی که آرام آرام به بینش مردم  وگرایش جامعه به بیداری اسلامی است. اما امروز ما گرفتار یک سری گمراهانی هستیم که معیار و ملاک شناخت صحیح را از مردم دارند می گیرند.

نکته  دیگر راه شناخت خلاصی از این بن بست می باشد عدم تبعیت از بت پرستی وفرار از بن بست اطاعت از خدا و کلام خدا ؛ اطاعت از ولایت  . گسترش علم و دانش و دانایی افراد است

 

  1. حکمت 183 – حکمت واندیشه گمراهی  بیان می کند نهج البلاغة قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ «علیه السلام » مَا اخْتَلَفَتْ‏ دَعْوَتَانِ‏ إِلَّا کَانَتْ إِحْدَاهُمَا ضَلَالَة مختلف نمى‏شود دو دعوت مگر این که بوده باشد یکى از آنها گمراهى، مراد اینست که نمى‏شود که دو کس مردم را دعوت کنند و خوانند هر یک بامامت و پیشوائى خود و هر دو بر حق باشند با وجود اختلاف میانه ایشان، چنانکه اهل سنّت قائل شده‏اند از امامت آن حضرت صلوات اللَّه و سلامه علیه و امامت معاویه نیز، با وجود کمال مخالفت میانه ایشان و جدال و قتال، زیرا که هر عاقلى که اندک تأمّل کند میداند که معقول نیست و قبیح است از حق تعالى تجویز چنین اختلاف و جدال و قتال براى دو کس که هر دو را امام و پیشوا گردانیده باشد و مردم را باید که اطاعت ایشان کنند.
  2. ریشه گمراهی را حضرت اختلاف بیان می کند. حال ریشه این اختلاف در کجاست . اختلاف در خیلی چیز هاست که حضرت مطلق بیان کرده اند که تبعیت از باطل است . وامامت اهل بیت و از قل هو الله احد فاصله گرفتن است وچو قوم یهود با اصل  توحید مشکل دارند و چو ابن واب وروح القدس مسیحیت  ریشه این اختلاف در اصل توحید است  که حضرت در نهج البلاغه می فرمایند.
  3. نامه 64 –افشاء علل گمراهی  پاسخ تهدیدات  نظامی معاویه –  أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّا کُنَّا نَحْنُ وَ أَنْتُمْ عَلَى مَا ذَکَرْتَ مِنَ الْأُلْفَةِ وَ الْجَمَاعَةِ فَفَرَّقَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَمْسِ أَنَّا آمَنَّا وَ کَفَرْتُمْ وَ الْیَوْمَ أَنَّا اسْتَقَمْنَا وَ فُتِنْتُمْ وَ مَا أَسْلَمَ مُسْلِمُکُمْ إِلَّا کَرْهاً
  4. حضرت جواب نامه توهین آمیز معاویه را فرمودند -  اما بعد، چنانکه یادآور شدى ما و شما دوست بودیم و هم پیوند، اما دیروز میان ما و شما جدایى افکند. ما ایمان آوردیم و شما به کفر گراییدید، و امروز ما استواریم و شما دستخوش آزمایش گردیدید. مسلمان شما جز به نادلخواه به اسلام نگروید و از آن پس که بزرگان عرب را در حزب رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) دید.
  5. و یادآور شدى که من طلحه و زبیر را به قتل رساندم و عایشه را راندم، و میان کوفه و بصره ماندم. این کارى است که تو در آن نبودى، پس زیانى بر تو نیاید و عذرى از تو خواستن نباید.
  6. و یادآور شدى که مرا با مهاجران و انصار دیدار خواهى کرد.- تو را با هجرت چه کار؟ و کدام مهاجر و انصار- هجرت آن روز به پایان رسید که برادرت اسیر گردید. اگر شتاب دارى نه رواست، لختى آرام گیر، که اگر من به دیدار تو آیم سزاست، که خدا مرا بر انگیخته است تا از تو انتقام گیرم و اگر تو به دیدار من آیى چنان است که شاعر اسدى گفته است: «روى به بادهاى تابستانى دارند که بر آنان ریگ مى‏افکند حالى که میان زمینهاى نشیب و سنگهاى سخت اندرند.» .شمشیرى که بر جدّ و دایى و برادرت در یک رزمگاه زدم، نزد من است. و تو- به خدا سوگند- چنانکه دانستم دلى ناآگاه دارى و خردى تباه، و بهتر است تو را بگویند بر نردبانى بلندتر شده‏اى که منظرى به تو نمایانده است بد نمود و آن تو را زیان است نه سود. چه تو گمشده‏اى را مى‏جویى که از تو نیست و گوسفندى را مى‏چرانى که ملک دیگرى است. منصبى را مى‏خواهى‏ ...نهج البلاغة-ترجمه شهیدى، متن، ص: 350
  7. نکته اول در نامه 64 –افشاء علل گمراهی  پاسخ تهدیدات  نظامی معاویه –  15 نامه  امیر المومنین به معاویه لعنت الله علیه نوشته است , آنچه که مربوط بحث موانع رشد بصیرت .
  8. نکته دوم : که گفته  ای ما فرزندان عبد منافیم  وسالها باصلح وصفا زندگی می کردیم وتو آمدی با عث بد بختی وتوعلی آمدی    حضرت جواب دادند : ما ایمان آوردیم و شما به کفر گراییدید، و امروز ما استواریم و شما دستخوش آزمایش گردیدید. مسلمان شما جز به نادلخواه به اسلام نگروید و از آن پس که بزرگان عرب را در حزب رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) دید.
  9. نکته سوم - بعد قابل توجه عامل گمراهی _ بله میان ما وشما الفت  ودوستی وخویشاوندی بود اسلام آمد و ایم آوردیم و تو از کف و نقاق همراهی کردی  وتو به کفرت باقی هستی و من به اسلا وبین من وتو جدای است . واین علایم گمراهی عبارت است از کفر ونفاق . پس میزان و امتیاز ایمان واسلام واهل بیت  عامل دوم  بصیرت می باشد ... فَفَرَّقَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ پس آقا امیر المومنین معیار ایمان وکفر است . . در این جا میان غزه واسرایل مشخص می شود.
  10. نکته چهارم - در اینجا سوء استفاده ومظلوم نمایی معاویه برای فتنه انگیزی در جمع عامیان خود نامه برای علی نوشت وگفت آخوندا  روی منبر قرایت کنند و بخوانند وشامیان را موافق خود گردانید
  11. اینکه معاویه نوشته بود که تو قاتل طلحه وزبیر وراندن عایشه هستی ک و یادآور شدى که من طلحه و زبیر را به قتل رساندم و عایشه را راندم، و میان کوفه و بصره ماندم. این کارى است که تو در آن نبودى، پس زیانى بر تو نیاید و عذرى از تو خواستن نباید... ً وَ ذَکَرْتَ أَنِّی قَتَلْتُ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرَ وَ شَرَّدْتُ بِعَائِشَةَ وَ نَزَلْتُ بَیْنَ الْمِصْرَیْنِ وَ ذَلِکَ أَمْرٌ غِبْتَ عَنْهُ فَلَا الْجِنَایَةُ عَلَیْکَ وَ لَا الْعُذْرُ فِیهِ إِلَیْکَ
  12.  پاسخ شفاف حضرت  : ذَکَرْتَ أَنَّکَ زَائِرِی فِی الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ قَدِ انْقَطَعَتِ الْهِجْرَةُ یَوْمَ أُسِرَ أَخُوکَ فَإِنْ کَانَ فِیکَ عَجَلٌ فَاسْتَرْفِهْ فَإِنِّی إِنْ أَزُرْکَ فَذَلِکَ جَدِیرٌ أَنْ یَکُونَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا بَعَثَنِی لِلنَّقِمَةِ مِنْکَ وَ إِنْ تَزُرْنِی فَکَمَا قَالَ أَخُو بَنِی أَسَدٍ...و یادآور شدى که مرا با مهاجران و انصار دیدار خواهى کرد.- تو را با هجرت چه کار؟ و کدام مهاجر و انصار- هجرت آن روز به پایان رسید که برادرت اسیر گردید. اگر شتاب دارى نه رواست، لختى آرام گیر، که اگر من به دیدار تو آیم سزاست، که خدا مرا بر انگیخته است تا از تو انتقام گیرم و اگر تو به دیدار من آیى چنان است که شاعر اسدى گفته است: «روى به بادهاى تابستانى دارند که بر آنان ریگ مى‏افکند حالى که میان زمینهاى نشیب و سنگهاى سخت اندرند.»
  13. عامل گمراهی انحراف در اسلام است : اما بعد، وقت آن است تا از آنچه عیان است سود برگیرى- و حقیقت روشن را بپذیرى- تو راه گذشتگانت را گرفتى، با دعویهاى باطل کردن، و مردمان را به فریب و دروغ به شبهت در افکندن، و رتبتى را که برتر از توست، خواهان بودن. و آنچه را براى دیگرى اندوخته است ربودن به خاطر از حق گریختن. و آنچه را رعایت آن از گوشت و خون بر تو لازمتر است، انکار نمودن آنچه گوشت شنید و سینه‏ات از آن پر گردید، و پس از حق جز گمراهى آشکارا چیست؟ و از پس آنچه عیان است جز باطل آمیخته به حق نیست. از شبهت بپرهیز و از آمیختگى آن به حق و باطل- نیز-، که روزگارانى است فتنه پرده بر خود افکنده و تیرگیهاى آن دیده‏ها را پوشانده.أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ آنَ لَکَ أَنْ تَنْتَفِعَ بِاللَّمْحِ الْبَاصِرِ مِنْ عِیَانِ الْأُمُورِ- [فَلَقَدْ] فَقَدْ سَلَکْتَ مَدَارِجَ أَسْلَافِکَ بِادِّعَائِکَ الْأَبَاطِیلَ‏ وَ اقْتِحَامِکَ غُرُورَ الْمَیْنِ وَ الْأَکَاذِیبِ [مِنِ انْتِحَالِکَ‏] وَ بِانْتِحَالِکَ مَا قَدْ عَلَا عَنْکَ وَ ابْتِزَازِکَ لِمَا قَدِ اخْتُزِنَ دُونَکَ فِرَاراً مِنَ الْحَقِّ وَ جُحُوداً لِمَا هُوَ أَلْزَمُ لَکَ مِنْ لَحْمِکَ وَ دَمِکَ مِمَّا قَدْ وَعَاهُ سَمْعُکَ وَ مُلِئَ بِهِ صَدْرُکَ فَمَا ذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ الْمُبِینُ وَ بَعْدَ الْبَیَانِ إِلَّا اللَّبْسُ فَاحْذَرِ الشُّبْهَةَ وَ اشْتِمَالَهَا عَلَى لُبْسَتِهَا
  14.  عامل دیگر گمراهی عدم تعقل وبی خردی و کودلی خود و هم جامعه را به گمراهی می کشاند  این آدم بی خرد .  عقل آنها در یک حاله ای دیگر قرار گرفته .اندیشه صحیح نداشته . «قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ» عدم تفکر باعث گمراهی .. قلة تمییز و عدم‏ تعقل‏ و غباوة عظیمة فإن دخول علی فی أمر ما دلیل على حقیة ذلک الأمر و صحته و ثباته و وجوب العمل به لفضله و علمه فی نفسه‏
  15. قومی که هم وغم شان متاع دنیا است  - الحدیث الثانی عشر [1] فَقَالَ امیر المومنین .أَلَا إِنِّی قَدِ اسْتَنْفَرْتُکُمْ فَلَمْ تَنْفِرُوا [وَ نَصَحْتُکُمْ فَلَمْ تَقْبَلُوا] وَ دَعَوْتُکُمْ فَلَمْ تَسْمَعُوا فَأَنْتُمْ شُهُودٌ کَغُیَّابٍ وَ أَحْیَاءٌ کَأَمْوَاتٍ وَ صُمٌّ ذَوُو أَسْمَاعٍ أَتْلُو عَلَیْکُمُ الْحِکْمَةَ وَ أَعِظُکُمْ بِالْمَوْعِظَةِ الشَّافِیَةِ [الْکَافِیَةِ] وَ أَحُثُّکُمْ عَلَى الْجِهَادِ لِأَهْلِ الْجَوْرِ فَمَا آتِی عَلَى آخِرِ کَلَامِی حَتَّى أَرَاکُمْ مُتَفَرِّقِینَ [حَلَقاً شَتَّى‏] تَتَنَاشَدُونَ الْأَشْعَارَ وَ تَضْرِبُونَ الْأَمْثَالَ وَ تَسْأَلُونَ عَنْ سِعْرِ التَّمْرِ وَ اللَّبَنِ تَبَّتْ أَیْدِیکُمْ لَقَدْ سَئِمْتُمُ الْحَرْبَ وَ الِاسْتِعْدَادَ لَهَا وَ أَصْبَحَتْ قُلُوبُکُمْ  ... شما حاضران همچون غائب و زنده‏هایى همچون مرده و کرانى صاحب گوش هستید. بر شما حکمت تلاوت مى‏کنم و شما را به موعظه‏هاى شفابخش و کفایت‏کننده نصیحت مى‏کنم و به جهاد با اهل ظلم و جور ترغیب مى‏نمایم، ولى به آخر سخنم نرسیده شما را مى‏بینم که در حلقه‏هاى پراکنده متفرق شده‏اید و براى یک دیگر شعر مى‏گوئید و ضرب المثل مى‏آورید و از قیمت خرما و شیر مى‏پرسید.
  16.  ‏نکته بعد گمراهی عام بخاطر فاصله قول وعمل است  که می شود نفاق که یا اصلا حرف نزنیم ویا اگر خوستیم حرف بزنیم اول عمل کنیم بعد حرف بزنیم  خدا رحمت کند حضرت آیت الله مشکینی را آمدند برای درس اخلاق بلای  منبر گقرار گفتند بسم الله الرحمن الرحیم و از منبر پاین آمدنست
  17.  اقا چه شد جلسه را ترک کردید. فرمودند دیدم خودم عمل به حدیث نکرده رفتم عمل کنم وبعد بگویم  آین عمل شد درس اخلاق برای طلبه ها هم خودش گریه کرد وهم طلبه ها گریه گردند  والا گفتار بی عمل  خودش می شود عامل گمراهی و دیگران را به گمراهی می کشاند    
  18. جستجو در کلمه  فتنتم - اگر خواستی دروغ وتهمت های معاویه را شرح نهج البلاغه  ابن حدید ص 251  مراجعه فرمایید :  
  19. اموری که در فتنه است. 1- آزمایش وامتحان 2-فریب دادن 3-سلام در بلا وعزا4- شرک وبت پرستی5- در زمان فرعون در سوخت وغلات
  20. کلید واژه امیر المومنین  دو چیز یکی عدم آگاهی وعام  آن و دیگری بت پرستی است
  21. عملیات پنهان – عمل مبارزه - قصیه عایشه ومحمد ابی بکر  از بصره تا مدینه  آدرس کتاب المصادر جلد 3 صفحه 456و در تاریخ تبری جلد 3 از ص 137 دقیق بخوانید..
  22. جمع بندی علت گمراهی از عوامل عدم رشد بصیرت
  23. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  • حسین صفرزاده